* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 18 فروردين 1392 تعداد بازديد: 1029 
جايگاه اهل بيت در مناظره امام هشتم (ع) در مجلس مأمون
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
 بسم الله الرحمن الرحيم

برنامه: حبل المتين

استاد: حضرت آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني

تاريخ : 1392/01/18

موضوع: جايگاه اهل بيت در مناظره امام هشتم (ع) در مجلس مأمون

مجري:

مباحث ما همان مباحث امامت بود که به صورت سلسله اي  پيگيري مي‌شد و تقديم شما عزيزان مي‌شد در جلسات قبل هم که بحث به خلافت انتخابي يا انتصابي که آيا واقعا ما بايد امام را انتخاب کنيم يا از طرف خداوند نصب مي‌شود اينها مباحثي بود که مطرح کرديد که من براي اينکه ارتباط برقرار شود با جلسات قبل از حضرت استاد خواهش مي‌کنم که خلاصه اي از مباحث قبل را بفرمايند انشاءالله سوالات جديد را خدمت شما تقديم مي‌کنم.

استاد قزويني:

در رابطه با قضيه اينکه آيا  خلافت انتخابي است يا انتصابي است ما در اين رابطه آياتي را که در رابطه با حضرت آدم و حضرت داوود بوده است از سوره بقره آيه 30، سوره ص آيه 26 که خداي عالم خلافت حضرت داوود و آدم را به خودش نسبت مي‌دهد:

إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً

من در زمين مي‌خواهم خليفه قرار بدهم

نسبت به داوود مي‌فرمايد:

إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ

و گفتيم که امام قرطبي هم مي‌گويد اين آيه 30 سوره بقره در حقيقت اصل در نصب امام و خليفه اي است که واجب الاطاعة است و مطالبي آورديم تا آنجايي که ايشان مي‌گويد اين قضيه خلافت رکني از ارکان دين است قضيه حضرت موسي را آورديم که ايشان مي‌گويد:

خدايا تو از خانواده من برادرم‌هارون را وزير و جانشين من قرار بده و بعد از آنکه خداي عالم پاسخ مثبت به او مي‌دهد:

قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى

سوره طه آيه 36

ايشان به برادرش مي‌گويد:

وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ‌هارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي

سوره اعراف آيه 142

و همچنين قضيه حضرت طالوت را ما مطرح کرديم که خداي عالم در قرآن داستانش را مطرح مي‌کند که وقتي بني اسرائيل از پيامبرشان جناب اشموئيل مي‌خواهند بر اينکه يک فرماندهي براي آنها انتخاب کند

وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا

يا

انَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ

همه نسبت به خداي عالم مي‌دهند.

سوره بقره آيه 247

در قضيه حضرت ابراهيم هم گفتيم که همان گونه اي که نبوت حضرت ابراهيم به جعل الهي و انتخاب الهي است

وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا

سوره مريم آيه 49

امامت حضرت ابراهيم هم

إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا

منتسب به خداي عالم است. و بعد عرض بر اينکه امامت در اينجا به عنوان عهد الهي مطرح است

لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ

وقتي حضرت ابراهيم مي‌گويد

وَمِنْ ذُرِّيَّتِي

آيا اين امامت به ذريه من هم مي‌رسد يا نه، خدا نفرمود مي‌رسد يا نمي رسد بلکه فرمود:

اين عهد من نگفت امامت، اين عهد من به ظالمين نخواهد رسيد.

سوره بقره آيه 124

اين را هم ما مفصل مطرح کرديم و بعد قضيه اينکه آيا امامت در فرزندان صالح حضرت ابراهيم هست اين را هم ما گفتيم که همين امامتي که

لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ

مي گويد:

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ

اينها را ما صالح قرار داديم

وجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا

هم صالح بودن انها به دست خداست که همان مقام عصمت و بالاترين مرتبه کمال است و هم امامت آنها هم مربوط به جعل الهي است.

سوره انبياء آيه 72-73

نسبت به نبي مکرم هم

انَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ

آنجايي که

وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آَمَنُوا

سوره آل عمران آيه 68

گفتيم مراد از والذين آمنوا ائمه عليهم السلام هستند طبق روايت صحيح کافي جلد 1 ص 416 و صحيح بخاري هم در ذيل آيه 33 آل عمران که مي‌گويد:

إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آَدَمَ وَنُوحًا وَآَلَ إِبْرَاهِيمَ وَآَلَ عِمْرَانَ

اينجا مي‌گويد و آل ياسين که مراد آل محمد صلي الله عليه و آله وسلم است.

اينها بحث‌هايي بود که ما قبل از مسافرت اين برنامه را داشتيم. خب عزيزان ما که در اين يک هفته مرتب مي‌گفتند که چطور شده و چرا برنامه تکراري است؟ نه ما بعضا مسافرت‌هاي ضروري که پيش مي‌آيد ما در خدمت آقاي محسني و ابوالقاسمي سفري داشتيم به ديار دوستان هم زبان خود ترکيه و حدود 60-70 نفر از علما از سطح کشور از آنکارا و جاهاي ديگر به استانبول آمدند که يک هفته خدمت اين دوستان عزيزمان بوديم با توجه به آغاز تبليغات شوم وهابيت در اين ديار الحمدلله کاري شد که همه دوستان عزيزمان اظهار خوشنودي و رضايت مي‌کردند که انشاءالله ما 60-70 تا نيروي ورزيده و آشنا به مباني کفر وهابيت انشاءالله طوفاني عليه وهابيت در سرزمين ترکيه آغاز شد و ادامه خواهد يافت به حول و قوه الهي.

اينکه ما هفته گذشته 3 تا از برنامه‌هاي ما هم قضاوت با شما، هم حبل المتين تکراري شد خواستيم عذر خواهي را بينندگان عزيزمان داشته باشيم.

مجري:

قضيه اي که امام رضا عليه السلام با علماي اهل سنت داشتند، مامون يکي از کارهايي که مي‌کرد علما را چه علماي اهل سنت و چه علماي اديان ديگر را جمع مي‌کرد و امام رضا عليه السلام را مي‌آوردند و مباحث را مطرح مي‌کردند و شايد ايشان قصدش قصد سوئي بود که مثلا بخواهند امام رضا را مغلوب کنند ولي خب خدا از آن طرف هم چون حقانيت اهل بيت را دنبال مي‌کند خب امام رضا همه آنها را مغلوب مي‌کردند.

يکي از مباحثي که در اين مجالس مطرح شده است در رابطه با همسنگ بودن آل محمد عليه السلام با پيامبران است که امام رضا به آيات قرآن احتجاج کرده است.

لطف بفرماييد در اين زمينه براي ما قضيه را توضيح دهيد.

استاد قزويني:

اما بحث امشب ما که همانطوري که برادر بزرگوارم جناب آقاي محسني عزيز اشاره کردند بحث اينکه آيا جايگاه اهل بيت عصمت و طهارت در قرآن کجا است ما روايت کاملا صحيحي داريم از ريان بن صلت که روايت مفصلي است که مامون جلسه اي را تشکيل داد و علماي بزرگ عراق و خراسان را هم جمع کرده بود تا با امام هشتم سلام الله عليه مناظره داشته باشند.

پس معلوم مي‌شود که قضيه مناظره گذشت از اينکه يک منطق قرآني است، حضرت ذات اقدس ربوبي خودش مناظرات و گفتگوي خودش را با شيطان مطرح مي‌کند و گفتگو و مناظره بين آدم و شيطان، مناظرات متعدد حضرت ابراهيم با مشرکين و کفار و آفتاب پرستان و غيره، مناظرات متعددي از حضرت موسي با فرعونيان، مناظرات متعددي از نبي مکرم صلي الله عليه و آله وسلم با کفار قريش و نصاراي نجران و علماي ديگر.

اين قضيه بوده و حتي مناظرات متعددي بين خليفه دوم با ابن عباس در کتب شيعه و سني مطرح است، مناظرات متعددي بين علماي اهل سنت بوده که حالا اگر يک وقتي فرصت شود تاريخ مناظره را مطرح مي‌کنم و اينکه اين قضيه يک قضيه اي بوده که هم سبقه قرآني دارد و هم سيره انبيا و علماي و بزرگان چه شيعه و چه سني دارد.

چون بحث‌هايي که يک طرفه مطرح مي‌شود چون هرکس تنها به قاضي رود خوشنود بازمي گردد.

فرض ما مي‌آييم در اين شبکه مطالبي را مطرح مي‌کنيم شايد براي شيعه خيلي خوشايند باشد ولي يک سني مي‌گويد اگر علماي ما اينجا بودند جواب مي‌دادند، مطالبي در شبکه‌هاي سني يا وهابي مطرح مي‌شود که شايد براي يک عده از وهابي‌ها و يا سني زده‌ها خوشايند باشد ولي شيعه وقتي مي‌شنود مي‌گويد اگر علماي ما بودند پاسخ مي‌دادند.

ولي اگر جلسه جلسه علمي و مناظره و چهره به چهره بود و عالم شيعي و سني و يا وهابي با هم به گفتگو پرداختند هم براي شيعه قضيه روشن مي‌شود و هم براي اهل سنت روشن مي‌شود.

من در اينجا لازم مي‌دانم از برادرمان جناب آقاي سجودي تشکر کنم که اين باب را باز کردند و اميدوارم که انشاءالله شياطين تحريک نکنند که اين باب بسته شود و ما اين را به فال نيک مي‌گيريم و من خيلي از اينکه دوستان آنجا زنگ مي‌زنند يا اينجا زنگ مي‌زنند بحث پيروزي و اين امثال اين قضايا من دوست دارم اين مسائل مطرح نشود که اصلا بحث بحث پيروزي و شکست نيست بلکه روشن شدن حقايق است که اگر اين برنامه‌ها به صورت علمي و دوستانه مستدل و مستند مطرح شود هم براي شيعه مفيد است و هم براي اهل سنت که حجت تمام مي‌شود يعني شيعه مي‌آيد سخن يک کارشناس وهابي را مي‌شناسد و خوب قضاوت مي‌کند و يا شيعه مي‌شنود قضاوت مي‌کند.

اينجا ما بياييم مانور دهيم که چنين و چنان است شايد زياد خوشايند و زيبنده نباشد و اضافه من مي‌ترسم اين تلفن‌هايي که مي‌شود چون من يک مقداري بد خواب شده بوديم و تا 2 نصف شب مشغول کار بودم و تکرار برنامه اين آقايان را نگاه مي‌کردم مي‌ديدم هرکسي که زنگ مي‌زند شيعه يا سني باشد بعضا چه بسا الفاظي که زيبنده نيست من حداقل عزيزاني که از بنده حرف شنوي دارند تقاضا مي‌کنم که الفاظشان متناسب با فرهنگ اهل بيت و فرهنگ قرآني باشد

وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا

سوره بقره آيه 83

بله اگر يک مطلبي در کتابهاي آقايان است مستند و مستدل بخواهيد مطرح کنيد آن آقايان برنجند يا نرنجند خيلي زياد رنجش آقايان براي ما ملاک نيست ولي اينکه ما بياييم از خودمان يک مطالب تند و نادرستي مطرح کنيم و باعث رنجش ديگران باشيم قطعا اين کار مرضي خداي عالم و مرضي اهل بيت و آقا ولي عصر ارواحنا فداه نيست و من انشاءالله اميدوارم اين برنامه مناظره و يا گفتگوي دوستانه در آن که بين دوشبکه باز شد اميدوارم که خدا توفيق دهد و شياطين و خناس‌ها مانع ادامه اين کار نشوند و اين دري که گشوده شده است مسدود نشود.

به هرحال آقا امام هشتم سلام الله عليه در گفتگويي که با علماي عراق و خراسان در جمعي که مامون هم در آنجا بود داشت نسبت به قضيه اهل بيت روايت خيلي مفصل است و اگر يک وقتي باشد کل روايت را براي دوستان مي‌خوانيم يا عيون اخبار الرضا را آقايان ببينند صفحه 214 جلد دوم، يا از علماي اهل سنت جناب قندوزي حنفي در ينابيع الموده جلد اول صفحه 142 اين قضيه را مفصل آورده است.

در اين که آيا جايگاه اهل بيت در قرآن است يا نه امام هشتم سلام الله عليه فرمود:

فقال أبو الحسن : نعم، أخبروني عن قول الله ( عز وجل ) : (يس والقرآن الحكيم إنك لمن المرسلين على صراط مستقيم )، فمن عني بقوله ( يس ) ؟

امام رضا از علماي اهل سنت پرسيد به من بگوييد ياسين و القرآن الحکيم مراد از آن چه کسي است؟

قالت العلماء : ( يس ) محمد صلى الله عليه وآله وسلم لم يشك فيه أحد .

بدون شک مراد از ياسين رسول اکرم صلي الله عليه و اله و سلم است.

بعد امام هشتم سلام الله عليه فرمود: اگر مراد از ياسين نبي گرامي است خداي عالم بر محمد و آل محمد فضلي را عطا کرده که :

لا يبلغ أحد كنه وصفه إلا من عقله

هيچ کسي نمي تواند به آن کنه وصف مقام محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله وسلم برسد الا کسي که عقل خودش را به کار بيندازد.

دليلش چند تا آيه از سوره صافات را آقا امام هشتم سلام الله عليه قرائت فرمودند. گفت خداي عالم در قرآن دارد:

سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ

درود بر حضرت نوح

صافات آيه 79

و همچنين

سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ

دومين پيامبري را که خدا سلام داده است حضرت ابراهيم است.

صافات آيه 109

سلام علي موسي و‌هارون

سلام بر حضرت موسي و حضرت‌هارون

سوره صافات آيه 120

ولم يقل : سلام على آل نوح . ولم يقل : سلام على آل إبراهيم .

خداي مکرم فقط بر نبي گرامي حضرت نوح و حضرت ابراهيم و موسي و‌هارون سلام فرستاد و بر آل آنها سلام نفرستاد و لکن نسبت به آل ياسين که همان آل محمد صلي الله عليه و اله وسلم است در سوره صافات آيه 130 فرمود:

سلام على إل ياسين

يعني آل محمد صلي الله عليه و اله وسلم

پس معلوم مي‌شود که آل محمد همسنگ و هم تراز انبيا است.

شما ببينيد سلام به حضرت نوح، سلام به حضرت ابراهيم، سلام به حضرت موسي و سلام به حضرت‌هارون، سلام به آل اين پيامبران نفرستاده است ولي به ياسين که مي‌رسد مي‌فرمايد:

سلام علي آل ياسين

بعد مامون از پاسخ امام هشتم سلام الله عليه خوشحال مي‌شود و مي‌گويد:

فقال المأمون : لقد علمت أن في معدن النبوة شرح هذا وبيانه

اينکه آل محمد معدن نبوت هستند و توضيح آيات الهي هم به عهده اين بزرگواران است.

در اينجا آقا امام هشتم سلام الله عليه به صراحت مي‌فرمايد: سلام علي آل ياسين در صافات مراد آل رسول گرامي صلي الله عليه و آله وسلم است.

ينابيع المودة لذوي القربى - القندوزي - ج 1 ص 142

مجري:

اگر بخواهيم اين را در کتب برادران اهل سنت مخصوصا کتب تفسيري‌شان اين آيه 130 سوره صافات را بخواهيم نگاه کنيم آيا مطالبي را مي‌توانيم به بينندگان تقديم کنيم يا نه؟

استاد قزويني:

ببينيد ما يک مشکلي که داريم عزيزان توجه ندارند در زمان رسول گرامي صلي الله عليه و آله وسلم اين آيات قرآني اعراب نداشت و بعدا گذاشته شده است و البته يکي از دوستانمان که در ايام عيد نوروز مشرف بودند به عتبات عاليات گفتند در کتابخانه آيت الله اميني رضوان الله تعالي عليه و همچنين کتابخانه اميرالمؤمنين قرآني است به خط اميرالمؤمنين و با اعراب گذاري خود حضرت که انشاءالله اميدواريم يک تصويري را دوستان ما تهيه کنند وبه حول و قوه الهي بتوانيم در اين شبکه نمايش دهيم و همچنين در موزه آستان قدس رضوي هم قرآني به دست خط آقا علي بن موسي الرضا سلام الله عليه موجود است و اين را هم به دوستان گفتيم که اگر بتوانند يک نسخه اي از آن فتوکپي و تصويري  بگيرند و منتشر شود خيلي با ارزش است.

حالا اگر کسي هم پيدا شود اين را چاپ کنند البته اينها به خط کوفي خط زمان صدر اسلام چه براي آقا اميرالمؤمنين باشد و چه علي بن موسي الرضا به نظر من اين بالاترين هديه اي است براي همه مسلمانان به ويژه همه شيعيان و ما پيشاپيش اين مژده را مي‌دهيم و دعا هم مي‌کنم که در اين زمينه بتوانيم موفق باشيم.

پس در زمان نبي مکرم قرائت معلوم نبود چگونه بود يعني مشخص نيست که آيا رسول اکرم وامسحوا بروسکم و ارجلَکم خوانده است يا ارجلٍکم خوانده اند.

قراء صدگانه يا دهگانه آمده اند يکي گفته است اين گونه مي‌خوانيم و يکي هم گفته است که اين گونه مي‌خوانيم. مثلا مالک يوم الدين يا ملک يوم الدين.

حتي برخي از قرائاتي که جناب خليفه دوم در نمازشان مي‌خواندند:

وكان عمر يقرأ غير المغضوب وغير الضالين

، أبو القاسم الحسين بن محمد بن المفضل الأصفهاني، محاضرات الأدباء ج 2، ص 449

و حال اينکه اصلا به قول اين آقايان قرائت شاذه بوده است و حالا اين قرائت شاذه چه قرائتي است که جناب خليفه در نماز يوميه نمازش را با قرائت شاذه مي‌خواند اين خودش جاي تامل و سوالي است که از آن سوالات بي پاسخ است.

به هر حال در همين آيه 6 سوره مائده هم مفصل ما آورديم 5-6  تا از قراء مي‌گويند:

و امسحوا بروسکم و ارجلِکم

يعني اگر اين گونه باشد قطعي است که مسح براي پا ضرورت دارد گرچه اگر به نصب هم بخوانند طبق آن عبارتي که ما آورديم از فخر رازي و ديگران عطف بر محل بروسکم است که منصوب است.

به هرحال يکي مشکلاتي که در قرائت قرآن است اين آيه 130 سوره صافات آوردند:

سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ

اين هم جاي تامل دارد ان کساني که به اين شکل خوانده اند روي چه اصلي بوده است؟

همين آيه 130 که الان در قرآن‌هاي موجود سلام علي الياسين است طبري مي‌گويد:

وقرأ ذلك عامة قراء المدينة

عموم قاريان مدينه مي‌خوانند سلام علي آل ياسين

سلام على آل ياسين بقطع آل من ياسين

يعني آل جدا ياسين هم جدا، عموم قاريان مدينه سلام علي الياسين نمي خوانند بلکه سلام علي آل ياسين مي‌خواندند.

تفسير الطبري  ج 23، ص 96

خب اين آقايان بيايند به ما جواب دهند که اگر عموم قراء سلام علي آل ياسين مي‌خواندند چرا در اين قرآن موجود سلام علي آل ياسين نيست بلکه سلام علي الياسين است؟

اين جامع البيان جلد 23 صفحه 115 آقاي ابن تيميه هم که در منهاج السنه خود جلد 7 صفحه 178 و 179 مي‌گويد:

تفسير طبري از تفاسيري است که:

تفاسيرهم متضمنة للمنقولات التي يعتمد عليها في التفسير

جناب امام قرطبي و جناب آقاي شوکاني که:

قرأ نافع وابن عامر والأعرج وشيبة على آل ياسين باضافة آل بمعنى آل ياسين

خب بفرماييد اين آقايان هم از بزرگان اهل سنت هستند و از قراء مشهور هستند که مي‌فرمايند اين قراء گفته اند آل ياسين نه الياسين.

فتح القدير  ج 4، ص 409

تفسير قرطبي ج 15، ص 118

آقاي ابن ابي حاتم از جناب حسن بصري مي‌گويد:

يس و القرآن الحکيم تا آنجايي مي‌آيد مي‌گويد که خداي عالم قسم مي‌خورد به هرچه بخواهد

ثم نزع بهذه الآيه سلام علي آل ياسين کانه يري انه سلم علي رسوله

تفسير ابن ابي حاتم ج 10 ، ص 3188

تفسير ابن ابي حاتم هم از همان تفاسيري است که ابن تيميه در همان آدرسي که داديم مي‌گويد:

تفاسيرهم متضمنة للمنقولات التي يعتمد عليها في التفسير

باز ابن ابي حاتم در جلد 10 صفحه 3225 از ابن عباس مي‌گويد:

سلام علي آل ياسين

مي گويد مراد آل محمد همان آل ياسين است.

همين را جناب آقاي آلوسي وهابي هم همين قضيه را به اين شکلي مطرح مي‌کند جلد 23 ص 142.

باز جناب آقاي قرطبي از ابن عباس و عبدالله مسعود و غيره مي‌گويد:

أن معناه يا إنسان و قالوا في قوله تعالي: سلام علي آل ياسين اي علي آل محمد.

از اين واضح تر و روشن تر؟

تفسير قرطبي جلد 15 صفحه 4

ابن کثير دمشقي سلفي متوفاي 774 مي‌گويد:

سلام علي آل ياسين

يعني آل محمد صلي الله عليه و آله وسلم

تفسير ابن کثير جلد 4 ، ص 22

فتح القدير شوکاني ج 4 ، ص 359

حاکم حسکاني از ابن عباس نقل مي‌کند و مي‌گويد:

سلام علي آل ياسين قال علي آل محمد

شواهد التنزيل ج2، ص 165

باز از اميرالمؤمنين مي‌گويد:

ياسين: محمد و نحن آل ياسين.

مراد از ياسين رسول اکرم است و مراد از آل ياسين ما آل محمد صلي الله عليه و آله وسلم هستيم.

شواهد التنزيل جلد 2، ص 167

جناب آقاي حسکاني هم ملتزم است که در تفسير خود فقط احاديث صحيح را نقل کند.

باز از ابومالک قفاري مي‌کند که:

(سلام علي آل ياسين) (قال) هو محمد و آله اهل بيته

شواهد التنزيل ج2، ص 169

اين ديگر خيلي قضيه را روشن و واضح مي‌کند، سلام علي آل ياسين نه الياسين.

و بحث ديگر جناب آقاي ابن حجر هيثمي يک نکته ظريفي دارد از فخر رازي نقل مي‌کند که مي‌گويد: اهل بيت پيامبر با پيامبر در 5 چيز همسنگ هستند:

يکي در نماز که ما در سلام مي‌گوييم السلام عليک ايها النبي، خب قطعا اين سلام نماز ما هم طبق وحي صورت گرفته چون که پيامبر اکرم

وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى

سوره نجم آيه 3-4

پيامبر گفته بگوييد السلام عليک ايها النبي يعني قال الله قولوا

و همچنين در قرآن هم سلام علي آل ياسين آمده است.

پس آل محمد با رسول اکرم در سلام دادن هم تراز هستند و همچنين در صلات صلوات بر اينها در تشهد که مي‌گوييم اللهم صل علي محمد و آل محمد کما صليت علي ابراهيم و آل ابراهيم که صلوات ابراهيمي است.

همچنين در طهارت که خداي عالم خطاب به نبي مکرم مي‌گويد:

طه

سوره طه آيه 1

مراد از طه يعني يا طاهر

نسبت به اهل بيت هم مي‌گويد:

وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا

سوره احزاب آيه 33

و همچنين در تحريم صدقه همانطور که بر رسول اکرم صدقه حرام است بر آل محمد هم حرام است.

همچنين در محبت که قرآن نسبت به نبي مکرم مي‌گويد:

فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ

تبعيت کنيد از من تا خدا شما را دوست داشته باشد.

سوره آل عمران آيه 31

همچنين در سوره شوري هم مي‌گويد:

قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى

سوره شوري آيه 23

پس نبي گرامي با اهل بيت عصمت و طهارت در اين 5 چيز در سلام و صلوات و طهارت و تحريم صدقه و محبت يکسان هستند.

صواعق محرقه ج 2 ص 436

بعد آقاي ابن حجر هيثمي متوفاي 974 از علماي بزرگ شافعي مي‌گويد:

در آيه چهارم که مراد صافات آيه 24 است مي‌گويد:

وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ

مردم را در قيامت نگه داريد تا از اينها مواخذه شود

بعد مي‌گويد يعني چه؟ از چه چيزي مي‌خواهند سوال کنند؟ از آقاي ابوسعيد خدري مي‌گويد پيامبر اکرم فرمود:

وقفوهم انهم مسئوولون عن ولاية علي

يعني چيزهايي که فرداي قيامت سوال مي‌کنند از ولايت علي بن ابي طالب است و اين کلام آقاي کليني و شيخ طوسي و علامه مجلسي و حلي نيست. اين آقايان بيايند و دهانشان را باز کنند و شروع کنند به فحاشي کردن، اين عبارت آقاي ابن حجر هيثمي است که ملتزم به اين مضامين است. بعد مي‌گويد:

و کأن هذا هو مراد الواحدي بقوله روي في قوله تعالي (وقفوهم انهم مسئوولون) اي عن ولاية علي و اهل البيت

خب اين مشخص است که عبارتي که جناب آقاي واحدي در اسباب النزول آورده که در آيه شريفه

وقفوهم انهم مسئولون

سوره صافات آيه 24

گفته که مسئولون از چه چيزي سوال مي‌کنند فرداي قيامت؟ از ولايت علي و اهل بيتش

اين را برادر شيعه، برادر سني اين را داشته باش. اين جمله که به گوشت رسيد من گمانم ديگر حجت تمام است و فرداي قيامت اگر بگويي من نمي دانستم مي‌گويند آقا فلان روز و فلان ساعت و فلان دقيقه اين روايت را از قول جناب آقاي ابن حجر هيثمي نقل شد که ايشان آورده وقفوهم عندهم مسئولون يعني از ولايت علي بن ابي طالب.

و مفصل است داستان، آقايان مي‌توانند کتاب الصواعق المحرقه ابن حجر جلد 2 صفحه 437 را ببينند.

اين خلاصه سخن در رابطه با اين قضيه بود.

مجري:

آيا امامت بالاتر از نبوت است يا خير؟

استاد قزويني:

در اين رابطه شما ببينيد در رابطه با حضرت ابراهيم که قرآن مي‌گويد:

إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا

سوره بقره آيه 124

خب حضرت ابراهيم کي به نبوت رسيده است؟ اين را عزيزان چند تا آيه را من کنار هم مي‌گذارم و قضاوت را به عهده بينندگان مي‌گذاريم.

در رابطه با اينکه حضرت ابراهيم در آن روز موعود که همه از شهر بيرون رفتند و تبر گرفت و رفت و بت‌ها را شکست

قَالُوا مَنْ فَعَلَ هَذَا

چه کسي آمد اين بت‌هاي ما و خدايان دروغي ما را به هم زد؟

قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى

فتي يعني جوان که به او مي‌گويند ابراهيم او همچنين کاري را کرده است.

سوره انبياء آيه 59-60

پس معلوم مي‌شود که حضرت ابراهيم در همان جواني پيامبر بوده و به عنوان نبي مردم را دعوت کرده و آمده اين بت‌ها را شکسته است.

از آن طرف هم حضرت ابراهيم تا سن پيري فرزند نداشت وقتي ملائکه مي‌آيند به حضرت ابراهيم بشارت فرزند مي‌دهند که خدا به تو اسحاق و اسماعيل مي‌خواهد بدهد:

قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي

داريد من را بشارت فرزند مي‌دهيد ؟

عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ

من ديگر پير شدم و ديگر اصلا در آن سني که بچه دار شوم نيستم.

سوره حجر آيه 54

و همچنين همسرش بر مي‌گردد

وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ

همسر حضرت ابراهيم ايستاده بود و مي‌خنديد و او را بشارت به اسحاق داديم و بعد از اسحاق به يعقوب

قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ

چه بشارتي به من مي‌دهيد من ديگر پيرزن هستم. آيا من ديگر در اين سن پيري مي‌توانم بچه دار شوم؟

وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا

اين همسر من ديگر پير شده است و از کار افتاده است.

إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ

اين چيز خيلي شگفت آور است که من پيرزن و همسر پيرمرد داريد به من بشارت فرزند مي‌دهيد.

سوره هود آيه 71-72

پس اينها مشخص است که حضرت ابراهيم در دوران جواني مي‌رود بت مي‌شکند.

قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى

و تا سن پيري هم بچه نداشته است و خودش هم مي‌گويد:

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ

خدا را شاکرم که به من در سن پيري فرزند داده است.

سوره ابراهيم آيه 39

و همچنين خداي عالم دارد:

وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ

حضرت ابراهيم پيامبر را ما امتحان کرديم به کلمات

فَأَتَمَّهُنَّ

از تمام اين امتحانات موفق پيروز و سربلند در آمد. بعد از آن که سربلند در آمد گفتيم:

إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا

سوره بقره آيه 124

و خب يکي از بالاترين امتحان، سخت ترين امتحان و مشکل ترين امتحان قضيه دستور ذبح حضرت اسماعيل بوده است

قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ

اي پس من در خواب ديدم که به من دستور دادند که تو را ذبح کنم که اسماعيل هم مي‌گويد:

افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ

ما را انشاءالله از صابرين خواهي يافت من حرفي ندارم، من مطيع فرمان تو هستم.

سوره صافات آيه 102

مشخص است بر اينکه حضرت ابراهيم در دوران جواني به نبوت رسيده و امتحاناتي را پس داده و بعد از آنکه پيامبر بوده و امتحانات را پس داده و بچه دار هم شده است خداي عالم بعد از امتحانات مي‌گويد:

إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا

سوره بقره آيه 124

پس معلوم مي‌شود که مقام امامت بالاتر از نبوت است.

و مهمتر از همه اينها وقتي حضرت ابراهيم نبي مي‌شود نمي گويد خدايا و من ذريتي، ولي وقتي به امامت مي‌رسد از کبر و عظمت مقام امامت مي‌گويد خدايا اين مقام بزرگ آيا به فرزندان من هم خواهد رسيد يا خير؟

و اينها همه نشان مي‌دهد بر اينکه حضرت ابراهيم بعد از آنکه نبي بوده دوران امتحانات را گذرانده و سني از او گذشته و بعد از آن امتحانات خداي عالم او را به مقام امامت نايل کرده و اضافه بر اينکه ما معتقديم نبي گرامي صلي الله عليه و آله و سلم هم نبي بوده  و هم امام بوده است.

همين امامت حضرت است که در آيه 6 سوره احزاب

النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ

سوره احزاب آيه 6

از همين جا است که در حديث غدير خم هم از مردم سوال مي‌کرد:

أَلَسْتُ أَوْلَى بِكُمْ من أَنْفُسِكُمْ

بعد از آن مي‌گويد:

مَنْ كنت مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ

المعجم الكبير  ج 5، ص 195، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني

و امثال اين قضايا. اين خلاصه جواب اين بزرگوارمان جناب آقاي محسني عزيز.

بيننده: عبدالله پور از خرمشهر

اول از همه از مسئول وصل کردن تلفن تشکر مي‌کنم. آخه من يک مقدار عصباني بودم چون 2 سال است که پشت خط هستم و عصباني بودم ولي ايشان با حسن نيت و اخلاق علوي واقعا من را شرمنده خود کردند و از همين جا دست ايشان را مي‌بوسم و معذرت مي‌خواهم.

والله تبريک بگويم براي مناظره چون آقاي سجودي که واسه مناظره چيزي ندارد و ايشان هم خودشان همين طوري از قبل باخته بودند و همان 5 ثانيه اول آقاي عباسي با يک آيه به قول معروف شستند و روفتند و بعدش هم من از آقاي عباسي واقعا تشکر مي‌کنم چون واقعا يک شيعه واقعي هستند.

مجري:

البته آقاي عبدالله پور حاج آقا هم تذکر دادند اين مباحث را اجازه بدهيد باز شود و ما نگوييم که چه کسي پيروز شدو چه کسي مغلوب، اگر اين دريچه باز باشد و مطالب گفته شود و هم آنها حرف خود را بزنند و ما هم حرف خود را قضاوت را براي شما عزيزان خواهيم گذاشت و اگر ما بخواهيم جانب يک طرف را بگيريم و طرف ديگر را مسخره کنيم که باعث شود که آنها زده شوند و ادامه ندهند.

به قول حاج آقا ديگر آقايان بيايند اين دريچه را ببندند شايد خيلي پسنديده نباشد و ما درخواست مي‌کنيم از آن  آقايان که اين در باز باشد تا بتوانيم مباحث را خيلي دوستانه و در جلو چشم همه عزيزان مطرح کنيم و قضاوت هم به شما بينندگان عزيز مربوط مي‌شود.

بيننده: زارعي از همدان

تبريک اين عزيزان را لطفا به مناظره اي که در مفتضح نمودن وهابيت صورت گرفت و تشکر از اساتيد شبکه جهاني ولايت را پذيرا باشيد.

اول عرضم اينکه ما چند روز قبل خدمت آقاي نعثل العلما رسيديم آقاي نعثل بعد از سلام و عليک ما را قطع کردند و گفتند که:

لا مرحبا بکم

هيچ وقت به شما خوش آمد نمي گوييم

اما آقاي حيدري بدانيد ما براي کسر نواصب هم که شده باز هم خدمت شما خواهيم رسيد حتي اگر شما به ما خوش آمد نگوييد.

مطلب دوم من به آقاي سجودي اول يک تبريک بگويم که لااقل اين جرات را داشتند مثل آنهايي که در خرابه‌هاي سقيفه پنهان شدند لا اقل اين يک بار را جرات کردند که با شيران ولايت در شبکه ولايت صحبتي را بکنند هرچند که مفتضح شدند و مانند کسان ديگر از عکس علماي شيعه هم نترسيدند.

مطلب بعد اينکه جناب آقاي سجودي اهانتي را فرمودند به يکي از ائمه بزرگوار و به قبر مطهر اين امام بزرگوار که من به خاطر اينکه جريحه دار نشوند عزيزان شيعه اسم نخواهم برد.

ادعا کردند که ضريح ايشان از پول ماليات زنان روسپي ساخته شده است و يک همچين ادعاي مضحک و وقيحانه اي را کردند.

اولين مطلبي که اين را اثبات مي‌کند ما از روايات متعدد داريم که رسول گرامي اسلام فرمود:

علي جان تو و فرزندان تو را دوست نمي دارند مگر کساني که طاهر الولادة باشند و بغض شما را ندارند مگر کساني که خبيث الولاده باشند.

پس با توجه به اين روايات مطمئن هستيم که جناب آقاي سجودي ولادت طاهري ندارند و در اين شکي نداريم.

اما مطلب بعد اينکه ايشان فرمودند که من مادرم مي‌رود به زيارت امامزاده سيد خليل در شهر لنگرود خودشان، جناب آقاي سجودي من از شما سوال مي‌کنم که آيا مادر شما هم که به امامزاده سيد خليل مي‌روند آن نذر و نذوراتي که مي‌برند آيا از ماليات روسپي گريشان است؟ آيا واقعا ايشان هم از روسپي گري خودشان آن پول‌ها را در ضريح مي‌ريزند؟ اگر اين را انشاءالله شما در برنامه آينده جواب داديد يا اينکه شما فقط به خاطر اينکه خودتان را به فضاحت بکشيد اين مباحث را مطرح مي‌کنيد.

اميدوارم که از اين قياس‌هاي مع الفارق و اين قياسي که شما فرموديد واقعا قياس مع الفارقي بود و اميدوارم که شما يک سري به نسب خودتان به پدر و مادر خودتان بزنيد ببينيد اتفاقاتي به هر حال افتاده در زماني که پدر بزرگوار در مسافرتي تشريف داشتند يا خير.

اما بدانيد که ما هميشه در هر جايي که باشيم از ولايت مولانا اميرالمؤمنين و مظلوميت‌شان و ائمه طاهرين دفاع خواهيم کرد در هرجايي که باشيم و انشاءالله شما نواصب روسياه را روسياه تر خواهيم کرد.

اگر استاد قزويني هم در اين زمينه توانستند يک تعليقي بزنند ممنون مي‌شويم و گرنه که شما را به خداوند منان مي‌سپاريم عرض سلام مجدد دوستان در سالن نداي شيعه خدمت شما و خدا يار و نگهدار شما باشد.

استاد قزويني:

البته اين را بينندگان عزيز داشته باشند که اين آقايان وقتي که ميدان را خالي مي‌بينند شروع مي‌کنند به هتاکي و اهانت و جسارت و واقعا نمي دانيم اينها دنبال چه مي‌گردند و حداقل اين حرف‌ها و اهانت‌هايي که اينها دارند چه حيدري، چه ايشان و چه خدمتي دارند نسبت به ائمه عليهم السلام و نسبت به حضرت مهدي ارواحنا فداه حداقل اين ماده بَوَرَ را در کتاب‌هاي لغت نگاه کنند که ديگر فرهنگ شده است و من نمي خواهم روي کتاب‌هاي روايي بروم. از ابوسعيد خدري که مي‌گويد:

كنا معاشر الأنصار نبور أولادنا بحبهم عليا عليه السلام

أسنى المطالب ص 58

ما امتحان مي‌کرديم فرزندان خود را با حب علي بن ابي طالب و اگر فرزندي به دنيا مي‌آمد و علي را دوست نداشت مي‌فهميدم که از زنا متولد شده است.

آقايان مراجعه کنند کتاب النهاية ابن اثير جزري و لسان العرب ابن منظور و تاج العروس زبيدي و ديگران و در روايتي که جناب محب الدين طبري آورده است در الرياض النضرة جلد 2 صفحه 189 از نبي مکرم که نسبت به اهل بيتش مي‌گويد:

لا يحبهم إلا سعيد الجد، طيب المولد، ولا يبغضهم إلا شقي الجد، ردى الولادة

بعد راجب به زيد بن يسع مي‌گويد که آيا اين را از پيامبر شنيدي؟

قال أي ورب الكعبة

بله قسم به خداي کعبه از نبي مکرم شنيدم.

فرائد السمطين جلد 2 صفحه 40

خوارزمي مناقب صفحه 297

و بزرگان ديگر هم اين روايت را آوردند. اگر شما بحث علمي داريد بفرماييد و مطرح کنيد که ما اين سوالات را داريم. حالا انشاءالله در رابطه با اين قضيه اي که اين آقا مطرح کردند اين امامزاده‌ها چنين و چنان هستند و ما از کجا معلوم اينها اهل بهشت هستند؟ خب الحمدلله جناب آقاي عباسي ما شکر خداي عالم جواب کافي را دادند و من گمان نمي کنم که ديگر نيازي به پاسخ باشد.

ولي من فقط يک نکته را جناب آقاي سجودي بزرگوار اگر شما به کتابهاي همين پيامبر و خداي خود آقاي ابن تيميه مراجعه مي‌کرديد ايشان هم حتي نسبت به قبور صالحين حرفي دارد که ديگر مسئله را روشن کرده است که مي‌گويد:

ما يروى من أن قوما سمعوا رد السلام من قبر النبي صلي الله عليه وسلم أو قبور غيره من الصالحين

اينکه در قبر صالحين اينها سلام مي‌دادند و جواب سلام را مي‌شنيدند يا سعيد بن مسيب اذان را در ليالي حره از قبر مطهر نبي مکرم مي‌شنيد همين خداي شما ابن تيميه مي‌گويد:

فهذا كله حق

بعد مي‌گويد:

ليس مما نحن فيه

بحث ايشان در رابطه با اينکه استحباب دعا در کنار قبور است، بعد مي‌گويد:

والأمر أجل من ذلك وأعظم

اينکه صالحين يا نبي مکرم به سلام مردم جواب بدهند و سلام دهنده هم بشنود سلام را اين خيلي واضح و روشن است. بعد ايشان مفصل مي‌آيد در رابطه با قضاياي ديگر توضيح مي‌دهد و مي‌گويد:

وكذلك ما يذكر من الكرامات وخوارق العادات التي توجد عند قبور الأنبياء والصالحين

جناب آقاي سجودي يک مقداري دقت کن، آنکه از کرامات و خوارق عاداتي که در کنار قبور انبيا و صالحين ديده شده مانند نزول انوار و ملائکه و شيطان از آنها فرار مي‌کند و اينکه

 واندفاع النار عنها وعمن جاورها

اينکه آتش از قبر انبيا و صالحين دور است

وشفاعة بعضهم في جيرانه من الموتى

اينکه همين مرده‌ها، صالحين و انبيا شفاعت مي‌کنند در حق همسايه‌هايشان

ما در روايت داريم که اگر يک صالح در يک قبرستان دفن شود خدا به برکت اين مرد صالح عذاب را از کل قبرستان برمي دارد و همچنين

واستحباب الاندفان عند بعضهم

اينکه مستحب است مرده‌ها را در کنار قبر صالحين دفن کنيم و اينکه انس و سکينه در نزد آنها حاصل مي‌شود و تا آنجايي مي‌گويد:

فجنس هذا حق

تمام اينها حق است، البته ارتباط به اين ندارد که استحباب دعا را داشته باشيم، بعد ايشان مي‌گويد:

وما في قبور الأنبياء والصالحين

نمي دانم جناب آقاي سجودي يک لحظه اگر اين پنبه را از گوشتان خارج کنيد اين ديگر حرف ابن حجر و امثال او نيست که بگوييد اشتباه کرده است بلکه حرف امام و پيامبر و خداي شماست که مي‌گويد:

وما في قبور الأنبياء والصالحين من كرامة الله ورحمته

آنچه که در کنار قبر انبيا و صالحين کرامت خدا و رحمت خدا ديده مي‌شود

وما لها عند الله من الحرمة والكرامة فوق ما يتوهمه أكثر الخلق

اينها بالاتر از آن است که مردم تصور مي‌کنند.

اقتضاء الصراط  ج 1، ص 375، أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني

ببينيد اينها همه نشان مي‌دهد که کنار قبور انبيا و صالحين فضائلي هست و کراماتي ديده شده که پيامبر شما اين گونه بيان مي‌کند. حالا فرض به قول اين آقاي نعثل که ديشب من تکرار برنامه را مي‌ديدم مي‌گفت که 8 هزار امام زاده در ايران است که 2 هزار تاي آن شناسنامه دارد.

اصلا 2 هزار تا نه، 2 تاي آن هم شناسنامه داشته باشد پس معلوم است که اگر يک امام زاده اي شناسنامه داشت و حسب و نسب او مشخص شد و در ميان مردم به عنوان فرد صالح مطرح شد حرف اين خداي شما ابن تيميه درباره او صادق است. در يکي از همين برنامه‌هايشان وقتي گفتند که زيد بن ارقم مي‌گويد: زنان پيامبر اهل بهشت نيستند گفت زيد بن ارقم اشتباه کرده است، آقا مسلم آورده مي‌گويند مسلم هم اشتباه کرده است.

اگر بنا باشد زيد بن ارقم اشتباه کرده باشد تمام روايات ديگرش هم اشتباه است فرقي ندارد، اگر بگويند ابن تيميه اشتباه کرده است از کجا معلوم تو اشتباه نمي کني؟ تو معصومي که همچنين حرف مي‌زني؟ اگر بنا باشد ابن تيميه اينجا اشتباه کرده باشد و حرف غلط زده باشد پس در رابطه با بحث توسل و غيره هم ايشان اشتباه کرده است، اگر بنا باشد شما اينجا حرف ابن تيميه را زير سوال ببريد ما در همه جا حرف ابن تيميه را زير سوال مي‌بريم.

اضافه بر اينکه اين براي شما خيلي گنده تر است که بياييد وبگوييد ابن تيميه اينجا اشتباه کرده و ذهبي در اينجا اشتباه کرده است. حالا اگر مناسبتي پيش بيايد اينکه خود ذهبي و ديگران در کنار قبور اوليا و صالحين و استحباب توسل به صالحين نه انبياء حداقل من 100 تا مطلب به شما ارائه بدهم که بزرگان شما ابن حجر عسقلاني، ابن حجر هيثمي، آقاي ذهبي، آقاي خطيب بغدادي ده‌ها قضايا نقل کردند از توسل به اوليا و صالحين و نتيجه گرفتند.

اگر به آقايان بگوييد که امام رضا شفا داده است فورا بر مي‌گردند با آن الفاظ وقيح و پليد و پست خود و آن نسب آنچنانه خود را به نمايش مي‌گذارد و مي‌گويد که گاو پرستان هم توسل مي‌کنند و حاجت مي‌گيرند من به آنها مي‌گويم که ابن تيميه به اندازه گاو هم ارزش ندارد چون کسي به او توسل نکرده و حاجت نگرفته است.

وقتي اينها مي‌آيند معجزات انبيا و اوليا و صالحين را با گاو پرستان مقايسه مي‌کنند همين جواب براي آنها کافي است که چرا ابن تيميه شما به اندازه گاو پرستان ارزش ندارد که بروند به آن متوسل شوند و حاجت بگيرند؟

من عذر مي‌خواهم از بينندگان عزيزي که پشت خط هستند.

بيننده: رحيم از ياسوج (اهل سنت)

من 2 تا سوال داشتم ولي قبل از آن مي‌خواستم يک تشکري از اين برادري که تماس‌ها را وصل مي‌کند بکنم.

سوال اول من اين است که اگر امام علي علم غيب داشت چرا گذاشت همسرش را حضرت عمر کتک بزند؟

سوال دوم هم اينکه اگر حضرت فاطمه به حرف شما وقتي اين بلا سرش آمد چرا نگفت يا علي مدد همانطوري که شما الان مي‌گوييد يا علي مدد

استاد قزويني:

جناب آقا رحيم عزيز من مي‌توانم از حضرت عالي سوال کنم؟ آيا پيامبر اکرم علم غيب داشت يا نداشت؟

بيننده:

نه

استاد قزويني:

پس آيه 26 سوره جن را شما چکار مي‌کنيد؟

عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ

بيننده:

مي شود معني کنيد؟

استاد قزويني:

خداوند عالم بر غيبش کسي را آگاه نمي کند مگر پيامبر

تمام علماي اهل سنت از ابن ابي حاتم، طبري، ابن کثير و غيره مي‌گويند اين آيه دليل است که پيامبران علم غيب داشتند به تعليم الله، اينکه اگر پيامبر علم غيب ندارد اينکه از آينده و بهشت و قيامت خبر داده است، از اتفاقات آخر الزمان و فتن آن خبر داده است از کجا خبر داده؟

بيننده:

يک آيه يا روايتي هم هست که پيامبر مي‌فرمايد که اگر من علم غيب داشتم مال زيادي براي خود قرار مي‌دادم.

بعد هم من سوالم از اميرالمؤمنين بود سوال من را جواب بدهيد.

استاد قزويني:

نه ببين عزيزم من وقتي مي‌آيم اين قضيه را مطرح کنم من مي‌خواهم بگويم پيامبر علم غيب داشت يا نداشت؟ اول اين مسئله روشن شود.

صحيح مسلم را قبول داريد؟

بيننده:

اول سوال من را جواب بدهيد

استاد قزويني:

نه اجازه بدهيد من مي‌خواهم جواب شما را عرض کنم، جواب شما مبتني بر اين است که اگر شما نسبت به پيامبر هم معتقد هستيد که علم غيب ندارد که هيچ و اصلا جوابي نداريم به شما بدهيم.

شما بايد برويد اول قرآن را بخوانيد و آياتي که اثبات مي‌کند پيامبر علم غيب دارد، صحيح مسلم را بخوانيد که حذيفة مي‌گويد:

أخبرني رسول اللَّهِ e بِمَا هو كَائِنٌ إلى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ

پيامبر به من خبر داد از تمام اتفاقاتي که تا قيام قيامت مي‌افتد.

صحيح مسلم  ج 4، ص 2217

حداقل اين را شما نمي دانم تا چقدر قبول داريد؟ يا خود جناب آقاي عمر در مدينه نماز مي‌خواند از همان جا اعلام کرد که :

يا سارية الجبل

ساريه اسم فرماندهان بوده که عمر در نماز به آنها دستور که به کوه پناه بگيريد

مردم از عمر جريان را پرسيدند گفت که من ديدم در کوه نهاوند دارند سپاه اسلام شکست مي‌خورند و از اينجا ديدم و از مدينه به فرمانده آن گفتم که به کوه برويد و سنگر بگيريد و بعد از چند ماهي آمدند گفتند که بله ما در آنجا نزديک بود که شکست بخوريم و صداي جناب خليفه دوم پيچيد و ما در کوه پناه گرفتيم.

تاريخ الطبري  ج 2، ص 553

و اين هم از مسائلي است که تمام بزرگان اهل سنت بالاتفاق اين قضيه را نقل کردند و از کرامات خليفه دوم آوردند.

آيا شما مي‌توانيد بگوييد که اينها علم غيبشان خلاف قرآن بوده است يا نه؟

بيننده:

آقاي قزويني شما گفتيد کرامت ولي من سوالم اين نيست سوال من از حضرت علي عليه السلام است

استاد قزويني:

ببين برادر بزرگوار من از حضرت علي سوال کردي من مي‌خواهم بگويم که پيامبر که علم غيب دارد، آقاي عمر که علم غيب دارد، آقاي عثمان که علم غيب دارد، اتباع ابوبکر و عمر به تعبير ابن تيميه علم غيب دارند پس پيامبري که علم غيب دارد و مي‌داند که در جنگ احد شکست مي‌خورد براي چه رفت به جنگ؟ هرجوابي داديد براي اميرالمؤمنين هم من همان جواب را مي‌دهم.

بيننده:

آقاي قزويني ببينيد

استاد قزويني:

نه جواب شما چيه؟ من ثابت کردم از قرآن و سنت که پيامبر علم غيب دارد

بيننده:

پيامبر علم غيب دارد چه ربطي به حضرت علي دارد؟

استاد قزويني:

عزيز من گفتم پيامبر اکرم وقتي علم غيب دارد ولي پيامبر موظف نيست که به علم غيب خود عمل کند، پيامبر در مسائل عادي علم غيب هم دارد به علم غيبش عمل نمي کند و طبق ظواهر جلو مي‌رود.

امير المؤمنين هم علم غيب دارد موظف نيست که به علم غيب خود عمل کند و طبق قضيه عادي عمل مي‌کند.

اين جواب شما

بيننده:

يعني همسرش را بزنند

استاد قزويني:

شما مي‌فرماييدبر اينکه علم غيب داشت چرا گذاشت همسرش را کتک بزنند و دفاع نکرد، گفتم که علم غيب داشت ولي موظف نبود مانند پيامبري که علم غيب دارد و موظف نيست که به علم غيب خود عمل کند اميرالمؤمنين هم علم غيب داشت ولي موظف نبود عمل کند.

اينکه آيا دفاع کرد از همسرش يا نه جواب ديگري است.

بيننده:

چرا مواظب نبود؟ چرا از همسرش دفاع نکرد؟

مجري:

به دستور پيامبر عمل کرد

بيننده:

يعني پيامبر گفت اگر به همسرت حمله کردند

مجري:

پيامبر فرمود بايد صبور باشي در مقابل اين فتن و اين قضايايي که پيش مي‌آيد بايد خويشتن داري کني

بيننده:

اگر در مقابل کسي که زن شما را مي‌زند سکوت کنيم اين صبوري است؟ آيا اين حرفهايي که شما مي‌گوييد فضيلت حضرت علي را کمرنگ نمي کند؟

استاد قزويني:

اجازه بده تا من جواب بدهم

اولا اميرالمؤمنين وقتي اين قضايا را ديد بلند شد آمد

فوثب علي عليه السلام فأخذ بتلابيبه ثم نتره فصرعه ووجأ أنفه ورقبته وهم بقتله، فذكر قول رسول الله صلى الله عليه وآله

اميرالمؤمنين آمد از کمربند عمر گرفت و او را بلند کرد و به زمين کوبيد و با مشت دماغ و گردن عمر را مورد ضرب و شتم قرار داد و تصميم گرفت عمر را بکشد

فذکر قول رسول الله

به يادش آمد که پيامبر وصيت کرده بود که يا علي به خاطر حفظ اسلام از خودت دفاع نکن

كتاب سليم بن قيس - سليم بن قيس الهلالي الكوفي - ص 150

بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 28 ص 269

فرض گيريم اميرالمؤمنين خليفه دوم را مي‌کشت و طرفداران خليفه و علي قيام مي‌کردند و کشت و کشتار بين مسلمانان ايجاد مي‌شد و اين 4 تا مسلماني که تازه اسلام آوردند و هنوز اسلام در خون و رگ آنها نفوذ نکرده از بين مي‌رفتند و از آن طرف منافقين از داخل، حکومت روم از غرب، حکومت ايران از شرق دست به دست هم مي‌دادند  و اسلام را نابود مي‌کردند و قرآن را از بين مي‌بردند و اينکه اميرالمؤمنين از زهرا دفاع نمي کند يعني زهرا فداي اسلام، چون دفاع از زهرا مساوي است با نابودي اسلام، لذا اميرالمؤمنين سلام الله عليه دفاع نمي کند چون دفاع او مساوي است با نابودي اسلام و همانطوري که پيامبر اکرم در مکه مي‌بيند که جلو چشمش دارند سميه را شکنجه و اذيت مي‌کنند ولي پيامبر اکرم ازسميه دفاع نمي کند.

اگر واقعا پيامبر اکرم دارد مي‌بيند که يک مسلمان و يک زن که اولين شهيده در اسلام هست و دفاع نمي کند، همانطوري که پيامبر اکرم مي‌بيند که عمار پدرش را مي‌کشند، سميه را به انواع شکنجه‌هاي وقيحانه شکنجه مي‌کنند ولي دفاع نمي کند و مي‌گويد:

صبرا يا آل ياسر موعدكم الجنة

الإصابة في تمييز الصحابة ج 7، ص 712، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي

عثمان چرا در آخرين لحظه اي که دارند حمله مي‌کنند ولي با اينکه مي‌داند که کشته مي‌شود مي‌آيند و نسبت به همسر عثمان شروع مي‌کنند وقيحانه به او جلو چشم عثمان اهانت مي‌کنند و دست به باسن او مي‌زنند و مي‌گويند:

إنها لكبيرة العجيزة

تاريخ الطبري ج 2، ص 676

عبارت وقيح و زشت که هيچ آدم با غيرتي نمي آيد به زنش اين طور عبارت زشتي بزنند و دفاع نکند.

شما بفرماييد اينها را هر جوابي داديد ما همان جواب را براي اميرالمؤمنين مي‌دهيم.

 بيننده:

آقاي قزويني چه مي‌شد اگر از زن خود دفاع مي‌کرد؟ بعدا هم چرا دخترش را به او داد؟

استاد قزويني:

ببين شما از اين شاخه به آن شاخه مي‌پريد، شما اول اين قضيه را روشن کن بعد قضيه دخترش را من جواب مي‌دهم.

مجري:

استاد فرمود که اسلام تازه ظهور پيدا کرده بود و تازه مسلمانان شکل گرفته بودند و از آن طرف هم روم و دشمنان خارجي هم در کمين بودند که ريشه اسلام را بخشکانند و اين درخت را بر کنند. خب اگر حضرت بخواهد اين کار را بکند جنگ داخلي شروع مي‌شود و همه به هم مشغول مي‌شوند و دشمن هم کار خود را مي‌کند به هر صورت دستور پيامبر است، و روايت هم براي شما خواند و از آن طرف هم نشان دادند که سليم بن قيس گفته است که حضرت آن درگيري را انجام داده است ولي عهد پيامبر يادش آمد.

استاد قزويني:

اصلا خود اميرالمؤمنين در نهج البلاغه خطبه 74 مي‌گويد:

لقد علمتم أني أحق الناس بها من غيري .

شايسته ترين فرد براي خلافت و امامت من هستم

ووالله لأسلمن ما سلمت أمور المسلمين

من تسليم تمام اين ظلم‌ها مي‌شوم و همه آنها را تحمل مي‌کنم، همسرم را کتک مي‌زنند، به زور دخترم را به ازدواج خود در مي‌آورند، کشان کشان من را به مسجد مي‌برند و غيره من همه اينها را قبول مي‌کنم

ما سلمت أمور المسلمين

امور مسلمان‌ها به هم نريزد

ولم يكن فيها جور إلا علي خاصة

اين ظلم فقط مال من باشد نه مال اسلام و مسلمانان برادر بزرگوارم.

شما بفرماييد اين عبارت اميرالمؤمنين در خطبه 74

بيننده :

شما مي‌دانيد که نهج البلاغه سند ندارد، حالا اين بحث را تمام مي‌کنم و قضاوت را به بينندگان مي‌سپاريم.

سوال دوم من را مي‌شود جواب بدهيد که گفتم وقتي حضرت زهرا کتک خورد چرا نفرمود يا علي مدد؟

استاد قزويني:

در آنجا حضرت زهرا سلام الله عليها پدرش را صدا کرد

يا أبت يا رسول الله، ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب وابن أبي قحافة

يا رسول الله ببين من از دست ابوبکر و عمر چه مي‌کشم

الامامة والسياسة - ابن قتيبة الدينوري ( تحقيق الزيني ) - ج 1 ص 20

حالا فرقي نمي کند وقتي مي‌فرمايد يا رسول الله کفايت مي‌کند. اگر شما مي‌خواهي بگويي يا علي نگفته است حضرت زهرا به جاي يا علي فرموده است يا رسول الله.

بيننده:

يا رسول الله گفته است؟ کجا گفته است؟

استاد قزويني:

در تمام کتاب‌ها هست عزيز من

يا رسول الله ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب وابن أبي قحافة

بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 28 ص 356

بيننده:

پس چرا حضرت محمد هيچ چيز به خليفه دوم نگفت؟

استاد قزويني:

ديگه حالا چيزي گفت يا نگفت بحث ديگري است، شما مي‌گوييد چرا ياعلي نگفت ما مي‌گوييم به جاي يا علي فرمودند يا رسول الله.

بيننده: خوانساري از لرستان

من جلمه اي را به حضرت آيت الله قزويني و حضرت عالي مجري محترم عرض بکنم که سعه صدر شما بزرگواران سبب مي‌شود که بسياري از افرادي که تلفن مي‌کنند و صحبت مي‌کنند احتمال اين هست يا ظن نزديک به قطع اين است که اين افراد بدون مطالعه بسياري هستند و يا اينکه خدايي نکرده تعمد به اين مسئله داشته باشند.

اولا من بياناتم تسليت عرض مي‌کنم ايام شهادت صديقه طاهره فاطمه زهرا عليها سلام الله و از همه مسلمين شيعيان و اهل تسنن که بسيار در کتب خودشان در مورد سيدة النساء العالمين مطالب بزرگي هست و انشاءالله اين ايام را تکريم بدارند.

حضرت آيت الله قزويني و مجري محترم شما مستحضريد که شيعيان و به خصوص حوزه‌هاي علميه لا اقل از زمان مرحوم آيت الله العظمي بروجردي تا اکنون نسبت به روشن گري و تبيين حقايق بدون تعصب گام‌هاي موثري را برداشته اند، مسئله شيخ شلتوت، اعزام علما از قم به مصر و دانشگاه الازهر، من يادم هست حتي افرادي در گوشه و کنار حوزه علميه قم که بد نيست ياد کنم در اين ايام مثل مرحوم حاج شيخ قوام الدين قمي مي‌نوشتند کتاب حديث الثقلين، غزوة خيبر، اهل البيت و آية المباهله و اين را مي‌فرستادند براي الازهر مصر و انصافا آنها هم چاپ مي‌کردند و مطالعه مي‌نمودند و مورد توجه قرار مي‌دادند.

مسئله اهل بيت مسئله اميرالمؤمنين من گمان مي‌کنم حاج آقا جمله اي که خود حضرت فرمودند تطمس يعني يک لباسي که به کسي نمي خورد بپوشانند اين تطمس ادامه دارد به خاطر تعصب جاهليت بسياري از اطراف، عزيزان اهل تسنن برادران بزرگوار در هرجاي جهان که نشستيد و صداي بنده را مي‌شنويد خدا شاهد است که در قيامت حساب و کتاب دارد، درشب اول قبر از اين فرصت‌ها حساب و کتاب مي‌کنند که يک شبکه اي نشسته و با هزينه‌هاي بزرگ و با کارشناسان بزرگ و بزرگاني که نتيجه صدها ساعت مطالعه خود و آنها هم علماي ما گرفتند اگر بخواهيد با تعصب‌هاي کارشناسي شده باز مسر باشيد من نظرم اين است لا اقل نسل جوان اهل تسنن و آنهايي که واقعا مي‌خواهند حقيقت را بفهمند چه کنيم که بگوييم به اميرالمؤمنين ظلم شده است؟ عزيزان چه کنيم و با چه بياني بگوييم شوراي سقيفه باب علم را بسته است؟ انا المدينة و علي بابها اگر شوراي سقيفه هيچ کاري نکرده بود در تاريخ جز اينکه درب علم را به روي بشريت بست و اين همه ضربه‌هاي هولناکي که بشريت مي‌خورد و همين الان مانند آيت الله قزويني‌ها و بزرگان ما به جاي اينکه بنشينند مطالب را بيشتر از اينها بيان کنند ولي باز ما بايد بنشينيم وثابت کنيم که اميرالمؤمنين مظلوم بوده است و حق ايشان از بين رفته است.

اگر اين در بسته نمي شد امروز از اين علوم استفاده مي‌شد، راجب حضرت زهرا سلام الله عليها که مسئله شهادتين ايشان هست در يکي از کشورها يک روزي زيارت اين حضرت را مي‌خوانديم ديديم يکي از برادران بزرگوار اهل تسنن که واقعا اين شبکه بسيار خوب است که اهل توهين نيست و اهل روشن گري و تبيين است و به فکر اعتقادات و شب اول قبر مردم است، يکي از بزرگان اهل سنت نشسته بود زيارت نامه را مي‌شنيد يک مرتبه ايشان گفت:

من استشهده؟

کي حضرت زهرا را شهادت کرده است؟

عرض کردم آقا وقتي که تعصب‌هاي بي مورد باشد فرض بفرماييد مثال به ايشان زدم بياد بگم حضرت زهرا در نماز جمعه نيامده پس بايد درب خانه او را آتش زد، از عوام مردم استفاده ابزاري کنند مي‌شود درب خانه ايشان را آتش بزنند و ايشان را کتک بزنند و توهين هم کنند و لو دختر پيامبر باشد.

ولي اگر مردم به دستور قرآن تعقل بکنند و از عقل خود استفاده بکنند که اين همه قرآن توصيه کرده است و درب خانه علي را نبندند، درب علم را نبندند، درب حقيقت را نبندند اين اتفاقات نمي افتد و وقتي بسته شد جهل جايگزين آن مي‌شود.

و من يک جمله عرضم تمام حضرت آيت الله قزويني من فکر مي‌کنم پيام اين شبکه اين بايد باشد که عزيزان با جهل بايد مبارزه کرد ولي با علم و عقل نمي شود مبارزه کرد، مبارزه با عقل، مبارزه با علم بدون کارشناسي سبب مي‌شود که بشر باز به قهقري برود و از اين هم بدتر بشود.

برادران والله علي مظلوم بود و مظلوم زندگي کرد، علم درب علم بود، علم درب مدينه رسول الله بود، برادر پيامبر بود، کسي بود که جانش را براي پيامبر فدا کرد و در محضر رسول خدا وصي بلا فصل پيامبر اکرم بود.

ببينيد مظلوميت شيعه کجاست که شيعه بلند مي‌شود از اينجا به مکه مي‌رود، هزاران کيلومتر، خب براي مکه رفته است و معتقد به حج است خب فتواي آن اين است که روي مهر مي‌توان سجده کرد، يک مرتبه مي‌آيند اتهام شرک مي‌زنند و مي‌گويند که شما مشرک هستيد، بابا هزاران کيلومتر از يک کشوري رفته طواف خانه خدا کند ولي مي‌گويند مشرک، آن وقت خود آن آقايي  که روي گل و بلبل و فرش و حتي گاهي ديده شده است روي نجاست سجده مي‌کند ولي ما باز استخوان در گلو مانند مولايمان علي عليه السلام براي حفظ وحدت و براي اينکه امر مسلمين از بين نرود سکوت مي‌کنيم.

برادران اهل تسنن از علماي خود بپرسيد که آيا اتهام شرک به يک موحد به کسي که مي‌گويد لا اله الاالله و محمد رسول الله گناه سنگيني نيست؟

من 2 بيت شعر هم چون هم شهادت حضرت صديقه زهرا است تقديم بکنم به تمام دوست داران و مخصوصا به حضرت ولي الله الاعظم حجة بن الحسن المهدي ارواحنا لتراب مقدمه الفداه:

گلي که بود جهاني معطر از بويش

شکست باد خزان شاخه اي ز پهلويش

ز تندباد حوادث خميده شد کمرش

ز ضرب سيلي دشمن کبود شد رويش

السلام عليک يا فاطمه الزهرا سلام الله عليها، السلام عليک يا بقية الله، سلام به همه مسلمين و من به عنوان يک شيعه عرض مي‌کنم برادران مسلمان از هر مذهبي که هستيد دست شما را مي‌فشاريم و بياييد درب مدينه علمي که بستند را باز کنيم و از اميرالمؤمنين استفاده کنيد.

السلام عليکم و رحمة و برکاته

استاد قزويني:

قبل از اينکه بيننده بعدي وصل شود من يک مطلبي را عرض کنم که اين اقا رحيم از ياسوج من به احترام شما اين عبارتي است که از علماي بزرگ اهل سنت آقاي ابن قتيبه دينوري با تحقيق آقاي علي شيري که اکثر کتاب‌هاي مثل ابن عساکر و غيره ايشان تحقيق کرده که مي‌گويد:

ثم قام عمر، فمشى معه جماعة، حتى أتوا باب فاطمة، فدقوا الباب

عمر بن خطاب بعد از اينکه ابوبکر دستور داد آمدند در خانه حضرت زهرا و در خانه را دق الباب کردند و حضرت زهرا وقتي که ديد که آنها به فکر حمله هستند

نادت بأعلى صوتها

با صداي بلند فرياد زد

يا أبت يا رسول الله

اي پدر اي پيامبر خدا

ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب وابن أبي قحافة

ببين ما بعد از تو از فرزند خطاب و فرزند ابي قحافه چه مي‌کشيم که اينها به فکر حمله به خانه من هستند.

مي گويد وقتي جماعتي که با عمر آمده بودند وقتي شنيدند صداي زهرا و ناله و گريه زهرا را با حال گريه برگشتند و نزديک قلب آنها بترکد و جگر‌ها کباب شود

وبقي عمر ومعه قوم

جناب عمر با يک عده اي ماند و علي را به زور نزد ابوبکر آوردند و گفتند بيعت کن، علي گفت اگر بيعت نکنم چه مي‌شود؟ گفتند اگر بيعت نکني قسم به خداي لاشريک له گردنت را مي‌زنيم، علي گفت پس در اين هنگام يک بنده خدا و برادر پيامبر را کشته ايد.

عمر گفت بنده خدا بله اما برادر رسول الله را نه

وأبو بكر ساكت لا يتكلم

جناب ابوبکر هم ساکت بود و حرف نمي زد

عمر برگشت گفت

ألا تأمر فيه بأمرك

دستور نهايي را درباره علي نمي دهي؟ يعني دستور نمي دهي علي را بکشيم؟

لا أكرهه على شئ ما كانت فاطمة إلى جنبه

من علي را وادار نمي کنم به چيزي مادامي که زهرا در کنار او است.

يعني اول بايد زهرا از بين برد بعد به فکر از بين بردن علي بود. در اين هنگام آن صداي يا رسول الله زهرا، حضرت اميرالمؤمنين متوجه قبر پيامبر شد و خطاب به پيامبر فرمود:

يابن ام

اي پسر عمو

يا بن أم إن القوم استضعفوني وكادوا يقتلونني

همان حرف‌هارون را زد، هم اميرالمؤمنين پيامبر را صدا زد و هم حضرت زهرا سلام الله عليها

اين هم براي کتب خود اهل سنت است و کتاب بحار و کافي نيست.

الامامة والسياسة - ابن قتيبة الدينوري ( تحقيق الزيني ) - ج 1 ص 20

حالا شما مراجعه بفرماييد.

بيننده: رضايي از بهبهان (اهل سنت)

2 تا سوال داشتم، در زمان خلافت حضرت علي سلام الله عليه مسلمان بيشتر کشته شده است يا در زمان ديگر خلفا؟

سوال دوم هم اينکه چرا مذهب شيعه بيشتر از مذاهب ديگر از زمان حضرت علي تا بحال کشته مي‌دهد و کشته مي‌شود؟

اين دو تا سوال را مي‌خواهم که آقاي قزويني جواب بدهند.

ممنونم خداحافظ شما.

استاد قزويني:

در رابطه با سوال اول شما از اينکه در زمان خلفا بيشتر کشته شده است خب مشخص است شما ببينيد حمله اي که به ايران کردند در زمان خليفه دوم کشت و کشتار چقدر بوده است، حتي اينها 4 فرسخ 4 فرسخ مردم را رديف مي‌کردند و گردن مي‌زدند و در يک روز هزار تا چشم از مردم را در آوردند و واقعا طوري است که نقل آن انسان را به خجالت وا مي‌دارد.

حالا اگر فرصت بود من جناياتي که در حمله فقط به ايران و فلسطين و غيره و آدم‌هايي که کشته شده است از حد فزون است و اضافه در قضيه اميرالمؤمنين سلام الله عليه بنا به نقل آقاي يعقوبي 30 هزار نفر در جنگ جمل کشته شد، خب آتش جنگ جمل را چه کسي روشن کرد؟ آيا حضرت علي روشن کرد؟  يا نه؟ قرآني که مي‌گويد:

وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ

سوره احزاب آيه 33

جناب عايشه از مدينه رفت به مکه و از مکه به بصره رفت

اگر اينها به دنبال آشتي بودند در بصره چه کساني دعوا کردند که مي‌خواست بين آنها آتشي بدهد که اين اقايان کارشناسان مي‌گويند رفته بود براي صلح، صلح بين چه کسي؟ اگر چنانچه مي‌گويند قاتلين عثمان هست خب فرزندان عثمان زنده بودند و آنها بايد مي‌رفتند و اضافه علي بن ابيطالب خليفه است و صلاح نمي بيند و انجام نمي دهد و به ديگران مربوط نيست همانطوري که بعد از قضيه قتل عمر پسر عمر آمد دختر صغيره ابولولو را کشت، هرمزان را کشت به او گفتند نمي خواهد انتقام بگيري و بايد اين آقا پسر خليفه عبدالرحمن بايد انتقام شود، نه آقا خليفه صلاح نمي داند جناب عثمان صلاح نمي داند.

چرا وقتي عثمان صلاح نمي بيند از فرزند ابولولو و هرمزان انتقام بگيرند آنجا هيچکس حرفي نمي زند، اينجا هم امير المؤمنين مي‌گويد اين جاني و جنايتکار است و آدم کشته است و بايد قصاص شود.

در جنگ جمل هم اميرالمؤمنين فرزند عمر را کشت و آن هم به قصد کشتن فرزند خردسال ابولولو، حالا ابولولو يک جرم کرده است

وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآَنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا

سوره مائده آيه 8

پدر جرم کرده است چه ارتباطي به دختر خردسال دارد؟ و اضافه اين اقاياني که مي‌گويند در جنگ جمل فرزندان عبدالله سباء کشته شد فقط به ما جواب بدهند قبل از آمدن اميرالمؤمنين به بصره چه جناياتي مرتکب شده است؟ چقدر از انسان‌ها را کشته اند؟ علي بن ابيطالب هنوز به بصره نرسيده و قبل از رسيدن به بصره آمار کشته‌ها و کساني که بيت المال مسلمين را غارت کردند و تحريک کردند چه بوده است؟ آن هم عبدالله سباء بود آمد جنگ را مغلوب کرد؟

در قضيه صفين هم 18 ماه طول کشيد و 110 هزار نفر کشته شد و ما اين سوال را داشتيم که معاويه وقتي به قدرت رسيد چرا نيامد از قاتلين عثمان انتقام بگيرد؟ چرا يک نفر هم بلند نشد معاويه اي که پيامبر فرمود:

إذا رأيتم معاوية على منبر فاقتلوه

اگر ديديد معاويه بر بالاي منبر هست او را بکشيد

الأنساب - السمعاني - ج 3 ص 95

و پيامبر به صراحت گفت که معاويه بر غير دين من از دنيا مي‌رود و در درون آتش جهنم است

اركسهما في النار في الفتنة ركسا

مجمع الزوائد - الهيثمي - ج 8 ص 121

اين مطالبي است که در مورد معاويه است ولي آقايان مي‌گويند که نه آقا معاويه هيچ اشکالي ندارد معاويه حضرت امير است و هيچ مسئله اي نيست و اگر تصميم هم گرفت از قاتلين عثمان انتقام نگيرد خب امير و خليفه بوده است ولي علي بن ابي طالب نه امير بوده و نه خليفه بوده و بايد بيايند در برابر او قيام کنند و اين همه کشت و کشتار.

اما اينکه فرموديد چرا شيعه‌ها کشته مي‌شوند خب برادر بزرگوارم همواره در دنيا مظلومين و به حق‌ها کشته شده اند، شما شيعه را ملاک قرار نده شما تاريخ را نگاه کن و ببين که از زمان حضرت‌هابيل و قابيل ببينيد که‌هابيل مظلوم است و قتل نصيب اين آقا مي‌شود، حضرت زکريا مظلوم است و قتل نصيب او مي‌شود، بني اسرائيل مظلوم هستند توسط فرعونيان جوانان و مردانشان کشته و زنانشان اسير شدند، به همين شکل تا زمان ما برادر بزرگوارم.

من فقط آخرين جمله ام چون بحث حمله به خانه حضرت زهرا سلام الله عليها بود و اينکه خود ابوبکر مي‌گويد من علي را نمي کشم مادامي که فاطمه در کنار او هست يکي از شعراي معاصر يک شعر زيبايي دارد که مي‌گويد:

آتش زدن به خانه مولا بهانه بود

مقصود خصم کشتن بانوي خانه بود

با آن همه سفارش پيغمبر خدا

پاداش دوستي علي تازيانه بود

آن شب قوي ترين سند غربت علي

تشييع مخفيانه و دفن شبانه بود

يا مولاتنا يا فاطمة الزهرا يا وجيهة عندالله اشفعي لنا عندالله.

خدايا تو را قسمت مي‌دهيم به آبروي زهرا به آبروي زهرا به آبروي زهرا اگر بناست براي ما يک دعايي به اجابت برساني آن دعا و حاجت ما خدايا فرج مولايمان بقية الله الاعظم است به آبروي زهرا هر چه سريعتر لباس فرج بر اندام ملکوتي مولايمان بپوشان و ما را از ياران ويژه آن بزرگوار قرار بده.

اللهم عجل لوليک الفرج

 



حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما