* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 05 اسفند 1390 تعداد بازديد: 731 
راه و بي راه - تکفير مسلمانان توسط وهابيت (2)
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
 
 به نام خداوند بخشنده ي مهربان
 
 

 

برنامه راه و بي راه

 

تاريخ 1392/12/05

 

مجري :

 

بسم الله الرحمن الرحيم

 

درود و سلام و صلوات بر پيامبر خاتم حضرت محمد مصطفي – صلي الله عليه و آله و سلم - و سلام و رحمت خداوند بر شما بينندگان عزيز شبکه جهاني ولايت .

 

بسيار خوشحال و خرسنديم از اين که باز هم در خدمت شما هستيم با برنامه راه و بيراه ، برنامه اي که چند هفته است که به حضورتان ارائه مي شود . ان شاء الله اين هفته هم مطالب تازه اي ارائه خواهيم داد . طبق معمول هفته هاي گذشته در خدمت استاد يزداني هستيم بنده عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت استاد بزرگوار ، سلام عليکم و رحمت الله .

 

استاد يزداني :

 

سلام عليکم و رحمت الله

 

اعوذ بالله من الشيطان اللعين الرجيم

 

بسم الله الرحمن الرحيم

 

الحمد لله الذي اظهر الوجود ومنه بدأ کل حمد واليه يعود والصلاة و السلام علي شاهد و مشهود لکل موجود محمد محمود و علي آله آل الله الودود خلفاء الله علي عالم الغيب والشهود سيما الحجة بن الحسن المهدي المنتظر الموعود

 

من هم سلام و عرض ادب دارم خدمت جنابعالي و تمامي بينندگان عزيز شبکه جهاني ولايت اميدوارم که باز هم امشب بتوانيم برگي ديگر از جنايات وهابيت و اعتقادات باطل و دشمني آن ها با اهل سنت ورق بزنيم و چهره واقعي آن ها را براي مردم و مسلمان ها و ساير ملت هاي بشري نشان دهيم.

 

مجري :

 

ما چند هفته اي هست که برنامه راه و بيراه را آغاز کرديم ، برنامه اي که به بحث وهابيت به صورت موشکافانه مي پردازد و اگر بيننده ي ما در هفته هاي گذشته بوده باشيد ، ما بحثي را دنبال مي کرديم با عنوان تکفير علماي اهل سنت توسط وهابيت.

 

بنده از استاد يزداني خواهش مي کنم خلاصه اي از بحث هاي گذشته را که گفته شد را بيان کنند .

 

استاد يزداني:

 

هدف ما در اين برنامه اثبات تفاوت بين اهل سنت با وهابيت است . اولين تفاوت آن ها اين بود که وهابي ها همه اهل سنت ؛ چه شافعي و حنبلي ، مالکي و يا حنفي همه را کافر مي دانند و با همين عنوان اهل سنت را در طول تاريخ کشته اند.

 

ما فتاوايي را از کتاب خود محمد بن عبد الوهاب و ديگر کتاب هاي وهابي ها نقل کرديم که همه اهل سنت کافر هستند . هر کس توسل کند ، تصريح کرده بودند چه شيعه و چه سني فرقي نمي کند کافر است و بايد کشته شود ، در طول تاريخ هم اين گونه عمل کرده اند.

 

بحث دوم تکفير جماعت تبليغ بود . مدارک زيادي نشان داديم . البته در طول هفته گذشته افراد زيادي با بنده تماس گرفته اند که باز هم از اين مطالبي که عليه جماعت تبليغ گفته اند را دو باره تکرار کنيد ؛ چون جماعت تبليغ رکن اساسي تبليغ اهل سنت در ايران ، افغانستان ، پاکستان و هندوستان و حتي در عراق و مصر را تشکيل مي دهند .

 

اين ها تبليغ خود را خانه به خانه و رو در رو و بدون هيچ چشمداشتي از مردم انجام مي دهند . علت تکفير آن ها توسط وهابي ها شايد به خاطر برخي مسائل اعتقادي مثل توسل و شفاعت باشد . مدارک ديگري هم هست که اگر خواستيد نشان خواهم داد .

 

مجري :

 

با توجه به اين بحث که در هفته گذشته مطرح شد که وهابي ها جماعت تبليغ که بخش عمده اي از مبلغين اهل سنت را در بر مي گيرد را کافر دانسته اند ، عزيزي هم در آن برنامه تماس گرفتند و اشتباه برداشت کرده بود که ما جماعت تبليغ را ما تکفير مي کنيم و تماس هايي که در طول هفته با ما داشته اند ، دغدغه اين شد که اين بحث را بيشتر مطرح کنيد.

 

بحثي که تا کنون اين گونه در شبکه ولايت مطرح نشده که وهابي ها جماعت تبليغ را کافر مي دانند . در برنامه قبل استاد مدارکي را ارائه داديد ، اگر مدارک جديد ديگري هم هست ، لطف کنيد و آن ها را بيان کنيد .

 

استاد يزداني :

 

در اين باره مطالب زياد هست که يکي دو مورد را بيان مي کنم .

 

 کتاب مجموع فتاوا و مقالات متنوعه ، نويسنده آقاي بن باز ، چاپ دار القاسم رياض که دکتر محمد بن سعد الشويعر جمع آوري کرده و سخنراني هاي آقاي بن باز را به صورت کتاب در آورده است . جلد هشت ، صفحه 331 :

 

آقاي م . ع از امريکا سؤالي مي پرسد : که من با جماعت تبليغي که در پاکستان و هندوستان بودند ، رفتم . ما در مسجد جمع مي شديم ، نماز مي خوانديم در مساجدي که در آن قبر بود ... نظر شما در مورد جماعت تبليغ و تبليغ رفتن با آن ها چيست ؟

 

ج : جماعة التبليغ ليس عندهم بصيرة في مسائل العقيدة فلا يجوز الخروج معهم

 

جماعت تبليغ اعتقاد درستي ندارند ؛ پس خارج شدن با آن ها جايز نيست؛ مگر براي کسي که عقيده صحيح داشته باشد و از اهل سنت و جماعت هم باشد .

 

يعني جماعت تبليغ از اهل سنت و جماعت نيست چون عقائد اهل سنت وجماعت را ندارد .کسي مي تواند با اين ها خارج شود که عقيده صحيح اهل سنت و جماعت را داشته باشد تا بتواند آن ها را ارشاد و راهنمايي کند . اين هم يک مطلب از آقاي بن باز در مورد جماعت تبليغ .

 

مطلب دوم : در روزنامه الرياض که روزنامه مشهوري هم هست بحث مفصلي درباره جماعت تبليغ دارد . در اين روزنامه آقاي علي بن يحيي الحدادي مقاله اي نوشته با عنوان اين که جماعت تبليغ خطري است که وحدت اسلامي را تهديد مي کند . دلائلي هم براي تکفير آن ها بيان کرده است .

 

جماعة التبليغ لا تقوم علي منهج کتاب الله و سنة رسوله عليه السلام و ما کان عليه سلفنا الصالح ، و إذا کان الأمر کذلک ؛ فلا يجوز الخروج معهم

 

راهي که جماعت تبليغ مي رود راه کتاب خدا و سنت رسول خدا (ص) و گذشتگان صالح ما نيست .اين ها فتاوايي را از علماي بزرگ اهل سنت نقل مي کند .

 

 مثلا از آقاي شيخ عبد الرزاق عفيفي نائب رئيس الجنة الدائمة للإفتاء : که جماعت تبليغ ، جماعت مبتدئه و منحرف هستند و خروج آن ها براي تبليغ در راه خدا نيست ؛ بلکه در راه الياس مي روند . ( الياس يکي از رهبران جماعت تبليغ است )

 

ما بايد از جماعت تبليغي که در جنوب وشرق ايران ، افغانستان و پاکستان هستند سؤال مي کنيم که شما در راه خدا خارج مي شويد يا در راه الياس ؟ وهابي ها مي گويند شما در راه خدا خارج نمي شويد و هدفتان تبليغ از الياس است . شما مردم را به کتاب وسنت دعوت نمي کنيد .

 

بعد مطلبي از ابن عثيمين، شيخ حمود التويجري و شيخ عبد القادر الأرناؤوط را مي آورد . خواندن اين مقاله خيلي جالب است ؛ چون ديدگاه بزرگان وهابيت را درباره جماعت تبليغ در آن بيان کرده است که آن‌ها همه جماعت تبليغ را به صراحت تکفير کرده اند ، جماعت تبليغي که رکن اساسي انتشار اهل سنت است ؛ همان طور که هفته گذشته بيان کرديم .

 

مجري :

 

اميدوار هستم اين مطالب قابل توجه کساني که از جماعت تبليغ بودند و در اين هفته با ما تماس گرفتند ، واقع شده باشد . در برنامه قبل مدارکي ارائه شد در اين برنامه هم مدارک جديدي استاد يزداني نشان دادند هم از کتب آن ها و هم روزنامه اي که سخنان علماي وهابي را بيان مي کند . قطعا اين مطالب کمک مي کند که بينش اين عزيزان نسبت به وهابيت بيشتر شود .

 

اما بحثي که آغاز کرديم در مورد تکفير علماي اهل سنت از ديدگاه وهابيت بود . بعضي از منابع ارائه شد ، امشب هم از استاد يزداني استدعا داريم که اگر منابع ديگري هم موجود هست را بيان کنند تا هم براي اهل سنت و هم شيعيان ثابت شود که تا چه اندازه وهابيت با اهل سنت دشمني دارد .

 

استاد يزداني :

 

مدارک در اين مورد زياد هست اما شايد نتوانيم به طور مفصل به آن بپردازيم ؛ ولي تا جايي که زمان به ما اجازه دهد آن ها را بيان مي کنيم . اما مطلبي که خيلي مهم است :

 

کتاب الدرر السنيه في الأجوبه النجديه ، يکي از مهم ترين کتاب هاي وهابي ها است که علماي بزرگ وهابي در مقدمه اين کتاب تقريض نوشته اند و از اين کتاب تعريف و تمجيد کرده اند . اين کتاب مجموعه اي از نامه ها و دست نوشته ها و سؤال هايي که از علماي نجد از زمان محمد بن عبد الوهاب تا امروز گفته شده را در آن جمع آوري کرده اند .

 

يکي از مطالب مهمي که در جلد اول ، کتاب العقائد آورده شده منشور علماي مکه و مدينه در زمان تصرف اين دو شهر توسط محمد بن عبد الوهاب و ساير پيروانش مي باشد . وقتي اين ها مکه و مدينه را تصرف کردند منشوري نوشتند که علماي اهل سنت آن را امضاء کردند . اين منشور در صفحه 314 :

 

نشهد - و نحن علماء مکة ، الواضعون خطوطنا ، و أختامنا في هذا الرقيم – أن هذا الدين ، الذي قام به الشيخ : محمد بن عبد الوهاب ، رحمة الله تعالي ، و دعا إليه امام المسلمين : سعود بن عبد العزيز ، من توحيد الله ، و نفي الشرک ، الذي ذکره في هذا الکتاب ، أنه هو الحق ، الذي لا شک فيه و لا ريب ؛ وأن ما وقع في مکة و المدينة ، سابقا ، و مصر والشام وغيرهما من البلاد ، الي الان من أنواع الشرک ، المذکورة في هذا الکتاب ، وأنه : الکفر ، المبيح للدم ، والمال والموجب للدخول في النار

 

شهادت مي دهيم – ما علماي مکه هستيم کساني که اين نامه را امضاءکرديم- به اين که ديني که محمد بن عبد الوهاب آورده و امام المسلمين سعود بن عبد العزيز مردم را به آن دعوت کرده که توحيد خدا و نفي شرک داشته باشيم ، حق است و شکي در آن نيست ؛ اما قبل از اين هر آنچه در مکه و مدينه اتفاق افتاده و هم چنين در مصر و شام و شهر هاي ديگر بوده ، از انواع شرک و کفر است که در اين کتاب ذکر شده است ، کفري که خون ومال آن ها را حلال مي کند و علتي شده که آن ها وارد جهنم شوند .

 

ومن لم يدخل في هذا الدين ، ويعمل به ، ويوالي أهله و يعادي أعداء ه ، فهو عندنا کافر بالله و اليوم الاخر و واجب علي إمام المسلمين ، والمسلمين جهاده و قتاله ، حتي يتوب إلي الله مما هو عليه ، ويعمل بهذا الدين

 

و هر کس وارد اين دين جديد آقاي محمد بن عبد الوهاب نشود و به آن عمل نکند و با دوستان آن ها دوستي نکند و با دشمنان آن ها دشمني نکند ؛ او از ديدگاه ما کافر به خدا و روز قيامت است . اگر وهابي نشود بر امام مسلمين يعني محمد بن سعود و بر مسلمان ها واجب است که با او جهاد کنند و او را بکشند تا اين که توبه کند و به اين دين جديد عمل کند .

 

خلاصه مطلب اين که : علماي مکه همه شهادت دادند که ما قبل از اين همگي کافر و مشرک بوديم در حدي که خون و مال ما حلال بود ، اگر با اين وضعيت مي مرديم وارد آتش جهنم مي شديم . اين هم از منشوري که بعد از تصرف مکه و مدينه امضاء شد . اين مطلب خيلي مهم است از جهت اين که تير خلاصي بر پيکر وهابيت است.

 

چه کساني اين منشور را امضاء کردند :

 

اشهد بذلک ، وکتبه الفقير إلي الله تعالي : عبد الملک بن عبد المنعم ، القلعي ، الحنفي ، مفتي مکه المکرمة عفي عنه ، و غفر له

 

شهادت مي دهد به آن و فقير به خداوند متعال مي نويسد : عبد الملک بن عبد المنعم مفتي حنفي ها در مکه مکرمه .

 

قبلا گفتيم که قبل از آمدن وهابي ها به مکه هر مذهبي براي خودش يک دار الافتاء داشتند . بزرگترين مفتي زمان احناف در مکه ، در خانه خدا در اتاق خاصي مي نشسته و فتوي مي داده ؛ ولي بعد از آمدن وهابي ها اين کارها ممنوع شد .

 

اين مفتي بزرگ حنفي ها شهادت داده که ما قبل از اين کافر بوديم و بايد به اين دين جديد وارد شويم و اگر اين دين را نمي پذيرفتيم ، بايد کشته مي شديم .

 

اشهد لذلک ، وأنا الفقير إلي الله سبحانه : محمد بن صالح بن ابراهيم ، مفتي الشافعي بالمکة ، تاب الله عليه

 

نفر بعدي آقاي محمد بن صالح بن ابراهيم مفتي شافعي ها در مکه

 

اشهد بذلک ، و أنا الفقير إلي الله تعالي : محمد بن محمد عربي ، البناني ، مفتي المالکي بالمکة المشرفة ، عفي الله عنه وأصلح شأنه

 

آقاي محمد بن محمد عربي البناني مفتي مالکي ها در مکه

 

اشهد بذلک ، وأنا الفقير إلي الله تعالي : محمد بن أحمد المالکي ، عفي الله عنه .

 

 آقاي محمد بن احمد مالکي به آن شهادت داده است .

 

اشهد بذلک ، وأنا الفقير إلي الله تعالي : محمد بن يحيي ، مفتي الحنابلة بمکة المکرمة ، عفي الله عنه أمين

 

محمد بن يحيي مفتي حنابله در مکه مکرمه

 

اين ها تعدادي از علماي مکه بودند که شهادت دادند که پيش از اين کافر و مشرک بودند و به طوري که خون و مالشان حلال بوده و ديني که محمد بن عبد الوهاب آورده حق بوده است و بايد به آن دين عمل شود . اين منشور نه تنها در مکه ؛ بلکه در همه شهرهايي که تصرف کردند ، اين منشور توسط وهابي ها نوشته شده و علماي هر شهر آن را امضاء مي کردند .

 

در صفحه بعد علماي مدينه شهادت مي دهند :

 

ونحن : علماء المدينة المنورة ، وندين الله به ، ونسأله تعالي الموت عليه

 

دقيقا همان منشوري که علماي مکه امضاء کردند ، همان را علماي مدينه هم امضاء کردند .

 

نشهد بهذا الذي قام به الشيخ : محمد بن عبد الوهاب ، رحمه الله ، و دعانا إليه إمام المسلمين : سعود بن عبد العزيز ، من توحيد الله عزوجل ، ونفي الشرک ، هو الدين الحق ، الذي لا شک فيه ، ولا ريب ، وأن ما وقع في : مکة و مدينة سابقا ، والشام ، و مصر و غيرها ، من البلدان إلي الان ، من أنواع الشرک المذکورة ، في هذا الکتاب ، أنها : الکفر المبيح للدم و المال ....

 

دقيقا همان کلمات را علماي مدينه هم نوشتند و امضاء کردند در ذيل آن هم نام امضاء کنندگان هم آورده شده است .

 

وکتبه الفقير إليه عز شأنه : محمد صالح رضوان ، شهد بذلک و کتبه : محمد بن إسماعيل ...

 

محمد صالح رضوان و محمد بن اسماعيل و ساير علماي مدينه آن منشور را امضاء کرده اند ، علماي اهل سنت که در مدينه بودند و شهادت دادند که ما قبل از اين کافر بوديم و بايد اين دين جديد را بپذيريم و اگر ما و ديگران نپذيريم محمد بن سعود مي تواند ما را بکشد و کشته اند .

 

نکته جالب اين است که اين ها چه زماني شهادت دادند ؟

 

خودشان در همين کتاب و در کتاب عنوان المجد في تاريخ النجد آورده اند که مردم مدينه چندين سال در محاصره بودند و بعد از تصرف اين منشور و تعهد نامه را امضاء کردند و مردم مکه حاضر شدند گوشت سگ بخورند اما تسليم نشوند ؛ ولي بعد از تسليم شدن شهادت دادند که ما کافر و مشرک بوديم و خون ما حلال بود . نه تنها ما ؛ بلکه مردم مصر ، عراق ، شام و ساير بلاد کافر بودند و تنها کسي که اسلام را آورده محمد بن عبد الوهاب است.

 

مجري :

 

کليپي آماده کرديم که از يکي از شبکه هاي وهابي پخش شده است . همان طور که خود وهابي ها همه را کافر مي دانند ، شبکه هايي را تأسيس کردند که همين رويه را در پيش گرفته اند و همه را کافر و مشرک مي دانند به جز خودشان و اصلا اين تکفير را بد نمي دانند ، غير از تکفير شيعه و سني بقيه اديان را هم تکفير مي کنند .

 

کليپ 04 :

 

نفس تکفير بد نيست ، چون مسيحيان و يهوديان کافرند و کساني که غير خدا را صدا مي کنند کافر و مشرکند .

 

هاشمي مجري شبکه کلمه:

 

منظور از کساني که غير خدا را مي خوانند چه کساني هستند ؟

 

خدمتي کارشناس شبکه کلمه:

 

دقيقا همان اشکالي که ما از مذهب شيعه مي گيريم ، همان اشکال از برادران سني هم گرفته مي شود که شما هر وقت مدد خواستيد يا الله بگوييد . يا عبد القادر گيلاني ، يا عمر ، يا ابوبکر و يا رسول الله نگوييد ، زماني که نداي استغاثه و استعانت خواستيد الله را نام ببرييد . اين ايراد وارد است ، درست گفته اند اگر ما از جهان تشييع ايراد مي گيريم که اين ها در ندا و استغاثه خود حسن و حسين و علي مي گويند ، قسمتي از اهل سنت در جهان هم هستند که عبد القادر گيلاني را به عنوان يک ياري دهنده و شفا دهنده و چيزي که شيعيان از قبر حضرت رضا (ع) و حضرت حسين (ع) مي خواهند ، سني ها هم بعضا از عبد القادر گيلاني مي خواهند . هر دو اشتباه است و هر دو بايد اصلاح شود و بايد هر دو طرد شود و به جاي آن فقط الله باشد .

 

مجري :

 

شما بينندگان عزيز ملاحظه فرموديد که در بخش ابتدايي گفتند يهوديان و مسيحيان مرتد هستند و هم چنين کساني که نداي غير خدا را دارند کافر و مشرک هستند . در بخش دوم گفتند که همان اعتراضي که به شيعه مي شود ، به اهل سنت هم وارد است ؛ چون اين ها هم غير خدا را مي خوانند چرا يا رسول الله را مي گويند ، اين ها هم مثل شيعه هستند . در اين جا نتوانستند بگويند سني هم کافر و مشرک است .

 

استاد يزداني باز هم مدرک ديگري هست که اين ها اهل سنت را کافر دانسته باشند ؟

 

استاد يزداني :

 

مدرک زياد است و تا جايي که امکان داشته باشد آن ها را مطرح مي کنيم . همان طور که مي دانيم وهابي ها اکثرا اهل حديث هستند و خود را پيرو احمد حنبل مي دانند . اين ها تمام مذاهب کلامي ديگر را مثل معتزله ( که آن ها را از همه چيز خارج مي دانند ، همان طور که در شبکه هاي خود گفته اند ؛ اما به علت اين که تعدادشان کم است از آن مي گذريم )، اشاعره که بخش اعظم اهل سنت امروزي را تشکيل مي دهند و هم چنين ماتريديه که شايد بزرگ ترين فرقه کلامي باشد .

 

 شرق و جنوب ايران ، پاکستان ، افغانستان ، هندوستان ومصر همه ماتريدي هستند . وهابي ها کتاب نوشتند که ماتريدي ها کافر هستند حتي نام کتابشان همين است .

 

کتاب الماتريديه ، نويسنده آقاي شمس السلفي الأفغاني که يکي از تندرو ترين وهابي هاي امروزي است . چاپ مکتبه الصديق الطائف ، جزء الأول ، صفحه 433 آورده که اصلا ماتريديه جزء اهل سنت نيستند .

 

المبحث الثاني : في بيان أن الماتريدية و زملاء هم الأشعرية فرقة مبتدعة کلامية من أهل القبلة ، وليسوا من أهل السنة المحضة

 

در اين باب مفصل بيان مي کند که ماتريديه و اشاعره يک فرقه بدعت گذار کلامي هستند ، مسلمانند ؛ ولي از اهل سنت خالص نيستند . اين ها سني نيستند اشعري هستند.

 

 از طرف ديگر عکس اين مطلب را داريم که آقاي زبيدي مي گويد هر وقت اهل سنت و جماعت مي گوييد منظور اشاعره و ماتريدي ها هستند و بقيه شامل اهل سنت و جماعت نمي شوند . بنده مدرک آن را فراموش کردم که بگيرم ؛ اما وهابي ها مي گويند اهل سنت به کساني مي گويند که ماتريدي و اشعري نباشند .

 

مدرک دوم : کتاب فتاوي و رسائل سماحة الشيخ محمد بن ابراهيم بن عبد اللطيف آل الشيخ ، مفتي المملکة و رئيس القضاة و الشؤؤن الإسلامية

 

اين مفتي قبل از بن باز بوده ؛ چون خودش نابينا بوده کتاب را ننوشته ، سخنراني کرده و ديگران نوشتند . اين کتاب را محمد بن عبد الرحمن بن قاسم جمع آوري ، تحقيق و مرتب کرده است . الطبعه الاولي ، الجزء الأول کتاب العقائد و فيها خمسه اقسام طعن مي کند بر أحناف :

 

العجيب و المصيبة أن المتأخرين من الأحناف يطعنون في أبي مطيع

 

عجيب و مصيبت اين است که احناف جديد به ابو مطيع ايراد مي گيرند

 

و هذا کله من متأخري الأحناف الذين غرقوا في البدع کما غرق غيرهم

 

اين مطالبي که درمورد ابو مطيع مي گويند همه را احناف جديد گفته اند کساني که در بدعت غرق شده اند همان طور که غير از آن ها غرق شده اند ؛ چون آن ها همه اشعري هستند و غرق در بدعت ها .

 

 کسي هم که بدعت گذار باشد وضعيتش مشخص است . ببينيد در همين يک مطلب ( الذين غرقوا في .... ) چقدر توهين کرده اند و حتي اسم هم مي برند که اين شخص مفتي اعظم اسبق عربستان سعودي و يکي از نوادگان محمد بن عبد الوهاب است .

 

مدرک سوم : کتاب الدرر السنية في الأجوبة النجدية ، الجزء الاول ، صفحه 15 :

 

در مقدمه کتاب مفصل بحث مي کند که تاريخ عقيده اسلامي چگونه بوده است قبل از اين ابن تيميه حرف هايي مي زند که نمي تواند تصريح کند که آن ها قبل از اين کافر بودند يا نبودند .

 

إلي أن أقام الله تعالي : العالم الرباني ، مفتي الامة ، بحر العلوم ، شيخ الإسلام : أحمد بن تيمية ، المجتهد المطلق ، المجمع علي فضله ...

 

عالم رباني ، مفتي امت ، درياي علوم وشيخ الاسلام احمد بن تيميه ، مجتهد مطلق و .... تعريف هاي زيادي که مي کند

 

وبعدهم انتقضت عري الإسلام : وعبدت الکواکب و النجوم ، و عظمت القبور ، بنيت عليها المساجد ، و عبدت تلک الضرائح ، والمشاهد

 

بعد از ابن تيميه، ستون اصلي اسلام شکست ، مردم به جاي پرستش خدا ستاره ها را مي پرستيدند ، به جاي تعظيم الهي قبرها را تعظيم مي کردند ، بر قبرها مسجد مي ساختند مردم ضريح و حرم مي پرستيدند

 

فبعث في القرن الثاني عشر ، عند من خبر الأمور و سبر ، ووقف علي ما قرره أهل العلم ... الأية الباهرة والحجة الظاهرة شيخ الإسلام والمسلمين ...

 

تا اين که در قرن دوازدهم يعني از قرن هشتم سال 728 که ابن تيميه از دنيا رفت تا قرن دوازدهم که حدود 5 قرن مي شود ، چه کسي آمد ؟ آيت باهره و حجت ظاهره شيخ الاسلام و مسلمان ها محمد بن عبد الوهاب آمد و اسلام را زنده کرد .

 

مجري :

 

شما در بيانات خود فرموديد که کتاب الدرر السنيه يکي از کتب معتبر آن ها است . آيا منبع و مدرکي هست که به ما نشان دهد که اين کتاب به چه صورت در نزد اين ها معتبر است ؟

 

استاد يزداني :

 

بنده مقدمه اين کتاب را به طور مفصل ذخيره کردم که در آن تقريظات بزرگان وهابيت نوشته شده است . و اما تقريظات الکتاب ( يعني مطالبي که علما وهابي درباره کتاب نوشته اند) :

 

1 – تقريظ الشيخ : محمد بن عبد اللطيف ، آل الشيخ

 

يکي از نوادگان محمد بن عبد الوهاب بر اين کتاب تقريظ نوشته است . بعد از ستايش خداوند مي گويد :

 

وأما بعد : فإني نظرت في هذا المجموع الفائق ، الرائق ، الذي جمعه ورتبه الابن : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم ، فرأيته قد جمع علوما مهمة و مسائل کثيرة جمة ، مما أوضحه علماء أهل هذه الدعوة الإسلامية ، في مسائلهم ورسائلهم ، الساطعة أنوارها ، الواضحة أسرارها ، لمن أراد ألله هدايته

 

مفصل تعريف و تمجيداتي که در صفحه بعد هم گفته که مسائل مهمي در اين کتاب است . تقريظ بعدي در صفحه 7 :

 

2 – تقريظ العلامة الشيخ : محمد بن ابراهيم آل الشيخ

 

يکي ديگر از نوادگان محمد بن عبد الوهاب است که بعد از حمد و ستايش خداوند همان مطالب را آورده که اين کتاب مهم است . به هر حال اگر تقريظات علماي آن ها را در ذيل بياوريم اهميت کتاب مشخص مي شود .

 

 مجري :

 

بنده به طور کامل جواب خود را گرفتم ؛ اما در مورد اين که فرموديد بعد از ابن تيميه ستاره پرست شدند و در خرافات و بدعت ها فرو رفتند کليپي آماده کرديم که همين شبکه هاي وهابي چنين صحبت هايي را گفته اند .

 

کليپ 03 :

 

بگذاريد يک حقيقت تلخ را بگويم و آن اين که جامعه ما به نام اهل بيت ، به نام اسلام از مشرکين مکه هم بدتر شده است .

 

مجري :

 

ملاحظه فرموديد که جامعه ما از زمان مشرکين مکه بدتر شده . اين تعبير آقايان وهابي در شبکه ماهواره اي است و تعبيري که در کتاب الدرر السنيه است . استاد يزداني شما فرموديد که منابع زياد داريد ما خواهش مي کنيم که باز هم از اين منابع بيان کنيد .

 

استاد يزداني :

 

مدرک بعدي : باز هم درکتاب فتاوي و رسائل سماحه الشيخ محمد بن ابراهيم بن عبد اللطيف آل الشيخ ، مفتي اعظم عربستان سعودي قبل از بن باز .

 

الجزء الثاني اصول فقه ، طهارة و صلاة ، سؤال 685 : امامة الأشاعرة بالسنيين

 

شخصي سؤال مي کند که آيا ما پشت سر اشاعره نماز بخوانيم يا نخوانيم ؟

 

مردمي از نجد براي ما امامتي را از خودشان انتخاب کرده اند ؛ چون شخصي که اين مسجد را وقف کرده ، در وقف نامه خود ذکر کرده که نسل اندر نسل افراد خاصي در آن موقوفه نماز بخوانند و اداره آن را به عهده بگيرد و کسي غير از آن ها نتوانند تصرفي در آن داشته باشند و هم چنين گفته که قاضي ها و حاکمان حق ندارند که اين امام جماعت را که از نسل خاصي هستند را عزل و ديگري را نصب کند.

 

و کوچک ترين مشکل او اين است که از اشاعره است .

 

الجواب : لايجوز تقدم مبتدع إماما في الصلاة و إن کان نص الواقف وشرطه کما ذکرت ، فإن : قضاء الله أحق وشرط الله أوثق وغير خاف عليک حکم إمامة الفاسق فکيف بالمبتدع .

 

انسان بدعت گذار را نمي توان به عنوان امام جماعت قرار داد ؛ حتي اگر واقف گفته باشد که امام جماعت از اشاعره باشد ؛ چون خداوند فرموده که انسان بدعت گذار نمي تواند امام جماعت باشد . فاسق نمي تواند امام جماعت باشد چه برسد به بدعت گذار . يعني اشاعره از فاسق ها هم بدتر هستند .

 

مدرک مهم ديگري که در اين جا بيان مي کنيم : کتاب تاريخ نجد است ، نويسنده آقاي السيد محمود شکري الآلوسي از وهابي هاي بسيار سر شناس و سلفي مذهب است که شبکه هاي وهابي از اين آقا مطالب زيادي بيان مي کنند . محقق اين کتاب محمد بهجة الأثري است ، چاپ مکتبه مدبولي در قاهره ، صفحه 94 مطلبي را نقل مي کند :

 

ثم خلف عبد العزيز ( سعودا ) وهو أيضا قد قاد الجيوش علي الخيل العتاق والرکائب النجب ...

 

منع الناس عن الحج ، و خرج علي السلطان ، و غالي في التکفير من خالفهم و شدد في بعض الأحکام

 

وقتي که عبد العزيز به حکومت رسيد ، مردم را از رفتن به حج منع مي کرد ، و بر سلطان زمان خود خروج کرد و در تکفير مخالفانش هم خيلي زياده روي مي کرد و در بعضي از احکام هم بسيار سختگيري مي نمود .

 

اين مطلب از شکري آلوسي وهابي است ، اين غير از آن صاحب روح المعاني مي باشد .

 

مدرک بعدي از آقاي الباني است . اين هم از مدارک مهم مي باشد که آقاي الباني به احناف کنايه مي زند و فقه احناف را در کنار تورات تحريف شده قرار مي دهد .

 

مختصر صحيح مسلم با تحقيق محمد ناصر الدين الألباني ، چاپ مکتبه الاسلامي رياض :

 

 در باب روايتي که درباره ي حضرت عيسي عليه السلام آورده که وقتي حضرت عيسي ظهور کند عادل است ، صليب را مي شکند ، خنزير را مي کشد و ....

 

روايت بعد را هم درباره حضرت عيسي بيان مي کند . در پاورقي شماره 4 مي گويد :

 

هذا صريح في أن عيسي عليه السلام يحکم بشرعنا ، ويقضي بالکتاب والسنة ، لا بغيرهما من الإنجيل أو الفقه الحنفي و نحوه

 

اين روايت صريح است در اين که حضرت عيسي عليه السلام به شرع ما وهابي ها حکم مي کند و به کتاب و سنت خدا قضاوت مي کند ، نه بر اساس انجيل يا فقه حنفي .

 

يکي ديگر از مدارک مهم کتاب سر تأخير العرب و المسلمين ، نويسنده آقاي محمد الغزالي از علماي مشهور اهل سنت است که بر عليه وهابي ها مطالب زيادي دارد . الطبعه الاولي 1405 هجري - 1985 م ، درصفحه 53 اين مطلب را بيان کرده :

 

إن زعيم السلفية الأسبق في مصر الشيخ حامد الفقي حلف بالله أن أبا حنيفة کافر

 

رهبر سابق سلفي هاي مصر شيخ حامد الفقي قسم ياد مي کرد به خدا که ابو حنيفه کافر است .

 

خود غزالي چنين عقيده اي ندارد اين مطلب را نقل مي کند ، که سلفي ها ابو حنيفه را کافر مي دانند . باز هم داريم از الباني که عليه ابوحنيفه صحبت کرده و او را در روايت ضعيف دانسته است .

 

در کتاب السنه ، للحافظ ابي بکر أحمد بن عمرو بن أبي عاصم ، با تحقيق محمد ناصر الدين الألباني ، چاپ مکتبه الاسلامي رياض عربستان سعودي ، صفحه 76 :

 

روايتي را از رسول أکرم (ص) نقل کرده است ؛ ولي در حکم آن آورده که :

 

اسناده ضعيف ، رجال ثقات رجال البخاري غير ابي حنيفة ، فإنه علي جلالته في الفقه ضعفه الأئمة لسوء حفظه

 

سند اين روايت ضعيف است ؛ چون همه راويان آن راويان بخاري است غير از ابوحنيفه ، با اين که در فقه بسيار انسان بزرگي است ؛ ولي علماي اهل سنت او را تضعيف کردند ؛ چون حافظه اش ضعيف بوده است .

 

در ادامه بيان کرده که اسم کساني که ابوحنيفه را تضعيف کردند را در کتاب الأحاديث الضعيفه خود آورده است در حالي که ايشان به حرف آقاي ابن حجر خيلي توجه مي کند و آن را قبول دارد .

 

 در کتاب تهذيب التهذيب ابن حجر در شرح حال ابوحنيفه توثيقات علما را در مورد ابوحنيفه آورده و هم چنين اين که حافظه او خيلي قوي بوده و خودش تصريح مي کند که ابوحنيفه روايتي را نمي خواند مگر اين که حفظ باشد ، هيچ زماني روايت را از روي کتاب نمي خواند و نقل نمي کرد . روايتي را مي خواند که حفظ باشد .

 

ولي آقاي الباني به خاطر اين که وهابي است و با احناف و اشاعره شديدا مشکل دارند و آن ها را کافر مي دانند ، ابو حنيفه را با اين که امام اعظم اهل سنت است ؛ اما به اندازه راويان صحيح بخاري براي وهابي ها ارزش ندارد . چگونه است که در اين 1400 سال به فقه او عمل کرده اند ؟ طبق نظر ايشان همه کساني که به فقه ابوحنيفه عمل کردند ، اشتباه کرده اند .

 

مجري :

 

کليپي آماده شده که يکي از کارشناسان وهابي ادعا کرده که در ايران علماي شيعه و علماي اهل سنت جمع شدند و عليه اهل سنت حکم تکفير صادر کرده اند .

 

مشخص است که اهل سنت عليه خودش حکم تکفير نمي دهد ، اين تکفير عليه وهابيت بوده است . آقايان وهابي اين را مي دانستند ؛ اما الان علني کرده اند .

 

کليپ 03 :

 

کنگره اي در چهار شنبه گذشته در قم تشکيل شد . در آن تعدادي از علماي شيعه که در رأس آن ها آيت الله سبحاني و آيت الله مکارم شيرازي بودند و تعدادي از علماي اهل سنت که شناخته شده نبودند و افراد مطرحي در ميان آن ها ديده نمي شد ، شروع به کار کردند و در اين کنگره چنين به نظر مي رسيد که بيداري اسلامي و اهل سنت را اساسا جزء گروه هاي تکفيري معرفي مي کنند .

 

مجري :

 

اين کارشناس ادعا دارد که علماي شيعه و اهل سنت جمع شده اند که اهل سنت را جزء فرق تکفيري معرفي کند . اصولا با عقل انسان جور در مي آيد که عالم اهل سنت بگويد من فرقه تکفيري هستم يا اين که نه ، علماي شيعه و اهل سنت جمع شده اند تا بگويند که شما وهابي ها فرقه تکفيري هستيد ؟

 

 وقتي بهانه اي براي رد آن پيدا نکردند مي گويند که اين علما اصلا سرشناس نيستند ، شما آقاي ترشابي چقدر در بين اهل سنت شناخته شده هستيد؟ اين علما ، علمايي بودند که در زمينه فقه شافعي و حنفي حداقل به هر کدام از دانش آموخته هاي اهل سنت ايران که نام اين بزرگواران را مي برديم ، مي شناختند .

 

 اين شمايد که تافته جدا بافته از اهل سنت هستيد و خوشبختانه اين گونه اعتراف مي کنيد که اهل سنت و شيعيان به اين نتيجه مي رسند که فرقه هاي تکفيري جدا از اهل سنت هستند و وهابي ها هستند که مردم را تکفير مي کنند و مي کشند .

 

 استاد يزداني چگونه است که اهل سنت متوجه نشدند که وهابي ها آن ها را تکفيرکردند يا اگر متوجه شدند آيا منبعي است که گفته باشند وهابي ها ما را تکفير کرده اند؟

 

استاد يزداني :

 

اين مبحث يک برنامه جداگانه لازم دارد . علمايي که تصريح کرده اند که وهابي ها همه ما را کافر مي دانند به اين دليل عليه وهابي ها فتوا صادر کرده اند که بايد با آن ها مقابله شود . کتاب هاي متعددي است که علماي بزرگ اهل سنت در طول تاريخ عليه وهابيت نوشته اند . اگر فرصت شد يکي دو مورد را بيان مي کنم و در هفته آينده به طور مفصل مطرح مي کنيم .

 

 در اين جا يک مدرک نشان مي دهم از علماي بزرگ اهل سنت آقاي امام علامه شيخ محمد بن عبد الله بن حميد نجدي حنبلي مفتي حنابله در مکه مکرمه . ايشان مطالبي را عليه محمد بن عبد الوهاب مي آورد و اين که ايشان هر کسي را که با او مخالفت مي کرد اگر زورش مي رسيد ، روز روشن او را مي کشت و اگر نمي شد ، شبانه کسي را مي فرستاد تا او را بکشد . با همه مخالفينش همين کار را مي کردند ، حتي برادرش را مي خواست بکشد .

 

کتاب السحب الوابلة علي ضرائح الحنابلة ، نويسنده آقاي امام علامة شيخ محمد بن عبدالله بن حميد نجدي حنبلي ، مفتي حنابلة در مکة مکرمة ، متوفي سال 1295 هـ

 

در همان زماني که حکومت وهابي ها منقرض شد ، چاپ مکتبة الأحمد ، در صفحه 275 شرح حال پدر محمد بن عبد الوهاب را بيان مي کند .شرح حال 415 :

 

عبد الوهاب بن سليمان بن علي بن مشرف ...

 

وهو والد محمد صاحب الدعوة التي انتشر شررها في الآفاق

 

عبد الوهاب بن سليمان بن علي بن مشرف پدر همان محمد بن عبد الوهاب صاحب دعوتي است که شعله هاي آتش آن تمام آفاق را گرفته است .

 

لکن بينهما تباين مع أن محمدا لم يتظاهر بالدعوة إلا بعد موت والده و أخبرني بعض من لقيته عن بعض أهل العلم عن من عاصر الشيخ عبد الوهاب هذا أنه کان غضبانا علي ولده محمد لکونه لم يرض أن يشتغل بالفقه کأسلافه و أهل جهته

 

اما بين محمد بن عبدالوهاب و پدرش فرق است . تا پدرش زنده بود جرأت نداشت که مردم را به مذهب خودش دعوت کند . کساني که از اهل علم او را ملاقات کرده بودند براي من شهادت داده بودند که آقاي عبد الوهاب بر فرزندش خشمگين شده بود ؛ چون او فقه را طور ديگري مي خواند ، مثل گذشته ها نمي خواند .

 

ويفترس فيه أن يحدث منه أمرا فکان يقول للناس يا ما ترون من محمد {من الشر }

 

پدرش با آن هوش و ذکاوت پيش بيني کرد ، روزي فرا مي رسد که مردم مي گويند اين چه شري بود که از محمد بن عبد الوهاب به ما رسيد.

 

فقدر الله أن صار ما صار

 

و خداوند مقدر کرد که همان طور که پدرش پيش بيني کرده بود ، شد و بعد در ادامه مي گويد که برادرش هم با او مخالف بود و حرف هاي او را قبول نمي کرد .

 

و سمي الشيخ سليمان رده علي أخيه فصل الخطاب في الرد علي محمد بن عبد الوهاب و سلمه الله من شره و مکره

 

و برادرش سليمان کتابي به نام فصل الخطاب در رد محمد بن عبد الوهاب نوشت . و جالب است که در ادامه مي گويد خداوند از شر و مکر او حفظ کند .

 

فإنه کان إذا باينه أحدا ورد عليه ولم يقدر علي قتله مجاهرة يرسل إليه من يغتاله في فراشه أو في السوق ليلا لقوله بتکفير من خالفه و استحلاله قتله

 

عادت محمد بن عبد الوهاب اين بود که اگر نمي توانست کسي را آشکارا بکشد ، شخصي را مي فرستاد تا او را در رختخوابش ترور کند .

 

 اين ترور هايي که مي بينيد همه و همه دستور محمد بن عبد الوهاب و سنت او است . اگر قدرت داشت در روز مخالفش را مي کشت و اگر قدرت نداشت ، او را شبانه مي کشت ؛ چون فتوا داده بود هر کس مخالف او باشد کافر است و خونش حلال است .

 

در ادامه داستاني را بيان مي کند که محمد بن عبد الوهاب ديوانه اي را اجير کرد و به او سلاح داد تا سليمان برادر خود را بکشد . وقتي اين ديوانه وارد بر برادرش شد ، معجزه اي از او ديد که همين باعث شد تا سليمان را نکشد .

 

اين تصريح يکي از بزرگان اهل سنت است در باره محمد بن عبد الوهاب و اين که وهابي ها همه ما را کافر و کشتن ما را واجب دانسته اند .

 

إن شاء الله در هفته آينده مفصل تر اين مباحث را دنبال مي کنيم .

 

مجري :

 

سؤالي که امشب از بينندگان شيعه و سني وحتي وهابي داريم اين است که چرا وهابي ها اين گونه ابوحنيفه نعمان بن ثابت را که امام اعظم اهل سنت است و با واسطه يا بي واسطه از اساتيد ساير ائمه خود مي دانند را طعنه زدند و ضابط بودن او زير سؤال بردند و حتي فقه او را در کنار تورات و انجيل تحريف شده قرار دادند ؟

 

بيننده : آقاي دانش راد از تهران – شيعه

 

با عرض سلام به هر دو بزرگوار . تشکر مي کنم از اين که حوزه علميه را به خانه هاي ما آورديد با برنامه هاي خوبي که ارائه مي دهيد . ما با ديدن اين برنامه ها تازه متوجه مي شويم که پيامبر اسلام و ائمه معصومين (ع) چه زجري کشيده اند ؛ چون معني مارقين ، منافقين و ناکثين را مي فهميم .

 

در جواب سؤال شما بايد بگويم که اين ها يک تفکري براي خود دارند که غير از اين تفکر را قبول ندارند ، فرقي نمي کند اين تفکر شيعي باشد يا اهل سنت .

 

بيننده : آقاي رئيسي از رفسنجان – شيعه

 

ما در شرق ايران زندگي مي کنيم و بارها ديديم که اين وهابي ها چه فجايعي را به وجود آورده اند . اين که يک عالم اهل سنت را تکفير کنند ، مسأله جديدي نيست . از اول که به وجود آمدند همين کار را مي کردند و تا الان هم اين گونه عمل کرده اند . اين ها فقط و فقط زبان تکفير را مي دانند .

 

سؤالي که دارم اين است که مدتي است در شبکه هاي وهابي بزرگان ايراني مثل سعدي و حافظ را از هم کيشان خود معرفي مي کنند . صحبت اين ها تا چه حدي درست است ؟

 

مجري :

 

ان شاء الله استاد يزداني پاسخ خواهند داد اما کارشناسان ما گفتند که براي ما شعرا دين و مذهب نمي آورد و ما از باب تدين به شعرا نگاه نمي کنيم . يکي از برنامه هاي تالار نداي شيعه به همين بحث تعلق دارد که به صورت زيبايي بحث شده که در جمعه شب پخش خواهد شد .

 

استاد يزداني :

 

اين بحث ، يک بحث تخصصي است که برنامه اي در اين مورد پخش خواهد شد . اين ها گفته بودند که شاعري قبل از قرن هفتم يا نهم نشان دهيد که شيعه باشد و از امير المؤمنين علي (ع) تعريف و تمجيد کرده باشد و از ابوبکر و عمر نکرده باشد .

 

 ما از اولين شاعر مسلمان سلمان فارسي نام برديم که شما يک شعر از سلمان فارسي بياوريد که درباره خلفا گفته باشد ولي ديديم که درباره اميرالمؤمنين (ع) شعر دارد . هم چنين از حافظ شعر آورديم که حضرت را مدح و ستايش مي کند ؛ اما حتي يک کلمه از سايرين حرفي نمي زند . در مورد کتاب فردوسي هم بحث هاي است.

 

حتي اگر اين شعرا هم که در مذهب شما باشند به حال ما فرقي نمي کند ؛ چون ما اميرالمؤمنين (ع) ، صديقه طاهره فاطمه زهرا (س) و ساير ائمه را داريم که پيرو رسول أکرم (ص) هستند و ما هم پيرو آن ها هستيم . ما بزرگاني مثل شيخ مفيد ، شيخ مرتضي و سيد رضي داريم و هيچ احتياجي به مولوي و غيره نداريم وهمه اين ها مال شما باشد و از لحاظ ديني حرف شاعر براي ما سودي ندارد .

 

بيننده : حسن از بندر عباس – اهل سنت

 

صفحاتي که ابوحنيفه را کافر گفته اند را نشان دهيد .

 

بيننده : آقاي عزيزي از مشهد مقدس – اهل سنت

 

در مورد سؤال شما نظري ندارم . اگر آن ها ابوحنيفه را کافر مي دانند ، خودشان کافر هستند .

 

استاد يزداني :

 

البته علماي اهل سنت وهابي ها را تکفير نکردند ، فقط تکفير هاي آن ها را نقل کردند . مطالب زيادي درباره محمد بن عبد الوهاب و ابن تيميه دارند ؛ اما اين که علماي اهل سنت فتوي به تکفير عموم وهابي ها داده باشند را نديديم .

 

آنچه واضح است فرقه تکفيري فرقه وهابيت است و آن ها هستند که اهل سنت را تکفيري مي کنند . در مورد شيعيان که از تکفير گذشتند و خيلي مطالب بدتري گفتند . اين وهابيت است که اهل سنت را تکفير مي کنند ؛ ولي ما نديديم که اهل سنت وهابيت را تکفير کنند .

 

مجري :

 

در مورد فردوسي که اشاره شد ، بد نيست که چند بيت از اشعاري که منسوب به اين شاعر نامي است را بخوانيم ، به عنوان اين که گفتند فردوسي اهل سنت است :

 

فرخنده نمود است علي ماه رجب را

 

از اوج ادب درس بداد است ادب را

 

سني ز چه رو ، رو به سوي کعبه نمودي

 

داني که علي زاده بود خانه ي رب را

 

اگر قرار باشد که اشعار تند عليه شيعيان را منسوب بدانيد ، بايد از اين طرف اين اشعار را هم مد نظر داشته باشيد .

 

آقاي فارابي از ياسوج – شيعه

 

در جواب سؤال شما بايد بگويم که علت اين که وهابي ها بزرگان اهل سنت را مثل ابوحنيفه تکفير مي کنند ، اين است که ابوحنيفه وهابي نبود . اين ها عادت دارند که هرکس وهابي نبود را تکفير کنند ، غير مسلمان بخوانند و تنها خودشان را به عنوان مسلمان به دنيا معرفي کنند ، با اين همه افتضاحاتي که در دنيا به وجود آوردند .

 

خواهشي که از استاد يزداني داشتم اين بود که يک مختصر زندگينامه از پيامبر و صحابه بيان کنيد ؛ چون بسياري از بينندگان هستند که از اين سير تاريخي که اين انحرافات به وجود آمده تا شهادت امام حسين (ع) و ائمه اطهار (ع) را مطلع نيستند ، مثلا وقتي در باره جنگ ها صحبت مي کنيد ، نمي دانند که کدام جنگ زودتر بوده يا کدام جنگ ديرتر .

 

 بر اساس همين زمان بندي حوادث و وقايع را بيان کنيد تا بينندگان هم به عمق مطالب شما پي ببرند . ما از برنامه هاي شما تشکر مي کنيم ؛ چون با همين برنامه ها مي توانيد پاسخ شبکه هاي وهابي را بدهيد .

 

استاد يزداني :

 

به اين بيننده عزيز که تاريخچه اي از زندگي پيامبر و ائمه (ع) را مي خواستند بايد بگويم که اين چنين برنامه اي به عهده گروه شبهات نيست؛ بلکه به عهده گروه تاريخ است که قطعا در مناسبت ها ي مختلف اين برنامه ها را داشته اند . اميدوارم دست اندر کاران شبکه صحبت هاي اين عزيز را به گروه تاريخ منتقل کنند تا در يک برنامه مختصري از سير تاريخي پيامبر اکرم (ص) تا شهادت امام حسين (ع) را بيان کنند و اين که چه اتفاقي افتاد که مسير مردم عوض شد و به کشتنن فرزند رسول خدا (ص) انجاميد .

 

بيننده : آقاي صادقي از کرمانشاه – اهل سنت

 

با عرض سلام و خسته نباشيد . بنده مسلمانم . به اين معنا که هيچ تعهدي ندارم که شافعي باشم يا حنبلي يا حنفي . اهل سنت هستم و با دست باز نماز مي خوانم ؛ البته با دست بسته هم مي شود نماز خواند .

 

 اين برنامه هايي که در اين شبکه هاي وهابي گذاشتند مثل همين فيلم که در باره خليفه دوم ساختند ، متأسفانه بيشتر حضرت وحش است . اين فرد در تاريخ اسلام شرم آور است .کسي که سيد الشهدا حضرت حمزه عموي پيامبر (ص) را کشته اين قدر بها مي دهند .

 

 از مادر معاويه فاسق کسي که همه مشکلات مسلمانان از همين بني اميه است فيلم ساختند و مسأله مهمي مثل خيبر و غدير را که به هرصورت که باشد ما قبول داريم ، را نشان نمي دهند ؛ ولي قسمت اعظم فيلم را اختصاص داده اند به وحشي و هند که آن بلاها را به وجود آوردند. مسائل حاشيه اي که در اسلام هيچ جايي ندارند .

 

در ضمن به نظر من وخيلي هاي ديگر خلافت يک امر دنيايي است ؛ ولي امامت جدا از خلافت است . در بين اهل سنت هم اين يک واقعيت است . اگر در شهرهاي سني نشين هم ببينيم ، اسم علي بيشتر از اسم عمر و ابوبکر است ، اين يک مثال ساده است. من نمي گويم که آن ها را دوست ندارم ؛ ولي اين دوست داشتن فرق دارد و با هم فاصله دارد .

 

در مورد عقيده وهابيت بايد بگويم که اين ها با پول هايي که مي گيرند و معلوم هم هست که از کجا تأمين مي شوند و اين فتوا ها را مي دهند ، خودشان مرتد و کافر هستند .

 

 جامعه اهل سنت هم آن طور که مي گويند ، نيست . اهل سنت ائمه (ع) را دوست دارند . شما اگر فقط کردستان را ببينيد ، مشاهده مي کنيد که در شب هاي سه شنبه و جمعه در تکايا و خانقاه ها هزاران نفر ذکر ائمه (ع) را مي گويند . اگر مشکلي دارند اول در جامعه خودمان اين مسائل را حل کنند و بعد ديگران را تکفير نمايند .

 

استاد يزداني :

 

اول اين که ايشان گفتند که من تقليد نمي کنم ، اين حرف نادرستي است ؛ چون ما مجبور هستيم که در فقه تقليد کنيم ؛ البته در عقائد هم شيعيان و هم سايرين تقليد نمي کنند .

 

اگر کسي بخواهد احکام شريعت اسلامي را به واقع پيدا کند بايد يا مجتهد باشد که اين کار هم با يک عمر درس خواندن و تحقيق حاصل مي شود و يا اين که بايد تقليد کند . مثلا يک کارگر نمي تواند براي تک تک مسائل شرعي خود که نزديک به 6000 مسأله ريز است ، کتاب ها را بخواند ، علوم مختلف را بداند . يک فرد عادي نمي تواند چنين کاري را انجام دهد پس بايد تقليد کند. خود علماي اهل سنت تصريح کرده اند که واجب است از يکي از مذاهب اربعه تقليد کنيم .

 

يکي از تفاوت هاي اهل سنت با وهابيت همين است که اهل سنت تقليد را واجب مي دانند؛ ولي وهابيت مقلدين را کافر مي دانند . در اين باره مدرکي را به بينندگان عزيز نشان مي دهم .

 

کتاب عقائد اهل سنت و جماعت در رد وهابيت و بدعت ، نويسنده مولانا احمد سهارنپوري ، ترجمه مولانا عبد الرحمن سربازي مدير مدرسه عربيه اسلاميه چابهار ، از بزرگان اهل سنت است که خيلي هم براي اهل سنت شرق و جنوب شرقي ايران قابل احترام است . اصل کتاب به نام المهند علي المفند است و ترجمه شده به کتاب عقائد اهل سنت وجماعت . سؤال 8 و9 و10 :

 

آيا درست است که کسي در تمام اصول و فروع مقلد يکي از ائمه اربعه باشد ؟ درصورت صحت ، تقليد مستحب است يا واجب ؟ شما در فروع و اصول شما مقلد کدام امام هستيد ؟

 

جواب : تقليد يکي از ائمه اربعه واجب است و علماي ديوبند مقلد ابوحنيفه هستند . در اين زمان بر انسان لازم؛ بلکه واجب است که مقلد يکي از ائمه اربعه باشد ؛ زيرا به تجربه دريافته ايم که عاقبت ترک تقليد ائمه ، اتباع نفس و هوا و سقوط در سياه چال الحاد و زندقه است و خداوند ما را از آن در امان دارد . به همين جهت ما و مشايخ ما در اصول و فروع مقلد امام المسلمين حضرت ابوحنيفه هستيم . خداوند بر همين راه به زندگي هاي ما پايان بدهد .

 

پس کسي که تقليد نکند ، نمي تواند احکام شرعي را خودش به دست بياورد .

 

درباره فيلمي که ساخته شده ، بايد بگويم که درست است بيشتر فيلم بر شخصيت وحشي و دوستش ريحانه است ، در صورتي که اصلا در تاريخ وجود ندارد .

 

بيننده : آقاي لک زايي از زابل – شيعه

 

ما با اهل سنت خويشاوند هستيم . ما با آن ها مشکلي نداريم ؛ ولي آن ها با ما تعصب دارند مي خواستم سؤال کنم رفتار ما با اهل سنت چگونه بايد باشد ؟

 

استاد يزداني :

 

بنده کوچکتر از اين هستم که به بيننده هاي عزيز توصيه اي داشته باشم ؛ اما متن استفتاء از حضرت آيت الله وحيد خراساني ( حفظه الله ) را که در سايت تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج) و هم چنين در سايت آيت الله وحيد وجود دارد، مي‌خوانم .

 

استفتاء از آيت الله وحيد خراساني درباره شيعه و سني :

 

به گزارش پايگاه اطلاع رساني دفتر آيت الله وحيد خراساني ، در پي برخي سؤالات در خصوص کافر دانستن شيعيان توسط برخي از علماي وهابي و اين که شيعيان نيز متقابلا مي توانند اهل سنت را کافر بدانند ؟

 

اين سؤال به عنوان يک استفتاء به دفتر معظم له ارسال گرديد اينگونه پاسخ داده شد :

 

بسمه تعالي

 

ما جمعي هستيم ساکن در محلي که اهل سنت زندگي مي کنند و آن ها ما را کافر مي دانند و مي گويند که شيعه کافر است .در اين صورت ما هم مي توانيم با آن ها معامله به مثل کنيم و همان طوري که آن ها ما را کافر مي دانند ما هم با آن ها معامله کفار کنيم . مستدعي است وظيفه شرعي ما را در مقابل اين حملات بيان کنيد ؟

 

امضاء جمعي از مؤمنين

 

جواب :

 

بسم الله الرحمن الرحيم

 

هر کس شهادت به وحدانيت خداوند متعال و رسالت خاتم انبيا – صلي الله عليه و آله – بدهد ، مسلمان است و جان و عرض و مال او مانند جان و عرض و مال کسي که پيرو مذهب جعفري است ، محترم است و وظيفه شرعي شما آن است که با گوينده شهادتين ، هرچند شما را کافر بداند به حسن معاشرت رفتار کنيد و اگر آن ها به ناحق با شما رفتارکردند شما از صراط مستقيم حق و عدل منحرف نشويد . اگر کسي از آن ها مريض شد ، به عيادت او برويد و اگر از دنيا رفت ، به تشييع جنازه او حاضر شويد و اگر حاجتي به شما داشت ، حاجت او را برآوريد و به حکم خدا تسليم باشيد که فرمود :

 

و لا يجر شنأن قوم علي ألا تعدلوا إعدلوا هو أقرب للتقوي

 

و به فرمان خداوند متعال عمل کنيد که فرمود :

 

ولا تقولوا لمن ألقي إليکم السلام لست مؤمنا .

 

 والسلام عليکم و رحمت الله وبرکاته .

 

اين متن فتواي يکي از بزرگ ترين مراجع ماست که هرکس که مقلد اين مرجع هستند ، به اين فتوا عمل مي کنند . حضرت آيت الله مکارم شيرازي و حضرت آيت الله سيستاني همين فتوا را دادند ، همه مراجع ما هم اين فتوا را داده اند . ما کسي را کافر نمي دانيم با هرکسي که شهادتين را بگويند ، معامله مسلمان را مي کنيم . هم مالش و هم جانش براي ما محترم است و رفتار ما هم همان رفتاري باشد که مراجع ما گفتند و نمي توانيم چيزي بيشتر از آن را عمل کنيم .

 

بيننده : آقاي جامي از تربت جام – اهل سنت

 

کسي که چنين بي احترامي هايي به بزرگان مذاهب مي کنند ، خودشان نه دين دارند و نه مذهب . در طول 1400 سال شيعه و سني در کنار هم زندگي کردند و اين گونه صحبت ها را کسي نشنيده است .

 

مجري :

 

بسيار متشکريم از شما استاد يزداني به خاطر اين برنامه مستند و مستدل ارائه شد و راه ديگري را نشان داديد در جهت شناخت بهتر وهابيت و فرق آن ها با اهل سنت و فراتر از آن که تکفير اهل سنت توسط وهابيت بود .

 

در مورد فردوسي بحثي مطرح شد و بنده شعري را خواندم . اگر بنا بر انتساب شعر باشد ، يکي از وهابي ها شعر بسيار تند و رکيکي را از فردوسي بر عليه شيعه خواند . ما هم مي توانيم بگوييم که اين شعر به فردوسي نسبت داده شده است ؛ اما آن چيزي که از بينندگان عزيز مي خواهيم که به آن مراجعه کنند ، شعري است که من يک بيت از آن را مي خوانم و بيت بعدي را به خاطر اين که مقداري تند است را خودتان مراجعه کنيد .

 

هر آن کس که در دل به بغض علي ست

 

از او خوارتر در جهان زار کيست

 

يک بيت بعدي دارد که خيلي تند است و من دوست ندارم که در برنامه اين بيت شعر را بخوانم .

 

 اما در آخر برنامه دعا مي کنيم براي آن امام غايب از نظر ، امامي که بسيار مظلوم است .

 

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

 

هر کجا هست ، خدايا به سلامت دارش

 

اللهم عجل لوليک الفرج

 

يا علي مدد

 

خدا نگهدار .

 


حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد يزداني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما