* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 10 ارديبهشت 1391 تعداد بازديد: 2622 
مطالبه فدك توسط حضرت زهرا (س) و شهادت اميرمؤمنان و حسنين عليهم السلام
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

بسم الله الرحمن الرحيم

برنامه حبل المتين: 10 / 02 / 1391

موضوع: ‌مطالبه فدك توسط حضرت زهرا (س) و شهادت اميرمؤمنان و حسنين عليهم السلام

مجري :

آيا ردّ شهادت اميرالمؤمنين از نظر سنّت چگونه ارزيابي مي شود ؟

استاد قزويني :

ما در جلسه گذشته عرض کرديم از منابع دست اول اهل سنّت مثل بلازري احمدبن يحيي که متوفي ۲۷۹ هجري است و معاصر مسلم و بخاري است که وقتي زهراي مرضيه از خليفه اول فدک را خواست گفت :

جعل لي فدک فأعطني إيّاه

فدک را ملک من قرار داده او را به من برگردان

و شهد لها علي بن أبيطالب

اميرالمؤمنين گواهي داد که پيامبر صلي الله عليه و آله فدک را به زهراي مرضيه بخشيده

فسألها شاهداً آخر

شاهد ديگري را خواست

کتاب فتوح البلدان- ج ۱- ص ۴۴

قدامة بن جعفر در کتاب الخراج- ج ۱- ص ۲۵۹

حموي از اعيان قرن ۶ و ۷ هجري و متوفي ۷۲۶ هجري است ۲ سال قبل از إبن تيميه ، در معجم البلدان- ج ۴- ص ۲۳۹

بلاذري در ص ۴۴ ج ۱ نقل کرديم بر اينکه :

فجائت بام أيمن

زهراي مرضيه رفت و ام أيمن را آورد

و رباح

غلام پيامبر صلي الله عليه و آله را آورد

اين قضايا کلاً ردّ شد ، امام حسين و امام حسن آمدند شهادت دادند .

جناب قاضي عضدالدين ايجي در مواقفش- ج ۳- ص ۶۰۸

و سيد جرجاني در مواقفش- ج ۸- ص ۳۵۶

جناب إبن حجر هيثمي متوفي ۷۹۴ در الصواعق المحرقة- ج ۱- ص ۱۳۹

اين ها مطالبي بود که ما عرض کرديم ، اما در رابطه با شهادت حضرت امير که ردّ مي شود اين واقعا جاي تعجب و شگفتي است و نمونه هايي را ما عرض کرديم مثل خزيمة بن ثابت ذو الشهادتين که پيامبر صلي الله عليه و آله شهادت او را به جاي ۲ شهادت قرار داده ، و جابر بن عبدالله انصاري که أبوبکر شهادت او را پذيرفت ، و شارحين هم گفتند که اصلاً گمان نمي رود که جابر ادعاي دروغ کرده باشد :

ولا يظنّ بأن مثله يقدم عليه

شرح الكرماني على البخاري - ج10 - ص 125

 يا قرآن مي گويد :

كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ

سوره آل عمران – آيه ۱۱۰

اگر جابر خير امّت نباشد چه کسي مي خواهد باشد

ولي اميرالمؤمنين ي که پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود :

علي مع الحق و الحق مع علي

 کتاب مجمع الزوائد هيثمي- ج ۷- ص ۲۳۵

علي مع القرآن و القرآن مع علي

مستدرک حاکم نيشابوري- ج ۳- ص ۱۲۴

و هر دو اين ۲ شخصيت علمي هم هيثمي مي گويد که روايت صحيح است و هم حاکم نيشابوري و اينها نشان مي دهد که ردّ شهادت اميرالمؤمنين مسأله دار است و اين را آقايان بايد جواب بدهند ، و من گفتم به عنوان يک سني مي خواهيم سؤال کنيم نه يک شيعه ، که در کتب ما اين آمده است که از يک طرف شهادت علي را ردّ مي کنند و از طرفي هم شهادت خزيمة و جابر بن عبدالله مورد قبول قرار مي گيرد

 شما ببينيد قضيه امام حسين و امام حسن مجتبي با اينکه ما عرض کرديم در کتاب صحيح مسلم حديث ۶۴۱۴ بر مبناي مکتبه أهل بيت - ج ۷ - ص ۱۳۰

البته من معمولا آنچه که در ذهنم حفظ کردم بر مبناي مکتبة أهل بيت و آن صحيح بخاري يک جلدي چاپ عربستان سعودي است ولي خوب بعضا دوستان از نرم افزارالجامع الکبير استفاده مي کنند من هم بعضا استفاده مي کنم ولي هم جلداش فرق مي کند و هم شماره گذاري آن ، و لذا من مقيدم که اگر شماره مي دهم آقايان نگويند که فلاني گفته ۶۴۱۴ در نرم افزار مکتبة شامله يک شماره ديگري است ، بله ما اين را بارها عرض کرديم که همان کتابي که در عربستان سعودي چاپ شده و بارها ما اينجا نشان داديم ، حديث ۶۴۱۴ آقايان نقل کردند که امام حسن و امام حسين و خود حضرت امير در شأنشان آيه تطهير نازل شده است ، حالا آيه تطهير را به هر معنا که مي خواهند بگيرند آيا به اندازه توثيق إبن معين نيست ؟ توثيق إبن أبي حاتم نيست ؟ آيه تطهير به اندازه توثيق ذهبي و إبن حجر کار نمي کند که شهادت حضرت امير ردّ مي شود ؟ يا در آيه مباهله که پيامبر صلي الله عليه و آله اينها را براي اثبات نبوت خود مي برد :

صحيح مسلم- ج ۷- ص ۱۲۰- حديث ۶۳۷۳

خوب مراجعه کنيد و ببينيد واقعا اين عبارت هست که حضرت اميرالمؤمنين و حسن و حسين و حضرت زهرا سلام الله عليها به همراه پيامبر صلي الله عليه و آله رفته اند ، ردّ ادعاي حضرت زهرا سلام الله عليها مخالف اين ۲ تا آيه است ، ردّ شهادت اميرالمؤمنين و حسنين با اين قضايا همخواني ندارد ، از اين طرف نقل مي کنند که پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود :

حسن و حسين سيدي شباب اهل الجنة

اين را آقايان همه آوردند و توثيق کردند و تصحيح کردند اين روايت را

احمد بن حنبل در مسند- ج ۳- ص ۳

ترمذي مي گويد :

حديث حسن صحيح

مسند احمد - ج ۵ - ص ۳۲۱

يا در رابطه با ام أيمن که آقايان خودشان نقل مي کنند که ام أيمن از خود أبوبکر اعتراف گرفت

أليس تشهد أني من أهل الجنة ؟

آيا تو شهادت نمي دهي که پيامبر صلي الله عليه و آله به من بشارت بهشت داده ؟

قال : بلي

گفت چرا قبول دارم ، گفت اگر اين گونه است

قالت : فأشهد أن النبي صلى الله عليه وسلم أعطاها فدك

من ام أيمن اهل بهشت گواهي مي دهم

تاريخ مدينه إبن شبه نميري - ج ۱ - ص ۱۹۹

يعني مبشره واقعي نه اون عشره مبشره که سر و ته ندارد و ما هم در رابطه با آن هم بحث خواهيم کرد و دوستانمان هم بحث کرده اند که اين مشخص است که يک چيز ساختگي است و اصلاً با قرآن و سنّت هماهنگي ندارد

وقتي ام أيمن مي آيد و مي گويد که مني که پيامبر صلي الله عليه و آله به من بشارت بهشت را داده است شهادت مي دهم که پيامبر صلي الله عليه و آله فدک را به حضرت زهرا سلام الله عليها داده است

رباح مولي و غلام پيامبر صلي الله عليه و آله است و جالب اين است که إبن حبان مي گويد :

من صالح الموالي

از غلام هاي صالح پيامبر صلي الله عليه و آله بوده

ايشان هم صحابي بوده و هم صحابي صالح پيامبر صلي الله عليه و آله بوده و الان آقايان بفرمايند که شهادت اين بزرگان ردّ مي شود معمولا اگر شهادت ردّ شود به اين علت است که آن شخص فاسق باشد و علت ديگري هم نمي تواند داشته باشد و اگر شما تعدد مي خواهيد عدد بيّنه کامل است ، حضرت امير ، رباح اين ۲ نفر کافي هستند ، حضرت امام حسن و امام حسين شهادت دادند ، ام أيمن شهادت داده است ، ۲ برابر بيّنه شهادت دادند و ردّ اينها يعني اتهام اينها به فسق است و غير اين چيز ديگري نيست ، يعني اگر کسي آمد و در محکمه شهادت داد اگر شهادتش را بخواهند ردّ کنند در حقيقت بايد فسق طرف يا به تعبير فقها جرح شهود بنابر اصطلاح فقها انجام شود تا شهادت او ردّ شود و گرنه شهادت شهود در حقيقت هيچ راهي براي ردّ آن نيست ، شما ببينيد که آقاي سرخسي نقل مي کند از أبوزرعة دمشقي مي گويد :

فمن طعن فيهم فهو ملحد منابذ للإسلام دواؤه السيف إن لم يتب

هرکس بر صحابه کوچکترين اعتراضي بکند ملحد و کافر است

أصول السرخسي - ج ۲ - ص ۱۳۴

و حالا ببينيم که آيا ردّ شهادت حضرت امير و امام حسن و امام حسين و رباح و ام أيمن و ردّ ادعاي حضرت زهرا سلام الله عليها آيا طعن است يا طعن نيست ؟ اگر طعن نيست سمعاً و طاعتاً و اگر طعني هست که قطعا هم هست خوب بفرماييد که مي گويد :

فمن طعن فيهم فهو ملحد منابذ للإسلام

يعني طعنه در حقيقت يک نوع مبارزه با اسلام است

دواؤه السيف

دارو و دواي او جز شمشير چيز ديگري نيست .

اصول سرخسي - ج ۲ - ص ۱۳۴

ذهبي و إبن حجر و ديگران هم نقل کرده است ، إبن صلاح هم در مقدمه اش اين عبارت را نقل مي کند ، خود ذهبي کتابي دارد به نام الکبائر که از کتب مشهور ذهبي است که گناهان کبيره را آنجا آورده در ص ۲۳۳ که در آنجا وقتي کبائر را مي شمارد مي گويد : يکي از کبائر طعن و اعتراض به صحابه است

فمن طعن فيهم أو سبهم فقد خرج من الدين

کبائر - ج ۱ - ص ۲۳۷

آيا اينها چه است ؟ آيا جوابي دارد يا جزء همان سؤالات بي پاسخ است ؟ حالا من چند سؤالي در رابطه با فدک عرض کردم و اين هفته اگر فرصت شود اين ۱۰ – ۱۲ سؤال را آقايان جواب بدهند به ما ، ما خيلي تلاش کرديم و سؤالاتمان هم خيلي سؤالات آرام ، نرم و معتدل باشد ، اصلاً به عنوان يک سني اگر از اينها سؤال کنند چه جوابي دارند؟ جواب را بدهند اگر ما ديديم که واقعا قانع کننده بود ما هم رسما اعلام مي کنيم که جواب قانع کننده اي دادند و ما هم قبول مي کنيم اين جواب را ، و يا جواب ندهند و اين دليل بر اين است که جواب ندارند و يا اينکه جواب قانع کننده ندهند قضاوت با خود مردم است .

مجري :

وقتي أبوبکر ادعاي حضرت زهرا سلام الله عليها را قبول نکرد و حتي شهودي را هم که آوردند قبول نکردند و از تحويل دادن فدک به عنوان ملک شخصي حضرت زهرا سلام الله عليها ممانعت کردند آيا حضرت زهرا سلام الله عليها مطالبات خود را رها کرد ؟ يا از طريق ديگر پيگيري کرد ؟

استاد قزويني :

نکته قشنگي است دوستان دقت کنند، مفصل عرض خواهيم کرد که چرا حضرت زهرا سلام الله عليها تا به اين حدّ پافشاري دارد چون اين اولين ملکي است که بعد از ادعاي خلافت غصب شده و حضرت زهرا سلام الله عليها در اينجا پافشاري دارد تا براي آيندگان درسي باشد ، اون آقايان آورده اند که :

قال رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم من قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ

المعجم الكبير - ج ۱۰ - ص ۲۰۱

هرکس به خاطر دفاع مالش کشته شود او شهيد است .

و ما حرف در اين رابطه زياد داريم و اين قضيه ، قضيه ۴ تا درخت و زمين و امثال اين نيست ، بحث اين است که سنّت پيامبر صلي الله عليه و آله دارد زير پا مي شود و در آينده اين منشا خيلي کارهاي نادرستي خواهد شد و اضافه اين آقاياني که مدعي خلافت پيامبر اکرم هستند بيايند و با دختر پيامبر صلي الله عليه و آله و با ملک پيامبر صلي الله عليه و آله به اين شکل رفتار کنند با ديگران چه کارها که نخواهند کرد ، حالا علت اين را که چرا پافشاري کردند را من مفصل بيان خواهم کرد .

مرتبه اول: حضرت زهرا سلام الله عليها يک دفعه نماينده مي فرستد پيش أبوبکر همان طوري که ما خوانديم از صحيح بخاري که :

أَرْسَلَتْ إلى أبي بَكْرٍ تَسْأَلُهُ مِيرَاثَهَا من النبي مما أَفَاءَ الله على رَسُولِهِ تَطْلُبُ صَدَقَةَ النبي التي بِالْمَدِينَةِ وَفَدَكٍ وما بَقِيَ من خُمُسِ خَيْبَرَ

نماينده مي فرستد که اين حقوق من را برگردانيد چه از فدک و چه از باقيمانده خمس خيبر و چه از صدقات و موقوفات پيامبر صلي الله عليه و آله و چه آنچه که ارث من است و حالا چطور شد که پيامبر اکرم از دنيا رفت و فرداي آن تمام اين اموال مصادره شد :

صحيح بخاري - ج ۴ - ص ۲۱۰ - حديث ۳۷۱۱

صحيح بخاري - ج ۳ - ص ۱۳۶۰ برمبناي جامع الکبير

اين يک دفعه که نماينده مي فرستد و مي بيند که ترتيب اثر نمي دهند

مرتبه دوم: بعد خودش حضوراً مي رود پيش أبوبکر اين را هم مراجعه کنيد در صحيح بخاري اونجا دارند از عايشه بر اينکه :

أَنَّ فَاطِمَةَ وَالْعَبَّاسَ عَلَيْهِمَا السَّلَام أَتَيَا أَبَا بَكْرٍ يَلْتَمِسَانِ مِيرَاثَهُمَا من رسول اللَّهِ

صحيح بخاري - ج ۴ - ص ۲۴۷۴

همراه عباس عموي پيامبر صلي الله عليه و آله آمدند پيش أبوبکر يعني زهراي مرضيه خودش مستقل مي آيد پيش أبوبکر اون هم در معيّت عموي پيامبر صلي الله عليه و آله و خوب چون عموي پيامبر صلي الله عليه و آله يک ريش سفيد و بزرگ طايفه بني هاشم است همراه زهراي مرضيه مي آيد و باز هم فايده اي ندارد .

مرتبه سوم : باز دوباره همراه اميرالمؤمنين مي رود مراجعه کنيد به طبقات إبن سعد ج ۲ ص ۳۱۵ در آنجا دارد بر اينکه :

لما كان اليوم الذي توفي فيه رسول الله بويع لأبي بكر في ذلك اليوم فقالت ميراثي من رسول الله أبي

روزي که پيامبر صلي الله عليه و آله از دنيا رفت با أبوبکر بيعت کردند

فلما كان من الغد

فرداي آنکه بيعت کردند

جاءت فاطمة إلى أبي بكر معها علي

زهراي مرضيه آمد پيش أبوبکر در معيت او هم علي بن أبي طالب بود

فقالت ميراثي من رسول الله أبي

ارث من از رسول الله

أبي

نه هر پيامبر صلي الله عليه و آله ، پيامبري که پدرم هست

اين ارث پدرم را مي خواهم از فدک و خيبر و صدقات و غيره

ارثها

وارث پيامبر منم

كما يرثك بناتك اذا متّ

آقاي أبوبکر همان طوري که اگر تو بميري دختران تو از تو ارث مي برند پدر من هم از دنيا رفته است و وارثش من هستم

الطبقات الكبرى - ج ۲ - ص ۳۱۵

مرتبه چهارم : در روايت ديگري که در ذيل همين روايت قبل است آقاي إبن سعد که متوفي ۲۳۰ است مي گويد :

يک مرتبه شخصي را فرستاد ، يک دفعه با عباس آمد ، مرتبه ديگر با علي آمد و مرتبه چهارم عباس ، علي و زهرا سلام الله عليها هر سه آمدند :

جاءت فاطمة إلى أبي بكر تطلب ميراثها وجاء العباس بن عبد المطلب يطلب ميراثه وجاء معهما علي

علي هم همراه آنها بود يعني ۳ نفري آمدند ، واسطه فرستاد ، تنهايي رفت ، با عباس رفت و با اميرالمؤمنين عليه السلام هم رفت ، پنجمين بار و اين در کتب خود برادران اهل سنّت است

و جاء معهما علي

پنجمين بار هم اميرالمؤمنين عليه السلام با عباس و حضرت زهرا سلام الله عليها مي آيند براي مطالبه ارث و فدک

طبقات إبن سعد - ج ۲ - ص ۳۱۵

مراجعه بفرمايند و ببينند آيا هست يا نه و چه جوابي دارند که بدهند ما هم دستانمان را بالا ميگيريم

نحن أبناء الدليل

ما فرزند دليل هستيم شما يک دليل قانع کننده بياوريد و اگر قانع نشديم گله کنيد که يک دليل قانع کننده آورديم و شما قبول نکرديد .

مجري :

وقتي که جناب خليفه از تحويل به عنوان ارث هم خودداري کردند برخورد حضرت زهرا سلام الله عليها چگونه بود ؟

استاد قزويني :

مشخص است که حضرت زهرا سلام الله عليها ول کن ققضيه نيست و مي خواهد به آيندگان نشان دهد که حق گرفتني است با تمام تواني که شما داريد براي گفتن حق خود تلاش کنيد . زهراي مرضيه در حقيقت يک نهضتي را در اينجا آغاز مي کند ، کتابي دارد جناب آقاي صدر که از مراجع بزرگ بود و توسط رژيم صدام خوشان و خواهرشان تحت شکنجه صدام شهيد شدند ، اون آقاياني که صدام را رضي الله عنه ميگويند و از او طرفداري مي کنند و قهرمان مي نامند در مراسم همايش هاي ختم صحيح بخاري اينها را ببينيد .

ايشان کتابي دارد به نام فدک في التاريخ که واقعا کتاب خواندني است و اگرکسي ۲ -۳ صفحه اول را بخواند تا آخر کتاب را ول کن نيست ، ترجمه به فارسي هم شده ولي من الان اسمش را در خاطر ندارم در نرم افزار مکتبه أهل بيت هم هست ايشان در ص ۸۶ چاپ عربي که چاپ نجف است ميگويد:

زهراي مرضيه که اين قيام را شروع کردند در حقيقت ۲ عنصر مهم و اساسي در اين نهضت زهراي مرضيه بوده البته من نقل قول از ايشان ميکنم شايد در بعضي از نظرات ايشان نظر داشته باشم .

يکي بحث جنبه عاطفي است براينکه حضرت زهرا سلام الله عليها دختر پيامبر صلي الله عليه و آله است و قدرت بيشتري براي تحريک عواطف و احساسات مردم دارد و بيانات زهراي مرضيه و اصلاً ديدن زهرا سلام الله عليها در حقيقت بيانگر تمام خاطرات دوران نبي مکرم است .

نکته ديگري که در قيام حضرت زهرا سلام الله عليها است اين است که اگر چنانچه حضرت امير اين مبارزه را آغاز کند ، بلافاصله متهم مي کنند اميرالمؤمنين عليه السلام را که اختلاف انداختي و جامعه يک پارچه را پاشاندي و برچسب هايي که بايد بزنند و چه بسا زمينه قتل اميرالمؤمنين عليه السلام هم فراهم بشود که شما داريد اختلاف مي‌اندازيد و در برابر حاکم قيام مي کنيد :

من فارق الجماعة وخرج من الطاعة فمات فميتته جاهلية

بزنيد و بکشيد ولو هرکسي باشد .

الجامع - ج ۱۱ - ص ۳۳۹

مسند أحمد بن حنبل - ج ۳ - ص ۴۴۵

خوب اين قضايا باعث مي شد که اگر اميرالمؤمنين عليه السلام وارد ميدان مي شد يک سري عوارضي داشت که با حضور حضرت زهرا سلام الله عليها نه تنها اون عوارض نيست بلکه کاملا به عکس است چون اينجا اون مظلوميت حضرت زهرا سلام الله عليها و نمايش گذاشتن اين ظلم براي تحريک عواطف و احساسات مسلمان ها خيلي اثر بخش تر است .

بعد مرحوم شهيد صدر در ص ۶۳ ايشان مي گويد اين قيام حضرت زهرا سلام الله عليها رمز و سنبل يک هدف بزرگ و همه جانبه عليه هيئت حاکمه بود که توسط جناب أبوبکر و جناب عمر و أبوعبيده جرّا پي ريزي شده بود.

تا اونجايي که مي گويد قيام صديقة طاهرة مراحل ۶ گانه داشت اين نکته جالب است عزيزان مراجعه کنند کتاب فدک في التاريخ ص ۸۷ ايشان در آنجا مراحل ۶ گانه حضرت زهرا سلام الله عليها و قيام آن حضرت را اين گونه بيان مي کند که :

اول نماينده مي فرستد پيش خليفه که اين حقوق من است و بايد اين حقوق به من برگردد .

بار دوم حضرت زهرا سلام الله عليها با خود أبوبکر وارد مذاکره مي شود و مذاکرات هم تند است و حالا برخي را من عرض مي کنم .

بار سوم خطبه قرّائي در مسجد خطاب به مهاجرين و انصار و يک طرف خطاب هم به خليفه است که البته ايشان مي گويد که اين خطابه حضرت زهرا سلام الله عليها روز دهم وفات نبي مکرم بوده .

بار چهارم زهراي مرضيه غير از خطبه اي که براي مهاجرين و انصار خواند براي زنان مهاجرين و انصار که آمده بودند به عيادتش يک خطبه خيلي تند فرمودند .

بار پنجم مذاکره کوتاه و غضب آلود با أبوبکر و عمر در بستر شهادت مي کند که اينها مي آيند ولي راهشان نمي دهد بعد مي آيند و اميرالمؤمنين عليه السلام را واسطه مي کنند و آنچه که جناب إبن قتيبه دينوري در کتاب الإمامة و السياسة آورده بر اينکه به مجرد اينکه أبوبکرو عمر وارد خانه حضرت زهرا سلام الله عليها مي شوند حضرت زهرا سلام الله عليها مي گويد :

نشدتكما الله

من شما را به خدا قسم مي دهم

ألم تسمعا رسول الله يقول : رضا فاطمة من رضاي ، وسخط فاطمة من سخطي ، فمن أحب فاطمة إبنتي فقد أحبني ، ومن أرضى فاطمة فقد أرضاني ، ومن أسخط فاطمة فقد أسخطني

آيا شنيديد پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود زهرا پاره تن من است و هرکس او را اذيت کند من را اذيت کرده ؟

قالا : نعم سمعناه من رسول الله صلى الله عليه وسلم

گفتند : بله شنيديم

قالت : فإني أشهد الله وملائكته أنكما أسخطتماني وما أرضيتماني ، ولئن لقيت النبي لأشكونكما إليه

خداو ملائکه را من گواه مي گيرم که شما من را اذيت کرديد و رضايت من را جلب نکرديد

اين را إبن قتيبه دارد و ما هم کاري نداريم خوب است يا بد است مال خود آقايان است

جناب أبوبکر شروع مي کند گريه کردن و غيره زهراي مرضيه مي گويد :

والله لأدعون الله عليك في كل صلاة أصليها

به خدا سوگند بعد از هر نماز به تو نفرين خواهم کرد

الامامة والسياسة - إبن قتيبة الدينوري ( تحقيق الشيري ) - ج 1 - ص 31

الامامة والسياسة - إبن قتيبة الدينوري ( تحقيق الزيني ) - ج 1 - ص 20

اين قضيه مرحله پنجم از نهضت زهراي مرضيه است در منزل خودشان و در حضور اميرالمؤمنين عليه السلام خطاب به جناب خليفه اول و دوم .

 مرحله ششم زهراي مرضيه مي آيد يک مبارزه منفي را در پايان عمرش آغاز مي کند و اون هم اينکه اعلام ميکند من از خليفه راضي نيستم .

و لم تزل مهاجرته حتي توفيت

قهر و غضبش تا روز وفاتش از أبوبکر اعلام نکردند .

صحيح بخاري - ج ۴ - ص ۴۲ - حديث ۳۰۹۳

آقايان مراجعه کنند و ببينند قضيه چه است و در :

ج ۴ - ص ۲۱۰ - حديث ۳۷۱۴

کاملا واضح است در :

صحيح بخاري - ج ۵ - ص ۴۲ - حديث ۴۲۴۰

کاملا مشخص است که عدم رضايت را از اينها کاملا حضرت زهرا سلام الله عليها اعلام مي کند و وصيت مي کند که اينها بعد از مرگ من حق اينکه بيايند در مراسم دفن من بخواهند شرکت کنند همچين حقي را ندارند و لذا همان تعبيري را که دارد در:

در صحيح بخاري - ج ۵ - ص ۸۲ - حديث ۴۲۴۰

فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها

و باز در صحيح بخاري ج ۴ ص ۹۲ حديث ۳۰۹۳ اونجا دارد که :

فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ

تا روز شهادتش اعلام رضايت از اين حضرات نکرد خوب اينها در حقيقت يک سري بحث هايي است که مرحوم شهيد صدر اين مطالب را در اين کتابشان مطرح مي کند .

مجري :

حاج آقا لا به لاي صحبت هاي جناب عالي ۲ تا سؤال براي من مطرح شد يکي اينکه يک اشاره کرديد که تهديد به قتل کردند حضرت امير را در لا به لاي اين در خواست هايي که حضرت زهرا سلام الله عليها داشته است وحضرت زهرا سلام الله عليها يک پشتوانه خيلي خوبي بوده و الّا مي گفتند که ايشان قيام کرده برعليه حکومت . آيا واقعا اين تهديد به قتل در کتب اهل سنّت آمده يا نيامده ؟

استاد قزويني :

در رابطه با اين قضيه چند نکته است که من عرض مي کنم و يه مقدار هم تلاش مي کنم که اين قضايا را با احتياط و مستند عرض کنم که براي دوستان عزيز تامل انگيز باشد ما نمي خواهيم قضيه را تحميل کنيم بلکه به عنوان يک طرح سؤال که در کتب اهل سنّت آمده است مانند :

فلما قعد أبو بكر رضي الله عنه على المنبر نظر في وجوه القوم

وقتي أبوبکر رفت بالاي منبر نشست نکاه کرد به اطراف

فلم ير عليا رضي الله عنه

ديد علي اونجا نيست

فسأل عنه

از علي سؤال کرد و گفت علي کجاست ؟

فقام ناس من الأنصار فأتوا به

يک تعدادي از انصار رفتند علي بن أبيطالب را آوردند

فقال أبو بكر رضي الله عنه

أبوبکر رو کرد به اميرالمؤمنين عليه السلام گفت :

إبن عم رسول الله وختنه أردت أن تشق عصا المسلمين

آيا مي خواهي اختلاف بين مسلمين بيندازي ؟

عصي المسلمين کنايه است يعني ميخواهي عصاي مسلمين را تکه تکه کني ؟

خوب آقايان مراجعه کنند به :

معجم کبير طبراني - ج ۱۱ - ص ۲

جناب بيهقي در سنن کبري - ج ۸ - ص ۱۴۳ بر مبناي مکتبه أهل بيت

روايت از إبن عباس است که مي گويد :

من شق عصا المسلمين فقد خلع ربقة الإسلام عن عنقه

هرکس بشکند عصاي مسلمين را يعني هرکس اختلاف بيندازد بين مسلمانان از اسلام و دين رفته بيرون

شرح نهج البلاغة - ج ۱۰ - ص ۲۳

أبوبکر که مي گويد :

إبن عم رسول الله وختنه أردت أن تشق عصا المسلمين

يعني مي خواهي مرتد شوي با اين کارت ؟

و جالب اين است که إبن عبد البر در کتابش ج ۳ ص ۹۶۰ مي گويد :

از پيامبر صلي الله عليه و آله شنيده بودند :

إذا خرج عليكم خارج يشقّ عصا المسلمين ،

هرکس از ميان شما برخيزد و عصاي مسلمين را بشکند

ويفرّق جمعهم

جمع مسلمانها را به تفرقه بياورد

فاقتلوه ما أستثنى أحدا

 بکشيد و استثنا بردار هم نيست هرکسي باشد با هر مقامي هم باشد .

خوب عزيزان ببينند اين عبارتي که بيهقي نقل مي کند در سنن ج ۸ ص ۱۴۳ جناب أبوبکر مي گويد :

إبن عم رسول الله وختنه أردت أن تشق عصا المسلمين

يک سؤالي الان من به ذهنم آمد که از ميان اين افراد سعد بن عبادة تو مسجد نيامد و در مسجد جماعت شرکت نکرد ، در نماز جمعه شرکت نکرد ، در مسأله حج اينها را همراهي نکرد تا از دنيا رفت .

چطور شد أبوبکر نگاه کرد سعد بن عبادة نبود نگفت برويد بياريد ؟ اون هم :

فقام ناس من الانصار

نه يک نفر يک عده اي رفتند اميرالمؤمنين عليه السلام را آوردند

إبن عم رسول الله وختنه أردت أن تشق عصا المسلمين

حوب از اين طرف هم نقل مي کنند إبن عبد البر ج ۳ ص ۹۶۰ مراجعه بفرماييد که پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود :

هرکس بخواهد عصاي مسلمين را بشکند و تفرقه بيندازد

فاقتلوه

او را بکشيد

اين يک نکته . نکته دوم که خود إبن قتيبه دينوري در الإمامة و السياسة ما مدارک متعددي آورديم براينکه اين کتاب مال اين آقاست و بزرگان اهل سنّت نسبت داده اند که از جمله آنها أبوبکر بن عربي در کتاب القواسم من العواصم است که به قولي گل نو رسته آقايان وهّابي هاست أبوبکر بن عربي .

ايشان در الإمامة و السياسة مي گويد :

اميرالمؤمنين عليه السلام را کشان کشان آوردند مسجد

فأخرجوا عليا

اخرجوا يعني از خانه اش بيرون کردند

فمضوا به إلى أبي بكر

آوردند پيش أبوبکر

فقال له بايع

به او گفتند بيعت کن

فقال إن أنا لم أفعل فمه

اگر بيعت نکنم چه مي شود

قالوا إذا والله الذي لا إله إلا هو نضرب عنقك

ققسم به خداي لا شريک له گردنت را مي زنيم

خوب بفرماييد ، آيا پيامبر صلي الله عليه و آله همچين کاري کرده ؟ آيا قرآن نسبت به ۱۲۴۰۰۰پيامبر صلي الله عليه و آله يک آيه اي شبيه اين آورده ؟ در فتح مکه اين شکلي بوده ؟

قالوا إذا والله الذي لا إله إلا هو نضرب عنقك

اگر بيعت نکني گردنت را مي زنيم

قال اذن تقتلون عبدالله و اخا رسوله

اگر من را بکشيد برادر پيامبر صلي الله عليه و آله و بنده اي از بندگان خدا را کشته ايد

عمر جلو آمد و گفت :

قال عمر أما عبد الله فنعم

اينکه بنده خدا راکشته ايم قبول داريم

وأما أخو رسوله فلا

و اينکه برادر پيامبر صلي الله عليه و آله را کشتيم تو را برادر پيامبر صلي الله عليه و آله نمي دانيم ، يعني منکر حديث اخوت شد

وأبو بكر ساكت لا يتكلم

هنگام اين بگو مگو ها که بين اميرالمؤمنين عليه السلام و مهاجمين و خليفه دوم بوده أبوبکر ساکت نشسته و حرفي نمي زند

فقال له عمر

اين را خودتان معني کنيد من اصلاً معنا نمي کنم

عمر برگشت به أبوبکر گفت

ألا تأمر فيه بأمرك

ِآيا واقعا شما نمي خواهيد امري کنيد در اين قضيه ؟ دستور نهايي نمي خواهي صادر کني که کار علي را يکسره کنيم ؟

فقال لا أكرهه على شيء ما كانت فاطمة إلى جنبه

من علي را مجبور نمي کنم بر چيزي مادامي که کمکي مانند فاطمه دارد .

الإمامة والسياسة - ج 1 - ص 16

بايد گفت

اِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ

سوره بقره - آيه ۱۵۶

انشاالله که اينها همه دروغ است و شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها در وغ است به قول يکي از اين آقايان که کتابي نوشت و گفت : اي کاش افسانه بود ، من بعضي وقت ها فکر مي کنم دختر پيغمبر و اين همه ظلم ؟ انشاءالله که دروغ است انشاءالله که صحت ندارد اگر اين قضايا به اين شکلي که در صحيح ترين کتابها آمده بوده باشد .

فوَجَدَتْ فاطِمَةُ علَى أبِي بَكْرٍ في ذالِكَ فهَجَرَتْهُ فلَمْ تُكَلِّمْهُ حتَّى تُوُفِّيَتْ

عمدة القاري - ج ۱۷ - ص ۲۵۸

انشاءالله که اينها همه دروغ است و آقاي بخاري هم از قلمش در رفته و گفته که من هر حديثي که نوشتم استخاره کردم و نوشتم ، حالا شايد اون زمان خواب آلود بوده و بعضي وقت استخاره ش دل نشين نبوده و اين ها را نوشته انشاءالله که همه دروغ است و همه اش افسانه است و ما هم از خدامونه که اينها افسانه باشد که قلب شيعه اين قدر آتش نگيرد ، مي گويد :

لا أكرهه على شيء ما كانت فاطمة إلى جنبه

مادامي که کمکي مثل فاطمه دارد من علي را مجبور نمي کنم

فلحق علي بقبر رسول الله يصيح ويبكي وينادي يا بن أم إن القوم استضعفوني وكادوا يقتلوني

الإمامة و السياسة - ج ۱ - ص ۱۷

نکته سوم :

اين را تقاضا دارم به عنوان يک سؤال ، سؤال يک سني از شما نه سؤال يک شيعه :

در کتاب هاي ما آمده آقاي سمعاني از علماي بزرگ ما هم نوشته در رابطه با يعقوب رواجلي که استاد بخاري هم هست و مي گويد اين حديثي که نقل شده از أبي بکر :

لا يفعل خالد ما أمر به

خالد اوني را که گفتم انجام نده

راوي مي گويد :

سألت الشريف عمر بن إبراهيم الحسيني

جالب اينجاست در کوفه

عن معنى هذا الأثر

اين روايتي که مي گويند أبوبکر گفت خالد اوني را که گفتم انجام نده معناش چيست ؟

كان أمر خالد بن الوليد أن يقتل عليا

أبوبکر دستور داده بود به خالد که علي را بکشد

ثم ندم بعد ذلك فنهى عن ذلك

بعد پشيمان شد و نهي کرد

الانساب آقاي سمعاني ترجمه آقاي رواجني- ج ۳ - ص ۹۵ چاپ دار الجنان بيروت

الانساب - ج ۶ - ص ۱۷۰ چاپ نشر محمد امين

که البته قضيه اش مفصل است و در کتب شيعه هم مفصل آمده که اينها دستور دادند به خالد که اميرالمؤمنين را که در حال خواندن نماز پشت سر أبوبکر همان جا در همان سجده آخر بکش ، يعني قبل از اينکه أبوبکر سلام نماز را بدهد علي را بکشد اونجا هم ديگر قاطي مي شود و جمعيت هلهله مي کنند و قاتل علي معلوم نمي شود بعد أبوبکر يک مقدار فکر کرد که اگر علي کشته شود فتنه اي ايجاد مي شود و بني هاشم آرام نمي شوند حتي تعدادي علي را به عنوان صحابي و به عنوان پسر عمّ و به عنوان داماد پيامبر صلي الله عليه و آله قبول داشتند و البته اين را وقتي در منزل طراحي کردند اسماء بنت عميس همسر أبوبکر کسي را فرستاد در خانه علي و اين آيه ۲۰ سوره قصص را خواندند که در رابطه با حضرت موسي است :

إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ

اين قوم توطئه چيدند که تو را بکشند

سوره قصص - آيه ۲۰

اين را به اميرالمؤمنين عليه السلام گفت و علي هم که به اين چيزها توجّه نمي کرد آمد و سر نماز، أبوبکر فکر کرد که نمي شود بعد مي خواست سلام بدهد نمي توانست چون گفته بود که وقتي که من گفتم السلام عليکم شما کار علي را تمام کن ، برگشت گفت :

يا خالد لا تفعلن ما أمرتك والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

اين را در کتب شيعه مفصل آمده و آقايان مي توانند مراجعه کنند به :

کتاب احتجاج مرحوم طبرسي - ج ۱ - ص ۱۲۷

بحارالنوار مجلسي - ج ۲۹ - ص ۱۳۳

تفسير قمي - ج ۲ - ص ۱۵۹

 بيننده : رضائي از آمل

من ۴ ماه است مي خوام با شما تماس بگيرم و اگر يک شب هم موفق مي شويم و نوبتمون مي شود اون شب هم نوبت به ما نمي رسد ولي امشب نمي دانم چه جوري شد همين که التماس کردم گفتم ما رو وصل کنيد گفت اولين نفر شماييد ، فکر کنم گفتم يا فاطمه زهرا سلام الله عليها امشب مي خوام درباره شما صحبت کنم منو وصل کنيد وصل کردند .

استاد قزويني:

 پس مشخص است رابطه را با حضرت زهرا سلام الله عليها برقرار کرديد .

بيننده :

بله بله اون که صد در صد ، يک مسأله که مي خواستم خدمت شما عرض کنم چند وقت قبل ما پاي يکي از صحبت هاي آقايي نشستيم دکتر عصام العماد ايشان يک مطلبي را فرمودند که واقعا جاش است که من در اين برنامه اون را مطرح کنم ، يک نفر از او پرسيد چطور شد که شما از وهّابيت برگشتيد و اومديد و شيعه شديد ؟ گفت اين هايي که مي گويند ما وهّابي ها با أهل بيت رابطه درستي داريم درست توضيح داد که اينها چگونه با أهل بيت رابطه خوبي دارند خودش از دانشگاه ام القري دکتري را گرفته بود و مي گفت که اينها کلاً دشمن هستند و اصل دشمني اينها با علي بن ابيطالب است منتهي حضرت فاطمه اين وسط افتاده بين اينها ، ايشان مي گفت من يک ردّي نوشتم در مورد فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام و ۲۰۰ تا از فضائل امام علي را برايش ردّيه نوشتم ، بعدا رفتم سراغ شيخ مفيد و خواستم ردّي هم بر شيخ مفيد بنويسم که اونجا وقتي که مطالعه کردم نه تنها ردّيه نتوانستم بنويسم بلکه افکار شيخ مفيد بر من خيلي تأثير گذاشت.

از او پرسيدند که اولين تأثيري که گذاشت و باعث شد که شما شيعه شويد چه بود ؟ اون اولين جرقه چه بود ؟ گفت اولين جرقه نه تنها براي من بلکه براي تمام تسنن و تشيع بايد باشد گفت که اختلافي که حضرت زهرا سلام الله عليها با أبوبکر پيدا کرد اون جرقه شد که من شيعه شدم ، از او سؤال کردند در چه موقعي ؟ گفت وقتي حضرت زهرا سلام الله عليها ارثيه را طلب کرد از أبوبکر و أبوبکر هم اون حديث جعلي که پيامبر صلي الله عليه و آله چيزي از خود ارث نمي گذارد را مطرح مي کند ، گفتم چگونه است که فاطمه زهرا سلام الله عليها که شب و روز با رسول الله بوده همچين حديثي را نشنيده و خود وارث نمي دانست که ارثيه به او تعلق نمي گيره و پيامبر صلي الله عليه و آله به أهل بيت خود نمي گويد و مي رود به أبوبکر مي گويد ، فرض کن شما حاج آقا عذر مي خوام فرض کن شما مي خواهيد از دار دنيا برويد يا بنده مي خواهم بروم ، به همسر و فرزندانم نمي گويم که ارثيه چي به کي مي رسد بعد مي روم و به يکي از رفقام مي گويم که من ارثيه اي از خودم باقي نمي گذارم و هرچه از من ماند بگيريد تقسيم کنيد بين اهالي محل و آنگاه اهل خود منزل هيچ چيزي در اين رابطه نمي دانند ، گفت اين اولين جرقه اي بود که من شيعه شدم و مي گفت که در دانشگاه هاي ما براي از بين بردن فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام و اينکه چگونه اين کار را بکنيم به ما درس داده مي شود نه اينکه چگونه از أهل بيت دفاع کنيم ، حالا اينها به هر حال مي گويند که دفاع از أهل بيت دفاع از أهل بيت اينها قصدشان اين است که ريشه أهل بيت را خشک کنند.

مطلب ديگر هم اينکه از او سؤال کردند که ما بايد چگونه اين مرام و روش را حفظ کنيم گفت که اکثر کساني مي خواهند بروند بالاي منبر مطالب جديد مطرح کنند چرا که مردم تشنه اين مطالب جديد هستند ، و تکرار مسائل تکراري باعث انحراف از اين مسير و خستگي مردم مي شود آيا اين همه تکرار شده مردم برگشتند ؟

مجري :

البته خود من با آقاي عاصم صحبت کردم از ايشان سؤال کردم که به نظرشما اولين حديثي که خيلي براي شما جالب بود در اين احاديث يا اينکه توصيه مي کنيد براي اهل سنّت و دوستاني که در اين رابطه هستند کدام حديث است ؟ گفتند که حديث ثقلين خيلي روي من تأثير گذاشت که چگونه پيامبر صلي الله عليه و آله اين حديث را فرمود و الان کجا هستند

بيننده : محمدي از تبريز (اهل سنّت)

بنده چند تا سؤال داشتم ، شما در مورد فدک گفتيد که پيامبر صلي الله عليه و آله فدک را به فاطمه ارث گذاشته بودند ، اگر پيامبر صلي الله عليه و آله اين را به ارث گذاشته بودند من از آقاي قزويني سؤال دارم که يک روايتي يا سندي يا حديثي از کتب اهل سنّت نمي خواهم فقط از کتب اهل تشيع مي خواهم که به من بگويند که پيامبر صلي الله عليه و آله در موقع وفاتش گفته که اين فدک ارث فاطمه باشد .

استاد قزويني :

کتاب شيعه به چه درد شما مي خورد ؟

بيننده :

حالا کتب شيعه هيچ کتب اهل تسنن را مي خواهم .

استاد قزويني :

ما که حداقل بيش از ۱۰-۱۲ تا مدرک خواهرم ارائه داديم و از خود حضرت زهرا سلام الله عليها از صحيح بخاري مطرح کرديم

بيننده :

آقاي دکتر قزويني شما مي گوييد از پدرش به ارث رسيده خوب من از پدرش حديثي را مي خواهم ، چون پدرش بوده که اين را به ارث گذاشته است شما مي گوييد ادعاي حضرت فاطمه ، من روايتي را از پدر حضرت فاطمه مي خواهم تا من قبول کنم که پيامبر صلي الله عليه و آله يک سندي گذاشته بر فدک ، چون شما بزرگواران مي گوييد که ائمه علم غيب داشتند .

استاد قزويني :

اجازه بدهيد سؤال اول جنابعالي روشن شود خواهر عزيزم ، من مدارک متعدد دادم .

بيننده :

خوب شما يکي از آنها را بگوييد تا من بررسي کنم

استاد قزويني :

ايرادي ندارد چشم ، چرا يک مورد ۱۰ مورد براي شما عرض مي کنم

مجري :

خواهرم قضيه ارث مطلب دوم است اين ملک پيامبر صلي الله عليه و آله بود و در زمان حيات پيامبر صلي الله عليه و آله به حضرت زهرا سلام الله عليها داده شده است

بيننده :

خوب درسته اين ملک پيامبر صلي الله عليه و آله بود و بعد از ايشان مي شود ارث فاطمه

استاد قزويني :

اجازه بدهيد خواهرم شما مدرک خواستيد اگر قلم و کاغذ خدمتتان هست يادداشت بفرماييد :

مسند أبويعلي - ج ۲ - ص ۳۳۴

در المنثور سيوطي - ج ۵ - ص ۲۷۳

بيننده :

جناب آقاي قزويني من بعد از قرآن صحيح مسلم و صحيح بخاري را معتبر مي دانم و هيچ کتاب ديگري را قبول ندارم

استاد قزويني :

شما که مي فرماييد قبول دارم من از شما يک سؤال دارم آيا در رابطه با اينکه نماز صبح ۲ رکعت است و حمد دارد و سوره دارد ، رکوع دارد و سجده دارد کجاي صحيح بخاري است ؟

بيننده :

خوب اين چه ربطي به اون قضيه دارد ؟

استاد قزويني :

نه اگر بناست همه چي صحيح بخاري باشد من آمده ام در يک جايي دست مي گذارم که سر کار عالي هرروز نماز صبح مي خوانيد نحوه خواندن نماز نه در قرآن است و نه در صحيحين خواهر عزيزم اينکه ما بگوييم همه چي و زندگي خود را پيوند بزنيم اين دور از شان يک آدم تحصيل کرده سني است ، شما الان معتقديد به خلافت أبوبکر کجاي صحيحين خلافت أبوبکر آمده ؟ کجاي صحيحين خلافت عمر آمده ؟ خوب بيايد ثابت کنيد براي ما .

بيننده :

ببخشيد آقاي قزويني کجاي قرآن آمده از امامت حضرت علي ؟

استاد قزويني :

امامت حضرت علي نيامده ، خلافت أبوبکر و عمر کجاي قرآن و صحيحين آمده است ؟

بيننده:

بارک الله ، ما امامت را اصلي از اصول دين نمي دانيم جزئي از اصول دين مي دانيم

استاد قزويني :

پس جزئي از اصول دين مي دانيد

بيننده :

من امامت حضرت أبوبکر جزئي از اصول دين ميدانم و اصل نمي دانم که مثل ۵ بناي اسلام داخل قرآن آمده باشد ولي برادران اهل تشيع شما بزرگواران را از اصل دين مي دانيد و امامت را هم از اصل دين مي دانيد و بايد داخل قران باشد پس چرا الان در قرآن نيامده است ؟

استاد قزويني :

ببين خواهر عزيز شما داريد مي گوييد ما امامت را از اصول دين نمي دانم بلکه جزئي از آن مي دانم ، ببين خواهرم

بيننده :

ببخشيد آقاي قزويني بحث ما منحرف شد من داشتم در مورد اين فدک پيامبر صلي الله عليه و آله صحبت مي کردم لطفا بحث امامت را در آخر پاسخ بدهيد

بيننده :

خوب شما مي گويييد من فقط صحيحين را قبول دارم من هم از شما سؤال کردم و شما امامت را جزئي ازاصول دين نمي دانيد اولا از علماي بزرگ شما آقاي بيضاوي دارد بر اينکه :

أن الإمامة من أعظم مسائل أصول الدين التي مخالفتها توجب الكفر والبدعة

منهاج الوصول - ص ۱۶۷

خود إبن عبدالبر از علماي بزرگاهل سنّت است در الإستيعاب - ج ۳ - ص ۹۶۹

الخلافة ركن من أركان الدين

شما حداقل يک چيزي بگوييد که بزرگان شما خلاف آن را نگفته باشند

بيننده :

هرکسي مي تواند نظري داشته باشد و نظر من اين است

استاد قزويني :

اينکه نزديک به ۵۰ نفر از علماي بزرگ اهل سنّت مي آيند مي گويند :

من انکر خلافة أبي بکر فهو کافر

اين را از کجا آوردند که مي گويند هرکس منکر خلافت و امامت أبي بکر شود کافر است شما که مي گوييد از اصول دين نيست در قرآن هم نيامده .

بيننده:

ببخشيد پدر بزرگوارم بگذاريد اين بحث ما منحرف شد و متاسفانه شما به يک سوي ديگر کشانديد من از شما يک سند از صحيح بخاري و صحيح مسلم ميخواهم

استاد قزويني :

اين حرف شما حرف نادرستي است ببين شما مي گوييد من فقط از صحيحين مي خواهم و اين عبارت شما نادرست است

بيننده:

اتفاقا خيلي هم درست است چون که بر مذهب شما پيامبر صلي الله عليه و آله علم غيب را مي فهمد و اگر علم غيب داشت مي فهميد که أبوبکرو عمر بعد از وفاتش فدک را غصب مي کنند و از فاطمه مي گيرند خوب چرا اون موقع وصيت نکردند ؟

استاد قزويني :

پيامبر اکرم مي گويد کاغذ و قلم بياوريد من چيزي بنويسم ولي مي گويند پيامبر صلي الله عليه و آله هذيان مي گويد وقتي جلوي چشم پيامبر صلي الله عليه و آله به او نسبت هذيان مي دهند اون وقت به وصيت پيغمبر بعد از وفاتش عمل مي کنند ؟

بيننده :

مگر پيامبر صلي الله عليه و آله امّي نبود ؟

چه جوري بيايد وصيت نامه بنويسد ؟

استاد قزويني:

امّي يعني چه ؟

بيننده:

يعني نه خواندن بلد است و نه نوشتن و هيچ چيز را نه مي تواند بخواند و نه بنويسد

 استاد قزويني :

همچين چيزي کسي معتقد باشد فردا خود آقايان اهل سنّت کفر شما را ثابت مي کنند ، اين طور نگوييد خواهرم ، امّي يعني درس نخوانده

نگار من که به مکتب نرفت خط ننوشت به غمزه مسأله آموز صد معلم شد

اگر شما مي گوييد نه خواندن بلد بود و نه نوشتن پس اين قرآن از کجا آمده ؟ اگرواقعا سواد نداشت پيامبر

بيننده :

نه آقاي قزويني شما همان جواب من را بدهيد از صحيحين شما بفرماييد که چرا پيامبر صلي الله عليه و آله وصيت نکرد ؟

استاد قزويني :

اجازه بدهيد من از صحيحين آدرس بدهم هيچ مسأله اي نيست . شما از صحيحين مي خواهيد در رابطه با فدک

بيننده :

من اولين بار است که با شما تماس مي گيرم خواهش ميکنم که وقت به من بدهند که اين شبهه من رفع شود

استاد قزويني:

ببين خواهر من شما از صحيح بخاري خواستيد من هم مي گويم

عايشه نقل مي کند فاطمه زهرا سلام الله عليها آمد پيش أبوبکر و گفت :

تَسْأَلُهُ مِيرَاثَهَا

ميراث خودش را از أبوبکر مطالبه کرد

مما أَفَاءَ الله على رَسُولِهِ تَطْلُبُ صَدَقَةَ النبي التي بِالْمَدِينَةِ وَفَدَكٍ وما بَقِيَ من خُمُسِ خَيْبَرَ

حضرت زهرا سلام الله عليها اگر واقعا اينها ملکش نبود آيا دروغ آمد ادعا کرد ؟ يعني شما مي گوييد زهرا مرضيه دروغ آمد گفت ؟

بيننده :

اتفاقا من اين حديث را از صحيح بخاري خواندم که حضرت زهرا سلام الله عليها مي آيد پيش أبوبکر و ارث خود را مي خواهد و أبوبکر صديق قسم مي خورد و مي گويد که همان طوري که فدک در دست پيامبر صلي الله عليه و آله بود من هم همان طور اجراء مي کنم و بعد حضرت زهرا سلام الله عليها أبوبکر را قسم مي دهد که قسم مي خوري که بر طبق همان روشي که پيامبر صلي الله عليه و آله فدک را اداره مي کرد اداره کني ؟ حضرت أبوبکر هم قسم مي خورد و بعد فاطمه زهرا سلام الله عليها پا مي شود و به خانه خود مي رود ، خوب اينکه چيز جنجال بر انگيزي نيست که هر سال وفات حضرت زهرا سلام الله عليها مي شود شما اين فدک را مي آوريد و بيان مي کنيد .

استاد قزويني :

شما سؤال من را جواب ندادي خواهرم اين ديگه صحيح بخاري است

بيننده :

شما هم جواب من را نداديد من گفتم که از صحيح مسلم و بخاري بياوريد شما همش حاشيه مي رويد

استاد قزويني :

نه حاشيه نمي روم خواهر من شما گفتيد از بخاري به من بدهيد ببين خواهر من شما فقط خودت صحبت مي کنيد و گوش نمي دهيد ، از صحيح بخاري خواستيد بفرماييد مي گويد که فاطمه زهرا سلام الله عليها :

أَرْسَلَتْ إلى أبي بَكْرٍ تَسْأَلُهُ مِيرَاثَهَا من النبي مما أَفَاءَ الله على رَسُولِهِ تَطْلُبُ صَدَقَةَ النبي التي بِالْمَدِينَةِ وَفَدَكٍ وما بَقِيَ من خُمُسِ خَيْبَرَ

صحيح بخاري - ج ۴ - ص ۲۱۰ - حديث ۳۷۱۱

صحيح بخاري - ج ۳ - ص ۱۳۶۰ برمبناي جامع الکبير

در حقيقت زهراي مرضيه در اينجا ۳ تا مطالبه از أبوبکر ميکند :

هم ارث خودش را ، هم فدک را ، هم آنچه که از خمس خيبر باقي مانده است .

بيننده:

جنگ خيبر را منظورتان است ؟

استاد قزويني :

بله همان غنائمي که در جنگ خيبر بوده است

بيننده :

بارک الله ، شما گفتيد .

استاد قزويني :

بابا خواهر من بذار حرفم تمام بشود ، اگر بنا باشد حرف را قطع کنيد ما هم قطع مي کنيم شما را ، شما وسط حرف من آمديد .

بيننده :

شما نمي گذاريد من حرفم را بزنم

استاد قزويني :

بابا جان شما حرف زديد ما گوش کرديم شما مي گوييد از صحيح بخاري بده به من من مي گويم چشم ، من ميام عبارت مي خوانم مي گويي که شما قيچي مي کنيد ، دوباره ميام بخوانم مي گويي ايام شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها ، ببين خواهرم اين نحوه صحبت کردن نيست شما اول عذر مي خوام برويد روش صحبت کردن را ياد بگيريد بعد ما در خدمت شما هستيم ما اين وقت را براي آقايان شيعه نمي گذاريم ولي براي اهل تسنن احترام مي گذاريم که بيايند حرفشان را بزنند ولي حرف منطقي بزنند ، شما سؤال کرديد از صحيح بخاري من هم جواب شما را مي دهم ، گفتم حضرت زهرا سلام الله عليها ۳ مسأله را از أبوبکر مي خواهد : ارث ، فدک و با قيمانده ارث خيبر ، همچنين قرآن دارد :

و َاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى

سوره انفال - آيه ۴۱

خمس غنائم يک بخشش براي پيامبر صلي الله عليه و آله است ، اين سه مطلب را از أبوبکر مطالبه مي کند ، أبوبکر مي گويد پيامبر صلي الله عليه و آله فرموده :

لَا نُورَثُ

ما ارث نمي گذاريم

ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ

بعد دارد که

فَأَبَى أبو بَكْرٍ

ممانعت کرد أبوبکر

أَنْ يَدْفَعَ إلى فَاطِمَةَ منها شيئا

فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ على أبي بَكْرٍ

فاطمه زهرا سلام الله عليها غضب کرد بر أبوبکر

فَهَجَرَتْه

از او قهر کرد

فلم تُكَلِّمْهُ حتى تُوُفِّيَتْ

و به هيچ وجه با أبوکر تا آخرين روز حيات خود حرف نزد .

صحيح بخاري - ج ۴ - ص ۸۲ - حديث ۴۲۴۰

صحيح بخاري - ج ۴ - ص ۱۵۴۹ برمبناي جامع الکبير

حالا سرکار خانم بفرماييد ما صحبت شما را مي شنويم .

مجري :

بفرماييد حالا نوبت شماست

الو

مثل اينکه قطع شده

استاد قزويني :

اين عزيزاني که مي آيند يک مقداري دقت کنند روش صحبت کردن را ، شما صحبت من را قطع مي کنيد شما سؤال مي کنيد از صحيح بخاري من هم گفتم اگر فقط اون را قبول داريد خلافت را از صحيح بخاري و مسلم بيان کنيد شما بيايد در رابطه با همين نماز صبحي که مي خوانيد بگوييد که در کجاي اين دو کتاب آمده .

مجري :

جالبش اين است حاج آقا وقتي که بحث مي رسد به جايي که ما مي گوييم اين صحيح مسلم و بخاري است ؟ مي گويند نه ، بنا نيست که ما همه چيز از صحيح بخاري را قبول بکنيم .

مي گوييم که :

حتى يَمْضِىَ من امّتي اثْنَا عَشَرَ أَمِيراً كلهم من قُرَيْشٍ

مسند أحمد بن حنبل - ج ۵ - ص ۹۰

حتى يَمْضِيَ فِيهِمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً

صحيح مسلم - ج۳ - ص ۱۴۵۲

اين در صحيح مسلم است که پيامبر صلي الله عليه و آله مي گويد ۱۲ جانشين بعد از من هست خوب اين ۱۲ جانشين چه کساني هستند و چرا قبول نداريد اين را ؟ مي گويند اين را جابر گفته فلاني گفته .....

استاد قزويني :

بله در صحيح مسلم مگر نيست که زيد بن أرقم قسم مي خورد که زنان پيامبر صلي الله عليه و آله جزو أهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله نيستند ، مي گويند که مسلم اشتباه کرده است ، زيدبن أرقم هم که معصوم نبوده ، اين خيلي عجيب است واقعا يک بام و دو هوا هست .

ما از خانم محمدي تشکر مي کنيم ايشان باز بيايند ولي آداب گفتگو را عزيزان اهل سنّت رعايت کنند ، سؤال که مي کنند تامل کنند جواب را که ما داديم اگر جواب ما قانع کننده نبود دوباره ما فرصت مي دهيم صحبت بکنند .

بيننده : مسعود از اهواز

يک سؤال از آقاي قزويني داشتم و يک تذکر هم به بينندگان

حاج آقا چند وقت قبل شخصي با شبکه کلمه تماس گرفت و گفت که عبدالله بن عمر با امام علي بيعت نکرده ، کارشناس برگشت گفت که اصلاً چنين چيزي امکان ندارد در کدام کتاب آمده ؟ حالا من سؤال دارم بيعت کرده با نکرده ؟

استاد قزويني :

نخير بيعت نکرده

بيننده :

خواهش مي کنم اين را مستند بيان کنيد چون تاکيد مي کرد که در هيچ کتابي نيامده است و اين يک تهمت است .

و اينکه خواستم نظر علما را هم در مورد کتاب سليم بن قيس بدانم ، مي خواهم بدانم اين کتاب از نظر علماي شيعه مورد تاييد هست يا نه ؟

استاد قزويني :

کتاب مورد تاييد است برادر من و در رابطه با اين بحث اول شب سه شنبه با برنامه کلمه طيبه تماس بگيريد اين را بارها جناب آقاي يزداني مفصل جواب داده اند افرادي که با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت نکردند تمامي اينها رديف شده است آقايان بارها گفتند دوباره مطرح مي کنند مربوط به اين آقايان است .

بيننده : احمد از امارات (اهل سنّت)

عرض کنم خدمت شما که من برنامه را از اول تا آخر ديدم و شما يک چهره خوبي از فاطمه رضي الله عنه ارائه نداديد به اين خاطر که روز بعد از وفات پدرشان مي روند و ادعاي ميراث مي کنند که هيچ دختري اون هم با چنين پدري که سرور پيامبران بوده است فورا روز بعد از آن برود و ادعاي ميراث کند چنين چيزي معقول نيست .

مسأله دوم اينکه ايشان روز اول مي رود و مي گويد ميراث من را بده بعد حاج آقا گفتند که روز بعد هم دست بردار نشدند روز بعد دوباره رفتند و گفتند اصلاً پيامبر صلي الله عليه و آله اين را به من بخشيده فکر نمي کنيد که در اين مسأله تضادي وجود دارد ؟

مجري :

برعکس فرموديد اول ملک شان را ادعا کردند بعد ارث را

استاد قزويني :

جناب آقاي احمد اين عبارت هايي که ما خوانديم از کتاب هاي شيعه خوانديم يا اهل سنّت ؟

بيننده :

ببينيد استاد شما از کتاب هاي اهل سنّت خوانديد

استاد قزويني :

خدا اموات شما را بيامرزد ، اگر چهره خوبي هم نشان داده نشده مقصر اهل سنّت است ، بفرماييد جواب ما را بدهيد .

بيننده :

عرض کنم خدمت شما من فکر کنم يک مشکلي است در اينکه شما از کتاب هاي اهل سنّت ارائه مي دهيد و اين خواهرمان اصرار داشت که از صحيح بخاري چون بعضي از علماي اهل سنّت آمده اند و گفتند اين روايت را يک رافضي آورده به دروغ و شما آن قطعه را نمي خوانيد .

استاد قزويني :

مثلا کجاش بوده ما نخوانديم ؟

بيننده :

شما از شهرستاني مثلا مي آوريد و شهرستاني نقل مي کند از نظّام و .... شما نمي گوييد

استاد قزويني :

کي ما از شهرستاني آورديم ؟ مي توانيد بفرماييد ما امشب کجاي برنامه از شهرستاني و از نظّام آورديم ؟

بيننده :

بحث امشب را نمي گويم بحث هاي گذشته

استاد قزويني :

بحث هاي گذشته هم شهرستاني از علماي بزرگ شماست آقاي نظّام هم مورد تاييد اهل سنّت است .

شما يک دليل بياوريد که آقاي شهرستاني دروغ مي گويد و آقاي نظّام هم کذاب بوده ، لامذهب و بي دين بوده

بيننده :

استاد خود شهرستاني وقتي مي آورد تاييد نمي کند و مي گويد نظّام کافر بوده .

استاد قزويني :

عزيز دل من شما بحثتان نسبت به بحث امشب ما بود امشب را شما بفرماييد ما کاري به گذشته نداريم ، شما فرموديد امشب چهره خوبي از حضرت زهرا سلام الله عليها نشان نداديد ، سؤال من از شما اين بود بفرماييد اين مطالب در کتب اهل سنّت است چرا اهل سنّت اين چهره بد را از حضرت زهرا سلام الله عليها به نمايش گذاشتند ؟

بيننده :

من عرض کردم که اين مطالبي را که شما ارائه مي دهيد خصوصا اون جايي که ادعا مي کند و شاهد مي آورد اينها را وقتي از ساير کتب غير صحيحين مي آوريد ما نمي توانيم زياد اعتماد کنيم به خاطر اينکه همان طور که گفتم مثل شهرستاني و ديگران اينها را نقل مي کنند .

مجري :

امشب که اصلاً حرفي از شهرستاني زده نشد مثل اينکه يک مطلبي را ديکته کردند و شما مي خوانيد

استاد قزويني :

حداقل اوني را که دادند دست جناب عالي و داريد مي خوانيد طوري صحبت کنيد که حداقل خود آقايان اهل سنّت اعتراض نکنند که آقاي احمد بد جوري دفاع کردند از ما ، چون دفاع بد ضررش از سکوت خيلي بالاتر است و مي گويند اگرمي خواهي کسي را له کني بيا از او بد دفاع کن ، ما دوست نداريم عزيزيان اهل سنّت بد دفاع کنند خوب اين مطالبي است که علماي اهل سنّت آوردند شما مي فرماييد که يک جا عبارتي از يک رافضي هست و گفتند رافضي اولا شما بفرماييد اين عبارت هايي که ما گفتيم حضرت عالي هفته بعد يا هفته بعد آن و اين برنامه ما ۲ مرتبه تکرار مي شود شما آقايي کنيد اگر يک جا گفتند رافضي بوده و بنده نخواندم آقايي کنيد اين را تذکر بدهيد و اگر راست بود ما فرمايش شما را مي بوسيم و روي چشم مي گذاريم و عذر خواهي هم مي کنيم و ثانيا مگر رافضي بودن در روايت آيا دليل بر ردّ روايت است ؟

شما بيا در صحيح مسلم و بخاري من ۵۰ تا راوي بياورم که اينها گفته باشند رافضي است و گفتند که شيعه است

مجري :

اگر با مطلب امشب مشکل داريد بفرماييد

الو ................

ايشان هم به خانم محمدي پيوستند

بيننده : باقري از يزد

خدمت کارشناس محترم و عزيز علّامه حضرت آية الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني پروفسور علم رجال و حديث عرض سلام ادب و احترام دارم .

 استاد قزويني :

يک مقداري حواست باشه به اين شکل صحبت مي کني فردا تو شبکه کلمه شما را راه نمي دهند

بيننده :

حاج آقا اتفاقا ما را راه نمي دهند و من ميام و از اينجا حرفهايم را به شبکه کلمه مي زنم

استاد قزويني :

شما اينجا آزاد هستيد فقط توهين نکنيد فحش ندهيد ما در خدمت شما هستيم

بيننده :

بنده تا الان نزديک ۲ميليون پول تلفن و موبايل داده ام وقتي با شبکه هاي وهّابيت تماس مي گيرم آنجا صداي من را پايين مي آورند و مي گويند داري ضبط مي کني و صدات درست نمي آيد سپس قطع مي کنند .

علي اي حال بنده چهار ماه قبل به نام اسماعيل اسم کوچکم مي رفتم روي خط ، آقاي هاشمي يک روايتي را خواندند از عبدالله بن عمر که فرموده بود :

ثم ابابکر ثم عمر ثم عثمان

و ثم علي را نداشت و سريع برگرداند ، من روي خط رفتم و گفتم شما که مي گوييد اينها با هم دوست بودند چرا ايشان نفرموده

 ثم علي

گفت نه اينها قرار نبوده اسم همه را ببرند يعني خود آقاي هاشمي هم نشان داد و سريع جمع کرد و برنامه من را قطع کرد .

حضرت آيت الله قزويني شما چنان استدلال هاي محکمي مي فرماييد که بنده به عنوان يک آدم بي طرف درست است که شيعه هستم و بيني و بين الله اگر کسي بي طرف باشد تمام احاديث را از کتب اهل سنّت مي فرماييد و کسي هم نمي تواند کوچکترين خدشه اي وارد کند ، اگر آقاي هاشمي راست مي گويند همين برنامه امشب را بردارند و اول برنامه صحبت هايي که فرموديد را نقد کنند اگر راست مي گويند ، آقايان حداقل همين يک حديث را از امام حسين قبول دارند که اگر دين نداريد لا اقل آزاد مرد باشيد ، من مي گويم که از شبکه ولايت يک مقدار انصاف را ياد بگيريد ، آقا يوسف را شما برگه بهش داديد بخواند و ۲-۳-۴ مرتبه آمده و هر باري نيم ساعت صحبت کرده از اين طرف زده به اون طرف ولي آزادانه صحبت هايش را مطرح کرده ، اين خانم محمدي وقت گرفتم ۲۲ دقيقه صحبت کردند و کسي هم قطعشان نکرد و بعد وقتي آمدند جواب بدهند فرار کردند .

مرتب مي آيد و مي گويد کسي نمي آيد صحبت کند و من را پشت خط نگه مي دارند و بعدش هم مي گويند که صدات خوب نيست ، ما گفتيم اگر راست مي گوييد چند دقيقه به ما وقت بدهيد تازه ما که جزو علما نيستيم ما افتخار مي کنيم اگر حوزه رفته بوديم ما يک بيننده عادي هستيم از نظر اطلاعات مذهبي عرض مي کنم ، همين جواب ها را به من بدهند . امروز ايشان راجع به خمس صحبت مي کردند که آيا حضرت علي خمس گرفت يا نه ؟ من يک جواب خيلي ساده به آنها مي دهم که آقا حضرت فاطمه رفت خمس خودش را طلب کرد خليفه اول نداد بعد حضرت علي چه کسي بايد بهش خمس بدهد ؟ همه که رفته بودند اون طرف ، و اونهايي که طرف علي بودند ۴ يا ۵ نفر بودند سلمان يک زيرانداز حصيري داشت و أبوذر هم هيچ نداشت ، مقداد و عمار هم هيچي نداشتند آيا اميرالمؤمنين بايد از آنها خمس مي گرفت ؟ و اين چند نفر هم اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله بودند و چيزي نداشتند و شما توقع داريد که به حضرت علي خالدبن وليد بياد خمس بدهد ؟ که شمشير را زير عبا پنهان کرده بود تا حضرت علي را به شهادت برساند .

ما تشکر مي کنيم از آقاي هاشمي با اين برنامه هايشان چون من هم با اهل سنّت زيادي در ارتباط هستم و آنها مي گويند که اينها آبروي ما را بردند و نمي توانند جواب بدهند و آيت الله قزويني يک تنه در برابر اينها ايستاده انشاءالله به حق فاطمه زهرا سلام الله عليها شما و کليه کارکنان شبکه شما با حضرت زهرا سلام الله عليها محشور شويد و آن آقايي که مي آيد و مي گويد شما به حضرت زهرا سلام الله عليها توهين مي کنيد چون صبح وفات پدرش به دنبال ارث رفته است بايد مي رفت و حق خود را مطالبه مي کرد آقاي احمد از امارات که برگه بهت دادند صحبت کني ولي باز هم نمي تواني جواب بدهي ، ايشان بايد برود حق خود را مطالبه کند و اين احاديث زيادي که راجع به فضل اميرالمؤمنين عليه السلام است بايد برود و از آن صحبت کند ، اگر اينها فدک را به حضرت زهرا سلام الله عليها مي دادند همه چيز زير سؤال مي رفت ، ۱۴۰۰ سال آمدند و هر چيز را به هم مي بافند تا با أهل بيت دشمني کنند ، من ديگه وقت شما را نمي گيرم ، ما واقعا به شما افتخار مي کنيم

استاد قزويني :

من وقتي برنامه ي اينها را مي بينم هر وقت آقاي باقري براي صحبت مي آيند واقعا خيلي عالمانه و زيبا و مؤدبانه در اين شبکه ها ورود پيدا مي کنيد با اينکه حوزه نرفته ايد و حتي سؤالاتي هم که ايشان در رابطه با مسائل روز و شغل معلمي از شما سؤال کرد زيبا جواب داديد .

فبهت الذي

شد اين آقا و واقعا نحوه ورود حضرت عالي به بحث ها واقعا جاي تشکر دارد و من به نوبه خودم دست مريزاد مي گويم هم به ادب شما و هم به نحوه ورود شما و استدلال شما اشاالله خدا جزاي خير به شما بدهد .

بيننده : جاويد کار

جناب آقاي قزويني حق ائمه ما هميشه از اول پايمال شده زهراي مرضيه الهي بميرم ما بايد خون گريه کنيم براي او اين خانم محمدي که زنگ مي زند و اطلاع ندارد پيغمبر ما درس خوانده خدايي است چگونه مي خواهد از شما سؤال کند اين خانم اطلاع کافي از دين ما ندارد ما يک پيغام داريم و اون هم امام عصر است که تشريف مي آورد و انتقام خانمم را مي گيرد و همه دنيا را با عدل الهي خودش گسترش مي دهد ما منتظر مهدي زهرا سلام الله عليها هستيم ، خدا شما را حفظ کند قصدم عرض ادب بود خدمت شما .

استاد قزويني :

در مورد اون برادر عزيز که گفتند عبدالله بن عمردروغ است که بيعتش يا نه تفصيلش را از آقاي يزداني و أبوالقاسمي بپرسند و من فقط يک نکته مي گويم :

مي گويد :

وكان عبد الله بن عمر في تلك المدة امتنع ان يبايع لإبن الزبير أو لعبد الملك

در اين مدت عبدالله بن عمر با إبن زبير و عبدالملک بيعت نکرد

كما كان امتنع ان يبايع لعلي

همانطوري که با علي بن أبيطالب هم بيعت نکرد اين آقا

وبايع لإبنه يزيد

با پسر معاويه يزيد بيعت کرده

فتح الباري - ج ۱۳ - ص ۱۹۵ - بر مبناي جامع الکبير

و اين عبارت خود آقاي إبن حجر عسقلاني است

مجري :

حاج آقا وقت نيست و الا در مورد اون قضيه

قال رسول الله من مات ولم يعرف إمام زمانه ميتة جاهلية

منهاج السنة النبوية - ج ۱ - ص ۷۴

که چه قضيه اي اتفاق افتاد زمان حجاج اين ها را ديگر فرصت نيست و الا اين را هم مي خواستم از عبدالله بن عمر بگوييد .

استاد قزويني :

و اين خانم محمدي که مي گويد پيامبر صلي الله عليه و آله سواد خواندن و نوشتن نداشت بروند کتاب تفسير امام قرطبي ج ۱۳ ص ۳۵۲ که مي گويد پيامبر اکرم سواد نوشتن داشت و همچنين در کتاب تفسير نسفي ج ۳ ص ۲۶۱ و امثال اين قضايا هست حتي در خود کتاب صحيح مسلم - ج ۲ - ص ۹۶۰ را هم ببينيد :

فَأَخَذَ رسول اللَّهِ الْكِتَابَ فَكَتَبَ هذا ما قَاضَى عليه محمد بن عبد اللَّهِ

پيامبر اکرم کاغذ را گرفت و به دست خودش نوشت

و در روايت ديگري نيز در تاريخ طبري هست که :

فإن رسول الله حين وادع أهل مكة كتب محمد رسول الله فأبوا ذلك حتى كتب هذا ما قاضى عليه محمد بن عبدالله

تاريخ الطبري - ج ۳ - ص ۱۰۳

درقضيه صلح حديبيه و لذا خواهر عزيزمان که دنبال صحيح بخاري و صحيح مسلم است اين صحيح مسلم است .

**********

خدايا تو را قسمت مي دهيم به آبروي زهراي مرضيه هرچه سريع تر لباس فرج بر اندام ملکوتي مولايمان بقية الله الاعظم بپوشان وما را از ياران ويژه او قرار بده .

اللهم عجل لوليک الفرج

 



حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  اميردليلي ع     -   تاريخ:  19 ارديبهشت 92 - 13:58:13
من هشدار ميدهم بدهيهاي خودتون بديد و گرنه روزگارتون سياه ميکنم
2   نام و نام خانوادگي:  عباس حسين پور     -   تاريخ:  18 آذر 93 - 16:39:18
همان هايي که از حيدر بريدند-حسين بن علي را سر بريدند/نبد گر روي زهرا را نشانه-نميزد کس به زينب تازيانه/همان حبلي که بر حبل المتين شد-غل و زنجير زين العابدين شد/جانها فداي شما بي بي که يک روزت هم از سر دنيا زياد است چه برسد به 18 سال/سر و جانم فداي اون لحظه اي که داريد روضه ميخوانين"بنيه قتلوک وما عرفوک و من الما منعوک/اشکي که همين لحظه ريختم ثوابش برسد به شما عزيزان/




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما