* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 21 اسفند 1390 تعداد بازديد: 1043 
راه و بي راه - جنايات وهابيت عليه مسلمانان
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
 
 
 
 به نام خداوند بخشنده ي مهربان
 
 

برنامه راه و بي راه

تاريخ : 1393/01/25

بسم الله الرحمن الرحيم

اللهم صل علي محمد وآل محمد و عجل فرجهم

سلام و درود و رحمت خداوند بر شما بينندگان عزيز و ارجمند

خيلي خوشحاليم که باز هم در خدمت شما هستيم برنامه اي ديگر از سلسله برنامه هاي راه و بيراه . برنامه اي به خاطر رسوا کردن وهابيت ، نشان دادن تاريخچه وهابيت ساخته شده. و نشان دادن نقاطي که بايد براي جوانان روشن شود و همه مردم بدانند وهابيت چيست ؟ از کجا آمده ؟ چه کارهايي را انجام مي دهد و نظر مذاهب مختلف نسبت به وهابيت بوده و هست .

طبق معمول هفته هاي گذشته در خدمت استاد عزيز و چهره آشنا ، استاد يزداني هستيم . بنده عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما .

سلام عليکم و رحمت الله

استاد يزداني :

سلام عليکم و رحمت الله

اعوذ بالله من الشيطان اللعين الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله الذي اظهر الوجود ومنه بدأ کل حمد وإليه يعود و الصلاة والسلام علي شاهد و مشهود لکل موجود محمد المحمود وعلي آله آل الله الودود خلفاء الله علي عالم الغيب و الشهود سيما الحجة بن الحسن المهدي المنتظر الموعود

من هم سلام و عرض ادب دارم خدمت شما و تمامي بينندگان عزيز شبکه جهاني ولايت .

مجري :

ما در برنامه هاي گذشته تاريخچه اي از وهابيت را گفتيم و استاد عزيز مدارکي را ارائه دادند ، مبني بر اين که وهابيت از کجا آمد و کلياتي در اين خصوص گفته شد در مورد تکفير وهابيت ، نظر علما اهل سنت در باره وهابيت ، نظر وهابيت در باره علما اهل سنت و همچنين نظر وهابيت در باره شيعيان و ساير مذاهب را با هم ديديم .

 نظرشان در باره تکفير اهل سنت ، جماعت تبليغ ، اشاعره و همه پيروان فقهي و کلامي اهل سنت و توهين هايي که به علما اهل سنت داشتند و در آخر تکفير پيامبران الهي که حتي گفته بودند که اين پيامبران از ابتدا کافر بودند و بعد موحد شده اند و برخي از پيامبران کافر شدند و دليلي بر توبه آن ها ارائه ندادند .

اسم وهابيت را که انسان مي شنود در مقابل کشت و کشتار ، تکفير و ترور قرار مي گيرد . امشب ان شاء الله مي خواهيم برنامه اي در باره جنايات وهابيت داشته باشيم .

استاد يزداني بفرماييد که در خصوص امشب چه برنامه اي ارائه مي دهيد .

استاد يزداني :

اگر ما بخواهيم جنايات وهابيت را در طول تاريخ نام ببريم ، بايد به اندازه همان تاريخ برنامه داشته باشيم ؛ چون روزي نبوده که وهابيت سر برآورده باشد و در آن روز ، در يک منطقه از دنيا کسي را نکشته باشد ، سري را نبريده باشد و ... . اصلا آن روز وجود ندارد .

ما فقط امشب گوشه هايي از جنايات وهابيت که در دولت هاي مختلف خودشان انجام دادند را خيلي خلاصه بگويم و ان شاء الله از هفته هاي آينده وارد مباحث علمي تر مي شويم .

کشتن مردم مکه :

 

 

يکي از جناياتي که اين ها در زمان مؤسسان وهابيت انجام دادند ، کشتن مردم مکه است . مکه ام القراي جهان اسلام است و به عنوان نقطه مرکزي اسلام به حساب مي آيد . اين که تمام مردم اين شهر کافر و مشرک شده باشند ، انصافا براي هيچ کس قابل باور نيست .

ما هفته هاي گذشته مطالبي نشان داديم که اين ها گفته بودند که تمام مردم مکه و مدينه کافر شده اند و کشتن همه اين ها واجب است. وچون اين ها همه را کافر مي‌دانند ، به شهر مکه حمله کردند و وضعي را به وجود آوردند که مردم در آن محاصره طولاني مجبور شدند ، گوشت سگ و اجساد مردم را بخورند .

کتاب الدرر السنيه في الرد علي الوهابيه ، تأليف السيد احمد بن السيد زيني دحلان ، مفتي مکه مکرمه اين کتاب را در بين دو دوره حکومت وهابيت نوشته و بسيار کتاب مهمي است . چاپ مکتبه الاحباب ، صفحه 117 :

ثم قصدوا مکة في الحرام من سنة 1218 ....

در سال 1218 وهابي ها قصد هجوم به مکه مکرمه را کردند . شريف که حاکم مکه بود ، جرأت و قدرت جنگيدن با اين ها را نداشت . مکه را ترک کرد و به جده رفت . بعد از مدتي به همراه پاشاي جده ، که ازط رف عثماني ها گماشته شده بود ، به مکه برگشتند و با آن ها جنگيدند .

ثم تتابع بينه و بينهم الحرب ...

سپس بين شريف و وهابي ها جنگي درگرفت و اين جنگ تا سال 1220 ادامه داشت . وهابي ها در اين جنگ پيروز شدند و اطراف مکه را محاصره کردند

حتي اشتد البلا ء وعم الغلاء وأکل الناس الکلب والجيف

بلا و گراني فرا گير شد . به حدي اين وضعيت فجيع شد که مردم مکه مجبور به خوردن سک و مردار ها شدند . وقتي وضعيت به اين حد رسيد ، شريف غالب حاکم سني مذهب مکه ، مجبور شد که با اين ها صلح کند و اين ها وارد مکه شدند و مکه هنوز هم در تصرف اين هاست .

ببينيد چه وضعي را براي علما اهل سنت و مردم مکه به وجود آوردند . در آن جا شيعه اي نبود ، شايد اصلا وجود نداشت ، اگر هم بود خيلي کم بود .

ما قبلا نشان داديم که وهابي‌ها علماي مکه را مجبور کردند که منشوري را امضاء کنند و بگويند که ما قبلا مشرک و کافر بوديم ، به کفري گرفتار بوديم که باعث شد خون ما حلال باشد و ما بايد به اين دين جديد ايمان بياوريم .

اين هم جنايات وهابي ها با مردم مکه بود .

مجري :

يعني با توجه به اين که تاريخ تکرار مي شود و بايد باعث عبرت شود ، اگر گروهي بخواهند از وهابيت حمايت کنند ، بايد گوشت حيواناتي مثل سگ را بخورند .

استاد يزداني :

از اين اتفاقات زياد افتاده مثلا در افغانستان سالي که وهابي ها باميان را تصرف کردند و مي‌خواستند دره صوف را بگيرند ، آن جا هم همين اتفاقات افتاد و مردم مجبورشدند که علف بخورند. در افغانستان مردم شيعه بودند و به هيچ وجه تسليم نشدند ؛ ولي مردم مکه مجبور به تسليم شدند .

مطلب بعدي در مورد اين که وهابي ها چقدر وحشي بودند ، مطلبي است که وزير تام الاختيار عربستان سعودي در لندن کتابي را نوشته که واقعا انسان تعجب مي کند که اين ها چه آدم هاي وحشي بودند .

کتاب جزيره العرب في قرن العشرين ، نويسده آقاي حافظ وهبه وزير تام الاختيار و نماينده فوق العاده عربستان سعودي در لندن ، چاپ مطبعه لجنه التأليف و الترجمه و النشر 1354 هـ - 1935 م ، صفحه 249 خاطره اي را نقل مي کند از ملک عبدالعزيز و او هم از جد خودش سعود بن عبد العزيز بن محمد شنيده است :

کان سعود مشهورا بالقسوة علي المجرمين . سمعت مرارا من جلالة الملک أنه حبس مرة بعض شيوخ المطير .فجاء بعض کبارهم للإستشفاع لهم وأنس منهم روح الإعتزار فأمر بقطع رؤس المسجونين وأحضر رؤوسهم علي مائدة قدمت لبني عمهم الذين جاءوا للإستشفاع فيهم ثم أمرهم بالأکل من المائدة

آقاي سعود بن عبدالعزيز بن محمد در قساوت و سنگدلي بر مجرمين مشهور بود . نويسنده مي گويد : من بارها از ملک سعود شنيدم که يک بار بعضي از شيوخ منطقه مطير را زنداني کرده بود که همه سني مذهب هستند . بعضي از بزرگان آن ها براي شفاعت آمدند و مي خواستند که عذر خواهي کنند . اين ملک سعود قسي القلب دستور داد که سر اين زنداني ها را قطع کنند . بعد سفره اي آماده کردند و اين سرها را بر سر سفره حاضر کردند .

اين سرها، سرهاي پسر عمو هاي کساني بود که براي شفاعت آمده بودند . سپس دستور داد که از اين سفره بخورند .

چقدر انسان بايد وحشي باشد که چنين کاري را بکند . در طول تاريخ فکر نمي‌کنم که سابقه داشته باشد .

وقد قص هذه الحکاية جلالة الملک عبد العزيز علي بعض شيوخ مطير الذين جاءوا للإستشفاع في فيصل الدويش

ملک عبدالعزيز اين داستان جد خود را براي عده اي از شيوخ مطير تعريف کرد که براي شفاعت از فيصل الدويش آمده بودند تا بترسند و ديگر اين کار را نکنند .

بنده در اين باره تحليلي نمي کنم و قضاوت را بر عهده بزرگان اهل سنت و بينندگان عزيز مي گذارم .

باز در چاپ ديگري که دار الآفاق العربيه آن را انجام داده که سفير مملکه العربيه السعوديه بلندن زده در صفحه 220 با کيفيت پايين تر آمده است .

همين مطلب را ناصر السعيد در کتاب تاريخ آل سعود که از بزرگان اهل سنت است ، نقل کرده است با عنوان

آل سعود يقطعون الرؤوس البشريه و يقدمونها مع الطعام :

 آل سعود سر مردم را مي بريدند و آن را همراه غذا به خانواده و فاميل آن‌ها تقديم مي کردند .

بعد همين مطلب را مي نويسد و در آخر آن مطلب مي‌گويد :

لما رفضوا الأکل ، أمر سعود الأول بقتلهم

وقتي که آن ها از آن نخوردند دستور داد که سر آن ها را ببرند .

باز هم ادامه مي دهد که ملک عبد العزيز کار جد خود را تکرار کرد و فيصل الدويش را کشت

و توضأ بدمه ثم قام لأداء الصلاة

و با خون فيصل الدويش وضو گرفت و بعد نماز خواند !!!.

فکر نمي کنم که اگر روزي شيطان بر انسان مسلط شود ، چنين جناياتي را انجام دهد . اين فقط کار وهابي هاست . عکس هايي که از جنايات خود پخش مي کنند و به آن افتخار مي کنند . سر مسلماني را بريده اند و آن را داخل ظرفي گذاشتند و زير آن را روشن کرده اند يا عکسي از سر بريده خلبان صوري که آن را کباب مي کند .

کاري که ملک عبد العزيز و سعود بن عبد العزيز در تاريخ وهابيت انجام مي دادند ، امروز اين ها انجام مي دهند . به همه مردم اهل سنت تذکر مي دهم که اگر روزي وهابيت بر منطقه شما مسلط شود ، يقين داشته باشيد که اين کارها را انجام خواهند داد همان طور که در پاکستان اين کار را با اهل سنت و شيعه انجام مي دهند .

همان طورکه طالبان در افغانستان در مزار شريف انجام داد ، آن ها که شيعه نبودند . آن ها ازبک و اهل سنت بودند . با شيعه هم اين کار را کردند . اگر ما جلوي وهابيت را نگيريم و با آن ها مقابله نکنيم همين اتفاق براي مردم هر منطقه که وهابيت به آن جا برود ، مي افتد .

کليپي هست که خيلي درد آور است اما من از بيننده هاي عزيز خواهش مي‌کنم که کساني که نمي توانند نگاه کنند ، چند دقيقه اي از جلوي گيرنده ها ي خود کنار بروند و اين کليپ را نبينند .

کليپ 01 :

فوتبال با سر هاي بريده

مجري :

ملاحظه فرموديد حقوق بشر ، آزادي عمل ، انسان دوستي ، آزادي بيان . حداکثر کاري که اين مجرميني که سرهاي آن ها را بريديد ، چيست که با سرهاي آن ها فوتبال بازي مي کنيد . از جنگ با پيامبر که بالا تر نيست . همان صحابه اي را که شما قبول داريد و در کنار پيامبر بودند با مجرمين چنين کاري را مي کردند؟ .

استاد يزداني :

قضاوت را به عهده بينندگان عزيز مي گذاريم . اين ها هيچ کدام شيعه نبودند ، همه سربازان دولت پاکستان بودند که سني مذهب هستند . وهابي شيعه و سني نمي فهمد فرقي به حال آن ها نمي کند ، آن ها همه را مي کشند .

باز هم مطلب ديگري که در کتاب تاريخ نجد آمده . کتاب عنوان المجد في تاريخ النجد ، الجزء الاول ، نويسنده شيخ عثمان بن عبد الله بن بشر نجدي الحنبلي شايد اولين کتاب تاريخي که خود وهابي ها د رباره تاريخ آل سعود نوشتند ، همين کتاب باشد که تاريخ جنگ هاي وهابي ها را به صورت کامل آورده است .

جلد اول ، صفحه 123 حوادث سال 1188 هـ :

ثم إن سعود بعث سرية إلي بلد الزلفي

آقاي سعود بن عبد العزيز لشکري براي جنگ به طرف سرزمين زلفي فرستاد . عدامه بن سويري را که از بني حسين بودند به عنوان فرمانده آن ها انتخاب کرد و جنگ با مردم زلفي در خارج از شهر انجام شد .

فقاتلهم ، فظفر بهم و قتلهم أجمعين .

وقتي بر مردم زلفي پيروز شد ، همه مردم آن جا را کشتند .

اين مطلب از کتاب خود وهابي ها ست حالا دروغ يا راست آن با خودشان .

کشتن مردم طائف :

اما کشتن مردم طائف که يکي او وحشيگيري هاي وهابي ها با مردم طائف است . همه مردم آن جا هم سني مذهب بودند و شيعه اي در بين آن ها نبود .

کتاب الفجر الصادق في الرد علي الفرقه الوهابيه المارقه ، نويسنده علامه بغداد جميل صدقي الزهاوي از بزرگان اهل سنت است . از مهمترين کتاب هايي است که برضد وهابيت نوشته شده است . استدلال هاي بسيار قوي در اثبات شفاعت و توسل دارد و تاريخچه وهابيت را به طور خلاصه نوشته است . در صفحه 18 اين کتاب :

ومن قبائح ابن عبد الوهاب : إحراقه کثيرا من کتب العلم ، وقتله کثيرا من العلماء وخواص الناس وعوامهم واستباحة دمائهم و اموالهم

 از کارهاي بسيار زشت محمد بن عبد الوهاب : آتش زدن کتاب هاي علمي و کشتن علما و خواص مردم و مردم عوام و خون و مال آن ها را حلال دانستند .

و نبشه لقبور الأولياء وقد أمر في الأحساء أن تجعل بعض قبورهم محلا لقضاء الحاجة

قبور بعضي از اوليا را شکافتند و آن را تبديل کردند به دستشويي و توالت . همان کاري که با خانه حضرت خديجه (س) کردند به اعتراف بزرگان اهل سنت .

 

 

در صفحه 19 : يکي از بزرگ ترين کارهاي بد محمد بن عبد الوهاب و پيروانش انجام دادند :

وقتلهم الناس حين دخلوا الطائف قتلا عاما حتي استأصلوا الکبير والصغير وأودوا بالمأمور و الأمير و الشريف والوضيع وصاروا يذبحون علي صدر الأم طفلها الرضيع

و زماني که وارد طائف شدند قتل عامي انجام دادند که به بزرگ و کوچک رحم نکردند و فرقي براي آن ها نمي کرد که مأمور باشد يا امير ، انسان معروف باشد يا پست . کارشان به جايي رسيد که طفل شير خوار را روي سينه مادرش سر بريدند . کساني که قرآن ياد مي گرفتند را تا آخر کشتند وقتي همه مردم را از خانه ها بيرون آوردند ، به سوي بازارها و مساجد رفتند ، هر جا که مردم را پيدا کردند را کشتند

و قتلوا الرجل في المسجد و هو راکع و ساجد

وارد مسجد شدند در حالي که مردم در نماز بودند ، همه را کشتند . آن تعداد از مردمي که باقي مانده بودند را بيرون کردند در حالي که هوا بسيار سرد و يخبندان بود ، مردم را بدون لباس به بيابان ها فرستادند به صورتي که عورت آن ها لخت بود؛ حتي زن ها را هم لخت و برهنه در بيابان ها رها کردند .

اين مطالب را يک عالم سني بيان کرده است و قابل باور نيست که دروغ گفته باشد .

آيا اين جنايات در تاريخ سابقه دارد ؟ آيا پيامبر (ص) با هند جگر خوار همين کار را کرد ؟ جنايت کارتر از او که در صدر اسلام نبود .

آيا صحابه اي که شما قبول داريد اين کار را انجام دادند ؟ آيا اميرالمؤمنين (ع) در جنگ جمل و نهروان و صفين چنين کاري را کرد ؟ آيا در طول تاريخ کسي را سراغ داريد که زنان و مردان مسلمان را لخت و برهنه در بيابان رها کرده باشند .

اين کارها فقط و فقط از يک وهابي ساخته است . انصافا اين ها روي هرچه جنايتکار در طول تاريخ است را سفيد کرده اند .

مجري :

استاد يزداني خيلي جالب است که مدافعان از اين ها با خود چه فکري کرده‌اند که از تفکر دفاع مي کنند . ما زنان اهل سنت را ناموس خود مي دانيم و حاضر هستيم که جانمان را براي دفاع از آن ها بدهيم . چنين کاري را با ناموس هم مذهبي خود شان کردند . ما در باره شيعه نمي گوييم که مشرک و مهدور الدم است . اين زنان هم مذهبشان بودند .

استاد يزداني :

باز جالب است که در صفحه بعد مي گويد کتاب ها را آتش زدند و در بازارها ريختند و حتي کتاب هايي که روي زمين افتاده بودند را هم ورق ورق کردند و هيچ کتابي را سالم نگذاشتند حتي نسخه هايي از صحيح بخاري و مسلم و بقيه کتاب هاي حديث و فقه همه را آتش زدند .

کليپ ديگري هم هست که يک زن را در ملأ عام طبق چيزي که در سايت ها نوشته بودند به جرم شيعه بودن او را خفه مي کنند .

مجري :

جنايات اين ها بي پايان است و تک تک مواردي که استاد يزداني نام بردند ، در کليپ هاي آرشيو شده ، موجود است . در سوريه همين کارها را مي کنند . اين کليپ را هم خودشان در کمپين هاي خود گذاشتند و افتخار هم مي کنند .

کليپ 02 :

خفه کردن يک زن به جرم شيعه بودن

استاد يزداني :

باز هم در همين جنگ طائف يکي ديگر از بزرگان اهل سنت در کتاب عجائب الآثار ، نويسنده آقاي عبد الله بن حسن الجبرتي ، جلد 3 ، صفحه 373 در باره وهابي ها بيان مي کند :

فحاربوا الطائف و حاربهم أهلها ثلاثة أيام حتي غلبوا فأخذ البلدة الوهابيون و استولوا عليها عنوة و قتلوا الرجال وأسروا النساء و الأطفال و هذا دأبهم مع من يحاربهم

سه روز با مردم طائف جنگيدند تا اين که پيروز شدند و شهر را گرفتند و به زور بر شهر مسلط شدند . مردها را کشتند و زنان و اطفال را به اسارت بردند ( اين زنان همه اهل سنت بودند .) و اين آقاي جبرتي مي گويد که اين کار وهابي ها بود که در هر جا پيروز مي شدند ، زنان و اطفال آن ها را به اسارت مي بردند .

کشتن مردم احساء :

در احساء آن قدر جنايات فجيع است که خواندن همه آن فرصت زيادي مي خواهد .کتاب عنوان المجد في تاريخ النجد ، صفحه 216 از جلد اول :

وقتي ملک سعود به احساء رسيد ، مزارع را از بين برد و خانه هاي مردم را آتش زد و دود سياهي همه جا را گرفت به حدي که

و اسقط کثيرا من الحوامل في الأحساء

بسياري از زنان حامله در احساء سقط جنين کردند .

فأقام في ذلک المنزل مدة أشهر من أراد قتله

چند ماه مردم را مي کشت. هر کس را که مي خواست مي کشت ، زنداني مي کرد ، تبعيد مي کرد . هر چه مال و اموال بود را گرفتند ، باغ ها را نابود مي کردند ، خانه ها را از بين مي بردند . اين نويسنده وهابي مي گويد که آقاي سعود مردم را خيلي کشت .

باز در حوادث 1208 هـ قضيه مردم احساء را بيان مي کند و مي گويد :

قتل فيها من أهل المبرز مقتلة عظيمة

از کساني که اهل مبارزه بودند بسيارکشته شدند ، مردم فرار کردند و بسياري از آن ها کشته شدند .

و أخذ سعود ما فيها من الأمتعة و الطعام و الحيوان و الأموال

هدف آقاي سعود که دين نبود ؛ بلکه فقط به دست آوردن مال و ثروت و حيوان و غذاي مردم بود و با خودشان بردند .

جالب اين است که در آخر گفتند مردم احساء دين اسلام را پذيرفتند و مسلمان شدند .

کشتن مردم رياض :

در کتاب عنوان المجد في تاريخ النجد ، الجزء الاول ، صفحه 120 :

دخول عبد العزيز في الرياض :

ففر أهل الرياض في ساقته الرجال والنساء ، هربوا علي وجوههم إلي البر وقصدوا الخرج و هلک منهم خلق کثيرا عطشا وجوعا

وقتي عبدالعزيز وارد رياض شد مردم از زن و مرد فرار کردند و رو به بيابان کردند و ( در اين جا خروج بوده و مطالبي که در اين بين بوده حذف شده ) بسياري از مردم از شدت تشنگي و گرسنگي هلاک شدند و مردند .

مطالب ديگري را بيان مي کند:

وحاز عبد العزيز ما فيها من أموال الهاربين من السلاح والطعام والأمتعة.... وقد قام هذا الحرب سبع وعشرين سنة

اموال کساني که فرار کرده بودند به عبد العزيز رسيد از سلاح و غذا و امتعه و اين جنگ 27 سال طول کشيد . و تعداد کشته هاي آن ها نزديک به 2300 نفر از 4000 نفر مردم رياض بودند . يعني 4000 مرد داشته و 2300 نفر آن کشته شدند و از مسلمين (وهابي ها) 1300 نفر کشته شدند .

مردم رياض هم يا کشته شدند يا فرار کردند و در بيابان ها کشته شدند. همه اين مردم سني مذهب بودند .

کشتن مردم بحرين :

کتاب عنوان المجد في تاريخ النجد ، الجزء الاول ، صفحه 258 :

در اين سال در روز عاشورا زمان حکومت عبد العزيز به مردم بحرين حمله کردند و آن جا را تصرف نمودند و حکومت را از آل خليفه گرفتند و با همکاري يکديگر لشکري از مسلمين (وهابي ها) تشکيل دادند و حمله کردند

فضاربو هم و قاتلوهم قتلا شديدا وأخذوا من يد سلطان المذکور وقتل من قومه ما ينيف علي ألفي رجل

با مردم جنگ شديدي کردند و آن منطقه را از سلطان آن جا گرفتند و نزديک به 2000 نفر مرد از قوم او کشته شدند .

کشتار مردم کربلا

اما جنايتي که در کربلا انجام دادند ، در هيچ جايي سابقه نداشت .آن هم به دليل اين که مردهاي شيعه در آن روز که مصادف با عيد غدير خم بود ، به نجف رفته بودند . وهابي ها از اين فرصت استفاده کردند و به شهر کربلا حمله کردند و همه مردم را سر بريدند .

اين مطلب را خودشان در کتاب عنوان المجد في تاريخ النجد نوشتند . درصفحه 57 حوادث سال 1216 هـ :

           وقصدوا ارض کربلاء و نازل أهل بلد الحسين و ذلک في ذي القعدة فحشد عليها المسلمون و تسوروا جدرانها ودخلوا عنوة

به شهر کربلا و مردم سرزمين حسين (ع) حمله کردند و اين مصادف بود با ذي القعده که مسلمين (وهابي ها ) دست به دست هم دادند و از ديوارها بالا رفتند و به زور وارد شهر شدند .

وقتلوا غالب أهلها في الأسواق و البيوت و هدموا القبة الموضوعة بزعم من اعتقد فيها علي قبر الحسين و أخذوا ما في القبة وما حولها

غالب مردم را چه در خانه ها و چه در بازار ها کشتند و گنبدي که شيعيان فکر مي کنند که روي قبر حسين (ع) بود را از بين بردند و هر چه در داخل و اطراف گنبد بود را غارت کردند .

وأخذوا النصبية التي وضعوها علي القبر ...

هرچه که بر اين قبر واطرافش بود را بردند و اين ضريح را شيعيان با زمرد و ياقوت و جواهر تزئين کرده بودند را هم بردند

وأخذوا جميع ما وجدوا في البلد من الأموال والسلاح و اللباس و الفرش

والذهب و الفضة والمصاحف الثمنية...

هرچه در کربلا ديدند را بردند . مال ، سلاح ، لباس ، فرش، طلا ونقره و حتي قرآن هاي دست نوشته گران بها را هم بردند و هرچه که در حد و حصر و قابل شمارش نبود را غارت کردند .

ولم يلبسوا فيها الا ضحوة وخرجوا منها قرب الظهر بجميع تلک الأموال وقتل من أهلها قريب ألفا رجل

و کسي در آن جا نبود مگر اين که سر بريدند ...

و نزديک به دوهزار نفر کشتند . وقتي اين دو هزار نفر غالب مردم کربلا باشند قطعا بيش از اين دو هزار نفر بوده ، آماري که مي دهد کمتر از اين است. در کتاب هاي اهل سنت و شيعيان بيشتر است .

يکي از علماي اهل سنت نامه اي را به عبد العزيز مي نويسد و به او اين قضيه را توضيح مي دهد که چرا اين جنايات را انجام مي دهيد . اين آقا در جواب نامه مي نويسد که ما افتخار مي کنيم به اين کار و ادامه هم مي دهيم .

کتاب الدرر السنيه في الاجوبه النجديه کتاب بسيار معتبر که دو تن از فرزندان محمد بن عبد الوهاب بر اين کتاب تقريض نوشته و بسيار از اين کتاب تعريف و تمجيد کرده است . جلد 10 کتاب حکم المرتد ، صفحه 264 به بعد . در صفحه 286 :

و قولک : إنا أخذنا کربلاء و ذبحنا أهلها وأخذنا أموالها فالحمد لله رب العالمين ولا نعتذر من ذلک ونقول :( و للکافرين أمثالها ) ( محمد : 10 )

گفتي که ما مردم کربلا را گرفتيم و مردم آن را ذبح کرديم و اموال مردم را گرفتيم ؛ خدا را شکر مي کنيم و عذر خواهي نمي کنيم و ما با کافرين همين کار را مي کنيم .

يقين داشته باشيد که وهابي ها هم اين کار را خواهند کرد .

کليپ ديگري هم آماده کردم که آن را با هم ببينيم .

کليپ 03 :

انفجار انتحاري در جشن فارغ التحصيلي دانشجويان در سومالي توسط وهابيون تکفيري

مجري :

سر تا سر دنيا را جنايات وهابيت فرا گرفتند . هر جا که دست وهابيت رسيده جناياتشان تا آن جا رفته و هيچ ابايي از اين کارهاي خود ندارند . نکته جالب در اين جنايات وهابي ها مي بينيم اين است که آن ها براي رضاي خدا اين کارها را انجام مي دهند .

استاد يزداني :

قضيه اي که در زمان خود محمد بن عبد الوهاب اتفاق افتاده ، مؤذن نا بينايي بوده که بعد از گفتن نام پيامبر صلوات مي فرستد و بعد دستور مي دهند که سر او را ببرند . فقط به جرم اين که بر پيامبر (ص) صلوات مي فرستد .

کتاب الفجر الصادق في الرد علي فرقه الوهابيه المارقه ، نويسنده علامه بغداد جميل صدقي الزهاوي ، چاپ دار الصديق الأکبر است .

در اين کتاب اعتقادات محمد بن عبد الوهاب را بيان مي کند که يکي از اين اعتقادات اين بود که از صلوات بر پيامبر نفرت داشت و ناراحت مي شد و از اين در روز جمعه نهي مي کرد و اجازه نمي داد که با صداي بلند بر منبرها صلوات به پيامبر بفرستد و هر کس اين کار را انجام مي داد شديدا مجازات مي شد . تا اين که

أنه قتل رجلا أعمي مؤذنا لم ينته عما أمره بترکه من ذکر الصلاة علي النبي صلي الله عليه و سلم بعد الأذان

پيرمرد نابينا مؤذن به دستور محمد بن عبد الوهاب عمل نکرد و بعد از اين که اذانش تمام شد ، صلواتي بر پيامبر (ص) فرستاد و دستور داد که او را بکشند .

انصافا اين جنايت در تاريخ سابقه نداشته که کسي به خاطر صلوات بر پيامبر ، کاري که صد در صد مستحب است ، کشته شود .

کليپي آماده شده که خيلي دلخراش است اما حتما بينندگان عزيز ببينند .

کليپ 04 :

ديداري داريم با يکي از تروريست هايي که در منفجر کردن 150 ماشين بمب گذاري شده ، شرکت داشته است . تروريستي که ماشين هاي بمب گذاري شده را به محل انفجار مي برد . شغل سابق او فيلمبرداري بود ؛ ولي او عشقش را به خونريزي بر کارها و استعدادش ترجيح داد و از استعدادش براي اهداف شومش استفاده کرد و جزء کساني شد که در زمين جنايت راه انداخت .

اين را از زبان خودش نقل مي کنيم در ديدار مادري که فرزند 23 ساله او را کشته است .

مادر : مي خواهم از او بپرسم که چرا پسرم را کشتي ؟ چرا ؟ چرا ؟ چرا؟ چرا پسرم را کشتي ؟ از خدا نترسيدي ؟

اگر پول مي خواستي به تو مي دادم ، اگر خانه ام را مي خواستي به تو مي دادم ، اگر چشم هايم را مي خواستي به تو مي دادم .چرا پسرم را کشتي ؟ چرا من را داغدار کردي ؟ از خدا نترسيدي ؟ مگر تو خانواده نداري ؟ حسرت پسرم را در دلم گذاشتي

پسرم 23 سال بيشتر نداشت جوان بود الان وقت مردنش نبود .

مجري :

متأسفيم براي کساني که از وهابي ها دفاع مي کنند . خود وهابي ها که هيچ نمي فهمند ؛ ولي کساني که از آن ها دفاع مي کنند ، شبکه هاي وهابي که خودشان هم وهابي هستند و باز هم از اين ها که جناياتشان در صف اول جنايات جهان قرار گرفته اند ، دفاع مي کنند .

استاد يزداني :

من از خانم هاي اهل سنت مي خواهم که خودشان را فقط يک لحظه خود را جاي اين مادر شيعه بگذارند و روزگاري را ببيند که فرزندش توسط وهابي ها کشته شود و چقدر قلبش به درد بيايد .

ما هفته ي قبل گفتيم که همه الازهري ها را کافر مي دانند و تصريح کرده بودند که کساني که در الازهر درس مي خوانند ، دکتر نيستند ، گاو هستند . کارهايي که بر عليه الازهر مصر کردند و قصد داشتند که شيخ الازهر مصر را بکشند . همان کارهايي که در افغانستان و پاکستان انجام مي دهند . در يک مدرسه در منبع آب آن سم مي ريزند و تمام دانش آموزان را مسموم مي کنند . اين کار را هم مي خواستند با دانشجويان الازهر مصر انجام بدهند و آن ها را مسموم کنند .ک ه علما آن جا واکنش نشان دادند . واکنش يکي از بزرگان الازهر مصر علامه احمد محمود کريمه در مناظره با يک وهابي :

کليپ05 :

علامه احمد محمود کريمه : اولا اين وهابيت مدعي سلفيت که دين جديدي مخالف اجماع مسلمين اختراع کردند و پيامبر (ص) در مورد آن ها خبرداده و فرموده : اين ها خوارج دوران هستند و در حديث صحيح از پيامبر (ص) که فرموده است : در آخر الزمان گروهي کم سن و سال و نادان مي آيند و که سخنان خوبي از قرآن به زبان مي آورند ؛ ولي از اسلام خارج مي شوند همان طوري که تير از کمان خارج مي شود .

نماز و روزه مي گيرند ، قرآن مي خوانند ؛ ولي از حنجره هايشان فراتر نمي رود . حذيفه گفت اي رسول خدا توصيفشان کن .پيامبر (ص) فرمود عرب هستند و به زبان ما حرف مي زنند .حذيفه گفت در اين زمان چه کار کنم ؟ پيامبر (ص) فرمود به امام مسلمانان اقتدا کن و با جماعت مسلمانان باش. گفتم : اگر مسلمانان امام و جماعت نداشتند . فرمود : از اين گروه ها دوري کن اگر چه به روي درختي بروي تا اين که از دنيا بروي .

خداوند در سوره انعام مي فرمايد :

إن الذين فرقوا دينهم و کانوا شيعا لست منهم في شي ء إنما أمروهم إلي الله ثم ينبئهم بما کانوا يفعلون .

و معروف است که مدعيان سلفي گري با ادعاهايشان و خرابکاري هايشان که گروه هاي تکفيري را درست کردند ، اين ها با مسلمانان دشمن هستند و اخوان را تکفير مي‌کنند و الازهر را تکفير مي کنند و در مورد الازهر مي گويند اعتقادشان اشعري فاسد است .

 و بر علما بر فساد و گمراهي حکم مي کنند و صوفيه را تکفير مي کنند و کسي روي زمين باقي نمانده است که اين ها او را تکفير نکرده باشند و حکم به گمراهي آن مي کنند. اين ها بغض و دشمني را اشاعه مي دهند و آتش فتنه مي افروزند در کشور هاي اسلامي

و ان شاء الله نيرنگ هايشان به خودشان برگردد. اين ها خوارج آخر الزمان هستند و اين اتفاقات رخ داده شهادت به اين مي دهد . شبکه هاي ماهواره اي وهابي را ببينيد که جزء فحش و ناسزا و توهين به علما و توهين به بزرگان اسلامي نمي بيني .

به اين چهره هاي تاريک و عبوس و زبان هاي افسار گسيخته نگاه کن . اين ها هيچ محبتي به مصر و الازهر و مسلمانان ندارند و اسناد قطعي وجود دارد که طالبان و القاعده از زير عباي اين وهابي ها خارج شده اند و اتفاقات شمال مالي و گرفتاري هاي مسلمانان در ليبي و مصر و اين ها دشمن همه مسلمانان هستند . اين وهابيت همان خوارج هستند که پيامبر (ص ) از آن ها خبر داده است .

اين ها تلاش مي کنند براي تضعيف الازهر . دشمني اين ها با الازهر دليل نمي خواهد اتفاق اخيري که به مسموم شدن طلاب الازهر منجر شد ، نقاب را از چهره اين ها برداشت و نيت هاي پليدشان براي الازهر و شيخ الازهر و علماي آن را آشکار کرد .

اين ها بين ما و مردم ديوار و حائلي گذاشته اند در مساجد و چهره الازهر را خدشه دار کردند و تهمت هاي زيادي به ما زدند ، ما به خدا شکايت مي کنيم ؛ ولي خدا را شاکريم که آبروي اين ها را برد و زشتي هاي اين ها را آشکار کرد و همه مردم الان مي دانند که اين مدعيان سلفي گري و وهابيت چه موجوداتي هستند که کمک هاي خارجي زيادي دريافت مي کنند تا براي مصر نيرنگ کنند و مصر را در عالم اسلامي به زمين بزنند .

مجري : جناب علامه آيا اين ها براي کشتن شيخ الازهر نقشه اي دارند ؟

علامه کريمه : اين مدعيان سلفي گري دشمني کورکورانه با الازهر دارند و با بزرگان الازهر دشمن هستند و تلاش گسترده اي براي بستن و تخته کردن در الازهر دارند تا اين که رهبري منتقل بشود به کشورهايي که به اين ها کمک مي کند و من الان کتابي دارم به نام فتنه تکفير .

در اين کتاب حقايق و اسنادي وجود دارد ، کلام من عام است . آيا اين وهابي ها حاضر هستند يک بيانيه صادرکنند که علماي الازهر مؤمن و مسلمان هستند و اين که عقيده آن ها درست است . من تحدي مي کنم که يکي از اين مدعيان سلفي و وهابي که از طرف قطر و عربستان حمايت مي شوند ، بيايند .

در پيشگاه همه اين را اعلام کنند . اين ها نان مي خورند به ادعاي اين که توحيد را در مصر منتشر مي کنند ؛ مثل اين که مصر يک کشور مشرک است و ادعا مي کنند که مي خواهند جلوي گسترش شيعه را بگيرند . من مي گويم که شيعيان در عربستان هستند .چرا عربستان را شيعه نمي کنند و شيعيان در امارات هستند ، چرا امارات را شيعه نمي کنند ؟

در قطر هستند چرا قطر را شيعه نکرده اند ؟ ولي اين وهابيت مي خواهند عقيده خودشان را به جاي عقيده اشعري الازهر جايگزين کنند و دروغ مي گويند که بر عليه شيعه هستند . آيا ما با شيعيان بجنگيم به خاطر دشمني کشور هاي خليج با ايران ؟

ما با اين کاري نداريم و فايده اي براي ما ندارد ؛ ولي اين ها باعث اين جنگ ها هستند . اين هايي که تجارت دين به راه انداخته اند . اين ها کساني هستند که دين پيامبر را تغيير داده اند و اسلام صحيح را مخفي کرده اند و توحيد را ثلاثي مثل مسيحيت قرار داده اند.

و جسميت براي خدا قائل شده اند و خدا را در آسمان ساکن کرده اند و مساحت و مسافت براي خدا قرار داده اند .

مجري : آيا درست است که شما متشيع هستيد ؟

علامه کريمه : من مسلمان هستم و تعصبي بر شيعه و سني واباضي... ندارم و همه اين ها اصطلاحات سياسي است که به اسلام ربطي ندارد و من به فضل خداوند فرهنگم ازهري است و الازهر شريف از ابتدا از هزار و صد سال قبل تا الان يک ازهري شيعه پيدا نمي شود

ولي اين تهمت هايي است که اين وهابي ها ترويج مي کنند که به علماي الازهر توهين مي کنند .

مجري :

ملاحظه فرموديد که علامه کريمه وهابيت را چگونه مفتضح کرد ، در مناظره اي که بين اهل سنت و وهابي ها بود .

بيننده : احسان از کرمان – شيعه

فقط مي خواهم به وهابيت بگويم که دست انتقام خدا نزديک است بترسند از روزي که خون اين مظلوماني که مي کشند ، دامنگيرشان شود .

مجري :

نظر شما در باره اين شبکه هاي وهابي که از اين جنايتکاران دفاع مي کنند ، چيست ؟

بيننده : آقاي محمدي از تهران – اهل سنت

قطعا هيچ انساني نه به عنوان شيعه و نه به عنوان اهل سنت حرف هاي اين ها را قبول ندارند ؛ ولي از کجا معلوم اين کليپي که نشان داديد ، مال وهابيت باشد ؟

مجري :

خيلي از اين کليپ ها را خودشان در کمپين ها يشان مي گذارند و به آن افتخار مي کنند .

بيننده :

خداوند در قرآن مي فرمايد کسي که انساني را بکشد مثل اين است که همه انسان ها را کشته است .

بيننده : آقاي اثني عشري از اهواز – شيعه

من امشب دو مطلب را مي خواهم عرض کنم يکي مطلبي که در اهواز اتفاق افتاده و ديگري مطلبي که از قديم از زمان طاغوت به ياد دارم . خطاب من بيشتر کساني است که از اين وهابي ها دفاع مي کنند . اين ها متوجه باشند که عمري از ما گذشته و هيچ تعصبي بر شيعه بودن و سني بودن ندارم . خدا را گواه مي گيرم که اين جريان را با چشم خودم ديدم و در اهواز اتفاق افتاده .

ما دوستي داريم که از شيوخ محله و شيعه بود و همه اهوازي ها او را مي شناسند . حاج کاظم گمرابي که در سفر زيارتي که به نجف داشتند در آن شهر مقدس فوت کردند و همان جا دفن مي شوند . من امروز در مسجد بودم و همه مردم عرب زبان اهواز سجده مي کردند...

مطلب بعدي اين که در زمان طاغوت بالغ بودم که در مکه اتفاقي افتاد و عده اي که مخالف آل سعود بودند و به خانه خدا پناه بردند و در همان جا آن ها را تير باران کردند . اين را گفتم براي اين که همه بدانند که اين ها چه جنايتکاراني هستند .

وقتي علامه کريمه که همه او را مي شناسند و از بزرگان اهل سنت هستند چنين حرف هايي را مي زنند حجت بر همه اهل سنت تمام است . اين وهابي ها نه اسلام را مي خواهند و نه مسلمانان را ، فرقي نمي کند که شيعه باشد يا سني . آن ها فقط به فکر دلار هايي هستند که از بزرگان خود مي گيرند .

بيننده : محمد از بوکان – اهل سنت

اين کليپ هايي که نشان مي دهيد تأثير بدي بر خانواده مي گذارند . هنوز ثابت نشده که اين کليپ ها براي کدام طرف است ، از مخالفان دولت سوريه است يا از حاميان آن .

 مجري :

ما با پخش چند کليپ ثابت کرديم . ابو صغار را که نمي توانيد انکار کنيد .

کليپ ها را هم خودشان در کمپين هايشان مي گذارند . از اين ها هم که بگذريم علامه کريمه که از علماي اهل سنت است و ديديد که چه حرف هايي در باره وهابيت زدند . بحث ما ، بحث سياسي نيست که بخواهيم از دولت سوريه دفاع کنيم يا عليه آن ها کار کنيم .

بيننده :

منظور من اين است که پخش اين کليپ ها چه از طرف شما باشد و چه از طرف آن ها تأثير منفي دارد . خداوند به عنوان آفريدگار به انسان احترام مي گذارد ما هم به عنوان مسلمان بايد به همه مسلمانان احترام بگذارم . اين پديده مذهب که به وجود آمد شايد احترام بين انسان ها را از بين برده است . ما بايد هميشه طرفدار مظلوم باشيم . به نظر شما به مردم سوريه ظلم نمي شود ؟

مجري :

بحث ما ، بحث سياسي نيست . اگر بخواهيم سراغ مذهب شما برويم ، مذهب شما حاکم جار ان ضربک فاصبر ، ان حرمک فصبر ، ان ينقض دينک فقل سمعا و طاعتا دمي دون ديني . هر کاري که کرد بايد صبرکنيد . بحث ما فرهنگي است که استاد يزداني مصادر را نشان مي دهد که تفکر از آن جا نشأت گرفته که بايد مسلمان ها را بايد کشت و اين ها در حال حاضر مي کشند .

بيننده : آقاي زاهدي از اردبيل – شيعه

من از اين وهابي ها يک سؤال دارم و آن اين که معناي کفر چيست ؟ من برنامه اي از آقاي ملازاده را مي ديدم که مداحي يک نوجوان شيعه را گذاشته بودند و مسخره مي کردند و از طرفي قرآن خواندن بچه هاي خودشان را پخش مي کردند . اين ها کجا بودند وقتي که به عربستان رفته بود و آن ها مي خواستند باقي مانده آب ايشان را به تبرک مي خوردند . چرا اين ها را نشان نمي دهيد که همه ببينند که شيعيان چه افتخاراتي دارند .

سؤال ديگري از استاد يزداني داشتم که در سوره آل عمران آيه 144 : خبر نمي دهد که بعد از حضرت رسول (ص) امت از دين خارج مي شوند و حتي شهادت ايشان را خبر نمي دهد ؟

استاد يزداني :

در اين آيه فقط بحث امکانش است .امکان دارد که پيامبر به شهادت برسند و صحابه از دين خارج شوند و به دوران جاهليت برگردند شيعه و سني اعتقاد دارد که ايشان به شهادت رسيدند و ما مدارک آن را در سايت ولي عصر (عج) قرار داديم که طبق روايات صحيح اهل سنت پيامبر مسموم از دنيا رفتند . تمام علماي شيعه هم اجماع دارند که ايشان مسموم از دنيا رفتند ؛ اما اين که چه کسي مسموم کرده ، مشخص نيست .

بيننده :

آقاي يزداني معناي کفر از ديدگاه وهابيت را توضيح دهيد ؟

بيننده : مصطفي از شهرري – اهل سنت

من مي خواهم چند مطلب از برادران اهل سنت در مورد ابن تيميه بخوانم .

درک تاب الاعلان بالتوبيخ ، صفحه 77 نوشته که به ابن تيميه مي گويند هر که تو را قبول داشته باشد ، مشتي عقب مانده ، کودن ، احمق ، کافر و سبک عقل هستند و در پرتگاه کفار قرار مي گيرند .

کتاب السيف ، صفحه 177 : در باره ابن تيميه نوشتند که ، ابن تيميه در پوشش پيروي از کتاب و سنت ، بدعت گذاشت و خدا را جسم دانست و با اين کار با همه مسلمين دشمني کرد و زنديق شد و از 72 فرقه هم خارج شد .

نصيحه للإخواننا علما النجد ، صفحه 59 که نوشته : واي بر شما وهابي ها ، شما زادگاه پيامبر را به سرويس بهداشتي تبديل کرديد . شما وهابي ها از بزرگان سعودي جواز تخريب قبر پيامبر را گرفتيد ؛ ولي جرأت نکرديد و ترسيديد که آن را تخريب کنيد .

واي بر شما که به خدا و پيامبر بي وفايي کرديد و قطعا به خاطر تخريب و آتش زدن قبر صحابه و ام المؤمنين خديجه تقاص پس خواهيد داد .

بيننده : حسين از تبريز – شيعه

بنده سه سؤال داشتم . در کتاب مجمع البيان شيخ طبرسي و در کتاب آموزش دين علامه طباطبايي نوشته اند که کساني که به توحيد و نبوت و معاد اعتقاد داشته باشند ، مسلمان هستند و اگر قبول نداشته باشند کافرند ؛ولي اگر امامت را قبول داشته باشند مسلمانند . مي خواستم بپرسم که نظر آيت الله قزويني هم همين است ؟ چه طور مي شود که کسي به توحيد و نبوت و معاد اعتقاد نداشته باشد کافر است ولي به امامت اعتقاد نداشته باشد کافر نيست ؟ مگر امامت از اصول دين نيست ؟

مجري :

استاد قزويني به هيچ عنوان چنين چيزي نفرمودند کسي که امامت را قبول نداشته باشند کافر هستند . تعبيري که علماي شيعه در اين بحث دارند را استاد يزداني پاسخ مي دهند .

بيننده :

سؤال دوم : حضرت آيت الله فرمودند که امامان تمام علم غيب را مي دانند ولي شيخ طبرسي اين اعتقاد را ندارند . ايشان در تفسير مجمع البيان در تفسير سوره مائده ، آيه 109 : ترجمه آيه : روزي خداوند پيامبران را جمع مي کند . پس از آن مي گويد چقدر اجابت شده ايد گويند که براي ما علمي نيست و فقط تو داناي غيب هايي .

مرحوم طبرسي در مجمع البيان در ذيل اين آيه از تفسير حاکم ابوسعيد نقل کرده که اين آيه دلالت بر بطلان قول اماميه کرده است که ائمه (ع) علم غيب داشته باشند .

مجري :

شما بايد عبارت عربي آن را بياوريد . آدرس مطلب را بدهيد تا استاد يزداني مستند آن را نشان دهند . البته منطق شيعه مشخص است که وقتي علم غيب را رد مي کنند ، علم غيب استقلالي است و اگر علم غيبي را اثبات کنند علم غيبي است که به واسطه لطفي است که خداوند به آن کرده است .

استاد يزداني :

شما بايد عبارت عربي آن را بياوريد تا من به بينندگان نشان بدهم .عبارت فارسي که ملاک نمي شود شايد آن عبارت را اشتباه ترجمه کرده باشيد . من وقتي مطلب را نبينم و قبل و بعد عبارت را نخوانم و نتوانم جواب شما را بدهم ، اجازه هم نمي دهم که عبارت فارسي آن را بخوانيد .

 بيننده : رحمت الله از افغانستان – اهل سنت

شما مي‌گويد از سوريه دفاع نمي کنيد و عده تند رو براي خود سوژه کرده ايد.

استاد يزداني :

آقا رحمت الله شما حنفي مذهب هستيد ؟

بيننده :

بله من حنفي هستم .

استاد يزداني :

اين که وهابي ها گفتند که حنفي ها يهود اهل سنت هستند درست است يا نه؟

بيننده :

من به خيلي از کشور ها سفر کرده ام وهابي اين طور که شما مي گوييد نيست.

استاد يزداني :

من متن کتاب به شما نشان مي دهم . کتاب القول البليغ في التحذير من جماعه التبليغ ، نويسنده حمود بن عبد الله بن حمود التويجري متوفي 1413 هـ ، چاپ دار الصميعي ، صفحه 20 :

ولقد صدق من قال : إن يهود هذه الأمة هم الشيعة و إن يهود اهل السنةهم المقلدون الجامدون و خاصة أمثال هؤلاء التبليغيين الذين يناصرون الجهل والتقليد الجامد و عبادة الکبراء و تعظيمهم و الخضوع لهم

نظر شما در اين باره چيست ؟ شما که گروه تبليغ داريد شما يهود اهل سنت هستيد .

بيننده :

من از کجا بدانم که اين مطلب درست است ؟ من از حساب عقلي مي گويم که از کجا معلوم درست باشد ؟ ما در افغانستان با برادران اهل سنت و تشييع که مشکلي نداريم .

استاد يزداني :

 من از صفحه کتاب عکس گرفتم . ما که کاري به شيعه و اهل سنت نداريم . بحث ما وهابي ها است . که وهابي ها شما را يهود اهل سنت مي داند .

بيننده :

ما در افغانستان چيزي را که گفتيد در باره وهابيت نديديم .

استاد يزداني :

شما وقتي اين ها به مزار شريف حمله کردند و تمام مردم را کشتند ، در آن جا نبوديد چيزي هم نشنيديد ؟ اين اتفاقي است که بيشتر از 10 سال از آن نگذشته است . جنايت وهابي ها را در مزار شريف کسي فراموش نمي کند . همه مردم افغانستان اين قضيه را مي دانند شما چطور نمي دانيد ؟

 بيننده :

اصلا چنين جنايتي در افغانستان اتفاق نيافته است . ما اهل سنت و شيعه که با هم مشکلي نداريم . در اين جا مساجد تشيع هم هست و ما به خودمان اجازه نمي دهيم که مساجد آن ها را خراب کنيم .

استاد يزداني :

در افغانستان فعلا ما شيعيان با اهل سنت مشکلي نداريم ولي اهل سنت و شيعيان با طالبان و وهابي ها مشکل دارند .

بيننده :

من تحقيق کردم اين قدر که شما در باره وهابي زياد گفتيد ما وهابي نديديم . اين طور که شما مي گوييد ما اهل سنت را هم وهابي کرديد . شما اهل سنت زاهدان را هم وهابي کرديد .

استاد يزداني :

ما چه زماني اهل سنت زاهدان را وهابي گفتيم . از علماي اهل سنت زاهدان به اين جا آمدند و عليه وهابيت صحبت کردند واقعا اين حرف ها از شما عجيب است .

مجري :

ما اصلا شخص مشخص نکرديم که اين آقا وهابي است و اين آقا وهابي نيست . يک سري افراد شاخص هستند مثل احمد کريمه . ما در اين جا تفکر را مي گوييم . اين ها جماعت تبليغ را گفتند کافر هستند آيا ديگر مذاهب اهل سنت چنين حرفي زده اند ؟

بيننده : مرتضي از شهر ري – شيعه

سؤالي داشتم .چند روز پيش شبکه کلمه کليپي از يکي از کارشناسان شبکه ولايت نشان دادند يک آقا سيدي بودند که به يک متن استناد مي کردند که در پايين روايت نوشته بود اسناده ضعيف . پاسخ اين مورد را بدهيد .

استاد يزداني :

مطلبي را که کارشناس ما نشان داده بود در مورد استغاثه عبد الله بن عمر به پيامبر بود .ک تاب عمل اليوم و الليله ، نويسنده حافظ ابي بکر احمد بن محمد الدينوري معروف به ابن سني ، از بزرگ ترين علماي تاريخ اهل سنت است که يکي از صحاح سته المجتبي السنن نسائي را ايشان تأليف کرده و معروف شده به سنن نسائي .

در صفحه 45 ، روايت 168 :

ابو اسحاق السبيعي عن أبي شعبة قال کنت أمشي مع ابن عمر فخدرت رجله فجلس فقال له رجل : أذکر أحب الناس إليک فقال يا يا محمداه فقام فمشي

بعد آقاي هاشمي مانور مي داد که قال الالباني في تخريج الکلم ضعيف و فيه علتان ، الاولي الهيثم هذا مجهول

علت اول اين است که در اين جا هيثم مجهول است . اشکالش اين بود که چرا اين را نشان نداديد .

بينندگان عزيز من به شما نشان مي دهم . شما کل سند را بخوانيد در اين جا هيثم پيدا مي کنيد . محمد بن ابراهيم الانماطي ، عمرو بن جنيد بن عيسي ، محمد بن خداش ، ابوبکر بن عياش ، ابواسحاق السبيعي ، ابو شعبه . کجاي اين روايت هيثم وجود دارد .

درد وهابي و شبکه هاي آن ها اين است که وقتي مي خواهند يک روايت را تضعيف کنند ، آن سندي را که ضعيف است را تضعيف مي کنند . اين سند با سندي که الباني در تخريج الکلم گفته تفاوت دارد . من آن روايت را هم دارم که ابن تيميه در کتاب الکلم الطيب خودش گفته ، با تحقيق عبد القادر الارناوؤط که من با تحقيق الباني را هم دارم .

اين روايت از هيثم بن حنش قال کنا عند عبد الله بن عمر ....

اين هيثم غير از آن هيثم است . اين روايت در سندش هيثم بن حنش است که ابن تيميه نقل کرده ولي آن روايتي که آقاي موسوي خواند، در سندش هيثم وجود ندارد .

اين سند با آن سند تفاوت اساسي دارد . همان طور که محقق اشتباه گرفته ، شما هم اشتباه گرفتي .آقاي موسوي اشتباه نکردند روايتي را نشان دادند که سند آن صحيح است .

اين ابو اسحاق السبيعي هم راوي صحيح بخاري و مسلم است که روايت را با «عن» نقل کرده اگر اشکال است ؛ پس به آن ها هم اشکال وارد است .

من تک تک روات اين روايت را بررسي کردم و همه اين ها بلا استثنا ء ثقه هستند و هيچ اشکالي در سند آن نيست .

سؤال بعدي که پرسيدند ، که امامت با اين که از اصول دين است چرا کسي که امامت را قبول ندارند را کافر نمي دانيد ؟ و نظر آيت الله قزويني را پرسيدند .

نظر همه ما بلا استثناء اين است که امامت از اصول دين است . زماني کسي کافر مي شود که امامت را جهد کند . همان طورکه شيخ مفيد گفته اند . اگر براي کسي ثابت شود که امامت از جانب خداوند است و پيامبر ش هم آن را اعلام کرده ، در عين حال آن را انکار کند ، به نظر ما قطعا کافر است ؛ چون حرف خدا و پيامبر را انکار کرده است .

ولي اگر براي کسي ثابت نشود و آن را انکار کند قطعا کافر نيست و خداوند مي داند که با او چگونه رفتار کند .

در مورد علم غيب هم نظرمان را بارها گفتيم ائمه ما علم غيب خود را از خداوند گرفته اند و شکي در اين نيست که خداوند مي تواند علم غيب خود را به هر کس که بخواهد بدهد .

معناي کفر را از ديدگاه وهابيت و نظر آقاي ذهبي را در باره ابن تيميه و پيروانش را در آينده به طور مفصل بيان خواهيم کرد.

مجري :

از شما استاد يزداني و شما بينندگان عزيز تشکر مي کنيم از اين که با ما همراه بوديد .

التماس دعا

يا علي مدد

خدا نگهدار



حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد يزداني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما