* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 19 اسفند 1389 | تعداد بازديد: 2076 | |
وحدت اسلامي 02 | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: وحدت اسلامي 02 شبكه جهاني ولايت : 19 / 12 / 1389 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * توجه: غالب منابع ذكر شده، از نرم افزار مكتبة أهل البيت (عليهم السلام) ميباشد. آقاي محسني همانطور جنابعالي مستحضريد، برخي از بينندگان عزيز هم سؤال ميكردند پيرامون بعضي از شبكهها كه روشهاي تند و غير منصفانهاي داشتند با طرف مقابلشان و شما هم تذكرات بسيار جالبي ميداديد و پيشبيني هم ميكرديد كه اين قضايا اتفاق بيفتد. الآن هم ميبينيم كه مقدسات شيعه زير سؤال ميرود و بياحترامي ميشود. سؤال من اين است كه بهترين روش ما براي نشر فرهنگ شيعه و فرهنگ ولايت و معارف أهل بيت (عليهم السلام) و بهترين روش ما براي تعامل علمي با أهل سنت چيست؟ استاد حسيني قزويني اگر ما بخواهيم امروز معارف أهل بيت (عليهم السلام) را به دنيا صادر كنيم و فرهنگ ائمه (عليهم السلام) را به عنوان يك كالا در اين دنياي پر زرق و برق و مملوّ از إلقائات و شبهات عرضه كنيم و در بازار جهاني، كالاي أهل بيت (عليهم السلام) را به عنوان بهترين و با ارزشترين كالا معرفي كنيم، ناگزيريم كه شاخصههايي را رعايت كنيم. بنده با توجه به تجربه 30 سالهاي كه دارم، بعضي از رواياتي كه برادران أهل سنت ما در كتابهايشان با سندهاي صحيح آوردهاند و براي آنها غير قابل انكار است، ميتواند زمينهساز آغاز پژوهشي باشد براي اين برادران عزيز ما. در جلسه قبل گفتيم كه يكي از آنها، حديث افتراق أمت است: امت من به 73 فرقه تبديل ميشوند و 72 فرقه أهل هلاكت هستند و يك فرقه أهل نجات است. حديث ديگر هم اين حديث بود: من مات بلا امام، مات ميتة جاهلية. حديث ديگر هم حديث ثقلين و حديث «خلفائي إثنا عشر» بود. اين أحاديث يك بستري را فراهم ميكند تا نقطه آغاز تحقيق و پژوهشي باشد براي هر بيننده، با هر گرايش مذهبي كه دارد. اولين نكتهاي كه اشاره كرديم، همان حديث افتراق أمت بود و بحث كرديم كه اين روايت را سندهاي صحيح آمده كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: تفترق أمتي علي ثلاث و سبعين فرقة. أمت من هم به 73 فرقه منشعب ميشوند. سنن الترمذي، ج 4، ص 134، ح 2778 آقاي حاكم نيشابوري هم ميگويد روايت صحيح است. المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج 1، ص 6، ح 128 علامه هيثمي (استاد ذهبي) در مجمع الزوائد و منبع الفوائد، جلد 1، صفحه 179 ميگويد روايت صحيح است. جناب ألباني در صحيح سنن إبن ماجه، جلد 2، صفحه 364، ذيل حديث 3236 ميگويد صحيح است. يا: تفترق أمتي علي ثلاث و سبعين ملة، كلهم في النار إلا ملة واحدة. أمت من هم به 73 فرقه منشعب ميشوند و همهشان در جهنم هستند، غير از يك فرقه. سنن الترمذي، ج 4، ص 135، ح 2779 ـ المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج 1، ص 129 ـ مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج 3، ص 145 جالب اين است كه وقتي إبن تيميه به اين روايت ميرسد، ميگويد: مشكل اين روايت اين است كه در صحيحين نيامده است. ما در اين زمينه سخن زياد داريم كه آيا آمدن يا نيامدن يك روايت در صحيحين، ميتواند ملاك ضعف يا درستي روايت باشد يا نه؟ جناب إبن تيميه در اين كتاب مجموع فتاوي كه حدود 28 جلد است از طهارت تا ديات و در كتابهاي ديگرش كه به روايات زيادي استناد ميكند، آيا فقط به روايات صحيحين استناد ميكند يا به روايات ساير سنن و مسانيد هم استناد ميكند؟ اگر بنا باشد كه ما تمام امورمان را گره بزنيم به روايات صحيحين، من معتقدم كه آقايان أهل سنت، 5٪ مباحث فقهي خود را هم نميتوانند از صحيحين استنباط كنند. اين آقايان، گاهي به هر طرف كه ميخواهند چرخش ميكنند و باد را طبق نظر خودشان ميوزانند و روايات را هم گزينشي انتخاب ميكنند. ما در جلسه گذشته اشاره كرديم كه براي آغاز بحث معارف أهل بيت (عليهم السلام) يا بحث خلافت و ولايت كه اساس مذهب شيعه است و بالاترين دغدغه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) بوده و در طول حيات 23 ساله نبوت شريفش با عبارات مختلف در مناسبتهاي مختلف، بحث خلافت و امامت أمير المؤمنين (عليه السلام) را مطرح كرده، بهترين روش براي آغاز كار، مطرح كردن حديث إفتراق أمت است و نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) با صراحت فرموده است: أمت من هم به 73 فرقه منشعب ميشوند و 72 فرقه وارد آتش جهنم ميشوند و يك فرقه وارد بهشت ميشود. در اين روايت، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نه بحث خلافت را مطرح كرده است و نه بحث امامت و توحيد و نبوت را. فقط ميفرمايد: «أمت من به 73 فرقه منشعب ميشوند و أكثريت وارد آتش جهنم ميشوند و يك أقليتي كه يك هفتاد و سوم است، وارد بهشت خواهند شد». * * * * * * * آقاي محسني نظر أهل سنت درباره اين يك فرقهاي كه أهل نجات است و بقيه فرقههايي كه أهل جهنم هستند، چيست؟ استاد حسيني قزويني يك ضرب المثلي هست كه «هر كسي ميگويد ماست من شيرين است». هر فرقهاي ميگويد ما بر حق هستيم؛ اشاعره ميگويند ما بر حق هستيم و معتزله ميگويند ما بر حق هستيم و ماتريديه ميگويند ما بر حق هستيم و اتباع احمد بن حنبل ميگويند ما بر حق هستيم و ديگر فرقهها هم همينطور. من چند نمونه را اشاره ميكنم و قضاوت را بر عهده بينندگان عزيز واگذار ميكنم. 1. أشاعره، فرقه ناجيه جناب عضد الدين إيجي (متوفاي 756 هجري) كه از استوانههاي كلامي أهل سنت است، در كتاب المواقف، جلد 3، صفحه 717 ميگويد: و أما الفرقة الناجية المستثناة الذين قال فيهم: «هم الذين علي ما أنا عليه و أصحابي»، فهم الأشاعرة و السلف من المحدثين و أهل السنة و الجماعة و مذهبهم خال عن بدع هؤلاء. فرقه ناجيهاي كه مستثني شدهاند در روايت پيامبر (صلي الله عليه و سلم) در جواب سؤالي كه از ايشان پرسيده شد: «اين فرقه ناجيه چه كساني هستند؟» و فرمود «گروهي كه بر عقيده امروزِ من و أصحاب من هستند»، مراد پيامبر (صلي الله عليه و سلم)، أشاعره و سلفي از محدثين و أهل سنت و جماعت هستند و مذهب اينها خالي از بدعت است (و ديگر مذاهب، مملوّ از بدعت هستند). اينكه از كجا فهميدند اين فرقه ناجيه، أشاعره هستند، ما نميدانيم و قضاوت نميكنيم و فقط نقل قول ميكنيم و قضاوت را بر عهده بينندگان عزيز ميگذاريم. آقاي سيد جرجاني شرحي دارد بر كتاب المواقف إيجي و ميگويد: اين 72 فرقهاي كه أهل هلاكت هستند و وارد آتش جهنم ميشوند، معتزله و شيعه و خوارج و مرجئه و جبريه و مشبهه و غيره هستند و فقط ما اشاعره فرقه ناجيه هستيم. شرح المواقف للقاضي الجرجاني، ج 8، ص 377 و 400 2. حنابله، فرقه ناجيه آقاي سفاريني كه از استوانههاي كلامي أهل سنت است و حنبلي مذهب، ميگويد: فالفرقة الناجية هم الأثرية فقط أتباع احمد بن حنبل، دون الأشعرية و الماتريدية. تنها فرقه ناجيه، فقط أهل حديث هستند كه تابع احمد بن حنبل هستند و اشاعره و ماتريديه أهل هلاكت هستند. لوامع الأنوار البهية في عقيدة الفرقة المرضية للسفاريني، ج 1، ص 76 يعني تمام أحنافي كه ماتريدي هستند و مالكيها و شافعيهايي كه اشعري هستند، همه أهل آتش جهنم هستند. اينها دليلي ندارند و فقط ادعا ميكنند و ميگويند ما احساس ميكنيم تنها فرقهاي كه نظر أصحاب را رعايت ميكند، ما هستيم و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرموده است: «ما أنا عليه اليوم و أصحابي» و آقايان أشاعره هم ميگويند اين فرقه ناجيه ما هستيم و آقايان وهابيها هم ميگويند ما فرقه ناجيه هستيم. جناب سمعاني (متوفاي 489 هجري) در كتاب الإنتصار لأصحاب الحديث، جلد 1، صفحه 44 ميگويد: إن الله أبي أن يكون الحق و العقيدة الصحيحة إلا مع أهل الحديث و الآثار. تنها كساني كه عقيده صحيح دارند و حق با آنهاست، أهل حديث و آثار هستند. يعني تمام حنفيها و مالكيها و شافعيها باطل هستند. 3. زيديه، فرقه ناجيه جالب اين است جناب احمد بن يحيي كه از علماء بزرگ زيديه است، ميگويد: إن الفرقة الناجية هي الزيدية. تنها فرقه ناجيه، زيديه است. يعني تمام مالكيها و شافعيها و حنفيها و حنبليها و شيعيان 12 امامي أهل آتش جهنم هستند. به قول شاعر كه ميگويد: و كل يدعي وصلا بليلي و ليلي لا تقر لهم بذاكا ليلي عاشقان زيادي دارد و هر كدام هم ادعاي عشق او را ميكنند، ولي ليلي هيچكدام را قبول ندارد. يا به قول حافظ: دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند آسمان بار امانت نتوانست كشيد قرعه فال به نام من ديوانه زدند جنگ هفتاد و ملت همه را عذر بنه چون نديدند حقيقت، ره افسانه زدند خلاصه مشكل اين است كه اينها آن حقايق را نميبينند و توجه ندارند كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) با عبارات مختلف و با لطائف زيبا بيان كرده است كه فرقه ناجيه و فرقه هالكه چه كساني هستند؟ * * * * * * * آقاي محسني آيا در كلام پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به صراحت اشارهاي به فرقه هالكه شده است يا خير؟ استاد حسيني قزويني اين بحث، رفتن روي خط قرمز است و به قول بعضيها، رفتن به ميدان مين است. روايت اول: بينندگان عزيز نگاه كنند به كتاب المستدرك علي الصحيحين، جلد 4، صفحه 430 كه آقاي حاكم نيشابوري روايتي را نقل ميكند و ميگويد: هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين. اين روايت صحيح است و شرايط صحيح بخاري و صحيح مسلم را دارد. اين را ميگويم كه آقايان بعداً نگويند روايت ضعيف است. روايت هم اين است: ستفترق أمتي علي بضع و سبعين فرقة، أعظمها فرقة قوم يقيسون الأمور برأيهم، فيحرمون الحلال و يحللون الحرام. أمت من به هفتاد و اندي فرقه تبديل ميشوند و اكثريت آنها كه أهل هلاكت هستند، دستهاي هستند كه با رأي خودشان در أمورشان به قياس عمل ميكنند و بر اساس آن، حلال را حرام ميكنند و حرام را حلال ميكنند. المعجم الكبير للطبراني، ج 18، ص 51 ـ جامع بيان العلم و فضله لإبن عبد البر، ج 2، ص 76 ـ الإحكام لإبن حزم، ج 8، ص 1068 ـ تاريخ البغداد للخطيب البغدادي، ج 13، ص 309 و 310 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج 62، ص 151 ـ لسان الميزان لإبن حجر العسقلاني، ج 1، ص 94 يعني كتاب خدا و سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و أهل بيت (عليهم السلام) را كنار گذاشتهاند و به وسيله قياس، به مسائل ديني عمل ميكنند و حلال را حرام ميكنند و حرام را حلال ميكنند. جالب اين است كه جناب هيثمي، استاد ذهبي كه از او به الإمام تعبير ميكند، ميگويد: و رجاله رجال الصحيح. مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهيثمي، ج 1، ص 179 حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني از مراجع عظام تقليد معاصر ـ كه شايد بتوان گفت در بحث پاسخ به شبهات ولايت بيش از همه كار كرده باشد و يكي از بهترين كتابهايي كه در حوزه مهدويت است، كتاب منتخب الأثر ايشان است ـ در كتاب لمحات، صفحه 45 ميفرمايد: و لا يخفي أن معظم أهل السنة و الجماعة هم أهل الرأي و القياس. أكثر برادران أهل سنت و جماعت، أهل رأي و قياس هستند. روايت دوم: در سنن إبن ماجه، جلد 2، صفحه 1322، حديث 3992 از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) نقل ميكند: و الذي نفس محمد بيده! لتفترقن أمتي علي ثلاث و سبعين فرقة، واحدة في الجنة و ثنتان و سبعون في النار، قيل: يا رسول الله! من هم؟ قال: الجماعة. قسم به كسي كه جان محمد در دست اوست! أمت من به 73 فرقه تقسيم ميشوند و يك فرقه داخل بهشت ميشوند و 72 فرقه وارد آتش ميشوند. پرسيدند: يا رسول الله! آنهايي كه وارد آتش ميشوند چه كساني هستند؟ فرمود: جماعت. روايت سوم: در بعضي از روايات آمده است كه از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) سؤال كردند: آن يك فرقهاي كه أهل نجات هستند، چه كساني هستند؟ فرمود: ما أنا عليه اليوم و أصحابي. آن عقيدهاي كه امروز، من و أصحابم بر آن عقيده هستيم، هر كس بر اين عقيده باقي بماند، أهل نجات است. المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج 1، ص 129 اين نشان ميدهد كه كلمه «اليوم»، يك دنيا معارف دارد و لذا ميبينيم پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در حديث حوض ميفرمايد: فرداي قيامت أصحاب مرا ميآوردند و وارد آتش جهنم ميكنند و سؤال ميكنم: جرم اينها چيست؟ ميگويند: أنهم إرتدوا بعدك علي أدبارهم القهقري. صحابه تو بعد از تو مرتد شدند و به زمان جاهليت برگشتند. اگر كلمه «اليوم» و «بعدك» را كنار هم بگذاريم، نتيجه حاصل ميشود. بعد هم پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايد: فلا أراه يخلص منهم إلا مثل همل النعم. جز تعداد اندكي از اين صحابه نجات پيدا نميكنند. صحيح البخاري لمحمد بن اسماعيل البخاري، ج 7، ص 208، ح 6587، كتاب الرقاق، باب في الحوض اين هم حديث إفتراق أمت را تائيد ميكند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «يك دسته أهل بهشت هستند و 72 دسته أهل آتش جهنم هستند»؛ يعني أكثريت أصحاب گرفتار آتش جهنم ميشوند. اين آقايان أهل سنت كه از صحابه، حربهاي درست كردهاند و پيراهن عثمان ساختهاند عليه شيعه ـ كه شيعيان به صحابه جسارت و اهانت ميكنند و قائل به عدالت صحابه نيستند و جناب مولوي عبد الحميد در شبكه وهابي نور ميگويد ما قدر صحابه را نميدانيم ـ ، بدانند كه اين روايت در صحيح بخاري آمده است و براي كافي و تهذيب الأحكام و سنن و مسانيد نيست. اين آقاياني كه ميگويند ما أكثريت هستيم و أكثريت دليل بر حقانيت است، ما انتظار داريم نسبت به اين روايت جواب بدهند. قبلاً هم اعلام كردهام و باز هم اعلام ميكنم كه شبكه جهاني ولايت زمينه و بستري است كه هر كدام از دوستان و علماء أهل سنت و مولويها و ماموستاها بخواهند بيايند، قبلاً هماهنگي كنند و بيايند و ما حاضريم به آنها نيم ساعت وقت بدهيم تا بيايند عرائض ما را نقد كنند. ما از نقد علمي با آغوش باز استقبال ميكنيم و هراسي نداريم تا فردا نگويند شبكه جهاني ولايت يكجانبه قضاوت ميكند. مبناي شبكه جهاني ولايت هم بر عدم فحش است. پشت سر ما هر چه ميخواهند بگويند، بگويند و اشكالي ندارد. چون اگر بعضيها انتقاد نكنند و ناسزا نگويند، ما در حقانيت خودمان شك ميكنيم. اين اهانتها و جسارتها دليل بر حقانيت ماست. ولي اگر مراجع عظام تقليد بخواهند انتقاد كنند، دود از سر ما بلند خواهد شد. مادامي كه از ناحيه مراجع عظام تقليد اعلام خطري نشده است و اينها نقد نكردهاند، مشكلي نيست. ما كساني را نقد ميكنيم كه آشنايي زيادي با اسلام ندارند و نميتوانند مسائل روز را درك كنند و فقط جلوي پايشان را ميبينند و تصور ميكنند كه اگر آمدند بالاي منبر يا در فلان جلسه و روي آنتن، چند تا فحش دادند، قلب حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را شاد كردهاند، والله! تالله! اينطوري نيست. اگر من در اينجا جملهاي را بگويم و اين جمله من باعث شود در آن طرف دنيا به يك شيعه اهانت شود، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) نسبت به شيعيانش حساس و غيور است و هيچوجه راضي نيست به شيعيان جسارت شود. خود أمير المؤمنين (عليه السلام) هم فرمود: سيأمركم بسبي و البراءة مني، فأما السبّ فسبّوني، فإنه لي زكاة و لكم نجاة و أما البراءة فلا تتبرأوا مني، فإني ولدت علي الفطرة و سبقت إلي الإيمان و الهجرة. بعد از من عدهاي ميآيند كه مرا سبّ ميكنند و دستور سبّ مرا ميدهند و دستور ميدهند از من تبرّي كنيد. اگر سبّ كردن من باعث نجات يافتن شماست، مرا سبّ كنيد. ... ، ولي اگر أمر كردند كه از من تبرّي بجوييد، اين كار را نكنيد. نهج البلاغه، خطبه 57 اين اوج مظلوميت حضرت علي (عليه السلام) است كه ميفرمايد اگر با ناسزا گفتن به من نجات پيدا ميكنيد، به من ناسزا بگوييد. * * * * * * * آقاي محسني دليل شيعه بر اينكه فرقه ناجيه است، چيست؟ استاد حسيني قزويني نكته زيبايي است. من تقاضا دارم از بينندگان عزيز و برادران أهل سنت و جوانان شيعه كه بحث امشب ما را خوب دقت كنند. دلايل شيعه بر فرقه ناجيه بودن شيعه به چند روايت استناد ميكند: دليل اول: روايت «شيعة علي هم الفائزون» پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به حضرت علي (عليه السلام) اشاره كرد و فرمود: والذي نفسي بيده! إن هذا و شيعته لهم الفائزون يوم القيامة. قسم به خدايي كه جان من در دست اوست! علي و شيعيانش در روز قيامت رستگار هستند. تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج 42، ص 371 ـ الدر المنثور لجلال الدين السيوطي، ج 6، ص 379 ـ فتح القدير للشوكاني، ج 5، ص 477 ـ الصواعق المحرقة لإبن حجر الهيثمي، چاپ مصر، ص 161، باب 11 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج 2، ص 467 ـ المناقب للموفق الخوارزمي، ص 111 ـ روح المعاني للآلوسي، ج 30، ص 207 ـ المعجم الأوسط للطبراني، ج 6، ص 354 ـ مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهيثمي، ج 9، ص 173 اين خيلي واضح و روشن است كه فرقه ناجيه، حضرت علي (عليه السلام) و شيعيانش هستند. يكي از اين دوستان، اين حديث را به شكل يك كتابچه درآورده و حدود 43 روايت با سندهاي متعدد از كتابهاي أهل سنت جمع آوري كرده كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: علي و شيعيانش أهل نجات هستند. علي و شيعيانش در بهشت هستند. علي و شيعيانش در روز قيامت از خدا راضي هستند و خدا هم از آنها راضي است. اين يكي از بهترين شاخصهاي فرقه ناجيه بودن است. اگر شيعه ميگويد كه ما فرقه ناجيه هستيم، اين يك دليلش است. دليل دوم: حديث سفينه در اينكه حديث سفينه حديث صحيحي است، گمان نميكنم كسي بتواند شك كند. راوي ميگويد: سمعت أبا ذر يقول و هو آخذ بباب الكعبة: أيها الناس! من عرفني فانا من عرفتم و من أنكرني فانا أبو ذر، سمعت رسول الله صلي الله عليه و آله يقول: مثل أهل بيتي مثل سفينة نوح من ركبها نجا و من تخلف عنها هلك. شنيدم كه أبوذر در حاليكه درب كعبه را گرفته بود و گفت: اي مردم! هر كس مرا ميشناسد، ميشناسد و هر كس مرا نميشناسند، بداند كه من أبوذر هستم. من شنيدم از رسول الله (صلي الله عليه و آله) كه فرمود: داستان أهل بيت من مانند داستان كشتي نوح است و هر كس سوار اين كشتي شود، نجات پيدا ميكند و هر كس سوار اين كشتي نشود، هلاك ميشود. فضائل الصحابة لأحمد بن حنبل، ج 2، ص 285 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج 3، ص 46 ـ تاريخ البغداد للخطيب البغدادي، ج 12، ص 91 ـ حلية الأولياء لأبو نعيم الإصفهاني، ج 4، ص 306 در ميان فِرَق اسلامي، تنها فرقهاي كه أهل بيت (عليهم السلام) را گرفته و روايات أهل بيت (عليهم السلام) را ملاك قرار داده و به مرجعيت علمي و سياسي أهل بيت (عليهم السلام) معتقد است، فقط شيعه است. وقتي آقاي حاكم نيشابوري به اين روايت ميرسد، ميگويد: هذا حديث صحيح علي شرط مسلم. المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج 2، ص 343 دليل سوم: حديث «أهل بيتي أمان لأمتي من الإختلاف» آقاي حاكم نيشابوري در المستدرك علي الصحيحين، جلد 3، صفحه 149 روايتي را ميآورد و ميگويد اين روايت صحيح است و روايت هم اين است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: و أهل بيتي أمان لأمتي من الإختلاف، فإذا خالفتها قبيلة من العرب إختلفوا فصاروا حزب إبليس. أهل بيت من براي بيمه كردن أمت از اختلاف است. هر كس با أهل بيت من مخالفت كند و از آنها جدا شود، حزب ابليس ميشود. يعني هر كس بيايد زير سايه أهل بيت (عليهم السلام) و در كنار مائده أهل بيت (عليهم السلام) بنشيند، از اختلاف در امان است. يعني أهل بيت من مايه وحدت و اتحاد أمت اسلامي هستند و از اختلافات جلوگيري ميكنند. لذا اگر أمت اسلامي بخواهند از اختلافات پرهيز كنند و فرداي قيامت گرفتار غضب خدا نشوند، هيچ راه گريزي ندارند جز اينكه در كنار سفره أهل بيت (عليهم السلام) بنشينند و از اين مائده آسماني كه أهل بيت (عليهم السلام) آوردهاند و معارفي كه از سرچشمه وحي گرفتهاند، استفاده كنند و هم مرجعيت عملي أهل بيت (عليهم السلام) را قبول كنند و هم مرحعيت سياسي أهل بيت (عليهم السلام) را. دليل چهارم: آقاي إبن حجر هيثمي كه از ائمه فقهي و كلامي آقايان شافعيهاست، در كتاب الصواعق المحرقة، چاپ جديد، جلد 2، صفحه 237 ميگويد كه از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) سؤال كردند: ما بقاء الناس بعدهم؟ قال: بقاء الحمار إذا كسر حلبه. بعد از اينكه مردم از أهل بيت جدا شدند، شما أمت را چگونه ميبينيد؟ فرمود: مانند يك الاغ كمر شكسته هستند (كه نه توان راه رفتن دارند و نه قدرت بار بردن). جالب اين است كه وقتي مرحوم علامه شرف الدين (ره) اين روايت را نقل ميكند، ميفرمايد: فأنا تصرفون؟ به كجا بيراهه ميرود؟ يعني اگر واقعاً اين روايتي است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرموده است، شما در كتابهاي فقهي و اصولي و كلامي خود چقدر از أهل بيت (عليهم السلام) استفاده كردهايد؟ از باب طهارت تا ديات شما، كتابهاي المغني إبن قدامه و المبسوط سرخسي و المجموع نووي و حاشية ردّ المحتار إبن عابدين و المدونة الكبري مالك، چند روايت از أهل بيت (عليهم السلام) آوردهاند؟ چند حديث از أمير المؤمنين و امام حسن و امام حسين و امام باقر و امام صادق (عليهم السلام) آوردهاند؟ آقاي بخاري و مسلم كه معاصر امام هادي (عليه السلام) و امام عسكري (عليه السلام) بودند، چند روايت از اين بزرگواران آوردهاند؟ چند روايت از امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) آوردهاند؟ اگر آنها را به عنوان امام قبول نداشتند، به عنوان يك فرد ثقه و مفتي و استاد برجسته حوزه علميه مدينه قبول داشتند، پس چرا روايتي از آنها نقل نكردند؟ آقاي أبو حنيفه ميگويد: لو لا السنتان لهلك النعمان. اگر آن 2 سال شاگردي من در محضر امام صادق (عليه السلام) نبود، من هلاك ميشدم. مختصر التحفة الإثنا عشرية للآلوسي، ص 9 البته اين آلوسي (صاحب كتاب مختصر التحفة الإثنا عشرية)، فرزند آن آلوسي معروف صاحب تفسير روح المعاني است و خيلي هم آدم تندي است و هر چه كه فحش از دهانش خارج ميشد و از قلمش تراوش ميكرد، نسبت به شيعه گفته است. خود إبن تيميه هم ميگويد: بزرگان ما مانند أبو حنيفه و مالك و ديگران، افتخار شاگردي امام صادق (عليه السلام) را داشتند. دليل پنجم: حديث «خلفائي إثنا عشر» در كتاب صحيح بخاري، جلد 8، صفحه 127، حديث 7223 آمده است كه جابر بن سمره ميگويد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) شنيدم كه فرمود: بعد از من: إثنا عشر اميرا. 12 امير و خليفه ميآيد. فقال كلمة لم أسمعها فقال أبي: أنه قال: كلهم من قريش. سپس آن حضرت جملهاي را فرمود كه من نشنيدم و پدرم گفت: فرمود: تمام آنها از قريش هستند. در كتاب صحيح مسلم، جلد 6، صفحه 3، حديث 4598 آمده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: إن هذا الأمر لا ينقضي حتي يمضي فيهم إثنا عشر خليفة. اين دين هميشه پابرجاست و از بين رفتني نيست تا اينكه 12 نفر از خلفاء من حكومت كنند. شما به ما بگوييد كه اين 12 خليفه با كداميك از مذاهب مطابقت و همخواني دارد؟ بزرگاني از أهل سنت مانند مهلّب ميگويند: لم ألقي احدا يقطع في هذا الحديث. نديدم كسي فهميده باشد كه منظور از اين حديث چيست. فتح الباري في شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج 13، ص 182 ـ عمدة القاري شرح صحيح البخاري للعيني، ج 24، ص 281 خيلي جالب است! پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايد «12 خليفه بعد از من خواهد آمد»، ولي اين آقا ميگويد كه ما نفهميديم منظور از اين حديث چيست! إبن جوزي هم ميگويد: قد أطلت البحث عن معني هذا الحديث و تطلبت مظانه و سألت عنه فلم أقع علي المقصود به! من خيلي از اين حديث بحث و جستجو و تحقيق كردم و هر كجا احساس كردم كه كسي از اين حديث سخن گفته، رفتم مطالعه كردم و از آنها سؤال كردم، ولي هيچكسي را نديدم كه فهميده باشد پيامبر (صلي الله عليه و سلم) چه فرموده است! فتح الباري في شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج 13، ص 183 واقعاً بايد گفت إنا لله و إنا إليه راجعون. يعني پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ـ نستجير بالله ـ قصه ليلي و مجنون يا شيرين و فرهاد را ميگفت؟ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به صراحت ميفرمايد: إن هذا الأمر لا ينقضي حتي يمضي فيهم إثنا عشر خليفة. يعني خلفاء بعد از من 12 نفر هستند. شما به ما نشان بدهيد كه آيا اين 12 نفر از بني أميه هستند؟ بني أميه نزديك به 25 خليفه داشت. آيا از بني عباس هستند؟ بني عباس هم حدود 38 خليفه داشت. آقاي سيوطي هم مقداري از بني أميه و بني عباس قرض ميگيرد و خودش را به اين طرف و آن طرف ميزند و در آخر هم ميگويد: ظاهر قضيه اين است كه يكي از اين خلفاء پيامبر (صلي الله عليه و سلم)، مهدي است؛ چون در صحيح بخاري اشاره دارد به ويژگيهاي او. ايشان ميگويد يك منتظر ديگري هم وجود دارد، ولي نام نميبرد. به نظر من اين نهايت كملطفي و كممحبتي است نسبت به اين حديث شريف نبي مكرم (صلي الله عليه و آله). * * * * * * * آقاي محسني اين حديث كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: هر كس بميرد بدون امام، به مرگ جاهليت از دنيا رفته است. آيا در كتب أهل سنت وجود دارد؟ استاد حسيني قزويني درباره اين حديث كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايد: من مات و لم يعرف امام زمانه، مات ميتة جاهلية. روايت اول: فقط علامه تفتازاني كه از استوانههاي علمي أهل سنت است، در كتاب شرح المقاصد، جلد 2، صفحه 275 آورده است و ميگويد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: من مات و لم يعرف امام زمانه، مات ميتة جاهلية. هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليت از دنيا رفته است. بعضي از بزرگان أهل سنت هم مانند ملا علي قاري از صحيح مسلم نقل ميكند كه در اين كتاب آمده است: من مات و لم يعرف امام زمانه، مات ميتة جاهلية. روايت دوم: ولي در صحيح مسلم وجود ندارد و آنچه كه در صحيح مسلم، جلد 6، صفحه 22، حديث 4686 آمده، اين روايت است: من مات و ليس في عنقه بيعة، مات ميتة جاهلية. هر كس بميرد بيعت هيچ امامي بر گردنش نباشد، به مرگ جاهليت از دنيا رفته است. روايت سوم: همچنين در مسند احمد، جلد 4، صفحه 96 به صراحت بيان شده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: من مات بغير امام، مات ميتة جاهلية. هر كس بدون امام از دنيا برود، به مرگ جاهليت از دنيا رفته است. اين روايات در كتب أهل سنت به صراحت آمده است. يعني هر كس بدون امام از دنيا برود، مرگش مرگ جاهلي است. روايت چهارم: البته در صحيح بخاري، جلد 8، صفحه 105، حديث 7230 آمده است: فإنه ليس أحد يفارق الجماعة شبرا فيموت إلا مات ميتة جاهلية. هر كس به اندازه يك وجب از جماعت جدا شود، به مرگ جاهليت از دنيا رفته است. * * * * * * * آقاي محسني يكي از زواياي بحث شما كه در إبتداء بحث فرموديد، حديث ثقلين بود. در مورد حديث ثقلين هم اشارهاي بفرماييد. استاد حسيني قزويني در رابطه با حديث ثقلين سخن خيلي زياد است. نكته اول: حديث ثقلين در صحيح مسلم آمده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: أنا تارك فيكم ثقلين: أولهما كتاب الله فيه الهدي و النور فخذوا بكتاب الله و استمسكوا به فحث علي كتاب الله و رغب فيه ثم قال و أهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي. من دو چيز گرانبهاء ميان شما ميگذارم و ميروم: يكي از آنها كتاب خدا است ... و ديگري أهل بيتم است ... . صحيح مسلم لمسلم بن حجاج النيشابوري، ج 7، ص123 نكته دوم: إبن كثير دمشقي هم ميگويد: و قد ثبت في الصحيح أن رسول الله صلي الله عليه و سلم قال في خطبته بغدير خم: إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي و إنهما لم يفترقا حتي يردا علي الحوض. در روايت صحيح ثابت شده است كه رسول الله (صلي الله عليه و سلم) در خطبه غدير خم فرمود: من دو چيز گرانبهاء در ميان شما ميگذارم و ميروم: كتاب خدا و عترتم. اين دو از هم جدا نميشوند تا اينكه در حوض كوثر بر من ملحق شوند. تفسير القرآن العظيم لإبن كثير الدمشقي، ج 4، ص 122 نكته سوم: همچنين در كتاب البداية و النهاية، جلد 5، صفحه 228 صراحت دارد: قال شيخنا أبو عبد الله الذهبي: و هذا حديث صحيح. استاد ما ذهبي گفت: اين حديث صحيح است. آقاي حاكم نيشابوري هم ميگويد: هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين. حديث ثقلين حديثي صحيح است و شرايط صحيح بخاري و صحيح مسلم را دارد. المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج 3، ص 109 همچنين جناب آقاي هيثمي ميگويد روايت صحيح است. جناب ألباني در صحيح جامع الصغير، جلد 2، صفحه 217 ميگويد روايت صحيح است. پس هيچ شك و شبههاي در صحت حديث ثقلين در كتب أهل سنت نيست. نكته چهارم: جناب إبن حجر هيثمي وقتي در كتاب الصواعق المحرقة، جلد 2، صفحه 442 به اين روايت ميرسد، صراحت دارد: و في أحاديث الحث علي التمسك بأهل البيت إشارة إلي عدم إنقطاع متأهل منهم للتمسك إلي يوم القيمة. اينكه پيامبر (صلي الله عليه و سلم) فرمود: أمت من به 73 منشعب ميشوند و فقط يك فرقه أهل نجات هستند. ما هم حديث «خلفائي اثنا عشر» را آورديم كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايد: در ميان أمت من، بعد از من 12 خليفه ميآيند. از طرفي هم حديث ثقلين را آورديم كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي و إنهما لم يفترقا حتي يردا علي الحوض. و اين دو كتاب و أهل بيت (عليهم السلام) تا روز قيامت هستند، إبن حجر هيثمي ميگويد: ما از حديث ثقلين ميفهميم كه يك نفر از أهل بيت همواره تا قيام قيامت در جامعه هست. يعني جامعه اسلامي منهاي أهل بيت (عليهم السلام) نداريم؛ وگرنه ـ نستجير بالله ـ كذب قول پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ثابت ميشود. ما از آقايان سؤال ميكنيم: اينكه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «كتاب خدا و عترتم تا روز قيامت از هم جدا نميشوند»، الآن كتاب خدا در ميان ما هست، پس أهل بيتي كه در كنار كتاب خداست، كيست؟ آيا غير از آنچه كه شيعه معتقد است بر وجود مقدس حضرت بقية الله الأعظم (أرواحنا فداه) كه به أمر إلهي در پس پرده غيبت است و ناظر أمت اسلامي است و مانند حضرت خضر (عليه السلام) از ولايت تكويني و تشريعي استفاده ميكند، كداميك از فِرَق اسلامي ميتوانند بگويند حديث ثقلين چيست؟ مگر اينكه بگويند ـ نستجير بالله ـ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دروغ گفته است و غير از اين راهي ندارند يا بايد بگويند در كنار كتاب خدا، چه كساني أهل بيت (عليهم السلام) هستند. وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايد: اين دو هرگز از هم جدا نميشوند تا اينكه در روز قيامت در كنار حوض به من ملحق شوند. نشاندهنده اين است كه در هر جامعهاي كه قرآن هست، بايد يكي از أهل بيت (عليهم السلام) هم باشند. در غير اين صورت، ـ نستجير بالله ـ كذب قول پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ثابت ميشود. * * * * * * * سؤالات بينندگان سؤال 1 : آيا حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) قبل از ازدواج با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، ازدواج كرده بودند؟ متأسفانه در بعضي از كتب شيعه مانند شيعه چه ميگويد؟، نوشته دكتر رضا نيازمند هم اين مطالب ذكر شده است و به كتاب منتهي الآمال إرجاع دادهاند. در اين مورد توضيح بفرماييد. جواب 1 : شما ميتوانيد كتاب بنات النبي أم ربائبه براي علامه سيد جعفر مرتضي (ره)، صفحه 88 را ببينيد. در كتاب تنقيح المقال هم كه مفصلترين كتاب رجالي شيعه است و براي علامه مامقاني (ره) (متوفاي 1351 هجري) از بزرگان شيعه است، جلد 3، صفحه 77 آمده است و جمعي از مورخان از قدماء مانند أبو القاسم كوفي و احمد بلاذري از علماء أهل سنت و سيد مرتضي علم الهدي (ره) و مرحوم شيخ طوسي (ره) در تلخيص الشافي به صورت آشكار و صراحت گفتهاند كه حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) در هنگام ازدواج با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) باكره بوده است و زينب و رقيه، دختران هاله، خواهرزاده حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) بودهاند. حتي بعضي كه نسبت به سن حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) شبهه كردهاند كه 28 ساله بوده است، مرحوم علامه مجلسي (ره) در بحار الأنوار، جلد 16، صفحه 3 صراحت دارد كه حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) 25 سال بيشتر نداشتند. * * * * * * * سؤال 2 : 1. ما چگونه ميتوانيم ثابت كنيم كه عصمت براي ائمه (عليهم السلام) وجود داشته است و فقط متوجه 14 معصوم (عليهم السلام) بوده است؟ 2. در رابطه با بحث قرآن، چگونه ميتوانيم با دلايل عقلي يا با أحاديث ثابت كنيم كه قرآن تحريف نشده است؟ جواب 2 : 1. نكته اول: در آيه 59 سوره نساء ميفرمايد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ اطاعت از خدا و اطاعت از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و أولي الأمر، به صورت مطلق آمده است. خود فخر رازي صراحت دارد: اين آيه دلالت ميكند همانگونه كه خدا و پيامبر (صلي الله عليه و سلم) معصوم هستند، أولي الأمر هم قطعاً معصوم باشند. چون اگر معصوم نباشند، اطاعت بيچون و چرا از فردي كه خطا و اشتباه ميكند، معنا ندارد. تفسير فخر رازي، ج 10، ص 116 نكته دوم: آقاي بيهقي در كتاب دلائل النبوة ميگويد كه رسول الله (صلي الله عليه و آله) فرمود: و أهل بيتي مطهرون من الذنوب. أهل بيت من از هر گناهي پاك هستند. دلائل النبوة للبيهقي، ج 1، ص 171 ـ المعرفة و التاريخ للبسوي، ج 1، ص 105 ـ الأمالي للشجري، ج 1، ص 198 ـ الدر المنثور لجلال الدين السيوطي، ج 5، ص 199 ـ فتح القدير للشوكاني، ج 4، ص 280 ـ روح المعاني للآلوسي، ج 22، ص 14 خود إبن تيميه هم ميگويد كتاب دلائل النبوة بيهقي از كتابهاي معتبر است. نكته سوم: پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نسبت به أمير المؤمنين (عليه السلام) فرمود: من أطاعني فقد أطاع الله و من عصاني فقد عصي الله و من أطاع عليا فقد أطاعني و من عصي عليا فقد عصاني. هر كس از من اطاعت كند، از خداوند اطاعت كرده است و هر كس مرا نافرماني كند، از خداوند نافرماني كرده است و هر كس از علي اطاعت كند، از من اطاعت كرده است و هر كس علي را نافرماني كند، از من نافرماني كرده است. هذا حديث صحيح الإسناد. اين حديث صحيح است. المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج 3، ص 121 عصمت همين است. عصمت شاخ و دم ندارد و به همين سادگي است. اطاعت بيچون و چرا از حضرت علي (عليه السلام) لازم است و نافرماني از او به هر شكل و با هر عنواني ـ مانند اجتهاد ـ گناه است. 2. در آيه 9 سوره حجر آمده است: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ما قرآن را نازل كرديم و ما به طور قطع از آن حفاظت ميكنيم. اگر تحريفي در قرآن صورت بگيرد و آيات و كلماتي كم يا اضافه شود، اين آيه بيمعنا خواهد بود. * * * * * * * سؤال 3 : 1. بعد از بسته شدن دفتر شبكه اهل بيت در قم، آنها شما را متهم ميكنند كه بيشترين نقش را در بسته شدن دفتر اين شبكه در قم داشتيد. با شناختي كه بنده و همه بينندگان از حضرتعالي داريم، يقيناً حضرتعالي اين شهامت لازم را داريد كه در صورت صحت اين ادعا، صراحتاً آن را اعلام بفرماييد. خصوصاً كه اعلام موضع در اين موضوع، يقيناً از موضعگيريهاي صريح حضرتعالي در مقابل وهابيت دشوارتر نيست. 2. ادعا ميكنند كه حضرتعالي براي كساني كه ثابت كنند عمر بن خطاب كافر است، جايزه تعيين فرمودهايد. آيا اين مطلب صحت دارد؟ 3. بارها شده است كه حضرتعالي به رواياتي از ائمه معصومين (عليهم السلام) مبني بر لزوم تعامل دوستانه با أهل سنت استناد فرموديد. در حاليكه در شبكه اهل بيت با استناد به صحيح بخاري، صحبت از مشرك بودن أبو بكر ميكنند. اگر اين موضوع درست باشد، آيا جايي براي دفاع از تعامل دوستانه ميماند؟ جواب 3 : 1. ما خيلي تمايل نداريم كه درباره اين شبكه صحبت كنيم. هر چه كه در اين شبكه عليه ما صحبت ميكنند، براي ما افتخار است و اگر در اين شبكه از ما تعريف كنند، ما بايد در حقانيت خودمان شك كنيم. در اين شبكه به زمين و زمان فحش ميدهند؛ ما كه كسي نيستيم. كساني كه جهل دارند، ما آنها را ميبخشيم و كساني كه عناد دارند را به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) واگذار ميكنيم و اجازه هم نميدهيم به شبكه آنها توهين شود. اين موضوع را يكي از دوستان به ما گفت كه آنها اينچنين ميگويند. من هم گفتم كه اگر ما همچنين قدرتي داشتيم، چطور خبر نداريم كه همچنين قدرتي داريم؟! ما در قم يك مصيبتي داريم و آن اين است كه ماشينهاي خُرده فروش سيار داخل شهر كه بلندگو به خود بستهاند (مانند ميوه فروش و سبزي فروش و خريداران لوازم كهنه و غيره)، روزي 30 ، 40 بار از اين كوچههاي قم ميروند و صداي اينها زير گوش ما وز وز ميكند. وقتي ميخواهيم مطالعه كنيم، مانع هستند و وقتي ميخواهيم استراحت كنيم، مانع هستند و وقتي ميخواهيم برنامه ضبط كنيم، مانع هستند. شايد من اين موضوع را 10 بار پيگيري كردهام و حتي با خود استاندار هم صحبت كردهام و خواهش كردهام كه اين آلودگيهاي صوتي را برطرف كند؛ ايشان هم قول داد كه اقدام كند. با شوراي شهر هم صحبت كرديم و گفتند اقدام ميكنيم. حتي با فرماندار و شهرداري هم صحبت كرديم. ما حدود 2 سال است كه پيگير اين مسئله هستيم، ولي واقعاً نتوانستيم. بنده اگر در اين مسئله هم نقشي داشته باشم، اينقدر شهامت دارم كه با كمال صراحت اعلام كنم بنده در اين قضيه نقش داشتم. دوستاني كه از من مشورت ميخواستند براي همكاري كردن با اين شبكه، حتي يك سال قبل از اينكه شبكه داشته باشيم، ميگفتم كه صلاح نيست شما با اين شبكه همكاري كنيد؛ چون من آينده اين شبكه را تاريك ميبينم. حتي خيلي از شاگردان ما كه ميخواستند بروند در اين شبكه همكاري كنند، بنده گفتم به هيچوجه صلاح نيست و الآن هم با صراحت ميگويم. خود حضرت آيت الله كوراني هم با بنده تماس گرفت و اين موضوع را گفت كه اينها اصرار دارند و بنده هم گفتم كه من صلاح نميبينم با اين شبكه همكاري شود؛ خودتان هر چه صلاح ميدانيد انجام بدهيد. 2. ديشب اتفاقاً اين موضوع را يكي از دوستان به ما گفت، ولي من ميگويم كه والله! بالله! تالله! قسم به عصمت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)! اين هم يكي از هزاران إفترائاتي است كه اين آقايان به ما زدهاند. من براي اولين بار اين موضوع را ديشب از يكي از دوستان شنيدم كه در اين شبكه گفتهاند كه فلاني با دفتر ما صحبت كرده است. من اصلاً نميدانم دفتر اينها كجاست؟ فقط همين اندازه ميدانم كه دفتر آنها در خيابان صفائيه است. نه در طول اين مدت يك بار به دفتر آنها زنگ زدهام و نه با كسي ديگر تماس گرفتهام. فقط در ماه رمضان از تمام شبكهها دعوت كرديم و به اينجا آمدند و برادر عزيزمان جناب آقاي مهدي امامي از شبكه سلام از اصفهان آمد و دوستاني از شبكه امام حسين (عليه السلام) و شبكه ثامن آمده بودند و از شبكه اهل بيت هم جناب آقاي محقق كه از فضلاء حوزه علميه و داماد جناب آقاي بهاء الديني است آمده بود و تا نيمه شب با هم بوديم و صحبت ميكرديم كه چه كار بايد كرد تا اين شبكههاي شيعي به صورت يكنواخت پيش بروند و برنامههاي خاصي داشته باشند. وقتي بحث همكاري پيش آمد، بنده گفتم كه فعلاً بناي همكاري با شبكههاي ديگر را ندارم. بعداً هم به مسئول شبكه ثامن گفتم كه چون اين شبكه امتحانش را خوب پس داده است، مشكلي براي همكاري با اين شبكه ندارم. اينكه كسي بيايد جايزه تعيين كند، كار كاملاً احمقانهاي است و اگر كسي همچنين حرفي بزند، واقعاً احمقانه است. البته اينكه اين آقا نميتواند و تواناي علمي ندارد، من شكي ندارم. چون با فحش دادن نميتوان همچنين چيزي را ثابت كرد. 3. من اين بحث را گوش ميكردم و ايشان اين مسئله را از صحيح بخاري نقل نميكرد، بلكه از كتاب أدب المفرد آقاي بخاري، صفحه 155 نقل ميكند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به أبو بكر گفته است كه «تو مشرك هستي». من نميدانم اين را به چه زباني عرض كنم؟! اين دليل بر ضعف سواد اين آقا است كه اصلاً توجه ندارد. أولاً: الآن كتاب أدب المفرد آقاي بخاري در دسترس است و در نرم افزار مكتبة أهل البيت (عليهم السلام) هم هست. در اين كه نقل ميكند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: يا أبا بكر! للشرك فيكم أخفي من دبيب النمل. اي أبو بكر! شرك در ميان شما أمت اسلامي از حركت مورچه مخفيتر است. يعني همانطور كه حركت مورچه بيصدا است، شرك هم در ميان شما همانطور است. يعني شما آلوده به شرك ميشويد و متوجه نميشويد. ثانياً: اين روايت را آقايان أهل سنت تضعيف كردهاند. ما معمولاً مقيد هستيم كه اگر به روايتي احتجاج ميكنيم، آن روايت بايد صحيح باشد. آقاي هيثمي در مجمع الزوائد و منبع الفوائد، جلد 10، صفحه 224 اين روايت را تضعيف كرده است. ثالثاً: در روايات متعدد آمده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) خطاب به همه مسلمانان فرموده است: يا أيها الناس! اتقوا هذا الشرك! فإنه أخفي من دبيب النمل. اي مردم! بپرهيزيد از اين شرك! كه شرك در ميان شما مخفيتر از راه رفتن مورچه است. مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج 4، ص 403 ـ مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهيثمي، ج 10، ص 223 ـ المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج 7، ص 88 ـ المعجم الأوسط للطبراني، ج 4، ص 10 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج 3، ص 481 ـ تفسير القرآن العظيم لإبن كثير الدمشقي، ج 2، ص 513 ـ الدر المنثور لجلال الدين السيوطي، ج 4، ص 257 شرك در اينجا، شرك خفي است. مراد از اين شرك، شرك در توحيد و وحدانيت خداوند نيست؛ بلكه مراد از شرك، رياء و عجب و أمثال اينهاست. در بعضي از روايات آمده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: شرك در ميان أمت من، از حركت مورچه در شب بر روي سنگ سياه مخفيتر است. رابعاً: اين روايت در كتب شيعه هم آمده است. اگر اينطور باشد، پس تمام شيعيان هم مشرك هستند؟! در معاني الأخبار شيخ صدوق (ره) آمده است كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: إن الشرك أخفي من دبيب النمل. شرك از حركت مورچه مخفيتر است. معاني الأخبار للشيخ الصدوق، ص 379 ـ وسائل الشيعة (چاپ آل البيت) للحر العاملي، ج 5، ص 99 در روايات متعددي ميبينيم كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: الشرك أخفي في أمتي من دبيب النمل علي الصفا. شرك در أمت من از حركت مورچه بر روي سنگ صاف مخفيتر است. مستدرك الوسائل للميرزا النوري، ج 1، ص 113 ـ جامع أحاديث الشيعة للسيد البروجردي، ج 1، ص 365 در روايتي هم از امام حسين (عليه السلام) آمده است كه فرمود: إن أيسر الرياء شرك الله عزوجل. كوچكترين مرحله رياء، شرك به خداوند عزوجل است. الخصال للشيخ الصدوق، ص 543 ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج 2، ص 155 مثلاً اگر كسي اذان بگويد و مقداري صدايش را بلند كند تا ديگران از صداي او خوششان بيايد، اين مرحلهاي از شرك است. اگر در نماز خواندن، بعضي از كلمات را غليظ بخواند تا ديگران بفهمند كه او أهل قرائت است، اين هم نوعي شرك است و اگر كسي صلوات را بلندتر از ديگران بگويد تا ديگران متوجه او شوند، اين هم نوعي شرك است. يعني هرگونه ريائي كه ما بخواهيم در اعمال خود انجام بدهيم، چه بخواهيم و چه نخواهيم، مرحلهاي از شرك است. در روايتي در تفسير نور الثقلين آمده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: الرياء أخفي من دبيب النملة السوداء في الليلة الظلماء علي المسح الأسود. رياء مخفيتر از آن است كه مورچه سياهي در شب ظلماني بر روي سنگ سياهي راه برود. تفسير نور الثقلين للشيخ الحويزي، ج 5، ص 678 اينها خيلي واضح و روشن است. در سوره يوسف، آيه 106 ميفرمايد: وَ مَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِكُونَ و أكثر آنها كه مدعي ايمان به خدا هستند، مشرك هستند. منظور آيه اين نيست كه مؤمنين ـ نستجير بالله ـ براي خداوند شريك قرار ميدهند. بلكه مراد از اين شرك، شرك خفي است، نه شرك جلي. تفسير العياشي، ج 2، ص 199 ـ الكافي للشيخ الكليني، ج 2، ص 397 حتي در روايت آمده است: قول الرجل: لولا فلان لهلكت و لولا فلان ما أصبت كذا و كذا و لولا فلان لضاع عيالي، ألا تري أنه قد جعل الله شريكا في ملكه يرزقه و يدفع عنه. قلت: فيقول: ماذا يقول لولا أن من الله علي بفلان لهلكت؟ قال: نعم، لا بأس بهذا أو نحوه. اگر فردي بگويد: اگر فلاني نبود، من هلاك ميشدم و اگر فلاني نبود، به چنين و چنان نميرسيدم و اگر فلاني نبود، خانوادهام گرفتار ميشدند، مگر نميبيني كه چنين افرادي براي خداوند در حكومتش شريك قرار دادهاند كه آن شريك به اينان روزي ميرساند و ضرر را از اينان دفع ميكند. راوي ميگويد: گفتم پس بگويد: چگونه است كه اگر خداوند متعال به واسطه فلاني بر من منّت نميگذاشت، هلاك و گرفتار ميشدم؟ فرمود: بله، امثال اين سخنان اشكالي ندارد. وسائل الشيعة (چاپ آل البيت) للحر العاملي، ج 15، ص 215 * * * * * * * سؤال 4 : بعضي از حجاج كه به حج ميروند، ميگويند خانه حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) را به توالت تبديل كردهاند. آيا اين صحيح است؟ جواب 4 : بله، 100٪ صحيح است. حتي من شبي در منزل آقاي دكتر دُهِيش از شخصيتهاي برجسته أهل سنت بودم، از جناب دكتر بن عبيد از اساتيد دانشگاه أم القري سؤال كردم و گفت: ما هم به اين يقين رسيدهايم كه اين توالتهايي كه الآن هست و وقتي از باب السلام و مسعيٰ خارج ميشويم حدود 200 ، 300 توالت وجود دارد، اينها همان منزل حضرت خديجه كبري أم المؤمنين (سلام الله عليها) بوده است. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: سيد محمد حسيني -
تاريخ: 18 تير 90 - 09:09:28
از تمامي دوستان ميخواهم اگر نظر و يا طرحي صحيح براي وحدت و تقريب بين مذاهب در جهان حاضر را دارند در اختيار بنده قرار دهند. پيشاپيش از شما کمال تشکر را دارم. يا علي |