* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 16 شهريور 1391 | تعداد بازديد: 1874 | |
لزوم تحقيق در مذهب از ديدگاه وهابيت | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم برنامه حبل المتين استاد: آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني 16 / 06 / 1391 موضوع: لزوم تحقيق در مذهب از ديدگاه وهابيت مجري : لطفاً خلاصه اي از مباحث برنامه هاي قبل را بيان فرماييد. حضرت عالي مقدمه اي براي ورود به بحث امامت داشتيد اگر محبت کنيد يک خلاصه اي از اين مسائل را مطرح کنيد تا بعد سوالات جزئي تر را بنده خواهم پرسيد. استاد قزويني : ما در جلسات گذشته تحت عنوان مقدمه و در آمدي بر مبحث امامت و ولايت از نظر قرآن و سنت نکاتي را براي بينندگان عزيز تقديم کرديم که از جمله آنها اين بود که قرآن بدون سنت مفهوم ندارد و هرکس بخواهد بدون استفاده از سنت و شأن نزول از قرآن استفاده کند و آن را به رخ مردم بکشاند و بگويدکه ما فقط قرآن را قبول داريم و حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ صحيح البخاري، ج 4، ص4168 طبق نظر بزرگان اهل سنت گمراه و گمراه گر است و اين را ما مفصل بحث کرديم . و اشاره کرديم به آيه 44 سوره نحل که ميفرمايد : وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ نبي مکرم مبين و مفسر قرآن است و بعد از نبي گرامي اميرالمؤمنين و فرزندان گرامش (اهل بيت عصمت و طهارت) عدل قرآن و بيانگر مفاهيم بلند قرآني هستند. تحقيق از مذهب ضرورت دارد و بررسي از مباني ديني و اعتقادي امر لازمي است و در اين زمينه اشاره کرديم به حديث افتراق امت و 73 فرقه که آقايان اهل سنت با سند هاي صحيح نقل کردند که پيامبر گرامي فرمودند : امت من بعد از من به 73 فرقه تقسيم ميشوند و يک فرقه فقط اهل نجات است و اکثريت اهل آتش هستند. ناصر الدين الباني در سلسلة الاحاديث الصحيحة، ج1، ص 358 و در صحت آن اعتراف ميکند. حاکم هم بر صحت آن اعتراف ميکند. مستدرک الصحيحين،ج 1، ص 129 و نکته ديگري که ضرورت مذهب را براي ما روشن ميکند اين روايات است : من مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً . من مات و ليس في عنقه بيعة مات ميتة جاهلية. صحيح مسلم ،ج 6، ص 22 مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 96 حتي عبد الله بن عمر ميگويد رهبري و امامي همانند يزيد بن معاويه هم واجب الاطاعة است و بدون بيعت او کسي از دنيا برود مرگش مرگ جاهلي است. ما اينها را مفصل در جلسات گذشته بحث کرديم. و بعد در مورد آيه شريفه : فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ سوره زمر آيه 17-18 که قرآن خيلي واضح و روشن اعلام ميکند که بشارت بده به بندگاني که اقوال و عقائد مختلف و مباني مختلف فکري را ميشنوند و احسنش را انتخاب ميکنند که در سوره زمر آيه 39 مفصل اين قضايا آمده است. و از بزرگان اهل سنت هم نقل کرديم مانند جناب راغب اصفهاني که ميگويد: مراد اين است که مطالبي را که از اقوال مختلف ميبينند و آن قولي که از شبهه به دور است و پيرامون آن شبهه وارد نيست آن را انتخاب کنند. مرحوم علامه طبرسي رحمة الله عليه همين شکل مطرح کردند و در جلسه گذشته از آقاي آلوسي با تفکر سلفي و وهابي گري او و قلم تندي که دارد ميگويد که اين آيه بشارت ميدهد که ما بايد بين حسن و احسن و بين فاضل افضل را انتخاب کنيم. فخر رازي هم همين بحث را دارد که انسان بايد از ميان مذاهب مختلف و متعدد مذهبي را که به حق نزديک تر است انتخاب بکند. اين خلاصه اي از بحث هايي بود که ما در جلسه گذشته عرض کرديم . مجري : نظر بزرگان وهابي و سلفي به طور خاص در لزوم تحقيق از مذهب چيست؟ استاد قزويني : بله من ميتوانم اشاره کنم به جمله اي از ابن تيميه حراني که بزرگ نظريه پرداز وهابيت است و کتابي دارد به نام «الفتاوي الکبريـ يا فتاوي و آراء ابن تيميه که در ج 2 ص 459 مطلبي دارد . دوستان عزيز خوب دقت کنند که اين وهابي ها و اين کارشناسان شبکه هاي شيطاني خوارج، به تعبير آقاي دکتر احمد طيب شيخ الازهر که گفت : اين سلفي هاي عصر ما خوارج زمان ما هستند و اخيراً هم دکتر جمعه مفتي اعظم مصر هم رسماً اعلام کرد که سلفي ها خوارج و سگان جهنم هستند به دليل جناياتي که در ليبي انجام دادند و مرقد مطهر يکي از نوادگان امام مجتبي را ويران کردند و حتي به جنازه اش هم جسارت کردند و آن ماهيت پليد اموي خودشان را در اين عصر اطلاعات به نمايش گذاشتند . آقاي ابن تيميه که سرکرده آنهاست در فتاواي کبري ميگويد : وَانْتِقَالُ الْإِنْسَانِ مِنْ قَوْلٍ إلَى قَوْلٍ لِأَجْلِ مَا تَبَيَّنَ مِنْ الْحَقِّ هُوَ مَحْمُودٌ فِيهِ اگر کسي از قولي به قول ديگر منتقل شود به خاطر آنکه حقيقت براي او روشن شده است، اين کار خيلي پسنديده اي است بِخِلَافِ إصْرَارِهِ عَلَى قَوْلٍ لَا حُجَّةَ مَعَهُ عَلَيْهِ به خلاف اينکه انسان اصرار کند بر قولي که هيچ دليلي ندارد. الفتاوى الكبرى - ابن تيمية - ج 5 ، ص 125 اين سخن ابن تيميه است که ميگويد اگر براي کسي روشن شد فلان قضيه حق است بايد برود و اين پسنديده است و اگر اصرار کند بر عقيده اي که حجتي براي آن ندارد مذموم و ناپسند است. و در همين فتاواي کبري ج 2 ص 103 مطلب ديگري دارد که : فَإِنَّ الْإِنْسَانَ لَا يَزَالُ يَطْلُبُ الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ. فَإِذَا تَبَيَّنَ لَهُ مِنْ الْعِلْمِ مَا كَانَ خَافِياً عَلَيْهِ اتَّبَعَهُ. انسان همواره دنبال علم و ايمان است و هرکجا علم و ايمان را بيابد بايد از او تبعيت کند. الفتاوى الكبرى - ابن تيمية - ج 2، ص 108 و من همين جا به اين کارشناسان وهابي ميگويم که دليلي براي اعتقادات خودشان ندارند و استدلال و برهاني براي مباني فکري خود ندارند و عجيب است که الان ما 2 سال است داريم هل من مبارز مي طلبيم و ميگوييم که بياييد تا با هم بنشينيم و مناظره و گفتگو کنيم ، مگر شما نمي گوييد که شيعه مشرک و کافر است خوب بياييد در يک رسانه جهاني صحبت کنيم امروز عصر رسانه و ارتباطات است و گذشت آن زماني که آقاي ابن تيميه 4 تا فرد نادان و جاهل را دور خود جمع کند و مطلبي را بگويد و آنها هم به به و چه چه بگويند. امروز دنيا بدون دليل و برهان مطلبي را نمي پذيرد و الان حتي دانشجويان وهابي کاملاً روشن شده اند ، بنده خودم با تعدادي زيادي از دانشجويان دانشگاه ام القري که ارتباطات نزديکي داشتم و بعضي از شبها به خوابگاه آنها ميرفتم و با آنها صحبت ميکردم ميديدم تفکر اين جوان ها غير از تفکر مفتياني است که تحجر گرا هستند و تعصب مذهبي دارند و همانطور که خودشان گفتند اگر پيامبر اکرم هم زنده شود و بگويد توسل جائز است ما از پيامبر هم نمي پذيريم. اين حق نيست و اين در حقيقت مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ سوره فرقان آيه 43 است . الان 2 سال است گاهي ميگويند مناظره ميکنيم گاهي ميگويند مناظره نمي کنيم يا اينکه دروغ ميگويند و ما دروغ هاي آنها را آشکار ميکنيم اگر واقعا ما دروغ ميگوييم بياييد دروغ هاي ما را ثابت کنيد. در هر موضوعي که شما حاضر هستيد با اصول و روش مناظره با همديگر صحبت کنيم يا به صورت استوديو به استوديو بياييد اگر نمي توانيد بياييد در استوديوي ثالثي در کشور ثالثي آمادگي داريم. يک شب اعلام کردند که 30 تا خط گذاشتند براي آيت الله ها تا بيايند و مناظره کنند بي خبر از اينکه ما مرتب زنگ ميزنيم و فيلمبرداري کرديم که اينها دروغ ميگويند. بعد از آن گفتند نه، ما مناظره نمي کنيم، گاهي ميگويند که ما ميخواهيم با آنها مناظره کنيم تا مشهور شويم چون شهرت دارند يا از طرفي ميگويند که اينها آنقدر از ما صحبت کردند ما مشهور شديم و اگر شما تابع رهبرتان هم باشيد ميگويد که : وَانْتِقَالُ الْإِنْسَانِ مِنْ قَوْلٍ إلَى قَوْلٍ لِأَجْلِ مَا تَبَيَّنَ مِنْ الْحَقِّ هُوَ مَحْمُودٌ فِيهِ ، بِخِلَافِ إصْرَارِهِ عَلَى قَوْلٍ لَا حُجَّةَ مَعَهُ عَلَيْهِ ، وَتَرْكُ الْقَوْلِ الَّذِي تَوَضَّحَتْ حُجَّتُهُ ، أَوْ الِانْتِقَالُ عَنْ قَوْلٍ إلَى قَوْلٍ لِمُجَرَّدِ عَادَةٍ وَاتِّبَاعِ هَوًى. الفتاوى الكبرى - ابن تيمية - ج 5، ص 125 البته ما يقين داريم اگر چنانچه نبي مکرم هم زنده شود و اعلام کند حق با شيعه است نستجير بالله ميگويند پيامبر هذيان ميگويد، اگر جبرئيل هم بگويد ميگويند جبرئيل اشتباه کرده است و وحي را وارونه دريافت کرده است. نه تنها در مسائل مذهبي؛ بلکه بارها در قضاياي ديگر حتي درباره اينکه کشي با فتح است يا کشي با کسر است اختلاف کردند به آنها گفتيم که اگر فتحه بر کاف ثقيل است پس اينکه کفروا ، کفرتم ، کفرنا و صدها کلمه در قرآن است اشتباه است ؟ ميگويد که ما اگر گفتيم که کشي با کسر به اين خاطر بود که بعد از کاف تشديد است و به اين خاطر گفتيم با کسر خوانديم، ما گفتيم پس اين آيه در قرآن است که : كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ سوره همزة آيه 4 كَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا سوره نساء ايه 164 آيا اينها اشتباه است ؟ يا حداقل اسم شبکه خود را کَلمه نگوييد؛ بلکه بگوييد کِلمه و اگر معتقديد فتحه بر کاف ثقيل است کسره اي زير اسم شبکه خود بگذاريد تا مردم بدانند شما به گفتارتان عمل ميکنيد. يعني اين آقايان طوري عمل ميکنندکه مرغ پخته هم به آنها ميخندد و اين نشان دهنده اين است که اينها اصلاً تابع حق نيستند و چيزي را در هواي نفس خود به عنوان دين و مذهب گرفته اند و فرعون وار عمل ميکنند همانگونه که فرعون ميگفت : أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى سوره نازعات آيه 24 و نسبت به حضرت موسي و ديگران. إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ سوره غافر آيه 26 مردم حضرت موسي دين واقعي شما را به هم ميزند و دين او دين فاسدي است. دُلَيمي را آوردند قسم ميخورد که مذهب شيعه کفر است و از اول تا آخرش کفر است سر و ته آن کفر است اگر واقعاً راست ميگوييد و مرد هستيد و غيرت داريد بياييد با هم صحبت کنيم. ما که تماس ميگيريم وصل نمي کنيد بياييد اينجا ببينيد تريبون آزاد شبکه جهاني ولايت واقعا تريبون آزاد است يا خير؟ ما که کاملا نا اميد شديم نسبت به آقايان که حتي نسبت به حرف اين تيميه هم ارزشي قائل نيستند. جالب اين است که ميگويد ولايت فقيه استبداد است و نزديک به 2 ساعت صحبت ميکند يا آقايي ميآيد و ميگويد اگر اين چنين است مفتي اعظم عربستان هم ميگويد : المفتي يقوم مقام النبي خيلي بالاتر از مقامي است که شيعه براي ولي فقيه قرار ميدهد. اين منطق آقايان است که آقايان براي بزرگان خود تا آن اندازه احترام قائل هستند تا وقتي که طبق هواي آنان حرف بزنند؛ ولي اگر بر خلاف آنان حرف بزنند، ميگويند غلط کرده است. جالب اينجاست يکي از علماي بزرگ وهابي آقاي شيخ صفر بن عبد الرحمن الحوالي در مجله اسلامي دانشگاه مدينه منوره شماره 62 يا 63 مقاله اي دارد که در آن مقاله مطالب زيبايي دارد و وقتي و خبر الإفتراق لا يمکن معه إختصار الفرق إلى سبعين و لا إلى سبع، فضلا عن واحدة را ميآورد ميگويد : فالخير إذن کل الخير أن يبحث الانسان عن الحق و يعتقده و يدعو إليه پيام حديث افتراق امت اين است که انسان اين حديث را بخواند و به اين حديث معتقد باشد و به سمت حق مردم را دعوت کند. و إن خالفته الدنيا کلها اگر چه تمام دنيا هم با انسان مخالف باشد بايد از ميان اين 73 فرقه به فرقه حق معتقد شود و مردم را دعوت کند . و إن يجتنب الضلال واجب است که انسان از گمراهي اجتناب کند . و يدعو إلى نبذه و دعوت کند تا مردم هم از گمراهي خلاص شود و گمراهي را کنار بگذارند و لو داهنه أصحابه کلهم حتي اگر تمام يارانش با او مخالفت کنند. بعد ميگويد راه پيامبران الهي و دستور خدا هم همين بوده است که انسان بايد از حق تحقيق کند و وقتي حق روشن شد آن را بپذيرد و به آن حق هم مردم را دعوت کند. مجلة الجامعة الإسلامية، العدد62 اين قضيه کاملاً روشن و واضح است که حتي بزرگان وهابي هم معتقدند که بايد از مذهب تحقيق شود و بعد از روشن شدن مذهب حق بايد نسبت به آن مذهب دعوت کنند. حالا اگر اين آقا ميگويد: من لم يكن حنبليا فليس بمسلم. هرکس حنبلي نباشد، مسلمان نيست. تذكرة الحفاظ - الذهبي - ج 3، ص 1187 يا اينکه ميگويد : من جعل بينه و بين الله وسائط يدعوهم أنه کافر مرتد حلال المال و الدم. مجموع مؤلفات محمد بن عبد الوهاب، ج6، ص147 هرکس بين خود و خدا واسطه قرار بدهد کافر و مشرک و مهدور الدم و مهدور المال است. در قرآن سوره مائده آيه 35 ميفرمايد: وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ در آيه 64 سوره نسا ميفرمايد: وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا در سوره يوسف آيه 97 ميفرمايد: يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا اين چيزي نيست که شيعه بخواهد از جيب خود در بياورد و فقط به اين دليل که اين آيات قرآن مخالف نظر آقايان است حجت نيست و اگر چنانچه بتوانند اين آيات را از قرآن حذف ميکنند. ما حدود 40 نفر از بزرگان اهل سنت را در جلد دوم نقد شبهات قفاري آورديم که اينها معتقد به توسل به قبر پيامبر هستند و خودشان عملاً به قبر نبي مکرم متوسل ميشدند. ائمه اربعه آنها مانند محمد بن ادريس شافعي ، ابوحنيفه ، احمد بن حنبل و مالک همه با صراحت توسل به قبر نبي مکرم را قبول کردند ولي اي کاش گوش شنوا و عقل فهيمي بود : أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا سوره محمد آيه 24 من در خدمت شما هستم. مجري : با توجه به اينکه وهابيون در حال حاضر از ابن تيميه تقليد ميکنند و رهبرشان ابن تيميه است و برادران اهل سنت هم از کساني تقليد ميکنند که شايد صدها سال قبل از دنيا رفتند و وفات يافتند ميخواهم که لطف کنيد و مبناي قرآني تقليد را بفرماييد که آيا اين تقليدي که آقايان وهابي يا برادران اهل سنت ميکنند چه جايگاهي دارد و با تقليدي که در قرآن است چه مقدار همخواني دارد ؟ استاد قزويني : اگر ما بخواهيم وارد بحث تقليد شويم بايد حدود 7-8 جلسه روي بحث تقليد کار کنيم حالا شايد ما بعد از اينکه بحث امامت و ولايت را تمام کرديم علت اين افتراق امت به 73 فرقه را ما مطرح ميکنيم و علل پيدايش مذاهب اربعه اهل سنت را دانه دانه بررسي ميکنيم که چه شد که بعد از نبي مکرم امت اسلامي چند دسته شدند و يک دسته سراغ اميرالمؤمنين و يک دسته سراغ ابو بکر رفتند بعد علوي شد ، عثماني شد ، اموي شد بعد مذاهب کلامي به وجود آمد ، مرجئه چگونه متولد شد؟ اشاعره چه شد که به صحنه آمدند ؟ معتزله ، ماتريديه چگونه روي صحنه آمدند ؟ و اينها هم همديگر را قبول ندارند اشاعره معتزله را کافر ميداند ، معتزله اشاعره را کافر ميداند بعد انشاء الله خواهيم رسيد به پيدايش مذاهب چهارگانه عزيزان اهل سنت و انشاء الله آنجا يک بحث صد در صد علمي دور از تعصب فقط از منابع اهل سنت بيان خواهيم کرد که چه شد از ميان آن همه صحابه و تابعين هيچ کدام واجب التقليد نشدند ولي جناب آقاي ابوحنيفه متوفاي 150 براي عزيزان احناف قداست خاصي پيدا کرد و عمدتاً تقليد از او را بر خود واجب ميدانند. يا چه شد که عزيزان مالکي با اينکه مالک متوفاي 179 است و در حقيقت 169 سال بعد از پيامبر بوده است تقليد از او را واجب ميدانند؟ چرا از ابو حنيفه تقليد نکردند ؟ مگر ابو حنيفه چه اشکالي داشت ؟ چه شد که آقايان شافعي ها هردو را کنار زدند و نه از ابو حنيفه نه از مالک تقليد نکردند و سراغ محمد بن ادريس شافعي رفتند با اينکه او 200 سال بعد از پيامبر بوده است. بعد آقاي احمد بن حنبل ميآيد 230 سال بعد از پيامبر که متوفاي 241 است ولي اين آقايان آمدند ميگويند که ابو حنيفه را قبول نداريم مالک را قبول نداريم محمد بن شافعي را هم قبول نداريم و ميخواهيم که يک امام جديد داشته باشيم و به قولي : عيسي به دين خود موسي به دين خود ما از بزرگان و عزيزان اهل سنت دعوت ميکنيم که بيايند روي خط يا در جلسات ما تشريف بياورند بدون اينکه جسارت يا اهانتي شود به هيچ وجهي و اگر بعضا کلماتي عرض ميشود من بارها عرض کردم که اگر از خود بنده يا ديگر کارشناسان مطالبي آگاهانه يا ناخودآگاه مطرح ميشود و عزيزان اهل سنت احساس ميکنند که بوي اهانت ميآيد بنده از همه عزيزان اهل سنت پوزش طلبيده و عذر ميخواهم و از خداوند ميخواهم که گناهان ما را ببخشد و ما را در آينده از لغزش ها حفظ کند چون ما مدعي عصمت نيستيم و اشتباه کرديم ميکنيم و خواهيم کرد و در اين هيچ شک و شبهه اي نداريم . ولي اگر يک جا روشن شود اشتباه کرديم تلاشمان بر اين است که از اين اشتباهات پوزش طلبيم و از عزيزان اهل سنت بخواهيم ما را مورد بخشش خود قرار دهند. بنابر اين ما معتقديم اهانت به مقدسات اهل سنت گناه بزرگ است و ذنب لا يغفر است نه تنها به اهانت به اهل سنت حتي به مقدسات مسيحي ها و يهودي ها که قرآن از آنها به عنوان مقدس تعبير کرده است را ما خلاف منطق قرآن ميدانيم . ولي اين بحث هايي که ما داريم همه بحث هاي علمي است حالا انشاء الله از عزيزان هم دعوت ميکنيم که بيايند در اين زمينه بحث کنيم. امروز دشمنان اسلام دست به دست هم دادند که بيايند اسلام را از بين ببرند و متأسفانه و بدبختانه وهابي ها آلت دست دشمنان اسلام شده اند و هر کجا که ميخواهند تفرقه بيندازند وهابيت وجود دارد هر کجا که ميخواهند کشت و کشتار را بيندازند وهابيت وجود دارد اگر بخواهند تکفير يکديگر را به رخ هم بکشند وهابيت وجود دارد يعني امروز اينها شده اند بلاي جان امت اسلام و بدبختي هم اين است که خجالت نمي کشند آدم ميکشند سر ميبرند و الله اکبر هم ميگويند. قبر نوه امام مجتبي را ويران ميکنند و به جنازه او جسارت ميکنند و الله اکبر هم ميگويند به قول يکي از مراجع ميگفت اين الله اکبر به کمرتان بزند. عين همان کاري که خوارج ميکردند يعني اصلا سر سوزن با خوارج عصر اميرالمومنين تفاوت ندارند. در سوره بقره آيه 170 ميفرمايد : وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ به ياد آور زماني كه گفته شد به مشرکين تبعيت کنيد از آنچه خداوند نازل كرده است. ما به آقايان ميگوييم که آيه 97 سوره يوسف ميگويد که توسل مشروع است ، آيه 35 سوره مائده ميگويد توسل مشروع است آيه 57 سوره اسراء ميگويد توسل مشروع است ولي ميگويند : بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آَبَاءَنَا. سوره لقمان آيه 21 مي گويد پدران و بزرگان ما گفتند که توسل باطل است. بعد قرآن ميگويد : كَانَ آَبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ. سوره بقره آيه 170 مشرکيني که شما از پدران خود تقليد ميکنيد اگر پدران شما انسان هاي بي عقلي بودند باز هم از پدران خود تبعيت ميکنيد ؟ يعني واقعا اين آقايان مصداق کامل اين آيه هستند به قدري آنها خبيث هستند که ميگويند ثابت نيست که علي بن ابي طالب گفته باشد : فزت ورب الكعبة أنساب الأشراف، ج1، ص373 و آن را هم براي علي زياد ديدند ، لعنت بر اين انصاف شما اگر واقعا شما جاهل و مريض نيستيد بگوييد که ما اشتباه کرديم و اين قضايا بوده است. يا در سوره بقره آيه 166 و 167 را ببينند که ميفرمايد: إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ آقايان وهابي ها و متعصب آقاياني که کورکورانه مقلد محمد بن عبد الوهاب و ابن تيميه هستيد آن روزي که ببينيد ابن تيميه و محمد بن عبد الوهاب را إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ که وقتي که عذاب شما را ميبينند آنها هم از شما تبري ميجويند . وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ آنجا کساني که پيروي و تقليد کورکورانه کردند ميگويند خدايا اگر ما را برگرداني ديگر از اين ها تقليد نمي کنيم و سراغ آنها نمي رويم. كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ سوره بقره آيه 167 خداي عالم اين حسرت را به دل آنها ميگذارد و به دنيا باز نمي گرداند. در آيه 66 سوره احزاب که ميفرمايد : يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ آن وقتي که آنها را در آتش جهنم مياندازند و در قل قل ها و حرارت هاي جهنم بالا و پايين ميشوند. يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا اي کاش ما از خدا و پيامبرش اطاعت ميکرديم خود جناب عمربن خطاب ميگويد : إِنَّا كنا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا صحيح البخارية، ج 1، ص1 خدايا ما به توسط پيامبر به تو متوسل ميشديم اين عبارت هم عبارت عمر بن خطاب است و در صحيح بخاري است ولي آقايان ميگويند : من جعل بينه و بين الله وسائط يدعوهم أنه کافر مرتد حلال المال و الدم. مجموع مؤلفات محمد بن عبد الوهاب، ج6، ص147 حداقل شما احترام امام هاي خود را داشته باشيد و همانطوري که نسبت به مفتي هايي که بر عليه شما باشند ميگوييد غلط کرده است پس موضع خودتان را با عمر بن خطاب را هم مشخص کنيد تا اهل سنت بدانند شما حتي براي خلفاء هم احترام قائل نيستيد. اگر چنانچه مطلبي از اينها برخلاف نظر شما باشد؛ همانطوري که ابن تيميه در جاي جاي منهاج السنة، نسبت به خلفاء هم جسارت کرده است. انشاء الله دوستان ما اهانت هايي را ابن تيميه به خلفاء داشته اند، دانه دانه ميآورند و روي آنتن نشان ميدهند تا آقايان اهل سنت ببينند که ابن تيميه حتي براي آقاي ابو بکر و عمر هم احترام قائل نيست. بعد ميگويد وقتي اينها را در آتش مياندازند ميگويند : يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ سوره احزاب آيه 66 اي کاش از خدا اطاعت کرده بوديم . وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا خدايا ما از بزرگانمان و ابن تيميه تبعيت کرديم و مردم را کشتيم از فلان مفتي مفتکي تبعيت کرديم و کمربند انتحاري بستيم و منفجر کرديم و 250 نفر را به خاک و خون کشيديم . فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا اينها ما را گمراه کردند. سوره احزاب آيه 67 رَبَّنَا آَتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا خداي عالم هم به رهبران گمراه گر و دعوت گران جهنم و هم به پيروان دعوت گران به جهنم 2 برابر عذاب ميدهد. سوره احزاب آيه 68 مرحوم طباطبايي ميگويد: اگر کساني مانند ابن تيميه را بياورند و 2 برابر عذاب دهند اين کساني را که گول خوردند و تحت تاثير دروغ هاي مفتي ها قرار گرفته است و کمربند انتحاري بسته است به اين خيال که به بهشت ميرود ولي سر از جهنم در آورده است مرحوم طباطبايي ميگويد اگر يک رهبر گمراهي در جامعه باشد اگر مردم از او تبعيت نکنند از گمراهي دست بر ميدارد. آن وقتي که يک فرد گمراه ميآيد و بساط گمراهي را پهن ميکند، افرادي که اطرافش ميآيند به او دلگرمي ميدهند و ادامه ميدهد و اگر اطرافيان نبودند ادامه نمي داد و دست از کارهاي خود ميکشيد. ما هدفمان اين است که آقايان فکرشان باز شود اگر يک کتاب وهابي ميخوانيد يک کتاب شيعه هم در جواب آن بخوان. ما نمي گوييم که شيعه شويد و دست از فرقه وهابيت و حنبلي و مالکي و حنفي برداريد؛ بلکه ميگوييم اگر شما 4 تا کتاب نسبت به اهل سنت خوانديد يک کتاب هم در کنارش از شيعه بخوان. يک عمر کتابهاي خودتان را خوانديد بياييد 10 ساعت هم کتاب شرف الدين را بخوانيد که کتابي است که بسيار مؤدب و منطقي و مستدل مسائل را مطرح کرده است. ما نمي گوييم الغدير 11 جلدي را بخوان؛ بلکه کتاب 1 جلدي آقاي شرف الدين که نماينده تفکر شيعه است و با جناب سليم بشري نماينده تفکر اهل سنت، مناظره و مکاتبه دارد. اين کتاب را بخوانيد هر نتيجه اي که ديديد ما براي نتيجه گيري شما احترام ميگذاريم. بيننده : سعيد از کرج غرض از مزاحمت اينکه من ديشب هم تماس گرفتم و خيلي ممنونم از مباحثي که در مورد ابن تيميه و عبد الوهاب مطرح کرديد که واقعاً استفاده کرديم. ولي غرض اصلي من از تماسي که خدمت شما گرفتم اين است که من در شبکه ولايت چيزي ديدم که خيلي تعجب کردم و خواستم گله اي از شما داشته باشم و مطرح کنم. ديدم در شبکه ولايت به يک شبکه وهابي بسيار توهين کننده پرداختيد که اصلا براي من جاي تعجب داشت که اين شبکه وصال فارسي و اشخاصي مانند خالد انصاري را در شبکه خود مطرح کرديد که اصلاً در شان شبکه ولايت نيستند. جالب است بعد از اينکه شما در شبکه ولايت در مورد اين شبکه موهن صحبت کرديد، آقايان خيلي ذوق زده شدند و حس شاعرانه اي به آنان دست داد که شبکه ولايت به ما هم پرداخته است و درخواست مناظره به ما داده است و ميخواستم بگويم که آنها حق دارند که خوشحال باشندکه شبکه ولايت به آنها پرداخته است؛ ولي اين شبکه خيلي سخيف تر است که بخواهيد به اين شبکه بپردازيد. اگر قرار هم هست که مناظره اي باشد، با کساني باشد که اهل منطق باشند، نه کساني که به مقدسات شيعه اهانت ميکنند و ما اين گونه شبکه ها و اشخاص را در حدي نمي بينيم که شبکه ولايت بخواهد از اين ها اسم ببرد. عرض ديگري نيست آرزوي موفقيت براي شما دارم. استاد قزويني : بارها اين گلايه را دوستان گفته اند، مدتهاست که آقايان دنبال اين هستند که ما اسمي از آنها ببريم ولي ما اين حسرت را در دل آنها گذاشته بوديم ولي بعد از اينکه اين شبکه نفاق کلمه آمد و 30 تا خط دروغين براي علماء و آيت الله ها قرار داد ما رفتيم براي مناظره و با آنان تماس گرفتيم ولي عقب نشيني کردند. ما از همان اول هم ميدانستيم که همه اينها دروغ است؛ چون آقايان مرد ميدان نيستند و حرفي براي گفتن ندارند و ما هر شرايطي که آقايان گذاشتند موافقت کرديم ولي آمدند دم خود را به دم خالد انصاري بستند يه آقايي از کنار آقاي هاشمي به شبکه ولايت زنگ زد و گفت من رئيس دفتر فلاني هستم و ميخواهم وقت بگيرم. به شما چه مربوط است ؟ اگر هست خودش بايد بيايد و صحبت کند با اينکه ايشان آدم هتاک و فحاش و بي ادب و بي تربيتي است ولي دوستان ما گفتند خود خالد انصاري بيايد و حرف خود را مطرح کند. من يک شب در پالتاگ روم نداي شيعه از من خواهش کردند که 2 دقيقه صحبت کنم با اينکه برنامه زنده داشتم و خسته هم بودم 2 دقيقه صحبت کردم و از آنها خداحافظي کردم بعد گفتند که آقاي قزويني آمد و فرار کرد. ما در خدمت بيننده بعدي هستيم. بيننده : عباسي از مشهد همه ميدانند و ميفهمند که اين وهابيان ترسيده اند اينها عددي نيستند و فرقه وهابيت و آدم هاي بيسواد اصلاً در برابر حاج آقاي قزويني و شاگردان ايشان عددي نيستند. خيلي ممنون و متشکرم j. استاد قزويني : ما عددي نيستيم و هر چه هستيم شاگردان مراجع عظام تقليد و شاگردان مکتب اهل بيت هستيم و بدانيد که خود ابن تيميه هم عددي نبوده و سوادي نداشته است که علامه حلي وقتي منهاج السنة را خواند ميگويد : اگر ميدانستم ابن تيميه حرف من را ميفهميد جواب ميدادم ولي ميدانم که نمي فهمد. اصلا مشخص است که اين نفهمي و جهالت را از اربابشان جناب ابن تيميه به ارث بردند و کاري هم نمي شود کرد. بيننده : حسين عبودي از شيراز بنده مطلبي را در شبکه نور شنيدم که ميگفت حضرت علي ام کلثوم را به ازدواج عمر در آورده است آيا همچين مطلبي صحت دارد؟ متشکرم خيلي ممنون استاد قزويني : اين را ما بارها و بارها جواب داديم اي کاش دوستان ما همان جا از اون آقايان سؤال کنند که: از بزرگان و علماي اهل سنت آقاي صالحي شامي متوفاي 942 هجري است که در کتاب سبل الهدي و الرشاد ج 11 ص 288 ميگويد: اصلاً حضرت زهرا دختري به نام ام کلثوم نداشته است. آقايان وهابي جواب اين عالم سني را بدهند ، البته سيوطي و ديگران هم آورده اند ولي براي آقاي صالحي شامي ارزش بيشتري قائل هستند. آقاي نووي از علماي بزرگ اهل سنت است که شخصيت برجسته است و در سالي که مرحوم محقق حلي از دنيا رفتند ايشان هم از دنيا رفته است ايشان کتابي دارد به نام تهذيب الاسماء و اللغات ج 2 ص 630 به صراحت ميگويد: اين ام کلثوم که همسر عمر بن خطاب بود دختر ابوبکر بوده است. آقايان بيايند و جواب اين مطلب را بدهند و اين نظر علما و بزرگان خودشان است. و اينکه شما يک روايت صحيح از کتب شيعه نشان بدهيد که اين ام کلثومي که با عمر ازدواج کرده است دختر فاطمه زهرا بوده است شايد فرض اميرالمؤمنين بعد از اينکه با اسماء بنت عميس ازدواج کرد، شايد دختر ابوبکر در خانه علي بزرگ شده است و عرب هم دختر خوانده را دختر ميخواند و شايد هم از زن هاي ديگر اميرالمؤمنين بوده است. ولي شما يک روايت صحيح بياوريد بر اينکه ام کلثوم دختر حضرت زهرا سلام الله عليها بوده است و اضافه در کتب شيعه آمده است که اين ازدواج به زور و تهديد صورت گرفته است و اميرالمؤمنين هم بناي مقابله با آنها را نداشت چون اگر مقابله اي صورت ميگرفت، دشمنان داخلي و خارجي سوء استفاده ميکردند و اسلام ضربه ميديد و اثرات خيلي وحشتناکي براي جامعه اسلامي داشت. آقاي ابن سعد در طبقات ج 8 ص 265 ميگويد : در زماني که جناب عمر بن خطاب خليفه بوده است مردي پيش عمر آمد و شکايت کرد و گفت که شوهر دخترم مرده است و هر کاري ميکنم حاضر نيست ازدواج کند و هر خواستگاري هم که ميآيد رد ميکند. عمر گفت برو از طرف من از دخترت خواستگاري کن که بيا زن خليفه شو ، مرد آمد پيش دخترش و گفت جناب خليفه از شما خواستگاري کرده است دختر گفت : قبول نمي کنم، پدر دختر نزد عمر امد و گفت : خواستگاري شما را هم نپذيرفته است و زير بار نمي رود. عمر گفت دخترت را به عقد من در بياور خودم ميدانم چکار کنم. اين مطلبي است که نقل شده است ميگويند: متولي خودش بايد احترام امامزاده را داشته باشد. فقال عمر زوجنيها فزوجه إياها خلاصه جناب عمر آمد و داخل اتاقي شد که دختر در آن بود فأتاها عمر فدخل عليها فعاركها حتي تسليم عمر هم نمي شد و همان جا جنگي صورت گرفت حتى غلبها على نفسها تا اينکه عمر پيروز شد در اين جنگ و بزن بزن فنكحها تمام مسائل صورت گرفت فلما فرغ قال هنگامي که خواست از اتاق بيرون بيايد جناب عمر گفت أف أف أف من اين را معنا نمي کنم و اين آقايان وهابي بيايند جواب اين را بدهند که آيا اين روايت صحيح است يا نيست و اگر صحيح نيست چرا؟ و اگر صحيح است آيا اين کار در شان يک خليفه اسلامي است؟ الطبقات الكبرى، ج 8 ، ص 265 جامع الأحاديث، ج 14، ص 421 كنز العمال، ج 13، ص 273 مسأله ديگر هم اينکه آيا دختر دادن به شخصي، نتيجه اش روابط حسنه و تأييد کردن يکديگر است؟ مگر شما خودتان نياورديد که پيامبر اکرم دخترش زينب را به ابو العاص بن ربيع داده بود دخترش ديگرش رقيه عروس ابولهب بوده است عتبه و عتيبه بعد از نزول سوره شريفه : تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ طلاق دادند وبعد از او با عثمان ازدواج کرد. سوره مسد آيه 1 اين مسائل چيزي نيست که بخواهند از اين نمد کلاهي بدوزند و از اين گونه مطالبي هم هست که دوستان ما بارها مفصل جواب داده ايم. بيننده : يزداني از اصفهان اولاً: درد و بلاي شما و تمام شيعيان بخورد تو سر اينها مخصوصاً اين ملازاده که اينقدر خودش را از نعشگي ميخاراند حالا ما خودمان الحمد لله در اين کارها نبوديم ولي ديده ايم کساني که نعشه ميشوند خودشان را ميخارانند، ايشان هم ظاهراً همين طور است. و اينکه ميخواستم که شما که در محضر آقا علي بن موسي الرضا هستيد براي گرفتاران و مشکل داران و مريض داران شب جمعه است با اون نفس ولايتي خود در حق ما شيعيان و دوست داران اهل بيت دعا کنيد. خدا انشاء الله سايه امام زمان را بالاي سر ما نگه دارد و بعد هم شما را براي ما شيعيان حفظ کند. همسر من دوست دارند که صحبت کنند. همسر آقاي يزداني از اصفهان : سلام عرض ميکنم خدمت حاج آقاي قزويني و مجري توانمند و واقعاً خيلي خوشحال هستم که توانستم با شما صحبت کنم. بنده چند بار تماس گرفتم و مطالبي را ميخواستم عرض کنم ولي موفق نشدم و از فرط خوشحالي نميدانم چگونه صحبت کنم. آقاي قزويني آقايان وهابي ميگويند که ما علم غيب را قبول داريم درست است؟ استاد قزويني : بله. بيننده : خود عايشه علم غيب را قبول داشته است؛ چون بز عايشه علم غيب داشته است و ميدانسته که آيه رضاع کبيره زير تشک عايشه در اتاقش است و هنگامي که عايشه مشغول بوده است رفته است و تشک را بلند کرده است و آيه رضاع کبير را خورده است و حتماً علم غيب داشته است که فهميده اين برگه اي که آيه روي آن است زير تشک است. و مطلب ديگر هم اينکه عايشه ميگويد اين بز آمده است و اين آيه را خورده است از آن طرفي هم ادعا ميکنند که در اتاق خودش پيامبر را دفن کردند و اگر در اتاق عايشه پيامبر دفن شده است؛ پس آنهايي که آنجا قبر ميکندند و مشغول کفن و دفن پيامبر بودند، چطور اين بز را نديدند که آمده است و اين آيه را خورده است؟ اصلاً چگونه بوده است هنگامي که براي پيامبر قبر ميکندند تشک عايشه پهن بوده است با اينکه اتاق خيلي کوچکي بوده است؟ مجري : متشکرم و ممنونم از شما و لطف کنيد همسر محترمتان را دعوا نکنيد اگر زياد تماس ميگيرند. بيننده : التماس دعا خدا خافظ شما استاد قزويني : سؤال خواهرمان سؤال خيلي قشنگي است با اينکه بايد خيلي ساده باشد؛ چون به صورت طنز گفتند ولي اين آقايان وهابي ها جواب بدهند به عبارتي که آقاي ابن ماجه قزويني در سنن خود که از صحاح ستة است و از بزرگان هم آقاي الباني در صحيح سنن ابن ماجه ج1 ص 28 ميگويد اين روايت صحيح است و اينکه عايشه ميگويد : آيه رضاع کبير وَلَقَدْ كان في كان في صحيفة تحت سريري زير رختخواب من بوده است فلما مات رسول الله هنگامي که پيامبر از دنيا رفت و تشاغلنا بموته و ما مشغول کفن و دفن پيامبر بوديم دخل داجن فأكلها سنن ابن ماجه، ج1، ص 626 شرح فتح القدير، ج3 ، ص 440 به قول آقايان، پيامبر در اتاق عايشه از دنيا رفته است و به مجردي که پيامبر از دنيا رفته است مردم ريختند به آنجا و رفت و آمد و شلوغي پيش آمده است. اولاً: بايد ثابت کنند که عايشه در خانه اش گوسفند و بز داشته است و ثانياً: در ميان اين همه جمعيت چطور از لابه لاي جمعيت اين بز آمده است و رختخواب را بلند کرده است و خورده است؟ حالا اگر ميگفتند روي رختخواب من بوده است و بز آمد و خورد ميشود باهاش کنار آمد ولي اين بز از کجا فهميد؟ و حتماً علم غيب داشته است که زير اين رختخواب برگه اي است و روي آن برگ هم آيه قرآن نوشته شده است و اين آيه قرآن هم در رابطه با رضاع کبير است و بعداً به درد خيلي ها ميخورد. بعد از 1400 سال فتوا ميدهند که اگر يک خانمي اداره ميرود و راننده مرد دارد اگر در ماشين بنشينند، اجنبي هستند و اگر با هم حرف بزنند گناه ميکنند و براي اينکه اين گناه بر طرف شود، اين خانم بايد چند روزي به آقاي راننده شير بدهد، تا با هم محرم شوند. يا اگر در اداره اي چند تا مرد و زن هستند خانم ها هرکدام يک هفته به همه مرد ها شير بدهد تا همه محرم شوند. ما معتقديم که اين روايات توسط يهودي ها ساخته شده است و واقعيت ندارد و دروغ است ولو در صحيح بخاري هم آمده باشد ما ميگوييم دروغ است. آقايان اهل سنت شجاعت به خرج دهيد و انصاف داشته باشيد و بياييد از پيامبر و ناموس او دفاع کنيد اينها را يهودي ها ساختند و وارد کتاب ها کردند و اين مسائل را والله بالله و تالله براي بي آبرو کردن پيامبر ساختند بياييد شجاعانه وارد ميدان شويد و بگوييد اين احاديث جعلي است گرچه در صحيح بخاري است. ما از کتاب هاي خود شما خوانديم که مردان نامحرم به اتاق عايشه ميرفتند و محتلم ميشدند آيا اينها جسارت نيست ؟ خيلي سنگين است. اگر کسي همچنين تعبيري به مادر شما بکند چه برخوردي ميکنيد؟ آيا به غيرت شما بر ميخورد يا نه ؟ اگر ما احترام نمي گذاريم شما که براي همسر پيامبر احترام قائل هستيد بياييد اعلام کنيد که اين روايات دروغ و جعلي است. حدودا 2 ماه قبل از تاجيکستان آمده بودند و گفتند که ما حنفي بوديم و علت اينکه ما از حنفي دست برداشتيم و شيعه شديم به خاطر همين روايت در صحيح مسلم بوده است که اين را پدر من ميخواند و ما گفتيم نسبت به همسر پيامبر اين چنين جسارتي ميکنند؟ به پدرم گفتم اگر اين مذهب کتاب صحيحش اين است ما از آن تبعيت نمي کنيم. و همين باعث ميشود که تعدادي از مذهب بر ميگردند و اگر از مذهب برگردند مهم نيست ، الان تعدادي از جوانان از دين بر ميگردند. اين روايت را معاندين و امثال سلمان رشدي دستمايه خودشان قرار ميدهند و نسبت به پيامبر و اسلام جسارت ميکنند. ما دست عزيزان اهل سنت را ميفشاريم و بر پيشاني آنها بوسه ميزنيم بياييد جمع شويد ما تريبون در اختيار شما قرار ميدهيم بياييد اين رواياتي که ساحت مقدس نبي مکرم و ساحت مقدس حضرت ابراهيم ، حضرت عيسي ، حضرت موسي و حضرت آدم را در صحيح بخاري و مسلم خدشه دار کرده است. نسبت هايي که به همسران پيامبر داده شده است را بياييد علنا اعلام بکنيد که دروغ است و ما از اينها کليپ ميسازيم و قول ميدهيم هر روز پخش کنيم. آقاي مهدي خزعلي مشغول بحث و مناظره درباره امامت با هاشمي وسجودي است و بنده رسماً اعلام ميکنم که مهدي خزعلي نه حوزه ديده است و نه عالم است و يک آدمي است که از مسائل ديني به هيچ وجه سر در نمي آورد و ما ايشان را فاسد العقيده ميدانيم و حرف ايشان هم حرف شيعه نيست و پدر بزرگوارشان هم که بنده بيش از 30 سال است با او ارتباط دارم ايشان را عاق کرده است و طرد کرده است. ما از مسائلي که ايشان بيان ميکنند چه حق چه ناحق ما خودمان را مبرا ميدانيم و نظر ايشان بيانگر نظر شيعه نيست چرا که ايشان هم يک آدم منحرفي مانند مصطفي طباطبايي و برقعي و امثال ايشان هستند و سرمايه علمي هم ندارند. البته اين را خدمت بينندگان عزيز عرض کنم که اولين باري که به زيارت علي بن موسي الرضا مشرف شدم ديروز نيابتاً از طرف همه بينندگان مخصوصا بينندگان خارج از کشور هم زيارت کردم و هم دعا کردم و باز هم اين قول را ميدهيم که اين چند روزي که توفيق داريم زير سايه علي بن موسي الرضا هستيم همه بينندگان عزيز را دعا کنيم. اللهم عجل لوليک الفرج حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||