* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 17 اسفند 1391 تعداد بازديد: 2198 
جعل روايت «منزلت» براي خلفاء توسط بني اميه
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

بسم الله الرحمن الرحيم

برنامه: حبل المتين

استاد: حضرت آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني

تاريخ : 17 / 12 / 1391

موضوع: جعل روايت «منزلت» براي خلفاء توسط بني اميه

*********************

مجري:

 بني اميه روايات متعددي را در فضائل حضرت امير وقتي مشاهده کردند، مانند حديث منزلت که در کتب و در زبان مردم هست دستور دادند به اين آقاياني که کارخانه حديث سازي دارند که مشابه اين احاديث را در حق صحابه و خلفاءء درست کنند که بتواند اين حديث در مقابله با آن فضائل آقا اميرالمؤمنين و اهل بيتش قد علم بکند.

يکي از رواياتي که در مقابل حديث منزلت مطرح شده و در کتب هم هست اين است که گفته اند حضرت رسول در مورد صحابه و به طبع خليفه اول و دوم اينها را تشبيه کرده به پيامبران اولوالعزم مانند حضرت نوح و حضرت ابراهيم.

من ميخواستم لطف کنيد حالا که اين گونه حديث منزلت را بيان کرديد و از همه جوانب مباحث را مطرح کرديد آيا واقعا مي‌شود يک حديث ديگر اين گونه در مقابل حديث منزلت باشد؟

استاد قزويني:

من قبل از اينکه به سؤال عزيزم جناب آقاي محسني پاسخ دهم، نکته اي را براي اينکه عزيزان يک مقداري در فضاي اين برنامه قرار بگيرند اشاره کنم.

بني اميه در رأس آن ابوسفيان و معاويه که به تعبير اميرالمؤمنين در خطبه 16 نهج البلاغه که اينها اصلاً اسلام نياوردند تا چه رسد که اينها صحابه باشند.

عمار هم بنا به نقل هيثمي در مجمع الزوائد جلد 1 صفحه 113 مي‌گويد: اينها ايمان نياورده بودند.

حالا ما با توجه به درخواست بينندگان عزيز حتي از عزيزان اهل سنت در آينده روايات متعددي از نبي مکرم از اهل بيت از صحابه از علماي بزرگ اهل سنت که صراحتا گفتند:

معاويه کافر بوده و مسلمان نبوده

اين را ما قول مي‌دهيم که مفصل در اين زمينه با بينندگان عزيز صحبت کنيم. فقط مطالب را ما عرض و بيان مي‌کنيم به صورت مستند و مستدل و قضاوت را به عهده مردم مي‌گذاريم.

ولي در يک جمله، اين بني اميه اي که 13 سال در مکه با پيامبر اسلام مبارزه کردند و 8 سال هم در مدينه مبارزه کردند و جنگ تمام عيار با اسلام و نبي مکرم صلي الله عليه و آله وسلم داشتند در سال 8 هجري در سايه شمشير بران سربازان اسلامي به اجبار تظاهر به اسلام کردند.

حالا چه عواملي دست به دست هم داد و چه مقدماتي و زمينه هايي فراهم شد که بني اميه در کمتر از 25 سال اينها دوباره روي کار آمدند و در مسند قدرت قرار گرفتند.

اين هم قابل تامل است، حالا ما آنچه را که برنامه هاي ما اقتضا مي‌کند اين را هم بررسي خواهيم کرد که عوامل روي کار آمدن بني اميه اين شجره ملعونه چه بوده و آن دست هاي پنهاني که پشت سر اين قضايا را فراهم کردند آنها را هم ما عرض مي‌کنيم و قضاوت را به عهده شما مي‌گذاريم.

ولي وقتي اينها روي کار آمدند آن عداوتي که با اهل بيت عصمت و طهارت به ويژه با بزرگ بني هاشم در رأس آن آقا اميرالمؤمنين داشتند از طرفي شروع کردند نسبت به اميرالمؤمنين لعن و سب را رايج کردن و بر بالاي منابر به تعبير سيوطي و آقاي زمخشري بر بالاي بيش از 70 هزار منبر علي بن ابي طالب را سب و لعن کردند.

ما فقط از عزيزان اهل سنت اين را مي‌خواهيم که اگر واقعا اين قدر شهامت دارند روي خط بيايند و بگويند کسي که به علي ناسزا کرده، خدا لعنتش کند.

همين اندازه شهامت دارند يا نه؟ ما بيش از اين نياز نداريم.

ولي خوب اينها آمدند از طرفي آنچه که درباره اميرالمؤمنين توانستند از بي انصافي ، بي وجداني ، رذالت و خباثت را به حد اعلي رساندند.

از طرفي هم آمدند رواياتي در فضائل خلفاءء براي مقابله با فضائل اميرالمؤمنين جعل کردند.

که جناب آقاي ابن عرفه که معروف به نفتويه از علماي اهل سنت است که مي‌گويد:

إنّ أكثر الأحاديث الموضوعة في فضائل الصحابة افتعلت في أيام بني أُميّة تقرّباً إليهم

اين فضائلي که درباره صحابه مطرح شده است و در کتب ماست اينها اکثرا در ايام بني اميه جعل شده است.

إفادات من ملفات التاريخ - محمد سليم عرفة - ص 16

کارخانه حديث سازي که بني اميه درست کردند و هرکسي مي‌آمد و در فضيلت خلفاء و صحابه حديثي نقل مي‌کرد هدايا و جوايزي دريافت مي‌کرد در آن زمان اين برنامه ها انجام شد که اين را جناب ابن عقيل در النصايح الکافية ص 89 و ابن ابي الحديد معتزلي در شرح نهج البلاغه ج 11 ص 46 ايشان نقل مي‌کند.

و جناب محمد عبده مي‌گويد بنابر به نقل کتاب شيخ المزيرة ابوريه در جلد 2 صفحه 347 هم ايشان هم مي‌گويد:

عموم مصيبت هايي که بر سر جهان اسلام در آمد و احاديث جعلي منتشر شد در دولت بني اميه بوده.

استاد احمد امين هم از علماي بزرگ مصري است و شناخته شده ايشان هم همين تعبير را در کتاب زحل اسلام خود جلد 2 صفحه 128 دارد.

و لذا عزيزان در نظر داشته باشند که اين احاديثي که در حق خلفاء نقل شده و حتي در صحيحين امده است ، در ديگر سنن و مسانيد آمده است اگر واقعا اين روايات از زبان نبي مکرم صادر شده بود خوب اينها در سقيفه بني ساعده که به شدت نياز به اين روايات داشتند، مطرح مي‌کردند و به آن استناد مي‌کردند و آن درگيري ها و دهنش را پر از خون کردن و امثال اين نمي خواست.

و اينکه چماق به دست هاي اطراف مدينه قبيله اسلم بيايد و به زور براي جناب ابوبکر بيعت بگيرند که خليفه دوم مي‌گويد:

ما هو إلا أن رأيت أسلم فأيقنت بالنصر

تاريخ الطبري ج 2، ص 244

اينها را نمي خواست يا حداقل يکي از اين روايات در عصر خود ابوبکر و عمر از زبان اينها نقل مي‌شد.

به هر حال يکي از مسائلي که مطرح است همين سؤالي که برادر عزيزمان مطرح کردند.

 حديث منزلت حديثي است که در صحيحين آمده و ما تقريبا الان 3-4 هفته است که در رابطه با اين حديث منزلت هم از نظر سند و هم از نظر دلالت و هم از نظر شبهاتي که مطرح کردند بيان کرديم و انتظار هم داشتيم که اين آقايان به جاي اينکه بيايند و در کارهاي رجالي که بلد نيستند و مرتب گاف مي‌دهند و بي سوادي خود را به نمايش مي‌گذارند، حداقل اين بحث هايي که ما داشتيم را برمي داشتند، نقد مي‌کردند و بحث مي‌کردند.

ولي يکي از نکاتي که هست اينکه اين آقايان ديدند پيامبر آمده مي‌گويد:

علي مني بمنزلة هارون من موسي

علي جايگاهش به من همانند جايگاه حضرت هارون نسبت به موسي است.

آمدند گفتند که چه کار کنيم و بايد يک چيزي براي ابوبکر و عمر هم بسازيم. آمدند گفتند نه بابا مقام ابوبکر و عمر خيلي بالاتر از علي است؛ بلکه بايد يک چيزي بسازيم که ابوبکر و عمر را در حد انبياء اولوالعزم قرار دهيم و جالب اين است که جناب ذهبي در کتاب المنتقي منهاج الاعتدال عبارتش اين است که :

وتشبيهه بهارون ليس بأعظم من تشبيه أبي بكر بإبراهيم وعيسى وتشبيه عمر بنوح وموسى.

پيامبر آمده علي را تشبيه به هارون کرده است و اينکه بالاتر از اين نيست که پيامبر ابوبکر را تشبيه به حضرت ابراهيم و حضرت عيسي کرده است.

و از آن طرف تشبيه عمر به نوح و حضرت موسي، يعني ديگه ما تا پيامبر اولوالعزم داشتيم آمدند 4 تا را انتخاب کردند. پيامبر گفته است مقام اين 2 نفر هم سطح اين پيامبران اولوالعزم است.

خوب نسبت به جناب عمر هم فرمودند که پيامبر فرمود که اگر بنا بود پيامبري بعد از من باشد او آقاي عمر بوده است و مطالب زيادي نزديک 25 مورد آوردند که جايگاه خليفه دوم از پيامبر بالاتر است.

چون چندين مورد اختلاف بين رسول اکرم و جناب خليفه دوم افتاد جبرئيل آمد نظريه عمر را تاييد کرد و نظر پيامبر را تکذيب کرد.

بالاتر از فضيلت بخواهد باشد؟ آيا شما داريد يک جا بين علي و پيامبر اختلاف بيفتد و جبرئيل بيايد و علي را تأييد کند ؟ همچنين چيزي نيست.

به هر حال جناب ذهبي مي‌گويد:

فإن هؤلاء الأربعة أفضل من هارون

اگر علي با هارون هم سطح است، جناب ابوبکر و عمر با اين 4 تا پيامبر اولوالعزم حضرت ابراهيم و حضرت عيسي و حضرت نوح و حضرت موسي هم سطح است.

وكل من أبي بكر وعمر شبه بإثنين لا بواحد

بلکه مهمتر اين است که اگر علي را تشبيه کرده پيامبر به هارون، آمده ابوبکر را نه به يک پيامبر، بلکه گفته که در حد 2 پيامبر اولو العزم است و تشبيه کرده در حد حضرت ابراهيم و عيسي

فكان هذا التشبيه أعظم من تشبيه علي

اين خيلي بالاتر از تشبيه علي بن ابي طالب است

بعد مي‌گويد:

إستخلاف علي له فيه أشباه وأمثال من الصحابة

اگر علي را تشبيه کرده به هارون و خليفه قرار داده در مدينه، ديگران هم خليفه پيامبر در مدينه بودند.

المنتقى من منهاج الاعتدال ج 1، ص 314

ابن ام مکتوم 11 بار از طرف پيامبر جانشين بوده ولي هيچکدام از صحابه را پيامبر نيامده که تشبيه کند به حضرت ابراهيم و حضرت عيسي.

به هر حال اين مطالبي که جناب آقاي ذهبي آورده، نشانگر اين است که :

فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ

سوره بقره آيه 10

همان ذهبي که وقتي مي‌آيد به حديث پيامبر که فرمود:

ياعلي عدوک عدوي و عدوي عدوالله

شرح نهج البلاغة ج 4، ص 65

نمي تواند هيچ ايرادي بگيرد، مي‌گويد:

يشهد القلب انه باطل

قلب من ذهبي شهادت مي‌دهد که اين باطل است.

ميزان الاعتدال في نقد الرجال ج 1، ص 213  

خوب با اون قلبش مي‌آيد و مي‌گويد که جايگاه آقاي ابوبکر و عمر از علي خيلي بالاتر است و هر کدام به دو تا از پيامبران اولوالعزم تشبيه شده است.

من قبل از اينکه به جواب اين بپردازم، عين عبارت مسند احمد را دوستان دقت کنند، آقاي ذهبي و آقاي قفاري آمدند يک تلخيصي کردند ولي عين عبارت بيايد خيلي مطالب روشن تر مي‌شود و پاسخي هم که ما مي‌توانيم خوب جا مي‌افتد.

عزيزان دقت کنند که از ابي عبيدة از عبدالله مي‌گويد:

لما كان يوم بدر قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم ما تقولون في هؤلاء الاسرى

پيامبر بعد از جنگ بدر نسبت به اسراي بدر از مردم نظر خواهي کرد و مشورت کرد

فقال أبو بكر يا رسول الله قومك وأهلك

اينها قوم تو هستند و فاميل تو هستند و نسبت به اينها محبت و نرمش نشان بده

استبقهم واستان بهم لعل الله أن يتوب عليهم

شايد خدا هم بر اينها عنايت کند و توبه کنند

وقال عمر يا رسول الله أخرجوك وكذبوك

اين اسراي بدري که الان اينجا هستند کساني هستند که تو را از مکه بيرون کردند و تکذيبت کردند و 13 سال با تو جنگيدند

البته اينجا نفرموده که من هم 9 سال با آنها بودم

قربهم فاضرب أعناقهم قال

بيار و دانه دانه گردن آنها را بزن

خيلي جالب است عزيزان دقت کنند جناب ابي بکر مي‌گويد به اين افرادي که در جنگ بدر اسير شده اند نرمش نشان بده ولي عمر مي‌گويد : نه، اينها را بايد بياوري و دانه دانه گردن شان را بزني.

عبدالله بن رواحه هم نظر زيبايي داد که بهتر از اين نمي توان نظر داد که گفت يا رسول الله

يا رسول الله انظروا ديا كثير الحطب فأدخلهم فيه ثم أضرم عليهم نارا

يک دره اي را پر از هيزم بکنيد و آتش روشن کنيد و تمام اسرا را آنجا بگذاريد تا بسوزند و به خاکستر تبديل شوند.

فقال العباس قطعت رحمك

عباس در اينجا گفت که اين قطع رحم است.

خلاصه پيامبر اکرم وارد شد و نسبت به اين نظريه ها چيزي نگفت ، نگفت که نظر ابوبکر درست است، نگفت که نظر عمر درست است ، نگفت که نظر عبدالله بن رواحه درست است يا نظر عباس درست است بلکه فرمود:

فقال ناس يأخذ بقول أبى بكر

يک عده نظرشان نظر ابي بکر بوده که به اسراء عنايت و محبتي شود

وقال ناس يأخذ بقول عمر وقال ناس يأخذ بقول عبد الله بن رواحة

بعضي هم گفتند که پيامبر قول ابوبکر را قبول نمي کند و قول عمر را قبول مي‌کند

برخي هم گفتند که اگر پيامبر بيايد نظر عبدالله بن رواحه را قبول مي‌کند.

 چون بايد پدر اينها را در آورد، 13 سال پيامبر را اذيت کردند و لشکر کشي کردند و آمدند به قصد کشتن پيامبر و بايد آنها را داخل هيزم انداخت و سوزاند و به خاکستر تبديل کرد

فخرج عليهم رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال

نبي مکرم آمد و شروع کرد صحبت کردن

فرمود:

إن الله ليلين قلوب رجال فيه حتى تكون ألين من اللبن

خدا بعضي از قلب ها را نرم مي‌کند به طوري که از شير هم نرم تر و بعضي از قلب ها را سخت مي‌کند.

حتى تكون أشد من الحجارة

بعضي از قلبها به قدري سخت است که از سنگ هم سخت تر است

و بعد رو کرد به ابوبکر و به او گفت:

وان مثلك يا أبا بكر كمثل إبراهيم عليه السلام

عزيزان قشنگ دقت کنند که آقاي ذهبي چه چيزي را با حديث منزلت آورده تشبيه کرده است. مي‌گويد:

مثل تو مانند داستان حضرت ابراهيم است، گفت:

من تبعني فإنه منى ومن عصاني فإنك غفور رحيم

خدايا هرکس از من تبعيت کرد او از من است و هر کس معصيت کرد تو غفار و رحيم هستي و نفرين کرد

سوره ابراهيم آيه 36

 و همچنين

ومثلك يا أبابكر كمثل عيسى

داستان تو مثل داستان حضرت عيسي است

يعني اين نظري که تو دادي مثل نظر عيسي است، خوب اينجا کجا دارد تشبيه کرده پيامبر؟ آقاي ذهبي که با آن قلب بيمارت مي‌آيي و اين حديث را با حديث منزلت «يا علي اما ترضي ان تکون مني بمنزلة هارون من موسي الا انه لا نبي بعدي» اين کجاش تشبيه است؟

ومثلك يا أبابكر كمثل عيسى

اين حرفي که زدي شبيه حرف حضرت عيسي است که گفت خدايا

إن تعذبهم فإنهم عبادك

اگر اين کفار را عذاب کني اينها بندگانت هستند

وان تغفر لهم فإنك أنت العزيز الحكيم

اگر هم اينها را ببخشي تو خداي عزيز و حکيم هستي

سوره مائده آيه 118

رو کرد به عمر و گفت :

وان مثلك يا عمر كمثل نوح

اين حرفي که زدي که همه اينها را گردن بزنيم، مثل تو مثل مثل حضرت نوح است که گفت :

رب لا تذر على الأرض من الكافرين ديارا

خدايا در روي زمين يک نفر از کفار باقي نگذار و همه را نابود کن.

سوره نوح آيه 26

وان مثلك يا عمر كمثل موسى

داستان تو مثل داستان حضرت موسي است که گفت:

رب اشدد على قلوبهم فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم

خدايا اين قوم فرعون را عذاب بکن مادامي که عذاب اليم را نبينند به تو ايمان نخواهند آورد.

سوره يونس آيه 88

أنتم عالة فلا ينفلتن منهم أحد الا بفداء أو ضربة عنق

که داستان مفصلي است که ما به دنباله حديث کار نداريم.

اين را جناب احمد در مسندش و ديگر مصادر نقل کردند که جامعترينش همين عبارت آقاي احمد بن حنبل است.

مسند أحمد - الإمام أحمد بن حنبل - ج 1 ص 383

خلاصه به اين شکل اين مطالب را نقل مي‌کند و مي‌گويد داستان تو مثل داستان حضرت ابراهيم و حضرت عيسي است؛ همانطوري که حضرت عيسي مي‌گفت اين بندگان بندگان خودت هستند اينها را ببخش تو هم گفتي اين قبيله قريش فاميل تو هستند و از خانواده ات هستند.

و مثل تو اي عمر مثل مثل حضرت موسي و حضرت نوح است.

اين در حقيقت جناب آقاي محسني خلاصه اي است که البته سخن خيلي زياد است و ما در جلد دوم کتاب نقد قفاري اين را مفصل آورديم و جناب آقاي قفاري هم در صفحه 831 از اصول مذهب الشيعه جلد 2 اين قضايا را از ابن حزم و بعد هم از آقاي ذهبي و ديگران اين مسائل را مطرح کرده است.

مجري :

همانطوري که فرموديد، اين فضائل اگر در صدر اسلام بود، بايد در سقيفه مي‌آمدند و به آن استناد مي‌کردند و اين را به عنوان يک برگ برنده براي خودشان رو مي‌کردند.

اما اگر لطف بفرماييد از نظر رجالي نيز اين روايت را بحث کنيد که اولا: در چه زماني بوده و رجالش چه جور بوده است و ثانيا: از نظر دلالي که يک بخشي هم اشاره فرموديد براي ما حديث را نقد بفرماييد.

استاد قزويني:

اين حديث از چند جهت مخدوش است هم از نظر رجالي که مرسل و منقطع است و هم از نظر دلالي که در اينجا احمد بن حنبل ، حاکم و بيهقي از ابوعبيده از پدرش عبدالله بن مسعود نقل مي‌کنند که اين ابوعبيده اصلا از پدرش عبدالله بن مسعود در حدي نبود که روايت بشنود که خود ترمذي از عمرو بن مره سؤال مي‌کند از ابوعبيده پسر عبدالله بن مسعود سؤال کردم که آيا از پدرت تا به حال حديثي شنيده اي ؟

قال لا

من در عمرم روايتي از پدرم نشنيدم

سنن ترمذي جلد 1 ص 14

و همين طور جناب آقاي نسائي که از صحاح سته اهل سنت است از عبدالرحمن مي‌گويد ابوعبيده پسر عبدالله مسعود اصلا روايتي از پدرش نشنيده است.

سنن نسائي جلد 3 صفحه 105

جناب ابن حبان هم در کتاب الثقات خود همين تعبير را دارد.

الثقات ج 5 ص 561

پس بنابر اين اين روايت از ديدگاه آقايان اهل سنت روايتي است مرسل و مقطوع و قابل استناد نيست.

اي کاش جناب آقاي ذهبي که وقتي به روايت اميرالمؤمنين مي‌رسد مي‌گويد :

يشهد القلب انه باطل

خوب ايشان استاد و خريت فن رجال است اي کاش حداقل اين روايت را هم يک بررسي سندي مي‌کرد يا حداقل اشاره اي مي‌کرد که آقا درست است که اين روايت مقطوع و مرسل است ولي چون در حق آقاي ابوبکر هست ما قبول مي‌کنيم

والقلب يشهد انه حق

حداقل يک چيزي مي‌گفت که روايت مرسل است ولي قلب من شهادت مي‌دهد که اين روايت حق است و مطابق با واقع است.

و لذا اين يک اشکال اساسي در اين روايت. و همچنين آقاياني که در رابطه با اين روايت کار کردند مانند جناب آقاي هيثمي در مجمع الزوائد ايشان هم اشاره مي‌کند بر اينکه ابوعبيده چيزي نشنيده.

خود الباني مي‌گويد

بل منقطع ، أبو عبيدة ، لم يسمع من أبيه كما قال الهيثمي

إرواء الغليل - محمد ناصر الألباني - ج 5 ص 48

و همچنين محققين مسند احمد مانند احمد محمد شاکر مي‌گويد:

اسناده ضعيف.

اين سند ضعيف است براي اينکه منقطع است و ابوعبيدة از پدرش روايتي ندارد.

شعيب ارنؤوط که از قهرمانان علمي اهل سنت در عصر حاضر است ايشان هم همين طور تصريح دارد که اين روايت درست نيست به خاطر انقطاعي که در اين روايت است.

اشکال دوم تشبيه در اينجا از موارد متعدد نيست نيامده بگويد آقاي ابوبکر:

انت مني بمنزلة ابراهيم

انت کابراهيم

انت کعيسي

بلکه ايشان آمده گفته است در يک مورد و يک قضيه که شما به اسراي بدر ترحم کرديد و پيشنهاد کردي که ما از گناهان آنها در گذريم فقط در اين قسمت اين کار شما شبيه کار حضرت ابراهيم و عيسي بود فقط در اين قسمت و همچنين نسبت به عمر مي‌گويد تو از نظر غضب و شدت و سخت گيري که مي‌گويي اينها را گردن بزني در اين مورد قضيه تو نمي گويد شبيه مي‌گويد مثل تو مثل حضرت نوح و موسي است.

خوب شما ببينيد مي‌گويد

مثلک يا ابابکر کمثل ابراهيم

در چه چيزي ؟ در اين قسمت:

فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ

مثل عيسي در چه جهت:

انْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

البته با توجه به اينکه اين آيه را آقايان ذکر کرده اند از قول نبي گرامي صلي الله عليه و آله وسلم حالا ما کاري با اينکه اين آيات آن زمان نازل شده است يا نشده بود کاري با اون نداريم و نمي خواهيم در آن بحث برويم ولي همين تشبيه هم تشبيه درستي نيست؛ چون ابوبکر نگفت تو هم مي‌تواني اينها را گردن بزني و هم مي‌تواني آزاد کني و حال آنکه در قضيه ابراهيم مي‌گويد:

فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ

اگر تشبيه درست هم مي‌شد بايد ابوبکر مي‌گفت:

يا رسول الله هر کدامي از اينها ايمان آوردند ايمان آوردند و اگر ايمان نياوردند باز تو به اينها رحم کن.

حتي تشبيه در همين قسمت هم کاملا ناقص است و آن آقاياني که اين روايت را درست کردند حداقل اين قسمت اول آيه را حذف مي‌کردند و قسمت دوم آيه را

وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ

يا در رابطه با حضرت عيسي:

انْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ

بايد حداقل يک جمله اي از آقاي ابوبکر نقل مي‌فرمودند که ابوبکر گفت يا رسول الله اگر اينها را گردن بزني حق توست ولي اگر در گذري فاميل تو هستند.

حداقل در اين قسمت هم باز تشبيه ناقص است و کامل نيست.

و از آن طرف هم در رابطه حضرت نوح فقط در اين

لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا

سوره نوح آيه 26

خوب اين آيا واقعا در همين قسمتش هم يک نکته است که مي‌گويد: همانطوري که حضرت نوح نفرين کرد و از خدا خواست کسي از کفار در روي زمين نباشد، اون هم از خداي عالم خواسته و نيامده حضرت نوح بگويد من تعدادي را مأمور مي‌کنم که اينها را از دم شمشير بگذرانند و اينها را بريزند و آتش بزنند.

پس اين قضيه هم در اينجا درست نيست.

مساله ديگري که در اينجا مطرح است که اصلا خود آقايان اهل سنت معتقد به اين تشبيه نيستند و ما تا به حال نديديم هيچ کدام از علماء و عوام اهل سنت معتقد باشند که آقاي ابوبکر در تمام جهات شبيه به ابراهيم است يا شبيه به عيسي است

الا النبوة

يا آقاي ابوبکر شبيه حضرت نوح و موسي است

الا النبوة

نه پيامبر همچين چيزي فرموده که داستان شما مثل حضرت نوح است غير از نبوت يعني بيايد تمام منازل و جايگاه و رتبه ها و مقامات حضرت نوح را براي عمر تثبيت کند نه همچين چيزي نيست.

ولي در رابطه با اميرالمؤمنين سلام الله عليه که وقتي مي‌آيد و مي‌گويد:

انت مني بمنزلة هارون من موسي

جايگاه تو مانندجايگاه حضرت هارون است.

يعني تمام جايگاه هايي که قرآن تثبيت کرده است مانند جايگاه اخوتي ، جايگاه وزارت، جايگاه مشارکت در امر تمام اين جايگاه ها را پيامبر اکرم براي اميرالمؤمنين تثبيت فرموده است و فقط يک مورد را استثنا کرده و آن هم نبوت بوده است.

آيا همچنين چيزي در رابطه با خليفه اول و دوم دارد؟ آيا اصلا هيچ سني بر اين عقيده دارد که بيايد و بگويد که ما از اين روايت استفاده مي‌کنيم که آقاي ابوبکر هم رتبه حضرت ابراهيم است غير از نبوت و عمر هم رتبه با موسي است غير از نبوت.

و لذا اين حرف هايي که اين آقايان مي‌نشينند در گوشه خلوتکده و چه بسا بعضا

وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ

سوره انعام آيه 121

و غيره. حالا اين مباحث است چه کار بايد کرد.

 مجري:

يک سري روايات ديگر هم داريم که در تاريخ نقل شده است که اينها در مقابل احاديث صحيح که در فضيلت اهل بيت مطرح شده است همان کارهايي که آقايان بني اميه کردند در ساختن جعل احاديث يک همچنين کارهايي را باز کردند حالا نه در خصوص حديث منزلت.

من گفتم اگر بشود حالا در اين فرصت کوتاهي که هست يک بخشي از اين احاديث را مطرح کنيد.

استاد قزويني :

در اين زمينه حرف خيلي زياد است و من نمي دانم امروز تا چه اندازه مي‌توانيم برسيم يا نرسيم حالا من به بعضي از اينها اشاره مي‌کنم.

حديث ثقلين را ما مي‌بينيم، پيامبر اکرم آمد گفت:

إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله وعترتي وإنهما لم يفترقا حتى يردا على الحوض

که خود ابن کثير دمشقي مي‌گويد صحيح است و استاد ما ذهبي گفته است که صحيح است.

تفسير القرآن العظيم ( تفسير ابن كثير ) - ابن كثير - ج 4 ص 122

البداية و النهاية ج 5 ص 228

حالا بعضي از اين کارشناسان بي انصاف و ناصبي مي‌آيند خدشه مي‌کنند ما کاري نداريم.

اين روايت را آقايان نقل کردند و ديدند که چکار کنند و بايد يک چيزي در کنارش درست کنند، يک بدلي درست کنند. آمدند گفتند که نه پيامبر فرموده:

اني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و سنتي

به جاي عترت، سنت را قرار دادند.

المستدرك على الصحيحين ج 1، ص 172

اولا: مگر اهل بيت غير از سنت پيامبر چيز ديگري هم دارند؟ و ثانيا: خود آقاي سيوطي و ابن حجر و ديگران آورده اند که اين روايت را موطأ مالک آورده است و آن هم منقطع آورده است و از راوي به نام کثير که او در درجه ضعفاء است و حتي ابن عبدالبر دارد که :

وقال ابن عبد البر مجمع على ضعفه

اجماع بر ضعفش است.

تهذيب التهذيب - ابن حجر - ج 8 ص 378

آقاي سقاف که از علماي بزرگ اردن است هم که مي‌گويد:

فحديث موضوع مكذوب وضعه الأمويون وأتباعهم

اين حديث کتاب الله و سنتي جعلي و دروغ است و آن را اموي ها ساخته اند تا مردم را از حديث کتاب الله و عترتي دور کنند.

صحيح شرح العقيدة الطحاوية - حسن بن علي السقاف - ص 654

پيامبر آمد فرمود که اهل بيت من همانند ستارگان آسمان هستند و

النجوم جعلت أمانا لأهل السماء وإن أهل بيتي أمان لأمتي

اهل بيت من در حقيقت بيمه امت از اختلاف است و هر قبيله اي با اهل بيت من مخالفت کند:

فساروا حزب ابليس

آنها حزب ابليس خواهند شد

حاکم نيشابوري هم مي‌گويد اين حديث صحيح الاسناد است

المستدرك على الصحيحين ج 2، ص 3673

در کنار اين آمدند گفتند که:

اصحابي کالنجوم

پيامبر فرموده است که اهل بيتي کالنجوم اينها هم گفتند ما هم بايد يک چيزي درست کنيم

اصحابي کالنجوم بايهم اقتديتم اهتديتم.

ابن حزم اندلسي مي‌گويد:

وهذا خبر مكذوب موضوع باطل

اين روايت اصحابي کالنجوم روايتي است دروغ جعلي و باطل.

تفسير البحر المحيط - أبي حيان الأندلسي - ج 5 ص 511

و آقاي الباني هم در سلسلة الاحاديث ضعيفه در جلد 1 صفحه 78 مي‌آورد.

از آن طرف پيامبر اکرم فرمود:

الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ

که اين را آقاي ترمذي مي‌گويد:

حديث حسن صحيح

سنن الترمذي  ج 5، ص 656

حاکم نيشابوري و ذهبي هم مي‌گويند اين روايت صحيح است.

مستدرک حاکم ج3 ص 154

در کنار اين آمدند بني اميه گفتند که نه اگر حسن و حسين سيدي شباب اهل الجنة باشند، ابوبکر و عمر که نبايد عقب بمانند و آنها هم سيدي کهول اهل الجنه و آنها هم سروران پيرمردهاي اهل بهشت هستند.

حالا اينکه پيرمرد در بهشت هست يا نيست تمام آقايان اهل سنت معتقدند که بهشت خانه سالمندان نيست و پيرمرد و پير زن را آنجا راه نمي دهند و تمام مردم جوان مي‌شوند در حد 35 40 ساله وارد مي‌شوند.

کور و نابينا و چلاق و شل همگي سالم صد درصد وارد بهشت مي‌شوند. و اضافه همين تعبير را آورند که اين روايت ضعيف است.

هيثمي در مجمع الزوائد جلد 9 صفحه 52 مي‌گويد اين روايت ضعيف است و همچنين جناب سليمان بن اشعث در کتاب سؤالات الآجري لابي داوود مي‌گويد: روايت ضعيف است.

حديث سد ابواب است که پيامبر اکرم تمام درهاي صحابه را به مسجد بست غير از درب اميرالمؤمنين سلام الله عليه که اين را ما از فتح الباري ابن حجر جلد 7 صفحه 14 نقل کرديم که ايشان مي‌گويد:

احمد نسائي و ديگران آوردند که هم روايت صحيح است و هم راويانش مورد وثوق هستند و جناب سيوطي ادعاي تواتر مي‌کند.

قد ثبت بهذه الأحاديث الصحيحة بل المتواترة

بلکه متواتر بر اينکه پيامبر اکرم تمام درهاي صحابه که به مسجد باز مي‌شد

ولا لعمه العباس ولا لأبي بكر

حتي در ابي بکر همه را بست.

اين را سيوطي که از علماي شماست نقل کرده است و شيعه هم نيست مگر اينکه اين آقايان وهابي بگويند که او هم شيعه معتزلي شده است.

ايشان مي‌گويد که پيامبر تمام درها حتي در عباس عموي خودش و حتي در ابوبکر را هم که به مسجد باز مي‌شد بست.

خوب اين آقاي سيوطي اين روايت بخاري را نديده بود؟ حديث خوخه را نديده بود؟

إلا لعلي

فقط در علي را باز گذاشت.

الحاوي للفتاوي ج 2، ص 16

خوب اين حديث «سُدُّوا عَنِّى كُلَّ خَوْخَةٍ في هذا الْمَسْجِدِ غير خَوْخَةِ أَبِى بَكْرٍ » يا امثال اين، والله ما نمي دانيم که چگونه درست شده است و وضع آن چگونه است و انشاء الله در اين زمينه صحبت خواهيم کرد. و خود آقاي ابن اثير جزري ايشان در کتاب اسد الغابة جلد 3 صفحه 334 ، آقاي ابن سعد متوفاي 230 ايشان در طبقات کبري جلد 3 ص 181 اوردند بر اينکه جناب ابوبکر حتي به خلافت هم رسيد ايشان تا مدت 6 ماه مدينه خانه اي نداشت و در بيرون مدينه در سنح بوده است و چه بسا

وربما ركب على فرس له وعليه إزار ورداء

سوار بر اسبي مي‌شد و يک عبا و لنگي هم داشت مي‌آمد براي مردم نماز مي‌خواند

فإذا صلى العشاء رجع إلى أهله بالسنح

بعد از نماز مي‌رفت پيش خانواده اش

الطبقات الكبرى ج 3، ص 186

و اگر واقعا ايشان در مدينه منزل داشت يا فرض بفرماييد منازل متعدد داشت مي‌گفت بعضي شب ها در مدينه مي‌ماند و بعضي شب ها هم به سنح مي‌رفت.

اينها يک نوع مبارزه با احاديث صحيح و درست و متواتر است که به تعبير آقاي سيوطي در حق اميرالمؤمنين است.

شما ببينيد از آن احاديث مسخره اي که درست کردند در برابر

انا مدينة العلم وعلي بابها

که ابن حجر در لسان الميزان جلد 2 صفحه 122 مي‌گويد اين حديث طرق متعدده دارد و اصلي و ريشه دار است و آنهايي که گفتند اين حديث جعلي است اينها اشتباه کردند.

و حاکم نيشابوري در مستدرک مي‌گويد:

سند اين روايت کاملا صحيح است

المستدرك على الصحيحين ج 3، ص 137

و همچنين ديگران و حتي خود عايشه ام المؤمنين مي‌گويد:

علي اعلم الناس بالسنة

علي عالم ترين انسان ها به سنت است.

اين را آقاي بخاري در تاريخ الکبير ج 2 صفحه 255 آورده است.

علي أعلم الناس بالسنة

التاريخ الكبير  ج 2، ص 255

ابو نعيم اصفهاني از علماي بزرگ اهل سنت است که از ابن عباس نقل مي‌کند:

وما علمي ، وعلم أصحاب محمد في علم علي ( ع ) إلا كقطرة في سبعة أبحر .

علم من و علم تمام صحابه در برابر علم علي همانند قطره اي است در برابر 7 دريا

اين را ما نقل نکرديم و آقاي ابونعيم اصفهاني از آنجا که ما تا الان خوبر داريم شيعه نشده بوده حالا بعد از اين شيعه شدنش را آقايان در بياورند قابل مطالعه هست.

فلك النجاة في الإمامة والصلاة - علي محمد فتح الدين الحنفي - ص 173

حلية الاوليا جلد 1 ص 65

خوب در برابر اين حديث به اين زيبايي آمدند گفتند که نه، نبايد ابوبکر و عمر از علي عقب بمانند. اينکه علي در شهر علم پيامبر هست اين را قبول داريم ولي از در که داخل شويم خيلي در مهم نيست و آن چيزي که مهم است ديوار و سقفش است و اگر علي در علم پيامبر است ابوبکر هم اساس و ديوار اين شهر است و جناب عمر سقف اين شهر است عثمان چنان و چنين است.

 نمي دانم والله اين قضايا چيست که درست کردند. حالا به قولي کسي بخواهد وارد علم پيامبر شود اين علم علم معنوي است و اينکه مي‌گويد از در بايد وارد شويد يعني اينکه کسي که بخواهد علم را ياد بگيرد بايد از کانال علي بن ابي طالب بيايد.

يعني اينکه در ورودي به علم من امير المؤمنين است که يک بحث عرفي است ولي کسي نيامده است بگويد که اگر کسي بخواهد وارد علم من شود از سقفش سوراخ کند و وارد شود يا ديوار را خوخة درست کند و وارد شود يا نه مثلا اساس و پايه هاي اين را از زير به هم بزند و وارد شهر شود.

تاريخ دمشق ج 9 ص 20

و حتي آقاي بخاري معاويه را هم نگذاشته است که از قافله عقب بماند مي‌گويد که پيامبر گفت:

أنا مدينة العلم وعلي بابها ومعاوية حلقتها

درست است که علي در علم پيامبر است ولي هر دري يک حلقه اي دارد و اول بايد حلقه را بزنند تا در را باز کنند و کسي تا از کانال معاويه نيايد و اين حلقه را نزند نمي تواند اين در را که علي بن ابي طالب است باز کند.

المقاصد الحسنة ج 1، ص 170

تاريخ بخاري ج4 ص 80

اين آقاياني که اين چنين کرده اند خوب حديث منزلت هم که وقتي مي‌آيد مي‌گويد اگر علي بن ابي طالب به منزلة هارون است ما بايد چيزي درست کنيم که رو دست بزنيم و بايد حضرت ابوبکر و حضرت عمر را در حد پيامبران اولوالعزم ببريم آن هم نه يک پيامبر بلکه 2 تا پيامبر اولوالعزم.

بيننده: ميرمعيني از کنگاور

 حاج آقاي محسني چند شب قبل يک کسي روي خط شبکه آمدند و به آقاي دکتر قزويني بي ادبي و گستاخي کردند گرچه آقايان ابوالقاسمي و يزداني جواب اين آقاي با ادب را دادند لذا ما هم به نوبه خود اين اخلاق هاي وهابي پسند را محکوم مي‌کنيم.

آقاي دکتر قزويني عزيز با توجه به اينکه آقايان اهل سنت ادعا مي‌کنند که حضرت امير سلام الله عليه و جناب ابوبکر و عمر دوست بودند و وزير اينها بوده است و به دروغ ادعا مي‌کنند که عمر داماد حضرت امير عليه السلام بوده، مي‌خواستم بدانم که نماز ميت ابوبکر و عمر را چه کسي خوانده و اگر حضرت امير نماز ميت اين 2 نفر را نخوانده باشد و همين نماز نخواندن حضرت امير براي اهل سنت حجت را تمام نمي کند؟

عذر خواهي مي‌کنم ممنونم شب شما بخير.

بيننده: حسين از کردستان (اهل سنت)

عرض احترام مي‌کنم به دکتر قزويني و شما مجري.

2 تا سؤال دارم، اگر قضاوت به ما باشد بتوانيم اين سؤالات را مطرح بکنيم.

جناب آقاي قزويني من سؤالاتي که از شما دارم چند وقت است که داريد در اين برنامه هاي ديني صحبت مي‌کنند؟

استاد قزويني:

زياد است ما الان تقريبا 300 تا شبکه ماهواره اي فقط مال آقايان وهابي ها است که ضد شيعه است و عليه شيعه در منطقه فعاليت مي‌کنند.

بيننده:

300 تا فرموديد؟

استاد قزويني:

بله، آنچه که يکي از دانشگاه هاي ايران ، دانشگاه علم و صنعت يک مقاله اي گذاشتند و تحقيق ميداني که داشتند اعلام کردند که 300 تا شبکه ماهواره اي عليه شيعه برنامه مي‌سازند و پخش مي‌کنند.

بيننده:

سؤال ما فرق مي‌کند که اين 300 تا شبکه باشد که مثلا در اين برنامه اي که کار مي‌کنند و صحبت مي‌کنند و روايت هايي که مي‌آورند.

هيچ به حال ما فرق مي‌کند جناب آقاي قزويني؟

استاد قزويني:

من متوجه نشدم

مجري:

يعني چي به حال ما فرق مي‌کند؟

بيننده :

به حال اهل تسنن فرق مي‌کند که آيا 300 تا باشد يا يکي باشد يا ده تا ؟

مجري:

منظورتون چيه از اين سؤال؟

بيننده :

منظورم همين است که به جاي اين شبکه ها و تبليغاتهايي که به جاي اين روايت هايي که مي‌آورند و اين همه خرج و هزينه هايي که در اين شبکه ها خرج مي‌شود اين را به فقير و فقرا بدهند.

مجري :

اگر بخواهيد اين گونه بحث بکنيد

استاد قزويني :

متوجه فرمايش ايشان نشدم

مجري :

مي گويند که به جاي اينکه اين هزينه هايي که دارند مي‌کنند اينها را به فقرا بدهند. به هر صورت هر بخشي به طبع به همان اندازه خودش بايد هزينه شود و ما نمي توانيم فقط تک بعدي رشد کنيم.

بخش فرهنگي نياز به پول دارد همان گونه که بخش اقتصادي هم نياز به پول دارد، بخش هاي عمراني و سياسي نياز به پول دارد و هر بخشي به اندازه خودش نياز به پول دارد.

حالا اين 300 تا شبکه اي که در مقابل شيعه قرار گرفته است و در مقابلش شيعيان حاج آقا چند تا شبکه دارند؟

استاد قزويني:

شيعه ها در منطقه حدود نزديک 17 ، 18 تا شبکه دارند نسبت به 300 تا شبکه وهابي.

مجري :

اينها هم دارند مذهب و آيين خود را تبليغ مي‌کنند و اينها اشکالي ندارد ولي اگر شما سؤالي داريد که مربوط به برنامه ما مي‌شود در خدمت شما هستيم.

بيننده :

بله سؤالم تمام نشده است.

سؤال من هم همين هست که شبکه شما اگر قضاوت به ما بدهيد که قضاوت کنيم اين يک کلنگي است که بناي ديني و بناي اسلام را تخريب مي‌کند هم شما و هم آنها.

اين انتقاد را دارم که اين يک کمکي باشد به دين اسلام فکر کنم به نظر ما که ما قضاوتي کنيم که اين کلنگي است که شما و آنها به دست گرفتيد و خلاصه بناي دين اسلام را تخريب مي‌کنيد.

مجري :

ما اول کلنگ دستمان نبود اول بيل دستمان بود و داشتيم مي‌ساختيم ولي دوستان ما در مقابل آمدند به تخريب کردن ما هم مجبور شديم يک بخشي بيل را کنار بگذاريم و حضرت استاد هم بارها فرمودند که ما اصلا با آنها کاري نداشتيم و داشتيم مباني شيعه را مطرح مي‌کرديم.

نگاه کنيد اين بحث يک بحث ديگر است و دو تا قسمت دارد ما يک بار مي‌نشينيم اينجا و تبليغ مي‌کنيم آيين و مکتب اهل بيت عليه السلام را و اصلا به کسي مربوط نيست و هيچ کس هم ناراحت نمي شود و مي‌آييم مي‌گوييم حضرت امير به اين واسطه و به اين روايت جانشين پيامبر است و در مقابل اونها هم که براي اهل سنت يا وهابيت دارند بحث مي‌کنند آنها هم مي‌توانند بيايند مباني خلافت ابوبکر، خليفه دوم و خليفه سوم و اصلا مباني اهل سنت را مطرح کنند هيچ مشکلي ندارد ولي اينکه مي‌آيند تخريب مي‌کنند و بحث هاي ناصبانه را مطرح مي‌کنند خوب ما هم نمي توانيم بنشينيم و آنها به آستان مقدس اهل بيت اهانت کنند.

ما مؤدبانه مي‌نشينيم و دفاع مي‌کنيم نه اينکه ما خداي نکرده بخواهيم اهانت وجسارت کنيم و اين را شما بايد به شبکه هاي مقابل بگوييد.

بيننده:

يعني قبل از اين شبکه ها آيا واقعا دين اسلام تنها بوده؟ و قبل از اين کسي دنبال دين و مذهب نرفته است ؟

استاد قزويني :

اگر شما نظرتان بر اين است که 10 15 تا شبکه شيعه آمدند و از مباني اهل بيت دفاع مي‌کنند و نظريه اهل بيت را مي‌گويند اينها را ببندند همانطوري که در اين 1400 سال شيعه را کشتند، خانه هايشان را ويران کردند ، اهل بيت را ناسزا کردند و اميرالمؤمنين را بالاي منبر لعن کردند اگر نظرتان اين است اين را خدمت شما عرض مي‌کنيم که آن زمان گذشت و امروز الحمدلله رب العالمين شيعه بيدار شده ، مردم بيدار شدند و  شيعه صاحب رسانه و بيان است و موظف است که از مباني خودش دفاع کند همانطوري که آنها هجمه کردند ما هم دفاع مي‌کنيم و هم هجمه مي‌کنيم ولي هجمه مودبانه ، محترمانه و منطقي.

و ما به هيچ وجهي بارها هم گفتيم تا آخرين نفس و تا آخرين قطره خون از مظلوميت اميرالمؤمنين و از مظلوميت صديقة طاهره و اهل بيت دفاع خواهيم کرد وبه هيچ وجهي در اين قضيه کوتاه نخواهيم آمد.

اين را کاملا در نظر داشتيد با همه احترامي که ما داريم ولي در برنامه هايمان نهايت ادب و منطق را رعايت مي‌کنيم.

به مقدسات اهل سنت توهين نمي کنيم به مقدسات مسيحيت يا يهود توهين نمي کنيم و با منطق و با ادب و آنچه را که اين آقايان در اين 14 قرن مخفي کردند ، اين آقايان مطالب را نقل نکردند اينها را برملا مي‌کنيم و اينها را براي مردم روشن مي‌کنيم.

الان شما مي‌بينيد که اکثر شيعه ها از داخل و خارج همين ديشب اون عزيزي از دبي، آمريکا زنگ زده بود که ما شيعه بوديم ولي شيعه شناسنامه اي و الان شما با اين ادله محکم و اين بياناتي که در استدلال ها مي‌آوريد براي حقانيت شيعه ما امروز به شيعه بودن خودافتخار مي‌کنيم.

يعني شما مي‌فرماييد ما اين بيانات را نداشته باشيم جناب حسين آقاي عزيز؟

بيننده :

نه حاج آقا ، با عرض معذرت ، ما منکر اهل بيت نيستيم و هرکس که منکر آنها باشد لعنت خدا بر اون باد؛ يعني هر کسي که منکر اهل بيت باشد خدا او را ذليل کند

استاد قزويني :

آمين يا رب العالمين

بيننده :

اينکه مزاحم شما شدم و زنگ زدم مسئله اين نبود، شبکه هاي اهل تسنن و وهابي ها صحبت کنند و شما هيچ چيزي نگوييد و من اين را نگفتم و هر دو را با هم گفتم.

استاد قزويني :

متشکريم از شما خدا به شما جزاي خير دهد.

بيننده : نوروزي از اتريش

من يک سؤالي از شما داشتم وقتتان را هم نمي گيرم.

من با بچه ها هميشه برنامه شما را نگاه مي‌کنيم، ما 2 تا دختر داريم که متأسفانه پدر اين بچه ها 2 سال پيش فوت کردند ايشان اطلاعات مذهبي شان خيلي بالا بود و مدتي هم در قم درس خوانده بودند و اين بچه ها من تا آنچه که بتوانم سعي مي‌کنم که اينها را مسلمان بزرگ کنم تا آنجايي که در توانم باشد.

فقط من يک سؤال از حاج آقا داشتم که مي‌خواستم که حاج آقاي قزويني يک کتاب خيلي ساده من سوادم مثل شما خيلي بالا نيست.

من مي‌خواستم بگويم که حاج آقا يک کتاب به من معرفي بکنند و بگويند که اين اختلاف بين شيعه و سني و براي من بگويند که من خيلي به زبان ساده به اين بچه ها بگويم چون يک سؤالهايي مي‌کنند که من بلد نيستم و نمي دانم که بايد چگونه بايد جوابشان را بدهم.

استاد قزويني:

بهترين کتابي که هست خواهر عزيزم کتاب المراجعات مرحوم علامه شرف الدين هست و در حقيقت يک گفتگو و مکاتبات خيلي مؤدب و دوستانه و مستدل بين يکي از علماي بزرگ شيعه و يکي از علماي بزرگ اهل سنت از دانشگاه الازهر و ترجمه هم شده است حتي به انگليسي هم ترجمه شده است.

اگر شما از طريق گوگل سرچ بفرماييد ترجمه کتاب المراجعات تا به حال 6-7 مورد ترجمه شده است و اگر اين را شما تهيه کنيد و هم خودتان مطالعه بفرماييد و هم عزيزان مطالعه کنند و همچنين بنده هم يک برنامه هايي داشتم در عربستان سعودي قصة الحوار که ترجمه اش در سايت ولي عصر است داستان گفتگوي آرام.

تقريبا ما 7-8 سالي که با علماي اهل سنت، مفتيانشان و غيره بحث داشتيم و جديدترين شبهاتي که داشتند ما جواب داديم اين را هم مي‌توانيد از طريق داستان گفتگوي آرام از طريق گوگل هم سرچ کنيد يا سايت ولي عصر آنجا بياييد اين مطالب آنجا موجود است.

مجري:

سؤال ديگري نداريد؟

بيننده :

حاج آقا من يک سؤال ديگر داشتم مي‌خواستم عرض کنم خدمت شما، ممکن است که به غير از اين مسائل بين شيعه و سني که يک اختلاف سليقه هايي هست مي‌شود در رابطه با تربيت کودکان ما از اين شبکه ولايت چيزي ببينيم ؟ اصلا يه برنامه اي بگذاريد در هفته يک ساعت يا دو ساعت که برنامه اي براي کودکان باشد که نصيحت هاي پند آموز به بچه ها باشد و خود بچه ها هر شب مي‌نشينند نگاه مي‌کنند اين برنامه را.

مجري :

البته به زبان انگليسي بعضي از برنامه ها پخش مي‌شود.

بيننده :

انگليسي بچه ها بلد نيستند، اينجا متاسفأنه آلماني صحبت مي‌کنند. و البته در خانه فارسي هم صحبت مي‌کنند.

استاد قزويني :

خوبه فارسي اگر باشد ما برنامه هاي مختلفي داريم. تفسير قرآن داريم از بزرگواران و از اساتيد و همچنين برنامه تربيت خانواده داريم که دکتر کرمي الحق و الانصاف برنامه هايشان واقعا آموزنده است و من به همه خانواده ها توصيه مي‌کنم که برنامه هاي دکتر کرمي را ببينند و استفاده کنند که يکشنبه ها ساعت 18 و سي دقيقه به وقت ايران پخش مي‌شود که در حقيقت به وقت آلمان تقريبا مي‌شود 3 بعد از ظهر ، مخصوصا من توصيه مي‌کنم که برنامه هاي ايشان را حتما ببينند براي تربيت خانواده و همچنين برادر عزيزمان جناب آقاي محمدي که شب گذشته برنامه داشتند در رابطه با مسائل اعتقادي به زبان کاملا عاميانه که خيلي برنامه هاي زيبايي است و ما الحمدلله تلاش کرديم که نخوبه هاي حوزه و دانشگاه را اينجا بکشانيم.

همچنين روزهاي جمعه بحث خانواده آسماني و همچنين خانم ها برنامه هايي دارند اينها را اگر خواهران عزيز ما مشاهده کنند خيلي سازنده است.

آقاي دکتر شجاعي که از اساتيد دانشگاه هستند روزهاي جمعه ساعت همان قبل از برنامه زنده ما که توليدي است ولي برنامه خيلي زيبايي است که من خودم مخصوصا برنامه جناب دکتر کرمي و جناب آقاي دکتر شجاعي را که خودم نگاه مي‌کنم واقعا لذت مي‌برم.

مجري :

اگر سؤال ديگري نداريد با شما خداحافظي کنيم.

بيننده: مجيدي از کردستان (اهل سنت)

من چند تا سؤال داشتم و به صورت مختصر اينها را بيان مي‌کنم و جوابش را مي‌خوام حاج آقا در گيرنده به بنده بدهند؛ چون من ادب را در کلام شما ديدم، بر خلاف برنامه کلمه طيبه.

اين 3 سؤالي که من داشتم که هيچ گاه نه پاسخ آن را ديدم و نه فکر کنم بتوانيد پاسخ آن را بدهيد.

اولين سؤالم اين بود که فقط يک روايت، دوباره تکرار مي‌کنم فقط يک روايت از کتاب هاي شيعه در مورد مهرباني امام زمان به بنده نشان دهيد.

دومين سؤالم اين بود که حاج آقا عقيده به رجعت دارند بازگشت مردگان به اين دنيا ، اينکه حضرت علي در خطبه 31 نهج البلاغه آن را قبول ندارد و قرآن هم در آيه 31 سوره ياسين اين را رد مي‌کند و اين عقيده را باطل مي‌کند.

سؤال سومم هم اين بود که شما چرا فقط يک روايت نمي توانيد يک روايت از کتاب هاي امام محمد بن عبدالوهاب بياوريد که ايشان عقيده خلاف قرآن داشته باشد فقط يک روايت ازکلام ايشان نه از عقايدي که ايشان بيان کردند از کلام خود ايشان.

خيلي ممنون از گيرنده گوش مي‌دهم.

بيننده : رضا از آستارا

احتراما اينجانب رضا، اهل آستارا با مذهب شيعه بدين وسيله به اهل تسنن اعلام مي‌کنم که بنده حدود يک سال به طور مرتب شبکه وصال حق ، وصال فارسي ، شبکه کلمه و شبکه ولايت را دنبال مي‌کنم و اين شبکه ها باعث شدند که

 اولا: من قبل از بحث شيعه و سني قرآن را به طور کامل و دقت تمام به زبان فارسي بخوانم و حافظ کل احکام قرآن شدم.

دوما: اهل تسنن بر اين باورند که هيچ شفيعي در آخرت نيست و طبق آيه قرآن کريم اين را بارها و بارها اعلام کردند البته با بي ادبي.

برادران سني آيه مبارکه قرآن را ما اهل شيعه با آغوش کاملا باز قبول داريم مثلا 48 سوره مبارکه بقره که خدا مي‌فرمايد: و حذر کنيد روزي که کسي به جاي ديگري مجازات نمي شود شفاعتي از کسي پذيرفته نشود و عوض قبول نکنند.

ولي اين برادران قرآن را اگر کمي با دقت و براي هدايت خود مي‌خواندند بهتر مي‌شد مثلا آيه 109 سوره مبارکه طه که خداوند مي‌فرمايد: در آن روز شفاعت هيچ کس سود ندارد جز آن کس که خداوند به او رخصت شفاعت داده است.

پس اين جا ثابت مي‌شود که شفاعت در آنجا صد درصد هست و اين چه کسي مي‌تواند باشد؟ و يعني بعد از انبياء حتما حضرت علي عليه السلام مي‌تواند باشد و اهل بيت پيامبر.

و يک توصيه هم به اهل تسنن مي‌کنم که حداقل سوره بقره ايه 134 را بخوانند، سوره مؤمنون آيه 102، سوره نور آيه 52 ، سوره آل عمران آيه 104 و سوره آل عمران آيه 113.

خيلي ممنون

از حاج آقاي قزويني هم خيلي تشکر مي‌کنم.

بيننده : سعيد از زاهدان

2 تا سؤال داشتم قربان ، من مي‌خواستم بگويم بهترين دليل که امامت حضرت علي است نزد شما غدير است درست است ؟

 مجري :

مي شود اين هم باشد

بيننده :

مي خواستم بدانم بعد از رحلت پيامبر آيا حضرت علي جايي گفته بود که مثلا من را در غدير تعيين کردند و شما همه شاهد بوديد؟

مجري :

بله، بله

بيننده :

يک سؤال ديگه که مي‌گويند حضرت فاطمه سلام الله عليها پيش ابوبکر رفت براي پس گرفتن فدک ، آيا فدک مهم تر بود يا ولايت حضرت اميرالمؤمنين ؟ آيا فاطمه بعد از رحلت پيامبر رفت که بگويد که شما غاصب هستيد و ولايت را غصب کرديد و اين حق حضرت علي بوده است؟

همين دو تا سؤال را مي‌خواستم مختصر دکتر جواب بدهند.

ممنون خداحافظ

بيننده : رسولي از تهران

دست تک تک دست اندرکاران اين شبکه را مي‌بوسم که نه شبکه جهاني ولايت؛ بلکه دانشگاه جهاني ولايت. حدود 4- 5 ماه است که بيننده اين شبکه هستم به خصوص برنامه حبل المتين را که مي‌بينم، خدايي از جان و دل هرکجا باشم مي‌گذرم و برنامه شما را مي‌بينم .

اما خدمتتان عرض کنم الان تلفني که قبل از بنده صحبت مي‌کرد که گرفتن فدک مهم بود يا ولايت اميرالمؤمنين عرض کنم: بحث فدک با خليفه اول در واقع دفاع از حقانيت ولايت بود؛ چون فدک پشت سرش بحث حقوقي داشت براي آنهايي که قبول نکردند.

اگر فدک پذيرفته مي‌شد، پشت سرش ولايت را هم نمي توانستند انکار کنند.

عرض کنم ديروز شاهد برنامه بودم که يکي از برادران اهل سنت يا وهابي جسارت مي‌کرد ساحت مقدس حضرت آيت الله قزويني، خدايي اشک آدم را در مي‌آورد اين مسائل و وقتي دارد آدم به اين مسائل تاريخي فکر مي‌کند به آن علماي گذشته فکر مي‌کند که چه خون دل ها خوردند و از خون و جان خود گذشتند و در واقع از اين تاريخ 1400 ساله تا امروز اين مسائل اهل بيت حفظ کردند و به ما رساندند.

فقط خواستم دعاتون کنم و دعايم کنيد. فقط بيشتر از درخواستي ندارم خداحافظ شما.

بيننده : اسماعيلي از مشهد

 يک سؤالي چند وقتيه که ذهن من را مشغول کرده است در مورد همين مسئله شرک و اين دعاي من دون الله از جناب آقاي دکتر مي‌پرسم که اگر واقعا وهابيت ولو يک حرف درست زده باشند ما نبايد اون حرف را قبول کنيم؛ چون وهابي هستند؟

استاد قزويني:

فرمايش ديگري هم هست؟

بيننده :

نه نه مي‌خوام تبادل کنم، ببينيد آقاي دکتر، ما الان در متون روايات و قرآن و اينها آيات زيادي در مورد شرک داريم

وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ

سوره يوسف آيه 106

بعد در روايات هم گفتند اين قول به کسي است که بگويد به برادرش

لولا انت لهلکت

يا فرموده علي عليه السلام:

الشرک اخفي من دبيب النملة

شرک از راه رفتن مورچه روي سنگ سياه هم مخفي تر است

آيا ما مي‌توانيم از ثروتمندترين انسانها و يا اگر پيامبر و يا امام زمان يا ائمه اگر بودند يا صحابه از آنها گدايي کنيم و بگوييم به ما چيزي بدهيد، خوب در جواب به ما مي‌گويند اين يا کراهت دارد و يا حرام است.

اين يک مسئله و شما الان وقتي مي‌رويد دکتر ايشان يک قرص و دوايي مي‌دهد و يا جراحي مي‌کند و انسان شفا پيدا مي‌کند اين وسيله است براي اينکه ما را شفا مي‌دهد ولي ما مي‌توانيم بگوييم فلان دکتر من را شفا داد يا آقاي دکتر تو مرا شفا بده اگر همچين حرفي بزنيم مي‌گويند اين شرک است.

الان شما از پيامبر و امام درسته خدا همه قدرت را به آنها داده ، همه بزرگواري از آنها هست ، همه کرامت ها و الطاف خدايي در دست آنها هست مانند همان دکتر ،  آيا ما جايز هست که بگوييم که امام ما را شفا داد ؟ پيامبر ما را شفا داد ؟ اين همان مي‌شود که : لولا انت لهلکت

استاد قزويني :

مطالب شما را گرفتيم

بيننده :

بگذاريد صحبت من تمام بشود قربان جدت بشم

استاد قزويني :

فرمايشتان را درست فهميديم که چه مي‌خواهيد بفرماييد آقاي اسماعيلي

بيننده :

يک اضافه اي دارد ، ببينيد الان ما امامان و پيامبر همه را مي‌گوييم :

انَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ

سوره اعراف آيه 194

اينها همه بندگان خدا هستند و خدا عزرائيل را موکل مرگ کرده ، ميکائيل را موکل عذاب کرده ، پيامبر را موکل رسالت کرده ، به هر کدام وظيفه اي داده است اما در مورد دعا مي‌فرمايد:

ادعوني استجب لکم

وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ

سوره انعام آيه 17

و لا تدعوا

استاد قزويني :

آقاي اسماعيلي عزيز بنا نيست که سخنراني بفرماييد شما سؤال کرديد اجازه بدهيد که به شما جواب بدهيم، شما اگر مي‌خواهيد تمرين براي سخنراني کنيد يک مسئله ديگري است عزيز من.

اينها را ما بارها جواب داديم عزيز من.

آيا حضرت عيسي اگر آمد يک مرده زنده کرد مي‌گويد آقا من مرده را زنده مي‌کنم به اذن الله ، آيا اين کفر است يا کفر نيست ؟

بيننده :

نه به ايشان خدا اجازه داده است.

استاد قزويني :

من کاري با اونش ندارم ، حضرت عيسي مي‌گويد:

وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ

اين منطق قرآن است.

سوره آل عمران آيه 49

بيننده :

خوب شما مي‌گوييد به اذن الله

استاد قزويني :

مگر نسبت به ائمه نستجير بالله کسي مي‌آيد و مي‌گويد علي بن ابي طالب از پيش خودش بدون قدرت و بدون اذن خدا کسي را شفا مي‌دهد؟ هرکس بگويد ما مي‌گوييم کافر است.

اگر هرکس مدعي باشد اميرالمؤمنين ، امام حسين من دون اذن الله ، من دون ارادة الله به کسي شفا مي‌دهد اين کافر و مرتد و مشرک است.

حالا اگر کسي بيايد و بگويد علي بن ابي طالب به اذن الله کسي را شفا داد آيا اين کفر است ؟

بيننده :

بدون اذن الله بله

استاد قزويني :

اگر به اذن الله باشد چطور ؟

بيننده :

به اذن الله خدا اصلا اين قدرت را بهش داده است.

استاد قزويني :

خدا اموات شما را بيامرزد ، شما ببينيد عزيز من، حتي اون پيرزني که نه مدرسه نه دانشگاه و نه حوزه مي‌رود حرم امام رضا تا از او حاجت بگيرد از او سؤال کنيد : ننه آيا امام رضا بدون اذن خدا مي‌خواهد به تو حاجت دهد يا با اذن خدا ؟ مي‌گويد اگر بگويي بدون اذن خدا با اون لنگه کفش ميزند تو دهن  و مي‌گويد تو غلط کردي که بدون اذن خداست؛ چون امام رضا هر چه دارد از خدا دارد و هر کاري هم مي‌کند به اذن الله مي‌کند.

بله ما هم معتقديم اگر چنانچه کسي برود حرم امامي ، امامزاده اي ، صالحي از او بخواهد نستجير بالله بدون اذن خدا کاري کند اين هم کفر است و اضافه خود قرآن صراحت دارد آيه 35 سوره مائده:

وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ

اينهايي که کنار قبر پيامبر مي‌آمدند مانند بلال بن حارث برادر عزيزم ، شما اگر واقعا براي کتاب هاي خودتان احترام قائل هستيد مي‌گويد که آمد کنار قبر پيامبر و گفت :

فجاء رجل إلى قبر النبي فقال يا رسول الله استسق لأمتك فإنهم قد هلكوا

پيامبر! صحابه در اثر قحطي از بين رفتند براي مردم طلب باران کن

مصنف ابن أبي شيبة ج 6، ص 356

بيننده :

اينها همه درست است آقاي قزويني، مي‌گويم به دکتر اين وظيفه را داده به کشاورز اين وظيفه را داده ، اين ها همه والله درست است اما جايي خدا به ما اجازه داده که «ادعوا من دون الله» ؟

استاد قزويني :

اولا اين ادعوا معنايش چيست ؟ مي‌توانيد بفرماييد

بيننده:

الان شما ببينيد، من يک مثال براي شما بزنم ما يک استادي داشتيم هر چه که ما اهل سنت تفريط کرديم در مورد عترت و اهل بيت و دوري کرديم شما اهل تشيع افراط مي‌کنيد تا جايي که شبانه روز حسين حسين و علي علي مي‌کنيد که ديگر جايي براي خدا نمي ماند.

استاد قزويني :

به کوري چشم دشمنان، ما علي گفتيم آقاي اسماعيلي و تا آخر عمر هم علي خواهيم گفت، يا علي مي‌گوييم ، يا حسين مي‌گوييم ، يا زهرا مي‌گوييم ، حالا هرکس دوست دارد تحمل کند، هرکس هم دوست ندارد قرآن مي‌گويد:

قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ

سوره آل عمران آيه 119

عذر مي‌خوام از حضرت عالي و نمي خواهم به شما جسارت کنم من دليلم را از قرآن براي شما آوردم برادر عزيزم و اينکه شما مي‌آييد :

انَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ

و امثال اين ، يا

عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ

اين آيات در رابطه با بت ها و بت پرست هاست و من نمي دانم شما چطور دلتان مي‌آيد اينها را مي‌خواهيد نسبت به نبي مکرم يا ائمه اطلاق کنيد. حداقل شما مراجعه کنيد.

بيننده :

الان شما به رئيس جمهور مراجعه مي‌کنيد و مي‌گوييد فلان حاجت را دارم يا به رهبر ، ايشان مي‌فرستد به فلان ارگان که مشکل ايشان را حل کنيد.

الان خدا فرموده است که من را بخوانيد بعد به امامان و پيامبر اجازه مي‌دهد که حاجت اينها را برآورده کند آيا به ما جايي گفتند که مستقيم شما برويد از امام از دکتر بگوييد که:

لولا انت لهلکت

يا تو شفا بده يا تو کاري بکن ؟ الان ما نمي گوييم که امامان قدرت ندارند که شفا بدهند ، همه قدرت در دست آنهاست اما چيزي که هست اول بايد خدا را خواند بعد خدا به آنها اجازه مي‌دهد که اين کار را بکنند.

استاد قزويني:

شما مي‌توانيد بفرماييد يک آيه اي به ما نشان دهيد که بگوييد اول خدا را بخوانيد، بعد برويد پيامبران و ائمه را بخوانيد ؟

بيننده :

وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ

 استاد قزويني :

اگر اين طور هست که احتياجي نيست که ما براي توسل بخواهيم  و چه نيازي داريم که برويم پيش پيامبر ؟

بيننده :

شما مي‌رويد در خانه خدا و مي‌گوييد الهي يا حميد بحق محمد يا عالي بحق علي و نمي رويد که بگوييد يا علي تو رو به حق خدا جواب من را بده.

استاد قزويني:

صبر کن ببينم اين آيه 64 سوره نساء را تا به حال در آن دقت کرديد؟

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ

آنهايي که در حق خودشان ظلم کردند گناه کردند پيش تو بيايند ، نزد تو بيايند

چرا نگفته است که نزد خدا برويد؟

مجري :

علت ؟

بيننده :

آنها آمدند

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ

آمدند پيش تو که از تو راه چاره بخواهند

استاد قزويني:

نه

وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ

طلب رحمت از تو بکنند، اگر چنانچه آمدند پيش تو

بيننده :

يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا

سوره يوسف آيه 97

استاد قزويني:

خدا اموات شما را بيامرزد ، چرا فرزندان حضرت يعقوب نرفتند در خانه خدا  ونگفتند: اللهم اغفر لنا و رفتند پيش پدرشان و گفتند :

اسْتَغْفِرْ لَنَا

بيننده :

خوب آقاي قزويني پس اگر اين جوري است شما چرا نماز مي‌خوانيد ؟ شما فقط يا علي بگوييد و يا حسين بگوييد ديگر نيازي نيست که نماز بخوانيد.

استاد قزويني:

اصلا چه ربطي به هم دارد؟

بيننده :

بابا وسيله براي رسيدن هدف است، نه اينکه انسان به خود وسيله برسد.

استاد قزويني:

آقاي بزرگوار من به چه زباني به شما بگويم آقاي عزيز من گفتم به زبان خيلي صريح و سليس فارسي مي‌گويم که اگر کسي در خانه ائمه برود و اينها را استقلال دهد، کافر و مشرک و مرتد است.

در خانه اميرالمؤمنين مي‌روي مي‌گوييم علي آبرويي که خدا به تو داده است ، عزتي که خدا به تو داده ، قدرتي که خدا به تو داده است مشکل من را حل کن به اذن الله تعالي.

کجاي اين کفر و شرک است ؟

بيننده :

پس شما حاج آقا به من بگو شرک کجاست که اميرالمؤمنين مي‌فرمايد:

اخفي من دبيب النمل

استاد قزويني :

عزيز من اون در رابطه با بحث ريا و غيره است چه ربطي به اين دارد ، اگر واقعا اين شرک باشد، پس فرزندان حضرت يعقوب مشرک ترين انسان هاي روي زمين هستند.

بيننده :

پس «لولا انت لهلکت» چي مي‌شود ؟

استاد قزويني :

خوب اگر اين طور باشد اکثر مؤمنين مشرک هستند

بيننده :

بله ديگه آيه مي‌فرمايد

استاد قزويني:

اکثر اهل سنت هم مشرک هستند

وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ

بيننده :

بله بله مشرک هستند.

استاد قزويني :

با فرمايشي که شما داريد اکثر مؤمنين مشرک هستند.

بيننده :

بله بله فقط محمد بن عبدالوهاب مؤمن بوده هيچ کس ديگه مؤمن نيست و همه مشرک هستند.

استاد قزويني:

خنده

آقاي اسماعيلي شما برو يک مقداري

مجري :

وقت نداريم سپاسگذاري مي‌کنم و با شما خداحافظي مي‌کنم.

بيننده :

من نمي دانم اين آقايان چه ويروسي در ذهن مبارکشان افتاده و غيره ، بابا شما بياييد مسلمان بودن محمدبن عبدالوهاب را به ما ثابت کنيد ، مسلمان بودن ابن تيميه را به ما ثابت کنيد چرا نيامدند ثابت کنند.

اين آقايان به جاي اينکه اين افراد را بفرستند چرا خودشان نمي آيند ميدان؟

من ده بار مي‌گويم اينطوري دوباره مي‌آيد و حرف اولش را مي‌زند. آقاي اسماعيلي عزيز اگر اين طوري هست بايد نبي گرامي اولين مشرک باشد که مي‌گويد:

وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ

سوره آل عمران آيه 153

هر گردي که گردي نيست و هر کجا کلمه يدعوا و دعا کردن آمد اين دليل بر شرک نيست، يعني پيامبر مشرک بوده است ؟ صحابه

لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا

سوره نور آيه 63

آيا اين دعاء الرسول مشرک بودند؟

در رابطه با حضرت نوح مي‌گويد:

رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَنَهَارًا

سوره نوح آيه 5

يک مقداري دوست داريم اين عزيزان دقت کنند، تاريخ اسلام را ببينند، تاريخ صحابه را ببينند ، آيات قرآن را ببينند ، آيه 35 سوره مائده ، 57 سوره اسراء ، تفاسير اهل سنت را بيايند اينجا ببينند.

مي آيند با کمال وقاحت آياتي که در رابطه با بت پرستان آمد است:

انَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ

سوره اعراف آيه 194

آقاي بزرگوار شما ببين اين آقاي امام قرطبي که از استوانه هاي تفسيري شماست مي‌گويد:

إن الذين تدعون من دون الله عباد أمثالكم حاجهم في عبادة الأصنام.

در رابطه با بت پرستي است.

الجامع لأحكام القرآن ( تفسير القرطبي ) - القرطبي - ج 7 ص 342

ابن کثير دمشقي مي‌گويد :

هذا إنكار من الله على المشركين الذين عبدوا مع الله غيره من الأنداد والأصنام والأوثان

تفسير القرآن العظيم ( تفسير ابن كثير ) - ابن كثير - ج 2 ص 287

سخن خداي عالم با بت پرستان و بت هاست آن وقت شما مي‌آييد اين را تطبيق مي‌کنيد بر شيعه و امثال اين ؟ من نمي دانيم شوخي کرديد که فقط مؤمن محمد بن عبدالوهاب است يا نه ، اگر اينطوري هست که پس بهشت خالي خالي خواهد بود.

مجري:

حالا اشکال نداره حاج آقا شما سخت نگيريد.

خوب حاج آقا 3-4 تا سؤال بود و 3- 4 دقيقه هم بيشتر وقت نداريم، جناب آقاي مير معيني از کنگاور

استاد قزويني :

ديگه حالا اون سؤال را وقت نداريم

مجري :

جناب آقاي مجيدي 2-3 تا سؤال داشتند و آقا سعيد از زاهدان

استاد قزويني :

اينکه گفت يک روايت هم نمي توانيد بياوريد که در رابطه با رأفت حضرت مهدي است.

جناب آقاي مجيدي عزيز! آنهايي که اين حرف ها را مي‌زنند اين آقايان نه سواد دارند ، نه انصاف، نه وجدان و نه دين دارند مواظب باش اينها با خودشان حضرت عالي را به درک اسفل جهنم نفرستند.

اين کتاب کافي است جلد 1 صفحه 528 در رابطه با حضرت مهدي ارواحنا فداه از نبي مکرم:

وأكمل ذلك بابنه " م ح م د " رحمة للعالمين ،

فرزندم حضرت مهدي رحمت براي عالميان است.

عليه كمال موسى وبهاء عيسى وصبر أيوب

الكافي - الشيخ الكليني - ج 1 ص 528

آيا اين دليل نيست که نسبت به رأفت آقا ولي عصر ارواحنا له الفداه؟

و همچنين ما روايات متعدد ديگري داريم در اين زمينه که دوستان همين هفته مفصل درباره اين مطرح کردند شما مراجعه کنيد بحار الانوار علامه مجلسي جلد 53 صفحه 11 که ايشان تعبيرشان اين است که عبارت از خود حضرت مهدي است

فلولا أن رحمة ربكم وسعت كل شئ وأنا تلك الرحمة

و آن رحمت واسعه الهي هستم

يا روايتي که صددرصد صحيح است کمال الدين مرحوم شيخ صدوق صفحه 287 که نبي مکرم مي‌فرمايد:

مهدي

أشبه الناس بي خلقا و خلقا

از نظر اخلاق شبيه ترين انسانها به من است

كمال الدين وتمام النعمة - الشيخ الصدوق - ص 286

مگر در مورد پيامبر نمي گوييم

وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ

سوره قلم آيه4

شما مي‌فرماييد يک روايت نمي توانيد بياوريد ، آخه اين چه تحدي است آقاي مجيدي بزرگوار؟ حداقل بگوييد بياوريد تا من ببينم نه اينکه بگوييد نه آقا نمي توانيد بياوريد، حالا ديديد که من در اين وقت کوتاه 3 تا روايت در مورد رأفت حضرت مهدي ارواحنا فداه آوردم.

در رابطه با قضيه خطبه 6 هم بارها صحبت کرديم و همچنين نسبت به مساله اينکه آيا حضرت زهرا سلام الله عليها

آقاي محسني مي‌گويد که دعا کن وقت گذشته.

مجري :

بله ديگه

استاد قزويني :

من انشاءالله به حول و قوه الهي قول مي‌دهم به دوستان عزيزمان در رابطه با حضرت امير سلام الله عليه شما ببينيد مناشده ها و احتجاج حضرت امير به حديث غدير با سندهاي صحيح در منابع معتبر اهل سنت آمده است و اين را بارها ما گفتيم.

اينکه چرا حضرت زهرا دفاع نکرد برادر من شما حداقل اين خطبه حضرت زهرا را يک مطالعه اين بفرماييد که وقتي حضرت زهرا مي‌آيد صحابه را خطاب مي‌کند و مي‌گويد: پيامبر که از دنيا رفت

ظهر فيكم حسكة النفاق

تيغ هاي نفاق در ميان شما ظاهر شد.

صحيفة الزهراء ( ع ) - جمع الشيخ جواد القيومي - ص 228

يا اين جمله حضرت زهرا که فرمود :

وهل ترك أبي يوم غدير خم لاحد عذرا

آيا پدرم بعد از غدير خم براي کسي عذري گذاشت؟

الخصال - الشيخ الصدوق - ص 173

محاكمات الخلفاءء وأتباعهم - الدكتور جواد جعفر الخليلي - ص 87

آقاي محسني هي تند تند مي‌گويد که دعا کنيد.

من عذر مي‌خوام يک دقيقه هم گذشت.

مجري :

بخشي از سؤالات را پاسخ داديد مثل همين سؤالي که آقا سعيد از زاهدان کرده بودند که آيا حضرت علي بعد از وفات پيامبر احتجاج کرد و حضرت زهرا را هم اشاره فرموديد ممنون و سپاسگذاريم فرصت نشد ببخشيد که کامل اين مباحث مخصوصا سؤالات آقاي مجيدي بحث رجعت و آقاي عبدالوهاب را هم که يک روايت ضعيف بياوريد بحثش حالا در جلسات بعد انشاءالله.

استاد قزويني :

من فقط اگر دوستان اجازه دهند به اندازه 30 ثانيه فرصت بدهيدکه اين آقايان مي‌گويند که آيا محمد بن عبدالوهاب چه دارد يا نه، اين کتاب کشف الشبهات جلد 1 صفحه 154 جناب آقاي مجيدي، جناب آقاي اسماعيلي عزيز ، جناب آقاي سعيدي شما معتقد هستيد که قرآن در آيه 100 توبه آخر سوره ، انا فتحنا و غيره به همه صحابه وعده بهشت داده است و همه عادل هستند ولي آقاي محمد بن عبدالوهاب مي‌گويد:

أما سمعت الله كفرهم بكلمة

خدا اين صحابه را تکفير کرده و گفته شما کافر هستيد

مع كونهم في زمن رسول الله

با اينکه اينها در زمان پيامبر بودند

ويجاهدون معه

با پيامبر جهاد مي‌کردند

ويصلون ويزكون ويحجون

نماز مي‌خواندند زکات مي‌دادند حج مي‌رفتند

ويوحدون

خدا را به وحدانيت مي‌خواندند

بفرماييد شما همين عبارت گمانم اگر کسي يک جو وجدان ، عقل و انصاف داشته باشد کافي است برادر عزيزم.

كشف الشبهات ج 1،‌ ص 174

قبلا هم ما مفصل آورديم از همان صفحه اول کتاب توحيدشان ما 8-9 تا مطلب ضد قرآن اثبات کرديم.

آقايان هم قول داده بودند که 60 ميليون تومان جايزه بدهند ما هم گفتيم که عطاي شما را به لقاي شما بخشيديم ولي ديگه اين آقايان به اين شکلي مطرح مي‌کنند.

خدايا تو را قسمت مي‌دهيم به آبروي محمد و آل محمد فرج مولاي ما بقية الله الاعظم نزديک بگردان و ما را از ياران ويژه آن بزرگوار قرار بده.

*********************

اللهم عجل لوليک الفرج

 



حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  آبان     -   تاريخ:  14 خرداد 92 - 21:06:04

سلام
من بر خلاف نظر بسياري از شيعيان محترم معتقدم خداوند در قران مجيد به شان و منزلت ابوبکر، عمر و عثمان -رضي الله عنهم- آيات زيادي نازل فرموده که مهمترين آنها سوره’ 63 مي باشد. سپاسگذارم




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما