* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 04 دي 1390 | تعداد بازديد: 1559 | |
كفر منكر امامت (امامت علي و خلفاء) از نظر شيعه و اهل سنت | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم برنامه حبل المتين؛ حضرت آيت الله دكتر محمد حسيني قزويني 1391/12/04 موضوع: كفر منكر امامت (امامت علي و خلفاء) از نظر شيعه و اهل سنت مجري: اميدوارم از برنامه هاي كه تاكنون خدمت شما تقديم شده است استفاده كرده باشيد. از تماسهاي كه با برنامه گرفته ميشود الحمد لله به اين نتيجه ميرسيم كه اين بر نامه توانسته لايههاي پنهان تاريخ را براي تمام فارسي زبانها چه ايراني و چه غير ايراني روشن كند . مباحث كه تقديم ميشود، مباحث علميباشد؛ لذا ممكن است اين مباحث با تندي مطرح بشود؛ اما اين باعث نميشود كه خداي نكرده به كسي توهين صورت بگيرد. همانگونكه دوتا طلبه، دو تادانشجو و دو تا عالم با هم بحث ميكنند، ممكن است مباحث تندي را مطرح بكند؛اما بعدش مينشينند باهم دوستانه صحبت ميكنند؛ لذا ما دوست داريم، با ساير مذاهب مباحث علمي و مورد اختلافي را مطرح بكنيم؛ اما هيچ گونه جسارت و توهين نسبت به همديگر نكنيم؛ چون اين دستور موالي ما است؛ تا انشاء الله بتوانيم يك برنامه خوب و درخور شيعه را تقديم همه مسلمانان بكنيم. عمده مباحث كه مطرح ميكنيم از كتب اهل سنت ميباشد و وظيفه ما فقط بيان مطالب ميباشد، قضاوت بر عهده خود بيننده گان ميباشد. الحمد لله عصر عصر ارتباطات و رايانه ميباشد؛ لذا بينندگان عزيز خيلي راحت را ميتوانند، در مورد مباحث بيان شده از سوي كارشناسان ما تحقيق كنند و حجت را بين خود و خداي خود تمام كنند. وقتي ما به برنامههاي شبكههاي وهابي را نگاه ميكنيم، ميبينيم كه خيلي آشفته شدهاند كه خود حكايت از تاثير فراوان اين برنامهها دارد. و ما اميدواريم اين برنامهها اين گونه باشد كه گفته شد. ما بايد استفاده كنيم از اين رسانه كه در اختيار مان قرار گرفته شده است؛ تا وقت مان به هدر نرود. استاد قزويني: بنده خدمت تمام بينندگان كه در اين كره خاكي ما را مهمان خانواده گرم و باصفاي خودشان كرده است سلام و عرض ادب دارم و موفقيت همه عزيزان را از خداوند منان خواستارم و از همه عزيزان خالصانه ملتمس دعا هستم و اگر موفقيتي براي ما وجود دارد به خاطر دعا خير شما عزيزان ميباشد. مجري مباحث ما طي چند جلسه در رابطه با وحدت و موانع آن بود و هنوز هم ادامه دارد. اخيراً اين شبكه هاي وهابي خيلي زوم كرده اند به اين جمله شيخ مفيد كه منكرين امامت كافر ميباشند. حاج آقا براي اينكه مطالب براي بينندگان خوب باز شود، ميخواستم از شما خواهش كنم كه در اين رابطه توضيح فرماييد. استاد قزويني: همانطوريكه برادر عزيزمان آقاي محسني اشاره كردند، تأثير برنامههاي شبكه ولايت كاملاً مشهود است، و از تماس هاي كه برادران اهل سنت ميگيرند و اظهار رضايت ميكنند، اين مطلب معلوم ميشود، منطق شبكه ولايت منطق قرآني است و به هيچ يكي از مقدسات اهل سنت توهين نميكند و اين را در طي دو سال ثابت كرده است، و ما اميدواريم كه اين روال و منهج ادامه پيدا كند؛ ولي برخورد ما با وهابيت تكفيري هما برخورد قرآن، نبي مكرم اسلام و برخود امير المؤمينن عليه السلام با جنك افروزان و فتنه گران است. اين آقايان با توجه با كليپ پخش شده اينها هيچ جوابي نداشتند؛ جز اينكه گفتند: شما اينها را عقدهاي بار آورده ايد. ما در جواب ميگويم كه اگر ما آنها را عقدهاي بار آورده ايم آنها بايد بروند بمب بگذارند ، آدم بكشند و دست به هر جنايت بزنند. حوزه علميه را از طلاب خالي بكنند و حجرهها را پر از مواد انفجاري و تسليحات بكنند و تصميم بگيرند علماء شيعه و سني را بكشند؛ تا اختلاف بيندازند و اين اصلاً با منطق بشريت سازگار است و آيا اين روش جز با منطق جنگل آمازون سازي گاري دارد؟. وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآَنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ. (المائده/8) و آيا اين آيه شريفه، نبايد مورد عمل و توجه قراربگيرد؟. به هر حال، اين بحثها اثر خودش را گذاشته است. اما در مورد فرمايش شيخ مفيد كه فرموده است: واتفقت الإمامية على أن من أنكر إمامة أحد الأئمة وجحد ما أوجبه الله تعالى من فرض الطاعة فهو كافر ضال مستحق للخلود في النار. أوائل المقالات - الشيخ المفيد - ص 44 ما منكر اين فرمايش ايشان نيستيم و ميگوييم: در كنار اين فرمايش ده عبارت از مالك، احمد حنبل و ابو حنفيه وجود دارد كه كفر تمام شيعه را ثابت كرده است و ما با دليل و سند اين عبارت را بيان كرديم، و اگر بناء باشد كه نبش قبر شود در ميان شما از اين مرده ها بسيار هست. اگر در ميان علماي شيعه يك و يا چند عالم شيعه از اين حرفها زده است در ميان علماء شما دهها و صدها نفر از اين حرف ها را زده است و حتي ابن تيميه كه او را بالاتر از پيامبر صلي الله عليه وآله قرار داده ايد، به كفر اهل سنتي كه شيعه را كافر نميداند، فتوا داده است؛ چرا به اينها جواب نمي دهيد . ما بارها گفته ايم كه يكي از راههاي وحدت و تقريب مذاهب اين است كه گذشته ها را كنار بگذاريم و ببينيم تكليف ما (در برابر دشمنان كه جنايت ميكنند و قرآن مجيد را كه هر روزي در يكجا مثل: اروپا، آمريكا و افغانستان مورد هتك حرمت قرارميدهند) چه ميباشد؟ شما كه دم از دفاع قرآن ميزنيد، آيا تا به حال يك بيانيه ، اعلاميه و سخنراني در مورد اين بيحرمتها صادر كرده ايد و حتي جرأت اين كار را داريد؛ چون اينها فعلاً اربابان و روزي دهنده شما ها هستند و اگر محكوم بكنيد ديگر لوله هاي چاي نفت قطع خواهد شد و فعلاً در زير پرچم آنها داريد سينه ميزنيد و حتي با كمال وقاحت ميگويد: براي كشتن مسلمانها ما بايد از كفر و استكبار جهاني استفاده كنيم و ما نميدانيم اين چه منطقي است كه شما داريد از آن دم ميزنيد؛ درحاليكه دهها آيه قرآن ميفرمايد: با كافر، يهود و مسيحي هاي كه دنبال جنك هستند جايز نيست انسان ارتباط برقرار كند. و ما نميدانيم اين قضايا بر چه اساس است؟ و شما دم از حقوق بشر ميزنيد و ظاهراً به نظر شما حقوق بشر فقط در سوريه و در مورد اهل سنت ايران به خطر افتاده است. ما سؤال ميكنيم آيا حقوق بشر در مورد انسانهاي كه در عراق، ليبي مصر و بحرين كشته ميشوند، نبايد وجو داشته باشد؟ و آيا اينها بشر نيستند و حتي در بحرين لشكر كشي هم ميكنيد ؟ و آيا اين مصداق يك بام و دو هوا نيست؟ و ما نميدانيم اينهايي كه تماس ميگيرند و براي شما هورا ميكشند از فرداي قيامتشان نميترسند؟ شما كه وجدانتان را زير پاگذاشته ايد بدانيد اينها در تاريخ ثبت خواهد شد، آينده و نسل حاضر در مورد شما خوب قضاوت خواهد كرد. در رابطه با قضيه شيخ مفيد كه اينها اين همه سر و صدا كردند. أولاً: جهل خودشان را به نمايش گذاشتند و در عبارت كه مرحوم شيخ مفيد آورده است مبني بر اينكه اماميه اتفاق نظر دارد بر كفر منكرين امامت بلا فاصله در ادامه ميآورد : وجحد ما أوجبه الله تعالى من فرض الطاعة. جحد، انكار از روي علمٍ ميباشد؛ يعني با اينكه ميدانند، آن را انكار ميكنند. ما از شما ميخواهيم اين قدر كه به تجويد و ظواهر قرآن توجه ميكنيد، كميهم در مورد آن تدبر كنيد. خداوند در سوره نمل آيه 14 ميفرمايد: وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا (نمل /14) يعني يقن دارند و از روي علم اينكار ميكنند. مرحوم شيخ مفيد نيز ميفرمايد: وجحد ما أوجبه الله تعالى من فرض الطاعة اين ديگر اختصا ص به سني ندارد؛ بلكه شيعه هم اگر از روي علم انكار كند كه امير المؤمنين عليه السلام جزء ما فرض الله طاعته نيست، كافر ميشود؛ مثل اينكه نماز را انكار بكند؛ چون جزء ما اوجب الله ميباشد. و اين مطالب نشانگر اين است كه شما در قرآن تدبر نميكنيد، و عبارت خواندن بلد نيستيد، و كلمات بزرگان را دقت نميكنيد. ثانياً: اگر مرحوم شيخ مفيد اين عبارت را دارد : واتفقت الإمامية على أن من أنكر إمامة أحد الأئمة وجحد ما أوجبه الله تعالى من فرض الطاعة فهو كافر ضال مستحق للخلود في النار. ايشان در مقابل از آيات و روايات بر امامت و ولايت امام علي و ائمه عليهم السلام دليل دارد، شما چه ميگوييد كه فقهاي تان فتوا ميدهند كه: من أَنْكَرَ إمَامَةَ أبي بَكْرٍ الصِّدِّيقِ رضي اللَّهُ عنه فَهُوَ كَافِرٌ. الفتاوى الهندية، ج 2، ص264 الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 1، ص139 اينها دليلشان چيست؟ شما وقتي ميخواهيد نبش قبر كنيد و عبارات علماء شيعه را بيان كنيد، حداقل يك نيم نگاهي به دهها عبارات علماء خودتان هم بيندازيد و منصفانه قضاوت كنيد. اينها ميگويند: شيعه اگر ميتواند يك آيه در مورد امامت علي عليه السلام بياروند ما در همين جا جواب ميگويم كه شما چطور ميگويد كه آيه 40 سوره توبه در مورد ابو بكر و آيه 11 نور در مورد عائشه ميباشد و اين را به كمك روايات اثبات ميكنيد، ما هم ميتوانيم به كمك روايات ده ها آيه بر ولايت امير المؤمنين عليه السلام بيان بكنيم؛ مثل آيه 55 سوره مائده: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ . آلوسي كه يك وهابي است و شمشير را از رو بر عليه شيعه بسته در باره اين آيه ميگويد: وغلب الأخباريين على أنها نزلت فى على كرم الله تعالى وجهه. روح المعاني، ج 6، ص167 و همچنين در جاي ديگر ميگويد: والآية عند معظم المحدثين نزلت فى على كرم الله تعالى وجهه. روح المعاني، ج 6، ص 186 و آقاي عضد الدين إيجي و سايرين نيز ميگويند: وأجمع أئمة التفسير أن المراد علي. المواقف – الإيجي، ج 3، ص601 اين نقل آقاي ايجي، اين را ميرساند كه ايشان اين مطلب را قبول دارد. همانطوريكه شما ميگوييد: كسي كه منكر باشد آيه 40 از سوره توبه در باره ابو بكر نيست، كافر ميشود ما هم ميگوييم: كسي آيه 55 سوره مائده را كه در باره امير المؤمنين عليه السلام است، منكر شود، كافر ميشود. و آيه 67 سوره مائده كه مي فرمايد: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ (المائده/ 67) بزرگان شما؛ مثل آلوسي و ديگران ميگويند: اين آيه در باره امير المؤمنين عليه السلام نازل شده است و همچنانكه طبري و ابن ابيحاتم ميگويند: اين آيه در باره امير المؤمنين عليه السلام نازل شده است و ابن تيميه ميگويد: تفاسر اين دو، جزء تفاسر معتبر ميباشد؛ چنانكه اين تيميه در منهاج السنة ميگويد: و تفاسيرهم متضمنة للمنقولات التي يعتمد عليها في التفسير. منهاج السنة النبوية، ج 7، ص179 اين را ديگر امام شما ميگويد؛ نه كسي ديگر . و در تفسير روح المعاني آمده است كه ابن مسعود ميگفت: ما در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله اين آيه را اينگونه ميخوانديم : عن ابن مسعود قال : كنا نقرأ على عهد رسول الله ( صلى الله عليه و سلم ) ياأيها الرسول بلغ ماأنزل اليك من ربك إن عليا ولى المؤمنين. روح المعاني، ج 6، ص193 بيايند اين آيه را جواب دهيد، اگر چنين عبارتي در مورد ابو بكر و عائشه بيايد كسي حق ندارد آنرا انكار كند و اگر كسي انكار كرد، كافر ميشود؛ اما اگر در باره امير المؤمنين عليه السلام بيايد آسمان به زمين ميآيد. امامت و ولايت امير المؤمنين نه تنها در قرآن آمده است؛ بلكه مايه كمال دين و رضايت خدا از اسلام ميباشد. و اگر آيه سوم سوره مباركه مائده را كه خداوند ميفرمايد: الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا (المائده / 3) با دقت بخوانيد، خواهيد فهميد كه اسلام بدون ولايت علي عليه السلام؛ مثل لا اسلام ميباشد. دهها نفر از مفسرين شما گفته است كه اين آيه بعد از نصب امير المؤمنين عليه السلام به خلافت نازل شده است، مثل خطيب بغدادي باسند صحيح در تاريخ بغدادش ج8، ص284، ابن عساكر و در تاريخ دمشق ج42، ص237 ، آقاي سيوطي در الدر المنثور ج2، ص 298 و آقاي خارزمي در مناقبش ص80 و ... آورده اند كه اين آيه بعد از نصب امير المؤمنين عليه السلام به خلافت نازل شده است. آيا اين نشانگر اين نيست كه ولايت علي ابي طالب با اين صراحت در قرآن آمده است؟ و اگر راست ميگوييد، بايد دوستانه اين مطالب را باهم بحث كنيم و ديگر نيازي نيست كه شما از ما وحشت كنيد؛ چون شما در كشور خودتان در زير سايه وهابي ها هستيد و ما هم در اينجا؛ تا مردم از اين سر گرداني بيرون بيايند؛ هر چند در طي اين دوسال خيلي از مسائل براي مردم روشن شده است. حديث منزلت در صيح بخاري شما آمده است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله مي فرمايد: قال النبي صلى الله عليه وسلم لِعَلِيٍّ أَمَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ من مُوسَى صحيح البخاري، ج 3، ص 1359 و همچنانكه در صحيح مسلم آمده است: ِ فقال أَمَا تَرْضَى ان تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ من مُوسَى غير انه لَا نَبِيَّ بَعْدِي. صحيح مسلم، ج 4، ص1870 رسول خدا صلي الله عليه وآله به حضرت علي فرمود: آيا راضي نيستي كه جايگاه نسبت به من همانند جايگاه موسي نسبت به هارون باشد؟ تنها تفاوت اين است كه بعد از من پيامبري وجود ندارد. و جمله: انه لَا نَبِيَّ بَعْدِي، ميرساند كه علي عليه السلام بعد از پيامبر صلي الله عليه وآله ميماند؛ و لي نبوت در كار نيست علاوه بر آن، در حديث منزلت كلمه «خلفتي» آمده است كه من از شما ميخواهم يك كمي دقت كنيد و يك لحظه ذهن تان را از تعصب بيرون ببريد تا حقيقت را بفهميد. احمد حنبل در باره مسندش ميگويد: هيچ روايت غير صحيح در اين كتاب نيست، وي در همين كتاب ميآورد كه پيامبر فرمود: فقال له أَمَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّى بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ من مُوسَى الا أَنَّكَ لَسْتَ بنبي انه لاَ ينبغي أَنْ أَذْهَبَ الا وَأَنْتَ خليفتي قال وقال له رسول اللَّهِ أنت وليي في كل مُؤْمِنٍ بعدي. مسند أحمد بن حنبل، ج1، ص330 آقاي هيثمي در مجمع الزوائدش ج 9، ص 120، ميگويد اين راويت صحيح است: رواه أحمد والطبراني في الكبير والأوسط باختصار ورجال أحمد رجال الصحيح غير أبي بلج الفزاري وهو ثقة. مجمع الزوائد، ج 9، ص120 در اين روايت رسول خدا صلي الله عليه وآله به امير مؤمنان عليه السلام ميفرمايد: تو بعد از من خليفه و جانشين من هستي بر تمام مؤمنان. با چه تعبير رسايي، امير مؤمنان را بعنوان جانشينش معرفي ميكند: وأنت خليفتي في كل مؤمن من بعدي. و آقاي الباني شما هم در ضلال الجنة ، در باره اين روايت ميگويد: 1188 - إسناده حسن ورجاله ثقات رجال الشيخين. ظلال الجنة - (ج 2 / ص 338) بعد هم ميگويد: غير أبي بلج واسمه يحيى بن سليم بن بلج قال الحافظ صدوق ربما أخطأ. اگر اين ربما أخطأ را ملاك قرار بدهيم، در مورد آقاي بخاري و مسلم هم گفته شده است كه از مدلسين هستند كه بدتر از اخطأ ميباشد، چه بايد گفت؟ حاكم نيشابوري نيز همين تعبير را ميآرود: إنه لا ينبغي أن أذهب إلا وأنت خليفتي قال بن عباس وقال له رسول الله صلى الله عليه وسلم أنت ولي كل مؤمن بعدي ومؤمنة. و در ذيلش ميگويد: هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه بهذه السياقة. المستدرك على الصحيحين ،ج 3، ص 143 الباني هم در سلسله احاديث صحيحه ج5، ص222 ذيل حديث 2223 ميگويد: اين حديث را حاكم و ذهبي صحيح اسناد و دانسته است وهو كما قالا. يعني همانطوركه حاكم و ذهبي گفتند، روايت صحيح ميباشد . شما ميگوييد: يك روايت صحيح بر ولايت امير المؤمنين عليه السلام بياوريد ما دهها روايت صحيح ميآوريم و آيا اين مطالب حرف شيخ مفيد را تأييد نميكند كه ولايت علي عليه السلام جزء ما اوجب الله و جزء ما جاء به النبي است و اگر كسي از روي علم بيايد اين مطالب را انكار كند، كافر ميشود. در همين حديث منزلت و قتي پيامبر صلي الله عليه وآله فرمود: انت مني بمنزلتي هارون من موسي تنها پيامبري كه خلافت خليفه اش با صراحت آمده است، حضرت موسي عليه السلام ميباشد و قتي به قرآن مرا جعه ميكنيم ميبينيم عباراتي صريح در مورد حضرت هارون آمده است؛ مانند اينكه در مورد منزلت نبوت حضرت ميفرمايد: وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا (مريم/ 53) و در مورد منزلت جانشني حضرت ميفرمايد: وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي (طه/ 29- 30) لَقَدْ آَتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا (الفرقان/35) در باره منزلت خلافت حضرت آمده است : َقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ (اعراف/142) يعني اي برادر! خليفه و جانشين من در ميان قومم باش. و در مورد چهارمين منزلت حضرت كه منزلت قرابت قريبه باشد، خداوند متعال ميفرمايد: َوَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي (طه/29- 32) تمام اين چهار منزلت غير از منزلت نبوت، براي امير المؤمنين عليه السلام ثابت است و نيازي به اين همه داد و فرياد ندارد. و در حديث ولايت پيامبر صلي الله عليه وآله ميفرمايد : قال بن عباس وقال له رسول الله صلى الله عليه وسلم أنت ولي كل مؤمن بعدي ومؤمنة فقال اعملوا ما شئتم هذا حديث صحيح الإسناد. المستدرك على الصحيحين ،ج 3، ص143 و آقاي الباني هم اين حديث را در سلسله الصحيحة ج 5،ص22، نيز تصحيح ميكند. آيا اين مطالب حكايت از اين ندارد كه امامت حضرت امير المؤمين جزء ما فرض الله و ماجاء به النبي ميباشد؟ از اين قبيل روايات فراوان در كتب اهل سنت ميباشد؛ مثلاً در كتاب مناقب آمده است: على إمام المتقين. المناقب - الموفق الخوارزمي ، ص 5 در كتاب معجم كبير طبراني نيز آمده است : أنت وَلِيُّ كل مُؤْمِنٍ بَعْدِي. المعجم الكبير، ج 12، ص 98 و ساير كتب اهل سنت نيز از اين مطالبي كه بيان شد پر است. آيا اين دلالت بر اين ندارد كه اگر كسي از روي علم و دانايي انكار كند كه امام منصوب است كافر ميشود؟ و آيا مگر شما در مورد ركعات نماز بيش از اين روايت و دليل داريد كه ميگويد: اگر كسي نماز صبح را انكار كند، كافر ميشود. و اگر شيخ مفيد ميگويد : وجحد ما أوجبه الله تعالى من فرض الطاعة فهو كافر ضال مستحق للخلود في النار. يعني با علم بيايد امامت امير المؤ منين عليه السلام را انكار كند، كافرميشود. بزرگان شما نيز گفته اند: من أَنْكَرَ إمَامَةَ أبي بَكْرٍ الصِّدِّيقِ رضي اللَّهُ عنه فَهُوَ كَافِرٌ. الفتاوى الهندية، ج 2، ص264 الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج1، ص139 ما در اينجا سؤال ميكنيم كه شما در اين زمينه چند روايت صحيح داريد؟ جز اينكه ميگوييد برخلافت ابوبكر اجماع وجود دارد و آنرا هم كه علماي شما تصريح دارند كه اجماعي در كار نبوده است. اگر بالفرض ما اجماع را در مورد ابو بكر بپذيريم، در مورد عمر چه ميگوييد كه اين همه اعتراض و اختلاف بوده است؟. مراجعه شود در اين باره به فتواي هنديه ج2، ص263، بحر رائق ابن نجم مصري ج1، ص611. ما از شما سؤال ميكنيم كه اگر شيخ مفيد ميگويد: من أنكر إمامة أحد الأئمة وجحد ما أوجبه الله تعالى من فرض الطاعة فهو كافر ضال مستحق للخلود في النار. شما چه ميگوييد درباره عبارت ابن عابدين كه ميگويد : ومن أنكر خلافة الصديق أو عمر فهو كافر. حاشية ابن عابدين، ج 1، ص561 همچنان كه آقاي سبكي نيز ميگويد: الأمر الرابع النقول عن العلماء فمذهب أبي حنيفة أن من أنكر خلافة الصديق رضي الله عنه فهو كافر وكذلك من أنكر خلافة عمر بن الخطاب رضي الله عنه ومنهم من لم يحك في ذلك خلافا يعني هيچ يكي از علماء اهل سنت اختلاف ندارند در اين كه منكر امامت ابوبكر كافر است. فتاوى السبكي، ج 2، ص587 آقاي سبكي در جاي ديگر ميگويد: من كتب الحنفية من أنكر إمامة أبي بكر الصديق رضي الله عنه فهو كافر وقال بعضهم هو مبتدع والصحيح أنه كافر. فتاوى السبكي، ج2،ص576 و جناب هيثمي نيز در اين باره ميگويد: فمذهب ابي حنيفة رضي الله عنه أن من أنكر خلافة الصديق أو عمر فهو كافر. الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج1، ص138 و آقاي نووي در روضة الطالبين ميگويد: فقال أبو إسحق من أنكر إمامة أبي بكر رضي الله عنه ردت شهادته لمخالفته الإجماع. روضة الطالبين، ج11، ص240 ما سؤال ميكنيم كه امامت ابو بكر از كجا آمده است؛ درحاليكه شما ميگوييد امامت حضرت ابراهيم عليه السلام متفرع بر نبوت بود و علي عليه السلام پيامبر نبوده تا امام باشد. وآقاي هيثمي نيز بيان ميدارد: وفي الفتاوى البديعية من أنكر إمامة أبي بكر رضي الله عنه فهو كافر وقال بعضهم وهو مبتدع والصحيح أنه كافر وكذلك من أنكر خلافة عمر في أصح الأقوال ولم يتعرض أكثرهم للكلام على ذلك. الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج1، ص139 همچنين در فتاواي هنديه آمده است : كَذَا في خِزَانَةِ الْفِقْهِ من أَنْكَرَ إمَامَةَ أبي بَكْرٍ الصِّدِّيقِ رضي اللَّهُ عنه فَهُوَ كَافِرٌ وَعَلَى قَوْلِ بَعْضِهِمْ هو مُبْتَدِعٌ وَلَيْسَ بِكَافِرٍ وَالصَّحِيحُ أَنَّهُ كَافِرٌ وَكَذَلِكَ من أَنْكَرَ خِلَافَةَ عُمَرَ رضي اللَّهُ عنه في أَصَحِّ الْأَقْوَالِ. الفتاوى الهندية، ج2، ص264 ما به اينها ميگوييم وقتي شما عبارات علماء را ميبينيد اين عبارات علماء خودتان را نيز ببينيد و اگر بناء باشد ما نبش قبر بكنيم بياييم دو طرف از شيعه و سني را نبش قبر كنيم تا ديده شود كه قضيه از چه قرار است. اين را شما بايد بدانيد كه يكي از موانع اختلاف اين است كه ما گذشته ها را ملاك قرار بدهيم. و بهترين راه براي ايجاد وحدت اين است كه بياييم فكر كنيم كه امروز چه كار بايد انجام داد. همانطور كه قرآن در مورد گذشته ميفرمايد: ِتلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ (البقره/134) آيا آيه، اين زمان و امروز را نيز در بر ميگيرد يا نه؟ ما بايد ببينيم با وضعيت و بيداري اسلامي كه فعلاً در جهان به وجود آمده است و جوانان توجه شان بيشتر از گذشته به مسائل اسلامي جلب شده است، تكليف ما چيست و چه كار بايد بكنيم اين پرده ضخيم كه در پانزده قرن بر چشمان اينها دو خته شده بود و در تاريكي و ظلمت اينها را نگهداشته بوديد و گفته بوديد كه كسي حق ندارد در مقابل حاكم ظالم قيام بكند و در اين زمينه روايات دروغ و جعلي نيز از قول خليفه دوم و ديگران نقل كرده بوديد، مبني براينكه كسي حق ندارد در مقابل حاكم اسلامي قيام بكند هر چند حاكم اسلامي دستور ضد ديني هم دهد. روايت اين است: أخبرنا أبو عبد الله محمد بن عبد الله الحافظ ثنا أبو العباس الأصم ثنا الحسن بن علي بن عفان ثنا أبو أسامة عن سفيان عن منصور عن إبراهيم بن عبد الأعلى عن سويد بن غفلة قال قال لي عمر بن الخطاب رضي الله عنه يا أبا أمية لعلك إن تخلف بعدي فأطع الإمام وإن كان عبدا حبشيا إن ضربك فاصبر وإن أمرك بأمر فاصبر وإن حرمك فاصبر وإن ظلمك فاصبر وإن أمرك بأمر ينقص دينك فقل سمع وطاعة دمي دون ديني. سنن البيهقي الكبرى، ج 8، ص159 يعني : اگر حاكم اسلامي شمار را به چيزي امر كرد كه دين شما را زير سؤال ببرد مخالفت نكن و بگو من دينم را فداي جانم ميكنم. الحمد الله اين بيداري اسلامي باعث شده كه جوانان اسلامي اين روايات جعلي را به زباله دان تاريخ بيندازند. و ديگر گوش شان به حر فهاي شما بدهكار نيست. ما نبايد كاري كنيم كه اينها از اسلام و دين زده شوند . و اگر ما مياييم اين مطالب را بيان ميكنيم كه به ضرر شيعه و سني است، صرفاً به خاطر دفاع از هجوم است كه شما انجام ميدهيد. ما عرض كرديم: اگر تعدادي از علماء اهل سنت بيايند، اين شبكه هاي وهابي را محكوم بكنند و بگويند اين شبكههاي وهابي مال ما نيست، ما كلاً اين مباحث را ميبنيديم، ميرويم سراغ ساير مذاهب و فرقه هاي ديگر. و يا ميآيم نكته هاي مثبت مذهب شيعه را مطرح ميكنيم؛ اما وقتي علماء اهل سنت سكوت ميكنند و احياناً حمايت هم ميكنند، مثلاً ميگويند به كتاب هاي مرحوم الجزايري مراجعه كنيد؛ در حاليكه ما بارها اين مطلب را بيان كرديم كه مرحوم انگجي در ج 2، انوار النعمانيه ص108، ميگويد: بعضي علماء شيعه فتوا داده اند، به حرمت خواندن بعضي از كتاب هاي سيد نعمت الله جزائري و شما حياء نميكنيد كه از كتب ايشان ميآوريد و اگر اين كار را كرديد ما از كتب ابو حنفيه و مالك و... ميآوريم . اينكه شبكه هاي مسيحي ميگويند: اينها به جان هم افتاد است، ما گوش به حرفهاي چند تا يهودي و مسيحي فتنه گر نميدهيم. به نظر بنده عاقلانه ترين كار در اين زمانه كه بين اكثر مذاهب اختلاف وجود دارد اين است كه بياييم دورهم بنشينيم و راه علاج و راه حل را پيدا كنيم و بگوييم كه براي دنياي امروز چه ارمغان داريم . فرداي قيامت براي پولهايي كه درشبكههاي جهاني، چه از وجوهات باشد و چه از پولهاي نفت، خرج ميكنيم بايد جوابگو باشيم . نه اينكه يباييم ايجاد اختلاف ، تشتت و ناراحتي بكنيم . مجري ما از شبكههاي وهابي تشكر ميكنيم كه با طرح اين سؤال شان باعث شد ،شما ادله امامت علي ابي طالب عليه السلام را از كتب اهل سنت به صورت فشرده بيان كنيد. حاج آقا! ميخواستم از شما خواهش كنم هر سه چهار ماه اين مطالب را تكرار كنيد؛ چون براي بينندگان خيلي مفيد است. استاد قزويني: ما امروز در تهران با هفتصد و هشتصد تا از دانشجويان دو تا جلسه سنگين داشتيم كه يكي از اساتيدي كه از شرق آمده بود ميگفت من حامل پيامي تعدادي از بزرگان تشيع ميباشم كه به شما سلام ميرساند و ميگويند: ما به شيعه بودن با اين ادله محكم كه شما بيان ميكنيد، افتخار ميكنيم. و ما نميدانستيم كه شيعه اين قدر پشتوانه قوي نه تنها در كتب خودش؛ بلكه در كتب اهل سنت دارد. مجري: ما هر چند ماه از حاج آقا خواهش مي كنيم كه ادله امامت را بيان كنند و از شما نيز خواهش ميكنيم كه شما هم ادله امامت امامان تان را بيان كنيد؛ و الا ما از حاج آقا خواهش ميكنيم كه ادله امامت امامان شما را هم بيان كنند. سؤال ديگري كه بايد از خدمت حاج بپرسيم اين است كه آيا كسي از وهابيها فتوا داده اند كه اگر كسي يك شيعه را بكشد، بهشت بر او واجب ميشود؟ استاد قزويني: جناب آقاي محسني در اين رابطه سخن بسيار است و آنچه واقعاً براي بنده درد آورد است اين است كه در قرن يازده هم و دوازده هم بين ايران و دولت عثماني جنگ واقع شد شخصي به نام نوح افندي كه يك آخوند تندي وهابي زده بود، رسماً فتوا داد: من قتل رافضياً واحداً وجب له الجنة. يعني: هر كسي كه يك شيعه را بكشد، بهشت بر او واجب ميشود. وَمَنْ تَوَقَّفَ فِي كُفْرِهِمْ وَإِلْحَادِهِمْ وَوُجُوبِ قِتَالِهِمْ وَجَوَازقتْلِهِمْ فَهُوَ كَافِرٌ مِثْلُهُمْ. يعني هر كسي كه به وجوب قتل شيعه و ملحد بودن شيعه فتوا ندهد، آنهم كافر ميشود. فَيَجِبُ قَتْلُ هَؤُلَاءِ الْأَشْرَارِ الْكُفَّارِ. يعني: واجب است قتل شيعه كه كافر و اشرار ميباشد. تَابُوا أَوْ لَمْ يَتُوبُوا يعني: چه توبه بكند و چه توبه نكند . وَلَا يَجُوزُ تَرْكُهُمْ عَلَيْهِ بِإِعْطَاءِ الْجزءةِ يعني، مانند يهود و نصارا نميتوانيم از شيعه جزيه بگيريم. وَلَا بِأَمَانٍ مُؤَقَّتٍ وَلَا بِأَمَانٍ مُؤَبَّدٍ نَصَّ عَلَيْهِ قَاضِي خَانْ فِي فَتَاوِيهِ ما نمي توانيم به اينها أمان نامه چه مؤبد و چه غيرآن بدهيم. وَيَجُوزُ اسْتِرْقَاقُ نِسَائِهِمْ لِأَنَّ اسْتِرْقَاقَ الْمُرْتَدَّةِ بَعْدَمَا لَحِقَتْ بِدَارِ الْحَرْبِ جَائِزٌ وَكُلُّ مَوْضِعٍ خَرَجَ عَنْ وِلَايَةِ الْإِمَامِ الْحَقِّ فَهُوَ بِمَنْزِلَةِ دَارِ الْحَرْبِ وَيَجُوزُ اسْتِرْقَاقُ ذَرَارِيِّهِمْ تَبَعًا لِأُمَّهَاتِهِمْ لِأَنَّ الْوَلَدَ يَتْبَعُ الْأُمَّ. يعني: مي توان زنها و بچه هاي شيعيان را به اسارت گرفت .... تنقيح الفتاوى الحامدية، ج2، ص175 به تبع همين فتوا، از 17 رجب سال 1148، تا 23 محرم، 1149 فقط در حلب لبنان 40000 شيعه را اهل سنت قتل عام كردند. اين مسائل براي هر فرد آگاهي درد آور و زجر آور ميباشد. اين ياوه سرايها و شعارهاي پوچ وهابي ها باعث ميشود كه بنده يكسري مطالبي را روي عرض كنم تا مردم بدانند. يكي از وهابي زدهها و دشمن دين و مذهب كه وابسته به وهابيت بود جنايت فراوان و دست به قتل عام شيعيان در افغانستان زد عبد الرحمن بود. اينها به خاطر يك عبارت مرحوم مجلسي در حيات القلوب كه نسبت به خلفاء جسارت كرده بود آمدند در دادگاه عالي شريعت نبوي كابل اعلام كردند كه تمام شيعيان كافر و مفسد في الارض ميباشند، علي الخصوص شيعيان هزاره افغانستان قتل شان واجب است، خواه توبه بكنند و خواه توبه نكنند. و گفتند هر كسي از فرمان امير عادل عبدالرحمن خان از جنگ با متمردان سرباز زنند، مجازات سنكين در انتظارشان است. اين مطلب را افراد ذيل امضاء كرده اند: 1. مولوي مير فضل الله مستشار دادگاه شريعت نبوي 2. مير محمود 3- مولوي نظام الدين 4- مولوي عمر عمران 5- مولوي سيد طاهر و... در اين رابطه به كتاب تاريخ شيعيان افغانستان ص316 مراجعه شود. اينها طبق همين فتوايي كه علماي شان داده بودند، هر جنايتي؛ مثل كشتن زنان، بچهها و اسير كردن آنها، خراب كردن مساجد، سوزاندن مزارع و حيوانات، جلوگيري از دفن جنازههاي شيعيان، قرار دادن افرادي به صورت دست بسته در اختيار سگ هاي درنده ، سر بريدن كودكان در جلو چشم مادران، مورد تجاوز قرار دادن دختران و زنها در مقابل چشم پدران و شوهرانشان، مثله كردند اسيران شيعه و سيخ فروبردن در چشم آنها و... انجام ميدادند. در اين باره به كتاب نگاه به گذشته و حال افغانستان ص 24 مال آقاي طالب قندهاري مراجعه شود. قيمت اسيران شيعه كه آقاي عبد الرحمن به نام مسلمان گرفت، عبارت ميباشد: 1. دختر جوان 10 روپيه؛ 2. زن جوان 5 روپيه؛ 3. مرد جوان 15روپيه؛ 4. كودكان زير پانزده سال 5 روپيه؛ 5. كودكان خردسال بدون نرخ معين و به صورت توافق خريدار و فروشنده ميباشد. در اسناد دولتي آمده كه مولوي خاجه محمد، قاضي دادگاه شرع در ارزگان از محل در آمد عوارض فروش 1293 زن و كودك شيعه، 1940 روپيه براي عبد الرحمن خان فاسق و فاجر فرستاد و در شهر قند هار 46666 زن و كودك و مرد جوان فروخته شد. اين موارد كه بيان شده نمونه از جنايات فراوان اينها بود. و اگر آقايان به دنبال مطالب مستند ميگردند، ما از اين قبيل مطالب فراوان داريم. و اگر بناء باشد نبش قبر شود ما هزاران برابر شما دليل و مدرك براي نبش قبر داريم ؛ اما با اين حال بارها گفته ايم كه گذشته ها نبايد ملاك باشد، ما بايد ببينيم امروز كه در عصر رسانه قرار داريم تكليف ما چيست؟ بيننده: آقاي ابطحي از اهواز بنده عرض سلام و ادب دارم، خدمت شما آقاي محسني و خدمت جناب دكتر قزويني اميدوارم در زير سايه حق صحيح و سالم باشيد و همچنان در پيشبرد اهدافي مقدس شيعه موفق و كامياب باشيد. جناب دكتر! شبكه كلمه دارد از شما كليپ در رابطه با ناراحتي تان از اهانت به امام زمان عليه السلام پخش ميكنند كه بنده ميخواستم، به اينها و به مردم بگويم: كه گول كليپهاي را كه اينها پخش ميكنند نخورند ؛چون توهين به امام زمان عليه السلام نه تنها باعث ناراحتي جناب دكتر ميشود؛ بلكه باعث ناراحتي تمام تشيع ميگردد. مطلب دوم اينكه بنده دانشجو هستم و بعضي مواقع ميببنم كه بعضي از افراد ميخواهند، فكر شيعيان ساده را به سمت وهابيت منحرف سازند؛ لذا ميخواستم بدانم كه ميشود؛ چنين افرادي را معرفي كرد و يا بگذاريم اينها همين طور به كارشان ادامه بدهند. و در پايان ميخواستم از حاج آقا تشكر كنم كه فضا را همواره علوي ميكند و خدا ميداند وقتي اسم امام علي عليه السلام ميآيد، ما از جگر خنك ميشويم. بيننده: آقا حبيب از بندر عباس (اهل سنت) بنده سلام دارم خدمت شما و اميدوارم كه خداوند همه ما را به يكتا پرستي هدايت كند. چند پيش آقاي كياني ميگفت: در مسجد الحرام وقتي تشهد خوانده ميشود، صلوات گفته نميشود. كه اين بدعت جديد ميباشد.؛ در حاليكه امام جماعت مسجد الحرام آنقدر آهسته صلوات ميگويد، شخصي كه پشت سرش نشسته باشد به زور ميشنود، چه رسد به ديگران. مجري: من طور ديگر شنيده ام و آن اينكه در مسجد الحرام به جاي السلام عليك ايها النبي ميگويد: السلام علي النبي. كليپش هم موجود است . بيننده: آقاي كياني ميگفت درودي را كه بر آل محمد در آخر تشهد فرستاده ميشود، اينها كنسل كردهاند. من از شما ميخواهم كه تمام نماز مسجد الحرام را پخش كنيد تا مردم بفهمند كه چنين چيزي وجود دارد يا نه ؟ سؤال دوم از خدمت حاج آقا اين است كه وقتي روايتي مي خواند آن را به مردم نشان بدهند. اينكه ميگويد: علي خليفه بعد از پيامبر صلي الله عليه وآله ميباشد اين را اهل سنت هم قبول دارد؛ اما اينكه خليفه اول ميباشد، بايد نشان داده شود.، اگر حضرت علي عليه السلام خليفه اول بود نه تنها اعتراض نكرد؛ بلكه حضرت وزير خلفاء نيز شد. آيا حقيقت تاريخ هم همين ميباشد يانه؟ استاد قزويني: شما فرض كنيد پدر بزرك شما دارد از دنيا ميرود، ميگويد: پسر من وصي من بعد از من است، آيا اينكه ميگويد: وصي من بعد از من هستي، فقط شامل ايشان ميشود يا چند نفر ديگر را نيز در بر ميگيرد؟ وقتي پيامبر ميفرمايد: يا علي انت خليفتي في كل مؤمن من بعدي. يعني اي علي، بعد از رحلت من خليفه من در ميان مؤمنان هستي. وقتي ما آمديم بعد از پيامبر كسي ديگر را جانشين پيامبر قرار داديم آيا خلاف اين حديث عمل كرده ايم، يا نه؟ و آيا وقتي گفته ميشود،من بعدي، مرادش اين نيست كه علي خليفه بعد از من هست؟ بيننده: پيامبر صلي الله عليه وسلم نگفته است ،بعد از من علي فوراً خليفه است؛ بلكه مراد اين است كه ايشان بعد از پيامبر خليفه شود و همين طور هم شد. و همين هم كفايت ميكند؛لذا به واسط شورا خليفه تعيين بشود هيچ مشكلي پيش نميآيد. استاد قزويني: اينكه پيامبر فرموده: من بعدي، يعني خليفه چهارم بايد باشد. و شما ميتوانيد يك روايت براي ما بياوريد كه خليفه بايد به واسطه شورا تعيين شود. بيننده: درست است كه ما روايت نداريم؛ اما قرآن هميشه تأكيد بر شورا ميكند. استاد قزويني : كجاي قرآن تأكيد به شورا شده است ميتوانيد براي ما بگويد. بيننده: من آنگونه كه بايد علم قرآن داشته باشم ندارم؛ ولي ميفهمم كه شما تاريخ را داريد انكار ميكنيد. استاد قزويني: شما گفتيد اين عبارت را نشان بدهيد، بفرمايد اين همان عبارت است كه پيامبر فرمود: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لعلي أنت مني بمنزلة هارون من موسى إلا أنك لست نبيا إنه لا ينبغي أن أذهب إلا وأنت خليفتي في كل مؤمن من بعدي. السنة لابن أبي عاصم، ج 2، ص 565 پيامبر صلي الله عليه وآله به علي عليه السلام فرمود: جايگاه شما نسبت به من مثل جايگاه هارون نسبت به موسي ميباشد؛ الا اينكه تو پيامبر نيستي؛ چون نبوت بعد از من به اتمام ميرسد. و من قدم از مدينه بيرون نميگذارم؛ مگرا ينكه ثابت كنم كه تو خليفه و جانشين من هستي براي تمام مؤمنين بعد از من. بيننده :آقا مسعود از قم عرض سلام دارم خدمت شما و آقاي قزويني .... جناب آيت الله قزويني! ميخواستم از شما تشكر كنم ، اين را بگويم كه بنده همشه بيننده بر نامه شما بوده و هستم و همچنان خود را شاگرد شما ميدانم. امشب زنگ زدم تا سلام يك جوان شيعه را خدمت شما برسانم و يك درخواست شخصي داشتم كه اگر اشكال ندارد بعد از برنامه خدمتان بيان بكنم. بيننده فاروقي از تايباد (اهل سنت) با عرض سلام خدمت آيت الله قزويني و شما مجري محترم ، تشكر ميكنم از تمام كنالهاي تلويزيوني؛ چون باعث شد كتابهاي كه در دسترس ما نبوده و در جاي خاك ميخورد مورد استفاده همه گان قرار بگيرد و ما بتوانيم مسائل خوب و بد مان را تشخيص بدهيم. بنده ميخواستم خدمت ابو ماهر كه ما را مورد نكوهش قرار داد عرض كنم: شما كه تمام مقدسات ما را زير سؤال ميبريد و ميگوييد: ابو بكر منصوب من قبل الله نبود، مگر ميشود اهل سنت باشي؛ اما به چشم يك قديس به خلفاء ما نگاه نكنيم و از آنها دفاع نكنيم لذا از شما ميخواهم تا باهم رو به رو بشوم تا فهيمده شود كه كدام يكي از من و شما از جمله اهل سنت ميباشيم. مگر تو در كتاب مناقب بخاري نخوانديد كه نبي مكرم اعتراف كرد كه حضرت عمر لياقت نبوت داشته است منتها رفتار نبي مكرم در چند موارد با عمر خصمانه بود است: 1. در صلح حديبيه؛ 2. در اختلاف طائفه بني قريظه كه عمر و ابو بكر باهم اختلاف كردند و صدايشان را بلند كردند و پيامبر اينها را مورد نكوهش قرار داد؛ لذا بعد از آن زمان، حضرت عمر به طوري آهسته صحبت ميكرد كه پيامبر ميفرمود: بلند تر صحبت كنيد تا من متوجه شوم؛ 3. در جريان حديث قرطاس؛ 4. در جريان حديث منزلت،اين موارد ميرساند كه رفتار پيامبر با عمر مغرضانه بوده است؛ الا دليل نداشت كه پيامبر اين چنين رفتاري با عمر داشته باشد؛ چون روش و سنت عرب اين بود كه وقتي رئس انتخاب ميكرد، چند بزرگان و شيوخ، جمع ميشدند انتخاب ميكردند و ما هم كاري به سنت پيامبر نداريم؛ بلكه ما پيرو سنت عرب هستيم. بيننده آقا حسين از فارس من عرض سلام و ادب دارم خدمت شما و آقاي قزويني. من ابتدا يك مقدمه عرض بكنم و آن اينكه من در ابتدا يكسري عقايد مخصوصي به خودم داشتم؛ مثلاً مطالعه هر چيز حتي قرآن را با دهان چيز بيخود ميدانستم. و اين افكار در من رشد كرد؛ تا اينكه زندگيم را با افكار خودم بردم جلو؛ بعداً مطالعات انجام دادم و شبكه هاي زيادي را ميبينم و انتقادي زيادي نسبت به شبكه شما دارم ؛مثلاً در مودر برنامه امشب تان كه در مورد امامت حضرت امير المؤ منين عليه السلام ميباشد ، به نظر بنده از امامت حضرت اصل امامت مهم است كه بايد به آن پرداخته شود و به عقيده بنده اگر امامت را از دين حذف بكنيم خاتميت زير سوال ميرود؛ چون حوزه عملي خاتميت، امامت ميباشد. در مورد نظريه اهل سنت كه اصلاً معلوم نيست بر چه اساس ميباشد، بنده اصلاً موافق نيستم.. من يك سال پيش رفتم امام رضا عليه السلام و انسان بايد از جانش بگذرد كه برود زره را زيارت بكند. و من ميگويم اصلاً امام رضا زنده چطور ميشود پانصد ،ششصد نفر همزمان با او صحبت كند و آيا اين كار درست است و من ميگويم، اين سبك زيارت غلط ميباشد شما فرض كنيد كه امام رضا زنده است چطور ميشود با امام زنده اينگونه صحبت كرد. مجري: بنده يك سؤال دارم از خدمت شما اگر تمام مردم عالم عبادت بكنند و بگويند يا الله آيا اشكال پيش ميآيد. امامان هم آينه تمام نماي صفاتي خداوند ميباشند چه اشكال دارد يك امام رضا نشسته باشد به پانصد نفر جواب بدهد، آيا اين اشكال دارد؟ شما يك وقت از نگاه فلسفي صحبت ميكنيد و يك وقت هم نگاهي خودتان را بيان ميكنيد اين مبحث را حاج آقا جواب خواهد داد. استاد قزويني : برادر عزيز مرد زنده كردن مهم است و يا در يك آن صداي ده نفر شيندن مهم است؟ بيننده: به نظرم مرده زنده كردن مهم تر است و از صفات حق ميباشد. استاد قزويني : خدايي كه اين صفت را دارد ميآيد اين ويژگي و صفتش را به حضرت عيسي عليه السلام ميدهد و حضرت ميگويد: أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآَيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (آل عمران/ 49) و در دهها آيه قرآن داريم كه خداوند ميفرمايد: وَاللَّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (آل عمران/ 156) خداوندي كه اين اختيار و توان را دارد، كه مرده زنده كردن را به عيسي بدهد، ميتواند اين صفت خودش را كه لايشغله شأن عن شأن يعني در آني واحد، صداي ميلون ها نفر را بشنود و هيچ چيز هم او را به خودش مشغول نكند، به امام رضا عليه السلام بدهد و اين چه اشكال دارد. بيننده : بنده يك جمله در مورد خداوند عرض بكنم و آن اينكه خداوند مرده زنده كردنش حقيقي است؛ همچنانكه حضرت عيسي عليه السلام حقيقتاً مردهاي را زنده ميكرد كه عقل و روحش را از دست داده باشد. و جسم زنده كردن كه خلاف قوانين الهي ميباشد. مجري : پس در مورد عزير نبي چه ميگويد؟ كه پس از صد سال جسمش زنده شد، و زنده شدنش حقيقي بود. بحث ما خيلي به طول انجاميد و از شما ميخواهم كه در اين مباحث به كتب اعتقادي مراجعه كنيد. استاد قزويني: اين برداشتهايي كه شما داريد برداشتهاي انحرافي از قرآن ميباشد؛ چون هيچ يكي از شيعه و سني نگفته است كه حضرت عيسي عليه السلام مرده زنده ميكرد؛ مثل يك طبيب اروپايي بيايد يك كسي كه سكته كرده است را زنده كند. و اگر اين حرف را بزنيم معجزه قرآن زير سؤال ميرود. از اين بالاتر خداوند عالم به ملك الموت كه مقامش پايين تر از پيامبر و امام ميباشد، اين قدرت را داده است كه در آن واحد، ميليون ها نفر را قبض روح بكند؛ مثلاً قبض روح كردن يكي، او را از قبض روح كردن ديگر باز نميدارد. ميلون ها مسلمان در هر نمازش ميگويد: السلام عليك ايها النبي و رحمة الله و بركاته و اگر پيامبر صلي الله عليه وآله نميشنود، سلام خطابي واقعاً احمقانه ميباشد و اگر ميشنود، جواب سلام واجب ميباشد. و آن خداي كه قدرت داده كه پيامبر صلي الله عليه وآله، سلام ميلونها نفر را بشنود و جواب بدهد، همين خداهم ميتواند به امام رضا عليه السلام و امير المؤمنين عليه السلام و ساير أئمه عليهم السلام قدرت بدهد در آن واحد با هزاران نفر صحبت بكند و جواب آنها را بدهد. و اين عقيده كه ميگويد يد الله مغلوله عقيده يهود ميباشد نه مسلمانان. و خداوند در جاي ميفرمايد : وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ (انعام /59) در جاي ديگر ميفرمايد : عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا. (الجن/26) إلا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ. (الجن/ 27) خداوند عالم كه دستهايش بسته نيست ميتواند اين قدرت را به هر كسي بخواهد عطاء بكند. كسي خدمت امام جواد عليه السلام آمد، و گفت:شما فرموديد: كه به تمام آسمان ها و زمين ها مسلط هستيد و تمام اسامي بهشتيان و جهنميان را ميدانيد، و اين؛ يعني صفت خدايي براي خود قائل شدن نيست، امام جواد عليه السلام نفرمود من ميدانم يا نميدانم؛ بلكه يك سؤال پرسيد، گفت آيا خداوند اين قدرت را دارد كه چنين قدرتي را به يك پشه بدهد و يانه؟ طرف گفت خداوند ميتواندچنين كاري بكند، حضرت فرمود: من در نزد خداوند از يك پشه گرامي تر ميباشم و هرچي من دارم از لطف خداوند متعال ميباشد. انسان نبايد كج فكري نسبت به آيات قرآن داشته باشد. و اين طور كج فكري مصداق رب تالي القرآن والقرآن يلعنه ميباشد. بنده به شما توصيه ميكنم كه يا با بعضي از علماء صحبت كنيد؛ تا اگر چناچه برداشت نادرستي در تفكر شما وجود دارد اصلاح شود. و اگر دچار بيماري عصبي شديد به روانپزشك برويد؛ چون اين جور برداشت از قرآن برداشت طبيعي نيست و حتي يك وهابي چنين برداشتي از قرآن ندارد كه شما داريد. بيننده: آقا عبد الله از كردستان بنده عرض سلام دارم خدمت آيت الله قزويني و من از ابتدا برنامه را دنبال ميكردم، ايشان مطالب بسيار زيبا و قشنگي بيان كردند. و چند تا نكته وجود دارد كه به عرض ميرسانم : يك سؤال دارم از اين شبكه وهابي كه خودشان را نماينده اهل سنت ميدانند و آن اين است كه امروز چه اتفاق افتاده در جهان به اسم اسلام در عرب و روزانه چند تا انفجار در يك كشور اسلامي كه زن بچه دارند در آنجا زندگي ميكنند. و اين انفجار ها به اسم چه كسي تمام ميشود. ما حقيقت اسلام را فراموش كرديم و اساس اسلام را به خاطر منافع و عقائد شخصي خودمان رها ميكنيم و به فروع ميپردازيم، كه هيچ گونه پايه و اساسي ندارد و مشت نمونه خروار ميباشد، ما حكومت طالبان را در افغانستان ديديم و اينها چه چهرهاي از اسلام نشان دادند. اينها كلاً ميخواهند يك چهرهي زشت از اسلام به جهانيان نشان بدهند . و اينها كه آنجا نشسته اند تا حالا يك بيانيه بر عليه اين عملياتهاي انتحاري كه يك وحشي هم آنرا انجام نميدهد، صادر كنند. بنده دلم به حال اسلام ميسوزد كه اگر نباشد، شيعه وسني ديگر معني ندارد. هزار سال پيش يك عده افرادي يكسري كاري كردند كه درست و نادرستي اش را بر عهده مردم ميگذاريم و مباحثي كه وجود دارد را بايد علماء حل و فصل كنند؛ چون اين يك بحث عادي نيست تا به واسطه عوام حل و فصل شود . اين را عقل سالم قبول نميكند كه تمام زحمات پيامبر صلي الله عليه وآله و اصحاب و اهل بيتش را فداي عقايد و منافع شخصي مان بكنيم و به خاطر همين كارها كه انجام ميشود، اسلام چنين وضعيتي را پيدا كرده است، كه در افغانستان يك سرباز آمريكايي جرأت پيدا ميكند كه قرآن را آتش بزند. من به اين هاشمي و حيدري ميگويم: شما كه ادعاي دلسوزي ميكنيد؛ چرا بر عليه اين عملياتهاي انتحاري موضع نميگيرد و نميگويد اينها مسلمان نيستند و چرا داريد با آبروي اسلام بازي ميكنيد، به فرموده امام حسين عليه السلام اگر مسلمان نيستيد، لا اقل آزادمرد باشيد و شرف داشته باشيد ، شرف ما به كجا رفته است . مجري : ممنون آقا عبد الله كاش همهي براداران اهل سنت مثل شما اين قدر منطقي و معقول صحبت ميكرد. و حقيقت هم همين است كه ما بايد چهره خوبي از اسلام نشان بدهيم. بيننده: آقاي محسني! بعد از سي و سه سال كه از انقلاب ميگذرد، شيعه و سني با كمال آرامش دارند، در كنار هم ديگر زندگي ميكنند. مقام معظم رهبري در سفري كه به كردستان داشتند طوري رفتار كرد كه دل تمام اهل تسنن شاد شد و همچنين موضع و فتوايي كه در باره عائشه دادند همه ما خوشحال شديم، مردم كردستان كه نود و نه در صدشان سني هستند، اينها بسيار مهربان و مهمان نواز ميشوند و رابطه بسيار خوبي با اهل تشيع دارند؛ حتي دختر به شيعه ميدهند و از شيعه دختر ميگيرند. اينها به جاي بيان مشكلات اساسي ميآيند به مسايل فرعي ميپردازند. بنده بعنوان يك مسلمان سني مذهب از علماء سني به ويژه از علماء غرب ميخواهم، در مقابل اين اعمال وحشيانه اينها يك موضع قاطع و درست حسابي بگيرند. مجري: اي كاش علماء اهل سنت يك جو از عقل شما را داشتند و ميآمدند مثل شما؛ اين مطالب را بيان ميكردند؛ تا در اين صورت ديگر ما به مباحث اثباتي عقايد شيعه ميپرداختيم، نه موارد اختلافي . بيننده: يك مطلب اينكه هاشمي هر از گاهي در مورد عربستان صحبت ميكند؛ در حاليكه همين عربستان در جنك عراق با آمريكا پنج هزار سرباز آمريكاي را بردند در عربستان جا دادند، همراه با گذاشتن دختران عرب در اختيار اينها؛ تا حوصله شان سر نرود. استاد قزويني: در سايت شيعه نيوز آمده است كه همين امروز در هفت، هشت شهر عراق انفجارهايي صورت گرفته است كه صدها تن عراقي اعم از زن و بچه به خاك و خون كشيده شدند. و اين موارد را چه كساني دارند انجام ميدهند، و اعلام شده كه تعدادي از خاندان آل سعود در اين انفجارها دست داشتند و به زودي در عراق محاكمه ميشوند. وقتي ملك عبدالله رسماً اعلام ميكند كه حاضر است دويست ميليارد دلار براي جلو گيري از نشر فرهنگ شيعه و جلوگيري از حكومت شيعي نوري مالكي بدهد و سي پنج نفر از علماء بزرك وهابي فتواء ميدهند كه جوانان وهابيبراي جهاد به عراق بروند، نتيجه همين كه ميبينم در عراق خواهد شد. بيننده آقا احمد از فارس (اهل سنت) بنده خدمت شما و آقاي قزويني سلام و عرض ادب دارم و اميدوارم كه شب خوبي داشته باشيد. بنده از علماء اهل سنت ميباشم و از شما تشكر ميكنم كه مباحث را به صورت كارشناسي جلو ميبريد. بنده به نوبه خود اولاً: بعنوان يك مسلمان و ثانياً: بعنوان يك اهل سنت ، اين اعمال خشونتآميز را كه در سراسر كره خاكي كه به اسم اسلام تمام ميشود، محكوم ميكنم. و كسانيكه اين در انفجارها چه سني و چه شيعه كشته ميشوند، اميد وارم از جمله شهدا به حساب بيايند، هر گروهي كه افراط گري بكند و بر خلاف منطق عقل حركت كند، ناپسند و محكوم ميباشد. يك سؤال براي بنده پيش آمده است، شبكه ولايت كه مدعي است مباحث را به صورت علمي مطرح ميكند؛ پس چر اين مباحث در ميان عوام مطرح ميشود و به نظره بنده اين كار باعث ميشود، كه در ميان مردم يك جنگ رواني و تشنج ايجاد بشود؛ لذا بنده فكر ميكنم، بهتر است اين مباحث در ميان علماء مطرح بشود. مجري: اگر شما بيننده شبكه ما بوديد، ما دوسال قبل فقط مباحث اثباتي شيعه را بيان ميكرديم؛ اين شبكه هاي وهابي آنقدر اين مباحث را در ميان عوام مطرح كرد كه ما مجبور شديم، از آيين و كيان خودمان دفاع كنيم و وقتي دفاع ميكنيم، ناخواسته اين مباحث مطرح ميشود؛ لذ اين كلام شما بايد نوك پيكانش به طرف شبكه هاي وهابي باشد. و اگر آنها دست بردارد ما دفاع نميكنيم؛ چون مباحث اثباتي شيعه براي مطرح كردن بسيار فراوان ميباشد كه اصلاً لزوم ندارد اين مباحث مطرح گردد و از طرفي، سطح فكر و درك مردم با وجود اين همه اطلاعات بالا رفته است و اين مباحث برايشان قابل درك ميباشد؛ هر چند ما دوست داريم اين مباحث در ميان خواص و علماء مطرح بشود كه باالطبع براي عوام هم كه پيرو علماء هستند حل خواهد شد . استاد قزويني: ما از اين علماء كه ميآيند اين مباحث را به صورت مؤدبانه مطرح ميكنند، كمال تشكر را داريم و دوست داريم كه كه علماء اهل سنت بيايند اين مباحث را مطرح بكنند و درهاي شبكه جهاني ولايت بر روي تمام علماء كه اين قدر منصف هستند، باز ميباشد و حتي ما دوست داريم كه اينها بيايند حرفهاي ما را به نقدي علمي بكشند. حتي بعضي مراجع از برنامهاي كه ما با مولوي مرادزهي داشتيم تشكر كردند و گفتند: اثر اين يك برنامه شما از خيلي همايشها كه برگذار ميشود، بيشتر است. ما در آينده برنامه هايي داريم؛ تا علماء و اساتيد حوزهها را دورهم جمع كنيم، مباحث مورد بحث را مطرح كنم تا به نتيجه مطلوب برسيم . انشاء الله خدا و حضرت بقية الله الاعظم كمك كند؛ تا قدمهايي در راستاي ايجاد الفت و رفع كدورتهاي بين شيعه وسني ايجاد شده است، بر داريم. ما معتقد هستيم كه اين قضايا و شبكه هاي وهابي بيشتر از شيعه به اهل سنت ظلم ميكنند؛ چون هر چرندياتي را به اهل سنت نسبت ميدهند واين چرنديات را جوانان تشيع ميشوند و كينه و بغض نسبت به اهل سنت پيدا ميكنند و ما نميخواهيم كه اينگونه باشد. ما اعلام ميكنيم به تمام علماء اهل سنت كه بيايند عقائد اهل تسنن را در اين شبكه بيان بكنند و اگر ما هم نقدي علمي داشتيم ميآوريم؛تا مردم خودشان قضاوت كنند كه حقيقت از چه قرار ميباشد. و با اين كار هم بدبيني هاي جوانان اهل تسنن بر طرف ميشود و هم بدبيني كه شبكه هاي وهابي براي جوانان تشيع به وجود آورده است بر طرف ميگردد. و ما آمادگي كامل داريم، شما و علمائي كه تاثير گذار هستند بيايند در اين جا مطالب شان را مطرح بكنند و هيچ قيد و شرطي در اين باره وجود ندارد؛ جز اينكه شبكه ما شبكه سياسي نيسـت؛ لذا وارد مباحث سياسي نميشويم و اهانت به مقدسات هم ديگر خطي قرمز ما در اين شبكه ميباشد. در رابطه با جواب ابطحي كه گفت كسانيكه عقايد وهابيت را مطرح ميكنند، آيا معرفي بكنيم يانه؟ در جواب بنده عرض ميكنم كه بنده معتقد هستم نبايد اينها را معرفي كرد ؛ چون اثر منفي دارد و اين كار بايد به عهده مسئولين گذاشته شود و بهترين راه اين است كه با اينها صحبت و بحث علمي شود و اگر قانع شدند، فهو المطلوب؛ و الا چند دانشجوي ديگر و هم چنين كساني را كه تأثير گذاشته اند در كنار آن ها بياوريم؛ تا آنها قضاوت كنند كه حق با چه كسي ميباشد. به فرموده امام محمد باقر عليه السلام ما بايد عيوبات و جنايت اين فرقه را آشكار كنيم ؛ تا رسوا و مفتضح گردند . در مورد سلام تشهد هم عرض كنم كه در اينجا اشتباه صورت گرفته است و بنده بار ها به حج مشرف شدم تا حالا نشنيدم كه اينها سلام بر پيامبر و سلام نماز را بلند بخواند و ما نميدانيم اين شبكه وهابي اين تشهد را از كجا گير آورده اند. و بارها اين كليپ را پخش كردند تا اينكه ما اشكال كرديم و آبروي شان رفت، ديگر پخش نكردند، تا آنجا كه بنده اطلاع دارم، تمام مذاهب اينها معتقد هستند كه اگر كسي در نماز صلوات ابراهيمي (اللهم صلي علي محمد وآل محمد كما صليت علي ابراهيم و آل ابراهيم) را نگويد، نمازش باطل ميباشد، بعضي از فرق، اين صلوات را در تشهد نميگويند؛ اما در سلام نماز حتماً بيان ميكنند شايد مراد آقاي كياني هم اين بود كه در تشهد اين را حذف كرده اند.
حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||