* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 05 فروردين 1391 تعداد بازديد: 594 
راه و بي راه - تفاوت ديد گاه وهابيت با واهل سنت در مبحث توسل (8)
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
 به نام خداوند بخشنده مهربان

 

تاريخ : 1393/05/27

موضوع : تفاوت ديد گاه وهابيت با واهل سنت در مبحث توسل (8)

فهرست مطالب:

موضوع : تفاوت ديد گاه وهابيت با واهل سنت در مبحث توسل (8)

فهرست مطالب:

استدلال محمد عمر سربازي به روايت عثمان بن حنيف براي جواز توسل

روايت ابو ايوب انصاري و جواز توسل

شخصيت ابو ايوب انصاري

آيا رسول خدا (ص) جنگ هاي جمل ، صفين و نهروان را پيش بيني کرده بود ؟

مصادري که اين روايت در آن نقل شده است

1 . مسند احمد بن حنبل

کليپ 1 : اشکالات عبد الرحمن دمشقيه ، مبلغ وهابي :

اشکالات وارده به اين روايت و پاسخ هاي ما

ايراد اول :

پاسخ به ايراد اول :

2 . حاکم نيشابوري

3 . سمهودي

علي زين الدين الجفري ، از علماي اهل سنت و استدلال به روايات براي جواز توسل

لانه زنبور (4 )

کليپ 4 :

حمايت شبکه هاي وهابي از داعش :

تماس بينند گان

 

مجري :

طبق معمول هفته هاي گذشته ، در خدمت استاد عزيز و گرامي ، حجت الاسلام و المسلمين يزداني هستيم .

هفته هاست که در برنامه راه و بيراه شما شاهد مطرح کردن موضوعي از طرف استاد يزداني هستيد و  آن هم موضوع تقابل ديدگاه وهابيت با ساير مسلمان ها در مبحث استغاثه و توسل است که نظرات اهل سنت و وهابيت و هم چنين عقيده شيعه را در اين باره بيان کرديم . بنده از استاد يزداني در خواست مي کنم که خلاصه اي از مطالب جلسه گذشته بيان کنند تا باز آفريني ذهني براي همه بينندگان عزيز شود .

استاد يزداني :

ما در جلسه قبل ، روايت عثمان بن حنيف (رضوان الله تعالي عليه) را ارائه کرديم و اين که اين صحابي جليل القدر رسول خدا (ص) روايتي را از ايشان نقل مي کنند که به اصحابشان دعا و توسلي را ياد مي دهد براي زماني که حاجتي داشتند ، آن را بخوانند :

اللهم اني أسألک واتوجه اليک بنبينا محمد صلي الله عليه وآله نبي الرحمة يا محمد اني اتوجه بک إلي ربک ، فيقضي لي حاجتي .

اين روايتي است که در کتاب معجم صغير طبراني ، ج 1 ، ص 306 خوانديم و تصحيح بزرگان اهل سنت را هم نشان داديم که گفته بودند : سند اين روايت  کاملا صحيح است و جواز توسل را ثابت مي کند .

در ادامه روايت در زمان  عثمان بن عفان خليفه سوم ، عثمان بن حنيف اين قضيه را براي شخص ديگري نقل مي کند و به او ياد مي دهد که اين دعا را بخواند و حاجت خود را بگيرد ؛ چون آن شخص براي کاري نزد عثمان بن عفان مي رفت و او به کار آن شخص رسيدگي نمي کرد . زماني که آن فرد با عثمان بن حنيف رو به رو شد ، عثمان بن حنيف به او گفت : که وضو بگير و دو رکعت نماز بخوان و بعد از آن ، اين دعا را بخوان که :

اللهم اني اسألک واتوجه اليک بنبينا محمد صلي الله عليه وآله نبي الرحمة يا محمد اني اتوجه بک الي ربک ، فيضي لي حاجتي .

آن شخص اين کارها را انجام داد و دعا را خواند و حاجت خود را گرفت و خليفه سوم ، به کار او رسيدگي کرد .

اين روايت را خوانديم و به ايرادات الباني و نوادگان محمد بن عبد الوهاب که در ذيل روايت بحث سندي که کرده بودند ، پاسخ داديم.

بسيار واضح اين روايت ثابت مي کند که توسل جايز است و هيچ وهابي هم در هفته قبل حاضر نشد که به اين روايت اشکال بگيرد . اين ها حتي نمي توانند از اعتقاد خود دفاع کنند ، که اگر دليلي بر عدم جواز توسل داريد ، بيان کنيد و اگر نداريد ، لجاجت را کنار گذاشته و بپذيريد که توسل جايز و حتي در بعضي از موارد افضل هم است .

استدلال محمد عمر سربازي به روايت عثمان بن حنيف براي جواز توسل

محمد بن عمر سربازي در کتاب فتاواي منبع العلوم کوه ون ، در جلد اول ،صفحه 163 ،  به اين روايت استدلال کرده است :

ثبوت توسل از حديث :

از عثمان بن حنيف مروي است که مردي نابينا به خدمت رسول اکرم (ص) حاضر شد و گفت : دعا کن براي من که خداوند متعال مرا عافيت دهد . حضرت فرمودند : دعا کن :

اللهم اني اسألک واتوجه اليک بمحمد نبي الرحمة ...قال ابو اسحاق هذا حديث صحيح .

بيهقي نيز آن را روايت و تصحيح کرده و مزيد بر آن گفته است : آن نابينا  ، بينا شد .

در ادامه در صفحه 167 براي بار دوم به اين روايت استدلال کرده است :

ثبوت توسل از حديث شريف

عن عثمان بن حنيف : إن رجلا ضرير البصر اتي النبي (ص) قال ادع الله لي أن يعافيني ( الي قوله ) اللهم اني اسألک واتوجه اليک بمحمد نبي الرحمة قال ابو اسحاق هذا حديث صحيح .

که مي گويند : از اين روايت صريحا جواز توسل ثابت شده است و چون که در هيچ جا دعا براي او از نبي کريم (ص) منقول نيست ، از اين ثابت شد همان طور که توسل به دعاي کسي جايز است ، توسل به ذات او هم جايز است .

در ادامه سخنان طبراني را نقل مي کند که طبراني در معجم کبير خود از عثمان بن حنيف روايت کرده است :

شخصي نزد عثمان براي کدام کاري رفت و آمد مي کرد و او به طرف آن شخص التفات نمي کرد . او نزد عثمان بن حنيف حال خود را ذکر کرد . او فرمود : وضو کرده و به مسجد برو و اين دعا را بخوان (همان دعاي فوق الذکر را به او تعليم داد ) . آن شخص چون اين عمل را انجام داد ، نزد عثمان رفت به صد اعزاز استقبال و حاجت او را تکميل کرد . از اين واقعه توسل به ذات بعد از وفات هم ثابت شد .

 اين هم کلام مولانا محمد عمر سربازي ، يکي از بزرگان اهل سنت است که جمله  آخر آن براي ما مهم مي باشد . ايشان به همين روايت استدلال کرده است ؛ البته در جاهاي ديگر به روايت استغاثه خليفه دوم ، به روايت بلال بن حارث و چند مورد ديگر هم استدلال نموده که در جلسات آينده به آن  ها مي پردازيم .

روايت ابو ايوب انصاري و جواز توسل

مجري :

استاد يزداني ! يکي از مواردي که در خصوص توسل به آن استدلال شده کرده اند ، روايتي از ابو ايوب انصاري ، صحابي جليل القدر نبي مکرم اسلام (ص) است . قبل از پرداختن به اين روايت ، لطف کنيد و پيرامون شخصيت ايشان صحبت کنيد .

شخصيت ابو ايوب انصاري

استاد يزداني :

شخصيت ابو ايوب انصاري ، تقريبا براي همه مسلمانان شناخته شده است ، کسي که از انصار بود و هم در بيعت عقبه اول و هم در عقبه ثانيه حضور داشت . قطعا جزء سابقون الاولون به شمار مي‌آيد . ايشان در جنگ بدر ، احد ، صلح حديبيه و در هر جايي که فکر کنيد ، در رکاب رسول اکرم(ص) حضور داشتند . اولين ميزبان رسول خدا (ص) بودند در زماني که وارد مدينه شدند و چون افرادي زيادي مي خواستند که حضرت به منزل آن ها بروند  ، حضرت فرمودند هر جايي که شتر بخوابد ، همان جا مهمان مي شوم که شتر ايشان در مقابل منزل ابو ايوب انصاري نشست  و ابو ايوب انصاري افتخار اولين ميزباني رسول خدا (ص) را داشت .

از شخصيت هاي مي باشد که تا آخرين لحظه عمر خود ، بر تعهدات خود با رسول خدا (ص) و ولايت امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) باقي ماند . با خلفاي سه گانه بيعت نکرد و در جنگ صفين ، جمل و نهروان در رکاب امير المؤمنين (ع) حاضر بود و جالب است که روايتي از ايشان نقل شده زماني که از صفين بر مي گشت . اين روايت را در سايت مؤسسه تحقيقاتي ولي عصر (عج) قرار داده ايم . اگر در قسمت پرسش و پاسخ ، کلمه جمل يا صفين ويا نهروان را جستجو بزنند ، اين مقاله را مي بينند :

آيا رسول خدا (ص) جنگ هاي جمل ، صفين و نهروان را پيش بيني کرده بود ؟

ما روايات متعددي را در اين زمينه از رسول خدا (ص) با طرق مختلف نقل کرده ايم که دسته چهارم از اين روايات ، از ابو ايوب انصاري است که سه روايت در اين زمينه نقل شده که روايت سوم را بنده مي خوانم :

عن علقمة و الاسود قالا: أتينا ابا ايوب الانصاري عند مصرفه من صفين ، فقلنا له : يا ابا ايوب إن الله اکرمک بنزول محمد (ص) وبمجيء الناقته تفضلا من الله واکرما لک ،حتي أناخت ببابک دون الناس ، ثم جئت بسيفک علي عاتقک تضرب به اهل لااله الا الله ؟ فقال : يا هذا إن الرائد لايکذب أهله ، وإن رسول الله أمرنا بقتال ثلاثة مع علي : بقتال الناکثين و القاسطين والمارقين ، فاما الناکثين : فقد قاتلناهم اهل الجمل طلحة و الزبير و اما القاسطين ؛ فهذا منصرفنا من عندهم ، والمارقين ...  

 از علقمه و اسود نقل شده که زماني که ابو ايوب انصاري از جنگ صفين بر مي‌گشت به او گفتيم : اي ابو ايوب خداوند به تو کرامت کرد ، زماني که پيامبر (ص) به مدينه آمد تو ميزبان ايشان باشي . آن ناقه جلوي درب خانه تو خوابيد نه خانه کس ديگري . تو با اين سابقه آمده اي شمشير به دست گرفته اي و با مسلمان ها مي جنگي ؟

ابو ايوب گفت : شما را چه شده ، ساربان به اهل کاروان خود دروغ نمي گويد ، رسول خدا (ص) به من دستور داد به سه گروه  در رکاب امير المؤمنين علي (ع) بجنگم : با ناکثين ، قاسطين و مارقين بجنگم . ناکثين ، کساني بودند که با آن ها در جنگ جمل جنگيديم که طلحه و زبير بودند . قاسطين هم که از جنگ با آن ها برگشته ام و با  مارقين که در آينده مي جنگيم .

اين روايتي است که بسياري از بزرگان اهل سنت ، نقل کرده اند ؛ از جمله ابن کثير دمشقي سلفي ، شاگرد ابن تيميه ، در بدايه و نهايه ، ج 7 ، ص 307 نقل کرده است و اين نشانگر اين است که ابو ايوب انصاري از مخلصين و شيعيان امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) بوده و ما نسبت به او احترام خاصي قائل هستيم و از خداوند خواستاريم که ايشان را در قيامت با امير المؤمنين (ع) محشور کند که حتما چنين خواهد شد و درجات او را بالاتر بگرداند .

ايشان در استانبول ، يک حرم با شکوه و زيبا دارد که محل زيارت مسلمان ها مي باشد . عکس حرم ايشان را هم داريم که توسط مسلمان ها ساخته شده و داراي ضريح و گنبد مي باشد و مردم هم در کنار اين ضريح نماز مي خوانند . ابو ايوب انصاري ، انساني است که هم در گذشته و هم در حال حاضر مورد احترام  مسلمانان از جمله شيعه و اهل سنت بوده است .

مصادري که اين روايت در آن نقل شده است

مجري :

استاد يزداني ! مايليم روايتي که بحث توسل ابو ايوب انصاري است را ببينيم و بعد از آن ايرادات را بيان کنيد .

استاد يزداني :

روايتي که از ابو ايوب نقل شده ، در کتاب هاي مختلف است که بنده سه مورد از مصادر آن را بيان مي کنيم :

1 . مسند احمد بن حنبل

مسند ، تأليف احمد بن محمد بن حنبل ، با تحقيق حمزه احمد الزين ، چاپ دار الحديث قاهره ، جلد 17 ، صفحه 42 ، روايت 23476 :

حدثنا عبد الملک  بن عمرو ثنا کثير بن زيد عن داوود بن ابي صالح قال : أقبل مروان يوما فوجد رجلا واضعا وجهه علي القبر ، فقال : أتدري ما تصنع ؟ فأقبل عليه فإذا هو ابو ايوب ، فقال : نعم ، جئت رسول الله (ص) ولم آت الحجر ...

عبد الملک بن عمرو نقل کرد از کثير بن زيد از داوود بن ابي صالح که روزي مروان شخصي را ديد که صورت خود را بر قبر گذاشته بود . مروان خطاب به اين شخص گفت : تو مي داني چه کار مي کني ؟ نزديک آمد و ديد که آن شخص ابو ايوب است . من مي دانم ، من نزد رسول خدا (ص) آمده ام ، نزد سنگ نيامده ام . (در نقل هاي ديگر است که گفته اند : من نزد خشت نيامده ام ) ....

احمد بن محمد بن حنبل ، مسند ، با تحقيق حمزه احمد الزين ، چاپ دار الحديث قاهره ، ج 17 ، ص 42 ، روايت 23476 .

تا اين قسمت از روايت براي ما مهم است که ابو ايوب انصاري ، صحابي جليل القدر رسول خدا (ص) ، صورت خود را به قبر مطهر ايشان مي گذارد . چرا اين کار را انجام مي داده ؟ در آن جا آمده که خود را با قبر آن حضرت ، متبرک کند و با ايشان صحبت نمايد . از استدلال ايشان واضح است که مروان به او چيزي گفته است . اين شخصي که تو به زيارتشان آمده اي و از او حاجت مي طلبي ، ديگر زنده نيست و نمي شنود . دقيقا همان سخنان وهابي ها را گفته که ابو ايوب ناراحت مي شود و مي گويد : بله ، من اين جا آمده ام ؛ اما نزد سنگ نيامده ام .

از استدلال ابو ايوب مشخص است که حرف هاي زيادي بين آن ها رد و بدل شده ؛ اما اين سخنان توسط روات حذف شده است و مهم براي ما اين است که اين روايت حداقل به زيارت رسول خدا (ص) مي توان رفت و صورت خود را بر قبر مطهر گذاشت و دعا و ناله کنيم  و با ايشان درد دل نماييم . پيامبر (ص) زنده است و سنگ نيست .

اين روايت از طرفي توسل را ثابت مي کند و از طرفي ثابت مي کند که سر منشأ وهابيت ، خدا و پيامبر (ص) و صحابه نيست ؛ بلکه مروان و بني مروان مي باشند ، همان کساني که رسول خدا (ص) آن ها را لعن کرد و پدر مروان را از مدينه اخراج نمود و تمام صلب او را لعن نمودند . روايتي صحيح در کتب اهل سنت است که پيامبر (ص) حکم بن أبي العاص و تمام کساني که در صلب او هستند را لعن کرد و مروان ملعون رسول خدا (ص) است .

مجري :

يعني مروان بن حکم به صحابي رسول خدا (ص) مي گويد : فقط يا الله بگو و سراغ قبر رسول خدا (ص ) نيايد .

استاد يزداني:

وهابي ها به اين روايت ، ايراداتي وارد کرده اند که ما آن ها را به صورت يک کليپ آماده کرده ايم و بعد از آن به اين ايرادات پاسخ دهيد .

کليپ 1 : اشکالات عبد الرحمن دمشقيه ، مبلغ وهابي :

احتجاج کرده اند به روايتي که احمد بن حنبل و حاکم نقل کرده است که ابو ايوب انصاري ، سرش را روي قبر پيامبر (ص) قرار داده است . زماني که مروان بن حکم او را ديد آن گونه که در خاطر دارم ، مروان گفت : واي بر تو چرا با قبر اين کار را مي کني ؟ فرمود : من اين جا براي زيارت پيامبر اکرم (ص) آمده ام ، براي ديدار خاک و سنگ نيامده ام .

اين حديث ضعيف است ، احمد بن حنبل آن را نقل کرده و حاکم نيشابوري گفته است که اين روايت صحيح است و ذهبي نيز مي گويد : اين روايت صحيح است (واين که گفته اند اين روايت صحيح است ) اين از توهمات آن ها است !!!

زيرا در آن داوود بن ابي صالح است و ذهبي خودش در ميزان الاعتدال در مورد او مي گويد : حجازي و نا شناس است و حافظ بن حجر در کتاب تهذيب ، با اين موضوع موافقت کرده است ؛ پس روايت صحيح نيست و علاوه بر اين در مورد کثير بن زيد اختلاف زياد است و ابن حجر در مورد او مي گويد : راستگو بوده و اشتباه داشته و نسائي او را تضعيف کرده و ابن معين مي گويد : ليس بذلک (يعني بي ارزش است)  و اگر اين حديث ضعيف باشد ، اجماع اهل علم را که نووي مي گوييد بر عدم مسح قبر را نمي توان ناديده گرفت و اين حديث همراه ضعفش ، اشکالات زيادي دارد که استدلال به آن را باطل مي کند . چگونه ابو ايوب سرش را بر قبر گذاشته در حالي که قبر مسطح بوده و مرتفع نبوده است ؟

اگر او اين کار را انجام داده باشد ، نا چار مي شد ابو ايوب سجده کند يا به حالت سجده در آيد . حديث عايشه از پيامبر (ص) است که فرمودند : خداوند يهود و نصارا را لعنت کند که قبر هاي پيامبرانشان را محل سجده قرار دادند . عايشه گفت اگر اين گونه نبود ، قبر پيامبر (ص) را مسطح قرار نمي دادند ؛ ولي ترسيد که آن را  محل سجده قرار دهند .

مجري :

ملاحظه فرموديد پاسخي را که يکي از علماي وهابي به اين روايت داده بود . استاد يزداني ! دوست داريم که در مورد اين شخصيت وهابي توضيحاتي را ارائه دهيد که جايگاهي دارند که ما در اين برنامه ايرادات ايشان را مطرح کرده ايم .

استاد يزداني :

آقاي دمشقيه از مبلغين بسيار مشهور و معروف وهابيت است که از نوجواني هم در دانشگاه بيروت معروف بوده که براي خود داستان هايي داشته که ما قبلا آن ها را نقل کرديم و خودش اعتراف کرده بود که در نوجواني ، همجنس باز بوده و به خاطر فسادي که داشته بود ، از دانشگاه اخراج شد . چند باري در شبکه کلمه هم آمده بود که در آخرين بار در اين شبکه ، توهين و جسارت وقيحي نسبت به ساحت مقدس صديقه طاهره (س) داشت که ما در برنامه کلمه طيبه چنان بلايي برسرش آورديم که تا به امروز برنگشته و فکر هم نمي کنم که به اين زودي ها هم بر گردد و هر زمان هم که بر گردد ، ما هستيم که چرنديات او پاسخ دهيم .

در هر حال شخصيت معروف و مشهوري داشته و نزد وهابيت جايگاه دارد ؛ ولي استدلال ها و دلائلي که بيان مي کند ، بسيار ضعيف مي باشد و ان شاء الله بنده پاسخ آن را خواهم داد.

اشکالات وارده به اين روايت و پاسخ هاي ما

مجري :

بينندگان عزيز قطعا فراموش نکرده اند که اعتراف ايشان در آن کليپ به چه صورت بوده و اين شخص هماني است که فتوا به تخريب گنبد و بارگاه حضرت زينب (س) در سوريه را داد و در شبکه کلمه هم اين مطلب را بيان کرد ؛ ولي در آن شبکه به اين صورت ترجمه کرد که : آن هايي که آن فتوا را داده اند ، در صورتي که خود اين شخص آن فتوا داده بودند . اما ايراداتي که وارد کرده بودند :

ايراد اول :

اولا ايشان به تصحيحات علما در باره اين روايت ، اعتراف کردند و در مورد داوود بن ابي صالح گفتند که ذهبي در کتاب ميزان الاعتدال بيان کرده که ايشان مجهول است .

پاسخ به ايراد اول :

استاد يزداني :

بنده اشکالات را از زبان خود علماي اهل سنت بيان کرده و پاسخ مي دهم . اين اشکالات در کتاب مسند حنبل ، در ذيل اين روايت ، پاسخ داده شده است .

اولا ما فرض مي کنيم که روايت جعلي است و اشکالات زيادي دارد . چطور آقاي احمد بن حنبل ، امام حنابله اين روايت را در کتاب خود بيان کرده و از آن شرک را نفهميده است ؟ چطور نفهميد که عمل ابو ايوب انصاري ، شرک است و نبايد شرکيات را در کتاب خود نقل کند ؟ اين استدلال ماست و شما اين کار احمد بن حنبل را چگونه توجيه مي کنيد ؟ امام حنابله ، احمد بن حنبل اين روايت را نقل مي کند و نه از آن شرک را و نه سجده بر قبر را متوجه مي شود . اگر شرک باشد ، احمد بن حنبل شرکيات را نقل کرده و نقل شرکيات ، گناه بسيار بزرگ و قطعا کفر است .

جالب است که احمد بن حنبل در باره کتابش گفته است : هر روايتي که من در اين کتاب نياورده ام ، حجت نيست .

مسند امام احمد بن حنبل ، جلد 17 ، صفحه 42 ، همان روايتي را که نقل کرديم ، محقق در پاورقي پاسخ مي دهد ،

اسناده صحيح ، کثير بن زيد وثقه احمد ورضيه ابن معين ووثقه ابن عمار الموصلي وابن سعد وابن حبان وصلحه ابو حاتم ورضيه ابن عدي لکن ضعفه النسائي ولينه ابو زرعة وتمسک قوم بتضعيف النسائي وکلام ابي زرعة وترکوا کل هؤلاء لا لشئ إلا ليضعفوا هذا الحديث .وخطأ الحاکم و ذهبي لانهما صححاه في المستدرک 4 /515 علما بأنهم يوثقون کثير بن زيد في اماکن غير هذا و معني ذلک أن التوثيق والاتهام يخضع للأهواء والمذاهب وهذه خيانة علمية بحد ذاتها أما لماذا يضعفوه هنا ؟ فهذه سقطة علمية محسوبة عليهم يقولون إن في هذا دليل لمن يجيز  التمسح بالقبور .وهل کان ابو ايوب يتمسح بقبر النبي وهؤلاء عندهم عقدة من اي خبر فيه دنو من القبور وهذا اکبر دليل علي بطلان مذهبهم ، فماذا يرجي من خونة للعلم ؟ولاندري مذهب هؤلاء إنهم يدعون أنهم حنابلة تارة ولامذهبية تارة اخري . فلا تبعوا الحنابلة وقد خالفوا الذهبي وهو حنبلي ولا هم أثبتوا مذهبا واضحا صريحا يعرف لهم وانما في مذهب کالحية .

محقق ، آقاي حمزه احمد الزين ، مي گويد : سند روايت صحيح است و اين اشکالي که به کثير بن زيد گرفته اند را احمد توثيق کرده ، يحيي بن معين از او اعلام رضايت کرده و ابن عمار موصلي و ابن سعد و ابن حبان او را توثيق کرده اند و ابو حاتم گفته او صالح است . ابن عدي از او ترضي کرده ، اما دو نفر اشکال گرفته اند . نسائي و ابوزرعه گفتند که اشکالاتي در اين است .

همين جا تعداد زيادي از بزرگان اهل سنت مثل احمد بن حنبل ، يحيي بن معين ، ابن سعد ، ابن حبان گفته اند که اين روايت ،  صحيح است و دو نفر گفته اند که ضعيف است .

دراين باره قاعده علم رجال اهل سنت و وهابيت مي گويد : اگر روايت مختلف فيه باشد ، حداقل روايت حسن مي شود . ضمن اين که تضعيف نسائي و ابو زرعه ، به علت سختگير بودن و متشدد بودن در علم رجال ، اصلا پذيرفته نمي شود . زماني که يحيي بن معين که طبق گفته بدر الدين عيني امام اين فن است ، راويي را توثيق کند ، تضعيفات ديگران به حساب نمي آيد .

قومي (وهابي ها ) تمسک کرده اند به تضعيف نسائي و کلام ابو زرعه و تمام اين توثيقات را رها کردند و اين دو تضعيف را گرفته اند . هدف آن ها از اين کار ، تضعيف اين روايت است . حتي حاکم نيشابوري و شمس الدين ذهبي که اين روايت را تصحيح کرده اند ، حاضر شدند که بگويند اين دو عالم اهل سنت دچار اشتباه شده اند ، با اين که مي دانند حاکم و ذهبي و ديگر علماي اهل سنت ، کثير بن زيد را در جاهاي متعدد توثيق کرده اند .

اين نشانگر اين است که وهابي ها هر زمان که بخواهند راوي را تضعيف مي کنند و هر زمان که بخواهند راوي را توثيق مي کنند . توثيق و تضعيف يک راوي با ديدگاه وهابيت ، کاملا تغيير مي کند ، گاهي الباني و شعيب الارنؤوط مي بيند که اين روايت به نفع آن ها ست ، مي گويند : اسناده صحيح ؛ اما اگر همان راوي ، روايتي را در فضيلت امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) يا در اثبات توسل و استغاثه است ، مي گويند : اسناده ضعيف .

اين کاري که انجام مي دهند ، يک خيانت علمي بزرگ است و علت تضعيف کردن آن ها اين است که اين ها عقده دارند که هر روايتي نزديک شدن به قبر را اثبات کند ، بايد آن را تضعيف کنند . همين که اين ها در يک جا روايي را توثيق مي کنند و با عناد و لجاجت روايت توسل و مسح قبر را تضعيف مي کنند ، بهترين دليل است بر بطلان مذهب آن ها . از اين خائن هاي به علم انتظار بيشتري نمي رود . من نمي دانم که مذهب آن ها چيست ؟ گاهي مي گويند : ما حنبلي هستيم و گاهي مي گويند : ما لامذهب هستيم . از حنابله هم تبعيت نمي کنند و با شمس الدين ذهبي هم که از حنابله بوده ، مخالفت مي کنند .

امام حنبل ، احمد بن محمد ، مسند احمد با ، تحقيق حمزه الزين ، ج 17 ، ص 42

اين جواب محقق کتاب مسند احمد بن حنبل ، حمزه احمد الزين ، است براي اين روايت ، کفايت مي کند .

2 . حاکم نيشابوري

در کتاب المستدرک علي الصحيحين ، تأليف ابي عبد الله محمد بن عبد الله الحاکم النيشابوري ، جزء رابع ، چاپ دار الکتب العلميه بيروت ، با تحقيق مصطفي عبد القادر عطا که کلام ذهبي را در تلخيص خود آورده است ، صفحه 560 ، حديث 8571 / 279 :

حدثنا ابو العباس محمد بن يعقوب ، ثنا عباس بن محمد بن حاتم الدوري ، ثنا ابو عامر عبد الملک بن عمر العقدي ، ثنا کثير بن زيد ، عن داوود بن ابي صالح :أقبل مروان يوما فوجد رجلا واضعا وجهه علي القبر فأخذ برقبتهم وقال :أتدري ما تصنع ؟ ...

از داوود بن ابي صالح نقل شده که روزي مروان آمد و ديد که مردي صورتش را روي قبر گذاشته ، از گردن او گرفت (احمد بن حنبل اين قسمت را نقل نکرده بود ) و به او گفت که مي داني چه کار مي کني ؟ ....

آقاي حاکم نيشابوري در ادامه مي گويد ک

هذا حديث صحيح الاسناد ولم يخرجاه

سند اين روايت صحيح است و بخاري و مسلم آن را نقل نکرده اند .

در ذيل همين روايت ، تلخيص آقاي شمس الدين ذهبي مي گويد :

قال في التلخيص : صحيح

سند روايت ، صحيح است.

حاکم نيشابوري ، ابي عبدالله محمد بن عبدالله ، المستدرک علي الصحيحين ، با تحقيق مصطفي عبد القادر عطا ، ج 4 ، چاپ دار الکتب العلميه بيروت ، ص 560 ، روايت 8571 /279

بنده کتاب المستدرک که همراه تلخيص شمس الدين ذهبي است را نشان مي دهم : المستدرک علي الصحيحين با تلخيص شمس الدين ذهبي ، جلد 4 ، چاپ دار المعرفه بيروت ، صفحه 515 :

متن حاکم نيشابوري را بيان کرده :

... هذا حديث صحيح الاسناد ولم يخرجاه.

و در قسمت پايين صفحه آقاي شمس الدين ذهبي روايت را نقل کرده و در آخر روايت مي گويد :

... صحيح

حاکم النيشابوري ، ابي عبدالله محمد بن عبدالله ، المستدرک الصحيحين بذيله تلخيص للحافظ الذهبي  ، ج 4 ، چاپ دار المعرفه بيروت ، ص 515

فرض را بر اين مي گيريم که شمس الدين ذهبي ، امام شما در علم جرح و تعديل ، نگفته است که سند روايت صحيح است ، اين روايت را در تلخيص کتاب المستدرک بيان کرده يا نه ؟ چرا نگفته که اين روايت کفر و شرک است ؟ چرا نگفت که ابو ايوب خجالت نمي کشي که خودت را به قبر رسول خدا (ص) مي چسباني و از قبر ايشان حاجت طلب مي کني ؟

همين دليل مي شود که شمس الدين ذهبي از اين روايت ، کفر و شرک را نفهميده ، برعکس وهابي ها که به شدت بر عليه اين روايت موضعگيري کرده اند و گفتند اين روايت دروغ است و  کسي نبايد سراغ قبر رسول خدا (ص) برود .

آقاي دمشقيه گفت : که شمس الدين ذهبي ، داوود بن ابي صالح را مجهول دانسته است .

بله ، ايشان در ميزان الاعتدلال خود گفته : داوود بن ابي صالح الحجازي ، شناخته شده نيست و نمي دانم که چه کسي است ؛ اما در اين جا که توثيق کرده است و اين توثيق مقدم مي‌شود بر ديگر ديدگاه ذهبي .

3 . سمهودي

در کتاب خلاصه الوفا بأخبار دار المصطفي ، تأليف علي بن عبدالله بن احمد الحسيني السمهودي متوفاي 922 هـ ، جلد اول ، با تحقيق دکتر حبيب محمود احمد ، صفحه 457 :

قلت رواه احمد بسند حسن ولفظه : أقبل مروان يوما ، فوجد رجلا واضعا وجهه علي القبر ...

الحسيني السمهودي ، علي بن عبد الله بن احمد ، خلاصه الوفا بأخبار دار المصطفي ، متوفاي 922 هـ ، با تحقيق دکتر حبيب محمود احمد ،  ج 1، ص 457

ايشان مي گويد : سند روايت حسن است و سخن حق را مي گويد ، ما هم نمي گوييم که سند آن صد در صد صحيح است ؛ زيرا يکي از روات آن مورد اختلاف است . نسائي تضعيف کرده و ابو زرعه گفته لين است ، دراين صورت مختلف فيه است و سند آن حسن مي شود . آقاي سمهودي هم گفته که سند روايت حسن است و ما سخن او را مي پذيريم و روايت حسن هم طبق قاعده اي که دارند ، مثل روايت صحيح حجت است و مي توان به آن استدلال کرد .

اما مطلب ديگري در جواب اين که گفته بودند داوود بن ابي صالح ، مجهول است ، من توثيق ايشان را از شمس الدين ذهبي ، ارائه مي دهم .

در کتاب الموقظه في علم مصطلح الحديث ، تأليف شمس الدين محمد بن احمد ذهبي ، متوفاي 748 هـ ، با تحقيق عبد الفتاح ابو غدّه ، چاپ مکتبه المطبوعات الاسلاميه حلب سوريه ، صفحه 78 :

ايشان در بحث ثقه مي گويد :

الثقة : من وثقه کثير ولم يضعف ودونه : من لم يوثق ولا ضعف . فإن خرج حديث هذا في الصحيحين فهو موثق بذلک . وإن صحح له مثل الترمذي و ابن خزيمة فجيد ايضا ، وإن صحح له کالدار قطني والحاکم فأقل احواله : حسن حديثه .

 ثقه کسي است که تعداد زيادي او را توثيق کرده باشد و کسي او را تضعيف نکرده باشد . پايين تر از ثقه، کسي است که توثيق و تضعيف ندارد .

اگر کسي در صحيحين ، روايتي داشت ، همين براي او کفايت مي کند که او توثيق شود . اگر روايتي در صحيح ترمذي يا صحيح ابن خزيمه آمده باشد و آن ها هم توثيق کرده باشند ، باز هم آن راوي موثق و جيد مي شود .

اگر يک روايتي را حاکم نيشابوري يا دار قطني  تصحيح کردند ، حداقل درجه‌اي را که مي‌توان براي روات آن پذيرفت اين است که که آن راوي حسن الحديث است .

ذهبي ، شمس الدين محمد بن احمد ، الموقظه في علم مصطلح الحديث ، با تحقيق عبدالفتاح ابو غده ، چاپ مکتبه المطبوعات الاسلاميه حلب  ، ص 78

بنابراين حاکم نيشابوري ، سند روايت ابوايوب انصاري را حسن دانسته و تصحيح کرده است و چون شمس الدين ذهبي بر اين قاعده مسلط بوده و اين قاعده را مي دانسته که در کتاب الموقظه خود بيان کرده ، به همين خاطر اين روايت را تصحيح کرده است . در ميزان الاعتدال فراموش کرده و جالب است که در آن جا اشتباه ديگري هم  انجام داده که گفته ايشان فقط از وليد بن کثير ، روايت نقل مي کند ؛ در حالي که ما وليد بن کثير نداريم و اشتباه کرده است و مثل اين که آقاي ذهبي در آن جا دچار وهم و خيال شده بود .

به هر حال آقاي داوود بن ابي صالح ، حداقل حالي که دارد اين است که حسن است.

فرض را بر اين مي گيريم که اصلا سند روايت ، ضعيف است ، چرا آقاي حاکم نيشابوري که از علماي اهل سنت است ، نگفت که اين روايت ، شرک است ؟

چرا شمس الدين ذهبي که روايت را بيان نموده و سپس آن را تصحيح کرده ، نگفته که اين عمل ابو ايوب انصاري شرک است ؟

چرا آقاي طبراني که اين روايت را در چندين جاي کتاب خود نقل کرده ، اين عمل ابو ايوب را شرک ندانسته است و نگفته که نبايد اين کار را انجام داد ؟

و ده ها نفر از علماي اهل سنت که در طول تاريخ اين روايت را نقل کرده و براي اثبات توسل و استغاثه به آن استناد کرده اند و در مورد شرک بودن اين عمل چيزي بيان نکرده اند.

بنابراين وهابي ها روايت را ضعيف و اهل سنت روايت را صحيح مي دانند . ما هم همين مطلب را مي خواهيم ثابت کنيم که اهل سنت در يک سمت و وهابيت در سمت ديگر هستند .

مجري :

استاد يزداني ! بحث سندي اين روايت که مشخص شد ؛ اما  دو ، سه مورد اشکال دلالي هم گرفته اند ، بنده آن ها را ذکر مي کنم که ان شاء الله پاسخ خواهيد داد .

اولين ايرادشان اين بود که ابو ايوب انصاري ، سر شان را بر قبر گذاشتند . حال اگر صورت يا سر را بر قبر گذاشتند ، نشانده اين است که قبر ها بايد از سطح زمين بالاتر باشد ، در حالي که در آن زمان قبر ها از سطح زمين بالاتر نبوده است .

استاد يزداني :

قبل از اين که به اين اشکال پاسخ دهم ، يک توثيق از ابن حجر عسقلاني در باره داوود بن ابي صالح نشان دهم .

در کتاب تقريب التهذيب ، ج 1 ، صفحه 199 ، رقم 1792 :

 داوود بن صالح حجازي ، مقبول من الثالثه تمييز   

مجري :

اتفاقا آقاي دمشقيه گفته بودند که ابن حجر ايشان را مجهول مي دانند که مشخص مي شود ايشان دروغ گفته اند .

استاد يزداني :

داوود بن ابي صالحي که ما در اين جا مي بينيم ، ابن حجر عسقلاني  ، ايشان را مقبول مي دانند . بنابراين حاکم تصحيح کرده و تصحيح حاکم ، حداقل  حسن روايت است . آقاي ذهبي روايت را تصحيح کرده  و اين قطعا وثاقت راوي را اثبات مي کند . ابن حجر عسقلاني که يکي از علماي بزرگ است ، راوي را مقبول دانسته .

پس اشکال سندي کاملا پاسخ داده شد .

اما اشکالي که گفتيد آقاي دمشقيه مي گويد : آن زمان قبرها با زمين يکسان بوده ، چطور امکان دارد که سرش را روي قبر گذاشته باشد . بينندگان عزيز شما امتحان کنيد ، حتما بايد قبر بلند باشد که بتوان سر را روي آن گذاشت ؟ انسان مي تواند که با صورت روي قبر بخوابد و با پيامبر (ص) صحبت کند . از کجا مي گويد که قبرها با زمين همسان بوده  است ؟ قطعا بالاتر بوده . الان قبور تمام اهل سنت ، بلند هستند . اين قدر بلند هست که انسان بتواند سرش را روي قبر بگذارد .

اين اشکالات ، اشکالات بسيار عجيب و غريبي هستند . همين که ابو ايوب سرش را روي قبر گذاشته يعني قبر بلند بوده است .

مجري :

اگر ابو ايوب اين کار را انجام داده ، مثل اين است که سجده کرده باشد و سجده بر غير خداست و مشرک شده است .

استاد يزداني :

ما هم همين را مي گوييم ، ابو ايوب مشرک است ، همه مسلمان ها مشرک هستند و فقط وهابي ها مسلمان هستند؟!!! . انسان حتي اگر سجده کند ؛ اما نه به قصد عبادت ، چه اشکالي دارد . آيا ابو ايوب به قصد عبادت قبر پيامبر (ص) خود را روي قبر ايشان انداخته است ؟ قطعا اين گونه نبوده است ؛ پس سجده او هيچ اشکالي ندارد .

مجري :

ايراد ديگري که وهابي ها در فضاي مجازي از اين روايت گرفته بود ، اين بود که گفته بودند قبر پيامبر خدا (ص) در اتاق عايشه بوده ، چگونه مي شود که ابو ايوب انصاري به آن جا برود ، مروان بن حکم رفت و آمد داشته و ديگران هم آن را ديده اند و نقل کردند .

استاد يزداني :

اولا اين که رسول خدا (ص) در اتاق عايشه ، دفن شده باشند را ما  به هيچ وجه قبول نداريم ، در سايت خودمان هم اين مورد را ثابت کرديم و گفتيم که اين دروغ محض است . رسول خدا (ص) در اتاق شخصي خودشان که از مردم پذيرايي مي کردند ، دفن شده اند و طبق وصيتي که هر پيامبري در هر جا که بميرد ، همان جا دفن مي شود ، ايشان هم در اتاق شخصي خودشان دفن شدند و بعد از ايشان هم مردم به آن مکان رفت و آمد داشتند .

فرض را بر اين مي گذاريم که در اتاق عايشه دفن شدند ، عايشه در سال 50 هـ از دنيا رفت ، اين اتاق به چه کسي رسيد ؟ يعني در اتاق را بستند که هيچ کسي به آن دست نزند؟ اين قضيه حداقل بعد از حکومت مروان بن حکم يعني بعد از سال 66 هـ ، اتفاق افتاده و بعد از حدود 20 سال بعد از وفات عايشه بود و قطعا هم درب اين اتاق باز بوده  .

حال فرض کنيم که در زمان عايشه بوده ، نمي شد که درب را باز کند و داخل اتاق عايشه شود و سرش را روي قبر رسول خدا (ص) گذاشته باشد . حتي اگر در همان اتاق 2 در 1 هم که بوده باشد ، آن اتاق درب داشته که ابو ايوب داخل آن رفته ( سند آن هم صحيح بوده ) ، مروان هم مي توانست سرش را داخل اتاق کند و ببيند که چه کسي آن جاست و راوي هم مي توانسته اين کار را انجام دهد ، هيچ اشکالي هم نداشته است .

اين اشکالات ، اشکالات بسيار ضعيف و پيش پا افتاده است .

مجري :

 ما روالي را که در اين برنامه داريم اين است که معمولا از کليپ علماي اهل سنت در خصوص مطالب و مسائلي که داريم ، استفاده مي کنيم . شيخ  جفري ، شخصيتي است که شايد با پخش چندين کليپ از ايشان براي شما هم آشنا باشد . سخنان ايشان را بر عليه وهابيت و اثبات عقيده اهل سنت مي شنويم .

کليپ 2 :

علي زين الدين الجفري ، از علماي اهل سنت و استدلال به روايات براي جواز توسل

اي اصحاب رسول خدا (ص) حال شما بعد از وفات آن حضرت چگونه بود ؟ آيا شما فوت ايشان را تمام شدن زندگي پيامبر (ص) مي دانستيد ؟ به عزت معبود قسم  ، که چنين نبود . ابن حجر عسقلاني در کتاب فتح الباري ، جلد 2 ، در کتاب الاستسقاء و بيهقي و حاکم نيشابوري و ابن خزيمه ، با سند صحيح روايت کرده اند که بلال بن حارث مزني که از اصحاب حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله بود ، به سوي قبر رسول خدا (ص) آمد و کنار قبر شريف آن حضرت ايستاد ، در حالي که در زمان عمر قحطي آمده بود ، و گفت : يا رسول الله ، بيانديشيد ! گفت : اي رسول خدا (ص) ! اي رسول خدا زمين ها خشکيده اند و انسان ها  هلاک شده اند ؛ پس براي امتت طلب باران کن ( اين را گفت ) زيرا اصحاب پيامبر (ص) مي دانستند که آن حضرت در ضريح و قبرش زنده است .

سلام هر کسي را که به او سلام کند ، مي شنود و جواب مي دهد و پيامبر (ص) بود که فرمود : انبياء در قبرهايشان زنده هستند ، همان طور که مسلم در صحيح خود نقل کرده است . آن حضرت فرمود : شبي که به معراج رفتم ، از کنار موسي (ع) عبور کردم ؛ در حالي که در کنار ماسه هاي رملي قرمز ، در قبرش نماز مي خواند و خودم او را در آن جا با چشمم ديدم .

اين روايت ها ما را به علاقه داشتن آثار انبياء ( که درود خداوند بر آن ها باد ) و مکان هاي ضريح شان راهنمايي مي کند . براي پند گرفتن و تبرک و شناخت قدر و منزلت صاحبان قدر و منزلت در نزد خداوند و اين زندگاني است که بسياري از مردم آن را با قلب هايشان درک  نمي کنند که قبر هاي مسلمانان را به صورت عمومي مشخص کنيم و قبرهاي نيکو کاران و انبياء صالح را به طور خاص مشخص نماييم ؛ به خاطر اين که آن زندگاني است که بسياري از مردم آن زندگاني خاصي را که خداوند آن ها را به آن حيات در ضريح هايشان گرامي داشته ، درک کنيم و بشناسيم حقارت و کوچکي زندگاني را که ما داريم .

زماني که به عظمت زندگاني که آن ها دارند ، بيانديشيم و تفکر کنيم . اصحاب پيامبر (ص) چنين بودند ، همان گونه که ابن حجر هيثمي  در کتاب مجمع الزوائد ـ با سندي که تمامي راويان آن مورد اطمينان هستند ـ نقل کرده است و چه بسا همان روايتي است که امام احمد بن حنبل نقل کرده است . مروان بن حکم شبي از کنار قبر رسول خدا (ص) مي گذشت ، ديد مردي کنار قبر شريف ايشان نشسته است و خودش را روي قبر آن حضرت انداخته و سرش را روي اتاقکي که روي قبر بود ، گذاشته و گريه مي کند . مروان او را حرکت داد گويا مخالف کار او بود ...

پس انکار کردن محبت انسان هاي صالح و انکار علاقمندي به آثار آنان ، خوي و سرشتي است که از پدر آن ها اخزم به جاي مانده است و اين بازيي اموي است که آن ها داشتند .

مروان به آن مرد توجه کرد و تکانش داد و گفت : چه کار مي کني ؟ آن مرد سرش را بلند کرد ، مروان ديد که او ابو ايوب انصاري است ، همنشين رسول خدا (ص) ، همان فردي که پيامبر (ص) براي اولين بار که به مدينه آمد ، در خانه او ساکن شد ؛ زيرا شتر آن حضرت فقط درب خانه ابوايوب نشست . اين عقيده ابو ايوب است ؛ پس چه کسي است که به ما خداشناسي را ياد دهد ؟ توحيدي که ابو ايوب انصاري بلد نيست ؛ چه کسي است که مي خواهد براي ما عقيده اي بياورد که ابو ايوب انصاري آن را نمي شناسد . آيا ما به خداشناسي و عقيده اصحاب پيامبر (ص) طعنه بزنيم و ادعاي پيروي از کتاب و سنت کنيم ! نه قسم به خدايي که قرآن را نازل کرده است و سنت را در دست پيامبرش (ص) قرار داده ، چنين چيزي ممکن نيست .

مروان گفت : اي ابو ايوب چرا گريه مي کني ؟ ابو ايوب پاسخ داد : از اصحاب اين قبر شنيدم که فرمود : زماني که اهل دين حاکم باشد ، براي دين گريه نکنيد و زماني براي دين گريه کنيد که نا اهل رهبري دين (حکومت ) را به عهده گرفته باشد .

مجري :

ملاحظه فرموديد که شيخ جفري چه عباراتي را به کار برد . اين سخنان بايد تلنگر هايي باشد براي وهابي ها که به خودشان بيايند و حداقل اسم اهل سنت را از خود بر دارند .

اما در برنامه راه و بيراه ، بخش جديدي به نام لانه زنبور اضافه شده که در خصوص رابطه وهابيت و استعمار مي باشد .

لانه زنبور (4 )

کليپ3 :

راوي فيلم :

 روزنامه الثبات در مقاله اي در خصوص فعاليت هاي داعش در منطقه نوشت : تروريست هاي داعش با ايجاد بحران در عراق و سوريه ، اکنون لبنان را هدف قرار داده اند . جالب است بدانيم تا کنون رژيم صهيونيستي تنها دشمني بوده است که سعي مي کرد  با ايجاد اختلافات قومي ـ قبيله اي به فتنه انگيزي در منطقه بپردازد ؛ اما اکنون تروريست هاي داعش به نيابت از صهيونيست ها به اين کار مشغولند . در حقيقت مجموعه تروريستي داعش به منافع صهيونيست ها در منطقه کمک مي کند و به همين علت است که برخي از کشورهاي عربي و آمريکا نيز از نيروهاي مسلح در سوريه و عراق حمايت مي کند .

نکته قابل توجه اين است که داعش به طور عمد بنا ها و آثار فرهنگي در عراق و سوريه را هدف قرار مي دهند و اين فعاليت نيز در راستاي اقدامات صهيونيست ها در تخريب آثار فلسطين و شهر قدس و مخصوصا مسجد الاقصي قرار دارد . به همين علت است که بسياري از تحليلگران به جرأت اعلام مي کنند که داعش ، ساخته دست صهيونيست ها و براي خدمت به جنايات آن ها در منطقه است .

مجري :

در اين برنامه از آن جايي که ما تئوري هاي وهابي ها را بيان مي کنيم و بايد اعمال روز آن ها را هم  بايد به شما نشان دهيم . گاها بخش هايي داريم که خودمان هم  از نمايش دادن اين بخش ها متأثر مي شويم ، بخشي که جنايت هاي اين وهابي هاي وحشي را نشان مي دهد .

بنده از استاد يزداني خواهش مي کنم که توضيحات مختصري در اين باره داشته باشند .

استاد يزداني :

شيعه و سني تا به حال متوجه اين قضيه شده اند که داعش ، متعلق به کجاست و چه کساني آن ها را ساخته و خود اين سازندگان به دنبال نابودي اين گروه هستند و پشيمان شده اند ؛ حتي طرحشان همين بوده که گروهي بسازند که مسلمان ها را بکشند و بعد از آن ما بهانه اي داشته باشيم که به اين کشور هاي اسلامي وارد شويم براي نابودي اين گروه .

بسيار  واضح و روشن است که دست استعمار در کار است و بايد مسلمانان به جاي اين که مثل بعضي ها سخنگوي اين گروه ها باشند و با  شبکه هاي وهابي تماس بگيرند و با کمال وقاحت از اين گروهک ها دفاع کنند ، بيدار شوند و از نفوذ  بيشتر اين ها جلوگيري کنند .

مجري :

اين کليپ گزارشي از يک کودک کرد عراقي است که براي اين که به دست داعش زنده به گور نشوند ، به کوه فرار کرده اند .

کليپ 4 :

گزارشکر :

بيمارستاني در شمال سوريه ، کودکي تنها ، کسي نامش را نمي داند . در گوشه اي از بيابان ، هنگامي که هزاران ايزدي از ترس حمله شبه نظاميان داعش فرار مي کردند ، پيدا شده است . کسي از سرنوشت پدر و مادرش خبر ندارد . پزشکان اين جا مي گويند : ساعت ها ماندن در زير آفتاب سوزان بيابان ، بينايش را گرفته و احتمالا او ديگر روشنايي را نخواهد ديد .

مجري :

وهابي هايي که از اين گروه دفاع کرده اند و وهابي هايي که با رسانه هاي خود آن ها را تحريک کرده اند ، بايد پاسخگو باشند . اين آينده يک کودک بود که ديديد ، در حدود هفتصد هزار ايزدي در آن منطقه بودند که خيلي از آن ها کشته شدند و خيلي هاي ديگر هم در محاصره هستند و اين هديه داعش براي مردم عراق بود .

کليپ ديگري باز هم از جنايات وهابي ها آماده کرده ايم و از کساني که نمي توانند اين صحنه ها را ببينند ، خواهش مي کنيم که فقط گوش دهند .

کليپ 5 :

حمايت شبکه هاي وهابي از داعش :

 کارشناس وهابي شبکه وهابي کلمه :

داعش هر چه که باشد ، اگر به عراق بيايد ، سگش به آن ها شرف دارد .

و حتي ايران براي ايراني ها ، داعش بهتر است ، من با سند براي شما ثابت مي کنم .

کرامت انساني در ايران زير سؤال مي رود ، داعش در مقابل اين ها چرا بايد بد باشد ، اگر آن ها بيايند ، بهتر است .

مدير شبکه وهابي کلمه :

در سوريه شروع کرد به مردم کشتن ، اين ها هم ياد گرفتند و مي خواهند انتقام بگيرند . گروهي آمده اند و مي خواهند انتقام بگيرند . سال هاست که اهل سنت کشته مي شوند ، گروهي بلند شده اند به اسم اهل سنت .

کارشناس وهابي شبکه کلمه :

من در مورد داعش گفتم که حداکثر کاري که کرده ، سيلي بوده که به گوش افراد زده . هنوز هم روي حرف خود هستم .

داعش که حمله نکرده به بغداد ، تا به حال که موشک هاي آن ها  نرسيده . مردم بي گناه را که نکشته .

مجري :

هر کسي از طرفداران اين شبکه ها که اين کليپ را ديده ، حجت بر او تمام شده ، خودتان را گول نزنيد . بدانيد و ببينيد که اين ها چه کساني هستند .

استاد يزداني ! اگر در اين خصوص توضيحاتي داريد را ارائه دهيد .

استاد يزداني :

توضيحي جز احساس تأثر و ناراحتي ، ندارم . انسان که اين جنايات را مي بيند ، فکر کردن براي او سخت مي شود . اميدواريم که مولا و آقايمان حضرت حجت بن الحسن (عج ) تشريف بياورند و انتقام اين بي گناهان را از دشمنانشان بگيرند . ان شاء الله

تماس بينند گان

بيننده : آقاي بدر خاني از خوي – شيعه

چند ماه قبل يکي از اين شبکه هاي وهابي ادعا مي کرد که ما رسول خدا (ص) چند ده هزار حديث داريم و شيعيان کمتر از اين مقدار دارند . آيا اين يک فضيلت است براي اهل سنت و وهابيت که بيشترين روايت را از پيامبر خدا (ص) دارند يا نه ؟ از استاد يزداني خواهش مي کنم در اين باره توضيحاتي را بدهند که ما چه اندازه روايت از رسول اکرم (ص) داريم و اهل سنت به چه اندازه ؟

استاد يزداني :

کل روايات اهل سنت و کل روايات شيعه را کسي شمارش نکرده است . ما فقط کتاب شريف کافي را که با آن ها مقايسه کنيم ، تعداد شانزده هزار روايت است . از اين شانزده هزار روايت ، حداقل نه هزار روايت براي ما معتبر است . همين نه هزار روايت ، از تمام روايات صحاح سته اهل سنت بيشتر است . ضمن اين که در طول تاريخ کتاب هاي شيعه از بين رفته ، شايد يک دهم از کتاب هاي شيعه باقي نمانده است . همان طور که شيخ حرعاملي در کتاب وسائل الشيعه گفته اند : در زمان امام صادق (ع) ما بيش از شش هزار عنوان کتاب داشتيم که محدثين نوشته اند که کتاب هاي ما اصلا قابل قياس با اهل سنت نيست .

فرض کنيم که ما هزار روايت صحيح داريم ، اگر بخواهيم روايات صحيح آن ها را جدا کنيم ، به ده عدد هم نمي رسد . در کتاب هاي آن ها فقط رواياتي صحيح است که در فضائل اهل بيت (ع) مي باشد و اگر بخواهيم بقيه روايات آن ها را با قاعده رجالي بررسي کنيم ، روايت صحيحي برايشان نمي ماند .

بيننده : آقاي عباسي از کرمانشاه – شيعه

من قبلا که در مورد امام حسين (ع) که صحبت مي کردند ، شايد باورم نمي شد که چگونه مي توان سر يک مسلمان را بريد و سر نيزه کرد ؛ ولي با ديدن اين کليپ ها باور کردم که مي تواند چنين باشد .

به يکي از اهل سنت که توسل را قبول نداشت ، گفتم که قبول داري که امام حسين (ع) هر چه داشت براي خدا داد ، گفت : بله . به او گفتم : آن همه مي توانست مال و ثروت را قبول کند ولي کشته نشود اما گفت که براي دين خدا مي روم . گفت : بله . گفتم : مگر مي شود که من بگويم خدايا به حق حسين(ع) و اولادش به من کمک کن و خداوند جواب مرا ندهد ؟

بيننده : راشد از زاهدان – اهل سنت

داعش چه شيعه و چه اهل سنت را بکشد ، محکوم است و اصلا انسانيت ندارد . قلب انسان از اين همه بيرحمي و جنايت به درد مي آيد . ضعف از  کل مسلمانان است چه شيعه  و چه سني . اگر مسلمانان باهم متحد بودند ، اين همه جنايت در کشور هاي اسلامي اتفاق نمي افتاد .

بيننده : عليرضا از همدان – شيعه

زماني که اين شبکه هاي وهابي حمايت صريح و روشني از داعش مي کنند ، در واقع کار داعش را انجام مي دهند . بنده چند سؤال از اين آقاياني دارم که نام خود را مولانا مي گذارند و در آن شبکه هاي وهابي ، شرکت کرده و اين گروهک تروريستي را تأييد مي کنند . اين شبکه ها سخنان زيادي بر عليه رهبري و ملت ايران مي زنند ، بنده از اين آقايون مي پرسم که شما هم با اين سخنان موافق هستيد ؟ سؤال دوم من اين است که اگر روزي شما قدرت را به دست بگيريد ، شما چه مي کنيد ، آيا شما هم ذبح مي کنيد ، يا اين که زنده به گور مي کنيد يا زنان مسلمان را به بردگي مي بريد ؟

سؤال بعدي اين است که آقاي حيدري معروف کالي کلاب ، که شما هم پخش کرديد ، در باره زنان ايراني توهين هايي کردند ، اين آقايان هم که ايراني هستند و شامل اين سخنان مي شوند ، بنده مي خواستم بپرسم که نظر شما در اين باره چيست ؟

سؤال آخرم هم اين است که يکي از اين آقايان در برنامه اي از ابوسفيان ، بسيار شديد و جانسوزانه دفاع مي کرد ، بنده فقط سخنان پاياني سيد الشهدا (ع) را به آن ها بگويم که حضرت فرمود : اي پيروان ابوسفيان اگر دين نداريد ، لااقل در دنيا آزاده باشيد .

استاد يزداني :

خيلي عجيب است که اين آقا قبل از آن برنامه که از ابوسفيان دفاع کند ، در برنامه اي در شبکه نور ، به حضرت ابو طالب (ع) توهين کرد و ايشان را کافر خواند و از ابو سفياني که وضعيت او کاملا براي همه مشخص است ، دفاع کرد . 

بيننده : خانم حميدي از زاهدان – اهل سنت (مستبصر)

بنده حدود سه سال است که برنامه هاي شما را مي بينم و به اين نتيجه رسيده ام که تشيع ، مذهب حقه است و مي خواهم که شيعه شوم . بنده مي خواستم سؤال کنم که همسرم که سني مذهب است ، اگر شوهرم در جريان شيعه شدن من نباشد ، اشکالي به وجود نمي آيد ؟ بنده اگر بخواهم به مذهب تشيع وارد شوم ، چه کارهايي لازم است ؟

سؤال بعدي من در مورد سريال حسنين است که اين روزها در حال پخش مي باشد . نظر شما در اين باره چيست ؟

 

استاد يزداني :

از نظر همه مراجع ما ، ماندن شما با شوهر سني اشکالي ندارد ؛ زيرا مسلمان است و اگر مسيحي يا يهودي بود ، مسأله فرق مي کرد ؛ حتي اگر شيعه هم نشد ، شما همسر ايشان باقي مي ماني .  

 اگر شما بخواهيد واقعا شيعه شويد ، بايد در ابتداي مسير ، کتاب هاي در مورد عقايد شيعه وجود دارد را بخوانيد تا از نظر اعتقادي کاملا ، قوي و محکم شويد و بعد از آن رساله اي يکي از مراجع شيعه را هم تهيه و طبقه همان عمل کنيد . بنده توصيه مي کنم که کتاب المراجعات  را با ترجمه يک بار بخوانيد که در همان زاهدان هم پيدا مي شود .

اگر شيعه باشيد که فتاواي علماي شيعه دراين باره مشخص است که ديدن اين سريال ها حرام است ؛ زيرا وهن امام به حساب مي آيد و در آن دروغ هاي زيادي گنجانده شده است . اگر سني هم باشيد ،  فتاواي علماي اهل سنت هم اين است که ديدن اين سريال ها حرام است .

مجري :

جداي از بحث شيعه شدن ، شما بايد مسأله تقيه را هم مد نظر بگيريد تا دچار مشکل نشويد . ما به دنبال اين نيستيم که کسي را شيعه کنيم تا براي شما مشکلاتي به وجود آيد .

بيننده : آقاي پيشقدم از گرگان – شيعه

بنده از پخش اين کليپ ها تشکر مي کنم . نکته اي را مي خواستم به برادران وخواهران سني بگويم که حتي اگر  پدر و مادر اين کودک کافر باشد ، اين کودک چه گناهي دارد ؟

بيننده : آقاي رضايي از خاش – اهل سنت

در مورد تقيه که به آن بيننده فرموديد ، نکته اي مي گويم که اگر کسي تقيه کند ، مجبور مي شود که دروغ بگويد ، ما اهل سنت در مذهب خود تقيه نداريم .

استاد يزداني :

شما مطمئن هستيد که در مذهب شما  تقيه وجود ندارد ؟

شما اگر در قسمت مقالات سايت تحقيقاتي مؤسسه حضرت ولي عصر (عج) برويد ، اين مقاله را مي بينيد : ادله مشروعيت تقيه از ديدگاه شيعه و سني

ادله مشروعيت از ديد گاه عقل و قرآن کريم که چهار آيه از قرآن را بيان کرده ايم که تقيه را ثابت مي کند . اين آيات صراحتا و واضح تقيه را اثبات مي کند . از آن گذشته عمل صحابه است که از مسيلمه کذاب تقيه کرده است ، عبد الله بن مسعود از سلاطين جور تقيه کرده . همه اين موارد از کتب اهل سنت است . که در اين جا تقيه رسول خدا (ص) از قوم عايشه را مي خوانم آن هم از کتاب صحيح بخاري :

عن عايشه زوج النبي (ص) قال لها : الم تري أن قومک لما بنوا الکعبة اقتصروا عن قواعد ابراهيم ، فقلت يا رسول الله ألا تردها علي قواعد ابراهيم . قال : لولا حدثان قومک بالکفر لفعلت .

پيامبر اکرم (ص) مي فرمايد : زماني که قوم عايشه يا همان قوم قريش خانه کعبه را مي خواستند بازسازي کنند ، آن را کوچک ساختند . سؤال کرد : آيا نمي خواهي دوباره آن را بزرگ بسازي و آن را بر همان پايه هايي که حضرت ابراهيم (ع) ساخته بود ، بنا کني ؟ گفت : اگر قوم تو تازه از کفر جدا نشده بود ، اين کار را انجام مي دادم . ( يعني در اين جا صراحتا رسول خدا (ص) تقيه مي کنند .)

اين يک مطلب که در صحيح بخاري آمده است . خود پيامبر (ص ) از اصحابشان تقيه مي کردند . ابن عباس از عمر بن خطاب تقيه مي کرده که در صحيح بخاري آمده است که مي گويد :

 من سؤالي از خليفه داشتم که يک سال صبر کردم ، نمي توانستم بپرسم و تقيه مي کردم .

موارد زيادي از تقيه وجود دارد از جمله تقيه ابوهريره از عمربن خطاب ، تقيه حذيفه بن يمان از عثمان ، تقيه ابوحنيفه از منصور دوانيقي ، تقيه مالک بن انس از بني اميه  ... که بنده ليست آن ها را مي توانم نشان دهم و هم اين موارد هم از کتاب هاي اهل سنت با سند صحيح بيان شده است. علماي شما هم در گذشته و هم حال حاضر تقيه داشته و دارند ؛ چون تقيه يک ضرورت عقلي است و زماني مي رسد که انسان بين اهم و مهم قرار مي گيرد ، مثلا بين اين که در قضيه اي شخصي را بکشم يا اين که دروغ بگويم ، قرار مي گيرم . کشتن انسان که گناه بزرگي است ، دروغ گفتن هم گناه است ؛ ولي در اين جا بين اهم و مهم ما به عقل مراجعه مي کنيم که قطعا عقل دستور به عمل کردن به اهم را مي دهد .

شما اگر تقيه را قبول نداري ؛ يعني اين قاعده عقلي را قبول نداري .

نص صريح آيه قرآن هم است که مي فرمايد :

لا يتخذ المؤمنين الکافرين اولياء من المؤمنين ومن يفعل ذلک فليس من الله في شئ إلا ان تتقوا منهم تقاه ...

نص صريح قرآن که تقيه را ثابت مي کند . سوره آل عمران/ 28

ما در اين مقاله ديدگاه مفسران شيعه و سني را در اين مقاله بيان کرده ايم .

مجري :

اگر آن هفتصد نفر اهل سنت که در عراق کشته شدند ، تقيه مي کردند ، کشته نمي شدند . اگر حسن شحاته تقيه مي کرد ، کشته نمي شد ....

بيننده : رحمان از رودهن – اهل سنت

بنده يک سؤال دارم و آن اين که شيعه مي گويد: امامت حضرت علي (ع) ، از جانب خداوند است و رسول خدا (ص) هم آن را اعلام کرده اند . بعد ها هم رسول خدا (ص) به ايشان فرمودند که کساني حکومت را از تو غصب مي کنند و شما بايد سکوت را اختيار کني . آيا اين درست است ؟

در اين مورد شبهه اي دارم که به حضرت علي  (ع) فرمودند : که شما در مقابل حکومت سکوت کن ؛ ولي چرا حضرت زماني که به خانه اشان حمله کردند و با آن وضعيت حضرت زهرا (س) را کتک زدند و فرزندشان را کشتند ، ايشان کاري انجام ندادند ؟

مجري :

شما مطمئن هستيد که حضرت هيچ عکس العملي انجام ندادند ؟

بيننده :

تا جايي که ما شنيده ايم ايشان با آن شجاعت که درب خيبر را از جا کندند ، در اين قضيه کاري نکردند . پس شما به من ثابت کنيد که ايشان از خود در اين مورد عکس العمل نشان داده اند و شجاعت داشتند .

استاد يزداني :

آقا رحمان رسول خدا (ص) شجاع بودند يا نبودند ؟ پس چرا زماني که سميه مادر عمار ياسر را در مقابل رسول خدا (ص) با آن وضعيت اسفبار کشتند ، حضرت از آن ها دفاع نکرد ؟ يعني رسول خدا (ص) نعوذ بالله غيرت نداشتند که از زن مسلمان دفاع کنند ؟ به همان دليلي که رسول خدا (ص) در مقابل کشتن سميه و هزاران زن ديگري که مشرکين کتک خورند و گاها هم کشته شدند ، دفاع نکردند ، امير المؤمنين (ع) هم به همان دليل دفاع نکردند ؟

بيننده :

آن ها مشرک بودند ، شايد بنابر مصلحتي اين کار را انجام ندادند .

استاد يزداني :

بنده از شما سؤال مي کنم که چه مصلحتي بود که حضرت دفاع نکردند ؟ چه دليلي داشته اند که از يک زن مظلوم مسلمان دفاع نکردند ؟ مگر نعوذ بالله حضرت بي غيرت يا ترسو بوده اند ؟ شما هر دليلي بيان کنيد ، همان دليل را ما مي توانيم براي اميرالمؤمنين (ع) استفاده کنيم . به نظر شما چه مصلحتي وجود داشته است ؟

بيننده :

اگر شما دليل سکوت حضرت علي (ع) را با سند صحيح براي بنده بيان کنيد ، از شما ممنون مي شويم ؛ زيرا اين مسئله براي من يک شبهه شده است .

استاد يزداني :

ما در مورد اين قضيه به طور مفصل در ايام شهادت حضرت زهرا (س) توضيح داديم . اگر در سايت تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج) ، در قسمت پرسش و پاسخ ، کلمه دفاع را جستجو بزنيد ، مقاله مفصلي دراين زمينه وجود دارد که چرا اميرالمؤمنين علي (ع) از همسرش دفاع نکرد ؟ که روايات صحيح در اين باره بيان کرده ايم که از جمله آن روايت عکس العمل تند حضرت در مقابل عمر بن خطاب با سند صحيح از کتاب سليم بن قيس نقل شده است .

 کتاب سليم از ديدگاه ما ، همان طور که آيت الله خويي فرموده اند : سند آن صحيح است .  اين روايت را بخوانيد که ما به علت ضيق وقت نمي توانيم بخوانيم ، اهل سنت هم اين روايت را نقل کردند . در اين زمينه رواياتي با سندهاي صحيح در کتب شيعه بيان شده که اميرالمؤمنين (ع) به صورت وصيت از ايشان عهد و پيمان گرفته بودند که به خانه تو حمله مي کنند و در آن زمان وظيفه تو صبر و شکيبايي است . اين مقاله را که بخوانند ، مي توانند جواب کاملي را دريافت کنند .

 

بيننده : آقاي آقايي از گيلان – اهل سنت

بنده چند سؤال داشتم ؛ ولي قبل از آن جنايات داعش را محکوم مي کنم و اگر کتاب هاي تاريخي را مطالعه کنيم، مي بينيم که داعش شباهت زيادي به تيمور لنگ دارد ، با اين که حافظ قرآن بود ؛ اما مي گفت ايراني ها به دليل اين که شيعه شدند ، بايد کشته شوند .

اما سؤالات : در روايتي از کتاب البيان في تفسير قرآن از آقاي خويي آمده که عبد الله بن عباس که تا سال 68 هـ زنده بودند ، قرآني با 116 سوره در اختيار داشت به نام الخلع و الحفد . در اين خصوص توضيحاتي را بيان کنيد . سؤال دوم اين که فردوسي و حافظ شيعه بودند يا سني ؟ و اين که آيا اولين کسي که اشهد ان عليا ولي الله گفت ، سلمان فارسي (رضوان الله عليه ) بود ؟

مجري :

آقاي خويي کتاب البيان را بر ضد تحريف قرآن نوشته اند و گاها هم رواياتي از کتب اهل سنت نيز در آن نقل کرده اند و به آن پاسخ داده اند .   

  استاد يزداني :

اين روايت را آقاي خويي از کتاب هاي اهل سنت نقل کرده اند ، در کتب شيعه چنين چيزي وجود ندارد . اين روايت را از کتاب الاتقان آقاي سيوطي ، جلد 2 ، صفحه 424 ، نقل کرده است :

أن عمر بن خطاب قنت بعد الرکوع فقال : بسم الله الرحمن الرحيم ....

همان سوره هايي را که اين بيننده گفتند را عمر بن خطاب در قنوت خود مي خواند.

اين روايت را هم  آقاي سيوطي گفته اند که سند آن معتبر مي باشد .

جالب است که آقاي هيثمي در کتاب مجمع الزوائد ، جلد 7 ، صفحه 236 ، همين روايت را بيان کرده و مي گويد : سند روايت صحيح است . ما در اين زمينه ، روايت معتبر در کتب شيعه نداريم ؛ ولي در کتب اهل سنت با سند صحيح نقل شده است .

در مورد سؤال دوم ايشان هم بايد بگويم : حافظ که قطعا شيعه است ؛ اما در مورد فردوسي ، مشخص نيست .

مجري :

از شما استاد يزداني و هم چنين شما بينندگان عزيز تشکر مي کنيم که با ما همراه بوديد و اميدواريم که از اين برنامه هم استفاده کرده باشيد .

اللهم عجل لوليک الفرج

                         ياعلي مدد

                                      خدايار و نگهدارشما .



حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد يزداني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما