* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 06 فروردين 1391 تعداد بازديد: 876 
راه و بي راه - بررسي روايت توسل عمر بن خطاب به عباس عموي پيامبر (ص)
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
 بسم الله الرحمن الرحيم

تاريخ : 1393/06/03

موضوع: بررسي روايت توسل عمر بن خطاب به عباس عموي پيامبر (ص)

فهرست مطالب:

موضوع: بررسي روايت توسل عمر بن خطاب به عباس عموي پيامبر (ص)

فهرست مطالب:

پاسخ کارشناسان وهابي از روايت توسل عمر به عباس

پاسخ علماي اهل سنت از شبهات وهابيت در باره روايت توسل عمر به عباس

پاسخ اول : محمد عمر سربازي

پاسخ دوم و سوم  : سيد احمد بن سيد زيني دحلان

جواب چهارم : ابن حجر هيثمي

جواب پنجم : دکتر عزت علي عطيه

شعراوي : روايت توسل عمر به عباس، جواز توسل به منتسبين به رسول خدا (ص) را ثابت مي کند .

جواب ششم : بدر الدين عيني

لانه زنبور (5 )

تماس بينندگان

 

مجري :

          درود و سلام و صلوات بر پيامبر خاتم ، پيامبر رحمت ، حضرت محمد مصطفي ـ صلي الله عليه و آله ـ و سلام بر شما بينندگان عزيز که باز هم بيننده برنامه راه و بيراه هستيد ، برنامه اي که راه شيعه و اهل سنت را از بيراه وهابيت نشان مي دهد . همانند برنامه هاي گذشته در خدمت استاد محترم و عزيز ، حجه الاسلام و المسلمين يزداني هستيم .

مبحثي که در هفته هاي گذشته به آن پرداخته ايم ، بحث توسل و استغاثه است و تفاوتي که نگرش وهابيت دراين خصوص با ساير مسلمين دارد . بنده از استاد يزداني خواهش مي کنم خلاصه اي از مطالب هفته گذشته را بيان کنند و در ادامه به موضوع اين بپردازيم .

استاد يزداني :

ما در هفته گذشته روايت ابو ايوب انصاري ـ رضوان الله تعالي عليه ـ را  خوانديم که ايشان سر قبر رسول خدا (ص) مي رود و صورت خود را روي قبر شريف حضرت گذاشته و با ايشان يا سخن مي گويد يا اين که به ايشان متوسل شده يا استغاثه مي کند . به هر حال گفتيم که اين روايت هر چه را که ثابت کند ، بر خلاف ديدگاه وهابيت مي باشد و ديدگاه شيعه را در جواز توسل و استغاثه به پيامبر (ص) را ثابت مي کند . به اشکالات آن ها در مورد اين روايت ، پاسخ داديم و ان شاء الله در برنامه امشب روايتي ديگر را درباره جواز توسل از ديدگاه اهل سنت را بيان خواهيم کرد .

روايتي که امشب به طور مفصل به آن مي پردازيم ،‌ روايت توسل خليفه دوم به جناب عباس بن عبدالمطلب ، عموي رسول خدا (ص) است که روايت از لحاظ سندي مشکلي ندارد ؛ چون در صحيح بخاري آمده است ؛ اما اشکالات دلالي از روايت گرفته اند که با پخش کليپ هايي در اين زمينه به آن پاسخ مي خواهيم داد.

روايت در صحيح بخاري ، تأليف ابي عبدالله محمد بن اسماعيل بخاري ، چاپ دار ابن کثير در دمشق و بيروت ، صفحه 245 ، کتاب الاستسقاء ، باب سؤال الناس الامام الاستسقاء إذا قحطوا ، روايت 1010 :

حدثنا الحسن بن محمد قال : حدثنا محمد بن عبد الله الانصاري ، قال : حدثني أبي عبد الله بن مثني عن ثمامة بن عبد الله بن انس « أن عمر بن خطاب کان إذا قحطوا استسقي  بالعباس بن عبد المطلب فقال : اللهم إنا کنّا نتوسل إليک بنبينا فتسقينا وإنا نتوسل إليک بعمّ نبينا فاسقنا ، قال : فيسقون .

از ثمامه بن انس نقل شده که عمربن خطاب هر زمان گرفتار قحطي مي شد ، به وسيله عباس بن عبد المطلب از خداوند طلب باران مي کرد . خليفه دوم دعا مي کرد : خدايا ما در زمان رسول خدا (ص) ، هميشه به ايشان متوسل مي شديم و تو برايمان باران مي فرستادي و سيراب مي کردي و الان ما به عموي پيامبر (ص) متوسل مي شويم ؛ پس خدايا براي ما باران بفرست و ما را سيراب کن . راوي مي گويد : باران هم آمد .

بخاري ، ابي عبدالله محمد بن اسماعيل ، صحيح بخاري ، چاپ دار ابن کثير بيروت و دمشق ، ص 245 ، باب الاستسقاء 

اين روايت ، روايت مشهوري است که در کتاب هاي ديگر هم بيان شده از جمله :

کتاب ذخائر العقبي في مناقب ذوي القربي ، تأليف محب الدين ابي العباس احمد بن عبد الله بن محمد الطبري المکي ، متوفاي 694 هـ ، با تحقيق اکرم البوشي و احمد الارنؤوط ، صفحه 332 :

همين روايت بخاري را نقل کرده و روايت دومي که وقتي نماز باران تمام شد ،‌ خليفه دوم خطبه اي خواند و گفت :

أن ابن عمر : أن عمر خطب الناس وقال : أيها الناس ! إن رسول الله (ص) کان يري للعباس ما يري الولد لوالده ، يعظمه ويفخمه ويبّر قسمه فالقتدوا ـ أيها الناس ـ برسول الله في عمه العباس ، واتخدوه وسيلة إلي الله عزوجل فيما نزل بکم . حديث حسن صحيح ، تفرد به الزبير بن بکار

خليفه دوم در خطبه خود گفت : اي مردم رسول خدا (ص) در زمان حياتشان براي عموي خود احترم زيادي قائل بود ، همان احترامي که فرزند براي پدرش قائل است . اي مردم شما هم به رسول خدا (ص) اقتدا کنيد و به عباس عموي ايشان احترام بگذاريد و مقام او را بزرگ بداريد و عموي پيامبر (ص) را وسيله خود قرار دهيد در بلاهايي که بر سر شما مي آيد . سند اين حديث ، هم حسن و هم صحيح است ( از جهت اين که يک سند دارد ، حسن مي باشد و از جهت اين که راويان اين حديث ثقه هستند ، صحيح مي باشد )

الطبري المکي ، محب الدين ابي العباس احمد بن عبد الله بن محمد ، ذخائر العقبي في مناقب ذوي القربي ، متوفاي 694 هـ ، با تحقيق اکرم البوشي و احمد الارنؤوط ، ص 332

اين هم سخن يکي از بزرگان اهل سنت که اين روايت مکملي براي روايت قبل مي باشد ، چون روايت را تا همان قسمت بيان کرده که اين روايت ادامه هم دارد که خليفه دوم سخنراني مي کند . اين روايتي است که ما به آن استدلال مي کنيم و توضيحات کاملي را در اين باره ارائه خواهيم داد .

همين جمله « واتخدوه وسيله إلي الله » را ابن حجر عسقلاني در فتح الباري بيان کرده است .

فتح الباري شرح صحيح البخاري ، تأليف احمد بن علي بن حجر عسقلاني ، جلد سوم ، چاپ دار الطيبه عربستان ، صفحه 352 ، کتاب الاستسقاء در ذيل همان روايت 1010 نقل کرده است :

... واتخذوه وسيلة‌ إلي الله ...

اين کل روايت است که در ادامه روايات ديگر را در پاسخ به شبهات آن بيان خواهيم کرد .

مجري :

اگر اجازه دهيد بحث ها و شبهاتي را که وهابيت در خصوص اين روايت داشته اند را بشنويم و بعد از آن پاسخ هاي شما را مي شنويم .

پاسخ کارشناسان وهابي از روايت توسل عمر به عباس

مجري وهابي کلمه :

توسل عمر به ابن عباس در جريان استسقاء و براي نزول باران .

کارشناس وهابي :

خلاصه اين سخن اين است که روايت در کتاب صحيح بخاري مي باشد . حديث بسيار واضح است از انس بن مالک نقل شده که : در دوران عمر بن خطاب خشکسالي شد :

کان إذا قحطوا استسقي بالعباس بن عبد المطلب فقال : اللهم إنا کنا نتوسل إليک بنبينا صلي الله عليه وآله فتسقيناه وإنا نتوسل إليک بعم نبينا فسقنا ، قال : فيسقون .

هنگامي که خشکسالي شد به عباس بن عبد المطلب استسقاء مي کرديم به اين صورت که مي گفت : بار الها ! ما در گذشته متوسل به پيامبر (ص) مي شديم يعني از ايشان مي خواستيم که براي ما دعا کند ؛ پس تو براي ما باران نازل مي کردي و ما به عموي پيامبر (ص) متوسل مي شديم و در نتيجه باران مي باريد.

بخاري ، ابي عبدالله محمد بن اسماعيل ، صحيح بخاري

حديث در اين جا مختصراست ، الفاظ حديث در جاهاي ديگر مفصل است . خود هميني که عمر بن خطاب حاضر نيست که بعد از پيامبر (ص) به ايشان متوسل شود ، دليل بر اين است که توسل جايز نيست ؛ به همين خاطر عباس عموي پيامبر (ص) که فرد زنده بود را آوردند و از او خواستند که دعا کند . در بعضي از روايات آمده که به عباس گفتند : بلند شو و دعا کن . ايشان هم دعا کردند و خداوند هم باران نازل کردند .

مجري :

 پاسخ اولي را که به اين روايت دادند را ملاحظه فرموديد . به اين دليل که در صحيح بخاري نقل شده ، نمي توانند به  طور کامل آن را انکار کنند و بگويند اين روايت از آن دسته روايات ضعيفي است که نمي توان به آن استدلال کرد .

استاد يزداني ! اين کارشناس وهابي گفت که همين که خليفه دوم به پيامبر (ص) و قبر مبارک ايشان مراجعه نکرده و سراغ عموي پيامبر (ص) رفته ، نشان دهنده اين است که عمر مي دانسته توسل به مرده جايز نيست .

استاد يزداني :

اين يکي از اشکالات اساسي و مهم اين ها ست که مي خواهند نه تنها از اين روايت عدم جواز توسل را ثابت کنند ؛ بلکه مي خواهند خلاف آن را اثبات کنند . علماي اهل سنت به اين شبهه ، پاسخ هاي مفصلي داده اند .

پاسخ علماي اهل سنت از شبهات وهابيت در باره روايت توسل عمر به عباس

پاسخ اول : محمد عمر سربازي

محمد عمر سربازي از علماي بزرگ اهل سنت ايران است که مردم اهل سنت جنوب ، براي ايشان احترام زيادي قائل هستند و کل اهل سنت ايران ايشان را مي شناسند و اين به اصطلاح علماي امروز اهل سنت ، از شاگردان ايشان بوده اند .

ايشان در کتاب فتاوي منبع العلوم کوه ون ، تأليف علامه محقق مولانا محمد عمر سربازي ، جلد اول ، صفحه 169 ، با عنوان جواب حديث عمر به مسأله توسل به حضرت عباس ، عموي پيامبر (ص) :

خود همين حديث بزرگ ترين دليل است براي ثبوت توسل به احيا و اموات ، مقصد اصلي عمر بن خطاب از اين عمل اين بوده که امت را بيدار کند که توسل به نبي مکرم اسلام (ص) دو نوع است :

1 . بلا واسطه از نبي مکرم (ص) توسل کرده شود . ( پيامبر (ص) زنده باشند و از ايشان طلب حاجت کند )

2 . از اقرباء حسيه يا معنويه نبي مکرم (ص) توسل کرده باشد . کما اين که حکيم الامه مي فرمايد : از اين حديث توسل به غير نبي (ص) هم ثابت شد وقتي که او را تعلق حسي و معنوي باشد . پس عمر بن خطاب نه به اين سبب به حضرت عباس توسل کردند که بعد از وفات حضرت رسول (ص) از او روا نيست ؛ چرا که در روايات ديگر جواز توسل بعد از وفات هم ثابت است ـ چنان که ذکر کرديم ـ بلکه هدف دوم خليفه اين بود که مسلمانان را متوجه کند که جواز توسل خاص به انيباء (ع)  نيست ؛ بلکه به ديگر صلحا هم روا ست .

اين هم پاسخ اول محمد عمر سربازي ، بزرگ عالم اهل سنت ايران بود .

پاسخ دوم و سوم  : سيد احمد بن سيد زيني دحلان

ايشان مفتي اعظم شافعي ها در مکه مکرمه در بين دو حکومت وهابيت مي باشند . در کتاب الدرر السنيه في رد علي الوهابيه ، تأليف سيد احمد بن سيد زيني دحلان ، چاپ مکتبه الاحباب ، صفحه 34 :

إنما استسقي عمر بالعباس ولم يستسق بالنبي | ليبين للناس جواز الاستسقاء بغير النبي | وأن ذلک حرج فيه ، وأما لاستسقاء بالنبي | فکان معلوما عندهم فلربما أن بعض الناس يتوهم أنه لا يجوز الاستسقاء بغير النبي | ، فبين لهم عمر باستسقائه بالعباس الجواز ولو استسقي بالنبي | لربما يفهم منه بعض الناس أنه لايجوز الاستسقاء بغيره | .  

اگر عمر به عباس توسل کرد به اين دليل بود که ثابت کند توسل به غير رسول خدا (ص) هم جايز است و توسل به غير پيامبر (ص) اشکالي ندارد . شايد مردم فکر مي کردند که توسل و استسقاء فقط به پيامبر (ص) جايز است . خليفه دوم مردم را آگاه کرد که توسل به غير ايشان هم جايز است . اگر خليفه دوم به پيامبر (ص) توسل مي کردند ، ممکن بود مردم دچار توهم مي شدند و اين گونه مي فهميدند که فقط توسل به پيامبر (ص) جايز است .

زيني دحلان ، سيد احمد ، الدرر السنيه في الرد علي الوهابيه ، چاپ مکتبه الاحباب ، ص 34

مجري :

بينندگان عزيز ! وهابيت به اين روايت ، ايرادات ديگري هم وارد کرده اند که آن ها را مي شنويم و در ادامه پاسخ علماي اهل سنت به اين ايرادات را از زبان استاد يزداني خواهيم شنيد .

کليپ 2 :

بيننده :

 الله براي حضرت علي (ع) و کل اهل بيت (ع) کافي بود و حضرت علي و اهل بيت (ع) براي ملت ايران نيز کافي است . اما سؤال بنده از کارشناس شما اين است که مگر براي عمر خداوند کافي نبود که در صحيح بخاري مي گويد: اللهم انا کنّا نتوسل إليک بنبينا ... ايشان به پيامبر (ص) توسل کرد.

مجري وهابي شبکه وهابي کلمه :

عمر در کنار قبر پيامبر (ص) به چه  کس متوسل شد ؟

بيننده :

 اللهم انا کنّا نتوسل إليک بنبينا (ص) ... شما ترجمه کنيد .

مجري وهابي شبکه وهابي کلمه :

شما دنباله حديث را نمي خوانيد . «ما در زمان حيات رسول خدا (ص) به پيامبر (ص) متوسل مي شديم ... » ادامه روايت را بخوانيد .

بيننده :

  اللهم انا کنّا نتوسل ...

مجري وهابي :

 کنّا فعل ماضي است يا فعل مضارع ؟

بيننده :

فعل ماضي است .

مجري وهابي :

يعني در گذشته ما به پيامبر (ص) متوسل مي شديم .

بيننده :

و در حال حاضر به عباس متوسل مي شويم . کجاي قرآن آمده که فقط به زنده متوسل شويد .

مجري :

 ما در گذشته به پيامبر (ص) متوسل مي شديم ، درحال حاضر به چه کسي متوسل شويم ؟ دنباله حديث را بخوانيد . چون اگر دنباله حديث را بخواند ، دستش رو مي شود ، نمي خواند . من به شما حق مي دهم ، اين روشي است که از اساتيد خود ياد گرفته ايد .

بيننده :

عمر مي گويد ما به رسول خدا (ص) متوسل مي شويم و الان به عباس عموي ايشان متوسل مي شويم .

مجري :

خداوند حق را بر زبان شما جاري کرد . چرا عمر در کنار قبر رسول خدا (ص) به عباس متوسل شد . مگر عباس از پيامبر (ص) بهتر است ؟ در اين حديث ببينيد که با چه روش ماهرانه اي اين مسأله را بيان کرده است . اين روايت در صحيح بخاري ، حديث 1010 که اين بيننده از اساتيد خود ياد گرفته اند ، اين گونه بيان مي کند :

اللهم انا کنّا نتوسل إليک بنبينا

مي گويد : اي خدا ، نمي گويد يا علي ، يا ابالفضل .... انّا کنّا يعني در گذشته که پيامبر (ص) زنده بود ، متوسل مي شديم و تو به ما باران مي دادي و الان که ايشان زنده نيستند ، قبر پيامبر (ص) در يک متري او بود ؛ اما چرا در اين جا عمر به قبر رسول خدا (ص) متوسل نشد . اگر جواب اين مطلب را نمي دانيد ؛ شايد روحانيون ديگري بتوانند پاسخگو باشند .

بيننده :

کجاي قرآن آمده که به عموي پيامبر (ص) توسل کنيد ؛ حتي اگر زنده باشد؟

مجري وهابي :

چرا عمر در کنار قبر پيامبر (ص) به عموي ايشان متوسل شد ؟

بيننده :

چرا به عموي پيامبر (ص) متوسل شد ؟

مجري وهابي :

چون عموي پيامبر (ص) زنده بود ؛ همان طور که زماني که پيامبر (ص) زنده بود به او متوسل مي شد . چرا به قبر پيامبر (ص) متوسل نشد ؟ من مي دانم که پاسخ اين سؤال را نمي دانيد .

مجري :

ملاحظه فرموديد که طبق معمول تماس هاي چالش آفرين خود به خود قطع شد . استاد يزداني عزيز ! وهابي ها پاسخ هايي را به اين روايت دادند که نظر بيننده اين بود که بر خلاف ديدگاه شما که فقط يا الله گو هستيد ؛ چرا خليفه دوم شما به عموي پيامبر (ص) متوسل شد ؟ مگر خدا براي او کفايت نمي کرد ؟

بحث بعدي که مطرح کرد اين بود که شما ادامه روايت را نمي خوانيد ، اگر بخوانيد رسوا مي شويد . ادامه روايت را هم مشاهده مي کنيم که چه چيزي است .

مسأله بعدي اين بود که چرا عمر به پيامبر (ص) متوسل نشد و به عباس توسل کرد ؟ مگر جايگاه عباس از جايگاه رسول خدا (ص) بالاتر بود ؟

موضوع بعد اين بود که در ابتداي جمله با اللهم شروع شده و يا علي نگفته است و اين که در اين جمله کلمه کنّا که يک فعل ماضي است ، استفاده شده و به معناي اين است که در گذشته توسل مي کردند و چرا خليفه دوم در آن جا به قبر رسول خدا (ص) توسل نکرده است ؟

استاد يزداني :

سؤال اصلي اين بود که چرا به قبر رسول خدا (ص) توسل نکرد و به عموي ايشان متوسل شد ؟ به اين دليل به عموي رسول خدا (ص) توسل کرد ؛ چون زنده بود و در حقيقت توسل به دعاي او مي باشد .

گفتيم که علامه زيني دحلان به اين شبهه پاسخ داده اند ، در کتاب الدرر السنيه في الرد علي الوهابيه ، صفحه 34 :

وليس لقائل أن يقول : إنما استسقي بالعباس لأن العباس حي والنبي | قد مات ، وأن الاستسقاء بغير الحي لايجوز . لأنا يقول : أن هذا التوهم مع وجود الفاضل فإن عليا × کان موجودا وهو افضل من العباس .

کسي نگويد که عمر به عباس متوسل شد ؛‌ به اين دليل که عباس زنده بود و رسول خدا (ص) از دنيا رفته بودند .

( يکي از علماي اهل سنت دقيقا جواب شبهه مجري وهابي را مي دهد )

و کسي حق ندارد بگويد که توسل به غير زنده جايز نيست .

خلاصه مطلب اين است که عمر بن خطاب مي خواست ثابت کند  که با وجود فاضل ، توسل به مفضول هم جايز است.

اين مورد نکته بسيار ظريفي است . جايگاه امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) به اجماع تمام مسلمين از عباس بن عبد المطلب بسيار بالاتر است . اميرالمؤمنين (ع) اولين مسلمان هستند ؛ ولي عباس بعد از جنگ حديبيه ، مسلمان شد . به هر حال فضيلت ايشان بر هيچ کس پوشيده نيست ؛ اما چرا عمر نزد امير المؤمنين (ع) نرفت و سراغ عباس رفت ؟ چرا سراغ کس ديگري که جايگاهش از عباس بالاتر است ، نرفت ؟ چرا خودش دعا نکرد ؟ مگر از ديدگاه اهل سنت ، مقام عمر از عباس بالاتر نيست ؟ مگر خداوند سخن خليفه دوم را گوش نمي کرد و توسل او را نمي پذيرفت؟

زيني دحلان به اين سؤال اين گونه پاسخ داده که عمر با اين کار خود مي خواسته ثابت کند که با وجود فاضل ، توسل به مفضول جايز است ؛ البته اين پاسخ قانع کننده نيست و اگر چنين اتفاقي افتاده باشد ، حتما هدف ديگري بوده و آن هدف کمرنگ کردن امير المؤمنين علي (ع) در جامعه بوده است .

قال بعض العارفين : وفي التوسل عمر بالعباس دون النبي | نکتة اخري أيضا زيادة علي ما تقدم وهي شفقة عمر علي الضعفاء المؤمنين ، فإنه استسقي بالنبي | لربما استأخرت الاجابة ، لانها معلقة بإرادة الله تعالي ومشيئته فلو تأخرت الاجابة ، ربما تقع وسوسة واضطراب لمن کان ضعيف الايمان بسبب تأخر الاجابة ، بخلاف ما إذا کان التوسل بغير النبي | ، فإنها لو تأخرت الاجابة لاتحصل تلک الوسوسة ولاذلک الاضطراب .

بعضي از عرفا مي گويند : در توسل عمر به عباس نکته ديگري بيشتر از آن چه که گفتيم ، وجود دارد و آن اثبات رحم و شفقت عمر نسبت به ضعفاء مؤمنين است . ( چگونه ) اگر به پيامبر (ص) استسقاء مي کرد، ممکن بود که باران ديرتر مي باريد ؛ زيرا امکان دارد که صلاح خداوند بر اين باشد که دعاي انسان به اجابت نرسد . اگر باران ديرتر مي آمد ، ممکن بود کساني که تازه مسلمان شده بودند مي گفتند که اين پيامبر نمي تواند کاري انجام دهد و ايمانشان ضعيف مي شد و دچار وسوسه و اضطراب مي شدند . بر خلاف توسل به غير پيامبر (ص) اگر اجابت به تأخير بيافتد ، وسوسه و اضطراب مردم را فرا نمي گيرد .

زيني دحلان ، سيد احمد ، الدرر السنيه في الرد علي الوهابيه ، چاپ مکتبه الاحباب ، ص 34

خليفه دوم سراغ خداوند نرفت و از خداوند نخواست ؛ چون مي ترسيد خدا به او ندهد و آبرويش بريزد . از پيامبر (ص) هم نخواست ؛ چون مي ترسيد ايشان اجابت نکنند و به تأخير بيافتد و ايمان مردم ضعيف شود . از عباس استسقاء کرد ، باران آمد و کرامت براي عباس مي شد . اگر باران نمي آمد ، مردم مي گفتند که عباس عموي پيامبر (ص) است و خيلي مهم نبوده و بايد به خود رسول خدا (ص) توسل کرد.

بنابراين تا به اين جا سه جواب از علماي اهل سنت را بيان کرديم .

جواب چهارم : ابن حجر هيثمي

در کتاب الجوهر المنظم في زياره القبر الشريف النبوي المکرم ، تأليف احمد بن حجر الهيثمي يکي از علماي بزرگ اهل سنت ، چاپ دار جوامع الکلم قاهره ، صفحه  151 ، چند دليل را بيان مي کند :

ولأن العمر بن الخطاب توسل بالعباس في الاستسقاء ولم ينکر عليه ، وکأنّ حکمة توسله به دون النبي | وقبره إظهار غاية التواضع لنفسه والرفعة لقرابته ، ففي توسله به توسل بالنبي | وزيادة .

دليل اين که عمر بن خطاب در استسقاء به عباس توسل کرد ، چند دليل دارد : اول اين که عمر تواضع کرد و مي خواست بگويد که مقامش بالاتر بود و در نزد خداوند آبرو داشت . تواضع کرد و به عباس توسل کرد . دوم اين که مي خواست مقام جانشينان پيامبر (ص) را بالا ببرد و به مردم بگويد که اين ها منتسب به پيامبر (ص) هستند و اينان جانشينان رسول خدا (ص) هستند و ما بايد آن ها را وسيله قرار دهيم و توسل عمر به عباس هم توسل به رسول    خدا (ص) است و هم توسل به عباس .

هيثمي ، احمد بن حجر ، الجوهر المنظم في زياره القبر الشريف النبوي المکرم ، چاپ دار جوامع الکلم قاهره ، ص 151

جالب است که ما روايت داريم اين ها از پيامبر بزرگوار اسلام (ص) نقل کرده اند که بني اسرائيل هر زمان دچار قحطي مي شدند ، به اهل بيت پيامبرشان متوسل مي شدند و از آن ها مي خواستند که دعا کنند .

در اين جا سؤال مي کنيم از کساني که به اين روايت شبهه وارد مي کنند ، مگر بين صحابه کسي بهتر از عباس نبود ؟ قطعا بوده اند کساني که صد در صد مقامشان از عباس بالاتر بوده است از جمله ابوذر و سلمان و حتي کساني که اهل سنت دوست دارند ؛ مثل عثمان ، عايشه و ديگر زنان رسول خدا (ص ) .

چرا عمر سراغ آن ها نرفت و چرا عموي پيامبر (ص) را انتخاب کرد ؟ در اين که عموي رسول خدا (ص)‌ را انتخاب کرد ، نکته ظريفي وجود دارد و آن اين است که عباس به دليل اين که عموي پيامبر(ص) بود ، از اين جهت به او توسل کرد ؛ پس هم توسل به رسول خدا (ص) است و هم به عموي ايشان .

يعني به صورت غير مستقيم به خود پيامبر (ص) هم توسل مي کند و به اين قرابت بين رسول خدا (ص ) و عباس متوسل شده است .

مجري :

استاد يزداني ! دقيقا لفظي که در صحيح بخاري به کار برده اند اين است که توسل به عم نبي توسل شده است .

استاد يزداني :

دقيقا مي گويد : به عم نبيک يعني به عموي پيامبر (ص) ، نه به خود عباس ؛ بلکه به عموي رسول خدا (ص ) ، خودش مهم نيست ؛ چون عموي پيامبر (ص) بود و اين قرابت بين ايشان وجود داشت ، به اين قرابت متوسل شده که هم توسل به پيامبر (ص) است و هم توسل به عباس .

اين هم پاسخ يکي ديگر از علماي بزرگ اهل سنت بود که نقل کرديم .

جواب پنجم : دکتر عزت علي عطيه

در کتاب البدعه تحديد ها و موقف الاسلام منها ، تأليف دکتر عزت علي عطيه ، چاپ دار الکتب العربي ، ( ايشان از اساتيد الازهر مصر هست که بعد از فتواي رضاع کبير به يک چهره مشهور تبديل شد و مي گفت اگر يک زن در محل کارش با مردان نا محرم کار مي کند ، با شير دادن به آن مرد ها ، آن ها به زن محرم مي شوند ) صفحه 387 :

ولا يخفي أن التوسل بالعباس ما کان لشخصه بل کان لقرابته من الرسول | وهو ما اوضحه عمر بقوله : « وإنا نتوسل إليک بعم نبينا » ففيه توسل ضمني بالنبي | بعد اداء شروط العبادة من حياة الامام دنيوية ووقوعه تحت دائرة التکليف ...

توسل به عباس ، توسل به شخص او نبود ؛ بلکه به آن قرابت و نزديکي که به پيامبر (ص) داشت توسل کرد که به اين مطلب خود خليفه دوم هم تصريح کرده : ما متوسل به تو مي شويم به واسطه عموي رسول خدا (ص) که دراين توسل ، توسل به خود رسول خدا  (ص) را هم در بر داشته است ...

در ادامه يک سؤال مطرح مي شود اين که براي خواندن نماز استسقاء ، رسول خدا (ص) مي توانست از قبر خارج شود و نماز بخواند ؟

ايشان به اين سؤال يک جواب مي دهد : چون رسول خدا (ص) زنده نبود که از قبر خارج شود و نماز بخواند ؛ به همين دليل عباس زنده بود و ما براي خواندن نماز استسقاء به يک امام زنده نياز داريم و نمي توانيم شخصي را که از دنيا رفته از قبر خارج کنيم . ( نمي گويند که توسل به قبر جايز نيست ) به همين دليل عمر بن خطاب به عباس متوسل شده است .

عطيه ، عزت علي ، البدعه تحديدها و موقف الاسلام منها ، چاپ دار الکتب العربي ، ص 387

شعراوي : روايت توسل عمر به عباس، جواز توسل به منتسبين به رسول خدا (ص) را ثابت مي کند .

کليپ 3  :

محمد متولي الشعراوي ، از علماي اهل سنت :

وإذا استسقي موسي لقومه

و به ياد آريد آن گاه را که موسي براي قوم خود آب خواست .

عمر گفت : ما به پيامبر (ص) توسل مي کرديم که باران ببارد ؛ ولي پيامبر (ص) به رحمت خدا رفته بود ؛ پس به چه کسي متوسل شويم ؟ متوسل مي شويم به عموي پيامبر (ص) ، عباس . چرا ؟ چون که او در حال تضرع بود و تضرع از حاجت نشأت گرفته است و عموي پيامبرت از محتاجين به باران است ؛ پس اگر ما استحقاق هيچ حاجتي را در نزد تو نداشته باشيم ؛ به خاطر عموي پيامبرت ما را کرامتي بده و باران ببار . در اين زمان کسي مي آيد و مي گويد : اين دليل است بر اين که بر مرده نمي توان متوسل شد ؛ چون که او از دنيا رفته و عمر در طلب آب به پيامبر (ص) متوسل نشد .

راست گفتي ! اما به چه کسي متوسل شد ؟ به عباس يا به عموي پيامبر (ص ) ؟

پس اين توسل هم به پيامبر (ص) بر مي گردد و اين مي شود که توسل فقط به عباس نيست ؛ بلکه (جواز توسل ) به همه نزديکان پيامبر (ص) است . چرا توسل را از پيامبر (ص) به عموي پيامبر (ص) منتقل کرد ؟

چون پيامبر (ص) از دنيا رفته و آب براي او بهره اي ندارد ؛ اما عموي پيامبر (ص) زنده است و از آن بهره مند مي شود . به خدا مي گوييم که عموي پيامبرت تشنه است ، نمي گوييم که پيامبرت تشنه است ! پيامبرت از دنيا رفته و به آب نياز ندارد .

پس به کساني که مي خواهند از اين قضيه دليلي بر اين که توسل به صاحب و جاه فايده اي ندارد . ( به وهابي ها )‌ پاسخ مي دهيم : اين حديث بر عليه شما ست نه به نفع شما ؛ زيرا اين حديث ثابت مي کند توسل بر هر کسي که منتسب به پيامبرت است جايز است .

مجري :

 توضيحات اين عالم اهل سنت بسيار واضح و مشخص است که نه تنها جواز توسل به پيامبر (ص)‌ را ثابت مي کند ؛ بلکه جواز توسل به اقرباي پيامبر (ص) را اثبات مي کند . به هر حال اگر بگويند که توسل به عموي پيامبر (ص) که در صحيح بخاري آمده با آن استدلال هايي که اين وهابي ها دارند که    فقط يا الله بايد گفت ، اين کلام با سخن خليفه دوم در تضاد است . اين ها يا بايد بگويند که خليفه دوم اين آيه را در قرآن نديده بوده است و يا اين که بگويند نسبت به اين آيه قرآن کافر بوده است و يا اين که بگويند اين برداشت ما سؤ استفاده از قرآن است که در اين صورت مخالفت صريح با قرآن و سنت صحيح پيامبر و صحابه منتجب ايشان مي باشد .

اما بخشي را که چند هفته اي است که در برنامه راه و بيراه تقديم حضور شما مي شود ، لانه زنبور مي باشد .  بخشي که ارتباط وهابيت را با استعمار نشان مي دهد و ما در اين باره هيچ قضاوتي هم نمي کنيم و فقط اعترافات و سخناني که در اين خصوص وجود دارد را دراين شبکه پخش مي کنيم و قضاوت در اين باره را به عهده شما بينندگان عزيز مي گذاريم . امشب قسمت هايي از اعترافات يک از آقايون وهابي در خصوص ارتباطشان با استعمار است .

جواب ششم : بدر الدين عيني

در کتاب عمده القاري شرح صحيح البخاري ، تأليف بدر الدين ابي احمد محمود بن احمد العيني ، چاپ دار الکتب العلميه بيروت ، جلد 7 ، صفحه 47 همين قضيه را نقل کرده و مي گويد :

لأنه کان أمس الناس بالنبي | وأقربهم إليه رحما فأراد عمر أن يصلها ليتصل بها إلي من کان يأمر بصلة الارحام وعن کعب الاحبار أن بني اسرائيل کانوا إذا  قحطوا استسقوا بأهل بيت نبيهم ..

چون عباس با رسول خدا (ص) اتصالي داشت و نزديک ترين شخص از جهت رحم به ايشان بود ، عمر به خطاب خواست به او توسل کند تا به دستور پيامبر (ص) که فرمودند به ارحام من احترام بگذاريد ، عمل کرده باشد .

جالب است که اين روايت را هم نقل مي کند :

بني اسرائيل زماني که دچار خشکسالي مي شدند به اهل بيت پيامبرشان توسل مي کردند واز آن ها مي خواستند که طلب باران کنند .

العيني ، بدر الدين ابي احمد محمود بن احمد ، عمده القاري شرح صحيح البخاري ، چاپ دار الکتب العلميه بيروت ، ج 7 ، ص 47 

اين هم سخن بدر الدين عيني يکي از شارحين صحيح بخاري و از بزرگان اهل سنت مي باشد .

بنابراين شش دليل بر اين که چرا عمر بن خطاب به جاي اين که به رسول خدا (ص) به عباس متوسل شد را از زبان علماي اهل سنت بيان کرديم ؛ البته پاسخ هاي ديگري هم هست که ما به همين مقدار بسنده مي کنيم .

شبهه ديگر را هم مطرح کردند که توسل به دعاي عباس بود نه به ذات عباس .

ما در ابتدا از اين افراد وهابي که شبهه را مطرح کرده اند ، سؤال مي کنيم که به ما نشان دهيد که در کجاي اين روايت آمده که : إنا کنّا نتوسل بدعاء النبي (ص) ...

يک روايت به ما نشان دهيد که خليفه دوم گفته باشد : بدعا النبي (ص)‌ ... بنده عين روايت را از صحيح بخاري بخوانم :

أن عمر بن الخطاب کان اذا قحطوا استسقي بالعباس ....

ظاهر روايت اين است که به ذات و خود عباس است . اگر شما بخواهيد که کلمه دعا را اضافه کنيد ، بايد براي اين مطلب قرينه بياوريد و چنين دليل و قرينه اي وجود ندارد .

اللهم إنا کنّا نتوسل بنبينا  

در اين قسمت بنبينا است نه به دعاء نبينا ؛ يعني ظاهر روايت بنبينا است .

وإنا نتوسل إليک بعم نبينا

در اين قسمت هم بعمّ نبينا است نه به دعاء عمّ نبينا است . کلمه دعا را اضافه مي کنند ؛ در حالي که هيچ دليلي براي آن ندارند . از اين گذشته جواب بعدي ما اين است که روايات صحيحي در کتب اهل سنت داريم که بعد خود خليفه دوم دعا کرد نه اين که به عباس گفته باشد : تو دعا کن و ما آمين بگوييم . به اين معنا که توسل به دعاي شما باشد ؛ بلکه خودش دعا کرد و گفت : عباس وسيله ماست و به خاطر او دعاي ما را اجابت کن .

علاوه بر مطالبي که در باره اين روايت  بيان کرديم ، چند روايت ديگر را هم ارائه دهيم :

کتاب انساب الاشراف ، تأليف احمد بن يحيي بن جابر البلاذري ، متوفاي 279 هـ ، جلد 4 ، چاپ دار الفکر عربي ، صفحه 14 چند روايت نقل کرده است که روايت اول سندش کاملا صحيح مي باشد . غير از دو راوي اول که از راويان صحيح بخاري ثقه هستند ، بقيه هم از روات بخاري هستند و هم از روات مسلم :

 حدثني ابوبکر الوراق ، حدثنا اسحاق بن بهلول عن محمد بن اسماعيل بن ابي فديک عن هشام بن سعد عن زيد ين اسلم عن ابيه قال : خرج عمر يستسقي فأخذ بضبعي العباس وقال : اللهم هذا عمّ نبيک فاسقنا ، فما برح الناس حتي سقوا .

در اين روايت به صراحت بيان کرده است که عمر براي استسقاء خارج شد و دو طرف بازوي عباس را گرفت و گفت : خدايا ايشان عموي پيامبرت است ؛ به خاطر عموي پيامبر (ص) براي ما باران بفرست .

اگر سخن وهابي ها درست بود ، عباس بايد دعا مي کرد و بقيه هم آمين مي گفتند ؛ در حالي که اين گونه نبوده است و عباس را فقط به عنوان يک واسطه مي برند و دو طرف بازوي عباس را مي گيرد و مي گويد : خدايا اين عموي پيامبرت است ، به حق عموي پيامبرت براي ما باران بفرست و باران هم آمد .

روايت بعدي در مورد بني اسرائيل است :

... إن بني اسرائيل کانوا اذا أصابهم مثل هذا استسقوا بعصبة الانبياء ...

بني اسرائيل هر زمان دچار قحطي يا گرفتاري مي شدند ، به خانواده انبياء متوسل مي شدند .

روايت سوم :

.... استسقي عمر بن الخطاب بالعباس عام رمادة فقال : اللهم إن هؤلاء عبادک وبنو إمائک أتوک راغبين متوسلين إليک بعمّ نبيک ... اللهم إنّا نستسقيک بعمّ نبيک ونستشفع إليک بشيبته 

خدايا اينان بندگان شما و فرزندان کنيزان شما هستند ، آمده اند نزد تو که توسل کنند به عموي رسولت . براي ما باران بفرست .... خدايا ما از تو باران مي خواهيم به واسطه عموي پيامبرت و ريش سفيدي او را نزد تو به شفاعت آورده ايم .

البلاذري ، احمد بن يحيي بن جابر ، انساب الاشراف ، متوفاي 279 هـ ، چاپ دار الفکر العربي ، ج 4 ، ص 14

علماي وهابي اين روايات سخناني هستند که در کتاب هاي شما آمده و حتي در کتاب هاي شيعه وجود خارجي هم ندارد . جالب است که در همين صفحه از کتاب شعري را از فضل بن عباس نقل کرده که مضمون آن اين است که عمر بن خطاب به ريش سفيدي عباس توسل کرده است نه به دعاي عباس . اگر توسل عمر به دعاي عباس بود بايد در روايت بيان مي شد که در اين روايات نقل شده هيچ گونه اشاره اي نشده است .  البته غير از اين روايات ، ده ها روايت ديگر هم وجود دارد که همه اين روايات را حضرت آيت الله قزويني در کتاب نقد اصول قفاري ، ليست کرده و بيان نموده است .

جالب است که ابن قدامه مقدسي ، يکي از بزرگ ترين علماي حنبلي مذهب ، اين روايت را در کتاب مغني خود بيان کرده است :

کتاب المغني ، تأليف ابي محمد عبدالله بن احمد بن محمد بن قدامه مقدسي الجماعيلي الدمشقي ، جلد 3 ، چاپ دار العالم الکتب عربستان ، صفحه 346 :

ويستحب أن يستسقي بمن ظهر صلاحه ؛ لأنه أقرب إلي إجابة الدعاء ، فإن عمر استسقي بالعباس عمّ النبي | قال ابن عمر : استسقي عمر عام الرمادة بالعباس . فقال : اللهم إن هذا عمّ نبيک | نتوجه إليک به فاسقنا ....

مستحب است انسان به کسي که صلاحش واضح و آشکار است ، توسل کند ؛ براي اين که دعاي او زودتر مستجاب مي شود ... خدايا اي فرد عموي پيامبر توست . خدايا ما به وسيله عباس به تو روي مي آوريم  .

اين روايت بسيار واضح و آشکار است که عمر به ذات عباس توسل کرد نه به دعاي او .

مجري :

 ما ثابت کرديم توسل به ذات بوده ؛ اما آن ها شبهه ديگري را مطرح مي کنند که عباس هم دعا کرده است . پاسخ شما به اين مورد چيست ؟

استاد يزداني :

به هر حال تناقضي ايجاد نمي شود که عباس هم دعا کرده باشد . ما به دعاي خليفه دوم استدلال مي کنيم که عباس را مي آورد و مي گويد : خدايا به عموي پيامبر (ص) دعاي ما را مستجاب کن .

منافاتي ندارد که عباس هم دعا کرده باشد . مهم اين است که خليفه دوم عباس را در دعاي خودش عباس را واسطه قرار مي دهد . اگر واقعا توسل به دعاي عباس باشد ، بايد او دعا مي کرد و بقيه مردم آمين مي گفتند ، لازم نبود با خدا صحبت کنند . عباس دعا مي کرد و آن ها آمين مي گفتند .

 خواستن از خود خداوند به وسيله شخصي . ما نمي گوييم در توسل شخصي که به او توسل مي کنيم ، او حاجت مي دهد ؛ بلکه او فقط واسطه و وسيله است و خداوند همه کارها را مديريت مي کند .

مجري :

اشکال آخري را که در باره اين روايت  بيان مي کنند اين است که بر فرض اين که توسل به ذات باشد ، باز هم عباس زنده بوده و توسل به مرده جايز نيست .

استاد يزداني :

جواب اين اشکال هم بسيار واضح و روشن است . خليفه دوم به ذات عباس توسل کرد ، آيا زنده بودن يا مرده بودن عباس در توسل به ذات او دخلي دارد ؟ در توسل به ذات کي حاجت مي دهد؟ خود خداوند حاجت دهنده اصلي است ؛ حال فرقي نمي کند که ذات عباس زنده باشد يا مرده .

اگر عباس زنده باشد در اين قضيه مي تواند کاري انجام دهد ؟ اصلا زنده بودن يا مرده بودن او نقشي در اين مورد ندارد . توسل به ذات عباس است و او فقط به عنوان واسطه مي باشد و حاجت دهنده اصلي خداوند است .

بنابراين زماني که توسل به ذات عباس ثابت شود ، فرقي نمي کند که او زنده باشد يا مرده ، بتواند کاري انجام دهد يا نتواند ، صداي ما را بشنود يا نشنود ، اين قضيه مهم نيست . مهم اين است که خداوند صداي ما را بشنود و ما يک نفر را به عنوان واسطه آورده ايم که خداوند به خاطر مقام و آبرويي که آن شخص در نزد او دارد ، حاجت ما را بدهد .

در اين روايت هم به خاطر اين که به ذات عباس توسل کردند و او را واسطه قرار دادند ، خداوند حاجت آن ها را داد نه به خاطر دعاي بقيه افرادي که در آن جا حضور داشتند .

در اين جا بنده يک مطلب ديگري را از کتاب اسد الغابه نشان دهم که روايت بسيار جالبي است .

کتاب اسد الغابه في معرفه الصحابه ، تأليف عزالدين ابن اثير ابي الحسن علي بن محمد الجزري ، جلد 3 ، چاپ دار الکتب العلميه بيروت ، صفحه 166 :

واستسقي عمر بن الخطاب بالعباس عام الرمادة لما اشتد القحط . فسقاهم الله تعالي به وأخصبت الارض . فقال عمر : هذا والله الوسيلة إلي الله ....

سأل الامام وقد تتابع جدبنا            فسقي الغمام بغرة العباس

عمّ النبي وصنو والده الذي             ورث النبي بذاک دون الناس

أحيا الإله به البلاد فأصبحت         مخضرة الاجناب بعد الياس

 ولما سقي الناس طفقوا يتمسحون بالعباس ....

عمر گفت : مردم به خدا قسم عباس وسيله شما در نزد خداوند است . ( در اين جا دعايش وسيله است يا خودش )

جالب است که در ادامه مي گويد :

زماني که مردم استسقاء کردند و باران باريد ، همه دور عباس را گرفتند و او را مسح مي کردند و عباس تبرک مي نمودند ....

الجزري ، عزالدين ابن اثير ابي الحسن علي بن محمد ، اسد الغابه في معرفه الصحابه ، چاپ دار الکتب العلميه بيروت ، ج 3 ، ص 166

اين مطلب مشت محکمي است بر دهان وهابي ها . وهابي ها بايد اين مطالب را از کتاب هاي خود پاک کنند . اين ها کتاب هايي هستند که اهل سنت چاپ کرده اند و شما تا بيشتر از اين رسوا نشده ايد ، اين روايات را پاک کنيد .

مجري :

در خصوص اين روايت کليپي آماده کرده ايم که قبلا هم پخش شده و علماي اهل سنت به اين روايت در خصوص توسل استدلال کرده اند .

لانه زنبور (5 )

کليپ 4 :

اعترافات شريف صفوري ، فرمانده گروه موسوم به لواء حرمين شريفين :

من شريف الصفوري هستم ، پنج بار به اسرائيل سفر کردم و با نظاميان اسرائيلي ديدار داشتم . يک نظامي به نام اشرف را ديدم که يک تلفن همراه اسرائيلي 2 c به من داد .

سؤال کننده :

چند بار به اسرائيل رفتي ؟

شريف صفوري :

تقريبا 5 بار رفتم .

سؤال کننده :

جلسات شما در کجا برقرار مي شد ؟

شريف صفوري :

در طبريا

سؤال کننده :

بيشتر با چه افرادي ملاقات داشتيد ؟

شريف صفوري :

اولين نفر اشرف بود ، دومين شخص يونس که نظامي بود . يک نفر هم مسئولشان بود به نام داوود و در منطقه شمالي شخصي به نام ابو عمر بود . گروه ها از آن  طريق کمک رساني مي شدند و زخمي ها را مداوا مي کردند و نبايد به ديوار حائل اسرائيلي نزديک مي شديم ، مگر با هماهنگي مسئولين اسرائيلي ( بايد امنيت آن جا را حفظ مي کرديم ) .

مرحله دوم همکاري اين رژيم با پشتيباني ساده پزشکي آغاز شد ؛ سپس مقامات اسرائيلي 30 قبضه کلاشينکف و مهمات 47 موشک انداز آرپي جي و 25 هزار فشنگ روسي به شبه نظاميان دادند .

مجري :

اين هم بخش ديگري از لانه زنبور که ارائه شد و باز هم قضاوت با شما .

اما خبري که شايد امروز به گوش شما محبين عصمت و طهارت (ع) رسيده و قطعا قلب شما را جريحه دار کرد ، بمب گذاري بود که در کربلا صورت گرفته و خبري که تا لحظاتي پيش در خبرگزاري ها و شبکه الفرات نقل شده اين است که 8 نفر کشته و 25 نفر زخمي داشته است .

ما به خانواده هاي اين شهدا تسليت عرض مي کنيم و از خداوند متعال صبري جميل و جزيل خواهانيم .

کليپ ديگري از جنايات اين وحشيان انسان نما آماده کرده ايم که به صورت تصاويري است که خودشان در خروجي سايت هايشان قرار داده اند .

کليپ 5 :

جنايات گروهي وحشي و انسان نما که حتي نام حيوان را هم نمي توان بر آن ها گذاشت ؛ زيرا حيوانات هم در اين حد درنده خو و خونريز نيستند . حيوانات درنده خو هم از ديدن جنايات اين گروه انگشت به دهان مانده اند .

مجري :

کشتن مسلمان ها را بسيار راحت انجام مي دهند ، کساني که از حمايت هاي شبکه هاي وهابي برخوردارند .  همه دعا کنيم براي وهابي هايي که نام اسلام را خدشه دار کرده اند و به گونه اي چهره اسلام را به جهانيان نشان داده اند که اگر کسي گرايشي به اسلام داشته باشد با ديدن اين جنايات از اسلام به عنوان يک دين خونريز ياد کنند .

تماس بينندگان

بيننده : محمد از امارات ـ اهل سنت

بنده يک سؤال از شما داشتم ، آيا بوسيدن و سجده بر قبر جايز است ؟ و اين که شب گذشته در يکي از شبکه هاي خبري کليپي از يک امامزاده به نام امامزاده قلقلي . جريان اين امامزاده چيست ؟

مجري :

 صدا و سيماي ايران هم به صورت نقد اين کليپ را پخش کرد ، تفکر اشتباهي بود که در بين عده اي رواج پيدا کرده بود و در حال حاضر اين منطقه مسدود شده است .

استاد يزداني :

هر کسي که اين تفکر را داشته باشد ، اشتباه کرده و ارتباطي به مذهب تشيع ندارد .

بيننده :

کساني که به اين امامزاده رفته اند ، سني بودند يا شيعه ؟

استاد يزداني :

ما که نمي گوييم همه شيعيان معصوم هستند ، اين اعتقاد در شيعه نيست و هر کسي هم که رفته ، اشتباه کرده است و الان هم بسته شده و کسي هم نمي رود .

مجري :

 خود شيعيان اين کليپ را پخش کردند تا به همه بگويند که اين تفکر اشتباه است . حتي در بخش خبري شبکه دوم سيماي جمهوري اسلامي ايران نمايش داد و از آن انتقاد کردند و بعد از آن بسته شد .

ولي آيا مخالفين شيعه اين جنايات را پخش کرده اند و بگويند که داعش از ما نيست . امامزاده اي را که به اشتباه به زيارت آن مي روند  که بالاتر از سربريدن و کشتن مسلمان ها نيست .

استاد يزداني :

برادر گرامي ! تفاوت مذهب ما با مذهب شما در اين است هر اشکالي را که مي بينيم ، فورا آن را رفع مي کنيم و اجازه نمي دهيم که ادامه پيدا کند ؛ اما در مذهب شما 1400 سال است که هزاران خرافات وجود دارد و شما همچنان آن را ادامه مي دهيد . ما امر به معروف و نهي از منکر مي کنيم ؛ البته ممکن است ، ما نمي گوييم که همه معصوم هستند و دچار انحراف نمي شوند .

علماي شيعه آگاه هستند و جلوي انحرافات را مي گيرند . بنده شاهد بودم در کرمان شخصي کرامتي را از خود با کلک و دروغ نشان داده بود ، فقط به خاطر اين که از اين طريق از مردم پول بگيرند که تا امام جمعه از اين مسأله آگاه شد ، بساط آن شخص را جمع کرد . شيعيان و علماي شيعه هميشه بيدار هستند و اجازه چنين کارهايي را نمي دهند .

بيننده : محمد از تهران ـ شيعه

سؤال بنده در باره پاسخ هايي است که شما به اين وهابي ها مي دهيد مثلا توسل خليفه دوم به عباس يا روايات ديگري را که از کتاب هاي خودشان مي خوانيد ، آيا باز هم نمي خواهند از اين مطالب درس بگيرند و دست از تعصب خود بردارند ؟ شما چند سال است که اين مطالب را تکرار مي کنيد و باز هم اين ها شبهه افکني مي کنند.

مجري :

البته کساني هستند که از اين مطالب درس گرفته اند و اين برنامه هاي ما نتيجه داده است . ما به دنبال شيعه کردن کسي نسيتيم ؛ ولي نتيجه فراوان داشته است .

استاد يزداني :

برادر عزيز ! شما انتظار نداشته باشيد که همه مردم دنيا يک شبه هدايت شوند . پيامبر بزرگوار اسلام (ص) 23 سال زحمت کشيدند ، در آخرين لحظات عمرشان فرمودند : يک کاغذ و قلم بياوريد که مطلبي را بنويسم ، کسي سخن ايشان را قبول نکرد .

انتظار نداشته باشيد که ما معجزه اي انجام دهيم و يک  روزه مردم جهان همگي برگردند . همين که در برنامه گذشته يکي از کساني که اهل سنت بودند ، به ما زنگ زدند و گفتند که من با ديدن برنامه هاي شما به اين نتيجه رسيدم که بايد شيعه شوم يا در برنامه دکتر قزويني ، يک از برادران اهل سنت گريه مي کرد و مي گفت که من وهابي بودم با ديدن برنامه هاي شما سني شدم . همين مقدار که تأثير گذار بوده ، براي ما يک دنيا ارزش دارد .

البته با برنامه هايي که در سال هاي اول ما پخش مي کرديم ، خيلي فرق کرده است . در سال هاي اول زنگ مي زدند و فکر مي کردند که حرفي براي گفتن دارند ؛ ولي ما الان نمي بينيم که يک وهابي با جرأت به ما زنگ بزند و با ما بحث کنند . اين نشانه اين است که ما به آن ها فهمانده ايم که وهابي ها ! شما حرفي براي گفتن نداريد و اگر حرفي داريد زنگ بزنيد و صحبت کنيد .

بيننده : آقاي رمضاني از خراسان ـ اهل سنت

بنده ديروز با يکي از کارشناسان شبکه وهابي کلمه در مورد توسل صحبت مي کردم ، چند سؤال براي من مطرح شده است . آيا شما شيعيان که نام امام حسين (ع) يا امام علي (ع) را در توسلات خود مي بريد به خاطر محبتي است که نسبت به آن ها داريد يا اين که نام اين عزيزان را مي بريد که از آن ها حاجت بخواهيد ؟ چون اين ها مي گويند شما زماني که مي گوييد يا الله و يا علي (ع) ، حضرت علي (ع) را در مقام خدايي قرار داده ايد و خداوند فرموده که ادعوني استجب لکم ؛ پس کسي حق ندارد که هم يا الله بگويد و هم يا علي . اما به واسطه محبت و دوستي نام آن ها را مي برند ، اشکالي ندارد .

سؤال دوم درباره زيارت جامعه است که من اعتصم بکم ، فقد اعتصم بالله و من قصده توجه بکم

اعتصام به اهل بيت (ع) به چه معناست ؟

اين دعاي توسل که در مفاتيح است و شيعيان در شب هاي چهار شنبه مي خوانند ، سند صحيح دارد و از امامان شيعه نقل شده است . اگر اين دعا از امامان شيعه داشته باشد ، نمي توان توسل را شرک دانست .

مجري :

بنده تماس شما را با آن شبکه را به صورت رو نوشت مطالعه کردم و متوجه شدم که شما با اين سؤالات خود در پي حقيقت هستيد . بنده حقيقتا عرض مي کنم که پاسخ هايي را که شما به آن شبکه مي داديد را نمي توانست ان قلتي بياورند . فکر مي کنم که در نهايت تماس شما را قطع کردند .

بيننده :

بله ، زماني که گفتم حضرت عيسي (ع) پشت سر امام زمان (عج) نماز مي خوانند . گفتند : بخوانند . و اين که گفتم شيعيان امامان خود را از تمام پيامبران بالاتر مي دانند . گفتند : به چه دليل ؟ گفتم : مي گويند موسي و عيسي و همه پيامبران وصي ابراهيم (ع) بودند و امامان دوازده گانه را اوصياء اشرف انبياء هستند ، که در همين زمان تماس بنده را قطع کردند .

بيننده : آقاي صادقي از اراک ـ شيعه

بنده دو سؤال از شما داشتم و بعد از آن نظر خود را در باره گروهک تروريستي داعش بيان خواهم کرد . آيا شأن و مقام صحابه در نزد خداوند ، يکسان هستند ؟ دوم اين شخصي که به امام حسن (ع) خيانت کرد ، شخصي به نام عبيد الله بن عباس بود . اين شخص با ابن عباس معروف نسبتي دارد ؟ و در اين خصوص توضيحاتي را بيان کنيد .

اما در ادامه مي خواستم نظر خود را در مورد وهابيت بيان کنم . بنده فکر مي کنم وهابيت به معناي بخشيدن است و من ثابت مي کنم که آن ها اسلام ناب محمدي (ص) را به اسلام وهابي بخشيده اند و هر زمان نام داعش را مي شنويم کلمه وهابيت را داخل پرانتز قرار مي دهيم . ما کليپ هاي زيادي را در باره جنايات وهابيت ديده ايم که به بدترين صورت ، انسان ها را مي کشند و مصله مي کنند .

من به اين وهابيت مي گويم : زماني که در جنگ احد ، کفار حضرت حمزه (ع) و بسياري از شهدا را بکشند ، آيا خداوند چنين اجازه اي به آن حضرت دادند و خداوند ايشان را از اين کار منع کردند ؛ حتي در اين باره آيه اي هم نازل کردند .

از زماني که شما مسلمانان را به بدترين وجهه مي کشيد و آن ها را مثله مي کنيد ، آيا مخالفت علني با دستور خداوند نکرده ايد يا زماني که مسلماني را مي خواهيد وهابي کنيد ، مستقيما پا روي اين آيه از قرآن نگذاشته ايد ؟ وقتي شما مي گوييد که حکم فقط حکم خدا و قرآن است و سخن خوارج را تکرار مي کنيد ، چرا علني با اين احکام مخالفت مي کنيد ؟ به خدا قسم اگر کساني را که دستگير مي کنند را يک تير خلاص بزنند بهتر از اين است که سرشان را با چاقوي ارّه اي از تن جدا کنند و آن ها را زجر دهند.

حتي اگر حيواني را بخواهيم ذبح کنيم ، مي گويند که کاري کنيد که سرش را زود ببريد تا زجر نکشد . در پايان هم از شما به خاطر زحماتي که مي کشيد ، تشکر مي کنم .

من از همه مردم اهل سنت که راه خود را از اين وهابي ها جدا مي کنند ، تشکر مي کنم . کساني که اين جنايات را در عراق و سوريه انجام مي دهند و جز خونريزي کاري نمي کنند .

اين ها نه مسلمان و نه حتي اهل سنت هم نيستند .

بيننده: خانم سليميان از زرين شهر ـ شيعه

 بنده مي خواستم در مورد موضوع برنامه مطلبي را بگويم . اگر انسان مقدار کمي هم زبان عربي را بداند و به اين روايت توجه کند ، به سادگي متوجه مي شود که خليفه دوم به خود عباس عموي پيامبر (ص) توسل کرده است و اين که اشکال مي کنند که خليفه دوم به دعاي عباس توسل کرده ، کار وهابي هاست و به جاي اين که به سؤالات منطقي ما پاسخ دهند ، ايرادات و شبهات مضحکي را وارد مي کنند و در آخر بدون جواب دادن ، صحنه را ترک مي کنند .

بنده خودم با شبکه وهابي کلمه از طريق ايميل نامه نگاري داشتم که يکي از اين افراد مسئله اي را مطرح کرد مبني بر اين که هيچ کدام از امامان دوازده گانه شما به رسول خدا (ص) و ائمه (ع) توسل نداشته اند . به کتاب صحيفه سجاديه مراجعه کردم و يکي از ادعيه اي که امام سجاد (ع) رسول خدا (ص) و امير المؤمنين (ع) را واسطه خود و خداوند قرار داده بودند را برايشان منظور کردم . ايشان گفتند که من تا به حال اين مطلب را نديده ام و رفته اند تا جوابي براي اين مطلب بياورند .

مطلب بعد اين که وهابيت با پيشرفت و تجدد مخالف هستند و اين که به چه دليل با اين مسئله مخالفت مي کنند ، بنده از استاد خواهش مي کنم که نمونه هايي را براي بنده بيان کنند .

بيننده : آقاي زارع از فارس ـ اهل سنت

براي بنده يک سؤال پيش آمده که مي خواهم از شما بپرسم . به عقيده ما مسلمانان حضرت عيسي (ع) زنده هستند . ما اگر اين مطلب را بپذيريم ، حضرت با امام زمان (عج) ظهور مي کنند و از سپاهيان ايشان هستند . اين قضيه با خاتم الانبياء بودن حضرت رسول (ص) منافاتي ندارد ؟

استاد يزداني :

منافات آن در چيست ؟ دين حضرت عيسي (ع) تا زماني اعتبار داشت که پيامبر خاتم (ص) دين کامل اسلام را نياورده بود ، زماني که دين کامل اسلام آمد ، دين حضرت عيسي (ع) منسوخ مي شود و خود حضرت عيسي (ع) اگر در زمين باشد ، وظيفه دارد که از دين رسول اکرم (ص) پيروي کند و اين دو هيچ تضادي با هم ندارند . حضرت عيسي (ع) هم به عنوان يک مسلمان مي آيد  نه به عنوان يک پيامبر جديد و پشت سر امام مسلمان ها نماز مي خوانند .

بيننده :

 آقاي يزداني ! اگر بخواهيم اين مطلب را قبول کنيم که جور در نمي آيد . مثلا اگر من يک حاجتي داشته باشم از رسول خدا (ص) که از دنيا رفته اند بخواهم يا اين که از حضرت عيسي (ع) که زنده هستند ؟

استاد يزداني :

طبق روايتي که هفته قبل ارائه دادم حضرت عيسي (ع) با آن عظمت بر سر قبر شريف رسول اکرم (ص) مي آيد و از ايشان درخواست مي کند . روايت در کتاب مسند ابي يعلي موصلي ، تأليف احمد بن علي بن المثني التميمي ، جلد يازده ، با تحقيق حسين سليم اسد ، صفحه 462 :

 روايت را بيان مي کند که حضرت عيسي (ع) مي آيد و کار هايي که آن حضرت انجام مي دهند را بيان کرده و در آخر بر قبر مبارک حضرت رسول (ص) مي آيند و مي گويند :

يا محمد لاجيبنه

اي محمد جواب مرا بده ، که حضرت هم جواب حضرت عيسي را مي دهند .

خود حضرت عيسي (ع) هم اولا بايد پيرو پيامبر خاتم است و بايد به شريعت اسلام عمل کند . دوما اگر نيازي به واسطه داشته باشند ، پيامبر بزرگوار اسلام (ص) را واسطه قرار مي دهند . پشت سر امام زمان (عج) نماز مي خوانند و اين ثابت مي کند که مقام امام زمان (عج) ما از حضرت عيسي (ع) بالاتر است ؛ چون تقديم مفضول بر افضل جايز نيست .

بيننده :

استاد يزداني ! يعني با اين مطلبي که شما گفتيد ، مقام نبوت از حضرت عيسي (ع) گرفته مي شود ؟

استاد يزداني :

 حتي اگر نبوت را داشته باشند ، مقامشان از آن واسطه فيض و حجت خدا پايين تر است .

بيننده :

يعني مقام امامت از مقام نبوت بالاتر است ؟ يعني مقام امام حسين (ع) و بقيه امامان شيعه از حضرت عيسي (ع) بالاتر هستند ؟

استاد يزداني :

يقينا ، شک نکنيد . نص صريح قرآن کريم است . پيامبر بزرگوار اسلام هم مقام پيامبري را دارا هستند و هم مقام امامت را . ما روايت داريم که امير المؤمينن علي بن ابيطالب (ع)‌ نفس رسول خداست و همان طور که رسول خدا (ص ) بر همه انبياء افضل هستند ، امير المؤمنين (ع) هم که نفس پيامبر (ص) هستند از انبياء ديگر بالاتر هستند .

بيننده :

منظور من از اين است زماني که شما مي گوييد : حضرت محمد (ص) و حضرت عيسي (ع) که هم مقام امامت را دارند و هم مقام نبوت را از مقام حضرت مهدي (عج) که فقط امام هستند ، پايين تر است ؟

استاد يزداني :

 بحث ما اين نيست که چون حضرت عيسي (ع) و رسول اکرم (ص) هم مقام امامت را دارند و هم مقام نبوت را ، پس مقامشان بالاتر است ؛ بلکه بحث ما اين است که مقام امامت يک مقام بالاتر از مقام نبوت است ، يک بحث جداگانه مي باشد و اين که ما مي گوييم ائمه (ع) ما مقامشان از مقام انبياء بالاتر است ، به دليل آيه مباهله است ؛ چون اميرالمؤمنين (ع) نفس پيامبر (ص) هستند و بقيه ائمه (ع) ما هم همين مقام را دارند . زماني که ثابت شد که نفس پيامبر (ص) است ، از انبياء ديگر بالاتر هستند ؛ چون خود رسول خدا (ص) از همه بالاتر است ، اميرالمؤمنين (ع) که نفس ايشان هست ، اميرالمؤمنين (ع)‌ هم مقامشان از انبياء بالاتر است .

 بيننده :

 سؤال ديگري هم داشتم ، اين که توسل شيعيان به اين صورت است که مثلا حاجتي دارند ، به حرم امام رضا (ع)‌مي روند و مي گويند : يا امام رضا (ع) به خاطر آبرويي که در درگاه خداوند داري ، حاجت مرا بده .

استاد يزداني :

برادر گرامي ! اين که شما مي فرماييد استغاثه است نه توسل . شما بين توسل و استغاثه خلط مي کنيد . اگر ما حاجتي را از امام رضا(ع) بخواهيم ، مي گوييم يا امام رضا چون خداوند  به شما قدرتي داده که بتواني حاجت مرا بدهي ، با همان قدرت حاجت مرا بده . اين استغاثه مي شود . توسل اين است که ما حرم امام رضا (ع)‌ برويم و به خداوند بگوييم که خدايا به حق امام رضا (ع) مثلا فلان چيز را به من بده .

حال اشکال شما در استغاثه است يا در توسل .

بيننده :

اشکال من در باره توسل است . مثلا من در يک اداره مشکلي دارم ، يک نفر آشنا را پيش رئيس اداره مي برم و مي گويم که به خاطر اين شخص شما مشکل من را حل کن . اين مورد يک مقدار خنده دار و مضحک نيست . صداي مرا هم خدا مي شنود و هم رئيس اداره . زماني که خداوند صداي مرا مي شنود ، چه لزومي دارد که من يک شخص آشنا را واسطه ببرم . آيا اين مسئله با عقل سازگاري دارد .

استاد يزداني :

شما چرا قياس مي کنيد . من همين سؤال را از خليفه دوم مي پرسم . آقاي خليفه دوم ! خداوند که صداي شما را مي شنيد ؛ پس چرا عباس عموي پيامبر (ص) را واسطه قرار داديد ؟ به نظر شما خليفه  دوم چه جوابي به اين سؤال خواهد داد ؟

اين روايتي است که در صحيح بخاري آمده است . باز هم استدلال مي کنم به قرآن کريم . خليفه دوم ! خداوند در قرآن کريم فرموده است : اياک نعبد واياک نستعين . يا اين که مي فرمايد : من از رگ گردن به شما نزديک تر هستم . چرا شما سراغ عباس عموي پيامبر (ص) رفتيد ؟ شما به جاي خليفه دوم پاسخ دهيد .

صدها مورد از اين که سراغ قبر رسول خدا (ص) رفته و حاجت گرفته را از کتاب هاي علماي اهل سنت بيان خواهيم کرد .

بيننده :

 مگر نبايد براي اين موارد فيلمي باشد که اهل سنت به زيارتگاه ها رفته اند و متوسل شده اند .

استاد يزداني :

تصويري که از اين موارد فراوان است . بنده کليپي از ملک عبدالله ، پادشاه عربستان دارم که سراغ قبر رسول خدا (ص) مي رود .

بيننده :

از کجا معلوم که توسل کرده است .

استاد يزداني :

پس ايشان سراغ قبر پيامبر (ص) مي روند که چه کار کنند ؟

مجري :

دقيقا کاري که در اين کليپ انجام مي دهند اين است که رو به قبر رسول خدا (ص) و پشت به قبله  مي ايستد و دستان خود را رو به آسمان گرفته و شروع به صحبت کردن مي کند . حال به نظر شما اين چه کاري است ؟  

بيننده :

شما باز مي خواهيد از اين مسئله ، توسل و استغاثه را ثابت کنيد .

مجري :

برادر عزيز ! شما در جلسات قبل هم که روي خط آمديد ، گفتيد که برخي از شيعيان امام رضا(ع)‌ را مي پرستند .

استاد يزداني :

بنده اين کليپ را نشان مي دهم که تمام دولت عربستان سعودي همراه برخي از علمايشان آمده اند رو به  قبر رسول خدا (ص) و پشت به قبله ايستاده اند . ايشان در حال چه کاري هستند ؟

بيننده :

شايد در حال خواندن فاتحه هستند .

استاد يزداني :

مگر از نظر وهابي ها فاتحه خواندن جايز است ؟ وهابي ها که  فاتحه خواندن را جايز نمي دانند .

بيننده:

من از فاتحه خواندن وهابي ها خبر ندارم .

استاد يزداني :

شايد توسل مي کند . اصلا پادشاه عربستان به چه دليلي سراغ قبر رسول خدا (ص) آمده است ؟

مجري :

ايشان به چه دليل دست هاي خود را به سمت بالا گرفته است ؟

 بيننده :

من مدينه نرفتم ولي از کجا معلوم است که پشت به قبله ايستاده است ؟

استاد يزداني :

شما که نرفته ايد چرا قضاوت مي کنيد ؟

بيننده :

آقاي زارع يک استدلال کوچک براي شما مي آورم . در فضايي که در کليپ نشان داده مي شد ، کسي در حال نماز خواندن است ؟ شما بايد يا بگوييد که مسلمان ها به سمت قبر نبي مکرم اسلام (ص) نماز مي خوانند که در آن صورت عربستان همه آنها را مي کشت . يا اين که يايد بگوييد که پشت به قبر رسول خدا (ص) نماز مي خوانند .

استاد يزداني :

سؤالي که بنده از خليفه دوم پرسيدم را چه پاسخي مي دهيد ؟ چرا خليفه دوم عباس را واسطه خود قرار داد ؟ خداوند فرمودند : اياک نعبد و اياک نستعين ، چرا سراغ خداوند نرفته و سراغ عباس عموي پيامبر (ص) نرفت ؟ شما هيچ پاسخي به اين سؤال نداريد ، اگر داشتيد حتما پاسخ مي داديد .

اگر شما توسل را زير سؤال ببريد ، مخالف نص صريح قرآن است . اگر توسل به زنده جايز است ، توسل به مرده هم به همان علت جايز است .

سؤال اول اين که : آيا بوسيدن و سجده بر قبر جايز است ؟

در هفته هاي گذشته در اين خصوص اين سؤال روايت ابو ايوب انصاري را نقل کرديم که در کتاب مسند امام احمد بن محمد بن حنبل ، جلد 17 ، صفحه 42 آمده است :

.... فوجد رجلا واضعا وجهه علي القبر

صورت خود را به صورت سجده بر قبر گذاشته بود ( اما نه سجده براي پيامبر (ص)‌ بلکه سجده براي خدا ولي بر روي قبر رسول خدا (ص) ) ...

بنابراين اين روايت ثابت مي کند که سجده بر روي قبر و بوسيدن آن جايز است .

سؤال دوم اين بود که شما همه اين مطالب را بارها و بارها تکرار کرده ايد ؛ پس چرا اين ها عبرت نگرفته اند ؟

ما در برنامه هاي آينده به صورت مفصل به اين سؤال پاسخ مي دهيم ؛ اما وظيفه ما اتمام حجت است ، فرقي نمي کند که آن ها گوش کنند يا نکنند .

سؤال سوم اين که توسل شيعيان به خاطر محبت است يا به خاطر حاجت گرفتن ؟

ايشان هم توسل و استغاثه را با هم خلط کرده اند . توسل به ذات رسول خدا (ص) براي حاجت گرفتن از خداوند است . کسي که حاجت مي دهد خداوند است و پيامبر (ص) واسطه بين ما و خداوند است. فرقي نمي کند که اين واسطه زنده باشد يا مرده ، آنچه مهم است اين است که خداوند صداي ما را مي شنود و ما شخصي را واسطه قرار داده ايم . اما بحث استغاثه فرق مي کند ، در استغاثه روايت صحيح داريم که انبياء زنده هستند ، صداي ما را مي شنوند و حاجات ما را هم مي دهند .

سؤال بعد در باره اين بود که مقصود از «من قصده توجه بکم» چيست ؟

علماي ما تفسير کرده اند کسي که مي خواهد توحيد را ياد بگيرند ، بايد از طريق اهل بيت (ع) باشد و اهل بيت (ع) هستند که خداوند را به ما مي شناسانند .

سؤال پنجم : در مورد اين است که آيا دعاي توسل سند صحيح دارد ؟

  اين دعايي که در مفاتيح با نام دعاي توسل موجود است را بررسي نکرده ام ؛ اما ما براي دعاهاي توسل خود فراوان داريم از جمله دعاي جامعه کبيره است که با سند صحيح صحيح صحيح بيان شده است و تمام علماي ما بر صحت اين روايت اجماع دارند .

سؤال کردند که عبيد الله و عبدالله بن عباس با هم چه نسبتي دارند ؟

اين دو نفر با هم برادر هستند ، عبدالله در ديدگاه شيعه و سني مورد احترام هست ؛ اما عبيدالله متأسفانه به علت خيانتي که به امام حسن (ع) کرد و خود را به معاويه فروخت ، هيچ جايگاهي در نزد ما ندارد .

خانم سليميان پرسيدند که آيا هيچ کدام از ائمه (ع) توسلي به رسول اکرم (ص) داشته اند ؟

ائمه (ع) ما نيازي به توسل به رسول خدا (ص) ندارند . زماني که خودشان امام هستند ، واسطه فيض بين بندگان و خداوند مي باشند و اصلا نيازي به توسل ندارند . ثانيا در صحيفه سجاديه ، دعاي 47 ، صفحه 216 ، امام سجاد (ع) فرموده اند : 

وجعلتهم الوسيلة إليک و مسلک إلي جنتک ...

 باز در جاي ديگري از اين کتاب شريف در دعاي 49 فرموده اند :

اتقرب إليک      بالمحمدية الرفيعة و بالعلوية البيضاء

به هر حال بحث توسل در صحيفه سجاديه و ديگر کتاب هاي ما فراوان بيا ن شده است .

چرا وهابيت با تجدد و نوگرايي مخالف هستند ؟

اگر به نفعشان باشد ، بسيار هم موافق هستند ؛ اما در جاهايي که به ضررشان باشد هم به شدت مخالفت مي کنند ؛ مثل بحث دموکراسي به شدت مخالف هستند و هر کسي که در مورد دموکراسي حتي صحبت کند ، کافر است و بايد کشته شود ؛ چون اگر دموکراسي باشد ، کسي به آل سعود و آل شيخ رأي نخواهند داد  .

مجري :

 از شما بينندگان عزيز به خاطر همراهي که با ما داشتيد ، تشکر مي کنم و اميدوارم که از اين مطالب استفاده لازم را برده باشيد .

اللهم عجل لوليک الفرج

                            يا علي مدد

                                       التماس دعا

خدا يار و نگهدارتان .



حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد يزداني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما