* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 29 فروردين 1392 | تعداد بازديد: 2163 | |
بررسي صحت روايت پشيماني ابو بكر از آتش زدن خانه وحي | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم برنامه: حبل المتين استاد: حضرت آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني تاريخ : 1392/01/29 موضوع: بررسي صحت روايت پشيماني ابو بكر از آتش زدن خانه وحي مجري: در جلسه گذشته روايتي را مطرح نموديد راجع به اينکه جناب ابوبکر گفته بود که 3 کار انجام دادم که از آن پشيمانم و 3 کار انجام ندادم که از آن پشيمانم و غيره. اگر لطف بفرماييد نسبت به مباحثي که در جلسه قبل مطرح شد براي اينکه ارتباط عزيزانمان هم برقرار شود يک مختصري بفرماييد تا من سوال جديد را از حضرت عالي بپرسم. استاد قزويني: من قبل از اينکه به سوال برادر بزرگوارم جناب حاج آقاي محسني عزيز پاسخ دهم چند نکته را براي بينندگان عزيز لازم است عرض کنم. نکته اول اين شبکههاي وهابي و شبکههاي نفاق به تعبير دکتر احمد طيب شيخ الازهر اينهايي که خوارج عصر هستند يا به تعبير دکتر علي جمعه مفتي اعظم مصر اينها سگهاي جهنم هستند اينها در اين شبکههاي خود آن ماهيت پليد خود را نسبت به اهل بيت هر روز دارند نشان ميدهند. همان طوري که در يکي از جلساتي که بين برادر عزيزمان جناب آقاي عباسي و سجودي اين شيعه گمراه شده اگر شيعه بوده که براي ما محرز نيست بحث بود مطرح شد که اينها کاريکاتوري از فاطمة زهرا سلام الله عليها کشيدند که واقعا قلب هر بيننده را جريحه دار کرد و اينها واقعا ماهيت پست و رذل و پليد خود را نشان دادند. و اينکه واقعا ثابت کردند که صدق رسول الله آن کساني که با اهل بيت عناد دارند از نسل پدران خود نيستند. و من تعجب ميکنم از عزيزان اهل سنت که چرا علماي اهل سنت خواب هستند و همچنين از برادر عزيزم جناب مولوي مرادزهي و جناب مولوي عبدالحميد که چرا در برابر اين اهانت وقيحانه ساکت شدند؟ وقتي 5 -6 سال قبل در شبکه سلام مجري آمد گفت من نمي خواهم عايشه مادرم باشد اين آقايان قيصرية را آتش زدند و اين بزرگوار در نماز جمعه رکيک ترين جملات را نثار شبکه سلام کردند ولي الان در طول اين 2 سال اخير که وقيح ترين عبارت را نسبت به مراجع شيعه انجام ميدهد و نسبت به ائمه اطهار جسارت ميکنند، نسبت به حضرت ولي عصر وقيح ترين عبارت را به کار ميبرند من نمي دانم اين آقايان چرا هيچ عکس العملي نشان نمي دهند؟ يا خدايي نکرده خدايي نکرده هدايت اينها به عهده اين حضرات است و اينها دارند راهنمايي ميکنند که اگر اين باشد تکليف ما با اين بزرگواران طور ديگرخواهد شد ولي حالا من در يکي از بحثهايي که با يکي از عزيزان داشتم گفتند که ايشان ر ندارد ايشان که مدعي است رهبري اهل سنت را دارد و واقعا به قول وإن كنت لا تدري فتلك مصيبة * وإن كنت تدري فالمصيبة أعظم عقد الجمان في تاريخ أهل الزمان - العيني - ج 3 ص 306 و من تعدادي از کليپها و غيره را فرستادم ولي نديديم که اين بزرگواران کوچکترين عکس العملي نسبت به اين اهانتها و جسارتها داشته باشند. مخصوصا اين جسارت اخير و اين کاريکاتوري که از حضرت زهرا کشيدند اين به هيچ وجهي درست نيست، آنها ماهيت پليد خود را اثبات کردند ولي تعجب از علماي اهل سنت که داعية مودت اهل بيت و احترام به حضرت زهرا را از واجبات ميدانند ساکت ماندند در برابر اين توهين وقيحانه اينها. و ما انتظار داريم که اين عزيزان در برابر اين قضيه موضع بگيرند و اگر نگرفتند ما ناگزير هستيم مطالبي را بيان کنيم. نکته ديگر که ما بارها الان 2-3 است که گفتيم مناظره مناظره، آخر اين آقايان به قولي اين آقاي سجودي اول کارشناس بود بعد شد استاد بعد شيعه هدايت يافته بعد هم که امروز ظهر آوردند صورت ايشان نقطه نقطه کردند و به قول معروف به صورت لکه حيضي کنار انداختند. حالا ما نمي دانيم ولي ما باز هم به همين خيلي راضي بوديم و خيلي از عزيزان اهل سنت و غيره مسائل برايشان روشن شد گرچه ما اين را اصلا مناظره نمي دانيم و از همان روز اول فرار او از پاسخ به سوالات بوده و از همان جلسه اول هر چه سوال از ايشان کردند ايشان از پاسخ دادن فرار کردند. و در يکي از جلسات هم گفتند که جناب آقاي خدمتي حاضر هست که با يکي از مراجع که نام او را هم بردند مناظره کند و اين را ما بارها هم گفتيم ما با احترامي که براي همه قائل هستيم اين آقاي را اين قدر برايش ارزش قائل نيستيم که کفش اين مرجع تقليد را جفت کند و با گوشه عمامه اش نعلين اين مرجع بزرگوار را بخواهد پاک کند تا چه رسد بخواهد مناظره کند. مثل اينکه ما بگوييم خانم صفايي ميخواهد با آل شيخ مناظره کند گرچه ما ميدانيم جناب آل شيخ با تمام احترامي که براي او قائل هستيم سوالي اگر آقاي زارعي، و شريفي و خانم صفايي بکنند يقين داريم که نمي تواند جواب بدهد و در اين هيچ شک و شبهه اي نداريم. ما عزيزمانمان آن روز اينجا آمدند و گفتند که هر کدام را که شما انتخاب ميکنيد و ما آماده هستيم اصلا اسمش را هم مناظره نگذاريد بياييد گفتگوي دوستانه کنيم. در اين چند جلسه مناظره نبود و دوستان ما بودند که تلفن کردند و هر چه منتظر شدند آنها تلفن نزدند و حتي از نوشتن اسم شبکه ولايت هم اين آقايان وحشت داشتند يعني واقعا يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ سوره حشر آيه 2 با اينکه ما آمديم نصف مانيتور شبکه را اختصاص به تصوير اين آقا و نصف ديگر آن را به تصوير آقاي عباسي اختصاص داديم و نوشتيم هم که مناظره با شبکه کلمه ولي اين آقايان ابتدا نوشتند از حوزه علميه قم بعد نوشته قم و امروز هم که چندين بار تلفن را قطع کردند و از جواب دادن طفره رفتند. البته ما ميدانستيم از اول قضيه چيست و اينها يک مهره سوخته به قول بعضيهاي آنها نفوذي آوردند در ميدان و ديدند که آبرويشان رفت و مرتب اهل سنتي که به آنجا زنگ ميزنند مشخص است قضيه چه است. و ايشان هم صراحتا در برنامه ديشب خود گفت در سوره نور آيه 14 و همچنين آيه 11 آمده است که خداي عالم به تمام آنهايي که به عايشه تهمت زده بودند مشمول رحمت و مغفرت خود هم در دنيا و هم در آخرت قرار داده است. پس بنابراين اگر کسي تهمت هم بزند و مشمول رحمت خدا در دنيا و آخرت شود هيچ مسئله اي نيست و تعابيري که در صحيح بخاري از نبي مکرم بوده از خليفه اول بوده اين آقا جواب نداد و حالا ما بحثمان با اهل سنت نيست گرچه ما خيلي از روايات صحيح بخاري و مسلم را ساخته پرداخته يهود ميدانيم و عقيده ما اين است و اينها روايات پيامبر نيست. اينها آمدند با اين کار خود توسط بعضي از افراد نفوذي بني اميه يک سري مطالبي را آقايان مطرح کردند حتي نبي مکرم که يک عمري با همسرش زندگي ميکند نسبت به همسرش خاطر جمع نيست و ميگويد عايشه اگر فلان کار بد را کردي بيا به من بگو و توبه کن. اين واقعا بالاترين اهانت به نبي مکرم است و اگر همچين اتفاقي براي همين اقاي کارشناس و همچين تعبيري ببرد آيا حاضر هست که اين قضيه را به همين شکلي که در صحيح بخاري است بيان کند؟ يا خود جناب ابي بکر وقتي ميآيد به تعبير عايشه نظر افترا زننده و تهمت زنندهها را تصديق ميکند و ميگويد تا آنها را تصديق ميکني. يک کسي که انقدر نسبت به دختر خود خاطر جمع نيست آيا اين بالاترين اهانت به همسر پيامبر نيست؟ بالاترين اهانت به رسول اکرم صلي الله عليه و آله وسلم نيست؟ البته ما ديشب خدا توفيق داد مشهد مقدس بوديم و همان جا برنامه را ميديديم و امروز صبح هم که به نيابت همه عزيزان مشرف شديم در حرم حضرت رضا و هم زيارت کرديم و هم دعا و با اين زبان الکن ما انشاءالله قبولي اش با خداي عالم است. ولي ما از خدايمان است که يک مناظره علمي و دوستانه و منطقي ميان کارشناسان اين آقايان نه اينکه يک مهره سوخته و تاريخ مصرف گذشته بيايد و اين گونه بازيها را به سر او در بياورند ما کاملا آمادگي داريم هر کدام از اين دوستان ما را انتخاب کنند بيايند مخصوصا آقاي خدمتي که رئيس اين مجموعه است و مسئول اين شبکه است. تشريف بياورند صحبت کننده دوستانه و مودبانه و مردم هم دوست دارند که اين مباحث را بشنوند. به هر حال اين بازيها تاريخ مصرفش گذشته است عصر عصر رسانه است، مردم فکر دارند، مردم آگاهي دارند، مردم داوري و قضاوت ميکنند و با اينکه اين 3-4 جلسه ما اسمش را مناظره نمي گذاريم حتي گفتگوي دوستانه هم نمي گذاريم فرار دم به دم اين آقا از پاسخ دادن بوده ولي قضيه براي خيليها روشن شد که بعضي از مسائلي هست که انسان نمي تواند بيان کند ولي حالا اگر لازم شد تاثير همين 3-4 جلسه را ما براي بينندگان توضيح خواهيم داد که قضيه چه بوده است. البته ما بارها عرض کرديم که اگر واقعا مناظره اي صورت بگيرد انجا دنبال بازنده و برنده و غالب و مغلوب و پيروز و شکست مطرح نيست و همين اندازه که براي بينندگان حق روشن شود و حجت تمام شود اين بالاترين موفقيت و بالاترين پيروزي است. اما در رابطه با سوال برادر عزيزم جناب آقاي محسني بزرگوار که ما در جلسه گذشته اين بحث براي بينندگان خيلي به اختصار بيان کرديم حالا من يک مقداري توضيح ميدهم و مابقي را دوستان به حول و قوه الهي هر چقدر توانستيم ميرسيم و اگر نرسيديم هم انشاءالله فرصت ديگري، حالا يا بنده يا دوستانمان اين را توضيح ميدهند. ندامت ابوبکر به نقل ابن زنجويه را مفصل آوردم متوفاي 251 هجري و بعد عرض کرديم که اين با نقلهاي متعدد اين قضيه آمده است که البته تعابير مختلف است در عبارت آقاي ابن زنجويه اين بود که: فوددت أني لم أكن كشفت بيت فاطمة عن شيء، وإن كانوا قد أغلقوا على الحرب من دوست داشتم که حرمت خانه زهرا را نگه ميداشتم و حرمت شکني نمي کردم و دستور هجوم و ورود به خانه لم أكن كشفت بيت فاطمة خيلي واضح و روشن است و من بيش از اين توضيح نمي دهم. الأموال لابن زنجويه ج 1، ص 387، أبو أحمد حميد بن مخلد بن قتيبة بن عبد الله الخرساني المعروف بابن زنجويه (المتوفى : 251هـ) الوفاة: 251، دار النشر : در عبارت بلاذري است که وددت أني لم أفتش منزل فاطمة دوست داشتم که خانه فاطمه را تفتيش نمي کردم ولو نصب علي لي الحرب و لو اينکه خانه فاطمه به عنوا مرکز جنگي بود. أنساب الأشراف ج 3، ص 406، أحمد بن يحيى بن جابر البلاذري در حديث طبري است که : فوددت أني لم أكشف بيت فاطمة عن شيء وإن كانوا قد غلقوه على الحرب ببين عبارات کاملا متفاوت است، اي کاش من دستور به هجوم و ورود به خانه فاطمه را نمي دادم. تاريخ الطبري ج 2، ص 353، أبي جعفر محمد بن جرير الطبري و همچنين در عبارت جناب طبراني اين تعبير است که: فَوَدِدْتُ أَنِّي لم أَكُنْ كَشَفْتُ بَيْتَ فَاطِمَةَ وَتَرَكْتُهُ اي کاش دستور هجوم و ورود به زور به خانه فاطمه نمي دادم و صرف نظر ميکرد وَأَنْ أَغْلِقَ عَلَيَّ الْحَرْبَ اگر چه اين قضيه باعث ميشد که درهاي جنگ بسته شود. المعجم الكبير ج 1، ص 62، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني همچنين جناب ضياء الدين مقدسي بعد از اينکه روايت را نقل و تصحيح ميکند ميگويد: فوددت أني لم أكن كشفت بيت فاطمة أو تركته وأن أعلق على الحرب همان تعبيري که از طبراني بوده است. الأحاديث المختارة ج 1، ص 89، محمد بن عبد الواحد بن أحمد الحنبلي المقدسي و ابن عساکر باز ميگويد: وودت أني لم أكن كشفت بيت فاطمة عن شيء مع أنهم أغلقوه على الحرب اي کاش دستور هجوم به خانه زهرا را نمي دادم با اينکه آنها خانه را به عنوان مرکز جنگي بر روي من بسته بودند. تاريخ مدينة دمشق ج 30، ص 418، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي البته دوستان ميدانند در خانه حضرت زهرا در روايات قبلي هم عرض کرديم که تعدادي از صحابه آنجا بودند، اميرالمؤمنين سلام الله عليه و زبير آنجا بودند و عباس عموي پيامبر و تعدادي از بنيهاشم آنجا بودند و با هم فکر ميکردند، مذاکر ه ميکردند که در برابر هيئت حاکمه که آنها آمدند حقوق مسلم اهل بيت را غصب کردند تکليف ما چيست و برخورد ما چگونه بايد باشد؟ اينکه ميگويد: مع انه اغلقوا علي الحرب شايد اينها داشتند آنجا شور ميکردند تصميم ميگرفتند که در برابر هيئت حاکمه قيام کنند و به فکر براندازي اين هيئت حاکمه اي که غاصبانه اين امر را غصب کرده بودند بودند. عبارتي که ذهبي دارد که آقايان کاملا ميدانند که ذهبي وقتي يک مطلبي را نقل ميکند دوستان مراجعه کنند که آيا ذهبي بعد از نقل خود عبارتي دارد يا ندارد، همين تعبير طبراني را نقل ميکند: فَوَدِدْتُ أَنِّي لم أَكُنْ كَشَفْتُ بَيْتَ فَاطِمَةَ وَتَرَكْتُهُ وَأَنْ أَغْلِقَ عَلَيَّ الْحَرْبَ و عاصمي مکي آخرين نفري است که من آوردم در اين 10-12 نفري که پيدا کرديم. سمط النجوم العوالي ج 2، ص 465 ، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي العاصمي المكي البته غير از اينها هم افراد ديگري نقل کردند شايد بالاي 27 مورد در کتب اهل سنت اين قضيه را نقل کردند با عبارتهاي مختلف و بعضا با سندهاي متعدد که جناب خليفه اول به هنگام نزديکي مرگ آمدند گفتند که من نسبت به چند قضيه پشيمان هستم و اظهار ندامت کرده است که يکي از آنها قضيه دستور هجوم به خانه زهرا و ورود عدواني به خانه فاطمه زهرا سلام الله عليها بوده است. مجري: از جهت سندي اين روايت چگونه است آيا صحيح است يا ضعيف؟ استاد قزويني: ببينيد من يکي از چيزهايي که در اين مناظرات بايد قبلا روشن بشود يا درگفتگوها مبناي افراد در بحث رجالي است که اصلا اينها قائل به بحث رجالي هستند يا نه؟ ما تا به حال در اين شبکههاي وهابي نديديم که يک بحث رجالي عاقلانه اي داشته باشند. آن آقايي که از پشت ويرانههاي سقيفه ميآيد و گويي بين زباله و زباله داني گير ميکند و فرق بين کَشي و کِشي را نمي داند و بين پسر و پدر گير ميکند و من احساس ميکنم بيني و بين ربي هذيان ميگويد و حرفهاي او با هيچ کدام از موازين عقلي جور در نمي آيد و آدم احساس ميکند که يک کسي از جنگل آمازون آمده و يک سري اهانت و فحش و توهين ميکند و اصلا حرفهايي که ميزند اگر شما مبناي شيعه را داريد شيعه ميگويد اين راوي چنين است چنين است چنين است چنين است. و همچين فضولي به تو نيامده که بيايي بين زباله و زباله داني که چون فلان آقا در زباله داني مرده پس اين آقا ثقة نيست، پس آن خانمي که به قول خودتان داخل چاه انداختند آن هم بايد بگوييد اهل جهنم است. اينها حرفهايي است که مخاطبين دارند ميشنوند و قضاوت ميکنند ما وقتي ميآييم بحث سندي ميکنيم طبق نظر خود آقايان اهل سنت ميگوييم اين سند اين طوري است و اين آقايان هم اين را گفتند. مثلا ما الان 10-12 تا مدرک آورديم و جناب نووي متوفاي 671 هست و شارح صحيح مسلم است که ميگويد: إن الحديث إذا روي من طرق ومفرداتها ضعاف يحتج به عمدة القاري - العيني - ج 3 ص 307 اگر يک روايت با سندهاي متعدد بيايد و تک تک سندها هم ضعيف باشد انسان ميتواند احتجاج کند. چون اسانيد متعدد يقوى بعضها بعضا اگرچه تک تک اينها ضعيف باشد. البداية والنهاية ج 7، ص 114، إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء ما مواردي را آورديم ميگوييم اين چند مورد است و اين هم شهادت جناب آقاي نووي. البته ما اين را براي آقايان اهل سنت ميگوييم چون آقايان وهابيها که عملا با علماي اهل سنت کاري ندارند و حتي با صحابه هم کاري ندارند، وقتي ميآيد و ميگويد زيد بن ارقم اين طوري گفته است ميگويد ايشان معصوم نبوده و اشتباه کرده است وظاهرا معصوم فقط خود اين آقايان هستند. حتي ما از ابن تيميه آورديم که ميگويد کثيري از صحابه دشمن علي بودند و بغض علي را در سينه داشتند و گفتيم طبق روايت صحيح مسلم حديث 144 پيامبر اکرم فرموده است بغض علي نفاق است و قرآن هم ميگويد: إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ سوره نساء آيه 145 آقا ابن تيميه که معصوم نبوده و اشتباه کرده است، وقتي که گير ميکنيد و جوابي نداريد ميگوييد که ايشان اشتباه کرده است و معصوم نبوده است و از کجا معلوم در ديگر روايات اشتباه نکرده است؟ ما روي همين هست که معتقد هستيم که طبق آيه قرآن و روايات متواتر ائمه عليهم السلام معصوم بودند هم از خطا و هم از نسيان و هم از گناه کبيرة و صيغره. و لذا دشمنان اهل بيت با همه دقتها و پيگيريهايي که داشتند نقاط ضعف ائمه عليهم السلام را بگيرند کوچکترين نقطه ضعفي از اميرالمؤمنين، امام حسن، امام حسين، امام سجاد، امام باقر، امام صادق و ديگر ائمه نتوانستند بگيرند. خود ذهبي مفصل ميآيد تک تک ائمه را مطرح ميکند و ميگويد اينها عالم و زاهد و متدين بودند و تک تکشان صلاحيت براي خلافت داشتند. اين بهترين دليل است که اينها معصوم بودند و اگر چنانچه لغزشي داشتند ميگفتند که امام صادق در فلان جا اين اشتباه را کرد در فلان جا اين گناه را کرد. از آن جهت خود ابن تيميه اين را ما بارها گفتيم در مجموعه فتاوي صفحه ميگويد: فإن تعدد الطرق وكثرتها يقوى بعضها بعضا حتى قد يحصل العلم بها ولو كان الناقلون فجارا فساقا اگر روايات متعدد شد همديگر را تقويت ميکند و روايت صحيح ميشود گرچه ناقلين همگي فجار و فساق باشند. مجموع الفتاوى ج 18، ص 26، أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس ميگوييم تک تک اين آقايان که 10-12 تا مدرک آورديم با سندهاي مختلف تک تک سندها همه فاجر و فاسق و طبق نظر آقاي ابن تيميه خدا و پيامبر شما ايشان اين گونه ميگويد. آقاي ناصر الدين الباني در کتاب ارواء القليل جلد 1 صفحه 160 همين تعبير را دارد که اگر در يک جا سند متعدد بود کافي است و لو اينکه تک تک اين سندها و روايتها ضعيف باشد و مشکل داشته باشد. نکته دوم اين است که بعضي از علماي بزرگ اهل سنت تصحيح کردند اين روايت را، ما براي تصحيح روايت 2 راه داريم، يکي اينکه علماي شيعه و اهل سنت بگويند اين روايت صحيح است اگر يک روايتي را آيت الله العظمي خوئي آمد گفت صحيح است، شيخ طوسي آمد گفت صحيح است، علامه حلي گفت صحيح است، مقدس اردبيلي گفت صحيح است، صاحب جواهر يا يکي از اينها بگويد در حقيقت اين يکي از راههاي اثبات صحت روايت است. مگر اينکه ما بياييم براي علما هيچ ارزشي قائل نشويم، اين يکي از راههايي است که از روز ازل بوده و الان هم تمام اهل سنت بر اين عقيده هستند. همين آقاي ناصر الدين الباني در قضيه حديث: علي ولي كل مؤمن بعدي لا ينبغي أن أذهب إلا وأنت خليفتي مي آيد ميگويد حاکم نيشابوري گفته است صحيح است، ذهبي هم گفته است صحيح است المستدرك على الصحيحين ج 3 ، ص 143 و هو کما قالا من هم ميگويم همانطوري که ذهبي و حاکم نيشابوري گفته است حق هم همين است و صحيح است. يعني اين مبناي بزرگان است حتي وهابي، ناصر الدين الباني وهابي ميآيد ميگويد 2 تا از علماي بزرگ ما گفتند صحيح است و من چکاره هستم که بگويم که اين صحيح نيست ولي اين آقا يک پديده جديده آوردند که وقتي ميآييم ميگوييم فلان عالم گفته است صحيح است ميگويند که اشتباه کرده گفته است و من قبول ندارم. مي گوييم ابن حزم و فلاني اين گونه گفتند ميگويد که من اينها را قبول ندارم، تو چکاره مملکت هستي؟ حالا ذهبي، ابن حجر مکي، ابن حجر عسقلاني يا ابن حزمي که از استوانههاي علمي اهل سنت است و خود ابن تيميه در چندين جاي منهاج السنة به کلام ابن حزم استناد ميکند و نظر ابن حزم براي ابن تيميه به عنوان يک نظر مقدس مطرح است و به عنوان يک سخن مقبول نقل ميکند. به هر حال آقاي ضياء الدين مقدسي وقتي اين روايت را ميآورد ميگويد: قلت وهذا حديث حسن عن أبي بكر الأحاديث المختارة، ج 1، ص 90، محمد بن عبد الواحد بن أحمد الحنبلي المقدسي آقايان يکي از مبنايشان اين است که حديث حسن إن كل حديث حسن كالصحيح في الاحتجاج المختصر في علم الأثر ج 1، ص 170 ضياء الدين مقدسي هم ذهبي در مورد او دارد که: هو الإمام العالم الحافظ الحجة طبقات الحفاظ ج 1، ص 497، عبد الرحمن بن أبي بكر السيوطي أبو الفضل من ديگر گمان نمي کنم با اين تعبير ديگر جايي براي تشکيک باشد. و همچنين سعيد بن منصور متوفاي 227 بعد از اينکه اين روايت را نقل ميکند ميگويد اين حديث حسن است الا اينکه چيزي از پيامبر نقل نشده ولي حديث حديث حسن است. چون ما دنبال اين نبوديم که چيزي ابوبکر از پيامبر نقل کند ما ميگوييم در اين قضيه ابوبکر اظهار ندامت کرده است و اين را ميخواهيم اثبات کنيم و دنبال اين نبوده که روايتي از پيامبر نقل کند. اين را در مسند فاطمة جناب آقاي سيوطي قبول دارد، متقي هندي در کنز العمال نقل ميکند و خود آقاي سعيد بن منصور هم آقايان در مورد او مثل ذهبي ميگويند که: الحافظ الامام الحجة تذكرة الحفاظ ج 2، ص 416، أبو عبد الله شمس الدين محمد الذهبي با توجه به اين قرائن و شهادت اين حضرات کاملا نشان ميدهد بر اينکه اين مسئله کاملا واضح و روشن است. نکته پاياني خود ابن تيميه اعتراف ميکند در منهاج السنة جلد 8 صفحه 291 ايشان مباحث را مطرح ميکند و ميگويد: وغاية ما يقال إنه كبس البيت ابن تيميه ميگويد نهايت اين است که بگوييم ابوبکر به زور وارد خانه حضرت زهرا شده است. ولي يک جسارت وقيحانه اي کرده که واقعا همينها معلوم است اين جسارتهايشان به اين خاطر است که تخم و ترکه ي ابن تيميه هستند که ميگويد: لينظر هل فيه شيء من مال الله آيا در خانه حضرت زهرا چيزي از بيت المال هست که اينها را ازخانه زهرا بيرون بياورد و به مستحقين تقسيم کند. ثم رأى أنه لو تركه لهم لجاز بعد ديد يک چيزهايي از بيت المال در آنجاست، گفت حالا اين چيزهايي که از بيت المال هست خود علي و زهرا خرج کنند چون ميتوانستند اينها از في و غنائم استفاده کنند. منهاج السنة النبوية ج 8، ص 291 يعني به قدري اين عبارت وقيح و زشت و توهين است من نمي دانم اين آقايان به قول خيلي از بزرگان اهل سنت مانند جناب آقاي سقاف که ميگويد بعضي ابن تيميه را بحر علم ميدانند ايشان منافق و زنديق است. و يا بعضي از بزرگان ديگر مثل جناب سقاف و اينها تعابيري در رابطه با ابن تيميه دارند که واقعا خيلي تعابير تندي است. مجري: در برخي از کتب اهل سنت اين قضيه تحريف شده است، يعني به گونه آمده و جابه جا گفته شده است و خواستم از زبان شما بشنوم که آيا واقعا اين قضيه تحريف شدن صحت دارد؟ استاد قزويني: در اين رابطه البته دوستان من هم نشان دادند و براي اينکه وقت عزيزان را نگيرم فقط پاور پوينت را نشان ميدهم و اگر نياز شد متن کتاب را هم خدمت دوستان نشان ميدهم. اين را درکتاب الاموال که جديدا چاپ شده نشر دار الفکر بيروت با تحقيق خليل محمد ايشان آمدند به جاي اينکه بگويد: لم اکشف بيت فاطمه اي کاش خانه فاطمه را دستور حمله نمي دادم مي گويد: وددت اني لم افعل کذا ذکرها براي قضايايي که ذکر کرده است. آقا اگر واقعا شما امين هستيد بايد عين قضيه را نقل کنيد، يا در کتاب معجم ما استعجم که براي بکري اندلسي است در نشر عالم الکتب بيروت ميآيد به جاي: وددت اني لم اکشف بيت فاطمه يا لم اکن کشفت بيت فاطمة مي گذارد: وددت أني لم أفعل كذا معجم ما استعجم ج 3، ص 1077، عبد الله بن عبد العزيز البكري الأندلسي أبو عبيد مثل صحيح بخاري که ميآيد کاذبا آثما خائنا را ميگويد: تَزْعُمَانِ أَنَّ أَبَا بَكْرٍ كَذَا وَكَذَا صحيح البخاري ج 5، ص 2049 اينها در حقيقت بازي کردن با مقدسات مذهبي است، اينها خيانت در گزارش تاريخ است و اي کاش اين آقايان يک نمونههايي از اينها را مطرح ميکردند. من ديگر بيش از اين توضيح نمي دهم که به تماسهاي تلفني برسيم. مجري: يک اشکال اساسي که آقايان وهابيها دارند اين روزها همين حديثي که حضرت عالي ميفرماييد از جناب آقاي ابوبکر مطرح شده است که به يکي از روات که علوان بن داوود باشد را توثيق نمي کنند. استاد قزويني: من ابتدا به اينها توصيه ميکنم که خوب بخوانند چون آقاي خدمتي گفت علوان ولي شما ميگوييد علوان، و ايشان هم ميگويد در کتاب مصنف ابن ابي شيبة است و شايد اين مصنف ابي شيبه که در اختيار آقاي خدمتي است با فتحه آمده است ولي ما هر چه گشتيم که اين قضيه ندامت ابوبکر را نياوردند. ما ديديد دوستان هم که من اين همه مدارک آوردم از مصنف ابن ابي شيبة هيچ مدرکي نياورديم ولي اين آقا افاضه فرمودند که در مصنف ابن ابي شيبة هست. حالا شايد بوده و در اختيار ايشان يک نسخه اي است که اين ندامت ابوبکر است ولي درچاپهايي که در دست ماست تحريف شده است و ما از ايشان تقاضا ميکنيم اين کتاب مصنف اگر در اختيارشان هست قضيه ندامت جناب ابوبکر از هجوم به خانه زهرا است حداقل فتوکپي اش را براي ما بفرستند يا حداقل بزرگواري کنند در شبکه نشان بدهند ما هم استفاده بکنيم. حالا علوان و علوان و اين قضايا مهم نيست و حرجي بر اينها نيست. در رابطه با اين قضيه آقاي خدمتي گفت که همه اين را گفتند که ضعيف است حالا ما يک جا پيدا نکرديم که يک نفر از علماي رجال اهل سنت گفته باشند که علوان بن داوود ضعيف و اگر جناب آقاي خدمتي عزيز جايي ديدند محبت کنند براي ما بفرستند يا حداقل در شبکه خود اين را نشان دهند. من نمي دانم ايشان هم دختر کوچولو 5-6 ماهه دارند يا ندارند بدهند حداقل نقاشي کنند و بگويند ذهبي علوان را گفته است ضعيف، ابن حجر علوان را ضعيف گفته است، ابن کثير علوان ضعيف است. همان بازيهايي که آن آقا در آورد يک نقاشي بکشند به مردم نشان بدهند و حداقل براي جک هم که باشد ادخال سرور ثواب دارد و پيامبر اکرم فرمود که کساني که به قلوب مومنين سرور وارد ميکنند پاداش زيادي دارد. آنچه که ما توانستيم پيدا کنيم اين عبارت است که ذهبي در ميزان الاعتدال خود مسئله را در جلد 5 صفحه 135 مطرح ميکند و ميگويد: قال البخاري علوان بن داود ويقال ابن صالح منكر الحديث گفتند علوان منکر الحديث است، حالا کلمه ضعيف با منکر الحديث تفاوت از زمين تا آسمان است. ميزان الاعتدال في نقد الرجال ج 5، ص 135، شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي بعد ايشان ميگويد عُقِيلي که آقاي خدمتي عَقيلي ميخواند. مجري: کلاس رجال بگذاريد تا دوستان شرکت کنند. استاد قزويني: نه اگر باشد بايد بگوييم بعضي از اين بينندهها مانند خانم صفايي و ديگران براي آنها کلاس رجال بگذارند اينها ما را قبول ندارند و بلک ليست شديم چون از ما و از عکس ما هم ميترسند و جالب اين است که حتي از اسم شبکه ولايت هم ميترسند. به هر حال دوستان من خيلي خلاصه بگويم اينکه در رابطه با علوان که ميگويد: قال البخاري کتابهاي بخاري هست، تاريخ کبير و تاريخ اوسط، ضعفاء و المغني و غيره و اصلا در هيچ کتاب رجالي آقاي بخاري اثري از اينکه بيايد در رابطه با علوان بن داوود حرف بزند ما پيدا نکرديم و اگر آقايان دارند بزرگواري کنند و نشان دهند. و عمدتا هم همه بر ميگردد به ضعفاء الکبير آقاي عقيلي، ايشان هم ميآيد اين قضيه را از آدم بن موسي نقل ميکند که ميگويد: سمعت البخاري از بخاري شنيدم يعني معلوم ميشود که اين قضيه سماعي بوده و آن هم از آدم بن موسي که گفته است که علوان بن داوود منکر الحديث آن هم از قول بخاري نه، بلکه ميگويد بخاري گفته است که يقال الباني ميآيد ميگويد: لكن آدم بن موسى لم أجد له ترجمة الآن تا الان ما ترجمه و شرح حالي از آقاي آدم بن موسي پيدا نکرديم. إرواء الغليل - محمد ناصر الألباني - ج 5 ص 242 وقتي يک فردي ميآيد يک مطلبي را مطرح ميکند مادامي که اين مورد وثوق نباشد ما نمي توانيم اين را قبول کنيم. اين يک نکته که ميگويد در کتابهاي بخاري نيست و عمدتا در کتابهاي عقيلي است و آن هم از آدم بن موسي که آن هم مجهول است. اما اينکه منکر الحديث بودن ضعيف است يا نه؟ ذهبي است حالا اگر شما قبول نداريد اهل سنت ذهبي را قبول دارند، که ميگويد: ما كل من روى المناكير يضعف اين گونه نيست که هر کس مطالب منکر نقل کند ما بگوييم ضعيف است. ميزان الاعتدال في نقد الرجال ج 1، ص 259 ابن حجر هم ميگويد: فلو كان كل من روى شيئا منكرا استحق ان يذكر في الضعفاء لما سلم من المحدثين أحد اگر بنا باشد هر منکر الحديثي را ضعيف بگوييم تمام محدثين ما ضعيف هستند. گر قصد شود که مست گيرند در شهر هر آنچه هست گيرند لسان الميزان ج 2، ص 307، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي اين آقاياني که به رجال خود ميبالند اين رجالشان است، که ميگويد اگر واقعا منکر الحديثها را بخواهيم بگيريم بايد تمام محدثين را ضعيف حساب کنيم. اضافه همين آقاي بخاري که شما ميگوييد فقط او را قبول داريم بيش از شايد 50-60 مورد از افرادي نقل ميکند که ميگويد منکر الحديث. خالد بن مخلد که از شيوخ بخاري است که ذهبي ميگويد: خالد بن مخلد القطواني من شيوخ البخاري صدوق إن شاء الله انشاءالله صدوق است المغني في الضعفاء ج 1، ص 206، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي حالا نمي دانم اين انشاءالله اينجا چه صيغه اي است؟ آيا اين ان شرطيه است يا ان نافيه است؟ احمد بن حنبل گفته که مناکير دارد، ابن سعد گفته منکر الحديث است و جالب اين است که ميگويد جوزجاني گفته است: وخالد بن مخلد كان شتاما اين آقا استاد بخاري شماست ميگويد اين آقا نسبت به خلفا و صحابه سب و ناسزا ميگفته معلنا بسوء مذهبه اون مذهب بدي که داشته که مذهب شيعه است علنا مطرح ميکرده است. أحوال الرجال ج 1، ص 82، إبراهيم بن يعقوب الجوزجاني أبو إسحاق ابوحاتم هم گفته که اين قابل احتجاج نيست ولي اين آقا از اسانيد جناب آقاي بخاري شما است، جناب آقاي حيدري کسي که خانه شيشه اي دارد سنگ پرت نمي کند انشاءالله به حول و قوه الهي من اين قول را ميدهم در رابطه با مباني رجالي اين بزرگواران بحث کنند که ثابت کنيم که اصلا رجال از ديدگاه آقايان مفهوم ندارد، رجال سرابي بيش نيست. اين را انشاءالله به حول و قوه الهي ثابت خواهيم کرد مطالبي ما داريم در رابطه با بزرگان رجالي شما، در رابطه با مشايخ بخاري و شما به جاي اينکه بياييد آسمان و ريسمان را به هم ببافيد و هذيان بگوييد بياييد همين اساتيد بخاري را درست کنيد و کارتان به مشايخ آقاي کليني نداشته باشيد. نعيم بن حماد است آقايان دقت کنند، اين آقاي نعيم بن حماد از شيوخ بخاري هم هست، امام اهل سنت هم هست ولي ميگويد اين آقاي استاد بخاري منکر الحديث بوده است. هو السلمي ضعيف الحديث منكر الحديث الجرح والتعديل ج 8، ص 310 اينها کاملا واضح و روشن است که اين حضرات اين چنين آوردند. محمد بن عبدالرحمن است که از روات بخاري است که در مورد او ميگويد: محمد بن عبد الرحمن هذا منكر الحديث فيض القدير شرح الجامع الصغير - المناوي - ج 6 ص 147 آقاي حسان بن حسان بصري است که ابوحاتم گفته است قال أبو حاتم منكر الحديث الكاشف ج 1، ص 320، حمد بن أحمد أبو عبدالله الذهبي الدمشقي حسن بن بشر است که ابن خراش گفته است وقال ابن خراش منكر الحديث فيض القدير ج 2 ، ص 498، عبد الرؤوف المناوي اينها نمونههايي از روات آقاي بخاري است که در بارهشان آمده است منکر الحديث و اگر واقعا علوان بن داوود به اين خاطر بناست زير سوال برود بايد انبوهي از روايات بخاري زير سوال برود چون مشايخ بخاري بحث منکر الحديث بودن در پرونده دارند. مجري: حاج آقا ابن حبان مگر علوان را توثيق نکرده است؟ استاد قزويني: بله ابن حبان که کاملا توثيق کرده و کاملا واضح و روشن است که آقاي ابن حبان ميگويد: علوان بن داود البجلي من أهل الكوفة يروى عن مالك بن مغول روى عنه عمر بن عثمان الحمصي علوان بن داوود بجلي از اهل کوفه است و فلاني و فلاني از او روايت دارند. الثقات ج 8، ص 14829، محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التميمي البستي آقاي مزي و ابن حجر هم به صراحت نظرات آقاي ابن حبان را تاييد کردند. اينکه بعضيها ميگويند ايشان متساهل در توثيق بوده اينها دروغي بيش نيست و بزرگان اهل سنت کاملا مخالف اين قضايا هستند. مجري: حاج آقا مگر يک روايت نداريم که غير اين روايتي که شما فرموديد اصلا بدون علوان آمده باشد مگر در کتب اهل سنت نيست؟ استاد قزويني: البته اين را هم خيلي سريع در 30 ثانيه جواب ميدهم. شما ببينيد در کتاب انساب الاشراف بلاذري اصلا هيثم بن عدي، يونس بن يزيد، ظهري عبدالرحمن بن عوف هيچ علوان بن داوودي نيست. روايت آقاي ابن عساکر نقل ميکند شماملاحظه بفرماييد اصلا اسمي از علوان نيست. در روايت ذهبي که نقل ميکند آنجا هم اسمي از علوان نيست. اصلا ما گيريم که روايات علوان را کنار بگذاريم که نمي شود کنار گذاشت و منکر الحديث بودن او را اين گونه اثبات کرديم و اينکه ابن حبان توثيق دارد و سوم اينکه ما سندهايي داريم که اصلا علوان در آنجا نيست. بيننده: زردوست از زابل دست سيد بزرگوار را از زابل ميبوسم واقعا ما شيعه بايد افتخار کنيم و بباليم به خودمان، من يک آدم بي سوادي هستم و از روزي که شبکه ولايت را ميبينم به دينم پايبند تر شدم. چون اين وهابيت اصلا منطقشان اين است و اين بچه اي که در اينجا شهيد اسمش بود 11 سال پيش مسجد جمکران امام زمان رفته بود، البته فاطمه شفايش داد ولي اينها آمدند در حرم امام رضا به او سم خوراندند و اينها منطقشان اين گونه است که مثل اين روز با ما اين گونه صحبت کنند. جواب قانع کننده که نمي دهند هيچ فقط ميگويند به شما ربطي ندارد و به شما چه؟ و ميگويند که ما خودمان ميدانيم که چگونه است. استاد قزويني: حالا انشاءالله ما قضيه فيلم مستند جناب آقاي شهيد سعيد چنداني پخش خواهيم کرد و نظر بعضي از بزرگان اهل سنت و اعاظم آنها که در اين رابطه چه گفته اند و صحبتهاي اخوي و والده مکرمشان را ما قول ميدهيم براي بينندگان پخش کنيم که اين سعيد چنداني يک نوجوان سني که به مسجد مقدس جمکران ميآيد و با توسل به حضرت مهدي ارواحنا فداه شفا مييابد و بعد از شفا يافتن شيعه ميشود و به دست يکي از مراجع بزرگوار حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني لباس روحانيت به تن ميکند. ولي دست پليد وهابيت تحمل او را نمي توانند بکنند و او را حذف ميکنند و به شهادت ميرسانند و اين طلب بينندگان عزيز من از دوستان عزيزمان در قسمت توليد و پخش ميخواهم که انشاءالله در اسراع وقت ما 2-3 تا مستند در اين زمينه داريم. يک عزيزي که از کردستان شيعه شده و مصيبتهايي که تحمل کرده است درد آور است و اشک هر شنونده را به جريان مياندازد و قضيه جناب سعيد چنداني. بيننده: اي جانم، خيلي هم به خدا خوشنود ميشويم، همه مردم، چه سني و چه شيعه و همه ميدانيم که حق کجاست ولي اين وهابيت در استان ما واقعا کودتا کرده بودند. 2 سال قبل مسجد علي بن ابيطالب زاهدان بمب گذاري کردند شب شهادت بي بي فاطمه زهرا مردم را شهيد کردند، اينها منطقشان با بمب و اينها هست. بيننده: حسين از زاهدان (اهل سنت) ببخشيد استاد تو اين مسئله اي که امروز بيان کرديد در صحيح ترين کتابهاي ما نيامده است و اگر از کتاب طبري آورديد کتاب طبري همه رواياتش صحيح نيست. مجري: استاد تقريبا 8 تا آدرس را نشان دادند بيننده: درست است ولي علوان در آن هست که منکر الحديث است مجري: بحث منکر را که قشنگ مطرح کردند و گفتند براي شما، مثالها و نمونههايش را آوردند و اگر شما اهل علم هستيد بايد اين مطالب براي شما مشخص شود. بيننده: من يک عامي هستم ولي همچين چيزي که شهادت فاطمه را مجري: قربان شوم خدا را يک بام و دو هوا در جاهاي ديگر منکر الحديث را قبول داريد ولي به اينجا که ميرسد قبول نمي کنيد. ضمن اينکه آقاي ابن حبان هم ايشان را توثيق کرده است. بيننده: درست است، امام بخاري هم اين را هم گفتند که منکر الحديث است، ابن حجر هم گفته است که منکر الحديث است، خود ذهبي هم گفته است که منکر الحديث است. استاد قزويني: آقاي حسين آقاي عزيز گفتيم منکر الحديث بودن اگر بنا باشد ملاک ضعف باشد از ابن حجر نقل کرديم که هيچ محدثي ما نداريم که منکر الحديث نباشد، شما در مورد اين چه ميفرماييد؟ من گمان نمي کنم نيازي باشد که بخواهم نشان دهم دوباره ولي به احترام ايشان دوباره اين را نشان خواهيم داد. ذهبي ميگويد: ما كل من روى المناكير يضعف اين طور نيست که هر کس منکر الحديث بود ضعيف باشد ميزان الاعتدال في نقد الرجال ج 1، ص 259، ابن حجر ميگويد اگر هر کس منکر الحديث بود ما او را ضعيف بشماريم لما سلم من المحدثين أحد يک نفر از محدثين ما جان سالم به در نمي برد. لسان الميزان ج 2، ص 307، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي اگر بنا باشد اين گونه باشد تمام محدثين اهل سنت تمام رواتشان منکر الحديث هستند. و اضافه اساتيد بخاري را ما آورديم برادر بزرگوار10-20 مورد که اينها منکر الحديث بودند و استاد بخاري هم هستند و در بخاري هم روايت از آنها نقل شده است. شما ميگوييد بخاري صحيح ترين کتاب شما است در اين مورد چه ميفرماييد؟ بيننده: استاد ببخشيد اين قضيه خيلي مهم است اصلا قضيه شهادت فاطمه را از کسي که منکر الحديث باشد شما قبول ميکنيد؟ استاد قزويني: قضيه عشره مبشره چقدر مهم است از ديدگاه شما؟ بيننده: مهم است اما نه به اندازه شهادت حضرت زهرا استاد قزويني: آقاي بزرگوار شما عشره مبشره را در اوج قضايا ميدانيد ولي عشره مبشره به من بفرماييد در کجاي صحيح بخاري آمده است؟ بيننده: نيامده است ميدانم استاد قزويني: من يک سوالي از شما دارم در خود صحيح بخاري نسبت به جناب خليفه دوم در قضيه نماز بر عبدالله ابي ميآيد در برابر پيامبر ميايستاد و لباس پيامبر را ميگيرد و ميکشد و ميگويد تو چه حقي داري که بر او نماز بخواني و بعد خود خليفه دوم ميگويد: فَعَجِبْتُ بَعْدُ من جُرْأَتِي على رسول اللَّهِ آن جراتي که من در برابر پيامبر به خرج دادم واقعا تعجب ميکنم. صحيح البخاري ج 1، ص 182 آيا اين طور جسورانه با پيامبر برخورد کردن مهم است يا قضيه شهادت حضرت زهرا؟ در نبوت پيامبر شک کردن مهم يا شهادت حضرت زهرا؟ کدامش از ديدگاه شما مهم است؟ بيننده: نه استاد نگاه کنيد حضرت زهرا سيده شباب اهل الجنة است بعد هم در کتاب صحيح بخاري و صحيح ترمذي و اينها نيامده است بعد هم از يک تاريخ طبري و آقاي مقدسي و آقاي سيوطي نقل کردند درست است؟ استاد قزويني: مقدسي از بزرگان اهل سنت است و در مورد او ميگويند امام، ببين برادر بزرگوارم تمام صحاح سته شما چند تا روايت دارد؟ بيننده: حقيقت نمي دانم استاد قزويني: اگر نمي داني من خدمت شما عرض ميکنم، آقاي ابن اثير جزري کتابي دارد به نام جامع الاصول و تمام روايات اين 6 کتاب را جمع کرده است شده حدود 9800 تا روايت که حالا ميگوييم 10 هزار تا روايت. آيا شما در کتابهاي روايي خود ميتوانيد با 10 هزار روايت از اول طهارت تا ديات احکام الهي را به دست بياوريد؟ فقط مسند احمد شما به تنهايي نزديک به 30 هزار روايت دارد. بيننده: قضيه شهادت حضرت زهرا مهم تر از همه چيز است استاد قزويني: يعني مسند احمد به تنهايي 3 برابر صحاح سته روايت دارد بيننده: آيا حضرت در جايي گفته که حضرت فاطمه شهيد شده است؟ استاد قزويني: بله در خطبه 202 ما خوانديم براي شما برادر بزرگورام. بيننده: چه گفتند؟ استاد قزويني: حالا خوانديم الان ديگر فرصت نيست من براي شما دوباره تکرار کند و اينها را ما بارها جواب داديم و گفتيم. پيامبر اکرم خودش فرموده بعد از من خلفايي خواهند آمد و اينها خودشان و صفتشان صفت شيطاني است ولي در غالب انسان و وظيفه شما امت اين است که در برابر اينها صبر کنيد. اينها خيلي واضح و روشن است و چيزي نيست که ما بخواهيم اين مسائل را از خودمان مطرح کنيم شما همين يک جواب را ببين که پيامبر اکرم فرمود بعد از من يَكُونُ بَعْدِي بعد از وفات من أَئِمَّةٌ لَا يَهْتَدُونَ بِهُدَايَ اينها هدايت من را ندارند ولا يَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِي به سنت من هم عمل نمي کنند وَسَيَقُومُ فِيهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ في جُثْمَانِ إِنْسٍ قلبشان قلب شيطاني است در غالب انسان بعد راوي که حذيفه است ميگويد وظيفه ما چيست؟ پيامبر فرمود: تَسْمَعُ حرف شنوي داشته باشيد وَتُطِيعُ لِلْأَمِيرِ در برابر اينها مطيع باشيد وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُكَ وَأُخِذَ مَالُكَ فَاسْمَعْ وَأَطِعْ اگر مال تو را گرفتند، شلاق بر کمرت زدند وظيفه تو اطاعت کردن است. صحيح مسلم ج 3، ص 1476 بيننده: بعد از پيامبر که حضرت علي هم خليفه شد استاد قزويني: آن بحث جدايي است، شما ميگوييد علي بن ابيطالب چرا؟ بله اگر در برابر علي بن ابيطالب هم کسي علي در حق او ظلم کرده باشد طبق فرمايش پيامبر بايد سب کند بيننده: نه استاد شما ميگوييد که پيامبر سکوت کرد در مقابل کفار که سميه را شکنجه کردند آنجا طرف مقابل پيامبر مشرکان بودند و نه مسلمانان استاد قزويني: برادر عزيزم آنها مشرک بودند دفاع از سميه واجب بود يا نبود؟ بيننده: خدا گفته بود صبر کنيد استاد قزويني: کجا گفته بود خدا که صبر کنيد؟ بيننده: خدا گفته است تا زمان هجرت استاد قزويني: هجرت که برادر عزيزم سال 18 اتفاق افتاده است و قضيه شهادت سميه و ياسر و غيره 5 سال قبل از هجرت است و ارتباطي به هجرت ندارد. بيننده: تعداد مسلمانان کم بوده و کفار خيلي زياد بودند استاد قزويني: آيا وظيفه پيامبر چه بود؟ يعني پيامبر از شهادت خودش ميترسيده؟ بيننده: نه، خود پيامبر استاد قزويني: پيامبر ميآمد از سميه دفاع ميکرد، از ياسر دفاع ميکرد و منتها اين بود که شهيد بود بيننده: اگر شهيد ميشدند رسالت کامل نمي شد استاد قزويني: اميرالمؤمنين هم همين بود، ياري نداشت و همان طوري که پيامبر ياري نداشتند اميرالمؤمنين هم ياري نداشت. بيننده: نه زماني که ابوسفيان به ايشان گفت به اگر ميخواهي تمام اين بيابان را....... استاد قزويني: عزيز من ابوسفياني که مسلمان نيست اميرالمؤمنين قسم به خدا ميخورد و ميگويد: ابوسفيان و ديگر کساني که در فتح مکه مسلمان شدند ميگويد قسم به خدا اينها مسلمان نشدند و کفر خود را مخفي کردند و همان جا اميرالمؤمنين برگشت گفت که تو منافقي و نمي خواهي اينجا بحث دفاع و ميخواهي اختلاف بيندازي و مسلمانان را به جان هم بيندازي و اسلام را از بين ببريم بيننده: اينجا چرا حضرت حسن با معاويه بيعت کرد؟ استاد قزويني: کجا بيعت کرده است؟ بيننده: در بحار الانوار است استاد قزويني: بفرماييد آدرسش را به ما بفرماييد بيننده: بعد هم خود ياران استاد قزويني: برادر بزرگوارم قضيه امام حسن بحثش جداست و ما صد بار جواب داديم، امام حسن سلام الله عليه ميبيند آنجا نيرويي ندارد و نيروهاي او به او خيانت ميکنند و اگر بخواهند ادامه دهند همين 4 تا بچه مذهبي و بچه شيعهها و بچه مسلمانها را معاويه نابود ميکند. امام حسن آمد با او صلح تحميلي کرد همان طوري که پيامبر با مشرکين در صلح حديبيه صلح کردند و اگر امام حسن هم صلح کرده است اقتدا به پيامبر کرده است. اميرالمومنين هم از خود و همسرش دفاع نکرد چرا که اقتدا کرده است به پيامبر، پيامبر اکرم يک روز صلاح ميبيند که با مشرکين صلح کند و يک روز صلاح ميبيند که در برابر مشرکين صبر کند و يک روز هم صلاح ميبيند که لشکر کشي کند. اميرالمومنين سلام الله عليه همين شکل بود و آن روزي که نيرو دارد در برابر عايشه، طلحه و زبير لشکر کشي ميکند يک بار هم در برابر معاويه و خوارج لشکر کشي ميکند و وقتي که نيرو ندارد در خانه مينشيند همسرش را ميزنند و شهيد ميکنند و ميگويد: فصبرت وفي العين قذى، وفي الحلق شجى، أرى تراثي نهبا من صبر کردم در حالي که خار در چشمم و استخوان در گلويم بوده نهج الحق وكشف الصدق - العلامة الحلي - ص 326 علل الشرائع - الشيخ الصدوق - ج 1 ص 151 اگر اميرالمؤمنين را قبول داريد اين اميرالمؤمنين است بيننده: يک دقيقه من صحبت کنم، اينجا شما ميگوييد تنها هستند حضرت امام حسن 40 هزار تا نيرو داشت. استاد قزويني: برادر عزيزم آقا حسين شما در اين 14 دقيقه از اين شاخه به آن شاخه رفتيد و اين گونه صحيح نيست، يک دفعه شما يک بحث را تمام بکن بعد بگو من قانع شدم يا قانع نشدم بعد ميآييم بحث دوم را، از اميرالمؤمنين سلام الله عليه به قضيه عمار و سميه ميرويد، از حضرت فاطمه به امام حسن. اين روش سوال کردن نيست اگر سوال داريد سوالتان را مطرح بفرماييد اگر نسبت به جواب ما قانع نشديد دوباره همان سوال را پي بگيريد نه اينکه همين طوري از اين شاخه به آن شاخه بپريد اين روش استفهامي نيست برادر عزيزم، ميليونها انسان اين شبکه را ميبينند و اين کار شما در حقيقت يک کار خلاف شرع است چون وقت ميليونها انسان بيننده را شما تلف ميکنيد. شما سوالاتي داريد مطرح بفرماييد براي ما پيامک بدهيد ما ميگوييم اين سوال اول، سوال دوم، سوال سوم است و دانه دانه و لو نيم ساعت هم وقت بگيرد جواب ميدهيم. بيننده: سعيد از يزد به صبر و بردباري آفرين بايد گفت و سوالي هم ندارم و هر وقت که ميخواهم زنگ بزنم و سوالي کنم همان شب اون سوال من جواب داده ميشود. بعد خواستم در مورد اين عبدالشيطان که در شبکه کلمه زنگ ميزند استاد قزويني: به شيطان توهين نکنيد بيننده: نه حاج آقا استاد قزويني: به شيطان توهين نکن، شيطان فرداي قيامت از دست تو شکايت ميکند. بيننده: آهان، .... صحبت بيننده به علت لهجه يزدي مفهوم نيست... استاد قزويني: آقا سعيد خيلي يزدي غليظ غليظ صحبت ميکنيد شما، بيننده: بله من يزدي هستم استاد قزويني: مي دانم ولي يک مقداري آرام تر، يک کسي رفته بود در نجف رب بخرد گفته بود ربع داريد يا نه؟ گفت داريم ولي نه به اين غليظي، حالا شما هم خلاصه خيلي يزدي غليظ صحبت ميکنيد. بيننده: يزدي يزدي هستيم استاد قزويني: بله کاملا، يزديها در تقوا و تدين خلاصه شهره آفاق هستند. بيننده: من اصلا يکي از ولايت ياوران هستم الان خداشاهده خجالت کشيدم فقط اين هزينه اي ميدهم پول تلفني است که من تا الان پشت خط بودم شده است، من 3 ماه است که اندکي پول ميريزم خودم خجالت کشيدم خداشاهده مجري: خدا خيرتان بده، ممنونيم بيننده: لبخند شما براي ما خيلي ارزشمند است مجري: درود بر شما بيننده: علي از کرمانشاه (اهل سنت) آقاي قزويني چند تا سوال که در قرآن پيش آمده است خواستم خدمت شما بگويم. شنيدم که اسم تمام ائمه در قرآن آمده است خواستم بدانم که صحت دارد يا نه؟ استاد قزويني: ببينيد برادر بزرگوار من جوابي خدمت حضرت عالي عرض کنم آقايان عزيز اهل سنت ميگويند تعدادي از آيات قرآن را بز ام المؤمنين عايشه خورده است و ما هم گفتيم آن آياتي که بز خورده است بياوريد تا ببينيم آنجا اسامي ائمه هست يا نه اگر آورديد ما نشان خواهيم داد. و همچنين جناب عمر بن خطاب، ابي بن کعب، ابوسعيد خدري ميگويند سوره احزاب 200 آيه از آن حذف شده است، حالا موش خورده، بز خورده، بز خورده، ما هر وقت اين آقايان 200 آيه را اوردند که چه آيه اي بوده حتي اگر چنانچه ميگويند لفظش نسخ شده، مفهومش مانده مفهومش را بياورند ما آنجا از اين 200 آيه 50 آيه ثابت کنيم که نام ائمه آنجا بوده است. اين جواب حضرت عالي بيننده: اولا ما هم اندازه يا شايد هم بيشتر از شما به حضرت علي اعتقاد داريم و قبولش داريم که يک موقع اين شبهه پيش نيايد که ما ميخواهيم عليه امامها صحبت کنيم ولي سوال اينجا پيش ميآيد که امامان نسبت به زمان وقوع مرگ خود در زمان مشخصي آگاهي داشتند؟ علمي داشتند که در کجا و چگونه کشته ميشوند؟ استاد قزويني: ما روايات متعددي داريم که ائمه نسبت به اين قضيه آگاهي داشتند آن هم به تعليم الله و به آموزشي که نبي مکرم براي آنها داده بود. بيننده: پس ببخشيد آيه آخر سوره لقمان تمام حرفهايي که شما ميزنيد را رد ميکند استاد قزويني: آيه را بخوانيد بيننده: مي گويد که همانا علم ساعت قيامت نزد خداوند است و او باران را فرو باريد و او آنچه را از نر و ماده و زشت و زيبا در رحمهاي آبستن ميداند و هيچ کس نمي داند که فردا چه خواهد کرد و هيچ کس نمي داند که به کدام سرزمين مرگش فرا رسد پس تنها خدا به همه چيز خلائق و بر کليه اسرار و دقائق عالم مطلع است. استاد قزويني: در اينکه علم غيب را فقط خدا ميداند درست است؟ بيننده: درست است استاد قزويني: شما نسبت به عمر بن خطاب که در مدينه مشغول خواندن خطبه بود يک دفعه ميگويد: يا ساريه الجبل ساريه اسم يکي از فرماندهان ارتش بوده که در نهاوند مشغول جنگ بوده و جناب عمر هم در مدينه بود که ميگويد آقاي ساريه برويد سريع در کوه سنگر بگيريد وگرنه نابود ميشود. بعد از چند ماهي اين آقايان آمدند مدينه و گفتند ما ديديم که صداي جناب عمر بن الخطاب آمد و ما به کوه پناه برديم. اين را که بزرگان شما همه نقل کردند يعني اين اتفاقي است و از کرامات جناب عمر بن الخطاب است. منهاج السنة النبوية ج 6، ص 64، أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني البداية والنهاية ج 7، ص 131، إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء الروح ج 1، ص 239، أبو عبد الله شمس الدين محمد بن أبي بكر بن أيوب بن سعد الزرعي الدمشقي اين يک قضيه، جناب ابوبکر آيه اي که شما خوانديد يک بخشش اين بود که هيچ کسي نمي داند در رحم چه است؟ که اين رحم پسر است يا دختر است و حال آنکه در موطا مالک که تقريبا از صحاح سته اهل سنت است در جلد 2 صفحه 752 ايشان در آنجا دارد که آقاي ابوبکر که از دنيا ميرفتند گفتند زن من بنت خارجۀ حامله هست و دختر در شکم او دختر است و به عايشه گفت وقتي اين خواهرت به دنيا آمد چنين و چنان کن. حتي امام سبکي ميگويد در اين روايت دو کرامت براي ابوبکر است: إحداهما إخباره بأنه يموت فى ذلك المرض حيث قال وإنما هو اليوم مال وارث مي دانست که چه ساعتي از دنيا خواهد رفت ببينيد شما فرموديد که چرا ائمه خبر داشتند از مرگشان، امام سبکي ميگويد در اين روايت نشان ميدهد که آقاي ابوبکر از مرگش خبر داشته است و دوم هم : إخباره بمولود يولد له وهو جارية خبر داد بر اينکه اين همسر من که حامله هست بچه به دنيا ميآورد و بچه او هم دختر است طبقات الشافعية الكبرى ج 2، ص 322، تاج الدين بن علي بن عبد الكافي السبكي موطأ مالك ج 2، ص 752، مالك بن أنس أبو عبدالله الأصبحي شرح معاني الآثار ج 4، ص 88، أحمد بن محمد بن سلامة بن عبدالملك بن سلمة أبو جعفر الطحاوي اينها را شما ملاحظه بفرماييد، اگر چنانچه علم غيب برخلاف اين آيه اي است که حضرت عالي خوانديد اينها را قبول داريد يا منکر هستيد؟ بيننده: آقاي قزويني آيا آيه اي که خداوند بر پيامبر نازل کرده مقامش بالاتر است يا يک روايتي که حالا کاري نداريم صحيح است يا صحيح نيست. استاد قزويني: من اين را گفتم يا قبول داريد يا قبول نداريد، اگر قبول نداريد من از آيات قرآن به شما جواب بدهم بيننده: من از قرآن سوال کردم شما هم از قرآن جواب بدهيد استاد قزويني: نه اينها را قبول داشتيد يا قبول نداشتيد؟ بيننده: شما خدا را قبول داريد يا بنده را؟ استاد قزويني: ببين عزيز دل من بحث اين است که شما سوال کرديد ائمه علم غيب دارند يا نه؟ ائمه از مرگشان خبر دارند يا نه؟ گفتم بله مشابهش اين هم من آوردم گفتم بزرگان اهل سنت جناب ابوبکر و جناب عمر و عثمان علم غيب داشتند. اگر بنا باشد علم غيب داشتن خلاف قرآن است فقط علم غيب ائمه که نبايد خلاف قرآن باشد، علم غيبي که علماي شما هم از عمر و ابوبکر آوردند آن هم خلاف قرآن است. شما اين را بفرماييد من چشم از قرآن جواب ميدهم. بيننده: آقاي قزويني شما از قرآن جواب بدهيد استاد قزويني: نه اينها را خلاف ميدانيد بيننده: من خلاف نمي دانم ولي کسي که شما از حضرت ابوبکر وعمر و علي داريد نقل ميکنيد استاد قزويني: پس اينها علم غيب داشتند؟ بيننده: اينها گذشتند و قدرتشان فاني بوده ولي قدرت خدا که من الان حاضر و ناظر به گفتگو من و شما فقط خداوند است. من از قرآن ميگويم شما هم از قرآن بگوييد. استاد قزويني: عزيز من جواب من را ندهيد من از قرآن جواب نمي دهم. بيننده: من قبول دارم استاد قزويني: قبول داريد اينها را يا نه؟ بيننده: خيليها را نخواندم ولي آنهايي را که خواندم استاد قزويني: پس همانطوري که شيعه معتقد هستند که ائمه علم غيب دارند اهل سنت هم معتقد هستند که ائمهشان علم غيب دارند. اما از آيه قرآن شما آورديد از آيه آخر سوره لقمان را براي من خوانديد إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ سوره لقمان أيه 34 ببينيد برادر عزيزم علم غيب دو نوع است يک علم غيبي است که من ميآيم ادعا ميکنم که از پيش خودم علم غيب دارم که اين کفر است و شرک است ولي يک دفعه من ميآيم و ميگويم که من به تعليم الله علم غيب دارم که اين نه تنها شرک نيست بلکه خود توحيد است و دليل آن آيه 26 سوره جن است که ميفرمايد: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا بر غيبش کسي را آگاه نمي کند إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ الا کسي که از او راضي باشد مانند پيامبر اينجا کاملا خداي عالم ميگويد علم غيبم را به پيامبران ميدهم و در سوره آل عمران آيه 49 از قول حضرت عيسي که ميفرمايد: وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ من به شما ر ميدهم هر آنچه که ميخوريد و در خانههاي خود ذخيره ميکنيد حضرت عيسي قطعا مقامش از نبي مکرم پايين تر است اين آيه 49 سوره آل عمران اثبات ميکند که حضرت عيسي علم غيب داشته است همانطوري که حضرت عيسي در رابطه با زنده کردن مردگان خدا ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ يُحْيِي الْمَوْتَى اين خداي عالم است که مردهها را زنده ميکند سوره حج آيه 6 ولي حضرت عيسي هم ميگويم وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ ولي يک تبصره خيلي کوچولو دارد که آن تبصره کوچولو رمز بين کفر و ايمان است که به اذن الله است وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ من مرده زنده ميکنم ولي به اذن خدا سوره آل عمران آيه 49 من از غيب ر ميدهم ولي به اذن الله، اگر کسي بيايد و بگويد ائمه و پيامبر يا هر کسي از پيش خودشان علم غيب دارند اين کفر و شرک است ولي اگر کسي بگويد به تعليم الله من علم غيب دارم اين نه تنها شرک نيست اين عين توحيد است و اين چيزي نيست که ما بخواهيم رويش مانور بدهيم. در صحيح مسلم شما حديث 7159 حذيفه ميگويد: أرني رسول اللَّهِ پيامبر به من ر داد بِمَا هو كَائِنٌ إلى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ به تمام مطالبي که تا قيامت اتفاق ميافتد پيامبر به من ر داد. صحيح مسلم ج 4، ص 2217 بيننده: تماس بيننده قطع ميشود. استاد قزويني: اگر دوستان دوباره ميتوانند علي آقا را بگيرند دوباره تماس بگيرند. بيننده: حاجي حسني از ابهر فقط زنگ زدم خدمت حضرت عالي و حضرت آيت الله قزويني سلامي عرض کنم و خسته نباشيد بگويم و برنامه شما را هميشه پيگيري ميکنم و خيلي استفاده ميکنيم و التماس دعا داريم، خداوند به شما طول عمر با عزت به شما بدهد انشاءالله هميشه موفق باشيد، شما افتخار ما هستيد موفق و مويد باشيد خداحافظ استاد قزويني: ما از دعاي خير خود دريغ نفرماييد بيننده: خداحافظ بيننده: اشجع از اصفهان بنده 2 تا مطلب داشتم که ميخواستم خدمت شما عرض کنم يکي به حسين آقا از زاهدان که فرمودند که جريان هجوم به خانه حضرت زهرا در صحاح سته نيامده است همين قدر هم که آمده از معجزات است چرا که 600 سال حکومت اسلامي دست بني اميه و بني عباس بوده که ميخواستند اهل بيت را حذف کنند. مي گفتند که چرا حضرت علي از حضرت زهرا دفاع نکرده است، اينها نه اسلام را ميشناسند نه سيره اميرالمؤمنين را بهش معرفت دارند براي اينکه اميرالمؤمنين که ابن ملجم به او ضربه ميزند به آقا امام حسن وصيت ميکند فقط شما حق داريد که يک ضربه بزنيد فردا نگوييد خليفه کشته شده بريزيد مردم را بکشيد. آن به من يک ضربه زده است شما هم حق داريد که يک ضربه بزنيد. اين يعني چه؟ يعني اينکه از نظر اميرالمؤمنين خليفه مسلمين با پايين ترين افراد فرقي نمي کند يک ضربه زده است بايد يک ضربه بخورد نه بيشتر، حمله کردند به خانه حضرت علي پهلوي بي بي حضرت زهرا را شکستند محسن را سقط کردند اگر اميرالمؤمنين دست به شمشير ببرد نمي تواند صد نفر را بکشد چون اگر 2 نفر هم کشته شوند اين با عدالت علي جور در نمي آيد. اميرالمومنين قدرت ندارد که طبق موازين اسلامي مقابله با مثل کند اگر هم دست به شمشير ببرد از عدالت خارج ميشود چاره اي جز صبر ندارد امروز هم اگر به خانه کسي حمله شود صاحب خانه هجوم کنند گان را بکشد کدام دادگاه او را تبرئه ميکند؟ و آيا اين عمل صاحب خانه عقلاني است؟ آنها اصلا نه سيره اميرالمؤمنين را ميشناسند و نه موازين اسلامي را و از طرفي ديگر مرد مصاب در همه جا يافت ميشود و در هيچ جا مرد تحمل نديده اند. اميرالمومنين تحمل کرد که يک نويسنده مسيحي 7 جلد کتاب نوشت به نام علي بن ابيطالب صوت العدالة البشريه. من خيلي عذر ميخواهم اگر نواقصي در کلام بنده بود حضرت آيت الله قزويني توضيح بدهند. بيننده: ساراني از گلستان (اهل سنت) جناب آقاي قزويني يک سوال داشتم من از برادران اهل تسنن هستم شما گفتيد که توسل به امام زادهها جايز است درسته؟ استاد قزويني: سوالتان را بفرماييد بيننده: يک سوال داشتم که الان يک عالمي در اين زماني که ما در حال حاضر زندگي ميکنيم يک عالمي در حد مثلا عالم بزرگي باشد علم غيبي که شما گفتيد کاري به انها نداريم، بعد در اين زمان آدمهاي زيادي هستند که از ايشان کمک ميخواهند اگر ايشان حساب کنيم و با ائمه در نظر بگيريم در آن زمان ائمه انسانهاي بزرگي بودند. درست است؟ استاد قزويني: بله بيننده: بله انسانهاي بزرگي مانند آيت الله مکارم شيرازي و آدمهاي ديگري هستند اگر وفات بکنند بعد از اينها به اينها هم ميتوان توسل کرد؟ استاد قزويني: از ديدگاه شيعه جواب بدهم يا اهل سنت؟ بيننده: هر کدام که خواستيد فقط قانع کننده باشد استاد قزويني: شما کتاب فتح الباري ابن حجر را باز بکنيد ابن حجر که از استوانههاي علمي اهل سنت است متوفاي 852 هجري است و ميگويند اهل سنت عيال کنار سفره 4 نفر از بزرگان اهل سنت هستند ابن حجر و ذهبي و مزي و آقاي عراقي. ايشان در جلد 2 کتاب خود صفحه 413 بعد از نقل قضيه توسل جناب عمر بن خطاب به عباس ميگويد ما ميتوانيم از اين استفاده کنيم که مستحب است متوسل شدن به اهل خير و اهل صلاح، يعني هر اهل خير و صلاحي ميشود به او متوسل شد و اينکه عمر آمد متوسل به عباس عموي پيامبر شد : ويستفاد من قصة العباس استحباب الاستشفاع بأهل الخير والصلاح فتح الباري ج 2 ، ص 497، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي حالا و اهل بيت النبوة بحث ديگري دارد. جناب آقاي مرداوي حنبلي از علماي بزرگ اهل سنت است ايشان هم تقريبا معاصر ابن حجر عسقلاني است متوفاي 885 هجري است که ايشان هم ميگويد: يَجُوزُ التَّوَسُّلُ بِالرَّجُلِ الصَّالِحِ على الصَّحِيحِ من الْمَذْهَبِ به رجل صالح ميتوان متوسل شد الإنصاف للمرداوي ج 2، ص 456، علي بن سليمان المرداوي أبو الحسن آقاي محمد بن محمد عبدري مالکي حدود 100 سال قبل از آقاي ابن حجر عسقلاني بودند ايشان ميگويد اگر يک ميتي که دفن ميشود فان کان الميت قشنگ دقت کنيد اين آقايان وهابي مانند آقاي سجودي هم دقت کنند اين عبارت کليني و مجلسي نيست عبارت يکي از فقهاي بزرگ مالکي است در کتاب فقهي خود آورده است المدخل جلد 1 صفحه 254 که ميگويد: فإن كان الميت المزار ممن ترجى شما ميروي بالاي سر يک ميتي ميخواهي فاتحه بخواني ميداني که اين ميت آدم خوبي بوده بركته فيتوسل إلى الله تعالى به انسان ميتواند به اين ميتي که ترجى بركته متوسل شود المدخل ج 1، ص 254، أبو عبد الله محمد بن محمد بن محمد العبدري الفاسي المالكي الشهير بابن الحاج الوفاة: 737هـ، دار النشر : دار الفكر - 1401هـ - 1981م از اينها من بخواهم خدمت حضرت عالي بگويم الي ماشاالله تا صبح هم بگويم مطلب دارم و فقط يک آدرس به شما ميدهم کتاب تاريخ بغداد جلد اول که از صفحه 132 به بعد از شما مراجعه بفرماييد که ايشان يک بابي دارد که باب (ما ذکر في مقابر بغداد المخصوصة للعلما و الزهاد) آنجا آمده علمايي که در آنجا دفن شده اند و مردم متوسل شده اند و نتيجه گرفتند را دانه دانه بيان کرده برادر عزيزم. بيننده: حاج آقا ميخواستم بگويم که ما به فرض مثال ميخواهيم به مشهد برويم پابوس امام رضا، در روز چقدر اينها زائر دارند و امام رضا با يک گوش شنوا چقدر ميتواند شنوايي داشته باشد؟ حداقل ميگوييم 5 ميليون زائر دارند که در اين 5 ميليون زائر اين امام رضا که مخلص در آن زمان بوده است الان امام رضا اگر زنده باشد صحبت يک يا 2 نفر را ميتواند بشنود ولي ايشان به گفته علم غيب هم که دارد بعد از زنده بودنشان در نزد ما که زنده نيستند و در نزد ما از اين دنيا رفته اند و به اذن الله زنده است و به اذن الله مگر ميتواند 5 ميليون يا 10 ميليون بتواند بفهمد که تک تک افراد چه نذر و نيازي دارد. مجري: در نماز جماعت وقتي سلام به پيامبر ميدهيد در يک آن چند ميليون نفر نماز ميخوانند؟ بيننده: سلام به پيامبر داديم ولي از پيامبر چيزي درخواست نکرديم مجري: سلام را پس چرا مخاطب ميدهيد؟ بيننده: درست است ولي من از پيامبر چيزي نخواستم استاد قزويني: آقاي ساراني اجازه بدهيد من جواب شما را بدهم شما بزرگ اهل سنت معتقد هستيد و روايات صحيح آورديد که خداي عالم به ملک الموت اين اختيار و قدرت را داده است که تمام خلايق چه بشر چه غير بشر، چه انسان چه غير انسان کاملا جلوي دستش است بين يدي أحدكم مثل اينکه يک تشتي جلويت باشد و همه جاي اين سيني يا تشت را ميبيني آقاي ملک الموت هم در يک آن تمام مردم خلايق روي زمين را ميبيند. الدر المنثور ج 6، ص 541، عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي ببينيد اينها آوردند با سند محکم و صحيح از ابن ابي حاتم که آقاي ابن تيميه در جلد 7 منهاج صفحه 179 ميگويد تفسير ابن ابي حاتم صحيح است و روايات صحيح و درستي دارد. ولذا همان خدايي که اين قدرت را به جناب ملک الموت داده است همان خدا هم ميتواند به امام رضا يا پيامبر همين قدرت را بدهد. جوابتان را گرفتيد يا نه؟ بيننده: نه، اين قدر علم غيب داشتند در حيات خودشان استاد قزويني: عزيز من ببين شما دوباره شروع کرديد از اين شاخه به شاخه ديگر پريدن بيننده: از اين شاخه به آن شاخه پريدن نيست استاد قزويني: شما ميگوييد امام رضا چطور در يک آن 5 ميليون نفر زائر را جواب ميدهد و صدايش را ميشنود من ميگويم خدايي که قدرت دارد به ملک الموت اين اختيار را بدهد که ميگويد من هر روز تمام مردم کره زمين را ما من أهل بيت إلا يتصفحهم ملك الموت في كل يوم حلية الأولياء ج 5، ص 88، أبو نعيم أحمد بن عبد الله الأصبهاني شرح الصدور بشرح حال الموتى والقبور ج 1، ص 56، جلال الدين عبد الرحمن السيوطي يعني الان در روي زمين 7 ميليارد و خرده اي جمعيت است ملک الموت طبق اين روايتي که ابن کثير دمشقي سلفي مورد تاييد تمام اهل سنت آورده جلد 3 صفحه 466 و آن خدايي که قدرت داده به ملک الموت که در هر روز تمام خلائق را برود سر بکشد آن خدا ميتواند اين قدرت را بدهد يا نه؟ مجري: آقاي ساراني ما يک دقيقه تا پايان برنامه وقت داريم و بحث شما همچنان ادامه دارد انشاءالله باشد براي يک وقت ديگر بيننده: انشاءالله استاد قزويني: به هر حال اين آقايان گاه ميگويند امام رضا در يک آن چگونه؟ اگر واقعا خدا را قبول داريد به اينکه امام رضا زنده بوده يعني به تو مربوط نيست تو نمي داني و ر نداري، ما ميدانيم که امام رضا قطعا شهيد شده است و خدا هم در قرآن ميفرمايد: وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ سوره آل عمران آيه 169 تو مغز حضرت عالي هم فرو کردند که برزخ است و اين مزخرفات وهابيون را کنار بگذاريد. اگر ميخواهيد حقايق براي شما روشن شود ما عرض کرديم، پيامبر اکرم ميفرمايد: هيچ مردي نيست که در روي زمين به من سلام بدهد الا اينکه من جواب او را ميدهم. پيامبري که همانطور که آقاي محسني گفت که در يک آن ممکن است ميليونها نفر به پيامبر سلام ميدهند و سلام مستحب است و جواب آن واجب است. آن خدايي که به پيامبر اکرم قدرت داده است جواب سلام را بدهد همين خداي عالم هم به امام رضا سلام الله عليه اين اختيار را داده است که صداي زائرين خود را بشنود. بهترين چيز اينکه ميليونها انسان ميروند حرم امام رضا با اين همه شلوغي متوسل ميشنود و حاجت ميگيرند، اگر واقعا شما سني هستيد بفرماييد ابوعلي خلال ميگويد: در برابر قبر امام موسي بن جعفر عليه السلام که ميرفت آن چنان خاضعانه و خاشعانه همه را به حيرت وا ميداشت. تاريخ بغداد ج 1، ص 120، أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي آقاي ابن حبان ميگويد: قد زرته مرارا كثيرة وما حلت بي شدة في وقت مقامى بطوس فزرت قبر على بن موسى الرضا صلوات الله على جده وعليه ودعوت الله إزالتها عنى إلا أستجيب لي وزالت عنى تلك الشدة وهذا شيء جربته مرارا مدتي من در کنار حرم امام رضا بودم هر وقت براي من گرفتاري پيش ميآمد ميرفتم دعا ميکردم و آقا امام رضا را شفيع قرار ميدادم و نماز ميخواندم و متوسل ميشدم و حاجت ميگرفتم و ميگويد من اين را بارها تجربه کردم. وقتي مثل ابن حبان ميگويد تجربه کردم و نتيجه گرفتم الثقات ج 8، ص 457 اين هم آدرس دقيق، ديگر بعد از اينها از اين شاخه به آن شاخه پريدن اين دور ازشان يک انسان آزاده است. خدايا تو را قسمت ميدهيم به آبروي محمد و آل محمد فرج مولاي ما بقية الله الاعظم نزديک بگردان. اللهم عجل لوليک الفرج حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||