* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 14 آبان 1393 تعداد بازديد: 988 
حديث غدير و شکايت جيش يمن
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

بسم الله الرحمن الرحيم

برنامه حبل المتين

آيت الله دکتر حسيني قزويني

 تاريخ 1390/08/26 

استاد حسيني قزويني:

طبق روال گذشته بيان مي‌کنيم که هدف ما بازگو کردن يک سري حقايق هم براي عزيزان شيعه و هم عزيزان اهل سنت است. ما هر گونه اهانت و جسارت به مقدسات اهل سنت را گناهي بزرگ و نابخشودني مي‌دانيم و اگر بعضي‌ها نقل مطالب از کتب اهل سنت را اهانت تلقي کنند، پس اولين اهانت کننده خود علماي اهل سنت هستند که قطعا عزيزان اهل سنت چنين عقيده و ادعايي را ندارند. در خدمت جناب آقاي محسني بزرگوار هستم.

مجري:

حضرت استاد هندوستان تشريف برده بودند و ما بايد در اين دهه ولايت يک برنامه تبليغي و مطالب خوبي مي‌داشتيم ولي متأسفانه اين فرصت براي ما فراهم نشد و عزيزان ميزبان در هندوستان قدرتشان بيش تر بود و آن طور که من شنيدم برنامه خيلي مفصّلي داشتند. ان شاء الله لطف کنيد چند دقيقه‌اي براي بينندگان عزي زمان    گزارش سفر را بدهيد و بعد ان شاء الله وارد بحث بشويم.

استاد حسيني قزويني:

ما خودمان در ايران قول داده بوديم. تهران، اصفهان، قزوين، بجنورد، مشهد، دعوت کرده بودند ولي ديگر دوستان آنجا اصرار داشتند که وهابيت جديدا فعاليت‌‌هاي خيلي گسترده‌اي را شروع کرده است به طوريکه خود آقاي سديس را فرستاده‌‌‌اند آنجا 3 روز در ايالت‌‌هاي مختلف -به قول خودشان مي‌گفتند- طوفان به پا کرده بود. ولي نه تنها طوفاني نبود بلکه خودش گرفتار گرد و غبار شده بود. ما در دهلي که پايتخت هندوستان است جلسات متعددي داشتيم هم براي عموم مردم هم آقايان روحانيون. جلسه‌اي بسيار خوب و عالي بود که مي‌گفتند چنين جلسه‌اي تا به حال در هند برگزار نشده بود و بعد به بعضي از ايالت‌‌هاي ديگر رفتيم.

آنجا مرکز علمي هند و 7 حوزه علميه بود که هم براي برادران و هم خواهران طلبه صحبت‌هايي داشتيم.

الحمد الله برنامه‌‌هاي خوبي بود.

يکي از برنامه‌‌هاي جالبي که در آنجا داشتيم، زيارت قبر مرحوم مير حامد حسين هندي بود، در کنار قبر ايشان در مظلوميت اهل بيت و امير المومنين خيلي گريه کردم.

کتاب عبقات الانوار يکي از بزرگ ترين و مفصّل‌ترين کتاب‌ها در اثبات ولايت امير المومنين در 20 جلد است حتي الغدير علامه اميني هم بر گرفته از عبقات مير حامد حسين است که از شخصيت‌‌هاي برجسته شيعه است و تاکنون وهابيون 1 صفحه هم جواب بر عبقات نداشته‌‌‌اند.

واقعا براي من يک معنويتي داشت.

اگر بنا باشد من 2 نفر را بخواهم دعا کنم، يکي از آن‌ها مرحوم مير حامد است، اين بزرگواران بودند که زمين را هموار کردند که ما مانور مي‌دهيم.

ما به مرکز علمي ندوة العلما آقايان اهل سنت رفتيم که هزاران طلبه دارد، آنجا هم جلسات دوستانه‌اي را با اساتيدشان داشتيم چون آخرين روز ما بود و غروب به دهلي برمي‌گشتيم حدود 2 ساعت بيشتر وقت نبود، از بخش‌‌هاي مختلف ديدن کرديم و خيلي استقبال خوبي داشتند و خيلي گرم و با محبت با ما برخورد کردند و اصرار داشتند که جلسات ادامه داشته باشد؛ زيرا کم پيش مي‌آيد که روزي 5 هزار طلبه در يکجا جمع باشند.

البته افرادي به آنجا رفته بودند و شيطنت‌‌‌‌هايي هم کرده بودند که در ايران اجازه نمي‌دهند ما مسجد بسازيم و در ايران نمي‌گذارند اهل سنت به حج بروند، ما گفتيم همين امسال نزديک 40 کاروان از اهل سنت رفتند و 100 روحاني کاروان از اهل سنت بوده است و الان ما در داخل کشور براي اهل سنت به ازاي هر100 نفر يک مسجد داريم و حال آن که براي شيعيان به ازاي هر 1100 نفر يک مسجد داريم.

 من نمي‌خواهم نام ببرم ولي تقاضا داريم از اين شيطنت‌ها نکنند و اگر چنين کاري کنند، قطعا افرادي که مانند من به آنجا مي‌روند و مستند حرف مي‌زنند، رسوايشان مي‌کنند.

براي آن‌ها خيلي جالب بود که ما مستند صحبت مي‌کرديم.

ما دست پر رفتيم و برنامه‌‌هاي خوبي داشتيم.

مردم هند با اين نعره‌‌‌‌هايي که مي‌کشند، اين نعره‌‌هاي حيدري خيلي جالب بود و براي من خيلي تازگي داشت و تا به حال اين چنين قضايايي را نديده بودم.

هر چند سفر ما يک هفته بيشتر نبود ولي خيلي با برکت بود.

بنا شد ان شاء الله با همراهي بعضي از دوستان و اساتيد به هندوستان برويم و قصد داريم برنامه‌‌‌‌هايي مانند کارگاه ولايت و غدير و آشنايي با شبهات و روش پاسخ را که در خدمت شما داشتيم، به حول و قوه الهي براي 300 يا 400  نفر از اساتيد حوزه‌‌هاي علميه شيعه نيز داشته باشيم.

هند تقريبا 1 ميليارد و 130 يا 140 ميليون نفر جمعيت دارد که 200 ميليون نفرشان مسلمان هستند و از اين 200 ميليون مسلمان، 40 ميليون شيعه هستند، يعني بيش از نصف جمعيت ايران.

مجري:

يکي از مباحثي که اين روزها شبکه‌‌هاي وهابي خيلي مطرح مي‌کنند و بر آن سماجت دارند، بحث شکايت سپاه يمن است و ادّعا مي‌کنند که قضيه غدير به خاطر اين بود که پيغمبر مي‌خواست به مردم نسبت به دوستي امير المومنين تذکر دهد، اين که گفته‌اند:

من کنت مولاه فهذا عليّ مولاه.

فضائل الصحابه، ج2، ص572

به خاطر آن قضيه بوده که مردم و آن کساني که با امير المومنين بودند آن‌ها از حضرت علي شکايت کردند و حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله هم فرمود:

لا تشكوا عليا فوالله إنه لأخشن في ذات الله و في سبيل الله .

الکامل في التاريخ، ج2، ص301

اين شبهه بسيار مهمي است.

مي‌خواستم که حضرت عالي لطف کنيد جريان غدير و شکايت سپاه يمن را براي ما و بينندگان عزيزمان  بطور مفصّل بيان بفرماييد.

استاد حسيني قزويني:

من قبل از اين که به سوال جناب آقاي محسني اشاره کنم يک مقدمه کوتاهي را در رابطه با امامت امير المومنين سلام الله عليه عرض کنم.

در رابطه با ولايت حضرت علي عليه السلام در قرآن آيه ولايت، آيه اکمال، آيه ابلاغ، آيه مباهله، آيه تطهير، آيه انذار نازل شده است که هر کدامش مطالب اساسي و مهمي دارد که در ذيل هر يک از اين آيات ده‌ها روايت با سند‌‌هاي صحيح صادر شده است و اين آقاياني که مدعي هستند مثلا آيه غار در مورد ابوبکر نازل شده است، اسمي از ابوبکر در آيه غار نيست.

آيه 11 سوره نور که مدعي هستند در حق عايشه نازل شده است، در آن هم اسمي از عايشه نيامده است، به کمک روايات مي‌گويند اين آيات در حق اين‌ها نازل شده است.

در سوره نحل آيه 44 هم به همين مسئله اشاره دارد:

و أنزلنا عليک الذکر لتبيّن للناس ما نزل عليهم.

پيغمبر ما اين قرآن را نازل کرديم تا براي مردم بيان کني آن چه را که نازل شده است.

اگر واقعا قرآن عموم فهم بود، احتياجي به تبيين پيغمبر نبود.

اينجا هم نگفته است که

يتلو عليهم.

يا

تتلو عليهم.

مي‌گويد:

لتبيّن

نمي‌گويد:

لتتلو

اگر واقعا بنا است ما به کمک روايات، مضمون آيه را بفهميم، در ذيل تک تک اين آيات، روايات اساسي است و همچنين در رابطه با ولايت امام علي عليه السلام در سنّت، حديث ولايت، حديث منزلت، حديث ثقلين، حديث خلافت، حديث غدير، حديث امامت و حديث وصايت بيان شده است که ما اين‌ها را به صورت پاورپوينت در آورده‌ايم.

در رابطه با قضيه غدير حرف زياد داريم: غدير در صحيح مسلم، غدير به روايت ترمذي، غدير به روايت ابن ماجه، علماي اهل سنت و صحت حديث غدير، علماي اهل سنت و تواتر حديث غدير که مرحوم مير حامد حسين و همچنين علامه اميني 63 نفر از علماي بزرگ اهل سنت را نام برده‌‌‌اند درحالي که علم به صحت روايت غدير و تواترش داشته‌اند.

 يکي از مواردي که بايد روي آن کار شود همين بحث غدير و شبهه شکايت جيش يمن است.

در اين رابطه وقتي ما مي‌گوييم: کارشناسان وهابي بي‌سواد هستند و بي‌سوادي خود را به نمايش مي‌گذارند، آقايان بدشان مي‌آيد.

مي‌گوييم آقايان جاهل هستند، بدشان مي‌آيد، مي‌گوييم: حداقل برويد مطالعه کنيد و بعد بياييد حرف بزنيد.

همان طوري که عزيزان ملاحظه مي‌کنند، چند بحث است مثل مسافرت حضرت علي به يمن براي دعوت به اسلام، مسافرت حضرت علي به يمن براي قضاوت، مسافرت حضرت علي به يمن براي اخذ زکات.

در مسافرت حضرت علي براي قضاوت شبهه و مشکلي نداشتيم ولي در مسافرت حضرت علي به يمن براي دعوت اسلام مشکلاتي بوده که اين‌ها را به حول و قوه الهي يکي پس از ديگري عرض خواهيم کرد.

عبارتي از ابن کثير دمشقي است که متوفي 774 هجري يعني قرن 8 هجري است. بعد از اين رواياتي را نقل مي‌کند و بين شکايت بريده و قضيه لباسي که از تن سپاه يمن در آورد قاطي کرده و مي‌گويد:

والمقصود أن عليا لما كثر فيه القيل والقال من ذلك الجيش بسبب منعه إياهم استعمال إبل الصدقة واسترجاعه منهم الحلل التي أطلقها لهم نائبه وعلى معذور فيما فعل

السيرة النبويه، ج4، ص206

يعني داستانش اين بوده که امير المومنين سلام الله عليه که براي جمع آوري زکات و بيت المال به امر نبي گرامي به يمن رفته بودند نامه پيغمبر به ايشان مي‌رسد که در مراسم حج حضور داشته باشيد. امير المومنين در راه مدينه بودند که با رسيدن نامه حضرت، عازم مکه مکرمه شدند چون قافله به کندي حرکت مي‌کرد يک فردي را به عنوان نائب سپاهشان گذاشتند و خودشان به سرعت خدمت نبي مکرم در مکه آمدند و نبي مکرم به آن حضرت فرمودند: برو با اصحابت بيا. وقتي حضرت علي آمدند ديدند که اصحاب يک سري لباس‌‌‌‌هايي که مال بيت المال بوده را پوشيده‌‌‌اند؛ شتر‌‌‌‌هايي که مال بيت المال بوده سوار شده‌اند.

امير المومنين فرمودند: اين‌ها همه از بيت المال است شما حق استفاده نداريد اين‌ها بايد برگردد به فرمان پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله تقسيم شود هر چه هست اختيار کار با نبي مکرم است.

پيامبر از اين که قيل و قالي در رابطه با اين قضيه شد و مردم اعتراضي داشتند مي‌فرمايد:

علي معذور فيما فعل...

السيرة النبويه، ج4، ص206

علي نسبت به کار سخت گيري که نسبت به سپاه کرده است عذرش پذيرفته است.

بعد جالب اين است که ايشان مي‌گويد:

و الله أعلم.

السيرة النبويه، ج4، ص206

ابن کثير براي اين مطلب هيچ دليلي ندارد و فقط بافته است.

چند نفر احمق هم در قرن 21 همين بافته‌‌هاي ابن کثير را بيان مي‌کنند.

بعد مي‌گويد پيغمبر اکرم وقتي از حج فارغ شد آمد در غدير خم:

قام في الناس خطيبا فبرأ ساحة علي

السيرة النبويه، ج4، ص206

خطبه اي خواند و ساحت علي بن ابي طالب را مبرا کرد.

اي مردم اگر علي سخت گيري کرده است کار بدي نکرده است (تو راست مي‌گويي؟! واقعا اين طوري است؟! ما مي‌گوييم بر دروغگو و بر جد و اجداد دروغگو لعنت).

آقاي ابن کثير، چرا حرف بي دليل مي‌زني؟

مي‌گويد:

فبرأ ساحة علي.

کارشناسان شبکه‌‌هاي وهابي يک روايت براي ما بياورند که در خطبه غدير پيغمبر اکرم در رابطه با ساحت علي فرموده باشد که سخت گيري علي عليه السلام در اين قضيه اشکالي ندارد.

و رفع من قدره و نبّه علي فضله. ليزيل ما وقر في نفوس کثير من الناس

السيرة النبويه، ج4، ص206

قدر و منزلت علي را بالا برد.

اين هم باز از همان بافته‌ها و افسانه‌‌هاي آقاي ابن کثير دمشقي است. ببينيد آدم بايد حرفي بزند که يک سند و مدرکي داشته باشد.

و الله أعلم.

السيرة النبويه، ج4، ص206

اين‌ها نيست جز نفاق با حضرت علي، جز نفاقي که در درون سينه اين‌ها است که نبي مکرّم خبر دادند:

 ضغائن في صدور اقوام لا يبدونها لک من بعدي.

مسند ابي يعلي، ج1، ص426

يک بافته‌‌‌‌هايي درست کرده است، اگر واقعا اين قضيه بود وقتي کسي دعوايي را حل مي‌کند، در ارتباط با دعوا نيم دقيقه صحبت مي‌کند، براي ما يک روايت ضعيف، مرسل، مرفوع، حتي روايت جعلي بياورند يا اين آقايان يک روايتي بسازند که بگويد پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله در غدير خم فرمودند: اي مردم شنيده‌‌‌‌‌ام يک عده از علي عليه السلام شکايت دارند، او آدم خوبي است کسي حق شکايت از علي عليه السلام را ندارد، علي اگر چنين کاري کرده است معذور بوده است.

براي ما يک روايت جعلي بياورند.

چقدر شما عناد داريد؟

نمي‌دانم علي بن ابي طالب چه هيزم تري به شما فروخته است؟

شما چه عداوتي با امير المومنين داريد؟

جالب اين است در سايت سني نيوز که همان فتنه نيوز است، يک مقاله‌اي نوشته‌‌‌اند که حضرت علي پس از ورود به يمن غنائم جنگي را تقسيم نمود و يک زن زيبا را براي خود به غنيمت گرفت و با او هم بستر شد، اين کار ايشان و بعضي از علل ديگر حالا علل چه است، موجب ناراحتي و اعتراض و شکايت سپاهيان اعزام شده به يمن گرديد. و دامنه اعتراضات هر روز بيش تر مي‌شد. به همين علت رسول اکرم در محل غدير خم پس از استراحت و نماز ظهر که لشکريان باز گشته از يمن معترضان به امام علي در ميان آنان بودند طي بياناتي که متن کامل و مقبول آن موجود نيست! -ببينيد اين جز عداوت چيز ديگري است؟ متن مقبول آن در دسترس نيست. 63 نفر ادعاي صحت و تواتر کرده اند- دوستي علي عليه السلام را سفارش نمود و لشکريان معترض را از دشمني و مخالفت با حضرت علي رضي الله عنه بر حذر داشته است. بعد مي‌گويد پيامبر فرموده است: مردم با علي عليه السلام دشمن نشويد با علي عليه السلام مخالفت نکنيد.

 امروز عصر اطلاعات است عصر رسانه است اگر يک روزي مي‌توانستيد با اين بافته‌ها تعدادي را اغفال کنيد و فريب بدهيد ديگر آن روز و آن دوران فريب دادن‌ها گذشت دوران اغفال کردن‌ها گذشت. برادران عزيزم! دوراني که بياييد بافته‌‌هاي خودتان را به صورت حقائق تاريخي براي مردم بيان کنيد ديگر سپري شد. بعد مي‌گويد بنابراين بر خلاف آنچه که شيعيان ادعا مي‌کنند مخاطب حضرت رسول الله در غدير خم فقط لشکريان بر گشته از يمن بودند!

مجري:

يک قرائت جديد است.

استاد حسيني قزويني:

يک قرائت جديدي است يعني پيغمبر اکرم فقط نسبت به لشکريان برگشته از يمن يک صحبتي داشته، اين‌ها چه قدر بودند؟ 30 نفر؟ 40 نفر؟ 100 نفر؟ 500 نفر؟ پيغمبر به خاطر اين 500 نفر 124 هزار يا 100 هزار نفر يا 90 هزار نفر را معطل کرده است که بيايد اين‌ها را بگويد! اين در حقيقت اصل قضيه اي است که من هم از ابن کثير قرن 8  وهم از سايت فتنه نيوز از قرن 15 هجري نقل کردم که بينندگان يک مقداري در حال و هوا باشند تا بوسيله پاسخ و تحليلي که خواهيم داشت قضيه روشن و واضح بشود.

مجري:

  بخاطر اينکه براي بينندگان عزيز مان بيشتر واضح بشود من اين سوال را دو باره از حضرت عالي بپرسم. وقتي حضرت امير عليه السلام برگشتند به سپاهشان و آن غنائمي که سپاهيان گرفته بودند و غير مجاز برده بودند استفاده بکنند و حضرت برگرداند براي اين هم ناراحت شدند به محض اين که برگشتند چه قضيه اي اتفاق افتاد اين را توضيح بدهيد که حضرت خطبه اي خواندند.

استاد حسيني قزويني:

ما نبايد آن قضيه را با اين قضيه اشتباه کنيم. من ابتدا عرض کردم حضرت امير 3 مسافرت به يمن داشته، يک مسافرت براي فتح يمن و براي دعوت به اسلام، يک مسافرت براي قضاوت و يک مسافرت براي جمع آوري بيت المال، اين آقايان همه را قاطي کرده اند.

قضيه کنيز که حضرت آن کنيز را گرفت و مورد حسادت خالد بن وليد واقع گشت، مربوط به مسافرت اول است. قضيه اي که ابن کثير آورده است که سپاهيان اموالي از بيت المال را تصرف کرده بودند اين مربوط به مسافرت سوم امير المومنين است. ان شاء الله به حول و قوه الهي ما تک تک اين‌ها را بررسي مي‌کنيم که ببينيم واقعا حقيقت چه است.

 مجري:

حاج آقا اين شبهه اي که آقاي ابن کثير گفته بودند، تحليلتان در مورد اين شبهه چه است؟

استاد حسيني قزويني:

بله. ببينيد در رابطه با اين تحليل 5 تا نکته را عرض مي‌کنم جواب اول و تحليل اول ما: مسافرت حضرت علي عليه السلام سال هشتم هجري بود و ارتباطي به سال دهم ندارد. جواب دوم هم اينکه شکايت از علي عليه السلام در مدينه صورت گرفته است و اين آقايان کارشناسان وهابي نمي‌توانند اين‌ها را درک کنند چون نه سواد و نه فرصت مطالعه را دارند.

 چون اگر بخواهند مطالعه کنند نمي توانند روزي 7-8 ساعت برنامه زنده داشته باشند و در اين صورت حتي به خوابشان هم نمي‌رسند!

جواب سوم اينکه در اينجا به ضرر آقايان است زيرا توطئه صحابه را بر ضد حضرت علي تثبيت مي‌کند. جواب چهارم اينکه پيغمبر اکرم از اين شکات رسما اعلام خشم و انزجار مي‌کند. پاسخ پنجم هم اينکه اين قضيه بر ولايت علي بن ابي طالب کاملا دلالت دارد. در مورد مسئله اي که عرض کردم زيني دحلان که مفتي مکه مکرمه هم هست، مي‌گويد در تاريخ آمده که رفتن علي بن ابي طالب سال 10 هجري بوده و حال آنکه

لم يکن سنة عشر.

سال 10 نبوده.

إنما کان سنة عشر بعثه إلي بني مذحج، و أما بعثه إلي همدان فکان سنة ثمان بعد فتح مکة.

السيرة النبويه، زيني دحلان، ج2، ص371

اين که قضيه همدان و کنيز و امثال اين را دارند آقايان مطرح مي‌کنند اين مربوط به سال 8 هجري است. اصلا ارتباطي به سال 10 هجري ندارد.

 

 نکته دوم اين که شکايت از علي در مدينه صورت گرفته است. اين آقايان عبارتي را از بعضي کتاب‌‌هاي خودشان مي‌آورند يک بخشي را معنا مي‌کنند يک بخشي مانند

ألست أولي بکم من أنفسکم.

المعجم الکبير، ج5، ص195

را آقاي هاشمي و کار شناسشان فاکتور مي‌گيرند. چون اگر اين را بخواهند معنا بکنند تار و پود تمام بافته هايشان به هم مي‌ريزد. اين شکايت در قضيه سفر اول و قضيه بريده است و اصلا در مدينه است. ارتباطي با مکه ندارد.

مجري:

در مسجد النبي شکايت کردند.

استاد حسيني قزويني:

اين عبارتي که از بريده است:

فقال اغتنمها فأخبر النبي صلي الله عليه و سلم بما صنع فقدمت المدينة، و دخلت المسجد.

المعجم الاوسط، ج6، ص162

بريده مي‌گويد وارد مدينه شدم

و رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم في منزله و ناس من أصحابه علي بابه.

المعجم الاوسط، ج6، ص162

اصلا اين قضيه بريده مربوط به يمن است که خالد در آنجا 4 ماه مانده بود ولي هيچ کاري نتوانسته بود بکند بر خلاف آنچه که آقايان وهابي‌ها مي‌گويند که خالد چنين و چنان کرده! اين‌ها همه حرف‌‌هاي دروغي است که هيچ واقعيتي ندارد و تاريخ هم کاملا حرف‌‌هاي اين آقايان را تکذيب مي‌کند.  زمان   ي که امير المومنين علي عليه السلام به يمن مي‌رسد براحتي يمن را  فتح مي‌کند. خالد، بريده را به مدينه مي‌فرستد که بخاطر به غنيمت گرفتن آن کنيز از امام علي عليه السلام شکايت کند. اين کاملا نشان مي‌دهد که قضيه هيچگونه ارتباطي به مکه و حجه الوداع ندارد، بلکه مربوط به مدينه است.

 تمام اين قضايا، قضيه خالد، قضيه بريده، قضيه بيرون آمدن ابوبکر از منزل پيغمبر، تحريک عمر و غيره تمامي اين‌ها مربوط به مدينه منوره است به هيچ وجه با مسئله غدير و 18 ذي الحجه ارتباطي ندارد که اين آقايان مرتبط مي‌کنند.

مجري:

حضرت استاد! از يک طرف آقايان وهابي‌ها مخصوصا ابن کثير اين افسانه را بافته‌‌‌اند و قائل به شکايت و اختلاف بين حضرت علي و صحابه شده‌‌‌اند و از طرف ديگر مبناي اعتقادي اهل سنت اين است که صحابه اصلا با هم اختلافي نداشتند اين شيعيان هستند که دارند اين مباحث را مطرح مي‌کنند! خواستم اين را بگويم ما نمي‌فهميم، از اين طرف مي‌گويند که صحابه اختلافي نداشتند از آن طرف هم مي‌گويند به خاطر جنگ و دعوايي بوده که با علي عليه السلام بوده! در اينباره برايمان توضيح بدهيد.

استاد حسيني قزويني:

در همين رابطه اگر دقت کنيد ذهبي در تاريخ اسلام جلد 3، صفحه 630  نشان مي‌دهد که واقعا صحابه با امير المومنين چقدر دوست و رفيق بودند! اين آقايان در مدينه نشسته‌‌‌اند کنار زن و بچه شان. حضرت علي رفته در يمن و آنجا را فتح کرده است. آنجا خودش را در معرض خطر دشمن قرار داده، اين آقايان اينجا دارند توطئه مي‌کنند!

بريده مي‌گويد:

دخلت المسجد و رسول الله صلي الله عليه و سلم في منزله و ناس من أصحابه علي بابه.

المعجم الاوسط، ج6، ص162

وارد مسجد پيغمبر شدم پيغمبر هم در حجره خودش بوده تعدادي از صحابه هم دم در بودند.

اين را آقايان داشته باشند. تعدادي از صحابه نه تعدادي از منافقين! نه يهودي ها! و نه مسيحي ها!

فقالوا: ما الخبر يا بريدة؟ فقلت: خير، فتح الله علي المسلمين فقالوا: ما أقدمک؟ قال: جارية أخذها عليّ من الخمس، فجئت لأخبر النبي قالوا: فأخبره فإنه يسقطه من عين رسول الله.

صحابه گفتند: بريده! چه خبر ؟ در يمن الحمد الله فتح نصيب مسلمين شده است. چرا تو زودتر آمدي ؟ علي عليه السلام کنيزي را از خمس به تصرف آورد، آمده‌‌‌‌‌ام از او نزد پيغمبر شکايت کنم! برو حتما به پيغمبر بگو! اين باعث مي‌شود که علي عليه السلام از چشم پيغمبر بيفتد!

المعجم الاوسط، ج6، ص162

مجري:

اين‌ها که در يمن همراهش نبودند بلکه در مدينه بودند.

استاد حسيني قزويني:

بله در مدينه بودند در کمال ناز و نعمت در کنار زن و بچه شان بودند. حضرت علي آنجا رفته است و با تلاش و جان فشاني خودش را در معرض شمشير و خطر قرار داده است. مي‌گويد: بله علي يک کنيزي از خمس برداشته است آمده ايم به پيغمبر شکايت کنيم. و جالب اينجا است که اين صحابه مي‌گويند: بگو! بگو! اين باعث مي‌شود که از چشم پيغمبر بيفتد! ببينيد اين چه است؟ آيا اين صفاي صحابه را نشان مي‌دهد؟! رابطه دوستي شان را با امير المومنين نشان مي‌دهد؟!

و همچنين در روايت ديگري که ابن اثير نقل مي‌کند آمده است که:

فأصاب جارية، فأنکروا عليه، فتعاقد أربعة من أصحاب النبي صلي الله عليه و آله و سلم.

اسد الغابة، ج4، ص116

4 نفر از صحابه هم پيمان شدند عليه علي بن ابي طالب عليه السلام.

و در روايت ابن ابي شيبه آمده است:

فتعاقد أربعة من أصحاب رسول الله إذا لقينا النبي أخيرناه بما صنع علي.

المصنف ، ابن ابي شيبه، ج 7، ص 504

به پيغمبر برسيم خبر خواهيم داد که علي بن ابي طالب چه کار‌‌‌‌هايي کرده است.

آيا اين دليل بر روابط دوستانه بين امير المومنين و صحابه است؟ يا نه اين‌ها دلالت مي‌کند بر اين که اختلاف داشتند؟ حتي اين عبارت:

تعاقد أربعة من أصحاب رسول الله.

المصنف ، ابن ابي شيبه، ج 7، ص 504

مربوط به يمن است و آن عبارت:

ناس من أصحابه

المعجم الاوسط، ج6، ص162

مربوط به آقاياني است که در مدينه بودند. اين‌‌‌‌هايي که به يمن رفتند ،4 ماه در آنجا بودند ، هيچ کاري هم نتوانستند بکنند ولي امير المومنين به محض اين که رسيد، يمن را فتح کرد. آن هم فتح بدون خون ريزي، بدون کشتار.  به جاي اين که بگويند دست مريزاد، دستت درد نکند، بيايند پيش پيغمبر تشکر کنند، اعتراض مي‌کنند که يا رسول الله ! علي عليه السلام چنين و چنان کرد! بله ما مي‌رويم از علي بن ابي طالب عليه السلام شکايت مي‌کنيم. و جالب اين است که ذهبي مي‌گويد:

فأصاب علي جارية. فتعاقد أربعة من أصحاب رسول الله.

تاريخ الاسلام، ج3، ص630

تا آن جايي که مي‌گويد پيغمبر فرمود:

ما تريدون من علي عليّ منّي و أنا منه و هو وليّ کلّ مؤمن بعدي.

از جان علي عليه السلام چه مي‌خواهيد علي عليه السلام از من است من هم از علي عليه السلام هستم. علي عليه السلام  وليّ تمام مومنين بعد از من است.

تاريخ الاسلام، ج3، ص631

در رابطه با کلمه «وليّ» مفصّل صحبت خواهم کرد.

مجري:

اين جا مولا نگفته است «وليّ» گفته است.

استاد حسيني قزويني:

بله گفته است:

وليّ کلّ مؤمن بعدي

تاريخ الاسلام، ج3، ص631

بعد جالب اينکه

أخرجه أحمد في المسند و ا لترمذي و حسنه و النسائي.

تاريخ الاسلام، ج3، ص631

ترمذي هم اين روايت را حسن دانسته است.

 اين قضيه کاملا واضح و روشن است ولي اين آقايان به شکل ديگري بيان مي‌کنند و حرف‌‌‌‌هايي نادرست به آقا امير المومنين سلام الله عليه نسبت مي‌دهند که ما واقعا نمي‌دانيم چرا چنين مي‌کنند! ذهبي در کتاب تاريخ اسلام ج 3 ص 630،  مي‌گويد پيغمبر اکرم اين طور فرموده، حالا آقايان آن شب مي‌گفتند: اين روايت صحيح نيست! اين روايت نادرست است! آيا تو بهتر مي‌فهمي که يک الفبا سواد نداري يا ذهبي که از استوانه‌‌هاي علمي اهل سنت است و شهادت مي‌دهد بر صحت روايت و هيچ نقدي هم ندارد و مي‌گويد آقاي ترمذي هم اين روايت را صحيح و حسَن دانسته است.

مجري:

حضرت استاد! اين سوال در رابطه با اختلاف صحابه بود که حضرت عالي هم فرموديد پس چقدر اين‌ها نسبت به امير المومنين کينه داشتند که مباحث را چنين مطرح مي‌کردند! حالا از اين طرف وقتي حضرت رسول صلي الله عليه و آله بيرون مي‌آيند، آنقدر عصباني مي‌شوند که مي‌فرمايند:

ما تريدون من علي.

المصنف ، ابن ابي شيبه، ج 7، ص 504

چه مي‌خواهيد از علي.

و حتي دارد در بعضي از روايت‌ها که صورتشان خيلي قرمز و غضبناک مي‌شوند. آمدند و با عصبانيت  صحبت کردند. آيا غضبناک شدن پيغمبر اين آقايان صحابه را زير سوال نمي‌برد؟!

استاد حسيني قزويني:

نکته زيبايي است. بريده مي‌گويد:

والغضب في وجهه.

السنن الکبري، نسائي، ج5، ص133

وقتي ما آمديم از علي شکايت کرديم آثار غضب در سيماي نبيّ مکرّم صلي الله عليه و آله بود.

از سوي ديگر بريده مي‌گويد:

فخرج مغضبا.

المعجم الاوسط، ج6، ص162

پيغمبر از حجره اش بيرون آمد.

گفتيم آمده ايم پيش پيغمبر از علي شکايت کنيم اين‌ها گفتند برو بگو تا علي عليه السلام از چشم پيغمبر بيفتد. پيامبر گفتگوي ما را درباره علي بن ابي طالب عليه السلام شنيد.

فخرج مغضبا قال: ما بال أقوام ينتقصون عليا من ينتقص عليا تنقصني من فارق عليا فقد فارقني.

المعجم الاوسط، ج6، ص162

پيغمبر در حال غضب از حجره اش بيرون آمد اين افراد چه مرضي دارند که از علي عليه السلام تنقيص و بد گويي مي‌کنند؟! هر کس از علي عليه السلام بد گويي کند از من بد گويي کرده است.هر کس از علي عليه السلام جدا بشود از من جدا شده است.

ابن ابي شيبه مي‌گويد:

فأقبل إليه رسول الله يعرف الغضب في وجهه.

المصنف، ابن ابي شيبه، ج7، ص504

 پيغمبر به طرف بريده رفت در حالي که غضب و خشم در سيماي آقا رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم پيدا بود.

همان طور که حضرت عالي سوال کرديد ما هم در اينجا آورده ايم مبناي آقايان اهل سنت بر عدالت صحابه است و سنّت صحابه را در حد سنّت پيغمبر مي‌دانند. آيا اينکه پيغمبر عصباني شده است، غضبناک شده است، آثار خشم در سيماي پيغمبر است و در سوره احزاب آيه 57 مي‌فرمايد:

إن الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الآخرة.

سوال مي‌کنيم آيا اين کار آقايان، اين کار بريده، اذيت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله هست يا نه؟- به قول يکي از بزرگان مي‌گفت کاش نام صحابه را روشن مي‌کردند اين 4 تا صحابه اي که پيمان بستند عليه حضرت علي عليه السلام تلاش کنند چه کساني بودند؟  کاش مي‌دانستيم اسمشان چه است-  اين‌ها آيا واقعا پيغمبر را اذيت کردند يا نکردند؟ اگر پيغمبر را اذيت نکردند پس خشم و غضب پيغمبر کار لغوي بوده اگر اذيت کرده‌‌‌اند آيه 57 احزاب چه مي‌گويد؟ و اضافه بر اين که پيغمبر فرمود:

من فارق عليّاً فقد فارقني.

اين آقايان به ما بگويند بعد از نبي گرامي که 25 سال حضرت علي عليه السلام خانه نشين شده خود امير المومنين مي‌گويد.

فصبرت و في العين قذي و في الحلق شجي أري تراثي نهبا.

علل الشرائع، ج1، ص151

خار در چشمم استخوان در گلويم صبر کردم.

آيا اين

 فارق علياً

و

فارقة علي

 هست يا نه اين عين دوستي و وصل علي عليه السلام است؟ ! در جنگ جمل و صفين و نهروان صحابه بودند، يهود و نصارا که نبودند! آمدند در برابر امير المومنين ايستاند 30 هزار نفر -بنا به نقل يعقوبي- در جمل 110 هزار نفر در صفين و غيره کشته شدند اين صف آرايي در برابر علي عليه السلام آيا از مصاديق

من فارق علياً فقد فارقني

نيست؟ اميدواريم اهل سنت بتوانند به سوال ما جواب قانع کننده اي بدهند.

 

 

تماس بينندگان

مجري:

خيلي ممنون هستيم از شما بينندگان عزيز که تا اين لحظه بحث را پيگيري کرديد ان شاء الله در اين بخش پاياني هم شما عزيزان پيگير باشيد و با ما همراه باشيد. اگر ارتباط بدهيد.

 اولين تلفن جناب آقاي رجبي سلام عرض مي‌کنم شب شما بخير باشد.

بيننده:

سلام عليکم اولا: لطفا معناي به شرط صحيحين که در مستدرک است را بيان کنيد ثانيا: در برنامه ديشب شبکه کلمه مباحثي را داشتند مي‌گفتند که معناي وليّ و مولا به معناي دوستي است به معناي سرپرست نيست. بعد يک آيه را آوردند و به اصطلاح مي‌خواستند بگويند که زن‌‌هاي پيامبر مادران شما هستند. ابتداي آيه در مورد اين بود که پيامبر سزاوارتر است به نفس شما و سرپرستي شما، در اين قسمت هيچ چيز نگفتند ولي ادامه آيه

و أزواجه أمّهاتهم

سوره احزاب، آيه 6

را خيلي مانور دادند.

بيننده:

سلام عليکم.

هفته گذشته من زنگ زدم بعد يک سوالي پرسيدم ولي متأسفانه آن جوابي که من مي‌خواستم نشنيدم. اتفاقا همان سوال هفته گذشته را مي‌خواهم تکرار کنم و از اين لحاظ واقعا من مي‌خواهم به يقين برسم. در رابطه با جانشيني پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم مي‌خواهم که اين واقعيت را از قرآن بگيريم يک آيه صريح مي‌خواهيم يک آيه اي که صراحتا مانند پيامبران که چطور نبوتشان را ثابت کردند اين ثابت بشود که بعد از پيغمبر مثلا حضرت علي يا هر کسي جانشين است. فرقي نمي‌کند براي ما، ما مشکلي با کسي نداريم ما مي‌خواهيم از قرآن ثابت شود که فلاني بعد از پيامبر جانشين بوده و اسمش در قرآن آمده باشد. نمي‌خواهم بگوييد شأن نزول فلان آيه در رابطه با فلان شخص است. چند تا آيه است که شما مي‌گوييد اين آيه‌ها در رابطه با حضرت علي است. من مي‌خواهم آيه اي واضح باشد مثل آياتي که در رابطه با پيامبران، در رابطه با آخرت يا در رابطه با توحيد است و خداوند واضح اعلام کرده است اين‌ها وجود دارد. ولي متأسفانه در رابطه با امامت بعد از پيغمبر هيچ آيه اي نيست.

مجري:

شما آيه اي مي‌خواهيد مثلا لفظ علي عليه السلام در آن باشد با صراحت؟ ولي اين نيست. ولي آياتي مثل آيات غدير، آيه تبليغ و آيه ولايت هست که شأن نزولشان حتي طبق نظر اهل سنت درباره امير المومنين است شما اين‌ها را قبول نداريد؟

بيننده:

اين آيه‌ها صراحت ندارد اين‌ها ما را به شک مي‌اندازد.

مجري:

يعني مفسران اهل سنت را هم قبول نداريد؟

بيننده:

چه گفته اند؟ آن‌ها گفته‌‌‌اند در رابطه با حضرت علي است؟

مجري:

بله. ما حالا اين آدرس‌ها را به شما مي‌دهيم شما خودتان برويد قضاوت بکنيد. اگر اين طور باشد که شما مي‌فرماييد ما در مورد نماز کجاي قرآن داريم که 2 رکعت نماز بخوانيد؟ ما از مفسرين فهميده ايم. کجاي قرآن گفته است که مثلا ما نماز مغرب را بايد 3 رکعت بخوانيم؟

بيننده:

آقاي محسني! مگر نماز فروع دين نيست؟

مجري:

بله.

بيننده:

براي امامت.

مجري:

کليات در قرآن است جزئيات در قرآن نيست.

استاد حسيني قزويني:

آقاي بزرگوار اجازه بدهيد. اولا اينکه ما امامت را از اصول مذهب مي‌دانيم و نه از اصول دين . بارها گفته ايم آيت الله العظمي خوئي و امام راحل، صراحت دارند بر اينکه:

الإمامة من اصول المذهب لا الدين.

کتاب الطهاره، امام خميني، ج3، ص437 ؛ صراط النجاة، آية الله خويي، ج5، ص279

و ثانيا در رابطه با آيه شريفه:

إنما وليکم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يوتون الزکاة و هم راکعون

سوره مائده، آيه 55

تفسير آلوسي که تقريبا وهابي و ضد شيعه است ج 6 ص 167، 168 مي‌گويد غالب اخباريين و معظم محدثين قائلند که در حق علي عليه السلام نازل شده است. ولي شما عالم خودتان را قبول نداريد! يا همين آقاي آلوسي در روح المعاني ج 6 ص 193،  از ابن مردويه نقل مي‌کند که عبد الله بن مسعود گفته است که ما آيه 67 سوره مائده را  زمان    پيغمبر اين طور مي‌خوانديم:

بلغ ما أنزل إليک من ربک أن عليا وليّ المؤمنين.

پيغمبر به مردم برسان علي ولي مومنين است.

حالا من توضيح مي‌دهم «وليّ» معنايش چه است. اين آقايان حالا يا بي سواد هستند در معناي «وليّ» شک مي‌کنند يا عناد دارند که من احتمال مي‌دهم عناد دارند وگر نه آن قدر هم بي سواد نيستند. چون خود عمر بن الخطاب مي‌گويد وقتي پيغمبر از دنيا رفت

قال أبو بکر أنا وليّ رسول الله.

صحيح مسلم، ج3، ص1378

 نگفت:

 والي من قبل رسول الله.

از کلمه «وليّ» استفاده کرد. وقتي ابو بکر از دنيا رفت عمر مي‌گويد.

أنا وليّ رسول الله و وليّ أبي بکر.

مسند ابي يعلي، ج1، ص16 ؛ صحيح البخاري، ج4، ص1480

مجري:

خيلي ممنون آقا رضا سوال تان را ان شاء الله مفصّل جواب مي‌دهيم. متشکريم درود بر شما،

(بيننده و تماس بعدي): آقاي طالب زاده از هلند.

بيننده:

در يکي از اين نماز‌‌هاي جمعه اين جا يک آقايي رفته بود بالاي منبر -از آن‌‌‌‌هايي که ريششان تا نافشان مي‌رسد و مانند باد بزن کبابي است!- فقط تمرکز کرده بودند به فضائل عثمان بن عفّان. يکي از فضائلي که ايشان نقل کرد اين بود که گفت پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله با وضع بسيار ناهنجاري نزد عايشه بود. ابو بکر آمد سوال کرد بعد عمر آمد سوال کرد پيغمبر هم در وضعش تغييري نداد که مثلا خودش را مرتب کند ولي براي عثمان خودش را مرتب کرد و اجازه داد که عثمان بيايد و عثمان هم که کار تمام شد، رفت. پرسيدند يا رسول الله چرا وقتي ابو بکر و عمر آمدند خودت را درست نکردي ولي عثمان که آمد خودت را پوشاندي؟ پيغمبر اکرم فرمود: من چطور از کسي که ملائکه از او شرم دارند شرم نداشته باشم! حالا سوال من اين است: وقتي ملائکه الرحمن تحت فرمان مطلق الهي کار مي‌کنند.

مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ

سوره تحريم، آيه 6

آيا ملائکه بر خلاف فرمان خدا عثمان را اذيت کردند که حضرت از آن خجالت کشيدند يا اين که خدا به ملائکه دستور داده است عثمان را اذيت بکنند. اين سوال بنده است.

مجري:

بله خيلي ممنون.

 

(بيننده بعدي): جناب  آقاي حسيني.

بيننده:

چند وقت پيش جناب حجت الاسلام يزداني گفتند که ما افتخار مي‌کنيم که رافضي باشيم به اين معني که دين ابو بکر و عمر و عثمان و عايشه را رد مي‌کنيم. آيا حضرت علي بن ابي طالب ديني غير از دين ابوبکر و عمر و عثمان و عايشه داشته اند؟ و اگر داشته‌‌‌اند چرا در رساي ابو بکر صديق علي ابن ابي طالب مي‌فرمايد.

کنت حلف رسول الله صلي الله عليه و سلم و أنسه و ثقته و موضع سرّه کنت اول القوم اسلاما و اخلصهم ايمانا و أشدهم يقينا.

استاد حسيني قزويني:

آقاي حسيني ! حضرتعالي بعضي وقت‌ها تماس مي‌گيريد و متني را از روي کتابي مي خوانيد آيا جز اين است که هم وقت شبکه را مي‌گيريد و هم وقت بينندگان را؟!

حضرتعالي سوال تان را مطرح بفرماييد. اين عبارت‌‌‌‌هايي که مي‌فرماييد اين‌ها همه روايات ضعيف و جعلي است که بني اميه ساخته اند. من يک سوال از شما بپرسم. آقاي حسيني بزرگوار! شما فرموديد آيا علي غير از دين ابو بکر و عمر داشت؟ -البته ما با فرمايش آقاي يزداني کاري نداريم ، من در هند که بودم حرف آقاي يزداني را از اول تا آخر به دقت خواندم ايشان روايتي را که شبکه کلمه آورده بود داشت معنا مي‌کرد - شما مي‌فرماييد علي دين ابو بکر و عمر را داشت. من از شما اگر چنين سوالي بکنم بنده نه ، يک سني سوال کند در صحيح مسلم روايت شده است که خود خليفه دوم مي‌گويد:

فقال أبو بَكْرٍ قال رسول اللَّهِ ما نُورَثُ ما تركنا صَدقه فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا ... ثُمَّ تُوُفِّيَ أبو بَكْرٍ وأنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ وَ وَلِيُّ أبي بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا.

صحيح مسلم، ج3، ص1378

علي! تو رأيت اين بود، که ابو بکر و من هم گنه کار و هم دروغ گو و هم خائن هستيم و هم حيله گر هستيم.

اين ديگر از صحيح مسلم است. شما مي‌فرماييد علي دين ابوبکر و عمر را داشت؟ عزيز من، ما بناي اهانت نداريم ولي ديگر حضرت علي را اينقدر پايين نياور!

بيننده:

نه در صحيح بخاري و نه در صحيح مسلم بلکه اگر الان عمر بن الخطاب و علي بن ابي طالب عليه السلام زنده بشوند چنين مطلبي را بنويسند مي‌گويم آن هم کذب و دروغ محض است! اين‌ها ياوران حق رسول الله بودند و در راه اسلام و توحيد جهاد کردند.

مجري:

پس شما نمي‌خواهيد مباحث علمي را بشنويد! شما خودتان يک سري اعتقادات داريد مي‌خواهيد پايبند آن‌ها باشيد. ممنون هستيم. خيلي متشکر. دوستان عزيز ما مباحث مان علمي است  وقتي اين آقا مي‌گويد حتي اگر امير المومنين حضرت علي يا عمر زنده بشوند اين‌ها خودشان هم جلوي من حرف بزنند من قبول نمي‌کنم! آيا با اين شخص مي‌شود بحث کرد؟!

استاد حسيني قزويني:

 جالب اين است که با يکي از اين آقايان بحثي کرديم گفت: هم علي حق بود هم معاويه! معاويه هم اجتهاد کرده بود. گفتم آقا فرض کن الان جنگ صفين باشد علي در يک طرف و معاويه در يک طرف باشد تو کدام طرف را مي‌گيري؟ گفت مي‌روم طرف علي عليه السلام . گفتم حضرت علي مي‌گويد معاويه را بکش. چه کار مي‌کني؟ يک مقدار ماند و گفت نمي‌دانم. گفتم علي بگويد واجب است کشتن معاويه. گفت مي‌روم مي‌کشم. گفتم معاويه مومن را مي‌کشي يا معاويه کافر را مي‌کشي؟ اگر مومن است معاويه را مي‌کشي؟ قرآن مي‌گويد:

وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا.

سوره نساء، آيه 93

 هرکس مؤمني را عمدا بکشد جزايش جهنم است.

و اگر مومن نيست و او را مي‌کشي، همان حرف شيعه است ديگر! آيا مگر غير از اين است؟! چون جوابي نداشت شروع کرد به فحاشي !

مجري:

 حاج آقا همين حديث صحيح مسلم که گفتيد، کافي بود.

استاد حسيني قزويني:

يک دفعه هم ايشان آمد نزديک يک صفحه  مطلبي را خواند فلان جا در رساي ابو بکر اين را گفت و در رساي عمر آن را گفت. اين‌ها عزيز من از دروغ‌‌‌‌هايي است که بني اميه ساخته‌‌‌اند و جعل کرده اند. در اين مورد يک روايت صحيح بياوريد به ما نشان بدهيد. يک روايت مرسل به ما نشان بدهيد که امير المومنين چنين بوده که شما مي‌گوييد. قبل از اين که برنامه شبکه کلمه يا شبکه نور عليه شيعه نسبت به حضرت ولي عصر اهانت کند ما کار خودمان را انجام مي‌داديم اصلا کاري به خيلي مباحث اختلافي نداشتيم. بعد ديديم اين‌ها دارند پُرروگري مي‌کنند آمده‌‌‌اند در زمين شيعه شروع کرده‌‌‌اند عليه شيعه چرنديات بافتن، ما مجبور شديم يک سري کليپي ساختيم به مردم واگذار کرديم.

 اين‌ها که نمي‌آيند مناظره جرأت ندارند نمي‌آيند. مي‌گويند صلاح نيست. چشم! صلاح و مصلحت خويش خسروان دانند. ولي ما کليپ‌ها را پخش مي‌کنيم. آن روز آقاي يزداني آمد يک کليپي را پخش کرد ديگري داشت تحريف مي‌کرد عبارت کتاب بحار را نادرست مي‌گفت روايت ضعيف را داشت به عنوان يک امر مسلّم قالب مي‌کرد آقاي يزداني هم آمد در رابطه با اين روايت صحبت کرد که چون بني اسرائيل دين فرعون و ديگران را رفض کرده بودند، به آنها رافضي گفتند. اين آقايان وقتي مي‌آيند روايت را مطرح مي‌کنند عليه شيعه استفاده مي‌کنند ما ساکت بنشينيم؟!

اگر چنين خيالي داريد اين را يقين داشته باشيد ديگر گذشت آن  زماني که شيعه در انزوا باشد و دشمنان حضرت علي عليه السلام هر غلطي بکنند هر جنايتي بکنند هر چرندياتي ببافند ما فقط نظاره گر باشيم. ما در برابر جسارت‌‌‌‌هايي که بر امير المومنين مي‌کنند با حول و قوه الهي با امداد غيبي با عنايت آقا ولي عصر ارواحنا فداه مثل شير مي‌ايستيم اين‌ها را رسوا و مفتضح مي‌کنيم قضاوت را هم به عهده بينندگان عزيز واگذار مي‌کنيم. ما به هيچ وجه خودمان هم قضاوت نمي‌کنيم. حالا اين آقايان بزنند تا بزنيم.

مجري:

بله. خيلي ممنون هستيم. تلفن بعدي. سلام شب شما به خير.

بيننده:

سلام عليکم.

آقاي قزويني پيغمبر اسلام هيچ وقت به کسي توهين نمي‌کرد خودتان هم مي‌دانيد که اين‌ها چه مرضي دارند اين توهين است ديگر!

مجري:

سوال تان را بفرماييد.

بيننده:

من مي‌خواهم حرف بزنم شايد سوال نداشته باشم. شما نه فقط به ابو بکر و عمر و عثمان لعنت مي‌فرستيد شما انقدر جرأت کرده ايد که به زن پيامبر هم لعنت مي‌فرستيد به زن پيغمبر.

مجري:

شما اينجا از ما لعن شنيده ايد؟

استاد حسيني قزويني:

اجازه بدهيد حرف ايشان تمام بشود.

بيننده:

اجازه بدهيد من حرف دارم. من يک ساعت است که پشت خط ايستاده ام. آيا پيامبر به زن خودش لعنت مي‌فرستد؟ آيا حضرت علي به زن پيامبر لعنت فرستاد که شما لعنت مي‌فرستيد؟ آقاي قزويني چرا مي‌خواهيد اهل سنت را متهم کنيد که حضرت علي را دوست ندارند؟ هر 4 خلفاي راشدين سرور ما هستند من تا فرداي قيامت قسم مي‌خورم -نه فقط من تمام اهل سنت- از طرف تمام اهل سنت قسم مي‌خورم که حضرت علي سرور ما هستند. حضرت علي که شيعه نبود ايشان هم از اهل سنت بودند. به خدا قسم مي‌خورم اين آيات که رديف کرديد هيچ کدام در باره حضرت علي نيست. آقاي قزويني پشتِ سر هم مي‌گوييد بر پدر دروغ گو لعنت! آيا اين اخلاق حضرت علي بود به کسي لعنت مي‌فرستاد؟ جواب آقاي حسيني را هم نداديد به خاطر همين هم قطع کرديد. به خدا جواب آقاي حسيني را نداشتيد.

استاد حسيني قزويني:

تمام شد صحبت تان خواهرم؟ ممنون. اين که مي‌فرماييد اهل سنت علي را دوست دارند ما هم بار‌ها گفته ايم اهل سنت حضرت علي را دوست دارند با حضرت علي عنادي ندارند، مشکلي ندارند، ولي ما اين شبکه‌ها را اهل سنت نمي‌دانيم اين‌ها را مخالف اهل سنت مي‌دانيم. اين‌ها دارند شبانه روز اهل سنت را تکفير مي‌کنند ما اين همه مطالب آورديم. ابن تيميه، محمد بن عبد الوهاب و اين شبکه‌ها عقيده دارند که هر گونه توسل به پيغمبر، توسل به ائمه شرک است ! شما يک نفر از اهل سنت به من نشان بدهيد که بيايد بگويد من توسل به پيغمبر را حرام مي‌دانم. ما ديگر از کتاب ابن قدامه مقدسي آورديم ايشان مي‌گويد يکي از مستحبات، زيارت قبر پيغمبر صلي الله عليه و آله و توسل به ايشان است. از کتاب المجموع نووي از شافعي‌ها آورديم. از المبسوط سرخسي از حنفي‌ها آورديم از امام مالک آورديم کدام يک از شما اين‌ها را قبول داريد؟ اهل سنت اين‌ها هستند. اهل سنت دانشگاه الازهر مصر است. اهل سنت آقاي دکتر احمد طيّب است که مي‌گويد اين‌ها (وهابّيها) خوارج عصر ما هستند. خواهر عزيز من در رابطه با بحث لعن ديگر ما مفصّل گفته ايم. پيغمبر اکرم چه قدر افرادي را لعن کرده است. امير المومنين قنوت مي‌گرفتند معاويه را لعن مي‌کردند. هم آقاي يزداني هم آقاي ابوالقاسمي مفصّل مطرح کرده‌‌‌اند که کتاب موسوعه اطراف الحديث ج 7، ماده (ل ع ن) حدود 300 روايت آورده است.

لعن رسول الله فلان و فلان.

موسوعه اطراف الحديث، ج1، ص234530 (آدرس از موسوعه تک جلدي است)

من علاقمندم که دوستان اهل سنت يا همين آقايان وهابي‌ها بيايند حرف بزنند ولي فردي مثل آقاي حسيني شروع مي‌کند به خواندن يک متن عربي! بعد ما بخواهيم ترجمه کنيم نيم ساعت هم بايد ترجمه کنيم اين را ! 2 دقيقه وقت داريد سوال تان را طرح کنيد، اگر مي‌خواهيد بحث بکنيد قبلا وقت معيّن کنيد.

مجري:

حاج آقا اين هم از حريّت شبکه ما است که مثل خانم هاشمي يا آقاي حسيني که مي‌آيند اين جا با اين که مشخص است چقدر مخالفت دارند ولي وصل مي‌کنيم.

استاد حسيني قزويني:

از زاهدان يا کردستان مي‌آيند راحت 10 دقيقه صحبت مي‌کنند.

مجري:

يک نفر که شناخته شده باشد براي يکي از اين شبکه‌‌هاي وهابي يک نفر مثل آقاي زارعي که مشخص باشد اجازه ارتباط نمي‌دهند. اين هم از حريّت شبکه ما.

استاد حسيني قزويني:

گفتند يک ساعت پشت خط بودند ولي من گمان نمي‌کنم يک ساعت باشد چون دوستان ما تلفن‌ها را مي‌گيرند زنگ مي‌زنند چه داخل و چه خارج باشد. خواهرم ! ما حرفي نداريم قبلا هماهنگي کنند بيايند ما 10 دقيقه به ايشان وقت مي‌دهيم ولي بيايند در 10 دقيقه صحبت کنند فحش هم مي‌دهند بدهند ما هيچ حرفي نداريم. فحش هم بدهند. خواهر عزيز! ما ديگر از روز اولي که خانه حضرت زهرا مورد هجوم قرار گرفت به اين اهانت‌ها عادت کرديم.

 امير المومنين را کشان کشان بردند مسجد عادت کرديم. محسن بين در و ديوار سقط شد عادت کرده ايم. زن و بچه امام حسين را اسير کردند هزاران طعنه زدند ما عادت کرديم. هزار تا هم فحش به ما بدهيد -البته شما که فحش نمي‌دهيد شما خانم محترمي هستيد -آنهايي هم که فحش به ما بدهند يک  فحش از ما نخواهند شنيد. هزار تا تهديد بکنند يک تهديد از ما متوجه اين‌ها نيست. شيعه در طول اين 15 قرن قرباني اين تهديد‌ها بوده، قرباني اين اهانت‌ها بوده، هر قدر به ما فحش بدهيد ما خاک و غبار حرم حضرت علي نمي‌شويم امير المومنين را بالاي بيش از 70 هزار منبر 80 سال فحش دادند چه شد؟ بني اميه هم رفتند امير المومنين هم رفت. فقط ما خواهشي که داريم از اين خواهر‌‌هاي عزيز که زنگ مي‌زنند اهل سنت را با وهابي‌ها يکسان ندانند. ايشان مي‌گويد اهل سنت مي‌گويند علي سرور ما است. يکي از علماي طراز اول دهلي داستاني را براي من نقل مي‌کرد و مي‌گفت:

دولت هند يک زمين 2-3 هکتاري را به مسلمان‌ها داده بود و شيعه‌ها تصاحب کرده بودند. آقايان سني‌ها در دادگاه شکايت کرده بودند که اين زمين بايد به ما برسد و از من خواستند براي قضاوت بروم. رفتم و يک نماينده از طرف سني‌ها و يک نماينده هم از طرف شيعه‌ها آمد. نماينده سني‌ها گفت اين زمين مال ما است اين‌ها نبايد تصرف کنند. گفتم چرا؟ گفت اين زمين وقف شده است براي عزاداري امام حسين عليه السلام. ما سني‌ها روز عاشورا 3 دسته عزاداري داريم؛ 3 دسته هزاران نفره و شيعه‌ها 1 دسته عزاداري براي امام حسين عليه السلام دارند. شما قضاوت کن ما سني‌ها که 3 دسته عزاداري داريم 3 برابر شيعه‌ها عزاداري مي‌کنيم اين زمين بايد به ما برسد يا به شيعه‌ها ؟! من تعجّب کردم ! از يکي از شيعه‌ها که کنار من بود پرسيدم راست مي‌گويد؟ گفت راست مي‌گويد. تعداد عزاداران آقايان اهل سنت براي امام حسين از شيعه‌ها بيشتر است. گفتم اگر اين طوري است حق با شما است. اين زمين مال آقايان سني‌ها است.

ما اين عزاداريها را از آقايان اهل سنت مي‌بينيم. ما امسال ان شاء الله برنامه داريم اگر بتوانيم محرم عزاداري‌‌هاي اهل سنت را هم داخل کشور و هم خارج کشور پخش کنيم تا مردم بدانند اين وهابي‌ها که چرنديات دارند مي‌بافند شروع مي‌کنند اهانت کردن به عزاداري ها. عزاداران را تکفير و ترور مي‌کنند، به محض عزاداري اين‌ها را مستحق هر کاري مي‌دانند. اين‌ها يک مقداري روشن بشود و واضح بشود براي مردم تا بدانند وهابيها چه کساني هستند.

اين فتاواي آقايان وهابيها است عليه عزاداري.

ما اين‌ها را مسلمان نمي‌دانيم چه رسد که اين‌ها را اهل سنت بدانيم. يقين دارم اهل سنت از اين طور افراد بيزار و مبرّا هستند. ما از اين قضايا زياد داريم.

 مجري:

خيلي ممنون هستيم حاج آقا، همکاران عزيزم لطف بکنند ارتباط بعدي را به ما بدهند. سلام جناب آقاي انصاري از رشت.

بيننده:

سوال اولي که پاسخ آقايي که از کرج تماس گرفته بودند در مورد اسم آقا امير المومنين در قرآن گفتند اشاره صريح بکنيد که من آيه 50 سوره مريم را از حاج آقا مي‌خواهم يک توضيحي بدهند که آيت الله کوراني هم تصريح کردند که اين اشاره دارد به حضرت علي عليه السلام،

 سوال دوم اين که شبهاتي که مطرح مي‌کنند آقايان وهابي در مورد نماز خواندن حضرت علي هزار رکعت در شب که مي‌گويند محدوديت  زماني دارد مي‌خواستم بدانم اسنادش صحيح است يا خير؟ اين را حاج آقا يک توضيحي بفرمايند.

مجري:

بله متشکريم جناب آقاي انصاري. خيلي متشکر.

بيننده:

سلام عليکم ببخشيد در حادثه غدير چقدر از صحابه آن جا تشريف داشتند که پيامبر خطبه غدير را خواندند؟ بعد از اين که پيامبر از دنيا رفتند صحابه مگر کجا بودند که بگويند که حضرت علي حق بوده يا مثلا جانشين پيامبر بوده. اين‌ها چرا کاري نکردند ؟ شما مي‌گوييد بعد از وفات پيامبر همه صحابه اکثرا مرتد شدند مگر اين صحابه در دانشگاه اسلام به استادي پيامبر اعظم تحصيل نکردند؟ پس اگر شما مي‌گوييد اشکالي بوده و اکثرا مرتد شده‌‌‌اند پس استادشان اشکال داشته است؟! مي‌خواستم حاج آقا به ما توضيح بدهند که ما با پيامبري که نتوانسته‌‌‌اند حداقل 4 تا صحابه تحويل اسلام بدهند چه کنيم؟ اين پيامبر را چطور قبول بکنيم؟

 مجري:

خيلي ممنون و متشکر. سلام.

بيننده:

سلام. من چند تا سوال دارم خيلي سريع مي‌پرسم که وقت ديگران را نگيريم.

 يکي اين که آقايان مدعي هستند که نبي گرامي دست بسته  نماز مي‌خواندند و گاهي وقت هم دست به سينه مي‌خواندند. اين را از احمد حنبل نقل کرده‌‌‌اند و صحيح بخاري. ديگر اينکه گفتند شيعه‌ها مدعي هستند که حضرت جبرئيل که بر پيامبر نازل مي‌شده اول وحيش را به حضرت زهرا تقديم مي‌کرده که اگر حضرت زهرا سلام الله عليها مي‌گفتند درست است خدمت پيغمبر مي‌رفتند! وهابي‌ها گفته‌‌‌اند که اين ادعاي شيعه است.

سوال ديگر اين است که مي‌گفتند هيچ يک از اصحاب و تابعين در قتل حضرت سيد الشهدا دخالت نداشته‌‌‌اند و در کربلا نبوده اند!

 مسئله ديگري هم که آن شب مطرح مي‌کردند يک جسارت خيلي بدي بود مي‌گفتند که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله مي‌فرمودند که خدايا من را با عمر و ابو بکر داخل و با عمر و ابو بکر خارج بکن! از حاج آقاي قزويني ضمن عرض پوزش خواستم که جواب بفرمايند.

مجري:

خيلي متشکريم. دوست عزيزمان از شيراز. سلام شب شما به خير.

بيننده:

سلام عليکم خدمت آقاي محسني و آقاي دکتر قزويني. من 2 تا سوال داشتم خدمت شما. يک اين که اهل سنت يا وهابيت نظر خودشان را نسبت به خاندان معاويه و بني اميه مشخص کنند. يکي هم اينکه آيا آن انتخاباتي که به قول اهل سنت يا وهابي‌ها مردم و صحابه انجام دادند در  زمان    امير المومنين علي بن ابي طالب که 3 تا خليفه را معيّن کردند به گفته خودشان آيا اين‌ها در امتداد هم بوده يا نه؟ اگر امير المومنين در امتداد آن‌ها بوده چرا آن 3 خليفه قبلي هيچ کدام با معاويه به خاطر بني اميه هيچ مشکلي نداشتند اما به محض اينکه امير المومنين به خلافت مي‌رسد تمام مشکلات شروع مي‌شود؟ ديگر اينکه آيا از نظر اهل سنت يا همان وهابيت بعد از شهادت امير المومنين که آن‌ها خليفه چهارم حساب مي‌کنند زعامت جامعه شان با که بوده آن‌ها همه شيعه‌ها را مسخره مي‌کنند که امام زمان   تان رفته در چاه و ترسيده است ! اگر جامعه وهابيت يک زعيم درست داشت -حالا آن‌ها مضلّ هستند- آيا به اين جا مي‌رسيدند؟ يک مشت راويان حديث که حالا يا دروغ يا راست اين‌ها هر طور که روايت کرده‌‌‌اند اگر مثل جامعه شيعه که به امام زمان   و ائمه ما عليهم السلام استناد مي‌کنند و همه کساني که پيروان اين‌ها هستند به راه راست هدايت شده‌‌‌اند اگر جامعه اهل سنت يک زعيم درست داشت آيا کارشان به اينجا مي‌رسيد؟ اينها به ناچار بعد از اين 3 خليفه هر کار خواستند کردند و به امير المومنين رسيدند آيا امير المومنين که ما امام اول مي‌دانيم در امتداد 3 خليفه قبلي عمل کرده است يا نه؟ لطفا آقاي دکتر قزويني به ما جواب بدهد.

مجري:

حضرت استاد! آقاي رجبي سوال کردند شرط صحيحين يعني چه که آقاي حاکم در مستدرکشان مي‌گويند؟

استاد حسيني قزويني:

البته اين را ما در جلسات قبل هم توضيح داده ايم . آقايان مراجعه بکنند به مقدمه فتح الباري في شرح صحيح البخاري ص 7، در مقدمه صفرش مفصل توضيح داده است که مراد از شرط صحيح بخاري اين است که تمام راويان يک روايت از ثقه عدل ضابط برسد تا به خود صحابي، صحابي هم از پيغمبر اکرم. ولي آقاي مسلم مُعنعَن را کافي مي‌داند ولو اين که بين دو راوي اتصالي هم نباشد ، هيچ اشکالي ايجاد نمي‌کند. همين اندازه محرز شود که اين راوي ثقه است کافي است. آقاي دکتر عجاج خطيب از اساتيد برجسته الازهر است کتابي دارد به نام اصول الحديث علومه و مصطلحه آنجا ايشان کاملا اين قضايا را مطرح مي‌کند مي‌گويد شرط آقاي بخاري اين است که تمام راويان يک روايت از يک عدل ضابط از مثل خودش برسد به صحابي بدون اينکه روايت، شاذ و معلول باشد يا بيماري‌‌هاي رجالي داشته باشد. بعد ايشان مي‌گويد:

واختلف الإمام مسلم عن الإمام البخاري في أنّ حکم الإسناد المعنعن بالإتصال و رأي أنّ المعاصره تکفي لقبول الروايه و إن لم يثبت إجتماع الراوي و المروي عنه.

گرچه اين‌ها اصلا با هم هيچ اجتماعي و ملاقاتي نداشته باشند مسلم مي‌گويد همين اندازه که اين 2 راوي با هم معاصر باشند کفايت مي‌کند.

اين حرف‌‌‌‌هايي است که مي‌گويند.

مجري:

شبکه کلمه که معني وليّ و مولا را به همين معني دوستي گرفته‌‌‌اند لطف کنيد پاسخ بفرماييد.

استاد حسيني قزويني:

البته اين را من ان شاء الله در يکي از جلسات آينده مفصّل صحبت مي‌کنم ولي چون اين‌ها آورده‌‌‌اند شايد بيننده‌‌‌‌هايي داشته باشيم که هفته آينده نباشند، توضيح مي‌دهم.  استعمال کلمه «وليّ» در خلافت و ولايت: عمر مي‌گويد:

لمّا توفّي رسول الله صلي الله عليه و آله قال أبو بکر: أنا وليّ رسول الله.

صحيح مسلم ، ج5، ص152

أنا وليّ رسول الله.

نمي گويد:

أنا خليفة رسول الله.

و خود آقاي ابو بکر مي‌گويد:

و فقد ولّيتکم.

من ولي شما شده ام.

تاريخ الطبري، ص237 ـ 238، ابن کثير دمشقى سلفى

نمي گويد والي شما شده ام. ابن کثير هم مي‌گويد روايت صحيح است. همچنين ابوبکر هنگام از دنيا رفتن مي‌گويد:

أن قد ولّيت عليکم خيرکم

الثقات، ابن حبان، ج2، ص193

من عمر را ولي شما قرار داده ام. نمي‌گويد

جعلت عمر عليکم واليا.

عمر بن الخطاب مي‌گويد اگر من درک کرده بودم سال مولا ابي حذيفه را،

لولّيته و استخلفته.

تفسير البحر المحيط، ج4، ص314

اين کلمه استخلفته آمده. عطف نشان مي‌دهد که مراد از ولّيته يعني خلافت است. عثمان مي‌گويد:

و قد ولّيت أمرکم فأستعين الله.

انساب الاشراف، ج5، ص511

و همچنين عايشه مي‌گويد:

لما ولّي أبو بکر.

الباني هم در مورد اين روايت مي‌گويد:

هذا صحيح علي شرط الشيخين.

إرواء الغليل ج 8 ص 232

پس بنابراين کلمه «وليّ» در زبان آقاي ابو بکر، عمر، عثمان، عايشه، معاويه، عبد الملک مروان و غيره اصطلاحا در معناي خلافت، ولايت، امامت و رياست عامه استعمال شده است.

مجري:

يکي از بينندگان گفتند که در شبکه کلمه آقاي مجري گفته است که وقتي به عبارت

أولي بالمومنين من أنفسهم.

سوره احزاب ، آيه 6

برخورده اين را خيلي راحت گذرانده و اصلا معنا نکرده است شما هم اشاره فرموديد. اين‌ها از همان کارهايي است که دوستان ديگرشان نيز در تاريخ مي‌کردند که ولايت امير المومنين عليه السلام را پنهان بکنند. جناب آقاي رضا از کرج در رابطه با جانشيني از صريح قرآن، مي‌خواستند که حضرت عالي يک اشاره مختصري بفرماييد.

استاد حسيني قزويني:

اجازه بدهيد من ان شاء الله در يک جلسه در اين مورد که چرا نام حضرت علي در قرآن نيامده توضيح بدهم. البته من سال گذشته ايام غدير در يکي از مساجد بزرگ تهران سخنراني مفصّلي داشتم و جمعيت زيادي هم بود که 1 ساعت من صحبت کردم در رابطه با اينکه چرا نام حضرت علي در قرآن نيامده است؟ 7 يا 8 جواب دادم. چون اگر الان بخواهم بگويم ممکن است ناقص بماند ان شاء الله قول مي‌دهيم به بينندگان عزيز در بحث خلافت  8 تا دليل را بازگو کنيم.

وقتي که در قضيه حديث قرطاس به پيغمبر اکرم نسبت هذيان مي‌دهند؛ امير المومنيني که از روز اول شمشير به دستش است و سران قريش ، سران عدي و سران ديگر را به خاک مذلّت انداخته ، قطعا تاب و تحمل اين را نداشته اند. مگر پيغمبر مي‌خواست در نامه چه بنويسد؟ اين را بارها گفته ايم در خود شرح صحيح بخاري، شرح صحيح مسلم آقايان دارند که پيغمبر مي‌خواست نام خلفا را معيّن کند. مي‌گويند پيغمبر هذيان گفته است! به قول يکي از مراجع اگر جبرئيل نام علي عليه السلام را آورده بود هم مي‌گفتند جبرئيل هذيان گفته! حتما مريض بوده يا کسالت داشته! حالش درست نبوده و آن روز اشتباهي اين آيه را گفته است! مثل قضيه غرانيق درست مي‌کردند.

 

مجري:

بله. آقاي ولي پور که گفتند آنها قهرمان و علي پهلوان مي‌گويند در شبکه و آقاي حسيني هم که گفتند آيا امام علي ديني غير از دين ابو بکر و عمر و عثمان و عايشه داشتند؟ خيلي عجيب است اين سوال! واقعا براي ما باعث تأسف است که مسائل مسلم تاريخ را هم قبول نمي‌کنند. جناب آقاي انصاري گفتند که آيه 50 سوره مريم، اين چه است؟

استاد حسيني قزويني:

و جعلنا لهم لسان صدق عليّا

سوره مريم، آيه 50

که مراد از اين علي حضرت امير سلام الله عليه است.

مجري:

بعضي مي‌گويند -آقاي کوراني هم همين نظر را دارند- علي نمي‌تواند صفت براي لسان باشد. مثلا لسان مي‌تواند فصيح يا قوي باشد، ولي لسان علي نداريم.

استاد حسيني قزويني:

اين‌ها را از همان آقايان بشنوند. ما چنين چيزي را نمي‌گوييم.

مجري:

آقاي کوراني در اين رابطه کتابي دارند. گفته‌‌‌اند که اين خواندن نماز هزار رکعت نماز در شب آيا سندش صحيح است يا نه؟

استاد حسيني قزويني:

سندش را بنده بررسي نکرده‌‌‌‌‌ام ولي براي امير المومنين سلام الله عليه هيچ چيزي بعيد نبود. همانطور که اين آقايان درباره بعضي از صحابه و تابعين قائلند که در يک شب يک بار يا 3 بار ختم قرآن داشتند و امثال اين. ما هم تا به حال نگفته ايم حضرت علي هزار رکعت نماز مي‌خوانده، هر وقت گفتيم بيايند از ما سوال کنند.

مجري:

 بله آن دوست عزيزمان که از زاهدان زنگ زده بود که درحادثه غدير چند نفر بودند که حضرت خطبه خواندند چند نفر بودند حاج آقا؟

استاد حسيني قزويني:

ببينيد برادر بزرگوار!

حفظت شيئا و نسيت الاشياء.

شما مي‌گوييد پيغمبري که نتواند تعدادي صحابه تربيت کند آن پيغمبر به چه درد ما مي‌خورد و ما در نبوت اين پيغمبر شک داريم! يک حرفي عاقلانه بزن! از اين حرف شما بوي کفر و شرک مي‌آيد. شما برويد سوره عنکبوت آيه 14 را ملاحظه کنيد. در رابطه با حضرت نوح دارد:

و لقد أرسلنا نوحا إلي قومه فلبث فيهم ألف سنة إلا خمسين عاما فأخذهم الطوفان و هم ظالمون.

950 سال حضرت نوح تبليغ کرد.

در سوره هود آيه 40 مي‌گويد:

ما آمن معه إلا قليل.

جز تعداد اندکي ايمان نياوردند.

پس نستجير بالله بگو حضرت نوح موفق نبوده در طول عمرش بايد موفقيت بيايد از اين آقايان ياد بگيرد. آيا اينجا نسبت به حضرت نوح شما مي‌توانيد جسارت کنيد؟ در 950 سال جز تعداد اندکي نبوده، اين صريح فرمايش قرآن است. شما برو سوره هود آيه 40 را بخوان ببين که چه است. از آن طرف شما مي‌گوييد اين صحابه کجا رفته بودند؟ بله صحابه از ترس آقاي عمر بن الخطاب نتوانستند حرف بزنند. صحيح بخاري ج 4 ص 195 ح 3669، خود عايشه مي‌گويد.

لقد خوف عمر الناس.

عمر در ميان مردم ايجاد ترس کرد.

و إن فيهم لنفاقا.

در ميان آن‌ها نفاق بوده.

بفرماييد!  به ما چه؟ اگر خوب يا بد است در کتابهاي خودتان نقل شده است. از عايشه هم نقل شده و کتاب هم صحيح بخاري است کتاب‌‌هاي رده دوم يا سوم نيست. حديث 3669، مي‌گويد عمر ايجاد وحشت کرد و در ميان صحابه منافقين بودند. از آن طرف شما مي‌گوييد صحابه مرتد شده‌‌‌اند جز 4 نفر يا 5 نفر، بارها هم گفته ايم در البدايه و النهايه ج 6 ص 336، خود عايشه مي‌گويد:

لما قبض رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم ارتدت العرب قاطبه.

تمام عرب مرتد شد.

حداقل در روايات ما 4 نفر يا 5 نفر را استثنا کرده اند. کتاب صحيح بخاري از پيغمبر اکرم نقل مي‌کند فرداي قيامت صحابه را جهنم مي‌برند

فلا أراه يخلص منهم إلي مثل همل النعم.

صحيح البخاري، ج7، ص208، 209

جز تعداد اندکي از صحابه از آتش جهنم نجات پيدا نمي‌کنند.

شما وقتي اين‌ها را فهميديد براي ما روشن کنيد که صحابه چه کار کردند؟ چه شد؟ چرا صحيح بخاري چنين توهيني به صحابه کرده است؟ آيا اين توهين به پيغمبر نيست؟ عايشه که مي‌گويد.

ارتدت العرب قاطبه

توهين به پيغمبر نيست؟ برادر عزيزم يک جمله اي را شما از يک جايي ياد مي‌گيري ولي پسوند جمله را فراموش مي‌کني.

مجري:

حاج آقا سوال کردند که آقايان مدعي هستند که حضرت رسول صلي الله عليه و آله در نماز دست بسته نماز مي‌خواندند.

استاد حسيني قزويني:

من اين بحث را مفصل آورده‌‌‌‌‌ام که پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم اينگونه نبوده که بخواهد در نمازش دست بسته باشد. اين را ما بار‌ها هم گفته ايم خدمت دوستان که ابن قدامه مقدسي در کتاب المغني ج 1 ص 502، ابن حزم در المحلّي ج 4 ص 91، سنن ابن ماجه ج 1 ص 280، آورده‌‌‌اند که 10 نفر از صحابه نشسته بودند، آقاي ابو حميد ساعدي مي‌آيد مي‌گويد پيغمبر اين طوري نماز مي‌خوانده، ابو حميد ساعدي از صحابه پيغمبر، در جمع 10 نفر از صحابه نماز پيامبر را بدون اينکه دست به سينه بگذارد نقل مي‌کند. فقهاي شما هم فتوا دادند به اين اگر پيغمبر دستش را بسته بود نقل مي‌کرد. اينجا نماز رسمي پيغمبر را نقل مي‌کنند.

مجري:

گفتند شبکه‌‌هاي وهابي مي‌گويند که شيعيان مدعي هستند که اول جبرئيل به حضرت زهرا نازل مي‌شده و بعد مي‌رفته سراغ پيغمبر آيا اين صحت دارد يا نه؟

استاد حسيني قزويني:

اگر يک شيعه نقل کرده باشد ما اين شيعه را شيعه نمي‌دانيم. مسلمان هم نمي‌دانيم و مرتد مي‌دانيم. اگر بگويد که جبرئيل مي‌آمده به حضرت زهرا خبر مي‌داده صحيح است ولي اگر بگويد در وحي ابتدا بر حضرت زهرا نازل مي‌شده و سپس با اجازه حضرت زهرا بر حضرت رسول صلي الله عليه و آله وحي مي‌کرده است ، اين‌ها دروغ مي‌گويند اين هم همان کارشناس محترم جناب آقاي سجودي بايد بگويد که اينها در چه حالي بودند و چه خوردند که چنين مطالبي را دارند بيان مي‌کنند! خانم هاشمي نبايد بگويد شما داريد توهين مي‌کنيد آن وقتي که اينها فحش مي‌دهند و به علماي شيعه اهانت مي‌کنند، آنجا توهين نيست؟ آقاي هاشمي اهانت مي‌کند و مي‌گويد تمام علماي شيعه قائل به تحريف هستند اين افتراي روشن در روز روشن! شما بفرماييد شيخ مفيد کجا قائل به تحريف قرآن بوده؟ شيخ صدوق کجا قائل بوده؟ طبرسي کجا قائل به تحريف قرآن است؟ اين همه افترا مي‌زنند. خواهرم! ما دوست داريم صداي شما در اينجا پخش بشود حتي اگر وقت بگيريد تا 5 دقيقه هم ما به شما وقت مي‌دهيم بياييد صحبت بکنيد ولي صحبتي بکنيد که هم بينندگان شبکه ولايت استفاده کنند و هم براي ما قابل ارزيابي باشد.

مجري:

آقاياني که ادعا کرده‌‌‌اند هيچ يک از اصحاب و تابعين در قتل امام حسين نبودند و دخالت نداشتند. اين را چطور ارزيابي مي‌کنيد؟

استاد حسيني قزويني:

اگر مي‌گويند نيستند بيايند ثابت کنند اگر تابعين نبودند خير القرون که بود

خير القرون قرني.

فتح الباري، ج7، ص5

حضرت امام حسين را قرن هفتم يا هشتم کشتند يا همان قرن اول کشتند؟ و جناب آيت الله ميلاني کتابي دارد بازخواني جديد عاشورا- يک چنين کتابي است- ايشان در آن جا اسامي صحابه اي که در قتل امام حسين شرکت کردند را مفصّل آورده است. در زيارت عاشورا مي‌خوانيم.

فلعن الله أمه أسس أساس الظلم و الجور عليکم أهل البيت.

مصباح المتهجد، ص774

مجري:

بله. اين دوست آخري مان هم که سوال کردند آقايان اهل سنت نظر خودشان را نسبت به معاويه و بني اميه مطرح بکنند که نظر شان چه است؟ و گفتند که آيا علي عليه السلام در امتداد 3 تا خليفه بوده يا نه؟ اگر بوده چرا پس قبلي‌ها با بني اميه مشکل نداشتند فقط حضرت علي مشکل پيدا کرد؟

استاد حسيني قزويني:

اگر سوالي است که بايد اهل سنت براي اين پاسخ آماده باشند، آقايان اهل سنت بايد جواب بدهند ما که نبايد پاسخ بدهيم.



آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما