* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 04 فروردين 1392 تعداد بازديد: 3590 
روايات فضائل حضرت زهرا سلام الله عليها
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

بسم الله الرحمن الرحيم

برنامه: حبل المتين

استاد: حضرت آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني

تاريخ: 04 / 01 / 1392

موضوع: روايات فضائل حضرت زهرا سلام الله عليها

مجري:

شب شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها را به پيشگاه مقدس فرزند بزرگوارشان حضرت حجت بن الحسن عسکري و شما بينندگان عزيز در اين سال جديد تسليت عرض مي‌کنم.

استاد قزويني:

اجازه دهيد که بنده چند بيتي را در رابطه با فاطميه که از شعراي معاصر است، عرض کنم و بعد در خدمت مجري توانا و بزرگوار هستيم.

فاطميه اعتقاد شيعه است                         عشق زهرا در نهاد شيعه است

فاطميه از ولايت تا ولي                              يک سقيفه فتنه در حق علي

فاطميه محو زهرا بودن است                       افتخار نسل زهرا بودن است

فاطميه فصل يک تاريخ درد                          اين حديث تلخ با دل‌ها چه کرد؟

فاطميه رنج محتوم علي                                      يک سقيفه حق مظلوم علي

فاطميه سيلي و ياس کبود                          يا محمد جرم زهرايت چه بود؟

فاطميه خطبه‌هاي آتشين                           گفتن از حق در حضور غائبين

فاطميه مصحف رنج بتول                                      اولين غم نامه‌ آل رسول

زهرا همه چيز ما است، دين ما، دنياي ما، قيامت ما، بهشت ما است.

بهشت ما بدون عنايت زهرا از جهنم سوزان، بدتر است.

شهادت جانسوز و غريبانه اولين شهيده راه امامت و ولايت را به پيشگاه مقدس بقية الله الاعظم، عصاره عالم وجود و آن نازنيني که بيمنه رزق الوري و بوجوده ثبتت الارض و السماء، تسليت مي‌گوييم و به همه مسلمانان درد آشنا و محرم اهل بيت عصمت و طهارت نيز تعزيت مي‌گوييم.

انشاء الله خدا پاداش ما را فرج مولاي‌مان بقية الله الاعظم قرار بدهد.

مجري:

بحث فاطميه و حضرت زهرا است.

آقاياني که در اين شبکه‌ها براي‌شان خيلي گران آمده است و مباحث و شبهاتي را پيرامون حضرت زهرا مطرح مي‌کنند که اين هم نشان از ناصبي‌گري اين آقايان در شبکه‌هاي وهابي است که اين طوري به حضرت زهرا نغوذ بالله جسارت مي‌کنند.

زيباترين و کامل‌ترين روايت در فضيلت حضرت زهرا سلام الله عليها از منابع شيعه کدام است؟

استاد قزويني:

در رابطه با صديقه طاهره سلام الله عليها کسي بايد سخن بگويد که از سرچشمه وحي، شير علم نوشيده باشد؛ چون جايگاه زهرا فراتر از عقل و شعور بشر عادي است.

ما از باب اين که آب دريا را اگر نتوان کشيد، هم به قدر تشنگي بايد چشيد، به قدر فراخور عقل و برداشت‌مان از روايات اهل بيت عصمت و طهارت در رابطه با اين نازنين وجود، اين کسي که در کنار پدر بزرگوارشان و همسر گرامي‌شان و فرزندان عزيزش هدف نهايي خلقت است و کسي که سيدة النساء عالمين و سيدة النساء اهل الجنة است و به تعبير بزرگان اهل سنت، برتر از تمام خلفاي راشدين؛ حتي از مادر بزرگوارش خديجه کبري برتر است تا چه رسد به عائشه و حفصه و ام السلمه.

من امشب دوست دارم فقط از منابع شيعه سخن بگويم.

انشاء الله اگر توفيقي داشته باشيم، در شب‌هاي آينده از منابع اهل سنت هم در رابطه با فضائل بي‌حد و حساب و بي‌حصر و حد صديقه طاهره سلام الله عليها سخن خواهيم گفت و بخشي از پرده‌هاي معرفتي اين بانوي دو جهان را براي شما عزيزان و بينند‌گان گرامي بالا خواهيم زد.

کافي است در فضيلت زهراي مرضيه روايتي را که مرحوم بحراني نقل مي‌کند که امام عسکري سلام الله عليها مي‌فرمايد:

نحن حجة الله علي خلقه وفاطمة حجة علينا

عوالم، ج11، ص8

ما ائمه حجت‌هاي الهي بر خلائق هستيم و فاطمه هم حجت الهي بر ما است.

من نمي‌دانم با اين جمله‌ امام عسکري ما چگونه مي‌توانيم در رابطه با زهراي مرضيه سخن بگوييم؟

بانويي که به تعبير امام راحل ر‌ضوان الله تعالي عليه، اگر مرد بود قطعا به جاي پدر نشسته بود؛ بانويي که فراتر از تمام انبياء و تمام اولياء الهي؛ جز پدر بزرگوارشان است.

روايتي که از ناحيه مقدسه حضرت بقية الله الاعظم ارواحنا فداه در رابطه با اختلافاتي که ابو غانم قزويني و ديگران نسبت به وجود مقدس حضرت ولي عصر داشته‌اند، صادر شد در جمله امام مهدي سلام الله عليه آمده است:

وفي ابنة رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم لي أسوة حسنة

الغيبة، الشيخ الطوسي، ص 286

دختر پيغمبر، صديقه طاهره براي من الگوي زيبايي است.

اين اسوة حسنه چيست و صديقه طاهره در امر رساندن پيام رسالت و دفاع از امر ولايت و امامت و مقاومت در برابر استبداد و ستمگر تا مرز شهادت براي دفاع از عقيده جلو رفتن، چه جايگاهي دارد، ان شاء الله در شب‌هاي آينده توفيقي داشته باشيم سخن خواهيم گفت.

در روايتي که مرحوم کليني از امام صادق سلام الله عليه آورده است که به تعبير يکي از مراجع عظام تقليد، يکي از بالاترين فضيلت صديقه طاهره اين است که بعد از رحلت نبي مکرم صلي الله عليه وآله جبرئيل بر احدي نازل نشد؛ جز صديقه طاهره و اين نشان از مقام رفيع و والاي حضرت زهرا است.

وكان جبرئيل عليه السلام يأتيها فيحسن عزاء ها على أبيها ويطيب نفسها ويخبرها عن أبيها ومكانه ويخبرها بما يكون بعدها في ذريتها وكان علي عليه السلام يكتب ذلك، فهذا مصحف فاطمة عليها السلام.

جبرئيل خدمت زهرا مرضيه مي‌آمد و در مصيبت از دست دادن پدر بزرگوارش نبي مکرم به فاطمه زهرا تسليت و تعزيت مي‌گفت و جبرئيل با سخنانش براي روح فاطمه زهرا آرام بخش بود و به زهرا مرضيه از جايگاه نبي مکرم خبر مي‌داد و آن اتفاق‌هايي که براي فرزندان بزرگوارش ائمه هدي سلام الله عليهم خواهد افتاد به زهراي مرضيه خبر مي‌داد و اين مطالبي را که جبرئيل براي صديقه طاهره بيان مي‌کرد، از حوادث آينده و از آنچه که مربوط به نبي مکرم است، اميرالمؤمنين اين‌ها را مي‌نوشتند.

مصحف فاطمه که مشهور است به مصحف فاطمه، اين است.

اين که بعضي از اين ياوه سرا‌يان وهابي مي‌گويند که مصحف فاطمه همان قرآن ديگري است که در نزد شيعه است، اين‌ها حرف‌هاي بي‌اساس و بي‌پايه و دروغ و افترا است و مصحف فاطمه سلام الله عليها ارتباطي به قرآن ندارد.

شيخ صدوق در علل الشرايح نقل کرده است:

إنما سميت فاطمة عليها السلام محدثه لان الملائكة كانت تهبط من السماء فتناديها كما تنادي مريم بنت عمران فتقول: يا فاطمة الله اصطفاك وطهرك واصطفاك على نساء العالمين يا فاطمة إقنتي لربك واسجدي واركعي مع الراكعين ، فتحدثهم ويحدثونها فقالت لهم ذات ليلة: أليست المفضلة على نساء العالمين مريم بنت عمران؟ فقالوا: إن مريم كانت سيدة نساء عالمها، وان الله عز وجل جعلك سيدة نساء عالمك وعالمها وسيدة نساء الأولين والآخرين.

علل الشرائع، الشيخ الصدوق، ج 1، ص 182

يکي از اسامي فاطمه محدثه است.

محدثه يعني چه؟

محدثه يعني کسي که ملائکه با او سخن مي‌گويند.

ملائکه از آسمان مي‌آمدند و نزد زهراي مرضيه مي‌نشستند و او را ندا مي‌کردند؛ همان گونه‌اي که مريم مادر عيسي بن مريم را ندا مي‌کردند.

ملائکه مي‌گفتند: زهرا، خداي عالم تو را انتخاب کرده است و تو را پاکيزه کرده است و تو را بر تمام زنان عالم برتري داده است.

ملائکه مي‌گفتند: حضرت مريم سرور زنان عصر خويش بوده است.

اگر مريم سرور زنان عالم خويش بوده است، فاطمه سرور زنان عالم خودش و عالم مريم و سرور زنان اولين تا آخرين بوده است.

ان شاء الله از منابع اهل سنت و از تفاسير و از کتب تاريخي اهل سنت مي‌آوريم که به اين تصريح کرده‌اند که فرق زهرا با مريم اين بود که مريم سرور زنان عالم و هم عصر خويش بوده است؛ ولي فاطمه زهرا هم سرور زنان عالم و عصر خويش بوده است و هم سرور زنان عصر حضرت مريم بوده است و هم سرور زنان، از اولين تا اخرين بوده است.

چه کسي است که همانند اين بانو چنين مقامي داشته باشد و چه کسي است که اين چنين فضيلتي را دارا باشد؛ جز پدر بزرگوارش نبي مکرم صل الله عليه و آله و سلم؟

در خانه اگر کس است، يک حرف بس است.

مجري:

در اين روايتي که حضرت عالي از قول مولاي‌مان امام زمان عليه السلام اشاره کرديد که مي‌فرمايد:

ابنة رسول الله اسوة حسنه

حضرت زهرا مي‌توانند الگوي زنان عالم باشند، در اين رابطه هم بيان کنيد که چگونه مي‌تواند حضرت زهرا الگوي زنان عالم و معاصر ما باشند؟

استاد قزويني:

در اينجا سخن گفتن يک مقداري سخت و مشکل است.

برنامه‌اي که قبل از برنامه ما، چند تا از خواهران عزيز داشتند و من بخشي از اين برنامه را مي‌ديدم، ديدم بعضي از خواهران بزرگوار در اين زمينه نکات خيلي زيبا و قشنگي را بيان مي‌کردند؛ ولي من هم يکي دو نکته در فراخور برداشتي که از روايات اهل بيت عليهم السلام از کتب شيعه و سني است، براي بينند‌گان عزيز تقديم مي‌کنم.

يکي از مشکلاتي که گريبان گير جامعه ما شده است؛ به ويژه در ايران، يک سري تجملات و يک سري مسائل سنگيني است که در امر ازدواج، بحث مهريه، بحث جهيزيه، اين که حتما شرط مي‌کنند که بايد جشن عقد و عروسي در فلان تالار باشد، يک سري چيز‌هايي است که باعث شده است هم پسر‌ها و هم دختر‌ها به سادگي کانون مقدس زندگي را نتوانند تشکيل دهند.

من در اينجا به همه پدرها و مادرها، آن‌هايي که دختر دارند و آن‌هايي که پسر دارند اين روايت را تقديم مي‌کنم که هم شيعه و هم سني نقل کرده‌اند.

آيا ما فقط از فاطميه گريه کردن، سينه زدن و عزا داري را مي‌خواهيم داشته باشيم و يا مي‌خواهيم که از سيره زهراي مرضيه هم الگو بگيريم؟

روحيه ما قبل از فاطميه و بعد از فاطميه عوض مي‌شود يا نمي‌شود؟

در تمام ابعاد، زهراي مرضيه الگو براي دفاع از ولايت، براي پاسخ گويي به شبهات، براي مبارزه با استبداد و غصب حقوق و دفاع از حقوق مسلم خويش است.

در تمام زمينه‌ها زهراي مرضيه الگو است.

يکي از الگو‌هاي فاطمه زهرا هم سازش با مشکلات زندگي است.

متقي هندي از شعبي از بزرگان اهل سنت نقل مي‌کند مي‌گويد:

قَالَ عَلِيٌّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ لقد تزوجت فاطمة وما لي ولها فراش غير جلد كبش ننام عليه بالليل ونعلف عليه الناضح بالنهار وما لي ولها خادم غيرها.

الطبقات الكبرى، ج 8، ص 22 و جامع الأحاديث، ج 18، ص 226 و كنز العمال، ج 13، ص 293

من با زهراي مرضيه ازدواج کردم، تنها وسايل زندگي ما، يک پوستين کبش و گوسفندي بود که شب‌ها اين پوستين گوسفند را به عنوان تشک استفاده مي‌کرديم و صبح‌ها هم که مي‌خواستيم به اين شتر آب کش مان، علف دهيم، روي اين علف مي‌ريختيم و در خانه ما خدمت گذاري غير از زهراي مرضيه نبود.

اين زندگي بدون تشريفات زهراي مرضيه سلام الله عليها است.

 در بعضي از روايات آمده است که اگر اشتباه نکنم، ام ايمن  خدمت رسول اکرم مي‌آيد عرضه مي‌دارد يا رسول الله، بعضي از دختران انصار، مهاجرين و بعضي از دختران بزرگان، زندگي با تجمع‌ و تشريفاتي دارند؛ ولي زندگي زهراي مرضيه اين چنين بدون تشريفات است؛ حتي براي بعضي از امهات المؤمنين نيز اين زندگي ساده زهرا مرضيه علامت سوالي شده بود؛ ولي نبي مکرم در جواب همه اين‌ها مي‌فرمودند: زهراي من با اين زندگي بدون تجمل و ساده در کنار همسر بي‌همتاي خود اميرالمؤمنين سلام الله عليه زندگي پاک و با صفايي دارد.

مرحوم علامه مجلسي در بحار الانوار مي‌نويسد:

روت الخاصة والعامة منهم ابن شاهين المروزي، وشيرويه الديلمي عن الخدري وأبي هريرة أن عليا أصبح ساغبا، فسأل فاطمة طعاما فقالت: ما كانت إلا ما أطعمتك منذ يومين، آثرت به على نفسي وعلى الحسن والحسين، فقال: ألا أعلمتني فأتيتكم بشئ؟ فقالت: يا أبا الحسن إني لأستحيي من إلهي أن أكلفك مالا تقدر عليه.

بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 41، ص 30

مي‌گويد: شيعه وسني از مروزي و ديلمي و ابو سعيد خدري و ابو حريره نقل کرده‌اند: يک روزي علي بن ابي طالب احساس گرسنگي کرد و فرمود: زهرا جان، دلم ضعف مي‌رود، يک غذايي، چيزي براي من تهيه کن.

زهراي مرضيه عرضه داشت: علي جان الان دو روز است چيزي در خانه نداريم و آنچه ما داشتيم حتي غذاي خودم و حسن و حسين را هم براي شما تهيه کردم و شما ميل کرديد؛ يعني غذاي خودم را نخوردم به تو دادم، غذاي حسن و حسين را هم ندادم و به تو دادم. حضرت فرمود: چرا به من نفرموديد تا من غذا تهيه کنم؟

خانم‌هاي که پاي تلويزيون نشسته‌ايد، دختران و خواهران و مادران گرامي و عزيزم، جمله حضرت زهرا چيست؟

آن خانمي که به خاطر چشم و هم چشمي، زندگي را بر شوهرش تيره و تار مي‌کند و کانون گرم زندگي را به جهنم سوزان مبدل مي‌کند، خون در دل شوهر مي‌کند، دقت کنيد که زهرا چه جواب مي‌دهد.

حضرت زهرا فرمود: من از خدا حياء مي‌کنم که به تو تحميل کنم چيزي را که استطاعت و قدرت آن نداري.

اگر براي تو امکان پذير بود مي‌آوردي. اين که به خانه چيزي نياوردي، مشخص است که براي تو امکان آن نبوده است.

چه قدر زيبا و چه قدر عالي است. يک زندگي با صفاي اين چنيني، الگو برداري از سيره‌ي زهرا مرضيه.

