* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 12 مرداد 1391 | تعداد بازديد: 2493 | |
بررسي معناي «ولي» از نظر لغت و استعمال آن در كلام صحابه | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم برنامه حبل المتين؛ حضرت آيت الله دکتر حسيني قزويني 12 / 05 / 1391 موضوع: بررسي معناي «ولي» از نظر لغت و استعمال آن در كلام صحابه استاد قزويني ما بارها اعلام کرديم که هرگونه اهانت به مقدسات اهل سنت و ديگر پيروان اديان الهي را گناه بزرگ و نابخشودني ميدانيم. همچنين به تمام کارشناسان گرامي و مجريان محترم و کساني که تماس ميگيرند توصيه و سفارش کرديم که اخلاق اسلامي را رعايت کنند همان طور که خداوند در قرآن ميفرمايد: وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا سوره بقره آيه 83 ولي اگر چنانچه ناخود آگاه و يا خداي ناکرده از روي عمد چه از جانب شيعيان و يا اهل سنت مطالبي بيان شود که از آن اهانت استشمام شود، بنده ضمن پوزش از همه عزيزان اعلام ميکنم مطابق قانون رسانه، مسؤليت مستقيم آن را به عهده خود گويندگان و تماس گيرندگان عزيز ميباشد و شبکه جهاني ولايت هيچ گونه مسؤليتي ندارد. براي همين جهت است كه ما از همه عزيزاني که روي خط ميآيند؛ چه عزيزان شيعه و چه عزيزان اهل سنت، خواهش ميکنيم ما را در محظورات اخلاقي قرار ندهند و با ادبيات خودمان ادب خودمان را به نمايش بگذاريم. وهابيت که امروز استخواني در گلوي جهان اسلام و موجب آبرو ريزي اسلام در سطح بين الملل شدهاند و جز خشونت، ترور، انفجار، انتحار، آدم کشي و قتل و با کمال وقاحت مسؤليت اين قتلها را به عهده ميگيرند، چيز ديگري ندارند. اخيراً مثل ماه رمضان چهار سال قبل، به بعضي از سايتها شيعي حمله کردند و اقدام به هک کردن اين سايتها کردند و يا مقدمات هک کردن را فراهم کردند. من رسماً عرض ميکنم که اگر چنانچه قضيه چهار سال قبل که بعضي از سايتها، مؤسسات مذهبي و مراجع اعظام تقليد را هک کردند و يک تو دهني و سيلي محکمي خوردند که حدود 40 درصد سايتهاي بزرگان وهابي و شخصيتهاي برجسته دولتي عربستان سعودي هک شد، به طوري که بعضيها مثل آقاي دکتر عائذ قرني آمد جلوي تلوزيون گريه کرد و التماس کرد و خواهش کرد که اين هک کردن را بس کنيد که من بيچاره شدم و تمام آنچه را که روي سايت گذاشته بودم و هيچ گونه بک آپي هم نداشتم که محصول چندين سال عمرم بود بر باد رفت. اگر چنانچه دست به شيطنت بزنند، يک سيلي اين دفعه خواهند خورد که در تاريخ براي هميشه بماند. پيشنهاد ميکنيم به توصيه ايمني ما عمل کنند و دست از اين شيطنت بردارند و اگر دست برندارند اين گوي و اين ميدان ما آماده هستيم، بزنيد تا بزنيم. مجري: آيا کلمه «خليفه» در کلام رسول خدا به کار رفته است يا خير؟ اگر به کار رفته است در کجا به کار رفته است؟ استاد قزويني: ما در جلسات گذشته معناي لغوي «امام» و تعريف «امامت» و تعريف «خلافت» و فرق آن را با خلافت و اينکه خليفه يا اميرالمؤمنين در اصطلاح اهل سنت چيست را بيان کرديم. ما ان شاء الله در بحث امامت و خلافت از منظر سنت مفصل در اين زمينه بحث خواهيم کرد. بحث انتخاب اميرالمؤمنين به عنوان خليفه نبي مکرم که در جاي جاي تاريخ اسلامي مطرح است و در موارد متعدد نبي مکرم بحث خلافت اميرالمؤمنين را مطرح کرده است ان شاء الله توضيح خواهيم داد. به صورت خيلي مختصر که وارد بحثهاي بعدي شويم، روايتي است که آقاي ابن ابي عاصم (متوفاي 284هـ) از ابن عباس نقل ميکند که پيغمبر اکرم به علي فرمود: علي جان تو جايگاهت نسبت به من همانند جايگاه هارون نسبت به موسي است جز اينکه تو پيغمبر نيستي. از ميان تمام جايگاهي که قرآن براي هارون معين کرده است به عنوان وزير و خليفه و برادري تمامش براي اميرالمؤمنين ثابت است. بعد فرمود: لا ينبغي أن أذهب إلا وأنت خليفتي في كل مؤمن من بعدي. السنة، ابن أبي عاصم ، ص551 من به جنگ تبوک نخواهم رفت مگر اينکه اعلام کنم تو جانشين من هستي نسبت به تمام مؤمنيني که بعد از من هستند. من گمان نميکنم که آقايان بگويند: اين ابهام دارد که از محکمات نيست و از متشابهات است. اين خيلي واضح و روشن است و نيازي به توضيح داشته باشد. آقاي الباني هم ميگويد: 1188 - ( حسن ) سندش حسن است. ظلال الجنة - (ج 2 / ص 337) روايت را هم حاکم نيشابوري نيز آورده است که پيغمبر ميفرمايد: لا ينبغي أن أذهب إلا وأنت خليفتي أنت ولي كل مؤمن بعدي ومؤمنة. المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 143 همين تعبيري که آنجا بوده است با يک اضافاتي در اينجا دارد. بعد حاکم نيشابوري ميگويد: هذا حديث صحيح الإسناد. المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 143 آقاي الباني هم ميگويد: اين صحيح الاسناد است و ذهبي هم موافقت کرده است؛ يعني هم حاکم و هم ذهبي هردو گفتهاند صحيح الاسناد است: وصححه الحاكم ووافقه الذهبي وهو كما قالا. السلسلة الصحيحة - مختصرة - (ج 1 / ص 33) همان طوريکه اين دو شخصيت گفتهاند صحيح است، واقعاً هم صحيح است. بيش از ده مورد، حديث «خليفتي» مطرح شده است. اين مواردي که ما آورديم هر دو مربوط به جنگ تبوک است. موارد ديگر ان شاء الله در آينده ميرسيم. مجري: يکي از احاديثي که الآن بيان کرديد کلمه «ولي» داشت، لطف کنيد مقداري در رابطه با کلمه «ولي» براي ما توضيح دهيد. استاد قزويني: ما بايد کلمه «ولي» را از ديدگاه لغت معنا کنيم تا بفهميم كه از نظر لغت به چه معنا است. راغب اصفهاني ميگويد: والوِلَايَةُ النُّصْرةُ، والوَلَايَةُ: تَوَلِّي الأمرِ وقيل: الوِلَايَةُ والوَلَايَةُ نحو: الدِّلَالة والدَّلَالة، وحقيقته: تَوَلِّي الأمرِ. المفردات في غريب القرآن، ج1، ص533 متولي امر شدن و ولي امر بودن و حقيقت ولايت متولي امر جامعه بودن است. ابن اثير جزري که متوفاي 606 است ميگويد: ومن أسمائه عز وجل الوالي وهو مالك الأشياء جميعها المتصرف فيها وكأن الولاية تشعر بالتدبير والقدرة والفعل. النهاية في غريب الأثر، ج5، ص226 «والي» اسم ذات مقدس خداي عالم است و او مالک تمام اشياء است و خداي عالم حق تصرف در تمام اشياء دارد و وقتي ميگويند: فلاني ولي است يا ولايت دارد اين اشعار دارد که او انسان مدبر و توانمندي است. آقاي ابن منظور که صاحب کتاب لسان العرب و متوفاي 711 است،موارد استعمال لغت را آورده است. ابن اثير و زبيدي در تاج العروس اعم از موارد استعمال و معناي لغوي را آورده اند؛ ولي ابن منظور شهر به شهر و روستا به روستا رفته و موارد استعمالات را آورده است. او ميگويد: والولي: ولي اليتيم الذي يلي أمره ويقوم بكفايته وولي المرأة : الذي يلي عقد النكاح عليها ولا يدعها تستبد بعقد النكاح دونه. لسان العرب، ج15، ص407 «ولي»، مثل ولي يتيم که متولي امر يتيم است و تمام آنچه که مرتبط به يتيم است را انجام ميدهد و ولي زن (مثلاً شوهر، ولي زنش است و پدر، ولي دخترش است) آن کسي است که متولي عقد ازدواج دخترش است و اين ولي دختر ، رها نميکند دختر را تا با هر کسي که بخواهد ازدواج کند. پس اين از نظر معناي لغوي با توجه به عبارتي که آقاي راغب اصفهاني و ابن اثير جزري و آقاي ابن منظور داشتند اين است که ولي متولي امر را گويند. فرقي نميکند اين متولي امر در جامعه باشد يا در درون خانواده باشد. مجري: معناي اصطلاحي «ولي» مخصوصا از نظر خلفاء را بيان کنيد که خلفاء اين کلمه «ولي» را چگونه معني کردند؟ استاد قزويني: بحث امشب ما بحث واژه شناسي است؛ ولي ما تلاشمان بر اين است که در کنار واژه شناسي، موارد استعمالات اينها را هم بيان کنيم تا بحث از حالت خشکي علمي بيرون بيايد و براي شما ملموس باشد. آقاي ابن سعد که از مورخان قديمي اهل سنت و متوفاي 230 و معاصر امام جواد و امام رضا سلام الله عليهما بوده است، ميگويد: لما ولي أبو بكر خطب الناس فحمد الله وأثنى عليه ثم قال أما بعد أيها الناس قد وليت أمركم ولست بخيركم. الطبقات الكبرى، ج3، ص182 اي مردم من متولي امر شما شدهام و بهترين شما نيستم. ابن کثير هم ميگويد: وهذا إسناد صحيح. البداية والنهاية، ابن كثير ، ج 5، ص 269 پس آقاي ابوبکر نميگويد: وقد صرت خليفة لکم يا صرت خليفة رسول الله ميگويد: وليت أمركم. من متولي امر شما شدم. همان ماده ولايت. البته خودش هم ميگويد: ولست بخيركم. يا راست ميگويد و يا خدائي ناکرده دروغ ميگويد. اگر راست ميگويد که خودش اعتراف دارد که من بهترين شما نيستم؛ ولي اين قرعه فال به نام من افتاده است. آخر عمرش هم پشيمان شد و ميگفت: اي کاش روز اول در سقيفه (ما ان شاء الله بحثش را مفصل ميآوريم) قضيه خلافت را يا به عهده عمر يا به عهده ابو عبيده جراح ميگذاشتم و من وزير اينها ميشدم و مسؤليت خلافت را نميپذيرفتم و اي کاش از پيغمبر هم سؤال ميکردم که آيا انصار هم در خلافت سهمي دارند يا نه؟ اين بحثها را آقايان ميتوانند به کتاب تاريخ اسلام ذهبي جلد 3 صفحه 118 مراجعه کنند. حديث مفصلي است و بزرگان هم شرح دادهاند و تصحيح کردهاند که ميگويد: من سه چيز انجام دادم و پشيمان هستم و اي کاش انجام نميدادم و سه چيز را از پيغمبر سؤال نکردم و اي کاش سؤال کرده بودم. آن زماني که ابوبکر در بستر مرگ افتاده است و امروز و فردا رفتني است و احساس ميکند که بايد برود و موقع وصيت نويسي هم که عثمان داشت وصيت را مينوشت آقاي ابوبکر هم املا ميکرد و در همين اواسط ابوبکر غش کرد و بيهوش شد. وقتي که بهوش آمد گفت: آقاي عثمان چه کار کردي، اسم چه کسي را نوشتي؟ گفت: نوشتم خليفه بعد از من عمر بن الخطاب است. ابوبکر گفت: چه آدم خوبي را نوشتي و اگر خودت را هم مينوشتي شايسته بودي. بعد گفت: اللهم وليته بغير أمر نبيك. الثقات، ج2، ص193 خدايا من عمر را ولي امر مسلمانها قرار دادم بدون اينکه از طرف پيغمبر دستوري آمده باشد. ما هيچ حرفي نميزنيم و دوستان خودشان قضاوت کنند. بعد ميگويد: ولم أرد بذلك إلا صلاحهم وخفت عليهم الفتنة. الثقات، ج2، ص193 ترسيدم که اگر عمر را خليفه نکنم در ميان امت اسلامي فتنه برخيزد. چگونه بود که نبي مکرم اين احساس را نکرد که شايد فتنه ايجاد شود در امت اسلامي و کسي را به عنوان خليفه معين نکرد؛ ولي جناب آقاي ابو بکرميگويد: من اصلاح امت اسلامي و صلاح امت اسلامي را در نظر گرفتم. اين صلاح چه صلاحي است که جناب آقاي ابو بکر رعايت ميکند؛ ولي نبي مکرم نستجير بالله رعايت نکرده است و اين ترس از فتنه چه قضيه است که آقاي ابو بکر در اينجا بيم دارد فتنه ايجاد شود و براي همين خليفه معين ميکند؛ ولي نبي مکرم همچنين بيم و احساسي نداشتند. اينها مباحثي است که ان شاء الله بعدها به آن خواهيم رسيد. خود جناب عمر بن خطاب هم موقعي که زخمي شد و مرگش فرا رسيد گفت: لو أدركت سالم مولى أبي حذيفة لوليته واستخلفته. الخطط السياسية لتوحيد الأمة الإسلامية - أحمد حسين يعقوب - ص 353 اينجا هم ميگويد: وليته همان طوري که آقاي ابوبکر هم ميگويد: اللهم وليته. الثقات، ج2، ص193 خدايا من عمر را ولي قرار دادم. ايشان هم ميگويد: اگر سالم مولي ابو حذيفه را درک کرده بودم و در قيد حيات بود: لوليته واستخلفته. الخطط السياسية لتوحيد الأمة الإسلامية - أحمد حسين يعقوب - ص 353 او را ولي مسلمين قرار ميدادم. بعد واستخلفته را هم عطف ميکند؛ يعني مراد از اين وليته همان خليفه قرار دادن است. همچنين جناب خليفه دوم هم ميگويد: فلما تُوُفِّيَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قال أبو بَكْرٍ أنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم. صحيح مسلم، ج3، ص1378 عمر هم ميگويد: ثُمَّ تُوُفِّيَ أبو بَكْرٍ وأنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَوَلِيُّ أبي بَكْرٍ. صحيح مسلم، ج3، ص1378 در اينجا از کلمه «ولي» استفاده ميکنند. جناب عثمان هم ميگويد: ايها الناس قد وليت امرکم. من ولي امر شما قرار گرفتم. هم خليفه اول و هم خليفه دوم و هم خليفه سوم براي اينکه به مردم نشان دهند و خلافت خودشان را اعلام و تثبيت کنند، از ماده «ولي» استفاده کردهاند و نه از ماده امام يا خليفه يا امثال اينها. مجري: آيا کلمه «ولي» در کلام رسول خدا صلي اله عليه وآله به کار رفته است يا نه؟ اگر به کار رفته است، در کجا به کار رفته است؟ استاد قزويني: ما اينها را در بحث خلافت و ولايت در منظر سنت ان شاء الله مفصل در شبهاي قدر بيان خواهيم کرد و اين را بعداً به صورت نرم افزاري در ميآوريم و در اختيار شما قرار ميدهيم. کلمه «ولي» در کلام پيامبر صلي الله عليه وآله: در اين زمينه روايات زيادي داريم که من فقط يک اشاره ميکنم. پيغمبر فرمود: إن عليا مني وأنا منه وهو ولي كل مؤمن بعدي. مسند أحمد بن حنبل، ج4، ص437 علي از من است و من هم از علي هستم و او ولي همه مؤمنين بعد از من است. اين آقايان که ميگويند: يک روايت صحيح بياوريد در رابطه با خلافت اميرالمؤمنين، کلمه «ولي» را در لغت و در استعمال خلفاء را هم معنا کرديم و اين هم فرمايش پيغمبر، اين سه تا را کنار هم بگذارند ببينيم چه جوابي دارند. اين آقايان ميگويند: سؤال طرح کنند تا ما جواب بدهيم و ميگويند: آقايان علماي شيعه چرا از مناظره فرار ميکنيد؟ ما که داريم التماس ميکنيم و خواهش ميکنيم که بياييد با شاگردان ما يا شاگردان شاگردان ما، يا با تماس گيرندگان ما و با شير مردان و شير زنان، مناظره کنيد، ما که هيچ. ما تماشا ميکنيم ببينيد چرا کار ميکنيد؟ وقتي اسم مناظره ميآيد، در هر سانت سوراخ موش را به ميليونها ميخريد و در آن سوراخها قايم ميشويد و در همان سوراخها با شير بچهها مواجه ميشويد و از همان سوراخ هم فرار ميکنيد. جديداً اينها افرادي به نام طلسم شکن ميآورند که افراد بيادب و افرادي که منطقشان منطق جنگل آمازون است و ميترسيم جنگل آمازون بگوييم و به جنگل آمازون توهين شود و اگر کاالآنعام بگوييم به انعام توهين ميشود و اگر بل هم اضل بگوييم به بل هم اضل توهين ميشود. اين واقعاً نهايت بيچارگي و بد بختي و افلاس اينها را نشان ميدهد که حرفي براي گفتن ندارند و تواني براي مناظره ندارند و منطقي براي پاسخگويي ندارند، متوسل شدهاند به يک سري علقه و مضغه که دارند فحش ميدهند و اهانت ميکنند. مردم شما قضاوت کنيد! اين نهايت بدبختي و بيچارگي اينها است که از نظر منطق و علم درمانده هستند. ما شنيده بوديم: الغريق يتشبث بکل حشيش. نديده بوديم؛ ولي اينها اين حشيشهايي را که آوردهاند مشخص شد که قضيه چيست؟ اگر شما واقعاً حرفي براي گفتن داريد بفرماييد و اگر منطقي داريد اعلام کنيد. معاويه دستور داد هشتاد سال بالاي منبر به علي ناسزا گفتند، عاقبت چه شد؟ من از اين عنايت و تفضل الهي تشکر ميکنم که: الحمدلله الذي جعل اعدائنا من الجهلاء ومن الحمقاء. و بهترين روش براي قضاوت شما، مردم است. ما از اين طرف با کساني که کوچکترين توهيني ميکنند برخورد ميکنيم و اينها را مذمتشان ميکنيم و تلفنهايشان را قطع ميکنيم و اگر هم يک فردي توهين ميکند مسؤل خودش است و ما هيچ مسؤليتي نداريم و باز عذر خواهي ميکنيم اگر بينندهاي ناخودآگاه مطلبي را ميگويد. ما هم که مثل آقايان دستگاه تأخير انداز هم نداريم و در اتاق رژي هم کسي را نداريم که تلفنها را قطع کنم مگر کسي فحش دهد يا اهانت کند که گفتيم قطع ميکنيم مگر اينکه دوستان ما حواسشان نباشد که در اين صورت بايد جريمه بپردازند. اين روايت که ميگويد: وهو ولي كل مؤمن بعدي. آقاي ترمذي ميگويد: هذا حَدِيثٌ حَسَنٌ غَرِيبٌ. سنن الترمذي، ج5، ص632 اين روايت حسن است؛ ولي منحصر به فرد است. حاکم نيشابوري ميگويد که پيغمبر فرمود: إن عليا مني وأنا منه وولي كل مؤمن هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه واقره الذهبي. المستدرك على الصحيحين، ج3، ص119 علي، ولي همه مؤمنين است و ذهبي هم گفته اين صحيح است. اين را جواب بدهند که پيغمبر فرمود: علي بن ابي طالب ولي همه مؤمنين بعد از من است. اين را معنا کنند که کلمه ولي در اين کلام نبي مکرم به چه معنا است؟ الباني را که شما قبول داريد ميگويد که پيغمبر فرمود: أنت ولي كل مؤمن بعدي. السلسلة الصحيحة المجلدات الکاملة1-9 الجزء5 الصفحة 222 تو ولي امر تمام مؤمنين بعد از من هستي؛ يعني بعد از رحلت من. الباني هم ميگويد: احمد بن حنبل اين را ذکر کرده است و از طريق حاکم نيشابوري هم آمده است و حاکم نيشابوري هم گفته است صحيح الاسناد است و ذهبي هم گفته است صحيح است: و هو كما قالا السلسلة الصحيحة المجلدات الکاملة1-9 الجزء5 الصفحة 222 من الباني هم ميگويم: همان طوري که ذهبي و حاکم گفتهاند صحيح است، من هم ميگويم اين روايت صحيح است. اگر دنبال بهانه هستيد ما کاري نداريم. آنهايي هم که در زمان نبي مکرم، پيغمبر با منطق با آنها حرف ميزد و آنها هم در پاسخ: يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آَذَانِهِمْ سوره بقره آيه 19 انگشتانشان را به گوششان ميگذاشتند تا صداي پيغمبر را نشنوند؛ ولي الآن الحمدلله اين رسانهها اين سد را شکسته است و جز اينکه اينها در برابر نبي مکرم ميآمدند اهانت ميکردند و فحش ميدادند و نسبت جنون و سحر ميدادند و سنگ پرت ميکردند، فعلا اين آقايان وهابيها امروز منطقشان همين منطق است و اينها به هيچ وجهي به احدي رحم نميکنند. بعضيها تصور ميکنند که اينها واقعاً دم از اسلام و قرآن و پيغمبر ميزنند. همين آقاي نعثل چند شب قبل با وقاحت ميگفت: پيغمبر هم نميفهمد. چقدر بايد انسان وقيح و بيحياء باشد که اين تعبير را در رابطه با پيغمبر به کار ببرد. آن کياني قلابيشان هم ميگويد: اين را فردا کليپ ميکنند. اينها عداوت با نبي مکرم است. ما بارها گفتيم که اينها رويشان نميشود با پيغمبر بجنگند، همان طوري که معاويه نتوانست با پيغمبر بجنگد، پيغمبر فرمود: هر کس با علي بجنگد با من جنگيده است، آمد جنگ با علي را شروع کرد. معاويه نتوانست به پيغمبر ناسزا بگويد، پيغمبر فرمود: من سَبَّ عَلِياًّ فَقَدْ سبني. مسند أحمد بن حنبل، ج6، ص323 رفت علي بن ابي طالب را سب کرد. اين آقايان هم امروز همين کار را ميکند و به صورت علني دنبال اين هستند که فرهنگ بني اميه را احياء کنند و رسماً ميگويند: اگر ما حکومت را در سوريه ساقط کنيم، حکومت بني اميه را در دمشق آغاز ميکنيم و زينبيه را خراب ميکنيم و يزيديه يزيد بن معاويه را ميسازيم. کليپش را دوستانمان دم غروب به من رساندند؛ چون من نه وقتش را دارم و نه اعصابم اجازه ميدهد به اين حرفها و خزعبلات اينها را گوش کنم، ولي دوستان وقتي کليپها را براي من ميفرستند، من به اين کليپها نگاه ميکنم. به قدري اين عبارت وقيح است و انسان چقدر بايد بيحياء باشد که نسبت به نبي مکرم بگويد: پيغمبر اکرم نميفهمد. نميدانم اين آقايان از کجا آمدهاند و دنبال چي هستند. ما گفتيم به ما فحش ميدهند شايد ما استحقاق فحش را داريم، به ناموس شيعه فحش ميدهند و افترا و ناسزا ميگويند، گفتيم از کوزه همان برون تراود که در اوست. اين عدواتي است که با شيعه دارند و شيعه پدر اينها را در آورده است و امام شيعيان پدر بزرگ اينها را به درک واصل کرده است، شايد از اين قضيه عقده دارند؛ ولي با پيغمبر اکرم چه پدر کشتگي دارند که نسبت به نبي مکرم اين تعبير را به کار ميبرند. بيننده زهرا خانم از استراليا نظر به اينکه شبکههاي وهابي کفر و نفاق و ضد اسلام و انسانيت هويت خودشان را در رابطه با ضديت با اسلام و اهل بيت و هم سوئي و هم پيمانيشان با صهيونيست در همين رسانههايشان در دو موضع ديني و سياسي بسيار روشن و عيان کردهاند، نکاتي را متذکر ميشوم. نقش آنها در موضع ديني؛ چون دين دستور و فرمان الهي است و نميتواند تابع مطامع افراد و بريده و گزينشي به کمبود بعضي و رد قسمت ديگري از فرمان خدا باشد و آنچه که از قرآن و سنت رسول گرامي و اهل بيت عصمت است دليل و حجت مسلمانان براي پيروي از آن دستورات است. به فرض اينکه شبکههاي وهابي و کارپردازان آنها دوستدار اسلام باشند؛ ولي در نتيجه، جهل و مطالعه آثاري از دوران حکومت بني اميه که همه چيز سانسور و سب و دشمني با اهل بيت در دستور کار بوده است، اين وهابيها ادامه گمراهي بني اميه را طي ميکنند. حال که شبکه نوراني ولايت شبهات را موشکافي و با استدلالهاي بيشمار از قرآن کريم و سنت پيغمبر و روايات صحيح از کتابهاي معتبر عزيزان اهل سنت به روشنگري پرداخته است، انصاف حکم ميکند که اين شبکهها يا اقرار به قبول اشتباهات خودشان کرده و در نتيجه افتخار بازگشت به صراط مستقيم و مکتب اهل بيت عليهم السلام را داشته و آخرت خود را درست کنند و يا اينکه فرض کنيم که به فهم مطالب نرسيدهاند که در اين صورت به پاسخگويي به سؤالات و دلايل مستند شبکه ولايت بر ميآمدند که برعکس فرار آنها از اين عرصه مباحث استدلالي و تکرار همان مطالبي که بارها توسط شبکه ولايت با استدلال و سندهاي فراوان رد و باطل اعلام شده است خود دليل آن است که شبکههاي وهابي و تأمين کنندههاي مالي آنها به حقايق اسلام حداقل توسط شبکه ولايت فاخر شدهاند؛ ولي چون نيت و هدفشان اقرار به حقانيت دين اسلام نيست، باز هم به تکرار همان مباحث بياساس و ضديت ادامه ميدهند تا اسلام را آن گونه که دشمنان ميخواهند معرفي کنند. شبکههاي وهابي يک مرتبه سياسي دو آتشه و تندرو هم شدهاند. در حال حاضر با شدت عليه نظام سوريه وارد عرصه جنگ سخت رسانهاي شده است و صداي صهيونيست و آمريکا و تروريستهاي اعزامي به آن کشور را باز تاب ميدهند و براي مردم سوريه و ظلم به اصطلاح بشار اسد در منطقه دل ميسوزانند و همين موضع سياسي اينها خود رسواگر اين شبکهها است. کدام مسلمان و کدام انسان آزاده است که وقتي ميبيند تنها دولت عربي سوريه که مقابل صهيونيست منطقه يعني اسرائيل غاصب ايستاده و در جنگ 33 روزه 2006 اسرائيل با لبنان و 2 سال بعد در جنگ 22 روزه غزه به کمک مقاومت در منطقه برخواسته و در نتيجه هيمنه نظامي اسرائيل را ناکار آمد و به شکست مفتضحانه کشيده است و عزت جهان عرب و اسلام را بعد از شکستهاي مکرر گذشته باز گردانده است که در عوض به جاي سپاس و حمايت از سوريه، خشم رژيمهاي سعودي قطر هماهنگ با اسرائيل را به دنبال دارد و چگونه مخالفان ؟؟؟؟ اين شبکهها اين مسائل و قضايا را تشخيص ندهند. با هجوم گروههاي تروريستي به کشور و دولت مقاومت عربي سوريه پردههاي نفاق و دروغ شبکههاي ضد اسلام و انسانيت را براي همه انسانهاي پاک و خارج از سلطه و سرمايه داري کنار ميزند. سؤال اينجانب از شبکههاي کلمه و وصال و دست اندرکاران آنها اين است که چرا تکرار طبل جنگ و کشتار تروريستي مسلمانان عليه مسلمانان در سوريه و به انتقام مقاومت آنجا برخواستهايد. شما در رابطه با قدس شريف و فلسطين چرا بيزبان و لال و گنگ هستيد؟ پايگاههاي آمريکا و کفر در قلب جهان اسلام و منطقه را به چالش نگرفتهايد که هيچ عربستان سعودي و قطر که تأمين کننده مالي و مزدور و تروريست عليه سوريه ميفرستند را تبليغ ميکنيد. کمي فکر کنيد. اگر با اين حجم تلاش و نيروي انساني به کمک فلسطين برخواسته بوديد، آيا احتياجي بود که انسانهاي با وجدان و بيداري مثل دختر 23 ساله آمريکايي بيايد به کمک فلسطين و براي جلوگيري از تخريب خانه آنها در زير بولدزر ارتش اسرائيل جان دهد؟ اين چه ديني است و چه سياست و کدام وجهه انساني است که شما شبکههاي کلمه و وصال و غيره در پيش گرفتهايد؟ از اين همه مسلمان کشي توسط مسلمانان در افغانستان، پاکستان، عراق و در سوريه جز جاده صاف کردن براي اسرائيل و دشمن شاد کردن و اسلام را خوار کردن چه هدف ديگري براي شما وهابيها متصور است؟ تا کي و کدام مردم فريب شما وهابيها را بايد بخورند؟ استاد قزويني: ما شبکه سياسي نيستيم؛ ولي وهابيت وقتي ميآيند از موضوعات سياسي سوء استفاده کنند ما ناگزير هستيم براي اينکه مشت محکمي بر دهان وهابيت زده باشيم به اندازه اينکه در برابر وهابيت جوابي ارائه بدهيم، آنجا ما وارد بحث سياسي ميشويم. البته سياستي که مربوط به مسائل مذهب است نه مسائل غير مذهبي. اگر در کشورهاي ديگر کار سياسي انجام ميدهند به ما هيچ ارتباطي ندارد؛ ولي امروز در سوريه و در عربستان سعودي و در بحرين و در عراق و در جاهاي ديگر بحث سوريه و سرکوب انتفاضه بحرين مطرح نيست، اينها ميخواهند تشيع را بکوبند. ما در مورد اسرائيل به عنوان يک کشور غاصب يک کلمه هم صحبت نکرديم؛ ولي وقتي ما ميبينيم اسرائيل و صهيونيست ميخواهد تشيع را بکوبد ما در آنجا با تمام توان وارد ميشويم. براي همين اين خواهر عزيزمان که بحثهايي داشتند، اين بحثها در اين راستا است. از 1947 عزيزان فلسطيني ما که سني هم هستند و شيعه هم نيستند، زير بار ظلم و جنايات يک پارچه يهود لگد مال ميشوند و تا به حال عربستان سعودي يک حبه قند براي آنها نفرستاده است و يا يک آمپول يا يک قرص سرما خوردگي براي آنها نفرستاده است بلکه در همان 1969 دو تا از جزيرههاي عربستان سعودي را اسرائيل گرفت و غصب کرد و تا الآن هم دارد. اگر واقعاً شما براي خاک عربستان سعودي ارزش قائل هستيد چرا از اينها هيچ حرفي نزدهايد؟ در رابطه با کفر جهاني يک کلمه سخن گفتهايد؟ در رابطه با کمونيستي تا به حال يک جمله گفتهايد؟ در رابطه با اين جناياتي که در قرآن سوزي بوده يک جمله بيان کردهايد؟ مجري: وقتي ميبينيم با کفر جهاني همراه هستند و طبق آيه قرآن که ميفرمايد: کسي که به آنها باشد او هم جزء آنها است، الآن همه کفار و آمريکا و اسرائيل دارند بر عليه سوريه کار ميکنند و آقايان هم کاملا در اختيار اين کفار و استکبار جهاني هستند. استاد قزويني: الحمد لله باز غيرتمندان ارتش سوريه، سوريه را گورستان وهابيها و رهبران القاعده کردند و ضربهاي که القاعده در قضيه سوريه خورده است شايد در تاريخ تأسيس خود نخورده است. حتي خيلي از بزرگانشان در سوريه به درک واصل شدهاند. اميدوار هستيم که ان شاء الله بيش از اين رسوا شوند. ما تا به حال به هيچ وجهي نخواستيم از دولت سوريه دفاع کنيم و نه در آن مقام هستيم و کاري به آن قضيه نداريم. اگر واقعاً اين آقايان سوريه را دوست دارند مردم سوريه بايد تصميم بگيرند، عموم مردم بيايند تصميم بگيرند که در سوريه چه طور حکومتي بايد باشد و چه طور حکومتي نبايد باشد. همين آقاي کوفي عنان شش ماه است که زحمت ميکشد تا اينکه امشب استعفاء داد. اين نشان ميدهد که يک دستهاي نفاقي پشت قضيه است و دل سوز مردم سوريه هم نيستند؛ بلکه اينها ميخواهند همان حکومت بني اميه را در زير پوشش صهيونيست و آمريکا در سوريه ايجاد کنند و ان شاء الله حسرت اين را به آبروي اميرالمؤمنين به گور ميبرند. بيننده آقاي نوري از سنندج از اينکه براي جواب به سؤالات قرآني و اعتقادي ما اهل سنت از کتابهاي ما اهل سنت براي ما ادله ميآوريد، اگر کسي تعصب را کنار بگذارد و با تعقل به مسئله نگاه کند اين نهايت احترام به اهل سنت و مذاهب است. بعضيها هم وقتي وارد يک مسئله ميشوند، قبل از اينکه تلفن را بردارند شمشير و چماقشان را بر ميدارند، اين افراد در حقيقت در هر مذهبي که باشند جاهل هستند و هرگز هم به حقيقت نميرسند. امروز يک سؤالي در شبکه کلمه پخش ميشد، جايزههاي ميليوني گذاشته بودند و 500 هزار توماني، گفتم که از همه مستحقتر هستم من بروم؛ ولي وقتي که رفتم انصافاً اگر اين طنز سازان بفهمند که اينها همچنين سؤالاتي دارند، اينها را به سرقت ميبرند. چون سؤالاتشان بيشتر به طنز شباهت دارد. يک پيامي دارم براي جناب آقاي هاشمي و آقاي عبدالله حيدري: جناب آقاي هاشمي، شما که دين را به دنيا فروختهايد، من براي شما يک پيشنهاد دارم. استاد قزويني: آقاي نوري احترام را حفظ کنيد. بيننده: من بيادب نيستم. استاد قزويني: بله ما تا به حال بياحترامي از شما نديدهايم. بيننده اينهايي که دنبال پول هستند، من روش بهتري به شما ياد ميدهم. اگر يک شبکه مبتذل و غير اخلاقي بزنند، اين طوري هم راحت گمراه ميکنند و کسي هم بر عليهشان نيست. جناب آقاي قزويني اگر ما کتابهاي شما را انکار کنيم کتابهاي خودمان را انکار نميکنيم. کسي که بزرگان ما را کشته است غير از محمد بن عبد الوهاب بوده است آن هم به دستور ابن تيميه. تقدير و تشکر ميکنم که ما به راحتي ميتوانيم حرفهايمان را بزنيم. مجري شما با اين صحبتهايتان صف برادران اهل سنت را از وهابيت جدا ميکنيد. چون وهابيت يک غده سرطاني است براي مسلمانان که مسلمانان بايد اين غده را جراحي کنند و از جامعه مسلمين بيرون بياورند. الحمدلله اين اتفاق دارد ميافتد. بيننده اينها هرچه صحبت کنند، بر رسواييشان افزوده ميشود. استاد قزويني شب چهار شنبه، بعد از برنامه قضاوت با شما يکي دوتا از عزيزان زنگ زدند و با بعضيها نزديک به چهل دقيقه با اين ضيق وقتي که داريم صحبت کردند و اعتراض کردند که چرا شما نسبت به اهل سنت احترام ميگذاريد و چرا نسبت به خلفاء با احترام صحبت ميکنيد؟ گفتم بنده 35 سال در اين حوزه تخصص دارم تشخيصم اين است. اگر شما تشخيصتان اين نيست، بريد در جلسات خودتان و در خانههايتان و جوامع خودتان هرچه دلتان ميخواهد بگوييد و ما شما را مجبور نکردهايم. بنده روشم اين است. بعد يک مقداري توضيح دادم و گفتم: اينکه ما بياييم مثل بعضيها چهارتا فحش دهيم و اين آقايان اهل سنت شبکه ولايت را ببندند و حرف حق ما را نشنوند اين بهتر است يا اين که ما بياييم مؤدبانه حرف بزنيم. ديدم باز زير بار نميروند، گفتم: شما تابع امام صادق هستيد يا خودتان صاحب نظر هستيد؟ گفت: تابع امام صادق هستم. گفتم: ببينيد در کتاب کافي امام صادق چه ميفرمايد و در تعامل با اهل سنت امام صادق ميفرمايد چه طور بايد باشيد. الگو براي ما سخنان آقا امام صادق سلام الله عليه است. اميرالمؤمنين در نهج البلاغه خطبه 206 چه ميفرمايد؟ اينها براي ما الگو هستند. اين را من رسماً اعلام ميکنم که خدمت هر کدام از مراجع اعظام تقليد که بنده رسيدم، اولين و آخرين توصيه اين بزرگواران اين بود که نسبت به اهل سنت خيلي مؤدبانه حرف بزنيد و نهايت ادب را نسبت به اهل سنت داشته باشيد و اين به نفع شيعه است و اين نفع جهان اسلام و مسلمانها است. بعضي از بزرگواران يک مقداري کاسه داغتر از آش هستند. يقين بدانيد آن اندازه که شما دلتان براي اهل بيت ميسوزد ما 50 برابر دلمان ميسوزد و از دشمنان اهل بيت آن اندازه که شما برائت داشته باشيد بدانيد هزار برابر شما ما متبري هستيم؛ ولي بحث اهل سنت و ادب و غيره ارتباطي نه به تولي دارد و نه به ارتباطي به تبري دارد. اين دستور ائمه عليهم السلام است و توصيه اکيد مراجع عظام تقليد ما است. تو هر چقدر دل سوز براي اهل بيت باشي به اندازه مراجع عظام تقليد مثل حضرت آيت الله العظمي وحيد خراساني و صافي گلپايگاني و مکارم شيرازي و شبيري زنجاني دل سوز نيستيد. هر وقت خدمت اين بزرگواران رسيدم حتي اين طور که من عرض ميکنم بعضي از مراجع انتظارشان نسبت به اهل سنت بيش از اينها است. ما از يک طرف در تقيه وهابيها و از طرف ديگر در تقيه دوستان تند شيعه قرار گرفتيم. بيننده آقاي احمد از کاظمين من يک ربع پيش از خانه آمدم بيرون و الآن چند قدمي حرم امام کاظم عليه السلام هستم. استاد قزويني شما را به حضرت زهرا قسم ميدهم که از طرف من برويد حرم امام کاظم و آقا امام جواد عليهما السلام يک سلام از طرف بنده به حضرت برسانيد. بيننده اگر قابل باشيم ان شاء الله دعا گوي حضرت عالي و همه محبين خواهيم بود. روز 11 سبتامبر همان سالي که اتفاق افتاد در آمريکا، يک عدهاي از دوستان ما که دانشجو بودند و آن موقع در تهران بودند، از سفر عمره برگشته بودند و تابستان هم بود. اين دوستان ما خيلي تحت تأثير نمازهاي عربستان و اين که آقايان فلان کار را انجام مي دادند بودند. يک استادي ما آن روز داشتيم که خدا حفظشان کند به نام آقاي عسکري که الآن در حوزه علميه چيزر هنوز تدريس ميکنند، ايشان يک استدلال خيلي قشنگي آورد که من دوست دارم همه دوستان اين را بشنوند. ايشان ميگفتند: وقتي نماز يا عبادتي در آن ولايت نباشد قبول نميشود و براي شيطان هم کاري ندارد و ميگذارد بروند آنجا نمازشان را بخوانند و آن عبادت ظاهريشان را کنند. آقاي دکتر قزويني به نظر شما صلاح است با اين وضعي که حضرت عالي بهتر از من از وهابيت و آل سعود ميبينيد که امروز شيعه سالي صد هزار زائر بفرستد به عربستان براي حج عمره که به جيب سعوديها برود؟ استاد قزويني در برابر اين صدها هزار که خرج ميشود براي حج عمره، اينها که به آنجا ميروند سفراي شيعه در داخل عربستان سعودي هستند. اگر چنانچه ده دانشجو يا غير دانشجو تحت تأثير قرار ميگيرند در کنارش 90 تاي اينها تأثير گذار هستند. وقتي شيعيان به آنجا ميرود روحانيون کاروانها و بعضي از اساتيد و بعضي از دانشجويان و بعضي از طلبههاي فاضل با حجاج بيت الله الحرام که از سراسر جهان آمدهاند صحبت ميکنند. در حقيقت يک دانشگاه بين المللي به تمام معنا است که وقتي وارد بيت الله الحرام ميشويد و در صف جماعت قرار ميگيريد، ميبينيد دست راستت از آفريقا آمده است و دست چپت از کشورهاي آسيايي آمده است و از آمريکا است و از ديگر کشورها آمده است. اينها در اين گفتگوها مخصوصاً آنهايي که زبانهاي عربي يا انگليسي ميدانند، فرهنگ اهل بيت را منتقل ميکنند و خود مکه مکرمه و مدينه منوره يکي از بهترين پايگاههايي براي آشنا شدن مردم از اقصي نقاط جهان با فرهنگ اهل بيت شده است. ما نبايد فقط آن قسمت خالي ليوان را نگاه کنيم. بايد ببينيم چه اثرات خوبي از اين سفر حج در آشنا شدن به مباني فکري و اعتقادي شيعه با فرهنگ اهل بيت عليهم السلام در مکه صورت ميگيرد. چه بسا مناظراتي بعضي از علما دانشجويان و اساتيد با اين وهابيها انجام ميدهند و اينها تحت تأثير قرار ميگيرند و الآن بنده کمتر هفتهاي است که از عربستان سعودي از دوستان حتي از بعضي از وهابي ها تماس ميگيرند و تلفني تماس داريم و سؤال دارند و ما صحبت ميکنيم و بعضي که شيعه شدند و الآن در داخل دانشگاهها فرهنگ اهل بيت را نشر ميدهند و به صورت چراغ خاموش جلو ميروند، اينها آينده را در عربستان سعودي خيلي روشن جلوه ميدهند. بيننده حسن آقا از عراق (اهل سنت) شما به ما تهمت ميزنيد. استاد قزويني نه ما ميگوييم شما در عراق هستيد و آنجا حرم حضرت امير و حرم ائمه ديگر است. ما خودمان وقتي وارد سرزمين عراق ميشويم بوي اهل بيت ما را مست ميکند. بيننده شما ما را متهم ميکنيد که ما گفتيم ما ابو اسماء هستيم. خدا شاهد است ما هيچ جا همچين حرفي نزدهايم. استاد قزويني ما از شما پوزش ميطلبيم. بيننده من همين را ميخواستم وگرنه گفتم: ماه رمضان است و بنده شما را حلال نميکنم. استاد قزويني ما از شما پوزش ميطلبيم؛ ولي اگر چنانچه کليپي از شما پخش کرديم آن وقت چه کار ميکنيد؟ بيننده من آن وقت جريمه ميدهم. استاد قزويني اگر اشتباه شده است ما از شما عذر ميخواهيم. چيزي که با يک عذر خواهي درست شود مشکلي که ندارد. بيننده من شما را بخشيدم. من مخالف شيعه هستم و ميخواهم از شما چيزي ياد بگيرم و اين که ايرادي ندارد؟ استاد قزويني ما در خدمت شما هستيم. بيننده اگر باز هم از دست ما ناراحت هستيد بگوييد که به شبکه شما زنگ نزنم. استاد قزويني نه. يکي از عزيزان اهل سنت که زنگ ميزنند بنده از ده شيعه که زنگ ميزنند بيشتر خوشحال ميشوم. شما ميبينيد ما براي عزيزان اهل سنت دو سه برابر شيعيان وقت ميدهيم. بيننده من يک سني هستم و از نظر عقيده مخالف شيعيان هستم و شيعيان را قبول ندارم؛ ولي من اين جمهوري اسلامي را قبول دارم؛ چون اينها اسلام را زنده کردهاند. امروز اگر خدايي ناکرده جمهوري اسلامي شکست بخورد در سرتاسر جهان اسلام شکست خواهد خورد. استاد قزويني ما قول ميدهيم به خاطر اين انصافتان هم در نماز صبح شما را دعا کنيم و هم قبل از افطار شما را دعا کنيم. بيننده ممنون هستم. متأسفانه سنيهاي ما ساکت هستند و شما اسلام را زنده کرديد. استاد قزويني اهل سنت درست است که امامت امام عسکري و امام هادي را قبول ندارند ولي اينها را اهل بيت پيغمبر ميدانند و حتي آقايان اهل سنت براي امامزاده سيد محمد برادر امام هادي سلام الله عليه که در همان مسير بين بغداد و سامراء مدفون هستند بيش از شيعه معتقد هستند و احترام قائل هستند. مثل آقا قمر منير بني هاشم ابا الفضل العباس سلام الله عليه. ما از حسن آقا و امثال اينها درخواستمان اين است که حرم ائمه رفتند و حرم سيد محمد و آقا قمر بني هاشم سلام الله عليه رفتند که شايد بيش از ما به ايشان عقيده دارند ما را دعا کنند. من هرچه در زندگي دارم از عنايت قمر منير بني هاشم سلام الله عليه است. بعضي از دوستان ما ميروند عتبات ميگوئيم حرم حضرت امير ما را دعا کرديد لطف شما است و اگر دعا نکرديد اختيار با شما است؛ ولي شما را قسم ميدهيم به قمر بني هاشم که اگر حرم بني هاشم رفتيد ما را دعا کنيد. بيننده آقاي سالاري از کرمان حضرت امام خميني تکليف اينها را مشخصاً روشن کرده است. جضرت امام خميني قدس سره تکليف عائشه، طلحه و زبير و سايرين را روشن کرده است. مجري: يک مقداري محترمانه تر صحبت کنيد. بيننده: من دارم نظر امام را ميگويم، خدا رحمت کند ايشان را که واقعاً امروز جاي امام خميني را خالي ميبينيم. سلمان رشدي يک کتاب نوشت، ايشان فتواي قاطعانه صادر کرد. امروز در شبکه وهابي کلمه، به حضرت زهرا توهين ميکنند و به ائمه توهين ميکنند، مراجع ساکت هستند . علماء ساکت هستند. ما حساب اهل سنت و وهابي را جدا ميدانيم. امروز واقعاً به يک امام خميني نياز داريم و به يک فتواي امام خميني نياز داريم که نيستند مسلمانها و جوانهايي که خونشان در اين راه ريخته شود. چرا ملاحظه ميکنيد؟ استاد قزويني: ممنون و متشکر هستم. بيننده: ديانتما عين سياستما است و سياستما عين ديانتما است. فرداي قيامت بايد جواب رسول الله را بدهيد، با اينها ملاحظه نکنيد. بالاتر از توهين به حضرت زهرا مگر چيزي هست؟ بايد يک مرجع فتوا صادر کند تا جوانهاي مسلمان و شيعه و با غيرت، اين شبکه کلمه را از زمين محو کنند. اين کارشناسانشان را محو کنند. مجري: البته مراجع ما مباني دستشان است و هر زماني که احساس کنند، اسلام و شيعه در خطر هستند، طبق مباني و اصولي که در اختيار دارند، فتوا صادر ميکنند. استاد قزويني: آن قدرت و اقتدار جهاني را که امام رضوان الله عليه داشتند، شايد ما در تاريخ مرجعيت شيعه نداشته باشيم. حساب امام يک حساب جداگانهاي است و الآن هم شما ميبينيد اين وهابيها، اين همه نسبت به امام جسارت و توهين ميکنند و فحش ميدهند و لعن ميکنند، مشخص است که خدمت بزرگي که امام به اسلام کرد و اسلام را در دنيا عزت داد و زنده کرد و دهان وهابيها را خورد کرد با صحبتهاي خيلي زيبايي که در قضيه کشتار حجاج بيت الله الحرام داشت که بيانيه داد، در آنجا ايشان تکليف وهابيت را روشن کرد و همچنين در وصيت نامه سياسي و عباديشان به همين شکل و بزرگان ما هم ساکت نيستند. الآن مراجع ما به خاطر همان عبد الرحمن دمشقيه پليد ناصبي که به حضرت زهرا جسارت کرد، رسماً اعلام کردند که ايشان مرتد و مهدور الدم است. مجري: مقام معظم رهبري هم وهابيت را کلاً از اهل سنت جدا کردند. استاد قزويني: بعضاً صداي مراجع خوب به گوش مردم نميرسد، براي همين تصور ميکنند که مراجع ما يا علماء ساکت هستند. اينها ساکت نيستند و شما يقين داشته باشيد و بيانيه دادن و صحبت کردن شرط و شروطي دارد. اگر يک مرجعي تشخيص دهد که امروز تکليف دارد، بيانيه بدهد اين کار را ميکند. حضرت آيت الله مکارم شيرازي سه روز قبل يک نامه سر گشاده به تمام علماي اهل سنت در سراسر جهان نوشت. ايشان تشخيص داد امروز با توجه به مسلمان کشي که در کشورهاي اسلامي ايجاد شده است و شعلههاي آتش و فتنه هم توسط وهابيت است، ايشان بيانيه دادند و خودشان هم بيانيه خودشان را خواندند و در تمام رسانهها منعکس شد. اين آقايان به هيچ وجهي کوتاه نميآيند و نسبت به اهل بيت عليهم السلام و نسبت به دفاع از ساحت مقدس صديقه طاهره؛ چون حضرت زهرا سلام الله عليها اُسِّ اساس ما است و دين و دنيا و آخرت ما و همه چيز ما فاطمه زهرا سلام الله عليها است. اينها اگر چنانچه فاطمه زهرا سلام الله عليها را هدف قرار دهند، ما ديگر هيچ خط قرمزي براي اينها لحاظ نميکنيم؛ همان طوري که در گذشته هم ثابت کرديم. بيننده آقا محمد از ديواندره (اهل سنت) من اول از آن خانم که از استراليا زنگ زدند تشکر ميکنم. آن احمد آقايي که از کاظمين بود، قسمش ميدهم به آن خداي بزرگ براي بچهام که لکنت زبان دارد و ده بار هم از آقاي قزويني تقاضاي دعا کردم و جوابم را نداد، براي پسرم دعا کند. اينها مالک بن اشتر به کي ميگويند؟ شبکههاي وهابي ميگويند مالک بن اشتر کيست؛ چون من هرچي ميگردم اين اسم را پيدا نميکنم. مالک اشتر را شنيدهام؛ ولي نميدانم مالک بن اشتر کيست. مجري: شايد يک صحابي جديد است. استاد قزويني: از تابعين جديد است و صحابي نيست. بيننده: يعني واقعاً اين اصلاً نيست و اينها الکي ميگويند؟ استاد قزويني: اين را از خودشان سؤال کنيد، ما ضامن تصحيح اشتباهات آنها نيستيم. بيننده: من ميخواستم از شما بپرسم؛ چون ما اهل سنت ايران بيشتر به شبکه شما پناه آورديم و آنها به ما جواب نميدهند. آنها به يک عده خاصي جواب ميدهند. نه مرا ديده اند و نه صدايم را شنيدهاند ميگويند: ما شما را ميشناسيم، شما منافق هستيد. من نميدانم اينها از کجا ميدانند که من منافق هستم. استاد قزويني: علم غيب دارند. خود ابن قيم جوزيه ميگويد: ابن تيميه علم غيب داشت و بارها از غيب خبر داد، از زندگي من و از آينده من و باطن من خبر داده است. مردم ميآمدند پيش ابن تيميه همه را ميشناخت؛ حتي از لوح محفوظ هم خبر ميداد و ميگفت: فلان اتفاق قطعاً ميافتد ميگفتم: چطور قاطعانه از آينده خبر ميدهي؟ گفت: من از لوح محفوظ الهي خبر دارم؛ يعني بالاتر از پيغمبر. وقتي ابن تيميه از لوح محفوظ خبر داشته باشد، اين کارشناسان شبکه، علم غيب نداشته باشند؟ بيننده: تورهاي زيارتي عتبات عاليات در کردستان چرا مانند ساير مناطق اهل تشيع فعال نيست؟ جوابي دارم براي آقايان وهابي، به نظر من توسل براي انسانهاي حرام زاده شرک و بدعت است. استاد قزويني: خود جناب شافعي ميگويد: اهل بيت رسول الله اميد ما هستند در قيامت و اميدوارم به برکت اينها پرونده من سنگين شود. يکي از همين آقايان کارشناس يا همين آقاي نعثل بود که گفت: توسل چه به زنده و چه به مرده بدعت است و حرام است. حداقل اينها براي جناب عمر ارزش قائل هستند و در صحيح بخاري است و روايت ضعيف هم نيست که ايشان ميگويد: اللهم إِنَّا كنا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا صلى الله عليه وسلم. صحيح البخاري، ج3، ص1360 وقتي خود خليفه دوم ميگويد: اللهم إِنَّا ما صحابه كنا يعني استمرار دارد. نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا صلى الله عليه وسلم اين قضيه مال سال 18 هجري است؛ يعني 7 سال بعد از رحلت پيغمبر بوده است. آيا اينها که متوسل ميشدند به پيغمبر همه مشرک و منافق بودهاند؟ يکي از اين آقايان در سايتش نوشته بود ابن تيميه گفته است که: توسل باطل است و اگر پيغمبر هم زنده شود و بگويد توسل جايز است، ما از پيغمبر هم قبول نميکنيم. من فقط عبارت شافعي را ميخوانم؛ چون عزيزان اهل سنت امشب گل کاشتند و خستگي را از تن ما بيرون کردند. مخصوصاً حسن آقا که واقعاً گل کاشتند که ان شاء الله هنگام تشرف به حرم اهل بيت عليهم السلام ما را دعا کنند. عبارتي که جناب آقاي شافعي رئيس شافعيها دارد اين است: آلُ النبيِّ ذريعتي وهُمُو إليْهِ وَسِيلَتِي أرْجُو بهمْ أُعْطَى غَداً بيدي اليمين صحيفتي آل پيغمبر پناهگاه من هستند و اينها وسيله من در نزد خداي عالم هستند و به برکت اينها اميدوارم فرداي قيامت پروندهام به دست راستم سپرده شود. ديوان الإمام الشافعي، ج1، ص25 و الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج2، ص524 پايان حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: حجت اله عرفانيان -
تاريخ: 29 فروردين 92 - 15:15:08
شيخ عزيز قصد من تو هيم به هيچ فرقه اي نيست به حساب خداوند ابجد ميباشد تقصير من و شما نيست كلام حق و متحد كننده 73 فرقه بناداني آنان ميباشد اعتراف ميكند لا اله الاالله 46محمد 20+26 علي = 46 ضربدره 12 امام =864+علي 110=974+26نام علي =1000 نام خداوند چونکه بي همتا خداست هم وصي مصطفا اين مرتضاست به تمام نامهاي خداوند که هزار نام است 1000قسم به ابجد محمد 92 قسم به 1092 قسم منهاي ابجد سه خليفه 1202 يا ابجد آيه 22 سوره سجده آيه ان من الجرمين منتقمون 1202- 1092 نام خدا و پيامبر = 110 علي کننده دره خيبر و آنکه جانشينه پيامبر است جايش خوابيد فقط جانشينه يک پيامبر ميتواند جايش بخوابدو او را غسل و کفن کند و بر او نماز بخواند علي و علي و علي بود تماما 14 معصوم +12 امام = 26 علي الهي من لي غيروک 80+30 کوثر= 110عالمه سره و الخفياته 80+30 کوثر= 110 علي مولاي جهان است فقط و فقط علي 110 مولاي جهان است گروهي از يهود نزد عمر آمدند و گفتند : (( تو جانشين پيغمبري ، ما آمده ايم از تو چيز هايي بپرسيم ، اگر جواب گفتي به تو ايمان مي آوريم و پيرويت مي کنيم . )) عمر گفت : بپرسيد ! گفتند : ما را از قفل و کليد آسمان و کسي که همراهان خود را ترساند و 5 چيزي که در رحم خلق نشده اند و يک و دو ........ تا دوازده آگاه کن . عمر ساعتي به فکر فرو رفت و سپس گفت : چيزي از عمر پرسيده ايد که نمي داند. امير المومنين علي(عليه السّلام) سولات شما را پاسخ مي دهد. کسي را نزد علي (عليه السّلام) فرستاد، وقتي که حضرت تشريف آوردند، عمر گفت: اين يهوديان سوالاتي را از من پرسيدند که من پاسخ آن ها را نمي دانم و تعهد کردند که اگر به آنها جواب داده شود مسلمان شوند.اميرالمومنين علي (عليه السّلام) به يهوديان فرمود: سوالات شما چيست؟ سوالات خود را به حضرت گفتند. حضرت فرمود: قفل آسمان شرک به خداست و کليد آن ((لا اله الا اللّه)) که به ابجد 46 ميباشد محمد 20+26 علي =46 است و آن که همراهان خود را ترسانيد مورچه سليمان است. پنج چيزي که در رحم خلق نشده اند ((آدم، حوّا، عصاي موسي، قوچ ابراهيم، شتر صالح)) اما يکي خدا، دو تا آدم و حوّا، سه تا جبرئيل اسرافيل و ميکائيل، چهار تا تورات، انجيل، زبور و فرقان، پنج تا نمازهاي پنج گانه اند، شش تا مدتي زمان خلقت آسمان ها و زمين است، هفت تا هفت آسمان است و نام جانشسنان پيامبر در قرآن بدون تکرار 7ميباشد ثبع المثاني 7 بار طواف کعبه 7 سنگ به شيطان 22 ، هشت تا هشت فرشته اندکه در عرش هستند، نه تا نه آيه فرستاده بر موسي ، ده تا ده وعده است که خدا به موسي داد که اول ، سي شبانه روز بود بعد آن را به ده تمام کرد، يازده تا خواب يوسف بود که به پدرش يعقوب گفت: من در خواب يازده ستاره ديدم و دوازده تا چشمه هايي است که خدا به موسي فرمود: عصايت را به سنگ بزن و از آن دوازده چشمه آب جوشيد. يهوديان همگي به يگانگي خدا و رسالت پيغمبر اسلام و ولايت آن حضرت اعتراف کردند و مسلمان شدند . معرفت و شناخت كامل شخصيت والاي اميرالمؤمنين علي (ع) و جايگاه او در جهان هستي در حد بشر نيست چه رسول اكرم (ص) خطاب به مولا مي فرمايد : يا علي لا يعرفك الاّّّ الله و انا اي علي! تو را هيچكس نشناخت جز خدا و من درابتداي خلقت، معمار آفرينش، زمين و خورشيد و ماه و بر و بحر اعلام كرد كه آفرينش شما، آفرينش همه چيز، به طفيل محبت پنج نور مقدس است. يا ملائكتي و سكان سماواتي اعلموا اني ما خلقت سماء مبنيه و لا ارضا محديه و لا قمرا منيرا و لا شمسا مضيئه و لا فلكا يدور و لا بحرا يجري و لا فلكا يسري الا في محبه هؤلاء الخمسه. آفرينش بر محبت اينان رقم خورد و عرصه هستي به حب ولايت آنان از عدم شكل گرفت. اگر علي (ع) نبود، آفرينش به تكوينش نمي ارزيد . نوروجود علي (ع) ، مصباح پايگاه آفرينش شد وهستي اول با وجود او شكل گرفت. هدفنامه وجود را نيز به وجود او پيوند زدند. لو لاك لما خلقت الافلاك و لو لا علي لما خلقتك... در زيارتنامه مولي در روز غدير علي (ع) را ندا مي دهيم : السلامٌَُُُ عليكُُ ايها النبأ العظيم، الذي هم فيه مختلفون سلام برتو اي خبر بزرگ عالم! خبر بزرگ هستي. پس علي (ع) راز بزرگ خلقت است! اما در او اختلاف كردند. اين بود كه اول مظلوم عالم هم ″علي″ نام گرفت روزي پيامبر اكرم (ص) در جمع صحابه بودند و جبرئيل، ملك مقرب الهي هم به شكل انساني در آن جمع حاضر بود. پيامبر به جبرائيل رو كردند و با اشاره به اميرالمؤمنين علي (ع) فرمودند: آيا او را مي شناسي؟ عرض كرد: چگونه او را نشناسم كه او در عرش مرا معلم بود و شيوه عبوديت الهي را به من تعليم فرمود. تو به آدم وقتي كه از بهشت قرب رانده شد و به زمين فراق هبوط كرد، با ذكر نام علي (ع) و اهل بيت او به درگاه الهي پذيرفته شد. نوح نام او را بر كشتي خويش حك كردو لنگرگاه كشتي اش را مسجد كوفه قرار داد. خداوند در شب معراج با حبيب خويش با صوت علي (ع) سخن گفت. قرآن كريم، علي (ع) را به منزله نفس پيامبر دانست فقل تعالوا ندع ابناء نا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم پيامبر فرمودند: من و علي از يك درختيم (انا و علي من شجره واحده) و باز فرموده: (انت مني بمنزله هارون من موسي) و نيز: (انا مدينه العلم و علي بابها) همانا من شهر علمم و علي در آن است. و خطاب به مولي فرمود: (انت اخي و وصيي و وارثي) تو برادر من و وصي و وارث مني. در فرازي از دعاي ندبه پيامبر(ص) خطاب به علي(ع) مي فرمايد: (لو لا انت يا علي لم يعرف المؤمنون بعدي) اي علي اگر تو نبودي مردم پس از من مؤمنان را نمي شناختند. در زيارت مطلقه مي خوانيم ((السالم علي ميزان الاعمال)) علي ميزان و معيار اعمال است. امام صادق (ع) در زيارت جدش عرضه مي دارد درود بر تقسيم كننده بهشت و جهنم، درود بر نعمت الهي بر نيكان : ((السلام علي قسيم الجنه و النار السلام علي نعمه الله علي الابرار)) محبت علي عامل رسيدن به كمال در دواير مختلف هستي،هر شعاعي به دور محوري مي چرخد و هر پديده اي حول قطب وجودي كه وابسته به اوست، دور مي زند. امام معصوم محور هستي، قطب عالم وجود، تكيه گاه آفرينش، واسطه فيض الهي به جهان هستي و نگهدارنده كائنات باذن الله است. در اين راستا، محبت و ولايت علي (ع) مربي همه موجودات، هدايتگر آنان به سوي كمال و سبب دوام و قوام تمامي پديده ها از جمال تا انسان است. پيامبر خدا (ص) در اين رابطه بيان زيبايي مي فرمايد: حبًٌ عليٍٍٍّ حسنه لا تضرمعها سيئهًٌ (بحار ج 9 ص 401 محبت علي (ع) حسنه اي است كه با وجود آن هيچ گناهي به انسان صدمه نمي رساند بر اين معنا اگر محبت علي (ع) كه نمونه كامل انسانيت و طاعت و عبوديت و اخلاق است از روي صدق و راستي باشد، مانع ارتكاب گناه مي گردد. مانند واكسني كه مصونيت ايجاد مي كند و نمي گذارد بيماري در شخص ″واكسينه شده″ راه يابد. محبت پيشوايي مانند علي (ع) كه نمونه تقوا و پرهيزكاري است آدمي راشيفته رفتار علي (ع) مي كند. فكر گناه را از سر او بدر مي برد، البته به شرطي كه محبتش صادقانه باشد . كسي كه علي (ع) را بشناسد، تقواي او را بشناسد، سوزوگداز عارفانه او را، ناله هاي نيمه شبهايش را و ساده زيستي و كار و تلاش همه جانبه اش را بداند، محال است به خلاف فرمان او كه هميشه امر به تقوي و درستي مي كرد عمل كند. يعني هر محبي به خواسته محبوبش احترام مي گذارد و فرمان او را گرامي مي دارد. فرمانبرداري از محبوب لازمه محبت صادق است. پس محب واقعي علي ، واله و حيران علي و عاشق و جانباز علي، رهرو راستين علي است. تشيع دشمن ندارد حماقت دشمن تشيع ميباشد آنها که حماقتشان بيشتر است سئوال ميکنند و جواب قانع کننده ميشنوند وگرنه ۱۴۰۰ سال است تشيع تمام اديان را با سربلندي و پيروزي صدرصد در هم نورديده طوفان ۲۶ ناميد ابجد امام علي کننده دره خيبر طوفان صحرا۲۳ مهدي ميباشد ـ شما از تاريخ اسلام و کتب حديث خودتان متأسفانه اطلاع کافى نداريد که انتخاب نام شيعه براى پيروان و علاقهمندان على (ع) از سوى پيغمبر اکرم (ص) بوده است و از همان زمان رواج داشته، خوب است نگاهى به تاريخ اسلام کنيد. صدها سال قبل از صفويه، شيعيان على (ع) در مکه و مدينه و عراق و شام و مصر و ايران و نقاط ديگر بودهاند و حتى حکومتهايى را اداره مىکردهاند. 3ـ شما مفتى بزرگ وهابى فراموش کردهايد که اگر شيعيان ايران و لبنان نبودند، اسرائيل و آمريکا بر تمام منطقه خاورميانه مسلط شده بود و معلوم نيست در آن زمان مفتيان شما چه مىکردند و کجا بودند؟! 4ـ هنگامى که اسرائيل مسلمانان غزّه را که عموما اهل سنت بودند قتل عام مىکرد، شيعيان ايران و نقاط ديگر بيش از همه از آنها حمايت کردند که اگر اين حمايتها نبود اسرائيل به جنايات خود ادامه مىداد. 5ـ خوب است علماى وهابى، تاريخ پيدايش علوم اسلامى را مطالعه کنند تا ببينند پديدآورندگان علوم اسلام شيعيان اهل بيت (ع) بودهاند و آثار علمى آنها از آن زمان در تمام کتابخانههاى معتبر جهان وجود دارد، جز در کتابخانههاى شما جهان همانند مغز انسان کامل ميماند ولي اهل سنت مغز را نميبيند فقط به سه تا مامله انسان مينگرد ابابکر عمر و عثمان سه چرخه را يک وهابي اختراع نمود ديدند زود زود چپ ميکند کردنش 4 چرخ ديدند روزد روزد چمپر ميشود کردنش 5 چرخ به تايير تمام ماشينها نگاه کنيد روي 5 پره آن ميچرخد يا 6 پر ميباشد مثل کعبه که بنام الله محمد علي فاطمه حسن و حسين شش سطح دارد به دوازده ضلع کعبه قسم به 5 تن و 12 امام و 14 معصوم رسم ! به اين نتيجه رسيديم آيات قرآن آئينه اعمال رفتار و کردار اعداد ومعادلات رياضي و زيباترين علم و نقطه اي از قدرت خدا براي تعادل افکار ماست قرآن آئينه اعداد رياضي در عالم است قرآن معادله اعداد و راه هاي آسمان با ستارگانش ميباشد مثال آيه الکرسي عرشه خدا را توصيف ميکند که در آينده معادله آن را برايتان مفصل توضيح خواهم داد که خود مقاله اي بزرگ را ميطلبد امام علي (ع) فرمود من هزار باب علم ميدانم و 26 بار تکرار نمود و از هر بابش دوباره هزار باب علم ميدانم اگر 26 را ضربدر 1000 کني=26000 را 26 بار دوباره در 26000 هزار ضربدر 26000= 676000 فقط در يک باب علم آگاهي امام علي نابقه عالم که دشمنش شيطان اين مغز عالم را در نماز رحماني از هم شکافت فکر کرد با شکافتن سر مبارک مغز عالم از کار ميافتد يا علي که ميگويم دست مولاء را روي سر خود حس ميکنم در هر گرفتاري به هر سختي نامش ميبرم گره گشايم ميشود مرگ دست خداست ولي زندگي شيعه دست عليست يا علي مولاي عالم هر چه زودتر سبب ساز و ظهور زندگي را به ما برسان زندگي 23 مهدي 23 عشق حق مولاء علي اگر عالم مولاء علي را نداشت همه عالم درهم و شيطاني بود با عنايت مولاء علي ما شيعيان به فهم شعور درک و درايت مولايمان علي افتخار ميکنيم و نفس ميکشيم اگر احساس پوچي و گمراهي کرديد بدانيد که گمشده اي بنام علي و مهدي داريد که قطنامه دلتان پيروزيتان را او بايد امضاء کند تا پيروزي نصيب حق طلبان عالم شودعلي26ضربدر 23 مهدي= 598 قطنامه پيروزي اسلام بر کفر باز تمام بدبختي و ضلالت انسانها نشناختن مقام ولاي مولاء علي و قائم آل محمد فرزند برومند اوست اگر ميخواهيد واقعا پيروز ميدان باشيد بايد علي و مهدي مولاي شيعيان را بشناسيد تمام گرفتاري هاي بشر بخاطر ندانستن مقام حق 12 نور هدايت بشر و اسلام 12 به ابجد اسلام 12 حق 12 بي12 کساني که نام اسلام را به يدک ميکشيد شيطان 22 به يدک 22 آيا ميدانستيد من قصد توهين به هيچ كسي را ندارم فقط قصد براندازي ناحق را دارم دشمنان تشيع ناحق ميباشند |