* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 07 فروردين 1391 تعداد بازديد: 1072 
راه و بي راه - جمع بندي و خلاصه مباحث روايات توسل و استغاثه از ديدگاه مذاهب اسلامي
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
 

به نام خداوند بخشنده مهربان

تاريخ : 1393/06/10

موضوع : جمع بندي و خلاصه مباحث روايات توسل و استغاثه از ديدگاه مذاهب اسلامي

فهرست مطالب:

به نام خداوند بخشنده مهربان

موضوع : جمع بندي و خلاصه مباحث روايات توسل و استغاثه از ديدگاه مذاهب اسلامي

فهرست مطالب:

1 ﴾ ديدگاه اهل بيت ﴿ع﴾

2 ﴾ ديدگاه وهابيت

3 ﴾ ديدگاه اهل سنت

× روايت حضرت هاجر (ع)

× روايت ابن عباس

× روايت احمد بن حنبل

× روايت عبد الله بن عمر

× روايت عايشه

× روايت استغاثه حضرت زينب (س)

× روايت مالک بن انس

شيخ جميل حليم ، از علماي اهل سنت مصر و جواز توسل

× روايت بلال بن حارث

× روايت عثمان بن حنيف

شيخ نادي البدري ، از علماي اهل سنت و جواز توسل

روايت توسل حضرت آدم (ع)

× روايت ابو ايوب انصاري

×روايت توسل پيامبر در زمان دفن حضرت فاطمه بنت اسد (س)

× روايت توسل خليفه دوم به عباس عموي پيامبر (ص)

شيخ احمد کبيسي ، مفتي سر شناس عراق و جواز توسل

( لانه زنبور 6  : حمايت استعمار از وهابيت ) :

شکستن پا توسط وهابيت وحشي و حيوان صفت

تماس بينندگان

 

مجري :

با سلام و صلوات بر پيامبر خاتم حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلام بر شما بيننده هاي عزيز و ارجمند شبکه جهاني ولايت . از اين باز هم بيننده برنامه اي ديگر از سلسله برنامه هاي راه و بيراه هستيد ، ممنون و متشکريم . برنامه اي که هدف و رسالت آن تفکيک تفکرات وهابيت از ساير مذهب اسلامي است و اين که به همه جهانيان چه مسلمان و چه غير مسلمان اعلام کنيم که بين وهابيت و اسلام ناب محمدي فاصله زيادي است و اگر خشونت و جنايتي از آن ها مي بينند را نبايد به نام اسلام و پيامبر و اهل بيت مطهرشان (ع) گذاشت .

بنده به نوبه خودم اين ايام شاد و پر سرور دهه کرامت را به شما تبريک  مي گويم . طبق معمول برنامه هاي گذشته در خدمت کارشناس عزيز و گرامي ، استاد يزداني هستيم .

همان طور که مستحضر هستيد قريب به ده جلسه است که موضوع بحث هاي ما توسل و استغاثه و تفاوت ديدگاه وهابيت با ساير فرق اسلامي در اين زمينه بود و استاد يزداني توضيحات مفصلي را در اين باره ارائه دادند . امشب ان شاء الله مي خواهيم اين ده جلسه را مرور کنيم و پرونده اين موضوع را ببنديم و وارد موضوع جديدي شويم . اميدواريم اين مطالب براي کساني که ديده اند ، ياد آوري و براي کساني که نديده اند ، مفيد واقع  شود .

1 ﴾ ديدگاه اهل بيت ﴿ع﴾‌

استاد يزداني :

ما در بحث استغاثه و توسل ، ابتدا ديدگاه اهل بيت (ع) را بيان کرديم که چند روايت با سند صحيح را نقل نموديم و بلکه سند صحيح اعلائي بود . از جمله روايت زيارت جامعه کبيره که تمام علماي شيعه در طول تاريخ به اين روايت عمل کرده و بسياري از آن ها اين روايت را روزانه خوانده اند و در حال حاضر مي خوانند و بر صحت آن ترديدي نيست . علامه مجلسي (ره) فرموده اند : که صحيح ترين زيارت ما ، همين زيارت جامعه کبيره است .

کتاب من لايحضره الفقيه ، تأليف شيخ صدوق (ره) ، جلد 2 ، صفحه 614 ، روايت را خوانديم که امام هادي (ع) به شيعيان آموزش مي دهد که چگونه زيارت کنيد . بخشي از اين روايت آمده :

آخذ بقولکم ، عامل بأمرکم ، مستجير بکم ، زائر لکم ، لائذ عائذ بقبورکم ، مستشفع إلي الله عزوجل بکم ومتقرب بکم إليه ، ومقدمکم أمام طلبتي وحوائجي وإرادتي في کل أحوالي وأموري ...

شيخ صدوق (ره) ، من لايحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 614

در کتاب شريف کافي ، تأليف شيخ کليني (ره) ، جلد 5 ، صفحه 47 ، روايتي ديگر با سند صحيح بيان شده که امام صادق (ع) مي فرمايند :

... وشعار الحسين يا محمد وشعار نا يا محمد .

شعار امام حسين (ع) در روز عاشورا ، يا محمد (ص) و شعار ما اهل بيت (ع) هم يا محمد (ص) است .

            شيخ کليني (ره) ، اصول کافي ، ج 5 ، ص 47 ، باب الشعار ، روايت اول

استغاثه به اين صراحت و وضوحي در اين دو روايت بيان شده است . سند روايت کاملا صحيح است آن هم صحيح اعلائي و شکي در آن نيست ؛ البته علي بن ابراهيم بن هاشم را بقيه حسن مي دانند ؛ ولي ما اين روايت را اصح الروايات مي دانيم بر خلاف نظر ديگراني که اين را حسن مي دانند و حسن هم باشد مهم نيست و فرقي با صحيح در حجيت ندارد .

روايت ديگري را در کتاب دلائل الامامه ، تأليف محمد بن جرير طبري ، صفحه 323 و 324 ، خوانديم که اين هم بحث استغاثه بوده ، مستغيثا برسول الله که هشام بن سالم ، استغاثه مي کند و امام کاظم (ع) پاسخ او را مي دهد .

روايات زيادي در اين زمينه بود که ما براي اثبات استغاثه از ديدگاه اهل بيت (ع) به همين  مقدار اکتفا مي کنيم و ان شاء الله دوستان عزيز مي توانند اين برنامه ها را به صورت تايپ شده در سايت مؤسسه تحقيقاتي ولي عصر (عج ) و هم چنين در سايت شبکه جهاني ولايت ، مشاهده کنند .

2 ﴾ ديدگاه وهابيت   

ديدگاه وهابيت را هم توضيح داديم که محمد بن عبد الوهاب تصريح مي کند کسي که توسل و استغاثه کند ، کافر و مشرک است و بايد کشته شود .

 کتاب الدرر السنيه في الاجوبه النجديه ، تأليف عبد الرحمن بن  محمد بن قاسم العاصمي القحطاني النجدي ، که از مهم ترين کتاب هاي وهابيت است و دو تن از نوادگان محمد بن عبد الوهاب بر اين کتاب تقريض زده است ، جلد اول ، کتاب العقائد ، صفحه 144 :

وأما الذي أنکرناه عليهم ، وکفرناهم به ، فإنما هو : الشرک بالله ، مثل أن تدعو نبيا من الانبياء ، أو ملک من الملائکة أو تنحر له أو تنذر له ، أو تعتکف عند قبره أو ترکع بالخضوع والسجود له ، أو تطلب منه قضاء الحاجات ، أو تفريج الکربات فهذا شرک قريش الذي کفرهم به رسول الله | ...

چيزهايي که ما آن ها را انکار مي کنيم و انجام دهنده آن  ها را تکفير مي نماييم ؛ زيرا شرک به خدا مي ورزند مثل اين که پيامبري از پيامبران را مي خواند يا اين که فرشته اي از فرشتگان خدا را مي خواند يا اين که رکوع و سجده مي کند يا اين که در سختي ها از آن ها کمک مي   گيرند  . اين همان کفر قريش است ...

العاصمي القحطاني النجدي ، عبد الرحمن بن محمد بن قاسم ، الدرر السنيه في الاجوبه النجديه ، ج 1 ، کتاب العقائد ، ص 144

البته ما روايات ديگري را هم بيان کرديم که فعلا به همين مقدار اکتفا مي کنيم .

3 ﴾ ديدگاه اهل سنت

× روايت حضرت هاجر (ع)

اولين روايتي که خوانديم روايتي از صحيح بخاري است در مورد استغاثه حضرت هاجر به ملکي از ملائک خداوند ، جبرائيل (ع) است . اين روايت در يکي از صحيح ترين کتاب هاي اهل سنت آمده و نمي توانند آن را انکار کنند . صحيح بخاري ، تأليف ابي عبدالله محمد بن اسماعيل بخاري ، چاپ دار ابن کثير بيروت ، صفحه 830 ، کتاب الاحاديث الانبياء ، روايت 3365 :

روايت طولاني است که حضرت ابراهيم (ع) ، حضرت هاجر را در آن بيابان خشک رها مي کند و آن وضعيت براي حضرت اسماعيل (ع)‌ پيش مي آيد ، حضرت هاجر هفت بار بين دو کوه سعي مي کند و زماني که نا اميد مي شود ، صدايي مي شنود :

لو ذهبت فنظرت ما فعل ، فإذا هي بصوت ، فقالت : أغث إن کان عندک خير...

صدايي شنيد ، فکر کرد که انساني در آن جاست ؛ پس گفت : به داد من برس اگر در نزد تو خيري است . که آن صدا ، صداي جبرائيل ‍(ع) بود و بعد حضرت اسماعيل (ع) با پاي  خود به زمين مي کوبد و در اثر همان کوبيدن ، آب جاري مي شود که تا الان هم اين يادگار استغاثه حضرت هاجر (ع) و معجزه حضرت اسماعيل (ع) باقي است .

بخاري ، ابي عبد الله محمد بن اسماعيل ، صحيح بخاري ، چاپ دار ابن کثير بيروت ، ص 830 ، کتاب الاحاديث الانبيا، روايت 3365  

نتيجه اين استغاثه را هم مي بينند و حضرت جبرائيل (ع) هم به دستور خداوند حاجت هاجر (ع) را داد و به داد ايشان رسيد . آيا حضرت هاجر که استغاثه کرد ، کافر بود ؟ پيامبر (ص) ما که اين روايت را نقل کرده ، مسلمان بود يا کافر بود ؟ ابو هريره اي و تمام راوياني که اين روايت را نقل کرده اند ، مسلمان بودند يا کافر ؟ آقاي بخاري که اين روايت را در کتاب خود بيان کرده ، مسلمان بوده يا کافر بوده ؟

طبق نص صريح کتاب محمد بن عبد الوهاب ، استغاثه به ملائکه کفر قريش است و حضرت هاجر هم به ملائکه استغاثه کرد ؛ پس کافر است و هم چنين همه کساني که به صحيح بخاري اعتقاد دارند ، کافر مي شوند . اين مطلب طبق قاعده وهابي ها است .

اين روايتي بود که به همراه استدلال علماي اهل سنت به شما نشان داديم ؛ ولي کسي پيدا نشد که به اين روايت پاسخ دهد .

× روايت ابن عباس

در ادامه استغاثه احمد بن حنبل را نقل کرديم که سند اين روايت هم صحيح بود ؛ حتي الباني هم بر صحت اين روايت اعتقاد داشت . بنده در اين جا استغاثه احمد بن حنبل و عبد الله بن عباس به ملائکه را از کتاب الجامع لشعب الايمان نقل مي کنم .

الجامع لشعب الايمان ، ابي بکر احمد بن حسين البيهقي ، متوفاي 458 هـ ، چاپ مکتبه الرشد ، جلد 10 ، با تحقيق مختار احمد الندوي ، صفحه 140 به بعد ، محقق هم سند روايت را صحيح مي داند . روايت را بسيار طولاني هم هست که بنده خلاصه آن را مي گويم :

عن ابن عباس قال : إن الله ـ عزوجل ـ ملائکة في الارض سوي الحفظة يکتبون ما يسقط من ورق الشجر، فإذا أحدکم عرجة في الارض لايقدر فيها علي الاعوان فليصح فليقل : عباد الله أغيثونا أو أعينونا رحمکم الله فإنه سيعان .   

  در روي زمين بنده اي از بندگان خداوند وجود دارد که هر زمان براي انسان مشکلي پيش آمد و او را فرياد بزند ، او را کمک مي کند . که اي بندگان خدا به فريادم برسيد و آن ها را کمک خواهند کرد .

سند روايت هم معتبر است .

× روايت احمد بن حنبل

روايت بعدي از عبد الله بن احمد بن حنبل از پدرش نقل کرده :

حدثنا عبدالله بن احمد بن حنبل قال : سمعت ابي اقول : حججت خمس حجج منها اثنتان راکبا وثلاثة ماشيا أو ثلاثة راکبا أو اثنتان ماشيا فضلت علي الطريق في حجة وکنت ماشيا ، فجعلت أقول : يا عباد الله دلوني علي الطريق ، قال : فلم أزل أقول حتي وقفت علي الطريق أو کما قال أبي .

پدرم مي گفت : من پنج بار به حج رفتم . دو بار سواره و سه بار پياده يا اين که سه بار سواره و دوبار پياده .در يکي از اين سفر هاي پياده راه را گم کردم و نمي دانستم که به کجا بروم . فرياد زدم : اي بندگان خدا راه را به من نشان دهيد . تا اين را گفتم ، فورا راه را پيدا کردم .

البيهقي ، ابي بکر احمد بن حسين ، الجامع لشعب الايمان ، متوفاي 458 هـ ، چاپ دار المکتبه الرشد ، ج 10 ، ب تحقيق مختار احمد الندوي ، ص 140 به بعد  

در اين جا به احمد بن حنبل خدا کمک کرد يا عباد الله؟ .  آيا احمد بن حنبل کافر بود يا مسلمان ؟

محقق در پاورقي مي گويد : اسناده جيد ، سند روايت هم جيد و خوب است .

  آقاي الباني هم مي گويد : سند روايت ، حسن است .

در کتاب سلسله الاحاديث الضعيفه و الموضوعه و آثارها السيئ علي الامه ، تأليف محمد ناصر الدين الباني ، مجلد 2 ، چاپ مکتبه المعارف رياض عربستان ، صفحه 111 :

أخرجه البزار عن ابن عباس بلفظ : إن الله تعالي ملائکة في الارض سوي الحفظة يکتبون ما يسقط من ورق الشجر ، فإذا أصابت أحدکم عرجة بأرض فلاة فليناد : يا عباد الله أعينوني .

روايت را حسن مي داند و در ادامه مي گويد :

اين روايت ، استغاثه به ملائکه است .  

آقاي الباني در اين  جا فراموش کرده است که محمد بن عبد الوهاب استغاثه به ملائکه را در کنار استغاثه به انبياء شرک و کفر مي داند .

در ادامه روايت احمد بن حنبل  را بيان مي کند :

سمعت ابي يقول : حججت خمس حجج منها ثنتين ....

ورواه البيهقي في الشعب وابن عساکر من طريق عبد الله بسند صحيح .

.... اين روايت احمد بن حنبل با سند صحيح نقل شده است .

الباني ، محمد ناصر الدين ، سلسله الاحاديث الضعيفه و الموضوعه و آثارها السيئ علي الامه ، چاپ مکتبه المعارف رياض ، ج 2 ، ص 111

بنابراين طبق گفته محمد بن عبد الوهاب ، احمد بن حنبل کافر و مشرک است و بايد کشته شود

× روايت عبد الله بن عمر

کتاب عمل اليوم و الليله ، تأليف ابي بکر احمد بن محمد الدينوري معروف به ابن سني ، متوفاي 364 هـ ، از بزرگان اهل سنت است و کتابش هم از کتاب هاي معتبر مي باشد . ( همان کسي است که سنن نسائي را خلاصه کرده با نام المجتبي که در حال حاضر از صحاح سته اهل سنت مي باشد ) صفحه 88 :

قال : کنت أمشي مع ابن عمر فخدرت رجله ، فجلس فقال له رجل : أذکر أحب الناس إليک ، فقال: يا محمداه ، فقام فمشي .

مي گويد : با عبدالله بن عمر در سفري بوديم ، پاي او دچار گرفتگي شد و نتوانست که حرکت کند . مردي به او گفت : محبوب ترين فردي که در نزد توست به فرياد بخوان  . او رسول خدا (ص) را به فرياد خواند ؛ سپس بلند شد و راه رفت .

الدينوري ( معروف به ابن سني ) ، ابي بکر احمد بن محمد ، عمل اليوم و الليله ، ص 88

گفتيم که اين روايت را بخاري هم در کتاب ادب المفرد خود نقل کرده است که در نسخه هاي چاپي قسمت هايي از روايت حذف شده ؛ اما ما در نسخه هاي خطي اين روايت را به صورت کامل مشاهده کرديم :

حدثنا بخاري حدثنا عثمان بن مبارک حدثنا ابونعيم حدثنا سفيان عن ابي اسحاق عن عبد الرحمن بن سعد قال خدرت رجل بن عمر فقال له رجل : اذکر احب الناس إليک ، فقال : يا محمد .

بخاري ، ابي عبد الله محمد بن اسماعيل ، الادب المفرد

در نسخه هاي چاپي حرف نداي « يا » حذف شده است .

بنابراين عبد الله بن عمر و آقاي بخاري که اين روايت را نقل کرده است ، کافر و مشرک شده است. حتي اين روايت را ابن تيمه هم در کتاب الکلم الطيب من اذکار النبي صلي الله عليه و آله ، تأليف شيخ الاسلام ابن تيميه ، متوفاي 728 هـ ، با تحقيق محمد قادر الارنؤوط ، فصل 57 :

عن هيثم بن حنش قال : کنا عند عبد الله بن عمر : فخدرت رجله فقال له رجل : اذکر احب الناس أليک ، فقال : يا محمد ...

ابن تيميه ، الکلم الطيب من اذکار النبي (ص) ، با تحقيق عبد القادر الارنؤوط ، متوفاي 728 هـ ، فصل 57

 اين روايت ، چيزي که از ديدگاه خودش کفر حساب مي شود را به عنوان ذکر نقل کرده است .  

× روايت عايشه

عايشه دستور داده که از قبر پيامبر (ص) طلب استغاثه و حاجت کنيد . کتاب مسند دارمي معروف به سنن دارمي ، تأليف ابو محمد عبد الله بن عبد الرحمن بن فضل بن بهرام دارمي ، با تحقيق حسين سليم اسد الداراني ، جلد اول ، چاپ دار المغني ، صفحه 227 ، باب 15 ، روايت 93 :

حدثنا ابو الجوزاء اوس بن عبد الله قال : قحط اهل المدينة قحطا شديدا ، فشکوا إلي عايشة فقالت : انظروا قبر النبي | فجعلوا منه کوا الي السماء حتي لايکون بينه وبين السماء سقف ...

در زمان عايشه مردم مدينه دچار قحطي شدند ، مردم پيش عايشه شکايت کردند که ما با اين قحطي چه کار کنيم ؟

عجيب بوده که آن زمان مردم به جاي اين که به درگاه خداوند بروند پيش عايشه مي روند . احتمالا در آن زمان صحابه گمراه بودند و اين شبکه هاي تروريستي وهابي نبوده که مردم را هدايت کنند

عايشه هم به جاي اين که بگويد از خداوند طلب حاجت کنيد مي گويد :

برويد سراغ قبر رسول خدا (ص) و از قبر ايشان طلب حاجت کنيد ...

دارمي ، ابو محمد عبد الله بن عبد الرحمن بن فضل بن بهرام ، مسند دارمي معروف به سنن دارمي ، با تحقيق حسين سليم اسد الداراني . ج 1 ، چاپ دار المغني ، ص 227 ، باب 15 ، روايت 93

در اين جا هم طبق ديدگاه وهابيت همس رسول خدا ( ص) تکفير مي شود ؛ زيرا به جاي اين که از  خداوند طلب حاجت کند ، سراغ قبر رسول خدا (ص) مي رود و از ايشان طلب استغاثه مي کند .

اشکالات الباني را بر اين روايت مفصل پاسخ داديم و هيچ اشکالي را باقي نگذاشتيم .

× روايت استغاثه حضرت زينب (س)

که بسيار درد آور بود ؛ ولي بسيار صريح و روشن استغاثه را ثابت مي کند . کتاب البدايه و النهايه ، تأليف ابي الفداء اسماعيل بن کثير ( شاگرد ابن تيميه ) ، متوفاي 774 هـ ، جلد 8 ، چاپ دار ابن کثير دمشق ، صفحه 271 :  

ما جراي کربلا را بيان مي کند که در عصر روز يازدهم محرم چه اتفاقاتي براي خانواده امام حسين (ع) رخ مي دهد :

واما بقية اهله ونساؤه وحرمه فإن عمر بن سعد وکّل بهم من يحرسهم ويکلؤهم ، ثم ارکبوا علي الرواحل في الهوادج ، فلما مروا بمکان المعرکة ورأوا ... وندبت زينب أخاها الحسين واهلها فقالت وهي تبکي : يا محمدا ! يا محمدا ! صلي عليک الله وملک السماء هذا حسين بالعراء ، مزمل بالدماء ، مقطع الاعضاء ، يا محمداه ! وبناتک سبايا وذريتک مقتله ...

ماجراي درد آوري که بيان مي کند و مي گويد : حضرت زينب (س) و خانواده امام حسين (ع) را از کنار اجساد مطهر شهدا عبور دهند .... که حضرت زينب (س) فرياد بر آورد : يا محمد ا ! يا محمدا ! ...

ابن کثير ، ابي الفداء اسماعيل ، البدايه والنهايه ، متوفاي 774 هـ ، ج 8 ، چاپ دار ابن کثير دمشق ، ص 271

که صريح و روشن در چنين لحظات سختي که اگر استغاثه و توسل نمي کرد ، مطمئنا نمي توانست چنين مصيبت و درد عظيمي را تحمل کنند و ايشان با اين استغاثه و توسل توانستند جان خود و خانواده امام حسين  (ع) را حفظ کنند .

در همان برنامه هم ما سند روايت را بررسي کرديم و ديديم که سند روايت کاملا صحيح  است .

× روايت مالک بن انس

 در کتاب الشفاء بتعريف حقوق المصطفي ، تأليف قاضي عياض ابي الفضل عياض بن موسي بن عياض ، متوفاي 544 هـ ، جلد 2 ، چاپ دار الحديث قاهره ، صفحه 288 ، فصل سوم في تعظيم النبي (ص) بعد موته :

          که ايشان صراحتا مي گويد : حرمت و احترام پيامبر (ص) بعد از وفات ايشان لازم است ؛ همان طور که در زمان حيات ايشان لازم بود .

در ادامه روايتي را نقل مي کند که :

... لاترفع صوتک في هذا المسجد ، فإن الله تعالي أدب قوما فقال : « لاترفعوا اصواتکم فوق صوت النبي ولاتجهروا له بالقول کجهر بعضکم لبعض أن يحبط أعمالکم وانتم لاتشعرون » ....

وقال : يا اباعبدالله ، أأستقبل القبلة وادعوا أم استقبل رسول الله | ؟ فقال : ولم تصرف وجهک عنه وهو وسيلتک ووسيلة ابيک آدم عليه السلام إلي الله تعالي يوم القيامة ؟ بل استقبله واستشفع به ، فيشفعه الله ، قال الله تعالي : « ولو انهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما . (نساؤ / 64)

منصور دوانقي با مالک وارد مسجد رسول خدا (ص) مي شود و آن جا با صداي بلند صحبت مي کند که مالک به او مي گويد : صدايت را در اين مکان بلند نکن ؛ زيرا خداوند گروهي را تأديب کرده ....

که روايت آن  در صحيح بخاري آمده و بيان کرده که منظور آيه چه کسي است . 

... منصور دوانقي مي گويد : اي مالک رو به قبله دعا کنم يا اين که رو به قبر رسول خدا (ص) ؟ مالک مي گويد : ... رسول خدا (ص) وسيله تو و پدرت آدم عليه السلام است در روز قيامت و حضرت آدم با توسل به او بخشيده شده . رو به قبر رسول خدا (ص) کن و از ايشان طلب شفاعت و توسل کن و جالب است که مالک بن انس به اين روايت استدلال مي کند که خداوند فرموده : اگر به خودت ظلم کردي (گناه ) نزد خداوند و رسول او استغفار کن و خداوند را توبه پذير و مهربان مي يابي .

قاضي عياض ، ابي الفضل عياض بن موسي بن عياض ، الشفاء بتعريف حقوق المصطفي ، متوفاي 544 هـ ، ج 2 ، چاپ دار الحديث قاهره ، ص 288

تمام اشکالات الباني و ابن تيميه را در مورد اين روايت پاسخ داديم و مفصل بحث کرديم .

مجري :

کليپي را آماده کرديم که تفاوت ديدگاه اهل سنت و وهابيت را در زمينه توسل نشان مي دهد.

کليپ   1 :

شيخ جميل حليم ، از علماي اهل سنت مصر و جواز توسل

ما مطالب و کتب و دلائل مورد اعتمادي داريم از کتبي که خود وهابي ها و پيروان آن ها تأليف کرده اند که در آن صحابه رسول خدا (ص) تکفير کرده اند و من برخي از اين مثال و ادله را که در اختيار دارم براي شما بيان مي کنم از جمله سخناني که درباره تکفير بزرگان اين امت گفته اند اين است که وقتي اين وهابي ها مي گويند که استغاثه و توسل و طلب کردن شرک و عبادت غير خداست ؛ پس تمام امت اسلامي و بزرگان آن را تکفير کرده اند ، ابن کثير که اين وهابي ها خيلي دوستش دارند ؛ چون شاگرد ابن تيميه بود .

 در کتاب البدايه و النهايه در رخداد هاي سال يازدهم هجري و ابن اثير در کتاب الکامل في التاريخ و طبري در تاريخش ، اين که لشگر صحابه در زمان خلافت ابوبکر وقتي براي جنگ يمامه رفتند ، شعار آن ها  وامحمدا بود و چه کساني در اين لشکر بودند علي و خالد و در زمان خلافت ابوبکر بود يعني به قول وهابي ها که مي گويند توسل و استغاثه شرک است ، پرستش غير خداست ؛ پس ابوبکر و عمر را تکفير کردند . چون حاضر بود .ولي چيزي نگفت واقرار کرد و عثمان ، علي که در لشکر بودند و خالد و صحابه و تابعين که بعد از آن ها آمده اند . 

چيزي که بن باز در شرحش بر کتاب فتح الباري ذکر مي کند ، در مورد بلال بن حارث المزني که از صحابه پيامبر بود . در مورد کاري که اين صحابي انجام داده بود . گفت : اين کار شرک است ، چه کار کرده بلال بن حارث مزني در سال رماده رفت نزد پيامبر ؛ پس گفت : يا رسول الله براي امتت طلب باران کن دارند هلاک مي شوند .

مجري :

سخنان يکي از علماي اهل سنت را در مورد توسل شنيديد ولو اين که ما اختلاف نظرهايي در خصوص توسل با اهل سنت و حتي با اين عالم اهل سنت داريم ؛ زيرا روايتي نيست که امير المؤمنين (ع) در لشکر يمامه بوده که ايشان به اين موضوع اشاره کردند ، گرچه موضوعي را که در مورد توسل دارند ، مورد قبول ما است . استاد يزداني ! ايشان اشاره اي به روايت بلال بن حارث داشت که از شما خواهش مي کنم باز هم آن روايت را نقل کنيد .

استاد يزداني :

اين عالمي را که ديديم يکي از صدها عالم اهل سنت است که صراحتا توسل را مي پذيرد و مي گويد : هر کسي بگويد توسل کفر است در حقيقت پيامبر (ص) را تکفير کرده است . صحابه را تکفير کرده اند ؛ زيرا صحابه به پيامبر (ص) توسل و استغاثه مي کردند و تکفير متوسلين و کساني که استغاثه مي کنند ، تکفير پيامبر (ص) و صحابه است و جالب است که روايت بلال بن حارث را هم مي خواند .

× روايت بلال بن حارث

ما اين روايت را بارها خوانده ايم ، روايتي که با سند صحيح نقل شده است . اصل روايت در کتاب مسند ابي شيبه است ؛ اما از کتاب ابن کثير دمشقي سلفي مي خوانيم :

روايت در کتاب البدايه و النهايه ، تأليف ابي الفداء اسماعيل بن کثير ، چاپ دار ابن کثير دمشق و بيروت ،جلد 7 ، صفحه 205 :

أصاب الناس قحط في زمن عمر بن الخطاب فجاء رجل إلي قبر النبي | فقال : يا رسول الله استسق الله لأمتک فإنهم قد هلکوا . فأتاه رسول الله | في المنام فقال : ائن عمر فأقرئه  مني السلام وأخبرهم أنهم مسقون وقل له عليک بالکيس الکيس . فأتي الرجل أخبر عمر فقال : يا رب ما آلوا إلا ما عجزت عنه ، وهذا اسناد صحيح .

در زمان عمر قحطي شد ، مردي سراغ قبر رسول خدا (ص) رفت و گفت : يا رسول الله از خداوند طلب باران کن ؛ چون امت تو در حال هلاک شدن هستند . رسول خدا (ص) در خواب به او گفت : پيش عمر برو و سلام من را برسان و به او بگو باران خواهد آمد . به او بگو که نذري انجام دهد و به فقرا کمک کند . آن مرد به عمر خبر اين کار خود را داد و به گفت : که در خواب رسول خدا (ص) را ديده ...

و سند اين روايت صحيح است .

ابن کثير ، ابي الفداء اسماعيل ، البدايه والنهايه ، چاپ دار ابن کثير دمشق و بيروت ، ج 7 ، ص 205

همين روايت را ابن حجر عسقلاني در کتاب فتح الباري  في شرح صحيح بخاري ، تأليف احمد بن علي بن حجر العسقلاني ، جلد 2 ، به دستور امير سلطان عبد العزيز آل سعود در عربستان چاپ شده ، صفحه 575 ، نقل کرده است :

ابن ابي شيبه روايت را از صالح السمان با سند صحيح نقل کرده است

و در ادامه گفته کسي که به قبر رسول خدا (ص) توسل کرده بلال بن حارث مزني بوده است .

العسقلاني ، احمد بن علي بن حجر ، ج 2 ، چاپ عربستان ( به دستور امير سلطان عبد العزيز آل سعود ) ص 575

ما قبلا گفتيم که استناد ما به کار آن شخص نيست مجهول باشد يا هر کسي که باشد ، کليپ آن را هم پخش کرديم که گفته بودند آن شخص مجهول است . براي ما فرقي نمي کند مجهول باشد يا نباشد ، خليفه دوم که اين کار را تأييد کرده هم مجهول است ؟ صحابه اي که در محضر خليفه بودند و اين سخن را شنيدند و به قبر رسول خدا (ص) توسل کردند که باران بيايد هم مجهول بودند ؟

اگر بخواهند بگويند که توسل شرک و کفر است به صحابه بر مي گردد ؛ زيرا صحابه اين کار را انجام داده اند .  

× روايت عثمان بن حنيف

اين روايت در کتاب الروض الداني في معجم الصغير للطبراني معروف به معجم صغير ، با تحقيق محمد شکور محمود الحاج امرير ، چاپ المکتب الاسلامي بيروت ، جلد اول ، صفحه 306 ، روايت 508 :

أن رجلا کان يختلف عثمان بن عفان حاجة له ،فکان عثمان لايلتفت إليه ولاينظر في حاجته ، فلقي عثمان بن حنيف فشکا ذلک إليه ، فقال عثمان بن حنيف : ائت الميضأة فتوضأ ثم ائت المسجد فصلي فيه رکعتين ثم قال : اللهم إني اسئلک وأتوجه إليک بنبينا محمد | نبي الرحمة يا محمد إني أتوجه بک إلي ربک (ربي ) جل وعز . فيضي لي حاجتي .

شخصي با عثمان کار داشت ؛ اما عثمان به کار او رسيدگي نمي کرد . آن مرد به عثمان بن حنيف صحابه جليل القدر رسول خدا (ص) شکايت کرد . عثمان بن حنيف به او دستور داد که وضو بگير و به مسجد برو و دو رکعت نماز بخوان و بعد از نماز اين دعا را بخوان : خدايا به حق پيامبر ما که رسول رحمت است ، از تو حاجتم را مي خواهم اي رسول خدا (ص) من تورا وسيله قرار دادم تا خداوند توجه کند به من تا حاجتم را بدهد . حاجت او هم برآورده شد و به خانه عثمان رفت و کار او انجام شد .

سند روايت هم صحيح است ، تصحيح علما را نشان داديم . خود طبراني در صفحه بعد و در انتهاي روايت ، بعد از نقل سند هاي متعدد مي گويد :

... والحديث صحيح ...

سند روايت صحيح است ....

الروض الداني في معجم الصغير للطبراني معروف به معجم صغير ، با تحقيق محمد شکور محمود الحاج امرير ، چاپ مکتب الاسلامي بيروت ، ج 1 ، ص 306 ، روايت 508

تمام اشکالات الباني و نوادگان محمد بن عبد الوهاب را طرح و پاسخ داديم و کسي تا به حال از شبکه هاي وهابي به اين روايت پاسخي نداده اند .

مجري :

کليپ ديگري از يکي از علماي اهل سنت در خصوص توسل آماده شده که با هم مشاهده مي کنيم.

کليپ 2 :

شيخ نادي البدري ، از علماي اهل سنت و جواز توسل

در قرآني که براي هميشه و تا قيامت باقي است مي خوانيم :

فتلقي آدم من ربه کلمات فتاب عليه إنه هو التواب الرحيم      

« سپس آدم از پروردگارش کلماتي دريافت کرد ( و با آن ها توبه کرد)  و خداوند توبه او را پذيرفت ؛ چرا که خداوند توبه پذير و مهربان است . »

اکثر مفسران اهل سنت همانند ؛ ابن کثير ، فخر رازي ، شوکاني در تفسير فتح القدير و آلوسي در تفسير روح المعاني که همه تفاسير از ديدگاه اهل سنت در تفسير پيشتاز هستند ، حديثي از ابن عباس نقل کرده اند که از او سؤال شد ، منظور از اين کلماتي که آدم با توسل به آنان ، توبه کرد چه بود ؟ گفت : از رسول خدا (ص) سؤال کردم ، آن حضرت فرمود : خداوند به آدم وسيله او را به سوي پروردگارش نشان داد که با توسل به آن توبه کرد و بگويد : خدايا به حق محمد و علي و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام ) تو را سوگند مي دهم که توبه ام را بپذيري .

خداوند توبه او را پذيرفت و به آدم فرمود : اي آدم ! هرگاه درخواستي از من داشتي ، با توسل به اين افراد از من حاجتت را بگير .

اين نام از چه زماني مطرح شده است ؟ از روز اول خلقت آدم . اين مطلبي است که اکثر مفسرين نقل کرده اند و همه اين ها اشاره به مقام بلند مولاي ما امير المؤمنان علي (عليه السلام ) است که او جانشين و وصي و وارث و امام است .

مجري :

سخنان اين عالم اهل سنت بسيار زيبا و شنيدني بود . استاد يزداني ! ايشان اشاره اي به توسل حضرت آدم داشتند . لطف کنيد و باز هم مروري بر اين روايت داشته باشيد .

روايت توسل حضرت آدم (ع)

استاد يزداني :

اين روايت را در کتاب هاي متعددي بيان کرده اند از جمله حاکم نيشابوري و بقيه ؛ اما مهم ترين کسي که اين روايت را در کتاب خود بيان کرده ابن تيميه است . کتاب مجموعه الفتاوي ، تأليف تقي الدين احمد بن تيميه حراني ، متوفاي 728 هـ ، چاپ دار الوفا ، جلد 2 ، صفحه 95 به بعد :

... فلما أحياه الله تعالي ، نظر الي العرش فرأي اسمي أخبره الله أنه سيد ولدک ، فلما غرهما الشيطان تابا واستشفعا بإسمي إليه .

زماني که حضرت آدم (ع) زنده شد ، به آسمان نگاه کرد . در عرش نام من نوشته بود ، خداوند به او خبر داد که او آقاي فرزندان تو خواهد شد . زماني که شيطان آن دو را فريب داد ، توبه کردند و به اسم من از خداوند طلب مغفرت کردند .

در صفحه بعد روايت ديگري را بيان مي کند :

عن عمر بن الخطاب قال : قال رسول الله | : « لما أصاب آدم الخطيئة رفع رأسه فقال : يا رب بحق محمد إلا غفرت لي ، فأوحي إليه وما محمد ؟ ومن محمد ؟ فقال : يا رب ، إنک لما اتممت خلقي رفعت رأسي إلي العرشک ، فإذا عليه مکتوب : لا اله الا الله محمد رسول الله ، علي ولي الله ... فهذا الحديث يؤيد الذي قبله وهما کالتفسير لاحاديث الصحيحة .

رسول خدا (ص) فرمودند : زماني که آدم آن اشتباه را انجام داد ، سرشان را بلند کردند و گفتند : پروردگارا ! به حق محمد (ص) گناهان مرا ببخش .... در عرش نوشته بود که لا اله الا الله محمد رسول الله

علي ولي الله را حذف کرده اند!!! . در ادامه روايت ابن تيميه نظر خود را هم بيان مي کند :

اين روايت ، روايت قبلي را تأييد مي کند و اين دو روايت مثل تفسير قرآن کريم با روايات صحيحه است ؛ يعني اين دو روايت يکديگر را تفسير مي کنند و سند آن ها هم صحيح مي باشد .

ابن تيميه حراني ، تقي الدين احمد ، مجموعه الفتاوا ، متوفاي 728 هـ ، ج 2 ، چاپ دار الوفا ، ص 95 به بعد

اگر توسل شرک باشد ، حضرت آدم (ع) و حضرت حوا (ع) مشرک ، رسول خدا(ص) مشرک ، خليفه دوم هم مشرک است ؛ يعني خليفه دوم هم متوجه نشده که کفر است . ابن تيميه که خداي  دوم وهابي ها مي باشد هم اين روايت را در کتاب خود نقل کرده و گفته که اين دو روايت صحيح است ، متوجه نشده که اين روايت و توسل شرک مي باشد .

× روايت ابو ايوب انصاري

 روايت جالبي است که در کتاب مسند حنبل آمده و طبق ديدگاه وهابي ها ثابت مي کند که ابو ايوب انصاري قبر پرست بوده است . کتاب مسند ، تأليف امام احمد بن محمد بن حنبل ، با تحقيق حمزه احمد الزين ، ج 17 ، چاپ دار الحديث قاهره ، صفحه 42 :

محقق در پاورقي کتاب بيان مي کند که سند روايت صحيح است و بعد اشکالات وهابي ها را هم  پاسخ مي دهد .

... داوود بن ابي صالح قال : أقبل مروان يوما فوجد رجلا واضعا وجهه علي القبر . فقال : لا تدري ما تصنع ؟ فأقبل عليه فإذا هو ابو ايوب فقال : نعم ، جئت رسول الله | ولم آت الحجر ، سمعت رسول الله | يقول : « لاتبکوا علي الدين إذا وليه أهله ؛ ولکن ابکوا عليه إذا وليه غير أهله »

داوود بن ابي صالح گفت : روزي مروان مردي را ديد که صورت خود را روي قبر گذاشته  . به او گفت : مي داني که چه کاري انجام مي دهي ؟ آن شخص صورت خود را برگرداند و ديد که ابو ايوب انصاري است . گفت : بله مي دانم ! نزد رسول خدا (ص) آمده ام ، پيش سنگ نيامده ام ....

حنبل ، احمد بن محمد ، مسند ، با تحقيق حمزه احمد الزين ، ج 17 ، چاپ دار الحديث قاهره ، ص 42    

  در ادامه هم روايتي از رسول خدا (ص) بيان مي کند . در اين جا ابو ايوب به جاي  اين که به درگاه خداوند پناه ببرد ، سراغ قبر رسول خدا (ص) مي رود و طبق ديدگاه وهابي ها قبر پرست شده است ؛ اما مروان در اين جا از صحابه بيشتر مي فهمد و مي گويد که اين چه کاري است که  انجام مي دهي .

اين روايت نشانگر آن است که سر منشأ وهابيت کسي نيست غير از بني اميه وافرادي مثل مروان بن حکم که طبق روايتي که از خود اهل سنت بيان شده ، رسول خدا (ص) زماني که مروان در پشت پدرش بوده ، هم او و هم پدرش و کل نسل او را لعن کرده است .

گفتيم که حاکم نيشابوري و ذهبي سند آن را صحيح مي دانند .

×روايت توسل پيامبر در زمان دفن حضرت فاطمه بنت اسد (س)

که رسول خدا (ص) به پيامبران گذشته توسل مي کند و در کتاب درّ السحابه في مناقب القرابه و الصحابه ، تأليف محمد بن علي الشوکاني ( از نظر فقهي زيدي مذهبي است که زير مجموعه حنفي ها به حساب مي آيد و از لحاظ اعتقادي سلفي مذهب است ) با تحقيق دکتر حسين بن عبدالله العمري ، چاپ دار الفکر دمشق ، صفحه 539 ، باب 155 مناقب فاطمه بنت اسد (س) :

أخرج الطبراني في الکبير والاوسط ورجال إسناده ثقات غير روح بن صلاح وقد وثقه ابن حبان والحاکم عن انس ... وفي الحديث أنه لما حفر قبرها وبلغوا اللحد حفره رسول الله | بيده وأخرج ترابه بيده ، فلما فرغ دخل دخل رسول الله | فاصطجع فيه ثم قال : الله الذي يحيي ويميت وهو حي لايموت ، اللهم اغفر لامي فاطمة بنت اسد ، ولقنها حجتها ، ووسع عليها مدخلها بحق نبيک و الانبياء الذين من قبلي فإنک ارحم الراحمين .

آقاي شوکاني مي گويد : طبراني در کبير و اوسط خود بيان کرده و گفته که روات اين روايت ثقه هستند غير از روح بن صلاح که ابن حبان و حاکم نيشابوري او را توثيق کرده است .

( همين  دو توثيق براي ما کفايت مي کند . اگر کفايت نمي کند به ما بگويند که به آن ها بگوييم که با اين حرف به چه مشکل بزرگي بر مي خورند . زيرا صحيح مسلم از يک نفر نقل شده و سند آن به يک نفر مي رسد و فقط او از مسلم نقل کرده و صوفي مسلک است  و هيچ کس غير از حاکم نيشابوري او را توثيق نکرده است ؛ پس اگر توثيق حاکم کفايت نمي کند ، بايد در مرحله اول صحيح مسلم را رد کنند ) 

اين روايت براي زماني است که رسول خدا (ص) حضرت فاطمه بنت اسد را داخل قبر گذشت و سپس لحد را قرار داد و خاک مي ريزند اين دعا را مي خواند :

خدايي که زنده مي کند و ميمراند و خودش زنده است و نمي ميرد . خدايا مادرم فاطمه بنت اسد را بيامرز و حجت او را تلقين کن و قبر ايشان را وسيع گردان به حق رسول تو که من هستم و به حق انبيائي که قبل از من بودند . همانا تو ارحم الراحمين هستي .

شوکاني ، محمد بن علي ، درّ السحابه في مناقب القرابه و الصحابه ، دکتر حسين بن عبد الله العمري ، چاپ دار الفکر ، ص 539 ، باب مناقب فاطمه بنت اسد

اين توسل صريح است ، توسلي که اين ها آن را شرک و کفر مي دانند و رسول خدا (ص) آن را انجام داد و آقاي شوکاني هم گفته که سند روايت صحيح است . در نتيجه طبق ديدگاه وهابيت کافر شد ؛ چون توحيدي که وهابيت به آن اعتقاد دارند ، توحيدي نيست که خداوند و پيامبر (ص) ما به آن دستور داده اند . توحيدي است که پيامبرشان ابن تيميه از ارتباطش با اجنه داشته ، فهميده و به افکار مسلمانان تزريق کرده و محمد بن عبد الوهاب آن افکار را زنده کرده است و همه را  هم از جمله صحابه و پيامبران و مسلمانان را تکفير نمود .

× روايت توسل خليفه دوم به عباس عموي پيامبر (ص)

اين روايت در کتاب صحيح بخاري ، تأليف ابي عبد الله محمد بن اسماعيل بخاري ، چاپ دار ابن کثير دمشق و بيروت ، صفحه 245 ، کتاب الاستسقاء باب سؤال الناس الامام  الاستسقاء إذا قحطوا ، روايت 1010 :

... عن ثمامة بن عبد الله بن انس : أن عمر بن الخطاب کان إذا قحطوا استسقي بالعباس بن عبد المطلب فقال : اللهم إنا کنا نتوسل إليک بنبينا فتسقينا وإنا نتوسل إليک بعمّ نبينا فاسقنا قال : فيسقون.

از ثمامه بن عبدالله بن انس است که عمر بن خطاب زماني که قحطي مي شد به عباس عموي پيامبر (ص) متوسل مي شد و مي گفت : خدايا ما همواره به محمد پيامبرت (ص) متوسل مي شديم و باران مي فرستادي . الان به عموي پيامبرت متوسل شديم ؛ پس باران بفرست و باران هم فرستاد .

ما شبهات وهابي ها را در باره روايت پاسخ داديم و گفتيم که توسل به ذات عباس است نه دعاي عباس ؛ چون خود خليفه دوم دعا مي کند و عباس در کنار او ايستاده بود . اگر توسل به دعاي عباس بود ، عباس دعا مي کرد و بقيه آمين مي گفتند و حال آن که طبق روايت خود خليفه دعا کرد : خدايا به حق عموي پيامبر (ص)  ....

از زبان علماي اهل سنت جواب هم داديم که چرا سراغ قبر پيامبر (ص) نرفته و سراغ عموي پيامبر (ص) آمده است . چندين دليل آورده بودند که يکي از دلايل آن اين بود که در نماز استسقاء نمي توان پيامبر (ص) را از قبر زنده کرد تا نماز استسقاء بخوانند ، عباس زنده بود و به او متوسل شدند .

دليل دوم اين که خودشان خواستند مقام خاندان رسول خدا (ص) را بالا ببرند . عباس هم که عموي ايشان بود و مي خواست مقام او را بالا ببرد .

دليل سوم اين که خليفه دوم تواضع کرد و با اين که اگر خودش دعا مي کرد ، خدا دعاي او را مي پذيرفت ؛ ولي تواضع کرد و به عموي پيامبر (ص) گفت که دعا کند .  

دليل چهارم اين بود که ثابت کند توسل به غير از پيامبر (ص) جايز است . مردم اين زمان فکر نکنند که ما بايد هميشه به پيامبر (ص) توسل کنيم و مي خواست ثابت کند که توسل به غير پيامبر (ص) جايز است .

دليل پنجمي که علماي اهل سنت بيان کرده اند اين است که توسل به مفضول با وجود افضل جايز است و افضل در آن زمان اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (ع) بود ؛ ولي طبق نظر علماي اهل سنت خليفه دوم بوده است . امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) افضل بود و به عباس که مفضول بود توسل کردند و با اين کار مي خواست ثابت کند که توسل به مفضول با وجود افضل جايز است .

دليل بعدي که ابن حجر هيثمي گفته بود اين است که توسل به عباس ، در حقيقت  توسل به خود پيامبر (ص) و بلکه بيشتر است ، توسل به عموي پيامبر (ص) است . چرا توسل به عموي پيامبر (ص) ؟

چرا سراغ افراد ديگري نرفتند ؟ چرا خودش دعا نکرد ؟ چون مي خواستند به عموي پيامبر (ص ) مي خواستند توسل کنند ، عمو بودن در اين جا موضوعيت دارد و اين قرابت و نسبتي که با پيامبر (ص) داشت ، به او توسل کردند و در حقيقت توسل هم به پيامبر (ص) شده و هم به عباس .

اين ديدگاه بزرگان اهل سنت و برداشتي که خودشان از اين روايت داشتند . مجموعه اي از روايات بود که مفصل توضيح داديم و اشکالات و شبهات وارده بر اين روايات را پاسخ داديم . علاوه بر اين روايات ، روايات ديگري هم هست که علماي اهل سنت در کتاب هاي خود بيان و به آن ها استدلال کرده اند ؛ ولي ما ده روايت را در ده جلسه بيان کرديم و ثابت نموديم که توسل جايز است و اگر جايز نباشد ، در آن صورت بايد پيامبر (ص) ، صحابه و خليفه دوم و تا مسلمانان امروز تکفير مي شود و فقط محمد بن عبد الوهاب و ابن تيميه و پيروانشان باقي مي مانند .

مجري :

کليپي آماده کرديم از آقاي احمد الکبيسي که از مفتيان معروف و مطرح عراق هستند . ما با اين افراد اختلاف نظر هم داريم و منکر اين قضيه هم نمي شويم و ممکن است آقاي کبيسي سخنان تند ي را عليه شيعيان داشته باشد ؛ اما سخناني را ايشان در باره محمد بن عبد الوهاب و رهبر داعش بيان کرده است که با هم مي بينيم .

کليپ 3 :

شيخ احمد کبيسي ، مفتي سر شناس عراق و جواز توسل

مجري برنامه :

اين روز ها در موصل قبور انبياء و اولياء را منفجر مي کنند .آيا اين کار طبق شريعت اسلامي است ؟

شيخ احمد کبيسي ، مفتي سر شناس عراق :

من قبلا هم گفتم اين داعشي ها وهابي والله يهودي هستند . اين ابوبکر بغدادي سگ توله بشنود که بدتر از شمر است که امام حسين ﴿ع﴾ را کشته است ؛ حتي شمر با شرف تر از ابوبکر بغدادي است . اين دست نشانده يهود است ، به خدا قسم اين داعش و همه وهابي ها حتي محمد بن عبد الوهاب ، پدر وهابيت صد در صد ساخته و پرداخته يهود هستند و من در برابر حرفي که مي زنم در پيشگاه خداوند مسئول هستم . اگر حرفم درست نباشد ، جهنمي هستم . به خدا قسم اين وهابيت يک حرکت و برنامه ريزي يهودي براي از بين بردن امت اسلامي است و اين اول کار است ﴿ وهابي ها ﴾ در ادامه نمي گذارند که کسي به مسجد برود .

مجري :

 ايشان در مورد محمد بن عبدالوهاب قسم جلاله خورد که يهودي بوده . شما نکته اي را در برنامه هاي قبل از محمد بن فيروز در باره محمد بن عبد الوهاب را بيان کرديد ، لطف کنيد آن مطلب را مجددا بيان کنيد تا ياد آوري در اين باره باشد .

استاد يزداني :

اين مطلب در کتاب دعاوي المناوئين لدعوه الشيخ محمد بن عبد الوهاب عرض و نقص ، تأليف عبدالعزيز بن محمد بن علي العبد اللطيف ، چاپ دار الطيبه رياض ، صفحه 35 :

ومع شدة الخصومة وضراوتها وشناعة هذا العناد واستمراره إلا أن الشيخ رحمه الله قد کان حريصا علي الهداية اولئک الخصوم ... ويصف الشيخ الامام محمد بن فيروز ـ اثناء رسالته لأحمد بن ابراهيم مطوع مرات ـ فيقول رحمه الله : ولکن تعرف ابن فيروز أنه اقربهم إلي الاسلام وهو رجل من الحنابلة وينتحل کلام الشيخ « ابن تيميه وابن قيم خاصة ...

در صفحه بعد مي گويد :

بل لعل الشيخ يعني عبد الوهاب غفل عن مواقعة أمة يعني محمد بن عبد الوهاب فسبقه الشيطان إليها فکان ابا لهذا المارد ... انا لله وإنا اليه راجعون ...

با اين که مردم و علماي اهل سنت با محمد بن عبد الوهاب به شدت دشمن بودند و اين دشمني و عناد هم به شدت ادامه داشت ؛ ولي محمد بن عبد الوهاب دوست داشت که اين دشمنان را هدايت کند .

  محمد بن عبد الوهاب چندين بار از محمد بن فيروز تعريف و تمجيد کرده است و گفته که محمد بن فيروز در بين علماي أحساء نزديک ترين فرد به اسلام و مردي از حنابله بوده است و او دوستدار کلام ابن تيميه و به خصوص ابن قيم بود و به آن استدلال مي کرد . وليکن محمد بن فيروز با محمد بن عبد الوهاب خيلي دشمني او زياد شد تا جايي که محمد بن فيروز گفته : زماني که عبد الوهاب مي خواست مادر محمد را باردار کند ، شيطان از او سبقت گرفت و کار را انجام داد و پدر محمد بن عبد الوهاب ، عبدالوهاب نيست ؛ بلکه شيطان است .

اين سخني است که علماي حنبلي مذهبي زده اند که طرفدار ابن تيميه و ابن قيم بوده اند . محمد بن فيروز يکي از اساتيد محمد بن عبد الوهاب بوده و حرفي است که او گفته ، ما شيعيان نگفته ايم .

بنده شرح حال محمد بن فيروز را در کتاب السحب الوابله ديده ام که براي شما آن را بيان مي کنم . کتاب السحب الوابله علي ضرائح الحنابله ، تأليف محمد بن عبد الله ابن حميد نجدي الحنبلي ، صفحه 400 :

محمد بن عبد الله بن محمد بن فيروز التميمي الاحسائي العلامة الفهامة کاشف المعضلات وموضح المشکلات ومحرر انواع العلوم ومقرر المنقول والمعقول بالمنطوق والمفهوم .

چندين صفحه تعريف و تمجيد در مورد محمد بن فيروز نوشته اند که انسان بزرگي است و اين انسان بزرگ و عالم گفته است که محمد بن عبد الوهاب فرزند شيطان است . خوب يا بد بودن اين سخن هم به ما ارتباطي ندارد و ما قضاوتي در اين مورد نمي کنيم .

مجري :

نتيجه اين افکار شوم و خبيث ، خونريزهايي است که عليه مسلمان ها روا مي دارند و مسلمانان در نوک پيکان تيز تکفير و قتلشان هستند . در روز هاي اخير درگيري اين وهابي هاي با کردهاي عراق و کشت و کشتاري که انجام داده بودند ، بسيار خبر ساز شده بود .

گروه داعش تصاويري را از ذبح کردن و کشتن يک کرد منتشر کرده و پيامي را براي آن ها فرستاده که ما آن را با زير نويس تقديم حضور شما مي کنيم و قضاوت را بر عهده شما مي گذاريم .

کليپ 4

( جنايت و حمايت ):

کارشناس وهابي :

 به نظر من اگر داعش سوريه در بگيرد ، بهتر از اين است که بشار اسد آن را بگيرد و اگر داعش عراق را بگيرد ، خيلي بهتر از اين است که مالکي آن را بگيرد وحتي براي ايراني ها هم داعش بهتر است .

يک داعشي وهابي و خونخوار :

اين پيام داعش به مسعود بارزاني ذليل (رئيس کردستان عراق ) است . اين سرانجام يک سرباز کرد است که در مقابل دولت اسلام ايستاد و سرانجام تمام کردهايي که در مقابل ما بايستند ، همين است ...

مولوي عبد المجيد مراد زهي :

دولت مرکزي حاضر نيست حقوق شهروندان و برادران اهل سنت را آن  گونه که بايد و شايد بدهد و آن ها را به عنوان شهروند درجه يک بپذيرد .

کارشناس وهابي شبکه کلمه :

کار هايي که مي کند درست است ، از مسلمان ها دفاع مي کند ، بدعت ها را از بين مي برد و مردم را با نيکي به نماز جمعه مي بري ، کشور را هم به سوي پيشرفت مي بري و چيزهايي که خوب هستند را داري .

داعش که به بغداد حمله نکرده ، هنوز هم که موشک هايش نرسيده . مردم بي گناه را هم نکشته است .

مجري :

طبق تعبيري که اين وهابي ها دارند ، داعش مردم بيگناه را نکشته است . فقط چون کرد است بايد کشته شود ، چون شيعه است بايد کشته شود و چون سني است و توسل مي کند ، بايد کشته شود . کساني را که عقايد اين وهابي ها را قبول ندارند ، بايد کشته شود و به اين کارها هم افتخار مي کنند .

اين فرهنگ وهابيت است و اسلامي است که وهابي ها آن را براي مسلمانان مي خواهند و چيزي غير از کشت و کشتار در پشت تفکرات محمد بن عبد الوهاب و          پيروانش نخواهد بود .

 ما در هفته هاي گذشته کليپ هاي کوتاهي را تحت عنوان لانه زنبور پخش کرديم که در آن رابطه وهابيت و استعمار نشان داده شده بود . اين بار بخشي از خبر هاي شبکه تروريستي کلمه در خصوص تصريح حمايت استعمار از وهابي ها است و بخش دوم تعريف و تمجيدي از استعمار که تا کنون نشنيده باشيد .   

کليپ 5

( لانه زنبور 6  : حمايت استعمار از وهابيت ) :

گوينده شبکه تروريستي کلمه :

آمريکا ، بريتانيا و فرانسه در پاريس توافق کردند که پشتيباني از ارتش آزاد سوريه را شدت بخشند . جان کري وزير خارجه آمريکا در بيانيه اي که در پايان جلسه وزراي خارجه سه قدرت غربي در پاريس صادر کرد ، نوشت : ما متعهد شديم که از ارتش آزاد حمايت و پشتيباني کنيم .

کارشناس شبکه وهابي ـ تروريستي کلمه :

شاکرم ، بار ها گفتم از ملت آمريکا بسيار متشکرم که من و ميليون ها مثل من را با آغوش باز  پذيرفت . مي گويند که پول داري ، استوديو بزن ، دينت هر چه که هست تبليغ کن و از ما هرچه خواستي انتقاد کن . از دولت و ملت آمريکا و سيتيزين آمريکا نيستي ، نباش . اين جا سرزمين آزاد است و شهروند مملکت خود هستي ، باش و از ما انتقاد کن . خيلي هم متشکرم .... خداوند بر اين سرزمين و ملت خير و برکت دهد .

مجري :

ما در مورد اين کليپ هيچ سخني نداريم و قضاوت آن بر عهده شما باشد . کليپ ديگري که پخش مي کنيم يکي از جنايت هاي بسيار فجيعي است که اين گروه وحشي و تروريستي انجام داده اند . ما از بينندگان عزيزي که نمي توانند اين تصاوير را ببينند ، لحظاتي ما را همراهي نکنند و از شما به خاطر پخش اين کليپ عذر خواهي مي کنيم .

کليپ 6 :

شکستن پا توسط وهابيت وحشي و حيوان صفت

تماس بينندگان

بيننده : آقاي محمد دخت از تهران ـ شيعه

در مورد توسل مطلبي بود که در سال گذشته شخصي عربي فرزندش بيمار شده بود . تا به حرم حضرت ابو الفضل (ع) برسد ، سه روز در راه بود . وقتي که رسيد ، فرزندش مرده بود . فرزندش را مقابل حرم  انداخت و با لحن بسيار بدي با حضرت صحبت مي کرد . از دوستم سؤال کردم که اين مرد چه گفت ؟ گفت : اگر فرزندم زنده نشود ، من و قبيله ام عقيده خود را به شما و خاندان پيامبر (ص) از بين مي رود .

اين را گفت و رفت . بعد از شايد 5 دقيقه که گذشت ، يک دفعه انگشتان پسر تکان خورد . مردم و خدام حرم همه آمدند و بچه را بردند . بعد از 10 دقيقه پدرش آمد و پسر خود را در بغل گرفت و دو انگشت خود را به لبان خود زد و به طرف ضريح حضرت ابو الفضل (ع) گرفت و خدا حافظي کرد .

 به آقايون وهابي مي گويم شمايي که شپش هاي ابن تيميه را تبرک مي گرفتيد ، اگر قابل هدايت هستيد که هدايت و اگر قابل هدايت نيستيد ، خداوند شما را از روي زمين بر دارد .

بيننده : ابو الفضل از بوکان ـ اهل سنت

در مورد اين حديثي که در هفته گذشته و در اين جلسه نقل کرديد ، صحبتي داشتم . روايت توسل عمر بن خطاب به عباس ، اين روايت قطعا توسل را ثابت مي کند و هيچ کدام از اهل سنت هم منکر اين قضيه نيستند ؛ ولي توسل به اموات را رد مي کند  . اولا : اگر توسل به اموات درست بود ، نياز نبود که عمر بن خطاب به عموي پيامبر (ص) متوسل شود . ثانيا : نماز باران امام جماعت مي خواهد و نمي توان امام جماعت را قبر قرار داد .

استاد يزداني :

شما محمد عمر سربازي را مي شناسيد ؟ از بزرگان اهل سنت  و همه کساني که در دار العلوم هستند ، شاگرد محمد عمر سربازي هستند . بنده جواب شما را از زبان ايشان مي خوانم .

کتاب فتاواي منبع العلوم کوه ون ، تأليف محمد عمر سربازي ، صفحه 169 ، کتاب العقائد ، باب ما يتعلق بالانبياء و الصلحا :

جواب حديث عمر در مسأله توسل به عباس عموي پيامبر ‍(ص)

 خود همين حديث بزرگترين دليل است براي ثبوت توسل از احيا و اموات ، مقصد اصلي عمر بن خطاب از اين عمل اين بود که امت را بيدار کند که توسل به نبي مکرم (ص) دو نوع است :

1 ) بلا واسطه از نبي کرام (ص) توسل کرده شود .

2) از اقرباء حسيه يا معنويه ي کرام (ص) توسل کرده شود . کما اين که حضرت حکيم الامه مي فرمايد : از اين حديث توسل به غير نبي هم ثابت شد . وقتي که او را به نبي تعلق حسي يا معنوي باشد ؛ پس فاروق اعظم نه به اين سبب از عباس توسل کردند که بعد از وفات حضور اکرم (ص) از او توسل روا نيست ؛ چرا که در روايات ديگر جواز آن بعد از وفات هم ثابت است ـ چنان که ذکر کرديم ـ بلکه هدف دوم فاروق اعظم اين بود که مسلمانان را متوجه کند که جواز توسل خاص به انبياء (ع) نيست بلکه به ديگر صلحا هم رواست .

سخن ايشان اين است که هدف از خليفه دوم اين است که توسل به غير پيامبر (ص) هم جايز است وگرنه مي توانست سراغ قبر پيامبر (ص) هم برود . اين جواب علامه محمد عمر سربازي است ، اگر اين جواب شما را قانع نمي کند ، جواب ديگري را از علماي اهل سنت براي شما بيان کنم .

بيننده :

 اشکالي نيست ؛ اما در خود متن حديث اين گونه آمده است که عمر بن خطاب گفته  تا زماني که پيامبر (ص) زنده بودند .

استاد يزداني :

در کجاي روايت چنين چيزي آمده ؟ جالب است که يکي از علماي اهل سنت مي گويد : سال 17 هـ بوده ، از کجا معلوم که سال زنده بودن پيامبر (ص) بوده باشد . مي گويد : سال 17 يا 18 هـ که عام الرماده است تا آن زمان به پيامبر (ص) متوسل مي شديم ، الان مي خواهم يک مسأله ديگر را ثابت کنيم ، اين که توسل به غير پيامبر (ص) هم جايز است و به همين دليل به عباس متوسل مي شويم . متن روايت اين است که :

کان اذا قحطوا استسقي بالعباس بن عبدالمطلب فقال : اللهم انا کنا نتوسل إليک بنبينا فتسقينا ، وانا نتوسل اليک بعمّ نبينا فسقنا ، قال : فيسقون .

در کجاي روايت آمده که تا زمان زنده بودن پيامبر(ص) ؟ مي گويد : ما هميشه به پيامبر(ص) توسل مي کرديم . کان بر سر فعل نتوسل آمده و استمرار را ثابت مي کند . نگفته زنده بوده يا زنده نبوده .

بيننده :

 من اين روايت را از بيشتر علما در اين منطقه سؤال کردم و علماي شافعي ما اين پاسخ را دادند که اين روايت فقط توسل به زنده را ثابت مي کند و توسل به مرده جايز نيست .

استاد يزداني :

علمايي را که ما مي شناسيم مثل محمد عمر سربازي يک مطلب را مي گويد و علماي شما مطلب ديگري را مي گويند . شما بايد مدارکي را که ما نشان داديم را به آن ها مي داديد . بنده سخن يکي ديگر از علماي اهل سنت را براي شما مي خوانم :

الجوهر المنظم في زياره القبر الشريف النبوي المکرم ، تأليف احمد بن حجر هيثمي ، چاپ دار الکلم قاهره مصر ، صفحه 151 ، ايشان براي اثبات بحث توسل مي گويد :

ولأن عمر بن الخطاب توسل بالعباس في الاستسقاء ولم ينکر عليه وکأن حکمة التوسله به دون النبي | وقبره اظهار غاية التواضع لنفسه والرفعة القرابته ففي توسله به توسل بالنبي | وزيادة .

يکي از دلائل ما توسل عمر بن خطاب به عباس است و صحابه هم آن را انکار نکرده اند . حکمت توسل عمر بن خطاب به عباس نه به قبر پيامبر (ص) چند چيز بوده ؛ 1 ) تواضع عمر ، با اين که طبق نظر شما مقام عمر نسبت به عباس بالاتر بوده  ؛ اما خودش دعا نکرد و به عباس متوسل شد . 2 ) مقام خاندان پيامبر (ص)‌ را با اين کار خود بالا برد . بنا براين توسل به عباس هم توسل به پيامبر (ص) است و هم توسل به عباس وحتي بيشتر از آن .

هيثمي ، احمد بن حجر ، الجوهر المنظم في زياره القبر الشريف النبوي المکرم ، چاپ دار الکلم قاهره ، ص 151

به نظر شما چرا عمر بن خطاب عباس را انتخاب کرد و ابوسفيان را انتخاب نکرد ؟

بيننده :

چون عباس عموي پيامبر بود .

استاد يزداني :

درست است ؛ چون عموي پيامبر(ص) بود و اين قرابت و عمو بودن در اين جا تأثير داشت ؛ پس در اين جا توسل به عباس نيست ؛ بلکه توسل به اين قرابت و عمو بودن عباس است . بنابراين توسل کردن ربطي به زنده بودن يا زنده نبودن عباس نداشته . مگر عباس قرار بود کاري انجام دهد ؟

بيننده :

مگر عباس به عنوان امام جماعت نبود ؟

استاد يزداني :

 امام خود عمر بن خطاب بود که دعا کرد و عباس فقط در آن جا بوده .

بيننده :

پس امام جماعت خودش بوده و عباس فقط دعا مي کرده . اگر اين طور باشد مشکلي ندارد بنده اين مطالب و مدارک را به علماي خود ارائه مي دهم و پاسخ خود را از آن ها هم مي گيرم .

سؤال ديگر داشتم در مورد اين که ترجمه آيه 6 سوره مائده که در آيه کلمه « الي » به چه معناست ؟ يکي از دوستان به بنده گفته که  شيعيان « الي » را به معناي « از » ترجمه کرده اند که از آرنج تا نوک انگشتان و  در پا از سر انگشتان تا قوزک پا . توضيحاتي در اين باره دهيد ؟

استاد يزداني :

  اگر آيت الله مکارم اين ترجمه را کرده اند ؛ به دليل اين است آن ترجمه ، ترجمه امام صادق (ع) و امام باقر (ع) است ، ما که نمي توانيم طبق نظر شما آيات را ترجمه کنيم . ما روايات صحيح اعلائي از امام باقر (ع) داريم که از زراره نقل مي کند و مشهور است به روايات بيانيه که در آن جا وضوي پيامبر (ص) را نشان داده و گفته که رسول خدا (ص) اين کار را انجام داده است ، طبق همين وضويي که ما مي گيريم . ما که نمي توانيم آيات قرآن را طبق خواسته ديگران ترجمه کنيم .

بيننده :

من اين اشکال را داشتم که گفتم بپرسم و در آيه بعد گفتند منظور از کعبين ، دو قوزک پا است و مسح روي پا اصلا ربطي به کعبين ندارد .

استاد يزداني :

کعبين به معناي برآمدگي است . چه کسي گفته کعبين کنار پا است ، شايد روي پا باشد که ما تا همان جا مسح مي کنيم .

بيننده :

 کعبين جمع است .

استاد يزداني :

از دو نمي توان براي جمع استفاده کرد ؟ شما از يک هم در قرآن به عنوان جمع استفاده مي کنيد . من روايت به شما نشان مي دهم که اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (ع) پاي مبارک خودشان را در وضو مسح مي کرد. روايت با سند صحيح است در کتاب هاي شما . در کتاب هاي ما ده ها روايت با سند صحيح است . ما در کتاب وسائل الشيعه بابي در مورد وضو داريم .

مجري :

ترجمه آيت مکارم اين است که دست ها را تا آرنج بشوييد ، نگفته اند که از آرنج بشوييد . مثلا مي گويند ديوار را تا آن جا رنگ بزنيد ، نمي گويند به سمت فلان جا رنگ بزنيد .

بيننده :

يعني منظور آيه معين کردن حد در اين جا ست .

مجري :

در چند جاي قرآن است که حد را مشخص کرده . اگر اين آيه جهت را نشان مي داد ، علماي اهل سنت مي گفتند : جهت واجب است که به سمت آرنج شسته شود که چنين عقيده اي را نداريد .

استاد يزداني :

بنده ترجمه آيت الله مکارم را به شما نشان دهم که در اين ترجمه آمده :

اي کساني که ايمان آورده  ايد هنگامي که به نماز مي ايستيد ، صورت و دست ها را تا آرنج بشويد و پاها را تا مفصل ( برآمدگي پشت پا ) مسح کنيد . (مائده / 6 )   

بيننده :

پس استاد يزداني اين که برادران شيعه از آرنج مي شويند و در اين جا گفته اند که تا آرنج بشوييد ، حد را مشخص  کرده است .

استاد يزداني :

بله ، حد را مشخص کرده است . مثلا يک کارفرما مي گويد : اين اتاق را تا يک متر رنگ بزن ، نگفته که از بالا يا از پايين . در قرآن هم نفرموده که از بالا يا از پايين ، ما هم نمي گوييم که اين مطلب از  آيه استفاده مي شود . آيه نه نظر ما را ثابت مي کند و نه نظر شما را ؛ ولي ما طبق حديث شريف ثقلين  پيرو اهل بيت (ع) هستيم و اهل بيت (ع) اين آيه را اين گونه تفسير کرده اند و اين گونه انجام مي دادند و ما هم نمي توانيم بر خلاف نظر آن ها سخني بگوييم . البته کعبين تثنيه است که به معناي هر دو برآمدگي روي پا است ، اگر دو برآمدگي کنار پاها هم باشد ، بايد جمع استفاده کند .

بيننده : احمدي از فارس ـ شيعه

کساني که به اسم اهل سنت به استاد يزداني توهين مي کنند ، اين ها اهل سنت نيستند ؛ بلکه وهابي هستند و توهين به شما يا استاد يزداني ، توهين به خاندان پيامبر (ص) است .

اين ها مي گويند که شما فضائل صحابه را بخوانيد مثلا يکي از فضائل صحابه در سنن ترمذي ، جلد 4 است که مي گويد : صحابه بت پرست بودند .

شما بيشتر دينتان را از صحابه مي گيريد ، حال اگر بنده بخواهم سني شوم ، بايد از يک بت پرست حمايت کنم . يا اين که پيامبر(ص) به عايشه مي فرمايند : خير نبيني . اين ترجمه آقاي ترشابي است که در صحيح مسلم ، صفحه 153 آمده است . شما اهل سنت بيايد به اين مطالب پاسخ دهيد ، بنده قول مي دهم که اکثر شيعيان ، اهل سنت مي شوند .

اگر من دين خود را از صحابه مي گرفتم و کسي به من مي گفت که صحابه بت پرست هستند ، من دين خود را تغيير مي دادم . بنده مي خواهم به کساني که مي گويند يا علي يا حسين  گويان کافر هستند ، بگوييم که پيامبر (ص) هم کافر است ؛ چون در کتابي از کتاب هاي شما به نام مناقب روايتي آمده که از رسول خدا (ص) سؤال مي شود که يا رسول الله ما در پايان سخنمان با کسي او را به خدا مي سپاريم ، به زبان فارسي خداحافظ و به زبان عربي في امام الله مي گوييم . اگر در بين سخن بدون خداحافظي از او جدا شويم ، نوعي بي ادبي است . شما زماني که در معراج با خداوند صحبت مي کرديد ، در پايان سخن گفتن که نمي توانستيد به خداوند بگوييد که تو را به خدا مي سپارم . در پايان سخن چه فرموديد ؟ حضرت فرمودند : پايان سخن گفتن من با خداوند ، خداوند به من ياعلي گفتند . من نيز به خداي خود يا علي گفتم .

اگر اين گونه که شما مي گوييد پس بايد گفت که خداوند هم کافر است که يا علي گفت .

سؤال ديگري از استاد يزداني داشتيم در مورد صيغه . بنده در گفتگويي که با يکي از کارشناسان وهابي داشتم ، ايشان مي گفت متعه در کتب خودتان حرام شده است . من مي خواستم بدانم که چنين چيزي در کتب ما موجود است که حضرت علي (ع) متعه را حرام کرده اند .

گفتند روايت در کتاب الي الشرائع ، صفحه 185 يا 186 است . 

استاد يزداني :

شيخ طوسي (ره) همان جا پاسخ داده اند . اين روايت در الي الشرائع نيست در استبصار شيخ طوسي (ره) مي باشد . روايت در استبصار ، تأليف شيخ طوسي (ره ) ، جلد 3 ، صفحه 142 بيان شده است :

فأما ما رواه محمد بن احمد بن يحيي عن ابي الجوزا عن الحسين بن علوان بن عمرو بن خالد عن زيد بن علي عن آبائه عن علي عليهم السلام قال : حرم رسول الله | لحوم الحمر الاهلية و نکاح المتعة .

فالوجه في هذه الرواية أن نحملها علي التقية لأنها موافقة لمذاهب العامة والاخبار الاولة موافقة لظاهر الکتاب والاجماع الفرقة المحقة علي موجبها فيجب أن يکون العمل بها دون هذه الرواية الشاذة .

سند روايت ضعيف است ؛ چون حسين بن علوان و عمرو بن خالد در سلسله سند است و او سني مذهب مي باشد . موثق هست ؛ اما صحيحه نيست ، موثق بودن هم براي ما حجت است . در ادامه شيخ طوسي (ره) پاسخ داده اند .

رواياتي را بيان مي کند که متعه طبق قرآن کريم حلال است و در ادامه يک روايت را نقل مي کند که مخالف آن روايات مي باشد . رواياتي صحيحه اي که مخالف اين روايات و اجماع فرقه حقه شيعه است . شيخ طوسي (ره) مي گويند : که اين روايات را حمل بر تقيه مي کنيم .

شيخ طوسي (ره) ، استبصار ،ج 3 ، ص 142

 ما از اين روايات بسيار زياد داريم ، از آن جايي که حسين بن علوان و عمرو بن خالد در سلسله سند ، شيعه نيستند و سني مذهب مي باشند ، سخن شيخ طوسي ﴿ره﴾ قابل توجيه است که زيد بن علي به عنوان اين که سني مذهب است اين روايت را نقل کرده و براي ما قابل قبول نيست و نمي توانيم اين روايت را بپذيريم ؛ حتي اگر سند روايت صحيح اعلايي باشد ، زماني که يک روايت شاذ در مقابل ده ها روايات ديگر قرار بگيرد ، نمي تواند مقاومت کند و براي ما قابل قبول نيست و چيزي را ثابت نمي کند .  

بيننده : رئيسي از ايرانشهر ـ اهل سنت

سؤالي در مورد اين داشتم که نحوه کشته شدن عمر بن خطاب چگونه انجام شده است ؟

استاد يزداني :

اين سؤالات را از برنامه دفاع از صحابه استاد ابو القاسمي بپرسيد که به صورت مفصل بيان خواهند کرد .

 در مورد سؤالي که از مسح کردن پرسيدند ، به کتاب مسند امام احمد حنبل مراجعه مي کنيم .

کتاب مسند امام احمد حنبل ، با تحقيق شعيب الارنؤوط ، چاپ مؤسسه الرساله بيروت ، جلد 2 ، صفحه 139 ، روايت 737 :

حدثنا وکيع حدثنا الاعمش عن ابي اسحاق عن عبدخير عن امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) قال: کنت أري أن باطن القدمين أحق بالمسح من ظاهرهما حتي رأيت رسول الله | يمسح علي ظاهرهما .

امير المؤمنين علي (ع) مي فرمايد : نظر من اين بود که اگر کف پا را مسح کنيم بهتر است ؛ اما ديديم که رسول خدا (ص) روي پا را مسح مي کنند . مصحح در پاورقي هم گفته که سند روايت صحيح است .

احمد بن حنبل ، مسند احمد بن حنبل ، با تحقيق شعيب الارنؤوط ، چاپ مؤسسه الرساله ، ج 2 ، ص 737  

اين روايت به راحتي ثابت مي کند که بايد روي پا را مسح کنيم . روايت در کتاب هاي اهل سنت با سند صحيح نقل شده که رسول خدا (ص) و امير المؤمنين (ع) اعتقاد به مسح داشته و نظر شما بر خلاف ايشان مي باشد و ما هم نظر رسول خدا (ص) و امير المؤمنين (ع) را بر ديگر نظر ها ترجيح مي دهيم .    

اين مؤيدي است بر روايات صحيح زيادي که از زراره و از امام صادق (ع) و امام باقر(ع)  و ساير ائمه (ع) نقل شده است .

مجري :

 از شما استاد يزداني تشکر مي کنيم که مروري بر مطالب گذشته کرديد و هم چنين از شما بينندگان عزيز هم متشکريم که تا اين ساعت همراه ما بوديد .

اللهم عجل لوليک الفرج  

                                   يا علي مدد

                                                        خدا يار و نگهدار تان .

 


حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد يزداني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما