* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 17 شهريور 1388 | تعداد بازديد: 4311 | |
شهيد مطهري (ره)؛ تهاجم فرهنگي و راهكارها | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: شهيد مطهري (ره)؛ تهاجم فرهنگي و راهكارها بسيج فرهنگيان تهران: ارديبهشت 1389 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * استاد حسيني قزويني بنا شد در اين دقايقي كه در خدمت عزيزان هستيم، بحث «شهيد مطهري (ره) و تهاجم فرهنگي و راهكارهاي مقابله با آن» را با شما عزيزان دقايقي گفتگو كنيم. در رابطه با تهاجم فرهنگي، من به عنوان مقدمه، دو موضوع را خدمت شما عزيران اشاره ميكنم: موضوع اول: بزرگمدافعان ولايت در گذر تاريخ از زماني كه غيبت صغري آغاز شد و مسئوليت دفاع از حريم ولايت به عهده عالمان ديني محوّل گرديد، چون در زمان ائمه (عليهم السلام)، مسئوليت اصلي دفاع از ولايت به عهده ائمه (عليهم السلام) بود و كساني كه ائمه (عليهم السلام) تربيت كرده بودند از اصحاب جليل القدر، مثل مومن الطاق، هشام بن حكم، هشام بن سالم و زرارهها و امثال او، ولي پس از آنكه به أمر إلهي و به حكمت أزلي، بنا بر اين شد كه آقا ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) آن مسئوليت امامت و رسالت خويش را در پس پرده غيبت انجام بدهد و اين پرچم را به دست فقهاي نامدار و عالمان بزرگوار قرار داد، ما ميبينيم در جامعهاي كه هجمهها عليه شيعه و ولايت صورت ميگيرد، شخصيتهاي برجسته شيعي اين پرچم دفاع را به دست ميگيرند و به دفاع ميپردازند. اولين كتابي عليه شيعه نوشته شد و عقايد و باورهاي شيعه را به چالش كشاند، كتابي بود كه آقاي جاحظ (متوفي 255 هجري، در سال ولادت حضرت ولي عصر (ارواحنا الفداء)،) در كتاب العثمانية، عقايد و باورهاي شيعه را مورد هجمه قرار داد و چه بسا تزلزلي در اذهان بعضيها ايجاد كرد. فقيه برزگوار شيعه، شيخ مفيد (ره) (متوفاي 413 هجري) برميخيزد و آنچنان جوابي بر اين كتاب مينويسد كه پس از گذشت بيش از هزار سال، هنوز اين پاسخها رنگ و بوي تازه ميدهد. بعد از او، فردي به نام قاضي عبد الجبار معتزلي (از شخيصتهاي بنام اهل سنت و معتزله) كتابي مينويسد كه اخيرا در 20 جلد چاپ شده به نام المغني في الإمامة. با اينكه نزديك هزار سال است از تأليف اين كتاب ميگذرد، الآن وهابيت در كنار سفره قاضي عبد الجبار معتزلي هستند. إبن تيميه حرّاني (بزرگ تئوريسين وهابيت) كه در قرن هشتم باورهاي شيعه را كه به چالش ميكشد، عمدتا از تئوريهاي عبد الجبار معتزلي استفاده ميكند. سيد مرتضي (ره) (شاگرد نامور شيخ مفيد (ره) ـ متوفاي 436 هجري) برميخيزد و كتابي مينويسد به نام الشافي في الامامة و پس از گذشتن هزار سال و اندي، امروز علماي شيعه كه بخواهند در ردّ شبهات اهل سنت و وهابيت كتاب بنويسند، بينياز از كتاب الشافي في الامامة نيستند و هنوز أدله و براهين زيبا و متقن و دندانشكن سيد مرتضي (ره)، در آسمان دفاع از ولايت، مثل خورشيد ميدرخشد. به همين شكل در قرن هفتم و هشتم، إبن تيميه (بزرگ نظريهپرداز وهابيت) منهاج السنة را مينويسد و علامه حلي (ره) پاسخهاي محكم و كوبنده خود را تقديم ميكند و همچنين شما مرحوم مير حامد حسين (ره)، قاضي نورالله شوشتري (ره)، مرحوم سيد محسن امين (ره) و علامه اميني (ره) كه همه از بزرگان مدافعان حريم ولايت هستند، در تاريخ شيعه، نامشان ميدرخشد و آثارشان به عنوان آثار زنده و جاويد در محافل علمي مطرح است. موضوع دوم: گسترش شبهات ضد شيعي در سالهاي اخير عزيزان ميدانند كه ما در اين 15 قرن، در هيچ تاريخ و برههاي از زمانها، همانند عصر حاضر، مواجه با انبوه شبهات عليه شيعه نبوديم. در يكي از موسسات پژوهشي قم مركز الأبحاث العقايدية، كتابهاي ضد شيعه را كه حدود 5 هزار عنوان بود، جمع كردند و بعضي از عناوين آنها 20 جلدي و 30 جلدي بود. مسئول اين موسسه به خود من ميگفت: «اين 5 هزار عنوان كتابي كه جمع كرديم، 75٪ آنها بعد از انقلاب اسلامي ايران نوشته شده است». يعني در اين 30 سال، 3 برار 14 قرن گذشته، عليه شيعه كتاب نوشته شده است. چرا؟ البته روشن و واضح است. وهابيها 800 سال تبليغ كردند كه مذهب شيعه، مذهبي باطل است؛ برخاسته از آئين يهود است و يهوديها براي اينكه قرآن را زير سوال ببرند، اسلام را از بين ببرند، مذهب شيعه را اختراع كردند؛ مذهب شيعه، آلوده به بدعت، كفر و شرك است. ولي بعد از انقلاب اسلامي ايران، حكومت اسلامي مبتني بر فقه شيعه، در عرصه بين الملل درخشيد و افكار و مباني اعتقادي و فكري شيعه در رسانهها مطرح شد. بزرگان و دانشمندان اهل سنت، وهابيها، مسيحيها و يهوديها، ديدند آن تبليغاتي كه در طول آن 800 سال عليه شيعه شده بود، همه دروغ است، توهمات است، إفتراء و بهتان است و اين نهضت باعث شد فرهنگ شيعه در عرصه بين الملل مطرح شود و غالب جوانان سني و وهابي را به طرف خودش جذب كند. لذا وهابيها به وحشت افتادند. دكتر غُنِيْمان، يكي از اساتيد بزرگ دانشگاه مدينه منوره ميگويد: نحن الوهابيين علي يقين بأن المذهب الإثني عشري هو الذي سوف يجذب إليه كل أهل السنة و كل الوهابيين في المستقبل القريب. ما وهابيها يقين پيدا كردهايم تنها مذهبي که در آينده بسيار نزديك، تمام أهل سنت و وهابيت را به طرف خودش جذب ميکند، مذهب شيعۀ إثنا عشري است المنهج الجديد و الصحيح في الحوار مع الوهايين، ص178 خُب، وقتي اينچنين باور دارند، قطعا آرام نمينشينند و شروع ميكنند به إلقاء شبهه و استمرار همان إفتراءها و بهتانهايي كه در طول تاريخ عليه شيعه داشتند. طبق اعلام سفارت جمهوري اسلامي ايران در پاكستان، فقط در يك كشور، 60 عنوان كتاب با 50 ميليون تيراژ عليه شيعه چاپ و منتشر ميشود. شايد شنيدن اين آمار براي برادران و خواهران خيلي راحت باشد، ولي تصورش خيلي سخت است؛ 60 ميليون تيراژ كتاب ضد شيعي. در مكه مكرمه در ايام حج، فقط در يك ماه، در 25 روز، 10 ميليون و 685 هزار جلد كتاب به 20 زبان زنده دنيا عليه شيعه چاپ ميكنند و در اختيار زائرين بيت الله حرام قرار ميدهند. اين آمارها، آمارهاي وحشتناكي است. حدود 40 سايت ضد شيعه، توسط سران وهابيت راهاندازي شده و شبانهروز عليه شيعه مطلب مينويسند. حدود 300 ماهواره در سطح بين الملل، عليه شيعه برنامه توليد و پخش ميكنند كه متأسفانه در برابر اين تهاجم گسترده، دفاع ما و مقاومت ما، يك مقاومت نابرابر است. در سال گذشته در وزارت ارشاد، در قسمت امور فرهنگي، در جلسهاي كه اكثر مسئولين تأثيرگذار در عرصه فرهنگي بودند، خواستم در آنجا يك آمار دقيقي در برابر اين هجمههاي گسترده ارائه بدهم، دوستانمان را در موسسه بسيج كرديم تا سايتهاي شيعي را در داخل و خارج آمار بگيرند، آماري كه به من دادند اين بود كه تمام سايتهاي فارسي، عربي، انگليسي، حتي تركي، فرانسوي و آلماني كه شيعيان دارند، به مرز 5 هزار نميرسد. ما كمتر از 5 هزار سايت با حدود 600 ميليون شيعه در جهان و وهابيت كه شايد آمارشان زير 50 ميليون در جهان است، 40 هزار سايت عليه شيعه دارند! من از شما سوال ميكنم كه ما چند تلويزيون و ماهواره داريم كه از مذهب شيعه و از اين هجمهها دفاع ميكند؟ آنها 300 ماهواره به زبانهاي مختلف عليه شيعه راهاندازي كردند. الآن همين سايتهاي ضد شيعي يا ماهوارهها مثل ماهواره نور كه كمتر از 6 ماه است كه در عرصه رسانه آمده، آنچه كه بنده آمار دارم، در داخل كشور، بيش از تلويزيونهاي داخلي ما بيننده دارد. يكي از آقايان، ديشب براي من نقل ميكرد و ميگفت: در تهران سوار تاكسي شده بوديم. راننده تاكسي سوال كرد: چرا ما هميشه ميگوييم يا علي، يا حسين؟ چرا نميگوييم يا الله؟ مگر خدا به ما نزديك نيست؟ آيا اين يا حسين گفتن يا علي گفتن شرك نيست؟ گفت: من جواب او را دادم و بعد به او گفتم: از كجا اين سوال براي شما مطرح شد؟ گفت: ما شبها كه ميرويم منزل، ماهواره نور اين حرفها را ميزنند. يعني حتي افكار راننده تاكسي ما را متزلزل ميكنند! چه كسي بايد به اينها جواب بدهد؟ خدا جزاي خيرشان بدهد رسانههاي ما را كه زحمت ميكشند و تلاش ميكنند و اين سريالها را در ايام عيد پخش ميكنند، ولي چه استفاده فرهنگي، اخلاقي و مذهبي از اين سريالها كه پربينندهترين برنامهها در طول سال است، داشتيم؟ آيا جا نداشت در كنار همين برنامهها، بدون اينكه نام شبهات را ببريم، چهار تا شبهه جواب بدهيم؟ بهترين فرصت و بهترين ظرفيت است كه ما بتوانيم به اين شبهات جواب بدهيم. متأسفانه مقداري بيدقت و بيتوجه هستيم. خدا بيامرزد شهيد مطهري (ره) را! با اينكه ايشان چند ماه از عمر انقلاب اسلامي و حكومت اسلامي را درك كرد، ولي صراحتا در كتاب پيرامون انقلاب اسلامي به جوانان و فرهنگيها و حوزويها ميگويد: اين انقلاب اسلامي ما، يك انقلاب ديني و مذهبي و فرهنگي است. در آينده بسيار نزديك، فرهنگ اين انقلاب، مرزهاي جغرافي را درخواهد نورديد و به گوش مردم در أقصي نقاط جهان، نداي انقلاب اسلامي و فرهنگ شيعه خواهد رسيد و آن وقتي است كه سيل شبهات و هجمهها متوجه فرهنگ شيعه خواهد شد. اين مرد كجا را ميديد؟ ميگويد: آن وقتي است كه سيل عظيم شبهات متوجه فرهنگ شيعه خواهد شد. من به حوزههاي علميه و دانشگاهيان توصيه ميكنم چندين برابر گذشته كار كنند و از الآن خودشان را آماده كنند براي پاسخگويي به شبهات. مطهري! يادت به خير! 30 سال قبل، اين سخن را گفتي و الآن ما داريم ميبينيم هجمهاي كه متوجه ما هست در اين 30 سال، 3 برابر 14 قرن گذشته، عليه شيعه كار ميكنند. آينده را خبر نداريم. ما هر چه جلو ميرويم، ميبينيم تفاوت ميان پاسخهاي ما و دفاع ما و با هجمهاي كه آنها دارند، كاملا تفاوت و تقابل نابرابر است. هر چه جلوتر ميرويم، فاصلهها بيشتر ميشود. ما اگر دو ماهواره تأسيس ميكنيم، آنها در برابر، 20 ماهواره تأسيس ميكنند. اگر يك كتاب در دفاع مينويسيم، آنها 200 كتاب در برابر اين مينويسند. اگر 4 سايت راهاندازي مياندازيم، آنها 40 سايت در مقابل راهاندازي ميكنند. يعني هر چه جلوتر ميرويم، فاصلهها بيشتر ميشود و اين تقابلها كاملا نابرابر است. من اينجا از اين فرصت استفاده كنم: عزيزان فرهنگي كه عمدتا با نسلهاي نوِ جامعه و نسلهاي تازه سركار داريد، اينها امانت الهي دست شماست. الآن كتابهاي درسي عربستان سعودي، مباحث ضد شيعه دارند كه شيعه كافر و مشرك است، مهدور الدم است، مهدور المال است و از همان ابتدا به بچههايشان آموزش ميدهند. به جاي اينكه بگويد «بابا انار دارد»، ميگويد «شيعه مشرك است». با اين براي بچه دبستاني مثال ميزند و مباحث اعتقادي ضد شيعه را در مغز اين بچه وارد ميكند. اين بچه كه از 7 و 8 سالگي با فرهنگ ضد شيعي تربيت ميشود، فردا كه بزرگ ميشود، ميآيد كمربند انفجاري را به خود ميبندد و مسجد شيعه را و عزاداري شيعه را به هم ميريزد و هم خودش را نابود ميكند و هم صدها انسان بيگناه شيعه را به خاك و خون ميكشد. اينها نتيجه آن تربيت است. ما چه كار انجام ميدهيم؟ خواهرم! برادرم! منتظر اين نباشيد كه كتابهاي درسي ما چه كند يا چه نكند. ما بايد ببينيم اين بچهاي كه در اختيار ما هست، حتي آن عزيزي كه فيزيك تدريس ميكند، شيمي تدريس ميكند، رياضي تدريس ميكند، در لابهلاي دروس كه مثال ميزند، در اين يك ساعت تدريس، 5 الي 10 دقيقه معارف اصيل شيعه را در مغز اين بچه و دانشآموز تزريق كند. تأثيري كه اين دانشآموز از شماي معلم و دبير دارد، از منِ روحاني ندارد. حتي كاري كه يك معلم و دبير رياضي و زبان ميتواند انجام دهد، صد معلم ديني نميتوانند. چه در قم و چه در شهرهاي ديگر و ديديم كه معلمان يا دبيرهاي غير ديني، وقتي وارد حوزه دين ميشوند، كولاك ميكنند و در ذهن طرف، انقلاب ايجاد ميكنند و طوفان به پا ميكنند. لذا ما مباني فكري اصيل شيعه را در اختيار بچه قرار بدهيم كه اين بچه وقتي بزرگ ميشود، وارد دبيرستان و دانشگاه ميشود، داخل و خارج، اگر در دنياي كفر قدم گذاشت، پايش كوچكترين نَمي برندارد. تمام مشكلات ما اين است كه جوانان ما با مباني اعتقادي شيعه خوب آشنا نيستند؛ با منطق قرآن آشنا نيستند. اين آقايي كه سوال ميكند: چرا ما يا الله نميگوييم؟ يا علي و يا حسين ميگوييم؟ من در مناظرهاي كه با مفتي اعظم عربستان سعودي (بالاترين مقام علمي و سياسي آنها كه همان موقعيت حضرت امام (ره) را در ميان ما دارد) داشتم، 4 سال قبل در طائف، 95 كيلومتري شمال مكه، يك ساعت با ايشان بحث داشتيم. ايشان يكي از حرفهايش اين بود: شماها يا علي و يا حسين ميگوييد و مشرك هستيد. چرا نميگوييد يا الله؟ گفتم: جناب شيخ! در سوره يوسف، آيه 97، وقتي فرزندان يعقوب (عليه السلام) ميگويند: يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا اي پدر! براي ما طلب مغفرت كن. اين شرك است؟ چرا حضرت يعقوب پيامبر (عليه السلام) به بچههايش نگفت شما مشرك شديد؟ چرا نميگوييد يا الله؟ در سوره نساء، آيه 64 نسبت به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) صراحت دارد: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا اي پيامبر! اگر گناهكاران پيش تو بيايند و تو براي آنها طلب مغفرت كني، خدا آنها را ميبخشد. چرا خدا نميگويد آنها بيايند پيش من، از من طلب مغفرت كنند؟ مشخص است آنها آبرودار در نزد خدا هستند. ما ميگوييم: يا وجيهاً عند الله! إشفع لنا عند الله. اينكه ميگويند خدا نزديك است: وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ سوره ق/آيه16 مگر خدا دور است كه ما خدا را صدا نميزنيم؟ من يك مثالي زدم براي يكي از دوستان و گفتم: فرض كن كسي 4 تا بچه دارد و يكي از بچهها بازيگوش است و كار خلافي كرده و دل پدر را رنجانده و پدر از او دل آزرده است. همه در خانه نشستهاند و پدر هم كنار آنهاست. ولي برادر بزرگ، پيش پدر آبرو دارد و براي او احترام قائل است. اين برادر كوچك از برادر بزرگ ميخواهد كه از بابا بخواهيد من را ببخشد. آيا در اينجا كفر است؟ پدر به هر دوي آنها نزديك است و آنجا نشسته و دست راست او يك پسر و دست چپ او يك پسر نشسته است. مسئله قرب مكاني در نزد خداي عالم نيست. خداي عالم نسبت به شيطان هم نزديك است و به فرعون هم نزديك است و در آن شك و شبههاي نيست. لا حول و لا قوه إلا بالله العلي العظيم. شيطان هم كه همه اين كارها را انجام ميدهد، با استفاده سوء از حول و قوه إلهي ميكند. ما وقتي يا علي ميگوييم، معتقديم كه حضرت علي (عليه السلام) پيش خدا آبرو و حيثيت دارد و خداي عالم حرف حضرت علي (عليه السلام) را زمين نمياندازد. من كه يك عمري گناه كردم، معصيت كردم، پروندهام را سياه كردم، خداي عالم از دست من به خاطر عصيان ناراحت است و جواب من را نميدهد و لذا ميروم در خانه حضرت علي (عليه السلام)، در خانه حضرت ابوالفضل (عليه السلام)، امام حسين (عليه السلام)، امام رضا (عليه السلام) و اينها را واسطه قرار ميدهم. اين كار طبيعي است. مثلا شما در قم ميخواهيد برويد نزد وزير. او شما را نميشناسد و ميرويد 4 تا واسطه قرار ميدهيد. همينطور پيش مدير كل، مدير مدرسه، رئيس منطقه و ... . بحث وساطت، در سنت و فرهنگ جامعه بشري نهادينه شده است. برويم سراغ علامه شهيد مطهري (ره). من مطالبم را فهرستوار عرض ميكنم: 1. مطهري (ره) و حساسيت به نشر شبهات اگر شما زندگي مرحوم مطهري (ره) را مطالعه كنيد، اساسيترين موضوعي كه شما ميبينيد، حساسيت اين شخصيت علمي است به مسائل شبهات. در طول عمر با بركتشان، وقتي احساس ميكند در جامعه، اسلام و مذهب مورد هجمه قرار گرفته، بدون تعلل قيام ميكند و با سخنراني و با تأليف خودشان، با فرياد خودشان به مبارزه با آن شبهات ميپردازد. مثلا همين اصول فلسفه و روش رئاليسم كه در يك وقت ميبيند در دانشگاههاي ما، فلسفه شرقي و فلسفه ماديگرايي بيداد ميكند و بعضي از اساتيد دانشگاه، فلسفه ماديگرايي را با افتخار تدريس ميكنند، علامه شهيد مطهري (ره) با نوشتن اين كتاب، آبرو و حيثيت علمي اينها را به باد ميدهد. شايد در اين 15 قرن، در نقد مباني فلسفي ماديگرايي مانند كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم نداريم. يا وقتي احساس ميكند بعضيها شبههاي در رابطه با حجاب دارند كه حجاب محدود كردن زن است، حجاب منزوي كردن زن است و ... ، بلافاصله كتابي مينويسد در رابطه با نقش حجاب از قرآن و سنت و از نظر روانشناسان و اثبات ميكند كه حجاب، محدوديت نيست؛ حجاب براي اين است كه شرافت زن حفظ شود، عفت زن در امان بماند. خودش هم ميگفت من كتابهايي كه مينويسم، نه اينكه بگويم اين كتابها وحي منزل است، من احساس كردم آنچه كه در جامعه مورد شبهه و هجمه است و تشخيص دادم اولويت دارد، در آن زمينه وارد شدم. همچنين در رابطه با اولويتها، مثلا اگر كتاب عدل إلهي ايشان را ببينيد و اصل عدل إلهي كه نوشته شده در دانشگاههاي ما، حتي در حوزههاي علميه ما، بعضي از روحانيون شبهاتي مطرح ميكنند در رابطه با بحث جبر و تفويض و اينكه اختيارات عقل محدود است، ايشان ميآيد با نوشتن كتاب عدل إلهي، اين شبهاتي كه مطرح است حتي در حوزههاي علميه و يا در محيطهاي دانشگاهي، به نحو زيبايي پاسخ ميدهد. مرحوم مطهري (ره) هشدارهايي نسبت به تهاجم گسترده شبهات ميدهد و بعد از پيروزي انقلاب، فرياد ميزند بر سر حوزويها كه رسالت شما در آينده، مبارزه با انحرافات است، مبارزه با كجفكريهايي است كه شايد توسط دشمنان و مخالفين انقلاب اسلامي كه در حقيقت اينها مخالفت با انقلاب و نظام ندارند، بلكه مخالفت اصلي اينها با آن فرهنگي است كه اين انقلاب از آن فرهنگ برخاسته، فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام) است و حتي توصيه ميكند بر اينكه روحانيت بايد به سرعت به فكر چاره بيفتد تا اين سيل عظيم به راه نيافتاده، براي مقابله با آن خودشان را آماده كنند. عزيزان بزرگوار فرهنگي ما! گذشت آن زماني كه مسئوليت پاسخگوئي به شبهات، بر عهده حوزويها باشد. گر چه حوزه ما در برابر اين هجمه عظيم و سيل خروشان شبهات، آن كاري كه بايد انجام بدهد، نداده است. ما عذر تقصير به پيشگاه مقدس مولايمان بقيه الله الأعظم (عليه السلام) ميبريم. الآن در هر هفته از 10و 12 دانشگاه كشور، از حوزههاي علميه، از مراكز نظامي و انتظامي زنگ ميزنند كه ما جلساتي داريم در نقد وهابيت و پاسخگويي به شبهات و الآن در خود حوزه علميه، با كمبود استادِ توانا روبرو هستيم كه بروند اين جلسات را اداره كنند. ولي دفاع از كيان ولايت، منحصر به من نيست و چه بسا شما فرهنگيان در مبارزه با اين هجمه، در خط مقدمتر از ما هستيد. چون سر و كار شما با يك قشر عظيمي از نسلهاي جديد است كه آينده اين كشور را همينها ميسازند. همين جواني كه پاي درس شما نشسته، همين جوان، فردا، معلم، دبير، استاد دانشگاه، بخشدار، فرماندار، استاندار، وزير، رئيس جمهور و چه بسا همين فرزندي كه شما با نظر كوچك به او نگاه ميكنيد، فردا رهبر آينده اين كشور بشود و شما بايد در تمام بحثهايي كه براي اين عزيزان داريد، به فكر آينده باشيد و آيندهنگري كنيد. نقشي كه شما در ميدان فرهنگي در واكسينهكردن آينده اين جامعه از تأثيرپذيري شبهات داريد، شما خودتان بهتر ميدانيد كه ما نداريم. چون ما معمولا با نسل نو خيلي سر و كار نداريم. بنده عمدتا يا در حوزههاي علميه، در سطوح عالي هستم و طلبهاي كه 10، 12 سال در حوزه درس خوانده، در بحث من ميآيد و در دانشگاهها نيز غالبا با اساتيد دانشگاه سر و كار داريم يا با دانشجويان كه يك بخش اعظم از عمرشان را سپري كردند. اين دانشجويي كه پاي صحبت بنده ميآيد، آن ساختار و شاكله فكرياش ساخته شده است. اگر اين جوان دانشجو در دوران دبستان و راهنمايي و دبيرستان دچار انحراف فكري شده، با يك جلسه و دو جلسه من، اصلاح شدني نيست. اين كوتاهيها، به حساب شما فرهنگيان نوشته ميشود. اگر فرداي قيامت بنا باشد كتك بزنند، به من روحاني 4 تا شلاق بزنند، به شما فرهنگي 8 تا شلاق خواهند زد. چون شما جلوتر از ما هستيد و نقش شما سازندهتر است. همانطوري كه حضرت امام (ره) فرمود: «معلمي، كار انبياست»، شما كار پيامبري انجام ميدهيد و رسالت پيامبران (عليهم السلام) بر دوش شماست. لذا، شما و معلمي كه زير نظر شما هستند و دبيراني كه از شما حرف شنوي دارند، من تقاضا ميكنم و التماس ميكنم و خواهش ميكنم اين مباني فكري و زلال شيعه را فرا بگيريد. امام رضا (عليه السلام) فرمود: إذا عرف الناس محاسن كلامنا لاتبعونا. اگر مردم و جامعه، زيباييهاي سخن ما را بشناسند، قطعا از ما تبعيت ميكنند معاني الأخبار للشيخ الصدوق، ص180 ـ عيون أخبار الرضا للشيخ الصدوق، ج2، ص275 عزيزان! خواهران! برادران! تعبيري دارد شهيد مطهري (ره) قريب به اين مضمون كه ميگويد: «ذهن جوان بايد پر شود». اگر شما با مطالب درست، ذهن اين جوان را پر نكرديد، با سخنان حق پر نكرديد، اين جوان ميرود با مطالب نادرست و منحرف، ذهن خود را پر ميكند. اين بچهاي كه تشنه است، اگر آب صاف و زلال ندهي، تشنگي بر او فشار ميآورد و ميرود آب گل آلود ميخورد. لذا ما بايد اذهان اين جوانان را در همان دوران شكلگيري شخصيت فكري، توسط شما عزيزان بسازيم تا وقتي بزرگ ميشوند، نه تنها تأثيرپذير نباشند، بلكه تأثيرگذار هم باشند. 2. مطهري (ره) و پيرايهزدايي از دامن معرفت ديني الآن يكي از مصيبتهايي كه در جامعه داريم، گسترش خرافات است. جامعه ما گرفتار برخي از خرافات شدهاند؛ چهارشنبه سوري، سيزده بدر و بعضي از سفرههاي آنچناني و ختم أنعام و غيره كه به هيچوجه ريشه در سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و ائمه (عليهم السلام) ندارد. مخصوصا ما ميبينيم كه در ميان خانمها، يكسري مراسمات به نام مراسمات ديني و مذهبي برگزار ميشود كه در هيچيك از كتابهاي فقهي ما مطرح نشده است و در هيچ روايتي از روايات ائمه (عليهم السلام) به آن اشاره نشده است. وقتي بچه، مادر را ميبينيد و به مادر به يك نظر بزرگ و قداست نگاه ميكند، وقتي مادر آلوده خرافات است، وقتي پدر آلوده خرافات است، اين بچه هم اين را به عنوان يك الگو ميگيرد. وقتي بزرگ هم بشود، به همين شكل است. وقتي به حرم امام حسين (عليه السلام) و يا حرم حضرت معصومه (سلام الله عليها) ميرود، به جاي اينكه برود دو ركعت نماز بخواند و با معارف امام هشتم (عليه السلام) و حضرت معصومه (سلام الله عليها) آشنا بشود، دنبال اين است كه برود يك قفلي پيدا كند و برود بزند به ضريح آنها يا يك پارچهاي بردارد و گره بزند تا حاجاتش برآورده شود. اينها يكسري خرافاتي است كه جامعه ما دچار شده است. يكي از بزرگترين تلاشي كه در آثار شهيد مطهري (ره)، در سخنرانيهاي شهيد مطهري (ره) ميبينيم، مبارزه با كجفكريها و انحرافات و خرافات است. ايشان در كتاب حماسه حسيني با بخش انبوهي از خرافات در روضهخوانيهاي ما مقابله كرد كه اين مباحثي كه شما مطرح ميكنيد و بالاي منبرها ميخوانيد و مداحان ما پشت تريبون مطرح ميكنند، آيا مطالب ريشه در تاريخ شيعه دارد؟ حتي تاريخ اهل سنت هم اين قضايا را مطرح نميكنند. چندي پيش بود كه يكي از اين مداحان قم، روضه حضرت زهرا (سلام الله عليها) را خوانده بود و CD آنرا براي من آوردند و خدا شاهد است قلبم به درد آمد! ما براي اينكه مردم را بگريانيم، ميآييم حيثيت معصوم (عليه السلام) را زير سوال ميبريم براي اينكه من اشك مردم را بريزم! مقداري ما مقصر هستيم. وقتي اين روضههاي به تعبير شهيد مطهري (ره) زهر ماري را قاطي ميكنند و دروغ به خورد ما ميدهند و اگر ما آنجا گريه نكنيم و احساساتي نشويم، يا كسي يك مطلبي ميگويد، بعد از سخنراني بپرسيد كه شما اين مطلب را كجا ديديد؟ شما از كدام مقتل خوانديد؟ كدام عالم شيعه اين مقتل را گفته است؟ اگر 2 ، 3 نفر از مداح سوال كنند، ديگر در مرحله سوم نميآيد به تعبير شهيد مطهري (ره) زهرماري به خورد مردم بدهد. ميآيد مطالعه ميكند، تحقيق ميكند، بررسي ميكند و مطالب علمي تحويل مردم ميدهد، اين مردمي كه يك پاي منبر آمدهاند، وقتي ميروند، مشتشان پر از معارف ديني است. نه اينكه خداي نكرده با يكسري مسائل خرافي اينها را از مجلسمان روانه بيرون كنيم. 3. پاسخهاي كوبنده استاد شهيد مطهري (ره) به شبهات عصر در اينجا ما مواردي از پاسخهايي كه شهيد مطهري (ره) دارد، برخي از آنها را من آوردم. مثلا يكي از شخصيتهاي تأثيرگذار در نسل جوان و دانشجو در عصر شهيد مطهري (ره)، آقاي مهندس مهدي بازرگان بود. با همه احترامي كه شهيد مطهري (ره) براي آقاي بازرگان قائل بود، انحرافاتي كه در افراد و تئوريهاي بازرگان ميبيند، شهيد مطهري (ره) ساكت نمينشيند و نميتواند ساكت بنشيند و اگر هم ساكت بنشيند، مطهري نيست. ايشان ميآيد ضمن احترام كامل به صاحب انديشه، انديشه را كاملا به چالش ميكشد و اشكال ميكند و ميگويد مبانياي كه شما امروز مطرح ميكنيد، ريشه در قرآن و سنت ندارد. همچنين نسبت به قضيه حيدرعلي قلمداران (از بنيانگذاران وهابيت درون شيعي در عصر شهيد مطهري (ره)) و بعد از او بُرقعي و الآن هم اين پرچم وهابيت درون شيعي در اختيار فردي به نام طباطبائي، جوانان ما را در همين تهران به گمراهي ميكشد با تفسير و جلسات قرآني كه دارد، ريشههاي اعتقادي جوانان ما را با أهل بيت (عليهم السلام) جدا ميكند و رسماً به دنبال اين هستند كه قرآن را بايد از طريق غير أهل بيت (عليهم السلام) بفهميم و أهل بيت (عليهم السلام) كه وكيل و وصي قرآن نيستند. اينها دنبال اين هستند كه حديث ثقلين را كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: اني تاركم فيكم ثقلين كتاب الله و عترتي، إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدي. اگر شما به كتاب و اهل بيت تمسك كنيد، براي هميشه از انحراف و گمراهي و كجي بيمه خواهيد شد. ميان قرآن و أهل بيت (عليهم السلام) فاصله بياندازند. با كمال تأسف، در برخي از گوشههاي تهران، نماز جمعه برگزار ميكنند. طبق اعلامي كه در بعضي از خبرها براي من آمده بود، روز جمعه، در حدود 12 نقطه تهران، همين حضرات وهابيها يا شبه وهابيها، نماز جمعه دارند. يعني اينها حتي به نماز جمعه شيعه، ارزشي قائل نيستند. حالا شما برويد و ببينيد اينها چه مطالبي مطرح ميكنند؟ حتي در بعضي از نماز جمعهها، نزديك فلكه دوم صادقيه، دوستان ما مرتب ميروند و گزارش براي ما ميآورند، بعضا 700 الي 800 نفر شركت ميكنند. در همين خانهها، اين خانهها، خانه تيمي وهابيها شده است. مثلا مرحوم مطهري (ره) نسبت به افكار دكتر شريعتي با اينكه ايشان در آن اوايل، بنا نداشت با افكار انحرافي ايشان به مقابله بپردازد و وقتي از ايشان خواستند يك كتابي در نقد افكار شريعتي بنويسد، ايشان گفت: «فعلا من به صلاح نميبينم، ايشان نكات مثبت و نكات منفي دارد و الآن دوران شكوفايي انقلاب است، اگر ما بخواهيم در برابر او بايستيم و افكار انحرافي او را ترسيم كنيم، چه بسا بعضي از جوانان ما از مسير اصلي باز بمانند». ولي اين باعث نشد كه به طور كلي افكار او را به نقد نكشد. در آخر هم يك كتابي حدود 700 الي 800 صفحه در رابطه با مباحثي از شريعتي كه خلاف اسلام بوده، خلاف ضروريات عقايد شيعه بوده، ايشان به تصوير ميكشد و ميگويد: «اسلامشناسي كه ايشان نوشته، اسلامشناسي نيست، اسلامسُرايي است». شهيد مطهري (ره) چه كار كرده است در اين كتاب؟ يعني خدا ميداند صفحه اول را كه آدم ميخواند، آنچنان عشق در انسان ايحاد ميشود كه تا آخرين صفحه را نخواند، كتاب را زمين نميگذارد. مرحوم مطهري (ره) در برابر انحرافات، از هر كسي كه باشد، ميايستد وقتي تشخيص ميدهد كه اين آقا با همه بزرگي و قداستي كه دارد، مقبوليتي كه در جامعه دارد، يكسري راه انحرافي پيش گرفته و جوانان ما را به انحراف ميكشد و جواني كه ميآيد پاي صحبت اين استاد مينشيند و مطالب اين استاد را به عنوان يك اسلام مطلق، پذيرا هست و دهها مسائل ديگري كه علامه شهيد مطهري رضوان خدا بر او باد مطرح ميكند. در رابطه با يكي از موضوعات اساسي كه در عصر مطهري (ره) بود، امروز هم متأسفانه اين مباحث در بعضي از روزنامههاي ما يا در بعضي از مجلات و سايتها ميآيد و روي ماهوارهها مطرح است و حتي بعضا در همين سريالها مطرح ميشود، من يك مقداري واضحتر براي شما بگويم كه من ضمن تقدير از رسانهها و مسئولين شبكههاي مختلف كه اينها را آدمهاي دلسوز و متدين ميدانم و با غالبشان هم رفاقت تقريبا 10 الي 15 ساله دارم، حتي با بعضي از مسئولين شبكهها، رفت و آمد خانوادگي هم داريم، اينها آمدند يك سريالي به نام مسافر ري توليد كردند و وقتي قسمت اول اين سريال را ديديم، آن زمان مسئوليت صدا و سيما با جناب آقاي لاريجاني بود و در جلسهاي رفتيم خدمت ايشان و گفتم: آقاي لاريجاني! اگر وهابيها صد ميليارد خرج ميكردند، شبهاتي كه اين سريال مسافر ري به خورد جوانان ما داد، آنها ميتوانستند اين اثر را بگذارند. بايد وهابيها بيايند دست شما را ببوسند. من حدود 30 الي 40 صفحه نقد كرده بودم و در پخش بعدي، تمام موارد را اصلاح كردند. نميخواهم بگويم اينها تعمد دارند. افرادي را به نام كارشناس ميآورند آنجا كه اصلا توجه ندارند و از روي جهل يا بيتوجهي، مباحثي را در برخي از سريالها، ناخودآگاه، همان فرهنگ ضد شيعي را در ذهن مخاطبانمان إلقاء ميكنند. اگر در سايتمان وارد بشويد، آنجا در قسمت جستجو بنويسند «سريال مسافر ري». در مرحله دوم، باز بدون اصلاح پخش شد و گفتيم به احترام شما اين را منتشر نكرديم، ولي وقتي ميبينيم شما توجه نداريد، منتشر ميكنيم. من بيش از 30 مورد اشكال اساسي و خلاف شرع بيّن از اين سريال گرفتم. البته جناب آقاي فرجي كه آن زمان مسئول شبكه دو بودند، چندين جلسه تلفني با ما صحبت داشتند و خيلي تشكر كردند. البته 90٪ نظرات ما را إعمال كردند در باز پخشي كه داشتند. خُب بعضي وقتها ميبينيم در همين صدا و سيما، به صورت ناخودآگاه مباحثي مطرح ميشود. قبل از عيد، يك هيئت 12 نفره از عزيزان صدا و سيما آمدند قم و ظهر هم ما خدمتشان بوديم و آمدند منزل ما و چند مواردي را گفتم و گفتم: چه لزومي دارد شما يك اكبر گنجي گنديده و ضد دين و ضد امام زمان (عليه السلام) را كه مطلب خرافي و لجني را در ماهواره، عليه آقا ولي عصر (عليه السلام) مطرح ميكند، شما آن را در اخبار مطرح كنيد؟ اخباري كه ميليونها بيننده دارد، چه لزومي دارد يك شبهه مهدويت را بياييد در خبر مطرح كنيد؟ اين آقاياني كه آنجا نشستهاند، اصلا جلوي پايشان را ميبينند يا نه؟ متأسفانه يك بزرگواري را كه ما خدمتشان ارادت داريم، آوردند تا مثلا جواب بدهد. جواب ايشان، نه تنها جواب نشد، بلكه براي خيليها شبهه را بيشتر كرد. گفتم در اين كشور، متخصص نبود كه بيايد به اين شبهه جواب بدهد؟ عمدي نيست، يقين دارم با توجه به آنچه كه بنده شناخت دارم از مسئولين رده بالاي صدا و سيما، تعمدي نيست قطعا. حالا شايد در ردههاي پايين افرادي باشند و تعمدي باشد، ولي ردههاي بالا، قطعا افراد متدين و مخلص هستند و قلبشان شايد بيش از ما براي أهل بيت (عليهم السلام) ميسوزد. البته خود اين آقايان از پارسال آمدند سراغ ما كه فلاني، شما با توجه به تجربهاي كه داريد در ماهوارهها يا در رسانههاي برون مرزي، برنامههايي براي چند جلسه در شب شهادت امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) و غيره خواستند و آمديم انجام داديم و برخي از شبهات را جواب داديم و در برنامه «اين شبها» يك برنامهاي را داشتيم كه غالب شبهات را جواب داديم. حتي شايد برنامه «اين شبها»، تنها برنامهاي بود كه دو مرتبه تكرار كردند. همين چند روز قبل هم ما تهران بوديم و جلسه داشتيم و إصرار داشتند به ما كه شما برنامههاي توليدي خودتان را به ما بدهيد تا در شبكههاي مختلف داخلي و برون مرزي براي شما پخش كنيم. اينها همه دلسوز هستند، ولي بعضا يك اشتباهي صورت ميگيرد. حوزه تخصصي بنده، بحث ولايت است؛ پاسخگويي به شبهات وهابيت. 25 سال تجربه دارم و خودم را صاحبنظر ميدانم. اگر يك مرجع تقليدي هم به من حرف بزند، ميگويم آقا دست شما را ميبوسم و به اين بوسه افتخار ميكنم، ولي اين حوزه، حوزه تخصصي من است و 25 سال عمرم را روي آن گذاشتم. اگر از من بخواهند كه شما در فلان شبهه فلسفه و عرفان هم جواب بده، ميگويم من در آن حوزه تخصص ندارم، ميگويم فلسفه خواندم، أسفار را خواندم، خارج أسفار را خواندم، مصباح الآنس فنّاري كه بالاترين كتاب عرفا است را خواندم و خارجش را هم خواندم، ولي خودم را متخصصش نميدانم. وقتي در حوزه مهدويت يا امامت و غيره، شبههاي ميآيد، الحمدلله كشور ما مملو از متخصص است. خيلي راحت ميتوانيم از متخصصين هر رشته در آن رشته استفاده كنيم. همين شبكه قرآن براي برون مرزياش، در اول ماه محرم گفتند فلان موضوع را شما بيايد صحبت كنيد. رُك گفتم اين سوالاتي كه طرح كرديد و براي من فرستاديد، حوزه تخصصي من نيست و بنده حاضر نيستم در حوزهاي كه تخصص ندارم و صاحبنظر نيستم، آنجا بيايم حرف بزنم. اطلاعات عمومي دارم و شايد از خيليها هم بهتر بتوانم حرف بزنم، ولي تخصص من، آن رشته نيست و من نميخواهم در غير تخصص خودم وارد شوم. شهيد مطهري (ره) و تفاوت ميان خلافت انتخابي و خلافت انتسابي يكي از موضوعاتي كه در عصر شهيد مطهري ره بود، خيلي بد در برابر آن خروشيد و امروز متأسفانه مطرح است حتي از بعضي از روحانيون ما مطرح ميشود، «تفاوت ميان خلافت انتخابي و خلافت انتسابي و فرق گذاشتن بين امامت و خلافت و حكومت» است. در سال گذشته، جلسهاي داشتيم در يكي از مراكز و جمعيت زيادي هم آمده بودند، سوالاتي از ما كردند و بزرگواري قبل از ما آمده بود و مطالبي را مطرح كرده بود در رابطه با خلافت أمير المؤمنين (عليه السلام) كه: أمير المؤمنين (عليه السلام) كاملا خلافت شيخين را قبول داشت و اعتراضي نداشت و در آن 25 سال، دقيقا عين كاري كه أمير المؤمنين (عليه السلام) ميخواست، انجام شد و خلاف نظر علي (عليه السلام) انجام نشده است. شايد بيش از 20 سوال نوشتند و به من دادند. من در آن جلسه نام هم بردم و گفتم اين آقا را از نظر فكري منحرف ميدانيم. دو جلسه هم مناظره با ايشان داشتم و CDهاي مناظره هم موجود است و ثابت كردم حرفهايي كه اين آقا ميزند، خلاف ضروريات عقايد شيعه است. أمير المؤمنين (عليه السلام) در اول نهج البلاغه در خطبه شقشقيه ميفرمايد: فصبرت و في العين قذي و في الحلق شجا، أري تراثي نهبا من در اين 25 سال، صبر كردم در حاليكه گويا خار در چشم و استخوان در گلوي من مانده بود و با ديدگان خود مينگريستم كه ميراث مرا به غارت ميبرند آن وقت بياييم بگوييم طبق نظر أمير المؤمنين (عليه السلام) بوده است!؟ و أمير المؤمنين (عليه السلام) از آنها گلايهاي نداشت و هيچ مسئلهاي نبوده است و آب از آب تكان نخورده است؟! حتي من ديدم در يكي از جزوههاي ايشان كه جزوه درسي دانشگاه مذاهب تهران است را براي من آوردند و با خيلي ناراحتي، دانشجويان گريه ميكردند و ميگفتند اين جزوه را در دانشگاه براي ما تدريس ميكنند و يك جوان شيعه ميآيد و سني از آنجا بيرون ميرود. مينويسند: أمير المؤمنين (عليه السلام) در دروان خلفاي 3گانه، خوشحالتر بود تا زمان خلافت خويش. چون آن زمان، ابوبكر و عمر، مشاوري مثل حضرت علي (عليه السلام) داشتند، ولي حضرت علي (عليه السلام) مشاوري مثل خودش نداشت. يعني فاتحه همه چيز خوانده شد. يك عمري اين مراجع ما، بزرگان ما، ائمه (عليهم السلام) گفتند حضرت علي (عليه السلام) مظلوم بود، زهراء (سلام الله عليها) مظلوم بود، ديگر فاتحه همه خوانده شد. أمير المؤمنين (عليه السلام) در خطبه شقشقيه چيزي جا نگذاشت نسبت به خلفاء. به تعبير شهيد مطهري (ره): أمير المؤمنين (عليه السلام) انتقاد سازنده و كوبنده از خلفاء داشته است. كتاب سيري در نهج البلاغه شهيد مطهري (ره) را ببينيد. ميگويد: أمير المؤمنين (عليه السلام) در دوران خلفاء، هيچ منصبي از خلفاء نپذيرفت، نه فرمانداري، نه استانداري، نه إمارة الحاج. چون قبول منصب از طرف خلفاء، به منزله صرفنظر از حق مسلم علي (عليه السلام) بود كه به تاراج رفته بود. اين سخن خود شهيد مطهري (ره) است نسبت به أمير المؤمنين (عليه السلام). جناب آقاي واعظ زاده خراساني يك مقالهاي نوشته كه روي سايتها هم آمده است و در مجله نهح البلاغه، شماره 5 آمده است: اگر ما بخواهيم وحدت برقرار كنيم، تنها راهش اين است كه ما بياييم خلافت شيخين را مشروعيت بدهيم و بگوييم خلافت جناب ابوبكر و جناب عمر مشروع بوده است. من به طلبههاي حوزه علميه توصيه ميكنم بروند دنبال دليل بگردند براي مشروعيت خلافت شيخين. نكته دوم براي وحدت اين است كه ما بياييم از منصوص الخلافة بودن علي (عليه السلام) دست برداريم. چون با إصرار بر خلافت منصوصه، صحابه زير سوال ميروند و برادران اهل سنت از ما رنجيده ميشوند. چي شد؟ يعني بياييم تمام اين 600 ميليون شيعه را سني كنيم. اين اتحاد شيعه و سني نيست؛ شيعه را تبديل به سني كردن و سني را با سني قاطي كردن است. علامه شهيد مطهري (ره) ميگويد اشتباه اساسي كه بعضي از روشنفكران ما دارند اين است كه معناي وحدت را نفهميدهاند. معناي وحدت ميان شيعه و سني چيست؟ شما كتاب امامت و رهبري شهيد مطهري (ره) را از صفحه 19 تا 22 (كتابي كه من دارم، چاپ قبل از انقلاب است) مطالعه كنيد؛ اين مرحوم بيداد كرده است در بحث وحدت. ميگويد: بعضي از مناديان وحدت، امر بر آنان مشتبه شده و ميان حزب واحد و جبهه واحد، دچار شبهه شدهاند. وحدت حزبي اقتضاء ميكند افراد از نظر فكر و ايدئولوژي و بالاخص همه خصوصيات فكري يك رنگ و يك جهت باشند. دو نفر با ايدئولوژي مختلف، نميتوانند زير پرچم يك حزب فعاليت كنند. وحدت ميان شيعه و سني از باب وحدت حزبي نيست؛ بلكه از باب وحدت جبههاي است كه در يك جبهه افراد مختلف، با عقائد گوناگون، وابسته به ايدئولوژيهاي مختلف، ميتوانند در صف واحد در برابر دشمن واحد به فعاليت بپردازند. چگونه ممكن است كه از پيروان يك مذهب تقاضا كرد كه به خاطر حفظ وحدت اسلامي، از فلان امر اعتقادي يا عملي خود به هر حال كه به نظر او، آن را جزء متن اسلام ميداند صرف نظر كند. ما خود شيعه هستيم و افتخار پيروي أهل بيت (عليهم السلام) را داريم. كوچكترين چيز، حتي يك مستحب و يا مكروه كوچك خود را قابل مصالحه نميدانيم. نه توسل كسي را در اين زمينه ميپذيريم و نه از ديگران انتظار داريم كه به نام مصلحت و به خاطر اتحاد اسلامي از يك اصل از اصول خود دست بردارند. آنچه كه ما انتظار و آرزو داريم اين است كه محيط حسن تفاهم بوجودايد تا ما كه از خود اصول و فروع داريم، فقه و كلام و فلسفه و ادبيات داريم، بتوانيم كالاي خود را به عنوان بهترين كالا عرضه كنيم تا شيعه بيش از اين در انزوا به سر نبرد و بازارهاي مهم جهان اسلامي را به روي كالاي نفيس معارف اسلامي شيعه، نگذاريم بسته شود. معناي وحدت اين است؛ يعني ما بايد فحش و فحشكاري را از جامعهمان برداريم، اين اهانتها و ناسزاها را برداريم. چون در اين ناسزاها ما نميتوانيم به وحدت برسيم. من بيايم به مقدسات اهل سنت توهين كنم، انتظار هم داشته باشم آن آقا بيايد در كنار من، در يك صف واحد، پشت سر من نماز بخواند؟ اين نميشود. همانطوري كه مقدسات ما براي ما محترم است، مقدسات اهل سنت هم برايشان محترم است. ما بارها گفتيم: اهانت به مقدسات اهل سنت، امروز، گناه نابخشودني است. ولي مباحث علمي بايد انجام بگيرد؛ مناظرات علمي بايد صورت بپذيرد؛ گفتگوي دوستانه و نشستهاي دوستانه علمي بايد صورت بگيرد. به تعبير علامه شهيد مطهري (ره): بحثهاي علمي، سر و كارش با عقل و منطق است، نه با عواطف و احساسات. ما اگر مباحث اختلافي ميان شيعه و سني را به صورت علمي و پژوهشي مطرح ميكنيم، نه تنها به وحدت و اتحاد ضربه نميزند، بلكه زمينه تفاهم ميان شيعه و سني را بيش از پيش فراهم ميكند و بدبينيهايي كه ميان اين دو فرقه است را از بين ميبرد. و لذا يكي از بحثهايي كه مرحوم شهيد مطهري (ره) (كه رضوان خدا بر او باد) داشتند، همين تبيين بحث وحدت و يا اتحاد ميام شيعه و سني بود و تعيين مرزها كه امروز متأسفانه بعضيها تحت عنوان نداي وحدت، دنبال اين هستند كه عقايد بچههاي شيعه را متزلزل كنند. نظر حضرت امام (ره) اين نبود؛ نظر مقام معظم رهبري اين نيست؛ نظر مراجع تقليد اين نيست. در همان مجله نهج البلاغه، شماره 6، يك جواب حدود 40 صفحهاي به همين بزرگوار نوشتم و ضمن احترام به شخصيت و انديشه، ايشان را به نقد كشيدم. خدا بيامرزد حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني (ره) را كه هر وقت من را ميديد، ميگفت: فلاني! اين جوابي كه شما نوشتيد، دستت درد نكند، من چندين بار خواندم و از صميم قلب دعايت كردم و بهتر از اين نميشود جواب داد. خدمت ايشان عرض كردم: جواب، براي من نيست؛ حواله امام رضا (عليه السلام) بوده است. البته داستانش هم به اين شكل است كه وقتي اين مقاله چاپ شد، در حوزه، آقايان مراجع و اساتيد اعتراض كردند و همه يك پارچه معترض بودند. اينكه بياييم خلافت شيخين را مشروعيت بدهيم و دست از خلافت منصوصه علي (عليه السلام) برداريم، يعني تمام مباني فكري شيعه را داريم به باد إستهزاء ميگيريم و يك بمب اتمي گذاشتيم و اعتقادات شيعه را داريم به هوا ميفرستيم؛ ديگر چيزي براي شيعه نميماند. جناب آقاي دينپرور، مسئول اين مجله با من تماس گرفت و گفت: «فلاني! من از شما تقاضا دارم يك جواب بنويسيد تا در شماره بعدي، چاپ بشود». گفتم: «حاج آقا! من احترام براي شما هم دارم. من حوصله آنرا ندارم به جنگ اين بزرگوار برويم». حضرت آيت الله سبحاني زنگ زدند و گفتم: «حاج آقا! من معذورم، كسي ديگر را پيدا كنيد جواب بنويسد». حضرت آيت الله خزعلي خودشان به قم ميآيد و ورودشان مستقيم به منزل ما است و حداقل با ايشان يك ارتباط بيش از 37 و 38 ساله داريم و ايشان از من خواست و گفتم: «حاج آقاي خزعلي! من عذر ميخواهم». ايشان ظهر منزل ما بود و خوابيد. ديدم بلند شد و خيلي خنديد. گفتم: حاج آقا! چه شده است؟ گفت: فلاني! من الآن خوابيده بود و ديدم جائي هستيم كه من هستم و شما و آقا امام رضا (عليه السلام) و شما يك تيري از كمانهاي سابق به دستت گرفتي و يك جايي را هدف قرار ميدهي، ولي دو دل هستي. آقا امام رضا (عليه السلام) گفت: فلاني! بزن، بزن. به من گفت: خزعلي! بگو بزند. زدي خورد به هدف. گفت خلاصه آقا امام رضا (عليه السلام) ميخواهد اين جواب به دست تو نوشته شود. حالا بينندهٔ خواب كسي است كه من حدود 35 سال است كه با حضرت آيت الله خزعلي رابطه دارم و تا الآن يك عمل مكروهي از پيرمرد من نديدم. زندگيشان يك زندگي ساده طلبگي است كه الآن در تهران در يك آپارتمان زندگي ميكند و اين تعبير ايشان خيلي ما را، خلاصه شيرمان كرد. من در يك هفته، يك مقاله تقريبا 40 صفحهاي نوشتم كه اگر ميخواستم سر فرصت بنويسم، شايد 3 ماه طول ميكشيد و آن مقالهام باعث شد كه من يك عنايات عجيب و يك كرامات ويژهاي از آقا امام رضا (عليه السلام) در زندگيام ديدم كه سمت و سوي زندگي من را 180 درجه تغيير داد. تقاضاي من از شما عزيزان اين است كه با الهام از روش و سيره بزرگانمان، از علامه شهيد مطهري (ره) كه اين مجلس به خاطر ايشان تأسيس شده است، از روشهاي ايشان، سيره ايشان بهره بگيريم و شبهاتي كه مطرح ميشود، سينه سپر كنيم و در خط مقدم، شبهات موجود را جواب بدهيم و نگذاريم بعضيها با إلقاء بعضي از شبهات، خداي نكرده، جوانان ما و عقايد بچههاي شيعه را بخواهند متزلزل كنند. همينجا عرايضم تقريبا خاتمه ميدهم. سؤالاتي آمده كه اجازه بدهيد آنها را بخوانم. سؤال: شنيدهايم كه فرعون وقتي داشت غرق ميشد، موسي را صدا كرد و آيه نازل شد: اگر فرعون خدا را صدا ميزد، خداوند دعا و توبه او را قبول ميكرد. چون متوسل شد به موسي، خداوند فرمود كه بنده مرا صدا زدي؟ جواب: نه، اين خلاف قرآن است. خود قرآن صراحت دارد كه وقتي فرعون ديد غرق ميشود، همانجا توبه كرد و متوجه خدا شد. قرآن ميفرمايد: وَ جَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْيًا وَ عَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آَمَنْتُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّذِي آَمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ / الآن وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ كُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ سوره يونس/91ـ90 الآن كه آثار مرگ و غرق شدن را ميبيني، توبه ميكني و متوجه ما ميشوي؟ يك عمري گناه كردي. بعد خداوند ميفرمايد: فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آَيَةً وَ إِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آَيَاتِنَا لَغَافِلُونَ سوره يونس/آيه92 ما تو را غرق ميكنيم و بعد هم بدن غرق شدهات را نجات ميدهيم تا براي ديگران عبرت باشد. قضيه پيدا شدن بدن موميايي شده فرعون را كه تقريبا شايد كمتر از 200 سال است در مصر در حفاريها پيدا كردند و حتي اين بدن موميايي شده را آنطور كه در ذهنم هست، به فرانسه بردند براي آزمايش كردن و انجام يكسري برنامهها، يكي از اين پرفسورها كه در روي جنازه كار ميكرد، گفت: «من احساس ميكنم آثار غرق شدن در او هست». يعني اين جسد توسط آب از بين رفته است. حال آنكه اين پروفسور، مسيحي بوده است و اطرافيان ميگويند: «اين را نگوييد، اگر اثبات بشود، مذهب مسلمانان درست است. آنها ميگويند فرعون غرق شده است» و بعد يك مقدار تحقيقاتش جلو رفت و يكي از بچه مسلمانها اين آيه را خواند: فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آَيَةً ما بدن تو را نجات ميدهيم و براي ديگران عبرت باشد آوردند اين آيه قرآن را و او بياختيار گفت: الله اكبر. ايشان به مصر مسافرت داشت و از وضع زندگي و تاريخ فرعون و آياتي كه در رابطه با فرعون است را تحقيق كرد و گفت: من شهادت ميدهم تنها ديني صحيح و راست است، اسلام است و تنها كتاب آسماني، همان قرآن هست. سؤال: خبر داريد كه تمام كتب، از چپ و راست و تبليغ انواع فرقهها و مكاتب، تحت عنوان كتابخانه ديجيتالي در دسترس جوانان قرار دارد؟ در حاليكه ما مربيان عقيدتي هنوز در دهه 60 زندگي ميكنيم و حداقل از امكانات امروزي بيبهره هستيم. آنوقت شما چه مسئوليتي از مربيان خواستار هستيد؟ حتي مسئولان عقيدتي سياسي بسيج در ارتباط با اين قضايا و مجهز كردن مربيان به آخرين اطلاعات و آمار كوتاهي ميكنند. جواب: خواهر عزيز! برادر گرامي! اگر ما منتظر باشيم ديگران براي ما نسخه بپيچند و طبق آن عمل كنيم، كار آن طرف مانده است و ما اين طرف هستيم. هر كس بايد با توجه به تواناييها و امكانات خودش فعاليت كند. امروز تهيه كردن كامپيوتر آسان است و وارد شدن به اينترنت هم هزينه ندارد. خيلي راحت از طريق كافينت و غيره، با همين خطوط تلفن، راحت هم ميتوانيد وارد اينترنت بشويد و غالب سايتها هم به روي شما باز است. حدأقل كاري كه ميتوانيد بكنيد، اين است كه وبلاگ يا سايتي راهاندازي كنيد و به اندازه توانايي علمي خودتان، اين مسائل را مطرح كنيد و خيلي راحت ميتوانيد جواب بدهيد. ديگر آن زمان گذشت كه شما بگوييد ما امكانات نداريم. چه كسي بايد به فكر ما باشد؟ شما در خانه خودتان كه وارد اينترنت ميشويد، خيلي راحت و به سادگي ميتوانيد يك وبلاگ ساده بسازيد. وبلاگ ساختن هم رايگان است. بعضي از اين سايتهاي شيعه هم اعلام كردند كه هر بچه شيعهاي بخواهد در دفاع از أهل بيت (عليهم السلام)، سايت راه بياندازد، ما برايش سايت رايگان راه مياندازيم و طراحي ميكنيم و امكانات و برنامه به او ميدهيم و در اينترنت فضا در اختيارش قرار ميدهيم. شما ميتوانيم در خانه بنشينيد و با راهاندازي يك وبلاگ يا سايت، سخنتان را به گوش دنيا برسانيد.. سايت ما هم سايت 100٪ علمي است و عمدتاً هم كار ما پاسخگويي به شبهات است. جديدترين شبهاتي كه وهابييت دارند، ما با روشهاي جديد و مورد قبول علمي و بين المللي به آنها جواب ميدهيم. الآن خود وهابيها از دست ما عصباني هستند و شما اگر الآن به سايتهاي وهابي برويد، بدترين فحشها و شديدترين تهديدهايشان متوجه ماست. يعني روزي نيست كه دهها فحش و تهديد براي ما ارسال نكنند و خيلي هم خوشحال هستيم. يعني احساس ميكنيم كار ما تأثيرگذار است و شايد من در عرض اين ده سال اخير، بيش از 500 هزار جوان سني، مسيحي و وهابي را به طرف مذهب أهل بيت (عليهم السلام) كشاندم. هر كسي به اندازه خودش ميتواند كار كند و امروز هم آشنايي با كامپيوتر لازم است و اين تجهيزات روز براي همه لازم هست، براي شما فرهنگيان لازمتر، بلكه واجب است. اگر شما استفاده نكنيد، چه كسي بايد استفاده كند؟ سال گذشته يك جلسهاي در تهران داشتم كه حدود 30 ، 40 نفر از دكترها و پزشكها بودند و غالبا هم فوق تخصصي داشتند. يكي از آن آقايان گفت: فلاني! چند روز قبل، دخترم سوالي از من كرد كه در آن ماندم. به دخترم گفتم: اين را از كجا شنيدي؟ گفت: در يكي از سايتها ديدم. خودش به من ميگفت: ما كه 25 سال درس خوانديم، دكترا و فوق دكترا خوانديم، عاجزيم، افراد عادي چه كار ميكنند. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: حميد -
تاريخ: 22 آبان 89 - 19:19:11
تشکر ازجناب دکتر قزويني-بنده به اين نکته يقين دارم که يکي شما مشمول دعاي رسول اکرم(ص)هستيد که در حديث غدير خم درباره ياري کنندگان حضرت علي(ع)فرمودند (وانصر من نصره) |
2 |
نام و نام خانوادگي: كاووس هادوي -
تاريخ: 21 دي 89 - 00:33:38
جناب اقاي دکتر قزويني من از مطالب شما بسيار استفاذه ميکنم در حال تدوين کتابي در مورد دفاع از حريم تشيع با برداشت کتاب شبهاي پيشاور به صورت سوال وجواب با نصر روانتر در حدود 200 صفحه هستم تا جوانان هم بتوانند بهره بگيرند اگر راهنمايي يا سفارشي در بهبود کارم داريد خواهشمندم ارايه طريق بفرماييد |
3 |
نام و نام خانوادگي: مرتضي جليلي -
تاريخ: 31 فروردين 90 - 00:17:31
سير مطالاتي در رابطه با شناخت وهابيت مي خواستم خسته نباشيد اجرکم عند الله |
4 |
نام و نام خانوادگي: علي شفيعي -
تاريخ: 06 ارديبهشت 90 - 20:46:39
به نظر بنده براي وحدت بين شيعه وسني بايد شيعيان به عمر بن خطاب و... لعن نكنندوآنها را به عنوان ياران پيامبر محترم بشمارند وآنها را خطاكاراني بدانند كه ممكن است از روي جهالت ودر چهار چوب فكري خود درآن زمان عمل نموده اند وانشا الله قصد خدمت داشته اند ...ونيز اهل سنت باور كنند كه حق حضرت علي (ع) ضايع شده و به وصيت پيامبر عمل نشده است و امامان شيعه بر حق بوده و جانشينان پيامبر مي باشند و حضرت ولي عصر به عنوان آخرين امام شيعيان زنده بوده ودر وقت مناسب ظهور خواهد كرد ./ |
5 |
نام و نام خانوادگي: Momen Abdullah -
تاريخ: 08 ارديبهشت 90 - 03:30:08
جناب علي شفيعي چه فرق است ميان اصحاب حضرت داود (عليه السلام) که کافر شدند و اصحاب حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) که کافر شدند؟ چرا لعن گروه اول جائز است: «لعن الذين كفروا من بني اسراييل علي لسان داود» ولي لعن گروه دوم: «وكفروا بعد اسلامهم» جائز نباشد؟ يا علي |