* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 25 فروردين 1392 تعداد بازديد: 2390 
تهديد عمر به آتش زدن خانه وحي و پشيماني ابو بكر از آن
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
 بسم الله الرحمن الرحيم

برنامه: حبل المتين

استاد: حضرت آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني

تاريخ : 1392/01/25

موضوع: تهديد عمر به آتش زدن خانه وحي و پشيماني ابو بكر از آن

مجري:

آيا تهديد به آتش کشيدن خانه حضرت زهرا باسند صحيح در کتب اهل سنت آمده است يا خير؟

استاد قزويني:

من قبل از آغاز سخن لازم مي‌‌ دانم از همه علاقه مندان به اهل بيت عصمت و طهارت سلام الله عليهم اجمعين چه در ايران و چه در ديگر نقاط جهان که امروز با حضور در مراسم عزاداري فاطمة زهرا سلام الله عليها و اظهار همدردي با بقية الله الاعظم در شهادت مادر مظلومه اش فاطمة زهرا تشکر کنم و به حق مردم حق مطلب را نسبت به مظلومه شهيده فاطمة زهرا اين بزرگ بانويي که قدر آن به حق مجهول است ادا کردند.

و آنچه که ما از رسانه‌ها مي‌‌ ديديم و همچنين در خود شهر قم با حضور مراجع بزرگوار در اين مراسم عزاداري يک عاشوراي ديگري بود و الحق امروز مردم قلب زهرا را خوشحال کردند، قلب اميرالمؤمنين را خوشحال کردند، قلب مقدس امام زمان را با اين کار خود خوشحال کردند.

و من يک نکته اي را قبل از اينکه به سوال برادر عزيزم جناب آقاي محسني اشاره کنم حالا من مفصل اين را اشاره خواهم کرد بعضي از عزيزان اهل سنت تصور مي‌‌ کنند که اين قضيه شهادت حضرت زهرا و اين عزاداري‌ها خدايي نکرده با وحدت منافات دارد و يا اهانت به مقدسات آنها است، نه اين چنين نيست و اين از اصول مسلم تاريخ است و مگر ما مي‌‌ توانيم با ناديده گرفتن تاريخ تاريخ را عوض کنيم؟

 و اين از عقائد شيعه است و مسئله شهادت حضرت زهرا جمله اي است که اميرالمؤمنين سلام الله عليه در نهج البلاغه خطبه 202 مفصل مطرح مي‌‌ کند که به هنگام دفن اين صديقه طاهره که خطاب به نبي مکرم صلي الله عليه و آله و سلم مي‌‌ فرمايد:

وستنبئك ابنتك بتضافر أمتك على هضمها

دخترت به تو ر خواهد داد که امتت چقدر در حق او ظلم و جفا کردند.

پهلوي او را شکستند، محسن او را سقط کردند و همين قضايا منجر به شهادت مظلومانه آن بزرگوار شد.

و بعد اميرالمؤمنين اشاره مي‌‌ فرمايد:

فأحفها السؤال واسترها الحال

يا رسول الله از زهرا با اصرار سوال کن به من که دردهاي دل خود را نگفت فقط فهميدم که دست و پهلويت زخمي شده ولي ندانستم که چگونه شبهاي محن را سحر کردي.

ولم يطل العهد ولم يخل منك الذكر

 يا رسول الله اين همه مصيبت بر دخترت هنوز ياد تو از زبان‌ها نيفتاده بود و هنوز چيزي از رحلت جانگداز و جانکاه تو نگذشته بود.

نهج البلاغة - خطب الإمام علي ( ع ) - ج 2 ، ص 183

و اين تعابير کاملا نشان مي‌‌ دهد از عمق مصيبت حضرت زهرا سلام الله عليها و وقايعي که بعد از نبي مکرم بر فاطمه زهرا وارد شد تا آنجايي که مي‌‌ گويد:

قل يا رسول الله عن صفيتك صبري

يا رسول الله ديگر صبر علي به سر آمد و کاسه صبرم لبريز شد، ديگه شبهاي علي بعد از اين سحر ندارد، غم‌هاي علي پايان ندارد.

نهج البلاغة - خطب الإمام علي ( ع ) - ج 2 ص 182

نقل مي‌‌ کنند ابن عباس در يکي از شب‌هاي صفين يعني در حقيقت نزديک 27 سال بعد از شهادت حضرت زهرا حنايي آماده کرده بودند و به علي عليه السلام تعارف کردند که علي جان بيا با هم حنا بگذاريم ريش مبارک شما سفيد شده است.

اميرالمؤمنين مي‌‌ فرمايد ابن عباس مگر نمي داني ما هنوز عزادار فاطمه هستيم، يعني بعد از گذشت 27 سال هنوز اميرالمؤمنين به فکر داغ فاطمه زهرا است و داغ زهرا از دل علي هنوز نرفته وحتي فرزند زهرا امام کاظم سلام الله عليه مستشهد 183 حجري است که وقتي از زهراي مرضيه نام مي‌‌ برد مي‌‌ گويد:

إِنَّ فَاطِمَةَ ع صِدِّيقَةٌ شَهِيدَةٌ

از مادرش زهرا به عنوان يک مظلومه شهيده تعبير مي‌‌ کند.

الكافي ( مُشَكَّل ) - الشيخ الكليني - ج 1 ص 458

صراط النجاة ( تعليق الميرزا التبريزي ) - السيد الخوئي - ج 3 ص 441

اينها چيزي نيست که مخصوص امروز و ديروز و 10 سال و 50 سال و 100 سال اخير باشد و من يک نکته اي را مي‌‌ خواهم امشب اشاره کنم که نمي خواستم بگويم ولي بعضي از افرادي که در اين شبکه‌هاي خيلي دارند نسبت به حضرت زهرا بي حيايي و جسارت و اهانت مي‌‌ کنند و بعضي از تعابيري که لايق خودشان و اجداد خودشان هست نثار مي‌‌ کنند من ناگزيرم اين جمله را حداقل با آقايان اهل سنت در مي‌‌ان بگذارم.

شما مي‌‌ گوييد فرض قضيه شهادت حضرت زهرا توهين به خليفه دوم است و خليفه دوم آمد و مقدمات شهادت حضرت زهرا را فراهم کرد و به او سيلي زد و چنين و چنان کرد، اينها توهين به عمر است.

من از آقايان اهل سنت سوال مي‌‌ کنم مقام حضرت زهرا بالاتر است يا مقام نبي مکرم؟ شما در خود صحيح بخاري نقل مي‌‌ کنيد نسبت به نبي مکرم خليفه دوم نسبت هذيان مي‌‌ دهد، شما در صحيح مسلم نقل مي‌‌ کنيد در قضيه نماز بر عبدالله ابي خليفه دوم جسورانه با نبي مکرم اهانت مي‌‌ کند.

مقام زهرا از ايشان بالاتر است؟ شما خودتان آورديد اگر واقعا آنها اهانت است چرا در صحاح آورديد؟ در قضيه حديبيه شما مي‌‌ آوريد بر اينکه خليفه دوم مي‌‌ گويد من در نبوت پيامبر شک داشتم.

آيا آنها اهانت به مقدسات شما نيست؟ جلو چشم نبي مکرم وقتي براي دختر پيامبر که از دنيا رفته است زن‌ها گريه مي‌‌ کنند شلاق بر مي‌‌ دارد و به جان زن‌ها مي‌‌ افتد جلو چشم پيامبر، اينها را شما خودتان نقل کرده ايد.

وقتي ابوبکر از دنيا مي‌‌ رود حمله مي‌‌ کند به خانه عايشه که آنجا عزاداري مي‌‌ کردند تمام زن‌ها را مورد ضرب و شتم قرار مي‌‌ دهد، اينها چيزهايي است که خودتان نقل کرديد از خليفه دوم، اينها عيب و جسارت و اهانت نيست، اينها مقدسات اهل سنت را مورد هجمه قرار دادن نيست ولي قضيه هجوم به خانه حضرت زهرا و ضرب و شتم قرار دادن دختر پيامبر اکرم اهانت است و شيعه‌ها چنين و چنان هستند؟

آن آقاي گرگيج هم که در يک همايشي در زاهدان مي‌‌ گفت آقا اگر مي‌‌ خواهيد وحدت برقرار بشود بايد دست از شهادت حضرت زهرا بردارند ما به اين آقا و همفکرانش مي‌‌ گوييم:

مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ

سوره آل عمران آيه 119

شما بميريد هم ما شهادت حضرت زهرا را هر سال همانطور که داريد مي‌‌ بينيد به کوري چشم دشمنان حضرت زهرا مردم ايران و شيعيان هر چه با شکوه تر برقرار مي‌‌ کنند.

هزاران مرگ بر آن وحدتي که ما بخواهيم از اصل و اصول خودمان شهادت حضرت زهرا دست برداريم که حالا ما مي‌‌ خواهيم وحدت برقرار کنيم؟ شهادت حضرت زهرا که جاي خود دارد مرحوم شهيد مطهري مي‌‌ گويد ما حاضر نيستيم به خاطر وحدت يک مستحب کوچک و مکروه کوچک مان را مصالحه کنيم همانطوري که انتظار هم نداريم برادران اهل سنت بيايند و براي وحدت از  يک مستحب و مکروه کوچک خود دست بردارند.

اينها نيست برادران عزيز و سروران گرامي، گوش به حرف افرادي که خود فروخته و مزدور هستند، افرادي که از جاي ديگر دارند دستور مي‌‌ گيرند براي اينکه اين درآمدشان ادامه داشته باشد و اين پول‌هايي کهمي‌‌ گيرند جواب بدهند شروع مي‌‌ کنند همچين مطالبي را بيان مي‌‌ کنند.

و من در اينجا ناگزيرم جناب آل شيخ مفتي اعظم عربستان سعودي نمي دانم اين آخوندهاي درباري هر روز يک خزعبلاتي از خودشان صادر مي‌‌ کنند در خطبه نماز جمعه شروع مي‌‌ کند نسبت به شيعه جسارت کردن و تحريک مي‌‌ کند ديگران را در برابر شيعه و از مذهب شيعه به عنوان يک مذهب باطل تعبير مي‌‌ کند.

جناب آقاي آل شيخ اگر واقعا مردانگي و وجدان داريد واقعا روي حرف خود هستيد و شيعه را يک مذهب باطل مي‌‌ دانيد، مراجع ما که بارها اعلام مناظره کردند چرا اين مردانگي را نداريد که بياييد؟ امروز هم عصر عصر رسانه است و لازم نيست که شما به ايران يا مراجع ما به عربستان سعودي بيايند در يکي از اين ماهواره‌هاي عربستان سعودي شما بياييد آقايان مراجع ما هم بيايند در شبکه ولايت يا ديگر شبکه‌ها و در رسانه‌هاي ملي مناظره کنيد و ثابت کنيد مذهب شيعه باطل است.

چرا جرات نمي کنيد؟ چرا توان حضور در مناظره را نداريد؟ چون مي‌‌ دانيد چيزي براي گفتن نداريد. خودتان هم مي‌‌ دانيد که مذهب شيعه تنها مذهب منطبق با مذهب راستين نبي مکرم و برخواسته از قرآن است و در برابر منطق شيعه حرفي براي گفتن نداريد.

حالا اگر بعضي از اين علقه مزقه‌ها و کلباني‌ها حرف مي‌‌ زنند اين‌ها عددي نيستند يا اين عرعور‌ها که هر روز عرعر مي‌‌ کند اينها عددي نيستند ولي يک شخصيت محترمي مثل آل شيخ حرفي مي‌‌ زند اينها را ما نمي توانيم از کنارش به سادگي رد بشويم.

و آن دسته از عزيزاني که صداي ما را مي‌‌ شنوند به اين آقايان برسانند واقعا راست مي‌‌ گوييد شما بياييد براي گفتگو و مناظره و ثابت کنيد. اين 500ميليون شيعه است که حداقل در ايران 60 مي‌‌ليون شيعه وجود دارد، در هند و پاکستان، عراق و غيره مي‌‌ليون‌ها شيعه است و امروز همه ماهواره دارند و از تلويزيون مي‌‌ بينند بياييد ثابت کنيد بگذاريد اين شيعه‌ها متوجه شوند که مذهبشان باطل است چرا نمي آييد؟

ديگر گذشت آن زماني که جناب آقاي آل شيخ بزرگوار که بخواهيد در يک گوشه اي در يک مسجدي براي 300 نفر مطالبي را بيان کنيد و مردم از کنار اين قضايا بخواهند به سادگي عبور کنند.

من از بينندگان عزيز عذر مي‌‌ خواهم و ناگزير بوديم که بعضي از مطالب را بيان کنيم تا مردم بدانند که قضيه چيست و همين مناظره اي که برادر عزيزمان آقاي عباسي با آقاي سجودي داشتند  اين آقايان نه تنها از عکس قزويني مي‌‌ ترسند حتي از بردن اسم شبکه ولايت هم مي‌‌ ترسند.

آقاي عباسي مي‌‌ گويد چرا مي‌‌ نويسيد عباسي از قم بنويسيد عباسي از شبکه ولايت، مي‌‌ گويد ما نمي نويسيم که شبکه ولايت يعني اين اندازه وحشت دارند و مي‌‌ ترسند. اسم شبکه ولايت براي اينها مايه ترس و وحشت شده است.

 ما نصف مانيتورمان تصوير ايشان را گذاشتيم و اگر واقعا راست مي‌‌ گوييد شما هم بياييد تصوير شبکه ولايت را درگوشه مانيتور و تلويزيون خود قرار بدهيد که مردم هم بدانند قضيه چيست و مسئله روشن شود.

ما باز هم با همه اينها از جناب آقاي سجودي تشکر مي‌‌ کنيم که اين 2-3 تا مناظره که حالا اسمش را هم مناظره نگذارم به عنوان گفتگوي دوستانه يا گلايه و غيره همين اندازه، جلسه قبل هم عرض کردم که اصلا بحث پيروزي و غيره نيست بحث اين است که مسئله يک مقداري روشن شود، سوالاتي که شيعه دارد اين آقايان جواب بدهند و وقتي اينها نمي توانند جواب بدهند مردم بهتر مي‌‌ توانند قضاوت و داوري کنند.

ما نياييم عقيده خود را به زور به مردم تحميل کنيم شما حرف خود را بزنيد دوستان ما هم حرف خود را مي‌‌ زنند و داوري را به عهده مردم مي‌‌ گذاريم، نه ما قضاوت و نتيجه گيري کنيم و نه شما و قضاوت را به عهده مردم بگذاريم.

اما در رابطه با قضيه مسئله حضرت زهرا سلام الله عليها که يک مقدار من يک نکته اي را بيان کنم که قضيه تهديد به آتش زدن خانه حضرت زهرا چند تا نکته است که من اينها را به اختصار چون فرصت زيادي هم نداريم بيان مي‌‌ کنم و براي بينندگان عزيز توجيه مي‌‌ کنم

تهديد به احراق به نقل طبري متوفاي 310 اين حميد از جرير از مغيره از زياد بن کليم مي‌‌ گويد:

اتي عمر بن الخطاب منزل علي و فيه طلحه و زبير و رجال من المهاجرين

وقتي عمر بن خطاب منزل علي بن ابي طالب آمد در اين خانه هم طلحه بود هم زبير و تعدادي از مهاجرين بودند و برگشت گفت:

والله لأحرقن عليكم

به خدا قسم اين خانه را بر شما به آتش مي‌‌ کشم

أو لتخرجن إلى البيعة

يا اينکه همگي آماده بشويد تا با ابوبکر بيعت کنيد

تاريخ الطبري ج 2، ص 233، لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري

 عزيزان اهل سنت دقت کنند اين تعبيري که دارند جناب خليفه دوم مي‌‌ گويد به خدا سوگند خانه را به آتش مي‌‌ کشم  اين همه مهاجرين، علي، طلحه و زبير آنجا بودند اين اهانت نيست؟ آيا اين والله لاحرقن عليکم با کدام آيه از آيات قرآني تطبيق مي‌‌ کند؟ با کدام روايت از روايات نبوي تطبيق مي‌‌ کند؟

آيا نبي مکرم براي اسلام آوردن تهديد به آتش زدن کرده است؟ حالا آن بعضي از رواياتي که قضيه نماز که مطرح مي‌‌ کنند مال منافقين است و کاملا مشخص است و آنها را همه را ما در کتاب نقد قفاري و قصة الحوار الهادي مفصل جواب داديم و همچنين درسايت هم همه اينها را ما جواب داديم.

اينجا من به اختصار رد مي‌‌ شود، محمد بن حميد از يحيي بن معين از ابوزرعة و احمد بن حنبل مي‌‌ گويند ثقة است، جرير بن عبدالحميد مي‌‌ گويند ثقه است، مغيره بن مقسم است، يحيي بن معين، ابن ابي حاتم، نسائي مي‌‌گويند ثقة است.

زياد بن کليب است عجلي و نسائي گفته است که ثقه است،  تمام راويان اين سند همه  ثقه هستند و مشکل سندي هم ندارد که آقايان بگويند اين مشکل سندي دارد.

اين حضراتي که ايراد مي‌‌ کنند که چرا اميرالمؤمنين سلام الله عليه دفاع نکرد از حضرت زهرا به ما جواب بدهند از اين حمله اي که جناب خليفه به خانه زهرا کرده و اين تهديد به آتش زدن کرده است اينجا چرا اميرالمؤمنين دفاع نکرده است؟

من انشاءالله اگر خدا توفيق دهد تصميم دارم يکي از همين شب‌هاي آينده را يا شب جمعه يا دوشنبه که سوال اين وهابي که مي‌‌ گويند چرا اميرالمؤمنين از خود يا همسرش دفاع نکرد مفصل اين را به حول و قوه الهي جواب خواهم داد.

 آقايان به ما بگويند در اينکه آمده در خانه حضرت زهرا و علي بن ابيطالب اين چنين تهديد مي‌‌ کند مگر همين علي بن ابي طالب فاتح بدر و حنين نيست؟ فاتح خيبر نيست؟ همين علي بن ابي طالب نيست مگر که خليفه دوم مي‌‌ گويد:

لولا سيف علي لما قام عمود الاسلام

اگر شمشير علي نبود پرچم اسلام برافراشته نمي شد.

چرا علي بن ابيطالب دفاع نکرد؟ شما هر جوابي داديد ما همان جواب را در مورد قضيه دفاع از حضرت زهرا بيان مي‌‌ کنيم.

روايت ديگر تهديد به احراق به نقل ابن ابي شيبة استاد بخاري است، محمدبن بشر از عبيدالله بن عمر، زيد بن اسلم ايشان هم باز نقل مي‌‌ کند تا آنجايي که مي‌‌ گويد:

وقتي که به عمر رسيد که تعدادي آمدند در خانه علي بن ابيطالب جمع شدند آمد و حتي

دخل علي فاطمه

عمر بن خطاب آمد و با فاطمه مواجه شد

فقال يا بنت رسول الله ما من الخلق احد احب الينا من ابيک

کسي از پدرت بر ما محبوب تر نيست.

الوافي بالوفيات ج 17، ص 167، صلاح الدين خليل بن أيبك الصفدي

الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2، ص 520، أحمد بن محمد بن علي ابن حجر الهيثمي

حالا احب الينا من ابيک، عرض کرديم اين پيامبر محبوب همان پيامبر محبوبي است که شما در صحاح خود نقل کرديد در قضيه نماز بر عبدالله جسورانه اهانت کرد و به همين پيامبر نسبت هذيان داد و امثال اينها. و کسي هم بعد از پيغمبر محبوب از تو نزد ما نيست ولي اين که ما شما را دوست داريم قسم به خدا اين مانع نيست از اينکه اين افرادي که در خانه جمع شده اند دستور بدهم خانه را بر اينها به آتش بکشيم.

 به قول يکي از اين آقايان مي‌‌ گفت چماق و هويج، از يک طرف مي‌‌ گويد کسي عزيزتر از شما نيست و از طرفي هم مي‌‌ گويد قسم به خدا خانه را بر شما به آتش مي‌‌ کشم.

 اگر واقعا محبوب تر از اينها نيست اگر واقعا زهراي مرضيه عزيزترين و گرامي ترين افراد است  براي چه مي‌‌ خواهد اين خانه را بر سر اينها به آتش بکشد؟ بعد از اينکه عمر رفت حضرت زهرا مي‌‌ گويد عمر قسم خورده و به قسم خود هم عمل خواهد کرد.

چون او را مي‌‌ شناسد چون سوابقي که از خليفه دوم در جامعه است همه با آن سوابق آشنا هستند.

از نظر سند هم محمد بن بشر، يحيي بن معين و نسائي مي‌‌ گويند ثقة، عبيدالله بن عمر بن حفص است که يحيي بن معين مي‌‌ گويد از ثقات است، ابوزرعة و ابوحاتم و نسائي مي‌‌ گويند که ثقه است، زيد بن اسلم است که احمد بن حنبل، ابوزرعه و ابوحاتم مي‌‌ گويند ثقه است، اسلم قرشي است که مولا و غلام عمر بن خطاب بوده و زمان پيامبر را هم درک کرده که عجلي در مورد او مي‌‌ گويد:

ثقة من كبار التابعين

معرفة الثقات ج 1، ص 223، أبي الحسن أحمد بن عبد الله بن صالح العجلي الكوفي

حالا اينکه زمان پيامبر را درک کرده است يا پيامبر را در خواب ديده است يک بحث مفصلي دارد ولي ما کاري با ان نداريم و همين که آقاي عجلي و ابوزرعة مي‌‌ گويد ثقة براي ما کافي است.

اين نشان مي‌‌ دهد که سند اين روايت هم کاملا صحيح است چون تمام راويان آن ثقة هستند، آقايان اگر نسبت به هريک از اين روات اشکال سندي و رجالي دارند ما درخدمتشان هستيم.

تهديد به احراق به نقل آقاي بلاذري که متوفاي 270 است از مسلمة، سليمان تيمي و ابن عون نقل مي‌‌ کند که:

أن أبا بكر أرسل إلى عليّ يريد البيعة، فلم يبايع

ابوبکر دنبال علي فرستاد تا بيايد بيعت کند ولي علي گفت من بيعت نمي کنم

أنساب الأشراف - أحمد بن يحيى بن جابر ( البلاذري ) - ج 1 ص 586

در خود صحيح بخاري ج 5 صفحه 82 است که اميرالمؤمنين تا 6 ماه بيعت نکرد در همان روز هم بعد از شهادت حضرت زهرا خواست بيعت کند 2 نکته ظريف دارد:

يکي اين است که به ابوبکر برگشت گفت:

اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالْأَمْرِ

در امر خلافت در حق ما استبداد کردي به طوري که قطرات اشک از چشمان ابوبکر جاري شد.

دوم هم گفت اگر مي‌‌ خواهي به خانه ام بيايي تا با هم صحبت کنيم عمر را نياورد

ولا يَأْتِنَا أَحَدٌ مَعَكَ كَرَاهِيَةً لِمَحْضَرِ عُمَرَ

من اصلا به حضور عمر کراهت دارم و از نشستن با عمر ناراحت هستم.

صحيح البخاري ج 4 ، ص 1549

اين کتاب کافي و تهذيب و بحار نيست و صحيح بخاري است و به قدري ما اين را گفتيم که همه اين را حفظ کردند و حتي بعضي از خواهران ما که روي خط مي‌‌ آيند مي‌‌ بينيم اين آدرس‌ها را به قدري که ما تکرار کرديم حفظ کردند و حاج آقاي محسني ما هم حفظ است.

 اين است که به ابوبکر برگشت گفت:

اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالْأَمْرِ

در امر خلافت در حق ما استبداد کردي به طوري که قطرات اشک از چشمان ابوبکر جاري شد.

دوم هم گفت اگر مي‌‌ خواهي به خانه ام بيايي تا با هم صحبت کنيم عمر را نياورد.

كَرَاهِيَةً لِمَحْضَرِ عُمَرَ

من اصلا به حضور عمر کراهت دارم و از نشستن با عمر ناراحت هستم.

اين کتاب کافي و تهذيب و بحار نيست و صحيح بخاري است و به قدري ما اين را گفتيم که همه اين را حفظ کردند و حتي بعضي از خواهران ما که روي خط مي‌‌ آيند مي‌‌ بينيم اين آدرس‌ها را به قدري که ما تکرار کرديم حفظ کردند و حاج آقاي محسني ما هم حفظ است.

مجري:

من حفظ نيستم حاج آقا

استاد قزويني:

صحيح بخاري جلد 5 صفحه 82 حديث 4240

صحيح بخاري هم که شما مي‌‌ گوييد صحيح ترين کتب بعد از قرآن است،  علي بيعت نکرد

فجاء عمر، ومعه قبس

عمر آمد با شعله اي از آتش

من نمي توانم بيش از اين توضيح دهم و اين را عزيزان اهل سنت يک لحظه اين تعصب را کنار بگذارند و اين کارشناسان وهابي هم براي يک لحظه هم شده اين پنبه را گوش خود بيرون بکشند و ببينند که قضيه چيست.

فتلقته فاطمةُ على الباب

عمر با پاره اي از آتش آمده بود و با زهراي مرضيه دم درب برخورد کرد

فقالت فاطمة: يا بن الخطاب، أتراك محرّقاً علي بابي؟

فاطمه زهرا فرمود: دارم مي‌‌ بينم که آمدي خانه مرا به آتش بکشي

قال نعم

بله آمدم خانه را به آتش بکشم.

قال: نعم، وذلك أقوى فيما جاء به أبوك

و آتش زدن خانه تو باعث مي‌‌ شود دين پدرت تقويت شود

أنساب الأشراف ج 1، ص 252، أحمد بن يحيى بن جابر البلاذري

خيلي عجيب است، واقعا بايد گفت انا لله و انا اليه راجعون، پيامبري که مي‌‌ فرمايد:

فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي

اين را هم بخاري نقل کرده است و قضيه خواستگاري بنت ابي جهل هم نيست.

صحيح البخاري ج 3، ص1361، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي

در صحيح مسلم است که:

فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي يُؤْذِينِي ما آذَاهَا

صحيح مسلم ج 4، ص 1903، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري

اين چيزي است که شما در صحيح بخاري و مسلم آورديد و اين از احاديثي است که همه بينندگان ما با جلد و صفحه آن به قدري  که ما تکرار کرديم حفظ کردند.

مجري:

مخصوصا حاج آقاي محسني

استاد قزويني:

بله مخصوصا حاج آقاي محسني ما، و حتي به خاطر اين جريمه هم داده است.

مدائني را يحيي بن معين مي‌‌ گويد

مدائني ثقة

تاريخ ابن معين (رواية الدوري)  ج 4، ص 163، يحيى بن معين أبو زكريا

مسلمة بن محارب را ابن حبان توثيق نموده است

سليمان تيمي را ذهبي در مورد او مي‌‌ گويند:

 الحافظ الإمام شيخ الإسلام

تذكرة الحفاظ ج1، ص150، أبو عبد الله شمس الدين محمد الذهبي

عبدالله بن عون که خودش از صحابه است مي‌‌ گويد:

ليس في القوم مثل ابن عون

تاريخ مدينة دمشق ج 31، ص 351، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي

ابن مبارک هم مي‌‌ گويد:

ما رأيت أحدا أفضل من ابن عون

من افضل از ابن عون کسي را نديدم و سراغ ندارم

سير أعلام النبلاء ج 6، ص 365، محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله

ما سه روايت نقل کرديم با سند صحيح مبني بر هجوم خانه زهراي مرضيه سلام الله عليها،  ما از عزيزان يک سوال داريم و اين سوال را اگر دوستان اهل سنت که مي‌‌ خواهند بيايند روي خط و صحبت کنند اگر بتوانند جواب بدهند ما ممنون مي‌‌ شويم.

خداي عالم در سوره نور آيه 27و 28 مي‌‌ گويد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ

اي مومنين به خانه ديگران که مي‌‌ خواهيد وارد شويد اجازه بگيريد و سلام دهيد.

سوره نور آيه 27

آيا اين چنين تهديد کردن با شعله اي از آتش به خانه زهرا آمدن اين هست معناي تستانس و تسلم علي اهلها؟

و يا در سوره احزاب آيه 53 مي‌‌ فرمايد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ

وارد خانه پيامبر نشويد مگر اينکه به شما اذن داده شود

طبق روايت صحيحي که از جناب ابوبکر است که مي‌‌ گويد پيامبر فرمود: خانه علي و زهرا از خانه انبياست بس افضل از خانه انبيا است.

در ذيل آيه شريفه

فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ

سوره نور آيه 36

حالا اينها از سوالاتي است که اميدواريم عزيزان ما درباره اش دقتي کنند يه مقداري فکري کنند، حالا جوابي هم داشتند بيان کنند و ما هم انشاءالله استفاده کنيم.

مجري:

قضيه ندامت و پشيماني خليفه اول را که به وفور در کتب اهل سنت پيدا مي‌‌ شود و انشاءالله بيشتر بشود بحث کرد در آخرين لحظات عمرشان گفتند که حمله به خانه حضرت زهرا پشيمان هستم، البته از خيلي چيزها اظهار ندامت کردند که يکي از آنها اين کار است که گفته بود که کاش اين کار را انجام نمي دادم قضيه حمله به خانه زهرا سلام الله عليها است.

آيا اين در کتب اهل سنت آمده است يا نه؟

استاد قزويني:

در رابطه با اظهار ندامت و پشيماني خليفه اول از هجوم به خانه حضرت زهرا روايتي است که من معتقدم چند جلسه پيرامون آن بايد بحث کرد خيلي روايت عجيبي است و من به نظرم اگر هيچ روايتي ما نداشته باشيم براي حقانيت شيعه و بطلان کاري که خليفه اول و دوم بعد از رحلت پيامبر انجام دادند همين قضيه بس است.

من از عزيزان اهل سنت تقاضا دارم اين روايت را بروند و خوب مطالعه کنند چون از نظر سند هم مشکلي ندارد و اين را من انشاءالله در جلسه بعد مفصل خواهم کرد که جناب خليفه اول وقتي روزهاي آخر زندگي دم مرگ مي‌‌ گويد من 3 کار انجام دادم که از هر 3 پشيمان هستم.

تک تک اين 3 تا مطالعه و بررسي شود که يکي از آنها قضيه هجوم به خانه زهرا است و آن 2 کار ديگري که خليفه کرده است آيامگر نه اين است که خليفه پيامبر بايد تمام کارهايش يا منطبق با قرآن يا منطبق با سنت راستين پيامبر باشد؟

اگر واقعا خلافت خلافت صحيحي بوده و درست بوده اصلا در کار صحيح که نبايد پشيمان شد و 3 تا کاري هم مي‌‌ گويد اينها را اي کاش من از اول به اين شکل نبود و من سوال مي‌‌ کردم و ورق بر مي‌‌گشت.

يکي از آنها اين است که اصلا از اصل خلافت پشيمان است و مي‌‌ گويد از اينکه دو سال و اندي در مسند خلافت قرار گرفتم ناراحت و پشيمانم و اي کاش در همان سقيفه خلافت را به گردن عمر، ابوعبيده جراحمي‌‌ انداختم و خودم کمک کار اينها بودم.

 اگر اين خلافت مشروع و حق است مگر انسان از خلافت حق و مشروع اظهار پشيماني و ناراحتي مي‌‌ کند؟ نمي دانم اين آقاياني که دست و پا مي‌‌ زنند و ما الان چند ماه است که به اين آقايان گفتيم که يک دليل از کتاب وسنت براي اثبات مشروعيت خلافت جناب آقاي ابوبکر براي ما بياوريد ولي تا کنون کوچکترين جوابي حتي يک کلمه هم نگفتند.

ما الان 4-5 ماه است که از کتاب و سنت ده‌ها دليل و برهان با سند صحيح بر اثبات خلافت اميرالمؤمنين اقامه کرديم شما هم دو تا روايت بياوريد.

و اين روايت خيلي از قضايا را روشن مي‌‌ کند و چون فرصت نيست تقريبا 7-8 مسئله است که بايد روي آن کار شود.

يکي ندامت ابوبکر به نقل ابن زنجويه که قديمي ترين مدرک که در کتاب الاموال خود آوردند.

دوم ندامت ابابکر به نقل‌هاي متعدد و اسانيد مختلف که مثل طبراني و ذهبي و طبري و اينها.

سوم صحت روايت که صحيح است يا نه.

چهارم تحريف اين حديث است که وقتي اين آقايان ديدند که اين روايت کل عقائد و مباني اينها را به هم و متزلزل مي‌‌ کند و در اين چاپ‌هاي اخير برداشتند و تحريف کردند که اين را انشاءالله سر فرصت تصوير کتاب را با چاپش به مردم نشان مي‌‌ دهيم که اگر واقعا اين دليل بر حقانيت اهل بيت نيست و واقعا اين هجوم صورت نگرفته است اينها چرا تحريف مي‌‌ کنند؟

بعد بحث ديگري که آقايان اشکال سندي به ضعف عنوان دارند که اين را که ما مفصل جواب مي‌‌ دهيم.

و از همه بالاتر ما چند تا روايت داريم که اصلا عنوان در آن سند نيست و اضافه اينکه عنوان توسط ابن حبان و ديگران توثيق شده است.

اما من فقط متن روايت را مي‌‌ خوانم و صداي بينندگان عزيزمان را انشاءالله مي‌‌ شنويم، بعد انشاءالله در جلسه بعد مفصل در مورد اين قضيه صحبت مي‌‌ کنيم.

عبدالرحمن بن عوف از پدرش نقل مي‌‌ کند که من وارد بر ابوبکر صديق شدم در آن مرضي که از دنيا رفت، داستان مفصل است حالا من اصل روايت را هم انشاءالله از کتاب طبراني يا ابن زنجويه مي‌‌ خوانم که ابوبکر برگشت گفت که من 3 کار انجام داده ام و تاسف مي‌‌ خورم و دوست داشتم که اينها را انجام نداده بودم و 3 چيز را ترک کردم که دوست داشتم که آن کارها را انجام مي‌‌ دادم و 3 چيز بود که مي‌‌ خواستم از پيامبر سوال کنم ولي سوال نکردم.

يعني 9 تا قضيه است، 3 کار انجام داده و پشيمان است، 3 کار انجام نداده و پشيمان است، 3 سوال هم از پيامبر دوست داشت سوال کند و از اينکه سوال نکرده ناراحت است.

اين هر 9 تا قابل دقت است که اگر فرصت شود من دريک جلسه مستقل نسبت به 9 تا که يکي در رابطه به قضيه هجوم به خانه حضرت زهرا است که آن را ما مفصل بحث خواهيم کرد و نسبت به 8 تاي ديگر هم ما فقط سوال مي‌‌ کنيم و اميدواريم که اين کارشناسان جواب بدهند که هرگز جواب نمي دهند و نمي توانند جواب بدهند.

اما آنهايي که دوست داشتم انجام نمي دادم و پشيمان هستم

فوددت أني لم أكن كشفت بيت فاطمة عن شيء

من ناراحتم اي کاش خانه فاطمه زهرا را هتک حرمت نکرده بودم و دستور حمله و هجوم به خانه زهرا نداده بودم

وإن كانوا قد أغلقوا على الحرب

اگر چه اين خانه به عنوان سنگر جنگي بود، اگر چنانچه خانه حضرت زهرا به عنوان سنگر جنگي بسته شده بود و مرکز جنگ هم بود به احترام زهرا من نبايد دستور حمله و هجوم به خانه زهرا مي‌‌ دادم.

الأموال لابن زنجويه ج 1، ص 387، أبو أحمد حميد بن مخلد بن قتيبة بن عبد الله الخرساني المعروف بابن زنجويه (المتوفى : 251هـ) الوفاة: 251، دار النشر :

المعجم الكبير ج 1، ص 62، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني

الأحاديث المختارة ج 1، ص 89، أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد بن أحمد الحنبلي المقدسي

مختصر تاريخ دمشق، ج 4، ص 300، محمد بن مكرم بن منظور الأفريقي

تاريخ الإسلام  ج 3 ، ص 118، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي

سمط النجوم العوالي،‌ ج 2، ص 465، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي العاصمي المكي

اينها اين قضيه را نقل کردند يعني يک نفر و دو نفر نيست، البته غير از اينها هم افرادي نقل کردند و ما براي اينکه قضيه روشن شود که اين فقط يک روايت نيست و يک سند نيست و يک عالم نقل نکرده اينها راانشاءالله ما به تفصيل نسبت به اين نقل‌ها و تکه‌هايي که در اين نقل‌ها انشاءالله خدمت بينندگان عزيز به حول و قوه الهي توضيح خواهيم داد.

بيننده: عمراني از بوشهر

تسليت مي‌‌ گويم شهادت بي بي دو عالم حضرت زهراي مرضية سلام الله عليها.

عارضم خدمت حضرت عالي حقيقتش من مدتي است که روي خط مي‌‌ آيم ولي موفق نمي شوم که صحبت کنم.

و عرائضي داشتم در چند زمينه، يکي اينکه اين اقاي سجودي که ادعا مي‌‌ کنند شمالي هستند ايشان من روي تيپ و سيماي ايشان مي‌‌ توانم که بگويم که ايشان بچه جنوب شرقي استان فارس هستند، و ايشان جزو منطقه لار هستند و بايد آنجايي باشند.

مجري:

لهجه‌شان هم به همان منطقه مي‌‌ خورد.

بيننده:

بله عرض مي‌‌ کنم، اينها متاسفانه دروغ گو هستند، دوم آقاي ترشابي در يک برنامه اي 3 فرقه شيعه، سني و وهابي را به تفکيک اسم برد، در يک قضيه اي بود که مربوط به زيارت قبر يکي از ائممه‌شان در منطقه تاجيکستان بود که فراموشم شده است و چند بار هم مي‌‌ خواستم که خدمت شما بگويم ولي موفق نشدم.

مطلب سوم اينکه يک روز ايشان در يکي از صحبت‌هاي خود ادعا کردند که ام المؤمنين عايشه گفته من زماني که در کنار مرقد حضرت رسول قرار مي‌‌ گرفتم زماني که پدرم و حضرت رسول دفن بودند من با لباس معمولي آنجا حاضر مي‌‌ شدم ولي از روزي که عمر آنجا دفن شد من ديگر از عمر شرم و حيا داشتم.

من مي‌‌ خواستم بگويم اينها که ادعا مي‌‌ کنند که کسي که مرده است ديگر دستي در اين دنيا ندارد و کاري نمي تواند بکند چه دليلي دارد که عايشه اين ادعا را مي‌‌ کند که عمر مي‌‌ توانسته ايشان را ببيند.

چگونه عايشه فهميد که عمر به حضور ايشان اعتراف مي‌‌ تواند داشته باشد؟

حقيقتش مسائل زيادتري در ذهنم بود ولي يادداشت‌هايم را الان نمي دانم کجا گذاشتم و نتوانستم پيدا کنم و انشاءالله در يک فرصت ديگر، و بعد هم آقاي ابوبکر اگر راست مي‌‌ گويد که پشيمان شد چرا همان ساعت بلند نشد حکومت را به اميرالمؤمنين واگذار کند و کنار بکشد؟

آقايان هم مي‌‌ گويند که شماچرا تاريخ را ورق مي‌‌ زنيد و چه فايده دارد گفتن اين مسائل؟ اگراين مسائل اتفاق نيفتاده بود کي بين امت اسلامي تفرقه مي‌‌ افتاد؟ و ما مي‌‌ خواهيم بدانيم دليل اين تفرقه بين امت اسلامي چيست؟ آيا شيعه حق است يا اهل سنت حق هستند؟

اهل سنتي که حداقل اقل اقل با فرقه ضاله وهابيت که ما مي‌‌دانيم انگليسي هستند و با صهيونيسم و بهائي 3 شاخه يک درخت هستند، مي‌‌ گويند 5 فرقه اين 5 فرقه کدامش بر حق است؟

حالا ما مي‌‌ گوييم بر فرض شيعه ناحق است، از  فرق آنها کدامشان بر حق هستند؟

و انشاءالله براي حضرت عالي و جناب آيت الله قزويني اين سيد بزرگوار و ذخيره جامعه اسلامي و جامعه روحانيت و سلاله نبي مکرم اسلام و حضرت زهرا آرزوي سعادت و توفيق و سربلندي دارم و به شما را به خداي بزرگ مي‌‌ سپارم.

استاد قزويني:

اين نکته را که اين عزيزمان مطرح کردند در رابطه با عايشه ام المؤمنين که مي‌‌ گويد وقتي پيامبر دفن بود در خانه من  من با همان لباس آزاد و سر برهنه بودم چون خانه خودم بود و پدرم هم که دفن شد همين طوري بود ولي

فلما دُفِنَ عُمَرُ مَعَهُمْ فَوَاللَّهِ ما دَخَلْتُ إِلاَّ وأنا مَشْدُودَةٌ عَلَىَّ ثيابي حَيَاءً من عُمَرَ

وقتي که عمر بن خطاب را در خانه من دفن کردند همواره با چادر و پوشش خودم را مي‌‌ پوشاندم چون از عمر خجالت مي‌‌ کشيدم.

مسند أحمد بن حنبل  ج 6، ص 202

حاکم نيشابوري هم در مستدرک بعد از نقل اين روايت مي‌‌ گويد:

هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه

 اين روايت صحيح است و شرائط صحيح بخاري و مسلم را دارد.

المستدرك على الصحيحين ج 3، ص 63،

آقاي هيثمي هم در مجمع الزوائد مي‌‌ گويد روايت صحيح است.

مجمع الزوائد ج 8، ص 26

اين جناب آقاي سجودي و ديگران است که مي‌‌ گويند آقا وقتي که کسي مرد ديگر ر از اين دنيا ندارد و ما را نمي بيند و اطلاع از حالات ما ندارد بفرمايند به قول اين برادر ما از اين روايت جواب بدهند که عايشه اگر واقعا عمر مرد و رفت و ر ندارد و نمي بيند و اطلاعي از اين طرف ندارند اين کار عايشه ام المؤمنين که روايت هم صحيح است و نمي توانند بگويند اين روايت چنين و چنان است چون امثال آقاي سجودي در آن حد نيستند که مثلا بخواهند و بيايند بر حاکم نيشابوري ايراد بگيرد که ايشان بيايد روايتي را تصحيح کند و اين آقا بگويد من قبول ندارم.

چون ايشان در اين حد نيست چون آن بزرگترشان هم که مي‌‌ آيد در زباله و زباله داني و مزبله گير مي‌‌ کند و در يک روايت چند تا گاف مي‌‌ دهد که آبروريزي مي‌‌ شود تا چه رسد به آقاي سجودي که نسبت به مباحث رجالي خيلي پياده تشريف دارند.

بيننده: فضلي از تهران (اهل سنت)

من خدمت حاج آقا قزويني ضمن عرض ادب چند تا سوال دارم و اولين سوالم اين است که خيلي دوست دارم بدانم که اولا من به نوبه خودم آناني که در کل کره زمين از اول دنيا تا به امروز هرچه ظلم کردند من به نوبه خودم لعنت خدا را به آنها مي‌‌ فرستم هرکسي که ظالم است.

ولي من اين سوال را دارم خدمت حاج آقا قزويني بالفرض براي همه واضح و روشن شد حالا فعلا مي‌‌ گويند وهابيون يا اهل تسنن همچنين چيزي وجود نداشته و افسانه بوده است و اهل تشيع هم مي‌‌ فرمايند اتفاق افتاده و حمله به خانه حضرت زهرا بوده است.

به هر حال جنايت است و بنده در هر شرايطي اين جنايت اتفاق افتاده باشد فعلا که روشن نيست براي يک عده اي و عده اي هم که قبول کردند اين اتفاق افتاده است من محکوم مي‌‌ کنم.

ولي سوالم اين است که بالفرض اين اتفاق براي همه روشن و کل دنيا گفتند اين اتفاق افتاده است و شيعه بر حق است و سني تا الان زور گفته است و ظلم کرده از اول تا امروز و همه گفتيم شيعه هستيم و هيچ سني وجود ندارد، سوالم اين است که آيا مشکلات موجود جامعه بر طرف مي‌‌ شود يا نه؟

مجري:

من از شما سوال مي‌‌ کنم اگر قضيه مهدويت اتفاق بيفتد که شما اهل سنت هم قبول داريد آن وقت چه مي‌‌ شود؟

بيننده:

مهدويت يعني امام زمان ظهور کند؟

مجري:

بله

بيننده:

 خيلي خوب مي‌‌ شود ولي فعلا که اتفاق نيفتاده است.

مجري:

نه  فرض مي‌‌ گيريم ديگه

بيننده:

 خيلي خوب مي‌‌ شود و اين را روي تخم چشمهايم مي‌‌ گذارم

مجري:

پس اون سوالي که شما کرديد اگر قضيه حضرت حجت عليه السلام صورت بگيرد همين جواب پاسخ داده خواهد شد.

بيننده اگر قضيه حضرت حجت عليه السلام صورت بگيرد همين جواب پاسخ داده خواهد شد.

بيننده:

فعلا  که بنده 50-60-70 سال خدا به من عمر بدهد 20 سال عمر به من عمر بدهد فعلا من در ضلالت و در بدبختي زندگي مي‌‌ کنم و آقا هم تشريف نياورده من اين را مي‌‌ گويم و هر موقع آقا تشريف آوردند قدمشان روي چشم من، من خودم يکي از مريدان ايشان مي‌‌ شوم من يکي از کوچکانش مي‌‌ شوم ولي فعلا مشکلاتي که همگي داريم و با پوست و استخوان لمس مي‌‌ کنيم آيا اين مشکلات بر طرف مي‌‌ شود؟

و اينکه نمي دانم حالا اگر صحبت کنيم يک خرده ممکن است برداشت‌هايي شود و وصله‌هاي مختلف به ما بزنند که چرا اينجوري و از حاج آقا قزويني تقاضا دارم که اين مناظره‌هايي که مي‌‌ گذارند يک خرده مناظره‌هاي منطقي باشد مثلا قبلش موضوع را روشن کنند و اين به آن نگويد و به نظر من اينجا يک خرده براي اين شبکه‌ها کسر‌شان مي‌‌ شود.

اين به اون يک جور ديگه مي‌‌ گويد و بالاخره يک چيزهايي مي‌‌ گويند که خاله زنکي اسمش را بگذاريم يا کوچه بازاري، من خودم  خجالت مي‌‌ کشيدم از اين صحبت‌ها که اين مي‌‌ گويد از حوض نمي خواهم بيرون بروم و اون مي‌‌ گويد بايد بيايي بيرون.

بابا صحبت تان را روشن کنيد در هر موضوعي که هست و اين يک انتقاده بود بعدش هم خدمت شما عرض شود که نقطه مشترک اهل تسنن و تشيع چيست؟ غير از قرآن که چيز ديگري نيست.

مجري:

پيامبر، قرآن، قبله

بيننده:

پيامبر و قرآن را که تشيع و تسنن قبول دارند  تمام شد، به نظر شما اگر کاسه اي زير نيم کاسه نباشد منطق اين را نمي گويد که خدا و قرآن ببين چه گفته است و طبق همان گفته قرآن و نوشته قرآن که کلام خداست ما پيش برويم.

حالا اگر عمر ظلم کرد محولش مي‌‌ کنيم به خدا، علي خدايي نکرده ظلم کرده است همچنين، يا هرکس ديگري ظلم کرده است محول مي‌‌ کنيم به خدا، ما فعلا بايد طبق قرآن پيش برويم.

استاد قزويني:

ببينيد جناب آقاي فضلي بزرگوار اين يک جمله اي است که هميشه من و شما مي‌‌ گوييم که گذشته چراغ راه آينده است و خود قرآن مي‌‌ آيد داستان حضرت آدم و حوا، قابيل و‌هابيل، ابراهيم و موسي و اينها رامي‌‌ آورد براي چه؟ براي اينکه ما بياييم از آن چه که گذشته از کار بد گذشتگان و از کار خوب گذشتگان عبرت بگيريم و يکي از آداب خواندن قرآن اين است که وقتي ما مي‌‌ آييم در آياتي که  صفات خوبان برده شده، صفات مبارزين عليه باطل و استبداد تلاش کنيم خودمان را متخلق کنيم به اخلاق خوبان، وقتي در آيات قرآن اسمي از بدها و بدکاره و ظالم و فاسق و امثال اين مي‌‌ آيد تلاش کنيم که ويژگي‌هاي آن افراد در ما نباشد و اگر هست از خود دور کنيم.

فإذا مروا بآية فيها تشويق ركنوا إليها طمعاً، وتطلعت نفوسهم إليها شوقاً وظنوا أنها نصسب أعينهم

جمله اميرالمؤمنين اين است که وقتي به آيات بهشت مي‌‌ رسند از خدا طلب کنند و يقين کنند بر اينکه اين نعمت‌هاي بهشت را خداي براي او آفريده

وإذا مروا بآية فيها تخويف، أصغوا إليها مسامع قلوبهم، وظنوا أن زفير جهنم وشهيقها في أصول أذانهم

وقتي به آيه عذاب مي‌‌ رسند صداي گر گر آتش جهنم در گوششان وز وز کند و احساس کنند بر اينکه اين آتش براي خود اين هم هست اگر چنانچه راه بدکاران را برود.

شرح نهج البلاغة ج 10، ص 78، أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد المدائني

ولذا روي اين جهت ما نمي توانيم جناب آقاي فضلي بزرگوار من از ادب حضرت عالي و از متاننت حضرت عالي تشکر مي‌‌ کنم و به وجود بزرگواراني مانند حضرت عالي افتخار مي‌‌ کنيم و بدون تعارف عرض مي‌‌ کنم ولي نکته اين است ما که دو مرتبه بنا نيست به دنيا بياييم که در يک مرتبه تجربه به کار بيندازيم و در مرتبه ديگر تجربه را به کار ببريم.

وقتي که جناب ملک الموت آمد و سرو گوشش از دم در پيدا شد

فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ

سوره اعراف آيه 34

ديگر آنجا پشيماني سودي ندارد و هر چه التماس کنيم از ملک الموت از خدا از پيامبران که

قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ

نه اصلا و ابدا

كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ

سوره مومنون آيه 100

ما که اينجا هستيم برادر بزرگوار قرآن واضح و روشن است و فرض بفرماييد که الان شما مشاهده کرديد  که ما الان 5-6 ماه است ولايت و امامت اميرالمؤمنين را از آيات قرآن و روايات خوانديم و بررسي‌ها از کتب اهل سنت خوانديم نه از کتب شيعه.

 شما اين مطالب را ببينيد حالا آن شبکه‌هاي ديگر هم اگر واقعا در رابطه با ادله خلافت جناب ابوبکر جناب عمر و عثمان دارند ببينيد.

قرآن خودش مي‌‌ گويد:

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

سوره زمر آيه 17-18

بشارت بده به آن بنده‌هايي که اقوال مختلف را مي‌‌ شنوند و بهترين را انتخاب مي‌‌ کنند.

اين انتخاب احسن سرنوشت ساز است جناب آقاي فضلي بزرگوار و ما نمي توانيم از کنار اين قضايا به سادگي رد بشويم.

بيننده:

 من

استاد قزويني:

الان ببينيد حضرت عالي مي‌‌ خواهيد نماز بخوانيد چون اول چيزي که قيامت از من و شما مي‌‌ پرسند نماز است

أول ما يحاسب به العبد يوم القيامة الصلاة فإن صلحت صلح له سائر عمله وإن فسدت

فسد سائر عمله

تنوير الحوالك، ج 1، ص 144، عبدالرحمن بن أبي بكر أبو الفضل السيوطي

المعجم الأوسط، ج 2، ص 240، أبو القاسم سليمان بن أحمد الطبراني

اگر نماز قبول شد ديگر اعمال هم يواش يواش قبول مي‌‌ شود و اگر نماز رد شد ديگر کار تمام است.

الان فرض بفرماييد بنده مي‌‌ خواهم نماز بخوانم آيا پيامبر هميشه نمازش را پشت درب‌هاي بسته مي‌‌ خواند و اصلا کاري به ديگر قضايا نداريم، پيامبر اکرم 23 سال مخفي بود و 20 سال هم جلوي مردم نماز خوانده و وضو مي‌‌ گرفت و همه صحابه مي‌‌ آمدند و قطرات وضوي پيامبر را به عنوان تيمن و تبرک بر مي‌‌ داشتند به طوري حمله مي‌‌ کردند براي گرفتن قطرات وضو

فيقتتلون

تا آنجايي که ديگر به کشت و کشتار مي‌‌ رسيد و زير دست و پا له مي‌‌ شدند. آيا اين پيامبر اکرم چگونه وضو گرفته؟ آيا موقع وضو گرفتن از انگشت به طرف آرنج بوده؟ پاهاي خود را شسته يا مسح کرده؟ پيامبر اکرم موقعي که نماز خوانده دست بسته خوانده؟ آمين گفته است؟ بسم الله گفته است؟

يک مقداري ما بياييم جناب آقاي فضلي عزيز اين تاريخ را ورق بزنيم ولي به دور از تعصب اين مطالبي که در دوران بني اميه اين بني اميه اي که 21 سال با اسلام جنگيدند، 13 سال در مکه و 8 سال در مدينه، اينها امدند و قدرت را در دست گرفتند و اينها مي‌‌ خواهند انتقام کشته‌هاي خود را بگيرند.

اميرالمؤمنين سلام الله عليه به معاويه مي‌‌ نويسد که معاويه با آن شمشيري که جد و برادرت را کشتم آن شمشير با من موجود است.

 مشخص است که معاويه اي که جد و برادرش توسط علي به درک واصل شده است اين مي‌‌ تواند اين کينه از دلش برداشته شود؟  تمام اينها قابل تامل است ولي ما کاري نداريم و آنچه که مهم است قرآن نسبت به مخالفين مي‌‌ گويد:

قُلْ‌هاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

سوره بقره آيه 111

فرمايش حضرت عالي نسبت به مناظره بنده هم با حضرت عالي کاملا هم عقيده هستم و آن مناظره اي مي‌‌ تواند مفيد باشد که با آداب و اخلاق اسلامي باشد.

اين قضيه حوض و اينها را که مطرح مي‌‌ کردند چون حديث حوض و حديث حوض هم يکي از احاديثي است که به نظر ما بطلان عقائد عزيزانمان را ثابت مي‌‌ کند چون عزيزمان آمدند دينشان را از صحابه کردند.

مي گويند آقا ابوزرعه و ديگران مي‌‌ گويد قرآن را، خدا را و پيامبر را صحابه به ما منتقل کردند و اگر چنانچه صحابه منحرف باشند دين و خدا و پيامبر ما به هوا است.

حديث حوض هم به صراحت همانطوري که آقاي عباسي نقل کردند در صحيح بخاري مفصل اين قضيه را حديث 6587 مفصل مي‌‌ گويد که زمره زمره اصحاب من را به طرف آتش جهنم مي‌‌ برند

فلا أُرَاهُ يَخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ

جز تعداد اندک

صحيح البخاري ج 5، ص 2407

ابن اثير و ديگران مي‌‌ گويند اشاره به افراد خيلي قليل و اندک هست که از صحابه نجات مي‌‌ کنند، صحابه اي که نتوانستند خودشان را نجات بدهند، صحابه اي که نتوانستند از آتش جهنم خلاصي يابند.

خود اين بزرگان صحابه مانند ابوسعيد خدري و ديگران اعتراف دارند بر بدعت و امثال اين دارند و آيا اينها مي‌‌ توانند ما را نجات دهند؟ اينکه مي‌‌ گفتند از حوض بيرون آمد و غيره اين به خاطر همان روايت حديث حوض بوده و در حقيقت به عنوان کنايه و اهانت نبوده  است.

بيننده:

اتفاقا من هم در جايگاه يک بيننده موقعي که نگاه مي‌‌ کردم اين مناظره را چهره هم آقاي سجودي و هم آقاي عباسي را مي‌‌ ديدم و اين جوري برداشت مي‌‌ کردم که اينها دارند با کنايه با هم صحبت مي‌‌ کنند، يعني به زور و از روي تعصب مي‌‌ خواهند مغلوب کنند.

به نظر من بايد در مناظره منطق باشد، مناظره خوب است مناظره براي من بيننده آگاهي مي‌‌ آورد منتها از روي تعصب نباشد به نظر من خيلي بيشتر مي‌‌ توانم پاي تلويزيون بنشينم و گوش دهم.

و خدمت شما عرض شود که من صحبتم سر اين است که اتحاد داشته باشيم و همه مسلمان هستيم و نقطه مشترک مان هم همان است و من خودم به شخصه الان اگر اشتباه مي‌‌ کنم دوست دارم که بگوييد.

شما که مي‌‌ فرماييد اهل تسنن يا وهابيون از صحابه مي‌‌ گرفتند يا آنها مي‌‌ گويند شما از امامت دين گرفتيد من يکي از قرآن دين مي‌‌ گيرم، مثلا چنانچه من يه مشکل شرعي يا سوال شرعي يا کار شرعي داشته باشم به هيچ چيزي مراجعه نمي کنم مگر قرآن.

مجري:

 شما اگر شک بين نماز رکعت دوم و سوم کرديد کجاي قرآن اين احکام را پيدا مي‌‌ کنيد؟

بيننده:

اتفاقا من اين را مي‌‌ خواستم بگويم که شما که مي‌‌ فرماييد اينجوري است بنده مثلا مي‌‌ گويم من از تهران مي‌‌ خواهم به پاکدشت بروم مي‌‌ گويم وسط راه يک گرگ هم هست يا چندين گر گ و بهتر است که من يک چاقو با خودم ببرم.

اين وسط موقعي که در نماز در قرآن نيست ديگر، نماز که مي‌‌ خوانم يک دستم را باز مي‌‌ گذارم و يک دستم را بسته که نه شيعه ناراحت شود و نه سني چون خودم 20 سال است که در تهران ساکن هستم و با برادران اهل تشيع برخورد داشتم و خانه آنها مي‌‌ روم و خانه من مي‌‌ آيند و با آنها رفت و آمد دارم و نه آنها مشکلي دارند نه من.

استاد قزويني:

موقع سجده چکار مي‌‌ کنيد؟ در وقتي که ايستاده ايد يکي از دست‌ها را باز و يکي از بسته مي‌‌ کنيد حالا در وضو هم شما شايد بگوييد يک دفعه من وضو مي‌‌ گيرم با مسح و يک دفعه هم با شستن مي‌‌ گيرم، موقعي که مي‌‌ خواهي سجده کني چون شيعه مي‌‌ گويد بر روي فرش سجده باطل است مگر اينکه شما بياييد کنار فرش خود نصف پيشاني باشد و نصف ديگر هم روي فرش باشد.

مجري:

من عذر خواهي مي‌‌ کنم فکر کنم شما يک مذهب جديد آورديد.

بيننده:

آقا منظورم اين است که اتحاد داشته باشيم.

مجري:

از جهت اتحاد خوب است ولي از اين جهت که ما بايد مطابق يک سري احکامي باشيم که قابل استناد باشد و کلام خدا و پيامبر يا اهل بيت باشد.

بيننده:

خدا به خاطر اينکه من يک دستم باز است  و يک دستم بسته است به جهنم مي‌‌ اندازد به نظر شما؟

مجري:

به هر صورت نماز خواندن اگر قبول نشود الان روايتش را حضرت استاد گفتند که هم در کتب شيعه است و هم در کتب اهل سنت که اگر نماز قبول نشود چون به هرصورت نماز هم يکي از فروعات است و اگر خوب نخوانيم جهنم مي‌‌ رويم يعني اعمال از ما قبول نمي شود و وقتي قبول نشود جهنمي هستيم.

استاد قزويني:

همه اين اعمال توقيفي است يعني متوقف بر شرع است مثلا حضرت عالي الان مي‌‌ خواهيد نماز صبح بخوانيد من از شما سوال مي‌‌ کنم مثلا کجاي قرآن گفته است که نماز صبح بخوانيد؟ من مثلا مي‌‌ خواهم نماز صبح يک رکعت بخوانم و کجاي قرآن گفته است که نماز صبح دو رکعت است؟

بيننده:

الان من گفتم که من اينجور جاها رو مراجعه مي‌‌ کنم به منطقم و منطق من آنجا مي‌‌ گويد من مثال پاکدشت را زدم هيچ ضرري نمي کنم که دو رکعت بخوانم

استاد قزويني:

منطق شما براي نماز صبح چه مي‌‌ گويد؟ نماز صبح بخوانيم يا نخوانيم؟

بيننده:

بخوانيم، سحر خيزي خيلي خوب است

استاد قزويني:

من خواندم از کجاي قرآن استفاده کنم نماز صبح را؟ من از کجاي قرآن استفاده کنم که نماز صبح بخوانم، الان من نماز صبح نمي خوام بخوانم و شما مي‌‌ خواهيد از قرآن براي من ثابت کنيد که نمازصبح واجب است. کدام آيه را براي من مي‌‌ خوانيد؟

بيننده:

همين ستايش و تشکر از خدا و اطاعت از خدا اين منطق به من مي‌‌ گويد که اينجا کار بدي نيست و انجام مي‌‌ دهم بعدشم به جاي يک رکعت عيب ندارد بگذار دو رکعت باشد ولي

استاد قزويني:

حالا اگر کسي 4 رکعت بخواند بيشتر شکر کرده است خدا را؟

بيننده:

به نظر من

مجري:

 اين تشريع مي‌‌ شود و حرام است

استاد قزويني:

وليد هم شراب خورده بود و با حالت مستي به مسجد آمد و نماز صبح را به جاي دو رکعت 4 رکعت خواند به او اعتراض کردند که چرا 4 رکعت خواندي گفت من امروز خيلي شنگول هستم اگر بخواهي بيشتر هممي‌‌ خوانم.

ببين برادر عزيزم جناب آقاي فضلي عزيز ما از اين بزرگواري حضرت عالي تشکر مي‌‌ کنيم و اميدواريم اين فرمايشات حضرت عالي به عنوان جک و شوخي باشد و گرنه ما بايد تمام اعمالمان و حرکات و سکناتمان منطبق با قرآن و سنت باشد.

اگر ما قرآن را قبول داريم حضرت عالي الان قرآن را باز کنيد سوره نحل آيه 44 که به صراحت مي‌‌ گويد:

وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ

سوره نحل آيه 44

يعني قرآن بدون بيان پيامبر قرآن نيست

در سوره حشر آيه 7 قرآن مي‌‌ گويد:

وَمَا آَتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا

سوره حشر آيه 7

به دستورات پيامبر عمل کنيد و از منهايات او اجتناب کنيد و اگر ما بخواهيم قرآن بخوانيم قرآن خودش مي‌‌ گويد بدون سنت هيچ فايده اي ندارد، خود جناب ابوحنيفه مي‌‌ گويد:

لولا السنة، ما فهم أحد منا القرآن

اگر سنت نبود يک نفر از ما قرآن را نمي فهيد.

قواعد التحديث ج 1، ص 298، محمد جمال الدين القاسمي

اين را نه تنها ما مي‌‌ گوييم بلکه بزرگان اهل سنت هم مي‌‌ گويند حتي احمد بن حنبل مي‌‌ گويد:

السنة تفسر الكتاب وتعرف الكتاب وتبينه

الكفاية في علم الرواية - الخطيب البغدادي - ص 30

ما از شما تشکر مي‌‌ کنيم الان حدود 20 دقيقه است که با شما صحبت مي‌‌ کنيم و در خدمت شما بوديم.

اي کاش حضرت عالي شب عيد نوروز بوديد که اين فرمايشات حضرت عالي مردم را يک مقداري از آن حالت غم و قصه در مي‌‌ آورد و امشب که اولين شب دفن حضرت زهراست خلاصه من احساس مي‌‌ کنم که مناسب نباشد.

بيننده: احمد از افغانستان

خدا خيرتان بدهد ما به شما افتخار مي‌‌ کنيم آقاي قزويني، به شما و تمامي استادان شبکه ولايت.

آقاي قزويني من شبي که آقاي استاد عباسي مناظره داشتند هر چه کوشش کردم با شما تماس بگيرم و از ايشان تشکر کنم موفق نشدم.

ارتباط بيننده قطع مي‌‌ شود.

استاد قزويني:

يک ربع پشت خط بودند قطع نشد ولي تا وصل شدند قطع شد.

بيننده: کرامتي از شاهرود

ضمن عرض تسليت به ساحت مقدس ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف و تمامي شيعيان.

با تشکر از برنامه بسيار ارزنده و مفيد شما مي‌‌ خواستم بگويم اين ملحدان و اين سني‌هاي وهابي اينها مهر کينه و عداوت در سينه‌هايشان است.

مجري:

نفرماييد سني‌هاي وهابي بفرماييد وهابي‌ها

بيننده:

بله به قول معروف کينه عمر در سينه دارند چون روايت دارند که عمر در يک

استاد قزويني:

اين تعبير را نبريد خواهر من، حداقل مي‌‌ليون‌ها اهل سنت هم دارند برنامه را مي‌‌ بينند و اين را بزرگواري کنيد خواهر من ما هرچه مودب تر صحبت کنيم چون خود اميرالمؤمنين هم در خطبه 26 نهج البلاغه مي‌‌ گويد:

إني أكره لكم أن تكونوا سبابين

نهج البلاغة - خطب الإمام علي ( ع ) - ج 2، ص 185

ما در خدمت شما هستيم.

بيننده:

به نظر من اگر عمر اين بي احترامي و هتک حرمت را به ساحت مقدس حضرت زهرا سلام الله عليها انجام نمي داد هرگز در دوران امامت حسن مجتبي عليه السلام و امام حسين هيچ وقت همچين جراتي را نمي کردند که به امام حسين کوچکترين اهانتي کنند.

ايشان در اصل اسلام تغيير ايجاد دادند در وضو در شکل نماز در بسياري از کارهاي ديگر ايشان تغييراتي را انجام دادند که به نظر من شرم آور است.

از جناب استاد دکتر قزويني سوال داشتم که آيا عمر چه کينه اي از علي عليه السلام داشته که در آن زمان اين هتک حرمت را انجام داده و درزمان زندگي پيامبر آيا پيش آمده که حسادت عمر نسبت به حضرت علي روايتي گفته شده باشد؟

خيلي ممنون از برنامه خوب شما.

استاد قزويني:

اگر شما مراجعه کنيد به کتاب سر العالمين آقاي ابوحامد غزالي ايشان يک تعبيري دارد که مي‌‌ گويد با اينکه خليفه دوم در غدير با اميرالمؤمنين بيعت کرد و قبول کرد حاکميت اميرالمؤمنين را ولي هوا و هوس و رياست طلبي باعث شد که تمام آن بيعت‌ها را زير پا گذاشت و دستورات پيامبر را

فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ

سوره آل عمران آيه 187

بيننده: احمد از افغانستان

جناب استاد تسليت مي‌‌ گويم شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها به تمام دست اندر کاران شبکه ولايت و تمام شيعيان جهان و مي‌‌ خواهم بگويم که استاد شما افتخار شيعه هستيد و ما واقعا به شما افتخار مي‌‌ کنيم.

استاد قزويني:

شما لطف داريد ما در خور حسن ظن دوستان نيستيم.

بيننده:

خواهش مي‌‌ کنم و بنده حقير بر اين باورم که اجر شما عزيزان کمتر از اجر مجاهدين و شهيدان جنگ صفين و جمل و نهروان کمتر نخواهد بود چرا که مولايمان علي عليه السلام فرمودند که من بودم که چشم فتنه را در آوردم ولي در حال اين شما عزيزان هستيدکه به حمد الله چشم فتنه را در مي‌‌ آوريد و ما به شما افتخار مي‌‌ کنيم.

سوالي داشتم از آقاي قزويني مي‌‌ خواستم بپرسم که ما ضمن اينکه احترام خاصي به سادات داريم سيد به چه کسي اطلاق مي‌‌ شود؟ آيا به فرموده رسول اکرم که فرمودند که.....

تماس بيننده قطع مي‌‌ شود.

استاد قزويني:

متوجه سوال شما شديم، سادات از ديدگاه شيعه به کساني که نسبش به حضرت‌هاشم برسد به او سادات مي‌‌ گويند، سيدي که بتواند خمس بگيرد فرزندان حضرت‌هاشم.

ولي ساداتي که امروز در جامعه مطرح هست يعني کليه که کساني که نسبشان به حضرت زهرا سلام الله عليها مي‌‌ رسد يعني از طريق حضرت زهرا مي‌‌ شوند فرزند پيامبر و ساداتي که در عرف مطرح هستند يعني فرزند رسول اکرم.

خدا بيامرزد امام راحل را که با اينکه مي‌‌ فرمودند اگر به من خدمتگذار بگويند بهتر از اين است که رهبر بگويند ولي ايشان در مقدمه مصباح الهداية که يکي از دوستان هم سوال کرده بود که اين کتاب براي کيست براي امام راحل است که در مقدمه اش مي‌‌ نويسد که من افتخار مي‌‌ کنم خون رسول الله و اميرالمؤمنين و زهراي مرضيه در رگ‌هاي من در جريان است و منتسب به نبي مکرم هستم.

البته اين را عرض کنم اين نعمت خدادادي است و دست افراد نيست و خريدني نيست که مثلا حاج آقاي محسني تشريف ببرند فلان مغازه بخواهند سيادت را بخرند يا آقاي محسني سيادت را بکارد و درو کند و بياورد.

نه اينها نه درو کردني است و نه خريدني خلاصه و نه کاشتني نعمتي که:

إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ

سوره ال عمران آيه 73

بيننده: اميري از آلمان

تسليت مي‌‌ گويم اين ايام را به شما آقاي محسني و جناب استاد قزويني و به تمامي مسلمانان جهان.

عرض کنم که شما سوالي طرح کرديد در مورد اينکه کسي که بدون اجازه به خانه ديگران وارد شود آن هم خانه دختر پيامبر، من نمي دانم کسي که حتي حکم تيمم را هم نمي داند حتما اين حکم را هم نمي داند.

در جواب آقاي فضلي که چند روز قبل با اسم ديگري تماس گرفتند با شبکه ولايت، اين بابا با اينکه سوره عصر

وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ

سوره عصر آيه 1-3

اين سوره مبارکه به ما مي‌‌ گويد که ما چگونه زندگي کنيم همانطوري که حضرت استاد فرمودند که گذشته چراغ راه آينده است و بايد از تاريخ عبرت گرفت.

عرض کنم که 99 درصد تلفن‌ها اکثرا اين جوري است که شخصي که تلفن در دستش است شايد مايل باشد که خانواده اش صداي او را بشنوند و مي‌‌ تواند که اتاق ديگري برود و شرط نيست که صداي تلويزيون را ببندد و خيلي‌ها حساس هستند.

اگر قرار باشدکسي 20 دقيقه صحبت کند تايم گذاشتن ضروري نيست و اضافي است.

مجري:

البته نگاه کنيد جناب آقاي اميري بعضي از دوستان ما مثل آقاي فضلي واقعا ما اگر يک نفر را هم بتوانيم که واقعا مي‌‌ آيد و مشکلات او را حل کنيم اين کار را مي‌‌ کنيم و شما بايد به هرصورت عفو بفرماييد. اگر کسي مانند امثال آقاي فضلي مي‌‌ آيد و واقعا سوال استفهامي دارد نه اينکه سوالات ديگري که مي‌‌ خواهند وقت شبکه را بگيرند من خواهش مي‌‌ کنم از شما و بينندگان عزيز که اجازه دهيد که وقت بيشتري به آنها داده شود.

چون نياز است ولي ما عذر خواهي مي‌‌ کنيم چون وقت محدود است. و نسبت به انعکاس صدا هم دوستان ما بايد خودشان مديريت کنند و ما که نمي دانيم که تلفن‌شان سيار است يا ثابت و به هر صورت وقتي که تلويزيون صدايش باز باشد مشکل انعکاس پيش مي‌‌ آيد و عزيزانمان بايد فکرش بکنند و اگر مي‌‌ خواهند صداي خود را از گيرنده گوش دهند به اتاق ديگر بروند.

بيننده:

خيلي ممنون من مي‌‌ خواستم چيزي را ياد آور باشم که حضرت زهرا سلام الله عليها زماني که وارد منزل او مي‌‌ شوند مي‌‌ فرمايد:

يا أبت يا رسول الله ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب وابن أبي قحافة

الإمامة والسياسة ج 1، ص 16، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة الدينوري

همچين چيزي مي‌‌ گويد و اين استغاثه است و شما بهتر از ما هم مي‌‌ دانيد و اين درس‌ها را خوانديد و کسي اين استغاثه را لبيک نمي گويد ولي ما مي‌‌ دانيم که اکثر منافقان حتي همين امروز در بين خودشان کلمه وامعتصماه را مي‌‌ گويند که مسلمان بايد به داد مسلمان برسد ببينيد آن موقع چگونه با جواب ندادن به سيده نساء عالمين چکارمي کنند و امروز چگونه اکثر منافقين از اين کلمه استفاده مي‌‌ کنند تا اينکه اکثرا مذهب حق را بهش هجوم کنند.

و نمي خوام سياسي حرف بزنم و بگويم چه کساني هستند ولي خود شما مي‌‌ دانيد که چه کساني هستند.

خيلي ممنون که وقت به بنده داديد خداحافظ.

بيننده: احمد از دماوند (اهل سنت)

35 دقيقه است که من پشت خط هستم آقاي محسني

مجري:

عذر خواهي مي‌‌ کنم

بيننده:

خواهش مي‌‌ کنم، من عرض ادب دارم خدمت آقاي قزويني عرض سلام دارم، سوال اولم را مي‌‌ خواهم جواب سوال اولين بيننده شما را بدهم که پرسيدند اهل سنت 4 فرقه و با وهابيت شدند 5 فرقه، اصلا وهابيتي وجود ندارد و اين يک سناريو است که هرکسي را حساب مي‌‌ کنيد وهابيتي وجود ندارد.

بيننده محترم شما را ارجاع مي‌‌ دهم به کتاب آقاي نوبختي که ببينيد من تا صفحه 81 که مطالعه کردم اهل تشيع تا آنجا 154 فرقه را مشخص کرده است.

چون زياد پشت خط بودم خسته شدم و مي‌‌ خواهم سوالات خود را مطرح کنم و از تلويزيون جوابش را بشنوم.

آقاي قزويني راجع به احاديثي که فرموديد شيخ حسن حسيني از بحرين که امروز هم مناظره اش در شبکه وصال فارسي پخش شد جواب شما با حضور در مناظره کاملا داد.

رواياتي را که شما بيان کرديد آنها به در خانه حضرت علي و فاطمه زهرا رفتند ولي به هيچ وجه هيچ بي احترامي و هتک حرمت و زدن و کشتني نبوده و حتي چيزي در اين روايت پيدا نمي شود نمي توان تا آخر دنيا هم در اين روايات چيزي پيدا کنيد.

مجري:

يک سوال بکنم از شما

بيننده:

بفرماييد

مجري:

چرا حضرت زهرا قبرشان مخفي است؟

بيننده:

آن را بايد از حضرت علي بپرسيد

مجري:

نه ديگر

بيننده:

آقاي محسني آن را بايد از حضرت علي بپرسيد که آقاي علي چرا بايد قبر فاطمه زهرا مخفي باشد؟

مجري:

چرا از صحيح بخاري و مسلم نمي پرسيد؟

بيننده:

مگر صحيح مسلم و بخاري العياذ بالله جاي پيامبر هستند يا علم غيب داشتند

مجري:

نه ديگر  اونجا نوشته شده است

بيننده:

آنها هم علمايي بودند که واقعا پرسيدند و تحقيق کردند و احاديث درست را جمع آوري کردند و اينکه آقاي قزويني رواياتي را نشان مي‌‌ دهد ما در کردستان صوفي را داريم که آنها هم اعتقاد دارند به علم غيب، اعتقاد به کرامت پشگامان خود دارند، اعتقاد به خليفه و خلفا و جايگزيني تا به امروز دارند.

چرا از کتاب‌هاي واقعي اهل سنت يا مسلم يا بخاري آقاي قزويني نقل نمي کند؟

راجع به مناظره هم من خواهش مي‌‌ کنم از آقاي قزويني به عنوان رئيس شبکه ولايت از آقاي عباسي خواهش کنند که مطلبي را که مطرح مي‌‌ کنند آن مطلب را تا آخر برنامه کامل حلاجي کنند تا هم ما متوجه شويم و از وهابيت در بياييم و شيعه بشويم يا آنهايي که مي‌‌ خواهند به حقيقت برسند برسند نه از اين شاخه پريدن به شاخه ديگر.

استاد قزويني:

آقاي احمد آقا برادر بزرگوارما مگر از خود صحيح بخاري و مسلم امشب چند تا روايت نخوانديم؟

بيننده:

آقاي قزويني شما روايتي را خوانديد راجع به روايت حوض که اين روايت چيزي را مي‌‌ رساند که پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم موقعي که فوت کردند بعد از وفاتش نمي دانستند که اصحابش بعد او چه اتفاقي برايشان افتاده است و سر حوض گفت اينها را کجا مي‌‌ بريد به او گفتند که تو نمي داني که اينها بعد از تو چکار کردند.

استاد قزويني:

 از شما سوال مي‌‌ کنم آيه شريفه

و ما ادرئک ما ليلة القدر

معنايش اين است که پيامبر تو نمي داني که ليلة القدر چيست؟

بيننده:

ليلة القدر چيزي است که در قرآن است و بر پيامبر نازل شده است

استاد قزويني:

برادر من شما اگر با منطق قرآن آشنا باشيد وقتي در آنجا مي‌‌ گويد:

إِنَّكَ لَا تَدْرِي ما أَحْدَثُوا بَعْدَكَ

صحيح البخاري ج 4، ص 1691

نمي خواهد بگويد که نمي دانستي، ببينيد اين يک اصطلاحي است که وقتي من با تو صحبت مي‌‌ کنم مي‌‌ گويم ر نداري چه‌ها شد، ببينيد اين ر نداري نه به اين عنوان که نمي داني و اين براي عظمت کار به کارمي‌‌ رود مثل

وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ

سوره قدر آيه 2

شما مفسرين خود را برويد ببينيد، نه به عنوان اينکه نفي کند از پيامبر که تو نمي داني و ر نداري تو نستجير بالله اطلاع نداري، اين نيست که عزيز من

إِنَّكَ لَا تَدْرِي ما أَحْدَثُوا بَعْدَكَ

صحيح البخاري ج 4، ص 1691

مي خواهد عظمت کار و مهمي کار و عمق کار را براي پيامبر بيان کند نه اينکه بخواهد نستجيربالله جهل پيامبر را بيان کند  اگر پيامبر نمي دانست  اينها را پيامبر گفته است يا نگفته است؟

آقاي احمد آقا اين را پيامبرفرموده که فرداي قيامت همچين چيزي به من مي‌‌ گويند يا نگفته است؟

بيننده:

بله گفتند ولي نه آنکه علم غيب بعد از عمرش

استاد قزويني:

پيامبر اگر علم غيب ندارد از کجا مي‌‌ داند که فرداي قيامت کنار حوض به او مي‌‌ گويند

إِنَّكَ لَا تَدْرِي ما أَحْدَثُوا بَعْدَكَ

صحيح البخاري ج 4، ص 1691

بيننده:

آقاي قزويني قرآن به 2 تا زبان نازل شد يکي اين قرآني که جلوي ماست و يکي هم احاديث قدسي است

استاد قزويني:

آقا جان شما به من جواب بده ببين عزيز دل من، من خيلي ساده سوال کردم، پيامبر اگر نمي داند بعد از خودش چه اتفاق مي‌‌ افتد اين را درحال حيات خود گفته است يا نگفته است؟

بيننده:

بله در حال حيات گفته است

استاد قزويني:

خدا پدرت را بيامرزد از کجا پيامبر علم پيدا کرده فرداي قيامت به او مي‌‌ گويند که تو ر نداري که چه کردند؟

بيننده:

آقاي قزويني

استاد قزويني:

آقا خدا خيرت بده برادر بزرگوار خود پيامبر دارد مي‌‌ گويد در قيامت به من اين گونه مي‌‌ گويند اگر پيامبر علم غيب ندارد از کجا مي‌‌ داند؟

بيننده:

 اجازه بده اجازه بده از اين شاخه به آن شاخه نپر تا من جوابت را بدهم، آقاي قزويني خدمت شما عرض کردم که قرآن به 2 تا زبان يکي قراني که الان حاضر است و احاديث قدسي که کلام خدا هستند که به پيامبر نازل شده است به اين مي‌‌ گويند حديث قدسي و اين هم يکي از احاديث قدسي است.

استاد قزويني:

آقا اين حديث قدسي، اين را پيامبر فرموده است يا نفرموده است؟

بيننده:

پيامبر فرموده

استاد قزويني:

پيامبر از کجا دانسته که فرداي قيامت به او مي‌‌ گويند تو ر نداري؟

بيننده:

اين را خدا به او گفت که اصحاب او بگويد چنين مسئله اي را

استاد قزويني:

خدا امواتت را بيامرزد پس پيامبر اکرم ر دارد به وحي من الله، پس اين روايت دليل بر اين نيست که پيامبر ر ندارد، پيامبر اگر ر ندارد از کجا گفته است اين را؟

بيننده:

پيامبر بعد از وفاتش به هيچ چيز در دنيا ر ندارد آقاي قزويني

استاد قزويني:

اين را از کجا دانستيد؟

بيننده:

از قرآن مي‌‌ دانم که مي‌‌ گويد:

مِنْ دُونِ اللَّهِ

سوره انعام آيه 56

کساني که غير از خدا را مي‌‌ خوانند گمراه هستند

استاد قزويني:

مگر پيامبر من دون الله است نستجير بالله؟

بيننده:

شما سوالاتي مي‌‌ پرسيد که بنده عالم نيستم به آنها جواب بدهم ولي شما جواب سوال من را نمي دهيد.

استاد قزويني:

آقا احمد من خيلي ساده از شما سوال کردم، اون آقاي سجودي يک گافي داد و گفت اين روايت اثبات مي‌‌ کند که پيامبر بعد از مرگ از هيچ چيز ر ندارد، من از شما سوال مي‌‌ کنم شما زنگ بزن از آقاي سجودي سوال کن اگر پيامبر ر ندارد از کجا دانسته فرداي قيامت به او مي‌‌ گويند پيامبر ر نداري چه شد بعد از تو و مردم همه مرتد شدند.

همين که پيامبر دارد مي‌‌ گويد پس پيامبر ر دارد، از ارتداد امت ر دارد، از دخول اينها ر دارد و اين را دانه دانه حل کن از آن طرف هم شما برو سوره جن آيه 26 را بخوان که خداي عالم مي‌‌ گويد:

عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ

سوره جن آيه 26-27

شما برو تمام تفاسير اهل سنت را ببين که خداي عالم علم غيبش را به کسي نمي دهد مگر به پيامبران حتي آلوسي و حتي بعضي از علماي وهابي مي‌‌ گويند که خداي عالم به اولياء هم علم غيب مي‌‌ داده است.

خود ابن تيميه پيامبر وهابي‌ها به صراحت مي‌‌ گويد اتباع ابوبکر و عمر چند برابر علي علم غيب مي‌‌ دانستند اگر واقعا

بيننده:

تماس بيننده قطع مي‌‌ شود

استاد قزويني:

حالا برادر عزيزم ديدند که اوضاع خوب نيست، اينها را شما داريد مي‌‌ گوييد و آن جمله اي که برادر عزيزم آقاي محسني گفتند که چرا قبر حضرت زهرا مخفي است شما مي‌‌ گوييد از صحيح بخاري و مسلم شما همان روايتي که عرض کردم مي‌‌ گويد:

فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا

وقتي که حضرت زهرا از دنيا رفت همسرش علي او را شبانه دفن کرد

ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها

و به ابابکر هم ر ندادند و علي خودش براي او نماز خواند

صحيح البخاري ج 4، ص 1549

صحيح مسلم ج 3، ص 1380

آقاي ابن قتيبه دينوري از علماي بزرگ اهل سنت مي‌‌ گويد:

وأوصت أن تدفن ليلا لئلا يحضرها فدفنت ليلا

حضرت زهرا وصيت کرد که من را شبانه دفن کنيد چون من راضي نيستم آن کساني که در حق من ظلم کردند در تشييع جنازه من بيايند

تأويل مختلف الحديث - ابن قتيبة الدينوري - ص 279

المصنف عبدالرزاق صنعاني متوفاي 215 هجري که استاد بخاري است که يحيي بن معين در مورد او مي‌‌ گويد:؛

لو ارتد عبد الرزاق عن الإسلام ما تركنا حديثه

اگر عبدالرزاق از دين هم مرتد شود حديثش را ما رد نمي کنيم.

تاريخ الإسلام  ج 15، ص 265، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي

معرفة علوم الحديث ج 1، ص 139، أبو عبد الله محمد بن عبد الله الحاكم النيسابوري

ايشان مي‌‌ گويد:

أن فاطمة بنت النبي صلى الله عليه وسلم دفنت بالليل قال : فر بها علي من أبي بكر أن يصلي عليها، كان بينهما شئ

به خاطر آن عداوت و کينه اي که بين علي و ابابکر بوده به هيچ وجه راضي نشدند که بيايد و در تشييع جنازه و نماز فاطمه زهرا شرکت کند.

إلا أنه قال : أوصته بذلك .

علي بن ابيطالب براي اينکه مردم را هم قانع کند گفت حضرت زهرا به اين وصيت کرده که من را شبانه دفن کن.

المصنف - عبد الرزاق الصنعاني - ج 3 ص 522

 اينها را شما، برادر بزرگوارم اين کتاب‌ها در اختيار شما است و کاملا روشن است.

جناب آقاي ابن بطال در شرح صحيح بخاري نگاه کنيد جلد 3 صفحه 325 همين قضيه را دارد که حضرت زهرا وصيت کرد من را شبانه دفن کنيد و راضي نيستم کساني که در حق من ظلم کردند در تشييع جنازه من بيايند.

برادر من نمي دانم فلان آقا در چنين جا آمد چنين و چنان کرد، فلان مناظره و غيره، اين مناظره اي که بنده در شبکه المستقلة داشتم در سال 87 بود ظاهرا من اين روايات را خواندم و 3 نفر از وهابي‌ها در برابر من بودند ببينيد که کوچکترين دفاعي کردند؟

امشب هم آمدم دانه دانه سند روايت‌ها را بررسي کردم، اگر واقعا شما اشکال سندي داريد بفرماييد، اشکال دلالي داريد بفرماييد، حالا ما همين تهديد هجوم به خانه حضرت زهرا، شما به ما بفرماييد به چه دليل هجوم کردند؟

اگر مي‌‌ گوييد که علي بيعت نکرده بود و رفتند به زور بياورند تا بيعت کند بيش از 600 تا از صحابه بيعت نکرده بودند، سعد بن عباده تا آخر عمر نه بيعت کرد و نه در نماز جماعت ابوبکر وعمر حاضر شد و نه در حج با اينها رفت، چرا در خانه سعد بن عباده نرفتند؟ چرا در خانه ديگر مهاجرين و انصاري که حداقل بيش از 50 نفرش را من آمار دادم و اينها را انشاءالله به حول و قوه الهي آمار اينهايي که با ابوبکر بيعت نکردند تا 6 ماه حتي بعضي تا آخر عمر بيعت نکردند.

 اگر واقعا علت اينکه بيعت علي بن ابيطالب بوده پس چرا به خانه ديگر صحابه که بيعت نکرده بودند نرفتند؟ برادر بزرگوارم مسئله به قدري واضح و روشن است  همان آقايان چرا نمي آيند با هم مناظره کنيم؟

چرا الان که 2 سال و خرده اي است که داد و فرياد مي‌‌ کنيم که بياييد بنده خودم گفتم که تک تک آقايان کارشناسان اين شبکه‌ها ما حاضر هستم و هيچ تکبر هم نداريم که بيايند دوستانه با هم صحبت کنيم ولي چرا حاضر نيستند؟ حتي ما را در بلک ليست قرار دادند نه تنها من بلکه آقاي ابوالقاسمي و يزداني را هم برداشتند و در بلک ليست قرار دادند و حتي وحشت دارند که تصوير آقاي عباسي را در تلويزيون خود بياورند. و حتي وحشت دارند که اسم شبکه ولايت را بياورند و از اين مي‌‌ ترسند.

 حضرت عالي به عنوان يک عزيز سني ما به خارج کار نداريم و در داخل کشور هر کدام از علماي بزرگوار اهل سنت را آمادگي دارند ما با هزينه خودمان منت‌شان هم مي‌‌ کشيم و پيشاني آنها را هم مي‌‌ بوسيم بيايند با هم گفتگوي دوستانه داشته باشيم.

حتي در رابطه با قضيه هجوم به خانه حضرت زهرا، شهادت حضرت زهرا، هرکدام را دوست دارد با هم بنشينيم صحبت کنيم و هم حرف ما را گوش بدهيم هم حرف عزيزان را.

شما که مي‌‌ آييد يک جايي گير مي‌‌ کنيد مي‌‌ گوييد من که عالم نيستم، اونجايي که گير نمي کنيد همين طوري مي‌‌ خواهيد و از اين شاخه به آن شاخه بپريد اونجا عالم هستيد.

من نمي دانم اين عزيزاني که به اين شکل دارند

مجري:

البته حاج آقا من يک گله هم دارم از اين احمد آقا که اين گونه گفتندکه به هر صورت آقاي عمراني بود که گفتند که 5 فرقه اضافه شدند ايشان خيلي قصد داشتند و دوست داشتند که وهابيت را هم با اهل سنت حساب کنندکه واقعا اين گونه نيست و عزيزاني که روي خط مي‌‌ آيند فرقه وهابيت را کاملا مجزا مي‌‌ دانند و ما با برادران اهل سنت کاملا دوست و رفيق هستيم و با يکديگر ارتباط عميق داريم ولي وهابيت به خاطر ناصبي گري آنها و اينکه دارند با مکتب اهل بيت اين گونه دشمني مي‌‌ کنند و قصد دارند که نور اهل بيت را خاموش کنند مخالفت آشکارا مي‌‌ کنيم و الا اگر اعتقادات همديگر را نگاه کنيم ما در بعضي موارد با هم اختلاف داريم ولي دوستانه يا هم صحبت مي‌‌ کنيم.

بيننده: خانم رحيمي

ببخشيد من از حاج آقا مي‌‌ خواستم بپرسم که پيامبر غيب مي‌‌ دانستند؟

استاد قزويني:

بله کاملا غيب مي‌‌ دانستند البته به تعليم الله مي‌‌ دانستند.

بيننده:

مثلا من الان در رسانه شما مي‌‌ گويم که من نه سني هستم ونه شيعه و يک مسلمان هستم ولي يک سري سوالات خيلي زياد مثلا تک سوالاتي در ذهن من هست که مي‌‌ خواهم از برنامه شما جوابش را بگيرم و اگر اين برنامه نشد در برنامه بعدي جوابم را مي‌‌ گيرم.

من مي‌‌ گويم حضرت پيامبر غيب مي‌‌ دانست اين غيب هم يعني ارتباط با جبرئيل آيا ايشان که غيب مي‌‌ دانستند چرا در شبکه وهابي مي‌‌ گويند که وقتي پيامبر مي‌‌ خواست رحلت کند در گوش حضرت زهرا 2 بار زمزمه کرد که حضرت فاطمه يک بار گريه کرده و يک بار هم خنده کرده است.

اگر ايشان غيب داشته چرا از شهادت چيزي نگفتند؟ اين يک سري سوالات مبهمي است که در ذهن من است که شبکه کلمه مي‌‌ گويد که يک بار به حضرت فاطمه گفته است که من مي‌‌خواهم وداع کنم با اين دنيا و شما و يک بار هم به حضرت فاطمه گفته است که شما سيد نساء هستيد.

اگر علم غيب مي‌‌ دانستند  مي‌‌ گفتند که يا فاطمة شما به وسيله فلان شخص به شهادت مي‌‌ رسيد و اين يک سري از سوالات است.

مي گوييم که چرا به حضرت ابوبکر پيامبر گفته است صديق؟  يکبار جبرئيل مي‌‌ آمد مي‌‌ گفت که يا محمد اين بعد رحلت اين کار را مي‌‌ کند يا يک بار مي‌‌ گفتند که پيامبر عمر بعد تو اين کار را مي‌‌ کند.

من مي‌‌ خواهم که اين سوالات براي من خيلي مشخص شود و واقعا اين سوالات در ذهن من است.

استاد قزويني:

ببينيد خواهر عزيزم در اينکه پيامبر علم غيب مي‌‌ دانست اگر ما بگوييم پيامبر يا امام از پيش خود علم غيب مي‌‌ دانستند اين کفر است، علم غيب يعني هرچيزي که مربوط به خداي عالم است و به هرکس که بخواهد علم غيب خود را مي‌‌ دهد هر اندازه هم که بخواهد مي‌‌ دهد.

حضرت رسول که از عيسي که کمترنيست در سوره آل عمران آيه 49 حضرت عيسي مي‌‌ گويد:

وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ

سوره آل عمران آيه 49

آنچه که شما در خانه‌هاي خود مخفي مي‌‌ کنيد را هم من ر دارم.

آيه 26 سوره جن به صراحت قرآن مي‌‌ گويد پيامبر علم غيب مي‌‌ دانست و اينکه علم غيب مي‌‌ دانستد اين را داشته باشيد خواهر عزيزم انبيا عليه السلام در عمل به تکاليف مثل ما هستند يعني آنها مجاز نيستند از علم خود استفاده کنند مگر آنجايي که خدا اجازه بدهد.

براي هدايت مردم باشد، براي کشف يک مشکلي باشد و غيره و اگر بنا باشد امام يا پيامبر به علم غيبش بخواهد عمل کند  اصلا به هيچ وجهي پيامبر نبايد بميرد و مريض شود و نبايد در جنگ احد شکست بخورد چون به علم خود بناست که عمل کند.

نه اينطوري نيست علم غيب ائمه و پيامبر محدود به ارادة الله و مشية الله است، خود امام صادق سلام الله عليه فرمود خدا هر قدر و هرکجا بخواهد ما مي‌‌ دانيم و اگر نخواهد نمي دانيم و آنجايي که خدا اراده کرده است اينها استفاده مي‌‌ کنند نه هر کجا که خودشان بخواهند.

در رابطه با صحبت‌هاي اخيري که بود حضرت زهرا آنچه که پيامبر يک دفعه مي‌‌ گويد خوشحال مي‌‌ شود و يک بار گريه مي‌‌ کند اينها به وحي الهي هست.

خود نبي مکرم هم يک دفعه وحي مي‌‌ آيد خوشحال است و يک دفعه هم مي‌‌ آيد براي امت وعده عذاب مي‌‌ دهد که پيامبر ناراحت است و اين مهم نيست.

ولي اينکه شما مي‌‌ گوييد چرا نسبت به ابوبکر گفتند صديق يا عمر فاروق اينها همه بارها ما گفتيم که دروغ و کذب و جعلي است و صديق و فاروق اميرالمؤمنين است خود ابن کثير دمشقي مي‌‌ گويد که يهودي‌ها آمدند واژه فاروق را براي خليفه دوم مطرح کردند.

و از همه اينها مهمتر به جاي اينکه پيامبر اکرم بيايد نسبت به ابوبکر و عمر بخواهد حرفي بزند شما ببيند نسبت به صورت کلي آمده پيامبر اکرم فرموده:

ضغائن في صدور أقوام لا يبدونها لك إلا من بعدي

من دارم مي‌‌ بينم يک سري کينه‌هايي در دل مردم هست و اين کينه‌ها را اينها به ظهور نمي آورند الا بعد از من.

مجمع الزوائد ج 9، ص 118، علي بن أبي بكر الهيثمي

شما ببينيد اين مسائلي که پيامبر اکرم مطرح کرده يا نه

أن الأمة ستغدر بي بعده

اين چيزي است که آقايان اهل سنت با سند‌هاي صحيح نقل کردند

أن الأمة ستغدر بي بعده

يا علي امت در حق تو خيانت مي‌‌ کند، حيله مي‌‌ کند، کينه‌ها در سينه‌ها مي‌‌ بينم و اين کينه‌ها بعد از من ظاهر مي‌‌ شود.

حاکم نيشابوري هم مي‌‌ گويد:

هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه

 اينها را آقايان اهل سنت در کتب خود با سند صحيح نقل کردند شما مراجعه کنيد يا از اين آقايان اهل سنت بخواهيد.

المستدرك على الصحيحين ج 3، ص 150

الخصائص الكبرى ج 2، ص 235، جلال الدين عبد الرحمن أبي بكر السيوطي

و ده‌ها کتاب ديگر اينها مباحثي است که پيامبر اکرم با زبان گويا مطرح کرده است، به خود علي بن ابي طالب جلوي همه مردم برگشت و فرمود که آي مردم

وان تؤمروا عليا ولا اراكم فاعلين تجدوه‌هاديا مهديا

مجمع الزوائد ج 5، ص 176، علي بن أبي بكر الهيثمي

إن تستخلفوا عليا وما أراكم فاعلين تجدوه‌هاديا مهديا

حلية الأولياء ج 1، ص 64، أبو نعيم أحمد بن عبد الله الأصبهاني

الأمالي ج 1، ص 188، المرشد بالله يحيى بن الحسين بن إسماعيل الحسني الشجري الجرجاني

اگر علي را خليفه بر گزينيد، گرچه مي‌‌ دانم اين كار را نمي‌کنيد اگر اين کار را بکنيد علي بن ابي طالب شما را به صراط مستقيم هدايت مي‌‌ کند.

خدايا تو را قسمت مي‌‌ دهيم به آبروي زهرا به آبروي زهرا به آبروي زهرا هر چه سريعتر لباس فرج بر اندام ملکوتي مولايمان بقية الله الاعظم بپوشان و ما را از ياران ويژه آن بزرگوار قرار بده.

اللهم عجل لوليک الفرج

 


حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما