* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 22 اسفند 1390 تعداد بازديد: 561 
راه و بي راه - آل سعود يا آل يهود
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
 

به نام خداوند بخشنده ي مهربان

برنامه راه و بيراه

تاريخ : 1393/02/01

مجري :

بسم الله الرحمن الرحيم

اللهم صل علي محمد وآل محمد وعجل فرجهم

با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بينندگان عزيز و ارجمند شبکه جهاني ولايت . خوشحاليم از اين که باز هم در خدمت شما هستيم . اميدوارم تا پايان اين برنامه از سلسله برنامه هاي راه و بيراه ، سالم و سرحال باشيد و تا ساعت 23 که به طور زنده در خدمت شما هستيم ، از اين برنامه استفاده کنيد و ما هم از فرمايشات استاد گرامي ، طبق هفته هاي گذشته استفاده کنيم .

بنده به نمايندگي از شما خدمت استاد عزيز و ارجمند ، استاد يزداني سلام و عرض ادب و احترام دارم .

سلام عليکم و رحمت الله

استاد يزداني :

سلام عليکم و رحمت الله

اعوذ بالله من الشيطان اللعين الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله الذي اظهر الوجود ومنه بدأ کل حمد وإليه يعود و الصلاة والسلام علي شاهد و مشهود لکل موجود محمد المحمود و علي آله آل الودود خلفاء الله علي عالم الغيب و الشهود سيما الحجة بن الحسن المهدي المنتظر الموعود .

من هم سلام و عرض ادب دارم خدمت جنابعالي و تمامي بينندگان عزيز شبکه جهاني ولايت . ايام گذشته ، ايام ولادت باسعادت صديقه طاهره (س) را خدمت همه بينندگان عزيز تبريک و تهنيت عرض مي کنم .

اميدوارم خداوند ما را در قيامت با آن حضرت محشور گرداند .

مجري :

متشکرم از شما استاد گرامي ، بنده هم ولادت با سعادت حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا (س) را خدمت حضرت بقيه الله الاعظم روحي و اروحنا العالمين لتراب مقدمه الفداء و هم چنين شما بينندگان عزيز و ارجمند تبريک عرض مي کنم .

اما امشب طبق روال گذشته که وهابيت و عقائد و افکار آن ها را از اهل سنت جدا مي کرد و شما را با آن فرقه انحرافي آشنا مي کرد .

در ادامه مباحثي که داشتيم امشب اثبات خواهايم که آل سعود همان آل يهود است و وهابيت همان شاخ شيطاني است که پيامبر (ص) در احاديث خود فرموده اند و پيش بيني کرده بودند و علماي اهل سنت هم بر آن صحه گذاشته بودند .

اما قبل از اين که وارد اين موضوع شويم ، نکته اي را خدمت شما عرض کنم که استاد يزداني در جلسات گذشته عبارات مختلفي را بيان فرموده بودند مبني بر اين که وهابيت اهل سنت را کافر مي دانند و صراحتا اشاعره ، شافعي ها و حنبلي ها را به بهانه هاي مختلف تکفير مي کنند که درجلسات گذشته بحث شد و اگر عزيزانمان اين برنامه ها را نديدند ، مي توانند به آرشيو شبکه جهاني ولايت مراجعه کنند و آن ها را ببينند .

استاد يزداني يکي از بينندگان عزيز شبکه ولايت با يکي از شبکه هاي وهابي تماس گرفت و عبارت مجموعه فتاواي ابن تيميه را خواند مبني بر اين که هر کس بگويد من از لحاظ فقهي شافعي و از لحاظ کلامي معتزلي و يا اشعري هستم ، از اضداد و بلکه از ارتداد و کفر است .

اگر شما اجازه بدهيد ما کليپ آن را ببينيم و بعد از آن ادامه بحث را پي مي‌گيريم .

کليپ اول :

دست و پا زدن کارشناس وهابي براي پاسخ به تکفير اهل سنت توسط وهابيت

بيننده : با تشکر از برنامه مختصر صحيح بخاري شما . از باب اين که ترجمه مختصر صحيح بخاري را انجام داديد و تبحري در کار ترجمه داريد ، من يک جمله عربي را مي خوانم و شما آن را ترجمه کنيد .

فمن قال أنا شافعي الشرع و أشعري الإعتقاد ، قلنا له هذا من الأضداد لا بل من الإرتداد

مجموعه فتاواي ابن تيميه ، جلد 4 ، صفحه 106

ترشابي :

از کجا مي خوانيد .

بيننده :

بنده آدرس دادم . شما که در کار ترجمه تبحر داريد ، اين جمله را براي من ترجمه کنيد .

ترشابي :

حالا چرا به اين تبحر ترجمه ما پيله کرديد ؟

بيننده :

من از شما تعريف مي کنم . شما مختصر صحيح بخاري را ترجمه کرديد .

ترشابي :

اجازه دهيد که من مجموعه فتاوا را براي شما باز کنم تا بتوانم آن را ترجمه درستي کنم و اين اعتماد شما خدشه دار نشود .

بيننده :

اين عبارت لغات زياد سختي ندارد .

ترشابي :

 نه شايد اين عبارت ماقبل و مابعد داشته باشد و بنده نتوانم ترجمه درستي از آن به شما ارائه دهم . حالا منظور شما از اين چيست ؟

بيننده :

يک ترجمه ساده کنيد و هم چنين در کتاب الدين الخالص ، جلد 1 ، صفحه 140 ، نوشته محمد صديق قنوجي بخاري در باب

التقليد المذاهب من الشرک .

اين مطلب را هم اگر بياوريد از شما ممنون مي شوم .

ترشابي :

ما چون در پايان وقت هستيم ، شايد قسمت دوم را نتوانم بياورم . اما اين جمله را اگر توانستم بعد از پاسخ به بقيه بينندگان ، ترجمه مي کنم .

بقيه بينندگان را پاسخ گفتيم و فقط آقاي محمد رضا باقي مانده . اين عبارت که بيننده فرمودند اين است که هرکس اين را بگويد مشکل دارد ، البته اين مطلب ظاهرا نقل قول است و چون وقت به من اجازه نمي دهد که ببينم اين نقل قول از کيست ، براي جلسه آينده مي گذاريم و در آن جلسه پاسخ مي دهيم . وقت زيادي نداريم .

ايشان مذاهب را نقل مي کنند ، در عين حال براي اين که بدانيم که اين نقل قول شما تا چه اندازه درست است و البته هدفتان را شما از مطرح کردن اين مطلب بيان نکرديد . اين موضوع را در هفته آينده بيان مي کنيم .

مجري :

ديديد که اين مجري وهابي با اين که 6 دقيقه وقت داشت ؛ ولي اين قدر طفره رفت تا اين يک خط عبارت را ترجمه نکند و در آخر هم گفت که ابن تيميه اين عبارت را نقل قول کرده و من نمي دانم از چه کسي نقل قول کرده است .

لطف کنيد و در اين خصوص توضيح بفرماييد .

استاد يزداني :

من بارها به شما و بينندگان عزيز گفتم که مطالبي که ما در برنامه راه و بيراه بيان مي کنيم ، هيچ شک و شبهه اي در آن نيست و وهابي ها هيچ جوابي براي آن ندارند و تا امروز هم يک وهابي هم جرأت نکرده که به برنامه ما زنگ بزند .

اين هشتمين جلسه از سري برنامه هاي راه و بيراه است و هيچ وهابي جرأت زنگ زدن به برنامه را نداشته تا پاسخ گوي اين مطالب باشد و از آن دفاع کند و مطمئن هستم تا پنجاهمين برنامه هم زنگ نمي زنند .

مطلبي که بيننده خواند را چند بار قول داد که آن را نشان دهد ، هم زماني که صحبت مي کرد و هم بعد از صحبتش. ولي نشان نداد و فقط عربي آن را تند تند تا آخرش خواند و جرأت ترجمه آن را هم نداشت .

چون حرف ابن تيميه در حقيقت تکفير تمام اهل سنت است . يعني همه اهل سنت بلا استثناء مرتد هستند . همه مالکي ها ، همه حنبلي ها ، همه شافعي ها ، همه وهمه کافرند . من بارها نشان دادم ، الان هم نشان مي دهم .

کتاب مجموعه الفتاوي ، نويسنده شيخ الاسلام تقي الدين احمد بن تيميه الحراني ، متوفي 728 هـ ، جلد 4 ، صفحه 106 : ترشابي گفت که نقل قول بوده . بله در ابتدا نقل قول بود ولي بعد مي گويد :

فنقول : إن في النقل عن هؤلاء إلزاما للحجة .... تا اين که

فمن قال : أنا شافعي الشرع و أشعري الإعتقاد . قلنا له هذا من الضداد لا بل من الإرتداد

هر کس بگويد که از نظر شرع شافعي هستم و از نظر اعتقاد اشعري . من ( ابن تيميه ) مي گويد که اين جمع اضداد است بلکه کسي که اين را بگويد مرتد است .

ولي آقاي ترشابي جرأت نشان دادن آن را نداشت حتي جرأت ترجمه کردن آن را هم نداشت . بيننده هم طعنه اي به او زد که شما مختصر صحيح بخاري را ترجمه کرده ايد ، نمي توانيد اين عبارت کوتاه را ترجمه کنيد .

عبارت دومي که بيننده آن را گفت هم خيلي جالب است . کتاب الدين الخالص ، نويسنده السيد محمد صديق حسن القنوجي البخاري از وهابي ها ي معاصر ، متوفي سال 1253 هـ ، الجزء الاول ، چاپ دار الکتاب العلميه بيروت ، صفحه 140 :

عنوان مطلب اين است : التقليد المذاهب من الشرک ( هرکس از مذهبي تقليد کند او مشرک است .) دليل مي آورد که همه اهل سنت مشرک است . فقط چه کسي مي ماند ؟ وهابي ها که به قول احمد الطيب وهابي ها صفر درصد هستند .

مجري :

ما به آقاي ترشابي فرصت مي دهيم که اگر خواستند با برنامه تماس بگيرند و اتاق فرمان تماس ايشان را وصل کند . اگر مي تواند ترجمه کند و اگر دليلي بر اين مطلب دارد ، قطعا ما شنونده دلائل ايشان هستيم .

اما امشب موضوع بحث ما آل سعود است که از آل يهود مي باشد و همان شاخ شيطان .

استاد يزداني :

ما قبلا هم به بينندگان عزيز قول داده بوديم که ثابت کنيم آل سعود همان آل يهود است . وهابي هايي که امروز به وجود آمدند به گفته پيامبر همان شاخ شيطان و خوارج زمان هستند و اين همان نتيجه اي است که علماي اهل سنت به آن رسيده اند که پيش بيني پيامبر به وقوع پيوسته که اين خوارج در قرن دوازدهم به وجود خواهند آمد .

من ابتدا نسب آل سعود را نشان مي دهم که نسب آن ها به کجا مي رسد .

کتاب تاريخ البلاد العربيه السعوديه ، جزء الاول ، الدوله السعوديه الاولي ، القسم الاول سيره محمد بن عبدالوهاب ودعوته و سيره محمد بن سعود و حروبه ، نويسنده الاستاذ الدکتور منير العجلاني

اين کتاب بسيار معتبر است و خود وهابي ها وقتي مطلبي مي نويسند به اين کتاب استدلال مي کنند . در صفحه 67 که نسب آل سعود را بيان مي کند .

 محمد بن سعود

محمد بن سعود بن محمد بن مقرن بن مرخان بن ابراهيم بن موسي بن ربيعه بن مانع ...

ولکن المؤلفين يجمعون علي أن (مانع ) يتحدر من ربيعة بن نزار بن معد بن عدنان

تمام مؤلفين وهابي اجماع دارند بر اين که نسل محمد بن سعود در نهايت به ربيعه بن نزار بن معد بن عدنان مي رسد .

ما همين را مي خواهيم ثابت کنيم .

در صفحه بعد

جاء في لسان العرب : عنزة قبيلة من العرب ينسب إليها فيقال العنزي والقبيلة اسمها عنزة و عنزة أبو حي من ربيعة وهو عنزة بن أسد بن ربيعة بن نزار بن معد بن عدنان

بحث ما در باره همين عنزه است که محمد بن سعود از قبيله عنزه است .

باز در همين صفحه از قائلين به اين که آل سعود به عنزه بن اسد مي رسد صحبت مي کند .

1 . حمد بن ابراهيم الحقيل مؤلف کتاب ( زهر الآداب في معرفة الأنساب ومفاخر العرب ) الذي يقول ومن ربيعة الهازم وهم عنزة بن أسد بن ربيعة

 ومن عنزة بعض العشائرالمحتضرة أهمها الإبطال المجالدون و الأئمة المجاهدون الملوک العظام السادة الکرام :آل سعود

جزء قبيله عنزه بعض از عشائري که مهمترين آن ها ، مجاهدين آن ها و بزرگان آن ها آل سعود هستند .

در اين جا تصريح مي کند که آل سعود از قبيله عنزه بن اسد بن ربيعه است و اين مطلب خيلي مهم است و ان شاء الله از اين مطلب استفاده خواهيم کرد که پيامبر در باره اين قبيله چه چيزي فرموده اند .

أمين سعيد الذي يقول في کتابه تاريخ الدولة السعودية يعد الشيخ مانع المريدي العنيزي المؤسس البيت السعودي و هو في الاصل من شيوخ قبيلة عنزة بن اسد

امين سعيد نويسنده کتاب تاريخ دولت سعودي که خودش از وهابي ها است .ايشان هم تصريح مي کند شيخ مانع المريدي العنيزي مؤسس خاندان سعود است او از بزرگان قبيله عنزه بن اسد مي باشد .

مؤلف تاريخ الإحساء الذي يقول إن نسب آل سعود يتصل إلي عنزة بن اسد

مؤلف کتاب احساء مي گويد که نسب آل سعود به عنزه بن اسد مي رسد .

جالب است که از انگليسي ها هم نقل مي کند که آن ها هم مي گفتند که شما از قبيله عنزه هستيد و ما شما را دوست داريم . انگليسي ها در کتاب هاي خود تصريح دارند که آل سعود از نسل عنزه است . که در آينده اين مباحث را به طور مفصل توضيح خواهيم داد .

باز در صفحه بعد مطلب جالبي را مي گويد که چون کسي آدرسي از آن نداده بود مجبور شدم براي پيدا کردن آن 500 صفحه از يک کتاب 900 صفحه اي را بخوانم .

 و کثير من أمراء آل سعود إذا سألتهم عن نسبهم القبلي أجابوک أنهم من عنزة

بسياري از بزرگان آل سعود اگر از آن ها سؤال شود که نسب شما از چه قبيله اي است جواب مي دهند که از قبيله عنزه هستيم . گاهي آن ها همان سخني را حفظ کرده اند که مؤسس دولت عربستان سعودي آقاي ملک عبد العزيز مي گفته و ايشان تأکيد مي کرده که ما از قبيله عنزه هستيم .

بعد از آن سخن ملوک الريحاني را از کتاب ملوک العرب مي گويد :

أما العمارات و الرولا فهما أخذان من أفخاذ عنزة و کانوا يسکنون نجدا

عمارات و رولا دو طائفه از قبيله عنزه هستند که در نجد زندگي مي کنند و خصوصا در قصيم مي نشينند و بزرگان آن ها بني هذال و بني شعلان هستند

و بنو الشعلان هم أبناء عم آل سعود و من رعاياهم

اين بني شعلان پسر عموهاي آل سعود هستند و از رعيت آن ها مي باشند .

کثيرا ما سمعت السلطان يقول هم رعايا آبائنا و أجدادنا بل هم أبناء عمنا

ما از ملک عبد العزيز مي شنيديم که اين بني شعلان پسر عمو هاي ما هستند و اين بنوشعلان هم از عنزه مي باشند .

دليل اين که اصرار دارند که ما از عنزه هستيم چيست ؟

به خاطر اين که بسياري از علما اهل سنت تلاش مي کردند که ثابت کنند که آل سعود از قبيله بني حنيفه هستند ، قبيله مسيلمه کذاب . که تلاش مي کردند ثابت کنند که اين ها از سرزمين مسيلمه کذاب ظهور کردند و از نسل مسيلمه کذاب هستند و مي خواهند اسلام را از بين ببرند .

آل سعود به خاطر رد کردن اين قضيه، ادعا کردند که ما از آن قبيله نيستيم از قبيله عنزه هستيم ، اصرار دارند که ما از قبيله عنزه هستيم . از چاه در آمدند و ان شاء الله به چاله مي افتند .

در کتاب ملوک العرب ، نويسنده امين الريحاني ، چاپ دار الجيل بيروت . اين کتاب ، يک کتاب تاريخي بسيار معتبر در تاريخ عربستان سعودي و کشورهاي خليج فارس مي باشد . اين مطلبي را که الان نشان داديم در اين کتاب است .

در کتاب عنوان المجد في تاريخ النجد ، يکي از کتاب هاي تاريخي که خود وهابي ها نوشتند و از معتبرترين کتاب هاي آن ها است . نويسنده اين کتاب شيخ عثمان بن عبدالله بن بشر ، عبد الرحمن بن عبداللطيف بن عبد الله آل شيخ که از نوادگان محمد بن عبد الوهاب است در جلد اول ، صفحه 99 : وفات محمد بن سعود

در پاورقي اين صفحه مي گويد :

فنقول هو محمد بن سعود بن محمد بن مقرن بن مرخان بن ابراهيم بن موسي بن ربيعة بن مانع بن ربيعة بن مريد من رؤساء قبيلة عنزة بن اسد بن ربيعة بن نزار بن معد بن عدنان

با اين مطلب فاتحه آن ها را مي خواند کسي که از نوادگان محمد بن عبد الوهاب است . مي گويد اين ها از قبيله عنزه بن اسد بن ربيعه از قبيله نزار هستند که در عدنان به نسل پيامبر متصل مي شود .

باز در کتاب تاريخ نجد ، نويسنده آقاي سيد محمود الشکري الآلوسي پسر اين آلوسي معروف ، تصريح مي کند که آل سعود از قبيله عنزه هستند . در قسمت شرح حال آقاي بن فيصل ترکي :

عبد الله بن فيصل بن الترکي بن عبد الله بن سعود بن عبد العزيز بن محمد بن سعود بن مقرن بن مرخان بن ابراهيم بن موسي بن ربيعة بن مانع بن المريدي العنيزي و هو من مشايخ العنيزة

از بزرگان قبيله عنيزه است .

در کتاب تاريخ الملک سعود الوثيقه و الحقيقه ، الجزء الاول که در اينترنت نبود و در کتاب خانه آن را پيدا کردم و از آن عکس گرفتم . در اين جا که به بحث ملک سعود مي رسد مي گويد که اين ها از قبيله عنزه هستند .

پس تا اين جا ثابت شد که آل سعود به قبيله عنزه بن اسد مي رسد .

قبيله عنزه بن اسد چه قبيله اي است ؟

کتاب المختصر في اخبار البشر معروف به تاريخ أبي الفداء ، از مشهورترين کتاب هاي تاريخي اهل سنت است ، نويسنده عماد الدين بن اسماعيل أبي الفداء ، جلد اول ، چاپ دار المعرفه بيروت ، صفحه 105 :

و اما عنزة بن اسد بن ربيعة المذکور فمنه بنو عنزة وهم أهل خيبر

عنزه بن اسد بن ربيعه که ذکر کرديم فرزندان عنزه هستند و آن ها همان يهود خيبر هستند . همان هايي که امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) با شمشير خود آن ها را از پاي در آورد .

مدرک بعدي که ثابت مي کند بني عنزه همان يهوديان خيبر هستند ، کتاب صح الأعشي ، الجزء الرابع ، صفحه 290 : در مورد خيبر بحث مي کند و مي گويد که ساکنان خيبر چه کساني بودند :

و هي بلدة بني عنزه من اليهود

قلعه خيبر که در قسمت بالاتر توضيح مي دهد که در کجا است و فاصله آن تا مدينه چقدر است در آخر مي گويد که اين شهر بني عنزه از قبيله يهوديان است .

در کتاب عمده القاري في شرح صحيح بخاري ، نويسنده الإمام العلامه بدر الدين أبي محمد محمود بن احمد العيني ، متوفي 855 هـ ، چاپ دار الکتاب العلميه بيروت ، جلد 11 ، صفحه 330 :

قوله بخيبر : و هو بلدة عنزة في جهة الشمال و الشروق عن المدينة علي نحو ست مراحل و خيبر بلغة اليهود حصن .

خيبر همان شهر بني عنزه است که از موقعيت جغرافيايي آن را بيان مي کند و خيبر قلعه يهوديان بود که آن ها ساخته بودند و امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) آن را فتح کرد .

مدارک زياد است ولي ما تا اين جا ثابت کرديم که آل سعود همان آل يهود هستند . از اين به بعد اگر بيننده هاي ما با شبکه هاي وهابي تماس گرفتند و بحث آل سعود پيش آمد ، نگويند آل سعود بلکه بگويند آل يهود .

 چون اين ها نسل اندر نسل به يهوديان ساکن خيبر مي رسند که با پيامبر در جنگ هاي مختلف شديدا دشمني کردند و بالاخره اين قلعه توسط امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) فتح شد . اگر اين ها تا اين اندازه با امير المؤمنين (ع) دشمني و جسارت مي کنند ، دليلش همان است که قلعه خيبر به دست آن حضرت فتح شد و اين ها ناراحت هستند و کينه ايشان را به دل دارند .

مجري :

ملاحظه فرموديد که استاد يزداني به قول خود عمل کردند و ثابت نمودند آل سعود همان آل يهود هستند و ورقي از کتب شيعه نشان داده نشد و هر چه نشان داديم از کتب اهل سنت و از نويسندگان اهل سنت بود . البته باز هم مدارک ديگري هم هست که استاد يزداني ارائه مي دهند .

استاد يزداني :

دو کليپ را آماده کردم که دو نفر از علماي اهل سنت درباره وهابيت صحبت کرده اند و گفته اند که وهابيت خوارج زمان هستند . اين دو کليپ مقدمه اي است براي بحث بعدي ما .

کليپ 2 :

سخنان احمد الطيب در مورد وهابي ها

مجري : شما فرموديد که سلفيون خوارج زمان هستند

احمد طيب : اين موضوع احتياج دارد به بحث کردن در مورد تاريخ اين جريان و البته اين برنامه تحمل اين بحث را ندارد و وقت براي آن تنگ است تا اين که براي شما تبيين کنم که بيشتر و جمهور مسلمانان بر اين مذهب نيستند ، بيشتر مسلمانان مالکي ، شافعي و حنفي بودند ؛ اما احمد حنبل که امام اهل سنت است يکي از ائمه سلف هستند .

امام مالک هم از ائمه سلف است و ابوحنيفه و شافعي هم از ائمه سلف بودند. بيشترشان از ائمه سلف بودند و سلف مذهب نيست و مي شود يک برنامه بگذاريم که معناي سلف چيست ؟

مجري : منظور سلف صالح است يعني پيامبر (ص) ، صحابه و تابعين ؟

احمد طيب : کلمه سلف اصلا در قرآن نيامده است مگر در يک جا که آن هم براي مذمت کردن بوده است :

فلما آسفونا انتقمنا منهم فأغرقناهم أجمعين فجعلناهم سلفا و مثلا للآخرين ( زخرف 55 / 56 )

يعني اين ها را مثالي براي کفار امت پيامبر قرار داديم و نيز کلمه سلف به معناي فعل هم آمده است . مثلا :

 إلا ما قد سلف إن الله کان غفورا رحيما ( نساء /23)

و هيچ روايتي از پيامبر وجود ندارد که اگر اختلاف کرديد به مذهب سلف رجوع کنيد ؛ بلکه روايت است که اگر اختلاف کرديد با جماعت باشيد . رواياتي که دستور به اتباع جماعت مي دهد « سنتم و سنت خلفاي بعد از من »

مذهبي که الان وجود دارد آيا واقعا پيرو سلف صالح است ؟

يا اين که وقتي مي گويد : فقط از مذهب امام احمد پيروي کن و بقيه مذاهب باطل است و بايد قبرها را ويران کرد و اين که بگويند که نماز در مسجدهايي که ضريح در آن باشد ، باطل است و اين که واجب است که لباس خود را کوتاه کنيد و بقيه مذاهب فاسق و بدعت گذار هستند . اين مذهب سلف نيست ، اين مذهب غاليان است ؛ حتي اين که آن ها را غاليان مذهب حنبلي مي ناميدند و اين تاريخي دارد که گروهي از غاليان مذهب حنبلي بودند که خود را منتسب به مذهب سلف کردند ، کتاب هايي تأليف شده است از خود حنبلي ها که مسلمانان بايد توجه داشته باشند که اين گروه وهابي را باور نکنند ؛ زيرا اين ها پيرو امام احمد نيستند ؛ بلکه آن ها در اين جا حرفي زده اند که من نمي توانم بگويم .

که اين ها چگونه اين مذهب را نجس کردند و آن را تغيير دادند ، همان گونه که آب دريا را تغيير مي دهند .

متأسفانه بيشتر حرف هايي که از اين افراطي ها مي شنويم و تأکيد مي کنيم روي افراطي هاي غالي ، برادران و فرزندان سلفي ما از غلات حنابله پيروي مي کنند و از سلف صالح پيروي نمي کنند .

 در استفاده از اين اصطلاح « سلف » تدليس و کلاهبرداري و دروغ است ، همان گونه که همه مسلمانان و الازهر پيرو سلف صالح هستند .

مجري : اجازه دهيد که يک مسأله را ذکر کنم . مي خواهم در مورد ويران کردن ضريح ها سؤال کنم و اختلافي که الان وجود دارد که سلفي ها مي گويند جايز نيست در مسجدي که ضريح در آن است ، نماز خواند و بعضي ها مي گويند که خداوند بعضي ضريح ها را ويران کرده است .

شما بفرماييد که من به عنوان يک مسلمان در حرم حضرت نفيسه يا حرم حضرت زينب نماز مي خوانم آيا نماز من باطل است يا صحيح ؟

احمد طيب : من دو جواب دارم :

جواب اول: همان جوابي است که پيامبر (ص) داده و فرموده است : اگر اختلافي ديديد بايد از جماعت پيروي کنيد ، بايد ببينيد که جماعت مسلمانان چه کار مي کنند ؛ چون اجماع مصدري از مصادر تشريع است و اين عجيب است که برادران سلفي ما به اين نکته توجه ندارند .

اين سلفي ها نسبت به تمام مسلمانان که يک ميليارد و خورده اي هستند ، اين سلفي ها صفر هستند ، خيلي کم هستند . پيامبر (ص) فرموده است در اختلافات به سلفي ها نگاه نکنيد ؛ بلکه فرموده از جماعت پيروي کنيد .

ببينيد که جماعت چه کار مي کنند ، آيا جماعت ضريح ها را خراب مي کنند يا اين که در مساجدي که ضريح است نماز مي خوانند ؟ من به حرف سلفي ها توجه نمي کنم .

جواب دوم : جواب عملي است . شما فرموديد که در مسجد حضرت نفيسه يا حضرت زينب و امام حسين و مسجدي که در آن ضريح وجود دارد آيا نماز باطل است يا صحيح ؟

واضح است که از 1400 سال قبل حکم نماز مردم در مسجد پيامبر (ص ) و حال آن که در آن ضريح است و قبر پيامبر (ص) و ابوبکر و عمر هستند ؛ پس به خدا قسم اگر بگوييد که نماز در مسجد امام حسين باطل است چون در آن ضريح وجود دارد ؛ پس بايد بگوييد که نماز مسلمانان در طول 1400 سال باطل است و بر ما واجب است که اين ضريح ها را خراب کنيم .

البته اين جناياتي است که انسان را از اسلام خارج مي کند ؛ چون باطن اين اعمال جرأت و اهانت به پيامبر (ص) و قبر مطهر شان است و بلکه در مسجد امام حسين و حضرت زينب ضريح ها جدا هستند يعني نماز به طرف آن ها خوانده نمي شود ولي در مسجد پيامبر (ص) مردم در پشت قبرها و به طرف قبرها نماز مي خوانند و طرف راست وچپ و جلو و عقب قبرها نماز مي خوانند و نماز صحيح است و کسي جرأت پيدا نکرده که بگويد نماز در مسجد پيامبر (ص) باطل است .

الحمد لله که خداوند براي ما يک جواب عملي قرار داد که روزانه در اين مسجد نماز مي خوانند . يکي از مساجد سه گانه است که سفرکردن به سمت آن ها براي نماز خواندن در آن ها مستحب است ؛ همان گونه که پيامبر (ص) فرمودند و حال آن که در اين مساجد ضريح است و سه قبر در آن است .

اين جواب عملي است براي کساني که از اسلام خارج مي شوند و ضريح ها را خراب مي کنند و فتوا مي دهند به بطلان نماز در اين مساجد .

کليپ 3 : سخنان احمد کريمه

ان شاء الله اين نيرنگشان به خودشان برگردد . اين ها خوارج آخر الزمان هستند و اين اتفاقات رخ داده شهادت بر اين مي دهد گرفتاري هاي مسلمانان در ليبي و مصر و اين ها دشمن مسلمانان هستند ، اين وهابيت همان خوارج زمان هستند که پيامبر(ص) از آن ها خبر داده است .

استاد يزداني :

در نسب محمد بن سعود دو نکته مهم وجود داشت يکي اين که از قبيله عنزه همان يهوديان خيبر هستند . نکته دوم اين که اين ها از قبيله ربيعه بن نزار بن معد مي باشند .

 

کلمه عنزه و ربيعه را در ذهن داشته باشند که متوجه ربط اين ها به بحث امروز ما شوند . عنزه را بحث کرديم و ربيعه را هم بحث خواهيم کرد .

اما نسب محمد بن عبد الوهاب

کتاب تاريخ البلاد العربيه السعوديه ، نويسنده الاستاذ الدکتور منير العجلاني ، القسم الاول که سيره محمد بن عبد الوهاب و دعوته و سيره محمد بن سعود و حروبه ، صفحه 176 : مفصل بحث مي کند که نسب شيخ به چه چيزي مي رسد .

مي گويد که خانواده محمد بن عبد الوهاب معروف بودند به خانواده آل مشرف . در زمان خودشان به اين نام مشهور بودند و محمد بن عبد الوهاب بن سليمان بن علي بن محمد بن احمد بن راشد بن بريد بن محمد بن بريد بن مشرف .

به خاطر اين که جد بزرگ اين ها مشرف بوده ، معروف شدند به آل مشرف .

 از طرفي ديگر جد بزرگتر اين ها آقاي وهيب بوده و خانواده آن ها معروف بودند به خانواده الوهبه . اين هم از نکات مهم است که بينندگان عزيز توجه داشته باشند که اگر به اين ها وهابي مي گويند از نام محمد بن عبد الوهاب گرفته نشده ؛ بلکه به دليل اين است که اين ها از خانواده وهبه هستند .

نسل اين ها به شخصي مي رسد به نام مشرف بن عمربن معضاد بن ريس بن زاخر بن محمد بن علوي بن وهيب . اين ها معروف شدند به خانواده وهبه .

به همين دليل وقتي شخصي از اين خانواده آمد و مشهور شد به پيروانش وهابي گفتند . نه به دليل پدرش عبد الوهاب ؛ بلکه به خاطر اين که از خانواده وهبه بودند .

در صفحه بعد مي گويد که اين خانواده وهبه مي رسد به قبيله زيد بن منات بن تميم . پس خانواده وهبه به قبيله بني تميم مي رسد . روايت آن را هم مي خوانيم که پيامبر (ص) پيش بيني مي کند که شخصي از قبيله بني تميم مي آيد و خوارج آخر الزمان را تشکيل مي دهند .

 

در همين صفحه تفاوت نسب رسول خدا (ص) را با محمد بن عبد الوهاب مي گويد :

و سواء أکانت هذه السلسلة کاملة الحلقات ، أم لم تکن کاملة فإن النسابين مجمعون علي بني تميم من ذرية « الياس بن مضر »

تمام نسب شناسان اجماع دارند که نسل قبيله تميم که محمد بن عبد الوهاب نيز از اين قبيله است ، در نهايت نسلش مي رسد به الياس بن مضر .

کتاب منهج الامام محمد بن عبد الوهاب في مسأله تکفير . يک رساله جامعي است که پرفسور ناصر بن عبد الکريم العقل آن را نوشته است . چاپ رياض عربستان سعودي .

نسب محمد بن عبد الوهاب مي رسد هم نام مشرف است و هم نام وهيب و هم نام زيد منات بن تميم و هم نام الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان . دقيقا همان چيزهايي که مد نظر ماست در اين نسب موجود است .

 باز درکتاب الشيخ الامام محمد بن عبد الوهاب ، نويسنده دکتر آمنه محمد نصير ، چاپ دار الشروق در صفحه 26 ، در قسمت شرح حال محمد بن عبد الوهاب همان نسب را مي آورد که آل مشرف و وهيب و تميم است . در صفحه بعد ادامه آن را مي گويد که به الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان مي رسد .

کتاب عنوان المجد في تاريخ النجد ، نويسنده ابن بشر ، جلد اول ، صفحه 180 : يکي از نوادگان محمد بن عبد الوهاب محقق اين کتاب است ، در پاورقي به طور مفصل نسب او را بيان مي کند . در اين نسب هم نام مشرف ، وهيب ، تميم ، الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان وجود دارد .

اين هم عکس شجرنامه اي دست نوشت است از آل سعود که الان در يکي از موزه هاي لندن به عنوان يک سند نگهداري مي شود .

تا اين جا ثابت شد که نسل آل سعود به قبيله ربيعه مي رسد و نسل محمد بن عبد الوهاب به قبيله مضر مي رسد .

روايتي از رسول خدا (ص) در صحيح بخاري مي خوانم که شاخ شيطان از هم پيماني دو قبيله ربيعه و مضر به وجود مي آيد . اين همه مقدمه چيني کرديم که اين روايت را ثابت کنيم که پيامبر اسلام پيش بيني کرده بود که شاخ شيطان از دو قبيله ربيعه و مضر به وجود مي آيد .

روايت 3302 از صحيح بخاري :

اشار رسول الله (ص) بيده نحو اليمن فقال : الإيمان يمان هاهنا ، ألا أن القسوة و غلظ القلوب في الفدادين عند اصول أذناب الإبل حيث يطلع قرنا الشيطان في ربيعة و مضر

ايمان در يمن است (منظورش اويس قرن است يا سيد يماني نمي دانيم )

و سنگ دلي در دو قبيله ربيعه و مضر است و شاخ شيطان هم از اين دو قبيله به وجود مي آيد .

در جاي ديگري از بخاري همين روايت آمده : روايت 4387 :

که پيامبر (ص) مي فرمايد :

حيث يطلع قرنا الشيطان ربيعة و مضر .

باز در کتاب الطلاق ، باب اللعان ، روايت 5303 همين روايت آمده است :

حيث يطلع قرنا الشيطان ربيعة و مضر .

حرف آقاي ترشابي شد ، از کتاب مختصر صحيح بخاري که ايشان ترجمه کردند هم مطلبي آورده ام . کتاب مختصر صحيح بخاري ، نويسنده محمد بن اسماعيل بخاري ، مترجم عبد القادر ترشابي ، روايت 1380 را که ترجمه کرده اند :

از ابو مسعود ، عقبه بن عمرو روايت است که رسول خدا (ص) با دستش به سوي يمن اشاره کرد و فرمود : ايمان از اين جا ، از يمن است . آگاه باشيد که قساوت و سخت دلي در ميان کشاورزان است که به دنبال شترانند . و شاخ هاي شيطان از ميان قبيله ربيعه و مضر بيرون مي آيد . ( از طرف مشرق که اين دو قبيله در آن طرف سکونت داشتند ) اين قسمت را خودش اضافه کرده است .

کتاب عمده القاري شرح صحيح بخاري ، چاپ دار الکتب العلميه بيروت ، صفحه 264 : منظور پيامبر (ص) از شاخ شيطان چيست ؟ مراد پيامبر (ص) اين است که در اين سمت مشرق شيطان بسيار مسلط خواهد شد و کفر را به شدت رواج خواهد داد .

در سرزميني که محمد بن عبد الوهاب از آن خارج مي شود . اين تفسير آقاي عيني در تفسير عمده القاري بود .

نتيجه اين شد که محمد بن عبد الوهاب از قبيله مضر و محمد بن سعود از قبيله ربيعه بود و پيامبر اسلام (ص) مي فرمايد که دو شاخ شيطان از ميان دو قبيله ربيعه و مضر به وجود مي آيد و واقعا سخن آن حضرت تحقق پيدا مي کند و اين شاخ شيطاني است که به وجود آمد و مصيبتي که دامنگير همه مسلمانان شده است .

اين يک ويژگي که از نسب محمد بن عبد الوهاب از کتاب هاي خودشان .

باز ما يک ويژگي ديگر در نسب محمد بن عبد الوهاب گفتيم که از قبيله « تيم» بوده و همه اجماع دارند قبيله تيم از نسل الياس بن مضر هستند . اين مطلب را از کتاب تاريخ البلاد العربيه السعوديه ، نويسنده الاستاد الدکتور منير العجلاني گفته شد .

روايت ديگري در صحيح بخاري است که پيامبر اسلام (ص) پيش بيني مي کند در مورد يکي از بزرگان تيم که شاخ شيطان از نسل او به وجود مي آيد .

صحيح بخاري ، روايت 3344 :

داستاني است که پيامبر (ص) بعد از يکي از جنگ ها غنائم را بين چهار قبيله تقسيم کرد و به خيلي ها نداد ؛ چون اين چهار قبيله تازه مسلمان شده بودند و شخصي آمد و به ايشان اعتراض کرد :

فأقبل رجل غائر العينين مشرف الوجنتين ناتي ء الجبين کث اللحية محلوق فقال : اتق الله يا محمد .

مردي نزد پيامبر (ص) آمد که اين مشخصات را داشت و به ايشان گفت : اي پيامبر از خدا بترس . در روايت ديگر دارد که گفت عدالت را رعايت کن .

پيامبر ناراحت مي شوند . شخصي مي خواهد او را بکشد و پيامبر (ص) مي فرمايد که لازم نيست که او را بکشيد

إن من ضئضي هذا ـ او في عقب هذا ـ قوم يقرؤون القرآن لا يجاوز حناجرهم ، يمرقون من الدين مروق السهم من الرمية ، يقتلون اهل الاسلام و يدعون اهل الاوثان

از نسل اين مرد قومي به وجود مي آيد که قرآن زياد مي خوانند ولي اين قرآن از حنجره هاي اين ها بالاتر نمي رود يعني مورد قبول خداوند قرار نمي گيرد . از دين همان طور خارج مي شوند که تير از کمانش خارج مي شود و ديگر بر نمي گردد . مسلمان ها را مي کشند و کفار را رها کردند .

با امريکا و کشورهاي کفر دوست هستند و همه زندگي آن ها در اين کشور ها ست ؛ اما مسلمان ها را مي کشند که از نسل اين شخص است و در روايت ديگري از صحيح بخاري نشان خواهيم داد که آن شخص از قبيله تيم است .

بعد پيامبر (ص) يک توصيه مي کند :

لئن أنا أدرکتهم لأقتلنهم قتل عاد

اگر من آن ها را درک کنم و دستم به آن ها برسد ، آن ها را مي کشم همان طور که خداوند قوم عاد را کشت . در روايت ديگري هست که قوم ثمود را کشت .

باز در روايت 7432 همين روايت را مي آورد :

 

إن من ضئضي ء هذا قوما يقرؤون القرآن لا يجاوز حناجرهم يمرقون من الاسلام مروق السهم من الرمية يقتلون أهل الاسلام و يدعون اهل الاوثان لئن أدرکتهم لأقتلنهم قتل عاد .

 در روايت 3610 اسم اين شخص آمده :

بينما نحن عند رسول الله (ص) و هو يقسم قسما إذ أتاه ذو الخويصرة وهو رجل من بني تميم

ذو الخويصره چه کسي است مشخص نيست که اسم اصلي اين آقا چه بوده و اين صفت است مهم اين است که اين شخص از قبيله بني تميم است و پيامبر بزرگوار اسلام (ص) پيش بيني مي کند که از نسل او قومي به وجود مي آيد که قرآن مي خوانند ولي از حنجره هاي آن ها بالاتر نمي رود ( صفتي که خوارج هم داشتند ) اين ها مسلمان ها را مي کشند و کفار را رها کردند .

محمد بن عبد الوهاب از قبيله تيم مي رسيد .

کتاب الدرر السنيه في الرد علي الوهابيه ، تأليف السيد احمد بن سيد زيني الدحلان ، از بزرگان اهل سنت است که بين دو حکومت وهابيت زندگي مي کرده و مفتي مکه بوده است . صفحه 130 روايتي نقل مي کند :

و أصرح من ذلک أن هذا المغرور محمد بن عبد الوهاب من تميم ، فيحتمل أنه من عقب ذي الخويصرة التميمي الذي جاء في حديث البخاري عن أبي سعيد الخدري أن النبي (ص) : إن من ضئضئ هذا ( او في عقب هذا ) قوما يقرؤون القرآن لا يجاوز حناجرهم يمرقون من الدين کما يمرق السهم من الرمية يقتلون اهل الاسلام و يدعون اهل الاوثان لئن أدرکتهم لاقتلنهم قتل عاد .

ايشان هم از بزرگان اهل سنت است که به اين روايت استدلال مي کند محمد بن عبدالوهاب از نسل تميم است و پيامبر (ص) پيش بيني کرده که از اين نسل شخصي به وجود مي آيد که خصوصيات خوارج را دارند و اين محمد بن عبد الوهاب همان به وجود آورنده اين گروه است .

مجري :

کليپ بعدي از آقاي عريفي است که در مورد ويژگي هايي که پيامبر (ص) در مورد وهابيت فرموده اند .

کليپ 4 :

عريفي مبلغ معروف وهابي :

فقط اين را مي خواستم بدانم که آيا واجب است ريش را بلند بگذارم و لباسم را کوتاه کنم و مي ترسم که يک بار انجام دهم و يک بار ترک کنم .

عريفي : محمد چند سالته ؟

بيننده : 21 سال

عريفي : چه چيزي باعث مي شود که ريشت را بلند نگذاري و لباست را کوتاه نکني ؟

بيننده : من اصلا ريش در نمي آورم و مي ترسم که تند رو شوم ؛ چون بعضي از رفقايم تند رو شده اند و بد بخت شدند و دوست ندارم که راه آن ها را بروم .

عريفي : نه اين تند رويي نيست و پيروي از حق و سنت پيامبر است .

بيننده : آيا اين کار واجب است ؟

عريفي : بدون شک واجب است . پيامبر مي فرمايد که ريش را بلند بگذاريد و سبيل خود را کوتاه کنيد و مي فرمايد لباسي که از مچ پا بلندتر باشد در جهنم است و علما در جواز کوتاه کردن ريش اختلاف دارند ؛ ولي در تراشيدن اجماع بر حرمت دارند .

تو در آغاز ريش بگذار و لو کم و بعد خدا توفيق دهد کاملا بلند بگذاري .

مجري :

 اين هم سخنان مبلغ معروف وهابي که کليپ هاي اخلاقي جالبي از ايشان در فضاي مجازي منتشر شده . حکمي را دادند که قبلا استاد يزداني فرمودند که اين ها پيش بيني هايي بود در باره ظواهر وهابيت که شده بود . آيا روايتي هست که اين ويژگي ها را در مورد وهابيت گفته باشند .

استاد يزداني :

بله يکي از پيش بيني هاي پيامبر (ص) همين است که خوارج آخر الزمان ويژگي اصلي آن ها اين است که آن ها سرشان را هميشه مي تراشند و ريش خود را بلند مي گذارند و سبيلشان را کوتاه مي کنند و لباسشان کوتاه است .

روايت هم در کتاب هاي اين ها است که ما روايت سر تراشيده را نشان مي دهيم که علما ي اهل سنت به آن استدلال کرده اند .

کتاب رفع الغاشيه عن المجاز و التأويل و حديث الجاريه ، نويسنده آقاي نضال بن ابراهيم آله رشي . يکي از علما بزرگ اهل سنت است که کتابي نوشته بر عليه وهابيت . در صفحه 15 : اين روايت از صحيح بخاري نقل شده که اگر فرصت شد در آن جا هم نشان مي دهم .

و قوله : سيماهم التحليق

پيامبر اسلام (ص) مي فرمايد که يکي از ويژگي هاي خوارج اين است که سرهاي خود را مي تراشند .

و شما نگاه کنيد که خوارج زمان ما همگي اين کار را انجام مي دهند و سرهاي خود را مي تراشند و مسلمان ها را مي کشند . آن ها از نجد خارج شده اند و خون مسلمان ها را حلال مي دانند و اموالشان را جايز مي دانند .

کانوا يأمرون کل من يتبعهم أن يحلق رأسه حتي النساء

 به تمام پيروانشان دستور مي دهند که سرهاي خود را بتراشند حتي به زن ها .

اين مطلب را يکي از علماي اهل سنت نقل کرده است .

کتاب بعدي که اين مطلب را نقل کرده ، کتاب الدرر السنيه في الرد علي الوهابيه ، نويسنده السيد احمد بن السيد زيني الدحلان در صفحه 126 :

 و قوله (ص) : يخرج الناس من المشرق يقرؤون القرآن لايجاوز تراقيهم کما قطع قرن نشأ قرن حتي يکون آخرهم مع المسيح الدجال

و في قوله (ص) : سيماهم التحليق تنصيص عن هؤلاء القوم الخارجين من المشرق

روايت را نقل مي کند و در آخر مي گويد که آخرين نفر آن ها با دجال ظهور مي کند . اين که پيامبر فرموده که ويژگي وهابي ها تراشيدن سر است ، نص صريحي است بر اين قومي که از شرق خارج شده اند.

التابعين لابن عبد الوهاب فيما ابتدعه ، لأنهم کانوا يأمرون من اتبعهم أن يحلق رأسه

پيروان محمد بن عبد الوهاب هستند که به همه آن ها دستور مي داد که سرهاي خود را بتراشند و آن ها هم اين کار را انجام مي دادند .

بعد مطلبي از سيد عبد الرحمن الاهدل مفتي زبيد نقل مي کند :

لا يحتاج أن يؤلف أحدا تأليفا للرد علي ابن عبد الوهاب بل يکفي في الرد عليه قوله (ص) سيماهم التحليق

لازم نيست که ما کتابي در رد محمد بن عبد الوهاب بنويسيم بلکه همين روايت رسول خدا (ص) در رد او کافي است که فرمودند که ويژگي ظاهري آن ها ترا شيدن سر است .

وکان ابن عبد الوهاب يأمر أيضا بحلق رؤوس النساء اللاتي

محمد بن عبد الوهاب دستور مي داد به زن ها که سرهاي خود را بتراشند .

يک روز زني که دلير وشجاع گفت شما که ما را مجبور مي کنيد که سرهاي خود را بتراشيم ، شما هم ريش خود را بتراشيد . اگر شما هم ريش خود را نمي تراشيد و مي گوييد که ريش زينت مرد است ، براي زن هم موي سر زينت است .

لان شعر الرأس للمراة بمنزلة اللحية للرجال ، فبهت الذي کفر و لم يجد لها جوابا

براي اين که موي سر براي زن به منزله ريش براي مردان است ، فرعون زمان از اين حرف مبهوت شد و جوابي براي آن نداشت .

ممکن است بگويند که اهل سنت دروغ مي گويند محمد بن عبد الوهاب اين حرف ها را نزده ، در کجا گفته است . من از کتاب خود محمد بن عبد الوهاب اين مطلب را نشان مي دهم .

کتاب الجواهر المضيه ، نويسنده محمد بن عبد الوهاب ، چاپ المنار مصر است و به دستور مطبوعات صاحب الجلاله السعوديه و محيي السنه المحمديه الامام عبد العزيز آل سعود چاپ شده است .

و اما السؤال الخامس عن حلق الشعر الرأس

سؤال پنجم از تراشيدن موي سر . مطالبي را بيان مي کند تا جايي که :

 واما تعزير من لم يحلق و أخذ ماله فلايجوز و ينهي فاعله عن ذلک لان الترک الحلق ليس منهيا عنه و إنما نهي عنه ولي الأمر لان الحلق هو العادة عندنا و لا يترکه إلا السفهاء عند نا

اگر کسي سرش را نتراشيد ، او تعزير نمي شود و مالش گرفته نمي شود ؛ اما کسي که سرش را نمي تراشد بايد نهي شود . ترک کردن تراشيدن سر حرام نيست ؛ اما چون ولي امر دستور داده بايد سر تراشيده شود براي اين که تراشيدن سر نزد ما وهابي ها عادت است و ترک نمي کند آن را کسي مگر سفهاء .

پس تراشيدن موي سر براي وهابي ها واجب است .

پيامبر اسلام (ص) فرمودند که يکي از نشانه هاي خوارج زمان اين است که سرهاي خود را مي تراشند .

مجري :

روال برنامه ما اين طور است که وقتي مباحث مختلف را مطرح مي کنيم ، از فرمايشات علماي اهل سنت هم استفاده مي کنيم تا اهل سنتي که سخن علمايشان براي آن ها حجت است ، از آن آگاه شوند و شيعيان عزيز هم بدانند و به يقين برسند که بين وهابي ها و اهل سنت فرق است و جنايت هاي وهابي ها را به اسم اهل سنت پيش خودشان ثبت نکنند .

کليپ 5:

سخنان دکتر الکيوا از علماي تونس :

محمد بن عبد الوهاب همه مسلمانان را کافر مي داند ، حتي صحابه را ، عمر بن خطاب را کافر مي داند ، امام علي (ع) را تکفير مي کند و گفت که من از امام علي (ع) بهتر و برتر و اعلم هستم . در مورد پيامبر (ص) گفته که زن آوازه خوان فاحشه خانه ، بهتر از آن کسي است که بالاي منبر بر پيامبر (ص) صلوات مي فرستد .

کارشناس : اين کلام در کتابش موجود است ؟

مجري : عجب يعني تا اين حد ؟

دکتر الکيوا : بلکه بيشتر ، به همين زودي کتاب من به نام تبرقع اليهود في العقيده الوهابيه از چاپ خارج مي شود ، يک رابطه بين وهابيت و يهود هست به طوري که نمي تواني عقيده وهابيت و يهود را از هم بدهي مگر در بعضي از امور ظاهري .

عقيده وهابي مخلوطي از عقيده معتزله و جهميه و مرجئه است .

مجري : يعني همه روايات تشکيکي است ؟

دکتر الکيوا : و از عقيده مسيحي شائولي که منتسب به شائول است که پتروس پيامبر به او مي گويند که به جنگ حضرت عيسي رفت و حواريون را کشت که اصحاب حضرت عيسي هستند و محمد بن عبد الوهاب صحابه را تکفير کرده است و گفته صحابه مسلمان نيستند و کافر هستند و همه مسلمانان تا 600 سال قبل از ظهور من همه کافر بودند و الان پيروان وهابيت بر اين عقيده اصرار دارند .

مجري : اين افراد مشخص هستند چه کساني هستند ؟

دکتر الکيوا : بله در ابتداي صحبت هايم گفتم .

مجري : اين عقيده خطرناکي است .

دکتر الکيوا : محمد بن عبد الوهاب گفت که اين چوب دستي من (عصا ) از محمد بن عبد الله بهتر است ؛ چون من از اين عصا براي تکيه کردن و دور کردن سگ ها و کشتن مارها استفاده مي کنم ؛ ولي محمد يک نامه رسان است .

نامه رسان در لغت لسان عرب نجد يعني پستچي که يک پيام آورد و مرد و تمام شد و هيچ فايده اي نداشت .

مجري : حاشا رسول الله (ص)

     مجري :

اين کليپ را هم ملاحظه فرموديد .سخنان تند يک عالم اهل سنت عليه وهابيت بود .

بيننده : علي از کرمانشاه – اهل سنت

در مورد اين کليپي که پخش کرديد با شما کاملا موافق هستم . اين ها در شهر ما جولان مي دهند . من اهل سنت هستم و از يکي از شهر هاي نزديک کرمانشاه زنگ مي زنم .

جالب است که وقتي ما در مسجد نماز مي خوانيم اين وهابي ها از ما جدا نماز مي خوانند . ريش بلند دارند و سرهاي خودشان را مي تراشند و خيلي عقيده هاي خرافي بدي دارند و اگر با اين ها بحث علمي کنيم شب ها با قمه و قداره به دنبال ما مي افتند و چند نفر را در اين جا کشتند و کسي هم نمي تواند از اين ها شکايت کند .

من مجبور شدم که با نام مستعار زنگ بزنم و نمي توانم اسم شهر خود را بگويم ، مي ترسم بلايي سرم بياورند .

مجري :

مذهب شما چيست ؟

بيننده :

من شافعي هستم . بنده با شما در مورد وهابيت هم عقيده هستم . من از مسؤلين خواهش مي کنم که رسيدگي کنند .اين ها براي ما خيلي مشکل ساز هستند .

بيننده : آقاي محمدي از اصفهان – شيعه

من استاد خواهش مي کنم که حديث ذو خويصره را يک بار ديگر نشان دهند .

در کتاب الاسرار فيما کنيه و عرفت به الاشرار ، نويسنده آقاي شيخ عبد الامير فاطمي نجفي و از کتاب هاي معاصر مي باشد .

در اين کتاب نوشته اند که اين ذوخويصره تميمي هستند و شخصي به نام هرقوس بن زهير سعدي تميمي است که در اين باره چند پاورقي زده و چيزي که شما فرموديد که آقا رسول الله (ص) را به بي عدالتي محکوم کردند و حضرت او را لعن کرد .

در همين قسمت آدرس داده اند که در کتاب مسند احمد بن حنبل و صحيح بخاري جلد 2 صفحه 139 و صراط المستقيم جلد 3 صفحه 8 آمده است .

در اين کتاب نام اين شخص را چنين معرفي کرده اند که تميمي هست .

بيننده : محمد ادريس از زاهدان – اهل سنت

يک سؤال از شما دارم . مشکل شما با برادران ما در شبکه هاي اهل سنت که شما شبکه هاي وهابي مي گوييد ، چيست و چه مشکلي براي شما ايجاد کرده اند که شما بچه هاي کوچک را برا ي جواب دادن به اين ها مي آوريد ؟

استاد يزداني :

برادر عزيز شما اهل سنت هستيد و مذهب شما حنفي است ؟ اين وهابي ها و همين شبکه هاي وهابي مي گويند که شما يهود اهل سنت هستيد ؟    بنده هفته قبل هم نشان دادم ، الان هم نشان مي دهم .

بيننده :

بله الحمد لله حنفي مذهب هستم . کدام شبکه گفته ؟ کتاب آن را نشان بدهيد . شما با اين کارها مشکل را بيشتر مي کنيد .

استاد يزداني :

شما اين حرف را قبول داريد که وهابي ها شما را يهود اهل سنت خواندند ؟ من مي خواهم که اين مطلب را به شما نشان بدهم تا اطلاعات شما هم زياد شود .

بيننده :

برادر عزيزم من اطلاعات زيادي ندارم .

استاد يزداني :

کتاب القول البليغ في التحذير جماعه التبليغ ، نويسنده حمود بن عبدالله بن حمود التويجري ، صفحه 20 :

ولقد صدق من قال : إن يهود هذه الامة هم الشيعة و إن يهود اهل السنة هم المقلدون الجامدون و خاصة أمثال هؤلاء التبليغيين الذين يناصرون الجهل و التقليد الجامد و عبادة الکبراء و تعظيمهم و الخضوع لهم و يروجون البدعة في المسلمين ...

بيننده :

استاد يزداني اين کتاب مشکل ما را حل نمي کند .

مجري :

مثل اين که اگر به شما کسي بگويد يهود امت ايرادي براي شما ندارد .

فقط يک نکته را بگويم که چشم و گوشتان را بر حقيقت نبنديد . اگر شما دنبال حقيقت بوديد وقتي که استاد يزداني مدرکي را به شما نشان مي دادند ، شما بايد ببينيد که آن چيست و تحقيق کنيد و از علماي خود بپرسيد نه اين که بگوييد به درد ما نمي خورد .

باز هم به شما فرصت مي دهم که اگر سؤال ديگري داريد آن را مطرح کنيد ؟

 

بيننده :

من سؤال خود را مطرح کردم من مي خواهم بدانم که چه مشکلي براي شما ايجاد کردند ؟

استاد يزداني :

براي ما مشکل ايجاد نکرده ، براي شما اهل سنت مشکل ايجاد کرده که هر روز در يک جا فتنه به پا مي شود . اين ها شما را کافر مي دانند ما را که وضعيتمان از قبل مشخص بود ، شما را کافر مي دانند .

من چهار يا پنج هفته است که مدرک از خود وهابي ها نشان داده ام که مي گويند احناف کافر هستند . همين امشب هم من مدرک نشان دادم که اگر کسي بگويد که من شافعي مذهب هستم و اشعري يا حنفي ويا ما تريدي هستم اين کافر است .

مشکلي اين است که شما را کافر و مرتد مي دانند . شما احتمالا اهل سنت نيستيد اگر بوديد و متوجه اين قضيه مي شديد نظرتان تغيير مي کرد .

مجري :

آقاي ادريس اگر ما بچه هاي خرد سال را براي پاسخ گويي مي آوريم ، نشان دهنده اين است که براي ما مشکل درست نکرده اند ، اگر مشکل براي ما ايجاد کرده بودند که ما بچه هاي خرد سال از عهده پاسخ گوي به آن ها بر نمي آمدند .

بيننده :

خداوند همه شيعيان را حفظ کند . من مي گويم که يک مقدار آرام تر اين کار ها را انجام دهيد .آن وقتي که شما ادعاي مناظره مي کنيد ، واقعا مناظره کنيد . آن ها منتظر مناظره هستند و شما مي گوييد که آن ها نمي آيند .

مجري :

آن ها منتظر مناظره هستند . من يک سؤال از شما دارم که تا به حال ديديد که به ما زنگ بزنند ؟

بيننده :

تا به حال نديدم که به شبکه شما زنگ بزنند . ملت ايران منتظر مناظره شما است .

استاد يزداني :

بنده يک مدرک ديگر را هم نشان دهم تا نام احناف دقيق در آن باشد .

کتاب نظره عابره اعتباريه حول الجماعه التبليغيه ، نويسنده دکتر سيف الرحمن احمد ، چاپ دار الحديث در مدينه منوره ، صفحه 58 :

و لقد صدق من قال : أن يهود هذه الامة هم الشيعة و آن يهود اهل السنة هم المقلدون الجامدون وخاصة بعض الاحناف

طبق گفته وهابي ها شما احناف يهود اهل سنت هستيد .

اگر هستيد که هيچ ، ولي اگر نيستيد يک مقدار غيرت از خودتان نشان دهيد .

بيننده : مجيد از شهر ري – شيعه

استاد يزداني من درباره وهابي ها حرف نمي زنم بگذاريد در همين بي آبرويي خودشان دست و پا بزنند . ولي مي خواهم از طريق اين شبکه چيزي را به شما و اهل سنت بگويم . يکي اين که بنده از کساني هستم که به اين شبکه ها زنگ مي زنم ولي از وقتي حرف مناظره شد با هر وسيله اي که با آن ها تماس مي گيرم که ما آماده مناظره هستيم ، آن پاسخ گو نيستند و دروغ مي گويند که اين ها براي مناظره با ما تماس نمي گيردند.

نکته بعدي من با بعضي از اين اهل سنت که صحبت کرده ام مي گويند که ما منطق شما را قبول داريم ولي ما در طول اين 1400 سال بر باطل بوديم چطور آن را رها کنيم . شايد تا حدودي اين ها حق داشته باشند و مي گويند که الان چه کار کنيم ؟

به نظر من هر جا جلوي ضرر را بگيريد ، منفعت است وقتي متوجه شديد که حق کجاست بايد آن را بپذيريد . يک آيه از قرآن را بخوانم : سوره انفال / 34 :

خداوند مي فرمايد که آن ها چه کرده اند که من آن ها را عذاب نکنم ، در حالي که آن ها راه مسجد الحرام را مي بندند در صورتي که سرپرست و متولي آن نيستند و سرپرست و متولي آن پرهيزگاران هستند و اين را مردم نمي دانند .

اين هايي که نمي دانند چه کساني هستند ؟ اين که خداوند مي فرمايند اکثرهم الفاسقون و اکثرهم الکافرين .

اين اکثريت چه کساني هستند ؟ به ما نشان دهند فرقي نمي کند که شيعه باشد يا سني . اين اکثريت را به ما نشان دهيد . شما را به خدا قسم يک مقدار فکر کنيد . اگر آيات قرآن روشن است که نيازي به فکر کردن ندارد ؛ ولي اگر چيزي در آن است که نمي فهميد ، فکرکنيد .خداوند به شما عقل داده و خداوند به همين نعمت عقل شما را مؤاخذه مي کند .

من امشب در اسکايپم منتظر هستم که با اين ها مناظره کنم اگر از قرآن است ، من هم از قرآن با آن ها مناظره مي کنم .

مجري :

ما امشب منتظر آقاي ترشابي بوديم که تماس بگيرند و از همان ابتدا يقين داشتيم که تماس نمي گيرند . اين ها اگر براي مناظره بيايند ، چيزي براي گفتن ندارند .

در خصوص همين مباحث استاد يزداني ، پاسخ اين ها به اين عرايض وهابي ها چيست ؟ وقتي پاسخي ندارند ، عاقلانه اين است که اصلا براي مناظره نيايند . اتفاقا نيامدن اين ها براي مناظره تنها کار عاقلانه اي است که در طول اين مدت از آن ها ديده ايم .

مناظره اي که آقاي هاشمي با اللهياري داشت ، چه آبروريزي براي آن ها بود . نه تنها از ايمان خود بلکه از اسلام خود هم نتوانست دفاع کند و کفر يکي از بزرگانشان هم در آن جا ثابت شد . بعد از آن مناظره هم کلا بساط مناظره شبکه کلمه جمع شد .

بيننده : ادريس از گلستان – اهل سنت

اين رواياتي که نشانه هاي وهابيت را مي گويد ، واقعا از کتاب صحيح بخاري است ؟

استاد يزداني :

بله من کتاب ، صفحه و حتي باب آن را نشان دادم . شما مي توانيد تحقيق کنيد .

بيننده :

تشکر مي کنم . من نمي دانستم که تا اين حد نشانه هاي صد در صد اين وهابي ها در صحيح بخاري آمده . از امشب با خود عهد کردم که حتي با يک وهابي دست هم ندهم . يک مورد ديگر هم مي خواهم مطرح کنم در مورد همان فيلم موهن که امريکايي ها در باره پيامبر اسلام (ص) ساخته اند . من فيلم را نديدم ولي آن طوري که شنيدم اين فيلم بر اساس عقائد وهابيت ساخته شده است .

اگر امکان دارد يک مستندي در اين باره بسازيد که مردم هوشيارتر شوند و بهتر بشناسند . نکته ديگري که مي خواستم بگويم اين است که اهل سنت بر چهار مذهب بود ، هفتصد يا هشتصد سال قبل ابن تيميه آمد و عقائد پوچي را مطرح کرد و مردم از اين عقائد بدشان آمد .

افراد زيادي او را طرد کردند و اهل سنت به جرم اين عقائد او را به زندان انداخت و در زندان هم مرد . بعد همين عقائد را صد هشتاد سال قبل محمد بن عبد الوهاب دو باره رواج داد و به دليل اين که آل سعود پشتيبانشان بود ، ترويج داد و تا حدودي موفق هم شد ولي اهل سنت هوشيار هستند و با اين ها کاملا مخالف هستيم ، به خصوص با اين روايتي که امشب در باره نشانه هاي وهابيت نشان داديد .

استاد يزداني :

همه اين مطالب از کتب خود وهابي ها و از سايت خود شان است و اگر يک وهابي جرأت دارد به ما زنگ بزند و اشکال بگيرد . من حاضرم که از سايت خود وهابي ها اين مطالب را براي شما بياورم و اگر چيزي غير از اين بود من ديگر به شبکه ولايت نمي آيم .

بيننده : خانم فريبا از اصفهان – شيعه

زماني که بهائيت در ايران رواج پيدا کرد ، علماي شيعه به سرعت عکس العمل نشان دادند به صورتي که اين فتنه در نطفه خفه شد و هيچ وقت نتوانست دو باره قدرت بگيرد . سؤال من اين است زماني که وهابيت در جامعه رواج پيدا مي کرد ، آيا علماي اهل سنت در مقابل اين فرقه خرافي عکس العملي از خود نشان دادند ؟

استاد يزداني :

ما در اين برنامه نشان داديم که علماي اهل سنت و مفتي هاي بزرگ آن ها در مقابلشان ايستادند و کتاب هاي زيادي بر عليه آن ها نوشتند شايد ده برابر کتاب هايي که شيعه عليه وهابيت نوشته اند ، علماي اهل سنت کتاب نوشتند .

همين زيني دحلان که کتاب او را نشان داديم ، ايشان مفتي اعظم احناف در مکه مکرمه بوده است . برادر محمد بن عبد الوهاب دو کتاب عليه او نوشته حتي اساتيدش هم بر عليه او کتاب نوشته اند . اهل سنت به شدت عليه وهابيت موضعگيري کردند ولي فرقي که بين وهابيت و بهائيت است اين است که وهابيت با شعار توحيد پيشروي مي کنند ولي بهائيت اين طور نبودند و روشن هست که آن ها کافر هستند .

شعار وهابيت فريبنده است و از طرفي پول و سرمايه زيادي دارند . کفار و يهوديان به شدت از اين ها پشتيباني مي کنند به همين دليل است که مقداري رواج پيدا کرده اند. در عين حال علماي اهل سنت در هر جايي که هستند به شدت در مقابل آن ها موضعگيري مي کنند .

در مورد آن فيلم موهن هم بايد بگويم که فقط از عقائد وهابيت نيست و متأسفانه از رواياتي که در صحيح بخاري و مسلم آمده هم استفاده کردند و متأسفم که بگويم بعضي ها معتقدند که سناريوي اين فيلم را محمد بن اسماعيل بخاري و مسلم نوشتند و خيلي از مطالبي که در آن فيلم پخش شده ، در صحيح بخاري ومسلم وجود دارد .

مجري :

 البته در اين خصوص مطالبي در فضاي مجازي منتشر شد که در ابتداي اين فيلم سربازي که سخن مي گويد که ايشان در يک شب با چند زن مي تواند همبستر شود . روايتي که در صحيح بخاري در باره نبي مکرم اسلام است و معلوم نيست که صحابه اين موضوع را از کجا مي دانستند .

يا اين که در اين فيلم ديگران پيامبر (ص) را برهنه مي بينند و بسيار درد آور است که بدانيم اين روايت در صحيح بخاري و مسلم است . يا اين که پيامبر در شرايط خاصي که همسرانشان داشتند ، صورتشان را روي پاهاي آن ها به صورت ويژه اي مي گذاشت که باز هم يکي از سکانس هاي فيلم بر اساس همين روايت بود .

جاي ديگر از اين فيلم پيامبر قصد خودکشي دارد و روي کوه مي روند به علت همان رأيي که به ايشان داده بودند و اين هم در صحيح بخاري آمده يا اين که عايشه همسر پيامبر را به صورت کودک خرد سال نشان مي دهند که پيامبر با خشونت با او برخورد مي کند ، همان عقيده اي که اهل سنت دارند .

موارد ديگري مثل آن جايي که پيامبر به نبوت خود شک مي کند و يک راهب نصراني او را تأييد مي کند يا اين که رفتارهاي تند همسران پيامبر را با ايشان نشان مي دهد يا اين که پيامبر با ديدن يک زن فريفته او مي شود و دستور مي دهند که آن زن طلاق بگيرد و با پيامبر ازدواج کند . متأسفانه همه اين موارد در صحيح بخاري آمده است .

اين ها بخشي از سکانس هاي آن فيلم موهن بود که بر اساس روايات اهل سنت ساخته شده است .

در مورد برخورد علماي اهل سنت با وهابيت بايد بگويم که علماي زيادي کتاب نوشتند و موضعگيري هاي تندي کردند که ما کليپ هاي آن ها را نشان داديم ولي در مورد علماي اهل سنت فارسي زبان معذوريت داريم . بنده با يکي از اين علما که صحبت کردم ايشان گفتند ما مي ترسيم که ما را ترور کنند . کاري که محمد بن عبد الوهاب حتي با برادر خودش که مخالفش بود انجام داد .

در بحث مناظره هم بايد بگويم که ما هميشه آماده مناظره هستيم .

متشکريم از شما بينندگان عزيز که ما را همراهي کرديد .

التماس دعا

 يا علي مدد

 خدا يار و نگهدار شما .



حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد يزداني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما