* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 17 فروردين 1391 تعداد بازديد: 4508 
غدير ـ بيعت عمر بن الخطاب با اميرمؤمنان عليه السلام
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

بسم الله الرحمن الرحيم

برنامه حبل المتين: 17 / 01 / 1391

استاد سيد محمد قزويني

************

مجري:

افرادي که در آن جلسه غدير حضور داشتند که سه روز اون قضيه طول کشيد تا افراد بيايند با اميرالمؤمنين بيعت کنند حتي همسران و زنان پيامبر آمدند بيعت کردند حالا اون قضيه بيعت با خانم ها را هم شما مطرح بفرماييد، اولين کساني که آمدند تبريک گفتند اين قضيه را :

أنت مولى كل مؤمن ومؤمنة

الصواعق المحرقة في الرد على أهل البدع والزندقة - أحمد بن حجر الهيتمي المكي - ص 44

النهاية في غريب الحديث والأثر - مجد الدين ابن الأثير - ج 5 ص 229

الملل والنحل ج۱ص۱۶۳

خليفه دوم  از اولين کساني بود که آمدند و بيعت کردند . مي خواستم اين را بررسي بفرماييد آيا واقعا اين در کتب اهل سنت هست يا نيست؟ آيا اين دلالت بر ولايت اميرالمؤمنين مي کند يا نمي کند؟

استاد قزويني:

ما در جلسه گذشته همان طور که شما بيان کرديد مطالبي را بر دلالت حديث غدير بر ولايت و امامت حضرت امير سلام الله عليه عرض کرديم و در ابتدا سخنمان را با فرمايش حضرت صديقة طاهرة شروع کرديم که در ميان مهاجرين و أنصار فرياد کشيد که:

انسيتم قول رسول الله يوم غدير خم

نزهة الحفاظ ، ج۱ ص۱۰۲

آي مردم فراموش کرديد سخن پيامبر را در روز غدير که فرمود:

 من کنت مولاه فعلي مولاه

کتاب اسني المطالب ابن جزري ص۴۹

ابن جزري که از علماي بزرگ اهل سنت است کسي است که آقاي سيوطي درباره او دارد که:

الحافظ و کان عالما متقنا فقيها

طبقات الحفاظ ، ص۵۳۵

و در منابع شيعه هم مرحوم صدوق در خصال دارد که زهراي مرضية فرمود:

هل ترک أبي يوم غدير لأحد عذرا

آيا پدرم در روز غدير براي کسي عذري گذاشت؟

خصال ص ۱۷۳ را آقايان ببينند و همچنين دلائل الامامة، طبري ص۱۲۲ :

فما جعل الله لأحد بعد غدير خم من حجة ولاعذر

پيغمبر با توجه به دستور الهي در غدير خم براي کسي حجتي و عذري باقي نگذاشت و ما در رابطه با اون فرمايشاتي که جناب آقاي محسني خلاصه فرمودند ما اين مطالب را مفصل بيان کرديم و اشاره کرديم بر اينکه اين مباحث و مسائل کاملا بر محور آنچه که در منابع معتبر اهل سنت آمده و هيچ شکي و شبهه اي در اين زمينه نيست .

در رابطه با غدير به حول و قوه الهي بعدها صحبت خواهيم کرد و اين پاور پوينت را هم اگر يادمان نرود روي هم سايت ولي عصر قرار مي دهيم و هم سايت شبکه جهاني ولايت . دوستان ملاحظه کنند که البته حديث در صحاح سنن و حديث غدير نزد علماي اهل سنت و تواتر غدير و دلالت حديث غدير بر امامت بود ، خوب اين ها را ما مفصل بيان کرديم و گفتيم هم نوعي ولايت پيامبر با ولايت علي با جمله :

ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم

مصنف ابن أبي شيبة ، ج۶ ، ص۳۷۴

امثال اين عبارت ها نشان مي دهد که نبي گرامي مي خواهد ولايتي را که خداي عالم براي او قرار داده او را براي اميرالمؤمنين سلام الله عليه بيان کند و در روايات ديگر هم  فرمود که :

علي ولي کل مؤمن بعدي

تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 42 ص 198

أسد الغابة - ابن الأثير - ج 4 ص 27

همچين دعا و نفرين بر ياران و مخالفان

اللهم وال من والاه وعاد من عاداه

مصنف ابن أبي شيبة ، ج۶ ، ص۳۷۲

اين را ما خيلي مفصل روي آن مانور داديم و عرض کرديم که اين عبارت ها همه نشانگر اين است که اين قضايا بوي عصمت مي دهد . حالا از آن طرف اين آقايان در شبکه ها مي گويند:

اللهم وال من والاه و عاد من عاداه

اين اصلا نشان مي دهد بر اينکه محبت و ولايت بوده من مي خواهم بگويم که اين آقايان وهابي ها و اين آقاياني که ابن تيميه را شيخ الاسلام مي دانند که واقعا ضدالاسلام است از کتاب منهاج السنة او که به تعبير خود آقاي سقاف از علماي اردن که اين کتاب را منهاج البدعة خطاب مي کند حق استفاده از:

اللهم وال من والاه

 ندارند چون رئيس اينها رسما اعلام کرده که :

اللهم وال من والاه و عاد من عاداه

قطعا دروغ است . ابن تيميه مي گويد که :

لكن حديث الموالاة قد رواه الترمذي وأحمد والترمذي في مسنده عن النبي (ص) انه قال من كنت مولاه فعلى مولاه وأما الزيادة وهي قوله اللهم وال من والاه وعاد من عاداه الخ فلا ريب انه كذب

منهاج السنة النبوية، ج۷ ، ص۳۱۹

شکي نيست که اينها دروغ است . ولذا اين آقايان کارشناسان وهابي و خوارج عصر به تعبير جناب دکتر احمد طيب ، شيخ الأزهر يا به تعبير آقاي إبن عابدين از فقهاي أحناف اين آقايان حق استناد به ذيل روايات را ندارند چون پيامبر اينها ، امام اينها ، خداي اينها و همه چيز اينها إبن تيميه مي گويد :

فلا ريب أنه کذب.

گرچه در اينجا ابن حجر مي گويد همين عبارت را :

اللهم وال من والاه

۳۰ نفر از صحابي نقل کردند. ألباني که از او تعبير به بخاري دوران مي شود مي گويد که :

و جملة القول

خلاصه سخن و حديث

اللهم وال من والاه ، من کنت مولاه فعلي مولاه

حديث صحيح بشطريه

هم من کنت مولاه صحيح است و هم اللهم وال من والاه الا اينکه ديدم ضد الاسلام ابن تيميه را:

قد ضعف شرط الاول من الحديث

گفته قسمت اول  ضعيف است اما قسمت دوم را:

فزعم.

دچار توهم شده و زعم کرده که کذب است

وهذا من مبالغته الناتجة في تقييده من تصرفه في تضعيف

به نظر من اين زياده روي ها که إبن تيميه به سرعت دنبال اين است که احاديث مربوط به فضائل اميرالمؤمنين را تضعيف کند

قبل ان يجمع الطرقها

قبل از اينکه سندها را ببيند و دقت کند در سندها . همين طوري فله اي مي گويد ضعيف است . درحقيقت حرف آقاي الباني همين است که ابن تيميه به سرعت و بدون اينکه اصلا سند را ببيند و بدون اينکه دقت در سند کند مي گويد ضعيف است . حالا ما از آقاي ألباني سوال مي کنيم يک آقايي که اينطوري است چطور از او تعبير به شيخ الاسلام مي کنيد؟ علي اي حال من اين نکته را که در رابطه با اون جلسه قبلي بود که وقت نکرديم عرض کنيم بيان کردم تا خدمت بينندگان عزيز عرض کرده باشم .

اما در رابطه با تبريک خليفه دوم خود آقاي نسائي و احمدبن حنبل هر دو نقل کردند که پيامبر فرمود:

أ لست اولي بکم من آبائکم

آيا از پدران شما بر شما ولايتم بيشتر نيست؟ گفتيم بله

  الست اولي بکم من انفسکم و أ لست اولي بکم کذا و کذا

گفتيم بله. حضرت فرمود:

 من کنت مولاه فعلي مولاه

اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله

فقال عمربن خطاب هنيئا لک يابن ابي طالب

بعد از آنکه پيغمبر اکرم علي را براي خلافت نصب کرد عمربن خطاب گفت :

گوارا باد بر تو اي فرزند ابوطالب

اصبحت اليوم ولي کل مؤمن

امروز ولي همه مومنين هستيد .مولي ندارد ، حالا اين را آقايان وهابي بيايند جواب بدهند که اين را آقاي نسائي در سننش ج۵ص۱۳۲ و آقاي احمد در مسند ج۴ص۲۸۱ و آقاي ابن کثير دمشقي در البدايه و النهايه جلد ۷، ص۳۵۰ کاملا به عنوان يک امر قطعي نقل مي کند بدون هيچ گونه مناقشه اي در سند . آقاي إبن أثير در أسد الغابة ج۴ص۱۱۸ اينها را نقل مي کند. خوب اين آقايان بيايند بگويند که واقعا اين تعبيري که پيغمبر اکرم کرده . اون روز يکي از اين دوستان از اهل سنت گفت اگر علي هم ولي باشد ۲ تا ولي در يک زمان چگونه مي شود بيان شود اين آقا اگر همين عبارت إبن کثير را ببيند که

من کنت مولاه فان عليا بعدي مولاه

هرکس من بر او ولايت مطلقه دارم علي بعد از من بر او ولايت مطلقه دارد هرکس من امام او هستم بعد از من علي اين گونه است . خود اين عمر هم مي گويد که :

اصبحت اليوم ولي کل مؤمن

خوب اين را آقايان بگذارند کنار همون عبارتي که عمربن خطاب درباره خودش و درباره ابوبکر دارد در صحيح مسلم ج۵، ص۱۵۲ حديث۴۴۶۸ که :

لما توفي رسول الله قال ابوبکر انا ولي رسول الله

نگفت انأ خليفة رسول الله يا أنا وصي رسول الله ، نه بلکه گفت:

انأ ولي رسول الله

اين ديگه صحيح مسلم است و برو وبرگرد هم ندارد . خودش هم مي گويد که وقتي ابوبکر از دنيا رفت من گفتم:

أنا ولي رسول الله و ولي أبي بکر

من خليفه پيغمبر هستم و خليفه اي از طرف آقاي ابوبکر و خليفه مردم هم نيستم نگفت:

 أنا خليفة الناس

بلکه گفت:

أنا خليفة أبي بکر

صحيح البخاري، البخاري ، ج 4 ص 44

خوب اين آقايان بيايند اينها را براي ما جواب بدهند که اين بلبل زباني و هفته غدير و افسانه غدير و...البته اينها تازگي ندارد أجداد اينها ۸۰ ماه بر بالاي ۷۰هزار منبر به علي ناسزا گفتند حالا اين آقايان بيايند بگويند در غدير هيچ اتفاقي نيفتاده . من هم با اون بيننده موافقم که اصلا در غدير هيچ اتفاقي نيفتاده ، نه پيغمبر حرفي درباره علي زده و نه حرف ديگري زده والله من نمي دانم اين آقايان به قولي شب شهادت حضرت زهراست باز بگوييم بايد اين را جناب آقاي سجودي تشخيص بدهد که اين آقايان قبل از اينکه بيايند روي برنامه چيزي مصرف کرده اند که به اين شکل اند و تصور مي کنند که رفته اند در پستوي خانه شان يا در يک بيابان پشت کوه و هيچکس هم صدايشان را نمي شنود و مي گويد که اصلا هيچ اتفاقي نيفتاده و اون يکي آقا هم مي گويد نه آقا حديث غدير حديث مهمي است ، حالا مهم است اين حديث از چه جهت مهم است ؟

ما که نفهميديم از اون طرف هم آقايان مي گويند که افسانه غدير ، حالا عرض کردم که اميرالمؤمنين فرمود:

ما زلت مظلوما مذ ولدتني امي

تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 67 ص 61

روزي که از مادر به دنيا آمده ام مظلوميت با من بوده . يا خطاب به امام مجتبي عليه السلام فرمود: فرزندم

يا بني ما زلت مبغيا علي منذ هلك جدك

الامامة والسياسة - ابن قتيبة الدينوري ( تحقيق الزيني ) - ج 1 ص 49

از روزي که پيغمبر از دنيا رفته پدرت مظلوم بوده .

الان هم در اين عصر رسانه ها ما داريم مي بينيم مظلوميت اميرالمؤمنين و هر چه جلوتر مي رويم بيشتر روشن مي شود و بيشتر واضح تر مي شود ولي اين آقايان هر چه مي گويند بگويند خداي عالم آزاد کرده ، نمرود هم آزاد بود هرچه گفت گفت ، فرعون آزاد بود هرچه خواست گفت ، أبوسفيان به قولي ۲۱سال با پيامبر جنگيد و أبوجهل و أبولهب ها . شما هم بفرماييد ولي بدانيد اولين محکمه اي که در قيامت برپا مي شود محکمه رسيدگي به مظلوميت أميرالمؤمنين و شکايت اولين مظلوم عالم هست که در زيارت نامه اش مي خوانيم :

السلام عليک يا أول مظلوم ظلم حقه

درود بر تو اي اولين مظلوم عالم

مجري:

سوالي که هفته گذشته مطرح کرديد را که :

الست اولي بکم من انفسکم

را اين آقايان اصلا جرأت نمي کنند مطرح بکنند من خواهشم اين است که يک بار ديگر هم اين را بيان بفرماييد بلکه آقايان شايد يک ذره غيرتشان جابه جا شود و اين را مطرح بکنند . چرا اين قسمت هاي بعدي غدير يا همين

من کنت مولاه فعلي مولاه

را به مولي و محبت معني مي کنند ولي بحث اين عبارت که قرينه محکم و دليل محکمي است براي اين من کنت مولاه.

استاد قزويني:

بله دوستان باز ببينند که آقاي احمدبن حنبل در مسندش جلد 4 صفحه281 و محققش هم احمد محمد شاکر مي گويد که سندش صحيح است.

پيغمبر فرمود:

اليس الله اولي بالمؤمنين

آيا خداوند ولايتش بر مؤمنين قوي تر نيست

گفتند بله. بعد فرمود:

من کنت مولاه فعلي مولاه

ألباني هم مي گويد صحيح است. إبن کثير مي گويد:

ألستم تعلمون أني أولي بکل مؤمن من نفسه

آيا نمي دانيد من ولايت مطلقه بر مؤمنين دارم و ولايتم بر مؤمنين از خودشان قوي تر است ، أولي هست يعني اگر خودشان تصميم بگيرند و من تصميم خلاف بگيرم تصميم من اولويت دارد. بعد از اينکه اين را فرمود گفت:

من کنت مولاه فعلي مولاه

آقاي إبن کثير دمشقي هم مي گويد اين اسنادش خوب است و رجالش هم ثقات است.

البداية والنهاية - ابن كثير - ج 5 ص 231 .

آقاي هيثمي مي گويد که پيغمبر فرمود:

الست اولي بالمؤمنين من انفسهم

آيا من ولايت تامه بر تمام مؤمنين ندارم بعد فرمود:

من کنت وليه فان عليا وليه

هرکس من ولي او هستم علي هم ولي او است

رواه البزار و رجاله ثقات .

بزار نقل کرده و رجالش هم ثقة است

و اشاره کرديم که اين روايت کاملا شاهدش اشاره است به آيه ۶ سوره احزاب که مي فرمايد:

النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ

و اين صريح ترين آيه است بر ولايت مطلقه آقا رسول گرامي نسبت به همه مؤمنين . کاملا مشخص است ولايتي را که خداوند براي پيامبر معين کرده دارد براي اميرالمؤمنين تثبيت مي کند و اين را ما عرض کرديم که همه آزاد بودند در طول تاريخ . حالا إنشاءالله اگر يادم باشد ما ديگر مي خواهيم کلا بحثمان را ببريم روي ولايت اميرالمؤمنين و ولايت علي در قرآن و سنت و ولايت علي در گذر تاريخ و ما از اين به بعد بقيه برنامه هايي که مي آيد واگذار مي کنيم به دوستان مان جناب آقاي يزداني و ابوالقاسمي و باقي دوستان و ما اين بحث هامون رو به حول و قوه الهي تکميل مي‌کنيم تا يک سلسله بحث هاي کامل و به صورت يک پکيج باشد که بتوانيم آن را در اختيار دوستان هم قرار بدهيم و من آنجا اگر حضرت عالي يادتان باشد اين سؤال را اگر ياد آوري بفرماييد که اساس اختلاف امت اسلامي از کجا سرچشمه گرفته ؟ و اصلا در طول تاريخ اختلاف ها چي بوده ؟ و چرا شيطان در برابر آدم سجده نمي کند ؟ و علت آن چيست ؟ آيا علتش اين است که آدم مي آيد و جاي او را تنگ مي کند ؟ يا اينکه آدم ۴ تا چشم دارد و شيطان ۲ تا چشم دارد ؟ نه

خداي عالم مي آيد آدم را انتخاب مي کند و به انتخاب آدم اشکال است . شما ببينيد در رابطه با أنبياء ، دانه دانه أنبياء را ما بررسي خواهيم کرد و تمام اعتراضات بر انتخاب خدا . اين سنت است که ثابت در طول تاريخ بوده و همچنين اين قضايا ، حضرت موسي را شما ببينيد علت اينکه با حضرت موسي مخالفت مي کنند ، علت اينکه با قضيه طالوت مخالفت مي کنند و علت اينکه با حضرت ابراهيم مخالفت مي کنند و علت اينکه با حضرت نوح مخالفت مي کنند . همه اينها بر مي گردد بر اينکه اينها در برابر انتخاب الهي مقاومت مي کنند . مي گويند : نه ، چرا ما نبايد انتخاب شويم ؟

بين مشرکين قريش اصلا بحث بت پرستي و امثال اين که مطرح نيست ، حالا ما انشاءالله عرض خوهيم کرد که مي آيند مي گويند: چرا به حضرت محمد قرآن نازل بشود و به ما نازل نشود ؟ چرا اين بيايد ولايت داشته باشد ؟ چرا خدا اين را به عنوان ولايت انتخاب کرده باشد و ما را انتخاب نکرده باشد ؟ خيلي جالبه اين قضيه انتخاب الهي يک سنت ثابتي است در تاريخ بشريت نسبت به همه انبيا انشاءالله آيات را دانه دانه براي بينندگان عزيز نشان مي دهيم . تمام اين قضايا و آيات را نشان مي دهيم. الان مصيبتي که بعد از رحلت نبي گرامي اتفاق افتاده همين قضيه است چرا علي ما نه ؟ چه ويژگي در علي هست که ما نداريم ؟ چرا پيامبر در مورد علي گفته است :

من  کنت وليه فعلي وليه

و درباره ما نگفت ؟ چرا درباره علي گفته:

من کنت مولاه فعلي مولاه

چرا گفته:

من کنت اولي به من نفسه فعلي

چرا به علي برگشته گفته که:

انت مني بمنزلة هارون من موسي

مصنف ابن أبي شيبة ، ج۶ ، ص۳۶۶

چرا در حق ما نگفته ؟ حالا اينها را انشاءالله يکي از بحث هاي به نظر من شيرين و تازه و مبنايي از خود قرآن مي‌آوريم و اينکه خود پيغمبر هم فرمود : که هر اتفاقي در امت هاي گذشته افتاده دانه دانه قدم به قدم و وجب به وجب در امت من اتفاق خواهد افتاد.

مجري:

يکي از مباحثي که الان مطرح مي کنند اين است که خود حضرت امير المؤمنين بر ولايت خودش اصلا نسبت به حديث غدير استنادي نداشته اصلا بحثي نداشته  و حرفي نزده امروز نگاه مي کردم حاج آقا يکي از اين شبکه هاي وهابي مي گفت که : بله ما اين افسانه امامت علي عليه السلام را اصلا قبول نداريم يک چيزي براي خودشون بافته اند و حتي خود علي عليه السلام هم اين را قبول ندارد . اين خيلي جالبه . حاج آقا اين بحث واقعا بحث جدي است و خيلي هم دارد سوال مي شود که آيا واقعا خود حضرت امير نسبت به حديث غدير در جاهاي مختلف استناد کرده يا نه ؟

استاد قزويني:

ما البته در اينجا سخن زياد داريم براي گفتن و اين سوال چيزي نيست که بشود در ۱۰-۲۰ دقيقه در رابطه آن صحبت کرد . اينکه در طول تاريخ با غدير چه کرده اند و چه شد و چه اتفاقاتي افتاد چه وحشت هايي در ميان مردم درست کرده بودند حتي بزرگانشان مثل زهري و مثل ابو سعيد و...  جرأت اينکه از غدير حرف بزنند را نداشتند . از أحمدبن حنبل درباره حديث غدير سوال مي کنند مي گويد: درباره غدير حرف نزنيد حرف نزنيد بگذاريد باشد . مي پرسند آقا

 من کنت مولاه فعلي مولاه

 يعني چه ؟ ميگويد : هيسسسسسسسسسس حرف نزن . حالا اينها را من مفصل اگر امشب رسيديم چرا که اين بخش بخش حساسي است که يقينا خيلي از بينندگان ما اين مباحث را نشنيدند يعني مباحث کاملا بکري است که ما در همان رساله دکتري اين را خيلي مفصل مطرح کرديم . اين را انشاءالله به حول و قوه الهي من روي آن کار مي کنم و مدارک را هم براي بينندگان عزيز با پاور پوينت نشان مي دهيم که دوستان بتوانند يادداشت کنند . اصلا يکي از چيزهايي که ما واقعا واقعا کوتاهي کرديم تاريخ غدير را براي مردم بيان نکرديم ، تاريخ غدير بيان نشده ما فقط منتظريم هر سال يک غديري بيايد و يک هفته قبل از غدير شروع مي کنيم و يک تبليغي و يک پرچم و ۴ تا مداحي و امثال اين تمام شد رفت . که اصلا اين تاريخ غدير چه بوده در زمان نبي مکرم اصلا إستنادات اميرالمؤمنين ، صديقة طاهرة ، امام مجتبي ، امام حسين و ديگران و اينکه غدير در زمان أئمه عليهم السلام که اين آقاي نکره مي گويد : که حضرت صادق کي به حديث غدير استناد کرد و امام باقر . آخر تو کجا را ديدي؟ ما انشاءالله به حول و قوه الهي يکي از بحث هايي که من در اونجا کردم ائمه اهل بيت و حديث غدير . از خود حضرت امير ، امام مجتبي و امام سجاد تا خود آقا ولي عصر که اينها استناد به حديث غدير کرده اند و بحث غدير را مطرح کردند حتي آقا امام جواد ، امام هادي ، امام عسگري که هم زنداني بودند و هم زنداني سياسي با همه اينها باز هم حديث غدير از زبان اين بزرگواران مطرح شده است که اين متاسفانه براي مردم بيان نشده . در طول تاريخ اين را انشاءالله اگر يک فرصتي شود حتي اگر به صورت زنده هم نشود . دوستان هميشه از من گلايه مي کنند که ما بعضي از برنامه ها را ضبط کنيم بعد پخش کنيم . ولي وقتي که بحث برنامه زنده هست آمادگي ذهني بيشتري دارم و وقتي که اينجا سوال مي شود تمام مطالب به ذهنم مي آيد ولي وقتي که بعد از اون از من سؤال مي کنند در جلسه عادي مي بينم که خيلي از مطالبي که در برنامه زنده آمادگي دارم در جلسات عادي ندارم و اينکه مي گويند :  

مستمع صاحب سخن را بر سر و جد آورد

آدم احساس مي کند که ميليونها انسان شيفته و علاقه مند به اهل بيت دارند برنامه را مي بينند يک حالت خوشي براي آدم پيش مي آيد و ذهن آدم هم آمادگي بيشتري دارد اما من براي اينکه فرمايش حضرت عالي را يک مقدار

ما لايدرک کله لا يترک کله

آب دريا را اگر نتوان کشيد             هم به قدر تشنگي بايد چشيد

اينکه حضرت امير سلام الله عليه به حديث غدير استناد کرده اند مواردي را با سندهاي صحيح ما نقل مي کنيم که اين را آقايان ببينند که حضرت علي از غدير امامت فهميده يا نه.

أحمد بن حنبل از أبوطفيل که صحابه پيامبر است مي گويد که :

جمع علي الناس في الرحبة

 أميرالمومنين مردم را در رحبة که ظاهرا همان حياط مسجد باشد جمع کرد

ثم قال لهم أنشد بالله كل امرئ مسلم سمع رسول الله (ص) يقول يوم غدير خم ما قال لما قام

به همه شما سوگند مي دهم هر کس از شما از پيغمبر اکرم چيزي شنيده باشد بگويد . خوب اين آقا که مي گويد اتفاقي نيفتاده . اون آقا هم که مي گويد بوي بحث ولايت و امامت نبوده بلکه محبت بوده و علي عليه السلام گفته : اي مردم هرکس شنيده است که پيامبر فرموده که هرکس مرا دوست دارد پس علي را هم دوست بدارد بگويد . آيا اين بوده واقعا ؟

فقام إليه ثلاثون من الناس

۳۰ نفر از مردم بلند شدند

ابونعيم مي گويد:

فقام ناس كثير

جمعيت زيادي برخاستند شهادت دادند و گفتند پيغمبر اکرم فرمود :

أتعلمون أني أولى بالمؤمنين من أنفسهم

آيا من ولايتم بر مؤمنين از خودشان بيشتر نيست ؟

قالوا بلى يا رسول الله

بعد فرمود :

من كنت مولاه فهذا مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه

          أبوطفيل مي‌گويد: من بعد از اين جا خوردم با اين جمعيت زياد . ببينيد خيلي جالبه اين روايت أبوطفيل صحابي کسي که سال ۱۰۲ زنده بوده يعني آخرين صحابي پيامبر است که از دنيا رفته است ، مي گويد : من ديدم که اين جمعيت همه بلند شدند گفتند : پيغمبر اکرم در غدير اين طور گفت . بعد جا خوردم که اگر پيامبر اين را گفته پس چرا ۲۵ سال علي را در حاشيه قرار دادند ؟ و پيغمبر اگر علي را به عنوان خليفه انتخاب کرده چرا رفتند سراغ ديگران ؟ مي گويد که:

     قال فخرجت

 از آنجا بيرون رفتم

كأن في نفسي شيئا

گفتم خدايا اين همه صحابه در غدير بوده اند ولي بعد از پيغمبر رفتند سراغ ديگري

فلقيت زيد بن أرقم

رفتم پيش زيد بن أرقم

فقلت له إني سمعت عليا يقول كذا وكذا

علي عليه السلام جمعيت را جمع کرد به خدا سوگند داد جمعيت زيادي يا حداقل ۳۰ نفر بلند شدند و گفتند که پيغمبر در غدير اين را فرمود .

قال فما تنكر

چرا انکار مي کني مگر چيز عجيبي است ؟

قد سمعت رسول الله (ص) يقول ذلك

منم با اين دو گوشم شنيدم که پيامبر همچين مسأله اي را نسبت به علي گفته است

مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۴

مسند احمد ، ج ۴ ، ص۳۷۰ ، حديث ۱۹۸۲۳

هيثمي هم مي گويد که رجالش صحيح است و فطربن خليفة او هم ثقة است و ألباني هم مي گويد :

واسناده صحيح علي شرط البخاري

سندش صحيح است و شرايط صحيح بخاري را دارد .

سلسلة الاحاديث صحيحة ، ج۴، ص۳۳۱

حالا اين آقايان بيايند جواب بدهند اينکه مي گويند علي استناد نکرده و اينکه مي گويند چرا قبلا استناد نکرده ؟ قبلا ميدان داشت؟

اميرالمؤمنين را داشتند ترور مي کردند اميرالمؤمنين را به خانه اش حمله کردند همسرش را جلوي چشمش کتک زدند و فرزندش را شهيد کردند تصميم بر کشتن علي عليه السلام در نماز داشتند اين را شما مراجعه کنيد معجم البلدان حموي را ببينيد در ماده رواجن چه بوده قضيه . خالد بن وليد را تحريک کردند علي را سر نماز ترور کند و اينها را من عرض خواهم کرد . آنها احساس کردند که حضور علي در جامعه مانع بوده است . اينها را با سند هاي صحيح ما به حول و قوه الهي بحث خواهيم کرد . ميدان براي علي نگذاشتند اميرالمؤمنين بي پرده ابتدا تصميم بر قيام مسلحانه داشت اينها را ما مطرح خواهيم کرد . اگر در جلسه آينده آقاي محسني سؤال کردند همان جا من عرض مي کنم که چرا علي براي گرفتن حقش چون يکي از شبهاتشان اين است که اگر علي عليه السلام منصوص الخلافة هست چرا براي گرفتن خلافتشان قيام نکردند ؟ و اقدام نکردند ؟ اين را هم ما مفصل جواب خواهيم داد . جواب مختصرش اين است که علي دنبال قيام مسلحانه بود از مردم کمک خواست و مردم کمک نکردند و خودشان هم در خطبه ۲ و خطبه ۳نهج البلاغه و در نامه ۵۳ نهج البلاغه و در خطبه ۱۰۵ تمام اين قضايا را مطرح مي کند که من ماندم که با دست خالي قيام کنم يا صبر کنم .

صبرت وفي العين قذى وفي الحلق شجى

مناقب آل أبي طالب - ابن شهر آشوب - ج 2 ص 48

صبر کردم در حالي که خار در چشم و استخوان در گلو داشتم ، مثل همان کاري که پيامبر ۱۳ سال در مکه کردند با اينکه شديدترين ظلم ها بر نبي مکرم و بر صحابه بوده پيغمبر نتوانست قيام کند چون نيرو نداشت آخرش هم خودشان فرار کردند رفتند غار و از همان جا هم شبانه که عبارت خود آقايان است:

فر رسول الله

فرار کرد پيغمبر به طرف غار و از آنجا هم شبانه به سمت مدينه. اگر واقعا پيغمبر پيغمبره چرا قيام نکرد ؟ براي اينکه اين مباحث را براي مردم بگويد آيا پيغمبر ولايت داشت حکومت تشکيل بدهد يا نه ؟ چرا در مکه حکومت تشکيل نداد ؟ خوب مشخص است که حکومت أنبيا و حکومت أئمه مشروط است که زمينه مساعد باشد زمينه که مساعد نباشد پيغمبر هم که پيغمبر باشد بنا نيست که با معجزه جلو بروند که ، اگر بنا باشد که با معجزه جلو بروند اصلا احتياجي نيست به پيغمبر .

وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآَمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا

سوره يونس آيه۹۹

اگر خدا بخواهد تمام مردم روي زمين همه مي شوند مؤمن اصلا نيازي به آمدن پيامبر نبود و خدا با يک اشاره تمام مردم را مؤمن و بهشتي مي کند. اين يک بخش .

بخش ديگر خيلي جالبه که إبن حجر مکي متوفي۹۷۴ مي گويد که :

وفي رواية لأحمد أنه سمعه من النبي صلى الله عليه وسلم ثلاثون صحابيا وشهدوا به لعلي لما نوزع أيام خلافته

الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة  ج 1   ص 106

با علي عليه السلام نزاع مي کردند و مي گفتند تو خليفه نيستي و علي عليه السلام آمد به حديث غدير استناد کرد  که خليفه واقعي من هستم و پيغمبر من را خليفه واقعي مطرح کرده است . بحث اين است که به علي عليه السلام  گفتند که تو خليفه نيستي و اين آقايان که مي آيند و مي گويند که علي عليه السلام در خطبه ۶ بحث شوري را مطرح مي کند وقتي که :

لما نوزع أيام خلافته

نزاع مي کردند وبه علي عليه السلام  مي گفتند که ما تو را قبول نداريم ، استناد نکرد که شوري من را انتخاب کردند مهاجرين و انصار من را انتخاب کردند؛ بلکه آمد اميرالمومنين مردم را سوگند داد که آي مردم پيغمبر در روز غدير چه گفت ؟ در حق من بلند شويد و شهادت دهيد . همين تعابير در صواعق المحرقة، ج۱، ص۱۰۷ ملا علي قاري متوفي ۱۰۱۴ در ميقات المفاتيح ج۱۱ص۲۴۸ و جناب زرقاني مالکي متوفي ۱۱۲۲ در شرح مواهب ج۷، ص۱۳ همه مي‌گويند در زمان خلافت اميرالمؤمنين وقتي خلافت اميرالمؤمنين را زير سؤال بردند ايشان آمد حديث غدير را مطرح کرد و محمد بن طلحه شافعي در مطالب السنة، ص۶۲ مي گويد در نامه‌اي که علي به معاويه نوشته گفته که :

و أوجب لى ولايته عليكم رسول اللَّه يوم غدير خمّ

پيغمبر اکرم ولايتي که خودش داشت همين ولايت را واجب کرد در حق من در روز غدير خم پس اينجا هم به صراحت در نامه اي که به معاويه مي نويسد در خطبه۶ مي‌گويد : اولا

انما الشوري للمهاجرين و الانصار

شوري از مهاجرين و انصار است تو نه از مهاجرين هستي و نه انصار هيچکدام چون

لاهجرة بعد الفتح

بعد از فتح مکه ديگه مهاجر معني ندارد اگر بنا باشد رأي گرفته شود تو حق رأي درباره خلافت نداري و ثانيا شما چرا خلافت عمر و ابوبکر و عثمان را قبول کردي ؟ گفت خوب صحابه آمدند من را انتخاب کردند اينجا دارد از باب قاعده إلزام اميرالمؤمنين احتجاج مي کند به معاويه  تو که خليفه اول و دوم و سوم را گفتي چون مهاجرين و انصار بودند خوب من هم از همون‌ها بودم چرا زير بار خلافت آنها رفتي و زير بار خلافت من نميروي؟ اين خيلي واضح و روشن است حالا اين تازه به دوران رسيده ها که مي گويند اين دليل بر اين است که شوري و مهاجرين و انصار را چنين مي کند مي گويد : خلافت بايد شورايي باشد خوب ۱۰-۲۰جاي نهج البلاغه اميرالمومنين خلافتش را استناد مي کند به قول خدا و سخن پيامبر و خلفاي گذشته .  

نامه ۵۳  نهج البلاغه را بخوانيد اين هم مال علي است فقط خطبه ۶ که در نهج البلاغة نيست اونجا به صراحت دارد:

فإن هذا الدين قد كان أسيرا في أيدي الأشرار

اين دين در دست اشرار اسير بوده

در نامه ۱۵۰ مي گويد :  بعد از پيغمبر اکرم سنت آل فرعون در جامعه پياده شده است . اين هم سخن اميرالمؤمنين است ما که نبايد بگوييم که خطبه ۶ را قبول داريم ولي خطبه ۱۵۰ و نامه۵۳ وخطبه ۲و۳ را قبول نداريم. و اضافه بر اين اگر واقعا شما منصف باشيد اين عبارت هاي تند علي با منابع شما مي سازد در حديث ۴۴۶۸ صحيح مسلم خوب امام علي نظرش اين است که نسبت به اون خلفاي گذشته

كاذبا آثما غادرا خائنا

اين نامه ۵۳ نهج البلاغه و خطبه ۱۵۰ نهج البلاغه اينها کاملا هم مضمون است با حديث ۴۴۶۸ صحيح مسلم شما و ده ها روايت ديگر که بيان شده ، بعدها اگر فرصت شود اجتجاجات خود صديقة طاهرة مناشده و احتجاج حضرت زهرا سلام الله عليها و سلمان ، ابوذر امام حسن و حسين و ائمه عليهم السلام که استدلال کردند بر خلافت اميرالمؤمنين سلام الله عليه و بر امامت و خلافت خودشان به حديث غدير که انشا الله اينها را در سر فرصت بيان خواهيم کرد.

بيننده: خانم محمدزاده

يه چند دقيقه اي اجازه مي خواستم تا راجع به صحبت هاي خانم جعفري صحبت کنم البته من واقعا در شأن خودم نمي بينم که بخواهم هرگونه سخن نا مربوط اين خانم را جواب دهم ؛ ولي چند نکته کلي را عرض مي کنم براي شما . من واقعا متاسفم براي اين خانم که به موضوع گفتگو و صحبتي که من کردم دقت نکرد و از موضوع خارج شدند اصلا بحث ميزان تحصيلات و مدرک تحصيلي نبود که ايشان به اين حد به اين مساله در صحبتشان پرداختند . بحث بحث نفاق اين خانم بود که من مي خواستم روشن شود اگر اين خانم شهامت و توانايي علمي را دارند جواب علمي بدهند و به نظر من هرچه اين خانم براي تبرئه خودش بيشتر دست و پا بزند بيشتر در باتلاق فرو مي رود ، به قدري پرونده اين خانم سياه است که با يک دريا پاک نمي شود . سؤالاتي که من از اين خانم پرسيدم حرفم اين بود که اين حرف هايي که در مجالس مي زنيد و خيلي هم تاکيد مي کنيد آيا اينها شيعي است ؟

اينکه مي گوييد شهادت حضرت زهرا افسانه است و اين را آخوندها درست کردند أئمه مثل آدم هاي معمولي هستند و معصوم نيستند براي ما ليدر هستند ، اينکه قاتلان امام حسين عليه السلام را نبايد لعنت کنيم شايد آدم هاي خوبي بودند وبيشتر ادعيه اي که شيخ عباس قمي جمع کرده دروغ است کتب حديثي شيعه جعلي است و مخالف با عقل است ولي کتب اهل سنت همه احاديثش صحيح است من مي خواهم بدانم اين حرفها را چگونه مي خواهد توجيه کند ؟ من پاسخ علمي از اين خانم خواستم اين خانم يک هويت ساختگي و دروغين براي خودش تعريف کرد که خودش فقط باورش شده البته خوب اين خانم عادت هميشگيش همينه که پشت سر هر شخصيت پنهان مي شود و به عواقب آن فکر نمي کند . نکته ديگر هم اينکه من عرضم به اين خانم اين است که چرا بي راهه مي روي ؟ چرا از بحث دور مي شوي ؟ من از اين دو تا شبکه چه شبکه کلمه البته مشروط بر اينکه صادق باشند و همچنين شبکه ولايت من البته در صداقتشان هيچ شکي ندارم اگر قبول زحمت کنند من آمادگي خودم را براي يک مناظره علمي مشروط بر تعيين موضوع مشخص با اين خانم اعلام مي کنم اگر خانم جعفري توانايي بحث علمي دارد بسم الله .

و نکته بعد اينکه اين خانم در شبکه کلمه يه صحبت هايي کرده که من فکر کنم هم شما و هم آقاي دکتر شنيده باشيد  و جلساتي که اين خانم مي آيد اين صحبت ها را مي کند يک سري صحبت هايي بر عليه نظام جمهوري اسلامي و بر ضد روحانيت و واقعا هتاکي هايي به مراجع نظام دارد البته خوب اين برنامه کارش سياسي نيست بنده هم کارم علمي است و يک معلم هستم ولي مطمئن باشد اين خانم که مسئولين ذيربط حتما اين قضيه را پيگيري خواهند کرد يعني به همين راحتي نمي تواند از گفته هاي خودش همه چيز را توجيه کند اين خانم گفتند که من بايد حرفام را ثابت کنم من براي هر مطلبي که گفتم هم دليل دارم و هم با شهامت مي توانم بيان کنم بالاتر از اين چيزي که عيان است چه حاجت به بيان است بالاترين سند حرف من که اين خانم برعليه تشيع  فعاليت مي کند تماس اين خانم با شبکه ضاله کلمه است اين خانم در اين شبکه تاييد مي کند حرف هاي بنده را و اينکه اينها را نقد نکرده و از اونها تشکر و تمجيد کرده که شما خوبان ، شما سروران من هستيد ، شما معلمان من هستيد ، من درس علم را از شما آموختم من مي خواهم بدانم واقعا اين حرف هايي که اين خانم مي زنند کلمه به کلمه اون چيزي که شبکه کلمه مي گويد اين فردا توي جلساتش مطرح مي کند واقعا چه جوابي دارد ؟ من از اين خانم جواب خواستم برمي دارد يک هويت دروغين براي خودش تعريف مي کند من نمي دانم واقعا اين حرف زدن چه تعريفي مي شود برايش کرد من حرفم اين است که چرا به من تهمت مي زنيد ؟ خانم جعفري دم خروست را باور کنيم يا قسم حضرت عباس را ؟

نکته ديگر اينکه اين خانم مي گويد اگر بنده خوب نيستم پس چرا خانم محمد زاده در جلسات  من شرکت کردند ؟ من الان هم به خانم جعفري مي گويم که خانم جعفري هرکجا جلسه داشته باشيد بنده حضور پيدا خواهم کرد مي آيم در جلسات شما اما نه براي اينکه بيايم در جلسات شما تا چيزي ياد بگيرم ، شما قابليت اين را نداريد که من بخواهم از شما چيزي ياد بگيرم من فقط به خاطر احساس مسئوليت ديني در جلسات شما شرکت مي کنم و به خاطر اينکه جواب حرف هاي ضد تشيع شما را بدهم . ونکته ديگر اينکه اين خانم اشاره کرده بود که من هم رزم برادرم هستم و چنين چنان ، من مطمئنم که خانم جعفري طبق تعاليم شبکه کلمه حتي به حيات برزخي هم اعتقادي ندارد که اين قدر دم از أخوي خود مي زند. بله ايشان خونشان محترم و مقدس اما حداقل خانم جعفري شما که به برادرت افتخار مي کني بدان که با اين افعال و رفتار و نفاق و دروغ   تن اون بنده خدا را در گور مي لرزانيد . و من واقعا کارم بحث علمي است من نه از آن روشي که خانم جعفري در گفتگوي خودش آمدند جلو نه من اون روش را استفاده مي کنم ونه اهل فحش وهتاکي هستم بنده صحبت هايي که کردم را  حداقل برنامه شما اين ها را دارند که ايشان ادعاهايي کرده بودند اگر يک بار فحش ، بي احترامي  يا هتک حرمت نسبت به ايشان در حرفهاي بنده هست شما بيان کنيد.

استاد قزويني:

خانم دکتر محمد زاده ايشان مي گفت که چرا فلاني به ايشان دکتر گفته و ايشان مدرک دکتري ندارد در اين زمينه هم يک توضيحي بدهيد .

بيننده:

جناب آقاي دکتر قزويني بنده هم تحصيلات حوزوي دارم هم دانشگاهي اصلا براي من اين ارزشي ندارد اين خانم چون خودش در اين زمينه تحصيلاتي ندارد به خاطر همين يک مقدار ناراحت است ولي اصلا اگر اين خانم دقت کرده بود بحث من اصلا اين نبود و براي من اهميت ندارد که اين خانم روي اين زمينه پاسخ دهد ، بنده دانشگاه دارم تدريس مي کنم و تحصيلات حوزوي هم دارم و اين خانم رقمي نيست که من بخواهم اين را ثابت کنم .

استاد قزويني:

حالا اگر مدرک دکتري خود را براي ما ايميل بفرماييد ما در جلسه بعدي نشان دهيم . ايشان تنها ايرادي که توانست از شما در اون جلسه بگيرد اينکه چرا واژه نفاق گفتيد ؟ خانم جعفري نه تنها خانم دکتر محمد زاده بلکه هرکس صحبت هاي شما را بشنود در آنجا ، چه استاد دانشگاه ، چه دانشجو ، چه يک مرجع تقليد و چه يک طلبه عادي سراپا صحبت هاي شما در شبکه کلمه دم از نفاق شما مي زند و دشمني شما با اهل بيت است و تمام اين صحبت هاي شما ضبط شده است . و حتي ايشان گفت که ما رفت وآمد با آيت الله مکارم شيرازي داريم . ما امروز جلسه روضه بود خدمت ايشان بوديم و من بعد از آن سوال کردم در اين رابطه از آيت الله مکارم  گفتند: ايشان دروغ داره مي گويد حتي ايشان به من گفت تکه اي از اين صحبت هايي که ايشان ضد مراجع و اهل بيت زده را  بدهيد من هم گوش کنم کار دارم .

بيننده:

اين خانم دروغگويي دردش است و من مي توانم نوار ظبط شده مجالس اين خانم را پيدا کنم و فکر نکنم خيلي سخت باشد که آدم تماس بگيرد و نوارهايش را بگيرد .

استاد قزويني:

وايشان مي گفت که من اجازه دارم از آيت الله گلپايگاني که مردم مي توانند پشت سر من نماز بخوانند ومن رفتم در يزد و ۲ هزار نفر  پشت سر من نماز خواندند . اگر در اين زمينه هم توضيحي داريد بيان بفرماييد.

بيننده:

خدا شاهده به قدري اين حرف اين خانم براي من خنده دار بود اين را نمي خواستم بيان کنم ولي چون شما فرموديد والا من قصدم نبود که وارد جزئيات شوم . مي گويند که ۲ هزار نفر در يزد پشت سر من نماز خواندند و کل مردم يزد شاهد اين بودند خوب ۲ هزار نفر به ايشان إقتدا کردند و مردم يزد را من نمي دانم چند هزار نفر هستند . چندين هزار نفر آمدند شاهد نماز خواندن اين خانم بودند ، اين خانم چند سال پيش رفتند يزد در دارالحسين يک حسينيه اي است مربوط به عرب ها اين را براي من تعريف کردند که من وقتي به اون حسينيه رفتم از من خواستند که اونجا بيايم و پيش نماز شوم . من از ايشان سوال کردم خانم جعفري مجلسي که اونجا بود زنانه و مردانه بود ؟ گفتند بله . گفتم شما نماز خوانديد ؟ گفتند بله . گفت نماز کامل هم خواندم ، بعد به من گفتند مگر شما مسافر نيستيد ؟ گفتم چرا ولي نماز مسافر کامل است . يعني اين خانم حتي در احکام فقهي هم پيرو اهل سنت است .

استاد قزويني:

يعني ايشان مي گفت که حتي مردها هم پشت سر ايشان نماز خواندند؟

بيننده:

من تو اون مجلس حضور نداشتم؛ ولي از خودش سؤال کردم حسينيه ، مجلس زنانه و مردانه بود ؟ گفت بله .

ديگه الله اعلم که آيا به اين اقتدا کردند يا نه . اصلا حرف هايش که معلوم است دروغه ولي اون چندين هزار نفري که ايشان مي گويد که شاهد نماز خواندن من بودند بايد اين ها را حاضر کرد که واقعا ايشان راست مي گويد يا دروغ .

استاد قزويني:

حالا اگر ما از همين جا از حسينيه دارالحسين دوستان عرب ها که ظاهرا در خيابان سلمان فارسي يزد است اگر صداي ما را مي شنوند يا در اين جلسه يا جلسه بعد بيايند اين قضيه را روشن کنند خيلي واضح و روشن است که مسئله چيست ؟ يعني يک ادعاهايي مي شود که مربوط به عصر ما است خيلي راحت مي شود اين مسائل را در آورد و روشنش کرد .

بيننده: محمد از مريوان (اهل سنت)

ما چند شب قبل هم تماس گرفتيم خدمت استاد و چند تا سؤال پرسيديم که خيلي قشنگ جواب ما را دادند  خيلي هم خوشحال شديم.

ما يک مقدار تحقيقات زيادي کرديم درباره شيعه و سني ولي واقعا اين کانال هاي وهابي وشيعي که راه اندازي شده خيلي مردم را آگاه کرده من يک چيزهايي نگاه کردم که واقعا مشخص کننده افکار اونها بود و چه شيعه. اين ها روي وليعهد عربستان خيلي مي نازند که به عبارتي تامين کننده مالي اصل وهابيت است و برادران شيعه و سني اين را گوش بکنند خيلي خوبه که واقعا اهل تسنن مخصوصا طرفداران امام شافعي کاملا با وهابيت جدا هستند در طرز فکرشان  از وليعهد عربستان چند وقت قبل يک فيلمي نگاه کردم که داخل اخبار خودمان هم بود که با وزير امور خارجه دست مي‌دهد . در حالي که وزير امورخارجه آمريکا يک زن است يعني نامحرم است خوب ما بيايم اسلام را از کي تقليد کنيم ؟ از ولي عهد عربستان تقليد بکنيم ؟ که با نامحرم دست مي دهد يا بيايم از کشورهاي عربي ؟ تو همين کانال هاي وهابي يک چيز قابل توجهي که واقعا مردم ايران چه شيعه و چه سني نگاه بکنند ما غير از اينکه مسلمان هم هستيم و بايد به آن افتخار کنيم يکي از کارهايي که اينها کردند مي گويند که تو شعرهايي که اينها گفته اند که حماسي است مي گويند که ما گنج هاي طاق کسري را به تاراج برديم و ما ايران را اين گونه کرديم واقعا حيف است چه شيعه و چه سني . ايراني ها با غيرت اند اينها مشخص است دارند از کجا تامين مي شوند و براي چه هدفي آمدند . ما داريم به کي مي نازيم ؟ ما اصلا کاري به شيعه و سني نداريم ما داريم به امام حسين عليه السلام که ما هم قبولش داريم مي نازيم که با۷۲ يار در مقابل لشكر ظلم ايستاد .

اين واقعا جاي شکر گذاري دارد و حتي اصلا بحث سياسي کردن هم نيست . گروهي که به عبارتي شيعه هستند که حزب الله لبنان بود که در مقابل اسرائيل ايستاد ، خوب آقا وليعهد عربستان تا حالا چه جنگي با کفار کرده است ؟ مگر فقط کفار قبل از اسلام بوده اند ؟ الان هم در جنگ هستيم چه کرده اند؟

مجري:

خيلي ممنون آقا محمد خيلي قشنگ وارد بحث شديد و ما خدا را شکر گذار هستيم چه برادران اهل سنت و چه برادران شيعيان .

بيننده:

حاجي شيعه و سني به خدا فرقي نداره ما داريم مي گوييم ايران . ايراني بايد قدرتمند باشد . اسلام اگر اسلام شده چون آمده داخل ايران ، ايران هم مردمش غيرتمند هستند . خوب اين غيرت را ما نبايد بگذاريم کانال هايي وهابي ها بين ببريم. وهابيت سني نيستند وهابيت يهود و آمريکاست . ما از مردم يک خواهش داريم يک دانه از از اين کساني مي آيند داخل تلويزيون وهابيت صحبت مي کنند تو رو خدا ببينيد نور تو صورتشان هست ؟ يک نفرشان را ببينيد نور خدا درشان هست ؟ بعد از صحبت هايشان وقتي زنگ هم مي زنيم قبل از اينکه سؤال بکنيم يک نفر پشت تلفن هست که مي گويد چه سوالي داريد شما ؟ يعني بايد سؤال را شما بگوييد تا بعد وصل کنند . خوب اين چه کانالي است ؟

مجري:

ما خوشحاليم که دوستان اهل سنت مي آيند و اين گونه اعلام برائت مي کند واز اين وهابيت که اين طور دارند اسلام را ضربه مي زنند نه شيعه و سني بلکه دارند به اسلام  ضربه مي زنند به قول آقا محمد اينها يهود امت ما هستند . خيلي ممنون از شما

بيننده: خانم صفايي از تهران

برگلستان ولايت تافتند                        غنچه را با لاله پرپر ساختند

غنچه زير خاروخس افتاده بود              باغبان هم از نفس افتاده بود

کاش از قلبم به قبرش راه داشت            کاش زهرا هم زيارتگاه داشت

عرض تسليت دارم شهادت حضرت فاطمة زهرا را به ساحت مقدس بقية الله و خدمت آيت الله قزويني و بعد خدمت تمامي شيعيان . من امشب به عنوان يک شيعه از مذهب برحق اهل بيت با يقين کامل که از الطاف خداوند نصيبم شده وظيفه خودم دانستم تماس بگيرم . ابتدا در مورد ادعاي خريد شبکه ولايت توسط آقاي حيدري از آنجا که صحبت آقاي قزويني بسيار قاطع است طبق صحبت ايشان که من و خانم اسلامي ۵ سوال مطرح کنيم و اگر آقاي حيدري توانست به ۳ سوال پاسخ دهند شبکه را صاحب شوند و حتي هرگاه آقاي حيدري اعلام آمادگي کنند ما ۲۰ روز جلوتر سؤالات را مطرح مي کنيم تحقيق کنند و تشريف بياورند قم و مطمئن باشند که سخن قاطعانه آيت الله قزويني شبکه پر طرفدار و پر نور ولايت را صاحب مي شوند . اگر بتوانند جواب دهند .

و نکته بعدي درمورد خانم جعفري که ديشب با شبکه کلمه تماس گرفته بودند و اينکه گفتند که شکايت کردند چون اين خانم از روز اول بسيار کبک وار عمل کردند اگر دادگاهي شوند ما هم حاضر خواهيم شد و از روز اول اهانت هايي که به کتب روايي شيعه شيخ مفيد و شيخ طوسي و علامه مجلسي و مراجع عظام شيعه و کارشناسان شبکه پر نور ولايت و به همه شيعه ها بايد پاسخ گو باشد و اينکه ناصبي بودن آقاي حسيني کارشناس شبکه کلمه ، شبکه کلمه ديگر بدون تقيه است اهانت به فاطمة زهرا سلام الله عليها و اهانت به قيام امام حسين عليه السلام واينکه مي گويند که امام حسين عليه السلام اشتباه کرده ، بعد اين خانم به اين کارشناس مي گويد پرچم دار حقيقي و دوست دار اهل بيت . اگر روزي بشود تو اين شبکه به امام زمان توهين نکنند اين برنامه نفسش قطع مي شود اون وقت شدند مدافعين اهل بيت ؟ اون وقت تو يک تاريخي تماس گرفته اين خانم من تمام اين ها را که مي گويم مستند مي گويم هر موقع که بشود انشاء الله و هرموقع که خودشان مايل باشند روز دادگاهي مي آورم گوش کنند . تماس گرفتند و خطاب به جناب آية الله مکارم شيرازي مي گويند که: جناب آقاي مکارم ديروز شما گفتيد بايد دندان نفاق را بکشند به قول اين آقايون علي مع الحق والحق مع علي و پس از خواندن خطبه ۲۰۶ نهج البلاغة مي گويد که : اينها نه قرآن را قبول دارند و نه پيغمبر را ، اعلام کنند که ما قرآن را قبول نداريم و دين جديدي را براي خود آورديم . و در تايخ ۲۷/۱۰/۱۳۹۰ تماس گرفتند مي‌گويد   که : شيخ مفيد و شيخ طوسي با استناد به آيه۲۸ آل عمران اعتقاد دارند که :

مِنْهُمْ تُقَاةً

 تقيه واجب است و ترک آن هم ترک نماز واجب است . حالا آقاي هاشمي شما بگوييد من چه خاکي تو سرم بريزم ؟ واز آن طرف مي گويد جواز نماز جماعت عبادي و سياسي گرفته از جناب آية الله گلپايگاني و از اون طرف در باره حجاب تو برنامه فقه آقاي خدمتي تماس مي گيرد که : حالا آقاي خدمتي اين فلسفه حجاب چي هست ؟

من واقعا متاسفم . بعد توي يک برنامه اي دوباره تماس مي گيره و ميگويد: اينها که شعار مي دهند و آقايون مي گويند وحدت ، عملا وحدت ندارند اينها به بزرگان دين که منظورش خلفاست تهمت مي زنند اينها عملا ماموريت دارند که اين کار انجام نشود .

بعد دوباره تماس مي گيرد در هتاکي آقاي حسيني کارشناس شبکه کلمه مي گويد که اين کتاب هاي روايي شيعه را بايد همه را بريزي داخل سطل آشغال درش را ببندي . اين خانم واقعا که اينقدر مثل کبک سرشو برده داخل برف و هرچي دلش خواسته گفته که اينها قرآن را مضحکه خودشان کردند و مي گويند قرآن دست امام زمان است . تمام اين صحبت هايش را مستند من با کليپ دارم روز دادگاهيش مايل بودند مي آورم پخش کنند بعد  قضاوت کنند. خيلي خيلي ممنونم از اين وقتي که به بنده داديد . درود بر شما

استاد قزويني:

جالبه ايشان از اون طرف فلسفه حجاب را زير سوال مي برد از اين طرف ديشب مي گفت : اون زماني که خانم ها ميني شورت داشتند من با پوشيه به خيابان مي رفتم ، حالا والله کدام را بايد باور کنيم . البته اين را دفعه قبل هم عرض کردم اينکه ايشان برود اونجا سني بشود ، وهابي بشود ما اصلا به هيچ وجهي ناراحت هم نمي شويم . يک فردي که اين قدر نسبت به بزرگان هتاکي دارد حتي حجاب را نمي داند فلسفه اش چيست به نظرمن وهابي شود بهتر است تا اينکه شيعه باشد ، يه همچين فردي واقعا ننگ است براي شيعه ، ننگ براي اميرالمؤمنين است . ولي ما حرفمان اين است که ايشان چرا دودوزه بازي مي کند از اين طرف در جلسات  خانم هاي شيعه و بچه هاي شيعه را جمع مي کند به نام شيعه سخنراني مي کند و از آن طرف مي رود و به نام وهابي سخن مي گويد . وتصور هم مي کند که هيچ خبري نيست همان طوري که اين خواهرمان گفتند يا دوستان ديگر ما خودمان تمام حرف هايي که اينها مي زنند تمامش را داريم . حالا ما به دوستان از ۶ سال قبل دوستان به من گفتند که ايشان دارد نسبت به مقدسات شيعه هتاکي مي کند و من هم به اينها گفتم که شما برنامه علمي با اينها داشته باشيد خوب ايشان ديشب مي گويد که من رفتم شکايت کردم . آقاي حيدري مي گويد که ما از طريق سازمان هاي بين الملل اقدام مي کنيم . ما از خدامون  هست ، ما اهل شکايت نيستيم ولي اگر چنانچه شکايت شود ما به قدري مدارک داريم که ايشان شايد به اندازه ۳-۴ برابر عمرش هم برايش زندان و شلاق و امثال اين ببرند . خود آقاي هاشمي هم که رسما ديشب اعلام کرد که دادگستري جمهوري اسلامي و دادستان جمهوري اسلامي دادخواهي مي کنند . تاييد کرد هم دادگستري جمهوري اسلامي را و هم دادستان را و اين خانمي هم که نسبت به امام راحل هتاکي مي کرد من براي اولين بار ديشب کلمه (امام) خميني را از زبان اين خانم در اين شبکه شنيدم اگر واقعا اين نفاق نيست ، نفاق چيست ؟ از اين طرف مياد حالا اون صحبت هايش را ما داريم اينکه نسبت به امام اهانت مي کند شاه آمد و قبرستان ها را آباد کرد از اين طرف ديشب مي گويد پدرم خط امامي بود چنين بود ما تابع امام خميني هستيم . خلاصه براي اولين بار و اينکه هيچ فلسفه اي نداشت اين صحبت هاي اين خواهرمان . خانم دکتر محمد زاده ديد که ايشان آمد و به اين شکل صحبت کرد آمدند تا پاسخ دهند . گمانم کفايت کند .

بيننده: ابراهيم از مهاباد

اين برادري که الان تماس گرفت از مريوان دروغ مي گويد و گله هم دارم اون شبکه هايي که الان هستند وهابي نيستند اگر به خودشان هم بگوييد که وهابي هستند اين ها دروغ است اينها سني هستند ولي لعنت به اون وهابي که مي‌رود يه جايي يک نفر را مي کشد . لعنت به اين کس و افرادي که مردم را مي کشند. اين کسي که الان زنگ زد اين دروغ مي گويد اين خودش اگر شيعه نباشه و سني باشد باز هم دروغ مي گويد .

مجري:

شما چه مذهبي داريد؟

بيننده:

من حنفي هستم

مجري:

خوب ايشان شافعي بودند

بيننده:

دروغ مي گويد .

   مجري :

ايشان نظرش براي خودش محترم است نظر شما هم محترم است.

استاد قزويني:

ما از کجا بدانيم شما که مي گوييد حنفي هستم شما راست مي گوييد؟

بيننده:

 نه من حنفي نيستم شافعي هستم با تلفن ثابت هم تماس گرفتم

مجري:

شما که همين الان گفتيد حنفي هستم

استاد قزويني:

اين کساني که به ما زنگ مي زنند ما نه شناسنامه هايشان را تحويل گرفتيم و نه آدرسشان را داريم بله هرکس زنگ مي زند اينجا ما دستگاه مان کالر آيدي دارد خيلي ها را ما تماس مي گيريم و ما هم اينجا امين مردم هستيم چه آنهايي که مي گويند شيعه هستيم و چه آنهايي که سني هستند اونهايي که حتي به ما فحش هم مي دهند را هم ما شماره شان را داريم ولي ما امين مردم هستيم حضرت عالي مي گوييد من سني شافعي هستم خوب قطعا الان زنگ زديد شماره شما هم افتاده اينجا ما هم هيچ خبر نداريم که جنابعالي سني هستيد شافعي هستيد يا حنفي ما موظف هستيم طبق دستور اسلام اگر مؤمني يک جمله اي گفت ما هم مؤمن را تصديق کنيم الان حضرت عالي مي فرماييد من شافعي و سني هستم پيغمبر فرمود : اگر ۱۰۰ نفر بيايد و بگويد آقا ابراهيم سني نيست ولي خود آقا ابراهيم مي گويد من سني هستم مي گويد که آقا ابراهيم را تصديق کنيد و اون ۱۰۰ نفر را تکذيب کنيد ما وظيفه مان احترام به همه بينندگان است بله اگر براي ما محرز شود که يک نفر سني است و خود را شيعه معرفي مي کند يا شيعه است خودش را سني معرفي مي کند ما تلفنش را قطع مي کنيم بيش از اين ديگر زورمان نمي رسد ولذا حضرت عالي بزرگواري کنيد احترام شما بر ما واجب و لازم است احترام ديگران را هم آقا ابراهيم داشته باشيم همگي .

 بيننده:

آقاي قزويني لعنت بر آن کس که فحش مي دهد به شما هر کس که به شما فحش مي دهد لعنت خدا براو باد

استاد قزويني:

نه ما نمي گوييم لعنت بر آنها ، بگذار اونها آزاد هستند .هيچ مشکلي هم نداريم

بيننده:

اين که مي گويد شبکه وهابي اين دروغ است اينها سني اند ولي من مي گويم اون کساني که مي آيند بمب منفجر مي کنند و شيعيان عزيز را منفجر مي کنند لعنت بر آنها ولي آنهايي که الان ۳-۴تا شبکه دارند اينها وهابي نيستند سني هستند . اينکه کليپ هاي اونها را نشان مي دهيد يا اينکه يکي از روحاني ها مي گويد که فلاني در شکم نهنگ رفت و يا علي گفت اين دروغ نيست؟ يا اينکه حضرت ابراهيم يا علي گفت قبل از اينکه علي به دنيا بيايد . اينها دروغ نيست ؟

استاد قزويني:

ببين آقاي ابراهيم شما با شبکه ولايت تماس گرفتيد بنده يا ديگر کارشناس هاي ما در اين زمينه مطلبي گفته باشند و شما اگر نقدي داشته باشيد ما از دور پيشاني شما را مي بوسيم و نقد شما را روي چشممان مي گذاريم و اگر جواب داشته باشيم جواب مي دهيم و اگر بدانيم نقد شما وارد هست خودمان را اصلاح مي کنيم ولي اينکه ما بيايم شروع کنيم به اهانت کردن و جسارت کردن و حتي اونهايي که به ما فحش مي دهند ما در اول برنامه فحش ها را آورديم .

مجري:

حاج آقا از ابتداي برنامه قرار شد که پيام حضرت آية الله العظمي مکارم شيرازي را در اين شام شهادت داشته باشيم گويا که ارتباط برقرار شده است . من عرض سلام و عرض ادب دارم خدمت مرجع عالي قدر حضرت آية الله مکارم شيرازي. سلام عليکم

آيت الله مکارم شيرازي:

عليکم السلام و رحمة الله و برکاته

استاد قزويني:

بنده هم خدمت سرور أرجمند مرجع عاليقدر جهان تشيع سلام عرض مي کنم و شهادت جانسوز صديقة طاهرة را خدمتشان تسلسيت عرض مي کنم .

آيت الله مکارم شيرازي:

عليکم السلام . بسم الله الرحمن الرحيم . السلام عليک يا بنت رسول الله ايها الصديقة الشهيدة و رحمة الله و برکاته. بنده هم خدمت عزيزاني که عرايض من را مي شنوند تسليت عرض مي کنم .

در واقع اين سالگردهايي که براي معصومين گرفته مي شود براي اين است که يک مرور مجددي بر تاريخ زندگي آنها داشته باشيم . تمام زندگي آنها براي ما درس است و اين مرور مجدد دراين دنياي پر غوغا مخصوصا دوران مادي عصر ما مي تواند ما را در مقابل هجمات مادي گري و فساد حفظ کند . فاطمه زهرا سلام الله عليها با اينکه عمر کوتاهي داشت اما زندگاني اش بسيار پر برکت و پر رمز و راز بود وجود اون حضرت ابعاد مختلفي دارد بعد سياسي ، بعد معرفتي ، بعد انساني ، بعد زندگي زاهدانه هرکدام از ابعاد اون حضرت را که نگاه مي کنيم واقعا غوغاست نه تنها ما شيعيان و روايات اهل بيت اين را مي گويد من بررسي کردم روايات اهل سنت را ديدم تقريبا تمام آنچه ما درباره شخصيت فاطمة زهرا مي گوييم در کتب آنها ديده مي شود.

من اشاره به چند بعد وجود ايشان به صورت ساده و مختصر مي کنم .

 بعد عبادي ايشان را در نظر بگيريم روايت دارد:

متى قامت في محرابها بين يدي ربها جلّ جلاله زهر نورها لملائكة السماء

هنگامي که فاطمة زهرا وارد محراب عبادت مي شدند نور فاطمه به فرشتگان آسمان مي رسيد هميشه از آسمان به زمين نور مي آيد اما از خانه فاطمه از محراب عبادت او نور به آسمان مي رفت . فرشتگان تعجب مي کردند اين نور از کجاست ؟

خطاب مي آمد :

يا ملائكتي انظروا إلى أمتي فاطمة

بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 43 ص 172

يه نگاه به کره زمين يه نگاه به شهر مدينه يه نگاه به خانه فاطمة زهرا يه نگاه به محراب عبادتش کنيد کانون نور آنجاست . ببينيد چگونه دارد  عبادت مي کند و اندامش درمقام عبادت مي لرزد .

بعد انساني او همين اندازه بس که تنها پيراهني که براي شب زفافش دوخته بود هنگامي که سائل آمد و تقاضا کرد فرمود : پيراهن کهنه من را بياوريد بپوشم و پيراهن نو شب زفاف را بدهيد به سائل . در تمام تاريخ جهان کسي همچين ايثاري نداشته .

بعد زندگاني زاهدانه اش را نگاه مي کنيم هنگامي که فهميد پدر بزرگوارش راضي نيست يک پرده تازه اي دم در و يک زينت آلات نقره اي ساده ، تمام اينها را برمي دارد و همه اينها را فورا به شخص سائل مي دهد بنابراين تمام ابعاد زندگي اون بزرگوار براي ما درس است .

بعد معرفتي اون حضرت را نگاه مي کنيم واقعا من توصيه مي کنم به همه عزيزاني که عرايض من را مي شنوند به همه آنها توصيه مي کنم خطبه فدکيه فاطمة زهرا را بخوانند تا ببينند عرفان و معرفة الله در آن بالاترين اوج ، نبوت و معاد در بالاترين اوج در اين خطبه فدکيه موج مي زند و انسان مي تواند با مطالعه همين بفهمد اين همه مقامي که زهرا سلام الله عليها پيدا کرده و شفيع روز جزا است و پيغمبر دستش را مي بوسد و علي عليه السلام اون قدر به او احترام مي گذارد ، در شهادت اون حضرت اين قدر ناراحت مي شود اين خطبه را بخوانيد بعد مي فهميد علتش چيست . و افکارش اون است که ريخته است در اين خطبه به خاطر همين است که سزاوار است که يک چنين احترامي براي او قائل شوند .

عرضم را پايان مي دهم با حديثي که مي گويد: روز قيامت اولين کسي که وارد بهشت مي شود فاطمة زهرا سلام الله عليها است و عنوان سيدة النساء اهل الجنة پيدا مي کند بانوي تمام زنان بهشتي زناني که از اول دنيا تا آخر دنيا خواهند بوده  يعني بانوي همه زناني که از اول دنيا تا آخر دنيا زندگي داشته اند . اميدوارم انشاءالله ابعاد وجودي اون حضرت را عزيزان خواهران و برادران مخصوصا جوانان مطالعه زيادي کنند و الگو بگيرند مخصوصا در اين عصر و زماني که فساد زياد است همه شما را به خداوند بزرگ مي سپارم اميدوارم در سايه عنايت آن حضرت همه زندگي آبرومند و پر سعادتي داشته باشيد . والسلام عليکم و رحمة الله وبرکاته .

استاد قزويني:

حاج آقا من ضمن تشکراز بزرگواري حضرت عالي همان طوري که صحبت شد يک فردي به نام عبدالله حيدري يا شهاب ابراهيمي مرتب ادعا مي کنند که با حضرت عالي در مدينه مناظره داشتند اگر صلاح مي دانيد يک نيم دقيقه يا يک دقيقه اي در اين زمينه بينندگان عزيز را روشن بفرماييد .

آيت الله مکارم شيرازي:

اما آنچه من در خاطر دارم در يکي از سفرهايي که مشرف شده بودم . در مسجد پيغمبر صلي الله عليه وآله و سلم بودم که ۲ نفر از علماي اهل سنت را ديدم زانو زدند در نماز آمدند جلو ما نشستند بعد از نماز گفتند ما مي خواهيم به ملاقات شما بياييم . گفتيم بياييد . آمدند به منزل ما اون آقا به من گفت اسمم ابراهيم است ۱۲ سوال از مسائل مربوط به مذهب شيعه از من کرد من ۱۲ جواب  شافي و کافي دادم در مقابل جواب هاي من يک کلمه هم نگفت . شهدالله . و ما آن روز تو نوار ضبط کرديم اگر پيدا بکنم اون نوار شنيدني است  حتي يک کلمه هم از خود دفاع نکرد اگر غير از اين مي گويند دروغ و کذب محض است . ۱۲ سوال ۱۲ جواب کافي يک کلمه هم در مقابل اون جواب ها ابدا نگفتند . که من اين را دليل گرفتم که اين جواب هاي من کافي است و اگر غير از اين باشد دروغ است .

متاسفانه بعضي از اين برادران اهل سنت اخيرا به دروغ متوسل شده اند عزيزان دروغ سرمايه بدي است امروز روشن نشود فردا روشن مي شود واقعيت ها را بگوييد و انشاءالرحمن بتوانيم زندگي مسالمت آميزي هم داشته باشيم .

استاد قزويني:

بنابراين هرکسي که از يک مرجع تقليدي يک سؤالي بکند يه خانمي هم از يک مرجع تقليد يک سوالي بکند بعد بگويد که من رفتم مناظره کردم .

مجري:

حضرت آية الله خودشان آمدند و گفتند ۱۰-۱۲ سوال يک آقاي ابراهيمي نامي از من سوال کردند و ايشان سراپا گوش بودند و حتي يک کلمه حرف نزدند و غير از اين هر چه بگويند کذب محض بوده .

استاد قزويني:

البته ايشان گفتند يکي از دوستاني که تهران هستند نوارش را دارند و اگر لازم شود و دوباره ايشان شروع کرد به تکرار کردن ما هم نوارش را پخش مي کنيم البته خوب اينها تقصير هم ندارند چون شخصيتي براي خودشان قائل نيستند و شخصيتي هم ندارند احساس حقارت و پستي مي کنند هي تو صحبت هايشان مي گويند که ما با فلان مرجع مناظره کرديم يا اينکه اول صحبت هايشان مي گويند که آقاي مکارم شيرازي خوب آقاي يزداني با شما صحبت کرده جواب شما را داده چکار به آيت الله مکارم داريد ؟

من اينجا اعلام کنم براي مردم در شبکه جهاني ولايت که آيت الله مکارم سرور ماست و از بزرگان حوزه هستند و در درسشان نزديک به ۳ هزار از طلاب و اساتيد و فضلا حضور پيدا مي کنند وايشان به اين شبکه نظارت و اشرافي دارند . مسئوليت شبکه به نام بنده است امتياز شبکه به نام بنده است وپاسخ گو بنده هستم و اين بزرگوار هيچ دخالتي در کارهاي اجرايي ندارند بلکه هرگاه نقطه نظرهايي به نظرشان برسد نقطه نظرات آنها روي چشم ماست نه تنها ايشان ديگر مراجع عظام تقليد هم من بارها گفتم مراجع ما سروران ما هستند و عمود خيمه نظام تشيع هستند دست اين آقايان را ما مي بوسيم حتي بعضي وقتها شاگردان من هم هستند حتي بعضي وقتها جلو شاگردان خم مي شوم و دست اين بزرگواران را مي بوسم تا حداقل اينها هم احساس کنند که ما مي گوييم دست مراجع را مي بوسيم فقط شعار نمي دهيم  و لذا اين مسائل کاملا روشن و واضح است .

بيننده: زارعي

من ۱-۲ تا مطلب دارم و يک سري مطالب امشب مطرح شد ويک سري پارازيت هايي آمدند برخي از دوستان در بعضي از شبکه ها انداختند ومن تلاش کردم تا روي خط بيايم تا کليپ بعضي از اين مطالبي که دوستان عرض کردند را پخش کنم و اون دوستاني که فکر مي کنند که شبکه ولايت با اون همه دم و دستگاه وقتي مي گويد ما کليپ ها را داريم قطعا دارند . من کمترين که در يک گوشه کور دهاتي دراين ايران اسلامي زندگي مي کنم من به عنوان يک شيعه وظيفه خودم را انجام مي دهم . اما من به اين خانم جعفري عرض مي کنم خدا شاهده خانم جعفري نه جناب عالي ونه هيچکسي را من دوست ندارم دردسر يا مشکلي برايش پيش آيد هرچند که شما عنادتان با صديقة طاهرة و امام حسين و اهل بيت عليهم السلام ثابت شده است  واي کاش تماس ديشب شما نبود با اين شبکه وهابي که ما بعضي از کليپ ها و بعضي مسائل را پخش کنيم که زياد دوست نداريم که اين مسائل زياد رسانه اي شود فقط من از خانم دکتر محمد زاده يک سوال مي پرسم که من منگ شده ام اصلا . که ايشان رفتند در يزد ۲هزار نفر در حسينيه عرب ها مرد و زن پشت سر ايشان نماز خواندند ؟ آقا ما بايد تلذي کنيم و بگوييم هنيئا لکم خلاصه خوش بحالشون عجب نماز معنوي و رويايي خواندند . انشاءالله نصيب ما هم بشود که پشت سر ايشان نماز بخوانيم اونم جالب اينجاست که اعراب بزرگوار پشت سر ايشان نماز خواندند .

اما گفتند بعضي از دوستان که ايشان مي آيد و تيپ ادب مي گيرد و اينکه مي گويد که من ادب دارم و فلان دارم و غيره يا اينکه گفتند ايشان مي آيد از شبکه کلمه دفاع مي کند من اول يک بار ديگر اين کليپ ادب ايشان را مي خواهم پخش کنم بعد تقاضا مي کنم از ايشان چون گفتند که من شکايت کردم از شبکه ولايت و از شخص مکارم شيرازي نام برديد آقاي مکارم شيرازي شما را هم نمي دانم از ايشان شکايت مي کنيد يا نه . شما اين ميلياردها وجوهات که برديد و کشيديد بالا و در کشور هاي خارجي تلمبار کرديد اينها را جواب بدهيد ببينيم چيه ؟

کليپ خانم جعفري:

اگر ايشان بداند که من حقير که هستم هرگز آنجا يه همچين صحبتي ندارد و به اين افرادي که خود را بلا نسبت حمار خود را به خريت زده اند واضح بگوييد که ما مناظره نداشتيم . من سند دارم که هر يک از آقايان در يک بانک     ۷-۸ ميليارد تومانشان خوابيده از وجوهات مردم . بعد مردم معذرت مي خواهم  بلا نسبت

أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ

سوره اعراف آيه ۱۷۹

همان طور که قرآن مي گويد کالحمار بلا نسبت حمار مي بينيم که همين طوري ميليارد ميليارد به اين ها وجوهات مي دهند .

زارعي:

اما ايشان يک مقداري به ايراني گري بودن خودش مي نازد که ما ايراني هستيم و براي ايران فلان داديم آيا ايشان نمي داند که همين حضراتي که ايشان اونها را اولوالامر خطاب مي کند و اونها را بهترين بندگان خدا خطاب مي‌کند و پرچمداران اسلام ناب معرفي مي کند اينها صدامي که فرزندان اين آب و خاک را به خاک و خون کشيد ، عبدالمالک ريگي که شيعه وسني را به خاک و خون کشيد شهيد و عليه الرحمة خواندند آيا اينها رادر جريان نيست ؟ آيا درجريان نيست همين شهاب جان خودمان ملت ايران را منافق خواندند ؟

کليپ حيدري (نعثل)

ما به شما اميدواريم آينده به شما اميدوار است شما مي توانيد ملت را بيدار کنيد شما مي توانيد تلاش کنيد و کمک کنيد ، به ما کمک کنيد ما واقعا خواهان ايراني آزاد و سربلند و مستقل هستيم ايراني که در آينده بتواند الگو براي ديگران باشد امروز متاسفانه ايران يک کشور نفاق و منافق معرفي شده ملت ايران متاسفانه ملت منافق شناخته مي‌شود.

زارعي:

اما ايشان ديشب آمدند و باز هم يک سري افاضات ديگر فرمودند و به قول جناب قزويني فرمودند که حضرت امام خميني حالا بشنويم ببينيم اين شهداي گمنام ما که امروزه در دانشگاه هاي ما دفن مي شوند براي اينکه جوانان ما فرهنگ شهادت را فراموش نکنند آيا اينها نياز به تمسخر داشت ؟ آيا امامي که ديشب شما آمديد و گفتيد امام خميني در حالي که قبلا مرقد ايشان وبارگاه ايشان را با يک لفظ مسخره اي بيان کرده بوديد شما چه جوابي درباره اش داريد ؟

کليپ خانم جعفري:

خود آقاي خميني آمد گفت شاه قبرستان هاي ما را آباد کرده حالا شما تشريف بياوريد ببينيد ايران همه جاش شده قبرستان حتي دانشگاه هاش شده قبرستان بعد وقتي رد مي شويم از جاده بهشت زهرا به قم ببينيد اون گنبد و بارگاهي که اونجا درست شده من فکر کنم نوه من ونسل سوم و چهارم بعد از من که بيايد صد در صد ايشان را جاي امام رضا مي‌گذارد متاسفانه اينها مأموريت دارند ، مردم بايد بيدار شوند ، ايها الناس کساني که صداي ما را مي شنويد بيدار شويد از تعصب جاهلي و از اسلام آخوندي دست برداريد .

استاد قزويني:

دست شما درد نکند واقعا  خيلي عالي بود صحبت هاي حضرت عالي حتي ما خودمان بعضي وقت ها به مشکل بر مي خوريم زنگ مي زنيم که آقاي زارعي شما کليپي داريد .هم کليپ هاي مختلفي دارد و هم سازمان دهي قشنگي دارند و آرشيو خيلي مرتب و منظمي دارند . حالا اين خواهرمون که ديشب مي گفت در شبکه ها هرکس کاري کند پيگرد قرار مي گيرد قانون مطبوعات حاکم است و امثال اين حالا اين صحبت هايي که ايشان در اون شبکه ها داشتند از آقاي زارعي تقاضا مي کنيم اينها را بفرستند هم خدمت آيت الله مکارم شيرازي و هم دارالحسين عرب ها در يزد که به ايشان اقتدا کردند بدانند که قضيه چه است . واقعا ايشان در طول مدت تصور مي کرد که در يک جاي دربسته و در آشپزخانه منزل خودشان هستند و نمي دانست که در يک شبکه جهاني صحبت مي کند و اين اهانت ها و اين جسارت ها را به مراجع عظام تقليد و به نظام داشتند و امثال اين تعابيري که داشتند و به ۴۰۰ميليون شيعه که مي گويد اينها الاغ هايي هستند و ميليارد ميليارد وجوهات مي دهند خواهر عزيزم يک مقداري دقت کنيد و اگر هم نياز است آدرستان را به آقاي زارعي بدهيد تا کليپ هاي خودتان را برايتان بفرستد و يک مروري بر فرمايشات خود داشته باشيد وببينيد چه پرونده اي براي خودتان ساخته ايد . وهمان طور که سرکار فرموديد ما پيگيري قضايي نمي کنيم و به دوستانمان هم بارها که در جلسات وهابي ها کتک خوردند و خواستند که پيگيري قضايي کنند من از آنها خواهش کردم که به خاطر حضرت زهرا شما پيگيري قضايي نکنيد چون فردا مي گويند نظام جمهوري اسلامي اينها را تحريک کرده است بيايند ميدان و از اين ها هم حمايت مي کند حتي بعضي از عزيزان ما را در جلسه منافق تهران و وناصبي تهران طباطبايي مأمورين کلانتري آمدند بردند شب هم تا صبح نگه داشتند دوستان گفتند چکار کنيم؟ گفتم بگوييد ما قضيه مان چه بوده حتي اين آقا رفته بود پيش يکي از اعاظم که من مروج اسلام هستم من مروج قرآنم مروج اهل بيتم . من مکه بودم يکي از اين دوستان از رده بالا تماس گرفت که ايشان دارد ذهن بعضي ها را مشوش مي کند من آمدم يک نامه به امضاي خود طباطبايي که وقيح‌ترين و رکيک ترين عبارت ها را نسبت به آقا ولي عصر و فحش صريح نسبت به مراجع تقليد و اهانت به حضرت رضاعليه السلام  با امضاي خودش فرستادم . گفتم آقا اين شخصي که دم از تقوي و اهل بيت مي زند اين دست خطش است . اگر هم شک داريد بدهيد به يک خط شناس . و اين باعث شد تمام اين نفاق بازي ها که ايشان داشت که از يک طرف مي آمد در جلسات هر اهانتي به اهل بيت مي کرد و ازآن طرف هم مي رفت پيش مسئولين که ما جلسه قرآن داريم يک سري از اراذل و اوباش مي آيند اين جلسه را به هم مي زنند خوب هر رئيس کلانتري و هر مأموري بشنود که کسي رفته جلسه قرآن را به هم زده غيرتش به جوش مي آيد؛ ولي نمي داند که پشت صحنه چه خبر است . و لذا من هم از خانم دکتر محمدي و هم خواهران ديگر که اطلاع دارند مي خواهيم اطلاع رساني کنند ما فقط مي خواهيم که مردم روشن شوند از افراد اين چنين که چند چهره هستند پيروي نکنند . ما ايشان را با سوابقشان منافق مي دانيم منافق مي دانيم منافق مي دانيم چون اينها را دشمن اهل بيت و دشمن علي عليه السلام و دشمن زهراسلام الله عليها و دشمن امام حسين عليه السلام مي دانيم نوارهاي ايشان را که گفته عزاداري حرام است ، عزاداري باطل است و شهادت حضرت زهرا افسانه است تمام اينها را ما داريم و هدف ما اين است که ايشان با اين اوصاف حق سخنراني به نام يک سخنران شيعه نبايد داشته باشد .

فاروق از زاهدان (اهل سنت)

يک بحثي هست که مي گويند در زمان بعد از رحلت حضرت محمد صلي الله عليه امام و ولي کاملا مشخص است طبق اون :

من کنت مولاه

و بقيه چيزها و هيچ صحبتي هم درآن نيست منتها خليفه ابوبکر بوده . امام تمام مسلمين ، امام تمام مؤمنين و امام اول همه حضرت علي بوده ولي خليفه و عهده دار حکومت شخص ديگري بوده مثل همين الان که آقاي خامنه اي امام است و دولت ها تشکيل مي شوند در زمان خليفه دوم هم به همين شکل امام حضرت علي عليه السلام بوده است در زمان خليفه سوم هم به همين شکل امام يک نفر بوده هماني که تعيين شده و بوده و در زمان بعد از عثمان به دليل اينکه کسي وجود نداشته حضرت علي هم زمامدار حکومت مي شود و هم رهبر ديني که از قبل بوده من مي خواهم از استاد بپرسم که تاريخچه اين فکر کي بوده است ؟

آيا از زمان حاکم نيشابوري بوده و اينکه آيا اين بين شافعي ها رواج دارد يا نه چون من الان در زاهدان هستم و مي بينم که مخصوصا در بين جوان هاي حنفي هم هست و صحبتش هم هست و الان با يک آدم تحصيل کرده که صحبت مي کنيد هيچ بحثي هيچ مناظره اي و هيچ مقاومتي در برابر اينکه چه کسي أفضل بوده و کي أفضل نبوده نيست و همه مي گويند که حضرت علي عليه السلام به نص صريح خيلي از احاديث تعيين شده است و هيچ صحبتي در آن نيست آيا اين شروع پايان مذاهب اربعه است ؟ يک تاريخچه اي و يک توضيحي پيرامون اين بدهند ممنون مي شويم .

اصلا خدا شاهده در شخصيت شما نيست که با اينها صحبت بکنيد ما خيلي ناراحت مي شويم شما با اين ها دهن به دهن مي شويد همان آقاي ابوالقاسمي و يزداني که صحبت مي کنند درباره اونها اضافه هم هست . استاد ناراحت نشويد شما اخلاقا يک عيب داريد عيب شما هم اين است که کسي که با شما مخالف است را برايش بليط هواپيما مي گيريد و کسي که با شما مخالف است را شما آدم حساب مي کنيد يک دفعه شما از علماي شافعي دعوت نکرديد و همين اخلاق شما توي همين جا هم هست هر کسي که بي سواد هست علمي هم ندارد ولي مخالفت با شما مي کند اون ديگه مي شود طرف حساب شما و مطرح مي شود و شما با او صحبت مي کنيد.

استاد قزويني:

ما انشا الله اين برنامه اي که عزيزمان گفتند در اولين جلسه و اگر حضرت عالي بزرگواري کنيد شب دوشنبه در صورت حيات اول سوال اين عزيز را مطرح کنيد من جواب بدهم بعد انشا الله سوالات ديگر .

خدايا به آبروي زهرا سلام الله عليها فرج امام زمان را نزديک نموده و ما را از ياران ويژه آن حضرت قرار بده

اللهم عجل لوليک الفرج

 



حضرت آيت الله دكتر حسيني قزويني مدظله
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  مسلم سالاري راد     -   تاريخ:  24 تير 91 - 21:46:16
با سلام خسته نباشيد مقاله خوب و جالبي بود فقط يک جاي سوال اساسياز خيلي وقتها قيل از همان زمان که آقاي قزويني در شبکه سلام برنامه داشتن تو ذهن من مونده و نتونستم جواب قابل قبولي برايش پيدا کنم خواهش ميکنم شما جواب بدين چون واقعا بعضي اوقات دچار شبهه ميشم . اما سوال : شما ليستس از علماي بزرگ اهل سنت آوردين که به حديث غدير اعتراف کرده و آنرا صحيح و قابل قبول دانسته و در خيلي جاهاي ديگه ميبينم استاد قزويني احاديثي را در باب حقانيت تشيع از علماي اهل سنت نقل ميکنن حال اگر واقعا اين چنين است چرا اين علما سني هستن و سني مانده اند چرا نيامدن و شيعه بشن تو را به خدا جواب رو به آدرس من ايميل کنيد با تشکر فراوان
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
اين سوال را شما بايد از ابن اثير و ديگر علماي اهل سنت و وهابيت که اقرار به ولايت وماي اهل سنت بکنيد و از آنان بايد پرسيد که چرا و به چه دليل با وجود اقرار به اين مطلب باز راه انحراف را در پيش گرفته و حقيقت را کتمان کرده ايد.
واقعيت اين است که بسياري از اين آقايان و نيز علماي کنوني اهل سنت و وهابيت واقعيت را به خوبي مي دانسته و مي دانند ولي به همان دلايلي که اصحاب پس از رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمايشان آن حضرت را نديده گرفته و آن را کتمان کردند اينان نيز همان عمل را انجام مي دهند. با اينکه وجود مقدس پيامبر اکرم بارها و بارها به امامت و خلافت اميرالمومنين علي عليه السلام تاکيد کرده بود ولي آنان با وجود اينکه اين امر را مکررا و با چشمها وگوشهاي خود از پيامبر ديده و شنيده بودند به فرمايشان آن حضرت پشت کردند حال ديگر چه انتظاري مي توان از پيروان آنها يعني امثال ابن اثير و ديگر علماي اهل سنت داشت.
به هر حال براي روشن شدن امر ما ابتدا دلايلي که اصحاب بعد از پيامبر از امير المومنين رويگرداندند را خدمتتان عرض مي کنيم وسپس با توجه به اين مطالب به بررسي علل اين امر از سوي علماي اهل سنت مثل ابن اثير مي پردازيم:
علل رويگرداني اصحاب بعد از رسول خدا از اميرالمومنين چند امر بوده است:
1- حب قدرت و رياست بسيارى از بزرگان مهاجرين و انصار؛ به عنوان نمونه غزالي ، عالم مشهور اهل سنت در باره پيمان شكني عمر بن خطاب مي‌گويد :از خطبه‌هاي رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) خطبه آن حضرت به اتفاق همه مسلمانان در روز عيد غدير خم است كه در آن فرمود : هر كس من مولا و سرپرست او هستم ، علي مولا و سرپرست او است . عمر پس از اين فرمايش رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) به علي (عليه السلام) اين گونه تبريك گفت :
«افتخار ، افتخار اي ابوالحسن ، تو اكنون مولا و رهبر من و هر مولاي ديگري هستي .»
اين سخن عمر حكايت از تسليم او در برابر فرمان پيامبر و امامت و رهبري علي (عليه السلام) و نشانه رضايتش از انتخاب علي (عليه السلام) به رهبري امت دارد ؛ اما پس از گذشت آن روز‌ها ، عمر تحت تأثير هواي نفس و علاقه به رياست و رهبري خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مكان اصلي تغيير داد و با لشكر كشي‌ها ، برافراشتن پرچم‌ها و گشودن سرزمين‌هاي ديگر ، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلي هموار كرد و [مصداق اين آيه قرآن شد :] پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن ، بهايى ناچيز به دست آوردند، و چه بد معامله‏اى كردند.( سر العالمين وكشف ما في الدارين ، ابوحامد غزالي ، ج1 ، ص4 ، باب في ترتيب الخلافة والمملكة )
2- وجود نفاق و اختلاف در ميان بزرگان قوم؛ اوج اين اختلافات را در ميان خود اهالي سقيفه براي تعيين خليفه مي توان مشاهده کرد آنجا که قريشيان به سرکردگي ابوبکر و عمر در مقابل انصار به سرکردگي سعد به مقابله پرداختند و بالاخره غالب هم شدند.
3- وجود اختلاف و كينه‏هايى از گذشته در بين مسلمانان؛ در اين زمينه نقل شده: شخصي از طايفه بني اسد از امام علي عليه السلام سؤال كرد :چگونه شما را كه از همه سزاوارتر بوديد از مقام خلافت كنار زدند ؟ حضرت در پاسخ فرمود : بدان كه آن ظلم و خودكامگى كه نسبت به خلافت بر ما تحميل شد ، در حالى بود كه ما را نسب برتر و پيوند خويشاوندى با رسول خدا (ص) استوارتر بود ؛ جز خودخواهى و انحصارطلبى چيز ديگرى نبود كه : گروهى بخيلانه به كرسى خلافت چسبيدند ، و گروهى سخاوتمندانه از آن دست كشيدند ، داور خداست ، و بازگشت همه ما به روز قيامت است . (نهج البلاغة ، خطبة 162، نهج البلاغه محمد عبده ، ج2 ،‌ ص64 و شرح ابن أبي الحديد ، ج9 ، ص 241 و علل الشرايع ، ج1 ،‌ ص146 )
4- سست ايمانى تازه مسلمانان؛ بسياري از مسلمانان در سالهاي پاياني و بالاخص سال نهم و دهم هجرت که به علت همين سيل مسلمان شدن به عام الوفود نيز معروف شد مسلمان شده بودند و طبيعي بود که با امر رسول خدا به جانشيني اميرالمومنين چندان مانوس نباشند. خود امير المؤمنين در اين رابطه مي فرمايد:
«به خدا سوگند اگر خطر ايجاد اختلاف و شكاف در ميان مسلمانان نبود و بيم آن نمي رفت كه بار ديگر كفر و بت پرستي به سرزمين اسلام باز گردد واسلام محو و نابود شود. من موضع ديگري در برابر آنان مي گرفتم، لكنا علي غير ماكنالهم عليه».(شرح نهج البلاغه ابن ابيالحديد، ج1، ص 307، چاپ اول قاهره، دارالاحياء الكتب العربيه، 1378 هجري قمري)بديهي است كه از چنين مجموعة كه خطر ارتداد بسيار از آنان موجب سكوت حضرت گرديد، توقعي حمايت و دفاع وايثار نخواهد بود). سيرة پيشوايان، مهديپيشوائي، ص 63 - 72. چاپ دوم، مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ، 1374 هجري قمري،قم(
5- وجود كينه‏ها و دشمنى‏هاى برخى با حضرت على(ع) (زيرا بسيارى ازبستگان نزديك آنان در جنگ‏ها به دست حضرت على كشته شده بودند)؛ امير المؤمنين عليه السلام خودش در اين زمينه مي فرمايد: فَإِنَّهَا كَانَتْ أَثَرَةً شَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ . (نهج البلاغة ، خطبة 162 ). ابن أبي الحديد سني معتزلي هم در اين باره مي‌نويسد :قريش با كينه هاي فروخفته و بيماري حسادت دست در دست يكديگر به جنگ با امير المؤمنين روي آورد همانگونه كه در شروع و آغاز دعوت رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) نيز به همين روش و سيره عمل كرده بود .( شرح نهج البلاغة ، ج 16 ، ص 151)
6- نگرانى گروهى از اشراف از ادامه راه رسول اللّه به وسيله اميرالمؤمنين(ع) و عدالت وى؛ و همين عامل هم باعث شد تا مسلمان نماهايي چون خوارج ايشان را به شهادت برسانند.
7- حيله‏گرى وخدعه برخى از افراد و ايجاد جوّ متشنّج و آلوده بعد از پيامبر(ص) (به عنوان مثال تبليغ مى‏كردند كه ما على را براى جانشينى پيامبر قبول داريم ولى فعلاً جوان است(حدود 33 سال).
8- ريشه كن نشدن رسوم قبيله‏اى و عصبيت جاهلى (برخى از مورّخان براين نكته تأكيد دارند كه مردم با اين كه حرف‏هاى حضرت رسول(ص) را شنيده بودند، ولى باز منتظر آن بودند كه شخصى طبق سنت قبيله‏اى براى خلافت برگزيده شود). عمدة مسلمانان و كساني را كه در كنار پيامبر حضور داشتند، - با توجه به ظهوراسلام در جزيرة العرب - مجموعة اعراب مسلمان مكه و مدينه (مهاجرين و انصار) تشكيل مي دادند. آنان علي رغم گرويدن به اسلام، علقه هاي قومي و فرهنگ قبيله محوري هنوزدر تصميم گيري هاي آنان دخيل بود.
در اولين لحظات بعد از رحلت پيامبر ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ گروه مهاجرين مكه و در رأس آنان ابوبكر و همفكرانش در برابرقبايل انصار به صف آرايي پرداختند و با اكثريت گروه انصار به پيشوايي سعد بن عباده رئيس خزرجيان،‌ به مقابله بر خواستند و سرانجام نيز با حيله هاي حساب شده و تهديد خليفه دوم، در اين رقابت پيروز گرديدند و قدرت را تصاحب نمودند. (پژوهشي عميق پيرامون زندگي عليـ عليه السّلام ـ، جعفر سبحاني، ص 201 - 209، چاپ سوم، 1366، انتشارات جهان آراء).
در چنين اوضاع و احوالي كه رگه هاي جاهليت قوم گرائي گل كرده بود و دو طايفة مهاجر و انصار بر سر خلافت پيامبر ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ به جنگ و ستيز برخواسته بودند، فقط عده اندكي از پيروان راستين پيامبر ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ و رجال بني هاشم به علي ـ عليه السّلام ـ وفادار ماندند كه اين تعداد نيز بسيار كم و انگشت شمار بودند و در حدي نبودند كه بتوانند حركت جامعه را از وضعيت به وجود آمده تغيير دهند زيرا رنگ نفاق در چهره اكثر مدعيان تقرب پيامبر ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ مشهود بود همان هايي كه بعداً جريان هايي مثل ناكثين و مارقين و ... در برابر حضرت علي ـ عليه السّلام ـ پديد آورند.
البته براى هر يك از موارد هشتگانه شواهد تاريخى و دلايل كافى ديگري نيز وجود دارد که به جهت اختصار به همين موارد بسنده مي کنيم.
همچنين نظير اين قضايا درقرآن نيز آمده و آن داستان موسى و هارون(ع) و سامرى است. بدين صورت كه پيامبرى موسى(ع)براى بنى اسرائيل ثابت شده بود. عصاى او را ديده و يد بيضاى او را مشاهده كرده بودند. ساحران در مقابل چشمان آنان ايمان آوردند. هم چنين ديدند كه چگونه عصاى موسى نيل را شكافت و خود آنها از آن عبور كردند و فرعون و انصارش غرق شدند و...با اين وجود وقتى موسى(ع)، هارون را به جانشينى خود نصب كرد و به دستور خدا به كوه طور رفت ... مردم دوباره بت پرست شدند و جانشينى هارون را قبول نكردند و به نصايح او گوش فرا ندادند و گاوى را كه سامرى با طلا و زيورآلات خود آنها ساخته بود، پرستيدند. اين در حالى بود كه پيامبرشان نمرده و فقط تأخير كرده بود. (براى آگاهى بيشتر ر.ك: سوره طه، آيات 40 – 99). رسول خدا(ص) هم به حضرت على(ع) فرمودند: تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسى هستى و اين شباهت درامور متعددى است كه يكى از آنها عدم تبعيت مردم است.
با توجه به مطالبي که عرض شد حال به بررسي علل اين کتمان حقيقت از سوي امثال ابن اثير و ديگر علماي اهل سنت مي پردازيم:
1، گمان: ظن و گمان از لغزشگاههاي خطرناكي است كه انديشه بيشتر مردم جهان را به پرتگاه عقايد باطل و نادرست سوق داده است.
قرآن كريم در اين باره مي فرمايد: از چيزي كه به آن علم نداري پيروي مكن.( اسراء/36)
يعني، از ديدگاه قرآن، مسلمان حق ندارد، دنبال چيزي برود و يا چيزي را مورد عمل خود قرار دهد كه براي او قطعي و ثابت نيست.
اگر عقايد و آراء بيشتر علماء اهل سنّت را ريشه يابي و بررسي كنيم، به سادگي خواهيم ديد كه اغلب عقايد، ريشة علمي ندارد و به ظن و گمان منتهي مي شود. متاسفانه آنان با درگير کردن خود به ظن و گمان در مورد خلافت و امامت اميرالمومنين علي عليه السلام دچار انحرافات اينچنيني شده اند.
2. تمايلات نفساني: در ميان لغزشگاه خطرناك انديشه، و يکي از مهمترين آنها از نظر قرآن تمايلات نفساني است. اگر كسي بخواهد نقاط ضعف و قوت يك نظر را بيابد و دربارة آن درست بينديشد، به ناچار بايد خود را، در ارتباط با آن نظريه، از تمايلات نفساني برهاند. شايد بعضي از علماي اهل سنت در اثر تمايلات نفساني نمي توانند، حق را اظهار كنند. يا بپذيرند. چون با اظهار به حق و پيروي از آن، سيادتي را كه در پيش قوم خود دارد و يا در آمدي را كه از اين راه نصيبش مي شود، از دست خواهد داد.
3. تعصب: يكي ديگر از موانع وصول به آراي صحيح و مطابق با واقع، تعصّب است، تعصّب عبارتست از اوج پيروي از تمايلات در زمينة هواداري از فرد يا افراد و ياچيزي، بدون رعايت حق.
به گفته امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ امام و اسوه و الگوي مردم متعصب، شيطان است.
امام در اين باره مي فرمايد: او پيشواي متعصّبان و پيشرو مستكبران است؛آن كه اساس تعصّب را نهاد.( نهج البلاغه، خطبة قاصعه ، ص380)
تعصّب، شخص متعصّب را وادار مي كند، به جاي اينكه به گفته بنگرد، «گوينده» را ملاك داوري قرار مي دهد. تعصّب به انسان اجازه نمي دهد كه فكر كند كه «گفته» چيست هم آيا حق است يا باطل، درست است يا غلط؟ بلكه به او مي گويد: ببين «گوينده» كيست؛ اگر با تو هم خط است، نظرية او درست است و اگر همخط نيست، نظرية او خطاست.
هرگاه يكي از علماي اهل سنّت در متون ديني به نام يكي از بزرگان شيعه برخورد كند، بدون تأمل و فكر از روي تعصّب نظريه او را كنار مي نهد و مي گويد، اين شخص رافضي است. با چنين برخورد، آيا مي توان به حقيقت رسيد؟ در حاليكه قرآن مجيد مي فرمايد:
مژده بده آن بندگانم را كه سخن را مي شنوند و به نيكوترين آن، عمل مي كنند، اينان هستند كه خداوند راهنمايشان كرده است، و هم اينانند، صاحبان انديشه.( زمر/18
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
 
2   نام و نام خانوادگي:  عليرضا ن     -   تاريخ:  25 تير 91 - 19:06:19
با سلام احسنت به گروه پاسخ به شبهات واقعاً اين عالمان مصداق سخن خداوند متعال در آيه 14سوره نمل مي باشند: ( وَ جَحَدُوا بهَا وَ استَيْقَنَتْهَا أَنفُسهُمْ ظلْماً وَ عُلُوًّافَانظرْ كَيْف كانَ عَقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ=و آنرا از روى ظلم و سركشى انكار كردند در حالى كه در دل به آن يقين داشتند). و مانند رجال دين يهود و مسيحي صدر اسلام که به نص قرآن کريم بر حقانيت پيامبر (ص) واقف بوده ولي به خاطر غرضهاي فاسد دنيوي از اعتراف به آن امتناع نمودند.( يعرفونه کما بعرفون ابناءهم= اهل کتاب، پيامبر را همانند فرزندان خود مي شناختند).
3   نام و نام خانوادگي:  hosen     -   تاريخ:  25 مرداد 91 - 22:15:17
سلام باتشکر ازسايتتان ميخاستم موضوع (چه سوره ايست وچه ايه اي است که خداونددرباره دوزن خوب ودو زن بد صحبت کرده است )مرسي برايم بفرست معني وايه وسوره مربو ط بهان رابفرست تشکر
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
خداوند در سوره تحريم در آيه 10 -11-12 چهار زن را نام مي برد كه دو تا از آنها كه همسر  نوح و لوط عليها السلام بودند، كافر بوده و به پيامبر زمانشان( همسر خود )  ايمان نياوردند بلكه آنها  را هميشه مورد آزار و اذيت قرار مي دادند و در مقابل خداوند دو زن نمونه به نام آسيه و مريم عليهما السلام را نام مي برد كه از اهل ايمان بوده و به عنوان الگو براي مومنان ذكر شده اند.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قيلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلينَ (10)
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لي‏ عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّني‏ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّني‏ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمين(11)
وَ مَرْيمَ‏ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتىِ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَ صَدَّقَتْ بِكلَمَاتِ رَبهِّا وَ كُتُبِهِ وَ كاَنَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ(12)
خداوند براى كسانى كه كافر شده‏ اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند و ارتباط با اين دو (پيامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مى‏شوند!» (10)
و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام كه گفت: «پروردگارا! خانه‏اى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايى بخش!» (11)
و همچنين به مريم دختر عمران كه دامان خود را پاك نگه داشت، و ما را از روح خود در آن دميديم او كلمات پروردگار و كتابهايش را تصديق كرد و از مطيعان فرمان خدا بود(12)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
4   نام و نام خانوادگي:  محمد رضا خاکسار     -   تاريخ:  30 مرداد 91 - 06:30:47
سايه پيغمبر (ص) ندارد هيچ ميداني چرا؟ آفتابي چون علي(ع) در سايه پيغمبر (ص)است
5   نام و نام خانوادگي:  محمد رضا خاکسار     -   تاريخ:  30 مرداد 91 - 06:34:24
جز اسدالله در اين بيشه نيست غير علي (عليه السلام) هيچ در اين انديشه نيست
6   نام و نام خانوادگي:  محمد رضا خاکسار     -   تاريخ:  30 مرداد 91 - 06:35:22
سايه پيغمبر (ص) ندارد هيچ ميداني چرا؟ آفتابي چون علي(ع) در سايه پيغمبر (ص)است




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما