* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 28 اسفند 1390 تعداد بازديد: 541 
راه و بي راه - تفاوت ديدگاه وهابيت با ساير مسلمانان در بحث استغاثه به اموات (2)
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
 

به نام خداوند بخشنده ي مهربان

برنامه راه و بيراه

تاريخ : 1393/04/09

موضوع: تفاوت ديدگاه وهابيت با ساير مسلمانان در بحث استغاثه به اموات (2)

 

فهرست مطالب

 

استغاثه بلال بن حارث از قبر رسول خدا (ص) و تأييد خليفه دوم:

پاسخ‌هاي وهابي‌ها از روايت بلال بن الحارث:

پاسخ ما از اشکالات وهابي‌ها

ديدگاه علماي اهل سنت در باره روايت بلال بن الحارث

ديدگاه ابن تيميه در باره روايت بلال بن الحارث

دفاع شيعه و سني از حرم سامرا

استغاثه حضرت زينب (س) به رسول اکرم (ص) در کتب اهل سنت

اخبار روز وهابيت:

تماس بينندگان:

 

مجري :

موضوعي که در جلسه گذشته مطرح شد ، تقابل ديدگاه شيعه و اهل سنت با وهابيت در خصوص استغاثه بود ، موضوعي که بسيار اهميت دارد . ديدگاه وهابيت مشخص شد و در خصوص ديدگاه شيعه هم رواياتي را با اسناد صحيح خوانديم تا همه بدانند که نظر ائمه اطهار (ع) چه بوده ، در باره عقيده اهل سنت هم مطالبي ارائه شد و ان شاء الله در اين جلسه با حضور استاد بزرگوار ، استاد يزداني به ادامه اين مباحث خواهيم پرداخت .

استاد يزداني :

ما در برنامه گذشته ، اولا ديدگاه اهل بيت (ع) را به طور مفصل بيان کرديم و شش روايت صحيح اعلائي را از کتب شيعه خوانديم مبني بر اين که استغاثه به رسول خدا (ص) و هم چنين ائمه اطهار (ع) جايز و بلکه مستحب است و در روايات متعدد تأکيد شده است و هم چنين در مورد توسل هم رواياتي را از کتاب شريف کافي و ديگر کتب شيعه خوانديم که توسل کاملا مشروع و بلکه مستحب است و گاهي هم توسل براي کسي که مي خواهد گناهانش بخشيده شود ، لازم است و نياز دارد که متوسل شود.

ديدگاه اهل سنت را هم خلاصه بيان کرديم . هم چنين روايتي را از کتاب صحيح بخاري خوانديم که حضرت هاجر ، زماني که فرزندش حضرت اسماعيل (ع) را مي بيند که از تشنگي در حال جان دادن است ، به جبرائيل امين استغاثه مي کند و جبرائيل هم جواب ايشان را مي دهد و آب از زير پاي حضرت اسماعيل (ع) جاري مي شود .

اين داستان را رسول خدا (ص) نقل کرده و در صحيح بخاري هم آمده و ثابت مي کند که استغاثه به ملائکه هيچ اشکالي ندارد و اگر اشکالي داشته باشد ، اولا حضرت هاجر مشرک مي شود و بعد خود جبرائيل که جواب اين استغاثه را مي دهد ، مشرک مي شود . رسول خدا (ص) هم که اين داستان را نقل کرده و اشکال نگرفته ، نعوذ بالله مشرک مي شود ، ابو هريره ، راويان روايت و خود بخاري که اين روايت را نقل کرده ، مشرک هستند و اگر استغاثه شرک باشد ؛ حتي کساني که به اين کتاب صحيح بخاري اعتقاد دارند و آن را صحيح مي دانند ، مشرک خواهند شد .

بنابراين، اين روايت استغاثه را بسيار صريح و روشن ثابت مي کند ، برخلاف ديدگاه محمد بن عبد الوهاب و ابن تيميه که گفته بودند ، استغاثه به انبياء و صالحين و ملائکه شرک است .

هم چنين مطلبي را از کتاب ابن تيميه خوانديم که روايتي را نقل مي کند : اگر در بياباني بوديد و چهار پاي خود را گم کرديد ، بندگان خدا را فرياد بزنيد و خداوند آن ها را به فرياد شما مي فرستد .

گفتيم که ابن تيميه اين مطلب را بدون هيچ اشکالي ، بيان کرده و به عنوان يک مطلب قطعي در کتاب خود نقل کرده است . اگر طلب کمک از غير خدا شرک باشد ، ابن تيميه که به آن استدلال کرده ؛ پس مشرک است .

اين خلاصه ي مباحث هفته گذشته بود و در اين جلسه هم رواياتي را با سند صحيح از کتاب هاي اهل سنت خواهيم خواند که استغاثه به رسول خدا (ص) بعد از وفات ايشان ثابت مي کند .

استغاثه بلال بن حارث از قبر رسول خدا (ص) و تأييد خليفه دوم:

روايتي را که در اين هفته بيان مي کنيم ، روايت مشهور و معروف بلال بن حارث است که طبق مدارک موجود در کتب اهل سنت ، بلال از اصحاب رسول خدا (ص) بوده و در سال 17 هـ که سال رماده يا سال خاکستر ناميده شده (در اين سال به علت خشکسالي زيادي که وجود داشت گويي همه جا را خاکستر گرفته بود . زمين ها و باغات خشک شده بود و هم جا خاکستر ديده مي شد) سراغ قبر رسول خدا (ص) مي آيد و به قبر ايشان استغاثه مي کند و از آن حضرت طلب کمک مي کند . رسول خدا (ص) به خواب بلال مي آيد و دستوراتي را به او مي دهد و به اين ترتيب رسول خدا (ص) به استغاثه او جواب مي دهند و باران فراواني مي بارد .

مصدر اصلي اين روايت کتاب المصنف ابن ابي شيبه است . امام حافظ ابو بکر عبد الله بن محمد بن ابراهيم بن ابي شيبه ، استاد آقاي بخاري ، با مقدمه شيخ اسعد بن عبدالله آل حميد با تحقيق حمد بن عبد الله الجمعه و محمد بن ابراهيم العيدان است در مکتبه الرشد بيروت چاپ شده است. در جلد 11 ، کتاب الفضائل و السير ، صفحه 118 ، روايت 32538 :

حدثنا ابو معاوية عن الأعمش عن أبي صالح عن مالک (الدار ) قال : وکان خازن عمر علي الطعام ، قال : الصاب الناس قحط في زمن عمر ، فجاء رجل إلي قبر النبي (ص) : يا رسول الله إستسق لأمتک فإنهم قد هلکوا ، فأتي الرجل في المنام فقيل له: ائت عمر فأقرئه السلام ، وأخبره أنکم مسقيون وقل له : عليک الکيس ! فأتي عمر فأخبره ، فبکي عمر ، ثم قال : يا رب « لاآلوا إلا ما عجزت عنه »

ابو صالح از مالک الدار که خزانه دار مواد غذايي در زمان عمر بوده ، نقل مي کند که در زمان عمر قحطي زيادي اتفاق افتاده بود . شخصي سراغ قبر رسول خدا (ص) آمد و خطاب کرد به رسول خدا (ص) که يا رسول الله (ص) تو به فرياد مردم برس و از خداوند طلب باران کن ؛ به راستي که امت تو هلاک شدند . رسول خدا (ص) به خواب آن شخص آمد و گفت که به عمر سلام برسان و خبر بده که به زودي باران خواهد آمد و شما سيراب خواهيد شد . به او بگو که ذخيره نکن ، خرج کن ( کنايه از اين که خسيس نباش ) . آن شخص نزد عمر آمد و به او خبر داد و عمر گريه کرد ....

ابوبکر عبدالله بن محمد بن ابراهيم بن ابي شيبه ، المصنف ، مقدمه اسعد بن عبدالله آل حميد ، با تحقيق حمد بن عبدالله الجمعه و محمد بن ابراهيم العيدان ، چاپ مکتبه الرشد ، ج 11 ، ص 118

اين روايت به روشني ثابت مي کند که استغاثه به قبر رسول خدا (ص) جايز است و فرقي نمي کند که آن شخص کيست و در مدارک بعدي که ارائه خواهيم داد ، يکي از اصحاب رسول خدا (ص) است ؛ اما استدلال ما به کار خليفه دوم است که به جاي اين که به کار آن شخص اعتراض کند و بگويد که کار تو شرک بود ، با گريه کردن کار او را تأييد کرد و اين به روشني ثابت مي کند که استغاثه جايز است . استدلال ما به عکس العمل خليفه دوم است و وهابي هايي که خود را به اهل سنت نسبت مي دهند ، بايد اين روايت را بپذيرند و قبول کنند استغاثه جايز است .

اگر استغاثه جايز نيست ؛ پس تمام کساني که اين روايت را نقل و به آن استدلال کرده اند ، مشرک هستند ؛ حتي خليفه دوم که به کار آن شخص اعتراض نکرده و با گريه آن را تأييد نموده هم مشرک است .

مجري :

استاد يزداني در خصوص اين روايت کليپي آماده شده که در آن بحثي در اين رابطه صورت گرفته و به سؤالات مطرح شده ، پاسخ داده اند .

پاسخ‌هاي وهابي‌ها از روايت بلال بن الحارث:

کليپ 1 :

کارشناس وهابي :

گفته اند اهل سنت قائل به اين هستند که توسل به قبر رسول خدا (ص) را جايز مي دانند يا جايز نمي دانند و در اين باره روايتي را مطرح کرده اند که عموما اهل سنت توسل به قبر را درست نمي دانند ؛ البته در اين جا اين مطلب را جدا کنند که بحث توسل و بحث استغاثه فرق مي کند . ايني که انسان از کسي به صورت مستقيم چيزي بخواهد ، مثلا بگويد : يا امام رضا (ع) به دادم برس ، يا امام حسين (ع) به دادم برس ، اين تفاوت مي کند با اين مطلب که کسي بگويد : خدايا با توسل به پيامبر (ص) به دادم برس .

به هر حال ايشان آن حديث را اين گونه روايت و نقل کردند که در زمان عمر بن خطاب قحط سالي شد و بعد مردي نزد قبر رسول الله (ص) آمد و گفت : يا رسول الله (ص) استسق . اي رسول خدا (ص) براي ما طلب باران کن و بعد از اين که آن شخص به خانه برگشت ، خواب ديد و در خواب رسو ل خدا (ص) اين گونه آمد که برو به عمر بگو طلب باران کند و آن دانايي خود را حفظ کند .

اين خلاصه حديث است که عمر طلب باران کرد و باران باريد . اين حديث شايد هم از نظر روايت زياد به آن استدلال شود و هم از جهت درايت اشکال دارد . دوستان توجه کنند .

اولا آن فردي که نزد قبر پيامبر(ص) رفت ، فرد مجهولي است و در اين جا ، « جاء رجل » آمده ، يک فرد مجهول آمد و نمي توان در احکام ديني و احکام اسلامي به آن فرد مجهول استدلال کرد . اين مرد چه کسي بود ؟ چه وضعيتي داشت ؟

در بعضي از روايات آمده که اين فرد سيف است . اگر اين فرد سيف باشد ، مشکل حديث بيشتر مي شود ؛ چون اين سيف ، سيف بن عمر تميمي است که انسان کذاب و دروغگويي است و احاديث موضوعي را نقل مي کند . در نتيجه اولين اشکال در اين روايت ، اين است که اين رجل ، فرد مجهولي است و استدلال کردن به روايتي که در آن فرد مجهولي وجود دارد ، درست نيست .

مسئله دوم اين است که سند اين حديث باز هم شخصي به نام « مالک الدار » وجود دارد . حديث اين گونه است که : عن أبي معاويه عن الأعمش عن أبي صالح عن مالک الدار ....

در مورد مالک الدار که آيا ضبط اين شخص قابل اعتماد است يا قابل اعتماد نيست ؟ بسياري از علما گفتند که ضبط اين شخص قابل اعتماد نيست و حديثي که اين شخص نقل کند ، اعتباري ندارد و حديث ضعيفي شمرده مي شود .

مجري :

با توجه به اصراري که اين فرد وهابي داشت که بيننده ها دقت کنند که ما به اين روايت پاسخ دهيم ، جامع ترين پاسخ اين بود که از اين روايت دو اشکال گرفتند ، يک اشکال به درايت و اشکال دوم به سند حديث . اولا گفتند : شخصي که در اين حديث بوده ، مجهول است و شايد او سيف بن عمر باشد و چون اين فرد ، يک انسان دروغگو بوده ؛ پس عمل او هم پذيرفته نيست .

دوم اين که در سند اين روايت مالک الدار است و در ضبط و ضابط بودن او مشکل هست و توسط مالک الدار ، اين روايت تضعيف مي شود ؛ پس اين روايت قابل احتجاج نيست .

اين ايراداتي بود گرفته شد ، لطفا به اين ايرادات پاسخ دهيد .

پاسخ ما از اشکالات وهابي‌ها

استاد يزداني :

فکر مي کنم اين کارشناس وهابي فقط شنيده که چنين روايتي وجود دارد ؛ ولي اگر سند روايت را مي ديد و در کتاب ها تورقي مي کرد ، چنين اشکالاتي را بيان نمي کرد .

اولا بنده تک تک روات اين حديث را بررسي کرده ام ، اشکال اول اين بود که آن شخص ، رجلي است و شايد آن رجل سيف بن عمري باشد که کذاب است و استدلال به عمل يک فرد مجهول درست نيست .

جواب اين اشکال بسيار آسان است ، ما به کار آن فرد استدلال نکرديم ؛ بلکه استدلال ما به عمل خليفه دوم است که به کار اين فرد اشکال نگرفت و به او نگفت که چرا سراغ قبر رسول خدا (ص) رفتي ؛ بلکه با گريه خود ، کار او را تأييد کرد . فرقي نمي کند آن فردي که استغاثه کرده ، چه کسي است ، مهم اين است که خليفه دوم آن را تأييد کرده است .

ثانيا گفتند که شايد آن فرد ، سيف باشد . اگر در اين مورد مقداري مطالعه داشت ، چنين اشکالي نمي گرفت . علماي اهل سنت گفته اند : که سيف بن عمر گفته اين شخص بلال بن حارث از اصحاب رسول خدا(ص) بوده است . سيف بن عمر از علماي اهل سنت در قرن دوم و سوم مي باشد و آقاي طبري از او روايات زيادي را نقل کرده و اصلا از صحابه نيست و تا عصر صحابه دو سه قرن اختلاف طبقه دارد .

مهم ترين خرافه و داستاني که ساخته ، همان عبدالله بن سبا است . اگر سيف بن عمر کذاب و دروغگو است که قطعا همين طور هم هست ؛ پس داستان عبدالله بن سبايي که شما ساخته ايد هم کاملا مردود است و تنها کسي که داستان عبدالله بن سبا را نقل کرده ، سيف بن عمر مي باشد . بنابراين اين مطلب صحيح نيست .

اما سند اين روايت را از ديدگاه ابن حجر عسقلاني در کتاب تقريب التهذيب ، صفحه 411 ، فصل خ ، شرح حال 5841 :

محمد بن خازن ، بمعجمتين ، ابو معاويه الضرير الکوفي ، عمي و هو صغير : ثقة أحفظ الناس لحديث الأعمش ...ع

محمد بن خازن که همان ابو معاويه باشد ، ثقه و حافظ ترين شخص نسبت به روايات اعمش مي باشد . « ع » در اين جا به اين معنا است که تمام صحاح سته اهل سنت از او روايت نقل کرده اند .

ابن حجر عسقلاني ، شهاب الدين احمد بن علي ، تقريب التهذيب ، با تحقيق عادل مرشد ، چاپ مؤسسه الرساله بيروت ، ص 411 ، فصل خ ، شرح حال 5841

نفر بعدي اعمش :

سليمان بن مهران الأسدي الکاهلي ، أبو محمد الکوفي ، الأعمش : ثقة حافظ عارف بالقراءات ، ورع لکنه يدلس ... ع

نام او سليمان بن مهران الاسدي الکاهلي ، ابو محمد الکوفي ، ثقه و حافظ بود ، قرائت هاي قرآن را مي شناخت ، با تقوا بود ؛ اما تدليس مي کرد ....

ابن حجر عسقلاني ، شهاب الدين احمد بن علي ، تقريب التهذيب ، با تحقيق عاد ل مرشد ، چاپ مؤسسه الرساله بيروت ، ص 195 ، شرح حال 2615

 ايشان هم از روات ترمذي ، مسلم ، بخاري و ابو داوود و ... است و تمام صحاح سته اهل سنت از او روايت نقل کرده اند .

ذکوان ، أبو صالح السمان الزيات، المدني : ثقة ثبت .... ع

آقاي ذکوان ، ابوصالح السمان الزيات ، المدني ، که ايشان هم از روات صحاح سته هستند .

 ابن حجر عسقلاني ، شهاب الدين احمد بن علي ، تقريب التهذيب ، با تحقيق عادل مرشد ، چاپ مؤسسه الرسالة بيروت ، ص 143 ، شرح حال 1841

پس تا اين جا ما هر سه راوي را کاملا بررسي کرديم و در مورد آخرين راوي يعني آقاي مالک الدار که گفتند مجهول مي باشد و در ضبط و حافظه آن مشکل وجود دارد .

پاسخ به اين مورد هم بسيار واضح و روشن است . متأسفانه دليل آن هم عدم مطالعه و تحقيق اين کارشناس وهابي مي باشد ، اين فردي را که ايشان به عنوان مجهول مطرح کرده اند ، يکي از اصحاب رسول خدا (ص) است و اين خود يک توهين و جسارت به صحابه تلقي مي شود .

کتاب الإصابه في تمييز الصحابه ، تأليف ابن حجر عسقلاني ، جلد 10 ، صفحه 413 ، شرح حال 8393 :

مالک بن عياض ، مولا عمر ، هو الذي يقال له : مالک الدار ، له إدراک ...

 وأخرج البخاري في « التاريخ » من طريق أبي صالح ذکوان ، عن مالک الدار ، أن عمر قال في قحوط المطر : يا رب لا آلو إلا ما عجزت عنه وأخرجه ابن أبي خيثمة من هذا الوجه مطؤلا ، قال : أصاب الناس قحط في زمن عمر ، فجاء رجل إلي قبر النبي (ص) فقال : يا رسول الله ، استسق الله لأمتک ، فأتاه النبي (ص) في المنام ....

مالک الدار همان مالک بن عياض است و او کسي است که رسول خدا (ص) را درک کرده و صحابه به حساب مي آيد ( طبق شرايطي که بخاري براي صحابه قائل است )

بخاري در تاريخ خود از ابي صالح ذکوان ، از مالک الدار همان روايت را نقل کرده است .

ابن حجر عسقلاني ، الإصابه في تمييز الصحابه ، ج 10 ، ص 413 ، شرح حال 8393

بنابراين آقاي کارشناس ! اين مالک الداري که شما گفتيد در حافظه و ضبط او اشکال هست ، او يکي از صحابه رسول خدا (ص) است و شما به اين صحابه توهين کرديد و طبق مطلبي که آقاي ابو زرعه دارد :

إذا رأيت الرجل ينتقص أحدا من أصحاب رسول الله ﴿ص﴾ فاعلم أنه زنديق.

قاعده اي است که يکي از علماي شما بيان کرده اند :

 هر کس اشکال کوچکي به يکي از اصحاب رسول خدا (ص) بگيرد ، بدانيد که او زنديق است .

ابن حجر الهيثمي، أحمد بن محمد، الصواعق المحرقة علي أهل الرفض والضلال والزندقة، ج2، ص608.

شما هم به يکي از صحابه اشکال گرفتيد و اين قابل قبول نيست . علاوه بر اين که بزرگان اهل سنت گفتند که اين روايت صحيح است . بنده حدود 15 نفر از اين علما را جمع آوري کرده ام که به خاطر ضيق وقت ، فقط علماي برجسته آن را نشان مي دهم .

ديدگاه علماي اهل سنت در باره روايت بلال بن الحارث

آقاي ابن کثير دمشقي سلفي شافعي ، شاگرد ابن تيميه حراني در کتاب البدايه و النهايه ، چاپ دار ابن کثير ، جلد 7 ، صفحه 205 :

أصاب الناس قحط في زمن عمر بن خطاب فجاء رجل إلي قبر النبي (ص) فقال : يا رسول الله استسق الله لأمتک فإنهم قد هلکوا ...

وهذا إسناده صحيح

.... سند اين روايت صحيح است .

ابن کثير دمشقي سلفي شافعي ، البداية و النهاية ، چاپ ابن کثير ، ج 7 ، ص 205

اين يعني يک مشت محکم به دهان وهابي ها مخصوصا اين کارشناس وهابي است . آقاي ابن کثير دمشقي سلفي از قرن هفت و هشت است ، بيان مي کند که کسي نمي تواند اين روايت را تضعيف کند ؛ زيرا سند اين روايت صحيح است . اگر هم عمل بلال بن حارث شرک بود ، بايد آقاي ابن کثير مي گفت که اين کار بلال بن حارث شرک بوده است ، در صورتي که چنين چيزي را بيان نکرده است ؛ پس ابن کثير دمشقي سلفي ، شاگرد ابن تيميه حراني هم مشرک است .

نفر بعدي که اين روايت را تصحيح کرده ، ابن حجر عسقلاني است در کتاب فتح الباري ، شرح صحيح بخاري ، در چاپخانه عبد العزيز آل سعود چاپ شده است . در جلد دوم و صفحه 575 از اين کتاب ، حديث 1010 :

... وروي ابن أبي شيبه بإسناد صحيح من رواية أبي صالح السمان عن مالک الدار وکان خازن عمر قال : «أصاب الناس قحط في زمن عمر فجاء رجل إلي قبر النبي (ص) ، قال : يا رسول الله استسق لأمتک فإنهم قد هلکوا ، فأتي الرجل في المنام فقيل له : ائت عمر» الحديث . وقد روي سيف في الفتوح أن الذي رأي المنام المذکور هو بلال بن الحارث المزني أحد الصحابة ...

ابن حجر عسقلاني که حافظ علي الاطلاق وهابي ها و برادران اهل سنت است ، مي گويد : اين روايت با سند صحيح نقل شده است ...

سيف بن عمر که طبق گفته علماي شما انسان دروغگو و زنديقي است ، در کتاب الفتوح گفته:

اين شخصي که سراغ قبر رسول خدا (ص) رفت و ايشان را در خواب ديده ، بلال بن حارث يکي از صحابه رسول خدا (ص) است .

ابن حجر عسقلاني ، فتح الباري شرح صحيح بخاري ، ج 2 ، ص 575

البته براي ما مهم نيست که اين شخص چه کسي بوده ، چيزي که براي ما مهم است ، عمل خليفه دوم و تأييديه او مي باشد .

شخص بعدي که اين روايت را تصحيح کرده است ، آقاي سمهودي در کتاب خلاصه الوفا بأخبار دار المصطفي ، جزء الاول ، صفحه 417 :

ومنه ما رواه البيهقي وإبن أبي شيبه بسند صحيح عن مالک الدار وکان خازن عمر ، قال : أصاب الناس قحط في زمن عمر بن الخطاب ، فجاء رجل ...

السمهودي ، علي بن عبد الله بن احمد الحسيني ، خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفي ، جزء الاول ، ص 417

نفر چهارم که اين روايت را تصحيح کرده است ، آقاي ابن حجر هيثمي در کتاب الجوهر المنظم في زياره القبر الشريف النبوي المکرم ، چاپ دار جوامع المکرم در قاهره ، صفحه 152 :

... وقد صح في حديث طويل أن الناس أصابهم في زمن عمر ... وفي رواية أن رائي المنام بلال بن الحارث المزني الصحابي .

ابن حجر الهيثمي ، سيدي احمد ، الجوهر المنظم في زياره القبر الشريف النبوي المکرم ، چاپ دار جوامع المکرم قاهره ، ص 152 و 153

همين داستان را در کتاب ديگر خود ، کتاب حاشيه اي بر شرح الإيضاح آقاي نووي نيز بيان کرده است .

نفر بعد که اين روايت را تصحيح کرده ، آقاي عبدالله ابن صديق الغماري الحسيني است در کتاب الرد المحکم المتين علي کتاب القول المبين ، چاپ دوم ، ص 51 :

... فجاء رجل إلي قبر النبي (ص) فقال : يا رسول الله استسق الله لأمتک فإنهم قد هلکوا ... اسناد هذا الأثر صحيح

باز هم روايت را نقل مي کند و در آخر روايت بيان مي کند که اسناد اين روايت صحيح است .

الغماري الحسيني ، عبدالله ابن صديق ، الرد المحکم علي کتاب القول المبين ، چاپ دوم ، ص 51

شخص ديگري که اين روايت را تصحيح کرده است ، آقاي تقي الدين ابوبکر الحصني الشافعي الدمشقي در کتاب دفع شبه من شبّه و تمرد و نسب ذلک الي السيد الجليل الامام احمد است . در صفحه 452 :

وروي البيهقي بسنده إلي الأعمش عن أبي صالح قال : أصاب الناس قحط في زمن عمر فجاء رجل إلي قبر النبي (ص) فقال : يا رسول الله استسق الله لآمتک فأتاه رسول الله في المنام ....

که در پاورقي محقق کتاب مي نويسد :

... قلت : مالک الدار ثقة بالإجماع عدّله ووثقه سيدنا عمر وسيدنا عثمان فولياه بيت المال والقسم ولايوليان إلا ثقة ضابطا عدلا کما نص الحافظ ابن حجر في الإصابة في ترجمته ونقل ذلک عن إمام المحدثين علي بن المديني وکذا وثقة جميع الصحابة الذين کانوا في زمن عمر وعثمان عن الجميع بل نص الحافظ أن لمالک إدراک فهو صحابي ...

همين اشکال کارشناس وهابي را نقل مي کند که ديگران بيان کرده بودند . مالک الدار ثقه است به اجماع تمام علماي اهل سنت . عمر و عثمان به او اعتماد کردند و او را مأمور بيت المال نمودند و به اين کار کسي را نمي گمارند مگر اين که هم به او اعتماد داشته باشند و هم عادل و ضابط باشد . تمام صحابه در زمان عمر و عثمان بر وثاقت مالک الدار اجماع و به او اعتماد داشتند و بلکه مالک الدار صحابي رسول خدا (ص) بود . در صفحه بعد هم بيان مي کند که سند روايت صحيح است .

الحصني الشافعي الدمشقي ، تقي الدين ابوبکر ، دفع شبه من شبّه وتمرد ، با تحقيق عبد الواحد مصطفي ، ص 452

ديدگاه ابن تيميه در باره روايت بلال بن الحارث

از همه ي اين ها مهم تر نظر ابن تيميه حراني است ، او تئوريسين فکري وهابي ها بوده و وهابيت را بنيانگذاري کرد و او بود که براي اولين بار گفت توسل و استغاثه شرک است .

ابن تيميه در کتاب اقتضاء الصراط المستقيم لمخالفه اصحاب الجحيم ، صفحه 735 به بعد نظر خود را در باره اين روايت بيان کرده است .

 البته ايشان چند صفحه قبل مي گويد که مردم گنبد و بارگاه نسازيد ، سراغ قبر ها نرويد و از آن ها کمک طلب نکنيد . روايات متعدد از رسول خدا (ص) نقل مي کند :

اللهم لاتجعل قبري وثناء يعبد ، إشتد غضب الله علي قوم إتخذوا قبور أنبيائهم مساجد

از اين باب روايات بسيار زياد نقل مي کند و مي گويد : گنبد ساختن و سراغ قبر ها رفتن و طلب کمک خواستن ، شرک است . بعد از اين قاعده کلي که بيان مي کند ، چند مطلب را تبصره مي زند و مي گويد :

ولا يدخل في هذا الباب ما يروي من أن قوما سمعوا رد السلام من قبر النبي (ص) ، أو قبور غيره من الصالحين . وأن سعيد بن مسيب کان يسمع الأذان من القبر ليالي الحرة ، ونحو ذلک . فهذا کله حق ليس فيما نحن فيه والأمر أجل من ذلک وأعظم .

وکذلک أيضا ما يروي : « أن رجلا جاء إلي قبر النبي (ص) ، فشکا إليه الجدب عام الرمادة ، فرآه وهو يأمره أن يأتي عمر ، فيأمره أن يخرج يستسقي بالناس . فإن هذا ليس من هذا الباب

ومثل هذا يقع کثيرا لمن هو دون النبي (ص) وأعرف من هذا الوقائع. وکذلک سؤال بعضهم للنبي (ص) أو غيره من أمته حاجة فتقضي له ، فإن هذا قد وقع کثيرا وليس هو مما نحن فيه . وعليک أن تعلم أن إجابة النبي (ص) أو غيره لهؤلاء السائلين ، ليس مما يدل علي إستحباب السؤال ...

وأکثر هؤلاء السائلين الملحين لما هم فيه من الحال ، أو لم يجابوا لإضطراب إيمانهم ، کما أن السائلين به في الحياة کانوا کذلک وفيهم من أجيب وأمر بالخروج من المدينة .

 

نکته اول :

 رواياتي که نقل شده بعضي ها از قبر رسول خدا (ص) يا از قبر صالحين جواب سلام مي شنيدند ، بت پرستي و قبر پرستي نيست .

آقاي سعيد بن مسيب هم که در سال حره که يزيد به مدينه حمله کرده بود ، از قبر رسول خدا (ص) صداي اذان را مي شنيد . اين ها هيچ کدام قبر پرستي نيست ؛ بلکه همه اين موارد حق است و داخل در قبر پرستي و بت پرستي نمي شود .

نکته دوم :

هم چنين داستاني که مردي سراغ قبر رسول خدا (ص) رفت و در نزد ايشان از خشکسالي شکايت کرد . بعد از آن رسول خدا (ص) را در خواب ديد و ايشان دستور داد که سراغ خليفه دوم برو و همراه مردم خارج شوند و طلب استسقا ء کنند . اين کار هم قبر پرستي و بت پرستي نيست . اين اتفاقات براي کساني که مقامشان از رسول خدا (ص) پايين تر است هم رخ داده و اشکالي در آن نيست .

نکته سوم :

از اين قضايا بسيار اتفاق افتاده است و مردم زيادي سراغ قبر رسول خدا (ص) و يا سراغ قبر کساني ديگري از امت ايشان آمدند ، طلب حاجت کردند و حاجت آن ها هم بر آورده شده است . اين موارد اشکالي ندارد و جزء قبر پرستي و بت پرستي نيست.

نکته چهارم :

 اين که شنيده ايد که شخصي از قبر رسول خدا (ص) يا از قبر صالحين حاجت خود را گرفته است ؛ دليل نمي شود که اين کار مستحب باشد ، اين کار مستحب نيست .

نکته پنجم :

اين که بعضي ها سراغ قبر رسول خدا (ص) مي روند و التماس و تضرع زيادي نزد قبر ايشان مي کنند تا حاجت خود را بگيرند و رسول خدا (ص) حاجت آن ها را بر آورده مي کند ، براي اين است که اگر رسول خدا (ص) حاجت آن ها را ندهد ، ايمان آن ها از دست مي رود . همان طور که در زمان حيات ايشان ، مردم نزد رسول خدا (ص) مي رفتند و از ايشان چيزي طلب مي کردند ، اگر رسول خدا (ص) حاجت آن ها را نمي داد ، مردم ايمانشان را از دست مي دادند .

ابن تيميه حراني ، احمد بن عبد الحکيم بن عبد السلام ، إقضاء الصراط المستقيم لمخالفه اصحاب الجحيم ، متوفاي 728 هـ ، تحقيق ناصر بن عبد الکريم العقل ، ج 2 ، چاپ مکتبه الرشد رياض ، ص 735 به بعد

 پس زماني که رسول خدا (ص) از دنيا مي روند و کسي نزد قبر ايشان برود و به ايشان براي طلب حاجت خود اصرار کنند ؛ قطعا رسول خدا (ص) حاجت او را مي دهد ؛ زيرا اگر حاجت مردم بر آورده نشود ، انسان به رسول خدا (ص) شک مي کند .

آقاي ابن تيميه شما که قبلا مي گفتيد کساني که توسل و استغاثه مي کنند ، مشرک هستند . چگونه است که در اين جا رسول خدا (ص) پاسخ يک مشرک را مي دهد ؟ چرا رسول خدا (ص) خود را شريک جرم مي کند ؟

مجري :

آقاي ابن تيميه که در کتاب هاي اين ها را تورقي داشته و مطالعه مي کرده و خود را حنبلي مذهب هم مي دانسته ، اين قدر روايات توسل صحابه و سلف خودشان از تابعين را ديده و خوانده که ديگر نتوانسته ايرادي به آن ها بگيرد و مجبور شده که چنين توجيه مضحکي را بيان کند .

استاد يزداني :

شايد توجيه ايشان مضحک هم نباشد و گاهي شايد منطقي هم باشد ؛ ولي مطلب مهم براي ما اين است که آقاي ابن تيميه حراني به اين روايت استدلال کرده و گفته اين روايت که مردم به قبر رسول خدا (ص) متوسل مي شوند و حضرت حاجت آن ها را برآورده مي کند ؛ چون اگر برآورده نکند مردم ايمانشان را از دست مي دهند ، بت پرستي و قبر پرستي به حساب نمي آيد .

پس توسل و استغاثه به قبر رسول خدا (ص) هيچ اشکالي ندارد . اگر مستحب نباشد ؛ حداقل شرک نيست . اين نظر ، طبق ديدگاه ابن تيميه حراني است .

مجري :

کليپي آماده کرديم که گزارش دفاع از حرمين امامين سامرا ء توسط شيعيان و اهل سنت است .

دفاع شيعه و سني از حرم سامرا

کليپ 2 :

گزارشگر :

 کم کم از دور قبه طلايي حرم دو امام همام به استقبالمان مي آيد . خود را در ورودي سامراء مي بينيم . تروريست هاي تکفيري در بدو ورود به سامراء از اين خيابان قصد ورود به حرم مطهر را داشتند و در اين جا خسارت هايي را به درب هاي ورودي حرم وارد کردند . قرار بود حرم مطهر مرکز فرماندهي آن ها براي گسترش عمليات به شهر هاي ديگر باشد ؛ اما از ضرب شست مدافعان حرم غافل بودند .

يک از مدافعان حرم :

ما به فتواي مرجعيت براي دفاع از وطن و مال و ناموس لبيک گفتيم و تا آخرين قطره خون از وطن و از مقدسات خود دفاع مي کنيم .

گزارشگر :

 آن ها که در پي به راه انداختن جنگ شيعه و سني در عراق هستند ، غافلند که اين جنگ ، جنگ بين انسانيت و بربريت است .

 يکي از مدافعان حرم :

لبيک به نداي مرجعيت ، مربوط به يک فرقه نمي شود .

گزارشگر :

خيلي ها مي گويند که اين جنگ بين شيعه و سني است . آيا شما اين حرف را قبول داريد ؟

از مدافعان حرم :

اين کلام صحيح نيست . ما سني ها و شيعيان با هم برادريم و همه آمده ايم که از امامين و وطنمان دفاع کنيم .

مجري :

ملاحظه فرموديد که يک جوان غيور سني مذهب از حرم امامين عسگريين دفاع مي کند و به عنوان يک اهل سنت که آن حرم را مبنايي براي توسل خود مي داند و ائمه اطهار (ع) هم نزد اهل سنت و هم شيعيان عزيز هستند و اين تفکر اهل سنت است که آزادانه در حرم مطهر با تکتف نماز خود را مي خواند و به آن ها همان احترامي را قائل هستند که براي يک شيعه قائل مي باشند .

واقعا چنين جواناني باعث افتخار اهل سنت هستند که با شجاعت در کنار شيعيان با خونخواران داعشي مي جنگد و از اعتقادات و مقدسات خود دفاع مي کنند .

استاد يزداني :

روايتي را با سند صحيح نقل کرديم که استغاثه به قبر رسول خدا (ص) از آن ثابت شد و حتي ابن تيميه نتوانست به آن اشکال بگيرد و آن را تأييد مي کند . ما شيعيان هم چيزي بالاتر از اين استغاثه نمي کنيم ، اهل سنت هم اين گونه هستند که نزد قبر رسول خدا (ص) مي روند و ايشان حاجت آن ها را بر آورده مي کند ؛ چون مي خواهد که ايمان شيعيان حداقل حفظ شود .

استغاثه حضرت زينب (س) به رسول اکرم (ص) در کتب اهل سنت

اما روايت بعدي که براي ما شيعيان بسيار دردناک است ، استغاثه حضرت زينب (س) به رسول خدا (ص) در کربلا است . اين روايت از مصادر اهل سنت بيان مي کنيم ؛ البته در مصادر شيعه از جمله لهوف و جاهاي ديگر هم وجود دارد ؛ ولي به دليل اين که ما مطالب را از زبان مبارک امام صادق (ع) نقل کرديم ، سراغ روايات ديگر نمي رويم و اين روايات را از کتاب هاي اهل سنت نقل مي کنيم .

روايت در کتاب البدايه و النهايه ابن کثير دمشقي سلفي شافعي ، شاگرد ابن تيميه متوفاي 774 هـ است . خيلي جالب است که اين روايت در اين کتاب آمده است . در جلد هشتم اين کتاب از خلافت معاويه تا مروان بن حکم در 65 هـ آمده است . اين روايت را در صفحه 271 به بعد نقل مي کند :

روايت را از حسن بصري نقل مي کند که چه اتفاقاتي در کربلا افتاد :

.... وأما بقية أهله ونساؤه وحرمه فإن عمر بن سعد وکّل بهم من يحرسهم ويکلؤهم ، ثم أرکبوا علي الرواحل في الهوادج ، فلما مروا بمکان المعرکة وروأوا الحسين وأصحابه مطرحين هنالک بکت النساء وصرخن وندبت زينت أخاها الحسين وأهلها فقالت وهي تبکي يا محمدا ! يا محمدا ! صلي عليک الله وملک السماء ، هذا حسين بالعراء ، مزمل بالدماء ، مقطع الاعضاء ، يا محمدا ! وبناتک سبايا وذريتک مقتلة ....

اما باقيمانده خانواده امام حسين (ع) بعد از شهادت ايشان. عمر بن سعد (لعنه الله عليه) شخصي را گمارده بود که از آن ها محافظت کنند . خانواده امام حسين (ع) را سوار هودج هايي کردند و دستور دادند که آن ها را از معرکه ( قتلگاه ) عبور دهند و آن ها سيد الشهدا و اصحاب ايشان را ببينند در حالي که بر روي زمين افتاده بودند . زن ها گريه و ناله مي کردند و زينب کبري (س) براي برادرش گريه مي کرد . زينب کبري (س) در حالي که گريه مي کرد فرياد زد : يا محمدا ! يا محمدا ! سلام خدا و ملائکه او بر تو باد . اين حسين توست که به خون غلطيده و بر زمين افتاده و بدنش قطعه قطعه شده . يا محمدا ! به فرياد ما برس ....

 اين کشته فتاده به هامون حسين توست

وين صيد دست و پا زده در خون حسين توست

ابن کثير دمشقي سلفي شافعي ، البدايه و النهايه ، متوفاي 774 هـ ، ج 8 ، ص 271 به بعد

اين روايت به روشني مشروعيت استغاثه به رسول خدا (ص) را ثابت مي کند و بسيار جالب است که اين روايت در کتاب يک سلفي بيان شده است .

مجري :

استاد يزداني لطف کنيد و در مورد سند اين روايت هم توضيحاتي را بيان کنيد .

استاد يزداني :

بنده در جلسه گذشته عرض کردم روايتي که سلفي ها در کتاب هاي خود بيان مي کنند ؛ حتي اگر سند شان ضعيف هم باشد ، توسل و استغاثه را ثابت مي کند و نشان دهنده اين است که حداقل به آن اعتقاد داشته اند ؛ زيرا اگر اعتقاد نداشته باشند حتما به سند آن خدشه وارد مي کردند .

البته بنده اين روايت را بررسي سندي نکرده ام ؛ ولي به خاطر اين که شما اصرار به اين امر داريد ، بررسي مي کنيم .

در اين روايت ابن ابي دنيا از مؤلفين و حفاظ مشهور وهابي ها است ، سلمه بن شبيب از روات صحيح بخاري و مسلم است . حميدي و سفيان بن عيينه از اساتيد بخاري مي باشند و سالم بن ابي حفصه و حسن بصري هم ثقه مي باشد .

اولين راوي اين روايت ، عبد الله بن محمد بن عبيد ابي دنيا است . اگر در کتب رجالي جستجو کنيم :

عبد الله بن محمد بن عبيد بن سفيان القرشي مولاهم ابوبکر بن ابي دنيا صدوق حافظ صاحب تصانيف من الثانية عشرة مات سنة إحدي وثمانين وله ثلاث وسبعون

عبد الله بن محمد بن عبيد بن سفيان القرشي مولاهم ابوبکر بن ابي دنيا ، هم راستگو و هم حافظ است . از طبقه هشتم مي باشد و در سال 273 هـ از دنيا رفته است .

سلمه بن شبيب راوي بعدي است :

 سلمة بن شبيب ابو عبد الرحمن بن النبسابوري الحافظ بمکة عن ابي اسامة ويزيد و عبد الرزاق وعنه مسلم والاربعة والروياني حجة مات 274 هـ

 سلمه بن شبيب ابو عبد الرحمن بن نيشابوري حافظ و حجت است هم راوي صحيح مسلم است و هم راوي چهار صحيح از صحاح ديگر مي باشد

ذهبي ، الکاشف ، ج 1 ، ص 453

راوي سوم : عبد الله بن زبير بن عيسي القرشي الاسدي الحميدي اولين راوي صحيح بخاري است .

عبد الله بن زبير بن عيسي القرشي الاسدي الحميدي المکي ابوبکر ثقة حافظ فقيه أجل أصحاب بن عيينه من العاشرة ....

عبد الله بن زبير بن عيسي القرشي الاسدي الحميد ي المکي ثقه و حافظ و فقيه و از بزرگترين اصحاب ابن عيينه است .

راوي چهارم : سفيان بن عيينه هم از راويان صحاح سته مي باشد .

سفيان بن عيينه ابو محمد الهلالي مولاهم الکافي الأعور عن الزهري وعمرو بن دينار وعنه احمد وعلي والزعفراني و من شيوخه الاعمش وإبن جريح ثقة ثبت حافظ امام مات في رجب 198 هـ ع

سفيان بن عيينه ابو محمد الهلالي ثقه ، حافظ و امام است .

راوي پنجم : سالم بن ابي حفصه

 سالم بن ابي حفصة العجلي ابو يونس الکوفي صدوق في الحديث إلا أنه شيعي غالي من الرابعة ...

 سالم بن ابي حفصه العجلي ابو يونس الکوفي در حديث صادق بود مگر اين که شيعه غالي است .

البته شيعه بودن، اشکال نيست ؛ چون بسياري از راويان صحيح بخاري و مسلم ، شيعه هستند .

آخرين راوي هم حسن بن حسن بصري که او هم از راويان صحيح مسلم و بخاري است .

الحسن بن ابي الحسن البصري الامام ابو سعيد مولي زيد بن ثابت ...

کان کبير الشأن رفيع الذکر رأسا في العلم والعمل مات في رجب سنة عشرة ومائة ع

 حسن بن ابي حسن البصري از جهت علم و عمل مقام بزرگي دارد و در سال 110 هـ از دنيا رفته و از تابعين شمرده مي شود .

مجري :

بينندگان عزيز توجه فرموديد که روايت با سند صحيح از زينب کبري (س) فرزند امير المؤمنان علي بن ابيطالب (ع) و خواهر امام حسين (ع) و امام حسن (ع) بودند که به رسول خدا (ص) استغاثه کردند . اين روايت در کتب شيعه هم نقل شده ؛ اما در اين برنامه اين روايت را از کتب اهل سنت ، همراه با بررسي سندي آن ، بيان کرديم .

استاد يزداني :

علماي اهل سنت هم به اين استغاثه استدلال کردند . کتاب دفع شبه من شبّه وتمرد ، نوشته آقاي تقي الدين ابي بکر الحصني الشافعي الدمشقي با تحقيق عبد الواحد مصطفي ، در صفحه 447 همين روايت را نقل کرده است :

ولما قتل الحسين بن علي (ع) يوم عاشورا اول سنة إحدي وستين و هو يومئذ ابن اربع وخمسين سنة ونصف سنة ونصف شهر ووقع ما وقع من السئي وحمل النساء والصبيان فلما مروا بالقتلي صاحت زينب بنت علي (ع) مستغيثة بالنبي (ص) : يا محمدا ! يا محمدا ! هذا حسين بالعراء ، مرمل بالدماء ، مقطع الاعضاء ، يا محمدا ! ...

زماني که امام حسين (ع) در روز عاشورا به شهادت رسيد و خانواده ايشان به از کنار اجساد عبور مي دادند ، حضرت زينب دختر اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (ع) فرياد مي زد و به رسول خدا (ص) استغاثه مي کرد : يا محمدا ! يا محمدا ! ...

اين روايت را نقل مي کند و ثابت مي شود که استغاثه جايز است . اگر حضرت زينب (س) نعوذ بالله مشرک باشد ، من به عنوان يک شيعه هم مي خواهم مشرک باشم . اگر دختر رسول خدا (ص) مشرک است ، من هم مي خواهم مشرک باشم . اگر او کاري کرده ، قطعا جايز است . علماي اهل سنت هم به او استدلال کردند و ديديم که سند روايت هم قطعا صحيح است .

اخبار روز وهابيت:

مجري :

کليپي را آماده کرده ايم که بخشي از جنايات گروه فقط يا الله گوي داعش آن را انجام داده است . اما قبل از آن به صورت خيلي کوتاه اخبار مربوط به وهابيت را به سمع و نظر شما مي رسانم .

گروهک تروريستي داعش ، طبق فايل صوتي که ديروز منتشر شده ، سخنگوي اين گروهک ، ابو محمد عدناني ، گفته اند که ديگر نام داعش را بر اين گروه نمي گذاريم ؛ چون داعش مخفف دولت اسلامي عراق و شام است و ما بخش هايي از عراق و شام را تصرف کرده ايم . در حال حاضر ما به دنبال خلافت هستيم و ابوبکر بغدادي که خود را از نسل خليفه اول مي داند اعلام کرده که خليفه است و همه بايد با او بيعت کنند و هر کس از هر مذهب و هر مسلکي که باشد ، اگر با او بيعت نکنند بايد سرش زده شود .

اهل سنت از اين مسئله اصلا راضي نيستند و فقط اين را يک ادعا از جانب سر کرده داعش مي دانند . اين گروهک اعلام کرده که ابو بکر بغدادي نماينده حل و عقد است و او خليفه مسلمين مي باشد و بايد همه مسلمانان به او بيعت کنند . اين چيزي است که برخي از خبر گزاري ها در سايت هاي خود قرار داده اند .

خبر بعدي که اعلام آمادگي عشاير اهل سنت عراق براي دفاع عراق و مردم مناطقي که داعش تصرف کرده اند . در رأس اين عشاير ، قبيله بزرگ آل غانم است که در مناطق مختلف عراق زندگي مي کنند و زير مجموعه هاي زيادي در عراق دارند که گزارشي از برخي مسؤلين اين قبيله تهيه کرده ايم که در برنامه سراب وهابيت پخش خواهيم کرد .

بحث بعدي گزارشي است که يکي از خبرگزاري ها در مورد وهابي ها داده که اکثرا از خارج هستند و آماري که ارائه داده است . طبق گفته مرکز تحقيقات استراتژيک سوانا گروپ که يک مرکز تحقيقاتي در غرب است ، مطالبي در آن مطرح شده که اکثر وهابي هاي داعشي را خارجي مي دانند و از کشور هاي مختلف آمده اند و آماري که شبکه العالم در اين باره ارائه داده است .

خبر ديگر ، تخريب مجسمه ها و آثار تاريخي موصل توسط داعش است که نه تنها آثار باستاني ؛ بلکه مساجد و حسينيه ها را به آتش مي کشند ؛ همان طور که در سوريه انجام دادند .

باز هم اخباري در خصوص تجاوز وحشيانه اين گروهک تروريستي نسبت به نواميس اهل سنت در شهر هاي سني نشين منتشر مي شود که قبلا کليپ کساني که مورد تجاوز قرار گرفته بودند را پخش کرديم .

خبر بعدي در مورد نيرو هاي زن پيش مرگ کرد است که آموزش ديده اند تا در مقابل اين گروهک وحشي بايستند .

کليپي که در خصوص جنايت هاي اين گروهک است که خودشان با افتخار اين کليپ ها را در فضاي مجازي پخش مي کنند . يکي از جنايات جديدي که اين گروه انجام مي دهند اين است که اگر خودرويي با پلاک مناطق شيعه نشين در مناطق ديگر تردد کند ، با تصور اين که شايد اين فرد شيعه باشد ، ترور مي شود . حتي اگر لباس مناطق شيعه نشين را پوشيده باشد و يا اين که از يک جاي زيارتي خارج شود ، او را تعقيب کرده و ترور مي کنند .

کليپ 3 :

ترور شهروندان عراقي با تصور اين که شيعه هستند .

اشک ياد محبوب را زنده مي کند

در ميلاد نور امجد خدا ،

اگر دوستش نداشتم ، اشک نمي ريختم

او محبوب من است و خدا شاهد آن است

اما چشم مشتاق او شد در حاليکه دين خدا را مي بيند که پاره پاره مي شود .

علي کجاست ؟ زهرا کجاست ؟ اهل بيت احمد (ص) چه شدند ؟

کتاب خدا و حکم او کجاست ؟ محمد (ص) رسول خدا کجاست ؟

کجاست پيامبري که براي رحمت مبعوث شد ؟

چه شده که رحمت رنگ باخته

در شرق زمين و در غرب پرچم هايي نا متحد برافراشته شده

يکي عربده مي کشد و يکي تکفير مي کند

چگونه کسي که شهادتين را مي گويد ، تکفير مي شود ؟

اي که هر مخالفي را مي کشي ، اگر حکم تو را قبول نکند و از آن سر باز بزند

 به نام پيامبر رحمت فساد مي کني ، تو کجا و دين محمد کجا

فکر کن که من شيعه نيستم و بگذار که شرق شناس و ملحد باشم

از دينت براي من بگو و مرا قانع کن اگر منجي عالم هستي

چه مي گويي در مورد دختري که به او تجاوز شد و صليبش را در دهانش فرو کردند

چه مي گويي در مورد قومي که جمعشان کردند و در آتشي که شعله مي کشيد ، سوزانده شدند

کسي که زنده سوزانده مي شود ، گناهش چيست ؟ قلبت کدامين خدا را مي پرستد ؟

در کدامين صراط هستي ؟ کدامين پيامبر تو را دوست دارد ؟

اگر بگويي محمد (ص) دروغگو هستي ، تو کجا و دين محمد کجا

مولايم از اين توصيف عذر مي خواهم ؛ چون اين توصيف امروز به حقيقت پيوسته

ببخشيد اگر به اسم تو از او سؤال مي پرسم . جرم وي به اسم شما آويزان شده

آيا محمد (ص) خونريز بود ؟ آيا بر روي اجساد ژست مي گرفت ؟

آيا مسيحيان نجران را با آتش سوزاند ؟ يا با اهل بيتش بر آنان پيروز شدند ؟

آيا سر کسي را که هذيان مي گويد ، قطع کرد ؟ تو چنين کردي اي احمق

کسي را که در آشيانه ات است ، مي کشي . آن که در غفلت اش زمزمه حسين (ع) گفت

من مي دانم که تو را چه شده است ، اسم حسين (ع) عقلت را مي ترساند

مجري :

گوشه اي از جنايات اين تروريست هاي وهابي بود که تفنگ در دست مردم را در خيابان مي کشند ، سرنشينان خودرو ها را به صرف اين که پلاک آن ها از مناطق شيعه نشين است ، به رگبار مي بندند . يا اين که به دنبال کساني که از زيارتگاه ها خارج مي شوند ، مي روند و تا آن ها را ترور نکنند ، دست بردار نيستند .

ان شاء الله دعاي شما روزه داران در اين ايام ، در خصوص ريشه کردن اين وهابي ها راهگشا خواهد بود .

تماس بينندگان:

بيننده : خانم فريبا از اصفهان – شيعه

جنايت هايي که شيعيان پخش مي کنند ، غير شيعيان به وسائل الشيعه مرحوم حر آملي (ره ) استناد مي کنند و مي گويند که چنين حکم هايي در کتب شيعيان هم بيان شده است . مثلا در مورد نواصب گفته شده که اگر در جايي آن ها را ديديد به بدترين شکل ممکن آن ها را بکشيد . به دليل اين که به مقدسات شيعيان توهين مي کنند ، همان کاري که وهابي ها با مخالفان خود انجام مي دهند .

استاد يزداني :

در اين باره روايت داريم کسي که به رسول خدا (ص) و اهل بيت (ع) ايشان توهين کند ، ناصبي به حساب مي آيد ، هم شيعه اين حکم را دارد و هم اهل سنت که کشتن ناصبي جايز است. اين يک حکم مشترک بين شيعيان و اهل سنت است و فکر نمي کنم که حتي وهابي ها هم با اين حکم مشکلي داشته باشند .

مجري :

اگر شخص معتقدي باشد و به او توهين ناموسي کردند مي گويند که آن شخص را بايد از بين برد و زماني که به اهل بيت (ع) توهين کند که قطعا حکم او مشخص شده است . آيا همه مردم روي زمين ناصبي هستند که آن ها را مي کشند ، فرقي هم نمي کند که آن ها چه کساني هستند . شيعه باشند يا سني .

بيننده :

آيا نواصب از نظر شيعه مسلمان به حساب مي آيد ؟

استاد يزداني :

 آن ها اصلا مسلمان نيستند . کسي که ناصبي است از نظر ما مسلمان نيست ، فرقي هم نمي کند که چه کسي است .

بيننده : آقاي حبيبي از اهواز

 استاد يزداني کساني که اين کارها را مي کنند ، اين ها عقيده خوارج را دارند که همه را مشرک و کافر مي دانند . صلوات خدا بر روح مقدس امير المؤمنين علي (ع) که با شجاعت در مقابل آن ها ايستاد و چهار هزار نفر از آن ها را به هلاکت انداخت ، با اين که قرآن در گردن هايشان بود .

اين افراد به آيات متشابهي از قرآن کريم استدلال کرده اند و گوينده لااله الا الله و محمد رسول الله را به اسم مشرک و کافر مي کشند . آن ها خودشان کافر و از خوارج مي باشند و واجب القتل هستند .

اين مطلبي که ابن تيميه گفته که رسول خدا (ص) حاجت مردم را مي دهد ؛ براي اين که ايمانشان کم نشود . خداوند حاجت بت پرستان و مسيحيان و ديگران را مي دهد ؛ چون خداوند رزاق است و کاري به مسلمان و کافر ندارد مگر اين که مشرکين را در قيامت به بهشت راه نخواهد داد . اين طور نيست که چون يک فرد عقيده خرابي دارد ، خداوند حاجت او را نمي دهد . اين مغالطه مي شود .

در يکي از مباحث مطرح شده ، سؤالي در ذهن من پيش آمد که استاد يزداني فرمودند که امامت از اصول دين شمرده مي شود . در شبکه کلمه مطلبي را بيان کردند که اسلام بر پنج چيز است : نماز ، روزه ، خمس ، زکات و ولايت . سؤال شد که ولايت در رديف فرائض است چگونه است که شيعيان مي گويند از اصول دين است .

بيننده : آقاي شکوهي از مشهد – شيعه

بنده دو سؤال از شما داشتم اول اين که معناي کلمه داعش چيست ؟ دوم اين که مشکل وهابي ها با ما در مسئله خمس است . در کتب شيعه و اهل سنت چه سندي دارد ؟ آن را بيان کنيد .

مجري :

 کلمه داعش ، لغات اول کلمه هاي دولت ، اسلامي ، عراق و شام است که مخفف اين ها داعش شده است . معناي خاصي ندارد .

استاد يزداني :

در مورد نواصب گفتيم که همه مسلمانان حتي ابن تيميه اجماع دارند ، کسي که به رسول خدا (ص) فحش دهد ، کافر است و کشتن او واجب مي شود . همين طور کسي که به اهل بيت (ع) فحش دهد و فحش دادن با اهل بيت (ع) را دين خود قرار دهد و معناي واقعي ناصبي بر او تطبيق کند ، از ديدگاه شيعه و سني آن شخص نجس و کافر است و کشتن او واجب مي باشد و شکي هم در اين حکم نيست و در طول تاريخ هم نواصب افراد مشخصي بوده اند که شامل هر کسي نمي شود .

در مورد سؤالي که آقاي حبيبي پرسيدند که ولايت از اصول دين است يا فروع ؟ مقصود روايتي است که در کتاب کافي مرحوم کليني ، باب دعاوي الاسلام ، ج 2، صفحه 18 آمده :

عن ابي جعفر (ع) قال : بني الاسلام علي خمس علي الصلاة والزکاة والصوم والحج والولاية ولم يناد بشيء کما نودي بالولاية

مقصود اين روايت است ؛ ولي موضوع اين روايت که حدود 16 روايت است و 8 روايت از آن روايات ، سندشان صحيح است ، در مورد اصول دين نيست . اگر منظور اصول دين باشد که بايد توحيد ، نبوت و معاد را بيان کند . اين روايت مي گويد کسي که مي خواهد مسلمان باشد ، بايد اين اعمال را انجام دهد و مقيد به همه آن ها باشد . ولايت اهل بيت (ع) را هم عملي داشته باشد . اين موضوع هيچ ارتباطي به اصول دين ندارد .

در هفته گذشته اصول دين را از سايت حضرت ولي عصر (عج) نشان داديم که اگر کلمه اصول را در قسمت پرسش و پاسخ جستجو بزنند ، در آن جا به اعتراف بزرگان اهل سنت ثابت کرديم که امامت از اصول دين است .

در باره خمس هم اگر به همين سايت تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج) ، در قسمت پرسش و پاسخ ، کلمه خمس را جستجو بزنيد . در آن جا مقاله مفصلي در مورد خمس وجود دارد که رواياتي از صحيح بخاري و ديگر کتب اهل سنت خمس غير جنگي يا غنيمت را ثابت مي کند ؛ حتي در صحيح بخاري است که رسول خدا (ص) خمس مي گرفته . ما در برنامه کلمه طيبه هم اين قضيه را به صورت مفصل بررسي کرديم و روايات صحيح السند از امير المؤمنين علي (ع) و ساير اهل بيت (ع) نقل شده که خمس واجب است و بايد به اهل بيت (ع) داده شود .

مجري :

از شما بينندگان عزيز و ارجمند تشکر مي کنيم و در اين شب ها دعا براي تعجيل فرج امام زمان (عج) را فراموش نکنيد .

 اللهم عجل لوليک الفرج

 خدا يار و نگهدارتان .



حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد يزداني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما