* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 05 آبان 1393 تعداد بازديد: 3773 
دستور يزيد به كشتن امام حسين (ع) و اتفاقات بعد از شهادت
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

بسم الله الرحمن الرحيم

برنامه حبل المتين

استاد: آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني

05 / 09 / 1391

موضوع: دستور يزيد به كشتن امام حسين (ع) و اتفاقات بعد از شهادت

مجري:

به پيشگاه مقدس مولاي‌مان حضرت صاحب الزمان عليه السلام عرض تسليت داريم و عرض مي‌کنيم:

يا بقية الله آجرک الله في مصيبة جدک الحسين

و نيز شام غيريبان حضرت سيد الشهدا عليه السلام را به خدمت شما بينندگان عزيز تسليت مي‌گوييم.

استاد قزويني:

من بر خودم لازم مي‌دانم که تشکر کنم از همه عزيزاني که در اين دهه محرم به ويژه تاسوعا و عاشورا در هر کجاي دنيا، اين حماسه پرشور حسيني را با شکوه‌تر از گذشته برگذار کردند و مشت محکمي بر دهان ياوه سرايان وهابي زدند؛ به ويژه در داخل کشور جمهوري اسلامي؛ حتي در سنندج و زاهدان که من امروز مي‌ديدم، اين عزيزان ما امروز حماسه آفريدند و وظيفه را در حق امام حسين سلام الله عليه ادا کردند و صدا و سيماي جمهوري اسلامي که نزديک 50 شبکه داخلي و استاني و بين المللي‌شان را از ديروز و امروز اختصاص داده بودند به انعکاس اين عزاداري‌هاي گسترده، تشکر مي‌کنم از جناب آقاي ضرغامي و ديگر مسؤلين و ديگر شبکه‌هاي شيعي که واقعاً در اين زمينه قدم‌هاي مثبت و خوبي برداشتند.

به حق، من مي‌توانم بگويم که در طول اين 1400 سال عزاداري‌هاي مردم چه در داخل و چه در خارج؛ حتي امروز شبکه ولايت عزاداري‌هاي عزيزان را در انگليس پخش مي‌کردند؛‌ واقعا بي‌نظير بوده است.

اين وهابي‌ها از غصه بميرند و دق کنند و جايگاه خودشان را در آتش جهنم ببينند.

به نظر من مشاهده اين عزاداري‌هاي با شکوه، جهنمي براي اين‌ها در دنيا فراهم کرده است. اين‌ها دارند از غصه مي‌ميرند.

هرچه عليه امام حسين و عزاداري بيشتر حرف مي‌زنند، مردم اين‌ عزاداري‌ها را با شکوه‌تر برگذار مي‌کنند.

بدون هيچ مبالغه‌اي امروز مردم جهنمي سوزاني براي اين‌ها درست کرده اند.

امشب شام غريبان سرور آزادگان و سيد شباب اهل الجنة و ريحانه نبي مکرم است، کسي که نبي مکرم همواره مي‌فرمودند: خدايا من حسين را دوست دارم و هر کس حسين را دوست داشته باشد، او را دوست بدار و لعنت مي‌فرستاد بر قاتلينش و مي‌فرمود:

حسين مني وأنا من حسين

الإرشاد، الشيخ المفيد، ج2، ص127 و الأدب المفرد، ج1، ص 133 و مسند أحمد بن حنبل، ج4، ص172

امروز نمي‌دانيم که در کربلا و بر قلب مقدس حضرت بقية الله الاعظم چه گذشت؟

نقل مي‌کنند از علامه اميني صاحب الغدير، که شيعيان شب و روز عاشورا براي سلامتي حضرت ولي عصر صدقه کنار بگذارند و صدقه دهند؛ چون تحمل اين مصائب و سرگذشت اين شهادت براي قلب مقدس حضرت ولي عصر تحملش خيلي سخت است.

امروز روز جانبازي عزيزان بود براي دفاع از حريم اسلام.

آنان که بعد از رحلت نبي مکرم، کمر همت بستند براي نابودي اسلام و قرآن و سنت نبي مکرم، امام حسين ديد که اگر بخواهد کوتاه بيايد، اسلام به فراموشي سپرده مي‌شود و قرآن از ميان مردم برچيده مي‌شود.

رواياتي که خود آقايان اهل سنت در صحيح بخاري و مسلم آورده‌اند که چيزي از سنت پيغمبر غير از اين که مردم به قبله بايستند؛ حتي نمازشان هم نماز نبوده است.

اميرالمؤمنين بعد از جنگ صفين نماز مي‌خوانند:

ذَكَّرَنَا هذا الرَّجُلُ صَلَاةً كنا نُصَلِّيهَا مع رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم.

صحيح البخاري، ج1، ص271

علي يادآور نماز پيغمبر بوده است.

چه شد كه سنت پيامبر باقي نماند، در اين قضايا فعلا ما کاري نداريم.

امروز عزيزان امام حسين در کربلا کاري کرده‌اند که حتي دشمنان مثل جرج جرداق مسيحي وقتي قلم به دست مي‌گيرد و در رابطه با حسين و يارانش سخن مي‌گويد، مي‌نويسد: ياران يزيد مي‌گفتند: به ما چقدر پول مي‌دهي که در کربلا شرکت کنيم؛ ولي ياران امام حسين مي‌گفتند: اي کاش هزاران جان داشتيم که در راه تو فدا مي‌کرديم.

امروز کربلا معرکه مسابقه جانبازان اسلامي بود.

اهل بيت در يک طرف و ديگر ياران امام حسين در طرف ديگر.

من دو نکته را از حماسه‌هاي امروز بگويم.

1. اين هفتاد دو نفري که در کربلا شهيد شدند، همه مشخصات اين‌ها را مي‌دانيد، آقا قمر بني هاشم، علي اکبر، قاسم بن الحسن و ديگر عزيزان؛ ولي در ميان اين‌ها يک سرباز گمنامي است که غلام ابوذر است که بعضي‌ها مي‌گويند اسمش جون بوده است و سياه چهره است و جزء آخرين کساني است که به شهادت مي‌رسد.

مي‌آيد خدمت امام حسين عرض مي‌کند: يا بن رسول الله به من هم اجازه رفتن به ميدان و جانبازي بده.

امام مي‌فرمايد: غلام، تو براي روزهاي خوش ما بودي، من بيعتم را از تو برداشتم برو، من کاري به تو ندارم.

اين غلام سرش را پايين مي‌اندازد و عرض مي‌کند: اي فرزند زهرا، گويا چهره‌ام سياه است و سياه پوست هستم و خونم کدر است و لياقت اين که خون من به خون شهدا و خون علي اکبر و قاسم و عباس مخلوط شود ندارد.

نمي‌دانم اين غلام با اين جمله با قلب امام حسين چه کرد؟

اين‌ها در چه مکتبي بزرگ شده‌اند و در چه مکتبي تربيت شدند.

امام اجازه داد و به ميدان رفت.

امام حسين وقتي بالاي سر اين غلام سياه پوست آمد، آخرين لحظات عمرش بود.

امام حسين سر اين غلام را روي زانويش قرار داد.

اين غلام در آخرين رمق ديد که سرش روي زانوي حسين است، سريع سرش از زانوي حسين حرکت داد روي خاک و گفت: حسين سر من لياقت زانوي فرزند پيغمبر ندارد.

دوباره امام حسين سر اين غلام سياه را روي زانويش مي‌گذارد.

نمي‌دانم که اين دشمنان اهل بيت، اين فرزندان بني مرجانه و بني اميه، اين‌ها را چه کار مي‌خواهند کنند و چه طور تفسير مي‌کنند؟

2. نکته ديگري که امروز خيلي دردآور بود و از طرف ديگر حماسه آفريد، آن لحظه‌اي که آقا امام حسين براي آخرين مرتبه براي وداع از اهل بيتش مي‌آيد.

يکي از دردناک‌ترين مصائب امروز، مصيبت آخرين وداع است؛ حتي از مرحوم سيد بحرالعلوم نقل مي‌کنند که حضرت ولي عصر فرمود: مي‌خواهيد روضه بخوانيد، روضه وداع جدم حسين را با اهل بيتش بخوانيد.

به هنگام خداحافظي صداي ناله‌اي از خيمه‌اي شنيد.

صداي ناله علي اصغر طفل شش ماهه بود.

امام حسين فرمود: خواهرم، اين عزيزم را بدهيد تا از او هم خداحافظي کنم.

امام حسين اين قنداقه شش ماهه را گرفت و لب‌هاي مبارکش قبل از آن که برسد به گونه‌هاي علي اصغر، تير 3 شعبه حرمله آنچنان گلوي اصغر را پاره کرد، چشمان امام حسين همين طور باز، عرضه داشت: خدايا همين که اين جنايات در جلوي تو انجام مي‌گيرد، براي من تحملش آسان است.

نمي‌دانم که قلب امام حسين سوخت و به درد آورد.

دستش را گرفت زير گلوي علي اصغر و مشتش پر از خون شد و اين خون را به طرف آسمان پرت کرد.

از امام سجاد نقل است که يک قطره از خون به زمين برنگشت.

ملائکه احساس کردند که قلب امام حسين آن چنان مي‌سوزد، بالاتر از شهادت علي اکبر و بالاتر شهادت عباس.

مرحوم حائري مي‌گويد: يک دفعه منادي بين آسمان و زمين صدا زد:

دعه يا حسين فإنّ له مرضعاً في الجنّة

موسوعة كلمات الإمام الحسين (ع)، لجنة الحديث في معهد باقر العلوم، (ع)، ص575

صبرا لک يا حسين

حسين جان خدا به تو صبر دهد، اين علي اصغر را به ما واگذار کن، دايه‌اي در بهشت براي او تهيه کرده‌ايم نگران علي اصغر نباش.

جانبازي‌هاي اهل بيت تمام شد و امام حسين وظيفه‌اش را انجام داد و علي اکبر و قاسم و ابوالفضل و ديگران از امروز غروب رسالت به عهده زينب کبري عقيله بني هاشم است.

نمي‌دانيم که بر اين دختر علي و دختر زهرا چه گذشت؟

به قول يکي از شعرا که جمله قشنگي دارد که مي‌گويد:

خدا در مکتب صبر علي پرداخت زينب را * براي کربلا با شير زهرا ساخت زينب را

بسان ليلة القدر که پنهان است قدر او  * کسي غير از حسين بن علي نشناخت زينب را

قضا به کرب بلا تا کشيد زينب را          * بلا به قيمت جانش خريد زينب را

مگو چرا زحسينش جدا نمي‌گردد * خدا براي حسين آفريد زينب را

يکي از شرايط زمان عقد ازدواج زينب با همسرش اين بود که فرمود:‌ عبد الله هر وقتي داداشم حسينم بخواهد سفر برود، من هم بايد با داداشم به سفر بروم.

مجري:

بحثي که ما مي‌خواهيم به آن اشاره کنيم، قضيه خاکي است که حضرت رسول صلي الله عليه وآله به همسرشان ام المؤمنين ام سلمه دادند و فرمودند: اين خاک در روز عاشورا که حسين من در آن روز شهيد مي‌شود، به خون تبديل خواهد شد.

حضرت ام سلمه اين خاک را در شيشه‌اي قرار دادند و نگاه‌شان مي‌کردند تا اين که روز عاشورا اين قضيه اتفاق افتاد و به خون تبديل شد.

آيا اين قضيه در کتب اهل سنت آمده است؟

استاد قزويني:

عزيزاني که اين شبکه‌هاي شيطاني نسل‌ بني اميه را مي‌بينند، اين‌ها از اول محرم، همين طور نسبت به شهادت امام حسين القاء شبهه مي‌کنند و مي‌گويند: امام حسين براي چه رفت کربلا؟

اگر هم کشته مي‌شد، بهتر بود که در مکه يا مدينه کشته مي‌شد.

نمي‌دانم که اين آقاياني که در الفباي طهارت‌شان مشکل دارند، آمدند براي امام حسين تعيين و تکليف مي‌کنند يا از يزيد بن معاويه دفاع مي‌کنند.

اين کارشناسان کار نشناس يا جاهل، نمي‌دانم که چه اسمي براي اين‌ها بگذاريم؛ جز اين که بگوييم ناصبي و دشمن اهل بيت، اسمي که لايق اين‌ها باشد، به ذهن ما نمي‌رسد.

اصلاً ما هيچ مدرکي نداريم که يزيد دستور قتل امام حسين را صادر کرده باشد، تو بي‌سوادي يا احمقي و دشمن اهل بيت هستي و مدافع يزيد هستي و اين چنين عداوت خود را با اهل بيت به نمايش مي‌گذاري، گناه ديگران چيست؟

ده‌ها و صدها کتاب بزرگان اهل سنت مثل ذهبي و ديگران به صراحت اين قضيه را گفته‌اند.

اگر فرصتي شود من اين‌ها را مفصل براي شما بيان مي‌کنم و اين‌ها را رسوا و مفتضح مي‌کنم که چطور و با چه جرأتي در اين عصر تشعشع طلائي علم و اطلاعات و رسانه،‌ اين طور حرف‌هاي ياوه مي‌زنيد.

قطعاً همان تعبير امام حسين بر شما صدق مي‌کند که اگر شما دين نداريد و از آخرت نمي‌ترسيد:

فكونوا أحرارا في دنياكم.

بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج45، ص51 و الكامل في التاريخ، ابن الأثير، ج4، ص76

در دنيا آزاد مرد باشيد و براي آبرو و حيثيت خودتان ارزش قائل شويد.

اين چند دلار و ريال سعودي چقدر ارزش دارد که اين قدر خودتان را در دنيا رسوا و مفتضح مي‌کنيد؟

يک بچه شيعه زنگ مي‌زند، رنگ از صورت‌تان مي‌پرد و بدن‌تان به لرزه مي‌افتد.

يکي از چيزهايي که اين‌ها معمولا خودشان يا بينند‌ه‌هايشان مسخره مي‌کنند، همين قضيه است که مي‌گويند: اين چيزها در هيچ جا نيست و اين‌ها ساخته ابن سبأ بوده است.

ما که متوجه نشديم که اين ابن سبأ چيست؟

ان شاء الله در بحث وصايت، ما بحث ابن سبأ را مطرح مي‌کنيم.

اين‌ها دچار توهم شدند.

آن جناياتي که يزيد و يزيد زاده‌ها امروز مطرح مي‌کنند، از زبان ابن سبأ مطرح مي‌کنند.

ابن اثير جزري به صراحت اين قضيه را نقل مي‌کند:

وروي أن النبي أعطي أم سلمة ترابا من تربة الحسين حمله إليه جبريل فقال النبي لأم سلمة إذا صار هذا التراب دما فقد قتل الحسين فحفظت أم سلمة ذلك التراب في قارورة عندها فلما قتل الحسين صار التراب دما فأعلمت الناس بقتله أيضا.

الكامل في التاريخ، ج3، ص443

نبي گرامي به ام سلمه ام المؤمنين خاکي از خاک کربلا و خاک امام حسين که جبرئيل براي او آورده بود، داد، پيامبر اکرم فرمود: ام سلمه وقتي اين خاک به خون مبدل شد بدان که آن روز امام حسين به شهادت رسيده است، ام سلمه اين خاک را در يک شيشه‌اي که در نزدش بود نگه داشت و در عصر عاشورا که امام حسين به شهادت رسيد، اين خاک به خون مبدل شد و ام سلمه قضيه شهادت امام حسين را به مردم خبر داد.

در کتاب مسند احمد از ابن عباس نقل مي‌کند که مي‌گويد:

عَنِ بن عَبَّاسٍ قال رأيت النبي صلى الله عليه وسلم في الْمَنَامِ بِنِصْفِ النَّهَارِ أَشْعَثَ أَغْبَرَ معه قَارُورَةٌ فيها دَمٌ يَلْتَقِطُهُ أو يَتَتَبَّع ُفِيهَا شَيْئاً قال قلت يا رَسُولَ اللَّهِ ما هذا قال دَمُ الْحُسَيْنِ وَأَصْحَابِهِ لم أَزَلْ أَتَتَبَّعُهُ مُنْذُ الْيَوْمَ قال عَمَّارٌ فَحَفِظْنَا ذلك الْيَوْمَ فَوَجَدْنَاهُ قُتِلَ ذلك الْيَوْمَ .

مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 242

ابن عباس مي‌گويد: من در روز عاشورا در خواب ديدم که نبي مکرم يک شيشه‌اي در دست دارد و در آن خون است، گفتم: يا رسول الله اين چيست؟ فرمود: اين خون حسين و اصحاب اوست.

بعد عمار مي‌گويد: ما اين روز را حفظ کرديم و ياداشت کرديم، بعد متوجه شديم که همان روزي که ابن عباس در خواب ديده بود، همان روز، روز شهادت آقا امام حسين سلام الله عليه بوده است.

اين را حاکم نيشابوري در کتاب مستدرک‌شان نقل مي‌کند و مي‌گويد:

هذا حديث صحيح على شرط مسلم

المستدرك على الصحيحين، ج 4، ص 439

اين حديث شرائط صحيح مسلم را دارد.

آقاي هيثمي هم اين را در کتاب مجمع الزوائد نقل مي‌کند و مي‌گويد:

رواه أحمد والطبراني ورجاله أحمد رجال الصحيح

مجمع الزوائد، ج 9، ص 194

اين قضايايي است که همه آقايان آورده‌اند.

اين نمونه بود که آوردم و در کتب شيعه الي ما شاء الله زياد است.

اين آقايان وهابي مي‌خواهند نسب‌شان را به دودمان بني اميه و وفاداري‌شان را به يزيد اثبات کنند، اين قضايا را به استهزاء مي‌گيرند و مسخره مي‌کنند، بايد مردم قضاوت کنند.

مجري:

آيا در کتب اهل سنت آمده است که محاسن پيامبر گرامي اسلام روز شهادت امام حسين خاک آلود شد؟

استاد قزويني:

در کتاب سنن ترمذي که از صحاح اهل سنت است، از سلمي نقل مي‌کند:

دَخَلْتُ على أُمِّ سَلَمَةَ وَهِيَ تَبْكِي فقلت ما يُبْكِيكِ قالت رأيت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم تَعْنِي في الْمَنَامِ وَعَلَى رَأْسِهِ وَلِحْيَتِهِ التُّرَابُ فقلت ما لك يا رَسُولَ اللَّهِ قال شَهِدْتُ قَتْلَ الْحُسَيْنِ آنِفًا.

سنن الترمذي، ج 5، ص 657 و التاريخ الكبير، ج 3، ص 324 و الشريعة، ج 5، ص 2175 و المعجم الكبير، ج 23، ص 373 و المستدرك على الصحيحين، ج 4، ص 20 و دلائل النبوة، ج 7، ص 48 و سير أعلام النبلاء، ج 3، ص 316 و البداية والنهاية، ج 8، ص 200

وارد بر ام سلمه شدم و ديدم که گريه مي‌کند، گفتم:‌چرا گريه مي‌کني؟ گفت:‌ من نبي مکرم را در عالم رؤيا ديدم (شيعه و سني هم معقتد هستند که اگر کسي معصوم و پيغمبر را در خواب ببيند، مثل اين است که در بيداري ديده است) ديدم که بر سر مبارک نبي مکرم و بر محاسن شريف‌شان خاک نشسته است، گفتم: يا رسول الله چرا محاسن شما خاک آلود است؟ فرمود: من الان شاهد شهادت امام حسين سلام الله عليه بودم.

آقايان مي‌گويند:‌ هر آنچه بخاري در تاريخ کبير خود آورده است، همه صحيح است.

ابن تيميه مي‌گويد: احاديثي که آقاي بيهقي در کتاب دلائل النبوه آورده است، همه مورد تأييد است و صحيح است.

مصادر متعدد ديگري هم وجود دارد که 32 کتاب از کتب اهل سنت اين قضيه را که نبي مکرم را ام سلمه در خواب ديد و سر مبارک و محاسن شريف‌شان غبار آلود بود، نقل کردند.

ذهبي با اين که وضع ايشان نسبت به اهل بيت مشخص است اين قضيه را آورده است.

اين چيزي است که همه آقايان نقل کرده‌اند.

مجري:

آيا حوادث خارق العاده‌اي که بعد از شهادت امام حسين عليه السلام اتفاق افتاده در کتب برادران اهل سنت وجود دارد؟

استاد قزويني:

قبل از اين که اين را عرض کنم، ناگزير هستم که اين بنيان گذار فکري وهابيت، ابن تيميه که اين‌ها از او به شيخ الاسلام تعبير مي‌کنند و به قول آقاي محمد بن محمد بخاري که مي‌گويد: هر کس به ابن تيميه شيخ الاسلام بگويد، کافر است.

حصني دمشقي مي‌گويد:‌ ابن تيميه زنديق است:

إمامه الشيطان.

دفع شبه من شبه وتمرد، ج 1، ص 95

ايشان در کتاب منهاج السنة مي‌گويد:‌ اين که نقل مي‌شود که آسمان خون باريد و خون زير سنگ‌ها بود:

هو أيضا كذب بين.

منهاج السنة النبوية، ج 4، ص 560

اين‌ها دروغ آشکار است.

دروغ آشکار چيست، عاقلان دانند.

در کتاب معجم کبير طبراني از زهري که از شخصيت‌هاي برجسته اهل سنت است و از فقهاي بنام اهل سنت است که متوفاي 124 است، قاطعانه مي‌گويد:

لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بن عَلِيٍّ رَضِي اللَّهُ عنه لم يُرْفَعْ حَجَرٌ بِبَيْتِ الْمَقْدِسِ إِلا وُجِدَ تَحْتَهُ دَمٌ عَبِيطٌ .

المعجم الكبير، ج 3، ص 113

وقتي که امام حسين کشته شد، در بيت المقدس در فلسطين فعلي، هر سنگي را که برداشتند، ديدند که زيرش خون لخته است.

ابن سعد که متوفاي 230 است در کتاب طبقات کبري مي‌گويد: زهري مي‌گويد:

أول ما عرف الزهري أنه كان في مجلس عبد الملك بن مروان فسألهم عبد الملك فقال من منكم يعلم ما صنعت أحجار بيت المقدس يوم قتل الحسين قال فلم يكن عند أحد منهم من ذلك علم فقال الزهري بلغني أنه لم يقلب منها يومئذ حجر إلا وجد تحته دم عبيط.

الطبقات الكبرى (القسم المتمم)، ج 1، ص 163

عبد الملک مروان گفت: چي شنيدي (يعني قضيه ظاهرا پخش شده بوده است و همه مي‌دانستند) که بر سنگ‌هايي که در فلسطين بوده و در بيت المقدس چه اتفاقي افتاده است؟ مي‌گويد: آن روز غير از زهري کسي آنجا نبود و ايشان گفت: هيچ سنگي را زير و رو نشد، مگر اين که در زير آن خون لخته بوده است.

در کتب متعدد ديگري هم وجود دارد که در 24 مصدر از مصادر اهل سنت، اين قضايا آمده است.

المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 122 و دلائل النبوة، ج 6، ص 441

در اينجا مي‌گويد:

لم يرفع حجر بالشام إلا رئي تحته دم عبيط.

معرفة الصحابة، ج 2، ص 662

در منطقه شامات هيچ سنگي را برنداشتند مگر اين که ديدند خوني در زير آن سنگ وجود دارد.

ابن تيميه مي‌گويد: دلائل النبوه بيهقي صد در صد صحيح است.

در کتاب تهذيب الکمال مزي جلد 6 صفحه 434 آمده است.

همچنين در کتاب سير اعلام والنبلاء و تاريخ الاسلام ذهبي و البداية والنهاية ابن کثير جلد 8 صفحه 201 و تفسير ابن کثير هم اين قضايا را نقل مي‌کنند.

بعضي‌ها به طبع‌شان نمي‌خورد و شروع به اشکال مي‌کنند؛‌ ولي قضيه چيزي است به اين سادگي قابل رد کردن نيست که انسان بخواهد اين را رد کند.

هيثمي وقتي همين قضيه را در کتاب مجمع الزوائد جلد 9 صفحه 196 نقل مي‌کند، مي‌گويد:

رواه الطبراني ورجاله ثقات.

مجمع الزوائد، ج 9، ص 196

همچنين بعد از آن روايت ديگري از زهري نقل مي‌کند و مي‌گويد:

ورجاله رجال الصحيح.

مجمع الزوائد، ج 9، ص 196

اين مباحثي است که کاملا واضح و روشن است.

ذهبي در تاريخ الاسلام مي‌گويد: عبد الملک براي اين که يقين پيدا کند، فرستاد به بيت المقدس و از يکي از علماي بزرگ يهود، رأس الجالوت سؤال کرد:

هل كان في قتل الحسين علامة قال: ما كشف يومئذ حجر إلا وجد تحته دم عبيط.

تاريخ الإسلام، ج 5، ص 16

روزي که امام حسين کشته شد، آيا در منطقه شما نشانه‌اي بود؟ روز 10 محرم نزديک غروب که امام حسين شهيد شد، هيچ سنگي را برنداشتيم جز اين که ديديم در زير آن خون لخته است.

ده‌ها قضاياي ديگر در اين زمينه يا برخورد ستاره‌ها به يکديگر، در کتاب معجم کبير طبراني در جلد 3 صفحه 114 از عيسي بن حارث کندي نقل مي‌کند که مي‌گويد:

لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ رضي اللَّهُ عنه مَكَثْنَا سَبْعَةَ أَيَّامٍ إذا صَلَّيْنَا الْعَصْرَ نَظَرْنَا إلى الشَّمْسِ على أَطْرَافِ الْحِيطَانِ كَأَنَّهَا الْمَلاحِفُ الْمُعَصْفَرَةُ وَنَظَرْنَا إلى الْكَوَاكِبِ يَضْرِبُ بَعْضُهَا بَعْضًا.

المعجم الكبير، ج 3، ص 114 و تهذيب الكمال، ج 6، ص 432

لحظه‌اي که امام حسين سلام الله عليه به شهادت رسيد، 6 روز حيران بوديم و بعد از نماز عصر نگاه مي‌کرديم که روي ديوار‌ها گويا چادر‌هاي قرمز کشيده شده است و به ستاره‌ها نگاه مي‌کرديم، گويا اين‌ها همه به يکديگر برخورد مي‌کردند.

در کتاب تهذيب الکمال مي‌گويد:

لما أن قتل الحسين بن علي مطرت السماء دما، فأصبحت وكل شئ لنا ملآن دما.

تهذيب الكمال، ج 6، ص 433 و دلائل النبوة، ج 6، ص 471 و الثقات، ج 5، ص 487 و تاريخ مدينة دمشق، ج 14، ص 227 و التذكرة  الحمدونية، ج 9، ص 245

وقتي که امام حسين به شهادت رسيد، از آسمان خون باريد.

11 کتاب از کتب اهل سنت، اين قضيه را که وقتي امام حسين سلام الله عليه به شهادت رسيد آسمان خون باريد، نقل كرده است.

قضايايي که تهذيب الکمال نقل مي‌کنند:

لما قتل الحسين اسودت السماء، وظهرت الكواكب نهارا حتى رأيت الجوزاء عند العصر وسقط التراب الاحمر.

تهذيب الكمال، ج 6، ص 432 و تهذيب التهذيب، ج 2، ص 305 و تاريخ مدينة دمشق، ج 14، ص 226

وقتي که امام حسين سلام الله عليه به شهادت رسيد، آسمان سياه شد و ستاره‌ها در روز روشن ديده مي‌شدند و ستاره جوزا را مي‌ديديم و اين که از آسمان خاک سرخ مي‌بارد، اين را مشاهده مي‌کرديم.

ده‌ها مصادر ديگر اين قضايا را نقل کرده‌اند.

من نمونه‌اي از اين‌ها را براي شما گفتم.

قضاياي ديگري مثل گرفتن آفتاب و ظاهر شدن ستارگان و کسوف رخ داده است که در منابع معتبر دسته اول اهل سنت آمده است.

ذهبي، ابن حجر، مزي که اين‌ها را نقل مي‌کنند، يک مورد نقدي انجام نداده‌اند؛ غير از آن‌هايي که آبشخور وهابيت داشته‌اند مثل: ابن تيميه و ابن کثير و ابن جوزي و محمد بن عبد الوهاب و بعد هم تخم و ترکه اين‌ها که الان در اين شبکه‌هاي وهابي دارند اظهار لحيه مي‌کنند و وفاداري‌شان را به يزيد و بني مروان اثبات و اعلام مي‌کنند.

مجري:

امروزه شبکه‌هاي وهابي به دفاع از يزيد مي‌پردازند و براي او رضي الله مي‌گويند، و مي‌گويند: يزيد در قتل امام حسين کاري نکرده است و دستور نداده است و در شبکه‌هاي خود سنگ يزيد را به سينه مي‌زنند با اين که علماي اهل سنت يزيد را کوبيده‌اند و از او بي‌زار هستند.

لطف کنيد در اين رابطه يک مقداري توضيح دهيد.

استاد قزويني:

من نمي‌دانم که چه بگويم جز همان رواياتي که آقايان آورده‌اند کساني که با اهل بيت دشمني دارند، بايد در انتساب به پدرشان شک کنند.

اين آقايان مثل علماي يهود در تحريف يد طولايي دارند.

من چند شب قبل که برنامه داشتيم، گفتيم:‌ کساني که با امام زمان عداوت دارند، در اين‌ها شک است که بچه پدرشان هستند.

رواياتي که در کتب شيعه و سني آمده است، اثبات مي‌کند که آن‌هايي که با حضرت مهدي که قطعا از اهل بيت است، عداوت داشته باشند، اين‌ها بچه پدرشان نيستند.

يک کليپ را 3 بار پخش کردند و گفتند: فلاني گفته است هر کس امام زمان را قبول نداشته باشد، بچه پدرش نيست.

اگر آن آيه که مي‌فرمايد:

كَمَثَلِ الْحِمَارِ

سوره جمعة آيه 5

را در شأن اين‌ها بخوانيم، مي‌ترسيم که به حمار توهين شود.

کليپ را پخش مي‌کند و مي‌گويد: فلاني گفته است: کسي که امام زمان را قبول نداشته باشد، بچه بابايش نيست.

ما اين روايات را مفصل از منابع شيعه و اهل سنت آورده‌ايم.

پيغمبر اکرم مي‌فرمايد:‌ کسي که عداوت و دشمني اهل بيت من را داشته باشد، بچه پدرش نيست و حرام زاده است.

اگر لازم باشد ما اين روايات را دوباره نشان مي‌دهيم.

روايت در کتب شيعه و سني آمده است که دشمنان اهل بيت يا زنا زاده هستند يا نطفه‌شان در حال حيض منعقد شده است.

شما به اين روايات جواب دهيد.

يک سري خزعبلاتي که جز رذل و پستي خودشان را نشان دهند چيز ديگري ندارند.

در کتاب‌هاي شيعه آمده است که وقتي خواستيد با کسي ازدواج کنيد، تحقيق نکن که اين شوهر دارد يا نه.

تو که بي‌سواد و احمق هستي و شعور نداري، کتاب‌هاي فقهي اهل سنت را نگاه کني، 500 مورد در کتب فقهي اهل سنت است.

مواردي که زن قابل تأييد است و سخنش را بايد تأييد کرد، يکي از آن‌ها همين مسئله است که وقتي يک زني مي‌گويد: شوهر ندارم شما بايد تأييد کني و مي‌گويد: من مطلقه هستم و عده‌ام تمام شده است.

شما سواد نداري و دشمني اهل بيت از سر و روي شما مي‌بارد.

اين را شايد فردا شب دوستان‌مان جناب آقاي يزداني و ابوالقاسمي، ان شاء الله اين را جواب دهند.

آقاي هاشمي که به آقاي ملا زاده مي‌گفت: دانشمند يگانه جهان معاصر، در جواب آقاي ملا زاده مي‌گويد:‌ عقيل بي‌عقل و از شبکه‌ آن‌ها به اسم شبکه لاشخوران تعبير کرد.

دوستان ما يک کليپ تهيه کرده بودند به نام 100 فحش در 20 دقيقه و مي‌خواستند در اين دهه اول محرم پخش کنند، من نگذاشتم و گفتم: بگذاريد که دهه تمام شود.

آقايان هم از خودشان هيچ دفاعي نکردند؛ معلوم است که همه را قبول دارند.

اگر قبول نداشتند دفاع مي‌کردند.

اهل سنت زنگ مي‌زنند و مي‌گويند:‌ اين عبارت‌هايي که ملا زاده گفته‌ است، چرا اين‌ها دفاع نمي‌کنند؟

چون قبول دارند.

ايشان حقايقي را بيان کردند و اين‌ها نمي‌توانند دفاع کنند.

اگر دفاع کنند، ايشان همه را با مدرک و سند نشان مي‌دهد.

مجري:

مصداق اين احاديثي که گفتيد که کسي که اهل بيت را قبول نداشته باشد يا معاند باشد، تعداد معدودي هستند که شامل نواصب و خوارج عصر مي‌شوند.

عمده اهل سنتي که ما مي‌شناسيم و با آن‌ها زندگي مي‌کنيم، محب اهل بيت هستند و دوست دار اهل بيت هستند و اين روزها در تلويزيون‌ها ديديم که چگونه بر سر و سينه زدند و در عزاي امام حسين گريستند.

استاد قزويني:

اهل سنت از اين‌ها بي‌زار هستند.

علماي اهل سنت را آورديم که همگي اعلام کردند که ما از اين‌ها بي‌زار هستيم و ما اين‌ها را سني نمي‌دانيم.

کلمه بور را در کتب لغت بگردند که ابو سعيد خدري مي‌گويد:

كنا معاشر الأنصار نبور أولادنا بحبهم عليا رضي الله عنه، فإذا ولد فينا مولود فلم يحبه عرفنا أنه ليس منا.

أسنى المطالب، للحافظ الجزري الشافعي، ص 58 و لسان العرب، ج 4، ص 87 و تاج العروس، ج 10، ص 257 و نهاية ابن الأثير، 1، ص 118

ما صحابه بچه‌هاي‌مان را با محبت علي آزمايش مي‌کرديم، اگر کسي از بچه‌هاي ما که به دنيا مي‌آمد و علي را دوست نداشت، متوجه مي‌شديم که از نسل ما نيست و زنا زاده است.

اين‌ها چيزي نيست که ما بخواهيم از خودمان در بياوريم.

آقاي خوارزمي در کتاب مناقب‌شان از زيد بن يثيع نقل مي‌کند که نبي گرامي کنار خيمه‌اي بود و در داخل خيمه حضرت علي و فاطمه و حسن و حسين سلام الله عليهم بودند، فرمود: من آشتي هستم با کساني که با آن‌ها در آشتي باشد و دشمن هستم با کساني که با آن‌ها دشمن باشند و هر کس با اين‌ها بجنگد، با من جنگيده است:

لا يحبهم إلا سعيد الجد، طيب المولد، ولا يبغضهم إلا شقي الجد، ردى الولادة.

المناقب، الموفق الخوارزمي، ص 297

اين‌ها را دوست نمي‌دارد، مگر کساني که نطفه پاک دارند و از نسل پدرشان هستند و هرکس اين‌ها را دشمن بدارد، جدشان شقي است و حرام زاده هستند.

بعد راوي مي‌گويد: به زيد بن يثيع گفتيم:

أأنت سمعت منه؟ قال أي ورب الكعبة.

المناقب، الموفق الخوارزمي، ص 297 و فرائد السمطين، ج 2، ص40

آيا تو از پيغمبر شنيدي؟ گفت: قسم به خداي کعبه من اين حديث را از پيغمبر شنيدم.

کتاب‌هاي ديگر اين قضيه را مفصل نقل کردند، هم کتب شيعه دارد و هم کتب اهل سنت دارد. اين آقايان تکليف خودشان را در اينجا روشن کنند.

سال گذشته امام جماعت مسجد قبا در شبکه ماهواره‌اي اقرأ که قبلا اين شبکه در مصر بود که مال عربستان سعودي است و اخيرا به رياض منتقل شد، اين شخص نامش شيخ صالح بن عواد است.

در آنجا ايشان برنامه داشت که حدودا 12 محرم بود.

ايشان گفت: لعنت خدا و ملائکه بر کساني که امام حسين را به قتل رساندند يا از اين کار خوشحال شدند و بعد آن شعر مشهوري را که از حاکم نيشابوري است و همه نقل کردند، خواند.

در نرم افزار مکتبة اهل بيت بيش از 50 کتاب اين را نقل کرده‌اند.

شعر هم اين است:

جاءوا برأسك يا بن بنت محمد             متزملا بدمائه تزميلا

وكأنما بك يا ابن بنت محمد                قتلوا جهارا عاقدين رسولا

قتلوك عطشانا ولم يترقبوا                 في قتلك التنزيل والتأويلا

ويكبرون بأن قتلت وإنما                     قتلوا بك التكبير والتهليلا

تهذيب الكمال، ج 6، ص 448

اي فرزند پيغمبر! سر بريده تو را آوردند در حالي که سرت مطهرت آغشته به خون بوده است.

من احساس مي‌کنم که با کشتن تو، اين‌ها پيغمبر را کشتند.

تو را با لب تشنه کشتند و به هيچ وجهي آياتي را که در حق تو در قرآن نازل شده است رعايت نکردند.

به هنگام کشتن تو اين‌ها تکبير مي‌گفتند و به خدا اين‌ها تو را نکشتند، با کشتن تو الله اکبر و لا اله الا الله را کشتند.

من خواستم يک اشاره به اين قضيه داشته باشم که مسئله روشن شود.

امروز آقاي خدمت گذار به يزيد و يزيديان مي‌گويد: ما دليل و مدرکي نداريم که يزيد دستور قتل امام حسين عليه السلام را صادر کرده باشد.

چقدر اين‌ها وقيح و بي‌حياء‌ و بي‌شرم هستند.

آن روايت پيغمبر به قطعيت بر اين‌ها صدق مي‌کند.

مي‌گويد:‌ تنها جرم يزيد اين بود که از قاتلين امام حسين انتقام نگرفت.

علي هم از قاتلين عثمان انتقام نگرفت.

تف و خاک بر دهانت تو آدم رذل و پست.

مي‌گويد: اگر کسي بگويد: معاويه يزيد را آورد روي کار، اين همه صحابه بودند و يک نفر هم اعتراض نکرد، تو بي‌سواد هستي و بدتر از مثل الحمار هستي من چه کار کنم و گناه شيعه چيست؟

در رابطه با امام حسين خون انسان به جوش مي‌آيد و نمي‌تواند خودش را کنترل کند.

اين قدر وقيحانه در روز روشن؟

مي‌گويند:‌ اگر بنا باشد که امامت مورثي باشد، معاويه هم بچه‌اش را آورده آنجا.

يک سگ توله‌اي که شراب مي‌خورد و با مادر و خواهرش زنا مي‌کند و قاتل فرزند پيغمبر است، تو که هميشه از صحابه دفاع مي‌کني، اين شخص در قضيه حره 700 نفر از مهاجرين و انصار را کشت.

شما خيلي غلط مي‌کنيد که اين همه سنگ صحابه را به سينه مي‌زنيد و اين همه دم از مکه مکرمه مي‌زنيد.

چه کسي بود که دستور داد که خانه خدا را با منجنيق آتش زدند غير از اين آدم کثيف و لجن؟

اين شخص دفاع دارد.

خدا را قسم مي‌دهيم به آبروي امام حسين شما را با يزيد و معاويه محشور کند و ما را هم با امام حسين و علي و قنبر و فضه در خانه علي محشور کند.

اين‌ها چيزي نيست.

اگر اين‌ها را جلوي زن و بچه‌اش در آشپزخانه خانه‌اش بگويد، حرفي نيست؛ ولي توي يک شبکه ماهواره‌اي که به قول خودشان ميليون‌ها بيننده دارد، اين طور نقل کند و اين طور وفاداري را به يزيد و بني اميه نشان دهد، من نمي‌دانم.

اين‌ها همان تخم و ترکه ابن تيميه هستند در خود مجموع فتاوا جلد 4 صفحه486 (همان مجموع فتوايي که ان الشياطين ليوحون الي اوليائهم) بر خلاف نظر همه علماء اهل سنت مي‌گويد:‌

وأما قتل الحسين فلم يأمر به ولم يرض به.

مجموع الفتاوى، ج 4، ص 486

يزيد به هيچ وجه دستور به قتل امام حسين نداد.

ما چه کار کنيم از اين حضرات که با اين وضعي که اين‌ها دارند.

ذهبي که مورد تأييد شما است، ببينيد که واقعا چه قضايايي را مطرح مي‌کند.

اين آقا در رابطه با يزيد مي‌گويد:

افتتح دولته بمقتل الشهيد الحسين واختتمها بواقعة الحرة فمقته الناس ولم يبارك في عمره.

سير أعلام النبلاء، ج 4، ص 38

يزيد جانور، دولت خودش را با شهادت امام حسين آغاز کرد و پايان دولتش هم با واقعه حره بود و در عمرش روز خوشي نديد.

آقاي خدمت گذار به يزيد اين را نگاه کن.

آقائي که به قول آقاي ملا زاده عقيل بي‌عقل هستي.

در صفحه قبل خودش مي‌گويد و نقل قول هم نمي‌کند:

وكان ناصبيا فظا غليظا جلفا يتناول المسكر ويفعل المنكر

سير أعلام النبلاء، ج 4، ص 37

يزيد ناصبي بوده است و آدم بد اخلاق و تند خو و جلف بوده و شراب مي‌خورده و منکرات را انجام مي‌داده است.

آيا همين عبارت ذهبي کافي نيست که شما تلنگري بر آن عقل‌‌ها که قلوب اقفالها است زده شود؟

ابن اعثم در کتاب فتوح خود به صراحت مي‌نويسد: يزيد بن معاويه (عليه لعنت الله و لعنت الاعنين و علي محبيه ومدافعيه لعنت الله و ملائکته وجميع جن و انس) نامه نوشت به وليد بن عتبه قبل از اين که امام حسين حرکت کند به طرف مکه:

وليكن مع جوابك إلي رأس الحسين بن علي

الفتوح، أحمد بن أعثم الكوفي، ج 5، ص 18

اين نامه را که مي‌نويسم، يا بيعت بگير يا جواب نامه من را با سر بريده امام حسين به شام بفرست.

ابن اثير جزري در تاريخ خود که خلاصه تاريخ طبري است، عبيد الله زياد مي‌گويد:

أما قتلي الحسين فإنه أشار علي يزيد بقتله أو قتلي فاخترت قتله.

الكامل في التاريخ، ج 3، ص 474

اين که من امام حسين را کشتم، يزيد به من گفت:‌ يا حسين را مي‌کشي يا تو را مي‌کشم و من هم قتل امام حسين را انتخاب کردم.

من اين‌ها را از نرم افزار الجامع الکبير مي‌آورم که نگويند که نرم افزار مال خودشان بوده است.

همين عبارت در انساب الاشراف بلاذري جلد2 صفحه 224 و تاريخ طبري جلد 3 صفحه 374 آمده است.

همچنين تاريخ الاسلام ذهبي در جلد 5 صفحه 10 و سير أعلام النبلاء جلد 3 صفحه 305، تمام اين قضايا را آورده‌اند.

براي اين آقايان اين قضايا خيلي مهم نيست.

اين عبارت تاريخ دمشق است که مي‌گويد: يزيد به عبيد الله زياد نامه نوشت:

أن حسينا قد صار إلى الكوفة وقد ابتلي به زمانك من بين الأزمان وبلدك من بين البلدان وابتليت به أنت من بين العمال وعندها تعتق أو تعود عبدا كما يعتبد العبيد.

تاريخ مدينة دمشق، ج 14، ص 214 و بغية الطلب في تاريخ حلب، ج 6، ص 2614

امام حسين دارد به طرف کوفه مي‌آيد، تو سخت در امتحان هستي و کوفه هم امتحان سختي بايد دهد و در ميان کارگذاران، تو بايد امتحان سختي دهي، يا در اين امتحان موفق مي‌شوي و جايزه مي‌گيري يا عبد مي‌شوي.

بعد مي‌گويد:

فقتله ابن زياد وبعث برأسه إليه.

تاريخ مدينة دمشق، ج 14، ص 214 و بغية الطلب في تاريخ حلب، ج 6، ص 2614

به دنبال اين نامه يزيد بن معاويه، عبيد الله زياد، امام حسين را شهيد کرد و سر مطهرش را نزد يزيد فرستاد.

سير أعلام النبلاء مي‌گويد:

فكتب يزيد إلى ابن زياد نائبه إن حسينا صائر إلى الكوفة وقد ابتلي به زمانك من بين الأزمان وبلدك من بين البلدان وأنت من بين العمال وعندها تعتق أو تعود عبدا فقتله ابن زياد وبعث برأسه إليه.

سير أعلام النبلاء، ج 3، ص 305

مي‌گويند:‌ هيچ دليلي نداريم که يزيد دستور قتل امام حسين را صادر کند.

آقاي خدمتي مي‌داني يا نمي‌داني؟

ان کنت تدري فذاک مصيبة

شما که به عنوان کارشناس مي‌آيي، اين عيب و ننگ است براي تو که بدون مطالعه حرف بزني.

وان کنت لاتدري فالمصيبة اعظم

اگر واقعا نمي‌داني، مصيبت بزرگ‌تري است.

مي‌داني، پس اين عناد و نصب و عداوت تو نسبت به آقا امام حسين سلام الله عليه است که به اين شکل صحبت مي‌کني.

جناب دينوري که اسمش هم ابو حنيفه است و متوفاي 282 است و غير از ابو حنيفة‌ امام اعظم است، ايشان کتابي دارد به نام الاخبار الطوال که در آن به صراحت مي‌نويسد:

وكتب إلى الإمام يأمرني بقتله

الأخبار الطوال، ج 1، ص 419

از يزيد بن معاويه به امام تعبير مي‌کند.

به من دستور داد که امام حسين را بکشم.

برويد اين‌ها را مطالعه کنيد.

در تاريخ دمشق مي‌گويد:

فكتب إلى عبيد الله بن زياد وهو عامله على العراق يأمره بمحاربته وحمله إليه إن ظفر به.

تاريخ مدينة دمشق، ج 14، ص 213

دستور جنگ با امام حسين را صادر کرد.

در کتاب الاتحاف بحب الاشراف که مال جناب شبراوي از فقهاي بزرگ اهل سنت است، در صفحه 62 مي‌گويد:

لا يشک عاقل أن يزيد بن معاوية هو القاتل للحسين.

هيچ عاقلي شک نمي‌کند كه يزيد بن معاويه قاتل حسين است.

معلوم نيست که بي‌عقل فقط عقيل نيست، آن آقايان هم بي‌عقل هستند، بندگان خدا فقط اسم‌شان عقيل نشده است.

ما نمي‌دانيم که در اين 100 فحش در 20 دقيقه در رابطه با اين آقايان و آقاي خدمتي، آقاي ملازاده چه هديه‌اي دارد.

ان شاء الله فردا شب شايد ببينيم، بنده خودم هم نديده‌ام؛ ولي به صورت پراکنده شنيديم که چيست.

اين‌ها عنايت خداي عالم و معجزه اهل بيت است که خودشان را به جان خودشان مي‌اندازد.

اللهم اشغل الظالمين بالظالمين

ايشان همه مباحث را رو کرده است و اين‌ها را مفتضح کرده است.

فردا نگويند:‌ شاگردان آقاي قزويني بي‌احترامي مي‌کنند.

خودم شنيدم که آقاي هاشمي خودش مي‌گفت:‌ ملا زاده عالم و از دانشمندان يگانه معاصر جهان اسلام است.

يک عبارت‌هاي قلمبه و سلمبه مي‌گفت که ما در حق مراجع همچين تعبيري به کار نمي‌بريم که اين آقا در حق ملا زاده داشت.

راوي مي‌گويد:

لا يشک عاقل أن يزيد بن معاوية هو القاتل للحسين لأنه هو الذي ندب عبيد الله بن زياد لقتل الحسين.

الاتحاف بحب الاشراف، صفحه 62

هيچ عاقلي شک نمي‌کند که يزيد بن معاويه قاتل امام حسين بوده است؛ چون آن کسي که عبيد الله بن زياد را وادار کرد که امام حسين را بکشد، يزيد بن معاويه بوده است.

آقاي دهلوي وهابي شما هم اين قدر منصف است و مثل شما لا مذهب و بي دين نيست، مي‌گويد:

کان استشهاد الامام حسين علي اشقياء الشام والعراق بامر يزيد الخبيث.

تحفة اثنا عشرية، ص14و 54

شهادت امام حسين به دست شقاوت‌مندان شام و عراق و به دستور يزيد خبيث صورت گرفته است.

اين عبارت آقاي دهلوي است که در کتابي که عليه شيعه نوشته است.

اگر دوستان اين چاپ جديدش را بياورند تا براي آقايان نشان دهند.

دهلوي مي‌گويد: به امر يزيد خبيث امام حسين را کشته‌اند، آن وقت اين آقا مي‌گويد:‌ دليلي نداريم که يزيد دستور داده باشد که امام حسين را بکشند.

يزيد فقط انتقام از قاتلينش نگرفت.

اگر مي‌خواست انتقام بگيرد، بايد اول خودش را مي‌کشت.

خدا لعنت کند قاتلين حسين را.

خدا لعنت کند قاتلين ياران حسين را.

خدا لعنت کند بر زمينه سازان قتل حسين.

خدا لعنت کند بر کساني که راضي شدند به قتل حسين.

خدا لعنت کند کساني را که از قاتلين حسين دفاع مي‌کنند؛ به ويژه يزيد بن معاويه.

من همين چند روز قبل روي سايت‌ها ديدم که يک جمله‌اي آمده است که آقاي ملنگ زاده رسما اعلام کرده که ما دهه محرم را تبريک مي‌گوييم.

مي‌گويد:

عاشورا يوم فرح و سرور لا حزن و بکاء

روز عاشورا، روز شادي و سرور است نه روز حزن و گريه.

بعد مي‌گويد: در روز عاشورا سيدنا نوح از غرق نجات پيدا کرد. سيد شما نوح نيست، سيد شما يزيد و معاويه و ابن مرجانه و شمر است. بي‌دليل نگوييد: سيدنا نوح و سيدنا ابراهيم.

ايشان مي‌گويد:

فهل استشهاد سيدنا الحسين مظهر يستحق الفرح؟

آيا در شهادت امام حسين انسان بايد شادي بگيرد يا عزاداري کند؟

بعد مي‌گويد: در امام حسين سلام الله عليه (دوستان عزيز اين را قشنگ دقت کنند و من تقاضا دارم که اهل سنت هم دقت کنند) تمام ويژگي‌هاي شادي در امام حسين بوده است و روز شهادت امام حسين براي چه ماتم بگيريم و گريه کنيم؟

بعد مي‌گويد: لحظه شهادت امام حسين، لحظه‌اي بود که با سيدنا فاطمه و پيغمبر و علي بن ابي طالب ملاقات کرد.

آيا ملاقات با حضرت علي و حضرت زهرا و پيغمبر باعث خوشحالي است يا نگراني؟

مي‌گويد: چون امام حسين که شهيد شد به بهشت رفت و با پدر بزرگوارش و مادر بزرگوارش و پيغمبر و ديگر شهداء ملاقات کرد، ما بايد شادي کنيم و شيريني پخش کنيم؛ همان طور که دوستان‌مان در هفته گذشته در کويت و اروپا شيريني پخش مي‌کردند و از يزيد دفاع مي‌کردند.

عزيزان اهل سنت من از شما عذر مي‌خواهم و مخاطب من شما نيستيد، با اين نسل يزيد بن معاويه و بني اميه هستم.

شما که مي‌گوييد:‌ امام حسين به بهشت رفته است، بايد ما خوشحال شويم، شما چرا نسبت به قتل خليفه دوم که بعضي از شيعه‌ها شادي مي‌کنند، مي‌گوييد: اين‌ها نجس و کافر و مرتد هستند که روز شهادت عمر بن خطاب شادي مي‌گيرند و جلسات عمرکشان مي‌گيرند؟

اگر شما معتقد هستيد که جناب عمر به بهشت رفته است، بايد شادي کنيد و در ماهواره‌هايتان و در دانشگاه‌هايتان و در عربستان سعودي خيابان‌ها را آزين بندي کنيد و اعلام کنيد که امروز روزي است که جناب عمر به بهشت رفته است.

عقيده شما اين است که روزي که عثمان کشته شد به بهشت رفت، روز قتل عثمان را هم شما آزين ببنديد و شادي کنيد و در ماهواره‌هايتان شيريني پخش کنيد.

چرا آنجا نسبت به قضيه خليفه دوم و سوم شما اين کار را نمي‌کنيد؟

دو سه سال قبل يک شيخ بي‌عقل ديوانه‌اي در لندن به خاطر مرگ عائشه جشن گرفته بود، شما بايد از او تشکر مي‌کرديد؛ چون جناب عائشه با پيغمبر و ديگر امهات المؤمنين ديدار کرده است و بايد بگوييد: جناب ياسر حبيب دست شما درد نکنه، کار خوبي کردي که جشن گرفتي.

آقايان از مفتي اعظم گرفته تا اين شبکه‌ها، شروع کردند اين را مذمت کردند و گفتند: اين زنديق و مرتد و لامذهب است.

البته ما کار ايشان را محکوم کرديم و مراجع ما محکوم کردند و حتي حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي گفت: اين شيخ ديوانه است، رهبري عمل ايشان را محکوم کرد.

همين آقاي ملنگ زاده در ماهواره‌اش شروع کرد به گريه کردن.

کسي که به عائشه توهين مي‌کند، آقا گريه مي‌کند؛ ولي ما براي شهادت امام حسين و قطعه قطعه شدن امام حسين و شهادت با لب عطشان ايشان و عزيزان‌شان گريه مي‌کنيم، مي‌گويند:‌ چرا شما گريه مي‌کنيد، اين بدعت است؛ ولي اگر به عائشه توهين مي‌شود، آقا گريه مي‌کند.

شما تا کي مي‌خواهيد سر مردم شيره بماليد و حقائق را نگوييد و گزينشي با قضايا برخورد کنيد؟

در آن شبکه مرتب مي‌گفتند: امام حسين به بهشت رفته است، ما بايد شادي کنيم، چرا گريه مي‌کنيم؟

اگر شما در روز قتل خليفه دوم و سوم شادي کرديد، آن وقت حق داريد بگوييد: ما به اين سنت عمل کرديم، چرا شما عمل نمي‌کنيد؟

ما به اهل سنت مشکلي نداريم،‌اهل سنت هم اين‌ها را قبول ندارند.

چند روز قبل يک آقايي از سنندج زنگ زده بود و گفت: محرم در کردستان خبري نيست و همه اين‌ها حرف است و سنندج همه اهل سنت هستند و تعدادي از اين شيعيان در ادارات هستند که جرأت نمي‌کنند بيرون بيايند.

اين‌ها يک مقداري خجالت و حياء کنند و ببينند که امروز سنندج و زاهدان در عزاداري نه تنها کمتر نبودند، از خيلي از شهرهاي شيعه نشين هم بهتر بودند.

پخش کليپ عزاداري سنندج و زاهدان

استاد قزويني:

جمعيت انبوه آن هم با آمدن باران در خيابان جمع شدند و براي آقا امام حسين سلام الله عليه عزاداري کردند و ما از صدا و سيماي جمهوري اسلامي و کردستان تشکر مي‌کنيم.

مردم امروز در زاهدان غوغا کردند.

بيننده آقا ابوذر از قزوين:

من شيعه هستم.

شب شام غريبان امام حسين عليه السلام را تسليت مي‌گويم.

من به همراه خانم خودم تقريبا 50 روز در کربلا بوديم و نائب الزيارة شما بوديم.

به صورت ويژه به ياد شما بوديم.

چند روز پيش آقاي سجودي بود يا خدمتي بود که شربت مگس خورده بودند يا مواد مصرف کرده بودند که اين حرف‌ها را مي‌زدند، مي‌گفتند: امام حسين عليه السلام اگر مي‌دانستند که اين بلاها اگر مي‌خواهد سرشان بيايد، پا به کربلا نمي‌گذاشتند.

چون ايشان خبر نداشتند اين اتفاق افتاد.

مجري:

اين هم از بي‌سوادي اين‌ها است؛ چون خطبه‌اي که حضرت مي‌خوانند، از اول بسم الله تا آخر خط را مشخص مي‌کند.

بيننده:

من يک جواب کوچکي داشتم که اگر نقص يا کم و کثري داشت، حضرت استاد درست کند.

پيشگويي‌هايي در اين مورد از لسان مبارک حضرت رسول و حضرت امير شده بود که حضرت امير دستان حضرت ابالفضل را بوسيدند و حضرت رسول زير گلوي امام حسين را مي‌بوسيدند و پيشگويي‌هايي در اين مورد داشتند.

از اينجا مشخص مي‌شود که نه ايشان؛ بلکه تمام اصحاب و کساني که حضرات را درک کرده بودند، از اين قضيه خبر داشتند و مطلع بودند.

امام حسين کاملاً مطلع بود که وارد چه صحنه‌اي مي‌شود و چه چيزي در انتظارش خواهد بود. من اسنادش را نمي‌دانم چيست.

اين دست استاد را مي‌بوسد که اسنادش را مشخص کند که دهان اين‌ها بسته شود.

در مورد عزاداري که اين‌ها اين قدر دور عزاداري مي‌پيچند، يکي از فلسفه‌هاي عزاداري مي‌تواند اين باشد، اين را من به چشم خودم ديدم که تقريبا شب عيد بود که زائر بقيع بوديم، آنجا ديدم که رفيق‌هايشان سر مقبره چهار امام معصوم داشتند انکار مي‌کردند و مي‌گفتند: سند قاطعي وجود ندارد که اين 4 نفر از ائمه شيعه باشند.

اين را من به چشم خودم ديدم.

من احساس مي‌کنم که اگر ما سر قضيه عاشورا و فاطميه و ديگر قضايا که شايد صلاح نباشد که بگوييم، کوتاه بياييم، فردا اين‌ها تشکيک مي‌کنند و مي‌گويند:‌ حضرت رسول اصلا نوه نداشتند.

اگر براي شما مقدور است، من نمي‌دانم که الان در موردش صحبت شود، تشخيص آن با شما و اگر هم نيست در يک فرصت ديگر.

در مورد زيارت عاشورا که سند آن و راوي آن و ترتيب خواندن آن و اين که خوب است که بخوانيم يا نخوانيم، مي‌خواستم يک مقداري براي ما صحبت کنيد.

به نظر من نسبت به زيارت عاشورا خيلي کم کاري مي‌شود؛ نه از طرف رسانه‌ها، از طرف مردم و حتي از طرف من.

استاد قزويني:

در رابطه با خبر شهادت امام حسين از نبي مکرم، ما اين را مفصل نقل کرديم؛ امام در رابطه با علم غيب که آقايان مي‌گويند:‌ از آينده خبر دادن خلاف قرآن است و خدا مي‌فرمايد:

وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هو

سوره انعام آيه 59

اين دشمنان اهل بيت کتاب صحيح مسلم را نگاه کنند که از حذيفه نقل مي‌کند:

أخبرني رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم بِمَا هو كَائِنٌ إلى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ.

صحيح مسلم، ج 4، ص 2217

پيغمبر تا قيام قيامت، اين که چه اتفاقي مي‌خواهد بيافتد به من خبر داد.

اگر پيغمبر علم غيب نمي‌داند از کجا خبر داد؟

آقاي حذيفه مي‌گويد:‌

فما منه شَيْءٌ إلا قد سَأَلْتُهُ إلا أَنِّي لم أَسْأَلْهُ ما يُخْرِجُ أَهْلَ الْمَدِينَةِ من الْمَدِينَةِ

صحيح مسلم، ج 4، ص 2217

هيچ چيزي تا قيام قيامت نبود مگر اين که از پيغمبر سؤال کردم.

در حديث ديگري مي‌گويد:

صلى بِنَا رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم الْفَجْرَ وَصَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حتى حَضَرَتْ الظُّهْرُ فَنَزَلَ فَصَلَّى ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حتى حَضَرَتْ الْعَصْرُ ثُمَّ نَزَلَ فَصَلَّى ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حتى غَرَبَتْ الشَّمْسُ فَأَخْبَرَنَا بِمَا كان وَبِمَا هو كَائِنٌ فَأَعْلَمُنَا أَحْفَظُنَا.

صحيح مسلم، ج 4، ص 2217

پيغمبر نماز صبح را خواند و بالاي منبر رفت و تا اذان ظهر سخن گفت؛ يعني پيغمبر از اول طلوع آفتاب تا غروب آفتاب براي صحابه سخن گفت و پيغمبر از تمام گذشته و آينده براي ما خبر داد و هر کس علمش بالاتر بود و حافظه‌اش قوي‌تر بود بيشتر اين مطالب را گرفت.

اين که در صحيح مسلم شما است.

آقايان گفته‌اند:‌ بني اميه در صحيح مسلم دست نبرده‌اند.

در اين صحيح مسلم بني شيطان دست بردند؟

شايد ملائکه اين را نوشته‌اند؟

اين که مي‌گويد: پيغمبر از تمام حوادث تا قيام قيامت خبر داده است.

اگر پيغمبر علم غيب نداشت چرا خبر داد؟

پيغمبري که ما کان و ما هو کائن را خبر دارد، قطعاً مي‌دانست که در جنگ احد شکست مي‌خورد، براي چه به جنگ احد رفت؟

پيغمبر مي‌دانست يا نمي‌دانست؟

اگر بگويي نمي‌دانست، بر خلاف اين روايت است و اگر نمي‌دانست از کجا براي مردم خبر مي‌داد؟

اگر مي‌دانست پس چه طور رفت؟

هر جوابي شما اينجا داديد ما هم مي‌دهيم.

البته براي اين‌ها سوره ياسين خواندن است.

ما اين‌ها را براي عزيزان اهل سنت يا براي شيعيان عرض مي‌کنيم.

ائمه عليهم السلام و نبي مکرم صلي الله عليه وآله، از تمام حقائق به اذن الله و آنچه را خدا مصلحت ببيند، به ما کان و به ما هو کائن خبر دارند؛ ولي اين‌ها موظف نيستند که به علم غيب‌شان عمل کنند؛ بلکه اين‌ها در تکاليف همانند ديگران هستند.

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ

سوره کهف آيه 110

فقط تفکيک مي‌کند به اين که مي‌فرمايد:

يُوحَى إِلَيَّ

سوره کهف آيه 110

نبي مکرم و ائمه عليهم السلام از همه چيز خبر دارند؛ ولي مکلف به عمل به علم غيب‌شان نيستند.

پيغمبر مي‌فرمايد:

إنما اقضي بينكم بالبينات والايمان.

الكافي، الشيخ الكليني، ج 7، ص 414

من اگر بخواهم در ميان شما قضاوت کنم، با بينه و قسم قضاوت مي‌کنم.

اگر کسي گفت: فلاني پدرم را کشته و فلاني مال من را دزديده است، اگر دو شاهد آورد، من حکم مي‌کنم با اين که مي‌دانم و عالم به ما کان و ما هو کائن هستم و به صحابه خبر دادم؛ ولي من در قضاوت‌هايم به هيچ وجه به علم غيبم عمل نمي‌کنم.

طبق دستور الهي و احکام، ائمه عليهم السلام و نبي گرامي، احکامي که براي ما آمده است، براي آن‌ها هم همين احکام آمده است.

اگر در يک جا هدايت يک انساني بستگي داشته باشد که پيغمبر يا امام از علم غيبش و يا از علم لدني‌اش و يا از ولايت تکويني‌اش استفاده کند، آنجا از اين‌ها استفاده مي‌کنند.

در رابطه با زيارت عاشورا، ما در سايت ولي عصر مفصل آورده‌ايم که 3 سند دارد و هر 3 سند آن تصحيح کرديم.

عزيزان به سايت ولي عصر مراجعه کنند که هر چه در رابطه با زيارت عاشورا گفتني است، ما گفته‌ايم.

بيننده احمد زاده از بانه از اهل سنت:

چند شب پيش که برنامه حبل المتين بود، حاج آقا روايتي آوردند که پيامبر براي عزيزان و نزديکان خود گريه کردند.

روايتي که آوردند؛ مثلا براي حضرت ابو طالب در زير تابوت ايشان اشک مي‌ريخت يا بعد از شهادت حضرت حمزه حضرت گريه کردند يا براي فوت ابراهيم گريه کردند و همه روايات را از کتب اهل سنت آوردند.

اين که حاج آقا با دليل صحبت مي‌کنند و آدرس‌ها را مي‌دهند، اين کار خوبي است.

حاج آقا مي‌دانند که اهل سنت با گريه و اشک ريختن آن هم در زمان وقوع حادثه مخالفتي ندارد.

عمل گريه پيامبر هم زمان وقوع حادثه بوده است.

فکر نمي‌کنم که دلائلي که حاج آقا آورده بودند خودشان را هم قانع کرده باشد.

حاج آقا بايد لطف کنند و دليل بياورند که در فلان کتاب روايت شده است که پيامبر در سالگردهاي عزيزانش عزاداري کرده‌اند؛ مثلا دليل بياورند که بعد از يک سال از وفات حضرت حمزه، پيامبر در کوچه‌هاي مدينه عزاداري راه‌ انداختند يا حضرت حسن و حسين براي شهادت پدر بزرگوارشان، حضرت علي در سالگردها عزاداري راه انداختند.

حاج آقا بايد از اين دست دليل بياورد.

استاد قزويني:

اين که نبي مکرم بعد از گذشتن نزديک 50 سال بالاي قبر مادر بزرگوارشان گريه و فزع مي‌کنند، اين را چه مي‌گوييد؟

نبي مکرم 6 ساله بوده است که مادرشان را از دست داده‌اند.

در قضيه فتح مکه پيامبر 60 ساله بوده است که يعني 54 سال قبل مادرشان از دنيا رفته است و ايشان بعد از 54 سال بالاي قبر مادرشان گريه مي‌کنند.

بيننده:

اين کاري که پيامبر انجام داده است عزاداري نيست.

استاد قزويني:

اگر عزاداري نيست پس چيست؟

مي‌گويد:‌ پيغمبر به قدري گريه کرد:

فقد أبكانا وأفزعنا.

المستدرك على الصحيحين، ج 2، ص 366

پيغمبر بي‌تابي کرد.

من روايات را از صحيح مسلم براي شما خواندم.

بيننده:

مي‌دانم که در صحيح مسلم است.

اين کاري که پيامبر سر مزار مادرش انجام داده است، عزاداري نيست.

استاد قزويني:

پس اسم اين چيست؟

بيننده:

براي پيامبري که در 6 سالگي مادرش را از دست داده است و حالا که مکه فتح شده و به سر مزار مادرش رفته است و گريه کرده است، اين عزاداري نيست.

استاد قزويني:

مردم بايد قضاوت کنند. عزاداري هست يا عزاداري نيست، آن مربوط به مردم است.

مجوز گريه است؛ چون بعد از 54 سال بالاي قبرشان گريه مي‌کند؛ آن هم که مظلوم و عطشان کشته نشده است؛ بلکه به مرگ طبيعي از دنيا رفته است.

بيننده:

دليل براي ما بياوريد که حضرت حسن و حسين و حضرت علي در سالگردهاي عزيزان‌شان عزاداري کردند.

استاد قزويني:

پيغمبر اکرم فرمود:

حمزة لا بواكي له

شرح كتاب السير الكبير، ج 1، ص 108 و مسند أحمد بن حنبل، ج 2، ص 40

حمزه گريه کن ندارد.

بعد از او ابن کثير دمشقي که متوفاي 774 است، اين را از مسند احمد نقل مي‌کند که احمد متوفاي 241 است نقل مي‌کند و مي‌گويد:

وهذا على شرط مسلم

البداية والنهاية، ج 4، ص 48

اين روايت شرط صحيح مسلم را دارد.

مي‌گويد:‌ زنان انصار تا 3 قرن هرگاه عزيزي از آن‌ها از دنيا مي‌رفت، اول براي حمزه گريه و عزاداري مي‌کردند و بعد براي عزيزشان گريه مي‌کردند.

اگر اين کار، کار زشت و بدعت است، چرا صحابه نهي نکردند؟ چرا تابعين نهي نکردند؟

احمد بن حنبل امام حنابله است، وقتي اين روايت را نقل مي‌کند، نمي‌گويد:‌ اين زنان انصار کار بدعتي انجام دادند.

ابن کثير دمشقي وقتي مي‌گويد: اين روايت شرط صحيح مسلم دارد، اشکال سندي و دلالي نمي‌کند. شما اين را چه طور توجيه مي‌کنيد؟

بيننده:

شما به اين نکته رسيديد که پيامبر براي حضرت حمزه و ابو طالب و جعفر عزاداري کرده است.

استاد قزويني:

حاشيه نرو. من گفتم: آقاي احمد بن حنبل که متوفاي 241 است، به فرض 20 سال قبل از فوتش اين کتاب را نوشته باشد، يعني 215 سال بعد از شهادت حمزه در ميان مسلمان‌ها عزاداري براي حمزه بوده است و پيغمبر هم فرمود:

قَالَ النَّبِىّ صلى الله عليه وسلم خَيْرُ الْقٌرُونِ قَرْنِى ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ.

شرح صحيح البخاري لابن بطال، ج 6، ص 155 و البداية والنهاية، ج 6، ص 252

در اين سه قرن طلائي براي حمزه عزاداري مي‌کردند.

بيننده:

شما خودتان اين عمل را قبول داري؟

استاد قزويني:

شما گفتي براي من دليل بياور، من هم براي شما دليل آوردم.

بيننده:

سؤال براي من پيش مي‌آيد.

استاد قزويني:

اين عزاداري بود يا نه؟

بيننده:

اگر اين طوري باشد که شما مي‌گوييد:‌ عزاداري بود.

استاد قزويني:

من نمي‌گويم برادرم، من آدرس دادم عزيز من. وقتي زنگ مي‌زنيد، يک مقداري دقت کنيد که وقتي دليل مي‌آورند، بزرگواري کنيد و در برابر دليل مقاومت نکنيد.

مجري:

قبول داريد که به امام حسين در روز عاشورا ظلم شده است؟

بيننده:

بله، اهل سنت يزيد را قبول ندارند.

مجري:

لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا.

سوره نساء آيه 148

اشکال دارد ما براي امام حسيني که به مظلوميت کشته شده و به او ظلم شده است، جهر به قول مي‌کنيم و آه و ناله مي‌کنيم به خاطر ظلمي که شده؟

اين هم مبناي قرآني است.

بيننده:

اشکالي ندارد، اين سؤال براي بنده پيش آمده است.

حضرت محمد براي حضرت جعفر و حمزه عزاداري کردند، اين سؤال براي من پيش مي‌آيد.

مجري:

از جهت قرآن هم مشکلي ندارد؛ چون شما خودتان قبول داريد که به امام حسين ظلم شده است.

بيننده:

اين سؤال براي من پيش مي‌آيد.

شيعه مي‌گويد:‌ تابع علي هستيم، اگر تابع علي هستند بايد تابع پيامبر هم باشند.

شيعه در ايام وفات اين بزرگواران عزاداري نمي‌کند تا اين سنت پيامبر را اجرا کند؟

استاد قزويني:

شهادت چه کسي؟

بيننده:

مثلا شهادت حضرت حمزه و جعفر طيار.

استاد قزويني:

روز شهادت حضرت حمزه و روز احد، معمولا اين قضايا را مطرح مي‌کنيم.

مجري:

من خودم چندين بار تسليت گفتم، بله مثل امام حسين گرفته نمي‌شود.

استاد قزويني:

امام حسين قضيه‌اش جدا است.

اين‌ها آيه تطهير در موردشان نازل شده است و اهل بيت پيامبر هستند و ائمه عليهم السلام به ما دستور دادند که اگر مي‌خواهيد گريه کنيد براي حسين گريه و عزاداري کنيد و سخن اهل بيت براي ما عين سخن پيغمبر است و فرقي نمي‌کند.

اگر از ديدگاه ما مي‌گوييد، ما روايات متعددي داريم و بخشي از اين‌ها را نقل کرديم.

از خود حضرت علي و امام صادق و امام کاظم و امام رضا سلام الله عليهم، همه به ما دستور دادند که عزاداري براي امام حسين کنيم.

امام رضا مستشهد 202 هجري است که در حقيقت 140 سال بعد از شهادت امام حسين بوده است، ايشان مجلس عزا مي‌گيرد و دعبل روضه خواني مي‌کند و آن شعر معروف را مي‌خواند:

أفاطم لو خلت الحسين مجدلا    وقد مات عطشانا بشط فرات

بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 45، ص 257

حضرت رضا سلام الله عليه به ايشان صله مي‌دهد.

امام باقر مي‌فرمايد: 10 سال روي قبر من عزاداري کنيد.

حضرت يعقوب، هشتاد سال در فراق يوسف گريه مي‌کند.

اين را ما مفصل نقل کرديم.

بيننده:

قضيه حضرت يعقوب عزاداري نيست.

استاد قزويني:

اگر يک عزيزي مثلا در جبهه‌ها مفقود شده است،‌ يک ماه يا دو ماه يا سه ماه گريه مي‌کنند و اين قضيه سرد مي‌شود و تمام مي‌شود؛ ولي حضرت يعقوب در عبارتي که از کتب شما آورديم مثل الکشاف زمخشري که در جلد 2 صفحه 339 مي‌گويد: حضرت يعقوب 80 سال در فراق يوسف گريه کرد.

قرآن هم مي‌فرمايد:

وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ

سوره يوسف آيه 84

چشم‌هايش از شدت گريه سفيد شد.

به قول امروزي‌ها مي‌گويند: آب مرواريد گرفت، اين منطق قرآن است برادر من.

شما از اهل بيت جدا شده‌ايد و براي‌تان خيلي مهم نيست، بر شيعه نبايد ايراد بگيريد.

الان همين عزاداري‌ها به تعبير امام رضوان الله تعالي عليه، اين عزاداري‌ها است که اسلام را زنده نگه داشته است.

ان شاء الله شب جمعه يا شب چهارشنبه، صحبت مي‌کنيم که چرا عاشورا تأسيس شده است و تأثير عاشورا در احياء دين چه بوده است؟

ما اين را از منابع اهل سنت مي‌خوانيم.

عزيزان يک مقدار تلنگري به عقل و فکر مبارک‌شان بزنند که يک مقداري ببينند که امام حسين چه کرده است که وقتي يک مسيحي مي‌گويد:‌ اگر امام حسين از ما مسيحي‌ها بود، در هر شهر و کوچه و خيابان و روستايي، پرچمي به نام حسين مي‌زديم و مردم را با نام امام حسين به طرف مسيحيت دعوت مي‌کرديم.

بيننده آقاي حيدري از شيراز:

السلام عليک يا ابا عبد الله      السلام عليک يا ابالفضل العباس

عرض تسليت و تعزيت دارم به مناسبت ايام عزاداري و سوگواري سرور و سالار شهيدان به ساحت مقدس حضرت ولي عصر عج الله تعالي فرجه.

يا کاشف الکرب عن وجه الحسين عليه السلام، اکشف کروبنا بحق أخيک الحسين عليه السلام

تشکر مي‌کنم از شما به خاطر مجاهدت و تلاش‌هايي که در زمينه احياي دين خدا و دفاع از اهل بيت مظلوم رسول الله به کار مي‌بريد، از شما تشکر ويژه داريم و اميدواريم که خداوند اين اجر و پاداش عظيم براي شما در نظر بگيرد.

در جواب اين برادرمان احمد زاده که دنبال بدعت مي‌گردند، خوب است که ايشان توجه مي‌کردند که پادشاهي يزيد، آيا بدعت نبود؟

بدعت از کجا شروع شد؟

شما که عزاداري را به عنوان بدعت تلقي مي‌کنيد، نظام پادشاهي که جانشيني پيامبر خدا را غصب کردند و سيره نبوي و سيره علوي را به انحراف کشاندند، از سقيفه شروع شد.

عقبه سقيفه در کربلا اگر نمودار نمي‌شد و اگر امام حسين به شهادت نمي‌رسيد و اگر اين واقعه جانگداز و جانسوز اتفاق نمي‌افتاد، الان نه اثري از دين بود و نه از کتاب و نه از سني و نه از شيعه.

درسته که ايام، ايام سوگواري است؛‌ ولي بايد من به شما تبريک بگويم که آقايان را وادار به عقب نشيني کرديد.

من مي‌خواهم به آن شبکه‌ها ياد بگيرند که نحوه وقت دادن و صحبت کردن با طرف مخالف چگونه است.

من مي‌خواستم به اثبات برسانم که اين‌ها نه تنها مسلمان نيستند؛ بلکه وهابي هستند.

دقيقا مي‌توانم بگويم: که اين تريبوني که در اختيار اين‌ها است و بسياري از شبکه‌ها که متصل هستند به اين شبکه، از طريق پول کليه مسلمين اعم از شيعه و سني تهيه مي‌شود و در اختيار اين‌ها گذاشته مي‌شود.

استاد قزويني:

من از بينندگان عزيز که زنگ مي‌زنند خواهش مي‌کنم که واژه آيت الله العظمي را نگويند، من از اين واژه ناراحت مي‌شوم.

لطف کنند اين واژه را به کار نبرند؛ چون مراتب بايد نسبت به آقايان مراجع بايد حفظ شود.

ما فقط به مراجع عظام تقليد که صاحب رساله هستند و مقلد دارند، نسبت به اين‌ها آيت الله العظمي تعبير مي‌کنيم.

اين تعبير که مي‌آيد، من واقعا روحاً ناراحت مي‌شوم؛ چون من بارها گفته‌ام: درست است که 25 سال است گواهي اجتهاد داريم و بر عروه مطالبي هم نوشته‌ايم و مقلد هم نيستيم؛ ولي نسبت به مراجع عظام تقليد، همواره دست‌شان را مي‌بوسم و به اين بوسه هم افتخار مي‌کنم.

ما بايد آن حرمت مراجع عظام‌مان را حفظ کنيم.

اين بحثي هم که داشتند نسبت به بدعت، نکات قشنگي را ايشان گفتند.

اگر واقعاً اين آقايان دنبال بدعت مي‌گردند، در همان صحيح بخاري و مسلم که جناب خليفه در رابطه با تراويح مي‌گويد:

نِعْمَ الْبِدْعَةُ هذه.

صحيح البخاري، ج 2، ص 707

اگر دنبال بدعت مي‌گردند، آنجا را بروند درست کنند.

لازم نيست براي شيعيان تعيين تکليف کنند.

شيعه همواره در طول تاريخ با عزاداري آقا امام حسين زنده بوده است و اسلام را مرهون اين عزاداري‌ها مي‌داند؛‌ حتي اگر خودشان و زن و بچه‌ آن‌ها قطعه قطعه شوند، از اين عزاداري‌ها دست برنمي دارند.

هرچه دشمنان اهل بيت بيشتر در اين زمينه تلاش مذبوحانه کنند، يقينا شيعه‌ها اين مراسم را با شکوه‌تر انجام مي‌دهند و خون شيعه بيش از گذشته به جوش مي‌آيد.

پايان



حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما