* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 16 فروردين 1391 تعداد بازديد: 3883 
شكايت اصحاب از اميرمؤمنان عليه السلام در قضيه جيش يمن و تأثير آن بر حديث غدير
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

شكايت اصحاب از اميرمؤمنان عليه السلام در قضيه جيش يمن و تأثير آن بر حديث غدير

بسم الله الرحمن الرحيم

برنامه حبل المتين: 06 / 01 / 1391

استاد سيد محمد حسيني قزويني:

مجري:

قضيه به يمن رفتن اميرمؤمنان عليه السلام در تاريخ چند بار تکرار شده است . اين مطلب را براي بيننندگان عزيز بيان بفرماييد

استاد قزويني:

ما در جلسه گذشته هم اشاره کرديم که آن چه که براي ما ثابت شده ، اميرمومنان عليه السلام سه بار به يمن به دستور نبي اکرم مسافرت داشته اند . يک سفري داشتند براي دعوت مردم به اسلام که قبل از او خالد رفته بود و بريده و اينها چهار ماه سپاه اسلام قفل شده بود و هيچکار انجام نداده بود بعد اميرمومنان به دستور نبي مکرم مي‌رود و فتوحات خيلي خوبي نصيب سپاه اسلام مي‌شود به ويژه قبيله همدان با عشق و علاقه مسلمان مي شوند همان قضيه

يا حار همدان من يمت يرني * من مؤمن أو منافق قبلا

شرح نهج البلاغة - ابن أبي الحديد - ج 18 ص 43

اي که گفتي فمن يموت يرني *جان فداي کلام دل جويت

کاش روزي هزار مرتبه ميمردمي*تابديدمي رويت

مربوط به همين قضيه اول حضرت امير سلام الله عليه است و در اين سفر هم يک شکوائيه هايي توسط بريده و با تحريک خالد و ديگران صورت گرفته سفر دوم حضرت امير رفته براي امر قضاوت که انشاء الله تفصيل آن را عرض خواهيم کرد. سفر سوم حضرت امير رفته براي جمع آوري ذکوات و بيت المال و از آنجا هم منتهي شده به حجة الوداع از آنجا آمدند به مکه و حضرت زهرا سلام الله عليها از مدينه همراه پيغمبر در مکه بودند که بعد از قضيه پايان حجةالوداع در قضيه غدير خم داستان غدير به وجود آمد

مجري:

سفر يمن اول را براي بينندگان مطرح کنيد.

استاد قزويني:

شبهه وهابيون در سفر علي سلام الله عليه به يمن در اينجا بحث‌هايي مطرح است و ابن کثير دمشقي که سال 774 از دنيا رفته يعني تقريبا 764 سال بعد از واقعه غدير و آمده ايشان شبهاتي را مطرح کرده. اميرالمومنين رفته بود يمن و آنجا کارهايي کرد و سپاه آمدند شکايت کردند و اين باعث شد که پيغمبر اکرم قضيه

من کنت مولاه فعلي مولاه

را بگويد. آقايان مراجعه کنند به:

البدايه والنهايه جلد5 صفحه122

و آقاي دهلوي که سرکرده وهابيون است کتابي دارد به اسم تحفه اثني عشريه که مملو از فحش و اهانت است و از اول تا آخر يک سطر حرف درست و حسابي در اين کتاب ديده نمي شود. ايشان هم صراحتا مي گويد:

وإن سبب هذه الخطبة - كما روى المؤرخون وأصحاب السير - يدل بصراحة على أن الغرض إفادة محبة الأمير

حالا اين يدل بصراحة کدام روايت؟ اي کاش يکي از اين روايت ها را ايشان مي آوردند بعد ايشان ميگويد:

وذلك أن جماعة من الأصحاب الذين كانوا معه في اليمن

دسته‌اي از اصحاب که در يمن با حضرت امير بودند مثل بريدة اسلمي و خالدبن وليد و از مشاهير اينها پيش پيامبر شکايت‌هايي را مطرح کردند که بي مورد بود و جالب است که مي گويد:

شكايات لا مورد لها

بعد پيغمبر اکرم ديد که اين مطالب در ميان مردم منتشر شد وبعضي حتي نسبت به پيغمبر بدبين شدند دفاع پيغمبر از علي شايد به خاطر اين است که حضرت علي پسر عموي پيغمبر است. بعد پيامبر اکرم آمد و گفت مردم من به شما علاقمندم

وليس الغرض الحماية عن أحد

يعني اين در حقيقت صحابه خود پيامبر را نستجير بالله متهم کرده بودند و سخن پيامبر براي آنان هيچ ارزشي نداشت تا آمد در غدير يه همچين حرفي زد و همچنين ازسايت سني نيوز ما براي شما مطرح کرديم و بعد آمديم براي شما اين قضايا را عرض کرديم طبق نظر آقاي زيني دهلان اين مسافرت سال 8هجرت بوده و اصلا ارتباطي به سال 10 هجرت و حجة الوداع نداشته و اونهايي که گفته اند سال 10 بوده اينها دچار وهم و تخيلات شده اند. واين شکايت هم در مدينه صورت گرفته. اين آقاي دهلوي که عبارتي از بريده و اينها مي آورد تمام اين قضايا را بزرگانشان مي گويند که مربوط به مسجد پيغمبر و قبل از حرکت حضرت امير براي مکه و دو سال قبل از قضيه غدير بوده است و همچنين نشانگر اين است که صحابه عليه حضرت امير توطئه داشتند واين مسائل مطرح بوده و گفتند برو اين مطالب را به پيغمبر بگو تا علي بن ابيطالب از چشم پيامبر بيفتد چهار نفر از صحابه توطئه کردند بر ضد آقا امير المومنين سلام الله عليه. بعد نکته ديگر اينکه بريده مي گويد پيامبر غضبناک شد

فخرج مغضبا

از حجره اش در حال غضب خارج شد و فرمود

ما بال أقوام ينتقصون عليا ؟

اينها چه انگيزه اي دارند چه مرضي دارند که از علي شکايت و تنقيص ميکنند.

من تنقص عليا فقد تنقصني

هرکس از علي جدا شود از من جدا شده است.

الصواعق المحرقة في الرد على أهل البدع والزندقة - أحمد بن حجر الهيتمي المكي - ص 173

اين قضايا کاملا مطرح است براي شما و جالب اينجاست که اين روايات آنچه را که آقايان وهابيون و اهل سنت بنا نهاده اند بر عدالت و سنت صحابه مثل سنت پيغمبر همه را به باد ميدهد. اينها آمدند از علي شکايت کردند و پيغمبر را به خشم آوردند و اذيت شدند ايشان . در سوره احزاب آيه 57 هم صراحت دارد:

ِانَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآَخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا

و اين نشان مي دهد بر اينکه اين قضايا و همين شکايت موجب مي شود که عدالت صحابه زير سوال برود و اضافه بر اينکه پيغمبر فرمود:

ومن فارق عليا فقد فارقني

بعد از رحلت پيغمبر کساني که از علي جدا شدند در حقيقت از پيامبر جدا شدند.آنهايي که در جنگ جمل و صفين در برابرعلي ايستادند در واقع در برابر پيامبر ايستادند. بعد ما گفتيم براي اينکه همين قضيه دلالت صريح دارد بر ولايت علي که حضرت فرمود:

أنه وليكم من بعدى

ولي شما بعد از من هست يا

ولى كل مؤمن من بعدي

اگر واقعا مومن بودند پيغمبر مي گويد علي ولي همه مومنين بعد از من است.آقايان مراجعه کنند

مصنف ابن ابي شيبه جلد7 صفحه 500000

معجم الکبير طبراني جلد18 صفحه128

 مستدرک حاکم نيشابوري جلد 3 صفحه 110

ميگويد :

هذا حديث صحيح علي شرط مسلم

خوب اينها نشان ميدهد يا

من کنت وليه فعلي وليه

هرکس من ولي او هستم علي هم ولي او هست. وما اينها را مفصل در جلسه گذشته مطرح کرديم و جالب اين است که ما گفتيم کلمه ولي در لسان همه خلفا استعمال شده در خلافت و امامت. عمر مي گويد:

لما توفي رسول الله قال ابوبکر انا ولي رسول الله

ابوبکر مي گويد:

وليتکم و لست بخيرکم

در مرضش و آخرين لحظه اي که مي خواهد از دنيا برود مي گويد:

وليت عليکم عمر

عمر را ولي بر شما قرار دادم در آخرين لحظه اي که ابوبکر دارد از دنيا مي رود عثمان وصيت نامه مي نويسد يک لحظه شدت مرض باعث شد که ابوبکر غش کرد و بعد از اينکه از اين حالت بيرون آمد گفت که عثمان چه کار کردي؟ اسم چه کسي را بعد از من خليفه نوشتي؟ عثمان گفت عمر بن خطاب را نوشتم بر گشت گفت:

اللهم وليته بغير أمر نبيك

الثقات - ابن حبان - ج 2 ص 193

بدون اينکه پيغمبر اکرم به من دستور بدهد من عمر را ولي امر مسلمانها کردم.

 حالا آقايان بايد جواب بدهند. پيغمبراکرم در حالت احتضار مي گويد براي من قلم و کاغذ بياوريد:

اکتب لکم کتابا لن تضلوا بعدي

إحقاق الحق ( الأصل ) - الشهيد نور الله التستري - ص 235

گفتند پيغمبر هذيان مي گويد، براي ابوبکر هم همين اتفاق افتاد، يعني به قدري خداي عالم حجتش را تمام کرده که فرداي قيامت براي احدي عذري نباشد. پيغمبر اکرم که قرآن مي گويد:

وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى

القرآن الكريم - كتاب الله تبارك وتعالى - ص 526 ( النجم 3-4 )

ميگه:

ان الرجل ليهجر

يا

قد غلبه الوجع حسبنا کتاب الله

همين اتفاق براي ابوبکر مي افتد اونجا هيچکس همچين حرفي نمي زند.

وليت عليکم عمر

عمر بعد از وفات ابوبکر مياد جلو و مي گويد: آي مردم ببينيد آقاي ابوبکر من را ولي و خليفه معين کرد، يک نفر هم نيامد اعتراض کند که آقا ابوبکر همچين حقي نداشت پيغمبر خليفه معين نکرد. اين آقايان که مي گويند پيغمبر اگر خليفه انتخاب مي کرد به شعور مردم جسارت مي کرد يعني مردم شما عقلتان نمي رسد شعور نداريد من بايد براي شما خليفه معين کنم؛ ولي وقتي ابوبکر مي آيد خليفه معين مي کند هيچکس حرفي نمي زند. پيغمبر به حالت بيماري غش هم که نکرده مي گويند ليهجر همين اتفاق براي ابوبکر افتاده ولي يک نفر نيامده بگويد که

ان ابابکر کان يهجر غلبه الوجع

و امثال اين واز کلمه «وليت» هم استفاده مي کنند آقايان اينها قضايايي است که خيلي در اينجا سخن زياد است و بنا شد که به حول و قوه الهي بحث حديث ولايت را خواستيم مطرح کنيم اينها را آنجا مفصلا مطرح مي کنيم مثلا ابونعيم اصفهاني و ابن عساکر مي گويد:

کانت ولاية ابوبکر سنتين و اربعة اشهر

تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 30 ص 452

مي گويند ولايت ابوبکر، نمي گويد خلافت ابوبکر،بيهقي ميگويد:

ولاية ابوبکر

ابن عربي داره:

ولاية ابوبکر

ابن تيميه:

ومن نازع في هذا فهو شبيه بمن نازع في ولاية أبي بكر وعمر وعثمان

منهاج السنة النبوية ج 4 ص 525

پس همه از کلمه ولي استفاده کردند و از کلمه خلافت استفاده نکردند و اگر واقعا در آن زمان کلمه ولي شايع بود و مستعمل بود در خلافت، خوب پيغمبر اکرم مي فرمايد:

من کنت وليه فعلي وليه

المعجم الكبير - الطبراني - ج 5 ص 166

علي ولي کل مومن بعدي

تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 42 ص 198

ميزان الاعتدال - الذهبي - ج 1 ص 410

أسد الغابة - ابن الأثير - ج 4 ص 27

سند هم که گفتيم صحيح است آقايان مي گويند شرط صحيح مسلم را داره،خوب آقاياني که دنبال اين قضايا هستند شنيدم جايزه هاي ميلياردي معين کردند حالا نميدانم اين ميلياردها پول را از کجا در آوردند.

مي‌گويند يک کسي براي خيريه آمده بود 100ميليون چک کشيده بود برده بودند بانک ديدند امضا نداره اومدند پيش صاحب چک که آقا چک شما که امضا ندارد، گفت: امکان نداره من امضا کنم من نمي خوام خودنمايي کنم نمي خوام ريا کنم اگر امضا کنم معلوم ميشه ريا کردم حالا آقايان براي اينکه ريا نشود، پول نمي خواهند بدهند چه هزار تومان باشد و چه هزار ميليارد تومان باشد، کرمشان زياده در اين حد.

امروز جلسه اي در محضر حضرت آية الله مکارم شيرازي بوديم گفتم واقعا ما از اول که توانستيم تحقيق بکنيم بررسي داشتيم هم نسبت به اسلام و مسيحيت و يهوديت.

 من واقعا در همان ورودم به حوزه اين شک براي من بود که ما در يک خانواده شيعه بزرگ شديم پدر و مادرمان مسلمان بوده وما هم گفتيم اسلام حق است از کجا معلوم مسيحي حق نباشه يهودي حق نباشه خيلي من تلاش کردم خدا حفظ کند استاد عزيزمان را ِآية الله شوشتري خيلي به ما کمک کرد کتابهايي که در رابطه با مسيحيت بود، مربوط به يهوديت بود را معرفي کردند و ما بررسي کرديم و با اسلام مقايسه کرديم ، و گفتيم براي ايشان مقايسه اسلام با يهود و نصاري مثل مقايسه طلا با خشت آجر است. من گفتم در ميان اسلام هم مذاهب مختلفي دارد از کجا بفهميم شيعه حق باشد؟

 من 4سال تمام تلاشم اين بود که ببينم مباني اهل سنت چيه؟

 شافعي چه هديه اي آورده براي برادران شافعي که امير المومنين وامام صادق براي شيعه ها نياورده؟

 آقاي احمدبن حنبل چه کرده و چه شاخصه و امتيازي دارد که امام صادق براي شيعه آن کار را انجام نداده؟

من در کتابخانه ام12000جلد کتاب از اهل سنت دارم، با خيلي از بزرگان اهل سنت هم بحث داشتيم نشستيم خيلي برام مهم بود که ببينم آنها چي دارند و شايد آنها حق باشند ، چون ما يک دفعه به دنيا مي آييم و وقتي از دنيا مي‌رويم ديگر نمي توانيم برگرديم يک دفعه دم مرگ روشن بشه مذهب شافعي، مالکي يا حنفي حق است حنبلي حق است خوب ديگه ما نمي توانيم کاري کنيم ولي الان مي توانيم تحقيق کنيم.

من حدود 3 سال تمام کارم مقايسه مذهب شيعه با ديگر مذاهب بوده ومن يقين پيدا کردم همانطور که روز روشن به وجود آفتاب يقين پيدا مي کنيم يقين داريم که مذهب شيعه حق است آن هم با تحقيق من دارم عرض مي کنم، اين جوانان شيعه يک مقداري از اين حالت تقليدي يا به صورت پرسش يا سوال بيايند بيرون اوني که ارزش دارد براي يک دين و مذهب آن است که اون مذهب با پشتوانه علمي و تحقيقي باشد.

خدمت آية الله مکارم شيرازي گفتم آقا ما در اين 2سال اخير که بحث هايي داشتيم وما حرفمان را مي زديم و اينها هم جواب مي دادند گفتم من اعتقاد و يقينم به مذهب شيعه صد برابر بيشتر شد يعني هر لحظه‌اي اين برنامه ها ادامه پيدا مي کند همانطور که رسول اکرم عرضه مي دارد:

رب زدني علما

خدايا علم من را بالا ببر يا در رابطه با حضرت ابراهيم که مي گويد خدايا اين مرده را زنده کن که ميفرمايد:

وَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي

البقرة / 260

واقعا اين بحث هايي که آقايان تو اين شبکه ها نشان دادند ما ديديم غير از حرف هاي بي اساس و بي پايه وجز مطالب خنده آور چيز ديگري نيست هر روز براي آقايان يه مشکلي ميشه باز خدا را شاکرند که از اين بد تر نشده، رسوا مي شوند باز از رو نمي روند.

مي گويند يه کسي افتاده بود ته چاه زخم و زيلي شده بود همان جا افتاده بود به سجده که الحمدلله اين چاه تهش سوراخ نبود حالا اين آقايان هر روز تو چاه مي افتند مي گويند الحمدلله اين چاه تهش سوراخ نبوده ، يعني واقعا خدا شاهده ما گفتيم براي مناظره آقايان نيامدند همين الان هم ما لحظه شماري مي کنيم چه با بنده چه با دوستان ما و چه با شاگردان دوستان ما اينکه بيايند با هم بنشينند بهترين راه بهترين روش که واقعا روشن بشود که آيا کدام مکتبي پشتوانه علمي دارد و مستند به قرآن و سنت است خوب من بيام اينجا داد بزنم که مذهب شيعه حق است و هرکس قبول نکند باطل است و همينطوري فحش بدم اينکه هنر نيست اين را اراذل و اوباش هم براي پيشبرد کارهاي خودشان تو کوچه و خيابان شعار مي دهند.

 بهترين راه اين است مراجع ما هم بارها گفتند که آقا، بزرگان اهل سنت و وهابيان و مفتي اعظم عربستان سعودي و رئيس الازهر بيايند با هم بنشينيم . الان الحمدلله عصر رسانه است و اين عصر رسانه هم در خانه همه مردم رفته حتي روستاهاي ما هم اين رسانه را دارند بيايند بنشينيم با هم صحبت کنيم مگر اينها نمي گويند که ما حق هستيم خوب بيايند حقانيت خود را براي شيعيان ثابت کنند که اين شيعه ها دسته دسته بروند وهابي شوند دسته دسته بروند سني شوند، آخه از اين بهتر؟ خوب چرا نمي آيند بگويند علتش چيه؟ ما چقدر خواهش کرديم تمنا کرديم هر شرطي آقايان گذاشتند ما گفتيم چشم ولي به هيچ وجهي زير بار نرفتند خوب همين نشان مي دهد که حق چيه و حق کيه و برنامه چيه و اصلا نيازي به توضيح بيشتر نيست و ماهم بارها گفتيم آقا ما اصلا اهانتي به مقدسات و شخصيت هاي اهل سنت نمي کنيم و گناه نا بخشودني مي دانيم اگر از زبان بنده يا دوستان ما مطلبي حالا يا آگاهانه يا نا خود آگاه ما رسما مي گوييم ما پوزش مي طلبيم ما عذر مي خواهيم اگر مطلب تندي زده شود ما شهدالله، هدفمان اين نيست شايد آدم عصباني شود يک جمله اي بگويد همان لحظه انسان توجه به مضمون جمله نداشته باشد ولي بعد مي بيند شايد بوي اهانت بياد نه والله تالله بالله ما قصدمان اين نيست اصلا مکتب ما به ما اجازه نمي دهد مراجع ما به ما اجازه نمي دهد.

 همين تقريبا نيم ساعت قبل اينکه بيايم اينجا حضرت مکارم تلفن کردند در رابطه با يک قضايايي، بازم ايشان توصيه مي کردند به دوستان بگوييد در اينجا با ادبياتي صحبت شود که که شايسته فرهنگ اهلبيت است صحبت ها و بيانات شما بيانگر ادبيات اهلبيت باشد و تلاش بشود از هرگونه عبارات تند پرهيز شود وما هم هدفمان اين است ولي اين آقايان هر روز يک بساطي در مي اورند يک توهين ها و جسارت هايي نسبت به مراجع شيعه آقايان ديگه ديدند در کارهاي علمي نمي توانند و ماهم وارد سياست نمي شويم الان 3،4 هفته است وارد سياست شدند فحش به شخصيت هاي جمهوري اسلامي به مراجع بابا آيت الله سيستاني يک پشه از دست ايشان نرنجيده مورچه اي زير پاي اين مرد بزرگوار نشده.

يکي از شخصيت هاي بزرگ و برجسته خود عربستان سعودي برگشته گفته شايسته است مفتي اعظم عربستان سعودي و رئيس دانشگاه الأزهر بروند دست آيت االه سيستاني را ببوسند اگر آيت الله سيستاني جلوي شيعه را نگرفته بود جويي از خون در عراق راه مي افتاد.

 مگر شيعه ها عاجزند بروند يک ماشين پر از مواد منفجره جلوي مسجد اهل سنت منفجر کنند و100تا سني را بکشند ولي آيت الله سيستاني جلوي آنها را گرفت حالا يک آدم هتاک يک آدم نتراشيده و نخراشيده مياد شروع ميکنه جسارت کردن والله نميدونم چيه ، من الحق والانصاف ايشان آمده 200ميليارد از آمريکا رشوه گرفته بابا اين پول ها براي شما ارزش دارد براي اربابهاي شما ارزش دارد براي مراجع ما ارزش ندارد

بنده خوم حدود 3،4سال قبل که به عتبات عاليات مشرف شدم رفتم خدمت آيت الله سيستاني و اصلا زندگي ساده‌اي که من ديدم موکت هايي که در خانه اش پهن است رئيس جمهور بياد روي همان موکت و فرش ها مي نشيند شخصيت ها مي آيند آنجا مي نشينند وبايد بگويم شايد قيمت عبا و قباي بنده 3 برابر قيمت عبا و قباي ايشان بود

 آيت الله سيستاني اينقدر ساده‌اند واصلا دنبال اين قضايا نيستند. بيايند زندگي مراجع ما در قم را ببينند ما انشاالله به دوستان تدوين مان توصيه مي کنيم از مراجع بزرگ شيعه که در قيد حيات هستند از زندگي اينها يک فيلم هايي تهيه کنند به نمايش بگذارند اين بزرگان ما مثل آيت الله مکارم شيرازي ماهي 7يا8 ميليارد شهريه مي دهند ايشان طلبه هاي قم طلبه هاي ديگر استان ها به نجف اشرف براي طلاب و علماي نجف شهريه مي فرستد براي پاکستان ، افغانستان هندوستان مرتب دارند شهريه مي دهند زندگي ايشان والله تالله بنده با ايشان شايد تقريبا از سال 47 ،48 آشنا هستم زندگي اين بزرگوار الان که به عنوان يک مرجع است و هرماهي 6 ،7 ميليارد شهريه مي دهند با 20 سال قبل که به عنوان يک استاد حوزه بودند هيچ تفاوتي نکرده وديگر مراجع ما اين شکلي هستند .

آقا ميگه آيت الله سيستاني دستش رسيده به دلار آمريکا نجس شده جناب آقاي حيدري اگه واقعا مي خواي دست نجس را بشناسي اولوالامر حضرت مستطاب عالي هست آقاي ملک عبدالله که وقتي رفت عربستان سعودي دستش گيلاس شراب را گرفت و مي زد به گيلاس شراب رئيس جمهور آمريکا و نخست وزير اسرائيل غاصب ، اگه مي خواهيد واقعا دست نجس که قرآن مي فرمايد :

إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ

المائدة /90

اونجا ببينيد که دست اين آقا نجس شده يا نشده ديگه ما را وادار نکنيد بيايم به خط قرمز هاي شما، ما بنا نداريم به اين قضايا وارد شويم؛ ولي شماها ما را وارد مي کنيد اين را من چندي قبل هم به دست اندر کاران دولت عربستان سعودي عرض کردم که جلوي اين ياوه سرايي هاي اين شبکه ها را بگيرند ما شبکه مان نه سياسي است و نه وارد سياست مي شويم ؛ ولي اينها اگر سياست شيعه و مذهب شيعه و شخصيت هاي شيعه را زير سوال ببرند ما خط قرمزي براي اينها نمي گذاريم بماند، ما فيلم هايي مستندي از شخصيت هاي وهابي پخش مي کنيم که اينها تا ابد از شرمندگي نتوانند سر بلند کنند.

البته اين آقايان ماشاالله به سنگ پاي قزوين گفته اند زکي، تو چاه هم ميفتند مي گويند الحمدلله اين چاه سوراخ نبوده تهش ؛ ولي اگر چنانچه وارد سياست شدند ما در حوزه سياست پاسخ مي دهيم پاسخ کوبنده مستند هم مي دهيم اينها اگر برمي‌دارند مثل اون روباهي که گفتند شاهده کيه گفت دمم ، به قولي وزير جنگ آمريکا شده براي اينها مستند به قول واسطه و سند شده؛ يعني خيلي جالبه يعني اينها الحق والانصاف خودشان را هر روز دارند رسواتر مي کنند بر اينکه اين قضاياي که مطرح مي کنند.

بله وزير دفاع آمريکا همچين حرفي زده و فلان سلفي همچين حرفي زده فلان صهيونيست همچين حرفي زده يعني مشخص شد آبروي خودتان را به دست خودتان داريد از بين مي بريد و خود را رسوا مي کنيد و اين قضايا براي 2002ـ2003 بود تازه آقا مثل اينکه کشفيات جديدي کرده مياد يک سري مطالبي را نمي دانم والله اين قضايا چي هست ما خيلي نمي خوايم وارد شويم؛ ولي به اين آقايان مي گوييم اگر واقعا بخواهند مقدسات شيعه را به اين شکل مورد هجمه قرار بدهند، ما ديگه سياسي که هيچي بلکه بالاتر از سياست هم وارد ميشيم و مستند هم وارد ميشويم همان طور که تا بحال اينها را رسوا کرديم از گذشته اينها را رسوا تر مي کنيم.

مجري:

آيا در سفر دوم هم که حضرت امير براي قضاوت رفتند شکايتي از ايشان داشتيم يا نه؟

استاد قزويني:

نه آنچه که مطرح است آقايان مي توانند مراجعه کنند به:

مسند احمدبن حنبل جلد اول صفحه 111

که خود محققش هم احمد محمد شاکر مي گويد سندش صحيح است يعني مي گويد:

اسناده صحيح

آنجا مي توانند مراجعه کنند که امير المومنين مي گويد من را داريد مي فرستيد به يمن من سن پاييني دارم شايد در قضاوت با مشکلي مواجه شوم و به مشکلي بر بخورم بعد مي گويد که :

فوضع يده علي صدري

پيغمبر دست مبارکشان را روي سينه من گذاشت وفرمود:

اللهم ثبت لسانه واهد قلبه يا علي إذا جلس إليك الخصمان...

 خدايا زبان علي را ثابت بدار و قلبش را به هدايت راهنمايي کن

 ميگه خلاصه بعد از اين حضرت فرمودند:

فما اختلف على قضاء بعد أو ما أشكل على قضاء بعد

مسند أحمد ، الإمام أحمد بن حنبل، ج1، ص111

بعد از آن ديگر هيچ امر قضاوتي بر من دشوار نبود و در اين مسائلش هم که بين سال 8 ـ 10 بوده ظاهرا حضرت رفته براي قضاوت و برگشته و مرتبه سوم که براي جمع آوري ذکوات رفته هيچ شکايتي ما نتوانستيم پيدا کنيم حتي گلايه‌اي هم از حضرت امير نبوده.

مجري:

حاج آقا بريم رو بحث سفر سوم که اصل مباحث ما بيشتر بر روي آن است ، شکوائيه‌اي که اونجا مطرح مي‌شود و منتهي شده به حجة الوداع اين را هم لطفا توضيح بدهيد.

استاد قزويني:

در رابطه با سفر سوم که حضرت رفته عزيزان دارند دقت مي کنند که عبارت هايي که ابن هشام دارد در سيره شان ، طبري دارد در تاريخشان خلاصه همين عباراتي است که آقايان مطرح مي کنند چون آقايان بي سواد هستند و خبر ندارند وقضيه «حلة من البز» را با قضيه کنيز قاطي مي‌کنند و حال آنکه اين قضيه جدا است و آن قضيه هم جداست. اون قضيه براي 8 هجري است و شکايت ها هم در مدينه بوده تمام شد، اين قضيه هم که طبري و بقيه دارند که حضرت امير رفته بود يمن براي جمع آوري ذکوات و پيغمبر نامه نوشت که سريع بيايد به مکه حضرت آمد و يکي از يارانش را نماينده خود کرد و اينها آمدند « حلة من البز الذي کان مع علي رضي الله» يک سري لباسهاي نو و گران قيمتي بوده اينها را سپاه پوشيدند و بعضي از شترهايي که مال بيت المال بود اينها را هم سوار شدند اميرالمؤمنين بعد از اينکه آمدند به مکه که در صحاح سته هم هست که با حضرت زهرا هم ديدار کرد و ديد حضرت زهرا لباس رنگي پوشيده و سورمه کشيده تعجب کرد خوب ما معمولا قبل از اين سفر هر کسي مي آمد محرم بود مي ماند تا روز هشتم يوم الترويه برود عرفات و منى و بعد بياد از احرام بيرون حضرت فرمود: زهرا جان چطور شد گفت بابام اينطور دستور داده که ما از احرام بيايم بيرون و تمام محرمات احرام هم بر ما حلال است حضرت مثل ديگران که محرم شده بودند در جيرانه آمدند طواف کردند سعي کردند تقصير کردند آمدند بيرون پيامبر به حضرت علي فرمود: که علي جان برو به سپاهي که داره مياد سرکشي کن ببين تا کجا آمدند حضرت آمد تا به استقبال اين سپاه ديد که لباس هاي بيت المال تن اصحاب است و سوار بر شتران بيت المال نيز شده‌اند حضرت امير ناراحت شد و فرمود اين لباسها را از تن خود بکنيد و اينها بيت المال است و پيغمبر بايد تکليف اينها را روشن کند . اين آقايان مراجعه کنند

سيره ابن هشام جلد 4 صفحه1021

تاريخ طبري جلد2 صفحه 401

بر مبناي مکتبه اهلبيت.

احمدبن حنبل هم همين قضايا را مطرح مي کند بعد جالب اينجاست که اين آقايان آمدند از کاه کوه ساختند آمدند اين مطالبي که مربوط به قضيه پوشيدن لباس هاي نو بدون اذن پيامبر و بدون اذن امير المومنين که از بيت المال استفاده کرده بودند و اين باعث شد که يک سري رنجش پيدا کنند در اينجا شکايت شده؛ ولي شکايت کجا بوده شکايت در مکه بوده عزيزان نگاه کنند اين ديگه منابع اهل سنت است گرچه آقايان وهابي ها نه سواد را دارند نه فرصتش را چون کسي که روزي 6 يا7 ساعت برنامه زنده داشته باشد اصلا فرصت نمي کند برود ايت تحقيقات را ببيند خوب شما ببينيد عبارتي که تاريخ طبري و سيره ابن هشام دارد بعد از آن قضايايي که نقل مي کند که وقتي سپاه رسيدند به مکه آمدند

اشتكى الناس عليا رضوان الله عليه

در مکه که رسيدند به مجردي که وارد مکه شدند از علي شکايت کردند

فقام رسول الله صلى الله عليه وسلم فينا خطيبا

پيغمبر اکرم در مکه ايستاد خطبه خواند بعد راوي مي گويد:

فسمعته يقول :أيها الناس ، لا تشكوا عليا

کسي حق شکايت ازعلي ندارد

فوالله إنه لأخشن في ذات الله ، أو في سبيل الله ، من أن يشكي .

علي بن ابيطالب در مسائل ديني سخت گير است و فراتر از آن است که کسي بخواهد از او شکايت کند.

سيره ابن هشام جلد 4 صفحه1021

تاريخ طبري جلد2 صفحه 401

ابوسعيد خدري هم مي گويد که در مدينه شکايت کرده اند. نگفته که در مکه بوده است حالا بعدا خدمتتان مفصلا عرض مي کنم اين قضايا را، آمدند به خاطر اين سخت گيري هايي که از حضرت امير ديده بودند پيش پيغمبر اکرم گلايه کردند و پيغمبر هم آنان را مذمت کرد که شما همچين حقي نداريد خوب ما از اين آقايان سوال مي کنيم که وقتي آمدند شکايت کردند پيغمبر فرمود لا تشکوا عليا خوب اين آقايان مي گويند پيامبر آمدند در غدير و ديدند هنوز هم از علي شکايت ها هست خوب طبق آيه36 سوره احزاب که مي فرمايد:

وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا

الأحزاب/ 36.

پيامبر گفت کسي حق اعتراض ندارد پيغمبر در مکه آمد و گفت کسي حق شکايت ندارد اينها به چه مجوزي آمدند در غدير خم به فرضي که اتفاق افتاده باشد آمدند از علي دوباره شکايت کردند و اين اشکال به صحابه است که تابع پيغمبر نبودند و مخالفت با آيه 36 سوره احزاب کردند.

 حضرات خوب اينها کاملا واضح و روشن است که اين شکلي است و مسأله ديگري که اينجا مطرح است اينکه ببينيد عزيزان گرچه ما مي دانيم اين آقايان کارشناس ها گوش بدهکاري ندارند حالا چکار کنيم ديگه ما هم گرفتاريم همانطور که هابيل گرفتار قابيل بوده موسي گرفتار فرعون بوده و هر کسي در هر عصري گرفتار کسي بوده ما هم گرفتار اين آقايان هستيم خدا را هم شاکريم، اما واقعا درد آدم اينجاست که طرف حرف نفهمه؛ ولي اگر خوب بفهمه حرف آدم را انسان زجر نمي کشد و اذيت نمي شه.

علامه حلي وقتي منهاج السنه ابن تيميه را ديد گفت اگر مي دانستم حرف من را مي فهمد جوابش را مي دادم. ما واقعا در طول اين 7 ، 8 ماه اخير واقعا بر ما ثابت شد همان حرفي که ذهبي مي نويسد به ابن تيميه و پيروانش را معرفي مي کند يعني واقعا ذهبي خوب شناخته اينها را عالي شناخته، آدم شناسي و وهابي شناسيش خوب بوده خوب شما ببينيد اين روايت را:

أيها الناس ، لا تشكوا عليا فوالله إنه لأخشن في ذات الله ، أو في سبيل الله ، من أن يشكي

بعد از اينکه صحابه شکايت کردند پيامبر هم خطبه خواند و فرمود مردم کسي حق شکايت از علي ندارد چون علي تمام کارهايش بر حق است

مضى رسول الله صلى الله عليه وسلم على حجه

پيامبر شروع کرد به سمت عرفات حرکت کردن

فأرى الناس مناسكهم

به مردم مناسک حج را نشان داد

وأعلمهم سنن حجهم

 سنت هاي حج را به مردم آموزش داد

سيره ابن هشام جلد 4 صفحه1021

تاريخ طبري جلد2 صفحه 401

خوب آقا بفرماييد چرا اينها را يک دفعه به مردم نشان نمي دهيد؟

اين مردمي که بيننده شما هستند چه گناهي دارند فرداي قيامت همين بيننده ها يقه شما را بگيرند که چرا خيانت کرديد؟ آيا اين کتمان حق هست يا نه؟ آيا اين برنامه خيانت در گزارش تاريخ که واقعا به حق دارند به آن عمل مي کنند و نمايش مي دهند. خوب اينها را چرابراي مردم نمي گوييد؟ چرا نمي گوييد اين شکايت براي مکه بوده بعد از شکايت هم پيغمبر اين چنين فرموده و مردم هم رفتند حج و پيغمبر مراسم حج را به مردم نشان داده. آقايان پيامبردر عرفه خطبه خوانده در مني خطبه خوانده کنار مسجد خيف خوانده يعني 3، 4 تا خطبه خوانده است در مکه بعد از اين قضايا و اين در صحاح آقايان ثبت شده در صحيح بخاري صحيح مسلم مسند احمد اگر واقعا اين شکايت ها بوده چرا آنجا مطرح نکرده؟ همه بودند در آنجا و جالب اين است که عزيزان دقت بکنند که اگر چنانچه اين شکايت:

لو کانت الشکوي موجبة لحديث الغدير فلا بد من الاشارة لها اما من قبل رسول الله کما اشار في خطبته بمکة

و اگر واقعا اين شکايت مردم بود که باعث حديث غدير شده خوب پيغمبر بايد يک اشاره اي بکند همان طور که در مکه مردم شکايت کردند

قام فينا خطيبا وقال لا تشكوا عليا فوالله إنه لأخشن في ذات الله

چرا در خطبه غدير يک روايت ما گفتيم ضعيف بياورند يک روايت مرسل که پيغمبر در غدير خم يک اشاره اي به قضيه شکايت سپاه يمن داشته ما بودجه هاي ميلياردي نداريم جايزه بدهيم

 شهريه اي که الان در حوزه علميه به ما مي دهند با همه دبدبه و کبکبه اي که ما داريم ماهي 600 هزار تومان بيشتر نمي شود الا اينکه عيد غديري يا ماه رمضاني بياد و 50هزار يا100هزار بيشتر شود بنده در طول اين مدت کل شهريه ام به 800 هزار تومان نرسيده اين حسابهاي ما مشخصه، دفاتر آقايان مراجع هم مشخص است چيزي هم نيست که بخواهيم دروغ بگوييم ما ديگه سطح 4 هستيم و با حق استادي که تقريبا يکسال و نيم است به ما مي دهند و گفتيم که هرکس يک روايت بياورد نصف حقوقم را بهشون مي دهم و مي دهيم مثل اون آقا چک بدون امضا نمي دهيم که بگويند ريا نشود. رسما يک روايت بياورند از پيامبر در غدير خم که اونجا شروع کرد که:

ايها الناس الست اولي بکم من انفسکم لا تشكوا عليا فوالله إنه لأخشن في ذات الله

آي مردم از علي شما نبايد کدورت داشته باشيد در قلبتان علي آدم خوبيه، يک اشاره اي کرده باشد، يا نه پيغمبر اکرم هم اشاره نکرد بيايند بگويند پيامبر بعد از اينکه گفت آي مردم علي آدم خوبيه از علي شکايت نکنيد صحابه يک نفر بلند شود بگويد يا رسول الله چشم ما ديگه از علي شکايت نمي کنيم ديگه محبت علي را در دلمان قرار ميدهيم ديگه از علي رنجشي نخواهيم داشت يک روايت بياورند و بگويند که اشاره کرده باشد يکي از صحابه که ما ديگه از علي شکايت نمي کنيم همانطور که در رابطه با عمرو بن شاس و غيره هست که:

فلما قدمت أظهرت شكايته في المسجد

ميگه من وقتي آمدم مسجد عمروبن شاس و ابو سعيد خدري بعد از قضيه غدير خم آمدند مدينه اونجا شروع کردند از اميرالمومنين شکايت کردن و داستان مفصل است، ميگه از علي شکايت کرديم پيش پيغمبر پيامبر هم اين چنين فرمود ما هم بلند شديم عذر خواهي کرديم وگفتيم ديگه بعد از اين از علي بن ابيطالب شکايت نمي کنيم ، خوب مشابه اين را بياورند نشان دهند که آقا در غدير خم هم همچين اتفاقي افتاده باشد.

اين عبارت که از خود بنده است در جواب قفاري که اگر شکايت موجب حديث غدير بود واجب بود بر صحابه بعد از خطبه پيامبر رضايت خود را از علي اعلام کنند و ندامتشان را از شکايت خود اعلام کنند همانطور که در شکايت بريدة و ابوسعيد خدري آمده:

أعوذ بالله أن أوذيك يا رسول الله

بعد از اينکه از علي شکايت کردند پيغمبر در مسجد فرمود: از علي شکايت نکن علي حق بالاتر از يک کنيز دارد

علي وليکم بعدي

عمروبن شاس گفت:

اعوذبالله ان اوذيک يا رسول الله

مسند أحمد - الإمام أحمد بن حنبل - ج 3 ص 483

اگر واقعا شکايت ها، نگراني ها کدورت ها باشد و خطبه غدير به وجود آمده باشد از اين 110هزار نفر يک نفر بلند مي شد و مي گفت: يا رسول الله چشم ما ديگر بعد از از علي کدورتي در قلبمان نمي گذاريم باشد در حالي که عکس قضيه هست که:

بخ بخ لک ياعلي اصبحت ولي کل مومن

که اين در:

کتاب البدايه والنهايه جلد7 صفحه 350

بارها ما گفتيم و بينندگان ما هم اين آدرس ها را حفظ هستند يا نه در رابطه با ابو سعيد خدري وقتي مياد از علي شکايت مي کند پيغمبر مي گويد از اين حرف ها نزن بس کن ابوسعيد خدري پسر شهيد چرا داري از علي شکايت مي کني؟ علي ولي مومنين بعد از من است بعد ابوسعيد خدري مي گويد:

والله لا اذکره بسو ابدا سرا ولا علانية

البداية والنهاية - ابن كثير - ج 5 ص 122

دلائل النبو‌ة بيهقي جلد5 صفحه397

ديگه من از علي نه در پنهان و نه آشکارا از علي بد گويي نمي کنم دلائل النبوة بيهقي که ابن تيميه مي گويد از کتاب هايي است که متقن و صحيح است جلد 5 صفحه397 ،آيا در غدير خم داريد بعد از خطبه غدير يک نفر بلند شود بگويد:

والله لا اذکره بسوء

يا نه بگويد:

والله قد خرج کدورت علي او بغض علي

يک نفر بيايد اين مطالب را مطرح کند؟ ولي به هيچ وجهي اين مطالب وجود ندارد يک روايت ضعيف هم ندارند. نکته مهمتر از اين ، آقا چرا پيامبر در مکه نگفت؟ چرا در مني نگفت؟ چرا در عرفات نگفت؟ خوب پيغمبر اکرم تابع وحي است:

اتبع ما اوحي اليک

خود پيغمبر هم دارد که:

ان اتبع الا ما اوحي الي

من تابع وحي هستم خوب آقا بفرماييد آقاي ابوحاتم با سند صحيح از عطيه عوفي از ابو سعيد خدري نقل مي کند و مي گويد:

نزلت هذه الآية: يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک في علي بن ابيطالب

روز18 ذي الحجه اين وارد شد حالا ما انشاالله در بحث ولايت علي در قرآن مفصل مطرح مي کنيم که بعد از آيه

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ

پيغمبر اکرم دست علي را گرفت به مردم معرفي کرد اين را همه آقايان دارند خوب بفرماييد آلوسي آورده آقا مراجعه کنيد آلوسي بعد از روايت نقد کرده مناقشه کرده اعتراض کرده ميگه ابن مردويه از عبدالله بن مسعود آورده:

كنا نقرأ على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم

ما در زمان پيامبر آيه 67 سوره مائده را اين طوري مي خوانديم:

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ ان عليا ولي المومنين

پيغمبر به مردم ابلاغ کن علي ولي مومنين است

وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ

اگر ولايت علي را معرفي نکني رسالت را انجام ندادي

روح المعاني جلد 6 صفحه 193

يک نگاه کنيد ببينيد هست يا نيست شايد ما دروغ مي گوييم و اگر راست مي گوييم خوب روز18 ذي الحجة اين آيه نازل شده اگر روز 17 هم نازل مي شد همان روز علي را معرفي مي کرد 16 ذي الحجة بود معرفي مي کرد يا 10 ذي الحجة پيغمبر تابع وحي است اين فضولي ها نيامده به کسي که چرا در اونجا نبوده در اينجا نبوده و اضافه پيغمبر اکرم بارها گفته که فتنه ها همه براي مدينه است تمام شهرهاي اسلامي نگاه مي کنند به صحابه در مدينه مکان اجتماع انصار و مهاجرين مدينه است کسي براي سخنان صحابه در مکه و در يمن يا در جاهاي ديگر تره خرد نمي کردند و لذا پيامبر اکرم اين قضايا را براي کساني که مال مدينه هستند دارد معرفي ميکند و اين مسائل هم در مدينه بناست اتفاق بيفتد مرکز حکومت اونجاست.

آقا چرا در اونجا نگفت يمني ها رفته بودند مکه اي ها مانده بودند حالا بعضي ها مي گويند شامي ها هم رفته بودند بابا شام که در زمان خلافت ابوبکر فتح شد اون زمان اصلا مسلماني در شام نبود تا اينکه آمده باشند براي مراسم حج و قبل از غدير راهشان جدا شده بابا راه شام از خود مدينه جدا مي شود نه از وسط راه . خوب اين قضايا کاملا روشن و واضحه و جالب اين است که آقايان اين مسائل را که ملاحظه مي کنند در همين قضايا.

 آقاي قاضي عبد الجبار معتزلي در کتابي که نوشته عليه شيعه در:

المغني في الامامة جلد 20 قسمت اول صفحه 154

ميگه اگر بنا باشد حديث غدير صحيح باشد ، صحيح هست که هيچ، متواتر هم هست اگر بنا باشد دلالت بر ولايت ديني علي دارد واين دلالت کردن منافاتي با شکوائيه جيش يمن ندارد ولو اينکه حديث غدير باعثش شکايت يمن بوده و آمدند از علي شکايت کردند پيغمبر اکرم فرمود : آي مردم

الست اولي بکم؟ قالو بلي

وجالب است اينکه پيغمبر نگفت:

الست رسولکم، الست نبيکم

بلکه ميگويند:

الست اولي بکم من انفسکم

ولايت من بر شما از شما قوي تر نيست؟ خوب چرا اين را براي مردم توضيح نمي دهيد؟ آنچه پيغمبر گفته اين همه مقاماتي که پيامبر داشته و مي آيد روي ولايت تامه اش پيغمبر اکرم دست مي گذارد. آيا ولايت من بر شما بالاتر از ولايت خود شما بر شما نيست؟

قالو بلي

بعد مي گويد:

من کنت مولاه فعلي مولاه

وانشا الله در رابطه دلالت حديث غدير عبارت هاي مختلفي دارد:

من کنت وليه فعلي وليه

خوب اينها را چرا براي مردم نمي گوييد؟ اينها گفتني نيست؟

من کنت اولي به من نفسه فعلي وليه

البداية والنهاية جلد5 صفحه211

المستدرك على الصحيحين جلد3 صفحه613

به هر تعبيري بگوييد پيغمبر اکرم در حديث غدير در اين يکي دو ساعتي که براي مردم صحبت کرده بيان کرده با سند هاي صحيح. ما انشاالله در بحث دلالت حديث غدير بر امامت حضرت علي سلام الله عليه مفصل در يک جلسه اي در خدمت بينندگان عزيز خواهيم بود.

مجري:

خيلي جالبه اينجا براي من که ميگويد :

فقام فينا خطيبا

ولي در اينجا فقط يک جمله آمده و يک سطر بيشتر نيست. بقيه خطبه کجا رفته نمي دانيم. و در اينجا از حضرت شکايت کردند و حضرت هم فرموده که از علي شکايت نکنيد. و5 خطبه ديگر که در کتب اهل سنت است که بعد از اين خطبه در مکه توسط حضرت رسول گفته شده و بحثي از اين شکايت نبوده و مطرح نشده اتفاقا مباحث خيلي اخلاقي و اجتماعي را حضرت فرمودند مضاف بر اينکه حاج آقا هم نشان دادند اون حديث را که 18 ذي الحجه اون آيه نازل شد اگر واقعا اين امر رسالت همان شکايت امير المومنين است شما خيلي بالاتر از ما شيعه شدن را قبول داريد متاسفانه بعضي از دوستان چشمانشان را بسته اند و نمي خواهند ببينند ما اين مطالب را مطرح کرديم

ِانْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ

الشورى/ 48.

است قضاوت هم به عهده شما عزيزان است مطالعه کنيد که آيا واقعا اين شکوائيه بعد از700سال توسط ابن کثير و امثال او مطرح شد آيا واقعا به جا است يا نه قضاوت انشاالله با خودتان.

بيننده : مسعود از قم

پيشنهاد ميکنم که برنامه هاي توحيدي مثل همين برنامه هويت که اخيرا قسمت هايي از صحبت هاي آقاي ابوالقاسمي رو پخش فرموديد ادامه دهيد آيا صلاح نمي دانند مسئولين شبکه که اين برنامه ها را به صورت 10الي 15 دقيقه ادامه دهند و در اين حد به نظرم مفيد باشد.

يک نکته هم از برنامه شما خطاب به آقاي هاشمي عرض مي کنم راجع به اين گزارشي که از غدير داشتند واقعا آقاي هاشمي، گفت:

خود بويي و خود خندي عجب مرد هنرمندي

اين جور براي خودتون سوت کشيدن و نوشابه باز کردن و ما پيروز شديم تصور نمي کنيد که خردمندان را واقعا متنفر تر مي کنه از اين شيوه؟ خوب چي رو ثابت کردي خوب غدير يعني برکه آب و در آنجا توقف داشتند حضرت رسول و اين مطلب را اعلام کردند خوب چه چيزي در اين گزارش مستقيم اثبات شد؟ جنگل خرمي بود آبشار نيا گارا بود خوب چي بود مگر؟ اين طور براي خودتون هورا کشيدن و سوت زدن واقعا نفرت آوره.

نکته ديگر هم اينکه حاج آقاي قزويني تصور نمي فرماييد اين همه پرداختن به وهابيت نوعي ارزش بيش از حد دادن به اين فرقه باشد؟ ما از جوانب ديگري هم شيعه را مورد هجوم ميبينيم ، افرادي که نظرياتي دارند در باب قرآن در باب تشيع در باب کل اسلام معاند هستند دشمني مي کنند به شدت هم فعال هستند تصور نمي کنيد برنامه اي هم براي پاسخ گويي به اين ها شبکه شما اگر بگذارد بد نيست؟

استاد قزويني:

ما خوب در اين شبکه فقط به بحث وهابيت نمي پردازيم شبهات قرآني رابرادرمان آقاي دکتر رضايي اصفهاني مطرح مي کنند و به آن مي پردازد. شبهات اعتقادي را و غيره وحتي مسيحيت را جناب آقاي محمدي مي پردازد و همچنين در رابطه با شبهاتي درباره تربيت را خواهران ما از اساتيد مي پردازند ولي چون الان وهابيت دشمن شاخص است و دارند با انتحار و وحشي گري که واقعا کارهاي وهابي ها الحق و الانصاف دست سپاه هيتلر را که از وحشي ترين لشگرهاي تاريخ است را از پشت بسته اند. من واقعا تا بحال در تاريخ نديدم که اينها به اين شکل دست به انتحار بزنند، دست و پا قطع کنند، سر ببرند، بچه 10يا 12 ساله را ببرند براي آموزش سر بريدن شيعه ها. حالا اين قضايا که فرموديد دارند نوشابه باز ميکنند وغيره خوب حق بدهيد به آقايان.

ميگويند يه شخصي ادعا کرد من سوار کار خوبي هستم و بسيار ماهر هستم، يک اسبي آوردند و ايشان هم رفت عقب و يک جفتکي زد تا برود و بالاي اسب سوار شود که محکم به زمين خورد و سر و صورتش زخمي شد برگشت به رفيقش گفت:خوب آقا از اين وضعي که من داشتم خوشت آمد؟ خوب خيزش برداشتم؟ خوب نمايش دادم؟ آيا از پرشم بيشتر خوشت آمد يا از دورخيزم؟ رفيقش گفت والله از هيچکدام ، از اعتماد به نفست خوشم آمد. حالا اينها اين همه شکست مي خورند اين همه مفتضح مي شوند ميخواي اين اعتماد به نفس را هم نداشته باشند؟

بيننده: زبيدي از اهواز(اهل سنت)

آقاي قزويني الان يک حديث بر روي مانيتور خود نشان داديد که آيه اي بوده است که علي مولاي همه مومنين مي باشد خواستم بگم اين طور که شما گفتيد يعني اينکه زمان رسول خدا اسم امام علي در قرآن بوده و منظورتون اين است که خلفاي راشدين که ابوبکر و عمر و عثمان هستند اينها علي را از ولي مومنين بودن برداشتند؟ ماجواب مي دهيم که اگر ما حذف کرديم يعني که قرآن محرف است اگر مي خواهيد بگوييد که قرآن محرف است طبق فرموده خداوند محرف نيست:

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ

الحجر/ 9.

اصلا جايز نيست کسي بگويد که قرآن محرف شده است و اون هم جهنمي ما حسابش مي کنيم و اينکه آيه:

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ

که مي گوييد براي حضرت علي نازل شده با آيه :

اليوم اکملت لکم دينکم......

سه سال اختلاف دارد. وهيچ نسبتي براي حضرت علي نداشت اين آيه.

مجري:

آيا سه سال اختلاف بين اين دو آيه بوده؟ و اينکه اين سه سال اختلاف را از کجا مي گوييد؟

بيننده:

در کتاب هاي خود ما است که 3 سال اختلاف است و اينکه آقاي قزويني مي گويد:

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ان علي ولي المومنين

اين در کجاست؟ شما مي خواهيد بگوييد که قرآن محرف است.

استاد قزويني:

روح المعاني براي آقاي آلوسي است جلد6 صفحه193 بفرماييد در رابطه با اينکه:

وأخرج الجلال السيوطي في " الدر المنثور " عن أبي حاتم وابن مردويه وابن عساكر راوين عن أبي سعيد الخدري قال : نزلت هذه الآية على رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم غدير خم في علي بن أبي طالب كرم الله تعالى وجهه ، وأخرج ابن مردويه عن ابن مسعود قال : كنا نقرأ على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم * ( يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك ) * إن علياً ولي المؤمنين * ( وإن لم تفعل فما بلغت رسالته )

تفسير الآلوسي - الآلوسي - ج 6 ص 193

خوب بفرماييد اين روايتي را که آقاي آلوسي مي آورد آيا دارد که روايت جعلي است؟يا اينکه ضعيف است؟يا روايت موضوع است؟ من نقل قول کردم از آقاي آلوسي عزيز من

بيننده:

آقاي قزويني مي خواهيد بگوييد که قرآن محرف شده است که (علي ولي مومنين) را نياوردند داخل قرآن و مي خواهيد بگوييد که در اين عصر و زمان قرآن محرف است.

استاد قزويني:

به ما چه ربطي دارد آقاي آلوسي بايد جواب بدهد؟ ما بايد جواب دهيم يا آلوسي که اين را نقل کرده؟

بيننده:

اين روايت که شما مي گوييد روايت ضعيفي است.

استاد قزويني:

از کجا مي گوييد سند ضعيف است؟

بيننده:

ضعيف است چون قرآن را بازديد کنيم علي ولي مومنين است وجود ندارد و ما مي گوييم که حديثي که طبق قرآن نباشد ضعيف است.

استاد قزويني:

شما پس يک دين جديدي بياوريد بگوييد آقا هر روايتي را که ما نظر داديم ضعيف است ضعيفه. آخه عزيز من ضعيف بودن روايت يک ملاکي دارد يک قانون وقاعده اي دارد و آقاي آلوسي و سيوطي و آقاي محمد رشيد رضا همه اين روايت را آورده اند در تفسير شان يک نفر هم نيامده که اين روايات صحيح نيست.

بيننده: مهدي از رفسنجان

حاج آقا ما مي خواستيم براي اين ملا نصر الدين يک سوالي مطرح کنيم و يک جايزه اي هم تعيين کنيم مايک وانت بيشتر نداريم و همين را به عنوان جايزه مي دهيم. و 4تا 5ميليون مي ارزد.

استاد قزويني:

اگر شما اين وانت خود را به عنوان جايزه بدهيد ما هم اون جايزه5 ميليون توماني را که براي آوردن فتواي آيت الله سيستاني بود را به شما مي دهيم تا شما بدون وانت نمانيد يقين داشته باشيد.

بيننده:

حاج آقا ما عادت داريم پياده هم مي رويم. عرض کنم در رابطه با آيه مبارکه سوره آل عمران آيه 61 در رابطه با آيه مباهله. ما از آنجايي که مي گوييم پيامبر هم قولش هم فعلش و هم تقريرش يکي است وحجت است ما مي گوييم اهلبيت هم حجت هستند و پيامبر در رفتار هم تابع خداست:

ولا ينطق عن الهوي.....

ولذا چرا پيامبر به جاي نساء خود حضرت زهرا را مي برد به جاي انفس خود حضرت علي را مي برد و به جاي أبنا خود حسنين را مي برد؟ اين را به ما جواب بدهند و 5ميليون تومان را بگيرند.چرا پيامبر مرجوح را بر راجح ترجيح داده؟ و پيغمبر هم از آنجايي که از روي هوا وهوس صحبت نمي کند.انشاالله اين سوال مقدمه باشد براي غدير اين را براي ما بياورند ثابت کنند و صحبت کنند وبراي ما روشن کنند.

استاد قزويني:

البته من در ضمن اينکه صحبت مي کردند بحث فرمايش آيت الله سيستاني شد آقاي يزداني که آورد اما از جايزه خبري نشد شايد ترسيدند که شايد اگر جايزه بدهند کسر شأن بشود ما براي مرتبه دوم به شما نشان بدهيم البته ما باز هم مياوريم اين مطلب را و نشان خواهيم داد.در سايت رسمي حضرت آيت الله سيستاني است که:

موقع مکتب مرجع الديني الآعلي سماحة آيت الله العظمي الحاج سيد علي الحسيني السيستاني

در همين جا براي شما عرض کنم که ايشان به صراحت مطرح مي کند براينکه:

واضاف ان خطابنا هو الدعوة الي الوحد‌ة

آيت الله سيستاني اضافه کرده که ما دعوتمان به وحدت است

وکنت و لا ازال اقول

مي گفتم ، هميشه هم مي گويم

لا تقولو اخواننا السنة

نگوييد برادران سني ما

بل قولوا انفسنا اهل السنة

بگوييد عزيزان اهل سنت

اني استمع الي خطب ائمة الجمعة من اهل السنة اکثر مما استمع لخطب الجمعه من اهل الشيعه

من خطبه نماز جماعت اهل سنت را بيش ازخطبه هاي شيعه ها نگاه مي کنم

ونحن لا نفرق بين عربي و کردي

ما نه عربي رافرق مي دانيم و نه کردي را

بل اسلام هو الذي يجمعنا معا

افتخارمان اين است که همه مسلمان هستيم

http://www.sistani.org/index.php?p=914883&id=684

اين هم عبارت آيت الله سيستاني که البته 7 يا 8 جاي سايت اين عبارت آمده. قبلا هم من نشان داده بودم حالا اگر اين آقا اگر چک بي امضا مي خواهد بدهد تا ريا نشه هيچ مسأله اي نيست بدهند براي يکي از افرادي که آنجا هستند و اگر به حساب اين آقا مهدي از رفسنجان هم بريزند ما قبول مي کنيم.

يوسف ازبندرعباس (اهل سنت)

اگر سوالات بنده را جواب بدهيد و من قانع شوم من قول مي دهم همين امشب تو برنامه شما مذهبم را عوض کنم من هيچ مشکلي ندارم.آقاي قزويني شما مي گوييد که دينتان بر حق است من هم دنبال حقيقت هستم. اگر قانع شدم هر چه گفتيد قبول مي کنم. آقاي قزويني شما الان يک چيزي گفتيد در رابطه اين آيه که :

بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ان عليا ولي المومنين

استاد قزويني:

بنده نگفتم به من نبنديد من عرض کردم آقاي آلوسي و سيوطي گفته است.

بيننده:

شما اين را قبول دريد؟

استاد قزويني:

من نگفتم قبول دارم من نه قبول مي کنم و نه رد مي کنم گفتم آقا اين آقايان اين طور گفته اند.

بيننده:

آيا اينکه علي ولي مومنين است را قبول داريد؟

استاد قزويني:

بله شکي نيست که قبول داريم.

بيننده:

پس قبول داريد اينکه ولايت از خدا بر علي محول شده است. و اينکه شما روايتي نقل کرديد که:

ان عليا لاخشن في سبيل الله

سيره ابن هشام جلد 4 صفحه1021

تاريخ طبري جلد2 صفحه 401

يعني علي در رابطه با دين خدا خشن و سخت گير است و الان سوال من اين است که چيزي که ازجانب خدا به علي داده شده يعني چيزي خداوند به پيامبر وحي کرده و شما مي گوييد بايد به علي داده شود و اينکه مي گوييد ابوبکر و عمر و عثمان خلافت را غصب کردند علي چرا در اين مورد سکوت اختيار کرده؟

مگر اين چيزي نيست که از جانب خداوند به او داده شده پس چرا سکوت کرده؟ اين هم در رابطه دين خداست.

بعد يک چيز ديگه شما قبول داريد که عايشه جهنمي هستند درسته؟

استاد قزويني:

ما همچين حرفي نگفتيم

بيننده:

شما مي گوييد فاسق هستند درسته؟

استاد قزويني:

خلاف نظر امير المومنين و پيامبر عمل کردند

بيننده:

خوب پس هرکس خلاف نظر پيامبر عمل کند جهنمي است.

استاد قزويني:

نه اينطور نيست من و شما روزي 10 بار غيبت مي کنيم و خلاف نظر پيامبر عمل مي کنيم

بيننده:

من الان از برادران اهل تشيع مي شنوم که به عايشه لعن مي فرستند.

استاد قزويني:

شما در رابطه با برنامه ما صحبت کنيد.

بيننده:

آيا شما عايشه را به عنوان همسر پيامبر قبول داريد؟

استاد قزويني:

بله قبول داريم

بيننده:

خوب شما ايشان را چگونه شخصيتي مي دانيد؟ از نظر مراجع شما من الان تازه با شبکه شما آشنا شدم من مي خواهم بدانم عايشه از نظر شما چه مرتبه اي دارد؟

استاد قزويني؟

از نظر ما ايشان مخالف آيه قرآن:

وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ

عمل کرده و در برابر امام زمان و ولي امرش قيام کرده است. وباعث شده 30 هزار نفر در جنگ جمل کشته شوند.اين عقيده همه شيعه است. ولي نه لعن مي کنيم نه فحش مي دهيم نه نسبت فحشا مي دهيم و همسر پيغمبر هم مي دانيم.

بيننده:

آقاي قزويني من نگفتم شما نسبت فحشا مي دهيد شما اين را از کجا مي گوييد؟ من اصلا کاري به اين ندارم هرکسي به نظر من شخصيت خودش را مي رساند اون کس که دارد با طرف مقابل برخورد مي کند.شما قبول داريد حضرت علي شبي که قرار بود بيايند پيامبر را به قتل برسانند آمده و به جاي ايشان خوابيده درسته؟

مجري:

بله

بيننده:

پس اين چيزي است که از جانب خداوند به پيامبر وحي شده است که نقشه قتل شما را دارند و حضرت علي مي آيد و به جاي ايشان مي خوابد. آيا خداوند علام الغيوب است؟ اگر خداوند مي دانستند، خداوند که بر همه قلبها چيره هستند خداوند وقتي مي دانستند که قرار است عايشه با صحبت و روش پيامبر مخالفت کند و بيايد فتنه گر شود و جنگ جمل را به راه بيا ندازد پس چرا نيامد و پيامبر را از اين ماجرا مطلع نکرد؟ چرا نگفت عايشه مناسب شما نيست؟ در صورتي که در قرآن داريم:

الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ

النور/ 26.

الان نعوذ بالله اگر ما بگوييم حضرت عايشه در شأن پيامبر نبوده يا نعوذ بالله قرآن دروغ مي گويد يا اينکه اين چيزي که شما مي گوييد درست نيست. کدام را ما قبول کنيم.

استاد قزويني:

قرآن در رابطه با حضرت نوح و حضرت لوط اين آيه را که براي شما عرض کنم که مي فرمايد:

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَامْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا

التحريم/ 10

درسته؟

بيننده:

درسته

استاد قزويني:

آيا اين حضرت نوح وحضرت لوط پيامبر خدا بودند يا نه؟

بيننده:

بله درسته

استاد قزويني:

چرا خداي عالم حضرت نوح را مطلع نکرد داره که:

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَامْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا

التحريم/ 10.

خدا مي دانست که اينها خيانت مي کنند يا نمي کنند آيا نستجير بالله اين

الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ

النور/ 26.

آيا حضرت نوح با اون جلالتش طيب نبوده؟

بيننده:

حرف شما درست. الان شما مي گوييد:

فخانتاهما

يعني اين دو نفر بع همسرانشان خيانت کردند پس چرا خداوند نيامده در رابطه با حضرت عايشه بگويد که ايشان به شما خيانت مي کنند چرا لفظ خيانت را به کار نبرده؟ شما از قرآن داريد تفصيل يک چيز ديگه مي دهيد به مردم، شما يک چيز مي گوييد من جاي ديگه مي بينم چيز ديگه اي است من بايد کدام را قبول کنم؟

استاد قزويني:

اگر شما مراجعه کنيد به صحيح بخاري و مسلم از قول خود عمربن خطاب که از او سوال مي کند ابن عباس که:

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَامْرَأَةَ لُوطٍ

التحريم /10.

مراد خدا چيه؟ که عمر ميگه: مراد عايشه و حفصه هستند. شما چي مي گوييد؟ برويد ببينيد آيا در کتب شما آمده يا نه؟

بيننده:

آدرسش را به من لطف مي کنيد بدهيد؟

استاد قزويني:

چشم آدرسش را هم مي دهم.

مجري:

مضاف بر اينکه حاج آقا يوسف مي گويند که چرا پيغمبر تذکرشان را به عايشه ندادند با اينکه در قضيه سگ هاي حوأب با اينکه اونجا وقتي رسيدند يادشان آمد اون حديثي که پيامبر گفته بود چرا اونجا آمدند شاهد دروغين درست کردند و گفتند که اينجا حوأب نيست و اين سگان هستند که پارس مي کنند.پس قبلش پيامبر تذکر داده.

استاد قزويني:

شما مراجعه بفرماييد به تفسير قرطبي

بيننده:

عذر مي خوام آقاي قزويني من از کتاب صحيح بخاري ميخواهم

استاد قزويني:

شما مراجعه بفرماييد عزيز دل من

تفسير قرطبي جلد 18 صفحه202

" ضرب الله مثلا للذين كفروا " مثل ضربه الله يحذر به عائشة و حفصة في المخالفة حين تظاهرتا على رسول الله صلى الله عليه وسلم

آدرس ديگر: ابن قيم جوزيه شاگرد شخيص ابن تيميه ايشان کتابي دارند به نام :

اعلام الموقعين عن رب العالمين جلد اول صفحه 889

اين روايت را مي آورد. آقاي شوکاني که همه مي گويند کتابهايش کتاب هاي زيبا و صحيح است در کتاب:

فتح القدير الجامع، جلد5 صفحه256

اين را مي آورد

آقاي فيروز آبادي مفسر،اديب و لغت شناس مشهور اهل سنت از قول ابن عباس همين عبارت را در:

تنوير المقباس جلد اول صفحه 478

نقل مي کند و ده ها کتاب ديگر حتي خود فخر رازي در کتاب:

المحصول في علم الاصول جلد4 صفحه 492

اين را آوردند عزيز من. اين قضايا کاملا واضح و روشن است.الان ذهنم ياري نکرد من اون قسمت صحيح بخاري را هم براي شما کاملا نشان مي دهم

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=8435

که اين قضايا کاملا واضح است که مراد از اين آيه شريفه که آقايان در رابطه با مسأله:

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَامْرَأَةَ لُوطٍ

القرآن الكريم - كتاب الله تبارك وتعالى - ص 561 ( التحريم 10 )

تطبيق کردند با عايشه و حفصه. حالا شما به اين چند تا روايتي که آورديم مراجعه کنيد ببينيد درست است يانه؟

بيننده:

به قول علماي ما، ما کتاب بخاري و مسلم را از همه بيشتر قبول داريم شما لطف کنيد از همان بخاري و مسلم آدرس بدهيد ممنون مي شوم.

استاد قزويني:

شما آيا تمام زندگيتون بسته شده به بخاري و مسلم؟

بيننده:

من اين طوري هستم و به هر کتابي نمي توانم اعتماد کنم. شما الان به من آدرس دادي که در صحيح بخاري آمده من ميخواهم اين را به من ثابت کنيد من دنبال حقيقت هستم.منتظر شما مي مانم تا جواب من را بدهيد

استاد قزويني:

تظاهرتا على النبي صلى الله عليه وسلم من أزواجه فقال تلك حفصة وعائشة قال فقلت والله ان كنت لا ريد ان أسألك عن هذا منذ سنة فما أستطيع هيبة لك قال فلا تفعل ما ظننت أن عندي من علم فاسألني فإن كان لي علم خبرتك به قال ثم قال عمر والله ان كنا في الجاهلية ما نعد للنساء امرا حتى انزل الله فيهن ما انزل وقسم لهن ما قسم

صحيح بخاري جلد6 صفحه 69 حديث 4913

در رابطه با آيه «تظاهرتا علي النبي من ازواجه» که از آيات خيلي تند قرآني هست

 

بيننده:

لطف مي کنيد درباره حضرت علي هم به من پاسخ بدهيد که چرا ايشان سکوت کردند و از حق خود دفاع نکرد؟

استاد قزويني:

بنده از صحيح مسلم

بيننده:

آقاي قزويني جواب من اين نيست که بروم در صحيح مسلم را ببينم. چرا سکوت کرده ؟ شما مي گوييد علي سکوت کرده؟

استاد قزويني:

ما مي گوييم سکوت نکردند

بيننده:

پس چراخلافت را داد به ابوبکر و عمرو عثمان؟

استاد قزويني:

آخه عزيز من خلافت را به زور گرفتند از علي

بيننده:

مگر نمي توانست مقاومت کند در برابر آنها؟ مگر نمي توانست بجنگد؟ شما که مي گوييد خشن بوده در راه خدا

استاد قزويني:

بله خشن بوده. پيغمبر چرا 13 سال در برابر کفار سکوت کرد؟

بيننده:

سکوت نکردند تبليغ مي کرد.

استاد قزويني:

تبليغ مي کرد آيا قيام کرد؟ پدر و مادر عمار را کشتند را کشتند بلال را شکنجه مي کردند پيامبر سکوت مي کرد حرفش را هم مي زد. امير المومنين هم حرفش را مي زد. در صحيح مسلم به صراحت ميگويد که خود عمر به صراحت به علي مي گويد:

لما توفي رسول الله

پيغمبر که از دنيا رفت ابوبکر گفت من ولي و جانشين پيامبر هستم

فرأيتماه عاصما کاذبا قادرا خائنا

شما ابوبکر را هم گنهکار هم خائن هم حيله گر مي دانستيد. خوب امير المومنين سکوت نکرد برادر عزيزم که شما مي فرماييد علي سکوت کرد نه امير المومنين به هيچ وجه سکوت نکرد بلکه کاملا حق را مطرح کرد و بعد از آنکه به خلافت رسيد برگشت گفت که:

فإن هذا الدين قد كان أسيرا في أيدي الأشرار

شرح نهج البلاغة - ابن أبي الحديد - ج 17 ص 59

اين دين قبل از من دست اشرار اسيربوده

بيننده:

پس مي گوييم حضرت علي با ذلت با ايشان بيعت کرده است درسته؟

استاد قزويني:

نه بيعت نکرده هرکس مي گويد بيعت کرده اشتباه کرده. شيخ مفيد مي گويد:

والذي عليه محققون شيعه بان عليا لم يبايع ساعة قد

علي بن ابيطالب نه با ابوبکر بيعت کرده نه با عمر و نه با عثمان

بيننده:

پس با ذلت زندگي کرده.

استاد قزويني:

به هيچ وجه ذلت نيست عزيز من در عزت بوده. اگر زندگي پيغمبر در مکه ذلت بوده علي هم ذلت بوده.

بيننده:

آقاي قزويني امام حسين با يزيد بيعت نکرد و با عزت شهيد شد پس چرا حضرت علي سکوت کردند؟

استاد قزويني:

شما 20 دقيقه است وقت ما را گرفتي آسمان را به ريسمان مي بافي تو. يعني اصلا سر و ته حرفت مشخص نشد چيه تو. شما مي گوييد علي سکوت داشته من ميگم علي بن ابيطالب در همان زمان گفته که شما چنين و چنان هستيد مي گويد:

أسيرا في أيدي الأشرار

در

نامه53 نهج البلاغه

يا مي گويد بعد از پيغمبر

علي سنة من آل فرعون

در خطبه 150نهج البلاغه

حضرت امير از اينها به عنوان غصب مطرح کرده کاملا از روز اول عمر مي فرستد قنفذ را پيش علي بن ابيطالب که بيا بيعت کن علي عليه السلام ميگويند: شما غصب کرديد حق من را داريد دروغ مي گوييد شما ، امير المومنين از روز اول از خودش دفاع کرده اينها را غاصب دانسته و حتي تصميم بر جنگ مسلحانه داشته ولي نيرو نيامد تمام تلاش علي بن ابيطالب بر جنگ مسلحانه بود ولذا و قتي مي بيند نيرو نيست در خطبه شقشقيه به صراحت مي گويد:

من ماندم که آيا با دست تنها در برابر حکومت غاصب بايستم يا نه صبر کنم

صبرت وفي العين قذى وفي الحلق شجى أرى تراثي نهبا

شرح نهج البلاغة - ابن أبي الحديد - ج 10 ص 286

آخه برادر عزيزم شما 50 تا مساله رو سر و تهش را مطرح مي کنيد و به هيچ وجه هم ما متوجه نشديم که چه گفتي.در زمان معاويه امام حسين بود خوب چرا قيام نکرد؟ امام حسين امام بر حق است تشخيص مي دهد که يک بار قيامش نتيجه مي دهد قيام مي کند و لو با کشته شدن خودش و يک جا تشخيص مي دهد که نجنگد که امام حسين در زمان معاويه است و او معاويه را هم جزو اشرار مي دانست او را فاسق و خيانتکار مي داند.

در جاي جاي سخنان امام حسين مطرح است که جنايات معاويه را بر ملا مي کند ولي مي بيند قيام کردن در برابر معاويه به صلاح اسلام نيست وقتي که معاويه ميرود و يزيد مي آيد مي بيند الان زمينه براي قيام فراهم است و قيام مي کند.

امام حسن مي بيند قيام صلاح نيست و قيام نمي کند. اينها حجت خدا هستند معصوم هستند و آنچه را که تشخيص مي دهند عمل مي کنند.امام حسين اگر جاي امام حسن بود قطعا صلح مي کرد و امام حسن اگر جاي امام حسين بود قطعا مي جنگيد چون موقعيت بايد سنجيده بشود. امام علي بيعت کرده دروغه دروغه دروغه. شما بياوريد يک روايت صحيح ، خود بخاري صراحت دارد بر اينکه علي بن ابيطالب تا 6 ماه بيعت نکرد. اگر اينها خليفه بر حق بودند چرا تا 6ماه بيعت نکرد؟ اونم آوردند که علي بن ابيطالب

فمسح ابوبکر يده علي يد علي وهي مذمومة

ابوبکر آمد دستش را روي دست بيته علي کشيد. شما در کجاي دنيا به اين مي گوييد بيعت؟ وقتي مي آورند علي بن ايطالب را مي گويند:

بايع

امام علي ميگه:

ان لم ابايع فمه؟

اگر بيعت نکنم چه ميشه؟ عمر برمي گرده ميگه:

اذن نقطع الذي فيه عيناک

گردنت را ما مي زنيم.اميرالمومنين مي گويد:

قال : إذاً تقتلون عبدالله وأخا رسوله

يک بنده خدا و برادر پيامبر را مي کشيد.عمر برمي گرده ميگه:

أما عبدالله فنعم وأما أخو رسوله فلا

اين تصوير بيعتي است که خودتان نقل کرديد در کتابهايتان.شما مراجعه کن

الامامة والسياسه ابن قطيبه دينوري اويلش صفحه 31

الفاروق - مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة - ص 263

ببين چقدر توضيح دادند و عبارت هاي متعددي از امير المومنين بر اينکه حکومت اينها غصبي است وجود دارد و حضرت زهرا مي آيد خطبه مي خواند به قولي ابوذر مي آيد خطبه مي خواند سلمان مي خواند و ديگران مي آيند و اعترض مي کنند. شما اين همه قضايا را گذشتي و مي گويي: علي چرا بيعت کرد؟

مجري:

خيلي ممنون حاج آقا ما هم به امثال آقا يوسف توصيه مي کنيم که وقتي مي آيند روي خط از قبل سوالات را اگر واقعا سوالات استفهام حقيقي است و مي خواهند برايشان روشن شود دسته بندي کنند سوالات را و يک زاويه را بگيرند و مثل گنجشک از اين شاخه به شاخه ديگر نپرند.مباحث را به صورت تنظيم شده و هدف دار آماده کنند بعد به روي خط بيايند.اگر نه هدف ديگر است براي اينکه اينجا شلوغ کنند و آسمان را به ريسمان ببندند اين کار صحيحي نيست.

استاد قزويني:

من فقط يک نکته اي را که اين آقايان به صراحت به خطبه 6 نهج البلاغه استناد مي کنند بحث شوري و غيره و مهاجرين و انصار اينها فقط دارند جهل و نفهمي خودشان را نشان مي دهند اونجا امير المومنين با معاويه داره از باب الزام خصم مثل قضيه حضرت ابراهيم که با آفتاب پرست ها و ستاره پرست ها که صحبت مي کرد همين روش را دارد. وآقايان هم وقتي مي آيند مي خوانند آخر خطبه را که ميگويد هرکس در برابر خلافت من بخواهد کارشکني کند همه اهل آتش جهنم هستند.حتي همين آقاي به قول دوستان همين آقاي نعثل که رفته بود صحراي غدير تند تند خطبه6 را مي خواند ولي مي آمد آخر خطبه که مخالفين علي اهل آتش هستند اينها را فاکتور مي گرفتند.

واضافه امير المومنين در خطبه سوم به صراحت مي گويد:

لهم خصائص حق الولايه وفيهم الوصيه والوراثه

اينها مال سخن علي بن ابيطالب است ديگه. حق امامت حق خلافت مربوط به اهلبيت پيامبر است. در خود

الامامة والسياسة جلد18 صفحه 18

ميگويد:

وتأخذونه منا أهل البيت غصبا

همان روز دوم يا سوم بعد از رحلت پيغمبر است که مي خواهند علي بيايد و بيعت کند امام علي ميگويد: شما خلافت را از ما غصب کرديد.ميگه آقا علي چرا سکوت کرده؟ در:

شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد جلد 4 صفحه 104

اونجا مفصل ميگه:

غصبوني حقي

اينها حق من را غصب کردند يا وقتي قنفذ مي آيد پيش علي که خليفه پيامبر مي گويد بيعت کن حضرت مي گويد:

لسريع ما کذبتم علي رسول الله

چه زود به پيغمبر داري دروغ مي بنديد همانطور که در:

صفحه 30 الامامة والسياسة

است. اينجا هزاران قضايا مطرح است از همه بالاتر حديث صحيح مسلم است حديث شماره 4468جلد 5 صفحه 152 شما ببينيد امير المومنين به صراحت مي گويد من ابوبکر و عمر را گنهکار، دروغگو،خائن و حيله گر مي دانستم امير المومنين به هيچ وجه از حق خود کوتاه نيامد حتي تصميم قطعي بر جنگ مسلحانه هم داشت وهيچ شبهه ديگري هم نداشت ولي هرچه از مردم کمک خواست وحتي خود حضرت زهرا را سوار بر الاغ کردند و در خانه مهاجرين و انصار که بيايند جمع شوند در برابر حاکم حکومت غاصب قيام کنند اما کسي جواب نداد. گفتند اونها زودتر آمدند.13 سال پيغمبر نستجير بالله با ذلت زندگي کرده خوب امير المومنين هم الگويش پيامبر اکرم:

لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ

الأحزاب/ 21.

واگر نه شما مي گوييد پيغمبر اکرم به وظيفه اش عمل کرد چون نيرو نداشت در برابر قريش قيام نکرد همان روش را اميرالمومنين داشتند چون نيرو نداشت در برابر اينها قيام نکردند عين همان روشي که آنها داشتند. خود حضرت لوط در قرآن است که ميگويد: اگر نيرو داشتم در برابر شما قيام مي کردم امير المومنين مي گويد پيامبران الگوي من هستند چون نيرو ندارم مجبورم صبر کنم چون علي بن ابيطالب بخواهد در برابر اينها قيام کند علي را مي کشند و يک برچسب نفاق و تروريست بر علي بن ابيطالب مي زنند و هم خونش پايمال مي شود وهم به هدفش نمي رسد.

اللهم عجل لوليک الفرج



حضرت آيت الله حسيني قزويني مد ظله العالي
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  سلمان قوره جيلي     -   تاريخ:  16 ارديبهشت 91 - 08:21:55
با سلام بحث خوب و روشنگرانه اي بود. در اين زمينه ( خلافت حضرت علي (ع) پس از پيامبر ) تنها يک سوال براي بنده پيش مي آيد که اگر آن را پاسخ بفرماييد بسيار شما را دعا مي کنم. شما فرموديد که در غدير خم 110 هزار نفر حضور داشتند، اين افراد زماني که ابوبکر اعلام خلافت کرد کجا بودند ؟ آيا در بين اين افراد کساني نبودند بگويند که جناب ابوبکر مگر پيامبر در غدير خم حضرت علي رو به عنوان خليفه معرفي نکردند؟
جواب نظر:
باسلام 
دوست گرامي
اولا تمام اين افراد اهل مدينه نبوده اند و ثانيا افراد زيادي اعتراض كردند ولي به جايي نرسيد كه مي توانيد در اين آدرس مطالعه كنيد: www.valiasr-aj.com/fa/page.php وثالثا چه بسا گزارش بسياري از اينها به ما نرسيده باشد چون تا چندي نوشتن ممنوع بوده و پس از آن هم رعايت خلفا در گزارشات تاريخي و...تا حد زيادي مي شده است. و رابعا آنها از قبيله اسلم براي تثبيت خلافت و بيعت مردم استفاده كردند و ... كه همه اينها شهادت مي دهد اقبال نبوده و بسياري از اينهائي كه بيعت كردند باميد بدست گرفتن جايگاهي سرعت به خرج دادند و در پايان براي ما عملكرد امام علي ع و فاطمه زهرا س و ياران خالص رسول الله همچون سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و...در اين مورد مهمتر است تا عوام الناس كه بسياري از آنها تابع رئيس قوم بوده يا حوصله و شجاعت چنين اعتراضاتي را نداشتند و... كه انشاء الله مقاله كاملي در آينده در اين مورد ارائه خواهد شد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
2   نام و نام خانوادگي:  erkin     -   تاريخ:  26 خرداد 93 - 00:04:21
حرفاتون تماما خنده داره .يه بار ميگيد عطيه عوفي ثقه ست يه بار هم که ابن مردويه مستقيما از ابن مسعود روايت کرده ميگيد روايت صحيحه.در جاي ديگه اي در باره نزول ايه تبليغ و اکمال روايتي از خطيب بغدادي اوردين که سندش رو خودتون جعل کردين. بين دارقطني و ضمره رو ميگم.در ضمن طبق روايات شيعه پيامبر ميدونست که اهل مدينه خيانت ميکنن و اصل ولايت امام علي رو انکار و به ساير بلاد اسلامي ابلاغ نميکنن.پس ايا وظيفه پيامبر نبود که دينش رو به اونها در مکه ابلاغ کنه با توجه به اين نکته که جمعيت حاضر در غدير فقط ده هزار نفر از اهالي مدينه بودن و مابقي مسلمين روحشون هم از ولايت علي خبر نداشته.جمعيت صدوبيست هزار نفري غدير افسانه اي بيش نيست که بعد از قرن پنجم جعل شده.
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
1. در مورد تعداد حاضران غدير در كتب تاريخي عددهاي مختلفي ارائه شده است:
جناب آقاي حلبي که از علماي بزرگ اهل سنت است مي‌گويد: «كان معه جموع لا يعلمها إلا الله تعالى قيل كانوا أربعين ألفا وقيل كانوا سبعين ألفا وقيل كانوا تسعين ألفا وقيل كانوا مائة ألف وأربعة عشرة ألفا وقيل وعشرين ألفا وقيل كانوا أكثر من ذلك»
جمعيتي که با پيغمبر در غدير بوده است، جز خدا کسي از آمارش خبر ندارد. برخي گفته اند چهل هزار نفر بودند و برخي گفته اند هفتاد هزار نفر بوده اند و برخي گفته اند نود هزار نفر بوده اند و گفته اند صدو چهاده هزار نفر بوده اند و برخي گفته اند بيست هزار نفر بوده اند و برخي آمار بيش از ان هم داده اند.
السيرة الحلبية في سيرة الأمين المأمون ، اسم المؤلف:  علي بن برهان الدين الحلبي (متوفاي 1044) ، ج 3، ص 308، دار النشر : دار المعرفة - بيروت – 1400؛ الغدير في الكتاب و السنة و الأدب‏، نويسنده: علامه عبد الحسين الامينى (متوفاي 1349ش) ‏، ج‏1، ص32، ناشر: مركز الغدير للدراسات الاسلاميه‏، مكان نشر: قم‏، سال چاپ: 1416 ق
سبط بن جوزي مي گويد:
 وكان معه من الصحابة ومن الاعراب وممن يسكن حول مكة والمدينة مائة وعشرون ألفا
از صحابه و اعراب و کساني که اطراف مدينه و مکه بودند، 120 هزار نفر با نبي مکرم بودند.
تذكره الخواص، ص30(ص18 طبق چاپ ديگر)، مكتبه نينوي الحديثه ، طهران ؛ العدد القوية لدفع المخاوف اليومية، علي بن يوسف المطهر الحلي، ص 183 ؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ،  علامه مجلسى(متوفاي 1111 ق)، ج 37، ص150 ، ‏‏ناشر: اسلامية، مكان نشر: تهران‏سال چاپ: 1363 ش به نقل از المناقب ابن جوزي‏؛ أقسام المولى، شيخ مفيد(ره)، ص 31،  رسالة في معنى المولى، شيخ مفيد، ص16، الغدير، ج1، ص296(طبق چاپ ديگر ص546).
آقاي فريد وجدي که از علماي پر آوازه اهل سنت در عصر حاضر است، دائرة المعارفي دارد به نام دائرة المعارف قرن بيستم، ايشان در اين كتاب مي‌گويد:
کان مع رسول الله في تلک السنة نحو من تسعين ألف
حدود 90 هزار نفر با نبي اكرم صلي الله و عليه و آله بوده‌اند.
(ج 3، ص 542)
2. خطبه رسول الله صلي الله عليه و اله هم در جمع مردم ساير بلاد و مردم مدينه بوده ابن جوزي چنانکه گذشت مي گويد: مردم اطراف مکه و مدينه در اين ماجرا حضور داشته اند. اگر راست مي گوييد دليل ارائه نماييد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما