* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 14 آبان 1393 تعداد بازديد: 1150 
دفاع ابن تيميه از يزيد و عملکردش
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
 بسم الله الرحمن الرحيم

 

 

برنامه حبل المتين

آيت الله دکتر حسيني قزويني

 تاريخ   1390/09/20

 

مجري:

بسم الله الرحمن الرحيم

همانطور که مستحضر هستيد اين برنامه که به صورت علمي تقديم شما عزيزان مي شود قصد دارد تاريخ اسلام را بر بوته‌‌‌ي نقد و بررسي قرار بدهد و در يک واکاوي تاريخي حقائق تاريخ را براي شما منعکس کند و قضاوت را هم به عهده ي شما عزيزان خواهيم گذاشت.

ما از انتخاب شما تشکر مي کنيم ولي از عزيزان دعوت مي کنيم که احترام برنامه را رعايت بکنند ما نمي خواهيم مثل بعضي از شبکه هاي وهابي باشيم که دارند جسارت و بي ادبي مي کنند و الحمد لله همين امر هم باعث شده است که اين شبکه ها بيننده ي کمي داشته باشند. مواليانمان به ما دستور داده اند که بايد با احترام و ادب صحبت کنيم و نقد علمي خود را هم انجام بدهيم. ما در خدمت حضرت آيت الله دکتر حسيني قزويني هستيم. سلام و عرض ادب دارم خدمت استاد عزيزم.

استاد حسيني قزويني:

سلام عليکم و رحمت الله و برکاته. بنده هم همچنين خدمت همه ي بينندگان عزيز و گرامي که در هر کجاي اين کره ي خاکي بيننده ي اين برنامه هستند و ما را مهمان کانون گرم و با صفاي زندگي خويش قرار داده اند سلام و درود عرض مي کنم. موفقيت همه ي عزيزان و بزرگواران را از خداي منان خواهانم. ما در اين برنامه ها قصد اهانت به مقدسات اديان گذشته و ديگر مذاهب اسلامي را نداريم بلکه برنامه ما بازگو کردن حقائق و مسائلي از منابع عزيران اهل سنت يا از منابع مورد اعتماد آقايان وهابيون است و اگر نقل مطلب از اين منابع و کتابها را بر اهانت حمل کنند، اولين اهانت کننده نويسندگان اين کتابها و ناشرين اين کتاب ها هستند که اين مطالب را در کتابهايشان نوشته اند.

و ما اميدواريم که برادران عزيز اهل سنت و آقايان وهابيون ، حتي آقايان مسيحي و يهودي ، احساسات يکديگر را جريحه دار نکنند. چون قرآن بحث اتحاد را فقط بين شيعه و سني مطرح نمي کند بلکه نسبت به اهل کتاب هم دارد

قل يا أهل الکتاب تعالوا الي کلمة سواء بيننا و بينکم.

سوره آل عمران، آيه 68

 بياييد با هم متحد باشيم. ولي در يک نقطه‌ي مشترکي که در محور توحيد الهي باشيم.

و لذا اين بحث وحدت اسلامي از ضروريات قرآني است و اگر کسي منکر وحدت باشد در حقيقت منکر قرآن است و کسي بخواهد امروز وحدت را زير سوال ببرد قرآن را زير سوال برده است. ولي بايد دقت کرد که معناي وحدت اين نيست که شيعه از اصولش دست بردارد با سني همگام شود و يا سني از اصولش صرف نظر کند و با شيعه همراه باشد بلکه معناي وحدت همانگونه که شهيد مطهري دارد اين است که ما در مباحث خدايي نکرده عبارت هاي تند، ناسزا، شتم، اهانت به کار نبريم به طوريکه احساسات و عواطف طرف مقابل را جريحه دار کنيم و اجازه ندهيم ديگران با پخش بعضي از برنامه هايشان يا نقل بعضي از مطالب، احساسات و عواطف عزيزان شيعه را جريحه دار کنند.

گرچه ما در اين 4 ماه اخير شاهد بوديم که در بعضي از شبکه ها افرادي که واقعا بهره و سرمايه‌اي از علم و دانش ندارند و فقط به خواندن 4 آيه از قرآن بسنده مي کنند، مطالعه ندارند، دقت ندارند، به جريحه‌دار کردن احساسات و عواطف شيعه اقدام کرده اند. مخصوصا در اين ماه محرم الحرام که واقعا اينها وقاحت را از حد گذراندند. ولي اين را هم بدانند همانگونه که بارها گفته‌ايم شيعه ديگر همانند گذشته در انزوا نيست. شما هر چه بخواهيد ميدان‌داري و تاخت و تاز کنيد، به عنايت اهل بيت عليهم السلام شيعه بيدار شده و امکانات در اختيار دارد. فرياد مظلوميت اهل بيت را به گوش جهانيان خواهد رساند. يکي از بزرگترين رسالات شبکه‌‌هاي شيعي به ويژه شبکه جهاني ولايت، بيان اين کج روي‌ها و انحرافاتي است که در رسانه‌هاي جهاني عليه شيعه مطرح مي شود.  ما در اين زمينه مصمّم هستيم و به هيچ قيمتي از موضع خود عقب نشيني نخواهيم کرد.

اينها هتّاکيها را ادامه بدهند، ما هم رسوايي‌هاي آن ها را ادامه خواهيم داد. حال ببينيم آن ها ضرر مي‌کنند و يا نفع مي‌برند.

مجري:

خيلي ممنون حضرت استاد، واقعا خدا را شاکريم براي وجود چنين شبکه‌اي و وجود چنين برنامه‌اي و وجود امثال حضرت عالي در اين شبکه که حقائق شيعه و اعتقاد ما و اسلام ناب را مطرح مي‌کنند و تماسهاي دوستان بيننده ما با شبکه حاکي از تأثير گذاري اين شبکه و موفقيت در انجام رسالتش است. ان شاء الله تا پايان هم همينطور باشد.

حاج آقا اگر اجازه بفرماييد ما بحثمان را شروع کنيم. جلسه ي قبل پيرامون دفاع آقايان وهابي‌ها از يزيد بوزينه باز، سگ باز و زناکار طبق تاريخ خودشان-که خيلي هم با افتخار از اين قضيه دفاع مي کردند- بحث داشتيم. اينطور وقيحانه دفاع مي کنند و آن سيد شباب اهل الجنه را در مقابل يزيد قرار مي دهند. در حقيقت يزيد را مبرّا مي کنند! واقعا براي همه حتي آنهايي که اصلا با شيعه و سني کاري ندارند ولي يک مقداري انصاف دارند خيلي عجيب است که چگونه مي شود اين شبکه با اين ماهيت مي آيد و از يزيد دفاع مي کند؟!

البته اين براي ما جاي بسي شکر است که امثال آقايان وهابي از يزيد دفاع مي کنند. حضرت استاد! بعد از آن پاسخي که حضرت عالي در آن جلسه داديد و آن صحبت را و آن کليپ را پخش کرديد، سيل عظيمي از پيامکها و سوالات برايمان آمد از جمله يکي از بينندگانمان شبکه کلمه را شبکه حرمله خواند.

آيا واقعا يزيد از قتل امام حسين اظهار ناراحتي کرد يا نه؟ اين را براي بينندگان عزيز توضيح بدهيد.

 

استاد حسيني قزويني:

در رابطه با قضيه‌اي که حضرات مطرح کردند من ديروز خدمت يکي از مراجع عظام بودم يک گزارشي از اين برنامه‌ها داده شد گفتند اين از نعمت هاي الهي است که اينها با اين دفاعشان از يزيد آبرو و حيثيتي هم که تصور مي کردند دارند به باد دادند! مردم بدانند که اينها چه هستند؟ و دنبال چه قضيه‌اي هستند؟ مي گفتند به هيچ وجه شما ناراحت نباشيد اينها دارند

يخربون بيوتهم بأيديهم.

سوره حشر، آيه 2

خانه هايشان را به دست خودشان ويران مي کنند.

حداقل آقايان اهل سنت يک مقداري توجه کنند که آيا يزيد قابل دفاع است؟ يزيد ارزش دفاع دارد؟ حالا يک کسي هم بخواهد برود جهنم يک کار ارزشمندي بکند به آتش جهنم بيرزد! نه اينکه براي يک آدم سگ باز و شارب الخمر و قاتل فرزند پيغمبر، خودش را گرفتار آتش جهنم بکند. در اين رابطه يکي از مسائلي که اين شبکه‌ها مطرح کرده‌اند و در برخي کتابها و سايتها و شب‌نامه‌ها هم هست و در خود عربستان سعودي کتاب ويژه اي نوشته اند، دفاع از يزيد بن معاويه است. حتي يک سايت مخصوصي به عنوان دفاع از اميرالمومنين يزيد تأسيس کرده‌اند.

اينها همان راهي را مي روند که بنيانگزار فکري وهابيت ابن تيميه‌ي حرّاني مي‌رود . ايشان صراحتا در ج 4 ص 486، مي گويد:

إن يزيد لم يظهر الرضا بقتل الحسين.

مجموع فتاوي، ج27، ص480

يزيد اظهار رضايت از قتل امام حسين نکرد.

بلکه ايشان آمد اظهار ناراحتي کرد از شهادت امام حسين سلام الله عليه، و جالب اين است که ابن تيميه کتاب ديگري دارد به نام رأس الحسين. اين کتاب خواندني است من توصيه مي‌کنم دوستان اهل سنت هم بخوانند. نکات قابل تأملي دارد مي گويد:

و إن يزيد ظهر في داره الندب لقتل حسين.

رأس الحسين، ص207

مراسم عزا داري در خانه اش براي امام حسين ايجاد کرد.

اين آقاياني که مي گويند عزاداري بدعت است يزيد هم که اولي‌الامر آقايان است وليّ امر آقايان است امير‌المومنين آقايان است. اگر واقعا بدعت است چطور يزيد اولي الامر آقايان و وليّ امر آقايان آمده عزاداري را انجام داده است؟! اين عبارت خود ابن تيميه است:

ظهر في داره الندب لقتل الحسين.

رأس الحسين، ص207

تا اينکه مي گويد زن و بچه اش را جمع کرد و در کنار زن و بچه‌ي امام حسين شروع کردند براي امام حسين و شهداي کربلا گريه کردن، در منهاج السنه که به تعبير آقاي سقاف منهاج البدعه است مي گويد اصلا يزيد بن معاويه به هيچ وجهي حريم حرم امام حسين و حريم امام حسين را اسير نکرده است! اينکه مي گويند اسراي کربلا را به کوفه و شام برده‌اند، همه‌ اينها دروغ است!

بل أکرم أهل بيته

منهاج السنه، ج2، ص226

بلکه يزيد اهل بيت امام حسين را احترام کرد

به قول يکي از آقايان بنابراين يزيد گفت شما در کربلا خسته شديد و بياييد تفريح بکنيد و گردشي هم داشته باشيد! سوار بر اين شترهاي بي‌محمل و با غل و زنجير بياييد فعلا در شام يک چند روزي استراحت کنيد و خستگي رفع کنيد! حالا دين و مذهب اينها هيچ، عقل خدادادي را نمي‌خواهند به کار بگيرند؟ يا در همين کتاب رأس الحسين مي گويد:

إن نقل رأس الحسين الي الشام لا أصل له في زمن يزيد.

اين که سر مطهر امام حسين را به شام برده‌اند، اصلا هيچ اصل و ريشه اي ندارد دروغ محض است!

 

مجري:

هر چه به ذهنش رسيده ، گفته است!

استاد حسيني قزويني:

بله ديگر عقل را کنار گذاشته است ، تاريخ و حقائق را کنار گذاشته است و هر چه که به ذهنش آمده نوشته است! تصور کرده که اين مطلب را بگويد تمام است. ولي بي خبر از اين که 700 يا 800 سال پس از او عبارتهاي کتابش بوسيله ماهواره‌ها در درون خانه‌هاي مردم نقل مي شود و مردم لعن و نفرينشان را به کساني مثل او که از شخصي مثل يزيد دفاع مي کنند نثار مي‌کنند. آقاي آلوسي وهابي، نسبت به يزيد جانانه وارد ميدان شده است مي گويد مگر عاقلي هست که در لعن يزيد شک کند؟! يا در لعن طرفداران و مدافعين يزيد شک کند؟!

اين آقايان که اينچنين دارند در ماهواره‌ها دفاع مي کنند مثلا کسي به خلفا توهين مي کند فحش مي دهد و لعن مي کند کارشناس شبکه مي‌گويد: حالا بفرماييد! ولي همين وقتي مي آيد به ابن تيميه مي خواهد توهين کند، کارشناس شبکه عصباني مي شود، داد و فريادش بلند مي شود و توهين مي‌کند. از اينجا معلوم مي شود، آقايان وهابي براي ابن تيميه بيشتر احترام قائلند تا ابو بکر و عمر! البته به نظر ما ابن تيميه براي اينها از پيغمبر هم عزيزتر و گرامي‌تر است يعني اگر کسي به پيغمبر اهانت کند آنقدر به آنها بر نمي‌خورد تا به ابن تيميه توهين کند.

اما براي پاسخ به ابن تيميه که مي گويد اصلا يزيد خوشحال نشد و اظهار ندامت کرد،  ابتدا از کتاب تاريخ الخلفا شروع کنيم که ج 1 ص 208،

و لمّا قتل الحسين و بنو أبيه بعث ابن زياد بروسهم إلي يزيد.

وقتي که امام حسين و عزيزانش به شهادت رسيدند ابن زياد سرهاي اينها را بريد و براي يزيد فرستاد.

ابن تيميه مي گفت اصلا سري براي يزيد فرستاده نشد!

فسرّ بقتلهم أولا ثم ندم.

ابتدا يزيد بن معاويه خوشحال شد. از کشته شدن امام حسين اظهار شادماني کرد، سپس پشيمان شد.

چرا؟

لما مقته المسلمون علي ذلک و أبغضه الناس.

تمام مسلمانها عصباني شدند و مذمت و لعنش کردند. بغض مردم نسبت به يزيد هر روز گسترده‌تر شد.

بعد آقاي سيوطي مي‌گويد:

و حق لهم أن يبغضوه.

و مردم حق داشتند که يزيد را مورد غضب قرار بدهند.

اين عبارت کتاب تاريخ الخلفاي آقاي سيوطي بود. کتاب سير اعلام النبلا  -که ديگر مورد عنايت آقايان است- نقل مي کند:

لما قتل ابا عبد الله الحسين و أهله بعث برؤوسهم إلي يزيد فسر بقتلهم أولا.

يزيد از ديدن سرهاي بريده‌ شهدا به ويژه امام حسين عليه السلام اظهار شادماني کرد.

ثم لم يلبث حتي ندم علي قتلهم.

مدتي نگذشت تا اينکه اظهار ندامت کرد.

که البته قضيه خيلي مفصل است ولي غرض ما ردّ حرف ابن تيميه است که مي‌گويد سرها را به شام نفرستاده‌اند و يزيد اظهار خوشحالي نکرده است. همچنين در کتاب تاريخ الاسلام ج 5 ص 20، ذهبي همين مطلب را نقل مي‌کند. اينکه ابن تيميه دارد مي‌گويد سرهاي شهدا به شام فرستاده نشد و از قتل امام حسين اظهار خوشحالي نکرد اينها همه جزء دروغ ها و کذب هايي است که آقاي ابن تيميه حراني مطرح مي‌کند و متأسفانه يک سري افراد جاهل و نادان حرفهايش را قبول مي‌کنند.

جناب علامه  شهاب الدين احمد بن عبد الوهاب نويري که از بزرگان اهل سنت است متوفي 773 است کتابي دارد به نام «نهاية الأرب في فنون ادب» -انتشارات دار الکتب العلميه بيروت سال 1424قمري-

در اين کتاب مي گويد:

لما وصل رأس الحسين إلي يزيد حسنت حال ابن زياد عنده.

نهاية الأرب في فنون ادب، ج20، ص296

آقاي کارشناسي که مي‌گويي وقتي که يزيد خبر شهادت امام حسين را شنيد گفت:

لعن الله ابن مرجانه

-و اين را از يک روايت ضعيف ابو مخنف نقل مي کني- تو که فرصت مطالعه نداري، وقت هم نداري، چند دقيقه‌اي تحمل کن و برنامه‌هاي ما که مستند به منابع خودتان است را ببين تا حداقل بار ديگر که قصد ورود به اين مباحث را داري، آبرو ريزي نکني و حيثيت خودت را بيش از اين به باد ندهي! زيبنده نيست کسي که خودش را عالم ديني مي‌داند در رسانه‌اي جهاني هر چه به زبانش آمد مطرح کند. فردا خود اهل سنت به شما مي‌خندند همانطور که همين حالا به شما مي‌خندند. در کتاب نهايه الارب في فنون ادب مي گويد:

لما وصل رأس الحسين إلي يزيد حسنت حال ابن زياد عنده و حسنت حال ابن زياد عنده و وصله و سرّه ما فعل. ثم لم يلبس إلا يسرا حتي بلغه بغض الناس له و لعنهم إياه و سبهم فندم علي قتل الحسين.

نهاية الأرب في فنون ادب، ج20، ص296

وقتي که سر مطهر امام حسين به نزد يزيد رسيد اظهار شادماني کرد و نسبت به ابن زياد نيکويي کرد حال ابن زياد پيش يزيد بهتر شد و به عبيد الله بن زياد صله و جايزه داد. کاري که عبيد الله انجام داده بود مايه خوشحالي يزيد شد.  مدتي نگذشت تا اينکه يزيد متوجه شد مردم به خاطر کارش، او را دشمن مي دانند و لعنت و سبّش مي کنند پس اظهار ندامت کرد.

اين مطلب واضح و روشن و از منابع اهل سنت است. البته همين تعبير را آقاي ابن اثير در کامل ج 4 ص 87 دارد. ايشان هم مي گويد.

لما وصل رأس الحسين إلي يزيد حسنت حال ابن زياد عنده و زاده و وصله.

وقتي که يزيد سر امام حسين را ديد نسبت به ابن زياد اظهار شادماني کرد به او هديه داد و بر ارزش ابن زياد نزد يزيد افزوده شد. مدتي نگذشت ديد مردم او را دشمن مي‌دارند و سبّ و لعنش مي کنند.

فندم علي قتل الحسين.

شروع کرد به اظهار ندامت کردن.

شما ببينيد اين قضايا واضح و روشن است. بدانيد که امروز حتي خود جوانهاي وهابي حاضر نيستند در بسته و سر بسته از شما حرف بپذيرند.

مجري:

خيلي ممنون و سپاسگزاريم. حاج آقا سوال ديگري که مي خواهم اينجا مطرح کنم قضيه آقاي ابن تيميه است به عنوان رئيس اين قوم آقايان وهابيها اين قضيه چوب زدن يزيد لعنت الله عليه به دهان مبارک امام حسين عليه السلام که در کتب ما هم هست آقاي ابن تيميه اين را تکذيب کرده است مثل خيلي از حقائق ديگري که در کتابهايش تکذيب کرده است. هر چه به ذهن خودش خوب باشد خوب و هر چه به ذهنش بد باشد بدون مدرک و دليل مي‌آيد آن را منکر مي شود. قضيه چوب خيزران در شام را منکر شده و مي گويد اصلا چنين قضيه اي اتفاق نيفتاده است. لطفا در اين مورد توضيح دهيد.

استاد حسيني قزويني:

البته مسئله چوب زدن بر دهان مبارک ابا عبدالله عليه السلام واقعا براي من درد آور است حتي نقل آن هم براي من درد آور است. ولي ديگر چه کنيم ناگزير هستيم.  ايام، ايام عزاداري امام حسين سلام الله عليه است من فقط به عبارت ابن تيميه اشاره‌اي کنم و بعد مانيتور را به آنتن مي‌دهيم که دوستان ببيننده بهتر در جريان مسئله قرار بگيرند. ابن تيميه در همان کتاب رأس الحسين ص 206، به صراحت مي گويد:

أن القصة التي يذكرون فيها حمل الرأس إلى يزيد و نكته بالقضيب كذبوا فيها

اينکه مي گويند سر بريده امام حسين را نزد يزيد در شام برده‌اند و يزيد با چوب خيزران به لبهاي خشکيده امام حسين مي‌زد، همه دروغ گفته اند!

ولم ينقل بإسناد معروف عن الرأس حمل إلى قدام يزيد .

اين ها همه دروغ است و ساخته و پرداخته‌ي يک عده افراد است!

در کتاب تاريخ طبري ج 3 ص 341، صراحت دارد بر اينکه وقتي امام حسين توسط ابن زياد به شهادت رسيد سر مطهر را نزد ابن زياد آوردند -تا آنجا که مي‌گويد- بعدا اين سرها پيش يزيد بن معاويه رفت.

و مع يزيد قضيب فهو ينکت به في ثغره.

دست يزيد ملعون يک چوب خيزراني بود و با چوب خيزران به لبها و دندان خشکيده آقا امام حسين سلام الله عليه مي‌زد.

شما ببينيد اين قضايايي است که هم طبري دارد و هم ابن اثير جزري در کتاب الکامل في التاريخ، ج 4 ، ص 85 . جالب اين است که آقاي ابن جوزي که از افراد مورد اعتماد اهل سنت است کتابي دارد در ردّ يزيد و لعن و ذمّ او تحت عنوان:

الرد علي المتعصب العنيد المانع من لعن يزيد

در صفحه 45 اين کتاب تعبير مفصلي دارد مي گويد عبيد الله بن زياد سر مطهر امام حسين و ديگر عزيزانشان را براي يزيد فرستاد

و وضع رأس الحسين بين يدي يزيد و عنده أبو برزه فجعل ينکته علي فيه

سر مطهر امام حسين را در برابر يزيد بن معاويه قرار دادند و نزد او ابو برزه بود -که يکي از صحابه است-  يزيد بن معاويه با چوب بر لبهاي آقا امام حسين مي‌زد.

اين صحابي يعني ابو برزه فرياد برآورد:

إرفع عصاک

 اين عصا و چوب را از لبهاي امام حسين بردار.

فو الله لربما رأيت النبي علي فيه.

به خدا سوگند ديدم که لبهاي پيغمبر بر اين لبها بود و بوسه مي‌زد تو داري جايي را با چوب و عصايت مي‌زني که پيغمبر اکرم با لبانش آنجا را بوسيده.

و جالب اين است که آقاي ذهبي نيز در تاريخ الاسلام ج 5 ص 19، تعبير مي‌گويد:

و علي بن الحسين في غلّ فضرب يزيد علي ثنيتي الحسين.

آقا امام سجاد همانجا در غل و زنجير بود جلوي چشم امام سجاد يزيد خبيث لعين با چوب بر دندانهاي جلويي امام حسين سلام الله عليه مي‌کوبيد.

لذا حرفهاي ابن تيميه مردود است. سالها قبل و سالها بعد از او بزرگان و استوانه هاي علمي اهل سنت مطالبي دارند که حرفهاي او را رد مي کند.

مجري:

خيلي ممنون هستيم حاج آقا.

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علي ذلک.

مصباح المتهجد، ص776

استاد حسيني قزويني:

بله و لذا مدافعين و محبين يزيد هم بايد انشاء الله همانطوري که آقاي آلوسي دارد که عرض خواهم کرد مورد لعن قرار بگيرند تا اينها يک مقداري قلبشان بسوزد از اين لعني که بزرگان شيعه مي‌کنند.

 

 

 

تماس بينندگان

مجري:

ارتباط بر قرار است. جناب آقاي قاضي سلام عرض مي کنم

بيننده:

شبکه ي نواصب اخيرا ادعا کردند که آقاي مرتضي راد مهر هم طلبه  حوزه علميه بوده و هم دانشجوي دانشگاه شهيد بهشتي بوده و هم خواهر ايشان عروس حضرت آيت الله مکارم شيرازي هستند. به ادعاي اين آقايان ايشان شيعه بوده و سني شده است و به تعبير خودشان ايشان را شهيد کرده اند. حالا شايد چگونگي کشته شدن يا از دنيا رفتن ايشان قابل تحقيق نباشد اما فکر مي‌کنم اظهارات ديگرشان قابل بررسي باشد. اگر حضرت استاد مصلحت مي‌دانند در اين مورد توضيحاتي بفرمايند

مجري:

خيلي ممنون آقاي قاضي مختصر و مفيد فرموديد. خواهش مي کنيم بيننده‌مان پشت خط بماند ممنون هستيم. حاج آقا اگر ممکن است در اينباره توضيح بفرماييد.

استاد حسيني قزويني:

بله، بايد گفت: کار اينها جز دروغ گفتن و افترا بستن نيست. اين ديگر نهايت ذلّت اينها را مي‌رساند و روزهاي آخر عمر وهابيت را نشان مي دهد . اينها نزد مردم هيچ آبرويي ندارند و محبوبيتشان را از دست داده اند مردم چه شيعه و چه سني و چه مسيحي و چه غير مسيحي از اينها متنفر هستند. اگر اتاق فرمان بتوانند با يکي از آقازاده‌هاي آيت الله مکارم شيرازي ارتباط برقرار کنند ممنون هستم تا اصلا ما بفهميم آيا خواهر ايشان عروس آيت الله مکارم شيرازي هست يا نه؟

يکي از شاگردان خود من از مسئولين دانشگاه شهيد بهشتي هستند. چندي پيش از او  سوال کردم که آيا دانشگاه شهيد بهشتي و بخش علوم پزشکي دانشجويي به نام آقاي راد مهر داشته است يا نه؟ ايشان يکي دو روز پيش با من تماس گرفت و گفت ما پرونده تمام دانشجويان را از سال 1358 تا سال 90 بررسي کرديم و دانشجويي در اين دانشگاه به نام آقاي مرتضي رادمهر نداريم. حتي در بين دانشجوهايي که درس را نيمه کاره گذاشته اند و رفته اند هم کسي به اين نام نداريم.

مجري:

حاج آقا مسعود مکارم پشت خط است اگر اجازه بفرماييد صداي ايشان را بشنويم.

آقاي مکارم:

سلام عليکم.

مجري:

و عليکم السلام شب شما به خير،

استاد حسيني قزويني:

من هم سلام عرض مي کنم خدمت حاج آقا مسعود، در يکي از اين شبکه‌ها گفته اند يک فردي به نام مرتضي رادمهر طلبه حوزه علميه قم بوده، ماجرايي را درست کرده‌اند و کشتن او را هم به گردن شيعه انداخته‌اند، الان چند روزي است که مي گويند خواهر ايشان عروس حضرت آيت الله مکارم شيرازي بوده! بفرماييد آيا اخوي‌هاي بزرگوارتان برادر زني روحاني به نام مرتضي رادمهر داشته‌اند يا نه؟  - مردم هم صحبت شما را بصورت پخش زنده مي شنوند-.

آقاي مکارم:

با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت شما و تمامي بينندگان محترم شبکه ي ولايت،

 من به نوبه ي خودم از زحمات تمامي دست‌اندرکاران و  مسئولين اين شبکه که در ترويج مکتب اهل بيت عليهم السلام صادقانه خدمت مي‌کنند تشکر مي کنم. ان شاء الله بتوانيم همه با تمام صداقت و راستي در جهت اعتلاي اين مکتب بکوشيم.

 در مورد سوالي که فرموديد بايد عرض کنم که در مجموعه‌‌ي بيت حضرت آيت الله مکارم شيرازي چه در فاميلهاي نسبي و چه فاميلهاي سببي ما اصلا شخصي به اسم رادمهر نداريم. علاوه بر اين در بين برادران عروسهاي منتسب به اين بيت اصلا معمم و روحاني وجود ندارد که اسمش بخواهد رادمهر باشد. من فکر مي کنم که ما الان در عرصه‌اي هستيم که دروغ زود خودش را نشان مي دهد. عصر اينترنت و ماهواره و عصري که مطلبي زودتر از 1 ثانيه در همه دنيا پخش مي شود. بايد يک طوري حرف بزنيم و عمل کنيم که بتوانيم جوابگو باشيم هم در نزد خدا و هم در مقابل مردم، اگر حرفهايمان دروغ باشد مسلّما مشکل به وجود مي‌آورد. مذهبي که بخواهد بر اساس دروغ و اکاذيب جلو برود مسلّما در بين مردم جايگاهي نخواهد داشت .

استاد حسيني قزويني:

جناب آقا مسعود بزرگوار از اين محبتي که کرديد ممنون هستيم. مردم دنيا ببينند که اينها دروغ است. ما قضاوت را به عهده خود بينندگان عزيز مي‌سپاريم.

دوستمان که از مسئولين دانشگاه شهيد بهشتي است گفت: ما تنها 2 نفر داشتيم يکي به نام مهرداد آهن‌ساز، ايشان فاميلش را عوض کرده به راد‌مهر و بعد از اينکه فارغ التحصيل شده در ارتش استخدام شده و الان شاغل است. ديگري هم فردي به نام علي جان درده‌گرايي بوده و ايشان هم فاميلش را به رادمهر تغيير داده است. ايشان هم فارغ التحصيل شده و الان در استان فارس در سازمان تأمين اجتماعي شاغل هستند. هر دو نفر زنده هستند. اگر دوستان ما براي اينها پيام دهند و در برنامه‌هاي بعدي بيايند روي خط  ديگر رسوايي شبکه‌هاي وهابي صد چندان خواهد شد.

هر چند برادرمان جناب آقاي يزداني و حاج آقاي ابو القاسمي در اين زمينه کاملا توضيح داده‌اند، ولي من براي تکميل فرمايش آنها بگويم که اين همان کتابي است که آقايان آورده اند اگر اتاق فرمان کتاب ايشان را که براي من فرستاده‌اند، به آنتن دهند که بينندگان عزيز هم ببينند ممنون مي‌شوم. اسم کتاب را هم گذاشته‌اند: توليد دوباره! به جاي تولد دوباره نوشته اند توليد دوباره! حالا توليد سه‌باره‌اش کي باشد نمي دانيم! اين صفحه 16 کتاب است. ببينيد بينندگان عزيز نوشته است که دوره ي سطح و خارج علوم حوزوي را در حوزه  علميه رضوي سپري کرده‌اند. من اين را براي يکي از آقايان مراجع خواندم خنده اش گرفت و گفت مدرسه علميه رضويه که در خيابان آذر قم است تا پايه  6 بيشتر ندارد!

مجري:

من هم محصل همانجا بودم.

استاد حسيني قزويني:

بله خود حضرتعالي هم آنجا بوده‌ايد و بنده هم آنجا تدريس و جلسه داشته‌ام. من از مسئولين آنجا هم سوال کردم ، گفتند ما طلبه‌اي به نام رادمهر تا بحال نداشته‌ايم و علاوه بر اين دروس خارج در مدارس تدريس نمي شود بعد از پايان پايه 10 که در حقيقت کفايه و رسائل و مکاسب است معمولا درس خارج در مسجد اعظم برگزار مي‌شود. همچنين جالب اين است مي گويند ايشان در سال 1368 براي گذراندن سال ششم حوزوي، اول خارج!

حاج آقاي محسني! سال ششم در حوزه چه مي‌خوانند؟

مجري:

حاج آقا لمعه مي‌خوانند.

استاد حسيني قزويني:

لمعتين مي‌خوانند يعني هنوز ما 5 سال فاصله داريم تا درس خارج، آن وقت حوزه علميه قم ثبت نام کرده است. فيضيه اصلا جايي براي درس خارج نيست و درس خارج هم به هيچ وجه ثبت نامي نيست. همچنين ايشان در صفحه 19 مي‌گويد توسط بعضي از مراجع من کمک هزينه مي‌گرفتم. آيت الله اميني، آيت الله مشکيني، آيت الله وحيد خراساني، آيت الله مشکيني که از دنيا رفته اند.

در مورد آيت الله مشکيني بايد بگويم بنده تقريبا از سال 47 که وارد حوزه شدم با ايشان از نزديک آشنا بودم ايشان هم به من خيلي محبت داشتند تا آخرين سال -که 3 سال قبل از دنيا رفتند- ايشان يک ريال شهريه به کسي ندادند. اصلا اهل شهريه نبودند. آيت الله اميني هم در قيد حيات است ايشان هم اصلا شهريه مي‌گيرند نه اينکه شهريه بدهند. حضرت آيت الله وحيد خراساني هم تقريبا الان 4 يا 5 سال است که شهريه را شروع کرده‌اند و تا بعد از سال 1380 هم شهريه نمي‌دادند.

مجري:

آن زمان که شهريه نمي‌دادند.

استاد حسيني قزويني:

آن موقع ايشان اصلا شهريه نمي‌دادند. اين دروغهايي است که اين حضرات بافته‌اند و دهها دروغ ديگر و جالب اين است که اين تصويري است که از آقاي رادمهر آورده اند گرچه اينها را برادر عزيزمان جناب آقاي يزداني و دوستانمان مفصل گفته‌اند. بينندگان عزيز دقت کنند اين در حقيقت مجلس شوراي اسلامي است اين سخنران هم ظاهرا شهيد باهنر است که دارند آنجا صحبت مي کنند. تصوير سر آقاي رادمهر را چسبانده‌اند اينجا براي اينکه بيايند شخصيت‌سازي بکنند. اينجا شما ببينيد در حقيقت آقاي خاتمي است با اين لباس و عبا و قبا. يک سري افراد ديگر را هم پشت سرشان آورده‌اند. وزير دفاع در يک طرف و وزير اقتصاد در يک طرف، آقاي موسوي لاري دارد اين آقا را همراهي مي کند. ببينيد اين برادر رادمهر است تصوير سرش را کنده‌اند چسبانده‌اند اينجا يکي از محافظين آقاي خاتمي، اين هم تصوير خودش را آورده‌اند گذاشته‌اند آنجا و همچنين اين محافظ آقاي خاتمي است دوستان دقت کنند همين را برداشته‌اند و گذاشته‌اند پشت سر آقاي رادمهر، اين هم وزير دفاع است، پشت سر آقاي رادمهر چه کار مي کرده؟ آقاي راد مهر جزء رجال سياسي بوده؟! اين جناب آقاي جهانگيري وزير وقت بوده تصوير ايشان را هم برداشته و پشت سر عکس گذاشته‌اند.

يا مثلا آقاي موسوي لاري وزير کشور بوده اينجا چکار مي‌کرده؟! آقايان! ديگر زماني که بخواهيد مردم را فريب دهيد سپري شده است.

ساير حرفهايشان نيز، همه از اين قماش است. همه آنها تزوير، دروغ، خيانت، افترا و ساختگي است. يک مذهبي که بر محور دروغ باشد بهتر از اين نمي شود.

مجري:

خيلي ممنون حاج آقا، جناب آقاي امير آقا سلام عرض مي کنم از کردستان، از برادران اهل سنت،

بيننده:

 آقاي حسيني! جنابعالي در صحبتهايتان - بي ادبي نباشد من شرمنده‌ام- مي‌فرماييد لعنت بر دروغگو، ما اهل سنت هستيم توهين کردن به خلفاي راشدين هم کاملا جرم است چون در قرآن آمده:

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. و الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا في سبيل الله و الذين آووا و نصروا اولئک هم المؤمنين حقا لهم مغفرة و رزق کريم.

سوره انفال، آيه 74

 يعني براي هميشه هستند مومن حقيقي‌اند. حالا هم خلاف کرده‌اند و هم فرار کرده‌اند خدا اسمشان را مومن گذاشته و يا در آيه ي 100 سوره توبه،

والسابقون الأولون من المهاجرين والأنصار

سوره توبه، آيه 100

 حالا شما فرموديد «من» تبعيض است ولي تبعيض نيست چون بعد آورده است:

والذين اتبعوهم بإحسان.

سوره توبه، آيه 100

اينجا شامل همه مي‌شود. -کار نداريم به اين- آيا اهل سنت ايران چه گناهي کرده که توهين به خلفاي راشدين مي‌شود؟ در کتابهاي برادران در زيارت عاشورا بر چه مبنايي اولي، دومي، سومي و چهارمي معاويه و پنجمي يزيد را لعنت مي کنند؟ جواب اين سوالات را از شما مي خواهيم بدهيد. شما مي‌فرماييد ما به اهل سنت توهين نمي‌کنيم. ما برادران اهل سنت را برادر مي‌دانيم. ولي آيا شما مي‌دانيد کسي که به خلفاي راشدين توهين بکند اهل سنت او را کافر مطلق مي‌دانند؟ - به اين کار نداريم-. آيا در اين حرفها ضدّ و نقيص نيست؟ يا در کتابهايتان مي‌نويسيد که اهل سنت ناصبي هستند حالا بگوييم در اين کتابها حديث هاي ضعيفي هستند ولي درباره کتابهايي که در قم چاپ مي شوند چه مي گوييد؟

استاد حسيني قزويني:

حضرتعالي مي‌توانيد کتابي به ما معرفي کنيد که چاپ شده است و گفته‌اند اهل سنت ناصبي هستند؟

بيننده:

کليني.

استاد حسيني قزويني:

بفرماييد کجاي کتاب کليني آمده که اهل سنت ناصبي هستند؟

بيننده:

 عرض کنم نوشته است که... آقاي قزويني حالا کتاب دستم نيست، ولي کتابهايي که به خلفاي راشدين توهين شده است مي آورم!

مجري:

بگوييد ديگر جناب آقا امير.

استاد حسيني قزويني:

آقا امير بزرگوار ما به شما فرصت هم داديم صحبتتان را هم قطع نکرديم 2 دقيقه‌تان هم تمام شده است الان ديگر خارج از 2 دقيقه است که ما قطع کرديم صحبت شما را، ببين برادر بزرگوار اگر بنا است ما نبش قبر بکنيم اجازه بدهيد ما کتابهاي شما را بياوريم بيرون ببينيد که چقدر به شيعه‌ها توهين شده است، به علماي شيعه توهين شده است. آيا امير المومنين علي عليه السلام مگر خليفه نيست؟ چرا در برابر سبّ علي عليه السلام، شما موضع نمي‌گيريد؟ معاويه اين سب را علني کرده؟ شما داريد مي گوييد معاويه رضي الله عنه، مگر پيغمبر نفرمود:

من سبّ عليّا فقد سبّني؟

مسند احمد، ج6، ص323

بيننده:

مدرک نشان بدهيد که کجا است. من از کتاب مي پرسم چشم. مدرکش را بده کجا لعن کرده است؟

مجري:

شما مدرکتان را بدهيد حاج آقا هم مدرک را مي‌دهد.

بيننده:

عرض کردم من حالا نه! ولي چشم در جلسه بعد حتما پيدا مي کنم ولي کتابها را مي‌آورم که کجا لعن کرده است خلفاي راشدين را.

استاد حسيني قزويني:

الان کتاب را دادند به آنتن بفرماييد اين کتاب صحيح مسلم ج 4 ص 1871، نرم افزار جامع الکبير است برنامه هم مال خودتان است ما ننوشته ايم.

بيننده:

صفحه ي چند؟

استاد حسيني قزويني:

صفحه 1871 ج 4 ح 2404، الان داريد مي بينيد شما در مانيتور عزيز من! چشم بندي هم که نيست. بفرماييد مي‌گويد:

أمر معاوية بن أبي سفيان سعدا

معاويه به سعد بن وقاص دستور داد

چه گفت؟

ما منعک ان تسبّ أبا التراب.

چرا ابو تراب علي بن ابي طالب را سبّ نمي کني؟

بفرماييد اين صحيح مسلم است بفرماييد چه موضعي داريد درباره اين؟

بيننده:

آقاي قزويني ما اهل سنت هستيم بله معاويه را هم دوست داريم. شما هم در صحبتهايتان آن شب فرموديد که لعنت بر دروغگو شما با اهل سنت هم مشکل داريد.

استاد حسيني قزويني:

شما به من گفتي مدرک به من نشان بده که من معاويه را لعنت کنم.

بيننده:

شما در حرفهايت همين را مي‌فرماييد بله ما به شما حق مي دهيم شما فرموديد ما با اهل سنت هيچ مشکلي نداريم با وهابيت مشکل داريم لعنت بر آنهايي که وهابيت هستند. کار نداريم. به وهابيت مي گويم آنها که مي گويند ما وهابيت هستيم لعنت بر آنها. من هيچ توهين و جسارتي نمي‌کنم چون او استاد ما است. لعنت بر آن کسي که بر خلفاي راشدين هم توهين مي‌کند لعنت خدا.

استاد حسيني قزويني:

امير آقا! حضرتعالي فرموديد به من مدرک بده که معاويه به علي ناسزا گفته است من هم از صحيح مسلم برايت آوردم شما بفرماييد آيا علي خليفه بود يا خليفه نبود؟

 بيننده:

آقاي کياني حالا گفته مثل آن 2 تا حديثي است که آقاي کياني دارد مانور مي دهد رويش حديث288، حديث 290 صحيح مسلم که در خصوص حضرت عايشه که نا محرم ها مي‌رفتند خانه‌اش و محتلم مي‌آمدند.

مجري:

اينکه در کتب خودتان است.

بيننده:

اجازه بدهيد عرض کنم خدمت‌‌تان اين حديثها دروغ است.

مجري:

صحيح مسلم ضعيف است؟ صحيح بخاري ضعيف است؟ بگوييد که ما قبول کنيم.

بيننده:

اين حديثها اصلا در اين خصوص نيست شما هر روز اين کارتان است از همين شبکه‌ها يک کليپ مي‌سازيد همان کليپي که همين آقايي که همين 288 را همين 290 را. اگر در خصوص حضرت عايشه بود، من همينجا شيعه مي‌شوم.

استاد حسيني قزويني:

روايت چه بود؟ بفرماييد.

بيننده:

همان کليپي را بياوريد که آن حديث 288 را و 290 را آورده روي آنتن که اصلا اين در خصوص حضرت عايشه است؟ همان کليپ را از آن شبکه کلمه بياوريد. اقاي قزويني! من اين را مي گويم که شما بر خلفا لعنت کرديد.

مجري:

لعن در قرآن در 7 مورد آمده است. لعنت قضيه اش با فحش متفاوت است و ما اگر مي گوييم کلّي مي‌گوييم در زيارت عاشورا هم است.

استاد حسيني قزويني:

دوستان مانيتور من را به آنتن بدهند. آقا امير بزرگوار شما مي‌گوييد اگر الان آدرس بدهيد من شيعه مي شوم. ما نمي‌خواهيم شيعه بشويد فقط مي‌خواهيم اين قفلي که در ذهن مبارکتان و قلبتان زده‌اند را برداريد. اين قفل را باز کنيد. حديث 290، از صحيح مسلم است از نرم افزار الجامع الکبير هم است ج 1 ص 239، بفرماييد.

عن عبد الله بن شهاب خولاني قال کنت نازلا علي عائشة.

وارد خانه عايشه شدم مهمان عايشه شدم.

نزلت علي فلان

يعني مهمان فلاني شدم.

فاحتلمت في ثوبي

و من محتلم شدم.

آيا اين دروغ است؟ اگر دروغ است چرا صحيح مسلم آورده است؟ شما مي‌گوييد که ما دروغ مي‌گوييم روايتي نيست. الان تمام مردم دنيا دارند اين صحيح مسلم را که در نرم افزار الجامع الکبير است مي‌بينند. نرم افزار خود شما هم است. آيا اين درست است؟ يا درست نيست؟ در اين شبکه‌ها مي‌گويند خانه جناب عايشه به قدري کوچک و تنگ بود که پيغمبر مي‌خواست نماز بخواند موقع سجده کردن عايشه پايشان را جمع مي‌کردند. اين آقاي عبد الله بن شهاب خولاني مي گويد:

کنت نازلا علي عائشة فاحتلمت في ثوبي.

وارد خانه ي عايشه شدم يعني خوابيدم آنجا محتلم شدم.

يعني در خواب عمل نزديکي با فردي را انجام مي‌دهد. حالا البته کاري ما نداريم.

فاحتلمت في ثوبي

کلمه ي «احتلم» هم خواب را مي گيرد و هم بيداري را ولي ما کاري به آن نداريم. شما که مي گوييد نسبت به همسر پيغمبر بي‌احترامي مي‌کنيد آيا بدتر از اين بي‌احترامي هم مي شود ؟ شما هزار بار لعن بر عائشه را در يک کفه‌ ترازو بگذار ، همين عبارتي را که صحيح مسلم آورده است را در کفه ديگر ترازو بگذار. تو را به همان دينت، تو را به مذهبت، تو را به قيامتت، تو را به خدايت، آيا اين عبارتي که صحيح مسلم آورده آيا با لعن و ناسزا قابل مقايسه است؟ شما از يکي از کتابهاي سيد نعمت الله جزائري روايتي پيدا مي‌کنيد بر اينکه چنين و چنان است. بعضي بزرگان ما فتوا داده‌اند خواندن بعضي از کتاب‌هاي سيد نعمت الله جزائري حرام است، کتاب انوا النعمانيه ج 2 ص 108، از مرحوم آيت الله انگجي نقل مي‌کند که خواندن برخي از کتابهاي سيد نعمت الله جزائري خلاف شرع و حرام است.

ولي صحيح مسلم از کتابهايي است که بعد از قرآن صحيح‌‌ترين کتابها است. شما مي‌گوييد من شيعه مي‌شوم ان شاء الله اميدواريم شب 4 شنبه بزرگواري کنيد آقا امير زنگ بزنيد يا اگر دوستان ما اتاق فرمان تلفن اين بزرگوار را دارند زنگ بزنند و وصل بکنند و اينکه به ما حمله کردند و گفتند شما دروغ مي گوييد و در صحيح مسلم چنين روايتي نيست در اين مورد به ما جواب بدهند. زيرا ما از صحيح مسلم اين روايت را آورديم.

البته فردا شب هم به من اعلام کردند که در برنامه جناب آقاي يزداني و جناب آقاي ابو القاسمي در اين زمينه مطالب متعددي ارائه مي شود. دوستاني که به شيعه انتقاد دارند که شيعه نسبت به زنان پيغمبر هتک حرمت مي کند، فردا شب هم بيننده اين برنامه باشند و ما بارها گفته‌ايم اهانت به مقدسات اهل سنت

ذنب لا يغفر

است. ما به کتابها و شبکه‌هاي ديگران کاري نداريم. امثال آقا امير اگر در شبکه ما که مسئوليت و خدمتگزاريش با بنده است اگر يک موردي اهانت به مقدسات اهل سنت بود براي ما بگويند و الله، بالله، هم رسما عذر خواهي مي‌کنم و هم جبران مي کنم، يک مورد براي ما بگوييد در اين 18 ماه در اينجا شما آمده‌ايد به ياران پيغمبر ، به زنان پيغمبر فحش داده‌ايد و لعن کرديد.

در مورد زيارت عاشورا هم

اللهم خص أنت أول ظالم باللعن مني و ابدأ به أولا ثم الثاني.

مصباح المتهجد، ص776

شما به چه دليلي مي‌گوييد اولي و دومي و سومي فلان افراد هستند؟ وقتي شيخ طوسي را گرفتند بردند پيش خليفه عباسي گفت مراد از اولي قاتل حضرت هابيل بوده يعني قابيل، مراد از دومي آن کسي بوده که ناقه  حضرت صالح را پي کرد، مراد از سومي آن کسي است که حضرت زکريا را بين درخت گذاشت، مراد از چهارمي قاتل امير المومنين سلام الله عليه بوده، ما نمي گوييم نيست. در کتابهاي ما هست ولي در کتابهاي شما چند برابر کتابهاي ما هست. اگر بنا شد که نبش قبر بشود اين را بدانيد قبرهايي که ما بشکافيم کتاب هاي شما را بياوريم ارائه بدهيم حداقل 100 برابر کتابهاي شيعه است. ما مي‌گوييم گذشته‌ها را بگذاريد کنار از امروز ما بياييم برادروار با هم زندگي کنيم به همديگر توهين نکنيم و اهانت نکنيم. روايات ضعيف يکديگر را به رخ همديگر نکشيم. مطالبي که يک عالمي هزار سال قبل گفته است اين را نياوريم امروز در آنتن‌ها نمايش دهيم.

آقا امير بزرگوار! اگر اين باشد و الله مطالبي در سينه من است دردهايي در سينه دارم فقط من ميترسم که اين مطالب گفته بشود متهم به تفرقه بشوم. ولي يک روزي اگر کارد به استخوان برسد و اينها را بگوييم خود شما هم خجالت مي‌کشيد که بزرگان شما اينچنين هتّاکي و جسارت کرده‌اند.

بيننده:

سلام عليکم سوالي از خدمتتان داشتم. سوال اولم اينکه در شبکه‌هاي وهابي قضيه آب خواستن امام حسين عليه السلام براي حضرت علي اصغر را به عنوان سوال هفته مطرح کرده‌اند و اين موضوع را به استهزاء گرفته‌اند و گفته‌اند اصلا بچه شير خواره گلو ندارد که بخواهد تير 3 شعبه به گلوي آن بزنند. از حضرت آيت الله دکتر قزويني در خواست مي‌کنم که پاسخ اين سوال وهابيها را بدهند. سوال دوم هم اينکه در شبکه حرمله اعلام کردند که 1 ميليون سني در تهران زندگي مي‌کنند و حتي اجازه ساختن 1 مسجد هم ندارند. لطفا بفرماييد که آيا واقعا 1 ميليون سني در تهران وجود دارند؟ و با اين جمعيت زيادي که وجود دارند به آنها اجازه ساختن مسجد نمي دهند؟ ضمنا در همين شبکه کار نشناسانشان در سوالي يکي از بيننده‌ها که از آنها پرسيد چرا در مکه اجازه ساختن مسجد به شيعيان نمي دهند؟ گفتند با وجود خانه  خدا در مکه کسي نياز به ساختن مسجد ندارد. لطفا پاسخ اين قضيه  يک بام و دو هواي اين آقايان به اصطلاح مسلمان را بدهيد.

استاد حسيني قزويني:

اجازه بدهيد من از همين آخر شروع کنم که اين را در اين شبکه‌ها به قول يکي از بيننده‌ها‌‌ي سني که گفت شبکه‌ي حرمله! ايشان خيلي ذوق زده شدند که در تهران 1 ميليون سنّي زندگي مي کنند و من تعجب کردم بلا فاصله وارد اينترنت شدم تا بفهمم قضيه چه است؟ اگر ممکن است دوستان کليپ 101 و 102 را پخش کنند تا جوابي که مي‌خواهم بدهم يک مقداري مستند و مستدل باشد.

کليپ:

بيننده:

شما انتقاد مي کنيد که چرا در ايران مساجد اهل تسنن موجود نيست. من از شما سوال دارم که در عربستان سعودي که سرزمين وحي است در آنجا چرا به شيعه‌ها اجازه نمي‌دهند مسجد داشته باشند؟

آقاي هاشمي:

به نظرتان آيا عاقلانه است کسي کعبه را رها کند دنبال مسجد ديگري باشد؟

بيننده:

چرا سني‌ها مسجد دارند؟

آقاي هاشمي:

کعبه مگر مال سني‌ها است؟

بيننده:

مال همه مسلمانها است.

آقاي هاشمي:

پس تمام شد.

بيننده:

در اطراف مکه ي معظمه چرا اجازه نمي دهند که شيعه‌ها مسجد بسازند.

آقاي هاشمي:

مثلا در کدام شهر از اطراف مکه مسجد است که شيعه مسجد ندارند؟

بيننده:

در خود مکه.

آقاي هاشمي:

در خود مکه که مگر کعبه مال سني‌ها است؟

بيننده:

نه مال شيعه ها هم است. مراسم سوگواري امام حسين را چرا اجازه نمي‌دهند؟

آقاي هاشمي:

کجا اجازه نمي‌دهند؟

بيننده:

در مکه معظمه.

آقاي هاشمي:

چه کسي مي‌گويد که اجازه نمي‌دهند؟

بيننده:

به کشتار مي‌کشند.

آقاي هاشمي:

به کشتار مي‌کشند به خاطر چه؟

بيننده:

به خاطر اينکه شيعه کار مذهبي خود را انجام مي دهند آنها را به زندان مي‌کشند.

آقاي هاشمي:

به اين حرفي که مي‌زنيد مطمئن هستيد؟

بيننده:

بله من صد در صد مطمئن هستم

آقاي هاشمي:

متشکرم آقاي اکبري.

استاد حسيني قزويني:

اين کارشناس يا مجري اين شبکه مي‌گويد در مکه شيعه‌ها مسجد براي چه مي‌خواهند؟ با وجود مسجد الحرام که نيازي به مسجد نداريم. جالب اين است من الان همين لحظه که اين کليپ را پخش مي‌کردند وارد اينترنت شدم دوستان مانيتور من را به آنتن بدهند ،  ببينيد در يکي از اين سايتها آمده است تعداد 200 مسجد در مکه رو به قبله نيستند. خيلي جالب است، از کجا نقل شده است؟ از روزنامه رسمي سعودي گازت، شبنه 15 فروردين ماه 1390، يعني شما اگر برويد در مکه در هر 100 متر يا 150 متر اهل سنت يک مسجد دارند اين را هم عزيزان ببينند در حقيقت يک پژوهش ميداني است.

مجري:

کعبه که هست کافي است مسجد را براي چه مي‌خواهند!

استاد حسيني قزويني:

 آقاي عبد العزيز بن سقر الغامدي نسبت به مساجد مکه يک پژوهش ميداني انجام داده است. اين هم حوزه، دات، نت. دوستان و بينندگان عزيز ببينند. جدول شماره ي 5 فاصله‌ي ميان مسجد و خانه در وضع کنوني در مکه‌ مکرمه، در کمتر از 100 متر 213 نفر، در 100 تا 190 متر 108 نفر، از 200 متر تا 299 متر 75 نفر مسجد دارند. يعني در مکه در محله‌هاي مختلف تا شعاع 100 متري براي  213 نفر مسجد هست. در جدول بعدي آمده است که فقط در منطقه‌ي عزيزيه 27 مسجد دارند –که منطقه عزيزيه يک خيابان بيشتر نيست- همه‌ آنهايي که به مکه رفته‌اند خبر دارند خيابان عزيزيه در حقيقت مانند حد فاصل ميان ميدان انقلاب تا ميدان آزادي در تهران است. شايد هم کمتر باشد. منطقه‌ي زاهر که کوچکتر از منطقه عزيزيه است 39 مسجد دارد. منطقهي جرول 19 مسجد دارد. جالب اين است که مي‌گويد تعداد 27 مسجد در عزيزيه، کم است و تعدادشان بايد به 35 مسجد برسد.

اين آقا که مي‌فرمايد آيا عاقلانه است کسي در مکه مسجد داشته باشد؟ حالا اين آقا -عذر مي‌خواهم- يا بينندگان را احمق فرض کرده است يا خودش تمام عقل و شعورش را لاي پارچه  پيچيده است و انداخته در سطل آشغال! مي‌گويد در مکه شيعه‌ها مسجد را مي‌خواهند چه کار کنند؟ آدم به اين آقا چه بگويد؟! دروغ‌ها و تزويرهاي اينها را ببينيد.

مجري:

البته ما خوشحال مي‌شويم که اينطور رفتار مي‌کنند.

استاد حسيني قزويني:

واقعا خيلي جالب است که مي‌گويد شيعه‌ها در مکه مسجد را مي خواهند چه کار کنند؟! بروند در مسجد الحرام نماز بخوانند. فقط 200 مسجد در مکه قبله‌اش منحرف است و فقط در منطقه‌ عزيزيه 27 مسجد دارند در منطقه زاهر 39 تا، در جرول 91 مسجد، يعني در يک خيابان 27 مسجد براي اهل سنت است، چرا آقايان اهل سنت نمي آيند بروند بيت الله الحرام نماز بخوانند؟ اين مساجد را مي خواهند چه کار بکنند؟ شما بفرماييد در تمام مکه که شايد 700 يا 1000 تا مسجد داشته باشد 1 مسجد براي شيعه به ما نشان بدهيد. در سراسر مدينه‌ منوره يک مسجد براي شيعه به ما نشان بدهيد. يا در منطقه‌ قطيف و احساء حتي شيعيان در خانه‌هاي علما نماز مي خواندند خانه ها را بستند. الان شما ببينيد چقدر از علماي شيعه منطقه‌ قطيف و احساء در زندان هستند؟ اگر بنا است شما حرف حق بزنيد همه جا حرف حق بزنيد. اما در مورد نکتهي بعدي، اگر دوستان کليپ بعدي را هم پخش کنند ممنون مي‌شوم.

کليپ:

آقاي هاشمي:

آقا قاسم شما اين را يادداشت بفرماييد به مسئولينتان بدهيد که معلومات اشتباهي به شما ندهند. من 99 درصد مطمئنم که فردا اين مطلب از اين سايت حذف مي‌شود. به گزارش نداي انقلاب به نقل از شيعه آنلاين يک منبع آگاه از مرکز آمار جمعيت جمهوري اسلامي ايران به خبرنگار ما گفت بر اساس آخرين سر شماري انجام شده در سراسر کشور که در يک ماه گذشته انجام گرديد بيش از يک ميليون سني مذهب ساکن استان تهران به عنوان پايتخت تشيع جهان است.

مجري:

بله، خيلي ممنون هستيم. از همکاران عزيز‌مان متشکريم.

استاد حسيني قزويني:

متشکريم از همکاران عزيز که سريع پخش کردند. اولا ايشان مي‌گويد که يقين دارم و اطمينان دارم اين را حذف مي‌کنند. عزيزان اگر مانيتور من را بدهند به آنتن ممنون مي‌شوم . حدود 200 تا سايت اين مطلب يک ميليون سني در تهران را در مطالبشان دارند و حذف هم نشده است. مثلا هنوز از سايت نداي انقلاب برداشته نشده است. در حاليکه ايشان مي‌گفت من اطمينان دارم فردا حذف مي‌شود. اگر اطمينان حضرتعالي اين است بايد بگوييم

و علي الإسلام السلام.

اما نکته‌ي ديگر، من در مورد ادعاي يک ميليون سني در تهران با مرکز آمار تهران تماس گرفتم، اين هم سايت مرکز آمار ايران است که دوستان مي‌توانند ببينند،www.amar.org.ir  به يکي از اين دوستان گفتم آيا اين صحت دارد که يکي از مسئولين آمار گفته است يک ميليون سني در تهران وجود دارد؟ ايشان گفت هر کس‌ چنين چيزي گفته غلط و دروغ گفته است. چون در فرمي که ما براي آمارگيري به مردم مي‌دهيم اصلا بحث شيعه و سني مطرح نيست. حتي رئيس مرکز آمار هم خبر ندارد که در کوچه‌ و خيابانش چند تا شيعه يا چند تا سني وجود دارد.

گفتم مي‌شود اين فرم آمار گيري را براي من ارسال کنيد؟ گفت در همين سايت داريم. عزيزان ملاحظه کنند فرم شماره‌ي 2 پرسش‌نامه خانوار، سرشماري عمومي نفوس و مسکن 1390، ببينيد فقط از دين سوال مي‌کنند که مسلمان هستيد يا نيستيد؟ اين فرم آمارگيري است که مرکز آمار در اختيار عموم کارمندهايش گذاشته است از مردم نظر خواهي مي‌کنند. مردم دنيا ببينيد که اين آقايان چطور دارند دروغ مي‌گويند! در اين فرم آمارگيري مسلمان، مسيحي، آشوري يا کلداني، ارمني و ساير دينها هست ولي اصلا گزينه‌اي به نام مذهب وجود ندارد.

مجري:

همين هم يک دليل حقانيت ما است که اصلا نمي‌خواهيم اختلافي بين مذاهب باشد.

استاد حسيني قزويني:

بله و جالب اين است که اين آقا وقتي دارد از شيعه‌ آنلاين نقل مي‌کند من به آن سايت مراجعه کردم ديدم شيعه‌آنلاين بلافاصله در روز بعد تکذيب کرده است و تصريح کرده که اين قضيه دروغ بوده. در سايتهاي مختلف هم اين قضيه تکذيب شده است. اگر دوستان عزيز در سايت گوگل با عنوان تکذيب يک ميليون سني در تهران، جستجو کنند، در همان رديف اول، خود سايت شيعه آنلاين که اين آقا خبرش را به آنجا استناد کرده است ، رسما تکذيب کرده است. تکذيب يک ميليون سني ساکن پايتخت جهان تشيع، آيا شما امانت داريد؟! شما با اين تکذيب مي‌خواهيد چه کار کنيد؟ فرداي قيامت چه جوابي شما براي اين قضايا داريد؟ نه تنها خود شيعه آنلاين تکذيب کرده است بلکه 30 يا 40 سايت ديگر آن را تکذيب کرده‌اند. اين آقا اگر واقعا مأمور يا کارمند مرکز آمار بوده چرا اسمش را معين نکرده است؟

ببين آقاي بزرگوار!  ديگر آن زمان گذشت که شما بخواهيد با دروغ ، تزوير ، افترا و بحران، مطلبتان را بقبولانيد. من يک سوالي از اين آقايان دارم که آيا شما مسئولين هر کشور را اولي‌الامر مي دانيد يا نه ؟ صدام اولي‌الامر است ولي مسئول نظام جمهوري اسلامي ايران اولي‌الامر نيست؟ نستجير بالله اولي‌الشيطان هست؟ آقاي ملک عبد الله اولي‌الامر است؟ آقاي اوباما اولي‌الامر است؟ ولي مسئولين جمهوري اولي‌الامر نيستند؟ مگر شما نمي‌گوييد اطاعت از اولي‌الامر واجب است؟ شما در اين 30 سال گفتيد مسجد مي خواهيم گفتند صلاح نمي‌دانم. چرا در برابر اولي الامر اينگونه جبهه مي‌گيريد؟ يا بايد بگوييد ما تمام مسئولين کشورهاي جهان اعم از شيعه و سني جنايت کار را اولي‌الامر مي‌دانيم ولي مسئولين جمهوري اسلامي را چون مشرک هستند، کافر هستند، لا مذهب هستند، اينها را اولي‌الامر نمي‌دانيم.

زمان امام راحل آمدند گفتند ايشان گفتند صلاح نيست. بعد از آن هم آمدند گفتند. حالا ما نمي خواهيم دفاع کنيم. اينجا وقتي که شما سوال مي‌کنيد مسئولين يک نظام روي يک مصالحي مي‌گويند ما صلاح نمي‌بينيم در تهران شما مسجد داشته باشيد، مگر نبايد اطاعت کنيد؟ مگر خود جناب عمر نمي‌گويد؟

فأطع الامام و إن كان عبدا حبشيا ان ضربك فاصبر و ان امرك بأمر فاصبر و ان حرمك فاصبر وان ظلمك فاصبر و ان امرك بأمر ينقص دينك فقل سمع و طاعة دمى دون ديني

السنن الکبري، ج8، ص159

مجري:

خيلي ممنون حاج آقا، سرکار خانم احمدي گفتند در شبکه‌ حرمله آب خواستن براي حضرت علي اصغر را مسخره کردند و گفته‌اند که اصلا بچه کوچک گلو ندارد که حالا بخواهند با تير گلويش پاره بشود. لطف کنيد براي بينندگان عزيزمان توضيح بفرماييد.

استاد حسيني قزويني:

بله. اگر دوستان اين کليپ 107 را هم پخش کنند ممنون مي شوم.

کليپ:

سوال هفته: علماي صفوي اعتقاد دارند: امام حسين فرزند شش ماهه‌اش به نام علي اصغر را روي دست بلند کرد و گفت اگر به من تشنه آب نمي‌دهيد به اين نوزاد تشنه آب بدهيد که تير حرمله آمد و گلوي علي اصغر را پاره کرد. حالا سوال اين است که تنها غذاي کودک شش ماهه که تشنگي و گرسنگي را رفع مي‌کند. چيست؟

1. چلو کباب، 2.آب، 3. شير مادر، 4. آش رشته،

آقاي هاشمي:

سوال واضح است اما براي اين است که تلنگري باشد و جرقه‌اي باشد براي اينکه متأسفانه روايتهاي ساختگي و جعلي تا چه حد وجود دارد و اين به هر صورت سببي بشود که ما اين روايت را غربال کنيم و باهوشتر و بيدارتر به اين روايتها توجه کنيم.

مجري:

چقدر جسارت وقيحانه است! نمي دانم اينها از چه ساخته شده‌اند واقعا ديگر جسارت را به اوج رسانده‌اند. چلو کباب و شير مادر!

بيننده:

با عرض سلام و خسته نباشيد دارم خدمت حضرت آيت الله قزويني.

ضمن عرض تسليت شب هفتم شهداي سر افراز دشت کربلا، بايد عرض کنم با توجه به سوال يکي از بينندگان عزيز که در شبکه وهابي قضيه آب خواستن امام حسين عليه السلام براي علي اصغر را به عنوان سوال هفته مطرح کرده و به تمسخر و استهزا گرفته است، بايد بگويم که پاسخ آن نياز به گرفتن وقت آيت الله دکتر قزويني نيست من يک کارمند ساده حوزه نديده به راحتي پاسخ مي دهم. اولا در کتب معتبر شيعي اصلا اشاره‌اي به اين قضيه نشده است. شيخ مفيد در کتاب ارشاد که از کتب معتبر شيعه محسوب مي‌شود در ج 2 ص 108 مي نويسد امام به خيمه آمد فرزندش را نزد او آوردند و آن حضرت طفل را در دامان خود نشانيد در اين وقت مردي از بني اسد تيري پرتاب کرد و آن طفل را به شهادت رساند. ثانيا شهيد مطهري درباره‌ اين که آيا ابا عبد الله عليه السلام تقاضاي آب از دشمن کرده است يا نه مي‌فرمايد باور نکنيد که ابا عبد الله عليه السلام چنين درخواستي کرده باشد حسين عليه السلام اهل اينطور درخواستها نبود بلکه او در مقابل لشکر دشمن مي‌ايستد و فرياد مي کند مردم کوفه آن کس پسر نا کس، آن زنازاده‌ پسر زنازاده فرمانده‌ کل شما، آن کسي که به فرمان او آمده‌ايد، به من گفته است که از اين 2 کار يکي را انتخاب کن يا شمشير يا تن به ذلت دادن، آيا من تن به ذلت بدهم؟

هيهات منا الذله، هيهات.

که زير بار ذلت بروم. حماسه‌ حسيني، ج 1 ، ص 136، ثالثا طريحي در منتخب ص 431 مي نويسند که بعد از شهادت حضرت عباس امام حسين عليه السلام گفت آيا کسي هست که مقداري آب براي اين طفل بياورد که او طاقت تشنگي را ندارد. علي اکبر که در آن زمان 17 سال داشت بلند شد و گفت من مي روم آب مي‌آورم و رفت وارد شريعه شد و مقداري آب آورد. امام خواست آب را به طفل بخوراند وقتي طفل آماده آشاميدن آب شد تير مسمومي آمد و قبل از اينکه علي اصغر عليه السلام آب بياشامد بر گلوي او نشست تا او را به شهادت رساند. منتخب طريحي ص 431، معالي السبتين ج 1 ص 423، رابعا داستان آب خواستن امام حسين عليه السلام در کتب اهل سنت آمده که به نظر مي رسد از توطئه‌ دودمان اموي بوده که عزت و کرامات امام حسين عليه السلام را زير سوال ببرند.

ديروز بني‌اميه و بني‌مروانه به دروغ روايت نقل کردند و امروز نسل بني‌اميه آن را ابزار دست خود مي‌سازند و روي آن مانور مي‌دهند و حماسه‌ عاشوراي امام حسين عليه السلام را زير سوال مي‌برند. من از حضرت آيت الله دکتر قزويني مي خواهم و خواهش مي‌کنم نمونه‌اي از کتابهاي اهل سنت که اين قضيه را نقل کرده‌اند براي بينندگان بخوانند. و السلام عليکم و رحمت الله و برکاته.

استاد حسيني قزويني:

من در اينجا اين نکته را عرض کنم که بيش از 20 سايت به اين شبهه جواب داده اند. من فقط تأسفم اين است که از عزيزان شيعي که با آن برنامه تماس گرفتند يک نفر سوال نکرد اي آقايان بي انصاف و بي وجدان! اي نسل بني مروان و بني مرجانه! اين حرفي که شما آورده‌ايد با کدام مدرک و کدام کتاب شيعه است؟ همين که علماي شيعه‌ي صفوي نقل کرده‌اند کفايت مي کند؟ چرا حرف بي مدرک را نقل مي کنيد و شروع مي‌کنيد به استهزا و مسخره کردن؟ خدا شما را با همان موالي‌تان که از آنها دفاع مي‌کنيد محشور کند ما را هم با موالي‌مان محشور کند .

اما اينکه خانم صفايي گفتند از منابع اهل سنت، اولا در منابع اهل سنت اين قضيه به 2 شکل آمده است. يکي اينکه اصلا بحث آب خواستن امام حسين مطرح نشده است، کتاب مقتل الحسين آقاي خوارزمي که از کتابهاي معتبر اهل سنت است و چه بسا ما هم در بعضي از قضايا به او استناد مي‌کنيم در ص 32 ج 2 چاپ جديد، الفتوح ابن اعثم ج 5 ص 131، مي گويد آقا امام حسين سلام الله عليه آن آخرين لحظه‌اي که ديگر تمام يارانش به شهادت رسيده بودند،

نادي هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله. هل من موحد يخاف الله فينا هل من مغيث يرج الله في إغاثتنا.

آيا يک نفري است که از حرم پيغمبر دفاع کند؟آيا يک خدا شناسي هست که از خدا بترسد از ما دفاع کند؟

آيا يک نفري است در ميان شما به فرياد برسد؟

ببينيد اينها نشانگر اين است که امام حسين مي‌خواهد با اين ندا نهايت پستي دودمان بني اميه و لشکر عمر سعد را به نمايش بگذارد. و بعد خوارزمي مي گويد

فارتفعت اصوات النساء بالعويل

وقتي صداي هل من ناصر  از امام حسين به گوش رسيد  صداي زنها به گريه بلند شد حضرت به طرف خيمه آمد.

فقال ناوليني عليا الطفل حتي اودعه.

آن طفل شير خوار را به من بدهيد تا از او هم خداحافظي کنم.

آقايان مي دانند پدر و مادر نسبت به بچه‌ي کوچک و شيرخواره يک رأفت ويژه‌اي دارند

فناوله الصبي

اين بچه ي کوچک شير خواره را به دست امام حسين دادند.

فجعل يقبله

داشت علي اصغر را مي‌بوسيد.

و فرمود پسرم واي بر اين قوم.

إذا کان خصمهم جدک

فرداي قيامت جد تو خصم اينها باشد.

مي گويد:

و بينا الصبي في حجره

اين بچه ي کوچک در دامن امام حسين بود.

إذ رماه حرملة بن کاهل الاسدي فذبحه في حجر الحسين.

تيري از طرف حرمله پرتاب شد و اين کودک شير خواره را به شهادت رساند.

بعد آقا امام حسين سلام الله دست مبارکشان را گرفت زير گلوي علي اصغر

حتي امتلأت کفه

 تا اينکه کف امام حسين از خون گلوي علي اصغر پر شد.

ثم رمي به نحو السماء.

اين خون را به طرف آسمان پرت کرد.

 

 گفت خدايا تو شاهد باش بر اينکه اينها هر ظلمي در حق ما کردند ولي تو آنچه که براي ما قرار داده‌اي از همه بهتر است.

همچنين در کتاب تاريخ طبري ج 4 ص 342 و نيز کتاب کامل ابن اثير ج 2 ص 57، آمده است:

 أتى الحسين بصبى له فهو في حجره إذ رماه أحدكم يا بنى أسد بسهم فذبحه.

در قضيه مفصلي، امام باقر سلام الله عليه از قبيله‌ي بني اسد گلايه مي‌کند و مي‌فرمايد: ما خوني به گردن شما داريم. گفتند: چطور؟ فرمود: امام حسين روز عاشورا يک طفل شير خواره را در بغل گرفت که از او خداحافظي کند يکي از مردان شما، او را با تير زد و به شهادت رساند. آقا امام حسين سلام الله عليه دست مبارکش را زير گلوي اين طفل شير خواره گرفت و اين خون را به طرف آسمان پرت کرد. اين قضايا کاملا مشخص است. در آن عبارتي هم که از مرحوم شيخ مفيد نقل شد در جلد 2 صفحه 108 بر مبناي نرم افزار مکتبه اهل بيت، آنجا هم چنين نيامده است که امام حسين بگويد اگر به من رحم نمي کنيد به بچه ام رحم کنيد. اگر به من آب نمي دهيد به بچه ام آب بدهيد.

مجري:

حاج آقا اگر هم باشد چه اشکالي دارد؟

استاد حسيني قزويني:

سپهر در ناسخ التواريخ نقل کرده است.

مجري:

مگر اين اشکالي دارد؟ ما براي اينکه مي‌خواهيم عمق فاجعه را نشان بدهيم که اينها انقدر بي رحم و دور از انسانيت هستند که حتي راضي نمي شوند به اين طفل که در حال دست و پا زدن است ذره‌اي آب بدهند. اين چه اشکالي دارد؟

استاد حسيني قزويني:

اينها که نمايش مي‌دهند بچه شير خواره به چلو کباب نياز دارد؟ به چه نياز دارد؟ و استهزاء مي‌کنند، رذل تر از آنها هستند.

اما گونه دوم که در کتابهاي اهل سنت نقل شده است: در تذکره الخواص ابن جوزي ص 227، اين تعبير را دارد که امام حسين فرمود:

إن لم ترحموني فرحموا هذا الطفل.

اگر به من رحم نمي کنيد به اين بچه رحم کنيد.

اين هم مي‌خواهد پستي اينها را برساند. ويل دورانت مورخ آمريکايي در کتاب تمدن اسلام مي‌گويد اگر لشکر يزيد براي کشتن علي اکبر يا کشتن قاسم يا کشتن عباس، عذري داشته باشد براي شهادت علي اصغر هيچ عذري ندارد. و اين نشانگر پستي و ذلت اينها است. ايشان اين تعبير را دارد که امام حسين گفت:

إن لم ترحموني فارحموا هذا الطفل.

مقتل الحسين خوارزمي بنا به نقلي مي گويد حضرت ام کلثوم سلام الله عليها اين بچه را به امام حسين داد و عرضه داشت که حسين جان اين بچه آب نخورده است و براي او يک شربتي آب بياور، حضرت امام حسين طفل را گرفت و در مقابل لشکر يزيد فرمود که اي مردم ببينيد که غير از اين بچه ياوري براي من نمانده.

و هو يتلظي عطشا

از شدت تشنگي دست و بال مي زند.

يا مثل مرغ پر شکسته بال بال مي‌زند.

اسقوه شربة من الماء

اين را آقاي خوارزمي در کتاب مقتل الحسين در ص 129، بخش

مصرع أهل بيته

مي‌آورد و بعد مي گويد يک آدم شوم و ناکسي به نام حرمله تيري را به کمان گذاشت و علي اصغر را هدف قرار داد و تير را به حلقوم علي اصغر سلام الله عليه زد. البته بيننده محترم از کتاب منتخب طريحي نقل کرده‌اند و اين کتاب از کتابهاي خيلي معتبر شيعه نيست ولي اين هست که حتي شب عاشورا علي اکبر سلام الله عليه با حدود، 60 نفر، يا 30 نفر رفته‌اند از فرات آب آورده‌اند آن شب آقا امام حسين و يارانش از آن آب غسل کرده‌اند و وضو گرفته‌اند و لباسهايشان را شسته‌اند. اينکه مي‌گويند از مدينه با خودش آب مي‌آورد آيا عقل شما قبول مي کند؟! و حتي در روز عاشورا هم که مرحوم طريحي در منتخب (چاپ جديد) ص 431، مي گويد امام حسين سلام الله عليه فرمود که اين بچه ها عطشان هستند کسي برود آب بياورد. علي اکبر رفت آب آورد و به اين بچه دادند و بعد از آن بود که آقا علي اکبر اجازه‌ي ميدان گرفت و رفت و به درجه شهادت رسيد.

 

حالا اين آقا که مسخره مي کند ما نمي دانيم اينها به بچه‌هاي 6 ماهه‌شان آب مي دهند يا نمي دهند؟ يا آنچه که در روايات خودشان آمده که بعضي از بچه هايشان 4 سال در رحم مادر مي مانند و خلاصه ريش درآورده از شکم مادر بيرون مي آيند! 4 سال در رحم مي‌مانند و با ريش و پشم و دندان به دنيا مي آيند! آن لحظه‌اي که بچه مي‌آيد بيرون دنبال غذا است. حالا فرصت نيست ان شاء الله اگر فرصت بود من تمام اينها را نمايش مي‌دادم تا اينکه يک مقداري روشن بشود. خلاصه کسي که خانه‌اي از شيشه بنا کرده است نبايد سنگ به طرف کسي پرت کند.

 


آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما