* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 04 تير 1389 | تعداد بازديد: 3489 | |
ولادت حضرت علي (عليه السلام) | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: ولادت حضرت علي (عليه السلام) شبكه جهاني ولايت : 4 تير 1389 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * مجري برنامه: آقاي نقوي درباره افتتاحيه شبكه جهاني ولايت، توضيحاتي را بفرماييد. استاد حسيني قزويني همانطوري كه بينندگان عزيز مستحضر هستند، از يك ماه قبل كه لوگوي برنامه پخش شد، ما قول داديم إن شاء ا... در ميلاد أمير المؤمنين (عليه السلام) به حول و قوه إلهي اين شبكه جهاني ولايت افتتاح شود. ولي به دليل مشكلات فني، إن شاء ا... فردا حدود ساعت 10 صبح به وقت ايران اين شبكه افتتاح رسمي شود. گرچه افتتاحيهمان را در كنار آقا علي بن موسي الرضا (عليه السلام) در شب پنجشنبه شروع كرديم و شب گذشته هم حدود 5/2 ساعت با بينندگان عزيز صحبت و معارفه داشتيم. برخي از دوستان از داخل و خارج كشور زنگ زده بودند و هم اظهار خوشحالي ميكردند و هم افتتاح شبكه جهاني ولايت را تبريك ميگفتند و بعضا هم پيشنهادهايي داشتند و انتقاداتي هم از كيفيت صوت و تصوير داشتند. اين را به بينندگان عزيز عرض كنم، كساني كه از نظر فني، آگاهي دارند، ميدانند كه راهاندازي يك شبكه جهاني، با مشكلات عديدهاي مواجه است و ما هم از اين مشكلات، مستثناء نيستيم و شايد چند روزي طول بكشد تا از نظر صوت و تصوير، مشكل حلّ شود. تأخير ما در آمريكا، حدود 2 تا 5/2 دقيقه است. حال آنكه اين تأخير، حدأكثر بايد 3 يا 4 ثانيه باشد. همكاران فني گفتند إن شاء ا... تا چند روز آينده اين مشكل را حلّ خواهند كرد. همانطور كه در جلسات گذشته عرض كردم، در بيانيهاي هم كه در لوگوي شبكه پخش شد، هدف اصلي ما، معرفي فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام) و بازگو كردن اسلام ناب محمدي (صلي الله عليه و آله و سلم) براي جهانيان و زدودن برخي شبهات و نادرستيهايي است كه توسط برخي از معاندين يا وهابيها يا برخي از افرادي كه عنادي ديرينه با اسلام و نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) دارند، در اين روزها در عرصه اينترنت و ماهواره، عليه اسلام و قرآن و نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مطرح ميشود و مذهب شيعه و چه بسا فرهنگ أهل بيت (عليهم السلام) را مورد تاخت و تاز قرار ميدهند و إن شاء ا... اين شبهات را از چهره اسلام و تشيع بزدائيم و طوري باشد كه اگر كسي بخواهد فرهنگ شيعه و نظر واقعي مذهب شيعه را بداند، پاي كارشناسان شبكه جهاني ولايت بنشيند. همانطور كه ما در ديداري كه با برخي مراجع عظام تقليد (حفظهم الله تعالي) داشتيم، به ما توصيه ميكردند و پيشنهاد ميدادند كه ما بتوانيم در معرفي فرهنگ أهل بيت (عليهم السلام)، از آلودگيها به برخي از سياسيكاريها و جناحبازيها اجتناب كنيم و از هرگونه تندي و اهانت به غير شيعه، اجتناب كنيم و آن فرهنگ اصيل و اسلام ناب را به دنيا معرفي كنيم تا دنيا بداند اسلام، دين ترور نيست و مسلمانان تروريست نيستند و مذهب شيعه، طرفدار ترور نيست. بلكه در طول تاريخ، شيعيان، اولين قرباني ترور و ترويستها بودهاند و شهداي شيعه در طول تاريخ، بهترين گواه قرباني شيعه در مواجهه با تروريست است. إن شاء ا... اين را ثابت خواهيم كرد تا دنيا، مذهب شيعه را به آنگونهاي كه هست، بشناسند. در كنار اين هم گفتهايم كه از دانشمندان أهل سنت دعوت كردهايم و هماكنون هم دعوت ميكنيم آن افرادي كه با شاخصههاي ما حاضرند بيايند در اينجا صحبت كنند. شاخصه ما هم اين است كه به هيچوجه و در هيچ شرايطي وارد بحثهاي سياسي و جناحي نخواهيم شد و مباحث دينيمان را با ادبيات ويژه شيعه و برخاسته از از فرهنگ أهل بيت (عليهم السلام) ارائه خواهيم دارد. ما دعوت ميكنيم از اساتيد حوزههاي علميه و دانشگاههاي أهل سنت در داخل و خارج كه با شبكه جهاني ولايت تماس بگيرند و هماهنگي كنند يا پيامي به ايميل مؤسسهمان، مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج) ارسال كنند و ما هم هماهنگي ميكنيم تا إن شاء ا... بيايند يا به صورت انفرادي صحبت كنند و ما هم بعد از آن صحبتهاي خودمان را بيان خواهيم كرد و يا به صورت مناظره. همچنين از بعضي از افراد كه غير از أهل سنت هستند و ميخواهند بيايند صحبت كنند و شرايط ما را ميپذيرند، ما با آغوش باز از آنها استقبال ميكنيم. * * * * * * * آقاي نقوي سؤال مهمي است كه اكثرا برادران أهل سنت تماس ميگيرند و اشكال ميكنند، اين است كه آيا قضيه ولادت حضرت علي (عليه السلام) در داخل كعبه، در كتب أهل سنت، با سند صحيح آمده است يا خير؟ استاد حسيني قزويني اولا اين قضيه را از ديدگاه بزرگان شيعه مطرح ميكنم و سپس از ديدگاه بزرگان أهل سنت بحث خواهيم كرد. الف) نظر بزرگان شيعه درباره ولادت أمير المؤمنين (عليه السلام) در داخل كعبه شيخ مفيد (ره) مرحوم شيخ مفيد (ره) (متوفاي سال 413 هجري) در اين زمينه، سخن زيبايي دارد كه ميتواند فصل الخطاب و بيانگر نظر شيعه باشد. ايشان ميفرمايد: ولد بمكة في البيت الحرام يوم الجمعة الثالث عشر من رجب سنة ثلاثين من عام الفيل و لم يولد قبله و لا بعده مولود في بيت الله تعالي سواه، إكراما من الله تعالي له بذلك و إجلالا لمحله في التعظيم. حضرت علي (عليه السلام) در روز جمعه، سيزدهم ماه رجب سال 30 عام الفيل در خانه خدا در بيت الله الحرام به دنيا آمد. نه قبل از ايشان و نه بعد از ايشان، كسي در خانه خدا به دنيا نيامده است. و اين تولد در خانه خداوند، فضيلت و شرافتي است كه خداوند براي بزرگداشت مقام و منزلت آن حضرت، به ايشان اختصاص داده است. الإرشاد للشيخ المفيد، ج1، ص5، تحقيق: مؤسسة آل البيت (عليهم السلام) لتحقيق التراث، چاپ: الثانية، 1414 هـ ـ 1993 م، ناشر: دار المفيد للطباعة و النشر و التوزيع ـ بيروت ـ لبنان ب) نظر بزرگان أهل سنت درباره ولادت أمير المؤمنين (عليه السلام) در داخل كعبه 1. حاكم نيشابوري (متوفاي سال 405 هجري) من ابتداء نظر حاكم نيشابوري را بيان ميكنم، سپس نظر بزرگان أهل سنت را نسبت به حاكم نيشابوري عرض ميكنم. ايشان ميگويد: فقد تواترت الأخبار أن فاطمة بنت أسد ولدت أمير المؤمنين علي بن أبي طالب كرم الله وجهه في جوف الكعبة. روايات متواتري وارد شده كه فاطمه بنت اسد، أمير المؤمنين علي بن أبي طالب كرّم الله وجهه را در داخل كعبه به دنيا آورده است. المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص550، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية ـ بيروت، الطبعة الأولي، 1411هـ ـ 1990م و ج3، ص483، تحقيق: إشراف: يوسف عبد الرحمن المرعشلي ايشان نميگويد روايت صحيح است، بلكه ميگويد روايت متواتر است و آقايان أهل سنت، روايت متواتر را به منزله آيه قرآن ميدانند و انكار روايت متواتر را به منزله انكار آيه قرآن تلقّي ميكنند. شايد برخي تصور كنند حاكم نيشابوري جايگاه آنچناني نداشته باشد. نظر علماء أهل سنت درباره حاكم نيشابوري 1. ذهبي (متوفاي سال 748 هجري) آقاي ذهبي از استوانههاي رجالي أهل سنت است و از او تعبير ميكنند به: امام الجرح و التعديل. ايشان وقتي به شرح حال آقاي حاكم نيشابوري ميرسد، مينويسد: الحاكم الحافظ الكبير امام المحدثين ... ناظر الدار قطني فَرَضيه و هو ثقة، واسع العلم، بلغت تصانيفه قريبا من خمس مائة جزء. حاكم نيشابوري، حافظ بزرگ و پيشواي محدثان است. آقاي دار قطني با او مناظرهاي داشت و از علم او اظهار رضايت كرد. او ثقه و مورد اعتماد است و علم بسياري است و نوشتههايش نزديك به 500 جلد ميشود. تذكرة الحفاظ للذهبي، ج3، ص1039 ـ 1040، ناشر: دار الكتب العلمية ـ بيروت، طبعة الأولي آقايان أهل سنت، معمولا به كسي حافظ ميگويند كه يكصد هزار روايت را حفظ كرده باشد. 2. سيوطي (متوفاي سال 911 هجري) آقاي سيوطي هم درباره حاكم نيشابوري مينويسد: الحاكم الحافظ الكبير إمام المحدثين و كان إمام عصره في الحديث العارف به حق معرفته، صالحا ثقة. حاكم، حافظ بزرگ و پيشواي محدثان است ... او در زمان خود، پيشواي علم حديث بود و آنگونه كه شايسته بود، با علم حديث آشنائي داشت و درستكار و قابل اعتماد بود. طبقات الحفاظ،، ج1، ص410 ـ 411، ناشر: دار الكتب العلمية ـ بيروت، الطبعة الأولي، 1403هـ. 3. أبو اسحاق شيرازي (متوفاي سال 476 هجري) ايشان هم حاكم را اينگونه معرفي ميكند: و كان فقيها حافظا ثقة عليا ... قال عبد الغافر: كان الحاكم إمام أهل الحديث في عصره. آقاي نيشابوري، فقيه، حافظ، قابل اعتماد و بلند مرتبه بود ... و عبد الغافر درباره او گفت: آقاي حاكم، پيشواي اهل حديث در زمان خود بود. طبقات الفقهاء،، ج1، ص222، تحقيق: خليل الميس، ناشر: دار القلم ـ بيروت 4. إبن خلّكان (متوفاي سال 681 هجري) ايشان هم ميگويد: الحاكم النيسابوري الحافظ المعروف بإبن البيع إمام أهل الحديث في عصره و المؤلف فيه الكتب التي لم يسبق إلي مثلها كان عالما عارفا واسع العلم. حاكم نيشابوري حافظ ( كسي كه بيش از صد هزار حديث حفظ است) مشهور به ابن البيع، پيشواي اهل حديث در زمان خود بود و كتابهاي در علم حديث نوشت كه كسي پيش از او همانندش را ننوشته بود، او دانشمند، عارف و داراي دانش بسياري بود. وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان لإبن خلّكان، ج4، ص280، تحقيق: احسان عباس، ناشر: دار الثقافة، لبنان ـ المختصر في أخبار البشر لأبي الفداء عماد الدين إسماعيل بن علي (متوفاي 732 هـ)، ج1، ص247 پس نتيجه ميگيرم كه ولادت أمير المؤمنين (عليه السلام) طبق نظر آقاي حاكم نيشابوري به تواتر رسيده است و حديث متواتر هم به منزله آيه قرآن است و انكار حديث متواتر هم انكار قرآن است و آقاي حاكم نيشابوري هم از ديدگاه رجالشناسان أهل سنت، هم مورد وثوق است و هم از او تعبير ميكنند به: الحافظ، إمام المحدثين، إمام أهل الحديث في عصره. به همين جهت، اگر كسي بخواهيد اين قضيه را انكار كند يا شبهه كند، معلوم ميشود كه يا آدم جاهلي است و خبر از تاريخ ندارد و يا اينها را ديده و عنادش نميگذارد حق را قبول كند و به ولادت آقا أمير المؤمنين (عليه السلام) در داخل كعبه، اعتراف كند. * * * * * * * سؤالات بينندگان سؤال: آيا شخصي به نام حيدر علي قلمداران در حوزه علميه قم تدريس ميكردند و آيا كتابي به نام در شاهراه اتحاد نوشتهاند كه در آن شبهاتي را در مورد شيعه مطرح كرده است؟ جواب: إن شاء ا... تلاش ميكنيم چند جلسه مفصل درباره حيدر علي قلمداران و برقعي و افرادي كه در بعضي از شبكهها نام برده ميشود و تصور ميكنند اينها شيعه بودند و سني يا وهابي شدند، صحبت خواهيم كرد. اينها همه دروغ است و به اين شكل نبوده است. اينها به دليل مباحث و درگيريهايي كه داشتند، خودشان را به روشنفكري زدند. نه آقاي قلمداران سني شده بود و نه آقاي برقعي. خود آقاي برقعي وصيت كرد و ايشان را در امامزاده شعيب (عليه السلام) در روستاي كن، در اطراف تهران دفن كردند. اگر كسي ميخواهد اطلاعات دقيقي درباره اينها داشته باشد، به سايت آقاي حسيني ورجاني مراجعه كند كه 18 سال شاگرد اينها بود و متوجه فساد عقيده اينها شد. إن شاء ا... ما هم در اين رابطه مفصل بحث خواهيم كرد. * * * * * * * سؤال: وقتي ما مثلا به زيارت امام رضا ميرويم، آيا در آن حالت، خود امام رضا به ما نزديكتر است يا پيامبر يا خود الله؟ جواب: اولا: اگر ما ميرويم سراغ امام رضا (عليه السلام)، به اين عقيده ميرويم كه امام رضا (عليه السلام) عزيز خداست و نزد خداوند اعتبار و آبرو دارد. ما نزد خداوند ميرويم توسط كسي كه نزد خداوند آبرو دارد. خودشان فرمودند: من أراد الله بدء بكم. هر كس بخواهد به سوي خداوند برود، بايد از طريق شما أهل بيت (عليهم السلام) باشد. زيارت جامعه كبيره فرق ما با وهابيت اين است كه آنها سراغ إبن تيميه رفتهاند و به نام خدا، دچار شرك و بتپرستي شدهاند و خداي مجسّم را ميپرستند. سراغ خدايي ميروند كه همانند بشر، هر شب از آسمان، از عرش، سوار الاغش ميشود و به كره زمين ميآيد و صدا ميزند: أيها الناس! هر كس حاجتي دارد، حاجتش را برآورده كنم، مشكلي دارد، مشكلش را حلّ كنم. و بعد از طلوع فجر، سوار بر الاغش ميشود و برميگردد. خدا را اينچنين صدا كردن، يعني شرك و كفر. خدايي كه بر روي عرش مينشيند و از هر طرف، 4 انگشت از عرش بيرون ميماند و عرش از شدت سنگيني خداوند، فرياد ميزند. خدايي كه دوان دوان راه ميرود يا با پيامبرش مصافحه ميكند يا گرفتار چشم درد است يا مانند جوان، مو فرفري است، ما اينچنين خدايي را قبول نداريم و نميپرستيم. اينچنين خداشناسي، عين شرك و كفر است. يعني يا الله، الله نيست، همان بت پرستيدن به نام الله است. إن شاء ا... در رابطه با شركي كه وهابيت به نام توحيد گرفتار آن شدهاند، مفصل بحث ميكنيم. ثانيا: اما در رابطه با امام رضا (عليه السلام)، آقاي أبو بكر، محمد بن مؤمّل (از بزرگان اهل حديث) ميگويد: خرجنا مع امام أهل الحديث أبي بكر بن خزيمة و عديله أبي علي الثقفي مع جماعة من مشائخنا و هم إذ ذاك متوافرون إلي زيارة قبر علي بن موسي الرضي بطوس، فرأيت من تعظيمه يعني إبن خزيمة لتلك البقعة و تواضعه لها و تضرعه عندها ما تحيرنا. اينها به زيارت امام هشتم ميرفتند و آنچنان خاضعانه و خاشعانه به طرف حرم ايشان حركت ميكردند كه هر بينندهاي را شگفتزده ميكرد. تهذيب التهذيب لإبن حجر العسقلاني، ج7، ص339 آقاي إبن حبّان ميگويد: هر وقت گرفتار ميشدم، كنار قبر امام هشتم ميرفتم و متوسل ميشدم و مشكلم برطرف ميشد. عزيز من! تو بهتر ميداني يا إبن حبّان؟ تو و چند تا آخوند وهابي بهتر ميفهمند يا محمد بن مؤمل؟ از اين قضايا زياد است. ثالثا: اگر شما واقعا سواد عربي داريد و به اينترنت آشنايي داريد، كتاب الموسوعة الفقهية الكويتية (كه از بزرگترين كتاب فقهي أهل سنت است كه نظر مذاهب اربعه و وهابيت را آورده است) را جستجو كنيد و جلد 14، صفحه 156 را مطالعه كنيد كه ايشان ميگويد: ذهب جمهور الفقهاء المالكية و الشافعية و متأخر الحنفية و هو المذهب عند الحنابلة إلي جواز هذا النوع من التوسّل، سواء في حياة النبي أو بعد وفاته. أكثر فقهاء أهل سنت، اعتقاد به توسل به پيامبر دارند؛ چه در زمان حيات ايشان و چه در زمان ممات ايشان. رابعا: يكي از استوانههاي علمي و از دانشمندان بلند آوازه أهل سنت به نام سُبْكي (متوفاي سال 756 هجري و معاصر إبن تيميه) ميگويد: إعلم! أنه يجوز و يحسن التوسل و الإستغاثة و التشفع بالنبي (صلي الله عليه و آله و سلم) إلي ربه سبحانه تعالي. بدان! جايز و نيكوست توسل جستن و استغاثه كردن و طلب شفاعت كردن از نبي (صلي الله عليه و سلم) به خداوند يعني آقاي سُبْكي نميفهميد كه بايد يا الله گفت؟ در ادامه هم ميگويد: و جواز ذلك و حسنه من الأمور المعلومة لكل ذي دين، المعروفة من فعل الأنبياء و المرسلين و سير السلف الصالحين و العلماء و العوام من المسلمين. و جواز و حسن اين كارها از امور معلومي است براي هر كسي كه دين دارد. اين كار، از امور معروف انبياء و مرسلين است و سيره سلف صالح (صحابه و تابعين و أتباع تابعين) و علماء و عوام مسلمانان است. يعني كساني كه توسل و استغاثه به پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) را قبول ندارند، از ديدگاه سُبْكي، بيدين هستند. حال ما نميدانيم بعد از سخن آقاي سبكي، براي شماي وهابيزده، آيا عذري ميماند يا خير؟ بعد هم ميگويد: و لم ينكر أحد ذلك من أهل الأديان و لا سمع به في زمن من الأزمان، حتي جاء إبن تيمية، فتكلم في ذلك بكلام يلبس فيه علي الضعفاء الأغمار و ابتدع ما لم يسبق إليه في سائر الأعصار. اين توسل و استغاثه به پيامبر را كسي از صاحبان دين، انكار نكرده است و در هيچ زماني هم شنيده نشده است كه كسي اين كار را انكار كرده باشد. تا اينكه إبن تيميه آمد و با سخنان باطل خود، أمر را بر افراد نادان و ضعيفع مشتبه كرد و بدعتي را پايهريزي كرد كه در هيچ عصري سابقه نداشت. شفاء السقام لتقي الدين السبكي، ص293 ـ فيض القدير للمناوي، ج2، ص170، با تحقيق احمد عبد السلام، چاپ دار الكتب العلمية، بيروت من گمان ميكنم با اين توضيحي كه من دادم، جز براي افراد معاند، قضيه روشن شد كه اگر ما سراغ امام رضا (عليه السلام) يا امام حسين (عليه السلام) ميرويم، خداي ناكرده امام رضا (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) را در برابر خدا قرار نميدهيم. بلكه ايشان را واسطه قرار ميدهيم تا خداوند به بركت ايشان، دعاي ما را به اجابت برساند و مشكل ما را حلّ كند. يعني ما خدا را به واسطه امام رضا (عليه السلام) ميخوانيم؛ طبق آيه قرآن كه ميفرمايد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ اي كساني كه ايمان آوردهايد! تقواي إلهي را پيشه كنيد و نزد خداوند وسيله و واسطه ببريد. سوره مائده/آيه35 لذا از عزيزان تقاضا دارم نسبت به اين مسائلي كه عرض شد، دقت داشته باشند و ببينيد بزرگان درباره اين آيه چه ميفرمايند. قرآن بايد به چه زباني و بياني بگويد؟ اگر گوش شنوا نيست: خَتَمَ اللَّهُ عَلَي قُلُوبِهِمْ وَ عَلَي سَمْعِهِمْ وَ عَلَي أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ سوره بقره/آيه7 گناه ما چيست؟ آقاي خطيب بغدادي در تاريخ بغداد از عكرمه نقل ميكند كه مراد از الْوَسِيلَةَ: هم النبي و علي و فاطمه و الحسن و الحسين. خود جناب خليفه دوم، عمر بن خطاب ميگويد: لما اقترف آدم الخطيئة، قال: يا رب! أسألك بحق محمد لما غفرت لي فقال الله: يا آدم! و كيف عرفت محمد؟ أو لم أخلقه، قال: يا رب! لأنك لما خلقتني بيدك و نفخت في من روحك، رفعت رأسي، فرأيت علي قوائم العرش مكتوبا: لا إله إلا الله، محمد رسول الله، فعلمت أنك لم تضف إلي إسمك إلا أحب الخلق إليك، فقال الله: صدقت يا آدم، إنه لأحب الخلق إلي ادعني بحقه، فقد غفرت لك و لولا محمد ما خلقتك. وقتي حضرت آدم گرفتار خطا شد، از خداوند خواست تا به حق حضرت محمد، او را ببخشد. حاكم نيشابوري ميگويد: هذا حديث صحيح الإسناد. المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج2، ص615 در كتاب الدرّ المنثور سيوطي هم ميگويد دعاي حضرت آدم (عليه السلام) اين بود: أللهم إني أسئلك بحق محمد و آل محمد سبحانك لا إله إلا أنت عملت سوءا و ظلمت نفسي، فاغفر لي. خدايا! به حق محمد و آل محمد! من به خودم ظلم كردم و گناه مرا ببخش. الدرّ المنثور السيوطي، ج1، ص60 آقاي إبن عابدين حنفي (از بزرگان حنفي مذهب) در حاشيه ردّ المحتار ميگويد: مراد از آيه 35 سوره مائده، بندگان خوب خدا هستند، از جمله محمد و آل محمد. بعد هم ميگويد اين دعا از دعاهاي مشهور و ثابت است: أللهم إني أسألك بحق السائلين عليك و بحق ممشاي إليك، فإني لم أخرج أشرا و لا بطرا ... . حاشية ردّ المحتار لإبن عابدين، ج6، ص716، تحقيق: إشراف: مكتب البحوث والدراسات، چاپ: جديدة منقحة مصححة، سال چاپ: 1415 هـ- 1995 م، ناشر: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع ،بيروت ـ لبنان * * * * * * * سؤال: چرا معاويه در اسلام خليفه شدند؟ ايشان كه دشمن سرسخت پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) بودند. جواب: احتياجي به توضيح ندارد. مشخص است كه ايشان توسط خليفه دوم به عنوان حاكم شامات معين شد و در زمان عثمان هم امكانات عريض و طويلي در اختيار او قرار داده شد و در برابر أمير المؤمنين (عليه السلام) هم تمرّد كرد و پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) هم در مورد او فرمود: معاويه و لشكريانش، فئه باغيه و گروه ستمگر هستند. 18 ماه با أمير المؤمنين (عليه السلام) جنگيد و امام حسن (عليه السلام) را مسموم كرد و به شهادت رساند و بعد از او به خلافت نشست. * * * * * * * سؤال: چرا در تمام كتابخانهها و كتابفروشيهاي شيعه، تمام كتب أهل سنت وجود دارد، ولي در كتابخانهها و كتابفروشيهاي أهل سنت، كتب شيعه يافت نميشود؟ جواب: يكي از أدلهاي كه نشاندهنده بر حق بودن شيعه است، همين است. شيعه، إبائي ندارد كه كتابخانههايش، مملوّ از كتب أهل سنت است و ما هر عبارتي را ميخوانيم، از كتب اهل سنت آدرس ميدهيم. ولي در كتابخانههاي آقايان اهل سنت، كتابهاي شيعه يافت نميشود. شايد به خاطر اين باشد كه آقايان اهل سنت ميترسند جوانان و طلبههايشان كتابهاي شيعه را بخوانند و حقايق برايشان روشن شود. شايد هم نظر ديگري دارند. * * * * * * * سؤال: كدام سوره بود كه آقاي عمر خواست آن را حفظ كند و 12 سال طول كشيد و نتوانست حفظ كند و بعد هم يك شتر نذر كرد تا توانست آن سوره را حفظ كند؟ جواب: سوره بقره. * * * * * * * سؤال: اينكه حضرت علي (عليه السلام) در خانه خدا به دنيا آمده است، آيا امتيازش بالاتر از پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) است؟ جواب: موضوع اين نيست. من از شما سؤال ميكنم: آيا مقام حضرت عيسي (عليه السلام) مقامش پايينتر از پيامبر (صلي الله عليه و آله) نبود؟ قطعا پايينتر بود. حضرت عيسي (عليه السلام) يك فضيلت بزرگي دارد كه هيچ پيامبري، حتي پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) هم ندارد و آن اين است كه بدون پدر، از مادر به دنيا آمده است. آيا اين دليل بر اين ميشود كه فضيلت پيامبر (صلي الله عليه و آله) پايينتر از حضرت عيسي (عليه السلام) باشد. براي حضرت ابراهيم (عليه السلام) آتش، گلستان شد و يكي از بالاترين فضايل حضرت ابراهيم (عليه السلام) است و براي پيامبر اكرم ص، آتش، گلستان نشد. آيا اين دليل بر اين است كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) از حضرت ابراهيم (عليه السلام) پايينتر است. رود نيل براي حضرت موسي (عليه السلام) باز شد و 12 راه پديد آمد و لشكريانش از آن عبور كردند. ولي براي پيامبر (صلي الله عليه و آله) همچنين اتفاقي نيفتاد. اينها دليل بر اين نميشود كه اگر فردي، داراي يك فضيلتي بود كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) آن فضيلت را نداشت، ـ نستجير بالله ـ فضيلتش بالاتر از پيامبر (صلي الله عليه و آله) است. همين قضيه براي امير المؤمنين (عليه السلام) افتخار است و علي (عليه السلام) هم مايه فخر و افتخار پيامبر (صلي الله عليه و آله) است و خود علي (عليه السلام) ميفرمايد: أنا عبد من عبيد محمد (صلي الله عليه و آله). من بندهاي از بندگان محمد (صلي الله عليه و آله) هستم. الكافي للكليني، ج1، ص90 * * * * * * * سؤال: آقاي مسلم نيشابوري در صحيح مسلم 7 روايت متفاوت نقل كرده است كه مثلا رسول خدا به يك زن و مرد نامحرم بالغ فرمود: اين زن به اين مرد شير بدهد تا به او محرم شود. آن زن بالغه ميگويد: يا رسول الله! آيا اين مرد بالغ را بغل كرده شير بدهم؟ حضرت فرمود: باشد، شير بده تا محرم شود. صحيح مسلم، ج2، ص1076 تا 1078 آيا اين روايات، توهين به پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) نيست؟ بدعت نيست؟ من بيش از صد مورد از بدعتهاي خليفه دوم را يادداشت كردهام. وقتي عمر حرف ميزد و ساير انسانها حرف ميزدند، آيه نازل ميشد مطابق قول عمر. تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج47، ص109 سند اين روايات را بفرماييد. جواب: عبارت رضاع كبير، در صحيح مسلم، جلد 4، صفحه 169، حديث 3495 آمده است. جالب اين است كه احمد بن حنبل و برخي از بزرگان أهل سنت نوشتهاند: عايشه، أم المؤمنين، هر كس را كه دوست داشت وارد بر او شود و مانند مَحْرم با او نشست و برخاست بكند، به دختر برادر و دختر خواهرش دستور ميداد تا او را شير بدهند. فبذلك كانت عايشة تأمر بنات أخواتها و بنات إخوتها أن يرضعن من أحبت عايشة أن يراها و يدخل عليه و إن كان كبيرا، خمس رضعات ثم يدخل عليها. مسند احمد، ج6، ص271 ـ سنن أبو داود، ج1، ص457 ـ المجموع للنووي، ج18، ص212 ـ فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج9، ص114 ـ عمدة القاري شرح صحيح البخاري للعيني، ج20، ص84 ـ المغني لأبن قدامة المقدسي، ج9، ص202 ـ السنن الكبري للبيهقي، ج7، ص460 البته ساير زنان پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) از اين كار إبا ميكردند. جالب است كه عزيزان بدانند در سال گذشته، يكي از مفتيان مصر فتوا داد: اگر زني، مردي را شير بدهد، آن مرد به آن زمن مَحْرم ميشود. اگر در بعضي از ادارات كه زنان با مردان هستند يا مردي، راننده يك زن است و هر روز او را جابهجا ميكند، اگر آن زن به آن راننده شير بدهد، با هم مَحْرم ميشوند. همين امروز در سايتهاي خبري خواندم كه اين مسئله باعث شده زنان مصر، بيشتر مورد اذيت قرار بگيرند و رانندگان براي اينكه به أميال شيطانيشان برسند، از زنان درخواست ميكنند تا به آنها شير بدهند تا با هم مَحْرم شوند. اين هم از فضائل و آثار اين حديث است. در رابطه با موافقات عمر، بله، روايات متعددي وجود دارد. حتسي آقاي سيوطي، 22 مورد نقل ميكند كه ميان پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) و عمر بن خطاب اختلاف شد و جبرئيل امين نازل شد و موافق عمر بن خطاب و مخالف پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله)، آيه نازل كرد. يا اينكه عمر چيزي را نيت كرد يا كاري را انجام داد و طبق نظر او يا كار او، آيه نازل شد. همچنين نقل كردهاند كه پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: لو لم أبعث، لبعث عمر بن الخطاب. اگر من به نبوت مبعوث نميشدم، عمر بن خطاب مبعوث ميشد. الكامل لعبد الله بن عدي، ج3، ص155 ـ ميزان الإعتدال للذهبي، ج2، ص 50 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج11، ص581 ـ فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي، ج5، ص414 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص68 * * * * * * * سؤال: آقاي قزويني در رابطه با مولود كعبه كه فرمودند حاكم نيشابوري در المستدرك خودش آورده و روايت كرده، بنده رفتم نگاه كردم و ديدم نسبت حكيم بن حزام را روايت كرده است كه مادر ايشان، ايشان را در جوف كعبه به دنيا آورده است و بعد هم آن حصيري كه زيرش بود را با آب زمزم شست و فرمود: و لم يولد قبله و لا بعده في الكعبة. قبل از حكيم بن حزام و بعد از او، كسي در كعبه به دنيا نيامده است. خود حاكم نيشابوري بعد اضافه ميكند: فقد تواترت الأخبار أن فاطمة بنت أسد ولدت أمير المؤمنين علي بن أبي طالب كرم الله وجهه في جوف الكعبة. كه به نظر من قطع روايت است كه آن چيزي كه در رابطه با حكيم بن حزام گفته است، در رابطه با حضرت علي بگوييم. حضرت حاكم نيشابوري اين را رد ميكند كه اينطور نيست، حضرت علي هم آمده است. البته أكثر مورّخين، حكيم بن حزام را آوردهاند كه در جوف كعبه به دنيا آمد و فقط 2 نفر گفتهاند كه حضرت علي در جوف كعبه به دنيا آمده است. جواب: شما بايد مقداري دقت كنيد. كتاب المستدرك علي الصحيحين در نرم افزار مكتبة أهل البيت (عليهم السلام)، جلد 3، صفحه 483 وقتي اين مسئله را نقل ميكند، ميگويد: قال الحاكم و هم مصعب في الحرف الأخير، فقد تواترت الأخبار أن فاطمة بنت أسد ولدت أمير المؤمنين علي بن أبي طالب كرم الله وجهه في جوف الكعبة. اين قضايا از مصعب بن عثمان وارد شده است و قبول ندارم اين مسئله را. اخبار متواتري وجود دارد كه فاطمه بنت اسد، امير المؤمنين علي بن أبي طالب كرم الله وجهه را در داخل كعبه به دنيا آورده است. يعني قول مصعب بن عثمان را ردّ ميكند. اگر شما اين روايت را كه ميگويد حكيم بن حزام در مكه متولد شد نگاه كنيد، كتابهاي رجالي أهل سنت مانند سير أعلام النبلاء ذهبي و تهذيب الكمال مزي و تهذيب التهذيب إبن حجر عسقلاني و تاريخ الإسلام ذهبي را مطالعه كنيد، اگر ديدي درباره مصعب بن عثمان، يك نفر گفته است او آدم خوبي است، ما از جنابعالي ميپذيريم. مصعب بن عثمان، كاملا مجهول است. مضافا كه اين روايت، مرسل است. چون مصعب بن عثمان، دهها سال بعد از اين قضيه به دنيا آمده است. همچنين اين روايت، ساخته و پرداخته زبير بن بكّار است كه از خاندان زبيريها است و عداوتشان با امير المؤمنين (عليه السلام) در تاريخ ثبت شده است. اگر به سايت موسسهمان مراجعه كنيد، جواب اين مسئله را دادهايم. * * * * * * * سؤال: ما كتابهاي اهل تشيع را داريم. ولي اينها ميگويند قرآن تحريف شده است. اگر قرآن تحريف شده است، خداوند در قرآن ميفرمايد: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ سوره حجر/آيه9 لطفا اين را جواب بدهيد. جواب: هيچيك از بزرگان شيعه معتقد نيستند كه قرآن، تحريف شده است. هر كس معتقد باشد قرآن، تحريف شده است، بدانيد كه او از شيعه نيست. حضرت آيت الله العظمي خوئي (ره) ميفرمايد: إن حديث تحريف القرآن، حديث خرافة و خيال، لا يقول به إلا من ضعف عقله. كسي بگويد قرآن، تحريف شده است، اين سخن، خرافات و خيال است و جز آدمهاي ضعيف العقل، كسي معتقد به تحريف قرآن نيست. البيان في تفسير القرآن للسيد الخوئي، ص259 امام خميني (ره) هم ميفرمايد: لا ينبغي أن يركن إليه ذو مسكة. هيچ صاحب عقلي قائل به تحريف قرآن نميشود. تهذيب الأصول، تقرير بحث السيد الخميني للسبحاني، ج2، ص165 علامه حلي (ره) (از علماء قرن 6 و 7 هجري) ميفرمايد: نعوذ بالله من أمة تعتقد مثل ذلك، فإنه يوجب التطرق إلي معجزة الرسول (صلي الله عليه و آله و سلم) پناه ميبريم به خداوند از أمتي كه معتقد به تحريف قرآن باشد؛ زيرا موجب زير سؤال رفتن معجزه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) ميشود. أجوبة المسائل المهناوية، ص121، مسئله13 مرحوم شيخ طوسي (ره)، سيد مرتضي (ره)، شيخ مفيد (ره) و شيخ صدوق (ره) بر اين عقيده هستند كه تحريف در قرآن صورت نگرفته است. شيعه معتقد به اين نيست. هر كس اعتقاد به تحريف قرآن را به شيعه نسبت ميدهد، دروغ و إفتراء ميبندد. اگر مراد شما، روايات باشد، 3 ، 4 برابر كتابهاي شيعه، در كتابهاي أهل سنت روايت آمده كه قرآن، تحريف شده است. در خود صحيح مسلم و صحيح بخاري دليل متقن هست كه قرآن، تحريف شده است. * * * * * * * سؤال: حاج آقاي قزويني در صحبتهاي خود فرموده بودند «رحلت پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله)»، ولي ما شنيده بوديم كه پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) به دست دو نفر از همسرانش، عايشه و حفصه شهيد شده است. در اينباره توضيحي بفرماييد. جواب: بنده خودم معتقد هستم كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، شهيده شده است. اينكه به دست چه كسي شهيد شده است و شما گفتيد به دست عايشه و حفصه بوده، من به اين شكل قبول ندارم. ولي پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) مسموما شهيد شده است. ولي كلمه رحلت كه ميگوييم، در اصطلاح علماء و گذشتگان، كلمه رحلت را هم در شهيد به كار ميبردند و هم در وفات. اگر به كتابهاي شيعه و سني را نگاه كنيد، مثلا آمده است: و كان مع أخيه الحسن بعد وفاة أبيه عليهم السلام عشر سنين. حسين بعد از وفات پدرش، 10 سال زنده با برادرش حسن بود. كشف الغمة لإبن أبي الفتح الإربلي، ج2، ص250 يعني در مورد امير المؤمنين (عليه السلام)، واژه وفات را به كار برده است، نه شهادت را. ولي شكي نيست كه آقا امير المؤمنين (عليه السلام) و امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) شهيده شدهاند. اينها اصطلاحي است كه در كتابهاي گذشتگان بوده است. در رابطه با امام حسين (عليه السلام)، شيعه و سني و مسيحي و يهودي و بودائي و هندو معتقدند كه شهيد شده است. ولي در كامل الزيارات إبن قولويه، اين روايت آمده است كه پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: إن أمتي ستقتله، فمن زاره بعد وفاته، كتب الله له حجة من حججي ... . أمت من، حسين را به قتل ميرسانند. هر كس حسين را بعد از وفاتش زيارت كند، ... . كامل الزيارات لجعفر بن محمد بن قولويه، ص144 ـ الأمالي للشيخ الطوسي، ص668 اين دليل بر اين نيست كه ـ نستجير بالله ـ پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله)، شهادت امام حسين (عليه السلام) را زير سؤال برده است. * * * * * * * سؤال: آيا كسي كه ازدواج نكند و از دنيا برود، ناقص الإيمان از دنيا رفته است؟ جواب: پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: النكاح سنتي، فمن رغب عن سنتي، فليس مني. ازدواج، سنت من است و هر كس از اين سنت، إعراض كند، از من نيست. فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج9، ص96 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج16، ص271 ـ بحار الأنوار للمجلسي، ج100، ص220 ـ وسائل الشيعة (چاپ آل البيت) للحر العاملي، ج23، ص244 ـ مستدرك الوسائل للميرزا النوري، ج14، ص152 اگر كسي در زندگياش، به گونهاي است كه علاقهاي به ازدواج ندارد و ازدواج كردن يا ازدواج نكردن، تأثيري در روحيه او نميگذارد، ميتواند ازدواج نكند. برخلاف يك عَذبي (مجرد) كه ازدواج كردن، او را از خيلي از گناهان باز ميدارد و در روايت هم آمده است: فمن تزوج، فقد أحرز نصف دينه، فليتق الله في النصف الآخر. كسي كه ازدواج كند، نصف دينش را حفظ كرده است و بايد در حفظ نيمه ديگر، از خدا بترسد. الكافي للكليني، ج5، ص329 ـ من لا يحضره الفقيه للشيخ الصدوق، ج3، ص383 ـ وسائل الشيعة (چاپ آل البيت) للحر العاملي، ج20، ص17 يعني ازدواج كردن، 50٪ ايمان انسان را از خطر حفظ ميكند و از سقوط در گناه، جلوگيري ميكند. بعضي هم هستند كه انگيزه ازدواج ندارند و غريضه شهوت در آنها مرده است. قطعا در اينها هيچ أثري ندارد و اگر بدون ازدواج، از دنيا بروند، اينگونه نيست كه ناقص الإيمان از دنيا رفته باشند. * * * * * * * سؤال: چرا إبن تيميه ازدواج نكرد؟ جواب: اين سؤال را بايد طرفداران إبن تيميه جواب بدهند كه چرا ازدواج نكرد و از دنيا رفت. * * * * * * * سؤال: اين شيوه علمي نيست. شما كتابهاي تاريخي را ميخوانيد و هر كجا را كه دوست داريد، به آن استناد ميكنيد به عنوان مأخذ أهل سنت و هر كجا را كه دوست نداريد، به راحتي ردّ ميكنيد. اين درست نيست. يا همه حرفهاي اين كتابها درست است و يا همهاش غلط است و نميتوان از آن گلچين كرد و جايي را كه به نفع شماست، استناد كنيد و جايي را كه به نفع شما نيست، ردّ كنيد. جواب: برادر عزيزم! سرورم! شما ظاهراً از فن مناظره و گفتوگو و احتجاج بيخبر هستيد. ما در احتجاجات، استدلال ميكنيم به روايات و مطالبي كه به نفع ما هست و به ضرر طرف مقابل. اين قاعده كلي در تمام گفتوگوهاست. أهل سنت هم همه مطالب كتابهاي ما را نميپذيرند و مطلبي را كه به نفع خودشان و به ضرر ماست، آن را عليه ما استدلال ميكنند. قاعده إلزام، از قواعد عُقلائي است كه شارع مقدس هم قاعده إلزام را إمضاء فرموده است و ميفرمايد: ألزموهم به ما يلزمون به أنفسهم. قاعده إلزام يعني استدلال كردن به آنچه كه به ضرر طرف مقابل است و خودش هم اعتراف دارد. مثلا اگر آقاي زيد و عمرو به دادگاه رفتهاند و آقاي زيد ميگويد: اين لباسي كه بر تن آقاي عمرو است، براي من است و از من دزديده است و لباسي كه بر تن من است، براي آقاي عمرو است. قاضي هم حكم ميكند بر اينكه آقاي زيد، بايد لباسش را دربياورد و به عمرو بدهد. ولي حكم نميكند كه آقاي عمرو هم بايد لباسش را دربياورد و به زيد بدهد. چرا؟ زيرا اعتراف هر كس در حق خودش نافذ است، نه در حق ديگران. آقاي زيد، يك اعتراف كرد و يك ادعا. اعتراف كرد: لباسي كه بر تن من است، براي آقاي عمرو است. اين اعترافش را قاضي قبول ميكند. يك ادعا هم كرده است: لباسي كه بر تن آقاي عمرو است، براي من است. اين فقط ادعا است و بايد شاهد و بيّنه بياورد. اگر شاهد و بيّنه آورد، قاضي حكم ميكند كه آقاي عمرو هم لباسش را دربياورد و به آقاي زيد بدهد. در غير اينصورت، خير. * * * * * * * سؤال: فقط حضرت علي (عليه السلام) در خانه خدا به دنيا آمده است. جالب اين است كه ميگويند خانه خدا، بتخانه بوده است. ميخواستم بپرسم: زماني كه سپاه فيل و ابرهه حمله كرد، مگر آن زمان هم بتخانه نبود، پس چرا خداوند كاري نكرد كه اين خانه خدا از بين برود؟ اينها ميخواهند فضيلتهاي مولا علي (عليه السلام) را از بين ببرند. در سنن إبن ماجه و شرح نهج البلاغه إبن أبي الحديد المعتزلي آمده است كه پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) در اواخر عمرش، دست به گردن علي بن أبي طالب (عليه السلام) و إبن عباس به مسجد ميآيد و مردم را جهت حضور در لشكر أسامه، ترقيب ميكند و سرباز زدن از شركت در اين لشكر را موجب لعن و نفرين خدا ميداند. اما وقتي عمر و أبو بكر از مدينه خارج ميشوند، شبانه به مدينه بازميگردند. پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) اين كار آنها را شرّي عظيم ميداند. ولي آنها بر حضور خود در مدينه پافشاري ميكنند. در شواهد التنزيل حسكاني آمده است: پيامبر، عايشه و حفصه را همانند زنان پيرامون حضرت يوسف، آشوبگر و فتنهگر ميداند. اين برادران أهل سنت در اين شبكه ظلمت خود ميگويند: أبو بكر به جاي پيامبر نماز خوانده است. ولي در شواهد التنزيل حسكاني آمده است: بعد از اينكه پيامبر باخبر ميشود أبو بكر به جاي او ميخواهد نماز بخواند، با تني رنجور و بيمار به مسجد ميرود و او را كنار ميزند و خودش امامت جماعت را به عهده ميگيرد. در صحيح بخاري آمده است: وقتي پيامبر دوات و قلم ميخواهد، آن مرد ميگويد: اين مرد هذيان ميگويد. جواب: در همين شبكهاي (شبكه نور) كه ايشان تعبير به ظلمت كرده است، بنده رسما اعلام ميكنم اين شبكه مربوط به أهل سنت نيست و براي وهابيت است و عقائد وهابيت را نشر ميدهد. حتي چند شب قبل با يكي از علماء و اساتيد حوزه علميه زاهدان، تماس تلفني داشتم و ايشان صراحتا گفت: اين شبكه، هيچ ارتباطي با أهل سنت ندارد و ما هم حرفهاي اين شبكه را قبول نداريم و اعتراض هم كردهايم. حتي عليه خود ما هم مطالبي را پخش كردهاند. صاحب اين شبكه، آقاي هاشمي است كه فارغ التحصيل دانشگاه محمد بن سعود رياض است و افرادي را به شبكه خود ميآورند كه يا جزء ورشكستگان سياسي هستند و يا فراريهاي به لندن هستند و سخنان ركيك و ناروا و وقيح و زشتي را نسبت به فقهاء و مراجع شيعه و حكومت مطرح ميكنند يا افرادي را ميآورند كه حرفهاي دروغ و شاخدار ميزنند و بر شيعيان إفتراء ميبندند. إن شاء ا... در جلسات بعدي، در اين رابطه بحث خواهيم كرد. يكي از اهداف ما در اين شبكه جهاني ولايت، عبارت است از برملاء كردن دروغها و إفترائات اين شبكه كه به دروغ، مطالبي را از كتابهاي شيعه نقل ميكنند و به علماء شيعه نسبت ميدهند و اهانتهايي كه به مقدسات شيعه ميكنند را يكي يكي پاسخ خواهيم داد و مشت اينها را باز خواهيم كرد و مردم قضاوت خواهند كرد كه اين شبكه، اسلامي و مربوط به أهل سنت نيست. در يكي از برنامههايشان هم ميگفتند: كعبه، يك بتخانه بود و در بتخانه به دنيا آمدن، فضيلت نيست. آقاي باسواد! آقاي فاضل! آقاي كارشناس! آيا اين تعبير تو، توهين به خانه خدا نيست؟ اگر كسي آمد از خانه خدا، سوء استفاده كرد، دليل بر اين است كه خانه خدا، ارزش خود را از دست داده است؟ مگر همين خانه خدا كه 360 بت در آن بود و پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) سالها روبهروي اين بيت خواند؟ همين خانه خدايي كه تا سال 8 هجري، مملو از بت بود، ولي تمام مسلمانان رو به همين خانه خدا، نماز ميخواندند. بنابراين ـ نستجير بالله ـ پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) و مسلمانان اشتباه ميكردند كه به طرف بتخانه نماز ميخواندند. مسلّم است كه افرادي در برابر فضائل حضرت علي (عليه السلام)، يا فضيلتسازي ميكنند، يا فضائل حضرت علي (عليه السلام) انكار ميكنند. اين مسائل در تاريخ بوده و هست و خواهد بود. پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: إني تارك فيكم الثقلين: كتاب الله و عترتي. دودمان بني أميه هم حديث جعل كردهاند كه پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: إني تارك فيكم الثقلين: كتاب الله و سنتي. آقاي سقّاف (از علماء بزرگ و معاصر أهل سنت اردن) صراحت دارد و ميگويد: أما حديث «تركت فيكم ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدي أبدا كتاب الله و سنتي» يردده الناس فيما بينهم و يقوله الخطباء علي المنابر، حديث موضوع مكذوب وضعه الأمويون و أتباعهم، ليصرفوا الناس عن هذا الحديث الصحيح في العترة. اين حديث ... كتاب الله و سنتي كه علماء و مردم آن را نقل ميكنند و خطباء هم بر بالاي منابر نقل ميكنند، حديثي جعلي و دروغين است و كه بني أميه و اتباعشان جعل كردهاند تا مردم را از حديث كتاب الله و عترتي دور كنند. مشابه اين هم زياد داريم كه در كنار هر فضيلتي از امير المؤمنين (عليه السلام)، يك فضيلتي هم براي ديگران ساختهاند. جواب: من از عزيزان خواهش ميكنم كه نسبت به مقدسات أهل سنت، ادب را رعايت كنند. همانطور كه ما نسبت به ائمه (عليهم السلام) با نظر قداست نگاه ميكنيم، أهل سنت هم همانطور نسبت به خلفاء و زنان پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) با نظر قداست نگاه ميكنند. همانطوري كه شما دوست نداريد آنها به مقدسات ما توهين كنند، شما هم بزرگواري كنيد عقيده خودتان را كه مقدس است، در سينه محفوظ كنيد و مقدسات ديگران را با الفاظ ركيك اشاره نكنيد. ما دوست داريم هم عزيزان أهل سنت پاي صحبت ما باشند و هم عزيزان شيعه. بله، پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: إنكن صواحب يوسف. صحيح بخاري، ج1، ص165 ـ صحيح مسلم، ج2، ص22 ولي تعبير آشوبگر و فتنهگر را به كار بردن، صحيح نيست. درباره نماز خواندن أبو بكر هم إن شاء ا... يك يا دو شب صحبت خواهيم كرد. يكي از دلائلي كه عزيزان أهل سنت براي حقانيت خلافت أبو بكر ميآورند، اين است كه ميگويند پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله)، أبو بكر را فرستاد تا به جاي ايشان نماز بخواند و اين دليل بر اين است كه ايشان بايد خليفه باشد. در صحيح بخاري، جلد 1، صفحه 161، حديث 664، كتاب الأذان، باب حدّ المريض أن يشهد الجماعة آمده است: لما مرض رسول الله صلي الله عليه و سلم مرضه الذي مات فيه، فحضرت الصلاة، فأذن فقال: مروا أبا بكر فليصل بالناس، فقيل له أنا: أبا بكر رجل أسيف إذا قام مقامك، لم يستطع أن يصلي بالناس و أعاد فأعادوا له، فأعاد الثالثة فقال: إنكن صواحب يوسف، مروا أبا بكر فليصل بالناس، فخرج أبو بكر فصلي، فوجد النبي صلي الله عليه و سلم من نفسه خفه، فخرج يهادي بين رجلين، كأني أنظر رجليه يخطان الأرض من الوجع، فأراد أبو بكر أن يتأخر فأومأ إليه النبي صلي الله عليه و سلم أن مكانك، ثم أتي به حتي جلس إلي جنبه. فقيل للأعمش: و كان النبي صلي الله عليه و سلم يصلي و أبو بكر يصلي بصلاته و الناس يصلون بصلاة أبي بكر، فقال برأسه: نعم. وقتي رسول الله (صلي الله عليه و سلم) حالش بد بود و در آن بيماري، از دنيا رفت، فرمود: به أبو بكر بگوييد برود براي مردم نماز بخواند. عايشه گفت: چون أبو بكر رقيق القلب است، نميتواند برود. رسول الله (صلي الله عليه و سلم) دوباره تكرار كرد و باز هم گفتند أبو بكر نميتواند. رسول الله (صلي الله عليه و سلم) براي بار سوم فرمود: به أبو بكر بگوييد برود براي مردم نماز بخواند و فرمود: شما مانند دلباختههاي يوسف هستيد كه خير و شر را نميتوانيد تشخيص بدهيد. به أبو بكر بگوييد براي مردم نماز بخواند. وقتي أبو بكر رفت نماز بخواند، رسول الله (صلي الله عليه و سلم) يك حالت سبكي در خودش احساس كرد و بلند شد و دست در گردن دو مرد (علي و عباس) انداخت و به مسجد آمد تا نماز بخواند. وقتي أبو بكر ديد رسول الله (صلي الله عليه و سلم) آمد، كنار رفت و حضرت جلو رفت و نماز خواند و أبو بكر هم پشت سر ايشان اقتداء كرد و مردم هم به أبو بكر اقتداء كردند. پس ببينيد كه در صحيح بخاري آمده كه خود پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) نماز خوانده است، نه أبو بكر. ولي ببينيد چه بازيهايي با سنت در ميآورند. من از عزيزان أهل سنت سؤال ميكنم: ما وجدان خودمان را قاضي كنيم؛ آيا عقل سالم ميپذيرد؟ چه لزومي دارد كه پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) برود جلو نماز بخواند، آقاي أبو بكر هم به پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) إقتداء كند و مردم به أبو بكر إقتداء كنند؟ مگر شما نميگوييد پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) أفضل است و با وجود أفضل، نميتوان پشت سر غير أفضل نماز خواند؟ چه اشكالي داشت كه مردم به پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) إقتداء كنند؟ آيا در طول آن 23 سال سابقه داشته است كه جايي پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) نماز بخواند و يك نفر هم ميان پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) و مردم واسطه شود تا او به پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) اقتداء كند و مردم هم به او إقتداء كنند؟ به نظر من، اين كار، بازيچه قرار دادن شريعت است. بر فرض هم رفت و نماز خواند، خود إبن تيميه ميگويد: فالإستخلاف في الحياة نوع نيابة، لا بد لكل ولي أمر و ليس كل من يصلح للإستخلاف في الحياة علي بعض الأمة يصلح أن يستخلف بعد الموت، فإن النبي ـ صلي الله عليه و سلم ـ استخلف في حياته غير واحد و منهم من لا يصلح للخلافة بعد موته، كما استعمل إبن أم مكتوم الأعمي في حياته و هو لا يصلح للخلافة بعد موته و كذلك بشير بن عبد المنذر و غيره. اينگونه نيست كه كسي بيايد نماينده رسول الله (صلي الله عليه و سلم) شود در يك قضيهاي، تا دليل شود بر اينكه بعد از رسول الله (صلي الله عليه و سلم) هم ميتواند جانشين و نماينده باشد. تعداد زيادي از صحابه بودند كه در زمان حيات رسول الله (صلي الله عليه و سلم)، در مواردي، نماينده ايشان بودند. إبن أم مكتوم (حدود 12 مورد) و بشير بن عبد المنذر به جاي رسول الله (صلي الله عليه و سلم) نماز خواندند و صلاحيت براي جانشيني بعد از رسول الله (صلي الله عليه و سلم) ندارند. منهاج السنه لإبن تيمية، ج7، ص339 آقاي عبد الرحمن بن عوف در غزوه تبوك، به جاي پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) نماز خواند و پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) هم آمد پشت سر ايشان إقتداء كرد و نماز خواند. اگر قرار باشد نماز خواندن به جاي پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله)، دليل بر خلافت باشد، بهترين كس براي خلافت، عبد الرحمن بن عوف است. چون هم به جاي پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) نماز خوانده است و هم پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) به ايشان إقتداء كرده است. البداية و النهاية لإبن كثير، ج5، ص28 * * * * * * * سؤال: منظور إبن عباس از اينكه كراراً ميفرمايد يوم الخميس، چيست؟ جواب: اين روز، همان روزي بود كه پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) دستور داد: قلم و كاغذي بياوريد تا بنويسم چيزي را كه شما را براي هميشه از گمراهي مصون بدارد. ولي متأسفانه به پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله)، نسبت هذيان دادند و گفتند: إن رسول الله صلي الله عليه و سلم يهجر. صحيح مسلم، ج5، ص76 يعني اين أمتي كه پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) 23 سال براي آن زحمت كشيده بود و از گمراهي و بتپرستي نجات داده بود، پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) به بدترين از اينها خداحافظي كرد. پيامبري كه مظهر رحمت است و مفتخر است به: وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ سوره قلم/آيه4 به قدري ناراحت و عصباني شد كه فرمود: قوموا عني. از خانه من برويد بيرون. صحيح بخاري، ج1، ص37 و ج8، ص161 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: احمد عليزاده -
تاريخ: 26 تير 89 - 12:29:49
درود خدا بر شما بويژه آقاي قزويني |
2 |
نام و نام خانوادگي: سيد مهدي -
تاريخ: 22 بهمن 89 - 10:28:54
در همان صحيح بخاري در باب ديات در باب شهادت پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم )مي گويد كه عايشه به پيامبر چيزي داد كه ايشان از خوردن آن اكراه داشتند. لطفا مراجعه شود و اظهار نظر فرمائيد. السلام علي من اتبع الهدي |