* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 11 آبان 1388 | تعداد بازديد: 4880 | |
بررسي شيوههاي تبليغي وهابيت عليه شيعه | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: بررسي شيوههاي تبليغي وهابيت عليه شيعه مصلي قم : 11/ 08 / 1389 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * استاد حسيني قزويني موضوع بحث، جديدترين روش تبليغي وهابيت است. در رابطه با بحث وهابيت، اگر بخواهم در يك جمله عرض كنم، با توجه به امكانات مالي و نيرويي كه امروز در اختيارات وهابيت است، از يك پيچيدگي ويژهاي برخوردارند كه شايد قويترين مراكز فرهنگي، حتي مسيحيت هم مانند اينها، يكّهتاز ميدان نيستند. حدود 4 سال قبل كه به مكه مكرمه مشرف شدم، از مركز فرهنگي وهابيت، رابطة العالم الإسلامية كه عزيزاني كه وارد مكه ميشوند، از مدينه منوره، در همان ابتداء، يك كاخ سفيدي درست كردهاند كه تابلوي رابطة العالم الإسلامية را روي آن نصب كردهاند و من حدود 7 ساعت از اين مركز ديدن كردم و بخشهاي مختلف اين مركز را از نزديك ديدم و با روشهاي تبليغي اينها و بروشورها و نشريات و كتابهايي كه چاپ كرده بودند را از نزديك ديدم. خلاصه اينكه مركز رابطة العالم الإسلامية، مانند دفتر تبليغات اسلامي و سازمان تبليغات اسلامي ما است؛ با اين تفاوت كه اينها مركز فرهنگي هستند، ولي در سازمان ملل متحد، عضو مراقب دارند و در سازمان يونسكو و يونيسف، عضو رسمي دارند. يكي از مسئولين اينها ميگفت: «هيچ كشوري نيست كه ما در آنجا، دفتر و نمايندگي نداشته باشيم».حوزه فعاليتشان، از كارهاي فرهنگي تا رسيدگي به ايتام و مستمندان و تأسيس بيمارستان و كمك دارويي به بيماران و غيره است. عزيزان همه ميدانند كه روش تبليغي امروز با دورانهاي گذشته، تفاوت زيادي دارد. در گذشته كه چاپ اختراع شد، براي انتقال فرهنگ از نقطهاي به نقطه ديگر و از نسلي به نسل ديگر، از نشريه، روزنامه و كتاب استفاده ميشد. ولي امروز، با توجه به امكانات مدرني مانند فضاي سايبري و اينترنت و ماهواره و پيام كوتاه كه در اختيار بشر قرار گرفته است، مخالفين و دشمنان ما، حداكثر استفاده را از اين ظرفيتهاي موجود انجام ميدهند. آمار تبليغي وهابيت در آمارهاي موجود، در سايت www.isl.org.uk اعلام شده است كه 40 هزار سايت وهابي، به صورت شبانهروز، مشغول فعاليت عليه شيعه است. كافي است كه شما مراجعه كنيد به سايت فيصل نور : www.fnoor.com كه توسط يكي از وهابيون عربستان سعودي اداره ميشود و مشهور است كه پشتيباني مالي آن را، آقاي امير نايف، وليعهد فعلي عربستان سعودي بر عهده دارد. در اين سايت، بيش از 40 هزار عنوان كتاب و مقاله ضد شيعي وجود دارد و ميشود گفت كه اين سايت، مادربزرگ تمام سايتهاي وهابي است و كمتر سايت وهابي است كه با اين سايت، لينك نشده باشد يا مطالب علمي را از اينجا تغذيه نكند. همچنين سايتهاي فارسي مانند سني نيوز و سني آنلاين و اسلام تكست كه سايتهاي فارسي است و عمدتا مطالب تند ضد شيعي و فحاشي و اهانت را به صورت گسترده، عليه شيعه منتشر ميكنند. در خبرهايي كه در هفته گذشته در سايتهاي خبري آمد، گفته شد كه يكي از پژوهشگران كانادايي اعلام كرد: «از هر 2 سايت اسلامي، يكي سايت متعلق به وهابيها است». حتي اينها در حال پشت سر گذاشتن حوزه فرهنگي إخوان المسلمين هستند. من در مسافرتي كه قبل از عيد به كشورهاي آلمان و هلند داشتم و فرصت خوبي بود براي استفاده از سايتهاي اينترنتي و دوستان خوبي هم در آنجا به ما كمك ميكردند، يكي از چيزهايي كه در فضاي سايبري و اينترنتي برايم خيلي عجيب بود، در رابطه با حضرت مهدي (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء) به عنوان موعود، يك و نيم ميليون صفحه مطلب در اينترنت وجود دارد، ولي در رابطه با اينكه مسيح، موعود است و مصلح كل و منجي، 18 ميليون صفحه مطلب در اينترنت وجود دارد. شايد اين آمار، به ظاهر ساده باشد، ولي اگر مقداري دقت كنيم، ميبينيم كه اينها از اين امكانات امروز، چقدر استفاده ميكنند و ما چقدر استفاده ميكنيم. اين مطالب را ميتوانيد در سايت دانشگاه امير كبير مشاهده كنيد. فعاليت در شبكههاي ماهوارهاي در حال حاضر، از 1800 شبكه ماهوارهاي كه در منطقه، فعال هستند، حدود 300 شبكه ماهوارهاي، فقط عليه أهل بيت (عليهم السلام) برنامهريزي و برنامهسازي ميكنند. شايد شنيدن اينها، ساده باشد و آمار گفتن و آمار دادن و آمار شنيدن، سهل باشد، ولي شما ببينيد كه آنها از نظر مسائل تبليغي و فرهنگي در چه نقطهاي هستند و ما در چه نقطهاي هستيم؟ نهايت كاري كه اتحاديه تلويزيونهاي اسلامي توانسته است انجام بدهد، اين بود كه حدود 2 هفته قبل همايشي در تهران داشتند و توانستند 182 راديو و تلويزيون محلي را جمع كنند. در بعضي از ماهوارهها، به هواي دفاع از ولايت و تشيع، به فحاشي عليه أهل سنت و جسارت به مقدسات أهل سنت هجوم آوردهاند كه نتيجهاش، جز فتنه، چيز ديگري نبوده است. با اينكه همه شنيديم كه در كنگره آمريكا، سال 2009 ميلادي را رسما به عنوان سال اختلاف شيعه و سني اعلام كردند و براي اين، بودجههاي ويژهاي اختصاص دادند. ما فراموش نكردهايم كه در آغاز إشغال كشور عراق، در تمام روزنامهها منتشر شد و اگر اشتباه نكنم، در تاريخ 20 يا 19 اسفند 1384 در روزنامه كيهان نوشته بود: «نظاميان آمريكايي در عراق، يك جوان سيد و معمم نوراني را دستگير كرده بودند كه او، همان مهدي موعود است و مدتها او را در زندان شكنجه ميكردند تا اعتراف كند او مهدي است». بعد از آنكه متوجه شدند پدر و مادر آن مهدي موعود، اينچنين ويژگيهايي دارد و پدر و مادر اين شخص هم كسي ديگر هستند، نا اميد شدند و از او تعهد گرفتند كه اگر محل إختفاء مهدي موعود را پيدا كرد، به نظاميان آمريكايي گزارش بدهد. همچنين رئيس جمهور سابق آمريكا، آقاي بوش، يك هيئت علمي، متشكل از مسلمانان و مسيحيان و نظريهپردازان كاخ سفيد را معين كرد تا تحقيقي درباره حضرت مهدي (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء) بكنند و نتيجه تحقيق را به ايشان گزارش كنند. اين بيانيه در رسانههاي داخلي هم منتشر شد، ولي اينكه نتيجهاش چه شد، خبري نشد؟ در 17 ماه رمضان امسال، يك طلبه جاهل و نادان در لندن، جشن وفات عايشه را برگزار كرد و حرفهاي تند و نادرست و خلاف شرع را مطرح كرد و حتي كار به جايي رسيد كه مراجع عظام تقليد و مقام معظم رهبري موضع گرفتند و بيش از 90 نفر از علماء بزرگ شيعه در عربستان سعودي، در منطقه شرقيه و ائمه جمعه و جماعات و رؤساي حوزههاي علميه محكوم كردند و همين محكوميتها، در روزنامه رسمي عربستان سعودي به نام الرياض چاپ شد. در تحريك اينگونه افراد كه زمينه فتنه دارند، بعيد نيست كه وهابيها سرمايهگذاري كرده باشند و اينگونه افراد را شناسائي بكنند و بودجه و امكانات در اختيار آنها قرار بدهند تا حرفي بزنند و جهان اسلام را بر هم بزنند. بعد از ماه رمضان هم به بهانه اهانت به أم المؤمنين عايشه، حدود 19 شبكه ماهوارهاي وهابيت، به صورت يكنواخت و همزمان، عليه شيعه برنامه داشتند. أخيراً هم برخي از شبكههاي وهابيت، مانند شبكه وصال و شبكه صفا كه براي خود من هم ديدن يك دقيقه از برنامههايشان، قابل تحمل نبود، نسبت به مراجع عظام تقليد، ركيكترين و وقيحترين عبارات را كه حتي أراذل و أوباش هم به كار نميبرند، به كار ميبردند و نسبت به ائمه (عليهم السلام) جسارتهاي وقيحانه و نسبت به حرم مطهر ائمه (عليهم السلام)، اهانتها و جسارتهاي وقيحي انجام ميشد. به قول يكي از آقايان: «بيحيائي هم حدّي دارد، ولي اين آقايان، بيحيائي را از حدّ گذراندند»؛ مخصوصا در ماه مبارك رمضان امسال، شبكههاي المستقلة، حافظ، صفا، ناس، الرحمة، الحكمة، الخليجية و الصحة، بيحيائي را از حدّ گذراندند. البته اينها يك توطئهاي است و ما از پشت پرده آن خبر نداريم و چون اين شبكهها در كشور مصر و از طريق نايل ست پخش ميشد، در هفته گذشته، دولت مصر از پخش اين شبكهها جلوگيري كرد؛ از جمله اين شبكهها، شبكه صفا و شبكه وصال بود كه در ميان اين شبكهها، در بيحيائي، يك سر و گردن بيشتر از بقيه بودند. عربستان سعودي اعلام كرد كه در أيام حج امسال، يك شبكه راديويي را به 8 زبان زنده دنيا راه اندازي ميكند تا حجاج بيت ا... الحرام بتوانند از اين راديو، حدأكثر استفاده معارفي را داشته باشند. نكته جالبي كه در بعضي از سايتهاي خبري آمد، اين است كه اينها رسما إعلام كردند: «شبكههاي ماهوارهاي شيعه، خطرناكتر از بمب هستهاي و بمب أتمي است». چون اينها ميدانند كه شبكههايي مانند شبكه الكوثر كه شخصيتهايي مانند آيت ا... كوراني يا سيد كمال حيدري در آنجا صحبت ميكنند يا در شبكه أهل البيت و همچنين شبكه ولايت، اين صحبتها مانند بمب أتم منفجر ميشود و أفكار جوانان وهابي را بيدار ميكند. موج بيداري جوانان أهل سنت و وهابيت و گرايش به مذهب شيعه با توجه به اطلاعات گستردهاي كه بنده دارم و معمولاً اين خبرهايي اينترنتي و ماهوارهاي را در أسرع وقت يا خودم دنبال ميكنم يا به وسيله دوستان داخلي و خارجي به دست بنده ميرسد، در يك جمله بگويم: «در اين 15 قرن، تاكنون سابقه نداشته است كه رويكرد جوانان وهابي و أهل سنت به طرف مذهب شيعه، مانند قرن حاضر باشد» و در هر هفته، 10، 20 نفر يا در بعضي از هفتهها، بيش از 30 نفر به بنده مراجعه ميكنند و رسماً به مذهب أهل بيت (عليهم السلام) كشيده ميشوند. در همين امسال، موارد متعددي داشتيم كه جوانان مسيحي به قم آمدند و خدا اين توفيق را داد كه به دست ما، مسلمان و شيعه شدند و برگشتند. در حدود 40 روز، يك آقايي از لندن آمده بود و 25 سال، مبلّغ بهائي بود و تحت تأثير صحبتهاي ما در ماهواره قرار گرفت و تصميم گرفت توبه كند و به مذهب أهل بيت (عليهم السلام) و شيعه گرايش پيدا كند. برخورد ما با أهل سنت با اين تبليغات گستردهاي كه وهابيها دارند، در خيلي از جاها، نتيجهاي معكوس داده است. ظاهرا أبو بصير است كه خدمت امام صادق (عليه السلام) ميرسد و عرض ميكند: ما با أهل سنت چگونه برخورد كنيم؟ حضرت ميفرمايد: شما، امام داريد و ملترم هستيد از او تبعيت كنيد. گفت: بله. حضرت فرمود: من كه امام شما هستم و شما به من إقتداء كردهايد، تعامل من با أهل سنت اينگونه است كه اگر مريض بشوند، به عيادتشان ميروم و اگر از دنيا بروند، به تشييع جنازهشان ميروم و اگر در محكمهاي از من بخواهند كه شهادتي را عليه يا له بدهم، ميروم و ... . لذا ما بارها گفتهايم كه حتي اگر ائمه (عليهم السلام) به ما توصيه نميكردند كه با أهل سنت، به صورت مؤدبانه برخورد كنيد و مراجع عظام تقليد ما هم چيزي نگويند و فقط ما باشيم و عقل خودمان، از اهانت و سبّ و ناسزا، چه نتيجهاي عايد شيعه ميشود؟ آيا جز گريزان شدنِ حتي جوانان ما از مذهب، نتيجه ديگري دارد؟ وقتي جوان شيعه ميبيند من روحاني شيعه، فحش ميدهم و اهانت ميكنم و ميخواهم با فحش و اهانت، حرفم را به كرسي بنشانم، با خودش ميگويد كه اگر ما حرف براي زدن داشتيم و اين روحاني حرف براي زدن داشت، چرا فحش ميدهد و توهين ميكند؟! فحش و توهين و ناسزا، حرف كسي است كه حرفي براي زدن ندارد! اين به ضرر شيعه و جوانان ما است! اما بعضي از عزيزان، اينگونه اهانت، فحش و ناسزا در شبكههاي جهاني ميدهند كه ميليونها بيننده دارد و ما نميدانيم دليلشان چيست؟! انتشار مطالب ضد شيعي از علماء شيعي يكي از روشهاي جديد تبليغ وهابيت، انتشار مطالب ضد شيعي از علماء شيعي است و در اين 2 ، 3 دهه أخير، يلي روي اين مسئله، سرمايهگذاري كردهاند. شما اگر برنامههاي شبكههاي وهابي صفا و وصال و نور را به مدت يك هفته دنبال كنيد، ميبينيد كه يكي از حساسترين مطالبشان، اين است كه بعضي از علماء شيعه، عليه شيعه حرف زدهاند. مثلا روي دكتر موسي موسوي، نوه مرحوم سيد أبو الحسن اصفهاني (ره) سرمايهگذاريهاي زيادي در سايتها و ماهوارهها و كتابهايشان كردهاند. ايشان كتابي نوشت به نام الشيعة و التصحيح و خود حضرت آيت ا... العظمي سبحاني براي من نقل ميكرد و ميگفت: «من خودم از راديو شنيدم كه صدام ميگفت: اگر اين 8 سال جنگ ما عليه ايران، هيچ فايدهاي نداشت جز اينكه اين كتاب توسط يك مرجع زاده نوشته شد، براي ما كافي است». اين كتاب، از اول تا آخرش، جز فحش و جسارت به شيعه و مقدسات به شيعه، چيز ديگري ندارد. وهابيت هم از اين دكتر موسي موسوي، بت ساختهاند. يكي از مراجع عظام تقليد كه شايد راضي نباشند نامشان را ببرم و در ميان حوزويان، به قداست و تقوا و ولايت، إشتهار دارد، به من ميگفت: «من فراموش نميكنم كه همين موسي موسوي، در زمان شاه، شرابخواري و زناكاري ايشان و رفتن به كابارهها و نزديكياش با ستارههاي سينمايي، نقل مطالب روزنامهها بود». حتي ايشان به بعضي از رقاصههاي مشهور كه با هم بودند، چِكْ داده بود و از ايران فرار كرد و چكش هم برگشت خورد و در روزنامهها هم منتشر شد. يكي از آقايان هم گفته بود: «حتما ايشان ميدانست پولي كه به اينها ميدهد، حرام است، لذا، چك بلا محل صادر كرده بود». همچنين ميگفت: «ايشان با هويدا، نخست وزير شاه هم ديدار داشت و سر او را كلاه گذاشت و مبلغ هنگفتي از او گرفت و فرار كرد». حالا ببينيد كه وهابيها، امروز از اين شخص، يك هالهاي از قداست در اطراف او كشيدهاند و به عنوان يك روشنفكر شيعه معرفي ميكنند كه: «وقتي متوجه شد مذهب شيعه، مذهب منحرفي است، كتابي نوشته به نام الشيعة و التصحيح».ايشان، تقريبا 7 ، 8 سال قبل، بر اثر شرب خمر زياد، در عربستان سعودي مبتلا به سرطان و به درك واصل شد. من با عموها و پسرعموهاي او كه در مشهد هستند، مرتبط هستم و برادران و خواهران او در تهران هستند و ميگفتند: «ما خجالت ميكشيديم كه در تهران، براي او يك مجلس بگيريم و اين مايه ننگ خانواده ما بود». حضرت آيت ا... العظمي سبحاني در مقدمه كتاب شيعه پاسخ ميدهد نوشته است كه همين كتاب ايشان، فقط در يك سال، با 10 ميليون تيراژ چاپ شد و در كشورهاي اسلامي منتشر شد. الان اينها از سيد أبو الفضل برقعي، يك بت ساختهاند و او را، آيت ا... العظمي معرفي ميكنند كه از اساتيد برجسته حوزه علميه قم بود. هر روز نوارهاي ايشان در مورد اهانت به مقدسات شيعه و اهانت به مراجع عظام تقليد و به مسخره گرفتن زيارت ائمه (عليهم السلام) را در شبكه نور، مرتباً پخش ميكنند و شبكههاي عربي هم با زيرنويس عربي پخش ميكنند. با اينكه سوابق ايشان كاملا واضح و روشن است. بله، ايشان در حوزه علميه بودند و در زمان حضرت آيت ا... العظمي بروجردي (ره) بود و كتاب رسائل و مكاسب تدريس ميكردند و به خاطر جسارتي كه در مسجد امام (ره) نسبت به حضرت آيت ا... العظمي بروجردي كردند و جسارت وقيحي نسبت به ايشان كردند، جوانان و مردم قم ريختند و ايشان را از قم بيرون كردند و ايشان به تهران رفت و در مسجد وزير دفتر كه مادر مصدق آن را ساخته بود، مدتي آنجا بود و آنجا هم به اهانتهايش ادامه داد و شيعيان او را هم از آنجا بيرون كردند. كتاب منهاج السنة إبن تيمية، از قرن هفتم تا الان، يك ترجمه فارسي دارد كه آن هم به قلم ايشان نوشته شده است. چند سال پيش كه به مكه مشرف شده بوديم، وقتي وارد بيت ا... الحرام ميشديم، اين قفسههاي كوچكي را كه قرآن در آن ميگذارند، ميديديم كه يكي در ميان، يك قرآن گذاشتهاند و يك ترجمه منهاج السنة إبن تيمية به قلم سيد أبو الفضل برقعي گذاشتهاند؛ اين واقعا مايه ننگ است. البته ايشان حدود 70 تأليف مخطوط و مطبوع دارد و از اين تعداد، حدود 30 كتاب را به نفع شيعه نوشته و 40 كتاب را عليه شيعه نوشته است. ولي ايشان در آخر عمر، از اين جسارتهايش پشيمان شد؛ ولي پشيماني فايدهاي ندارد: وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآَنَ وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا سوره نساء/آيه18 يكي از دوستان نزديك ايشان، جناب آقاي حسيني ورجاني براي خود من نقل ميكرد و ميگفت: «در همان بيماري كه از دنيا رفت، ما به عيادت او رفته بوديم و ايشان وصيتنامهاش را براي ما خواند و گفت من شيعي هستم و معتقد به امامت و عصمت 12 امام هستم و اشتباه كرده بودم». وقتي ايشان را از تهران بيرون كردند، به روستاي كن در اطراف تهران رفت و در منزل پسرش زندگي ميكرد و وصيت كرد: «اگر شيعيان اجازه دادند، جنازه مرا در امامزاده شعيب (عليه السلام) دفن كنيد تا شايد ايشان مرا شفاعت كنند و خداوند از گناه من بگذرد». الان، جسارتي كه عليه شيعه يا تخريب أفكار جوانان، توسط نوارهاي ايشان انجام ميگيرد، در كمتر صحبتي و در كمتر سخنراني ميبينم انجام شده باشد. البته آقاي عثمان الخميس آن چهره وهابي تند و تكفيري كه همه او را ميشناسند كه تنديها و اهانتهاي او و آقاي عرعور و آقاي ملازاده هم به نفع شيعه است و قطعا شيعيان را در عقائدشان راسختر ميكند. لذا، يكي از چيزهايي كه ما بايد روي آن حساس باشيم و حوزه علميه هم روي آن سرمايهگذاري بكند و همايشهاي مختلف بگذارد، شناساندن چهرههايي مانند سيد أبو الفضل برقعي است كه امروز اينها را به عنوان چهرههاي شيعي معرفي ميكنند كه فلان شخص، شيعي بوده و به سني شده و اين حرفها را ميزند. يا اگر جايي ميبينند كه چهره شيعي پيدا نميكنند، چهرهسازي ميكنند. مثلا كتابهاي متعددي در عربستان سعودي چاپ شده است به نام حضرت آيت ا... العظمي سبحاني و علامه عسگري (ره). حضرت آيت ا... العظمي سبحاني در نامهاي كه به دكتر قرضاوي نوشت، فرمود: «آيا اطلاع داريد كه در عربستان سعودي و امارات، روزي نميگذرد مگر اينكه رسالهاي يا كتابي يا مقالهاي عليه شيعه نوشته ميشود و متأسفانه همگي، تكرار مكررات و تهمتهاي واهي است كه دهها بار پاسخ آنها داده شده است. ... ، آنان حتي به اين حدّ إكتفاء نكرده و كتابهايي در نقد شيعه، به نام علماء شيعه چاپ و منتشر ميكنند. حتي كتابي به نام اينجانب و كتابي به نام مرحوم علامه عسگري (ره) چاپ و منتشر كردهاند و هر دو نفر را مبلغ وهابيت و منتقد تشيع معرفي كردهاند». يعني اينها در اينكه از چهرههاي مشهور شيعه، عليه شيعه چهرهسازي كنند، هيچ إبائي ندارند. حتي در اوائل سال، يكي از عزيزان از افغانستان به من زنگ زد و گفت: «در اينجا يك كتابي نوشتهاند از قول شما كه قزويني سني شده و عليه شيعه، كتابي نوشته و جزوهاي منتشر كردهاند». من هم گفتم: «اگر صداي حضرت آيت ا... العظمي سبحاني و علامه عسگري (ره) به جهانيان نميرسد و محدود است، بنده به بركت أهل بيت (عليهم السلام) در ماهوارههاي شيعي و وهابي، حضوري فعال داريم و در شبكه المستقلة و نور و سلام و ولايت، كمتر هفتهاي است كه برنامهاي عليه وهابيت در دفاع از شيعه نداشته باشيم». اينها تا اين اندازه دنبال اين هستند كه مطالبي را از شيعه، عليه شيعه درست كنند. يا مثلا كتاب لله، ثم للتاريخ را كه ترجمه كردهاند به نام أهل بيت از خود دفاع ميكنند، عربستان سعودي با تيراژهاي ميليوني چاپ كرد و در تمام كشورهاي اسلامي منتشر كردند. يكي از علماء بزرگوار قطيف، در مكه مكرمه، در بعثه مقام معظم رهبري در ديداري كه با ما داشتند و گفتند: «در منطقه قطيف و أحصاء، اين كتاب را داخل كاميون گذاشته بودند و در ميان جوانان شيعه پخش ميكردند و هر جا كه صف نانوايي يا غيره ميديدند، ميآوردند و به صورت رايگان در اختيار آنها قرار ميدادند». در كويت، 100 هزار نسخه از اين كتاب را چاپ كردند و در ميان مردم منتشر كردند و يكي از علماء برجسته شيعه كويت، آقاي مُهري، رسماً به دولت كويت اخطار دارد: «اگر جلوي انتشار اين كتاب را نگيريد، كويت، به لبنان دوم مبدّل خواهد شد». آنها هم جلوي نشر اين كتاب را گرفتند. نويسنده اين كتاب را هم جناب حضرت آيت ا... سيد حسين موسوي از مراجع بزرگ شيعه در نجف اشرف معرفي ميكنند و ايشان مدتي در آنجا تدريس ميكرد و شبهاتي داشت و خدمت حضرت آيت ا... العظمي خوئي (ره) و حضرت آيت ا... العظمي صدر (ره) و ديگران رفت و شبهات او را جواب ندادند و برگشت سني و وهابي شد. چهرهاي را كه نه خداوند همچنين فردي را آفريده و نه ميكائيل براي او روزي مقدر كرده و نه عزرائيل همچنين فردي را قبض روح كرده و نه آسمان بر سر او سايه افكنده و كره زمين، سنگيني او را درك كرده، امروز از ايشان به نام آيت ا... سيد حسين موسوي، بت ساختهاند و كتابش را در تيراژ ميليوني چاپ و در كشورهاي اسلامي منتشر كردند. البته كتابهايي در ردّ اين كتاب نوشته شد و يكي از بهترين كتابها، توسط يكي از علماء برجسته عربستان سعودي به نام شيخ علي آل محسن نوشته شد كه فارغ التحصيل حوزه علميه قم است و اين كتاب، لله، ثم للحقيقة نام دارد و كتاب برگزيده سال و كتاب برگزيده سال ولايت انتخاب شد و به حق هم از ميان حدود 15 كتابي كه جواب به اين كتاب داده شده است، اين كتاب، بهترين كتاب است. اين كتاب در سايتها مختلف هم آمده است. يك فيلمي از حضرت آيت ا... العظمي سيستاني درست كردهاند كه وقتي من اين فيلم را ديدم، من معتقدم تعابيري كه به كار بردهاند، حتي اراذل و اوباش خياباني هم اينچنين تعابيري را نسبت به همديگر به كار نميبرند كه اينها نسبت به مراجع شيعه به كار ميبرند. در پاكستان، 3 ميليون طلبه وهابي، براي نشر فرهنگ وهابيت دوره ميبينند. در افغانستان، 11 هزار مدرسه در سال 1383 براي وهابيها ساختهاند كه 70 هزار طلبه وهابي، فقط در افغانستان دوره ميبينند. قبلا يكسري از طلبههاي أهل سنت يا معلمين را از استانهاي شرقي و جنوبي به مدينه منوره ميبردند و در دانشگاه اسلامي مدينه، آموزش ميدادند و من با خيلي از اين دوره ديدهها، از نزديك آشنا هستم و وقتي ديدند كه رفتن اينها به عربستان سعودي، مسئلهساز شده است و بعضي از اينها هم لو رفت و برايشان مشكلساز شد، أخيراً عربستان سعودي براي اينها در امارات، مدرسه علميهاي با گنجايش 12 هزار طلبه ساخته است! كه مرتباً جوانان را از ايران، پاكستان، افغانستان و تاجيكستان به امارات ميبرند و دورههايي را به آنها آموزش ميدهند و يك ريش وهابي هم برايشان درست ميكنند و پولهاي كلاني در اختيارشان قرار ميدهند و اينها را براي تبليغ، به شهرها و روستاها ميفرستند. خلاصه اينكه دوستان! اسلام به ذات خود ندارد عيبي هر عيب كه هست، از مسلماني ماست آبادي ميخانه، ز ويراني ماست جمعيت كفر، از پريشاني ماست * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: مهرداد -
تاريخ: 01 آذر 89 - 13:01:22
بالاخره فقط شبكه ي ولايت يا شبكه هاي ديگر هم آن شبكه خوبه كه مثل بمب اتمند هستند؟! |
2 |
نام و نام خانوادگي: محمد باقر سجودي -
تاريخ: 16 آذر 89 - 00:29:30
چرا نام امامان دوازدهگانه در قرآن مجيد نيامده است؟ نويسنده: محمد باقر سجودي پاسخ آيتالله العظمي سبحاني: روش آموزشي قرآن بيان كليات و اصول عمومي است. تشريح مصاديق و جزئيات غالباً برعهده پيامبر گرامي ميباشد.، بنابراين، انتظار اين كه مصاديق و جزئيات در قرآن بيايد، همانند اين است كه انتظار داشته باشم همه جزئيات در قانون اساسي كشور ذكر شود. پاسخ اهل سنت: از اين حرف آيت الله شيعه نتيجه ميگيريم که نه علي از کليات است نه حسين و نه مهدي!! اگر اينطور است پس چرا ايمان به امامت را از اصول دين ميدانيد؟! پاسخ دوم آيت الله شيعه: گاهي وضعيت ايجاب ميكند كه قرآن فردي را به نام معرفي كند، چنانكه ميفرمايد: «وَمُبَشّراً برَسُول يَأْتِي مِنْ بَعْدي اسْمُهُ أَحْمَد». «(عيسي ميگويد:) به شما مژدة پيامبري را ميدهم كه پس از من ميآيد و نامش احمد است». در اين آيه، حضرت مسيح، پيامبر پس از خويش را به نام معرفي ميكند و قرآن نيز آن را از حضرتش نقل مينمايد. بعضي اوقات وضعيت بهگونهاي است كه فرد مورد نظر را با اوصاف معرفي كند؛ چنان كه پيامبر خاتم را در تورات و انجيل، با صفاتي معرفي كرده است. «الّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُول النّبيَّ الأُمّي الّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدهُمْ فِي التَّوراةِ وَالإِنْجِيل يَامُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ ويُحِلُّ لَهُمُ الطَّيّبات وَيُحَرّمُ عَلَيْهِمُ الخَبائِث وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الّتي كانَتْ عَلَيْهِمْ...». «كساني كه از رسول و نبي درس ناخواندهاي پيروي ميكنند كه نام و خصوصيات او را در تورات و انجيل نوشته مييابند، كه آنان را به نيكي دعوت كرده و از بديها بازشان ميدارد، پاكيها را براي آنان حلال كرده و ناپاكيها را تحريم مينمايد و آنان را امر به معروف و نهي از منكر ميكند و بارهاي گران و زنجيرهايي كه بر آنان بود، از ايشان برميدارد...». و گاهي موقعيت ايجاب ميكند كه افرادي را با عدد معرفي كند، چنان كه ميفرمايد: «وَلَقَدْ أَخَذَ اللّه مِيثاقَ بَني إِسرائيلَ وَبَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَي عَشَرَ نَقِيباً...». «و خدا از فرزندان اسرائيل پيمان گرفت و از آنان دوازده سرگروه برانگيختيم». با توجه به اين روش، انتظار اين كه اسامي دوازده امام با ذكر نام و اسامي پدر و مادر در قرآن بيايد، انتظاري بي جا است؛ زيرا گاهي مصلحت در معرفي به نام است و گاهي معرفي به عدد و احياناً معرفي با وصف. پاسخ اهل سنت: سبحان الله! اين است سواد آيت الله العظمي شيعه!! اولا که مثال اول و دوم بر ضد خودت است زيرا در اين دو آيه، رسول الله هم با اسم معرفي شده و هم با رسم! هم اسمش را انجيل و قران آورده اند و هم صفاتش را، يعنى نور على نور ...... سبحان الله! اين مرد چه ميگويد؟ اين چرند گويي فقط گناه او نيست، مخاطبانش هم گناه کارند که زمام امور دين خود را بدست مردي تا اين حد بيسواد داده اند. و مثال سومش هم هيچ ربطي به سوال ندارد، يعني قرآن نام 12 نقيب بني اسراييل را براي اين ذکر نکرده، چون كه آنها مربوط به گذشته بودند و مربوط به قوم بني اسراييل! ولي امامان مال آينده مسلمانان بودند و مربوط به زمان حال! و بعد اگر خداوند نام نشان 12 نقيب را براي بني اسراييل بيان نميکرد باز شيعه ميتوانست دست و پايي بزند !! اما وقتي الله بني اسراييل را 12 گروه کرد و بر سر هر گروه يک نفر مشخص را با نام و نشان و عملا امير كرد پس اين آيت الله شيعه چرا ميگويد که قرآن با اشاره، 12 نقيب را تعيين کرده؟ آيا عقل ندارد يا مخاطبانش را بي عقل تصور نموده است؟!!! و بعد اين دو آيه را ببينيد که الله ميگويد براي آن 12 قوم بني اسراييل 12 چشمه هم درست کرديم و هر قوم حتي چشمه اختصاص يافته به خود را ميشناخت، پس به طريق اولي امير خود را نيز ميشناختند: (وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَينًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ ) «البقرة/60» و (به ياد آوريد) زماني را که موسي براي قوم خويش، آب طلبيد، به او دستور داديم: «عصاي خود را بر آن سنگ مخصوص بزن!» ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشيد؛ آنگونه که هر يک (از طوايف دوازدهگانه بني اسرائيل)، چشمه مخصوص خود را ميشناختند! (وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَي عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَينَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَينًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ) «الأعراف/160» ما آنها را به دوازده گروه -که هر يک شاخهاي (از دودمان اسرائيل) بود - تقسيم کرديم. و هنگامي که قوم موسي (در بيابان) از او تقاضاي آب کردند، به او وحي فرستاديم که: «عصاي خود را بر سنگ بزن!» ناگهان دوازده چشمه از آن بيرون جست؛ آنچنان که هر گروه، چشمه و آبشخور خود را ميشناخت. و نكته مهم ديگر اينکه بفرض ما تسليم اين استدلال سست آيت الله شيعه شويم، باز حق داريم بگوييم که اي برادر!! دست کم همان عدد را نشان بده يعني آيه اي از قرآن را نشان بده که نوشته باشد که مسلمانان 12 امام خواهند داشت يعني 12 امام شما، شان و ارزششان پيش الله از 12 نقيب بني اسراييل هم کمتر بود؟!! جواب سوم آيت الله شيعه: اگر اين اصل را بپذيريم و بگوييم خداوند بايد كليه مسائل اختلاف آفرين را در قرآن ذكر كند، تا مسلمانان دچار تفرقه نشود; در اين صورت بايد صدها مسأله كلامي و عقيدتي و فقهي و تشريعي در قرآن ذكر شده باشد، مسائلي كه قرنها مايه جنگ و جدل و خونريزي در ميان مسلمانان شده است، ولي قرآن درباره آنها به طور صريح و قاطع ـ كه ريشهكن كنندة نزاع باشد ـ سخن نگفته است،. پاسخ اهل سنت: چرا به بيراهه ميروي اي آيت الله شيعه؟ چرا حرف بيخود در دهان ما ميگذاري اي آيت الله العظمي شيعه؟ ما کي گفتيم که همه مسايل اختلافي بايد در قرآن ذکر شود؟ ما فقط از تو نام علي را در قرآن خواستيم، نام آن علي را که از نظر شما از همه انبياء مقامش بالاتر است! حرف زور چرا ميزنيد اي مرجع تقليد شيعه؟ پاسخ چهارم آيت الله شيعه: معرفي به نام، برطرف كننده اختلاف نيست پرسشگر تصور ميكند كه اگر نام امام و يا امامان در قرآن ميآمد، اختلاف از بين ميرفت، در حالي كه اين اصل كليت ندارد؛ زيرا در موردي تصريح به نام شده ولي اختلاف نيز حاكم گشته است. بني اسرائيل، از پيامبر خود خواستند فرمانروايي براي آنان از جانب خدا تعيين كند تا تحت امر او به جهاد بپردازند و زمينهاي غصب شده خود را بازستانند و اسيران خود را آزاد سازند. آنجا كه گفتند: «إِذْ قالُوا لِنَبِيّ لَهُمُ ابْعَث لَنا مَلِكاً نُقاتِلْ فِي سَبيلِ اللّه» «آنان به يكي از پيامبران خود گفتند: براي ما فرمانروايي معين كن تا به جنگ در راه خدا بپردازيم...». پيامبر آنان، به امر الهي فرمانروا را به نام معرفي كرد و گفت: «إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلكاً...».[6] «به راستي كه خدا طالوت را به فرمانروايي شما برگزيده است». با اينكه نام فرمانروا با صراحت گفته شد، آنان زير بار نرفتند و به اشكال تراشي پرداختند و گفتند: «أَنّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤتَ سَعَةً مِنَ المالِ...».[7] «از كجا ميتواند فرمانرواي ما باشد، حال آن كه ما به فرمانروايي از او شايستهتريم، و او توانمندي مالي ندارد؟...». اين امر، دلالت بر آن دارد كه ذكر نام براي رفع اختلاف كافي نيست، بلكه بايد موقعيت جامعه، آمادة پذيرايي باشد. چه بسا ذكر اسامي پيشوايان دوازدهگانه، سبب ميشد كه آزمندان حكومت و رياست به نسل كشي بپردازند تا از تولد آن امامان جلوگيري كنند، چنان كه اين مسأله درباره حضرت موسي رخ داد و به قول معروف: صد هزاران طفل سر ببريده شد تـا كليـم اللّه مـوسي زنـده شـد دربارة حضرت مهدي كه اشارهاي به نسب و خاندان ايشان شد، حساسيتهاي فراواني پديد آمد و خانه حضرت عسكري مدتها تحت نظر و مراقبت بود تا فرزندي از او به دنيا نيايد و در صورت تولد، هر چه زودتر به حيات او خاتمه دهند. پاسخ اهل سنت: حرف مفت گفتي اي آيت الله! اولا ديدي موسي طالوت را پادشاه کرد و ديدي با وجود مخالفت قوم، باز او پادشاه و امير لشکر باقي ماند و ديدي بر جالوت پيروز هم شد، پس تمام فلسفه ايکه تا حالا رشته بودي را، طالوت پنبه کرد!!! دوما موسي هنوز دنيا نيامده بود و پادشاه زمان موسى هم فرعون بود ، اما علي هم دنيا آمده بود و هم پادشاه زمانش، رسول الله بود، پس مساله نسل کشي كلا منتفي بود ! پس ديدي جواب ندارى اى عزيز !جواب ندارى اعتراف كن! با ماست مالى از عذاب قبر و آتش جهنم نجات نميابي! به ريش سفيدت نگاه کن همين امروز و يا فرداست که در حفره قبري فرو بروي، حفره اي که پنجره اي بسوي جهنم دارد ! پس از الله بترس! پس قبل از آنکه دير شود، به خودت رحم کن. آخر شيطان بتو چه داده که کمر به خدمت او بسته اي؟! جواب نظر: باسلام دوست گرامي كليات امامت در قرآن آمده است در سوره نساء :آيه 59 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم در «ينابيع المودّة» آمده شخصى از امام علىّ بن ابىطالب عليه السلام سؤال كرد: كمترين چيزى كه انسان را از خطّ صحيح خارج مىكند و او را جزء گمراهان قرار مىدهد چيست؟ حضرت فرمودند: اين كه حجّت الهى را فراموش كند و از او اطاعت ننمايد، هر كس از حجّت الهى اطاعت نكند گمراه است. آن شخص دوباره پرسيد: توضيح بيشترى بدهيد، اين حجّت الهى كه اشاره كرديد كيست؟ حضرت فرمود: همان كس كه در آيه 59 سوره نساء، به عنوان اولوا الامر از او ياد شده است. سؤال كننده براى بار سوم پرسيد: اولوا الامر چه كسى است؟ لطفاً روشنتر بيان كنيد. امام در پاسخ فرمودند: همان كسى است كه پيامبر بارها دربارهاش فرمود: إِنّي تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلّوا بَعْدِي إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما كِتابَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَعِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتي». من در بين شما دو چيز را بجا مي گذارم كه اگر به آن دو تمسك كنيد هر گز گمراه نخواهيد شد كتاب خدا و خاندان و اهل بيتم در ثاني در قرآن نام افراد زيادي با توصيف فقط آمده (كه برخي پيامبر بوده اند) مانند: «قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتاب...» سوره نمل، آيه 40 كسى كه دانشى از كتاب (آسمانى) داشت گفت... «وَ قالَ الَّذِي اشْتَراهُ مِنْ مِصْرَ لاِمْرَأَتِهِ أَكْرِمي مَثْواهُ...» (يوسف/ 21) و آن كس كه او را از سرزمين مصر خريد [= عزيز مصر]، به همسرش گفت: «مقام وى را گرامى دار... «أَوْ كَالَّذي مَرَّ عَلى قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها قالَ أَنَّى يُحْيي هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها» (البقرة/ 259) يا همانند كسى كه از كنار يك آبادى (ويران شده) عبور كرد... «وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذي آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوين» (الأعراف/ 175) و بر آنها بخوان سرگذشت آن كس را كه آيات خود را به او داديم؛ ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شيطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما» (كهف/65) «قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ ...» (يوسف/ 10) و (الصافات : 51) و (كهف/19) «لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ» (قلم/48) «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذي حَاجَّ إِبْراهيمَ في رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ» (البقرة : 258) و... در مورد اهلبيت عليهم السلام هم از اين روش استفاده شده است و به جاي علي عليه السلام فرموده: «الَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» (مائده/55) كسي كه نماز مي خواند و در حال ركوع زكات مي دهد. بنابر تصريح بسياري از علماي اهل سنت ، اين آيه درباره امير المؤمنين عليه السلام نازل شده است چنانکه قاضي عضد الدين ايجي ، متوفاي 756 و برخي ديگر از علماي اهل سنت در اين باره ميگويند: « وأجمع أئمّة التفسير أنّ المراد علي» پيشوايان و بزرگان در تفسير قرآن، اتفاق و اجماع دارند كه مراد علي ( عليه السلام ) است . المواقف في علم الكلام ، ص 405 علامه تفتازاني و علاء الدين علي بن محمد حنفي ، معروف به قوشجي و آلوسي هم چنين تعبيري دارند. شرح المقاصد في علم الكلام ، ج 5 ، ص270 شرح تجريد الاعتقاد ، ص 368 روح المعاني ، ج 6 ، ص168 . اما اين شيوه، حكمتهاي متعددي دارد ؛ كه برخي از آنها به اختصار بيان مي شود. الف) انگشت گذاردن روي اشخاص به طور اساسي چندان نقشي در روشنگري ندارد ؛ بلكه نهايتا به نوعي تبعيت و پيروي كوركورانه ميكشاند و البته اين مانع آن نيست كه در موارد لزوم افراد نيز معرفي شوند ؛ ولي اساسا معرفي شخصيت معرفي الگوهاست و در نتيجه جامعه را به جاي گرايشات متعصب آميز جاهلانه به سمت تعقل و ژرف انديشي و توجه به ملاكها و فضايل و امتيازات واقعي سوق ميدهد. ب) معرفي شخصيت زمينه ساز پذيرش معقول است، در حالي كه معرفي شخص در مواردي موجب دافعه ميشود. اين روش بويژه در شرايطي كه شخص از جهاتي تحت تبليغات سوقرار گرفته باشد ؛ يا جامعه به هر دليلي آمادگي پذيرش وي را نداشته باشد، بهترين روش است. و اين مساله دقيقا در مورداميرالمومنين(ع) و اهلبيت(ع) وجود داشته است. براي شناخت درست اين مساله لازم است ابتدا شرايط و ويژگيهاي جامعه اسلامي زمان نزول قرآن را در نظرگيريم تا در پرتو جامعه شناسي آن زمان و روانشناسي اجتماعي خاص آن جامعه، بتوانيم به درك صحيحي از مساله نايل آييم. واقعيت آن است به استثناي اندكي از مومنان برجسته اكثريت جامعه صدر اسلام نسبت به اهل بيت(ع) به ويژه اميرالمومنين(ع) پذيرش نداشتند ؛ و پيامبر(ص) نيز در مقاطع مختلف با دشواريهاي زيادي آن حضرت را مطرح ميساختند و در هر مورد با نوعي واكنش منفي و مقاومت روبرو ميشدند دلايل اين امر متعدد است از جمله: الف) بسياري از آنان كساني بودند كه تا چند صباحي قبل در صف معارضين اسلام قرار داشتند و روياروي خود شمشير علي (عليهالسلام) را ديده واز همان جا كينه وي رابه دل گرفته بودند ؛ چنانكه حضرت فاطمه زهرا(س) نيز يكي از علل رويگرداني مردم از آن حضرت را همين نكته (نكير سيفه) بيان فرمودند. ب)تفكرات و سنن غلط جاهلي هنوز بر انديشه مردم حاكم بود و اموري مانند سن و ... را در امور سياسي دخيل ميدانستند ؛ لذا به خاطر جوان بودن حضرت علي(ع) وي را چندان شايسته براي رهبري جامعه نميدانستند. ج) اين تفكرخطرناك در سطح جامعه رايج بود و توسط كساني تبليغ ميشد كه پيامبر(ص) درصدد آن است كه خويشان خود رابراي هميشه بر مسند قدرت و حكومت بنشاند و در اين راستا خدمات ارزنده پيامبر را نيز نوعي بازي سياسي تفسيرميكردند كه براي چنگ اندازي به حكومت براي خود و اهل بيتش انجام داده است. اين مساله چنان بالا گرفته بود كه روز غدير پس از معرفي اميرالمومنين (عليه السلام) يكي از حاضران صدا زد « خدايا! به ما گفت كه از سوي خدا آمده وكتاب الهي آورده و ما پذيرفتيم و اكنون ميخواهد داماد و پسرعمش را بر ما حاكم و مستولي سازد اگر او راست ميگويد سنگي از آسمان ببار و مرا بكش!! » (تفسيرنورالثقلين، ج2، ص151) اكنون اين سوال پديد ميآيد كه آيا در چنين وضعيتي تا چه اندازه صلاح بوده است نام آن حضرت و يا ائمه(ع) بعد از ايشان در قرآن به صراحت ذكر شود؟ شما مگر سنت را قبول نداريد مگر خداوند نمي فرمايد: «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» (حشر/ 7) آنچه پيامبر براى شما مىآورد بگيريد و آنچه شما را از آن نهى مىكند خوددارى نماييد! چه جايگاهي براي سخن رسول الله قائليد؟ رسول الله صلي الله عليه و آله طي رواياتي، تعداد امامان را «دوازده نفر» معرفي مي کند: «يكون بعدي اثنا عشرا اميراً كلهم من قريش» صحيح مسلم ج3،ص 1453 باب الناس تبع لقريش ازكتاب الامارة، وط. تحقيق محمّد فؤاد عبدالباقي ح1821، ص1453، هم چنين صحيح بخارى 4 / 165، كتاب الاحكام. وسنن ترمذى، باب ماجاء فى الخلفاء من ابواب الفتن 6 / 66 ـ 67 و سنن ابى داود 4 / 106 و مسندالطيالسى ح767، 1278، ومسند احمد 5 / 86 ـ 90 و93 ـ 101و106 ـ 108، و كنزالعمّال 13 / 26 ـ 27، وحلية ابى نعيم 4 / 333. يا «اثنا عشر كعدد نقباء بني اسرائيل» ميثمي، مجمع الزوائد، (بيروت، دارالكتب العربي) ج5، ص 190 و در برخي روايات، علاوه بر تعداد ائمه اطهار (عليهم السلام) به نام آنها نيز تصريح شده است، كه در منابع فريقين بيان شده: مثلا پيامبر اسلام در جواب نعثل يهودي كه از اوصياي حضرت سئوال كرد فرمودند: همانا وصي و خليفه بعد از من حضرت علي بن ابيطالب (عليه السلام) و بعد از او دو فرزندش امام حسن و امام حسين(عليهم السلام) و بعد از آنها نُه امام ديگر از صلب حسين هستند. نعثل گويد اي محمد (صلي الله عليه وآله) نام آن نُه نفر را برايم بگو، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله هم نام تک تك آنها را بيان مي کند. خوارزمي، مقتل الحسين (قم، مكتبه المفيد) ج1، ص 146 و ر.ك: جويني فرائد السمطين (بيروت، مؤسسه المحمودي) ج2، ص 134 همچنين از جابر بن عبدالله انصاري نقل شده است كه وقتي خداي عزوجل آيه شريفه: «يَأيّها الذين ءامنوا أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أُولي الأمر منكم...» را بر پيامبر گراميش محمّد صلي الله عليه و آله نازل كرد، به آن حضرت گفتم: يا رسولالله! خدا و رسولش را شناختيم، اوليالامر كه خداوند اطاعت آنان را در ادامة اطاعت تو قرار داده كيست؟ فرمود: اي جابر! آنان جانشينان مناند و امامان مسلمانان بعد از من كه اولشان عليبنابيطالب و سپس حسن و آنگاه حسين و بعد از او عليبنالحسين و سپس محمدبنعلي است كه در تورات معروف به باقر است، و تو به زودي او را درك خواهي كرد. چون او را ديدار كردي از طرف من سلامش برسان. و سپس صادق جعفربنمحمّد آنگاه موسي بن جعفر و پس از علي بن موسي و پس از او محمد بن علي التقي و پس از علي بن محمد النقي و آنگاه حسنبنعلي و... آخرين امام همنام من است، كه هم، نامش نام من (محمّد) و هم، كنيهاش كنية من (ابوالقاسم) است. او حجت خدا بر روي زمين و بقيةالله و يادگار الهي در بين بندگان خدا و پسر حسنبنعلي است ينابيعالمودّه، سليمان بنالقندوزي الحنفي، ج 1، ص 341 ـ 351، دارالاسوة للطباعة و النشر مگر در مورد انبياء ع توجه نكرده ايد كه خداوند در قرآن از برخي انبيا عليهم السلام ياد کرده ولي نامي از آنها نبرده است ؛ عبارتند از: 1. اشموئيل [i] عليه السلام: « وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُهُم» (بقره/ 247) 2. يوشع عليه السلام: «وَ اِذْ قالَ مُوْسى لِفَتهُ» (كهف/60) 3. ارميا عليه السلام: « اَوْ کَالَّذِى مَرَّ عَلى قَرْية» ( بقره/ 259) 4. خضر عليه السلام: «عبداً مّن عبادنا» (کهف/ 65) بقيه انبياء عليهم السلام نه نام آنها آمده است و نه يادي از آنها شده است ولي اين دليل رد آنها نمي شود بدليل اي آيه كه بطور كلي بر وجود آنها تاكيد كرده است: «وَ لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ مَنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْک» (غافر/ 78) پيش از تو رسولاني فرستاديم که سرگذشت گروهي را براي تو ذکر کرديم و سرگذشت گروهي را ناگفته گذاشتيم. مگر ذكر نكردن مسأله اي دليل رد آن مي شود؟ اگر قرار باشد ملاک ما در رد يا اثبات چيزي، ذکر يا عدم ذکر آن در قرآن باشد، بايد بسياري از معتقدات مسلم و قطعي ميان تمام مسلمانان را کنار بگذاريم. و خود قرآن هم با اين ملاک موافق نيست و ما را به کلام و عمل رسول الله ارجاع داده است. ما معتقد هستيم كه حتي اگر نام ائمه عليهم السلام هم در قرآن ميآمد ، پيروان سقيفه حاضر نبودند كه بپذيرند ؛ چنانچه خلفاي سه گانه در بسياري از احكام و مسائل بر خلاف صريح قرآن عمل کردند و حکم آنرا نپذيرفتند همانند: الف) متعه: مگر در باره متعه در قرآن آيه صريح نداريم كه فرموده: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً » (نساء/24) و زنانى را كه متعه كرده ايد ، مَهرشان را به عنوان فريضه اى به آنان بدهيد. قرطبي ميگويد: «وقال الجمهور المراد نكاح المتعة الذي كان في صدر الإسلام» مراد از اين « فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ » نكاح متعه است كه در صدر اسلام رايج بوده. تفسير قرطبي ، ج5 ، ص120 و فتح القدير ، ج1 ، ص449 و تفسير طبري ، ج5 ، ص18 در صحيح بخاري آمده است: « نزلت آية المتعة في كتاب الله ففعلناها مع رسول الله صلى الله عليه وسلم ولم ينزل قرآن يحرمه ولم ينه عنها حتى مات قال رجل برأيه ما شاء قال محمد يقال إنه عمر» آيه متعه در زمان رسول خدا نازل شد و ما در زمان رسول خدا به آن عمل ميكرديم و آيه هم بر حرمت آن نازل نگرديد و رسول خدا هم تا دم مرگ ما را از آن منع نكرد ، مردي با رأي و ميل خودش هر چه كه دلش خواست گفت . و اين شخص عمر بن الخطاب بود. صحيح البخاري ، ج 5 ، ص 158 در مورد موضوع متعه به منابع زير مراجعه كنيد: صحيح مسلم ، ج4 ، ص131 و ص59 ، الإيضاح ، الفضل بن شاذان الأزدي ، ص 443 و مسند احمد ، الإمام احمد بن حنبل ، ج 1 ، ص 52 و ج 3 ، ص 325 و السنن الكبرى ، البيهقي ، ج 7 ، ص 206 و معرفة السنن والآثار ، البيهقي ، ج 5 ، ص 345 و الاستذكار ، ابن عبد البر ، ج 4 ، ص 95 و أحكام القرآن ، الجصاص ، ج 1 ، ص 338 و أحكام القرآن ، الجصاص ، ج 2 ، ص 191 و تفسير الرازي ، الرازي ، ج 5 ، ص 167 و تذكرة الحفاظ ، الذهبي ، ج 1 ، ص 366 و ميزان الاعتدال ، الذهبي ، ج 3 ، ص 552 و... اگر نام امام علي عليه السلام هم در قرآن آمده بود، بعيد نبود بگويند: « ان الله تبارك و تعالي قد عين علياً للإمامة ولكن عمر عزله!» ب) ارث: خليفه اول با آوردن حديثي که تنها خود شاهد صدور آن از پيامبر اکرم (ص) بود ؛ ارث بردن از پيامبران را انکار و فدک را از حضرت فاطمه (سلام الله عليها) پس گرفت، بر خلاف آيات شريفه: «و َوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ» ( نمل/16) «فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا ، يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ و َاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا» (مريم/ 5 و 6) ج) حج تمتع: خليفه دوم آيه ي « فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ» (بقره/ 192) را منسوخ اعلام کرد و دستور داد تا بدان عمل ننمايند. د) ماينطق عن الهوي: قرآن کريم در باره ي پيامبر(ص) مي فرمايد : «وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى ،عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى» ( نجم/3) ولي وقتي پيامبر(ص) قلم و دوات براي نوشتن خواست تا بدان وسيله جلوي ضلالت امت را بگيرد، « هَلُمُّوا أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَاباً لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ» ( قلم و دوات و كاغذى) بياوريد تا نامهاى براى شما بنويسم كه به بركت آن بعد از آن هرگز گمراه نشويد. «فَقَالَ بَعْضُهُمْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَدْ غَلَبَهُ الْوَجَعُ وَ عِنْدَكُمُ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا كِتابُ اللَّهِ» بعضى از حاضران گفتند:« بيمارى بر پيامبر صلى الله عليه و آله غلبه كرده( و العياذ باللَّه هذيان مىگويد) و نزد ما قرآن است و قرآن براى ما كافى است» در ميان حاضران غوغا و اختلاف افتاد؛ بعضى مىگفتند:« بياوريد تا حضرت بنويسد و هرگز گمراه نشويد!» و بعضى غير از آن را مىگفتند؛ هنگامى كه سر و صدا و غوغا و اختلاف فزونى گرفت، رسول خدا صلى الله عليه و آله( با ناراحتى شديد) فرمود:« برخيزيد و از نزد من برويد اين حديث به طرق مختلف و با تعبيرات گوناگون در همان صحيح بخارى نقل شده است. (صحيح بخارى، جلد ششم، باب مرض النّبى صلى الله عليه و آله و وفاته، صفحه 12، چاپ دارالجيل بيروت.) ه) عثمان و اصرار در حذف «واو» از قرآن: خداوند در آيه 34 سوره توبه ميفرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّ كَثيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليمٍ» «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بسيارى از دانشمندان (اهل كتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل مىخورند، و (آنان را) از راه خدا بازمىدارند و كسانى كه طلا و نقره را ذخيره مىسازند، و در راه خدا انفاق نمىكنند، به مجازات دردناكى بشارت ده!» عثمان چون خودش زراندوز بود، اهل انفاق در راه خدا نبود، طبق قرآن مستحق عذاب بود، لذا براي اينکه مشمول آيه نباشد سعي داشت واو را حذف کند كه اگر واو حذف ميشد در حقيقت يک گروه ميشد، يعني همان روحانيون اهل کتابي که طلا ونقره پس انداز ميکنند مستحق مجازات بودند، و اگر مسلماني زراندوزي ميکرد و انفاق نداشت، مشمول آيه نميشد. ابوذر (رحمة الله علية) به شدت مخالف زراندوزي عثمان وحذف واو از جانب او بود ؛ به همين دليل تبعيد شد. شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد ج 3 ص 54. البته عثمان هم با آنکه تلاش زيادي کرد ؛ موفق به چنين کاري نشد. درالمنثور سيوطي ج 3 ص 232. و) تخلفهاي معاويه: معاويه بمانند غاصبان قبليش، بلکه شديدتر در پي مخالفت با صريح قرآن بود، نماز جمعه در چهارشنبه خواندش که مَثَل معروفي است، ربا خواري، شراب خواري، ترک حدود الهي، إعلان ولايتعهدي يزيد، بدعت ازدواج با دو خواهر و مواردي از اين قبيل، فراوان در پرونده او وجود دارد. براي اطلاعات بيشتر به جلد 11 الغدير مراجعه نمائيد(آيه نماز جمعه، سوره جمعه، آيه9« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّه » ؛ آيه حرمت ربا، سوره بقره، آيه 275« أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا » ؛ آيه حرمت شراب، سوره مائده، آيه90«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» ؛حرمت ازدواج بادوخواهر(هم زمان)، سوره نساء،آيه 23« حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ...أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ..) در مورد طالوت هم خداوند مي فرمايد: فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَليلاً مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِالظَّالِمينَ آنهايي كه با طالوت رفتند و جنگيدند تعداد اندكي از همه بني اسرائيل بودند. در مورد احتمال قصد جاني براي حضرت امير عليهم السلام هم منظور بعد از رسول الله ص است كه مي توانيد به تاريخ مراجعه كنيد و نوع رفتار با ايشان را با آنكه نام ايشان نيامده بود و فقط در احاديث تصريح شده بود ببينيد.كه آنها حتي قصد جان رسول الله را هم كرده اند! اما در پايان چند سؤال از شما داريم و منتظر جوابتان مي مانيم 1. چرا با آنكه اهل كتاب، پيامبر خود را كه در آينده مي آيد و به گفته شما هم نام و هم توصيف او در كتب آنها آمده بوده قبول نكردند كه هيچ بلكه بسيار لجوجتر و سرسخت تر از كفار ظاهر شدند. و فقط تعداد بسيار اندكي ايمان آوردند؟ 2. چرا نام خلفاي شما در قرآن نيامده است؟ آيا حتي اشاره اي هم به آنها شده است؟ ادبيات خشن شما در اين متن حاكي از تعصب و بي منطقي شما بود اميدواريم در آن تجديد نظر كنيد. بزودي مقاله كاملي در اين مورد روي سايت قرار داده خواهد شد. السلام علي من اتبع الهدي گروه پاسخ به شبهات (1) |
3 |
نام و نام خانوادگي: ميثم جوادي -
تاريخ: 01 اسفند 89 - 10:01:32
سلام درحال حاضر كه شما ازمدافعين شيعه هستيدچندشاگردبراي اهل بيت تربيت كرده ايد؟به نظربنده يكي ازشكاياتي كه درآخرت حضرت زهرا سلام الله عليهاازشماميكننداين است كه چرا وارثي دردفاع ازاهل بيت درحال حاضروبراي بعدازخودتربيت نكرديد.جوادي طلبه ؟؟؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي منظور شما واضح نيست، اگر منظور شما حضرت آيت الله قزويني است، ايشان شاگردان فراواني تربيت كردهاند، اين كه شما آنها را نميشناسيد و اطلاع نداريد، مشكل شما است . شما هماگر بخواهيد ميتوانيد به جمع شاگردان ايشان بپيونديد.
موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
4 |
نام و نام خانوادگي: ناشناس -
تاريخ: 22 اسفند 89 - 11:02:36
با سلام اگر دفاع از شيعه تا اين حد اهميت دارد پس چرا آقاي قزويني با شبکه اهل بيت عليهم السلام مخالفت کردند؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي هدف وسيله را توجيه نميكند ! گروه پاسخ به شبهات |
5 |
نام و نام خانوادگي: محمدفريدالبشيري_افغانستان -
تاريخ: 23 اسفند 89 - 07:26:16
با ابراز تشکر اززحمات شما; شما از فعاليتهاي وهابيون درافغانستان يادآوري کرديد .(که من به عنوان يک افغاني چنين چيزي راکاملا احساس ميکنم) پس: شما چه برنامه هاي راجهت اطلاع رساني به مردم افغانستان روي دست داريد. تشکر محمدفريد البشيري (مزارشريف_افغانستان) |
6 |
نام و نام خانوادگي: علي اكبر نيك نفس -
تاريخ: 23 اسفند 89 - 17:49:21
با سلام.ببخشيد شما در نظر شماره ي يك گفتيد كه شما اگر بخواهيد مي توانيد به جمع شاگردان ايشان بپيونديد.مي خواستم بپرسم چطور؟حتما ذكر كنيد.خيلي مشتاق هستيم. با تشكر.يا علي. جواب نظر: با سلام دوست گرامي جناب دكتر حسيني قزويني ، در قم جلسات درس رجال و شبهه شناسي دارند ؛ ميتوانيد در اين كلاسها حاضر شويد . همچنين در چندين موسسه از موسسات معتبر حوزوي در قم ، مشغول به تدريس ميباشند . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
7 |
نام و نام خانوادگي: ايراني -
تاريخ: 24 اسفند 89 - 23:16:30
مي دانم نظرم را درج نمي كنيد ولي مي نويسم من از آقاي قزويني مي خواهم يه دوره کلاس رياضي بروند تا اين همه آمار دروغ ندهند جواب نظر: !!! |
8 |
نام و نام خانوادگي: محمدفريدالبشيري_افغانستان -
تاريخ: 26 اسفند 89 - 06:43:09
آقاي اسراييلي; پس شما که آماربالاتر ازاين راميدانيد آنرا بلطفانيد . |
9 |
نام و نام خانوادگي: محمدفريدالبشيري_افغانستان -
تاريخ: 26 اسفند 89 - 06:43:11
آقاي اسراييلي; پس شما که آماربالاتر ازاين راميدانيد آنرا بلطفانيد . |
10 |
نام و نام خانوادگي: سيد جمال کاظمي -
تاريخ: 03 تير 92 - 02:02:19
دوستان از جنگ و تعصب دست برداريد من تمام سوالات و جواب ها را ديدم حتي مدير سايت هم نميتواند جواب شما را بدهد معلوم است اين کاره نيست دوستان وبرادران چه اهل سنت چه شيعه و چه وهابيون احمق خواهش ميکنم فقط و فقط سخنراني هاي استاد دکتر علي اکبر رائفي پور را ان هم فقط به صورت تصويري نگاه کنيد از سير تا پياز را با مدرک دندان شکن و بدون سفسته جواب همه نوع مذهب را ميدهد بنده خدا ها دوستان من اينها هنوز نمي توانند درست قران را تفسير کنند چه انتظاري داريد در ضمن قراني را بخوانيد که فقط تفسير ايت الله مکارم شيرازي باشد همه فهم است و درست ترجمه شده در دکتر رائفي پور همه جواب هايتان را ميدهد فقط کافي است تايپ کنيد سخنراني هاي استاد دکتر علي اکبر رائفي پور اگر قاع نشديد مرا نفرين کنيد ولي من جواب گرفتم يا علي |
11 |
نام و نام خانوادگي: Raiyat -
تاريخ: 17 دي 93 - 19:09:52
سلام اول استاد تا ليسانس بيشتر نخوندن چطور شما به ايشون ميگي دکتر و ايشون دکتراي چي دارن که ما و حتي خودشان هم نميدانند. پسرک اطلاعاتتونو درست کنيد بعد نظر دهيد. اين اقاي قزويني کارش درسته و اقاي رائفي پور هم با ايشون در ارتباط و خود ايشون و اقوام ايشون از فعالان شبکه ولايت هستن. نفرين نياز نيست شما نياز نيست فازمتر دست بگيريد و اطلاعات مردم ارز يابي کنيد اين سايت مصاف www.masaf.ir بزنين استاد رائفي پور سايتهاي چرتوپرت زياد مياد مصاف بزنين کافيه.خدا استادو برا ما نگهداره. جنبش عــلــم شــيــعــه و جنبش سايبري مصاف |