* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 19 شهريور 1389 | تعداد بازديد: 1701 | |
عصمت ائمه اطهار (عليهم السلام) 02 | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: عصمت ائمه اطهار (عليهم السلام) 02 شبكه جهاني ولايت : 19 / 06 / 1389 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * توجه: غالب آدرس منابع ذكر شده، از نرم افزار مكتبة أهل البيت (عليهم السلام) ميباشد. آقاي كاشاني لطفا صحبتهاي مقدماتي را بفرماييد تا به سؤالات برنامه برسيم. استاد حسيني قزويني قبل از اينكه سؤالات مطرح شود، چند نكتهاي را به عنوان مقدمه، خدمت بينندگان عزيز عرض ميكنم: نكته اول: در قضيه إعلام قرآنسوزي در روز 11 سپتامبر، توسط يكي از كشيشان تندرو و افراطي، تمام مجامع علمي، سياسي، مرجعيت شيعه و علماء أهل سنت، اين قضيه را محكوم كردند. بينندگان عزيز توجه داشته باشند كه نه تنها مسلمانان، علماء، مراجع عظام تقليد شيعه و علماء أهل سنت اين قضيه را محكوم كردهاند، بلكه تمام كليساها و مسيحيان و حتي با اطلاع دقيقي كه ما داريم، يهوديان هم اين قضيه را محكوم كردهاند و اين را به عنوان يك جنايت عليه مقدسات إلهي و دين مطرح كردهاند. بينندگان عزيز توجه داشته باشند همانطور كه امروز، حضرت آيت ا... العظمي مكارم شيرازي در سخنراني خودشان در حرم مقدس حضرت معصومه (سلام الله عليها) اعلام كردند، ما مسلمانان براي انجيل احترام قائل هستيم، براي تورات احترام قائل هستيم؛ البته انجيل و توراتي كه بر حضرت عيسي (عليه السلام) و حضرت موسي (عليه السلام) نازل شده است. به آقايان مسيحيان و يهوديان احترام قائل هستيم و اگر اينچنين كاري صورت بگيرد، اينها توحش و وحشيگري خودشان را اثبات ميكنند؛ همانگونهاي كه ما متمدن بودن خودمان را در طول تاريخ نسبت به مسيحيان و يهوديان ثابت كردهايم. قطعاً ما بر اين باوريم كه اينها دست به اينچنين ديوانگي نخواهند زد [گرچه اين ديوانگي را انجام دادند] و اين به ضرر خيليها تمام خواهد شد و مسلمانان اين را بدون عكس العمل نخواهند گذاشت. نكته دوم: آنچه كه براي مراجع عظام تقليد ثابت شده است، امشب، شب عيد مبارك فطر است و إن شاء ا... خداوند از همه كساني كه در اين ماه، مشغول عبادت و اطاعت خداوند، روزهداري، قرائت قرآن و نماز خواندند بودند، از همهشان به شايستگي بپذيرد. يكي از واجبات عيد فطر، دادن زكات فطره است. البته آنچه كه آقايان مراجع عظام تقليد اعلام كردهاند، كساني كه غذاي غالبشان نان است و معمولا در غالب استانها و كشورها همين هست، ميزان زكات فطرهشان حدود 1500 تا 2000 تومان خواهند داد و كساني كه غذاي غالبشان برنج است، حدود 5000 تا 7000 هزار تومان خواهند داد؛ و اين مبلغِ حدودي، به دليل اختلاف قيمت ميان برنج خارجي و ايراني است. امروز برادران عزيز ما در پاكستان كه ميليونها انسان آواره شدهاند و ميليونها كودك در معرض بيماريها هستند و صداي يا للمسلمين اين عزيزانمان، چه از شيعه و چه از سني، برخاسته است. يكي از بهترين موارد مصرف كردن زكات فطره، به نظر ما، همين سيل زدگان پاكستان است. عزيزاني كه خودشان سيد هستند و ميخواهند زكات فطره بدهند، در همان فيش واريزي در بانك، كلمه سيد را قيد كنند. چون زكات فطره عام را نميتوان به سادات داد و برخي از عزيزان سيل زده پاكستاني، از سادات هستند و بايد از زكات فطره سادات به آنها داد. نكته سوم: عزيزان ما از داخل و خارج، مرتب زنگ ميزنند و ميگويند ما دوست داريم در پاداش شبكه جهاني ولايت سهيم باشيم و در اين نشر فرهنگ أهل بيت (عليهم السلام) كه توسط شبكه جهاني ولايت انجام ميشود، ما هم كمك كنيم. البته بعضي از دوستان، در تماس تلفني كه داشتند، شماره حساب شبكه جهاني ولايت را از ما گرفتند و از داخل و خارج، مبالغي را واريز كردهاند و إن شاء ا... همين امشب، شماره حساب سيباي شبكه جهاني ولايت را زير نويس ميشود و آن دسته از عزيزاني كه علاقمند و شيفته هستند تا در اين پاداش بزرگ نشر فرهنگ أهل بيت (عليهم السلام) سهيم باشند، ميتوانند از اين طريق اقدام نمايند. نكته چهارم: در رابطه با بحث مناظره ما با بعضي از كارشناسان شبكه ماهوارهاي نور، اينها بعضاً مطالبي را مطرح ميكنند كه به نظر ما، دون شأن يك روحاني، چه شيعه و چه سني است. ما در برابر اين جسارتها و إهانات و إفترائات، چيز جز قالوا سلاما بلد نيستيم. ولي چون امشب شب عيد فطر است، به طور كلي از پرداختن به اين مسئله صرفنظر ميكنيم. ولي اين إفترائاتي را كه مطرح ميكنند و جسارتهاي وقيحانهاي كه ميكنند، واقعاً اين إفترائات، آن شبكه را به حدأكثر رذالت ميكشاند. چون نشان ميدهد كه اين آقايان، دليل و برهاني براي گفتن ندارند و شروع ميكنند به يكسري إفتراء زدن كه «ايرانيها به عربستان سعودي ميروند و نجاست با خود ميبرند و مسجد النبي را آلوده ميكنند به خاطر اينكه عمر و أبو بكر در آنجا دفن هستند». يك آدم ديوانه، همچنين حرفي را نميزند، چه رسد به آدم عاقل! اين نشاندهنده نهايت رذالت اينهاست كه همچنين مطالبي را پخش ميكنند. قبل از اينكه عمر و أبو بكر در آنجا دفن باشند، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در آنجا دفن شده است و قبر مطهر حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) در آنجا هست و قداست حرم نبوي و خانه أمير المؤمنين (عليه السلام) و قداست مسجد براي هر شيعه عامي و غير عامي كاملاً محرز و ثابت است. البته اين بحثهايي كه اين آقايان داشتند، قطعاً از طريق حقوق بين المللي، قابل پيگيري است و بعضي از دوستان هم در حال پيگيري هستند و اينها بايد در مجامع بين المللي پاسخگو باشند. * * * * * * * آقاي كاشاني بحث ما راجع به عصمت بود و از منظر قرآن و حديث هم بحث كرديم. خلاصه آنچه كه در جلسات قبل گفته شد را بيان بفرماييد تا به سؤالات بعدي برسيم. استاد حسيني قزويني در رابطه با عصمت، مطالبي را خدمت عزيزان عرض كرديم و عصمت در آيه تطهير بود و خود آيه تطهير، بهترين آيه و دليل براي عصمت أهل بيت (عليهم السلام) است و با واژه إنما آمده كه طبق نظر ادباي عرب، دلالت بر حصر دارد و اراده در آنجا، اراده تكويني است و گفتيم كه اين آيه، مخصوص أهل بيت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است و زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) خارج از اين آيه هستند و بزرگان أهل سنت هم اعتراف دارند بر اين قضيه و كلمه بيت در اينجا استعمال شده است، نه كلمه بيوت. بعد به موضوع آيه أولي الأمر (نساء/59) رسيديم و گفتيم در اينجا هم وجوب اطاعت أولي الأمر به صورت مطلق آمده است و طبق نظر صريح بزرگان أهل سنت مانند فخر رازي، اين اطاعت مطلق، با غير معصوم همخواني و سازگاري ندارد. چون اگر بنا باشد اين أولي الأمر خطا كنند، يا معصيت و گناه صغيره كنند، خداوند كه اطاعت از اينها را واجب كرده است، اين اطاعت در موارد خطا و گناه، منافات دارد با بعثت أنبياء (عليهم السلام) و هدف خلقت. در كنار اين هم گفتيم كه رواياتي در منابع شيعه و سني آمده است كه مراد از اين أولي الأمر، أمير المؤمنين (عليه السلام) و ائمه (عليهم السلام) هستند. بحث بعديمان در رابطه با چرايي إرجاع تنازع به خداوند و رسولش بود و گفتيم كه بزرگان أهل سنت مانند زمخشري و بيضايي و ديگران صراحت دارند مراد اين است كه اگر نزاعي ميان أولي الأمر و مؤمنين شد، ديگر معنايي ندارد به أولي الأمر مراجعه شود و اگر بنا شد به أولي الأمر مراجعه شود، نزاع، مفهومي ندارد و در اين موارد، بايد به خداوند و رسولش ارجاع داده شود. بحث آخر ما هم در مورد «لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِين بقره/124» بود كه در آنجا متوقف شديم. * * * * * * * آقاي كاشاني در احاديث مختلفي كه خوانديد و گفتيد كه منابع شيعه و سني را بررسي كردهايد و اصل وجود عصمت را اثبات كردهايد و كسي كه ميخواهد ولي خدا و جانشين پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) باشد، بايد عصمت داشته باشد؛ جداي از اينكه أمير المؤمنين (عليه السلام) خليفه بلا فصل پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است يا كسي ديگر. اين كسي كه در اين جايگاه و منصب مينشيند، بايد معصوم باشد؛ به خاطر آن آياتي كه فرموديد. سؤال من اين است: در رواياتي كه در منابع أهل سنت وارد شده است از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، آيا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در جايي صراحت دارند كه أهل بيت من هم معصوم هستند يا نه؟ استاد حسيني قزويني در اين رابطه، در جلسه گذشته چون فرصت نبود، مطالبي را به صورت گذرا اشاره كرديم و وعده داديم كه در اين هفته به صورت مفصل براي بينندگان عزيز صحبت كنيم. يكي از رواياتي كه ميشود كاملاً عصمت را از آن استفاده كرد، حديث ثقلين است. حديث ثقلين در صحيح مسلم و مسند احمد و ديگر كتب معتبر أهل سنت آمده است. مخصوصا آنچه كه در مسند احمد آمده است، با اين تعبير است: إني قد تركت فيكم ما إن أخذتم به لن تضلوا بعدي الثقلين أحدهما أكبر من الآخر كتاب الله حبل ممدود من السماء إلي الأرض و عترتي أهل بيتي؛ ألا و إنهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض. چيزي در ميان شما ميگذارم كه اگر به آن تمسك كنيد، هرگز گمراه نميشويد. يكي از آنها بزرگتر از ديگري است كه كتاب خدا است و ديگري عترت من و أهل بيت من است. آگاه باشيد كه اين دو از هم جدا نميشوند تا در كنار حوض به من ملحق شوند. مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج3، ص59 بررسي سندي حديث جناب إبن كثير دمشقي سلفي با اينكه تمام تلاش خود را كرده كه روايات مربوط به فضائل أمير المؤمنين (عليه السلام) يا آنچه كه دلالت بر امامت ايشان ميكند را حذف كند، ولي وقتي به اين روايت ميرسد، ميگويد: و قد ثبت في الصحيح أن رسول الله صلي الله عليه و سلم قال في خطبته بغدير خم: «إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي و إنهما لم يفترقا حتي يردا علي الحوض». در روايت صحيح، ثابت شده است كه رسول الله (صلي الله عليه و سلم) در خطبه غدير خم فرمود: «من دو چيز گرانبهاء در ميان شما ميگذارم: كتاب خدا و عترتم و اين دو از هم جدا نميشوند تا در كنار حوض به من ملحق شوند». تفسير إبن كثير، ج4، ص122 اميدوارم بعضي از كارشناسان شبكههاي وهابي گوش شنوا داشته باشند. إبن كثير در جاي ديگري هم ميگويد: قال شيخنا أبو عبد الله الذهبي: هذا حديث صحيح. استاد ما ذهبي گفت: اين حديث صحيح است. البداية و النهاية لإبن كثير، ج5، ص228 آقاي محمد ناصر الباني كه از او به «بخاري دوران» تعبير ميكنند، در كتاب صحيح جامع الصغير، جلد 2، صفحه 217، حديث 2554 با صراحت ميگويد اين حديث روايت صحيح است. پس، از نظر صحت حديثي، هيچ شبههاي در آن نيست. بررسي دلالي حديث از بينندگان عزيز تقاضا دارم به اين چند نكتهاي كه عرض ميكنم، خوب دقت كنند تا اين آقايان كارشناسان يا كار نشناساني كه واقعاً پرده جهل و تعصب، روي أذهانشان را گرفته، اگر قدرت و سرمايه علمي دارند، بيايند اين بحثهاي علمي ما را نقد كنند، نه اينكه بگويند: «اين مزخرفاتي است كه از اينجا و آنجا جمع ميكنند». اگر مزخرفات است، ما داريم از كتابهاي أهل سنت نقل ميكنيم و در كتابهاي شما هست. عزيزان بيننده ميدانند كه ما در اين چند سالي كه در عرصه ماهواره بودهايم، 95٪ از مباحثمان از كتابهاي أهل سنت بوده و غالباً هم تلاش ميكنيم با سند صحيح نقل كنيم، بدون اينكه اظهار نظري در آنجا داشته باشيم و در آخر هم جمعبندي ميكنيم. اگر واقعاً مزخرفات است، اين مزخرفات در كتابهاي شما هست و شما برويد كتابهايتان را پاكسازي و تصفيه كنيد. اين روايتي كه در صحيح مسلم و مسند احمد با صحت بر روايت كه توسط إبن كثير و ذهبي است، چند نكته دارد: نكته اول: نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در اينجا دستور ميدهد به اطاعت از كتاب و سنت؛ دستور مطلق ميدهد: إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدي. يعني نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، تمسك به قرآن و أهل بيت (عليهم السلام) را به صورت مطلق آورده است. يعني نفرمود: «اگر أهل بيت (عليهم السلام) خطا كردند يا خطا نكردند يا اگر قرآن دلالت داشت يا نداشت». اگر احتمال خطا در رفتار و گفتار أهل بيت (عليهم السلام) باشد، با كتاب خدا و سنت مغايرت دارد. نميشود كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بفرمايد مطلقا و بدون چون و چرا از أهل بيت (عليهم السلام) اطاعت كنيد، در حاليكه ـ نستجير بالله ـ أهل بيت (عليهم السلام) دچار خطا و اشتباه شده باشند. اين نشانگر اين است كه أهل بيت (عليهم السلام) از آن نعمت عصمت برخوردارند. نكته دوم: نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) قرآن و أهل بيت (عليهم السلام) را عِدْل و همسنگ يكديگر قرار داده و فرموده است: و إنهما لم يفترقا حتي يردا علي الحوض. اگر واقعاً در أهل بيت (عليهم السلام)، كوچكترين خطايي صورت بگيرد و گناهي از اينها سر بزند، اين مخالف با احكام دين است و موجب جدايي أهل بيت (عليهم السلام) از قرآن است. به مجرّد خلاف و خطا، ميان قرآن و أهل بيت (عليهم السلام) إفتراق صورت ميگيرد و اين مخالف شريعت و موجب تكذيب سخن نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) است. نكته سوم: وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دستور به تمسك به اين دو را ميدهد، با اين دستور، هم قرآن را براي مسلمانان حجت قرار ميدهد و هم أقوال ائمه (عليهم السلام) را. وقتي ميفرمايد: إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدي. يعني: كلام الله حجة و كلام العترة حجة. اگر گناهي يا خطايي از اينها سر بزند، كلام أهل بيت (عليهم السلام) از حجيت ساقط ميشود و اين امكانپذير نيست كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) قول اينها را حجت قرار بدهد، در حالكه اينها دچار خطا، اشتباه، سهو و نسيان باشند. هم قرآن به تنهايي حجت است و هم أقوال عترت به تنهايي حجت است و هم اين دو با هم حجت هستند. جالب اينكه يكي از اساتيد و استوانههاي علمي مصر، جناب توفيق أبو علم، وقتي اين حديث را مطرح ميكند، ميگويد: إن النبي (صلي الله عليه و سلم) قرنهم بكتاب الله العزيز الذي لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) قرآن را قرين أهل بيت (عليهم السلام) قرار داده است و قرآن، باطلي نه از پيش رو دارد و نه از پشت سر و در اين صورت، يعني عصمت مطلق. أهل بيت (عليهم السلام) هم كه عِدْل قرآن هستند: لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه. بعد هم ميگويد: فلا يفترق أحدهما عن الآخر و من الطبيعي أن صدور أية مخالفة لأحكام الدين تعتبر إفتراقا عن الكتاب العزيز و قد صرح النبي صلي الله عليه و سلم بعدم إفتراقهما حتي يردا علي الحوض، فدلالته علي العصمة ظاهرة جلية. پس حديث ثقلين، دلالتي روشن و آشكار بر عصمت أهل بيت دارد. أهل البيت، قسمت فاطمه الزهراء، ص75 جناب تفتازاني هم با صراحت ميگويد: آيا نميبينيد كه پيامبر (صلي الله عليه و سلم)، أهل بيت را قرين قرآن قرار داده است؟ اگر كسي به قرآن تمسك بكند، انسان را از ضلالت نجات ميدهد، تمسك به أهل بيت انسان را از ضلالت نجات ميدهد و تمسك به باطل و خطا و نسيان، انسان را از گمراهي نجات نميدهد. شرح مقاصد للتفتازاني، ج2، ص303 ـ الصواعق المحرقة لإبن حجر عسقلاني، چاپ جديد، ج2، ص442 ـ جواهر العقدين للسمهودي، ص244 اينها بر اين عقيده هستند كه حديث ثقلين، جايگاه ويژهاي براي أهل بيت (عليهم السلام) درست كرده و اينها را عِدْل قرآن قرار داده است و قرآن، هادي است و أهل بيت (عليهم السلام) هم هادي هستند و تمسك به قرآن، موجب نجات از گمراهي است و تمسك به أهل بيت (عليهم السلام) هم انسان را از گمراهي نجات ميدهد. * * * * * * * آقاي كاشاني حديث ديگري در منابع شيعه و سني داريم در فضيلت أمير المؤمنين (عليه السلام) كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مكرّراً فرموده است: علي مع الحق و الحق مع علي. علي با حق است و حق با علي است. اين حديث را براي ما توضيح بفرماييد كه چه ميخواهد بگويد. استاد حسيني قزويني اين روايت در منابع معتبر أهل سنت آمده است كه روزي أمير المؤمنين (عليه السلام) در حال عبور بود و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: الحق مع ذا، الحق مع ذا. حق با اين است و حق با اين است. مسند أبي يعلي، ج2، ص318 ـ المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية لإبن حجر عسقلاني، ج16، ص147، تحقيق دكتر سعد بن ناصر، نشر دار العاصمة عربستان سعودي ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج11، ص621 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص449 ـ النصائح الكافية لمحمد بن عقيل، ص216 ـ مناقب علي بن أبي طالب لإبن مردويه الأصفهاني، ص114 جالب اين است كه آقاي هيثمي، از استوانههاي رجالي أهل سنت ميگويد: رواه أبو يعلي و رجاله ثقات. أبو يعلي اين روايت را نقل كرده است و راويان اين روايت هم ثقه هستند. مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهيثمي، ج7، ص235 آقاي فخر رازي هم كه از استوانههاي علمي أهل سنت است و از او به امام المشكّكين تعبير ميكنند، وقتي به اين روايت ميرسد، ميگويد: فقد ثبت بالتواتر و من إقتدي في دينه بعلي بن أبي طالب فقد إهتدي و الدليل عليه قوله عليه السلام: أللهم أدر الحق مع علي حيث دار. به تواتر ثابت شده است كه هر كسي كه در دين خودش به علي بن أبي طالب إقتداء كند، هدايت پيدا كرده است و دليل بر اين مطلب هم قول پيامبر (صلي الله عليه و سلم) است كه فرمود: خدايا! علي را همواره محور حق قرار بده. تفسير الرازي، ج1، ص205 يعني حضرت علي (عليه السلام) در هر كجا كه باشد، حق بايد گرداگرد حضرت علي (عليه السلام) بچرخد و حق نبايد از حضرت علي (عليه السلام) جدا بشود؛ نه اينكه حضرت علي (عليه السلام) از حق جدا نشود. اين خيلي مهم است و نكتهها دارد و خيليها به اين توجه ندارند. جالب اين است كه داستاني را از علامه اميني (ره) نقل ميكنند كه ايشان شنيده بود آقاي دكتر أعظمي، معاون دانشگاه بزرگ بغداد، كتابهايي درباره أمير المؤمنين (عليه السلام) نوشته است و اشعاري هم دارد و به ديدار ايشان ميرود. علامه اميني (ره) و آقاي دكتر أعظمي كه 2 تا از فرزندانش هم در كنارش بودند، با هم مينشينند و علامه اميني (ره) ميفرمايد: شنيدهام كه شما چند كتاب درباره حضرت علي (عليه السلام) نوشتهايد. دكتر أعظمي گفت: بله، در رابطه با فلان موضوعات كتاب نوشتهام و يكي از كتابهايم حدود 300، 400 صفحه است كه در رابطه با روايت علي مع الحق نوشتهام. علامه اميني (ره) ميفرمايد: شما بر اين باور هستيد كه روايت علي مع الحق، فقط درباره حضرت علي (عليه السلام) است و درباره هيچيك از صحابه نيست؟ دكتر أعظمي گفت: بله. علامه اميني (ره) فرمود: ولي ما روايتي داريم كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در رابطه عمار هم فرموده است: عمار مع الجق و الحق مع عمار. علامه اميني (ره) ميفرمايد: وقتي من اين روايت را خواندم، آقاي أعظمي نفسي كشيد و خيلي ناراحت شد و گفت: قد أذهبت ثلث عمري. يك سوم عمر مرا به باد دادي؛ چون من يك سوم عمرم را صرف اين كتاب كرده بودم. علامه اميني (ره) فرمود: خير، من به تو تبريك ميگويم. دكتر أعظمي گفت: چرا، وقتي اين روايت درباره عمار هم هست و درباره حضرت علي (عليه السلام) هم هست، چه تفاوت دارد؟ علامه اميني (ره) فرمود: بله، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) اين روايت را درباره عمار و حضرت علي (عليه السلام) گفته است، ولي تفاوت زيادي ميان اين دو روايت است. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) درباره عمار فرموده است: اللهم أدر عمار مع الحق. خدايا! عمار را گرداگرد حق بچرخان. و درباره حضرت علي (عليه السلام) فرموده است: أللهم أدر الحق مع علي. خدايا! حق را گرداگرد علي قرار بده. يعني حضرت علي (عليه السلام) محور حق است و هر كجا حضرت علي (عليه السلام) برود، حق از او جدا نميشود. ولي عمار بايد ببيند كه حق كجا هست تا دنبال آن برود. يعني عمار دنبالهرو حق است و حق دنبالهرو حضرت علي (عليه السلام) است. علامه اميني (ره) فرمود: وقتي اين را گفتم، دكتر أعظمي تكان خورد و گفت: لمثل هذا الكلام يجب أن يقام و يقعد. براي احترام به اينچنين سخني، بايد ايستاد و نشست. سپس خودش و دو فرزندش بلند شدند و نشستند. لذا، تعبيري كه فخر رازي در تفسير كبير نقل ميكند، اين است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: أللهم أدر الحق مع علي حيث دار. خدايا! حق را گرداگرد علي قرار بده. تفسير الرازي، ج1، ص205 در روايت ديگري آمده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: علي مع القرآن و القرآن مع علي، لم يفترقا حتي يردا علي الحوض. علي با قرآن است و قرآن با علي است و اين دو از هم جدا نميشوند تا اينكه در روز قيامت، كنار حوض به من ملحق شوند. آقاي حاكم نيشابوري وقتي به اين روايت ميرسد، ميگويد: هذا حديث صحيح الإسناد. اين حديث از نظر سندي، صحيح است. المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص124 اين روايت از نظر سندي و رجالي، هيچ مشكلي ندارد. إبن تيميه در منهاج السنة 9 جلدي، جلد 4، صفحه 238، با تحقيق دكتر محمد رشاد سالم، نشر موسسه قرطبه، وقتي ميخواهد به علامه حلي (ره) جواب بدهد، ميگويد: فالحق لا يدور مع شخص غير النبي، ولو دار الحق مع علي حيث ما دار، لوجب أن يكون معصوما كالنبي. حق به دور كسي نميچرخد، غير از نبي. و اگر بنا باشد كه حق، همواره گرداگرد علي بچرخد همانند پيامبر (صلي الله عليه و سلم)، پس واجب است كه علي هم معصوم باشد. بعد ايشان ميگويد: اين جهل شيعه است و ما همچنين روايتي نداريم؛ نه با سند صحيح و نه با سند ضعيف و هيچكس همچنين چيزي را نقل نكرده است. ما از منابع أهل سنت با سند صحيح عرض كرديم و اينكه ايشان ميگويد با سند صحيح و ضعيف نقل نشده است را ردّ كرديم. ولي صدر كلام آقاي إبن تيميه كه ميگويد: و لو دار الحق مع علي حيث ما دار، لوجب أن يكون معصوما كالنبي. و اگر بنا باشد كه حق، همواره گرداگرد علي بچرخد همانند پيامبر (صلي الله عليه و سلم)، پس واجب است كه علي هم معصوم باشد. گوياي اين است كه اين حديث دلالت ميكند بر عصمت أمير المؤمنين (عليه السلام). * * * * * * * آقاي كاشاني ما كه اينهمه تلاش ميكنيم براي اثبات عصمت أهل بيت (عليهم السلام) و أدله قرآني و روايي ميآوريم، آيا در سخنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و خود أهل بيت (عليهم السلام) تصريح شده است كه آنها معصوم هستند يا اينكه ما براي اثبات عصمت آنها تلاش ميكنيم؟ استاد حسيني قزويني در يكي از برنامههايي كه چند شب پيش در شبكه وهابي مشهور [شبكه نور] مطرح شد، يكي از كارشناسانشان [آقاي حيدري] تصريح داشت كه اين آقايان [شيعه] بيايند از كتابهاي خودشان ثابت كنند كه ائمه (عليهم السلام) معصوم هستند. ميگفت من حاضر هستم تا آن 600 ميليون تومان را بدهم. البته خود كارشناسانشان ميگفتند كه 2 ميليون درهم، 500 ميليون تومان ميشود، نه 600 ميليون تومان. ظاهرا ايشان چند سالي است كه درهم را خريد و فروش نكرده است و يا اينكه بر سرش كلاه گذاشتهاند و 600 ميليون تومان داده است و 2 ميليون درهم گرفته است. ما نيازي به اين مبلغ نداريم و شما به جاي اين، اجازه بدهيد ما 10 دقيقه در شبكه شما حرف بزنيم و اين حرفهايي را كه شما به دروغ و خلاف و إفتراء به مردم ميگوييد و سراب را به مردم نشان ميدهيد را ثابت كنيم كه دروغ است و شما حقايق را وارونه به مردم نشان ميدهيد. يا اينكه شما تشريف بياوريد اينجا و ما به شما نيم ساعت وقت ميدهيم صحبت كنيد. همانطوري كه چند شب پيش يكي از عزيزان ائمه جمعه أهل سنت در برنامه حجت الإسلام و المسلمين يزداني آمدند و حدود 50 دقيقه صحبت كردند و جناب آقاي نقوي هم به عنوان يك مجري بيطرف، وقت را عادلانه تقسيم كرد و هيچ دخالتي هم در برنامه نداشت و قضاوت را به مردم واگذار كردند. اينكه شما ميگوييد ما أهل سنت را به مناظره ميطلبيم، دروغ محض است. ما از روز اول گفتيم كه درب شبكه جهاني ولايت به روي عزيزان أهل سنت و انديشمندانشان باز است و هر كدام از آقايان كه به اينجا بيايند، ما آمادگي داريم تا مباحثشان را در اينجا مطرح كنند؛ چه به صورت مناظره و چه به صورت انفرادي. با ما هماهنگي بكنند و بيايند مثلاً نيم ساعت صحبت بكنند. ما بارها گفتهايم كه سياست شبكه جهاني ولايت اين است كه وارد بحث سياسي نميشويم و در صورت ورود به بحث سياسي، بلا فاصله صحبت را قطع ميكنيم و همچنين بايد احترام به مقدسات طرف مقابل هم حفظ شود. هر كسي اين شاخصهها را داشت، شبكه جهاني ولايت در خدمت ايشان است و اين شاخصهها، شاخصههاي قرآني و روايي و عقلي است. آنها بيايند صحبت كنند و بعد هم ما صحبت ميكنيم و عزيزان بيننده هم صحبتهاي ما را بشنوند و بهترين جايزه، قضاوت بينندگان عزيز است. لذا، ايشان كه گفته بود: «از كتابهاي خودشان ثابت كنند ائمه (عليهم السلام) معصوم هستند، من آن جوايز را ميدهم»، جوايز پيشكش شما، ولي شما اگر راست ميگوييد، بياييد اين منابعي را كه من امشب بيان ميكنم، بررسي كنيد و به ما جواب بدهيد كه آيا در منابع ما كلمه معصوم نسبت به أهل بيت (عليهم السلام) آمده است يا نيامده است؟ بعضي از اين آقايان وهابيزده و روشنفكرها مانند آقاي مدرسي و أمثال اينها، تصور ميكنند كه اگر آمدند مثلاً عصمت را زير سؤال بردند، ديگر آسمان به زمين خراب ميشود و همه چيز به هم ميريزد و خودشان قطب عالم هستي ميشوند. من چند روايت از منابع شيعه ميخوانم و چون اين روايات مستفيض هستند، نيازي به بررسي سندي ندارند و مضافاً كه در ميان اين روايات، سندهاي صحيح هم وجود دارد. روايت اول: روايتي را مرحوم شيخ صدوق (ره) در عيون أخبار الرضا، جلد 1، صفحه 62، با تحقيق شيخ حسين أعلمي، نشر موسسه أعلمي بيروت، چاپ سال 1404 هجري قمري و 1984 ميلادي نقل ميكند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) درباره حضرت علي (عليه السلام) و ائمه (عليهم السلام) كه اولادش هستند، ميفرمايد: هم المعصومون من كل ذنب و خطيئة. علي و اولادش (ائمه) از هر گناه و خطايي معصوم هستند. الأمالي للشيخ الصدوق، ص679 روايت دوم: جناب خزاز هم در كفاية الأثر، صفحه 151 از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) نقل ميكند كه به آقا أمير المؤمنين (عليه السلام) فرمودند: أنت الإمام أبو الأئمة الإحدي عشر من صلبك أئمة مطهرون معصومون. تو امام هستي و پدر ائمه 12 گانه از صلب خودت هستي كه آن ائمه، مطهر و معصوم هستند. روايت سوم: سلمان فارسي از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نقل ميكند كه فرمود: مطهرون معصومون من كل سوء. كتاب سليم بن قيس، تحقيق محمد باقر الأنصاري، ص429 روايت چهارم: در عيون اخبار الرضا (ع) از إبن عباس نقل شده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: مطهرون معصومون. عيون أخبار الرضا (ع) للشيخ الصدوق، ج2، ص66 روايت پنجم: در كتاب الأمالي شيخ صدوق (ره) نقل شده است كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) با صراحت ميفرمايد: معصومون مطهرون. الأمالي للشيخ الصدوق، ص738 روايت ششم: به نقل از عمار ياسر، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به حضرت علي (عليه السلام) فرمود: أنت وصيي و وارثي ... و من صلب الحسين يخرج الله الإئمة التسعة مطهرون معصومون. تو وصي و وارث من هستي و خداوند از صلب حسين، 9 نفر از ائمه را خارج ميكند كه همهشان پاك و معصوم هستند. كفاية الأثر للخزاز القمي، ص76 و 124 پس حدود 6روايت از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) را به عنوان نمونه براي بينندگان عزيز نقل كرديم كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) صراحت دارد ائمه (عليهم السلام) معصوم و مطهر هستند و اگر شيعه معتقد به عصمت ائمه (عليهم السلام) هستند، به استناد روايات صريح نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) است. * * * * * * * آقاي كاشاني اين احاديثي كه فرموديد، از زبان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بود در حق ائمه (عليهم السلام). سؤال من اين است كه آيا خود ائمه (عليهم السلام) هم ادعايي براي عصمت خودشان كردهاند؟ آيا أمير المؤمنين (عليه السلام) در كلام خودشان براي خودش و أهل بيت (عليهم السلام) ادعاي عصمت كردهاند يا خير؟ استاد حسيني قزويني الف) روايات أمير المؤمنين (عليه السلام) روايت اول: شيخ صدوق (ره) نقل ميكند: حدثنا أبي رضي الله عنه قال: حدثنا سعد بن عبد الله عن أحمد بن محمد بن عيسي عن أبيه عن حماد بن عيسي عن عمر بن أذينة عن أبان بن أبي عياش عن سليم بن قيس الهلالي قال: سمعت أمير المؤمنين عليا عليه السلام يقول: إنما الطاعة لله و لرسوله ولولاة الامر و إنما أمر الله عز و جل بطاعة الرسول لأنه معصوم مطهر، لا يأمر بمعصيته و إنما أمر بطاعة أولي الأمر لأنهم معصومون مطهرون لا يأمرون بمعصيته. شيخ صدوق (ره) نقل ميكند از پدرش: روايت كرد براي من سعد بن عبد الله (ثقه) از احمد بن محمد بن عيسي (ثقه) از پدرش (ثقه) از حماد بن عيسي (ثقه و از اصحاب إجماع) از عمر بن أذينه (ثقه) از أبان بن أبي عياش (ثقه) از سليم بن قيس هلالي (ثقه) كه گفت: شنيدم از أمير المؤمنين (عليه السلام) كه فرمود: اطاعت از خدا و رسولش و أولي الأمر واجب است. خداوند أمر كرده است به اطاعت از رسول الله، چون معصوم و مطهر است و به گناه دستور نميدهد و خداوند أمر كرده است به اطاعت از أولي الأمر، چون آنها معصوم و مطهر هستند و به گناه دستور نميدهند. الخصال للشيخ الصدوق، ص139 ـ كتاب سليم بن قيس، تحقيق محمد باقر الأنصاري، ص405 ـ علل الشرائع للشيخ الصدوق، ج1، ص123 روايت هم از نظر سندي صحيح است و هيچ مشكلي ندارد. روايت دوم: روايت دوم هم باز از أمير المؤمنين (عليه السلام) است و صحيح است. علي بن إبراهيم عن أبيه عن حماد بن عيسي عن إبراهيم بن عمر اليماني عن سليم بن قيس الهلالي عن أمير المؤمنين صلوات الله عليه قال: إن الله تبارك و تعالي طهرنا و عصمنا و جعلنا شهداء علي خلقه و حجته في أرضه و جعلنا مع القرآن و جعل القرآن معنا، لا نفارقه و لا يفارقنا. علي بن ابراهيم قمي (ثقه) از پدرش (ثقه) از حماد بن عيسي (ثقه) از ابراهيم بن عمر يماني (ثقه) از سليم بن قيس هلالي (ثقه) از أمير المؤمنين (عليه السلام) نقل ميكند: خداوند، ما ائمه را پاك كرد و معصوم قرار داد و ما را شاهد بر خلق و حجت خودش بر زمين قرار داد و ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داد و نه ما از قرآن جدا ميشويم و نه قرآن از ما جدا ميشود. الكافي للشيخ الكليني، ج1، ص191 ـ كمال الدين و تمام النعمة للشيخ الصدوق، ص240 ـ بصائر الدرجات لمحمد بن الحسن الصفار، ص103 روايت سوم: أمير المؤمنين (عليه السلام) در خطبه 87 نهج البلاغه ميفرمايد: فأين تذهبون و أني تؤفكون و الأعلام قائمة و الآيات واضحة و المنار منصوبة، فأين يتاه بكم، بل كيف تعمهون و بينكم عترة نبيكم و هم أزمة الحق و أعلام الدين و ألسنة الصدق، فأنزلوهم بأحسن منازل القرآن، وردوهم ورود الهيم العطاش. مردم كجا ميرويد؟ چرا از حق منحرف ميشويد؟ پرچمهاي حق (ائمه) برافراشته و نشانههاي آن آشكار است، با اينكه چراغهاي هدايت روشنگر راهاند، چون گمراهان به كجا ميرويد؟ چرا سرگردانيد؟ در حاليكه عترت پيامبر شما در ميان شماست، آنها زمامداران حق و يقيناند، پيشوايان دين و زبانهاي راستي و راستگوياناند. پس بايد در بهترين منازل قرآن جايشان دهيد و همانند تشنگاني كه به سوي آب شتابانند، به سويشان هجوم ببريد. جالب اين است كه وقتي إبن أبي الحديد المعتزلي به اين خطبه ميرسد، ميگويد: نصً أبو محمد بن متويه رحمه الله تعالي في كتاب الكفاية علي أن عليا عليه السلام معصوم. أبو محمد بن متويه از اساتيد ما، إصرار داشتند و قاطعانه ميگفتند: اين خطبه از نهج البلاغه، دلالت بر عصمت علي عليه السلام دارد. شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج6، ص377 البته عصمت ساير ائمه (عليهم السلام) را قبول ندارد. حال اينكه أمير المؤمنين (عليه السلام) در اينجا ميفرمايد: فأين يتاه بكم، بل كيف تعمهون و بينكم عترة نبيكم و هم أزمة الحق و أعلام الدين و ألسنة الصدق. چون گمراهان به كجا ميرويد؟ چرا سرگردانيد؟ در حاليكه عترت پيامبر شما در ميان شماست، آنها زمامداران حق و يقيناند، پيشوايان دين و زبانهاي راستي و راستگوياناند. ولي به همين اندازه كه ايشان اعتراف به عصمت أمير المؤمنين (عليه السلام) ميكند، براي ما كافي است. إن شاء ا... اگر فرصت شد، عرض خواهيم كرد علماء أهل سنتي را كه اعتراف بر عصمت حضرت علي (عليه السلام) و فرزندانش دارند. ب) روايات ائمه (عليهم السلام) 1. عصمت ائمه (عليهم السلام) از زبان امام زين العابدين (عليه السلام) امام زين العابدين (عليه السلام) ميفرمايد: الإمام منا لا يكون إلا معصوما. تمام ما ائمه، معصوم هستيم. معاني الأخبار للشيخ الصدوق، ص132 ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج25، ص194 2. عصمت ائمه (عليهم السلام) از زبان امام باقر (عليه السلام) امام باقر (عليه السلام) ميفرمايد: و هم المعصومون المطهرون الذين لا يذنبون و لا يعصون. ائمه، معصوم و مطهر هستند و گناه و معصيت نميكنند. علل الشرائع للشيخ الصدوق، ج1، ص124 ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج23، ص19 3. عصمت ائمه (عليهم السلام) از زبان امام صادق (عليه السلام) 1. امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: أطيعوا عليا، فإنه مطهر معصوم. علي را اطاعت كنيد، چون او مطهر و معصوم است. علل الشرائع للشيخ الصدوق، ج1، ص174 ـ معاني الأخبار للشيخ الصدوق، ص352 2. امام صادق (عليه السلام) در روايتي ديگر ميفرمايد: و لا يتخذ علي خلقه حجة إلا معصوما. خداوند براي بندگانش، حجتي غير از معصوم قرار نميدهد. الخصال للشيخ الصدوق، ص608 ـ التوحيد للشيخ الصدوق، ص407 ـ الكافي للشيخ الكليني، ج1، ص203 3. همچنين جناب كليني (ره) در كتاب كافي، جلد 2، صفحه 450 با سند صحيح، نسبت به أهل بيت (عليهم السلام) نقل ميكند: و هم أهل بيت طهارة معصومون. معاني الأخبار للشيخ الصدوق، ص384 4. عصمت ائمه (عليهم السلام) از زبان امام رضا (عليه السلام) امام رضا (عليه السلام) ميفرمايد: الإمام هو المطهر من الذنوب. امام، مطهر از گناهان است. الكافي للشيخ الكليني، ج1، ص200 ـ الأمالي للشيخ الصدوق، ص776 ـ معاني الأخبار للشيخ الصدوق،، ص98 و هو معصوم مؤيد موفق مسدد، قد أمن من الخطايا و الزلل و العثار. و او معصوم و مؤيد و موفق و مسدد است و خداوند او را از هر خطا و لغزش حفظ كرده است. الكافي للشيخ الكليني، ج1، ص203 ـ الأمالي للشيخ الصدوق، ص778 ـ عيون أخبار الرضا (ع) للشيخ الصدوق، ج2، ص199 ـ معاني الأخبار للشيخ الصدوق، ص101 پس با اين روايات، ثابت شده كه ائمه (عليهم السلام) خود را معصوم ميدانستند و امام نميتواند معصوم نباشد و عصمت و امام، لازم و ملزوم هم هستند. اگر امامي كه حجت خداوند است و بايد گفتارش براي مردم حجت باشد، بخواهد گناه و خطا بكند، اين با حجت بودن امام همخواني ندارد. من در پايان اين بخش، توجه عزيزان را به متن زيارت جامعه كبيره جلب ميكنم كه اين زيارت، در حقيقت، يك دوره امامشناسي است. من به همه جوانان شيعه در سراسر جهان كه عرض بنده را ميشنوند، توصيه ميكنم به خواندن زيارت جامعه كبيره. وقتي حاج علي بغدادي، خدمت حضرت ولي عصر (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء) مشرف شدند، حضرت به ايشان فرمودند: «چرا جامعه نميخوانيد؟ جامعه، جامعه، جامعه». خداوند بيامرزد حضرت آيت ا... العظمي مرعشي نجفي (ره) را كه من در ابتداء ورودم به حوزه علميه قم كه در سال 1347 بود، خدمت ايشان زياد مشرف ميشديم و ايشان هم نسبت به بنده محبت فوق العاده داشتند و در همان زمان هم به بنده اجازه نقل روايت دادند و به من گفتند: «تا ميتواني، هر روز يكمرتبه زيارت جامعه كبيره را بخوان و اگر نميتواني، هفتهاي يكبار بخوان». چون يكي از ويژگيهاي زيارت جامعه كبيره اين است كه انسان، بدون ايمان از دنيا نميرود. خيلي عجيب است! الآن حدود چهل سال است كه بنده اين توصيه ايشان را انجام ميدهم و البته قبل از ايشان، استادي داشتيم ـ در حوزه علميه قزوين به نام آقاي گلمحمدي كه نميدانم اگر در قيد حيات هستند، خداوند حفظشان كند و اگر از دنيا رفتهاند، در همچنين شبي، خداوند او را غريق رحمت كند ـ و ما با نفسهاي قدسي اين بزرگوار بود كه توانستيم وارد بحث ولايت و خواندن زيارت جامعه كبيره شويم. در زمان ايشان، وقتي كتاب الغدير به صورت تكجلدي چاپ ميشد، اين كتاب را مطالعه ميكرديم و وقتي بعضي از لغاتش را متوجه نميشديم، از اساتيدمان سؤال ميكرديم. عليٰ أيُّ حالٍ، مقصود ما اين بود كه از همان 14، 15 سالگي، ولو به لقلقه زبان، زيارت جامعه كبيره را هر روز ميخوانديم. يكي از دوستان ما نقل ميكرد در بيمارستان نكويي قم كه جناب حضرت آيت ا... العظمي مرعشي نجفي (ره)، يك عمل قلب داشتند و وقتي بيهوش بودند، ديدند كه ايشان در عالم بيهوشي، جملاتي را ميخواند و گريه ميكند. اينها هم كلماتش را يادداشت كردند و وقتي ايشان به هوش آمد، اين موضوع را از ايشان سؤال كردند و كلمات را به ايشان متذكر شدند و ايشان هم از جواب دادن طفره ميرفت. ولي با إصرار و سوگند، حضرت آيت ا... العظمي مرعشي نجفي (ره) ميفرمايد: «در همين حال ديدم كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و أمير المؤمنين (عليه السلام) و ائمه (عليهم السلام) به عيادت من آمدهاند و من هم خطاب به آنها، زيارت جامعه كبيره ميخواندم». ايشان به من اينگونه توصيه ميفرمود: «زيارت جامعه كبيره را يك روز به نيت أمير المؤمنين (عليه السلام) و يك روز به نيت امام حسن (عليه السلام) و يك روز به نيت امام حسين (عليه السلام) تا آقا حضرت ولي عصر (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء) بخوانيد». در متن زيارت جامعه كبيره كه از آقا امام هادي (عليه السلام) است، يكدوره امامشناسي است و إن شاء ا... اگر خداوند توفيق بدهد، چندين جلسه، زيارت جامعه كبيره را براي بينندگان عزيز شرح بدهيم يا بعضي از اساتيد حوزه علميه را كه زيارت جامعه كبيره شرح كردهاند، فيلمشان را تهيه و براي بينندگان عزيز پخش كنيم. در متن زيارت جامعه كبيره اينگونه ميخوانيم: و أشهد أنكم الأئمة الراشدون المهديون المعصومون. گواهي ميدهم كه شما ائمه، هدايت يافته و هدايت كننده و معصوم هستيد. عصمكم الله من الزلل. خداوند، شما ائمه را از هرگونه لغزش معصوم قرار داده است. من لا يحضره الفقيه للشيخ الصدوق، ج2، ص609 ـ عيون أخبار الرضا (ع) للشيخ الصدوق، ج1، ص305 ـ تهذيب الأحكام للشيخ الطوسي، ج6، ص95 مرحوم علامه مجلسي (ره) وقتي به زيارت جامعه كبيره ميرسد، خيلي مفصل شرح ميدهد و ميفرمايد: إنما بسطت الكلام في شرح تلك الزيارة قليلا و إن لم أستوف حقها حذرا من الإطالة، لأنها أصح الزيارات سندا و أعمها موردا و أفصحها لفظا و أبلغها معني و أعلاها شأنا. كمي كلامم را بسط دادم در شرح زيارت جامعه كبيره، اگر چه حق مطلب را نسبت به اين زيارت أداء نكردهام و ترسيدم طولاني شود؛ زيرا اين زيارت از نظر سندي، از صحيحترين زيارات است و از نظر مورد، گستردهترين زيارات است و از نظر لفظ، فصيحترين زيارات و از نظر معني، رساترين زيارات و از نظر ارزش، برترين زيارات است. بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج99، ص144 كساني كه به زيارت ائمه (عليهم السلام) ميروند، بهترين زيارت براي ائمه (عليهم السلام)، زيارت جامعه كبيره است. بنده وقتي به زيارت أمير المؤمنين (عليه السلام) ميروم و در قبرستان بقيع به زيارت امام حسن (عليه السلام)، امام سجاد (عليه السلام)، امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) ميروم يا در مشهد به زيارت امام رضا (عليه السلام) ميروم يا در كربلا به زيارت امام حسين (عليه السلام) ميروم، مقيد هستم كه زيارت جامعه كبيره را بخوانم، چون اين زيارت براي همه ائمه (عليهم السلام) است؛ همچنين است زيارت امين الله. لذا، عزيزان را توصيه ميكنم كه از خواندن زيارت جامعه كبيره غفلت نكنند و به هنگام تشرف به حرم مطهر ائمه (عليهم السلام)، اين زيارت را به عنوان يك زيارت صحيح و كامل و قطعي بخوانند. * * * * * * * سؤالات بينندگان سؤال: آيا اشكال دارد كه ما شيعيان معتقد باشيم كه معصومين (عليهم السلام)، معصوم از جهل هم هستند؟ به خاطر آياتي كه در قرآن شريف وجود دارد؛ مانند: وَ كُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ سوره يس/آيه12 وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ سوره توبه/آيه105 و رواياتي كه از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به حضرت علي (عليه السلام) رسيده است كه «هزار باب از علوم اولين و آخرين نزد توست و هر بابي، هزار باب ديگر دارد». چون عصمت از گناه، أولياء خداوند كه به مقامات بالايي ميرسند، مسئله گناه در ذهنشان هم نميآيد. اگر ميشود در اين مورد توضيح بفرماييد. جواب: يكي از اساسيترين مباحث عصمت، در ائمه (عليهم السلام) و أنبياء (عليهم السلام)، عصمت از جهل است. وقتي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، أهل بيت (عليهم السلام) را عِدْل و همطراز قرآن قرار ميدهد و ميفرمايد: «علي مع الحق و الحق مع علي»، اگر اينها جاهل به احكام باشند و بخواهيم اينها را عِدْل قرآن قرار بدهيم و بخواهيم اطاعت مطلق از او را واجب بدانيم، خلاف مصالح شريعت است. در اين صورت، يعني جهل اينها مورد قبول است و بايد از آنها بدون چون و چرا اطاعت كنيم! * * * * * * * سؤال: يك كتابي را به ما معرفي كنيد كه اصول مذهب شيعه را به زبان فارسي و به صورت ساده بيان كرده باشد تا كسانيكه تحصيلات حوزوي ندارند، بتوانند مطالعه كنند. جواب: كتاب أصل الشيعة و أصولها به قلم حضرت آيت ا... كاشف الغطاء از علماء بزرگ شيعه و كتاب 52 درس از مسائل شيعه به قلم حضرت آيت ا... العظمي مكارم شيرازي كه نكات خيلي خوبي هم دارد و كتاب شيعهشناسي علامه طباطبائي (ره) صاحب الميزان في تفسير القرآن هم كتاب خوبي است. * * * * * * * سؤال: 1. درخواستم اين است كه كارشناسان ديگري كه در شبكه جهاني ولايت حاضر ميشوند، مانند استاد حسيني قزويني با سند صحبت كنند. 2. شما در صحبتهاي خودتان فرموديد كه در كتابهاي أهل سنت آمده است كه يكي از خلفاء، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را كتك زده است، در آن موقع، حضرت علي (عليه السلام) كجا بودند؟ جواب: 1. هر كسي، يك ويژگيهايي دارد. عزيزاني كه به عنوان كارشناس در اين شبكه حضور پيدا ميكنند، از بهترينها و از نخبگان حوزه هستند. جناب حضرت آيت ا... طبسي در پاسخگويي به شبهات، يد طولايي دارند و معمولا در داخل و در كشورهاي خارجي حضور پيدا ميكنند و من هم نسبت به ايشان، از نظر پاسخگويي به شبهات، خاطر جمع هستم. همچنين جناب حجت الإسلام و المسلمين دكتر رضايي اصفهاني در علوم قرآني تخصص دارند و من معتقدم نه تنها در جهان شيعه، بلكه در جهان اسلام هم منحصر به فرد هستند. خلاصه اينكه هر گلي، يك بويي دارد. 2. ما در اين مورد، بارها صحبت كردهايم. أولاً: حضرت علي (عليه السلام) در اين قضيه، طبق منابع شيعه و سني، به حيات خانه آمد و از كمربند خليفه دوم گرفت و او را بلند كرد و بر زمين كوبيد. حتي در بعضي از منابع شيعه، حتي در منابع أهل سنت هم آمده است كه أمير المؤمنين (عليه السلام): فأخذ بتلابيبه فصرعه و وجأ أنفه و رقبته و هم بقتله، فذكر قول رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) و ما أوصاه به، فقال: و الذي كرم محمدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بالنبوة! يا إبن صهاك! لو لا كتاب من الله سبق و عهد عهد إلي رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) لعلمت أنك لا تدخل بيتي. از كمربند خليفه دوم گرفت و بلند كرد و بر زمين كوبيد و گردن و بينياش را با مشت، مورد ضرب و شتم قرار داد و تصميم بر كشتن او داشت. ولي به ياد وصيت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) افتاد و فرمود: قسم به كسي كه محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) را با نبوت، كرامت بخشيد! اي پسر صهاك! اگر سخن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نبود، ميفهميدي كه جرأت داخل شدن به خانه مرا نداشتي. كتاب سليم بن قيس، تحقيق محمد باقر الأنصاري، ص150 ـ الإحتجاج للشيخ الطبرسي، ج1، ص127 ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج28، ص269 همين قضيه را آقاي آلوسي به عنوان يك أمر مسلم ميان شيعه ميداند. تفسير الآلوسي، ج3، ص124 اين مطالب را قبلاً به صورت مفصل صحبت كردهايم. ثانياً: همچنين اشاره كرديم كه چه بسا اگر أمير المؤمنين (عليه السلام) در آن گير و دار ميآمد و از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) حمايت ميكرد، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در اين وسط كشته ميشد و همانطور كه اين آقايان در قضيه حضرت عمار گفتند: «قاتل عمار، حضرت علي (عليه السلام) است، چون حضرت علي (عليه السلام)، عمار را از خانهاش براي جنگ بيرون آورد»، ميگفتند حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را هم حضرت علي (عليه السلام) كشته است و اگر حضرت علي (عليه السلام) دفاع نميكرد و دست به شمشير نميبرد، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) كشته نميشد. ثالثاً: بحث ديگري كه در اينجا مطرح است، اين است كه هدف أمير المؤمنين (عليه السلام)، حفظ دين و اسلام بود و در حفظ اسلام، هم خودش و هم حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، فدايي اسلام هستند. مگر خود امام حسين (عليه السلام) نبود كه براي حفظ اسلام، از خودش كه حجت خدا بود و از زن و فرزندش گذشت. حفظ حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در صورتي براي أمير المؤمنين (عليه السلام) اهميت دارد كه مهمتر از وجود مقدس حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) كه دين باشد، در ميان نباشد. لذا أمير المؤمنين (عليه السلام) در اينجا بيش از اين، كاري را انجام نداد. رابعاً: ما از اين آقايان سؤال ميكنيم كه أمير المؤمنين (عليه السلام) در اينجا بر فرض، به عللي از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) دفاع نكرد، چون نيرو و كمك نداشت، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در مكه، جلوي چشمش ميديد كه سميه، مادر عمار را عذاب و شكنجه ميكنند و در زير شكنجه هم شهيد شد، ولي فقط فرمود: صبراً يا آل ياسر! موعدكم الجنة. اي آل ياسر! صبر كنيد كه وعدهگاه شما بهشت است. مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهيثمي، ج9، ص293 ـ المعجم الأوسط للطبراني، ج2، ص141 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج24، ص303 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج43، ص368 ـ أسد الغابة في معرفة الصحابة لإبن الأثير الجزري، ج4، ص44 ـ الإصابة في تمييز الصحابة لإبن حجر العسقلاني، ج4، ص473 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج3، ص76 ـ السيرة النبوية لإبن كثير، ج1، ص494 ـ سيرة إبن إسحاق، ج4، ص172 همچنين أبو بكر كه ميبيند عمر بن خطاب، كنيزكي تازه مسلمان شده را ميزند: و مر بجارية بنى مؤمل، حي من بنى عدى بن كعب و كانت مسلمة و عمر بن الخطاب يعذبها لتترك الإسلام و هو يومئذ مشرك و هو يضربها، حتى إذا مل قال: إني أعتذر إليك، إني لم أتركك إلا ملالة. روزي أبو بكر از جايي عبور ميكرد و ديد يكي از كنيزاني كه از قبيله بني عدي بن كعب بود و مسلمان بود، عمر بن خطاب كه در آن زمان مشرك بود، او را شكنجه ميداد و ميزد تا دست از اسلام بردارد. عمر بن خطاب از زدن آن كنيز خسته شد و گفت: اينكه از زدن تو دست برميدارم، فقط به دليل اين است كه از كتك زدن خسته شدهام. السيرة النبوية لإبن هشام الحميري، ج1، ص211 ـ العثمانية للجاحظ، ص34 ـ فضائل الصحابة لأحمد بن حنبل، ج1، ص120 ـ نهاية الإرب في فنون الأدب للنويري، ج16، ص162 خامساً: ما نميخواستيم به اينجا برسد، ولي چون آقايان در اين ماهوارههايشان نسبت به اين مسئله مانور ميدهند، ما هم مجبوريم اين مسئله را بيان كنيم. اين آقايان به ما جواب بدهند: عثمان كه لحظات آخر عمرش را طي ميكند و خانهاش را محاصره كردهاند و مردم هم ريختهاند تا او را بكشند و خودش هم ميداند الآن يا چند دقيقه ديگر او را خواهند كشت، شخصي به نام سودان بن حمران ميآيد نائله، همسر عثمان را كتك ميزند به گونهاي كه وقتي با شمشير زد، انگشت همسر عثمان قطع و آويزان شد و وقيحانه به همسر عثمان جسارت كرد و يك جملهاي ركيك گفت: فغمز اوراكها و قال: إنها لكبيرة العجيزة و ضرب عثمان فقتله. تاريخ الطبري، ج3، ص421 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص210 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج39، ص439 ـ الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج3، ص178 چون خواهران هم برنامه ما را ميبينند، از ترجمه آن خودداري ميكنم. چرا عثمان از همسرش دفاع نكرد؟ حدأقل ميتوانست در آن حال، با اينكه ميدانست كشته ميشود، از همسرش دفاع كند؛ چون هم زنش را كتك ميزدند و هم دست زنش را قطع كردند و هم جملهاي ركيك به او گفتند. اگر بنا باشد ما جواب نقضي بدهيم و سؤال طرح كنيم، از اين موارد زياد داريم. * * * * * * * سؤال: بنده 30 سال است كه در تاريخ اسلام مطالعه ميكنم و به اين دليل از صحبتهاي استاد حسيني قزويني استفاده ميكنم كه صحبتهايشان را به دور از مطالب خرافي مطرح ميكنند. ولي اين كافي نيست. چون در حق بودن تشيع، براي ما شيعيان بحثي نيست. احاديثي وجود دارد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، نام 12 امام را فرمودهاند و اگر اينگونه است، چطور برخي از نزديكان ائمه (عليهم السلام) از بنيهاشم، حتي برادران و فرزندانشان، نام ائمه (عليهم السلام) را نميدانستند؟ جواب: بله، از فرزندان ائمه (عليهم السلام)، جعفر كذاب وجود دارد كه منكر امامت امام زمان (عليه السلام) شد. او بالاتر از فرزند حضرت نوح (عليه السلام) نيست كه در برابر پدرش ايستاد و خداوند هم فرمود: يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ سوره هود/آيه46 اينگونه نيست كه تمام بنيهاشم معصوم باشند و در برابر أمر إلهي تابع باشند. اينگونه مطالب در شبكههاي عربي مطرح ميشود و هنوز درس و مشق شبكههاي فارسي به اين مطالب نرسيده است. ما اين را در سايتمان جواب دادهايم و در جواب كتاب اصول مذهب الشيعة هم مفصل جواب دادهايم. ولي آنچه كه مطرح است، اين است كه نام ائمه (عليهم السلام) از زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) با نام و مشخصاتشان مشخص بود. بعضي از صحابه، خودشان را به تجاهل ميزدند تا مورد تاخت و تاز حكومت قرار نگيرند. زرارهاي كه تمام اصول شريعت را در دست دارد و امام صادق (عليه السلام) در مورد ايشان فرموده است: لولا زرارة لاندرست احاديث أبي. مستدرك الوسائل للميرزا النوري، ج17، ص314 ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج47، ص390 و ايشان از استوانههاي علمي شيعه است، حتي امام صادق (عليه السلام) براي حفظ جان ايشان، لازم ميداند كه او را مذمت و لعن كند، ولي سپس به فرزندش عبيد الله ميگويد: برو سلام مرا به پدرت برسان و بگو: اگر من تو را مذمت ميكنم، همان قصد را دارم كه خضر نبي داشت و كشتي را سوراخ كرد تا كشتي نجات پيدا كند و اگر من تو را مذمت ميكنم، به اين دليل است. حالا بعضي از كار نشناسان وهابي ميآيند مانند كساني كه «حفظ شيئا و نسي أشيائا كثيرة»، مذمتي را درباره زراره ميبينند، ولي دهها روايت ديگري را كه درباره زراره است و علت صدور اين روايت است را فراموش ميكنند. مثلاً زراره در كوفه است و وقتي امام صادق (عليه السلام) از دنيا ميرود، دهها روايت از زراره نسبت به ائمه (عليهم السلام) داريم كه مثلاً ميگويد برويد در مدينه تحقيق و بررسي كنيد تا بدانيد امام بعد از امام صادق (عليه السلام) كيست؟ يعني ميخواهد قضيه را طبيعي جلوه دهد تا بيايند بعد از تحقيق و بررسي، بدانند كه امام بعد از امام صادق (عليه السلام) كيست. جالب اين است كه آقا امام صادق (عليه السلام) به قدري در فشار و اختناق است كه وقتي براي امام بعد از خودش وصيت ميكند، عمداً راه را براي ديگران گم ميكند و چند نفر را به عنوان خليفه معين ميكند. وقتي منصور دوانيقي به حاكم مدينه مينويسد: «هر كس را كه امام صادق (عليه السلام) خليفه كرده است، سرش را ببريد». وقتي حاكم مدينه، وصيتنامه امام صادق (عليه السلام) را ميخواند و ميبيند نام منصور دوانيقي و أم فروه و امام كاظم (عليه السلام) است، به منصور دوانيقي نامه مينويسد: «اگر قرار باشد سر كسي را از بدنش جدا كنند، اول بايد سر تو از بدنت جدا شود». كساني كه أهل فهم بودند، ميفهميدند و كساني كه علقه مضغه بودند، نميفهميدند. در نيمه دوم امامت امام صادق (عليه السلام) كه خفقان به اوج خود رسيد، صحابه، حتي به نزديكترين افرادشان هم اعتماد نميكردند. إبن أبي عمير و صفوان و ديگران و اولاد ائمه (عليهم السلام) مدتها در زندان بودند. چند مورد وجود دارد كه در برابر ائمه (عليهم السلام) ايستادند، مانند جعفر كذاب؛ ولي از ميان هزاران نفر از بنيهاشم كه فدايي أهل بيت (عليهم السلام) بودند، چند نفر هم نخاله از آب درميآمدند و اينها ملاك نيستند. * * * * * * * سؤال: در روز عيد فطر، روزه گرفتن حرام است. متأسفانه بعضي از كشورهاي اسلامي، فردا را عيد اعلام كردهاند و ما كه الآن در وين اتريش هستيم، مركز اسلامي امام علي (عليه السلام)، فردا را روز عيد فطر ندانستهاند. تكليف ما چيست؟ آيا ما فردا را روزه بگيريم يا عيد است؟ جواب: شما كاري به كشورهاي اسلامي نداشته باشيد. كشورهاي اسلامي مانند عربستان سعودي يا ديگر كشورها، از چند ماه قبل ميگويند كه فلان روز، اول ماه رمضان است و فلان روز هم اول ماه شوال است و كاري ندارند كه ماه ديده ميشود يا ديده نميشود. ولي ما بر طبق روايات صريحي كه از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و ائمه (عليهم السلام) داريم، فرمودهاند: «صم للرؤية و أفطر للرؤية : اگر ماه را ديديد، روزه بگيريد و اگر [در پايان ماه] ماه را ديديد، افطار كنيد». شما توجه داشته باشيد و زنگ بزنيد به دفتر هر مرجعي كه از او تقليد ميكنيد و ببينيد نظر آنها چيست. شما بايد تابع دفاتر مراجع عظام تقليدي باشيد كه از آنها تقليد ميكنيد و بگوييد كه شما در اتريش زندگي ميكنيد. در خيلي از كشورهاي شيعهنشين، ماه ديده شده است و فردا قطعاً در خاورميانه، عيد است. ولي با توجه به اينكه اتريش، جزء كشورهاي اروپايي است و ما حدود 4، 5 ساعت اختلاف ساعت داريم، بعضي از مراجع عظام تقليد معتقدند كه اين اختلاف افق، تأثير دارد و بعضي هم معتقدند كه تأثيري ندارد. همچنين ديگر عزيزاني كه در ديگر كشورهاي دنيا هستند، وظيفهشان، عمل كردن به نظر مرجع تقليدي است كه از او تقليد ميكنند. * * * * * * * سؤال: كساني كه ادعا ميكنند ائمه اطهار (عليهم السلام) معصوم نيستند، آيا قرآن را معصوم ميدانند؟ آيا در قرآن، اختلاف و اشتباه وجود دارد، يا معصوم از اينهاست؟ اگر قرآن را معصوم ميدانند، پس شخص و اشخاصي را كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به عنوان جانشين تعيين ميكند هم بايد معصوم باشند. آيا امكان دارد كه شخصي غير معصوم، همرديف قرآن كه معصوم است قرار داده شود؟ در اين مورد اگر حديثي وجود دارد، با سند توضيح بفرماييد. جواب: ظاهراً اگر اشتباه نكنم آقاي محمد بن عُقيل ميگويد: ما به شيعه خرُده ميگيريم كه آنها معتقد به عصمت 12 نفر هستند، ولي بيخبر از اينكه ما خودمان 120 هزار صحابه را معصوم ميدانيم. چون معتقديم آنها هر حرفي ميزنند، حجت است و به هر كدامشان إقتداء كنيم، هدايت ميشويم. يعني اگر كسي بخواهد سخن صحابه را ردّ كند، ما أهل سنت او را تكفير ميكنيم، ولي خودمان عصمت 120 هزار صحابه را قائل هستيم و معتقديم تمام كساني كه در جنگ بدر بودند، ديگر گناهي برايشان نوشته نميشود! آيا عصمت شاخ و دم دارد؟ عدالت صحابه به آن شكلي كه مطرح است و حجيت قول صحابه يا عمل به سنت صحابه، مانند اين است كه شما كلمه معصوم را روي آنها نگذاشتهايد، ولي عملاً همان ادعاي عصمت را نسبت به صحابه داريد. چون اين مطلب نياز به توضيح بيشتري دارد، إن شاء ا... در جلسات آينده به آن خواهيم پرداخت. * * * * * * * سؤال: شيعه بر حق است و براي اثبات آن، نياز به اين ندارد كه برخي مطالب غلوّ آميز در بعضي از كتب گفته شود. جواب: شيعيان در طول تاريخ، همواره در أقليت بودهاند و حكومتها از اينها وحشت داشتند و امكانات در اختيارشان نبود. اينهمه احاديثي كه الآن به دست ما رسيده است، جز معجزه، چيز ديگري نيست. شما ببينيد كه در طول تاريخ، چه فشاري به شيعه وارد شده است و چقدر حديث سوزاندهاند. به قول إبن أبي الحديد المعتزلي: «شيعه در يك مقطعي، به شكلي در فشار بود كه آرزو ميكرد به او بگويند ملحد و زنديق، ولي شيعه نگويند». توسط بني أميه دستور ميدادند كه آهنهاي داغ را به عنوان سرمه، بر چشم شيعيان ميكشيدند يا گاهي دست و پايشان را ميبريدند. حتي معاويه دستور داد: «هر كسي كه نام فرزندش را علي بگذارد، او را بكشند». إذا سمعوا بمولود إسمه علي قتلوه. تهذيب التهذيب لإبن حجر العسقلاني، ج7، ص281 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج41، ص481 ـ تهذيب الكمال في أسماء الرجال للمزي، ج20، ص429 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج5، ص102 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج7، ص427 ـ الوافي بالوفيات للصفدي، ج21، ص72 ـ النصائح الكافية لمحمد بن عقيل، ص154 آقاي إبن اثير جزري در كتاب جامع الأصول تمام احاديث صحاح سته را جمع كرده و احاديث تكراري را حذف كرده و تمام احاديث صحاح سته، حدود 9850 حديث شده و به ده هزار حديث هم نرسيده است. ولي با توجه به اين مشكلاتي كه شيعه داشته، فقط در كتاب كافي شيخ كليني (ره)، 16199 روايت وجود دارد؛ يعني همين يك كتاب، 2 برابر صحاح سته روايت دارد و در كتابهاي حديثي ديگر مانند تهذيب الأحكام و الإستبصار شيخ طوسي (ره) و من لا يحضره الفقيه شيخ صدوق (ره) هم احاديث زيادي وجود دارد. مرحوم شيخ حرّ عاملي (ره) حدود 35 هزار روايت را در وسائل الشيعة جمع كرده است و مرحوم نوري (ره) حدود 23 هزار روايت را در مستدرك الوسائل جمع كرده است. اينها نشان ميدهد كه ائمه (عليهم السلام) و صحابه، با آنهمه فشار و اختناقي كه بود، نهايت تلاششان را در نشر فرهنگ أهل بيت (عليهم السلام) به كار بردند. ولي در لابهلاي اينها، روايات ضعيف هم وجود دارد. جالب اينكه دودمان بني أميه، يكي از بدترين و زشتترين كارهايي را كه انجام دادند، اين بود كه افرادي را أجير ميكردند تا بروند در ميان مردم، احاديثي را از قول امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) در جامعه منتشر كنند تا جامعه را نسبت به امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) بدبين كنند. مرحوم مامقاني (ره) روايتي را آورده كه 100٪ ضعيف است و در ماهوارهها هم روي آن مانور ميدهند كه «لا تعاملوا الأكراد، فإنهم طائفة من الجن، كشف عنهم الغطاء» و مرحوم مامقاني (ره) ميگويد در سند اين روايت، يك راوي وجود دارد كه ايشان از بني أميه پول ميگرفت و رواياتي را جعل ميكرد تا به نام امام صادق (عليه السلام) در ميان مردم منتشر كند و مردم را نسبت به امام صادق (عليه السلام) بدبين ميكرد. حال آنكه امام صادق (عليه السلام) غلامان سياهش را ابتداء بر سر سفره مينشاند و سپس لب به غذا ميزند و وقتي بر بالاي اسب است و يك جزامي كنار خيابان از او درخواست ميكند كه با هم غذا بخورند، قبول ميكند و از اسب پايين ميآيد و كنار سفرهاش مينشيند و غذا ميخورد و به خرابهها ميرود و در كنار أيتام و بيوهزنان و پيرمردان از كار افتاده مينشيند، آن وقت اينها ميآيند اين احاديث را جعل ميكنند كه مثلاً امام صادق (عليه السلام) فرموده است: «لا تساكن الخوز، فإنهم كذا و لا تزوجوا الخزر، فإنهم كذا». اين رواياتي كه جعل شده در رابطه با قبائل و شهرها، ما الآن رسماً اعلام ميكنيم كه 90٪ آنها جعلي و ضعيف و ساختگي است. البته چند سال است كه ما بر روي روايات ساختگي و جعلي كار كرديم و إن شاء ا... اگر خدا توفيق داد، منتشر خواهيم كرد. * * * * * * * سؤال: آيا خود پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و امامان (عليه السلام) دليل اينكه چرا نامشان به تصريح در آيه ولايت و آيه تطهير و آيات ديگر نيامده است و چرا در ميان ساير آيات آمده است را بيان كردهاند يا خير؟ آيا كسي در آن زمان، اين سؤال را از آنها پرسيده است؟ شما در هفته گذشته به اين جواب داديد، ولي اين جواب ما شيعيان است. آيا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) يا أهل بيت (عليهم السلام) هم اين را ذكر كردهاند يا خير؟ جواب: بله، در روايات داريم كه از ايشان سؤال كردهاند و آنچه كه در ذهنم هست، اينگونه جواب دادهاند: همانگونه كه شما اموال قيمتي خودتان را در لابهلاي صندوقي يا رختخوابي پنهان ميكنيد، خداوند هم براي اينكه قرآن از تحريف حفظ شود و در أمان بماند، آيه تطهير و آيه ولايت و آيه اكمال دين را در كنار ساير آيات قرار داده است. اما در مورد اينكه چرا نامشان در قرآن نيامده است، در روايتي از امام صادق (عليه السلام) آمده است كه از ايشان سؤال كردند: إن الناس يقولون: فما له لم يسم عليا و أهل بيته عليهم السلام في كتاب الله عز و جل؟ قال: فقال: قولوا لهم: إن رسول الله صلى الله عليه و آله نزلت عليه الصلاة و لم يسم الله لهم ثلاثا و لا أربعا، حتى كان رسول الله صلى الله عليه و آله هو الذي فسر ذلك لهم و نزلت عليه الزكاة و لم يسم لهم من كل أربعين درهما درهم، حتى كان رسول الله صلى الله عليه و آله هو الذي فسر ذلك لهم و نزل الحج فلم يقل لهم: طوفوا أسبوعا حتى كان رسول الله صلى الله عليه و آله هو الذي فسر ذلك لهم و نزلت «أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أولي الأمر منكم» و نزلت في علي و الحسن و الحسين، فقال رسول الله صلى الله عليه و آله في علي: «من كنت مولاه، فعلي مولاه» و قال صلى الله عليه و آله: «أوصيكم بكتاب الله و أهل بيتي» ... . مردم ميگويند: چرا نام علي و أهل بيتش (عليهم السلام) در قرآن نيامده است؟ حضرت فرمود: به آنها بگوييد: آيه وجوب نماز بر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نازل شد، ولي خداوند 3 ركعتي يا 4 ركعتي بودن آنها را ذكر نكرد و خداوند تفسير و تبيين آن را بر عهده پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) قرار داد. خداوند آيه زكات را نازل كرد، ولي نفرمود كه از هر 40 درهم، يك درهم بايد پرداخت كرد و تفسير و تبيين آن را بر عهده پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) قرار داد و آيه حج را نازل كرد، ولي نفرمود كه 7 بار بايد طواف كرد و تفسير و تبيين آن را بر عهده پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) قرار داد و آيه «اطاعت از خداوند و رسولش و أولي الأمر» در حق علي و حسن و حسين نازل شده است و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در حق حضرت علي (عليه السلام) فرمود: «هر كه من مولاي اويم، علي نيز مولاي اوست» و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «شما را سفارش ميكنم به كتاب خدا و أهل بيتم» ... . الكافي للشيخ الكليني، ج1، ص287 * * * * * * * سؤال: وقتي شما ميگوييد علماء أهل سنت و استوانههاي علمي آنها اينگونه گفتهاند، آيا اين براي برادران و خواهران أهل سنت ما تداعي نميكند كه اگر اينها عالم هستند، پس چرا متوجه اين حقيقت اسلام نميشوند؟ در اين مورد هم توضيح بفرماييد. جواب: در اين مورد، ما بارها اين را جواب دادهايم: أولاً: خيلي از اينها متوجه اين موضوع شدند و شيعه شدند. شخصيتهاي برجسته مانند طنطاوي و ديگران و مفتي أعظم سوريه كه بعد از 70 ، 80 سال متذكر شده كه شيعه بر حق است و برادرشان هم شيعه شد و هزاران عالم سني در طول تاريخ، شيعه شدهاند. جديداً هم مركز الأبحاث العقائدية كتابي را نوشته با نام موسوعة من حياة المستبصرين و تا الآن هم 14 جلد اين كتاب نوشته شده است و در اين كتاب كه دائرة المعارف شيعهشدههاست، هزاران نفر از شخصيتهاي علمي و برجسته أهل سنت كه شيعه شدهاند و تأليفاتي را هم داشتهاند، در اين كتاب جمعآوري شده است. ثانياً: يكسري افراد هستند كه ميترسد و خطر جاني هم آنها را تهديد ميكند. همانطوري كه عرض كرديم، برادرمان جناب آقاي تاتار در استان مازندران شيعه شد و ريختند و او را كشتند و مُثله كردند و زن و بچهاش هم در قم آواره هستند. لذا بعضي از اين آقايان وقتي شيعه ميشوند، إصرار ميكنند كه شيعه شدن خود را اعلام نكنند. حتي يك جواني كه از ائمه جماعات و جمعه أهل سنت است، از عربستان سعودي به قم آمده بود و ميگفت اسم مرا در ماهواره نياوريد، چون براي من خطر جاني دارد. ايشان شيعه شده بود و به زيارت امام رضا (عليه السلام) آمده و وقتي از ائمه (عليهم السلام) صحبت ميكرد، چنان با عشق صحبت ميكرد كه قطرات اشك از چشمانش سرازير بود. الآن هم دوستان زيادي از عربستان سعودي و كشورهاي خليج فارس داريم كه وهابي و سني بودند و شيعه شدند و با ما هم در ارتباط هستند. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||