* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 24 شهريور 1389 | تعداد بازديد: 3259 | |
نگاهي به كارنامه سياه وهابيت | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: نگاهي به كارنامه سياه وهابيت شيراز : 24 / 06 / 1389 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * توجه: غالب آدرس منابع ذكر شده، از نرم افزار مكتبة أهل البيت (عليهم السلام) ميباشد. استاد حسيني قزويني خدا را سپاس ميگويم كه به من اين توفيق را كرم نمود كه در اين ايام متعلق به ائمه مظلوم بقيع (عليهم السلام) و در ايام تخريب حرم آن بزرگواران، در شهر شيراز و در جمع شما عزيزان حضور پيدا كنم. قبل از آغاز سخن، اين مصيبت بزرگ ويران شدن حرم پاك امام مجتبي (عليه السلام) سبط أكبر، امام سجاد (عليه السلام)، امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) و همچنين تخريب بيت الأحزان، اثر بزرگ و گرانمايه حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) توسط دستان ناپاك وهابيت در 8 شوال 1344هجري قمري را به پيشگاه مقدس حضرت بقية الله الأعظم (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء) و همه شيفتگان و دلباختگان أهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) تسليت عرض ميكنيم و خدا را به آبروي ائمه بقيع (عليهم السلام) سوگند ميدهيم كه پاداش ما را فرج مولايمان حضرت بقية الله الأعظم (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء) قرار بدهد إن شاء ا... . عرائضي كه تصميم دارم امشب خدمت شما تقديم كنم (و بحثهاي ما هم از شبكه جهاني ولايت به صورت زنده پخش ميشود و بينندگان ما در سراسر جهان از آمريكا و كانادا و اروپا و آسيا شاهد اين بحثهاي ما هستند) و ديروز غروب كه براي خداحافظي خدمت حضرت آيت ا... العظمي مكارم شيرازي رسيدم و ايشان تأكيد داشتند به خاطر اهميت قضيه تخريب بقيع و رو شدن دست جنايت وهابيت و ضربهاي كه اينها از روز اول به أهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) وارد كردند، دوستان تلاش كنند اين برنامه به صورت زنده پخش شود. بخش اول من بخش اول عرضم را اختصاص ميدهم به چند فرازي از سخنان مرجعيت شيعه در رابطه با وهابيت و بعد در تبيين و تشريح فرمايش اين بزرگواران، مستندات تاريخي را هم به مقداري كه وقت ما اجازه بدهد، براي شما و بينندگان گرامي توضيح ميدهم. تعبير امام راحل (ره) از وهابيت اين بود: مگر مسلمانان نميبينند كه امروز مراكز وهابيت در جهان، به كانونهاي فتنه و جاسوسي مبدّل شده و اسلام أبو سفياني را و اسلام آمريكايي را ترويج ميكنند و از اسلام عزيز و قرآن كريم براي هدم اسلام و قرآن بهرهبرداري ميكنند. صحيفه نور امام خميني (ره)، ج21، ص80 سخن حضرت آيت ا... العظمي فاضل لنكراني (ره) از مراجع عظام تقليد شيعه اين است: وهابيت، مولود كفر و يهود ميباشد و هيچ فلسفه وجودي جز مخالفت با اسلام و ايجاد تفرقه ميان مسلمين ندارد. اين گروه نه تنها به دنبال هدم مظاهر مقدس شيعه، بلكه روزي قرآن و كعبه مقدسه را نشانه خواهند گرفت. پيام حضرت آيت ا... العظمي فاضل لنكراني (ره) به مناسبت تخريب حرمين عسكريين، 23 / 03 / 1386 سخن حضرت آيت ا... العظمي مكارم شيرازي اين است: دشمنان اسلام، وهابيون را براي تفرقهافكني و سوء استفاده از منطقه، بسيج كردهاند. پيدايش فرقه وهابيت، يكي از مشكلات و چالشهاي بزرگي است كه دين مبين اسلام در طول تاريخ خود با آن روبهرو شده و به وسيله آن عقب افتاده است. در سايت متعلق به ايشان سخن حضرت آيت ا... العظمي صافي گلپايگاني اين است: وهابيان نه تنها با أهل بيت پيامبر (عليهم السلام)، بلكه با شخص رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) دشمني دارند و در صدد از بين بردن نام و تاريخ اسلام برآمدهاند. ياد و نام ائمه اطهار (عليهم السلام) از بين رفتني نيست و آنچه كه به زودي خاموش ميشود، فتنه وهابيت در جهان است و تنها جنايتهاي آنهاست كه در تاريخ باقي ميماند. در سايت متعلق به ايشان خلاصه سخن اين بزرگواران اين است كه فلسفه وجودي وهابيت، براي نابودي اسلام و مبارزه با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و إحياء فرهنگ أبو سفياني تأسيس شده است و هيچ فلسفه وجودي ديگري ندارد. برخورد بني أميه با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) من براي روشن شدن اين قضيه، چند نكتهاي را از تاريخ پنهان اسلام بيان ميكنم؛ تاريخي كه أيادي بني أميه و بني عباس و اذناب آنها تلاش كردهاند اين فرازهاي حساس و روشنگر در زواياي تاريخ، مخفي بماند. من يك آدرس و كتاب از كتب شيعه نميگويم و هر عرضي را كه در اين رابطه بيان ميكنم، مستند به كتب برادران عزيز أهل سنت است. اينكه وهابيت به دنبال فرهنگ ناميمون بني أميه، آن شجره ملعونه قرآن هستند، كافي است عزيزان تاريخ را ورق بزنند تا ببينند دودمان بني أميه، در 23 سال دوران رسالت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) (13 سال در مكه و 8 سال در مدينه) با اسلام جنگ تمام عيار داشتند. مبارزه شديد آنها با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و با آيين مقدس اسلام، فراموش شدني نيست و در سال هشتم هجري كه در زير شمشير برّان سربازان اسلام مسلمان شدند، أمير المؤمنين (عليه السلام) در خطبه 16 نهج البلاغه با صراحت ميفرمايد: فوالذي فلق الحبة و برأ النسمة! ما أسلموا و لكن إستسلموا و أسروا الكفر، فلما وجدوا أعوانا عليه أظهروه. قسم به خدايي كه دانه را شكافت و بشر را آفريد! دودمان بني أميه در فتح مكه، مسلمان نشدند و تظاهر به اسلام كردند و كفر علني خود را مخفي كردند تا زماني كه ياوراني براي خود پيدا كنند و آن كفر خود را علني كنند. يعني امروز در جنگ صفين، ياراني براي اظهار آن كفر و تقويت آن كفر مهيا ديدهاند و ميبينيم كه امروز با چهرههايي مواجه هستيم كه در جنگ بدر و أحد، در زير پرچم كفر، با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميجنگيدند. امروز فقط اينها پرچم و لباس خود را تغيير دادهاند؛ وگرنه نيت، همان نيت است و چهرهها، همان چهرهها و اشخاص، همان اشخاص است. ديروز در زير پرچم كفر، با اسلام ميجنگيدند و امروز در زير پرچم اسلام با اسلام ميجنگند. ديروز به نام كفر با قرآن مبارزه ميكردند و امروز قرآن را بالاي نيزه كرده و با قرآن مبارزه ميكنند. آقاي زبير بن بكار (از بزرگان أهل سنت كه به تعبير شيخ مفيد (ره) از نواصب است) در الموفقيات، صفحه 576 نقل ميكند در ملاقاتي كه بين معاويه و مغيرة بن شعبه رخ دارد، معاويه صراحتا ميگويد: لا والله إلا دفنا دفنا. مادامي كه من نام پيامبر را از زبانها نياندازم و نام او را زير خاك پنهان نكنم، آرام نميگيرم. مروج الذهب مسعودي، ج3، ص454 ـ شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج5، ص120 ـ النصائح الكافية لمحمد بن عقيل، ص124 آقاي إبن أبي الحديد المعتزلي در شرح نهج البلاغه، جلد 10، صفحه 101 نكته عجيبي را بيان ميكند و ميگويد: روزي معاويه نشسته بود و بانگ مؤذن را شنيد كه ميگويد: أشهد أن لا إله إلا الله و أشهد أن محمد رسول الله. و بياختيار گفت: لله أبوك يا بن عبد الله! لقد كنت عالي الهمة، ما رضيت لنفسك إلا أن يقرن اسمك باسم رب العالمين. خداوند پدرت را بيامرزد اي پسر عبد الله! خيلي همت والايي داشته و به كمتر از اين راضي نشدي كه نام تو بايد در كنار نام خداي عالميان قرار بگيرد و در كنار شهادت وحدانيت به خداوند، بايد شهادت به رسالت تو داده شود. آقاي محمد رشيد رضا، ناشر افكار سلفيها در شمال آفريقا و مؤسس فرهنگ وهابيت در مصر در كتاب المنار، جلد 11، صفحه 260 نقل ميكند از يكي از دانشمندان مسيحي و ميگويد: اگر ما مجسمه معاويه را از طلا بسازيم و در ميدانهاي شهرهاي بزرگ اروپا نصب كنيم، باز هم كم گذاشتهايم؛ چون اگر معاويه نبود و حكومت اسلامي به حكومت سلطنتي مبدل نميشد، با آن سيل خروشاني كه اسلام در حال پيشرفت بود، امروز در سراسر اروپا و آمريكا، اسم و يادي از مسيحيت نبود. اگر امروز اسمي از مسيحيت در اروپا ميبينيم، مرهون تلاش معاويه است با ايجاد اختلاف و تبديل حكومت اسلامي به حكومت سلطنتي. اينها روشن و واضح است كه دودمان بني أميه كه امروز متأسفانه وهابيت پرچم دفاع از معاويه را به دوش گرفتهاند و كتابهايي در دفاع از معاويه به رشته تحرير در ميآورند و حتي تحت عنوان «أمير المؤمنين معاويه» در سايتها و ماهوارههايشان از او نام ميبرند و يا به هنگام بردن نام او، بر او ترضّي [يعني رضي الله عنه ميگويند] ميكنند، پروندهاش اين است. نه تنها معاويه، بلكه مروان بن حكم (متوفاي 61 هجري) از ديدن توجه مردم به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و أهل بيت (عليهم السلام) زجر ميكشيدند. مروان ميآيد كنار قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در مسجد النبي و ميبيند مردم در اطراف قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، همانند پروانه به دور شمع ميچرخند و نسبت به ساحت مقدس نبوي، عاشقانه اظهار ارادت ميكنند و مشاهده ميكند فردي خود را بر روي قبر مطهر انداخته و با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) راز و نياز ميكند، مروان ميآيد گردن آن شخص را محكم ميگيرد و فشار ميدهد. آن مرد برميخيزد و به مروان نگاه ميكند و ميبينند أبو أيوب انصاري، صحابه جليل القدر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است. مروان به او اعتراض ميكند كه چرا خودت را بر روي قبر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) انداختهاي؟ آنها مردند و رفتند. أبو أيوب انصاري ميگويد: جئت رسول الله صلي الله عليه و سلم و لم آت الحجر، سمعت رسول الله صلي الله عليه و سلم يقول: لا تبكوا علي الدين إذا وليه أهله و لكن ابكوا عليه إذا وليه غير أهله. من نيامدهام سنگ و گل را ببوسم، آمدهام با روح مطهر رسول الله (صلي الله عليه و سلم) كه مماتي براي او نيست، سخن بگويم. بشنو كه از رسول الله (صلي الله عليه و سلم) شنيدم كه فرمود: ... براي اسلام گريه نكنيد زماني كه كساني در رأس قدرت هستند كه لياقت آن را دارند؛ بلكه روزي براي اسلام گريه كنيد و اشك بريزيد كه افرادي ناأهل و نامباركي در رأس قدرت قرار بگيرند. مسند احمد، ج5، ص422 ـ المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج4، ص515 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج57، ص249 حجاج بن يوسف ثقفي (جنايتكار نمادين بني أميه كه عمر بن العزيز ميگويد: «اگر فرداي قيامت، تمام أمتها و ملتها، جنايتكارترين افرادشان را بياورند در يك كفه قرار بدهند و ما هم حجاج را در كفه ديگر قرار بدهيم، كفه ما سنگينتر خواهد بود» ) وقتي ميآيد كنار قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و ميبيند مردم دور قبر ايشان طواف ميكنند و به آن حضرت اظهار عشق و علاقه ميكنند، ميگويد: تبا لهم! إنما يطوفون بأعواد و رمة بالية؟! خاك بر سر شما! بر اطراف استخوانهاي پوسيده طواف ميكنيد؟! شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج15، ص242 ـ النصائح الكافية لمحمد بن عقيل، ص106 من شرم ميكنم اين جملات را ترجمه كنم! چقدر آدم بايد وقيح و بيحيا باشد كه اينچنين تعبيري را نسبت به ساحت مقدس نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) به كار بگيرد. اين نمونهاي از برخوردهاي بني أميه با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) بود. برخورد وهابيت با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) إبن تيميه (تئورسين و بزرگ نظريهپرداز وهابيت) با تأسيس مباني فكري وهابيت در سال 701 هجري، صراحتا فتوا داد: كساني كه به زيارت قبر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و سلم) ميروند، عمل خلاف شرع و حرام و معصيت انجام ميدهند و رفتن به زيارت قبر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و سلم) از محرمات است و در رديف ساير گناهان كبيره است. اگر كسي معتقد باشد زيارت قبر پيامبر (صلي الله عليه و سلم) ثواب دارد: فهو مخالف للسنة و لإجماع المسلمين. منظور او از سنت، كدام سنت است؟ بله، ما هم قبول داريم اگر كسي معتقد باشد زيارت قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) ثواب دارد، مخالف سنت است، ولي سنت بني أميه، نه سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)؛ إجماع مسلمانان را قبول داريم، ولي إجماع مسلمانان وهابي، نه مسلمانان تشكيل يافته از برادران أحناف و شوافع و مالكيها و حنابله. شما كتابهاي تمام فرق اسلامي را ببيند؛ آقايان حنابله در المغني إبن قدامة المقدسي و آقايان أحناف در المبسوط سرخسي و حاشيه إبن عابدين و آقايان مالكيها در المدونة الكبري مالك و آقايان شافعيها در كتاب المجموع نووي (اين 4 كتاب، از بزرگترين و مفصلترين كتاب فقهي آقايان أهل سنت است) در باب زيارت قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، روايات متعددي را نقل كردهاند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: من حج ولم يزرني، فقد جفاني. هر كس به زيارت خانه خدا برود و مرا زيارت نكند، در حق من جفا كرده است. و آداب زيارت قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و زيارتنامه مفصلي را نقل كردهاند. ولي آقاي إبن تيميه ميگويد: اگر كسي معتقد باشد زيارت قبر پيامبر (صلي الله عليه و سلم) پاداش دارد، مخالف سنت و إجماع مسلمانان است. كتاب الزيارة لإبن تيميه، ص12 آقاي محمد بن عبد الوهاب، موسس حكومت سياسي وهابيت در سال 1157 هجري در منطقه درعيه رياض، با پشتيباني محمد بن سعود و رهنمود جاسوسان انگليسي و از استفاده از مستشاران نظامي انگلستان، براي اولين بار، حكومت سياسي وهابيها را تأسيس كرد. اين آقا كه امروز براي وهابيت به صورت بت درآمده و سخنانش براي وهابيت، از سخنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) با ارزشتر است و كار را به جايي رساندهاند كه يكي از وهابيها به نام حسن بن فرحان مالكي كتاب نوشته است به نام داعية و ليس نبيا كه محمد بن عبد الوهاب، يك اصلاحگر بود و پيامبر نبود. يكي از اين وهابيها چندي پيش در سايتش نوشته بود: محمد بن عبد الوهاب گفته است توسل به پيامبر حرام است؛ اگر پيامبر از قبر زنده شود و بگويد توسل به من جايز است، ما باز هم قبول نميكنيم. اسم اين را چه بايد گذاشت؟ همين آقاي محمد بن عبد الوهاب در كتاب الرد علي الأخنايي، صفحه 25 ميگويد: هرگونه توجه به پيامبر (صلي الله عليه و سلم) و رفتن به زيارت قبر پيامبر (صلي الله عليه و سلم)، شرك و حرام است و هيچ مجوز شرعي ندارد. لجنه دائم إفتاء يا هيئت إفتاء عربستان سعودي (كه در رأسش مفتي اعظم عربستان سعودي است كه قبلا بنباز بود و الآن آقاي آل شيخ است) در كتاب فتاوي اللجنة الدائمة، جلد 9، صفحه 113 صراحتا فتوا دادهاند: رفتن به زيارت قبر پيامبر (صلي الله عليه و سلم)، حرام و خلاف شرع است. حتي بعضيها فتوا دادهاند: اگر كسي به زيارت قبر پيامبر (صلي الله عليه و سلم) برود، سفرش سفر معصيت است و بايد نمازش را تمام بخواند. مانند كسي كه برود سفر براي شراب خوردن و كشتن آدم و زنا كردن. ببينيد! اينكه مراجع عظام تقليد ما صراحت دارند كه وهابيت براي مبارزه با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و خاموش كردن نداي اسلام آمدهاند، اگر كسي به آثار وهابيت نگاه كند، كاملا مشخص و روشن است. كار به جايي ميرسد كه آقاي حصني دمشقي (از علماء بزرگ شافعي مذهب و از شخصيتهاي برجسته منطقه شامات و سوريه) كتابي نوشته به نام دفع الشبه عن الرسول و در صفحه 131 ميگويد: إبن تيميه حراني گفته است: هر كس به پيامبر (صلي الله عليه و سلم) استغاثه كند و از او كمك بخواهد و به او متوسل شود، او ظالم و گمراه و مشرك است. كار به جايي رسيده است كه توسل به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، مساوي است با ظالم و گمراه و مشرك بودن. حصني دمشقي ميگويد: هذا شئ تقشعر منه الأبدان و لم نسمع أحدا فاه، بل و لا رمز إليه في زمن من الأزمان ، ولا بلد من البلدان ، قبل زنديق حران، قاتله الله عز وجل و قد فعل. اين سخن إبن تيميه، بدن آدم را به لرزه درميآورد و ما قبل از زنديق حران، در هيچ زماني از زمانها و در هيچ شهري از شهرها، نشنيده بوديم كه كسي از علماء اسلامي و أهل سنت اينچنين سخن بگويد. دفع الشبه عن الرسول للحصني الدمشقي، ص131 ديگر بزرگان أهل سنت مانند امام سُبْكي (كه از استوانههاي علمي أهل سنت است) در كتاب شفاء السقام در ردّ اين سخنان بيهوده و لاطائلات إبن تيميه مطلب نوشته و ميگويد آيه شريفه 64 سوره نساء كه ميفرمايد: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا كاملا ثابت ميكند مشروعيت زيارت قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و حيات پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را و مشروعيت سفر به طرف قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) را و اين رتبهاي كه خداوند به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) داده و با رحلت ايشان، از ايشان گرفتني نيست. شفاء السقام، ص81 آقاي شوكاني (از ديگر استوانههاي علمي أهل سنت) ميگويد: و ذهب الجمهور جمهور علماء أهل سنت فتوا دادهاند كه زيارت قبر پيامبر (صلي الله عليه و سلم) مستحب است و بعضي از مالكيها گفتهاند زيارت قبر پيامبر (صلي الله عليه و سلم) واجب است و برخي از أحناف گفتهاند قريب به واجب است. شما ببينيد نظر بزرگان و استوانههاي علمي أهل سنت را و نظر إبن تيميه حراني را. مقداري اجازه بدهيد تا من پرده را بالا بزنم. آنها نه تنها نسبت به رفتن به زيارت قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) كه مسلمانان را با فرهنگ نبوي و مباني فكري آشنا ميكند و محبت و عشق مسلمانان را نسبت به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در وجود آنان شعلهور ميكند، اينچنين ميگويند، بلكه هيئت عالي إفتاء عربستان سعودي كه بزرگ مرجع فقهي وهابيت امروز در دنياست، فتوا دادهاند: اگر كسي به هنگام اذان گفتن، به پيامبر (صلي الله عليه و سلم) بخواهد صلوات بفرستد، گناه كبيره كرده و بدعت مرتكب شده است. فتاوي اللجنة الدائمة، ج2، ص501 نكتهاي بالاتر اينكه آقاي زيني دحلان (مفتي أسبق مكه مكرمه) كتابي دارد در ردّ وهابيت به نام الدرر السنية في الرد علي الوهابية و ميگويد: محمد بن عبد الوهاب كه در منطقه رياض حكومتش را تأسيس كرد، دستور داد: كسي حق ندارد به هنگام اذان گفتن، به پيامبر (صلي الله عليه و سلم) درود بفرستند. يك مؤذن پير و صالح و نابينايي بالاي مأذنه رفت و بدون توجه به اين دستور محمد بن عبد الوهاب، به هنگام بردن نام پيامبر (صلي الله عليه و سلم) درود فرستاد. محمد بن عبد الوهاب دستور داد اين مؤذن پير و نابينا را از بالاي مأذنه پايين كشاندند و جلوي مردم، گردنش را زدند. فتنة الوهابية، ص20 اينها را ما از كتابهاي شيعه درنياوردهايم. حتي اينها كار را به جايي رساندهاند كه اگر كسي بخواهد كنار قبر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دعا كند، آن را بدعت ميدانند. تمام هدف اينها اين است كه فاصله و سدّ بزرگي تأسيس كنند ميان أمت اسلامي و نبي گرامي (صلي الله عليه و آله). همچنين فتوا دادهاند اگر كسي بخواهد در ايام ولادت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) مراسم بزرگداشت بگيرد يا به هنگام رحلت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، مجالس بزرگداشت بگيرد، بدعت و گناه و معصيت است. اگر كسي فتاوي و آراي اينها را نسبت به ساحت مقدس نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) مطالعه ميكند، مبهوت ميماند كه اينها چه كسي هستند؟! ما از سران وهابيت تأسف نميخوريم. تأسفمان از يكدسته از تحصيلكردگان و جوانان است كه چگونه آمدهاند دنبالهرو اينها شدهاند! البته اين را هم عزيزان توجه داشته باشند كه در اين 30 ، 40 سال اخير، يك نهضت بزرگ بيداري در ميان جوانان وهابي ايجاد شده است و تحصيلكردگان وهابي دستهدسته به مذهب شيعه گرويده ميشوند. فقط در منطقه قصيم كه حساسترين منطقه عربستان سعودي است و وهابيت با چنگ و دندان مراقب آن منطقه هستند، در اين چند سال أخير، حدود 300 ، 400 نفر از جوانان وهابي و حدود 60 نفر از دانشجويان وهابي شيعه شدهاند. آقاي دكتر عصام العماد ـ شاگرد بنباز، مفتي اعظم سابق عربستان سعودي بود و فارغ التحصيل دانشگاه محمد بن سعود رياض بود و امام جماعت و امام جمعه منسوب وهابيت در يمن بود ـ وقتي با تفكر شيعه آشنا شد، امروز نه تنها شيعه شده، بلكه يكي از مبلغين سختكوش شيعه در عرصه بين المللي است. بخش دوم در سخنان مراجع عظام تقليدمان خوانديم كه «وهابيت امروز تلاششان براي خاموش كردن نور أهل بيت (عليهم السلام) است» و اين جلسه ما هم كه به مناسبت تخريب بقيع برگزار شده، روي همين انگيزه بوده است. اجازه بدهيد روي پرونده بني أميه با أهل بيت (عليهم السلام) و بعد پرونده سياه وهابيت با أهل بيت (عليهم السلام) را ورق بزنيم و همه اينها را هم مستند عرض ميكنيم. برخورد بني أميه با حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در جايجاي دوران رسالتشان، به أهل بيت (عليهم السلام) توصيه كردهاند. حتي وقتي در صحيح مسلم اسم أهل بيت (عليهم السلام) ميآيد، اينگونه ذكر شده است: أذكركم الله في أهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي. صحيح مسلم، ج7، ص123 به قول يكي از بزرگان: اگر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دستور داده بود در حق أهل بيت من ظلم و جفا كنيد، بيش از ظلمي كه كردند، نميتوانستند ظلم كنند. هنوز آب غسل نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) خشك نشده بود و هنوز صداي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) از مسجد برچيده نشده بود كه ريختند به خانه دختر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و آن اتفاقات افتاد. من 2 مدرك از أهل سنت ميگويم و ردّ ميشوم و از من خيلي انتظار نداشته باشيد كه توقف كنم و توضيح بدهم: آقاي شهرستاني (از علماء أهل سنت و شافعي مذهب) در كتاب الملل و النحل، جلد 1، صفحه 57، چاپ دار المعرفة بيروت نقل ميكند از جاحظ (يكي از علماء أهل سنت و معتزلي مذهب و به تعبير إبن خلّكان: از شيران بيشه كلام و مسائل توحيدي أهل سنت است) و ميگويد: إن عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة، حتي ألقت الجنين من بطنها و كان يصيح إحرقوا دارها بمن فيها و ما كان في الدار غير علي و فاطمة و الحسن و الحسين. عمر در روز بيعت، آنچنان بر شكم فاطمه زد كه فرزندش سقط شد و عمر فرياد ميزد: اين خانه را با تمام ساكنانش به آتش بكشيد. در حاليكه در آن خانه، جز علي و فاطمه و حسن و حسين كسي نبود. اين مطلب را اگر آقايان أهل سنت نقل كردهاند، گناه ما نيست. دهها شواهد ديگر در رابطه با تهديد عمر داريم. در مناظرهاي كه به أمر حضرت آيت ا... العظمي مكارم شيرازي، دو سال پيش در شبكه ماهوارهاي المستقلة وهابيت داشتم، در 3 شب، از منابع معتبر أهل سنت، با سند صحيح و رعايت مباني رجالي أهل سنت، هم حمله به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را و هم تهديد به آتش زدن خانه و هم شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و دهها مسائل ديگر را ثابت كردم. متن عربي و ترجمه شده به فارسي اين مناظره در غالب سايتها موجود ميباشد. در مناظرهاي كه در سال گذشته با يكي از اساتيد محترم حوزه علميه زاهدان، جناب مولوي عبد المجيد مرادزهي داشتيم و اين مناظره هم در غالب سايتها به صورت صوتي و متني موجود است و از منابع أهل سنت، ثابت كرديم قضيه هجوم به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و شهادت ايشان و شكستن پهلوي ايشان و سقط شدن فرزندش را. آقاي إبن قتيبه دينوري در كتاب الإمامة و السياسة ميگويد: خليفه دوم گفت: قسم به كسي كه جان من در دست اوست! يا بيايد با أبو بكر بيعت كنيد، يا خانه را با تمام ساكنانش به آتش ميكشم فقيل له يا أبا فحص! إن فيها فاطمه! قال: وإن. به عمر گفته شد: فاطمه در آن خانه است! عمر گفت: خب باشد. الإمامة و السياسة لإبن قتيبه دينوري، تحقيق الزيني، ج1، ص19 آيا نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، مسلماناني كه با او برخورد تند ميكردند، حتي آنهايي كه تصميم بر ترور پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) گرفتند، اينگونه برخورد خشني داشت؟! آيا با آنهايي كه حاضر نبودند مسلمان بشوند و عليه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و مسلمانان توطئه ميكردند، اينگونه رفتار ميكرد؟! اين آيه شريفه: لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ سوره بقره/آيه256 كجا رفت؟ برخورد وهابيت با حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) من جملهاي را از إبن تيميه ميخوانم و قضاوت را به شما و بينندگان عزيز واگذار ميكنم. إبن تيميه حراني (تئورسين وهابيت و بزرگ نظريهپرداز وهابيت) وقتي ميبيند هجوم به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و ورود به زور به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) كه خلاف شرع و خلاف آيه قرآن است، قابل انكار نيست، ميگويد: و غاية ما يقال: إنه كبس البيت لينظر هل فيه شئ من مال الله الذي يقسمه. نهايت چيزي كه ميتوان گفت اين است: عمر و أبو بكر به خانه فاطمه و علي هجوم بردند و به زور وارد خانه شدند، ولي به خاطر اين بود كه ميخواستند ببينيد آيا اين دو چيزي را از بيت المال دزديدهاند و در خانه نگهداشتهاند تا آن را بيرون بياورند و ميان فقرا توزيع كنند. منهاج السنة لإبن تيمية، ج8، ص290، با تحقيق دكتر محمد رشاد سالم ببينيد! ديوانهها به اين ميخندند! تا چه رسد به عقلا! يك عالم، يك تئورسين، يك رهبر و امام و پيشواي وهابي، حرفش اين است! إبن تيميه جمله وقيح ديگري دارد نسبت به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و من اين را ميگويم تا تمام بينندگان عزيز، هر چقدر كينه از إبن تيميه دارند، امشب دو چندان شود. إبن تيميه در منهاج السنة، جلد 4، صفحه 245 ، وقتي قضيه درگيري حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) با أبو بكر را ميآورد و اثبات ميكند حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) تسليم سخن أبو بكر نشد، (من پناه ميبرم به خدا و با عرض معذرت از حضرت ولي عصر (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء)) ميگويد: اين نشاندهنده اين است كه در دل فاطمه، شعبهاي از نفاق بود. ببينيد! چقدر آدم بايد وقيح و بيحيا باشد؟! حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) كه در حق او آيه تطهير نازل شده، در آيه مباهله از او تجليل شده، سوره انسان در مورد او حضرت علي (عليه السلام) نازل شده و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بارها فرمود: «فاطمه پاره تن من است»، إبن تيميه درباره ايشان اينگونه ميگويد! جالب اين است كه آقاي محمد زكي الدين ابراهيم (از علماء بزرگ دانشگاه الأزهر مصر) به صورت مردانه به إبن تيميه جواب داده است و واقعا مرحبا به اين مرد آزاد دانشگاه الأزهر و ما افتخار ميكنيم به وجود اينچنين علماء آزاد انديش. ايشان وقتي سخن إبن تيميه را نقل ميكند، ميگويد: اين نشان ميدهد كه إبن تيميه آدمي است منافق و نفاق اوست كه اينچنين جسورانه به حضرت فاطمه جسارت ميكند. كلمة الرائد لمحمد زكي ابراهيم، ج2، ص546 آقاي حسن سقّاف (از علماء بزرگ أهل سنت اردن كهّ شايد بالاترين عالم أهل سنت اردن باشد و كتابهاي زيادي عليه وهابيت نوشته است) در كتاب التنبيه و الردّ، صفحه 7 ميگويد: و إبن تيمية يحتج كثير من الناس بكلامه و يسميه بعضهم شيخ الإسلام و هو ناصبي، عدو لعلي كرم الله وجهه و إتهم فاطمة عليها السلام بأن فيها شعبة من النفاق و كان مع ذلك مشبها، إلي بدع أخري كانت فيه. إبن تيميه كه بعضي از وهابيها او را قبول دارند به سخنان او احتجاج ميكنند و او را شيخ الإسلام ميدانند، او ناصبي است و دشمن علي (كرم الله وجهه) است و فاطمه (سلام الله عليها) را متهم كرده به اينكه در او شعبهاي از نفاق است. برخورد بني أميه با حضرت علي (عليه السلام) در كتاب صحيح مسلم (كه به عقيده خود أهل سنت، معتبرترين كتاب أهل سنت بعد از قرآن است و معتقدند تمام روايات صحيح مسلم، تالي تلو قرآن است) جلد 7، صفحه 120، حديث 6114 آمده است: وقتي معاويه به مدينه آمد، به سعد بن وقاص دستور داد كه چرا به علي ناسزا نميگويي؟ بايد به علي ناسزا بگويي؟ إبن تيميه هم در منهاج السنة، جلد 3، صفحه 15 ميگويد: اينكه معاويه به سعد بن وقاص دستور داد به علي ناسزا بگويد، حديثي صحيح است و قابل شك و شبهه نيست. آقاي زمخشري (از علماء بزرگ أهل سنت) در كتاب ربيع الأبرار، جلد 2، صفحه 186 ميگويد: كان في أيام بني أمية أكثر من سبعين ألف منبر يلعن عليها علي بن أبي طالب عليه السلام بما سنه لهم معاوية من ذلك. در دوران بني أميه، بر بالاي بيش از 70 هزار منبر، علي بن أبي طالب را لعن و ناسزا ميگفتند، به خاطر سنت سيئهاي كه معاويه بنا كرد. به تعبير علامه اميني (ره): بر فرض علي بن أبي طالب (عليه السلام) خليفه چهارم و داماد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و اولين كسي كه اسلام آورده نيست، آيا يك انسان و مسلمان هست يا نه؟ به چه مجوزي يك مسلمان را اينچنين بر بالاي منابر سبّ و ناسزا ميگوييد؟ در جلسهاي كه در شبكه سوم داشتم و بعضي از علماء أهل سنت داخل كشور هم اعتراض كردند، در آنجا گفتم: معاويه كه سبّ حضرت علي (عليه السلام) را رواج ميدهد، در حقيقت ميخواهد با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مبارزه كند. ولي چون نميتواند نسبت به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) جسارت كند و زمينه آن فراهم نيست و شنيده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: من سب عليا فقد سبني. هر كه به علي را ناسزا بگويد، به من پيامبر ناسزا گفته است. مسند احمد، ج6، ص323 ـ المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص121 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص130 ـ السنن الكبري للنسائي، ج5، ص133 ـ خصائص أمير المؤمنين للنسائي، ص99 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14، ص132 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص634 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص391 ـ المناقب للموفق الخوارزمي، ص137 لذا معاويه با ناسزا گفتن به حضرت علي (عليه السلام)، آن حقد و كينه خودش را نسبت به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) ابراز ميكند. لذا آقا أمير المؤمنين (عليه السلام) صراحت دارد: أللهم إني أستعديك علي قريش، فإنهم أضمروا لرسولك صلي الله عليه و آله ضروبا من الشر و الغدر، فعجزوا عنها و حلت بينهم و بينها، فكانت الوجبة بي و الدائرة علي، أللهم احفظ حسنا و حسينا. خدايا! از قريش و بني أميه به تو شكايت ميآورم. اينها ميخواستند به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) جسارت و توطئه كنند، ولي نتوانستند و عاجز بودند و تو حائل شدي ميان بني أميه و نبي مكرم (صلي الله عليه و آله). لذا امروز انتقام نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) را از من ميگيرند. خدايا! حسن و حسين را از شر اينها نجات بده! شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج20، ص298 اين برخورد بني أميه با حضرت علي (عليه السلام) است. برخورد وهابيت با حضرت علي (عليه السلام) اگر به كتاب منهاج السنة إبن تيمية (به تعبير آقاي حسن سقاف: منهاج البدعة) مراجعه كنيد، ميبينيد كه در جايجاي اين كتاب، جسارت به علي بن أبي طالب (عليه السلام) موج ميزند. در منهاج السنة، جلد 7، صفحه 237 ميگويد: اين آيه: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَ أَنْتُمْ سُكَارَى اي مؤمنين! در حال مستي، نماز نخوانيد. سوره نساء/آيه43 درباره علي نازل شده است. در منهاج السنة، جلد 8، صفحه 229 ميگويد: عثمان قرآن را جمع كرد و تمام قرآن را در يك ركعت قرائت ميكرد، ولي براي ما ثابت نيست كه آيا علي قرآن را ميدانست و از حفظ داشت. تف و أف بر اين قضاوت منش! كار به جايي ميرسد كه إبن حجر عسقلاني (از استوانههاي علمي أهل سنت) در كتاب الدرر الكامنة في أعيان المائة الثامنة، جلد 1، صفحه 155 ميگويد: أهل سنت، إبن تيميه را منافق ميدانند؛ چون پيامبر (صلي الله عليه و سلم) به علي فرمود: لا يحبك إلا مؤمن و لا يبغضك إلا منافق جز مؤمن، كسي تو را دوست نميدارد و جز منافق، كسي با تو دشمن نيست. كتاب إبن تيميه و افكار او، مملو از بغض و كينه به علي بن أبي طالب (عليه السلام) است. عبارت إبن حجر اين است: إبن تيميه ميگويد: إنما قاتل للرياسة، لا للديانة ... و أبو بكر أسلم شيخا يدري ما يقول و علي أسلم صبيا ... علي براي رياستطلبي جنگيد، نه براي ديانتخواهي! ... ، أبو بكر وقتي مسلمان شد، پير بود و ميفهميد اسلام چيست، ولي وقتي علي مسلمان شد، بچه بود و نميدانست اسلام چيست و قضيه حديث فاطمة بضعة مني به خاطر اين بود كه علي ميخواست با دختر أبو جهل ازدواج كند و پيامبر (صلي الله عليه و سلم) عصباني شد و فرمود: فاطمة بضعة مني، من أذاها فقد آذاني هزارات تف بر اين سخن! و دهها قضاياي ديگر دارد و حتي ميگويد: علي در 17 مورد به خطا رفت و خلاف قرآن و سنت عمل كرد. يعني اگر شما به كتاب منهاج السنة بن تيمية مراجعه كنيد، از جلد اول تا جلد آخر، مملو است از اهانت به ساحت مقدس به أمير المؤمنين (عليه السلام)؛ مملو است از جسارت و بيحيايي به ساحت مقدس آقا علي بن أبي طالب (عليه السلام). حتي ميگويد: «يك روايت هم در فضيلت علي نداريم و تمام فضائلي كه نقل ميكنند، جعلي و دروغين است». برخورد بني أميه و امام حسن (عليه السلام) جناب قرطبي حنفي (از علماء بزرگ أهل سنت و متوفاي 550 هجري) ميگويد: و مات الحسن مسموما، سمته زوجته بنت الأشعث دسه إليها معاوية. حسن بن علي مسموم از دنيا رفت و علتش اين بود كه معاويه سمّي را فرستاد به همسر حسن بن علي تا ايشان را مسموم كند. التعريف بالإنساب، ج1، ص3 ـ نهاية الإرب في فنون العرب، ج20، ص210 ـ الإستيعاب لإبن عبد البر، ج1، ص389 برخورد وهابيت با امام حسن (عليه السلام) إبن تيميه ميگويد: إن بني أميه ليسوا بأعظم جرما من بني إسرائيل ... فهو من باب قتال بعضهم بعضا. بني أميه كه حسن بن علي را كشتند، در ميان بني اسرائيل هم بودند كساني كه پيامبران را ميكشتند؛ پس جرم بني أميه بيش از جرم بني اسرائيل نيست و از اين باب است كه بعضيها بعضي ديگر را كشتند. منهاج السنة لإبن تيمية، ج2، ص225 برخورد بني أميه و امام حسين (عليه السلام) وقتي در نامهاي خبر شهادت امام حسين (عليه السلام) به مدينه ميرسد (بعضي ميگويند مروان بن حكم بالاي منبر بود و برخي ميگويند سعيد بن عاص بالاي منبر بود)، حاكم مدينه نامه را پرت كرد به طرف قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و صدا زد: يا محمد! يوم بيوم بدر. اي محمد! اين هم انتقام روز بدر كه از تو گرفتيم. شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج4، ص72 ـ النصائح الكافية لمحمد بن عقيل، ص75 خود طبري و ديگران از يزيد نقل كردهاند كه وقتي يزيد، رأس مطهر امام حسين (عليه السلام) را ديد، گفت: ليت أشياخي ببدر شهدوا جزع الخزرج من وقع الأسل قد قتلنا القرم من ساداتكم و عدلنا ميل بدر فاعتدل فأهلوا و استهلوا فرحا ثم قالوا يا يزيد لا تسل لست من خندف إن لم أنتقم من بنى أحمد ما كان فعل لعبت هاشم بالملك فلا خبر جاء و لا وحى نزل اي كاش! بزرگان و اجداد من كه در بدر كشته شدند، زنده بودند و امروز را ميديدند كه چگونه انتقام آنها را از فرزند پيامبر گرفتم ... تاريخ الطبري، ج8، ص187 از بني أميه جز اين، چيز ديگري انتظار نيست. برخورد وهابيت با امام حسين (عليه السلام) وقتي إبن تيميه به يزيد، ميرسد، ميگويد: يزيد، مجتهد بود و اجتهاد كرد كه قتل حسين بن علي كار خوبي است و يك ثواب هم دارد. چون اگر مجتهد در اجتهادش خطا برود، يك پاداش دارد و اگر خطا نرود، 2 پاداش دارد. المجتهد إذا إجتهد فأخطا فله أجر واحد و إن أصاب فله أجران. اما وقتي به امام حسين (عليه السلام) ميرسد، ميگويد: قيام حسين بن علي، مفسدته أعظم من مصلحته. قيام حسين بن علي، مفسدهاش بيش از مصلحتش بود. منهاج السنة لإبن تيمية، ج2، ص241 يعني مفسده قيام امام حسين (عليه السلام)، سراسر كشور اسلامي را فرا گرفت؛ يعني اگر امام حسين (عليه السلام) در خانهاش مينشست، آسودهتر بود و أمت اسلامي راحتتر بودند. بله، راست ميگويد، قيام امام حسين (عليه السلام) مفسده داشت؛ ولي براي چه كسي؟ براي دودمان بني أميه و اگر قيام امام حسين (عليه السلام) نبود، به آن شكلي كه بني أميه ميرفتند، امروز أثري از قرآن و اسلام و أهل بيت (عليهم السلام) در كره زمين نبود. بله، براي بني أميه كاملا مفسده داشت، اما براي اسلام و قرآن چه؟ اگر امروز در دنيا، مردم، اسلام را ميشناسند و به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) اظهار عشق ميكنند، به بركت خون پاك امام حسين (عليه السلام) است. آن دانشمند و شاعر مسيحي سوري ميگويد: اگر امام حسين (عليه السلام) از آنِ ما مسيحيها بود، ما در هر روستايي، پرچمي به نام حسين ميزديم و مردم را به نام حسين، به مسيحيت دعوت ميكرديم و تبليغ ميكرديم و موفق بوديم. اين برداشت يك مسيحي است، آن هم برداشت يك وهابي و تئورسين وهابيت است. إن شاء ا... فردا شب به حول و قوه إلهي ادامه اين عرائضمان و قضيه تخريب حرم ائمه (عليهم السلام) در بقيع را دنبال خواهيم كرد و اينكه چگونه شد كه يكدفعه وهابيت به اين فكر افتادند كه آثار ائمه (عليهم السلام) را در بقيع ويران كنند و چه نيّات پليدي پشت اين قضيه بود و امروز چه شده كه وهابيت از ابراز علاقه شيعيان به ائمه بقيع (عليهم السلام) وحشت دارند و عزيزاني كه مدينه منوره مشرف شدهاند، ميبينند كه موانع متعددي ايجاد كردهاند و حتي از نگاه شيعه به قبر ويران شده ائمه بقيع (عليهم السلام) هم وحشت دارند و برايشان قابل تحمل نيست. تعدادي از مبلغان وهابي از افغانستان و جاهاي ديگر أجير كردهاند و سخنان نادرست و لاطائلات به خورد مردم ميدهند و اگر يك روحاني يا جوان شيعه بخواهد كلمهاي سخن بگويد، سر و كارش زندان و محكمه و محاكمه است و همچنين در مورد اينكه قضيه تخريب بقيع، امروز چه عكس العملي در جهان اسلام دارد و امروز وهابيت اين قافله را به كجا ميبرند. همانطوري كه در بيانيه حضرت آيت ا... العظمي مكارم شيرازي قرائت شد: «يكي از علل منع گسترش اسلام در سطح بين الملل، وجود وهابيت است». حتي همين قضيه قرآنسوزي را اگر خوب موشكافي و تجزيه و تحليل كنيد، ميبينيد كه عقده و انتقامي است از ترورها و آدمكشيها و جناياتي كه وهابيت به نام اسلام در جهان انجام ميدهند. آنها رسما اعلام كردهاند اين قرآنسوزي، به خاطر بزرگداشت جانباختگان 11 سپتامبر 2001 ميلادي است و اين حادثه را پيوند زدهاند به وهابيت و القاعده. ما با مسائل سياسي كه پشت قضيه است، كاري نداريم، ولي اگر الآن در دنيا اين موج اسلامهراسي و مذهبگريزي ايجاد شده، 100٪ زمينهساز اين اسلامهراسي، عملكرد نادرست وهابيت در عرصه بين الملل است. قضيه قرآنسوزي را غالب علماء أهل سنت، حتي شيخ الأزهر جناب آقاي دكتر طيب رسما محكوم كردند؛ آقاي قرضاوي رسما محكوم كرد؛ ولي يك وهابي يا مفتي اعظم عربستان سعودي اين قضيه را محكوم نكردند و حتي يك كلمه هم از وهابيت، در محكوميت قرآنسوزي ديده نشده است! شما كه دم از قرآن ميزنيد و معتقديد جناب خليفه دوم گفته است: «حسبنا كتاب الله»، پس چرا امروز از قرآن دفاع نميكنيد؟! در شب گذشته در يكي از ماهوارههاي وهابي كه مشهور به «شبكه ظلمت» است، عزا گرفته بودند و گريه ميكردند و به سر و صورت ميزدند به خاطر اينكه در گوشهاي از لندن، 4 نفر بچه شيعه جمع شدهاند و به عايشه جسارت كردند و آسمان و زمين را به هم ريخته بودند كه به عايشه جسارت شده است. البته ائمه (عليهم السلام) و مراجع عظام تقليد ما گفتهاند: «به مقدسات أهل سنت اهانت كردن، حرام و خلاف شرع است و احساسات أهل سنت را جريحهدار كردن، امروز، گناهي نابخشودني است» و ما به هيجوجه ما اين را توصيه نميكنيم و در آن هيچ شك و شبههاي نيست. نسبت فحشاء به ناموس پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، حدّ دارد. چون تمام فقهاي شيعه، از زمان شيخ مفيد (ره) تا زمان ما، همه معتقد هستند: «زنان أنبياء (عليهم السلام) از نظر مسائل عفت، پاك بودند». نسبتهاي خلاف عفت به هر يك از زنان پيامبران (عليهم السلام)، حتي زنان نوح و لوط (عليهما السلام) خلاف قرآن و خلاف فتاواي فقهاء شيعه است و ما اين را محكوم ميكنيم. ولي چه شده كه اگر 4 نفر در گوشهاي از دنيا به عايشه جسارت ميكنند، اينهمه گريه و زاري ميكنيد و عزا و ماتم ميگيريد و سر و صدا به راه مياندازيد، ولي در قضيه قرآنسوزي كه اينهمه سر و صدا ايجاد كرده و عواطف و احساسات تمام مسلمانان را جريحهدار كرده و حتي مسيحيان هم رسما محكوم كردهاند و در خود آمريكا، غير از كليساي كوچكي كه در ايالت فلوريداي آمريكاست و طرفدار اين قضيه بودند، تمام كليساها محكوم كردند، ولي چطور شد كه وهابيها اين قضيه را محكوم نكردند؟! چه رمزي است؟! چه قضيهاي پشت اين ماجراست؟! شايد هم محكوم كردهاند ما نديديم. اينها به ما اعتراض ميكنند كه چرا شما بعد از 1400 سال، براي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) عزاداري و گريه ميكنيد؟! گريه نكنيم؟! دختر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) مظلومانه بين در و ديوار قرار ميگيرد و به تعبير خود شهرستاني در الملل و النحل به نقل از حاحظ: إن عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة، حتي ألقت الجنين من بطنها. عمر در روز بيعت، آنچنان بر شكم فاطمه زد كه فرزندش سقط شد. الملل و النحل، ج1، ص57، چاپ دار المعرفة بيروت و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) فرياد زد: يا أبتا! يا رسول الله! ماذا لقينا من إبن أبي قحافه و إبن الخطاب بعدك!؟ آيا براي اين گريه نكنيم؟! مصيبتي كه أمير المؤمنين (عليه السلام) در هنگام دفن حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) فرياد ميزند: أما حزني فسرمد و أما ليلي فمسهد. از اين پس اندوه من جاودانه و شبهايم شب زندهدارى است. نهج البلاغه، خطبه 202 آيا ما براي اين گريه نكنيم؟! إبن عباس ميگويد: در جنگ صفين (كه اواخر عمر أمير المؤمنين (عليه السلام) است و حدود 30 سال از شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) ميگذرد) حنا درست كرده بوديم و بعضي از صحابه به دست و سر خود گذاشته بودند و من هم مقداري از آن را به أمير المؤمنين (عليه السلام) تعارف كردم كه تو هم حنا بگذار، موهايت سفيد شده است. أمير المؤمنين (عليه السلام) فرمود: إبن عباس! مگر نميداني هنوز هم ما عزادار و غصهدار حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) هستيم و بعد از شهادت او، رنگي بر موهايمان نگذاشتهايم. آيا ما براي اين گريه نكنيم؟ حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) كه امام كاظم (عليه السلام) با صراحت ميفرمايد: إن فاطمة عليها السلام صديقة شهيدة. فاطمه (سلام الله عليها) هم صديقه است و هم شهيده. الكافي للشيخ الكليني، ج1، ص458 آيا ما براي او عزاداري و گريه نكنيم؟! ولي شما براي يك مسئله جزئي، اينهمه سر و صدا و گريه ميكنيد؟! وقتي ابتداء اين برنامه را باز كردم و گريههاي آنها را ديدم، فكر كردم به خاطر قضيه قرآنسوزي است كه اينها عزا گرفتهاند؛ ولي ديدم نه، مسئله چيز ديگري است. ولي بگذريم و بگذريم. فقط يك جمله بگويم و التما دعا. در بعضي از منابع شيعه آمده است: وقتي أمير المؤمنين (عليه السلام) از اتاق بيرون آمد و ديد حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، پاره تن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بين در و ديوار، پهلوهايش شكسته و محسنش سقط شده و نقش بر زمين شده است، فاطمهاي كه دختر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است و بايد بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به ايشان بگويند پاهايت روي چشمان ما بگذار، نه اينكه در درون خانهاش نقش زمين شده باشد، أمير المؤمنين (عليه السلام) هم كه طبق وصيت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دستش بسته است و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: علي جان! بعد از من دست به شمشير نزن كه به صلاح اسلام نيست. براي أمير المؤمنين (عليه السلام)، اسلام از خوش و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) عزيزتر است؛ اسلام، چيزي است كه امام حسين (عليه السلام) برايش، خودش و زن و بچهاش را فدا كرد. وقتي چشمان أمير المؤمنين (عليه السلام)، اين فاتح بدر و حنين و خيبر به بدن حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) افتاد و ديد با آن ناله ضعيفش صدا ميزند: يا أبتا! يا رسول الله! أمير المؤمنين (عليه السلام)، اول مظلوم عالم رو كرد به زهراي مرضيه (سلام الله عليها) و فرمود: يا ليتني! ضربت مكانك، يا ليتني! مت قبل هذا. ايكاش! به جاي تو، مرا كتك ميزدند، ايكاش! مرده بودم و اين منظره را نميديدم. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: مهران -
تاريخ: 05 آبان 89 - 20:15:16
نگاه عزيز اونها و هابين از شون تو قعي نيست ميدوني که اولين نفري که رد بر کتابشون نوشت برادر محمد عبوالوهابه . اما مسلمان شيعه فاشيسم رو چي بگيم من حاضرم در مناظره با هر کي بگين ثابت کنم شما رو حيه فاشيسمي دارين من در مورد و لايت فقفيهي که اين شوه اختراع شماست هم مناظره کنم هر و قت خواستين من حاضرم به ايميلم پيام بدين من طلبه پايه 7 هستم و حاضرم با مصباح يزدي و هر کي بگين در را بطه با اين مدل ولايت فقيه عام بحث کنم و من الله توفيق |
2 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 06 آبان 89 - 13:10:16
سلام جناب مهران براي مناظره با من ايميل بزنيد لطفا hoseini142005@yahoo.com يا حق |
3 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 07 آبان 89 - 07:14:10
با سلام جناب مهران شما اول بگوييد كه ايا ميشود يك فاشيست را مسلمان ناميد ؟؟؟ منظور مسلمان است نه مسلمان نما ؟؟؟ در ضمن شما كه طلبه پايه 7 هستيد , خود بخود به اينجا رسيديد يا با استفاده از علما و فقها ( البته بقول خودتان ) استفاده كرديد راستي صحابه رضي الله عنهم چرا بعد از قتل عثمان براي بيعت بطرف حضرت علي عليه السلام هجوم اوردند و با او را بعنوان خليفه مسلمين ( يعني ولايت فقيه هرچند كه 3 تاي اولي فقيه نبودن ) بيعت كردند . چطور ميتواني عمل كرد صحابه رضي الله عنه را زير سوال ببري ؟؟؟ يا علي |
4 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 08 آبان 89 - 20:25:07
استاد عزيز مجيد م علي فکر نميکنيد با اين معيار شما (هجوم مردم و تعيين او به سمت خليفه مسلمين) خيلي از سلاطين عثماني و عباسي هم «ولي فقيه» هستند؟ يا علي |
5 |
نام و نام خانوادگي: مهران -
تاريخ: 13 آبان 89 - 11:52:20
اگه ميشه زود تر ژيام هارو بزارين كه جواب ها مشخص بشه من كه رقتم تازه اومدم حالا بفرماييدمن حاضرم |
6 |
نام و نام خانوادگي: بهنام -
تاريخ: 24 آذر 89 - 01:36:51
بسم الله . مهران جان ! شما درسهات رو بخون تا به خارج فقه برسي . وقتي خارج فقه رسيدي و تونستي يك دوره بحث ولايت فقيه رو با تمام شقوق فقهي و اثبات ها و نفي ها خواندي بيا تا خودم باهات بحث كنم . نيازي نيست دهن درّگي كرده و نام علمائي را ببري كه اساتيدت هم شاگردش محسوب نمي شوند .اين هم ايميل ما nam_name_varesh85@yahoo.com |
7 |
نام و نام خانوادگي: حسين -
تاريخ: 11 دي 89 - 14:50:18
بهنام جون اول گنده مياي كم نيار بيا مناظره كن |
8 |
نام و نام خانوادگي: حسين -
تاريخ: 03 اسفند 89 - 14:06:29
مجيد م علي نگاه عزيزم براي فاشيسم شدن لازم نيست دين عوض كينم بيا به ايميلم باهات مناظره كنم ببيني ميشه يانه اين بهنام كه ترسيده جواب نميده شما لااقل بيا tahermemar@yahoo.com |
9 |
نام و نام خانوادگي: حسين -
تاريخ: 11 اسفند 89 - 19:09:47
اقاي مجيد م علي شما هم كه كم اوردين عزيزم كجاشد ين بياين ديگه tahermemar@yahoo.com |
10 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 18 اسفند 89 - 12:45:37
با سلام جناب حسين اولاً متشكرم از شما و دعوت شما به مناطره , همانطور كه بارها در اين سايت ذكر كردم با مناطرات زياد حال نمي كنم , و دوست دارم دوستان و برادران و خواهران نيز از اين بحثها هم استفاده ببرند بهر حال متشكرم . در ضمن برادر عزيز جواب من در 07 آبان 89 - به يك سني بود كه معني امام و امامت را انطور كه من و شما ميفهميم نمي شناسد . با برادر و استاد خود جناب momen abdullah در ارتباط ميباشم ولي در جواب ايشان نيز صبر كردم , چرا كه اميدوار بودم جواب خوبي براي ايشان داشته باشم كه خوشبخنانه حضرت ايت الله حسيني قزويني در برنامه هفته گذشته اين جواب را به زيبايي در برنامه شبكه ولايت فرمودند .آن شاء الله خودتان را به اين سخنراني كه در اين سايت خواهد امد مراجعه بفرماييد , البته اگر بنده به اين مطلب دسترسي پيدا كردم انرا براي شما دوباره درج ميكنم . وظيفه ما شيعيان در زمان غيبت امام زمان (عج) چيست ؟ و حتي در سوال يكي از مراجعه كنندگان كه پرسيده بودند ""وظيفه ما شيعيان در زمان غيبت امام زمان (عج) چيست ؟""" جواب امده كه : 1. تلاش در جهت شناخت هر چه بيشتر و بهتر امام زمان (عج) ؛ 2. تكاپو و كوشش در جهت زمينه سازي ظهور آن حضرت ، اين مهم از راه هاي زير ميسر است : الف) ×××××خودسازي و ديگر سازي. ؛×××× ب ) شناخت و شناساندن امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ، اهداف والاي آن حضرت ، نقش بزرگ تاريخي و ارمغان الهي ايشان به جهان بشريت ؛ ج )××××× شناخت و معرفي هر چه بهتر اسلام به جهانيان . ×××× 3 . ×××× تلاش و جهاد در جهت دفاع از اسلام و حفظ كيان اسلامي ؛×××× 4 .××××× پيروي از نائبان امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) """""يعني عالمان و فقيهان عادل و شايسته ؛""" 5 . دعا براي فرج آن حضرت ؛ 6 . دعا و صدقه دادن براي سلامتي آن حضرت ؛ 7 . اهداي ثواب اعمال نيك مانند تلاوت قرآن و... براي آن حضرت نيز مستحب و ستوده است . ============================================================================== با تشكر لبيك يا علي |
11 |
نام و نام خانوادگي: حسين -
تاريخ: 24 فروردين 90 - 11:16:53
نگاه عزيزم اينجا نميشه صحبت كرد چون هر وقت خواستن مطلب را ميگذارند و يا اصلا نميگذارند نگاه عزيزم موضوع منو شما در باره فاشيسم ايراني بود نه امام زمان شما امدي جواب حقير رو بدين نگاه عزيزم مرد باش و مناظره كن اون سعيد كه كم اورد شما رو نيز دعوت ميكنم نگاه لااقل بگو منصرف شدي كه همه بدونند و نتيجه بگيرند |
12 |
نام و نام خانوادگي: حسين -
تاريخ: 21 ارديبهشت 90 - 12:30:07
يه مرد پيدا نميشه ثابت كنه شما ايراني ها فاشيسم نيستيد البته من با عوام مناظره نميكنم و با فهاش هايي مثا سعيد به نام مستعار شاه عباس صفوي چون بي خود متعصبندواز مولا علي هم متعصب ترند يه باسواد بياد مناظره كنه |