* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 07 ارديبهشت 1391 تعداد بازديد: 2640 
مطالبه فدك توسط حضرت زهرا (س)
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع: مطالبه فدك توسط حضرت زهرا (س)

برنامه حبل المتين: توسط حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني.

تاريخ: 07 / 02 / 91

مجري :         

بعد از مطالبه صريح حضرت زهرا سلام الله عليها برخورد أبوبکر با اين قضيه چگونه بوده است ؟

استاد قزويني :

در رابطه با قضيه فدک همان طور که عزيزمان اشاره کردند ما هم در حبل المتين گذشته و هم در قضاوت با شما مدارکي مستند و صحيح از منابع أهل سنّت نقل کرديم که فدک ملک شخصي پيغمبر اکرم بود و پيغمبر او را به زهرا سلام الله عليها بخشيدند و زهرا سلام الله عليها هم آن را از خليفه اول مطالبه کرد ولي ايشان گفت :

نحن معاشر الأنبياء لا نورث ما تركناه صدقة

اگر فرصتي شود در رابطه با اين روايت هم صحبت مي کنم ، بعيد مي دانم برسيم که آيا اصلاً اين روايت مي تواند صحيح باشد يا نه ؟ با روح قرآن هم خواني دارد يا ضديت دارد . اصلاً با يک روايت مي شود قرآن را تخصيص داد يا نه ؟

خود بزرگان أهل سنّت اينجا به چالش افتادند و هر کدام يک سخني گفتند و ديگران او را رد کردند ، اگر دوستان به سايت ولي عصر مراجعه کنند ما در آنجا يک مقاله مفصلي داريم حدود ۵۰ -۶۰ صفحه که گمان کنم حق مطلب اداء شده است .

واما اينکه بعد از مطالبه فدک جناب خليفه چه گفتند من چند متني را از منابع أهل سنّت خيلي فشرده و خلاصه عرض مي کنم و بعد به سؤالات اساسي که جناب آقاي محسني مي خواهند بپرسند و بعد هم دوستان عزيز بيننده اگر  محور سؤال ها همين قضيه باشد به نظرم خيلي بهتر خواهد بود :

جناب بلاذري ، احمد بن يحيي بن جابر است از اعيان قرن ۳ هجري ، متوفي ۲۷۹ هجري است ؛ يعني در حقيقت معاصر با جناب بخاري و مسلم بود و همچنين معاصر بود با إبن ماجه قزويني و أبي داوود سجستاني ، ايشان در کتاب فتوح البلدان ج ۱ ص ۴۴ که در آنجا دارد که :

ان فاطمة رضي الله عنها قالت لأبي بكرالصديق رضي الله عنه

 أعطني فدك

حضرت زهرا سلام الله عليها به أبوبکر گفت فدک را به من بده

فقد جعلها رسول الله صلى الله عليه وسلم لي

پيغمبر فدک را ملک من قرار داده

 فسألها البينة

أبوبکر گفت فاطمه اگر پيغمبر به تو داده ، شاهد هم داري يا نداري ؟

فتوح البلدان - أحمد بن يحيى بن جابر ( البلاذري ) - ج 1-  ص 35

جناب ياقوت حموي در معجم البلدان خود در ج ۴ ص  ۲۳۸ ايشان هم در آنجا دارد که :

قالت فاطمة رضي الله عنها : إن رسول الله ، صلى الله عليه وسلم ، نحلنيها

فاطمه به أبوبکر گفت که پيغمبر اين را به من نحله کرده و بذل کرده

فقال أبو بكر رضي الله عنه : أريد لذلك شهودا

من براي اين شاهد مي خواهم . اگر پيغمبر اين را به تو بذل و نحله کرده شاهد بياور

معجم البلدان-  ج ۴-  ص ۲۳۸

من به همين مورد با توجه به مطالبي هم که از صحيح بخاري نقل کرديم در جلسه گذشته که خود حضرت زهرا سلام الله عليها مي آيد از أبوبکر مطالبه مي کند فدک را که أبوبکر مي گويد پيامبر صلي الله عليه و آله فرموده :

لا نورث

بسنده مي کنم ، اصلاً بحث فدک و ارث نيست بلکه بحث بذل پيغمبر به زهراي مرضيه است .

مجري :

حاج آقا در لابه لاي صحبت هاي شما يک سؤال ديگر هم به وجود آمد و اون اينکه وقتي حضرت درخواست کردند که فدک را به من بده و خليفه اول گفتند که شاهد بياور ، أبوبکر از کسي شاهد مي خواهد که تنها يادگار پيامبر صلي الله عليه و آله است و بعد اينکه عبارات مختلفي در کتب أهل سنّت است که :

قال رسول اللَّهِ  فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ

مسند أحمد بن حنبل-  ج ۳-  ص ۱۸۰

خوب آيا اينها با هم مخالفت ندارد که أبوبکر به کسي که تا اين حد شناخته شده است بگويد شاهد بياور که پيغمبر اين را داده است .

استاد قزويني :

بينندگان عزيز من اصلاً به عنوان يک بيننده سني نه به عنوان شيعه مي خواهم مطرح کنم .

ببينيد خود جناب مسلم در صحيحش ج ۷ ص ۱۳۰ حديث ۶۴۱۴ در رابطه با نزول آيه تطهير و از خود عايشه هم نقل مي کند که پيغمبر اون عبا را بر روي اميرالمؤمنين عليه السلام و حضرت زهرا سلام الله عليها و امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام کشيد و فرمود :

إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا

سوره احزاب-  آيه ۳۳

از اين آقايان کارشناسان جاهل  و بي خبر يا معاند و مخالف که شعار مي دهند که چرا شما مي گوييد آيه تطهير و آيات تطهير نمي گوييد ؟ والله من نمي دانم انسان اين درد را به کجا ببرد ؟ باشد بر اين نفاقتان که انشاالله در محکمه عدل الهي خصيم شما حضرت زهرا سلام الله عليها خواهد بود ، اين صحيح مسلم است و از آيه ۲۸ ، ۲۹ ، ۳۰ ، ۳۱ ، ۳۲ فقط اين آيه را آورده . پيغمبر اکرم عبا را کشيد روي آنها  و فرمود :

إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا

نه آيه ۳۱ ، ۳۲ را خواند و نه آيه ۳۴ را ، شما اعتراضتان به شخص پيغمبر است و اين نهايت وقاحت و بي حيايي شما را مي رساند  و بيش از اين فکر نمي کنم باشد .

اينکه مي گوييد شيعه ها چرا فقط اين آيه را مي خوانند ؟ خوب پيامبر صلي الله عليه و آله هم همين را خوانده . ما نزديک به ۷۰ روايت از منابع أهل سنّت داريم که اين مطلب در حق  آيه ۳۳ فقط است و نه ۳۲ نه ۳۱ نه ۳۴ بلکه در حق اين اهل بيت و اين ۴ نفر نازل شده است .

شما يک روايت از عايشه بياوريد ، از حفصه بياوريد که بگويند که اين آيه در حق ما هم نازل شده .

ما اين را مطرح مي کنيم که رسول اعظم در حق حضرت زهرا سلام الله عليها آيه تطهير مي خواند يعني :

إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا

حالا إذهاب رجس به هر معني که بگيريد شما ، إراده را به هر معني بگيريد ، تطهير را به هر معني بگيريد ، حداقل صداقت حضرت زهرا سلام الله عليها ثابت است يا نه ؟ وثاقت حضرت زهرا سلام الله عليها ثابت است يا نه ؟ شما اگر همچين عبارتي در رابطه با يک راوي داشته باشيد اون راوي را ثقه مي دانيد يا نه ؟

خود ألباني هم مي آيد مي گويد که اين روايتي که اين قضيه در حق اين ۴ نفر نازل شده صحيح است و جالب اين است که خود جناب ترمذي مي گويد :

وهو أحسن شئ روى في هذا الباب

 سنن ترمذي-   ج ۵-  ص ۳۶۱

بهترين چيزي که در حق اهل بيت نازل شده همين روايتي است که تخصيص داده آيه تطهير را به اين ۴ نفر و نه به غير اينها . روايت هم از ام سلمه است و نگفته که اين آيه در حق من هم نازل شده و من هم رفتم زير عباء .

جناب مسلم به صراحت نقل مي کند براينکه اين آيه تطهير شامل ديگر زنان پيغمبر نمي شود . خوب آقايان بگويند که صحيح مسلم اشتباه کرده است .

زيد بن أرقم که صحابي است و معصوم نبوده آقا گويا آسمان ترکيده و فقط کارشناسان شبکه نفاق به عنوان معصوم از آسمان به زمين آمدند ، مسلم مطلبي را بگويد گير مي کنند مي گويند معصوم نبوده اشتباه کرده ، زيد بن أرقم اشتباه کرده ، علماي شيعه اشتباه کردند و اگر از علماي أهل سنّت هم بياوريم  مي گويند که اشتباه کردند .

مجري :

خود زنان پيغمبر هم ادعا نکردند .

استاد قزويني :

علي ايّ حالٍ اين مشکل اينجاست که اين آقايان هر کجا که گير مي کنند يک برچسب مي زنند که ايشان اشتباه کردند معصوم که نبوده ، آقا شما معصومي ؟ شما راست مي گويي ؟ از کجا معلوم شما دروغ نمي گويي ؟ حداقل در طول اين ۱ سال بيش از ۳۰۰ – ۴۰۰ تا از دروغ هاي شما را ما بر ملاء کرديم ، يعني حداقل اگر در رابطه به يک نفر ۲ مورد دروغ ثابت شود از درجه اعتبار ساقط مي شود و حرف او بي اعتبار است ولي شما ماشاالله سنگ پاي قزوين را هم گفتيد زکّي و از رو هم نمي رويد ، نمي دانم چکار بايد کرد که انشاالله اون لبه تيز شمشير فرزند اميرالمؤمنين عليه السلام قمر بني هاشم بايد تکليف شما را روشن کند ، و فردا هم انشاالله حضرت ولي عصر(ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) ظهور کند خواهيد ديد که با شما منافقين ، معاندين ، دشمنان اهل بيت ، نواصب و به تعبير شيخ الأزهر خوارج عصر چه خواهد کرد ، اين يک نکته .

نکته دوم آيه مباهله ، پيغمبر مي خواهد با نصاراي نجران براي اثبات نبوتش و براي حقانيت رسالتش به مباهله برود

قل تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ

سوره آل عمران-  آيه ۶۱

شما بفرماييد ( و نسائنا و نسائکم)  چه کسي را برده ؟ عايشه نبود ، ام سلمه نبود ، حفصه نبود ، همسر عثمان يا ام کلثوم نبود ، چرا فقط حضرت زهرا سلام الله عليها انتخاب شد براي اين کار ؟ اين را خود آقاي مسلم نقل مي کند و جزو کتب درجه ۳ و ۴ هم نيست .

مراجعه بفرماييد و ببينيد آيا اين قضيه درست است يا نه ؟ وقتي آيه :

قل تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ

دَعَا رسول اللَّهِ عَلِيًّا وَفَاطِمَةَ وَحَسَنًا وَحُسَيْنًا فقال اللهم هَؤُلَاءِ أَهْلِي

صحيح مسلم-  ج ۴-  ص ۱۸۷۱

اين ۴ نفر بود . زهراي مرضيه براي اثبات نبوت پيامبر صلي الله عليه و آله رفته ، کار کوچکي نيست ، براي اثبات حقانيت رسالت نبي مکرم رفته ، خود إبن کثير دمشقي هم در تفسيرش ج ۱ ص ۳۷۹ مي گويد :

 که مراد از نسائنا فاطمه است

حاکم نيشابوري هم گفته :

 صحيح علي شرط مسلم

 اين عبارت آقاي إبن کثير است و من اصلاً سراغ حاکم هم نمي روم .

پس اين عمل جناب خليفه مخالف قرآن است مخالف سنت است ، شما ببينيد و مراجعه کنيد کتب روايي را ، اصلاً من مي خواهم به نام سني مطرح کنم . در کتابهاي روايي ما أهل سنّت :

روايت هم از عايشه است که مي گويد :

ما رايت أفضل من فاطمه غير أبيها

  من أفضل از فاطمه غير از پيغمبر در عمرم نديدم

بعد آقاي هيثمي مي گويد :

رواه الطبراني في الأوسط وأبو يعلى إلا أنها قالت ما رأيت أحدا قط أصدق من فاطمة ورجالهما رجال الصحيح  

من هرگز صادق تر و راستگوتر از فاطمه نديدم

المعجم الأوسط-  ج ۳-  ص ۱۳۷ برمبناي الجامع الکبير

مجمع الزوائد-  ج ۹-  ص ۲۰۱

إبن حجر مي گويد : اين روايت صحيح است

علي شرط الشيخين

شرط صحيح بخاري و مسلم  هم هست .

کتاب الإصابة-  ج ۸-  ص ۲۶۴

 روايت هم از عايشه است که مي گويد :

ما رأيت أحدا قط أصدق من فاطمة

من هرگز فردي راستگو تر از زهرا سلام الله عليها نديدم ، خوب اگر اين طوري لالايي بلديم پس چرا خوابمان نمي برد ؟ آيا با اين عبارتي که خود عايشه دارد که صادق تر از زهرا سلام الله عليها نديدم اون وقت از اين فرد بيّنه بخواهد ؟ آيا اين خلاف نيست ؟ يا در جاي ديگر باز عايشه مي گويد :

ما رأيت أحدا من خلق الله أشبه برسول الله صلى الله عليه وآله دينا ولا جلسة ولا مشية من فاطمة

المعجم الأوسط - الطبراني - ج 4-  ص 242

از نظر دين و ديانت من شبيه تر از زهرا سلام الله عليها به پيغمبر نديدم

يا در صحيح بخاري که پيغمبر مي گويد :

أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  قال فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي

صحيح بخاري-  ج ۳-  ص ۱۳۶۱

فاطمه پاره تن من است

خوب آقا شما بفرماييد  در حق رقيّه ، امّ کلثوم ، زن عثمان گفته ؟ يا در حق زينب زن أبي العاص گفته ؟ در حق ابراهيم پسرش گفته ؟ طيّب و طاهر گفته ؟ قاسم گفته ؟ در حق کدام گفته ؟ آيا اين که پيغمبر مي گويد :

فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي

فاطمه پاره تن من است ، نمي خواهد شعار بدهد بلکه مي خواهد يک حقيقتي را براي مردم اثبات کند .

جالب اين است که آقاي آلوسي وهّابي متوفي ۱۲۷۰ در کتاب روح المعاني يک تعبير زيبايي دارد و مي گويد :

آنچه که من عقيده دارم اين است که فاطمه زهرا سلام الله عليها أفضل زنان گذشته و آينده است .

أن فاطمة البتول أفضل النساء المتقدمات والمتأخرات من حيث إنها بضعة رسول الله صلى الله عليه وسلم

به خاطر اينکه پاره تن پيامبر صلي الله عليه و آله است

بل ومن حيثيات أخر أيضاً

و از حيث هاي ديگر هم .

بعد جالب اين است که مي گويد :

و هذا سائغ على القول بنبوة مريم أيضاً

تفسير الآلوسي - الآلوسي - ج 3-  ص 155

مي گويد حتي اگر ما معتقد باشيم حضرت مريم پيغمبر بوده اختلاف است ميان أهل سنّت که مريم پيغمبر بوده يا نه ؟ ما کاري نداريم . مي گويد اگر معتقد باشم که حضرت مريم پيغمبر هم بوده باز هم پاره تن پيغمبر بودن زهرا سلام الله عليها دليل بر أفضليت زهراي مرضيه بر حضرت مريم است . چرا ؟

عبارت را نگاه کنيد که يک عبارت حماسي دارد من اين را ۲ – ۳ بار تکرار مي کنم ، متاسفانه فرصت نکردم اينها را پاور پوينت کنم من چون در اين ۲ – ۳ روز سرمان شلوغ بود و جلساتي داشتيم در تهران دانشگاه علوم پزشکي و واقعا اگر ۱ روز به مسافرت مي رويم تا ۳ -۴ روز ترکش ها و تبعات مسافرت است  و به خاطر اين ديسک کمر و ...

جمله زيبايي دارد آلوسي ، من از بينندگان عزيز و حتي برادران أهل سنّت و طلبه ها فضلا اساتيد تقاضا دارم که اگر قلم دستشان است اين عبارت را بنويسند ، اين عبارت :

يليق ان يکتب بالنور علي خدود الحور

اين بايد با نور بر گونه هاي حوريان بهشتي نوشته شود

با طلا  بايد نوشته شود و کلمه حقي است که اززبان آلوسي در آمده که مي گويد :

إذ البضعية من روح الوجود وسيد كل موجود لا أراها تقابل بشئ ؟

پاره تن روح هستي و سيد کائنات با هيچ چيز برابري نمي کند

ببينيد چقدر زيباست

وأين الثريا من يد المتناول ؟

کو دستاني که به ستاره ثريا برسد ؟

زهرا سلام الله عليها همانند ستاره ثريا و دستهاي بشري از رسيدن به آنجا عاجز است

روح المعاني-  ج ۳-  ص ۱۵۵

خوب شما ببينيد أبوبکر از اين بزرگوار که آلوسي در مورد او اين چنين مي گويد بيّنه مي خواهد ، از او شاهد مي خواهد ، اين نکته سوم .

نکته چهارم :

عمل أبوبکر با عمل  سيره پيامبر صلي الله عليه و آله هم مخالف است ، عبدالله عمر مي گويد : اول ماه رمضان بنا بود باشد نمي دانستيم آيا آخر شعبان است يا اول رمضان ، من رفتم پيش پيغمبر شهادت دادم که يا رسول الله من ماه را ديدم :

فصام و أمر الناس بصيامه

پيغمبر هم خودشان روزه گرفت و هم به مسلمانان دستور داد روزه بگيريد

صحيح إبن حبان-  ج ۸-  ص ۲۳۱

خوب پيغمبر اکرم به گفتار يک نفر به نام عبدالله عمر يک امر عبادي مسلّم مثل روزه را تثبيت کرد . آيا تقاضاي فدک به اندازه يک روزه ماه رمضان نيست که با گفتن يک نفر مسأله تثبيت شود ؟

وهمين قضيه را جناب نسائي در سنن خود ج ۴ ص ۱۳۲ از يک اعرابي قبول مي کند و جالب اينجاست آقاي خزيمة ذو الشهادتين مراجعه کنيد به کتب تاريخي و روايي ، مثل العصابه إبن حجر ، الاستيعاب إبن عبد البر ، اسد الغابه إبن أثير ، ببينند که قضيه اينکه آقاي خزيمة بن ثابت را ذوالشهادتين خواندند يعني صاحب دو شهادت چيست .

يک فرد يهودي آمد نزد رسول الله که يا رسول الله شما به من بدهکاري چرا بدهي خود را نمي دهي ؟

پيامبر صلي الله عليه و آله گفت من بدهي را دادم ، مرد گفت شاهد شما کيست ؟ پيغمبر اکرم نگاه کرد به صحابه که آيا کسي شهادت مي دهد ، آقاي خزيمة بن ثابت برگشت گفت : بله يا رسول الله من شهادت مي دهم که شما بدهي خود را به اين يهودي پرداخت کرده ايد .  گفت :

كيف تشهد بذلك وأنت لم تحضرنا ولم تعلم ذلك

با اينکه نمي داني و در پرداخت بدهي حاضر نبودي چطور داري شهادت مي دهي ؟

ببيننيد عبارت اين آقا به پيامبر صلي الله عليه و آله چه است : گفت :

فقال يا رسول الله نحن نصدقك في الوحي من السماء

ما تو را بر وحي آسماني تصديق مي کنيم ، شما وقتي مي گوييد خداوند اين چنين گفته مي گوييم درست است ،

فلا نصدقك في قضاء دين يهودي

چگونه براي پرداخت يک وام تو را تصديق نکنيم و شهادت به صداقت شما ندهيم ؟ ما بر امر وحي تو را صادق مي دانيم و هر چه مي گويي مي گوييم سمعاً و طاعتاً ، ولي براي پرداخت يک مقدار پول به يک يهودي تو را تصديق نکنيم ؟

فأنفذ شهادته وسماه ذا الشهادتين

 پيغمبر اکرم شهادتش را پذيرفت و او را به عنوان ذو الشهادتين قبول کرد

آقايان مراجعه کنند کتب متعدد اين قضيه را نقل کرده است :

الوافي بالوفيات-  ج ۱۳-  ص ۱۹۲

الإصابه ترجمه آقاي خزيمة بن ثابت

إبن عبدالبر در الاستيعاب

 همه آقايان نقل کردند ، من گمانم اين قضيه به قدري قطعي است در کتب فقهي و اصولي به عنوان يک برنامه آمده ، من يک سؤالي دارم و اميدوارم عزيزان أهل سنّت که مي خواهند امشب تماس بگيرند يک جوابي به اين سؤال هم بدهند ، ما از اين آقايان و کارشناسان منافق انتظار جواب دادن نداريم و جوابشان هم ارزش ندارد چون به قدري دروغ گفتند که از اعتبار خارج شدند .

آقاي بخاري در صحيح خود روايتي آورده است و اين روايت هم قابل انکار نيست چرا که أصح الکتب بعد القرآن است ، مي گويد وقتي که اموال بيت المال از بحرين آمد أبوبکر دستور داد جار بکشند و فرياد کنند که هرکس از پيغمبر طلب دارد يا پيامبر صلي الله عليه و آله به او وعده دارد بيايد وعده اش را من بپردازم .

من كان له عند النبي صلى الله عليه وسلم عدة أو دين فليأتنا

جابر بن عبدالله انصاري مي گويد من رفتم و گفتم که پيامبر صلي الله عليه و آله به من قول داده بود اگر اموالي از بحرين بيايد به تو پرداخت مي کنم

فحثا لي حثية

آقاي أبوبکر يک بخشي از اين بيت المال را به من داد ، ظاهر قضيه اين است که طلا يا نقره اي آمده بود از اموال نقدي

فعددتها فإذا هي خمسمائة

آن را شمردم ۵۰۰ دينار شد

وقال خذ مثليها

نه تنها اين ۵۰۰ دينار بلکه دو برابرش را هم بگير شما ، يعني اگر پيغمبر به تو ۵۰۰ دينار قول داده بود من به تو 1000 دينار مي دهم

صحيح بخاري-  ج ۳-  ص ۵۸-  حديث ۴۳۸۳

ما سؤال مي کنيم : جابر مي آيد و مي گويد پيامبر صلي الله عليه و آله به من همچين وعده اي داده پس چرا أبوبکر نگفته است که شاهد و بيّنه بياور، نه تنها ۵۰۰ دينار ۲ برابر هم داد مگر بيت المال نيست ؟

   آيا زهراي مرضيه پاره تن رسول الله ارزشش از جابر کمتر است ؟ من تقاضا دارم از دوستان که شروح بخاري را بروند و ببينند ، غوغاست در آنجا غوغا ، يعني اوج مظلوميت زهرا سلام الله عليها همين جا مشخص است .

جناب إبن حجر عسقلاني در شرح صحيح بخاري مي گويد :

وفيه قبول خبر الواحد العدل من الصحابة ولو جر ذلك نفعا لنفسه

اين روايت دلالت مي کند که خبر واحد عادل سخنش قبول است ، يعني اگر يک صحابه بيايد ادعا بکند ادعايش قبول است

ولو جر ذلك نفعا لنفسه

و لو اينکه اين ادعا يک منفعتي هم به طرف خود بکشاند ، مي گويد اگر صحابه يک ادعايي کرد و ادعاي مالي هم بود و به نفع خودش هم بود اين ادعا قبول است چرا ؟

لان أبا بكر لم يلتمس من جابر شاهدا على صحة دعواه

فتح الباري - إبن حجر - ج 4-  ص 389

به اين خاطر که آقاي أبوبکر از جابر شاهدي براي ادعاي خود نخواسته است .

يک بام و دو هوا يعني چه ؟

آقاي کرماني شرحي دارد بر بخاري آقايان خوب دقت کنند ، از امام طحاوي نقل مي کند ، امام طحاوي هم مورد قبول تمام مذاهب أهل سنّت حتي وهّابي ها است :

و اما تصديق أبي بکر جابرا في دعوي

اينکه أبوبکر ادعاي جابر را پذيرفت در اينجا و پول به جابر داد

فلقوله صلي الله عليه و آله و سلم من كذب على متعمدا فليتبوأ مقعده من النار

براي اينکه پيامبراکرم فرموده بود هرکسي به من دروغ بگويد جايگاهش در جهنم آماده است

مسند أحمد - الإمام أحمد بن حنبل - ج 2-  ص 413

فهو وعيد

و اين وعده آتش جهنم است و هرکس دروغ به پيغمبر ببندد يعني اگر پيامبر صلي الله عليه و آله وعده نداده است و بگويد وعده داده است

ولا يظنّ بأن مثله يقدم عليه

گمان نمي رود هرگز که جابر به پيامبر صلي الله عليه و آله دروغ بگويد

شرح الكرماني على البخاري - ج10 - ص 125

يعني جابر

ولا يظن ان يقدم عليه

ولي فاطمه

يظن ؟

آيا اين درد نيست ؟ اين مصيبت نيست ؟ جناب آقاي کرماني تو که اين طور لالايي بلدي چرا خوابت نمي آيد ؟ در رابطه با قضيه حضرت زهرا سلام الله عليها که مي آيد و مي گويد پيامبر صلي الله عليه و آله به من بخشيده يعني :

يظن بانّ فاطمة تکذب علي رسول الله 

  دروغ مي گويد حضرت زهرا سلام الله عليها ؟ ولي جابر دروغ نمي گويد ؟

آقاي عيني مي گويد : اينکه أبوبکر از جابر شاهد نخواست اين به خاطر اين است که خداي عالم در حق صحابه گفته است :

كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ

شما بهترين امّت هستيد

سوره آل عمران - آيه ۱۱۰

بعد مي گويد :

فمثل جابر إن لم يكن من خير أمّة فمن يكون؟

عمدة القاري - ج ۱۲ - ص ۱۲۱

اگر جابر صحابي از خير امّت نباشد چه کسي مي خواهد خير امّت باشد ؟ آقاي عيني فرداي قيامت در محکمه عدل الهي چه جوابي داري ؟ اگر از تو سؤال کنند که گفتيد جابر اگر خير امّت نباشد که مي تواند باشد ولي نسبت به حضرت زهرا سلام الله عليها ، نه لازم نيست ، اگر کسي نسبت به حضرت زهرا سلام الله عليها بگويد خير امّت نيست اشکالي ندارد . خيلي عجيب است ، من اينها را مي گويم و مي سوزم و قلبم آتش مي گيرد ، مي گويد اگر جابر خير امّت نباشد مصداق آيه ۱۱۰ آل عمران نباشد چه کسي مي تواند باشد ؟ ولي حضرت زهرا سلام الله عليها آمد گفت :

أعطني فدك ، فقد جعلها رسول الله صلى الله عليه وسلم لي . فسألها البينة

فتوح البلدان-  ج ۱-  ص ۳۵

و بعد أبوبکر از حضرت زهرا سلام الله عليها شاهد مي خواهد آيا حضرت زهرا سلام الله عليها خير امّت نبود ؟ بعد مي گويد پيغمبر فرمود :

فلقوله صلي الله عليه و آله و سلم من کذب علي متعمدا فليتبوأ مقعده من النار

فلا يظن ذلک لمسلم

يک مسلمان گمان نمي رود که ادعاي دروغ به پيغمبر ببنندد و قول دروغ از او نقل کند

فضلا عن  صحابي

تا چه رسد يک صحابي مثل جابر ، خوب پس حضرت زهرا سلام الله عليها يک مسلمان هم نبود که أبوبکر از او بيّنه خواسته است آقاي عيني ؟

فلا يظن ذلک لمسلم

به مسلماني انسان گمان نمي برد که بيايد و به پيغمبر دروغ ببندد مثلا پيغمبر فدک را داده است و أبوبکر غصب کرده بعد زهراي مرضيه آمده گفته پيامبر صلي الله عليه و آله به من فدک را داده است

فضلا عن  صحابي

عمدة القاري - ج ۶ - ص ۱۲ و ۱۲۰

اينها درد هايي بود که ما مطرح کرديم و اميدواريم عزيزان أهل سنّت يک تلنگري به ذهنشان بخورد و از خواب بيدار شوند اين حضراتي  که برنامه خيانت در گزارش هاي تاريخ را پخش مي کنند اي کاش اين مطالب را هم مطرح کنند ، يا رويشان نمي شود مطرح کنند ، ببيند چه طوري ماست مالي مي کنند . حداقل اين را مطرح کنند و جواب بدهند ، از دوستان عزيز که زنگ مي زنند به جاي فحاشي و حرف هاي نادرست گفتن و خودشان را بي آبرو کردن اينها را سؤال کنند که يک همچين قضيه اي در کتب ما هست جواب شما چيست ؟ فلاني اين را سؤال کرده .

يا از قول من هم  سؤال نکنيد چون که از عکس من هم مي ترسند و حتي از اسم ما هم فردا بترسند ، حداقل بگويند يک انساني سؤال کرده که اين قضايا هست و طبق اين روايات أبوبکر از حضرت زهرا سلام الله عليها شاهد خواسته است و از طرف ديگر أبوبکر از آقاي جابر شاهد نخواسته است . شارحين صحيح بخاري هم اين چنين گفتند .

مجري :

خيلي ممنون حاج آقا دردي به درد هاي ما اضافه کرديد و اين چنين که شما فرموديد بايد مصيبت حضرت علي را که در اين شب ها بيشتر هم مي شود ببينيم که چگونه است و فقط بايد در وصف اين بزرگوار گفت :

صبر در مقابل تو زانو زده گفت : يا رب اين چه کوهي است

حالا ما هم بايد بگوييم يا اميرالمؤمنين عليه السلام چقدر طاقت ؟ چقدر غم ؟

سؤال بعد اين است که چه کساني آمدند و شهادت دادند که فدک براي حضرت زهرا سلام الله عليها است؟

استاد قزويني :

باز هم اينجا دردي بر دردها افزوده مي شود و يک سوز ديگري بر دل هاي شيعه و حتي من معتقدم أهل سنّتي که نسبت به اهل بيت و مخصوصا نسبت به حضرت زهرا سلام الله عليها ارادت دارند گمان نمي کنم در آنها هم تحمل باشد ، اين را يکي از بزرگان أهل سنّت به نام بلاذري و ديگران آوردند :

قالت فاطمه لأبي بکر ان رسول الله جعل لي فدک

زهراي مرضيه به أبوبکر گفت پيغمبر فدک را ملک من کرده است

فاعطني اياه

به من بده فدک را

فشهد لها علي بن أبيطالب

علي آمد شهادت داد

فسألها شاهداً آخر

گفت : علي يک نفر است يک شاهد ديگر هم بياور

 واقعا بايد گفت مظلوميت اهل بيت از در و ديوار اين جان هستي مي بارد

فتوح البلدان بلاذري - ج ۱ - ص ۴۴

الخراج و صنايع الکتابي قدامة بن جعفر از اعيان قرن ۴ هجري متوفي ۳۳۷ هجري مراجه بفرماييد - ج ۱ - ص ۲۵۹

جناب حموي در معجم البلدان - ج ۴ - ص ۲۳۹

از طرف ديگر ام ايمن و رباح صحابه پيامبر صلي الله عليه و آله آمدند و شهادت دادند ، فاطمه آمد

ان فاطمه قالت لأبي بکر اعطني فدک فقد جعلها رسول الله لي فسالها البيّنه

از زهرا سلام الله عليها شاهد خواست

فجائت بأم أيمن و رباح مولي النبي

ام ايمن آمد و رباح غلام پيامبر صلي الله عليه و  آله که بعداً عرض خواهيم کرد که ام ايمن خيلي جايگاه ويژه اي دارد و جزو کساني است که در خانه پيامبر صلي الله عليه و آله بوده و دايه فرزندان پيامبر صلي الله عليه و آله بوده

فشهدا لها بذلک

آمدند شهادت دادند ، علي که قبلا شهادت داد بعد آمد رباح که صحابي پيامبر صلي الله عليه و آله است شهادت داد ، ام ايمن شهادت داد ، أبوبکر گفت که :

قد علمت يا بنت رسول الله  إن هذا الأمر لا تجوز فيه إلا شهادة رجل وامرأتين

خودت مي داني که يا بايد ۲ تا مرد بيايد شهادت بدهد يا يک مرد  و ۲ زن

فتوح البلدان  - ج ۱ - ص ۴۴

معجم البلدان - ج ۴ - ص ۲۷۰

وفاء الوفاء باخبار المصطفي - ج ۳ - ص ۹۹۵

فخر رازي در تفسير کبيرش - ج ۲۹ - ص ۲۸۴

تاريخ المدينه المنوره - ج ۱ - ص ۱۹۹

إبن حجر هيثمي در الصواعق المحرقه چاپ جديد بيروت  - ج ۱ - ص ۱۵۷

سرخسي از علما و فقهاي بزرگ احناف در ميبسوطش - ج ۱۲ - ص ۳۰

علي شهادت داد ، ام ايمن شهادت داد ، رباح شهادت داد

عضدالدين إيجي در المواقف - ج ۳ - ص ۶۰۸

سيد جرجاني در شرح مواقف - ج ۸ - ص ۳۵۶

إبن حجر هيثمي در الصواعق المحرقة - ج ۱ - ص ۹۳

آقاي حلبي در سيره حلبيه اش - ج ۳ - ص ۴۸۸

اين قضيه را آورده اند که حضرت علي بن أبي طالب شهادت داد ، حضرت حسن عليه السلام شهادت داد و حضرت حسين عليه السلام هم شهادت داد ، علي به اين خاطر که شوهر توست قبول نمي کنيم ، حسن و حسين عليهم السلام هم فرزندان تو هستند قبول نمي کنيم

خدايا آدم چکار کند ؟ شهادت علي بايد رد شود ؟ شهادت حسنين عليهم السلام که خود شما آورديد که :

الحسن والحسين سيدا شباب أهل الجنة وأبوهما خير منهما

المستدرك على الصحيحين - ج ۳ - ص ۱۸۲

است بايد رد شود ؟ حسن و حسين عليهم السلام در آيه تطهير و مباهله هستند ، آيا اينها بايد رد شوند ؟ مگر درباره علي بن أبيطالب پيغمبر نفرمود :

علي مع الحق و الحق مع علي و لن يفترقا حتي يرد علي الحوض

علي با حق است و حق با علي

تاريخ بغداد  - ج ۱۴ - ص ۳۲۲

آقاي هيثمي هم مي گويد اين روايت صحيح است

مجمع الزوائد - ج ۷ - ص ۲۳۵

يا به قول شما :

علي مع القرآن و القرآن مع علي

خوب اين را هم که آقاي حاکم نيشابوري به صراحت مي گويد :

هذا حديث صحيح

مستدرک حاکم نيشابوري - ج ۳ - ص ۱۲۴

 آيا رد شهادت علي ، رد شهادت حسن و حسين عليهم السلام ، رد شهادت رباح صحابه پيامبر صلي الله عليه و آله ، رد شهادت ام ايمن که پيغمبر اکرم شهادت داد که ام ايمن اهل بهشت است .

من فقط يک جمله اي از فاطمه زهرا سلام الله عليها در خطبه فدکيه را بگويم و بعد در خدمت بينندگان عزيز باشم .

بيش از اين چيزي بلد نيستيم بگوييم :

حضرت زهرا سلام الله عليها در پايان خطبه اش در مسجد خطاب به أبوبکر و مهاجرين و انصار گفت : باشد در جلوي چشم شما مهاجرين و انصار حق من زهرا سلام الله عليها را نابود کردند و يک نفر از شما از من حمايت نکرد ، أبوبکر فرزندان تو اگر بميرند از تو ارث مي برند ولي فرزندان پيامبر صلي الله عليه و آله نبايد ارث ببرند ؟ آيا من و پيامبر صلي الله عليه و آله از ۲ ملت هستيم ؟ پيامبر صلي الله عليه و آله مسلمان است و من يهودي هستم ؟ مرتد شدم که نمي توانم ارث ببرم ؟ بعد فرمود :

فنعم الحكم الله ، والزعيم محمد ، والموعد القيامة ، وعند الساعة يخسر المبطلون

شرح نهج البلاغة - ج ۱۶ - ص ۱۲۴

جناب أبوبکر وعده گاه ما قيامت ، داور خداوند ، رهبري محکمه هم به عهده پيامبر صلي الله عليه و آله است ، بهترين داور در اين قضيه خداست ، قاضي هم پيامبر اکرم و وعده ما قيامت ، اونجاست که باطل سرايان خسارت خواهند ديد .

در خدمت بينندگان عزيز هستيم .

بيننده : دهقان از يزد

حاج آقاي قزويني من يه مطلبي را دارم ، من هم يک بار زنگ زدم به شبکه کلمه ولي جواب ندادند ، يک سؤال از آقاي سجودي کردم در مورد ماجراي سقيفه و اون شورايي که اتفاق افتاد چه کساني بودند و چه کساني راي دادند به خلافت أبوبکر.

آقاي سجودي گفت که يک انقلابي کردند و تا آخرش هم رفتند ، باز دوباره زنگ زدم که جواب بدهم؛ ولي وصل نکردند انقلاب زماني است که مردم در يک شرايط بدي بوده باشند و از آن سير شده باشند آيا زمان پيامبر صلي الله عليه و آله شرايط بد بوده است ؟ که خلفا بيايند و انقلاب کنند .

حالا من مي خواهم در رابطه با فدک بپرسم اونها که وصل نمي کنند حداقل از شبکه شما صداي ما را بشنوند ، اگر فدک حق فاطمه زهرا سلام الله عليها نبود؛ پس چرا خليفه اول اون را به فاطمه پس داد و عمر بن خطاب نامه را پاره کرد ؟ اگر واقعا حق فاطمه نبود، چرا هي مي دادند و پس مي گرفتند ؟ اين سؤال من است . زنده باشيد .

بيننده : ميري از چابهار (أهل سنّت)

سه تا سؤال داشتم مي خواستم که جوابش را بدهيد من از زبان خود آيت الله قزويني شنيدم که مي گفتند که  حضرت عمر حضرت علي را تهديد کرده است که اگر دخترت را به من ندهي مي روم ۲ تا شاهد دروغين مي آورم و دستور مي دهم که دستت را قطع کنند بعد به حضرت عباس واگذار مي کند . سؤال من اين است که چطور شده است که حضرت عمر قاتل باشد اين همه درگيري و نزاع  با خاندان حضرت علي داشته است چطور رويش شده که اين درخواست را بکند ؟ و اينکه حضرت علي چطور دخترش را به همچين شخصي مي دهد ؟ اين براي من سؤال است .

مسأله دوم اينکه : اين شبکه شما شبکه اي است که صاحب او يک آيت الله است و مجري او هم حجة الاسلام است من اين انتظار را دارم که کساني که به اين شبکه مي آيند ما بدانيم که اين آقا کيست و کارش چه است من خوب نيست که اسمش را بگويم ولي فقط اين را مي گويم که اين آقاي لاشاري در شأن اين شبکه که نيست هيچ در شان خود من هم نيست ، فقط از او اين سؤال را کنيد که اين ماشين پرايد را از کجا آورده و چه کسي به او داده ؟

استاد قزويني : 

ايشان آمد خودش را معرفي کرد که من فلان منطقه هستم ، استاد مدرسه هستم ، چند تا کتاب تاليف کردم

بيننده :

به پاس احترام به اين شبکه و مسلمانان چه تشيع و چه اهل تسنن خدا شاهده من هيچ گونه حساسيتي ندارم به هيچ عنوان کاري هم ندارم چرا که در عقل من نمي گنجد و اطلاعات و سوادش را ندارم .

استاد قزويني :

شما قطعاً که قرآن مي خوانيد ؟

بيننده :

قرآن را زمان نوجواني ۲-۳ جزء را خواندم چرا دروغ بگم .

استاد قزويني:

يعني ترجمه قرآن را که مي توانيد بخوانيد ؟

بيننده :

بله ترجمه اش را مي توانم و سواد  دارم

استاد قزويني:

سوره هود آيه ۷۸ برداريد ببينيد که حضرت لوط پيامبر است و به کفار که رذل ترين اخلاق بشريت را داشتند يعني ببخشيد همجنس باز بودند مي گويد :

يَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ

به جاي اينکه برويد دنبال همجنس بازي من حاضرم دخترانم را به عقد شما در بياورم

نمي دانم پيام من را گرفتيد يا نه ؟

شما مي آييد و قداست و عصمت حضرت علي و همه چيز را زير سؤال مي برد

بيننده :

حاج آقا در جامعه اي که الان من و شما داريم زندگي مي کنيم حالا چه تشيع و چه تسنن اگر همچين مسائلي پيش بيايد چه جوابي مي دهيم ؟

استاد قزويني:

پيغمبر اکرم دخترش زينب را به ازدواج إبن ابي العاص کافر در آورد و اين آقا در جنگ بدر جزء اسراي بدر هم بوده ، آيا اشکال بر پيامبر صلي الله عليه و آله است ؟ دختر ديگرش رقيه را عروس أبولهب کرد يعني به عتبة بن أبولهب تزويج کرد ، ام کلثوم را به عتيبة بن أبولهب تزويج کرد و هر ۲ کافر بودند که البته بعد از اينکه طلاق دادند به عقد عثمان در آورد . ببينيد اين قضايا واضح است . بنده خودم در يکي از شهرهايي که بودم نقل مي کردند حتي به قطع که يک نفر آدم شروري بود در منطقه و سنش هم حدود ۴۰ -۴۵ بود و من حتي به منزلش هم رفتم ، ايشان مي آيد به يک بنده خدايي که دختر ۱۴ ساله داشته مي گويد که بايد دخترت را به من بدهي و اگر به من دختر ندهي شب مي آيم و گردنت را مي زنم و سرت را مي برم ، اين بنده خدا هم از ترس دختر داد و الان هم ۴-۵ تا بچه دارد ، اين چيزي است که من به چشم خودم ديدم در منطقه قزوين .

بيننده :

سؤال من همين بود دست شما درد نکند حاج آقا

بيننده : صحرايي از اسلامشهر

حاج آقاي قزويني به شما ۲ تا مثال مي توان زد يکي مالک أشتر زمان و يکي هم أبوذر زمان

استاد قزويني:

خيلي ممنون ما اگر بنا باشد يک سرباز دست و پا چلفتي امام زمان باشيم و به گفته اميرالمؤمنين عليه السلام اگر قبولمان بکنند کلاه خود را به عرش مي اندازيم

بيننده :

ما که چهره شما را مي بينيم روحيه مان زنده مي شود

استاد قزويني:

خيلي ممنون

 بيننده :

عرضي داشتم خدمت شما که جدا اين شبکه هاي وهّابيت را من پيگيري مي کنم حقيقتي که امروز دارد اتفاق مي افتد اينها کتمان مي کنند يعني دروغگويي اينها در اين زمان رسانه و اينکه حقيقت را کتمان مي کنند .

سؤال بعد هم اينکه چند روز قبل يه بحثي شنيدم که گفتند  پرونده کربلا را به ۱۲۴ هزار پيامبر و حتي به خود پيامبر صلي الله عليه و آله ما ، به حضرت علي پيشنهاد دادند و هيچ کس قبول نکرد ولي به امام حسين پيشنهاد دادند و ايشان قبول کردند با شرايطي که در اين ماجرا شراکت داشته باشد ، با توجه به اينکه من رد کردم که شايد اين روايت کاذبي باشد .

استاد قزويني :

در کتاب جناب آقاي شيخ جعفرشوشتري اين مطالب را آورده و بنده هم در پاورقي در اين تحقيق جديدش يک اشاره اي داشتم و اينها مادامي که يک سند صحيح نداشته باشد ما نمي توانيم مطرح کنيم ،  اينها به صورت حماسي و روضه خواني شايد بخورد ولي در يک شبکه اي که ما مدعي هستيم و شعار مي دهيم که حرفمان منطقي و مستدل و مستند است و هر روايتي را که از کتب شيعه و سني مي آوريم تلاش مي کنيم که روايت هاي صحيح بياوريم يا مستفيض حداقل ، ولذا بيان کردن اين مطالب را در رسانه هاي جهاني بنده صلاح نمي دانم .

بيننده :

اتفاقا من با توجه به اينکه داشتيم بحث مي کرديم من گفتم شايد نويسنده خطايي کرده باشد

استاد قزويني :

احسنت . بايد قداست انبيا و پيامبر بايد حفظ شود چرا که امام حسين عليه السلام هر چه که دارد از پيامبر صلي الله عليه و آله دارد ، امام حسين عليه السلام منهاي پيامبر صلي الله عليه و آله هيچي نيست ، علي منهاي پيامبر صلي الله عليه و آله هيچي نيست ، زهراي منهاي پيامبر صلي الله عليه و آله هيچي نيست ، يعني تمامي اينها هرچه دارند از وجود مقدس نبي مکرم دارند ، اميرالمؤمنيني که أفضل از امام حسين است مي گويد :

انا عبد من عبيد محمد

من يک بنده اي از بندگان رسول اکرم هستم

الكافي - الشيخ الكليني - ج 1 - ص 90

ولذا فرض بگيريم ما بخواهيم امام حسن و امام حسين عليهم السلام را بالا ببريم ، زهراي مرضيه را بالا ببريم ، اميرالمؤمنين عليه السلام را بايد لحاظ کنيم اون طبقه بندي ها و اون مراحل کمالاتي که است اينها را ما لحاظ بکنيم و بعد بياييم در رابطه با فضائل بزرگان سخن بگوييم . متشکرم از آقاي صحرايي که باعث شد من يک نکته مهم و ظريف را بيان کردم . 

مجري :

دوستاني که از خارج از کشور مي خواهند تماس بگيرند شماره مخصوص که براي آنان هست را تماس بگيرند و همچنين کساني که مي خواهند از زبان انگليسي استفاده کنند هم مي توانند از قسمت تنظيمات زبان دستگاه ، زبان را انگليسي کنند .

استاد قزويني :

واقعا دوستان از خارج از کشور خيلي گلايه مي کنند که مي گويند ما هر وقت مي خواهيم تماس بگيريم تا بياييم اين کدها را بگيريم بينندگان ايراني کليه خط ها را اشغال کردند و لذا ما با اينکه خيلي زحمت هم بود و به اين خاطر که در اين منطقه ما کافه هاي مخابرات اصلاً جا ندارد و ما به صورت راديويي از منطقه ديگر خطي را انتقال داديم به اين طرف مخصوص برادران عزيز و بزرگوار و خواهران گرامي خارج از کشور که شماره اش ۷۸۴۱۰۲۳ الي ۲۴  است .

بيننده : ياسا از آلمان

اتفاقا من مي خواستم که خدمت شما عرض کنم که من خيلي راحت توانستم اين شماره شما را بگيرم در دفعه دوم و با برخورد خوب کارمندان آنجا مواجه شدم و خيلي راحت دارم با شما صحبت مي کنم . من معلم قرآن ، عربي ، رياضي و انگليسي هستم و در آلمان تدريس مي کنم در شهري چسپيده به دورتموند ، و اين شبکه شما و شبکه هاي ديگر شيعه واقعا نعمتي است براي ما چرا که در شهر ما متاسفانه شيعه نيست و از صحبت هاي شما که در واقع براي ما مانند يک دانشگاه مي ماند استفاده مي کنيم و تحصيل مي کنيم دراين دانشگاه و هم به ما اميد و دل گرمي مي دهد و اين دردي که همه ما شيعيان در دل داريم اين را يک مقدار تخفيف مي دهد و من مي خواستم خدمت جناب آقاي قزويني عرض کنم که ايشان فرمودند چه بايد بکنيم ما ؟

من بايد در جواب ايشان بگويم که ما بايد صبر کنيم همان روشي که اهل بيت پيش گرفتند ما هم بايد پيش بگيريم و بايد صبر کنيم و چاره ديگري نيست و انشاالله خداوند اين قدرت را به ما بدهد که بتوانيم در برابر اين مصيبت هاي بزرگ صبر کنيم و بيشتر دعا کنيم و انشاالله خداوند هرچه زودتر تعجيل در فرج آقا امام زمان عنايت کند .

خيلي ممنون بازم تشکر مي کنم .

استاد قزويني :

همان طور که پيامبر صلي الله عليه و آله به آل ياسر گفت :

صبرا آل ياسر فان موعدكم الجنة

المجموع - النووي - ج 1-  ص 285

ولي خوب صبر کردن يک چيز است برادر بزرگوار و اينکه ما امروز بايد از حق مسلم اهل بيت دفاع کنيم و صداي مظلوميت اهل بيت را به گوش مردم در جاي جاي جهان برسانيم اين رسالت ما است امروز و هرکسي در هر کجاي دنيا هست ، حتي اگر پيش زن و بچه اش است اگر از حقايق و مظلوميت اهل بيت نگويد فرداي قيامت قطعاً مسئول است ، با اين هجمه هاي گسترده اي که امروز نسبت به مباني شيعه است و فرهنگ اهل بيت را دارند زير سؤال مي برند مسئوليتي بسيار سنگين داريم چون دشمنان مي خواهند فرهنگ اهل بيت از صحنه تاريخ حذف شود و اين ناله ها و فرياد هاي عزيزان شيعه است که مي تواند اين فرهنگ را در جامعه بيمه کند و به گوش نسل هاي آينده برساند .

بيننده : محمدي از سنندج ( أهل سنّت )

آقاي دکتر يک خواهش از شما دارم که تو را به مقدساتي که مي پرستيد حديث صحيح مسلم و بخاري که در مورد اين است که :

كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا

صحيح مسلم -  ج 3  - ص 1378

اين حديث را کامل براي بينندگان خود بخوانيد ، در اين حديث کلا در مورد قضيه فدک و اينکه پيغمبر ارث مي گذارد يا نه ، و قضيه اينکه حضرت علي و حضرت عباس گواهي مي دهند که پيامبر صلي الله عليه و آله ارث مي گذارد يا نمي گذارد . اين حديث را يک خواهش دارم کاملا و کلا بخوانيد . و کلا معلوم مي شود که قضيه فدک چه بوده و قضيه اينکه پامبر ارث مي گذارد يا نه کاملا براي همه روشن مي شود .

استاد قزويني :

خوب شما بگوييد کدام قسمتش را بخوانيم چرا که روايت ۴ – ۵ صفحه است ، و اگر ما بخواهيم از اول تا آخر بخوانيم نيم ساعت طول مي کشد .

بيننده :

حالا در اين برنامه نشد در برنامه بعد بخوانيد و يک برنامه اي را اختصاص بدهيد به همين که اين حديث را کلا با تمام راويانش را بگوييد که مورد ثقه اند يا نه و حديث صحيح است يا نه .

استاد قزويني :

اينکه بخواهيم بگوييم حديث صحيح است يا نه اين روايت در صحيح مسلم آمده است و اين روايت ديگر سند نمي خواهد .

بيننده :

خوب سند هيچ ، ولي اگر روايت را کامل بخوانيد قضيه فدک  و قضيه اينکه حضرت علي و عباس گواهي مي دهند که اين روايت که أبوبکر از پيامبر صلي الله عليه و آله گفته است که ما ارث نمي گذاريم کاملا روشن مي شود .

استاد قزويني :

والله ما اين را چندين بار خوانديم و آقايان گفتند که چرا قسمت قبل از (آثما غادرا) را که عباس مي آيد و مي گويد :

اقض بيني و بين هذا الغادر

اين را چرا نمي خوانيد ؟ گفتم اگر هم همچين چيزي هم بخوانيم به ضرر شماست ، چون دراين روايت عباس به اميرالمؤمنين عليه السلام که خليفه چهارم است نسبت (آثما غادراً) مي دهد و اضافه قول عباس حجت نيست ، ولي اميرالمؤمنيني که جناب عمر مي گويد :

فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا

مي گويد رأي علي اين بود که آقاي أبوبکر در اينکه گفته پيغمبر ارث نمي گذارد دروغ مي گويد ، گناه کار است ، حيله گر است .

بيننده :

من کاري به (کاذبا آثما خائنا) ندارم ، بقيه سؤال هايي که ازشون مي پرسد در مورد ارث و ميراثي که حضرت فاطمه ادعا مي کنند ، در مورد اين مگر سؤالاتي نمي کند ؟

استاد قزويني :

اين روايت در مورد حضرت زهرا سلام الله عليها چيزي ندارد .

بيننده :

نه نه نه ، اگر کل حديث را بخوانيد که حضرت عمر از حضرت علي و عباس اين سؤالات را مي پرسد و اين حديث ها را هم مي پرسد و آنها جواب هايي  مي دهند . من منظورم از اين حديث کلمه (غادرا) نيست ، منظورم اون سؤالاتي است که حضرت عمر از حضرت علي و عباس مي پرسد ، من مي خواستم که اين حديث را کامل بخوانيد به خاطر سؤالات عمر .

استاد قزويني:

اگر شما مي دانيد عبارتش را بخوانيد تا ما هم استفاده کنيم .

بيننده :

من والله نه کتاب جلوي رويم هست و نه اينکه دسترسي به کتاب داشته باشم .

استاد  قزويني :

چشم ما انشاالله سر يک فرصتي  ۱۵-۱۰ سطر قبل از آثما کاذبا  و ۱۵ – ۱۰ سطر بعد از آن را مي خوانيم

بيننده :

نه نه کل حديث را

استاد قزويني :

حديث حدود ۸-۷ صفحه است .

بيننده :

نه احتمالا ۲ يا ۳ صفحه است .

استاد قزويني :

خوب ۲ صفحه صحيح بخاري کم نيست

بيننده :

الان حداقل خلاصه اش را که مي توانيد بدون اينکه اون قسمت حذف شود يک خلاصه اي را براي بينندگان بخوانيد که سؤالاتي که از آنها مي پرسند و جوابهايي که حضرت علي و عباس داده اند .  و از نظر راوي و سند هم مشکلي ندارد چرا که در معتبر ترين کتب أهل سنّت است . فقط از اين نظر که اين سؤالات را که از آنها پرسيدند آنها چه جوابي دادند مهم است و در اين روايت بحث فدک و روايت پيامبر صلي الله عليه و آله مشخص مي شود .

بيننده : نظري از ايتاليا

خدا را شکر الحمدلله که شيعه هستم نسل در نسل ، بر منکرش هم لعنت ، حاج آقا خدمت شما عرضي داشتم :

در روايت است که پيامبراکرم فرموده است که : از ما نيست مسلماني که همسايه اش شب گرسنه بخواند

استاد قزويني :

من أصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم

هداية الأمة إلى أحكام الأئمة ( ع ) - الحر العاملي - ج 5 - ص 601

علل الشرايع ( فارسي ) - الشيخ الصدوق ( مترجم : مسترحمي ) - ص 131

بيننده :

حاج آقا نکته اي را مي خواستم بگويم اينکه در خبر ها آمده است که شيعيان افغاني را مورد اذيت و آزار قرار مي دهند برادران ايراني ما ، حاج آقا درست است که اين برادران ما غريب هستند ، مي گويند که در مازندران افغاني ها را راه نمي دهند و بيرون مي کنند و در اصفهان يک پارکي است و در روز ۱۳ فروردين اجازه ندادند که در آن تفريح کنند ، حاج آقا آيا اين کار درست است از لحاظ شرعي ؟

استاد قزويني :

ببينيد الان ما حداقل ۱ميليون و ۵۰۰هزار مهاجر افغاني در ايران داريم و فقط در استان خراسان ما ۴۵۰ هزار مهاجر افغاني است . در اسلام و شيعه  مرز نداريم ، ايران ، افغانستان ، پاکستان ، اروپا و آمريکا و آسيا معني ندارد اصلاً و ابداً ، ولي شما اين را هم در نظر داشته باشيد که الان در خود ايران آمار کساني که بيکار هستند و آمار کساني که زير فقر شديد دارند زندگي مي کنند و طرف ديگر هم عزيزان افغاني که تشريف مي آورند اينجا و انتظار دارند بر اينکه در رابطه با اشتغال و امثال اين حکومت ايراني ها را کنار بزند و اون ها را مقدم بدارد و اگر اين انتظار باشد ، من به نظرم انتظار بجايي نيست .

بيننده :

حاج آقا من عذر مي خواهم حرف شما را قطع مي کنم ، يه همچين چيزي نيست . الان  برادران ايراني ما هستند که يارانه مي گيرند

استاد قزويني :

نه نه اصلاً تحقير کاملا محکوم است و ما رسماً اينجا عرض مي کنيم که هر ايراني بخواهد به برادر افغاني يا به برادر هندي يا به برادر پاکستاني بخواهد با نظر حقارت نگاه کند از دين بيرون مي رود و فردا از شفاعت پيامبر صلي الله عليه و آل محروم خواهد شد ، اصلاً به طور کلي تحقير کردن ديگران خداي عالم در دنيا مکافاتش مي کند و مي گويد :

هرکس برادر ديني اش را تحقير بکند خدا او را مفتضح مي کند و لو در درون خانه اش هم باشد .

بيننده : اميري از زاهدان

من ۳ – ۲ تا گلايه دارم از حاج آقا دارم ، و اون اينکه آيا  ايشان مي توانند يک کشور اسلامي را تکفير کنند ؟ و به يک کشور اسلامي لقب کفر بدهند .

استاد قزويني :

نه کشور اسلامي را هيچ کس حق ندارد کشور کفر خطاب کند .

بيننده :

متاسفانه يک ماه قبل گفتيد که فلاني در کشور کفر نشسته است و من گمان کردم که شما به ملا زاده اي گفتيد که در لندن است ولي بعد متوجه شدم که مورد خطاب شما آقاي حيدري است که در عربستان زندگي مي کند و شما گفتيد که ايشان در کشور کفر نشسته است  و من جا خوردم .

استاد قزويني :

نه نه اصلاً و ابدا و اگر همچين تعبيري از من صورت گرفته است و من گفته باشم همين جا عذر مي خواهم ، پوزش مي طلبم و استغفار مي کنم .

بيننده :

چند وقت قبل هم خطاب به آقاي سجودي گفتيد که ايشان مست کرده است و نشأ شده است و بعد به خلفاي راشدين هم توهين کرديد شما .

استاد قزويني :

مثلا چه اهانتي اين را بفرماييد شما ؟

بيننده :

اينکه آقاي سجودي مست کرده و نشأ کرده اند و همين طوري شراب را مي خورد اما جناب خليفه آب هم قاطي مي کرده است ولي اين آقا آب قاطي نکرده است ، بالاخره نبايد در يک شبکه جهاني همچين تعبيراتي را به خليفه اسلام بيان کرد .

استاد قزويني :

من متوجه شدم چه مي گوييد شما ، در منابع معتبر أهل سنّت و آقايان هم خودشان نقل کردند که جناب خليفه نبيذي که نووي مي گويد که همان شراب است را مي خورده و جريان اين است که يک شخصي آمد و از کوزه خليفه از اين شراب خورد و خليفه به او حدّ زد بعد به خليفه اعتراض کردند که چرا شما به ايشان حد شراب مي زنيد ؟ گفت براي اينکه ايشان آمد و مست شد و من به خاطر اينکه شراب خورده او را حدّ نزدم بلکه به اين خاطر حدّ زدم که ايشان مست شده اند

شما قطعاً اهل مطالعه هستيد مراجعه کنيد به کتاب آقاي إبن ابي شيبة استاد آقاي بخاري :

تعبيرش اين است که فردي آمد از همان ظرفي که جناب خليفه دوم نبيذ گذاشته بود در آن

فشرب منها فسكر

از همان ظرف آقاي خليفه خورد و مست شد

فضربه عمر الحد

عمر به او حد زد

فقال له : إنما شربت من قربتك

آقاي عمر من از همان کوزه يا مشک تو خوردم

فقال له عمر : إنما جلدناك لسكرك .

من اگر تو را شلاق زدم نه به خاطر اينکه نبيذ خوردي بلکه به اين خاطر که مست کرده اي

المصنف - ج ۶ - ص ۵۰۲

و آقايان ديگر هم اين قضايا را نقل کرده اند و اين اگر بد است خوب آقايان چرا نقل کرده اند؟ و اگر خوب است چرا به ما اعتراض مي کنيد ؟ ما هم در بسته گفتيم و بنا نبود که اين قضايا را باز کنيم و شما ما را مجبور کرديد که عين روايت را براي دوستان بيننده نشان دهيم . و ما براي خلفاي أهل سنّت و مقدسات أهل سنّت احترام قائليم و اهانت به مقدسات اينها را گناه نا بخشودني مي دانيم ولي اينکه از کتابهاي خودشان بخواهيم نقل کنيم ما اين را اهانت نمي دانيم .

بيننده : خانم صفايي از تهران

من به کرّات با شبکه کلمه تماس مي گيرم ولي يا تلفن را رد مي کنند و يا بعد از ۵۰-۴۰ دقيقه پشت خط نگه داشتن قطع مي کنند و يا اگر هم وصل کنند اجازه سخن گفتن به آن گونه اي که مي خواهيم حرف دلمان را بيان کنيم اجازه نمي دهند و من امشب پيام خودم را به وسيله شبکه شبکه جاني ولايت به گوش دست اندرکاران و کارشناسان شبکه کلمه در چند نکته ابلاغ مي کنم :

بسم الله الرحمن الرحيم

جناب آقاي هاشمي شما همواره از تقليد مراجع عظام به عنوان يک کار نادرست و خلاف شرع و ميمون صفت تعبير مي کنيد بفرماييد که غير از شما وهّابيان نظر آقايان و علماي أهل سنّت در رابطه با تقليد چيست ؟ آيا حنفي ها از أبوحنيفه که ۱۳۰۰ سال است از دنيا رفته تقليد نمي کنند ؟ و شافعي ها از محمد بن ادريس شافعي و مالکي ها از مالک تقليد نمي کنند ؟ اصلاً بفرماييد که چرا به حنفي ها حنفي و به مالکي ها مالکي و به شافعي ها شافعي مي گويند ؟ شايد هم نظر شما اين است که اگر يک سني از عالم خود تقليد کند عين سنت است و اگر شيعه از عالم خود تقليد کند عين بدعت است ؟ اين يک بام و دو هوا تا کي ؟ آيا احساس نمي کنيد که امروز عصر رسانه است ؟ اين چنين حربه ها ديگر تأثيري ندارد که هيچ ، بلکه تأثير معکوس دارد ، يعني با شنيدن اين همه حمله شما به موضوع تقليد ، قطعاً شيعيان در تقليد خود از علما پا بر جا تر مي شوند ، همان طوري که حضرت آيت الله مکارم هم فرمودند که از روزي که شبکه هاي وهّابي عليه خمس حمله مي کنند مردم به ما بيشتر از گذشته وجوهات شرعي مي دهند .

مطلب دوم :

شب گذشته آقاي فرهاد از قزوين گفتند که شيعيان مي خواهند در مسجد سني ها انفجار انجام دهند و به گردن أهل سنّت بياندازند البته از آقاي فرهاد که خود بارها اعتراف کرده و خريّت خود را ثابت کرده و جز فحش و اهانت به علماي شيعه کار ديگري بلد نيست سخن عجيبي نيست ، ولي آنچه که مهم است ترتيب اثر شما به سخنان ياوه اين فرد جاي تعجب بود و همچنين سخن جناب آقاي خدمتي که جاي شگفت بود ، جناب آقاي هاشمي و خدمتي اين همه انفجار ها و انتحارها و کشتار شيعيان در ايران و افغانستان و عراق و پاکستان صورت گرفته است و به دنبال آن القاعده و طالبان و سپاه صحابه رسماً مسئوليت اين انفجار ها را به عهده مي گيرند توجيه و پاسخ شما چيست ؟

مطلب سوم :

شب گذشته خانمي به اسم زينب که فدايي و سينه چاک آقاي ملازاده است و از قزوين تماس گرفته بود و در رابطه با حرم 4 انبيا در قزوين سخناني را بيان داشت و گفت اينها يهودي بودند و از حضرت آية الله حسيني قزويني حقيقت امر را پرسيد ، براي پاسخ به اين سؤالات نيازي نيست از شخصيتي مانند آيت الله قزويني سؤال کنند ، من ديشب چندين بار تماس گرفتم و اگر تلفن من را وصل مي کرديد من پاسخشان را مي دادم ، خانم زينب اگر مقداري به خود زحمت مي داديد و به اينترنت سري مي زديد کاملا پاسخ خود را مي يافتيد که اين ۴ تن از پيامبران بني اسرائيل که در شهر قزوين مدفون هستند در زمان اصحاب کهف مي زيستند و زمان مرگشان با هم متفاوت بوده ولي يارانشان بعد از دفن اولين پيامبر صلي الله عليه و آله در اين مکان بقيه را هم در همان جا دفن کردند و در شرح حال آنان گفته شده که اينها پيامبراني بودند که مژده ميلاد مسيح را از اورشليم به سوي شرق آوردند و من از جناب خدمتي در تعجبم که به مجرد شنيدن سخن خانم زينب فرمودند که اين ۴ نفر يهودي هستند و مردم قزوين به زيارت اين يهودي ها مي روند ، اولا جناب خدمتي چگونه با تلفن يک نفر شما به يقين رسيديد که يک همچين قضيه اي در قزوين وجود دارد ؟ و ثانياً فرموديد که اينها يهودي هستند ، مگر قبل از دين اسلام و قبل از ولادت حضرت مسيح دين يهود دين رسمي و الهي نبود ؟ جنابعالي چگونه اين چنين بي مهابا بازدن برچسب يهودي اين ۴ پيامبر صلي الله عليه و آله را زير سؤال برديد ؟

مطلب چهارم :

جناب آقاي خدمتي حضرت عالي با توجه به تماس يکي از بينندگان در رابطه با فتواي امام اعظم أبوحنيفه مبني بر ازدواج با محارم با تندي فرموديد : که اين فتوي افتراء و تهمت است و گفتيد که هيچ مدرکي در اين مورد نيست ، آيا احتمال نداديد بعد از چندين بار مطالبي را که بيان فرموديد و در شبکه ولايت خلاف آن ثابت شد و اگر خلاف اين هم ثابت شود براي شخصيت جنابعالي درست نيست ؟ مگر إبن حزم اندلسي که از فقهاي مشهور أهل سنّت در رابطه با ازدواج با خواهر دختر رضاعي در کتاب المحلي نيامده که مي نويسد :

وقال أبو حنيفة : لا حد عليه في ذلك كله ولا حد على من تزوج أمه التي ولدته وإبنته وأخته وجدته وعمته وخالته وبنت أخيه وبنت أخته عالما بقرابتهن منه عالما بتحريمهن عليه ووطئهن كلهن فالولد لاحق به والمهر واجب لهن عليه وليس عليه الا التعزير دون الأربعين فقط

المحلي - ج ۱۱ - ص ۲۵۳

اگر کسي با مادري که او را به دنيا آورده و نيز با دختر خواهر ، مادر بزرگ ، عمه ، خاله ، دختر برادر و دختر خواهر خود ازدواج کند؛ در حالي که مي داند آنها با وي نسبت دارند و نيز مي داند که اين ازدواج حرام است و در عين حال با آنها نزديکي کند فرزندي که به دنيا مي آيد به پدرش ملحق مي شود و مهري که تعيين شده واجب است که داده شود و فقط شخصي که اين عمل را انجام داده با کمتر از ۴۰ ضربه شلاق تعزير مي شود.

و همچنين إبن قدامه مقدسي در کتاب المغني ج ۹ ص ۸۰ از قول أبو حنيفه نقل مي کند که ازدواج با محارم حد ندارد و همچنين ماوردي شافعي در کتابش مي نويسد :

قال أبو حنيفة : لو استأجر امرأة ليزني بها أو يستخدمها فوطئها فلا حد على واحد منهما

الحاوي الکبير في مذهب الامام الشافعي - ج ۱۳ - ص ۲۱۷

أبوحنيفه گفته است که اگر کسي زني را اجاره کند که با او زنا کند يا زني را براي کار در منزل يا محل کار با او نزديکي کند هيچ کدام از آنان حد زده نمي شوند .

جناب آقاي خدمتي در رابطه با زير سؤال بردن شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها گفتند که شهيد غسل ندارد پس چرا حضرت زهرا سلام الله عليها غسل کرد و يا چرا بعد از شهادت او را غسل دادند ؟

جناب آقاي خدمتي اولاً شهيدي غسل ندارد که در جبهه جنگ به شهادت رسيده باشد ولي اگر در جبهه مجروح شود و بعد به شهادت برسد غسل او واجب است ، و ثانياً غسل شهادت براي کسي که در جبهه جنگ هم شهيد مي شود هم مستحب است و ثالثاً غسل کردن حضرت زهرا سلام الله عليها قبل از شهادت خود چه اشکالي دارد ؟ من نمي دانم چگونه جناب عالي سخن مي گوييد و بعد به چالش مي افتيد .

در پايان از جناب آقاي خدمتي و ديگر کارشناسان شبکه که بارها براي حرمت توسل به سخن حضرت علي در نهج البلاغة که استناد کرديد که حضرت فرمودند :

إن أفضل ما توسل به المتوسلون إلى الله سبحانه الإيمان به وبرسوله والجهاد في سبيله

نهج البلاغة - خطب الإمام علي ( ع ) - ج 1 - ص 215

آيا أفضليت چيزي دليل بر حرمت غير أفضل مي کند ؟ اگر اين چنين باشد طبق روايت صحيح بخاري ج ۱ ص۲۵۶ حديث ۷۳۱ برمبناي جامع الکبير :

أفضل الصَّلَاةِ صَلَاةُ الْمَرْءِ في بَيْتِهِ إلا الْمَكْتُوبَةَ

نماز أفضل يک انسان است نمازي که در منزل خود مي خواند

بنابراين نمازهاي انساني که در غير خانه مي خواند بايد باطل باشد .

باز طبق صحيح بخاري ج ۲ ص ۵۵۳ حديث ۲۷۸۴ برمبناي جامع الکبير:

أفضل الْجِهَادِ حَجٌّ مَبْرُورٌ

بهترين جهاد حج مبرور است

بنابراين جهاد و جنگيدن در راه خدا بايد حرام باشد ، از همه مهم تر طبق گفته جناب خليفه دوم در رابطه با نماز تراويح گفتند که :

والَّتِي يَنامُونَ أفضل مِنَ الَّتِي يَقُومُونَ

عمدة القاري - ج ۱۱ - ص ۱۲۵

يعني آنهايي که در شب هاي ماه رمضان اول شب مي خوابند و نماز تراويح را آخر شب مي خوانند أفضل است

پس بنابراين تمام نماز هاي تراويح أهل سنّت که اول شب مي خواندند باطل است .

ومن تشکر مي کنم از شبکه جهاني ولايت که اين وقت را در اختيار من قرار دادند ، سپاسگذارم .

استاد قزويني :

 ايشان ۳-۲ هفته يک بار مي آيند روي خط و تلافي همه اين چند هفته را در مي آورند ، ايشان و خانم اسلامي هربار که مي آيند تلافي مي کنند .

من در مورد اين نکته آخري که خانم صفايي مطرح کردند ، اينها هرشب اين بحث را دارند که اميرالمؤمنين عليه السلام در خطبه ۱۱۰ نهج البلاغه فرموده :

إن أفضل ما توسل به المتوسلون إلى الله سبحانه الإيمان به وبرسوله والجهاد في سبيله

خوب علي گفته که بهترين توسل ايمان به خدا است و جهاد در راه خدا ، از همان عقيده وهّابي ها است توسل به عمل صالح ، يک نکته را که خواهرم اشاره کردند و من نمي دانم که اين آقايان آيا از ادبيات عرب سر در مي آورند يا نه؟ اصلاً کلمه أفضل دلالت نمي کند که غير او باطل باشد ، بله أفضل توسل ايمان به خدا و جهاد در راه خداست که انسان بتواند خود را به يک مرحله اي برساند که با خداي عالم به نزديکي برسد ، بله اگر بنا باشد که أفضل بودن دليل بر بطلان ديگري باشد خيلي از کارهاي أهل سنّت باطل مي شود ، باز من نکته ديگري را اضافه کنم بر سخنان خانم صفايي ، باز در بخاري ج ۳ ص ۱۰۲۵ برمبناي جامع الکبير از پيامبر صلي الله عليه و آله اکرم سؤال مي کنند که :

يا رَسُولَ اللَّهِ أَيُّ الْعَمَلِ أفضل

کدام يک از عمل ها أفضل است

فرمود :

 الصَّلَاةُ على مِيقَاتِهَا

نماز در وقتش

خوب اين يعني اينکه ديگر عمل ها همه باطل ؟ سؤال کردند :

قلت ثُمَّ أَيٌّ

بعد از اين کدام عمل أفضل است ؟

قال ثُمَّ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ

بعد از او هم احترام به والدين

قلت ثُمَّ أَيٌّ

بعد از اون کدام أفضل است ؟

قال الْجِهَادُ في سَبِيلِ اللَّهِ

ببينيد پيامبراکرم صلي الله عليه و آله مي گويد أفضل نماز اول وقت و بعد أفضل احترام به پدر و مادر و دوباره أفضل جهاد در راه خداست ، پس اين کلمه أفضل دلالت نمي کند که غير أفضل بدعت است و باطل است ولي اين آقايان هرشب و غالب اوقات که ته کيسه شان چيزي نمي ماند به خطبه ۱۱۰ نهج البلاغه استناد مي کند .

*******

خدايا تو را قسمت مي دهيم به آبروي زهراي مرضيه فرج مولاي ما بقية الله الاعظم نزديک نموده و ما را از ياران ويژه آن بزرگوار قرار بده .

اللهم عجل لوليک الفرج.



حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما