* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 02 تير 1392 | تعداد بازديد: 2491 | |
ارزش و جايگاه انتظار، واسطه فيض بودن اهل بيت عليهم السلام در روايات | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم برنامه: حبل المتين استاد: حضرت آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني تاريخ: 1392/04/02 موضوع: ارزش و جايگاه انتظار، واسطه فيض بودن اهل بيت عليهم السلام در روايات مجري: السلام عليک يا ابا صالح المهدي عرض شاد باش و تبريک داريم به مناسبت ميلاد منجي عالم بشريت حضرت حجة بن الحسن العسکري روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء. استاد قزويني: ميلاد عصاره عالم وجود بقية الله الاعظم ارواحنا فداه را خدمت شما تبريک عرض ميکنم. امشب که شب نيمه شعبان است، در حقيقت شب قدر به حساب ميآيد و احياي آن توصيه شده است و احيا و بيداري و عبادت و قرآن خواندن و مشغول راز و نياز بودن و بحثهاي علمي در امشب، معادل هزار ماه بلکه بيشتر از هزار ماه است. امشب عزيزان با مولاي خودشان تاج سر و نور چشمشان عصاره عالم هستي و آن نازنين وجودي که بيمنه رزق الوري و بوجوده ثبتت الارض والسماء، ان شاء الله راز و نياز کنند و با سخنان زيبا و عاشقانه با آن عزيز که قطعا صداي شما را ميشنود (به کوري دو چشم وهابيت) به عشق و عاشقي بپردازند. من از قول همه عزيزان ميخواهم عرض کنم: مهدي جان، همه هست آرزويم که ببينم از تو رويي چه ضرر تو را که من هم برسم به آرزويي ما در روايت داريم که خود حضرت ولي عصر ارواحنا فداه فرمودند: ولو أن أشياعنا وفقهم الله لطاعته على اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم لما تأخر عنهم اليمن بلقائنا... فما يحبسنا عنهم الا ما يتصل بنا مما نكرهه ولا نؤثره منهم تهذيب الأحكام، الشيخ الطوسي، ج 1، ص مقدمة الكتاب 40 اگر تمام شيعيان ما در وفاي به عهد الهي يک دم و هم دم بودند، قطعا تشرف لقاء ما از آنها تاخير نميافتاد و آنچه که مانع ديدن آنها نسبت به ما است و مانع تشرف آنها است، گناهان و معاصي است که از آنها سر ميزند. آنچه که فاصله ميان ما و دوستان ما و شيعيان ما شده است، بعضي از کارهايي است که از شيعيان سر ميزند و ما آنها را دوست نداريم و زيبنده دوستان ما نيست. به قول شاعر که ميگويد: گفتم شبي به مهدي از تو نگاه خواهم گفتا که من هم از تو ترک گناه بخواهم گفتم که روي ماهت از ما چرا نهان است؟ گفتا تو خود حجابي ور نه رخم عيان است گفتم که از که پرسم جانا نشان کويت؟ گفتا نشان چه پرسي آن کوي بي نشان است گفتم فراق تا کي؟گفتا که تا تو هستي گفتم سخن همين است گفتا سخن همان است گفتا حجاب وصلت باشد هواي نفست گر نفس خود شکستي دستت رسد به دستم ان شاء الله اميدواريم خدا به آبروي مادرش زهراي مرضيه چشمان گناهکار ما را هر چه زودتر به زيارت لقاء آن ماه عالم تاب و نور عالم هستي منور بگرداند. مجري: حاج آقا با توجه به اينکه امشب شب نيمه شعبان است و شب ميلاد حضرت امام زمان عليه السلام است، مقداري در رابطه با ارزش جايگاه انتظار از ديدگاه روايات اهل بيت عليهم السلام براي ما صحبت کنيد. استاد قزويني: با توجه به اين که ايام، ايام ميلاد آقا ولي عصر ارواحنا فداه و شب نيمه شعبان است، امشب با توجه به سؤالاتي که جناب حاج آقاي محسني آماده کردند، ما يک مقداري از آن بحثهاي چالشي بيرون ميآييم و يک مقداري حال و هواي عشق و عاشقي دوست و محبوب خودمان آقاي ولي عصر ارواحنا فداه و اين جايگاه انتظار که هزار و اندي سال است چشمان شيعيان به راه است که جايگاه انتظار چيست و منتظران چه کساني هستند، صحبت ميکنيم. يک مقداري با توجه به روايات شيعه و اهل بيت عليهم السلام در اين زمينه سخن بگوييم. البته بعضي از روايات در منابع اهل سنت هم آمده است. اين روايتي است که همه بينندگان عزيز شنيدهاند و حفظاند که نبي مکرم فرمود: أفضل العبادة انتظار الفرج كمال الدين وتمام النعمة، الشيخ الصدوق، ص 287 و سنن الترمذي، ج 5، ص 565 بالاترين و با فضيلت ترين عبادتها، انتظار فرج حضرت مهدي ارواحنا فداه است. روايت خيلي زيبايي از امام سجاد سلام الله عليه است که اين روايات در منابع شيعه است و در منابع اهل سنت نيست. امام سجاد به يکي از اصحابشان به نام ابو خالد کابلي که از ثقات اصحاب امام سجاد سلام الله عليه است که ميفرمايد: يا أبا خالد إن أهل زمان غيبته القائلين بإمامته والمنتظرين لظهوره أفضل من أهل كل زمان... أولئك المخلصون حقا وشيعتنا صدقا كمال الدين وتمام النعمة، الشيخ الصدوق، ص 320 و بحار الانوار، العلامة المجلسي، ج 52، ص 122 اي ابو خالد کابلي، آنهايي که در دوران زمان غيبت حضرت مهدي زندگي ميکنند و قائل به امامت او و منتظر ظهور او هستند، بهترين و با فضيلتترين انسانهاي روي زمين هستند. اينها حقيقتا انسانهاي مخلصي هستند و اينها واقعا شيعيان ما هستند. بعد مي فرماييد: انتظار الفرج من أعظم الفرج كمال الدين وتمام النعمة، الشيخ الصدوق، ص 320 و بحار الانوار، العلامة المجلسي، ج 52، ص 122 منتظر فرج آن بزرگوار بودن، يکي از بزرگترين فرج براي شيعيان ما است. در روايتي که مرحوم برقي در محاسنشان در صفحه 173 حديث 148 آوردهاند، در آنجا ميگويد: من مات منكم وهو منتظر لهذا الامر كمن هو مع القائم في فسطاطه (قال:) ثم مكث هنيئة ثم قال: لا بل كمن قارع معه بسيفه، ثم قال: لا والله إلا كمن استشهد مع رسول الله صلى الله عليه وآله المحاسن، أحمد بن محمد بن خالد البرقي، ج 1، ص 174 هر کس از شما شيعيان از دنيا برود در حالي که منتظر فرج ما است، مانند کسي است که در خيمه حضرت مهدي حضور پيدا کرده است. بعد حضرت ساکت شدند، و بعد فرمودند: آن کسي که منتظر ظهور مهدي است و مرگ او را درک کند، مانند کسي است که در رکاب نبي مکرم بوده است. مرحوم برقي متوفاي 274 است و زمان امام هادي و امام عسکري را درک کرده است. مرحوم شيخ صدوق هم که متوفاي 381 است، ايشان در کتاب کمال الدين از اميرالمؤمنين سلام الله عليه نقل ميکند که فرمودند: المنتظر لأمرنا كالمتشحط بدمه في سبيل الله كمال الدين وتمام النعمة، الشيخ الصدوق، ص 645 آنهايي که منتظر امر و منتظر قيام فرزند ما و منتظر قيام حجت بن الحسن هستند، جايگاهشان مانند کساني است که به خون خود در راه خدا غوطه ور هستند. امام صادق سلام الله عليه فرمود: من مات منكم على أمرنا هذا كان كمن استشهد مع رسول الله صلى الله عليه وآله المحاسن، أحمد بن محمد بن خالد البرقي، ج 1، ص 172 و 173 آن کساني که با انتظار فرج ما از دنيا بروند، مانند کساني هستند که در رکاب نبي مکرم صلي الله عليه وآله وسلم به شهادت رسيدهاند. ما در روايت داريم که هر کس چهل روز دائم دعاي عهد را بخواند که در مفاتيح اگر اشتباه نکنم بعد از دعاي ندبه آمده است، اگر کسي چهل روز متصل بعد از نماز صبح اين دعا را با حضور بخواند، اگر از دنيا هم برود خداي عالم به هنگام ظهور ولي عصر ارواحنا فداه او را زنده ميکند که به کوري چشم وهابيها در رکاب حضرت ميجنگد و دوران ظهور حضرت ولي عصر را درک ميکند. مجري: منتظران حقيقي چه کساني هستند؟ معنا و مفهوم حقيقت انتظار چيست؟ استاد قزويني: در اين رابطه سخن خيلي زياد است؛ ولي من به صورت خيلي خلاصه عرض کنم. منتظران حقيقي کساني هستند که انتظار را خود سازي خويش در مقابل هواها و خواهشهاي نفساني ميدانند؛ چون منتظر کسي هستند که او جز به افراد ساخته شده و افراد دور از هوا و هوس نگاهي ندارد. بعضيها که ميگويند: اگر زمين پر از ظلم و جور شود حضرت ميآيد؛ پس کمک کنيم که ظلم و جور زياد شود، به قول يکي از مراجع عظام تقليد گفت: فرض که اين آقايان آمدند به ظلم و جور کمک کردند و حضرت آمد، حضرت اول کسي را که ميکشد، همين شخص خواهد بود. اين آقا به قول خودش و به توهمات خودش ميخواهد براي ظهور حضرت ولي عصر کمک کند؛ ولي با آمدن حضرت ولي عصر، آن کساني که به ظلم و جور و ستم دامن ميزنند، اينها گرفتار شمشير انتقام آن حضرت ميشوند. نکته آغازين اين قضيه اين است که انتظار يعني خودسازي و مبارزه با هواي نفس و خواهشهاي نفساني يا به عبارت ديگر انتظار يعني محيا شدن و آماده شدن جهت مبارزه با جباران و خون خواران در زير پرچم بزرگ پرچم دار عدالت و عدالت گستر. در حقيقت منتظران واقعي کساني هستند که خود را در برابر عدل تسليم محض ميدانند و فرياد جاودانه نبي مکرم را عليه مشرکان، چپاول گران، جنايت کاران، منافقان و غارت گران خود را آماده ميکنند. ما در روايت داريم آن کساني در رکاب حضرت و جزء ياران ويژه آن بزرگوار هستند که از نظر کمالات به يک جايي رسيدهاند يا طي الارض و يا طي الهوا دارند؛ يعني همان مقام و مرتبهاي که عاصف بن برخيا رسيده است که در يک چشم بر هم زدن تمام تاج و تخت بلقيس را در محضر حضرت سليمان حاضر ميکند. آن شب ظهور حضرت، اين سيصد و سيزده نفر از اطراف و اکناف عالم با طي الارض و يا با طي الهوا به اذن الله به حضرت در کنار بيت الله الحرام ميپيوندند. کسي که منتظر است، بايد تلاش کند در اين قضيه مسابقه بگذارد و خود را به جايي برساند که بتواند جزئي از ياران واقعي و مخلص آن بزرگوار باشد و اين هم نيست جز مبارزه با نفس. من يک جملهاي از امام راحل رضوان الله تعالي عليه دارم که خيلي جمله قشنگي است. وقتي که با دوستان نکات اخلاقي مطرح ميشود، عرض ميکنم: ايشان ميگويد: بعضي از عرفا آنهايي که در مسائل سير و سلوک هستند، بعضيها ميگويند: رسيدن به الله هزار منزل دارد و از يقظه و تا آن مرتبه فناء في الله که خواجه عبدالله انصاري اين منازل سائرينش بر محور هزار منزل است و بعضيها صد ميدان که کتابهايي هم در اين زمينه نوشتهاند و بعضيها ميگويند: بايد هشت منزل را پيمود و ايشان ميگويد: نه هزار منزل و نه صد منزل و نه هشت منزل، يک منزل بين عبد و خالق فاصله نيست. منزل يک قدم، قدم اول بگذار روي هواي نفس، قدم دوم در کوي جانان وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى سوره نازعات آيه 40 و 41 کساني که در سير و سلوک هستند و کساني که واقعا دوست دارند که دستشان به دامن آقا ولي عصر ارواحنا فداه برسد و افتخار بوسيدن خاک زير پاي آن بزرگوار نصيبشان شود (حالا من کاري ندارم ختومان و دعاها، توسلات و غيره) آنچه که ميتواند انسان را (نميگويم با يک قطار سريع و سير و با يک هواپيما) با سرعت نور يا بالاتر از سرعت نور به کوي جانان برساند، اين است که انسان گناه نکند. از مکروهات هم دست بردارد. اين که به مستحبات ميخواهد عمل کند يا نکند، آن به قول معروف پياز داغ قضيه است و زر و زيور قضيه است؛ ولي آنچه که دوستان ما را ميتواند به کوي جانان برساند و ما را عبد الهي قرار دهد، مخالفت با هواي نفس است و دوري کردن شيطان و وسوسههاي شيطاني و گناه چه صغيره و چه کبيره از زندگي ما است. اين در رابطه با منتظران حقيقي است. اما اينکه تفسير انتظار چيست، در اين زمينه علماء و بزرگان کتاب و مقالات زياد نوشتهاند؛ ولي من عقيدهام بر خلاف خيليها اين است که ما اگر رواياتي که در حق آقا ولي عصر و آن حکومت جهاني آن حضرت و آن حکومت ايدهآل آن حضرت بينظير و بيبديل آن حضرت نگاه کنيم، تفسير انتظار براي ما روشن ميشود. در حقيقت انتظار يعني چشم به راه بنيان گذار حکومت جهاني اسلامي که براي اولين بار پرچم پر افتخار اسلام را در سراسر عالم و در شرق و غرب به اهتزاز در ميآورد که در روايت شيعه وسني داريم: ويفتح الله له شرق الأرض وغربها، ويقتل الناس حتى لا يبقى إلا دين محمد صلى الله عليه وآله الغيبة، الشيخ الطوسي، ص 474 و بحار الانوار، العلامة المجلسي، ج 52، ص 291 و ينابيع الموده قندوزي حنفي، ص 493 خداي عالم به دست آن حضرت شرق و غرب عالم را فتح ميکند و در کره زمين جز دين محمد صلي الله عليه وآله هيچ ديني باقي نميماند. به عبارت ديگر انتظار يعني منتظر شدن آن دوراني که کفر جهاني و شرک بين المللي خاتمه يافته و اختلاف بين اديان و مذاهب براي هميشه بر چيده خواهد شد که در روايت داريم: ليرفع عن الملل والأديان الاختلاف بحار الانوار، العلامة المجلسي، ج 53، ص 4 حضرت با آمدنش تمام اختلافات ديني را از بين ميبرد؛ چون با آمدن اسلام ديني باقي نميماند تا اختلاف ميان اديان باشد. همچنين در روايتي که از الزام الناصب و بشارت الاسلام صفحه 297 است، ميگويد: ويرفع المذاهب عن الأرض فلا يبقى إلا الدين الخالص إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب، الشيخ علي اليزدي الحائري، ج 2، ص 91 با آمدن آقا مهدي حجة بن الحسن تمام مذاهب؛ جز مذهب برخواسطه از متن قرآن و منطبق با سنت نبي مکرم و اهل بيت، ديگر در کرهي زمين هيچ مذهبي باقي نميماند. به عبارت ديگر، انتظار در حقيقت يعني چشم به راه مصلح کل، مؤسس حکومت عدل الهي و انقلابي بزرگ تاريخ بشريت که با نهضت بينظيرش بساط ستم و بيداد را در جهان برچيده و حکومت عدل و داد را جايگزين آن ميکند و سراسر عالم را از عدل و داد پر ميکند همان گونهاي که از ظلم و جور مملو گشته است. در نتيجه تمام تشنگان عدالت با جان و دل؛ اگر چه با سينه خيز رفتن از روي برفها، به سوي او شتافته بروند جاي خود دارد؛ همان طوري که در روايت شيعه آمده است. مرحوم علامه مجلسي در بحار مينويسد: فيملاها قسطا وعدلا كما ملؤوها جورا فمن أدرك ذلكم منكم فليأتهم ولو حبوا على الثلج بحار الانوار، العلامة المجلسي، ج 51، ص 87 آن مهدي خواهد آمد و جهان را از عدل و داد پر ميکند؛ همان گونهاي که از ظلم و جور مملو گشته است و هر کس اين زمان را درک کند و نداي ظهورش را بشنود، به سوي او بشتابد ولو بر روي برف راه برود. رفتن روي برف خيلي سخت و مشکل است؛ ولي اگر به اين شکل هم باشد باز جا دارد. انتظار يعني چشم به راه آن خورشيد فروزان امامت که با درخشيدن آن دوران ظلمت غم افزاي ظلم بيداد پايان پذيرفته و کاخ ستم وستمگري ويران گشته و ايام دادخواهي مظلومان و بيچارگان فرا رسيده و از ستم ديدگان آن چنان رفع ستم خواهد شد که اگر حق ستم ديدهاي در زير دندان ستم پيشه باشد به دست آن عدالت گستر بازستانده خواهد شد و به صاحب حق مسترد خواهد شد. يبلغ من رد المهدي المظالم حتى لو كان تحت ضرس انسان شئ انتزعه حتى يرده التشريف بالمنن في التعريف بالفتن (الملاحم والفتن)، السيد ابن طاووس، ص 143 آقا ولي عصر آن چنان در دفاع از حق مظلومان اصرار دارد که اگر حق مظلومي زير دندان ظالمي باشد، او را از زير دندان ظالم درآورده است و به مظلوم باز ميگرداند. اگر بنا باشد که ما انتظار را معنا کنيم، انتظار يعني اين. ان شاء الله باشد که آن زمان فرا رسد که با آمدن آن حضرت، مشکلات مالي و اقتصادي مردم و اين ظلم و جوري که امروز از طرف مناديان حق پيشه و حقوق بشر انجام ميگيرد، اينها همه از بين برود. ما در روايت داريم: يولد قوم لا يعرفون إلا العدل ولا يعملون إلا به التشريف بالمنن في التعريف بالفتن (الملاحم والفتن)، السيد ابن طاووس، ص 315 و بحار الانوار، ج 51، ص 68 حکومت حضرت آن چنان عدالت را درون جامعه وارد ميکند که نسلهاي آينده مفهوم و واژه ظلم را نميشناسند. به قدري از نظر امکانات مالي مردم به مرحلههاي بالايي ميرسند که: ويطلب الرجل منهم من يصله ماله، ويأخذ زكاته فلا يجد أحدا يقبل منه ذلك تاج المواليد (المجموعة)، الشيخ الطبرسي، ص 75 و 76 و بحار الانوار، ج 52، ص 337 افرادي دنبال کسي ميگردند که به او صدقه دهند و زکات مالشان را پرداخت کنند؛ ولي فقيري پيدا نميکنند. ما انتظار را به اين معنا يعني انتظار آن حکومتي که فقر، تنگدستي و اختلاف طبقاتي از ميان جامعه و از سراسر کره زمين برچيده شود. در ميان جامعهي اسلامي و انسانها فقير و نيازمندي پيدا نشود. ما انتظار را به اين معنا ميگيريم. انتظار يعني منتظر حکومتي که اين چنين ويژگي دارد. مجري: آيا بايد کسي بين ما و خالق ما باشد که فيض را به ما منتقل کند يا نه؟ در کتب اهل سنت آيا بحثي از وساطت فيض شده است يا نه؟ استاد قزويني: در رابطه با اينکه انبياء عليهم السلام و ائمه گرامي واسطه فيض هستند، از نظر شيعه هيچ جاي شک و شبهاي نيست؛ بلکه از مذاهب شيعه است، روايات صحيح داريم و بزرگان ما در اين زمينه مفصل دارند که ما در برنامههاي گذشته هم در اين زمينه صحبت داشتيم، که ائمه عليهم السلام: بکم فتح الله وبکم يختم در متن زيارت جامعه کبيره است يا در زيارت اول آقا امام حسين سلام الله عليه است: وبكم ينزل الله الغيث وبكم تسيخ الأرض التي تحمل أبدانكم وتستقر جبالها عن مراسيها إرادة الرب في مقادير أموره تهبط إليكم وتصدر من بيوتكم الكافي، الشيخ الكليني، ج 4، ص 577 اين مطالبي است که در روايات صحيح ما داريم. بعضي از بزرگان اهل سنت هم نسبت به نبي مکرم هم اين تعبير را داردند که خود آلوسي سلفي که متوفاي 1270 است که اين عبارت را ما در بحث توسل آوردهايم در ذيل آيه شريفه 57 سوره اسرا ايشان به صراحت ميگويد: عيسي، عزير و ديگر ملائکهاي که مردم ميپرستند اينها در حقيقت: وسيلتهم إلى الله تعالى نبينا صلى الله عليه وسلم روح المعاني، ج 15، ص 126 واسطه تمام ملائکه و تمام انبياء با خداي عالم پيغمبر ما است. بعد ميگويد: بل هو عليه الصلاة والسلام وسيلة سائر الموجودات والواسطة بينهم وبين الله تعالى في إفاضته سبحانه الوجود روح المعاني، ج 15، ص 126 نبي مکرم واسطه تمام موجودات است. خداي عالم که بخواهد وجود را بر خلائق افاضه کند، عالم بخواهد لباس هستي بپوشد، واسطهي خدا و هستي، نبي مکرم صلي الله عليه وآله و سلم است. بعد ايشان براي دفع اين شبه که پيغمبر اکرم، آخرين پيغمبري است که به دنيا آمده است، چه طور ميتواند واسطه انبياء باشد، ميگويد: وكان نبينا آدم بين الماء والطين روح المعاني، ج 15، ص 126 رسول اکرم پيغمبر بود و حضرت آدم هنوز آفريده نشده بود و در ميان آب و گل غوطه ور بود. وقد تلقى الانبياء منه من وراء حجاب الأرحام والأصلاب روح المعاني، ج 15، ص 126 نميدانم که اين آقايان وهابي، اگرچه اين حرفها براي اين حضرات مثل يس خواندن است و فايدهاي ندارد و اگرچه آلوسي ميگويد. آلوسي کيست؟ وقتي به اين آقايان ميگوييم: مسلم، ميگويند: مسلم اشتباه کرده است. ميگويند: فلان صحابه که معصوم نبوده، فقط گويا معصوم فقط همين سه، چهار نفري هستند که در اين شبکههاي وهابي هستند. ميگويد: وقد تلقى الانبياء منه من وراء حجاب الأرحام والأصلاب روح المعاني، ج 15، ص 126 تمام انبياء فيض را از خداي عالم به واسطه نبي مکرم گرفتهاند، در حالي که اينها در صلب آباء و در رحم مادرانشان بودهاند. اين که قضيه وساطت فيض در ميان اهل سنت هم است يا نه، من چندتا روايت مختصر ميخوانم که نبي مکرم صلي الله عليه وآله و سلم ميفرمايند: وأهل بيتي أمان لأمتي فإذا ذهب أهل بيتي أتاهم ما يوعدون المستدرك على الصحيحين، ج 2، ص 486 آن چيزي که مايه امنيت امت من است، اهل بيت من است که اگر اهل بيت من از ميان امت بروند، بلاي الهي مردم را فرا خواهد گرفت. حاکم ميگويد: صحيح الإسناد المستدرك على الصحيحين، ج 2، ص 486 جناب آقاي مناوي که از علماي بزرگ اهل سنت است و وهابيها برايش تره خورد ميکنند و متوفاي 1013 است، ايشان کتابي به نام فيض القدير دارد که شرح جامع الصغير سيوطي است که ميگويد: لأنه سبحانه وتعالى لما خلق الدنيا لأجل المصطفى جعل دوامها بدولته ثم بدوام أهل بيته فيض القدير، ج 6، ص 297 خداي عالم هستي و دنيا را به خاطر پيغمبر آفريد. لولاک لمل خلقت الافلاک علت غائي خلقت دنيا، وجود نبي مکرم صلي الله عليه وآله و سلم است. دوام دنيا به وجود نبي مکرم و اهل بيت عصمت و طهارت است. در اين زمينه ما روايات زياد داريم. من خيلي خلاصه ميکنم که به صحبت بينندگان عزيز برسيم. جناب آقاي آلوسي سلفي در رابطه با اين که انسان کامل چيست، يک تعبير زيبايي دارد که در کتاب روح المعاني جلد 1 صفحه 220 ميگويد: آن انسان کاملي که در کرهي زمين است و به برکت او فيوضات از خدا به مردم مي رسد، اگر يک چشم بر هم زدن آن انسان کامل برداشته شود، زمين تمام ساکنانش را در خود ميبلعد و دنيا به پايان ميرسد و ديگر دنيايي نيست تا مردمي در دنيا باشد. اين قضايايي است که مفصل براي شما آوردهاند. اگر دوستان در کتب اهل سنت کلمه الابدال را جستجو کنند، ميبينند در آنجا بزرگان اهل سنت مفصل ميگويند: در کرهي زمين تعدادي ابدال هستند که اين ابدال يعني بديل اولياء و بديل انبياء که ارتباطي به انبياء هم ندارد. بعد از نبي مکرم يک سري افرادي هستند به نام ابدال که خداي عالم به برکت اين ابدال به مردم روزي ميدهد و به مردم عنايت ميکند و از مردم بلا و مشکلات و مصيبت را بر ميدارد. اين همان وساطت فيضي است که ما در اهل بيت عليهم السلام قائل هستيم. جالب اين است که جناب سيوطي تعبيرش اين است که: بأن خبر الأبدال صحيح وإن شئت قلت متواتر فيض القدير، ج 3، ص 170 روايات ابدال که در کره زمين تعدادي از ابدال هستند که خدا به برکت اينها به مردم عنايت ميکند و روزي ميدهد و مشکلاتشان را برطرف ميکند، اين روايات صحيح است و بلکه متواتر است. اين را جناب مناوي در فيض القدير از قول جناب آقاي سيوطي نقل ميکند. جناب آقاي سخاوي در کتاب المقاصد الحسنة جلد 1 صفحه 45 ميگويد: امام ما شافعي و همچنين جناب بخاري معتقد بودند که در کره زمين افرادي به عنوان ابدال هستند. مهمتر از همه، براي دوستان عزيز يک نکته بگويم که شايد کم شنيدهاند. آقاي ابن تيميه حراني امام و پيغمبر و خداي وهابيها يا هر چه که ميخواهند بگويند، ايشان در مجموع فتاوي ميگويد: في صفة الابدال بهم ترزقون وبهم تنصرون مجموع الفتاوى، ج 23، ص 102 تعدادي ابدال در کرهي زمين هستند که به بکت اين ابدال مردم روزي ميخورند و از خداي عالم نصرت ميگيرند. ايشان به صراحت ميگويد: وأما أهل العلم فكانوا يقولون هم الأبدال لأنهم أبدال الانبياء وقائمون مقامهم مجموع الفتاوى، ج 4، ص 97 اينها ابدال و قائم مقام انبياء هستند و به برکت اينها مردم روزي ميخوردند و نصرت ميگيرند. جالب اينجا است که آقاي بن باز که از بزرگان وهابي و مفتي اعظم سابق است، کتابي به نام مسائل الامام بن باز دارد که ايشان هم در اينجا به صراحت ميگويد: وسئل عن ابن تيميه و ابن قيم امن الابدال هم مسائل بن باز، ج 1، ص 49 از بن باز سؤال کردند که ابن تيميه و ابن قيم جوزي هم جزء ابدال بودهاند؟ يعني به برکت ابن تيميه مردم روزي ميخوردند؟ الجواب هم من خيرة الابدال مسائل بن باز، ج 1، ص 49 از بهترين ابدال بودند. اميدوارم که ان شاء الله آقايان وهابيها محبت کنند و جواب اين را آماده کنند. اين آقاياني که اين همه به عقائد شيعه ايراد ميگيرند. حالا کار به جايي رسيده که اين آقا نسبت به امام صادق و نسبت به حضرت مهدي ارواحنا فداه دچار شک و ترديد هستند؛ ولي آقاي ابن تيميهاي که به قول آقاي ابن حجر عسقلاني مردم او را منافق و زنديق ميدانستند، از بهترين ابدال شده است. به برکت ابن تيميه مردم روزي ميخورند. من ميخواستم يک مقداري در رابطه با جمکران صبحت کنم. نميدانم دوستان اين برنامهاي که ساعت پنج و نيم، شش بود ديدهاند که دوستان ما پخش ميکردند که قضيه جناب آقاي سعيد چنداني که سني حنفي بود را نشان ميداد. تمام دکترها ايشان را جواب کردند که ايشان يک سرطان بد خيمي داشتند. ايشان به جمکران اين مسجد مقدس ميآيد با اينکه يک سني حنفي است. متوسل ميشود و شفا ميگيرد و دوستان ما مصاحبه خودش و مادر و پدر را پخش کردند. اخوي بزرگوارشان نزديک به دو ساعت امشب برنامه زنده داشتند. پزشکاني که آمده بودند، تأييد کردند و تمام پرونده سابق و بعد از شفا ايشان را آورده بودند. اميدوارم که اينها تلنگري بر اين کله پوک وهابيها باشد. يک مقداري از عناد و لجبازي و در برابر حق مقاومت کردن، دست بردارند. يکي از آقايان ميگويد: افتخار من اين است که سي سال در مدينه هستم و يک دفعه به زيارت پيغمبر نرفتم. آن بابا ميگويد: من چند سالي که در اينجا هستم، نديدم که پيغمبر کسي را شفا داده باشد. جناب آقاي حيدري بزرگوار، اگر شفا هم بدهد: وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآَنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا سوره اسراء آيه 82 آقاي حيدري، شما مؤمن نيستيد و قسمت دوم آيه براي شما است. اين هم نمونهاش بوده است که ما امروز نشان داديم. من خودم از تقريبا سال چهل و هفت يا چهل و هشت که وارد قم شدم و تلاشم هم اين بوده است که روزهاي جمعه يا آن جمعههايي که بتوانم که مسافرت نباشم يا کار زيادي نداشته باشم، مشرف شوم به مسجد مقدس جمکران و درميان آن عشاقان حضرت ولي عصر، صدايم را مخلوط صداي آنها کنم. عنايت ويژهاي که آقا امام زمان به زائرينش ميکنند، ما هم در جوار زائرينشان يک چيزي گيرمان بيايد. غالب يا بلکه همه آنچه را که من در زندگيام دارم، نشاني از مسجد جمکران است. يکي از اين دوستانمان جناب آقاي حاج فتحعلي از قزوين، حدود بيست و هفت سال يا بيست و هشت سال، هر شب چهارشنبه از قزوين به اينجا ميآمدند و نيمه شب ميرسيدند و دعا و زيارت و نماز و توسل ميکردند و نماز صبح را ميخواندند و برميگشتند. اگر کسي در اينجا چيزي نديده باشد، بيست و هشت سال به اينجا نميآيد. ما بعضي از دوستان را داريم که يک شبي من خدمتشان بودم که از رفسنجان بودند، گفت: من سال 17 است که هر شب چهار شنبه از رفسنجان با هشت ساعت، نه ساعت راه، به اينجا ميآيم. بعضي از دوستان را ما ديديم که ميگفت: ما چندين سال است که از کرمانشاه مرتب شبهاي چهارشنبه ميآيم و خيلي چيزها ديدهام. دوستان، بزرگواران، شيعيان و عزيزان اهل سنت اين را شما داشته باشيد تا اگر کسي چيزي نبيند، به يک کاري را ادامه نميدهد. قطعا آنهايي که آنجا رفتهاند، عنايات و بزرگواريها و کرامتها و معجزههايي از حضرت ديدهاند. مشکلاتي که دست بشر از حل آن عاجز بود، به دست تواناي حضرت ولي عصر ارواحنا فداه گشوده شده است. بيماريهاي صعب و العلاج و بيماران دکتر جواب کرده در آنجا حاجت گرفتهاند. ان شاء الله ما در برنامههاي بعديمان، باز عزيزاني را که از شيعه يا سني در آنجا شفا گرفتهاند، به صورت مستند برنامهشان را پخش خواهيم کرد. ما به دوستان در استديو و دفتر مشهد گفتهايم که تعدادي از پروندههاي شفا يافتگان که بتوانند از آنها مستندي تهيه کنند و با پزشکانشان در مورد قبل از شفا و بعد از شفا مصاحبه کنند و پرونده آنها را بتوانند به تصوير بکشند، اينها را تهيه کنند تا در اختيار مردم قرار داده شود. من از بعضي از دوستان که در جمکران بودند، سؤال کردم که به صورت متوسط در شبهاي چهارشنبه چه قدر جمعيت ميآيد؟ ميگفتند: بعضي از مناسبتها بالاي پانصد هزار نفر جمعيت ميآيد. ميگفت: ما کمتر از دويست و پنجاه، سيصد نفر هزار نفر نداريم. شما به ما بگوييد: در کرهي زمين، در کدام يک از زيارتگاهها يا حتي در مساجد بزرگ، حتي مسجد النبي غير از ايام حج اين چنين است که در يک شب سيصد هزار نفر از گوشه کنار اين کشور يا خارج از اين کشور آنجا بيايند. من دوست داشتم امشب آمار تقريبي و تخميني عزيزاني که در جمکران شرکت کردهاند که چه قدر بوده است را ميداشتم تا براي شما بيان کنم. اگر دوستان اتاق فرمان با جمکران تماس بگيرند و سؤال کنند. حدس ما بر اين است که امشب بالاي دو و نيم، سه ميليون نفر در مسجد مقدس جمکران براي اظهار ارادت و عشق به ساحت مقدس حضرت بقية الله الاعظم ارواحنا فداه آمدهاند. دوستان به من پيام دادند که با واحد فرهنگي جمکران با برادر عزيزمان جناب آقاي حجة الاسلام مرتضي وافي تماس گرفتند و اعلام کردند که آمار زائرين مسجد مقدس جمکران هم اکنون سه و نيم ميليون نفر است و در طول سال آمار زائرين مسجد مقدس جمکران پانزده ميليون نفر است. اين هم باز به کوري چشم وهابيها. بيننده آقاي نامور از اردبيل: من زياد مزاحم نخواهم شد. من ميخواهم بهترين شب سال را تبريک بگويم. اين شب را به تمامي دنيا تبريک ميگويم. بيننده آقاي حميدي از کردستان از اهل سنت: در فقه شما قائل به تحريف قرآن باشد، حکمش چيست؟ نظر شما در رابطه با کسي که قائل به تحريف قرآن باشد؟ استاد قزويني: مراد شما از تحريف قرآن چيست؟ بيننده: آيات قرآن را تحريف شده بداند. استاد قزويني: ما کسي را نداريم که آيات قرآن را تحريف شده بداند. اگر کسي واقعا معتقد باشد، قرآني که الان دست بشر است، غير از آن قرآني است که بر نبي مکرم نازل شده است، اين در حقيقت انکار قرآن است. إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ سوره حجر آيه 9 مگر اين که براي بعضيها امر مشتبه شده باشد. ما يک سري رواياتي داريم که هم در کتب شيعه و هم در کتب اهل سنت وجود دارد که به ظاهر اين روايات قرآن تحريف شده است. ظاهر روايات اين است. بيننده: شما اعلام ميکنيد که هر کسي که بگويد قرآن تحريف شده است کافر است؟ استاد قزويني: اگر به اين باشد، اولين کسي که قائل به تحريف قرآن است خليفه دوم است. شما حاضر هستيد که اين را بگوييد؟ بيننده: ما اهل سنت ميگوييم: هر کسي که بگويد قرآن تحريف شده است در نظر ما کافر است. شما ميتوانيد اين حرف را بزنيد؟ استادقزويني: بله. ما هم معتقد هستيم که اگر کسي معتقد به تحريف قرآن باشد با علم به اين که خداي عالم در قرآن فرموده است: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ سوره حجر آيه 9 قطعا کافر است. بيننده: در کتاب شما بحار الانوار، ج 52 آمده است. استاد قزويني: اينها را صد بار جواب دادهايم. بيننده: شما روايت از بحار الانوار ميخوانيد؛ ولي به اينها که ميرسيد، اينها را مردود اعلام ميکنيد و اينها را حساب نميکنيد. استاد قزويني: شما جواب ميخواهيد؟ بيننده: بله، ميخواهم جواب بشنوم. استاد قزويني: صحيح بخاري را قبول داريد؟ بيننده: قبول دارم. استاد قزويني: در صحيح بخاري از قول خليفه دوم ميگويد: فَكَانَ مِمَّا أَنْزَلَ الله آيَةُ الرَّجْمِ فَقَرَأْنَاهَا وَعَقَلْنَاهَا وَوَعَيْنَاهَا رَجَمَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَرَجَمْنَا بَعْدَهُ فَأَخْشَى إن طَالَ بِالنَّاسِ زَمَانٌ أَنْ يَقُولَ قَائِلٌ والله ما نَجِدُ آيَةَ الرَّجْمِ في كِتَابِ اللَّهِ فَيَضِلُّوا بِتَرْكِ فَرِيضَةٍ أَنْزَلَهَا الله صحيح البخاري، ج 6، ص 2504 اين آيه رجم از قرآن حذف شده است و در قرآن فعلي نيست. بيننده: ميشود راويهاي آن را از اول حديث بخوانيد. استاد قزويني: ايشان ميگويد: فَكَانَ مِمَّا أَنْزَلَ الله آيَةُ الرَّجْمِ فَقَرَأْنَاهَا وَعَقَلْنَاهَا وَوَعَيْنَاهَا رَجَمَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَرَجَمْنَا بَعْدَهُ فَأَخْشَى إن طَالَ بِالنَّاسِ زَمَانٌ أَنْ يَقُولَ قَائِلٌ والله ما نَجِدُ آيَةَ الرَّجْمِ في كِتَابِ اللَّهِ فَيَضِلُّوا بِتَرْكِ فَرِيضَةٍ أَنْزَلَهَا الله صحيح البخاري، ج 6، ص 2504 يکي از چيزهايي که خداي عالم نازل کرده است آيه رجم است. شما ديگه زحمت نکشيد که بخاري را باز کنيد. فَكَانَ مِمَّا أَنْزَلَ الله آيَةُ الرَّجْمِ فَقَرَأْنَاهَا وَعَقَلْنَاهَا وَوَعَيْنَاهَا رَجَمَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَرَجَمْنَا بَعْدَهُ فَأَخْشَى إن طَالَ بِالنَّاسِ زَمَانٌ أَنْ يَقُولَ قَائِلٌ والله ما نَجِدُ آيَةَ الرَّجْمِ في كِتَابِ اللَّهِ فَيَضِلُّوا بِتَرْكِ فَرِيضَةٍ أَنْزَلَهَا الله صحيح البخاري، ج 6، ص 2504 به خدا سوگند ما آيه رجم را در قرآن نمييابيم. اين را حضرت عالي هر جوابي دهيد، حرف شما روي چشم ما است. بيننده: ميشود اين راويهايش را براي من بگوييد؟ استاد قزويني: برادر بزرگوار در صحيح بخاري است. بيننده: بخاري خودش که آنجا نبوده است. مجري: پس شما نگوييد که کتاب بخاري صحيح است. بيننده: صحيح است چه طور صحيح نيست؟ استاد قزويني: آقاي حميدي، من اول سؤال کردم شما صحيح بخاري را قبول داريد يا نه؟ مجري: شما گفتيد بله. بيننده: ببينيد حاج آقا صحيح بخاري که همه حديثها را نگذاشته است. اين حديث و بعضي از حديثها را نفي کرده است و گفته است که اين حديثها مردود هستند. مجري: اين يک بحث جديد شد. بيننده: در اين حديث يک راوي هم نياورده است که بگويد از چه کسي روايت کرده است؟ استاد قزويني: عزيز من اين سند حديث است: حدثنا عبد الْعَزِيزِ بن عبد اللَّهِ حدثني إِبْرَاهِيمُ بن سَعْدٍ عن صَالِحٍ عن بن شِهَابٍ عن عُبَيْدِ اللَّهِ بن عبد اللَّهِ بن عُتْبَةَ بن مَسْعُودٍ عن بن عَبَّاسٍ صحيح البخاري، ج 6، ص 2503 اين هم سند روايت است. اگر حضرت عالي اشکالي داريد در رابطه با هر کدام از اين راويها که راويها کذاباند و يا ملعون اند، شما بگوييد، ما از محضر شما استفاده کنيم. بيننده: من تحقيق ميکنم و حتما مزاحم شما ميشوم. من يک سؤال ديگه هم دارم حاج آقا. مجري: اقاي اميني من هم يک سؤال از شما دارم. بيننده: اجازه است که بپرسم؟ مجري: من ميخواستم يک سؤال از شما بپرسم. بيننده: بپرسيد. مجري: امشب شب ميلاد امام زمان است. ميخواستم نظر مبارک شما را نسبت به امام زمان از شما بپرسم. بيننده: امام زمان ما قرآن است که هميشه در نزد ما است. استاد قزويني: دست شما درد نکند. حالا که شما ميخواهيد تحقيق کنيد، من يک حديث ديگري هم آوردهام، آقايي کنيد و اين را هم ببينيد. روايت از عائشه ام المؤمنين است که ميگويد: عن عَائِشَةَ أنها قالت كان فِيمَا أُنْزِلَ من الْقُرْآنِ عَشْرُ رَضَعَاتٍ مَعْلُومَاتٍ يُحَرِّمْنَ ثُمَّ نُسِخْنَ بِخَمْسٍ مَعْلُومَاتٍ فَتُوُفِّيَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَهُنَّ فِيمَا يُقْرَأُ من الْقُرْآنِ صحيح مسلم، ج 2، ص 1075 آنچه که در قرآن نازل شده بود که اگر بچه 10 مرتبه از يک خانمي شير بخورد محرم ميشود. اين نسخ شد و اگر کسي به بچه 5 مرتبه شير دهد، محرم ميشود. پيغمبر که از دنيا رفت، اين آيه در قرآن بوده است؛ ولي بعدش از قرآن حذف شده است. جناب آقاي حميدي، شما که ميخواهيد تحقيق کنيد، اين را هم شما بزرگواري کنيد و تحقيق کنيد. ما از شما ممنون ميشويم. اين قضيه حل شد يا نه؟ بيننده: من تحقيق ميکنم. نميدانم شايد شما راست ميگوييد و شايد هم تدليس ميکنيد. استاد قزويني: ما همه اينها را جواب داديم. ما معتقد هستيم هم در کتب اهل سنت و هم در کتب شيعه آمده است. در کتابهاي اهل سنت، در صحيح مسلم و در صحيح بخاري که الان عرض کردم خدمت جناب عالي آمده است. در کتابهاي شيعه هم روايات آمده است. اگر بنا باشد که ما روايات را ملاک قرار دهيم، آن روايت از جناب خليفه دوم و اين روايت هم از جناب عائشه است. شما هر جوابي از اين دو روايت که در صحيح بخاري و مسلم داريد، هر جوابي که داديد، ما همان جواب را از روايات بحار الانوار ميدهيم. آن وقت که شما گفتيد: امام زمان ما قرآن است، خود قرآن گفته است که من امام زمان شما هستم يا نه از خودتان ميگوييد؟ بيننده: بله گفته است. استاد قزويني: کجاي قرآن گفته است ميتوانيد بيان کنيد؟ بيننده: حاج آقا يک سوالي از شما دارم. استاد قزويني: نه، اجازه دهيد. آسياب به نوبت. ما در خدمت شما هستيم و از دور پيشاني شما را هم ميبوسيم و از ادب حضرت عالي هم تشکر ميکنيم. شما گفتيد: امام زمان ما قرآن است. پيغمبر اکرم فرمود: من مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً مسند أحمد بن حنبل، ج 4، ص 96 هر کس بدون امام بميرد، مرگش مرگ جاهلي است، که در صحيح بخاري، حديث 4686، آمده است، يعني پيغمبر فرمود: هر کس بدون قرآن بميرد، مرگش مرگ جاهليت است، مراد شما اين است؟ بيننده: يک سوال از شما دارم. شما نگذاشتيد که من حرفم را بزنم. استاد قزويني: آقاي حميدي جواب نداديد. بيننده: اجازه است؟ خدا خودش در سوره نساء ميفرمايد: هيچ حجتي بعد از پيامبران نيست. استاد قزويني: شما ميتوانيد آيه بخوانيد؟ بيننده: سوره نساء آيه 165 استاد قزويني: ميشود يک تيکهاي از آيه را بخوانيد؟ بيننده: در مانيتور شما پيدا نميشود؟ استاد قزويني: الان من آن آيه را براي شما ميآورم. رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا بيننده: اين را معني کنيد. استاد قزويني: ميفرمايد: خداي عالم پيامبراني را فرستاده است که بشارت دهنده و ترساننده هستند براي اين که بعد از آنکه پيامبران آمدند، حجت براي مردم تمام شود. يعني بدون اين که خداي عالم حجت را تمام کند، کسي را عذاب نميکند. بيننده: طبق اين آيه قرآن حجت براي ما تمام شده است و حجتي نيست. استاد قزويني: حجت تمام شد و ديگه حجتي نيست؟ بيننده: وقتي که خدا خودش ميفرمايد: پيامبران را براي شما فرستادم تا حجتي نباشد. استاد قزويني: خداي عالم در اينجا ميفرمايد: وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا سوره اسراء آيه 15 اين آيه، آن آيهاي را که آنجا بود را توضيح ميدهد. ميفرمايد: ما با فرستادن پيامبران براي مردم اتمام حجت ميکنيم. اين ارتباطي به اين که آيا بعد از پيامبران ائمهاي هم هستند يا نيستند ندارد. بيننده: چرا خدا اين را ذکر نکرد. اين آيه به اين صراحت ميگويد: پيامبران. چرا کنار آن ننوشته است که چند نفري را هم براي حجت ميفرستيم و يک امامهايي را هم براي امامت ميفرستيم؟ استاد قزويني: وقتي که خود خداي عالم در قرآن نسبت به بني اسرائيل بعد از حضرت موسي دارد: وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا سوره انبياء آيه 73 از اين واضح تر بفرمايد؟ اگر واقعا حضرت موسي کافي بود، اين عبارتي که ائمة يهدون بامرنا براي چه آمده است؟ بيننده: يعني پيامبر صلي الله وسلم براي ما کافي نبود؟ استاد قزويني: حضرت محمد صلي الله عليه وآله در عصر خودشان کافي بود. بعد از حضرت محمد صلي الله عليه وآله چه کساني بايد اين دين را حفظ کنند؟ چه کساني بايد مسائل مستحدثه را جواب دهند؟ چه کساني بايد مشکلات و معضلات قرآن را تفسير کنند؟ بيننده: خدا قرآن را فرستاده و ميگويد: قرآن را ساده براي شما فرستادم که همه بتوانند آن را درک کنند. قرآن براي ما کافي نيست؟ استاد قزويني: اگر قرآن کافي است، آيه 44 سوره نحل را چه طور معنا ميکنيد؟ بيننده: شما بيان کنيد. استاد قزويني: وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ميفرمايد: پيغمبر قرآن را براي تو فرستاديم تا براي مردم تبيين کني. نميفرمايد: تتلو عليهم. براي مردم قرائت کند. براي مردم تبيين کند و تفسير کند. بيننده: سنت پيامبر براي همين کارها است. استاد قزويني: پيغمبر اکرم هم فرمود: إني تارك فيكم الثقلين ما إن تمسكتم به لن تضلوا كتاب الله وعترتي المعجم الصغير (الروض الداني)، ج 1، ص 232 و التبصرة، ج 1، ص 369 و المبسوط للسرخسي، ج 16، ص 69 و أصول السرخسي، ج 1، ص 314 و تفسير غرائب القرآن ورغائب الفرقان، ج 2، ص 221 و كشف الأسرار، ج 3، ص 356 من بعد از خودم کتاب و اهل بيتم را در ميان شما گذاشتم، اگر به اينها عمل کرديد، گمراه نميشويد و اگر عمل نکرديد گمراه ميشويد. بيننده: من ميخواهم از اهل بيت اطاعت کنم. هر چند همه اهل بيت را قبول داريم، به جزء نفر دوازدهم. الان من اهل بيت را ميخواهم. اهل بيت را به من نشان دهيد، من ميخواهم مطيعشان باشم. من امام زمان را ميخواهم به من نشان دهيد، من ميخواهم مطيعش شوم. استاد قزويني: چشم، شما هر وقت تشريف برديد حضرت خضر را که قطعي است زندهاند را به ما تحويل داديد، ما هم امام زمان را به شما تحويل ميدهيم. بيننده: خدا نگفته است که حضرت خضر ميآيد و اتمام حجت ميکند. استاد قزويني: شما چه گلي به سر آن يازده ائمهاي که بودند زديد، تا امام را ببينيد چه گلي به سرشان ميزنيد؟ آن يازده نفر از اميرالمؤمنين تا امام عسکري بودند يا نبودند؟ بيننده: بودند. استاد قزويني: آقايان اجداد بزرگوار شما چه گلي به سر اينها زدند؟ مگر آقاي بخاري شما معاصر امام هادي و امام عسکري نبود؟ چرا يک روايت از اينها نقل نکرده است؟ اين سؤال من را جواب دهيد. جناب آقاي بخاري هم معاصر امام هادي است و هم معاصر امام عسکري است. ما خودمان احاديث امام هادي را در چهار جلد نوشتهايم و چاپ کردهايم و احاديث امام عسکري را در شش جلد، يعني ده جلد احاديث اين دو امام را ما چاپ کرديم. يکي از توفيقاتي که خدا به ما داده است، اين بوده است. هر کدام از اينها هزار روايت دارند. چرا جناب آقاي بخاري يک روايت از امام هادي و از امام عسکري در صحيحش نياورده است؟ چه گلي به سر آنها زد، تا حضرت عالي امام زمان را ببينيد چه گلي به سرش بزنيد؟ بيننده: ميخواهم از ايشان اطاعت کنم. استاد قزويني: از اميرالمؤمنين تا امام حسن عسکري بودند. پيغمبر اکرم فرمود: من در ميان شما کتاب و سنت را به امانت گذاشتم. اگر به اين 2 عمل کرديد، گمراه نميشويد. شما به من بگوييد: در اين صحيح بخاري از آقا امام حسن و امام حسين که جزء صحابه بودند، چند روايت داريد؟ بيننده: روايت داريم و حتما هم به شما نشان ميدهم. استاد قزويني: اگر شما روايت را آوردي من به شما جايزه ميدهم. هر جايزهاي که معين کردي من ميدهم. آقاي ابن حجر عسقلاني زحمت کشيده است و تحقيق کرده است و در مقدمه شرح صحيح بخاري در کتاب فتح الباري در صفحه 470 ميگويد: از امام حسن و امام حسين، روايتي در صحيح بخاري وجود ندارد. از حضرت زهرا هم فقط يک روايت وجود دارد. اين که حضرت زهرا جزء اهل بيت است را شما قبول داريد. در صحيح بخاري از امام باقر و امام صادق و امام رضا و امام عسکري روايت دارد؟ اينها اهل بيت بودهاند. خود بخاري که الان به عنوان يک کتاب صحيح مطرح است، چند روايت از ايشان روايت داريد؟ بيننده: شما خودتان از حضرت فاطمه يک روايت داريد؟ استاد قزويني: حدود 30 موسوعه حضرت زهرا را آوردم و نشان دادم. اگر خواستيد من دوباره اينجا ميآورم و نمايش ميدهم. 30 جلد از حضرت زهرا سلام الله عليها که هم از زندگي ايشان و هم احاديث در آن است را نشان داديم. مجري: وقت زيادي نداريم. لطف کنيد و يک جمع بندي داشته باشيد. استاد قزويني: اين آقايان روي يک سري از مباحث يک مطالبي را مطرح ميکنند که ما نميدانيم اينها دنبال چه چيزي هستند. جناب آقاي حميدي و حميديهاي عزيز، يک مقداري دقت کنيد و يک مقداري فکرتان را به کار بيندازيد و يک تلنگري به ذهن مبارکتان بزنيد. حديث ثقلين را يک مقداري بيشتر مرور کنيد و ببينيد که پيغمبر اکرم وقتي ميفرمايد: إني تارك فيكم الثقلين ما إن تمسكتم به لن تضلوا كتاب الله وعترتي پيغمبر چه ميخواهد بگويد؟ اگر کسي در رابطه با حديث ثقلين، کوچکترين دقتي کند (نميگوييم: تحقيق چند ساله) و کتاب سنن ترمذي را باز کند پيغمبر ميفرمايد: إني قد تركت فيكم ما إن أخذتم به لن تضلوا كتاب الله وعترتي أهل بيتي أنهما لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض سنن الترمذي، ج 5، ص 662 و فضائل الصحابة لابن حنبل، ج 2، ص 779 و سنن النسائي الكبرى، ج 5، ص 45 من در ميان شما 2 چيز ميگذارم و ميروم که کتاب خدا و عترت است که اينها هرگز از هم جدا نميشوند. پيغمبر فرموده است: کتاب و عترت از يکديگر جدا نميشود. الان کتاب است، عترت آن کجا است؟ شما يا بايد دنبال عترت بگرديد و او را پيدا کنيد و از او هدايت بگيريد يا بگوييد: پيغمبر اکرم دروغ گفته است و روايات نادرست است. بزرگان شما مثل آقاي ابن کثير دمشقي سلفي در تفسيرشان اين روايت را آورده است و ميگويد: قال شيخنا أبو عبد الله الذهبي وهذا حديث صحيح البداية والنهاية، ج 5، ص 209 استاد ما ذهبي گفته است که اين روايت صحيح است. اين کتاب الله وسنتي که بعدا درست کردند که نه سند دارد و نه در صحاح سته است، آقاي مالک در موطأ به صورت مکتوم آورده است و هيچ سندي هم براي او ذکر نکرده است، اين را شما کنار بگذاريد. فرض کنيم که کتاب الله وسنتي هم صحيح باشد؛ ولي کتاب الله وعترتي وأهل بيتي هم صحيح است يا نه؟ آقاي الباني شما که از او به بخاري دوران و امام الحديث تعبير ميکنيد، ايشان هم با آن همه عنادي که دارد و غالب رواياتي که در فضيلت اهل بيت است، قلم قرمز ميکشد، در کتاب صحيح جامع الصغيرشان در جلد 2 صفحه 217 ميگويد: اين حديث ثقلين، روايتش صحيح است. اين حديث ثقلين براي ما کافي است. ما بحث امامتش را هم کنار ميگذاريم. به عنوان يک مرجع علمي که پيغمبر ميفرمايد: ما إن أخذتم به لن تضلوا سنن الترمذي، ج 5، ص 662 و فضائل الصحابة لابن حنبل، ج 2، ص 779 و سنن النسائي الكبرى، ج 5، ص 45 اگر از اينها دينتان را بگيريد، هرگز گمراه نميشويد. شما در صحيح بخاري و مسلم و ديگر صحاحتان، از اين اهل بيت عصمت و طهارت، چند روايت داريد؟ اميرالمؤمنين که از اول طفوليت تا آخرين لحظه با نبي مکرم بوده است، بخاري از او فقط 29 روايت نقل ميکند؛ ولي آقاي ابوهريره که 18 ماه بيشتر با پيغمبر نبوده است، بيش از 500 روايت نقل کرده است. أ من الانصاف؟ به قول آقاي محمود ابو ريه، اگر علي بن ابي طالب هر روز از پيغمبر يک روايت شنيده بود، ما بايد 12 هزار روايت از پيغمبر ميداشتيم. من از همه عزيزان اهل سنت تقاضا ميکنم و از دور پيشانيشان را ميبوسم که اين لجاجتها را کنار بگذارند و اين مقاومت در برابر حق را کنار بگذارند. بعضي از افراد در تاريخ در برابر پيغمبر مقاومت ميکردند و سخنان پيغمبر را قبول نميکردند، يک لحظه خودشان را به جاي آنها بگذارند. ان شاء الله اميدوار هستيم که امثال آقاي حميد بزرگوار يک مقداري دقت و تحقيق کنند. در رابطه با حديث ثقلين و مطالبي که بزرگان شما در رابطه با حديث ثقلين مطرح کردند که هم به عنوان مرجعيت علمي و بعد از مرجعيت علمي، به عنوان مرجعيت سياسي ائمه عليهم السلام دقت کنند. ما از همه عزيزان بيننده تشکر ميکنيم. از عزيزاني که نتوانستيم صداي گرمشان را بشنويم، عذر خواهي ميکنيم. امشب را براي همه بينندگان تبريک عرض ميکنيم. ان شاء الله عزيزان اعمالي که امشب در مفاتيح الجنان آمده است را دقت کنند؛ مخصوصا دعاي کوچکي است که بعد از نماز شب و قبل از نماز صبح خوانده ميشود را از آن غفلت نکنند. عبادات امشب بالاتر از هزار ماه آمده است. پايان. حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: محمد منوچهري -
تاريخ: 23 اسفند 92 - 14:16:39
صفحه ۶۲ و حديث ۴۳ کتاب معجم الکبير طبراني ( توجه : براي ديدن تصاوير در اندازه واقعي روي آنها کليک نماييد ) هجوم-ابوبکر.jpg هجوم-ابوبکر-2.jpg ترجمه حديث : عبد الرحمن بن عوف به هنگام بيمارى ابوبكر به ديدارش رفت و پس از سلام و احوالپرسى، با او گفت و گوى كوتاهى داشت. ابوبكر به او چنين گفت: من در دوران زندگى بر سه چيزى كه انجام دادهام تأسف مىخورم ، دوست داشتم كه مرتكب نشده بودم ، يكي از آنها هجوم به خانه فاطمه زهرا بود ، دوست داشتم خانه فاطمه را هتك حرمت نمىكردم؛ منابع بيشتر : ۱ ـ الامامة و السياسة ، جلد ۱ ، صفحه ۲۱ ، ناشر : دار الکتب العلمية - بيروت لبنان ۲ ـ تاريخ طبري ، جلد ۲ ، صفحه ۳۵۳ ، ناشر : دار الکتب العلمية - بيروت لبنان ۳ ـ العقد الفريد ، جلد ۴ ، صفحه ۲۵۴ ، ناشر : دار أحياء التراث العربي - بيروت لبنان ۴ ـ سمط النجوم العوالي في أنباء الاوائل و التوالي ، جلد ۲ ، صفحه ۴۶۵ ، ناشر : دار الکتب العلمية - بيروت لبنان |
2 |
نام و نام خانوادگي: بنيامين سلامي -
تاريخ: 24 فروردين 93 - 08:50:03
سلام خدا قوت اينکه با حديث ثقلين بخواهيم اثبات کنيم که اهلبيت بايد باشند و بخواهيم وجود حضرت مهدي رو ثابت کنيم ميشود به آن اين اشکال را کرد که منظور پيامبر اين بوده که:تا زماني که اهلبيت هستند و وجود دارند از قرآن جدا نخواهند شد.به عبارت ديگر اينکه:قرآن و اهلبيت هرگز خلاف هم چيزي نميگويند و اهلبيت کار و حرفشان هرگز از قرآن جدا نخواهند شد.جواب اين شبهه چيه؟ باتشکر جواب نظر: با سلام
دوست گرامي
در مقاله جداگانه اي به اين بحث پرداخته شده است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
|
3 |
نام و نام خانوادگي: احمدي -
تاريخ: 25 خرداد 93 - 12:09:12
با عرض سلام و خسته نباشيد. دانشجوي ارشد هستم موضوع پايان نامه ي من درباره ي معرفت امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشّريف است. چند وقتي است شروع به کار کرده ام. مي خواستم نظر شما را بدانم که چه موضوعاتي مهم تر است که به آنها بپردازم. خيلي روي اين کار وقت مي گذارم ولي حس مي کنم مطالبم خيلي جالب نيست. شبانه روز مشغولم ولي نمي دانم به چه مباحثي بايد بپردازم. خواهش مي کنم مرا راهنمايي بفرماييد. موفق باشيد در بندگي خداوند متعال و خدمت به آستان مقدس مهدوي. جواب نظر: باسلام
دوست گرامي؛ شما در اين زمينه مي توانيد بر موضوعات ذيل تحقيقات خود را متمرکز نماييد.
1. مقام و جايگاه امام به عنوان واسطه الهي در قرآن
2. ...در روايات
3. ضرورت معرفت به امام عصر عج
4. اثرات معرفت به امام عصر عج
5. ضرورت حضور امام در جامعه و چرايي آن
6. اهميت معرفت (با استفاده از رواياتي که مي گويد هدف از خلقت، معرفت خداست و همچنين رواياتي که مرگ بدون معرفت را مرگ جاهلي دانسته)
7. چيستي معرفت (با استفاده از کلام بزرگان)
8. وظايف ما در برابر امام(اطاعت،تعبد و تسليم،شناخت،احترام و تعظيم،و...)
و...
در اين مورد به کتاب کافي باب حجت و دعاي جامعه کبيره و شروح آن بخصوص شرح آيت الله جوادي آملي بنام «ادب فناي مقربان» و کتب ديگر مراجعه نماييد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1) |