* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 16 تير 1392 | تعداد بازديد: 1413 | |
توثيقات وتضعيفات ذهبي واهانت هاي تند او نسبت به علماي مخالف خود | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم برنامه حبل المتين آيت الله العظمي دکتر حسيني قزويني تاريخ :1392/04/16 استاد قزويني: عزيزان از همه وقايعي که در دنياي اسلام ميگذرد با خبر هستند. به ويژه قضاياي مصر که قلب همه را به درد آورده و الحق در طول يک سال اخوان المسلمين به عنوان يک تفکر وهابي و سلفي اين همه ظلم ها و جنايت هارا انجام داده است که آخرين جنايت هم قضيهشهادت شهيد شيخ حسن شحاته که الحمد لله خون اين مرد بزرگ که موج عجيبي در مصر ايجاد کرده که يکي از اين اثرات موج همين بلايي که برسر اخواني ها آمده است. خب چه شد آقاي شيخ حسن شحاته که يک عالم سني بود و با آن تفکر آن چناني برگشت شيعه شد؟ شهادت اين بزرگوار باعث شد که خيلي از جوانان برايشان سوال پيش آمده مذهب شيعه چه است؟ اصلا شيعه چه ميگويد؟ هجوم آوردند به کتاب فروشي ها، هر چه کتابهاي شيعه بوده خريدند، الآن کتابهاي شيعه در مصر ناياب شده و از طرف ناشرين به بيروت سفارش دادند که کتابهاي شيعه را برايشان بفرستند يا چاپ کنند. اين هم از برکت اين شهيد بزرگوار بوده ولي فرق فرهنگ اهل بيت با فرهنگ پوچ وهابيت دوستان عزيز ببينيد اين فرهنگ وهابيت و سلفي گري بوده که در مصر يک سال بيشتر دوام نياورد با اين که شرق و غرب از آن ها حمايت ميکردند ولي فرهنگ شيعه و دولت شيعه در ايران سي وچهار سال است با اين همه کارشکني ها، فشار ها، هشت سال جنگ اين همه شرق و غرب و غيره مبارزه کردند ولي هنوز الحمدلله تا الآن مقاومت کرده است. البته ما به هيچ وجهي اگر کارهاي نادرستي در حکومت اسلامي ايران انجام ميگيرد ما هم راضي نيستيم. آن قدري که آن آقايان انتقاد دارند شايد ما چندين برابر انتقاد داشته باشيم، ولي انتقاد يک چيزي است، خب امير المومنين هم که معصوم بود در رأس حکومت او هم بعضي از اوامرشان جنايت ميکردند. پيغمبر اکرم در رأس حکومتش خالد بن وليد ميرود آن همه جنايت ها به بار ميآورد و يا وقتي ابوبکر در رأس خلافت است آن قضيهمالک بن نويره و غيره پيش ميآيد. ببينيد اين ها ملاک نيست.ولي تا اين اندازه بينندگان عزيز چه حالا مخالف حکومت اسلامي باشند و چه موافق فرقي نميکند ولي اين حکومت الآن سي و چند سال است که برپاست و اين فرهنگ اهل بيت دوام آورده با آن همه مخالفت ها، با اين همه درگيري ها، با اين همه کارشکني ها، با اين همه تحريم ها ولي اين حکومت سلفي بود که با اين همه پشتيباني ها، با اين که آمريکا سالي چندين ميليارد و خورده اي دلار به اين ها کمک ميکرد، قطر چند ميليارد دلار کمک ميکرد، عربستان سعودي چند ميليارد دلار کمک ميکرد به اين ها ولي نتوانست دوام بياورد. اين را دنيا بداند آن حکومتي ميتواند در ميان مردم مخصوصا مردم عصر مقاومت کند که مباني فکريات او با فطرت بشري سازگاري داشته باشد. ما قرن بيست و يکم را قرن شکوفايي فرهنگ شيعه و فرهنگ اهل بيت عصمت و طهارت سلام الله عليهم اجمعين ميدانيم. من در خدمت شما هستم. آقاي محسني: خيلي ممنون هستيم. اگر خاطر شريف شما بينندگان عزيز باشد سلسله مباحث ما مباحث ادلهعقلي امامت بود که تقديم شما عزيزان ميشد، در اين سلسله مباحث ما شاخص مباحثي را که علماي اهل سنت در علم کرامشان مطرح کرده بودند را بيان ميکنيم. از برترين شاخص ها براي يک امام جامع و يک امام مسلمين که بايد حتما از اين خصلت برخوردار باشد علم و شجاعت و عدالت بود که بايد اين خصوصيات را دارا باشد. ما عرض کرديم کسي که ميخواهد سکان حکومت اسلامي را در دست بگيرد بايد حتما عالم باشد و اين علمش از بقيه سرآمد تر باشد. و به قول معروف اعلم باشد. در اين مقوله که ما با شما بحث علم را مطرح کرده بوديم به عنوان شاخص ترين خصوصيت حضرت علي عليه السلام آن حديث معروف و جاودانه أنا مدينة العلم وعلي بابها المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 137. را مطرح کرديم. اشکال عمده اي را که به اين حديث و روات اين گرفته بودند و در سند اين حديث ابو صلت بوده و مورد تضعيف علماي اهل سنت قرار گرفته که حضرت استاد کاملا به صورت علمي اين مبحث را مطرح کردند. سوال اينجاست که آيا خود ذهبي که نسبت به ابو صلت اين همه اشکال و اعتراض دارد خودش نسبت به رواياتي که دربارهآن ها گفتند، آقاياني که ميگفتند اين ها کذاب هستند، آيا توثيق دارد يا ندارد؟ اين را براي ما به قول معروف يک بام و دو هوا را نشان بدهيد و اگر امکانش است توضيح بفرماييد؟ استاد قزويني: ما در رابطه با ابو صلت هروي که تقريبا عمده اشکال آقاي ذهبي بود و قسم ميخورد به خداي عالم که ايشان نه مورد وثوق است و نه آدم امين، تمام اقوال اهل سنت در توثيق ايشان را آورديم. و در تضعيف ايشان را هم آورديم تحليل اساس ميان توثيق و تضعيف ابو صلت هروي را آورديم، گفتيم ابن معين يک شخصيت برجستهرجالي است که وقتي يک فردي را توثيق ميکند ديگر ميگويند بالاتر از او کلامي نيست. بعد گفتند که حديث مختلف فيه است توثيق و تضعيف دارند نهايتا ميشود حديث او حسن و نهايتا بعد از اين که حديث تو حسن شد حديث حسن هم در عمل همانند حديث صحيح است. هيچ تفاوتي در عمل ميان حديث حسن و حديث صحيح نيست. اين هم بزرگان اهل سنت را که آورديم. اما خود آقاي ذهبي که برخورد دوگانه نسبت به بعضي از روات دارد عزيزان دقت کنند ببينند که ايشان چه کار ميکند. آقاي ذهبي در رابطه با احمد بن صالح طبري ميگويد: حافظ الديار المصرية وعالمها ثقة جبل مثل كوه استوار است. لم يلتفت إلى قول يحيى بن معين فيه كذاب يتفلسف الرواة الثقات المتكلم فيهم بما لا يوجب ردهم، ج 1، ص 46. يحيي بن معين که آمده گفته کذاب است اين حرفش به درد ما نميخورد. حالا الآن جايش نيست. که ما روايات احمد بن معين را بررسي کنيم ببينيم که اشکال کار کجا است که آقاي ذهبي ميآيد و ميگويد يحيي بن معين گفته کذاب است. با اين که ما گفتيم در گذشته بزرگانشان ميگويند وقتي يحيي بن معين يک فردي را نظر ميدهد نظر يحيي بن معين مثل فصل الخطاب است ولي نسبت به احمد بن صالح، يحيي بن معين ميگويد: کذاب آقاي ذهبي ميگويد: نه آقا اين ثقه است. نسائي ميگويد: أحمد بن صالح المصري ليس بثقة الضعفاء والمتروكين للنسائي، ج 1، ص 22. نسائي متوفي 303 است يحيي بن معين از علماي 270 يا 260 است، من الآن دقيقا در ذهنم نيست نسائي ميگويد ثقه نيست ولي اين آقايي که متوفي 748 ميگويد ثقه است. خيلي عجيب است. بعد ميگويد بله آقاي احمد به صالح طبري يک مقداري خوش خدمتي داشته است. حالا اين خوش خدمتي ها چي است؟ اين ها يک بحث مفصلي دارد که دوستان ميتوانند بروند در کتاب ميزان الاعتدال ذهبي، سير أعلام النبلاء ذهبي آن جا ببينند که ايشان که نسبت به بعضي ها جفا ميکرده به عنوان يک جک سال ميتوانند اين تلبيس و جفاي آقاي احمد بن صالح طبري را ببينند. کتاب (الرواة الثقات المتكلم فيهم بما لا يوجب ردهم) که کتاب مستقلي دارد، بعضي از راوياني که گفتهاند ضعيف است، کذاب است اين ها را آمده گفته: حرف رجاليون هيچ ارزشي ندارد و اين ها مورد وثوق هستند، بعضي ها تضعيف هم کردند. دوستان البته اين جلد اول ص 46 معمولا در الجامع الکبير در رابطه با احمد بن عيسي التستري ميگويد:
أحمد بن عيسى التستري مصري ثقة حجة احتج به الشيخان اين آقا مورد وثوق است وگفتارش هم حجت است و آقاي بخاري و مسلم در کتابشان آوردند. چون در رجال بخاري و مسلم آمده آقاي ذهبي ديگر هيچ راهي ندارد و بايد بگويد ثقه است فلا يلتفت إلى قول يحيى بن معين فيه كذاب يحيي بن معين و لو گفته کذاب است. الرواة الثقات المتكلم فيهم بما لا يوجب ردهم ج 1 ص 53 آقايان اهل سنت ببينند قضيه چيست، يحيي بن معين ميگويد: کذاب. ابو زرعه آمده طعن زده و تضعيفش کرده ولي چون در رجال صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده آقاي ذهبي بايد به هر قيمتي است بيايد وثاقتش را اثبات کند تا شبهه پيش نيايد که آقاي بخاري در کتابش حديثي از فرد کذاب آورده است. اين خيلي عجيب است اين را عزيزان دقت کنند. آقاي محسني: حاج آقا ما يک بحث ديگر هم ميخواهيم مطرح کنيم نسبت به خود آقاي ذهبي که در برخي از کتب اهل سنت آمده و حتي علماي سنت را مورد خطاب قرار داده است و آنهايي را که مخالفش هستند برچسبهاي خيلي قشنگي به آن ها چسبانده و هيچ رحمي نکرده است. مي شود در اين زوايه براي ما توضيح بدهيد. استاد قزويني: اين هم بد نيست آقايان اهل سنت يک مقداري خوب اگر دقت کنند که آيا اصلا آقاي ذهبي به علماي بزرگ اهل سنت هم رحم کرده يا نکرده؟ اگر بشود همين بحث را امشب به عنوان يک هديه براي عزيزان اهل سنت ما داشته باشيم گمانم کفايت کند. جناب علامه سبکي که از استوانههاي علمي اهل سنت است و شافعي است ولي همه قبولش دارند ايشان ميآيد در شرح حال آقاي ذهبي ميگويد: فلقد أكثر الوقيعة فى أهل الدين آقاي ذهبي تنديهاي زياد، توهينهاي شديد و فحشهاي تند نسبت به اهل دين دارد. واستطال بلسانه على كثير من أئمة الشافعيين والحنفيين و زبان درازي کرده است نسبت به بزرگان و ائمهشافعي و حنفي. ومال فأفرط على الأشاعرة نسبت به اشاعره هم خلاصه منحرف شده است و خيلي در حقشان افراط کرده است. يعني خيلي بد و بيراه به اشاعره گفته با اين که خب اکثر اهل سنت عصر ما هم از نظر گرايش کلامي تابع اشعري هستند. ومدح فزاد فى المجسمة ولي نسبت به مجسمه که مال حنابله و وهابي ها باشد مدح و زياده روي هم کرده است. طبقات الشافعية الكبرى، ج 2، ص 22. ببينيد اين عبارت سبکي است ميگويد: ذهبي نسبت به اهل دين ناسزا گفته، نسبت به ائمهشافعي و حنفي زبان درازي کرده، نسبت به اشاعره افراط کرده، ولي نسبت به مجسمه آمده مدح و زياده روي هم کرده و ميگويد: وهو الحافظ المدره والإمام المبجل فما ظنك بعوام المؤرخين طبقات الشافعية الكبرى، ج 2، ص 22 او که حافظ کرهزمين و پيشواي شناخته شده است اين طوري است و نسبت به اهل دين جسارت کرده شما ببينيد ديگر چه انتظاري است از عوام مورخين يعني اگر مثلا فرض بفرماييد چنانچه آمد مثل آقاي الدار القطني يک حرفي زد آقاي ابن سعد هم در طبقاتش يک حرفي زد، نسائي يک حرفي زد. يعني اين که اين ها جزو عوام هستند، يا ابن حجر يک حرفي زد ديگر حسابشان نشسته پاک است. وقتي آقاي ذهبي که امام اهل سنت است امام الجرح و التعديل است اين طوري است تکليف عوام مورخين روشن است. باز ايشان ميگويد: وأعنى بغضبه وقت ترجمته لواحد من علماء المذاهب الثلاثة المشهورين من الحنفية والمالكية والشافعية طبقات الشافعية الكبرى، ج 2، ص 14 وقتي ميخواهد يکي از علماي حنفي، مالکي، شافعي شرح حالش را بگويد آن چنان غضب ناک ميشود که حد و حساب ندارد غضب غضبا مفرطا ثم قرطم الكلام ومزقه طبقات الشافعية الكبرى، ج 2، ص 14 آن چنان ميآيد سخنرانيهاي تند و بريده اي نسبت به اين ها مطرح ميکند که از آقاي ذهبي انتظار نميرود. ثم هو مع ذلك غير خبير بمدلولات الألفاظ كما ينبغى طبقات الشافعية الكبرى، ج 2، ص 14 الفاظي که ايشان بيان ميکند و روي کاغذ ميآورد اصلا توجه ندارد، يعني همين طوري نسبت به بزرگان شروع ميکند هر چه به دهانش ميآيد ميگويد و هر چه که به فکرش ميآيد مينويسد. فربما ذكر لفظة من الذم لو عقل معناها لما نطق بها طبقات الشافعية الكبرى، ج 2، ص 14 چه بسا يک عبارت تندي در مذمت علماء ميگويد که اگر عقلش را بکار ميانداخت آقاي ذهبي يک همچنين حرفي نميزد. آقايان دقت کنند. لو عقل معناها لما نطق بها طبقات الشافعية الكبرى، ج 2، ص 14 اگر واقعا عقلش را به کار ميانداخت که اين لفظي که در مذمت اين آقا ميگويم چقدر تند است چقدر عواقب نادرستي دارد آن حرف را به زبان نميآورد. بعد آقاي سبکي ميگويد: شديد الميل إلى آراء الحنابلة كثير الإزراء بأهل السنة طبقات الشافعية الكبرى، ج 9، ص 103 اين آقا وقتي يکي از علماي حنابله را مطرح ميکند آن چنان قربان صدقه اش ميرود، آن چنان مدح و ثنا ميکند ولي وقتي به اهل سنت ميرسد، يعني آقاي سبکي حنابله را جزو اهل سنت نميداند، نسبت به اهل سنت ميرسد شروع ميکند به اهانت کردن و در آخر ميگويد: والذى أدركنا عليه المشايخ النهى عن النظر فى كلامه وعدم اعتبار قوله طبقات الشافعية الكبرى، ج 2، ص 14 آن چه را که از اساتيد مان دريافت کرديم. ما را نهي ميکردند از نظر در کلام و گفتار ذهبي و ميگفتند که هيچ اعتباري ندارد. اين عبارتي است از جناب آقاي سبکي که از علماي بزرگ اهل سنت بيان کرده است. نمونه من آوردم در اين جا عزيزان دقت کنند. ببينند که اين نمونه چقدر نمونهنادرستي است. در رابطه با آقاي ابن خراش عبد الرحمن بن يوسف ببينيد چه تعابيري به کار برده است، اين تعابير تعابير يک عالم است، تعابيري به کار برده است که از يک جواني که بويي از فرهنگي ديني و اسلامي نبرده است صادر نميشود که ميگويد: هذا معثر مخذول كان علمه وبالا وسعيه ضلالا نعوذ بالله من الشقاء سير أعلام النبلاء، ج 13، ص 510 اين آدمي است که لغزش دارد و ذليل است و علم او وبال گردنش است و تمام تلاش او در راه گمراهي است. به خدا پناه ميبريم از شقي شما ببينيد وقتي آقاي ذهبي ميآيد در رابطه با حضرت ولي عصر مطلبي ميگويد و در کنارش هم يک پارازيتي ول ميکند، ببينيد نسبت به علماي خود اهل سنت چه دارد. در جاي ديگر ميگويد و الله اين آقاي ابن خراش يک استاد لغزش داري است که ضل سعيه فإنه كان حافظ زمانه وله الرحلة الواسعة والاطلاع الكثير والإحاطة وبعد هذا فما انتفع بعلمه فلا عتب على حمير الرافضة ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 4، ص 330 تمام تلاشش برگمراهي است بعد ميگويد: حافظ عصرش هم بوده سفرهاي متعددي براي بدست آوردن علم داشت و توسعه اي در علم داشت و اطلاع و احاطه زيادي به منابع اسلامي دارد. ولي از اين انبوه علمش هيچ استفاده اي نکرد. بعد ميگويد: کسي که الاغ رافضي ها است هيچ مذمتي ندارد. خودش ميگويد حافظ زمانش بوده و اطلاع کثير و احاطهکثير داشته و آخرش هم ميآيد ميگويد او الاغ رافضي ها بوده است. حمير الرافضه حال ببينيم كه به چه علت اين صحبت ها را در مورد ابن خراش ميگويد، دليلي ندارد جز اينکه آقاي ابن خراش گفته است: ما تركناه صدقة قال باطل ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 4، ص 330 آقاي ابو بکر بعد از رحلت پيغمبر، حضرت زهرا سلام الله عليها پيش ابوبکر آمد و فدک را مطالبه کرد به عنوان ملک ولي شاهد خواست و نداد. گفت: اگر به عنوان ملکم نيست به عنوان ارث. گفت: نه پيغمبر که ارث نميگذارد. نحن معاشر الانبياء لا نور ما ترکناه صدقه. اين مطلب غير از آقاي ابوبکر هم که ديگر راوي ندارد، اولا اين مسئله با خود قرآن کاملا در تضاد است، قرآن در رابطه با حضرت ذکريا ميگويد که ارث ميبرد، در رابطه با حضرت داوود و سليمان ارث مي برد و اضافه ما از هيچ پيغمبري و در هيچ روايات قدسي و هيچ حتي حديث مرسل و جعلي نداريم که بيايد بگويد مثلا حضرت آدم ارث نداشته، حضرت موسي ارث نگذاشته، حضرت عيسي ارث نگذاشته. يعني اين ها تافتهجدا بافته که نبودند. قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ سوره کهف آيه 110 فقط تفاوتي که اين ها داشتند اين ها با وحي مرتبط بودند و دستورات الهي را به مردم ابلاغ ميرساندند و يک سري ويژگيهايي مثل عصمت و غيره اي که اين ها داشتند. آقاي ابن خراش گفته اين روايت باطل است و دليلش اين است که اين روايت با قرآن نميسازد. اين عبارت را ذهبي نقل ميکند. بعد شروع ميکند به اين آقاي ابن خراش توپيدن، دوستان دقت کنند که به او ميگويد: جهلة الرافضة لم يدروا الحديث ولا السيرة ولا كيف ثم فاما أنت أيها الحافظ البارع الذي شربت بولك تذكرة الحفاظ، ج 2، ص 685 اين آدم نادان رافضه اصلا نميفهمد حديث سيره چه است. کجايي تو؟ اي آقاي ابن خراش حافظ و متدين. تو ادرارت را خوردي ببينيد يک آدم سالم، يک عقل سالم اين تعبير را دارد، نميدانم اين تعبير را آقايان چطوري ميخواهند معنا کنند. اين که آمدي گفتي باطل است: فما عذرك عند الله مع خبرتك بالأمور تذكرة الحفاظ، ج 2، ص 685 عذر تو نزد خدا چيست؟ با اين که تو در امور ديني خبره هستي. خيلي عجيب است يعني کاملا مدح ميکند بعد ميگويد: فأنت زنديق معاند للحق فلا رضى الله عنك تذكرة الحفاظ، ج 2، ص 685 تو ملحد هستي.آقاي ابن خراش خب آقاي ذهبي ايشان آمده گفته است كه: ما تركناه صدقة قال باطل ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 4، ص 330 دليل بياور كه به اين دليل، به اين دليل صحيح است و ابن خراش دروغ گفته است. نه اينكه در جواب او بگوييد: شربت بولك فأنت زنديق معاند للحق فلا رضى الله عنك تذكرة الحفاظ، ج 2، ص 685 اصلا تو دشمن حق هستي. خدا از تو راضي نباشد. مات بن خراش إلى غير رحمة الله تذكرة الحفاظ، ج 2، ص 685 وقتي كه رفت به رحمت خدا نرفت و به غضب خدا رفت. شما ببينيد آيا يک همچنين تعبيري گفتنش درست است؟ قطعا اين نوشته را هم چند بار ديده و تصحيح هم کرده و بعد منتشر کرده با اين که ايشان در تذکره الحفاظ ميگويد: اين آقا حافظ، آدم متخصص و نقاد بوده است. آقاي ابو نعيم اصفهاني در مورد ابن خراش گفته است: ما رأيت أحدا أحفظ من ابن خراش سير أعلام النبلاء، ج 13، ص 509 من در عصر خودش حافظ تر از ابن خراش نديدم. ابن عدي ميگويد: وأرجو أنه لا يتعمد الكذب سير أعلام النبلاء، ج 13، ص 509 عمدا دروغ نميگويد شما ببينيد در همان تعبير بالا هم ميگفت: أيها الحافظ البارع... خبرتک بالامور تذكرة الحفاظ، ج 2، ص 685 حالا آمده برخلاف نظر جناب آقاي ذهبي گفته است: ما ترکناه صدقه. باطل است و لذا هفت آسمان را بايد برسر آقاي ابن خراش خراب کنند. حالا شما يک برگ ديگري را ملاحظه و دقت کنيد و اين دو تا را مقايسه کنند، نسبت به فضيل بن عياض در چهار کتاب اربعه صحيح مسلم، سنن ابي داوود، سنن نسائي، سنن ترمذي ميگويد: الزاهد شيخ الحرم و أحد الاثبات مجمع علي ثقته و جلالته ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 5، ص 439 استاد حرم بوده و يکي از کساني که آدم معتمد و مطمئني بوده است و وثاقت و جلالت او اجماعي است بعد جالب اينجا است. ولا عبرة بما رواه أحمد بن أبي خيثمة لأنه روى أحاديث أذرى فيها على عثمان فمن قطبة وما قطبة حتى يجرح وهو هالك ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 5، ص 439 از قطبه بن العلاء شنيدم که من حديث فضيل بن عياض را رد ميکنم. چرا رد ميکنم؟ رواياتي نقل کرده که به عثمان توهين شده است، بعد ايشان شروع ميکند عليه قطبه بن العلاء من تقاضا دارم از عزيزان اهل سنت كه دقت کنند، حالا تا اينجا مسئله اي نبود گفت شايد: مجمع علي ثقته و جلالته ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 5، ص 439 ايشان روايتي نقل کرده در مذمت عثمان خب آقاي قطبه اشتباه کرده گفته؟ چه کاره است؟ در اينجا ميگويد: روى الفضيل رحمه الله ما سمع فكان ماذا ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 5، ص 439 اگر آمده رواياتي در مذمت عثمان نقل کرده خب شنيده كه نقل کرده است. چه اشکالي دارد؟ خيلي جالب است كه در مورد آقاي فضيل مي گويند که از ديگران شنيده و نقل کرده و اشکالي ندارد ولي اگر ابو صلت هروي از ديگران حديث انا مدينه العلم را شنيده باشد ميگويند که نه آقا لا ثقه مأمون و به او هم مي گويند که نه ثقه است نه مأمون. چرا؟ چون آمده حديث: انا مدينه العلم. را مطرح کرده است. خب جناب آقاي ذهبي اگر اين ملاک و قاعدهکلي است خب چرا در مورد قطبة ميگوييد: روى ما سمع الرواة الثقات المتكلم فيهم بما لا يوجب ردهم، ج 1، ص 27 حرفي را که شنيده و نقل کرده است. پس بنابراين آن دسته از رواياتي که آمدهاند فضائل امير المومنين را نقل کردهاند که شما الآن ميگوييد قلب من شهادت ميدهد باطل است. در ميزان الاعتدال در بيست جا راوي ها را به خاطر اين که اين راوي آمده از فضيلت امير المومنين سلام الله عليه حديث طير را نقل کرده تضعيف کرده و ضعيف و متروک دانسته است روى عن أبي حمة وعنه الطبراني فذكر حديث الطير باسناد الصحيحين فهو المتهم بوضعه ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 1، ص 237 خيلي عجيب است. يک جا هم نيامده بگويد حديث طير از ديدگاه من مخدوش است ولي در مورد اين آقا که در مذمت عثمان روايت نقل ميکند ميگويد: روى ما سمع الرواة الثقات المتكلم فيهم بما لا يوجب ردهم، ج 1، ص 27 اين آقا آن چه را که شنيده نقل کرده، چه اشکالي دارد؟ جالب اين است که همين آقا که در بيست جا آمده به خاطر حديث طير راوي ها را تضعيف کرده است و ريخته دور در کتابهاي ديگرش آمده حديث طير را تصحيح کرده است. حالا اين هم ان شاء الله طلب دوستان باشد در جلسات بعدي مطرح ميکنم. بيننده: محمد از يزد خدمت شما عرض کنم که شبکهوصال يک برنامه اي داشتند در واقع يک ساعت و نيم در رابطه با برادر عزيزمان سلمان حدادي و صحبتهايي کردند، بعد من زنگ زدم و خوشبختانه به خواست خداوند وصل شد و صحبتهايي کرديم. استاد قزويني: بلافاصله هم قطع کردند. بيننده: تلفن ما را قطع کردند و صحبت ما کامل نشد. من هيچ شناختي روي برادرمان آقاي سلمان حدادي جز اين که شما معرفي کرديد ندارم و فقط از روي صحبتهايي که خودشان کردند روي بحثهاي خودشان ما نظر داديم. ولي اين را نتوانستند تحمل کنند و قطع کردند. حالا خوشبختانه خدا توفيق داد ما خدمت شما رسيديم که هم سلامي عرض کنيم و هم صحبتهايي که کامل نشد را خدمت شما عرض کنيم و اين يک وظيفه است و واقعا ايشان زجر کشيده است و همين الآن هم زجر ميکشد. اين ها اگر ايشان را ببينند کار ديگر غير از کاري که با علامه شيخ حسن کردند نميکنند، صد در صد اين يک چيز مشخصي است. وقتتان را زياد نگيرم من فقط ميخواهم بگويم اصل برنامه اين است که اين ها به خاطر روحيه دادن به طرفداران و پيروانشان اين برنامه ها را پخش ميکنند و اينکه اين ها خيلي در فشار هستند. از ماجراي شيخ حسن شحاته و آقاي سلمان حدادي بگير تا اين ريزشهاي بزرگي که از طرف کساني که صاحب علم هستند اتفاق افتاده است. حالا اگر يک آدم عادي باشد زياد مهم نيست ولي کسي که پنجاه سال مثلا عالم بوده آدم متعجب ميشود و واقعا آقايان وهابي خيلي به خاطر اين اتفاقات در سختي و رنج هستند. اين است که برنامه ريزي کردند و سند سازيهايي براي خودشان درست کردند. در رابطه با سلمان حدادي دو بخش داشتند اين ها، يک بخش آن اين بود که آقاي سلمان حدادي تلفن خواهر زنش را برداشته و به نام ايشان دارد کلاه برداري ميکند، يا مثلا خودش را به عنوان سپاهي جا زده است و هشتصد و پنجاه هزار تومان از مردم ميگرفته که اين ها را معاف کند. چيزهايي که واقعا جرمهاي خيلي بالايي دارد و جالب اين جا است که اين جرم و کلاه برداري و اين همه به اصطلاح کارهاي خلاف کردن يک سند هم درست نکرده بودند و عقلشان نرسيده بود که حداقل يک سندي ارائه ميدادند که ايشان را بازداشت کرده اند. اگر اين ها ثابت کنند که ايشان دو ساعت بازداشت شده درست است. تنها اين هم که نيست به هر حال آمد در شبکهشما خودش را نشان داد، صحبت هم کرد اگر قابل پيگيري بود به شما ميگفتند که اين آقا فراري است ما ميخواهيم او را بگيريم و او را به ما تحويل بدهيد، ولي ديديم که اين گونه نشد، پس همهاينهايي که اعلام کردند همه باطل است. اين ها چيزهايي است که خودشان درست کردند، خيلي راحت به وسيله کامپيوتر ميتوانند هر چيزي را چاپ کنند و خيلي راحت اسم هر جناب سروان و سرهنگ را بگذارند و امضاء کنند و او را به عنوان متهم معرفي کنند. اين جزو کارهايي است که خود اداره آگاهي هم اطلاعيه ميدهد که گول اين ها را نخوريد. برنامهسفته ها را رو کردند، ميخواستند يک چيزي بدهند و به وسيلهاين کلاه سر مردم ميگذاشتند و سفته ها را رو کردند. سفته مثلا 150 هزار تومان سفته 200 هزار تومان سفته مثلا دو ميليون تومان همه در وجه يکي و اسم سلمان حدادي را آنجايي که متعهد بايد امضا کند گذاشته بودند. امضايش را هم يک خط گرد کشيده بودند که امضاها با يکديگر مغايرت داشت. بعد نتوانستند چک را بردارند اگر چک ميخواستند اين کار را بکنند خيلي اعتبارش بيشتر ميشد ولي نميتوانستند چون چک بانکش مشخص است، جاري اش مشخص است و صاحب حساب مشخص. آقاي محسني: پس يک کمي حواسشان بوده است. بيننده: سفته درست کردند، واين کار کار مشکلي نيست، در تمام بانکهاي ملي به همه ميدهند مثلا اگر کسي برود بانک سه هزار تومان بدهد سفته يک ميليون توماني به او ميدهند نه ميگويند اسمت چيست، نه کارت شناسايي ميخواهد و حتي در بعضي کتاب فروشي ها هم به فروش ميرسد و هر کسي ميتواند اسم طرف را بنويسد و زيرش را امضا کند. يک چيزي اين جا گفتند که خودش هم متوجه نشد گفت يک نفر بود به اسم عباسي ظاهرا که ما اين سفته ها را از آقاي عباسي نگرفتيم ما از کسان ديگري گرفتيم. سفته فقط مال يک نفر است، يعني يک نفر متعهد، اين سفته مثل چک حامل نيست که دست به دست بگردد که اين بدهد به آن و او بدهد به کس ديگري و دست به دست بگردد، سفته يک نفر متعهد دارد. استاد قزويني: اصلا سفته هم داده باشد، فرضا بنده ميآيم از شما قرض ميکنم و سفته ميدهم بعدا ميآيم پولم را از شما ميگيرم چه بسا شما از سفته اي که به شما دادم کپي گرفته باشيد و نگه داشته باشيد. آيا اين که آمده سفته داده، آيا پول اين ها را پرداخت کرده يا نکرده؟ شما دليل بياور که اين پول ها را پرداخت نکرده است. فرمايش شما کاملادرست است. يا آنهايي نامههايي که از فلان داد سرا و نيروي انتظامي ارائه دادند که هيچ کدام نه مهري و نه غيره اي دارد. کاملا مشخص شده که مصاحبهاين برادر عزيزمان جناب آقاي سلمان حدادي تأثير گذار بوده و واقعا آن ها را سوزانده است، که باعث شده دو ساعت، سه ساعت بيايند يک برنامهزنده برعليه ايشان بگذارند و سند سازي کنند. حالا ان شاء الله خود آقاي حدادي شايد يک جلسه بيايد اين ها را مستند جواب بدهد. اينکه ميگويند ايشان خانمي داشته به نام بهاره متولي فرزند محمد مسعود بدون اينکه بيايند اين مطلب خود را ثابت کنند، اين ها را از کجا در آورده اند؟ خدا همچنين خانمي را خلق کرده؟ يا اينکه آمدند عکسي را نشان دادند که آقاي راد مهر در مجلس شوراي اسلامي در حال سخنراني است که کلهآقاي خاتمي را بريدند و کلهرادمهر را چسباندند. سر رادمهر را چسباندند روي تصوير آقاي خاتمي در حالي که پشت سرش وزير دفاع آقاي شمخاني که مثلا وزير کشور است قرار دارد. حالا من نميدانم اين اين آقاي رادمهر چه کسي بوده که اين همه باديگارد داشته است؟ دوستان ببينند اين کله را آمدهاند روي عکس آقاي خاتمي چسباندند. همچنين در تصوير ديگري که آقاي خاتمي است و يکي از محافظين آقاي خاتمي هم پشت سر ايشان قرار دارد که آمدند سرآقاي رادمهر را روي سر ايشان قرار دادند. اين آقايان اين چنين کارها را ميکنند و اينقدر ماهر هستند که بيايند تصوير آقاي خاتمي را طوري تنظيم کنند و کلهآقاي رادمهر را روي سر او بگذارند. و اينقدر احمق هستند که بيايند در مجلس شوراي اسلامي که پشت سرش اين همه وزرا و غيره قرار دارد سر رادمهر را روي سر آقاي خاتمي قرار دهند، خب اين ها را چه ميخواهيد بگوييد؟ شما ببينيد در زندگي نامهآقاي رادمهر است که چرا سني شدم ميگويد دورهخارج علوم حوزوي را در حوزه علميه رضويه سپري کردم در حالي که دوستان روحاني که الآن در خود قم صداي ما ميشنوند همه ميدانند که مدرسهعلميهرضويه که در وسط خيابان آذر است يک مدرسهابتدايي است. آقاي محسني: اتفاقا من در آن جا بودم و کلاس و برنامه داشته ام. استاد قزويني: اصلا آن جا بحث سطح خارج ندارد و اين ها نشان ميدهد که آقايان چقدر احمق تشريف دارند. يا مثلا در صفحه 17 ميگويد: در سال 1368 براي گذراندن سال ششم حوزوي(اول خارج)، ببينيد سال ششم حوزوي اول خارج، مگر پايههاي حوزه چند تا داريم؟ ده تا پايه بايد بخواند بعد وارد خارج شود. جالب اين است ميگويد در حوزهعلميهفيضيهقم ثبت نام کردم. اولا فيضيه مدرسه است حوزه نيست، در مدرسهفيضيه درس خارجي که بخواهد ثبت نام بکند به اين شکلي نيست و اضافه دروس خارج ما ثبت نامي نيست، اصلا معناي خارج هم همين است. در صفحه19 ميگويد: در حوزه علميهقم روال در اين بود که کمک هزينههاي تحصيلي طلاب که رقمي معادل شش تا هفت هزار تومان بوده توسط دفاتر سه گانه تحت نظارت شخصيت مرجع روحاني بود و کمک هزينهتحصيلي من زير نظر آيت الله اميني، آيت الله مشکيني بوده است. دنيا بداند که آقاي اميني الآن در قيد حيات است و ايشان تا به حال که بنده چهل و چند سال است که در حوزه هستم ايشان يک ريال به کسي شهريه نداده است. آقاي مشکيني هم همچنين، ايشان از اساتيد حوزه بودند ولي اصلا به کسي يک ريال شهريه نداده است. شما ببينيد اين ها چقدر با دروغ ميخواهند چيزي را درست کنند، بعد اسم آيت الله العظمي وحيد خراساني را ميآورد که ايشان هم در سال 68 اصلا شهريه نميداده است. و در صفحه 29 ايشان ميآيد ميگويد در شروع سال سوم دانشگاه که همزمان با پايان ترم اول خارج دروس حوزه بوده است آقاي محسني: اصلا آن موقع ترمي وجود نداشته. استاد قزويني: اصلا دروس خارج ما ترمي نيست، يعني تمام اين ها دروغ است و واقعا بايد بگوييم: الحمدلله الذي جعل اعدائنا من الحمقا يک دفعه يک دروغي آدم ميگويد که براي 200 سال، 300 سال قبل است. ولي يک چيزي ميآورند که براي عصر حاضر است و ميتوان کذب بودن آن را به راحتي ثابت کرد. ايشان ميگويد من يک مناظره اي داشتم با روحانيون ترکمن صحرا و خبر موفقيت ما و شکست اين ها را در روزنامه ها همراه عکسهاي من به چاپ رسيد. اي کاش يکي از اين روزنامه ها روزنامهکيهان، رسالت، شماره اش، سالش را، روزش را اعلام ميکردند. بعد جالب اين جاست که در آخر مينويسد: مرتضي رادمهر دانشجوي سابق دانشگاه شهيد بهشتي آواره و گمنام امروز. 19/3/1380 مطابق 27 ربيع الاول 1423 دوستان شما برويد نگاه کنيد که 19/3/1380 چه سالي از سال قمري ميشود. شما ببينيد که 19/3/1380 با 27 ربيع الاول 1423 نزديک يک سال و يازده ماه فاصله دارند و تاريخ 19/3/1380 با تاريخ قمري16/3/1422 مصادف است. ببينيد اين ها کاملا نشان ميدهد براين که اين آقايان حتي اين قدر عرضه نداشتند تاريخ را درست حساب کنند. آقاي محسني: ناشي گري کردند. استاد قزويني: شما ببينيد اين آقاياني که اين همه جعال و دروغگو هستند، اگر آقاي ذهبي ميبود اين راويان را کذاب نميگفت چون در دروغگويي و جعل سند و تحريف تاريخ دست خيلي ها را از پشت بستند. آقايان جوجه وهابي ها آنقدر شما شروع کردهايد به هتاکي کردن، حداقل يک حرفي بزنيد که مرغ پخته خنده اش نگيرد. اين که گفتند به اين خاطرآمدند اعلام کردند که من شيعه هستم تا اخاذي کنند ولي الآن خدا ميداند که ايشان در يک خانهاستيجاري که صاحب خانه اش هم ميخواست دو ماه قبل خانه اش را از او بگيرد، يک خانه اي است نمور که عکسش را هم برادرمان آوردند. من توفيق نداشتم بروم و از نزديک ببينم به طوري که شايد هرکسي نتواند در همچين خانه اي زندگي کند، صاحب خانه اش گفته بود که بايد پول پيشي که داده بودي ده ميليون تومان اضافه کني تا من اجازه بدهم يکسال ديگر در اين جا بماني. ايشان هم هيچ نداشت، حالا يکي از بينندگان بزرگواري کردند يک مقدار کمک کردند از اين طرف و آن طرف پول پيش خانه اش به زحمت آن هم به صورت قرض تهيه شد. يکي از مشکلات ما اين است که اين عزيزاني که از وهابيت به طرف مذهب شيعه و مذهب اهل بيت برمي گردند هيچ مرکزي ما نداريم نه در قم و نه در دولت که از اين ها حداقل حمايت کند. نه حمايت معنوي، نه حمايت مالي، هيچ، حالا من کاري ندارم نميخواهم گلايه کنم. الآن ما بالاي پنجاه و شصت نفر از روحانيون داريم که به مذهب اهل بيت آمدهاند و واقعا زندگي فلاکت باري را پشت سر ميگذارند ولي چون حقيقت را يافتهاند و به حقيقت رسيدهاند ديگر در اين جا مشکلات مالي برايشان کاملا حل شده است و اگر از گرسنگي هم بميرند باز دست از مذهب اهل بيت برنمي دارند. آخر صحبتشان ميگويند که اميدواريم ايشان دوباره به اهل سنت برگردد، اين را ميگويند احمق من حمقاء ديگر از اين بدتر نميشود. بيننده: خدمت حاج آقاي قزويني عرض کنم که ما چهار دقيقه بيشتر صبحت نکرديم و بيست و سه دقيقه است که پشت خط هستيم ولي ما شاء الله حاج آقا سنگ تمام گذاشتند، سه چهار دقيقه دوباره به ما وقت بدهيد. استاد قزويني: سنگ تمام نگذاشتيم، نيم سنگ هم نگذاشتيم، تمام سنگ را خود ايشان خواهند گذاشت. بيننده: اگر در سفته پولش را ندهند بازخواست ميشوند و ميروند شکايت ميکنند، پيگيري اش هم خيلي شديد است چون تمبر خورده و پشتيبانش هم دولت است و طرف خاطي را دستگير ميکنند. ولي ديديم که هيچ کس دنبال آقاي سلمان حدادي نيامد و دستگيرش هم نکردند پس معلوم است که اين ها همه غلط است. آقاي محسني: حالا هرچه جلوتر برود بيشتر مشخص ميشود در هر صورت بايد حق بدهيد آن ها هم بايد کاري بکنند، نميشود که همين طور باشد. بيننده: بالاخره اين ها اين جا ناشي گري کردند. آقاي محسني: بله، عيب ندارد، شما هم اين قدر سخت نگيريد. استاد قزويني: شايد بتوان ده ها و صد ها نفر از اين جوانان که به وهابيت خوش بين بودند را از خواب بيدار کرد و براي آنها اثبات کرد که وهابيت عددي نيست و با دين و مذهب و قرآن هيچ سنخيتي ندارد. هدف ما در اين برنامه اين نيست که برداريم شيعه را سني کنيم و يا سني را شيعه کنيم اصلا و ابدا و اينکه اگر ده ميليون نفر سني هم بيايند شيعه بشوند ما خوشحال نميشويم، ده نفر شيعه هم برود سني بشود ما ناراحت نميشويم. تنها همين قدر خوشحال هستيم که ما براي مردم حق را روشن و حجت را تمام کنيم. بعد از اين که حجت تمام ميشد اين ديگر وظيفهمخاطب است که تصميم بگيرد يا تصميم نگيرد، ما با اين هيچ مشکلي نداريم و حتما حق برايشان روشن شده شيعه شدند. آقاي محسني: آقاي محمدي بيست و پنج دقيقه است که ما با شما صحبت ميکنيم گر چه شما کم صحبت کرديد اجازه بدهيد با شما خداحافظي کنيم. پشت خطيهاي ما زياد هستند. بيننده: من به احترام علامه شيخ حسن شحاته يک صحبتي ميخواهم عرض کنم چون اين ها کليپهايي که ميگذارند خيلي عالي است، اجازه بدهيد دو سه دقيقه ديگر صحبت کنم. آقاي محسني: دو سه دقيقه نه سي ثانيه. بيننده: نه من سه چهار دقيقه وقت ميخواهم آقاي محسني: فرصتمان خيلي کم است. استاد قزويني: اجازه بدهيد دوستان ديگر هم روي خط بيايند. آقاي محسني: ما ممنونيم از آقا محمد که لطف کردند. و اين مباحث را مطرح کردند. بيننده: رحيم از سراوان (اهل سنت) سلام خدمت شما آقاي محسني و حاج آقاي قزويني استاد قزويني: سلام عليکم، ببخشيد از شما معذرت ميخواهم که اينقدر پشت خط بوديد. بيننده: نه خواهش ميکنم فيض برديم از صحبتهاي شما. ببخشيد يک سوال داشتم در مورد امامت و يک انتقاد، اول انتقاد را بگويم. چندي پيش در يک برنامه اي آيت الله قزويني گفتند که هر کس به عايشه توهين کند و توهين به پيامبر بشود ما به دهانش ميزنيم، کسي که بيايد به ناموس پيامبرش لقب سگ بدهد اين توهين به پيامبر نيست؟ استاد قزويني: برادر بزرگوارم بنده عرض کردم اگر کسي به ناموس پيغمبر نسبت ناسزا بگويد واقعا اگر ايشان جلوي من بود واقعا عبارت رکيک نسبت ناروا بدهد نسبت ناسزا بدهد، بنده به دهانش ميکوبم. بيننده: کسي اگر به ناموس پيغمبر نعوذ بالله نسبت سگ بدهد چه؟ استاد قزويني: آقاي رحيم عزيز شايد آن زماني که ايشان سني بوده اين حرف را زده، شما مدرک داريد بعد از شيعه شدن اين حرف را زده؟ بيننده: بله، شبکهايرانسل خبيث استاد قزويني: از کجا به شما ثابت شد که بعد از شيعه شدن اين حرف را زده؟ بيننده: برنامهکويتي بود استاد قزويني: برنامهکويتي بود در کجا و در چه سالي اين حرف را زده؟ قبل از شيعه يا بعد از اينکه شيعه شد؟ بيننده: شبکه فدک بود. استاد قزويني: آقا جان ما گفتيم شبکهفدک را شبکهشيعه نميدانيم بيننده: آقاي حسن شحاته زنگ زده بود داشت بحث ميکرد با آقاي کويتي استاد قزويني: شايد يک کسي به نام حسن شحاته زنگ زده بود بيننده: نه خود ايشان بود استاد قزويني: نه عزيز من اين ها را نميتوانيم ملاک قرار بدهيم، فحش از هر کسي باشد حسن شحاته نه، حتي يک مرجع تقليد هم بيايد فحش بدهد ما محکومش ميکنيم، ديگر از اين بهتر؟ باشد عزيز من، از کار ايشان دفاع نميکنيم، ما نميگوييم که کار درستي کرده است. ايشان هم اگر يک همچنين کاري کرده کار صد درصد غلطي و اشتباهي بوده است. بيننده: خب شما خودتان چندي پيش آقاي شاهين نجفي را حکم واجب القتل داديد. استاد قزويني: ببين عزيز من بحث شاهين نجفي و غيره جداست، چرا که او به اهل بيت توهين کرده است و ما حداقل صد تا روايت داريم در کتابهاي مان کسي که به اهل بيت توهين کند مرتد است. بيننده: در اهل سنت هم اين است. استاد قزويني: شما يک روايت براي ما از بياور اگر کسي به عايشه توهين کند مرتد است. يک روايت بياوري من از دور پيشاني شما را ميبوسم. بيننده: در سورهنور کساني که بهتان زده بودند. استاد قزويني: آن جا گفته کسي که به عايشه توهين کند مرتد است؟ بيننده: نه بهتان زده بود به ناموس پيغمبر استاد قزويني: در سوره نور خداي عالم چه ميگويد؟ بيننده: خدا گفته کساني که اين تهمت را زدند، اگر قضيه لطف خدا نبود به عذاب سختي گرفتار ميشدند. استاد قزويني: پس خداي عالم در آن جا گفته که اشکالي ندارد. يعني خداي عالم رحمتش را شامل حال اين ها کرده است. بيننده: نه در آن جا آنهايي که با منافقان همراه شدند چهار نفر از صحابه بودند. استاد قزويني: عزيز من در سورهنور آيا گفته کسي که به عايشه توهين کند مرتد است، واجب القتل است و بايد کشته شود؟ بيننده: نه نگفته است. استاد قزويني: خدا اموات شما را بيامرزد. نهايتا خداي عالم در آن جا ميگويد ديگر دنبال اين قضايا نگرديد همچنين کاري نکنيد إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ سوره نور آيه 11 بيننده: خب آن زمان خود پيامبر در قيد حيات بودند. استاد قزويني: آقا رحيم عزيز، رسول اکرم نسبت به آن صحابه اي که به عايشه ناسزا و نسبت زنا دادند گفت مرتد؟ بيننده: نه نگفتند. استاد قزويني: گفت اين ها واجب القتل اند؟ گفت بايد اين ها را بکشيد، جنازه اش را هم در کوچه بکشيد، سرش را هم ببريد؟ بيننده: نه اين را هيچ کسي قبول نميکند. استاد قزويني: برادر عزيزم اگر ايشان آمده يک کار اشتباهي کرده و توهين کرده، به خاطر اين توهين ها سه سال زنداني کشيده است، و در يک محکمه اي او را محاکمه کردند. در مصر در زندگي نامه اش هم شما مراجعه بفرماييد قاضيهاي مصر تشخيص دادند که اين آقا بايد تعزير بشود. خود ابن تيميه هم ميگويد کسي که به عايشه و صحابه توهين کند بايد تعزير بشود، سه سال هم او را به زندان انداختند و اگر رفت زندان ديگر گناهش پاک شد همان طور که پيامبر آقاي حسان بن ثابت، مسطح بن اثاثه را حد زد و به خاطر حد زدن گناهشان پاک شد. آقاي محسني: همراهان آقاي حسن شحاته به چه گناهي کشته ميشدند؟ استاد قزويني: بله، حسن شحاته آمده فحش داد، آن سه نفري که کشتند از جمله برادر حسن شحاته، خانم شحاته آن ها چه گناهي کرده بودند؟ بيننده: ما به اين ها ميگوييم شهيد و کشتن آنها بايد محکوم شود، شما اين فحش ها و لعن ها را برداريد. استاد قزويني: خب آيت الله العظمي مکارم شيرازي هم نامه نوشت به ايشان گفت آقا ما فتوا دادهايم هر گونه اهانت به مقدسات اهل سنت حرام و خلاف است. بيننده: خب به اين فتوا عمل نميشود، آقاي حسن شحاته توهين کرده و شما داريد ميگوييد شهيد است. کسي که به زن پيغمبر بگويد سگ، يعني استغفر الله پيامبر با سگ زندگي کرده. اين توهين نيست؟ اين چه تهمتي است؟ استاد قزويني: آقا رحيم ببينيد ما اين بحث را تمام کرديم ولي شما دوباره از اول شروع کرديد. بيننده: خب يک سوال داشتم دربارهامامت. استاد قزويني: آقا رحيم عزيز ما براي شما احترام ميگذاريم، اين حرف تمام شد رفت، ايشان توهين کرد در کنارش هم محکوم شد تمام شد رفت. اگر چناچه کسي به همسر پيغمبر توهين کند بعد در راه خدا شهيد بشود شما ميگوييد چون توهين کرده بود و بعد در راه خدا شهيد شد پس ما براي او ارزش قائل نيستيم؟ برادر بزگوار اين ارتباطي به هم ندارد. بيننده: من ميگويم کساني اين کار را کردند کارشان اشتباه بوده و با قتل يکسان است. آقاي محسني: خب آقاي رحيم سوال بعدي را بگوييد. بيننده: بله، راجع به امامت، شما ميگوييد که تمام پيامبران براي خودشان جانشين گذاشته اند. درست است؟ خب براي پيامبران گذاشته است، ولي پيامبر ما خاتم النبيين بوده و بعد از ايشان پيامبر ديگري نبود، چرا بعد از او فقط دوازده امام؟ چرا بعد از دوازده امام امت رها شد؟ استاد قزويني: متوجه فرمايش شما نشدم. بيننده: پيامبر ما خاتم النبيين بوده، بعد هم چرا تا دوازده امام؟ چرا بعد از دوازده امام امت رها شد؟ کس ديگري نيست؟ آقاي محسني: يک دليلي داريد که پيغمبر گفته باشد بعد از من هيچ وصايتي نيست؟ شما بايد براساس دليل صحبت کنيد. انبياء الهي همگي بعد از خود وصي داشتند، حالا در پيغمبر ما هم جاري است، مگر اين که دليلي باشد و اين دليل بخواهد بيايد و صراحت داشته باشد که جاري نيست، آيا دليلي داريد؟ استاد قزويني: آقاي طبراني نقل ميکند از سلمان که گفت: لِكُلِّ نَبِيٍّ وَصِيٌّ فَمَنْ وَصِيُّكَ المعجم الكبير، ج 6، ص 221 هر پيغمبري وصي اي داشته، يا رسول الله وصي تو کيست؟ حضرت فرمود: فإن وصيي وَمَوْضِعُ سِرِّي وَخَيْرُ من أَتْرُكُ بَعْدِي وَيُنْجِزُ عِدَتِي وَيَقْضِي دَيْنِي عَلِيُّ بن أبي طَالِبٍ المعجم الكبير، ج 6، ص 221 اين هم سندش: محمد بن عبد الله الخضرمي ثقه، از ابراهيم بن حسن الثعلبي ثقه، از يحيي بن يعلي الأسلمي ثقه، از ناصح بن عبد الله، سماک بن حرب که اين ها همه ثقه هستند. باز در حديث ديگر است که: إن لكل نبي وصيا ووارثا وإن عليا وصيي ووارثي تاريخ مدينة دمشق، ج 42، ص 392 هر پيغمبري وصي داشت، علي هم وصي من است. عزيز دلم دانه دانه راوي ها را هم بررسي کرديم و ثابت کرديم که حديث وصايت حديث صحيح با مبناي اهل سنت است. پيغمبر اکرم ميگويد: هر پيغمبري وصي داشته و وصي من هم علي است. بيننده: شما ميگوييد که بعد از پيامبر امت رها شده و بعد دوازده امام آمده است. آقاي محسني: ما نميگوييم، شما ميگوييد. بيننده: خب ما ميگوييم، پس بعد از دوازده امام چرا دوباره امت راه شده است؟ چرا الآن امام نيست؟ استاد قزويني: برادر عزيزم شما اولا دانه دانه بحث ها را درست کن، پس اين که شما فرموديد نياز به وصي ندارد با اين روايت ثابت شد که پيغمبر وصي دارد درست است يا درست نيست؟ بيننده: اين را همهاهل سنت قبول دارند که پيامبر جانشين نگذاشته است. استاد قزويني: اين دو روايتي که عرض کردم با سند صحيح اين ها را شما قبول داريد يا قبول نداريد؟ بيننده: اگر صحيح باشد خلاف اجماع اهل سنت است، اهل سنت قبول دارد که پيامبر جانشين نگذاشته است. استاد قزويني: آقا جان من چه کار به اهل سنت دارم من حرف پيغمبر را دارم از کتب اهل سنت نقل ميکنم. آيا خداي عالم شب اول قبر از من و شما سوال ميکند اهل سنت چه گفتهاند يا سوال ميکنند پيغمبر چه گفته است؟ بيننده: خداوند شب اول قبر از شما نميپرسد که جانشين پيغمبر علي بود يا ابوبکر؟ استاد قزويني: يعني پيغمبر وقتي ميآيد ميگويد جانشين من علي بن ابي طالب است، از شما سوال نميکنند که من اين را گفته بودم جانشين معين کرده بودم چرا جانشين من را رها کرديد سراغ ديگري رفتيد؟ بيننده: به فرض که کتاب طبراني هم نقل کرده باشد، کتاب طبراني خيلي احاديث ضعيف دارد. استاد قزويني: من سندش را دانه دانه بررسي کردم، کتاب طبراني با سند آورده و سندش هم کاملا از ديدگاه اهل سنت صحيح است. بيننده: گفتم اگر صحيح باشد خلاف اجماع است استاد قزويني: عجب، اجماع از کجا آمده؟ بيننده: همين اهل سنت بيشتر ائمه اهل سنت استاد قزويني: ان شاء الله شب اول قبر اين جواب را بده. شما دنبال اين نيستيد که حق روشن شود آقاي رحيم عزيز. من ده ها روايت ميآورم که پيغمبر اکرم با صراحت ميگويد: أنت ولي كل مؤمن بعدي ومؤمنة المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 143 علي ولي کل مومنين بعد از من است. آقاي حاکم نيشابوري ميگويد اين روايت صحيح است. آقاي ذهبي ميگويد صحيح است. پيغمبر ميگويد: علي خليفهمن بعد از من است. حاکم نيشابوري ميگويد صحيح است. ذهبي ميآيد ميگويد صحيح است. آقاي الباني هم در کتاب سلسلة الاحاديث الصحيحة جلد 5 صفحه 222 ميگويد صحيح است. خب با اين شما ميخواهيد چه کار کنيد؟ آيا آقاي حاکم نيشابوري تشخيص نداد که اجماع برخلاف اين است؟ آقاي ذهبي تشخيص نداد که اجماع برخلاف اين است؟ آقاي الباني تشخيص نداد؟ آن وقت جنابعالي ميفرماييد اين روايت خلاف اجماع است. آقاي محسني: مثل اين که قطع کرد من ميخواستم سوالي کنم که آيا دليلي دارند که پيغمبر فرموده باشد بعد از من هر کاري خواستيد بکنيد؟ استاد قزويني: بله اين صحبتي هم که آقاي محسني کردند، پيغمبر اکرم فرمود: بعد از من دوازده خليفه ميآيد اين را ميخواهيد چه کار کنيد؟ روايت در صحيح مسلم است که پيغمبر فرمود: إِنَّ هذا الْأَمْرَ لَا يَنْقَضِي حتى يَمْضِيَ فِيهِمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً صحيح مسلم، ج 3، ص 1452 بعد از من دوازده خليفه خواهد آمد با اين ميخواهيد چه کار کنيد برادر من؟ ما روايت ميآوريم، ميگويد روايت ضعيف است، ما ميگوييم روايت از نظر سندي صحيح است باز ميگويد که خلاف اجماع است. عزيز دل من اميدواريم که ان شاء الله برويد تکرار برنامه را ببينيد، ما شما را دوست داريم و نميخواهيم به راحتي گرفتار آتش جهنم شويد. هيچ وقت از شما سوال نميکنند اهل سنت چه گفته يا نگفته؟ علماي اهل سنت چه گفته يا نگفته است؟ اگر اين طوري هم است يهودي ها ميگويند: آقا يهودي ها هم اين طوري گفته اند، علماي ما اين طوري گفته اند. ببينيد قرآن در سورهزمر آيه17-18 قرآن ميگويد: الذين يستعمون القول فيتبعون احسنه بشارت بده به آنهايي که اقوال مختلف را مي شنوند و خوبش را انتخاب ميکنند. خود امام شافعي ميگويد از من تقليد نکن، ابو حنيفه ميگويد از من تقليد نکن، احمد بن حنبل ميگويد از من تقليد نکن. آن وقت حضرت عالي ميفرماييد نه، علماي اهل سنت چنين و چنان گفتند و من ميخواهم از آنها تقليد کنم. بيننده: اميرحسين از لرستان سلام برآقاي قزويني بزرگوار و همين طور جناب آقاي محسني، سلامت باشيد. من يک مطلبي دارم و سوالي دارم، من الآن پانزده سال دارم و از سيزده سالگي شبکهشما را نگاه ميکردم، خيلي دوست داشتم به پا بوس آقا امام حسين بروم اما اصلا شرايط برايم پيش نميآمد، به لطف دعاهاي آقاي قزويني من به تنهايي امسال به حرم حضرت علي مشرف شدم. کساني که ميآيند تبليغ دين را ميکنند و آدم ميکشند ما آنها را محکوم ميکنيم چون ما حتي کشتن کافر را هم بدون محاکمه جايز نميدانيم و تا دليل و مدرک نياوريم که کافر شده واقعا ما اجازه کشتن او را نداريم. استاد قزويني: نه اصلا دليل هم داشته باشيم جناب آقاي امير حسين هرج و مرج پيش ميآيد. فرض بفرماييد شخصي بيايد و نسبت به مقدسات اهل سنت توهين کند بعد اهل سنت بريزند و او را به اين شکل بکشند، از اين طرف چهار تا شيعه هم بروند و اهل سنتي را که به مقدسات شيعه فحاشي کرده بکشند، اصلا سنگ روي سنگ بند نميشود. اولين شبي که شهادت حسن شحاته پيش آمد، خود آيت الله العظمي مکارم شيرازي و خود ما اين جا مفصل گفتيم که آقايان شيعه ها حق مقابله به مثل را ندارند و خلاف شرع و حرام است. بيننده: شما چون مطالبي را بيان ميکنيد ما ميدانيم که خانم عايشه چندين بار ذات نبي اکرم را رد کردند. مثلا در رابطه با حضرت خديجه را بيان کرديد که از آزرده شدن حضرت نبي اکرم. من داشتم تحقيق ميکردم که هر کسي که حضرت نبي را ناراحت کرده باشد مستحق آتش جهنم ميداند، من خواهش ميکنم اين حديث را اگر ميشود بيان کنيد. روايتي است که بعد از اين که صحابه از دستور رسول خدا تمرض کردند عايشه ميگويد: فَدَخَلَ عَلَيَّ وهو غَضْبَانُ فقلت من أَغْضَبَكَ يا رَسُولَ اللَّهِ أَدْخَلَهُ الله النَّارَ صحيح مسلم، ج 2، ص 879 درست است؟ استاد قزويني: اجازه بدهيد. آقاي محسني: آقاي امير حسين شما واقعا پانزده سال داريد؟ بيننده: خدا شاهده من پانزده سال دارم آقاي محسني: من خيلي خوشحال شدم که بينندههاي فهيم ما واقعا اين طوري بحث را پيگيري ميکنند، فکر کنم انصافا جاي خوشحالي است. بيننده: من نه طلبه هستم و نه در خانواده مذهبي بزرگ شدم بلکه فقط و فقط همين شبکهشما را ديدم. استاد قزويني: اين عبارت را به احترام شما آوردم که از عايشه نقل ميکنند: قَدِمَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لِأَرْبَعٍ مَضَيْنَ من ذِي الْحِجَّةِ صحيح مسلم، ج 2، ص 879 عايشه ميگويد حضرت رسول در روز چهارم يا پنجم ذي الحجه وارد شد، ديدم خيلي غضبناک است گفتم: من أَغْضَبَكَ يا رَسُولَ اللَّهِ أَدْخَلَهُ الله النَّارَ صحيح مسلم، ج 2، ص 879 چه کسي شما را به غضب آورده است؟ خدا او را وارد جهنم کند. بيننده: ميگويند که عايشه ام المومنين است، در حديثي در آداب المفرد بخاري جلد يک ص52 آمده است که: حدثنا مسلم قال حدثنا شعبة عن شميسة العتكية قالت ذكر أدب اليتيم عند عائشة رضي الله عنها فقالت إني لأضرب اليتيم حتى ينبسط با اينکه در قرآن در مورد يتيمان آيات متعددي آمده است که يتيمان را نيازاريد و حقش را نخوريد ولي ميبينيم که در اين روايت عايشه ام المومنين برخلاف آن را انجام ميدهد، حضرت علي آن طوري يتيم ها را دوست داشت ولي شميصه ميگويد: در نزد عايشه بحث ادب يتيم پيش آمد، عايشه گفت من يتيمان را آن قدر کتک ميزنم که برروي زمين پهن شوند. واقعا من مانده ام، اولا هيچ مادري که خودش را ام المومنين بداند حاضر نيست بدون هيچ دليلي بيايد او را کتک بزند. واقعا بگيري يک يتيمي را آن قدر بزند که برروي زمين بيافتد اين را من نميدانم که کار درستي است يا نه. آقاي محسني: آقاي امير حسين من از سوالات شما و اين بحث شما خيلي تحت تأثير قرار گرفتم و خدا را شاکر هستيم که امثال شما اين جور بينندهبرنامه ما هستند با اين که سن شما واقعا اقتضا ميکند که شما بينندهاين برنامه ها نباشيد ولي واقعا جاي بسي شکر دارد و ممنون و سپاسگذار هستيم که شما الان دو سال بينندهاين برنامه هستيد. بيننده: بلوچ از ايرانشهر (اهل سنت) سلام عليکم حال شما خوب است؟ آقاي محسني: و عليکم السلام، درود برشما بيننده: من يک انتقاد از برنامه شما دارم آقاي محسني: در خدمت شما هستيم بيننده: شما به بينندگان خيلي وقت ميدهيد و الان بيست دقيقه است که ما پشت خط مانديم. آقاي محسني: ما واقعا عذر خواهي ميکنيم، اين اشکال وارد است، بعضي مواقع دوستان شما ميآيند و ما به خاطر اين که بخواهيم بحث را کامل کنيم و يک شبهه اي که مطرح ميشود کامل جواب داده بشود تا آخر ادامه ميدهيم. ما درد اين آقايان وهابي را نداريم که سر يک يا دو دقيقه بخواهند يک چيزهايي را بگويند و سپس قطع کنند. استاد قزويني: ببينيد آقاي بلوچ ما هم از خدايمان است هرکسي بيايد، دو دقيقه حرف بزنند و ما بتوانيم در خدمت بيست نفر از بينندگان باشيم ولي خب متأسفانه بعضي ها ميآيند يک بحثي را مطرح ميکنند که بايد برطرف شود، با اين که بعضي از سوالات را ما ده بار جواب داديم. حالا ما در خدمت حضرت عالي هستيم، ضمن پوزش از شما. بيننده: من يک فرد کشاورز هستم، آيا هندوانه که جزو تره بار است زکات دارد؟ آقاي محسني: سوالات فقهي را از ما نپرسيد. بيننده: هندوانه تره بار محسوب ميشود آيا زکات دارد يا ندارد؟ استاد قزويني: نه زکات ندارد، چطور؟ بيننده: تشکر از برنامهشما خداحافظ. آقاي محسني: ربط اين سوال را با برنامه نميدانم چه بود. استاد قزويني: در مورد سوال جناب آقاي رحيم بزرگوار و دوستان و عزيزان ديگر، تقاضاي ما اين است که براي يک لحظه هم که شده پردههاي ضخيم تعصب را از ذهنتان برداريد. همچنين به تمام جوانان شيعه که بگويند به اين دليل که پدر و مادرم شيعه بوده من هم شيعه هستم اين ارزشي ندارد. شب اول قبر از شما سوال کنند چرا شيعه هستيد؟ اينکه بگويم علماي ما گفتند شيعه خوب است، من هم شيعه شدم، اين ها ارزش ندارد. ما بارها گفتيم نبي مکرم صلي الله عليه و آله و سلم آمده اين بحث را مفصل مطرح کرده و چيزي براي پنهان ماندن نگذاشته و خودش هم صراحتا اعلام کرده: فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ سوره زمر آيه 17 و 18 شايد بيش از چهل روايت از پيامبر در کتب اهل سنت و شيعه وجود دارد. پيامبر اکرم ميفرمايند امت من به هفتاد و سه فرقه منشعب ميشوند و فقط يک فرقه اهل نجات است و ما بقي اهل آتش جهنم است. روايت هم کاملا صحيح است. آقاي ترمذي در سننشان جلد اول ص 134 ص 135 گفته صحيح است. آقاي حاکم نيشابوري هم ميگويد روايت صحيح است. جلد اول مستدرک ص 6 و ص 109 آيا براي ما واجب نيست از مذهبمان تحقيق کنيم، که آيا اين مذهبي را که انتخاب کردهايم جزء آن هفتاد و دو فرقههالکه هست يا آن يک فرقهناجيه؟ ادلهاهل سنت را ببينيم، ادلهشيعه را هم ببينيم، مگر خواندن کتابهاي شيعه آسمان را به زمين ميآورد؟ شما همين طور که کتابهاي عزيزان اهل سنت را ميخوانيد دو يا سه تا کتاب از شيعه هم بخوانيد. کتاب المراجعات مرحوم سيد شرف الدين را ببينيد. کتابي که خود ما نوشتيم به نام نقد قفاري که پاسخي است برآنهايي که آمدند با يک نيروي هفتاد هشتاد نفري يک کتابي عليه شيعه نوشتند به نام اصول مذهب الشيعه اثني عشري و ما هم با سه نفر چهار نفر در عرض شش يا هفت سال با سه جلد جواب داديم. جوابهايي که ما در اين کتاب داديم جوابهاي متقن، قوي و منطقي و مودب است. شماببينيد در کتاب آقاي قفاري هر فحش و ناسزايي به شيعه و علماي شيعه دادهاند ولي ما از اول تا آخر کتاب مان که سه جلد است کوچکترين اهانتي نکرديم و اگر کسي پيدا کرد ما جايزه ميدهيم. حتي خيلي از دوستان با من مخالفت ميکردند که اين کتاب اين همه توهين کرده است آن وقت شما ميخواهيد محترمانه بنويسيد؟ در پاسخ به آقا بلوچ هم بگويم که به من گفتهاند که آقاي خدمتي گفته هندوانه زکات دارد ولي نظر ما براين است که هندوانه زکات ندارد. آقاي محسني: احتمالا اين بنده خدا اين سوال را از آن جا پرسيده و به او گفتهاند که زکات دارد. استاد قزويني: بله، در غلات گندم، جو و کشمش است که اين کاملا مشخص است. البته اين ها ميخواهند در آمدشان بيشتر شود فردا ميگويند در خيار هم زکات است، در بادمجان هم زکات است، در انار و نميدانم زرد آلو هم زکات است. حالا نزد اين ها براي اينکه بتوانند موارد زکات گيرندهشان بيشتر شود مشکلي ندارد. و يا آقا رحيم برادر عزيزم اين که پيغمبر فرمود: من مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً مسند أحمد بن حنبل، ج 4، ص 96 هر کس بدون امام از دنيا برود مرگش مرگ جاهلي است. قرآن هم در سوره اسراء آيه 71 ميفرمايد: يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فرداي قيامت هر کسي را با نام امامش دعوت ميکنيم و ميخوانيم. امام قرطبي ميگويند: حنفي ها را ميگويند يا حنفي ها، يا مالکي ها، يا شافعي ها و شيعه ها را ميگويند يا علوي ها. حالا شما ببينيد آيا سراغ علي رفتن خوب است يا سراغ... قصد جسارت هم ما نداريم. يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ اين را يک مقدار دقت کن برادر عزيزم و نکتهديگر همان طوري که عرض کردم حديث 4598 صحيح مسلم را که پيغمبر فرمود خلفاي من دوازده نفر هستند. خب شما فرموديد بعد از دوازده نفر چه؟ الآن خليفه دوازدهم زنده است و در قيد حيات است و نمايندگاني دارد همان طوري که پيغمبر اکرم يک نفر بود و براي کشورهاي مختلف يمن و ديگر کشورها نماينده ميفرستادند. مراجع تقليد ما نماينده از طرف حضرت مهدي ارواحنا فداه هستند، اين که نميدانم بعد از دوازده نفر چه ميشود؟ ما هزاران روايت داريم در رابطه با قضيهمهدي طبق آماري که آيت الله العظمي صافي گلپايگاني دارد 3666 روايت از کتب شيعه و سني آورده است. خدايا تو را قسمت ميدهيم به آبروي محمد و آل محمد فرج فرزند زهرا حضرت مهدي را هر چه سريع تر نزديک بگردان و ما از ياران ويژه آن بزرگوار قرار بده. اللهم عجل لوليك الفرجحضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||