* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 30 مرداد 1389 | تعداد بازديد: 1782 | |
رحلت حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: سالگرد رحلت حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) شبكه جهاني ولايت : 30 / 05 / 1389 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * توجه: غالب آدرس منابع ذكر شده، از نرم افزار مكتبة أهل البيت (عليهم السلام) ميباشد. آقاي كاشاني پيرامون حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها)، بحثهاي زيادي در كتب مختلف ذكر شده است؛ شخصيت ايشان را توصيف كردهاند كه چگونه بانويي بوده، وضعيت مالي ايشان و چگونگي گرايش او به اسلام؟، آيا قبل از ازدواج با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ازدواج كرده بود يا خير؟، آيا فرزند داشته است؟ و بحثهاي ديگر. اما سؤال ما اين است كه جايگاه شخصيتي حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) در مكتب وحي چگونه بود؟ استاد حسيني قزويني قبل از شروع سخن، سالگرد رحلت جانسوز بانوي بزرگ اسلام، أم المؤمنين حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) را به پيشگاه مقدس آقا حضرت ولي عصر (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء) و همه مسلمانان و پويندگان راه حق و حقيقت و أهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) تسليت عرض ميكنم و خدا را به آبروي اين بانوي بزرگ سوگند ميدهم كه پاداش ما را فرج مولايمان حضرت بقية الله الأعظم (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء) قرار بدهد إن شاء ا... . البته در رابطه با حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) ما بايد چندين جلسه بحث كنيم، نه يك يا دو جلسه، تا بتوانيم حق مطلب را نسبت به اين بانوي بزرگ و جايگاه اين بانو را در مكتب وحي و خدمات ارزندهاي كه اين بزرگوار كردهاند و مظلوميت اين بزرگوار را بيان كنيم. معمولاً در رسانههاي أهل سنت و وهابيت، اصلاً يادي از اين بزرگوار نميشود و بايد اعتراف كنيم و عذر تقصير به پيشگاه مقدس فرزند بزرگوارش حضرت ولي عصر (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء) ببريم كه ما هم نسبت به اين بزرگوار كوتاه آمدهايم. ولي از باب اينكه «ما لا يدرك كله، لا يترك كله»، يك جلسهاي را به اين بانوي بزرگوار اختصاص دادهايم و سؤالاتي پيرامون ايشان مطرح ميشود تا بتوانيم ذرهاي از دريا و اقيانوس مسئوليتمان را نسبت به أم المؤمنين حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) أداء كنيم. إن شاء ا... اگر فرصتي شود كه بخواهيم در رابطه با أم المؤمنين يا أمهات المؤمنين صحبت كنيم، نسبت به حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) و ساير أمهات المؤمنين، أم سلمه و أم حبيبه و ديگر زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، حتي حفصه و عايشه، جلساتي را در محضر بينندگان عزيز باشيم. روايت اول: در رابطه با جايگاه حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها)، روايتي را كه مسلم نيشابوري در صحيح مسلم آورده است بيان ميكنم كه از أبو هريره نقل ميكند كه جبرئيل امين نزد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) آمد و فرمود: يا رسول الله! هذه خديجة قد أتتك معها إناء فيه إدام أو طعام أو شراب. يا رسول الله! اينك خديجه نزد تو ميآيد و با خود غذايي و طعامي براي تو ميآورد. صحيح مسلم لمسلم النيسابوري، ج 7،، ص 133، ح 6167 ـ صحيح البخاري لمحمد بن إسماعيل البخاري، ج 4،، ص 231 آن روزهايي كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در كوه حراء بودند و در همان اوائل بعثت و در آن 3 سال، تنها كسي كه با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) مأنوس بود، أم المؤمنين حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) بود. حتي نقل كردهاند كه در بعضي از روزها كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) از ترس مشركين، جاي خود را عوض ميكرد، حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) در يك دست كوزهاي از آب و در دست ديگر طعام داشت و در بالاي كوه، در ميان سنگلاخها، از اين سنگ به آن سنگ صدا ميزد: حبيبي محمد! حبيبي محمد! و وقتي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) صداي حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) را ميشنويد، به ايشان پاسخ ميداد و حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) هم غذا و آب را براي ايشان ميآورد. طبق نقل صحيح مسلم، روزي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) با جبرئيل امين مشغول صحبت كردن و دريافت وحي بود كه جبرئيل امين فرمود: يا رسول الله! خديجه براي تو طعام ميآورد. فإذا هي أتتك، فاقرأ عليها السلام من ربها عز وجل و منى و بشرها ببيت في الجنة من قصب لا صخب فيه و لا نصب. وقتي آمد، از طرف پروردگارش به او سلام و درود برسان و از طرف منِ جبرئيل هم به او سلام برسان و به او بشارت بده كه خداوند خانهاي در بهشت براي او مهيا كرده است از تارهاي طلايي كه نه سر و صدايي و نه مشكلاتي وجود دارد. صحيح مسلم لمسلم النيسابوري، ج 7،، ص 133، ح 6167 ـ صحيح البخاري لمحمد بن إسماعيل البخاري، ج 4،، ص 231 روايات متعدد ديگري هم داريم كه إبن حجر عسقلاني در كتاب الإصابة في تمييز الصحابة، جلد 8، صفحه 101 و 102 روي اين قضيه مانور ميدهد كه جبرئيل امين بشارت داد: حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) ميآيد و وقتي رسيد، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود كه اين جبرئيل نزد من است. در بعضي از روايات آمده است كه حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) در وسط راه، جبرئيل را ديد و ترسيد و تصور كرد كه از بعضي از مشركين است كه به قصد اذيت كردن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به كوه حراء آمده است و وقتي خدمت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) آمد، هراسناك بود و قضيه را نقل كرد و نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) هم فرمود كه نگران نباش: هو جبريل و قد أمرني أن أقرأ عليك السلام و بشرها ببيت في الجنة. او جبرئيل بود و به من دستور داد كه به تو سلام برسانم و به تو بشارت خانهاي در بهشت را بدهم. روايت دوم: همچنين در روايت ديگري كه آقاي إبن عبد البر در كتاب الإستيعاب في معرفة الأصحاب، جلد 4، صفحه 1822 نقل ميكند، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: أفضل نساء أهل الجنة خديجة بنت خوليد و فاطمة بنت محمد و مريم بنت عمران و آسية بنت مزاحم امرأة فرعون. بهترين زنان بهشت، 4 نفر هستند: خديجة دختر خوليد و فاطمة دختر محمد و مريم دختر عمران و آسية دختر مزاحم، همسر فرعون. مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج 1، ص 293 ـ المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج 2، ص 497 ـ فتح الباري في شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج 6، ص 340 ـ مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهيثمي، ج 9، ص 223 ـ تحفة الأحوذي للمباركفوري، ج 10، ص 265 ـ السنن الكبرى للنسائي، ج 5، ص 93 ـ مسند أبي يعلى، ج 5، ص 110 ـ صحيح إبن حبان، ج 15، ص 470 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج 11، ص 266 ـ فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي، ج 2، ص 68 ـ تفسير القرطبي، ج 4، ص 83 ـ تفسير إبن كثير، ج 4، ص 420 ـ الدر المنثور لجلال الدين السيوطي، ج 6، ص 246 ـ فتح القدير للشوكاني، ج 5، ص 257 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج 70، ص 108 ـ تهذيب الكمال في أسماء الرجال للمزي، ج 35، ص 249 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج 2، ص 126 ـ تهذيب التهذيب لإبن حجر العسقلاني، ج 12، ص 391 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج 3، ص 46 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج 2، ص 72 روايت سوم: يك روايت جالبي هست كه از بينندگان عزيز تقاضا دارم كه به اين روايت توجه كنند. آقا رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) نقل ميكند: قال آدم عليه السلام: مما فضل الله به إبني عليّ أن زوجته خديجة كانت عونا له على تبليغ أمر الله عز وجل و أن زوجتي كانت عونا لي على المعصية. روزي حضرت آدم (عليه السلام) فرمود: يكي از فضيلتهايي كه فرزندم محمد دارد و برتري او را بر من نشان ميدهد، اين است كه همسر او در تبليغ أمر إلهي ياور او بود و همسر من هم ياور من بود در خطا و معصيت. عمدة القاري شرح صحيح البخاري للعيني، ج 1، ص 63 ـ الذرية الطاهرة للدولابي، ص 62 ـ الدر المنثور لجلال الدين السيوطي، ج 1، ص 54 ـ سبل الهدي و الرشاد للصالحي الشامي، ج 10، ص 324 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج 11، ص 413 ـ تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج 4، ص 101 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج 69، ص 108 ـ ميزان الإعتدال للذهبي، ج 4، ص 60 ـ لسان الميزان لإبن حجر العسقلاني، ج 5، ص 418 البته ما كاري به صحت و سقم اين روايت نداريم و آقايان أهل سنت اين روايات را در معتبرترين كتابهايشان نقل كردهاند. من از بينندگان عزيز تقاضا دارم كه به اين نكته توجه كنند كه بعضيها با ما تماس ميگيرند كه بعضي از آدرسهايي كه ما ميدهيم را نميتوانند پيدا كنند و حتي بعضيها تصور ميكنند كه ما به اشتباه و دروغ آدرس ميدهيم. بنده با اينكه الآن تصوير كتابخانهام را ميبينيد، در اين كتابخانهام حدود 35 هزار جلد كتاب دارم، ولي از اين كتابهاي كتابخانهام آدرس نميدهم. چون اين كتابها در اختيار من هست و شايد عزيزاني كه در كشورها و شهرهاي ديگر هستند، حتي در شهر قم، كتابي را با چاپ ديگر داشته باشند. من مقيد هستم آدرسهايي كه ميدهم، از نرم افزارهاي شيعه و سني آدرس بدهم. معمولاً هم آدرسهايي كه ميدهم، از برنامه نرم افزار مكتبة أهل البيت (عليهم السلام) است كه دفتر حضرت آيت ا... العظمي گلپايگاني (ره) و دفتر حضرت آيت ا... العظمي سيستاني اين برنامه را نوشتهاند و به نظر من هم اين نرم افزار، بهترين نرم افزار و سريعترين نرم افزار در جستجو در حوزه نرم افزارهاي اسلامي است و حدود 5 هزار جلد كتاب از كتابهاي تاريخي، تفسيري، كلامي، روايي و لغت شيعه و سني را در خود گنجانده است. از نرم افزارهاي أهل سنت هم از 2 برنامه استفاده ميكنم؛ الجامع الكبير و مكتبة الشاملة. لذا اگر آدرسهايي را كه ما داديم و به اين نرم افزارها مراجعه كردند و در آن نيافتند، بنده حاضر هستم جايزه بدهم. اگر آدرسي را شخصاً نديده باشم، در اينجا نقل نميكنم و از چند آدرسي كه ميدهم، اضافه بر آدرسهايي كه دوستانمان در مؤسسه كار كردهاند، حدأقل 3 ، 4 مورد را شخصاً خودم ميبينم. لذا ما ملتزم هستيم كه مطلبي را به دروغ در اينجا نقل نكنيم. من تقاضا دارم كه عزيزان بروند به آدرسهايي كه بنده ميدهم، مراجعه كنند و اگر خلاف اينها را يافتند، يا بيايند رسماً در برنامهاي كه ما داريم، اعلام كنند و اگر براي ما ثابت شده كه واقعاً اشتباه بوده است، ما معصوم نيستيم و ادعاي عصمت هم نداريم و اصلاح ميكنيم و عذرخواهيم ميكنيم. يا دوستان از طريق ايميل velayattv@yahoo.com كه براي اين برنامه قرار دادهايم، مطالب خود را به اطلاع ما برسانند و ما هم بلافاصله سؤال و پيامتان را دريافت ميكنيم و جداي از سؤالات تلفني، تلاش ميكنيم به سؤالات اينترنتي هم جواب بدهيم. البته عزيزان ميتوانند بعداً سؤالاتشان را به اين ايميل ارسال كنند و ما در فرصتي كه ميان 2 برنامه داريم، اين سؤالات را نگاه ميكنيم و أهمّ سؤالاتي كه فايدهاي براي عموم دارند را در اينجا مطرح ميكنيم. * * * * * * * آقاي كاشاني برخي فكر ميكنند كه خدمات حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) به اسلام، فقط مالي بوده است. سؤال من اين است كه كمكهاي حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) در پيشبرد و پيشرفت اسلام از چه جنبههايي بوده است؟ آيا فقط جنبه مادي بود؟ استاد حسيني قزويني بينندگان عزيز دقت كنند كه خود گذشتن از مال، كار كوچكي نيست و خيلي سخت است. حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) با اينكه يكي از ثروتمندترين زنان عصر خويش بود و خواستگاران متعددي داشت، ولي به همه جواب ردّ داد و با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) ازدواج كرد. حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) تمام دارايي خودش را براي پيشرفت و پيشبرد اسلام و كمك به مسلمانان، در اختيار نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) قرار داد. به طوري كه مورخين نوشتهاند كه حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) در هنگام رحلتش، حتي كفن هم براي خودش نداشت! سيرة إبن هشام، ج 1، ص 426 اين خيلي عجيب و دردآور است! واقعاً اينقدر ايثار و اينهمه از خودگذشتگي؟! مضافاً كه حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) با قدرت و نفوذ و محبوبيتي كه در ميان مردم داشت، يك ياور صادق و باوفاي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بود و با رحلت حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها)، اگر جسارت نباشد، كمر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) خم شد. رحلت حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) و حضرت أبو طالب (عليه السلام)، واقعاً دو مصيبت جانكاه براي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) بود. حتي در بعضي از كتابها آمده است و علامه سيد جعفر مرتضي (ره) اين تعبير را نقل ميكند در الصحيح في سيرة النبي الأعظم، جلد 3، صفحه 198 و ميگويد: إن الإسلام قد قام بسيف علي و بأموال خديجة. پرچم اسلام به وسيله 2 چيز برافراشته شد: شمشير علي و اموال خديجه. در آن دوراني كه تمام مردم، جز تعداد انگشت شماري كه اطراف پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بودند، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را رها كرده بودند، حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) با تمام توان و محبوبيت و قدرتي كه داشت، از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) دفاع كرد. زنان قريش هم حدأكثر شماتتها را نسبت به حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) داشتند و طعنهها زدند و اذيت و آزارها كردند و رابطه را به طور كلي با حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) قطع كردند؛ ولي حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) هيچوجه براي اينها ارزشي قائل نشد. حتي در كتابهاي متعدد شيعه و سني آمده است كه خداوند به خاطر دلداري حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها)، زناني از بهشت را براي وضع حمل حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) آورد. اگر بخواهيم حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) را در يك جمله معرفي كنيم، بايد بگوييم كه حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) ياور و همكار مخلص و صديق نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) بود در تمام مدتي كه در كنار نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) بود؛ با جان و مال و آبرويش. آنچه كه براي پيشرفت اسلام مطرح بود، حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) كوتاهي نكرد. از ميان زنان، اولين كسي كه به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) اسلام ميآورد، حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) بود. تنها زني كه در بيت الله الحرام پشت سر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نماز خواند، حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) بود؛ آن هم با وضع آنچناني آن زمان در ميان قريش كه بردن نام پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) جرم بود. يعني هم قولاً و هم فعلاً و هم عملاً و مالاً و نفساً، همكار پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بوده است. * * * * * * * آقاي كاشاني آيا حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) قبل از ازدواج با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ازدواج كرده بودند و فرزندي داشتند؟ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) چند فرزند داشتند؟ استاد حسيني قزويني ما اين موضوع را در بعضي از ماهوارهها كه برنامههايي داشتيم، از كتب شيعه و سني ثابت كردهايم كه حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) باكره بود و زماني كه با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ازدواج كرد، دختر بودند و با هيچ مردي ازدواج نكرده بودند و اينكه در بعضي از ماهوارهها ميآورند كه بيوه بوده است، محلي از إعراب ندارند و ميخواهند فضيلتي براي عايشه درست كنند كه تنها زن باكرهاي كه با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ازدواج كرد، عايشه بود. اينها همهاش حرف است و اگر لازم باشد، بحث خواهيم كرد. نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) چندين فرزند داشتند از حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها)؛ 1 پسر و 4 دختر. نام پسرش قاسم بود. البته برخي طيب و طاهر را هم اضافه كردهاند و برخي هم ميگويند كه طيب و طاهر، لقب قاسم و ابراهيم (فرزند ماريه قبطيه) است. بنده خودم كه به قبرستان حضرت أبو طالب (عليه السلام) رفتم، قبر طاهر و طيب و قاسم از هم جداست و قبر ابراهيم هم در مدينه است. قبرستان حضرت أبو طالب (عليه السلام) تقريباً نزديك قبر حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) است. ما تقريباً 3 سال قبل كه در نيمه ماه رمضان در مكه بوديم، جناب بن علوي مالكي، رهبر صوفيهاي عربستان سعودي و از شخصيتهاي برجسته ضد وهابي ـ كه بن باز هم حكم اعدام ايشان را صادر كرده بود و ملك فهد لغو كرد ـ از دنيا رفت و همه دوستان هم مصرّ بودند كه چون ايشان يك چهره ضد وهابي است و به شيعه هم نزديك هستند، در تشييع جنازهاش شركت كرديم و شايد بدون مبالغه، بيش از 30 هزار نفر در تشييع جنازه شركت كرده بودند و ميگفتند در اين 200 سال أخير، همچنين تشييع جنازهاي در عربستان سعودي سابقه نداشت. وقتي به قبرستان حضرت أبو طالب (عليه السلام) رفتيم، ديديم كه درب قبرستان باز است و تعدادي از آقايان أهل سنت كه ميشناختند قبر حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) كجاست، روي قبر رفتهاند و با آن حضرت راز و نياز ميكنند. ما هم سريع به آنجا رفتيم و حدود 10 دقيقه كنار قبر آن حضرت بوديم و شايد يكي از بهترين دوران عمرمان را در آنجا گذرانديم و بوي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را از قبر استشمام ميكرديم. مقداري هم از خاك قبر آن حضرت را برداشتم كه الآن هم در منزل دارم و إن شاء ا... اين خاك را در هنگام دفنم، در كفنم بگذارند تا مايه بركت باشد. خلاصه اينكه قبر حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) در جلو است و مقداري جلوتر، قبر حضرت عبد المطلب (عليه السلام) و حضرت أبو طالب (عليه السلام) بود و در ابتداء اين قبور هم قبر قاسم و طيب و طاهر بود. از دختران هم رقيه و زينب و أم كلثوم و فاطمه از حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) بودند. البته بعضي از آقايان معتقدند كه رقيه و زينب كه زنان عثمان بودند، دختر هاله، خواهرزاده حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) بودند و دخترخوانده حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) ميشدند كه در خانه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بزرگ شدند و ربيبه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بودند. آقاي علامه سيد جعفر مرتضي (ره) كتابي نوشتهاند به نام بنات النبي أم ربائبه و علامه مامقاني (ره) كه از استوانههاي رجالي شيعه است، در كتاب تنقيح المقال، جلد 3، صفحه 77 در اين زمينه مطالبي را مطرح كردهاند كه ميتوانيد به آنها مراجعه كنيد. * * * * * * * آقاي كاشاني حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) در هنگام مرگشان وصيتهايي كردند. توضيح بفرماييد كه چه مطالبي را به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمودند؟ استاد حسيني قزويني يكي از چيزهايي كه واقعاً براي من دردآور است و هر وقت آن را مطالعه ميكنم، منقلب ميشوم و اشك چشمم بياختيار جاري ميشود، همين موضوع است. حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) كه احساس كرد مرگش فرا رسيده است، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) را به كنارش فرا خواند و عرضه داشت: يا رسول الله! من نكتهاي را ميخواهم عرض كنم. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمودند: بفرماييد. اولين جملهاي حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) فرمود، اين بود: يا رسول الله! اگر من در حق تو كوتاهي كردهام، مرا عفو كن. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم فرمود: اي خديجه! من از تو كوچكترين قصوري نديدم و تو تمام تلاش خود را در خدمت به من و اسلام به كار بردي و بسيار خسته شدي و تمام زندگيات را خرج كردي. دومين وصيت حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) اين بود: يا رسول الله! من از دنيا ميروم، دخترم فاطمه، كودك است و دشمني قريش با من و تو محرز است و ميترسم بعد از من، قريش، دخترم فاطمه را اذيت كنند. مراقب اين دختر غريب و يتيم من باش كه مبادا زنان قريش به او آزاري برسانند يا به صورتش سيلي بزنند و بر سرش فرياد بزنند و برخورد تندي نسبت به او داشته باشند. سومين وصيت حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) هم اين بود: يا رسول الله! من خجالت ميكشم كه بگويم. اگر يك لحظه مرا با دخترم تنها بگذاري، او اين سخن را به شما ميرساند. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم چند لحظهاي بيرون رفت و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) آمد و حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) به ايشان فرمود: برو به پدرت بگو: من از قبر هراسانم و از عذاب قبر وحشت دارم. اگر پدرت صلاح بداند، آن لباسي را كه هنگام وحي بر تنش بود را به من بدهد تا من آن را كفن كنم. من نميدانم حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) كه دختري كوچك بود، اين وصيت مادرش را به چه زباني به پدرش گفت؟ نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) خيلي متأثر شد و لباسي را كه در هنگام وحي بر تنش بود را به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) داد تا به مادرش بدهد. جالب اين كه در كتاب شجرة طوبي، جلد 2، صفحه 235 آمده است: وقتي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) خواست حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) را غسل بدهد و كفن كند، جبرئيل نازل شد و گفت: يا رسول الله! خديجه تمام زندگياش را وقف ما كرده و هستي خودش را براي ما مصرف كرده است. زيبنده است كه كفن او را خودمان متقبل بشويم. اين پارچه از پارچههاي بهشتي است و خديجه را در اين پارچهها كفن كن تا ما هم بتوانيم در برابر زحمات خديجه، كوچكترين چيزي هم داشته باشيم. * * * * * * * آقاي كاشاني آيا در تاريخ آمده است كه بعد از وفات حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها)، عكس العمل حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) كه دختري كوچك بود، چگونه بود؟ استاد حسيني قزويني اين قضيهاي است كه خيلي دردآور است! فاصله قبرستان حضرت أبو طالب (عليه السلام) با منزل پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، خيلي زياد است و اگر كسي بخواهد الآن پياده برود، به گمانم حدود نيم ساعت فاصله باشد. چون منزل حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) در كنار مسعيٰ هست و قبرستان حضرت أبو طالب (عليه السلام) نزديك پل جيحون. حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در تشييع جنازه مادرش نبودند. وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) را دفن كردند و به خانه آمدند: جعلت فاطمة (صلوت الله عليها) تلوذ برسول الله (صلى الله عليه و آله) و تدور حوله و تقول: يا أبه! أين أمي؟ قال: فنزل جبرئيل (عليه السلام) فقال له: ربك يأمرك أن تقرئ فاطمة السلام و تقول لها: إن أمك في بيت من قصب، كعابه من ذهب و عمده ياقوت أحمر، بين آسية و مريم بنت عمران، فقالت فاطمة (عليها السلام): إن الله هو السلام و منه السلام و إليه السلام. فاطمه دامن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را گرفته بود و اطرافش پروانهوار ميچرخيد و ميفرمود: اي پدرم! مادرم كجاست؟ ... جبرئيل بر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نازل شد و فرمود: خداوند به تو أمر ميكند كه از طرف من به فاطمه سلام برسان و به او بگو: مادرت در بهشت، در قصري از طلا و ياقوت و مرجان است در كنار حضرت آسيه و مريم قرار گرفته است. فاطمه هم فرمود: ... . الأمالي للشيخ الطوسي، ص 175 ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج 43، ص 28 ـ شجرة طوبى للشيخ محمد مهدي الحائري، ج 2، ص 235 ـ الجواهر السنية للحر العاملي، ص 264 ـ الخرائج و الجرائح لقطب الدين الراوندي، ج 2، ص 529 * * * * * * * آقاي كاشاني حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) در چه سالي از دنيا رفتند؟ استاد حسيني قزويني در رابطه با وفات حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها)، آنچه كه مشهور است، روز 10 ماه مبارك رمضان، در سال 10 بعثت و در سن 65 سالگي بوده است. البته خود آقايان أهل سنت در اين مورد اختلافات زيادي دارند. اين را كه من عرض كردم، از آقاي ذهبي كه از استوانههاي علمي و تاريخي أهل سنت است نقل كردم كه در سير أعلام النبلاء، جلد 2، صفحه 112 اين مطلب را نقل ميكند. در بعضي از كتابهاي ديگر هم آمده است كه وقتي شعب أبي طالب 3 سال طول كشيد، از سال 7 تا 10 بعثت، وقتي از شعب بيرون آمدند، تقريباً بعد از چند روز، حضرت أبو طالب (عليه السلام) از دنيا رفت و بعد هم حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) از دنيا رفت. ولي آنچه كه محرز است، اين است كه حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) در سال 10 بعثت، 3 سال قبل از هجرت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، در سن 65 سالگي، در روز 10 ماه رمضان از دنيا رفت. * * * * * * * آقاي كاشاني در كتابهاي تاريخي زيادي آمده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هر كجا كه مينشستند و بلند ميشدند و به هر مناسبتي، يادي از حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) ميكردند؛ به حدّي كه حسادت خيليها برانگيخته ميشد. همچنين در كتابهاي ديگر آمده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هميشه ميفرمودند كه اگر حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) بود، چنين و چنان ميشد و حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) بود كه چنين و چنان كرد. شايد خوشترين روزهاي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، همان روزهايي بود كه حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) زنده بودند. ما در بعضي از منابع تاريخي ديدهايم كه برخي از همسران پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) حسادت و رشك ميورزيدند كه چرا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هر جا كه مينشيند و بلند ميشود، از حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) ميگويد؟ آيا در اين زمينه، مطلبي در منابع أهل سنت آمده است؟ در برخي از مصادر شيعه و تاريخي آمده است كه يكي از كساني كه حسادت ميورزيد، عايشه بود. آيا در مصادر أهل سنت هم آمده است كه عايشه به مقام حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) حسادت كرده باشد؟ استاد حسيني قزويني در اين زمينه سخن خيلي زياد است و اگر بخواهيم وارد اين بحث شويم، بايد يك جلسه يكساعته در مورد برخورد عايشه با حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) و اذيتهايي كه در اين زمينه متوجه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) شد، بحث شود. ولي بينندگان عزيز را توجه ميدهم به كتاب صحيح مسلم، جلد 7، صفحه 134، حديث 6171 كه از قول خود عايشه نقل ميكند و ميگويد: ما غرت علي إمرأة ما غرت علي خديجة. بر هيچ زني غيرت به خرج ندادم و حسادت نورزيدم، همانند غيرت و حسادتي كه نسبت به خديجه ورزيدم. و لقد هلكت قبل أن يتزوجني بثلاث سنين، لما كنت أسمعه يذكرها و لقد أمره ربه عز وجل ان يبشرها ببيت من قصب في الجنة و إن كان ليذبح الشاة ثم يهديها إلى خلائلها. خديجه هلاك شد 3 سال قبل از اينكه من ازدواج كنم. پيامبر (صلي الله عليه و سلم) همواره از خديجه ذكر خير ميكرد و خداوند به او بشارت داده كه خديجه در بهشت، داراي قصري از طلاست و پيامبر (صلي الله عليه و سلم) گوسفندي را قرباني ميكرد و به بستگان خديجه هديه ميداد. كلمه هلكت تعبير زشت و توهين آميزي است. جالب اين است كه در كتاب الإستيعاب في معرفة الأصحاب إبن عبد البر كه از كتابهاي معتبر أهل سنت است و شرح حال صحابه را دارد، عايشه نقل ميكند و ميگويد: كان رسول الله صلى الله عليه و سلم لا يكاد يخرج من البيت حتى يذكر خديجة فيحسن الثناء عليها. پيامبر (صلي الله عليه و سلم) به خديجه علاقه شديدي داشت و در هر فرصت مناسبي از او تعريف ميكرد. فذكرها يوما من الأيام، فأدركتني الغيرة فقلت: هل كانت إلا عجوزا؟ فقد أبدلك الله خيرا منها. فغضب حتى إهتز مقدم شعره من الغضب ثم قال: لا والله! ما أبدلني الله خيرا منها! آمنت بي إذ كفر الناس و صدقتني إذ كذبني الناس و واستني في مالها إذ حرمني الناس و رزقني الله منها أولادا إذ حرمني أولاد النساء. روزي از خديجه سخن گفت و من به او حسادت ورزيدم و گفتم: آيا خديجه، غير از اينكه پيرزني باشد، چيز ديگري بود؟ خداوند من را كه بهتر از او هستم، به جاي او به تو داده است. پيامبر (صلي الله عليه و سلم) غضبناك شد، به طوريكه موهاي جلوي سرش از شدت غضب تكان خورد و سپس فرمود: به خدا قسم! خداوند هرگز همسري بهتر از او را نصيب من نكرده است. روزي كه مردم به من كفر ميورزيدند، او به من ايمان آورد و روزي كه مردم مرا تكذيب ميكردند، او مرا تصديق ميكرد و وقتي مردم مرا از همه حقوقم محروم كردند، او تمام اموالش را در اختيار من قرار داد و خداوند از ميان زنانم، تنها خديجه را انتخاب كرد كه اولادي نصيب من كند. الإستيعاب في معرفة الأصحاب لإبن عبد البر، ج 4، ص 1823 ـ أسد الغابة في معرفة الصحابة لإبن الأثير الجزري، ج 5، ص 438 ـ الإصابة في تمييز الصحابة لإبن حجر العسقلاني، ج 8، ص 103 ـ مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج 6، ص 117 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج 3، ص 158 در صحيح مسلم آمده است: خديجه غير از اينكه پيرزني بود كه دندان نداشت و جاي دندانهايش سفيد شده بود، چيز ديگري نبود. جالب اين است كه آقاي إبن حجر عسقلاني در كتاب الإصابة في تمييز الصحابة، جلد 8، صفحه 103 ميگويد: و قد أثنى النبي صلى الله عليه و سلم على خديجة ما لم يثن على غيرها. پيامبر (صلي الله عليه و سلم) ثنائي كه در حق خديجه كرده است، در حق أحدي نكرده است. * * * * * * * آقاي كاشاني آيا از طرف مراجع عظام تقليد، بيانيهاي راجع به سيلزدگان پاكستان صادر شده است؟ استاد حسيني قزويني چند روز قبل بيانيهاي از طرف حضرت آيت ا... العظمي مكارم شيرازي به ما ارسال شد كه ما هم إن شاء ا... مفصل اين را در شبكه جهاني ولايت قرار ميدهيم و در اين بيانيه، از تمام مسلمانان جهان تقاضا كردهاند كه كمك كنند و منتظر كمكهاي دولتها و مجامع بين المللي نشوند. الآن اين سيل ويرانگر، بيش از 20 ميليون انسان را آواره كرده است و 2 ميليون كودك هم مبتلا به بيماري وبا شدهاند. ايشان هم اظهار داشتند كه ما هم 50 هزار دلار به مسلمانان پاكستان كمك كردهايم و از همه مسلمانان درخواست كردهاند كه به آنها كمك كنند. ديشب هم در دفتر حضرت آيت ا... العظمي وحيد خراساني بودم و با تعدادي از مسئولين دفتر ايشان جلسهاي داشتيم كه گفتند خود حضرت آيت ا... العظمي وحيد خراساني فرمودند كه تمام شيعيان و مسلمانان موظف هستند به سيلزدگان پاكستان كمك كنند. آقازاده ايشان هم گفتند كه نظر آقا بر اين است كه اين كمكها به دست مردم برسد، نه به دست واسطهها. چند شب پيش هم جناب سيد افتخار حسين نقوي از پاكستان به من زنگ زده بودند و ميگفت در قسمت شيعهنشين ايالت سند و پنجاب، واقعاً سيل بيداد كرده است و بيش از 50 هزار خانه به طور كلي ويران شده است و مردم به فكر اين نيستند كه خانه برايشان ساخته شود، بلكه به فكر نان و قوت ضروريشان هستند و براي خوراك و پوشاك و دارو زجر ميكشند. ايشان ميگفت كه در بعضي از مناطق سند و پنجاب، بعضي از روستاها كه شيعه هستند، هيچ كمكي از طريق دولت و سازمانهاي بين المللي به آنجا نرسيده است. جالب اين است كه همين امروز در بعضي از سايتها ميخواندم كه سخنگوي سازمان ملل متحد رسماً اعلام كرده است كه سيل أخير پاكستان، از رويداد سونامي در شبه قاره هند و زلزله پاكستان در سال 2005 ميلادي و زلزله هائيتي هم بدتر بوده است. لذا ما بدينوسيله از همه دوستان در سراسر جهان كه صداي بنده را ميشنوند و صداي يا للمسلمين مسلمانان سيلزده پاكستان را ميشنوند، تقاضاي كمك به اين عزيزان را داريم. جناب آقاي نقوي ميگفت كمكهايي كه به دستمان ميرسد تا به روستاها بدهيم، هم به شيعيان ميدهيم و هم به أهل سنت و هيچ فرقي نميگذاريم. روايتي را از امام صادق (عليه السلام) براي بينندگان عزيز بخوانم كه فرمود: من أصبح لا يهتم بأمور المسلمين فليس بمسلم. هر كسي كه زندگي كند و توجهي به مشكلات مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نيست. الكافي للشيخ الكليني، ج 2، ص 163 ـ وسائل الشيعة (چاپ آل البيت) للحر العاملي، ج 16، ص 336 همچنين فرمود: من سمع رجلا ينادي يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم. كسي كه صداي مسلماني را بشنود كه از مسلمانان كمك ميطلبد و به او كمك نكند، مسلمان نيست. الكافي للشيخ الكليني، ج 2، ص 164 ـ وسائل الشيعة (چاپ آل البيت) للحر العاملي، ج 15، ص 141 همچنين فرمود: أيما مؤمن نفس عن مؤمن كربة، نفس الله عنه سبعين كربة من كرب الدنيا و كرب يوم القيامة. هر مومني كه يك مشكل و گرفتاري را از مؤمني برطرف كند، خداوند هفتاد گرفتاري دنيوي و هفتاد گرفتاري أخروي او را برطرف ميكند. وسائل الشيعة (چاپ آل البيت) للحر العاملي، ج 16، ص 371 ـ جامع أحاديث الشيعة للسيد البروجردي، ج 16، ص 136 برادران شيعه و سني ما در پاكستان، اين را با فرياد يا للمسلمين از همه ما كمك ميطلبند. اگر هر كسي به اندازه وسعت خودش كمك كند و به همين اندازه، مشكلي از مشكلات برادران ديني ما در پاكستان حلّ كند، مشمول اين روايت ميشود. آقا أمير المؤمنين (عليه السلام) هم در نهج البلاغه عبارتي دارد كه در وسائل الشيعة، چاپ آل البيت شيخ حرّ عاملي (ره)، جلد 16، صفحه 373 نقل شده است: من كفارات الذنوب العظام إغاثة الملهوف و التنفيس عن المكروب. از كفّاره گناهان بزرگ، به فرياد مردم رسيدن و آرام كردن مصيبتديدگان است. ما كه در پروندهمان هزاران معصيت از غيبت و دروغ ثبت شده است، كمك به سيلزدگان پاكستان ميتواند كفاره گناهانمان باشد. كساني كه به دنبال بخشش گناهان در اين ماه رمضان هستند، اين روايت را مورد توجه داشته باشند. همچنين مرحوم شيخ حرّ عاملي (ره) از امام صادق (عليه السلام) نقل ميكند: لئن أمشي في حاجة أخ لي مسلم أحب إلي من أن أعتق ألف نسمة و أحمل في سبيل الله على ألف فرس مسرجة ملجمة. اگر من براي برآوردن حاجت يا رفع گرفتاري يك برادر ديني قدم بردارم، برايم محبوبتر است از اينكه هزار بنده را در راه خدا آزاد كنم و هزار اسب زين شده تقديم جبهه جنگ حق عليه باطل كنم. الكافي للشيخ الكليني، ج 2، ص 197 ـ وسائل الشيعة (چاپ آل البيت) للحر العاملي، ج 16، ص 369 روايتي را خدمت عزيزاني كه مقداري بيتفاوت هستند، تقديم ميكنم كه امام كاظم (عليه السلام) ميفرمايد: من أتاه أخوه المؤمن في حاجة فإنما هي رحمة من الله تبارك و تعالى ساقها إليه، فان قبل ذلك فقد وصله بولايتنا و هو موصول بولاية الله و إن رده عن حاجته و هو يقدر على قضائها سلط الله عليه شجاعا من نار ينهشه في قبره إلى يوم القيامة مغفورا له أو معذبا، فان عذره الطالب كان أسوا حالا. هر كسي كه برادر مؤمنش براى حاجتى نزد او آيد، اين رحمتى است كه خداى تبارك و تعالى به سوى او كشانيده است. پس اگر آن را بپذيرد، به ولايت ما پيوستش داده و ولايت ما به ولايت خدا پيوسته است و اگر با وجود آنكه توانائى بر قضاء حاجت او دارد، او را ردّ كند، خدا در قبرش مارى از آتش بر او مسلط كند كه تا روز قيامت او را بگزد؛ چه آنكه آمرزيده باشد يا معذب (گناه ديگرى داشته يا نداشته باشد) و اگر كسي كه كمك خواسته است او را معذور دارد و از او راضي هم بشود، باز هم وضعش بدتر است. الكافي للشيخ الكليني، ج 2، ص 196 ـ وسائل الشيعة (چاپ آل البيت) للحر العاملي، ج 16، ص 360 همچنين امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: و الله! لرسول الله (صلى الله عليه و آله) أسر بقضاء حاجة المؤمن إذا وصلت إليه من صاحب الحاجة. به خدا قسم! هر كسي كه با رفع گرفتاري مؤمن، او را خوشحال كند، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بيشتر از آن مؤمني كه از او رفع گرفتاري شده است خوشحال ميشود. الكافي للشيخ الكليني، ج 2، ص 195 ـ وسائل الشيعة (چاپ آل البيت) للحر العاملي، ج 16، ص 359 * * * * * * * سؤالات بينندگان سؤال 1 : من تازه شيعه شدهام و چند كتاب از شما ميخواستم كه به ما معرفي كنيد. بنده در بندرعباس هستم و در اينجا كتاب الغدير نيست. جواب 1 : شما اگر با سايت مؤسسه تحقيقاتي حضرت وليعصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ـ www.valiasr-aj.com مرتبط باشيد و ايميل بزنيد، قطعاً منابع و كتابهايي را به شما معرفي ميكنند كه بتوانيد از طريق اينترنت هم دريافت كنيد. ضمن اينكه اين سايت، آمادگي پاسخ دادن به سؤالاتي كه در ذهن شما هست را دارد. * * * * * * * سؤال 2 : در خصوص عشره مبشره كه مبناي فكري برادران أهل سنت را تشكيل داده است، در 9 نفر همه مشترك هستند كه عبارتاند از: أمير المؤمنين (عليه السلام)، أبو بكر، عمر، عثمان، أبو عبيده جراح، طلحه، زبير، عبد الرحمان بن عوف و سعيد بن أبي وقاص. ولي در نفر دهم، عدهاي ميگويند سعيد بن عاص است و عدهاي ميگويند سالم غلام يسار و عدهاي هم سعد بن عمرو را مطرح كردهاند. واقعاً اگر اين 10 نفر أهل بهشت هستند، چرا در ميان اينها جنگ و درگيري و كشتار رخ داده است و جنگ جمل به پا شد كه طلحه در آن كشته شد؟ نميشود كه قاتل و مقتول، هر دو بهشتي باشند! در اين مورد هم توضيح بفرماييد. جواب 2 : ما قبلاً در اين مورد توضيحاتي را دادهايم و عرض كرديم كه خود حديث عشره مبشره توهين به صحابه است. چون اين آقايان معتقدند كه وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از دنيا رفت، 120 هزار صحابه داشتند و معناي عشره مبشره اين است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فقط به 10 نفرشان بشارت بهشت را داده است و ساير اينها معلوم نيست كه وارد بهشت شوند. آيا حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) جزء عشره مبشره هست؟ با اينكه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) درباره ايشان فرموده كه سيدة نساء أهل الجنة است. * * * * * * * سؤال 3 (علاقي): اين مسائلي كه امروزه طرح ميشود در شبكههايي تحت عنوان دعوت و تبليغ، من اعتقاد دارم كه اين مسائل به اين شكل قابل حلّ نيست و فقط ميتواند تأثيرات منفي داشته باشد و تحريك افكار عمومي است. به همين منظور من اعتقاد دارم كه اگر اين جلسات به صورت حضوري بود، بهتر بود. بر فرض مسئله نبيذ مطرح شده بود و يكي ميگفت به معني مشروبات الكلي است. در كتاب صحيح مسلم چند روايت را خدمتتان عرض ميكنم و برخي گفتهاند در خود كتب أهل سنت اين به معني مشروبات الكلي ذكر شده است. بنده تحقيق كردهام كه غير از اين ثابت شده است. عن جابر بن عبد الله الأنصاري عن رسول الله صلى الله عليه و سلم: أنه نهى أن ينبذ الزبيب و التمر جميعا و نهى أن ينبذ البسر و الرطب. جابر بن عبد الله انصاري از رسول الله (صلي الله عليه و سلم) نقل ميكند كه آن پيامبر خدا نهي كرد كه آب انگور و خرما با هم قاطي بشوند و نهي كرد ... . صحيح مسلم لمسلم النيشابوري، ج 6، ص 90 اينكه بعضيها گفتهاند نهي تحريمي است يا تنزيهي، بماند براي بحث كارشناسي. بايد اين مسائل حضوري باشد و به صورت كارشناسي و خيلي دقيق مطرح شود و واقعاً اين مشكلي را حلّ نميكند و فقط جوّ عمومي را متشنج ميكند و تضاد را بيشتر ميكند. عن أبي نضرة عن أبي سعيد: أن النبي صلى الله عليه و سلم نهى عن التمر و الزبيب. پيامبر خدا نهي كرده از مخلوط شدن آب خرما و آب انگور. صحيح مسلم لمسلم النيشابوري، ج 6، ص 90 در اين حديث هم نهي روي مسئله مخلوط كردن است. عن أبي نضرة عن أبي سعيد قال: نهانا رسول الله صلى الله عليه و سلم أن نخلط بين الزبيب و التمر. صحيح مسلم لمسلم النيشابوري، ج 6، ص 90 در جاهاي ديگر هم مسئله نبيذ تعريف شده است و نبيذ به عنوان يك ماده الكلي ذكر نشده است. نبيذ چيست؟: أي نقيع التمر غير مسكر. مادام كما تقدم في شرابي. يعني آبي كه گرفته ميشود بر فرض از آب انگور يا خرما، همچنين كه در كتاب شراب در ... روي اين مسئله توضيح داده مادام كه غير مسكر باشد. المراد بالنبيذ نقيع التمر و الزبيب و نحوهما من كل ثمر كالتين سيجوز شربهما ما لم يسكر. تاج الأصول، ج 3، ص 145 روي تمام مسائل تاريخي، مثلاً در قرآن، آيهاي كه ذكر ميكنيم و ميگوييم: لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ سوره فتح / آيه 18 يكي ميگويد اين بخشي از مؤمنان است. من سؤال ميكنم: آيا قرينهاي در اين آيه هست كه اثبات كند بخشي از مؤمنان را گرفته است؟ بايستي اثبات كنيم قرينه علمي باشد. و إلا تمامي اينها ميشود تفسير نظري. جواب 3 : ظاهراً قبلاً يكي از دوستان شما، در برنامهاي كه جناب آقاي يزداني بودند، اينها را مطرح كرد. آقاي محيي الدين نووي كه از استوانههاي علمي أهل سنت است، وقتي نبيذ را معني ميكند، ميگويد: و أما النبيذ فهو نجس؛ لأنه شراب، فيه شدة مطربة فكان نجسا كالخمر. نبيذ نجس است؛ زيرا شراب است و ... . المجموع لمحيى الدين النووي، ج 2، ص 563 كتاب المجموع از كتابهاي مشهور فقهي شافعيهاست و مانند المبسوط سرخسي و المغني إبن قدامه است. اين چيزي نيست كه شيعه گفته باشد يا شيخ طوسي (ره) و علامه حلي (ره) و علامه مجلسي (ره) گفته باشند. خود آقاي إبن أبي شيبه كه استاد آقاي بخاري است، در كتاب المصنف كه از كتابهاي معتبر روائي أهل سنت است، در جلد 6، صفحه 502 نقل ميكند: بلغني أن عمر بن الخطاب سائر رجلا في سفر و كان صائما، فلما أفطر أهوى إلى قربة لعمر معلقة فيها نبيذ قد خضخضها البعير، فشرب منها فسكر، فضربه عمر الحد، فقال له: إنما شربت من قربتك، فقال له عمر: إنما جلدناك لسكرك. كسي آمد از آن نبيذ و قِرْبِهاي كه جناب خليفه دوم ميخورد، خورد و مست شد. خليفه دوم او را حدّ زد به خاطر خوردن نبيذ. آن مرد به عمر گفت: من از نبيذ تو خوردم. عمر گفت: من تو را به خاطر اين شلاق زدم كه مست شدي. شما بايد جواب اين را آماده كنيد. بنده معمولاً اينگونه مباحث را مطرح نميكنم؛ چون نيازي به مطرح كردن اينگونه قضايا نميبينم. در اين چند سالي كه بنده در ماهوارهها برنامه داشتهام، اين موضوع را اصلاً مطرح نكردم. شما كه آن روز روي خط آمديد، اين موضوع را مطرح كرديد و جناب آقاي يزداني هم مجبور شد جواب بدهد. آن شبكههايي كه اينگونه مطالب را مطرح ميكنند، ما با آنها موافق نيستيم. ديشب هم كه در دفتر حضرت آيت ا... العظمي وحيد خراساني بوديم، گفتند كه نظر آقا اين است: اين مطالب لازم نيست مطرح شود. شما بياييد فضائل و ويژگيهاي أمير المؤمنين (عليه السلام) و أدله خلافت أمير المؤمنين (عليه السلام) را مطرح كنيد تا مردم گمشده خودشان را پيدا كنند. ادامه بحث (علاقي): ففي النصوص جواز الإنتباذ و شربه، ولو أياما مادام حلوا. إلا إذا إشتد و تغير و سار مسكرا، فإنه يحرم، لأنه صار خمرا و من هذا ما يسمعه عندنا ... . در تمامي اين نصوصي كه ذكر شده و واژه نبيذ ذكر شده، اجازه انتباذ و شرب و خوردن اينها در فقه أهل سنت داده شده است، ولو اينكه چند روزي گذاشته باشد، مادامي كه خوردني باشد. مگر زماني كه تغيير كرده باشد و تبديل به مسكر شده باشد. در اين صورت است كه حرام ميشود، زيرا تبديل به خمر شده است. اين از قبيل چيزهايي كه در عصر ماست. اين مسائلي كه مانند آب انگور و سانديس و آب آلبالو گرفته ميشود، مادام كه تبديل به مسكر نشود و تغيير پيدا نكند، در اين شرايط جايز است. اگر بخواهيم ديالوگي باز شود، حواري باز شود، مناظرهاي باز شود، ارتباطي بين أمت اسلام، دوباره ميداني براي بحث و گفتوگو باز شود، اين احتياج است كه اگر ميخواهيم شخصيتي را بحث كنيم و نقد يك شخصيتي را بكنيم، بايستي به نفوس آدميان نفوذ كنيم، به درون انسانها نفوذ كنيم و شخصيت آنها را به صورت كلي ببينيم. يك مورد، قطعاً شخصيت انسانها را به دست نميدهد. من هميشه تكرار ميكنم حيات عمر را، بر فرض بعد از وفات رسول الله (صلي الله عليه و سلم)، اگر كل حيات ايشان را در نظر بگيريم، اگر واقعاً انسان اعتقاد نداشته باشد، كسي كه انگيزه ديني نداشته باشد، در تمامي مراحل زندگياش، در تمامي مناسبات و رفتارهاي اجتماعياش بروز و ظهور پيدا ميكند. ما به صورت روانكاوي شخصيت انسانها را مدّ نظر داشته باشيم. موقعي كه اسراي بدر را آوردند، عمر بن خطاب به حضرت عباس، عموي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) ميفرمايد: اي عباس! اسلام بياور. به خدا قسم! اسلام تو خيلي براي من مهمتر و بزرگتر از اسلام خطاب، پدر من است. به خاطر اينكه تو عموي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) هستي. ببين چقدر برايش مهم است ايمان عباس! به خاطر اينكه ايشان عموي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) است. من مناظره را بر اين اساس اعتقاد دارم و اصول و عقيده بنده است كه در كتب عقائد آمده و ميفرمايد كه در چه شرايطي ميتوانيم كسي را تكفير كنيم؟ ميفرمايد: من ردّ حكم الكتاب من غير شبهة أو تأويل فقد كفر. اين را براي حاج آقا توضيح نميدهم، براي خودم و امثالي مثل خودم توضيح ميدهم. كسي كه ردّ حكم قرآن را بكند و اين هم بدون شبهه و تاويل باشد، مانند كساني كه منكر خدا و رسولش هستند، يا كساني كه ردّ يك حديث صحيح ميكنند، بدون شبهه و تأويل، كافر هستند. اينها تكفير ميشوند، نه أمت اسلام كه لا إله إلا الله ميگويند. بعد هم ادامه ميدهد و ميفرمايد: من تأول حكم الكتاب لشبهة عارضة له يبين له صواب ليرجع إليه و لكن من ردّ حكم الكتاب و السنة تأويلا لشبهة ... فمثل هذا لا يحكم بكفره إلا بعد قيام الحجة الشرعية عليها التي تدفع عنصر الجهل عنده. كسي كه تأويل كند حكم قرآن را، يعني ردّ حكم قرآن را بكند بر اساس تأويل، به خاطر شبههاي كه بر او عارض شده است، برايش روشن و تبيين ميشود، به خاطر برگشتن اين شخص. اين مباني فكري بنده است و بايستي با اين نگاه، أمت اسلامي به همديگر نگاه كنند. مسائل اختلافي كه واقعاً اگر مسئله حب و بغضها سايه بر اذهان ما بكند، حب و بغضها اجازه نميدهند وقايع تاريخي را آنچنان كه حقيقت تاريخ است، تحليل بكنيم. جواب: او عباس نبود، بلكه حضرت أبو طالب (عليه السلام) بود. بنده هم از ادب و متانت شما تشكر ميكنم. ما هم دوست داريم عزيزان أهل سنتي كه مانند جنابعالي مؤدب هستند و بوسه بر پيشاني شماها ميزنيم و از حضور شما و نشستن با شما افتخار ميكنيم و درب اين شبكه جهاني ولايت به سوي أمثال شماها باز است. حضرتعالي اگر قبلاً هماهنگي بفرماييد و شماره تلفنتان را به اتاق فرمان بدهيد تا با شما برنامه و جلسه بگذاريم و مقداري شما صحبت كنيد و مقداري هم بنده يا ديگر دوستان ما مانند جناب آقاي يزداني و أبو القاسمي صحبت كنند تا مطالب كنكاش شود و هم دوستان أهل سنت، مطالبي دستشان بياييد و هم دوستان شيعه، من كاملاً استقبال ميكنم از اينطور بحثها. من تأثيرگذاري يك جلسه گفتوگوي دوستانه را از هزار جلسه يكطرفه بيشتر ميدانم. اگر شما هم به قم تشريف بياوريد، قدمتان روي چشم ماست. اختلافات وجود دارد؛ چه ميان فقهاء شيعه و چه ميان فقهاء أهل سنت. اين اختلافات نبايد باعث شود كه ما نسبت به همديگر بدبين باشيم و بدگويي كنيم و ناسزا بگوييم. همانطوري كه در روايت آمده است: اختلاف أمتي رحمة. اين روايت چه راست باشد و چه دروغ، اين اختلافاتِ مبنايي هست كه موجب ميشود فقه و اقتصاد ما، مباحث اخلاقي و عقيدتي ما رشد كند و به كمال برسد و بالنده شود. من باز هم از حضرتعالي تقاضا ميكنم كه قبلاً هماهنگي بفرماييد و روي خط بياييد و ما براي شما وقت ميگذاريم. من هم با نظر شما موافق هستم و هر شخصيتي را بخواهيم بررسي كنيم، بايد تمام نقاط مثبت و منفي او را جدا جدا بررسي و جمعبندي كنيم. گلايه ما اين است كه بعضي از عزيزان أهل سنت نسبت به بعضي از صحابه، فقط نقاط مثبت را نگاه ميكنند و نقاط منفي و رواياتي كه در ذمّ آنها آمده را نگاه نميكنند. بعضي از برادران شيعه ما هم فقط نقاط منفي را نگاه ميكنند. بنده شخصاً با هر دو روش مخالف هستم. مرحوم علامه اميني (ره) در الغدير، جلد 7، ظاهراً صفحه 176 نسبت به أبو بكر و عمر ميگويد كه اينها اين كارها و اين خدمات را كردهاند و در كنارش هم كارهاي نادرست را از روايات أهل سنت نسبت به أبو بكر و عمر ميگويد. اگر ما اينچنين منصفانه برخورد كنيم، قطعاً عزيزان أهل سنت ما هم لذت ميبرند. من كاملاً به اين فرمايش حضرتعالي موافق هستم. * * * * * * * سؤال 4 : بعضي شبكهها هستند كه با خودشان صحبت ميكنند كه شيعيان اينطوري هستند و اين كارها را ميكنند. اين مناظرات و صحبتها اگر رو در رو باشد، بهتر است. هر كسي كه ميخواهد براي خودش صحبت كند، مشكل است. جواب 4 : ما بارها عرض كردهايم و به همين شبكهاي كه شما نام ميبريد، زنگ زدم و با مدير اين شبكه صحبت كردم و از ايشان درخواست كردم براي گفتوگوي علمي و مناظره، ولي مدير اين شبكه به هيچوجه زير بار اين مسئله نرفت. الآن هم بنده اعلام ميكنم عزيزان أهل سنتي كه با اين شبكه ارتباط دارند، سلام ما را به اين آقايان برسانند و از قول ما بگويند كه درب شبكه جهاني ولايت به روي كارشناسان آنها باز است و اگر بخواهند به قم و استوديوي ما بيايند، ما آماده هستيم و اگر ميخواهند به صورت رله كردن شبكه جهاني ولايت با شبكه نور باشد، باز هم ما آمادگي داريم و اگر هم ميخواهند به صورت تلفني باشد، باز هم ما آمادگي كامل براي مناظره و گفتوگوي علمي داريم و هيچ قيد و شرطي هم نداريم. غير از آن قيد و شرطي كه در شبكه جهاني ولايت داريم كه وارد بحثهاي سياسي نميشويم و مناظرات سياسي هم نميكنيم و در مناظرات هم نهايت ادب را نسبت به همديگر رعايت ميكنيم. هر كسي كه اين دو شاخصه را داشته باشد كه وارد بحث سياسي نشود و ادب را نسبت به طرف مقابل و معتقدات و باورهايش مراعات كند، ما شرط ديگري در مناظره نداريم. * * * * * * * سؤال 5 : در مورد فرقه أهل حق يا علي اللهيها توضيح خلاصهاي بفرماييد. چون شبهاتي در مورد اين فرقه وجود دارد كه نياز به پاسخ هست؛ مانند ازدواج با آنها. جواب 5 : اين موضوع را عزيزان زيادي در شبكههاي مختلف هم سؤال كردهاند. اينها عدهاي هستند از آقايان صوفيها كه خودشان را أهل حق ميدانند و رياضتهايي براي خودشان دارند. إن شاء ا... اگر فرصت شود، نسبت به صوفيها در يك جلسه مفصل صحبت خواهيم كرد. صوفيها دستههاي مختلفي دارند و تا آنجا كه بنده اطلاع دارم، بيش از 70 فرقه صوفي وجود دارد؛ چه شيعه و چه سني. در رابطه با آقايان صوفيها، اگر اينها به واجبات إلهي عمل كنند و نمازشان را بخوانند و روزهشان را بگيرند و منكر ضرورتي از ضروريات دين (مانند نماز و حج و زكات و خمس و روزه) نباشند، پاك هستند و هيچ اشكالي ندارند و برادران ما هستند و رفتن به خانه آنها و دعوت از آنها هيچ اشكالي ندارد. بعضي از صوفيها به جاي رفتن به مسجد، به خانقاه ميروند و ما و مراجع عظام تقليد اين را داراي اشكال ميدانيم. ولي اين اشكالي نيست كه خداي ناكرده بگوييم اينها از دين خارج شدهاند. اينها محل عبادتشان را آنجا قرار دادهاند و مسلمانان هم در مسجد. اين يك اختلافي است كه ميان ما وجود دارد و مراجع عظام تقليد هم در اين زمينه نظر دادهاند. ولي من نظرم بر اين است كه اين قضيه باعث نميشود كه حكم به طرد اينها بكنيم يا با آنها ازدواج نكنيم. ملاك براي ما اين است كه آقاياني كه خودشان را أهل حق ميدانند يا به علي اللهي مشهور هستند، اگر ضرورتي از ضروريات ديني را انكار كنند يا ـ نستجير بالله ـ نسبت به أمير المؤمنين (عليه السلام) ادعاي ألوهيت كنند، قطعاً نجس و مرتدّ هستند و رفت و آمد با آنها حرام است و ازدواج با آنها حرام است. در غير اينصورت خير، آنها پاك هستند و هيچ مشكلي ندارند. بنده با تعدادي از آقاياني كه مشهور به أهل حق هستند، در اطراف قزوين و كرمانشاه و صحنه، مراوده و صحبتهاي زيادي داشتهام و آنچه كه اينها در جلساتي با خود بنده مطرح ميكردند، ميديدم آنچه را كه ما قبول داريم، آنها هم قبول داريم و برخي از آنها هم مقلد مراجع عظام تقليد هستند و وجوهات شرعيهشان را هم ميدهند. اگر واقعاً اينگونه باشند، اين فقط اختلاف در اسم است. ولي اگر منكر ضرورتي از ضروريات ديني باشند، ما در آنجا تعارفي نداريم و حكم به إرتداد و نجاستشان ميكنيم. اگر هم نسبت به أمير المؤمنين (عليه السلام) غلوّ كنند و ادعاي ألوهيت بكنند، قطعاً نجس هستند و هيچ شك و شبههاي در آن نيست. * * * * * * * سؤال 6 : اينكه ميگويند حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) 40 ساله بودند كه با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ازدواج كردهاند، من در كتابهاي ديگري ديدهام كه گفتهاند 25 تا 28 سال داشتهاند. در اين مورد توضيح بفرماييد. جواب 6 : آنچه كه مشهور است، حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) 40 سال داشتند و نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) هم 25 سال. بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج 16، ص 3 علامه مجلسي (ره) اقوال مختلفي را بيان كرده است و در جلد 16، صفحه 12 هم ميفرمايند حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) 28 سال داشتند. از علماء أهل سنت هم آقاي ذهبي در كتاب سير أعلام النبلاء، جلد 2، صفحه 111 صراحت دارد كه حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) 28 ساله بود كه با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) كه 25 ساله بود، ازدواج كرد. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||