* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 01 فروردين 1391 تعداد بازديد: 540 
راه و بي راه - تفاوت ديدگاه وهابيت با ساير مسلمانان در بحث استغاثه به اموات (4)
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
 

به نام خداوند بخشنده ي مهربان

برنامه ي راه و بيراه

تاريخ : 1393/04/23

موضوع: تفاوت ديدگاه وهابيت با ساير مسلمانان در بحث استغاثه به اموات (4)

فهرست مطالب

 

پاسخ وهابي‌ها از روايت بلال بن حارث:

پاسخ به ايرادات مضحک کارشناس وهابي

استغاثه عايشه از قبر رسول خدا (ٍص) و دستور به انجام آن به صحابه

طرفداري شبکه وهابي کلمه از گروهک تروريستي داعش

اشکالات وهابيت به روايت استغاثه عايشه به نبي مکرم اسلام (ص) و پاسخ از آن

تماس بينندگان

×××××××××××××

 

مجري :

باز هم طبق روال برنامه هاي گذشته در خدمت استاد گرامي و بزرگوار ، استاد يزداني هستيم . از ايشان خواهش مي کنم که خلاصه اي از مباحث جلسه قبل را بيان کنند تا اين که وارد مباحث جديد شويم .

استاد يزداني :

ما بعد از اين که وارد مباحث اعتقادي شديم ، بعد از تکفير ، به بحث استغاثه پرداختيم. استغاثه را از ديدگاه اهل بيت (ع) و امام صادق (ع) توضيح داديم که آن ها بر استغاثه تأکيد کرده بودند .

در ادامه ديدگاه اهل سنت را توضيح داديم . روايتي از کتاب بخاري خوانديم در مورد استغاثه حضرت هاجر (ع) به جبرائيل که اين ها شرک و کفر مي دانستند و ما گفتيم که اين روايت را رسول خدا (ص ) نقل کرده و در صحيح بخاري بيان شده است و هيچ اشکالي به آن وارد نشده است .

هم چنين استغاثه حضرت زينب (س) به پيامبر بزرگوار اسلام (ص) در روز عاشورا ، را خوانديم و خدمت بينندگان عزيز روايت را تصحيح سندي کرديم . روايت استغاثه احمد بن حنبل را خوانديم که احمد بن حنبل به ملائکه استغاثه کرده بود . هم چنين استغاثه عبد الله بن عباس به ملائکه را بيان کرديم که به مسلمان ها آموزش مي دهد که استغاثه کنند . استغاثه عبدالله بن عمر به رسول خدا (ص) را خوانديم زماني که پاي او دچار گرفتگي شد ، شخصي به او ياد آوري کرد که محبوب ترين شخص نزد خود را به فرياد بخوان و او فرياد زد : يا محمدا !

روايت بلال بن حارث ، يکي از صحابه رسول خدا (ص) ، که سراغ قبر رسول خدا (ص) مي رود و به قبر ايشان استغاثه کردند و حضرت را در خواب مي بيند و استغاثه او مستجاب مي شود . پيش خليفه دوم مي رود و خليفه دوم هم کار او را تأييد مي کند . استدلال ما هم در باره اين روايت ، عملکرد خليفه دوم است که با گريه خود کار او را تأييد کرده و استغاثه اين فرد را هر کس که باشد ، تأييد کرده و شرک ندانسته است . اگر استغاثه شرک باشد ، بايد خليفه دوم را هم مشرک بدانيم .

هم چنين مطلبي را از ابن تيميه خوانديم که صراحتا گفته بود که استغاثه به قبر رسول خدا (ص) اشکالي ندارد ، اگر کسي به قبر رسول خدا (ص) استغاثه کند ، رسول خدا (ص) حاجت او را مي دهد ؛ زيرا اگر رسول خدا (ص) حاجت مردم را ندهد ، ايمان مردم مضطرب مي شود و اگر مردم به اولياء و صالحين هم استغاثه کنند ، حاجت آن ها را مي دهد و هيچ اشکالي هم ندارد .

پاسخ وهابي‌ها از روايت بلال بن حارث:

ظاهرا يکي از کارشناسان شبکه وهابي کلمه ، به يکي از روايت بلال بن حارث که خوانده بوديم ، اشکال گرفته که ما اشکالات اين کارشناس وهابي به صورت يک کليپ آماده کرده ايم که اگر جواب ما را بدهند ، ما هم متعهد مي شويم که اشکالات اين ها را پخش کنيم .

کليپ 1 :

سجودي کارشناس وهابي:

بيننده اشاره کرد که ابن حجر عسقلاني آن را به گفته اي صحيح دانسته . خازن عمر بن خطاب اين داستان را تعريف مي کند که مردي پيش خليفه دوم آمد و گفت که نزد قبر رسول خدا (ص) رفتم و گفتم : اي رسول خدا (ص) امت تو نه آب دارند و نه غذا . براي آن ها دعا کن و در خواب رسول خدا (ص) را ديده که فرموده اند : به عمر بگو به زودي باران مي آيد . آن شخص به عمر اين موضوع را گفته و عمر هم گريه کرده است و خوشحال شده و به کار اين فرد اقرار کرده است .

اين حديث را ابن حجر از کسي ديگري نقل کرده تصور کرده که صحيح ، منتها خود ابن حجر صحيح ندانسته است .

اگر شما ابن حجر را قبول داريد ، هزار حرف ديگر او را هم قبول کنيد . چرا همان يک حرف که مطابق ميل شما ست را قبول مي کنيد . ابن حجر که معصوم نيست ، علماي ديگر گفته اين حديث غلط است ؛ چون در جايي آمده که از رجل ، اين روايت را از مردي نقل کرده است و مجهول مي شود ، اين يک دليل غلط بودن است . دليل دوم غلط بودن ، در جايي است که نام حارث آمده ، راويي که گفته نامش حارث است ، نامش سيف تميمي است . اين سيف تميمي را همه علما مي گويند انسان دروغگويي بوده است ؛ پس حديث مجهول است . دليل دوم اين است که اين مرد ، حارث ، اين چيز را مي فهميده ؛ ولي بقيه صحابه پيغمبر (ص ) نمي فهميدند . اين همه اصحاب پيغمبر (ص) نفهميدند که سراغ قبر ايشان بروند و پيش عباس رفتند و بعد صحابه چرا اين کار را تکرار نکردند . پس حديث جعلي را که اين ها در کتب ما گذاشتند ، مخالف نص و مخالف عقل است . مخالف عقل است ؛ چون آن جا خانه عايشه بود ، در زمان عمر ، عايشه زنده بوده ، اين فرد چطور توانسته خانه عايشه برود و بگويد که من مي خواهم از قبر پيغمبر حاجت بخواهم .

پس به هر دليلي اين روايت دروغ است و الباني و ديگران ثابت کرده اند که اين روايت غلط است ، تازه اين اثري است از عمر بن خطاب . ما براي کار هايي به اين عظيمي بايد از پيغمبر دليل داشته باشيم . تازه اين هم دروغ است ، اگر اين از عمر باشد ، مي توانستيم به آن استناد کنيم ؛ اما به حديث دروغ که ده ها حديث صحيح در مقابلش است ، نمي توان به آن استناد کرد . اين را کسي مي تواند استناد کند که به دنبال اين است که چهار نعل به سوي جهنم برود ، سوره عنکبوت و سوره يونس و اين همه آيات قرآن را نمي بيند . رجلي حرفي را زده که حتي نام او هم معلوم نيست و هيچ کس هم او را تأييد نکرده است و الله به او و ما و شما رحم نمي کند .

پاسخ به ايرادات مضحک کارشناس وهابي

مجري :

ملاحظه فرموديد ايراداتي را که وهابي ها به اين روايت وارد کرده بودند و استاد يزداني هم به تک تک اين ايرادات مي دهند .

استاد يزداني اولين اشکال اين کار شناس وهابي اين بود که گفت : اگر شما اين حرف ابن حجر را قبول داريد ، بايد سخنان ديگر او را هم قبول داشته باشيد . پاسخ شما در اين مورد چيست ؟

استاد يزداني :

ظاهرا اين کارشناس وهابي نمي داند که ما از باب قاعده الزام ، بيان کرديم ؛ وگرنه ما اصلا ما سخنان ابن حجر را قبول نداريم . ما مي گوييم سخن ابن حجر براي اهل سنت ، حجت است و يکي از ستون هاي علم رجال و حديث اهل سنت به شمار مي آيد ، زماني که ابن حجر بگويد : اين روايت صحيح است ، از ديدگاه اهل سنت صحيح است ، براي ما که حجت نيست . ما به آن استدلال نکرديم ، استدلال کرديم براي تو وهابي که سنگ اهل سنت را به سينه مي زني و ابن حجر عسقلاني را قبول داري . زماني که عالمي از علماي شما بگويد : اين روايت صحيح است ، شما حق اين را نداريد که بگوييد اين روايت صحيح نيست . شما در مقابل ابن حجر مثل ريگ در مقابل کوه هيماليا هستيد ، شايد هم قياس آن بيشتر اين باشد . وقتي ابن حجر مي گويد : اين روايت صحيح است ؛ پس شما هم بگوييد صحيح است .

مجري :

اشکال بعدي اين که ابن حجر معصوم نيست و ممکن است که اشتباه کرده باشد .

استاد يزداني :

اگر بخواهيم اين طور بحث کنيم ، تمام سلسه رواتي را که روايات اهل سنت را نقل کرده اند ، بايد معصوم باشند . مگر بخاري و مسلم نيشابوري معصوم است ، مگر رواتي که در سلسله سند اين روايات است ، معصوم هستند . خود شما معصوم هستيد . اگر قرار باشد که فقط سخن معصوم باشد ، روات و علما معصوم باشند ، بايد سخن هيچ راويي را قبول نکرد .

مجري :

اشکال سوم اين است که در اين روايت رجلي آمده که اين رجل مجهول است و به همين علت نمي توان به آن رجل استناد کرد .

استاد يزداني :

البته ايشان در آن برنامه دچار حواس پرتي و خلط مبحث شده بودند و گفت که مقصود از اين رجل ، سيف تميمي است . بنده در جلسه گذشته توضيح دادم و حتي کليپي از آقاي ترشابي پخش کرديم که همين اشتباه را کرده بود . سيف بن عمر تميمي که از تاريخ نويسان معروف اهل سنت است و طبري در تاريخ خود از ايشان بسيار ياد کرده، گفته:

کسي که به سراغ قبر رسول خدا (ص) رفته ، بلال بن حارث صحابي است .

ايشان اين دو مسئله را با هم خلط مي کند و مي گويد که مراد از رجل سيف بن عمر است. ما اصلا کاري به رجل نداريم ، هر کسي که باشد . براي ما مهم نيست ، صحابي باشد يا نباشد ، براي ما ارزشي ندارد . مسئله مهم براي ما ، تأييد خليفه دوم است که با گريه خود کار آن شخص را تأييد کرده است . مسئله مهم براي ما عمل رسول خدا (ص) است که حاجت آن شخص را داد ؛ پس رسول خدا (ص) مردم را به شرک و کفر دعوت کرده است ، اين استدلال کارشناس وهابي که قابل قبول نيست .

شخصي استغاثه کرده و رسول خدا (ص) هم جواب استغاثه او را داده است . اگر رسول خدا (ص ) از دنيا رفته بود و کاري نمي توانست انجام دهد و به قول محمد بن عبدالوهاب ، به اندازه يک عصا هم ارزش نداشت ، نمي توانست حاجت مردم را بدهد . مهم براي ما اين است که خليفه دوم کار اين شخص را تأييد کرده و شرک ندانسته و تقرير خليفه دوم براي شما کافي است .

مجري :

ايراد بعدي اين است که آيا امکان دارد که بقيه اصحاب نفهميده باشند و آن شخص فقط فهميده باشد که بايد به رسول خدا (ص) استغاثه کند ؟

استاد يزداني :

خليفه دوم از اين کار بلال بن حارث يا به قول شما سيف بن حارث ، کفر را نفهميده و شما فهميدي ؟ يعني شما از خليفه دوم بهتر مي فهيديد ؟ صحابه اي که آمدند و در نماز استسقاء شرکت کردند و حاضر و زنده بودند ، نفهميدند که کار بلال بن حارث ، شرک بوده و شما فهميدي ؟

مجري :

چرا صحابه اين کار استغاثه به رسول خدا (ص) را تکرار نکردند ؟

استاد يزداني :

شما اين بار را بپذيريد که صحابه مشرک شده اند و ما براي دفعات بعد هم استغاثه صحابه به قبر رسول خدا (ص) را با سند هاي صحيح بيان خواهيم کرد و اين که همه علماي اهل سنت گفته اند که اين روش تمام اصحاب ، تابعين ، تمام اتباع تابعين و تمام مسلمانان تا زمان ابن تيميه و بعد از آن و حتي در حال حاضر است که وقتي خشکسالي در مدينه مي آيد ، به سراغ قبر رسول خدا (ص) مي روند و از ايشان طلب حاجت مي کنند .

علاوه بر اين که همان يک دفعه هم براي جواز استغاثه کفايت مي کند و همان يک بار هم براي شما سنت مي شود و سنت صحابه هم براي شما حجت است . زماني که يک صحابي کاري را انجام دهد ، اگر شما بگوييد که آن کار شرک است ، به اين معناست که آن صحابي مشرک است و ستون مذهب شما را همان يک بار ، به هم مي ريزد .

مجري :

ايراد ديگري که مطرح کرده اند اين است که اين استغاثه در زمان خليفه دوم بود و از آن جايي که قبر رسول خدا (ص) در منزل عايشه بوده ، چگونه امکان دارد که آن فرد وارد خانه عايشه شده باشد و به قبر آن حضرت توسل و استغاثه کند ؟

استاد يزداني :

اولا قبر رسول خدا (ص) داخل منزل عايشه نيست ، اين دروغي است که خودشان ساخته و پرداخته اند و ما مقاله مفصلي در سايت تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج) داريم که رسول خدا (ص) در حجره شخصي خود دفن شده اند .

رسول خدا (ص) براي همسران خود حجره هاي متعدد داشت و براي شخص خودشان هم يک حجره بزرگ و مجزا داشتند که در آن صحابه و مردم براي ديدار مي آمدند و مهمانان خود را به حجره همسرانشان نمي بردند .

ثانيا اگر قبر رسول خدا (ص) در خانه عايشه بود ، کسي را به خانه خود راه نمي داد صحابه چگونه به زيارت رسول خدا (ص) مي‌رفتند. اصل زيارت را که همه مسلمان ها ، حتي وهابي ها قبول دارند ؛ گر چه سفر براي زيارت را حرام مي دانند .

از اين گذشته کارشناسان شما اصرار داشتند که مردها به حجره عايشه که يک اتاق يک در دو بود ، مي آمدند و هيچ مشکلي نداشت .

ثالثا اصلا ضرورتي ندارد که خود را به قبر رسول خدا (ص) بچسباند ، همين که از پشت در هم استغاثه کند ، مشکلي ندارد . زماني که رسول خدا (ص) از داخل قبر صداي انسان را بشنود ، از پشت در هم مي شنود .

مجري :

اشکال بعدي که مطرح مي کنند اين است که براي اين روايت بايد از خود رسول خدا (ص) ادله داشته باشيم ؛ يعني به نحويي پيروي از صحابه را زير سؤال برد . آيا چنين قرينه اي براي اين مسئله داريم ؟

استاد يزداني :

ما براي اين مسأله هم از رسول خدا (ص) روايت نقل مي کنيم که خود ايشان به صحابه دستور دادند که به من توسل کنيد و آداب اين توسل کردن و دعا کردن را هم آموزش مي دهد . ان شاء الله در اين مورد هم به صورت مفصل بحث خواهيم کرد و استدلال هاي آن را هم بيان مي کنيم .

ضمن اين که عمل کرد صحابه نيز براي شما حجت است.

مجري :

آخرين اشکالي که وارد کرده اند اين بود کساني که به اين روايت استناد مي کنند ، به تعبير خود اين کارشناس ، چهار نعل به سوي جهنم مي روند . پاسخ شما در اين مورد چيست ؟

استاد يزداني :

اگر اين طور باشد که کساني که به اين روايت استدلال مي کنند ، علماي اهل سنت هستند . ما در جلسات گذشته از کتاب البدايه و النهايه ، آقاي ابن کثير دمشقي و ابن حجر عسقلاني که از استوانه هاي رجالي شما است ، از ابن حجر هيثمي در کتاب الجوهر المنظم ، از آقاي سمهودي در کتاب خلاصه الوفاء ، از امام نبووي در حاشيه اي ابن حجر هيثمي بر شرح الإيضاح في مناسک الحج ، از آقاي صديق الحسني الغماري در الرد المحکم المتين علي کتاب القول البين ، از آقاي حصني شافعي دمشقي در دفع شبه من شبّه وتمرد ، از ابن تيميه ، امام شما در اقتضاء الصراط المستقيم لمخالفه اصحاب الجحيم که به اين روايت استدلال کرده بودند را نشان داديم و حتي ابن تيميه گفته بود : اشکالي ندارد کسي سراغ قبر رسول خدا (ص) برود و از او طلب حاجت کند .

ايشان در اين کتاب تصريح کرده ، اگر شخصي سراغ قبر پيغمبر يا صالحي برود ، آن پيغمبر و آن صالح قطعا حاجت آن ها را بر آورده مي کند :

... وأکثر هؤلاء السائلين الملحين لما هم فيه من الحال ، لو لم يجابوا لاضطرب إيمانهم ، کما أن السائلين به في الحياة کانوا کذلک ...

... زيرا اگر اجابت نکند ، ايمانشان مضطرب مي شود ...

ابن تيميه ، احمد بن عبد الحکيم بن عبد السلام ، اقتضاء الصراط المستقيم لمخالفه الاصحاب الجحيم ، ج 2 ، چاپ مکتبه الرشد ، ص 735

پس کساني که چهار نعل به سمت جهنم مي روند ، علماي شما هستند .

مجري :

استاد يزداني قبل از اين که وارد بحث جديد شويد ، اشکالي هم در مورد تصحيح ابن حجر گرفته بودند ، اگر اجازه دهيد اين روايت را ببينيم .

کليپ 2 :

کارشناس وهابي سجودي.

 بيننده :

شما باز هم روايت ابن حجر و ابن کثير را نادرست گفتيد ، باز هم به حديث پيامبر (ص) بر مي گرديم که هر کس به درستي از من چيزي نگويد ، بداند که در آتش جهنم است .

حالا يا ابن حجر و ابن کثير دروغ گفته اند يا اين که به قول شما علامه الباني دروغ گفته است که بايد بدانيم کدام يک از اين ها در آتش جهنم هستند .

کارشناس وهابي :

نکته ديگري هم گفته اند ؟ گفتي که اگر ابن حجر گفته اين حديث نادرست است ، به پيغمبر (ص) دروغ بسته است . ابن حجر حديث را که کس ديگري گفته ، به نظرش آمده که درست است نه اين که خودش گفته باشد که اين حديث درست است .

مجري :

استاد يزداني بنده حقيقتا متوجه نشدم که ايشان چه چيزي گفتند .

استاد يزداني :

بنده کليپ را دقيقا نديدم ، مي خواهد بگويد ابن حجر روايت را ديده و به نظرش صحيح آمده و گفته صحيح است ؛ ولي خودش نگفته که صحيح است . من اين کتاب را نشان مي دهم تابينندگان عزيز بيشتر متوجه شوند که منظور ايشان کدام روايت بوده است .

کتاب فتح الباري بشرح صحيح امام ابي عبد الله محمد بن اسماعيل بخاري ، تأليف احمد بن علي بن حجر العسقلاني ، متوفاي 852 هـ ، که به دستور سلطان عبدالعزيز آل سعود در رياض چاپ شده است . در جلد دوم و صفحه 575 :

وروي ابن أبي شيبه بإسناد صحيح من رواية أبي صالح السمان عن مالک الداري – وکان خازن عمر – قال : أصاب الناس قحط في زمن عمر فجاء رجل إلي قبر النبي (ص) . فقال يا رسول الله استسق لأمتک فإنهم قد هلکوا ، فأتي الرجل في المنام فقيل له : ائت عمر » الحديث . وقد روي سيف في الفتوح أن الذي رأي المنام المذکور هو بلال بن حارث المزني أحد الصحابة .

ابن ابي شيبه با سند صحيح از ابو صالح السمان از مالک الدار که خازن عمر بوده ، روايت مي کند که در زمان عمر بن خطاب قحطي آمد . شخصي سراغ قبر رسول خدا (ص) رفت و گفت يا رسول الله به فرياد امت خود برس و از خداوند طلب باران کن ؛ زيرا امت تو هلاک مي شوند ...

و بعد مي گويد که سيف در الفتوح روايت کرده که اين شخص بلال بن حارث مزني از صحابه بوده است .

عسقلاني ، احمد بن علي بن حجر ، فتح الباري بشرح صحيح امام ابي عبد الله بن محمد بن اسماعيل بخاري ، ج 2 ، ص 575

کارشناس وهابي مي گويد : ابن حجر عسقلاني اين روايت را ديده و به نظرش آمده که صحيح است ؛ ولي نگفته که صحيح است . بنده متوجه نمي شوم شايد ايشان همان شربتي را که قبلا مي گفت ، ميل کردند ؛ وگرنه در يک لحظه اين طور متناقض صحبت کردن از انسان عادي بعيد است . دو باره اين کليپ را ببينيم تا بيشتر متوجه اين سخن شويم .

اين کارشناس وهابي مي گويد : ابن حجر اين روايت را ديده و به نظرش آمده که صحيح است ؛ ولي خودش نگفته که صحيح است . در حالي که مبناي ابن حجر سخن خودش است و گفته :

وروي ابن ابي شيبه بإسناد صحيح ...

اين سخن خود ابن حجر است ؛ در حالي که سجودي مي گويد اين روايت به نظرش صحيح است ؛ ولي نگفته که صحيح است .

اين روايات چنان بلايي به سر اين وهابي ها آورده که کلا هوش و حواس خود را از دست مي دهند و از خود بي خود مي شوند .

بنده به بينندگان عزيز توصيه مي کنم که اين روايات را بخوانيد . اين روايت را همان طور که گفتيم علماي زيادي تصحيح کرده اند .

مجري :

اين ها ايراداتي بود که به مباحث مطرح شده در شبکه ، وارد شده بود و پاسخي را که داده بودند . باز هم قضاوت با شما ست که اين مباحث مطرح شده ، بي اساس است يا پاسخ هايي که اين شبکه وهابي داده است.

استغاثه عايشه از قبر رسول خدا (ٍص) و دستور به انجام آن به صحابه

استاد يزداني :

اما مبحثي را که امشب قرار است ارائه دهيم ، استغاثه عايشه به قبر رسول خدا (ص) و دستور او به صحابه که به قبر رسول خدا (ص) استغاثه کنند . روايت در کتاب مسند دارمي است :

مسند دارمي معروف به سنن دارمي ، تأليف ابو محمد عبد الله بن عبد الرحمن بن افضل بن بهرام الدارمي ، متوفاي 655 هـ ، با تحقيق حسين سليم اسد الداراني ، جلد اول ، کتاب الطهاره ، چاپ دار المغني ، صفحه 227 ، باب ما اکرم الله تعالي نبيه بعد موته ، حديث 93 :

حدثنا ابو نعمان ، حدثنا سعيد بن زيد ، حدثنا عمرو بن مالک النکري حدثنا ابو الجوزاء اوس بن عبد الله قال : قحط اهل المدينة قحطا شديدا ، فشکوا الي عايشة ، فقالت : انظروا إلي قبرالنبي (ص) ، فاجعلوا منه کوا إلي السماء حتي لايکون بينه و بين السماء سقفا ، قال : ففعلوا ، فمطرنا مطرا حتي نبت العشب وسمنت الإبل حتي تفتقت من الشحم ، فسمي عام الفتق

اوس بن عبد الله نقل مي کند که مردم مدينه دچار قحطي شديدي شده بودند . پيش عايشه آمدند و شکايت کردند که چرا باران نمي آيد ؟ عايشه گفت : سراغ قبر رسول خدا (ص) برويد و پنجره اي در بالاي بام اتاق رسول خدا (ص ) باز کنيد تا بين قبر و آسمان فاصله اي نباشد . مردم اين کار را انجام دادند . باران شديدي باريد ؛ به طوري که همه بيابان ها سرسبز شدند و همه شتر ها پروار شدند . به حدي که از شدت اين پرواري و چاقي ترکيدند ( کنايه از اين که پوستشان باز شد ) آن سال را سال ترکيدن شترها ناميدند .

به هر حال اين روايت به صراحت ثابت مي کند که همسر رسول خدا (ص) دستور داده به مردم که به قبر رسول خدا (ص) استغاثه کنيد و طلب باران نماييد . اما محقق اين کتاب در پاورقي همين صفحه ، در باره سند روايت مي گويد :

رجاله ثقات ، هو موقوف علي عايشه ، وما وجدته في غير هذا المکان

روات اين روايت همه ثقه هستند و اين روايت از خود عايشه نقل شده ؛ يعني از رسول خدا (ص) نقل نشده است و من اين روايت ، در غير اين کتاب ، جاي ديگري پيدا نکردم .

الدارمي ، ابو محمد عبدالله بن عبد الرحمن بن افضل بن بهرام ، مسند الدارمي معروف به سنن الدارمي ، با تحقبق حسين سليم اسد الداراني ، ج 1 ، کتاب الطهاره ، ص 227 ، ح 93

مهم نيست که اين روايت در يک جا باشد يا در ده جا ، در يک جا هم که باشد ، کفايت مي کند . اين نفر اول که روايت را توثيق کرده است .

علماي اهل سنت براي جواز توسل و استغاثه به اين روايت استدلال کرده اند . از جمله آقاي سيد احمد بن سيد زيني دحلان ، مفتي اعظم شافعي ها در مکه مکرمه ، در بين دو دولت دوم و سوم ، در کتاب الدرر السنيه في الرد علي الوهابيه ، به اين روايت در صفحه 55 و 56 ، باب الادله جواز التوسل بالنبي (ص) ، به اين روايت استدلال کرده است :

ذکر العلامة السيد السمهودي في خلاصة الوفاء أن من أدلة الدالة علي صحة التوسل بالنبي (ص) بعد وفاته ما رواه الدارمي في صحيحة عن ابي جوزاء قال :

قحط اهل المدينة قحط شديدا ، فشکوا إلي عايشة ، فقالت : انظروا إلي قبر رسول الله (ص) فاجعلوا منه کوّة إلي السماء حتي لايکون بينه وبين السماء سقف ، ففعلوا فمطروا حتي نبت العشب وسمت الإبل حتي تفتقت من الشحم ، فتسمي عام الفتق .

قال العلامة المراغي « وفتح الکوة عند الحدب سنة اهل المدينة يفتحون کوة في أسفل قبو الحجرة المطهرة وإن کان السقف ليس حائلا بين القبر الشريف والسماء »

 

علامه سمهودي اين روايت را نقل مي کند ، از رواياتي که بر صحت توسل به رسول خدا (ص) بعد از وفات آن حضرت دلالت مي کند . دارمي در روايت صحيح خود از ابي الجوزاء نقل مي کند ....

علامه مراغي از علماي بزرگ اهل سنت ، توضيح دادند که باز کردن پنجره در زمان خشکسالي ، سنت مردم اهل سنت مدينه بوده است .

يکي از اشکالات کارشناس وهابي اين بود که اگر بلال بن حارث اين کار را انجام داده و خليفه دوم آن را تأييد کرده ، بايد هميشه تکرار مي شد . اين هم يک نمونه که توسل و استغاثه به قبر رسول خدا (ص) تکرار شده و عايشه به اين کار دستور داده و هم چنين سنت اهل سنت اين بوده که هر زمان در مدينه قحطي رخ مي داده ، پنجره اي را که عايشه دستور به باز کردن آن داده بود ، باز مي کردند تا فاصله اي بين قبر مطهر و آسمان نباشد و بعد طلب باران مي کردند و باران هم مي آمد .

باز از سمهودي نقل مي کند :

قال السيد السمهودي بعد کلام المراغي : وسنتهم اليوم فتح الباب المواجه للوجه الشريف ويجتمعون هناک وليس القصد إلا التوسل بالنبي (ص) والاستشفاع به إلي ربه لرفعة قدره عند الله وقال ايضاء في خلاصة الوفاء صلي الله عليه وآله وبجاهه وبرکته من سنن المرسلين وسيرة السلف الصالحين ...

سمهودي مي گويد : سنت مردم همين است که پنجره اي را که در مقابل قبر شريف آن حضرت است را باز مي کنند و در آن جا مردم جمع مي شوند ، فقط به دليل اين که توسل به رسول خدا (ص) داشته باشند ...

و بعد از علما اربعه نقل مي کند که به مردم توصيه مي کردند که اگر نزد قبر شريف رفتند ، همين کار را انجام دهند .

زيني دحلان ، سيد احمد ، الدرر السنيه في الرد علي الوهابيه ، چاپ مکتبه الاحباب ، ص 55و 56

اين که آقاي زيني دحلان چه کسي است ، ما قبلا ايشان را معرفي کرديم که باز هم در همين کتاب در صفحه 5 آمده :

کان شيخا للاسلام في المسجد الحرام ...

مفتي اعظم شافعي ها در مکه و شيخ الاسلام مسلمان ها در مسجد الحرام بوده است.

زيني دحلان ، سيد احمد ، الدرر السنيه في الرد علي الوهابيه ، چاپ مکتبه الاحباب ، ص 5

شخص بعدي که به اين روايت استدلال کرده است ، آقاي الحصني الدمشقي در کتاب دفع شبه من شبّه وتمرد و نسب ذلک إلي السيد الجليل الامام احمد ، با تحقيق عبدالواحد مصطفي و چاپ دارالمصطفي ، صفحه 451 :

توسل أهل المدينة به (ص) بعد وفاته في حياة صحابة : حديث الکوة و حديث مالک الدار

وروي عن أبي الجوزاء قال : قحط أهل المدينة قحطا شديدا فشکوا إلي عايشة ...

و بعد محقق کتاب در پاورقي حديث را تصحيح مي کند :

حديث صحيح أخرجه الدارمي في سننه وانظر تخرج الحديث في ( رفع المنارة بتخريج أحاديث التوسل والزيارة) للشيخ محمود سعيد يقول ملا علي قاري : قيل بسبب کشف قبره أنه صلي الله عليه وآله کان يستشفع به عند الجدب فنمطر السماء فأمرت عايشة بکشف قبره مبالغة في الاستشفاع به فلا يبقي بينه و بين السماء حجاب . يقول السيد حسن السقاف : وهذا صريح في أن السيدة عايشة قد استغاثت بالنبي (ص) بعد موته وکذا جميع الصحابة الذين کانوا هناک واقفوها وفعلوا ما ارشدتهم إليه .

مي گويد : حديث صحيح است و دارمي در سنن خود و شيخ محمود سعيد هم آن را بيان کرده است . ملا علي قاري که از بزرگ ترين علماي احناف هرات ، در دو سه قرن پيش بوده و احناف براي او احترام زيادي قائل بودند ، دليل بيان کرده که چرا مردم اين کار را انجام مي دهند ؟

مي گويد : به دليل اين که عايشه قصد مبالغه در استشفاع و توسل و استغاثه به قبر رسول خدا (ص) داشته ، دستور داده که بين قبر رسول خدا (ص) و آسمان فاصله اي نباشد و اين کار در زمان خشکسالي فايده داشته است .

در ادامه مطلبي از سيد حسن السقاف از علماي اهل سنت بيان مي کند :

 اين صريح است در اين که عايشه بعد از وفات رسول خدا (ص) به ايشان استغاثه کرده و هم چنين صحابه اي که در آن جا حاضر بودند و به دستور عايشه عمل کردند و سراغ قبر رسول خدا (ص) رفتند و از ايشان طلب استغاثه و باران کردند و اين کار در سال هاي خشکسالي تکرار مي شد .

اين مطالب همه دليل بر اين است که استغاثه از نظر صحابه جايز بوده و بالطبع در نظر اهل سنت هم جايز است و هيچ اشکالي هم در سند اين روايت وجود ندارد ؛ البته الباني اشکالاتي را وارد کرده که ان شاء الله آن ها را بيان خواهيم کرد .

الحصني الشافعي الدمشقي ، تقي الدين ابي بکر ، دفع شبه من شبّه و تمرد ، متوفاي 829 ، با تحقيق عبد الواحد مصطفي ، ص 451

مجري :

استاد يزداني فرمودند : اين سنت ادامه داشت که پنجره اي بر قبر مطهر رسول خدا (ص) بود و از طريق آن اهل سنت استسقاء مي کردند و زماني هم که گنبد خضراء بر قبر مطهر ساخته شد ، اين پنجره به خاطر حديث عايشه بر گنبد گذاشته شد که اگر در مدينه خشکسالي شد ، براي توسل به قبر رسول خدا (ص) به آن رجوع کنند ؛ ولي متأسفانه در حال حاضر اين پنجره را با قفل و زنجير بسته اند تا براي مردم سؤال ايجاد نشود که اين پنجره به چه علت باز مي شود .

در هر صورت اين استغاثه به قبر رسول خدا (ص) در زمان خشکسالي ، سنت اهل سنت است ؛ ولي از زماني که وهابيت براي اين حرم مطهر سيطره پيدا کرده ، همان گونه که با احاديث و روايات برخورد مي کند ، با عمل و سنت اهل سنت هم مقابله مي کند .

استاد يزداني اگر موافق باشيد ميان برنامه اي را در مورد داعش ببينيم . متأسفانه اين گروهک تروريستي که در اين روزها در مناطق سني نشين فقط به علت اين که چرا شما يا الله نمي گوييد يا بهانه هاي واهي ديگر ، انسان کشي مي کنند ، يک سري بازو هاي رسانه ا ي دارند از جمله شبکه وهابي کلمه که در ايام اخير دفاع بيش از حدي از اين گروهک کرده اند که در اين خصوص کليپي آماده شده است .

کليپ 3 :

طرفداري شبکه وهابي کلمه از گروهک تروريستي داعش

کارشناس وهابي :

اما مي رسيم به اين که شما فتواي علماي اهل سنت را گفتيد . تا جايي که من مي دانم همه داد مي زنند که داعش بخشي از مردم اهل سنت هستند . شما که دو سال قبل آمديد ، اين بيچاره ها رفتند مثل بهار عربي در سامراء و انبار نشستند و تظاهرات مسالمت آميز کردند ؛ ولي آقاي مالکي رفت ، زد ، کشت و در انبار چه کارها کرديد . حالا نکته آخر را هم بشنو تا دلت خنک شود ، داعش با همه کارهايي که مي کند ، فيلم هاي آن را مي بينيد ، به خدا سگش شرف دارد به کارهايي که بشار و طرفدار هاي بشار که دولت ايران است ، انجام مي دهند . اگر هم داعش به عراق بيايد ، سگش به اين ها شرف دارد .

مجري شبکه وهابي :

وضعيت امنيتي در شهر موصل بعد از اين فتح و انتفاضه که توسط انقلابيون صورت گرفت ، چگونه است ؟ آيا مردم در امنيت هستند يا نه ؟ يا هنوز مردم شاهد کشت و کشتار هستند ؟

بيننده :

در خود شهر موصل قبل از اين فتح ، هر روز بمب هايي منفجر مي شد و مردم زيادي کشته مي شد ؛ ولي الان حتي صداي شليک هم در شهر شنيده نمي شود و امنيت برقرار است . از کارمندان و معلم ها خواستند که سر کار هايشان بر گردند و گفتند که حقوقتان را هم مي دهيم . همه به اداره ها برگرديد و کارهاي خود را انجام دهيد . فقط کمبود بنزين در شهر است و صف هاي طولاني به خاطر بنزين تشکيل شده است .

مجري :

از اين خبر خوبي که داديد ، تشکر مي کنيم . الحمد لله پيام دوستي ، صلح ، زندگي مسالمت آميز در کنار همديگر به ما رسيد . ما دوست داريم نظر شما را در اين باره بدانيم که آيا اين گروه داعش ، ساخت ايران هست يا نه ؟ يا يک گروه خود جوش مردمي عراق مي باشد ؟

کارشناس وهابي :

بدون شک نمي تواند ساخت ايران باشد ؛ زيرا عملکرد اين گروه نشان مي دهد که هرگز نمي شود ساخت ايران باشد ؛ چون مردم اهل سنت را آزاد مي کنند .

مجري :

من احساس مي کنم چون شما از داعش مي ترسيد ، چنين مطالبي را ارائه مي دهيد .

کارشناس وهابي :

 چرا من بايد از داعش بترسم ، هرگز چنين چيزي نيست . من حقيقت اين را براي شما بيان مي کنم . يعني يک چيزي مي گويم که با سند ثابت مي کنم ، به نظر من اگر داعش در سوريه حکومت را بگيرد ، خيلي بهتر از اين است که بشار بگيرد . اگر داعش حکومت را در عراق بگيرد ، خيلي بهتر از اين است که مالکي داشته باشد و حتي ايران براي ايراني ها ، داعش براي آن ها هم بهتر است ، من با سند براي شما ثابت مي کنم .

البته اين ها گفتند که صورتش را باز کن که يک سيلي بزنم ، براي اين انجام داد که بگويد تونسي در جنگ است ؛ يعني حداکثر چيزي که از داعش در شکنجه گرفته اند يا اين که اسير خود را کشته است . من که بيشتر از اين چيزي از داعش نديدم . حالا اگر ملت عراق بلند شود ، همين کار را حتما در عراق انجام مي دهند . آيا ما بايد به آن ها بگوييم که تروريست هستند ، هرگز تروريست نيستند . کرامت انساني در ايران زير سؤال مي رود ، داعش در مقابل اين ها چرا بايد بد باشد ؟ اگر آن ها بيايند ، بهتر است .

بيننده :

واقعا مي خواهند بين شيعه و سني در عراق را به هم بزنند و اين واقعا ربط ندارد به اين که نامش را قيام مردمي بگذاريم و بخواهيم از آن حمايت کنيم . به نظر من گروهک تروريستي مجاهدين و گروهک تروريستي داعش هر دو از يک جا تغذيه مي شوند ... ( تماس قطع مي شود )

کارشناس وهابي :

تحليل کاملا بي اساس و بي ربط بود ، نه داعش با آن ها مي سازد ، منظورم همان اهل سنت که بلند شده اند .

کارشناس وهابي :

ظاهرا ملت عراق به اين نتيجه رسيده اند که تنها راه مطالبه حقوق سياسي و اجتماعي خودمان از طريق دست بردن به اسلحه و قيام عمومي است . گروه هاي مختلف اسلامي دست به دست هم داده اند و در يک خيزش عمومي و برق آسا توانستند بسياري از مناطق اهل سنت را تحت سيطره خود در بياورند .

مراد زهي عالم وهابي :

دولت مرکزي حاضر نيست حقوق شهروندان و برادران اهل سنت را آن گونه که بايد و شايد ، اين حقوق را به آن ها بدهد و به عنوان شهروند درجه يک بشناسد .

مدير شبکه وهابي کلمه :

ملت عراق بودند که صدها ارتش مالکي را در کمتر از 24 ساعت از پاي در آوردند . ايمان اين ها بود در مقابل بي ايماني آن ها که به خاطر پول بودند و از دست دادند .

بيننده :

 آقاي خدمتي سؤالي از شما داشتم که ما با دولت اسلام بيعت بکنيم يا نه ؟ چون در خواست بيعت کرده اند . (قطع تماس )

مدير شبکه وهابي کلمه :

در سوريه شروع کردن به کشتن و اين ها هم ياد گرفتند و مي خواهند انتقام بگيرند . بدايتش از ايشان شروع کند .

بيننده :

 يعني اهل سنت با اين اجازه مي توانند آدم بکشند ؟

مدير وهابي شبکه وهابي کلمه :

شما جواب بنده را نفهميديد . عرض کردم ؛ چون آقايون صفوي در سوريه ، يمن ، عراق و هر جا که پاي آن ها برسد ، فساد کردند ، طبق آيه شريفه :

إن الملوک إذا دخلوا قرية افسدو ها وجعلوا اعزة أهلها أذلة

ديگر مرداني که ظلم اين ها را ديدند ، عکس العمل نشان مي دهند .

حالا گروهي آمدند که انتقام بگيرند . سال هاست که اهل سنت کشته مي شوند و گروهي به اسم اهل سنت بلند شدند ، در همين عراق ، در ايام صدام که شما مي گوييد خونخوار بود ، چند نفر کشته شد ؟ هر چند نفري که کشته شد ، يک صدم آن چه که الان مي کشيد ، نشده . در يمن چند نفرکشته مي شدند ؟ حوثي ها کي با يمني ها دعوا داشتند ؟ حالا شما وسط آمده ايد . سر رشته فساد و ناامني از شما ست . سبحان الله ، خداوند مي خواهد تاريخ را بر گرداند ، کما تدين تداني ، آن چناني که مردم را بدهکار مي کني ، بدهکار مي شويي . آن چنان که بر سر مردم در مي آوري ، بر سرت در مي آورند . حالا اگر در دنيا نبود ، در آخرت حتما هست ؛ ولي خداوند مي خواهد در دنيا هم نشان دهد .

کارشناس وهابي :

ببين عزيز من در مورد داعش گفتم حداکثر کاري که کرده ، سيلي بوده که به صورت افراد زده است ، هنوز هم روي حرف خود هستم .

بيننده :

بگوييد حمايت نمي کنيد و برنامه عليه داعش پخش کنيد ، داعشي که آمده اين قيام مردمي عراق را به قول شما گرفته و حکومت تشکيل داده ؛ پس اين قيام مردود است .

کارشناس وهابي :

داعش زماني که صفويان را مي زند ، درست است و بقيه کارهايش نادرست نيست . جنايت هايش درست نيست ؛ اما اين که در حال جنگيدن با شما ست ، درست است و حق مردم را مي گيرد که کار بدي نيست . داعش که حمله نکرده به بغداد ، تا به حال موشک هايش نرسيده و مردم بي گناه را نکشته ، مقايسه مي کنيم و مي بينيم که آن ها از اين ها بهتر هستند .

بيننده :

همين نکته که مي آييد و کل جناياتي را که انجام شده را کنار مي گذاريد و مي گوييد که فقط يک سيلي زده ، همين کافي است در رد حرف شما . شما چطور مي توانيد جناياتي را که کل دنيا مي بينند را منکر مي شويد و مي گوييد که يک سيلي زده ....

مجري :

ملاحظه فرموديد که دفاع اين شبکه هاي وهابي را ديديد که با چه عنوان هايي از اين گروهک تروريستي حمايت مي کنند و مي گويند که اين ها اهل سنت هستند که قيام کرده اند . براي چه کسي قيام کرده اند ، اگر در موصل و نينوا هستند ، چه معنايي دارد که اهل سنت در مناطق خودشان قيام کنند و خودشان را به خاک و خون بکشند . چنين چيزي با عقل مطابقت نمي کند . اگر اهل سنت هستند ، چرا اهل سنت را مي کشند . اين کشتاري که انجام مي دهند بيش از اين که تبعات شيعه را در بر بگيرد ، اهل سنت را در بر گرفته است . اگر به قول شما مي خواهند از شيعه انتقام بگيرند ، چرا در مناطق شيعه نيستند و در مناطق اهل سنت به سر مي برند .

نوجواني که به علت افطار کردن به صليب کشيده شد ، سني بود يا شيعه بود ؟ مقرراتي که در موصل وضع کرديد ، شما حتي فروش دامن را براي زن ها ممنوع کرده ايد . قبر ها را ويران مي کنيد ، اگر آن قبر ها در مناطق اهل سنت متعلق به شيعه بوده ؛ پس چرا اهل سنت تا به حال با آن کاري نداشته و به آن ها رسيدگي هم کرده اند . اگر قبرها متعلق به اهل سنت است ، شما به چه حقي آن ها را تخريب مي کنيد ؟

اين ها همان چهره هاي داعشي هستند که گاهي در رسانه از آن ها تبليغ مي کنند و اگر به دست اين افراد سلاح داده شود ، دقيقا همان کاري را انجام مي دهند که ابوسقار انجام داد . در ماهيت با هم يکي هستند ؛ ولي با رنگ هاي گوناگون سعي در ايجاد فتنه بين مسلمان ها دارند .

برخي ايراداني را که وهابيت به اين روايات گرفته اند را مطرح کرده و پاسخ هاي خود را بيان نماييد تا بينندگان عزيز بيشتر متوجه شوند که کدام مکتب و تفکر به تفکر نبي مکرم اسلام (ص) نزديک تر است .

اشکالات وهابيت به روايت استغاثه عايشه به نبي مکرم اسلام (ص) و پاسخ از آن

استاد يزداني :

آقاي الباني به اين روايت استغاثه عايشه به قبر رسول خدا (ص) چهار اشکال وارد کرده است که سه اشکال از خود او ست و يک اشکال هم از ابن تيميه که بنده اين اشکالات وارده را مي خوانم و به صورت خلاصه به آن ها پاسخ مي دهم .

کتاب التوسل انواعه و احکامه ، تأليف محمد ناصر الدين الباني ، چاپ مکتبه المعارف رياض ، صفحه 126 :

أثر فتح الکوي فوق قبر الرسول (ص) إلي السماء :

روي الدارمي في سننه حدثنا ابو نعمان ثنا سعيد بن زيد ثنا عمرو بن مالک النکري حدثنا ابو الجوزاء اوس بن عبد الله قال : قحط اهل المدينة قحطا شديدا ، فشکوا إلي عايشة ، فقالت : انظروا قبر النبي (ص) فجعلوا منه کوي إلي السماء حتي لايکون بينه و بين السماء سقف ، قال : ففعلوا ، فمطرنا مطرا حتي نبت العشب وسمنت الابل حتي تفتقت من الشحم ، فسمي عام الفتق .

قلت : وهذا سند ضعيف لاتقوم به حجة لأمور ثلاثة :

اولها : أن سعيد بن زيد وهو اخو حماد بن زيد فيه ضعف . قال فيه الحافظ في التقريب : صدوق له اوهام وقال الذهبي في الميزان : قال : يحيي بن سعيد: ضعيف ، وقال السعدي : ليس بحجة يضعفون حديثه وقال النسائي وغيره : ليس بالقوي ...

وثانيها :أنه موقوف علي عايشة وليس بمرفوع النبي (ص) ولو صح لم تکن فيه حجة ،لانه يحتمل أن يکون من قبيل الآراء الاجتهادية لبعض الصحابة مما يخطئون فيه و يصيبون ولسنا ملزمين بالعمل بها .

وثالثها : أن ابا نعمان هذا هو محمد بن فضل ، يعرف بعارم وهو وإن کان ثقة فقد اختلط في آخر عمره وقد اورده الحافظ برهان الدين الحلبي حيث اورده في المختلطين من کتابه المقدمة وقال : والحکم فيهم أنه يقبل حديث من أخذ عنهم قبل الإختلاط ولايقبل حديث من أخذ عنهم بعد الإختلاط أو اشکل امره ، فلم يدر هل أخذ عنه قبل الإختلاط أو بعده . قلت : وهذا الاثر لايدري هل سمعه الدارمي منه قبل الإختلاط أو بعده فهو إذن غير مقبول ، فلا يحتج به . وقد قال شيخ الاسلام ابن تيمية في الرد علي البکري : ...

باز کردن پنجره بالاي قبر رسول خدا (ص) فايده دارد يا ندارد :

روايت دارمي را نقل مي کند : که در مدينه قحطي شديدي پيش آمد ، مردم به عايشه شکايت کردند . به آن ها گفت که سراغ قبر پيامبر (ص) برويد و از قبر ايشان طلب حاجت کنيد . مردم به دستور او عمل کردند و حاجت خود را هم گرفتند ...

الباني مي گويد : سند اين روايت ضعيف است و به سه دليل براي ما حجت نيست :

دليل اول : سعيد بن زيد که برادر حماد بن زيد است ضعيف مي باشد . اين مطلب را ابن حجر در کتاب التقريب و ذهبي در الميزان خود بيان کرده ، يحيي بن زيد هم گفته : ضعيف است . سعدي هم گفته : ضعيف است و نسائي و ديگران هم گفته اند که ضعيف است .

ما بررسي مي کنيم که سعيد بن زيد ضعيف است يا خير .

دليل دوم : روايت از عايشه نقل شده از رسول خدا (ص) نقل نشده ؛ حتي اگر هم صحيح باشد ، براي ما حجت نيست . زيرا ممکن است که عايشه اجتهاد کرده باشد و امکان دارد که در اين اجتهاد خود اشتباه هم کرده باشد و حرف و کار عايشه براي ما حجت نيست .

پاسخ ما به اين اشکال اين است که اولا از نظر تمام اهل سنت ، سنت صحابه حجت است مگر خيلي انسان هاي نادر . سنت هر صحابي حجت است؛ چه رسد به عايشه .

از اين گذشته اين فرد ، عايشه است ، شما در باره عايشه روايت داريد که نصف دينتان از عايشه است . اگر روايات عايشه را از سنت شما حذف کنيم ، چند در صد روايت براي شما مي ماند . نصف روايات شما از عايشه است و نصف ديگر آن از ابو هريره است که از خودش نقل کرده .

اگر سخن الباني را بپذيريم سنت صحابه ديگر حجت نيست و هر کاري صحابه انجام داده ، براي خودش کرده و براي ما حجت نيست و اين برخلاف نظر تمام اهل سنت است .

ايراد بعدي که پيش مي آيد اين است که حرف عايشه براي ما حجت نيست ، صحابي هم که به حرف عايشه عمل کرده اند ، اشتباه کردند . پيامبري که حاجت آن ها را داده ، ايشان هم مشرک شده است .

اشکال سوم : اين جا که فقط بحث اجتهاد نيست ، اگر واقعا عايشه اين کار را انجام داده باشد ؛ يعني اعتقاد داشته که استغاثه به قبر رسول خدا (ص) جايز است و از ديدگاه شما کسي که به قبر رسول خدا (ص) استغاثه کند ، مشرک و کافر است و هم خون و هم مالش حلال است .

اگر شما اين تبعات را بپذيريد ، ما از اين روايت دست مي کشيم . بنابراين اين سخن الباني چند اثر دارد : سنت صحابه حجت نيست . سخن عايشه براي کسي حجت نيست . پيامبري که حاجت را بر آورده کرده ، سخنش حجت نيست . در نتيجه پيامبر مشرک است ، عايشه هم که به اين قضيه دستور داده ، مشرک است .

اشکال سوم : ابو نعماني که در سند روايت است معروف به عارم ؛ اگر چه ثقه است ولي در آخر عمرش ديوانه شده . آقاي برهان الدين حلبي ، نام او را در ميان ديوانگان آورده و گفته : اگر ثابت شود روايتي قبل از ديوانگي ، شنيده شده ، حجت است و اگر ثابت شود بعد از ديوانگي بوده ، حجت نيست و ما نمي دانيم که آقاي دارمي قبل از اختلاط اين روايت را شنيده يا بعد از اختلاط ؛ پس روايت براي ما حجت نيست .

اشکال چهارم را از زبان ابن تيميه نقل مي کند :

اصلا بالاي اتاق عايشه پنجره نداشته است . روايت در صحيح بخاري و مسلم داريم که پيامبر (ص) فرموده که نصف خانه سقف داشته و نصف ديگر آن سقف نداشته و اصلا پنجره نداشته است .

الباني ، محمد ناصر الدين ، التوسل انواعه و احکامه ، چاپ مکتبه المعارف رياض ، ص 126

اين اشکال براي ما خيلي مضحک است . ما اصلا سخن ابن تيميه را قبول مي‌کنيم که اتاق عايشه پنجره نداشته ؛ اما عايشه دستور داده که سقف را باز کنيد تا باران ببارد . پنجره را باز کردند و زماني که باران آمده ، پنجره را بسته اند . اين جا اشکالي به وجود مي آيد ؟ روايت هم همين مطلب را بيان مي کند که پنجره نبود ، سقف بود . صحابه پنجره اي درست کردند و باران آمد .

اما در مورد اشکال اول که گفت : سعيد بن زيد ضعيف است . عده اي در مورد ايشان گفته اند ضعيف و عده ديگري هم گفته اند موثق است . کساني که گفته اند ضعيف است ، هيچ جرح مفسري نداشته اند . من از آقاي بخاري به شما نشان مي دهم ؛ چون اين شخص راوي بخاري و مسلم است .

کتاب تاريخ کبير ، تأليف ابي عبد الله اسماعيل بن ابراهيم الجعفي البخاري ، جلد 3 ، چاپ دار الکتب العلميه بيروت ، صفحه 472 ، شرح حال 1576 :

سعيد بن زيد اخو حماد بن زيد مولي الازد لآل جرير بن حازم البصري ، سمع علي بن الحکم ، قال ابن محبوب : مات سنة سبع و ستين و مائة قبل حماد بن سلمة وقال مسلم : حدثنا سعيد بن زيد ابو الحسن صدوق حافظ

سعيد بن زيد برادر حماد بن زيد ، که مسلم در باره او مي گويد : هم بسيار راستگو بود و هم حافظ بود .

الجعفي البخاري ، ابي عبد الله اسماعيل بن ابراهيم ، تاريخ کبير ، چاپ دار الکتب العلميه بيروت ، ج 3 ، ص 472

در اين متن هم نظر بخاري نقل شده و هم نظر مسلم نيشابوري که صاحب دو کتاب صحيح شما هستند . بخاري هم در کتاب رجال خود اين مطلب را بيان کرده و رديه اي بر آن ندارد ؛ پس دليل بر وثاقت سعيد بن زيد دارد .

بنابراين بخاري و مسلم که از علماي بزرگ شما هستند ، گفتند که اين سعيد بن زيد صدوق و حافظ است ، اين در حالي است که الباني ايشان را رد کرده است . هم چنين آقاي ذهبي در کتاب ذکر اسماء من تکلم فيه و هو موثق ، نام سعيد بن زيد را آورده است . موضوع کتاب در باره اين است که بعضي از روات هستند که تضعيف دارند ؛ ولي اين تضعيفات اثري ندارد و آن راوي ثقه مي شود. ذکر اسماء من تکلم فيه و هو موثق ، تأليف امام شمس الدين محمد بن احمد بن عثمان الذهبي ، با تحقيق محمد شکور بن محمود الحاجي ، چاپ مکتبه المنار ، صفحه 85 :

سعيد بن زيد ، اخو حماد بن زيد (م علي) وثقه ابن معين وضعفه القطان والدار قطني

سعيد بن زيد که از روات بخاري و مسلم است را ابن معين توثيق کرده ؛ ولي قطان و دار قطني او را تضعيف کرده اند .

الذهبي ، شمس الدين محمد بن احمد بن عثمان ، ذکر اسماء من تکلم فيه و هو موثق ، با تحقيق محمد شکور بن محمود الحاجي ، چاپ دار المنار ، ص 85

براي ما همين يک توثيق کفايت مي کند و از ديدگاه ذهبي ضعف اين دو کنار مي رود و توثيق ابن معين سر جاي خود باقي مي ماند .

پس اشکال اول که ضعف سعيد بن زيد بود ، کاملا رد شد .

ايراد بعدي در مورد اختلاط ابو نعمان است . گفتند که اين فرد در آخر عمر خود دچار ديوانگي شده است . ايشان متوفاي 226 هـ است و سال 220 هـ ، ديوانه شده و قطعا بعد از ديوانگي ، مردم از او روايت نقل نکرده اند .

الباني مي گويد که زمان شنيدن روايت معلوم نيست که قبل از ديوانگي بوده يا بعد از ديوانگي .

شمس الدين ذهبي به اين اشکال جواب مي دهد :

کتاب ميزان الاعتدال في نقد الرجال ، تأليف شمس الدين محمد ذهبي ، جلد 6 ، صفحه 298 در شرح حال محمد بن فضل :

محمد بن فضل السدوسي ، ابو نعمان عارم ، شيخ البخاري ، حافظ ، صدوق ، مکثر .روي عن الحمادين وجرير بن حازم و محمدبن راشد وعنه احمد وبخاري وابو زرعة وخلق . وقال ابو حاتم : إذا حدثک عارم فاختم عليه ... وقال الدار قطني : تغير بآخرة ، وما ظهر له بعد اختلاطه حديث منکر وهو ثقة .

قلت : فهذا قول حافظ العصر الذي لم يأت بعد النسائي مثله ، فأين هذا القول من قول ابن حبان الخساف المتهور في عارم

 محمد بن فضل ، استاد بخاري است . حافظ ، بسيار راستگو و هم بسيار روايت نقل کرده است . از او حماد بن سالم ، جرير بن حازم ، محمد بن راشد ، احمد بن حنبل و بخاري از او روايت نقل کرده .

احمد بن حنبلي که فقط از ثقه روايت نقل مي کند ، از محمد بن فضل روايت نقل کرده است .

ابن حاتم گفته : وقتي عارم براي شما روايتي را نقل کرد ، ديگر بس است و مطلب را تمام شده بدان ...

در ادامه به اشکال الباني مي رسيم :

دار قطني گفته : که در آخر عمرش دچار اختلاط شده ؛ اما هيچ روايت منکري بعد از اختلاط از او نقل نشده است و او ثقه مي باشد . اين سخني که دار قطني زده است ، سخن حافظ زمانه خودش است که بعد از نسائي مثل او کسي نيامده .

ذهبي ، شمس الدين محمد ، ميزان الاعتدال في نقد الرجال ، ج 6 ، ص 298

اين اشکال را ابن حبان هم گرفته ، همان طور که الباني اين اشکال را وارد کرده .

انصافا اين پاسخ آقاي ذهبي ، مشت محکمي بر دهان الباني و تمام وهابي هايي است که اين اشکال را مي گيرند . پس ما به اين چهار اشکال ، پاسخ داديم .

تماس بينندگان

بيننده : آقاي جباري از شهر ري – شيعه

بنده مي خواستم دو نکته را بيان کنم : ماهيت اين شبکه ها واقعا مشخص شد که مشکل اين ها با نظام جمهوري اسلامي است و هر جا شيعه باشد ، مي خواهند آن ها را از بين ببرند. متأسفم براي کساني که فکر کردند اين ها اهل سنت هستند و خوشحال شدند که رسانه دار شدند و با اين شبکه ها ارتباط دارند . واقعا به چه جرأتي در اين شبکه ها به مقدسات نظام ما توهين مي کنند ، چطور امکان دارد کساني که در ايران داعيه دار وحدت هستند ، در اين شبکه ها صحبت مي کنند و آن ها را به رسميت مي شناسند .

بيننده : آقاي اميني از سقز – اهل سنت

انسان با عالم دو گونه ارتباط دارد ، يکي ارتباط با عالم مشاهده است که براي انسان مقدور است . توسل هم در عالم مشاهده مقدور است ؛ يعني طبق نظام عادي و متعارف ، انجام دادن آن هيچ اشکالي ندارد و در اختيار انسان هم هست ؛ ولي توسل در عالم غيب ، براي انسان مقدور نيست و از اساس باطل است .

استاد يزداني :

آقاي اميني شما بهتر مي فهميد يا عايشه ؟ اگر اهل سنت هستي بايد سنت صحابه را قبول داشته باشي . شما مي گوييد که توسل در عالم غيب امکان پذير نيست ؛ ولي عايشه مي گويد امکان پذير است . شما بهتر مي فهميد يا عايشه ؟ يا بايد بگوي که عايشه مشرک و کافر بوده يا اين که توسل و استغاثه را بپذيري ؟

بيننده :

در قرآن آمده که غير از خدا از کسي استمداد نکنيد .

مجري :

عايشه اين آيه را ديده يا نديده ؟

بيننده :

هزاران روايت داريم که با قرآن مغايرت دارد و روايتي که با قرآن مغايرت دارد را نمي توان پذيرفت .

استاد يزداني :

مغايرت اين روايت با قرآن در چه چيزي است ؟ روايتي که سند آن صحيح است ؛ يعني عايشه آن را انجام مي داده ؛ يعني عايشه کاري که مغاير قرآن داشته ، انجام داده است؟ .

بيننده :

هر روايتي که با قرآن مغايرت داشته باشد ، نبايد به آن عمل کرد .

استاد يزداني :

يعني اين کار عايشه با قرآن در تضاد بود ؛ يعني عايشه مشرک بوده ، شما اين سخن را بگوييد.

بيننده :

عايشه مشرک نبوده

استاد يزداني :

 اگر مشرک نبوده ، چرا استغاثه کرده ؟

بيننده :

 اياک نستعين يعني چه ؟

استاد يزداني :

اياک نعبد و اياک نستعين را عايشه نمي خوانده ؟ اگر خوانده ، چرا گفته سراغ قبر رسول خدا (ص) برويد ؟

بيننده :

شما بايد به قرآن استناد کنيد نه به روايت .

استاد يزداني :

من هم مي گويم به قرآن استناد کنيد ، مگر عايشه قرآن نخوانده ؟ خيلي واضح و روشن است که وقتي مي گوييد ما اين روايت را قبول نداريم ؛ يعني عايشه مشرک است .

ما هم مي خواهيم بگوييم که شما اهل سنت نيستيد . اهل سنت کساني هستند که اين روايات را در کتاب هاي خود مفصل آورده و تصحيح کرده اند ؛ ولي متأسفانه شما اهل سنت نيستيد و حرفشان توهين به عايشه است .

مجري :

اگر يک شيعه اين تعبير را به کار مي برد و اين اعتقاد شيعه بود ، صبح تا شب نمي گفتند که شيعه به عايشه توهين مي کند و مشرک مي دانند .

آيت الله قزويني هم به صورت مفصل به آيات مربوط پرداختند و به آن پاسخ داده بودند . از شما بينندگان عزيز تشکر کرده و شما را به خداي بزرگ مي سپاريم .

اللهم عجل لوليک الفرج

يا علي مدد

خدا نگهدار تان .



حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد يزداني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما