* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 03 ارديبهشت 1391 تعداد بازديد: 5127 
فدك ، ملك شخصي فاطمه زهرا (س) و غصب آن توسط ابوبكر
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

بسم الله الرحمن الرحيم

برنامه حبل المتين: 03 / 02 / 1391

موضوع: فدك ، ملك شخصي فاطمه زهرا (س) و غصب آن توسط ابوبكر

مجري :          

قضيه اين ارثي که به فاطمة زهرا سلام الله عليها از پدرشان رسيده است ، آيا اين فدک ملک شخصي پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم بوده يا نه ؟ يا جزء بيت المال مسلمين بوده است ؟

استاد قزويني:

من قبل از آنکه پاسخ آقاي محسني را عرض کنم يک نکته اي را به عنوان مقدمه عرض کنم و عزيزان ما اين را به عنوان يک اصل اساسي مربوط به تاريخ اسلام و آنچه که مربوط به حقانيت اهل بيت است.

شذوذات که يا مطالب خلافي که از خلفا ثابت شده باشد ، برنامه ها براين بوده که در گذشته مطالبي که مربوط به خلفا بوده و آنچه که موجب مي شد جامعه حقايق را بفهمند ، بزرگان ، علماي تراز اول و شخصيت ها و سياستمداران تلاش کردند اينها را نابود کنند واز بين ببرند .

ذهبي که متوفي ۷۴۸ هجري است مي گويد :

آنچه که الان در دست ما مانده و مطالبي که در مورد درگيري بين صحابه بزرگان بوده واجب است که تمام اين مطالب واقعي تاريخ را نابود کنيم و از بين ببريم

فيما بأيدينا وبين علمائنا ، فينبغي طيه وإخفاؤه ، بل إعدامه ،

لتصفو القلوب

تا قلب ها نسبت به صحابه و بزرگان صاف شود

وتتوفر على حب الصحابة ، والترضي عنهم ، وكتمان ذلك متعين عن العامة وآحاد العلماء

اين مطالب حقايقي است که در تاريخ است و مربوط به در گيري بزرگان و صحابه است ، کتمان کردن آن واجب است هم از عموم مردم و هم علما حتّي علما هم نبايد دسترسي داشته باشند به اين مطالب

سير اعلام النبلاء - ج ۱۰  -ص ۹۲

إبن حجر هيثمي مي گويد :

يجب الامساک عما شجر بين الصحابه

واجب است خودداري کردن از درگيري که بين صحابه بوده

حالا اين قضيه چه مسأله اي است ما نمي فهميم ، آقايان مراجعه کنند :

کتاب الصواعق المحرقة با تحقيق عبدالرحمن بن عبدالله ترکي  -ج ۲- ص ۶۲۲

إبن عربي مي آيد يک حمله خيلي مفصلي دارد به إبن قتيبة دينوري مي گويد :

فلم يبق ولم يذر للصحابة رسماً في كتاب ( الإمامة والسياسة )

إبن قتيبة در کتاب الامامة و السياسة چيزي براي صحابه گذاشته و هر آنچه که از مذمت بوده آورده

إن صح جميع ما فيه

ا گر تمام مطالب آن صحيح باشد.

خيلي عجيب است . برادران عزيز اهل سنّت هم حداقل در گوشه حافظه شان باشد که اين را :

أبوبکربن عربي در الواصم من القواسم-  ص۲۰۹ که در عربستان سعودي چاپ شده آورده است.

تفتازاني که از استوانه هاي علمي اهل سنّت و از شخصيت هاي برجسته کلامي است مي گويد که :

أن ما وقع بين الصحابة من المحاربات والمشاجرات على الوجه المسطور في كتب التواريخ والمذكور على السنة الثقات

مي گويد اين جنگها که بين صحابه شده و در تاريخ ثبت است و افراد ثقه هم اينها را نقل کرده اند

والمذکور علي السنة الثقات

افراد ثقه هم اينها را نقل کردند

يدل بظاهره على أن بعضهم قد حاد عن طريق الحق وبلغ حد الظلم والفسق

صحابه برخي از راه حق بيرون رفته اند

و بلغ حد الظلم والفسق

 و به حد ظلم  و فسق رسيدند و انگيزه هم کينه توزي است و حسد و رياست طلبي است

 إذ ليس كل صحابي معصوما

صحابه که معصوم نبوده .

 اگر ما شيعيان بياييم يک مطلبي را در ذم صحابه نقل کنيم سريع مي گويند که اينها عادل اند و اين کار را نمي‌کنند در حالي که اينجا مي گويد که صحابه معصوم نبودند ، بعد مي گويد تمام اينها ثابت است

إلا أن العلماء لحسن ظنهم بأصحاب رسول الله صلى الله عليه وآله ذكروا

 علماي ما به خاطر حسن طني به اصحاب داشتند تأويلاتي مي کنند

الصوارم المهرقة في جواب الصواعق المحرقة - الشهيد نور الله التستري - ص 5

شرح المقاصد في علم الكلام - التفتازاني - ج 2 ص 307

 بله آقاي طلحه و زبير و عايشه اجتهاد کردند براينکه جنگ با علي عليه السلام واجب است و حمله به بصره واجب است و رفته بودند آنجا را اصلاح کنند . حالا اصلاح بين چه کساني ؟ قبل از آمدن اين آقايان از طرف مکه اختلاف در بصره سر چه بود ؟

يا مي گويند که رفته بودند تا خون بهاي عثمان را بگيرند . خوب آقا خون بهاي عثمان مربوط به ورثه عثمان است و کساني که اولياي دم هستند و هيچ ارتباطي نه به طلحه دارد و نه به زبير و نه به عايشه . اگر واقعا براي حق رفته بودند ، براي احقاق و اصلاح پس ديگه پشيماني و توبه معني ندارد و خيلي از آقايان هم مانند طبري که مورخ نامي اهل سنّت است و متوفي ۳۱۰ مي باشد تو خيلي از موارد مي آيد و در قضايا گير مي کند مي بيند اگر حقايق را نقل کند خوب چطور نقل کند و اگر نقل نکند چکار کند چرا که به عنوان خائن مي شود .

مي گويد بعضي از مطالبي است که :

کرهت ذکرها

نمي توانم ذکر کنم

مما لا يحتمل سماعها العامة

چون اين مطالب را عموم مردم نمي توانند تحمل کنند

تاريخ طبري-  ج ۳-  ص ۵۵۷

 إبن اثير متوفي ۶۳۰ که تاريخ طبري را با يک اضافاتي تلخيص کرده باز هم ايشان مي گويد که بعضي از مطالبي است که

كرهت ذكرها لما فيه مما لا يحتمل سماعها العامة

بعضي از مطالبي است که کراهت دارم ذکر کنم چون عموم مردم نمي توانند تحمل کنند

کامل إبن اثير-  ج ۲-  ص ۳۵۷

پس اين که الان در دست ما است حقايق نيست بلکه سايه اي است که از قلم مورخين دررفته و از قلم علما در رفته يا نه اينها به نظر آقاي ذهبي مرتکب گناه شدند که ايشان مي گويد :

يجب و اخفائه بل اعدامه

اينها مرتکب گناه شدند و بعضي از مطالب را آورده اند

ولذا بينندگان عزيز و محققين چه عزيزان اهل سنّت و چه طلاب و دانشجويان و اساتيد شيعه و يا سنّي و يا وهّابي در نگاه به تاريخ اين نکاتي که ما امشب گفتيم گرچه سخن زياد داريم در اين زمينه من فقط ۳-۴ نمونه آوردم که بيش از ۵۰ -۶۰ مورد اگر مراجعه کنيد در لا به لاي کتاب ها آمده است .

با توجه به اين قضايا که عرض کرديم حالا مي رسيم به سؤال برادر عزيزمان جناب آقاي محسني بزرگوار که آيا فدک ملک شخصي پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم بوده يا نه ؟ اين بايد روشن شود که واقعا فدک به هنگام فتح خيبر جزو غنائم جنگي بود  که متعلق به عموم مسلمانان باشد يا ملک شخصي پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم بوده ؟

آقايان مراجعه کنند سوره حشر آيه ۶ اونجا به صراحت دارد :

وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ

سوره حشر-  آيه ۶

مي گويد آنچه که خداي عالم از يهود ساکن فدک که اينها وقتي ديدند در خيبر يهودي ها مقاومت کردند و بلاهايي سرشان آمد  نامه نوشتند به پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم که ما حاضريم جلاي وطن کنيم و تمام اموال و هستي ما متعلق به شما باشد ، قرآن هم مي گويد :

 فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ

اون دسته از اموالي که شما شمشير نزديد يا به تعبير قرآن

فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ

اسبي نتاخته ايد و شتري نتاخته ايد اينها متعلق است به رسول گرامي و اين آيه قرآن است و قابل انکار نيست يعني در جنگها و فتوحات يا در برخورد با يهود و نصاري و مشرکين با پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم اگر بدون جنگ اموالي در اختيار مسلمانان قرار گيرد اين ملک خالص نبي مکرّم است . و لذا خود آقاي طبري تعبير شان اين است که :

وكانت خيبر فيئا بين المسلمين

خيبر  غنائم جنگي بود و متعلق به همه مسلمان است

وكانت فدك خالصة لرسول الله صلى الله عليه وسلم

ولي فدک ملک خالص رسول اکرم بوده

لأنهم لم يوجفوا عليها بخيل ولا ركاب

مسلمانها هيچ زحمتي براي به دست آوردن سرزمين فدک انجام ندادند

خود آقاي ذهبي متوفي 748  در تاريخ اسلام همين تعبير را در جلد ۲-  ص۴۲۲  آورده

آقاي ثعلبي نيشابوري در کتاب الکشف والبيان که از کتاب هاي تفسيري است در ج ۹-  ص  ۵۲

تلريخ طبري-  ج ۲-  ص ۱۳۸

الدرر - إبن عبد البر - ص 201

جناب ماوردي شافعي متوفي ۴۵۰ که ايشان از استوانه هاي کلامي اهل سنّت است . ايشان داستان را بيان مي کنند که وقتي اهل فدک شنيدند ماجراي اهل خيبر را ، نامه نوشتند و کسي را فرستادند خدمت پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم که ما حاضريم اموال خود را به شما بدهيم و شما با ما کاري نداشته باشد و با ما جنگ نکنيد و اينها را پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم قبول کرد :

و سارت فدک خالصة لرسول الله

فدک ملک خالص نبي مکرّم بوده آقايان مراجعه کنند :

الحاوي الکبير في فقه مذهب الامام الشافعي که در حقيقت شرح مختصر مزني است-  جلد ۱۴-  ص ۵۵

جناب علاءالدين کاشاني صاحب کتاب بدايع الصنايع در ج ۷ ص ۱۱۶ ايشان هم مي گويد :

کانت فدک خالصة لرسول الله اذ کانت لم يوجف عليه الصحابه من خيل و لا رکاب

فدک ملک خالص پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم بوده چون صحابه براي اون هيچ جنگي را نکرده است

آقاي أبوالفداء از مورخين نامي اهل سنّت و متوفي ۷۳۲ است ايشان مي گويد :

وكانت فدك خالصة لرسول الله صلى الله عليه وسلم لأنها فتحت بغير إيجاف خيل

براي اينکه فدک بدون هيچ لشکر کشي فتح شده آقايان مراجعه کنند :

المختصر في اخبار البشر-  ج ۱-  ص ۹۴

جناب ياقوت حموي در معجم البلدان-  ج۴-  ص ۲۷۱ آورده

آقاي أبوعبيد ، قاسم بن سلام که از علماي بزرگ اهل سنّت است و متوفي ۲۲۴ هجري است و قبل از إبن سعد که متوفي ۲۳۰ است ، کتابي دارد به نام الاموال که کتاب معتبري است که آقايان در مباحث فقهي به نظرات أبو عبيد در کتاب الاموال احتجاج مي کنند در ج ۱ ص ۱۴ همين مطلب را آورده .

اگر ما بخواهيم آمار دهيم بالاي ۵۰ – ۶۰ مصدر از مصادر تفسيري و تاريخي و معجمي آقايان اهل سنّت آورده اند که فدک ملک خالص رسول مکرّم بوده است .

مجري :

آيا دليل يا روايتي داريم بر اينکه پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم فدک را به حضرت زهرا سلام الله عليها بخشيده باشد يا نه ؟

استاد قزويني:

در اين رابطه جناب آقاي محسني سخن خيلي زياد است و من فقط به چند نمونه از اين موارد را اشاره مي کنم و انشاالله عزيزان بعدها بحث زيادتري يا خودمان يا دوستان خواهند داشت . در رابطه با آيه شريفه :

فَآَتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ

 سوره روم-  آيه ۳۸

در آنجا أبو يعلي موصلي متوفي ۳۰۷ هجري با سندش از أبو سعيد خدري نقل مي کند :

لما نزلت هذه الآية ( وآت ذا القربى حقه )

پيغمبر حق ذوي القربي را به آنها بده . مي گويد وقتي که اين آيه نازل شد

دعا النبي صلى الله عليه وسلم فاطمة وأعطاها فدك

پيامبر اکرم حضرت زهرا سلام الله عليها را خواست و فدک را عطا کرد به حضرت زهرا سلام الله عليها  

مسند أبو يعلي-  ج ۲-  ص ۳۳۴

  مسند أبو يعلي-  ج۲-  ص ۵۳۴-  تحقيق حسين سليم أسد نشر دارالمأمون دمشق سال طبع ۱۴۰۴ هجري

شواهد التنزيل لقواعد التفضيل - الحاكم الحسكاني - ج 1 ص 439

متشابه القرآن ومختلفه - إبن شهر آشوب - ج 2 ص 60

جناب سيوطي متوفي ۹۱۱ مي گويد :

أخرج البزار

بزار نقل کرده ، أبويعلي نقل کرده ، إبن ابي حاتم نقل کرده ، کسي که إبن تيميه درباره اش مي گويد که تفسير إبن أبي حاتم از تفاسير قابل اعتماد است . و إبن مردويه هم نقل کرده از أبو سعيد خدري اينکه :

لما نزلت هذه الآية ( وآت ذا القربى حقه ) دعا النبي صلى الله عليه وسلم فاطمة وأعطاها فدك

زهراي مرضية سلام الله عليها را پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم خواست و فدک را به او بخشيد

الدر المنثور-  ج ۵-  ص ۲۷۳-  نشر دار الفکر بيروت

آقاي شوکاني که مورد قبول آقايان وهّابي است که متوفي ۱۲۵۵ هجري است ايشان هم همين تعبير را از بزار و إبن أبي حاتم و ابين مردويه نقل مي کند و مي گويد :

أقطع رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فاطمة فدك

قطعي کرد فدک را رسول گرامي براي زهراي مرضية سلام الله عليها . يعني در حقيقت واگذار کرد و بخشيد ، بخشيدن لازم و قطعي فدک را به حضرت زهرا سلام الله عليها

فتح القدير-  ج ۳ - ص ۲۲۴

إبن کثير دمشقي هم در تفسيرش ج ۳ ص ۳۷۷نقل مي کند و مي گويد :

اگر صحيح هم باشد سندش ، اين آيه در مکه نازل شده و فدک در سال ۷ فتح شده ، و از اين گونه مسخره بازي هايي که معمولا دارند . خوب از اين آقايان سؤال مي کنيم سوره حمد مکي است يا مدني که مي گويند که هم در مکه نازل شده و هم در مدينه ، در مکه نازل شده پيامبر اکرم بعد از نزولش مدتي گذشته تا يک چيز قابل توجهي در اختيارش شده و به حضرت زهرا سلام الله عليها بخشيده . و من سند اين روايت را براي اينکه يک اشاره اي کرده باشم . چون در برخي از اين شبکه هاي نواصب و اين جوجه ناصبي ها خيلي روي آن مانور مي دهند که اينها سند ندارد و چنين است و چنان ، ما هم مي گوييم شما حتّي براي خلافت و امارت أبوبکر و عمر يک سند به ما بدهيد که اين ها خلافتشان مشروع بوده . يک سند بدهيد که قضيه اش چه بوده ، مي گويند اجماعي بوده ، کدام اجماع ؟

در اول سند بنابر آنچه که إبن کثير و سيوطي و أبويعلي و إبن مردويه نقل کرده معمولا سند به اين شکل است که اولين راوي سند عباد بن يعقوب است که ايشان از روات بخاري است . خوب شما مي گوييد تمام راويان بخاري همه ثقه اند آقاي ألباني شما در جاي جاي کتابهايش هيچ توثيقي براي راويانش نمي آورد و مي گويد اين راوي :

ثقة لانه من رجال البخاري يا من رجال البخاري يا مسلم

أبوحاتم هم مي گويد :

شيخ ثقة

هم استاد است و هم ثقه است

تهذيب الکمال-  ج ۱۴-  ص ۱۷۷

راوي بعد أبو يحيي تيمي است ، آقاي عجلي مي گويد :

زکريا ثقة

و همچنين عبدالرحمن إبن خراش هم مي گويد :

ثقة جليل الورع

آقايان مراجعه کنند

تذکره الحفاظ -ج ۱- ص ۳۹۶

فضيل بن مرزوق هم هست که از راويان صحيح مسلم است که آقاي عجلي در معرفة الثقات  ج ۲ ص ۲۰۸ مي گويد :

ثقة

أبو سعيد خدري هم هست که از صحابه است و فوق وثاقت است و تنها مسأله اي بعضي آقايان به دست گرفتند بحث عطية عوفي است که در رابطه با او حرف زياد است در همين چند شب قبل هم من داشتم به مناسبتي تکرار برنامه هايشان را مي ديدم ديدم که اين آقايان نسبت به عطية عوفي مي گويند که عطية عوفي همين عطية عوفي است ثقه است يا ضعيف است مانور مي دادند . اولاً بر اينکه ما عطية عوفي ۲ تا نداريم و اگر هست اعلام کنيد . عطية بن سعد عوفي است که يک نفر هم بيشتر نيست  در اسانيد روايات قرار گرفته ، از أبوسعيد خدري روايت دارد ، از عبدالله عمر روايت دارد و از بسياري از صحابه ديگر روايت دارد آقاي مزي در تهذيب الکمالش ج ۲۰ ص۱۴۷ از يحيي بن معين که از بنيانگذاران و استوانه هاي رجال اهل سنّت است مي گويد :

صالحٌ

آقاي عطية عوفي آدم صالح است

هيثمي در چند جاي مجمع الزوائد آورده ، در بعضي از جاها همين طوري بي گدار تضعيف مي کند ولي مي گويد که :

رواه أحمد وفيه عطية بن سعيد وفية كلام وقد وثق

مجمع الزوائد - ج ۳-  ص ۱۲۰

حرف درباره عطية عوفي است ولي به تحقيق توثيق شده و همچنين مي گويد :

رواه أحمد وفيه عطية بن سعد وفيه كلام كثير وقد وثق

مجمع الزوائد-  ج ۳-  ص ۱۸۰

حرف خيلي زياد است ولي توثيق شده است

باز در ج ۵ - صفحه ۱۷۴

ملا علي قاري مي گويد :

اجلاء التابع

من گمان مي کنم اين عبارت عبارت خيلي سنگيني است ، شرح مسند أبو حنيفه را ببينند   ص۲۹۲

إبن حجر عسقلاني نقل مي کند از إبن سعد در طبقات و مي گويد :

وکان ثقة انشاء الله

انشاالله که ثقه است

وله أحاديث صالحة

أحاديثي دارد که داراي صلاحيت است

کتاب تهذيب التهذيب-  ج ۷-  ص ۲۰۷

طبقات إبن سعد-  ج ۶-  ص ۳۰۴

نقل مي کند . آقاي إبن عدي هم مي گويد :

روي عنه جماعة من الثقات

جماعتي از موثقين اون را نقل کردند . اگر واقعا اين آقا يک آدم ضعيف و نادرستي است خوب جماعة من الثقات از او نقل کردند خيلي حرف بزرگي است .

تهذيب الکمال-  ج ۲۰-  ص ۱۴۸

تهذيب التهديب ج ۷ ص۲۰۱ مي گويد :

روي عنه جلّة الناس

ما خودمان در رجال شيعه يک قاعده اي داريم روايت اجلا از يک راوي دليل بر وثاقت اون راوي است چون بزرگان اين طوري بودند که از افرادي که متهم به ضعف اند و متهم به وضع و تدليس هستند روايت نقل نمي کردند چون نقل روأبيت براي اين است که مردم به اينها عمل کنند و اگر بنا باشد که اين آقا آدم ضعيف و نادرستي باشد اين را بخواهند از او نقل کنند اين مشکل است و وثاقت آنها زير سؤال مي رود و جالب اينجاست که آقاي ترمذي در چند جا از او نقل روايت کرده مي گويد

هذا حديث حسن صحيح

سنن ترمذي-  ج ۴-  ص ۸۴

دو تا روايت نقل مي کند از عطية عوفي از أبوسعيد خدري ، در هردو مي گويد :

هدا حديث حسن صحيح

 وهمچنين آقايان مراجعه کنند :

سنن ترمذي-  ج ۳-  ص ۲۲۸-  حديث ۲۰۲۱

سنن ترمذي-  ج ۴-  ص ۴۶-  حديث ۲۰۵۶

و موارد متعدد ديگر مي آيد که حديثي که ايشان در سند قرار گرفته مي گويد اين حديث حسن است اينکه عطية اي که از أبو سعيد و عبدالله عمر نقل مي کند لاشک که اين عطية عوفي است :

تهديب الکمال-  ج ۱۰- ص ۲۹۷

تهذيب التهذيب-  ج ۱-  ص ۲۰۰

نکته پاياني :

آقاي ألباني که در نزد شما

امام الجرح و التعديل

 است ، ايشان در چند جا در تعليقه سنن إبن ماجه مي آورد که :

عن عطية العوفي ، عن أبي سعيد الخدري ، قال : قال رسول الله صلى الله عليه وسلم " أفضل الجهاد ، كلمة عدل عند سلطان جائر

که البته اين روايت ۱۴۰۰ سال فراموش شده بود و الان الحمدلله با اين بيداري اسلامي اين روايت حسابي رشد پيدا کرد و جالب شد . البته از ديدگاه وهّابي ها اين روايت در سوريه قابل عمل است و حتما بايد عمل کنند ولي در عربستان و در قطر و بحرين عمل به اين عبارت ممنوع است

" أفضل الجهاد ، كلمة عدل عند سلطان جائر

سنن إبن ماجه-  ج ۲- برمبناي مکتبه شامله

اين را من در سنن إبن ماجه با تعليقعه آقاي ألباني ، نه در الجامع الکبير است و نه در مکتبة اهل البيت است بلکه فقط در مکتبه شامله است ، يعني سنن إبن ماجه با تعليقات آقاي ألباني در ج ۲ ص ۱۳۲۹ حديث ۴۰۱۱ روايت را مي آورد و مي گويد :

قال شيخ ألباني صحيح

در جلد ۲-  ص ۱۴۳۸-  حديث ۴۳۰۱ مي گويد در :

زوائد في اسناد عطية عوفي و هو ضعيف

در سندش عطية عوفي است در مجمع الزوائد :

قال شيخ الألباني صحيح

ولي شيخ ألباني گفته است صحيح است ، ولي در سنن ترمذي ج ۵ ص ۳۷۲ حديث ۳۲۴۲ برمبناي نرم افزار مکتبه شامله اونجا هم باز دارد  :

عن عطية عن أبو سعيد قال شيخ الألباني صحيح

اين ديگر کاملاً واضح و روشن است که من حرف در اينجا زياد دارم ولي من مي گويم که به همين اندازه اگر ما اکتفا کنيم و به تلفن بينندگان بيشتر بتوان رسيد بهتر است .

مجري :

آيا دليلي بر غصب فدک توسط خلفا وجود دارد ؟ يا نه ؟

استاد قزويني :

در اين رابطه بايد با احتياط عرض کنم چون اين شايد براي بعضي ها اين قضايا قابل هضم نباشد من در اين زمينه تلاش مي کنم آنچه را که بزرگان اهل سنّت آورده اند و به صورت قطعي از آن رد شده اند را بيان کنم :

آقاي بلازري در فتوح البلدان نقل مي کنند که :

أن فاطمة رضي الله عنها قالت لأبي بكر الصديق رضي الله عنه : أعطني فدك ، فقد جعلها رسول الله صلى الله عليه وسلم لي . فسألها البينة

ما در برنامه هاس قبلي ثابت کرديم که ملک شخصي پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم بوده و به حضرت زهرا سلام الله عليها هم عطا کرده . آمده مي گويد :

أعطني فدك

فدک را به من برگردان

خوب فدکي که ملک پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم بود و در دست فاطمه سلام الله بود در دست أبوبکر چه مي کند ؟

مي گويد فدک را به من بده

فقد جعلها رسول الله صلى الله عليه وسلم لي

پيغمبر اين را در اختيار من قرار داده و ملک من است

فتوح البلدان-  ج ۱-  ص ۳۵

ياقوت حموي هم در معجم البلدان-  ج ۴-  ص ۲۳۸

ايشان در آنجا در رابطه با فدک مي گويد :

وهي التي قالت

فاطمة ، رضي الله عنها  

يعني ديگر مسأله را قطعي مي گيرد ، فاطمه زهرا سلام الله عليها به أبوبکر گفت :

إن رسول الله ، صلى الله عليه وسلم ، نحلنيها

پيغمبر اون را به عنوان نحله و هديه به من داده است

حسکاني در شواهد التنزيل-  ج ۱-  ص ۴۳۸

نقل مي کند و مي گويد من در اين کتاب ملتزم هستم که أحاديث ضعيف و دروغ نقل نکنم . جناب قاضي عضد الدين در کتاب المواقف-  ج ۳-  ص ۶۰۹ نقل مي کند .

سيد جرجاني در شرح مواقف-  ج ۸-  ص ۳۵۶ نقل مي کند

جناب حلبي در سيره اش-  ج ۳-  ص ۴۸۸ نقل مي کند

آقاي سرخسي در مبسوطش-  ج ۱۲-  ص ۳۰ اين قضيه را نقل مي کند

و نکته زيبا اين است که خود بخاري در صحيحش يک روايت زيبايي دارد که اگر عزيزان دقت کنند به اين روايت خيلي از مسائل حل مي شود :

در رابطه با قضيه نزاع حضرت فاطمه با أبوبکر است من نظرم اين است که اگر همين روايت را خوب تحليل کنيم  در خانه کس است همين يک روايت بس است . گرچه براي اين جوجه ناصبي ها اين مطالب جز خواندن سوره يس چيزي نيست ، ما بارها مي گوييم ولي باز حرف خودشان را مي زنند . بفرماييد روايت از عايشه نقل مي شود :

ان فاطمة عليها السلام أرسلت إلى أبي بكر تسأله ميراثها من النبي صلى الله عليه وسلم

به سوي أبوبکر کسي را فرستاد و ارث خود را از پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم از أبوبکر طلب کرد

اولاً ما سؤال مي کنيم که ارث پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم به حضرت زهرا سلام الله عليها نزد أبوبکر چکار مي کند ؟ مگر ارث زهرا سلام الله عليها نيست ؟ پيغمبر غير از زهرا سلام الله عليها دختر ديگري هم دارد ؟

فيما أفاء الله على رسوله صلى الله عليه وسلم تطلب صدقة النبي صلى الله عليه وسلم

التي بالمدينة

۳ چيز را زهرا سلام الله عليها از أبوبکر درخواست کرده

فيما أفاء الله على رسوله صلى الله عليه وسلم تطلب صدقة النبي صلى الله عليه وسلم

التي بالمدينة

تمام آنچه را که ملک پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم در مدينه بوده طبق آن رواياتي که عرض کرديم و فدک که آن را هم از أبوبکر درخواست مي کند . بفرماييد اين هم براي اون کساني که مي گفتند سند بياوريد .

زهرايي که به قول عايشه :

ما رأيت أحدا أصدق لهجة من فاطمة غير أبيها

الاستيعاب  ابن عبد البر ، ج 4   ص 1896

سير أعلام النبلاء  ـ ذهبي ـ ج 2   ص 131

من راستگو تر از زهرا سلام الله عليها نديدم

فاطمة بضعة منّي

صحيح البخاري - البخاري - ج 4 ص 210

فاطمه پاره تن پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم است . فاطمه اي که سيدة نساء اهل الجنة است آمده و مي گويد فدک را به من بدهيد . آيا زهراي مرضية سلام الله عليها فدک را که ملک او نبوده مطالبه مي کرده ؟ و اين فدک دست أبوبکر چکار مي کرده ؟

وفدك وما بقي من خمس خيبر

و آنچه که از خمس خيبر هم مانده بود را هم مطالبه کرده . چون طبق آيه شريفه :

وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى

سوره أنفال-  آيه ۴۱

اين آيه قرآن است و شوخي بردار هم نيست يعني مشخص است که أبوبکر ۳ تصرف کرده

اولي اينکه :

فيما أفاء الله على رسوله صلى الله عليه وسلم

که ملک تلق پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم بوده تصرف کرده است

دوم اينکه :

فدک را تصرف کرده ، سوم هم اينکه خمس اهل بيت از غنائم جنگي را هم تصرف کرده است .

اين ۳ چيز را زهراي مرضية سلام الله عليها از أبوبکر طلب مي کند

فقال أبو بكر ان رسول الله صلى الله

عليه وسلم قال لا نورث

در تاريخ مدينة دمشق-  ج ۳۶-  ص ۳۱۰ دارد که :

نحن معاشر الانبيا لا نورث.

مي گويد که پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم فرمود ما چيزي ارث نمي گذاريم

ما تركنا فهو صدقة

هرچه ما از خودمان باقي مي گذاريم اينها صدقات است

إنما يأكل آل محمد من هذا المال

و آل محمد هم بايد از اين بخورند

خوب ما اينجا  سؤال داريم که آقا اگر واقعا پيامبران ارث نمي گذارند ، اين يک حکم شرعي است ، مبتلي به اين زهراي مرضية سلام الله عليها است ، عباس و فرزندان پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم است ، چطور شد پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم اين حکم را از زهرا سلام الله عليها و ذوي القربي مخفي کرده ؟

از همه صحابه مخفي کرده و فقط جناب أبوبکر اين عبارت را شنيده ؟ اين سؤال را بياييد و جواب بدهيد .

به تعبير فخر رازي که مي گويد : اوني که مورد عمل اين قضيه است اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم است . چطور شد پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم از اهل بيت خود کتمان کرده است ؟ و به کسي که ارتباط ندارد گفته . بعد أبوبکر مي گويد :

وانى والله لا أغير شيئا من صدقة رسول الله صلى الله عليه وسلم

به خدا سوگند من  چيزي را که پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم انجام داده تغيير نمي دهم

اين خيلي جالب است و اين را خوب دقت کنيد که عمر بعد از أبوبکر صدقه پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم را داد به علي عليه السلام و عباس ، از اين طرف اين آقا مي گويد :

واني والله لا اغير شيئا من صدقة رسول الله

صحيح البخاري - البخاري - ج 5-  ص 82

أما صدقته بالمدينة فدفعها عمر إلى علي وعباس

صحيح البخاري - البخاري - ج 4-  ص 42

که در صحيح بخاري است ، در آنجا أبوبکر مي گويد به خدا سوگند من به هيچ وجهي آنچه که مربوط به صدقات پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم است را اصلا و ابداً تغيير نمي دهم ولي از اين طرف آقاي عمر به اين نتيجه مي رسد که بايد اين را در اختيار عباس و علي عليه السلام قرار دهد .

وانى والله لا أغير شيئا من صدقة رسول الله صلى الله عليه وسلم عن حالها التي كان عليها في عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم ولأعملن فيها بما عمل به رسول الله صلى الله عليه وسلم

عين آنچه را که پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم عمل کرده من عمل مي کنم آقايان به ما جواب دهند که أبوبکر سوگند مي خورد که عين آنچه را که پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم عمل کرده در صدقاتش انجام مي دهم ولي عمر مي آيد و بر خلاف أبوبکر عمل مي کند . يا کار آقاي أبوبکر درسته يا کار عمر . ما فقط نقالي مي کنيم ، به قول آقاي سبحاني که مي گويد :

النقال کالبقال

ديگه قضاوت به عهده مردم است

فأبى أبو بكر ان يدفع إلى فاطمة منها شيئا

أبوبکر ممانعت کرد اينکه چيزي به حضرت زهرا سلام الله عليها بدهد

فوجدت فاطمة على أبي بكر في ذلك

يعني غضبت ، زهراي مرضية سلام الله عليها غضبناک شد بر أبوبکر

فهجرته

از او قهر کرد

فلم تكلمه حتى توفيت

 و تا آخرين لحظات زندگي زهراي مرضية سلام الله عليها با أبوبکر سخن نگفت

صحيح البخاري - البخاري - ج 5-  ص 82

بعضي از آقايان نواصب مي گويند که :

لم تکلمه في قضيه فدک

من گمانم اين است که بايد به عقل آقايان فاتحه خواند

فوجدت فهجرته لم تکلمه

مي گويند غضبناک شد قهر کرد و با او سخن نگفت ، يعني غضبناک شد و قهر کرد وديگر درباره فدک چيزي نگفت تصديق کرد حرف أبوبکر را و آن را تاييد کرد که پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم فرموده :

ما تركنا فهو صدقة

يک چيزي انسان بگويد که مرغ پخته هم خنده اش نيايد . حداقل ديوانگان به آدم نخندند حالا با عقلا کاري   نداريم . خوب از اينجا عزيزان دقت کنند :

عاشت بعد النبي صلى الله عليه وسلم ستة أشهر

زهراي مرضية سلام الله عليها بعد از پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم ۶ ماه بيشتر زنده نبود

فلما توفيت دفنها زوجها على ليلا ولم يؤذن بها أبا بكر

از دنيا هم که رفت همسرش او را شبانه دفن کرده .

صحيح البخاري - البخاري - ج 5-  ص 82

آقايان به ما جواب دهيد که چرا تنها يادگار پيغمبر را شبانه دفن کرد ؟

آيا اين سنّت پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم است که علي عليه السلام عمل کرد ؟ اگر سنّت است شما بفرماييد که يکي از زنان پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم اين گونه شده باشد و در شب دفن کرده باشند ، حضرت خديجه يا دختران ديگرش ، همسر عثمان وقتي از دنيا رفتند آيا اونها را شبانه دفن کرد ؟ آخه بعضي از اين جوجه ناصبي ها گفتند علي عليه السلام اين کار را کرد تا کسي حجم بدن زهرا سلام الله عليها را نبيند . ديوانگي و خل بودن اندازه دارد و بعضي وقتها از اين اندازه هم خارج مي شود ، خوب يک حرفي بگوييد که حداقل زن بچه شما به آن نخندد . همسر خود را شبانه دفن کرد تا کسي حجم بدن جنازه حضرت زهرا سلام الله عليها را نبينند . خوب اين جنازه که داخل تابوت است و اين را مي برند به آنجا . چطور شده که اين قضايا فقط در مورد حضرت زهرا سلام الله عليها بود ؟

عايشه را دفن کرده چطور بود ؟ ام سلمه ، ام حبيبة ، حضرت خديجه و ديگر صحابه يک مورد هم ما داريم که اين چنين شده باشد که شبانه دفن کنند به اين خاطر که حجم بدن ديده نشود .

فلما توفيت دفنها زوجها على ليلا ولم يؤذن بها أبا بكر

به ابابکر هم خبر ندادند .

 اين خودش يک پيامي دارد . چرا به أبوبکر نگفتند ؟ مگر أبوبکر نمي گويد که من خليفه پيامبرم ؟ دختر پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم از دنيا رفته است آن وقت مي شود که دختر پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم از دنيا برود و به خليفه پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم خبر ندهند ؟

روايات متعدد است که زهراي مرضية سلام الله عليها وصيت کرده بود مرا شبانه دفن کنيد . تا اونجايي که مي گويد :

ولم يكن يبايع تلك الأشهر

علي بن أبي طالب در اين ۶ ماه هم با أبوبکر بيعت نکرد . بعد گفت به منزل من بيا و کسي را با خود نياور

فأرسل إلى أبي بكر ان ائتنا ولا يأتنا أحد معك كراهية لمحضر عمر

علي عليه السلام دوست نداشت که عمر را ببيند

کراهية لمحضر عمر

چرا ؟ چه شده که اميرالمؤمنين عليه السلام کراهت دارد حضور او را ؟ چه شده ؟ مگر شما نمي گوييد بين اينها صفا بوده وزير و مشاورش بوده . اين را ما از صحيح بخاري مي خوانيم و کتاب إبن قتيبة و ديگران نيست . بعد وقتي که آمد اميرالمؤمنين عليه السلام به أبوبکر گفت :

ولكنك استبددت علينا بالأمر

درمورد امر امامت و خلافت در امر ما استبداد کرديد .

صحيح البخاري - البخاري - ج 5-  ص 83

 اين را هم آقايان معني کنند که قضيه اش چيست و استبداد چيست ؟

کراهية لمحضر عمر ، استبددت علينا بالامر ، لم يوذن بها أبوبکر ، وصلي عليها علي ليلا

خوب اينها همه سؤالاتي است که اين آقايان بايد جواب دهند و افکار عمومي را روشن کنند . مگر نمي گويند که عصر عصر رسانه است و ما چنين مي کنيم و چنان مي کنيم . ما اينها را از صحيح بخاري داريم مي خوانيم . البته ما در اينجا مطلب زياد داريم و من به همين اندازه اکتفا مي کنم . البته ما مطالب متعددي همان طور که عرض کردم و فقط يک جمله را من از معجم البلدان حموي ج ۴ ص ۲۳۷ در همان ماده فدک که ايشانم در آنجا مي گويد :

أدى اجتهاد عمر ابن الخطاب بعده لما ولي الخلافة وفتحت الفتوح واتسعت على المسلمين أن يردها إلى ورثة رسول الله (ص)

بعد از اينکه فتح ها و کشور گشايي ها صورت گرفت و مسلمان ها در گشايش مالي شدند جناب عمر فدک را به ورثه پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم برگرداند . اينها را دوستان دقت کنند که مسئله چه بوده است . و اگر واقعا ملک اينها نبود پس چرا برگرداندند ؟ يا در صحيح مسلم، ج 4 ،  ص 1480 که در آنجا اميرالمؤمنين عليه السلام و عباس مي آيند و در رابطه با ارث پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم مطرح مي کنند و جناب عمر هم مي گويد : پيغمبر که از دنيا رفت أبوبکر گفت :

انا ولي رسول الله

وشما که آمديد و ميراث پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم را مي خواستيد و أبوبکر گفت براينکه

ما نورث

پيغمبر  گفته که ما ارث نمي گذاريم و

ما ترکناه صدقه

هرچه ما مي گذاريم صدقه است ، علي بن أبي طالب و عباس گفتند آقاي أبوبکر شما که مي گوييد پيغمبر گفت ارث نمي گذاريم و آنچه که از ما مي ماند صدقه است تو دروغگو هستي گنهکاري ، غادر هستي و حيله گر و خائني . اينها را من از خود صحيح مسلم گفتم و ارتباطي با کتاب هاي دسته دوم وسوم ندارد .

البته ما بحث مان اين نيست که بخواهيم اهانت و توهين بکنيم بلکه ما يک سري روايات و عباراتي را از منابع اهل سنّت نقل کرديم و يک مورد را هم از منابع شيعه نقل نکرديم . و اگر نوبت برسد به شيعه ما مفصل از مصادر شيعه مطالبي را نقل مي کنيم ولي اين مطالبي است که از کتب خود دوستان آورديم .

بيننده : محمد از افغانستان

بنده يکي از بينندگان شبکه ولايت هستم و از افغانستان تماس مي گيرم . ما در اينجا برنامه هاي شما را مي بينيم و طرفداران زيادي دارد الحمدلله ، و ما خيلي خوشحال هستيم که همچين شبکه اي وجود دارد که شبهات وهّابيت را پاسخ مي دهد . اينجا نه تنها شيعيان بلکه مولوي هاي اهل سنّت  هم برنامه هاي شما را دنبال مي کنند .

حاج آقا ببخشيد من مي خواستم در رابطه با ادعايي که آقاي عبدالله حيدري کردند مطالبي عرض کنم .

از ولايت غزني هستم . البته افرادي مانند عبدالله حيدري لياقت اين را ندارند که پاسخشان داده شود ، و اين مطلب را که مي گوييم به ۲ دليل است : اول اينکه عبدالله حيدري يک آدم بسيار بي ادب و فحاش است که در برنامه هاي قبلي هم ما چند مرتبه اين را ديديم که اهانت کرد به زنان شيعه مي کند و تهمت فحشا زده و بايد حد شرعي بخورد و ما از همه علماء مي خواهيم که اين را پيگيري کنند و مطلب دوم هم اين است که اين آقاي حيدري يک آدم بي سوادي است و دليلش هم اين است که در برنامه هاي قبل در بحث رجال صحبت داشت رسيد به رجال کَشّي و با اينکه همه علماءي اهل سنّت کَشّي به فتح کاف خوانده اند ولي ايشان مي خواند کِشّي (به كسر كاف) و دليلش را هم اين دانست و توجيه کرد و بر خلاف يک قاعده  مشهور عربي که مي گويد فتحه اخف حرکات است آمد گفت که ما کِشّي مي خوانيم چون فتحه بر کاف ثقيل است .

در قرآن بيش از ۲۰۰ جا داريم که کَفرتم است  و بايد در اين ۲۰۰ جاي قرآن را ايشان کِفر بخواند

بعد اين آقا آمده براي احقاق حقارتي که دارد مي گويد که : آيت الله مکارم اين چنين کنند . آخه بابا تو اصلا لياقت اينکه کفش آيت الله سيستاني و مکارم را جفت کني نداري آن وقت آمدي ادعا مي کني که آقايان بيايند و جواب ما را بدهند .

حالا با توجه به اين ۲ مقدمه اگر اجازه بفرماييد و من يک طلبه هستم و مي خواهم که در حد خودم جواب اين آقايان را بدهم و شأن آقايان قزويني و ديگران را بالاتر از اين مي دانم که جواب بدهند .

من اين سخن آقاي حيدري را که ديدم يک تحقيقي کردم در رابطه با خطبه فدکيه که از کتب شيعه و اهل سنّت ۴۲ سند جمع آوري کردم که اين خطبه فدکيه سند دارد و چون وقت محدود است کوتاه عرض ميکنم .

روايتي است که شيخ صدوق در کتاب :

من لا يحضره الفقيه-  ج ۳-  ص ۳۷۲-  حديث ۱۷۵۴

نقل کرده اين را مرحوم مجلسي اين گونه تفسير مي کند که مي فرمايد :

« وروي عن إسماعيل بن مهران » في القوي كالصحيح

روضة المتقين-  ج ۹-  ص ۲۷۶

و از علماي اهل سنّت هم فقط يک مورد را اشاره مي کنم :

 از إبن طيفورکه در قرن ۳ زندگي مي کرده و ۶ تا روايت در کتابش آورده ، و يک عبارت جالب را آورده که همه مطلب را روشن مي کند و اين عبارت اين است که :

وقد رواه قوم وصححوه وكتبناه على ما فيه

 يعني کلمه صححوه در اينجا معنايش اين است که يک قوم و يک گروهي از علماي اهل سنّت اين را تصحيح کرده اند

کتاب بلاغات النسا-  ج ۱-  ص ۸

حالا گذشته از اين که اگر بالفرض صحيح نباشد روايت به حد تواتر است يعني ۴۲ سند دارد اين روايت ، و طبق قاعده اي که قبول دارند علماي اهل سنّت :

يقوي بعضها بعضا

سير أعلام النبلاء  - ج ۳ - ص ۲۸۲

خوب اين روايت مي شود روايت معتبر و حتّي خود إبن تيميه هم گفته اگر روايت متعدد بود و از طرق مختلف باشد :

يقوي بعضها بعضا

از طرفي خود علماي رجال شيعه هم همين را مي گويند که استفاضه روايت در وثوق اجمالي حضور روايت کافي است ، اين حرف را مرحوم آقا ضياء عراقي گفته است در حاشيه عروة ص ۲۱۵ و همچنين علماي ديگر و از طرف ديگر اگر فضيلتي در کتاب هاي اهل سنّت ببينيم که براي عمر و أبوبکر نقل شده باشد اونها مي گويند اگر ۴ طريق داشته باشد روايت متواتر است و عبارت إبن حزم اين است که :

فَهَؤُلاَءِ أَرْبَعَةٌ من الصَّحَابَةِ فَهُوَ نَقْلُ تَوَاتُرٍ لاَ تَحِلُّ مُخَالَفَتُهُ

المحلى - ج ۲ - ص ۱۳۵

 عبارت ديگري هم آقاي تاج الدين سبکي دارد که مي گويد : اگر بحث از فضيلت خليفه دوم باشد اگر فقط يک سند صحيح هم باشد کافيست عبارت اين است که :

وإذا قال لك المغرور أين أصل ذلك في السنة قل أيها المتعثر في أذيال الجهالات أيطالب الفاروق بأصل

اگر فريب خوردهايي به تو بگويد که فضيلتي که براي عمر نقل کردي در کجاي سنّت آمده ؟ به او بگو که اي کسي که در جهالت فرو رفتي! آيا براي عمر نيازي به اصل است ؟

طبقات الشافعية الكبرى - عبد الوهاب بن علي السبكي - ج 2 - ص 326

حالا ما ازعبدالله حيدري سؤال مي کنيم که با توجه به اينکه خودشان مي گويد که ما علم رجال و اين قواعد را بلديم و برفرض اينکه اين سند صحيح هم نداشته باشد الا ۴۲ سند دارد و به حد استفاضه و تواتر رسيده است آيا باز هم نياز به بررسي سندي دارد ؟ آيا اگر از زبان عمر همچين سخني گفته شده بود باز هم شما مي گفتيد که بايد سندش را برسي کرد ؟

استاد قزويني :

احسنت ، نکته قشنگي بود

بيننده :

يک عبارتي است از إبن طيفور در کتاب خودش  وقتي خطبه فدکيه را نقل مي کند خطبه اي از عايشه نقل مي کند و يک عبارتي در آنجا مي گويد که از أبوالحسين که فکر کنم زيدبن علي بن الحسين باشد که مي گويد :

وكيف يذكر هذا من كلام فاطمة فينكرونه وهم يرون من كلام عائشة عند موت أبيها ما هو أعجب من كلام فاطمة يتحققونه

چگونه رواياتي که از فاطمه نقل شده است آن را انکار مي کنند اما عايشه در هنگام مرگ پدرش که عجيب تر از حرف فاطمه است او را مسلم حساب مي کنند :

لولا عداوتهم لنا أهل البيت

بلاغات النساء - ج ۱ - ص ۶

شرح نهج البلاغة - ج ۱۶ - ص ۱۵۰

اين جز دشمني با اهل بيت نيست که انکار مي کند خطبه حضرت زهرا سلام الله عليها را ، حالا طبق گفته زيد بن علي عليه السلام کساني که خطبه فدکيه را انکار مي کنند دشمن اهل بيت عليهم السلام هستند و اين چيزي است که بارها در شبکه ولايت ديديم که اينها را اثبات کرده است و به بينندگان عزيز نشان داده ، من خيلي ممنونم که به ما اجازه صحبت داديد .

استاد قزويني :

حالا اجازه بدهيد من يک نکته اي را در فرمايش برادرمان عرض کنم که از إبن تيميه يک جمله اي را آوردند ، اگر دوستان مانيتور من را نشان دهند ممنون مي شوم ، اين آقاي إبن تيميه است در کتاب مجمع الفتاوي ايشان مي گويد:

 فإن تعدد الطرق وكثرتها يقوى بعضها بعضا

اگر يک روايت چند تا سند که يکي ديگري را تقويت مي کند و حتّي :

حتى قد يحصل العلم بها

انسان قطع پيدا مي کند

ولو كان الناقلون فجارا فساقا

 ولو اينکه تمام ناقلين فجّار و فاسق باشند

مجموع الفتاوى - ج 18 - ص 26

ببينيد اين عبارت إبن تيميه اين را دقت کنيد ، خطبه فدک را ۹۲ راوي با ۲۵ طريق مختلف در ۱۱ طبقه نقل کردند من فقط خيلي سريع عرض مي کنم :

طبقه اول : حسن بن علي ، زينب ، عبدالله بن عباس و عايشه بنت أبي بکر

طبقه دوم :علي بن الحسين ،زينب بنت الحسين ، اکرمه و عروة

طبقه سوم :۷ نفر

طبقه چهارم : ۱۱ نفر

طبقه پنجم : ۱۰ نفر

 طبقه ششم : ۱۲ نفر همه از شخصيت هاي برجسته

طبقه هفتم : ۱۰ نفر

طبقه هشتم : ۹ نفر

طبقه نهم : ۷نفر

طبقه دهم : ۸نفر که إبن طيفور هم همين جاست

طبقه يازدهم : ۶ نفر

اين ۱۱ طبقه را ۹۲ راوي نقل کردند و اگر نستجير بالله همه اينها فساق و فجّار هم باشند طبق اين عبارت إبن تيميه مسأله قطعي است . و به قول آقا محمد هم اگر يک همچين عبارتي را آقايان بياورند و حتّي در بعضي موارد ۴ تا روايت بيشتر نيست مي آيند و مي گويند اين متواتر است واقعا من نمي دانم اين همه روايت درباره غدير هم داريم ولي اين آقايان قبول نمي کنند ،

بيننده : اربابي از سراوان (اهل سنت)

عرض سلام دارم خدمت شما مجري محترم و همچنين حضرت آية الله قزويني استاد فرهيخته که يکي از دانشمندان برجسته جهان اسلام هستند و از شبکه شما هم تشکر مي کنم که در جهت روشن کردن مردم و حقيقت صحبت مي کنيد . من در ابتدا عرض کنم که اربابي هستم از سراوان استان سيستان و بلوچستان عرض کنم خدمت شبکه هاي وهّابي که فردا نيايند و بگويند شيعي بود و آمد روي خط اهل سنّت خلاصه من سنّي هستم و من از ادب و متانت حضرت آيت الله قزويني تشکر مي کنم که هرچه شبکه هاي وهّابي به ايشان توهين مي کنند ايشان با ادب اهل بيتي و علمي که دارند جواب آنها را مي دهند . من خدمت شما عرض کنم که وحدت ما مسلمانان جز با محور قرآن و محبت پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم و اهل بيت محقق نمي شود و همچنين چون که محبت و معرفت اهل بيت و امامان انسان را به سمت خدا هدايت مي کند و توحيد واقعي را در دل ما ايجاد مي کند و از شما خواهش مي کنيم که وقت برنامه هاي استاد را بيشتر کنيد . چونکه به خدا ما هر چقدر بيشتر صحبت هاي دانشمندانه ايشان را گوش مي دهيم بيشتر مشتاق مي شويم تا صحبت هاي ايشان را بشنويم و همچنين به شبکه هاي وهّابي من مي گويم که چرا اينها به رهبر ما که ولي عهد ما است توهين مي کنند ؟ چرا به مراجع و برادران شيعه ما توهين مي کنند و شبکه هاي وهّابي حق ندارند بد بگويند به آيت الله مکارم شيرازي .

ايشان يکي از نخبگان جهان اسلام است و متاسفانه خودشان چه جور آدم هايي هستند و مي آيند به افراد بزرگ و کساني که شخصيت هاي علمي بالاي دارند بي احترامي مي کنند واقعا من متاسفم بايد اينها بروند صحبت از پادشاه عربستان کنند که مي رود و با رئيس جمهور آمريکا مي رقصد . همين آمريکا مي آيد در افغانستان و عراق مسلمانان ما را شهيد مي کنند ، در فلسطين چقدر جنايت اسرائيل انجام مي دهند و هيچ چيزي نمي گويند و گير مي دهند به برادران اهل تشيع ما در کشور جمهوري اسلامي ، اينها را از اهل سنّت ندانيد تو را به خدا . ما اهل سنّت عاشق کشور و رهبر و مراجع بردران اهل تشيع هستيم .

مجري :

خيلي ممنونيم ، اين طوري که شما صحبت کرديد از خطه زاهدان واقعا خيلي تعجب است و خيلي  ممنونيم از برادران اهل سنّت که اين قدر آگاه هستيد و با بينش و بدون تعصب مي توانند مطالب را حلاجي و درک بکنند آفرين بر شعور شما و سپاسگذاري مي کنيم واقعا .

استاد قزويني :

جالب اين است که اين بزرگواران از اهل سنّت با اين صفا مي آيند صحبت مي کنند واقعا آدم لذت مي برد بعضي ها مي گفتند که اينها ساختگي است و بعد از اينکه چند تا از مولوي ها آمدند اينجا و حرف زدند خار چشم شبکه هاي وهّابي و استخوان گلويشان شدند . برنامه هاي متعددي پخش مي کنند و مي خواهند تحريک کنند که آقا شبکه ولايت است ، شبکه شيعي جمهوري اسلامي است ، از امام راحل حرف هايي مي آورند ، اين چنين شروع مي کنند به تحريک کردن ولي بي خبر از اينکه همين عزيزان اهل سنّت در مجلس نماينده دارند ، در مجلس خبرگان رهبري نماينده دارند ، در استانداري، فرمانداري ، بخش داري ، شهرداري نماينده دارند . الان اهل سنّت با شيعه در اين جمهوري اسلامي دارند با هم زندگي مي کنند حالا اگر مشکلاتي در بعضي موارد است خوب شيعيان هم مشکلات دارند و آقايان مي گويند که ۴ تا آخوند سنّي به خاطر بعضي از مسائل خلاف قانون گوشه زندان هستند خوب اين آقايان بيايند ببينند آيا از علماي شيعه هم هستند يا فقط براي اهل سنّت است . و من تقاضا مي کنم از دوستان که بيايند در دادگاه ويژه روحانيت و ببينند . يک کسي بيايد روي خط و يک آماري به ما بدهد که آقا از علماي شيعه چقدر در زندان هستند و از علماي اهل سنّت چقدر هستند . هر کشوري براي خودش قانوني دارد ، مگر در عربستان سعودي شيعه و سنّي مي شناسند ؟ الان غير از وهّابي چقدر از علماي شيعه در گوشه هاي زندان دارند مي پوکند و هيچ احدي صداي آنها را نمي شنود ، و يا در خود قطر ، در کويت و در جاهاي ديگر آيا اينها در بحث قانون شکني مذهب را لحاظ مي کنند ؟ يعني اگر چنانچه يک سنّي قانون شکني کرد فوري عفو مي کنند و اگر شيعه قانون شکني کرد مي گيرند ؟

بيننده : شيرازي از تهران

ببخشيد که مزاحم شدم من الان چند بار است که تماس مي گيرم با برنامه خوب شما و خيلي ممنون هستم از برنامه خوبتان و موفق نشدم که با شما تماس بگيرم و الان تماس گرفتم به اين خاطر که ما يک مريضي داريم آقاي قزويني ايشان را دکترها جوابش کردند از شما تشکر مي کنم و اگر مي شود لطف کنيد و ايشان را دعا کنيد .

ممنون هستم از شما خداحافظ

بيننده : محمد از ديوان دره

آقاي قزويني من ارادت خاصي براي شما دارم من ساکن ديوان دره هستم ولي الان از سقز تماس مي گيرم . آقاي قزويني من اون شب که يک آقا يوسف آمد از بندرعباس من خيلي تماس گرفتم ولي اين همکاراي شما ما را سر کار گذاشتند و گفتند که زنگ مي زنيم ولي زنگ نزدند .

استاد قزويني:

نه  سر کارنگذاشتند چون ببينيد  اگر آمار به ما بدهند که چند نفر ثبت نام کردند که بعضي وقت ها شايد ۵۰ تا ۱۰۰ نفر ثبت نام مي شود براي تماس تلفني  اينها به ترتيب زنگي که مي زنند ما با هاشون تماس ميگيريم و اصلا بحث سر کار گذاشتن نيست ، نه با حضرت عالي کسي قرضي دارد و نه با ديگر عزيزان رابطه پسر عمويي و دختر عمويي دارند .  

  بيننده:

من مي خواستم به اين آقا يوسف و به اين شبکه هاي شبکه هاي وهّابي که مي گويند که ما اصلا هيچ اختلافي با هم نداريم نه شافعي و نه حنفي ، من مي خوام اين برادران کُرد که شافعي مذهب اند چون من خودم کُرد هستم و سنّي مذهب هم هستم حالا مي خواهند باور کنند يا باور نکنند براي من مهم نيست ، مي شود از اينها بپرسيد آيا نبش قبر شيوخ در کردستان توسط وهّابي ها دروغ بود ؟ انداختن قرآن ها داخل فاضلاب دروغ بود ؟ بي حرمتي به قرآن روستاي مولان آباد سقز دروغ بود ؟ من اينها را از اون شبکه ها مي پرسم جواب نمي دهند . حالا شما يک زحمتي بکشيد جواب اين را بدهيد . بعد من نمي دانم براي اين شبکه ها هم گفتم و ايميل فرستادم که چرا اون موقع صدام ۱۸۰ هزار کُرد را سوزاند ، حالا شيعه ها به قول اينها نه ، کُردها که شافعي مذهب بودند و صدام که خودش سنّي بود چرا اين همه را سوزاند و الان براي آزادي مردم سوريه تلاش مي کنند ولي کاري به مردم عراق آن موقع نداشتند به بحرين کاري ندارند ، من کُردم و شافعي مذهب هم هستم و کاره اي هم نيستم و در دولت هم نيستم و خدا وکيلي هم شام نخوردم چون منتظر بودم نوبتم بياد تا صحبت کنم الان هم از بتن ريزي آمدم چون کارگرم . ولي حدود ۱۸ سال است يک مختصر تحقيقاتي کردم و من مي خواهم اين را فقط بگويم که چرا اينها براي صدام که اون همه جنايت کرد بر عليه شيعه ، سنّي ، کُرد ، لُر و همه را سوزاند و هيچ کس نيامد که هيچ ، بلکه جشن و پاي کوبي هم کردند ، چرا کسي نمي گويد که اين پادشاه عربستان مشروب مي خورد و الان اومدند و کاري به بحرين ندارند . يا اون آقايي که شبيه خروس مي ماند موقع اذان دادنش ، بعد ؟؟؟ خوردنش هم که معلوم نيست آخه چرا به زن و بچه شيعه توهين مي کني؟ من نمي دانم قضيه چيست . و من هم که مي گويم سنّي هستم خدا وکيلي به جان اين بچه اي که دارم سنّي هستم و شافعي هم هستم و کُرد هم هستم ، اول کُرد هستم قبل از اينکه مسلمان باشم کُرد هستم چون من يک کم ايران پرست هستم اول کُرد هستم .ولي دليل اين آقا را که به زن و بچه شيعه توهين مي کند من نمي دانم اين آخوند ها و ماموستاهاي ما چرا ساکت نشستند ؟ اصلا چرا قزويني بياد دفاع کند ؟ چرا ما خودمان دفاع کنيم ؟ اون آقاي اللهياري هم هست ولي ما اصلا با اون کاري نداريم ، ولي چرا بايد قزويني بياد و دفاع بکند ؟ چرا ما خودمان نتوانيم دفاع کنيم ؟

استاد قزويني :

حالا انشاالله از ماموستاهاي کردستان هم برخي از عزيزان اعلام آمادگي فرمودند که انشاالله مي آيند و خيلي از حقايق را مطرح مي کنند و قلب شما خوشحال مي شود . از زاهدان آمدند و انشاالله از کردستان هم مي آيند از گلستان هم دوستان اهل سنّت مي آيند و از استان خراسان هم قطعا خواهند آمد و اين شبکه را شبکه خودشان مي دانند انشاالله .

بيننده :

اجازه هست من يک پيام کُردي به اين ماموستاها بدهم ؟

استاد قزويني :

بفرماييد

بيننده :

[برگردانده شده از زبان كردي]

من به نوبه خودم به عنوان يک کُرد و ايراني از تمام ماموستاها در سقز و در مهاباد و بانه و بوکان و اون مولوياني که در مساجد زاهدان نشسته اند خواهش مي کنم از شما ، صدام ۸ سال به ما ظلم کرد ، مردم ما از شمال به جنوب رفتند براي کمک به يکديگر براي کمک به خرمشهري ها که شيعه بودند ، ما اختلافي به عنوان شيعه و سنّي نداريم ، من خواهش مي کنم از شما ماموستاهاي کرد و مولويان زاهدان ، سراوان ،خاش و زابل اگر دلتان مي خواهد که متحد باشيد و به آيه :

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا

سوره آل عمران – آيه ۱۰۳

عمل کنيد ، و قزويني را رها کنيد و خودتان مردانه به ميدان بياييد چرا قزويني بايد از ما دفاع کند ؟ کاري کنيد که اين شبکه هاي وهّابيت شبکه هايي که اختلاف بين شيعه و سنّي مي اندازند و مي خواهند کشور و مردم ما را همانند مردم و کشور افغانستان و عراق کنند ، و يک بار به شافعي مي زنند و يک بار به مالکي که قصدشان فقط اين است که تفرقه بياندازند و مطمئن باشند که هيچ  قدرتي نمي تواند به ايران نفوذ کند . من از شما خواهش مي کنم که برويد و پيش قزويني بنشينيد و من نمي گويم که شيعه شويد بلکه دفاع کنيد ، اين شبکه هاي وهّابي که معلوم نيست بودجه اش از کجا تامين مي شود ، به چه حقي به ناموس شيعه اهانت و توهين مي کند ؟ اينکه اونها توهين کنند و ما هم توهين اين باعث تفرقه مي شود از شما خواهشمندم که به ميدان بياييد .

مجري :

خوش باشيد و به شما خوش بگذرد    

بيننده : رضا از قطر

يک سؤال از حاج آقاي قزويني دارم که مي خواستم برام توضيح بدهند علت غصب فدک از فاطمه زهرا سلام الله عليها توسط أبوبکر چه بوده ؟ چون ادعا مي کنند که اين فدک باغ خيلي کوچکي بوده و چند تا نخل بيشتر نداشته . اين را مفصل اگر توضيح دهيد ممنون مي شوم .

استاد قزويني:

اما در رابطه با اين برادر عزيز مان که آقا رضا از قطر :

آقاي برهان الدين حلبي متوفي ۱۰۴۴ که سيره اش هم مشهور است ج ۳ ص ۴۸۸ مي گويد بعد از رفت و آمد هاي مکرر حضرت زهرا سلام الله عليها در کلام سبط بن جوزي است که :

كتب لها بفدك

أبوبکر نوشت که فدک ملک حضرت زهرا سلام الله عليها است

ودخل عليه عمر رضى الله تعالى عنه فقال ما هذا ؟

عمر وارد شد و به أبوبکر گفت اين چيست ؟

فقال كتاب كتبته فاطمه بميراثها من ابيها

اين را به عنوان ميراث پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم براي حضرت زهرا سلام الله عليها نوشته ام

فقال مما ذا تنفق على المسلمين وقد حاربتك العرب

اگر فدک را به زهرا سلام الله عليها دادي از کدام درآمد مي خواهي مملکت داري کني و لشکر را مجهز کني با اينکه عرب ها با تو به جنگ برخاستند

ثم اخذ عمر الکتاب فشقه

 نامه را از دست حضرت زهرا سلام الله عليها گرفت و پاره کرد ، در بعضي از جاها هم دارد که

تفلت

تف کرد و پاره کرد

سيره حلبي - ج ۳ - ص ۴۸۸

اين را هم از شيعيان نقل نکردم که متهم به شيعه بودن باشد ، ما در خدمت بينندگان عزيز هستيم .

بيننده : رحمتي از کردستان (اهل سنّت)

آقاي قزويني من جناب عالي را در شبکه سلام هميشه مي ديدم . ولي الان ۲ سالي است شخص ديگري است . يک سؤالي داشتم خدمت شما :

آيا واقعا جناب عالي آقاي اللهياري را به عنوان يک آخوند قبول داريد يا نه ؟

استاد قزويني:

ما نظرمان را بارها گفتيم

مجري :

شما مثل اينکه تازه بيننده ما شديد چون حاج آقا صريحاً موضع گرفتند و همه مطالب را فرمودند و اگر باز نياز باشد حاج آقا بفرمايند  

بيننده :

والله من حاج آقا را خيلي دوست دارم و در شبکه سلام هم که بودند هميشه پاي گيرنده مي نشستم و حرف هاي ايشان را گوش مي کردم ، اما الان يک ۴ – ۵ جلسه اي که اين شبکه را نگاه مي کنم 

استاد قزويني:

نه خير الان همه اين فحش هايي که به بنده مي دهند يقيناً کمتر از فحش هايي که به شما مي دهد نيست

مجري :

ايشان بي ادبي ها و جسارت هايي که به مراجع و به رهبر عزيز انقلاب و به اساتيد و ديگر بزرگان شيعه  مي کند ما اين بي ادبي ها را از اهل سنّت نديديم .

استاد قزويني :

حتّي وهّابيان هم همچين جساراتي را نمي کنند

بيننده : شيما (اهل سنّت)

اولاً من مي خواستم از آقاي قزويني گله کنم که از همان موقعي که برنامه شروع شده ست به حضرت عمر و حضرت أبوبکر مي گويد : عمر و أبوبکر که خيلي من ناراحت شدم ، لطفا با احترام بگوييد

استائ قزويني :

نه چندين بار گفتم خواهرم که جناب عمر و جناب أبوبکر

بيننده :

بعد آقاي اربابي هم که از سراوان زنگ زدند اصلا  شبکه وهّابي  وجود ندارد ، آقاي محمدي هم که مي گويند که آقاي حيدري بي سواد هستند ايشان بي سواد نيستند بلکه خودشان بي سوادند ، کلاً اين برنامه شما را که من چند وقتي است تماشا کردم اصلاً روشن کننده که نبوده هيچ بلکه گمراه کننده هم بوده ، خيلي ممنون از برنامه شما خداحافظ

 بيننده : اميري از اهواز

من خيلي خوشحالم و شنيده بودم که در تاريخ شيعه ، چون هميشه شيعه در اقليت بود و لي خودش از نظر اعتقادات و منطق شناخت خود را قوي کرده بود که بسياري از اين حکّام به دنبال شيعيان بودند همانند سلطان محمود غزنوي تا شيعيان را کنار بزنند ، و به حمد الله شيعه هميشه با اون کلام و منطق بسيار قوي ثابت کرد که ما هميشه چه در اقليّت و چه در اکثريّت باشيم پشتوانه منطق ما منطق اهل بيت است .

من با شبکه هاي وهّابيت چندين بار تماس گرفتم و يک بحثي را ۲۰ دقيقه با آقاي ملازاده داشتم در مورد شهادت حضرت فاطمه سلام الله عليهم و من به ايشان مي گفتم که شما به ما بگوييد که حضرت فاطمه دخترانش در کربلا بعد از سال هاي سال اون صحنه هاي دلخراش را ديدند و زينب کبري که اين همه حادثه را ديد و ۵۷ سالش هم بوده در کربلا و اين دختران شيرزني که ايشان تربيت کرده است چطور مي شود که حضرت فاطمه مثلاً در سن ۲۰ سالگي به رحمت خدا برود که شما مي گوييد اين اتفاق طبيعي بوده است ؟ گفت که پيغمبر اين را به ايشان گفته بود ، گفتم بله پيغمبر گفته بود ولي علت را که ما نمي دانيم که بعد از ۴ ماه يا ۶ ماه در عنفوان جواني از دنيا برود حتما اتفاق ناگواري براي ايشان افتاده که از نظري هم بعضي از مورخين سعي کردند که اين را روشن کنند ولي متاسفانه برخي اين را قبول ندارند .

درمورد قضيه دوم که در مورد امام حسين بود که من گفتم که امام حسين از زماني که از مدينه خارج مي شود حرکتش يک حرکت آگاه کننده است براي انساني هايي که به نام جانشين پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم لباس برتن کرده بودند و مشروع خود را نشان مي دادند و امام حسين اين پرده هاي کريه را از تن اين حکومت مي کَند و به مردم ثابت مي کند که اينها به هيچ کس رحم نمي کنند و حتّي به فرزند پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم هم رحم نمي کنند ، امام حسين قيامش يک قيام شهادت طلبانه بود در يک عصري که ياران پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم در دربار بني اميه بودند و بعضي ها را هم که خريده بودند و بعضي را هم که سکوت کرده بودند امام حسين فريادي کشيد که براي همه اثبات کرد که  حتّي براي علماي شيعه ما که بعضي ها فکر مي کنند که اگر انسان جانش در خطر باشد بايد تقيه بکند امام حسين اثبات کرد که زماني که دين در خطر مي افتد حق تقيه کسي ندارد همه ما موظفيم که از اين دفاع کنيم .

ويک مطلب ديگر هم بود که من خيلي کوتاه عرض کنم و آن در مورد اون حکومت بود و من گفتم از لحاظ جامعه شناختي آقاي ملا زاده  ما مي گوييم حکومت علي عليه السلام را از لحاظ جامعه شناختي وقتي با حکومت هاي ديگر مقايسه مي کنيم مي گوييم که از همه حکومت هاي ديگر سرتر است .

مرحوم شريعتي و آقاي مطهري خيلي در اين مورد قلم زدند من يک جمله اي از آقاي شريعتي مي گويم و با شما خداحافظي مي کنم :

مي گويد که عثمان شاهد فهرستي از بدعت ها در تاريخ اسلام است :

۱براي اولين بار رهبر کاخ نشين مي شود

۲ براي اولين بار تبعيد سياسي پيش مي آيد در اسلام و أبوذر تبعيد مي شود و شهيد مي شود

بيننده : احمد از امارات (اهل سنّت)

من از آقاي مجري مي پرسم که در ابتدا خطاب به امام زمان فرموديد که انشاالله بتوانيم حقوق غصب شده شما را بگيريم . شما امروز مي خواهيد حقوق غصب شده فدک و خلافت را از کي بگيريد  ؟ هم فدک از بين رفته و هم خلافت زمانش گذشته ، شما اين حقوق را کي مي خواهيد بگيريد ؟

مجري:

جايگاه امامتي که مخصوص اهل بيت است که از طرف پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم به اميرالمؤمنين عليه السلام و اولادشان که تا ۱۲ حضرت بقية الله است اين اعتقاد شيعه است ما که از اعتقادات خود دست بر نمي داريم .

بيننده :

از اين سخن شما بوي انتقام مي آيد که از ما اهل سنّت حتما مي خواهيد اين حقوق را بگيريد

مجري :

نه ما با اهل سنّت چکار داريم اهل سنّت برادران ما هستند ما در يک جا داريم زندگي مي کنيم ، زن سنّي شوهر شيعه

بيننده :

بي زحمت صداي من را قطع نکنيد من يک بار تماس گرفتم و صداي من را قطع کرديد .

مجري :

بله ، صداي شما قطع نمي شود

بيننده :

حقوقي را که خود علي عليه السلام و زهرا سلام الله عليها نتوانستند بگيرند به نظر شما قدرت جسمي شما و قدرت ايماني شما از اونها بيشتر است ؟ من فکر مي کنم که وقتي خود علي رضي الله عنهم و فاطمة که اينها در علمشان و در تقوايشان و در شجاعتشان بي نظير بودند اينها نتوانستند حق خود را از عمر و أبوکر فدک را بگيرند و من فکر نکنم که کسي قوي تر از اينها بيايد که از نظر ايمان و نيروي جسمي که بتواند اين ها را برگرداند .

مجري :

شما به قضيه حضرت مهدي اعتقاد داريد ؟

بيننده :

من به حضرت مهدي اعتقاد دارم که متولد مي شود و نه اون مهدي که شما مي گوييد .

مجري :

ايشان وقتي که به قول شما متولد مي شود چکار مي خواهد  کند ؟

بيننده :

 مي خواهد دين پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم را در دنيا احيا بکند .

مجري :

الان دين احيا نيست ؟ مگر اهل سنّت دين را احيا نکردند ؟ براي چي بايد دين را احيا بکند ؟

بيننده :

شما مي خواهيد بحث را عوض کنيد و از بحث پرت مي شويد . حضرت مهدي وقتي که مي آيد ايشان حتماً از علي عليه السلام ضعيف تر است چون نوه علي عليه السلام است و يکي از نوادگان علي عليه السلام است . من به هر صورت بحث را جمع مي کنم .

استاد قزويني:

نه شما بفرماييد اين را که مي گوييد حضرت مهدي چون نوه حضرت علي عليه السلام است ضعيف است يا نه يک روايتي داريد که ضعيف است ؟

بيننده :

نه نه نه نه معاذالله من اين را مي گويم که مهدي يا هرکس ديگري که بيايد از حضرت علي عليه السلام در علم و شجاعت و اينها حتما پايين تر است .

استاد قزويني :

خوب اجازه بدهيد من يک سؤال خيلي کوچک از محضر جنابعالي بکنم . حضرت علي عليه السلام نتوانست دنيا را فتح کند و حکومت را جهاني کند ولي حضرت مهدي حکومت را جهاني مي کند يعني :

يملأ الدنيا قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا

بغية الطلب في تاريخ حلب - ج ۱ - ص ۵۱۹

پس بنابر فرمايش شما قدرت حضرت مهدي از امام علي عليه السلام خيلي بيشتر است

بيننده :

خوب باشه ، گيريم که اين کار را کرد آيا ايشان فدک را مي توانند دوباره احيا کنند ؟

مجري :

اصلا بحث فدک نيست . ما فدک را نيازي نداريم . ما بالاتر از فدک را مدّ نظر داريم .

اگر سؤال مهمي داريد بفرماييد والّا در جلسه بعد تماس بگيريد .

استاد قزويني :

در جلسه بعد تشريف بياوريد و يک مقدار زودتر هم زنگ بزنيد و نوبت بگيريد الان هم ۳ دقيقه بيشتر وقت نداريم .

ما از اين برادران عزيز و اون خواهري که تماس گرفتند به اسم شيما تشکر مي کنيم ولي انتظار داريم که اين عزيزان اهل سنّت که زنگ مي زنند حداقل آن طوري که خودشان را سنّي مي دانند ، سنّي يعني اهل سنّت پيغمبر ، که حداقل اون ادبيات ويژه نبي مکرّم را در سخنان خود داشته باشند . من احساس مي کنم حتّي خود آقايان اهل سنّت هم دوست ندارند که کساني بيايند و اين گونه سخن بگويند .

الان مثلا اين عزيزان مولوي ها آمدند ما وقت آزاد به آنها داديم و ما باز هم مي گوييم همين آقايان وهّابي ها و کارشناسانش و حتّي آنهايي که فحش هم به ما مي دهند تشريف بياورند اينجا اصلا ما اسم هم نمي بريم حتّي خود ملا زاده هم بيايد اينجا همان طوري که ما به جناب مولوي مراد زهي و جناب لاشاري و آقايان ديگر وقت داديم به ايشان هم وقت مي دهيم و اگر اين مردانگي را دارند که بيايند اينجا ما حرفي نداريم .

والله تالله بالله همان برخوردي را که ما با اين ۳ نفر داشتيم با اين کارشناس ها هم داريم و به آنها وقت مي دهيم بيايند اينجا صحبت کنند ما هم صحبت آنان را قطع نمي کنيم تا تمام دنيا صداي اينها را بشنوند ، گفتند که ما شبکه شما را مي خواهيم ما هم قيمت گذاشتيم ولي رفتند و پشت سر خود را هم نگاه نکردند بيايند اينجا و صحبت هاي خود را مطرح بکنند .

خدايا قسمت مي دهيم به آبروي زهراي مرضية سلام الله عليها فرج آقا امام زمان را نزديک نموده و ما را از ياران ويژه آن حضرت قرار بده .

خدايا تو را قسمت مي دهيم به قلب شکسته علي عليه السلام و امام حسن و امام حسين و زينب کبري و ام کلثوم و به قلب شکسته صديقه طاهره و به اسماء حسني و به آبروي اولياي خود همه بيماران مخصوصاً اين عزيزمان که التماس دعا کردند مريض هايشان را شفاي عاجل و کامل کرم بفرما .

اللهم عجل لوليک الفرج

 

 

 

 

 

 

 

  

   

     

   

 

 

 

 

 

 



حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  عليرضا     -   تاريخ:  28 اسفند 92 - 13:49:13
سلام خدمت اساتيد بزرگوار
هر جا در سايت به دنبال موضوع فدک مي گردم استاد اشاره کرده اند و بعد, مي فرمايند:
ان شا الله عزيزان بعدها بحث زيادتري
يا ان شا الله بعدا بحث مفصل مي کنيم در اين باره
مي خواستم بدانم تا به امروز بحث مفصلي در مورد فدک استاد انجام داده اند يا نه؟
اگر هست بفرماييد چه گونه ان را بيابيم؟ اگر در سايت هست لطفا لينک بديد يا اگر هم در شبکه ولايت بحثي داشته اند ولي هنوز متن ان را پياده نکرده ايد حداقل بگويد کدام روز يا برنامه است تا از ارشيوه شبکه ولايت ان را دنبال کنيم سپاس.
در پناه حق
يا علي.
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ در اين مورد به مقاله «بررسي روايت «نحن معاشر الأنبياء لا نورث ...» و بهانه ابوبکر براي غصب فدک» مراجعه نماييد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما