* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 18 مرداد 1391 تعداد بازديد: 3441 
بررسي آيات ولايت امير مؤمنان (ع) در منابع اهل سنت
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
 

بسم الله الرحمن الرحيم

ويژه برنامه هماي رحمت 2

استاد: حضرت آيت الله دکتر حسيني قزويني

18 / 05 / 1391

موضوع: بررسي آيات ولايت امير مؤمنان (ع) در منابع اهل سنت

استاد قزويني:

ايام شهادت امير المؤمنين سلام الله عليه را به پيشگاه مقدس فرزند عزيز و گراميش بقية الله الاعظم ارواحنا فداه؛ آن عصاره عالم وجود و آن نازنين وجودي که «بيمنه رزق الوري و بوجوده ثبتت الارض و السماء» و به همه مسلمان‌ها و شيعيان تسليت و تعزيت عرض مي‌کنم.

خدا را به آبروي امير المؤمنين سوگند مي‌دهم (که عزيزترين و گرامي‌ترين بنده در نزد خداي عالم است) پاداش ما را فر، جمولاي‌مان بقية الله الاعظم قرار بدهد ان شاء الله.

در بعضي از منابع خبري آمده است که يک روزي امير المؤمنين سلام الله عليه به نبي گرامي التماس دعا کرد و فرمود: يارسول الله من را هم دعا کن.

رسول گرامي دست مبارک‌شان را بلند کردند و فرمودند: خدايا به حق علي حوائج علي را برآورده کن.

بعضي‌هايي که آنجا بودند که مي‌گويند: عباس عموي پيغمبر بود عرض کرد: يارسول الله اين چه دعايي بود کردي و خدا را به حق علي قسم دادي؟

حضرت فرمود: من نگاه کردم در عرش الهي ديدم عزيزتر و گرامي‌تر و محبوب‌تر از علي عليه السلام نيست و براي همين خدا را به آبروي علي سوگند دادم.

ديشب هم ما مفصل مدارکش را عرض کرديم که يکي از مهم‌ترين فضيلت اميرالمؤمنين اين است که:

يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيُحِبُّهُ الله وَرَسُولُهُ.

صحيح مسلم ، ج4، ص 1871

عزيزترين و گرامي‌ترين بنده خدا بعد از نبي مکرم، صلي اله عليه وآله آن نازنين وجود است.

اميدواريم که ان شاء الله اين تلاش‌هاي ما و اظهار ارادت و محبت و عشق ما و ولايت ما دست مايه بزرگي باشد به هنگام جان کندن و ورودمان به عالم قبر و عالم برزخ و ورودمان به عرصات محشر.

به اميد آنکه اميرالمؤمنين سلام الله عليه گوشه چشمي به ما کند که اگر گوشه چشمي کرد هم دنياي مان و هم آخرت و هم دين و هم امور ظاهري و هم امور باطني ما و همه چيزمان درست است.

مجري:

 از نظر علماي اهل سنت، چند آيه درباره اميرالمؤمنين در قرآن داريم؟

استاد قزويني:

ديشب ادله عقلي بر امامت و خلافت اميرالمؤمنين را مطرح کرديم و فضائل و مناقب و ويژگي‌هاي منحصر به فرد علي را از منابع اهل سنت آن هم با سندهاي، صحيح مطرح کرديم و گفتيم: اگر چنانچه هيچ نصي چه از قرآن و سنت بر خلافت و امامت اميرالمؤمنين نباشد و پيغمبر به عهده مردم گذاشته باشند، اگر بنا باشد انتخاب اصلح ملاک باشد، جز اميرالمؤمنين سلام الله عليه گزينه ديگري نداريم؛ چون فضائلي که اميرالمؤمنين دارد منحصر به فرد است و هيچ يک از، صحابه هم پا و هم سنگ اميرالمؤمنين سلام الله عليه نيست.

و ما گفتيم: آقايان اهل سنت 3 ويژگي اجماعي براي خليفه مطرح مي‌کنند:

1-     علم؛

2-     شجاعت؛

3-     عدالت.

در اين 3 ويژگي هم اميرالمؤمنين سرآمد تمام، صحابه است؛ بلکه سرآمد همه انبياء غير از نبي مکرم، صلي الله عليه وآله است و در آن شک و شبهه نيست.

اگر براي بعضي از منافقين و خوار، ج عصر قضيه گران مي‌آيد، بيايند با هم بحث کنيم که اگر توانستيم ثابت کنيم که هيچ و مردم مي‌دانند که اميرالمؤمنين سلام الله عليه بعد از نبي گرامي از همه انبياء افضل است و ما شک و شبهه در آن نداريم.

هم ادله قرآني داريم و هم ادله از سنت داريم.

اگر راست مي‌گوييد بياييد با هم بحث کنيم.

اگر با ما جرأت نمي‌کنيد با دوستان ما بحث کنيد و يا با شير مردان و شير زنان بيننده بحث کنند؛ چون اين‌ها به قدري اين مباحث ما را ديده‌اند الحمد لله اين مباحث براي‌شان ملکه شده است.

در شجاعت و عدالت و علم که اين سه ويژگي ملاک باشد براي انتخاب خليفه جز اميرالمؤمنين هيچ فردي در اين زمينه نمي‌تواند کانديد باشد و غير از علي را کسي انتخاب کند بايد پا روي وجدان خود گذاشته باشد.

ثعلبي نيشابوري که متوفاي 427 هجري است مي‌گويد:

ما نزل في أحد من القرآن ما نزل في علي بن أبي طالب.

تفسير الثعلبي  ج2 ، ص 279 و الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2 ، ص 373

آنچه که در رابطه با اميرالمؤمنين در قرآن نازل شده است در حق احدي نازل نشده است.

ذهبي هم وقتي به خود ثعلبي مي‌رسد مي‌گويد:

الإمام الحافظ العلامة شيخ التفسير... وكان، صادقا موثقا.

سير أعلام النبلاء ، ج17 ، ص 435 و سير أعلام النبلاء، ج17، ص 437

استاد تفسير است.

جناب سيوطي که از استوانه‌هاي علمي اهل سنت است که وقتي از دنيا رفت گفتند: علم در زير خاک‌ها دفن شد.

ايشان مي‌گويد: ابن عساکر از ابن عباس نقل کرده است که آنچه که درباره اميرالمؤمنين نازل شده است در حق احدي نازل نشده است و ابن عباس گفته است که:

وأخرخ ابن عساكر عن ابن عباس قال نزلت في على ثلثمائه آية.

تاريخ الخلفاء ، ج1 ، ص 172 و الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة ، ج2 ، ص373

300 آيه در قرآن در حق علي نازل شده است.

اين که علامه مجلسي نيست که به باد فحش و استهزاء بگيريد. علامه حلي نيست که امام و پيغمبر شما ابن تيميه ناصبي بگويد: ابن المنجس و از اين تعابير زشت و وقيحي که لايق خودش بوده است، نثار او کند.

همچنين جناب طبراني که متوفاي 360 است در کتاب معجم کبير خود که مي‌گويند احاديث، صحيح و معتبر را انتخاب کرده است نقل مي‌کند از عکرمه از ابن عباس مي‌گويد:

ما أَنْزَلَ اللَّهُ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِلا عَلِيٌّ أَمِيرُهَا وشَريفُهَا وَلَقَدْ عَاتَبَ اللَّهُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ، صلى اللَّهُ عليه وسلم في غَيْرِ مَكَانٍ وما ذَكَرَ عَلِيًّا إِلا بِخَيْرٍ.

المعجم الكبير ، ج11، ص 264 و فضائل الصحابة لابن حنبل ، ج2 ، ص 1113

هر کجا يا ايها الذين امنوا آمده است علي بن ابي طالب به عنوان اميرالمؤمنين و شريف المؤمنين در آن مطرح است در چند جاي قرآن خداي عالم اصحاب پيغمبر را مورد عتاب قرار داده است و مذمت کرده است و قرآن علي را جز به خوبي ياد نکرده است.

آقاي ابن ابي‌حاتم که متوفاي 327 است ابن تيميه در مورد ايشان مي‌گويد: تفسير ابن ابي حاتم از تفاسيري است که:

المعتمد عليها في المنقولات.

آقاي ابن ابي اين روايت را ذکر کرده است.

تفسير ابن أبي حاتم ، ج1، ص 196

آقاي ابن حجر عسقلاني در کتابي که در رد شيعه نوشته است همين روايت را مطرح کرده است.

الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج2، ص 372

البته روايت خيلي زياد است که تقريباً نزديک 38 روايت است من به اختصار به اين‌ها اشاره کردم.

اين بحث‌هاي سه شب ،گزينشي از بحث‌هاي ادله امامت و ولايت اميرالمؤمنين سلام الله عليه است.

بحثي که ديشب کرديم در حقيقت عصاره و چکيده يک ترم تدريس دانشگاهي من که 17 جلسه يک ساعت و نيم بوده است.

ما تلاش کرديم اين‌ها را خيلي خلاصه به، صورت يک بسته آماده براي بينندگان عزيز و طلبه‌هاي بزرگوار داخل و خارج و اساتيد حوزه‌هاي علميه و اساتيد دانشگاه‌ها که دنبال اين بحث‌ها هستند و آن دسته از عزيزاني که در بحث مناظره با وهابيت در خط مقدم هستند اين نکات را ياداشت کنند و اگر سؤالي داشتند از ما بپرسند ما در خدمت‌شان هستيم.

مجري:

بعضي از علماي شيعه مي‌گويند: آيه 55 سوره مائده قوي‌ترين دليل براي ولايت اميرالمؤمنين عليه‌السلام است، لطف کنيد در اين باره توضيح بدهيد.

استاد قزويني:

من فقط عبارتي را که از مرحوم شيخ طوسي است به اختصار عرض مي‌کنم تا به سؤال‌هاي بعدي حضرت عالي برسيم.

مرحوم شيخ الطائفه، شيخ طوسي که متوفاي 460 هجري است مي‌گويد:

وأما النص على إمامته من القرآن ، فأقوى ما يدل عليها قوله تعالى : (إنما وليكم الله ورسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة وهم راكعون)

تلخيص الشافي، ج2، ص 10 .

عبارت‌هاي متعددي ايشان آورده است، مي‌گويد: قوي‌ترين دليل قرآني بر امامت اميرالمؤمنين اين آيه شريفه است.

اصل کتاب شافي که الشافي للامامة مال سيد مرتضي رضوان الله تعالي عليه است که متوفاي 436 است و تلخيص شافي مال شاگرد بزرگوارشان مرحوم شيخ طوسي است.

جناب علامه ميلاني از 18 نفر از، صحابه و مشاهير تابعين آورده است که اين آيه در حق اميرالمؤمنين نازل شده است.

نفحات الأزهار - السيد علي الحسيني الميلاني، ج20، ص 12

63 نفر از کبار پيشوايان و حفاظ و علماي اعلام اهل سنت آورده‌اند که اين آيه در حق اميرالمؤمنين سلام الله عليه نازل شده است.

ان شاء الله در فرصت‌هايي که در برنامه حبل المتين داريم اين‌ها را مفصل مطرح مي‌کنيم.

مجري:

يکي از مهمترين اشکلاتي که وهابيت در مورد اين آيه بيان مي‌کنند اين است که اين آيه جمع آمده است؛ ولي اميرالمؤمنين مفرد است، اگر مي‌شود اشکال و جواب را توضيح دهيد.

استاد قزويني:

اگر بخواهيم به اشکالات وهابيت به اين آيه برسيم بايد دو يا سه جلسه، صحبت کنيم.

ما در پاسخ دکتر قفاري در نقد کتاب اصول مذهب شيعه، حدود 140، صفحه شبهات وهابيت را پيرامون اين آيه پاسخ داده‌ايم.

دوستان به جلد اول کتاب «نقد اصول مذهب شيعه» که عصاره عمر من بوده است مراجعه کنند. احساس مي‌کنم اين کتاب در نوع خودش اگر بي‌نظير نباشد کم نظير است.

بعضي از دوستان تلاش داشتند اين ترجمه به فارسي شود؛ ولي بعضي‌ها چون آدم‌هاي نيکي هستند و هزار وعده‌ي نيکان يکي وفا نشود.

جلد اول آن را يکي از شاگردان خودم ترجمه کردند و در سايت هم گذاشته‌ايم.

من احساس مي‌کنم که هر کدام از مراجع عظام تقليد به ويژه حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي و، صافي گلپايگاني خواندند ما را مورد تشويق قرار دادند.

حضرت آيت الله، صافي گلپايگاني مي‌گفت: من گمان نمي‌کردم در حوزه محققان توانمندي داشته باشيم که اين طور دندان شکن به وهابي‌ها جواب داده باشد.

ما حاضر هستيم براي آقايان کارشناس از طريق اينترنت اين کتاب را تدريس کنيم که يک مقداري بدانند چه مي‌گويند و جهل و عناد خودشان را به نمايش نگذارند و بي‌سوادي و تناقض‌هاي خودشان را متوجه شوند.

يک آدمي که يک مقدار عقل و شعور داشته باشد اين طور بي‌گدار به آب نمي‌زند که آبروي و حثيت خودش را ببرد که اين آقايان حتي از يک کارمند ساده آموزش و پرورش يا بهزيستي يا اداره که يک ساعت حوزه نديده است؛ ولي از اين بحث‌هاي آگاهي دارد، همان طوري که جن از بسم الله مي‌ترسد و شيطان از اولياء الله مي‌ترسد اين‌ها از اين بچه شيعه‌ها مي‌ترسند.

اگر هيچ دليلي بر بطلان اين آقايان نداشته باشيم، همين ترس و وحشت اين‌ها بر بطلان اين‌ها کفايت مي‌کند.

من يکي دو نمونه از حرف‌هاي ابن تيميه ناصبي را مطرح مي‌کنم بعد به جواب اين‌ها مي‌پردازم که شايد طولاني شود.

من به همين يک مورد اکتفا مي‌کنم و تفصيل آن را بعد‌ها عرض مي‌کنم.

ابن تيميه مي‌گويد:

وقد وضع بعض الكذابين حديثا مفترى أن هذه الآية نزلت في علي لما تصدق بخاتمه في الصلاة وهذا كذب بإجماع أهل العلم بالنقل.

منهاج السنة النبوية ، ج2 ، ص 30

بعضي از دروغگويان يک حديث دروغي درست کرده‌اند و افترايي زده‌اند که اين آيه 55 سوره مائده در حق علي نازل شده است هنگامي که علي انگشترش را در نماز به سائل داده است و اين دروغ است به اجماع اهل علمي که آگاهي در نقل دارند.

حتماً اين آقا در آينه نگاه کرده است و قيافه خودش را ديده است و تصور کرده است که تمام دنيا در اين آينه جمع شده است و براي همين ايشان ادعاي اجماع کرده است.

و مي‌گويد:

اجمع أهل العلم بالنقل على أنها لم تنزل في علي بخصوصه.

منهاج السنة النبوية ، ج7 ، ص 11

درباره علي چيزي از قرآن نازل نشده است و علي انگشتري در نماز نداده است و اهل علم به حديث عقيده دارند اين داستان دروغ و ساختگي است.

و در جاي ديگر مي‌گويد:

وجمهور إلامة لم تسمع هذا الخبر.

منهاج السنة النبوية، ج7 ، ص 17

جمهور امت اسلامي چنين روايتي را نشنيده‌اند.

بعد در جاي ديگري مي‌بيند که تعداد زيادي از مفسرين و مورخين و 18 نفر از، صحابه و بيش60 نفر از علماء بزرگ اهل سنت اين قضيه را نقل کرده‌اند، مي‌گويد:

أما أهل العلم الكبار أهل التفسير مثل تفسير محمد بن جرير الطبري و بقي بن مخلد و ابن أبي حاتم فلم يذكروا فيها مثل هذه الموضوعات.

منهاج السنة النبوية ، ج7، ص 13

اما اهل علمي که خيلي بزرگ هستند مثل ابن جرير طبري و ابن ابي حاتم که جعليات را نقل نمي‌کنند، اين روايت را نقل نکرده‌اند.

در آنجا مي‌گويد: اجماع امت است همچنين چيزي نقل نشده است در اينجا مي‌گويد: اگر بقيه نقل کرده باشند ابن جرير طبري و ابن ابي حاتم که نقل نکرده است و اين‌ها آدم‌هايي هستند که موضوعات را نقل نمي‌کنند.

من چند نمونه از همين حرف اخيرش را مطرح مي‌کنم و قضاوتش را به عهده شما و اهل سنت و آن‌هايي که عقل و شعور و وجدان‌شان را قفل کرده‌اند و کليد آن را به دست ابن تيميه داده‌اند و هر حرفي که اين منافق مي‌زند دنبال او هستند مي‌گذارم.

جناب سقاف مي‌گويد:

ابن تيميه منافق ناصبي.

اين تعبير مال من نيست.

شايد ما در يکي از بحث‌هايمان اقوال بزرگان اهل سنت چه در گذشته و چه معاصر که تعبير کرده‌اند که ابن تيميه ناصبي و منافق است را بيان کنيم.

من حدود 75 مورد از علماي بزرگ را جمع کردم که شهادت دادند که ابن تيميه منافق و ناصبي است.

ديروز از حسن بن فرحان مالکي خوانديم که هرکس رواياتي را که در فضيلت اميرالمؤمنين آمده است انکار کند ناصبي است و احاديث صحيح را تضعيف کند، ناصبي است.

آن آقا مي‌گويد: اجماع امت است که کسي نقل نکرده است.

18 نفر از، صحابه و بزرگان آورده‌اند و اين‌ها هيچ کدام از نظر آقاي ابن تيميه آدم نيستند؛ ولي من همان حرف اخيرش را که مي‌گويد: ابن ابي حاتم و طبري نقل نکرده است مي‌گيرم.

ابن ابي حاتم در تفسير خود از سلمة بن کهيل نقل مي‌کند:

حدثنا أبو سعيد الأشج ثنا الفضل بن دكين أبو نعيم الأحوال ، ثنا موسى بن قيس الحضرمي عن سلمة بن كهيل قال : تصدق علي بخاتمه وهو راكع فنزلت انما وليكم الله ورسوله والذين امنوا الذين يقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة وهم راكعون.

تفسير ابن أبي حاتم ، ج4، ص 1162

اميرالمؤمنين انگشترش را در حال رکوع، صدقه داد و سپس اين آيه نازل شد.

ابن تيميه خلع، صلاح شد؛ يعني معلوم شد که چقدر دروغگو است که مي‌گويد: ابن ابي حاتم نقل نکرده است؛ ولي معلوم شد که ابن ابي‌حاتم نقل کرده است.

اين روايت از ابو سعيد اشج از فضل بن دکين از ابو نعيم احول از موسي بن قيس حضرمي از سلمة بن کهيل بوده است.

ما تک تک اين‌ها را روي‌شان کار مي‌کنيم.

1-     ابن ابي حاتم:

خود ابن تيميه مي‌گويد:

من العلماء الأكابر الذين لهم في الإسلام لسان صدق و تفاسيرهم متضمنة للمنقولات التي يعتمد عليها في التفسير.

منهاج السنة النبوية ، ج7، ص 179

آقاي ابن ابي حاتم جزء کساني است که در اسلام زبان راست دارند و تفسير اين‌ها متضمن رواياتي است که قابل اعتماد در تفسير است.

اين شهادت مسئله را تمام مي‌کند؛ يعني ابن ابي حاتم که نقل کرد مسئله تمام مي‌شود؛ ولي ما براي اين‌که قضيه را واضح‌تر کنيم بيشتر بررسي مي‌کنيم.

خود ابن ابي‌حاتم در مقدمه کتاب خود مي‌گويد: من در اين کتابم، صحيح‌ترين خبر را از نظر سند و شبيه‌ترين متن به واقعيت را آورده‌ام:

فتحريت اخراج ذلك بأصح الاخبار اسنادا ، وأشبهها متنا ،

تفسير ابن أبي حاتم - ابن أبي حاتم الرازي، ج1،‌ ص 14

2-     ابو سعيد اشج:

آقاي ذهبي مي‌گويد:

ثقة إمام أهل زمانه.

الكاشف، ج1، ص 558

ثقه است و امام اهل زمان خود بوده است.

ابن حجر هم مي‌گويد:

ثقة.

تقريب التهذيب، جلد1، صفحه 497

ثقه است.

3-     فضل بن دکين:

آقاي ابن حجر مي‌گويد:

ثقة ثبت وهو من كبار شيوخ البخاري.

تقريب التهذيب - ابن حجر ، ج2، ص 11

ثقه است و مورد اعتماد است و از بزرگان اساتيد بخاري است.

4-     موسي قيس حضرمي:

يحيي بن معين مي‌گويد:

ثقة.

الجرح والتعديل، ج8، ص 157

ثقه است.

ذهبي مي‌گويد:

ثقة شيعي.

الكاشف، ج2، ص 307

ثقه است و شيعي است.

5-     سلمة بن کهيل:

يحيي بن معين مي‌گويد:

ثقة.

تهذيب الكمال - المزي ، ج11، ص 315

ثقه است.

عجلي مي‌گويد:

كوفي تابعي ثقة.

تهذيب الكمال - المزي، ج11، ص 315

تابعي است وثقه است.

محمد بن سعد، صاحب طبقات مي‌گويد:

كان ثقة.

تهذيب الكمال - المزي، ج11، ص 315

ثقه است.

ابو زرعه مي‌گويد:

ثقة.

تهذيب الكمال - المزي، ج11، ص 316

ثقه است.

ابو حاتم هم مي‌گويد:

ثقة.

تهذيب الكمال - المزي ، ج11، ص 316

ثقه است.

روايت دوم باز از ابن ابيحاتم است.

آقاي ابن تيميه و پيروان ابن تيميه که از او به شيخ الاسلام تعبير مي‌کنيد!، يک مقدار خجالت بکشيد و حيا کنيد و اين قدر درباره اميرالمؤمنين جفا نکنيد، گذشت آن زماني که جولان بدهيد و هر جنايتي نسبت به اميرالمؤمنين داشته باشيد.

امروز عصر رسانه است و ما به حول و قوه الهي با عنايت فرزند بزرگوار اميرالمؤمنين حضرت ولي عصر ارواحنا فداه، شما و ارباب‌هايتان را با منطق و دليل رسوا مي‌کنيم و ثابت مي‌کنيم که اساس مذهب و دينتان و اعتقاداتان بر محور دروغ و افتراء استوار است.

از عتبة بن ابي حکيم آورده است که مي‌گويد:

6549 حدثنا الربيع بن سليمان المرادي ، ثنا أيوب بن سويد عن عقبة بن أبي حكيم في قوله : انما وليكم الله ورسوله والذين امنوا قال : علي بن ابى طالب.

تفسير ابن أبي حاتم ، ج4، ص 1162

مراد از اين آيه علي بن ابي طالب است.

سند روايت:

1-     ربيع بن سليمان مرادي:

ابن حجر مي‌گويد:

ثقة.

تقريب التهذيب، ج1، ص 1883

ثقه است.

