* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 20 اسفند 1390 تعداد بازديد: 689 
راه و بي راه - تکفير مسلمانان توسط وهابيت (5)
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
 

به نام خداوند بخشنده ي مهربان

برنامه راه و بي راه

تاريخ : 1393/01/18

 

 

بسم الله الرحمن الرحيم

 

اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

افوض أمري إلي الله إن الله بصير بالعباد

 

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما بينندگان عزيز و ارجمند شبکه جهاني ولايت . خيلي ممنون هستم که پاي گيرنده هاي خودتان نشسته ايد تا شاهد برنامه ديگري از سلسله برنامه هاي راه و بيراه باشيد ، برنامه اي که رسالت آن رسوا کردن وهابيت و نشان دادن تفاوت هاي اين فرقه ضاله با ساير فرق مسلمين چه شيعيان و چه عزيزان اهل سنت است .

ما طبق معمول برنامه هاي سال گذشته در خدمت کارشناس محترم و عزيز ، خار چشم وهابيت حجه الاسلام و المسلمين يزداني هستيم . بنده عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما استاد عزيز

سلام عليکم و رحمت الله

استاد يزداني :

سلام عليکم و رحمت الله

اعوذ بالله من الشيطان اللعين الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله الذي أظهر الوجود و منه بدأ کل حمد و إليه يعود و الصلاة و السلام علي شاهد ومشهود لکل موجود محمد المحمود و علي آل الله الودود  خلفاء الله علي عالم الغيب و الشهود سيما الحجة بن الحسن المهدي المنتظر  الموعود

من هم سلام و عرض ادب دارم خدمت جنابعالي و تمامي بينندگان عزيز شبکه جهاني ولايت . بعد از يک ماه تعطيلي برنامه راه و بيراه ، امروز در خدمت شما هستيم و اميدواريم که باز هم برگي ديگر از جنايات وهابيت و افکار باطل آن ها را رو کنيم و به همه مسلمان ها نشان دهيم که اين ها چه طور آدم هايي هستند .

مجري :

ان شاء الله از شما استاد يزداني متشکرم ؛ اما از آن جايي که مقداري فاصله زماني افتاد بين اين برنامه و برنامه هاي گذشته ، براي اين که ياد آوري مجددي باشد براي بيننده ها ي عزيز و ارجمند ، خلاصه اي از مباحث گذشته را بيان کنيد .

استاد يزداني :

هدف ما از اين برنامه رو کردن دست وهابيت و نشان دادن چهره واقعي آن ها به تمام جهانيان است . ما طبق اين هدفي که داشتيم تا الان ، اولين و مهمترين عقيده آن ها که کافر دانستن همه مسلمان ها است را بيان کرديم . نزديک به 25 سند از کتاب هاي خود وهابي ها به بينندگان عزيز نشان داديم ، که گفته بودند همه مسلمان ها ، همه اهل سنت ، همه اشاعره ، همه معتزله ، همه ماتريديه و همه جماعت تبليغ کافر هستند .

در برنامه قبلي هم از زبان علما بزرگ اهل سنت که در دوره وهابيت مي‌زيستند خصوصا در دوره خود محمد بن عبد الوهاب ، مدارکي را نشان داديم که آن ها تصريح کرده بودند که وهابي ها ، همه ما را کافر و کشتن ما را جايز مي دانند و اين عمل را انجام دادند.

همان طور که خدمت شما عرض کرديم ما با وهابي ها مشکل اساسي داريم و اين مشکل اساسي ، کافر دانستن و حلال کردن خون ومال ما است . کاري که تا به حال انجام دادند و روش آن ها همين بوده است ؛ اما با اهل سنت قضيه ما فرق مي کند . ما با اهل سنت اختلاف داريم ؛ اما اختلاف ما آن قدر اساسي نيست که کشتن همديگر را جايز بدانيم و خون و مال يکديگر را حلال بشماريم .

همان گونه که استادمان ، آيت الله قزويني بارها گفتند ، اختلاف ما با اهل سنت مثل اختلاف بين مذاهب اهل سنت است . شافعي با حنبلي اختلافات زيادي دارد . حنبلي با مالکي اختلافات زيادي دارد . اختلافات بين اين چهار مذهب زياد است ؛ اما اين طور نبوده که خون و مال يکديگر را حلال بدانند .

ما هم با اهل سنت به همين اندازه اختلاف داريم ، همان اندازه که حنبلي با مالکي اختلاف دارد ، ماهم با اين ها اختلاف داريم ؛ اما همديگر را مسلمان مي دانيم و خون و مال يکديگر را محترم مي شماريم . شيعه تا به حال همين طور عمل کرده است .

بنده کليپي آماده کردم که قديمي است ، از بزرگان اهل سنت است که در اين کليپ ايشان تصريح مي کند که اختلاف ما با شيعه ، اختلاف مالکي با حنبلي يا شافعي يا حنفي است .

کليپ 001 :

سخنان احمد الطيب شيخ الأزهر مصر : اختلاف شيعه با سني مثل اختلاف من سني مالکي با سني حنفي و سني شافعي است اين راهي است که مي رويم و آن را از سياست هاي باطل حفظ مي کنيم .

مجري :

اگر بخواهيم اين نگرش را خلاصه کنيم ، بين ما و اهل سنت اختلاف است و منکر اين اختلافات هم نيستيم ؛ اما بين ما و وهابي ها مشکل هست و نه اختلاف . بين اهل سنت و وهابيت هم مشکل است که اين روزها در صحنه هاي جهاني بيشتر ديده مي شود .

اما پيرو تکفيرهايي که استاد يزداني در جلسات گذشته به آن ها اشاره کردند ، هم از کتاب هاي اهل سنت آوردند و هم از کتاب ها ي خود وهابي ها در مورد تکفير علماي اهل سنت و فرقه هاي خاصي که اهل سنت دارند ، چه از لحاظ کلامي و چه از لحاظ فقهي .

نکته اي را استاد يزداني فرمودند که براي شخص بنده بسيار جذاب و جالب بود و بايد اعتراف کنم که تا به حال چنين عنواني را نشنيده بودم و اين که ايشان فرمودند که وهابيت پا را از تکفير مسلمان ها فراتر گذاشته و حتي انبياء الهي را هم تکفير کرده اند .

در اين جلسه از استاد يزداني خواهش مي کنيم که مصادري را در اين رابطه  ارائه دهيد . قطعا براي بينندگان عزيز هم جالب خواهد بود که بدانند نوک تيز پيکان تکفيري ها تا کجا رفته و حتي انبياء را هم هدف گرفته است .

استاد يزداني :

همان طور که شما فرموديد تکفير اين ها از مسلمان ها گذشته و به انبياء رسيده است و بدون هيچ مشکلي و بر خلاف همه مسلمان ها ، در مورد عده اي از پيامبران گفته اند که آن ها زماني کافر بوده اند . شما مي دانيد که ابن تيميه حراني ليدر اصلي فکر وهابيت در قرن هشتم است .

ايشان در کتاب مجموعه فتاواي خودش ، چاپ دار الوفا ، جلد 15 در تفسير يکي از آيات قرآن کريم تصريح مي کند که حضرت شعيب (ع) ، پيامبر بزرگ خداوند يک زماني کافر بوده و بعد مسلمان شده و سپس به نبوت رسيده است .

قال الملأ الذين استکبروا من قومه لنخرجنک يا شعيب والذين آمنوا معک من قريتنا أو لتعودن في ملتنا قال أو لو کنا کارهين .   

آن گروهي از قوم حضرت شعيب (ع) که استکبار مي ورزيدند به حضرت شعيب گفتند که يا از شهرمان تو را اخراج مي کنيم يا اين که شما و کساني که از تو پيروي مي کنند ، به ما بر گرديد ( يعني کافر شويد )  

  ابن تيميه از کلمه " لتعودن في ملتنا "  استفاده کرده که عود و باز گشت حتما بايد گذشته اي داشته باشد ؛ چون هر بازگشتي ، گذشته اي دارد تا به آن برگردد . اين کلمه هم دلالت بر اين دارد که حضرت شعيب زماني پيرو قوم و ملت خودش بوده يعني کافر بوده و بعد مسلمان شده .

ظاهره دليل علي أن شعيبا والذين آمنوا معه کانوا علي ملة قومهم

ظاهر آيه اين است که حضرت شعيب و کساني که به او ايمان آورده بودند بر دين قوم خود بودند يعني کافر بودند . دليلش هم کلمه « أو لتعودن في ملتنا » است  . يا شما را اخراج مي کنيم يا اين که به دين ما  بر مي گرديد . بر مي گرديد يعني که قبلا کافر بودند .

و لقول شعيب : أنعود فيها « ولو کنا کارهين »

آيا ما بر گرديم در حالي که خوشمان نمي آيد يعني مجبور هستيم که بر گرديم .

و لقوله : « قد إفترينا علي الله کذبا إن عدنا في ملتکم » فدل علي أنهم کانوا فيها

در اين جا هم کلمه  « عاد » استفاده شده و اين دلالت مي کند که حضرت شعيب و قومش همه کافر بودند . 

فدل علي أن الله أنجاهم منها بعد التلوث بها

اين جمله دلالت مي کند که خداوند حضرت شعيب ، پيامبر خود را بعد از اين که به کفر آلوده شد ، نجات داد .

بعد استدلال مي کند که جايز نيست که ضمير« لتعودن » به قومش برگردد بلکه به خود حضرت شعيب برمي گردد و ايشان قبلا کافر بوده و خداوند او را از کفر نجات داده و به پيامبري رسيد .

در ادامه آيه ديگري هم مي آورد . آيه اي از سوره ابراهيم :

و قال الذين کفروا لرسلهم لنخرجنکم من أرضنا إو لتعودن في ملتنا فأوحي إليهم ربهم لنهلکن الظالمين

خداوند مي فرمايد : کساني که کافر بودند به پيامبرانشان مي گفتند که يا ما شما را از شهرمان خارج مي کنيم يا اين که به دين ما بر مي گرديد .

يعني اين که همه پيامبران کافر بوده اند و الان به خداوند ايمان آوردند .

مجري :

استاد يزداني يک نکته اي در اين ميان است که با اين استدلال که پيامبران ، در ابتدا کافر بودند و بعد موحد شدند ، نشان نمي دهد که اگر با اين ديد ، از اين زاويه نگاه کنيم قطعا اميرالمؤمنين (ع) از انبياء بالاتر بودند ، چون چنين چيزي در مورد ايشان نبوده که قبلا کافر بوده باشند و بعد موحد شود . پس امير المؤمنين که اين گونه هستند ، از همه انبيا بالاتر است .

استاد يزداني :

 طبق اين نظريه ابن تيميه همه پيامبران کافر بودند و بعد موحد شدند و بعد از آن به نبوت رسيدند . اين استدلال فقط و فقط از ابن تيميه و پيروانش ديده شده است .

شما اگر کتاب هاي تفسيري شيعه را ببينيد ، از اولين تفاسير شيعه تا تفسير الميزان و نمونه و تفاسيري که تا الان موجود است ، هر شيعه اي که به اين آيه از قرآن رسيده ، بلا استثناء به اين مسأله توجه کردند و همگي جواب دادند که در اين جا عاد به معناي صار است .

البته جواب زياد دادند که عاد به اين معنا نيست که حتما قبلا کافر بودي و بعد مسلمان شدي . عاد از افعال ناقصه است و به معناي صار مي آيد يعني يا شما را از اين جا خارج مي کنيم يا اين که کافر شويد نه اين که قبلا کافر بوديد و به کفر بر گرديد .

تمام تفاسير شيعه بلا استثناء به اين مسأله پاسخ دادند . من همه را جستجو کردم ؛ ولي فرصت نيست که همه آن ها را نشان دهم . تمام تفاسير اهل سنت از تفسير قرطبي و تفسير زمخشري و بقيه تفاسير را که نگاه کنيم همه بلا استثناء گفتند که اين « لتعودن » به معناي بازگشت به کفر نيست بلکه به معناي صار است .

 جواب هاي زيادي دادند مخصوصا فخر رازي که نزديک به هشت جواب در اين جا مي آورد که عاد به معنا ي صار است .او از زبان خودش نگفته از زبان قوم خودش گفته است . ضمير وقتي هزار نفر و دو هزار نفر مي شود ، اين جماعت بر يک فرد غلبه کرده و تغليب است

حتي لغت شناس ها .

اگر کتاب مغني اللبيب ابن هشام انصاري  که از بهترين کتاب هاي نحويي است را ببينيد در اين مورد صحبت زيادي کرده که عاد هميشه به معناي بازگشت نيست بلکه به معناي صار است و آن جا مفصل توضيح داده که اين از باب تغليب مي تواند باشد .

حتي اگر عاد به معناي خودش باشد در عين حال نمي تواند دال بر کفر پيامبر باشد؛ بلکه مي تواند به معناي تغليب باشد و معاني ديگر.

 بهترين تفسير اهل سنت  فخر رازي است و از شيعيان تفسير الميزان علامه طباطبايي که در اين مورد مفصل بحث کرده اند ؛ ولي ابن تيميه و پيروانش بدون هيچ فکري فقط و فقط مي گويند کافر بوده . فلان پيامبر کافر بوده و طبق اين آيه و با تفسير آن ها همه پيامبران و به خصوص حضرت شعيب کافر بوده و بعد مسلمان شده .

اين يک مورد که خدمت شما نشان دادم . مطلب ديگري که در مورد يکي ديگر از پيامبران خدا گفته اند و ايشان را کافر خوانده اند ، حضرت آدم و حضرت حوا (ع) پدر و مادر همه بشريت است که در کتاب هاي خود گفته اند که  اين ها مشرک بودند و دليلي بر توبه آن ها نيست .

در کتاب التوحيد ( يا کتاب الضلال که سرتاسر آن مطالب ضد قرآن و ضد دين است و ما قبلا بحث آن را کرده ايم ) نويسنده محمد بن عبد الوهاب متوفي سال 1206  است که کتاب هاي تخصصي زيادي بر رد اين کتاب نوشته شده است و جالب اين که خود وهابي ها در مقابل اين فتوا موضعگيري کرده اند به خصوص ابن عثيمن در اين مورد پاسخ هاي زيادي داده است .

 اين کتاب به مناسبت جشن سالگرد صدمين سال تأسيس حکومت عربستان چاپ شده است . در باب 49 روايتي را نقل مي کند که ابن حزم گفته همه مسلمان ها اتفاق دارند که اگر انساني اسمي را بگذارد و از آن عبادت غير خدا را ثابت کند ، حرام است . مثل عبد عمرو ، عبد الکعبه حق ندارد که اين اسم ها را بگذارد .جالب است که عبد الکعبه يک اسم رايج در اوايل اسلام بود .

روايتي را از ابن عباس نقل مي کند که آيه اي از قرآن کريم را مي خواند و بعد از اين آيه استدلال مي کند که حضرت آدم و حوا (ع) کافر شدند . چطور ؟

ابليس پيش آدم و حوا مي آمد و مي گفت من همان دوست شما هستم که باعث اخراج شما از بهشت شدم و اگر کارهايي که به شما مي گويم را انجام ندهيد چنين و چنان مي کنم . آن ها را ترساند . آدم گفت چه کار کنيم ؟ . شيطان گفت بچه اي که به دنيا آمد اسمش را عبد الحارث بگذاريد . آن ها گفتند که نه اين شرک است و ما نمي توانيم چنين کاري کنيم .

بچه اي به دنيا آمد ولي مرده بود . دوباره حوا باردار شد و شيطان گفت که حرف من را گوش کنيد و گرنه بچه را نمي بينيد . حرف شيطان را گوش نکردند و دو باره بچه مرده به دنيا آمد .

دفعه سوم دو باره حضرت حوا باردار شدند و اين بار حب فرزند بر اين ها غلبه کرد و اسم فرزند خود را عبد الحارث گذاشتند

فذلک قوله (جعلا له شرکا ء فيما آتاهما)

به اين آيه استدلال کردند و گفتند که آدم و حوا (نعوذ بالله ) براي خداوند شريک قائل شدند .

گفتند که ابن أبي حاتم اين روايت را نقل کرده و سند صحيح است که شرک آن ها شرک در عبادت نيست ؛ ولي شرک در اطاعت است .

 در حالي که وقتي عبد الحارث مي گذاريم ، شرک در اطاعت نيست ، فرزند خود را بنده حارث گذاشتند نه بنده خدا ،  اين شرک در عبادت است  . هم شرک در عبادت است و هم شرک در اطاعت . اين آقا تصريح کرده که آدم و حوا طبق اين آيه مشرک بوده اند .

بقيه علما وهابي هر کدام آمدند و اين کتاب را شرح زده اند از جمله شرح جامع الفريد که در اين جا آمده و در صفحه 181 تصريح کرده همين قضيه را :

بل أشرکا في طاعة الله حيث عبدا و ولدهما لغير الله فسمياه عبد الحارث

حضرت آدم و حوا مشرک شدند و شرک آن ها ، شرک در اطاعت بوده و غير خدا را عبادت کردند و نام فرزند خود را عبد الحارث گذاشتند نه عبد الله و نه عبد المجيد ... و از غير خدا اطاعت کردند و شرک در اطاعت انجام دادند .

سؤال :

 

آقاي محمد بن عبد الوهاب از شما سؤال داريم . حضرت آدم و حوا مشرک شدند و خداوند هم در قرآن خود آن را ثابت کرد . توبه آن ها را هم براي ما ثابت کن . آيه اي از قرآن براي ما  بياور که ثابت کند که آن ها توبه کرده اند .

چنين آيه اي در قرآن وجود ندارد ؛ پس حضرت آدم و حوا مشرک از دنيا رفتند الان جاي مشرک کجاست ؟ (نعوذ بالله جهنم ) چون خداوند فرموده که از هر گناهي بگذرد ، از گناه شرک نمي گذرد .

حضرت آدم و حوا يک ترک اولي در بهشت انجام دادند که سال ها براي آن گريه کردند ؛ اما براي اين شرکشان ، دليلي بر توبه آن ها نيست . خداوند  شرکشان را ( نعوذ بالله ) در قرآن ثابت کرده ؛ ولي توبه آن ها را ثابت نکرده است ؛ پس آن ها مشرک از دنيا رفته اند .

اين سؤالي است که بايد جواب بدهند . طبق نظريه اين ها جايگاه پيامبر خدا در جهنم است .

درکتاب الدين الخالص ، نويسنده محمد الصديق حسن القنوجي البخاري ، متوفي سال 1257 هـ ، چاپ دار الکتاب العلميه ، جلد اول ، صفحه 260 :

و أقول الصحيح أن الشرک إنما وقع من حواء فقط دون آدم عليه السلام لأنه نبي و خليفة .

فقط حوا مشرک شد ، ( اين در حالي است که در آن آيه از قرآن هر دو مشرک شده بودند ) آدم مشرک نشده براي اين که او نبي و خليفه خدا بود و نمي تواند مشرک باشد .

محقق در اين جا تصريح مي کند و طعنه مي زند که حرف اين آقا کاملا نادرست است و چنين چيزي قابل قبول نيست .

ولا شک أن هذا طعن قبيح في السيدة حواء

شکي نيست که اين طعن بسيار زشتي است که به مادر همه بشريت حضرت حوا نسبت داده اند .

اما محمد بن عبد الوهاب گفته هم حضرت آدم و هم حضرت حوا مشرک شده اند .

خود وهابي ها هم به اين مسأله اعتراض کرده اند و تصريح کردند که چنين چيزي قابل قبول نيست . از جمله ابن عثيمين در کتاب القول المفيد علي کتاب التوحيد بحث مي کند که چنين قضيه اي کاملا باطل است . با شش دليل ثابت مي کند که اين حرف درست نيست و حضرت آدم  و حوا مشرک نشدند و اين روايت جعلي و ساختگي است .

همچنين ابن حزم اندلسي در کتاب الفصل في الملل و الأهوء و النحل ، تصريح مي کند که اين روايت خرافه و جعلي است و کساني اين روايت را درست کرده اند که اصلا دين و حيا  نداشته اند و سند آن صحيح نيست . اين آيه در باره مشرکين وارد شده نه در باره حضرت آدم و حوا (ع) .

مجري :

استاد يزداني اين ها احيانا خداي خود را تکفير نکرده اند . از اين وهابي ها هيچ چيز بعيد نيست ، وقتي که در مورد  پيامبر خدا حضرت شعيب گفتند که اول کافر بودند و بعد موحد شدند و بعد از آن به نبوت رسيدند . در باره حضرت آدم و حوا هم گفتند که مشرک شدند بدون اين که دليلي بر توبه آن ها باشد يعني مشرک از دنيا رفتند .

استاد يزداني :

آيه ديگري استدلال کرده اند که همه پيامبران را به طور عام مشرک دانسته اند .

مجري :

ديديد که نوک تکفير وهابيت تا کجا پيش مي رود . انبياء الهي را هم تکفير مي کند ؛ پس ما نبايد انتظاري داشته باشيم که مسلمان ها را هم تکفير نکنند . کليپي آماده کرديم ما قرار است که در اين برنامه به جنايت هاي وهابيت بپردازيم و آن ها را هم ببينيم . در اين روزها بيش از بيش بر طبل رسوايي وهابيت کوبيده مي شود به خصوص در جريانات سوريه .

کليپ 002 :

 قسمت اول : کشتار وحشيانه مسلمانان توسط وهابيت

قسمت دوم : به خاطر خدا توبه اش بده ، برادر يک لحظه صبر کن بچه کوچک است ، 10 سال بيشتر ندارد . به خدا قسم شهادت مي دهم اشهد أن  لا اله الا الله  

 مجري :

ملاحظه فرموديد که وهابي ها ، دوستان شبکه هاي وهابي که به دنبال آزادي بيان و لطافت و نرمي در گفتار هستند ، چه جنايت هايي را مي کنند و خودشان تصاوير آن را پخش مي کنند و خدا مي داند که چه جنايت هاي ديگري انجام مي دهند و از آن تصوير نمي گيرند . البته اين کليپ هايي که ما پخش مي کنيم از بين هزاراني است که ما انتخاب مي کنيم تا معذوريت کمتري داشته باشند و با اين حال آن ها را سانسور مي کنيم .

 چهره وهابيت اين است . فقط خودشان را مسلمان مي دانند ؛ البته جديدا خودشان را هم تکفير مي کنند که به آن هم مي رسيم .

 در ادامه مباحثي که قبلا داشتيم ، گفتيم که نوک تکفير وهابيت فقط شيعيان نيستند اهل سنت و حتي علما اهل سنت را هم در برمي گيرد . از استاد يزداني خواهش مي کنيم که نمونه هاي ديگري که آماده کردند در خصوص تکفيري هاي که نسبت به بزرگان اهل سنت است را معرفي کنيد .

استاد يزداني :

موارد زيادي است که اين ها به شخصه نام بردند از بزرگان اهل سنت و گفتند که اين ها مرتد و کافر شده اند .

 شخصيتي مثل فخر رازي .

 وقتي انسان کتاب او را مي خواند به فکر و علم و دانش فراوان او پي مي برد ؛ البته انحرافات زيادي داشته به شيعه فحاشي هاي فراواني کرده ؛ ولي انصافا در بين علما اهل سنت مفسري مثل فخر رازي نيامده و نخواهد آمد .

بهترين تفسير اهل سنت از ديد گاه خودشان ، تفسير فخر رازي است . بعد از آن تفاسير قرطبي و آلوسي و ابن کثير و... است . با آن عظمت و با آن تمجيد هايي که بزرگان اهل سنت در باره فخر رازي گفتند ؛ ولي درعين حال ابن تيميه ، محمد بن عبد الوهاب و ساير وهابي ها تصريح کردند که فخر رازي کافر بوده و مرتد شده است .

من چند نمونه را خيلي سريع نشان مي دهم . محمد بن عبد الوهاب در کتاب خودش مؤلفات شيخ محمد بن عبد الوهاب در بخش الرسائل الشخصيه ، اين کتاب از مهم ترين کتاب هاي او است . نامه هايي که شخصيت هاي مختلف نوشته در اين کتاب جمع آوري شده با مقدمه وتصحيح صالح بن فوزان و محمد بن صالح العليقي .     

در اين کتاب  ، درنامه اي که به  احمد عبد الکريم مي نويسد در صفحه 216 :

من محمد بن عبد الوهاب به احمد عبد الکريم سلام علي المرسلين والحمد لله رب العالمين .

سلام هم نمي کند فقط بر پيامبران سلام مي کند وستايش خداوند را مي کند .

ظاهرا اين آقا نامه اي نوشته بوده و اشکال گرفته بوده که چرا شما همه مسلمانان را تکفير مي کنيد .

 بعد مي گويد مي خواهم اين اشکال را از ذهن تو رفع کنم که تکفير کردن کار بدي نيست . در صفحات متعدد در باره اين که چه کساني کافر شدند و چه کساني منافق بودند و کافر شدند تا جايي که مي رسد به آن جايي که در صفحه 222:

وأبلغ من ذلک أن منهم من صنف في الردة کما صنف الفخر الرازي في عبادة الکواکب و هذه ردة عن الإسلام باتفاق المسلمين هذا لفظه بحروفه

از همه اين ها رساتر اين است که علماي اهل سنت کتاب هايي در دفاع از ارتداد نوشته اند مثل اين که فخر الدين رازي در باره عبادت ستارگان کتاب نوشته است و اين کار فخر الدين رازي به اتفاق همه مسلمين ارتداد از اسلام است . اين حرف هاي ابن تيميه است که من کلمه به کلمه آن را بيان مي کنم .

يعني فخر الدين رازي کتاب نوشته که بايد ستاره ها را عبادت کنيم واين کفر آشکار است . من زياد گشتم که ببينم ابن تيميه در کدام يک از کتاب هاي خود گفته فقط يک مورد پيدا کردم . درکتاب مجموعه الفتاواي خودش ، صفحه 97 :

صنف الرازي کتابا في عبادة الکواکب والأصنام وعمل السحر ، سماه السر المکتوم في السحر و مخاطبة النجوم .

کتابي در مورد عبادت ستاره ها و بت ها و سحر نوشته ...

در کتاب الدرر السنيه في الأجوبه النجديه ، جلد 10 ، صفحه 404 ، 405 ، 72 ،355 ،372 متعدد مي آورد که فخر الدين رازي در باره عبادت بت ها و ستاره ها کتاب نوشته و کافر شده است .

کتابي که نوشته  در باره اين نيست  که ستاره ها را عبادت کنيم ؛ چون کتاب الآن در دسترس ما نيست آن طور که نقل کردند فخر الدين رازي کتابي نوشته در باره تأثير ستاره ها بر زمين . اگر ستاره فلان جا باشد ، فلان تأثير را دارد و گردش و نوع آن ها ...

به هر حال اين ها  در اين عالم تأثير گذار است و اين ثابت شده که نظم اين عالم در دست خداوند است و خداوند آثار برخي از چيزها را در ستاره ها قرار داده است مثلا اگر ماه فلان طور شود ، جزر و مد مي شود . اين ها همه ثابت شده است .

آن زمان علم تا اين حد پيشرفت نکرده بود و ثابت نشده بود ؛ اما فخر الدين رازي اين کتاب را نوشت که فلان ستاره در فلان اتفاق زمين تأثير دارد . ولي  ابن تيميه آمده و گفته چون اين کتاب را نوشته ، او کافرشده است .

شخصيت بعدي ابوعلي سينا است .

افتخار همه فارسي زبان ها ست . کتاب الدرر السنيه في الأجوبه النجديه ، جلد 9 ، صفحه 422 مطلبي را مي آورد :

وقال ابو العباس : حدثني ابن الخضيري عن والده الشيخ الخضيري إمام الحنفية في زمنه قال کان فقهاء بخاري يقولون في إبن سينا ، کان کافرا ذکيا ، فهذا الإمام الحنفية في زمنه حکي عن فقهاء بخاري جملة کفر ابن سينا و هو رجل معين مصنف يتظاهر بالإسلام

ابن تيميه نقل مي کند با يک سندي که خودش درست کرده ، که فقهاي بخارا در باره ابن سينا مي گفتند که ابن سينا يک کافر باهوش بود . اين امام حنفي ها در زمان خودش بوده که از فقهاي بخارا کفر ابن سينا را نقل کرده .

ابن سينا يک مرد مشخصي بود که کتاب  مي نوشت و به اسلام هم تظاهر مي کرد ؛ اما همه فقهاي بخارا او را تکفير کردند .

پس تکفير کار بدي نيست ، اگر بد بود فقهاي بخارا ابن سينا را تکفير نمي کردند!!! .

براي اين حرف خود يک مدرک و سند بياوريد که فقهاي بخارا اين کار را کرده باشند . اين ها دروغ هايي است که از خودش مي سازد تا تکفير مسلمان ها را توجيه کند.

فخر الدين رازي با آن عظمتش از ديدگاه اهل سنت ، هر چند که دشمن شيعه بوده و به شيعه در کتاب هاي خود فحاشي هاي زيادي کرده ؛ ولي براي اهل سنت خيلي قابل احترام است و در تفسير اهل سنت بهترين کتاب را نوشته ، تکفير مي شود  . ابن سينا با آن کتاب هايي که نوشته تا الان  در دانشگاه ها و حوزه هاي مختلف تدريس مي شود ، ولي کافر باهوش است .

مجري :

اين وهابي ها را ديديد که تکفيرشان به چه صورت بود مسلمان ها ، انبياء و حتي خودشان را تکفير مي کنند . اتفاقاتي که در سوريه مي افتد و بر سر مال دنيا به جان هم افتادند و يکديگر را تکفير مي کنند و مي کشند . مصداق بارز اشتغال ظالمين به ظالمين است .

کليپ 003 :

کشتار نيروهاي جبهه النصره ( لواء التوحيد ) توسط گروه داعش

تصاوير بعد از ورود عناصر جبهه النصره (لواء التوحيد )

مجري :

تکفيري هايي که يکديگر را مي کشند و بعد بالاي سر اجساد  آن ها مي گويند که اين ها داعش نيستند يعني دولت اسلامي عراق و شام نيستند ، اين ها دولت اسلامي کفر هستند  ؛ چون داعش مخفف دولت عراق و شام است .

 ديديد که چگونه لواء التوحيد داعشي ها را تکفير مي کرد و داعشي ها هم آن ها را تکفير مي کنند که اخبار شان امروزه به شما مي رسد . اين ها همه را تکفير کردند ، به بحث خداي وهابي ها که رسيديم ، آن جا پنبه خداي وهابيت را خواهيم زد  که چگونه خدايي است .

استاد يزداني شما درباره تکفير علما اهل سنت گفتيد ؛ اما  از اين خود تکفيري ها نمونه ديگري هم داريد که به ما ارائه دهيد .

استاد يزداني :

البته موضوع ما تکفير علما اهل سنت است ؛ اما در اين مورد از کتاب هاي خود وهابي ها نمونه هايي داريم که وهابي ، وهابي را اهل بدعت خوانده و تکفير کرده است

کتاب تحفة المجيب عن أسئله الحاضر و الغريب ، نويسنده مقبل بن هادي الوادعي يکي از وهابي هاي معاصر و بسيار تند رو که کتاب هاي متعددي نوشته و در اين کتاب به خيلي از علما توهين و جسارت کرده  که در ادامه آن ها را نشان خواهيم داد .

اين کتاب چاپ دار الآثار صنعا است ، صفحه 89 : سؤالي کرده

ما هو القول الفصل في يوسف القرضاوي و هل هو مبتدع أم لا ؟ و ما رأيکم فيمن يقول بأنه عدو الله و من أبناء اليهود و يلقبه بالقرظي نسبة إلي بني قريظة

حرف آخر درباره يوسف قرضاوي چيست ؟ آيا او بدعت گذار است يا نه ؟

الجواب : يوسف القرضاوي منذ عرفناه و سمعنا به و هو حزبي مبتدع أما أنه عدو للسنة فلانستطيع أن نقول إنه عدو للسنة و لا نستطيع من أبناء اليهود

يوسف قرضاوي را از زماني که مي شناسم و حرف هاي او را شنيدم او يک سياستمدار بدعت گذار است ؛ اما اين که بگويم دشمن سنت است نمي توانم بگويم و نمي توانم بگويم که از فرزندان يهود است

باز هم اين آقا در کتاب رفع اللثام عن مخالفة القرضاوي للشريعه الاسلام ، نويسنده احمد بن محمد بن منصور العديني که شيخ الوادعي مقدمه اي در اين کتاب نوشته واين مطلب از خود اوست ، صفحه 4 :

و من بين دعاة الضلالة في زمننا هذا يوسف بن عبدالله القرضاوي مفتي قطر فقد أصبح بوقا لأعداء الإسلام

از بين کساني که مردم را به گمراهي و ضلالت دعوت مي کند در اين زمان شخصي است به نام يوسف بن عبدالله قرضاوي مفتي مردم قطر . او امروز بوقي شده براي دشمنان اسلام و زبان وقلمش را در اختيار دشمنان اسلام براي جنگ با اسلام قرار داده است .

از اين خود تکفيري ها زياد است اما در يک فرصت ديگر آن ها را نشان خواهم داد . اما در مورد توهين هايي که به  بزرگان اهل سنت کردند را چند نمونه نشان دهم :

ابن قيم الجوزيه که شاگرد ارشد ابن تيميه بوده کتابي به نام شرح القصيده النونيه دارد که توهين بسيار عجيب به يکي از بزرگان اهل سنت به نام آمدي مي کند . در جلد 2 ،  صفحه 32 :

حتي أتي من أرض آمد آخرا         ثور کبير بل حقير الشأن

تا اين که از سرزمين آمد شخصي ديگري آمد ، که گاو بسيار بزرگي بود ولي مقامش خيلي پايين بود .

در صفحه بعد محقق اين شعر را شرح داده است که منظور از اين شعر چه بوده است :

و هو المعروف بالآمدي صاحب کتاب ( أبکار الافکار ) في علم الکلام

اين شخصي که شاگرد ارشد ابن تيميه است ، آمدي را گاو بزرگ خوانده او همان آمدي معروف صاحب کتاب ابکار الافکار .

شرح حال آمدي در کتاب عيون الانباء في طبقات الاطباء ، نويسنده آقاي خزرجي معروف به ابن أبي اصيبعه :

هو الإمام الصدر العالم الکامل سيف الدين ابوالحسن ...

أوحد الفضلاء و سيد العلماء کان أذکي أهل زمانه و أکثرهم معرفة بالعلوم الحکمية و المذاهب الشرعية و المبادي الطبية ....

چنين انساني با اين شهرت را گاو بزرگ معرفي مي کند .

آقاي شمس الدين ذهبي در کتاب سير اعلام النبلاء ،جلد 22 ، صفحه 364 :

العلامة المصنف فارس الکلام سيف الدين علي بن أبي علي بن محمد بن سالم الآمدي الحنبلي ثم الشافعي

اين آقا به اين بزرگي که عالم ، علامه ، کامل.... بوده از ديدگاه ابن قيم الجوزي يک گاو بزرگ است . دليلش اين است که اشعري مي باشد و از اشاعره پيروي مي کند .

کتاب فضائح و نصائح ، نويسنده مقبل بن هادي الوادعي ، چاپ دار الحرمين قاهره است . از او سؤال مي کنند: نظر شما در باره کسي که بقيه طلاب مبتدي را ترغيب مي کند به خواندن کتاب « في ضلال القرآن » چيست ؟ ( اين کتاب براي سيد قطب است )

الجواب : أما کتاب الضلال و کتابات سيد قطب ....

فتفسيره تفسير شخص عاش في الإلحاد بإعترافه إحدي عشرة سنة فکيف يکون ذلک التفسير ؟

اين کتاب تفسير ، کتاب شخصي است که يازده سال کافر بوده ، چطور مي‌تواند چنين شخصيتي کتاب تفسير کند ؟

ولکن الدعايات من قبل الإخوان المفلسين فهم الذين يرفعون الشخص و لو کان لا يساوي بصلة مثل قال الدکتور و کذا يا دکتور و هو ثور و ليس بدکتور

به جاي اين که بگويد اخوان المسلمين مي گويد اخوان المفلسين . اين ها انگيزه دارند که آدم هاي بي ارزش را بزرگ کنند مثلا به او مي گويند دکتر . اين هايي را که دکتر مي گويند دکتر نيستند بلکه گاو هستند .

مجري :

بينندگان عزيز اين برخورد وهابيت با بزرگان اهل سنت است  . برخوردي که فقط همراه است با کفر ، مشرک بودن ، کشتن و خون و خونريزي . اين پيام وهابيت چيزي است که در شبکه هاي وهابي پياده  مي شود . تحريک مردم به خاطر راه انداختن جنگ هاي داخلي در کشورها ، دفاع از گروه هاي تکفير ي که مسلمانان را به راحتي مي کشند .

 اين تفکري است که توسط وهابيت گسترش پيدا مي کند ؛ اما قطعا با نگرش عميقي که مسلمان ها دارند ، جلوي اين حرکت ايستاده اند و باز هم خواهند ايستاد .

علامه احمد محمود کريمه ، يکي از بزرگان اهل سنت است . سخناني را دارد برعليه وهابيت که قبلا هم از ايشان کليپ پخش کرديم . آن وهابي هايي که وهابي شدند و تفکرات وهابيت و سلفيت دارند ؛ اما احساس مي کنند که هنوز از اهل سنت شمرده مي شوند اين کليپ را با دقت بيشتري ببينند شايد نگرش آن ها تغيير کرد .قطعا اين عالم اهل سنت بيشتر از عوامي که وهابي هستند ، مي دانند و براي آن ها  بيشتر از شبکه ها ي وهابي دلسوز هستند .

کليپ 004 :

سخنان علامه احمد محمود کريمه : خداوند متعال با علم قديمش راه و روش خوارج را براي تمام بشريت معين کرده است .در سوره بقره مي فرمايد :

ومن الناس من يعجبک قوله في الحياة الدنيا

تفسيرش مي کنم يعني يک شعارهاي شرعي مي دهند مثل اين شعارها خلافت ، راه حل اسلامي ، سلف ، صحابه ، حاکميت ، البرائه ، ولاء ، اين شعار هاي وهابي ها که اين ها  مسلمان نيستند .

ومن الناس من يعجبک قوله في  الحياة الدنيا و يشهد الله علي ما في قلبه و هو الد الخصام و إذا تولي سعي في الأرض ليفسد فيها و يهلک الحرث والنسل والله لا يحب الفساد

گمان مي کنم اين خصوصيات کاملا منطبق بر اين وهابيت و عمليات تروريستي اين ها ست و فرقي ندارد بين کسي که اين عمليات را مستقيما انجام مي دهد يا باعث آن مي شود . سپس خداوند متعال در سوره جاثيه مي فرمايد :

افرأيت من اتخذ إلهه هواه

يعني مردم سؤال مي کنند اين هايي که تمام مدت در مورد انفجار فکرمي کنند و منتظر مي مانند ؛ پس دين اين ها کجاست ؟ اين ها دين ندارند همان فرمايش خداوند است

افرأيت من اتخذ إلهه هواه

خداوند علم دارد

وختم علي سمعه و قلبه وجعل علي بصره غشاوة فمن يهديه من بعد الله أفلا تذکرون

مجري :

پس استاد بزرگوار اين ها دين ندارند .

  از جمله فتاواي قرضاوي مباح دانستن خون مصري ها است ؟

علامه احمد محمود کريمه :

من نمي دانم که قرضاوي خوانده است يا نخوانده است ؛ البته که حتما  خوانده است  فرمايش پيامبر (ص)  را کسي که ياري کند بر ريختن خون مسلماني و با يک کلمه يا با نصف کلمه روي پيشاني او نوشته مي شود از رحمت خداوند نا اميد است .

اين روايت را امثال قرضاوي و خون ريزان  ديدند ؛ چون که اين ها جنايت هاي وراثتي دارند که براي اين ها  به ارث رسيده از جنگ صفين و جمل و نهروان وکربلا

اين جنايت هاي وراثتي است که در خون اين ها جريان دارد . اين ها اسلام را با شاخه گل و امنيت و امان معرفي نکردند؛ بلکه اسلام را به عنوان يک دين خونريز معرفي کردند . هرکس کلام اين ها را مي شنود مي گويد اين از علماي مسلمانان است .

آيا پاپ در واتيکان چنين حرفي مي زند ؟ نه اصلا آيا پاپ در کليسا مي تواند چنين حرفي بزند ؟ حتي خاخام يهودي در ملإ عام چنين حرفي نمي زند ؛ چون اين ها حکمت دارند؛ ولي اين وهابي ها حماقت دارند و درد بي درمان دارند .

من قرضاوي و کساني که گمراه شدند را به خواندن موسوعه الفقهيه الکويتيه دعوت مي کنم که لفظ استحلال را جستجو کنند . در اين موسوعه کل علما اجماع دارند که کسي که حرامي را استحلال کند از اسلام خارج مي شود.

 يعني اگر کسي بيايد و بگويد که خون فلان مسلمان مباح است يا اين که زنا حلال است يا اين که قمار حلال است و عالما و عامدا اين کار را انجام دهد از اسلام خارج مي‌شود . چرا؟

چون خداوند را تکذيب کرده است . پيامبر و صحابه را تکذيب کرده و از اجماع مسلمانان خارج شده است . کسي که خدا و پيامبر را تکذيب کند و وقتي که فتوا مي‌دهد که خون فلاني مباح است من به قرضاوي مي گويم که از اسلام خارج شدي و مرتد شدي.

من به او گفتم که موسوعه الفقهيه الکويتيه را باز کن و ببين تو خون انسان بي گناهي را حلال دانستي سپس از اسلام  خارج شدي .

در تکمله عرايضم مي گويم کساني که خون مسلمانان را مباح مي دانند خودشان مرتد هستند .

مجري ( آقاي حسيني ) :

سخنان رک و بي پرده  اين عالم اهل سنت را  شنيديد که ديگر جاي هيچ شک و شبهه اي را نمي گذارد . اگر اين ها اهل سنت هستند ؛ پس اين کساني که تکفير مي کنند چه کساني هستند .

امشب بيشتر حول تکفير صحبت کرديم . اين ها مسلمان ها ، انبياء و حتي خودشان را تکفير کردند . استاد يزداني آيا کساني هستندکه از غربال تکفير اين ها رد شده باشند.

استاد يزداني :

بله کساني هستند گفتند که اين ها کافر نبودند . نمونه اي از آن را نشان مي دهم . کتاب کيف نفهم التوحيد ، نويسنده محمد احمد باشميل ، ايشان يکي از علما معاصر وهابي است . در اين کتاب سير مناظره خودش را درباره توحيد  با يکي از علما اهل سنت نقل مي کند . در صفحه 12 : با عنوان توحيد أبي جهل و أبي لهب :

ابوجهل و ابولهب ومن علي دينهم من المشرکين ، کانوا يؤمنون بالله و يوحدونه في الربوبية خالقا و رازقا ، محييا ومميتا ، ضارا و نافعا ، لايشرکون في ذلک شيئا ؟

آيا به نظر شما ابوجهل و ابولهب که مشرک بودند به خدا ايمان داشتند ، آيا خداوند را در ربوبيت و رازقيت و حيات و ممات قبول داشتند ؟

عجيب و غريب ، أن يکون أبوجهل و أبولهب أکثر توحيد الله و أخلص ايمانا من هؤلاء المسلمين الذين يقولون لا اله الا الله و محمد رسول الله ؟

اين بسيار عجيب است که ابوجهل و ابولهب از نظر ايمان و اخلاص از مسلمان هايي که لا اله الا الله و محمد رسول الله مي گويند بالاتر باشند  .

فقلت : ليس هذا عجيب و لا غريبا بل هذا هو الواقع الذي ستعرفه و ستسلم به

من مي‌گويم: اين که عجيب و غريب نيست ، بلکه واقعيتي است که ان شاء الله آن را به شما معرفي مي کنم . دليل مي آورد ....

تا اين که در صفحه 14 مي گويد :

المشرکون الاولون کانوا اکثر ايمانا من مشرکي هذا الزمن :

مشرکين در صدر اسلام از مشرکين امروز ( مسلمان هايي که لا اله الا الله مي گويند ) توحيدشان بيشتر بوده است . آياتي از قرآن کريم را به عنوان  دليل مي آورد (نعوذ بالله) اين ها را به مشرکين تطبيق مي دهد و بعد آيات ديگري را به مسلمان ها تطبيق مي دهد و مي گويد اين هايي که غير خدا را مي خوانند از ابوجهل و ابولهب هم مشرک تر هستند .

پس کساني در اين بين سالم ماندند که کافرنشوند . از جمله اين ها ابوجهل و ابولهب است که از مسلمان هاي امروزي مسلمان ترهستند .

مطالب زيادي درباره توهين هاي که اين ها به ابن حجر عسقلاني ، نبوي ، امام تهاوي ، ابن حجر هيثمي داشتند که به خاطر ضيق وقت نمي توانم آن ها را نشان دهم . ان شاء الله در يک برنامه ديگر توضيح خواهم داد .

مجري :

ما بارها گفتيم که شبکه هاي وهابي کاري جز دروغگويي و تدليس و توهين و تکفير ندارند اين راه و روش وهابي ها است . متأسفانه در روزهاي گذشته شاهد توهين هاي فراوان اين ها بوديم . نمي دانيم به علت اين که ايام فاطميه بود و حضور عزاداران فاطمي را مي‌ديدند يا بحث هاي ديگري بود .

يکي از آن توهين هاي وقيحانه اي که انجام شد ، جسارت به عزيزان تبريزي بود ، آذري زبان هاي عزيزي که به غيرت و شرافت و بزرگ مردي در ايران زمين معروف هستند . ما امشب کليپي را آماده کرديم که قبل از آن از آذري زبان ها و ترک هايي که در تبريز هستند عذر خواهي مي کنم ؛ اما به خاطر اين که چهره واقعي وهابي ها را نشان دهيم ، مجبور به پخش آن هستيم . امشب اولويت را به بينندگان آذري زبان مي دهيم تا پيغام خود را به اين شبکه هاي وهابي برسانند .

کليپ 005 :

جهودي کارشناس وهابي شبکه وهابي کلمه :

اما در مورد تبريزي ها که گفتيم و من ارادت خاصي به آن ها دارم . من مجبور هستم که اين را براي مردم آذربايجان بگويم ، آذربايجان تحت اشغال ترک هايي بود که از آناتولي آمدند . آن ها توسط عثماني ها بيرون شدند و آذربايجاني ها را قتل عام کردند و آن هايي که از آذربايجاني ها ماندند ، لهجه خود را عوض کردند و ترکي  شدند آذربايجاني .

لهجه آن ها ، لهجه ديگري بود . لهجه اي بين گيلکي و کردي . گيلکي و کردي لهجه هايشان به هم نزديک است حتي کردي و بلوچي هم به يکديگر نزديک است .

ولي آذربايجاني يگ دفعه آن طرف شده ؛ چون آن ها ياغياني بودند که از حکومت عثماني فرار کردند  و با بي رحمي همه مناطق ايران را گرفتند و آن هايي که ماندند زبان خود را عوض کردند . شنيدم بعضي از زبان شناس ها که در بعضي از مناطق ايران ، زبان اصيل آذري را هنوز هم دارند . چند جا در خلخال هست .

مجري :

اگر آذري زبان هاي عزيز از افاضات اين وهابي ناراحت شدند ، من از آن ها واقعا معذرت خواهي مي کنم ؛ اما بدانيد که جسارت ها ي آن ها يکي دو تا نيست .  کارشناسان آن ها گفتند که صادرات غير نفتي ايراني ها ، دختران ايراني هستند که براي فحشا به جاهاي ديگر مي روند يا همين جهودي گفته بود که ايراني ها وحشي بودند . کليپ آن هم موجود است و نمي تواند آن را انکار کند .

 به بلوچ ها گفتند که شما نمي فهميد به خاطر همين توهين برداشت کرديد و به کردها گفتند که در محله هايشان صدها فاحشه خانه وجود دارد . نسبت به ترک ها هم اين جسارت را کردند که آن ها ياغياني هستن که از حکومت عثماني فرار کردند . به نظام ايران ، به مراجع تقليد ، به علامه مجلسي ، به شيخ کليني جسارت مي کنند و رکيک ترين الفاظ را به کار مي برند .

ديديد که نسبت به سيد مرتضي چگونه صحبت کردند ، نسبت به مادران شيعه هم ديديد که چه توهيني کردند . فراموش نمي کنيم که نسبت به خانواده ابوبکر که چه حرف هايي زدند در باره شأن نزول يکي از آيات قرآن کريم . درمورد ام المؤمنين عايشه گفتند که سفيه بوده و اصلا خجالت نکشيدند از به کار بردن اين کلمه در باره ايشان .

نسبت به علما اهل سنت گفتند که آن ها مزدور هستند و تعبيري که داشتند گفتند که زهرمارتان شود آن غذايي که در مجمع جهاني تقريب خورديد .

به علمايي که با شبکه جهاني ولايت همکاري داشتند جسارت کردند .

نسبت به امير المؤمنين (ع) بارها جسارت کردند .

کاريکاتور حضرت صديقه طاهره (س) را باز هم کشيدند و به ساحت مقدس ايشان توهين و جسارت کردند و اين در حالي بود که کساني که در همه موارد سريع عکس العمل نشان مي دهند ، در اين باره سکوت را اختيار کردند .

همين جهودي نسبت به حضرت زينب (س) جسارت کردند .

نسبت به تشنگي امام حسين (ع) آن جسارت وحشتناک را کردند .

نسبت به امام رضا (ع)  آن جسارت را کردند که ما صلاح ندانستيم که پخش کنيم .

نسبت به حضرت بقيه الله بارها و بارها جسارت کردند و ما نشان داديم و شيعيان از اين بابت بسيار ناراحت شدند . اين ها را عرض کردم که بگويم عجيب نيست که به آذري زبان ها هم جسارت کنند .

استاد يزداني :

همان طور که شما ليستي از توهين هاي اين ها را گفتيد ، ما قبلا هم تصريح داشتيم از يکي از بزرگان وهابي به نام ابا بطين که به ترک ها توهين کرده بود و ما قبلا آن را نشان داديم .

 باز هم اين توهين را نشان بدهم . کتاب الدرر السنيه في الاجوبه النجديه ، نويسنده محمد بن قاسم العاصمي النجدي ، جزء 9 در کتاب حکم المرتد :

سؤالي کرده از شيخ ابا بطين که اگر بعضي جاهلان بگويند از شرط هاي امام اين است که قرشي باشند و محمد بن عبد الوهاب که قرشي نبوده ؛ بلکه عارضي بوده او چگونه امام شده ؟ در اين باره از پيامبر روايت زياد داريم .

إذا قال بعض الجهال ذلک فقل له : و لم يقل ترکيا

اگر بعضي از جاهلان پرسيدند به آن ها بگو که اگر قرشي نيست ترک هم نيست .

فإذا زال هذا الأمر عن قريش فلو رجع إلي الإختيار لکان العرب اولي به من الترک ، لأنهم أفضل من الترک ولهذا ليس الترکي کفوا للعربية

اگر حکومت از قريش گرفته شود به عرب برمي گردد ؛ زيرا عرب بهتر و شايسته تر از ترک است . به همين دليل ترک با زن عرب کفو نيست . اگر يک مرد ترک با يک زن عرب ازدواج کند و يکي از اولياء راضي نباشد مي تواند نکاح را فسخ کند و نيازي به طلاق نيست .

مجري :

سلام عليکم ، نظرتان را در مورد اين جسارتي که نسبت به آذري زبان هاي عزيز کردند را بفرمايد و اگر سؤالي هم داريد کارشناس محترم برنامه پاسخ مي دهند .

بيننده : آقاي افخمي از مراغه – شيعه

آقاي جهودي کلا با شيعيان مشکل دارند ، مخصوصا زماني که به  امام حسين (ع) آن جسارت وقيحانه را کردند که مو به تن انسان راست مي شد . اين شخص ترک ها را نشناخته ، ما غيرت داريم ، ما عاشق اهل بيت هستيم .

مجري :

فکر مي کنم  يکي از دلائلي که اين جسارت را کردند اين بود که يک عزيز آذري زبان زنگ زد و گفت که ما ارادت خاصي نسبت به  اهل بيت داريم . بلافاصله جهودي   گفت بايد نکته اي را بگويم که آن توهين را کرد .

با  اين کار اوج کينه خود را اين وهابي  و شبکه وهابي کلمه نشان دادند .

بيننده : امير از تبريز – شيعه

آقاي جهودي حرف هايي را زد که مي خواهند خلط مبحث کنند و مي خواهند از آب گل آلود ماهي بگيرند . در مورد آذربايجان و مردم آن که الحمدلله و المنه شيعه بودند و اولين شهري که مذهب شيعه را در ايران رواج داد ، تبريز بود . ايشان خلط مبحث مي کنند و مي خواهند يک قوميتي را به هم مي ريزند .

در مورد زبان آذري که از صفويه به اين طرف ترک شد ،  من موافق هستم در کتاب ها هم اين را نوشته اند  ؛ ولي مبحث تاتي را که در زمان سلجوقيان  در  آذربايجان رواج پيدا کرد را باهم خلط مي کند . ايشان با شيعه و مقدسات شيعه مشکل دارند و مي خواهند قوميت هاي ايراني را به جان هم بيندازد .

براي ما فرقي نمي کند که زبان ما ترکي باشد يا کردي يا هر زبان ديگر ي چيزي که براي ما مهم است ، اين است که محبت اهل بيت (ع) در روح و قلب و جان ما رسوخ کرده است .

مجري :

قصد ما از بيان اين بحث اين نيست که آن ها بيايند عذر خواهي کنند بلکه هدف ما اين است که به شما بگوييم که هيچ کس از زير چنگال توحش وهابيت جان سالم به در نبرده است نه شيعه و نه سني  و نه هيچ کس ديگر ي .

بيننده : صفا از تبريز – شيعه

از وهابيت نبايد انتظاري غير از اين داشت . کساني که به خودشان و به ديگران توهين و جسارت مي کنند و اصلا ديگران را آدم نمي دانند . انتظار نبايد داشته باشيم که آن ها به دنبال اختلاف انداختن نباشند .

ولي ما در اين موارد بحث هاي تاريخي داريم و نبايد وارد اين بحث ها شد. شايد قسمتي از حرف هاي آن ها درست باشد . اين که مي گويند زبان آذري تغيير کرده ، يک بحث علمي است و درست مي باشد . عثماني ها به تبريز حمله کردند و آن جا را اشغال کردند و کشتار زيادي انجام دادند و اين که آذري ها همه ايراني هستند هم بحث علمي است .

مجري :

اما نکته اي که در صحبت هاي اين شخص بود اين است که در پاسخ شيعه اي که گفت ما محب اهل بيت هستيم ، اين توهين را کرد .

بيننده :

ايشان که تکليفشان روشن است و ما انتظاري از آن ها نداريم ؛ ولي انتظاري که از شبکه ولايت که يک شبکه باوقار است و ما در اين سال ها ديديم ، اين است که مباحث تاريخي را اظهار نکنيد . من هر چه مي خواهم بگويم که ايشان اشتباه کردند ولي جاهايي را هم درست گفتند ؛ اما توهين ايشان خيلي بد بود . نظر بنده اين است که بايد به اين مباحث خيلي علمي و دقيق نگاه کنيم .

مجري :

براي ما اشخاص مهم نيستند هر کسي که باشد و بخواهد توهين کند به اهل بيت در نزد ما مبغوض است و براي ما اهل بيت مهم و ملاک هستند  . موضوع ما همان عبارت ياغي خواندن آذري زبان ها است و به مباحث تاريخي آن کاري نداريم .

بيننده : آقاي نوري از ميانه – شيعه

من مي خواهم نظر خود را درباره کليپ ها يي که پخش کرديد بيان کنم . تاريخ نشان مي دهد کساني که بر پيکر مطهر امام حسين (ع) اسب دواني کردند ، اين ها هيچ کدام فرزند پدر خود نبودند .

 در مورد توهين جهودي به آذري زبان ها عرضم اين است که آقا ي جهودي مواظب باش به خاطر کم آوردنتان در مناظره با آقاي شريفي ، آقاي هاشمي جگر شما را در نياورد و نخورد ؛ چون شماها از نسل هند جگر خوار هستيد .

در باره دفاع از اهل بيت چند بيت را به ترکي بخوانم و ترجمه کنم :

 تقدير مي کنم از کسي که رفته و صدايش نمي آيد

امام حسين (ع) خيلي وقت است شهيد شده

شيطان در خباثت به پاي چنين افرادي نمي رسد

وهابي ها نمي دانند که شهدا زنده اند و خونشان ضايع نمي شود

اي شيعه ( به خصوص آذري عزيز که تعصب خاصي به اهل بيت داري ) که سيه پوش هستي ، قرآن مدرک ماست نه مزدور وهابي .

خداوند در قرآن مي فرمايد :

ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون

اين نشان از آن دارد که شهدا نمي ميرند و در نزد خداوند روزي مي خورند .

از قول يک برادر جانباز مي گويم :

من سمع رجلا ينادي يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم

اگر کس فرياد کمک خواهي مسلماني را بشنود و به او جواب ندهد ، مسلمان نيست .

به وهابي ها بگوييد واي به حالتان اگر رهبرم حکم جهادم دهد . به آقاي هاشمي از طرف شيعيان :

از ما عصباني باش و از اين عصبانيت بمير .

بيننده : آقاي قاسمي از تبريز – شيعه

مي خواستم  به جهودي بگويم که ما ياغي نيستيم ، ما آذري هستيم و ما محب اهل بيت (ع) هستيم . عبدالله حيدري به ناموس شما توهين کرد ، اگر غيرت داشتي و جواب او را مي دادي براي آذري ها کافي بود .

ما آيت الله حجت و علماي بزرگ ديگري را داريم که شما فقط براي ليسيدن پاي آن ها هم ارزش نداري .

بيننده : آقاي حبيبي مهر از شيراز – شيعه

من مي خواهم حقيقتي را از تماس هايي که با همه اقشاري که در طول چندين سال خدمت در دانشگاه داشتم ، را بگويم به اين آقاي جهودي که شما در عمرت قرآن خوانده اي ؟ نخوانده اي که :

إنا خلقناکم من ذکر و انثي و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا إن أکرمکم عند الله أتقاکم

آيا نخوانده اي که :

امر حق را حجت و دعوا يکي ست

خيمه هاي ما جدا ، دل ها يکي ست

از حجاز  و چين و ايرانيم ما

شبنم يک سفره خندانيم ما

آيا نخوانده اي که :

اي بسا هندو و ترک هم زبان

اي بسا دو ترک چون بيگانگان

هر زبان هم دلي خود ديگر است

هم دلي از هم زباني خوش تر است

يا آن کتابي که برادر عزيزمان مستند نشان دادند و آن آقاي به ظاهر محقق وهابي مي گويد اگر پيامبر (ص) از قريش نبود ، از عرب بود و عرب از ترک يا فارس و امثال ذلک برتر هستند .

 کسي نيست به ايشان بگويد اگر واقعا آمدن پيامبر (ص) اسلام در قوم عرب دليل برتر ي عرب است ؛ پس شما اين قضيه را بپذيريد که اين همه پيغمبري که درقوم بني اسرائيل آمده است ، بني اسرائيل برتر از عرب و باقي اقوام است . آيا اين ها ملاک برتري است در شرايطي که امر عقلي ايجاب مي کند که آن قومي که عقب افتاده ترند ، نياز بيشتر به هدايت دارند . خداوند تبارک و تعالي وقتي در قرآن اين همه تأکيد مي کند :

يا بني اسرائيل اذکروا نعمتي التي أنعمت إليکم ...

يعني شما به علت فراموشکاري  نيازمند اين هستيد که مدام به گوشتان پيام الهي خوانده شود و اين دليل کرامت يک قوم بر قوم ديگر نيست .

خلاصه عرض کنم تجربه اي که بنده در اين مدت دارم عزيزان و همکاران ترک من و استادان و در واقع شاگردانم از نظر هوش و ذکاوت به فضل پروردگار توانا از نبوغ بالايي برخوردار بودند و هم چنين بقيه اقشار جامعه ما .

مگر مي شود مسائل نژادي را ملاک درک و فهم قرار داد . اين آقايان به علت اين که کم مي آورند براي ايجاد تفرقه بين شيعه دست به اين قضايا مي زنند . از قول ما به اين جهود ي بگوييد

برو اين دام بر مرغ دگر نه

که عنقا بلند است اين آشيانه  

عزيزان شيعه ما و پيروان زهراي مرضيه (س) اين قدر درک و شعور دارند که با اين شيطنت هاي شما که باز هم اين شيطنت ها را از انگليس ملعون به ارث برده ايد ، که تفرقه بيانداز و حکومت کن . شيعيان هوشيار باشند و فريب انگليس و امريکا و صهيونيسم و وهابي هايي که دست پروده ي اين ها هستند را نخورند .

بيننده : خانم جهاني از تهران – شيعه

وقتي من توهين وقيحانه آن ها را نسبت به حضرت زهرا (س) شنيدم و وقتي که به ترک ها هم توهين کردند زياد غصه نخوردم .خدا را هزاران هزار بار شکر کردم که شيعه امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) هستم و باعث ناراحتي و عذاب آن ها مي شوم .

همين که از ما به عنوان محبان امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) ترس دارند ،  براي ما کافي است و از آن ها مي خواهم هرچه مي توانند به ما توهين کنند ،  ما اصلا به آن ها اهميت نمي دهيم . ما آذري هستيم و اگر هر زبان و قوميتي که باشيم ،

محب امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) هستيم .

تا آخرين قطره خونمان از شيعه بودن خود دفاع مي کنيم و اگر لازم باشد با اين ها مي جنگيم .

استاد يزداني :

بينندگان عزيز جواب توهين آقاي جهودي را دادند . هدف ما بحث هاي تاريخي نبود ، فقط منظور ما  آن عبارتي که درباره کل ترک هاي ايران به کار برده بودند ، بود .

ان شاء الله در هفته هاي آينده مطالبي را در مورد توهين هاي اين ها به بزرگان اهل سنت کردند را بيان خواهيم کرد .

مجري :

از شما استاد يزداني بسيار تشکر مي کنم و هم چنين از شما بينندگان عزيز و ارجمند که امشب از سخنان شما حظ فراوان برديم .

اللهم عجل لوليک الفرج

يا علي مدد

خدايار و نگهدار



حجت الاسلام و المسلمين يزداني


حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد يزداني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما