* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 25 شهريور 1389 | تعداد بازديد: 3988 | |
تخريب قبور ائمه بقيع (عليهم السلام) | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: تخريب قبور ائمه بقيع (عليهم السلام) شيراز : 25 / 06 / 1389 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * توجه: غالب آدرس منابع ذكر شده، از نرم افزار مكتبة أهل البيت (عليهم السلام) ميباشد. استاد حسيني قزويني قبل از آغاز سخن، هشتاد و هشتمين سال تخريب حرم مطهر ائمه بقيع (عليهم السلام) توسط وهابيت را به پيشگاه مقدس حضرت بقية الله الأعظم (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء) و همه علاقمندان و شيفتگان أهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) تسليت ميگوييم و خدا را به آبروي ائمه مظلوم بقيع (عليهم السلام) سوگند ميدهيم هر چه سريعتر مقدمات تعجيل فرج حضرت ولي عصر (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء) را فراهم كند كه با آمدن ايشان، بساط ظلم و ستم و كفر جهاني و نفاق در پوشش ايمان بر هم چيده شود و حكومت واحد جهاني و اسلامي مبتني بر قرآن و فرهنگ برخاسته از مباني فكري أهل بيت (عليهم السلام) تأسيس شود و آن روز است كه ما با سربلندي، به وابستگيمان به أهل بيت (عليهم السلام) و تعلقمان به ائمه (عليهم السلام) افتخار ميكنيم. در جلسه گذشته، مطالبي را از بيانات مراجع عظام تقليد در رابطه با وهابيت عرض كرديم كه فرمودند: وهابيت مولود كفر و يهود است و هدف تأسيس فرقه وهابيت، مبارزه با اسلام و قرآن و أهل بيت (عليهم السلام) است و چه بسا اينها روزي خانه خدا را همانند ابرهه نشان خواهند گرفت. در تبيين سخنان مراجع عظام تقليد، ما خلاصهاي از عملكرد وهابيت را در مقايسه با دودمان بني أميه در برخورد با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و مخالفت با آن بزرگوار و مخالفت با ائمه (عليهم السلام)، أمير المؤمنين (عليه السلام)، حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) و امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) بيان كرديم و مقايسهاي كرديم عملكرد شوم شجره ملعونه قرآن، بني أميه را با عملكرد وهابيت و چند ورقي از كارنامه سياه وهابيت را براي شما عزيزان و بينندگان گرامي شبكه جهاني ولايت كه اينك در سراسر جهان از آمريكا، كانادا، اروپا و آسيا شاهد اين برنامه هستند، بيان كرديم. بعد از برنامه هم، دوستان از داخل و خارج، توسط تلفن و پيامك و ايميل، اظهار تشكر ميكردند و بعضي از عزيزان هم ميگفتند: اي كاش اين بحثها در ديگر دانشگاههاي كشور هم اجرا و پياده شود و اين صدا و اين ندا از مركز علمي و از دانشكده و از دانشگاه برخيزد و عزيزان دانشجوي ما و اساتيد دانشگاه و ديگر افرادي كه در عرصه فرهنگي تلاش ميكنند، با مباني فكري و كارنامه سياه عملي وهابيت آشنا شوند. من امشب عرائضم را در 2 بخش تقديم شما عزيزان ميكنم؛ بخش اول، دنباله بحث گذشته، نگاهي به كارنامه سياه وهابيت است و بخش دوم، عملكرد وهابيت در تخريب بقيع و أدله شيعه بر مشروعيت حرمسازي و بناي بر قبور ائمه طاهرين (عليهم السلام) و گنبد و بارگاه ساختن براي آنان از قرآن و سنت است. بخش اول: يكي از خطرناكترين پديدههايي كه توسط وهابيت وارد جامعه اسلامي شد و أمت اسلامي را گرفتار كرد، قضيه تكفير أمت اسلامي است. 1. إبن تيميه و مشرك دانستن مسلمين و قتل آنان إبن تيميه كه در قرن 7 و 8، مباني فكري و اعتقادي وهابيت را رقم زد، رسما اعلام كرد: من يأتي إلي قبر نبيّ أو صالح و يسأله حاجته و يستنجده ... فهذا شرك صريح، يجب أن يُستتابَ صاحبُه، فإن تاب و إلاّ قُتِل. هر كسي كه به قبر پيامبر يا يك از صالحين متوسل شود، مشرك و كافر است و بايد او را به توبه كردن واداشت؛ در غير اينصورت بايد كشته شود. زيارة القبور و الإستنجاد بالمقبور، ص156 ـ الهديّة السنيّة، ص40 همانگونهاي كه ديروز عرض كرديم از استوانههاي علمي أهل سنت، مانند امام سُبْكي، قاضي عياض، حصني دمشقي و ذهبي صراحت دارند: قبل از پيدايش فكر إبن تيميه در حرمت توسل به پيامبر (صلي الله عليه و سلم)، هيچ عالم و مسلماني در رابطه با حرمت توسل به پيامبر (صلي الله عليه و سلم) سخن نگفته است و اولين بار، اين زنديق حران بود كه اين سخن را بيان كرد. 2. محمد بن عبد الوهاب و مباح نمودن مال و جان مسلمين خود محمد بن عبد الوهاب، موسس حكومت سياسي وهابيت وقتي به اين قضيه ميرسد، ميگويد: و إنّ قَصْدَهم الملائكة و الأنبياء و الأولياء، يريدون شفاعتهم و التقرّبَ إلي اللّه بذلك، هو الذي أحلّ دماءَهم و أموالَهم. كساني كه متوسل به ملائكه و انبياء و اولياء ميشوند و از آنها شفاعت ميخواهند و به وسيله آنان به خدا تقرب ميجويند، مال و جانشان حلال و مباح است. كشف الشبهات، ص58، ط. دار القلم بيروت ـ مجموع مؤلّفات الشيخ محمّد بن الوهاب، ج6، ص115، رسالة كشف الشبهات. يعني هر كس بگويد «يا رسول الله»، خون و مالش هدر و واجب القتل و مهدور الدم است. يعني توسل به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، از ديدگاه اينها، از گناهان كبيره مانند زنا بالاتر است. چون اگر كسي مرتكب زنا شود، در دفعه اول و دوم او را شلاق ميزنند و بعضيها در مرتبه سوم و چهارم حكم قتل را صادر ميكنند؛ ولي محمد بن عبد الوهاب رسما اعلام ميكند: «جرم توسل به پيامبر (صلي الله عليه و سلم)، جز قتل و مصادره اموال، چيز ديگري نيست». آيا اين انگشت اتهام، فقط متوجه جهان تشيع است؟! والله خير. ديروز عرض كردم كه تمام فقهاء أهل سنت؛ فقهاء احناف و مالكيها و شافعيها و حنبليها، حتي خود إبن قدامه مقدسي حنبلي در كتاب المغني، بحث توسل به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) را مطرح ميكند و زيارتنامه مخصوصي براي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) ذكر ميكند و در زيارتنامهاش، آيه 64 سوره نساء را ميآورد: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا و ميگويد: لازم است كه هر كسي به زيارت قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) ميرود، بگويد: يا رسول الله! خداوند در قرآن فرموده است: هر كس تو را بين خودش و خداي خودش واسطه قرار بدهد، خداوند گناهانش را ميبخشد. از راه دور آمدهام و به تو متوسل شدهام و تو را بين خودم و خداي خودم واسطه قرار ميدهم. قضيه توسل به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، چيزي نيست كه مربوط به شيعه باشد. يعني حكم تكفير اينها، شامل تمام مسلمانان دنيا ميشود. اگر تاريخ وهابيت را ببينيد، كتاب الدرر السنية في الردّ علي الوهابية كه يكي از مفتيان مكه مكرمه به نام زيني دحلان آن را نوشته و يك عالم سني و شافعي مذهب است و همچنين كساني كه تاريخ آل سعود را نوشتهاند، ببينيد كه در سال 1157 هجري، وقتي حكومت سياسي وهابيت در اطراف رياض رقم ميخورد و تأسيس ميشود، با دستور محمد بن عبد الوهاب (جدّ أعلاي آل شيخ، مفتي أعظم فعلي عربستان سعودي) و سربازان محمد بن سعود (جدّ أعلاي ملك فهد و ملك عبد الله) فتوا دادند: ريختن خون مسلمانان حلال است و اموالشان را بايد به عنوان غنائم جنگي تصرف كرد. در منطقه نجد، اطراف درعيه، به روستاها و شهرها هجوم بردند و مسلمانان را كشتند و اموالشان را به عنوان غنائم جنگي تصرف كردند. آنها كه شيعه نبودند؛ همهشان از أهل سنت بودند. اگر امروز وهابيت و سركردگان و ليدرهايشان مانند بن جبرين و البراك فتوا به تخريب حرم عسكريين (عليهما السلام)، حرم أمير المؤمنين (عليه السلام)، امام حسين (عليه السلام) و حضرت زينب كبري (سلام الله عليها) ميدهند؛ چيز تازهاي نيست. 3. شهادت به كفر مسلمانان، شرط ورود به آيين وهابيت در همان سال 1157 هجري، طبق دستور محمد بن عبد الوهاب، سربازان وهابي، اولين حرمي را كه ويران كردند و با خاك يكسان كردند، قبر برادر خليفه دوم، زيد بن خطاب بود. يعني ضربه وهابيت، قبل از آنكه متوجه جهان تشيع بشود، متوجه جهان أهل سنت است. جالب اينكه آقاي زيني دحلان در كتاب الدرر السنية صراحتا ميگويد: و إذا أراد أحد الدخول في دينه، يقول له بعد الشهادتين: أشهد علي نفسك إنّك كنت كافراً و علي والديك أنّهما ماتا كافرين و علي فلان و فلان و يسمّي جماعة من أكابر العلماء الماضين أنّهم كانوا كفّاراً، فإن شهد قبله و إلاّ قتله و كان يصرّح بتكفير الأمّة منذ ستّمائة سنة و يكفّر من لا يتّبعه و يسمّيهم المشركين و يستحلّ دماءهم و أموالهم. اكر كسي ميخواست وارد آيين وهابيت شود، بايد 5 شهادت را بر زبان جاري ميكرد تا او را به عنوان مسلمان ميپذيرفتند و تا قبل از اينكه وارد آيين وهابيت بشود، كافر بوده است. بعد از شهادت به وحدانيت خداوند و رسالت پيامبر (صلي الله عليه و سلم)، بايد شهادت ميداد عليه خودش كه قبل از اينكه وارد آيين وهابيت بشود، كافر بوده؛ بايد شهادت ميداد كه والدينش كه توفيق ورود به آيين وهابيت را نداشتهآند، به صورت كافر از دنيا رفتهاند ؛ بايد شهادت ميداد كه فلاني و فلاني و جماعتي از علماء اسلام كه از دنيا رفتهاند، كافر بودند؛ اگر اين شهادات را ميگفت، از او قبول ميكردند، وگرنه كشته ميشد. الدرر السنيّة في الرد علي الوهابية، ص46 ـ الفجر الصادق لجميل صدقي الزهاوي، ص17 ـ كشف الإرتياب، ص135 نقلا عن خلاصة الكلام، ص229 ـ 330 لدحلان اين سخن شيخ طوسي (ره)، كليني (ره)، صدوق (ره)، علامه حلي (ره) و مجلسي (ره) نيست؛ سخن مفتي مكه مكرمه، زيني دحلان (متوفاي 1405 هجري) است كه كاملا مهد وهابيت بزرگ شده است. برادران عزيز أهل سنت! از خواب بيدار شويد و فريب وهابيت را نخوريد. والله العلي الأعلي، اينها براي شما، جز بدبختي و نكبت در دنيا و آخرت، چيزي به ارمغان نميآورند؛ اين است آيين وهابيت. به تعبير كاشف الغطاء (ره): «هذه هي الوهابية». بعضي از دوستان، بارها به ما گفتهاند كه براي كار كردن در رابطه با وهابيت چه كنيم؟ من عرض ميكنيم كه شما برويد كتابهاي مربوط به وهابيت را مطالعه كنيد و براي مردم بازگو كنيد تا مردم ماهيت اينها را بدانند. 4. تطبيق آيه إكمال بر آيين وهابيت جالب اينكه دريادار سرتيپ ايّوب صبري (سرپرست مدرسه عالي نيروي دريايي در دولت عثماني ضد شيعه و معاصر با عصر محمد بن عبد الوهاب) كتابي دارد به نام تاريخ وهابيان و من توصيه ميكنم كه اين كتاب را نه يكبار، 10 بار، 20 بار مطالعه كنيد. اخيرا اين كتاب در مصر، توسط مؤسسه الهدف للإعلام و لنشر به زبان عربي چاپ شده به نام تاريخ الوهابية. ايشان كاملا عقائد و عملكرد و پرونده وهابيت را لحظه به لحظه دنبال كرده است. ايشان در اين كتاب مينويسد: سعود بن عبد العزيز (نوه محمد بن سعود) پس از تصرّف مدينه منوّره (در سال 1219 هجري)، تمام مسلمانان را در مسجد النبي جمع كرد و درهاي مسجد را بست و اينگونه سخن آغاز نمود: يا أهالي المدينة، إنّ دينكم اليوم قد كمل و غمرتكم نعمة الإسلام و رضي اللّه عنكم طبق قوله تعالي: (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ) (المائدة: 3) ذرو أديان آبائكم الباطلة و لا تذكروهم بإحسان أبداً و احذروا أن تترحّموا عليهم; لأنّهم ماتوا علي الشرك بأسرهم. اي أهل مدينه! ... امروز دين شما كامل شد، دين پدرانتان را كه باطل بود، رها كنيد و هرگز پدرانتان را به نيكي ياد نكنيد و بپرهيزيد از اينكه براي پدرانتان طلب رحمت كنيد؛ زيرا آنها به حال شرك از دنيا رفتهاند. تاريخ الوهّابيّة، ص126، چاپ الهدف للإعلام و النشر ـ القاهرة، سنة 2003 ميلادي آيا مبارزه وهابيت، فقط با شيعه است؟ يا نه، وهابيت پايه اول مباني فكري خودشان و كارنامه عملي خودشان را با حذف قرآن و حذف اسلام و مبارزه با كل جهان اسلام آغاز كردهاند. همين آقاي دريادار أيوب صبري به نقل از عبد العزيز بن سعود ميگويد: اگر ما بخواهيم نداي وهابيت را به دنيا و قلب بغداد برسانيم، بايد تمام علماء أهل سنت كه دم از سنت ميزنند، از لب شمشير بگذرانيم. و لأجل تحقيق هذا الأمل، فلابدّ من أن نجتثّ دابر علماء العامّة الذين يدّعون أنّهم يتّبعون السنّة النبويّة السنيّة و الشريعة المحمديّة العليّة و بعبارة أخري: نستأصل شأفة المشركين الذين يسمّون أنفسهم بإسم علماء أهل السنّة و لا سيّما من يشار إليه بالبنان منهم. إذ ما دام هؤلاء في قيد الحياة فسوف لا يروق لأتباعنا بلغة من العيش، فلذا ينبغي أن نبيد من يظهر بعنوان عالم أولاً، ثمّ نحتلّ بغداد ثانياً. براي رسيدن به هدف، بايد دُم تمام علماء أهل سنت را كه از سنت نبوي و شريعت محمدي تبعيت ميكنند، قطع كنيم. تاريخ الوهّابيّة، ص55، چاپ الهدف للإعلام و النشر ـ القاهرة، سنة 2003 ميلادي يعني علماء أهل سنت، مانع بزرگ ما هستند براي نشر مباني فكري و اعتقادي وهابيت و بايد اول اينها را از سر راهمان برداريم. باز هم ايشان در جاي ديگري از اين كتاب مينويسد: وقتي اينها در سال 1218 هجري حمله كردند به مكه مكرمه براي تصرف آنجا، انبوه زيادي از علماء أهل سنت را كشتند و نابود كردند، بدون آنكه كوچكترين جرمي براي آنها ذكر كنند. قتل سعود الوخيم العاقبة كثيراً من علماء العامّة بدون ذنب. سعود بن عبد العزيز بيچاره و عاقبت به شر، تعداد زيادي از علماء أهل سنت را بدون گناه كشت. تاريخ الوهّابيّة، ص95، چاپ الهدف للإعلام و النشر ـ القاهرة، سنة 2003 ميلادي 6. قتل عام مردم طائف در سال 1217 هجري به طائف (در 95 كيلومتري شمال مكه) حمله كردند؛ طائف نه در آن زمان و نه الآن، شيعه ندارد. آقاي زيني دحلان در كتاب الدرر السنية نقل ميكند: و لمّا ملكوا الطائف في ذي القعدة سنة 1217 ألف و مائتين و سبعة عشر، قتلوا الكبير و الصغير و المأمور و الآمر و لم ينج إلاّ من طال عمره و كانوا يذبحون الصغير علي صدر أمّه و نهبوا الأموال و سبّوا النساء. وقتي در سال 1217 هجري به طائف حمله كردند، بزرگ و كوچك، پير و جوان، مرد و زن، همه را قتل عام كردند؛ حتي طفل شيرخواره را در دامن مادر سر ميبريدند ... الدرر السنيّة، ص45 وقتي ميبينيد اينها در عراق، با انفجارها و انتحارها، 200 ، 300 انسان بيگناه را به خاك و خون ميكشند، تعجب ميكنيد؟! در مسجد جامع أمير المؤمنين (عليه السلام)، آن انسانهاي پاكي كه براي ابراز احساسات به أهل بيت (عليهم السلام) در آنجا جمع شده بودند و آنها را به خاك و خون ميكشند، تعجب ميكنيد؟! اينها حتي به طفلهاي شيرخواره أهل سنت هم رحم نكردند! اين سخن ما نيست، سخن علماء أهل سنت است؛ سخن آقاي زيني دحلان، مفتي أسبق مكه مكرمه است. لذا ما در اينجا به همه علماء أهل سنت و طلبههاي حوزههاي علميه أهل سنت در داخل كشور جمهوري اسلامي ايران و در خارج هشدار ميدهيم كه فريب اينها را نخوريد! فريب ريالها و دلارهاي وهابيت را نخوريد! امروز با صدهزار تومان و فردا با يك ميليون تومان و يك ماشين شما را فريب ميدهند و سر شما را به باد ميدهند و اينها مقدمهاي تا دنيا و آخرت شما را تباه كنند. 7. هشدار به علماء أهل سنت مگر قضيه مولوي عبد القدوس كه از علماء طراز اول سيستان و بلوچستان بود را نشنيدهايد؟ جطور شد كه سر او بالاي دار رفت؟ آيا تلخي إعدام مولوي سهرابي را فراموش كردهايد؟ او از اساتيد و علماء بزرگ حوزههاي علميه سيستان و بلوچستان بود كه وهابيت اينها را فريب دادند و حوزه علميه خواهران را در چاهجمال ايرانشهر، مبدّل كردند به مركز نگهداري مواد منفجره و خمپاره و اسلحه. براي چه؟ اگر صلاح باشد، فيلم اعترافات اينها را كه از صداي جيحون پخش شد، از شبكه جهاني ولايت به حول و قوه إلهي پخش ميكنيم. خود مولوي عبد القدوس كه شخصيت برجستهاي بود، رسما اعتراف كرد: ما فريب وهابيت را خورديم و به ما پول و سلاح دادند و به ما گفتند جلسات شيعيان را منفجر كنيد و به ما دستور داده بودند جلسهاي را كه علماء شيعه و سني جمع شدهاند، منفجر كنيم و علماء شيعه و سني را به خاك و خون بكشيم و اختلاف ميان شيعه و سني راه بياندازيم. اي عزيزان أهل سنت! من ميترسم بعضي از كليپها را پخش كنم كه هم عزيزاني كه در اينجا حضور دارند و هم بينندگان ما، توان ديدن اين كليپها را نداشته باشند. مخصوصا كه الآن برنامه ما را ميليونها انسان در آسيا و اروپا و آمريكا ميبينند. كليپهايي كه مربوط به سربريدن انسانهاي بيگناه توسط وهابيها است كه مثل گوسفند سر ميبرند. بچه 8 ساله را به بيابان ميبرند و سر بريدن انسان را به او آموزش ميدهند و با كمال وقاحت، اينها را در سيدي تكثير و در ميان مردم منتشر ميكنند براي ايجاد رعب و وحشت. در جناياتي كه در زاهدان، توسط عبد المالك ريگي انجام شد و اين جواني را كه سر بريد و با گفتن تكبير و خواندن آيات قرآن، دستور داد سرش را بريدند و سيدياش را به صورت انبوه، در ميان مردم براي ايجاد رعب و وحشت منتشر كردند. آقايان أهل سنت! اين جواني كه عبد المالك ريگي سرش را بريد، شيعه نبود، جوان سني بود؛ بيگانه هم نبود؛ برادر زن برادرش بود و آمد با كمال وقاحت، در بيابان خواباند و دست و پايش را بست و مانند گوسفند سرش را بريد و سر بريدهاش را به دست گرفت و بدنش هم در خون غوطهور بود و دست و پا ميزد و سيدياش را در ميان مردم منتشر كردند. شما در مورد اين، چه ميخواهيد بگوييد؟ وقتي اروپا و آمريكا اين جنايت را به نام اسلام ميبينند و اين آقا با خواندن قرآن، اينچنين جنايتي ميكند، شما انتظار داريد اينها نسبت به ساحت مقدس نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) جسارت نكنند و كاريكاتورهاي موهن نسبت به ساحت مقدس نبوي (صلي الله عليه و آله) نكشند و نسبت به قرآن كريم، كه از مقدسترين مقدسات اسلام است ، جسارت نكنند؟! اينها معلول اينهمه مسائل است. 8. عدم محكوميت اهانت به قرآن توسط وهابيت شمائيكه اينهمه داد ميزديد و فرياد ميكرديد كه شيعه از قرآن فاصله گرفته و قرآن را نميخواند و قرآن ما را قبول ندارد و چيز ديگري به نام قرآن دارند و قائل به تحريف قرآن است، يك عمري شعار داديد و 800 سال است كه شعار شما، گوش عرشيان را كر كرده است، پس چرا در برابر جسارت به قرآن كريم ساكت نشستيد؟! چون خيليها از اخبار داخل كشور، اطلاعي ندارند، امروز من رسما اعلام ميكنم و تمام دنيا بدانند: تنها كشوري كه بسيج عمومي و فرياد همگاني در حمايت از قرآن كريم سر ميدهد، همين جمهوري شيعي ايران است. چند مورد از اين تظاهرات و محكوميتها در داخل عربستان سعودي داشتيد؟ يا در كشورهاي وابسته به وهابيت، مانند امارات و كويت و قطر داشتيد؟ بياييد در ماهوارههايتان اعلام كنيد تا ما هم ببينيم. شايد بوده و ما خبر نداريم. چند نفر از سران وهابيت اين عمل را محكوم كردند؟ البته در بيانيه مقام معظم رهبري و مراجع عظام تقليد هم آمده است و ما هم گفتهايم كه: ما با مسيحيت دشمني نداريم؛ با يهود و تابعين حضرت موسي (عليه السلام) دشمني نداريم؛ ما به انجيلي كه بر حضرت عيسي (عليه السلام) نازل شده، احترام ميگذاريم و ميبوسيم و بالاي سرمان ميگذاريم و تورات نازل شده بر حضرت موسي (عليه السلام) براي ما مقدس است و مقابله به مثل نميكنيم؛ ولي از دفاع از حريم قرآن هم كوتاه نميآييم و تا آخرين نفس و آخرين قطره خونمان از مقدسات اسلامي و شيعيمان دفاع ميكنيم. و اميدواريم إن شاء ا... كشورهاي اسلامي، به ويژه سازمان كنفرانس اسلامي در اين زمينه قدم مثبتي بردارد. اين قضيه، آغاز كار است و ما از عواقب وخيم اين نگران هستيم. من اين را به عزيزان و جوانان مسلمان و شيعه كه در سراسر جهان، اينك صداي بنده را ميشنوند توصيه ميكنم: از احساساتي برخورد كردن در اين قضيه، به شدت خودداري كنند؛ چون آنها دنبال اين هستند كه 4 تا بچه مسلمان و بچه شيعه را تحريك كنند تا به مسيحيها جسارت كنند و با آنها برخورد كنند و با كليساها برخورد كنند و اين كار، مقدمهاي باشد براي محدود كردن فعاليت مسلمانان در كره زمين و در سراسر اروپا و آمريكا و بستن مراكز فرهنگي اسلامي در سراسر اروپا و آمريكا. دقت كنيد و بهانه به دست دشمن ندهيد. من با اطلاع دقيقي كه دارم، در خود آمريكا، تمام كليساها، عمل اين آقاي تري جونز، اين مسيحي تندرو و رئيس يك كليساي خيلي كوچك در ايالت فلوريداي آمريكا را محكوم كردهاند. حتي خود مسيحيها، شايد قبل از مسلمانان، عملكرد او را محكوم كردهاند. لذا جنگ ما، جنگ اسلام و صليب نيست؛ مبارزه ما، مبارزه صليب و اسلام نيست؛ بلكه ما عملكرد يك عده آدمهاي افراطي و ديوانه (البته با عرض پوزش از ديوانهها) را محكوم ميكنيم. وگرنه تمام مقدسات مسيحيان را احترام ميگذاريم و ميبينيد كه اينها در سراسر دنيا و در خود جمهوري اسلامي ايران در كنار ساير مسلمانان، با سلامتي زندگي ميكنند. 9. مشكل اصلي اسلام با 10٪ از وهابيان تندرو است، نه همه آنها از برادران عزيز مسيحي و يهودي در سراسر جهان، حتي ديگر افرادي كه تابع أديان آسماني نيستند، ما مصرّانه ميخواهيم كه حساب 4 تا وهابي تندرو را به حساب اسلام نگذارند. حتي اين را بارها عرض كردهام كه شايد در ايران، كمتر كسي باشد كه به اندازه بنده، با وهابيها و سران وهابي سر و كار داشته باشد و من با اكثر شخصيتهاي وهابي، چه در مكه و چه در مدينه، ارتباط تنگاتنگ دارم و وقتي به مكه ميرويم، ما را براي شام و افطار و سحري دعوت ميكنند و غالب اين برنامهها را در كتاب قصة الحوار الهادي به صورت مستند آوردهايم. شخصيتي مثل آقاي دكتر دهيش كه از شخصيتهاي برجسته مكه است و فهد براي ديدنش به منزلش ميرفت، ما بارها در منزلش حضور پيدا ميكرديم و دوستانه بحث ميكرديم. آقاي دكتر بن عبيد از اساتيد بزرگ دانشگاه أم القري و پروفسور غامدي از اساتيد بزرگ و تندرو دانشگاه أم القري و جناب شيخ عاتق از شخصيتهاي برجسته مكه مكرمه ارتباط تنگاتنگ داشتيم و گلايهاي از اينها نداريم. با جناب آقاي دكتر أبو سليمان كه جزء هيئت كبار علماء مكه است و توسط خود ملك فهد و ملك عبد الله انتخاب شده، دوست هستيم و بارها و بارها به منزل او رفتهايم و ايشان خالصانه پذيرايي ميكرد و من بارها گفتهام: «احترامي كه آقاي دكتر أبو سليمان عبد الوهاب به ما ميكرد، علماء أهل سنت داخل كشورمان آنگونه به ما احترام نميكنند» و ايشان به قم آمد و مهمان دانشگاه مفيد بود و يك هفته در اينجا بود. ما با اينها كه وهابي هستند، مشكلي نداريم. بحث ما، بحث مبارزه اعتقادي و ايدئولوژيكي نيست؛ مشكل ما، مشكل تكفير و ترور و آدمكشي و كارهاي ضد بشري است. من اين را با توجه به شناختي كه از وهابيت دارم، رسما اعلام ميكنم: در ميان وهابيها، ما با 10٪ اينها مشكل داريم؛ با امثال بنجبرين و براجها و ديگران كه جز منطق فحش و تكفير و فتواي قتل شيعيان و مسلمانان را ياد نگرفتهاند، مشكل داريم. الآن هم آنچه كه در جهان اسلام به عنوان استخوان گلوي أمت اسلامي شده، همين افراطيون و تكفيريون هستند. عزيزاني كه در حوزه وهابيت كار ميكنند و صحبت ميكنند، اين را دقت داشته باشند كه وهابيت معتدل را با وهابيت افراطي، كاملا جدا كنند. ما حتي در داخل كشور جمهوري اسلامي ايران، جناب مولوي شيخ علي دهواري كه يك وهابي شناسنامهدار بود و رسما اعلام ميكرد «من سلفي هستم» و امام جمعه سراوان بود و حوزه علميه سلفي داشت و يكي از بهترين دوستان من بود و به قم ميآيد و مهمان ما بود و صبحانه و ناهار و شام در خدمت ايشان بوديم و تمام جلساتي كه با ايشان داشتيم، فيلمبرداري كردهايم و اگر صلاح باشد، آن را منتشر ميكنيم. وهابيت تندرو از نزديكي ايشان به بنده، احساس وحشت كردند و آخرين جلسهاي كه ايشان در قم در منزل ما داشتند و برگشت، بعد از حدود يك ماه يا 40 روز، ايشان را ترور كردند و ناجوانمردانه كشتند و ما رسما گفتيم: «خداوند لعنت كند و لعنت خدا و ملائكه و جميع جن و إنس بر آن كساني كه طرح ترور آقاي دهواري را كشيدند و امكانات در اختيار تروريستها قرار دادند». ما با اينها مشكلي نداريم. ما با آن وهابيتي مشكل داريم كه از روز اول، بناي مبارزه با مسائل اسلامي را داشتند. 10. تبديل خانه حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) به توالت اين وهابيت تندرو در سال 1218 هجري، وقتي وارد مكه مكرمه شدند، اولين كاري كه كردند، اين بود كه خانه حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) كه مدت مديدي محل نزول جبرئيل و وحي بودع ويران كردند و به توالت تبديل كردند. ما با اينها مشكل داريم. يكي از شخصيتهاي برجسته أهل سنت كويت كه الآن هم در قيد حيات است، در كتابي كوچك به عنوان نصيحة لإخواننا علماء نجد (كه هنوز به فارسي ترجمه نشده است و توصيه ميكنم اگر اين كتاب را مطالعه نكردهايد، ميارزد كه 10 بار، 20 بار يا 30 بار آن را مطالعه كنيد و خيلي زيبا و احساسي نوشته است كه معلوم ميشود با قلبي سوخته و نهادي پر از آتش اين كتاب را نوشته) ميگويد: رضيتم و لم تعارضوا هدم بيت السيّدة خديجة الكبري أمّ المؤمنين و الحبيبة الأولي لرسول ربّ العالمين صلي اللّه عليه و آله، المكان الذي هو مهبط الوحي الأوّل عليه من ربّ العزّة و الجلال و سكتم علي هذا الهدم راضين أن يكون المكان بعد هدمه دورات مياه و بيوت خلاء و ميضات، فأين الخوف من اللّه؟ و أين الحياء من رسوله الكريم عليه الصلاة و السلام. شمائي كه خانه حضرت خديجه، أم المؤمنين و حبيبه رسول الله را كه محل نزول وحي و تردد جبرئيل امين بود و ويران كرديد و به توالت تبديل كرديد و به اين كار راضي شديد و اعتراض نكرديد، ترس از خدايتان كجا رفت؟ آيا از رسول الله (صلي الله عليه و سلم) حياء نكرديد؟ نصيحة لإخواننا علماء نجد ليوسف بن السيّد هاشم الرفاعي، ص59، با مقدمه دكتر محمّد سعيد رمضان البوطي آيا از حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) خجالت نكشيديد؟! فرداي قيامت چه جوابي داريد؟! شمايي كه محل ولادت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را ويران كرديد و به محل خريد و روش حيوانات مبدل كرديد، فردا چه جوابي داريد؟! 11. تبديل زادگاه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به بازار فروش حيوانات همين آقاي رفاعي درباره تخريب زادگاه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) ميگويد: حاولتم و لا زلتم تحاولون و جعلتم دأبكم هدم البقعة الباقية من آثار رسول اللّه صلي اللّه تعالي عليه و آله و سلم ألا و هي البقعة الشريفة التي ولد فيها، التي هُدمت، ثمّ جُعلت سوقا للبهائم، ثمّ حولها بالحيلة الصالحون إلي مكتبة هي مكتبة مكّة المكرّمة. فيا سوء الأدب و قلّة الوفاء لهذا النبيّ الكريم الذي أخرجنا اللّه به و إيّاكم و الأجداد من الظلمات إلي النور! و يا قلّة الحياء منه يوم الورود علي حوضه الشريف! و يا بؤس و شقاء فرقة تكره نبيّها سواء بالقول أو بالعمل و تحقّره و تسعي لمحو آثاره! ... واي بر اين بيادبي شما نسبت به ساحت مقدس پيامبر (صلي الله عليه و سلم)! ... نصيحة لإخواننا علماء نجد ليوسف بن السيّد هاشم الرفاعي، ص60، با مقدمه دكتر محمّد سعيد رمضان البوطي 12. آتش زدن قبر حضرت آمنه (سلام الله عليها)، مادر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ايشان در صفحه 38 همين كتاب مينويسد: آنها قبر آمنه بنت وهب، مادر گرامي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) را با بنزين به آتش كشيدند ميرقصيدند و طبل ميزدند: هدمتم معالم قبور الصحابة و أمّهات المؤمنين و آل البيت الكرام رضي اللّه عنهم ... بل سُكب علي بعضها (قبر السيدّة آمنة بنت وهب أم الحبيب المصطفي نبيّ هذه الأمّة) البنزين فلا حول و لاقوّة إلاّ باللّه. اينها را شما چطور ميخواهيد توجيه كنيد؟! اين سخن يك آدم دلسوخته سني است به نام جناب رفاعي. اين بخش از عرائضم را در همينجا به پايان ميبرم. گرچه تصميم داشتم در رابطه با فتاواي ضد بشري و ضد انساني اينها كه جامعه ما را به زمان جاهليت ميبرند، صحبت كنم. 13. برگزاري جشن تولّد نوزادان و سالگرد ازدواج حرام است حتي اينها فتوا دادند: و أمّا أعياد الميلاد للشخص أو أولاده أو مناسبة زواج و نحوها، فكلُّها غيرُ مشروعة و هي للبدعة أقرب من الإباحة. جشن تولد گرفتن براي خود يا فرزندان و جشن ازدواج گرفتن و مانند اينها، غير شرعي است و بدعت است و حرام. مجموع فتاوي و رسائل إبن العثيمين، ج2، ص302 چرا؟ چون آقاي أبو بكر و عمر براي خود و فرزندانشان جشن تولد و جشن ازدواج نگرفتند. ما از اينها سؤال ميكنيم: آيا جناب أبو بكر و عمر، تلفن و موبايل و ماهواره هم داشتند؟! پس شماها غلط ميكنيد از اين وسائل استفاده ميكنيد! آيا آنها با قاشق و چنگال غذا ميخورند كه شما الآن از اينها استفاده ميكنيد؟! آيا آنها سوار ماشينهاي آخرين سيستم و سوار هواپيما ميشدند؟! آيا خطبههايشان را پشت بلندگو ميخواندند؟ اگر بناست سيره آنها را ملاك قرار بدهيد، بايد در همه جا ملاك باشد. حتي وقتي تلگراف اختراع شد، رسما فتوا دادند: «تلگرف، آلت شيطاني است و اروپا ميخواهد با اين كار، به ما خيانت كند». بعد كه ديدند خود جوانان وهابي به ريششان ميخندند، از اين مسئله عقبنشيني كردند. حتي وقتي دوچرخه اختراع شد، مفتيان وهابي فتوا دادند: «دوچرخه، مركب شيطان است و هر كس سوار دوچرخه شود، سوار بر شيطان شده است». حتي آقاي بنباز، مفتي أعظم عربستان سعودي گفت: من قال بدوران الأرض و عدم جريان الشمس، فقد كفر و ضل و يجب أن يستتاب، فإن تاب و إلا قتل كافراً مرتداً و يكون ماله فيئاً لبيت مال المسلمين. هر كس معتقد باشد كره زمين، كروي شكل است و به دور خودش ميچرخد و خورشيد ساكن است و نميچرخد، كافر و گمراه شده است و واجب است توبه داده شود و اگر توبه كرد، كه هيچ، وگرنه چون كافر و مرتد است، بايد كشته شود ... الأدلّة النقلية و الحسية علي جريان الشمس و سكون الأرض لإبن باز، ص23، من مطبوعات الجامعة الإسلامية بالمدينة المنورة سنة 1395 هجرية ميگويد: اگر كره زمين به دور خودش بچرخد، ما از طرف ديگر پايين ميافتيم و مكه و قبله به هم ميريزد و ... ببينيد! اينها در ألفباي مسائل علمي گير كردهاند. اگر در اينترنت در سايت گوگل سرچ كنيد: «بن باز، كروية الأرض»، ميبينيد كه نزديك به 200 سايت شيعه و سني و وهابي، اين فتواي بنباز را در سايت خود گذاشتهاند. شما ببينيد تنها كشوري كه در كره زمين، زن، حق شركت در انتخابات را ندارد، عربستان سعودي است؛ تنها كشوري كه زن، حق رانندگي ندارد، عربستان سعودي است؛ تنها كشوري كه فتوا دادند زن، حق ندارد از اينترنت استفاده كند، عربستان سعودي است. اخيرا هم فتوا دادهاند زنان نبايد شلوار (ي كه كمربند دارد) بپوشند. حتي فتوا دادهاند كارت شناسائي براي زنان حرام است و زنان حق ندارند از مغازه، خيار بخرند. يكشب در شبكه ماهوارهاي، عين اين فتاوي را از سايتهايشان نشان داديم. اگر لازم باشد، روزي مفصل در اين زمينه صحبت خواهيم كرد. اينها با اين وضعشان، خجالت نميكشند كه ميگويند: «اسلام راستين ما هستيم و غير از ما، همه مسلمانان مشرك هستند». همه شافعيها، مالكيها، حنفيها، حنبليها و شيعه را مشرك ميدانند و فقط خودشان را تنها مسلمان روي زمين ميدانند. وقتي شما اسلام را اينگونه معرفي ميكنيد، آن آدم ديوانه هلندي حق دارد به ساحت مقدس نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) جسارت بكند و حق دارند كتاب آيات شيطاني را بنويسند و جسارت به ساحت قرآن بكنند! وقتي شما اسلام را اينگونه معرفي ميكنيد، بايد هم منتظر اين عواقب شوم باشيد و فرداي قيامت هم خودتان را براي محاكمه در محكمه عدل إلهي آماده كنيد كه داور، خداوند است و مدعي، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) است و شكّات شما، أهل بيت (عليهم السلام) و تمام مسلمانان هستند و بايد خودتان را براي همچنين محكمهاي آماده كنيد. بخش دوم: اما در رابطه با بقيع، اجازه بدهيد باز هم عرائضم را به صورت دستهبندي شده خدمت شما عزيزان تقديم كنم. من نميخواهم خيلي روي احساسات بروم. بايد ببينيم مسئله تخريب بقيع از چه زماني رقم خورده است. همه ميدانيد كه امسال، هشتاد و هشتمي سالگرد تخريب بقيع است. الآن در سال 1431 هجري قمري هستم و در هشتم شوال سال 1344 هجري قمري، حرم ائمه بقيع (عليهم السلام) تخريب شد. 1. فتوي إبن تيميه در مورد بناء بر قبور مقداري ميخواهم قضيه را جلوتر ببرم كه دستور تخريب بقيع و حرم امامان (عليه السلام) از قرن 7 و 8 هجري قمري رقم خورده است. إبن تيميه (متوفاي 728 هجري) اين تفكرات ضد قرآني خود را از سال 701 و 702 هجري پيريزي كرد و رسما فتوا داد: فالمشاهد المبنية علي قبور الأنبياء و الصالحين من العامة و من أهل البيت، كلها من البدع المحدثة المحرمة في دين الإسلام. بناها و حرمهاي ساخته شده بر روي گنبد انبياء و صالحين از أهل سنت و أهل بيت، همهاش در اسلام حرام شده است. منهاج السنة لإبن تيمية، ج2، ص437 2. فتواي إبن قيم جوزيه (شاگرد إبن تيميه) در مورد بناء بر قبور إبن قيم جوزيه (كه تنها شاگرد إبن تيميه بود كه افكار إبن تيميه را زنده كرد؛ وگرنه مبارزاتي كه توسط علماء أهل سنت عليه إبن تيميه آغاز شد، افكار إبن تيميه به فراموشي سپرده شده بود. ولي إبن قيم جوزيه بود كه با نوشتن كتاب و مقالات، مباني فكري إبن تيميه را إحياء كرد) در كتاب زاد المعاد، صفحه 661 تعبير وقيحي دارد و ميگويد: يجب هدم المشاهد التي بُنيت علي القبور التي اتخذت أوثاناً و طواغيت تعبد من دون الله و لا يجوز إبقاؤها بعد القدرة علي هدمها و ابطالها يوماً واحداً، فانّها بمنزلة اللات و العزي أو أعظم شركاً عندها و بها. واجب است تخريب بناهايي كه روي قبور ساخته شده، ... زيرا حرمها و قبور به منزله بت لات و عزي است يا بزرگتر از آنهاست چقدر زشت و وقيح است! كسي نيست به اين آدمهاي خل و چل بگويد: اولين حرمي كه تمام مسلمانان جهان، چشم به جهان ميگشايند و ميبينند، حرم نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) است. گنبد سبز رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) است و مسلمانان از گوشه و كنار جهان، وقتي وارد مكه مكرمه و عربستان سعودي ميشوند، يكي از بالاتري دغدغه و عشق آنها، زيارت حرم مطهر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و چرخيدن به صورت پروانهوار بر اطراف ضريح مقدس نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) است. مگر قبر خود خليفه اول و خليفه دوم در داخل همين ضريح پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نيست؟ آيا آنها را هم ميگوييد به منزله لات و عزي هستند؟ يا آنها را إستثناء ميكنيد؟ اين مسائل در قرن 7 و 8 هجري رقم ميخورد و اگر ما ميبينيم بعضي از ماهوارههاي وهابي، مانند ماهواره مشهور به ظلمت، در اين زمينه لاطائلاتي را مطرح ميكند و ياوهسرائيهايي را ميسرايند و آن آقاي درّندهزبان كه پناهنده بيگانگان غربي است و ميآيد آنجا اعلام ميكند: اين بارگاههايي كه درست شده است، همانند پرستيدن بت لات و عزي است و رفتن به حرم امامرضا، مانند رفتن به بتخانه و بتكده است. كساني كه اين بارگاهها را درست كردهاند، ميخواهند از اين كانال ارتزاق كنند. آيا اينها خجالت نميكشند و حياء نميكنند اين حرفهاي زشت و ياوه را بيان ميكنند؟ ميگويد: علماء اسلام و مراجع عظام ميدانند حرمسازي شرك است، ولي چون منافع آنها از اين حرمسازي است و از كانال حرمسازي ارتزاق ميكنند، نميتوانند مخالفت با حرمسازي كنند. مثل زمان جاهليت كه مشركين ميدانستند بتپرستي بد است، ولي چون بتپرستي زمينهساز ارتزاق آنها بود، دست نميكشيدند. شما را به خدا! شما را به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)! منفعت كدام مرجع و كدام عالم ما در اين حرمسازيها هست؟ مگر همين مراجع بزرگوار ما براي ساختن حرم و برگزاري مراسمات فرهنگي و تبليغي حرم، ساليانه ميليونها تومان از جيب خودشان خرج نميكنند؟ اگر شما يك مدرك به ما بدهيد كه از حرم امام رضا (عليه السلام) و أمير المؤمنين (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) به اندازه هزار تومان به حساب يكي از مراجع عظام تقليد ما ريخته شده است، ما حرف شما را ميپذيريم. و اگر نتوانستيد، از شما ميخواهيم، باز از شما ميخواهيم، باز از شما ميخواهيم، باز از شما ميخواهيم، و اگر براي پنجمين بار نتوانستيد براي ما مردك بياوريد، ما اين آيه شريفه را ميخوانيم: وَ الْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ سوره نور/آيه7 چرا اينچنين دروغپردازي ميكنيد؟ آن اسم شبكهتان را گذاشتهايد شبكه نور! اگر اين شبكه، ظلمت نيست، پس چه هست؟ آن وقت به ما اعتراض ميكنند كه چرا به شبكه ما ميگوييد شبكه ظلمت؟! بايد از خود ظلمت كه آفريده خداست، عذرخواهي كنيم كه همچنين تعبيري را به كار ميبريم. يك روزي من با مدير اين شبكه، به صورت تلفني صحبت داشتم و جملهاي را گفتم و ايشان گفت: «ما همچنين چيزي را در شبكهمان پخش نكرديم». گفتم: جناب آقاي هاشمي! من قزويني بدون دليل حرف نميزنم. مردم در اين 28 سالي كه در عرصه ماهواره و تلويزيون حضور داريم، حرف بدون دليل از من نشنيدهاند. همان لحظه، كامپيوترم همراهم بود و صوتِ آن جملات را از پشت تلفن برايش پخش كردم و گفت: «ما ديگر پخش نميكنيم و ديگر ايشان را دعوت نميكنيم». پس چرا دعوت ميكنيد و هر هفته از او برنامه پخش ميكنيد؟ چرا در شب قدس، بدترين و ركيكترين عبارات را نسبت به شيعه و رهبري شيعه و مرجعيت شيعه و امام راحل (ره) بيان كرديد؟ شما كه ميگوييد شبكهتان شبكه سياسي نيست! در تاريخ 10 / 06 / 1388 كه برنامهاي عليه حرم ائمه (عليهم السلام) داشتند، يكي از كارشناسانشان گفت: اگر امام رضا بود، دستور ميداد اين حرم و بارگاه را ويران كنند. من نميگويم برويد آنجا را بمب بگذاريد و ويران كنيد. ببينيد! كاملا خط دهي ميكنند. شما كه ميگوييد كسي ادعاي غيب كند، شرك است؛ پس اين ادعاي غيب را از كجا آوردهايد كه اگر امام رضا (عليه السلام) بود، آنجا را ويران ميكرد؟ شايد از اين غيب را از اين كانال گرفتهايد: وَ إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَي أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ سوره انعام/آيه121 جالب اين است كه ايشان ميگويد: مسئله بارگاه و گنبد و امامزاده و اينها، راهي براي احياء شرك است. ما كه نفهميديم منظور اين آقا چيست؟ يعني اگر مردم به حرم امام رضا (عليه السلام) ميروند و نماز ميخوانند و خدا را عبادت ميكنند و امام رضا (عليه السلام) را ميان خود و خدا واسطه قرار ميدهند، آيا براي إحياء شرك است؟ البته اگر من به جاي ايشان بودم، ميگفتم: «اينها براي إحياء كفر است». يعني ميخواهند آن كفري كه وهابيت به نام دين به خورد مردم ميدهند، آن را براي مردم روشن كنند. اينها به ما ميگويند: «شما مشرك هستيد». 4. خداي وهابيت، جواني مو فرفري است شما برويد خداشناسي خود را درست كنيد. شيعه افتخار دارد با الهام از قرآن و سنت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و سنت ائمه طاهرين (عليهم السلام)، آن خدايي كه شما امروز معرفي ميكنيد و توسط يهوديان در كتابهاي صحاحتان وارد شده، ما منكر آن خدا هستيم و به همچنين خدايي عقيده نداريم. آن خدايي كه مانند جواني است كه موهاي فرفري دارد و هنوز موي صورتش درست نشده و هر بينندهاي عاشق او ميشود، ما به همچنين خدايي را قبول نداريم؛ اين خداي محمد (صلي الله عليه و آله) و أهل بيت (عليهم السلام) نيست؛ اين خداي قرآن نيست. در كتاب طبقات الحنابلة، خدا را به عنوان يك نوجوان تازه به عرصه جامعه رسيده و مو فرفري معرفي ميكند. راوي ميگويد: رأيت ربّي عزّ وجلّ، شابّ أمرد جعد قطط، عليه حلية حمراء. خداوند را به صورت نوجواني ديدم كه هنوز موي صورتش در نيامده، سرش پر مو، پيچ پيچ (فرفري) و داراي زيور و آلات سرخ بود. احمد بن حنبل هم ميگويد: هذا حديث رواه الكبّر عن الكبّر، عن الصحابة عن النبي (صلي الله عليه و سلم) ، فمن شك في ذلك أو في شيء منه فهو جهميّ لا تقبل شهادته و لا يُسلّم عليه و لا يُعاد في مرضه. طبقات الحنابلة لأبي يعلي، ج3، ص81، ح82 ـ إبطال التأويلات لأبي يعلي، ج1، ص141 با توجه به بعضي از مسائل و سالگرد تخريب بقيع، نميتوان وارد بحث متلكپراني بشود و چون بنده هم قزويني هستم، ميگويند عمدا مسائلي را مطرح ميكند. اما اين خدا، خداي قرآن نيست: لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيء سوره شوري/آيه11 لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ سوره انعام/آيه103 قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ سوره إخلاص/آيه1 5. خداي وهابيت مبتلا به درد چشم ميشود خداي شما وهابيها خدايي است كه مبتلا به درد چشم ميشود و ملائكه به عيادتش ميروند. إشتكت عيناه فعادته الملائكة و بكي علي طوفان نوح حتّي رمدت عيناه. الملل و النحل للشهرستاني، ج1، ص106 ما همچنين خدايي را قبول نداريم. 6. خداي وهابيت، غير از ريش و عورت، همه چيز دارد اين خدا، خداي قرآني نيست كه غير از ريش و عورت، همه چيز داشته باشد و كسي كه به همچنين خدايي معتقد باشد، منكر خداي قرآن است. العواصم من القواصم لأبي بكر بن العربي، ص210 و الطبعة الحديثة، ج2، ص 283 ـ دفع شبه التشبيه بأكف التنزيه، ص95 و 130 (حاشيه) در رابطه با اين آيه: كُلُّ شَيْء هَالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ سوره قصص/آيه88 7. خداي وهابيت، چهار انگشت بزرگتر از عرش است وهابيت معتقدند كه خداوند، روي عرش مينشيند و بدن خدا از هر طرف عرش، به اندازه 4 انگشت بيرون ميماند و اگر كمتر از بيرون بماند، نميتوانيم بفهميم كه خداوند، عظيم و بزرگ است. إنّه جالس عليه، متّصل به و أنّه أكبر بأربع أصابع، إذ لا يصحّ أن يكون أصغر منه، لأنّه العظيم، و لا يكون مثله لأنّه لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيءٌ فهو أكبر من العرش بأربع أصابع. العواصم من القواصم لأبي بكر بن العربي، ص209 ما همچنين خدايي را قبول نداريم و منكر همچنين خدايي هستيم و قرآن و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و ائمه (عليهم السلام) هم منكر همچنين خدايي هستند. 8. خداي وهابيت، سوار بر ألاغ ميشود آن خدايي كه سوار بر الاغ ميشود و از آسمان به كره زمين ميآيد و به بندههايش سر ميزند، ما همچنين خدايي را قبول نداريم. قال إبن عساكر: و أبوا إلا التصريح بأن المعبود ذو قدم و أنه ينزل بذاته و يتردد علي حمار في صورة شاب أمرد بشعر قطط و عليه تاج يلمع و في رجليه نعلان من ذهب ... . تبين كذب المفتري لإبن عساكر، ج1، ص310 شيخ مفيد (ره): در بغداد، بعضي از علماء، بالاي پشت بامهايشان علف و يونجه ميگذاشتند كه اگر خدا با الاغش آمد، از آن بالا ببيند كه بالاي پشت بام اينها يونجه و علف است و بيايد روي پشت بام آنها بنشيند. اين چه مزخرفات و لاطائلاتي است شما در حوزه توحيد داريد؟! آن وقت به ما ميگوييد مشرك هستيم؟ 9. خداي وهابيت با شتر، به حج ميآيد آن خدايي كه سوار بر شتر ميشود در مراسم حج، همراه بندههايش مراسم حج را انجام ميدهد و در منا و عرفات ميآيد را ما قبول نداريم. رأيت ربي بمني عند النفر علي جمل أورق عليه جُبّة صوف أمام الناس. تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج27، ص396 ـ ميزان الإعتدال للذهبي، ج1، ص513 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج18، ص16 ـ لسان الميزان لإبن حجر العسقلاني، ج2، ص238 ما همچنين خدايي را نميتوانيم بپذيريم. اگر به حرم ائمه (عليهم السلام) ميرويم، به ما درس انكار همچنين توحيدي را ميدهند. به ما نميگويند مشرك باشيد؛ بلكه ميگويند كافر به همچنين خدايي باشيد. همين امام باقر (عليه السلام) فرياد ميزند: كل ما ميزتموه بأوهامكم في أدق معانيه، فهو مخلوق لكم، مردود إليكم. هر آنچه كه از خداوند در ذهن خود تصوير كنيد، آن آفريده شماست و خدا نيست ... . بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج66، ص293 اگر آن آفريده ذهن خودتان را بپرستيد، بت را پرستيدهايد. اگر ما حرم امام رضا (عليه السلام) ميرويم، اينچنين توحيدي را ياد ميگيريم. نه توحيدي كه شما از يهوديان گرفتهايد. قطعا حرم ائمه (عليهم السلام) اينها را به ما آموزش ميدهد. قبلا هم عرض كردهام كه اينها از گنبد و بارگاه و گلدسته نميترسند كه دستور تخريب ميدهند، وگرنه گنبد و بارگاه براي ائمه أهل سنت هم هست. الآن در مصر، حرم امام شافعي، رئيس شافعيها، گنبد و بارگاه و تشكيلاتي دارد. قبر أبو حنيفه و احمد بن حنبل در بغداد، گنبد و بارگاه دارد. اينها از گِل و خاك و آجر و آهن وحشت ندارند؛ از اين وحشت دارند كه در طول يكسال، بيش از 20 ميليون شيفته امام رضا (عليه السلام) از گوشه و كنار دنيا به زيارت امام رضا (عليه السلام) ميآيند و با فرهنگ رضوي آشنا ميشوند و هزاران سني و وهابي و مسيحي ميآيند در كنار حرم امام هشتم (عليه السلام) و در كنار مسجد مقدس جمكران، به مذهب أهل بيت (عليهم السلام) مشرف ميشوند و اينها از اين وحشت دارند. 10. تخريب قبور ائمه بقيع (عليهم السلام) آري، در رابطه با بقيع هم وقتي اينها احساس كردند مردم شيعه و سني، از گوشه و كنار جهان ميآيند و عاشقانه در اطراف حرم مطهر امام مجتي (عليه السلام)، امام سجاد (عليه السلام)، امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) كه از عزيزان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و جگرگوشههاي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) هستند، اظهار عشق ميكنند و براي وهابيت قابل تحمل نبود و بر نتابيدند. لذا افرادي مثل عبد اللّه بن سليمان بن سعود بن بليهد (متوفاي 1359 هجري) را تحريك كردند و علماء أهل سنت را جمع كردند و شمشير بالاي سرشان و گلوله زير گوششان گذاشتند تا: «إمضاء كنند اين حرم ائمه بقيع، محل شرك است و بايد خراب شوند» و 15 نفر را مجبور كردند تا اين را إمضاء كنند. روزنامه أم القري، شماره69، تاريخ 17 شؤال 1344 هجري ـ روزنامه العراق، في العدد الموافق منها، 13 ذي القعدة سنة 1344 هجري با اين كارشان، خواستند سرپوشي بگذارند بر جنايات خودشان و در اين قضيه نه تنها حرم ائمه بقيع (عليهم السلام)، بلكه بيت الأحزان حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) هم ويران شد؛ حرم و گنبدي كه بر بالاي همسران پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بود هم ويران كردند؛ حرمي بر بالاي قبر أم البنين، مادر حضرت قمر بني هاشم (عليه السلام) بود و آن را هم ويران كردند؛ قبور مطهر شهداء أحد هم داراي حرم و بارگاه بود كه آنها را هم ويران كردند؛ محل ولادت و محل زندگي امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) و كوچه بني هاشم كه به عنوان يك آثار مذهبي بودند را هم ويران كردند. جالب اين است كه تصميم گرفتند حرم نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) را ويران كنند، ولي دولتهاي اسلامي اولتيماتوم دادند: «اگر دست به حرم مطهر نبوي (صلي الله عليه و آله) بزنيد، همه كشورهاي اسلامي با شما وارد جنگ خواهيم شد»؛ لذا از تخريب حرم مطهر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) دست كشيدند. الآن هم بعضي از مفتيانشان، زمزمه تخريب حرم مطهر نبوي (صلي الله عليه و آله) را دارند. 11. پيشنهاد ألباني براي تخريب حرم رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) آقاي ناصر الدين ألباني (كه از او به بخاري دوران تعبير ميكنند يا به تعبير بنباز، امام الحديث است) رسما فتوا داد: و مما يؤسف له أن هذا البناء قد بني عليه منذ قرون إن لم يكن قد أزيل تلك القبة الخضراء العالية و أحيط القبر الشريف بالنوافذ النحاسية و الزخارف و السجف و غير ذلك ممّا لا يرضاه صاحب القبر نفسه صلي الله عليه و سلم ... أعتقد أن هذا من الواجب علي الدولة السعودية إذا كانت تريد أن تكون حامية التوحيد حقا. اگر واقعا دولت عربستان سعودي مدعي انتشار فرهنگ توحيد است، بايد حرم پيامبر (صلي الله عليه و سلم) و اين گنبد خضراء را ويران كند. تحذير المساجد من إتخاذ القبور مساجد للألباني، ص68 و 69 12. وجوب نبش قبور كساني كه در مساجد دفن شدهاند خود هيت عالي إفتاء عربستان سعودي زمزمه ميكنند تا مقدمه تخريب حرم پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را فراهم كنند. اگر اينها از دولتهاي اسلامي وحشت نداشتند، تا كنون حرم پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را هم از بين برده بودند. اجازه بدهيد اين را به صورت مستند اعلام كنم تا تمام دنيا سخن مرا بشنوند: در كتاب فتاوي اللجنة الدائمة للبحوث العلمية و الإفتاء كه روي سايتهاي اينترنتي هست، فتوا دادهاند: و يجب علي ولي أمر المسلمين أن يَهدِم ما بني علي القبور من المساجد; لأنها أسست علي غير التقوي و أن ينبُش من دفن في المسجد بعد بنائه و يخرج جثته من المسجد حتي عظامِه و رُفاتَه، لاعتدائهم بالدفن فيه و ينقل رفاته إلي المقبرة العامة في حفرة خاصة. واجب بر ولي أمر مسلمين تا تمام كساني را كه در مساحد دفن شدهاند، قبورشان را نبش قبر كند و استخوانهاي پوسيده و گرد و غبار مردگان را دربياورد و ببرد در قبرستان عمومي يا در درهاي بريزد. فتاوي اللجنة الدائمة للبحوث العلمية و الإفتاء، ج9، ص79 و 80، الفتوي رقم 8263، جمع أحمد بن عبد الرزاق الدويش اينها به دنبال اين هستند. من نميدانم اگر اين فتوا بخواهد نسبت به حرم مطهر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) عملي بشود، اينها چه فاجعهاي را به بار خواهند آورد؟ كه ميلياردها برابر بيشتر از قضيه قرآنسوزي دردناكتر است. آيا آن روز حاضر هستند قبر أبو بكر و عمر را هم بشكافند و گرد و خاك باقيمانده از آنها را بيرون ببرند و جاي ديگري بريزند؟ يا نه، آنها از قداست خاصي برخوردارند؟ اگر اينها بخواهند اين فتوا را علني بكنند، در مكه مكرمه چه فاجعهاي بنا است اتفاق بيفتد؟ مگر قبر حضرت هاجر (سلام الله عليها) و حضرت اسماعيل (عليه السلام) در كنار بيت الله الحرام و در داخل مسجد الحرام نيست؟ با آنها ميخواهيد چه كنيد؟ 13. قبر حضرت اسماعيل و هاجر (عليهما السلام) در بيت الله الحرام آقاي إبن سعد در الطبقات الكبري، جلد 1، صفحه 52، چاپ دار صادر بيروت صراحت دارد: لمّا بلغ إسماعيل عشرين سنة توفّيت أمه هاجر و هي إبنة تسعين سنة، فدفنها إسماعيل في الحجر ... و توفي إسماعيل بعد أبيه فدفن داخل الحجر مما يلي الكعبة مع أمه هاجر. وقتي حضرت هاجر (سلام الله عليها) و حضرت اسماعيل از دنيا رفتند، در كنار بيت الله الحرام در كنار مسجد الحرام در حجر اسماعيل دفن كردند. آقاي علامه عيني در كتاب عمدة القاري شرح صحيح البخاري، جلد 15، صفحه 217 ميگويد: قبر هود و صالح و شعيب و نوح عليهم الصلاة و السلام بين زمزم و الركن و المقام. در اطراف بيت الله الحرام افرادي همانند حضرت هود و صالح و شعيب و نوح دفن شدهاند. با قبور اينها ميخواهيد چه كنيد؟ 14. قبر 300 نفر از أنبياء (عليهم السلام) پيرامون بيت الله الحرام آقاي حلبي در السيره الحلبية، جلد 1، صفحه 250 ميگويد: و جاء إن حول الكعبة لقبور ثلاثمائة نبي. بيش از 300 نفر از انبياء گذشته داخل مسجد الحرام دفن هستند. با قبور اينها ميخواهيد چه كنيد؟ ميدانيد اگر اين فتاواي شوم بخواهد عملي شود، چه فاجعه بزرگي در جهان اسلام رخ خواهد داد؟ ما در اينجا رسما اعلام خطر ميكنيم تا مسلمانان بيدار باشند. شيعه و برادران عزيز أهل سنت، فرييب اينها را نخورند. ترفيع بيوت در قرآن خداوند در آيه 36 سوره نور در رابطه با ترفيع بيوت، صراحت دارند بيت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و بيت حضرت علي (عليه السلام) از بهترين بيوتي است كه قرآن به آن اشاره كرده است: فِي بُيُوت أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الاَْصَالِ در تفسير ثعلبي آمده است: قرأ رسول الله صلي الله عليه وسلم هذه الآية؛ فقام رجل فقال : أي بيوت هذه يا رسول الله؟ قال: بيوت الأنبياء. قال: فقام إليه أبو بكر فقال: يا رسول الله! هذا البيت منها لبيت علي و فاطمة؟ قال: نعم من أفاضلها. تفسير الثعلبي، ج7، ص107 ـ الدر المنثور للسيوطي، ج5، ص50، تفسير الآلوسي، ج18، ص174 15. ساخت مسجد بر قبور اصحاب كهف در آيه 21 سوره كهف خداوند ميفرمايد: إِذْ يَتَنَـزَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَـنًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَي أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا ... مسلمانان گفتند: ما بر بالاي قبر اصحاب كهف، مسجد بنا ميكنيم. وقتي شما زبان نفهم هستيد و قرآن را نميتوانيد بخوانيد، گناه مسلمانان چيست؟ در تفسير طبري و ساير تفاسير اين تعابير آمده است:
و قال المسلمون: بل نحن أحق بهم، هم منا، نَبْنِي عليهم مسجدا نصلي فيه و نعبد الله فيه. مسلمانان گفتند: بر روي قبر اصحاب كهف، مسجد بنا ميكنيم تا در آنجا نماز بخوانيم و خدا را عبادت كنيم. جامع البيان للطبري، ج15، ص278، ح17308 و ص281، ح17317ـ الدر المنثور للسيوطي، ج4، ص217 ـ فتح القدير للشوكاني، ج3، ص277 شمايي كه امروز ميگوييد: «مسجد بنا كردن بر بالاي قبور، حرام و بدعت است»، با اين آيه قرآن ميخواهيد چه كار كنيد؟ 15. تبرك به قبور اصحاب كهف آقاي زخمشري (از استوانههاي تفسيري أهل سنت) ميگويد: «لنتخذن» علي باب الكهف «مسجدا» يصلي فيه المسلمون و يتبركون بمكانهم مسجدي بنا ميكنيم بر بالاي اصحاب كهف تا مسلمانان در آنجا نماز بخوانند و تبرك بجويند به قبور اصحاب كهف. الكشاف عن حقائق التنزيل و عيون الأقاويل للزمخشري، ج2، شرح ص477، تفسير النسفي، ج3، ص8 آيا اين مشروعيت بناي بر روي قبور و حرمساري و ساخت مسجد در كنار قبور را صادر نميكند؟! فأين تذهبون؟! به كجا ميرويد؟! جالب است كه روزي يك جوان شيعي به اين شبكه ظلمت زنگ زد و گفت: شما كه اينهمه از مخالفت با حرم ائمه (عليهم السلام) حرف ميزنيد، مگر اين آيه 21 سوره كهف صراحتا نميگويد: «لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا : بر بالاي قبر اصحاب كهف مسجد ميسازيم»؟ آيا اين مشروعيت حرمسازي بر روي قبور را تثبيت نميكند؟ مجري و مسئول شبكه گفت: خداوند در اينجا نقل كرده و تائيد نكرده است. اگر اين مسجد ساختن بر بالاي قبور اصحاب كهف شرك است و خداوند آن را بيان نكند، إغراء به جهل است. نميدانم اگر اين را جواب احمقانه به حساب بياوريم، گمان ميكنم به احمقها جسارت شود. ايشان گفت: خداوند، داستان فرعون را هم در قرآن نقل ميكند، پس آيا عملكرد فرعون براي ما الگو است؟ وقتي خداوند داستان فرعون را نقل ميكند، پشت سرش، دهها توبيخ و مذمت و مسائل ديگر مطرح ميكند. اين آقاياني كه مدعي هستند ما حافظ قرآنيم، جالب اين است كه در آيه 13 همين سوره صراحت دارد و قبل از نقل داستان اصحاب كهف ميفرمايد: نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْنَاهُمْ هُدي الكهف ما داستان اصحاب كهف را به حق براي شما بيان ميكنيم. آيا اين تائيد و إمضاء كردن خداوند نيست؟! علي أي حال، سخن در اينجا زياد است و يكي از بهترين دلايل ما، همان قضيه حرم نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) است. 15. قبور صحابه و تابعين و ائمه اربعه أهل سنت در طول تاريخ، حرمي كه براي صحابه و تابعين و ائمه اربعه أهل سنت بنا شده و اينها در منظر و مرأي صحابه بوده، تائيد اين داستان است. مگر براي قبر سلمان فارسي (متوفاي 36 هجري) در مدائن، گنبد و بارگاه ساخته نشده است؟! آيا توسط شيعيان ساخته شده يا توسط أهل سنت؟ آقاي خطيب بغدادي (از علماء قرن 4 و 5 هجري و متولد 392 و متوفاي 463 هجري) قضيه حضرت سلمان و گنبد و بارگاهش را توضيح ميدهد كه بارگاهش متولي داشته و مراقب امور آنجا بود. قبره الآن ظاهر معروف بقرب أيوان كسري، عليه بناء و هناك خادم مقيم لحفظ الموضع و عمارته و النظر في أمر مصالحه. تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج1، ص163 آيا طلحه و زبير كه در بصره كشته شدند، گنبد و بارگاه نداشتند و ندارند؟ جالب اين است كه إبن جوزي ميگويد: بر بالاي قبر زبير، گنبد و بارگاه و گلدسته و قنديل گذاشته بودند و افرادي را براي پذيرايي از زائرين آنها گذاشته بودند. المنتظم لإبن الجوزي، ج14، ص387 ـ رحلة ابن بطوطة، ج1، ص187 قبر أبو ايوب انصاري از صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در كشور تركيه كه من خودم هم حدود 10 سال پيش به آنجا رفتهام، گنبد و بارگاه دارد و اين قضيه به قرن 3 و 4 برميگردد. وقتي من به آنجا رفتم، بعد از ظهر بود و شايد بيش از هزار نفر زائر در كنار قبر ايشان بود. البداية و النهاية لإبن كثير، ج8، ص65 اينها چيزي نيست كه منحصر به شيعه بدانيم. ساخت گنبد و بارگاه و حرم بر روي قبر أبو حنيفه در بغداد و قبر آقاي احمد بن حنبل و قبر آقاي شافعي در مصر از چه زماني شروع شده است؟ آيا شما جرأت ميكنيد نسبت به آنها هم اعتراض كنيد؟ در پايان، 2 نكته را اشاره ميكنم و عرائضم را به پايان ميرسانم: نكته اول 1. ما كاري به سني و وهابي نداريم و تا كنون مدرك مشروعيت حرمسازي را از منابع أهل سنت و سيره صحابه و تابعين و ائمه أهل سنت نقل كردهايم و كاري با اينها نداريم. ما تابع ائمه (عليهم السلام) هستيم و تابع نبي مكرم (صلي الله عليه و آله). پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي أهل بيتي. 1. دستور پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) براي تعمير قبور ائمه (عليهم السلام) روايتي را شيخ طوسي (ره) در تهذيب الأحكام از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) آورده كه كه به حضرت علي (عليه السلام) فرمود: تو از دنيا ميروي و قبور شما و قبور فرزندان شما، زيارتگاه شيعيان خالص ما ميشوند. ... فيعمرون قبوركم و يكثرون زيارتها تقربا منهم إلي الله مودة منهم لرسوله، أولئك يا علي المخصوصون بشفاعتي والواردون حوضي و هم زواري غدا في الجنة. شيعيان ميآيند قبور شما را تعمير و بازسازي ميكنند قربة إلي الله ... شفاعت ويژه من شامل اينها خواهد شد و فرداي قيامت در كنار حوض كوثر وارد بر من ميشويد و در بهشت به زيارت من ميرسند. تهذيب الأحكام للشيخ الطوسي، ج6، ص22، ح50 ـ وسائل الشيعة (چاپ آل البيت) للحر العاملي، ج14، ص383، ح19433 2. إخبار پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از مذمت شدن زائرين قبور ائمه (عليهم السلام) پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) تكليف وهابيت را هم روشن كرده است؛ آنهايي كه تحريك ميكنند براي تخريب حرم ائمه (عليهم السلام).
و لكن حثالة من الناس يعيرون زوار قبوركم بزيارتكم كما تعير الزانية بزناها، أولئك شرار أمتي لا نالتهم شفاعتي و لا يردون حوضي. ولي گروهي از افراد فرومايه و نخاله، زائرين قبور شما را مسخره و مذمت ميكنند، چنانچه زناكاران را مذمت و مسخره ميكنند. اين افراد جزء أشرار و بدترين افراد أمت من هستند و شفاعت من به آنها نميرسد و در روز قيامت وارد حوض من نميشوند. تهذيب الأحكام للشيخ الطوسي، ج6، ص22، ح50 ـ وسائل الشيعة (چاپ آل البيت) للحر العاملي، ج14، ص383، ح19433 نكته دوم حرم ائمه (عليهم السلام)، امروز، فقط ميعادگاه عاشقان از شيعه نيست، بلكه بزرگان أهل سنت وارد حرم ائمه (عليهم السلام) ميشوند و عاشقانه و پروانهوار اطراف حرم اينها ميچرخند. 1. أبو علي خلال (از علماء برجسته حنابله در عصر خويش و متوفاي 242 هجري) خطيب بغدادي ميگويد: ما همّني أمر، فقصدت قبر موسي بن جعفر، فتوسّلت به، إلاّ سهّل اللّه تعالي لي ما أحبّ. هرگاه مشكلي برايم پيش ميآمد، كنار قبر موسي بن جعفر ميرفتم و به او متوسّل ميشدم، مشكلاتم به آنگونهاي كه دوست داشتم برطرف ميشد. تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج1، ص133، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، طبع دار الكتب العلمية بيروت 2. إبن حبان آقاي ابن حبّان (از استوانههاي رجالي أهل سنت) در كتاب الثقات مينويسد: و ما حلّت بي شدّة في وقت مقامي بطوس فزرت قبر عليّ بن موسي الرضا صلوات اللّه علي جدّه و عليه و دعوت اللّه إزالتها عنّي إلاّ استجيب لي و زالت عنّي تلك الشدّة و هذا شي جرّبته مراراً فوجدته كذلك، أماتنا الله علي محبة المصطفي و أهل بيته صلي الله عليه و سلم الله عليه و عليهم أجمعين. در مدّتي كه ساكن طوس بودم، هرگاه برايم مشكلي پيش ميآمد، قبر علي بن موسي الرضا را زيارت كرده و از خداوند رفع آن مشكل را ميخواستم و آن گرفتاري در أسرع وقت حلّ ميشد. در پايان هم جملهاي زيبا ميگويد: اين قضيه را من بارها تجربه كردهام و هميشه مشكلم حلّ ميشد. خداوند ما را بر محبّت مصطفي و اهل بيت او (صلي الله عليه و سلم الله عليه و عليهم أجمعين) عليهم بميراند. الثقات لإبن حبان، ج8، ص457 دوستان را كجا كني محروم؟ تو كه با دشمنان اين نظر داري إبن حبان و علي بن خلال و إبن خزيمهاي كه معتقد به امامت شما نيستند، اينچنين از آنها پذيرايي ميكنيد و اينچنين آنها را حاجتروا نكرده از حرمتان بيرون نميكنيد. پس با شيعه ميخواهيد چه كنيد؟! يكي از رفقاي ميگفت: وقتي از حرم امام رضا (عليه السلام) بيرون ميآمدم، ديدم علامه طباطبائي (ره) (صاحب كتاب الميزان في تفسير القرآن) در حال خارج شدن از حرم است. به ايشان عرض كردم: ما كه ميخواهيم به حرم امام رضا (عليه السلام) برويم، چه كار كنيم تا امام رضا (عليه السلام) ما را حاجتروا نكرده از حرم بيرون نكند؟ مرحوم علامه طباطبائي (ره) كه در اواخر عمرش، دستشان ميلرزيد، با همان دست لرزان و صوت لرزان فرمود: پسرم! وقتي به حرم امام رضا (عليه السلام) ميروي، برو يك گوشهاي بنشين و روضه مادرش حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را بخوان و از مادرش سخن بگو و هم خودت گريه كن و هم امام رضا (عليه السلام) را بگريان. اگر اين كار را كردي، دست و بال امام رضا (عليه السلام) را كاملا بستهاي و بدون اينكه تو را حاجتروا كند، از حرمش بيرون نميكند. خيلي عجيب است! قلب ائمه (عليهم السلام) براي مادرشان حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) ميتپد. وقتي اسم حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) ميآيد، ائمه (عليهم السلام) دست و پايشان را گم ميكنند و ديگر نميتوانند بدون اينكه حاجتروا كنند، كسي را از درگهشان بيرون كنند. عزيزان! در هر كجاي دنيا كه هستيد، اگر ميخواهيد از امام رضا (عليه السلام) يا امام زمان (عليه السلام) يا أمير المؤمنين (عليه السلام) حاجت بگيريد، يكي از بهترين راهها اين كه مصائب حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را بخواني و گريه كني و قطرات اشكت را جاري كني و آن معصوم را هم بگرياني تا ببيني چه چيزهايي به شما ميدهند! من نميدانم بالاتري مصيبتي كه از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) بر قلب أمير المؤمنين (عليه السلام) و ائمه (عليهم السلام) بوده، چه بود؟ آيا آن لحظهاي كه در وسط خانه، زهراي مرضيه (سلام الله عليها) با پهلوي شكسته نقش بر زمين شد، آن حالت براي أمير المؤمنين (عليه السلام) و ائمه (عليهم السلام) دردناك است؟ يا آن لحظهاي كه در وسط كوچه، سيلي خورد؟ يا آن لحظهاي كه أمير المؤمنين (عليه السلام) بدن حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را روي مغسل گذاشته و از زير پيراهن غسلش ميدهد و يكدفعه دست حضرت علي (عليه السلام) به پهلوي شكسته حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و بازوي ورمكرده ايشان افتاد و مظلوميت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، حضرت علي (عليه السلام) را بيحال كرد و بياختيار به ستون تكيه كرد و شروع كرد بلند بلند گريه كردن و أسماء بنت عميس گفت: شما به ما ميگوييد آهسته آهسته گريه كنيم تا مردم نفهمند ما زهراء را غسل ميدهيم، ولي خودت با صداي بلند گريه ميكني! حضرت علي (عليه السلام) فرمود: أسماء! من دلم براي مظلوميت زهراء سوخت كه وقتي دستم به پهلوي شكسته زهراء افتاد، من خبر نداشتم و از پهلوي شكستهاش به من چيزي نگفته بود و نمي دانم اين درد پهلو را زهراء، شبها چگونه سپري كرد؟ ألا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا أين منقلب ينقلبون. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: حميد مهدوي -
تاريخ: 15 آبان 89 - 18:54:20
باسلام.جناب آقاي قزويني من همان جواني هستم كه سال گذشته در دانشگاه فردوسي مشهد جلسات شما را با جديت پيگيري ميكردم واكنون نيز از طريق شبكه ولايت برنامه هاي جالب حضرتعالي وساير عزيزان رافضي را-ببخشيد شيعي را-پيگيري مينمايم اينجانب چند ماهي است كه تازه متوجه اسلام گشته ومسلمان(اهل سنت)وبه قول شما وهابي گشته ام.آخي حيف شد نه؟اينهمه شما زحمت ميكشيد آنوقت نه تنهاسني شيعه نميشود بلكه شيعه اثني عشري ميرود حنفي ميشود عجب روزگاربدي شده در ضمن اگرباور نداريدمي توانيد از حاج آقاي پوربدخشان يا مقداديان بپرسيد.القضي من دنبال حق وحقيقت ام وتعصبي نسبت به مذهب جديدم ندارم.درضمن پيگير آقاي عبدالله حيدري هستم تا من وايشان خدمت حضرتعالي به رسم استاد وشاگردي برسيم ومن همچنان خود را شاگرد شما ميدانم خداوند به شما پاداش نيكو دهد اگر بينش مرا روشن نماييد در ضمن خواهش مي كنم به عزيزاني كه روي اير مي آيند سفارش فرماييد از طعن ولعن نسبت به مقام شامخ صحابه كرام اللخصوص سيدنا ابابكر صديق(رض)وسيدنا عمر فاروق(رض) پرهيز نمايند.خاطر نشان ميشود مي توانيد تلفن مرا از جناب مقداديان يا جناب پوربدخشان دريافت نماييد جواب نظر: باسمه تعالي |
2 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 15 آبان 89 - 20:32:40
با سلام اول از همه از استاد قزويني متشكرم بخاطر اينكه با تمام مشغله زيادي كه دارند شخصاً تو دهني محكمي به اين پيرو معاويه فاجر زدند . دستتون در نكنه اجرتان با امام زمان عجل الله تعالي فرجه . جناب عبدالحميد محدوي كذاب 15 آبان 89 - 18:وارث جيب ابو هريره خوب خدا را شكر كه نشان دادي كه قدرت درك و استدلال نداري و بايد براي تبليغ در مورد فرقه كثيف و شيطاني وهالبيت به دروغ توسل كني در صورتي كه نميداني كه در فرقه شيطاني شما هر گونه توسل شركه پس مشرك شدي البته شايد هم نه يك نگاه به كتابهاي خودتان بيانداز ميفهمي كه اساس مذهبتون را با دروغ بريدند . در ثاني اين اراجيفي كه گفتي براي مذهب شيعه تبليغ بسيار خوبيه خصوصا اون كساني كه تو را ميشناسند . در ضمن چه دشمني با مادرت داري كه اسمي را كه برايت انتخاب كرده استفاده نميكني خوب شايد كسي ديگر اين اسم را برايت انتخاب كرده كه ..... نيست . يا علي |
3 |
نام و نام خانوادگي: مرد مردستان -
تاريخ: 15 آبان 89 - 21:35:11
هزاران عبدالشيطان -ببخشيدعبدالله حيدري- فداي يك تار موي سيد و بزرگوار ما دكتر حسيني قزويني |
4 |
نام و نام خانوادگي: حسن جليلوند -
تاريخ: 19 آبان 89 - 17:06:44
بسمه تعالي سيد بزرگوار سلام عليکم به شما تبريک عرض مينمايم بابته جواب فصيح و خردمندانه اي که داديد. وقتي اين جواب رو مشاهده کردم گفتم خدايا اجري به سيد ما عنايت فرما که کوردلان مکتب وهابيت انگشت به دهان بمانند. سيد بزرگوار خدا به همراه شما باشد انشاءالله. |
5 |
نام و نام خانوادگي: محمد ايزدمنش -
تاريخ: 23 آذر 89 - 11:47:04
با سلام و احترام حضور استاد معزز جناب آقاي قزويني فقط خواستم بابت روشنگريهاي شما در جهت افشاي ماهيت پليد و شوم فرقه ضاله وهابيت تشكر كنم. همچنين بنده مطمئنم كه اگر پيروان جاهل (و البته قاصر) اين فرقه به مطالعه مباني مشترك شيعه و سني واقعي بپردازند خودشان به باطل بودن اين فرقه راي محكم و قطعي خواهند داد. با تشكر و سپاس از ايزد متعال كه مردان راستين و حساس نسبت به دردهاي مسلمين هنوز هم هستند. با تشكر از بنده خوب خدا آقاي قزويني |
6 |
نام و نام خانوادگي: صادق راستگو -
تاريخ: 01 اسفند 89 - 15:28:12
با سلام و تحيت . خواستم باين حميد مهدوي بگويم من با اين ؟؟؟ ميفهمم كه تو وهابي جيره خوار و نوكر سر سپرده بن باز و ابن جبرين ها هستي چه رسد به استاد قزويني . فقط متعجبم كه تو در دانشگاه مشهد چيكار داري ؟ دانشجو كه نيستي چون اگه بودي بچه حزب الهي؟؟؟ ميدادند فكر ميكنم نوكر سر سپرده بودي براي بر هم زدن جلسه كه موفق هم نشدي |
7 |
نام و نام خانوادگي: دوستار اهل البيت -
تاريخ: 05 اسفند 89 - 13:04:25
جواب حميد مهدوي : درسايت خواندم: بسم الله القاصم الجبارين.!!!! سلام عليکم. روزي در جمعي که بعضي وهابيون و شيعيان بودند نشسته بودم.!!! در آن مجلس ( البته با اکراه) بزرگ وهابيون رو به من کرد و گفت: من از شما که خود را شيعه و پيرو رسول الله(ص) ميدانيد گله و انتقادي دارم.!!! گفتم بفرما.! گفت : ما به عنوان مسلمان دوستدار 12 امام شما هستيم و به ايشان احترام ميگذاريم. اما شما ها نه اينکه احترامي براي خلفاي ما قائل نيستيد بلکه لعنشان هم ميکنيد. بنده گفتم: نه خيييييييييير.!!!! اصلا اين طور نيست. ما خلفاي شما را بسيار دوست داريم. و حتي از رسول الله هم بالا تر ميدانيمشان.!!! با تعجب فراوان رو به من کرد و گفت: الله اکبر از شما شيعيان.!!! شما ها در همه چيز افراط و تفريط داريد. آخر مگر چطور ميشود که خلفا از رسول الله(ص) هم بالاتر باشند؟!!!؟!؟!؟! گفتم دليل دارم. گفت بگو دليلت را.؟ گفتم: زيرا از اين جهت از رسول الله بالا ترند که معاذ الله رسول الله نميدانست که بايد بعد خودش خليفه اي تعيين کند و خلفا زحمتي که رسول الله بايد ميکشيد و دستور الله تبارک و تعالي را اجرا ميکرد را انجام دادند و خودشان با صلاح ديد خودشان خليفه و جانشين براي رسول الله انتخاب کردند و چه انتخابي بهتر از خودشان. و مرحبا .....!!!! پس نتيجه اين ميشود که معاذ الله رسول الله(ص) عقلش نميرسيده که اين کار خطير را بکند و اينان کردند. و اگر اين چنين نبوده و رسول الله (ص) از طرف الله سبحانه و تعالي جانشين و خليفه براي بعد خودش برگزيده و خلفاي شما قبول نکردند و معاندانه در رد آن ها تلاش کردند و تا سر حد بستن دستان امير المومنين و کشتن و به شهادت رساندن دخت رسول الله(س) پيش رفتند. پس با خدا مخالفت كردهاند ! پس ببين نظر ما بي دليل نيست.؟!؟! در اين لحظه اين بزرگ وهابيون در کنار مريدانش مثل يک تکه گچ شد و هي مانند حباب تغيير رنگ ميداد. و در مرز انفجار بود. و اگر کادر به ايشان ميزديد خونشان در نميآمد. و جلسه را بي کلامي و حرفي ترک کرد و از آن جا رفت و مريدانش هم همينطور. و در مقابل اشک شوق در چشمان موحدان و پيروان راستين سنت و عترت رسول الله(ص) حلقه زد. اي مومنان و موحدان راستين. سرتان را در جهان بالا بگيريد که شيعه ي امير المومنين هستيد و بس. اين بزرگ وهابيون بود که بنده ي حقير به لطف الله و اهل بيت خاکش کردم و خارش کردم.آن همم در ميان مريدانش. |
8 |
نام و نام خانوادگي: ابراهيم نصرالهي -
تاريخ: 20 اسفند 89 - 23:50:09
با عرض سلام خدمت همه برادرا و خواهراي بزرگوارم/والا يا من نميدونم يه وجب چقدره يا وجب من يه خورده بزرگه!!!!من اخرش نفهميدم ساختن بقعه و بارگاه كلا شرك و بت پرستيه يا فقط نوبت به ما شيعيان كه ميرسه آسمون به زمين ميچسبه/برادرا و خواهراي عزيز اهل سنتم اگه فرصت داشتين و دل و دماغشو داشتين يه جستجوي ناقابل بكنيد و تصاوير بقعه وبارگاه با شكوه بزرگاي خودتونو ببينيد(البته لعنت به جد آبادش كه بخيل و حسود"همون جوري كه من دوست دارم همه شهر مشهد بشه ضميمه حرم مطهر رضوي شماهم حق دارين اين ارزو رو داشته باشين"ولي حرف من چيزي ديگس) ميخوام حواستون باشه و بدونيد اونايي كه اين داستانها رو تو گوشتون ميخونن هم بي انصافن(البته اگه بي ادبي حسابش نكنيد) به هم يه سره قاضي ميرن خدا شاهده!!وگرنه قربون قدوبالاتون برم چرا داشتن بقعه و بارگاه واسه يه آدم_حالا گيريم بقول شما عالم_ معمولي رواس"ولي واسه اولاد پيغمبر ناروا و نشانه شرك و بت پرستيه؟؟؟؟اگه اشتباه ميكنم شمارو بخدا روشنم كنيد"منم با كمال ميل ميپذيرم و فداي سرتون هم ميشم!!يا حيدر مدد |