* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 19 مرداد 1391 | تعداد بازديد: 2940 | |
بررسي روايات «ولايت، ثقلين، غدير» در منابع اهل سنت | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم ويژه برنامه هماي رحمت3 استاد: حضرت آيت الله دکتر حسيني قزويني 19 / 05 / 1391 موضوع: بررسي روايات «ولايت، ثقلين، غدير» در منابع اهل سنت استاد قزويني دوستان، هر کجاي دنيا که هستيد و اين برنامه را ميبينيد و يا افطار کردهايد و يا منتظر افطار هستيد و امشب کنار سفره ، زن و بچه، برادر و خواهرتان و ديگر دوستانتان کنارتان بودند و با هم نشستيد و افطار کرديد و يا افطار ميکنيد و ميگوييد و ميشنويد؛ ولي يک لحظه اين قلب نازنينتان را ببريد به کوفه و در خانه علي را بزنيد و وارد خانه علي شويد، ببينيد امشب در خانه علي چه خبر است. امشب اندر بيت مولا غير درد و غم نبود * هيچ کس مظلومتر از او در اين عالم نبود اشک بود و آه بود و سوز بود و شور بود * بود بيمار و طبيب اما کمي مرحم نبود وقت گفتار وصايا بود و هنگام وداع * حال فرزند بزرگش ظاهرا در هم نبود غير عباس و حسين و زينبين و مجتبي * آشنا و محرمي در حلقه ماتم نبود صحبت از دشت بلا بود و غريبي حسين * غير سقاي حرم کس برعطش ملزم نبود کي توان گفتن که در اين محفل پر شور شين * دختر يک دانه پيغمبر اکرم نبود امشب در خانه علي همه بودند و جاي زهرا خالي بود. علي بچهها و عزيزانش را ميبيند؛ ولي هيچ کدام جاي زهرا را نميگيرد. چون سوي ديدار زهرا بود نائل زين سبب * از علي خوشحالتر امشب در اين عالم نبود درود خدا بر تو اي مظلومترين مظلوم عالم که خود فرمودي: ما زلت مظلوما منذ ولدتني أمي. الاعتقادات في دين الإمامية - الشيخ الصدوق، ص 105 از روزي که مادر من را به دنيا آورد مظلوميت همواره قرين من بوده است و مظلوميت از من ، جدا نشد. وقتي که بچه بودم برادر عقيل درد چشم ميگرفت، ميخواستند به چشم برادرم دارو بريزند، بهانه ميآورد که اول به چشم علي بريزيد و بعد به چشم من. در شعب ابي طالب (ابو طالب فرزندان متعددي داشت) تنها فرزندي که پيش مرگ پيغمبر بود علي بود. در تمام جنگها با اينکه ديگران هم بودند، وقتي عرصه تنگ ميشد پا به فرار ميگذاشتند، تنها کسي که پروانه وار دور شمع وجود پيغمبر ميچرخيد و از آن بزرگ مرد تاريخ هستي دفاع ميکرد علي بود. نميدانم که اين علي چه شد. آن قدرت اسد اللهي و آن شير خدا و آن فاتح بدر و حنين و خيبر و آن کسي که در خيبر را که شصت نفر از تکان دادنش عاجز بودند با يک دست تکان داد؛ ولي آن لحظه که به خانهاش هجوم آوردند و جلوي چشمانش عزيزترين عزيزش و هستي و بود و نبودش را کتک زدند، دست در دست هم گذاشت و فرمود: يا ليتني مت قبل هذا. امشب دردها و غصههاي بيپايان علي پايان پذيرفت. علي به آرزوهايش رسيد. علي 29 سال در فراق زهرا شب و روز نداشت و خودش فرمود: اما حزني فسرمد واما ليلي فمسهد. روضة الواعظين - الفتال النيسابوري، ص 152 بعد از زهرا علي دل خوشي ندارد و علي شبهاي سالم به سر نميبرد؛ ولي اميرالمؤمنين سلام الله عليه به آرزوي ديرينهاش رسيد و به ديدار نبي مکرم و به ديدار زهراي مرضيه و به ديدار ديگر عزيزانش نائل گرديد. درود خدا به تو اي مظلومترين عالم. مجري: آيا «حديث ولايت» با سند صحيح در کتب برادران اهل سنت آمده است يا نه؟ دلالت اين حديث بر ولايت حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام را هم بيان کنيد. استاد قزويني: شب اول فضائل ويژه و منحصر به فرد اميرالمؤمنين را مطرح کرديم و عرض کرديم که اگر هيچ دليلي بر خلافت اميرالمؤمنين نبود و بنا بود انتخاب به عهده مردم باشد، منحصرترين گزينه براي انتخاب خليفه، غير از اميرالمؤمنين هيچ کسي نبود. ديشب ما آياتي را به ويژه 55 و 67 و 3 سوره مائده خوانديم و گفتيم که روايات متعددي داريم که ميفرمايد: اين آيات در شأن اميرالمؤمنين سلام الله عليه است و با صراحت بر امامت و ولايت اميرالمؤمنين دلالت ميکند. عرض کرديم که اگر بنا است ما به کمک سنت و حديث و يا شأن نزول، مفهوم آيات را درک کنيم، اين آيات براي امامت اميرالمؤمنين سلام الله عليه بهترين دليل است و اگر بنا است ما بدون کمک گرفتن از سنت آيات را خودمان استفاده کنيم، آيه 11 سوره نور و 40 سوره توبه و ديگر آياتي که آقايان استناد ميکنند براي فضائل شيخين از درجه اعتبار قطعاً ساقط خواهد شد. نميشود موضوع بحث را گزينشي انجام داد و آنچه که به نفع خودمان باشد از سنت استفاده کنيم و از شأن نزول بهره ببريم؛ ولي اگر مخالف عقيده ما بود، استفاده نکنيم. خداي ناکرده عقيده خودمان را بر قرآن تحميل کنيم و يا از مصاديق اين آيه شويم که ميفرمايد: أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ سوره بقره آيه 85 امشب من با توکل بر خداي عالم و کمک از آقا ولي عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و از ، صديقه طاهره اولين شهيده راه ولايت و امامت ميخواهم بحث ولايت و امامت اميرالمؤمنين را در آئينه روايات و از منظر سنت مطرح کنيم. اين آقايان ميگويند: اگر يک روايت صريحي داريد براي ولايت اميرالمؤمنين بيان کنيد. اين بحثهاي امشب ما به صورت فهرست وار است و تفصيل آن را در برنامه حبل المتين بيان ميکنيم. اولين سؤالي که عزيزم آقاي محسني بزرگوار کردند در رابطه با حديث ولايت، همان طوري که گفتيم آيه ولايت قويترين دليل است بر امامت اميرالمؤمنين و ولايت اميرالمؤمنين، حديث ولايت هم اين چنين است. در رابطه با حديث ولايت ما از دو جهت بحث ميکنيم: 1- حديث ولايت در منابع متعدد اهل سنت با تصحيح سند؛ 2- استعمال کلمه ولي در خلافت و امامت. جناب احمد بن حنبل از ابن عباس نقل ميکند که پيغمبر اکرم خطاب به اميرالمؤمنين فرمود: أنت وليي في كل مُؤْمِنٍ بعدي. مسند أحمد بن حنبل ، ج 1، ص 330 تو جانشين من هستي در حق تمام مؤمنين بعد از من. خود خليفه دوم مگر نميگويد: فلما تُوُفِّيَ رسول اللَّهِ، صلى الله عليه وسلم قال أبو بَكْرٍ أنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم . صحيح مسلم ، ج 3، ص 1378 پيغمبر که از دنيا رفت ابوبکر گفت: من ولي رسول خدا هستم. کلمه ولي در اينجا به چه معنايي است؟ به معناي دوست است؟؛ يعني بعد از اينکه پيغمبر از دنيا رفت ابوبکر دوست پيغمبر بود يا خليفه و جانشين بود. بعد گفت: ثُمَّ تُوُفِّيَ أبو بَكْرٍ وأنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ ، صلى الله عليه وسلم وَوَلِيُّ أبي بَكْرٍ . صحيح مسلم ، ج 3 ، ص 1378 بعد از اينکه ابوبکر از دنيا رفت من گفتم: من ولي پيغمبر و ولي ابوبکر هستم. در اينجا کلمه ولي چه معنايي دارد؟ در آن روايت هم پيغمبر ميفرمايد: أنت وليي في كل مُؤْمِنٍ بعدي. مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 330 نميشود که گزينشي به روايات نگاه کرد. حاکم نيشابوري ميگويد: پيغمبر فرمود: علي از من است و من از علي هستم و او ولي همه مؤمنين بعد از من است. اين ولي به چه معنا است؟ قبلا هم گفتهايم «ولي» در اصطلاح جناب ابوبکر، عمر، عثمان و معاويه به چه معني است؟ همان معنا را هم در اينجا اعمال کنيد. بعد ميگويد: هذا حديث ، صحيح على شرط مسلم المستدرك على الصحيحين ، ج 3 ، ص 119 در اين روايت شرايط ، صحيح مسلم و، جود دارد که ميفرمايد: إن عليا مني وأنا منه وولي كل مؤمن. المستدرك على الصحيحين ، ج 3، ص 119 الباني هم ميگويد: پيغمبر که فرمود: أنت وليي في كل مُؤْمِنٍ بعدي. حاکم نيشابوري و ذهبي گفتند: که اينها صحيح هستند: و هو كما قالا. السلسلة الصحيحة المجلدات الکاملة1-9 ، جلد 5 ، صفحه 222 يعني هم ذهبي تصحيح کرده است و هم حاکم نيشابوري و هم خود الباني. من گمان نميکنم جز يک آدم معاند و منافق و دشمن علي، جرأت کند در برابر اين روايات به اين صراحت ايستادگي کند و انکار کند. در روايت ديگري پيغمبر ميفرمايد: فهذا ولي من أنا مولاه. البداية والنهاية، ج 5 ، ص 209 يا در روايت ديگر ميفرمايد: من كنت وليه فإن عليا وليه . المستدرك على الصحيحين ، ج 2 ، ص 141 هرکس من ولي او هستم علي هم ولي اوست. اينجا که پيغمبر ميفرمايد: ولي، ولي به چه معنا است؟ يعني دوست او است؟ يعني هرکس من دوستش هستم علي هم دوست او است؟ آيا ديگران دوست دوستان پيغمبر نبودند و دشمن بودند؟ يعني غير از علي ديگران دشمنان دوستان پيغمبر هستند. طبق آيه 6 سوره احزاب که ميفرمايد: النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ هيثمي هم ميگويد: روايتش صحيح است. در روايت ديگر ميفرمايد: ومن كنت وليه فهذا وليه . البداية والنهاية، ج 5 ، ص 210 و المستدرك على الصحيحين ، ج 3 ، ص 118 حاکم نيشابوري ميگويد: هذا حديث صحيح على شرط الشيخين. المستدرك على الصحيحين، ج 3 ، ص 118 شرايط صحيح مسلم و بخاري را دارد. قال شيخنا أبو عبد الله الذهبي: وهذا حديث صحيح السيرة النبوية لابن كثير ، ج 4، ص 416 استاد ما ذهبي گفته است که اين روايت صحيح است. يک روايت و دو روايت نيست. در کتاب معجم کبير طبراني پيغمبر ميفرمايد: من كنت أَوْلَى بِهِ من نَفْسِي فَعَلِيٌّ وَلِيُّهُ المعجم الكبير ، ج 5 ، ص 166 اين نص صريح قرآني است که ميفرمايد: النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ سوره احزاب آيه6 أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ در اين آيه به چه معنا است، همين عبارت را پيامبر در اين روايت اعمال ميکند. يا اين روايت که ميفرمايد: هذا وليي والمؤدي عني. البداية والنهاية، ج 5 ، ص 212 و السنة لابن أبي عاصم ، ج 2 ، ص 565 يا اين روايت که ميفرمايد: من كنت مولاه فهذا وليه هذا حديث صحيح على شرط الشيخين. المستدرك على الصحيحين، ج 3 ، ص 118 حاکم نيشابوري هم ميگويد: اين هم صحيح است. جناب خليفه دوم در روز غدير خم وقتي پيغمبر فرمود: من كنت مَوْلاَهُ فعلي مَوْلاَهُ آمد گفت: هنيئا لك يا ابن أبي طالب أصبحت اليوم ولي كل مؤمن. تاريخ مدينة دمشق، ج 42 ، ص220 و اسد الغابة، ج 4 ، ص 118 و البداية والنهاية، ج7 ، ص350 امروز ولي امر تمام مؤمنين شدي. يا در مسند احمد و مصنف ابن ابي شيبه و تاريخ اسلام ذهبي و البدايه و النهايه ابن کثير آمده است که خليفه دوم آمد و گفت: هنياء يا بن أبي طَالِبٍ أَصبَحْتَ وَأَمْسَيْتَ مولى كل مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ مسند أحمد بن حنبل ، ج 4، ص 281 و مصنف ابن أبي شيبة، ج 6 ، ص 372 و تاريخ الإسلام ، ج3 ، ص 633 و البداية والنهاية، ج 5 ، ص 210 ابن اثير ، جزري هم ميگويد: وقول عمر لعلي أصبحت مولى كل مؤمن أي ولي كل مؤمن. النهاية في غريب الأثر، ج 5، ص 227 قول عمر که گفته است: مولى كل مُؤْمِنٍ. يعني ولي کل مومن. من گمان نميکنم از اين واضحتر بشود حرف زد. استعمال کلمه ولي در خلافت را مفصل بحث کرده بوديم. يکي اين روايت که ميگويد: فلما تُوُفِّيَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قال أبو بَكْرٍ أنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم صحيح مسلم ، ج 3 ، ص 1378 که کلمه ولي در کلام عمر و ابوبکر در اين روايت به معني خلافت است. در روايت ديگر ابوبکر ميگويد: وليتكم ولست بخيركم . البداية والنهاية ، ج 5 ، ص 248 ابن کثير ميگويد: سند اين صحيح است. ابوبکر ميگويد: وَلَّيْتُ عليكم عمرَ . جامع الاصول، ج 4 ، ص 109 عمر را ولي شما قرار دادم. کلمه ولي در کلام جناب ابوبکر و جناب عمر و جناب عثمان که ميگويد: وليت أمركم فأستعين الله. أنساب الأشراف، ج 2 ، ص 263 يا عائشه که ميگويد: لما ولي أبو بكر. ارواء الغليل، جلد8 ، صفحه 345 الباني ميگويد: و إسناد هذا صحيح على شرط الشيخين. اين روايت صحيح است. ابو نعيم اصبهاني ميگويد: ولاية أبي بكر . معرفة الصحابة، ج 1 ، ص 30 نميگويد: خلافت ابي بکر. بيهقي در کتاب دلائل النبوه ميگويد: في ولاية أبي بكر . دلائل النبوة ، ج 2 ، ص 462 ابن عربي ناصبي ميگويد: فإذا عددنا من ولاية أبي بكر. العواصم من القواصم، ج 1، ص 207 ابن تيميه ميگويد: في ولاية أبي بكر وعمر وعثمان. منهاج السنة النبوية، ج 4 ، ص 525 کلمه «ولايت» و «ولي» در کلمات خلفاء و بزرگان و شخصيتها و صحابه و تابعين گفته شده است و از آن خلافت و امامت اراده شده است. با توجه به اين حديث ولايت بهترين و روشنترين و واضحترين و گوياترين و رساترين دليل بر خلافت و امامت و جانشيني اميرالمؤمنين سلام الله عليه است. مجري: آيا روايتي با سند صحيح در کتب اهل سنت داريم که با صراحت خلافت حضرت امير را مطرح کرده باشد؟ استاد قزويني: من فقط يک اشاره ميکنم؛ چون قبلا به اختصار اين را بيان کرده بوديم. ابن ابي عاصم که متوفاي 287 هجري است از ابن عباس نقل ميکند که پيغمبر اکرم در قضيه تبوک فرمودند: أنت مني بمنزلة هارون من موسى إلا أنك لست نبيا إنه لا ينبغي أن أذهب إلا وأنت خليفتي في كل مؤمن من بعدي. السنة لابن أبي عاصم، ج 2 ، ص 565 تو به منزله هارون به موسي هستي، جز اينکه تو نبوت نداري و شايسته نيست که من بروم مگر اينکه تو خليفه تمام مؤمنين بعد از من هستي. من گمان ميکنم که از اين واضحتر نميشود. من نميدانم آقايان دنبال چه چيزي ميگردند؟ مگر اينکه بگوييد: ما مؤمن نيستيم يا آنهايي که بعد از پيغمبر بودند خدايي ناکرده مؤمن نبودند. من بعدي: يعني بعد از وفات من نه سي چهل سال بعد از وفات من. بعد از من خليفه در حق تمام مؤمنين تو هستي. حاکم نيشابوري ميگويد: هذا حديث صحيح الإسناد . المستدرك على الصحيحين، ج 3 ، ص 4652 الباني ميگويد: ذهبي گفته است: صحيح الإسناد و حق هم همين است. سلسلة الاحاديث الصحيحة، جلد 5 ، صفحه 222 الباني همين روايت را نقل ميکند و ميگويد: إسناده حسن ورجاله ثقات رجال الشيخين غير أبي بلج واسمه يحيى بن سليم بن بلج قال الحافظ صدوق ربما أخطأ. ظلال الجنة، جلد 2 ، صفحه 338 ابي بلج هم آدم صدوقي بوده است و گاهي هم خطاء ميکرده است. 50 مورد از راويان بخاري را بيان کرديم که اينها کثير الخطاء بودند و کسي که گاهي اشتباه کند دليل ضعف او نميشود. پيغمبر اکرم فرمود: لا ينبغي أن أذهب إلا وأنت خليفتي في كل مؤمن من بعدي. السنة لابن أبي عاصم، ج 2، ص 565 و اين بزرگان اهل سنت هم ميگويند: اين روايت صحيح است. اگر دنبال بهانه هستيد که کسي که گاهي اشتباه کرده است ضعيف است، ابن حجر درباره عبدالرحمن بن عبدالله بن حنظله ميگويد: از رجال بخاري و مسلم است و در نزد اکثر ثقه است و ابن حبان گفته است: كان يخطأ كثيراً. اين آقا که اينجا بود گاهي اوقات خطا ميکرد. عبيدالله اخنس که از رجال صحاح سته است ابن حجر ميگويد: زياد خطا ميکرده است. بعضي هم که گفتهاند بخاري ابي بلج را تضعيف کرده است، اين دروغ محض است. استاد احمد شاکر ميگويد: اسناده صحيح. ابي بلج ثقه است و ابن معين و ابن سعد و نسائي و دار قطني و ديگران ايشان را توثيق کردند. در تهذيب گفته است که بخاري گفته است: فيه نظر وما ادري أين قال هذا فإنه ترجمه في الكبير ولم يذكر فيه جرحا ولك يترجمه في الصغير ، ولا ذكره هو ولا النسائي في الضعفاء ، وقد روى عنه شعبة ، وهو لا يروي إلا عن ثقة ...ا.هـ. أرشيف ملتقي اهل الحديث1، جلد1، صفحة 6790 ما نفهميديم اين را بخاري کجا گفته است؛ چون در کبير خود آورده است؛ ولي کوچکترين جرحي نکرده است و همچنين در تاريخ صغيرش هم ندارد و شعبه هم از او روايت ميکند. با توجه به اين قضايا هيچ شبهه نيست بر اينکه حديث خلافت اميرالمؤمنين سلام الله عليه و آن چه که ما آورديم و همچنين روايت ابن اعثم و دهها روايات ديگر در رابطه خلافت اميرالمؤمنين سلام الله عليه است. مجري: مقداري درباره «حديث ثقلين» از نظر سندي و دلالي صحبت کنيد. استاد قزويني: در برنامه حبل المتين قبلاً هم درباره بحث سند حديث ثقلين صحبت کرديم و در آينده هم صحبت خواهيم کرد. پيغمبر فرمود: من دو چيز گرانبهاء در ميان شما ميگذارم، اگر به آنها تمسک کنيد: لَنْ تَضِلُّوا بعدي. مسند أحمد بن حنبل، ج 3 ، ص 59 بعد از من گمراه نميشويد؛ يعني اگر تمسک نکرديد: تَضِلُّوا بعدي. که نتيجهاش حديث حوض است. و در ادامه ميفرمايد: يکي از آنها بزرگتر از ديگري است، کتاب خدا که ريسمان کشيده شده از آسمان به زمين است و دومي آن: عترتي أَهْلُ بيتي. مسند أحمد بن حنبل، ج 3 ، ص 59 و سنن الترمذي، ج 5 ، ص 663 عترت و اهل بيت من است و اين کتاب و عترت تا قيامت از يکديگر جدا نميشوند نگاه کنيد برخورد شما با آنها چگونه است. ترمذي ميگويد: هذا حديث حسن غريب. سنن الترمذي ، ج 5، ص 663 اين حديث حسن و منحصر به فرد است. وقد ثبت في الصحيح م 2408 أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال في خطبة بغدير خم إن تارك فيكم الثقلين كتاب الله وعترتي وإنهما لم يفترقا حتى يردا علي الحوض. تفسير ابن كثير، ج 4 ، ص 114 پيغمبر در خطبه غدير خم فرمود: من دو چيز گرانبهاء به جا ميگذارم: کتاب و عترت و اينها تا قيامت از هم جدا نميشوند. ايشان در کتاب البداية والنهاية ميگويد: استاد من ذهبي گفته است: قال شيخنا أبو عبد الله الذهبي وهذا حديث صحيح البداية والنهاية، ج 5 ، ص 209 بنابراين اگر کسي به حديث ثقلين اشکال سندي بخواهد بگيرد، مسلم مغرض و معاند است و قصد دارد با اين اشکال عداوت خودش را نسبت به اهل بيت عصمت و طهارت نشان بدهد. بسياري از بزرگان ادعاي تواتر کردند و حق هم همين است. برادران عزيز اهل سنت ما ميخواهند نهايت تلاش را کنند که زنان پيغمبر را هم جزء اهل بيت بياورند تا اينکه پيغمبر خدا فرمود: كتاب الله وعترتي أهل بيتي. زنان پيامبر هم داخل اينها باشند. اين عبارت صحيح مسلم است که زيد بن ارقم ميگويد: سؤال کردند: من أَهْلُ بَيْتِهِ نِسَاؤُهُ قال لَا وأيم اللَّهِ صحيح مسلم ، ج 4 ، ص 1874 آيا زنان او از اهل بيت هستند؟ به خدا سوگند زنان پيغمبر جزء اهل بيت نيستند. در تفسير ابن کثير ام سلمه ميگويد: ألست من أهل البيت فقال صلى الله عليه وسلم إنك إلى خير أنت من أزواج النبي، صلى الله عليه وسلم. تفسير ابن كثير ، ج 3 ، ص 486 و تفسير الطبري، ج 22 ، ص 7 آيا من جزء اهل بيت نيستم يا رسول الله؟ پيغمبر فرمود: تو آدم خوبي هستي و تو از همسران پيغمبر هستي نه اهل بيت. اهل بيت عدل ازواج است و در برابر ازواج قرار دارد و قسيم ازواج قرار گرفته است. ام سلمه ميگويد: با اينکه پيغمبر فرمود: تو از زنان پيغمبر هستي و از اهل بيت نيستي و آدم خوبي هستي و آن کساء يماني که روي زهراي مرضيه و اميرالمؤمنين و حسنين بود: فَرَفَعْتُ الكِسَاءَ لأَدْخُلَ مَعَهُمْ فَجذَبَهُ من يدي وقال انك على خَيْرٍ. مسند أحمد بن حنبل، ج 6، ص 323 خواستم زير کساء بروم تا جزء اهل بيت باشم پيغمبر عبا را از دست من گرفت و کشيد و فرمود: تو آدم خوبي هستي؛ ولي جزء اهل بيت نيستي. عائشه ميگويد: من رفتم نزديک اهل بيت شدم و نزديک علي و زهراي مرضيه و حسنين عليهم السلام شدم، با توجه به آن فرمايش نبي گرامي که فرمود: خدايا اينها اهل بيت من هستند و هرگونه پليدي را از اينها دور کن، رفتم جلوتر و گفتم: فقلت يا رسول الله وأنا من أهل بيتك فقال صلى الله عليه وسلم تنحي فإنك على خير. تفسير ابن كثير، ج 3 ، ص 486 من هم جزء اهل بيت تو هستم؟ فرمود: دور شو. اينها که در کافي و تهذيب و بحار نيست که آقايان بگويند: اينها مغرض بودند و صفوي بودند. تفسير آلوسي و ابن کثير و طبري و مسلم هم نقل ميکند. آلوسي به صراحت ميگويد: أن النساء المطهرات غير داخلات في أهل البيت الذين هم أحد الثقلين. روح المعاني، ج 22، ص 16 اين زنان پيغمبر داخل در اهل بيت پيغمبر که يکي از ثقلين هستند، نيستند. آقاي آلوسي هم مريض و سلفي و تحت تأثير عبدالله سبإ بوده است. امام طحاوي ميگويد: وأنّ المراد بما فيها هم رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم وعليّ وفاطمة والحسن والحسين دون ما سواهم (مشكل الآثار: 1 230 ح 782 باب 106 ما روي عن النبيّ في الآية). تفسير الثعلبي، ج 8، ص 37 مراد پيغمبر از اين حديث ثقلين عبارت است از: نبي گرامي اسلام، علي ، فاطمه حسن و حسين و غير از اينها را شامل نميشود. آقاي طحاوي هم تحت تأثير روافض قرار گرفته است و اين حرف را زده است. ما کاري نه به استعمال لغوي داريم و نه به اينکه در آيات ديگر اهل بيت به چه معنا است. ما ميگوييم: اهل بيتي که در حديث ثقلين و در آيه 33 سوره احزاب است، اين اهل بيت اميرالمؤمنين و حسن و حسين و فرزندان اين بزرگواران هستند و هفتاد روايت در منابع اهل سنت داريم که ميگويد: اين آيه تطهير فقط شامل اين 5 نفر و فرزندان ديگر ميشود. به قول يکي از علماي بزرگ اهل سنت که در همايشي در زاهدان بود گفت: عائشه تلاش کرده است تمام آنچه که مربوط به فضائل خودش است در ملإ عام مطرح کند و ما يک روايت ضعيف هم نداريم که عائشه ادعا کرده باشد که من هم جزء اهل بيت پيغمبر هستم و آيه تطهير هم شامل من ميشود. چرا ميخواهيد در حق اهل بيت ظلم کنيد؟ چرا ميخواهيد عقيده خودتان را بر آيات و روايات تحميل کنيد؟ در آيه غار داد و فرياد ميکنيد که آيه غار درباره ابوبکر است و اگر بگوئيم اسم ابوبکر در آن نيست ميگوييد روايت داريم. اگر روايت دليل بر تبيين معناي آيات است، اگر شما در آنجا دو سه روايت داريد، ما در آيه تطهير 72 روايت داريم که مراد، اينها هستند. در اين احاديث امر به اخذ دستور قرآن و اهل بيت شده است و ميگويد: ما إن أخذتم به لن تضلوا. صحيح ترمزي، جلد 3 ، صفحة 226 اگر از قرآن و اهل بيت دستورات دينيتان را بگيريد هرگز گمراه نميشويد. ان اتبعتم واستمسکتم بهما. اگر تبعيت کنيد و تمسک کنيد به قرآن و عترت گمراه نميشويد. حاکم نيشابوري هم ميگويد: هذا حديث صحيح على شرط الشيخين . المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 118 در عدم افتراق اهل بيت از قرآن ميفرمايد: فإنهما لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض. المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 118 هرگز از هم جدا نميشوند و اين روايت غير از عقيده شيعه با هيچ عقيده تطبيق نميکند که معتقد است امروز يکي از اهل بيت حضرت ولي عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء در قيد حيات است. انحصار نجات در تمسک به قرآن و اهل بيت است. ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدي تفسير ابن كثير، ج 4، ص 114 در ، صورتي که تمسک به کتاب و اهل بيت کنيد هرگز گمراه نميشويد. در روايت ديگري ميگويد: إني تَارِكٌ فِيكُمْ خَلِيفَتَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَأَهْلَ بيتي وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حتى يَرِدَا عَلَىَّ الْحَوْضَ مسند أحمد بن حنبل، ج 5، ص 189 من دو جانشين در ميان شما ميگذارم کتاب و عترت واهل بيت من که اينها هرگز از هم جدا نميشوند. در خانه گر کس است يک حرف بس است. مجري: اين عبارت که ميفرمايد: «لن تضلوا بعدي» فقط در حديث غدير و حديث قرطاس وجود دارد که نشان ميدهد در حديث قرطاس هم ميخواهد حديث غدير را بيان کند. حاج آقا اگر ممکن است منازلي که حضرت هارون نسبت به موسي را داشتند توضيح دهيد. استاد قزويني: يکي از احاديثي که خلافت و امامت و جانشيني اميرالمؤمنين را بدون کوچکترين ابهامي اثبات ميکند، حديث منزلت است. اين حديث در صحيح بخاري و مسلم و ديگر کتابهاي آقايان آمده است که وقتي پيغمبر اکرم به جنگ تبوک ميرفتند، علي بن ابي طالب را در مدينه به عنوان جانشين خودشان معين کردند. اميرالمؤمنين فرمود: أَتُخَلِّفُنِي في الصبْيَانِ وَالنِّسَاءِ قال ألا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ من مُوسَى إلا أَنَّهُ ليس نَبِيٌّ بَعْدِي . صحيح البخاري، ج 4، ص 1602 ميخواهي من را بين زنها و بچهها جانشين قرار بدهي؟ حضرت فرمود: آيا دوست نداري جايگاه تو نسبت به من همانند جايگاه حضرت هارون نسبت به موسي باشد جز اينکه بعد از من نبوتي نيست. يعني تمام منازل و جايگاه حضرت هارون نسبت به موسي براي علي ثابت است ، جز يک مورد که آن هم نبوت است. اين هم اشاره به اين است که اميرالمؤمنين جانشين ميماند و بعد از پيغمبر نبوت نيست و خلافت است. اين آقايان که ميگويند: حضرت هارون در زمان موسي از دنيا رفت، نبي مکرم (از نظر فصاحت افصح من نطق بالضاد است) ميفرمايد: إلا أَنَّهُ ليس نَبِيٌّ بَعْدِي. صحيح البخاري، ج 4، ص 1602 آقاي مزي ميگويد: حديث منزلت حديثي است که گروهي از صحابه آن را نقل کردهاند و از محکمترين و صحيحترين روايات است. تهذيب الکمال، جلد 20، صفحه 483 در حديث منزلت نبي مکرم اميرالمؤمنين را به جانشيني خود انتخاب کرده است و اين حديث منحصر به تبوک نيست و در 9 جاي ديگر نبي گرامي حديث منزلت را مطرح نمودند که اينها را در برنامه حبل المتين مطرح ميکنيم. منازل هارون: 1- نبوت: وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا. سوره مريم آيه 53 ما با توجه به درخواستي که حضرت هارون کرده بود برادرش را از رحمتمان نبي قرار داديم و اين را به حضرت موسي هبه کرديم. 2- وزارت: حضرت موسي ميفرمايد: وَاجعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي. سوره طه آيه 29 خدايا هارون را وزير من قرار بده. قضيه نبوت قطعا خارج است؛ چون پيغمبر فرمود: إلا أَنَّهُ ليس نَبِيٌّ بَعْدِي. صحيح البخاري، ج 4، ص 1602 اما دومين منزلت از منازل هارون که وزارت است براي اميرالمؤمنين ثابت است. 3- خلافت: وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي سوره اعراف آيه 142 حضرت موسي برادرش را به عنوان خليفه معين ميکند؛ پس اين خلافت براي اميرالمؤمنين سلام الله عليه ثابت است. 4- اخوت: هَارُونَ أَخِي. سوره طه آيه 30 ديشب هم ما در رابطه با آيه: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ. سوره مائده آيه 55 خوانديم که پيغمبر اکرم عرضه داشت: خدايا برادرم موسي از تو تقاضا کرد که برادرش هارون را وزير او قرار دهي، من هم پيغمبر تو هستم و از تو ميخواهم علي بن ابي طالب را وزير و جانشين من قرار دهي و بعد از اين بلا فاصله اين آيه نازل شد. پس وقتي پيغمبر اکرم ميفرمايد: تو جايگاهت در نزد من همانند جايگاه هارون به موسي است؛ يعني بحث خلافت و بحث وزارت و بحث اخوت براي اميرالمؤمنين ثابت است. مجري: صحت و تواتر حديث غدير و همچنين دلالت اين حديث بر ولايت اميرالمؤمنين را توضيح بدهيد. استاد قزويني: حديث غدير در صحاح و سنن: من گمانم نيازي به بحث بررسي نيست. در صحيح مسلم و سنن ابن ماجه و مسند احمد و ديگر کتب آمده است. صحت حديث غدير نزد علماء: آقاي ترمزي ميگويد: هذا حَدِيثٌ حَسَنٌ صحيح سنن الترمذي، ج 5 ، ص 633 حديث غدير حديث حسن و صحيح است. امام طحاوي ميگويد: وَجدْنَا بِحَمْدِ اللَّهِ وَنِعْمَتِهِ في ذلك حَدِيثًا صحِيحَ الإِسْنَادِ شرح مشكل الاثار، ج 5 ، ص 18 اين حديث صحيح الاسناد است. ابن عبد البر ميگويد: وهذه كلها آثار ثابتة الاستيعاب، ج 3، ص 1100 تمام اينها آثار ثابته است که از جمله آنها حديث غدير است. حاکم نيشابوري روايتهاي متعددي با سندهاي متعددي درباره غدير ميآورد و تصحيح ميکند. المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 118 ابن کثير ميگويد: قال شيخنا أبو عبد الله الذهبي وهذا حديث صحيح . البداية والنهاية، ج 5، ص 209 استاد ما ذهبي گفته است اين حديث غدير حديث صحيحي است. ابن حجر عسقلاني ميگويد: وكثير من اسانيدها صحاح وحسان فتح الباري، ج 7 ، ص 74 بسياري از سندهاي غدير سندهاي صحيحي است. ضياء الدين مقبلي ميگويد: ان لم يکن معلوما فما في الدين معلوم. الابحاث المسدده ، صفحه 102 اگر حديث غدير حديث قطعي نباشد ما حديث قطعي در اسلام نداريم. ميرزا محمد بدخشي ميگويد حديث غدير حديث صحيح و مشهوري است و در صحت او کسي اشکال نميکند مگر اينکه متعصب و جاحد (يعني بعد از آنکه يقين دارد مسأله را انکار کند) باشد. مثلا در روز روشن منکر آفتاب است. آلوسي هم باز همين حرف را در کتاب روح المعاني ميزند و ميگويد: ثبت عندنا. روح المعاني، ج 6 ، ص 61 اين ثابت است که نبي مکرم در حق حضرت امير حديث غدير را مطرح کرده است. روشن و واضح است که حديث غدير صحيح است. بسياري از علماي اهل سنت مدعي تواتر هستند. ابو حامد غزالي ميگويد: حديث متواتر است. علاء الدين سمناني ميگويد: حديث متواتر است. ابن کثير ميگويد: ذهبي گفته است: و صدر الحديث متواتر أتيقن أن رسول الله قاله. البداية والنهاية، ج 5 ، ص 214 حديث غدير متواتر است و يقين دارم که حديث غدير را پيغمبر فرموده است. ابن جزري ميگويد: متواتر است. سيوطي ميگويد: متواتر است. ملا علي قاري ميگويد: متواتر است. آقاي عجلوني ميگويد: متواتر است. الباني به صراحت ميگويد: بل الأول منه متواتر عنه صلى الله عليه وسلم. السلسلة الصحيحة المجلدات الکاملة 1-9 ، جلد 4 ، صفحه 249 يعني من کنت مولاه فعلي مولاه متواتر است. حدود هشت نفر از شخصيتهاي برجسته اهل سنت را ما آورديم که همهگي ميگويند: حديث غدير حديث متواتري است. دلالت حديث غدير بر امامت: ما در يکي از شبهايي که برنامه حبل المتين داشتيم، اينها را به صورت استدرادي مطرح کرديم. هم نوعي ولايت پيغمبر اکرم با علي بن ابي طالب: پيغمبر اکرم قبل از اينکه بگويد: من کنت مولاه فعلي مولاه. اولويت خودش را بر مؤمنين تثبيت ميکند. پيغمبر فرمود: آيا خدا ولايت تامه بر شما ندارد گفتند: بله. بعد از آن فرمود: اللهم من كنت مَوْلاَهُ فعلي مَوْلاَهُ. مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 118 آقاي احمد محمد شاکر محقق مسند احمد ميگويد: سندش صحيح است. الباني ميگويد: سندش صحيح است. ابن کثير ميگويد: پيغمبر فرمود: أنى أولى بكل مؤمن من نفسه قالوا: بلى قال: فمن كنت مولاه فإن عليا مولاه. السيرة النبوية لابن كثير ، ج 4 ، ص 422 صحابه نميدانيد من ولايت تامه به همه مؤمنين دارم و ولايت من بر مؤمنين از ولايت خودشان بر خودشان بالاتر است؟ گفتند: بله. حضرت فرمود: هرکس که من ولايت تامه بر او دارم علي هم ولايت تامه بر او دارد. آقاي ابن کثير هم ميگويد: وهذا إسناد جيد رجاله ثقات على شرط السنن. السيرة النبوية لابن كثير ، ج 4 ، ص 422 آقاي هيثمي در مجمع الزوائد ميگويد: پيغمبر فرمود: ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم من كنت وليه فعلي وليه رواه البزار ورجاله ثقات. مجمع الزوائد، ج 9، ص 107 هر کس که من ولي امر او هستم علي هم ولي امر اوست و اين را بزار گفته است و راويانش همه ثقه هستند. اينجا نبي مکرم اشاره ميکند به آيه شريفهاي که ميفرمايد: النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ. سوره احزاب آيه 6 اين آيه صريحترين آيات در ولايت پيغمبر اکرم است که زمخشري ميگويد: معني اين آيه اين است که ولايتش بر مؤمنين در تمام امور ديني و دنيايي است و حکم پيغمبر از حکم خود مؤمنين بر خودشان نافذتر است و مؤمنين بايد نظر پيغمبر و ولايت پيغمبر را بر نظر خودشان مقدم بدارند. الكشاف، ج 3 ، ص531 و تفسير آلوسي روح المعاني، ج21، صفحه 151 پيغمبر اکرم در اينجا ميفرمايد: آن ولايتي که من بر مؤمنين دارم علي بن ابي طالب هم همان ولايت را دارد. آقاي سبط ابن جوزي ميگويد: مراد از حديث غدير اطاعت ويژه است نه هر اطاعتي؛ يعني همان اطاعتي که در پيغمبر اکرم مراد است که قرآن ميفرمايد: وَمَنْ يَعْص اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا. سوره جن آيه 23 ميگويد: ومعناه من کنت اولي به من نفسه فعلي اولي به هذا نص صريح في اثبات امامته وقبول طاعته. معناي حديث غدير اين است که هرکس من ولايتم بر او از خودش قويتر است علي هم ولايتش بر او از خودش قويتر است؛ يعني هر کس من ولايت تامه بر او دارم علي بن ابي طالب هم بر او ولايت تامه دارد. حديث غدير نص صريحي است در اثبات امامت علي و قبول طاعت علي بن ابي طالب. سبط ابن جوزي هم مثل ابن ابي الحديد نيست که آقايان بگويند که شيعه بوده است و تحت تأثير عبدالله سبأ بوده است. ذهبي ميگويد: وكان إماما، فقيها، واعظا علاّمةً في التاريخ والسير، صاحب قبول تام. تاريخ الإسلام ، ج 48 ، ص 184 آقاي سبط ابن جوزي امام است. به هرکسي امام نميگويند. کلمه امام مثل مرجع عالي قدر جهان تشيعي است که ما نسبت به مراجع خود داريم و به هر کس ما نميگوييم آيت الله العظمي و مرجع عاليقدر. آقاي سبط ابن جوزي امام و فقيه و واعظ بوده است و علامه تاريخ و سير بوده است و مقبوليت تامه در ميان مسلمانها داشته است. اين آقا ميگويد: هذا نص صريح في اثبات امامته وقبول طاعته. حديث غدير نص صريحي در اثبات امامت علي و قبول طاعت علي است. حديث غدير با عبارتهاي مختلفي وجود دارد که معمولا از آن غافل هستيم مثل: من كنت وَلِيَّهُ فَعَلِىٌّ وَلِيُّهُ. مسند أحمد بن حنبل، ج 5 ، ص 361 من كنت أولى به من نفسه فعلي وليه مجمع الزوائد، ج 9 ، ص 164 و امثال اين عبارتهايي که در مصادر اهل سنت آمده است. مناشده حضرت امير به حديث غدير: اگر حديث غدير دلالت بر ولايت و امامت نميکند چرا آقا اميرالمؤمنين سلام الله عليه مناشده ميکند و مردم را قسم ميدهد؟ آن وقتي که بعضيها شبهه داشتند در ولايت علي، حضرت مردم را قسم داد و فرمود: أَنْشُدُ اللَّهَ كُلَّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ سمع رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يقول يوم غَدِيرِ خُمٍّ ما سمع لَمَّا قام فَقَامَ ثَلاَثُونَ مِنَ الناس وقال أبو نُعَيْمٍ فَقَامَ نَاسٌ كَثِيرٌ فَشَهِدُوا حين أَخَذَهُ بيده فقال لِلنَّاسِ أَتَعْلَمُونَ انى أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ من أَنْفُسِهِمْ قالوا نعم يا رَسُولَ اللَّهِ قال من كنت مَوْلاَهُ فَهَذَا مَوْلاَهُ. مسند أحمد بن حنبل، ج 4 ، ص370 و مجمع الزوائد، ج 9 ، ص 105 هر کس از پيغمبر حديث غدير را شنيده است بلند شود و بگويد، ابو نعيم ميگويد: جمعيت زيادي بلند شدند و گفتند: ما در روز غدير خم شنيديم پيغمبر فرمود: هر کس من مولاي اويم اين علي مولاي اوست. آقاي الباني هم ميگويد: و إسناده ، صحيح السلسلة الصحيحة المجلدات الکاملة1-9 ، ج4 ، ص249 اين روايت صحيح است. ما در برنامه حبل المتين موارد ديگري که از جمله آنها يوم الشوري است بيان ميکنيم. بعضي از اين نعاثل عصر ميگويند: چرا علي بن ابي طالب قبلاً اين را مطرح نکرد؟ اميرالمؤمنين در دوران خلافت ابوبکر و عمر چه بگويد؟ وقتي ميفرمايد: صبرت وفي العين قذى وفي الحلق شجى أرى تراثي نهبا. الغدير - الشيخ الأميني، ج 10 ، ص 124 هيچي نگفته بود طرح ترور علي را توسط خالد بن وليد کشيدند. اگر ميگفت چه ميشد؟ در شوري شش نفره اميرالمؤمنين کليه فضائلش را آنجا مطرح کرد و آن پنج نفر را سوگند داد به خدا که آيا در حق کدام يک از شما پيغمبر فرموده است: من كنت مَوْلاَهُ فعلي مَوْلاَهُ. که در حق من در غدير خم فرمود. ما اينها را در بحثهاي حبل المتين ان شاء الله خواهيم آورد. مجري: آيا امامت حضرت علي عليه السلام با صراحت در کتب اهل سنت آمده است يا نه؟ استاد قزويني: من از عزيزان بيننده و برادران اهل سنت و آن دسته از عزيزاني که فريب وهابيت را خوردهاند، ميخواهم بحث امشب ما را با نظر انصاف نگاه کنند و مطالعه کنند و از بزرگانشان سؤال کنند ببينند که واقعاً آنها چه توجيهي و چه جوابي و چه پاسخي براي اين برنامههاي ما دارند و اين رواياتي که مطرح کرديم با سندهاي صحيح که بزرگان اهل سنت نقل کردند؟ پيغمبر اکرم به چه زباني بگويد و به چه عبارتي بيان کند؟ کلمه «خليفتي و وصيي، ولي کل مؤمن» فرموده است. اين هم به کلمه امام. جناب خوارزمي که از بزرگان و شخصيتهاي برجسته اهل سنت است روايت مفصلي را نقل ميکند از عبدالرحمن ابن ابي ليلي که از پدرشان نقل ميکند، مواردي را درباره حضرت امير مطرح ميکند و ميگويد: پيغمبر در حق علي مطالب زيادي فرمود، در غدير خم فلان چيز را فرمودند و در حديث منزلت چيز ديگري تا اينکه فرمود: أنت إمام كل مؤمن ومؤمنة وولي كل مؤمن ومؤمنة بعدي. المناقب - الموفق الخوارزمي ، ص 61 و الأمالي - الشيخ الطوسي، ص 351 تو امام تمام زنان و مردان مؤمن هستي. آيا از اين واضحتر و صريحتر؟ آيا شما يک ميلياردم اين تعابير را در حق ديگر خلفاء داريد؟ آيا اين انصاف است که پيغمبر با اين همه تلاشش براي معرفي خليفه و جانشين، ما به بهانههاي واهي کنار بگذاريم و برويم سراغ ديگري؟ عبارت ديگري را حاکم نيشابوري از اسد بن زراره نقل ميکند که پيغمبر اکرم فرمود: به من در رابطه با علي سه چيز وحي شد: أنه سيد المسلمين . سرور مسلمانها است. وإمام المتقين امام متقين است. وقائد الغر المحجلين پيشواي رو سفيدان است. بعد حاکم نيشابوري ميگويد: هذا حديث صحيح الإسناد. المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 148 و اسد الغابة، ج 1، ص 108 همين غروب بود که برادر عزيزم جناب آقاي يزداني در رابطه با امام المتقين، اين عزيزمان رفت سراغ روايت ابو نعيم اصفهاني و ايشان هم ثابت کرد سند حلية الاولياء جلد1، صفحة 66 کاملا صحيح است. ما نيازي به آن نداريم وقتي حاکم نيشابوري همين عبارت را ميآورد و ميگويد: سند صحيح است مطلب تمام ميشود. هيثمي هم ميآورد و ميگويد: رواه طبراني في الاوسط. آقاي ابو نعيم اصفهاني هم از شعبي نقل ميکند ميگويد: پيغمبر به من فرمود: مرحبا بسيد المسلمين وإمام المتقين . حلية الأولياء، ج 1، ص 66 اگر واقعا ما متقي هستيم و صحابه و تابعين و اتباع تابعين متقين هستند پيغمبر اين را ميفرمايد و اگر نه ما به مابقي آن کاري نداريم. علي أنه أمير المؤمنين وسيد المسلمين وقائد الغر المحجلين . موضح أوهام الجمع والتفريق، ج1، ص 185 باز ابو نعيم اصفهاني از انس نقل ميکند که پيغمبر فرمود: أول من يدخل عليك من هذا الباب أمير المؤمنين وسيد المسلمين وقائد الغر المحجلين وخاتم الوصيين حلية الأولياء، ج 1 ، ص 63 و تاريخ مدينة دمشق، ج 42 ، ص 386 اي انس اول کسي که از اين در وارد ميشود اميرالمؤمنين و سرور مسلمانها و رهبر رو سفيدان و خاتم وصيين است. انس ميگويد: من تلاش ميکردم يک نفري از فاميلها و دوستان خودم باشد؛ ولي ديدم: إذ جاء علي. حلية الأولياء، ج1، ص 63 و تاريخ مدينة دمشق، ج 42، ص 386 اميرالمؤمنين آمد. فقام مستبشرا حلية الأولياء، ج1، ص 63 و تاريخ مدينة دمشق، ج 42 ، ص 386 پيغمبر خيلي شادمان و خوشحال بلند شد و ايستاد و علي را در آغوش گرفت. خوارزمي از ابن عباس نقل ميکند که پيغمبر اکرم به ام سلمه فرمود: يا أم سلمة اشهدي واسمعي هذا علي أمير المؤمنين وسيد المسلمين. المناقب - الموفق الخوارزمي ، ص 142 ام سلمه شاهد باش و گوش بده، اين علي بن ابي طالب امير مؤمنان و سرور مسلمانها است. ابن عساکر از بريدۀ اسلمي نقل ميکند که ميگويد: پيغمبر به ما دستور داد: أن نسلم على علي بأمير المؤمنين. تاريخ مدينة دمشق، ج 42، ص 303 در روز غدير پيغمبر به ما دستور داد که بياييم به علي به عنوان امير مؤمنان سلام کنيم. 120 هزار جمعيت نميشد که همگي دست بيعت به علي ابن ابي طالب بدهند. سؤال ميکنند آن همه جمعيت چه طوري بيعت کردند؟ ميگويد: پيغمبر به ما دستور داد دست جمعي به علي بن ابي طالب سلام بدهيم و بگوييم: السلام عليک يا اميرالمؤمنين. همين سلام ما شد بيعت با علي بن ابي طالب. در خانه گر کس است يک حرف بس است. ما قول ميدهيم که اين بحثهاي اين سه شب به صورت دي وي دي هم صوتي و هم صوتي تصويري وهم به صورت پي دي اف در اختيار شما قرار بگيرد. ان شاء الله اينها در سايت شبکه ولايت و سايت ولي عصر قرار ميگيرد. بيننده خانم رضائي از رباط کريم: آقاي قزويني يک خواهر مريضي دارم که مريضياش صعب العلاج است شما را به حضرت علي قسم ميدهم که براي او دعا کنيد. استاد قزويني: حتما دعا ميکنيم. اوائل ماه رمضان يکي از دوستان گفتند: يکي از منصوبين شان دکترها تشخيص دادهاند که بيماري سرطان دارد، در برنامه قبل از افطار سه روز دعا کرديم روز سوم ايشان آمد پيش من گفت: آزمايش دادند گفتند: هيچ خبري نيست از سرطان الحمد لله. من به دعاهايي که در شبکه ولايت که مورد عنايت خاص اهل بيت مخصوصاً حضرت زهرا سلام الله عليها است، عقيده دارم؛ يعني بعد از برنامه يا در آخر برنامه که دعا ميکنم احساس ميکنم که دعاها رد خور نيست؛ چون ميليونها نفر آمين ميگويند. يکي از اين آمينها قبول شود تمام اين دعاهاي ما به اجابت ميرسد. خدايا تو را قسمت ميدهيم به آبروي مريض کوفه و آن بيماري که بچههايش به صورت زردش نگاه ميکنند و به آن پارچه زردتر از صورت زرد او نگاه مي کنند؛ خدايا به فرق شکافته علي تمام مرضان مسلمين مخصو صا مريض اين عزيزمان که الان زنگ زدند و ديگر بيماران مد نظر را شفاي عاجل عنايت بفرما. بيننده آقاي رحيمي از قشم (اهل سنت) ميخواستم از مظهر العجائب علي بن ابي طالب امامي که همه وجودش کمال علم و سخاوت و شجاعت است و روح بلندش هميشه بر تاريخ بشريت ميدرخشد مطلبي بگويم. مسلم و ترمزي و نسائي روايتي از حضرت علي نقل ميکند که فرموده است: سوگند به کسي که دانه شکافته و انسان را آفريده است، پيامبر خدا به من سفارش کرد که به راستي مؤمن من را دوست ميدارد و منافق با من دشمن است. آنچه که محبت حضرت علي نسبت به خدا و پيامبر ثابت و قطعي ميکند حديث است از بخاري و مسلم که پيامبر خدا در روز خيبر فرمود: لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَدًا رَجلًا يُفْتَحُ على يَدَيْهِ يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيُحِبُّهُ الله وَرَسُولُهُ . صحيح البخاري، ج 3 ، ص 1096 و صحيح مسلم، ج 4 ، ص 1872 فردا پرچم را به دست کسي خواهم سپرد که خدا به دست او خيبر را ميگشايد و کسي که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و پيامبرش هم او را دوست ميدارند. آن شب اصحاب سخت در انديشه و فکر بودند که پيامبر فردا پرچم را به دست چه کسي خواهد سپرد؟ در کتاب مسلم است که عمر ميگويد: من رياست و فرمان روايي آن روز را دوست ميداشتم؛ اما به دست حضرت علي رفت. ما كنا نعرف المنافقين إلا ببغضهم عليا رضي الله عنه. المعجم الأوسط ، ج 2 ، ص 328 و المستدرك على الصحيحين ، ج 3 ، ص 139 و تاريخ مدينة دمشق ، ج 42 ، ص 374 ما منافقين را نميشناختيم مگر با اينکه بغض علي را داشته باشند. باز در بخاري و ترمزي و مسلم روايتي است از سعد بن ابي وقاص که رسول الله صلي الله عليه وآله فرمود: ألا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ من مُوسَى إلا أَنَّهُ ليس نَبِيٌّ بَعْدِي . صحيح البخاري، ج 4 ، ص 1602 و صحيح مسلم، ج 4 ، ص 1871 آيا خشنود نيستي که مقام و منزلت تو نسبت به من مانند مقام هارون نسبت به موسي است. چه فضيلتي بالاتر از اين که حضرت علي را در ترازوي پيامبر قرار داده است. چه فضيلتي بالاتر از اين ميتواند باشد که او را در حقيقت، جانشين خود کرده است؟ حضرت علي لياقت اينها را داشته است و رسول خدا کسي را بهتر از ايشان نديده است و او بهترين براي خلافت و جانشيني بوده است و شايسته بود که اصحاب بعد از رحلت رسول خدا ايشان را به عنوان جانشين قبول ميکردند. بيننده آقاي زارعي از همدان جناب آقاي محسني عزيز همان طوري که ميدانيد من در نوشتن خيلي وارد نيستم و چيزي را نميتوانم بنويسم و آن چيزي که در دلمان ميآيد معمولا بيان ميکنيم. 1- ابن تيميه: الرافضة شر الطوائف المسلمين. 2- محمد بن عبد الوهاب: والرافضة هم المشرکون. 3- بن جبرين: والرافضة کفار باربعة ادلة. شيعيان به چهار دليل کافر هستند که يکي از آن چهار دليل گفتن ياعلي و ياحسين است. 4- مولوي عبد الله حيدري: زنان شيعه زناکار و روافض بدتر از يهود و نصاري هستند. 5- رياست شبکه کلمه خبيثه: پشت سر زناکار ميشود نماز خواند؛ اما پشت سر شيعه خير. 6- عبد المجيد ظهرابي: کساني که ياحسين و يا علي ميگويند کافر هستند. 7- شيخ عبد الفتاح خدمتي: شيعيان بت پرست و قبر پرست و آدم پرست و مشرک هستند. باز هم رمضان و باز هم شبهاي قدر و باز هم دعا و مناجات، جوشن کبير و جوشن صغير و باز هم نواي روح بخش دعاي ابو حمزه و مجير و کميل. پس اي مدعيان توحيد خالص و اي کساني که امروز سوريه را ملعبه براي اميال شيطاني خود قرار دادهايد، هر چند که ما هر ظالمي در هر نقطهاي خوني را به ناحق بريزد لعنتش کرده و او را محکوم ميکنيم؛ اما باز هم معتقد هستيم که شما خيمه شب بازاني هستيد که از مردم مظلوم اين ديار سوء استفاده کرده و فرياد آزادي خواهي سر ميدهيد. آيا اين شما نيستيد و شما نبوديد که تکه تکه شدن کودکان 3 تا 6 ساله مسجد اميرالمؤمنين را به هم تبريک گفتيد؟ آيا اين شما نيستيد که در رومهاي مسومتان در پالتاگ و در شبکههاي خبيثتان شيعه را کافر و مشرک خطاب کرده و کشتن آنها را به هم تبريک ميگوييد؟ بياييد در شبهاي رمضان گوشهاي کرتان را به مساجد و حسنيههاي شيعيان بسپاريد تا شما که خدايي الاغ سوار و مو فرفري داريد توحيد را از بچههاي شيعه ياد بگيريد و ما شما را به تحدي ميطلبيم که اگر دعايي به مضامين بلند يک فراز ابو حمزه داشتيد به ما ارائه دهيد. فوعزتك يا سيدي لو نهرتني ما برحت من بابك خدايا به عزتت قسم اگر مرا از درت براني به جاي ديگري نميروم. بياييد، دنيا کوتاه است. فرازهاي جوشن کبير شيعه را بنگريد و ببينيد که شيعه در جوشن کبير هزار نام مقدس الله را چگونه بيان ميکند. اللهم اني اسئلک باسمک ياالله و يارحمن و يارحيم و ياکريم و يامقيم و ياعظيم ياقديم و ياعليم و ياحکيم و ياحليم سبحانک يا لا اله الا انت الغوث الغوث خلصنا من النار يارب. کجاييد اي مدعيان توحيد خالص بياييد تا کودکان چند ساله شيعه توحيد را به شما آموزش دهند. باز هم عرض ميکنيم اي مدعيان توحيد خالص ما شما را به چالش و تحدي ميطلبيم، اگر شما دعايي به مضمون بلند دعاي جوشن کبير، ابو حمزه ثمالي، مجير يا کميل داشتيد، ما شما را به چالش ميطلبيم که بياوريد و در بوته نقد بگذاريد. من باز هم به شما عرض ميکنم: آقايان، برادران و دوستان وهابي، دنيا کوتاه است و آخرت نزديک. ما از آن کساني که در شبکه وهابي کلمه و ساير شبکههاي وهابي نداي آزادي خواهي سر ميدهند و بعضي از مسائل را بيان ميکنند که با آن گوش فلک را کر ميکنند، بچه شيعهها (علماء که به جاي خود) شما را در روم نداي شيعه در پالتاگ به تحدي ميطلبند. اگر حرفي براي گفتن دارند بيايند آن جا تا بچه شيعهها شما را رسوا کنند. آنهايي که در رومهاي مختلف صدا سر ميدهند، چرا چند شب است که وحشت دارند در روم نداي شيعه کلامي حرف بزنند و در جاهايي که نميتوانند، جوابشان را بدهند آنجا عرض اندام ميکنند. استاد قزويني: شما که اين طور قشنگ بلد هستيد بنويسيد، اي کاش اين عبارتهايي که نقل کرديد از ابن تيميه و ديگران مدرکش را هم ميآورديد که يک کليپ قشنگي ميشد. تشکر ميکنيم که اين طور پيگيري ميکنند. من بعضي وقتها که فرصت ميکنم در کنار کارهايم به پالتاگ نداي شيعه ميآيم ميبينيم شما از بزرگان شيعه آنجا آوردهايد. من يک شب ديدم حاج آقاي عباسي، صحبت ميکند و حاج آقاي يزداني، صحبت ميکند؛ وقتي سايه اينها را ببينند فرار ميکنند. شما شير را در کمين گاه قرار داديد و به آنها ميگوييد: آنجا بيايند، قطعاً نخواهند آمد. هزار سال بعد از اين هم جرأت نميکنند به آنجا بيايند. گرچه اين شيران حوزوي و بچه شيرهاي اميرالمؤمنين هم نباشند، شما خودتان و ديگر عزيزاني که در آنجا حضور داريد، حتي بزرگانشان هم جرأت نميکنند، همان طوري که در همين شبکهشان اينقدر دم از آزادي ميزنند شما را اجازه نميدهند و جزء ليست سياه اينها قرار گرفتهايد. چهارتا از همين بچههايي که خودشان ميگويند ما قبلا جلف بوديم و ميآيند آنجا يک سري فحش ميدهند و توهين ميکنند. ما در اين سه شب به اندازه 10 سال شبکه کلمه و نور و غيره مطلب ارائه داديم. اينها در طول يک سال و يا 10 سال تمام برنامههايشان جمع کنند به اين اندازه که ما در اين سه شب برنامه به صورت مستند ارائه کرديم بيايند ارائه دهند. ما از آقاي زارعي خيلي ممنون هستيم که خيلي مفيد و مختصر و زيبا بيان کردند. بيننده آقاي رضائي از بهبهان (اهل سنت) شهادت شير خدا و داماد پيامبر و دوست صميمي، صحابه، علي ابن ابي طالب را به تمام مسلمانان، جهان تسليت عرض ميکنم. آيا قاتل حضرت علي قصاص شد و چه کسي او را قصاص کرد؟ استاد قزويني: اين که مشخص است قصاص شد و امام حسن مجتبي او را با يک ضربهاي که فرموده بودند بعد از دفن اميرالمؤمنين او را کشتند. بيننده: چرا حضرت از قاتل خود نگذشت؟ وضع مالي آن حضرت در آن زمان خوب بود يا متوسط؟ حضرت علي وصيت کرده بود که قبرش مخفي بماند چه کسي و چرا اين قبر را به شيعيان نشان دادند؟ استاد قزويني: حضرت امير سلام الله عليه وصيت کرد که قاتل من را يا ببخشيد و يا قصاص کنيد. اگر قصاص کرديد او يک شمشير به من زده است و به يک شمشير بيشتر نزنيد. گرچه خود آقا امام حسن مجتبي سلام الله عليه هم بي ميل به عفو نبودند؛ ولي دختران حضرت امير اصرار داشتند که بايد قصاص شود و چون فقط حق قصاص مال امام مجتبي نبود براي همين او را قصاص کردند. وضع مالي اميرالمؤمنين سلام الله عليه در تمام تاريخ و در نامه که به عثمان بن حنيف مينويسد که در نهج البلاغه هم وجود دارد که وقتي ميشنود عثمان بن حنيف رفته در يک افطاري اعياني شرکت کرده است، فرمود: وما ظننت أنك تجيب إلى طعام قوم عائلهم مجفو وغنيهم مدعو ألا وإن لكل مأموم إماما يقتدى به ويستضئ بنور علمه ألا وإن إمامكم قد اكتفى من دنياه بطمريه ومن طعمه بقرصيه. نهج البلاغة - خطب الإمام علي ( ع )، ج 3، ص 70 گمان نميکردم تو که نماينده من هستي در کنار سفره بنشيني که ثروتمندها در کنار آن سفره نشستهاند و جاي فقراء و مستمندان در آنجا خالي است، هر مأمومي امام دارد و هر ملتي پيشوايي دارد که بايد به پيشوايش اقتدا کند به درستيکه امام شما در تمام دنيا، جز دو پيراهن و در خانه هم جز دوتا قرص نان جو ندارد. بعد اميرالمؤمنين فرمود: ألا وإنكم لا تقدرون على ذلك ولكن أعينوني بورع واجتهاد وعفة وسداد. نهج البلاغة - خطب الإمام علي ( ع )، ج 3، ص70 شما نميتوانيد مثل من انجام بدهيد و راه من را انتخاب کنيد و زهدي مثل من داشته باشيد؛ ولي بياييد علي را با عفت و تقواي تان ياري کنيد. اين نمونه عدالت علي است. بعد در آخر ميفرمايد: نه اينکه من از تمام ثروت دنيا به دو لباس مندرس و دو قرص نان اکتفا کردم چون عرضه ندارم نه: ولو شئت لاهتديت الطريق إلى مصفى هذا العسل ونسائج هذا القز. اگر من بخواهم بهترين و لذيذترين غذاها و گرانبهاء ترين لباس را تهيه کنم ميتوانم و قدرتش را دارم. ولكن هيهات أن يغلبني هواي ويقودني جشعي إلى تخير الأطعمة ولعل بالحجاز أو اليمامة من لا طمع له في القرص ولا عهد له بالشبع أو أكون كما قال القائل وحسبك داء أن تبيت ببطنة وحولك أكباد تحن إلى القد. نهج البلاغة - خطب الإمام علي (ع)، ج 3، ص 72 من علي بيايم بهترين غذا را بخورم و بهترين لباس را بپوشم و در سرزمين اسلامي يک دسته از مسلمانها هستند که سير شدنشان يادشان نميآيد و شبها بچههايشان با شکم گرسنه به خواب ميروند. همين مرض براي تو بس است که تو با شکم سير بخوابي ولي اطراف تو گرسنه باشند. من توفيقي که داشتم در 15 سالگي 70 تا از خطبههاي نهج البلاغه را حفظ کرده بودم که اين هم مال همان دوران است. العلم في الصغر كالنقش في الحجر. هنوز مثل حمد و سوره در ذهن ما مانده است. من در همين جا به همه برادران عزيز و گرامي چه در داخل جمهوري اسلامي و چه در کشورهاي خارج و در هر کجا که هستند بدانند که الگوي ما اميرالمؤمنين است. علي ميفرمايد: وقتي که تو با شکم سير ميخوابي در اطراف تو و در سرزمينهاي اسلامي و در کره زمين يک بچه مسلماني اگر با شکم گرسنه بخوابد فرداي قيامت مسؤليت داري. الان در اين وضع گراني که در جهان پيش آمده است دوستاني که دستشان به دهانشان ميرسد فقراء و ايتام را فراموش نکنند. من توفيقي که خدا به من داده است که با شهريه ناچيزي که ميگيرم حدود 52 بچه يتيم سيد از باب برنامه اکرام داريم و يک روزي که با جناب آقاي نيري مدير سابق کميته امداد امام نشستي داشتيم و گفتم: من بعضي وقتها ميروم در اين خانوادههاي يتيم و اين بچه يتيمها را روي زانويم مينشانم و به آنها محبت ميکنم و گاهي هم لباس و يا ميوهاي به آنها ميدهم و لبخندي در سيماي اين بچه يتيمهاي سيد ميبينم و واقعا لذت ميبرم. بعضي از دوستان ميگويند: شما فقط سادات را انتخاب ميکنيد، گفتم: من يک گمشدهاي دارم که دنبال آن گمشده ميگردم که وقتي اين بچه سيدها خوشحال شوند شايد از خوشحالي يکي از اينها لبخندي بر صورت نازنين فاطمه زهرا بنشيند. آن گمشده من است. گفتم: حاج آقاي نيري بعضا وقتي با دوستان کميته ميروم در بين اين خانواده ايتام و سري به آنها ميزنم، احساس ميکنم که اين بچه سيدها و بچههاي يتيمها خوشحال هستند يک حالتي برايم پيش ميآيد که احساس ميکنم در عرش خدا نشستهام و در کره زمين نيستم و بربال ملائکه پرواز ميکنم. اين را والله با تمام وجود عرض ميکنم. آقاي نيري گفت: من خودم هم که ميروم به ايتام سر ميزنم يه حالت خاصي دارم؛ ولي جرأت نميکردم بگويم؛ ولي بعد از صحبت شما من هم دل و جرأت پيدا ميکنم. فردا که روز شهادت است روز اکرام ايتام است. ما دو هفته قبل با بعضي از دوستان رفته بوديم خانواده يکي از يتيمها ديديم يک خانمي با دو بچه گفت: شوهرم رفت بيرون چيزي بخره ولي نيامد تا اينکه روز بعد از پزشکي قانوني زنگ زدند که شوهرتان کنار خيابان سکته کرده است بياييد جنازهاش را ببريد. ديدم اين بنده خدا يک خانه دارد شايد 2 متر در 2 متر و نيم با دو بچه که يک بچهاش هم بعد از فوت همسرش به دنيا آمده است؛ يعني خدا ميداند که من جگرم کباب شد وقتي اين منظره را ديدم و خانهشان هم اجاره بود و تا 2ماه ديگر هم بايد از اينجا بلند ميشدند. بعضي از افراد يک اتفاقاتي براي اينها ميافتد و يک مشکلات و مصيبتهايي پيش ميآيد خداي عالم هم آنها را ميخواهد امتحان کند و هم ما را امتحان ميکند؛ چون دنيا، دنياي امتحان است. أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آَمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ. سوره عنکبوت آيه 2 تصور ميکنيد ايمان آورديد امتحان نميشويد؟ شما در خانههاي خود غذاهاي رنگارنگ و لذيذ؛ ولي بعضي از اين بچهها و خانوادههاي ايتام و بيسرپرستها و افراد ديگري هستند که حتي در طول ماه به اندازهاي 100 گرم گوشت بگيرند و به بچههايشان بدهند پول ندارند. اتفاقي برادرمان آقاي رضائي باعث شد تا ما نامه حضرت امير سلام الله عليه را به عثمان بن حنيف مطرح کرديم. خيلي خوب است که انسان در حد توان خود از اين بچه يتيمها را تحت پوشش قرار دهد آنهايي که آن مهر و صفا و سايه پدري را از دست دادند. يکي از ويژگيهاي اميرالمؤمنين اين بود که به ايتام و خانوادههاي بيسرپرست سر ميزد بدون اينکه خودش را معرفي کند و بعد از شهادت اميرالمؤمنين سلام الله عليه فهميدند که اين آقايي که ميآمد براي اينها آذوقه ميآورد و سر ميزد و مشکلاتشان را برطرف ميکرد اميرالمؤمنين سلام الله عليه بوده است. عزيزان در هر کجاي دنيا که هستيد تلاش کنيد يک ارتباطي با اميرالمؤمنين بر قرار کنيد و حداقل يک بچه يتيمي را تحت برنامه اکرام ايتام تحت پوشش قرار دهيد. اگر کسي در خانوادهاش يا از منصوبينشان افراد مستمند و گرفتاري هستند قطعا اينها مقدم هستند. چراغي که به خانه رواست به مسجد حرام است. ان شاء الله ما از اين کار اميرالمؤمنين الگو بگيريم و علي وار به مستمندان کمک کنيم که اينها براي قيامت ما بهترين ذخيرهاي است. اميرالمؤمنين سلام الله عليه به هيچ وجه وصيت نکرده بود که قبر من مخفي باشد، خود امام حسن و امام حسين سلام الله عليهما اين را احساس کردند. فرضاً اگر روايتي در اين وصيت باشد، جوابش را امام جواد سلام الله عليه داده است که شخصي گفت: يا بن رسول الله چرا تا زمان امام صادق سلام الله عليه يا امام کاظم سلام الله عليه قبر جدتان مخفي بود؟ حضرت فرمود: به خاطر اينکه اگر خوارج ميفهميدند که قبر جدم اميرالمؤمنين کجاست ميرفتند نبش قبر ميکردند و به جنازه مطهرش بياحترامي ميکردند. براي همين اين قضيه تا زمان هارون الرشيد مخفي بود تا اينکه وقتي هارون الرشيد رفته بود براي شکار، سگهاي شکاري را فرستاد دنبال آهو و آهوها رفتند در يک جايي ايستاد و اين سگهاي شکاري، جرأت نکردند بروند و هرچه که تحريک کردند اين سگها را ديد که آهوها خيلي با خاطر جمعي در آنجا ايستادهاند و اين سگهاي شکاري هم، جرأت نميکنند. اين قضيه را به آقا امام کاظم سلام الله عليه خبر دادند حضرت فرمود: اينجا محل قبر جدم اميرالمؤمنين سلام الله عليه است که از ترس خوارج تا الان مخفي بوده است. بعد از آن براي قبر حضرت يک نشانهاي گذاشتند که الان به اين شکل درآمده است. بيننده آقا مهدي از مرودشت (شيعه) امشب شب شهادت حضرت علي عليه السلام است که شما در اين شب از يتيمان گفتيد، اينها همه دست به دست هم داد تا سفره دلم را باز کنم. شبکه ولايت، شبکه مقدسي است که از اسم اين شبکه هم معلوم است. پيشواي ما اميرالمؤمنين ميفرمايد: مبادا از يتيمان غافل شويد و آنان را از ياد ببريد. از تمام کساني که ولايت اميرالمؤمنين را دارند التماس دعا دارم. برادر زادهاي دارم که يک دختر مجردي است و پدرش 10 سال پيش به رحمت خدا رفته است و مادرش هم با زجر و زحمت اينها را بزرگ کرده است و دل خوشياش به دخترش است؛ چون سنگ صبورش است و با او درد دل ميکند. 2سال است که به خاطر بيماري سرطان در بيمارستان بستري است و دکترها هم يک ماهي است که مرخصش کردهاند. اول و آخر اميد و توکل ما به خدا است و بعدش هم متوسل به محمد و آل محمد شديم. از شما و بينندگان خواهش و التماس دارم دعايي در حق اين دختر يتيم کنند که ان شاء الله خدا شفايش دهد و اين مادر را يک بار ديگر بيکس نکند. آقاي قزويني شما را به جدتان قسم ميدهم دستتان را بلند کنيد و براي ما دعا کنيد؛ چون شما سيد و اولاد پيغمبر هستيد و از بينندگان بخواهيد که در اين ماه و در اين شب عزيز براي ما دعا کنند. استاد قزويني: خدايا تو را قسمت ميدهيم به آبروي اميرالمؤمنين و بيمار بستري امشب همه بيماران مخصوصا اين عزيزمان که زنگ زدند به آبروي علي شفاي عاجل کرم بفرما. بيننده آقا فرهاد (اهل سنت) من ديشب با شما تماس گرفتم آقاي قزويني 2 تهمت و توهين به بنده کردند که گفتند: شما قفل زديد به مغزتان و هيچي نميفهميد و بعد هم به شيخ الاسلام توهين کردند. مجري: ديشب به نام فرهاد نبوديد. بيننده: مجبور شدم گفتم: من را امشب وصل نميکنيد. استاد قزويني: شما 10 بار هم زنگ بزني ما وصل ميکنيم مگر اينکه نوبت نشود. من ديشب آخرش هم گفتم: که ما همه عزيزانمان را دوست داريم؛ ولي نه به اين شکلي که به ذهن مبارکشان قفل بزنند. من عبارت بزرگان اهل سنت را آوردم، شما ميگوييد: هر کس به ايشان همچين حرفي بزند مشرک است. گر اسم واقعيتان را بفرماييد که ما به همان اسم واقعي شما را صدا بزنيم. بيننده: متين هستم. استاد قزويني: اگر ما اهانت کرديم به شما از شما معذرت ميخواهيم. بيننده: به خود ما توهين کنيد؛ ولي به شيخ الاسلام توهين نکنيد، در زمان حضرت علي عليه السلام که ايشان در کشورهاي عربي بودند اگر کسي در ايران ميگفت: ياعلي ايشان ميشنيد؟ استاد قزويني: شما که در نماز ميگوييد: السلام عليک ايها النبي. پيغمبر با اينکه از دنيا رفته است ميشنود يا نه؟ بيننده: نميشنود،اين احترام به پيامبر است. مجري: «السلام عليک» خطاب است نميگوييد «السلام عليه» بيننده: پيغمبر شايد بشنود. استاد قزويني: خود جناب عبدالله بن عمر که مريض بود و پايش فلج شده بود به او گفتند: به پيغمبر متوسل شو ايشان گفت: يا محمد با اينکه پيغمبر 40 سال قبل از دنيا رفته است با گفتن يا محمد شفا پيدا کرد. فقال يا محمد فانبسطت: تاريخ مدينة دمشق، ج 31، ص 177 و الادب المفرد، صفحه207 وقتي که پيغمبر اکرم بشنود، پيغمبر اکرم به اذن الله ميشنود يا از پيش خودش ميشنود؟ اگر بگوييد از پيش خودش ميشنود، اين کفر است؛ يعني شما در حقيقت پيغمبر اکرم را نستجير بالله در حد خدا آوردهايد. اگر بگوييد به اذن الله ميشنود، آن خدايي که قدرت دارد به پيغمبرش اين اجازه را داده است و اين قدرت را داده است سلام تمام مسلمانها را ميشنود همان خدا قدرت را به علي داده تا صداي اينها را بشنود چه اشکالي دارد؟ بيننده: اين جواب سؤال بنده نبود. گفتم: در زمان حيات حضرت علي. استاد قزويني: در زمان حيات پيغمبر افرادي که متوسل به پيغمبر ميشدند، در قضيه ضرير که نابينا بود که روايتش را مفصل براي همه دوستان نقل کرديم. من گمان نميکنم نيازي به توضيح داشته باشد. خود ابن تيميه هم به صراحت ميگويد: قضيه توسل ضرير کاملاً صحيح است. پيغمبر به آن نابينا دستور داد برو به مسجد يا به خانهات دو رکعت نماز بخوان و بگو: أسألك وأتوسل إليك بجاه محمد عيلا أن تقضي حاجتي وتعطيني مسألتي. أمالي ابن سمعون، ج 1، ص 33 يک دعاي توسل در خانهاش يا در مسجد خواند و متوسل به پيغمبر شد و خداي عالم چشمش را شفا داد. اين قضيه توسل چيزي نيست که مخصوص شيعه باشد. در زمان حياتش هم هيچ مسئلهاي نيست. همان خدايي که قدرت داده است به حضرت عيسي علي نبينا وآله و عليه السلام مرده زنده کند، همان خدا هم قدرت دارد به علي بن ابي طالب اين اختيار را بدهد که نداي مردم را بشنود. آيا شما در قدرت خداي عالم شک داريد يا اينکه علي بن ابي طالب همچين موقعيتي داشته باشد؟ مجري: نماز زمان پيغمبر واجب شد؟ بيننده: بله. مجري: پيغمبر هم زنده بودند که سلام نماز ميدادند؟ بيننده: بله. مجري: مثلاً کسي در آفريقا يا در ايران بود و نماز ميخواند، در حالي که هزاران کيلومتر با پيغمبر که در مدينه بود فاصله داشت اين سلام به پيغمبر ميرسيد يا نميرسيد؟ بيننده: به پيامبر ميرسيد. استاد قزويني: اين بالاترين فضيلت براي انسان است که حرفي منطقي را بپذيريد؛ چون قرآن ميفرمايد: فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ سوره زمر آيه 17 و 18 بيننده: يک مطلبي از شيخ الاسلام بياوريد که به حضرت علي توهين کرده باشد. اگر اين را آورديد من هم دست از ابن تيميه برميدارم. استاد قزويني: ابن تيميه ميگويد: اميرالمؤمنين در 17 جا خطاء کرده است و مخالف دستور قرآن و سنت عمل کرده است. آيا اين درست است يا درست نيست؟ بيننده: اسم کتاب و آدرس آن را اگر ميشود بفرماييد. استاد قزويني: اين مطلب در کتاب الدرر الکامنة في الاعيان الثامنة، جلد اول، صفحه 153 وجود دارد. بيننده: روايتش صحيح است؟ استاد قزويني: آقاي ابن حجر عسقلاني که از استوانههاي علمي اهل سنت است و تقريباً نزديک عصرش (به عصر ابن تيميه) اين را نقل ميکند و اينکه ابن تيميه نسبت به اميرالمؤمنين سلام الله عليه ميگويد: علي ابن ابي طالب هجرتش براي خدا نبود؛ بلکه به خاطر اين بود که به وصال دختر پيغمبر برسد. آيا اين را شما توهين ميدانيد يا نه؟ اين توهين خيلي بدي است به حضرت علي. بيننده: من ميگردم اگر در اين کتاب اين را پيدا کنم دست از اين مذهب بر ميدارم. استاد قزويني: بعد از برنامه تماس بگيريد من عين عبارتي که ابن تيميه مطرح ميکند و نسبت به اهل بيت عليهم السلام که جسارت ميکند را ميخوانم که ميگويد: آيه مربوط به شراب در حق علي بن ابي طالب نازل شده است. بيننده: اگر نشان بدهيد ممنون ميشوم. استاد قزويني: اين کتاب منهاج السنة ابن تيميه که ميگويد: وقد أنزل الله تعالى في على يا أيها الذين آمنوا لا تقربوا الصلاة وأنتم سكارى. منهاج السنة النبوية، ج 7، ص 237 اگر حضرت عالي اصرار نميکرديد در اين شب شهادت حضرت امير من جرأت نميکردم بخوانم. اي مؤمنين در حال مستي نماز نخوانيد، ميگويد: اين آيه درباره علي نازل شده است که شراب خورده بود و مست کرده بود و نماز ميخواند. آيا توهين از اين بالاتر؟ بيننده: خيلي ممنون که من را روشن کرديد. استاد قزويني: خدا را قسم ميدهيم به آبروي علي هر حاجتي داريد برآورده کند و قلب شما را براي اهل بيت و براي اميرالمؤمنين و براي فاطمه زهرا نرمتر کند و جز عشق اهل بيت پيغمبر هيچ عشقي در قلب شما و خانواده شما قرار ندهد. بيننده: آن دعايي که ديشب کرديد که گفتيد: خدا شما را با ابن تيميه محشور کند را هم پس بگيريد. استاد قزويني: چشم. خدايا ايشان را با ابن تيميه محشور نکن و با علي و اولاد علي و اهل بيت پيغمبر محشور کن. بيننده آقا عليرضا از شيراز ما شيعيان هرچه افتخار داريم از مولا و امامي چون حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب و يازده فرزند آن حضرت است. اي وهابيت نادان و از خدا بيخبر شما در صدر اسلام و الآن هرچه توانستهايد به اهل بيت پيامبر حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه وآله و پيروان آن حضرت ظلم کردهايد؛ ولي به اميد خدا راه به جايي نبردهايد و شکست خوردهايد؛ زيرا مذهب شيعه بر حق است و اين حقانيت به شما اثبات شده است و تمام علماي سني خودتان در کتبهاي خودشان ذکر کردهاند با و، جود اينکه مخالف اين گفتار بودهاند. اي وهابيت نادان خودتان ميدانيد که اگر رشادتهاي حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام و شمشير آن حضرت نبود اسلام بر کفار پيروز نميشد. حضرت صلي الله عليه وآله در جنگ خندق فرمود: ستون دين حضرت علي عليه السلام و ستون کفر عمرو بن عبدود رو به روي هم ايستادهاند. اي وهابيت آيا کسي که ستون دين است حق و امام نيست؟ اميدوارم به خودتان بياييد و دست از اين گفتار بياساس و دروغگويي برداريد. ما شيعيان صاحب داريم. حضرت حجت بن الحسن عسکري سلام الله عليه به اميد خدا شما را نابود ميکند. دلا بايد به هر دم ياعلي گفت نه هر دم بل دمادم يا علي گفت به صدق دل هميشه ياد او بود به هر پيچ و به هر خم يا علي گفت دميکه روح در آدم دميدند ز جا برخاست آدم يا علي گفت چو نوح از موج طوفان ايمني خواست توسل جست و هر دم يا علي گفت ز بطن حوت يونس گشت آزاد ز بس در ظلمت يم يا علي گفت عصا در دست موسي اژدها شد کليم آن، جا مسلم يا علي گفت نمي شد زنده جان مرده هرگز يقين عيسي بن مريم يا علي گفت رسول الله شنيد از پرده غيب ندائي آمد آن هم يا علي گفت نزول وحي چون فرمود سبحان ملک در اولين دم يا علي گفت علي در کعبه بر دوش پيمبر قدم بنهاد آن دم يا علي گفت به فرقش کي اثر ميکرد شمشير يقينا ابن ملجم يا علي گفت بيننده خانم براهويي از زابل (اهل سنت) علي کيست، او جوانمردي است که ستون آسمان و زمين از هيبتش ميلرزد؛ او مردي است که کودکان يتيم را بر شانههاي خود مينهاد که حتي پيامبر پاي بر آنها ننهاد، او کسي است که زمين از قدمهاي نازنينش به خود ميبالد و آسمان فخر ميفروشد و کوه از صبر و عظمت او به خود ميبالد، ابر از قدرت او ميغرد و رحمتش را بر ما نازل ميکند، نخلستان در برابر مناجاتش نماي عشق ميخواند و چاه در برابر رازهاي نگفتنياش غوغا ميکند، او خداي سفرههاي تنگ دستان است. آري نميتوانيم و نخواهيم توانست علي بن ابي طالب را وصف کنيم، علي بن ابي طالب را بايد خداي علي معرفي کند و او را بايد از زبان رسولش شناخت و حضرت زهرا همسرش بايد به ما معرفي کند و فقط جبرئيل شايسته توصيف او است. چه گويم وصف آن شاهي که جبرئيل گهي مداح بودش گه ساکت. ياعلي جان ما اسير عنايت تو هستيم و محتاج شفاعت تو. مجري: آيا پيامبر گرامي اسلام از شهادت اميرالمؤمنين خبر داده بودند يا نه؟ استاد قزويني: اين قضيه در منابع متعدد در کتب شيعيان و اهل سنت آمده است. آقاي ابن اثير جزري، صاحب اسد الغابة در اين کتاب از ابن عباس نقل ميکند که بعد از قضيه جنگ احد که نزديک 70 نفر از ياران رسول اکرم به درجه شهادت رسيدند، اميرالمؤمنين يک مقداري دل تنگ بود و فرمود: يارسول الله شهادت نصيب من نشد. نبي گرامي فرمود: كيف صبرك إِذا خضبت هذه من هذه بدم. اسد الغابة، ج 4، ص 126 علي جان! صبر تو چگونه خواهد بود لحظهاي که محاسنت با خون سرت آغشته ميشود؟ اميرالمؤمنين فرمود: يا رسول الله فليس ذلك من مواطن الصبر ولكن من مواطن البشرى والكرمة. اسد الغابة، ج 4، ص 126 و المعجم الكبير، ج 11، ص 372 اين که جاي صبر نيست بلکه اين جاي بشارت و کرامت است و شما به من بشارت ميدهيد. در شب عاشورا که امام حسين خبر شهادت يارانش را که داد، نقل ميکنند که يکي از اين آقازادهها به نام قاسم که بعضيها ميگويند 11 ساله و بعضي ميگويند 16 ساله بوده است؛ ولي غلام بوده است آمد جلوي امام حسين گفت: عمو جان خبر شهادت يارانت را دادي آيا فردا: أنا ممن استشهد. من هم جزء کساني هستم که شهيد ميشود؟ امام حسين نفرمود: شهيد ميشوي يا شهيد نميشوي فرمود پسر برادرم شهادت در نزد تو چگونه است؟ عرضه داشت: احلي من العسل. از عسل بر من شيرينتر است. او هم به تبعيت از جد بزرگوارش که وقتي پيغمبر خبر شهادت علي را ميدهد اميرالمؤمنين ميفرمايد: يارسول الله اينکه جاي صبر کردن نيست اين جاي بشارت و کرامت است. جناب ابو يعلي از علماي بزرگ اهل سنت از عائشه نقل ميکند: که ديدم پيغمبر اکرم علي ابن ابي طالب را به آغوش گرفته است و ميبوسد و ميفرمايد: بأبي الوحيد الشهيد بأبي الوحيد الشهيد. مسند أبي يعلى، ج 8 ، ص 55 و تاريخ مدينة دمشق، ج 42 ، ص 549 و المناقب - الموفق الخوارزمي، ص 65 پدرم فداي اين علي تنها و اين علي شهيد مظلوم. خود اميرالمؤمنين هم فرمود: والذي فلق الحبة وبرأ النسمة لتخضبن هذه من هذه. مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 156 قسم به خدايي که هستي را آفريد و دانه را شکافت اين محاسنم از خون سرم خضاب خواهد شد. هم نبي مکرم خبر داده بود از شهادت اميرالمؤمنين و هم خود اين بزرگوار خبر از شهادتشان داشتند و اين قضيه شهادت براي ائمه عليهم السلام و براي پيامبران که بدانند کي شهيد ميشوند و کي از دنيا ميروند هيچ ارتباطي به بحث جبر و تفويض ندارد و اينها مکلف هستند آنچه که در پروندهشان نوشته شده است و خداي عالم براي آنها مقدر کرده است انجام دهند. خيلي از افراد با اينکه ميدانند بروند شهيد ميشوند باز با اين حال ميروند و در همين جنگ تحميلي خيليها آرزو ميکردند که شهادت نصيبشان شود. مجري: در منابع اهل سنت سخني از قاتل اميرالمؤمنين ابن ملجم به ميان آمده است يا نه؟ استاد قزويني: ابن حزم اندلسي که از علماي اهل است در کتاب المحلي، جلد 10، صفحه 484 ميگويد: قاتل علي بن ابي طالب مجتهد بوده است و اجتهاد کرده است و اجتهادش به اينجا رسيد که علي را بايد بکشد و يک ثواب هم ميبرد. ابن تيميه حراني هم که رهبر وهابيها است ميگويد: عبدالرحمن ابن ملجم که علي بن ابي طالب را کشت: كان من أعبد الناس وأهل العلم والسنة. منهاج السنة النبوية، ج 5 ، ص 47 از عابدترين مردم بوده است و جزء اهل علم بوده است (چقدر مدح ميکند) ايشان اين تعبير من أعبد الناس را در مورد علي بن ابي طالب ندارد و درباره ابوذر و سلمان و ديگر صحابه ندارد؛ ولي درباره عبد الرحمن بن ملجم اين چنين ميگويد. در جاي ديگر ميگويد: کسي که علي ابن ابي طالب را کشت: و الذي قتل عليا كان يصلى ويصوم ويقرأ القران وقتله معتقدا أن الله ورسوله يحب قتل على وفعل ذلك محبة لله ورسول. منهاج السنة النبوية، ج 7، ص 153 اهل نماز و روزه و قرآن خواندن بود و علي را کشت در حالي که معتقد بود خدا و پيغمبر دوست دارد علي بن ابي طالب کشته شود و به خاطر محبت خدا و محبت رسول خدا اين کار را کرد. اهل سنت نسبت به حضرت امير به عنوان خليفه چهارم علاقه دارند و اين در حالي است که اين آقا ميگويد: قاتل علي از عابدترين مردم و از اهل علم بوده و علي را به اين اعتقاد کشت که محبت خدا و و پيغمبر در اين کار است. در کتب اهل سنت اين روايت را آوردهاند که اميرالمؤمنين فرمود: أخبرني الصادق المصدق أني لا أموت حتى أضرب على هذه وأشار إلى مقدم رأسه الأيسر فتخضب هذه منها بدم وأخذ بلحيته وقال لي يقتلك أشقى هذه الأمة. مسند أبي يعلى، ج 1 ، ص430 و كنز العمال، ج 13، ص 83 و تاريخ مدينة دمشق، ج 42 ، ص543 و المعجم الكبير، ج 8، ص 1 پيغمبر راستگو و تأييد و تصديق شده به من خبر داد که من آن روزي مرگم فرا ميرسد که با شمشير بر فرق من زده شود و اين محاسنم از خون سرم رنگين شود و پيغمبر به من فرمود: شقيترين اين امت تو را به شهادت ميرساند. پيغمبر به ابن ملجم ميفرمايد: شقيترين ابن تيميه ميگويد: عابدترين مردم. ما که با ابن تيميه پدر کشتهگي نداريم و هيزمتري به کسي نفروختيم و عداوت شخصي هم با او نداريم، ما ميبينيم ابن تيميه سراسر وجودش و تمام کتابهايش مملو از اهانت به اميرالمؤمنين و اهانت به اهل بيت است. قول ميدهم که اهانتهاي ابن تيميه نسبت به اهل بيت را از کتابهايش به شما نشان دهم تا عزيزان بدانند که وقتي ما عصباني و ناراحت ميشويم و نميتوانيم خودمان را کنترل کنيم به خاطر چيست. دين و دنيا و آخرت و همه چيز ما اميرالمؤمنين و حضرت زهرا سلام الله عليهما است و بدون اينها ما به خدا نميرسيم. اگر خدا را عبادت ميکنيم و خدا را شناختيم و فرداي قيامت اميدي به بهشت خدا داريم به برکت علي و بچههاي علي است. وقتي به مقدسات ما اين طور توهين و جسارت ميکنند نميتوانيم خودمان را کنترل کنيم. پيغمبر اکرم ميفرمايد: ابن ملجم أشقى هذه الأمة كما عقر ناقة الله أشقى بني فلان من ثمود. مسند أبي يعلى، ج 1 ، ص 430 و كنز العمال، ج 13 ، ص 83 و تاريخ مدينة دمشق، ج 42 ، ص 543 و المعجم الكبير، ج 8 ، ص 1 همان طوري که شقيترين اولين از قوم ثمود آمد و ناقه حضرت صالح را کشت شقيترين اين امت هم تو را به شهادت ميرساند. آقاي هيثمي در مجمع الزوائد، جلد 9، صفحه 136 ميگويد: روايت صحيح است. مجري: آخرين سخن اميرالمؤمنين هنگام ضربت خوردن را بفرماييد که چه بوده است؟ استاد قزويني: آخرين لحظه که ضربت بر فرق اميرالمؤمنين در مسجد و در محراب وارد شد (گرچه اين آقايان کارشناسان ميگويند: علي در مسجد شهيد نشده است بلکه در راه ميرفته است که علي را کشتهاند) دو کتاب از معتبرترين کتابهاي اهل سنت يکي استيعاب ابن عبد البر است که کتاب معتبر است و در آن شرح حال صحابه را آورده است که ميگويد: وضربه عبد الرحمن بن ملجم على رأسه فقال على رضى الله عنه فزت ورب الكعبة. الاستيعاب، ج 3، ص 1125 و اسد الغابة، ج 4، ص131 عبد الرحمن بن ملجم با شمشير بر فرق مقدس اميرالمؤمنين زد و اميرالمؤمنين فرمود: قسم به خداي کعبه رستگار شدم. مجري: کلمات و جملات ملکوتي که حضرت امير قبل از شهادت که در بستر فرمودند بيان بفرماييد. استاد قزويني: اين بخش پاياني ما هديه باشد به پيشگاه مقدس سليمان هستي آقا ولي عصر ارواحنا فداه که يقين داريم ما را ميبيند و صداي ما را ميشنود و ناظر احوال ما است و خودشان فرمودند: فانا يحيط علمنا بأنبائكم ولا يعزب عنا شئ من أخباركم. تهذيب الأحكام - الشيخ الطوسي، ج 1، ص مقدمة الكتاب 38 ابن اثير جزري، صاحب کتاب اسد الغابة از عمرو ذي مر نقل ميکند وقتي که اميرالمؤمنين ضربت خورده بود و در منزل بستري بود رفتم به عيادتش و گفتم: يا علي حال شما چطور است؟ ميتوانم زخم را ببينم ظاهرا يکي از پزشکان است، زخم حضرت را ديد گفتم: ان شاء الله چيزي نيست خداي عالم شفا ميدهد ايشان فرمود: اني مفارقكم فبكت أم كلثوم من وراء الحجاب فقال لها: اسكتي فلو ترين ماذا أَرى لما بكيت قال فقلت: يا أَمير المؤمنين، ما ترى؟ قال : هذه الملائكة وفود، والنبييون، وهذا محمد يقول: يا علي، أَبْشِر، فما تصير إِليه خَيرٌ مما أَنت فيه . اسد الغابة، ج 4، ص 131 من از پيش شما ميروم وقتي دختر علي ام کلثوم شنيد جمله علي را گريه کرد و حضرت فرمود: دخترم آرام باش اگر ميديدي آنچه من ميديدم هرگز گريه نميکردي، عمرو ميگويد: مگر شما چه ميبينيد؟ فرمود: دارم ملائکه را ميبينم، دسته دسته ميآيند و پيامبران دسته دسته ميآيند و اين رسول اکرم است که ميفرمايد: علي جان بشارت بر تو از اين ظلمهاي مردم راحت شدي. زمخشري از علماي بزرگ اهل سنت است که از اسماء بنت اميس نقل ميکند: ميگويد: من نزد اميرالمؤمنين سلام الله عليه بودم که ظاهرا شب 21 ماه مبارک رمضان بوده است: إذ شهق شهقة ثم أغمي عليه، ثم أفاق فقال: مرحباً، مرحباً، الحمد لله الذي صدقنا وعده، وأورثنا الجنة، فقيل له: ما ترى؟ قال: هذا رسول الله، وأخي جعفر، وعمي حمزة، وأبواب السماء مفتحة، والملائكة ينزلون يسلمون علي ويبشرون، وهذه فاطمة قد طاف بها وصائفها من الحور، وهذه منازلي في الجنة. لمثل هذا فليعمل العاملون. ربيع الأبرار، ج 1، ص 438 اميرالمؤمنين از شدت درد يا قضيه ديگر ناله کرد و بيهوش شد سپس به هوش آمد و زير لب زمزمه ميکند ميفرمايد: مرحبا گفتند: ياعلي چه ميبيني و چرا مرحبا ميگويي؟ حضرت فرمود: دارم ميبينم نبي مکرم آمده به استقبال من و برادرم جعفر و عمو جانم حمزه را ميبينم و درهاي آسمان باز شده است براي من و ملائکه دسته دسته ميآيند و سلام ميدهند و بشارت ميدهند و اين هم همسرم فاطمه دختر پيامبر به استقبال من آمده است و دستههايي از حوريهها در اطراف فاطمه زهرا هستند. زهرا به استقبال علي آمده است، علي ابن ابي طالبي که در 29 سال در فراق زهرا چه کشيد. ابن عباس در يکي از شبهاي جنگ صفين ميگويد: من حنا درست کرده بودم به علي گفتم: علي جان موهاي سر و محاسنتان سفيد شده است آنها را خضاب کنيد. فرمود ابن عباس مگر نميدانيد ما هنوز عزادار فاطمه هستيم و ما بعد از فاطمه هنوز حنا بر سر و صورت نگذاشتيم؛ ولي در همچين شبي غصههاي علي پايان گرفت و نالههاي علي تمام شد و فراق علي به وصال رسيد. علي شير خدا امشب به جنّت مي نهد پارا پيمبر آورد از بهر استقبال زهرا را تو و آن سينه ي مجروح من و فرق دوتا آن مدال تو اين طرح موالات من است من و اين چهره ي خونين تو آن روي كبود يعني اي ياس علي روي تو مرآت من است سرو پهلوي شكسته دل و اين ديده ي خون آن علامات تو اين هم علامات من است تو به ديوار در افتادي من در محراب اين هم امضاي قبولي عبادات من است الا لعنت الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون عزيزان که در هرکجاي اين کره خاکي هستند در اين شبها غفلت نکنند، درست است که شب قدر سه شب است؛ ولي تمام اين قضايا به هم مرتبط است. در شب 19 تقديرات يک ساله ما معين ميشود و نوشته ميشود و در شب 21 زياد ميشود و آنهايي که مشغول دعا هستند و توبه ميکنند و استغفار ميکنند اگر خدايي ناکرده به خاطر گناه بنا است يک مصيبتي يا گرفتاري برايشان باشد به خاطر استغفار و صدقه دادن و صله رحم کردن و دعاي عاشقانه خداي عالم تقديرات را پايين بالا ميکند. تا اذان صبح بيشتر فرصت نداريم و اگر بنا است تقديرات يک ساله ما پايين بالا شود و کم و زياد شود همان طوري که در دعاهاي شب قدر هم ميخوانيم که خدايا اگر مرا از اشقيا قرار دادي از تو ميخواهم نام مرا از صف اشقيا محو کني و در صف سعادتمندان بنويسي. عزيزان امشب زياد دعا کنند مخ، صو، صا دعاي ، جوشن کبير و ابو حمزه ثمالي و دعاي توسل خيلي مهم است و آن نمازي که مخصوص شب قدر است، ان شاء الله فراموش نکنند. در رأس دعاهايتان حضرت ولي عصر را قرار دهيد و براي مريضها دعا کنيد و براي گرفتارها دعا کنيد. پدر و مادر و برادر و خواهر را فراموش نکنيد. کسي که در حق شما ظلم کرده است حلال کنيد و به کسي ظلم کرديد حليت بگيريد. مال کسي را به ناحق تصرف کرديد حلاليت بطلبيد. امشب شب بالا پايين شدن تقديرها است. شب 23 شب قدر واقعي است که تمام پروندههاي ما به دست آقا ولي عصر ارواحنا فداه ميرسد و حضرت همه را امضا ميکند. پايان. حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: محمد تقي مقدسي -
تاريخ: 28 ارديبهشت 92 - 16:48:46
باعرض سلام خدمت حجه الاسلام قزويني و عزيزان زحمت کش نبده در حال تدوين تحقيق پاياني خود که درباره مولا امير(ع) است در منابع اهل سنت,هستم واقعااز اين سايت استفاده هاي فراواني کردم اگر امکان دارد بفرماييد که براي تطبيق اين مستنداتي که در اين سابت فرموده ايد به کدام کتابخانه مراجعه کنم با توجه به اينکه بنده در مشهدالرضا هستم اگرهم کتابخانه نرم افزاري وجود دارد که معتبر باشد از لحاظ مطابقت ممنون مي شوم مقدسي از مشهد جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ آدرسهاي موجود در مقالات اين سايت غالباً با تمام مشخصات ذكر شده كه عموماً مطابق با نرم افزار مكتبه اهل البيت از نرم افزارهاي شيعي و نرم افزار الجامع الكبير و شامله از نرم افزارهاي اهل سنت مي باشد. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |