* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 23 شهريور 1391 | تعداد بازديد: 3064 | |
از ديدگاه اهل سنت امامت از اصول دين است | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم برنامه حبل المتين استاد: آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني 23 / 06 / 1391 موضوع: از ديدگاه اهل سنت امامت از اصول دين است مجري: با سلام و خسته نباشيد خدمت شما بينندگان عزيز ممنون كه برنامه ما را جهت تماشا انتخاب كرديد، برنامه كه تقديم ميشود برنامه زنده حبل المتين ميباشد. در اين برنامه قصد داريم، تاريخ اسلام را در بوته نقد و برسي بگذاريم و عمده مطالبي كه تقديم شما ميشود از كتب برادران اهل سنت ميباشد؛ تا عزيزان اهل سنت راحت تر بتوانند قضاوت كنند و ما در اين باره هيچ قضاوت نميكنيم. ابتداي برنامه، بنده اهانت و جسارتهاي را كه آمريكاي ها و كشش هاي كه پشتش به پشتوانه صهيونيزم گرم است، به اولين و بر ترين شخصيت عالم (حضرت رسول (صلي الله عليه و آله وسلم) كرده اند، محكوم ميكنم. در خدمت كار شناس برنامه حضرت آيت الله دكتر قزوييي هستيم، خدمت ايشان سلام عرض ادب داريم. استاد قزويني: سلام عليكم ورحمة الله بركاته، بنده هم خدمت تمام بنندگان عزيز كه در هر كجاي اين گره خاكي بيننده ما هستند خالصانه ترين سلام و عرض ادبم را تقديم ميكنم و موفقيت همه عزيزان و بزرگواران را صميمانه از خداوند منان خواهانم و از همه عزيزان مصرانه ملتمس دعا هستم . همانطوريكه كه بينندگان عزيز مستحضر هستند، هر دم از اين باغ بري ميرسد تازه تر از تازه تر ميرسد، هر روز ما شاهد اهانت و توهين هاي به ساحت پيامبر اسلام و أئمه هدي (عليهم السلام) هستيم؛ چون دنيا امروز به اين نتجه رسيده كه با وجود اسلام در عرصه بين الملل جايي براي آنها باقي نميماند. با توجه به گسترش به تعاليم اسلام و سخنان پيامبر (صلي الله عليه و آله) و أئمه هدي (عليهم السلام) دنيا همواره عليه استبداد و ظلم و جور شورش ميكنند و به ويژه بيداري اسلامي كه در خاور ميانه رخ داده است. اينها يك روز به مقدسات شيعه اهانت ميكنند؛ تا آن غيرت شيعي شيعيان را امتحان كنند روزي ديگر به مقدسات همه مسلمانان اهانت روا ميدارند. در قضاياي كه در چند ماه قبل اتفاق افتاد، يك آدم ديوانه هم جنس باز و سگ ولگرد در اروپا به ساحت مقدس امام هادي (عليه السلام) جسارت كرد، اگر چنانچه تمام مسلمين حد اقل به خاطر اهانت به اهل بيت (عليهم السلام) كه اجر رسالت قرار داده شده، همت ميكردند و اين قضيه را محكوم ميكردند و اين غده سرطاني را محو و نابود ميكردند و در زباله دان تاريخ ميانداختند، ديگر شاهد اهانت به امام صادق و امام سجاد (عليهم السلام) و امروز به ساحت مقدس نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه وآله ) نميبوديم. اجازه بدهيد بنده يك اظهار تأسف كنم از اين شبكه هاي نفاق كه در قضيه اهانت به امام هادي (عليه السلام) به صورت نا خود آگاه خوشحالي از كلمات، روحيات و وجنات شان روشن بود و به جاي محكوم كردن، لب به شماتت گشودند؛ ولي اين احمق ها نميدانند كه اينها كاري به مقدسات شيعه ندارند؛ هرچند امام هادي (عليه السلام) براي شيعه و سني مقدس ميباشد، بر خلاف وهابي ها كه نه اهل بيت (عليهم السلام)، نه قرآن و نه اسلام براي شان مقدس ميباشد و فقط ابن تيمه و محمد بن عبد الوهاب براي اينها مقدس ميباشند. اينها چشم هايشان را مانند قلب كور شان بستند، شعارهاي كه در جريان توهين به امام هادي (عليه السلام) در پاريس ميدادند و ما فيلمهايشان را نيز داريم، اين بود كه ميگفتند: نه مسجد و نه قرآن جانم فدي ايران؛ يعني ما به هيچ چيزي كار نداريم و با اسلام و قرآن مخالف هستيم و در بعضي جا هم ميگفتند: نه الله و نه قرآن جانم فداي ايران. اين هفته هم شاهد اكران يك فليم بوديم كه يك ديوانه و سگ ولگرد ديگري به نام سام باسل اين فليم را كار كرداني كرده است و براي ساختن اين فليم از صد پشت باني يهودي و به مبلغ پنچ ميلون دلار كمك گرفته است و با60 هنر پيشه؛ مثل خودش و با يك تيم 45 نفري به مدت سه ماه در كالفرنياي آمريكا اين فليم را توليد كرد است. تيري جونز كشش ديوانه و خول چل كه قبلاً قرآن سوزي كرده بود، آمد اقدام به نشر پخش و اين فليم كرد و باعث شد كه احساسات و عواطف يك مليارد نيم مسلمان جريحه دار شود و كاري كه در بعضي از كشورها؛ مثل ليبي كه منجر به كشته شدن سفير آمريكا و چهار تن از اعضاي سفارت آمريكا انجام دادند يك عكس العمل ساده به حساب ميآيد كه انتظار خيلي بشتر از اين ميرفت. به هر حال اينها دارند مسلمانها را محك ميزنند و احساسات و عواطف مسلمان ها را امتحان ميكنند و در اين جور مواقع؛ مثل جريان سلمان رشدي اگر مسلمان ها دست به دست هم ميدادند و آن نطفه نجس و كثيف كتاب آيات شيطاني را براي هميشه در نجاست خانه ها دفن ميكردند، ديگر امروز شاهد اين نوع جسارت ها نبوديم. به هر حال اين اين موارد، مظلوميت اسلام، قرآن و اهل بيت (عليهم السلام) را ميرساند؛ همانطور كه كلادستون نخست وزير سابق انگليستان اعلام كرد، مادامي كه قرآن دست مسلمان ها است ما نميتوانيم، بر خاور ميانه مسلط شويم و آن را مستعمره خود قرار بدهيم؛ بنابر اين مسلمان ها چه شيعه و چه سني كاملاً دقت كنند كه اينها خواب هاي براي اسلام و مسلمين ديده اند كه اگر ما در ابتداي امر آن غيرت اسلامي مان به جوش بيايد و گوش به فرمان مراجع عظام تقليد و مفتيان مخلص كه در مسير سنت حركت ميكنند؛ مثل شيخ الازهر بدهيم، قطعاً ديگر ما شاهد اين گونه اهانت ها و جسارت ها نخواهيم بود. مجري: حاج آقا قبل از اينكه سؤالاتم را مطرح كنم ميخواستم از محضرتان بپرسم كه آيا شبكه هاي وهابي اين قضيه را محكوم كرده اند يا خير؟ استاد قزويني: نه آنگونه كه بايد محكوم ميكردند نه كردند، اما ديشب يكسري مطالب گفتند؛ تا رسوا نشوند. مجري: بحث ما در رابطه با امامت بود اينكه شما در شب هاي گذشته در باره اصول دين و مذهب، مفصل توضيح داديد. امشب ميخواستم اين سؤال را از محضر شما بپرسم كه نظر علما و بزرگان اهل سنت در رابطه با اصول دين بودن امامت و خلافت چه ميباشد و لطف بكنيد صفحاتي كه نشان ميدهيد كامل نشان بدهيد؛ تا اينها تزوير نكنند. استاد قزويني: ما در گذشته اين مباحث را مطرح كرديم؛ ولي به صورت گذرا از آن گذشتيم و ديديم و در بعضي از اين شبكه هاي نفاق مرتب مانور ميدهند كه امامت از اصول دين نيست و اگر از اصول دين است؛ پس چرا در قرآن نيامده است، ما حاضريم با اينها در اين باره فقط باقرآن مناظره كنيم و ما هم مشت اينها را باز كرديم و گفتيم كه اينكه ميگوييد فقط با قرآن بدون سنت اين يك نوع حماقت ميباشد و اين را علماء شما هم بيان كرده است . تعدادي از بزرگان اهل سنت نيز معتقد هستند كه امامت از اصول دين ميباشد؛ مثل آقاي بيضاوي كه قاضي القضات و از اعيان قرن هفتم هجري ميباشد و جايگاه ويژه در ميان اهل سنت دارد، ايشان صراحتاً وقتي بحث اصول و فروع دين را مطرح ميكند ميگويد: اقامه ، تسميه و بسم الله در نماز از فروع دين ميباشد : و لا كفر و لا بدعة في مخالفتهما بخلاف الامامة. كسي با اقامه و تسميه مخالفت كند نه كافر ميشود و نه بدعت گذار به حساب ميآيد به خلاف امامت كه اين گونه نيست و اگر كسي با آن مخالفت كند هم كافر ميشود و هم بدعت گذار به حساب ميآيد. المنهاج على منهاج الوصول إلى علم الأصول للبيضاوي ص75 امام سبكي كه جايگاه ويژه درميان اهل سنت دارد، نيز ميگويد: بخلاف الإمامة فإنها من الأصول ومخالفتها بدعة ومؤثرة في الفتن. به خلاف امامت كه از جمله اصول به حساب ميآيد و مخالفتش بدعت به حساب آمده و مؤثر در فتنه واقع شدن ميباشد. الإبهاج ،ج 2، ص 296 جناب بدخشي كه از علماء احناف ميباشد و جايگاه ويژه در ميان اهل سنت دارد در شرح سخنان بيضاوي ميگويد: بخلاف الإمامة فإنها من الأصول ومخالفتها يقتضي الي الامرين. بخلاف امامت كه از اصول ميباشد و مخالفتش انسان را به دو امر بدعت و كفر ميكشاند. مناقب الرسول بدخشي ج 2، ص226 جناب فخرالدين جاوردي نيز ميگويد: و اجاب عنه به أن اولين اعني الاقامة و التسمية لا نسلم عنهما مما تواتر دوائي علي نقلي هما لان أن هما من الفروع بخلاف نصي الذي يدل علي (رضي الله عنه)امامة علي فأن في مخالفته بدعة العظيمة . دوتاي اولي؛ يعني: اقامه و تسيمه از جمله فروع ميباشد بخلاف نصي كه دلالت ميكند بر امامت حضرت علي (عليه السلام) كه در مخالفتش بدعت عظيم ميباشد. السراج الوهاج في شرح المنهاج ج2،ص730 شمس الدين اصفهاني نيز همين تعبير را دارد : بخلاف الامامة فانها من الاصول الدين و مخافتها بدعة فلو كان نص علي الامامة علي لم نتساهل فيه و نقله نقلاً متواتراً. امامت از جمله اصول دين ميباشد و شيعه در نقل امامت علي (ع) تساهل كرده اند. شرح المنهاج للبيضاوي ج2،ص535 اينكه ايشان ميگويد امامت از جمله اصول دين ميباشد درست؛ اما اينكه شيعه در نقل امامت علي (عليه السلام) شيعه كوتاهي كرده است يك ادعاي بدون دليل ميباشد؛ چون شيعه اين مطلب را به صورت متواتر چه در حديث غدير و چه در حديث منزلت نقل كرده است و قضيه امامت حضرت علي (عليه السلام ) به صورت متواتر بيان شده است كه اينكارش يك نوع جحد حقايق،عناد و تعصب ميباشد. ما با نزديك شدن غدير بحث آيات امامت را شروع ميكنيم مخصوصاً آيات كه در مورد غدير ميباشد و كاملاً به صورت مستند بيان ميكنيم؛ تا اينكه شبكه هاي نفاق كه احاديث را كم زياد ميكنند و ... سؤ استفاده نكنند و حجت بر همه گان تمام شود. دكتر محمد عبد النور استاد دانشگاه الازهر ميگويد: بان الاقامة و تسمية الصلاة لم تتوفر الدواعي علِي نقلها لكونها من الاحكام الفرعية و المخطئ فيها ليس بكافر و لا مبتدع اقامه و تسميه در نماز انگيزه بر نقل تواتر وجود ندارد؛ چون از احكام فرعيه ميباشد و اگر كسي هم خطا برود كافر و بدعت گذار به حساب نميآيد. بخلاف الامامة فأنها من اصول الدين و المخالفة فيها بدعة و الفتنة برخلاف امامت كه از اصول دين ميباشد. الصول الفقه ج3، ص 107 بسيار واضح و روشن است كه اين آقايان صريحاً ميگويند امامت از اصول دين است و ما از اين آقايان مي خواهيم كه بيايند جواب اين علما را كه ما نام برديم بدهند؛ هرچند اين آقايان حيا و شرم را خورده اند. ما ميگويم، مثلاً روايت داريم در صحيح مسلم كه آيه تطهير شامل زنان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم ) نميشود، اينها ميگويند: مسلم كه معصوم نبوده است و اگر بگويم زيد ابن ارقم صحابي گفته است، ميگويند: او هم اشتباه كرده است، باز هم خدا را شكر كه نميگويند كافر شده است و اگر آقايي بگويد كه ولايت فقيه چنين و چنان است، خوب مفتي اعظم عربستان هم ميگويد: المفتي يقوم مقام النبي؛ اما اينها ميگويند اشتباه و غلط كرده هر كسي چنين حرفي را زده است. اگر ما خواسته باشيم آبرو داري كنيم يك تكه اي را به اندازه سي ثانيه پخش كنيم، اينها ميآينده تمام آن را بخش ميكنند و حد اقل ده مورد بر ضرر خودشان ميباشد و ميگويند ما كي گفتيم مفتي اعظم عربستان كافر ميباشد، ما در جواب ميگويم شما صرحتاً گفتيد هر كسي گفته باشد كافر است مفتي هم گفته است و ما به دوستان گفتيم كه اين حرف اينها را بفرستند براي مفتي عربستان سعودي، در جواب ميگويند كه اينها جاسوس مفتي عربستان سعودي هستند و اگر واقعاً اين هست بدانيد كه پول نفت عربستان سعودي از طريق همين خط تلفن مرتب به حساب ما ميآيد كه ما جايزه مي دهيم . اين را ما گفتيم كه تا همه بدانند اين ها که اين همه دم از وهابيت ميزنند و اين همه پول ميدهند، احترام امام زاده خودشان را هم ندارند . اگر عرستان سعودي بداند كه اين آقا چنين آدم هتاك است و اگر آل شيخ مفتي اعظم نگفته بود بايد در روز نامه الوطني كذبية پيام ميداد. و اگر گفته شود روزنامه دولتي است، ما در جواب ميگويم: آل شيخ هم دولتي است نه مردمي بر خلاف مراجع عظام تقليد ما كه اين افتخار را دارند كه به هيچ وجه وابسته به هيچ دولت نمي باشند چه دولت كفر، دولت ظالم و دولت اسلامي؛ چون در هيمن جمهوري اسلامي ايران بارها مراجع عمل كرد شخصي ريس جمهور را مورد انتقاد قرار داده اند؛ اما بر عکس مفتيان اينها که جرأت نميكنند از گل نازك تر به دولت عربستان سعودي بگويند و الا خرخره شان را قطع ميكند. بالا ترين امتياز شيعه اين است كه مراجع عظامشان وابسطه به هيچ دولت نيستند و اگر در بعضي مواقع در كنار دولت قرار ميگيرند به خاطر اين نيست كه اينها اجير و عميل دولت باشند؛ بلكه اينها ميآيند؛ تا بتوانند خطاها و اشتباهات دولت ها را اصلاح بكنند و آنها را در مسير حق و حقيقت قراربدهند و وادار شان كنند؛ تا معارف اسلامي را در جامعه پياده بكنند . همانطور كه در طول تاريخ اين به اثبات رسيده است؛ مثل زمانيكه مراجع در كنار آل بويه ، صفويه و جمهوري اسلامي قرار گرفته اند به عنوان ميحط بر دولت ها بوده اند نه اينكه محاط و مزدور دولت ها باشند. ما از همه بزرگان علماء و مفتيان اهل سنت انتظار داريم كه در اين عصر ارتباطات يك كمي تحرك از خودشان نشان بدهند و استقلال خودشان را حفظ كنند؛ تا دولت ها وابسته آن ها باشند نه اينکه آنها وابسته دولت ها باشند. مجري: حاج آقاي سؤال اول را به خوبي جواب داديد بازهم ميخواستم سؤال بكنم كه آيا اينها دليل بر عقايدشان كه ميگويند امامت از اصول دين است آورده اند يا خير؟ استاد قزويني: بنده قبل از اينكه سؤال شما را جواب بدهم ميخواستم يك نكته را خدمت شما بيان كنم . اين ها به شيعه اعتراض مي كنند كه شما پنچ تا اصول دين داريد؛ در حاليكه عبد القاهر بغدادي كه معاصر با شيخ مفيد، طوسي و سيد مرتضي بود، ميگويد: اهل سنت دوازده تا اصول دين دارند . اتفق جمهور اهل السنة والجماعة على اصول من اركان الدين كل ركن منها يجب على كل عاقل بالغ معرفة حقيقته ولكل ركن منها شعب وفي شعبها مسائل اتفق اهل السنة فيها على قول واحد وضللوا من خالفهم فيها واول الاركان التى رأوها من الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية ،اصول الدين اثبات الحقائق والعلوم على الخصوص والعموم والركن الثانى هو العلم بحدوث العالم في اقسامه من اعراضه واجسامه والركن الثالث فى معرفة صانع العالم وصفات ذاته والركن الرابع في معرفة صفاته الازلية والركن الخامس في معرفة اسمائه واوصافه والركن السادس في معرفة عدله وحكمته والركن السابع في معرفة رسله وانبيائه والركن الثامن في معرفة معجزات الانبياء وكرامات الاولياء والركن التاسع في معرفة ما أجمعت الامة عليه من اركان شريعة الاسلام والركن العاشر في معرفة احكام الامر والنهى والتكليف والركن الحادى عشر في معرفة الخلافة والامامة وشروط الزعامة والركن الثالث عشر كذا في احكام الايمان والاسلام في الجملة والركن الرابع عشر في معرفة احكام الاولياء ومراتب الأئمة الاتقياء والركن الخامس عشر في معرفة احكام الاعداء من الكفرة واهل الاهواء الفرق بين الفرق ، ج 1 ، ص 309 علماء و جمهور اهل سنت اتفاق دارند بر اصول كه از اركان دين ميباشد و بر هر عاقل واجب است شناخت حقيقت آن ها كه يازدهمين از آن اركان خلافت و امامت ميباشد، به عبارتي اين ها قائل به دوازده تا اصول ميباشند. در رابطه با فرمايش شما كه گفتيد آيا اينها دليل بر مدعي شان دارند يانه؟ ما از اين آقايان سؤال ميكنيم اين بزرگان؛ مثل سبكي، بيضاوي و بدخشي كه گفته اند امامت از اصول دين است و يا همين آقاي بغدادي كه گفته اند ما دوازده تا اصول داريم آيا براي اين اصول كه گفته اند توانسته اند كه دليل از قرآن براي آنها بياورند و يا بايد بيايند از سنت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و السلم ) بگويند: که اصول داوزده تا ميباشد. يك مطلب كه شايد براي اولين بار ما آنرا نقل كردهايم اين است كه از خليفه دوم نقل شده است كه بحث خلافت از اركان دين است؛ هر چند از سنت رسول الله (صلي الله عليه و آله وسلم) چنين چيزي نقل نشده است. حدثنا أَحْمَدُ بن زَيْدِ بن هَارُونَ الْقَزَّازُ الْمَكِّيُّ ثنا إِبْرَاهِيمُ بن الْمُنْذِرِ الْحِزَامِيُّ ثنا عبد اللَّهِ بن مُحَمَّدِ بن يحيى بن عُرْوَةَ عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن أبيه أَنَّ مُطِيعَ بن الأَسْوَدِ قال سمعت عُمَرَ بن الْخَطَّابِ رضي اللَّهُ عنه يقول وَاللَّهِ لو عَهِدْتُ عَهْدًا أو تَرَكْتُ تَرِكَةً لَكَانَ أَحَبَّ إلي من أَنْ اجعلها إليه الزُّبَيْرُ بن الْعَوَّامِ فإنه رُكْنٌ من أَرْكَانِ الدِّينِ. المعجم الكبير، ج1، ص 120 عهدي را ترك كنم و يا انجام بدهم محبوب تر است در نزد من از اينكه خلافت را به عهده زبير بن عوام بگذارم؛ چون خلافت ركني از اركان دين ميباشد. جناب هيثمي هم ميگويد: وعن مطيع بن الأسود قال سمعت عمر بن الخطاب رضي الله عنه يقول والله لو عهدت عهدا أو تركت تركة لكان أحب إلي أن أجعلها إلى الزبير بن العوام فإنه ركن من أركان الدين رواه الطبراني وإسناده حسن. مجمع الزوائد، ج9، ص151 اين مطلب را ما توانستيم پيدا كنيم و اگر اين آقايان كارشناس بتوانند از آيات هم استفاده كنند كه خلافت از اصول الدين است خيلي بهتر ميشود. ما قبلاً گفتيم كه اينها مي گويند: منكر شدن خلافت جناب ابو بكر كفر آور ميباشد و حتي قتلش واجب ميباشد و اينكه اطاعت و امامت اولي الامر از اركان دين ميباشد و منكر آن كافر مي باشد. بتوانند يك آيه و يك حديث صحيح از پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) و حتي يك حديث ضعيف هم بياورند ما از آنها ميپذريم. مجري: جناب استاد اشاره فرموديد به اولي الامر، بنده ميخواستم سؤال بكنم اينها كه اطاعت اولي الامر را واجب ميدانند و حتي اگر اين اولي الامر فاسق، فاجر باشد؛ همچنانكه حضرت عالي فرموديد، آيا اين را از اصول دين هم ميدانند يا خير؟ استاد قزويني: در اين رابطه عبارتي از جناب احمد ابن حنبل كه وهابيت ارادت خاص به ايشان دارد وجود دارد، ايشان در كتاب «الورع» بعد از حمد الهي ميگويد: الحمد لله رب العالمين والعاقبة للمتقين وصلى الله على محمد وعلى آله اجمعين هذا ذكر بيان اعتقاد اهل السنة والجماعة على مذهب فقهاء الملة أبي حنيفة النعمان ابن ثابت الكوفي وابي يوسف يعقوب ابن إبراهيم الحنبلي وابي عبد الله محمد بن الحسن الشيباني رضي الله عنهم اجمعين . اين بيان اعتقاد اهل سنت است و جماعت بر مذهب فقهاي ملت؛ مثل أبي حنيفة النعمان ابن ثابت كوفي و ابي يوسف يعقوب ابن إبراهيم حنبلي وابي عبد الله محمد بن الحسن شيباني كه خداوند از همه شان راضي باشد، بر اين عقيده مي باشند. وما يعتقدون في اصول الدين ويدينون به رب العالمين. آنچه به عنوان اصول دين به آن معتقد هستند و آنها را به عنوان دينخودش انتخاب كرده اند . الورع لابن حنبل، ج 1، ص 198 در ادامه در ص202 به بعد همين كتاب ميگويد: ولا نرى الخروج على ائمتنا وولاة أمورنا وان جاروا وظلموا ولا ندع عليهم اصول الدين ما اين است كه جايز نميدانيم خروج و قيام و نفرين بر عليه امامان و ولاة امر مان را؛ هرچند ظلم، و جور كنند ولا ننزع الورع يدنا من طاعتهم ونرى طاعتهم من طاعة الله تعالى فريضة ما دست از طاعت اولي الامر بر نميداريم و اطاعت والي الامر را واجب ميدانيم. الورع لابن حنبل، ج 1، ص 202 ما از اين آقايان ميخواهيم كه به ما جواب بدهند؛ هر چند اين مطالب كه گفته شده خيلي بدرد عربستان سعودي ميخورد؛ يعني: اطاعت از ملك عبد الله از اصول دين ميباشد و نبايد كسي در برابر او قيام بكند و هر كسي قيام بكند برچسب ديوانگي به آن ميزنند و همچنان قيام در برابر حسني مبارك؛ فرعون مصر نيز جايز نميباشد؛ همچنانكه تمام علماء شان فتواء داده اند كه قيام و مخالفت بر عليه حسني مبارك و ديكتاتور ليبي جايز نميباشد و بدعت و خلاف شرع ميباشد؛ امادر سوريه ورق برگشته است و بايد در اينجا گفت: قربان برم خدا را يك بام دو هوا را . دوستان ما آورده است كه اگر حاكم اسلامي كافر هم باشد، قيام بر عيله آن حرام و بر خلاف شرع ميباشد؛ هر چند ما در مقام دفاع از حاكم سوريه نيستيم و معتقديم كه در سوريه بايد مردم آنجا تصميم بگيرند مثل كاري كه در مصر و ليبي صورت گرفت نه شياطين ها، نه وهابيت القاعده و استكبار جهاني كه رختند آنجا؛ چون اينها مزدور هستند و دارند ظلم بر مردم سوريه ميكنند. و اگر مردم سوريه؛ مثل مردم مصر قيام بكنند ما ميگويم اينهم يك بيداري اسلامي است و بايد آقاي بشار اسد بساطش را ببندد برود همان جاي كه حسني مبارك و... رفته است؛ هر چند به حسني مبارك و بن علي، عربستان سعودي پناه داد؛ اما اين بشار اسد بخت برگشته اگر مردم سوريه قيام كنند كجا ميرود خدا ميداند. اين دو نوع برخورد اگر در عصر حجر و ابن تيميه بود ميشود توجيه كرد؛ اما امروز كه عصر ارتباط است و تمام دنيا با امكاناتي كه وجود دارد از تمام حقايق آگاه ميباشند؛ لذا حناي اينها ديگر رنگ ندارد . حتي آنها كه در خود عربستان به سر ميبرند و گرايش وهابي دارند مانده اند چه كار بكنند؛ مثلاً در مصر كه مردم قيام كرده بودند مفتيان اينها فتوا هايشان بر عليه مردم مصر و به دفاع از حاكم جور و فرعون مصر بود و يا در بحرين اين هم دارند جنايت ميكنند اطفال سه ساله را زنداني ميكنند، هرچند بحث ما سياسي نيست و كاري به سياست هيچ كشوري هم دخالت نميكنيم؛ ولي بحث ما درباره اين وهابيت پليد هست كه يک روز ميل و هوايشان ميكشند به نفع يك ديكتاتور و روزي ديگر بر ضرر و عليه ديگري حرف بزنند كه به نظر ما درست نيست و حتي به رئيس تروريست هاي ايران عبد المالك ريگي لقب مجاهد دادند. ما قضاوت را امروز به عهده مردم آگاه که خوب قضاوت ميكنند، ميگذاريم و از اينها ميخواهيم كه وقتي ظالم وديكتاري را محكوم کردند همه جا محكوم بكنند. مجري: به عنوان آخرين سؤال ميخواستم خواهش كنم در مورد اين اين شبكه هاي وهابي که هر روز قرآن را جلو دست شان قرار ميدهند و ميگويند: شما كه امامت را جزء اصول دين ميدانيد آن را از قرآن براي ما اثبات كنيد، لطف كنيد يك بحث در اين باره داشته باشيد. استاد قزويني: اين مطلب نكته ظريف ميباشد؛ لذا از بيننده گاه عزيز ميخواهم كه خوب دقت كنند؛ هرچند بنده ميخواهم در ظرف چهار پنج دقيقه مطلب را جمع كنم؛ تا صداي بيننده گان را بشنويم. در برنامه هاي گذشته مان اعلام كرديم كه بزرگان اهل سنت رسماً اعلام كرده اند: قرآن بدون سنت اصلاً مفهوم ندارد و خود ابو حنيفه و احمد ابن خنبل ميگويند: اگر سنت نبود ما قرآن را نمي فهميديم؛ ولي اين آقايان ميگويند: اگر امامت از اصول دين است بايد در قرآن وجود داشته باشد و شمابياييد از قرآن اصول دين را ثابت بكنيد؛ چون آن را از اصول دين ميدانيد . جناب بدر الدين ابو عبد الله محمد بن علي حنبلي ميگويد: وكذلك الواجب نظير ذلك في سائر ابواب أصول الدين أن يجعل نصوص الكتاب والسنة هي الأصل المعتمد الذي يجب اتباعه. در ابواب اصول دين بايد نص كتاب و سنت، اصل مورد اعتماد باشد. مختصر الفتاوى المصرية، ج1، ص242 . آقاي ابن أبي العز حنفي نيز ميگويد: وكيف يتكلم في أصول الدين من لا يتلقاه من الكتاب والسنة. چگونه از اصول دين صبحت ميكنيد؛ در حاليكه از كتاب و سنت استفاده نميكنيد؛ يعني: بدون استفاده از كتاب سنت اصلاً نميشود از اصول دين حرف زد. ما به اين آقايان كارشناسان شبكه نفاق ميگويم: يك مقدار گوشهايتان را باز كنيد و اين پنبه هاي جهل و تعصب را؛ ولو به اندازه چند دقيقه از گوش تان بيرون بكشيد. شرح العقيدة الطحاوية ، ج 1، ص 212 از همه اين ها مهمتر حرف امام اين ها ابن تيميه است که مي گويد: وهذا الذي ذكرته من أنه يجب الرجوع فى أصول الدين إلى الكتاب و السنة. كتب ورسائل وفتاوى ابن تيمية في التفسير، ج 16، ص 469 اگر اين کار شناس نگويد که ابن تيميه هم غلط کرده است؛ چون اين ها فقط خودشان را معصوم مي دانند بس. در ادامه ابن تيميه مي گويد : وبينا ان دلالة الكتاب والسنة على اصول الدين ليست بمجرد الخبر كما تظنه طائفة من الغالطين من اهل الكلام والحديث والفقهاء والصوفية وغيرهم بل الكتاب والسنة دلا الخلق وهدياهم إلى الآيات والبراهين والأدلة المبينة لأصول الدين. كتب ورسائل وفتاوى ابن تيمية في الفقه، ج 19، ص 160 دلالت کتاب سنت بر اصول دين مثل يک خبر عادي نيست که بعضي از اهل کتاب کلام ، حديث ، فقهاء و صوفيه اين غلط را کرده اند و اين گونه گفته اند. شايد اين آقايان هم از ابن تيميه ياد گرفته اند که مي گويد: آل شيخ غلط کرده است . اين مطالب را ما از نرم افزار الجامع الکبير گرفته ايم هرچي است بر عهده خودي شما مي باشد. ما مجموعه فتواي ابن تيمه را هم داريم اگر کسي خواسته باشد مي توانيم براي آن ها نشان بدهيم که مبناي احکام اصول دين بر کتاب سنت و اجماع مي باشد . بيننده سرکار خانم زماني از اصفهان: سلام عليکم شب شما بخير اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له ذالک. من امشب مثل چند شب پيش مزاحم شدم بنده به تازگي بر نامه هاي شما را پيگيري مي کنم و بر نامه هاي شبکه کلمه را نيز دنبال ميکنم تا فقط برايم ثابت بشود که حرف هاي شبکه کلمه تا چقدر صحيح و درست ميباشد و تا چقدر به حرفهايشان عمل ميکنند . بنده امشب به عنوان يک ايراني، تماس گرفته ام و شيعه بودن بنده را کنار بگذاريد و چند مرتبه هم به شبکه کلمه تماس گرفته ام؛ اما نميدانم؛ چرا جواب نمي دهند . چند شب پيش يک خانم تماس گرفت و يک شعر در مورد حضرت امير (عليه السلام) خواند و دنبالش حاج آقا قزويني يک شعر از سعدي و يا فردوسي قرأت کردند و دنبالش مجري هم يک شعري خواند . ادعاي که آقاي هاشمي مي کند اين است که سعدي و فردوسي شيعه نبودند و اصلاً امامت را قبول نداشتند و براي بنده خيلي جالب بود که شاعري که شعر در مورد حضرت امير دارند چطور مي توانند ادعا کنند که اينها محب حضرت امير نيستند و ببنيد اين ها از چه راه هاي وارد ميشوند و ميخواهند جوانان مارا به طرف خودشان بکشانند. ادعاي تازه که آقاي هاشمي کرده اند اين است که دکتر شريعتي در آخرين لحظات عمرش تغيير فکر داد و امامت را رد کرد است، آيا به نظر شما اين مطلب درست و صحيح ميباشد. يک نکته ديگر که داشتم اين است که بنده به عنوان يک جوان شيعه به شما افتخار مي کنم؛ چون وقتي سنيها و حتي وهابي به شما زنگ مي زنند بيشتر از شيعه ها به آنها وقت ميدهيد؛ اما وقتي شيعه به شبکه کلمه زنگ ميزند حتي اجازه تمام کردند حرف هايش را هم نميدهند و تلفن را قطع ميکنند. مجري: اين کار اينها اين مطلب را ميرساند که در ما الحمد الله آن قدر اسطاعت است و مباني شيعه قوي است که هر کسي با هر عقيده که مي آيد و شبهه اش را مطرح ميکند و جواب ميشنود؛ اما اين ها وقتي بحث مناظره ميشود، دست پايشان را گم ميکنند ميگويند که ما گيج شديم. بيننده : بعضي ها زنگ ميزنند و اسم خودشان را طلسم شکن ميگذارند و ميگويند که ما هدايت شديم و بنده نميدانم کسي که محبت علي (عليه السلام ) و زهرا (سلام الله عليها) را ندارد چگونه اسمش را هدايت شده مي گذارد التماس دعا و خدا حافظ. استاد قزويني : در رابطه با اينکه سعدي و فردوسي شيعه بود يا سني، زياد مهم نيست و اشعارشان موجود ميباشد و آنها دنيا ديگري داشتند. در رابطه به شريعتي بايد بگويم که شريعتي در يک جوي ويژه که کمونيست ها دنبال اين بودند که تفکر لايکي، کمونستي و ماتريالستي را در دانشگاهها رواج بدهند و ايشان سد محکم بود در برابر اين ها . و همچنين شهيد مطهري هم در همان زمان سد محکم بود در برابر توهين به مقدسات اسلام و شيعه؛ و لي شريعتي؛ چون حوزه نديده بود و با علماء اسلامي آشنا نبود و در دانشگاه سوربون تحصيل کرده بود و اساتيدش يهودي و مسيحي بود؛ لذا لغزشگاه خيلي سنگيني داشت و حتي امام راحل چندين عبارت تند نسبت به ايشان داشتند. همان زمان که کتاب هاي ايشان چاپ ميشد بنده صفحه به صفحه کتابهاي ايشان را مطالعه ميکردم و همه را الآن هم دارم . ايشان چون حوزه نديده بود و لغزشگاه داشت؛ لذا عبارات بسيار تندي نسبت به نبي مکرم اسلام داشت که بدن انسان را به لرزه در مي آورد. نسبت به روحانيت و مرجعيت ايشان خيلي کم لطف بود و بسيار بيادبانه برخورد ميکرد و اين مطلب قلب امام راحل (ره) را رجاند. در حدود سه و چهار ماه قبل از مسافرت ايشان به فرانسه که همين مسافرت منجر به قتل و مرگ ايشان شد در حضور آيت الله خز علي، شهيد مطهري و شهيد بهشتي جلسهاي بر گزار ميشود و اشتباهات دکتر شريعتي بيان ميشود و ايشان هم بي قيد شرط همه را قبول ميکند و مي گويد از مسافرت که بر گشتم در چابهاي بعدي کتاب هايم تمام اين موارد اصلاح خواهم کرد؛ اما متأسفانه رفت ديگر بر نگشت، اينکه چه قضايايي پيش آمده ما کار نداريم؛ ولي يکي از دوستان دست نويس شهيد مطهري را در کتاب مطهري افشاگر توطئه ها به چاب مي رساند که در حدود پنجاه و شصت صفحه نقد شهيد مطهري را نسبت دکتر شريعتي را به چاپ رسانده است که نکات بسيار ظريفي دارد. درست است که شريعتي قلم، عبارات و ادبيات بسيار تند داشت؛ ولي اين تغيير رويه ايشان را نميرساند و ايشان از آن تنديهايش در آخر عمرش تغيير رويه دادند و در مورد امامت ايشان بسيار مطالب زيبايي دارند که من جمله کتاب در مورد حضرت زهرا (سلام الله عليها) به اسم فاطمه فاطمه است دارد، بله يکسري مطالب نادرست با ادبيات نادرست در کتاب پدر مادر ما متهم هستيم نيز، دارد و هر چند همه مطالبش نميتواند نادرست باشد؛ بلکه هفت تا مطلب درست دارد و يک مطلب غلط و اشتباه نيز دارا ميباشد و همچنين دو مطلب کاملاً انحرافي و اشتباه در کتاب اسلام شناسي اش دارد که شهيد مطهري ميگويد: بجاي اسلام شناسي بايد آن را اسلام سرايي گفت. اگر اين ها بخواهند از شريعتي بت بسازند و به نفع خودشان استفاده کنند، عبارات بسيار رکيک که شريعتي در مورد ابوبکر، عمر ، عثمان و معاويه در آثارش دارد همچنين عبارات که در دفاع از شيعه دارد خواهيم آورد هيچ ابايي نخواهيم داشت البته با کسب اجازه و اعتذار از اهل سنت. مجري: در مورد فردوسي و سعدي کارشناس ها ميگويند: يکي از دلايل که فردوسي را تبعيدش کردند و خيلي محدوش کردند؛ تا از دينا رفت به خاطر تشيع بودنش بود و در کتابهايش اشعاري زيادي در مورد اهل بيت (عليهم السلام ) دارد من جمله : عشق محمد بس است و آل محمد – ماه فروماند از جمال محمد. اين ها شايد در يک زماني بودند که به خاطر حفظ جان شان تقيه ميکردند و اينکه اين ها سني بوند نميتوانند اين ها دفاع کنند. بيننده آقاي انور از افغانستان : سلام عليکم بنده به خاطر صحبت هاي خوبي که بيان مي کنيد، و بسيار با حوصله جواب ميدهيد تشکر ميکنم ، ما با برادر هاي شيعه مان در افغانستان همنوا و خوب هستيم . در مورد اينکه ميگويند امام جعفر صادق (عليه السلام) رئيس مذاهب مي باشند لطفاً توضيح بدهيد با تشکر از برنامه خوب شما. بيننده آقاي بني سعيد از اهواز : سلام عرض ميکنم خدمت شما آقاي محسني و حاج آقاي قزويني و تسليت ميگويم شهادت حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام ) ابتدا لازم ميدانم تشکر بکنم از کانال و شبکه بسيار خوب شما، حقيقتا ما در اين مدت به معني واقعي کلمه مطالب زيادي در رابطه با دين مذهب مان از اين شبکه ياد گرفتيم . خواهشمندم که بعضي برنامه ها، مثل احکام را زياد کيند، بنده دوتا مطلب را ميخواستم عرض بکنم اول اينکه، در رابطه با تماس يکي از آقايان اهل سنت از که از ايرانشهر تماس، داشتند و در رابطه حديث قرطاس صحبت کردند، بنده فکر ميکنم اين دوست مان ميخواست بگويد: با توجه با آيه اکمال، مطلب آنطور که شعيان فکر ميکنند در باره وصيت پيامبر (صلي الله عليه و آل و سلم) درست نبوده است . بنده فکر مي کنم ما بايد سر اين نکته متمرکز بشويم که اين آقايان چرا اعتراض کردند و آن جمله «أن النبي ليهجر» را گفتند و مطلب ديگر اينکه پيامبر (صلي الله عليه و آل و سلم) مي خواسته دوباره مطلب را بيان بکند به خاطر اين بوده که حضرت مي ديد مطالبي که در باره اکمال دين گفته شده بود کسي قبول نکرده است . نکته دوم بنده در رابطه با شبکه وهابي هست که ميخو اهد امامت را در قرآن اثبات بکنند. بايد بگويم ما در آيه 7 سوره آل عمران داريم که آيات قرآن بر دو قسم مي باشد: 1- محکم 2- متشابه و آيات متشابه را بايد راسخون در علم تفسير بکند و اين يعني: خود قرآن ميگويد: بايد مفسر براي قرآن باشد و با اين حال اين آقايان چطور ميتوانند بگويند که ما فقط نياز به نص قرآن داريم نه چيز ديگر، اين مطلب را بايد اين آقايان جواب بدهند، تشکر مي کنم از برنامه خوب شما. بيننده آقاي کامبيز از تهران از اهل سنت: بنده عرض سلام ادب دارم خدمت دکتر آيت الله قزويني و مجري محترم برنامه بنده براي اينکه وقت برنامه گرفته نشود، چند تا سوال دارم که مطرح مي کنم: اول اينکه : به گفته شيعه ابو بکر، عمر و عثمان دشمنان اسلام هستند و اگر امامت و خلافت حضرت علي (عليه السلام ) الهي بوده ؛ پس چرا حضرت خلافت را به دشمنان اسلام داد و آيا اين کار حضرت خيانت به خدا و رسول نبوده است؛ چرا مانند امام حسين (ع) با غاضب خلافت نجنگيد. سؤال دوم بنده اين است که : آيا در نهج البلاغه روايت و حديث مبني بر توهين به صحابه و زن پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم ) و خلفاء وجود دارد. سومين سؤال بنده اين است که خواهشمندم حاج آقاي قزويني مسأله خمس ، صيغه و نماز سه گانه را از طريق نهج البلاغه ثابت بکند. با تشکر از برنامه تان و خدا حافظ. بيننده آقاي مالکي از کرج : سلام عرض مي کنم خدمت حاج آقاي قزويني ، يک سؤال داشتم از خدمت ايشان و آن اينکه شبکه هاي وهابي هميشه استناد مي کنند به اينکه اسم بچه هاي حضرت علي (عليه السلام) عمر و عثمان و ابو بکر بوده است، بنده يک نظر داشتم و آن اينکه الآن در عصر خودمان ما يک همسايه داريم که مثلاً يک فرزندي مجاهد داشته به اسم محمد رضا و يا شخصي فرزند دارد به اسم علي که اصلاً با اين حکومت خوب نيست و اين چه ربطي دارد به اسم فرزندان حضرت علي (عليه السلام) مي خواستم اگر امکان دارد در اين رابطه کمي توضيح بدهيد. بيننده آقاي رضاي از بهبهان از اهل سنت: با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت مجري محترم آقاي محسني و کارشناس محترم حضرت آيت الله قزويني . صحبتم را با يک حديث از شيخ مفيد شروع مي کنم که حارث همداني مي گويد: علي (عليه السلام) را بر بالاي منبر ديدم که بعد از حمد ستايش فرمود: من را دوست نميدارد مگر مؤمن و با من دشمني نخواهد کرد مگر منافق و هر کسي دروغ بر ما ببندد در دنيا و آخرت مأيوس و نا اميد خواهد شد. يک سؤال داشتم و آن اينکه مي خواستم بدانم چه سودي براي اين ها که به ساحت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله وسلم) توهين کرده اند و اسلام ستيزي چه بهره براي غرب دارد ممنون از بر نامه تان خدا حافظ. بيننده: علي آقا از تهران لعن الله علي عدوک يا علي و مصرع دوم را نميگويم؛ چون همه بچه شيعه ها بلد هستند. آقاي کامبيز که زنگ زد خيلي برايم جالب بود، ايشان ميگفت: که چرا ؛ حضرت علي (ع) خلافت را به اين دو تا داد؛ در حاليکه ما ميگوييم خلافت را از حضرت غصب کرد؛ نه اينکه ايشان داده باشد و نکته جالب ترش اين است که اين ها وقتي ميگويند: چرا خلافت واگذار شده، ميگويند: چرا حضرت علي (ع) سکوت کرد و وقتي ميگوييم که حضرت سکوت نکرده است اينها ميگويند: که اين ها باهم خوب بودند همانطوري که در اين سريال که در ماه رمضان پخش کردند اين مطلب را نشان ميدهد که اين سريال آخرش تبديل شده بود به يک سريال کمدي و اين ها با قاطي کردن تاريخ ميخواستند بيان کنند که اين ها با هم خوب بودند و هيچ درگيري وجود نداشته و اين اواخر براي ما تبديل شده بود به يک فيلم کمدي. به هر حال من ميخواستم خدمت اين آقاي کامبيز که هر دفعه به يک اسم زنگ ميزند عرض کنم که شما اول برو نگاه كن که حضرت علي (عليه السلام) خلافت را داد و يا از حضرت گرفتند بعد در باره ساير مطالب را با هم بحث ميکنيم و ديگر بيشتر از اين، وقت شما را نمي گيرم؛ تا به ساير بينندهها نيز نوبت برسد. بيننده آقاي حسن آقا از عراق سلام عرض مي کنم خدمت شما و آقا قزويني و من بسيار تشکر مي کنم از شما آقاي قزويني و اي کاش شما ايراني ها به خاطر اين مردانگي، شان سني بودند. استاد قزويني: ما سني هستيم و به سنت عمل مي کنيم. بيننده: شما ميتوانيد خيلي کارها انجام بدهيد و دست از تفرقه افکني برداريد، هي نگويبد عائشه و عمر چنيين و چنان است و حرفي که خودتان در مورد وحدت مي زنيد، عمل کنيد مثلاً : شما ميگوييد: نماز اول وقت بايد خوانده شود به آن عمل کنيد و نماز را اول وقت بخوانيد و همچنين شما ميگويد: که اشهد ان علي ولي الله جزء أذان نيست؛ پس چرا آن را داخل کرديد، شما خيلي کارها مي توانيد، براي وحدت انجام بدهيد . آقاي ابو القاسمي ميگويد: مادر معاويه زنا کرده است اين حرف چه دردي از ما دوا مي کند. شما متأسفانه يک برنامه گذاشتيد بنام قضاوت با شما که در اين برنامه سني ها مي آيند از سني ها حمايت ميکند و شيعه ها از شيعيان؛ در حاليکه قضاوت بايد بر عهده قرآن باشد و وقتي ما مي گويم يا الله شما مي گوييد: يا امام زمان، بايد بيبنيم که قرآن از کدام مان حمايت مي کند، از آقاي قزويني مي خواهم به اين موارد پاسخ بدهند. استاد قزويني : اين برادر عزيز ما بعضي مواقع حال هواي خوبي دارد مي آيد تقدير و تشکر مي کند و بعضي مواقع هم مي آيد انتقاد مي کند که ما خيلي هم خوشحال ميشويم از اين کار ايشان و لذت مي بريم. ايشان ميگويد: شما شهادت ثالثه مي گوييد: ما در جواب مي گوييم ما بر اين کارمان دليل داريم، به گفته همه علماء اگر کسي شهادت ثالثه را به عنوان رکن اذان بگويد، اذانش باطل است و از طرفي، شرعاً چه اشکال دارد، که انسان در اذان بگويد، مگر علي (عليه السلام) ولي خدا نيست و مگر نستجير بالله شما معتقد هستيد که علي (عليه السلام) عدو خدا است و شما بفرمايد: به ما بگوييد «الصلاة خير من النوم» مگر جزء نماز هست؟؛ پس حذفش کنيد و بنا نيست که ما هميشه انتقاد به ديگران بکنيم و در روايت داريم آنچه براي خود مي پسندي براي ديگران نيز بپسند و نپسند براي ديگران آنچه براي خود نمي پسندي. برنامه اين شبکه بر عدم اهانت است و اگر کسي هم اهانت بکند، بلافاصله، ما تلفنش را قطع مي کنيم، ما معتقد هستيم که اهانت به مقدسات اهل سنت خلاف شرع مي باشد و اين دستور مراجع و أئمه ما هست و هيچ منتي بر گردن اهل سنت نميگذاريم، اين مطلب را ما با دعوت مولوي ها و ماموستاهاي اهل سنت عملاً به اثبات رسانديم. لا اقل اين شبکه هاي که خود را شبکه اهل سنت ميدانند و در امارات به سر ميبرند، قطعاٌ در آنجا اهل تشيع زياد هستند، چه اشکال دارد که يکي از علماء اهل تشيع را دعوت کنند به شبکه شان تا عقايد شيعه را بيان کنند، اين آقايان وحشت دارند از اينکه يک شيعه بيايد در شبکه شان چند دقيقه صحبت بکند. اينکه مي گوييد، مادر معاويه زنا کرد به شما چه مي رسد ما بايد بگوييم ما اين مطالب را از کتب خود شما آورده ايم و علماء شما؛ امثال زمخشري و... آورده اند ما که از کتب شيعه نياورده ايم. شما داريد به معاويه رضي الله عنه مي گوييد و مي گويد: معاويه رضي الله عنه يازده ماه با علي (رضي الله عنه) جنگيد و حجر ابن عدي رضي الله عنه به دست معاويه رضي الله عنه به شهادت رسيد . وقتي خود صحيح مسلم صرحاً ميگويد: اين ها دعوتگر به جهنم هستند؛ لذا شما بايد قدري فکر کنيد و دست از اين تجليل ها بر داريد. اينکه ميگوييد برنامه قضاوت باشما چه ثمره دارد، در واقع شما داريد به شعور مردم توهين مي کنيد، ما به مردم ميگوييم که قضاوت کنند که يک عمر با قرآن انس دارند؛ و الا خود قرآن به تنهايي چگونه قضاوت کند و اگر ما ميگوييم، مردم بيايند قضاوت کنند، مراد ما مردمي هستند که با معارف قرآن انس دارند، اين ها بيايند قضاوت کنند؛ همچنانکه خود قرآن مي فرمايد: الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ( الزمر/18 ) ما که اين همه به برادران اهل سنت که تماس ميگيرند و يا از کشورهاي ديگر تماس حاصل ميکنند و حتي به کارشناسان اين ها که ما کليپ شان را پخش ميکنيم و به آنها جواب ميدهيم احترام ميگذاريم؛ ولي خودشان احترام خودشان را ندارند؛ همچنانکه در اين کليپ به وضوح ديده ميشود: پخش کليپ سجودي توسط استاد قزويني: ببينيد، که اين ها ما را کمتر از خر حساب مي کنند و لکن مي بنيم اين ها عملاً ما را کمتر از خر حساب مي کنند و مردم، عربي را هم مي فهمند . استاد قزويني: اين آقا مي گويد: ما را خر هم حساب نميکنند، ما شنيده بوديم که شعر چو تنک آيد شاعر به چفنگ آيد، ما که چنين جسارتي نميکنيم و ما حتي به خود خر هم جسارت نميکنيم، اين سوتي که اين آقا داده است و اگر يک هزارمش را کارشناس شبکه ما انجام بدهد، بنده حتي اجازه نميدهم به ديوار شبکه ولايت نگاه بکند و براي هميشه حذفش ميکنم. اين آقاي ميگويد: که علما شيعه مواد مخدر مصرف ميکند من کارشناس مواد مخدر هستم و از اين لقب خيلي هم خوشش مي آيد، بر عکس عبد الله حيدري که ميگويد: به من نعثل نگوييد، ما ميگوييم که هرچي خودت دوست داري بگويم؛ تا ما همان را به شما بگويم آيا آقاشهاب دوست داري و...؟ استاد قزويني: ما در اين جاي کاري به شيعه نداريم و به جناب آقاي کامبيز و کارشناسان شبکه هاي وهابي ميگويم: آيا شما امير المومنين (عليه السلام) را به عنوان خليفه چهارم قبول داريد، يانه؟ و معتقد هستيد که امير المومنين (عليه السلام) با ابو بکر و عمر بيعت کرده است و پشت سري آن ها نماز خوانده است، خوب چه ميگوييد، در مورد اين حديث که در کتاب صحيح بخاري نقل شده است: كَرَاهِيَةً لِمَحْضَرِ عُمَرَ فقال عُمَرُ لَا والله لَا تَدْخُلُ عليهم وَحْدَكَ فقال أبو بَكْرٍ وما عَسَيْتَهُمْ أَنْ يَفْعَلُوا بِي والله لآتِيَنَّهُمْ فَدَخَلَ عليهم أبو بَكْرٍ فَتَشَهَّدَ عَلِيٌّ فقال إِنَّا قد عَرَفْنَا فَضْلَكَ وما أَعْطَاكَ الله ولم نَنْفَسْ عَلَيْكَ خَيْرًا سَاقَهُ الله إِلَيْكَ وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالْأَمْرِ امير المومنين (عليه السلام ) به ابوبکر ميگويد بيا منزل من؛ ولي من به هيچ وجه دوست ندارم عمر را ببينم و از ديدار او کراهت دارم و تو اي ابو بکر در رابطه با امر خلافت در باره ما استبداد کردي. صحيح البخاري، ج 4، ص 1549 و يا در صحيح مسلم آمده است که خليفه دوم صراحتاً به امير المومنين (عليه السلام) ميگويد: نظر شما در باره ابو بکر و عمر اين است که اين ها دروغگو ،گناهگار ، حيلهگر و خائن هستند: فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا صحيح مسلم ج 3، ص 1378 ما از شما سؤال ميکنيم چگونه اميرالمؤمنين وقتي اين ها را حيله گر ، دروغگو و خائن مي دانست با اين ها بيعت کرده است و چگونه پشت سر چنين اشخاصي نماز خوانده است. بفرماييد: جناب آقاي کامبيز اين مطالب را جواب بدهيد و هر جوابي شما داديد ما هم همان جواب را از اين قضي خواهيم داد. در نهج البلاغه خطبه 153،خطبه 3 و نامه 50 کاملاً و مفصلاً در مورد خلفاء گذشته انتقاد شده است که ما بارها اين موارد را بيان کرده ايم همچنانکه مولي در نامه اش به مالک اشتر نخعي مي فرمايد: إن هذا الدين قدكان أسيرا في أيدي الأشرار. نهج البلاغة - خطب الإمام علي ( ع ) ، ج 3 ص 95 و در خطبه 150 خطاب به خلفاء ميگويد: عَلَى سُنَّةٍ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ. اين ها بر سنت آل فرعون به سر ميبردند نهج البلاغة - خطب الإمام علي ( ع ) ( تحقيق صالح ) - ص 209 اين آقا ميگويد: در باره صيغه و خمس از نهج البلاغه دليل بياوريد، ما بايد در جواب ايشان بگويم که نهج البلاغه يعني خطبه ها، نامه ها و حکمت هاي امير المومنين (عليه السلام) که گزينش شده است و يک پنجم از سخنان امير المومنين (عليه السلام ) در آن جمع شده است و اگر تمام کلمات امير المومنين (عليه السلام) را ميخواهي مراجعه کنيد به کتب اربعه و کلمات حضرت منحصر به نهج البلاغه نيست که شما مي گويد: چرا در آن از خمس و صيغه حرف به ميان نيامده است و اضافتاً در کتاب هاي خودي شما آمده است که امير المومنين (ع) فرمود: قال علي رضي الله عنه لولا أن عمر رضي الله عنه نهى عن المتعة ما زنى إلا شقى . اگر عمر نهي نمي کرد از متعه، زنا نمي کرد مگر افراد شقي و پست. تفسير الطبري، ج 5، ص 13 و جناب سرخسي از فقهاي بزرگ شما صراحتاً مي گويد: وقد صح أن عمر رضي الله عنه نهى الناس عن المتعة فقال متعتان كانتا على عهد رسول الله وأنا أنهي الناس عنهما متعة النساء ومتعة الحج. به روايت صحيح آمده است که عمر نهي کرد از متعه و گفت دو تا متعه زمان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) حلال بود و مردم به آن عمل مي کردند و من عمر آن دو را نهي مي کنم و آن دو عبارت است از متعه نساء و متعه حج. المبسوط للسرخسي، ج 4، ص 27 استاد قزويني: اما اينکه چرا اسم فرزندان حضرت امير به اسم خلفاء بود ما اين را مفصلا جواب داده ايم. استاد قزويني: در باره سؤال آقاي رضايي که گفتند اسلام ستيزي غرب و آمريکا چه سودي براي آنها دارد، بايد گفت: که اين ها ميداند اسلام يعني مبارزه با ظلم، استبداد، زير بار ظلم نرفتن و جان به کف گرفتن و با مستبد جنگيدن و اسلام يعني احدي حسنيين (يا شهادت و سعادت اخروي و يا پيروزي و سعادت دنيوي). اين بيداري اسلامي که در جهان رخ داده است باعث شده است که منافع اين ها در دنيا به خطر بي افتد و اگر فردا در مناطق مثل؛ عربستان و بحرين و... مردم شان به اين نتجه برسند که اين ها بايد دست منافع مردم بردارند، اين ها بايد کلاً از خاورميانه بساط شان را جمع بکنند، بروند؛ لذا اين ها از اين مطلب مي ترسند و شروع کرده اند؛ تا با مقدسات اسلام و مسلمين به اين شکل برخورد کنند؛ و قداست شکني کنند ودر همين فيلم که مستهجن که اين ها پخش کرده اند تعابر بسيار زشت نسبت به نبي مکرم اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) دارد که انسان شرمش مي آيد آنرا بيان بکند . پايان حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: ج ح -
تاريخ: 16 ارديبهشت 92 - 18:36:39
درود خداوند متعال بر پيامبران ، پيامبر خاتم و آل پاکش و اصحاب با وفايشان ... خدا دشمنان اهل بيت را هدايت کند |
2 |
نام و نام خانوادگي: حسين مرادي -
تاريخ: 08 بهمن 92 - 13:17:57
حدثنا أَحْمَدُ بن زَيْدِ بن هَارُونَ الْقَزَّازُ الْمَكِّيُّ ثنا إِبْرَاهِيمُ بن الْمُنْذِرِ الْحِزَامِيُّ ثنا عبد اللَّهِ بن مُحَمَّدِ بن يحيى بن عُرْوَةَ عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن أبيه أَنَّ مُطِيعَ بن الأَسْوَدِ قال سمعت عُمَرَ بن الْخَطَّابِ رضي اللَّهُ عنه يقول وَاللَّهِ لو عَهِدْتُ عَهْدًا أو تَرَكْتُ تَرِكَةً لَكَانَ أَحَبَّ إلي من أَنْ اجعلها إليه الزُّبَيْرُ بن الْعَوَّامِ فإنه رُكْنٌ من أَرْكَانِ الدِّينِ. با عرض پوزش ميخواستم بدونم عمر در کجا امر خلافت را در اين روايت جز ارکان دين ميدانند در اين جا که حرفي از امامت و خلافت وجود ندارد؟؟؟ سوال دوم در باره ي ايه ي اطيعوا الله و اطيعوالرسول است اين که چرا در اين ايه فردوه الي اولي الامر وجود ندارد ؟؟؟؟ اگر معصوم هستند بايد فردوه الي اولي الامر وجود داشته باشد در ايه ي 83 سوره ي نسا هم در امور شايعات جنگي گفته که به خدا و رسول او رجوع کنيم و رجوع به خدا در شايعات جنگي معنايي ندارد؟؟؟؟ جواب نظر: با سلام
دوست گرامي
در خصوص سوال اولتان بايد به اين نکته توجه داشت مراد از عهد در اين روايت همان خلافت است و ضمير در انه رکن نيز به عهد بر مي گرد يعني خلافت رکني از ارکان است والا معني ندارد که بگوييم زبير رکني از ارکان است همچنان که برخي از نسخه هاي چنين برداشت مي شود که زيبر رکن است.زيرا مراد عمر اين بوده که اين عهد که همان خلافت است را نمي خواست به زبير برسد زيرا در نظر عمر خلافت رکني بود که زبير ليافت آن را نداشت
اما در خصوص سوال دومتان نيز مي گوييم هر چند در آيه اطيعو الله و اطبعوا الرسول از رجوع به اولي الامر حرفي به ميان نيامده است، ولي در سوره نساء آيه 83 امر به رجوع به رسول و اولي الامر شده است: وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً و هنگامى که خبرى از پيروزى يا شکست به آنها برسد، (بدون تحقيق،) آن را شايع مى سازند؛ در حالى که اگر آن را به پيامبر و پيشوايان -که قدرت تشخيص کافى دارند- بازگردانند، از ريشههاى مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عده کمى، همگى از شيطان پيروى مىکرديد (و گمراه مى شديد). اما اينکه در اطعيو الله و اطيعو الرسول چرا رد تنازع به اولي الامر نشده است بخاطر اين است که كلمه (شىء)، در آيۀ شريفه:«تنازعتم في شيء» هر چند عموميت دارد و همه احكام و دستورات خدا و رسول و اولى الامر را شامل مى شود، و ليكن جمله بعد كه مى فرمايد:فردوه الي الله والرسول به ما مى فهماند كه مراد از كلمه شىء مورد تنازع، چيزى است كه اولى الامر در باره آن استقلال ندارد و نمى تواند در آن به رأى خود تکيه نمايند، لذا منظور از نزاع مردم، نزاع در احکام و دستورات ولي امرشان که در دايره ولايتش اجرا مي کند نخواهد بود، مثل اين كه به آنها دستور جنگيدن و يا صلح كردن با دشمن، و يا امثال اينها را بدهد؛ زيرا مردم موظف به اطاعت از اولي الامر در اين احکامند، و معنا ندارد بفرمايد وقتى در اين گونه احكام نزاع نموديد، ولى امر خود را رها كرده، به خدا و رسولش مراجعه كنيد. بنابر اين آيه شريفه دلالت دارد بر اين كه مراد از كلمه (شىء)، خصوص احكام دينى است، كه احدى حق ندارد در آن دخل و تصرفى بكند، مثلا حكمى را كه نبايد انفاذ كند؛ چون اين گونه تصرفات در احكام دينى خاص خدا و رسول او است، و آيه شريفه مثل صريح است در اين كه احدى را نمى رسد كه در حكمى دينى كه خداى تعالى و رسول گرامى او تشريع كرده اند تصرف كند. تفسير الميزان ج4 ص388 و گاهي اختلاف و نزاع در مصداق « اولي الامر » است که در اين صورت چاره اي نيست جز آن که براي حلّ نزاع به خدا و رسول مراجعه کرد. موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات |