* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 25 خرداد 1391 تعداد بازديد: 3485 
حضرت علي عليه السلام اعلم از ديگر صحابه و داناي به غيب
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

بسم الله الرحمن الرحيم

برنامه حبل المتين؛ حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني

25 / 03 / 1391

موضوع: حضرت علي  عليه السلام اعلم از ديگر صحابه و داناي به غيب

مجري:

در روايت آمده است که امير المؤمنين بيانگر و حلال اختلافات امت بوده است در زمان خود حضرت رسول هم که حضرت ايشان را به يمن براي امر قضاوت فرستاد، بيانگر اختلافات امت بوده است؛ يعني اگر اختلافي پيش مي‌آمد، حضرت امير را به عنوان ناجي و قاضي مي‌فرستادند تا قضاوت کند و اختلافات را از بين ببرد و آمده اند اين گونه حضرت علي عليه السلام را به عنوان اعلم صحابه مطرح کردند.

لطف کنيد اين قضيه را توضيح دهيد.

استاد قزويني:

 ما در جلسه گذشته بحثي را که در باره تعبيرهاي «كتاب الله وعترتي» و «كتاب الله وسنتي» شروع کرده بوديم.

گفتيم: روايت عترتي هيچ گونه تعارضي با سنتي ندارد؛ چون در درون کتاب، سنت هم خوابيده است؛ يعني وقتي مي‌گوييم:

کتاب الله؛

يعني کتاب خدا با آيه شريفه:

وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ

سوره نحل آيه 44

در آيه 7سوره حشر آمده است که:

مَا آَتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا

يعني در درون خود قرآن کتاب و سنت کاملاً خوابيده است.

حالا بعضي از اين کارشناسان جاهل و نادان مي‌گويند اگر چنانچه «کتاب الله و عترتي» باشد، پس پيامبر چه شد؟ چقدر بايد اين آقا جاهل و نادان و احمق باشد؟ اصلاً قرآن جز از طريق نبي مکرم براي ما رسيده است؟ اصلاً بحث شريعت نبوي است که اين شريعت نبوي که قرآن و سنت است مي‌خواهد اهل بيت را پياده کنند.

خداي عالم عقل و فکر بعضي ها را از دستشان گرفته است که مي‌گويند: اگر «کتاب الله و عترتي» باشد تکليف پيامبر چه مي‌شود؟ پيامبر کنار رفت؟

کتاب الله و عترتي و اهل بيتي.

اهل بيت و عترت پيامبر.

 در آيه شريفه هم که دارد:

قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى

سوره شوري آيه 23

پس پيامبر کجا رفت؟ نمي‌دانيم بعضي از افراد چه کار مي‌کنند ، آيا جهل خود را به نمايش مي‌گذارند؟ يا عناد خود را نسبت به اهل بيت نشان مي‌دهند از سويي هم شعار مي‌دهند که ما محب اهل بيت هستيم.

من تتمه بحث جلسه گذشته رابه صورت فشرده عرض مي‌کنم:

عدم تعارض سنت با عترت را عرض کرديم که سنت مبين و مفسر قرآن است، اقوال بزرگان اهل سنت را آورديم که ابو حنيفه مي‌گويد: اگر سنت نبود، هيچ احدي از ما قرآن را نمي‌فهميد.

اهل بيت وارث سنت پيامبر هستند، در اين رابطه هم ما روايات متعددي براي بينندگان عزيز بيان کرديم.

اهل بيت ناقل سنت پيامبر هستند، ما گفتيم تمام رواياتي که از امير المؤمنين از امام باقر و صادق از امام عسگري سلام الله عليهم اجمعين است، سلسله سند اينها همه به امير المؤمنين و نبي مکرم صلي الله عليه و آله و سلم، بر مي‌گردد.

اما نکته چهارم که حضرتعالي اشاره کرديد: اهل بيت بيانگر موارد اختلاف بين امت هستند.

حاکم نيشابوري از انس بن مالک نقل مي‌کند که پيامبر اکرم به امير المؤمنين فرمود:

أنت تبين لأمتي ما اختلفوا فيه من بعدي.

تو بيانگر اختلافات امت هستي بعد از من؛ يعني تو هستي که براي امت من موارد اختلافي را تبيين مي‌کني.

حاکم نيشابوري هم مي‌گويد:

هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه.

حديث صحيحي است و شرائط صحيح مسلم و بخاري را دارد.

المستدرك على الصحيحين، ج3، ص4620

 آقايان بفرمايند غير از امير المؤمنين پيامبر براي احدي از صحابه چنين تعبيري داشته است؟ آقايان مي‌گويند اگر بنا باشد كه علي عليه السلام بيانگر باشد، يک نفر مي‌خواهد چه كار کند؟ مي‌گوييم: پيامبر در زمان حيات خود تنها بود؛ پس چگونه پيامبر به تنهايي توانست و از 50 پيامبر ديگر کمک نگرفت؟

نه، قضيه اين است که بايد فردي همانند نبي مکرم معصوم از گناه، معصوم از خطا ، معصوم از نسيان و اشتباه، بيانگر شريعت باشد.

حتي اگر کسي معصوم از خطا و اشتباه نباشد، نمي‌تواند بيانگر احکام شريعت باشد؛ چرا که اشتباهاً يک حکم حلال را حرام مي‌کند، آنگاه چه اتفاقي مي‌افتد؟ حرام را اشتباها حلال اعلام کند، آن وقت اين باعث مي‌شود که غير شريعت در جامعه به جاي شريعت جا بيفتد و اين برخلاف فلسفه بعثت انبياء و بر خلاف فلسفه نزول کتاب است؛ لذا در هر عصري بايد تمام مباحث به شخصي برسد که او معصوم از هر خطا، اشتباه و نسيان است، مانند خود نبي مکرم.

و اما در رابطه با اعلميت: کسي بيانگر اختلاف است که از همه علميتش بالا باشد ، اگر 2 نفر در يک موضوعي اختلاف مي‌کنند به کسي مراجعه مي‌کنند که او از نظر علميت و آگاهي به سنت از اين ها بالاتر است اگر هم سطح يا پايين تر آنها باشد، مراجعه کردن معنا ندارد و لذاست که پيامبر اکرم فرمود:

أنا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَعَلِيٌّ بَابُهَا .

من شهر علم هستم و علي بن ابي طالب هم در آن شهر است.

فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِهِ من بَابِهِ.

هر کس دنبال علم مي‌گردد بايد از در وارد شود.

المعجم الكبير، ج11، ص65

اسد الغابة ابن اثير جزري، ج 4، ص 22

يعني آن کساني که غير از کانال امير المؤمنين و اهل بيت بخواهند علم من را بگيرند، در حقيقت از در وارد نشده و از ديوار آمده اند.

اين آقاي گمراه مي‌گويد: چرا پيامبر گفته است:

انا مدينة العلم.

مي گفت:

أنا بحار العلم.

نبي مکرم مي‌خواهد اينجا علم را تشبيه به شهر کند؛ چون در زمان گذشته شهر‌ها در و دروازه داشتند، مي‌گويد: اگر کسي بخواهد، وارد شهر علم شود، بايد از در وارد شود، نه از ديوار وارد شود.

حاکم نيشابوري هم مي‌گويد:

ولهذا الحديث شاهد من حديث سفيان الثوري بإسناد صحيح.

المستدرك على الصحيحين، ج3، ص137

هيچ عذري باقي نمي ماند که آقايان بگويند روايت ضعيف است.

ابن حجر عسقلاني در فتاواي حديثه گفته است که حديث:

أنا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَعَلِيٌّ بَابُهَا  

رواه جماعة ، وصححه الحاكم ، وحسنه الحافظان العلائي وابن حجر

حديث فوق را جماعتي نقل کرده اند ، حاکم نيشابوري آن را تصحيح کرده و دو حافظ به نامهاي ابن حجر عسقلاني و علائي آن روايت را تحسين کرده اند.

الفتاوى الحديثية، ج1، ص123

از طرف ديگر ابن عباس مي‌گويد:

لقد أُعطي عليّ تسعة أَعشار العلم ، وأَيم الله لقد شاركهم في العشر العاشر.

امير المؤمنين سلام اله عليه 90 درصد علم را داراست و ويژه خود اوست؛ يعني 90 درصد علوم اسلامي منحصراً در اختيار علي بن ابي طالب است و 10 در صد را ديگران دارند که در آن هم باز علي بن ابي طالب سهيم است.

اسد الغابة، ج4، ص109

الاستيعاب، ج3، ص1104

و همچنين عبد الملک بن سليمان مي‌گويد: به عطا (از فقهاي به نام اهل سنت) گفتم:

أَكان في أَصحاب محمد أَعلم من علي؟

آيا در ميان اصحاب پيامبر اعلم تر از علي است؟

قال: لا ، والله لا أَعلمه.

به خدا سوگند من اعلم از علي را نمي شناسم.

الاستيعاب، ج3، ص1104

بخاري در تاريخش از جهدب تيمي نقل مي‌کند که مي‌گويد:

قال لنا علي حدثنا يحيى بن اليمان عن سفيان عن جحدب التيمي قال سمعت عطاء قالت عائشة علي أعلم الناس بالسنة.

علي بن ابي طالب عالم ترين انسان ها به سنت پيامبر است.

التاريخ الكبير، ج2، ص255

و همچنين طبري در جامع البيان در تفسيرش مي‌گويد:

سمعت عليا رضي الله عنه يقول لا تسألوني عن كتاب ناطق ولا سنة ماضية إلا حدثتكم .

امير المؤمنين فرمود: هر آنچه که از کتاب ناطق و سنت گذشته از من سؤال کنيد من به شما بيان مي‌کنم.

تفسير الطبري، ج26، ص186

آقاي ابن تيميه هم مي‌گويد: تفسير طبري احاديثش مورد اعتماد است.

ابن حجر عسقلاني در فتح الباري از ابو الطفيل (که پيرمرد ترين صحابه و تا 110 هجري قمري زنده بوده است) نقل مي‌کند که مي‌گويد:

شهدت عليا وهو يخطب وهو يقول:

ديدم علي بن ابي‌طالب در مسجد کوفه خطبه مي‌خواند و مي‌گويد:

سلوني فوالله لا تسألوني عن شيء يكون إلى يوم القيامة إلا حدثتكم به.

به خدا سوگند تا قيام قيامت هر آنچه که از من سؤال کنيد من به شما جواب مي‌دهم.

وسلوني عن كتاب الله.

از کتاب خدا سؤال کنيد.

فوالله ما من آية إلا وأنا أعلم أبليل أنزلت أم بنهار أم في سهل أم في جبل.

قسم به خدا هيچ آيه اي نيست در قرآن که من مي‌دانم شب نازل شده است يا در روز نازل شده است، در شهر نازل شده است يا در بيابان.

فتح الباري، ج8، ص599

عمدة القاري، ج 19، ص 190

تفسيرالسمعاني، ج 5، ص 250

تفسير قرطبي، ج 1، ص35

آقاي ابن حجر اين را به عنوان يک روايت قطعي بدون کوچکترين مناقشه در سند و دلالت آن را نقل كرده است.

تهذيب التهذيب، ج 7، ص 297

ذهبي که شمشير بر عليه اهل بيت را از رو بسته است و در بعضي موارد که مي‌بيند روايت مشکلي از نظر سند و دلالت ندارد، مي‌گويد:

يشهد القلب أنه باطل.

قلب من شهادت مي‌دهد که اين روايت باطل است.

ميزان الاعتدال، الذهبي، ج1، ص 82

انشاء الله فرداي قيامت بايد قلب ذهبي بيايد و شهادت بدهد که قضيه به چه شکلي بوده است.

به نقل ذهبي، سعيد بن مسيب (که از فقهاي اهل سنت است) مي‌گويد:

لم يكن أحد من الصحابة يقول: سلوني إلا علي.

غير از علي بن ابي طالب هيچ کدام از صحابه نتوانستند بگويند: از من هر چه مي‌خواهيد سؤال کنيد.

تاريخ الإسلام، ج3، ص638

تاريخ الخلفاء سيوطي، ص 188

اگر يک مورد از اين مدارک اشتباه بود به ما بگويند ما اشتباهمان را پس مي‌گيريم و عذر مي‌خواهيم و در برابر هر اشتباه، 50 هزار تومان به آقايان جايزه مي‌دهيم.

آقاي نووي مي‌گويد:

وسؤال كبار الصحابة له ورجوعهم إلى فتاويه وأقواله في المواطن الكثيرة والمسائل المعضلات مشهور

سؤال کبار صحابه و مراجعه کبار صحابه به فتاوا و اقوال علي، در جاي جاي متعدد و در مشکل ترين مسائل، مشهور است.

تهذيب الاسماء، ج1، ص317

آيا اين مطالبي که بيان شد کافي نيست که ما يک مقداري از غفلت بيدار شويم و ببينيم که جايگاه امير المؤمنين قابل مقايسه با ديگر صحابه نيست، شما بفرماييد آيا اين مطالبي که عرض شد در حق کدام يکي از صحابه بوده است؟

اگر چنانچه امير المؤمنين براي خلافت انتخاب هم نشود ولي افضليت ملاک باشد يکي از بالاترين و بهترين ملاک افضليت اعلميت است، خود آقايان اهل سنت هم مي‌گويند که يکي از شرائط خليفه و امام اين است که بايد اعلم از ديگران باشد.

بياييد منصفانه قضاوت کنيد آنچه که در علم امير المؤمنين و فضيلت اين حضرت را با علوم و فضايل ديگران مقايسه کنيد، اين آقايان مرتب مي‌گويند: اين کساني که مي‌گويند ما تابع اهل بيت هستيم، کتاب اهل بيت کجاست؟ کتاب امام صادق کجاست؟ کتاب امام باقر کجاست؟

خوب آقا! شما بفرماييد کتاب جناب آقاي ابوبکر را به ما نشان بدهيد، ما هم کتاب امام صادق را به شما نشان مي‌دهيم ،کتاب جناب عمر را در بياوريد مخطوطش را به ما نشان دهيد مي‌بينيد که 200 صفحه اول براي جناب عمر است و 200 صفحه ديگر آن براي امام باقر است ، اگر راست مي‌گوييد به ما نشان دهيد آن وقت ببينيد ما به شما ثابت مي‌کنيم يا نه.

اين مسخره بازي ها چيست که انجام مي‌دهيد؟ خودتان را مسخره کرديد يا مخاطبين خود را؟ اگر يک کسي از شما بپرسد: پيامبر اکرم که مي‌گويد سنت، در کدام کتاب نوشته شده است؟ نشان بدهيد به ما که جناب عثمان چند تا کتاب نوشته است؟ طلحه و زيبر و عايشه ام المؤمنين چند تا کتاب نوشته اند؟ اگر ملاک اين است که کسي که تابع اهل بيت است آن اهل بيت بايد کتاب داشته باشد خوب بفرماييد ما که دفعه گذشته ثابت کرديم که سال 151 سنت پيامبر توسط بزرگان شما نوشته شده است ، با اينکه کتابهايي که نوشته شده است مانند کتاب امير المؤمنين گرچه مرحوم سيد رضي جمع کرده است ولي اين خطبه‌هايي بوده که امير المؤمنين در زمان خودش اينها را قرائت کرده است.

اين صحيفه سجاديه امام سجاد سلام الله عليه دنيا مانند آن را ندارد ، نه تنها اهل سنت نه مسيحيت ، نه يهودي ، نه زرتشتي هيچ ديني و هيچ مذهبي آثاري مانند دعاي صحيفه سجاديه ندارد اگر دارند بيايند و به ما نشان دهند.

اتفاقاً خودمان هر وقت به مکه مشرف مي‌شويم، بعضي از اين علماي اهل سنت يا از يمن که مي‌آيند و ما را مي‌بينند، مي‌گويند: صحيفه سجاديه داريد به ما هديه دهيد؟ يعني همين که احساس مي‌کنند ما شيعه هستيم و از ايران هستيم اولين چيزي که مطالبه مي‌کنند از ما صحيفه سجاديه است.

من همين جا توصيه مي‌کنم عزيزاني که به عمره مي‌روند يا به حج واجب اگر مي‌توانند 5 تا 10 تا صحيفه سجاديه با خود ببرند اگر در فروگاه جده يا مدينه هم گرفتند مشکلي ندارد؛ چون اين آقايان هيچ دين و ايماني ندارند که حتي از ورود صحيفه سجاديه به عربستان وحشت دارند.

البته اين را هم من عرض کنم در قطيف برادرمان جناب آقاي صفار کتاب صحيفه سجاديه را چاپ کردند اگر باز عزيزان اهل سنت يا شيعيان عزيزي که از عربستان بيننده برنامه ما هستند از طريق همان کتابفروشي‌هاي قطيف يا آقاي صفار ارتباط برقرار کنند، البته ايشان گفتند ما وقتي مي‌خواستيم کتاب صحيفه سجاديه را چاپ کنيم رفتيم به وزارت ارشاد آنجا اعلام کرديم که مي‌خواهيم چاپ کنيم گفتند که اين کتاب جزء کتاب هاي ممنوعه است و نمي‌توانيد چاپ کنيد.

گفتيم در صحيفه سجاديه بحث خلفاء نيست ، بحث امامت نيست، حتي تمجيد صحابه هم نيست، اهانت به صحابه نيست، اهانت به امهات مؤمنين نيست؛ بلکه فقط يک دعا است ، اسمش را هم عوض مي‌کنيم و به جاي اينکه بگوييم صحيفة علي بن الحسين مي‌گوييم: دعاء علي بن الحسين ، گفتند اشکالي ندارد اسمش را عوض کنيد ما چاپ مي‌کنيم بعد تمام کتاب را خواندند و گفتند ما هيچ اشکالي در اين کتاب نمي‌بينيم ، حالا چرا دولت عربستان سعودي دستور داده است که اين کتاب جزء کتب ممنوعه است و نبايد در عربستان سعودي چاپ شود.

اين آقاياني که دم از آزادي مي‌زنند ، دم از حقوق مي‌زنند ، حرف از مسجد تهران مي‌زنند، بيايند به ما نشان بدهند، از چاپ کردن کتاب دعاي امام سجاد هم مي‌ترسند ، آيا امام سجاد از اهل بيت است يا نيست؟ شما قبول داريد يا نه؟ چرا وحشت داريد از چاپ کردن کتابي که مربوط به اهل بيت است؟

مجري:

حاج آقا اين روايتي که بيان کرديد از امير المؤمنين که اگر تا روز قيامت هم از من سؤال کنيد جواب خواهم داد، آيا اين با علم غيبي که خداي عالم براي مختص خود قرار داده است منافاتي ندارد؟

استاد قزويني:

 عزيزان دقت کنند كه شبکه‌هاي نفاق هم در اين چند مدت برنامه‌هاي مختلفي گذاشتند که شيعه‌ها معتقدند ائمه علم غيب دارند و امثال اين سخن ها، پس اينها شرک و کفر است از طرفي هم مي‌گويند که شيعه‌ها اهل قرآن نيستند، قرآن مطالعه نمي‌کنند حالا من نمي‌دانم خود آقايان اصلاً قرآن مطالعه مي‌کنند يا نه؟ قرآن مي‌فرمايد:

أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ

سوره بقره، آيه 85

اين ويژگي هاي يهود است؛ يعني شما داريد عين همان صفات يهود را در خودتان احيا مي‌کنيد و يهود گونه به قرآن مراجعه مي‌کنيد طوري که يک آيه را مي‌گيريد:

وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ.

سوره انعام آيه 59

يا اينکه پيامبر مي‌فرمايد:

لا اعلم الغيب.

اما در سوره انعام آيه 59 در سوره يوسف آيه 102 مي‌فرمايد:

ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ.

اين از اخبار غيبي است که ما به تو مي‌گوييم.

يا  در سوره جن آيه 26 تعبير اين است:

عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا.

خدا کسي را بر غيبش آگاه نمي‌کند؛ مگر کسي که از او راضي باشد.

 عزيزان شيعه و اهل سنت توجه کنند، البته ما کاري با آقايان وهابي که صحبت ما براي آنان مانند يس خواندن است نداريم ، اگر کسي معتقد باشد پيامبر يا امام از پيش خود علم غيب دارد، اين کفر و شرک است؛ ولي اگر کسي معتقد باشد كه پيامبر اکرم و ائمه عليهم السلام به تعليم من الله و به وحي من الله از غيب آگاهي دارند، اين عين قرآن و عين توحيد است كه در قرآن مي‌فرمايد:

فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى.  

سوره جن، آيه 26-27

آيه 49 آل عمران در رابطه با حضرت عيسي عليه السلام مي‌فرمايد:

وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ.

من خبر مي‌دهم از آنچه که شما در خانه‌هايتان مي‌خوريد و در آن ذخيره کرده ايد.

آيا اين علم غيب نيست که حضرت عيسي دارد؟ آيا اين کفر و شرک است؟ علم غيب حضرت عيسي به تعليم من الله است ، و همچنين پيامبر اگر وحي دارد به تعليم و وحي من الله است يا اگر ما معتقديم به علم غيب امام، به تعليم من النبي صلي الله عليه و آله و سلم است نه اينکه از پيش خودشان علم داشته باشند.

شما که اين آقاي ابن تيميه را از ائمه و پيامبر بالاتر دانستيد، فقط مانده که بگوييد خدا هم از شاگردان ابن تييمه بوده است. همين ابن تيميه ي شما در منهاج السنه در جواب علامه حلي كه مي‌گويد: علي بن ابي طالب خيلي از اخبار آينده را خبر داده و به وقوع پيوسته است، مي‌گويد:

اما اخبار از آينده:

وفي أتباع أبي بكر وعمر وعثمان من يخبر بأضعاف ذلك.

تابعين ابوبکر و عمر و عثمان چند برابر علي بن ابي طالب، از غيب خبرداده اند.

منهاج السنة النبوية، ج8، ص135

شما بفرماييد اينها درست است يا درست نيست؟

يا خود جناب خليفه دوم در مدينه بالاي منبر خطبه مي‌خواند ناگهان برگشت گفت:

يا سارية الجبل.

ساري اسم فرماندهي بود که در جنگ نهاوند بوده است ، مردم تعجب کردند که چه شد که ناگهان گفت: يا سارية الجبل

بعد از چند مدتي که سپاه اسلام برگشت به مدينه، آقاي سارية آمد گفت ما در مصاف لشكر ايران قرار گرفته بوديم، صداي عمر بن خطاب در فضا پيچيد که گفت:

يا سارية الجبل

سارية برويد در کوه پناه بگيريد و ما رفتيم سنگرگرفتيم و پيروز شديم.

مجموع الفتاوى، ج11، ص278

الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج1، ص293

تاريخ الإسلام، ج3، ص249

خوب جناب خليفه اين را از کجا متوجه شد؟ آيا در مدينه تلسکوپ داشتند؟ يا دوربين مادون قرمز داشتند؟ يا ماهواره و راديو داشتند؟ از کجا متوجه شد؟ چطور اگر نسبت به خليفه دوم اين چنين قضيه‌اي باشد اين را آقايان به عنوان يک امر قطعي قبول دارند و اگر کسي شک کند، کفرش هم ثابت مي‌کنند.

خود آقاي ابن تيميه همين قضيه‌ي از غيب خبر دادن عمر بن خطاب را در کتاب مجموع فتاوي مفصل نقل مي‌کند.

از همه اينها بالاتر، امير المؤمنين مي‌گويد: از من سؤال کنيد تا قيامت هر آنچه که سؤال کنيد به شما جواب مي‌دهم، من مشابه اين روايت را از صحيح مسلم براي شما مي‌آورم:

حذيفة يماني نقل مي‌کند مي‌گويد:

أخبرني رسول اللَّهِ بِمَا هو كَائِنٌ إلى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ.

صحيح مسلم، ج4، ص2891

به ما خبر داد پيامبر تمام اتفاقاتي را که تا قيامت اتفاق مي‌افتد.

آيا حذيفه را مؤمن مي‌دايند يا کافر؟

اولا:ً پيامبر از کجا مي‌دانست؟ و ثانياً: آقاي حذيفة از پيامبر تمام اخبار را تا قيام قيامت گرفته است. آيا اين خبر دادن هاي پيامبر موافق قرآن است يا ضد قرآن؟ اگر ضد قرآن است پس در صحيح مسلم شما چکار مي‌کند؟

يا در روايتي ديگر در صحيح مسلم جناب عمرو بن اخطب نقل مي‌کند که پيامبر اکرم نماز صبح را با ما خواندند و بالاي منبر رفتند شروع کردند به خطبه خواندن و تا ظهر پيامبر با ما حرف زد:

ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حتى حَضَرَتْ الْعَصْرُ ثُمَّ نَزَلَ فَصَلَّى ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حتى غَرَبَتْ الشَّمْسُ.

مي‌گويد: بين نماز صبح تا ظهر و بين نماز ظهر تا عصر و بين نماز عصر تا غروب پيامبر يک روز تمام براي صحابه سخنراني کرده است. موضوع سخنراني چه بوده است؟ اين صحيح مسلم است.

فَأَخْبَرَنَا بِمَا كان.

از تمام گذشته‌ها خبر داد.

وَبِمَا هو كَائِنٌ

هر چه در آينده مي‌خواهد اتفاق بيفتد به ما خبرداد.

فَأَعْلَمُنَا أَحْفَظُنَا

آنهايي‌که اهل علم و استعداد بودند، گرفتند و آنهايي که استعدادشان ضعيف بود کم گرفتند و آنهايي که اصلاً استعداد نداشتند هيچ چيز ياد نگرفتند.

صحيح مسلم، ج4، ص2891

اين 2 روايت را کنار هم بگذاريد، ببينيم شما براي اين روايات چه جوابي داريد، هر جوابي که شما براي اين روايات داديد، ما همان جواب را براي رواياتي که شيعه دارد از ائمه يا امير المؤمنين که از آينده خبر مي‌دهد، جواب قرار مي‌دهيم.

يا مي‌گوييد: علي بن ابي‌طالب جزء صحابه و مسلمانها نيست ، اهل بيت را ما جزء اين قضايا نمي‌دانيم ، اگر دليل شما اين است موضع خود را روشن کنيد که ما ديگر کاري به شما نداشته باشيم و تصور مي‌کنيم که يک يهودي آمده و سخن مي‌گويد.

و لذا جناب آقاي محسني و بينندگان عزيز من درخواستم اين است هم دوستان اين 2 روايت را خوب روي آن کار کنند. آقايان مراجعه کنند ببينند آيا درست است يا درست نيست، اگر درست است يک مقداري نظرشان را نسبت به اهل بيت تجديد کنند و اين طور بي‌پروا نسبت به اهل بيت يا شيعه تاخت و تاز نداشته باشند.

بيننده: موسوي از آمريکا

من مي‌خواستم سؤال کنم  که ما اينجا در شرق امريکا زندگي مي‌کنيم و و دسترسي به مساجد شيعيان نداريم.

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

صداي بيننده قطع و وصل مي‌شود.

مجري:

صحبت شما براي ما مفهوم نيست دوباره تکرار بفرماييد

بيننده

ما آيا مي‌توانيم در مساجد شيعه اي که اجاره کردند و پول؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

صدا قطع و وصل مي‌شود

استاد قزويني:

صداي شما قطع و وصل مي‌شود خواهر محترم ، اگر شما بتوانيد از طريق اينترنت تماس بگيريد يا اين ارتباط داخلي ايران تماس مي‌گيريد شماره خود را لطف کنيد تا شماره مستقيم شما را بگيرند.

بيننده:

من از آمريکا صحبت مي‌کنم

استاد قزويني:

مي‌دانم الان بعضي از قسمت هاي صداي شما مفهوم است و بعضي از قسمت ها قطع مي‌شود ما متوجه نمي شويم.

بيننده:

بله، مي‌خواهيد باز دومرتبه چون شما از ايران اين شماره را گرفتيد.

مجري:

بله ما با ايشان تماس گرفتيم

استاد قزويني:

دوباره اگر دوستانمان شماره خواهرمان خانم موسوي را بگيرند ممنون مي‌شويم.

بيننده: متين از کردستان (اهل سنت)

مي خواستم يک سؤالي از شما بپرسم که در کتاب کافي ج 5 ص 452 مي‌شود اين کتاب را بياوريد؟

مجري:

سؤال خود را بفرماييد.

بيننده:

در اين کتاب من روايت فارسي را نوشتم که مي‌گويد: شخصي رفت نزد امام جعفر صادق و فرمود که من مي‌خواهم زني را صيغه کنم، چند تا صيغه جائز است؟ امام جعفر صادق مي‌گويد: مي‌تواني 1000 تا زن را هم صيغه کنيد.

الكافي، الشيخ الكليني، ج 5، ص 452

مي‌خواستم بدانم جواب آقاي قزويني چيست؟

استاد قزويني:

ما بارها جواب داده ايم برادر عزيزم و مفصل اين را ما جواب داديم.

کلمه «مستأجرات» که بعضي از آقايان مي‌گويند کرايه اي هستند، معناي مستأجرات را نمي‌فهمند که چيست ، مستأجرات؛ يعني اينها در برابر عقد خود اجرت مي‌گيرند که مراد از اجرت همان مهر است.

اين آيه قرآن است برادر من در سوره نساء آيه 24:

فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً

هر آنچه را که شما از زنان صيغه و عقد موقت مي‌کنيد اجر و مهر آنان را بدهيد.

در رابطه با آيه 24 سوره نساء امام قرطبي مي‌گويد:

وقال الجمهور: المراد نكاح المتعة الذي كان في صدر الإسلام.

مراد از اين آيه نکاح صيغه است.

تفسير القرطبي، ج5، ص130

تفسير فتح الغدير، ج1، ص 449

و در خود صحيح مسلم جابر بن عبدالله مي‌گويد:

کنا

ما همه صحابه

نَسْتَمْتِعُ بِالْقَبْضَةِ من التَّمْرِ وَالدَّقِيقِ الْأَيَّامَ على عَهْدِ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَأَبِي بَكْرٍ حتى نهى عنه عُمَرُ في شَأْنِ عَمْرِو بن حُرَيْثٍ.

صحيح مسلم، ج2، ص1405

ما صحابه زمان پيامبر زنها را با يک مشت خرما يا يک مشت آرد صيغه مي‌کرديم ، در زمان ابي‌بکر هم همين کار را مي‌کرديم بخشي از زمان عمر هم اين کار را مي‌کرديم تا اينکه عمر بن خطاب آمد و از اين قضيه نهي کرد.

بفرماييد اين کارشان زنا بوده است؟ اين را پاسخ دهيد تا من بخش ديگري از عرائضم را عرض کنم.

بيننده:

علماي ما بر اين عقيده هستند که در زمان پيامبر حرام شده است.

استاد قزويني:

يعني در صدر اسلام بوده است؟

بيننده:

بله بوده است

استاد قزويني:

خدا اموات شما را بيامرزد ، آيا در آن زمان زنا بوده است يا نبوده است؟

بيننده:

نه نبوده است

استاد قزويني:

خدا اموات شما را بيامرزد ، اگر پيامبر نهي کرده است جابر مي‌گويد:

ما در زمان پيامبر صيغه مي‌کرديم در زمان ابي‌بکر هم صيغه مي‌کرديم و بخشي از زمان عمر هم صيغه مي‌کرديم اگر پيامبر نهي کرده است جابر مي‌گويد:

کنا نَسْتَمْتِعُ....

ما صحابه همگي در زمان رسول خدا متعه مي‌كرديم.

اگر پيامبر اکرم نهي کرده است چطور در زمان ابي بکر صيغه مي‌کردند؟

بيننده:

اين روايت در کتاب هاي اهل سنت آمده است؟

استاد قزويني:

ما صحيح مسلم را براي شما نشان داديم باب نکاح متعه.

مجري:

پاسخ کاملي بود و فکر نمي‌کنم جوابي براي آن داشته باشيد.

بيننده:

من اين را مي‌پذيرم.

استاد قزويني:

خدا اموات شما را بيامرزد، مهمتر از همه اينها برادر بزرگوارم! بعد از خود نبي مکرم هم تا حدود نزديک 80 - 90 سال هم بزرگان اهل سنت صيغه مي‌کردند.

ابن جريج است که مي‌گويد: من 80-90 تا زن صيغه‌اي داشتم. ذهبي در باره ابن جريج مي‌گويد:

مجمع علي ثقته.

آيا اين فرد که 90 تا زن صيغه اي داشته، کار درستي مي‌کرده يانه؟ در زمان عبد الله زبير هم بوده است.

بيننده:

من اون مطلب را پذيرفتم ،فقط اون روايت که مي‌گويد با هزار زن هم مي‌توان صيغه کرد را شما مي‌پذيريد؟

استاد قزويني:

ابن جريج، عبد الملك بن عبد العزيز بن جريج متوفاي 150 و معاصر امام صادق (كه آن حضرت در سال 148 به شهادت رسيده) است.

شما به کتاب «سير اعلام النبلاء» مراجعه بفرماييد که آقاي ابن جريج در وصيت نامه اش به فرزندانش مي‌گويد:

كان ابن جريج يرى المتعة تزوج بستين إمرأة.

60 تا زن صيغه اي داشت.

سير أعلام النبلاء، ج6، ص331

تهذيب الکمال علامه مزي، ج 4، ص 544

وقال لا تزوجوا بهن فإنهن أمهاتكم.

با اينها مبادا عقد ببنديد همه مادران شما هستند.

سير أعلام النبلاء، ج9، ص11

در سير اعلام النبلاء ج 6 ص 331 ذهبي مي‌گويد:

استمتع ابن جريج بتسعين امرأة.

90 تا زن صيغه اي داشته است.

سير اعلام النبلاء، ج 6، ص 331

فرقي نمي‌کند چه 90 تا باشد چه هزار تا باشد ، وقتي که جايز باشد، عدد مشکل ندارد برادر بزرگوارم.

بيننده:

ممنون از راهنمايي شما، مي‌توانم يک سؤال ديگر بپرسم؟

مجري:

الان 8 دقيقه است شما صحبت مي‌کنيد.

استاد قزويني:

برادر بزرگوارم! اين منطق قرآن است ، مستأجرات؛ يعني آنان اجرت مي‌گيرند و مراد از آن اين نيست که اجاره‌اي هستند؛ بلکه کلمه اجرت، مستأجر گرفته شده از قرآن است.

از سوره نساء آيه 24 خواندم که:

فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ.

در سوره نساء 25 به همين شکل ، مهمتر از همه اينها، برادر من شما که آدم منصفي هستيد قرآن را باز کن بعد از اينکه تلفن قطع شد، سوره احزاب آيه 50 را ببين که به پيامبر اکرم مي‌گويد:

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آَتَيْتَ أُجُورَهُنَّ.

ما آن زناني را که اجرتشان را دادي بر تو حلال کرديم.

يعني تمام زنان پيامبر اجاره‌اي بودند که پيامبر اجرتشان را داده است؟ کلمه مستأجرات که اين آقا مي‌گويد کرايه‌اي، نه عقل دارند نه شعور دارند نه فهم دارند و اينکه مي‌خواهند شيعه را بکوبند.

در کتابهاي شيعه آمده است:

فإنهن مستأجرات.

الكافي - الشيخ الكليني - ج 5 ص 452

کرايه اي، پس زنان پيامبر هم نستجير بالله کرايه بودند؟

آَتَيْتَ أُجُورَهُنَّ.

يعني پيامبر کرايه آنان را دادي؟ خوب اين را چگونه معنا مي‌کنند؟

مجري:

خيلي ممنون آقا متين ، تقريبا 9 دقيقه در خدمت شما بوديم و انشاء الله شبهاي ديگر هم تشريف بياوريد در خدمت شما باشيم.

بيننده: محمدرضا از لاهيجان

من 2 سؤال داشتم و يک پيشنهاد اگر وقت داشته باشيد.

مجري:

بفرماييد عزيزم.

بيننده:

من 2-3 هفته قبل داشتم اين شبکه کلمه را نگاه مي‌کردم ديدم آقاي هاشمي در برنامه طلسم شکنان آقاي خالد انصاري را روي خط آورده و مي‌گفت که اين آقا قبلاً شيعه مذهب بوده است و آمده کتاب هاي علماي اهل سنت را مطالعه کرده است ، کتابهاي شيعيان را مطالعه کرده است و به اين نتيجه رسيده است که مذهب شيعه مذهب باطلي است.

من مي‌خواستم سؤال کنم که آيا ايشان شيعه مذهب بوده است يا نه؟

مجري:

شما قيافه اين آقا را تا به حال ديديد؟

بيننده:

من نه نديدم.

بعد اينکه آقاي برقعي که 24 ساعته روي آن مانور مي‌دهند که آقاي برقعي آمده و سني مذهب شده است ، من مي‌خواستم بدانم آيا اين قضيه واقعا حقيقت دارد؟

مجري:

بارها استاد درباره آقاي برقعي صحبت کردند.

استاد قزويني:

بفرماييد شما سؤال خود را مطرح بفرماييد.

بيننده:

اهل سنت مي‌گويند بين حضرت علي و ابوبکر و عمر اختلافي نبوده است ، ما مي‌بينيم که چرا حضرت علي اسم پسرش را ابو بكر گذاشته است، در حالي که علماي ما شيعيان مي‌گويند که ابو بکر کنيه بوده است و کنيه را هم در بين اعراب، مردم انتخاب مي‌کنند. در حالي که من امروز در کتاب شرح لمعه شهيد ثاني خواندم در قسمت مستحبات ولادت که امام محمد باقر عليه السلام مي‌فرمايند که:

إنا لنكني أولادنا في صغرهم.

ما هستيم که بر روي اولاد خود کنيه مي‌گذاريم.

شرح اللمعة، الشهيد الثاني، ج 5 ، ص 444

مي‌خواستم بدانم اين روايت چگونه با اين مطلب که مي‌گويند مردم انتخاب مي‌کردند سازگاري دارد؟

در يک جا مي‌گويند که مردم انتخاب مي‌کنند؛ ولي امام باقر مي‌گويند که ما خودمان کنيه را انتخاب مي‌کنيم.

اما پيشنهاد بنده اين بود که از حاج آقاي قزويني خواهش مي‌کنم عده‌اي هستند از دوستان که دوست دارند در همين مبحث ولايت تحقيقات انجام بدهند اما روش تحقيق در منابع اهل سنت را به آن صورت ياد ندارند ، من از حاج آقا خواهش مي‌کنم که به ما آموزش دهند يا به صورت پاور پوينت يا هر کار ديگري که ما ياد بگيريم اگر مي‌خواهند درباره حديث ثقلين در منابع اهل سنت تحقيق بکنيم چگونه بايد تحقيق کنيم.

اين مطالب بنده بود و از حاج آقاي قزويني خواهش مي‌کنم که اين مطلب آخر را انجام دهند، خيلي خيلي تشکر مي‌کنم از برنامه خوب شما انشاء الله که در همه عرصه‌ها موفق و مؤيد باشيد.

استاد قزويني:

ما انشاء الله به شرط توفيق و به شرط حيات تصميم داريم که انشاء الله امسال درسهاي حوزه و دانشگاه که تعطيل شد، فرصت داريم اگر دوستان ما را براي شهرستان ها و کشورهاي مختلف بزرگواري کنند و دعوت نکنند تا به اين کارهاي خود برسيم انشاء الله به حول و قوه الهي ما امسال تابستان بنا داريم روي حدود 200-300 اساتيد حوزه را کار کنيم و روش تحقيق و پاسخ به شبهه را براي آنان آموزش دهيم و نتيجه برنامه‌ها هم فيلم گرفته شود و در اينترنت قرار داده شود البته اين برنامه به درد مبتدي‌ها و عموم مردم نمي‌خورد و حداقل براي خيلي از اساتيد چه دانشگاه و چه حوزه که مي‌خواهند در اين قضايا کارهاي کاربردي انجام دهند و روش پاسخ گويي به شبهات را باد بگيرند ما انشاء الله يکي از کارهايمان به حول و قوه الهي و توکل بر خداي عالم و عنايت آقا حضرت وليعصر اين را اولين برنامه مان که مديريتش هم با جناب آقاي محسني بزرگوار هست و انشاء الله از هفته آينده کليدش خورده مي‌شود.

و يک کاري هم که انشاء الله ما داريم مجموع شبهاتي که وهابيت دارند که 13-14 تا هم بيشتر نيست، ما نسبت به اين شبهات هم به حول و قوه الهي جواب هاي ساندويچي مي‌دهيم که در عرض 7-8 دقيقه جواب داده شود و يک جواب تفصيلي 50 – 60دقيقه‌اي که مفصل پخش شود و دوستان ما کاملاً برايشان فرهنگ شود و در درون ذهن ها و خانه‌ها و کانون پاک خانواده‌ها اين مطالب وارد شود.

اين آقاياني هم که مي‌گويند: ما شيعه بوديم و سني شديم ، تحقيق کرديم ، بزرگواري کنند تشريف بياورند روي خط و نتايج تحقيقات خود را بگويند تا ما هم سني شويم ، ما از خدامون است که بيايند براي ما ثابت کنند که مذهب سني حق است ، اين آقايي که هر روز عربده مي‌کشد و مي‌گويد: به والله به تالله مذهب شيعه باطل است.

اين آقاي برقعي هم يک جا نگفته است که من شيعه بودم و سني شده ام و چند روز قبل خدمت حضرت آية الله شبيري زنجاني بوديم که از اساتيد بزرگوار حوزه هستند و بنده افتخار مي‌کنم که 14سال خدمت ايشان درس خارج را تلمذ کرده‌ام که ايشان کاملاً از نزديک با برقعي آشنا بود و گفت که ايشان ديوانه بود و عقل درست و حسابي نداشت و اين آقا آخر عمر خود پشيمان شد و گريه کرد و او را طبق وصيتش در امام زاده شعيب در روستاي کن اطراف تهران دفن کردند.

يا اون آقاي خالد انصاري که معلوم نيست چه موجودي است که تا به حال جرأت نکردند تصوير او را نشان بدهند، همانطوري که ما ثابت کرديم عزيزان اهل سنت ما از مولوي ها و ماموستاها تشريف آوردند در شبکه ولايت، اينجا ما احترام هم کرديم. همين ديشب جناب ماموستا راستي امام جمعه سنندج گفتند: که بنده از مهمان نوازي دوستان شبکه ولايت تشکر مي‌کنم.

و ما واقعاً در خدمت دوستان هستيم و اين آقاياني که مي‌گويند ما طلسم شکن بوديم، لطف کنند روي خط ما بيايند يا تشريف بياورند اينجا، همين آقاي خالد انصاري اگر واقعا در ايران است که ظاهراً هم در ايران است اگر تشريف بياورند 1 جلسه 2 جلسه 10 جلسه خواهيم گذاشت.

اگر آمدند و ما وقت نداديم بروند شکايت کنند که ما رفتيم شبکه ولايت و خواستيم آقايان را سني کنيم  و ادله بطلان شيعه را نشان دهيم به ما اجازه نداند.

و اما در رابطه قضيه کنيه:

برادر عزيزم ما جوابي را که بارها داديم اين است که اصلاَ در آن زمان اين اسامي ابو بکر و عمر و عثمان اسامي رايج بوده است. شما ببينيد خود کتاب العصابة ابن حجر که از کتب معتبر اهل سنت است در ج 4، ص 483 تعداد 21 صحابه را نام مي برد که نامشان عمر بوده است ، 38 نفر را نام مي‌برد که نامشان عثمان بوده است ، 6 نفر را هم نام مي‌برند که کنيه شان ابو بکر بوده است.

ما گفتيم در زمان شاه اگر کسي اسمش را مي‌گذاشت محمد رضا آيا مي‌گفتند که ايشان شاه دوست است؟

شما يک روايت ضعيف بياوريد بگوييد:

امير المؤمنين فرموده است که من اسم بچه ام را عمر گذاشتم به خاطر علاقه اي که به عمر بن خطاب دارم ، اگر اين روايت را آورديد ما دستهايمان را بالا مي‌گيريم و تسليم مي‌شويم.

يک روايت ضعيف بياوريد براي ما براينکه من به خاطر علاقه ام به ابو بکر اسم بچه ام را ابوبکر گذاشته ام ، به خاطر علاقه ام به عثمان بن عفان اسم فرزندم را عثمان گذاشتم و بر عکسش موجود است.

زمان سابق هم خود امير المؤمنين دارد که:

أنا الذي سمتني أمي حيدرة

من کسي هستم که مادرم من را حيدر ناميده است.

صحيح مسلم، ج3، ص1440

بيننده: رضائي از زاهدان (اهل سنت)

آقاي قزويني صيغه را جائز دانستند و گفتند پيامبر اکرم صيغه مي‌کردند در آن زمان درست است؟

مجري:

در زمان پيامبر صيغه رايج و حلال بوده

بيننده:

حلال بوده؟

مجري:

بله

بيننده:

اعتقاد شيعه هم همين است؟

مجري:

بله

بيننده:

آقاي قزويني الان صيغه اي دارند؟

استاد قزويني:

عزيز من طلاق جائز بوده است، آيا پيامبر همسرش را طلاق داده است؟

هر چه که جائز بود همه بايد عمل کنند؟

بيننده:

شما مي‌گوييد چيزي که جائز است بايد به آن عمل کرد.

استاد قزويني:

 شما بفرماييد حنفي هستيد يا مالکي؟

بيننده:

حنفي مذهب هستم.

استاد قزويني:

خدا جزاي خير بدهد، جناب امام مالک مي‌گويد:

رجل استأجر امرأة ليزني بها فزنى بها فلا حد عليهما.

کسي زني را براي زنا اجاره کند و زنا انجام دهد،‌ حدي بر او نيست.

آيا شما اين کار را کرديد؟

بيننده:

آيا امام شافعي که همچنين حرفي را زده صيغه کرده؟

استاد قزويني:

عزيز من شما گفتيد من حنفي هستم.

بيننده:

آيا ابو حنيفه صيغه کرده است؟

استاد قزويني:

عزيز من شما گفتيد من حنفي هستم .

بيننده:

من مي‌خواهم نظر شيعه را بدانم.

استاد قزويني:

عزيز من شما مي‌فرماييد هر چيزي که جائز باشد، بايد همه به آن عمل کنند خوب من روايت آوردم از المبسوط که کتاب آقاي سرخسي است که يکي از کتابهاي فقهي معتبر حنفي ها است مي‌گويد:

رجل استأجر امرأة ليزني بها.

اگر چنانچه کسي زني را اجاره کند

فزنى بها

زنا هم بکند

فلا حد عليهما في قول أبي حنيفة

نه بر مرد و نه بر زن حدي نيست.

المبسوط للسرخسي، ج9، ص58

آيا شما به مطالب ايشان عمل کرديد تا به حال؟

بيننده:

يعني از نظر شما اين جائز بوده؟

استاد قزويني:

من کتاب به شما نشان دادم برادر من .

بيننده:

شما روايتي بياوريد که يکي از علماي اهل سنت احناف بگويند: اين روايت درست است و صيغه کرده است.

استاد قزويني:

عزيز من ، من مي‌گويم ابوحنيفه مي‌گويد اين کار جائز است و اشکال و حد ندارد.

بيننده:

يکي از مقلدين امام ابوحنيفه را بياوريد که به اين عمل کرده باشد و صيغه کرده باشد.

استاد قزويني:

 خدا اموات شما را بيامرزد ، پس اگر هر چه که جائز شد لازم نيست که به آن عمل کنيم.

مجري:

 تازه اين جائز است براي واجب هم مثلا حج که واجب است درست است؟

بيننده:

خب

مجري:

ولي چه کسي مي‌تواند حج برود؟

بيننده:

کسي که توانايي داشته باشد.

مجري:

اگر کسي نياز دارد و استطاعت هم دارد مي‌تواند صيغه کند؛ ولي آن کسي که قدرت ندارد، لزومي ندارد انجام دهد.

بيننده:

متأسفانه در مشهد مقدس بنيادي است به نام بنياد کوثر که بالفور صيغه مي‌دهند.

استاد قزويني:

من حضرتعالي را دوست دارم و احترام مي‌گذارم ولي هر کسي که گفته است همچين برنامه اي در آنجا است غلط کرده است با پدر و مادرش.

بيننده:

يعني ما در ساسان ديديم .

استاد قزويني:

ببين برادر من شما داريد حرف هايي مي‌زنيد که ما روي خط قرمز ها بياييم ، من کتاب المحلي را ج 11 ص 253 ابوحنيفه مي‌گويد:

من تزوج امة اللتي ولدته و بنته و اخته و جدته و عمته و خالته فلا حد عليهم .

کسي با مادرش ازدواج کند با دخترش ازدواج کند حد ندارد.

اين را شما به من جواب بده.

کتاب المحلي ج 11 ص 253

بيننده:

با يک عالمي تماس بگيريد

استاد قزويني:

عزيز دل من اگر اشکالي داريد قدمتان روي چشم ما ، ما از دور دست شما را مي‌فشاريم ، پيشاني شما را هم مي‌بوسيم.

بيننده:

در زاهدان که ما هستيم نه شيعه و نه سني صيغه را جائز نمي‌دانند ،99 درصد ما که در اينجا با شيعه‌ها رفت و آمد داريم مبرّي هستند از اين صيغه.

استاد قزويني:

يعني مي‌گويند حرام است؟

بيننده:

يعني بر خودشان عيب مي‌دانند.

استاد قزويني:

ببينيد، عيب دانستن يک بحث است و جائز نبودن يک بحث ديگر است.

مجري:

آقاي رضائي احکام الهي هر کدام که حلال است يا مستحب است  يا حرام است يا مکروه است اصلش اين گونه است مي‌خواهد من عمل بکنم يا عمل نکنم ، الان خيلي از احکام الهي تعطيل شده است چه مقدار از آقاياني که بايد زکات دهند زکات مي‌دهند؟

بيننده:

خيلي کم مي‌دهند ، با اينکه اين واجب هم است حالا شما يک امري که جائز هم است مي‌آييد سؤال مي‌کنيد حالا عقل شما ، عرف شما ، تبليغات سوئي که شده است قبول نمي کنند به وسيله اين که نمي توان احکام الهي را تغيير داد.

استاد قزويني:

شما برويد دقت کنيد اگر سؤال داريد ما در خدمت شما هستيم ولي اگر هدف شما اين است

بيننده:

سؤال من همين است که اگر در زمان پيامبر اکرم صيغه جائز بوده است آيا خود شما هم صيغه کرديد يا نه؟

استاد قزويني:

عزيز دل من شما همچنين حقي نداريد که اين سؤال را از بپرسيد و اصلاً به شما مربوط نيست، فضول نيستيد که شما بخواهيد در کار من دخالت کنيد ، شما بگو اين جائز است يا جائز نيست، اصلا من عمل مي‌کنم يا عمل نمي‌کنم بحث ديگري است بنده هم جواب شما را دادم که ابوحنيفه مي‌گويد: اگر کسي با مادر خودش ازدواج کند اشکالي ندارد حالا اين را حضرتعالي به عنوان يک حنفي عمل کرديد؟ چرا عمل نمي کنيد؟

بيننده:

آيا او با مادرش ازدواج کرده است؟

مجري:

من از شما سؤال مي‌کنم که شما چند تا زن دائم داريد؟

بيننده:

1 زن

مجري:

اين سؤال خوب است

بيننده:

اسلام 4 تا را جائز دانسته است بنده 1 زن دارم.

استاد قزويني:

چرا 1 زن داريد؟

بيننده:

خوب توانايي اش را نداشتم

مجري:

خدا پدر و مادرت را بيامرزد ، اگر کسي هم توانايي صيغه  را داشته باشد اين کار را مي‌کند.

بيننده:

کسي که توانايي اش را داشته باشد بايد صيغه کند؟

مجري:

مگر در واجب نيست که اگر کسي استطاعت داشته باشد و عدالت هم بتواند برقرار کند مي‌تواند 4 تا زن داشته باشد.

بيننده:

بيشتر چطور؟

مجري:

در ازدواج دائم بيشتر از 4 تا جائز نيست ولي در صيغه جائز است

احکام را شما تشريع مي‌کنيد يا خدا و پيامبر؟

بيننده:

خدا و پيامبر

مجري:

خيلي خوب اگر پيامبر را قبول داريد پيامبر اين گونه بوده است ، شما خودتان هم مي‌گوييد که صيغه در زمان پيامبر و ابوبکر و بخشي از زمان عمر بوده است

بيننده:

ما که يک همچين حرفي را نزديم آقاي قزويني گفتند

مجري:

در کتابهاي شما بوده

استاد قزويني:

برادر من اين انصافتان کجا رفته است؟

مجري:

شما اگر مي‌خواهيد قبول نکنيد قبول نکنيد ، اين مغالطه است پس ، باشه ممنونيم جناب آقاي رضائي خدانگهدار شما.

استاد قزويني:

من کتاب صحيح مسلم و بخاري را آوردم

مجري:

ما انتظار داريم که دوستان بحث علمي بکنند.

استاد قزويني:

در يکي از اين جلسات يک آقايي زنگ زد به کارشناسان جسارتي کرد که البته اين جسارت بنيانگذارش اين هاشمي جاهل و نادان و منحرف است که به آقاي زارعي گفت که شما که معتقد به صيغه هستيد. زن و مادر و خواهرتان را صيغه کردند يا نه؟ جوابشان اين است که شما هر وقت آمديد و با مادرتان ازدواج کرديد با خواهرتان ازدواج کرديد طبق فتواي ابو حنيفه بعد بياييد و سؤال کنيد.

بيننده: بزاز از تهران

اين دوستان دقت نمي‌کنند، چرا ما بايد با منطقي که اين آقايان دارند، برويم سني يا وهابي شويم؟ مي‌رويم مسيحي مي‌شويم ، همان منطقي که اسلام را رد مي‌کند به کل اينها آمدند با همان منطق مي‌خواهند شيعه را رد کنند.

اين آقاي خالد انصاري را هم دوستان يک اشاره اي کردند خودشان در همان برنامه دليل اينکه از شيعه خارج شده است را گفت که ما نمي‌دانيستيم که پيامبر داماد خليفه اول و دوم بوده است بعد آمديم اينجا فهميديم و از شيعه استعفا داديم و طلسممان شکست.

اينها فرق علم امامت را با علم غيب نمي‌دانند، هر آنچه امام براي امامت بايد بداند مي‌داند و اين بالقوه و بالفعل بودنش را در نظر نمي گيرند.

در مورد حديث ثقلين هم اين عزيزان اهل سنت خيلي دوست دارند بدانند ، حديث ثقلين بالاخره جزء سنت است خود حديث ثقلين سنت است مگر اينکه اينها چيز ديگري از سنت مي‌فهمند ، حديث ثقلين را چه سنتي بگوييم و چه عترتي بگوييم هر دوتاي اينها گير است ، مثال من هم همين دوستاني هستند که شما به آنها از صحيح بخاري ومسلم مي‌گوييد چيزي نمي گويند.

اگر فرمايشي نداريد از حضورتان مرخص مي‌شوم. خدانگهدار شما

بيننده: ابوماهر از جنوب (اهل سنت)

من سؤالي دارم که جناب حضرت علي کرم الله وجهه علم غيب داشتند که اين خوارجي که همراهش بودند و بعد عليه او خارج شدند و او را شهيد کردند آيا به اين علم آگاهي داشتند يا نه؟

و اينکه راجع به صيغه صحبت کرديد ، الآن اگر از ما بپرسيد راجع به اينکه ازدواج کرديد يا نه من به صراحت مي‌گويم بله ازدواج کردم و زن دارم اما اگر بخواهيد بگوييد شما صيغه هم داريد به قول شما شايد اين چيز درستي باشد ولي من يا طفره مي‌روم يا اصلاً بيان نمي‌کنم يا اگر خود جنابعالي هم اگر کسي از شما سؤال کند از زير آن شانه خالي مي‌کنيد دليلش چيست؟ ازدواجي که دائم است ما به صراحتاً اعلام مي‌کنيم بله داريم ولي اگر از صيغه از ما سؤال کنند از پاسخ به آن شانه خالي مي‌کنيم ، دليل اين چه است؟

استاد قزويني:

ببين برادر عزيزم اينها دنبال اين نيستند که سؤال کنند که صيغه داريد يا نه؛ بلکه اينها دنبال اين هستند که طعنه به شيعه بزنند ، اگر کسي بيايد سؤال کند که صيغه جائز است يا نيست؟ مي‌گوييم جائز است.

مي‌گويد آقا اگر جائز است آيا هر جائزي بايد حتما همه به آن عمل بکنند يا نه؟ آيا حتما شما خودتان عمل مي‌کنيد؟ نه اين نيست قضيه، اينها دنبال اين هستند که يک طعني بر شيعه وارد کنند و اين را شروع کنند يک تنقيصي براي شيعه ، ما اجازه نمي‌دهيم و ما جواب نقضي به آقايان مي‌دهيم.

يا اينکه بيايد به طور دوستانه ، آقاي محسني سؤال کردند که چند تا زن داريد مي‌گويد: 1 زن

خوب قرآن مي‌گويد:

فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ

اول مي‌گويد 2 تا زن بگير بعد مي‌گويد 3 تا بعد مي‌گويد 4 تا

فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً

سوره نساء آيه 3

مي‌گوييم چرا شما 4 تا زن نگرفتيد؟ مي‌گويد: که نتوانستم حالا فرض سؤال مي‌کند شما صيغه داريد يا نه؟

اولاً: به اينها هيچ ارتباطي ندارد که اصلا فلان آقا صيغه دارد يا ندارد ، حالا اگر يک کسي بگويد من صيغه ندارم بعد مي‌گويد: حالا که جائز است پس چرا شما انجام نداديد؟ ما هم مي‌گوييم خيلي از مسائل است که جائز است و شما انجام نداديد و اضافه اين قضيه را که آوردم اين آقا گفت که آقاي قزويني گفت که اهل سنت اين گونه گفته اند.

ببينيد جناب آقاي ابو ماهر بزرگوار اين حديث صحيح مسلم است از نرم افزار آقايان اهل سنت به نام الجامع الکبير که ما از اينترنت دانلود کرديم و هر کسي هم مي‌تواند از اينترنت بگيرد:

خود روايت از جابر بن عبدالله است که مي‌گويد:

كنا نَسْتَمْتِعُ

ما متعه مي‌کرديم زنان را

بِالْقَبْضَةِ من التَّمْرِ وَالدَّقِيقِ

در برابر يک مشت خرما و يک مشت آرد.

الْأَيَّامَ على عَهْدِ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَأَبِي بَكْرٍ

زمان پيامبر ما زنان را صيغه مي‌کرديم ، زمان ابوبکر هم ما صيغه مي‌کرديم

اگر زمان پيامبر حرام شد پس چرا زمان ابوبکر اين کار انجام مي‌شد؟

حتى نهى عنه عُمَرُ في شَأْنِ عَمْرِو بن حُرَيْثٍ.

صحيح مسلم، ج2، ص1405

عمر آمد در قضيه عمرو بن حريث که رفته بود زني را صيغه کرده بود و زن بچه دار شده بود ولي مردي که صيغه کرده بود اينها را رها کرده بود و رفته بود و زن مانده بود و بچه اش و عمر آمد نهي کرد.

اگر واقعاً اين شريعت پيامبر است آقاي عمر به چه مجوزي شريعت پيامبر را نهي کرده است؟ و اگر پيامبر نهي کرده بود، نهي عمر که ديگر ارزشي نداشته است بايد عمر مي‌گفت: ايها الناس پيامبر نهي کرده است شما از اين پس عمل نکنيد و اگر زمان ابوبکر هم صيغه کرديد اشتباه کرديد ، زمان پيامبر هم صيغه کرديد اشتباه کرديد.

مجري:

آقاي ابوماهر يک سؤالي دارم.

بيننده:

بفرماييد .

مجري:

شراب حرام است؟

بيننده:

شراب حلال بوده بعد حرام شده است.

مجري:

بعد از پيامبر حرام بوده يا حلال؟

بيننده:

بعد از پيامبر به تدريج حرام شد.

مجري:

اگر مسلماني بخورد خوب است يا بد است؟

بيننده:

وقتي تدريجي حرام شد و قرآن اعلام کرد حرام است.

مجري:

خيلي خوب پس چرا ملک عبدالله که در جلوي همه دوربين ها شراب مي‌خورد و ليوان خود را به ليوان ديگران مي‌زند اين خوب است يا بد است؟

بيننده:

او الگوي ما که نيست.

مجري:

اشکال ندارد اگر قومي شرابي که حرام است خوردنش برايشان عادي شود همچنان که در بعضي از جوامع مسلمانها شراب مي‌خورند و عادي هم است ، آيا اين از قبح آن حکم مي‌کاهد يا نمي کاهد؟

بيننده:

بله و ليکن او الگو نيست.

مجري:

خيلي خوب اگر مي‌کاهد خوب پس حکم مشکل پيدا مي‌کند ولي اگر نمي‌کاهد براي صيغه هم همينطور، حالا در بعضي قوم ها و در بعضي از جاها که تبليغات سوء زيادي انجام دادند نعوذ بالله عمل زنا انجام مي‌شود ولي عمل صيغه که اسلام آن را قرار داده است انجام نمي‌دهند.

شما سؤال کرديد که چرا من خجالت مي‌کشم بگويم صيغه مي‌کنم ولي ازدواج را خحالت نمي‌کشم اين به خاطر قبحي است که عارض شده است در قوم و منطقه شما والا اصلش که تکان نمي‌خورد همچنان که اصل حکم شراب خوردن تکان نمي‌خورد.

بيننده:

حديث صحيح داريم از حضرت علي که خود ايشان روز خيبر از طريق پيامبر اعلام کرد:

؟؟؟ان الله ينهيانکم ان اکل اللحم الحمر الاهلي و المتعه؟؟؟

استاد قزويني:

کجاست اين حديث صحيح؟ مي‌شود آدرسش را بفرماييد؟

بيننده:

من در بلوغ المرام ابن حجر عسقلاني خواندم.

استاد قزويني:

ابن حجر چه ربطي به حضرت امير دارد؟

بيننده:

نه مي‌گويم که اين حديثي است که رسول الله به امير المؤمنين گفتند که اعلام کنند و حضرت علي هم در روز خيبر اعلام کرد براي مسلمانان.

استاد قزويني:

اگر در روز خيبر نهي کرده چرا جابر بن عبدالله انصاري مي‌گويد ما در تمام عمر پيامبر صيغه مي‌کرديم؟

بيننده:

جناب جابر بن عبد الله انصاري اصلا در زمان عمر نبوده است و اين حديث اشکال دارد.

استاد قزويني:

جابر بن عبد الله کي از دنيا رفته است؟ 

بيننده:

دقيق نمي دانم ولي اواخر زمان خلافت ابوبکر از دنيا رفته است.

استاد قزويني:

نه عزيز من

بيننده:

اوائل خلافت حضرت عمر از دنيا رفته است.

استاد قزويني:

نه عزيز من در خلافت عثمان از دنيا رفته و تمام خلافت عمر را درک کرده است ، خلافت عثمان را درک کرده است، اين چه فرمايشي است که شما مي‌گوييد؟ اگر واقعاً اين گونه است که شما مي‌گوييد؛ پس چرا در صحيح مسلم اين روايت آمده است؟

بيننده:

نمي دانم اصل روايت چطوري بيان شده است ، من نخواندم و اگر شما مرحمت کنيد براي ما بيان کنيد متن عربي آن را ممنون مي‌شوم.

استاد قزويني:

از جابر بن عبدالله است که مي‌گويد:

كنا نَسْتَمْتِعُ

ما متعه مي‌کرديم زنان را

بِالْقَبْضَةِ من التَّمْرِ وَالدَّقِيقِ

در برابر يک مشت خرما و يک مشت آرد.

الْأَيَّامَ على عَهْدِ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَأَبِي بَكْرٍ

زمان پيامبر ما زنان را صيغه مي‌کرديم، زمان ابوبکر هم ما صيغه مي‌کرديم.

حتى نهى عنه عُمَرُ في شَأْنِ عَمْرِو بن حُرَيْثٍ

صحيح مسلم، ج2، ص1405

آيا کفايت مي‌کند يا کفايت نمي کند؟

بيننده:

بله روي اين حديث بايد بررسي شود.

استاد قزويني:

باشه ، بررسي کنيد هفته آينده تماس بگيريد.

حالا که مي‌خواهيد بررسي کنيد من يک آدرس ديگر هم مي‌دهم آقاي ابو ماهر اين را هم بزرگواري کنيد بررسي کنيد:

غزوه خيبر در سال 6 هجري بوده است و فتح مکه در 8 هجري بوده است ربيع بن سبره مي‌گويد با پيامبر اکرم در فتح مکه که در سال 8 هجري بوده است.

مي‌گويد در فتح مکه رفتيم خدمت پيامبر اکرم عرض کرديم: يا رسول الله ما به اين خاطر که از زن و بچه دور هستيم وضعمان مشکل است آيا اجازه مي‌دهيد ما خودمان را اخته کنيم؟

حضرت فرمود: خير ، صيغه کنيد.

ايشان فرمود: من با يک رفيقم داشتيم در خيابان ها و کوچه‌هاي مکه مي‌گشتيم تا به يک خانمي که قد و گردن بلندي داشت، خواستيم او را صيغه کنيم، من گفتم بيا صيغه من شو رفيقم گفت بيا صيغه من شو ، گفت خوب اگر من صيغه شوم اجرت و مهريه چيست؟

گفتيم خانم ما غير از اين عبائي که روي دوشمان است هيچ چيزي نداريم ، عباي من خيلي نو بود ولي قيافه ام خوب نبود ولي رفيقم عبايش پاره بود ولي قيافه اش خوب بود ، نگاه کرد به من و رفيقم و گفت: من با رفيقت صيغه ميشوم.

گفتم: ببين عباي من خيلي نو است ، گفت: قيافه رفيقت قشنگ تر است و با او صيغه شد.

صحيح مسلم، ج2، ص1023

ببينيد برادر بزرگوارم! اين روايات براي فتح مکه است شما بيا من روايت نشان مي‌دهم که بعد از فتح مکه در قضيه جنگ اوطاس که براي طائف است در آن جنگ هم صحابه صيغه مي‌کردند.

مجري:

جناب آقاي ابو ماهر از اين ادب شما سپاسگذاريم انشاء الله جلسه بعد هم توفيق شود با شما باشيم، تا الان 13 دقيقه در خدمت شما بوديم.

استاد قزويني:

البته فرمايش ايشان فرمايش متيني است ، الآن کلاً در ميان شيعه‌ها مسأله صيغه يا متعه در اثر تبليغات سوء تقريباً يك شئ قبيح در آمده است، يعني اگر بگويند فلان خانم صيغه فلاني است يا فلان دختر صيغه فلان پسر است براي او عيب مي‌گيرند ولي اگر بگويند فلان دختر دوست پسر فلاني است اين خيلي در ميان جامعه ما آمده روابط خلاف شرع قبحش ريخته شده است.

الآن بحث دوست پسر و دوست دختر بودن قباحتش ريخته شده است و هيچ اشکالي ندارد، پدر هم اگر بفهمد دخترش با يک آقا پسري رفيق است اشکال نمي‌داند ولي همين پدر احساس کند دخترش با آن پسر عقد موقت خوانده است سر او را مي‌برد و براي خودش ننگ مي‌داند.

اين فرمايش آقاي ابوماهر را قبول دارم امروز جامعه ما آمده يک مسأله شرعي و مباح قبيح شده است و يک مسأله خلاف شرع مباح شده است، اضافه شما مي‌فرماييد: صيغه اشکال دارد شما اين ازدواج مسياري که در کشورهاي عربي رواج دارد اين را براي ما بياييد معنا کنيد که از کجا در آمده است؟ آيه داريد؟ روايت داريد؟ پيامبر گفته؟ ابا بکر و عمر و عثمان گفتند؟ به چه دليل؟ ازدواج مسياف دارند آقايان، ازدواج مسافرتي دارند، ازدواج به شرط طلاق دارند.

شما بياييد اينها را مقايسه کنيد با متعه شيعه، ببينيد فرقش چيست و لذا اين جهت را من حق مي‌دهم به آقاي ابو ماهر که واقعاً اين مسأله در نزد شيعيان در حقيقت يک تبليغات سوء است

مجري:

البته همه جاي شيعيان اين گونه نيست ، چون بعضي از اقوام شيعه هستند که خود خانم ها مي‌روند براي شوهر خود صيغه مي‌آورند ، حالا نمي‌توانم اسم ببرم شايد بد باشد ولي اين جوري است.

استاد قزويني:

بد آموزي نفرماييد آقاي محسني، شما داريد مي‌رويد خانه خلاصه به فکر خانه هم باشيد.

بيننده: حسين از قزوين

آيا کسي که ولايت امير المؤمنين را قبول نکرده باشد تکليفش چيست؟ آيا جاي او در بهشت است يا در جهنم؟

استاد قزويني:

در رابطه با ولايت امير المؤمنين همانطوري که حضرت آية الله خوئي دارند اگر کسي براي او ثابت شود که ولايت امير المؤمنين جزء ما جاء به النبي است، اعتقاد به ولايت علي از واجبات است و بعد از اين‌که معتقد بشود و دليل براي او اقامه شود که امير المؤمنين خليفه بلا فصل پيامبر بوده است، انکار کند، قطعاً اهل جهنم است و در آن شکي نيست.

ولي اگر کسي دليل به او رسيده ولي قانع کننده نيست، يا دليل به گوش او نرسيده و دليل بر او تمام نشود که ولايت علي عليه السلام مانند نماز واجب است و معتقد نباشد، هيچ اشکالي براي او نيست و او نزد خداي عالم معذور است.

قرآن هم مي‌گويد ما کساني را عذاب مي‌کنيم که حجت براي آنان تمام شده باشد و پيامبر حقائق را به گوش آنان رسانده باشد.

اگر کسي ولايت علي براي او ثابت نشده باشد حالا يا دليل به او نرسيده است يا دليل رسيده است و قانع نشده است ، اينها هيچ مشکلي فرداي قيامت ندارند ، بله ما داريم که نسبت به

إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ.

سوره نساء آيه 98

فرداي قيامت خداوند آنان را دوباره امتحان مي‌کند مانند اطفال کفار و مشرکين که از دنيا مي‌روند فرداي قيامت هيچ عملي ندارند، خدا يک امتحاني از آنان مي‌گيرد اگر از امتحان خوب در آمدند به بهشت مي‌روند و الا به جهنم مي‌روند.

خدايا تو را قسمت مي‌دهيم به آبروي محمد و آل محمد و به ويژه به آبروي زهرا مرضيه فرج مولاي ما امام زمان نزديک نموده و ما را از ياران ويژه آن بزرگوار قرار بده.

اللهم عجل لوليک الفرج

 

 

 

 

 

 

 



حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  فراهاني     -   تاريخ:  09 مهر 91 - 18:03:07
سلام عليكم خدا قوت من توي يه محيط سالم چت ميكنم و فقط هم چت روم گروهي هست و چت دو نفره خصوصي نيست با دوستاني كه همه براي هم مثل خواهر و برادر ميمونيم با دوستي آشنا شدم چند وقتي هم چت ميكرديم من يه وبلاگ مذهبي هم دارم ايشون وبلاگ منو ديد و ديگه ازون موقع به گفته ي خودش خيلي ديگه به من ارادت داره! امروز اين داداشمون بهم گفت كه سني هست! گفت شنيدم شيعه ها از سني ها خوششون نمياد حالا تو ازم بدت مياد؟ من بهش گفتم سني ها و شيعه ها برادرن شيعه ها و سني ها هردوشون از وهابي ها متنفرن اونايي كه كشتن شيعه رو عامل رفتن به بهشت ميدونن... خلاصه... من ازش پرسيدم تو ته دلت امام حسين عليه السلام رو امام زمان عجل الله رو قبول داري يا نه؟ گفت : معلومه که قبول دارم اين چه حرفيه منم گفتم خب تو مذهب تسنن اعتقاد دارن که امام زمان هنوز بدنيا نيومده! بهش گفتم تو چقدر درباره ي مذهبت ميدوني؟ من مذهبم يجورايي ارث بابامه! خيلي در بارش نميدونم و به اين خاطر خيلي هم شرمنده ام! و حرفاي ديگه ( اين صحبت ها رو از طريق گذاشتن نظر خصوصي تو وبلاگه همديگه ميزديم/ ) آخرش قرار شد که من و اون هر دو تحقيق کنيم درباره ي مذهب هامون از شما ميخوام که کمکم کنيد به لطف خدا و امام زمان و همه ي ائمه انشالله بتونم باعث شيعه شدن اين دوست بشم انشالله قرار شد من تحقيق کنم درباره ي اين که چرا حضرت علي امام شد اونم تحقيق کنه چي شد ابوبکر خليفه شد. حالا از شما ميخوام که کمکم کنيد بهم اولا در باره ي اين موضوع و حقانيت امام علي کمک کنيد هم بگين که چطور بايد باعث بشم که شيعه بشه دوستم؟ ممنون ميشم جواب رو به ايميلم هرچه زودتر بفرستين و من الله توفيق/ منتظرم، خداحافظتون
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
در مورد اثبات ولايت و خلافت حضرت علي عليه السلام از چند راه مي توان اقدام كرد:
1. از قرآن: 
اولاً بايد امام را خدا مشخص كند:www.valiasr-aj.com/fa/page.php
آياتي كه بر امامت حضرت علي عليه السلام دلالت دارد با طريقه استدلال در اين آدرسهاي بررسي شده است.
 2. رواياتي كه از آن بر ولايت امام علي عليه السلام استناد مي شود:
بحثهاي جانبي قابل استفاده:
پاسخ به برخي شبهات در اين زمينه:
سوالاتي كه مي توانيد از آنها عليه اهل سنت در اين بحث استفاده كنيد:
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
2   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  10 مهر 91 - 00:05:05
الله اکبر با سلام جناب فراهاني : چند سوال پيشنهاد مي کنم که از دوستان اهل سنت بپرسيد . 1 ) چه کساني در انتخاب ابوبکر بعنوان خليفه دخيل بودند ... اين افراد قبل از رحلت حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و اله و سلم براي اسلام چه کار کرده بودند . 2 ) نقش سه خلفاي اسلام در جنگهاي قبل از رحلت حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلام .. 3 ) موقعيت علمي سه خليفه اول لهل سنت .. 4 ) چرا براي مدت بيش از 150 سال نقل حديث در بين اهل سنت ممنوع بوده . 5 ) عايشه و طلحه و زبير چرا بر عليه خليفه اهل سنت جنگيدند . 6 معاويه در چه مقامي دز بين مسلمانان قبل از رحلت رسول اکرم بوده لبيک يا علي
3   نام و نام خانوادگي:  ميثم حيدري     -   تاريخ:  15 مهر 91 - 05:10:36
سلام عليکم خدمت مديران زحمت کش سايت وليعصر!!! قبلا چندتا نظر داده بوديم به هيچکدوم جواب نداديد و باعث شد يکم ازتون ناراحت بشيم درصورتي که در سايت هاي اهلسنت تا يک نظر رو مينويسي هزار جواب مياد انشاالله که جواب اين سوال ما رو بدهيد!! فرق بين وحي و علم غيب چيست؟ آيا اخبار غيبي از طريق وحي بر پيامبر ص و انبياء الهي ارسال ميشود؟ ويا اين علم به انها اموزش داده ميشود؟
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
وحي عبارتست از همان ارتباط آسماني و ملكوتي كه بين پيغمبر و خداوند برقرار مي‏گردد و وحي فقط اختصاص به پيامبران است و به غير انبياء وحي نازل نمي شود   ولي علم غيب اختصاص به پيامبران نيست بلكه ائمه نيز از آن بهره مي برند و دليل آن اين است كه خداوند  در سوره جن صريحاً مى‏ فرمايد: عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ ...؛ «خداوند كه عالم و داناى غيب است، احدى را بر غيب خويش آگاه نمى ‏سازند، مگر كسانى كه از رسولان برگزيده خويش را ....»  اين آيه صراحت كامل دارد كه برگزيدگان و رسولان، از كساني هستند كه  علم غيب به آنها داده مي شود
اما اينكه آيا اخبار غيبي از طريق وحي است، در جواب بايد بگوييم كه يكي از راههاي دريافت اخبار غيبي، وحي است و از طريق ديگري نيز مانند تماس با عالم  غيب و مجراي الهامْ، مي توانند اخبار غيبي را بدست آورند
در جواب سوال سوم نيز بايد عرض كنيم كه علم غيب لدني است و اكتسابي نيست و  از دليلهاي قاطع و محكم به دست مي‏ آيد كه امامان«عليهم السلام» و رهبران راستين علوم‏شان مانند علوم عادّي نيست و از رهگذر عادّي آنها را تحصيل نكردند. قسمتي از علوم آنان علومي است كه خداوند به پيامبرش از طريق وحي تعليم كرده و پيامبر(ص) نيز آن را به حضرت اميرالمؤمنين علي«عليه السلام» و آن حضرت امام‏ حسن«عليه السلام» و هر يك از امامان به امام ديگر(نه از طريق آموزش عادّي) تعليم و قسمت ديگر از علوم آنان علومي است كه از مجراي الهام و تماس با عالم غيب و جهان ملكوت به دست مي‏ آورند و بايد توجّه شود كه وحي شريعت و دين به پيامبر پايان پذيرفته است ولي ارتباط با عالم ملكوت پس از پيامبر«صلي الله عليه وآله» براي امامان«عليهم السلام» نيز باقي بوده و هست
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
 
4   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:  15 مهر 91 - 18:06:38
سلام عليكم
جناب ميثم حيدري بفرماييد در كدام سايت اهل سنت مطلبي را به راحتي نمايش مي دهند كه برسد به جواب دادن من خودم در سايت عقيد و سني نيوز مطلب نوشتم يكسري از مطالب كه به ضرر خودشان است مانند رضاي كبير نمايش نمي دهند يا دليل بر اينكه حضرت علي عمر را غاصب مي داند جواب ندارند بدهند كجا اين سايتها مطالب مرا نمايش مي دهند شما بفرماييد يك سايت درست و حسابي اهل سنت كه بتواند سوالات مارا بدون كم و كاست جواب دهد مادوست داريم بيشتر اونجا مطلب بنويسيم تا حقايق هم برما و هم براهل سنت آشكار شود كلا سايتهاي اهل سنت بي سواد هستند و اطلاعات كافي ندارند و قدرت جواب دهي به سوالات ما را ندارند ولي شما هرچي اينجا سوال بپرسي تماما پاسخ داده مي شود بدون كم و كاست
با آرزوي روزي كه امام زمان ما وشما بيايد و ما را ازدست جنايتكاران ايران و خارج نجات دهد همه بفرماييد آمين
5   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:  16 مهر 91 - 16:57:37
با سلام: جناب سومي$$$$(ميثم حيدري):وجداناَ راستشو بگو!! آخه اينا توي شبكه تلويزيوني خودشون جلوي چشم مردم وقتي حقايق بزرگانشون را يك بچه شيعه افشا ميكنه اينقدر ظرفيت ندارن و با ترس و وقاحت حرفش را قطع مكنن چه برسه به اينكه توي به اصطلاح سايتشون جواب بدن اون هم هزار تا هزارتا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! با حلوا حلوا كردن دهن شيرين نميشه با اين رويا پردازيها هم كار شما درست نميشه راستي براي ما توضيح بده معني نعثل چيه؟سومي
6   نام و نام خانوادگي:  سيد مبشر     -   تاريخ:  17 ارديبهشت 93 - 12:32:27
سخنان آغازين شما که در مورد حضرت علي بود ما سني ها کوچکترين ترديد نداريم چون ابابکر وعمر وعثمان وعلي شاگردان يک مکتب بودند که استاد شان سرورکائنات ميباشد ومن تأسف به اين ميکنم که ما مسلمانان هميشه در بين يکديگر توسط دست دشمن در مجادله وکشمکش قرار داريم تا جايي که شياطين اعمال بد مارا براي ما زيبا جلوه داده ودر گمراهي خود از سر وجان ومال خود گذشته ايم وحتي احساس ما از ما گرفته شده تا جايي که اصحاب پيامبر مان را بد مي بينيم ولي اينرا نميدانيم که بد بيني شاگرد بد بيني استاد است ، ما سني ها نه تنها علي کرم الله وجهه را دوست داريم ودر قلب هاي ما جا دارد بلکه کوچگترين توهين را در حق هيچيک از اصحاب نمي پذيريم حتي اگر واقعيت داشته باشد وچه رسد به ابابکر وعمر وعثمان ويا عشره مبشره که به اعلي درجه بعد از پيامبر مان دوست شان داريم ،وشما شيعه ها بايد بخاطر بد بيني عشره مبشره ايمانتانرا تجديد کنيد که سخت در گمراهي قرار گرفته ايد ورنه روز محشر ايمان بشما سودي نخواهند رسانيد زيرا که شما دروازه هاي همچون ابابکر وعمر وعثمان را شکسته ايد وعلي کرم الله وجهه را به مقام پيامبر نشانده ايد وقصد داريد خداوند را فريب دهيد در حاليکه همه اصحاب با پيامبر بزرگ شدند ومقام يافتند وشما امروز آمده ايد وسخنان پيامبرتانرا به امام سجاد وامام جعفر صادق نسبت ميدهيد ، اي کاش بتوانيد با علماي سني بشينيد تا ايمان تان تجديد شود در حاليکه تا بحال هيچ شيعه نتوانسته اين کار را بکندمگر اينکه ار مجلس فرار کرده ،ومن نميدانم که مشکل شما با عشره مبشره چه است وچرا خود را بهلاکت قرار داده ايد
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛‌ توهين به صحابه و هرکس ديگري اشتباه است و شيعه چنين اعتقادي ندارد بله بايد حقايق را بيان کرد و هر کس را در حد خودش داشت. بحث با علماي شما هم بارها صورت گرفته و در مناظره شکست خورده اند و اين مناظرات در سطوح پايينتر هم به همين منوال بوده کسي از بحث با شما فرار نکرده از اين نمونه ها اخيرا در شبکه هاي ماهواره اي زياد صورت گرفته است. گويا در جريان نيستيد!.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما