* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 12 اسفند 1390 تعداد بازديد: 734 
راه و بي راه - تکفير مسلمانان توسط وهابيت (3)
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
 به نام خداوند بخشنده ي مهربان
 

برنامه راه و بي راه

تاريخ : 1392/12/12

بسم الله الرحمن الرحيم

درود و سلام و صلوات خداوند بر پيامبر خاتم محمد مصطفي ـ صلي الله عليه و آله ـ وسلام و رحمت خداوند بر شما بينندگان عزيز و ارجمند و همراهان هميشگي شبکه جهاني ولايت .

بسيار خوشحال و خرسنديم که باز هم توفيق حاصل شد تا دوشنبه شب ديگري با برنامه راه و بيراه در خدمت شما باشيم . برنامه اي که درجهت رسوا کردن وهابيت ، ورود به تاريخچه وهابيت و مشخص کردن تفاوت آن ها با ساير فرق اسلامي در شبکه ولايت شروع شده است و باز هم طبق هفته هاي گذشته در خدمت استاد عزيز ، استاد يزداني هستيم .

سلام عليکم و رحمت الله

استاد يزداني :

اعوذ بالله من الشيطان اللعين الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله الذي اظهر الوجود و منه بدأ کل حمد و إليه يعود والصلاة والسلام علي شاهد و مشهود لکل موجود محمد المحمود و علي آله آل الله الودود خلفاء الله علي عالم الغيب و الشهود سيما الحجة بن الحسن المهدي المنتظر الموعود

من هم سلام و عرض ادب دارم خدمت جنابعالي و هم چنين بينندگان عزيز شبکه جهاني ولايت . اميدوار هستم که امشب هم برنامه مفيدي در جهت اتحاد و وحدت بيشتر ميان مسلمان ها داشته باشيم و هم چنين بار ديگر کتاب وهابيت و جنايت هاي آن ها را ورق بزنيم .

مجري :

در هفته هاي گذشته اين بحث را مطرح کرديم که تاريخچه وهابيت چيست و از کجا آغاز شده و مؤسسان فکري و سياسي آن چه کساني هستند ؟ و به طور مفصل تر به بحث تکفير اهل سنت ، علماي اهل سنت و حتي تکفير ابوحنيفه امام اعظم آن ها توسط وهابيت پرداختيم . از استاد يزداني خواهش مي کنم که خلاصه اي از مباحث برنامه گذشته بيان کنند تا بنده سؤال خود را بپرسم .

استاد يزداني :

همان طور که شما فرموديد در برنامه هاي گذشته بحث تکفير تمام اهل سنت را از ديدگاه وهابيت بيان کرديم و مدارکي را از کتاب هاي خود وهابي ها نشان داديم که گفته بودند ما همه مسلمان ها ؛ ماتريديه ، اشاعره و معتزله را کافر مي دانند ، رافضي ها هم که شکي در آن نيست که کافر مي دانند و کشتن آن ها واجب مي باشد . اين مدارک از صحيح ترين کتاب هاي وهابي ها است .

مهم ترين مدرکي که در هفته گذشته نشان داديم اين بود که وهابي ها وقتي مکه و مدينه را تصرف کردند ، متني را نوشتند که همه علماي مکه و مدينه ، همه مفتي هاي حنابله ، حنفي ها ، مالکي ها و شافعي ها آن را امضاء کردند و گفتند تا امروز همه ما کافر و مشرک بوديم و اين شرک ما طوري بود که خون ومال ما حلال بود و اين دين جديد محمد بن عبد الوهاب ، ديني است که بايد آن را بپذيريم و به آن اعتقاد داشته باشيم .

مهم ترين از اين ها ، کافر دانستن ابوحنيفه بود و يکي از سلفي ها قسم خورده بود که ابوحنيفه کافر است . در ادامه هم مدارک جديدي نشان خواهيم داد و ثابت مي کنيم که وهابي ها همه مسلمان ها را کافر مي دانند .

مجري :

در جلسه قبل گفتيم اهل سنت تصريح کرده اند که وهابي ها ما را کافر مي دانند . اما با توجه به اين که استاد يزداني فرمودند مدارکي که در مورد تکفير اهل سنت و علماي آن ها بسيار زياد است ، اين جلسه هم قصد دارند بحث تکفير را که قطعا براي شما بينندگان عزيز چه شيعيان و چه اهل سنت جالب خواهد بود ، را ادامه دهند .

استاد يزداني :

البته شايد اين بحث مدارک تکفير همه مسلمانان در جلسه بعد هم تمام نشود ؛ اما تلاش مي کنيم که اين مطالب را زودتر جمع کنيم و خلاصه اي از آن را باز هم به بينندگان نشان دهيم .

اما اولين مدرک : شرح کتاب التوحيد من صحيح البخاري ، نويسنده آقاي عبد الله بن محمد الغنيمان از علماي مشهور وهابي در حال حاضر و رئيس قسم الدراسات العليا بالجامعه الاسلاميه بالمدينه المنوره ، چاپ دار العاصمه رياض عربستان ، جلد اول ، صفحه 19 :

و قد إنتسب إلي الأشعري أکثرالعالم الاسلامي اليوم من أتباع المذاهب الأربعة

اکثر پيروان مذاهب اربعه در جهان اسلام ، امروز از اشاعره هستند .

وهم يعتمدون علي تأويل نصوص الصفات تأويلا يصل إحيانا إلي التحريف ...

آن ها به نصوصي اعتماد مي کنند که صفات خداوند را تأويل مي برند که گاها اين تأويل بردن به تحريف آن صفات منجر مي‌شود.

وقد إمتلأت الدنيا بکتب هذا المذهب و إدعي أصحابها أنهم أهل السنة

دنيا از کتاب هاي اين مذهب پر شده و اين اشاعره اي که اکثر مسلمان هاي جهان از آن ها هستند ، فکر مي کنند که اهل سنت مي باشند .

و نسبوا من آمن بالنصوص علي ظاهر ها إلي التشبيه و التجسيم

اين ها که اکثر مردم هستند ، وهابي هايي را که روايات صفات را بر ظاهر حمل مي کنند را اهل تشبيه و تجسيم مي دانند .

هذا ولابد لعلماء الاسلام – ورثة رسول الله – من مقاومة هذه التيارات الجارفة علي حسب ما تقضيه الحال ، من المناظرات ، أو بالتأليف و بيان الحق بالبراهين العقلية و النقلية و قد يصل الأمر أحيانا إلي شهر السلاح .

اين علما اسلام (علماي وهابي ) وارثان رسول خدا (ص) هستند - از جمله آقاي بن باز ، آقاي عصيمن ، فوزان ، براک غير از علما اشاعره که شامل اکثر مردم مي شوند ، هستند - بايد در مقابل اين چرنديات مقاومت کنند . اين گونه که مناظره کنند يا کتاب بنويسند و حقيقت را براي اشاعره که خود را سني مي دانند ، با برهان هاي عقلي و نقلي روشن کنند ( در صورتي که غير از معتزله که عقل را قبول دارند ، وهابي ها ، اشاعره و اهل حديث اصلا عقل را قبول ندارند ) ولي اگر نپذيرفتند ، بايد از اسلحه استفاده کنند .

اين مطلب را يک وهابي معاصر ، رئيس قسمت دکتراي دانشکده مدينه منوره مي گويد . پس در اين کتاب صراحتا مي گويد : اشاعره اکثر اهل سنت هستند و خودشان را سني مي دانند ؛ ولي ما علماي اسلام بايد در مقابل اين ها بايستيم ، با آن ها مناظره و گفتگو کنيم . اگر نشد همه را بکشيم .

واقعا وهابي ها منطق و استدلال عجيبي دارند .

مدرک بعدي : کتاب مؤلفات الشيخ الإمام محمد بن عبد الوهاب ، القسم الثالث مختصر سيره الرسول ، نويسنده محمد بن عبد الوهاب که ناصر البراک با دو نفر از مفتي هاي بزرگ وهابي بر اين کتاب مقدمه نوشتند . در اين کتاب مطلبي را در صفحه 8 مي آورد :

و أعرف ما قصه أهل العلم من أخبار النبي صلي الله عليه و قومه و ماجري له معهم في مکة و ماجري في مدينة.

مردم قصه هايي را که علما از داستان هاي پيامبر و قوم ايشان گفته اند و همچنين اتفاقاتي که در مکه و مدينه براي پيامبر افتاده را بخوانيد .

و أعرف ما قص العلماء عن أصحابه و أحوالهم و أعمالهم . لعلک أن تعرف الإسلام و الکفر . فإن الاسلام غريب ، وأکثر الناس لا يميز بينه و بين الکفر و ذلک هو الهلاک الذي لايرجي معه الفلاح

داستان هايي که علما از اصحاب پيامبر گفته اند و هم اين طور احوالات و اعمال آن ها را بخوانيد تا اسلام و کفر را بشناسيد . امروز اسلام غريب است ، اکثر مسلمان ها اسلام و کفر را از همديگر تشخيص نمي دهند و اين هلاکتي است که اميدي به رستگاري آن نيست .

در اين کتاب صراحتا گفته که مسلمان ها درک درستي از اسلام ندارند . مطلبي است که شيعه نگفته ؛ بلکه آقاي محمد بن عبد الوهاب در کتاب خودش آورده است .

مدرک سوم : کتاب رسائل الشخصيه از مؤلفات شيخ محمد بن عبد الوهاب است . نامه هاي شخصي محمد بن عبد الوهاب به افرادي که نوشته است را در اين کتاب جمع آوري کرده است ، آقاي صالح بن فوزان بن عبد الله بن الفوزان و محمد بن صالح العليقي اين کتاب را تصحيح کرده . مطلبي از ابن تيميه در اين کتاب نقل شده است :

فأما کلام الحنابلة فقال الشيخ تقي الدين رحمة الله عليه لما ذکر حديث الخوارج : فإذا کان في زمن النبي صلي الله عليه و سلم و خلفائه ممن قد إنتسب إلي الاسلام من مرق منه مع عبادته العظيمة ، فيعلم أن المنتسب إلي الاسلام والسنة قد يمرق أيضا

اما کلام حنابله در مورد تکفير مسلمان ها ، نماينده حنابله آقاي ابن تيميه در بحث خوارج مي گويد : وقتي در زمان پيامبر (ص) و خلفا ء ايشان کساني به اسلام نسبت داده مي شدند ؛ ولي با اين که عبادت زيادي انجام مي دادند از اسلام خارج بودند ؛ پس چه اشکالي دارد که اهل سنت و مسلمان ها هم از دين اسلام خارج شده باشند .

روايتي که پيامبر اسلام در مورد خوارج و وهابي ها فرمودند ، که اين ها از دين خارج مي شوند همان طورکه تير از کمان بيرون مي رود و بر نمي گردد ، را مثال مي زند .

اين مطلب خيلي مهمي است که در کتاب محمد بن عبد الوهاب آمده است . ما اگر بگوييم مسلمان ها و اهل سنت کافرند هيچ اشکالي ندارد ؛ چون صحابه هم خوارج را تکفير کردند و پيامبر (ص) دستور داد خوارج را بکشند .

چه منطق و استدلال محکمي و چه قياس جالبي است .

مدرک چهارم : کتاب الدرر السنيه في الأجوبه النجديه ، نويسنده آقاي محمد بن عبد الوهاب ، جلد 9 ، القسم الثاني من کتاب الجهاد و أول کتاب حکم المرتد ، صفحه 440

فتأمل رحمک الله : أحاديث الغربَة وبعضها في الصحيح مع کثرتها وشهرتها ... حتي قال ابن القيم : الإسلام في زماننا أغرب منه في ظهوره ، فتأمل هذا تأمل جيدا.

احاديثي که در مورد غربت اسلام در صحيح بخاري آمده و بسيار زياد و مشهور هم هست را تأمل کنيد . ابن قيم گفته است که اسلام در زمان ما بسيار غريب تر از زماني است که ظهور کرد ، خيلي به اين مطلب توجه کنيد .

لعلک أن تسلم من الهوة الکبيرة ، التي هلک فيها أکثر الناس ، وهي الإقتداء بالکثرة والسواد الأکبر

براي اين که از اين هلاکت بزرگ سالم بمانيم ، هلاکتي که بيشتر مردم در آن گرفتار هستند . و آن هلاکت اقتدا کردن به کثرت و سواد اعظم (جماعت و اهل سنت و اشاعره) و همچنين نفرت از اقل است و اين قابل قبول نيست .

والنفرة علي الأقل . فما أقل من سلم منها ، ما أقل ، ما أقل ،ما أقل

چقدر کم هستند کساني که از اين هلاکت بزرگ سالم ماندند ، چقدر کم هستند ، چقدر کم هستند ، چقدر کم هستند .

اين مطلب مهمي است ، از طرفي فتواي علماي اهل سنت را داريم که به سواد اعظم استدلال کردند . کليپي از شيخ الازهر مصر است که در خيلي از موارد استدلال مي کند که فلان کار جايز است يا جايز نيست . جواب اولش اين است که سواد اعظم اين کار را انجام داده ؛ يعني اکثر مسلمان ها انجام مي دهند . مثلا نماز خواندن در مسجدي که در آن ضريح مي باشد ، جايز است يا نه ؟

جواب اول : چون سواد اعظم در 1400 سال قبل در اين مساجد نماز خواندند؛ پس جايز است . ما نمي توانيم بگوييم اکثر مسلمان ها کافر هستند ؛ بلکه کاري که اکثر مسلمان ها انجام مي دهند ، درست است .

اما اين آقا (محمد بن عبد الوهاب) وقتي مي بيند وهابي ها در برابر اشاعره ، معتزله و ماتريدي ها بسيار کم هستند ، مي گويد چه کسي گفته سواد اعظم درست است . اکثر اوقات اتفاق افتاده که اقل بر حق بوده اند .

اين کليپ احمد الطيب را ببينيم که خيلي جالب است .

کليپ 1 : سخنان احمد الطيب ريئس الأزهر مصر که عليه وهابي ها صحبت کرده اند .

مجري : شما فرموديد که سلفيون خوارج اين زمان هستند .

طيب : اين موضوع به بحث کردن در مورد تاريخ اين جريان احتياج دارد و البته اين برنامه تحمل اين بحث را ندارد و وقت براي آن تنگ است تا اين که براي شما تبيين کنم که بيشتر و جمهور مردم بر اين مذهب نيستند .

بيشتر مسلمانان مالکي ، شافعي و حنفي بودند ؛ اما احمد بن حنبل که امام اهل سنت است يکي از ائمه سلف هستند . امام مالک هم از ائمه سلف است . ابوحنيفه و شافعي هم از ائمه سلف بودند . بيشترشان از ائمه سلف بودند و سلف ، مذهب نيست .

و مي شود يک برنامه بگذاريم در مورد اين که معناي کلمه سلف چيست ؟

مجري : منظور سلف صالح است ؛ يعني پيامبر (ص) و صحابه و تابعين ؟

طيب : کلمه سلف اصلا در قرآن نيامده است مگر در يک جا و آن هم براي مذمت کردن بوده است :

فلما آسفونا انتقمنا منهم فأغرقناهم أجمعين فجعلناهم سلفا و مثلا للآخرين (زخرف 55 و56 )

در سوره زخرف يعني اين ها را مثالي براي کفار امت پيامبر قرار داديم .

ونيز هم کلمه سلف به معناي فعل هم آمده است . مثلا :

إلا ما قد سلف إن الله کان غفورا رحيما ( نساء 23 )

هيچ روايتي از پيامبر (ص) وجود ندارد که اگر اختلاف کرديد به مذهب سلف رجوع کنيد ؛ بلکه روايت است که اگر اختلاف کرديد با جماعت باشيد . رواياتي که دستور به اتباع جماعت مي دهد « سنت من و سنت خلفاي بعد از من » .

مذهبي که الان وجود دارد آيا واقعا پيرو سلف صالح است ؟ يا اين که وقتي مي گويد : فقط از مذهب امام احمد حنبل پيروي کن و بقيه مذاهب باطل است و بايد قبر ها را ويران کرد و اين که بگويند نماز در مساجدي که ضريح دارند باطل است و اين که واجب است که لباس خود را کوتاه کنيد و بقيه مذاهب فاسق و بدعت گذار هستند اين مذهب سلف نيست.

اين مذهب غاليان است ؛ حتي اين که آن ها را غاليان مذهب حنبلي مي ناميدند و اين تاريخي دارد که گروهي از غاليان مذهب حنبلي بودند که خود را منتسب به مذهب سلف کردند ، کتاب هايي را تأليف شده است از خود حنبلي ها که مسلمانان بايد توجه داشته باشند که اين گروه وهابي را باور نکنند .

 زيرا اين ها پيرو احمد حنبل نيستند ؛ بلکه اين ها در اين جا حرفي زدند که من نمي توانم آن را بگويم که اين ها چگونه اين مذهب را نجس کردند و آن را تغيير دادند همان گونه که آب دريا را تغيير مي دهند .

متأسفانه بيشتر حرف هايي را که از اين افراطي ها مي شنويم و تأکيد مي کنيم روي افراطي هاي غالي ، برادران و فرزندان سلفي ما از غلات حنابله پيروي مي کنند و از سلف صالح پيروي نمي کنند. در استفاده از اين اصطلاح « سلف » تدليس و کلاهبرداري و دروغ است ؛ همان گونه که همه مسلمانان و الأزهر پيرو سلف صالح است .

مجري : اجازه دهيد يک مسأله را ذکر کنم مي خواهم درباره ويران کردن ضريح ها سؤال کنم و اختلافي که الان وجود دارد که سلفي ها مي گويند جايز نيست در مسجدي که ضريح در آن باشد نماز خواند و بعضي ها مي گويند که پيامبر بعضي از ضريح ها را ويران کرده است ؛ شما بفرمايد که من به عنوان يک مسلمان در حرم حضرت نفيسه يا حرم حضرت زينب (س) نماز مي خوانم آيا نماز من صحيح است يا باطل ؟

طيب : من دو جواب دارم : جواب اول : همان جوابي است که پيامبر (ص) داده و فرموده است اگر اختلافي ديديد ؛ پس بايد از جماعت پيروي کنيد ، بايد ببينيد جماعت مسلمانان چه کار مي کنند ؛ چون اجماع مصدري از مصادر تشريع است و اين عجيب است که برادران سلفي ما به اين نکته توجه ندارند .

 اين سلفي ها نسبت به تمام مسلمانان که يک ميليارد و خورده اي هستند ، اين سلفي ها صفر هستند ، خيلي کم هستند . پيامبر (ص) فرموده است : در اختلافات به سلفي ها نگاه نکنيد ؛ بلکه از جماعت پيروي کنيد ، ببينيد جماعت چه کار مي کند ، آيا ضريح ها را خراب مي کند يا اين که در مساجدي که درآن ضريح است نماز مي خوانند ؟ من توجهي به حرف سلفي ها نمي کنم .

جواب دوم : جواب عملي ، شما فرموديد که اگر در مسجد حضرت نفيسه يا حضرت زينب (س) و امام حسين (ع) و مسجدي که در آن ضريح است آيا نماز صحيح است يا باطل ؟

جواب عملي : واضح است که از 1400 سال قبل حکم نماز مردم در مسجد پيامبر (ص) و حال آن که در آن ضريح است و قبر پيامبر (ص) و ابوبکر و عمر هستند ؛ پس به خدا قسم اگر بگوييد که نماز در مسجد امام حسين (ع) باطل است چون در آن ضريح وجود دارد ؛ پس بايد بگوييد که نماز مسلمانان در طول 1400 سال باطل است و بر ما واجب است که اين ضريح ها را خراب کنيم و البته اين جناياتي است که انسان را از اسلام خارج مي کند ؛ چون باطن اين اعمال جرأت و اهانت به پيامبر (ص) و قبر مطهر ايشان است و بلکه در مسجد امام حسين (ع) و مسجد حضرت زينب (س) ضريح ها جدا هستند ؛

يعني طرف آن ها نماز خوانده نمي شود ولي در مسجد پيامبر (ص ) مردم در پشت قبر ها به طرف قبر ها نماز مي خوانند و طرف راست وچپ و عقب و جلو قبرها نماز مي خوانند و نماز صحيح است و کسي جرأت پيدا نکرده که بگويد نماز در مسجد پيامبر باطل است .

الحمدلله خداوند يک جواب عملي براي ما قرار داد که روزانه در اين مسجد نماز مي خوانند يکي از مساجد سه گانه است که سفر کردن به سمت آن ها براي نماز خواندن در آن ها مستحب است ؛ همان گونه که پيامبر (ص) فرمودند ، و حال اين که در اين مساجد ضريح است و سه قبر در آن است . اين جواب عملي است براي کساني که از اسلام خارج مي شوند و ضريح ها را خراب مي کنند و فتوا به بطلان نماز در اين مساجد مي دهند .

مجري :

 سخنان احمد الطيب را ملاحظه فرموديد که عليه وهابي ها و تند رو هاي سلفي بيان کرده بود . چند نکته در اين صحبت ها خيلي جالب است :

 نکته اول اين که ايشان گفتند علماي حنابله کتاب نوشتند عليه حنبلي هايي و کساني که خودشان را حنبلي مي دانند ؛ اما تندرو هستند يعني همين وهابي ها و گفته اند که اين ها مذهب ما را نجس کرده اند .

نکته دوم اين که گفتند وهابي ها در مقابل اين يک ميليارد مسلمان هيچ هستند و به چشم نمي آيند . نظر شيعه هم قطعا همين است که اين وهابي هايي که الان در عالم سر و صدا مي کنند و در حال جنايت کردن هستند در درياي مسلمان ها گم مي شوند و با توجهي که اهل سنت و شيعه به اين مسأله دارند گم خواهند شد .

نکته سوم اگر کسي بخواهد ايراد بگيرد به اقامه نماز در کنار قبر مثلا در کربلا نماز بخواند بگويند نمازش باطل است به دليل اين که قبر امام حسين (ع) در آن جا هست ؛ پس در اين 1400 سال که مسلمان ها در مسجد النبي نماز مي خواندند ؛ چون قبر پيامبر هم بوده نمازشان باطل است .

نکته چهارم بحث تخريب است که گفتند اگر کسي فتوا به تخريب را بدهد از اسلام خارج است ؛ زيرا باطن اين موضوع اهانت و جسارت به ساحت مقدس رسول اکرم (ص) است . همين فتوايي که آقاي دمشقيه صراحتا در مورد تخريب گنبد و بارگاه حضرت زينب (س) دادند .

استاد يزداني :

بحث اصلي که آقاي احمد الطيب داشتند اين بود که وهابي ها خوارج زمان هستند و آن چيزي که ما قصد استفاده از آن را داشتيم استدلال ايشان به سواد اعظم بود ، اين که وهابي ها در مقابل يک ميليارد و اندي مسلمان صفر هستند . اين همه مسلمان مي گويند فلان چيز جايز است ولي وهابي ها مي گويند جايز نيست ؛ اما محمد بن عبد الوهاب مي گفت چه کسي گفته سواد اعظم هميشه بر حق است . گاهي گروه اقل بر حق است و راه درست را در پيش گرفته است .

ان شاء الله در بحث ضريح که رسيديم دوباره اين کليپ را پخش مي کنيم اين که استدلال مي کند که نماز خواندن در مسجدي که ضريح باشد هيچ اشکالي ندارد ، همان طور که در مدينه هست و 1400 سال بوده ، 1400 سال مساجد زيادي در سراسر کشورهاي اسلامي هست که مسلمان ها در آن نماز خوانده اند و هيچ کس هم نگفته که حرام است ؛ اما اين صفر درصد وهابي ها مي گويند که اين کفر است .

مطلب بعدي که خيلي مهم است و در بهترين کتاب هاي وهابيت آمده ، کتاب الدرر السنيه في الأجوبه النجديه ، جلد 9 ، صفحه 256 :

وقال الشيخ : حمد بن عتيق

يکي از بزرگان وهابي است که مطالب متعددي را مي گويد تا صفحه 259 که مناظره اي دارد با يکي از علما مبني بر اين که آيا شهر مکه که حرم امن الهي در آن است جزء بلاد کفر به حساب مي آيد يا جزء بلاد مسلمان ها ؟!!!

جرت المذاکرة في کون مکة بلد کفر،أم بلاد اسلام ؛

آيا شهر مکه جزء بلاد کفر است يا بلاد اسلام ؟

استدلال هاي زيادي را مي کند تا اين که در صفحه 263 به طور خلاصه مي گويد :

وجماع الأمر : أنه إذا ظهر في بلد دعاء غير الله و توابع ذلک ، و إستمر أهلها عليه ، و قاتلوا عليه ، وتقررت عندهم عداوة أهل التوحيد ، وأبوا عن الإنقياد للدين، فکيف لا يحکم عليها بأنها بلد کفر ؟

خلاصه بحث : اگر در شهر اتفاق بيافتد که مردم غير خدا را صدا کنند مثلا بگويند يا رسول الله و هميشه مردم بر اين کار استمرار داشته باشند و براي دفاع از اين عقيده بجنگند و اين ها دشمن اهل توحيد يعني وهابيت باشند و از اين که دين را قبول کنند سر باز بزنند ، چرا ما اين ها را بلد کفر نخوانيم ؟

و لو کانوا لاينتسبون لأهل کفر ، و أنهم منهم بريئون من أهل مکة و غيرهم ، مع مسبتهم لأهل التوحيد.

اگر چه اين ها منتسب به کفر نيستند و از کفار هم بري هستند ؛ اما اين ها به اهل توحيد (وهابي ها) فحش مي دهند .

 وتخطيئتهم لمن دان به و حکم عليهم بأنهم خوارج أوکفار ، فکيف إذا کانت هذه الأشيا ء کلها موجودة ؟ فهذه مسألة عامة .

هرکسي را که اهل توحيد (وهابي) باشد ، تخطئه مي کنند و حکم خوارج و کافر بودن را مي دهند ....

 به هر حال استدلال مي کند که شهر مکه شهر کفر است بايد با اين شهر کفر جنگيد و تخريب کرد . همين کار را هم کردند ، شهر مکه را به مدت طولاني محاصره کردند و به حدي که مردم مکه مجبور شدند گوشت سگ بخورند و بعد هم که تسليم شدند ، آن منشور را نوشتند و گفتند که ما وهمه کشورهاي اسلامي کافر بوديم .

مطلب مهم ديگري در همين کتاب ، صفحه 264 :

قال الإمام : سعود بن عبد العزيز بن محمد بن سعود

اين آقا در جواب نامه شخصي اين مطالب را مي نويسد که شامل چند صفحه مي شود از صفحه 264 شروع شده تا صفحه 285 ، در همين صفحه مي گويد :

وما ذکرت : من جهة الحرمين الشريفين ، الحمدلله علي فضله و کرمه ، حمد کثيرا کما ينبغي أن يحمد ، وعز جلاله ، لما کان أهل الحرمين آبين عن الإسلام ، و ممتنعين عن الإنقياد لأمر الله و رسوله و مقيمين علي مثل ما أنت عليه اليوم ، من الشرک و الضلال و الفساد

اما حرف هايي که درباره حرمين شرفين گفتيد ، خدا را شکر به خاطر فضل و کرمش ....

وقتي مردم حرمين مکه و مدينه اسلام را قبول نمي کنند و از پذيرش امر خدا و رسولش امتناع مي کنند و بر اعتقاداتي که دارند ، تلاش مي کنند که به همان شرک و گمراهي و فساد خود بمانند

وجب علينا الجهاد بحمد الله فيما يزيل ذلک عن حرم الله و حرم رسوله ، من غير إستحلال لحرمتهما

بر ما واجب است که با مردم آن جا جهاد کنيم ؛ اما حرمت آن حرم ها را نگه داريم .

اين سخن سعود بن عبد العزيز بن محمد بن سعود از حاکمان دوره سوم حکومت آل سعود است که صراحتا گفته مردم مکه و مدينه همه مشرک هستند و اين سر زمين ها ، بلاد کفر مي باشند .

مطلب مهم بعدي از مؤلفات الشيخ الإمام محمد بن عبد الوهاب ، کتاب الرسائل الشخصيه ، صفحه 270 به بعد :

نامه اي است از محمد بن عبد الوهاب :

من محمد بن عبد الوهاب إلي من يصل إليه من الإخوان

از محمد بن عبد الوهاب به هر کس از برادران ....

نامه مفصل است تا اين که درصفحه 272 :

وقد من الله عليکم بإقرار علماء المشرکين بهذا کله سمعهم إقرارهم أن هذا الذي يفعل في الحرمين و البصرة و العراق واليمن أن هذا شرک بالله

خداوند برشما منت نهاد ، که علما مشرکين خودشان اقرار کردند . همه علماي مکه ومدينه وبصره وعراق و يمن اقرار کردند که ما همه مشرک هستيم .

فأقروا لکم أن هذا الدين الذي ينصرون أهله و يزعمون أنهم السواد الأعظم أقروا لکم أن دينهم هو الشرک

اهل سنت ، پيروان همين ديني که فکر مي کنند سواد اعظم هستند ، خودشان اقرار کردند که ما مشرک بوديم .

 در حالي که اين ها علما ، همان علماي مدينه و مکه و بصره و يمن بودند که اقرارکردند که ما مشرک بوديم .

اقرار علما مکه و مدينه در کتاب الدرر السنيه في الأجوبه النجديه ، جلد اول ، صفحه 314 :

ما علما مکه هستيم ، کساني که اين نامه را امضاء کردند و مهرشان در ذيل اين نامه است . اين دين جديدي که محمد بن عبد الوهاب آورده و سعود بن عبد العزيز مردم را به آن دعوت مي کند ، اين ها همه حق هستند ، بدون هيچ شک و ترديدي .

آن اتفاقاتي که در مکه و مدينه و مصر و شام و ديگر سر زمين هاي مسلمانان قبل از اين افتاده ، تا به امروز همه شرک بوده است ، شرکي که خون و مال آن ها را حلال مي کرد .

چه کساني امضاء کردند : آقاي عبد المالک بن عبد المنعم القلعي الحنفي ، مفتي حنفي ها در مکه . آقاي محمد بن صالح بن ابراهيم ، مفتي شافعي ها در مکه .

آقاي محمد بن محمد عربي ، مفتي مالکي ها در مکه . آقاي محمد بن أحمد مالکي و آقاي محمد بن يحيي ، مفتي حنابله در مکه و ساير کساني که اقرار کرده بودند که ما قبل از اين مشرک بوديم .

محمد بن عبد الوهاب هم دقيقا به همين استدلال مي کند که چرا به ما ايراد مي گيريد که شما همه مسلمان ها را کافر و مشرک مي دانيد ، درحالي که خودشان شهادت دادند که ما تا به امروز کافر بوديم .

مطلب بعدي باز هم در همين کتاب است ، جلد 9 ، القسم الثاني من کتاب الجهاد و اول کتاب حکم المرتد ،صفحه 252 : سؤال کردند از فرزندان محمد بن عبد الوهاب که سرزمين هايي که تحت اختيار شما نيستند آيا دار الکفر و دار الحرب حساب مي شوند ؟

جواب دادند که : اين طور نيست ؛ اگر کسي به دين ما اعتقاد داشته باشد در هر شهري که باشد کافر شمرده نمي شود . لازم نيست که حتما در دائره حکومت ما باشد ، مهم اين است که به توحيد ما اعتقاد داشته باشد .

اما در صفحه بعد مطلب ديگري بيان مي کند :

و أبي أن يدخل في ذلک ، و أقام علي الشرک بالله ، وترک فرائض الإسلام ، فهذا نکفره و نقاتله و نشن عليه الغارة ، بل بداره و کل من قاتلناه فقد بلغته دعوتنا ، بل الذي نتحقق ونعتقده : أن أهل اليمن و تهامة و الحرمين و الشام و العراق ، قد بلغتهم دعوتنا

اگر کسي دعوت ما به او برسد ؛ اما قبول نکند و بر شرک خود باقي بماند و فرائض اسلام را ترک کند ، ما آن ها را تکفير مي کنيم و با آن ها مي جنگيم و به خانه هايشان هجوم مي بريم و غارت مي کنيم و هر کسي که با آن ها جنگيديم ، دعوت ما به آن ها رسيده است ؛ بلکه ما معتقديم که به مردم يمن و تهامه و شام و مکه و مدينه و عراق دعوت ما رسيده

و بعد با آن ها جنگيديم

وننکر ما عليه أکثر الناس

ما مخالف اعتقاداتي هستيم که اکثر مردم دارند ، اکثر مردم براي خدا شريک قرار مي دهند و غير خدا را مي خواند ، در سختي ها به غير خدا استغاثه مي کنند ، از خدا درخواست حاجت مي کنند . ما از فحشا نهي مي کنيم .

ومثل هؤلاء لا تجب دعوتهم قبل القتال

کساني که اين کار ها را مي کنند واجب نيست قبل از قتال آن ها را دعوت کنيم ، در عين حال ما آن ها را دعوت کرديم

فإن النبي (ص) أغار علي بني المصطلق وهم غارون و غزا اهل مکة بلا إنذار و لا دعوة

پيامبر (ص) به بني مصطلق ( يک قبيله از يهود ) حمله کرد ، هنوز آن ها حمله نکرده بودند و قصد حمله داشتند ، پيامبر با آن ها جنگيد . ( اين حرف دروغ است ؛ چون پيامبر (ص) آن ها را دعوت کرد و حجت را بر آن ها تمام نمود ؛ ولي زماني که نپذيرفتند به آن ها حمله کرد ) به مردم مکه هم بدون انذار و دعوت ، حمله کرد و با آن ها جنگيد .

اين تهمتي است که اين آقا به پيامبر (ص) مي زند ، در حالي که رسول خدا (ص) 23 سال مردم مکه را به اسلام دعوت و انذار کرد.

اما بحث دولت ترکيه

اين ها مردم ترکيه و همه عثماني ها را کافر مي دانند . کشور هاي ترکيه ، قبرس ، فلسطين ، شام ، مصر ، حجاز تا بغداد و خيلي از کشورهاي اسلامي تحت سيطره دولت عثماني بود و وهابيت هم در درعيه مستقر بودند . اين دو با هم به شدت دشمن بودند حتي يک بار وهابيت از عثماني ها شکست بدي خوردند .

اين ها فتوا دادند که عثماني ها همه کافر هستند و هر کس در سيطره حکومت عثماني باشد هم کافر است و هر کس آن ها را تکفير نکند ، او هم کافراست و بايد کشته شود .

کتاب الدرر السنيه ، جلد 9 ، صفحه 289 :

وقال بعضهم : أما بعد : فإنه قد بلغني أن بعض الناس ، قد أشکل عليه جهاد المسلمين لأهل حائل ، هل هو شرعي أم لا ؟

عده اي از علما نجد گفتند به ما خبر رسيده که براي بعضي از مردم شبهه ايجاد شده که ما با اهل حائل بجنگيم يا نجنگيم ؟

در صفحه 291 :

الأمر الثاني : مما يوجب الجهاد لمن اتصف به ، عدم تکفير المشرکين ، أو الشک في کفرهم ، فإن ذلک من نواقص الإسلام و مبطلاته ،

براي اين که انسان مسلمان شود دو چيز لازم است : 1 ) بگويد خدا يکي است. 2) کسي که غير خدا را بپرستد ، او مشرک است .

تکفير يکي از اصول مذهب وهابيت است ؛ اگر تکفير نکند يا در کفر آن ها شک کند ، اين از نشانه هاي ناقص بودن اسلام است و باعث باطل شدن اسلام او مي شود .

فمن اتصف به فقد کفر ، وحل دمه و ماله و وجب قتاله حتي يکفر المشرکين

اگر کسي مشرکين را تکفير نکند ، جان و مالش حلال است و کشتن او واجب مي باشد ؛ تا اين که مشرکين را تکفير کند .

فمن لم يکفر المشرکين من الدولة الترکية و عباد القبور ، کأهل مکة و غيرهم ، ممن عبد الصالحين و عدل عن توحيد الله إلي الشرک فهو کافر مثلهم

هر کس مشرکين دولت ترکيه و کساني که قبر ها و بندگان صالح را مي پرستند مثل مردم مکه و غير از آن ها که از توحيد خداوند دور هستند را تکفير نکند ، مثل آن ها کافر هست .

فإن القرآن قد کفر المشرکين ، و أمر بتکفيرهم و عداوتهم و قتالهم

قرآن مشرکين را تکفير کرده و امر به تکفير ، دشمني کردن و کشتن آن ها داده است .

در صفحه بعد در مورد مردم حائل صحبت کرده که به دلائلي که گفتيم مردم حائل کافر هستند و بايد کشته شوند .

مطلب بعدي باز هم در همين کتاب ، جلد 9 ، صفحه 429 :

از شيخ عبد الله بن عبد اللطيف که يکي از نوادگان محمد بن عبد الوهاب است، سؤال شده کساني که دولت ترکيه را تکفير نکنند ، حکم آن ها چيست ؟

جواب مي دهد : کسي که کفر اين ها را نشناسد و بين آن ها و بغات مسلمين فرقي نگذارد

لم يعرف معني لا اله الا الله ، فإن إعتقد مع ذلک : أن الدولة مسلمون ، فهو أشد و أعظم و هذا هو الشک في کفر من کفر بالله و أشرک به

کسي که دولت ترکيه و ترک ها را تکفير نکند ، معناي لا اله الا الله را نفهميده است و اگر اعتقاد داشته باشد که دولت عثماني ، دولت مسلمان هست ، کارش بدتر از آن هايي است که تکفير نمي کنند .

باز مطلب بعدي هم توهين به ترک زبان ها است . در همين کتاب ، جلد 9 ، صفحه 8 : از أبا بطين (پدر شکم گنده) سؤال شد :

إذا قال بعض الجهال : إن من شروط الإمام أن يکون قرشيا ،

اگر بعضي از جهال بگويند که يکي از شرايط امام اين است که قريشي باشد چه جوابي مي دهيد ؟ اين ها روايت زياد دارند که پيامبر (ص) فرمودند امامت فقط در قريش است و کسي غير قريش حق اين که بگويد امام است را ندارد . آقاي محمد بن عبد الوهاب که قريشي نيست .

فأجاب : إذا قال بعض الجهال ذلک ، فقل له : ولم يقل ترکيا ، فإذا زال هذا الأمر عن قريش ، فلو رجع إلي الإختيار لکان العرب أولي به من الترک ، لأنهم أفضل من الترک ، و لهذا ليس الترکي کفوا للعربية

اگر سؤال شد ؛ پس بگو محمد بن عبد الوهاب اگر قريشي نيست ، ترک هم نيست . اگر حکومت به قريشي ها نرسد ، به عرب ها مي رسد ؛ زيرا عرب ها بهتر از ترک ها است . عرب هرچه که باشد از ترک بهتر است . به همين دليل است که ترک کفو براي عرب نيست .

و لو تزوج ترکي عربية کان لمن لم يرض من الأولياء فسخ هذا النکاح

و اگر يک مرد ترک با يک زن عرب ازدواج کند و يکي از اولياء راضي نباشد اين ازدواج فسخ مي شود و نيازي هم به طلاق نيست .

اين مطلب خلاف نص صريح قرآن کريم و رواياتي است که ائمه معصومين به ما رسيده است . خلاصه عبارت اين است که امامت به هر کس که برسد ، به ترک ها نمي رسد. روايت صحيحي از اهل بيت (ع) که فرمودند :

من کان في قلبه کحبة خردل من عصبية حشره الله يوم القيامة مع اعراب الجاهلية

هر کس به اندازه يک سر سوزن قوم گرايي در او باشد ، خداوند او را روز قيامت با اعراب جاهليت محشور مي شود . اين روايت از امام صادق (ع) است و سند آن درکافي موجود مي باشد . قابل توجه کساني که بين ايراني و افغاني و پاکستاني و ترک فرق مي گذارد ، اين حرف امام صادق (ع) که غلو هم نمي کنند و اين هم حرف وهابي ها .

مجري :

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

يا ايها الناس إنا خلقناکم من ذکر و انثي و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا إن أکرمکم عند الله اتقاکم

بر خلاف گفته وهابي ها که عزيزان ترک را آن قدر از لحاظ شأن و مقام پايين آوردند که اگر محمد بن عبد الوهاب قريشي نيست ، ترک هم نيست . اين يک جسارت وقيحانه نسبت به عزيزان ترک زبان است . از آن ها خواهش مي کنيم که با ما تماس بگيرند و صحبت کنند .

همان طور که استاد يزداني فرمودند بلاد حرمين را با شرکستان اشتباه گرفتند و همه اهل سنت آن جا را کافر دانستند . يکي از کار هاي جالبي که در آن جا شکل مي گيرد اين است که براي اين عمليات ها انتحاري خريد و فروش انسان مي کنند يعني بعضي از اين وهابي ها فرزندان خود را مي فروشند تا عمليات انتحاري بر ضد اهل سنت و شيعيان انجام دهند.کليپي در اين خصوص آماده شده است .

کليپ دوم :

 کليپ هاي در اينترنت پخش شده که نشان مي دهد که در بعضي از هتل هاي جده عربستان ، خريد و فروش انسان با مبلغ هاي هنگفت مي کنند براي منفجر کردن خود ( عمليات هاي انتحاري ) در سوريه و در يکي از اين کليپ ها شخصي به نام ابوصلاح ديده مي شود که پسر دوم خود را در معرض فروش مي گذارد و اين مزايده تا يک ميليون ريال سعودي رسيد که اجازه مي دهد پسرش را براي عمليات انتحاري به سوريه ببرد .

دويست هزار ريال براي ابتداي مزايده براي پسر ابو صلاح که در اين جا ايستاده است ، چه کسي بيشتر از دويست هزار مي دهد ؟ سيصد هزار ، چهار صد هزار ريال ، جوانان بيشتر بگوييد اين ها مي خواهند جان خود را بدهند ، بخل نورزيد بيشتر بگوييد پانصد هزار ريال ، ششصد هزار ريال ، جوانان بيشتر بدهيد خداوند بيشترش را به شما مي دهد .

ششصد هزار ريال ، بيشتر بدهيد نترسيد اين نعمت و برکت است براي شما يک ميليون ريال ، يک ميليون ريال ...

مجري :

انسان فروشي براي عمليات هاي ضد انساني . از اين کليپ ها آن قدر زياد است و پخش خواهيم کرد و آبرويي از وهابيب خواهيم برد و تنفري را که در دل مسلمين بوده توسط اين برنامه بيشتر خواهيم کرد با همکاري شما بينندگان عزيز که پيشنهاد ها و انتقادات خود را به ما مي رسانيد .

 کليپ سوم در مورد جنايت هاي وهابيت است از شما خواهش مي کنم کساني که توانايي ديدن اين صحنه ها را ندارند براي چند لحظه شبکه را عوض کنند . با اين که بعضي قسمت ها را سانسور کرده ايم ولي ناگزيريم از پخش اين کليپ ها .

کليپ سوم :

خدايا براي تقرب به تو و براي دفاع از دينت و براي دفاع از مذهب اهل سنت و جماعت و خدايا به وسيله اين کار به تو نزديک مي شويم ، خدايا اين قرباني ها را از ما بپذير خدايا از ما قبول کن ، خدايا از ما قبول کن .

بسم الله و الله اکبر

مجري :

جناياتي را که در حق مردم بيگناه انجام دادند را ملاحظه فرموديد استاد يزداني در اين خصوص توضيح دهيد .

استاد يزداني :

در اول فيلم گفت که ما قربت الي الله اين مردم را مي کشيم ، قربت الي الله جوان هاي مردم را مي کشند و در اينترنت پخش مي کنند و اين آبرو ريزي را براي خودشان به بار مي آورند .

کليپ ديگري اين هفته در اينترنت پخش شد که جوان سوري را به طور فجيعي مي کشند ، اول قبر براي او مي کنند و بعد سر او را مقداري مي برند و داخل قبر مي گذارند تا زجر کش شود . مي خواستم پخش کنم اما صلاح نديدم که پخش شود .

کليپ ديگري که فراموش کردم بياورم اين بود که زن شيعه اي را در سوريه فقط به جرم اين که شيعه است در ملاء عام خفه مي کنند .

بيننده : آقاي محمدي از سنندج – اهل سنت

بنده اشعري مذهب هستم و بايد بگويم که اين ها همه بشريت را تکفير مي کنند ، شامل سني و شيعه مي شود . من از برنامه شما تشکر مي کنم . در مورد کليپي که از احمد طيب پخش کرديد خيلي جالب بود .

من کتابي در مقابلم هست به نام خوارج و سلفي ووهابي ، نويسنده آقاي عبد العزيز حسني يکي از علماي شافعي و اهل اربيل عراق است . ايشان هم وهابي ها را خوارج دانسته است . اين کتاب حدود 20 سال قبل نوشته شده و به فارسي هم ترجمه شده است .

سؤالي خدمت استاد داشتم اين شبکه هاي اهل سنت که به زبان عربي هستند در شبکه صوفيه هم هست که درآن مناظره پخش شده بود را اگر امکان دارد معرفي کنند ؟

استاد يزداني :

بنده در مورد شبکه هاي اهل سنت عربي زياد مسلط نيستم . دوست عزيزم آقاي ابوالقاسمي و موسوي بيشتر مسلط هستند و شبکه هاي اهل سنت را مي شناسند . شبکه هاي وهابي که مشخص است : وصال ، صفا ، نور ... ولي شبکه هاي اهل سنت را نديدم .

بيننده : آقاي بدر خاني از خوي – شيعه

اول اين که ما افتخار مي کنيم آيت اله خويي (ره) همشهري ما است . دوم اين که يکي از شهداي کربلا ترک زبان بودند . خيلي از علما بزرگ و شهداي عزيز ما هم ترک بودند. اين وهابي ها هر چه مي خواهند بگويند اشکالي ندارد . ما به شيعه بودن و ترک بودنمان افتخار مي کنيم .

استاد يزداني :

ما براي ترک زبان ها احترام زيادي قائل هستيم و براي ما فرقي ندارد ترک باشد يا هر زبان و نژاد ديگري داشته باشند تا زماني که مسلمان باشند ، ما هم به آن ها افتخار مي کنيم .

در مورد يکي از شهداي کربلا که ترک بودند ، درست است . يکي از شهداي کربلا به نام اسلم ترک و از غلامان امام حسين (ع) بوده است .

بيننده : آقاي ابوجبرئيل از خرمشهر – شيعه

 شنيدن گفته هاي محمد بن عبد الوهاب خيلي جاي سؤال دارد . إن أکرمکم عند الله أتقاکم .

بنده معتقدم کسي که ناسيوناليست است ، يک بيماري دارد مثل هيتلر و استالين که نسبت به يهود و بقيه اقليت ها رفتار مي کرد . کسي که به خدا ايمان نداشته باشد اين ناسيوناليست بودن به جانش مي افتد و او را مي خورد . بعضي ها نسبت به عرب ها يا افغان ها يا ترک ها خيلي بد نگاه مي کنند . واقعا درست است که : إنا خلقناکم من ذکر أوانثي و جعلنا کم شعوبا و قبائل لتعارفوا إن أکرمکم عند الله أتقاکم .

زيبا ترين و با تقوا ترين مردم در نزد رسول خدا (ص) بلال حبشي بود و عمار که از يک خانواده پايين دست بود ، آنچنان مقامي پيدا کرد که چشم وهابيت را کور کرد .

مقاومت در مقابل اين چيز ها خيلي مهم است . ما يک امت واحده هستيم و بايد درمقابل اين قضايا مثل تکفير مقاومت کنيم . اگر مقاومت نکنيم به قول رهبر معظم انقلاب آيت الله خامنه اي شيرازه امت واحده از هم مي پاشد و اگر اين طور شد مشکلات زيادي به وجود مي آيد .

من از علماي تراز اول حوزه علميه مي خواهم که همه ما چه عرب ، چه فارس و چه ترک را با هم متحد کند ، ما با هم برادريم .

بيننده : آقاي بابايي از تهران – شيعه

بنده سؤال کوچکي از محضر استاد داشتم اين عهد نامه اي که علما اهل سنت آن را امضاء کردند آيا در همين زمان هم علما وهابي به مطالبي که در آن عهد نامه آمده يعني کفر مردم مکه و مدينه معتقد هستند ؟

بيننده : آقاي رشيدي از آبادان – شيعه

از همه دست اندر کاران شبکه ولايت تشکرمي کنم . به تمام مردم ايران با هر زبان و نژادي که ما زير يک پرچم زندگي مي کنيم ، آن هم پرچم جمهوري اسلامي ايران و يک پرچم دار ، داريم که منتظر هر دستوري از او هستيم که اجرا ء کنيم .

بيننده : آقاي صمدي از مياندو آب – شيعه

در مورد يکي از ياران امام حسين (ع) که ترک بود و در کربلا به شهادت رسيدند ، صحبت کنم . اسم ايشان اسلم ترک بود .

بيننده : آقاي موسوي از سنندج – اهل سنت

در مورد سر زمين مسلمانان بايد بگويم که آيت اله مطهري گفته سر زمين هايي که قبلا براي مسلمين بودن و الان در دست يهوديان و مسيحيان است را بايد پس بگيريم.

حالا که ما اين قدر نسبت به اين سر زمين ها متعصب هستيم چرا در مورد سر زمين فلسطين که قبل از اسلام مال يهوديان بوده و الان ما مي گوييم که يهوديان بايد اين سر زمين را ترک کنند .

مجري :

اين موضوع مربوط به مباحث ما نيست ولي اگر استاد يزداني خواستند جواب شما را مي دهند . نظر شما در مورد کفر خواندن سر زمين هاي مکه و مدينه چيست ؟

آقاي موسوي :

به نظر من حرف وهابي ها در مورد کفر بودن مکه و مدينه آن قدر مهم نيست که ما بخواهيم وقت خود را براي آن تلف کنيم .اصلا حرف هايي که اين وهابي ها مي زنند ، ارزش پاسخ دادن ندارد .

مجري :

در اين مورد شما تا اين حد روشن هستيد ؛ با اين حال سؤالي از شما دارم. شما مدت هاست که بيننده شبکه ولايت هستيد البته به شبکه هاي وهابي هم زنگ مي زديد که آن ها تماس شما را قطع مي کردند .آيا شما از اول مي دانستيد که اين شبکه ها وهابي هستند يا اين که بعدا به اين مسأله پي برديد ؟

 آقاي موسوي :

بنده از اول نمي دانستم ولي از وقتي شبکه شما را ديدم ، آگاه و روشن شديم .

از شما خواهش مي کنم مطلبي را که مي خوانيد به علت اين که همه به زبان عربي وارد نيستند ، آدرس آن مطلب را از ترجمه صحيح بخاري که به طور مختصر است ، بدهيد . من هر چه در اينترنت گشتم ترجمه کاملي از صحيح بخاري نديدم .

استاد يزداني :

ترجمه صحيح بخاري را به طور کامل در يک کتابخانه در زاهدان و خنج ديدم.

بيننده : آقا محمد از تهران – شيعه

اين هايي که در مورد ترک ها حرف مي زنند ، از سر نفهمي اين حرف ها را مي زنند .

استاد يزداني :

از ايشان تشکر مي کنيم و از خداوند مي خواهيم به حق صديقه طاهره فاطمه زهرا (س) بيماري ايشان شفا پيدا کند و ان شاء الله سالم و سلامت باشند و اين غيرت و حميت خود را هميشه حفظ کنند .

مجري :

در مورد کليپي که درآن سرباز ها را مي کشتند اين ها شيعه نبودن ، اهل سنت بودند و چون ما همه کليپ را نشان نداديم ، قبل از اين صحنه ها که پخش شد آن ها اعلام برائت از شيعه کرده بودند .

 وقتي ما اهل بيت و پيامبر (ص) را واسطه قرار مي دهيم ، طبق مشربي که خود اهل بيت (ع) و صحابه و حتي عايشه داشته است ، ما را مشرک مي دانند ولي آن ها کشتن مسلمان ها را واسطه براي قرب به خداوند مي دانند و با تکبير هايي که در هنگام شليک گلوله مي گويند ، صداي اين ها گوش انسان را اذيت مي کنند و مي خواهند که اسلام را اين گونه به جهان معرفي کنند .

بيننده : ابوالفضل از بوکان – اهل سنت

در مورد بحث برنامه بايد بگويم که ملاک تقرب به خداوند تقوا است نه انسان کشتن است نه زبان و نه پول و نه قدرت است . تقوا هم با اخلاق نيکو به دست مي آيد ، همان طور که پيامبر اسلام (ص) با اخلاق نيکو در قلب مردم نفوذ کردند نه با زور و زر .

موضوع ديگري که هست اين است که شما بيشتر در مورد کتاب هاي محمد بن عبد الوهاب صحبت کنيد ؛ چون در اين صورت استنادش قوي تر است نه اين که اشخاصي بيايند و درباره او نظر دهند . آن زمان مي توانيد ثابت کنيد که محمد بن عبد الوهاب ناصبي بوده و افکارش غلط بوده است .

مجري :

اين برداشت شما برخاسته از اين است که برنامه را به طور کامل نديد ؛ چون امشب از کتاب رسائل شخصيه ايشان چند مطلب را خواندند .

بيننده

نکته ديگر اين است که بنده با صحبت هاي احمد طيب موافق هستم . مشکل بيشتر جوانان ما چه شيعه و چه سني اين است که افراط مي کنند . ما هميشه بايد پيامبر را به عنوان الگو در نظر بگيريم و از خودمان فتوا صادر نکنيم ؛ همان طور که خداوند مي فرمايد که اطيعوا الله و اطيعوا الرسول .

خداوند تا آخرين لحظه توبه انسان را قبول مي کند و من نمي توانم بگويم که چون فلان کار را ، فلان شخص انجام داده ، مشرک است . حکم آن در دست من نيست و بايد حاکم اسلامي حکم دهد .

مجري :

شما که اشعري مذهب هستيد نظرتان درباره برنامه هفته گذشته ما که اشاعره را تکفير کردند و اصلا آن ها را جزء مسلمان ها ندانستند ، چيست ؟

ابوالفضل :

نظر بنده اين است کساني که به نام دين با دين تضاد دارند ، تا زماني که با آن ها مناظره نشود و برهان خودشان را نياورند معلوم نمي شود . اگر برهان آن ها با کتاب وسنت هماهنگي داشت قبول مي شود و گرنه قبول نمي شود . من متأسفم براي کساني که بدون هيچ دليلي ديگران را تکفير مي کنند.

استاد يزداني :

ما از روز اول تا به حال چندين مورد از کتاب هاي خود محمد بن عبد الوهاب نشان داديم که اهل سنت و همه مذاهب آن را کافر دانسته است . فرقي نمي کند از پيروانش هم مدارک زيادي نشان داديم که همه اشاعره ، ماتريدي ها و ... همه را تکفير کرده بودند . همين امشب هم مدرکي از آقاي غنيمان نشان داديم که گفته بود اشاعره اکثر اهل سنت است و بايد با اين ها مناظره کرد ، اگر حرف ما را قبول کردند که کردند وگرنه با اسلحه آن ها را بايد قانع کرد .

روش ما اين است که از کتاب هاي وهابي ها مدرک بياوريم و اگر از کتب اهل سنت آورديم که اين ها همه را کافر مي دانند به اين دليل است که معتقديم علماي اهل سنتي که عليه وهابيت کتاب نوشتند ، دروغگو نيستند . هر چه گفتند مطابق واقع بوده است و اين ها هم نمي توانند بگويند علمايي که اين حرف را زدند ، دروغ گفتند ؛ چون در آن صورت دو تهمت مي شود يکي مشرک بودن . دوم دروغگويي.

نظر ما همين است که اول از وهابي ها و بعد از اهل سنت نشان داد . از شيعه هم تا به حال کتابي نشان نداديم .

 مجري :

از شما استاد يزداني تشکر مي کنيم و همچنين از شما بينندگان عزيز که با ما همراه بوديد . همچنان منتظر انتقادات و پيشنهادات شما هستيم .

خدا نگهدار

يا علي مدد



حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد يزداني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما