* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 16 آبان 1389 | تعداد بازديد: 3373 | |
ويژه برنامه سالروز ازدواج حضرت علي و حضرت فاطمه زهرا (عليهما السلام) | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: ويژه برنامه سالروز ازدواج حضرت علي و حضرت فاطمه زهرا (عليهما السلام) شبكه جهاني ولايت : 16 / 08 / 1389 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * توجه: غالب آدرس منابع ذكر شده، از نرم افزار مكتبة أهل البيت (عليهم السلام) ميباشد. آقاي محسني ازدواج حضرت علي (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در چه سالي اتفاق افتاد و در زمان ازدواج، چند سال داشتند؟ استاد حسيني قزويني در رابطه با سنّ مبارك أمير المؤمنين (عليه السلام) و حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها)، آنچه كه مشهور است در كتب تاريخي و رجالي شيعه و سني، أمير المؤمنين (عليه السلام) 24 سال داشتند و حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) هم 9 سال. در روايتي كه مرحوم كليني (ره) در كتاب كافي، جلد 8، صفحه 340، حديث 536 نقل ميكند، سعيد بن مسيب از اصحاب امام سجاد (عليه السلام) ميگويد: فقلت لعلي بن الحسين (عليهما السلام): فمتي زوج رسول الله ( صلي الله عليه و آله) فاطمة من علي (عليهما السلام)؟ فقال: بالمدينة بعد الهجرة بسنة و كان لها يومئذ تسع سنين. قال علي ابن الحسين (عليهما السلام): و لم يولد لرسول الله (صلي الله عليه و آله) من خديجة (عليها السلام) علي فطرة الاسلام إلا فاطمة (عليها السلام). از حضرت علي بن حسين (عليه السلام) سؤال كردم: رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) در چه سالي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را به ازدواج حضرت علي (عليه السلام) درآورد؟ حضرت فرمود: اين ازدواج، يك سال بعد از هجرت اتفاق افتاد و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) 9 سال داشت. در دوران اسلام، تنها فرزندي كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) از حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) داشت، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) بود. مختصر بصائر الدرجات للحسن بن سليمان الحلي، ص130 البته بعضي از مورخين، مانند يعقوبي، ميگويد ازدواج حضرت علي (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، 2 ماه بعد از هجرت بوده است. بعد قدوم علي بالفواطم شهرين. 2 ماه بعد از اينكه أمير المؤمنين (عليه السلام)، زنان و دختراني را كه فاطمه نام داشتند به مدينه آورد، اين ازدواج صورت گرفت. تاريخ يعقوبي، ج2، ص41 همچنين آقاي إبن اثير در كتاب الكامل في التاريخ، جلد 2، صفحه 12 و آقاي مزّي در تهذيب الكمال في أسماء الرجال، جلد 13، صفحه 302 ميگويند كه در سال دوم هجرت و قبل از جنگ بدر، اين ازدواج صورت گرفته است. برخي هم مانند مرحوم إربلي (ره) در كشف الغمة، جلد 1، صفحه 364 و علامه مجلسي (ره) در بحار الأنوار، جلد 43، صفحه 136، اين ازدواج را در سال دوم هجرت در ماه ذي الحجه اعلام كردهاند. آقاي إبن سعد در الطبقات الكبري، جلد 8، صفحه 22 ميگويد: تزوج علي بن أبي طالب فاطمة بنت رسول الله صلي الله عليه وسلم في رجب بعد مقدم النبي صلي الله عليه و سلم المدينة بخمسة أشهر. اين ازدواج، در ماه رجب، 5 ماه بعد از بعثت صورت گرفت و عملا مراسم عروسي، قبل از جنگ بدر صورت گرفت. بينندگان عزيز اين مطلب را داشته باشند كه عقد حضرت علي (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، 5 ماه قبل از مراسم عروسي صورت گرفت و به قول امروزيها، 5 ماه در دوران نامزدي بودند. داستانش هم اين بود كه روزي زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مانند أم سلمه به حضرت علي (عليه السلام) گفتند: يا علي! چرا نامزد خود را به خانه خود نميآوري؟ حضرت علي (عليه السلام) فرمود: من خجالت ميكشم، به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) چه بگويم؟ أم سلمه گفت: اگر اجازه ميدهيد، ما موضوع را مطرح كنيم؟ زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، از جمله أم سلمه، با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) صحبت كردند و رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: چرا خود حضرت علي (عليه السلام) اين را مطرح نكردند؟ گفتند: حياء ايشان مانع شد. بعد از اين بود كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) دستور دادند مقدمات عروسي فراهم شود. ثمره ازدواج حضرت علي (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) اولين ثمره اين پيوند مبارك هم ولادت امام حسن (عليه السلام) در سال سوم هجرت بود. بينندگان عزيز اين را هم بدانند كه أمير المؤمنين (عليه السلام) و حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها)، حدود 2 سال بچهدار نشدند؛ البته اين در صورتي است كه اين ازدواج در سال اول هجري صورت گرفته باشد. همچنين در سال چهارم هجرت هم آقا امام حسين (عليه السلام) به دنيا آمدند. تاريخ الطبري، ج2، ص537 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج2، ص246 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14، ص115 ـ الإستيعاب لإبن عبد البر، ج1، ص422 بعد از امام حسين (عليه السلام) هم حضرت زينب كبري (سلام الله عليها) به دنيا آمد و آخرين فرزندشان هم حضرت ام كلثوم (سلام الله عليها) بود و آخرين فرزندي كه به دنيا نيامد و در رحم مادر به شهادت رسيد، حضرت محسن (عليه السلام) بود. * * * * * * * آقاي محسني مشهور است كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) خواستگاران زيادي داشتند؛ از جمله خليفه اول أبو بكر و خليفه دوم عمر. آيا اين قضيه در كتب أهل سنت آمده است؟ استاد حسيني قزويني بله. البته اين قضيه خيلي مفصل آمده است و شايد بيش از 30 ، 40 كتاب از كتابهاي معتبر أهل سنت، اين قضيه را نقل كردهاند. آقاي هيثمي در كتاب مجمع الزوائد و منبع الفوائد مفصلتر از ديگران نقل كرده است. ايشان روايتي نقل ميكند از أنس بن مالك، صحابي و غلام نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) كه ميگويد: أن عمر بن الخطاب رضي الله عنه أتي أبا بكر رحمة الله عليه، فقال: يا أبا بكر! ما يمنعك أن تزوج فاطمة بنت رسول الله صلي الله عليه و سلم؟ قال: لا يزوجني، قال: إذا لم يزوجك فمن يزوج؟ و إنك من أكرم الناس عليه و أقدمهم في الإسلام، قال: فانطلق أبو بكر رحمة الله عليه إلي بيت عائشة رضي الله عنها فقال: يا عائشة! إذا رأيت من رسول الله صلي الله عليه و سلم طيب نفس و إقبالا عليك، فاذكري له إني ذكرت فاطمة فلعل الله عز وجل أن ييسرها لي، قال: فجاء رسول الله صلي الله عليه و سلم فرأت منه طيب نفس و اقبالا فقالت: يا رسول الله! إن أبا بكر ذكر فاطمة و أمرني أن أذكرها، قال: حتي ينزل القضاء، قال: فرجع إليها أبو بكر، فقالت: يا أبتاه! وددت أني لم أذكر له الذي ذكرت، فلقي أبو بكر عمر، فذكر أبو بكر لعمر ما أخبرته عائشة، فانطلق عمر إلي حفصة، فقال: يا حفصة! إذا رأيت من رسول الله صلي الله عليه و سلم إقبالا يعني عليك، فاذكريني له و اذكري فاطمة لعل الله أن ييسرها لي، قال: فلقي رسول الله صلي الله عليه و سلم حفصة، فرأت طيب نفس و رأت منه إقبالا، فذكرت له فاطمة رضي الله عنها، فقال: حتي ينزل القضاء، فلقي عمر حفصة، فقالت له: يا أبتاه! وددت أني لم أكن ذكرت له شيئا، فانطلق عمر رضي الله عنه إلي علي بن أبي طالب رضي الله عنه فقال: ما يمنعك من فاطمة؟ فقال: أخشي أن لا يزوجني، قال: فإن لم يزوجك فمن يزوج؟ و أنت أقرب خلق الله إليه، فانطلق علي إلي رسول الله صلي الله عليه و سلم و لم يكن له مثل عائشة و لا مثل حفصة، قال: فلقي رسول الله صلي الله عليه و سلم فقال: إني أريد ان أتزوج فاطمة، قال: فافعل، قال: ما عندي الا درعي الحطمية، قال: فاجمع ما قدرت عليه و ائتني به، قال: فأتي باثنتي عشرة أوقية أربعمائة و ثمانين، فأتي بها رسول الله صلي الله عليه و سلم، فزوجه فاطمة رضي الله عنها ... . عمر بن خطاب نزد أبو بكر آمد و گفت: چرا فاطمه، دختر پيامبر (صلي الله عليه و سلم) را خواستگاري نميكني؟ أبو بكر گفت: اگر به خواستگاري فاطمه بروم، پيامبر (صلي الله عليه و سلم) او را به من نميدهد. عمر بن خطاب گفت: اگر پيامبر (صلي الله عليه و سلم) دخترش را به تو ندهد، پس به چه كسي ميخواهد بدهد؟ تو از بزرگوارترين مردم هستي و از قديميترين مسلمانان هستي. أبو بكر به سراغ دخترش عايشه رفت و به او گفت: وقتي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) سر حال است و حال خوبي دارد، از ايشان بخواه كه دخترش را به عقد من در بياورد. عايشه هم زماني كه پيامبر (صلي الله عليه و سلم) حال خوبي داشت، نزد ايشان آمد و قضيه را مطرح كرد و گفت كه پدرم أبو بكر، ميخواهد از فاطمه، خواستگاري كنم. پيامبر (صلي الله عليه و سلم) فرمود: منتظرم ببينم تقدير چگونه رقم خواهد خورد. عايشه نزد پدرش برگشت و گفت: اي كاش! من اين مطلب را به پيامبر (صلي الله عليه و سلم) نميگفتم. أبو بكر نزد عمر رفت و ماجرا را به او گفت و عمر هم نزد حفصه رفت و از او خواست كه وقتي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) سر حال است و حال خوبي دارد، نزد او برود و از دخترش براي او خواستگاري كند. حفصه نزد پيامبر (صلي الله عليه و سلم) رفت و حضرت فرمود: منتظرم ببينم تقدير چگونه رقم خواهد خورد. حفصه آمد نزد پدرش عمر و گفت: اي كاش! من اين مطلب را به پيامبر (صلي الله عليه و سلم) نميگفتم. عمر نزد علي بن أبي طالب رفت و گفت: چرا به خواستگاري فاطمه نميروي؟ علي بن أبي طالب فرمود: ميترسم كه پيامبر (صلي الله عليه و سلم) دخترش را به عقد من درنياورد. عمر گفت: اگر پيامبر (صلي الله عليه و سلم) دخترش به عقد تو در نياورد، به عقد چه كسي ميخواهد درآورد؟ در حاليكه تو نزديكترين مردم به پيامبر (صلي الله عليه و سلم) هستي. علي هم نزد پيامبر (صلي الله عليه و سلم) آمد، در حاليكه مثل عايشه و حفصه را نداشت تا بخواهد آنها را واسطه قرار بدهد و گفت: من قصد خواستگاري از فاطمه را دارم و پيامبر (صلي الله عليه و سلم) فرمود: انجام بده، علي گفت: غير از زره حطميه، چيز ديگري ندارم ... . مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهيثمي، ج9، ص206 * * * * * * * آقاي محسني آيا خليفه اول و خليفه دوم هم مستقيماً به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) گفتند يا خير؟ برخورد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) با آنها چگونه بود؟ استاد حسيني قزويني ظاهر قضيه اين است كه وقتي از منابع مختلف أهل سنت استفاده ميكنيم، ميبينيم تعبير إبن حبان در صحيحش اين است: خطب أبو بكر و عمر فاطمة، فقال رسول الله صلي الله عليه و سلم: إنها صغيرة، فخطبها علي، فزوجها منه. أبو بكر و عمر به خواستگاري فاطمه رفتند و رسول الله (صلي الله عليه و سلم) فرمود: دختر من كوچك است و وقت شوهر دادنش نيست. وقتي علي به خواستگاري فاطمه رفت، پيامبر (صلي الله عليه و سلم) او را به عقد علي در آورد. صحيح إبن حبان، ج15، ص399 ـ السنن الكبري للنسائي، ج5، ص143 ـ خصائص أمير المؤمنين للنسائي، ص114 ـ فضائل الصحابة لأحمد بن حنبل، ج2، ص614 جالب اين است كه وقتي حاكم نيشابوري اين روايت را نقل ميكند، ميگويد: هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين و لم يخرجاه. اين حديث، شرايط صحيح بخاري و صحيح مسلم را دارد، ولي آن دو، اين روايت را نياوردند.
المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج2، ص167 نكتهاي در اينجا هست و آن اينكه وقتي أبو بكر و عمر به خواستگاري حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) رفتند، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به آنها فرمود: «دختر من كوچك است»، ولي وقتي حضرت علي (عليه السلام) به خواستگاري حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) رفت، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نفرمودند: «دختر من كوچك است». اين يك نوع برخورد بود كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «دختر من كوچك است». برخورد ديگري هم كه عرض شد، هيثمي نقل كرده و در الطبقات الكبري محمد بن سعد هم آمده است، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بعد از خواستگاري فرمود: «حتي ينزل القضاء : منتظر تقدير إلهي هستم». الطبقات الكبري لمحمد بن سعد، ج8، ص11 در بعضي از كتب معتبر أهل سنت، مانند أسد الغابة في معرفة الصحابة إبن أثير جزري آمده است: خطب أبو بكر و عمر يعني فاطمة إلي رسول الله صلي الله عليه و سلم، فأبي رسول الله صلي الله عليه و سلم عليهما. أبو بكر و عمر نزد پيامبر (صلي الله عليه و سلم) رفتند براي خواستگاري فاطمه، ولي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) خودداري كرد از اينكه بخواهد به أبو بكر و عمر، دختر بدهد. أسد الغابة في معرفة الصحابة لإبن الأثير الجزري، ج5، ص520 آقاي إبن حجر هيثمي، تعبيري تندتر را نقل ميكند و ميگويد: و أخرج أبو داود سجستاني: إن أبا بكر خطبها فأعرض عنه رسول الله (ص) ثم عمر، فأعرض عنه. فأتيا عليا فنبهاه إلى خطابتها، فجاء فخطبها فقال (ص): ما معك؟ فقال: فرسي و بدني، قال: أما فرسك فلا بد لك منه و أما بدنك فبعها و ائتني بها فباعها بأربعمائة و ثمانين ... . أبو بكر به خواستگاري فاطمه رفت و پيامبر (صلي الله عليه و سلم) از او روي برگرداند. سپس عمر به خواستگاري فاطمه رفت و پيامبر (صلي الله عليه و سلم) از او هم روي برگرداند. أبو بكر و عمر، نزد علي آمدند و به او گفتند كه به خواستگاري فاطمه برود. علي هم به خواستگاري فاطمه رفت و پيامبر (صلي الله عليه و سلم) فاطمه را به عقد علي درآورد ... . الصواعق المحرقة لإبن حجر هيثمي، چاپ جديد، ج2، ص 471، دار النشر، موسسه رسالة بيروت، سال 1417 هجري قمري و 1997 ميلادي، با تحقيق عبد الرحمن عبد الله و كامل محمد خراط. بينندگان عزيز دقت كنند كه من يك منبع از منابع شيعه را نقل نكردم و همه را از منابع أهل سنت نقل كردم. * * * * * * * آقاي محسني وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دست ردّ به سينه أبو بكر و عمر زدند، آنها آمدند شايعاتي را مطرح كردند. در مورد اين شايعات، توضيح بفرماييد. استاد حسيني قزويني أبو بكر به خواستگاري حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) رفت و نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) دست ردّ بر سينه او زد و عمر هم رفت و نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) دست ردّ بر سينه او هم زد. در بعضي از روايات هم آمده است كه نفرات ديگري هم از قريش به خواستگاري حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) رفتند، ولي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) دست ردّ بر سينه آنها زد. اين قضيه باعث شد كه در ميان جامعه شايعه كنند: پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرق گذاشت و پسر عموي خودش را بر ديگران مقدم داشت و ما هم در تمام جنگها، جهاد ميكرديم و صحابه بوديم، ولي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، حضرت علي (عليه السلام) را بر ما ترجيح داد. در حقيقت، عليه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) مقداري سر و صدا ايجاد كردند. آقاي يعقوبي در تاريخ خود ميگويد: و قد كان جماعة من المهاجرين خطبوها إلى رسول الله، فلما زوجها عليا قالوا في ذلك، فقال رسول الله: ما أنا زوجته و لكن الله زوجه. گروهي از مهاجرين، فاطمه را از پيامبر (صلي الله عليه و سلم) خواستگاري كردند و وقتي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) فاطمه را به عقد علي در آورد، شروع كردند به شايعهپراكني در جامعه و پيامبر (صلي الله عليه و سلم) بر منبر رفت و فرمود: من نبودم كه فاطمه را به عقد علي درآوردم، بلكه اين خدا بود كه فاطمه را به عقد علي در آورد. تاريخ اليعقوبي، ج2، ص42 البته در برخي از منابع أهل سنت، مانند مجمع الزوائد و منبع الفوائد هيثمي هم اين تعابير آمده است. * * * * * * * آقاي محسني آيا اين مطلبي كه فرموديد، در كتب أهل سنت هم آمده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرموده باشد: «أمر ازدواج حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) با حضرت علي (عليه السلام)، به دست خداوند است، نه به دست من»؟ استاد حسيني قزويني اين مطلب در كتاب تاريخ اليعقوبي آمده است. تاريخ اليعقوبي، ج2، ص42 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص126 گر چه در شيعه يا سني بودن يعقوبي اختلاف است و شيعيان ميگويند كه او سني است و أهل سنت ميگويند او شيعه است. ولي شيعه و أهل سنت، نظرات او را به عنوان يك مورّخ قبول دارند؛ چون غالب مطالب را به صورت مُسند آورده است. ولي در ميان منابع أهل سنت، جناب آقاي هيثمي در مجمع الزوائد و منبع الفوائد، جلد 9، صفحه 204 صراحت دارد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: إن الله أمرني أن أزوج فاطمه من علي. خداوند به من أمر كرد و دستور داد تا فاطمه را به عقد علي دربياورم. همچنين در كتاب كنز العمال متقي هندي، جلد 11، صفحه 606، حديث 33929 آمده است كه أنس بن مالك ميگويد: من نزد پيامبر (صلي الله عليه و سلم) بودم كه وحي آمد و بعد از رفتن جبرئيل، پيامبر (صلي الله عليه و سلم) فرمود: يا أنس! أتدري ما جاءني به جبريل من عند صاحب العرش؟ قال: إن الله أمرني أن أزوج فاطمة من علي اي أنس! آيا ميداني جبرئيل چه پيامي را از طرف خداوند براي من آورده بود؟ حضرت فرمود: خداوند به من دستور داد تا فاطمه را به عقد علي در بياورم. جناب طبراني در المعجم الكبير، جلد 22، صفحه 407، حديث 1020 از عبد الله بن مسعود نقل ميكند: أن الله أمرني أن أزوج فاطمة من علي، ففعلت. خدا به من أمر كرد تا فاطمه را به عقد علي در بياورم و من هم اينچنين كردم. آقاي إبن شاهين در كتاب فضائل فاطمة، صفحه 50، حديث 37 ميگويد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به حضرت علي (عليه السلام) فرمود: أمرت بتزويجك من السماء. به من از آسمان دستور آمد كه فاطمه را به عقد تو در بياورم. تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص125 لذا، اين مسئله واضح و روشن است كه ازدواج حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) با حضرت علي (عليه السلام)، يك أمر آسماني و إلهي بوده است. * * * * * * * آقاي محسني علت و انگيزه اينكه خليفه اول و خليفه دوم از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) خواستگاري كردند، چه بود؟ و چرا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) با خواستگاري اين دو مخالفت كردند و با خواستگاري حضرت علي (عليه السلام) موافقت كردند؟ استاد حسينيي قزويني بينندگان عزيز توجه داشته باشند كه در ميان عرب، تفاوت سني ميان زوجين، مرسوم بود و خليفه دوم با اينكه نزديك 57 سال داشت، به خواستگاري أم كلثوم (سلام الله عليها)، دختر حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) آمد و در آن زمان، خيلي مهم نبود و خود نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) هم با عايشه كه به نظر أهل سنت، 6 يا 8 سال داشت و به نظر ما، 17 يا 18 سال داشت، ازدواج كرد و نبايد ما به اين شكل، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) را معرفي كنيم كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) با دختري 6 يا 8 ساله ازدواج كرده است. علت دست ردّ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بر سينه أبو بكر و عمر در خواستگاري حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) البته بعضيها به اين شكل مطرح ميكنند و چون من منبعي براي اين نظريه پيدا نكردم، خيلي پايبند به اين نيستم كه بعضيها دنبال اين هستند تا بگويند علت اينكه حناب أبو بكر و عمر، دخترشان را به عقد نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) درآوردند، اين بود كه از آنچه كه در خانه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميگذرد، آگاه باشند و اينكه به خواستگاري حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) آمدند، از كتاب تورات و انجيل شنيده بودند كه وصي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، داماد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است و آمده بودند تا از اين طريق، به آن هدف برسند. البته اين مسئله در كتب شيعه هم آمده است. البته نميگويم كه دروغ است، ولي چون مبناي كار ما بر محور كتب أهل سنت است و مطالبي كه براي من خيلي محكم و مستند نيست و دليل قاطعي براي آن نيافتم، از نقل محكم و قاطعانه اين نظريه معذورم. علت اول: دستور خداوند ولي مشخص است يكي از عللي كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) دست ردّ بر سينه آنها زد، اين است كه خداوند به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) دستور داده تا حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) به عقد حضرت علي (عليه السلام) دربياورد و نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) هم: وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى / إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى سوره نجم/آيه4ـ3 إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ من بر مبناي آنچه كه بر من وحي ميشود، عمل ميكنم. سوره أحقاف/آيه9 ـ سوره انعام/آيه50 ـ سوره يونس/آيه15 علت دوم: حضرت علي (عليه السلام)، كفو حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) علت ديگري كه هم أهل سنت آوردهاند و هم شيعه، اين است: لو لم يخلق علي ما كان لفاطمة كفو. اگر علي آفريده نميشد، فاطمه، همتا و همكفوي نداشت تا بتواند با او ازدواج كند. كنوز الحقائق للمناوي، ص124 ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج40، ص77 ـ الكافي للشيخ الكليني، ج1، ص461 ـ عيون أخبار الرضا للشيخ الصدوق، ج2، ص203 ـ تهذيب الأحكام للشيخ الطوسي، ج7، ص470 حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) كه از مصاديق بارز آيه تطهير است: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا سوره أحزاب/آيه33 و سوره مستقلي به نام سوره انسان در حق او نازل شده و در ماجراي مباهله: فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ سوره آل عمران/آيه61 پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) او را به عنوان عزيزترين فرد از زنان، با خود به مباهله برد. به تعبير إبن تيميه حرّاني: با اينكه عايشه، أم سلمه، حفصه و غيره از زنان پيامبر (صلي الله عليه و سلم) بودند، ولي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) از ميان اينها، فاطمه را براي مباهله برد. با اينكه بنا بر نقلي، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) 4 دختر و 4 پسر داشتند، فقط در حق حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) فرمود: فداها أبوها. پدرش فداي او باد. الأمالي للشيخ الصدوق، ص305 ـ مناقب آل أبي طالب لإبن شهر آشوب، ج3، ص121 ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج43، ص20 ـ مستدرك سفينة البحار للشيخ علي النمازي الشاهرودي، ج3، ص353 و در حق حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) فرمود: فاطمة بضعة مني، فمن أغضبها أغضبني. صحيح البخاري، ج4، ص210 فاطمة بضعة منى يؤذيني ما آذاها. صحيح مسلم، ج7، ص141 حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در اين مرتبه از مقام، قطعاً جز علي بن أبي طالب (عليه السلام)، كسي لياقت همسري او را ندارد. علت سوم: تكثير نسل پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از طريق حضرت علي (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در روايات متعددي در منابع نقل شده است كه خداوند اراده كرده تا ذريه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) را از نسل حضرت علي (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در ميان جامعه بشري ماندگار كند. جناب هيثمي در مجمع الزوائد و منبع الفوائد با سند صحيح نقل ميكند: إن الله عز وجل جعل ذرية كل نبي في صلبه و إن الله تعالى جعل ذريتي في صلب علي بن أبي طالب رضي الله عنه. خداوند، ذريه تمام پيامبران را از نسل خودشان قرار داده است، ولي خداوند ذريه مرا در صلب علي بن أبي طالب قرار داده است. مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهيثمي، ج9، ص172 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج3، ص44 ـ الجامع الصغير للسيوطي، ج1، ص262 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج11، ص600 ـ فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي، ج2، ص282 ـ الصواعق المحرقة لإبن حجر الهيثمي، ص192 مفصلتر از همه اينها، جناب خطيب بغدادي در تاريخ بغداد، جلد 1، صفحه 333 آورده است كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: خداوند ذريه مرا در صلب علي بن أبي طالب قرار داده است. لذا، ميبينيد كه وقتي فخر رازي به سوره كوثر ميرسد، ميگويد: يكي از مصاديق كوثر، خير كثير است. بني أميه و بني عباس، تمام تلاششان را كردند تا أهل بيت را قطعه قطعه كنند و زنان فرزندان آنها را به اسارت بگيرند و ذريه پيامبر (صلي الله عليه و سلم) را در هر گوشهاي كه پيدا كردند، در لاي ديوارها گذاشتند و شكنجه كردند و در زندانها به شهادت رساندند، ولي با اين حال ميبينيم كه نسل پيامبر (صلي الله عليه و سلم) فراوان است. از جمله اشاره ميكند به امام باقر (عليه السلام)، امام صادق (عليه السلام) و امام عسكري (عليه السلام) و بعد از آنها، سادات در ميان مردم منتشر شدند. ولي از طرف ديگر، با اينكه بني أميه در رفاه بودند و كسي با آنها مبارزه نكرد، نسلشان آنچنان از بين رفته است كه يك نفر از آنها را در جامعه نميبينيم. اين تعبير جناب فخر رازي (متوفاي 606 هجري) است. * * * * * * * آقاي محسني شما به وصايت اشاره كرديد كه شايد يكي از عللي كه أبو بكر و عمر را وادار به خواستگاري از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) كرد، دامادي و وصايت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بود. در قضيه ازدواج حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و حضرت علي (عليه السلام)، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) اشارهاي هم به وصايت كردند. در اين مورد توضيح بفرماييد. استاد حسيني قزويني در اين رابطه، در كتب معتبر أهل سنت آمده و در بحث وصايت، اين را نقل كرديم و إن شاء ا... در آينده هم مطرح خواهيم كرد كه أمير المؤمنين (عليه السلام)، وصي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بودند. يكي از روايات وصايت، در رابطه با همين قضيه ازدواج حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و حضرت علي (عليه السلام) است. أبو ايوب انصاري نقل ميكند: أن رسول الله صلى الله عليه و سلم قال لفاطمة رضي الله عنها: أما علمت أن الله عز وجل إطلع إلى أهل الأرض، فاختار منهم أباك، فبعثه نبيا، ثم أطلع الثانية، فاختار بعلك، فأوحى الله إلي فأنكحته و اتخذته وصيا. رسول الله (صلي الله عليه و سلم) به فاطمه فرمودند: آيا نميداني كه خداوند بر تمام أهل زمين نظر افكند و بهترين فرد را براي نبوت انتخاب كرد كه آن هم پدرت بود و دوباره بر تمام أهل زمين نظر افكند و همسرت را انتخاب كرد و به من وحي كرد و من تو را به نكاح او درآوردم و او را وصي خودم قرار دادم. المعجم الكبير للطبراني، ج4، ص171 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج11، ص604 ـ مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهيثمي، ج8، ص253 ـ ينابيع المودة لذوي القربى للقندوزي، ج3، ص389 در روايت ديگري، بنا بر نقل علي بن علي مكي هلالي از پدرش نقل ميكند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمودند: أنا خاتم النبيين و أكرم النبيين على الله و أحب المخلوقين إلى الله عز وجل و أنا أبوك و وصيي خير الأوصياء و أحبهم إلى الله و هو بعلك. من پايان بخش پيامبران و گراميترين أنبياء هستم و محبوبترين انسانها نزد خداوند هستم و من پدرت هستم و وصي من، بهترين أوصياء است و محبوبترين أوصياء نزد خداوند است و او شوهر توست. المعجم الأوسط للطبراني، ج6، ص327 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج3، ص57 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص130 ـ ينابيع المودة لذوي القربى للقندوزي، ج2، ص209 ـ كشف الغمة لإبن أبي الفتح الإربلي، ج3، ص268 آقاي إبن اثير در أسد الغابة في معرفة الصحابة، جلد 4، صفحه 42 نقل ميكند، ولي متأسفانه ذيل روايت را حذف كرده است. همانطور حضرتعالي اشاره فرموديد، رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) حتي در بحث ازدواج أمير المؤمنين (عليه السلام) با حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، دستور خدا را إجراء كرده است. با اينكه خليفه اول و خليفه دوم شنيده بودند وصي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، داماد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم هست و شايد هم به خاطر همين به خواستگاري حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) رفتند، ولي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) اين را قبول نكردند و در اين روايات، كاملا مشخص است كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله)، ازدواج حضرت علي (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را طبق وحي ميداند و اينكه حضرت علي (عليه السلام) را به وصايت انتخاب كرده است هم طبق وحي بوده است. * * * * * * * آقاي محسني مشهور است كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) در شب زفاف، آيه تطهير را قرائت كردند. آيا اين مطلب در كتب أهل سنت هم آمده است؟ استاد حسيني قزويني بله، جناب هيثمي در مجمع الزوائد و منبع الفوائد، جلد 9، صفحه 206 اين قضيه خواستگاري حضرت علي (عليه السلام) از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و مراسم عروسي و غيره را نقل ميكند و ميگويد: پيامبر (صلي الله عليه و سلم) به علي ميفرمايد: يا علي! لا تحدثن إلي أهلك شيئا حتى آتيك، فأتاهم رسول الله صلى الله عليه و سلم فإذا فاطمة متقنعة و على قاعد و أم أيمن في البيت، فقال: يا أم أيمن! إئتيني بقدح من ماء، فأتته بقعب فيه ماء، فشرب منه، ثم مج فيه، ثم ناوله فاطمة، فشربت و أخذ منه، فضرب جبينها و بين كتفيها و صدرها ثم دفعه إلى علي، فقال: يا علي! إشرب، ثم أخذ منه، فضرب به جبينه و بين كتفيه، ثم قال: أهل بيتي فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا. شما با هم همسخن نشويد تا من بيايم. پيامبر (صلي الله عليه و سلم) آمد و به أم أيمن دستور داد آبي بياورد و مقداري از اين آب را خودش نوشيد و مقداري هم به علي و فاطمه نوشانيد و ... فرمود: خدايا! اين دو، أهل بين من هستند، پس هر گونه پليدي را از آنها دور كن و آنها را طاهر و معصوم قرار بده. در اين مورد، روايات متعددي داريم، ولي اين اولين باري است حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) به خانه حضرت علي (عليه السلام) آمده و نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) هم آيه تطهير را ميخواند. در روايتي آمده است: بعد از نزول آيه 33 سوره احزاب، رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) به مدت 6 ماه، وقتي ميخواست به نماز برود، بر درب خانه حضرت علي (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) ميآمدند و اين آيه شريفه را ميخواندند: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا تفسير إبن كثير، ج3، ص492 ـ المصنف لإبن أبي شيبة، ج7، ص527 ـ مسند أحمد، ج3، ص259 ـ سنن الترمذي، ج5، ص31، ح3259 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج13، ص646 آقاي حاكم نيشابوري در المستدرك علي الصحيحين، جلد 3، صفحه 158 ميگويد: هذا حديث الصحيح على شرط مسلم و لم يخرجاه. اين حديث، شرايط صحيح مسلم را دارد، ولي او اين روايت را نياورده است. خيلي عجيب است! پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به مدت 6 ماه، اين عمل را انجام داد! يعني در ميان مهاجرين و انصار و صحابه كه شاهد بودند، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) اين كار را انجام دادند. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) 8 ، 9 خانه براي همسرانش داشت و يك روايت، ولو ضعيف هم نميتوانند بياورند كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) بر درب خانه عايشه، حفصه، أم سلمه، أم حبيبه و ساير زنانش آمده باشد و اين آيه شريفه را خوانده باشد. * * * * * * * آقاي محسني جهيزيه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) چه بود؟ استاد حسيني قزويني اين مطبي را از بزرگان شيعه، مرحوم شيخ طوسي (ره) در الأمالي مفصل آورده است و من نديدم كسي به اين شكل آورده باشد و ميفرمايد: فكان مما اشتروه قميص بسبعة دراهم و خمار بأربعة دراهم و قطيفة سوداء خيبرية و سرير مزمل بشريط و فراشان من جنس مصر، حشو أحدهما ليف و حشو الآخر من جز الغنم و أربع مرافق من أدم الطائف حشوها إذخر و ستر من صوف و حصير هجري و رحا اليد و مخضب من نحاس و سقي من أدم و قعب للبن و شئ للماء و مطهرة مزفتة و جرة خضراء و كيزان خزف. الأمالي للشيخ الطوسي، ص40 حضرت علي (عليه السلام) زره خود را فروخت و پولش را به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) داد و حضرت هم به تعدادي از صحابه داد تا براي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) جهيزيه بخرند. من تقاضا دارم از دختر خانمهايي كه امروز برنامههاي ما را ميبينند و آندسته از آقاياني كه دختر دارند و ميخواهند براي او جهيزيه بخرند، خوب دقت كنند و خود و داماد خود را به زحمت نياندازند و زير بار قرض و وام براي خريد جهيزيه نروند كه سالها، تلخي پرداخت آن را به دنبال دارد. ببينيد كه وقتي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) به خانه بخت ميخواهد برود، چه با خود ميبرد و ايشان را الگوي خود قرار دهيد. جهيزيه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) اين بود: پيراهن عروسي چارقد و روسري قطيفه مشكلي، بافت خيبر تخت خواب بافته شده از برگ خرما 2 عدد تشك با روكشي كتان كه داخلش ليف خرما و در داخل ديگري، پشم گوسفند 4 عدد بالش كه از چرم طائف بود و در داخلش، گياه خوشبوي بوريا يك تخته بورياي بافت بحرين آسياب دستي لگن مسي مَشك چرمي كاسه و ظروف چوبي مشك براي حمل آب چند كوزه و ظروف گلي * * * * * * * آقاي محسني مهريه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) چقدر بود؟ استاد حسيني قزويني در اين مورد، مقداري اختلاف است. ولي آنچه كه براي من ثابت است، 400 درهم بود. همچنين دوران نامزدي أمير المؤمنين (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را 1 ماه، 3 ماه و 5 ماه هم ذكر كردهاند. بعد از گذشت اين ايام، بعضي از زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به حضرت علي (عليه السلام) گفتند: آيا نميخواهي همسر خود را به خانه ببري؟ حضرت علي (عليه السلام) فرمود: من خجالت ميكشم اين موضوع را با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مطرح كنم. خب، أمير المؤمنين (عليه السلام) هم كسي را ندارد تا او را واسطه كند؛ نه پدري، نه مادري، نه خواهري. ظاهر قضيه اين است كه أم أيمن نزد رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) آمد و گفت: يا رسول الله! لو أن خديجة باقية لقرت عينها بزفاف فاطمة و إن عليا يريد أهله، فقر عين فاطمة ببعلها و اجمع شملهما و قر عيوننا بذلك! فقال: فما بال علي لا يطلب مني زوجته، فقد كنا نتوقع منه ذلك. قال علي (عليه السلام) فقلت: الحياء يمنعني يا رسول الله، فالتفت إلى النساء فقال: من هاهنا؟ فقالت أم سلمة: أنا أم سلمة و هذه زينب و هذه فلانة و فلانة. فقال رسول الله (صلى الله عليه و آله): هيئوا لابنتي و إبن عمي في حجري بيتا. فقالت أم سلمة: في أي حجرة يا رسول الله؟ قال: في حجرتك ... . يا رسول الله! اگر خديجه زنده بود، قطعاً امروز خوشحال بود و چشمش روشن بود كه شاهد زفاف فاطمه باشد. علي دوست دارد كه فاطمه را به خانه خودش ببرد ... . حضرت فرمود: خود علي بيايد بگويد همسرش را ميخواهد به خانهاش ببرد، او همسرش را از من طلب نكرده است. حضرت علي (عليه السلام) فرمود: حياء، مانع از اين شد يا رسول الله. حضرت هم به زنان دستور دادند تا مقدمات عروسي را فراهم كنند و يكي از حجرهها را براي مراسم دخترم و پسر عمويم آماده كنيد. أم سلمه گفت: كدام حجره را؟ حضرت فرمود: در حجره خودت. الأمالي للشيخ الطوسي، ص41 بعد هم حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را با عطري كه جبرئيل از بهشت آورده بود، معطر كردند و با برگزاري مراسم، او را به خانه بخت فرستادند. * * * * * * * آقاي محسني مراسم ازدواج حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) چگونه صورت گرفت؟ استاد حسيني قزويني مراسم ازدواج حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، جالب بود. در بعضي از منابع شيعه، مانند من لا يحضره الفقيه شيخ صدوق (ره) (متوفاي 381 هجري)، جلد 3، صفحه 401، حديث 4402 به نقل از جابر بن عبد الله انصاري نقل ميكند: فلما كانت ليلة الزفاف أتي النبي صلى الله عليه و آله و سلم ببغلته الشهباء و ثني عليها قطيفة و قال لفاطمة عليها السلام: إركبي و أمر سلمان ـ رحمه الله ـ أن يقودها و النبي صلى الله عليه و آله و سلم يسوقها، فبينا هو في بعض الطريق إذ سمع النبي صلى الله عليه و آله و سلم وجبة، فإذا هو بجبرئيل عليه السلام في سبعين ألفا و ميكائيل في سبعين ألفا، فقال النبي صلى الله عليه و آله و سلم: ما أهبطكم إلى الأرض؟ قالوا: جئنا نزف فاطمة عليها السلام إلى زوجها و كبر جبرئيل عليه السلام و كبر ميكائيل عليه السلام و كبرت الملائكة و كبر محمد صلى الله عليه و آله، فوضع التكبير على العرائس من تلك الليلة. وقتي شب ازدواج حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) فرا رسيد، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) يك اسب خاكستري رنگ را آماده كردند و پوششي از مخمل بر آن نهادند و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را بر آن نشاندند و به سلمان فارسي أمر فرمود تا افسار اسب را به دست بگيرد و خود نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) هم پشت سر آنها راه افتاد. در وسط راه، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) سر و صدا و هلهلهاي شنيد كه از جبرئيل بود كه با هفتاد هزار فرشته و ميكائيل با هفتاد هزار فرشته آمده بودند. نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) از آنها سؤال كرد: چه شد كه به زمين آمديد؟ گفتند: آمدهايم در اين مراسم عروسي كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) به خانه بخت ميرود، ايشان را همراهي كنيم. جبرئيل و ميكائيل و فرشتگان هم تكبير گفتند و نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) هم تكبير گفت. از اين شب بود كه تكبير گفتن در مراسم عروسي مسلمانان رسم شد. مستدرك الوسائل للميرزا النوري، ج14، ص196 ـ الأمالي للشيخ الطوسي، ص258 ـ مكارم الأخلاق للشيخ الطبرسي، ص208 ـ جامع أحاديث الشيعة للسيد البروجردي، ج20، ص167 * * * * * * * سؤالات بينندگان سؤال: 1. با وجود اينكه خليفه اول معروف به صديق است و صحابه هم از ديدگاه أهل سنت، عادل هستند، چرا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به اين دو خليفه، جواب ردّ دادند؟ أبو بكر كه يار غار بود و جبرئيل و خدا، حرف أبو بكر را تائيد ميكردند و حرف پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را ردّ ميكردند، پس چرا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دختر خودش را به اينها نداد؟ 2. ديدگاه أهل سنت و وهابيت در اين زمينه چيست؟ جواب: ما جواب داديم و خود إبن تيميه هم اين قضيه را آورده است كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در برابر خواستگاري عمر بن خطاب و أبو بكر، جواب ردّ دادند و از منابع أهل سنت هم خوانديم كه خود پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: خداوند به من أمر كرده است تا فاطمه را به عقد علي در بياورم. * * * * * * * سؤال: اگر حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) به دنيا نميآمد، آيا كسي همكفو أمير المؤمنين (عليه السلام) بود تا با او ازدواج كند؟ جواب: در اين مورد، از طرف حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) اين قضيه مطرح ميشود. چون حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) مطهره است و آيه تطهير در شأنش نازل شده است. حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) يك ويژگياي دارد كه مرد بايد صلاحيت اين را داشته باشد تا بتواند با آن حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) زندگي كند. خود آقايان أهل سنت هم نسبت به حضرت آسيه (سلام الله عليها)، همسر فرعون نقل ميكنند: چون فرعون، همكفو آسيه نبود و هر وقت فرعون ميخواست با او همبستر شود، خداوند، فردي از أجنّه را به شكل آسيه درميآورد و فرعون با او همبستر ميشد. چون بنا بر اين بود كه خداوند، حضرت آسيه (سلام الله عليها) را در بهشت، همسر حضرت موسي (عليه السلام) نمايد. از طرفي هم ميبينيم كه همسران حضرت نوح (عليه السلام) و حضرت هود (عليه السلام)، أهل جهنم بودند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم با حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) ازدواج كرد كه در مراحل بالايي از كمالات قرار داشت و جزء چهار زن برتر عالم بود. از طرفي هم زنان ديگري از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بودند كه بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مرتدّ شدند. * * * * * * * سؤال: شرايط ازدواج يك مرد مسلمانان شيعه با زني كه همكفو او باشد، چيست؟ جواب: اگر شما بيننده برنامه ما باشيد، هر هفته، برنامهاي با عنوان خانهاي بر بام آسمان، با حضور اساتيدي از حوزه علميه جامعة الزهراء برگزار ميشود و اين مسائل را در آنجا مطرح ميكنند. ولي آنچه كه در روايات وجود دارد، اين است كه 2 ويژگي بايد به عنوان مسئله اصلي در نظر گرفته شود؛ ديانت و اخلاق. اين دو، شاخصه اصلي و زيربناي زندگي است. اگر زني يا مردي، بد اخلاق باشد، به درد زندگي نميخورد. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم فرمود: اگر جواني به خواستگاري دخترتان آمد و از دين و اخلاق او راضي بوديد، دخترتان را به او بدهيد. البته زيبايي و قيافه، در مراحل بعدي قرار ميگيرد و فردي كه يك مرحلهاي از زيبايي يا تحصيلات عاليه دارد، بهتر است با همكفو خود زندگي كند و زندگيشان با طراوتتر خواهد بود و محيط زندگي خوبي خواهند داشت. من معتقدم اگر از نظر سطح معلومات هم همخواني نداشته باشند، اين زوجين در خيلي از مسائل، تفاهم نخواهند داشت. * * * * * * * سؤال: در روز جمعه، آقاي ...؟ از برادران أهل سنت، در خطبه نماز جمعه شهر ...؟ ، خيلي گرد و خاك كرده و در مورد 14 معصوم گفته است كه اينها معصوم نيستند و تمام شيعيان را مشرك دانسته است؛ چون به عايشه توهين كردهاند. خواهش ميكنم لطفا مطالبي كه اينها در كتابهاي خودشان عليه عايشه و در فضائل 14 معصوم نقل كردهاند را بيان بفرماييد. جواب: بله، خود آقاي مجيب الرحمن، 2 هفته قبل، نسبت به شيعه لعن كرد و در حدّي نيست كه انسان بخواهد براي حرفهايش ارزشي قائل بشود. اين هجمهها عليه شيعه مطرح است و هر كسي از راه ميرسد، يك اعتراضي و يك نيشي به شيعه ميزند. هر دم از اين باغ، بري ميرسد تازهتر از تازهتري ميرسد اينها مشخص است. در رابطه با عصمت ائمه (عليهم السلام) چندين جلسه از كتب شيعه و أهل سنت مفصل صحبت كردهايم و عصمت ائمه (عليهم السلام) را ثابت كردهايم و ميتوانيد از طريق همين سايت ولايت تي وي (www.velayattv.com)، از بحثهاي ما استفاده كنيد. * * * * * * * سؤال: مدتي پيش در كتب يكي از نويسندگان غربي خواندم كه مسيحيان معتقد هستند حضرت عيسي (عليه السلام) به صليب كشيده شد و بدترين شكنجهها و مصيبتها را تحمل كرد تا بهشت را براي پيروانش به همراه داشته باشد و متأسفانه اين موضوع را به شيعيان هم نسبت داده بود كه شيعيان هم داراي چنين اعتقادي هستند. من در آنجا متوجه نشدم و فكر كردم نويسنده غربي، از مخالفين شيعه استناد كرده است، تا اينكه چند شب قبل، يكي از روحانيون شبكههاي ماهوارهاي سخنراني ميكرد كه امام حسين (عليه السلام) در هنگام نماز، در روز عاشورا، در جوار يكي از شهداء، دستش را روي زمين كشيد و آب بيرون آمد و در همين حال، حضرت سكينه (سلام الله عليها) دستانش را پر از آب كرد تا بنوشد، اما قبل از نوشيدن، نگاهي به سوي حضرت سيد الشهداء كرد و امام حسين (عليه السلام) به حضرت سكينه (سلام الله عليها) فرمود: ميتواني بنوشي، اما ديگر شفاعت شيعيان از سوي خداوند، قابل پذيرش نيست. بعد هم حضرت سكينه (سلام الله عليها) و سايرين، با اين آب وضو گرفتند و از نوشيدن آن، خودداري كردند. بعد از ساليان طولاني، متوجه شدم كه ذكر اين مطلب توسط آن نويسنده غربي، چندان هم بيدليل نبوده است. متأسفانه در حال حاضر در نقل سخنان سخنرانان و مداحان در شبكههاي ماهوارهاي، دچار يك افراط گرايي هستيم كه ضرر جبران ناپذيري را به مذهب بر حق شيعه وارد ميسازد. آيا توهين و افراطيگري و ذكر جملاتي مانند أم المنافقين و جملاتي كه ذكر آنها، إشاعه منكر و فحشاء است، جز ايجاد تنفر و دشمني، چيز ديگري دارد؟ جواب: اينكه اينها ميگويند شيعيان هم مانند مسيحيان معتقدند كه بهشت در اختيار ائمه (عليهم السلام) است و هر كس شيعه باشد، به بهشت ميرود، خير، اين خبرها نيست. ائمه (عليهم السلام) اين را نفي ميكنند. امام صادق (عليه السلام) فرمودند: ما معنا برائة من النار. ما برائت از آتش جهنم را براي كسي نياوردهايم. من كان لله مطيعا فهو لنا ولى و من كان لله عاصيا فهو لنا عدو، ما تنال ولايتنا إلا بالعمل و الورع. هر كس مطيع خداوند باشد، دوست ما است و هر كس گنهكار باشد، دشمن ما است. رسيدن به ولايت ما، فقط با عمل و ورع است. الكافي الشيخ الكليني، ج2، ص74 * * * * * * * پيامكهاي بينندگان سؤال: اينكه ميگويند: «در شب ازدواج حضرت علي (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، ستارهاي آمد و 34 مرتبه الله اكبر و 33 مرتبه الحمد لله و 33 مرتبه سبحان الله گفت»، آيا صحت دارد؟ جواب: خير، صحت ندارد. آنچه كه در منابع معتبر شيعه آمده است، اين است كه شأن بيان تسبيح حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) اين است كه وقتي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) آمد و ديد كه خيلي خسته هستند و خادم و خادمهاي ندارند و اين ذكر را به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) دادند و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) هم فرمود:«من هر وقت اين ذكر را ميخوانم، خستگيهايم از بين ميرود». * * * * * * * سؤال: آيا أمير المؤمنين (عليه السلام) در هنگام ازدواج، منزل شخصي داشتند؟ جواب: خير، منزل نداشتند و در كنار منزل نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، يكي از صحابه، كه شايد أبو ايوب انصاري باشد، منزلي داشتند و بعد از ازدواج أمير المؤمنين (عليه السلام) با حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، آن را در اختيار أمير المؤمنين (عليه السلام) قرار دادند و به ايشان بخشيدند و ظاهرا هم حدود 240 متر مساحت داشت و چسبيده به حجره خود پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بود، نه حجره زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله). وقتي وارد مسجد النبي ميشويد، در قسمت قبله و جنوب مسجد، حجره زنان پيامبر (صلي الله عليه و سلم) (حفصه، عايشه و أم سلمه و ديگران) بود كه درب آن به سمت شمال باز ميشد. ولي حجره خود پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) كه در آنجا مينشست و مسائل را براي مردم بيان ميكرد و مردم، در آنجا به ديدن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميآمدند، در قسمت شرقي مسجد بود كه الآن هم قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در همينجاست. در قسمت شمال همين منزل نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، منزل أمير المؤمنين (عليه السلام) و حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) بود و وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نماز صبح را ميخواندند، به حجره خودشان ميآمدند و ديگر به منزل زنانش نميرفتند. در بعضي از روايات هم آمده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بعد از صبحانه، به منزل دخترش حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) ميآمد. * * * * * * * سؤال: در زيارتنامه امام كاظم (عليه السلام)، اين بخش آمده است: عائذا بقبرك، لائذا بضريحك. آيا اين درست است؟ در ساير زيارات، اين بخش نيامده است. جواب: اينگونه تعابير در روايات آمده است و در متن زيارت جامعه كبيره هم ميخوانيم: لائذ عائذ بقبوركم. وقتي ما به آنجا پناه ميبريم، ـ نستجير بالله ـ اين پناه بردن، به عنوان اينكه ما خداوند را رها كنيم و به قبر و حرم اينها پناه ببريم، نيست. بلكه ما به آنها پناهنده ميشويم تا آنها پيوندمان را با خدا برقرار كنند و اين ارتباطمان با خدا را كه به خاطر گناه، قطع شده است، دوباره وصل كنند. لذا ما اينها را وسيله قرار ميدهيم از باب: وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ سوره مائده/آيه35 ما به قبور ائمه (عليهم السلام) پناه ميبريم و به آنها پناهنده ميشويم تا واسطه شوند بين ما و خدا و گناهانمان بخشيده شود. * * * * * * * سؤال: آيا درخواست از قبور ائمه (عليهم السلام)، با آيه 13 سوره فاطر تعارض ندارد؟ جواب: أصلاً و أبداً، نه تنها تعارض ندارد، بلكه از اين باب است: وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ سوره مائده/آيه35 در آيه 64 سوره نساء هم آمده است: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا كساني كه در حق خودشان ظلم كردهاند و نزد تو ميآيند، ... تمام علماء أهل سنت، (أحناف، شوافع، حنابله و مالكيها) در زيارتنامه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) نوشتهاند: هر كس كه به زيارت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) ميآيد، بگويد: يا رسول الله! إن الله قال في كتابه: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا» و إني جئتك اي رسول خدا! خداوند در كتاب اينگونه فرموده است: « ... » و من هم نزد قبر تو آمدهام و از تو ميخواهم شفاعت كني تا خداوند، گناهانم را ببخشد. و بزرگان أهل سنت، مانند سُبْكي، معتقدند كه اين آيه، شامل حيات و ممات پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميبشود. * * * * * * * سؤال: أهل سنت ميگويند كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) از آينده خبر نداشت و ميگويند أبو بكر، عمر، عثمان و عايشه افراد خوبي بودند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) با آنها وصلت كرد. ميتوانيم بگوييم كه طبق نظر خودشان، وصلت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) با آنها به خاطر اين بود كه در دوره پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) خطا نكردند و بعد از شهادت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، منحرف شدند. آيا اين درست است؟ جواب: نخير، اين قطعاً درست نيست. آنچه كه در كتب صحاح أهل سنت نقل كردهاند، حدأقل اين است كه اينها، فرار از جنگ داشتند كه يكي از گناهان كبيره است و خليفه دوم به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) اعتراض كرد و اينها به هنگام وداع نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، نسبت هذيان دادند و در رأس اينها هم جناب خليفه دوم بود و اينها كاملا محرز است كه تفاوتي در زمان حيات و ممات پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نداشتند. خود أهل سنت هم معتقد نيستند كه اينها معصوم هستند و ادعاي عصمت ندارند، ولي وقتي يك شيعهاي ميآيد و يك نقطه ضعفي از اينها نقل ميكند، اينها ميگويند كه اگر كسي به جناب عمر يا جناب أبو بكر و عايشه بگويد كه بالاي چشمشان ابروست، قتلش واجب است. اين، يك بام و دو هواست؛ چون از طرفي ميگويند اينها معصوم نيستند و خطا ميكنند و از طرف ديگر اگر كسي عيوب اينها را ذكر كند، قتلش را واجب ميدانند. البته ما بارها گفتهايم كه خواندن حقائق تاريخي را بر خودمان لازم و ضروري ميدانيم، ولي با حفظ ادبيات متناسب با أهل بيت (عليهم السلام)؛ نه با فحش، اهانت، جسارت و تندي نسبت به أهل سنت يا عقائد و باورهاي أهل سنت. * * * * * * * سؤال: چرا حضرت علي (عليه السلام) داراي شخصيتي است ـ نعوذ بالله ـ به او هم مقام خدايي دادهاند و هم او را ـ نعوذ بالله ـ كافر خواندهاند، ولي هيچكس` از أنبياء (عليهم السلام) هم اينگونه نيستند. آيا اين، دليل بر مظلوميت ايشان است؟ جواب: أمير المؤمنين (عليه السلام) با توجه به آنچه كه در دوران 23 سال رسالت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) از شجاعت و فداكاري نشان داد و به تعبير خليفه دوم: لولا سيف علي لما قام عمود الإسلام. اگر شمشير علي نبود، پرچم اسلام برافراشته نميشد. شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج12، ص82 و چون به دشمن پشت نميكرد، زرهاش پشت نداشت و بعد از رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) هم با آن شجاعت و قدرت، كاملا ساكت و آرام بود و جلوي چشمش همسرش را ميزنند، ولي براي رضاي خداوند، سكوت ميكند و او را كشان كشان به مسجد ميبرند، سكوت ميكند و طرح توطئه قتل او را ميكشند، سكوت ميكند. لذا مردم هم فهميدند كه در روزي كه أمير المؤمنين (عليه السلام) شمشير ميكشيد، براي رضاي خدا بود و اگر امروز هم سكوت ميكند، باز هم براي رضاي خداست. به قول جرج جرداق مسيحي: بشري كه داراي صفات اضداد باشد، جز علي سراغ ندارم. معمولا مردان شجاع، روحيه لطيف و رأفت ندارند. افرادي كه رئوف هستند، شجاع نيستند. مثلا حسان بن ثابت، آدم رئوفي است و يك بار هم شمشير به دستش نگرفته است. به تعبير جرج جرداق: من تاريخ را ورق ميزدم و در ميان صفوف لشكر، ديدم ابرمردي شمشير به دست گرفته و دشمنان و توامندان را همانند ملخ، روي هم ميريزد و ديدم صاحب شمشير، علي است. در ميان خرابهها ميگشتم، ديدم مردي در كنار يتيمي يا بيوهزني يا بيچارهاي نشسته و همانند او گريه ميكند و با او همدردي ميكند، از اين رأفت او در شگفت شدم و ديدم صاحب اين رأفت، علي است. در نخلستانها ميگشتم و ديدم مردي از خوف خدا، همانند مار گزيده، به خود ميپيچد و ناله عاشقانه دارد و گريههاي اشكش ميريزد و تعجب كردم و رفتم ديدم صاحب اين نالهها، علي است. به مسجد رفتم و ديدم مردي در برابر خداوند، همانند چوب خشكيده كه گويا علائقش از تمام دنيا و آخرت بريده شده است و رفتم جلو و ديدم علي است. أمير المؤمنين (عليه السلام) اينگونه بود و بعضيها از روي ناداني، نه محبت، ادعاي ألوهيت و خدايي به او زدند. شهريار ميگويد: نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت متحيرم چه نامم، شه ملك لا فتي را خود إبن أبي الحديد المعتزلي در مورد أمير المؤمنين (عليه السلام) ميگويد: اگر من تو را در اين دنيا نميديدم، ميگفتم كه تو، فرشتهاي از فرشتگان برتر هستي و تو هستي كه تجلّي كردهاي و رزق و حيات و ممات در دستان توست. انسان وقتي روي يك فنر را بيشتر فشار بدهد و يك دفعه دست از آن فنر بردارد، اين فنر، جهش بيشتري دارد. به تعبير زمخشري، در دوران بني أميه، بر بالاي 70 هزار منبر، حضرت علي (عليه السلام) را ناسزا ميگفتند و لعن و نفرين ميكردند و اين باعث ميشد كه دوستان هم در برابر أمير المؤمنين (عليه السلام) بيايند غلوّ كنند. گرچه ما نه غلوّ را ميپذيريم و نه قصور را؛ هر دو محكوماند. أمير المؤمنين (عليه السلام) فرمود: أنا عبد من عبيد محمد (صلي الله عليه و آله) من، بندهاي از بندگان محمد (صلي الله عليه و آله) هستم. الكافي للشيخ الكليني، ج1، ص90 لذا، يكي از آقايان ميگفت: كساني كه علي اللهي هستند، علي را خوب شناختند، ولي اينها خدا را نشناختند. اينها هر چه درباره علي بگويند، كم گفتهاند، ولي مقداري توحيدشان ناقص است. * * * * * * * سؤال: شبكه ماهوارهاي المستقلة قطعهاي از سخنان استاد حسيني قزويني را نشان دادند كه در رابطه با إحراق و خانهسوزي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) بود. ولي استاد تقريبا جوابي ندادند، چرا؟ جواب: ما در آنجا، 3 شب برنامه داشتيم. در 2 شب، هر شب به ما حدود نيم ساعت يا 20 دقيقه فرصت جواب دادن ميدادند. در شب اول و دوم، من مدارك تهديد به إحراق خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و شكستن پهلوي ايشان و سقط شدن محسن (عليه السلام) را بيان كردم كه در فرائد السمين جويني، جلد 2، صفحه 34 آورده است. در شب سوم، اينها دنبال اين بودند كه مطلبي را از من نقل كنند مبني بر توهين بر أبو بكر و عمر و اين را ملاك قرار بدهند عليه شيعه و خود من، و تكرار ميكردند كه آيا شما أبو بكر و عمر را محكوم ميكنيد يا خير؟ آيا شما أبو بكر و عمر را عامل شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) ميدانيد يا خير؟ در ماه رمضان امسال، اين آقايان از 3 شب برنامه من در شبكه ماهوارهاي المستقلة، حدود 2 دقيقه يا كمتر از 2 دقيقه را انتخاب كردهاند و پخش ميكنند. حتي در همان شب كه حدود 10 دقيقه در آخر به من وقت دادند، من تمام ماجرا را برملا كردم و همه مطالب را مطرح كردم. اين يك ترفند رسانهاي است از طرف اينها. ما تصميم داريم بعد از اينكه برادرانمان جناب آقاي أبو القاسمي و يزداني در رابطه با همين كتاب قصة الحوار الهادي صحبت كردند، چند شبي هم تحليلي داشته باشند نسبت مناظره شبكه ماهوارهاي المستقلة و قطعههايي از صحبتهاي من پخش شود و جوابهايي كه آنها نتوانستند بدهند را هم انتخاب كنند تا مردم بدانند قضيه چه بوده است. * * * * * * * سؤال: يك چيزي بر روي گنبد و قبّه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) قرار دارد كه نميدانيم چيست؟ در اين مورد توضيح بفرماييد. جواب: مشهور بر اين است كه ميگويند شخصي از وهابيها رفته بود گنبد را با كلنگ خراب كند كه همانجا چسبيد و ماند و يك ردّي از ايشان بر جاي ماند. اينها افسانه است و نظر من اين است كه اين را خود وهابيت ساختهاند تا اينكه اين قضايا را خرافي كنند. هر گنبدي يك سري تكههايي دارد كه مثلا بر اثر خرابي و غيره، ايجاد شده است و مسئله ديگري نيست. * * * * * * * سؤال: داستان معراج پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را در كدام منبع ميتوانيم به صورت كامل داشته باشيم؟ جواب: جناب آقاي قرني گلپايگاني، كتابي دارد به نام أسرار معراج كه خيلي مفصل، كل مسائل مربوط به معراج پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را آورده است. اين كتاب را من به دقت، از اول تا آخر مطالعه كردم و ديدم كه خيلي خوب، اين مسئله را از منابع پياده كرده است. همچنين خود علامه مجلسي (ره) در جلد 18 بحار الأنوار، معراج پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را نقل كرده است. أهل سنت هم در تاريخ طبري و الكامل إبن اثير نقل كردهاند. * * * * * * * سؤال: سنيها ميگويند كلمه «يا» كه براي ندا به كار ميرود، فقط مخصوص خداست و اگر كسي براي مثال، «يا علي» بگويد، شرك گفته است و مشرك است. در اين مورد توضيح بفرماييد. جواب: جناب آقاي زيني دحلان ميگويد: وهابيها ميگويند: «اگر كسي در حال حيات پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بگويد يا رسول الله، اشكالي ندارد، ولي بعد از رحلت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بگويد يا رسول الله، شرك است». يعني اگر كسي مثلا در زمان حيات حضرت علي (عليه السلام) به ايشان بگويد كه من مشكل مالي دارم و قرض دارم و «يا علي» بگويد، اشكالي ندارد، ولي اگر بعد از شهادت حضرت علي (عليه السلام)، «يا علي» بگويد، اشكال دارد. جالب اين است كه جناب زيني دحلان، مفتي مكه مكرمه ميگويد: اگر ما ميگوييم توسل به أنبياء و أولياء، ولو بعد از شهادتشان جايز است، ما أنبياء و أولياء را مستقل در تأثيرگذاري نميدانيم. اگر به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) متوسل ميشويم، معتقد نيستيم كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در قضاي حوائج ما، استقلال دارد و اگر كسي اينچنين معتقد باشيد كه پيامبري يا امامي يا صالحي در برآوردن حوائج، استقلال دارد، شرك و كفر است. اينها به إذن الله تبارك و تعالي ميتوانند براي ارباب رجوع، شفاعت بكنند. مانند حضرت عيسي (عليه السلام) كه ميفرمايد: أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ سوره آل عمران/آيه49 ولي وهابيت معتقدند كه اگر كسي در قيد حيات باشد و او را با «يا» خطاب كنيم و استقلالاً از او چيزي را بخواهيم، اشكالي ندارد، حال آنكه اگر كسي معتقد باشد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در حال حيات هم استقلالا حاجت كسي را برآورده ميكند، اين هم شرك است. ملا محمد سربازي كه از علماء برجسته أهل سنت است و شايد به نظر من، يكي از قويترين و عالمترين و فاضلترين عالم سني در سيستان و بلوچستان بود كه چند سال پيش به رحمت ايزدي پيوست، كتابي دارد كه در آنجا، أذكار و أورادي را آورده است و ميگويد: اگر كسي نام أبو بكر را بنويسد و روي دندان خود بگذارد، درد دندانش ساكت ميشود. اگر كسي نام عمر را بنويسد و روي سينهاش بگذارد، محتلم نميشود. اين قضايا را إن شاء ا... بعد از اينكه اين كتاب را براي من فرستادند، بعداً مفصلاً بحث خواهيم كرد. غرض اين است كه اين آقايان وقتي ميخواهند به أبو بكر و عمر متوسل شوند، هيچ اشكالي ندارد، ولي اگر كسي به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) يا أمير المؤمنين (عليه السلام) يا ديگر ائمه (عليهم السلام) متوسل شود، ميگويند اشكال دارد و شرك و كفر است. * * * * * * * سؤال: در يكي از شبكههاي ماهوارهاي گفتند كه «قبر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) در بيت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) دفن شده است». آيا اين درست است؟ جواب: خير، قبر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در حجره خودشان است و ديوار به ديوار خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) است. الآن كه از طرف باب جبرئيل، وارد حرم پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميشويم، همانجايي كه سفه است و روبروي سفه كه ضريح است، همانجا هم خانه أمير المؤمنين (عليه السلام) است؛ تقريبا با 12 متر عرض و 20 متر طول كه حدود 240 متر ميشود. * * * * * * * سؤال: چرا استاد حسيني قزويني با آقاي حيدري، مناظره نميكنند؟ ما ميخواهيم بدانيم حق با كيست؟ جواب: بحث اين نيست كه بدانيم حق با چه كسي است و حق با چه كسي نيست و ما براي اين، مناظره نميكنيم و دنبال اين نيستيم كه ببينيم چه كسي پيروز ميشود. ما ميخواهيم ايشان بيايد مباحثش را مطرح كند و ما هم مباحثمان را مطرح كنيم و داوري به بر عهده بينندگان بگذاريم و بينندگان قضاوت كنند. ايشان به تنهايي، مطالب نادرست، إفتراء، بهتان و بياساس را مطرح ميكنند و قسمتهايي از صحبتهايش را هم پخش كرديم. باز هم ايشان اعلام كرد كه چرا فلاني، تنهايي صحبت ميكند و ما را همراه نميكند. ما چند جلسه است كه قسمتهايي از حرف ايشان را پخش نكرديم تا ايشان تماس بگيرند يا ايميل بفرستند و اعلام آمادگي كنند. ما اعلام آمادگي كردهايم و هدفمان اين است كه مطالب ايشان و مطالب ما، در جلسهاي رو در رو مطرح شود و مخاطبينمان ببينند كه ايشان چه حرفي ميزنند و ما چه حرفي ميزنيم. حتي اگر ايشان هم مشكلي دارد، ما از شبكه ماهوارهاي نور ميخواهيم كه از ديگر كارشناسانشان براي گفتوگو با ما استفاده كنند و ما باز هم اعلام آمادگي ميكنيم. البته غير از كساني كه فحاشي ميكنند و جيرهخوار لندن هستند و ظاهرا پدر و مادرشان، غير از فحش، چيزي به آنها ياد نداده است و ما با آنها گفتوگويي نداريم. ما كاملا آمادگي داريم با تك تك كارشناسان محترم اين شبكه، گفتوگوي دوستانه داشته باشيم و موضوعي مشخص بشود و اينها حرفشان را بزنند و ما هم حرفمان را بزنيم و قضاوت را بر عهده بينندگان عزيز شبكه جهاني ولايت و شبكه ماهوارهاي نور و ديگر شبكههاي شيعي و وهابي كه اين گفتوگوي دوستانه را پخش ميكنند، بگذاريم. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: شيخ الجنة -
تاريخ: 16 بهمن 89 - 22:37:39
سلام خسته نباشيد. 1 . ممکن است چند منبع سني براي حديث هم کفوي حضرت علي و حضرت فاطمه ( سلام الله عليهما ) بياوريد؟ لو لم يخلق علي ما كان لفاطمة كفو ؟ 2 . وقتي اهل سنت اعتقاد دارند که پيامبر (ص) به سعد بن ابي وقاص فرمود : پدر و مادرم به فدايت تير بينداز پس چه فضيلتي براي حضرت فاطمه محسوب ميشود که فرمود : فداها ابوها ؟ 3 . با توجه به جمله ي " إن الله عز وجل جعل ذرية كل نبي في صلبه و إن الله تعالى جعل ذريتي في صلب علي بن أبي طالب رضي الله عنه. " سيد بودن به حضرت محمد (ص) بر ميگردد يا حضرت علي (ع) ؟ آيا آيه ي مباهله و به وجود آمدن پيامبر و علي عليهما السلام از يک ذريه دليلي براي سيد بودن هر دو محسوب ميشود ؟ 4 . چرا اهل سنت اعتقاد دارند که حضرت فاطمه جايگاهي بالاتر از خلفاي دارد؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- اين مطلب در بعضي از كتب اهل سنت از جمله مصدر ذيل آمده است منهم العلامة القندوزي في ( ينابيع المودة ) ( ص 177 ط اسلامبول ) عن عباس بن عبد المطلب قال قال رسول الله صلى الله عليه وآله جعل الله عليا كفوا لفاطمة ابنتي 2- پدر حضرت زهرا سلام الله عليها رسول خدا (ص) بودند ، يعني رسول خدا ، به فداي فاطمه ، اما بسياري از اهل سنت پدر و مادر رسول خدا (ص) را كافر ميدانند و حتي اگر مسلمان هم باشند در رتبه خود رسول خدا (ص)نيستند ! 3- سيادت به دو معني است ، يكي رسيدن نسبت به فاطمه زهرا سلام الله عليها و اميرمومنان (كه در واقع رسيدن به رسول خدا است) و ديگري به معني هاشمي بودن است و سيادت بسياري از مردم به اين معني است . 4- سهيلى از علماى بزرگ اهل سنّت ( متوفّاى 581 ) به روايت فاطمة بضعةمني استدلال نموده كه هر كس به حضرت زهرا ( س ) اهانت كند ، كافر خواهد شد : « استدلّ به السهيلي على أنّ من سبّها كفر لأنّه يغضبه وأنّها أفضل من الشيخين » فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي ، ج 4 ص 554 . . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
2 |
نام و نام خانوادگي: شيعه جنوب -
تاريخ: 01 ارديبهشت 90 - 10:42:10
استاد حسينيي قزويني بينندگان عزيز توجه داشته باشند كه در ميان عرب، تفاوت سني ميان زوجين، مرسوم بود و خليفه دوم با اينكه نزديك 57 سال داشت، به خواستگاري أم كلثوم (سلام الله عليها)، دختر حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) آمد و در آن زمان، خيلي مهم نبود و خود نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) هم با عايشه كه به نظر أهل سنت، 6 يا 8 سال داشت و به نظر ما، 17 يا 18 سال داشت، ازدواج كرد و نبايد ما به اين شكل، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) را معرفي كنيم كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) با دختري 6 يا 8 ساله ازدواج كرده است. سلام ممنون كه جواب داديد ولي قانع نشدم اين متن دكتر قزويني است همان طور كه قبلا گفتم جناب حاج آقا ميتوانسستند كه اسم حضرت زهرا را نياورند و منظور خود را برسانند حالا همين شده خوراك وهابي هاكه جناب قزويني اعتراف كرده كه عمر با دختر فاطمه زهرا ازدواج كرده ....اينها براي اثبات مذهب خودشون دست هر كاري ميزند حالا اين موضوع شده نقل هر مجلسي كه دكتر قزويني اين اعتراف كرده ...دقت شود ....دوست واقعي شما ....شيعه جنوب .....اگر اين ژيام را علني كنيد بهتره و جواب اين شبهه دهيد ممنون ميشم چون اين شده سوال خيلي از شيعه ها .. جواب نظر: با سلام اين پاسخ جناب دکتر حسيني قزويني ، طبق نظر اهل سنت است ، طبق مدارک اهل سنت ، ازدواج در آن زمان با دختر کم سن وسال و اختلاف سني مشکلي نبوده است ؛ و گرنه چنين رواياتي را به هيچ وجه اهل سنت نمي پذيرفتند . روايات جعلي نيز بايد به صورتي مي بود که عوام آن را بپذيرند و با عرف آنها مطابقت داشته باشد ، و اين روايات ، چه درست و چه باطل ، نشان مي دهد که در ان زمان اينگونه ازدواج مشکلي نداشته است . همچنين ما بر فرض صحت اين ازدواج (عمر با ام کلثوم دختر حضرت علي عليه السلام) ما پاسخ اين شبهه را نيز داده ايم . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |