* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 04 آبان 1393 | تعداد بازديد: 4552 | |
عزاداري امام حسين (عليه السلام) 02 | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: عزاداري امام حسين (عليه السلام) 02 شبكه جهاني ولايت : 02 / 10 / 1389 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * توجه: غالب آدرس منابع ذكر شده، از نرم افزار مكتبة أهل البيت (عليهم السلام) ميباشد. آقاي محسني در برنامه قبلي، چند مطلب را خدمت عزيزان عرض كرديم و چند كليپ پخش كرديم. از امشب هم چون وعده داده بوديم، دو سوم وقت برنامه را تقديم ميكنيم به بينندگان عزيزي كه با ما مرتبط شوند. در دو جلسه قبل خانمي تماس گرفتند و گفتند: در شبكه ظلمت ميگويند: هر گونه عزاداري و نوحهسرايي براي مردگان، حرام و خلاف شرع است. روايتي هم از كتب شيعه پخش كرده بودند. ما اين كليپ را پخش ميكنيم و بعد از آن هم استاد حسيني قزويني پاسخ كامل آن را براي بينندگان عزيز مطرح ميكنند. پخش كليپي از شبكه نور كارشناس: ما وقتي كه بياييم نگاه كنيم، مثلاً مسئله سينهزني و فغان و گريبان چاك كردن و بر سر و صورت زدن و ستايش كردن آن مرده كه وا ...؟، وا سيدا و وا فلان، اين چيزها خلاف شرع است. [پايان كليپ] آقاي محسني: به نظر اين آقايان و كارشناسان شبكه نور يا شبكه ظلمت، وا حسينا گفتن و سينهزني و اين مسائل خلاف شرع است. در اين زمينه توضيح بفرماييد. استاد حسيني قزويني در اين زمينه، فرمايش حضرتعالي 2 قسمت بود؛ يك قسمت آن مربوط به سؤال آن خانم بود كه ميگفت اينها مطرح كردهاند كه «در كتابهاي شيعه هم هست و در كتاب كافي آمده كه از اعمال جاهليت، نوحهسرايي است». بينندگان عزيز توجه داشته باشند كه ما در كتابهايمان كتابي مانند صحيح بخاري و صحيح مسلم نداريم و آنهايي كه در اين شبكهها ميآيند و ميگويند نهج البلاغه مانند صحيح بخاري و صحيح مسلم است و رواياتش صحيح است، همهاش دروغ و إفتراء است و شيعه غير از قرآن كريم، هيچ كتابي را از اول تا آخرش صحيح نميداند. حتي كتاب كافي كه بهترين و معتبرترين كتاب شيعه است، هم روايات صحيح دارد و هم روايات ضعيف دارد. مراجع عظام تقليد ما و بزرگان ما و انديشمندان ما بررسي سندي ميكنند با قواعد رجالي كه در اختيار شيعه است و يك صدم اين قواعد رجالي شيعه را آقايان أهل سنت ندارند. بنده كتاب كوچكي تأليف كردهام به نام المدخل إلي علم الرجال و الدراية، يعني مقدمهاي بر علم رجال و درايه و اين كتاب، كتاب درسي حوزه علميه هست و حدود 300 صفحه است و در حقيقت، عصاره و فشرده قواعد رجالي شيعه را در اين كتاب آوردهام و آقايان هم اين كتاب را با كتابهاي رجالي و قواعد رجالي آقايان أهل سنت مقايسه كنند و ببينند شيعه در حوزه علم رجال و درايه، چقدر غني است و چقدر مطالب ارزنده و ضوابط رجالي مطابق عقل و برگرفته از قرآن و سنت دارد. بزرگان ما، حتي كتاب كافي را مطلقاً صحيح قبول نميكنند و هر روايتي را بررسي سندي ميكنند و اگر سندش صحيح و معتبر بود، آن روايت را ميپذيرند و طبق مضمون آن فتوا ميدهند و عمل ميكنند. اگر هم روايتي ضعيف بود يا مرسل بود يا مرفوع بود يا مقطوع بود، بزرگان ما به اين روايت ما عمل نميكنند. اين آقاياني كه ميآيند به صورت فلهاي، رواياتي را از كتابهاي شيعه نقل ميكنند و شروع ميكنند به تاختن عليه شيعه، اينها در حقيقت آب در هاون كوبيدن است و هيچ فايدهاي ندارد و روايتي را كه ما آن را ضعيف و غير معتبر ميدانيم، به رخ ما ميكشند. روايتي را كه اين آقايان نقل كردهاند: أولاً: در كتاب كافي نيست و در كتاب دعائم الإسلام است و اين كتاب، از كتابهاي غير معتبر شيعه است و اين روايت هم مرسل است. روايت به اين شكل است: و عن علي (عليه السلام) ثلاث من أعمال الجاهلية لا يزال الناس فيها حتى تقوم الساعة: الإستسقاء بالنجوم و الطعن في الأنساب و النياحة على الموتى. 3 چيز از اعمال جاهليت است ... : 1. باران خواستن از ستارگان، 2. طعن و خردهگيرى به حسبها و نسبها، 3. نوحهسرايي بر مردگان. دعائم الإسلام للقاضي النعمان المغربي، ج1، ص226 ـ مستدرك الوسائل للميرزا النوري، ج2، ص449 ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج79، ص101 ـ جامع أحاديث الشيعة للسيد البروجردي، ج17، ص369 ثانياً: اين روايت مرسل است و هيچ سندي ندارد و راويان ميان دعائم الإسلام تا أمير المؤمنين (عليه السلام) ذكر نشده است. روايت مرسل هم از ديدگاه شيعه و هم از ديدگاه أهل سنت مردود است. ثالثاً: در اين روايت نهي شده است از نوحهسرايي در زمان جاهليت. نوحههايي كه در زمان جاهليت بود، در كتب أهل سنت هم آمده است كه از آن به نعي الجاهلية تعبير ميكنند. علامه مجلسي (ره) وقتي در بحار الأنوار اين مباحث را مطرح ميكند، اين تعبير را دارد: أهل الجاهلية كانوا ينوحون و يعدون جرائمه كالقتل و شن الغارات و هم يظنونها خصالا محمودة، فهو يعذب بما يبكون عليه. در زمان جاهليت، وقتي مردي از دنيا ميرفت، نوحهسرايي ميكردند و جرمهايش را ميشمردند كه مثلاً اينگونه آدمكشي ميكرد و دزدي ميكرد و گمان ميكردند كه اينها خصلتهاي خوبي است. در حاليكه آن ميت به خاطر اين جرمها در عذاب است، آنها به خاطر اين خصلتها بر حال او گريه ميكردند. بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج79، ص108 لذا مرحوم علامه حلي (ره) كه از مفاخر شيعه و از استوانههاي علمي شيعه است، در كتاب منتهي المطلب، جلد 1، صفحه 466 و مرحوم مقدس اردبيلي (ره) از فقهاء نامدار شيعه در كتاب مجمع الفائدة و البرهان، جلد 8، صفحه 75 و مرحوم محقق بحراني (ره) در الحدائق الناضرة، جلد 4، صفحه 168 اين تعبير را دارند: و النياحة بالباطل محرمة إجماعاً، أما بالحق فجائزة إجماعاً. نوحه كردن به باطل (و گناه و معصيت و ذكر كارهاي زشت ميت)، بنابر إجماع حرام است. اما نوحه كردن به حق (و ذكر صفات پسنديده و عبادات و خدمات خوب ميت) بنابر إجماع جائز است. مرحوم شهيد اول (ره) هم در كتاب الدروس، جلد 3، صفحه 162 اين مطلب را بيان كرده است. نه تنها شيعه، نوحه را تقسيم بندي كرده است به نوحه جاهليت و نوحه غير جاهليت، أهل سنت هم همين تقسيم بندي را كردهاند. مثلاً آوردهاند: نهي رسول الله (صلي الله عليه و سلم) عن النعي. پيامبر (صلي الله عليه و سلم) نهي كرده است از نعي (نوحهسرايي به باطل). مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج5، ص385 ـ سنن إبن ماجة، ج1، ص474 ـ سنن الترمذي، ج2، ص228 ـ السنن الكبرى للبيهقي، ج4، ص74 ـ فتح الباري في شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج3، ص93 ـ عمدة القاري شرح صحيح البخاري للعيني، ج8، ص19 ـ المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج3، ص160 ـ تهذيب الكمال في أسماء الرجال للمزي، ج5، ص377 ـ فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي، ج3، ص162 ـ التمهيد لإبن عبد البر، ج6، ص326 منظور از نعي چيست؟ إبن منظور در كتاب لسان العرب، جلد 15، صفحه 334 ميگويد: النعي: خبر الموت. و كانت العرب إذا قتل منهم شريف أو مات بعثوا راكبا إلى قبائلهم ينعاه إليهم. هلك فلان أو هلكت العرب بموت فلان. نعي يعني خبر مرده را دادن و ندبه كردن و نوحهسرايي كردن. وقتي كسي از ميان عرب كشته ميشد يا ميمرد، در ميان مردم ميگفتند آن شخصي كه چنين و چنان بود و افتخار عرب بود، مرد و با مرگ او، عرب هم مرد. آقاي ألباني هم وقتي به عبارت نعي ميرسد، تقسيم بندي ميكند به نعي شرعي و نعي غير شرعي. ايشان ميگويد: إن المراد بالنعي الإعلان الذي يشبه ما كان عليه أهل الجاهلية من الصياح على أبواب البيوت و الأسواق كما سيأتي. مراد از نعي، إعلاني است مانند آنچه كه در زمان جاهليت انجام ميدادند و فرياد ميزدند بر درب منازل و سر بازارها. أحكام الجنائز لمحمد ناصر الألباني، ص31 سپس ميگويد: إنما نهي عما كان أهل الجاهلية يصنعونه، فكانوا يرسلون من يعلن بخبر موت الميت على أبواب الدور. اين نهي از نوحهسرايي و إعلان به مرگ، همان است كه در زمان جاهليت انجام ميدادند. أحكام الجنائز لمحمد ناصر الألباني، ص32 سپس ايشان ميگويد: اينگونه نيست كه همه نعيها اشكال داشته باشد و اگر در نعي و مدح ميت و نوحهسرايي اينگونه بگويند: الصلاة على فخر الأماجد المكرمين و بقية السلف الكرام الصالحين. اشكالي ندارد. أحكام الجنائز لمحمد ناصر الألباني، ص33 أن النعي ليس ممنوعا كله. همه اين نعيها و نوحه سراييها براي ميت حرام نيست. پس روشن شد كه اگر اين قضيه در روايات ما آمده و از نوحهسرايي بر ميت نهي شده است، قيد شده است كه اگر شبيه نوحهسرايي دوران جاهليت باشد، حرام است؛ نه هر نوحهاي. رابعاً: اين آقايي كه ميگويد «هر نوع نوحهسرايي كردن براي ميت حرام است و اگر كسي بگويد وا سيدا و وا مولا، حرام است و خلاف شرع»، چرا مطالعه نميكند؟ آيا اين شبكه، كارشناسي بهتر از ايشان ندارد تا برود مطالعه و بررسي و تحقيق كند و سپس بيايد در اين شبكه صحبت كند؟ صحبت كردن در يك ماهواره، صحبت كردن در كنار كرسي و در كنار زن و بچه نيست؛ هزاران نفر يا ميليونها نفر اين صحبتها را ميشنوند. نوحهسرايي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در منابع خود أهل سنت آمده است. آقاي حلبي (متوفاي 1044 هجري) وقتي نقل ميكند قضيه شهادت حمزه سيد الشهداء (عليه السلام) را، ميگويد: وقتي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) آمد و جنازه حمزه را ديد، گريه كرد و وقتي ديد او را مثله كردهاند، غش كرد و شروع كرد به نوحهسرايي كردند: يا عم رسول الله! و اسد الله و اسد رسول الله! يا فاعل الخيرات! يا حمزه يا كاشف الكربات! يا حمزه يا ذاب عن وجه رسول الله ... السيرة الحلبية للحلبي، ج2، ص534 ـ شرح مسند أبو حنيفه ملا علي غاري، ص526 ـ ذخائر العقبى لأحمد بن عبد الله الطبري، ص181 ـ ينابيع المودة لذوي القربى للقندوزي، ج2، ص215 پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) اينگونه نوحهسرايي ميكند. آيا نوحهسرايي از اين بهتر؟! اين آقايي كه ميگويد «هرگونه نوحهسرايي كردن حرام است و باطل است و اگر بگوييم يا سيدا و يا مولا، اين خلاف شرع است»، درباره اين نوحهسرايي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) چه ميگويد؟ خامساً: مسند احمد از صحيحترين كتابهاي أهل سنت است و براي آقاي احمد بن حنبل (متوفاي 241 هجري) رئيس حنابله است و ايشان ميگويد: هر روايتي را كه در كتاب من نيافتيد، بدانيد كه آن روايت صحيح نيست. أم المؤمنين عايشه كه اينهمه سنگش را به سينه ميزنيد و ميگوييد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: خذوا شطر (نصف) دينكم من الحميراء. نصف دينتان را از عايشه بگيريد. در اين كتاب، از قول خود أم المؤمنين عايشه آمده است: إن رسول الله صلى الله عليه و سلم قبض و هو في حجري، ثم وضعت رأسه على وسادة، قمت التدم مع النساء و اضرب وجهي. وقتي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) از دنيا رفت در حاليكه در حجره من بود، ... ايستادم و به همراه زنان مدينه، سينهزني ميكردم و بر صورتم ميزدم. مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج6، ص274 ـ مسند أبي يعلى، ج8، ص63 ـ تاريخ الطبري، ج2، ص441 ـ الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج2، ص323 ـ السيرة النبوية لإبن هشام الحميري، ج4، ص1069 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج5، ص261 ـ السيرة النبوية لإبن كثير، ج4، ص477 ـ إرواء الغليل لمحمد ناصر الألباني، ج7، ص86 ـ النهاية في غريب الحديث لإبن الأثير، ج4، ص245 ـ لسان العرب لإبن منظور، ج12، ص540 همه اين روايت را از عايشه نقل كردهاند. اين روايت چيست؟ براي اين روايت، چه جوابي داريد؟ شما برويد و ببينيد كه معناي إلتدم چيست؟ يعني بر سينه زدن و سينهزني كردن. اين آقا كه ميگويد بر صورت و سينه زدن خلاف شرع است، آيا واقعاً از ديدگاه شما، عايشه كار خلاف شرع و حرامي انجام داده و معصيت كرده است؟ جواب بدهيد به ما. عايشه ميگويد: در رحلت پيامبر (صلي الله عليه و سلم)، هم سينهزني كرديم و هم بر صورتمان زديم. خيلي روشن و واضح است. آيا واقعاً اين مردانگي و جرأت را داريد كه بگوييد عايشه كار خلاف شرع و حرامي انجام داده است؟ سادساً: در منابع شيعه و سني آمده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در مورد حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) فرموده است: فاطمة سيدة نساء أهل الجنة. فاطمه، سيده و بانوي تمام زنان أهل بهشت است. صحيح البخاري، ج4، ص209 ـ مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج5، ص391 ـ المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص151 و: فاطمة بضعة مني، يؤذيني ما آذاها و من آغضبها فقد أغضبني. فاطمه پاره تن من است و هر كسي او را اذيت كند، مرا اذيت كرده است و هر كسي او را غضبناك كند، مرا غضبناك كرده است. صحيح البخاري، ج4، ص210 و 219 ـ صحيح مسلم، ج7، ص141 در صحيح بخاري، جلد 5، صفحه 144، حديث 4462، كتاب المغازي، باب 83، باب مرض النبي (صلي الله عليه و سلم) و وفاته از قول حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) نقل ميكند كه در رحلت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) آمد نوحهسرايي كرد: فقالت فاطمة عليها السلام: وا كرب أباه! ... يا أبتاه أجاب ربا دعاه! يا أبتاه من جنة الفردوس مأواه! يا أبتاه إلى جبريل ننعاه! فاطمه (عليها السلام) فرمود: اي پدر! با رفتن تو، غمها به طرف ما سرازير شد! اي پدري كه اجابت كرد فرمان حق را! ... . اين قضيه را أهل سنت نقل كردهاند كه حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) نوحهسرايي ميكند براي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله). آيا اينها جرأت ميكنند بگويند ـ نستجير بالله ـ حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) خلاف شرع عمل كرده است؟! اين روايت بررسي سندي هم نميخواهد، چون در صحيح بخاري است. همچنين از حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) نقل كردهاند كه در رثاي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: ماذا على من شم تربة أحمد أن لا يشم مدى الزمان غواليا صبت على مصائب لو أنها صبت على الأيام صرن لياليا چه ميشد آن كسي كه خاك قبر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را بوييد، تا آخر عمرش، ديگر بوي هيچ عطري را نبويد. آنچنان مصائبي بر من وارد شد كه اگر اين مصائب بر روز روشن وارد ميشد، به شب تار تبديل ميشد. الوفاء في فضائل المصطفي لإبن الجوزي، ص819، ح1538 ـ السيرة النبوية لإبن سيد الناس، ج2، ص434 ـ المواهب اللدنية للقسطلاني، ج4، ص563 ـ إرشاد الساري شرح صحيح البخاري للقسطلاني، ج3، ص352 ـ تفسير الآلوسي، ج19، ص149 با توجه به اين، ما اعلام كردهايم اين آقايان براي مناظره بيايند، ولي شريف نياوردند و مجبور شديم با توجه به تقاضاي مكرر دوستان بيننده، كليپهايي از صحبتهاي كارشناسان آن شبكهها را پخش كرديم تا بينندگان حرفهاي آنها را گوش كنند و حرفهاي ما را هم گوش كنند و قضاوت كنند. بينندگان عزيز اين كليپي كه از اين آقايان پخش شد را ملاحظه كردند و اين پاسخي را كه ما داديم هم ملاحظه كردند و خودشان ميتوانند قضاوت كنند. * * * * * * * آقاي محسني آيا أهل سنت براي بزرگان دين خودشان عزاداري كردهاند و نوحه گفتهاند يا خير؟ استاد حسيني قزويني در رابطه با أهل سنت، روايات متناقض زيادي داريم. مخصوصاً از خود جناب خليفه دوم كه إن شاء ا... اگر فرصت شود، خواهيم گفت كه يكي از كساني كه از نوحهسرايي منع ميكرد، خود جناب خليفه دوم بود؛ حتي جلوي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و مخالفا لرسول الله، زنان را از نوحهسرايي منع كرد. حتي نسبت به خانه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) كه عايشه با تعدادي از زنان، نوحهسرايي ميكردند ، به دستور خليفه دوم حمله كردند و قضاياي مفصلي در اين زمينه وجود دارد و إن شاء ا... سر فرصت مطرح خواهيم كرد. نوحهسرايي خليفه دوم جناب خليفه دوم كه اينهمه مخالف نوحهسرايي بود، وقتي خبر مرگ نعمان بن مقرن كه از دوستانش بود را به ايشان دادند: فجعل يده علي رأسه و جعل يبكي. دستانش را بر سر گذاشت و با شدت گريه ميكرد. المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص293 ـ عمدة القاري شرح صحيح البخاري للعيني، ج8، ص79 ـ المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج3، ص244 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج15، ص727 ـ العلل لأحمد بن حنبل، ج2، ص172 ـ فتوح البلدان للبلاذري، ج2، ص373 بعد از مرگ خليفه دوم، عبد الله بن مسعود آمد بالاي قبر عمر ايستاد و گريه و نوحهسرايي ميكرد. عقد الفريد، ج4، ص283 آنچه كه در ذهنم هست، در كتاب الأغاني أبو الفرج اصفهاني ميگويد: وقتي خبر مرگ خالد به خليفه دوم رسيد، گفت: فعلي مثل خالد فلتبكي البواكي. گريه كنها بايد بر مانند آقاي خالد گريه كنند. اين شبكههاي وهابي نور، صفا، وصال و المستقلة در اين دهه محرم، گويا رسالتي غير از اين نداشتند كه بگويند عزاداري براي امام حسين (عليه السلام) حرام است و بدعت. اينكه چرا امام حسين (عليه السلام) كشته شد و چه كسي امام حسين (عليه السلام) را كشت و چگونه كشته شد و چه جناياتي مرتكب شدند و قلب پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را به درد آوردند و قلب حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) را به درد آوردند؟ هيچ حرفي نزدند. جناب آل شيخ هم ميگويد: يزيد، خليفه مشروعي بود و حسين هم اشتباه كرد كه با او بيعت نكرد. ببينيد وقاحت تا چه اندازه است! اين حرفها را به هيچوجه در رسانهها مطرح نكردند و تنها چيزي كه در اين دهه اول محرم در اين شبكهها ديديم و شنيديم، اين بود كه بگويند عزاداري و نوحهسرايي بدعت است. قصيده سرائي در مرگ إبن تيميه من فقط به اينها ميگويم اگر واقعاً شما وجدان و انصاف داريد و اگر عقل داريد كه ما شك داريم داشته باشيد، اين عبارت را به ما جواب بدهيد و شبكه نور و شبكه وصال و شبكه المستقلة به ما جواب بدهند و اين سايتهاي اينترنتي سني نيوز و فتنه نيوز و سني آنلاين به ما جواب بدهند و اين آقايان خطبائي كه در نمازهاي جمعه ميگويند مرثيه سرايي بدعت است به ما جواب بدهند و ما اصلاً كاري با كسي ديگر نداريم. چون اين آقايان، إبن تيميه را بالاتر از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميدانند، در يكي از سايتهايشان گفته بودند «توسل حرام و بدعت است؛ چون إبن تيميه گفته است. اگر پيامبر (صلي الله عليه و سلم) هم زنده شود و بگويد بدعت نيست، ما از پيامبر (صلي الله عليه و سلم) نميپذيريم». چندي پيش شرح حال يكي از بزرگواران به نام دكتر تيجاني را ميخواندم و ديدم كه ايشان در شرح حال خودشان آوردهاند: در يكي از كشورهاي اسلامي با تعدادي از علماء أهل سنت مناظره ميكردم و بحث كردم و ثابت كردم كه مذهب شيعه حق است. يكي از علماء به من گفت: اگر جبرئيل بگويد شيعه حق است و پيامبر هم بگويد شيعه حق است و علي هم بگويد شيعه حق است، باز هم من زير بار حقانيت شيعه نميروم. اين ديگر بحث علمي نيست. بايد اسم اين را جنون و ديوانگي گذاشت؛ البته با كمال معذرت از ديوانگان و نبايد به آنها جسارت شود. حرفهاي قبلي ما هيچ، من از كارشناسان شبكه نور و ساير شبكهها و كساني كه ما را متهم به بدعت ميكنند، تقاضا دارم كه به اين حرف ما جواب بدهند: آقاي إبن كثير دمشقي سلفي كه شاگرد إبن تيميه و ذهبي است، در رابطه با إبن تيميه (متوفاي 728 هجري) ميگويد: و شرب جماعة الماء الذي فضل من غسله و اقتسم جماعة بقية السدر الذي غسل به و دفع في الخيط الذي كان فيه الزئبق الذي كان في عنقه بسبب القمل مائة و خمسون درهما و قيل إن الطاقية التي كانت على رأسه دفع فيها خمسمائة درهما و حصل في الجنازة ضجيج و بكاء كثير و تضرع و ختمت له ختمات كثيرة بالصالحية و بالبلد و تردد الناس إلى قبره أياما كثيرة ليلا و نهارا يبيتون عنده و يصبحون و رئيت له منامات صالحة كثيرة و رثاه جماعة بقصائد جمة. عدهاي از طرفداران إبن تيميه آمدند و فضولات آبي را كه إبن تيميه را با آن غسل ميدادند، به عنوان تبرك نوشيدند و عدهاي ديگر هم مازاد سدري را كه براي غسل كردن تهيه كرده بودند، براي تبرك، بين خود تقسيم كردند و پارچهاي آغشته به دارو را كه به سبب زخم و دملي بر گردن إبن تيميه بسته بودند، به عنوان تبرك، 150 درهم خريدند و گفته شده است كه كلاه بلند مخروطي شكل كه بر سر داشت را به عنوان تبرك، 500 درهم خريدند. وقتي جنازه إبن تيميه را ميبردند، صداي گريه و ناله و ضجه مردم بلند شده بود ... و تعدادي از طرفداران إبن تيميه، قصيدههايي زيبا در نوحهسرايي و سوگ إبن تيميه سرودند. البداية و النهاية لإبن كثير، ج14، ص157 چطور شد كه اگر كسي در مرگ إبن تيميه نوحهسرايي كند، عين سنت است، ولي اگر كسي در مراثي و شهادت فرزند پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نوحهسرايي كند، بدعت ميشود؟ اگر كسي در مراثي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) گريه و نوحهسرايي كند، بدعت است؟ ولي نوحهسرايي در مرگ إبن تيميه اشكالي ندارد. إبن تيميهاي كه به قول برخي: اگر كسي به إبن تيميه بگويد شيخ الإسلام، كافر شده است. إبن تيميهاي كه شاگردانش و بزرگان أهل سنت ميگويند ناصبي بوده است. إبن حجر عسقلاني صراحت دارد: بعضي از مردم عصر إبن تيميه ميگويند او زنديق است، چون نسبت به پيامبر (صلي الله عليه و سلم) جسارت كرده است. بعضي ميگويند او منافق است، چون نسبت به حضرت علي (عليه السلام) اهانت كرده است. بعضي ميگويند او ملحد و بيدين است، چون براي خداوند، جسمانيت قائل است. اين تعابير كاملاً واضح و روشن است. حالا اين آقا با اين خصوصياتش، براي اين آقايان الگو شده است. چرا درباره اين مسائل حرفي نميزنند؟ نوحهسرايي در مرگ عبد المؤمن بن خلف در رابطه با عبد المؤمن بن خلف كه ذهبي او اينگونه تعبير ميكند: الإمام الحافظ. سير أعلام النبلاء للذهبي، ج15، ص480 ـ تذكرة الحفاظ للذهبي، ج3، ص866 نقل ميكنند كه وقتي ايشان از دنيا رفت، مردم در تشييع جنازه او حاضر شدند و نوحهسرايي كردند و طبل زدند. حتي ارتش براي او رژه مرثيه سرايي رفت. سير أعلام النبلاء للذهبي، ج15، ص480 ـ تذكرة الحفاظ للذهبي، ج3، ص867 پس اين قضايا چيست؟ اگر كسي در عزاي يك عالم سني به نام عبد المؤمن بن خلف مرثيه سرايي و نوحهسرايي كند، عين سنت است، ولي اگر كسي در مصيبت امام حسين (عليه السلام) نوحهسرايي كند، عين بدعت است؟! نوحهسرايي در مرگ آقاي جويني آقاي ذهبي كه در رابطه با آقاي جويني (متوفاي 478 هجري) ميگويد: الإمام الكبير، شيخ الشافعية، امام الحرمين. سير أعلام النبلاء للذهبي، ج18، ص468 وقتي آقاي جويني ميميرد: و كانت الطلبة يطوفون في البلد نائحين عليه، مبالغين في الصياح و الجزع. طلبهها و شاگردانش در شهر ميچرخيدند و نوحهسرايي ميكردند ... . سير أعلام النبلاء للذهبي، ج18، ص476 چطور شد كه در مرگ آقاي جويني، ميشود در كوچهها و خيابانها رفت و نوحهسرايي كرد و اشكالي ندارد، ولي اگر كسي براي امام حسين (عليه السلام) در خيابانها نوحهسرايي كند، بدعت است و نوحه سراها هم غير از مرگ و اين انفجارها و كشتارها چيز ديگري نصيبشان نيست؟! نوحهسرايي در مرگ آقاي إبن جوزي در مرگ آقاي إبن جوزي (متوفاي 597 هجري)، چه كارهايي كه انجام ندادند و چه نوحه سراييها و عزاداريها در مساجد و خيابانها و كوچهها كه انجام ندادند! سير أعلام النبلاء للذهبي، ج21، ص379 اين آقايان وقتي اينگونه نسبت به بزرگانشان نقل ميكنند، هيچ اشكالي ندارد، ولي اگر كسي براي امام حسين (عليه السلام) نوحهسرايي كند، بدعت است و جوانان جاهل و نادان را تحريك ميكنند تا كمربند انفجاري ببندند و بيايند در صفوف عزاداران امام حسين (عليه السلام) تا هم خودشان را به درك اسفل برسانند و هم بيش از 50 نفر از عزاداران امام حسين (عليه السلام) را به جرم اظهار عشق و علاقه به امام حسين (عليه السلام) با بدترين وضع به شهادت برسانند. * * * * * * * سؤالات بينندگان سؤال 1 : ديروز از جناب آقاي خدمتي، كارشناس شبكه ظلمت يا نفاق سؤال كردم كه آقاي سيوطي در الدر المنثور در ذيل آيه ذوي القربي كه ميفرمايد: حق نزديكان را به آنها بپرداز. از بزاز و أبو يعلي و إبن أبي حاتم و إبن مردويه از أبو سعيد خدري روايت ميكنند: هنگامي كه آيه ذوي القربي نازل شد، رسول الله (صلي الله عليه و سلم) فاطمه (سلام الله عليها) را به حضور طلبيد و فدك را به او بخشيد و از اختيار خود خارج كرد. همين روايت را آقاي هيثمي در مجمع الزوائد و منبع الفوائد، جلد 7، صفحه 49 از أبو سعيد خدري روايت ميكند و بدون كم و كاست نقل ميكند كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) فدك را از اختيار خود خارج كرد و در اختيار حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) قرار داد. آقاي ذهبي هم در ميزان الإعتدال، جلد 2، صفحه 228 همين حديث را نقل كرده و به صحت آن حكم كرده است. آقاي متقي هندي هم در كنز العمال، جلد 2، صفحه 158 همين حديث را بدون كم و كاست نقل ميكند. من از جناب كارشناس شبكه ظلمت سؤال كردم: با توجه به اين حديث و روايت و سند معتبري كه از منابع أهل سنت، رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فدك را از اختيار خود خارج كرد و در اختيار حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) قرار داد، خليفه اول بر خلاف اين انجام داد و فدك را از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) خلع و غصب كرده است. در اينجا تضاد وجود دارد. سؤال من اين است كه: آيا اينجا خليفه اول مرتكب خطا شده و اشتباه كرده است يا ـ نستجير بالله ـ رسول خدا (صلي الله عليه و آله) خطا كرده است؟ جوابي كه ايشان به من دادند، اين بود كه «شايد راويان اينها مجهول باشند» و جواب درست و حسابي هم به بنده ندادند. سؤال من اين است كه آيا راويان اين روايت مجهول هستند؟ آيا سند اين روايت مخدوش است؟ در اين مورد توضيح بفرماييد. جواب 1 : به جواب شماره 5 رجوع شود. * * * * * * * سؤال 2 : 1. چند شب پيش استاد گرانقدر و مورخ بنام معاصر، حجت الإسلام و المسلمين پيشوايي در خصوص علماء أهل عامه و يزيد ملعون صحبت ميكردند كه آنجا از إبن جوزي به عنوان محب أهل بيت (عليهم السلام) نام برد. إبن جوزي يكي از دشمنان سر سخت أهل بيت (عليهم السلام) بود و حتي حديث ثقلين را ردّ كرده و گفته است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرموده است: إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و سنتي. 2. در خصوص فرازهايي از خطبه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و مذاكرات آن حضرت با أبو بكر كه استدلالات خيلي خوب و فوق عقل بشري را مطرح كردند و حق أمير المؤمنين (عليه السلام) و حق خود را بيان فرمودند، ارائه فرماييد. چون اگر اين خطبه بيان شود، همه تار و پود فكري وهابيت در هم خواهد پيچيد. جواب 2 : 1. شما اين سؤال را در جلسه گذشته از آقاي حجت الإسلام و المسلمين شريف زاهدي پرسيديد و فرصت براي جواب دادن نشد و من هم از ايشان خواستم كه چون خودش مدتي سني بودند و امام جمعه أهل سنت بودند و بعد هم شيعه شدند، به اين سؤال جواب بدهند. إن شاء ا... اين سؤال را ايشان جواب ميدهند و اگر بعد از جواب ايشان نياز به تكمله يا تعليقهاي بود، بنده در خدمت شما هستم. نوه خود إبن جوزي هم به ايشان اعتراض كرده و گفته كه جدم در رابطه با حديث ثقلين اشتباه كرده و آقاي مناوي هم اعتراض كرده است. ايشان در كتاب الموضوعات، همه چيز را خراب كرده است. ولي اينكه ايشان يزيد را علناً مستحق لعن دانسته و لعن كرده است و او را قاتل اول امام حسين (عليه السلام) معرفي كرده است، اين قسمتش براي ما قابل تقدير است. آقاي إبن جوزي در چند مورد تندروي كرده است، ولي در خيلي از موارد، حقايقي مربوط به أهل بيت (عليهم السلام) را بهتر از ديگران بيان كرده است. اگر شما مقايسه كنيد إبن جوزي را با ذهبي و إبن حجر و إبن كثير، ميبينيد كه ايشان در خيلي از جاها منصفتر از آنها بوده است. اگر ميگوييم محب أهل بيت (عليهم السلام) بوده است، به اين دليل است. نسبت به محبت أهل بيت (عليهم السلام)، برخي را جزء نواصب ميدانيم؛ مانند إبن كثير و إبن تيميه و إبن قيم جوزيه و أبو بكر بن عربي وهابي. ساير أهل سنت هم محب أهل بيت (عليهم السلام) هستند و بعضيها هم اشتباهاتي را انجام ميدهند و ما نبايد به خاطر آن اشتباهات، حتي اگر اشتباه فاحش باشد، از آن حرفهاي خوبشان صرف نظر كنيم. 2. إن شاء ا... ما خطبه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را مطرح ميكنيم و در ايام فاطميه هم مسابقهاي خواهيم گذاشت و هداياي خوبي هم براي كساني كه اين خطبه را حفظ بكنند، خواهيم داد و يا سؤالاتي درباره خطبه مطرح ميكنيم و إن شاء ا... عزيزان هم توسط پيامك جواب بدهند و إن شاء ا... هداياي خوبي براي عزيزان خواهيم داد. * * * * * * * سؤال 3 : 1. مادر حضرت علي (عليه السلام) در زمان وضع حمل، وارد خانه كعبه شدند و اين شكافي كه بر روي خانه كعبه هست، هنوز هم موجود است. در مورد سند اين قضيه صحبت كنيد كه آيا افرادي ديدهاند كه اين خانم وارد خانه كعبه شده است؟ 2. چرا فاطمه بنت اسد (سلام الله عليها) وارد كعبه ميشوند؟ در زمان جاهليت، كعبه پر از بت بوده است و چرا فاطمه بنت اسد (سلام الله عليها) وضع حمل حضرت علي (عليه السلام) را در كنار بتها انجام داده است؟ جواب 3 : 1. ما بارها اين را گفتهايم كه آقاي حاكم نيشابوري در المستدرك علي الصحيحين، جلد 3، صفحه 483 نقل ميكند: فقد تواترت الأخبار أن فاطمة بنت أسد ولدت أمير المؤمنين علي بن أبي طالب كرم الله وجهه في جوف الكعبة. قطعاً روايات متواتر وجود دارد كه فاطمه بنت اسد، أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (كرم الله وجهه) را در داخل كعبه به دنيا آورده است. آقايان أهل سنت هم روايت متواتر را به منزله آيه قرآن ميدانند و قابل شبهه و شك نيست. 2. وجود بت در داخل خانه خدا، از مقام خانه خدا كم نميكند. اگر كسي مسجدي را نجس كرد، آيا اين مسجد از اعتبار ميافتد؟ همين خانه خدايي كه حضرت علي (عليه السلام) در آن به دنيا آمده و بت در آن وجود داشت، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و مسلمانان روبهروي همين خانه خدا نماز ميخواندند و قبله مسلمانان بود. اين بتها تا سال فتح مكه در خانه خدا وجود داشت و بعد از فتح مكه اين بتها را كنار انداختند. يعني مردم تا سال هشتم هجري، كعبه را با وجود اينكه بت در آن بود، به عنوان قبلهگاه ميدانستند. اين آقايان متوجه نيستند كه با اين كارشان، به خود پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) تعرض ميكنند. يعني پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ـ نعوذ بالله ـ رو به بتها نماز ميخواند! * * * * * * * سؤال 4 : در مورد كمك خواستن از غير خدا كه شبكه ظلمت در اين روزها خيلي روي آن مانور ميدهد، بزرگواري بفرماييد و براي ما توضيح بفرماييد. جواب 4 : اين را ما بارها جواب دادهايم و چند جلسه هم بحث داشتهايم. إن شاء ا... در آينده هم در اين مورد صحبت خواهيم كرد. در اين زمينه، آيه 97 سوره يوسف ميفرمايد: يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا اي پدر ما! از خدا براي ما طلب استغفار كن. آيا از اين روشنتر؟! ما ميگوييم: يا رسول الله! إشفع لنا عند الله. برادران حضرت يوسف (عليه السلام) هم ميگويند: يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا من با يكي از وهابيها بحث ميكردم و گفت: اينها در حق پدرشان بدي كرده بودند و براي عذرخواهي آمده بودند. گفتم: برادر عزيز من! تو عرب هستي، بايد خوب آيه را بفهمي. اين آيه نميفرمايد: يا أبانا إغفر لنا. اي پدر! ما را ببخش. بلكه ميفرمايد: يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا اي پدر ما! از خدا براي ما طلب استغفار كن. همچنين آيه 64 سوره نساء درباره نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايد: لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا دهها آيه مانند اين داريم و قبلاً در جلساتمان مطرح كردهايم. * * * * * * * سؤال 5 : در شبكههاي ظلمت و نور و اين شبكههاي افغاني كه از آمريكا پخش ميشوند، افراد مطلقاً وهابي را ميآورند و استدلالهايي ميكنند و در بسياري از اوقات، أحاديثي كه شما و آقاي يزداني و أبو القاسمي و أللهياري در شبكه أهل بيت بيان ميكنيد، اينها اسناد را ميآورند و در تلويزيون نشان ميدهند و ردّ ميكنند و ميگويند اين چيزها موجود نيست و ما را مجبور ميسازند كه جوابي به اينها داده شود. ما 1400 سال در افغانستان در تاريكي زندگي ميكرديم و روشنايي نداشتيم و امروز چون موضوعاتْ رسانهاي شده، الحمد لله ما شما را داريم و براي مردم هم توضيحات داده ميشود. اينها ردّ ميكنند و تهمت ميزنند و جواب منطقي نميتوانند بدهند. من خودم كتاب تاريخ الخلفاء سيوطي را خواندم كه نوشته بود: پيامبر (صلي الله عليه و سلم) به علي (كرم الله وجهه) گفت: كساني كه با تو بعض دارند، كافر هستند. آيا اينها كور هستند كه حقايق را قبول نميكنند؟ رسانههاي شما هم سعي كنند بعضي از اوقات كليپهاي اينها را پخش كنيد و صحبتهاي آنها را ردّ كنيد. جواب 5 : ما بارها گفتهايم، به جاي اينكه آن آقايان به صورت يكجانبه به قاضي بروند، كارشناسانشان بيايند تا با هم مناظره كنيم و چهره به چهره بيايند با هم مناظره كنيم. ولي هر چه گفتيم، نيامدند. من به يكي از اين موارد جواب ميدهم و بقيهاش بماند: در رابطه با قضيه فدك كه روايتي را نقل كردم، اينها گفتند كه شايد سندش ضعيف باشد. رواياتي كه ايشان سندش را آورده از الدر المنثور سيوطي و ساير كتب، من كاري ندارم. من سندي را از إبن كثير دمشقي سلفي وهابي نقل ميكنم و اين شبكه هم مخلص تام و تمام إبن كثير است. ايشان در جلد 3، صفحه 39 تفسير خود، همان قضيه را دارد كه وقتي آيه ذوي القربي نازل شد، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) فدك را به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) بخشيدند: لما نزلت «فَآَتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ» دعا رسول الله صلى الله عليه و سلم فاطمة، فأعطاها فدك. بررسي سندي روايت: سند روايت هم به اين شكل است: حدثنا عباد عن يعقوب حدثنا أبو يحيى التيمي حدثنا فضيل بن مرزوق عن عطية عن أبي سعيد. 1. عباد بن يعقوب ايشان از رجال آقاي بخاري است كه در صحيح بخاري، جلد 8، صفحه 212 آمده است و آقاي أبو حاتم هم درباره ايشان گفته است: «ثقة». 2. أبو يحيي تيمي، زكريا بن عدي آقاي عجلي در مورد او گفته است: «ثقة». تذكرة الحفاظ للذهبي، ج1، ص369 ـ معرفة الثقات للعجلي، ج1، ص370 3. فضيل بن مرزوق ايشان از راويان صحيح مسلم است كه در جلد 3، صفحه 85 آمده است و آقاي عجلي در معرفة الثقات، جلد 2، صفحه 208 ميگويد: «ثقة». 4. عطية عوفي إبن سعد در مورد او ميگويد: «كان ثقة إن شاء ا...». تناقضات الألباني الواضحات لحسن بن علي السقاف، ج2، ص123 ـ رفع المنارة لمحمود سعيد ممدوح، ص160 ملا علي قاري هم ميگويد: «من أجلاء التابعين». شرح مسند أبي حنيفة لملا علي القاري، ص292 5. أبو سعيد خدري ايشان هم از شخصيتهاي برجسته أهل سنت است. بررسي سند ديگري از اين روايت: 1. حصين بن سعيد طحان آقاي ترمذي در سنن الترمذي، جلد 5، صفحه 245 روايتي را ميآورد كه در سندش آقاي حصين بن سعيد طحان است و ميگويد سندش صحيح است. جناب إبن حبان هم در خلاصه تذنيب تهذيب الكمال، صفحه 86 ميگويد: «ثقة». 2. سعيد بن خثيم آقاي ترمذي در سنن الترمذي، جلد 5، صفحه 163 او را توثيق كرده است. آقاي عجلي در معرفة الثقات، جلد 1، صفحه 397 ميگويد: «ثقه». ما به جاي يك سند، 2 سند را ذكر كرديم و علماء و رجال أهل سنت هم اين راويان را توثيق كردهاند. اين فقط يك نمونهاي بود كه من خواستم بينندگان عزيز ما بدانند همانطوري كه آنها بررسي ميكنند، ما هم بررسي ميكنيم و روايتي را كه ارزش سندي نداشته باشد، مطرح نميكنيم. ما فرصت بيان همه اين روايات را نداريم و اگر بخواهيم تكتك اين روايات را بررسي سندي بكنيم، خيلي از سؤالات ناتمام ميماند. * * * * * * * سؤال 6 : 1. از خيلي از دوستان و شيعيان گله دارم كه آتش بيار معركهاي شدهاند كه وهابيت روشن كرده بود. برخي شبكهها ايجاد اختلاف ميكنند. وقتي استاد حسيني قزويني در مورد قمهزني ميفرمايد هر كس به مرجع خودش مراجعه كند، به اين توجه كنند. در اين زمينه، بحث كردن موجب ايجاد مشكلات است. 2. سند داستان مالك بن نويره و خالد بن وليد را بيان بفرماييد. 3. اسناد توسل أنبياء (عليهم السلام) به خمسه طيبه (عليهم السلام) را در كتب شيعه بيان بفرماييد. چون اين مطلب كمتر در كتب أهل سنت آمده است و در كتب شيعه به تفصيل آمده است. جواب 6 : 1. واقعاً خيلي تأسف آور است. من همين ديروز با اينكه وضع روحيام به دليل غم از دست دادن مادر، خراب بود و سعي كردم كارهاي علميام را حتي المقدور انجام بدهم، وقتي در سايتهاي مختلف و ايميلها را نگاه ميكردم، ديدم كه در شيراز، برنامههايي را روي سايتها گذاشتهاند كه واقعاً براي من درد آور بود. مثلاً از قمه زنيهايي كه از كودكان و بچهها داشتند، وهابيت روي آنها خيلي مانور دادند. واقعاً قلبم به درد آمد. [پخش تصاوير قمه زني] اين تصاوير قمهزني در شيراز است كه در چهاردهم محرم امسال روي آنتن رفته است و در يك منزل بوده است. اين نمونهاي از قمهزنيهاي امسال است و آقايان وهابيت هم روي سايت گذاشتهاند و خيلي هم نسبت به شيعه فحاشي كردهاند و عليه شيعه تبليغ كردهاند. حتي در مورد قمهزني كودكان گفتهاند: «اين كودكان به چه جرمي، وحشيانه شكنجه ميشوند؟». وهابيت از اين قضايا سوء استفاده ميكنند. من نميدانم اين عزيزاني كه اين كار را انجام ميدهند، آيا واقعاً اين خدمت به أهل بيت (عليهم السلام) و امام حسين (عليه السلام) است؟ وقتي اين كارها را نمايش ميدهند، دهها جوان شيعه را به طرف وهابيت ميكشانند و شيعه را به عنوان يك وحشي معرفي ميكنند. در سايتهاي مختلف مينويسند كه شيعيان آدمكش هستند و اگر كسي را پيدا نكنند براي كشتن، خودشان را ميكشند و براي نمونه، همين قمهزنيها را به تصوير ميكشند. اگر بنده گفتهام «قمه زني، امروز موجب وهن است» و چه بسا هم براي برخي تلخ بود، به اين دلايل است. نه تنها بنده اين را گفتهام، بلكه حضرت آيت ا... العظمي سيستاني و حضرت آيت ا... العظمي خويي (ره) و حضرت آيت ا... العظمي تبريزي (ره) گفتهاند كه «اگر قمهزني وهن باشد، خلاف شرع و حرام است». حتي حضرت آيت ا... العظمي تبريزي (ره) گفته است: «اينكه قمهزني از مصاديق جزع در مصيبت أهل بيت (عليهم السلام) باشد، ثابت نيست». اين آقايان بايد كارهايي مانند سينهزني و نوحهسرايي كردن كه از مصاديق جزع هست را رواج بدهند. 2. قبلاً در اين رابطه صحبت كردهايم. إن شاء ا... اگر دوستان اجازه بدهند، وقتي بحث سقيفه را بحث كرديم، وقتي به قضيه اصحاب ردّه رسيديم، در مورد مالك بن نويره مفصل با عزيزان بيننده صحبت خواهيم كرد. بزرگان أهل سنت هم در اين زمينه از مالك بن نويره تمجيد و تجليل كردهاند و جنابتهاي خالد را مطرح كردهاند. در تاريخ طبري، جلد 2، صفحه 503 در رابطه با قضيه مالك بن نويره و خالد ميگويد: وقتي خالد به آنجا رفت، مالك بن نويره پشت سر او نماز خواند و بعد از نماز، از آنها خواست اسلحهشان را بر زمين بگذارند. بعد از اينكه مالك بن نويره و يارانش اسلحه را بر زمين گذاشتند، خالد و يارانش گردن آنها را زدند. آقاي ذهبي كه از استوانههاي علمي أهل سنت است و حرفش براي آقايان أهل سنت، مانند شمش طلا و طلاي خالص است، با قاطعيت ميگويد: خالد بن وليد بدون هيچ گناهي مالك بن نويره را كشت و به خاطر اينكه ديد همسر زيبايي دارد، همان شب هم با همسرش همبستر شد. تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص33 همچنين اين مطلب در دهها كتاب ديگر مانند الفتوح إبن أعثم، جلد 1، صفحه 20 و أسد الغابة في معرفة الصحابة إبن أثير جزري، جلد 4، صفحه 295 و البداية و النهاية إبن كثير، جلد 6، صفحه 355 آمده است. جالب اين است كه وقتي چشم عمر به خالد افتاد، گفت: قتلت إمرأ مسلما ثم نزوت على امرأته؟! والله! لأرجمنك بأحجارك. مرد مسلماني را كشتي و بعد بر همسرش تجاوز كردي؟! به خدا قسم! تو را سنگسار خواهم كرد. تاريخ الطبري، ج2، ص504 ـ أسد الغابة في معرفة الصحابة لإبن الأثير الجزري، ج4، ص296 ـ الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج2، ص359 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص36 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج6، ص355 إن شاء ا... وقتي خواستيم بحث اصحاب ردّه را مطرح كنيم، در اين زمينه مفصل بحث خواهيم كرد. 3. اگر بخواهيم در اين مورد وارد شويم، زمان زيادي ميخواهد و الآن فرصت كم است. قضايايي را كه قبلاً با دوستان مطرح كرده بوديم نسبت به توسل بزرگان گذشته به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) و أهل بيت (عليهم السلام) كاملاً مشخص است. همچنين از خود نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) نقل ميكنند كه به سهل بن حنيف دستور ميدهد برود وضو بگيرد و نماز بخواند و به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) متوسل شود. جالب اين است كه در كتب أهل سنت در روايتي صحيح آمده است از قول شخص خليفه دوم كه ميگويد: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: لما إقترف آدم الخطيئة، قال: يا رب! أسألك بحق محمد لما غفرت لي! فقال الله: يا آدم! و كيف عرفت محمد؟ أو لم أخلقه. قال: يا رب! لأنك لما خلقتني بيدك و نفخت في من روحك، رفعت رأسي، فرأيت على قوائم العرش مكتوبا: لا إله إلا الله، محمد رسول الله، فعلمت أنك لم تضف إلى إسمك إلا أحب الخلق إليك، فقال الله: صدقت يا آدم! إنه لأحب الخلق إلي، أدعني بحقه، فقد غفرت لك و لولا محمد ما خلقتك. هذا حديث صحيح الإسناد. رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: وقتي حضرت آدم خطا كرد، گفت: خدايا! تو را قسم ميدهم به حق محمد كه مرا ببخشي. خداوند فرمود: اي آدم! چگونه محمد را شناختي؟ در حاليكه من هنوز او را نيافريدهام. حضرت آدم فرمود: خدايا! وقتي مرا خلق كردي و از روح خودت در من دميدي، سرم را بلند كردم و ديدم كه در عرش نوشته شده است: لا إله إلا الله، محمد رسول الله. پس دانستم كه تو كسي را به اسم خودت اضافه نميكني، مگر اينكه محبوبترين خلائق نزد تو باشد. خداوند گفت: راست گفتي اي آدم. او محبوبترين خلائق نزد من است. مرا به حق او بخوان تا تو را ببخشم و اگر محمد نبود، تو را خلق نميكردم. حاكم نيشابوري ميگويد: اين روايت صحيح الإسناد است. المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج2، ص615 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج7، ص437 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج1، ص91 ـ السيرة النبوية لإبن كثير، ج1، ص320 ـ قصص الأنبياء لإبن كثير، ج1، ص29 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج11، ص455 * * * * * * * سؤال 7 : لطف بفرماييد حديث سلسلة الذهب را كه از امام رضا (عليه السلام) نقل شده و براي شفاء مريض خوب است، بيان بفرماييد. جواب 7 : حديث اين است: عن علي بن موسي الرضا عن موسي بن جعفر عن جعفر بن محمد عن محمد بن علي عن علي بن الحسين عن الحسين بن علي عن الحسن بن علي عن علي بن أبي طالب عن النبي (صلي الله عليه و سلم) عن جبرئيل عن ميكائيل عن اسرافيل عن اللوح عن القلم قال: يقول الله عزوجل: ولاية علي بن أبي طالب حصني، فمن دخل حصني أمن من عذابي. عيون أخبار الرضا (ع) للشيخ الصدوق، ج1، ص146 و بايد 40 مرتبه خوانده شود. خود احمد بن حنبل هم ميگويد: لو قرئت هذا الاسناد على مجنون، لبرء من جنونه. اگر اين سند را بر يك ديوانه قرائت كني، آن ديوانه شفا پيدا ميكند. * * * * * * * سؤال 8 : أبو بكر و عمر و عثمان، چند بار در راه اسلام جنگيدند و چند نفر از مشركان را كشتند؟ جواب 8 : يكي از شخصيتهاي مصري و از اساتيد دانشگاه الأزهر به نام استاد عبد الكريم خطيب در كتاب عمر بن الخطاب، صفحه 186 ميگويد: از أبو بكر و عمر، هيچگونه اسمي در جنگها و قتالها نيامده است و هيچ كافر يا مشركي را نكشتهاند. حتي ما بارها گفتهايم كه اين آقايان يك روايت ضعيف به ما نشان بدهند كه جناب خليفه اول، يك مگسي كه روي شانه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بوده را از ترس اينكه بيايد روي صورت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بنشيند، كشته است؛ اين آقايان همچنين روايتي ندارند. ما قصد جسارت نداريم و اين را خود اين آقايان ميگويند كه اينها در جنگها فرار ميكردند و شكست ميخوردند و در صحيح بخاري و صحيح مسلم و همچنين در المستدرك علي الصحيحين حاكم نيشابوري، جلد 3، صفحه 37 آمده است و در دهها كتاب ديگر، اين مطالب را ذكر كردهاند. ولي اينكه اينها در راه اسلام شمشير در جنگ كشيده باشند و پرچمدار لشكر باشند يا فتح و پيروزي در زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) براي اسلام به ارمغان آورده باشند، ذكر نكردهاند. من از عزيزان بيننده أهل سنت تقاضا ميكنم كه اگر در اين زمينه مطلبي دارند، براي ما بفرستند و يقين بدانند كه ما در اينجا، عين عبارت اين عزيزان را ميخوانيم. البته روايات جعلي و دروغين كه نسبت به خليفه دوم در مورد يك يهودي ذكر شده است را نياورند؛ چون دروغ است و واقعيت ندارد. * * * * * * * سؤال 9 : 1. اين آقايان از طريق اسامي فرزندان أمير المؤمنين (عليه السلام) كه به نامهاي خلفاء است، ميخواهند ثابت كنند كه ميان آنها محبت بوده است. بر فرض كه همچنين چيزي باشد، آيا خود خلفاء هم از اسامي اينها استفاده كردهاند؟ 2. أبو بكر و عمر هم علاقه زيادي به هم داشتند و أبو بكر، عمر را خليفه كرد و عمر هم أبو بكر را خليفه كرد. آيا اينها هم نام همديگر را بر روي فرزندان خود گذاشتهاند؟ 3. شنيدهام اين آقايان، أحاديثي را كه در صحاحشان وجود دارد و به نفعشان نيست، حذف ميكنند. آيا اين صحت دارد؟ 4. تنها دلخوشي ما بين اينهمه شبكه وهابي، اين شبكه است. آبونمان اين شبكه را به گونهاي مديريت كنيد كه بتوانيم به اين شبكه كمك كنيم. جواب 9 : 1. خير، هيچ موردي نداشتهايم كه از فرزندان أبو بكر و عمر و عثمان، به نام حسن و حسين و علي باشند. چه خوش بي مهرباني از دو سر بي كه يك سر مهرباني درد سر بي ما از اين آقايان سؤال ميكنيم كه اگر ميان آنها محبت بوده است، چرا آنها يك مورد هم از فرزندان خود را به نام علي و حسن و حسين نگذاشتهاند. البته خود أمير المؤمنين (عليه السلام) صراحت دارد كه به خاطر علاقهاش به برادر شهيدش عثمان بن مظعون، نام فرزند خود را عثمان گذاشته است. وقتي يك مورد را أمير المؤمنين (عليه السلام) بيان كرده است، ما ميتوانيم «حكم الأمثال في ما يجوز و في ما لا يجوز واحد» را جاري كنيم و ميتوانيم در أبو بكر هم همين را جاري كنيم. چون فقط نام أبو بكر براي أبو بكر بن أبي قحافه نبود و فقط نام عمر براي عمر بن خطاب نبود؛ صحابه زيادي داشتيم كه به اين نام بودهاند. در ضمن، اين اسامي در آن زمان مرسوم بوده است. مثلاً اگر در زمان شاه، كسي نامش را محمد رضا ميگذاشت، آيا به اين خاطر علاقه به شاه بود و آيا بايد او را شاهدوست دانست؟ اين آقايان در يك مورد، يك روايت ضعيفي به ما نشان بدهند از خليفه اول و خليفه دوم كه آقا علي بن أبي طالب (عليه السلام) نام فرزندش را كه به اسم عمر گذاشته است، به خاطر محبت به من بوده است. 2. بله، اين هم يك بحث جديدي است و بايد اين آقايان به ما جواب بدهند. 3. بله، تا حدودي صحت دارد. إن شاء ا... در برنامهاي، كليه تحريفاتي كه در اين 2 ، 3 قرن أخير در كتب أهل سنت و صحاح أهل سنت و نرم افزارهاي أهل سنت انجام شده را به صورت مستند براي بينندگان عزيز صحبت خواهيم كرد. 4. إن شاء ا... اين برنامه را خواهيم گذاشت. دوستان در اين مورد مرتب به ما ايميل ميزنند و پيامك ميدهند. ما به صورت متوسط، ماهانه بين 100 تا 120 ميليون هزينه داريم. ولي عزيزان گفتند كه مبلغ را تا حدّ 100 يا 200 هزار تومان پايين بياوريد تا ما بتوانيم كمك كنيم. يك عزيزي هم پيامك داده بود كه من ماهانه 5 هزار تومان ميتوانم كمك كنم. چه بسا عزيزي كه با اخلاص، 500 تومان به بدهد، از 500 ميليون تومان ديگران با ارزشتر باشد. إن شاء ا... اين برنامه را رديف ميكنيم تا عزيزاني كه ميخواهند، بتوانند در اين زمينه كمك كنند و ما اسامي اين افراد را مينويسيم و هزينههاي جاري را هم به صورت شفاف اعلام ميكنيم. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: لالالالال -
تاريخ: 24 اسفند 90 - 11:50:08
من نه انسان هستم نه روح دوست شما هستم از گناه دست بر داريد عزاداري حرام است جزْ خود كوشي حساب مي شود |
2 |
نام و نام خانوادگي: bisetareh -
تاريخ: 14 آبان 92 - 13:21:55
اين آقاي لال کور هم هست اين همه سند را نميبيند درود برشما جزو خود کوشي يعني چي؟ ياعلي |