2-     ايوب بن سويد:

آقاي عسقلاني مي‌گويد:

صدوق يخطىء

تقريب التهذيب، ج1، ص 607

صدوقي است که خطا هم کرده است، البته ما 50 مورد از اساتيد بخاري را داريم که به آن کثير الخطاء مي‌گويند.

آقاي حاکم نيشابوري در روايتي که ايوب سويد در آن است مي‌‌گويد:

هذا حديث، صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه.

المستدرك - الحاكم النيسابوري، ج2، ص 198

3-     عتبة بن ابي حکيم:

يحي بن معين مي‌گويد:

ثقة.

تهذيب الكمال - المزي، ج19، ص 301

ثقه است.

روايتي هم آقاي ابن جرير طبري دارد و اين در حالي است که ابن تيميه گفته بود ابن جرير همچنين روايتي نياورده است. متن روايت اين است:

حدثنا إسماعيل بن إسرائيل الرملي ، قال : ثنا أيوب بن سويد ، قال : ثنا عتبة بن أبي حكيم في هذه الآية : إنما وليكم الله ورسوله والذين آمنوا قال : علي بن أبي طالب.

جامع البيان عن تأويل آي القرآن - محمد بن جرير الطبري، ج6، ص 390

اين آيه در حق علي نازل شده است.

سند آن:

1-     ابن جرير طبري:

ذهبي مي‌گويد:

كان ثقة، صادقا حافظا رأسا في التفسير إماما في الفقه والإجماع والاختلاف.

سير أعلام النبلاء ، ج14، ص 270

ثقه و، صادق و حافظ است و در تفسير يک رأس است و در فقه امام است.

2-     اسماعيل بن إسرائيل الرملي:

ابن ابي حاتم مي‌گويد:

كتبنا عنه وهو، صدوق.

الجرح والتعديل، ج2 ، ص 529

3-     ايوب بن سويد:

ابن حجر مي‌گويد:

صدوق يخطىء.

تقريب التهذيب، ج1، ص 607

4-     عتبة بن ابي حکيم:

در سند قبل هم بود در اينجا هم آمده است.

هيچ شبهه‌اي در اعتبار روايات وجود ندارد.

اگر روايت سندا، صحيح نباشد، ابن تيميه مي‌گويد:

تفسير ابن جريج و ابن جرير الطبري و محمد بن أسلم الطوسي و ابن أبي حاتم من العلماء الأكابر الذين لهم في الإسلام لسان، صدق و تفاسيرهم متضمنة للمنقولات التي يعتمد عليها في التفسير.

منهاج السنة النبوية ، ج7، ص 178 و 179

تفسير ابن جريج و ابن جرير طبري و ابن ابي حاتم از علماء و اکابري که لسان، صدق دارند و تفسيرشان متضمن رواياتي است که قابل اعتماد است.

بنابراين آقاياني که در شبکه‌هاي نفاق نسبت به اين آيه چرنديات مي‌گويند و حقايق تاريخي را انکار مي‌کنند و در روز روشن منکر آفتاب شده‌اند، حداقل چشم باز کنند اين‌ها را ببينند و به جاي فحش دادن و اهانت کردن اين‌ها را نقل کنند و جواب دهند.

مجري:

برخي مدعي شدند که اجماع اهل سنت بر اين است که اين آيه در حق اميرالمؤمنين نازل شده است، آيا مدرکي بر اين اجماع است؟

استاد قزويني:

آقاي آلوسي که سلفي است و وهابيت هم قبولش دارند، مي‌گويد:

وغلب الأخباريين على أنها نزلت فى على كرم الله تعالى وجهه.

روح المعاني، ج6، ص 167

غالب محدثين و خبرنگاران مي‌گويند: که اين آيه 55 سوره مائده در حق علي نازل شده است.

باز مي‌گويد:

والآية عند معظم المحدثين نزلت فى على كرم الله تعالى وجهه.

روح المعاني، ج6، ص 186

آقايان از اين عبارت آقاي آلوسي جواب بدهند، طرفداران آقاي ابن تيميه از اين جواب بدهند.

آقاي عضد الدين ايجي که از استوانه‌ها و فرسان کلام اهل سنت است که متوفاي 756 است مي‌گويد:

وقد أجمع أئمة التفسير على أن المراد بالذين يقيمون الصلاة إلى قوله تعالى وهم راكعون علي فإنه كان في الصلاة راكعا فسأله سائل فأعطاه خاتمه فنزلت الآية.

المواقف للإيجي ، ج3، ص 614

اجماع دارند پيشوايان تفسير بر اين‌که مراد «الذين يقيمون الصلاة تا آنجايي که مي‌فرمايد وهم راکعون» علي عليه السلام است؛ چون در نماز در حال رکوع سائلي از علي تقضاي کمک کرد و حضرت علي انگشترش را به او داد و اين آيه نازل شد.

آقاي ابن حجر در مورد عضد الدين ايجي مي‌گويد:

وكان إماما فى المعقول قائما بالأصول والمعانى والعربية مشاركا فى الفنون.

الدرر الكامنة في أعيان المائة الثامنة ، ج3، ص 110

امام در معقولات است و به پا دارنده‌ اصول شريعت است و در فنون ديگر هم تسلط دارد.

آقاي تفتازاني که متوفاي 793 است، ادله شيعه را درباره نزول آيه 55 سوره مائده در حق اميرالمؤمنين را مطرح مي‌کند و هيچ رد و نقدي هم ندارد.

شرح المقاصد في علم الكلام، ج2، ص 288

ابن حجر هم درباره تفتازاني مي‌گويد:

الامام العلامة.

الدرر الکامنة جلد 4، صفحه 350

يعني آدم منبري و آخوند و عادي نبوده است.

آقاي جرجاني اتفاق مفسرين را نقل مي‌کند و ادله شيعه را رد مي‌کند؛ ولي در مورد ادعاي اجماع، هيچ حرفي نمي‌زند.

شرح المواقف في علم الکلام جلد 8، صفحة360

سخاوي هم درباره سيد جرجاني مي‌گويد:

علامة دهره.

الضوء اللامع لأهل القرن التاسع - شمس الدين السخاوي، ج5، ص 329

علامه دهر بوده است و امام در جميع امور عقليه و غير عقليه بوده است.

همين طور قوشجي اين عبارت و ادله شيعه را بر نزول اين آيه در حق اميرالمؤمنين نقل و نقد مي‌کنند؛ ولي اجماع را نقل مي‌کنند و رد نمي‌کنند.

اين يک قاعده کليه علمي است که اگر فردي مطلبي را از مخالف نقل کند و نقد نکند مي‌گويند: ايشان قبول کرده است. اگر واقعاً اين را قبول نداشت مثل ديگر ادله رد مي‌کرد.

با توجه به اين قضيه، اجماع مفسرين در نزول آيه در حق اميرالمؤمنين، ثابت است.

اگر اجماع را هم رد کنيم آقاي آلوسي باصراحت مي‌گويد: اين آيه در حق اميرالمؤمنين سلام الله عليه نازل شده است و اين مسائل به قدري واضح و روشن است که من گمان نمي‌کنم نيازي بر دليل در اين زمينه داشته باشيم.

اين‌ها را مفصل بعداً بيان خواهم کرد تا ثابت شود اين مطالبي که اين حضرات نقل مي‌کنند همه حرف‌هاي بي‌اساس و بي‌پايه و شبهات اين‌ها اصلاً و ابداً نمي‌شود به حساب آورد.

روايتي است از اميرالمؤمنين سلام الله عليه که مي‌فرمايد: اين آيه در حق خودش نازل شده است در کتاب معرفة العلوم الحديث جلد 1، صفحة 102 و شواهد التنزيل حسکاني جلد 1، صفحه 227 وجود دارد.

روايت ابن عباس که اين مطلب را مي‌گويد در کتاب کنز العمال جلد 13، صفحه 108 وجود دارد و روايت عمار در کتاب معجم الاوسط طبراني جلد 6، صفحه 218 وجود دارد.

روايت سلمة بن کهيل در کتاب تاريخ دمشق جلد 24، صفحه 357 و روايت مجاهد در کتاب در المنثور جلد 2، صفحه؟؟؟

روايت عتبة بن ابي حکيم و روايت سدي و روايت آقا امام باقر سلام الله عليه از نظر تفاسير طبري که متوفاي 310 يا 311 است در جامع البيان جلد 6، صفحه 389 نقل کرده است.

جصاص از مفسران بزرگ اهل سنت است که متوفاي370 است در کتاب احکام القرآن نقل کرده است.

علامه حسکاني، در شواهد التنزيل خود نقل کرده است.

ابن جوزي در زاد المسير نقل کرده است.

امام قرطبي و ابن کثير و سيوطي در تفسيرشان نقل کرده است.

جناب علامه سيد علي ميلاني از 63 نفر از بزرگان اهل سنت نقل کرده است که اين آيه در حق اميرالمؤمنين نازل شده است.

مجري:

چرا اين آيه قوي‌ترين دليل بر ولايت و امامت اميرالمؤمنين عليه السلام است؟

استاد قزويني:

من به اختصار اين را بيان مي‌کنم که به بحث‌هاي بعدي برسيم.

مرحوم شيخ الطائفه شيخ طوسي مي‌گويد: قوي‌ترين نص بر امامت حضرت از قرآن آيه 55 سوره مائده است.

و مي‌گويد: علت اين‌که ما مي‌گويم قوي است؛ چون ثابت شده است که مراد از لفظ وليکم در اين‌جا؛ يعني کسي که تدبير عموم مردم و کارهاي سياسي و اجتماعي مردم را به عهده مي‌گيرد و بر مردم اطاعت ايشان واجب و لازم است و ثابت شد که «الذين آمنوا» در رابطه با اميرالمؤمنين سلام الله عليه است.

و اين دو قضيه ثابت مي‌کند که اميرالمؤمنين براي ما امام است.

کلمه ولي در سنت، صحيحه آمده است (که ما قبلا بيان کرديم) که پيغمبر فرمود: علي جان:

أنت ولى كل مؤمن بعدى.

الاستيعاب، ج3، ص 1091

تو ولي امر همه مؤمنين بعد از من هستي.

الباني هم مي‌گويد:

و أخرجه أحمد ومن طريقه الحاكم و قال:، صحيح الإسناد و وافقه الذهبي و هو كما قالا.

السلسلة الصحيحة جلد 5، صفحه 222

حاکم نيشابوري و ذهبي گفته‌اند که اين روايت، صحيح است و حق همين است که اين روايت، صحيح است.

حاکم نيشابوري مي‌گويد: پيغمبر فرمود:

إن عليا مني وأنا منه وولي كل مؤمن هذا حديث، صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه.

المستدرك على الصحيحين ، ج3، ص 119

علي از من است و من از علي هستم و او ولي همه مؤمنين است.

اين آيه در شأن نزولش در سياق حديث منزلت آمده است.

آقاي ابن مردويه که از بزرگان اهل سنت است و ذهبي و ديگران تجليل‌هاي ويژه‌اي براي او نقل کرده‌اند از ابن عباس از ابوذر نقل مي‌کند که ابوذر مي‌گويد: ما با پيغمبر نماز ظهر را خوانديم و جمعيت رفته بودند و سائلي آمد در مسجد و کسي چيزي به او نداد و اميرالمؤمنين در حال رکوع بود اشاره کرد به انگشتشان و در انگشتشان انگشتر بود و آن سائل جلو آمد و انگشتر را گرفت:

وذلك بمرأى من النبيّ (، صلى الله عليه وسلم ) وهو يصلي.

پيغمبر هم نگاه مي‌کرد و قضيه جلوي چشم پيغمبر بود وقتي که پيغمبر از نماز فارغ شد فرمود: خدايا برادرم موسي از تو درخواست کرد و فرمود:

رَبِّ اشْرَحْ لي، صدْري * وَيَسِّرْ لي أَمْري * وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَاني * يَفْقَهُواْ قَوْلي * وَاجْعَل لّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلي * هَرُونَ أَخي * اشْدُدْ بِهِ أَزْري * وَأَشْرِكْهُ في أَمْري.

خدايا براي من از خانواده‌ام برادرم را جانشينم قرار بده، خدايا وقتي حضرت موسي همچين درخواستي که کرد در جواب فرموديد:

سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَنًا فَلاَ يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بئَايَاتِنَآ.

من برادرت را کمک تو قرار مي‌دهم و براي شما سلطنت و حکومت قرار مي‌دهم خدايا:

وأنا محمّد نبيّك وصفيّك، اللّهمّ، فاشرح لي، صدري، ويسّر لي أمري، واجعل لي وزيراً من أهلي عليّاً اشدد به ظهري.

من محمد پيغمبر و انتخاب شده تو هستم و همان درخواستي که حضرت موسي داشت من هم از تو همان درخواست را دارم، من هم از تو مي‌خواهم علي را وزير و جانشين من قرار بده.

ابوذر مي‌گويد: سخن پيغمبر تمام نشده بود که جبرئيل نازل شد از طرف خداي عالم و فرمود:

يا محمّد، اقرأ ، فأنزل الله عليه : ( إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ )

مناقب علي بن أبي طالب ( ع ) وما نزل من القرآن في علي ( ع ) - أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني -، ص 293 ؛ تفسير الثعلبي ، ج4 ، ص80 و81 ؛ تفسير الرازي - فخر الدين الرازي، ج12، ص 26 ؛ شواهد التنزيل لقواعد التفضيل - الحاكم الحسكاني ، ج1، ص230 ؛ مطالب السؤول في مناقب آل الرسول ( ع ) - محمد بن طلحة الشافعي، ص170 و 171؛ الفصول المهمة في معرفة الأئمة - علي بن محمد أحمد المالكي (ابن الصباغ) ، ج1، ص 579 و 580

چهار ويژگي است که غير از اميرالمؤمنين كسي ديگر آن را ندارد.

خيلي‌ها در خبر داريم که به سائلي گفتند: ما مي‌رويم نماز مي‌خوانيم شما بياييد کمک بخواهيد ما اشاره مي‌کنيم و شما بياييد در رکوع انگشتر ما را در بياوريد؛ بلکه که آيه در مورد ما نازل شود؛ ولي هيچ خبري نشد.

مصلحت نيست که از پرده برون افتد راز                     ور نه در مجلس رندان خبري نيست که نيست

در اين آيه کلمه «ولي» تکرار نشده است؛ بلکه يک کلمه «ولي» آمده است.

اين «ولي» در حقيقت مبتدا است که «الله» خبر آن است و «رسول» خبر دوم و «الذين آمنوا» خبر سوم است.

مشخص است که کلمه «ولي» در هر سه مورد به يک معنا است و آن هم به معناي ولايت تامه و تدبير امور است که به معني آيه 6 سوره احزاب است که مي‌فرمايد:

النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ.

اگر بنا بود ولايت خدا با ولايت پيغمبر و با ولايت اميرالمؤمنين تفاوت داشته باشد، بايد مي‌فرمود:

انما وليکم الله ووليکم رسوله ووليکم الذين آمنوا.

مثل آيه شريفه61 سوره توبه که مي‌فرمايد:

قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ.

بعضي‌ها گفتند: پيغمبر بايد هرچه که ما مي‌گوييم بگويد چشم و گوش دهد و تصديق کند.

کلمه «يؤمن» دو بار تکرار شده است که اولي به معني ايمان واقعي است و دومي يعني اين‌که به ظاهر حرف‌هاي شما را تصديق مي‌کند.

دوستان ملاحظه کنند که در اين آيه شريفه کلمه «ولي» يک بار آمده است و تکرار نشده است.

اين مسائلي که ما مطرح کرديم بحث کاملا واضح و روشن است که خداي عالم در اين‌ آيه چهار مسئله را درباره اميرالمؤمنين آورده است.

اين چهار ويژگي فقط در حق اميرالمؤمنين به اجماع مفسرين اهل سنت و غالب اخباريين و معجم محدثين در حق اميرالمؤمنين سلام الله عليه نازل شده است.

ما حدود 12 شبهه‌اي که اين‌ها وارد کرده‌اند جواب داده‌ايم.

اين‌که اين آيه جمع است يا زکات واجب نبوده است، تمام اين‌ها را از خود قرآن جواب داده‌ايم.

مثل آيه 61 سوره آل عمران که به آيه مباهله معروف است که مي‌فرمايد:

َنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ َأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ.

اينجا هيچ شکي نيست که «انفس» جمع است و مراد اميرالمؤمنين است و «نساء» جمع است و مراد از آن حضرت زهرا سلام الله عليها است.

ما نزديک 63 مورد در قرآن يافتيم که جمع آمده است و مراد از آن مفرد است که يکي از آن‌ها سوره مائده است.

مجري:

يکي از ادله محکم شيعه بر امامت حضرت امير عليه السلام آيه 67 سوره مائده که مي‌فرمايد:

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ.

لطف کنيد اين را هم مقداري مطرح کنيد.

استاد قزويني:

ابن ابي حاتم از ابو سعيد خدري مي‌گويد:

نزلت هذه الاية يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك في علي بن ابى طالب.

تفسير ابن أبي حاتم ، ج4، ص 1172

ابن ابي حاتم خودش مي‌گويد:

فتحريت اخراج ذلك باصح الاخبار اسنادا ، واشبهها متنا.

تفسير ابن أبي حاتم ، ج1، ص 14

من در اين کتابم ملتزم هستم، صحيح‌ترين خبر را نقل کنم.

ابن تيميه مي‌گويد:

تفسير ابن جرير و تفسير ابن ابي حاتم متضمن رواياتي است که قابل اعتماد است.

واحدي در اسباب نزول مي‌گويد:

نزلت هذه الآية - يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك - يوم غدير خم في علي بن أبي طالب رضي الله عنه.

أسباب نزول الآيات - الواحدي النيسابوري، ص 135

در غدير خم در حق اميرالمؤمنين سلام الله عليه نازل شده است.

آقاي واحدي هم ملتزم است که روايات، صحيح را بياورد و خودش مي‌گويد: من در اين کتاب تلاشم بر اين است که آنچه روايت دروغ و ضعيف است کنار بگذارم تا مطالعه کتاب من مطالب، صحيح و درست را از اين کتاب گذينش کنند.

ذهبي درباره واحدي مي‌گويد:

الواحدي الإمام العلامة.

سير أعلام النبلاء ، ج18، ص 339

آقاي يافعي، صاحب مرآة الجنان هم درباره واحدي مي‌گويد:

والإمام المفسر أبو الحسن علي بن أحمد الواحدي النيسابوري أستاذ عصره في النحو والتفسير وصنف التفاسير الشهيرة لمجمع على حسنها.

مرآة الجنان ، ج3، ص 96

استاد عصرش در نحو و تفسير بوده است و تأليفات مشهوري داشته است و اجماع علماء اهل سنت بر اين است که تأليفات خوبي دارد.

اين‌ها در حقيقت يک برگي از قضيه نزول آيه ابلاغ در حق اميرالمؤمنين است.

ما اين‌ها را به، صورت مفصل در برنامه حبل المتين عرض خواهيم کرد.

مجري:

در برخي از کتب اهل سنت آمده است که اين آيه 67 سوره مائده را به نام اميرالمؤمنين علي عليه السلام قرائت مي‌‌کرده‌اند، آيا اين حقيقت دارد؟

استاد قزويني:

اين کاملاً درست است.

بزرگان اهل سنت آورده‌اند و کوچک‌ترين مناقشه‌اي هم نکرده‌اند.

جناب سيوطي مي‌گويد: ابن مردويه از عبد الله بن مسعود نقل مي‌کند که مي‌گويد:

كنا نقرأ على عهد رسول الله، صلى الله عليه وسلم يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك ان عليا مولى المؤمنين وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس.

الدر المنثور ، ج3، ص117 و فتح القدير - الشوكاني، ج2، ص 60

ما در عهد پيغمبر اين آيه را به اين، صورت مي‌خوانديم که اي پيغمبر! آنچه را که خدا بر تو نازل کرده است به مردم برسان که علي مولاي مؤمنين است و اگر انجام ندهي رسالتت را انجام نداده‌اي.

آقايان امروز از اسم وهابي بدشان مي‌آيد.

آقاي دکتر طيب گفت: اين سلفي‌هاي جديد خوارج عصر ما هستند و هيچ فرقي نمي‌کند. يک حرف‌هايي مي‌زنند که در قوطي هيچ عطاري پيدا نمي‌شود.

بعضي از افراد بي‌سواد و معاند و وهابي زده در جلساتشان در گوشه کنار مي‌گويند: اين وهابي‌ها واقعيت ندارند و يک عبدالوهابي بوده است که قبل از اسلام زندگي مي‌کرده است و مشرک بوده است و او وهابي بوده است. ما از اين‌ها تعجب نداريم؛ چون قافيه که تنگ آيد شاعر به جفنگ آيد.

اين‌که بعضي‌ها دم از تشيع مي‌زنند؛ ولي در زير پرچم سلفي‌ها سينه مي‌زنند با کمال وقاحت و بي‌حيائي مي‌آيند عبارت‌هاي اين‌ها را در جلسات نقل مي‌کنند و يک بچه شيعه هم مي‌گويد: خانم اين محمد بن عبد الوهاب در فلان روز به دنيا آمده و در فلان روز از دنيا رفته است و در عربستان بوده است و اين کتابش است و در عربستان بوده است و بعد فرار مي‌کند، اين سخنران از ترس اين‌که جواب بدهد مي‌رود داخل يک اتاق در را هم مي‌بندد؛ يعني رسوايي براي خودش به بار مي‌آورد.

مگر مجبوري حرف‌هاي بي‌ارزش ديگران را مطرح کنيد و اظهار لحيه کنيد و يک بچه شيعه از شما سؤال کند و شما از خجالت بري و در را به خودت ببندي و از خجالت جرأت نکني جلوي مردم بيايي.

آقاي آلوسي مي‌گويد:

عن ابن مسعود قال : كنا نقرأ على عهد رسول الله، صلى الله عليه و سلم ياأيها الرسول بلغ ماأنزل اليك من ربك إن عليا ولى المؤمنين وإن لم تفعل فما بلغت رسالته.

روح المعاني، ج6، ص 193

ابن مسعود مي‌گويد: در عهد پيغمبر اين طوري مي‌خوانديم که علي ولي مؤمنين است که اگر اين را نرساني رسالت را انجام نداده‌اي.

آيا قرآن تحريف شده يا نه اهل سنت بايد جواب دهند؟

آقاياني که طرفدار سيوطي و آلوسي و شوکاني هستند بيايند جواب بدهند که مي‌گويد: در زمان پيغمبر ما اين آيه را به اين، صورت مي‌خوانديم.

اگر واقعاً اين طور نازل شده است پس چرا در قرآن شما نيست و اگر اين طور نازل نشده اين عبدالله مسعود هم که مورد اعتماد شما است و اگر بگوييد: روايت ضعيف است آقاي ابن مردويه نقل کرده است و هيچگونه مناقشه در آن نکرده است و سيوطي و شوکاني و آلوسي نقل کرده است و اگر اين روايت ضعيف بود يا اشکال سندي داشت حداقل آقاي آلوسي که خيلي حساس است و تلاش مي‌کند آنچه که مربوط به فضائل اميرالمؤمنين است يا فضائل ابي بکر است بيايد شمشير از رو ببندد و حتي وقتي عبارت شيخ مفيد را نقل مي‌کند که آيه غار دلالت بر فضيلت ابي بکر نمي‌کند، يک تعابيري دارد که يک لات خيابان همچين تعبيري ندارد.

از مرحوم شيخ مفيد به کلب و حمار و يک تعابيري که من نمي‌دانم که اين‌ها در آينه نگاه کردند و چه ديدند که اين‌ها را نوشتند.

مجري:

يکي از ادله محکم شيعه بر امامت و ولايت حضرت امير عليه السلام آيه 3 سوره مائده است که به آيه اکمال معروف است، آيا اين را علماي اهل سنت با سند، صحيح در کتب خود آورده‌اند؟

استاد قزويني:

اين آيه مي‌فرمايد:

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا.

سوره مائده آيه 3

الف و لام «اليوم» چه الف و لامي است؟

امروز دين براي شما کامل شد.

با چه چيزي دين کامل شد؟

نعمت‌ها را براي شما تمام کردم و اسلام به عنوان دين مورد رضايت من شد.

اين روز کدام روز است؟

آيه اکمال به نقل خطيب بغدادي:

خطيب بغدادي با سند، صحيح از ابو هريره نقل مي‌کند و مي‌گويد: هر کس روز 18 ذي الحجة روزه بگيرد، خداي عالم پاداش 2 ماه روزه به او مي‌دهد.

اين روز 18 ذي الحجة روز غدير خم است که پيغمبر دست علي را گرفت و فرمود: آيا من ولي مؤمنين نيستم ؟ گفتند: بله يا رسول الله.

حضرت فرمود: هر که من مولاي اويم علي مولاي اوست.

عمر بن خطاب بلند شد گفت:

بخ بخ لك يا بن أبي طالب أصبحت مولاي ومولى كل مسلم

تاريخ بغداد، ج8، ص 4391

گوارا باد بر تو اميرالمؤمنين علي که امروز مولاي من و مولاي همه مسلمين شدي.

اگر واقعا قضيه رفع اختلاف و رفع کدورت و قضيه شکايت سپاه يمن بوده است که اين آقايان مي‌گويند: اين تبريک گفتن هيچ معنايي نداشت.

خود آقاي ابن کثير دمشقي سلفي در کتاب البداية و النهاية مي‌گويد: عمر بن الخطاب گفت:

هنيئا لك يا ابن أبي طالب اصبحت اليوم ولي كل مؤمن.

البداية والنهاية، ج7، ص 350

«مولي» نمي‌گويد بلکه «ولي» مي‌گويد.

آقاي ابن اثير جزري هم در کتاب اسد الغابة مي‌گويد:

يا ابن أَبي طالب ، أَصبحت اليومَ وَلِيّ كل مؤمن.

اسد الغابة، ج4 ، ص 118

ولي تاريخ بغداد مي‌گويد:

أصبحت مولاي ومولى كل مسلم.

همچنين همين قضيه را جناب احمد بن حنبل در مسندشان نقل مي‌کند و مي‌گويد:

أَصْبَحْتَ وَأَمْسَيْتَ مولى كل مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ .

مسند أحمد بن حنبل، ج4، ص 18495

آقاي ذهبي در تاريخ اسلام مي‌گويد:

أصبحت وأمسيت مولى كل مؤمن ومؤمنة.

تاريخ الإسلام، ج3، ص 633

اين عبارتي بود که خطيب بغدادي دارد.

سند اين روايت:

1-     عبد الله بن علي بن بشران:

از شيوخ بغدادي است و خودش شهادت مي‌دهد که سماعش از او، صحيح بوده است و استادش هم بوده است.

2-     علي بن عمر الدار قطني:

دار قطني مشهور است و همه از او به عنوان امام وقتش و، صادق و ثقه ياد مي‌کنند.

3-     حبشون الخلال:

خطيب بغدادي مي‌گويد:، صدوق است.

4-     علي بن سعيد الرملي:

مي‌گويند:، صالح الامر است و ذهبي مي‌گويد: مورد وثوق بوده است و در کتب، صحاح سته از او روايت آورده‌اند.

5-     ضمرة بن ربيعه:

احمد بن حنبل او را توثيق کرده است.

6-     عبد الله بن شوذب:

ابن حجر مي‌گويد:

صدوق عابد.

تقريب التهذيب، ج1، ص 3386

7-     مطر الوراق:

ذهبي در رابطه با ايشان مي‌گويد:

الإمام الزاهد الصادق.

سير أعلام النبلاء ، ج5 ، ص 452

8-     شهر بن حوشب:

احمد بن حنبل او را توثيق کرده است.

روايت از نظر سند هيچ مشکلي ندارد و هر کسي بخواهد خلاف اين را سخن بگويد يا بايد بگويد: ابو هريره دروغ گفته است و متهم به دروغ کنند که اين آقايان در بحث خليفه دوم يک بار مي‌گويند: در روز عرفه بوده است و يک بار مي‌گويند: شب جمعه بوده است و يک بار مي‌گويند: روز جمعه بوده است و يک بار مي‌گويند: شب مزدلفه بوده است.

آدمي که يک مقداري دروغ بگويد کم حافظه مي‌شود.

بزرگان اين آقايان مثل شعبي مي‌گويند: من شک دارم که اين آيه مربوط به عرفه باشد، مگر در عرفه چه اتفاقي افتاده است و چه واقعه‌اي رخ داده است که قرآن بفرمايد:

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا.

سوره مائده آيه 3

ابن مردويه از ابو سعيد خدري نقل مي‌‌کند و مي‌گويد:

لمّا نصب رسول الله، صلى الله عليه وسلم عليّاً يوم غدير خم فنادى له بالولاية، هبط جبرئيل عليه بهذه الآية الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ.

مناقب علي بن أبي طالب ( ع ) وما نزل من القرآن في علي ( ع ) - أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني ، ص 231

وقتي که در روز غدير خم اميرالمؤمنين را نصب کرد و ولايت علي را براي مردم اعلام کرد، در اينجا جبرئيل نازل شد و آيه اکمال را خواند.

همچنين ابن مردويه از مجاهد نقل مي‌کند که مي‌گويد: اين آيه در غدير خم نازل شده است و بعد از نزول آن پيغمبر فرمود:

الله أكبر على إكمال الدين ، وإتمام النعمة ، ورضا الربّ برسالتي ، والولاية لعليّ.

مناقب علي بن أبي طالب ( ع ) وما نزل من القرآن في علي ( ع ) - أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني، ص 232

شکر خداي عالم و خدا بزرگ است بر اين‌که دينش را کامل کرد و نعمتش را تمام کرد و از رسالت من رازي شد و ولايت علي بن ابي طالب را اعلام نمود.

ان شاء الله توضيح بيشتر را در حبل المتين خواهيم داد.

مجري:

من چند وقت قبل يکي از دوستان غير ايراني را ديدم و ايشان خيلي اظهار محبت کردند وگفتند: ما همچنين اطلاعاتي را نداشتيم و الان به لطف خدا از اين مباحث به، صورت کلاس درس استفاده مي‌کنم و همسايه وهابي دارم که بعد از تمام شدن برنامه شما با ايشان به مباحثه مي‌پردازم و زندگي من تغيير کرده است.

استاد قزويني:

چند روز قبل تعدادي از عزيزان‌مان از تاجيکستان آمده بودند در دفتر ما، مي‌گفتند: در تاجيکستان و قرقيزستان و ازبکستان و ترکمنستان هيچ خانه نيست که مردم شبکه ولايت را تماشا نکنند و برنامه‌ها را پيگيري نکنند.

اين دوستان در آن جلسه که داشتيم پيشنهادات خوبي داشتند که ما ان شاء الله به اين عزيزاني که در کشورهاي آسياي ميانه و قفقاز بيننده برنامه‌هاي ما هستند يک بشارتي بدهيم که آينده دنبال اين هستيم که اين برنامه‌هاي پاور پوينتي که داريم به زبان روسي ترجمه شود.

خيلي براي ما سخت است که يک زبان روسي اضافه کنيم و اگر قول دهيم شايد نتوانيم به اين زودي‌ها عمل کنيم.

ما تا پايان ماه رمضان زبان سوم که عربي است به حول قوه الهي راه اندازي مي‌کنيم.

ما همين‌جا از واحد ترجمه انگليسي تشکر مي‌کنيم؛ چون تماس‌هاي زيادي داشتيم که از ترجمه انگليسي ما تشکر کردند.

از همه عزيزان تشکر مي‌کنيم، آن‌هايي که در واحد پخش و توليد و طرح برنامه هستند و عزيزان تصوير بردار که بعضا تا ساعت 2 نصف شب هستند مخصوصا شب‌هايي که جناب آيت الله کوراني است.

الان که ما، صحبت مي‌کنيم نزديک 40 نفر مقدمات و مؤخرات و مقارنات برنامه را انجام مي‌دهند که الان تعداد زيادي از دوستان در استديو هستند و اين برنامه‌ها را هماهنگي مي‌کنند و به آنتن مي‌فرستند و عزيزان در اتاق رژي هستند و در قسمت‌هاي مختلف ديگر تا اين برنامه به شما برسد و شما ببينيد و وقتي دعا مي‌کنيد، دعاها فقط مال ما نباشد همه عزيزان ما را هم دعا کنند.

عزيزان اهل سنت ما در آسياي ميانه بيشتر نسبت به اين برنامه‌ها اظهار محبت مي‌کنند و مي‌گويند: تا به حال به اين شکل که با منطق و مؤدب مطالب گفته شود نديده بوديم.

 ما 80 سال زير چکمه‌هاي کمونيستي بوديم و جرأت نمي‌کرديم بگوييم خدا، الان آن فشارها برطرف شده است علمائي نداريم که حقائق را براي ما بگويند.

الان اين وهابي‌ها شدند بلاي جان مردم و دارند خانواده‌ها را از هم مي‌پاشانند و پدر را به جان پسر و پسر را به جان پدر و زن و مرد را به جان هم مي‌اندازند.

اگر يک وهابي وارد خانه‌اي مي‌شود آن خانواده به جهنم سوزان تبديل مي‌شود؛ چون اگر يک بچه در يک خانواده وهابي مي‌شود به پدر و مادر و برادر و ديگر بستگان با نظر بغض و کينه نگاه مي‌کند و همه را مشرک مي‌داند و اين باعث شده است که واقعا به ويژه در آسياي ميانه از وهابيت و سلفيگري متنفر هستند همان طوري که از ابليس متنفر هستند.

بعضا دوستان‌مان مي‌آيند اينجا و به قدري اظهار محبت و لطف مي‌کردند که من شرمنده مي‌شدم و خدا را شاکر هستيم که اين سفره و مائده ولائي باز شده است و همه عزيزان از کنار اين سفره استفاده مي‌کنند.

در پس آيينه طوطي صفتم داشتند                آنچه استاد ازل گفت بگو مي‌گويم

امروز قرعه فال به نام من ديوانه زدند.

يک روز اين پرچم در دست سيد مرتضي علم الهدي و شيخ مفيد و شيخ طوسي و علامه اميني و مير حامد حسين و قاضي نور الله شوشتري بوده است امروز هم نوبت ما است و آيندگان قضاوت مي‌کنند که هر کس در پستي که به او داده‌اند چگونه مي‌توانند وظيفه سربازي‌اش را انجام دهد.

دوستان هم در اين شب‌ها دعا کنند که تا آخرين لحظات عمرمان مدافع حريم علوي باشيم.

خدا ما را علي وار زنده بدارد و علي وار بميراند و علي وار محشور کند و در سايه علي در بهشت محشور کند.

بيننده خانم، صفايي

مزاحمت من به خاطر شبهه آزار دهنده در شبکه کلمه است كه عبد الله حيدري عبارت «فزت ورب الكعبة» را منکر شدند اين عبارت از لسان مبارک اميرالمؤمنين در کتب شيعه و چندين کتب معتبر اهل سنت با سند، صحيح آمده است که از جمله آن‌ها كتاب: الاستيعاب آقاي ابن عبد البر جلد3، صفحه 1125 اسد الغابه ابن اثير جلد 4، صفحه 38 الانساب الاشراف جلد 2، صفحه 499 سبل الهدي والرشاد جلد 11، صفحه 306.

آقاي هاشمي و آقاي سجودي با شنيدن اين مطلب که حضرت علي اين عبارت را نگفته‌اند، کلي خوشحالي کرده‌اند.

در صورتي که من بي‌سواد با يک جستجوي ساده همه اين‌ها را ديدم.

مي‌خواستم از اينجا پيامي خدمت آقاي عبد الله حيدري داشته باشم: اين‌ همه کتمان کردن و کتمان اين همه حقايق از عناد است يا از بي‌سوادي است؟

پيام من اولاً براي آقاي عبد الله حيدري اين است که در اجراي برنامه بعدي‌شان حتما تکليف اين قضيه را روشن کنند و بگويند که اين همه عناد براي چيست و مطمئن باشند کساني قرآن را اشتباه تفسير کنند، خداوند آن‌ها را با صورت در آتش جهنم قرار خواهد داد.

کساني که خصومت با اهل بيت داشته باشند، خداوند در هر دو دنيا خوار و زليل‌شان مي‌کند.

آقاي هاشمي ديشب خيلي تأکيد داشتند که اگر حضرت علي عليه السلام شهيد شده است الان خوشحال هستند شما چرا عزاداري مي‌کنيد؟

اولاً: ما به مولودي اهل بيت شادي مي‌کنيم و به شهادت ايشان عزادار هستيم؛ ولي شما که اين عقيده را نداريد چرا در سالروز مرگ عائشه در لندن که جشن گرفته بودند اين‌قدر سر و صدا کردند و آقاي عبد الله حيدري گريه کردند؟

جناب خليفه دوم که از دنيا رفتند مگر شما نمي‌گوييد که به شهادت رسيدند؛ چرا آن روز را روز خوشحالي اعلام نمي‌کنيد و جشن نمي‌گيريد؟

استاد قزويني:

من ديشب بعد از اين‌که برنامه تمام شد رفتم و داشتم آماده مي‌شدم که به جمکران بروم؛ چون من مقيد هستم در شب‌هاي احياء در جمکران باشم و در بيش از 40 سالي که در قم هستم سعي مي‌کنم حداقل هفته‌اي يک بار به مسجد مقدس جمکران بروم و دو رکعت نماز بخوانم و اثرات زيادي هم ديده‌ام؛ يعني به اندازه تعداد موي سرم من برکت و اثر از مسجد مقدس جمکران و اين مسجد منصوب به آقا امام زمان سلام الله عليه ديده‌ام.

حضرت آيت الله العظمي اراکي را ديدم که عصر جمعه به جمکران مي‌آمد و آيت الله العظمي بهجت و آيت الله العظمي گلپايگاني و آيت الله العظمي مرعشي نجفي، اين بزرگواران در اين اماکن مي‌روند و به عبادت مشغول مي‌شدند.

شب‌هاي چهار شنبه در بعضي از شب‌ها 600 هزار جمعيت مي‌آيد.

بعضي از دوستان ما از قزوين خدا بيامرزد آقاي حاج فتحعلي را، يک روزي، صبحانه منزل ما آمد که صبح چهار شنبه بود و گفت: 18 سال است که شب‌هاي چهارشنبه از قزوين به اينجا مي‌آييم و دو رکعت نماز حضرت ولي عصر را مي‌خوانيم و بر مي‌گرديم.

بعضي از عزيزان ما از گيلان و بعضي از همدان و اصفهان و کاشان و ديگر شهرها با 12 ساعت طي مسافت به آنجا مي‌آيند.

من داشتم مي‌رفتم يک لحظه تلوزيون را روشن کردم ديدم همين بحث را جناب آقاي نعثل خودمان مي‌گويد: جمله فزت ورب الکعبه در هيچ کتابي نيامده است و اين‌ها دروغ مي‌گويند و اين کارشناس مواد مخدر مي‌گويد: من هم تا به حال نمي‌دانستم و بعد آقاي هاشمي مي‌گويد: اين چه شجاعتي است که شما وقتي نمي‌دانيد مي‌گوييد نمي‌دانم.

شما دانسته‌هايتان را به نمايش بگذاريد تا ما بدانيم شما چه مي‌دانيد.

آقاي حيدري تو که نرم افزار مکتبة اهل بيت و الجامع الکبير را داري يک جستجويي در اين‌ها مي‌کردي.

من يک لحظه زدم ملجم فزت ورب کعبه ديدم حدود شايد 40 کتاب از کتاب‌هاي شيعه اين روايت را آورده‌اند که اميرالمؤمنين وقتي ضربت عبد الرحمن ملجم بر سرش خورد فرمود:

ولما ضربه ابن ملجم قال : فزت ورب الكعبة.

الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف - السيد ابن طاووس، ص 519

من نمي‌دانم چه هيزم تري اميرالمؤمنين به اين‌ها فروخته است و چه عداوتي با علي دارند و چه پدر کشتگي با اميرالمؤمنين دارند و چه دشمني با اميرالمؤمنين دارند و دست برنمي‌دارند و يک فزت ورب الکبعة را هم براي اميرالمؤمنين زياد مي‌بينند.

اين هاشمي خبيث و پليد و رزل خجالت بکشد که وقتي مي‌آيد نسبت به قبر مطهر حضرت امير و امام رضا تشکيک مي‌کند، من گمان نمي‌کنم که خود عبد الرحمن قساوت و پليدي‌اش بيشتر از هاشمي باشد.

بعضي وقت‌ها يک تعابير از اين‌ها مي‌بيند که نمي‌داند که اين‌ها چي هستند.

يکي از نشانه‌هاي عداوت با اميرالمؤمنين اين است که اين‌ها نفاق دارند و حلال زاده نيستند و من گمان مي‌کنم بروند آزمايش دي ان اي بدهند مشخص شود که قضيه چيست.

مگر يک آدم سالم و حلال زاده اين قدر نسبت به اميرالمؤمنين بغض دارد؟

اين کتاب الاستيعاب است که مي‌گويد:

وضربه عبد الرحمن بن ملجم على رأسه وقال الحكم لله يا على لا لك ولا لأصحابك فقال على رضى الله عنه فزت ورب الكعبة.

الاستيعاب ، ج3 ، ص 1125

اين عبارت اميرالمؤمنين است که با وقاحت مي‌گويند: اين دروغ است و مي‌گويند: ما نمي‌دانستيم که همچين چيزي در کتاب‌ها نيامده است.

در کتاب اسد الغابة اين اثير جزري مي‌گويد:

أَن علياً لما ضربه ابن مُلجَم قال فزتُ وربّ الكعبة.

اسد الغابة، ج4، ص 131

در کتاب تاريخ مدينة دمشق مي‌گويد:

أن عليا قال لما ضربه ابن ملجم فزت ورب الكعبة.

تاريخ مدينة دمشق، ج42 ، ص 561

در کتاب الانساب الاشراف مي‌گويد:

فلما ضربه ابن ملجم قال: فزت ورب الكعبة. وكان آخر ما تكلم به.

أنساب الأشراف، ج1، ص 376

در کتاب در النديم که مال آقاي شامي عاملي است مي‌گويد:

ولما ضربه ابن ملجم قال : " فزت ورب الكعبة.

الدر النظيم - يوسف بن حاتم الشامي المشغري العاملي، ص 271

در کتاب سبل الهدي والرشاد مي‌گويد:

وقتي که ابن ملجم آمد اميرالمؤمنين را زد:

قال: فزت، ورب الكعبة.

سبل الهدى والرشاد ، ج11 ، ص 306

من نمي‌دانم اين‌ها خجالت نمي‌کشند و حياء نمي‌کنند و شرم ندارند.

مي‌خواهند چه کار کنند؟

فرض گيريم تو بي‌سواد،‌ تو جاهل،‌ من گمان نمي‌کنم که جاهل باشد؛ يعني همين اندازه مثل خانم صفايي که يک روز هم حوزه نديده است در نرم افزارها جستجو مي‌کنند عقل‌شان نمي‌رسد.

اين عبارت «فزت ورب الکعبة» را هر کسي بزند، بينندگان عزيزي که نرم افزار مکتبة اهل بيت را دارند جستجو کنند کلمه ملجم فزت ورب الکعبة بالاي هزاران هزار کتاب پيدا مي‌کند.

60 کتاب که در کل اين 60 کتاب 102 مورد است که عبارت فزت ورب الکعبة آمده است.

وقتي ابن عبد البر و ابن اثير جزري مطرح مي‌کند (شما مي‌گوييد مطالبي که در کتب رجالي مطرح مي‌شود بررسي سندي نمي‌خواهد)

خجالت هم نمي‌کشد و روز بعد مي‌آيد عربده مي‌کشد، گويا که در بالاي کوهي مي‌خواهد داد بزند که اطراف کوه مردم بشنوند. در آن همه داد کشيدن و سر و صدا کردن نمي‌دانم قضيه‌اش چيست.

به حق حضرت امير، به غضب علي و غضب فرزند علي قمر بني هاشم گرفتار شويد و در دنيا رسوا شويد.

خدايا اين منافقين و اين خوارج و اين دشمنان علي مخصوصا اين هاشمي و نعثل را به آبروي علي به بلايي گرفتار کن که دوايي براي آن پيدا نشود.

اين‌ها چقدر بغض و کينه و عداوت و دشمني دارند با اميرالمؤمنين و اهل بيت عليهم السلام.

مي‌گويند: اين قبر امام رضا که زيارت مي‌کنيد قبر امام رضا نيست مال هارون الرشيد است. به تو چه ربطي دارد که حرم حضرت امير است يا قبر هارون الرشيد است که بخواهي در اين زمينه حرف بزني.

شما که طهارتت (من خيلي شرمنده هستم از بينندگان عزيز) را بلد نيستي آمدي مي‌گويي: حرم حضرت علي عليه السلام قبر مغيرة بن شعبة است، اين غلط‌ ها را براي چي انجام مي‌دهيد و دنبال چه مي‌گرديد؟ افرادي که مي‌روند حرم حضرت امير اکثر آن‌ها از اهل سنت هستند. شما با مقدسات مردم بازي مي‌کنيد.

غير از خباثت خودتان و غير از رزالت خودتان و عداوت و دشمني خودتان با اميرالمؤمنين چيزي را ثابت نمي‌کنيد.

جد شما معاويه است من يقين دارم که ايشان (هاشمي) فرزند پيغمبر نيست و دروغ مي‌گويد. فرزند پيغمبر اين‌قدر بي‌حياء نمي‌شود که بيايد حتي نسبت به قبر اميرالمؤمنين که 15 قرن است که همه اتفاق نظر دارند و خود آقا امام صادق زمان خودشان زيارت کرده‌اند و امام کاظم زيارت کرده‌اند و امام رضا و امام هادي و امام عسکري زيارت کرده است.

اين‌ها به اندازه تو بلد نبودند که قبر جدشان اميرالمؤمنين کجا است؟

بعضي وقت‌ها آدم از حالت طبيعي خارج مي‌شود، من عرض کردم که وقتي توهين به شخص ما مي‌کنند ما به هيچ وجه از خودمان دفاع نمي‌کنيم؛ ولي به مقدسات اسلامي و مقدسات شيعه اين طور بي‌مهابا مثل وحشي‌هاي آمازون مورد حمله قرار مي‌دهند انسان نمي‌تواند خودش را کنترل کند و اين‌ها مستحق هزار مرتبه بدتر از اين هستند.

اگر من بگويم که اين‌ها «کمثل الحمار» هستند يقين دارم حمار فرداي قيامت گلايه مي‌کنند و علماي يهود که اين آيه در مورد آن‌ها نازل شده است مي‌گويند: ما چه گناهي کرديم که اين خوارج و دشمنان علي را با ما مقايسه مي‌کنيد.

اگر بگوييم «مثلهم کمثل الکلب» يقين داريم خود سگ گلايه مي‌کند و خود بلعم باعورا مي‌گويد: گناه من آن قدر نبوده است که من را با آن‌ها مقايسه کنيد، جز اين‌که همان تعبير جناب دکتر احمد طيب را بگوييم که اين‌ها خوارج عصر ما هستند.

از جهت اين‌که مردم اين‌ها را بشناسند خيلي خوب است.

مي‌گويند: اميرالمؤمنين شاد است که شهيد شده است:

فَرِحِينَ بِمَا آَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ.

سوره آل عمران آيه 170

شما چرا داريد عزاداري مي‌کنيد، شما که داشتيد خودتان را به خاطر قضيه عائشه داغون مي‌کرديد.

اين آقا در لندن جشن گرفته بود، جناب عائشه که به بهشت رفته بود و به خاطر خوشحالي‌اش جشن گرفته بودند.

چرا شما اعتراض کرديد؟

چرا مفتي اعظم شما بيانيه داد؟

چرا بزرگان و خود آقاي حيدري گريه کرد؟

اين‌ها گريه شيعيان براي اميرالمؤمنين را مسخره مي‌کنند و مي‌گويند: بدعت است و خرافات است؛ ولي همين سال گذشته (ما کليپش را هم داريم) آقاي حيدري براي عائشه گريه مي‌کرد.

اين‌ همه شما فحاشي مي‌کنيد و به شيعه توهين مي‌کنيد که در عمر کشان چنان مي‌کنند، اگر واقعا عمر شهيد شده است و به بهشت رفته است شما هم بياييد در روز قتل عمر بن خطاب جشن بگيريد؛ چون معتقد هستيد رفته پيش خدا و خوشحال است همان طوري که آيه مي‌فرمايد:

فَرِحِينَ بِمَا آَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ.

سوره آل عمران آيه 170

پيش خدا روزي مي‌خوردند و شاداب هستند در کنار حوري‌ها.

شما هم بياييد شب وفات عمر بن الخطاب و عثمان و عائشه جشن بگيريد تا ما ببينيم روز وفات اين‌‌ها که اين‌ها خوشحال هستند شما جشن مي‌گيريد يا نه مرگ خوب است فقط براي همسايه.

اين‌‌که الان مردم ايران و شيعيان سراسر دنيا و خود اهل سنت شب شهادت امير المؤمنين جريحه‌دار و عزادار هستند و به سر و سينه مي‌زنند، اين‌ها شده استخواني در گلوي شما و داريد از غصه و بغض مي‌ترکيد:

قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ.

سوره آل عمران آيه 119

اتفاقاً گفتن شما شيعه‌ها را علاقمندتر مي‌کند.

آن آقاي ناصبي همجنس باز آمد به حضرت هادي جسارت کرد، امسال خدا شاهد است که روز شهادت امام هادي 10 برابر سال گذشته عزاداري‌ها پر رونق‌تر بوده است و در سال‌هاي آينده بهتر مي‌شود.

بيننده آقا متين از کردستان:

يه پيشنهادي براي برنامه شما.

براي مخالفين اصلي شما؛ يعني براي پيروان حضرت ابن تيميه يک خط جداگانه بگذاريد.

مجري:

يعني وهابيت؟

بيننده:

بله.

استاد قزويني:

دوستان ديگر هم تقاضا کرده‌اند که براي کساني که تفکر وهابي دارند يک خط مخصوصي بگذاريم. ان شاء الله در آينده به حول قوه الهي اين کار را انجام خواهيم داد.

بيننده:

اگر اين کار کنيد خيلي ممنون مي‌شويم، شما وهابيون را مسلمان نمي‌دانيد؟

مجري:

مسلمان مي‌داينم.

استاد قزويني:

جزء خوارج مي‌دانيم.

مجري:

چون شهادت به پيغمبر و وحدانيت خدا مي‌دهند.

بيننده:

شما داريد به مقدسات وهابيت ابن تيميه و عبد الوهاب توهين مي‌کنيد و اين در حالي است که خدا اين کار را منع کرده است.

استاد قزويني:

کجا منع کرده است؟

بيننده:

در قرآن منع کرده است که مقدسات اديان و مذاهب ديگر توهين نکنيد.

استاد قزويني:

کدام اين‌ها مقدس است؟

مجري:

وقتي فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام را رد مي‌کنند و منکر مي‌شوند، طبق نظر آقاي فرحان مالكي که مي‌گويد: هر که تضعيف هم کند ناصبي است،‌الآن هم اهل سنت و هم شيعه ناصبي را خارج از دين مي‌دانند.

بيننده:

يعني شما ما را ناصبي مي‌دانيد؟

مجري:

شما وهابي هستيد؟

بيننده:

نه.

مجري:

شما هم اگر قائل به نظرات ابن تيميه باشيد شما هم مثل ايشان فرقي نمي‌کنيد.

بيننده:

ما براي حضرت علي احترام زيادي قائل هستيم.

مجري:

ما طرف حساب‌مان آقاي ابن تيميه است که در کتاب‌هاي خود منکر شده است.

بيننده:

ما حضرت ابن تيميه را مثل خلفاء و حضرت علي دوست داريم.

مجري:

من مي‌گويم: بالاتر دوست داشتن؛ بلکه پيغمبر حساب مي‌شود براي شما؛ چون ما در اين شبکه‌ها ديديم که کساني که به پيغمبر توهين کردند اصلاً مخالفتي نکرده‌اند و برخوردي نکردند؛ ولي وقتي به ابن تيميه توهين مي‌شد اين آقاي کارشناس رگهاي گردنش نزديک بود تا عدسي دوربين بيايد و برگردد. چقدر فرق بين پيغمبر و ابن تيميه است؟

بيننده:

ما مقام پيغمبر را بسيار بالاتر مي‌دانيم.

استاد قزويني:

برادرم شما شافعي هستيد يا حنيفي؟

بيننده:

شافعي هستيم.

استاد قزويني:

اسم آقاي حصني شافعي را شنيدي يا نه؟

بيننده:

شنيدم.

استاد قزويني:

ايشان وقتي به ابن تيميه مي‌رسد در کتاب دفع الشبهه، صراحتا مي‌گويد: ابن تيميه شيطان است و آن کساني که تابع ابن تيميه هستند، تابع شيطان هستند.

بيننده:

آن فرد خودش شيطان بوده است و از شيطان پست‌تر است.

استاد قزويني:

شما فرموديد که من قبول دارم و شافعي هستم يا نه؟ بنابراين شما آن کساني را قبول داريد که به عقيده فاسد شما نسبت به ابن تيميه احترام بگذارد.

بيننده:

شما داريد به ما توهين مي‌کنيد.

استاد قزويني:

من مي‌گويم: آقاي حصني شافعي از علماي بزرگ است و از شخصيت‌هاي برجسته اهل سنت و خود ذهبي و ابن حجر و ديگران تعريف و تمجيد کردند.

مجري:

شايد حصني شيعه باشد.

استاد قزويني:

ايشان، صراحتا مي‌گويد:

كما، صنع إمامه الشيطان.

دفع شبه من شبه وتمرد، ج1، ص 95

اين که شوخي بردار نيست.

آقاي ابن حجر عسقلاني را قبول داريد يا نه اگر ايشان هم بر عليه ابن تيميه حرف بزند ايشان هم شيطان است؟

بيننده:

هر کس به حضرت ابن تيميه توهين کند از شيطان هم پست‌تر است.

استاد قزويني:

شيطان هم همين عقيده را داشت هر کس به شيطان توهين کند شيطان مي‌گويد: از من بدتر است.

بيننده:

پيشنهادي که دادم را قبول کنيد و يک خط هم براي ما بگذاريد.

مجري:

خط برادران وهابيت از آقايان اهل سنت کاملا جدا است. همانگونه که برادران اهل سنت هميشه روي خط مي‌‌آيند و شما را از خودشان جدا مي‌دانند.

استاد قزويني:

ابن حجر هيثمي به ابن تيميه مي‌رسد مي‌گويد:

ضالّ ومُضِّلّ.

الفتاوى الحديثية، ج1، ص 84

هم گمراه است و هم گمراه کننده است.

آقاي ابن عبد ربه که از علماي الازهر است و متوفاي 1377 است مي‌گويد:

ابن تيمية الذي اجمع عقلاء المسلمين أنه ضال مضل.

فيض الوهاب جلد ه، صفحه 151

عقلاي مسلمان‌ها اجماع کرده‌اند که هم گمراه است و هم گمراه‌گر و کسي که دنبال ابن تيميه است:

هم حزب الشيطان.

اين‌ها همه حزب شيطان هستند.

فيض الوهاب جلد ه، صفحه 151

افراد ديگري مثل آقاي ابن حجر عسقلاني در کتاب درر الکامنة جلد 1، صفحة 155، صراحتا مي‌گويد: مسلمان‌ها نسبت به ابن تيميه سه دسته بودند: يک دسته مي‌گفتند: که اين زنديق و ملحد است، يک دسته مي‌گفتند: مجسم است و يک دسته مي‌گفتند: ايشان منافق است و نسبت به اميرالمؤمنين اهانت کرده است و ناسزا گفته است و توهين کرده است.

معلوم مي‌شود شما براي اميرالمؤمنين ارزش قائل نيستيد، حتي نسبت به ابوبکر و عمر جسارت کرده است و نسبت به نبي مکرم جسارت کرده است.

شما يک مقداري اين کله‌تان را باز کنيد و قفلي که زديد به عقل عزيزت که خدا به تو داده است رها کن و برو کتاب‌هاي کساني که عليه ابن تيميه حرف زده‌اند بخوان عزيزم.

نمي‌شود که شما بگوييد: من اين يک نفر را قبول دارم و آسمان شکاف خورده است و فقط يک ابن تيميه از آن افتاده است.

بيننده:

هر کس به ابن تيميه و محمد بن عبد الوهاب توهين کند از اسلام خارج است.

استاد قزويني:

95 در صد مسلمان‌ها از اسلام خارج هستند.

مجري:

ما از اين‌که به اين پيامبر شما شهادت نداده‌ايم عذر خواهي مي‌کنم.

استاد قزويني:

امام جمعه سنندج جناب راستي به اينجا آمدند و آبرو و حيثيتي براي ابن تيميه نگذاشتند. خود ذهبي در نامه که براي ابن تيميه مي‌نويسد مي‌گويد: پيروان تو همه کم عقل و بي‌خرد و نادان و جاهل و سبک عقل و احمق هستند.

ما بارها اين‌ها را نشان داده‌ايم. خود ذهبي که رفيق ابن تيميه و شاگردش است اين چنين مي‌گويد. ما که قضاوت نمي‌کنيم.

مجري:

ما انتظار داشتيم دوستاني که پيروي پيغمبرشان ابن تيميه هستند و تماس مي‌گيرند، با استدلال، صحبت کنند و فقط نگويند: ما ابن تيميه را دوست داريم.

اين بحث علمي نيست.منطقي سؤال کنيد تا منطقي پاسخ بشنويد.

بيننده آقا مسعود از قم:

تشکر مي‌کنم از حضرت آيت الله، پهلوان ميدان علم و بحث که واقعا به اين گرمي و به اين روشني مطالب را بيان مي‌دارند و يک تعبيري که گفتند از قول مولايمان که فرمودند:

تلك شقشقة:

نهج البلاغة - خطب الإمام علي ( ع ) ، ج1، ص 37

بنده اجازه مي‌خواهم که عرض کنم حضرت آيت الله همين کلمه گوياي دل درد مند مولاي ما علي است که جان ما به فداي اوست.

يکي از آقايان اخيرا که عنوان فيلم ساز مستند دارند در شبکه وهابي شرکت کردند، رسانه‌ها و وسائل ارتباط جمعي اسمش رويش است و هرکسي مي‌تواند در اين رسانه اظهار نظر کند؛ ولي همدلي و هم نوايي با اين شبکه به خصوص کسي که سخن از آزادي و حق و هنر و انسانيت مي‌زند، من مي‌خواهم چند نکته خدمت ايشان عرض کنم.

ما اهل بحث سياسي نيستيم و حرف سياسي نمي‌زنيم؛ اما جهت اطلاع ايشان عرض مي‌کنم که اين شبکه‌اي که شما به آن پيوسته‌ايد، آيا مي‌دانيد که اين شبکه هر روز و شب انباري از فحش و ناسزا را به هموطنان شما به جرم اين‌‌که اين‌ها خودشان را علاقمند و محب اهل بيت پيغمبر مي‌دانند، انباري از عناوين زشت را مثل مشرک، يهود، مجوس، عقده‌اي و صفوي نثار شيعيان ايران مي‌کنند، همان‌هايي که هموطنان شما هستند.

و شما براي آن‌ها آزادي و سر بلندي مي‌خواهيد.

آيا شما از ميزان علم کارشناسان اين شبکه خبر داريد؟

آيا مباحثي را که مطرح مي‌کنند در طول ماه‌هاي گذشته که مشتريان دائم اين شبکه بوديم و شنوندگان اين شبکه، مي دانيد که در تحليل‌هاي تاريخي وقتي سؤال مي‌کنيم که چرا حضرت مولي حضرت فاطمه را شبانه دفن فرمودند، مي‌دانيد که کارشناس محترم‌شان گفتند: حضرت مي‌خواستند که مزاحم مردم نشوند.

آيا مي‌دانيد (از همه عذر مي‌خواهم) وقتي يکي از اين‌ها به شيعيان فحش ناموسي مي‌دهد، هر چه که ما اصرار مي‌کنيم که اگر واقعا اين آقا توهين نکرده است و قصد ايشان عموم نبوده است پس بگوييد (من معذرت مي‌خواهم از همسران‌شان و از خواهرانشان من شرمم مي‌آيد اين کلمه را بگويم اين‌ها خواهران ما هستند و محترم هستند در نزد ما، همسران و برادران اين‌ها انسان را وادار مي‌کنند که با کمال تأسف و پوزش عرض مي‌کنم) ما يک کلمه از اين‌ها خواستيم که بگوييد ما هم با شما همراه هستيم و ما عموم شيعيان را مخاطب سخن آقاي حيدري نمي‌دانيم.

آقاي خدمتي مي‌گويد: چرا اين مسئله را بزرگ کرديد.

اگر کسي فحش ناموس به شما بدهد شما اين مسئله را بزرگ نمي‌کنيد؟

به آن فيلم ساز محترم عرض مي‌کنم، شما مي‌دانيد که اين‌ها (من به اسلام کار ندارم و فرض کنيد که شما مسلمان نيستيد) نسبت به همان ايراني که شما علاقمند به آن هستيد، خليج فارس را زبان‌شان لال است که فارسش را بگويد.

آيا مي‌دانيد که اين‌ها، صدام ملعون را سردار قادسيه مي‌دانند؟

آيا مي‌دانيد که گلايه‌هاي امام از بي‌کسي در سقيفه در نهج البلاغه را با تحريف تاريخ (واقعا از مصاديق کساني که تحريف کننده کلام از واضع‌اش هستند) وانمود مي‌کنند که اين گلايه‌ها مربوط به زمان حکومت و خلافت در کوفه است؟

راجع به ساختن مسجد مي‌فرماييد؛ به خدا برادران و خواهران اهل سنت، بنده کوچک شما به عنوان يک معلم (به خدا قسم نه عضو حزبي هستم و نه عضو گروهي هستم) که مي‌گوييد: مسجد اهل سنت در تهران، اهل سنت مشکلي ندارند.

ما اهل سنت را ديده‌ايم که در حرم امام رضا سلام الله عليه مي‌آيند با خضوع با دست بسته نماز مي‌خوانند.

در همين قم در حرم حضرت معصومه بنده ديده‌ام که اهل سنت نماز مي‌خوانند.

ما اختلاف عقيده داريم؛ اما مشکل ندايم.

آقاي عزيز اين ره که تو مي‌روي به ترکستان است. اين‌ها واقعا پناهگاه شما و آزادي خواه شدند.

شنيده‌ام که به پيري کشيش دير شدي                    مبارک است عجب عاقبت به خير شده‌اي

بيننده آقاي دربندي از اهل سنت:

تماس قطع شد.

استاد قزويني:

ما از اين برادران عزيز اهل سنت که فريب وهابيت را مي‌خوردند، چشم و گوش بسته حرف‌هاي يک فردي که ناصبي است و دشمن اهل بيت است، اصلاً علماي شيعه هر چه که درباره ابن تيميه و محمد بن عبد الوهاب دروغ گفته‌اند، آيا اين همه علماي اهل سنت که نزديک 147 کتاب از علماي اهل سنت در رد عقيده ابن تيميه نوشتند اشتباه کرده‌اند؟

کتاب خود ابن تيميه را بخوانيد،‌ وقتي که آقاي سقاف که از بزرگان اهل سنت است به ابن تيميه مي‌رسد مي‌گويد: ابن تيميه نسبت به حضرت زهرا جسارت کرده است و مي‌گويد: در حضرت زهرا شعبه‌اي از نفاق بوده است.

نمي‌دانم شما حضرت زهرا سلام الله عليها را چقدر قبول داريد.

اين اندازه وجدانت را زير پا گذاشتيد. يک کسي که نسبت به حضرت زهرا سيدة نساء اهل جنت و دختر پيغمبر شما است جسارت مي‌کند، پيغمبر فرمود:

فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي

صحيح البخاري، ج3 ، ص 1361 و، صحيح مسلم، ج4، ص 1903

فاطمه پاره‌ تن من است.

نسبت به ايشان مي‌گويد: شعبه‌اي از نفاق در او بوده است.

اين آقاي سقاف اين تعبير را در مجموعه رسائلش جلد 2، صفحه 737 مي‌گويد:

فهو ناصبي خبيث.

ابن تيميه ناصبي و خبيث است و نسبت به حضرت زهرا سلام الله عليها جسارت کرده است و آمده گفته: شعبه‌اي در نفاق در او است.

از يزيد بن معاويه دفاع کرده است و مي‌گويد: اسلام يزيد از اسلام علي بهتر بوده است و تواترش بالاتر بوده است.

اينقدر شما عقل و هوشت را بسته‌اي.

مي‌گويد: حضرت علي و همه مسلمان‌ها که از مکه به مدينه هجرت کردند، مسلمان‌ها براي اسلام هجرت کردند و علي هجرت کرد براي اين‌‌که به وصال فاطمه دختر پيغمبر برسد.

مي‌گويد:

كان قصده أن يتزوج عليها فله في أذاها غرض.

منهاج السنة النبوية ، ج4 ، ص 255

علي با فاطمه ازدواج کرد که زهرا را اذيت کند و به وسيله اذيت زهرا پيغمبر را اذيت کند.

هدف حضرت علي از ازدواج با حضرت زهرا اين بوده است.

چشم و گوشت را باز کن و کتاب منهاج السنة را بخوان و ببين که اين مطالب هست يا نه؟ مي‌گويد:

وقد أنزل الله تعالى في علي يا أيها الذين آمنوا لا تقربوا الصلاة وأنتم سكارى.

منهاج السنة النبوية ، ج7 ، ص 237

آيه شريفه‌اي که مي‌فرمايد:

لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى

سوره نساء آيه 43

در رابطه (نستجير بالله) علي نازل شده است.

چقدر آدم بايد وقيح باشد که اين تعبير را نسبت به اميرالمؤمنين به کار ببرد.

اين آقاي شوکاني از محمد بن محمد بخاري حنفي نقل مي‌کند: هر کس به ابن تيميه مي‌گويد شيخ الاسلام کافر است.

ايشان که دايي يا عموي ما نبوده است و علامه مجلسي و حلي هم نيست.

حنفي مذهب است و از علماي بزرگ اهل سنت است.

اين قضيه در کتاب البدر الطالع آقاي شوکاني جلد 2، صفحه 260 آمده است.

اين آقاي حسن بن فرحان مالکي از علماي بزرگ عربستان سعودي است و الان هم در قيد حيات است که کتابي دارد به نام الصحبة والصحابة مي‌گويد: ابن تيمية:

عرف تماما أنه منحرف عن علي وأهل بيته متوسعا في جلب شبه النواصب.

الصحبة والصحابة - حسن بن فرحان المالكي، ص 113

از علماي معاصر عربستان سعودي است.

ما به تمام کمال ابن تيميه را مي‌شناسيم که منحرف از علي و اهل‌بيتش است و شبهات نواصب را نسبت به علي بن ابي طالب گسترش داده است.

اين چيزي نيست که ما بگوييم.

وقتي که ابن حجر عسقلاني و ذهبي که از استوانه‌هاي علمي اهل است کنار بگذاريد اهل سنت چيزي ندارند.

همان طوري کليني و شيخ طوسي را از شيعه بردارند شيعه چيزي ندارد و هرچه هست آثار اين دو بزرگوار است که به شيعه آبرو داده است.

ابن حجر در کتاب الدرر الکامنة جلد 1، صفحه 155 مي‌گويد: ابن تيميه را منافق مي‌دانند؛ چون نسبت به علي بن ابي طالب جسارت و اهانت و توهين کرده است.

اگر واقعاً علي و فاطمه زهرا سلام الله عليهما را قبول داري يقين داشته باش محبت اين علي و فاطمه سلام الله عليهما با محبت ابن تيميه در يک جا نمي‌گنجد.

اگر اين‌قدر فدائي ابن تيميه هستيد خدا را قسم مي‌دهيم به آبروي اميرالمؤمنين حضرت عالي را با ابن تيميه محشور کند و ما را هم با علي و زهرا محشور کند.

ما همه عزيزان اهل سنت را دوست داريم حتي همين عزيزاني که فريب وهابيت را خورده‌اند. والله ما اين‌ها را دوست داريم و دلمان براي اين‌ها مي‌سوزد و واقعاً علاقه داريم که اين‌ها چشم و گوششان را باز کنند و تحقيق و بررسي و مطالعه کنند و بعد از آن تصميم بگيرند.

پايان.



حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  محب     -   تاريخ:  09 ارديبهشت 92 - 23:56:40
انشاالله هنگامه ظهور مولا مهدي عليه السلام ف ژوز همه ي دشمنان اهل بيت به خاك ماليده ميشه




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما