* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 14 ارديبهشت 1390 | تعداد بازديد: 2756 | |
شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) 01 | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) 01 شبكه جهاني ولايت : 14 / 02 / 1390 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * توجه: غالب منابع ذكر شده، از نرم افزار مكتبة أهل البيت (عليهم السلام) ميباشد. مجري برنامه آيا در رابطه با جايگاه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در نزد ائمه (عليهم السلام)، رواياتي وجود دارد؟ استاد حسيني قزويني قبل از پاسخ به سؤال شما، در روايات و در زيارت جامعه كبيره آمده است: خلقكم الله أنوارا، فجعلكم بعرشه محدقين. خداوند اين 14 معصوم (عليهم السلام) را، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و أمير المؤمنين (عليه السلام) و حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) و 11 فرزندش را از نور آفريد و قبل از آفرينش آسمان و زمين، در گرداگرد عرش إلهي مشغول تقديس و تسبيح إلهي بودند. كسي بايد از اينها سخن بگويد كه خودش از كانون معرفت وحي إلهي بهرهمند باشد. كساني كه از چشمه وحي إلهي سيراب نشدهاند، سخن گفتنشان در حق اين بزرگواران بسي دشوار و چه بسا غير ممكن است. بعضي از رواياتي كه ائمه (عليهم السلام) از جايگاه و مقام رفيع خودشان براي ما نقل كردهاند، از باب تفيهم و تفهّم بوده و از باب «كلّم الناس علي قدر عقولهم» و «نحن معاشر الأنبيا نكلّم الناس بقدر عقولهم» بوده است. ولي من به دو روايتي كه در منابع شيعه آمده اشاره ميكنم تا به وسيله اين روايات، به جايگاه رفيع حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) در نزد ائمه (عليهم السلام) واقف شويم: روايت اول: امام عسكري (عليه السلام) در روايت ميفرمايد: نحن حجج الله علي خلقه و فاطمة حجة علينا. ما حجتهاي إلهي بر خلائق هستيم و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) حجت بر ما است. تفسير أطيب البيان، ج 13، ص 235 يعني همانگونه كه مردم، گفتار و كردار و رفتار ما را الگو و أسوه براي خود قرار دادهاند، ما هم گفتار و كردار و رفتار حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را براي خود الگو و أسوه قرار دادهايم. روايت دوم: در روايت ديگري، مرحوم شيخ طوسي (ره) (متوفاي 460 هجري) كه از علماء بزرگ شيعه و از استوانههاي علمي شيعه است و از او به شيخ الطائفه تعبير ميشود، در كتاب الغيبة، صفحه 286 و مرحوم علامه مجلسي (ره) در بحار الأنوار، جلد 53، صفحه 180 نقل ميكنند از آقا حضرت ولي عصر (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء) كه ميفرمايد: و في إبنة رسول الله (صلي الله عليه و آله) لي أسوة حسنة. دختر رسول الله (صلي الله عليه و آله) براي من أسوه حسنه است. اين نشان ميدهد كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در نزد ائمه (عليهم السلام) جايگاه رفيعي است. البته در اينجا سخن براي گفتن خيلي زياد است و بهترين سخن در اين زمينه، همان سخن نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) است كه در روايات شيعه و سني آمده كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را پاره تن خودشان قرار داده است: فاطمة بضعة مني. صحيح البخاري لمحمد بن اسماعيل البخاري، ج 4، ص 210 ـ صحيح مسلم لمسلم بن حجاج النيشابوري، ج 7، ص 141 الأمالي للشيخ الطوسي، ص 24 ـ الأمالي للشيخ المفيد، ص 260 ـ الأمالي للشيخ الصدوق، ص 165 ـ وسائل الشيعة (چاپ آل البيت) للحر العاملي، ج 20، ص 67 ـ دلائل الامامة لمحمد بن جرير الطبري الشيعي، ص 135 ـ كتاب سليم بن قيس، تحقيق محمد باقر الأنصاري، ص 391 بزرگان أهل سنت مانند امام قرطبي و ديگران از اين روايت استفاده ميكنند كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) از نظر عصمت و مقام و رفعت، همطراز و همسنگ نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) است؛ غير از نبوت و رسالت. حتي بعضيها مانند قرطبي ميگويند: اگر ما قائل شويم كه حضرت مريم (سلام الله عليها) نبي و پيامبر بوده، با اين روايت ثابت ميشود كه مقام حضرت فاطمه (سلام الله عليها) از حضرت مريم (سلام الله عليها) هم بالاتر است. لذا نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) هم با اين روايت: فاطمة بضعة مني، فمن أغضبها أغضبني. صحيح البخاري لمحمد بن اسماعيل البخاري، ج 4، ص 210 إنما فاطمة بضعة، مني يؤذيني ما آذاها. صحيح مسلم لمسلم بن حجاج النيشابوري، ج 7، ص 141 نشان داد كه اتفاقات بعد از خودش را ميدانست كه أمتش دچار تفرقه و تشتت و انحراف ميشوند و دليلش هم اين حديث است: تفترق أمتي علي ثلاث و سبعين فرقة، كلها في النار إلا فرقة واحدة. سنن الترمذي، ج 4، ص 134 و به همين دليل، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را براي أمت اسلامي، الگو و ملاك حق و باطل معرفي كردند. ولي متأسفانه مردم از اين الگو، الگوپذيري نداشتند و از اين ملاك حق و باطل نتوانستند بهرهاي ببرند. * * * * * * * مجري برنامه به نظر شما بهترين راه الگوپذيري زنان از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) چيست؟ استاد حسيني قزويني بعضي ميگويند حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) فقط براي زنان أمت اسلامي الگو است و به نظر من اين كاملاً اشتباه و نادرست است و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) براي همه الگو است؛ هم براي زنان و هم براي مردان. ميبينيم كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) بعد از رحلت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) مدافع حريم ولايت ميشود و در برابر مخالفين ولايت ميايستد و با تمام توانش و تا آخرين نفس از ولايت ـ كه اساس اسلام است ـ دفاع ميكند. همه مردان و زنان بايد از اين روش حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) الگوپذيري داشته باشند. آن حضرت در برابر مخالفين ساكت نمينشيند و در برابر كساني كه پا را از گليم خود دراز ميكنند، سكوت نميكند. لذا ما هم در برابر حاكمان جائر و ظالم و مستبدّ و آنهايي كه حكومت خود را بر محور ظلم و ستم پايهريزي كردهاند، مانند حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) ميايستيم و ساكت نمينشينيم. آنچه كه شاخص و روشن است و امروز بايد الگوپذيري حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) به عنوان نماد باشد، مسئله زنان و دختران و خانواده است. زنان و دختراني كه پيرو آن حضرت هستند و عشق به ايشان دارند و اظهار ارادت ميكنند، بايد تلاش كنند تا در اين جامعهي مملوّ از شرّ و فساد و بيبندوباري كه ملاكهاي جامعه ما روي مسائل اقتصادي و سياسي و مادي رفته، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را الگوي خود قرار دهند. وقتي كسي به خواستگاري يك دختري ميآيد، اولين سؤالي كه از او ميكنند، از شغل و ماشين و خانه و درآمد او سؤال ميكنند. ولي بايد دقت داشته باشند كه وقتي از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) دَم ميزنند، نبايد فقط زباني باشد. حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) با اينكه خواستگاران متعددي داشته و شخصيتهاي برجسته جامعه اسلامي و سرمايهداران بزرگ و نامي آن زمان از او خواستگاري كردند، ولي دست ردّ بر سينه همه زد و وقتي با أمير المؤمنين (عليه السلام) ازدواج كرد، أمير المؤمنين (عليه السلام) جزء فقيرترين افراد جامعه بود. در منابع أهل سنت و شيعه آمده است كه خود أمير المؤمنين (عليه السلام) ميفرمايد: تزوجت فاطمه بنت محمد (صلي الله عليه و سلم) و ما لي و لها فراش غير جلد كبش ننام عليه بالليل و نعلف عليه ناضحنا بالنهار و ما لي خادم غيرها. من با فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه و سلم) ازدواج كردم، در حاليكه در زندگي ما فقط يك پوست قوچي بود كه شب را بر روي آن ميخوابيديم و روي آن علف ميريختيم و شتر هم ميخورد و هيچ خدمتگزاري نداشتيم. بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج 76، ص 322 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج 13، ص 682 ـ الطبقات الكبري لمحمد بن سعد، ج 8، ص 22 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج 42، ص 376 ـ الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج 3، ص 399 خواهران عزيزي كه دَم از عشق حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) ميزنند، فاطمه خواستن، با گفتن و شعار نيست. فاطمهگونه زندگي كردن و فاطمهگونه ازدواج كردن و فاطمهگونه شوهرداري كردن و فاطمهگونه بچهداري كردن، همان الگوپذيري از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) است. عجيب است كه در رابطه با همسرداري حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) روايت زيبايي را مرحوم علامه مجلسي (ره) در بحار الأنوار، جلد 41، صفحه 30 نقل ميكند: چيزي در خانه نبود و أمير المؤمنين (عليه السلام) وارد خانه شد و به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) فرمود: براي ناهار چه داريم؟ حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) فرمود: چيزي در خانه نداريم كه من براي شما و بچهها غذايي تهيه كنم. أمير المؤمنين (عليه السلام) فرمود: چرا به من نگفتي كه من وسائل غذا تهيه كنم؟ فقالت: يا أبا الحسن! إني لأستحيي من إلهي أن أكلفك ما لا تقدر عليه. حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) فرمود: من از خدايم حياء ميكنم كه از تو چيزي را بخواهم كه قادر بر آن نباشي. يعني حتي همان مواد غذايي را كه شايد فراهم كردن آن در توان و قدرت أمير المؤمنين (عليه السلام) نباشد، از او درخواست نكرد. زناني كه به خاطر چشم و همچشمي، زنان همسايه و فاميل را ميبينند كه فلان چيز را دارند، شوهر خود را وادار ميكنند كه زير قرض و وام و منت ديگران برود تا آن وسيله را براي آنها تهيه كند، الگوپذيري از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) ندارند و فرداي قيامت، او و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) پاي حساب ميآيند. ببينيد تفاوت چقدر است در ميان حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و اين دسته از زناني كه اينچنين توقعات نادرستي از شوهر خود دارند؟! زندگياي كه بايد باغي از بهشت باشد را به جهنم سوزان تبديل ميكنند و مدعي هم هستند كه الگوپذيري از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) دارند؟! مرحوم علامه مجلسي (ره) در روايت ديگري در بحار الأنوار، جلد 43، صفحه 134 نقل ميكند كه أمير المؤمنين (عليه السلام) خداوند را قسم ميخورد و ميفرمايد: فوالله! ... و لا أغضبتني و لا عصت لي أمرا. به خدا قسم! فاطمه در طول اين مدت، يكبار هم مرا غضبناك و عصباني نكرده است و أمر مرا نافرماني نكرده است. خواهرم! دخترم! مادرم! تلاش كنيد تا در زندگي خود، مانند حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) زندگي كنيد. البته چه بسا بعضي از زنان بگويند بعضي از مردان كه بد اخلاق هستند، در برابر آنها چه كنيم؟ در روايت داريم: اگر زني بر اخلاق بد و فقر و ناداري شوهرش صبر كند و لب به شكايت نگشايد، خداوند فرداي قيامت به او پاداش همسر فرعون، حضرت آسيه (سلام الله عليها) را ميدهد و درجات بزرگي براي او در روز قيامت در نظر گرفته است و اين صبرها باعث بخشش گناهان است. البته اين را هم عرض كنم كه اين باعث نشود كه بعضي از مردان پا را فراتر از گليم خود بگذارند. در روايت داريم كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: إن الله عز وجل ليس يغضب لشئ كغضبه للنساء و الصبيان. و خداوند عزوجل براي هيچ چيزي همانند ظلم در حق زنان و كودكان غضبناك نميشود. الكافي للشيخ الكليني، ج 6، ص 50 چندي پيش يك زني براي من نامهاي نوشت كه «شوهر من در طول عمرش، يكبار هم بچههايش را نبوسيده است». إن شاء الله كه اين دروغ و مبالغه باشد. در روايت داريم: يكي از عربها خدمت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) آمد و ديد كه آن حضرت يك دختري را روي زانو نشانده و به او محبت ميكند و رويش را ميبوسد. او تعجب كرد و گفت: يا رسول الله! اين دختر كيست؟ فرمود: دختر خودم است. گفت: دختر خود را ميبوسي؟! فرمود: بله. گفت: من در عمرم يك مرتبه هم لب به صورت بچههايم نزدهام. آن مرد رفت و حضرت فرمود: اين مرد أهل آتش جهنم است. مگر ميشود يك پدري فرزند خود را نبوسد؟! در روايت داريم: هر بوسهاي كه پدر يا مادر بر صورت فرزند ميزنند، خداوند حسنهاي براي آنها در نظر ميگيرد و گناهشان را ميبخشد. [اشاره به روايات زير است: اكثروا من قبلة اولادكم فانّ لكم بكلّ قبلة درجة في الجنة. فرزندان خود را بسيار ببوسيد؛ زيرا براي شما در هر بوسيدن، درجهاي در بهشت است. وسائل الشيعة (چاپ آل البيت) للحر العاملي، ج 21، ص 485 من قبّل ولده كتب اللَّه عزّ و جلّ له حسنة. آن كس كه فرزند خود را ببوسد، حسنهاي در نامه عمل او ثبت خواهد شد. الكافي للشيخ الكليني، ج 6، ص 49 ] بعضيها هم سربار زن هستند. بعضيها دنبال اين هستند كه با زني ازدواج كنند كه كارمند است و حقوق ميگيرد تا در رفاه زندگي كنند. به نظر من اينها از مردانگي، غير از ريش و سبيل، چيز ديگري ندارند. أمور زندگي بر عهده مرد است: الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَي النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَي بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِم مردان سرپرست زنان هستند، به خاطر برتريهايي كه (از نظر نظام اجتماع) خداوند براي بعضي نسبت به بعضي ديگر قرار داده است و به خاطر انفاقهايي كه از اموال خود (در مورد زنان) ميكنند. سوره نساء / آيه 34 اگر مرد در خانه بنشيند و زنش برود كار كند و زندگي كنند، او ديگر مرد نيست، او بايد يك چادري بر سرش بگذارد و در خانه بنشيند و اين براي او زيبندهتر از كت و شلوار مردانه است. همچنين، روزي يك زني به من زنگ زد و گفت: «من همسر دوم شوهرم هستم و از روز اول شرط كرده كه من بچهدار نشوم و به من به چشم يك كنيز و كلفت نگاه ميكند». من گمان نميكنم همچنين مردي فرداي قيامت نزد ائمه (عليهم السلام) رو سفيد باشد. در روايت داريم كه «اگر يك مردي حتي در نگاه كردن، عدالت را رعايت نكند، أهل آتش جهنم است و نزد خداوند مسئول است». در روايت داريم كه «اگر مردي دو زن دارد، اگر به زن اولش يك دقيقه نگاه ميكند، بايد به زن دومش هم يك دقيقه نگاه كند». اگر شبانهروز خود را تقسيم ميكند بين آن دو زن، بايد اوقات را عادلانه تقسيم كند و براي يك نفر بيشتر و براي يك نفر كمتر نباشد. قرآن ميفرمايد: فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَة و اگر ميترسيد عدالت را (درباره همسران متعدد) رعايت نكنيد، تنها به يك همسر قناعت نمائيد. سوره نساء / آيه 3 لذا مردان ما بايد از أمير المؤمنين (عليه السلام) مردانگي زندگي كردن و خوب شوهر بودن را ياد بگيرند و زنان و دختران ما بايد از حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) خوب همسرداري و خوب بچهداري را ياد بگيرند. إن شاء الله كه خداوند پاداش مردان ما را به حق أمير المؤمنين (عليه السلام) بهترين شوهر و پدر بودن و پاداش زنان را به حق حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) بهترين همسر و مادر بودن قرار بدهد. * * * * * * * مجري برنامه در روايات آمده است كه يكي از اسامي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) محدثه است؛ يعني ملائكه با ايشان سخن ميگويند. آيا روايات صحيحي در اين مورد در منابع شيعي وجود دارد؟ استاد حسيني قزويني در اين رابطه روايات متعددي داريم و حتي امام خميني (ره) ميفرمايد: يكي از بالاترين فضائلي كه براي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در روايات آمده، اين است كه جبرئيل امين بعد از رحلت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) براي أحدي نازل نشد، جز براي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها). حتي براي أمير المؤمنين (عليه السلام) و امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) و ديگر ائمه (عليهم السلام) هم جبرئيل نازل نشده است و فقط بر حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) نازل ميشد و حقايق را با او در ميان ميگذاشت. روايت اول: مرحوم شيخ كليني (ره) كه شيخ المحدثين است، روايتي را در كافي، جلد 1، صفحه 241 با سند صحيح نقل ميكند: محمد بن يحيي عن أحمد بن محمد عن ابن محبوب عن ابن رئاب عن أبي عبيدة قال: سأل أبا عبد الله عليه السلام ... قال: ... إن فاطمة مكثت بعد رسول الله (صلي الله عليه و آله) خمسة و سبعين يوما و كان دخلها حزن شديد علي أبيها و كان جبرئيل عليه السلام يأتيها، فيحسن عزاءها علي أبيها و يطيب نفسها و يخبرها عن أبيها و مكانه و يخبرها بما يكون بعدها في ذريتها و كان علي عليه السلام يكتب ذلك، فهذا مصحف فاطمة عليها السلام. از محمد بن يحيي عطار (از اساتيد شيخ كليني (ره) است و از بزرگترين مشايخ شيعه است و از استوانههاي روائي عصر غيبت صغري است) از احمد بن محمد (بن عيسي رئيس قميين و رئيس حوزه علميه قم در آن عصر بود و از أوثق ثقات روات است) از حسن بن محبوب (كه از أصحاب إجماع است) از علي بن رئاب (كه از ثقات است و وثاقتش متفق عليه است در نزد شيعه) از زياد أبي عبيده حذاء (ثقه است) از امام صادق (عليه السلام) نقل ميكند كه آن حضرت ميفرمايد: همانا فاطمه بعد از رسول الله (صلي الله عليه و آله) 75 روز در دنيا بود و از فراق پدر اندوه بسياري داشت و جبرئيل (عليه السلام) ميآمد و او را در مرگ پدر تسليت ميگفت و خوشدل ميساخت و از احوال و مقام پدرش خبر ميداد و سرگذشت اولادش را پس از او برايش ميگفت و علي (عليه السلام) هم اينها را مينوشت؛ مصحف فاطمه (عليها السلام) همين است. تمام راويان اين حديث در مرتبه بالايي از وثاقت قرار دارند و اگر از آن به صحيحه اعلائي تعبير كنيم، مبالغه نكردهايم. إن شاء الله در رحلت حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) هم عرض خواهيم كرد كه بعد از رحلت حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها)، شايد حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) 5 ساله بودند و گريه ميكردند و اطراف پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميچرخيدند و عرضه ميداشتند: أين أمي؟ مادرم كجاست؟ تا اينكه جبرئيل آمد و سلام خدا را بر حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) ابلاغ كرد و فرمود: يا رسول الله! به فاطمه بگو: مادرت در بهشت است در كنار حضرت حوّاء و مريم و ساره و آسيه (عليهن السلام). اين باعث آرامش قلب حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) شد. مصيبت دومي كه باعث رنجش حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) شد، رحلت پدرش بود و جبرئيل مستقيم ميآمد نزد حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و به او تسليت ميگفت و او را آرامش ميداد. اينكه بعضي از وهابيون ميگويند شما شيعيان معتقد هستيد حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) يك قرآن مخصوصي غير از اين قرآن دارد، كاملاً در اشتباه هستند و مراد از مصحف حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، همين مطالبي است كه جبرئيل امين به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) خبر ميداد و او هم بر أمير المؤمنين (عليه السلام) إملاء ميكرد و أمير المؤمنين (عليه السلام) هم مينوشت و در نزد أمير المؤمنين (عليه السلام) بود و بعد از ايشان در نزد امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) بود و الآن هم در نزد آقا حضرت ولي عصر (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء) است. روايت دوم: همچنين مرحوم شيخ صدوق (ره) به سند خودش نقل ميكند از امام صادق (عليه السلام) كه ميفرمايد: إنما سميت فاطمة عليها السلام محدثة، لأن الملائكة كانت تهبط من السماء فتناديها كما تنادي مريم بنت عمران فتقول: يا فاطمة! الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك علي نساء العالمين، يا فاطمة! إقنتي لربك و اسجدي و اركعي مع الراكعين، فتحدثهم و يحدثونها، فقالت لهم ذات ليلة: أليست المفضلة علي نساء العالمين مريم بنت عمران؟ فقالوا: إن مريم كانت سيدة نساء عالمها و ان الله عز وجل جعلك سيدة نساء عالمك و عالمها و سيدة نساء الأولين و الآخرين. فاطمه (سلام الله عليها) را به خاطر اين محدّثه ناميدند كه فرشتگان از آسمان فرود ميآمدند و آن حضرت را صدا ميكردند همانطوري كه مريم دختر عمران را صدا ميزدند. فرشتگان ميگفتند: اي فاطمه! خدا تو را برگزيد و پاكيزهات نمود و بر تمام زنان عالم برگزيد. اي فاطمه! پروردگارت را بخوان و سجدهاش نما و با ركوعكنندگان ركوع كن. بدين ترتيب حضرتش با آنها سخن ميگفت و آنها نيز با آن حضرت حديث و سخن ميگفتند. شبي فاطمه (سلام الله عليها) به فرشتگان فرمود: مگر مريم بنت عمران بر تمام زنان عالم برتري ندارد؟ فرشتگان گفتند: مريم بانو و سرور زنان عالم خودش بود و خداوند عزّوجلّ تو را بانو و سرور زنان عالمِ خودت و عالمِ مريم قرار داده و تو سرور تمام زنان عالم هستي از اوّلين تا آخرين. علل الشرائع للشيخ الصدوق، ج 1، ص 182 ـ دلائل الامامة لمحمد بن جرير الطبري الشيعي، ص 80 ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج 14، ص 206 * * * * * * * مجري برنامه شما در فرمايش خود فرموديد كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) به تمام امور غيبي تا روز قيامت واقف هستند. در اينجا يكي از شبهات وهابيت مطرح ميشود كه ما شيعيان نسبت به ائمه (عليهم السلام) غلوّ ميكنيم و معتقديم كه آنها از غيب خبر دارند. جواب اين شبهه را چگونه ميتوان داد؟ استاد حسيني قزويني يكي از اساسيترين شبهاتي كه اينها دارند، همين قضيه غلوّ در حق ائمه (عليهم السلام) است. وقتي من در سال 1386 يا 1387 به مكه مشرف شده بودم، در روزهاي آخر با جناب شيخ غامدي، رئيس أمر به معروف و نهي از منكر مكه كه توسط خود ملك عبد الله نصب ميشود، ديدار يك ساعتهاي داشتم و ايشان اصرار داشت كه من نسبت به بعضي از مسائل و شبهاتي كه براي آنها مطرح است و آنها هم به همان دلائل ما را مشرك ميدانند صحبت كنم. من هم گفتم: «مثلاً چه مسائلي»؟ گفت: «شما نسبت به ائمه خود معتقديد كه علم غيب ميدانند و از غيب خبر ميدهند». من مطالبي را به ايشان گفتم و گفتم: «مسئله علم غيب چيزي است كه امام شما إبن تيميه هم به صراحت آن را معتقد است و ميگويد: «اتباع أبو بكر و عمر، بيش از علي علم غيب ميدانستند»». گفت: «اين مطالب در كجا آمده است؟»، من هم آدرس آنها را دادم و حيرتزده و مبهوت شد. وهابيت علم غيب را غلوّ ميدانند اين شبهه جديدي نيست. 1. محمد بن عبد الوهاب خود آقاي محمد بن عبد الوهاب، بنيانگزار وهابيت در كتاب مجموعه مؤلفات، جلد 1، صفحه 395 ميگويد: من ادعي شيئا من علم الغيب فهو طاغوت. هر كس ادعا كند كه علم غيب ميداند، طاغوت است. 2. دهلوي آقاي دهلوي وهابي در كتاب تحفة الإثنا عشرية، صفحه 772 صراحت دارد: اعتقاد الشيعة بأن الإمام لابد أن يعلم الغيب مأخوذ من النصاري. اينكه شيعيان ميگويند امام بايد علم غيب بدانند، اين اعتقاد را از مسيحيت گرفتهاند. همچنين آقاي احسان إلهي ظهير هم همين تعابير را دارد. آياتي كه دلالت ميكند فقط خداوند علم غيب دارد اينها چند آيه را ياد گرفتهاند و هميشه تكرار ميكنند: آيه اول: وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُو كليدهاي غيب تنها نزد او است و جز او كسي آن را نميداند. سوره انعام / آيات 59 آيه دوم: قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّه بگو كساني كه در آسمان و زمين هستند، از غيب آگاهي ندارند جز خدا. سوره نمل / آيه 65 و اين وهابيت به بعضي از آيات ايمان ميآورند و به بعضي ديگر كفر ميورزند: يؤمنون ببعض الكتاب و يكفرون ببعض الكتاب. بعضي از آيات را كه به نفعشان است إستناد ميكنند و نسبت به بعضي از آيات كه به ضررشان است، چشمپوشي ميكنند. آياتي كه دلالت ميكند خداوند كساني را از علم غيب آگاه ميكند آيه اول: خداوند در آيات 26 و 27 سوره جن صراحتاً ميفرمايد: عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلي غَيْبِهِ أَحَداً / إِلاَّ مَنِ ارْتَضي مِنْ رَسُولٍ خداوند عالم به غيب است و هيچكس را بر أسرار غيبش آگاه نميسازد، مگر رسولاني كه آنها را برگزيده است. اين آيات از آيات مشكله هم نيست كه بگوييم نميفهميم. اين آيه صراحت دارد كه عالم الغيب بودن، مخصوص خداوند است و غير از خداوند، كسي به صورت استقلالي علم غيب ندارد. اگر كسي معتقد شود كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) يا امام (عليه السلام) از پيش خود و به صورت استقلالي علم غيب ميدانند، ما او را مرتدّ و كافر و منكر قرآن ميدانيم. ولي أنبياء (عليهم السلام) و ائمه (عليهم السلام) به إذن الله تبارك و تعالي علم غيب ميدانند. آيه دوم: در آيه 49 سوره آل عمران كه در رابطه با حضرت عيسي (عليه السلام) است، آن حضرت ميفرمايد: وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ في بُيُوتِكُمْ و از آنچه ميخوريد و در خانههاي خود ذخيره ميكنيد، به شما خبر ميدهم. حضرت عيسي (عليه السلام) علم غيب ميداند و به إذن الله تبارك و تعالي از مسائلي خبر ميدهد. آيه سوم: خداوند در آيه 179 سوره آل عمران ميفرمايد: وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَي الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ و خداوند بر آن نيست كه شما را بر غيب آگاه سازد، ولي از پيامبرانش، هر كه را بخواهد (براي آگاهي از غيب) بر ميگزيند. إبن تيميه معتقد به علم غيب است آقاي إبن تيميه كه امام وهابيت است و او را بيش از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) قبول دارند، در كتاب منهاج السنة، جلد 8، صفحه 135، با تحقيق محمد رشاد سالم، چاپ عربستان سعودي ميگويد: و في أتباع أبي بكر و عمر و عثمان من يخبر بأضعاف ذلك. ميگويد: علامه حلي از علماء شيعه كه مدعي است علي علم غيب ميداند، اين هنر نيست، چون تعدادي از پيروان أبو بكر و عمر و عثمان چندين برابر او علم غيب ميدانستند. ... و حذيفة بن اليمان و أبو هريرة و غيرهما من الصحابة كانوا يحدثون الناس بأضعاف ذلك. حذيفة يماني و أبو هريره و ديگر صحابه هم چندين برابر علي خبر از غيب ميدادند. علم غيب در كتب أهل سنت روايتي را براي بينندگان عزيز ميخوانم كه شايد كمتر شنيده باشند. وقتي ما از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) يا أمير المؤمنين (عليه السلام) يا از ساير ائمه (عليهم السلام) نقل ميكنيم كه بعضي از وقايع آينده را تا روز قيامت خبر ميدادند، فوري ميگويند كه اين شرك است و شيعه هم مشرك است و قتلش واجب است. در صحيح مسلم، جلد 8، صفحه 173، حديث 7159، كتاب الفتن و إشراط الساعة، باب أخبار النبي في ما يكون إلي قيام الساعة نقل شده است كه حذيفه ميگويد: أخبرني رسول الله (صلي الله عليه و سلم) بما هو كائن إلي أن تقوم الساعة. رسول الله (صلي الله عليه و سلم) آنچه را كه تا روز قيامت اتفاق ميافتد به من خبر داد. اگر قرار است كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) مطالبي را از جبرئيل بگيرد و تا قيام قيامت خبر بدهد يا امام صادق (عليه السلام) خبر بدهد و أمير المؤمنين (عليه السلام) خبر بدهد و اين شرك باشد، آيا اين آقايان وهابيت جرأت دارند بگويند حديفه يماني هم مشرك است؟! آيا ميتوانند درباره مسلم بن حجاج نيشابوري كه اين روايت را آورده، همان حملاتي را بكنند كه به شيخ كليني (ره) ميكنند؟! إبن حجر عسقلاني در كتاب فتح الباري في شرح صحيح البخاري، جلد 4، صفحه 79 خيلي مفصل در اين زمينه بحث كرده است. جناب خزرجي انصاري هم مفصل بحث ميكند و ميگويد: حذيفة بن اليمان ... صحابي جليل من السابقين، أعلمه رسول الله بما كان و ما يكون إلي يوم القيامة من الفتن و الحوادث. حذيفه يماني از صحابه جليل القدر و از سابقين بود كه رسول الله (صلي الله عليه و سلم) از آنچه كه اتفاق افتاده و از آنچه كه اتفاق خواهد افتاد از فتنهها و حوادث تا روز قيامت را به او خبر داده است. خلاصة تذهيب تهذيب الكمال للخزرجي الأنصاري اليمني، ص 74 آقاي آلوسي وهابي در تفسير روح المعاني، جلد 14، صفحه 150 صراحت دارد كه آقاي حذيفه يماني در روايتي صحيح نقل ميكند از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) كه از تمام حوادث تا روز قيامت به او خبر داده است. لذا اين آقايان يك عينك تكچشمي زدهاند و به دنبال نقاط منفي از شيعه هستند، ولي كتابهاي خودشان را هم مطالعه نميكنند. * * * * * * * مجري برنامه نگاه فقهاء شيعه نسبت به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و ايام فاطميه چيست؟ استاد حسيني قزويني در رابطه با فقهاء شيعه هم سخن زياد است. نظر فقهاء شيعه در مورد حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) 1. امام خميني (ره) امام خميني (ره) در مورد آن حضرت ميفرمايد: زني بود كه تمام خواستههاي أنبياء (عليهم السلام) در اوست و زني بود كه اگر مرد بود، نبي بود. اگر مرد بود، به جاي رسول الله (صلي الله عليه و آله) بود. جلوههاي جبروتي، جلوههاي ملكوتي و ناسوتي، همه در اين موجود مجتمع است. انساني كه به تمام معنا انسان بود. حركت معنوي با قدرت إلهي، با دست غيبي، با تربيت رسول الله (صلي الله عليه و آله) مراحل را طي كرده است تا رسيده است به مرتبهاي كه دست همه از او كوتاه است. صحيفه نور، ج 6، ص 185 2. حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني (ره) ايشان هم در مورد آن حضرت ميفرمايد: آن حقيقت گوهري است كه تا كنون ابعاد وجودياش براي أهل فكر و بصيرت به صورت صحيح و دقيق روشن نگشته است. ذاتي كه از غضب او، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و حق تعالي غضب ميكند و از رضايت او خشنود ميگردند و از اين جهت است كه او را فاطمه گفتهاند؛ زيرا كه خلق از كنه معرفت او محروماند. حقيقتي كه ميتوان گفت علاوه بر اينكه محور أهل كساء است، محور اصلي أهل بيت (عليهم السلام) در آيه تطهير است و از شعاع وجودي او و اراده حق تعالي بر إذهاب رجس و تطهير آنان تعلق گرفت. ما كه اكنون مفتخر به پيروي از آن بانوي گرامي و فرزندان معصوم وي هستيم، بايد در شرايط كنوني، آگاهي بيشتر نسبت به افكار و انديشهها و دستور العملهاي آنان داشته باشيم و مبادا در انجام وظايف خود كوتاهي نماييم. لازم است علماء بلاد و خطباء محترم، علاوه بر آنكه مجالس عزاداري را هر چه باشكوهتر انجام ميدهند، ابعاد معنوي و علمي آن حضرت را مورد توجه قرار دهند. بيانيه حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني (ره) به مناسبت ايام فاطميه ـ 30 / 05 / 1380 حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني (ره) در مناسبت ديگري كه پيام دادهاند، آوردهاند: بايد اعتراف نماييم كه مع الأسف بعد از گذشت يك هزار و چهارصد سال نتوانستهايم آن گوهر بينظير را بشناسيم و از آن تأسفآورتر آنكه جهل و ناداني و چه بسا هواهاي نفساني و فريب افكار به ظاهر جديد خوردن، سبب آن گرديده كه برخي كوردلان، مقامات آن حضرت را مورد ترديد قرار دهند. بيانيه حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني (ره) به مناسبت ايام فاطميه ـ 18 / 05 / 1381 باز هم ايشان در مناسبت ديگري كه مصادف با شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) بود، پيامي دادند و فرمودند: همه موظف هستند در ايام شهادت حضرت زهراء (سلام الله عليها) مراسم عزاداري راه بياندازند. در مساجد، در تكايا، حتي در خيابانها، هر چه باشكوهتر مراسم عزاداري حضرت زهراء (سلام الله عليها) را راه بياندازند و انجام بدهند، زيبنده است و اين هم هيچگونه منافاتي با وحدت ندارد. * * * * * * * سؤالات بينندگان سؤال 1 : اين بدعتهايي كه در زمان خليفه اول و خليفه دوم و خليفه سوم در دين اسلام به وجود آمد، چرا حضرت علي (عليه السلام) در اين 4 سال و نيم كه خلافت را بر عهده داشت، اين بدعتها را از بين نبردند؟ اين بدعتها الآن هم متأسفانه دامنگير جامعه اسلامي شده است. جواب 1 : أمير المؤمنين (عليه السلام) در كتاب كافي، جلد 8، صفحه 59 جواب شما را داده است و ميفرمايد: قد عملت الولاة قبلي أعمالا خالفوا فيها رسول الله (صلى الله عليه و آله) متعمدين لخلافه، ناقضين لعهده مغيرين لسنته و لو حملت الناس علي تركها و حولتها إلي مواضعها و إلي ما كانت في عهد رسول الله (صلي الله عليه و آله) لتفرق عني جندي حتي أبقي وحدي أو قليل من شيعتي الذين عرفوا فضلي و فرض إمامتي من كتاب الله عزوجل وسنة رسول الله (صلي الله عليه و آله). حكمرانان پيش از من كارهائى انجام دادند كه در آنها با رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مخالفت كردند و از روى تعمد راه خلاف پيمودند و پيمانش را شكستند و سنت و روش آن حضرت را تغيير دادند و اگر من بخواهم مردم را به ترك آنها وادار كنم و به جاي اصلي آنها بازگردانم و به همان ترتيب كه در زمان رسول خدا (صلي الله عليه و آله) بود مقرر دارم، لشكر من از دور من پراكنده ميشوند و من تك و تنها ميمانم و يا اندكي از شيعيان من كه برتري مرا شناخته و وجوب اطاعت و امامت مرا از روي كتاب خداي عزوجل و سنت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) دانستهاند به جاي ميمانند. أمير المؤمنين (عليه السلام) حتي در رابطه با نماز تراويح كه مردم در بصره آن را آشكارا ميخواندند، وقتي به امام حسن (عليه السلام) فرمودند: برو به آنها بگو نماز تراويح بدعت است و نماز مستحبي را نميشود به جماعت خواند. وقتي امام حسن (عليه السلام) رفت اين مطلب را به مردم گفت، مردم فرياد زدند: وا سنة عمرا! وا سنة عمرا! اي واي! سنت عمر را ميخواهند از بين ببرند. أمير المؤمنين (عليه السلام) از امام حسن (عليه السلام) سؤال كرد كه اين چه صدايي است؟ امام حسن (عليه السلام) هم ماجرا را تعريف كرد. أمير المؤمنين (عليه السلام) هم فرمود: آنها را رها كن تا هر كاري كه ميخواهند بكنند. اين واقعاً جاي تأسف دارد كه وقتي جناب خليفه ميآيد نماز تراويح را پايهريزي ميكند و خودش هم ميگويد: نعم البدعة هذه. چه بدعت خوبي است. صحيح البخاري لمحمد بن اسماعيل البخاري، ج 2، ص 252 يك نفر هم نگفت: وا سنة رسول الله! وقتي عمر ميگويد: متعتان كانتا على عهد رسول الله (صلي الله عليه و سلم) أنا أنهى عنهما و أعاقب عليهما. دو متعه در زمان رسول الله (صلي الله عليه و سلم) حلال بود و از آن دو نهي ميكنم و عاملان به آن دو را عقاب ميكنم. المغني لعبد الله بن قدامه، ج 7، ص 572 ـ المحلى لإبن حزم الآندلسي، ج 7، ص 107 ـ شرح معاني الآثار لأحمد بن محمد بن سلمة، ج 2، ص 146 ـ الاستذكار لإبن عبد البر، ج 4، ص 95 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج 16، ص 519 ـ أحكام القرآن للجصاص، ج 2، ص 191 ـ تفسير الرازي، ج 5، ص 167 ـ تفسير القرطبي، ج 2، ص 392 ـ أصول السرخسي، ج 2، ص 6 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج 15، ص 418 ـ مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج 3، ص 325 ـ معرفة السنن و الآثار للبيهقي، ج 5، ص 345 ـ علل الدارقطني، ج 2، ص 156 ـ تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج 14، ص 202 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج 64، ص 71 ـ تهذيب الكمال في أسماء الرجال للمزي، ج 31، ص 214 ـ تذكرة الحفاظ للذهبي، ج 1، ص 366 ـ وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان لإبن خلكان، ج 6 ص 150 يك نفر هم نگفت: وا سنة رسول الله! ولي با كمال تأسف، وقتي أمير المؤمنين (عليه السلام) مردم را از بدعت نهي ميكند، اينگونه سر و صدا ميكنند!!! آنچه كه محرز است، مخصوصاً در سخنان مفتي اعظم عربستان سعودي در نماز جمعه چند روز قبل در رياض، ايشان شروع كرد به متهم كردن شيعه به بدعتگزاري و اينكه «پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) تمام دين را كامل كرد و رفت، ولي شيعيان معتقد هستند كه دين ناقص است و اين مسائلي كه إجراء ميكنند، دليل بر نقص دين است». يك نفر هم بلند نشد از اين آقاي مفتي اعظم عربستان سعودي سؤال كند: شما كه شيعه را متهم ميكنيد اينها با اعتقاد به امامت ائمه (عليهم السلام)، معتقد به نقص دين هستند، شما نسبت به اعمال خليفه اول و خليفه دوم كه خلاف سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بود چه جوابي داريد؟ خود خليفه دوم نسبت به نماز تراويح ميگويد: نعم البدعة هذه. چرا شما به خليفه دوم نگفتيد كه مگر دين ناقص است و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) كوتاهي كرده است كه شما آمديد گفتيد: متعتان كانتا على عهد رسول الله (صلي الله عليه و سلم) أنا أنهى عنهما و أعاقب عليهما. يا دستور داديد نماز تراويح بخوانند؟ * * * * * * * سؤال 2 : توضيح بفرماييد كه شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) به چه صورت بوده است؟ جواب 2 : در رابطه با شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، آنچه كه از امام صادق (عليه السلام) در روايات متعدد آمده است، ايشان ميفرمايد: كان سبب وفاتها أن قنفذا مولي عمر لكزها بنعل السيف بأمره فأسقطت محسنا و مرضت من ذلك مرضا شديدا ... . سبب شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) اين بود كه قنفذ غلام عمر به دستور عمر، آنچنان با غلاف شمشير به آن حضرت زد كه او را مجروح كرد و باعث شد محسنش سقط شود و همين باعث شد كه آن حضرت در بستر بيماري افتاد و به شدت مريض شد و منجر به شهادت ايشان گرديد. دلائل الإمامة لمحمد بن جرير الطبري الشيعي، ص 134 أمير المؤمنين (عليه السلام) در خطبه 202 نهج البلاغه صراحت دارد: و ستنبئك إبنتك بتضافر أمتك على هضمها، فأحفها السؤال و استخبرها الحال هذا و لم يطل العهد و لم يخل منك الذكر. به زودى دخترت تو را آگاه خواهد ساخت كه امّت تو چگونه در ستمكارى بر او اجتماع كردند. از فاطمه (عليها السّلام) بپرس و احوال اندوهناك ما را از او خبر گير كه هنوز روزگارى سپرى نشده و ياد تو فراموش نگشته است. مرحوم حضرت آيت الله العظمي خوئي (ره) در منهاج البلاغة في شرح نهج البلاغة ميفرمايد: مراد از «بتضافر أمتك على هضمها»، همان حمله به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و شكستن پهلوي آن حضرت و ضربه به بازوي آن حضرت و به شهادت رساندن محسن ايشان است. * * * * * * * سؤال 3 : روز دقيق شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) چه روزي است؟ جواب 3 : در اين زمينه ما دو دسته داريم؛ يك دسته رواياتي هستند كه ميگويند حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) 75 روز بعد از رحلت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) زنده بود و بعد شهيد شد و يك دسته روايات هم ميگويند 95 روز زنده بود و شهيد شد. چون در كتابهاي سابق، إعراب و نقطهگذاري نبود، كلمه سبعين با تسعين فرقي نداشت. آنچه كه به نظر خود بنده كه متخصص رجال هستم محرز است و سندش را صحيح ميدانم، روايت 95 روز است؛ يعني روز سوم جمادي الثاني. * * * * * * * سؤال 4 : شما كه در سفر به عربستان سعودي در جواب اين آقايان فرموديد آنها هم علم غيب داشتند و معتقد به علم غيب بودند، آنها چه واكنش نشان دادند؟ جواب 4 : افرادي كه قلبشان آماده پذيرش نيست، دنبال تأويل و توجيه ميگردند. ولي من به بينندگان عزيز عرض ميكنم كه در هر هفته، چندين نفر از وهابيت و أهل سنت، حتي از مسيحيت و بهائيت، از داخل كشور جمهوري اسلامي ايران و خارج از كشور، به مؤسسه ما در قم ميآيند يا با خود بنده تماس ميگيرند و رسماً به مذهب شيعه و مذهب أهل بيت (عليهم السلام) مشرّف ميشوند. من غالباً از عربستان سعودي تلفنهاي زيادي در طول هفته دارم و آن عزيزاني كه آماده تشرّف به مذهب شيعه هستند يا اگر مشرّف شدهاند و سؤالات و شبهاتي دارند، بنده پاسخگو هستم. افرادي را كه خداوند بخواهد هدايت كند، شيعه و سني و وهابي نميشناسد و آنها را هدايت ميكند. ولي افرادي كه خداوند نميخواهد آنها را هدايت كند، وقتي حق براي آنها روشن ميشود، حاضر نيستند حق را بپذيرند و ما كاري با آنها نداريم. ايشان هم جوابي نداشت كه بگويد، فقط متعجب شد. * * * * * * * سؤال 5 : فرق دهه اول ايام فاطميه با دهه دوم ايام فاطميه در چيست؟ جواب 5 : اينكه بعضي ميگويند چرا براي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) دو دهه عزاداري ميشود، قبلاً هم عرض كردم كه يك نفر ميخواست كتابي در رابطه با حضرت زينب كبري (سلام الله عليها) بنويسد كه آيا در دمشق دفن شده است يا در مصر؟ چون در هر دو كشور گنبد و بارگاه دارد. ميگفت: حضرت زينب كبري (سلام الله عليها) به خوابم آمد و فرمود: آيا شما بخل و حسادت ميورزيد كه در دو جا مرا زيارت كنند و در دو جا به من سلام كنند و به ياد من باشند؟ وقتي از خواب بيدار شدم، تمام اوراق را پاره كردم و دور ريختم. حالا هم دو يا چند مرتبه ايام فاطميه بگيريم به ياد حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و مظلوميت آن حضرت، به نظر من چيز زيادي نيست. * * * * * * * سؤال 6 : در مورد كتاب سُلِيْم بن قِيْس هلالي توضيح بفرماييد كه آيا صحيح است يا نه؟ آيا مورد اعتماد است؟ جواب 6 : اين سؤال را قبلاً هم از ما كرده بودند و يكي از مواردي كه بين من و آقاي پرفسور غامدي از اساتيد دانشگاه مكه اتفاق افتاد، همين قضيه بود. من يك نامه مفصلي به ايشان نوشتم كه إن شاء الله در جلد دوم كتاب قصة الحوار الهادي چاپ خواهد شد. ايشان در نامهاي مدعي شده بود كه كتاب سُلِيْم بن قِيْس هلالي از ديدگاه شيعيان ضعيف است و معتبر نيست. نظر بزرگان شيعه در مورد كتاب سُلِيْم بن قِيْس هلالي 1. شيخ نعماني (ره) مرحوم نعماني (ره) در كتاب الغيبة، صفحه 103 به صراحت ميفرمايد: أن كتاب سليم بن قيس الهلالي أصل من أكبر كتب الأصول . . . و هو من الأصول التي ترجع الشيعة إليها و يعول عليها. كتاب سُلِيْم بن قِيْس هلالي، اصلي از بزرگترين كتب اصولي شيعه است و شيعه به آن مراجعه ميكند و به اعتماد دارد. 2. سيد بن طاووس (ره) مرحوم سيد بن طاووس (ره) (متوفاي 673 هجري) ميفرمايد: تضمن الكتاب ما يشهد بشكره و صحة كتابه. اين كتاب، كتابي است كه محتويات آن شهادت ميدهد بر صحت كتاب. التحرير الطاووسي، ص 253 3. علامه حلي (ره) مرحوم علامه حلي (ره) (متوفاي 726 هجري) كه از استوانههاي علمي شيعه است، ميفرمايد: من نسبت به مواردي كه در اين كتاب به صورت دقيق آمده و معتبر است، اعتماد دارم و نسبت به بعضي از مطالب ضعيف آن هم توقف ميكنم. خلاصة الأقوال في معرفة الرجال للعلامة الحلي، صفحه 162 4. علامه مجلسي (ره) مرحوم علامه مجلسي (ره) هم ميفرمايد: و الحق أنه من الأصول المعتبرة. حق اين است كه اين كتاب از كتابهاي معتبر شيعه است. بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج 1، ص 32 5. شيخ حرّ عاملي (ره) مرحوم شيخ حرّ عاملي (ره) (متوفاي 1101 هجري) ميفرمايد: و الذي وصل إلينا من نسخه ليس فيه شئ فاسد. آنچه كه به ما رسيده است از سليم بن قيس، چيز فاسدي ندارد. وسائل الشيعة (چاپ آل البيت) للحر العاملي، ج 30، ص 386 6. حضرت آيت الله العظمي خوئي (ره) مرحوم حضرت آيت الله العظمي خوئي (ره) هم ميفرمايد: أن كتاب سليم بن قيس من الأصول المعتبرة، بل من أكبرها. اين كتاب از اصول معتبر شيعه است، بلكه از بزرگترين آنهاست. معجم رجال الحديث للسيد الخوئي، ج 9، ص 230، ش 5401 * * * * * * * سؤال 7 : چند سال پيش كه ميخواستيم به كربلاء برويم، قبل از مسافرت، در عالم خواب، امام زمان (عليه السلام) به من فرمودند كه «شما صلاح نيست به اين مسافرت برويد. اگر بروي، به جان عمويم عباس! زندگيات تغيير ميكند». ولي چون سفر زيارتي به كربلاء بود و ايام عاشوراء هم بود، من تصميم گرفتم كه بروم. ميخواستم بدانم كه اگر اشتباه كردهام، يك راهكاري براي ما بفرماييد تا رضايت امام زمان (عليه السلام) را به دست بياوريم. جواب 7 : اگر كسي خواب ببيند و يقين كند كه آن فرد امام (عليه السلام) است، عمل به دستور امام (عليه السلام) واجب است و مخالفت از دستور امام (عليه السلام) براي كسي كه خواب را ميبيند خلاف شرع است. اگر واقعاً يقين داريد كه امام زمان (عليه السلام) را در خواب ديدهايد و ايشان شما را از آن سفر نهي كرده است، اين سفر، سفر معصيت بوده است و نمازي كه در آنجا شكسته خواندهايد، حتماً بايد إعاده و قضا كنيد و كامل بخوانيد و هيچ پاداشي در اين سفر براي شما نيست. چون سفري بوده كه آن حضرت از آن نهي كرده است و بايد شما إستغفار كنيد به خاطر اين كاري كه كردهايد. گاهي اوقات أمر بر ما مشتبه ميشود و احتمال ميدهيم كه امام زمان (عليه السلام) باشد و در اين صورت، عمل به دستور ايشان واجب نيست. * * * * * * * سؤال 8 : اگر در لعن به غاصبان ولايت أمير المؤمنين (عليه السلام) نام آنها را نبرند و در هيئات اين كار صورت بگيرد و بگويند: لعن علي عدوك يا علي اولي و دومي و سومي آيا اين كار ايراد دارد يا خير؟ جواب 8 : بله، ايراد دارد. همانطور كه امام (عليه السلام) در زيارت عاشوراء آورده است، شما هم همانگونه بفرماييد: أللهم خص أنت أول ظالم باللعن مني و ابدأ به أولاً ثم الثاني و الثالث و الرابع، أللهم اللعن يزيد خامسا و العن عبيد الله بن زياد و إبن مرجانة و عمر بن سعد و شمرا و آل أبي سفيان و آل زياد و آل مروان إلى يوم القيامة. اينكه مراد از اولي و دومي و سومي و چهارمي كيست؟ لازم نيست ما معين كنيم. اگر به صورت كلي دشمنان آل محمد (عليهم السلام) را لعن كنيم بهتر است؛ روش ائمه (عليهم السلام) هم همينطور بوده است. مرحوم مقدس اردبيلي (ره) روايتي را از كافي نقل ميكند در مورد لعن امام صادق (عليه السلام) بعد از نماز و ميگويد: سمعنا أبا عبد الله (عليه السلام ) و هو يلعن في دبر كل مكتوبة أربعة من الرجال وأربعا من النساء؛ فلان و فلان و فلان و معاوية و يسميهم و فلانة و فلانة و هند و أم الحكم أخت معاوية. الكافي للشيخ الكليني، ج 3، ص 342 ـ تهذيب الأحكام للشيخ الطوسي، ج 2، ص 321 ـ وسائل الشيعة (چاپ آل البيت) للحر العاملي، ج 6، ص 462 مرحوم مقدس اردبيلي (ره) ميگويد كه يكي از تعقيبات نماز اين است كه انسان نسبت به دشمنان آل محمد (عليهم السلام) تبرّي بجويد و آنها را لعن كند. شايد معين كردن مصداق صحيح نباشد و بعضيها برداشت بدي داشته باشند. ما اين مطالب را خلاف ميدانيم و آقايان مراجع عظام تقليد هم صحيح نميدانند. * * * * * * * سؤال 9 : 1. چگونه ميشود حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را شناخت؟ با توجه به اينكه شناخت ما از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و أمير المؤمنين (عليه السلام) بسيار پايين است. آيا كتابي هست كه بتوان به آن مراجعه كرد و آنها را شناخت؟ 2. شنيدهام كه در حديث قدسي آمده است كه خداوند فرمود: اگر حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) نبود، من حضرت علي (عليه السلام) و حضرت محمد (صلي الله عليه و آله) را خلق نميكردم. در اين مورد توضيح بفرماييد. 3. منظور از اينكه درك حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) به درك شب قدر مرتبط ميشود، چيست؟ جواب 9 : 1. يكي از كتابهايي كه خوب روي آن كار شده است، كتاب فاطمة الزهراء (سلام الله عليها) من المهد إلي الحد است كه براي جناب سيد كاظم كربلائي قزويني است (ره) و ترجمهاش هم به نام فاطمه زهراء (سلام الله عليها) از ولادت تا شهادت است. 2. اين روايت مرسل است و حجت نيست و روايتي كه مرسل است و انتسابش به امام و معصوم (عليه السلام) مشكل دارد، توجيه كردن آن صحيح نيست. ما اول بايد سند روايت را بررسي كنيم و اگر صحيح بود و انتساب روايت به معصوم (عليه السلام) براي ما محرز شد، آن وقت بياييم درباره متن و محتواي روايت سخن بگوييم. 3. ما در روايات صحيح داريم همانگونه كه شب قدر براي مردم مخفي است، وجود حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) هم براي مردم مخفي است. همانطور كه مردم شب قدر را نميشناسند، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را هم به خوبي نشناختهاند و روايات صحيحي در اين زمينه داريم. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»ژ دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: مصطفي مچاسبه -
تاريخ: 15 خرداد 93 - 17:45:03
بارك الله فيكم الذي تدافعون عن فاطمه الزهرا(س)وعن اميرالمؤمنين علي(ع)! اميدوارم مطالب بيشتري درموردمظلوميت اهل بيت عليهم السلام منتشركنيد |