خانمي که در خانه نشسته‌اي عرض من را مي‌شنوي، آقايي که عرض بنده را مي‌شنوي، اين روايت بالاترين سرمايه براي يک زن است که مرد، چندين سال با يک زن زندگي کند و بگويد که در طول اين چند سال کوچکترين رنجشي از اين زن نديدم.

بالاترين سرمايه براي مرد اين است که در طول سال‌هايي که با يک خانم زندگي مي‌کند، خانم بگويد: در طول اين چند سال کوچکترين رنجشي و گلايه‌اي از همسرم نداشتم.

اين سرمايه و ارزش است.

حضرت علي عليه السلام مي‌فرمايد:

فوالله ما أغضبتها، ولا أكرهتها على أمر حتى قبضها الله عز وجل، ولا أغضبتني، ولا عصت لي أمرا، ولقد كنت أنظر إليها فتنكشف عني الهموم والأحزان

بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 43، ص 134

به خدا سوگند، در طول زندگي مشترکي که با زهرا داشته‌ام، کوچک‌ترين چيزي که او را برنجاند انجام ندادم و کوچکترين چيزي که به او تحميل کنم از من صادر نشد.

به خدا سوگند زهرا هم در طول اين زندگي مشترک، کوچکترين چيزي که موجب ناراحتي و غضب من باشد انجام نداده است و کوچکترين نافرماني از من نداشته است.

خواهران عزيز و دختران گرامي اين را دقت کنند.

هر وقت به زهرا نگاه مي‌کردم، تمام غم و غصه من برطرف مي‌شد.

سرمايه اصلي اين است، که وقتي مرد، بيرون با مشکلات شغلي و زندگي و روابط با مسائل ديگر خسته مي‌شود و اعصابش خورد مي‌شود، وقتي خانه مي‌آيد، خانه براي او يک بهشتي باشد که وقتي وارد مي‌شود تمام غصه‌ها برطرف شود.

اين طوري نشود که وقتي مرد به خانه مي‌آيد، خانم شروع کند از بچه و همسايه و از نبودن ميوه و وسايل زندگي شکايت کند.

مرد که بيرون خسته شده است و وارد محيط خانه که مي‌شود، با اين غرغر زن خسته‌تر مي‌شود.

چه قدر زيبا است که مي‌فرمايد: وقتي که به زهرا نگاه مي‌کردم، تمام غم و غصه من بر طرف مي‌شد.

من دو روايت انتخاب کردم، اين روايت هم يارگاري ما باشد براي تمام آن همسران و زن و شوهري که مي‌خواهند در زندگي موفق باشند و الگويشان علي و زهرا باشد.

پيغمبر اکرم فرمود:

ما استفاد امرء مسلم فائدة بعد الاسلام أفضل من زوجة مسلمة تسره إذا نظر إليها وتطيعه إذا أمرها وتحفظه إذا غاب عنها في نفسها وماله.

الكافي، الشيخ الكليني، ج 5، ص 327

بعد از نعمت اسلام، بالاترين فضيلت و بالاترين نعمتي که خدا به يک مرد مي‌دهد، اين است که همسري داشته باشد که وقتي به او نگاه مي‌کند، خوشحال شود، تمام غصه هايش بر طرف شود. وقتي به او دستور مي‌دهد و از او چيزي مي‌خواهد، بدون چون و چرا همسرش باشد.

اين يک زن شيعه و زن مسلمان اين است.

روايتي باز از آقا امام رضا سلام الله عليه که ما ايراني‌ها افتخار داريم در زير سايه اين بزرگوار هستيم، فرمود:

ما أفاد عبد فائدة خيرا من زوجة صالحة إذا رآها سرته وإذا غاب عنها حفظته في نفسها وماله

الكافي، الشيخ الكليني، ج 5، ص 327

هيچ بهره‌اي و فائده‌اي و نعمتي بالاتر از اين نيست که يک مرد همسر و زن صالحي داشته باشد، که هر وقت به او نگاه مي‌کند، خوشحال شود.

من نمي‌دانم در اينجا چه بگويم.

خود روايت بيانگر تمام حقايق است.

خواهران عزيزم، دختران و مادران گرام من، اگر تا امروز اين چنين نبوده‌ايد، از امشب به احترام فاطمه زهرا سلام الله عليها، فاطمه گونه زندگي کنيم که هر وقت همسر به تو نگاه کرد، مايه‌ي خوشحالي و مسرت قلب او باشد.

وقتي که نگاه کرد، تمام غصه‌هايش برطرف شود. نگاه به زن در حقيقت، آرام بخش و فرح بخش و مسرت بخش يک مرد باشد.

اين بالاترين سرمايه‌اي است که يک زن مي‌تواند در اختيار داشته باشد و فرداي قيامت بگويد: زهرا جان، همان طوري که همسرت اميرالمؤمنين به تو نگاه مي‌کرد و تمام غصه‌هايش برطرف مي‌شد و مايه شادماني او بودي، من هم در زندگي‌ام اين سيره تو را الگو براي خويش قرار دادم.

اميدوارم که ان شاء الله عزيزان بيننده ما از اين ايام فاطميه و از اين روايات نوراني اهل البيت بهترين بهره را برده باشند.

مجري:

در بعضي از روايات آمده است که اگر حضرت علي عليه السلام نبود، کفوي براي حضرت زهرا نبوده است؛ يعني اين هم ترازي صورت نمي‌گرفت.

لطف کنيد و در اين زمينه توضيح دهيد.

استاد قزويني:

مرحوم کليني روايتي را از امام صادق سلام الله عليه نقل مي‌کند، که مرحوم مجلسي اول تعبير مي‌کند:

وفي القوي کاالصحيح

امام صادق سلام الله عليه فرمود:

لولا أن الله تبارك وتعالى خلق أمير المؤمنين عليه السلام لفاطمة، ما كان لها كفو على ظهر الأرض من آدم ومن دونه.

الكافي، الشيخ الكليني، ج 1، ص 461

اگر خدا علي را نيافريده بود، براي زهراي مرضيه کفو و همتايي که بتواند با او ازدواج کند، نبود.

مرحوم شيخ صدوق در عيون الاخبار الرضا از اميرالمؤمنين سلام الله عليه نقل مي‌کند که پيغمبر اکرم فرمود: علي، تعدادي از مردان قريش آمده‌اند و در رابطه با قضيه‌ي حضرت زهرا من را مورد ملامت قرار داده‌اند و گفته‌اند:

خطبناها إليك فمنعتنا وتزوجت عليا فقلت لهم: والله ما انا منعتكم وزوجته بل الله تعالى منعكم وزوجه فهبط على جبرئيل عليه السلام فقال: يا محمد ان الله جل جلاله يقول: لو لم أخلق عليا عليه السلام لما كان لفاطمة ابنتك كفو على وجه الأرض آدم فمن دونه.

عيون أخبار الرضا (ع)، الشيخ الصدوق، ج 1، ص 203

ما به خواستگاري فاطمه زهرا آمده‌ايم؛ ولي دست رد بر سينه ما زدي؛ ولي زهرا را به عقد علي و ازدواج علي در آوردي.

اي مردم قريش به خدا سوگند من دست رد بر سينه شما نزدم که زهرا را به عقد علي در آورده باشم؛ بلکه اين خدا بود که دست رد بر سينه شما زد.

وما ينطق عن الهوا والاوحي يوحي.

جبرئيل بر من نازل شد و گفت: اگر من علي را نيافريده بودم، زهراي مرضيه کفوي بر روي زمين نداشت، از آدم و پايين تر از آدم.

مرحوم محمد تقي مجلسي همين روايت را ملاک بر اين قرار مي‌دهد که زهراي مرضيه سلام الله عليها، افضل از تمام انبياء غير از پدر بزرگوارشان بوده است.

مجري:

در همين روايتي که اشاره کرديد، بحث خواستگاري حضرت زهرا پيش آمد.

مي‌خواستم که اين سؤال را يک ذره بازتر کنم.

به هر صورت حضرت زهرا خواستگار‌هاي زيادي از قريش داشتند و از جمله اين خواستگار‌ها خلفاء بودند که مي‌خواستند با حضرت نبي وصلتي برقرار کنند و حضرت دست رد گذاشتند.

آيا اين در کتب اهل سنت هم آمده است يا نه؟

استاد قزويني:

ابن حجر هيتمي مکي که متوفي 974 است مي‌گويد: ابو داوود سجستاني آورده‌ است:

أن أبا بكر خطبها فأعرض عنه صلى الله عليه وسلم ثم عمر فأعرض عنه فأتيا عليا فنبهاه إلى خطبتها فجاء فخطبها.

الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2، ص 471

ابابکر به خواستگاري حضرت زهرا آمد و پيغمبر از او روي گرداند، عمر به خواستگاري حضرت زهرا آمد و پيغمبر از او روي گرداند.

هر دو ابوبکر و عمر پيش علي آمدند و تذکر دادند که علي برو از زهرا خواستگاري کن. آمد و خواستگاري کرد و پيغمبر او را به عقد علي درآورد.

شايد به خاطر اين بود که اين‌ها مي‌دانستند که پيغمبر غير از علي بن ابي طالب به کسي دختر نمي‌دهد يا به خاطر اين بود؛ چون پيغمبر دست رد به سينه اين‌ها زد، دست رد به سينه علي هم بزند که او هم در اين زمينه هم سطح اين آن‌ها باشد.

نسائي و ابن حبان از عبدالله بن بريده از بريده اسلمي نقل کرده‌اند:

خَطَبَ أبو بَكْرٍ وَعُمَرُ رضي الله عنهما فَاطِمَةَ فقال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم إِنَّهَا صَغِيرَةٌ فَخَطَبَهَا عَلِيٌّ فَزَوَّجَهَا منه.

سنن النسائي (المجتبى)، ج 6، ص 62 و صحيح ابن حبان، ج 15، ص 399

ابوبکر و عمر آمدند از حضرت زهرا خواستگاري کردند. پيغمبر فرمود: دختر من کوچک است. علي آمد خواستگاري کرد و پيامبر فوري زهرا را به ازدواج علي درآورد.

آنجا نفرمود:

انها صغيرة

حاکم نيشابوري هم اين را نقل مي‌کند:

هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه

المستدرك على الصحيحين، ج 2، ص 181

اين که در آن روايت شيعه هم آمده بود که ديگران خواستگاري کردند و نبي مکرم دست رد بر سينه آن‌ها زد، در منابع اهل سنت هم آمده است.

سخن خيلي زياد است که چرا نبي مکرم دست رد بر سينه آن‌ها زد؛ ولي نسبت به اميرالمؤمنين سلام الله عليه چيزي نفرمود، اين بحث جداگانه‌اي دارد که همين قضيه باعث شد که تعدادي عليه نبي مکرم به سمپاشي شروع کردند. عليه رسول گرامي حرف‌هاي بي ربط زدند.

عجب، ما رفتيم براي خواستگاري فاطمه، نداد و او را به علي داد و از اين حرف‌هاي چرندي که امروز هم مي‌زنند که اگر چنان چه امامت در علي و فرزندان علي بود، مگر امامت يک امر خوانوادگي است؟

يعقوبي نقل مي‌کند:

وقد كان جماعة من المهاجرين خطبوها إلى رسول الله فلما زوجها عليا قالوا في ذلك فقالوا رسول الله ما أنا زوجته ولكن الله زوجه.

تاريخ اليعقوبي، ج 2، ص 41

جماعتي از مهاجرين از حضرت زهرا خواستگاري کردند و پيغمبر جواب رد داد.

وقتي که زهرا را به عقد علي در‌آورد، شروع کردند سم پاشي کردن و شبه افکني کردن. پيغمبر اکرم فرمود: اين من نبودم که زهرا را به ازدواج علي در‌آوردم؛ بلکه خداي عالم بود که زهرا را به عقد علي درآورد.

ابن عساکر در تاريخ دمشق همان روايتي را که از ام ايمن عرض کردم نقل مي‌کند که ام ايمن مي‌گويد: خيلي‌ها اعتراض دارند که چرا پيغمبر زهرا را به عقد علي در آورد، علي که ثروت و امکانات ندارد، علي وضع زندگي درست و حسابي ندارد.

روايت طولاني است، تا آنجايي که فرمود:

يا أم أيمن فوالذي يعثني بالكرامة واستخصني بالرسالة ما أنا زوجته ولكن الله زوجه ما رضيت حتى رضي علي وما رضيت فاطمة حتى رضي الله رب العالمين.

تاريخ مدينة دمشق، ج 42، ص 126 و مناقب علي بن أبي طالب (ع)، ابن المغازلي، ص 268

قسم به خدايي که من را به رسالت گرامي داشت و رسالت را مخصوص من کرد، من زهرا را به ازدواج علي درنياوردم؛ بلکه خداي عالم زهرا را به عقد علي در‌آورد.

البته اين تعبير در منابع شيعه هم آمده است.

مرحوم شيخ طوسي از جابربن عبدالله انصاري مي‌گويد:

أتاه ناس من قريش فقالوا: إنك زوجت عليا بمهر خسيس؟ فقال: ما أنا زوجت عليا، ولكن الله (عز وجل) زوجه، ليلة أسري بي عند سدرة المنتهى.

الأمالي، الشيخ الطوسي، ص 258

تعدادي از مردان قريش خدمت پيغمبر براي اعتراض و نق زدن آمدند و گفتند: آمدي زهرايي را که دختر تو بود، را با يک مهريه خيلي ناچيز به ازدواج او درآورده‌اي؟

تصور مي‌کردند که يک زن خوب شخصي است که مهريه بيشتري داشته باشد.

ان شاء الله سر فرصت روايتي را که مرحوم مجلسي مفصل در رابطه با ازدواج حضرت زهرا را مطرح مي‌کند که اميرالمؤمنين وقتي که خدمت نبي گرامي مي‌آيد، سرش را پايين مي‌اندازد.

پيغمبر مي‌فرمايد: علي جان گويا يک حرفي مي‌خواهي بزني؟

علي خجالت مي‌کشد که حرف بزند، تا اين که نبي مکرم اصرار مي‌کند.

اميرالمؤمنين در حالي که سرش پايين است مي‌فرمايد: يا رسول الله، من بچه بودم، من را از پدرم گرفتي و در آغوش خودت تربيت کردي و بزرگم کردي و هدايتم کردي.

الان 25 سال دارم و احتياج دارم که تشکيل زندگي دهم. بدون آن که اسمي هم از زهرا ببرد.

بعد پيغمبر اکرم فرمود: علي جان، چه چيز براي مهريه داري؟

فرمود: يا رسول الله تو بهتر از هر کس از سرمايه و ثروت من خبر داري.

زره‌ و سپر و شمشير و شتري براي آب کشي دارم که امرار زندگي مي‌کنم.

حضرت فرمود: شمشير و سپر و شتر آب کش لازم است؛ ولي اين زره‌اي که داري، تو مردي نيستي که نيازي به زره داشته باشي. اين را ببريد و بفروشيد و بياوريد.

اين را بردند و فروختند و آوردند که چهارصد درهم شد.

تمام مهريه زهراي مرضيه سلام الله عليها چهار صد درهم آن روز شد.

اين آقايان که از قضيه ازدواج عمر بن خطاب با ام کلثوم دختر علي حرف مي‌زنند، بياورند و ببينند مهريه‌اي که آقايان در همان ازدواج دروغين و قضايايي که مطرح مي‌کنند، چه مهريه سنگيني بوده است که خليفه دوم براي دختر علي کرده است.

اين را مطرح کنند که آيا اين مهر السنه است يا نه؟

اين‌ها از کاه کوه ساخته‌اند که ازدواج کرده است و بچه داشته است که زيد و رقيه بوده است و  زلزله شد و خانه روي سر اين‌ها خراب شد.

وقتي که مي‌خواهند يک دروغي بگويند هفت، هشت تا دروغ ديگه هم به آن اضافه مي‌کنند.

بعد از اين که عمر از دنيا رفت، ام کلثوم با فرزند جعفر ازدواج کرد.

جناب عمر سال 23 از دنيا رفته است و عون سال 18 در جنگ شوشتر شهيد شده است؛ مگر اين که بگوييم عون هم زنده شده است و رجعت کرده است و بعد از وفات عمر با ام کلثوم ازدواج کرده است.

از اين افسانه سازي‌ها زياد دارند؛ ولي شما ببينيد اين مهريه‌ي زهرا مرضيه است که چهار صد درهم است و براي همين مي‌گويد: مردان قريش آمدند و مي‌گويند: با مهريه‌ي پست و خسيس و نا چيز به عقد علي درآوردي.

پيغمبر فرمود:

ما أنا زوجت عليا، ولكن الله (عز وجل) زوجه، ليلة أسري بي عند سدرة المنتهى

الأمالي، الشيخ الطوسي، ص 258

اين من نبودم که زهرا را به ازدواج علي درآوردم. در شب معراج که در نزد سدرة المنتهي بودم، آنجا خداي عالم جل جلاله زهراي من را به عقد و ازدواج علي درآورد.

در اينجا سخن زياد است؛ ولي ما از وقت بيننده‌گان عزيز را نمي‌گيريم تا صداي پر مهر شما را هم بشنويم.

ان شاء الله باقي مانده عرائض، اگر توفيقي داشتيم و به شرط حيات، در شب‌هاي آينده خدمت بينندگان عزيز خواهيم بود.

بيننده جناب آقاي ميرزايي از تهران:

مي‌خواستم فقط يک خسته نباشيد و خدا قوت بگويم.

آقاي قزويني، اين شبه پراکني‌هايي که اين شبکه‌هاي وهابي مي‌کردند، واقعا روي من تاثير گذاشته بود و نمي‌دانم اگر با شبکه شما آشنا نبوديم، الان چه بلايي سر ما آمده بود.

همان طوري که گفته‌اند در دوره آخر الزمان مردم گروه گروه از دين برمي‌گردند و من هم واقعا يکي از آن راه گم کرده‌ها و بدبخت‌ها بودم.

من واقعا دلم براي آن بدبخت بيچاره‌ها مي‌سوزد.

من با ديدن شبکه شما، تمام شبه‌هايي که داشتم، به آن پاسخ داده شد و هميشه خداي بزرگ را شکر مي‌کنم و دعا به جان شما مي‌کنم که باعث شديد من به شيعه بودن و شيعه شدن دوباره خودم افتخار کنم و هر روز براي پدر خودم چندتا فاتحه مي‌خوانم که من را شيعه به دنيا آورد و در خانواده شيعه بزرگ شدم و با تمام مباحث شيعه آشنا بودم؛ ولي شبهه‌هاي وهابي‌ها روي ما تاثير گذاشته بود.

من يک کتابي گرفته‌ام به اسم تاريخ چهارده معصوم که از علامه محمد باقر مجلسي است.

خيلي کتاب خوبي است و من هميشه آن را مي‌خوانم؛ ولي در رابطه با زندگي ائمه و اين که در زمان کدام خليفه بوده‌اند و چه حوادثي پيش آمده است، توضيح نداده است.

مي‌خواستم يک کتاب را معرفي کنيد که در آن تاريخ چهارده معصوم به صورت کامل باشد که از زمان پيامبر تا امام زمان در آن باشد.

استاد قزويني:

بهترين کتاب به نظر من کتاب برادر بزرگوارمان جناب آقاي پيشوايي است، به نام سيره پيشوايان که ايشان مجتهد در تاريخ هستند و بعضي از مراجع ما هم در مسائل تاريخي گير کنند يا ما خودمان اگر به مشکل بخوريم، از اين بزرگوار مي‌پرسيم.

اين کتاب الآن کتاب درسي حوزه‌هاي علميه در سراسر کشور است.

يک کتاب يک جلدي است که کل قضاياي ائمه عليهم السلام را خيلي مختصر و زيبا آورده است که هر کدام از ائمه در زمان کدام يک از خلفا بودند و زندگي سياسي و اجتماعي و برخوردشان با خانواده‌هايشان چه طور بوده است و در آخر هم يک رواياتي از هر معصوم ايشان آورده است.

به نظر من داشتن چنين کتابي در خانه براي هر شيعه از ضروريات است.

بيننده:

من معتقد هستم که با اين اتفاقاتي که افتاده است، دين من خيلي قوي‌تر شده است. من آن زماني که شيعه هم بودم؛ حتي نمازم را هم نمي‌خواندم.

الان نمازم را مي‌خوانم و ماه رمضان هم روزه مي‌گيرم و اين را فقط و فقط از شبکه شما مي‌بينم.

بيننده آقاي نادري از يزد:

اللهم صل علي محمد وآله طاهرين وصل علي فاطمة سيدة نساء العالمين ورحمة الله وبرکاته

شهادت مظلومانه حضرت صديقه طاهره، دخت نبوت، همسر ولايت، مادر امامت را حضور شما سروران عزيز و تمام کار‌کنان شبکه مقدسه ولايت و تمام شيعيان جهان تسليت عرض مي‌کنم.

جناب آقاي محسني عزيز، لعنت بر دهان کساني که به عنوان کارشناس در جاهايي مي‌نشينند و وقتي که بنده علت شهادت دختر رسول الله صلي الله عليه وآله و سلم را از ايشان پرسيدم و سند‌هايي را آوردم، ايشان در جواب من گفتند: اول متهم حضرت علي عليه السلام است.

همه مسلمانان بپرسند و بدانند و از خود سوال کنند و ببينند که چه کساني دشمنان اهل بيت عليهم السلام هستند.

بنده امشب قصد جسارت و صحبت کردن ندارم و فقط يک دختر دوازده و يک پسر هشت ساله دارم، از من چند بار سؤال کردند، بنده به بچه‌هاي خودم گفتم که از حضرت آيت الله علامه قزويني که سرور همه ما شيعيان هستند، اين سؤال را مي‌کنم.

حضرت علامه، اين سؤالي که بچه‌هاي من از من پرسيدند، من از شما مي‌پرسم،.

شما که فرزند حضرت زهرا سلام الله عليها هستيد، جواب بچه‌هاي من را بدهيد.

مگر بانوي هجده ساله فرزند و دختر پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله و سلم چه بيماري داشت که در سن هجده سالگي، به قول ايشان رحلت نمودند؟

ما از شما که فرزند ايشان هستيد اين سؤال را مي‌کنيم و چون نمي‌توانم که صحبت کنم از شما خداحافظي مي‌کنم.

بيننده جناب آقاي براهويي از زاهدان از اهل سنت:

مي‌خواستم نظر آقاي قزويني را در رابطه با حضرت عمر و ابوبکر بدانم.

يعني اين که چه طور آدم‌هايي بودند. مسلمان بودند يا کافر؟

استاد قزويني:

ما کسي را که شهادتين بر زبان جاري کند، هر کس که باشد، او را مسلمان مي‌دانيم.

بيننده:

به نظر شما براي خلافت مناسب بودند يا نه؟

استاد قزويني:

نه، خير.

بيننده:

شما قسم مي‌خوريد که حضرت ابوبکر و عمر براي خلافت مناسب نبودند و حضرت علي مناسب بود؟

استاد قزويني:

بله. نه تنها يک قسم مي‌خوريم؛ بلکه ميليارد‌ها قسم مي‌خوريم.

دليلش هم همان عبارتي است که در صحيح مسلم، ج 5، ص 152، ح 4468 از قول خود عمر بن خطاب، خطاب به اميرالمؤمنين آمده است، که نيازي به گفتن ما نيست.

اگر شما اهل اهل مطالعه هستيد، مطالعه کنيد و بعد تشريف بياوريد تا با هم صحبت کنيم.

بيننده:

من متوجه جواب آقاي قزويني نشدم.

مجري:

شما دليلي بر خلافت خليفه اول و دوم داريد که از طرف پيغمبر يا قرآن بوده باشد؟

بيننده:

آقاي قزويني دليل بياورند که حضرت عمر و ابوبکر در زمان خلافتشان نتوانسته‌اند که کار مثبتي انجام دهند.

استاد قزويني:

کار مثبت يک چيزي است، بحث خلافت يک چيز ديگري است. اين که هيچ کاري نکردند يک بحثي است و اين که آيا اين‌ها خليفه بودند يک چيز ديگري است.

شما بگوييد که الان بنده يک مسيحي هستم، آمده‌ام تا مسلمان شوم.

مي‌خواهم بگويم که آيا جناب آقاي ابوبکر خليفه بود يا نه؟ شما از کتاب و سنت يک روايت براي مشروعيت خلافت جناب آقاي ابوبکر براي من بياوريد.

بيننده:

من مي‌توانم ثابت کنم که حضرت ابوبکر و عمر آدم‌هاي خوبي بودند؛ چون هر کسي که کار مثبت انجام دهد، آدم خوبي است.

مجري:

يعني بقيه صحابه خوب نبودند؟

بيننده:

خوب بودند، چرا خوب نبودند؟

مجري:

اگر اين‌ها خوب بودند، ديگران هم خوب بودند.

بيننده:

مي‌خواستم بگويم: هر کس که کار مثبت انجام دهد؛ مثلا به آدم‌هاي فقير و بي‌چاره کمک کند و به تمام دنيا اسلام را ببرد، آيا اين آدم خوبي مي‌تواند باشد يا آدم بدي؟

مجري:

نه، فرض بگيريم که آدم خوبي باشد، اين چه ربطي به خلافت دارد؟

بيننده:

مي‌خواستم ببينم که اين کاري که حضرت عمر کرد و اسلام را به ايران و کل دنيا آورد نمي‌تواند براي خلافت مناسب‌تر از بقيه باشد؟

استاد قزويني:

برادر بزرگوارم، من از شما سؤال کردم، يک روايت يا يک آيه از پيغمبر اکرم صلي الله عليه وآله براي ما بياوريد.

ببينيد ما اهانت و توهين نمي‌کنيم. توهين به ابوبکر و عمر را گناه بزرگ و نابخشودني مي‌دانيم.

آقاي براهويي، اين عبارت ما را حمل بر اهانت نکنيد؛ ولي اين بحث، بحث عقيده است. شما مي‌گوييد: آيا ايشان را براي خلافت صالح مي‌دانيد يا نه؟

بنده عرض کردم: الان مي‌خواهم مسلمان شوم و از شما سؤال مي‌کنم که آيا دليلي از قرآن و سنت براي مشروعيت خلافت آقاي ابوبکر داريد به من ارائه دهيد که من قبول کنم؟

بيننده:

راستش من در مقابل شما مثل دريا و قطره هستم. شما استاد ما هستيد. من به شما خيلي احترام مي‌گذارم.

استاد قزويني:

ببينيد برادر محترم بزرگوارم، ما هم براي شما احترام مي‌گذاريم. ما به شما برادران اهل سنتي که مؤدب صحبت مي‌کنيد افتخار مي‌کنيم.

بيننده:

سن من کم است و شما استاد هستيد. من نه روايت مي‌دانم و نه سوادم من در اين حد است. من فقط چيزي که در مغز خودم فکر مي‌کنم، مي‌توانم فکر کنم که اين کار‌هاي مثبتي که حضرت عمر و حضرت ابوبکر انجام دادند، کارهاي خيلي بزرگي بودند.

اين را قبول داريد که حضرت عمر اسلام را به ايران آورده است يا نه؟

استاد قزويني:

من يک سؤالي مي‌کنم از شما، صحيح بخاري را خوانده‌ايد يا نخوانده‌ايد؟

بيننده:

من نخوانده‌ام.

استاد قزويني:

من خدمت شما يک آدرسي مي‌دهم. در صحيح بخاري آمده است که پيغمبر اکرم فرمود:

وَإِنَّ اللَّهَ لَيُؤَيِّدُ هذا الدِّينَ بِالرَّجُلِ الْفَاجِرِ

صحيح البخاري، ج 3، ص 1114 و ج 4، ص 1540 و ج 6، ص 2436

خداي عالم دين اسلام را با يک مرد فاجر تاييد مي‌کند و گسترش مي‌دهد.

من نمي‌خواهم که جسارت کنم؛ اما شما مي‌گوييد: چون آقاي عمر دين را گسترش داده است؛ پس آدم خوبي است. اين را نمي‌شود آدم خوب گفت.

بيننده:

آقاي قزويني، شما مثلا يک مسيحي يا يک کافر را به اسلام دعوت کنيد و او اسلام را قبول کند، خداوند چه پاداشي به شما مي‌دهد؟

استاد قزويني:

خداوند مي‌فرمايد:

وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا

سوره مائده آيه 32

بيننده:

ببخشيد، من مي‌خواهم بدانم که اگر شما يک کافر يا يک مسيحي را دعوت به اسلام کنيد و او هم اسلام را قبول کند، خداوند چه پاداش و جزايي به شما مي‌دهد؟

استاد قزويني:

ببين برادر بزرگوار، من دارم عرض مي‌کنم، يک کسي آمده، آقاي اينگلز، کارماش و لنين، الي ما شاء الله کار‌هاي خوبي انجام داده‌اند.

بلا تشبيه، بلا تشبيه، بلا تشبيه، آيا يک کافر به ما بگويد: چون آقاي لنين هزاران کار خوب انجام داده است و به اين همه فقرا خانه و زندگي داده است و يا آقاي چاوز، شما ببينيد که در مرگش مردم خودشان را مي‌کشتند و مي‌گفتند: بعد از آمدنش خدمات زيادي در حوزه اقتصادي، در مسائل فرهنگي، سياسي و غيره انجام داده است.

برادر بزرگوار من اين‌ها ملاک نيست.

ما وقتي مي‌خواهيم بگوييم که آيا يک فردي خليفه پيغمبر است يا نه، اگر خليفه پيغمبر است، بايد پيغمبر بفرمايد: اين خليفه من است. مردم اگر آمدند انتخاب کردند، او خليفه پيغمبر نيست. اين منتخب مردم است.

ما الان چهار ماه است که روايات و آياتي را که در رابطه با اميرالمؤمنين است را مطرح مي‌کنيم.

بار‌ها به کارشناسان اين شبکه‌ها هم گفتيم که ده‌ها و صد‌ها دليل براي حقانيت مذهب شيعه آورديم و اين که اميرالمؤمنين خليفه است.

با کلمه «خليفتي» و «امام کل مؤمن و مؤمنة و ولي کل مؤمن بعدي و وصيي علي بن ابي طالب»، با هر عبارتي که شما بگوييد، ما در رابطه با اميرالمؤمنين آورده‌ايم.

شما هم بزرگواري کنيد، اگر الآن حضور ذهن نداريد، منت بگذاريد و بزرگواري کنيد و در يک جلسه ديگر از علماي بزرگوار اهل سنت سؤال کنيد که ما دليل‌مان براي مشروعيت خلافت جناب ابوبکر چيست؟

بيننده:

آقاي قزويني، من شايد اشتباه بگويم. اگر اشتباه کردم شما به من بگوييد. فکر کنم که در قرآن يا در حديثي است که مي‌فرمايد: آيا جزاي نيکي جز نيکي است؟

استاد قزويني:

هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ

سوره الرحمن آيه 60

بيننده:

آفرين. حضرت عمر که نيکي کرده است، جزاي او مي‌تواند نيکي باشد يا نه؟

من از اين مطلب مي‌گذرم. فقط از جناب آقاي قزويني يک سؤال ديگري دارم.

استاد قزويني:

شما از اين مطلب نگذريد. من مي‌خواهم 2 تا روايت نشان دهم که يکي از صحيح بخاري و ديگري از صحيح مسلم است.

شما مي‌گوييد: چون اين آقايان خدمت کردند و اسلام را گسترش دادند؛ پس اين‌ها شايسته خلافت هستند. در صحيح بخاري پيغمبر اکرم فرمود:

وَإِنَّ اللَّهَ لَيُؤَيِّدُ هذا الدِّينَ بِالرَّجُلِ الْفَاجِرِ

صحيح البخاري، ج 3، ص 1114 و ج 4، ص 1540 و ج 6، ص 2436

خداي عالم دين اسلام را با يک مرد فاجر تاييد مي‌کند.

برادر بزرگوار، يک نفر را مسلمان کردن و اسلام را گسترش دادن، اين نشانه خوب بودن نيست و نشانه اين که شايسته براي خلافت هم باشد، نيست.

روايت ديگر که من عرض کردم از صحيح مسلم است که روايت مفصل و طولاني است.

جناب عمر به علي بن ابي طالب و عباس مي‌گويد که وقتي پيغمبر از دنيا رفت:

قال أبو بَكْرٍ أنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم

صحيح مسلم، ج 3، ص 1378

ابوبکر گفت: من خليفه پيغمبر هستم.

فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا

صحيح مسلم، ج 3، ص 1378

نظر شما، علي و عباس اين بود که ابوبکر کاذب دروغگو و گناهکار و حيله گر و خيانت کار است.

بعد آقاي عمر مي‌گويد: راي شما اين بود؛ ولي خدا مي‌داند که ابوبکر، صادق و بار و راشد و تابع حق بود.

ابوبکر از دنيا رفت و من گفتم:

وأنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَوَلِيُّ أبي بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا

صحيح مسلم، ج 3، ص 1378

من جانشين پيغمبر و جانشين ابوبکر هستم و شما دو نفر نظرتان اين بود که من دروغگو، گنه کار، حيله گر و خائن هستم.

علي بن ابي طالب و عباس نظرشان اين بوده است.

در آن مجلس آقاي عثمان، عبد الرحمن بن عوف و سعد بن ابي وقاص و شخصيت‌هاي ديگري هم نشسته بودند. يک نفر نگفت جناب عمر، شما اين حرف‌هايي را که مي‌زنيد، اين‌ها درست نيست.

بعد در آخر روايت هم عمر مي‌گويد:

أَكَذَلِكَ قالا نعم

صحيح مسلم، ج 3، ص 1378

اين حرفي که من مي‌زنم درست است؟

علي و عباس گفتند: بله درست است.

بنابراين، اين که شما مي‌گوييد که آقا نظر شما اين است، اميرالمؤمنين نظرشان اين بوده است.

اگر واقعا کسي نظرش اين باشد که اين‌ها کاذب، آثم، غادر و خائن هستند، نستجير بالله اين گناهکار، کافر و لا مذهب باشد، بايد شما همين عبارت را در رابطه با اميرالمؤمنين که به عنوان خليفه چهارم او را قبول داريد، بايد آن جا هم اعلام کنيد.

برادر بزرگوار، ما از اين که شما روي خط آمديد خوشحال هستم. ما از شما ممنون هستيم.

شما بزرگواري کنيد و اين مطالب را از دوستان و علماي ديگر بپرسيد که وقتي اينجا تشريف مي‌آوريد، محبت کنيد بنويسيد و از روي آن بخوانيد.

ديروز ديدم که در شبکه کلمه زير نويس مي‌کند: به خاطر بدهي برنامه‌هاي ما از هاتبرد قطع مي‌شود و فقط در نايل ست پخش خواهد شد.

بنده دارم اينجا رسما اعلام مي‌کنم: اگر اين آقايان واقعا مي‌خواهند در هاتبرد برنامه‌شان ادامه داشته باشد، من يک درخواست از اين‌ها مي‌کنم و بعد از مردم و عزيزان ولايت ياوري‌خواهم که ما را مساعدت کنند، ما هزينه هاتبرد شبکه کلمه را مي‌دهيم؛ ولي هفته‌اي يک مناظره ميان آن‌ها و کارشناسان شبکه ولايت بگذارند.

در ماه چهار تا مناظره بگذارند و در عوض ما هزينه ماهيانه هاتبرد اين‌ها را به کمک اين عزيزان و بزرگواران بيننده مي‌دهيم.

آماده هستيم و هيچگونه مشکلي هم نداريم. يقين داريم که دوستان هزينه آن را تقبل مي‌کنند. تقريبا در دو ميگ يا دو ميگ و نيم باشد هيچ فرقي نمي‌کند.

چيزي تقريبا نزديک به چهل هزار يورو مي‌شود. ما خودمان هر ماه اجاره مي‌دهيم.

ما حاضر هستيم که اين چهل هزار يورو را ماهيانه پرداخت کنيم؛ ولي با اين شرط که هفته‌اي يک جلسه مناظره بين شبکه ولايت و شبکه کلمه باشد و مديريت هم با شبکه ولايت است؛ چون ما مديريت آن‌ها را قبول نداريم.

عادلانه وقت را تقسيم مي کنيم اگر يک ثانيه وقت بيش از آن‌ها به ما دادند، براي هر ثانيه‌اش حاضر هستيم يک جريمه سنگين هديه خوبي به آقايان دهيم.

اگر آمد آن کسي که مجري ما است، به ما يک دقيقه بيشتر از آن‌ها وقت در نظر گرفت، براي هر يک دقيقه، يک ماه هزينه آن‌ها را پرداخت مي‌کنيم.

بيننده آقا سيد احمد شاه از افغانستان:

من از راه دور دست حاج آقا را مي‌بوسم.

خداوند به کساني که اين برنامه و اين دانشگاه ولايت را راه اندازي کرده‌اند، خير دهد.

شيعيان در اين مناطق دور دست تشنه اين برنامه‌ها هستند.

ما هميشه جوانان و فرزندان خودمان را تشويق مي‌کنيم که از اين شبکه مثل يک دانشگاه استفاده کنند.

اساس مذهب تشيع با واقعيت و با استدلال همراه بوده است.

حاج آقا با ادبيات خوب و با چهره گشاده، جواب آقايان وهابي را با احاديث و آيات قرآن مي‌دهند؛ ولي آن‌ها صحبت‌ها را قبول نمي‌کنند و از اين شاخه به آن شاخه مي‌پرند.

من از شما تشکر مي‌کنم و به برنامه شما علاقه‌مند هستم.

من بيشتر وقت خودم را براي اين مي‌گذارم که شبکه مقدسه شما را تماشا کنم.

من به تمام شيعيان و دوستان اهل بيت؛ چه از اهل تسنن باشد و چه از شيعيان باشد، شهادت بانوي دو جهان و شهادت کسي نسل ايشان باعث شد که دين اسلام و درخت نبوت را با خون خود رشد دهد، تسليت عرض مي‌کنم.

من افتخار مي‌کنم که بچه شيعه هستم.

پدر من از شيعيان است و مادر من از اهل تسنن است؛ ولي علاقه و محبت خاصي به 12 امام دارند و در مراسم‌ها شرکت مي‌کنند و با ياد شهادت اين بزرگواران اشک مي‌ريزند و نماز خود را دست بسته مي‌خوانند. هيچ کدورتي بين فاميل ما نيست و به يکديگر احترام مي‌گذاريم. تمام برادران و خواهران ما شيعه هستند.

آن‌ها عاشق اهل بيت هستند و در اصل شيعه هستند.

بيننده آقاي شريفي از تاجيکستان:

سخني دارم اندر دل، اگر گويم زبان سوزد و اگر پنهان کنم در سينه، مغز استخوان سوزد.

اي کاش که من متولد نمي‌شدم، علي فاطمه...

حضرت فاطمه فاطمه بيمار شد و از دنيا رفت.

ما نفهميديم که به ضرب لگد....

مجري:

ان شاء الله ما از استاد نحوه شهادت حضرت فاطمه سلام الله عليها را مي‌پرسيم تا دوستان متوجه شود.

بيننده آقاي نوري از سنندج:

چند وقتي بود که پدر خانم من فوت کرده بود و من نتوانستم با برنامه شما تماس بگيرم.

مجري:

خدا رحمت‌شان کند و خدا بيامرزد‌شان.

بيننده:

رحلت حضرت فاطمه را به شما دوستان تسليت عرض مي‌کنم. از خدا مي‌خواهم که سال جاري را سالي پر از معنويت قرار دهد.

من در رابطه با اين برنامه بحثي ندارم؛ چون احاديث و رواياتي که در رابطه با حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها؛ چه در کتاب متقي هندي باشد و چه در کتاب شيخ صدوق، به آن افتخار مي‌کنيم؛ جز يک عده از مردم جاهل و وهابي که گمراه هستند و خودشان و پدرشان و جد و اجدادشان و امام‌شان مورد لعنت خدا و ملائکه هستند.

سؤالم در رابطه با آيه 6 سوره مائده است.

خداوند مي‌فرمايد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا

وقتي که به تيمم مي‌رسد مي‌فرمايد:

وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

اين نشانگر اين است که ارجلکم، به ايديکم برمي‌گردد.

نظر شما در اين رابطه چيست؟

استاد قزويني:

ما بارها اين‌ها را جواب داديم. تعدادي از بزرگان اهل سنت نقل کرده‌اند که ارجلکم، مجرور است، يک نفر و دو نفر هم نبودند. افراد زيادي بودند که مي‌گفتند: ارجلکم مجرور است.

ما قبلا اين‌ها را به صورت مفصل توضيح داديم.

شما معتقد هستيد که صحابه کساني هستند ممن خوطب به آيات هستند. مخاطب اوليه اين آيات صحابه بودند. من به شما 3 روايت را آدرس مي‌دهم، شما جواب اين‌ها را در جلسه بعدي براي ما بياور.

در صحيح بخاري جلد 1 حديث شماره 60 و 96 و 163 را ملاحظه کنيد.

از قول صحابه نقل مي‌کند:

وَنَحْنُ نَتَوَضَّأُ فَجَعَلْنَا نَمْسَحُ على أَرْجُلِنَا

صحيح البخاري، ج 1، ص 33 و 48 و 72

ما وضو مي‌گرفتيم و بر پاي خودمان مسح مي‌کشيديم.

اين که صحابه مي‌گويند:

نَمْسَحُ على أَرْجُلِنَا

صحيح البخاري، ج 1، ص 33 و 48 و 72

آيا اين‌ها از قرآن استفاده کرده بودند يا از سنت يا از پيش خودشان بوده است؟

اگر از پيش خودشان و برخلاف قرآن است؛ چون شما مي‌گوييد: ارجلکم به فتح خوانده مي‌شود و عطف به فاغسلوا است، آيا حضرت عالي اين را توجه داريد؛ ولي صحابه به اين توجه نداشته‌اند؟

صحابه شبانه روز وضوي پيغمبر را مي‌ديدند.

مي‌گويد:

وَنَحْنُ نَتَوَضَّأُ فَجَعَلْنَا نَمْسَحُ على أَرْجُلِنَا

صحيح البخاري، ج 1، ص 33 و 48 و 72

شما ذيل حديث به هر معنايي که مي‌خواهيد بگيريد که مي‌گويد:

وَيْلٌ لِلْأَعْقَابِ من النَّارِ

صحيح البخاري، ج 1، ص 33 و 48 و 72

اگر چه آن معنايي که بعضي از بزرگان دارند را قبول نداريم و بزرگان اهل سنت هم اعتراض کرده‌اند که نه تنها ارتباطي به شستن ندارد؛ بلکه مسح را تثبيت مي‌کند.

اين که گفته‌اند:

فَجَعَلْنَا نَمْسَحُ على أَرْجُلِنَا

صحيح البخاري، ج 1، ص 33 و 48 و 72

اين‌ها طبق قرآن بوده است يا مخالف قرآن بوده است؟

اين قضيه در اواخر عمر پيامبر اکرم بوده است که از مسافرت برمي‌گشتند، وقت نماز گذشته بود و با عجله وضو مي‌گرفتند.

فَجَعَلْنَا نَمْسَحُ على أَرْجُلِنَا

صحيح البخاري، ج 1، ص 33 و 48 و 72

از خود نبي اکرم صلي الله عليه وآله وسلم ما روايات متعدد داريم.

پيغمبر وضو مي‌گرفت، بر پاي مبارک‌شان مسح مي‌کشيدند، نمي‌شستند.

تلخيص الحبير ابن حجر عسقلاني با سند صحيح در جلد 2 صفحه 392 نقل کرده است و همچنين در کتاب مجمع الزوائد هيثمي جلد 1 صفحه 224 با روايت صحيح و مسند احمد بن حنبل جلد 1 صفحه  58 با روايت صحيح و الاصابه آقاي ابن حجر عسقلاني جلد 1 صفحه 185، مي‌گويد:

رجاله ثقاة

افراد متعدد از از پيغمبر نقل کرده‌اند: زماني که پيغمبر وضو مي‌گرفتند، بر پاي مبارک‌شان مسح مي‌کشيدند.

اين مسح پيغمبر آيا موافق قرآن بوده است يا مخالف قرآن بوده است؟

البته ما در روايت داريم که علي بن ابي طالب وقتي وضو مي‌گرفتند، مسح مي‌کشيدند.

تفسير طبري را نگاه کنيد که در جلد 6 صفحه 64 و مسند احمد بن حنبل جلد 1 صفحه 158 اين مطلب را آورده‌اند.

عثمان وضو مي‌گرفت، مسح مي‌کشيد.

اين مطلب در کتاب مجمع الزوائد هيثمي جلد 1 صفحه 224 است.

آقاي ابن عباس، حبر الامه و مفسر قرآن مي‌گويد:

نزل القرآن بغسلين ومسحين

قوت القلوب، ج 1، ص 102 و المبسوط للسرخسي، ج 1، ص 8

قرآن دو تا شست و شو در وضو دارد و دو تا مسح.

شست شوي صورت و دست و مسح سر و پا.

اين را آقاي ابن قدامه مقدسي که متوفي 620 است و از فقهاي به نام حنبلي‌ها است، کتابي دارد به نام المغني جلد 1 صفحه 120 هم اين مطلب را دارد.

جالب اين است بر اينکه ابن عباس مي‌گويد: قرآن نازل شده است به مسحين وغسلين؛ ولي مردم امروز جز شستن پا، به هيچ چيز اکتفا نمي‌کنند.

بيننده:

حاج آقا قزويني، اين همه روايتي که آورديد، قبول؛ ولي اين اظهر من الشمس است و از آفتاب هم روشن تر است. آقاي قزويني ارجلکم به وجوهکم برمي‌گردد. من بيشتر از اين وقت شما را نمي‌گيرم.

استاد قزيني:

شما از کجا مي‌گوييد: از افتاب روشن تر است. اين بزرگان اين را متوجه نشده‌اند؟

بيننده:

جناب آقاي قزويني، بار‌ها و بار‌ها من گفته‌ام، من اهل سنت هستم؛ ولي زماني که نماز مي‌خوانم مهر مي‌گذارم؛ چون خدا گفته خاک پاک را سجده‌گاه خود قرار دهيد؛ ولي اين خيلي آشکار است که ارجلکم به مفتوح است.

مجري:

آقاي نوري، شما روح خوبي داريد و اين که تعقل گرا هستيد و بحث‌ها را عقلي مي‌نگريد اين خيلي خوب است؛ ولي اين احتياج به بحث دارد و همان طور که حضرت استاد گفتند، نگاه کنيد.

خليفه سوم و حضرت علي به قول شما خليفه چهارم وقتي که اين‌ها که متصل به پيغمبر بودند اين طوري عمل مي‌کنند، آيا آن زماني هم که مي‌ديدند اشتباه مي‌کردند؟

چرا اين‌ها مسح کشيدند؟

شما همه روايت‌ها را ببينيد، جلسه بعد باز ان شاء الله در خدمت شما هستيم.

شما دنبال تحقيق هستيد و بايد به آن حقيقت برسيد.

بيننده:

آقاي محسني، من با تمام روايت‌ها از همان اول قانع شدم؛ ولي اين يکي را نمي‌توانم قانع شوم.

مجري:

اشکال ندارد اين هم احتياج به زمان دارد، مطالب را ان شاء الله بيشتر مطالعه کنيد، ما در خدمت شما هستيم.

استاد قزويني:

آقاي از طبري شيعي کتابي دارد به نام دلائل الامامه، ايشان با سند صد در صد صحيح که مرحوم آيت الله العظمي شيخ جواد تبريزي به صحت روايت صراحت دارد و راويان آن هم همه از ديدگاه رجال شيعه صحيح است.

آنجا از امام صادق عليه السلام سؤال کردند که علت شهادت حضرت زهرا چه بود؟

حضرت فرمود:

وكان سبب وفاتها أن قنفذا مولى عمر لكزها بنعل السيف بأمره، فأسقطت محسنا ومرضت من ذلك مرضا شديدا

دلائل الامامة، محمد بن جرير الطبري (الشيعي)، ص 134 و صراط النجاة (تعليق الميرزا التبريزي)، السيد الخوئي، ج 3، ص 441

قنفذ غلام عمر به دستور او با غلاف شمشير آن چنان بر صديقه طاهره سلام الله عليها زد و او را مورد ضرب و شتم قرار داد تا اين که محسن سقط شد و به همين دليل به بيماري شديدي مبتلا شد و با همين بيماري هم به شهادت رسيدند.

آنچه که براي ما مهم است، اين است که صديقه طاهره سلام الله عليها بخاطر دفاع از اميرالمؤمنين سلام الله عليها کارش به اينجا کشيد.

اين شعر را هم به علاقه‌مندان و دلباخته‌گان حضرت زهرا مرضيه تقديم مي‌کنم:

طرفدار علي بودم که بين آن همه دشمن       

نشد جز شعله آتش در آنجا کس طرفدارم

گهي در خانه گه بين در و ديوار گه کوچه                 

خدا داند چه آمد بر سرم کشتند صد بارم

دلم بهر علي مي‌سوخت چون قنفذ مرا مي‌زد 

نگاه غربت او بيشتر مي‌داد آزارم

نگفتم راز خود با هيچ کس اما خدا داند

نمي‌آيد به هم از درد يک شب چشم بيمارم

پايان.



حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  محمدي     -   تاريخ:  03 مرداد 92 - 15:58:19
دانلود تمام سايت موسسه تحقيقاتي حضرت ولي‌ عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف و کار با کل صفحات سايت به صورت آفلاين

مطالب اين پايگاه از 7 قسمت اصلي با عناوين مقالات، سخنراني ها، شبکه سلام، ليست پاسخ ها، مناظرات، فتنه وهابيت و آرشيو يادداشت تشکيل شده است.

لينک مطلب :
http://selm.ir/5107




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما