* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 27 اسفند 1390 تعداد بازديد: 834 
راه و بي راه - تفاوت ديدگاه وهابيت با ساير مسلمانان در بحث استغاثه به اموات (1)
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
 

به نام خداوند بخشنده ي مهربان

برنامه راه و بيراه

تاريخ : 1393/04/02

موضوع: تفاوت ديدگاه وهابيت با ساير مسلمانان در بحث استغاثه به اموات (1)

 

فهرست مطالب

 

ديدگاه مذاهب اسلامي در مورد استغاثه و توسل

معنا و مفهوم استغاثه و توسل

استغاثه و توسل از ديدگاه اهل بيت عصمت و طهارت (ع)

روايات استغاثه و توسل از کتب شيعه

شيخ احمد الطيب ، رئيس الازهر مصر : مذهب شيعه را مذهب پنجم اسلامي مي‌دانيم:

ديدگاه وهابيت در مورد توسل و استغاثه

عبد الفتاح خدمتي ، رئيس شبکه کلمه: در جامعه اهل سنت نيز هزاران بدعت، قبر پرستي و بت پرستي وجود داد

جايگاه توسل و استغاثه در مذهب اهل سنت

روايات صحيح السند استغاثه از کتاب‌هاي اهل سنت

استغاثه حضرت هاجر (س) به جبرئيل

ابن تيميه: اگر حيوانتان را در بيابان گم کرديد، به بندگان خداوند استغاثه کنيد:

شيخ جميل حليم: اگر توسل و استغاثه شرک است؛ پس تمام امت اسلامي کافر هستند

اخبار روز وهابيت:

تماس بينندگان:

×××××××××××××

مجري :

باز هم توفيق حاصل شد تا مهمان منازل شما باشيم با برنامه ي راه و بيراه ، برنامه اي که محتواي آن نقد وهابيت و مقايسه اي بين تفکرات وهابيت و عملکرد آن ها با ساير مذاهب اسلامي است.

طبق معمول دوشنبه شب ها در خدمت استاد بزرگوار ، استاد يزداني هستيم . امشب هم به مبحث جديدي خواهيم پرداخت و از محضر استاد استفاده خواهيم کرد . از ايشان خواهش مي کنيم خلاصه اي از مباحث هفته گذشته را بيان کنند تا ياد آوري براي همه ما باشد .

استاد يزداني :

ما دو جلسه است که به بحث هاي سياسي وهابيت پرداخته ايم اين که وهابيت ساخته ي دست استعمار است و از کتاب ها و کليپ هاي که از خود وهابي ها و هم چنين استعمارگران ارائه داديم ، ثابت کرديم که وهابيت ساخته ي دست استعمار است و آن ها هستند وهابيت را به وجود آوردند ، در رشد و ادامه ي آن تلاش نمودند و با پيماني که با اين استعمارگران بستند تا به حال سر پا هستند و اگر اين پيمان ها نباشد ، از وهابيت هم چيزي نخواهد ماند .

هم چنين در جلسه قبل ، تقابل ديدگاه وهابيت را با ساير مسلمان ها در امر حکومت ديني و حکومت سياسي بررسي کرديم و گفتيم ديدگاه وهابيت در امر حکومت ديني اين است که فرزندان محمد بن عبد الوهاب يا همان آل شيخ ، خليفه هستند و اداره ي حکومت ديني را که همان مقام افتاء است الي الابد ، بر عهده دارند .

در امر حکومت سياسي هم فرزندان محمد بن سعود يا همان آل سعود ، خلافت سياسي را به صورت الي الابد ، به عهده دارند . اين پيمان نامه اي است که بين محمد بن سعود و محمد بن عبد الوهاب ، بسته شده است . تا به امروز اين گونه بوده و إن شاء الله مسلمانان ديگر اجازه ي ادامه اين روند را نمي دهند و به زودي با درگيري هايي که بين خود وهابي‌ها اتفاق خواهد افتاد ، حکومت وهابيت براي هميشه نابود خواهد شد .

از کتاب ها و کليپ هاي خود وهابيت ثابت کرديم که ديدگاه آن ها در مورد دموکراسي چيست . آن ها دمکراسي را کفر مي دانند و معتقدند که کسي حق ندارد حتي در مورد دموکراسي صحبت کند .

طبيعي است که در صورت برقراري دموکراسي در عربستان ، حکومت وهابي آل سعود سقوط خواهد کرد ؛ به همين دليل است که در مقابل دموکراسي اين طور موضعگيري هاي تندي دارند تا مبادا زماني مردم عربستان به فکر انتخاب خليفه و حاکم توسط خودشان باشند و اين با پيماني که محمد بن عبد الوهاب با محمد بن سعود بسته‌اند در تضاد است .

از طرفي هم مي گويند اولين کسي که دموکراسي را بنيانگذاري کرد ، خليفه دوم است . از طرفي هم کليپ هايي داريم که مي گويند در ايران دموکراسي نيست و بايد دموکراسي باشد و در مقابل دموکراسي در عربستان کفر است از اين قبيل شعارها که ما نخواستيم آن کليپ ها را پخش کنيم .

اين مطالب را در هفته هاي گذشته بيان کرديم و امشب با موضوع استغاثه در خدمت شما هستيم .

مجري :

مباحثي که در برنامه ي راه و بيراه مطرح مي شود، اگر مباحث اعتقادي باشد ، از آن جايي که شيعيان بايد از عقيده خود به صورت دقيق آگاه شوند و هم چنين  اهل سنت هم از عقيده شيعه مطلع شوند ، نظرات شيعه را از کتب شيعه بيان خواهيم کرد. در اين جلسه هم استاد يزداني توضيح خواهند داد که استغاثه چيست و نظر وهابيت و اهل سنت و شيعيان را در اين باره مطرح خواهند کرد .

ديدگاه مذاهب اسلامي در مورد استغاثه و توسل

استاد يزداني :

يکي از مباحث اساسي که مسلمان ها و وهابيت در مورد آن با هم به شدت اختلاف دارند ، بحث استغاثه ، توسل ، تبرک و زيارت قبور است .

نظر وهابي ها اين است که هر نوع استغاثه به شخصي غير از خداوند شرک و کفر است و هر کسي که اين کار را انجام دهد ، خون و مال و حتي ناموسش هم  حلال است و کشتن او واجب مي باشد .

معنا و مفهوم استغاثه و توسل

  استغاثه به اين معنا است که کسي از غير خدا کمکي بخواهد ، فرقي نمي کند که آن شخص زنده باشد يا مرده .

وهابي‌ها هم قبول دارند دارند که استغاثه از غير خدايي که زنده است ، اشکالي ندارد ، چون اگر زنده باشد ، تأثير گذار است و اگر بميرد ، تأثير ندارد . بنابراين استغاثه از غير خدايي که زنده است ، جايز مي باشد ؛ يعني خداي زنده در کنار خداي بزرگ اشکالي ندارد ؛ ولي اگر آن غير خدا مرده باشد ، استغاثه اشکال دارد و امکان آن نيست .

توسل هم به اين معنا است که کسي نزد شخصي برود و او را واسطه بين خود و خدا قرار دهد و بگويد خدايا به حرمت فلان شخص ، فلان حاجت را براي من برآورده کن ؛ يعني از خود آن شخص نمي خواهد ؛ مثلا به حرم نبوي نمي رود که به آن حضرت بگويد يا رسول الله حاجت مرا بر آورده کن ؛ بلکه رسول خدا (ص) را واسطه بين خود و خدا قرار مي دهد تا حاجات او برآورده شود .

در حقيقت استغاثه ، در خواست کمک از خود شخص است . مثلا شخصي نزد رسول خدا (ص) برود و به آن حضرت بگويد :

يا رسول الله استسق الله لأمتک فإنهم قد هلکوا

در اين جا از خود رسول خدا (ص) حاجت خود را طلب مي کند .

اما توسل به اين معنا است که شخصي از خداوند حاجت خود را بخواهد و بگويد خدايا به حرمت و به آبروي فلان شخص ، فلان حاجت مرا برآورده کن .

اين تفاوت استغاثه و توسل است و ما در اين جلسه مبحث استغاثه را بيان خواهيم کرد . به بحث توسل هم در آينده به صورت مفصل خواهيم پرداخت که اين مباحث در حدود 20 جلسه طول مي کشد . ما قصد داريم توسل را از قرآن ثابت کرده  ، ديدگاه علماي مختلف مذاهب اسلامي را بيان نموده ، جواب هايي که علماي وهابي و اهل سنت مطرح کرده و هم چنين روايات صحيح از کتب شيعه و سني را هم بيان کنيم .

استغاثه و توسل از ديدگاه اهل بيت عصمت و طهارت (ع)

از آن‌جايي که ما قول داده بوديم که در اين برنامه اول "راه" را و سپس "بيراه" را مشخص کنيم ؛ بنابراين ابتداء نظر اهل بيت (ع) را مطرح مي کنيم .

 از ديدگاه اين بزرگواران استغاثه به رسول خدا (ص) و اهل بيت (ع) مطلبي است قطعي و بلا شک . روايات مربوط به آن به صدها روايت صحيح السند مي رسد که اهل بيت (ع) استغاثه و توسل را جايز مي دانند و اين از ضروريات مذهب شيعه است و همه ي علماي شيعه بر اين اصل اجماع دارند و تا به حال کسي از علما با اين اصل مخالفت نکرده اند .

از زمان شيخ صدوق و شيخ مفيد گرفته تا زمان حال. در زمان ائمه اطهار (ع) هم که روايات متواتر زيادي در اين زمينه نقل شده است .

روايات استغاثه و توسل از کتب شيعه

در اين جا بنده 5 روايت از کتب شيعه نقل مي کنم که در اين روايات صراحتا بحث توسل و استغاثه به اهل بيت (ع) مطرح شده است . روايت اولي که همه بينندگان عزيز با اين روايت آشنا هستند و در سراسر اين روايت توسل و استغاثه مطرح شده ، زيارت جامعه کبيره است .

زيارت جامعه کبيره ، زيارتي است که تمام علماي شيعه از شيخ صدوق (ره) که اين روايت را نقل کرده تا به امروز ، اين زيارت را خوانده‌اند و مي خوانند و بر آن مراقبت دارند و بسياري از علما اين زيارت را روزانه مي خوانند . زيارت بسيار زيبايي است که سفارش شده در حرم هاي مطهر همه امامان شيعه به عنوان زيارت آن امام مي توان خواند .

از ابتداء زيارت تا انتهاي آن همه معارف شيعه ، اعتقادات شيعه در باره ائمه اطهار (ع) از زبان مبارک  امام هادي (ع) نقل شده است . سند آن صد در صد صحيح است و ده ها نفر از علماي ما بر صحت اين روايت تصريح دارند .

هم چنين در داستاني که در کتاب مفاتيح نقل شده است ، امام زمان (عج) سه بار توصيه مي کنند که زيارت عاشورا را بخوانيد و بعد مي فرمايند جامعه را ، جامعه را ، جامعه را بخوانيد . در اين زمينه  به مقدمه اي که مرحوم شيخ عباس قمي (ره) در کتاب مفاتيح الجنان نوشته اند ، مراجعه کنند که علامه مجلسي و ساير علما هم در اين مورد تصريح کرده اند .

قسمت هايي از اين روايت را مي خوانم که بسيار زيبا است :

ومؤمن بإيابکم ، مصدق برجعتکم ، منتظر لأمرکم ، مرتقب لدولتکم آخذ بقولکم ، عامل بأمرکم ، مستجير بکم ، زائر لکم ، لائذ عائذ بقبورکم ، مستشفع إلي الله عزوجل بکم ، ومتقرب بکم إليه ، ومقدمکم أمام طلبتي وحوائجي وإرادتي في کل أحوالي و أموري... ولکم المودة الواجبة والدرجات الرفيعة والمقام المحمود والمقام المعلوم عند الله عزوجل والجاه العظيم والشأن الکبير والشفاعة المقبولة ...

اي اهل بيت رسول خدا ! من سخن شما را گوش مي کنم ، هر چه شما دستور دهيد ، انجام خواهم داد ، من به شما پناه مي آورم ، من زائر شما هستم ، من به قبر هاي شما پناهنده شدم ، من شما را شفيع خود قرار مي دهم ، من به وسيله شما به خداوند نزديک مي شوم ، من حوائج خود شما را در درگاه خداوند واسطه مي کنم . شما در هر حالي و در هر کاري شما واسطه من در پيشگاه خداوند هستيد ... که در آخر مي فرمايد هيچ گناهي نيست که اگر بخواهم از آن گناهان جدا شوم ، رضايت شما لازم است ...

من لا يحضره الفقيه - الشيخ الصدوق - ج 2 ص 614

اين عبارات کلام مبارک امام هادي (ع) است که به شيعيان آموزش مي دهد زماني که به زيارت يکي از اهل بيت (ع) آمديد ، اين جملات را بيان کنيد.

بنده توصيه مي کنم که اين زيارت را روزانه بخوانيد . طبق اين زيارت شريف ، توسل و استغاثه نه تنها جايز ؛ بلکه براي کساني که گناهکارند ، مي‌توان گفت واجب است و بايد براي بخشش گناهان خود بايد متوسل شوند .

تمام علماي ما بر صحت اين روايت اجماع دارند . خود شيخ صدوق (ره) که اين روايت را نقل کرده است ، گفته اند که من صحيح ترين روايات را نقل مي کنم . علامه مجلسي (ره) هم مي فرمايد : صحيح ترين زيارت نامه اي که از اهل بيت (ع) نقل شده هم سندا و هم متنا ، همين زيارت است . پدر علامه مجلسي (ره) همين سخن را گفته اند ، علماي معاصر ما هم حتي بر خواندن اين زيارت مراقبت داشتند .

بحث سندي بر اين روايت ، اصولا اشتباه و گزاف است ؛ هر چند که ما در سايت حضرت ولي عصر (عج) در قسمت چهل حديث صحيح ، اين روايت را بررسي سندي هم کرده ايم .

اما روايت دوم در کتاب شريف کافي ، جلد 5 ، صفحه 47 : از علي بن ابراهيم از پدر بزرگوارشان احمد بن محمد بن ابي نصر بزنطي از معاويه بن عمار از امام صادق (ع)  نقل شده که از نظر سندي هم شکي در صحت آن نيست:

عن أبي عبد الله (ع) قال : شعارنا يا محمد وشعارنا يوم بدر يا نصر الله إقترب إقترب وشعار المسلمين يوم أحد يا نصر الله إقترب ... وشعار الحسين (ع) يا محمد وشعارنا يا محمد .

امام صادق (ع) مي فرمايد : شعار هميشگي ما استغاثه به رسول خدا (ص) است و شعار ما در جنگ بدر اي ياري دهنده خداوند نزديک شو نزديک شو ... و در آخر مي فرمايند که شعار حسين بن علي بن ابيطالب (ع) در روز عاشورا ، يا محمد بوده و شعار ما اهل بيت (ع) هم هميشه يا محمد است .

کليني ، کافي ، ج 5 ، ص 47

سند روايت هم کاملا صحيح اعلائي است و شکي در آن نيست ، بزنطي که از اصحاب اجماع هست ، ابراهيم بن هاشم را هم کسي ضعيف ندانسته ؛ بلکه حد اکثير حسن دانسته اند . اما ما معتقديم که  طبق گفته سيد بن طاووس او ثقه است و علماي ما بر وثاقت ايشان اجماع دارند . در مورد وثاقت معاويه بن عمار هم که ديگر شکي نيست .

روايت سوم در کتاب دلائل الإمامه از ابو الحسن علي بن هبه الله از ابوجعفر محمد بن علي بن حسين بن موسي از پدرش از سعد بن عبد الله از يعقوب بن يزيد از محمد بن ابي عمير از هشام بن سالم نقل شده است ( اين روايت هم صحيح اعلايي است) :

قال دخلت علي عبد الله بن جعفر بن محمد بعد موت ابي عبد الله (عليه السلام ) وکان ادعي الامامة فسألته عن شيء من الزکاة ،فقلت له : کم في المائة ؟ فقال : خمسة دراهم . قلت : وکم في نصف المائة ؟ قال : درهمين ونصف . فقلت : ما قال بهذا أحدا من الآمة . فخرجت من عنده إلي قبر رسول الله (صلي الله عليه وآله ) مستغيثا برسول الله . فقلت : يا رسول الله إلي من ؟ إلي القدرية ؟ إلي الحرورية ؟ إلي المرجئة ؟ إلي الزيدية ؟ فإني لکذلک إذا أتأتي رسول أبي الحسن (ع) . غلام صغيرا دون الخماسي ، فقال : أجب مولاک موسي بن جعفر . فأتيته فلما بصر بي من صحن الدار إبتدأني فقال : يا هشام ! قلت : لبيک . قال : لا إلي القدرية ، ولا إلي الحرورية ولا إلي المرجئة ، ولا إلي الزيدية ، ولکن إلينا . فقلت : أنت صاحبي فسألته فأجابني عن کل ما أردت . .

بعد از شهادت امام صادق (ع) بر عبد الله بن جعفر بن محمد (عبد الله افتح ) وارد شدم که عبدالله افتح ادعاي امامت کرده بود . من در باره ي زکات از او سؤال کردم ؛  با اين که ادعاي امامت کرده بود ، نتوانست جوابگو باشد . از نزد او خارج شدم و به طرف قبر رسول خدا (ص) رفتم تا از رسول خدا (ص) طلب کمک کنم . گفتم: يا رسول الله (ص) من به چه کسي مراجعه کنم ؟ به قدريه ، به حروريه ، به مرجئه و يا به زيديه مراجعه کنم ؟

کدام مذهب حق است ، عبدالله افتح ادعاي امامت کرده است ؛ اما هيچ نشاني از امامت در او نيست و هيچ سؤالي را جوابگو نيست .

بعد از استغاثه به رسول خدا (ص) نوجواني که کمتر از پنج سال داشت و نماينده امام کاظم (ع) بود ، نزد من آمد و گفت : که به محضر امام کاظم (ع) بيا . زماني که به نزد امام رفتم .

امام از استغاثه هشام بن سالم به رسول خدا (ص) ، با خبر شده بعد شخصي را نزد هشام مي فرستد.

 فرمودند : يا هشام ! لازم نيست که پيش قدريه يا حروريه خوارج يا مرجئه و يا زيديه بروي ، نزد ما بيا و من به محضر ايشان رفتم و هر سؤالي که از امام کردم ، جواب من را دادند .

طبري ، محمد بن جرير ، دلائل الإمامه ، ص 323 و 324

 چون ما شيعيان اعتقاد داريم که امام بايد علم لدني داشته باشد و هيچ مطلب پنهاني از امام نبايد وجود داشته باشد و در اين جا هم هشام بن سالم هر سؤالي از امام کاظم (ع) پرسيده ، امام پاسخ آن را داده اند .

 اين نص صريح است بر جواز استغاثه به قبر رسول خدا (ص) و امام کاظم (ع) هم اين کار هشام بن سالم را تأييد کرده است و شکي در آن وجود ندارد .

روايت چهارم:

علي بن ابراهيم از پدرش ، از ابن ابي عمير و محمد بن اسماعيل و فضل بن شاذان و از صفوان ، روايت سه سند دارد :

 امام صادق (ع) مي فرمايد : قبل از اين که وارد مدينه شوي ، غسل کن ، نزد قبر رسول خدا (ص) برو ، به ايشان سلام کن ...

تا اين که به شيعيان ياد مي دهند که چگونه زيارت نامه بخوانند :

 ... اللهم إنک قلت : « ولو أنهم إذ ظلموا أنفسکم جاؤک فأستغفروا الله وأستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما » وإني أتيت نبيک مستغفرا تائبا من ذنوبي وإني أتوجه بک إلي الله ربي وربک ليغفر لي ذنوبي ...

خدايا خودت فرمودي :« اگر انساني گناهي انجام داد ، وظيفه دارد که نزد رسول خدا (ص) بيايد و پيامبر به خاطر او از خداوند طلب استغفار کند ؛ تا اين که خداوند گناه او را ببخشد . » من نزد پيامبرت آمدم تا گناه مرا ببخشي .

قسمت اول اين حديث توسل است و در قسمت دوم استغاثه :

(اي رسول خدا (ص) ) پيش تو آمده ام تا شما را واسطه بين خود و خدا قرار دهم ؛ تا اين که خداوند گناه مرا ببخشد .

اين روايت سه سند کاملا صحيح دارد که هم توسل و هم استغاثه را ثابت مي کند . از همه مهمتر اين که روايت از امام صادق (ع) است و شکي در صحت آن نيست .

کليني ، کافي ، ج 4 ، ص 551 ، باب دخول مدينه زياره النبي (ص) و دعاء عند قبره ، روايت 1

روايت پنجم از روايات بسيار جالب است :

وعنه عن ابيه عن الحسين بن سعيد عن فضالة عن أبان ومعاوية بن وهب قالا قال أبو عبدالله (ع) إذا قمت إلي الصلاة فقل – اللهم إني أقدم إليک من محمد (ص) بين يدي حاجتي وأتوجه به إليک فجعلني به وجيها عندک في الدنيا والآخرة ومن المقربين اجعل صلاتي به مقبولة وذنبي به مغفورا ودعائي به مستجابا إنک أنت الغفور الرحيم

امام صادق (ع) به ما دستور دادند زماني که نماز مي خواني ( نماز شب ) بگو :

خدايا من رسول خدا (ص) را واسطه خود قرار دادم تا حاجت مرا بدهي ، من به واسطه پيامبر تو ، به سوي تو مي آيم ؛ پس رسول خود را واسطه بين من و خودت در دنيا و آخرت قرار بده ...

اين روايت هم کاملا صحيح است و شکي در آن نيست .

کليني ، کافي ، ج 2 ، ص 309 ، روايت 3

 اما روايت ششم که سند اين روايت هم صحيح است . علي بن ابراهيم از پدرش از ابي عمير از معاويه بن عمار از امام صادق (ع) نقل کرده است :

قال قال لي أبو عبدالله (ع) ابتداء منه يا معاويه أما علمت أن رجلا  ... قل اللهم إني أسئلک باسمک العظيم الأعظم الأجل الأکرم المخزون المکنون النور الحق البرهان المبين الذي هو النور ... وأتوجه إليک بمحمد وإهل بيته أسألک بک وبهم أن تصلي علي محمد وآل محمد وأن تفعل بي کذا وکذا .

امام صادق (ع) مي فرمايد : هر زمان که مشکلي داشتي و دعايت مستجاب نمي شد ، اين دعا را بخوان : خدايا از تو مي خواهم به حق اسماء اعظم تو ...

هر حاجتي داشتي علاوه بر اين که خداوند را به اسماء مبارک او قسم مي دهي بايد رسول خدا (ص) را هم واسطه قرار دهي

به واسطه رسول خدا (ص) و اهل بيت مطهر (ع) ايشان حاجت خود را از خدا بخواه و بر پيامبر و اهل بيت (ع) ايشان صلوات بفرست ؛ تا اين که خداوند دعاي تو را مستجاب کند .

کليني ، کافي ، ج 2 ، 582

سند اين روايت هم کاملا صحيح است . در اين باب روايات بسيار زياد است ؛ اما ما فرصت نقل آن ها را نداريم . اگر هيچ روايتي غير از زيارت جامعه کبيره نبود ، باز هم براي ما کافي است ؛ در عين حال صد ها روايت صحيح در کتاب شريف کافي و ساير کتاب هاي ما وجود دارد که توسل ، استغاثه ، تبرک و زيارت اهل بيت (ع) را ثابت مي کند . در طول تاريخ از امير المؤمنين (ع) و صديقه طاهره (ع) تا به امروز اجماع شيعه بر جواز توسل و استغاثه است و تا به حال هيچ شيعه اي هم ترديد نکرده است .

اين مطالب را بيان کرديم ؛ براي اين که عده اي اعتراض مي کردند که ما براي احراز توسل و استغاثه به کار خليفه دوم و پسرش استدلال مي کنيد ، اين ها براي ما حجت نيستند . ما اين روايات را از امام صادق (ع) خوانديم تا شيعيان بدانند که نه تنها يک روايت ؛ بلکه ده ها روايت در جواز توسل و استغاثه موجود است .

مجري :

اين روايات نمونه اي از روايات شيعه، با سند صحيح بود . خدا را شکر مي کنيم که به ما توفيق داد ، در اين برنامه از کتب شيعه هم استفاده کنيم . قبل از ورود به بحث دوم ، کليپي آماده شده در خصوص مذهب شيعه است که اهل سنت گفتند در برخي از فتوا مي توان به فقه شيعه مراجعه کرد و مي توان مذهب شيعه را يکي از مذاهب پنج گانه اسلامي دانست.

شيخ احمد الطيب ، رئيس الازهر مصر : مذهب شيعه را مذهب پنجم اسلامي مي‌دانيم:

کليپ 1 :

مجري :

 آيا الازهر مذهب شيعه را مذهب پنجم اسلامي مي داند ؟

شيخ احمد الطيب ، رئيس الازهر مصر :

بله ، اين را به صورت رسمي قبول داريم ، مذهب پنجم است ، چه مشکلي دارد ؟ مذهب جعفري ، يک مذهب فقهي است و حتي گاهي اوقات در مراکز فتوا، به فقه جعفري فتوا داده مي شود ؛ به خصوص در مسائل ازدواج و طلاق . وقتي دچار مشکل مي شويم و ممکن است خانواده از هم پاشيده شود ، براي اين قضيه راه حلي پيدا کرديم که در مذهب جعفري و مذهب زيدي است و از  اين راه حل استفاده مي کنيم و هيچ مشکلي ندارد ، ما افراد آزاد انديشي هستيم و همه اين فرقه ها مسلمان هستند .

اختلاف بين ما و بين شيعه ، مانند اختلاف من که سني مالکي هستم با سني حنفي و با سني شافعي است . اين روش ثابت ما است و همين راه را حفظ مي کنيم و آن را از بازيچه سياست ها شدن حفظ مي کنيم .

مجري :

سخنان احمد الطيب ، يکي از علماي اهل سنت بود که در قبلا هم پخش شده بود تا شما بينندگان عزيز تفاوت ديدگاه اهل سنت و وهابيت را در خصوص شيعه درک کنيد .

استاد يزداني تا اين جا ، موضع شيعه را در خصوص توسل و استغاثه مشخص شد . حال عقيده وهابيت را در اين زمينه ، به صورت مستدل بيان کنيد تا تفاوت را بهتر و بيشتر درک کنيم و بعد نظر اهل سنت را مطرح کنيد .

ديدگاه وهابيت در مورد توسل و استغاثه

استاد يزداني :

اين کليپي را که مشاهده کرديم ، از کليپ هايي است که بايد هميشه در شبکه ولايت پخش شود ؛ زيرا جواب محکمي بر وهابيت است که يک عالم سني در مهم ترين مرکز علمي و ديني اهل سنت دنيا ؛ يعني الازهر مصر ، تصريح مي کند که ما مذهب شيعه را به عنوان پنجمين مذهب اسلامي قبول داريم و گاهي در فتاوا ، به خصوص در بحث ازدواج و طلاق مشکل داريم که طبق مذهب جعفري فتوا مي دهيم .

همين فرد در روزهاي اولي که به رياست دانشگاه الازهر مصر رسيده بود، تصريح مي کند اختلاف ما با شيعه مثل اختلاف مالکي ها با حنفي ها و با شافعي ها است . ما در اصول اختلافي نداريم و اختلافات جزئي بين مذاهب اسلامي وجود دارد و اين اختلافات باعث نمي شود که يکديگر را بکشيم و فتوا به قتل بدهيم .

اين نظر کاملا بر خلاف نظر وهابيت است و اميدوارم تدبيري انديشه شود که از اين کليپ ها هر روز پخش شود که همين کفايت مي کند بر اين که اذهان اهل سنت و وهابيت روشن شود .

بنده ديدگاه محمد بن عبد الوهاب را در مورد توسل و استغاثه مي خوانم تا شکي باقي نماند . کتاب الدرر السنيه في الاجوبه النجديه ، جلد اول ، کتاب العقائد ، صفحه 144 :

مطالبي را که از ابتداي صفحه شروع مي کند که چه اعتقاداتي دارد

... و أما الذي أنکرنا عليهم وکفرناهم به ، فإنما هو : الشرک بالله مثل أن تدعوا نبيا من الأنبياء أو ملکا من الملائکة ، أو تنحر له أو تنذر له ، أو تعتکف عند قبره ، أو ترکع بالخضوع والسجود له ، أو تطلب منه قضاء الحاجات أو تفريج الکربات فهذا شرک قريش ، الذي کفرهم به رسول الله (ص) وقاتلهم عند هذا

... اما چيزي که ما انکار مي کنيم و با آن مخالف هستيم و مسلمانان را به خاطر آن تکفير مي کنيم ؛ اين است که شخصي يکي از پيامبران ( حضرت موسي و يا حضرت عيسي ) را بخواند يا اين که يکي از ملائکه خداوند ( جبرائيل يا ميکائيل ) را بخواند يا براي آن ها قرباني کند و يا اين که نذر کند يا در کنار قبر رسول خدا (ص) اعتکاف کند و رکوع و سجده نمايد يا از او حاجت خود را بخواهد و .... اين شرکي است که قريش آن را انجام مي داد ، اين کفري بود که رسول خدا (ص) گفت قريش مشرک است و به خاطر همين با قريش جنگيد ...

العاصمي النجدي القحطاني ، عبد الرحمن بن محمد بن قاسم ، الدرر السنيه في الاجوبه النجديه ، ج اول ، کتاب العقائد ، ص 144

چون قريش از ملائکه و انبياء طلب کمک مي کردند!!! . مشخص نيست که کدام يک از قريش بوده که  در زمان کافر بودن پيامبر (ص) را مي خوانده و از او طلب کمک مي کرده و يا رسول الله مي گفته .

 اين عقيده محمد بن عبد الوهاب است . تناقض گويي در حرف هاي اين وهابي ها زياد است که انسان تعجب مي کند از عقل مردمي که اين مطالب را خوانده اند و به آن اعتقاد پيدا کرده اند . 

 در مجموعه مؤلفات شيخ محمد بن عبد الوهاب در جزء سوم قسمت رسائل الشخصيه همين مطلب را بيان مي کند . در صفحه 39 ، نامه اي که در جواب به عبد الله بن سهيل مي نويسد :

... واعلم أن المشرکين في زماننا قد زادوا  علي الکفار في زمن النبي (ص) بأنهم يدعون الأولياء والصالحين في الرخاء والشدة ويطلبون منهم تفريج الکربات وقضاء الحاجات مع کونهم يدعون الملائکة والصالحين ويريدون شفاعتهم والتقرب بهم ...

مشرکين زمان ما از مشرکين زمان رسول خدا (ص) مشرک تر هستند ؛ براي اين که در سختي ها و گرفتاري هاي خود صالحين و اولياء را مي خوانند و در گرفتاري هاي خود از آن ها طلب حاجت  مي کنند و در عين حال ملائکه و صالحين را مي خوانند و از آن ها طلب شفاعت و تقرب مي کنند يعني استغاثه مي کنند .

محمد بن عبد الوهاب ، مجموع مؤلفات شيخ محمد بن عبد الوهاب ، جزء سوم قسمت رسائل الشخصيه ، ص 39

به خاطر همين استغاثه اي که مي کنند ، از مشرکين مکه هم مشرک تر هستند ؛ همان طور که پيامبر خدا (ص) با آن ها جنگيد ، ما هم بايد با آن ها بجنگيم . البته اين مطلب را از ابن تيميه نقل مي کند ؛ ولي بنده اين مطلب را در کتاب هاي ابن تيميه نديدم .

به هر حال ديدگاه وهابيت بسيار واضح و روشن است و اگر شبکه هاي وهابي را مشاهده کنيم ، دائما همين کار را انجام مي دهند و مي گويند : مسلمان ها به علت اين که استغاثه مي کنند و يا علي ، يا حسين ، يا عبد القادر گيلاني مي گويند ، مشرک هستند و اين مطلب نيازي به اثبات ندارند .

مجري :

همان طور که استاد يزداني اشاره کردند شبکه هاي وهابي دقيقا همين رويه ي محمد بن عبد الوهاب را دارند . کليپ ديگري را آماده کرديم که از شما خواهش مي کنيم با دقت بيشتري مشاهده نماييد .

عبد الفتاح خدمتي ، رئيس شبکه کلمه: در جامعه اهل سنت نيز هزاران بدعت، قبر پرستي و بت پرستي وجود داد

کليپ 2 :

مجري هاشمي :

آيا اين فرمايش شما به اين معنا است که جامعه اهل سنت، سنت زنده ي زنده است ؟

کارشناس وهابي :

نخير ، در جامعه ي اهل سنت هم هزاران بدعت هست ، بنده بارها عرض کرده ام . بنده اذعان دارم و اعتراف مي کنم که در جامعه تشييع موحديني هستند که يک در صد آن در جامعه ي اهل سنت ديده نمي شود . موحديني در جامعه شيعه داريم که حسين وار و علي وار هستند ، موحدند .

 ما اگر چه الان داريم جامعه ي شيعه را خطاب قرار مي دهيم ، اهل سنت هم بشنوند . بدعت اگر در جهان شيعه است ، در جهان اهل سنت هم هست ، چقدر بدعت هست ، چقدر قبر پرست و بت پرست در جهان اهل سنت هست متأسفانه . و ما ابرئ نفسي به قول حضرت موسي (ع) . ما هم جهان اهل سنت را از اين بدعت ها و شرک ها مبرا نمي دانيم .

مجري :

آقايان وهابي، جهان اهل سنت را از شرک و خرافات و بدعت مبرا نمي‌دانند . اين الفاظي است که رئيس يکي از همين شبکه هاي وهابي بيان کرد .

شما بينندگان عزيز و شما اهل سنت گرامي ببينيد که اين ها در خصوص شما چه مي گويند .

« موحديني در جامعه شيعه هست که يک در صد در جامعه اهل سنت وجود ندارد .»

شيعه که اين مطلب را قبول ندارد و حجت نيست ؛ البته به عنوان اقرار از شما مي پذيريم که شيعيان موحد هستند ؛ ولي شما و دوستان شما هستند که شبانه روز در حال محکوم کردن شيعه هستيد به علت اين که شيعه استغاثه و توسل مي کند .

اگر شما استغاثه و توسلي که به معناي کلي ، اهل سنت دارند ، بدعت و شرک مي دانيد ، شيعه را هم بايد مشرک بدانيد و نبايد شيعه را از اهل سنت در اين قضيه جدا کنيد ؛ چون هر دو مذهب به استغاثه و توسل قائل هستند .

با ديدن اين کليپ ، ديدگاه وهابيت براي ما بسيار واضح و روشن شد .

اما نظر اهل سنت و علماي آن ها در مورد استغاثه و توسل چيست ؟

جايگاه توسل و استغاثه در مذهب اهل سنت

استاد يزداني :

در خصوص کليپي که پخش شد ، توضيحات شما کافي بود . اين مطلب که کار شناس وهابي گفت : در جامعه شيعه موحديني هست که يک  در صد هم در جامعه اهل سنت نيست .

اگر يک در صد هم فرض کنيم ، اهل سنت صفر مي شوند . اين مطلب بسيار عجيب است و بايد اين کليپ هميشه در شبکه ولايت پخش شود تا مردم متوجه شوند که وهابي ها فقط شيعه را تکفير نمي کنند و قتل شيعه را فقط جايز نمي دانند ؛ بلکه اهل سنت را هم بدعت گذار و مشرک مي دانند ؛ همان طور که قبل از اين تصريح اين مطلب را پخش کرديم .

اما ديدگاه اهل سنت :

ما بسيار واضح و روشن بيان مي کنيم که هيچ شيعه اي اگر رسول خدا (ص) را مي خواند و از ايشان طلب حاجت مي کنند ، اعتقاد ندارد که رسول خدا (ص) خدا و شريک اوست . اگر کسي معتقد باشد که رسول خدا (ص) ، خدا هست و از او حاجتي بخواهد ، فرقي نمي کند که چه مذهبي داشته باشد ، قطعا مشرک و کافر است .

اگر کسي از رسول خدا (ص) و اهل بيت (ع) حاجتي بخواهد با اين اعتقاد که آن ها قدرتي دارند جدا از قدرت خداوند ؛ يعني قدرتي استقلالي دارند در استجابت دعا و خودشان از قدرتي که خودشان دارند مي توانند حاجت انسان را بر آورده کنند ، قطعا مشرک و کافر است . ما اگر مي گوييم اهل بيت (ع) حاجت ها را برآورده مي کنند ، منظورمان اين نيست که در اين کار قدرتي مستقل دارند ؛ بلکه منظور اين است که خداوند به آن ها قدرتي داده اند که حاجت ها را برآورده مي کنند .

خداوند به خلفاي خود در زمين قدرتي عطا کرده که وقتي مردم آن ها را مي خوانند و طلب حاجت مي کنند ، مي توانند دعاي مردم را به استجابت برسانند .

در حقيقت رسول خدا (ص) و اهل بيت (ع) واسطه فيض هستند ؛ يعني هر رحمتي از جانب خداوند به انسان ها مي‌رسد ، آن ها واسطه اين رحمت هستند . اما قدرت اصلي و کسي که حاجات انسان را برآورده مي کند ، خداوند بزرگ است و حاجت دهنده فقط خداوند است و اهل بيت (ع) فقط واسطه هستند و اگر قدرتي هم دارند ، اين قدرت را خداوند به آن ها ارزاني کرده است .

علماي اهل سنت هم به اين مطلب تصريح دارند  و مي گويند که اگر ما چيزي از رسول خدا (ص) مي خواهيم ، منظور مان اين نيست که رسول خدا (ص) ، خدا است و پيامبر (ص) قدرت استقلالي در کنار خداوند دارد ؛ بلکه ايشان فقط واسطه بين خدا و خلق اوست و قدرت اصلي از آن خداوند است .

        يک نمونه از اين تصريح علماي اهل سنت در کتاب الجوهر المنظم في زياره القبر الشريف النبوي المکرم ، تأليف احمد ابن حجر هيثمي که يکي از علماي مشهور اهل سنت که عليه شيعه کتاب هاي زيادي نوشته در عين حال بر عليه ابن تيميه و افکار او هم تأليفاتي داشته است . اين کتاب چاپ دار الجوامع الکلم در قاهره است .

در صفحه 151 از اين کتاب تصريح مي کند :

المستغاث به في الحقيقة هو الله ، والنبي (ص) واسطة بينه وبين المستغيث ، فهو سبحانه مستغاث به والغوث منه خلقا وايجادا والنبي مستغاث ...

در حقيقت کسي که ما از او کمک مي خواهيم ، خداوند است و رسول خدا (ص) واسطه بين ما و بين خداوند است و مستغاث حقيقي خداوند مي باشد . کسي که خلق و ايجاد مي کند ، خداوند است و پيامبر (ص) واسطه مي باشد ...

باز در صفحه بعد :

فالمستغاث به في الحقيقة هو الله ...

کسي که به فرياد ما مي رسد و به ما کمک مي کند و حاجات ما را مي دهد ، فقط و فقط خداوند است ....

احمد ، ابن حجر هيثمي ، الجوهر المنظم في زياره القبر الشريف النبوي المکرم ،  چاپ دار الجوامع الکلم قاهره ، ص 151 و ص 152

روايات صحيح السند استغاثه از کتاب‌هاي اهل سنت

اما رواياتي در صحيح ترين کتاب هاي اهل سنت وجود دارد که استغاثه را ثابت مي کند که بنده امشب يکي دو مورد از اين روايات را مي خوانم :

استغاثه حضرت هاجر (س) به جبرئيل

کتاب صحيح بخاري ، از مهم ترين کتاب هاي اهل سنت مي باشد . در صفحه 830 از اين کتاب ، کتاب احاديث الانبياء ، روايت 3365 :

از عبدالله بن محمد و از ابو عامر عبد الملک بن عمرو ...

داستان حضرت ابراهيم (ع) و حضرت اسماعيل و مادر بزرگوارشان هاجر را نقل مي کند : زماني که حضرت ابراهيم (ع) ، به دستور خداوند ، همسر و فرزند شان را به مکه آوردند و در آن جا رها کردند . وقتي حضرت ابراهيم از آن جا رفتند ، هاجر فاصله بين صفا و مروه را براي پيدا کردن آب ، هفت مرتبه طي کرد . در مرتبه هفتم وقتي نزديک اسماعيل شد، با خودش گفت: بروم ببينم فرزندم چه کار مي کند، وقتي صدايي شنيد گفت :

أغث إن کان عند ک خير فإذا جبرئيل ، قال: فقال بعقبه هکذا وغمز عقبه علي الارض ...

به فريادم برس اگر خيري در نزد توست . صدا ، صداي جبرئيل (ع) بود که گفت با پشت پا به زمين بزن که از همان محل آب خارج شد ...

 بخاري ، ابي عبدالله محمد بن اسماعيل ، صحيح بخاري ، چاپ دار ابن کثير ، ص 830 ، کتاب احاديث الانبياء ، روايت 3365

اين آب سر منشإ به وجود آمدن شهر مکه شد . در اين جا هم حضرت هاجر به غير خدا يا به حضرت اسماعيل و يا به حضرت جبرئيل (ع) استغاثه کرده است .

در حالي که محمد بن عبد الوهاب گفته بود که هر کس به ملکي از ملائکه خداوند استغاثه کند ، مشرک و کافر است و رسول خدا (ص) با اين افراد که به ملائک استغاثه کردند ، جنگيد و آن ها را کشت ، ما هم بايد بکشيم . اين جا حضرت هاجر ، طبق روايتي که در اين کتاب آمده به جبرئيل (ع) استغاثه کرده ، آيا حضرت هاجر کافر بوده يا مسلمان بوده ؟

طبق نظر وهابي ها ، کافر بوده اند . آيا رسول خدا (ص) که اين داستان را نقل مي کند و هيچ اشکالي از آن نمي گيرد ، مسلمان بود يا کافر ؟ در اين جا طبق استدلال محمد بن عبد الوهاب ، رسول خدا (ص) هم کافر بودند . اين مطلب در صحيح ترين کتاب اهل سنت نقل شده و استغاثه حضرت هاجر به جبرئيل را ثابت مي کند .

طبق مبناي وهابي‌ها بايد بگوييم حضرت هاجر کافر شده و جبرئيل (ع) هم که جواب اين استغاثه را داده اند ، کافر بودند . رسول خدا (ص) هم که اين داستان را نقل کرده ، کافر بوده و راويان اين حديث هم که بخاري را هم شامل مي شود ، نيز کافر بوده است .

اگر بخاري استغاثه را قبول نداشت ، بايد بر اين روايت حاشيه مي زد که در اين جا هيچ حاشيه اي ننوشته اند .

اين مطلبي نيست که ساخته من باشد ، روايتي است که علماي اهل سنت به آن استدلال مي کنند .

مجري :

کليپ دوم را باهم ببينيم که در خصوص رو در رو کردن تروريست هايي است با خانواده هاي کشته شدگان

کليپ 3 :

رو در رو کردن چند تروريست داعش با يک خانواده عراقي در محل جنايت :

 همسر شهيد : شوهرم بيرون آمد و در اين جا دم در کشتن . اين شخص شوهر من را کشت .

گزارشگر : کار شوهرت چه بود؟

همسر شهيد : کاسب بود . در اين جا خانه اجاره کرده بودند و مواد منفجره گذاشته بودند .

چرا شوهرم را کشتيد . مگر شما يک سوراخ درست نکرده بوديد و ما را نگاه نمي کرديد ، چرا ؟ خدا لعنتت کند . مي داني چه کار کردي ؟ چند نفر را يتيم کردي ؟ مي داني ، مي داني ؟ خدا لعنتت کند . اين از همه کوچک تر است ، چرا ؟

چرا کشتي ؟ چرا کشتي ؟

فرزند شهيد : چرا پدرم را کشتي ؟ چرا پدرم را کشتي ؟ من ديگر نمي توانم او را ببينم .

مادر شهيد : چرا پسرم را کشتي ؟ چرا پسرم را کشتي ؟ سر پرست چهار خانواده بود  ، چرا او را کشتي؟ اين بچه چهار ساله بود چرا؟ چرا؟ چرا ؟

همسر شهيد : تو خانواده نداري ، مادر نداري ، چرا ؟

فرزند شهيد : چرا پدرم را کشتي ؟ چرا پدرم را کشتي ؟ حرف بزن ، حرف بزن ؟ چرا فقط بگو به چه گناهي ؟ چهار نفر را يتيم کردي ، چرا ؟ چرا ؟ فقط بگو به چه گناهي ؟

مادر شهيد : تو چطور بعد از اين غذا مي خوري ؟ آب مي نوشي ؟ اين پسرم بود ، مي داني پسرم يعني چه ؟ شما هر انسان شريف و خوب را کشتيد ، برويد و تروريست هاي داعش را بکشيد . چرا ؟...

مجري :

اين تروريست ها کساني هستند که مي گويند فقط بگوييد يا الله و انسان ها را بکشيد . هيچ کدام از اين ها يا حسين نمي گويند ؛ ولي به خاطر يا حسين گفتن ، انسان ها را مي کشند . اگر فقط يا الله نگوييد شما را مي کشيم ؛ ولو اين که خانواده هاي شما را اين طور عزادار کنيم و هر جنايت ديگري انجام دهيم .

استاد يزداني :

واقعا درد آور است ، بنده به همه خانواده ها چه شيعه و چه سني توصيه مي کنم که يک لحظه خودتان را جاي اين خانواده بگذاريد و بدانيد که وهابيت ، فقط شيعه را نمي کشد ، الان مناطق اهل سنت در دست آن ها ست و اهل سنت را مي کشند و اگر زودتر در مقابل اين وهابي هاي وحشي قد علم نکنيم ، به زودي اين بلا را بر سر ما هم خواهند آورد و به هيچ کس رحم نخواهند کرد .

ابن تيميه: اگر حيوانتان را در بيابان گم کرديد، به بندگان خداوند استغاثه کنيد:

رواياتي را از کتب وهابي ها بيان کنم که به آن استدلال مي کنند براي جواز استغاثه . کتاب الکلم الطيب من أذکار النبي (ص) ، تأليف ابن تيميه ، متوفاي 728 هـ ، با تحقيق عبد القادر الارنؤوط ، چاپ مکتبه دار البيان ، صفحه 109 ، فصل 39 ، روايت 176 :

عن ابن مسعود عن النبي (ص) قال : إذا انفلتت دابة أحدکم بأرض فلاة ، فليناد : يا عباد الله احبسوا ، يا عباد الله احبسوا ، فإن الله عزوجل في الارض حاضرا سيحبسه ....

از ابن مسعود از رسول خدا (ص) نقل شده که اگر در بيابان خشکي بودي و حيوان شما گم شد ، فرياد بزن : اي بنده هاي خدا حيوان مرا بگيريد ( نمي گويد يا الله احبسوا ) خداوند در روي زمين کساني را گمارده تا به فرياد شما رسيدگي کند و حيوان شما را پيدا مي کند .

ابن تيميه ، الکلم الطيب من أذکار النبي (ص) ، تحقيق عبدالقادر الارنؤوط ، چاپ مکتبه دار البيان ، ص 109 ،  روايت 176

مجري : 

در پاورقي همين صفحه آمده که اسناده ضعيف ، اگر سند ضعيف باشد که نمي توان به آن استدلال کرد . پاسخ شما در اين باره چيست ؟

استاد يزداني :

من کاري به سند روايت ندارم ، من به روايت استدلال نکردم ؛ بلکه به حرف ابن تيميه استدلال کردم . ابن تيميه اين روايت را بيان مي کند و به آن استدلال مي کند . آيا ابن تيميه مسلمان بوده يا کافر بوده ؟

مجري :

طبعا بايد بگوييم مسلمان بوده است .

استاد يزداني :

اگر بگوييم که روايت ضعيف بوده ، در اين جا مشکل بيشتر مي شود ، ابن تيميه به يک روايت ضعيف براي جواز استغاثه استدلال کرده و اين استدلال ، قضيه را بدتر مي کند . اگر روايت صحيح بود و ابن تيميه به يک روايت صحيح استدلال مي کرد ، عذر ابن تيميه قابل قبول بود ؛ اما زماني که به يک روايت ضعيف ، براي جواز استغاثه استدلال کرده ، کار ابن تيميه را خراب مي کند .

بنده به صحت روايت کاري ندارم ؛ البته مي توان صحت روايت را اثبات کرد و مي توان به اين سخنان آقاي الارنؤوط پاسخ داد .

آيا ابن تيميه مي دانسته اين روايت ضعيف است يا اين که نمي دانسته ؟ اگر مي دانسته که کارش به مشکل بر مي خورد و اگر نمي دانسته که نبايد اين کتاب را مي نوشت . مهم اين است که ابن تيميه براي جواز استغاثه و ياري خواستن از غير خدا چنين روايتي را در کتاب خود آورده است .

إن شاء الله به اين مباحث مي رسيم که علماي اهل سنت براي جواز توسل به رواياتي استدلال کردند ، براي ما مهم نيست که روايت صحيح است يا نه ، مهم حرف آن عالم اهل سنت است که براي جواز استغاثه به آن روايت استدلال کرده است .

مجري :

کليپ سوم را ببينيم که نظر يکي از علماي اهل سنت در مورد استغاثه و توسل است .

شيخ جميل حليم: اگر توسل و استغاثه شرک است؛ پس تمام امت اسلامي کافر هستند

کليپ 3 :

شيخ جميل حليم ، از علماي اهل سنت مصر :

ما مطالب و کتب و دلائل مورد اعتقادي داريم از کتبي که خود وهابي ها و پيروان آن ها تأليف کرده اند که در آن صحابه رسول خدا (ص) را تکفير کرده اند و من برخي از اين مثال ها و ادله را که در اختيار دارم براي شما بيان مي کنم . از جمله سخناني که در مورد تکفير بزرگان اين امت گفته اند اين  است که وقتي اين وهابي ها مي گويند که استغاثه و توسل و طلب کردن ، شرک و عبادت غير خداست ؛ پس تمام امت اسلامي و بزرگان آن را تکفير کردند .

 ابن کثيري که اين وهابي ها خيلي دوستش دارند ؛ چون شاگرد ابن تيميه بود . در کتاب البدايه و النهايه ، در رخداد هاي سال يازدهم هجري و ابن اثير در کتاب الکامل في التاريخ و طبري در تاريخش ، اين که لشگر صحابه در زمان خلافت ابوبکر ، وقتي براي جنگ يمامه رفتند ، شعار آن ها وامحمداه بود و چه کساني در اين لشکر بودند ، علي و خالد و در زمان ابوبکر بود ؛ يعني به قول وهابي ها که مي گويند استغاثه و توسل شرک است ، پرستش غير خداست ؛ پس ابوبکر و عمر را تکفير کردند ؛ زيرا حاضر بودند ؛ ولي چيزي نگفت و اقرار کرد و عثمان و علي که در لشگر بودند و خالد و صحابه و تابعين که بعد از آن ها آمده اند و چيزي که بن باز در شرحش بر کتاب فتح الباري ذکر مي کند ، در مورد بلال بن حارث مزني که از صحابه پيامبر بود ، در مورد کاري که اين صحابي انجام داده بود ، گفت اين کار شرک است .

بلال بن حارث مزني چکار کرده بود ؟ در سال رماده نزد قبر پيامبر(ص) رفت و گفت : يا رسول الله براي امتت طلب باران کن ، دارند هلاک مي شوند .

مجري :

ملاحظه فرموديد بحث استغاثه اي که علماي اهل سنت آن را جايز مي دانند . نکته اي در اين کليپ بود که از استاد يزداني درخواست مي کنيم که در اين خصوص توضيحاتي را بدهند . ايشان ادعا کردند که امير المؤمنين (ع) در لشکر خليفه اول بودند . آيا چنين چيزي صحت دارد ؟

استاد يزداني :

 البته اين بحث حاشيه اي است ؛ اما چيزي که براي ما مهم بود ، اين است که يکي از علماي اهل سنت به دو روايت براي جواز استغاثه استدلال مي کند که ان شاء الله ما در هفته آينده روايت بلال بن حارث را به تفصيل بحث خواهيم کرد .

 بلال بن حارث يکي از اصحاب رسول خدا (ص) است که بر سر قبر ايشان مي رود و مي گويد :

يا رسول الله استسق الله لأمتک فإنهم قد هلکوا

بعد از رسول خدا (ص) سراغ قبر آن حضرت مي رود و خليفه دوم هم نظر او را تأييد مي کند .

مطلب ديگري که از ابن کثير ، شاگرد ابن تيميه نقل کرد ؛ ولي آن چه براي ما مهم بود اين است که يک عالم سني آمده و به اين روايت استدلال کرده است ؛ ولي با همه صحبت هاي ايشان موافق نيستيم .

گفتند که امير المؤمنين (ع) در جنگ يمامه ، در لشگر ابوبکر بوده ؛ در حالي که چنين مطلبي اصلا صحت ندارد . امير المؤمنين (ع) بعد از رسول خدا (ص) ، جز در جنگ جمل ، صفين و نهروان ، هيچ وقت دست به شمشير نبرده اند و در هيچ لشکري حضور نداشته اند و نمي توانند در اين زمينه روايت معتبري با سند صحيح از کتاب هاي خود به ما نشان دهند .

اخبار روز وهابيت:

مجري :

بنده بايد در مورد چند موضوع توضيحاتي را خدمت شما عرض کنم : مورد اول : موضوعي است که در اين روزها بسيار مهم مي باشد و همه در جريان آن قرار گرفته اند ، بحث عراق و گروهک تروريستي داعش مي باشد که به آن جا حمله کرده و فعلا شهر هاي اهل سنت را به تصرف خود در آورده و جنايت هاي خود را در آن شهر ها انجام مي دهد .

آن چه در خبر گزاري ها هست و بار ها در شبکه ي جهاني ولايت هم کليپ آن ها را پخش کرده ، اعلام حمايت علماي اهل سنت است از مردم مسلمان عراق ، چه شيعه و چه اهل سنت ،که با هم متحد هستند و گروه هاي اسلامي اهل سنت که ادعا کردند نه تنها فقط با کلام و فتاواي خود از اهل سنت و شيعيان دفاع مي کنند ؛ بلکه با عمل خود هم در مقابل داعش مي ايستند و داعش را هم يک گروه تروريستي و مضل مي دانند .

موضوع دوم ، در خصوص سريالي است که قرار است در ماه رمضان در شبکه ي ام بي سي پخش شود . اين شبکه ابتدا سريال حسنين را پخش کرد و گفتيم که آن سريال از لحاظ تاريخي مورد تأييد نيست و دروغ هاي زيادي در آن است . بعد از آن سريال افسانه عمر بن خطاب را به نمايش گذاشتند و امسال هم قرار است سريال أمس أحبک اباير و بعده ؛ يعني ديروز ، امروز و فردا دوستت خواهم داشت .

موضوع اين سريال بسيار عجيب است و در رسانه هاي وهابي و فضاي مجازي جنجالي را آفريده است . مثلا در اين زمينه روزنامه الحياه مطالبي در اين باره مطالبي را بيان کرده که :

 بسياري از مردم به پخش اين سريال از شبکه ام بي سي  اعتراض دارند ؛ زيرا محتواي اين سريال در باره زناي با محارم است .

يعني همين شبکه اي که سريال حسنين و بعد سريال افسانه عمر بن خطاب را پخش کرد ، در ماه مبارک رمضان چنين سريالي را نمايش مي دهند . ما چنين ادعايي نکرديم ، آقاي آل شيخ در خطبه نماز جمعه خود به مردم هشدار مي دهد که :

اين سريالي که در شبکه ام بي سي پخش خواهد شد ، در خصوص زناي با محارم است و اين عمل را ترويج مي دهد .

البته سايت هاي آن ها در اين خصوص موضعگيري کرده اند و اين موضوع را رد کرده اند که يا بايد بگويند که آقاي آل شيخ اشتباه کرده و بدون اطلاعات نظر داده و يا اين که نه  اين کار را مي خواهند توجيه کنند و خيلي جالب است که در سايت ها و روزنامه هاي خود مثلا روزنامه الرياض ، توجيحات بسيار مضحکي در اين باره بيان کرده اند و به هر حال مي خواهند روابط خارج از چهار چوب را چگونه توجيح کرده اند و گفته اند :

اين دو خانمي که در اين سريال هستند ، با هم دوست هستند نه خواهر . و اين روابط خارج از چهار چوب در خصوص محارم نبوده .

اين موضوعي بود که در رسانه هاي عربي مطرح شده بود و آن چه در سايت شبکه ام بي سي مطرح کرده اند اين بود که اعلام کردند :

 ما از پخش اين سريال جلوگيري نمي کنيم .

 در مورد صحبت آل شيخ هم گفتند : که ايشان در اين باره بي اطلاع هستند .

مطلب بعدي که در حال حاضر در برخي از سايت ها مطرح است ، در سايت الوطن است که گفته اند :

بعد از بازي ايران و آرژانتين ، گروهک داعش در صفحه اي که منصوب به آن ها است ، در ابتداء به آقاي مسي به خاطر گلي که به ايران زدند ، تبريک گفته اند و بعد از ايشان دعوت کردند تا به اين گروهک بپيوندند و عضوي از اين گروهک تروريستي شود .

خيلي جالب است که سايت هاي غير اسلامي مثل سايت الجديد  هم اين خبر را گذاشته اند و لقب ابو مهداف را به آقاي مسي داده اند و از ايشان دعوت کرده اند که عضو اين گروهک شود و سر انسان ها را ببرند .

نکته ي ديگري که رسانه هاي وهابي اين روزها ، زياد مطرح مي کنند ، تهمتي است که به آيت الله سيستاني مي زنند و تصويري از ايشان به همراه آقاي رامسفيلد است ، که دو شبکه وهابي آن را پخش کرده اند و مي خواستند با استفاده از اين عکس روابط وهابيت را با استعمار توجيه کنند .

اگر به اين عکس ها دقت کنيد ، متوجه مي شويد که تصوير آقاي رامسفيلد در اين عکس ها ، هيچ تغييري نمي کند حتي چروک هاي کروات ايشان تغيير نمي کند ؛ ولي تصوير آيت الله سيستاني را که توجه کنيد ، مي بينيد که چه تفاوت هايي دارد . کساني که مقيد به کروات هستند ، معمولا در جلسات خود از کروات تکراري استفاده نمي کنند و حتي چروک هاي کروات رامسفيلد يکسان است .

اما چيزي که در اين جا فرق دارد ، اين است که در يک تصوير پشتي وجود ندارد و در تصوير بعدي پشتي وجود دارد ؛ ولو اين که آقاي رامسفيلد ثابت است . اگر به لباس آيت الله سيستاني دقت کنيد ، متوجه مي شويد که لباس ايشان کاملا مشکي است ؛ ولي در تصوير بعد لباس روشن است . در يک تصوير ، در دست آيت الله سيستاني عصا است و در تصوير بعد عصا نيست . تا اين جا ساختگي بودن تصوير ثابت مي شود .

اما تصوير اصلي ملاقات آيت الله سيستاني است با شخص ديگري که اين شبکه هاي وهابي با فتوشاپ ، تصوير آقاي رامسفيلد را به جاي آن شخص قرار داده اند تا به اين وسيله بگويند که ايشان با استعمار در ارتباط هستند و کار هاي خود را اين گونه توجيه کنند .

بينندگان عزيز باز هم قضاوت با شما ست .

کليپ ديگري آماده شده که باز هم رو به رو کردن اين وهابي ها با خانواده هاي داغدار است و عکس العمل اين خانواده را ببنيد و همه بايد دعا کنيم که بشريت از شر اين وهابي هايي که به بهانه ي فقط يا الله گفتن انسان ها را مي کشند ، رهايي پيدا کنند .

کليپ 5 :

مجري :

        ديداري داريم با يکي از تروريست هايي که در منفجر کردند 150 ماشين بمب گذاري شده ، شرکت داشته است . تروريستي که ماشين هاي بمب گذاري شده را به محل انفجار مي برد . شغل سابق او فيلمبرداري بود ؛ ولي او عشقش را به خونريزي بر کارها و استعدادش ترجيح داد و از استعدادش براي اهداف شوم استفاده کرد و جزء کساني شد که در زمين جنايت راه انداخت و اين را از زبان خودش نقل مي کنيم در ديدار با مادري که فرزند 23 او را کشته بود .

مادر : مي خواهم به او بگويم که چرا پسرم را کشتي ؟ چرا ؟ چرا؟ چرا ؟ چرا پسرم را کشتي ؟ از خدا نترسيدي ؟ اگر پول مي خواستي به تو مي دادم ، اگر خانه مي خواستي به تو مي دادم ، اگر چشم هايم را مي خواستي به تو مي دادم . چرا پسرم را کشتي و مرا داغدار کردي ؟ مگر تو خانواده نداري ؟ حسرت پسرم را بر دلم گذاشتي . پسرم 23 سال بيشتر نداشت ، جوان بود ، الان وقت مردنش نبود ...

مجري :

اين ها چه کساني هستند که چنين آينده اي را براي مسلمين مي خواهند. آيا به صرف اين که شخصي عقيده اي بر خلاف عقيده تو داشت ، بايد اين بلا را بر سرش آيد ؟ اين منطق و روش وهابيت است .

تماس بينندگان:

بيننده : هاشمي از کرمانشاه – شيعه

بنده سؤالي از استاد يزداني داشتم ؛ ولي مربوط به موضوع برنامه نيست .

من به يکي از اين شبکه هاي وهابي زنگ زدم و در مورد روايتي که در کتاب صحيح بخاري آمده بود ، در مورد اين که حضرت ابراهيم (ع) ، همسر شان ساره را براي زنا ، پيشنهاد کرد . کارشناس آن شبکه وهابي کاملا منکر شد و گفت که چنين روايتي در کتاب هاي ما نيست . از استاد يزداني مي خواستم که در اين باره توضيحاتي را بيان کنند.

استاد يزداني :

کتاب صحيح بخاري ، چاپ دار ابن کثير ، کتاب احاديث الأنبياء ، روايت 3358 :

عن ابي هريره قال : لم يکذب ابراهيم عليه السلام إلا ثلاث کذبات ... وقال بينا هو ذات يوم وسارة إذا أتي علي جبار من الجبابرة ، فقيل له : إن هاهنا رجلا معه إمراة من أحسن الناس ، فأرسل إليه فسأله عنها فقال : من هذا؟ قال : أختي ... فلما دخلت عليه ذهب يتناولها بيده فأخذ ...

از ابي هريره نقل شده که حضرت ابراهيم (ع) سه دروغ گفت . دروغ سوم زماني بود که ساره و حضرت ابراهيم (ع) وارد شهري شدند که يک پادشاه ظالمي داشت . به او خبر دادند که مردي به اين شهر وارد شده که يک زن بسيار زيبايي همراه اوست . کسي را پيش حضرت ابراهيم (ع) فرستادند و از او سؤال کردند که اين زن با شما چه نسبتي دارد ، حضرت فرمودند : خواهرم هستند ... ساره را پيش آن پادشاه ظالم فرستاد که( نعوذ بالله) با او زنا کند و زماني که مي خواست اين عمل را انجام دهد ، ساره دعا کرد و دست آن ظالم به ساره نرسيد ...

بخاري ، محمد بن اسماعيل ، صحيح بخاري ،  چاپ دار ابن کثير ، کتاب احاديث الانبياء ، روايت 3358

در باب ديگري از اين کتاب باز هم اين مطلب را بيان کرده است . در کتاب الإکره ، باب 6 :

باب إذا استکرهت المرأة من الزني فلا حد عليها

عن ابي هريرة قال رسول الله (ص) هاجر ابراهيم بسارة ، دخل بها قرية فيها ملک من الملوک فأرسل إليه أرسل إلي بها ، فأرسل بها ، فقام إليها ...

اگر شخصي ، زني را مجبور کند که با او زنا کند ، حدي ندارد .

از ابو هريره نقل شده که رسول خدا (ص) فرمودند : حضرت ابراهيم (ع) همراه ساره ، وارد شهري شدند که حاکم آن ، ظالم بود . حاکم قاصدي فرستاد که همسرت را نزد من بفرست . حضرت ابراهيم (ع) بدون اين که غيرتي از خود نشان بدهد ، همسر زيباي خود را نزد آن حاکم فرستاد .

اين طبق گفته بخاري است و ما به هيچ عنوان اين روايت را قبول نداريم .  اين روايت در کتاب شريف کافي هم موجود است ؛ ولي با هم قابل قياس نيست ، روايتي که اهل بيت (ع) نقل مي کند با روايتي که اين ها نقل مي کند ، زمين تا آسمان فرق مي کند . اين نويسنده در کتاب خود آورده که نعوذ بالله حضرت ابراهيم (ع) همسر خود را براي زنا پيش آن حاکم فرستاد .

همين مطلب در کتاب فتح الباري ، با مقدمه عبد الرحمن بن ناصر البراک ، جلد 7 ، چاپ دار الطيبه ، صفحه 650 بيان شده است .

همين روايت در کافي کاملا متفاوت است . زماني که حضرت ابراهيم (ع) شنيدند که حاکم مي خواهد چنين کاري را انجام دهد ، به هيچ وجه اجازه نداد که آن حاکم ، همسرشان را ببينند و در صندوق را قفل کرد و در آن جا حضرت ابراهيم (ع) از خودشان معجزه نشان دادند و آن حاکم نتوانست به ساره دسترسي پيدا کند .

بيننده : آقا اسماعيل از شيراز – اهل سنت

بنده مي خواهم مطالبي را با مردم در ميان بگذارم . ما همه باهم برادريم و اجازه نمي دهيم که يک اجنبي و يک وهابي در کار ما دخالت کند و ما شيعه و سني به خوبي و خوشي با هم و در کنار هم زندگي مي کنيم .

بيننده : محمد از بهشهر – شيعه

بنده مي خواستم مطالبي را در مورد برنامه امشب بيان کنم . مطلب اول در مورد آن مادر داغداري بود . بنده خودم مادر دارم و مي دانم زماني که براي من اتفاقي رخ مي دهد ، چه مقدار ناراحت مي شوند و زماني که بيمار مي شوم ، شب تا صبح بيدار مي مانند . حال سؤال من اين است که چگونه اين ها با مادر چنين رفتاري دارند و وقتي آن مادر سؤال مي کرد ، نمي توانست پاسخ دهد و حتي از کار خود پشيمان هم نشده بود.

مطلب بعد در مورد توهيني بود که به مادران ما کردند و ما را حرامزاده خواندند . کسي که حرامزاده است از چهره اش پيداست . اگر چهره ي يک شيعه را با يک وهابي مقايسه کنيد ، معلوم مي شود که چه کسي حرامزاده است . حتي چهره علماي آن ها هم وحشت آور است .

بيننده : کلاته از پاکدشت – شيعه

طبق گفته آن برادر اهل سنت ما همه باهم برادريم و مسيرمان يکي است. زماني که رسول خدا (ص ) حتي به فکر چهار پايي بود که سوارش مي شدند ، امکان دارد که به فکر انسان ها نباشد که اين وهابي ها به راحتي سر يک انسان را مي برد و الله اکبر مي گويد . اگر اين وهابي ها مي خواهند با اين روش مردم را به اسلام دعوت کنند ، به قول امام خميني (ره) بايد فاتحه اين اسلام را خواند . از خداوند مي خواهيم که هر چه زودتر اين گروهک هاي تروريستي را از بين ببرد .

بيننده : علي از اهواز – شيعه

بنده مي خواستم در باره وهابيت صحبت کنم . وهابيت اصلا انسان نيستند ، يک عده انسان هاي رذل که دست نشانده آمريکا و انگليس هستند که مي خواهند مردم و بالخصوص شيعيان را از بين ببرند . بنده مي گوييم که کور خوانده ايد . ما انتقام خون برادران خود را خواهيم گرفت حال فرق نمي کند در دنيا باشد يا در آخرت .

اميدواريم که خودشان ، خودشان را نابود کنند . من متأسفم که برخي از برادران اهل سنت ما جنايات اين ها را در عراق و سوريه نه مي بينند و نه مي شنوند . اگر اهل سنت با ما برادرند بايد در اين قضيه ما را همراهي کنند .

مجري :

اهل سنت عراق در اين باره موضعگيري خود را بيان کرده اند و آن عده اي که چنين نکرده اند هم اصلا ديده نمي شوند و به حساب نمي آيند .

بيننده : عباس از ساوه – شيعه

استاد يزداني فرمودند که مواظب باشيم که اين بلا بر سر ما هم نيايد . بنده بايد بگويم که ايراني هيچ زمان اجازه ي چنين کاري را نمي دهد ، مگر هشت سال جنگ هم شيعه و سني در کنار هم بودند در صورتي که يک دنيا در مقابل ايران بود . اين گروهک که ديگر به حساب نمي آيد .

صحبتي هم با برادر ان اهل سنت خود داشتم که اي عزيزان از خرد انسان است که مستمع خوبي باشد . ما در نماز هاي خود به رسول خدا (ص ) سلام عرض مي کنيم و در اين سلام ضمير مخاطب است يعني ايشان زنده هستند . شما وهابي ها چطور مي گوييد که رسول خدا (ص) مرده اند . شما حتما سلام خود را در نماز تغيير داده ايد . ما شيعيان معتقديم که رسول خدا (ص) زنده اند و در نزد خداوند روزي مي خوردند .

بيننده : مهدي از آلمان – شيعه

بنده در جايي که زندگي مي کنم ، يک مسجد اهل سنت است و يک مسجد وهابي و اختلاف اين دو را به عينه مي توان ديد . با تعدادي از اين وهابي ها که ارتباط هستم ، مي بينم که بيشتر حرف هايي که مي زنند ، گرفته شده از اين شبکه هاي وهابي است و زماني که با آن ها صحبت کنيم ، بيشترين مانور آن ها بر روي صحابه است . بنده از کارشناسان اين شبکه خواهش مي کنم که در مورد اصحاب شايسته رسول خدا (ص) که بعدها از ياوران امير المؤمنين (ع) شدند و عملکردي خلاف اين وهابي ها داشتند هم صحبت شود .

مجري :

آيا از صحابه عملکردي وجود دارد که بر خلاف تفکر وهابيت باشد ؟

استاد يزداني :

ان شاء الله هفته آينده همين قضيه را به طور مفصل بيان خواهيم کرد . صحابه اي که بعد از رسول خدا (ص) به ايشان متوسل مي شدند با سند هاي صحيح . روايت بلال بن حارث ، ابو ايوب انصاري ، عايشه ، عثمان بن حنيف ، ... که ان شاء الله در جلسات به مرور اين مطالب را مطرح خواهيم کرد .

در مورد داستان حضرت ابراهيم (ع) و همسر بزرگوارشان در کتاب کافي ، جلد 8 ، صفحه 72 از امام صادق (ع) نقل شده ؛ البته سند اين روايت را  ما صددر صد صحيح نمي دانيم ؛ ولي کل داستان حکايت از غيرت حضرت ابراهيم (ع) دارد که او به خاطر غيرتي که داشت از خودش معجزه نشان داد . ساره در صندوق يا يک هودجي قرار داشتند که به هيچ وجهي اجاز باز کردن آن صندوق يا آن هودج را به آن حاکم ندادند تا ساره را ببيند . حضرت ابراهيم (ع) دعا کردند و سه بار از خود معجزه نشان دادند و هر بار که حاکم قصد مي کرد که در صندوق را باز کند ، دستش خشک مي شد .

حاکم بعد از اين که متوجه اين معجزه حضرت ابراهيم (ع) شدند ، هاجر را هم به ساره هديه دادند . داستان بسيار زيبا است و نهايت غيرت را براي حضرت ابراهيم (ع) نشان مي دهد ، بر خلاف صحيح بخاري که در آن حضرت ابراهيم (ع) نعوذ بالله همسرشان را براي زنا نزد آن حاکم فرستاد .

مجري :

از استاد يزداني تشکر مي کنيم . هم چنين از شما بينندگان عزيز که با ما همراه بوديد . اما چيزي که در اين روزها بسيار مهم است که به آن پرداخته شود ، دعا براي فرج حضرت بقيه الاعظم (عج) است تا همه عالم از شر اين وهابيت وحشي و خونخوار در امان باشند .

اللهم عجل لوليک الفرج



حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد يزداني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما