* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 26 اسفند 1390 تعداد بازديد: 634 
راه و بي راه - تقابل ديدگاه وهابيت با اهل سنت در در حکومت سياسي و حکومت ديني
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
 

به نام خداوند بخشنده ي مهربان

برنامه ي راه و بيراه

تاريخ : 26 /03 /1393

موضوع: تقابل ديدگاه وهابيت با اهل سنت در در حکومت سياسي و حکومت ديني

*************

مجري :

با برنامه ي ديگري از سلسله برنامه هاي راه و بيراه مهمان منازل شما هستيم ، برنامه اي که خط و راه اهل سنت و ساير مذاهب اسلامي را از وهابيت جدا خواهد کرد و تفکرات وهابيت به خصوص تفکرات عملي و سياسي که دارند را نشان خواهد داد .

 باز هم طبق هفته هاي گذشته در خدمت استاد عزيز و گرامي ، استاد يزداني هستيم و از ايشان خواهش مي کنم که خلاصه اي از مباحث جلسات قبل را بيان کنند تا بنده موضوع برنامه ي امشب را اعلام کنم .

استاد يزداني :

 همان طور که شما فرموديد هدف از برنامه راه و بيراه جدا سازي وهابيت از اهل سنت است و ما تا امروز 12 جلسه را در اين زمينه گذرانده ايم و ديدگاه اهل سنت و ديدگاه وهابيت را به صورت واضح گفته ايم .

در برنامه ي قبلي مطالبي را از کتاب هاي خود وهابي ها و از کتاب هاي خود استعمار گران خارجي به بينندگان عزيز نشان داديم که وهابيت ساخته ي دست استعمار است و سران وهابيت تربيت شده ي جاسوسان معروف و مشهور کشورهاي استعمارگر بودند . نمونه اي از اين جاسوس ها جون فيلبي ، ويليام شکسپير و ديگران بودند که آن ها را به تفصيل معرفي کرديم و هم چنين کليپ هايي از اين استعمارگران نشان داديم که تصريح کرده بودند ما سي سال پيش وهابيت را وارد پاکستان و افغانستان کرديم و الان خودمان گرفتار اين وهابيت شده ايم .

کليپ هاي متعددي از وهابي ها که گفته بودند ما از کشور هاي استعمارگر پول گرفته بوديم و آن ها به ما کمک هاي زيادي کردند .

هم چنين اصل عهدنامه آل سعود را که با نماينده بريتانيا امضاء کرده بود، را نشان داديم که در اين عهدنامه محمد بن سعود تعهداتي را پذيرفته بود که با تمام ادعاهاي وهابيت در تضاد است و به هيچ وجه سازگاري ندارد.

در اين جلسه مي خواهيم به موضوع تفاوت ديدگاه وهابيت با ساير مسلمان در امر حکومت ديني و حکومت سياسي ، بپردازيم .

مجري :

همان طور که استاد فرمودند امشب نقطه نظرات وهابيت را و تفاوت هاي آن ها را نسبت به ساير مسلمين در خصوص حکومت سياسي و حکومت ديني را که مدعي آن هستند .

قبل از پرداختن به اين موضوع ، به عنوان سؤال اول ما از شما مي خواهيم که تفکر شيعه در اين مورد چيست ؟

استاد يزداني :

ما به بينندگان عزيز قول داده بوديم که وقتي به مباحث اعتقادي رسيديم، حتما نظر شيعه را بيان کنيم و امشب هم نظر شيعه را در خصوص حکومت ديني و سياسي و هم چنين دليل آن را نيز از کتاب هاي شيعه مطرح خواهيم کرد .

ديدگاه شيعيان در باره حکومت سياسي و حکومت ديني

از ديدگاه شيعه، امامت ، خلافت و حکومت ، مقامي کاملا ديني و تابع نظام تشريع و نصب الهي است . يعني جانشينان رسول خدا (ص) را فقط و فقط خداوند انتخاب و نصب مي کند و هدف از اين انتصاب هم هدايت انسان ها ، تبيين احکام و معارف ديني، اجراي شريعت و اداره نظام سياسي مسلمان ها است .

از ديدگاه شيعيان، امام نه تنها حاکم سياسي است ؛ بلکه واسطه فيض و حجت خداوند در روي زمين است و طبق روايات متواتري که وجود دارد ، خداوند هيچ وقت زمين را از حجت خود خالي نمي کند و آن حجت بايد معصوم باشد و هم چنين ويژگي هاي متعددي که از ديدگاه شيعه بايد امام داشته باشد .

از نظر شيعه دين و سياست هيچ زمان از هم جدا نيستند و ملازم هم مي باشند . حکومت سياسي را همان شخصي به عهده مي گيرد که رهبري ديني را هم به عهده دارد . روايات صحيحي در اين زمينه در کتاب هاي شيعه وجود دارد که ما اين روايات را قبلا خوانده ايم و الان هم يکي دو مورد از اين روايات را مي خوانم .

روايت صحيح اعلائي که در کتاب شريف کافي آمده و ثابت مي کند که امامت از ديدگاه شيعه يک امر الهي و انتصابي است و فقط خداوند انتصاب مي کند و رسول خدا (ص) وظيفه اعلام کردن آن را دارد .

کتاب شريف کافي ، جلد 8 ، صفحه 244 ، سندش هم از علي بن ابراهيم از پدرش از حماد بن عيسي از ابراهيم بن عمر يماني از سليم بن قيس هلالي از سلمان فارسي که سند کاملا صحيح و روايت طولاني مي باشد ؛ ولي آنچه مد نظر ما است قسمتي از روايت است که امير المؤمنين علي (ع) در روز سقيفه به حديث شريف غدير استدلال مي کند و اين جملات را بيان مي کنند :

... أخبرني رسول الله (ص) أن إبليس وأصحابه شهدوا نصب رسول الله (ص) إياي للناس بغدير خم بأمر الله عزوجل فأخبرني أني أولي بهم من أنفسهم وأمرهم أن يبلغ الشاهد الغائب ....

رسول خدا (ص) به من خبر داد که ابليس و ياران او ( که امير المؤمنين (ع) نفرمودند که اين ها چه کساني بودند) شاهد بودند که رسول خدا (ص) مرا در روز غدير خم به دستور خداوند نصب کرد و اعلام نمود به مسلمان ها که اميرالمؤمنين علي (ع) بر همه از خودشان اولي است.

کليني ، کافي ، ج 8 ، ص 244

نص صريح قرآن کريم است که النبي اولي بالمؤمنين من انفسهم ... همان مقام را رسول خدا (ص) به امير المؤمنين علي (ع) مي دهد ، اولويت و ولايت مطلق امير المؤمنين علي (ع) را بر همه ثابت مي کند

و هم چنين ايشان به همه صحابه دستور داد که اين خبر را به کساني که غائب هستند ، برسانيد .

آن ها اين روايت را به ما رساندند و ما هم بايد به اين دستور رسول خدا (ص) عمل کنيم و به ديگران برسانيم . اين يک نمونه از رواياتي بود که با سند صحيح نقل شده بود و اين روايت به صورت واضح و روشن بيان کرده که امامت امري الهي است .

اما روايت دوم هم در اين زمينه در کتاب شريف کافي مي باشد با سند معتبر و صحيح که هيچ ايرادي هم در روات آن وجود ندارد .

کتاب شريف کافي ، جلد اول ، صفحه 203 ، باب نادر جامع في فضل الإمام و صفاته ، روايت شماره 2 : محمد بن يحيي از احمد بن محمد بن عيسي از حسن بن محبوب از اسحاق بن غالب از امام صادق (ع) که خطبه اي مي خواند و امام را از ديدگاه اهل بيت (ع) و شيعه به صورت بسيار واضح و روشن توصيف مي کند :

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِp فِي خُطْبَةٍ لَهُ يَذْكُرُ فِيهَا حَالَ الْأَئِمَّةِ o وصِفَاتِهِمْ:

إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وجَلَّ أَوْضَحَ‏ بِأَئِمَّةِ الْهُدَى‏ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّنَا عَنْ دِينِهِ وأَبْلَجَ بِهِمْ عَنْ سَبِيلِ مِنْهَاجِهِ وفَتَحَ بِهِمْ عَنْ بَاطِنِ يَنَابِيعِ عِلْمِهِ

فَمَنْ عَرَفَ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ9 وَاجِبَ حَقِّ إِمَامِهِ وَجَدَ طَعْمَ حَلَاوَةِ إِيمَانِهِ وعَلِمَ فَضْلَ طُلَاوَةِ إِسْلَامِهِ‏ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وتَعَالَى نَصَبَ الْإِمَامَ عَلَماً لِخَلْقِهِ وجَعَلَهُ حُجَّةً عَلَى أَهْلِ مَوَادِّهِ وعَالَمِهِ‏ وأَلْبَسَهُ اللَّهُ تَاجَ الْوَقَارِ وغَشَّاهُ مِنْ نُورِ الْجَبَّارِ يُمَدُّ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ لَا يَنْقَطِعُ عَنْهُ مَوَادُّهُ ولَا يُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِجِهَةِ أَسْبَابِهِ ولَا يَقْبَلُ اللَّهُ أَعْمَالَ الْعِبَادِ إِلَّا بِمَعْرِفَتِهِ فَهُوَ عَالِمٌ بِمَا يَرِدُ عَلَيْهِ مِنْ مُلْتَبِسَاتِ الدُّجَى ومُعَمَّيَاتِ السُّنَنِ ومُشَبِّهَاتِ الْفِتَنِ

فَلَمْ يَزَلِ اللَّهُ تَبَارَكَ وتَعَالَى يَخْتَارُهُمْ لِخَلْقِهِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِp مِنْ عَقِبِ كُلِّ إِمَامٍ يَصْطَفِيهِمْ لِذَلِكَ ويَجْتَبِيهِمْ ويَرْضَى بِهِمْ لِخَلْقِهِ ويَرْتَضِيهِمْ كُلَّمَا مَضَى مِنْهُمْ إِمَامٌ نَصَبَ لِخَلْقِهِ مِنْ عَقِبِهِ إِمَاماً عَلَماً بَيِّناً وهَادِياً نَيِّراً وإِمَاماً قَيِّماً وحُجَّةً عَالِماً أَئِمَّةً مِنَ اللَّهِ‏ {يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وبِهِ يَعْدِلُونَ}‏ حُجَجُ اللَّهِ ودُعَاتُهُ ورُعَاتُهُ عَلَى خَلْقِهِ يَدِينُ بِهَدْيِهِمُ‏ الْعِبَادُ وتَسْتَهِلُّ بِنُورِهِمُ الْبِلَادُ ويَنْمُو بِبَرَكَتِهِمُ التِّلَادُ جَعَلَهُمُ اللَّهُ حَيَاةً لِلْأَنَامِ ومَصَابِيحَ لِلظَّلَامِ ومَفَاتِيحَ لِلْكَلَامِ ودَعَائِمَ لِلْإِسْلَامِ جَرَتْ بِذَلِكَ فِيهِمْ مَقَادِيرُ اللَّهِ عَلَى مَحْتُومِهَا

فَالْإِمَامُ هُوَ الْمُنْتَجَبُ الْمُرْتَضَى والْهَادِي الْمُنْتَجَى‏ والْقَائِمُ الْمُرْتَجَى اصْطَفَاهُ اللَّهُ بِذَلِكَ واصْطَنَعَهُ عَلَى عَيْنِهِ فِي الذَّرِّ حِينَ ذَرَأَهُ وفِي الْبَرِيَّةِ حِينَ بَرَأَهُ ظِلًّا قَبْلَ خَلْقِ نَسَمَةٍ عَنْ يَمِينِ عَرْشِهِ مَحْبُوّاً بِالْحِكْمَةِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ اخْتَارَهُ بِعِلْمِهِ وانْتَجَبَهُ لِطُهْرِهِ بَقِيَّةً مِنْ آدَمَp وخِيَرَةً مِنْ ذُرِّيَّةِ نُوحٍ ومُصْطَفًى مِنْ آلِ إِبْرَاهِيمَ وسُلَالَةً مِنْ إِسْمَاعِيلَ وصَفْوَةً مِنْ عِتْرَةِ مُحَمَّدٍ9 لَمْ يَزَلْ مَرْعِيّاً بِعَيْنِ اللَّهِ يَحْفَظُهُ ويَكْلَؤُهُ بِسِتْرِهِ مَطْرُوداً عَنْهُ حَبَائِلُ إِبْلِيسَ وجُنُودِهِ مَدْفُوعاً عَنْهُ وُقُوبُ الْغَوَاسِقِ‏ ونُفُوثُ كُلِّ فَاسِقٍ مَصْرُوفاً عَنْهُ قَوَارِفُ السُّوءِ مُبْرَأً مِنَ الْعَاهَاتِ مَحْجُوباً عَنِ الْآفَاتِ مَعْصُوماً مِنَ الزَّلَّاتِ مَصُوناً عَنِ الْفَوَاحِشِ كُلِّهَا مَعْرُوفاً بِالْحِلْمِ والْبِرِّ فِي يَفَاعِهِ‏ مَنْسُوباً إِلَى الْعَفَافِ والْعِلْمِ والْفَضْلِ عِنْدَ انْتِهَائِهِ مُسْنَداً إِلَيْهِ أَمْرُ وَالِدِهِ صَامِتاً عَنِ الْمَنْطِقِ فِي حَيَاتِهِ

فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّةُ وَالِدِهِ إِلَى أَنِ انْتَهَتْ بِهِ مَقَادِيرُ اللَّهِ إِلَى مَشِيئَتِهِ وجَاءَتِ الْإِرَادَةُ مِنَ اللَّهِ فِيهِ إِلَى مَحَبَّتِهِ وبَلَغَ مُنْتَهَى مُدَّةِ وَالِدِهِp فَمَضَى وصَارَ أَمْرُ اللَّهِ إِلَيْهِ مِنْ بَعْدِهِ وقَلَّدَهُ دِينَهُ وجَعَلَهُ الْحُجَّةَ عَلَى عِبَادِهِ وقَيِّمَهُ فِي بِلَادِهِ وأَيَّدَهُ بِرُوحِهِ وآتَاهُ عِلْمَهُ وأَنْبَأَهُ فَصْلَ بَيَانِهِ واسْتَوْدَعَهُ سِرَّهُ وانْتَدَبَهُ لِعَظِيمِ أَمْرِهِ وأَنْبَأَهُ فَضْلَ بَيَانِ عِلْمِهِ ونَصَبَهُ عَلَماً لِخَلْقِهِ وجَعَلَهُ حُجَّةً عَلَى أَهْلِ عَالَمِهِ وضِيَاءً لِأَهْلِ دِينِهِ والْقَيِّمَ عَلَى عِبَادِهِ رَضِيَ اللَّهُ بِهِ إِمَاماً لَهُمُ اسْتَوْدَعَهُ سِرَّهُ واسْتَحْفَظَهُ عِلْمَهُ واسْتَخْبَأَهُ حِكْمَتَهُ‏ واسْتَرْعَاهُ لِدِينِهِ‏ وانْتَدَبَهُ لِعَظِيمِ أَمْرِهِ وأَحْيَا بِهِ مَنَاهِجَ سَبِيلِهِ وفَرَائِضَهُ وحُدُودَهُ فَقَامَ بِالْعَدْلِ عِنْدَ تَحَيُّرِ أَهْلِ الْجَهْلِ وتَحْيِيرِ أَهْلِ الْجَدَلِ بِالنُّورِ السَّاطِعِ‏ والشِّفَاءِ النَّافِعِ بِالْحَقِّ الْأَبْلَجِ والْبَيَانِ اللَّائِحِ مِنْ كُلِّ مَخْرَجٍ عَلَى طَرِيقِ الْمَنْهَجِ الَّذِي مَضَى عَلَيْهِ الصَّادِقُونَ مِنْ آبَائِهِp فَلَيْسَ يَجْهَلُ حَقَّ هَذَا الْعَالِمِ إِلَّا شَقِيٌّ ولَا يَجْحَدُهُ إِلَّا غَوِيٌّ ولَا يَصُدُّ عَنْهُ إِلَّا جَرِيٌّ عَلَى اللَّهِ جَلَّ وعَلَا

«امام صادق در خطبه‏اى كه ويژگي¬ها و صفات امامان را بيان مي‌كند مي‌فرمايد:

همانا خداى‏ عز و جل به وسيله ائمه هدى از اهل بيت پيامبر ما دينش را آشكار ساخت و علمش را روشن نمود و براى آنان باطن چشمه‏هاى علمش را گشود، هر كه از امت محمد حقِ واجبِ امامش را بشناسد، طعم و شيرينى ايمانش را بيابد و فضل خرمى اسلامش را بداند؛ زيرا خداى تبارك و تعالى امام را به پيشوائى خلقش منصوب كرده و بر روزي خواران اهل جهانش حجت قرار داده و تاج وقارش بر سر نهاده و از نور جباريتش به او پرتو افكنده با رشته‏اى الهى تا آسمان كشيده كه فيوضات خدا از او منقطع نمي¬شود و آنچه نزد خداست جز از طريق واسطه¬هاي او به دست نيايد و خدا اعمال بندگان را جز با معرفت او نمي¬ پذيرد. آنچه از امور مشتبه تاريك و سنت‏هاى مشكل و فتنه‏هاى ناآشكار بر او وارد شود، حكمش را مي‌داند.

خداى تبارك و تعالى همواره امامان را براى رهبرى خلقش از اولاد حسين و از فرزندان بلا واسطه هر امامى براى امامت بر مي¬گزيند و انتخاب كند و ايشان را براى خلقش مي¬بپذيرد و مي‌بپسندد، هر گاه يكى از آن‌ها از دنيا برود، از فرزندان او امامى بزرگوار آشكار و رهبرى نوربخش و پيشوائى سرپرست و حجتى دانشمند براى خلقش نصب مي¬كند.

آنان از طرف خدا پيشوايند، به حق هدايت مي¬كنند و به حق داورى مي¬نمايند، حجت‌هاى خدا و دعوت کنندگان به سوى خدايند، از طرف خدا مخلوق را سرپرستى كنند.

بندگان خدا به رهبرى آنها ديندارى مي¬كنند و شهرها به نورشان آباد مي¬شود و ثروت‌هاى كهنه از بركتشان فزونى مي¬يابد، خدا ايشان را حيات مردم و چراغهاى تاريكى و كليدهاى سخن و پايه‏هاى اسلام قرار داده و مقدرات حتمى خدا بر اين جارى شده است.

پس امام همان برگزيده، ‌پسنديده، رهبر، محرم اسرار و اميد بخشى است كه به فرمان خدا قيام كرده‏ است، خدا او را براى اين برگزيده و در عالم ذر كه او را آفريده، زير نظر خود پرورانيده و او را همچنان در ميان مردم ساخته است، در عالم ذر پيش از آنكه جاندارى پديد آيد، امام را مانند سايه‏اى در سمت راست عرش آفريده و با علم غيب خود، به او حكمت بخشيده و او را برگزيده و براى پاكيش انتخابش كرده است.

باقى مانده خلافت آدم به او رسيده و از بهترين فرزندان نوح است، برگزيده خاندان ابراهيم و سلاله اسماعيل و انتخاب شده از عترت است.

هميشه زير نظر خدا سرپرستى شده و با پرده خود حفظ و نگهبانيش نموده و دام‌هاى شيطان و لشكرش را از او كنار زده و پيش آمدهاى شب هنگام و افسون جادوگران را از او دور ساخته است، روى آوردن بدى را از او دور کرده است. از بلاها در امان است، از آفت‌ها پنهان است، از لغزش‌ها حفظ شده و از تمام زشتكاري‌ها مصون است.

در جوانى به خويشتن دارى و نيكوكارى معروف است و در پيرى به پاكدامنى و علم و فضيلت منسوب، امامت پدرش به او رسيده و در زمان حيات پدرش از آن گفتار خاموش بوده؛ چون ايام پدرش گذشته و مقدرات و خواست خدا نسبت به او پايان يافته و اراده خدا او را به سوى محبت خود رسانيده و به پايان دورانش رسيده، او در گذشته و امر خدا پس از او به امامي ديگر رسيده، خدا امر دينش را به گردن او نهاده و او را بر بندگانش حجت كرده است. در بلادش سرپرست نموده و به روح خود قوتش داده و از علم خود به او عطا فرموده و از بيان روشن [گفتار حق‏] آگاهش نموده و راز خود بدو سپرده و براى امر بزرگش (رهبرى تمام مخلوق) دعوت فرموده و فضيلت بيان علمش را به او خبر داده و براى رهبرى خلق منصوبش ساخته و بر اهل عالم حجتش نموده و مايه روشنائى اهل‏ دين و سرپرست بندگانش كرده، او را براى امامت خلق پسنديده و راز خود بدو سپرده و بر علم خويش نگهبانش كرده و حكمتش را در او نهفته و سرپرستى دينش را از او خواسته و براى امر بزرگش او را طلبيده و راه‌هاى روشن و احكام و حدود خويش را با او زنده كرده است.

امام هم با نور درخشان و راه حلي مفيد، هنگام سرگردانى نادانان و سخن آراستن اهل جدل، به عدالت قيام كرده در حالى كه با حق واضح همراه بوده و به راه مستقيمى كه پدران درستكارش رفته بودند، گام برداشته است؛ پس حق چنين عالمى را جز بدبخت ناديده نمي¬گيرد و جز گمراه نوميد، منكرش نمي¬شود و جز عاصي فرمان خداى جل و علا برايش كارشكنى نمي¬كند».

دقيقا تمام مقاماتي که پيامبر بزرگوار اسلام (ص) دارد ، طبق اين روايت بعد از ايشان به اهل بيت مطهر (ع) ايشان مي رسد . روايت بسيار زيبايي است

زيارت جامعه کبيره هم که با سند صد در صد صحيح نقل شده و علماي ما اين روايت را تصحيح کرده اند ، ثابت مي کند که امامت از ديدگاه شيعه امري است الهي و انتصابي و مقامي است ديني و نه دنيوي .

در هر زمان انتخاب امام از جانب خداوند مي باشد و وظيفه پيامبر خدا اعلام اين انتصاب است و بعد از آن امامان يکي بعد از ديگري جانشين خود را اعلام مي کنند .

اين ديدگاه شيعه است که دلائل متعددي براي اثبات آن است هم از قرآن و هم از روايات متواتر و فراواني که وجود دارد . جالب است که کارشناس وهابي آن شبکه وهابي ، در برنامه کلمه طيبه سؤالي را در اين زمينه مطرح کرده بودند که اگر شما يک روايت بياوريد ، ما شيعه مي شويم .

ما در ابتداء 12 روايت صحيح را از کتب شيعه بيان کرديم و بعد 40 حديث و تا به امروز در حدود 100 حديث را در اين مورد جمع آوري و بيان کرده ايم .

به هر حال از ديدگاه شيعه مقام و منزلت امام واضح و روشن است .

مجري :

اين تفکر شيعه بعد از رسول خدا (ص) نسبت به اداره ي حکومت است که چگونه حکومت را اداره کند و امامت بعد از نبي مکرم اسلام (ص) را الهي مي دانند که با سند صحيح از کتب شيعه بيان شد .

قبل از بيان سؤال بعدي در مورد اين که ديدگاه اهل سنت در اين مورد چيست ، کليپي آماده شده از يکي از علماي سرشناس اهل سنت که در خصوص فقه جعفري و فقه شيعه بحثي را مطرح کرده است .

شيخ احمد الطيب ، رئيس الازهر مصر ، مذهب شيعه را به عنوان مذهب پنجم اسلامي قبول داريم و گاهي بر طبق آن فتوا مي‌دهيم:

کليپ 1 :

مجري :

 آيا الأزهر شيعه را مذهب پنجم اسلامي مي داند ؟

شيخ احمد الطيب ، رئيس الازهر مصر :

بله اين را به صورت رسمي قبول داريم ، مذهب پنجم است اين چه مشکلي دارد ؟ مذهب جعفري ، يک مذهب فقهي است و حتي گاهي اوقات در مراکز فتوا، به فقه جعفري فتوا داده مي شود . به خصوص در مسائل ازدواج و طلاق وقتي دچار مشکلي مي شويم و ممکن است که خانواده از هم پاشيده شود ، براي اين قضيه راه حلي پيدا مي کنيم که در مذهب جعفري و مذهب زيدي است . از اين راه حل استفاده مي کنيم و هيچ مشکلي ندارد . ما افراد آزاد انديشي هستيم و همه اين فرقه ها مسلمان هستند .

اختلاف بين ما و بين شيعه ، مانند اختلاف بين من که سني مالکي هستم، با سني حنفي و با سني شافعي است . اين روش ثابت ما است و همين راه را حفظ مي کنيم و آن را از بازيچه سياست ها شده حفظ مي کنيم .

مجري :

با ديدن اين کليپ مي توان تفاوت يک عالم سني را با يک وهابي در مورد شيعه فهميد . سؤال دومي که بنده از استاد يزداني دارم اين است که تفکر اهل سنت در مورد حکومت و اداره ي آن دارد ، چيست ؟

ديدگاه اهل سنت درباره حکومت سياسي و حکومت ديني

استاد يزداني :

 از ديدگاه اهل سنت امامت عبارت است از جانشيني پيامبر (ص) در پاسداري از دين و نظام اجتماعي و سياسي دنياي مردم؛ يعني يک مقام الهي نيست که شيعه مي گفت امامت يک مقام الهي و ديني است و بالعکس از ديدگاه اهل سنت امامت، يک مقام کاملا دنيوي است و انتخاب امام هم تابع حوادث و عوامل اجتماعي است .

امام و خليفه گاهي توسط مردم انتخاب مي شوند که ادعا دارند در سقيفه بني ساعده چنين اتفاقي افتاده است و گاهي هم توسط خليفه ي قبلي انتخاب مي شود مثل انتخاب خليفه دوم توسط خليفه ي اول و گاهي هم توسط شوراي حل و عقد که آن شورا هم توسط خليفه ي قبلي انتخاب مي شود و آن شورا خليفه بعد را انتخاب مي کند . گاهي با بيعت تمام مردم انتخاب مي شود و گاهي هم با زور و قدرت و در اين صورت مجبور هستند بپذيرند . مثل خلافت معاويه و يزيد که با زور گرفته شده ، مشروع است و خلافت بني اميه و عباسيان مشروع است و به هر حال هر کدام منشأ خاصي براي اثبات مشروعيت خود دارند .

از ديدگاه اين ها همان طور که بيان شد و خودشان هم در کتاب هاي اصولي خود توضيح داده اند :

 الإمامة موضوعة لخلافة النبوة في حراسة الدين و سياسة الدنيا

 امامت وضع شده براي جانشيني نبوت در پاسداري از دين و سياست دنياي مردم .

البغدادي الماوردي، ابو الحسن علي بن محمد ، متوفاي 450 هـ، الاحکام السلطانيه ، چاپ دار الکتب العلميه بيروت ، ج 1 ، ص 5 .

يعني خليفه و امام وظيفه دارد که از دين حراست کند و سياست دنياي مردم را فقط و فقط اداره کند .

اين کتاب از مهم ترين کتاب هاي سياسي و کلامي اهل سنت است و مي توان بسياري از اعتقادات آن ها را در اين کتاب مشاهده کرد .

اين ويژگي اولي است که اعتقاد دارند انتخاب امام و خليفه به عهده مردم است و خداوند در آن دخالتي ندارد . از طرفي ديگر معتقد هستند که خلافت رکني از ارکان دين است :

 والخلافة رکن من ارکان الدين

اين مطلب در کتب اهل سنت موجود است و البته ما مقاله اي هم در اين مورد در سايت تحقيقاتي مؤسسه حضرت ولي عصر (عج) قرار داده‌ايم که آن ها مي گويند امامت و خلافت رکني از ارکان دين است .

کتاب الإستيعاب ابن عبد البر ، جلد 2 ، صفحه 969 :

... الخلافة رکن من أرکان الدين ...

 خلافت رکني از ارکان دين است .

کتاب الاستيعاب ، ابن عبد البر ، جلد 2 ، ص 969

 اين اعتقاد بزرگان اهل سنت است که ما هم در آن مقاله نام تعداد زيادي از علماي اهل سنت را بيان کرده ايم که آن ها خلافت و امامت را از اصول دين مي دانند . در سايت تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج ) ، اگر کلمه اصول را جستجو کنيد ، در قسمت پرسش و پاسخ اين مقاله به طور کامل ارائه شده است .

آيا کسي از علماي اهل سنت امامت را جزء اصول دين دانسته است؟

پاسخ داده اند که : خلافت رکني از ارکان دين است .

امامت از اصول دين است و مخالفت با آن کفر و بدعت .

هر کسي که منکر خلافت هر حاکمي شود ، کافر است .

منکر خلافت ابوبکر و عمر کافر است .

منکر امامت ابوبکر و عمر کافر است .

هر کس ابوبکر و عمر را امام هدايت نداند ، بايد کشته شود .

ابوبکر و عمر اصل دين بعد از پيامبر هستند و بغض آن ها کفر است .

و مطالب متعدد ديگري که در اين مقاله بيان شده و آدرس دقيق هر مطلب با عين صفحه ي کتاب ارائه شده است . بينندگان عزيز اين مقاله را در اين سايت مشاهده کنند تا با ديدگاه اهل سنت در باره امامت و خلافت آشنا شوند .

در عين حالي که اهل سنت امامت را رکني از ارکان دين مي دانند ، با اين حال ادعا مي کنند که هيچ نصي از جانب خداوند وجود ندارد و پيامبر بزرگوار اسلام در مورد جانشين بعد از خودش هيچ روايتي بيان نفرموده اند و در حقيقت امر امامت و خلافت را به صورت مجهول و مهمل رها کرده است .

از نظر آن ها تمام مأموريت و شؤونات رسول خدا (ص ) با رحلت ايشان به پايان رسيده و شريعت اسلام تا قيام قيامت براي آينده مسلمانان ، هيچ برنامه اي ندارد و سرنوشت آن ها را در امر حکومت داري که رکني از ارکان دين هست ، به حال خودش واگذار کرده و هيچ سخني در اين زمينه بيان نکرده است ؛ با اين که اسلام يک دين جامع و کامل است و براي کوچک ترين مسائل روزمره انسان ها مثل مسواک زدن ، راه رفتن و ... حکم صادر کرده است ؛ اما مي گويند براي مهم ترين مسأله اي که مسلمان ها در اين 1400 سال گرفتار آن بوده اند يعني مسأله خلافت و امامت حکمي ندارد .

در اين زمينه شهرستاني مي گويد : در طول تاريخ به اندازه اي که براي امامت و خلافت شمشير کشيده شده ، در باره ي هيچ مسأله اي شمشير کشيده نشده است .

براي صحابه هم سؤالي در اين مورد پيش نيامد که بعد از رسول خدا (ص ) چه وظيفه اي دارند؟ و پيامبر اسلام (ص) هم سکوت کردند و سرنوشت مسلمانان را تا ابد به حال خودشان واگذار کرد و اين حکم مهم و سرنوشت ساز را مجهول و مبهم قرار داد . در حقيقت هدف ايشان از اين کار ، اين بود که به مسلمانان بگويند من در قبال شما هيچ مسؤوليتي ندارم .

اين مسأله اعتقاد و باور اهل سنت است و بر همين اساس خلافت خلفاي بعد از پيامبر (ص) را مشروعيت مي دهند و معتقد هستند که خليفه ي بعد از رسول خدا (ص) لازم نيست که صفات يک خليفه نصب شده از طرف خدا را داشته باشد که عبارت است از معصوم بودن ، حجت بودن ، واسطه فيض بين خدا و خلق خدا بودن ، اعلم بودن را داشته باشد ؛ همان طور که در واقع هم اين چنين بود و خود همين خليفه ها مي گفتند که همه مردم از ما اعلم هستند .

طبق اعتقاد اهل سنت، حتي ضرورتي ندارد که خليفه عادل باشد و مي تواند فاسق ترين مردم هم خليفه بعد از رسول خدا (ص) بر مردم باشد . مطلبي که ابن تيميه و بزرگان آن ها در کتاب هاي خود بيان کرده است . نمونه ي اين حاکمان فاسق يزيد و عبد الملک مروان هست که آن ها را حاکماني مشروع مي دانند .

از نظر اين ها حتي اگر حاکم دستوري بر خلاف دستور خداوند بدهد ، حق اعتراض به آن حاکم نيست و واجب است که از او اطاعت شود . در اين زمينه هم مقاله اي در سايت تحقيقاتي مؤسسه حضرت ولي عصر (عج ) موجود است .

در اين مورد که اطاعت از حاکم جائر واجب است روايتي از رسول خدا (ص) در کتاب صحيح مسلم ، ج 3 ، صفحه 1476 نقل شده که اگر اين حاکم ظلم هم کرد ، مسلمانان بايد از او اطاعت کنند :

... يکون بعدي أئمة لايهتدون بهداي ولايستتون بسنتي وسيقوم فيهم رجال قلوبهم قلوب الشياطين في جثمان إنس قال قلت کيف أصنع يا رسول الله إن أدرکت ذلک قال تسمع ولاتطيع للأمير وإن ضرب ظهرک وأخذ مالک فاسمع وأطع .

رسول خدا (ص) فرمودند که بعد از من ائمه اي خواهند آمد که به هدايت من هدايت نمي شوند و از سنت من پيروي نمي کنند و در بين آن ها کساني هستند که قلوب آن ها ، قلب هاي شيطاني است ؛ هر چند که چهره ي انسان را دارند . از ايشان سؤال کردند که وظيفه ما در آن زمان چيست؟ فرمودند از حاکم ظالم و جائر اطاعت کن حتي اگر تو را زد و مالت را غصب کرد ، بايد به او گوش دهي و از او اطاعت کني .

کتاب صحيح مسلم ، نويسنده مسلم ؟؟ ، ج 3 ، ص 1476

روايت ديگر در مصنف ابن ابي شيبه و در شرح صحيح بخاري نيز در اين مورد موجود است که تصريح دارد اطاعت از حاکم جائر واجب است .

در سايت تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج) در قسمت پرسش ها کلمه خروج را جستجو کنند ، اين مقاله را مشاهده مي کنند که آيا خروج عليه حاکم از ديدگاه اهل سنت و وهابيت مشروعيت دارد ؟ در اين مقاله روايات و مطالب متعددي که علماي آن ها بيان داشته اند ، ارائه شده است .

بنابراين در يک جمع بندي بايد بگويم که از ديدگاه اهل سنت ، امامت و خلافت يک امر دنيوي است نه يک امر الهي . خداوند حق انتخاب جانشين پيامبرش را نداشته و مردم را به حال خودشان واگذار کرده است . خليفه و امام را يا مردم انتخاب مي کنند يا توسط خليفه قبلي يا شوراي حل و عقد.

و يا اگر با زور و قدرت و با کودتا هم به قدرت رسيدند ، اطاعت از آن حاکم واجب است و حکومت او مشروعيت لازم را دارد .

مجري :

تا اين جا دو مقوله تفکر شيعه و تفکر اهل سنت در باره حکومت و خلافت بيان شد قبل از پرداختن به بحث اصلي که نگرش وهابيت در اين زمينه است ، ما کليپي آماده کرده ايم از گروه وهابي داعش که در چند روز اخير به شهر هاي سني نشين عراق حمله کردند و جنايات زيادي را انجام دادند و نکته جالب اين است که شبکه هاي وهابي از اين جنايات حمايت کرده اند .

کليپ 2 :

کارشناس وهابي :

 من در موصل دوستي به نام مصطفي دارم که با من در اينترنت با من تماس گرفت و احوال او را پرسيدم به خاطر اين که نگرانش بودم .گفت فرار کرده بوديم ؛ اما به شهر برگشتيم و الان شهر در آرامش به سر مي برد . من تعجب کردم که هم برق است و هم اينترنت . با اين که شخصي است که از افراطي ها خوشش نمي آيد ؛ ولي گفت که ما مشکلي نداريم و گويا اين ها قصد دارند حکومت تشکيل دهند و ما احساس امنيت مي کنيم ؛ به همين دليل برگشتيم .

راوي فيلم :

« فجيع ترين کشتار در ده سال گذشته .» اين توصيف يک فرمانده نظامي در عراق است .

مجموعه تصاويري که داعش منتشر کرده و به آن فخر فروخته است .

کارشناس وهابي :

ما هيچ مشکلي نمي بينيم و گويا مي خواهند حکومت تشکيل دهند احساس امنيت کرديم و به شهر برگشتيم و کاري با ما ندارند ؛ البته گروه هاي زيادي در شهر هستند .

الحمد لله !!!

مجري :

اين کليپ بخشي از سخنان آن ها بود در مورد گروه تروريستي و وحشي شيعه و سني را با توحشي که دارد ، به خاک و خون مي کشند .

استاد يزداني آن چه براي ما مهم است اين است که نگرش وهابيت را در مورد حکومت و حکومت داري بدانيم و هم چنين تفاوت اين وهابي ها را با دو تفکر شيعه و اهل سنت .

استاد يزداني :

قبل از اين که وارد اين بحث شويم ، به خانواده هاي کساني که در اين چند روز به دست اين وهابي هاي وحشي عزادار شده اند ، تسليت عرض مي کنم . براي ما هم اين چند روز اخير بسيار دردناک بود . طبق گفته ي خودشان در حدود 1700 تن را به بيرون از شهر برده اند و اين گونه سر بريده اند .

واقعيت اين است که در طول تاريخ نشان داده شده که هميشه سرنوشت کساني که تندرو بودند و ظلم کردند ، انهدام و فروپاشي است و هيچ شيعه و هيچ سني نمي تواند قبول کند که چنين انسان هاي وحشي بر آن ها حکومت کنند .

ديدگاه وهابيت در امر حکومت سياسي و حکومت ديني و تفاوت آن با ساير مذاهب اسلامي

 

البته اين وهابي ها خود را به اهل سنت نسبت مي دهند و مي گويند ما همان اعتقادات اهل سنت را داريم ؛ حتي در قسمت اطاعت از حاکم جائر با هم اتفاق نظر دارند و مي گويند از حاکم جائر بايد اطاعت کرد . در اين زمينه مطالب زيادي از ابن تيميه ، الباني و محمد بن عبد الوهاب داريم که در آن مقاله اقوال اين افراد بيان شده است .

اما تفاوت اساسي وهابيتي که محمد بن عبد الوهاب ايجاد کرد با ساير مذاهب اسلامي در امر حکومت سياسي و حکومت ديني :

ما قبلا گفتيم که وهابيت دين جديدي است که در سال 1157 هـ با بيعت محمد بن عبد الوهاب و محمد بن سعود شکل گرفت . در همان زمان که اين دين به وجود آمد و نگرش خود را نسبت به سياست آينده وهابيت را نشان دادند و بيان کردند .

طبق مدارکي که در کتاب هاي وهابي ها و کتاب هاي اهل سنت موجود است ، محمد بن سعود و محمد بن عبد الوهاب با هم پيمان بستند که به قول خودشان جهاد کنند و همه مشرکين را در سرزمين هاي اسلامي بکشند تا حکومت سياسي الي الابد در خاندان سعود باشند يعني قدرت سياسي و حکومتي براي هميشه در خاندان سعود باقي بماند و از ابتداء هم تا به حال چنين بوده که حکومت سياسي از نسلي به نسل بعد انتقال يافته است که در حال حاضر هم عبدالله است ؛ حتي ولي ولي امر را هم مشخص کرده اند .

از طرف ديگر پيمان بستند که رهبري ديني و مقام افتاء و خلافت ديني هميشه در اختيار نسل محمد بن عبد الوهاب که به آل شيخ معروف هستند ، باشد . هميشه مفتي هاي اعظم عربستان سعودي از آل شيخ که همان فرزندان محمد بن عبد الوهاب هستند ، انتخاب مي شدند . غير از بن باز که براي آن هم دليل خاص داشتند که فهد آن را تغيير داد و بن باز را انتخاب نمود که در آينده دليل اصلي آن را بررسي مي کنيم .

بنابراين از ديدگاه وهابيت دين و سياست کاملا از هم جدا هستند . رهبري ديني در اختيار آل شيخ است و رهبري سياسي در اختيار آل سعود مي باشد . کاري که تا به حال انجام شده و اگر وهابيتي باقي بماند ، چنين روالي ادامه خواهد يافت و ديدگاه سياسي آن ها تغييري نخواهد کرد .

پيمان محمد بن عبد الوهاب و محمد بن سعود در باره حکومت سياسي و ديني

مدارکي را که از کتاب هاي خود وهابي ها قبلا هم ارائه شده بود ، باز هم نشان خواهم داد که اين ها با هم چه پيماني بسته بودند . کتاب عنوان المجد في تاريخ النجد ، تأليف شيخ عثمان بن عبد الله بن بشر النجدي الحنبلي ، از مهم ترين کتاب هاي تاريخي وهابيت است . هر کسي بحث بيعت محمد بن سعود را با محمد بن عبد الوهاب نقل کرده ، منبع اصلي آن از همين کتاب است . در جلد اول و صفحه 41 از اين کتاب آمده که :

اللقاء بين الشيخ والامام محمد بن سعود

... فقال له الشيخ : وأنا ابشرک بالعز والتمکين والنصر المبين . وهذه کلمة التوحيد التي دعت إليه الرسل کلهم . فمن تمسک بها وعمل بها ونصرها ملک بها البلاد والعباد . وأنت تري نجدا کلها وأقطارها أطبقت علي الشرک والجهل والفرقة والاختلاف والقتال لبعضهم بعض . فأرجوا أن تکون اماما يجتمع عليه المسلمون وذريتک من بعدک

بعد از اين که محمد بن عبد الوهاب را از حريملاء طرد کردند و به عيينه آمد ، در ملاقاتي که با محمد بن سعود داشت ، شيخ محمد بن عبدالوهاب به او گفت :

من به تو بشارت مي دهم که تو صاحب قدرت و مکنت و خلافت مي شويي . اين کلمه توحيد و لا اله الا الله است که همه پيامبران به آن دعوت مي کردند . هرکس به آن عمل کند و به آن تمسک جويد ، پادشاه سرزمين ها و صاحب بنده ها مي شود .

تو ديدي که همه نجد و اطراف آن را شرک و جهل و تفرقه و کشتار در بر گرفته است .

نکته مهم و قولي که محمد بن عبدالوهاب به محمد بن سعود مي دهد:

من اميدوار هستم يعني به تو قول مي دهم که امام مي شويي ، امامي که همه مسلمانان بر آن اتفاق داشته باشند و تو را به عنوان امام قبول مي کنند و پس از تو فرزندان تو بر مسلمين امامت مي کنند .

کتاب عنوان المجد في تاريخ النجد ، تأليف شيخ عثمان بن عبد الله بن بشر النجدي الحنبلي ، با تعليقه عبدالرحمن بن عبد اللطيف آل شيخ ، چاپ رياض 1402 هـ و 1982 م ، ج 1 ، ص 41

اين مطلبي است که در مهم ترين کتاب وهابي ها وجود دارد که بيعت محمد بن عبد الوهاب با محمد بن سعود را در آن نقل کرده اند . اين پيمان تا به امروز هم ادامه دارد ؛ پس از ديدگاه وهابيت حکومت سياسي الي الابد فقط شايسته ي آل سعود هست و کسي غير از آن ها شايستگي حکومت را ندارند .

مدرک ديگري که در اين زمينه وجود دارد در کتاب الإيجاز في تاريخ البصره و الإحساء و نجد و الحجاز است . تأليف عارف مرضي الفتح ، جلد اول ، چاپ دار العربيه الموسوعات ، در قسمت بالايي صفحه 595 در مورد بيعت محمد بن سعود و محمد بن عبد الوهاب صحبت مي کند :

... فجاء إليه محمد به سعود فصافحه وقال هذه القرية قريتک فقال له : أريد منک عهدا علي أنک تجاهد في هذا الدين والرياسة و الإمامة فيک وفي ذريتک بعدک والمشيخة والخلافة في الدين في وفي آلي من بعدي أبدا ، بحيث لاينعقد أمرا ولايقع صلح إلا ما نراه کذلک .

محمد بن سعود آمد و با محمد بن عبد الوهاب دست داد و به او گفت که اين روستا (درعيه) ، روستاي توست و به تو قول مي دهم که اگر در راه دين جهاد کني ، رياست و امامت براي تو و در فرزندان تو باشد و خلافت و مقام افتاء در من و در فرزندان من باشد تا ابد الدهر ؛ به طوري که هر اتفاقي افتاد جنگ باشد يا صلح همين رويه ادامه داشته باشد .

کتاب الايجاز في تاريخ البصره ، و الاحساء و نجد و الحجاز ، تأليف عارف مرضي الفتح ، چاپ دار العربيه الموسوعات ، ج 1 ، ص 595

يعني محمد بن عبد الوهاب چون مقام افتاء را دارد ، اگر دستور داد که فلان فرد کافر است و بايد کشته شود ، محمد بن سعود هم که مقام امامت و رياست را دارد ، بايد آن دستور را اجراء کند و اگر دستور داد که صلح کند بايد محمد بن سعود به دستور او عمل کند.

اين مطلب را از کتاب خود وهابي ها بيان کردم که در کتاب لمع الشهاب في سيره محمد بن عبد الوهاب نيز بيان شده است . اين کتاب با تحقيق يک وهابي با نام دکتر مصطفي ابو حاکمه ، نوشته شده است ، در صفحه 30 از اين کتاب آمده که :

... اريد منک عهدا علي أنک تجاهد في هذا الدين والرياسة والإمامة فيک وفي ذريتک بعد ک وأن المشيخة والخلافة في الدين في وفي آلي من بعدي ابدا ، بحيث لاينعقد أمرا ولايقع صلحا ولا حربا ...

من به تو قول مي دهم که اگر در راه دين جهاد کني ، رياست و امامت براي تو و براي فرزندان تو است و مشيخت و خلافت در دين براي من و براي فرزندان من باشد تا ابد ؛ به طوري که اگر اتفاقي افتاد و جنگ و صلحي رخ داد ، رويه ما همين است که رياست و خلافت سياسي به عهده تو و رياست و خلافت ديني به عهده من است و بعد از ما به فرزندان ما مي رسد . اگر اين شرط را قبول کردي ، تو از ملوک و سلاطين خواهي شد و عاقبت خوبي در انتظار تو خواهد بود ...

کتاب لمع الشهاب ، با تحقيق دکتر مصطفي ابو حاکمه ، ص 30

جالب است که بسياري از وهابي ها همين مطلب را از اين کتاب نقل کرده اند . از جمله در کتاب بحوث و التعليقات في تاريخ المملکه العربيه السعوديه ، تأليف دکتر عبدالله الصالح العثيمن که دقيقا همان مطلب را نقل کرده است :

... فأرجوا أن تکون إماما يجتمع عليه المسلمون وذريتک من بعدک .

من به تو قول مي دهم که امامي باشي که همه مسلمانان از تو اطاعت کنند و بعد از تو فرزندانت امام باشند .

کتاب بحوث و التعليقات في تاريخ المملکه العربيه السعوديه ، نويسنده دکتر عبدالله الصالح العثيمن

باز همين مطلب در کتاب محاضرات في تاريخ الدوله السعوديه الاولي ذکر کرده است . اين کتاب از کتاب هاي تاريخي معروف وهابي ها و تأليف دکتر عبد الفتاح حسن ابو عليه ، استاد تاريخ در دانشکده علوم اجتماعي در دانشگاه محمد بن سعود است .

در پاورقي اين کتاب همين مطلب را بيان کرده که صاحب لمع الشهاب في سيره محمد بن عبدالوهاب با تحقيق دکتر احمد مصطفي ابو حاکمه در صفحه 30 و 31 ذکر کرده است که :

... اريد منک عهدا أنک تجاهد في هذا الدين والرياسة والإمامة فيک وفي ذريتک وأن المشيخة والخلافة في الدين و في آل من بعدي ابدا ...

... به تو قول مي دهم که اگر در راه دين جهاد کني ، رياست و امامت براي تو و براي فرزندان توست و مشيخت و مقام افتاء در دين براي من و براي فرزندان من است تا ابد ...

کتاب محاضرات في تاريخ الدوله السعوديه الاولي ، تأليف دکتر عبد الفتاح حسن ابو عليه

اين مطلب را يک وهابي بيان مي کند و هيچ تقريظ و رديه اي هم بر اين مطلب ندارد .

و اين مطلب در کتاب ديگري با نام تاريخ آل سعود ، نويسنده ناصر السعيد ، نيز بيان شده است ؛ البته اين فرد وهابي نيست ؛ بلکه از اهل سنت مي باشد .

در اين کتاب عهد نامه آن ها ذکر شده که بر سر دو موضوع توافق کردند:

... الطرف الاول : محمد بن سعود : أن يکون الأمير المؤمنين محمد بن سعود وذريته من بعده السلطة الزمنيه – أي الحکم

الطرف الثاني : محمد بن عبد الوهاب : أن يکون للإمام محمد بن عبد الوهاب وذريته من بعده السلطة الدينيه – أي الإفتاء بتکفير وقتل کل من لايسير للقتال معنا...

دو مورد را با هم توافق کردند ، طرف اول محمد بن سعود : رياست و خلافت دنيايي بر مسلمان ها را به عهده بگيرد و بعد از او فرزندانش عهده دار هستند .

طرف دوم که محمد بن عبد الوهاب : رياست ديني براي محمد بن عبد الوهاب و فرزندانش است يعني اين که فتوا به تکفير و کشتن هر انساني به عهده محمد بن عبد الوهاب باشد و کشتن آن ها به عهده محمد بن سعود .

کتاب تاريخ آل سعود ، نويسنده ناصر السعيد

فتوا را يک نفر مي دهد و کشتن را ديگري به عهده دارد .

بنابراين نتيجه بحث اين شد که ديدگاه وهابيت اين است که تنها و تنها آل سعود شايستگي خلافت دينوي را دارند و تنها آل شيخ يا خاندان محمد بن عبد الوهاب شايسته خلافت ديني هستند و خلافت ديني و دنيوي کاملا از هم جدا هستند .

حاکم سياسي هيچ گونه ارتباطي به دين و مذهب ندارند ؛ همان طور که سران اين ها به کشور هاي اروپايي سفر کرده و در مجالس شراب آن ها شرکت مي کنند و هيچ مشکلي از نظر اين ها وجود ندارد ، اما حکومت ديني در اختيار آل شيخ بوده و هست و خواهد بود . اين يعني که سياست از دين جدا است و اين نظريه و ديدگاهي است که هيچ يک از اهل سنت قبول ندارند غير از بني اميه و بني عباس و وهابي ها هم دقيقا ادامه ي حکومت بني اميه هستند و ديدگاهشان با اهل سنت کاملا در تضاد است .

مجري :

ملاحظه فرموديد که چه تفاوتي بين ديدگاه شيعيان و اهل سنت با وهابيت در خصوص حکومت وجود دارد و همان تئوري که در آن زمان داشتند ، در حال حاضر هم دارند . کساني که اين جريان را راه اندازي کرده اند ، فضاي رسانه اي را هم خالي نگذاشته اند و شبکه هايي را تأسيس کرده اند از جمله همان شبکه وهابي- سياسي که مي شناسيد .

کليپي آماده شده از خوش خدمتي که اين شبکه هاي وهابي از سران وهابيت دارند .

کليپ 3 :

مدير شبکه وهابي :

در اين جا لازم است که از مسئولين در عربستان تشکر شود که حقا کسي که خادم حرمين شريفين است بايد چنين عملي انجام دهد و شايسته است که به اين شخص لقب خادميت داد که اين عمل را انجام مي دهد ؛ چون ايشان خادم حرمين شريفين واقعي هستند . خدا به ايشان اجر جزيل عطا فرمايد .

کارشناس وهابي :

به اين خاطر که کشور عربستان ، کشوري است که اسلام از آن جا به ما رسيده و مقدسات ما در آن است ؛ به همين خاطر هر فتوايي که از عربستان سعودي صادر شود ما آن را مي پذيريم .

مجري :

اين هم از خوش خدمتي رسانه هاي وهابي در خصوص تحکيم بنيان هاي وهابيت .

استاد يزداني براي بنده سؤالي مطرح شده مبني بر اين که وهابي ها حکومتي تشکيل دادند و به تعبير خودشان يک ساز و کار فقهي هم بنا کردند . در آن زمان مردم اين حکومت را به زور پذيرفتند و الان اگر کسي مخالف باشد مي تواند اين مخالفت را اظهار کند و از آن ها پيروي نکند و هر کسي مختار است از مذهب خود پيروي کند . آيا چنين چيزي امکان دارد ؟

هر کي از آل الشيخ پيروي نکند، راه اهل جهنم را پيموده است

استاد يزداني :

ما قبلا مطلبي را از کتاب هاي وهابي ها نشان داديم که گفته بودند : هر کس از ما پيروي نکند ، اهل جهنم است .

اين مطلب در کتاب الدرر السنيه في الاجوبه النجديه ، جلد 14 کتاب النصائح ، صفحه 373 به بعد بيان شده است :

قال المشائخ رحمهم الله : بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله الذي بنعمته اهتدي المهتدون ...

من حسن بن حسين وسعد بن حمد بن عتيق وسليمان بن سحمان وصالح بن عبدالعزيز وعبدالرحمن بن عبد اللطيف وعمربن عبداللطيف و عبدالله بن حسن ومحمد بن ابراهيم بن عبد اللطيف وکافة آل الشيخ : إلي کافة إخواننا من علماء نجد ...

و بعد ، تفهمون : ما منّ الله به علي أهل نجد في آخر الزمان مما بين الله علي يد الشيخ : محمد بن عبد الوهاب من معرفة ما بعث الله به رسوله (ص) من دين الاسلام والعمل به وإقامة الأدلة علي ذلک ...

ثم ذريته من بعده سلکوا علي منواله وأيدهم الله تعالي بولاة الامر من آل سعود ...

ولا ينبغي لأحد من الناس العدول عن طريقة آل الشيخ ومخالفة ما استمروا عليه في اصول الدين فإنه صراط المستقيم ، الذي من حاد عنه فقد سلک طريق أصحاب الجحيم .

بسم الله الرحمن الرحيم

حمد و سپاس خداوندي را که با نعمت هاي خود هدايت مي کند ...

از حسن بن حسين و سعد بن حمد بن عتيق و سليمان بن سحمان و صالح بن عبد العزيز و عبد الرحمن بن عبد اللطيف و عمر بن عبد اللطيف و عبدالله بن حسن و محمد بن ابراهيم بن عبد اللطيف و ساير فرزندان محمد بن عبد الوهاب به برادران از علماء نجد و ...

شما به ياد داريد که خداوند به مردم نجد منت نهاد و به وسيله محمد بن عبد الوهاب شما را با دين اسلام که خداوند پيامبرش را براي آن مبعوث کرده بود ، آشنا کرد و به آن عمل کرد ...

و بعد از محمد بن عبد الوهاب ، فرزندانش بودند که شما مردم را به کمک آل سعود ، در راه اسلام حفظ کردند ....

سزاوار نيست که مردم از طريق و راه آل شيخ عدول کنند و فقط بايد از راه آل شيخ و محمد بن عبدالوهاب پيروي کرد و مردم حق ندارند که با آن ها در اصول دين مخالفت کنند ؛ زيرا طريقه ي آل شيخ ، همان صراط مستقيم است و هر کس از طريق آل شيخ که صراط مستقيم است ، عدول کند به جهنم برده مي شود .

کتاب الدرر السنيه في الاجوبه النجديه ، نويسنده عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي القحطاني النجدي ، ج 14 کتاب النصائح ، ص 373 تا ص 375

همان قداستي را که ما براي اهل بيت (ع) قائل هستيم ، اهل بيتي که خداوند در قرآن کريم آن ها را از هر رجس و پليدي دور کرده و آن ها را ستوده ، اين ها براي آل شيخ قائل هستند .

ما روايت صحيح در کتب اهل سنت داريم که اهل بيت (ع) و امير المؤمنين علي (ع) صراط مستقيم هستند ؛ ولي اين ها مي گويند صراط مستقيم ، آل شيخ هستند ، هر کس از آل شيخ پيروي نکند ، اهل جهنم است .

مجري :

اگر يک شيعه عقيده خود را بگويد که امير المؤمنين علي (ع) صراط مستقيم است ، نسبت غلو را به او مي دهند . در صورتي که وهابي ها آل شيخ را در حد يک معصوم مي دانند و به او نسبت صراط مستقيم را مي دهند و براي همه مشخص شد منظور از صراط مستقيم در سوره حمد که مي خوانند ، همان طريق آل شيخ است .

استاد يزداني در دنيايي که زندگي مي کنيم نگرش مردم سالاري در حال حاکم شدن است . فرقي نمي کند اين مردم سالاري ديني باشد يا ضد ديني . قطعا براي بينندگان عزيز اين سؤال مطرح شده که نگرش وهابي ها در مورد دموکراسي چيست؟

نگرش وهابيت به مقوله دموکراسي

استاد يزداني :

اکثر کشورهاي دنيا ادعا مي کنند که حکومت آن ها ، يک حکومت دموکراسي يا همان مردم سالاري است . اما وقتي وهابي ها با اين نگرش مواجه شدند ، موضعگيري کردند ؛ زيرا محمد بن عبد الوهاب با محمد بن سعود با هم پيمان بستند که براي هميشه حکومت سياسي در اختيار آل سعود باشد ؛ پس موافقت با دموکراسي کار درستي نيست ؛ چون در اين صورت حکومت آل سعود هم زير سؤال مي رود .

به خاطر همين مجبور شدند که با دموکراسي به شدت مخالفت کنند و فتوا دهند که هر کس با دموکراسي موافقت کند ، کافر است .

از طرفي مدارکي موجود است که اولين پايه گذار دموکراسي ، خليفه دوم است . در صورتي که اين ها مي گويند کسي که به دموکراسي اعتقاد دارد، کافر است . در همين زمينه هم کليپ و هم متن کتاب آماده کرده ايم .

اگر در گوگل هم کلمه الديمقراطيه کفر را جستجو کنيد ، با تعداد زيادي کتاب در اين زمينه مواجه مي شويد .

کتاب تحفه المجيب علي أسئله الحاضر و الغريب ، تأليف ابي عبد الرحمن مقبل بن هادي الوادعي از وهابي هاي معروف و مشهور يمن که پيروان زيادي دارد . چاپ دار الآثار صنعاء ، صفحه 303 عنوان حرمه الانتخابات :

در پاسخ به سؤالي در باره دموکراسي مي گويند :

... الديمقراطية کفر، لأن معناها الشعب يحکم نفسه بنفسه ، معناها لا کتاب ولا سنة وإسلام وإباحة الزنا واللواط ودوس کرامة اليمنين وهيهات أن يقبل تراهتکم اليمنيون الذين يقول فيهم النبي (ص) : الإيمان يمان والحکمة يمانية ...

دموکراسي کفر است ؛ براي اين که دموکراسي به معناي حکومت مردم بر مردم است ، نه حکومت خدا بر مردم و نه حکومت قرآن بر مردم و نه حکومت سنت بر مردم و نه حکومت اسلام بر مردم ؛ بلکه به معناي مباح شدن زنا و لواط و ... است .

کتاب تحفه المجيب علي أسئله الحاضر و الغريب ، تأليف ابي عبد الرحمن مقبل بن هادي الوادعي ، چاپ دار الآثار صنعاء ، ص 303

در اين زمينه آيه و روايت مي آورد .

اما در صفحه 222 از اين کتاب واضح تر بيان مي کند :

السؤال 9 : ما رأيک في الديمقراطية في اليمن ؟

 الجواب : الديمقراطية کفر ، لأن الله عزوجل يقول في کتابه الکريم : إن الحکم إلا لله ، ويقول : ومن لم يحکم بما أنزل الله فأولئک هم الکافرون ، ويقول : أفحکم الجاهلية يبغون ومن أحسن من الله حکما لقوم يوقنون .

نظر شما در باره دموکراسي در يمن چيست؟

پاسخ: دموکراسي کفر است ؛ براي اين که خداوند در قرآن مي فرمايد : حکم فقط از آن خداست .

 و خداوند مي فرمايد : کسي که به آن چه ما نازل کرديم حکم نکند ، از کافران است ...

آقاي نويسنده نظر شما در باره ي خلفاي اربعه چيست ؟ چرا در آن مورد اين آيه را نمي گوييد ؟ در آن جا مردم حکومت را انتخاب مي کنند و انتخاب حکومت به دست خداوند انجام نمي شود . چطور در مورد حکومت يمن که دست نشانده ي آل سعود است ، چنين نظري داريد ؟

و آيات متعدد ديگري که نقل کرده و بيان مي کند که حکومت از آن خداوند است و فقط خداوند مي تواند به هر کس که اراده کرد ، حکومت را عطا کند .

ولسنا في حاجة الديمقراطية ، بل دين الاسلام سوي بين المسلمين وآخي بينهم والنبي (ص ) يقول : المسلم أخو المسلم لا يظلمه ولا يخذله ولايحقره ...

فلسنا محتاجين إلي الديمقراطية ، فإن معناها حکم الشعب نفسه بنفسه ، أي لا کتاب ولا سنة والله عزوجل قد ضمن الکتاب والسنة من الخطاء ، فالنبي (ص) يقول کما في صحيح المسلم من حديث جابر : وقد ترکت فيکم ما لن تضلوا بعده إن إعتصموا به کتاب الله .

ما به دموکراسي احتياجي نداريم ؛ بلکه ما دين اسلام را داريم و فرقي بين مسلمان و برادرش نمي گذارد . رسول خدا (ص) مي فرمايد : مسلمان برادر مسلمان است و به او ظلم نمي کند او را تحقير نمي کند ...

معناي دموکراسي اين است که مردم بر مردم حکومت کند ، نه اين که کتاب و سنت و خدا حکومت کند .

کتاب تحفه المجيب علي أسئله الحاضر و الغريب ، تأليف ابي عبد الرحمن بن هادي الوادعي ، چاپ دار الآثار صنعاء ، ص 222

و جالب است که به حديث شريف ثقلين در کتاب صحيح مسلم استدلال مي کند ؛ البته متن روايت اين گونه نيست و نويسنده آن را تحريف کرده است .

 خداي وهابي ها که ابن تيميه است به پيامبر شان محمد بن عبد الوهاب اجازه داده که بعد از خودش اوصيکم بآل شيخ و بآل سعود . حکومت زميني به عهده ي آل سعود و حکومت ديني به عهده ي آل شيخ .

 در جاهاي مختلف اين کتاب بر عليه دموکراسي صحبت نموده است .

مجري :

کليپ ديگري آماده شده در خصوص همين مطالبي که عرض شد .

کليپ 4 :

شيخ سامي العربي ، وهابي سرشناس مصري و از شاگردان بن باز :

از بزرگترين کفر ها که در حال گسترش و فرا گير شدن در اين امت است، و بلکه متأسفانه بسياري از اين کفر دفاع مي کنند ، دين جديدي است به نام دموکراسي .

براي مسلماني که به خدا و قيامت اعتقاد دارد ، جايز نيست که سخن از دموکراسي بر زبان آورد ، جز براي تکفير و نکوهش آن و دور ساختن مردم از آن .

تظاهرات وهابيون با پرچم :

بايد دموکراسي را ساقط کنيم .

شيخ وجدي غنيم ، وهابي سرشناس مصري :

تمام مقدمات دموکراسي کفر به خداست . ده مقدمه دارد که همه آن کفر است . چطور مي گويي که اسلام اجازه ي اين کار را داده است ؟ خير ، اي عزيز !

دين براي خداست و دين خداي کريم اين کفر را در درون خود ندارد .

من دموکراسي را قبول ندارم و از آن بدم مي آيد و نسبت به مقدمات دموکراسي کافر هستم !

شيخ محمد الفزازي ، از علماي وهابي تونس و شاگرد الباني :

دموکراسي کفر آشکار است ، دموکراسي به خودي خود کفر آشکار است .

شيخ مصطفي العدوي ، عالم سرشناس وهابي و شاگرد مقبل بن هادي الوادعي :

از عقيده لائيک ها و ليبرال ها و دموکراسي به خدا پناه مي برم . از هر ديني که مخالف دين اسلام باشد ، به خدا پناه مي برم .

دکتر عبد الحميد عالي :

يعني حتي نظام دموکراسي نظام کفر به دين است و هيچ سنخيتي با اسلام ندارد . اصلا در دين خدا (اسلام ) اکثريت مطرح نيست .

استاد يزداني :

اين افرادي که در اين کليپ سخن گفته بودند از شاگردان بن باز و الباني از کشور هاي مختلف بودند که گفته بودند دموکراسي کفر است ؛ چون اگر دموکراسي تشکيل شود ، اولين اتفاقي که رخ مي دهد، سرنگوني آل سعود است .

در سايت شخصي آقاي عبد العزيز بن عبدالله آل شيخ ، مفتي عام کشور عربستان سعودي و رئيس هيئت کبار علماء ، در قسمتي از خطبه عرفه سال 1433 هـ بيان کرده است :

أمة الإسلام ، إن هناک شعار في هذا الزمن بين المسلمين يدعوا إلي دولة مدنية ديمقراطية غير مرطبة بالشريعية الاسلامية وتقر کثيرا من المنکرات وهذا بلا شک بدعوة الحرية الشخصية ، وهذا بلا شک ينافي تعاليم الاسلام يخالف الکتاب والسنة واصول الشريعة

 اين مسلمان ها ، شعار جديدي در اين زمان بين مسلمانان است که آن ها را به دولت مدني و دموکراسي ، که حکومت مردم بر مردم است ، دعوت مي کند . اين حکومت دموکراسي ربطي به شريعت اسلامي ندارد و اين باعث مي شود که منکرات و آزادي هاي شخصي زياد شود و بدون شک دموکراسي با تعاليم اسلام سازگاري ندارد و مخالف با کتاب خدا و سنت پيامبر او و اصول دين است .

سايت عبدالعزيز بن عبدالله آل شيخ ، خطبه عرفه سال 1433 هـ

آقاي آل شيخ شما که مي گوييد خليفه دوم با انتخاب مردم و دموکراسي به خلافت رسيده ، در اين جا نظر شما چيست ؟ آيا در آن جا هم قضيه کفر است يا اين که اين مسئله فرق دارد ؟ حتي در انتخاب خليفه سوم هم نوعي دموکراسي جريان داشت. پاسخ شما در اين مورد چيست ؟

حتما پاسخ مي‌دهند:

 در آن جا مسئله فرق مي کند ؛ ولي در مورد آل سعود اين قاعده اجراء نمي شود . آل سعود بايد تا ابد عهده دار حاکم سياسي باشند و آل شيخ هم بايد تا ابد مفتي عربستان سعودي باقي بماند و کسي حق ندارد صحبتي از دموکراسي بر زبان بياورد.

مجري :

کليپ ديگري آماده شده که در اين کليپ يکي از کارشناسان وهابي ادعايي را در يکي از اين شبکه هاي وهابي ـ سياسي مطرح کرده است مبني بر اين که حکومت دموکراسي کفر است . در جاي ديگري در همين شبکه سخنان يک دانشجوي اهل سنت پخش شده ، البته به طور سانسور شده . با ديدن اين کليپ متوجه متفاوت بودن دو ديدگاه وهابيت و اهل سنت مي شويد .

کليپ 5 :

دکتر عبد الحميد عالي :

نظام دموکراسي يک دين کفري است . نظام دموکراسي در مقابل دين خدا قرار گرفته است . در نظام دموکراسي حاکميت براي مردم است ؛ ولي در نظام خدا ، حاکميت براي خدا است و چيزي که من مي گويم قول علما است که مي فرمايد : الديمقراطيه دين الکفري و الديمقراطيه ؟؟؟ البشري ، دموکراسي يعني بشر را الهي گردانيدن . تمام اهل اسلام اين عقيده را دارند .

دانشجوي اهل سنت:

در حکومت عمر زندان معنا ندارد ، شکنجه و آزار مخالفان ممنوع است . براي نخستين بار عمر است که حکومت دموکراسي را پايه گذاري کرد ، که اساس آن را شورا و رأي مردم تشکيل مي دهد .

مجري :

هر دو سخن از يک شبکه پخش شد ؛ اما يک سخن از يک عالم وهابي و ديگري از يک دانشجوي اهل سنت .

بيننده : مجتبي از قرچک – شيعه

چهره وهابيت براي ما روشن شده با جنايات و کارهايي که در کشور هاي اسلام انجام مي دهند و براي ما دروغ بودن دين آن ها چه براي شيعه و چه براي اهل سنت به اثبات رسيده است .

بيننده : محمد رضا از زابل – شيعه

سؤالي از کارشناس برنامه داشتم که با وجود اين تروريست ها و وهابي هايي که در عراق هستند و آيت الله سيستاني فتواي جهاد دادند . آيا بر ما هم واجب است که به جهاد برويم ؟

بيننده : ياسر از آستارا – شيعه

بنده مي خواستم دو مطلب را بيان کنم، مورد اول در مورد دموکراسي است . مگر در عراق و سوريه دموکراسي نبود که گروهک داعش با شعار دولت شام و عراق آمده اند . اين شعار داعش با شعار صهيونيسم که از نيل تا فرات را مي دهند ، يکي است . پشت پرده داعش ، صهيونيسم است و همان منطقه اي که صهيونيسم قصد تصرف آن جا را داشت ، داعش هم قصد تصرف همان منطقه را دارد .

نکته بعد يکي از حاميان وهابيت ام آي سيکس است که مدارک آن هم وجود دارد .

بيننده : آقاي روحانيان از بابل – شيعه

خواهشي که از شما دارم اين است که جنايات اين وهابي ها را بيشتر نشان دهيد تا مردم چهره وهابيت را بيشتر بشناسند . نکته دوم اين که چرا از منابع شيعه براي پاسخ گويي به وهابي ها استفاده نمي کنيد .

استاد يزداني :

ما همين امشب ديدگاه شيعه را با سند صحيح از کتاب شريف کافي بيان کرديم . ما در ابتدا ديدگاه امام صادق (ع) را و بعد اهل سنت و بعد ديدگاه وهابيت را بيان کرديم .

مجري :

زماني که به مباحث اعتقادي وهابيت رسيديم بالتبع نظر شيعه را هم بيان خواهيم کرد .

بيننده : هادي از ايرانشهر – اهل سنت

بنده سؤالي از کارشناس شما دارم مبني بر اين که هنگام قرآن خواندن شما صدق الله العلي العظيم مي گوييد و ما اهل سنت صدق الله العظيم مي گوييم .

تفاوت اين دو عبارت چيست ؟

مجري :

محمد رضا از زابل پرسيدند با توجه به فتواي جهاد کفايي که آيت الله سيستاني صادر کرده اند ، وظيفه ما ايراني ها در اين رابطه چيست ؟

استاد يزداني :

اگر اصل فتوا را ديده باشند ، فتوا مخصوص مردم عراق است نه براي عموم مقلدين ايشان . اولا فتوا ، کفايي است ؛ پس بر همه واجب نيست ؛ بلکه در حد ضرورت کفايت مي کند . در حال حاضر هم در عراق بيش از يک و نيم ميليون داوطلب ، همان روز اول شرکت کرده اند .

 ان شاء الله به زودي هم گروه داعش از بين خواهند رفت و اگر هم ضرورتي براي فتوا و جنگ با داعش باشد ، قطعا مراجع عظامي که در قم هستند ، در اين باره فتوا خواهند داد و ما طبق فتواي مراجع خود عمل خواهيم کرد .

مجري :

سؤال بعد در مورد رابطه بين شعار داعش و شعار صهيونيسم بود . در اين خصوص توضيحاتي را بيان بفرماييد .

استاد يزداني :

حتي نقشه اي را که گروه داعش کشيده و محدود حکمراني خود را در آن نشان داده اند ، دقيقا همان محدوده نيل تا فرات است که اسرائيل قصد تصرف آن را دارد و طبق همان نقشه هم مي خواهند پيشرويي کنند . ولي ديگر دوره خشونت و ترور گذشته و نه شيعه و نه اهل سنت مي تواند آن را تحمل کند و بپذيرد . قطعا اهل سنت هم در مقابل اين ها موضعگيري خواهند کرد و ديگر پيشرفتي نخواهند کرد .

مجري :

نکته اي را که بايد در اين خصوص بيان کنم اين است که شبکه ها و رسانه هاي وهابي احساس کرده اند که فتح الفتوحي رخ داده و دريچه اي براي آن ها باز شده که بحث هاي اختلافي را مطرح کنند . همان طور که آيت الله سيستاني بيان فرمودند که در اين زمينه ها مباحث اختلافي بيان نشود و شيعه و سني در مقابل اين گروه وحشي بايد متحد باشند .

در مورد استفاده از منابع شيعه هم صحبت کردند .

استاد يزداني :

 بناي ما هم بر اين است که در مباحث اعتقادي ، ابتدا نظر اهل بيت (ع) را با سند صحيح بيان مي کنيم و بعد نظرات ديگران را هم مطرح مي کنيم .

مجري :

آقا هادي از ايرانشهر هم که از عزيزان اهل سنت بودند در خصوص اختلاف بين صدق الله العلي العظيم و صدق الله العظيم سؤال کردند .

استاد يزداني :

بنده دقيقا منشأ اختلاف را نمي دانم ؛ اما چيزي که واضح و مشخص است ، منظور صدق الله العلي العظيم که شيعيان مي گويند ، امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) نيست و بلکه منظور علي اعلي يعني خداوند بزرگ است و در اين زمينه قصدي ندارند ؛ ولي متأسفانه در طرف مقابل کساني بوده اند که چنين تفکري داشتند و فکر مي کردند منظور شيعه ، امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) است .

همان طور که در زمان بني اميه وقتي شيعيان انگشتر را در دست راست مي کردند ، آن ها انگشتر را در دست چپ مي کردند . شايد از اين باب داعيه اي به وجود آمده که آن ها صدق الله العظيم مي گويند . فرقي هم نمي کند چه صدق الله العظيم بگوييم و چه صدق الله العلي العظيم .

اما ديدگاه وهابيت با ديدگاه شيعه و اهل سنت کاملا در تضاد است . در حال حاضر مي بينيم که اهل سنت در هر جا که قرآن مي خواند ، صدق الله العظيم مي گويند ؛ اما وهابيت فتوا داده اند که گفتن صدق الله العظيم و صدق الله العلي العظيم بدعت است و کسي حق ندارد که اين عمل را انجام دهد .

کتاب إزاله الستار عن الجواب المختار لهدايه المحتار ، تأليف محمد بن صالح العثيمين که عضو کبار علماء و استاد مشارک در دانشگاه محمد بن سعود و خطيب جامع کبير در عنيزه است . ايشان در صفحه 79 از اين کتاب بيان کرده که :

استفتاء 27 :

حکم قول القاريء صدق الله العظيم إذا إنتهي من قرائته

إعتاد کثير من الناس إذا إنتهي من قراءة القرآن أن يقول : صدق الله العظيم ، وهذا ليس بمشروع لأن النبي (ص) لم يفعله ولم يکن من عادة الصحابة أن يفعلوه ولا کان ذلک في عهد التابعين ...

مردم عادت دارند زماني که خواندن قرآن آن ها تمام مي شود ، مي گويند صدق الله العظيم . اين کار آن ها مشروع نيست ؛ زيرا رسول خدا (ص) انجام نمي داد .

صحابه و تابعين هم اين عمل را انجام نداده اند ...

کتاب إزاله الستار عن الجواب المختار لهدايه المحتار ، نويسنده محمد بن صالح العثيمين ، ص 79

شما از کجا مي دانيد که رسول خدا (ص) انجام نمي داده ، علم غيب داريد . اگر مطلبي از پيامبر (ص) نقل نشده بود، دليل بر اين است که ايشان انجام نداده يا اين که چون پيامبر انجام نداده ؛ پس مشروع نيست . ادله عام داريم ، ادله خاص داريم، عمومات داريم که آن عمومات مي تواند مشروعيت اين مطلب را اثبات کند .

به هر حال مسئله ي جديدي ساخته دست وهابيت است .

اين حکم وهابي ها است که هر کس صدق الله العظيم بگويد ، بدعت گذار است . تکليف بدعت گذار در دين هم مشخص است که طبق گفته ي بزرگان آن ها بايد بدعت گذار توبه داده شود ، اگر توبه نکرد ، بايد کشته شود .

مجري :

استاد يزداني فرق وهابيت و اهل سنت را بيان کردند ؛ البته اين افتراق رأي در همه جا وجود دارد . در کتب شيعه همه در کتاب مستدرک سفينه البحار ، صفحه 485 از اين کتاب روايتي به نقل از نبي مکرم اسلام (ص) آمده که به ابن سلام دستور دادند قرآن را با بسم الله الرحمن الرحيم شروع کن و با صدق الله العلي العظيم به پايان برسان .

به هر حال صفات خداوند است و به هيچ عنوان منظور شيعه از بيان اين عبارت ، اسم خاص و اعلم امير المؤمنين علي (ع) نيست .

بيننده : حسين از ايرانشهر – شيعه

استاد يزداني در رابطه با سوره قدر قسمتي که از« انزلت» شروع مي شود ، راهنمايي کنيد و هم چنين روايتي که از امام جواد (ع) در رابطه با سوره قدر است که توصيه کردند در مقابل دشمنان استفاده کنيد ، توضيحاتي را بيان کنيد .

استاد يزداني :

 شما بايد به کتاب هاي تفسيري مراجعه کنيد که در ذيل سوره قدر چه فرموده اند . اگر منظور نزول فرشتگان در شب قدر باشد که اين از اعتقادات شيعه است که در شب قدر ملائکه بر امام زمان (عج) نازل مي شوند و تقدير يک سال را به صورت کامل بسته مي شود .    

بيننده : آقاي مرادي از داراب –

بنده دو سؤال از کارشناس برنامه دارم . سؤال اول اين که آيا درست است که پيامبر اسلام (ص) بعد از وفات تا سه روز دفن نشدند ؟ و اين که احاديث قدسي از چه زماني نوشته شدند ؟

استاد يزداني :

از تاريخ دقيق نگارش احاديث قدسي اطلاع ندارم ؛ ولي احاديث قدسي در زمان رسول خدا (ص) بودند و زماني که مي شنيدند ، براي صحابه هم بيان مي کردند. احاديث معمولي ايشان هم در قرن اول نگاشته نشده بود و از قرن دوم شروع به نگارش کردند . قطعا نوشتن احاديث قدسي هم بعد از آن بوده است و فکر هم نمي کنم که از آن زمان کتابي باشد که فقط احاديث قدسي را جمع آوري کرده باشند ؛ اما در لا به لاي احاديث ديگر احاديث قدسي را هم نقل کرده اند .

نکته اي که در مورد دفن رسول خدا (ص) بعد از سه روز گفتند هم درست است . به دليل اين که حجره ي آن حضرت کوچک بود و تعداد صحابه زياد ، نماز خواندن صحابه بر ايشان سه روز طول کشيد و بعد از سه روز حضرت توسط امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) به خاک سپرده شدند ؛ در حالي که بقيه در سقيفه ي بني ساعده بودند.

بيننده : آقاي عباسي از کرمانشاه – شيعه

بنده فقط مي خواستم بگويم که اين شبکه هاي وهابي با اين همه تناقض گوي چرا خجالت نمي کشند و چرا شبکه هاي خود را تعطيل نمي کنند . اين شبکه ها اصلا بيننده ندارند و تا به حال چهره واقعي اين وهابي ها براي همه آشکار شده است . با تشکر از برنامه هاي مفيد شما .

مجري :

بعد از ديدن اين برنامه ها ، يقينا تفاوت هاي وهابيت با ساير مذاهب اسلامي مشخص مي شود . هدف ما از پخش اين کليپ ها اين است که به همه جهانيان بگوييم که جنايات و وحشيگيري هايي که با پرچم سياه رنگ لا اله الا الله انجام مي شود ، هيچ ارتباطي به اسلام ناب و خالص محمدي (ص) و اهل بيت مطهر نبوي (ع) ندارد و همه مسلمانان از اين وهابي ها بيزار هستند .

اميدوارم اين برنامه هم مورد استفاده شما بينندگان عزيز و ارجمند قرار گرفته باشد .

اللهم عجل لوليک الفرج

التماس دعا

خدا يار و نگهدار شما .


 


حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد يزداني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما