* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 13 مهر 1391 تعداد بازديد: 2414 
پاسخ به شبهات آيه «اكمال»
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

بسم الله الرحمن الرحيم

برنامه حبل المتين

استاد: آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني

13 / 07 / 1391

موضوع: پاسخ به شبهات آيه «اكمال»

استاد قزويني:

هنوز آتش فتنه‌اي که دشمنان اسلام و دشمنان نبي مکرم صلي الله عليه وآله در جامعه ايجاد کرده‌اند و اهانت به ساحت مقدس نبي رحمت، پيامبر اعظم، هنوز فروکش نشده است و هر روز شاهد تظاهرات و اظهار برائت از عاملين آن فيلم موهن در گوشه کنار جهان و در ايران و در ديگر کشورها به چشم مي‌خورد، متأسفانه با خبر شديم که در صربستان در شهر بلگراد، اهانت خيلي وقيحي، نسبت به ساحت مقدس حضرت عيسي علي نبينا وآله وعليه السلام صورت گرفته است و تصاوير موهني از حضرت عيسي (عذر مي‌خواهم از بينندگان عزيز و از ساحت مقدس اين پيامبر بزرگوار معذرت مي‌خواهم) در نقش يک همجنس‌گرا تصوير کردند.

با اين که نخست وزير صربستان اين قضيه را کاملا محکوم کرده است و آن چه را که اين طراحان و نمايشگاه تصويري دنبال آن بودند، خيلي از امکانات را از آن‌ها گرفته است؛ ولي بينندگان عزيز و مسلمانان و مسيحيان و يهوديان و آن‌هايي که تابع پيامبران الهي هستيد، اين را بدانيد که يک توطئه جدي عليه مقدسات ديني شروع شده است.

ديروز نبي مکرم و چند روز قبل نسبت به امام هادي عليه السلام و امروز به حضرت عيسي و فردا به حضرت موسي و روزهاي بعد به حضرت آدم و ديگر انبياء، دشمنان دين و مقدسات طرح‌هاي شيطاني در سر دارند.

ما در همان روزهاي آغازين پخش فيلم موهن نسبت به نبي مکرم، عرض کرديم و حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي، تأکيد داشتند که اين تظاهرات و اين محکوميت‌ها و اين قيام‌ها مخصوصا در سطح رؤسا و سران کشورها بايد تا جايي پيش رود که در مجامع بين المللي قانوني وضع شود که هر گونه اهانت به مقدسات ديني و مذهبي، جرم و مجرم به اشد مجازات بايد کيفر شود.

ما به اين وسيله، هم اهانت به حضرت عيسي و هم اهانت به نبي مکرم و هم اهانت به ديگر مقدسات را به شدت محکوم مي‌کنيم و از همه عزيزاني که صداي ما را مي‌شنوند، چه مسلمان و چه غير مسلمان، درخواست مي‌کنيم که اين قيام‌ها و اين تظاهرات و اين خشم مقدس را تا نتيجه گيري کامل بايد ادامه دهند.

ما آنچه که طرح آن را در نظر داريم که بايد جلو برود، نتيجه گيري به صورت سالم و زيبا است.

عمدتا از رؤساي کشورهاي اسلامي که متأسفانه آن کساني که دم از اسلام و قرآن مي‌زنند و خود را خادم الحرمين مي‌نامند، نديديم که کوچک‌ترين اشاره در اين زمينه داشته باشند.

کار به جايي رسيد که رئيس جمهور آمريکا از سران کشورهاي اسلامي درخواست مي‌کند که شما جلوي اين تظاهرات را بگيريد؛ چون براي ما چيزي مهمتر از حفظ جان ديپلمات‌هاي ما نيست.

آقايان سران کشورهاي اسلامي، يعني شما براي نبي مکرم به اندازه يک ديپلمات مسيحي و آمريکايي ارزش قائل نيستيد؟

آن‌ها براي يک ديپلمات‌شان و يک شهروند‌شان اين همه احترام و ارزش قائل هستند و اين همه تلاش مي‌کنند.

اميدوار هستيم که ان شاء الله در کشورهاي اسلامي، اين سران بيدار شوند و دست به دست هم دهند.

ما بر اين عقيده هستيم که اگر 24 ساعت، شير لوله‌هاي نفت بسته شود، هر آنچه که مسلمان‌ها مي‌خواهند، در مجامع بين المللي تصويب مي‌شود.

خداي عالم سران ما را از خواب بيدار و به آن‌ها قدرت و نيروي دفاع از اسلام و نبي مکرم، کرم کند.

همان طوري که ما بارها گفتيم، ما احترام به قوانين را در سراسر دنيا لازم مي‌دانيم و همه شيعيان در هر کجاي دنيا که هستند، در آسيا، اروپا، آمريکا و آفريقا که هستند، احترام به قوانين هر کشور لازم و رعايتش ضروري است.

همان طوري که امام صادق عليه السلام فرمود: شما در ميان مخالفان طوري رفتار کنيد که رفتار شما الگوي براي ديگران باشد.

من امروز از غير شيعه و از عزيزان اهل سنت تقاضا مي‌کنم که در هر کجاي دنيا هستند، رعايت قوانين و احترام به ديگران در يک حدي باشد که براي مسيحي‌ها و يهودي‌ها يا مسئولين و کارکنان اين کشورها، رفتار شما مسلمان‌ها الگو باشد.

متأسفانه امروز وهابيت با اين وحشي‌گريي که انجام مي‌دهند و اين ترورها و انتحار‌ها و انفجارهايي که انجام مي‌دهند، باعث شده‌اند که نظر غرب نسبت به اسلام يک نظر منفي باشد و به اسلام به عنوان يک دين ترور و به مسلمان به عنوان يک تروريسم نگاه کنند.

من از همه تقاضا مي‌کنم که در اين زمينه آن کمال ادب و رعايت قانون را کاملا نصب العين قرار دهند.

عزيزان شيعه که به مدينه منوره و مکه مکرمه مشرف مي‌شوند، تلاش کنند که قانون را رعايت و به قانون و مسلمان‌هايي که از ديگر کشورها آمدند احترام بگذارند؛ حتي احترام به مسئولين کشورهاي عربستان سعودي را نصب العين خود قرار دهند و ما بايد با رفتارمان و اخلاق‌مان، به عنوان نماينده مکتب امام صادق سلام الله عليه، خودمان را معرفي کنيم و مکتب‌مان را به نمايش بگذاريم.

آنچه که براي ما مهم است اين است که با اين ترورها و کارهاي ضد ديني که وهابيت انجام مي‌دهند مخالف هستيم؛ و گرنه با سياست دولت‌ها ما کاري نداريم؛ مخصوصا شبکه جهاني ولايت که يک شبکه کاملا غير سياسي و غير دولتي است و در اين زمينه ما در اين 2 سال عملا اين را ثابت کرديم.

از شيعيان که در مدينه يا مکه هستند تقاضا دارم که بعضي از محروميت‌ها را تحمل کنند. شيعه در طول تاريخ همواره محروميت پذير بوده است.

از آن‌ها مي‌خواهم که بهانه به دست دشمنان ندهند،‌ در جملات‌شان يا در خواندن زيارت نامه‌ها يا عزاداري‌ها تلاش کنند که بهانه به دست اين وهابيت پليد ندهند.

در رابطه با زلزله آذربايجان ما فراخوان داده‌ايم و دوستان و عزيزان و بزرگواران، کمک‌هاي قابل توجهي‌ کردند و من همين چند روز قبل، گزارش کار را خدمت حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي دادم و حتي بعضي از بزرگواران خواسته بودند که ما قبضي در اختيارشان قرار دهيم، من قبض از بعضي از مراجع را گرفتم و به آن‌ها دادم؛ حتي يکي از اين دوستان ما آقاي صدر زاده همين چند روز قبل، که مبلغ 10 ميليون تومان براي زلزله زدگان آذربايجان به حساب شبکه جهاني ولايت ريخته بودند، بعد از ريختن زنگ زده بودند که من مقلد حضرت آيت الله العظمي سيستاني هستم و از ايشان قبض مي‌خواهم.

من چند روز قبل، خدمت برادر بزرگوارمان جناب آقاي شهرستاني نماينده حضرت آيت الله العظمي سيستاني و داماد بزرگوارشان و مسئول دفترشان، رفتم و قضايا را گفتم و ايشان رسيد دادند.

اين رسيدها را خود آقاي شهرستاني امضا کردند و دادند و براي اين برادر عزيزمان دعا کردند.

جناب آقاي دکتر رضيعي که جانباز هستند و پزشک متخصص پوست هستند، يک مبلغي را داده بودند و گفتند: من مقلد حضرت آيت الله العظمي مکارم هستم و ما از ايشان رسيد گرفتيم و توفيق اين که اين رسيد را به ايشان پرداخت کنيم نداشتيم.

ما تصميم داريم که اين کمک‌هايي که دوستان‌مان کرده‌اند، اگر بتوانيم هفته آينده يک هيئتي از طرف شبکه جهاني ولايت به آذربايجان بروند و از نزديک هم با عزيزان مصيبت زده ديداري داشته باشند و هم اين مبلغي که دوستان کمک کرده‌اند، در اختيار مسئولين مباشر قرار دهند.

حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي هم نظرشان اين بود.

اگر دوستان باز هم مي‌توانند، کمک کنند و اگر از بيوت‌ها هم نيازي به قبض باشد، (به خاطر مبلغ‌هاي کوچک ما را به بيوت‌ها نفرستند) ما مي‌گيريم.

بزرگواران و مراجع عظام براي ما احترام ويژه‌اي قائل هستند و اگر امضاي ما يا شبکه ولايت باشد، احترام ويژه‌اي به ما مي‌گذارند.

ما مي‌خواهيم اين هفته پرونده زلزله زده‌ها را ببنديم و هر آنچه که دوستان مي‌خواهند در اين زمينه کمک کنند؛ از صدقات جاريه و از احسان و از وجوهات شرعي و رد مظالم، به همان شماره که قبلا اعلام کرده بوديم مي‌توانند مبالغ خود را واريز نمايند.

اين حساب در بانک ملت حساب جام است که شماره آن 4259151918 است.

ما اين هفته در نظر داريم که پرونده را ببنديم؛ چون ارسال مبالغ کوچک براي ما دشوار است.

ما تا چهارشنبه بزرگواري‌هاي بينندگان عزيز چه داخل و چه از خارج را دريافت مي‌کنيم که ان شاء الله آخر هفته آينده، دوستان ما بروند و اگر بنده توفيق داشته باشم که خدمت عزيزان‌مان در آذربايجان برسم، مايه افتخار من است.

اگر هم که نشد، بعضي از دوستان ما همراه با فيلم بردار مي‌روند و کمک‌هاي عزيزان‌مان را به مسئولين مباشر خواهند رساند.

مجري:

يکي از علل جاودانه بودن عيد غدير خم، نزول اين آيه اکمال است که در حقيقت هم قضيه واقعه غدير را جاودانه کرده است و معرف شخصيت اميرالمؤمنين سلام الله عليه است.

آيا اين آيه در کتب برادران اهل سنت مطرح شده است و يا براي آن اعتباري قائل هستند يا نه؟

استاد قزويني:

در رابطه با آياتي که پيروامون غدير نازل شده است، يکي از اين آيات، آيه ابلاغ بود که آيه 67 سوره مائده است که مي‌فرمايد:

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ.

يکي ديگر از آيات، آيه اکمال است که مي‌فرمايد:

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا.

سوره مائده آيه 3

که اين الف و لام اليوم مشخص است که يک روز مشخصي را در نظر دارد.

در اينجا سه ويژگي آورده است:

1-     امروز دين شما کامل شد؛

2-     نعمت‌ها تمام شد؛

3-     اسلام به عنوان يک دين جاودانه مرضي خداي عالم قرار گرفت.

در رابطه با اين آيه، ما بايد روي چند مسئله کار کنيم.

يکي از مسائل رواياتي است که در اين زمينه مطرح شده است.

ما اين پاورپوينت‌ها را ترجمه خواهيم کرد و هم به صورت دي وي دي و هم به صورت جزوه در اختيار علاقه‌مندان قرار مي‌دهيم.

اولين روايتي که ما مي‌بينيم، خطيب بغدادي آن را با سند صحيح از ابو هريره نقل مي‌کند:

من صام يوم ثمان عشرة من ذي الحجة كتب له صيام ستين شهرا وهو يوم غدير خم لما أخذ النبي صلى الله عليه وسلم بيد علي بن أبي طالب فقال ألست ولي المؤمنين قالوا بلى يا رسول الله قال من كنت مولاه فعلي مولاه فقال عمر بن الخطاب بخ بخ لك يا بن أبي طالب أصبحت مولاي ومولى كل مسلم فأنز الله اليوم أكملت لكم دينكم.

تاريخ بغداد، ج 8، ص 289

پيغمبر فرمود: هر کس روز 18 ذي الحجه روزه بگيرد، خدا پاداش 60 ماه روزه به او مي‌دهد و اين 18 ذي الحجه روز غدير خم است که پيغمبر اکرم دست اميرالمؤمنين را گرفت و فرمود: آيا من ولي امر مؤمنين نيستم؟ گفتند: بله، بعد فرمود: هر که من مولاي او هستم، علي مولاي اوست.

خليفه دوم آمد و به اميرالمؤمنين تبريک گفت و خداوند اين آيه را نازل کرد.

از نظر سندي:

راوياني که در اينجا وجود دارد:

اولين راوي عبد الله بن علي بن محمد بن بشران است که از اساتيد جناب خطيب بغدادي است و مي‌گويد: من از او مطالبي يادداشت کردم و تمام شنيده‌ها صحيح بوده است.

يعني خطيب بغدادي بر صحت تمام مکاتباتش شهادت مي‌دهد.

تاريخ بغداد ج10، ص14

راوي بعدي علي بن عمر دار قطني است که مشهور است و خطيب مي‌گويد:

فريد عصره

سير أعلام النبلاء، ج16، ص452

يگانه و امام زمان خودش بوده است و صداقت و ثقه را همواره با خود داشته است.

راوي بعدي حبشون بن خلال است که تاريخ بغداد مي‌گويد:

صدوق.

تاريخ بغداد، ج8، ص289

راوي بعدي علي بن سعيد است که ذهبي مي‌گويد:

صالح الامر.

ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج5، ص154

بعد مي‌گويد:

اصحاب کتب سته از او روايتي ندارند:

مع ثقته.

ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج5، ص154

با اين که آدم ثقه‌اي هم بوده است.

راوي بعدي ضمرة بن ربيعه است که احمد بن حنبل مي‌گويد:

من الثقات المأمونين، رجل صالح، صالح الحديث،

از ثقات است و مورد اعتماد است و مرد صالحي است.

أحمد بن حنبل، العلل: ج2 ص366،

راوي بعدي عبد الله بن شوذب است که ابن حجر مي‌گويد:

صدوق عابد.

تقريب التهذيب ، ج1، ص501

آدم صادق و عابد بوده است.

راوي بعدي مطر الوراق است که ذهبي در رابطه با ايشان مي‌گويد:

الامام الزاهد الصادق

امام، زاهد و صادق بوده است.

ذهبي، سير أعلام النبلاء: ج5، ص452.

راوي بعدي آقاي شهر بن حوشب است که در تاريخ اسلام از احمد بن حنبل وثاقت او را نقل مي‌کند.

قال حرب الكرماني: قلت لأحمد بن حنبل: شهر بن حوشب، فوثّقه، وقال ما أحسن حديثه، وقال حنبل: سمعت أبا عبد الله يقول: شهر ليس به بأس . قال الترمذي: قال محمد، يعني البخاري: شهر حسن الحديث ،‌قوي امره.

ذهبي، تاريخ الإسلام: ج6 ص387،

اين در حقيقت کل بحث‌هايي بود که ما در رابطه با اين روايتي که داشتيم از خطيب بغدادي با بررسي سندي آن که اين روايت از ديدگاه ما صحيح است يا حداقل حسن است.

روايت حسن از ديدگاه برادران اهل سنت، روايت معتبر و قابل قبول است.

مجري:

آيا اين روايت در غير از کتاب آقاي خطيب بغدادي در ديگر کتب هم موجود است؟

استاد قزويني:

راويان متعددي اين قضيه را نقل کردند.

شايد بيش از 30 مورد از بزرگان اهل سنت اين قضيه را نقل کرده‌اند.

ابن مردويه کسي است که ذهبي در رابطه با ايشان مي‌گويد:

الحافظ الثبت العلامه کان بصيرا بالرجال.

ايشان از ابو سعيد خدري نقل مي‌کند:

لما نصب رسول الله صلى الله عليه وسلم عليا يوم غدير خم فنادى له بالولاية هبط جبريل عليه بهذه الآية اليوم أكملت لكم دينكم.

مناقب علي بن أبي طالب (ع) وما نزل من القرآن في علي (ع) - أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني - ص 231

 پيغمبر علي را روز غدير خم نصب کرد (نفرمود هر کس من را دوست داشته باشد، علي را دوست داشته باشد) ولايت او را به مردم اعلام کرد، جبرئيل نازل شد و اين آيه اکمال را آورد.

ايشان از مجاهد نقل مي‌کند که از مفسران نامي اهل سنت است:

نزلت هذه الآية بغدير خم ، فقال رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) : الله أكبر على إكمال الدين  وإتمام النعمة، ورضا الربّ برسالتي، والولاية لعليّ.

مناقب علي بن أبي طالب ( ع ) وما نزل من القرآن في علي ( ع ) - أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني - ص 232

اين آيه اکمال در غدير خم نازل شد و پيغمبر اکرم بعد از نزول اين آيه تکبير گفت بر کامل شدن دين و اتمام نعمت و رضايت خداي عالم به رسالتش و ولايت علي بن ابي طالب.

ابن عساکر از ابو سعيد خدري نقل مي‌کند: پيغمبر اکرم مردم را در روز غدير خم به طرف علي بن ابي طالب دعوت کرد و در زير درخت‌هايي که خار داشت، خار‌ها را از بين بردند تا پيغمبر اکرم اميرالمؤمنين را معرفي کرد:

ثم لم يتفرقوا حتى نزلت هذه الآية (اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الإسلام دينا ( فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم الله اكبر على إكمال الدين و إتمام النعمة و رضا الرب برسالتي و بالولاية لعلي من بعدي.

منهاج السنة النبوية، ج 7، ص 52 و تاريخ دمشق، ج42، ص237

مردم هنوز متفرق نشده بودند که اين آيه نازل شد، تا اين که پيغمبر تکبير گفت بر اکمال دين و اتمام نعمت و رضايت خداي عالم از رسالتش و ولايت علي بن ابي طالب.

ابن مغازلي از ابو هريره همان قضيه‌اي را که از خطيب بغدادي نقل کرديم، نقل مي‌کند: بعد از اين که نبي گرامي علي را معرفي کرد و جناب خليفه دوم تبريک گفت:

فأنزَلَ اللهَ تَعالى اليومَ أكمَلتُ لَكُم دينَكُمْ.

مناقب علي بن أبي طالب ( ع ) - ابن المغازلي - ص 37

در رابطه با ابن مغازلي، سمعاني که از اعيان اهل سنت است مي‌گويد:

كان فاضلا عارفا برجالات واسط وحديثهم وكان حريصا على سماع الحديث وطلبه.

الأنساب - السمعاني - ج 2، ص 137

جناب حضرمي مي‌گويد:

كان ثقة أميناً صدوقاً معتمداً في منقولاته مسندا إليه في مروياته.

مناقب علي بن أبي طالب ( ع ) - ابن المغازلي - ص 11

در منقولاتش آدم معتمدي بوده است و افراد ديگر سندها را به اين آقاي ابن مغازلي مي‌رساندند.

جناب خوارزمي همان روايتي را که ديگران نقل کرده بودند از ابو سعيد خدري، با يک تغييراتي نقل مي‌کند که اين آيه در روز عيد غدير خم نازل شده و بعد از نزول آن پيغمبر گرامي بر اکمال دين و اتمام نعمت و رضايت خدا از رسالت‌شان و ولايت علي بن ابي طالب تکبير گفتند.

خوارزمي هم که جناب زرکلي که از وهابيت است مي‌گويد:

كان فقيها أديبا.

الأعلام - خير الدين الزركلي - ج 7، ص 333

آقاي قفطي مي‌گويد:

له معرفة تامة بالأدب والفقه.

المناقب - الموفق الخوارزمي - ص 13

جناب ابن فوطي مي‌گويد:

صدر الأئمة.

المناقب - الموفق الخوارزمي - ص 13

همچنين جناب آقاي جويني هم که استاد ذهبي است، همين تعبير را در کتاب فرائد السمطين جلد 1 صفحه 74 نقل مي‌کند.

ذهبي هم در حق استادش مي‌گويد:

الإمام المحدث الأوحد الأكمل فخر الإسلام .

تذكرة الحفاظ، ج 4، ص 1500

جويني استاد من صاحب فرائد السمطين، هم امام و هم محدث يگانه و کامل است و مايه افتخار اسلام است.

اين‌ها نمونه‌هايي بود که ما توانستيم در اين فرصتي که داريم براي شما توضيح دهيم.

اگر دوستان بيش از اين بخواهند، ما در کتاب نقد قفاري به صورت مفصل تمام روايات را آورده‌ايم و در آن بررسي سندي هم کرده‌ايم.

يکي از اين دوستان بيننده باني شده‌اند و اين کتاب را ترجمه مي‌کنند که ان شاء الله تا پايان امسال ترجمه اين کتاب را هم به فارسي و هم به انگليسي در اختيار شما قرار دهيم.

ما از همه عزيزان مي‌خواهيم که دعا کنند.

اين مشکلات اقتصادي براي مسلمان‌ها در همه جا وجود دارد به ويژه در داخل جمهوري اسلامي ايجاد شده است و مردم از نظر صبر و تحمل يک مرحله خيلي نادرستي رسيده‌اند.

ما از خدا مي‌خواهيم که به آبروي محمد و آل محمد و به آبروي آقا ولي عصر، اين مشکل اقتصادي که ايجاد شده است و توان مردم را بريده است، اين مشکل را برطرف کند.

ما از پشت پرده خبر نداريم.

شبکه ما شبکه سياسي نيست؛ چون اگر سياسي بود ما حرف براي زدن زياد داشتيم.

آن آقاياني که بر حضرت نوح ايراد مي‌گرفتند و مي‌گفتند: نوح مديريت نداشت، حالا اين آقايان در مديريت اين قضيه ارز گير کرده‌اند.

ما انتظارمان اين است که مقدسات ديني ما مورد احترام قرار بگيرد.

وقتي يک شيعه نسبت به مديريت حضرت نوح که از انبياء اولي العزم است و 950 سال شبانه روز زحمت کشيده است و جزء مظلوم‌ترين و پر تلاش‌ترين پيامبران است، اين قدر خلاف ادب نسبت به ساحت مقدس اين نبي مکرم صحبت مي‌کند، به هيچ وجه از ياد ما و مراجع و حوزه‌ها نخواهد رفت.

من از بيگانگان هرگز ننالم که با من هرچه کرد آن آشنا کرد.

ما همين جا از همه مسئولين تقاضا مي‌کنيم و پيشاني‌شان را مي‌بوسيم، به عنوان يک شهروند از همه عزيزان نمايندگان مجلس درخواست مي‌کنيم که وارد عمل شوند و به تکليف و وظيفه‌شان را به نحو احسن عمل کنند و نگذارند که خدايي ناکرده آتش فتنه دشمنان در داخل جمهوري اسلامي شعله شود.

کشور ما تنها کشوري است که مدعي هستيم که يک کشور شيعي هستيم.

دشمنان دنبال فرصت هستند و دنبال اين هستند که بهانه به دست بياورند تا جرقه‌هاي فتنه را در گوشه کنار بزنند.

ما خودمان جزء کساني هستيم که در اين آتش سوخته‌ايم.

ماه گذشته، اجاره‌اي که نزديک به 80 ميليون بود، نزديک 300 ميليون تومان فقط پول داده‌ايم.

نمي‌خواهم امشب خاطر عزيزان بيننده را مکدر کنم؛ ولي يک سري مشکلاتي داريم که براي يک مرتبه با بينندگان عزيزمان در ميان مي‌گذاريم.

بنده هم اين قضيه شبکه ولايت را در حد نماز واجب، همان طوري که صبح نماز ‌مي‌خوانم به عنوان يک امر واجب، در اداره اين شبکه جهاني ولايت و اين که در خدمت عزيزان کارشناس هستيم و کفش آقايان را جفت مي‌کنيم، در حد يک واجب نگاه مي‌کنم.

ما کاسه گدايي باز نمي‌کنيم که بگوييم: بده در راه خدا براي شبکه؛ ولي ما با مردم در ميان مي‌گذاريم و اگر خداي عالم صلاح ديد و امکانات داشتيم ادامه مي‌دهيم و اگر امکانات هم نداشته باشيم مي‌گوييم: حتما خدا صلاح نديده است و در يک جلسه براي هميشه خدا حافظي مي‌کنيم.

دل خوشي ما اين است که توکل‌مان بر خداي عالم است و اميدمان به حضرت زهرا سلام الله عليها است.

ما يک طرحي داريم که در آينده به سمع بينندگان عزيزمان مي‌رسانيم.

الان تنها شبکه‌اي هستيم که در برابر اين وهابي‌ها ايستاده‌ايم.

يکي از شبکه‌هاي خيلي خوب‌مان ديشب به خاطر همين مشکلات مالي براي هميشه بسته شد. اميدوار هستيم که دوباره جان بگيرند و به برنامه‌هايشان ادامه دهند.

مجري:

آقاي ابن کثير دمشقي اين قضيه را بعيد مي‌شمرد و مي‌گويد: امکان ندارد که يک روز روزه بگيريم و 60 ماه ثواب بنويسند. لطف کنيد اين را توضيح دهيد.

استاد قزويني:

اين آقايان برنامه‌شان اين است که هر کجا که به يک روايتي مي‌رسند، اگر ‌توانستند از نظر سند وارد مي‌شوند و اين روايت را زير سؤال مي‌برند و اگر هم از نظر سندي نمي‌توانند روايت را زير سؤال برند، مي‌گويند: قلب ما شهادت مي‌دهد که اين روايت باطل است؛ مثل جناب ذهبي در آن حديثي که مي‌فرمايد:

وعدوَّك عدوّي وعدوّي عدوّ الله.

تاريخ الإسلام، ج20، ص40

مي‌گويد:

يشهد القلب انه باطل.

ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج1، ص 213

حتما قلب آقاي ذهبي مثل قلب آقاي ابن تيميه لوح محفوظ را مي‌بيند.

اين‌ها همين طوري اشکال و ايراد مي‌گيرند.

ابن کثير وقتي به روايت مي‌رسد مي‌گويد: اين روايت صحيح نيست؛ چون در روايت صحيح داريم:

صيام شهر رمضان بعشرة اشهر فكيف يكون صيام يوم واحد يعدل ستين شهرا.

البداية والنهاية، ج 5، ص 214

هر کس ماه رمضان روزه بگيرد، 10 ماه ثواب دارد، چه طور مي‌شود که روزه يک روز معادل 60 ماه باشد.

ما نمي‌دانيم که اين آقا از طرف خدا وکالت دارد که براي تفضلات الهي حد و حدودي قرار دهد.

خداوند در اين آيه مي‌فرمايد:

إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ

سوره آل عمران آيه 73

اگر به جاي خدا بودند چه مي‌کردند يا اگر نماينده خدا بودند چه کار مي‌کردند؟

ما در جواب چند نکته را داريم.

ابن کثير در همين جا مي‌گويد: خدا که براي صائمين شهر رمضان پاداش 10 ماه مي‌دهد، اين عبارت در صحيح ابن خزيمه هم وجود دارد و خود ذهبي هم نقل مي‌کند:

أن أباه كان يصوم بعد الفطر ستة أيام ويقول: تعدل صيام السنة، ثلاثين بعشرة أشهر، وستة أيام بشهرين.

تاريخ الإسلام، ج 52، ص 414

پدرم بعد از ماه رمضان، شش روز روزه مي‌گرفت و شش روز روزه بعد از ماه رمضان معادل 1 سال روزه بوده است.

خداي عالم است که ماه رمضان را به 10 ماه و شب قدر را به هزار ماه که بيش از 80 سال مي‌شود، قرار مي‌دهد.

اگر چنانچه خزائن خدا دست شما بود، روزي را براي مردم مي‌بستيد و نمي‌گذاشتيد که خزائن الهي به دست مردم برسد.

اين که مي‌گويند ماه رمضان اين طور است، معلوم مي‌شود که خداي عالم مي‌تواند از تفضلش يک به 10 يا يک به 100 انجام دهد.

خود ذهبي که استاد ابن کثير است، روايت را در کتاب احاديث مختاره جلد 2 صفحه 78 نقل مي‌کند و هيچ گونه تعرضي نه به سند روايت و نه به متن روايت نمي‌کند.

آقايان در بحث فضائل مي‌گويند: عمل  به روايات ضعيفه در فضائل اشکالي ندارد.

من نمي‌دانم که اين حرف را آقايان چه کار مي‌کنند؟

جناب آقاي ابن مفلح مقدسي که بزرگان اهل سنت است و عمر رضا مي‌گويد:

فقيه اصولي محدث.

شاگرد مزي و ذهبي بوده است و تدريس مي‌کرده است و فتوا مي‌داده است.

اين آقا مي‌گويد:

والذي قطع به غير واحد ممن صنف في علوم الحديث حكاية عن العلماء أنه يعمل بالحديث الضعيف فيما ليس فيه تحليل ولا تحريم كالفضائل وعن الإمام أحمد ما يوافق هذا.

الآداب الشرعية، ج 2، ص 285

آن چيزي که اکثريت علماء ما به آن قطع پيدا کرده‌اند اين است که به روايات ضعيف در جايي که حلال و حرام نيست مثل فضائل، عمل مي‌کنند.

فضيلت روز عيد غدير اين است که هر کس روز عيد غدير روزه بگيرد، خداي عالم پاداش 60 ماه روزه مي‌دهد.

از امام احمد هم نقل مي‌کند که ايشان هم همين را مي‌گويد.

امام نبوي که از استوانه‌هاي علمي شافعي‌ها است، مي‌گويد: من چند جا گفته‌ام که اهل علم بر عمل به روايت ضعيف در غير احکام و اصول عقائد اتفاق نظر دارند.

آقاي ابن کثير دمشقي، چه طور شد شما يک دفعه چيزي گفتيد که بر خلاف مبناي اهل سنت است که عمل به روايات ضعيف در فضائل اشکال نمي‌دانند و شما مي‌گوييد: اشکال دارد.

اين روايتي که مي‌فرمايد:

عدوك عدوي وعدوي عدو الله.

شرح نهج البلاغة، ج 4، ص 65

فضيلت است و در آن نه حکمي بيان شده است و نه حرمتي و نه حلالي را در آن بيان کرده است؛ ولي آقا مي‌گويد:

يشهد القلب انه باطل.

ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج1، ص213

امثال اين فضائل در روايات متعددي آمده است.

آقاي ابن خزيمه از ابو ايوب انصاري نقل مي‌کند که پيغمبر فرمود: هر کس ماه رمضان را روزه بگيرد و شش روز از شوال را هم به آن متصل کند:

فكأنما صام الدهر.

صحيح ابن خزيمة، ج3، ص 297

مثل کسي است که تمام دهر را روزه گرفته است.

اين صام الدهر، دهر خودش است که مثلا يک جوان 15 ساله است که اولين ماه رمضاني را که روزه گرفت، بعد از ماه رمضان 6 روز هم از شوال روزه بگيرد، گويا تمام عمرش روزه گرفته است.

اگر اين جوان 90 سال عمر کند، گويا 75 سال آقا روزه گرفته است.

اين روايت صحيح است.

آقاي نبوي مي‌گويد: به اسناد صحيح آمده است.

ابن قدامه مقدسي به اين روايت فتوا داده است.

آنجا آقاي ابن کثير جرأت مي‌کند که بگويد: مگر مي‌شود که يک کسي ماه رمضان و شش روز بعد از آن روزه بگيرد و به اندازه دهر روزه گرفته باشد.

اگر اين صام الدهر به معني دهر صائم باشد اين طور معني مي‌شود؛ ولي اگر صام الدهر به معني مطلق دهر باشد، معناي آن اين مي‌شود که هر کس 6 روز بعد از ماه رمضان روزه بگيرد، گويا تمام عمر دنيا را روزه گرفته است.

از حضرت آدم تا قيام قيامت، روزه گرفته است.

آقاي ابن کثير، در اينجا چه کار مي‌کنيد؟

اينجا جرأت مي‌کنيد بگوييد: مگر مي‌شود که انسان 6 روز روزه بگيرد و خدا ثواب يک عمر يا عمر دنيا به او پاداش دهد.

در ديگر کتب با سندهاي صحيح نقل مي‌کنند که هر کس ايام البيض (روزه 13 و 14 و 15 هر ماه) را روزه بگيرد:

كَصَوْمِ الدَّهْرِ أو كَهَيْئَةِ صَوْمِ الدَّهْرِ.

سنن ابن ماجه، ج1، ص 544 و مسند أحمد بن حنبل، ج 5، ص 27

مثل روزه دهر است؛ يعني از اول خلقت تا آخر خلقت چه مقدار ثواب روزه دارد، به اين شکل براي اين شخص ثواب مي‌نويسد.

اينجا ندارد دهر صائم.

بخاري از عبد الله بن عمرو عاص نقل مي‌کند:

صَوْمُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ صَوْمُ الدَّهْرِ كُلِّهِ.

صحيح البخاري، ج 2، ص 698

هر کس 3 روز ايام البيض را روزه بگيرد، گويا تمام دهر را روزه گرفته است.

در اينجا شما چه مي‌گوييد؟

3 روزه گرفتن پاداش روزه دنيا را دارد.

اگر کسي 3 روز روزه بگيرد، خداوند پاداش يک عمر روزه به او مي‌دهد، چه طور اگر روز عيد غدير اگر کسي روزه گرفت و خدا 60 ماه به او پاداشت دهد.

 آقاي ابن کثير از جيب تو چه چيزي کم مي‌شود؟ به شما چه ضرري دارد؟

جز اين که 18 ذي الحجه مربوط به اميرالمؤمنين است، در حقيقت به خاطر اميرالمؤمنين و به خاطر اکمال دين خداوند اين مطلب را مي‌دهد، به خاطر اين عداوتي که با اهل بيت داريد، اين طور جوش و خروش داريد.

در رابطه با روز مبعث:

در آنجا هم دارد که هر کس روز مبعث روزه بگيرد، خداي عالم پاداش 60 ماه روزه به او مي‌دهد. آيا اينجا هم آقاي ابن کثير اشکال مي‌گيرد؟

آقاي ابن جوزي اين را نقل مي‌کند و ايشان 200 سال زودتر از ابن کثير زندگي مي‌کرده است، آيا اينجا هم حاضر هستيد تعليقه بزنيد و بگوييد: مگر مي‌شود که انسان روز مبعث روزه بگيرد و خداي عالم پاداش 60 ماه روزه به او دهد.

تفضل الهي است.

خداوند مي‌فرمايد: به خاطر نبي مکرم به هر کس که روز مبعث روزه بگيرد، از روي تفضل پاداش60 ماه روزه گرفتن به مي‌دهم. به شما چه ارتباطي دارد؟

در روايت ديگري مي‌گويد: هر کس روز مبعث روزه بگيرد، گويا صد سال عبادت کرده است و روزه گرفته است.

جناب ديلمي در کتاب الفردوس بمأثور الخطاب جلد 3 صفحه 442 نقل مي‌کند.

در جاي ديگر مي‌گويد: در روز مبعث به اندازه هزار سال، روزه گرفتن ثواب دارد.

در آنجا 60 ماه بود و آن آقا اعتراض داشت.

ابن فاخر اصبهاني از علماي بزرگ شما است که مال قرن 6 هجري است و نزديک 200 سال هم قبل از ابن کثير است مي‌گويد: هر کس روز مبعث روزه بگيرد، يک روز روزه بگيرد، خدا پاداش هزار سال ثواب مي‌دهد، اگر دو روز روزه بگيرد، 2 هزار سال و اگر 3 روز روزه بگيرد:

كتب له صوم ثلاثة آلاف سنة.

مجموع فيه عشرة أجزاء حديثة، ج1، ص 271

ثواب 3 هزار سال روزه به او مي دهند.

چرا شما اين طور برخورد مي‌کنيد.

گيرم که خلق را به فريبت فريفتي         با دست انتقام طبيعت چه ميکني

آيا فرداي قيامت هم پاسخي داريد؟

آن آقاياني که پيرو ابن تيميه و ابن کثير و ابن جوزي و محمد بن عبد الوهاب هستند و اين مطالب را هر جايي مطرح مي‌کنند، پاسخي هم براي قيامت دارند؟

مجري:

در شبکه‌هاي وهابي مي‌گويند: آيه اکمال در روز عرفه نازل شده است و اين مطالب براي مباحث روز عرفه بوده است. آيا واقعاً آيه اکمال در روز عرفه بوده است؟

استاد قزويني:

يکي از اشکلات اساسي‌ اين‌ها همين قضيه است که در صحاح خود هم دارند:

عن عُمَرَ بن الْخَطَّابِ أَنَّ رَجُلًا من الْيَهُودِ قال له يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ آيَةٌ في كِتَابِكُمْ تقرؤونها لو عَلَيْنَا مَعْشَرَ الْيَهُودِ نَزَلَتْ لَاتَّخَذْنَا ذلك الْيَوْمَ عِيدًا قال أَيُّ آيَةٍ قال ( الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمْ الْإِسْلَامَ دِينًا ) قال عُمَرُ قد عَرَفْنَا ذلك الْيَوْمَ وَالْمَكَانَ الذي نَزَلَتْ فيه على النبي صلى الله عليه وسلم وهو قَائِمٌ بِعَرَفَةَ يوم جُمُعَةٍ.

صحيح البخاري، ج1، ص 25

يک مردي از يهود به خليفه دوم گفت: جناب عمر يک آيه در قرآن شما است که مي‌خوانيد، اگر اين آيه بر ما يهودي‌ها نازل شده بود، آن روز را عيد مي‌گرفتيم.

عمر گفت:‌ کدام آيه است؟ گفت: امروز دين شما را کامل کردم و نعمت را بر شما تمام کردم و از اسلام راضي شدم.

عمر گفت: من اين روز را مي‌شناسم و مکاني که اين آيه در آن نازل شده است را مي‌دانم و آن روز جمعه بود و پيغمبر ايستاده بود و در عرفه هم بود.

اگر واقعا جناب خليفه در اينجا مي‌گويد: در روز عرفه بود و روز جمعه هم بود که نازل شد، در برابر اين يهودي چرا اعلام نکرد که ما روز عرفه را به عنوان روز عيد اعلام مي‌کنيم؟

چون در آنجا اليوم اکملت لکم دينکم شده است.

عيد قربان را براي چي شما عيد اعلام مي‌کنيد؟

براي اين که ايام حج به يک جاي حساسي مي‌رسد و مردم قرباني مي‌کنند و به عنوان يک امر اسلامي و رعايت شعائر اسلامي است.

اگر واقعا آيه در اين روز و قبل از منا و عيد قربان نازل شده باشد، بايد اهميت اين روز چندين برابر عيد قربان باشد. چرا اين را عيد نمي‌گيريد؟

آقايان اهل سنت يا وهابي‌ها اگر واقعا مي‌دانند که روز اکمال دين روز عرفه است، چرا روز عرفه را عيد نمي‌گيرند و به يکديگر تبريک نمي‌گويند؟

جناب ابن کثير هم مي‌گويد: اين آيه در روز عرفه و روز جمعه نازل شده است.

تفسير ابن كثير، ج2، ص14

جواب اول:

به فرض در روز عرفه نازل شده است.

آيا اين که در روز عرفه نازل شده است، دلالت مي‌کند که در غير عرفه نازل نشده است؟

يک آيه مي‌تواند در زمان‌هاي مختلف و به مناسبت‌هاي مختلف نازل شده باشد.

خود جناب زرکشي در کتاب برهان خودش مي‌گويد: سوره فاتحه دو بار نازل شده است، يک مرتبه در مکه و يک مرتبه در مدينه نازل شده است.

در خود صحيحين آمده است:

يسئلونک عن الروح.

در مدينه نازل شده است با اين که اين سوره در مکه نازل شده است.

چه اشکالي دارد که «اليوم اکملت لکم دينکم» يک بار در عرفه نازل شده باشد و يک بار هم در روز غدير خم نازل شده باشد؟

شما که در اينجا روايتي از پيغمبر نداريد و روايت نبوي نيست که از پيغمبر رسيده باشد و پيغمبر فرموده باشد که اين آيه در روز عرفه نازل شده باشد.

ولي رواياتي که ما خوانديم همه مشخص بود که بر نبي مکرم نازل شد و بعد از نزول آن پيغمبر فرمود:

الله اكبر على إكمال الدين و إتمام النعمة و رضا الرب برسالتي و بالولاية لعلي من بعدي.

منهاج السنة النبوية، ج7، ص52

همه قضايا از نبي مکرم بوده است و روايت هم که صحيح است.

جواب دوم:

همين آقاياني که اين روايت را آورده‌اند، خلافش را هم نقل کرده‌اند.

اين‌ها گفته‌اند که در روز عرفه و روز جمعه بوده است.

در جاي ديگر نقل مي‌کنند که جناب عمر مي‌گويد:

أُنْزِلَتْ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ.

سنن النسائي (المجتبى)، ج5، ص251

آنجا گفت: در روز جمعه و در روز عرفه پيغمبر ايستاده بود؛ ولي در اينجا مي‌گويد: شب جمعه بود و در عرفه با پيغمبر بوديم.

الباني هم مي‌گويد: اين روايت صحيح است.

سنن النسائي بأحکام الألباني، ج5، ص251

آقايان معين کنند که روز نازل شده است يا اين که شب نازل شده است.

جواب سوم:

در يک روايتي در صحيح مسلم است که جناب خليفه مي‌گويد:

نَزَلَتْ لَيْلَةَ جَمْعٍ

صحيح مسلم ، ج4، ص 2313

جمع يعني مزدلفه.

مردم از عرفات آمده‌اند در مزدلفه و نزديک رسيدن به منا هستند و در آنجا اطراق کرده‌اند.

مي‌گويد: در شب بعد از عرفه نازل شده است نه شب عرفه.

شب مزدلفه يعني شب بعد از عرفه.

آنجا گفت: شب عرفه بوده است، روز عرفه بوده است، اينجا مي‌گويد: شب بعد از عرفه بوده است. آيا خود اين‌ها با يکديگر تعارض ندارد؟

يک قضيه خارجي است و امر اعتباري نيست که بگوييم به اعتباري روز بوده است و به اعتباري شب عرفه بوده است و به اعتباري شب مزدلفه بوده است. ما نمي‌توانيم اين شکلي بيان کنيم.

جواب چهارم:

در صحيح بخاري آمده است:

قال سُفْيَانُ وَأَشُكُّ كان يوم الْجُمُعَةِ أَمْ لَا.

صحيح البخاري، ج4، ص1683

سفيان ثوري که مي‌گويد: من شک دارم که اين آيه در روز جمعه نازل شده باشد.

اگر روز عرفه جمعه بوده است، پيغمبر نماز جمعه خواند يا نه؟

در خطبه‌هاي نماز جمعه پيغمبر چه فرمود؟

شما که مي‌گوييد: پيغمبر نماز جمعه را واجب مي‌دانستند، در زمان پيغمبر، هر کجا که ايشان بوده‌اند نماز جمعه مي‌خواندند. اگر روز جمعه در عرفات بوده‌اند، چرا از نماز جمعه خبري نيست؟ در هيچ روايتي از شما اين قضيه نيامده است.

جواب پنجم:

ابن تيميه مي‌گويد: هر کسي بگويد: سوره مائده در عيد غدير نازل شده است، دروغگو است و افتراء بسته است.

ما از تاريخ خطيب بغدادي با سند صحيح آورديم که ابو هريره از پيغمبر اکرم نقل مي‌کند: اين در غدير خم نازل شده است. پس از ديدگاه آقاي ابن تيميه، ابو هريره فاسد و کاذب و مفتر است.

جواب ششم:

از ابن عباس نقل مي‌کنند:

ولد نبيكم يوم الاثنين وخرج من مكة يوم الاثنين ودخل المدينة يوم الاثنين وأنزلت سورة المائدة يوم الاثنين اليوم أكملت لكم دينكم ورفع الذكر يوم الاثنين.

تفسير الطبري، ج 6، ص 84 و المعجم الكبير، ج 12، ص 237

پيغمبر روز دوشنبه به دنيا آمده است و روز دوشنبه از مکه خارج شد و روز دوشنبه وارد مدينه شد و فتح بدر روز دوشنبه بوده است و سوره مائده و آيه اکمال در روز دوشنبه نازل شده است.

جناب خليفه گفت: روز جمعه بوده است.

در اين روايت جناب ابن عباس ادعا مي‌کند که اين در روز دوشنبه نازل شده است.

براي اين که اذهان جمعيت را به يک طرف ديگر منحرف کنند مي‌گويند: در روز جمعه بوده است و در عرفات ايستاده بوديم و شب عرفه و شب عيد قربان بوده است و خود آقاي سفيان ثوري مي‌گويد: من شک دارم.

نمي‌خواهند که مردم از اين مسائل اطلاع داشته باشند.

مجري:

آقاي هيثمي به اين روايت ابن عباس اشکال سندي مي‌کند. لطف کنيد اين را بيان کنيد.

استاد قزويني:

هيثمي مي‌گويد:

وفيه ابن لهيعة وهو ضعيف وبقية رجاله ثقات من أهل الصحيح.

مجمع الزوائد، ج1، ص 196

در اينجا ابن لهيعه است که ايشان ضعيف است.

در آن روايتي که از ابن عباس بود و مي‌گفت: روز دوشنبه آيه اکمال نازل شده است.

ذهبي در رابطه با ايشان مي‌گويد:

بن لهيعة الامام الكبير قاضي الديار المصرية وعالمها ومحدثها.

تذكرة الحفاظ، ج1، ص237

ابن حجر مي‌گويد:

كان ابن لهيعة من الثقات.

تهذيب التهذيب - ابن حجر - ج 5، ص 331

خود هيثمي در چندين مورد، روايتي که در سند آن ابن لهيعه است، مي‌گويد:

وفيه ابن لهيعة وحديثه حسن.

مجمع الزوائد، ج1، ص 155 و مجمع الزوائد،ج4، ص 18 و ص31 و ص82

اين‌ها همه نشان مي‌دهد که جناب آقاي هيثمي يا حواسش نبوده است يا يک چيزي در ذهن‌شان بوده است يا اين که با عقائد آقاي هيثمي همخواني نداشته است و ديده است که ديواري کوتاه‌تر از اين آقا نبوده است و ايشان را تضعيف کرده است و فراموش کرده است که در جاي ديگر معتبر دانسته است.

اين‌ها يک سري مباحثي است که اگر انسان دقت کند و با نظر انصاف نگاه کند، آدم احساس مي‌کند که زير کاسه نيم کاسه‌اي وجود دارد و در پشت پرده يک مسائلي است.

اين آقاياني که در شبکه‌هايشان مي‌گويد: شيعه سنت ندارد و روايت ندارد و روايت صحيح ندارد، اين مباحثي که خودشان دارند که جناب خليفه اول احاديث پيامبر را آتش مي‌زند و رسما ديگران را از نقل حديث منع مي‌کند و جناب عمر هم همين کار را مي‌کند و بخش نامه صادر مي‌کند و افرادي که نقل حديث مي‌کنند مثل عبد الله بن مسعود را زنداني مي‌کنند و بعد از آن جناب عثمان مي‌آيد و مي‌گويد: هر روايتي که زمان شيخين کسي نشنيده است، حق نقل ندارند.

معاويه هم همين برنامه را اجرا مي‌کند که به تعبير ذهبي تا سال 143 سنت پيغمبر نوشته نشده است و در سال 143 که 130 سال بعد از پيغمبر است، تازه سنت نوشته شده است.

آن هم جناب آقاي بخاري مي‌گويد: من 600 هزار روايت در دست داشتم.

من در يک جلسه به اين آقايان گفتم: شما يک روايت صحيح از کتب شيعه به ما دهيد که ازدواج ام کلثوم با عمر صورت گرفته باشد، مي‌گويند: مگر شما روايت صحيح هم داريد.

شما بزرگواري کنيد و اين شربت مگس را کم ميل کنيد تا ذهن مبارکتان خوب کار کند.

آن روز مي‌گفتند: مگس يک بالش شفا است.

ديشب مي‌گفت: من نگفتم که شفا دارد.

کليپ شما را که ما پخش کرديم، دروغگو کم حافظه است نه بي حافظه.

روايت صحيح بخاري را ما آورديم.

بله درکتب شيعه هم وجود دارد و ما قبول داريم که اين روايات ضعيف است و از منابع اهل سنت وارد شده است.

اگر باشد، علماء شيعه نگفته‌اند که وقتي در داخل چايي يا آب مگس افتاد، ما مگس را فرو مي‌بريم داخل و هم مي‌زنيم و با قاشق شربت مگس درست مي‌کنيم و مي‌خوريم، تا به حال هيچ کدام نگفته‌اند؛ ولي جناب عالي رسما ادعا کرديد که اگر در ليوان من مگس بيافتند، قاشق برمي‌دارم و اين را هم مي‌زنم و شربت درست مي‌کنم و ميل مي‌کنم.

ما اين اهانت‌ها و حرف‌هاي شما را مي‌شنيديم و رمز آن را نمي‌دانستيم.

خدا اموات شما را بيامرزد که ما را از نگراني بيرون آورديد.

به نظر من اگر شما اين صحبت‌ها را انجام ندهيد يا يک مباحثي که مربوط به خودتان است و از فضائل و مناقب جناب آقاي ابن تيميه و محمد بن عبد الوهاب است صحبت کنيد و برويد در فاز ديگر و کاري به کار شيعه و عقائد و کتب شيعه نداشته باشيد، من احساس مي‌کنم خيلي به صلاح شما است؛ چون شما به هر کاري دست مي‌زنيد، افتضاح و آبرو ريزي آن بيشتر مي‌شود.

يک سري مباحثي را ايشان آن هفته مطرح کردند که وقتي من شنيدم، آخر شب بود خيلي هم خسته بودم، خيلي خنديدم و خستگي من رفع شد.

از اين که بعضي وقت‌ها مايه خوشحالي و خنده ما را فراهم مي‌کنيد، ما از شما ممنون هستيم.

من يک تشکري هم به جناب آقاي هاشمي بدهکار هستم که واقعا بايد تشکر کنم.

اين کليپ عجل الله فرجک را اگر به ما مي‌گفتند: يک پولي دهيد تا اين کليپ را پخش کنيم، من واقعا حاضر بودم که پول خوبي دهم به اين آقايان تا اين کليپ عجل الله فرجک را پخش کنند که هم عربي است و هم زير نويس فارسي دارد.

خداي عالم بعضا عقل بعضي‌ها را در يک زماني سلب مي‌کند.

آن شب اين کليپ را پخش کردند و خيلي عالي و زيبا بود و خيلي از بيننده‌هاي شما که در شبکه ولايت اين را نشنيده بودند، شنيدند و لذت بردند؛ چون قضيه مهدويت فقط مال شيعه نيست. قضيه مهدويت فرا مذهبي و فرا ديني است.

من از اين آقايان به خاطر پخش اين کليپ در شبکه خودشان تشکر مي‌کنم.

بيننده خانم اسدي از تبريز:

دوتا سؤال دارم.

يکي در مورد يکي از شبهاتي که شبکه کلمه مطرح کرد، اين‌ها ادعا دارند که چه چيزي در روز غدير در آيه اکمال کامل شده است؟

ادعا مي‌کردند که قرآن کامل نازل شده است و دين کامل بوده است، پس چه چيزي در آن روز کامل شده است؟

يکي در مورد دين پدر بزرگوار حضرت علي عليه السلام که اين‌ها ادعا دارند که ايشان کافر از دنيا رفته است، مي‌خواستم حاج آقا در اين موارد توضيح دهند.

بيننده آقاي حکيمي از پاوه از اهل سنت:

بحث روزه شوال که حاج آقا گفتند، هيچ سني قائل به اين نيست که هر کسي ماه رمضان را روزه بگيرد و بعد 6 روز بعد از ماه رمضان را روزه بگيرد، کل عمر را روزه گرفته است، فقط به اندازه دهر است که دهر يعني سال. هيچ سني قائل نيست که تمام عمر را روزه گرفته است.

مجري:

دهر يعني سال؟

بيننده:

بله، روزه يک سال محسوب مي‌شود.

استاد قزويني:

نگفته است که سنة.

مجري:

مي‌شود اين معني که شما مي‌گوييد را از يک کتاب مرجع آدرس دهيد که نوشته باشد دهر به معني سال است؟

بيننده:

از هر سني حتي از يک بچه سني هم بپرسيد، همين نظر را دارد.

مي‌گويد: هر کسي ماه رمضان را روزه بگيرد و 6 روز بعد از آن را هم روزه بگيرد، به اندازه 1 سال روزه ثواب برده است.

مجري:

کلمه دهر را معني کنيد.

بيننده:

به هر معني که مي‌خواهد باشد.

برداشت هر سني از اين حديث اين است که يک سال ثواب مي‌دهند.

از حاج آقا مي‌خواهم که جايگاه شيعه را در آيه 100 سوره توبه براي ما بيان کنند.

در مورد آيه اکمال که حاج آقا گفتند، به حضرت عمر رضي الله عنه يهودي‌ها يادآوري کردند، قرار نيست که ما عيد‌هايمان را از يهوديان بگيريم.

روزهاي عيد ما را خدا و پيغمبر تعيين کرده‌اند.

استاد قزويني:

چرا جناب عمر در همان جا به آن يهودي اعتراض نکرد؟

ايشان گفت: من مي‌دانم اين روز چه روزي است و مکان آن هم کجا است.

اگر واقعا نبايد عيد مي‌گرفتند، نبايد به آن يهودي اعتراض مي‌کرد که به شما چه ربطي دارد که همچين حرفي مي‌زنيد؟

بيننده:

نه. يادآوري کردن فرق مي‌کند با اين که اصل عيد را از يهودي بگيريم.

مجري:

خليفه دوم تأييد کردند و گفتند: بله من مي‌شناسم اين روز را.

بيننده:

تأييد کردن يک بحث است و اين که عيد را از يک يهودي بگيريم يک بحث ديگري است.

مجري:

شما از خليفه دوم بهتر مي‌فهميد؟

بيننده:

نه.

مجري:

ايشان در صدر اسلام بوده است و يک صحابي بوده است.

بيننده:

خاک به دهانم. من همچين حرفي نزده‌ام.

مجري:

اين طور که شما حرف مي‌زنيد، يعني شما بيشتر از خليفه دوم مي‌فهميد.

بيننده:

مگر ايشان عيد اعلام کردند؟

استاد قزويني:

شما سوره جاثيه آيه 24 را نگاه کنيد که مي‌فرمايد:

وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ

ما را دهر نابود کرده است. يعني سال ما را نابود کرده است؟

بيننده:

من گفتم که از يک بچه سني هم بپرسيد، همان معني که من براي شما کردم، همان معني را براي شما مي‌کند.

استاد قزويني:

شما ادعا مي‌کنيد. علماي بچه سني‌ها کتاب و تفسير و کتاب لغت دارند.

مفردات راغب صفحه 320 دهر را معني کرده است.

کتاب لسان العرب جلد 4 صفحه 293 مي‌گويد:

وقيل : الدهر ألف سنة.

لسان العرب، ج 4، ص292

به هر هزار سال دهر گفته مي‌شود.

من نمي‌دانم که حرف شما را قبول کنم يا حرف آقاي ابن منظور که از استوانه‌هاي اهل سنت است و کتاب لغت نوشته است.

بيننده:

ما آن چيزي را قبول داريم که داريم عمل مي‌کنيم.

؟؟؟؟؟؟؟

مجري:

شما مطالب خودتان را مي‌گوئيد که اهل سنت اين گونه عمل مي‌کنند؛ ولي وقتي روايت را ما بررسي مي‌کنيم، حکمي که از اين روايت توليد مي‌شود، به اين معني است.

اين که علماي شما اين را به عنوان سال به شما معرفي مي‌کنند يک چيز ديگري است.

بيننده:

برداشت شما اشتباه است. ما مي‌گوئيم که از هر سني از مراجع تقليدمان تا بچه دبستاني‌مان مي‌فهمد که به اين معنا نيست.

استاد قزويني:

اين ادعاي حضرت عالي است. در حالي که کتب اهل سنت و آن اهل سنتي که ما با آن‌ها مرتبط هستيم، چيز ديگري مي‌گويند.

اولين باري است که من مي‌شنوم که دهر را به سال معني کرده است.

بيننده آقاي زارعي از همدان:

           السلام علي المهدي الذي يملؤ الارض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا

ما مدت‌ها است که خدمت شما نرسيده بوديم.

اگر به اندازه همين آقايي که از پاوه تماس گرفته بودند به ما وقت دهيد، ممنون‌تان مي‌شوم. ايشان 5 دقيقه بيشتر صحبت کردند.

استاد قزويني:

اگر شما هم مثل ايشان حرف‌هاي بي‌اساس مي‌زنيد، ما به شما هم 5 دقيقه وقت مي‌‌دهيم.

بيننده:

در رابطه با آقايي که هفته قبل آمدند و به آقاي نخعي گفتند که ايشان خواب‌شان را تعريف مي‌کنند، نه.

ايشان از اساتيد بزرگي هستند که از سيماي استاني قم از کارشناسان برجسته آن شبکه هستند و در راه دفاع از اهل بيت و جنگ با وهابيت، از سابقين اين راه هستند.

من تقاضا مي‌کنم که اجازه دهيد تا نامه‌اي را که من به آقاي جرج جرداق مسيحي نوشته‌ام بخوانم. وقتي از جرج سمعان جرداق مسيحي پرسيده شد شما که مسيحي هستيد، چگونه کتابي چنين گران سنگ درباره امام اول شيعيان نگاشته‌اي؟

پاسخ داد: من مسيحي هستم؛ اما کور که نيستم.

وقتي که به برگ برگ صفحات تاريخ نظر افکندم، علي را پهلواني ديدم که در از قلعه خيبر کنده است و هماوردي برايش در عرب نيست و باز ورق زدم و به نخلستان‌هاي کوفه و مدينه رسيدم و همين پهلوان را ديدم که از خوف خداوند، شانه‌هايش مي‌لرزد و مثل مادر فرزند مرده گريه مي‌کند.

وقتي ديدم که در مقابل درخواست نابجاي برادر، آهن گداخته بر دستانش نزديک مي‌کند؛ اما با دستان پينه بسته‌اش لقمه در دهان يتيمان مي‌گذارد.

وقتي ديدم که از حکومت بر بيش از 100 کشور اسلامي، نعليني پاره بر پا و قبائي پشمي و وصله‌دار بر تن دارد ياد مي‌کند؛ ولي در عين حال در مقابل خلخالي که از پاي دختر يهودي به در آورده بودند مي‌فرمايد: اگر همه از اين قصه بميريم، جاي ملامت نيست، بر خويش نهيب زدم که کجايي بي‌چاره.

اگر ننويسي چنين کتابي را، فردا آيندگان خواهند گفت: جرج جرداق کور بوده و عظمت ابر مردي چون علي را نديد.

مي‌خواهم عرض کنم: دانشمند منصف مسيحي جناب جرج جرداق، شما يک مسيحي هستيد که اين گونه مي‌گوييد؛ اما بيا و ببين که نواصب دوران، آن‌هايي که ادعاي محبت علي را دارند و برنامه دفاع از اهل بيت در شبکه‌هاي ضاله‌شان مي‌گذارند و مصداق همان نامرد مردماني هستند که اميرالمؤمنين در مورد آن‌ها فرمود: چنان لباس پوسيده‌اي هستند که از هر طرف شما را مي‌گيرند از طرف ديگر پاره مي‌شود، همين‌هايي که ادعا مي‌کنند که سيد هستند و از نسل رسول الله صلي الله عليه وآله هستند؛ اما بلا شک از نسل دودمان نحس بني اميه و يزيدي هستند و از تبار اشعث بن قيص‌هايي هستند که به ادعاي محبت و کمک به علي عليه السلام خون به دلش کردند؛ تا جايي که فرمود: خداوند اميري سزاوارتان، نصيب‌تان کند که دلم را خون کرديد.

امروزه در شبکه‌هاي نفاق‌شان چنان ظلمي در حق اين ابر مرد تاريخ بشريت کرده‌اند و فضيلتي از علي عليه السلام نبود که انکار نکرده باشند.

نواصبي که روزي ممدوح ملائک را شراب خوار معرفي کردند، اگر روزي مظلوم‌ترين حاکم تاريخ فرمودند:

أنزلني الدهر حتى قيل معاوية وعلي .

فرحة الغري - السيد عبد الكريم بن طاووس - ص 7

امروزه منافقان شبکه‌هاي وهابي او را بدون حجت و پسر زن پرچم دار مکه، هند جگر خوار، معاويه‌اي که چهار مرد عرب بر سر پدري‌اش دعوا داشتند، او را صاحب حجت و دليل شرعي مي‌دانند.

جناب جرج جرداق، شما که از ترس اين که تاريخ کور نخواندت، چنان اثر گران سنگي خلق کرديد، بياييد و ببينيد که کساني که مصداق اين آيه هستند که مي‌فرمايد:

صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ.

سوره بقره آيه171

براي کسي طلب استغفار مي‌کنند که تمام ملکوت آسمان‌ها و زمين ثنا گوي او هستند و خداوند در آيات متعددي مداح او است؛ اما در مقابل يزيد شارب الخمر که به مادرش نامحرم بود، رضي الله عنه مي‌خوانند و وقتي بيننده سني به نام فرهاد، يزيد را جنايتکار مي‌خواند، برآشفته شده و بيش از 20 دقيقه به دفاع از يزيد مي‌پردازند و اين بيننده اهل سنت را بايکوت مي‌کنند.

اي لعنت خدا بر چنين دهان‌هاي نجس و ناپاک.

اين‌ها گرگاني هستند که در لباس ميش درآمده‌اند تا گزيده‌تر کالا برند و به پيروي از خال المؤمنين‌شان معاويه که گفت:

لا والله إلا دفناً دفناً.

شرح نهج البلاغة، ج5، ص 72

تا نام محمد را از مأذنه‌ها نيندازم آرام نخواهم نشست، ريشه اسلام را بهتر بزنند.

عرض مي‌کنم: يزيديان مشغول در کلمه خبيثه، از ما بترسيد که طائفه پر اراده هستيم. ما مثل کوه پشت علي ايستاده‌ايم.

يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ.

سوره صف آيه 8

اين يک جمله را هم من اضافه کنم.

ولو کره القناة الکلمة الخبيثة وأعوانهم.

بيننده آقا محبوب از مهاباد از اهل سنت:

آقاي حکيمي از پاوه زنگ زدند و شما گفتيد: جناب عمر که در صدر اسلام بوده است و نمي‌دانم که چه شد شما عمر را بالا کشيديد. شما که عمر را قبول نداريد.

مجري:

بحث اعتقادي بحث جدايي است.

ما معتقد به حقانيت اهل بيت هستيم؛ ولي شما صحابه بودن عمر را که رد نمي‌کنيد.

صحابه يعني کسي که همراه پيغمبر بوده است، هر کسي که مي‌خواهد باشد.

ما اين را مي‌گوييم.

بيننده:

من حرف شما را قبول دارم و حرف شما را متوجه شدم، شما متوجه حرف من نشديد. من مي‌گويم که شما حضرت عمر را قبول نداريد و وقتي آقاي حکيمي زنگ زد شما يک جوري جواب آدم را مي‌دهيد که فلان جا چنين چيزهايي نوشته است و بعد که ما نگاه مي‌کنيم، اين چنين نيست. همه آدرس‌هايي که مي‌دهيد دروغ از آب در مي‌آيد.

مجري:

کجا اين طوري بوده است؟ يک مورد بگوييد.

بيننده:

شما به جناب عمر توهين مي‌کنيد.

تماس قطع شد.

استاد قزويني:

ما از اين آقايان در خواست مي‌کنيم در طول اين هفته (همين برادر عزيزمان که تشريف آوردند) از شما مي‌خواهيم که 3 مورد از آن آدرس‌هايي که ما داده‌ايم و شما نتوانسته‌ايد پيدا کنيد، هفته آينده بياييد يا پيامک بزنيد، شايد ما اشتباه کرديم، حداقل اشتباه ما را برطرف کنيد.

اين اندازه ما از شما انتظار داريم. نه اين که ما گشته‌ايم و پيدا نکرده‌ايم. اين با آن چيزي که ما از عزيزان اهل سنت داريم تطبيق نمي‌کند.

اولا کتاب‌ها چاپ‌هاي مختلفي دارد.

در قم از صحيح بخاري 17 چاپ داريم.

ما عمدتا که از کتب آدرس نمي‌دهيم، تلاش مي‌کنيم نرم افزار را نشان دهيم.

ما گفتيم که اگر آن‌جايي که نرم افزار نشان نمي‌دهيم، از نرم افزار مکتبه اهل بيت اين‌ها را گرفته‌ايم.

بنده که در کتابخانه خودم نسخه‌هاي مختلف صحيح بخاري دارم، از کتاب‌هاي کتابخانه‌ام به هيچ وجه در برنامه استفاده نمي‌کنم؛ مگر اين که در نرم افزار مکتبه اهل بيت يا الجامع الکبير نباشد. آنجا ما از کتاب‌هاي کتابخانه ‌مان استفاده مي‌کنيم.

بيننده آقاي هليلي

در رابطه با بحث برنامه، مي‌خواهم دوتا مطلب را خدمت عزيزان عرض کنم.

يکي در رابطه با روايت من کنت مولي فهذا علي مولا، در کتب تفاسير اهل سنت در زيل اين آيه شريفه بيان کرده‌اند خصوصا در تفسير رازي جلد 6 صفحه 113 از نرم افزار مکتبة الشاملة بيان مي‌کند:

ولما نزلت هذه الآية أخذ بيده وقال: (من كنت مولاه فعلي مولاه الّلهم وال من والاه وعاد من عاداه)

تا آنجايي که بيان مي‌کند که عمر به علي بن ابي طالب تبريک گفت:

فلقيه عمر رضي الله عنه فقال: هنيئاً لك يا ابن طالب أصبحت مولاي ومولى كل مؤمن ومؤمنة.

عزيزان بزرگوار اهل سنت متأسفانه به رواياتي که در کتب خودشان آمده است، چشم‌شان را بسته‌اند و غالبا هم مي‌بينيم که ما قبل اين روايت را نگاه نمي‌کنند که مي‌فرمايد:

ألست أولي بالمؤمنين من أنفسهم.

بعد تشکيک مي‌کنند در رابطه با اين فقره که مي‌فرمايد:

الّلهم وال من والاه وعاد من عاداه.

و مي‌گويند اين در رابطه با محبت بوده است.

در تفسير ثعلبي جلد1 صفحه 769 همين روايت را با سند صحيح بيان کرده است.

در تفسير آلوسي جلد 5 صفحه 67 بيان مي‌کند: حتي پيامبر هم مي‌ترسيد که اين را بيان کند تا اين که آيه نازل شد در روز غدير خم:

وأخذ بيده فقال عليه الصلاة والسلام: من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم والاه من والاه وعاد من عاداه.

اين رواياتي که واقعا درکتب تفاسير اهل سنت وجود دارد، من تعجب مي‌کنم که اين بزرگواران در مسائل کوچک يک حرفي مي‌زنند.

هر جائي که بحث اميرالمؤمنين عليه السلام است يا در تقابل بين اميرالمؤمنين و دشمنان اميرالمؤمنين است، رو مي‌کنند به اجتهاد که اين واقعا ظلم در حق اهل بيت است.

آن وقت اين‌ها برنامه دفاع از اهل بيت درست مي‌کنند.

در باب اين مسئله‌اي که مي‌گويند: تا خدا وجود دارد چه نيازي است که ما به خلق خدا روي بياوريم.

آيات متعددي داريم.

در سوره بقره آيه 52 مي‌فرمايد: زماني که حضرت عيسي بيان مي‌فرمايد:

قَالَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آَمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ.

خود پيامبر يک گروهي به عنوان انصار دارد.

اين عزيزان بزرگوار چرا چشم‌هايشان را باز نمي‌کنند؟

خود پيامبر خيلي بهتر از ما مي‌دانست که بايد رو به خداوند تبارک و تعالي بياوريد.

در باب توسل به اهل قبور يا اهل بيت عصمت و طهارت، مي‌گويند: مرده چه طور جواب مي‌دهد در حالي که در در قبرستان بقيع نوشته است که پيامبر فرموده است که اين طور به مردگان سلام دهيد.

مرده‌اي که نمي‌تواند جواب دهد چه جواب سلام را چه غير سلام را، برايش هيچ تفاوتي نمي‌کند که چه طور به او سلام دهند و اين‌ها با هم فرقي نمي‌کنند.

عزيزان بزرگوار اهل سنت که ما احترام خاصي براي‌شان قائل هستيم، يک مقداري به روايات توجه کنند. به حرف وهابي‌ها زياد توجه نکنند؛ چون اين‌ها قصد دارند که دين را از بين ببرند. براي‌شان فرقي ندارد که اهانت به پيامبر شده باشد.

در کل دنيا اعتراض شد به اين قضيه؛ ولي دريغ از يک اعتراض از اين وهابيت؛ بلکه توجيه مي‌کنند و مي‌گويند به اين کار نيازي نيست.

بيننده حسن آقا از عراق از اهل سنت:

خواهش من از آقاي قزويني اين است که شما تجديد نظر کنيد، در حوزه علميه قم بنشينيد، شما نه تنها کارتان اين است که به همسران پيغمبر توهين مي‌کنيد؛ حتي به پيغمبر توهين مي‌کنيد.

شما بنشيند يک فکري کنيد و يک جلسه تشکيل دهيد که همبستگي بين مسلمان‌ها به وجود آوريد.

ما انتظار داريم از جمهوري اسلامي که رهبر جهان اسلام شود؛ ولي متأسفانه ما داريم مي‌بينيم که شبکه‌هاي شيعه تفرقه ايجاد مي‌کنند.

استاد قزويني:

مي‌شود که من هم از شما خواهشي کرده باشم؟

بيننده:

بفرماييد.

استاد قزويني:

ما هم مي‌آييم يک جلسه هيئت علمي تشکيل دهيم براي تجديد نظر و حضرت عالي هم عضو آن هيئت باشيد و تشريف بياوريد و با هم بنشينيم و شما راهنمايي کنيد و ما از محضر شما استفاده کنيم. اين امکان دارد؟

بيننده:

من خودم بي‌سواد هستم وگرنه در خدمت بودم.

استاد قزويني:

وقتي شما اين طوري مي‌گوييد که شما تجديد نظر کنيد، کسي که بي‌سواد است از کجا مي‌داند که ما اشتباه‌مان چيست و غير اشتباه‌مان چيست؟

وقتي شما مي‌گوييد: به پيغمبر و زنان پيغمبر توهين مي‌کنيد، اين‌ها افتراء است.

شما چه با سواد باشيد و چه بي‌سواد، در روايت داريم:

فإذا اتهمه انماث الايمان في قلبه كما ينماث الملح في الماء.

الكافي - الشيخ الكليني - ج 2، ص 170

هر کسي برادرش را متهم کند، ايمان او نابود مي‌شود همان طوري که نمک در آب نابود مي‌شود.

شما الان 3 ادعا کرده‌ايد.

ما از دور پيشاني شما را مي‌بوسيم و رفيق هميشگي ما هستيد و هر دفعه تشريف مي‌آوريد يک نکات قشنگي مي‌گوييد و ما را خوشحال مي‌کنيد، خدا شما را جزاي خير دهد.

اگر بزرگواري کنيد و يک نمونه از اهانت ما به نبي مکرم يا همسران پيامبر يا از کارهاي ما يا جمهوري اسلامي نسبت به اختلاف، از هر کدام يک نمونه بيان کنيد.

بيننده:

ما بارها گفتيم؛ ولي متأسفانه قبول نمي‌کنيد. شما شب و روز مي‌گوييد: عائشه چنين و عائشه چنان. اين طوري که شما مي‌گوييد: نعوذ بالله پيغمبر، پيغمبر نبوده است و فقط يک انسان بي غيرتي بوده است.

الان ما اجازه نمي‌دهيم که اين کارهاي فاحشي که شما مي‌گوييد: پستان در مي‌آورد و شير به ديگران مي‌داد، همسران‌مان انجام دهند. توهين از اين بالاتر چي باشد؟

مجري:

اين‌ها که در کتب برادران اهل سنت است نه در کتب شيعيان.

بيننده:

اين‌ها همه مال دشمنان اسلام است که آورده‌اند. هيچ سني نمي‌گويد: که عائشه به مرد غريبه شير مي‌داد. کساني اين را مي‌گويند که دشمنان اسلام هستند.

استاد قزويني

چه کسي گفته است که عائشه به زنان نامحرم شير مي‌داد؟ شما مي‌توانيد بگوييد که اين را چه کسي گفته است؟ نکند که شما اين را خواب ديده‌ايد؟

بيننده:

شما شبکه‌هاي شيعي بارها اين را مگر نگفتيد؟

استاد قزويني:

از اين که صحبت مي‌کنيد و ما را مي‌خندانيد از شما ممنون هستيم.

بزرگواري کنيد و يک جمله‌اي بگوييد که مثلا بنده يا دوستان ما در يک جلسه در اين بيش از 2 سال گفته باشند که عائشه به مردهاي نامحرم شير مي‌داده است. من گمان مي‌کنم که هيچ ديوانه‌اي همچين حرفي نمي‌زند. حتما خواب نما شده‌ايد.

بيننده آقاي سالاري از کرمان

شانس ما است که هر موقع ما با شما تماس مي‌گيريم، حسن آقا هم از عراق تماس مي‌گيرند.

مجري:

اين که خوب است و اشکالي که ندارد.

بيننده:

نه اشکالي ندارد، اين شانس ما است.

سؤالي دارم که مي‌خواستم اهل سنت يا وهابيت و سلفي‌ها جواب دهند.

خليفه دوم به عنوان خليفه مسلمين، چرا از يک يهودي تازه مسلمان به نام کعب الاحبار، آموزش علوم قرآن و اسلامي‌اش را ياد مي‌گرفته است؟

خليفه دوم پس از غصب خلافت 4 گزينه را پيش روي خود گذاشتند:

1. اولين کسي که گفت قرآن تحريف شده است خليفه دوم بودند؛ چون ايشان در رابطه با رجم گفتند که در قرآن نيامده است.

2. آتش زدن احاديث رسول خدا، چرا ايشان احاديث را آتش مي‌زدند و چرا سنت رسول الله را نابود مي‌کرده است؟

3. مدعي بودند که از بني هاشم نمي‌شود که خليفه تعيين شود؛ چون نبوت از بني هاشم بوده است، خلافت نبايد از بني هاشم باشد، به چه استناد و اصولي اين صحبت را کرده‌اند؟

4. به اهل بيت اجازه نمي‌داده است که احاديث را به مردم ارائه دهند.

در رابطه با حديثي که از رسول اکرم است در مورد صحابه‌اي که بعد از ايشان منحرف مي‌شوند و جهنمي‌ مي‌شوند همان طوري که بني اسرائيل جنهمي‌ مي‌شوند.

به استناد 42 آيه از سوره‌هاي متعدد قرآن اين حرف صحيح است مثل: سوره بقره آيه18 و سوره حديد آيه 16 و سوره نساء آيه 65 و سوره مائده آيه 52 و سوره انفال آيه 6 و 22 و سوره توبه آيه 38 و 39 و 40 و سوره نور آيه 15 و 16 و 23 و سوره شعراء آيه 199 و سوره محمد آيه 20 و 29 و 38 و سوره آل عمران آيه 142 و غيره.

خواهش مي‌کنم که اين را حاج آقا از طرف من توضيح دهند.

من دو هفته پيش مي‌خواستم زنگ بزنم و از آقاي عبداللهي که اهل سنت بودند و از کردستان زنگ زده بودند، مي‌خواستم اين سؤالات را مطرح کنم که وقت به من نرسيد.

حاج آقا دو هفته پيش گفتند: امام خميني اجتهاد اشتباه کرده است، اين براي ما سنگين بوده است.

امام خميني در فتواهايش همه اصول را رعايت مي‌کرده است،‌ نه نظر شخصي به احکام داشته است و نه حب و بغض. آنچه را که در حمايت اسلام و اهل بيت بوده است بيان مي‌کرده است.

حاج آقا  قزويني اين مطلب اصلاح کنند و اين حرف‌شان را پس بگيرند.

امام خميني در اجتهاد اشتباه نکرده است.

ايشان هرچه گفته است حق بوده است.

استاد قزويني:

ما چندتا جواب داديم.

يکي اين که گفتيم اين عبارتي که امام راحل آورده است، ارتباطي به عائشه و طلحه و زبير و معاويه ندارد.

ايشان در رابطه با نواصب صحبت مي‌کند و متن عبارت‌شان هم، همان روايت امام صادق است که چند صفحه قبل آورده است که خداي عالم مبغوض‌تر از سگ نياورده است، نواصب و کساني که به ما ناسزا مي‌گويند، از سگ نجس‌تر هستند.

عبارت امام راحل ناظر بر آن است.

جواب دوم ما اين است که بزرگان شما مثل آلوسي به صوفي‌ها مي‌گويد:

أنجس من الكلب.

روح المعاني، ج 9، ص110

ما بالاي 350 ميليون سني صوفي داريم.

چرا شما آن‌ها را نمي‌گوييد؟

در جواب سوم گفتيم که شما در جنگ جمل و در جنگ صفين که نزديک 150 هزار انسان کشته شده است و بر خلاف دستور پيغمبر است که مي‌فرمايد:

من خرج عن الطاعة وفارق الجماعة فمات فميتته جاهلية.

الحاوي الكبير، ج 13، ص 105

هر کس در برابر امام قيام کند، مرگش مرگ جاهلي است.

شما مي‌گوييد: طلحه و زبير و معاويه اجتهاد کردند و اشتباه کردند و مجتهد اگر در اجتهادش اشتباه کند، يک ثواب هم برده است.

گفتم: چه طور شد که معاويه مجتهد شد و با اجتهاد 110 هزار نفر به کشتن داد و ثواب هم برد؛ ولي امام راحل مجتهد نيست.

نهايت آن اين است که امام راحل اجتهاد کرده است و به نظر شما اشتباه کرده است، الان يک ثواب هم دارد؛ نه اين که شما به ايشان فحش و ناسزا دهيد.

يعني بر مبناي شما ايشان اشتباه کرده است و ثوابي ‌هم دارد همان طوري که معاويه اشتباه کرد و عبد الرحمن بن ملجم اشتباه کرد و حضرت علي را کشت ثواب دارد و يزيد اشتباه کرد.

مبناي آقايان اين است.

نسبت به خودشان هر کجا جنايتي مي‌بينند مي‌گويند: اجتهاد کردند؛ ولي از علماي ما که مي‌آيند يک نظري مي‌دهند، شروع مي‌کنند به مراجع ما اهانت کردن و فحش دادن و ناسزا دادن و لعن کردن.

مجري:

سؤال خانم اسدي را هم جواب دهيد.

استاد قزويني:

حسن آقا گفت: عائشه به مردها شير مي‌داده است، اين در کتاب‌هاي شما است. اگر اين ديوانگي و خلاف است از سمت خودتان است.

در کتاب فتح المنعم و تفسير التحرير آورده‌اند، به نظر ما همه اين‌ها ديوانه‌اند که گفته‌اند: زن پيغمبر با اين که بچه به دنيا نياورده است به ديگران شير مي‌دهد.

وقتي اين آقايان حرف مي‌زنند، ما از کتب خودتان مي‌‌خوانيم.

در رابطه با سؤال خانم اسدي، ما روايات را آورديم که اليوم اکملت لکم دينکم؛ يعني کمال دين به اين است که بعد از نبي مکرم اين رسالت امتداد دارد با ولايت علي بن ابي طالب.

يهودي‌ها و منافقين مي‌گفتند: پيغمبر ابتر است و بچه‌اي ندارد، وقتي از دنيا رفت دين او برچيده مي‌شود.

علي بن ابي طالب به عنوان خليفه پيغمبر که استمرار دهنده دين نبي مکرم است و تمام تکاليفي که نبي مکرم دارد غير از مسئله نبوت و اخذ وحي، تمام اين قضايا در حديث منزلت و در حديث غدير براي اميرالمؤمنين ثابت است. کمال دين به اين است که اين دين استمرار دارد و قطع نمي‌شود.

در آينده اگر مشکلات و سؤالي پيش آيد، پاسخگو اميرالمؤمنين سلام الله عليه است.

خودشان هم فرموده است:

الله اكبر على إكمال الدين و إتمام النعمة و رضا الرب برسالتي و بالولاية لعلي من بعدي.

منهاج السنة النبوية، ج 7 ، ص 52

الله اکبر بر اکمال دين و تمام شدن نعمت و رضايت خدا بر رسالت من و ولايت علي بن ابي طالب.

در رابطه با قضيه حضرت ابو طالب سلام الله عليه، ما خيلي خلاصه عرض مي‌کنيم.

حاکم نيشابوري در مستدرک شعري را از ابو طالب در برابر نجاشي مي‌گويد:

ليعلم خيار الناس أن محمدا                وزير لموسى والمسيح بن مريم 

المستدرك على الصحيحين، ج 2، ص 680

حضرت پيغمبر ادامه دهنده و وزير حضرت موسي و مسيح بن مريم است.

آيا اين دلالت بر ايمان ندارد؟

عبارتي ابن اسحاق دارد که مي‌گويد:

ألم تعلموا أنا وجدنا محمدا                 نبيا كموسى خط في أول الكتب 

سيرة ابن إسحاق، ج 2، ص 138 و البداية والنهاية، ج 3، ص 87

ما حضرت محمد را مثل حضرت موسي رسول و پيغمبر مي‌دانيم.

خود آقاي ابن تين که در شرح صحيح بخاري در کتاب ارشاد الساري مي‌گويد: در شعر ابي طالب دلالتي دارد:

کان يعرف نبوت محمد حتي قبل ان يبعث

ارشاد الساري، ج 3، ص 26

قبل از اين که پيغمبر به پيغمبري مبعوث شود، ابو طالب مي‌دانست که اين پيغمبر است.

در قحطي که در مکه آمد، حضرت ابو طالب قنداقه رسول اکرم را به دست گرفت و پشت به بيت الله الحرام اين شعر را خواند:

وَأَبْيَضَ يُسْتَسْقَى الْغَمَامُ بِوَجْهِهِ                   رَبِيعُ الْيَتَامَى عِصْمَةٌ لِلأَرَامِلِ 

مسند أحمد بن حنبل، ج1، ص7 و صحيح البخاري، ج1، ص342

آن سفيد رويي که به آبروي او باران رحمت مي‌آيد.

آيا اين نشان نمي‌دهد که حضرت ابو طالب ايمان به نبوت پيغمبر داشت؟

آلوسي در روح المعاني جلد 18 صفحه 51 مي‌گويد: حضرت ابو طالب عقد حضرت خديجه را براي پيغمبر خوانده است قبل از اين که پيغمبر به پيغمبري مبعوث شود.

مي‌گويد:

الحمد لله الذي جعلنا من ذرية إبراهيم .

شرح نهج البلاغة، ج 14، ص40

آيا اين کافر و بت پرست بوده است؟

من از همه عزيزاني که مشرف مي‌شوند به بيت الله الحرام و مدينه منوره از باب اين که به تعبير نبي مکرم يا نقل مي‌شود از اميرالمؤمنين که مي‌فرمايد:

من علمني حرفا فقد صيرني عبدا

جامع السعادات - ملا محمد مهدي النراقي - ج 3، ص 112

يک کلمه از ما ياد گرفته باشند، ما حق به گردن‌شان داريم.

من از همه عزيزان مي‌خواهم که خالصانه هم در حرم نبوي و هم در بقيع و در مکه و عرفات و منا ما و شبکه ولايت را دعا کنند وگرنه ما حق‌مان را حلال نخواهيم کرد.

برادرمان جناب آقاي موسوي مدير مسجد النبي لس آنجلس يک بيماري شديد و وخيمي دارند، دوستان خيلي نگران بودند، من از همه عزيزان مي‌خواهم که براي ايشان هم دعا کنند.

پايان.



حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما