* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 10 فروردين 1391 تعداد بازديد: 2597 
دلالت حديث غدير بر ولايت اميرمؤمنان عليه السلام
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

دلالت حديث غدير بر ولايت اميرمؤمنان عليه السلام

بسم الله الرحمن الرحيم

برنامه حبل المتين:۱۰/۱/۱۳۹۰

استاد سيد محمد قزويني

مجري:

اخيرا در راستاي احياي فرهنگ نحس بني اميه اين شجره ملعونه در قرآن بحث هاي منافقانه اي را انداخته اند. مشاهده کرديد تحت برنامه اي را که تحت عنوان افسانه غدير پخش کردند و رفتند برنامه زنده مستقيم و برنامه زنده نشان دادند که حديث غدير هيچ دلالتي بر ولايت آقا امير المومنين نمي کند. لطف کنيد يک توضيحي در اين رابطه بفرماييد.

استاد قزويني:

اين هتاکي ها تازگي ندارد، اهل بيت عليهم السلام از همان زمان عصر نبوت مورد اين هجمه ها بودند و مورد هتاکي ها و جسارت ها بودند و با آن همه توصيه هاي نبي گرامي نسبت به اهل بيتش، نسبت به اميرالمومنين و نسبت به صديقه طاهرة و امام حسن و امام حسين عليهم السلام. خوب اين شجره ملعونه در قرآن چه ها که نکردند. که حتي فرصت ندادند آب غسل رسول نبي خشک شود به خانه صديقة طاهرة هجوم آوردند و تهديد کردند به آتش زدن و قسم و سوگند خوردند، پهلوي بي بي دو سرا را شکستند و يادگار پيامبر با قلبي شکسته و غضب آلود از آنها از دنيا نزد رسول اکرم رفتند و رحلت نمودند بعد از آن با اميرالمؤمنين چه کردند با امام حسن و امام حسين چه کردند اگر نبي گرامي دستور داده بود که اهانت به اهل بيت من و ظلم به اهلبيت من واجب است يا از اوجب واجبات است بيش از اين نمي توانستند بکنند حالا در هر عصري خلاصه اين جنايت ها جلوه گري کرده، در عصر ما هم اين حضرات هستند دارند اهانت مي کنند جسارت مي کنند جسارت امثال آقاي حيدري نسبت به حضرت آيةالله سيستاني و جناب علامه طباطبايي نه تنها از مقام اين بزرگواران نمي کاهد بلکه بر مقام اينها هم مي افزايد يعني هيچ شک و شبهه اي نيست چون هر کسي که حرف هاي اينها را مشاهده کند و ببيند که چه سخنان بي پايه و اساس و دروغ و افتراء واقعا به قدري عباراتشون سخيفه و ما به دوستان هم گفتيم ديگه رها کنيد اينها را از باب جواب ابلهان خاموشي است و ديگه به حرفهاي اين آقايان نپردازيد و خودشون هم به اين نتيجه رسيدند که ديگه بينندگانشان را از دست داده اند پيش آنها رسوا شدند خيلي از کساني که بله قربان گو بودند ديگه رابطه شان را با اينها قطع کردند و در تماس هاي تلفني شان هم معلوم است که هر شب يه عده تعداد معدودي مي آيند و يه جولاني مي دهند و يک فحاشي مي کنند خوب ما خدا را شاکر هستيم

به تعبير امام صادق عليه السلام که :

الحمد لله الذي جعل اعدائنا من الحمقاء

و مردم بايد قضاوت کنند ما چيزي عرض نمي کنيم مردم ببينند که واقعا چه هست بحث هاي شبکه جهاني ولايت و مقايسه کنند با بحث هاي اينها، يا همين عزيزان اهل سنت که مي آيند و خيلي هاي آنها با صراحت و با شجاعت نظر خودشان را اعلام مي کنند يا چند تا از مولوي هاي که آمدند اينجا و برنامه هاي خودشان را اعلام کردند و اينها آتش گرفتند و دارند مي سوزند مخصوصا برادر عزيزمان جناب آقاي مولوي روحاني لاشاري ديگه من گمان مي کنم آبرو و حيثيت براي اينها نگذاشت ديگه يک آتشي براي اينها زده من گمان مي کنم يک چند سالي حرارت و سوزش اين آتش در وجود اين آقايان محسوس است و نبايد هم مذمتشان کرد و هر کس هم بود به جاي اينها اين آتشي که جناب لاشاري و مراد زهي به پا کرد اينه ديگه غير از اين نبايد انتظار داشت.

در رابطه با قضيه استدلال بر اينکه آيا واقعا حديث غدير دلالت بر امامت و ولايت حضرت امير ميکند يا نه؟ سخن زياد است که اگر ما بخواهيم بحث کنيم بايد چند جلسه روايات صحيح در منابع اهل سنت اون هم از استوانه هاي علمي شان مثل ذهبي، ابن کثير و شخصيتهاي ديگر مثل ابن حجر عسقلاني و ابن حجرهيثمى نقل کنيم اينها صراحت دارند بر صحت روايت. ناصر الدين الباني به صحت روايت اعتراف دارد اينها را.

 همون تعبير حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها که در واپسين روز رحلت نبي مکرم که آمد در مسجد بر سر مهاجرين و انصار فرياد کشيد و گفت:

وهل ترك أبي يوم غدير خم لاحد عذرا

الخصال - الشيخ الصدوق - ص 173

 آيا پدرم در روز غدير براي کسي عذري گذاشت؟ اين رو هم در منابع شيعه آمده و هم در منابع اهل سنت آمده.

مرحوم شيخ صدوق در خصالان صفحه ۱۷۳ آورده، جناب طبري امامي در کتاب دلائل الامامة صفحه ۱۲۲ اين تعبير را آورده و از بزرگان اهل سنت جناب شمس الدين ابو الخيرجزري که شافعي مذهب است در همان روايت مسلسل فاطميين که نقل مي شود از صديقه طاهره که بر سر مهاجرين و انصارفرياد زد و فرمود:

أنسيتم قول رسول الله يوم غدير خم من كنت مولاه فعلي مولاه وقوله عليه السلام لعلي أنت مني بمنزلة هارون من موسى عليهما السلام

نزهة الحفاظ ، ج۱،ص۱۰۲

الغدير ، الشيخ الأميني ، ج1 ،ص197

خوب دوستان مراجعه کنندبه کتاب اسني المطالب صفحه ۴۹ و خود جناب آقاي ابو الخير جزري شافعي کسي است که سيوطي درباره او دارد:

فکان عالما متقنا فقيها             

هم عالم بوده و هم آدم دقيق بوده و هم فقيه بوده کتاب طبقات الحفاظ آقاي سيوطي صفحه ۵۳۵ آقايان مراجعه کنند.

خوب اين قضايا کاملا روشن است الان و براي اينکه حرفهاي من مستند باشد لطفا مانيتور بنده را نشان بدهيد تا مستند باشد سخنان ما.

بينندگان ايميل و پيامک مي زنند و وقتي با پاور پوينت بحث مي شود راحت مي توانيم يادداشت کنيم اين بحث ها را و اينها را پياده کنيم و تدريس کنيم الان خيلي از اين عزيزان بزرگواري مي کنند محبت مي کنند هم در دانشگاه هاي داخل کشور و هم خارج کشور اين بحث هاي ما را ،۳ نفر از اساتيدي که از لندن آمده بودند گفتند فلاني ما يک بحث شما را ۲ جلسه ، سه جلسه آنجا تدريس مي کنيم ، علي اي حال من در اينجا هم نشان دادم يک بحث هايي در صحاح سنن و صحت حديث از ديدگاه علماي اهل سنت و تواتر غدير بعد يک بحثي ما داريم راجع به دلالت حديث غدير بر امامت و اينجا چند نکته را خدمت دوستان و بينندگان عزيز اشاره کنم که يکي از آنها هم نوعي ولايت پيامبر با ولايت امير المونين سلام الله عليه بوده بينندگان دقت کنند اون آقايان حرف هاي بي اساس و بي پايه خود را مطرح کردند و گفتند ، ما هم گفتيم حرفهاي آنها تمام شود بعد بينندگان آنها وبينندگان ما با خيال راحت ببينند که اصل جريان چه بوده نبي گرامي صلي الله عليه و آله وسلم قبل از آنکه ولايت علي را مطرح کنند و بگويند:

من کنت مولاه فعلي مولاه

يک جمله اي را بيان کرد فرمود:

اليس الله اولي بالمومنين

فرمود آيا خداي عالم اولي به همه مومنين نيست؟

 قالو بلي

آيا اين عبارت رايک دفعه شد اين حضرات بيان کنند؟ چرا وحشت دارند از اين عبارت؟ مخصوصا در برنامه خيانت درگزارش اينها واقعا دارند خيانت ميکنند اينها تصور مي کنند که مثلا به قول ۷۰۰ ـ ۸۰۰ سال قبل است مي توانند يه حرفي را بزنند و عده اي را فريب دهند و سر مردم هم شيره بمالند ، نه ديگه اون زمان گذشت ، سپري شد امروز عصر رسانه است و الحمدلله طبق آماري که ما داريم چه در داخل کشور و چه در خارج اغلب يعني قريب به اتفاق عزيزان اهل سنت شبکه ولايت را دارند مي گيرند و چند وقت قبل حضرت آيت الله طبسي مي گفتند حدود ۳۰ ـ ۴۰ نفر از تاجيکستان آمده بودند اينجا و مي گفتند هيچ خانه اي در اهل سنت نيست که ولايت را نبينند دوستان از آذربايجان شوروي حتي از گرجستان و حتي ما يک دوستاني داشيم از هلند که دو روز قبل آمده بودند اينجا و در خدمتشان بوديم مي گفتند اصلا ما مرده بوديم و شبکه ولايت ما را را زنده کرد و جالب اين است که دکتر نيکنام فرمودند که از واشنگتن چند نفري زنگ زدند و گفتند واقعا ما با شبکه ولايت زنده هستيم و اگر شبکه ولايت نبود ما دق مي کرديم اصلا ما با شبکه ولايت زنده ايم يعني لحظه اي نيست که انس مان از شبکه ولايت قطع شود. خوب الحمدلله خدا را شاکر هستيم دوستان دقت کنند که رسول گرامي قبل از اينکه بفرمايند:

من کنت مولا فعلي مولاه

ميفرمايد:

اليس الله اولي بالمومنين

آيا خداوند ولايتش از مومنين از خودشان قوي تر نيست؟

قالو بلي

خوب پيغمبر براي چه فرموده؟ پيغمبري که

اول من نطق بالذات

پيغمبري که حکيم است بلکه حکيم ترين حکيم هاست و بعد از اين مي فرمايد:

اللهم من کنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه

احمد محمد شاکر در ذيل آن مي گويد اسناده صحيح و روايت هم صحيح است

مسند احمد جلد ۲ صفحه ۱۸

با تحقيق احمد محمد شاکر که آقاي الباني از او تعبير مي کند به بخاري مي گويد:

حديث صحيح

سلسلة الاحاديث صحيحه جلد۴ صفحه ۲۴۵

بر مبناي مکتب شاملة ابن کثير به اين شکل نقل مي کند و مي گويد پيغمبر فرمود:

ألستم تعلمون أني أولى بكل مؤمن من نفسه

آيا مي دانيد من بر تمام مومنين از خوشان ولايتم سنگين تر است؟

قالوا بلي .

بلا فاصله (فاء، فاء تفريع است) فرمود:

فمن کنت مولاه فان عليا مولاه

آقاي ابن کثير دمشقي هم مي گويد :

وهذا إسناد جيد رجاله ثقات على شرط السنن

البداية والنهاية،جلد ۵ ،ص ۲۳۱

اين هم تصحيح روايت از آقاي ابن کثير دمشقي در مجمع الزوائد پيغمبر مي گويد:

 الست اولي بالمومنين من انفسهم؟

آيا من بر مومنين ولايتم ازخودشان قوي تر نيست؟ چه منظوري داشته پيغمبر اکرم؟ آيا همين طوري به دهانشان آمده يا به قول آقايان نستجير بالله هذيان گفته است؟ اونجا که ديگه پيغمبر مريض نبود که بگويند قدغلبه الوجع پيغمبر در جلوي ۱۲۰هزار جمعيت سخنراني مي کرده و کاملا صحت و سلامتي داشته بعد ميفرمايد

 الست اولي بالمومنين من انفسهم؟

آيا من ولايتم بر من مومنين از خودشان قوي تر نيست؟

من کنت وليه فان عليا وليه

هرکس من ولي امر او هستم اين علي ولي اوست.

هيثمى ميگويد:

رواه البزار ورجاله ثقات

مجمع الزوائد جلد۹صفحه۱۰۷

مجري:

حاج آقا لطفا يه پرانتزي باز بکنيد اين ألست أولي بالمومنين من أنفسهم را به عنوان يک سؤال از همين آقايان که اين همه سر و صدا مي کنند ببينيم اصلا جرات مي کنند وارد اين مبحث شوند يانه؟

استاد قزويني:

بله سوال ميکنيم پيامبر براي چه هدفي قبل از آنکه بگويد:

من کنت مولاه يا من کنت وليه فعلي وليه

اين عبارت (ألست أولي بالمومنين من أنفسهم ) را مطرح کرد. پيغمبر اشاره مي کند در قولش به آيه :

النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ

سوره احزاب آيه ۶

و اين آيه صريح ترين آيه در ولايت پيامبر است به معني اولويت پيغمبر به امور مسلمين از خودشان

زمخشري اينطور مي گويد:

النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ

در تفسير آيه۶ سوره احزاب ميگويد معنايش اين است که پيغمبر ولايتش قوي تر است بر مومنين از خودشان

في کل شي من أمور الدين و الدنياء

در تمام امور ديني و دنيايي پيغمبر ولايتش از همه مومنين بالاتر است اين مي شود ولايت مطلقه.

وحکمه أنفذ عليهم من حکمها

حکم پيغمبر نافذ تر است بر مومنين از خودشان

وحقه آثر لديهم من حقوقها

الكشاف، ج۳،ص۵۳۱

اگر يک جايي حق مومنين با حق پيامبر تضاد داشته باد مومنين موظف اند ايثار کنند حق پيغمبر را و حقوق نبي گرامي را بر حقوقشان جلو بياندازند خوب اين يک مقدمه.

 پس پيغمبر که مي فرمايد :

الست اولي بالمومنين

اشاره به اين جايگاه نبوت در ولايت مطلقه است.

نکته دوم:

ان رسول الله قد جعل ولاية علي عليه السلام علي المومنين متفرعة عن ولايته

بعد بلا فاصله بعد از اينکه مي گويد:

من کنت مولاه فعلي مولاه

پيغمبر مي خواهد اين را بفهماند به مردم که آي مردم همان طوري که من ولايت مطلقه بر مردم دارم ولايت علي هم نشأت گرفته از ولايت من است وم تفرع از ولايت من است پيغمبر مي خواهد براي مردم ثابت کند که اميرالمومنين سلام الله عليه أحق به امر خلافت و ولايت است واگر چنانچه اين معنا را نداشته باشد سخن پيامبر لغو است.

نکته سوم:

ذهبي در رابطه با آقاي سبط ابن جوزي دارد :

کان اماما فقيها واعظا علامه في التاريخ والسير

آقاي ابن جوزي هم امام است هم فقيه است هم واعظ است و علامه در تاريخ و سير است.

تاريخ الإسلام، ج۴۸، ص۱۸۴

مردم او را به عنوان يک فردي که صد در صد قبول دارند پذيرفته اند ، همين آقاي ابن جوزي مي گويد:

والمراد من الحديث الطاعة المحضة المخصوصة

در بخش دهم مي گويد مراد از حديث اطاعت ويژه براي اميرالمنين است

معناه: من کنت مولا به نفسه فعلي اولي به

خيلي صريح مي گويد و خيلي جالب. هرکس من ولايتم بر او قوي تر است يعني ولايت مطلقه دارم علي هم ولايت مطلقه دارد

وهذا نص صريح في اثبات امامته و قبول طاعته

الهجرة إلى الثقلين - محمد گوزل الآمدي - ص 324

اين حديث غدير در حقيقت نص صريح در اثبات امامت علي و اثبات اطاعت از اوست.

اين آقاي نعثل زمان بيايد به اين جواب دهد اگر راست مي گويد که قطعا نمي تواند. ما بايد از آقاي سجودي يه خواهشي بکني براي اين کارش هم هر چقدر بخواهد ما حاضريم اجرت بدهيم اينکه بيايند کارشناسي کنند که اين بزرگوار مواد مخدر مصرف کرده و مست کرده و اين حرف ها را مي زند که ما يک ميليارد و ششصد ميليون تومان مي دهيم حالا نمي دونم از کجا مي آورد من گمان نمي کنم انقدر ارزش داشته باشد که عربستان سعودي اين همه پول را به او بدهد.

اين براي يک فردي که ميگه من خرما فروش هستم حالا با سه مشت سه مشت خرما جمع کردن هم اينقدر پول در نمي آيد. از کجا دارد که يک ميليارد و ششصد ميليون بخواهد جايزه دهد من که احساس ميکنم ايشان مست کرده يا نه ايشان از کوزه جناب خليفه مي خورده مست نمي کرده و چون اضافه خورده مست کرده که اين حرف ها را ميزند والا من گمان نمي کنم يک انسان در حالت طبيعي اين فحش هايي که ايشان به بزرگان مي دهد را بگويد .

پيغمبر اکرم براي چه قبل از آنکه بگويد من کنت مولاه گفت

الست اولي بکم من انفسکم؟

آيا پيغمبر را هم مانند اجدادتان نستجير بالله متهم به هذيان گويي مي کنيد؟ يا قد غلبه الوجع؟ بيماري غلبه کرده بوده؟ يا نه يک چيزي به دهان پيامبر آمده و گفته اند؟ يا قياس به نفس مي کنيد نستجير بالله پيغمبر هم موادي چيزي داه بود بالا و نستجير بالله مست کرده بود همچين حرفي زده بود. و از اين آقايان بعيد نيست يعني بخواهند نسبتي به پيامبر بدهند همين آقاي هاشمي با کمال وقاحت طوري که بدنم لرزيد گفت که يکي از مفتيان گفته است پيامبر قبل از آنکه شراب حرام شود شراب مي نوشيد بايد گفت تف بر شما ، دهنتان بشکند من بايد بگويم که اين مردم بايد دقت کنند که اينها چقدر وقيع هستند حتي نسبت به رسول و نبي خود اينطور جسارت و وقاحت دارند من نمي دانم اينها را چکار بايد کرد من معتقدم عذاب و آتش جهنم هم براي اينها کم است.

يکي از اساتيد بعد از اينکه ما گفتيم عذاب يک متلکي گفت که خوب نيست اينجا مطرح شود همه فهميدند چه مي خواهيم بگوييم ، خلاصه بينندگان عزيز اين آقا با اين وقاحت و با کمال بي شرمي مي گويد پيامبر قبل از اينکه شراب حرام شود شراب مي خورده. من الحق و الإنصاف خجالت مي کشم اين را تقرير کنم اين آقايان حداقل به کتابهاي خودشان کتابهاي فقهي، کتابهاي تاريخي ، کتابهاي کلامي يک نگاه بکنند ببينند اصلا اين تعابيري که اين حضرات دارند مطرح مي کنند واقعا اين تعابير تا چه اندازه قابل پذيرش علما و فقهاي بزرگ اينها هست و شخصيتهاي بزرگ و برجسته اينه همه آمدند گفتند نبي گرامي صلي الله عليه و سلم نه قبل از بعثت و نه بعد از بعثت لب به شراب نزده ولي اين آقا براي اينکه کار آن مفتي را توجيه کند همينطوي لب به جفنگيات مي زند و و واقعا آدم نمي داند اين چه حرف هايي است که اين حضرات مي گويند.

اگر بتوانم اين تعبير را از خود آقاي سيد سابق در کتاب فقه السنة نشان دهم. در کتاب فقه السنة جلد ۲ صفحه ۳۸۴ از کتابهاي فقهي است که در دانشگاه هاي عربي به عنوان کتاب درسي مطرح است که مورد تاييد همه فرق است که ايشان مي گويد :

و من السيرة رسول الله انه لم يشرب الخمر قط لا قبل البعثة و لا بعدها

 نه قبل از بعثت و نه بعد از بعثت پيغمبر اکرم لب به شراب نزد اما اين آقا در روز روشن جلوي ميليونها آدم اين حرفها را مي زند و با کمال وقاحت مي گويد پيامبر همچين کرد حتي به بعضي از پيامبران هم نسبت مي دهد و مي گويد با دو تا خواهر ازدواج کرد من نمي دانم اين آقا چيه؟ اين آقاي سجودي دست به کار شود و قبل از اينکه آقايان بيايند تحقيق و بررسي بکند که چه اتفاقاتي در اين ۲ـ۳هفته افتاده که اينجور اين آقايان مست کرده و به اين شکل حرف مي زنند يعني من واقعا بعضي وقتها آدم هر چي مي خواهد حرف نزنه احساس مي کند حرف نزدن يک نوع خيانت است گرچه عرض کردم اين ها برنامه هاشون جواب ابلهان خاموشي است از همون باب است

خوب پس اولين سوال اين شد که پيغمبراکرم اين سوال را براي چه فرموده؟

آيا اين عبارت پيامبر رابطه اش با آيه ۶سوره مائده چيست؟

آقاي سبط بن جوزي که ذهبي درباره اش اين چنين مي گويدو تعبير زيبا دارد که علامة و.... مي گويد اين حديث غدير نص صريح در امامت علي بن ايبطالب است آقايان بيايند جواب دهند.

مجري:

بحث حديث غدير که الحمدلله انقدر تواتر دارد که ديگه نمي توانند آن را مخفي کنند البته بعضي علمايشان مثل ابن تيميه که آمده بودند از بيخ زده بودند و انقدر ديگه تواتر دارد که خودشان هم قائل به تواتر هستند تو اين شبکه ها هم زير نويس ميشه جالبه حاج آقا اذعان ميشه به اين قضايا اتفاقا من اون روز هم مي ديدم بعد از

 من کنت مولا فعلي مولاه الهم وال من والاه و عاد من عاداه

 خود همين جمله اي که بعد از اين آمده دلالت بر اين دارد که درباره محبت به امير المومنين است

حالا سؤالم اين است که هدف حضرت از بيان اين جمله چه بوده ؟ که بعد از اين من کنت مولاه اين دعا را آورده و از آن طرف هم يه لعني آورده در ادامه اين دعا.

استاد قزويني:

در رابطه با اين قضيه نبي گرامي به دنبال اين قضيه مي گويد:

 اللهم وال من والاه و عاد من عاداه

ابن تيميه مي گويد اين دروغ است اين آقايان اگر تابع ابن تيميه هستند نبابد به هيچ وجهي به اين ذيل روايت استناد کنند چون ابن تيميه منکر آن است. که البته من سر فرصت اين را توضيح خواهم داد.

نبي گرامي فرمود:

اللهم وال من والاه

خدايا هرکس علي را دوست مي دارد دوست بدار

وعاد من عاداه

دشمنان علي را دشمن بدار

واحب من احبه

خدايا هرکس علي را محبت دارد او را محبت کن و هرکس با علي بغض دارد بغض او را به دل بگير

وانصر من نصره

هرکس علي را ياري کند خدايا تو او راياري کن و هرکس علي را خار کند خدايا تو او را خار کن

آقاي هيثمي هم وقتي مياره ميگه بزار آورده رجالش هم رجال صحيح است غير از فطر بن خليفه و اون هم ثقه است

مجمع الزوائد جلد ۹ صفحه ۱۰۵

خب اين آقايان اولا بگويند با توجه به اين نفرين نبي مکرم تکليفش چيه و اين عبارت نشان مي دهد اين را که وقتي پيامبر اکرم ولايت علي را تثبيت مي کند کاملا روشن است هر حاکمي اين را ، بينندگان عزيز دقت کنند هر حاکمي در مسائل حکومتي و در مسائل مديريتي هر چه قوي و توانمند باشد مادامي که محبوبيت عمومي نداشته باشد موفق نخواهد بود اين کلا يک چيز فطري است موفقيت يک حاکم مرهون محبوبيت عمومي است و محبوبيتي است که مقبوليت مي آورد و لذا نبي مکرم وقتي مي آيد ولايت علي را مطرح مي کند مي خواهد اين محبوبيت را در دلها تثبيت کند، مي گويد : آي مردم اگر علي را من ولي کردم حاکم کردم براي شما و ولايت مطلقه براي او تثبيت کردم اين حاکم از حاکم هايي که شما در جامعه سراغ داريد نيست فردا بخواهيد بگوييد ما با فلان حرف علي مخالفيم در برابر علي هم حاضريم قيام کنيم نه اينطور نيست اين ولايت علي نشات گرفته از ولايت من و ولايت من نشات گرفته از ولايت لله است و هرکس بخواهد علي را محبت کند و به خاطر اين محبت از او اطاعت کند اين اطاعت و محبت او مربوط به محبت الله است هرگونه مخالفت از علي به منزله مخالفت با خداست.

چرا همچين فرمايشي کرد؟ زيرا مي داند با توجه به نقش علي بن ابي طالب در قتل سران قريش که الان يادگار آنان در ميان مردم هستند آقايان بيايند اونهايي که در جنگ بدر و احد بودند را ببينند با خليفه اول و دوم چه ارتباطاطي دارند يا نسبت به کساني که در جنگ بدر اسير بودند چه کساني اشک تمساح مي ريختند و واسطه مي شدند پيامبر را ، که اينها را آزاد بکنند و اضافه أبنا طلقاء همه هستند خود پيغمبر اکرم مي داند که بعد از خودش مردم با علي بن ابيطالب بناي ناسازگاري دارند و خودش هم در احاديث متعدد فرموده است.

پيغمبر اکرم به علي عليه السلام فرمود:

ضغائن في صدور أقوام لا يبدونها لك الا من بعدي

 علي جان من مي دانم کينه هايي در سينه افراد هست که اين کينه ها بعد از من ظاهر و آشکار مي شود و بعد از من اين کينه ها خود را نشان خواهد داد

مجمع الزوائد جلد۹صفحه ۱۱۸

وهچنين فرمود:

 وأن تؤمروا عليا ولا أراكم فاعلين

اگر علي را اميرخودتان قرار دهيد گرچه مي دانم قرار نمي دهيد. اين ديگر خيلي واضح و روشن است من گمانم اين است اگر کسي يک سر سوزن اين عقل خدادادي را به کار بيندازد همه از منابع اهل سنت است يک دانه از منابع شيعه نياورديم.

وأن تؤمروا عليا ولا أراكم فاعلين تجدوه هاديا يأخذ بكم الطريق المستقيم

مجمع الزوائد - الهيثمي - ج 5 ص 176

اگر علي را امام خود قرار بدهبد قطعا هدايت شده و هدايت گر است گرچه مي دانم شما نمي کنيد يعني پيغمبر خودش مي داند اين قضايا را، در خود الباني در سلسلة الاحاديث الصحيحة جلد ۴ صفحه۳۳۱ تعبير ميشود به :

ان تستخلفوا عليا فما اراکم فاعلين.

اگر علي را خليفه قرار دهيد گر چه مي دانم نمي کنيد. خوب ببينيد پيامبر همه قضايا را مي داند ولي مي خواهد اتمام حجت کند مردم شما که بعد از من با علي مخالفت مي کنيد بدانيد که مخالفت شما با علي جز خزلان خدا و جز غضب خدا چيز ديگري براي شما نيست يعني پيامبر اکرم مي خواهد تمام راه ها را براي اينها ببندد ولذا نبي گرامي صلي الله عليه و آله و سلم با اين بيانشان:

اللهم وال من والاه و عاد من عاداه

 مي خواهد اعلام کند که مردم محبت و ولايت علي بن ابيطالب نشات گرفته از محبت و ولايت خدا و من است و هر گونه غضب علي بن ابيطالب منجر به غضب من و غضب خداست و اضافه خود همين جمله:

اللهم وال من والاه وأخذل من خذله وانصر من نصره

منهاج السنة النبوية،ج۷،۵۹

دلالت صريح بر اثبات عصمت اميرالمنين دارد. چون اگر واقعا علي بن ابيطالب معصوم نباشد خطا ، نسيان يا گناه در علي صادر شود «اللهم وانصر من نصره» به صورت مطلق معني ندارد «اللهم وال من والاه» معنا ندارد و «عاد من عاداه» معنا ندارد يعني اگر چنانچه علي بن ابيطالب اشتباها بيايد يک کار خلافي يا همون حرف چرند و زشتي که ابن تيميه مي زند را بزند که علي در ۱۷مورد مخالف نص صريح قرآن عمل کرده خوب علي آمده عمل کرده و معصوم نيست از اون طرف هم پيغمبر مي گويد

 اللهم انصر من نصره ... من عاداه

آيا اين خودش خود نبوت پيامبر را زير سوال نمي برد؟ آيا همين عصمت رسول الله را زير سوال نمي برد؟ اين ديگه کاملا واضح و روشن است من گمان نمي کنم در اين مسأله هيچ گونه ترديدي باشد

مجري:

واقعا قضيه جالبي را مطرح کرديد در رابطه با عصمت امير المومنين واقعا ديگه بيمه نامه دارد چون حتما و حتما معيار حق است و اشتباه نمي کند.

حديث علي مع الحق والحق مع علي

را مي توان به اين مطالب ضميمه کرد؟

آيا اينکه در کتب اهل سنت آمده اين را هم مي شود ضميمه کرد؟ و مي گويد که علي محور حق است و حق دور علي مي چرخد اين را هم لطفا توضيحاتي بفرماييد.

استاد قزويني:

در رابطه با اين بايد بگويم که :

علي مع الحق و الحق مع علي

 خوب در منابع متعدد اهل سنت آمده آقاي خطيب بغدادي در تاريخ بغداد صفحه ۳۲۲ با اين تعبير که :

علي مع الحق والحق مع علي ولن يفترقا حتى يردا علي الحوض يوم القيامة.

آقاي هيثمي همين تعبير را دارد آقاي ابن کثير دمشقي همين تعبير را مطرح مي کند که ان الحق مع علي رضي الله عنه در

النهايه و البدايه ابن کثير دمشقي جلد۷ صفحه ۳۹۸.

باتوجه بر اينکه برخي از کارشناسان جز اينکه بگوييم در حالت مستي هستند يا اين نفاق و نصبشان به قدري اوج گرفته خودشان هم نمي دانند چه مي گويند دوستان مراجعه کنند کتاب مجمع الزوائد هيثمى جلد ۷صفحه ۲۳۵ از برنامه نرم افزار:

مر علي بن ابي‌طالب

علي بن ابيطالب داشت مي رفت پيغمبر فرمود:

الحق مع ذا الحق مع ذا، رواه ابويعلي ورجاله ثقات

اين آقاي کارشناس اون چشم کور و نابينايش را که واقعا همانطور که بصيرتش کور است چشمش هم کور است چشمانش رو باز کند.

اين را آقاي هيثمي که از استوانه هاي علمي اهل سنت است مي گويد که:

ابويعلي نقل کرده و رجالش هم ثقات است يعني ايشان نفهميدند که در سند اين کوفي ها و افراد جعال قرار گرفتند

روايت ديگر باز عزيزان دقت کنند در مستدرک علي الصحيحين آقاي حاکم نيشابوري که ايشان حديث ديگري را نقل مي کند که رسول الله فرمود:

علي مع القرآن

اين آقاي کارشناس چشمش را باز کند لطفا حالا گرچه مي دانم باز نمي کند يعني :

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ

سوره بقره آيه ۷

يعني همه را خداي عالم به قولي مهر کرده ، يا اينکه بينندگان سؤال کنند از ايشان ظاهرا اين قضيه براي ديروز يا ديشب بوده که گفته اين

علي مع الحق والحق مع علي

دروغ و باطل است و اينکه گفته اند اين احاديث را ۴ تا جعال و وضاع يا نمي دونم روات کوفه آمدند اينها را گفتند اگر روات کوفه اين چنين اند خوب ابوحنيفه هم از کوفه است و اين توهين به امام بزرگ احناف است علي اي حال اينها سوال کنند از اين آقا، به بچه شيعه ها که اجازه نمي دهند بروند سوال کنند يعني اينها به قولي ۳۰ ـ۴۰تا تلفن وصل مي کنند و همه از بله قربان گوهاي خودشان است حتي بعضي از اين دوستان ايميل و پيامک زده بودند وگفته بودند ۳۰ـ۴۰ دقيقه پشت خط مي مانيم ما را وصل نمي کنند. در همان مدت بله قربان گوها ۲ـ۳بار مي آيند تماس مي گيرند ومي روند روي خط من گفتم ديگه دوستان علي هميشه مظلوم بودند دراين عصر هم مظلوم اند من تقاضا دارم همين آقايان بله قربان گوها بيايند اين را سوال کنند يک سوال کردن که اشکال ندارد. بگويند آقا علي مع القرآن والقرآن مع علي اين را آقاي حاکم نيشابوري درمستدرک جلد سوم صفحه ۱۳۴ مي گويد:

علي مع القرآن و القرآن مع علي

 علي هميشه با قرآن است و قرآن هميشه با علي و از هم جدا نمي شوند

حتي يرد علي الحوض

هذا حديث صحيح الاسناد

اين روايتي است که سندش صحيح است

ابوسعيد تيمي هم که هست مي گويد:

 ثقة مامون ولم يخرجا

آقاي بخاري و مسلم متاسفانه اين راذکر نکرده.

خوب حالا سوال کنند از اين آقاي کارشناس البته يک وقتي سوال کنند که از اين حالت مستي آمده باشد بيرون. اگر در آن حالت باشد مي گويد شما دروغ مي گوييد يا مثلا آقاي حاکم نيشابوري مواد مخدر مصرف کرده بوده مست کرده بوده آمده گفته يا نه حداقل دليلي دارد روايت ضعيف است، فله اي آمدند حرف زدند و اين کار محقق و کارشناس نيست و...... يعني با اين کارشان من فکر کنم جز اينکه آبروي خود را مي برند چيز ديگري را نمي افزايند.

مجري:

حاج آقا در اين عبارت هايي که جنابعالي فرموديد در مورد جريان غدير و حضرت اين سناريو غدير را مطرح کردند براي اتمام حجت و براي اينکه ديگر عذري براي کسي باقي نماند عبارت هاي مختلفي را بيان نموده اند لطف کنيد در اين رابطه هم براي ما توضيح لازم را بفرماييد.

استاد قزويني:

من اين مطلب را در ۴ـ۵ دقيقه توضيح مي دهم گرچه بيش از اين نياز است براي توضيح اين مطلب.

نبي گرامي در آن حدود ۲ ساعتي که خطبه طول کشيده يعني بعد از نماز ظهر نبي گرامي خطبه شان آغاز شده و تا نماز عصر طول کشيده؛ ولي متاسفانه در منابع اهل سنت مي بينيم که يک تکه اي يک سطري بيشتر بيان نکردند چون فرق خطبه با حديث اين است که خطبه يعني سخنراني، اگر يه کسي ۵دقيقه سخنراني کند حداقل ۲ صفحه بايد مطلب باشد در معجم طبراني يک صفحه و خرده است در جلد ۶ صفحه۱۶۳ ايشان آورده حدود يک صفحه و نيم که حلبي هم از او نقل کرده.

خلاصه پيغمبر با عبارت هاي مختلف ، ما تقاضا داريم اين آقايان بله قربان گوها که از جاهاي مختلف تماس مي‌گيرند به جاي اين چرنديات و فحش و اهانت وحرفهاي تکراري . حتي يکي از خوديهاي اينها ديشب به آقايان مي گفت چقدر شما تکراري حرف مي زنيد؟ اگر يک نفر بيايد و برنامه هاي آقايان را جمع کند من گمانم به اندازه تکراري هايش حذف بشود کمتر از يک ساعت ميشه يعني هفته اي در حقيقت يک ساعت برنامه و مطلب جديد دارند اون را هم وقتي مي گويند نه مدرکي نه دليلي. عجيب بود ديدم ديشب بود يا پريشب اين آقا که نمي دانم عقل نداره آخه جهل هم حدي داره مي گويد که: آقا شيخ حر عاملي در الانتصار اين طور گفته است. بعد يک بنده خدايي تماس گرفت که شيخ حر عاملي اصلا الانتصار ندارد اين آقا دارد نشان مي دهد و حتي نوشته در شناسنامه کتاب که معاصر است. خوب مرحوم شيخ حر عاملي متوفي ۱۱۰۴ است. بابا آقاي هاشمي ۵۰ بار شما اين را گفتيد که براي شيخ حر عاملي است آقا الانتصار کتاب حضرت ايت الله کوراني است که خار چشم وهابيون است اين مدافع سخت کوش حريم ولايت و اين الانتصار هم در حقيقت بحث هايي است که در اينترنت بين وهابيون و شيعه ها بوده و ايشان اين برنامه ها را جمع کرده اين عبارتي که شما داريد نقل مي کنيد از يکي از وهابي هاست بابا به اندازه يک برگ برگرد عقب و يک صفحه هم برو جلو. يه آقايي يه غلط اضافي کرده مياد اونجا و مي گويد در نهج البلاغه همچين تعبيري از علي بن ابيطالب است ايها الناس اين دروغه دروغه دروغه دروغه دروغه. اميرالمومنين همچين عبارتي در رابطه با ابوبکر نگفته است. اين آقاي وهابي آمده از پيش خودش حالا يا مست کرده يا خواب نما شده مثل جناب آقاي حيدري که قبل از فجر يه خوابي ديده و خدا به او الهامي کرده و آمده گفته و اينکه پيغمبر اکرم و علي بن ابيطالب درباره ابوبکر اين چنين گفته که او حق بر ما بوده خلافتش و چنين و چنان.

بعد جالب اين که يه وهابي دروغگو مياد ميگه ايها الناس نهج البلاغه را تحريف کردند اين در کتاب الانتصار حر عاملي است. به قولي جاي آقاي يزداني خاليه که بگويد هر گردي گردو نيست هر عاملي هم شيخ حرعاملي نيست بابا نوشته معاصر يک صفحه جلو و يک صفحه عقب برو.

علي اي حال من چند نکته را در اينجا عرض مي کنم:

شما ببينيد بزار در مسندش جلد ۴صفحه ۴۱ از سعدبن ابي وقاص نقل مي کند :

أن رسول الله أخذ بيد علي فقال ( ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم من كنت وليه فإن عليا وليه )

آيا من ولايت مطلقه بر مومنين ندارم بعد مي فرمايد:

من کنت وليه فان عليا وليه

هرکس من ولي او هستم. کلمه ولي را هم که گفتيم ابوبکر،عمر، عثمان، عايشه، معاويه و همه کلمه ولي را درباره ابوبکر و غيره استعمال شده در خلافت. کلمه ولي تصريح بر ولي امر و حاکم اسلامي است. آقاي هيثمى هم مي گويد که:

رواه البزار و رجاله ثقات

اين از اين. ازآن طرف آقاي ابن کثير دمشقي مي گويد: علي عليه السلام در رحبة به مردم گفت: شما را به خدا قسم مي دهم آيا کسي شنيد در غدير خم که پيغمبر خدا فرمود:

ان الله ولي المومنين و من کنت وليه فهذا وليه

اين جواب کساني که مي گويند علي استدلال نکرده بفرماييد حالا من اين بحث را مفصل در جلسه بعدي که داشته باشيم استناد و احتجاج علي عليه السلام به حديث غدير با سند صحيح که خود الباني به صراحت مي گويد روايت صحيح است اگر واقعا حديث غدير دلالت بر ولايت ايشان ندارد پس براي چي مردم را قسم مي دهد آي مردم شما را به خدا پيامبر گفته من آدم خوبي ام؟

من کنت وليه فهذا وليه

شما را به خدا مردم پيامبر اين حرف را گفته يا نه؟ ابن کثير هم مي گويد:

فهذا اسناد جيد

البداية و النهاية جلد۵ صفحه ۲۳۰

البته اين را بر مبناي برنامه مکتب اهلبيت دارم عرض مي کنم. البداية والنهاية در الجامع الکبير ۳ـ۴ صفحه با هم تفاوت دارند

اين يک روايت، روايت ديگر اينکه پيامبر مي فرمايد:

من کنت اولي به من نفسه فعلي وليه

هرکس من ولايت مطلقه به او دارم و ولايتم بر او از خودش قوي تر است علي هم ولي اوست

معجم کبير طبراني جلد۵ صفحه۴۵۶ حديث۴۹۷۱

در روايت ديگر:

فمن کان الله ورسوله مولاه فان هذا مولاه

اين ابن حجر عسقلاني نقل مي کند مي گويد:

 هذا اسناد صحيح

المطالب العالية جلد۱۶ صفحه۱۴۲

 در روايت ديگر :

من کنت مولاه فهذا وليه

هرکس من مولاي او هستم خوب علي ولي اوست

از اين واضح تر ديگه پيغمبر به چه زباني بگويد حالا شما نمي فهميد گناه پيغمبرچيست؟

اين عبارت را جناب حاکم نيشابوري آورده که پيغمبر فرمود:

من کنت مولاه فهذا وليه

هرکي من مولاي او هستم علي ولي اوست

و ميگويد:

هذا صحيح علي شرط الشيخين

شرايط صحيح بخاري و مسلم را دارد. ابن کثير دمشقي مي گويد:

قال شيخنا ابو عبدالله الذهبي و هذا حديث صحيح

البداية والنهايه جلد۵صفحه ۲۲۸

خوب اين در حقيقت کاملا واضح و روشن است من بعضي از تعابير را آوردم ما در همين جواب قفاري که داديم و در ۲ جلد چاپ شده اونجا ۱۰ـ۱۲عبارت ، عبارتهاي مختلف که نبي مکرم بيان مي کرده در رابطه با تثبيت ولايت مطلقه امير المومنين با عبارات مختلف و تعابير گوناگون براي اينکه عذر بسته بشود ،همان تعبير صديقة طاهره که فرمود:

هل ترک ابي لاحد بعد غدير خم عذرا؟

آيا پدرم بعد از غدير خم براي کسي عذري گذاشت؟ حالا اين آقايان آمدند بعد از ۱۴۰۰سال حرف هاي بي اساس بي پايه يعني جز اينکه اينها دارند مردم را به خود مي خندانند چيز ديگري نيست.

 بيننده: محسن از اصفهان

بنده فقط يک پيشنهادي داشتم خدمت شما آقاي قزويني و ايشان خيلي محبوب هستند در اصفهان و بين تمام شيعيان ايشان را احترام خاصي مي گذارند و قبولشان دارند خواستم بگويم که عبارت هايي که به کار مي برند براي همين آقايان وهابي اين عبارات را به کارنبرند آقايان يزداني و ابوالقاسمي در اين شبکه. اين باعث بدبيني بعضي دوستان مي شود نسبت به شيعه.

يه سوال هم از آقاي قزويني داشتم مي خواستم بدانم که حضرت جبرئيل چه مواقعي براي پيامبر وحي مي فرستادند؟

مجري:

اين مباحث بيشتر تخصص آقاي دکتر رضايي است مباحث تفسير و شان نزول آيات.

استاد قزويني:

اين را جناب آقاي رضايي و آقاي ملکي مسئوول مدرسه معصوميه از آنها سوال کنند ولي آنچه مربوط به بنده است برادر محترم شما ببينيد امير المومنين سلام الله عليه که حتي نسبت به معاويه مي گويد :

إني أكره لكم أن تكونوا سبابين

خطبه۲۰۶ نهج البلاغه

 ولي نسبت به فتنه گرها که مي رسد مثل اشعث شما مراجعه بفرماييد خطبه۱۹ نهج البلاغه را ببيند داره فتنه گري مي کند شبهه ايجاد مي کند اذهان مردم را مشوش مي کند حضرت فرمود:

عليك لعنة الله ولعنة اللاعنين

حضرت علي بالاي منبر است اشعث يک حرفي زد در ذهن ها شبهه ايجاد شد. حضرت فرمود لعنت خدا بر تو لعنت لعنت گران بر تو.

حائك ابن حائك منافق بن كافر

خطبه۱۹ نهج البلاغه

اي منافق فرزند کافر که تو در زمان و دوران کفر يک دفعه اسير شدي ودر زمان اسلام هم يک بار . ببينيد فرق مي کند عزيزمن ما نسبت به اهل سنت و غيره کاملا ادبياتمان از ۳۰ سال قبل عوض نشده .ولي کساني که مي خواهند شبهه ايجاد کنند تفرقه به وجود بياورند اين منطق امير المؤمنين بوده برادر من اصل اينه که بايد شخصيتشان له شود . قرآن که مي گويد:

وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا

سوره بقره آيه۸۶

 نسبت به بعضي از فتنه گرها تعبيرش اين است که:

فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث‏.

الأعراف/186

اين بابايي که دارند فتنه گري مي کنند و يا اون دسته از آخوندهاي يهودي که دارند فتنه گري مي کنند يا القاي شبهه مي کنند قرآن در باره اين ها مي فرمايد :

مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا

سوره جمعه آيه ۵

 در حقيقت بحث کساني که شبهه ايجاد مي کنند با کساني که برايشان شبهه ايجاد شده يعني حق را نمي توانند تشخيص دهند از روي جهل حالا اين جهلش قاصري باشد يا مقصري جهل مرکب باشد اصلا حسابشان کاملا جداست.

بيننده: محمد از کردستان(اهل سنت)

حضرت علي در خطبه۳۷ نهج البلاغه مي فرمايد من پيش از بيعتم مطيع بودم و ريسمان ميثاق در گردن دارم و هرکس خليفه شود با او بيعت کنم و او را ياري مي نمايم بعد جمله

إذا الميثاق في عنقي لغيري

صراحت دارد در اينکه امير المومنين خليفه بلا فصل نبوده است بلکه مکلف بوده هرکس خليفه شود به او بيعت کند پيشوايان تشيع در برابر اين صراحت که هيچ گونه تأويلي بر نمي دارد خود را به خواب خرگوشي زده و توجيه به آن مبذول نمي دارند گويا خجالت مي کشند معترف شوند که سالهاست به مردم دروغ گفته اند.

در روضة الصفا هم صفحه۴۹۷ و تاريخ ابن خلدون صفحه۶۴ در اکثر تواريخ مذکور است که حضرت رسول هنگام وفات به مسجد آمد و پس از توصيه در باب اخراج مشرکين از جزيرة العرب و دادن جايزه به سفراي قبائل عرب خطاب به مهاجر فرمود مساعدت هاي امسال را فراموش نکنيد هرکس از شما امير شد با نيکهاي آنان نيکي کند و از بدان آنان در گذرد و جمله هرکس از شما امير شد دليل روشني است بر اينکه پيامبر کسي را به عنوان جانشين و خليفه بعد خود معين نکرده و موضوع غديرخم مطلقا مربوط به خلافت نبوده. و کسي را براي خلافت معين نکرده.

مجري:

پس يعني اينکه پيامبر هيچ کس را خليفه نکرده؟

بيننده:

نه کسي را براي خلافت معين نکرده.

مجري:

پس بعد از پيامبر چگونه خليفه انتخاب شد؟

بيننده:

انصار و مهاجر خليفه را معين کرد

مجري:

پس بعد از پيامبر بايد مردم اجاع کنند و خليفه انتخاب کنند؟

بيننده:

بله

مجري:

پس چرا بعد از ابوبکر مردم اجماع نکردند و اين اتفاق نيفتاد؟

بيننده:

ابوبکر گفت که مردم عمر را به عنوان خليفه قبول کردند و به او راي دادند

مجري:

حرف جديدي مي فرماييد.

بيننده:

يک سوال ديگر هم دارم.

استاد قزويني:

ببينيد برادر عزيز من امشب من تمام عبارت هايي که از تمام بزرگان اهل سنت در رابطه با غدير بود بيان کردم. عبارتي که پيامبر مي گويد:

من کنت وليه فعلي وليه، من کنت اولي به من نفسه فعلي وليه

اين عبارت ها را برادر من داشتم بيان مي کردم حضرت عالي گوش مي کرديد يا نه؟

بيننده:

بله بله گوش مي کردم.

استاد قزويني:

يا آقاي سبط بن جوزي که گفته حديث غدير صراحت در امامت علي بن ابيطالب است اينها را هم شنيديد يا نه؟

بيننده:

والله شنيدم ولي آنها سند صحيح دارند يا ندارند؟

استاد قزويني:

خوب من روايت ها را همه را با سندهاي صحيح عرض کردم برادر من و الله من نميدانم اگر حضرت عالي خواب نبوديد من همه را با سند صحيح عرض کردم يعني اين طوري نبود که من بيايم يک عبارتي را بدون سند صحيح نقل کنم هر عبارتي که نقل کردم صحيح بوده. باز اگر دوباره مي خواي ببينيد من نشان دهم در مانيتور را.

آقاي بذار از سعد بن ابي وقاص نقل مي کند که پيامبر فرمود :

الست اولي بالمومنين من انفسهم

آيا من ولايت مطلقه بر مومنين ندارم وآيا ولايت من بر مومنين از ولايت خودشان قوي تر نيست؟

من کنت وليه فان عليا وليه

هرکس من ولي او هستم

و از آن طرف آقاي هيثمى که از علماي بزرگ شماست مي گويد صحيح است. ابن کثير مي گويد سندش خوب است.

آيا اينها کافي نيست شما را؟ حالا ببينيم شيعه ها در خواب خرگوشي هستند يا ديگران ما نمي خواهيم جسارت کنيم ما اجازه داديم کاملا حرف هاي شما تمام شد. اهانت شما، جسارت شما همه تمام شد. حالا بفرماييد به اين ۲ـ۳مطلب جواب بدهيد شما.

بيننده:

حاج آقا اون۱۲۰ هزار نفر که آنجا بودند و همه صحابه ايشان بودند آيا اونها حرف پيامبر را نفهميدند؟

استاد قزويني:

آقا جان چرا حاشيه مي روي الان در تلويزيون اين عبارات را ديدي پس اول جواب من را بدهيد بعد سوال طرح کنيد آيا اين روايت که بزرگان شما گفتند صحيح است صحيحه؟

بيننده:

من نمي دانم صحيح باشد يا نه

استاد قزويني:

پس شما بزرگواري کنيد برويد اينهايي که من امشب در مانيتور نشان دادم درست است يا نه بعد تشريف بياوريد اينجا.

بيننده:

حاج آقا در کتاب خود شما است در روضةالصفا

استاد قزويني:

آقا جان روضة الصفا کتاب مقبول نيست نه نويسنده اش مورد تاييد ما هست نه مطالبش

بيننده:

کتابهاي ديگري هم هست.

استاد قزويني:

مثلا؟

بيننده:

و تواريخ ديگر مذکور است که......

استاد قزويني:

مثلا؟ ابن خلدون که براي اهل سنت است خوب بفرماييد کتاب ديگر چه هست؟

بيننده:

مذکور است که هنگام شدت مرض رسول الله اصحاب فرياد زدند:

 وا محمد من لا ....بعد

اگر درست خوانده باشم. حضرت آنها را تسلي داد و فرمود قرآن امام شماست

استاد قزويني:

اين را از کجا نقل مي کنيد شما؟

بيننده؟

از روضة الصفا

استاد قزويني:

عرض کردم کتاب روضة الصفا مورد تاييد شيعه نيست برادر من اصلا خود کتاب و نويسنده اش مورد تاييد نيست.

بيننده:

والله ديگه من نمي دونم

استاد قزويني:

من دارم از ابن کثير دمشقي که از استوانه هاي علمي و شخصيت هاي برجسته شماست که مي گويد روايت صحيح است. من دارم نقل مي کنم شما مي گوييد نمي دانم. برادر بزرگوار شما قبل از اينکه بياييد روي خط يه مقداري برويد پيش علما و بزرگان اين حرف هايي که ما زديم از آنها سوال بکنيد ببينيد آنها چه مي گويند و حرف هاي آنها را بياوريد اينجا که ارزش داشته باشد وقت مردم را مي گيريد برادر عزيزمن.

بيننده ۳: قاضي از خلجستان

بنده تماس گرفتم تا هم سلام و تبريک و خسته نباشيد عرض کرده باشم و هم تجديد ارادت و دست بوسي خدمت سرور عزيز و نور چشم دوستان اهل بيت و خار چشم ناصبي هاي زمان جناب آقاي قزويني دامت توفيقاته داشته باشم.

يک خبر خوشي هم خدمت شما دارم که شب گذشته اين آقا شهاب نعثل زاده پيشنهاد کرد که حاضراست شبکه ولايت را با همه کارکنانش بخرد ظاهرا ايشان با همه جهالتي که دارد اين يک موضوع را درست فهميده که با رسوايي هاي زيادي که به وجود آورده ديگه شبکه کلمه خبيثه ديگر بيننده ندارد تصور کرده که اگر شبکه ولايت را بخرد بيننده هاش را هم خريده.

مجري:

پس ما شبکه را مزايده مي گذاريم هرکس بيشتر خريد مي فروشيم

بيننده:

ما تابحال فکر مي کرديم اينها فقط احمق اند اما الان فهميديم که ظاهرا همشون ماليخوليا دچار شدند چون چند شب پيش آقاي خدمتي هم خطاب به يزداني و ابوالقاسمي آرزو مي کرد که اي کاش پدرانشان خواب مي افتادند و اينها را بلاي جان ما نمي کردند.

بنده هم بلافاصله به آقايان زنگ زدم که جناب خدمتي وقتي مقدر الهي باشد پدر ها هم که خواب بمانند مادر ها بيدارشان مي کنند اما اجازه ندادند صحبت کنم. در هرصورت آقاي محسني اين آقايان پيشنهاد مناظره دادند اما خيلي زود زدند گاراژ. حالا پيشنهاد خريد دادند اگر فروشنده هستيد تا پشيمان نشدند سريع تر اقدام بفرماييد تا معامله سر بگيرد.

استاد قزويني:

البته ما از اين پيشنهاد آقايان استقبال مي کنيم چون ما فروشنده هستيم قيمت را ما بايد معين کنيم. بنده چند تا پيشنهاد دارم به آقاي حيدري، اول اينکه ما پول نمي خواهيم، پولي که اين آقايان از سازمان هاي جاسوسي مي گيرند که خودش مي گويد نجس است و دست آقاي سيستاني چون به اين پول رسيده نجس است. خوب ما نمي خواهيم دستمان نجس شود. شرط اول ما اين است که جناب آقاي حيدري تشريف بياورند قم ، چون شبکه ولايت در قم است و فروشنده هم قم است. ايشان بياد اينجا جاي حضرت عالي بنشيند ما ۵ تا سؤال از ايشان ميک نيم ونمره قبولي هم ۱۲يا ۱۴است ما نمره قبولي را ۸ به ايشان مي دهيم اگر از اين ۵تا سوال به ۲سوال جواب داد ما حاضريم شبکه را واگذار کنيم. اگر حاضره همين از فردا تشريف بياورد ، مردم ايها الناس ،شيعه ، سني ، وهابي ما حاضريم با اين معامله شبکه ولايت را واگذار کنيم ۵ تا سوال بياد اينجا بنشيند ۵ تا سوال مي کنيم اگر ۲ تا را جواب داد مي رويم محضر امضاي محضري مي دهيم که شبکه ولايت بعد از اين تاريخ براي آقاي حيدري.

مجري:

حاج آقا کارگردان مي گويد که : کارکنانش را هم با خودش بياورد.

استاد قزويني:

اون را هم مي رسيم. يا نه ايشان بگويد من از آقاي قزويني مي ترسم از عکسش هم مي ترسم مسأله اي نيست با يکي از شاگردان ما بياد اينجا نمره قبولي هم همان ۸ مي دهيم ۵تاسوال جناب آقاي يزداني جناب آقاي ابوالقاسمي و جناب عباسي و جناب روستايي، اگر به ۲ سوال اينها جواب دادند من قول مي دهم جلوي همه مردم بلند مي رويم محضر شبکه ولايت را واگذار مي کنيم به ايشان، يا نه اگر اين هم برايش مشکل است مي ترسد اگر با شاگردان ما هم بنشينند مفتضح مي شوند ومعامله صورت نمي گيرد و يقينا هم اين طوري است ما يه پيشنهاد سوم هم داريم تخفيف مي دهيم ما مي گوييم که آقاي زارعي يا شريفي بيايند ۵ تا سوال کنند ولي ما نمره قبولي را ۱۲ مي گذاريم يا نه اينها راهم نمي تواند ، خانم صفايي زنگ بزند يا خانم اسلامي هرکدام بيايند اينجا ۵ تا سوال بکنند اگر به سه سوال جواب داد يعني نمره ۱۲ گرفت ما حاضريم از اينجا برويم محضر اين شبکه را وا گذار کنيم.

 ولي ايشان گفته با کارکنانش مي خرد حالا کارکنان شبکه ولايت اختيار با خودشان است که حالا اگر ايشان آمد و به اين ۲ سوال ما يا ۳ سوال خانم صفايي و اسلامي جواب داد که يقين داريم نمي تواند اصلا جرات اينکه به ايران بيايند من گمان مي کنم امکان پذير نيست براي ايشان ولي ما حرفي نداريم ولي دوستان ما ، کارکنان شبکه اگر مي توانند بيايند روي خط شبکه ولايت.

کليپ اول: حيدري(نعثل)

آقاي حيدري من پيشنهاد مي کنم به آيت الله مکارم شيرازي که اين شبکه را به فروش بگذارند و ما حقيقتش به اين شبکه نياز داريم چون مطالب ما به قدري انباشته است که هر وقتي شروع مي کنيم به اينکه مطالب را عرضه کنيم نمي دانيم که از کجا شروع کنيم اينها سالهاست که هر چه در توان داشتند هرچه موشکافي کردند هرچه بزرگنمايي کردند و هرچه دروغ گفتند ديگه دروغ هايشان تمام شد و ديگر رنگي ندارد و ارزشي ندارد بنابر اين من اين را جدي عرض مي کنم اگر شبکه ولايت را با تمام پرسنلش به فروش بگذارند ما مي خريم البته پرسنلش آزاد هستند اگر خواستند با ما کار کنند والا آزاد هستند. و ما شبکه را به عنوان يک شبکه توحيدي اداره خواهيم کرد

هاشمي:

استاد ببخشيد شما يک فکر کاملا طلايي به نظرتان رسيد اما نمي دانم اگر قرار باشد راه اندازي شود از اول رمضان باشد بهتر است چون سالگرد تاسيس شبکه کلمه است بالاخره در اول رمضان اون شبکه افتتاح شود يعني شبکه کلمه ۲

حيدري:

ولي شبکه ولايت را ما دربست به اميد خداوند حالا اجازه فعاليت در منزل آقاي مدير عامل شبکه جناب آقاي قزويني اگر اونجا اجازه فعاليت به ما دادند واگر هم ندادند بساطمان را جمع مي کنيم بالاخره در جاي ديگر فعاليت مي کنيم

مجري:

شتر در خواب بيند پنبه دانه

استاد قزويني:

گهي لپ لپ خورد گه دانه دانه. من يک خواهشي دارم واز دوستان اطاق فرمان هم تشکر مي کنم که بلا فاصله اين کليپ را تهيه و پخش کردند من گمان مي کنم اگر اين جناب آقاي سجودي يه بزرگواري کند هزينه را هم هر چقدر باشد مي پردازيم يک بررسي کند که اين آقا الان چند روزيه نمي دانم مواد مخدر مصرف مي کند يا نه ازهمان شراب جناب خليفه که تو کوزه اش بوده و خودش وقتي مي خواست بخورد آب قاطي مي کرده و مست نمي کرده. ديگران وقتي مي خوردند آب قاطي نمي کردند و مي خوردند و مست مي کردند به آنها شلاق مي زده گمانم اين برادرمان بدون اينکه آب قاطي کند مصرف فرموده وبه اين شکلي شده.

مجري:

حاج آقا همکاران ما آمدند پشت خط اجازه بدهيد که حرفهايي دارند جناب آقاي مومن زاده و صالحي. بفرماييد

مومن زاده:

بنده مي خواستم عرض کنم که براي ما الحمدلله کار زياد است و ما خيلي جاها مي توانستيم کار کنيم ولي ما اينجا را انتخاب کرديم به اين خاطر که اين پولي که ما اينجا دريافت مي کنيم قطعا به اين خاطر که در سايه لواي امير المومنين خدمت مي کنيم قطعا برکت را به زندگي ما مي دهد و انشاء الله پولش باعث برکت بر زندگي و پيشرفت مي شود ولي آقاي حيدري به خاطر اهانت هاي مکرر که به اهل بيت کرده اند ما ايشان را ناصبي و نجس مي دانيم و قطعا پولي که از ايشان دريافت شود و هر جايي و هر کسي اين پول را از ايشان بگيرد نجس است و برکت را از زندگي مي برد واين پول خودن ندارد.

استاد قزويني:

اين يکي از کارمندان ما آقاي حيدري اين را بشنود.

صالحي پور:

واقعا خدا را شکر مي کنم که يکي از نوکران اين شبکه هستم و حقيقتا حاج آقا ديگه نمي توانستم جلوي خودم را بگيرم گفتم نيام روي آنتن ولي خوب ظاهرا اين شبکه هاي وهابي خيلي وضع ماليشان بهتر است و داره بهتر هم مي شود. پيشنهاد خوبي هم داده اند. حاج آقا اين رو نمي خواستم بگم ولي هروقت تو خانه ما بچه ها اذيت مي کنند منم سريع مي زنم اين شبکه ناصبي و وهابي ها تا اين حيدري را نشان مي دهند آروم آروم مي شوم اينم قضيه داره کلي روش کار کردم تا بچه ها بخوان شلوغ کنند مي گم بابايي اين لولوخرخره هست مياد مي خوردت کلي زحمت کشيدم تا بالاخره اين لولوخرخره حسابي بچه هاي ما رو آروم مي کند.حاج آقا ببخشيد اگر جسارتي شد.

موسوي:

من وظيفه ديدم يه صحبت هايي رو آنتن داشته باشم و يه حرف هايي به اين آقاي حيدري گفته باشم بد نيست. ديگه خودتان شکل و شمايل شمربن ذي الجوشن را بهتر از من مي دانيد که ظاهر الصلاحي بود که مدعي اسلام گرايي بود اما هيچي حاليش نمي شد حالا من اين آقاي حيدري را هر وقت مي بينم انگار که دارم شمربن ذي الجوشن را مي بينم وقتي مي بينم باور بفرماييد با تمام وجودم ايشان را لعن و نفرين مي کنم حالا من با وجود يه همچين شخصي چطور مي توانم در شبکه مقدس ولايت کار کنم.

مجري:

حالا ايشان يه پيشنهادي دادند زياد شما سخت نگيريد

موسوي:

ايشان يه عنادي نسبت به اهل بيت نشان مي دهد با ترفند هاي خاصي که بخواد يه شبکه را تصرف بکند

مجري:

ما هم تصديق مي کنيم عنادش را

موسوي:

خيلي ممنون ياعلي

استاد قزويني:

حالا من يه چيزي به ذهنم آمد اين ضرب المثلي است که در تاريخ هم هست مي گويند ناپلئون مي رفت از سربازانش ۳ تا سوال ثابت و استاندارد مي کرد هميشه ديگه سربازان اين را مي دانستند که سوال اول چيه جوابش چيه سوال دوم چيه و جوابش چيه. سوال اول مي کرد مي گفت که شما چند سال داريد؟ سوال دوم اين بود که چند سال خدمت مي کنيد؟ سوال سوم اين بود که من را بيشتر دوست داريد يا وطن را؟ اين را سربازها حفظ کرده بودند که سوال اولش در رابطه با سن است سوال دوم در رابطه با خدمت است و سوال سوم ... يکي از اين سربازها مست کرده بود و آمده بود داخل صف، اون روز اتفاقا ناپلئون سوال هارا جلو و عقب پرسيد. و به جاي اينکه بگويد چند سال داري؟ پرسيد چند سال خدمت مي کني؟ گفت من ۲۳ سال خدمت مي کنم. گفت تو مگر چند سال داري؟ گفت من ۲ سال دارم. گفت من رو مسخره کردي يا خودت را گفت هر دو را. حالا اين آقا ظاهرا هم خودش را مسخره کرده هم بيننده هايش را، اون وقت جالب اين است که ما شبکه توحيدي مي خواهيم بزنيم .

مي گويند يک لامذهبي مسجد ساخته بود و ديد که مردم نمي آيند وبراي اينکه يک فريبي بدهد ، بالاي در مسجد نوشت که آي مردم دراين مسجد نماز صبح يک رکعت و بدون وضو هم پذيرفته مي شود. حالا اين آقايان برنامه شان همين است نماز صبح يک رکعتي بدون وضو را به عنوان برنامه توحيدي و اسلامي معرفي مي کنند. ومن اون حرف هايي که زدم را روش هستم گرچه ايشان شعار داده اند.

بيننده: عثمان از زاهدان

 مي خواستم درباره خلافت مولا علي صحبت کنم و حديث غدير و معني کلمه مولي که در حديث آمده. مي خواستم از حضرت عالي بپرسم که آنچه را که من تحقيق کردم از تحصيلات ابتدايي که دارم زيرا که من نه عالم هستم ونه دانشجو يک تحصيلات ابتدايي که داشتم و تحقيقاتي که کردم مي خواستم چند تا سؤال از حضرت عالي بکنم که اگر جواب آن را به من بدهيد ممنون مي شوم. مي گويند اگر ولي يا مولي در حديث غدير به معني خليفه و جانشين باشد به هيچ وجه معني آن درست در نمي آيد چون ترجمه آن اين مي شود که هرکسي که من خليفه او هستم علي هم خليفه اوست. حالا بگوييد که آيا رسول الله خليفه چه کسي از امتش بود که او را با اين الفاظ خطاب مي کنيد؟

استاد قزويني:

بفرماييد کلمه مولي يعني چه؟ يعني کلمه مولي در من کنت مولاه يعني چه؟ شما چطوري معني کرديد؟

بيننده:

اگر ولي و مولي به معني امام و امير گرفته شود باز هم معني صحيح از حديث استخراج نمي شود چون در اون صورت ترجمه حديث اين چنين مي شود که هر کسي که من امير و امام او هستم علي هم امير و امام اوست در حالي که ۲ نفر در يک زمان هرگز امير و امام نمي شوند بالاخص وقتي که يکي از آن دو امير، رسول الله باشد اما معني دوستي و سروري يک ترجمه سالم و بي نقص است چون دوستي علي رضي الله عنه بلکه دوستي همه صحابه به طور هم زمان در يک قلب نه تنها امکان پذير بلکه واجب و ضروري است.

استاد قزويني:

ببينيد برادر عزيزم يک دفعه اين است که پيغمبر اکرم مي خواهد علي بن ابيطالب را امامت و خلافتش را در عرض امامت و خلافتش قرار دهد که فرمايش حضرت عالي صحيح است ولي اگر در طول قرار دهد.

من کنت وليه فعلي وليه ،علي ولي کل مومن بعدي

که حداقل من ۵۰ تا روايت شما همين الان مستدرک حاکم نيشابوري را باز کن جلد ۳ صفحه ۱۱۰ که پيغمبر فرمود:

ان عليا ولي کل مومن بعدي

يا نه در عبارت هاي ديگر که مؤيد اين قضيه هست:

انت مني بمنزلة هارون من موسي الا انه لانبي بعدي

المستدرك - الحاكم النيشابوري - ج 2 ص 337

مجمع الزوائد - الهيثمي - ج 9 ص 109

ببينيد کلمه بعد که در خيلي از روايات آمده مفسر است همان طوري که آيات قرآن يک ديگر را تفسير مي کند کلمات پيامبر هم عزيزم يک ديگر را تفسير مي کند وقتي که حضرت موسي هارون را به عنوان خليفه و وصي خودش قرار مي دهد آيا اين معنايش اين است که دو تا پيامبر در يک زمان در يک زمان هستند يانه وقتي که نبوت حضرت موسي تمام مي شود دوران نبوت حضرت هارون آغاز مي شود؟

مجري:

مضافا بر اينکه قبل از خطبه غدير حضرت دارد مي گويد که:

يوشک أن يدعي

نزديک است که من دعوت حق را اجابت کنم. يعني من مي خواهم از دنيا بروم نمي خواهم امر مردم را همين طوري يله و رها بگذارم بايد امامت بعد از خود را مطرح کنم چرا به اين عبارت آورده که من نزديک است که دعوت رب را اجابت کنم و بروم؟ خوب اين عبارت دليل بر همين قضيه است و همين را مي گويد.

بيننده:

در نهج البلاغه خطبه۵ آمده است که وقتي رسول خدا رحلت نمود حضرت عباس و ابوسفيان خواستند حضرت علي اجازه دهد تا با ايشان بيعت کنند اما آن حضرت فرمودند: اي مردم امواج فتنه ها را با کشتي هاي نجات بشکافيد و از راه مخالفت منحرف نشويد. در اينجا هم سوال مطرح مي شود که چرا ايشان اين تقاضاي آن ۲ را فتنه و نتيجه اختلاس گفت و نفرمود حديث غدير سند محکم خلافت و امامت من است. رسول خدا که نمي توانستند در مرض وفات به مسجد بروند و ايشان ابوبکر را مقدم کردند.

استاد قزويني:

ببينيد آقا جان برادر عزيزم داري قاطي مي کني همه چيز را. ببينيد شما بحث نماز را جدا و بحث غدير را جدا مطرح کنيد. شما بحث غدير را گفتيد مي فرماييد بر اينکه ابوسفيان آمد و همچين پيشنهادي کرد ابوسفيان دنبال فتنه گري بود. ابوسفيان به هنگام رحلت پيامبر در مدينه نبود وقتي آمد دنبال اين بود که فتنه گري کند و وقتي که آمد به امير المومنين گفت: که دستت را بده تا بيعت کنم با تو و اين آدم رذل و پست (ابوبکر) که آمده خود را خليفه کرده من حاضرم تمام کوچه هاي مدينه را مملو از سپاه و نيرو کنم و اين ارذل الناس را نابود کنم

بيننده:

اين سخناني که شما مي گوييد از ابوسفيان نقل شده؟

استاد قزويني:

بله بله از ابوسفيان نقل شده. همون روايتي که حضرت عالي داريد در همان روايت است. اولا اينکه سند اين روايات ضعيف است و ثانيا امير المومنين فرمود به ابوسفيان تو کي خير خواه اسلام بودي که امروز آمدي براي خير خواهي اسلام مي خواهي با من بيعت کني؟ ببينيد برادر من اول اينکه اين روايتي که نقل کرديد سند ندارد و ثانيا سند هم داشته باشد ابوسفياني که مي گويد: اين ارذلي که آمده چنين کرده من حاضرم تمام کوچه هاي مدينه را مملو از سپاه بکنم و جوي خون را بياندازم و نگذارم ايشان خلافت کند.

بيننده:

مي گويند پس از شهادت عثمان رضي الله عنه ه ربار که مردم براي قبولاندن حضرت علي براي خلافت مي آمدند ايشان از قبول آن به دلايلي متقيانه شانه خالي مي کرد در حالي که طبق دستور رسول خدا در غديرخم ايشان خليفه اصلي و اول ايشان بود خوب مي بايست حضرت استفاده مي کرد تا خلافت را تحت اختيار خود در مي آورد و يک جاي ديگر يکي از بزرگترين و گوياترين دلايل حقانيت خلافت خلفاي پيش از مولا علي اظهار محبت حضرت علي به ايشان است و تاييد بر خلافتشان. اگر از رسول خدا عهدي در نزد من بود هرگز اجازه نمي دادم

استاد قزويني:

ببينيد آقا عثمان باز هم داريد قاطي مي کنيد ما مي گوييم اللهم بير بير. ببينيد شما فرموديد بعد از قضيه قتل عثمان آمدند با حضرت علي بيعت کنند ولي علي زير بار بيعت نرفت. خطبه۹۱ نهج البلاغه است. حداقل شما اگر تا به حال نديديد اگر نهج البلاغه داريد برويد ببينيد و اگر نداريد از سايت هاي مختلف بگيريد.

وقتي آمدند با امير المومنين بيعت کنند به او گفتند که با تو بيعت مي کنيم که ما سهمي داشته باشيم. طلحه و زبير گفتند که با شرط بيعت مي کنند. امير المومنين مي فرمايد:

دعوني

اگر مي خواهيد مشروط با من بيعت کنيد مرا رها کنيد

والتمسوا غيري

سراغ ديگران برويد . ذيل عبارت علي را ببينيد مي فرمايد:

فإنا مستقبلون أمرا له وجوه وله ألوان

من آينده را تاريک مي بينم من آينده را توأم با توطئه مي بينم

لا تقوم به القلوب ولا تثبت عليه العقول

الكامل في التاريخ - ابن الأثير - ج 3 ص 193

 در آينده فتنه هايي ايجاد مي شود که عقل ها سر گردان است و قلب ها تاريک مي شود

وإن الآفاق قد أغامت

در طول گذشته در اثر بدعت هايي که انجام شده آفاق و افق هاي اسلامي همه تاريک شده

والمحجة قد تنکرت

اون حقايق اسلامي دارد انکار مي شود

واعلموا

مردم بدانيد

أني إن أجبتكم

اگر من خلافت را بپذيرم

ركبت بكم ما أعلم

 آنچه من تشخيص مي دهم انجام مي دهم

 ولم أصغ إلى قول القائل وعتب العاتب

حرف هيچ احدي قبول نمي کنم.

نهج البلاغة - خطب الإمام علي ( ع ) - ج 1 ص 182

بفرماييد اين جمله امير المومنين کجايش اشکال دارد؟

مجري:

بفرماييد...

مثل اينکه قطع شده.

بيننده: واحدي

حاج آقا من قاري قرآن هستم و يک سوالي برايم پيش آمده:

اول اينکه ما ۵ اصل دين داريم بعد حاج آقاي قزويني من اين را بارها بلکه صدها و هزاران بار امتحان کردم که هر لايي از قرآن بگيريم ۲ صفحه حداقل روبروي ماست که حداقل راجع به نبوت ، معاد و توحيد صحبت شده اين ۳ اصل دين. چرا به وفور شما مي توانيد الان امتحان کنيد به وفور در مورد نبوت صحبت شده اما در مورد ۲ اصل ديگر خيلي کمتر و اصلا قابل مقايسه نيست.

سوال دوم اينکه: اگر يک شخصي را که هيچ ديني نداشته والان مي خواهد اسلام بياورد ما اين قرآن را به او بدهيم و عربي هم بلد باشد و مطالعه بکند بدون هيچ پيش زمينه اي آيا به اون ۲ اصل ديگري که ما شيعيان به آن اعتقاد داريم مي رسد يا نه؟

استاد قزويني:

ببينيد برادر من ما وقتي مي گوييم توحيد ، در داخل توحيد عدل خوابيده است و نيازي نيست ما بخواهيم توحيد را با تمام شاخ و برگش بيان کنيم . يکي از ويژگي هاي توحيد عدل است و اگر نبوت را بخواهيم درست معنا کنيم يکي از فروعات نبوت و آنچه که استمرار نبوت است امامت است يعني امامت در حقيقت استمرارنبوت است و عدالت از شاخه هاي توحيد است اصلا نيازي نيست زيرا قرآن کاملا اينها را روشن و واضح بيان کرده.

من يک جمله اي را به اين برادرم جناب عثمان عرض کنم. برادر من شما که اميرالمومنين مي گويد:

ان الآفاق قد اقامت و المحجة قد تنکرت

در اثر کارهايي که در گذشته انجام شده و زمان خلفا آفاق ها تاريک شده و حجت هاي الهي مورد انکار است. شما مراجعه بفرماييد صحيح بخاري جلد ۱ صفحه ۱۳۴ حديث شماره ۵۳۰ از آقاي انس بن مالک است که داشت گريه مي کرد به او گفتند چرا گريه مي کني؟ گفت:

لا اعرف شيئا مما ادرکت الا هذه الصلاة

آنچه که از سنت پيغمبر درک کرده بودم غير از نماز هيچ چيز نمانده

وهذه الصلاة قد ضيعت

اين نماز را هم مردم ضايع کرده اند. اميرالمومنين مي گويد:

ان المحجة قد تنکرت

همينه. باز در صحيح بخاري جلد۱ صفحه ۱۵۹ از ابوالدرداء که مي گويد: از امت محمد تنها چيزي که من مي بينم اين است که با هم دسته جمعي نماز مي خوانند. وغير از نماز جماعت از سنت پيامبر ديگه چيزي نمانده.

خدايا تو را قسمت مي دهيم به آبروي محمد و آل محمد هرچه سريعتر لباس فرج بر اندام ملکوتي مولايمان بقية الله الاعظم بپوشان.

اللهم عجل لوليک الفرج



حضرت آيت الله سيد محمد حسني قزويني مد ظله العالي
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  tgtcwnfu     -   تاريخ:  02 ارديبهشت 91 - 03:12:25
20
2   نام و نام خانوادگي:  متولي     -   تاريخ:  13 خرداد 91 - 10:32:20
با سلام خدمت استاد قزويني ...من معلم ابتدايي هستم از برنامه ي شما كمك ميگيرم و براي دانش آموزانم اين مباحث را در كلاس مطرح ميكنم ...مباحث خوب و پربار و نكات اساسي را مطرح ميكنيد...دستتان درد نكند.خدا به شما عمر با بركت بدهد....الهم عجل لوليك الفرج




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما