* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 14 آبان 1393 تعداد بازديد: 1098 
شبهه عزاداري و سياه پوشي و پاسخ به آن
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
 بسم الله الرحمن الرحيم

برنامه حبل المتين

آيت الله دکتر حسيني قزويني

تاريخ  1390/09/27

 

مجري:

اگر خاطر شريف حضرت عالي و بينندگان عزيز باشد سلسله مباحثي که در ايام محرم تقديم شما عزيزان شد پيرامون مباحثي بود و شبهاتي بود که آقايان وهابيها در شبکه‌هايشان در بوق و کرنا مي‌کنند و خيلي براي ما خيلي عجيب و واقعا تعجب‌آور بود. ديگر فضاحت از اين بيشتر نمي‌‌شود اين قضيه دفاع از يزيد بود يزيدي که مورد لعن و نفرين پيغمبر و اهل بيت و حتي علماي اهل سنت است اين يزيدي که شرب الخمر و زنا و تمام جنايتها در پرونده اعمالش هست ، متأسفانه بعد از 1400 سال از چنين فردي دفاع مي‌کنند. براي برادران اهل‌سنت هم جاي تعجب است که چرا اين شبکه‌هاي وهابي دفاع مي‌کنند؟ لطف بفرماييد اين سلسله مباحث را يک مقداري توضيح بدهيد شايد بعضي از بينندگان عزيز ما تازه پاي گيرنده نشسته‌اند و اصلا مباحث را پيگيري نکرده باشند خلاصه‌اي از مطالب گذشته بفرماييد تا ان شاء الله سلسله بحث ادامه پيدا بکند.

استاد حسيني قزويني:

بسم الله الرحمن الرحيم

ما در يک يا دو جلسه قبل درباره يزيد و شرب خمر و جنايات او و لعن و نفرين او توسط علماي اهل سنت بحثي داشتيم ولي متأسفانه يکي از عزيزان اهل‌سنت در جلسه گذشته زنگ زده بودند و مي‌گفتند نه شبکه وهابي از يزيد دفاع کرده است و نه يزيد دستور قتل امام حسين را صادر کرده است! والله من گمان مي‌کنم فارسي و خيلي واضح و روشن حرف مي‌زديم. حالا اين آقايان يا توجه نمي‌‌کنند يا دقت نمي‌‌کنند يا حواسشان جاي ديگر است! ما کليپ اين شبکه وهابي يا ناصبي را پخش کرديم که با صراحت مي‌گويد اصلا يزيد دستور قتل نداده است! و خوشحال هم نشد بلکه وقتي قضيه شهادت امام حسين را شنيد خيلي ناراحت شد! دستور عزاداري داد! حتي اينها با کمال وقاحت مي‌گويند اولين کسي که براي امام حسين عزاداري کرد يزيد بوده! يعني عزاداري را هم حتي زير سوال مي‌برند با اين وقاحت. کليپش را پخش کرديم و عرض کرديم در کتابهاي معتبر اهل‌سنت و بزرگانشان مثل آقاي ذهبي و ديگران به صراحت گفته‌اند که يزيد دستور قتل امام حسين سلام الله عليه را صادر کرده است. از فتوح ابن اعثم ج 5 ص 18 نقل کرديم که يزيد به والي مدينه دستور مي‌دهد

وليکن مع جوابک اليّ رأس الحسين بن علي.

با نامه‌اي که براي من مي‌خواهي پاسخ بدهي سر امام حسين هم ضميمه اين نامه باشد.

خود ذهبي که از استوانه‌هاي علمي آنهاست به صراحت مي‌گويد:

يزيد کان ناصبيا.

اين ناصبي بوده. شراب مي‌خورده.

إفتتح دولته بمقتل الحسين

اصلا آغاز دولت يزيد با شهادت امام حسين شروع شد.

سير اعلام النبلاء ج 4 ص 37

در ج 3 ص 305  در نامه‌اي که  به عبيد الله بن زياد مي‌نويسد، به کشتن امام حسين دستور مي‌دهد و بعد از دستور

فقتله ابن زياد و بعث برأسه إليه.

ابن زياد به دستور يزيد امام حسين را شهيد کرد و سر مطهرش را براي يزيد فرستاد.

آقايان مراجعه کنند اين کتاب سير اعلام النبلا از کتابهاي مشهور است من گمان نمي‌‌کنم هيچ عالم سني باشد که اين کتاب را نداشته باشد يا کتابخانه‌اي از اهل سنت از کتاب سير اعلام النبلاي ذهبي خالي باشد. کتابهاي تاريخ اسلام ذهبي ج 5 ص 10 و البدايه و النهايه آقاي ابن کثير دمشقي ج 8 ص 165 نيز اين مطلب را نقل کرده‌اند.

 ابن اثير در الکامل ج 3 ص 474، صراحت دارد که عبيدالله بن زياد گفت:

أما قتلي الحسين فإنه أشار علي يزيد بقتله أو قتلي فاخترت قتله.

يزيد به من گفت يا بايد امام حسين را بکشي يا خودت را مي‌کشم. من براي اينکه خودم کشته نشوم قتل امام حسين را انتخاب کردم.

و همچنين خوشحالي يزيد بن معاويه لعين خبيث بر شهادت امام حسين در کتابهايي مثل سير اعلام النبلاء، ج 3 ص 317،  و تاريخ الخلفا سيوطي ج 1 ص 208،  اينگونه تصريح شده است که وقتي عبيدالله بن زياد سرهاي مطهر امام حسين و ديگر شهدا را به شام فرستاد، وقتي يزيد چشمش به سرهاي بريده افتاد

فسرً بقتلهم أولا.

خوشحال شد.

و بعد ديد که مردم ناراحت هستند و او را سبً و لعنت مي‌کنند و دشمنش مي‌دارند شروع کرد اظهار ندامت کردن. حتي خود ابن اثير جزري در کتاب الکامل في التاريخ، ج 4 ص 87، مي‌گويد وقتي سر مطهر امام حسين به شام آمد يزيد خوشحال شد و به عبيدالله بن زياد صله و هدايايي داد.

و سرّه ما فعل ثمّ لم يلبث إلاّ يسيراً حتى بلغه بغض الناس له ولعنهم وسبّهم ، فندم على قتل الحسين.

از کار عبيدالله بن زياد اظهار شادماني کرد. بعد از مدتي ديد که مردم نسبت به يزيد همه او را دشمن مي‌دارند همه او را لعن مي‌کنند و فحشش مي‌دهند. اينجا ديگر اظهار ندامت کرد.

يا قضيه چوب زدن بر لبهاي حضرت سيد الشهدا سلام الله عليه که اصلا نقلش براي من درد آور است. خود ابن جوزي که از بزرگان مشهور اهل سنت است کتابي دارد به نام:

الرد علي المتعصّب العنيد المانع من ذمّ يزيد

ابو بکر ابن عربي از يزيد دفاع کرده به همين خاطر ابن جوزي در ردّ او کتاب مستقلي نوشته است. ابن جوزي در ص 58 اين کتاب صراحت دارد که وقتي يزيد لعين -که واقعا اگر خدا بالاتر از لعن و بالاتر از عذاب در تحت قدرتش است بايد يزيد را به آن عذاب کند و به آن لعن کند و به آن گرفتارش کند- مي‌گويد وقتي که سر مطهر امام حسين را جلويش ديد.

وضع رأس الحسين بين يدي يزيد

و ابوبرزه از اصحاب پيغمبر هم آنجا بود ديد که دارد با چوب بر دهان و دندان امام حسين مي‌زند، ابوبرزه فرياد برآورد:

إرفع عصاک.

چوب را از لب و دندان حسين بردار.

والله من ديدم لبهاي پيغمبر بر اين دهان بوسه مي‌زد. اين مطلب را کامل ابن اثير ج 4 ص 85، تاريخ طبري ج 4 ص 356، نقل کرده‌اند. ابو الفرج اصفهاني در مقاتل الطالبيين ص 80 بر مبناي نرم افزار مکتبه اهل بيت و در ج 1 ص 34، بر مبناي نرم افزار الجامع الکبير، صراحت دارد که:

وضع الرأس بين يدي يزيد لعنه الله في طست فجعل ينکته علي ثناياه بالقضيب.

در داخل تشتي سر مطهر امام حسين را گذاشتند اين خبيث لعين با چوب خيزران بر لبهاي آقا امام حسين سلام الله عليه مي‌زد.

اين قضايايي است که در کتابهاي اهل سنت آمده است. ما مي‌گوييم واقعا با اين پرونده، خدا او را لعنت کند. خدا ناصرينش را لعنت کند. محبينش را لعنت کند و مدافعينش را هم لعنت کند. همانطوري که مطالبي را از خود آقاي آلوسي در اين زمينه بطور مفصل نقل کرديم. اين در حقيقت خلاصه‌اي از بحث گذشته بود.

مجري:

يکي از شبهاتي که پيرامون عزاداري امام حسين که اين ايام توسط آقايان وهابيها خيلي بازارش داغ بود ، قضيه سياه پوشي براي عزاداري امام حسين عليه السلام بود که مي‌گفتند از بدعتهاي شيعيان است و اصلا در اسلام نبوده است. حال سوال اين است که آيا واقعا در صدر اسلام حضرت رسول صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مرگ يا شهادت صحابه سوگواري مي‌کردند يا نه؟ يا اصلا خود صحابه در رحلت حضرت رسول آيا سياه پوشيدند؟ نپوشيدند؟ اينها را لطف کنيد بيان کنيد که مشخص بشود که آيا سياه پوشي ما درست است يا نيست؟

استاد حسيني قزويني:

عزيزاني که در اين 10 يا 15 روز اين شبکه‌هاي نواصب را ديدند، مي‌گفتند: شايد بيش از 20 مورد اينها گفته‌اند که اين سياه پوشيدنها همه بدعت است و اينها گناه و معصيت است. يک سري روايات هم از کتابهاي شيعه نمايش مي‌دهند و بعد مي‌گويند نه‌تنها مردم عوام مي‌پوشند علما هم خودشان سياه مي‌پوشند، خودشان اين بدعت را احيا مي‌کنند. خودشان اين لباس فرعون اهل نار را مي‌پوشند.

 حال آيا واقعا پيغمبر اکرم دستور سياه پوشي داده است يا نه؟ در رابطه با شهادت حضرت حمزه  سيدالشهداء سلام الله‌عليه که در جنگ احد مظلومانه شهيد شد و مثله شد، زمخشري که از ادبا و مفسرين مشهور قرن 5 و 6 هجري است، مي‌گويد:

بکت بنت أم سلمة علي حمزه رضي الله عنهما ثلاثة أيام و تسلّبت.

در شهادت حضرت حمزه سيدالشهدا ، دختر ام سلمه هم عزاداري کرد و هم 3 شبانه روز لباس سياه پوشيد.

الفائق في غريب الحديث

 ج 2 ص 192، تحقيق علي محمد بجاوي، دار الفکر بيروت سال چاپش هم 1399 هجري و 1979 ميلادي.

ابن منظور هم در لسان العرب ج 15 ص 328 در ماده (سلب) تصريح مي‌کند که:

في الحديث ان أم سلمه تسلّبت علي حمزة ثلاثة أيام.

3 روز عزاداري کرد و لباس سياه پوشيد.

آقاي زبيدي از بزرگان لغت‌نويس اهل‌سنت است در ماده (سلب) مي‌گويد:

السلاب خرقة سوداء تلبسه الثکلي.

سلاب لباس سياهي است که مصيبت زده مي‌پوشد.

تاج العروس ج 2 ص 83، پس اين يک نمونه که دختر ام‌سلمه در شهادت حضرت حمزه سيدالشهدا سه روز عزاداري کرد و لباس سياه پوشيد. صحابه و نبي مکرم هم شاهد بودند. درباره جعفر طيّار سلام‌الله‌عليه که خداي عالم به او در بهشت 2 بال خواهد داد، در کتاب غريب الحديث ج1 ص490 و النهايه في غريب الحديث آقاي ابن اثير ج2 ص378 آمده است که پيغمبر اکرم به اسماء بنت عميس دستور فرمود:

تسلبي ثلاثا.

3 شبانه روز لباس سياه بپوش.

اين ديگر دستور پيغمبر است. آقاي ابن جوزي در غريب الحديث دارد که

السلب الثياب السود. تسلبت و سلبت.

يعني لباس سياه پوشيد.

تسلبي ثلاثا ثم اصنعي ما شئت.

3 شبانه روز لباس سياه بپوش

اگر واقعا لباس سياه بدعت است چرا پيغمبر اکرم صلي‌الله‌عليه‌وآله به پوشيدن آن دستور مي‌دهد؟!  نمي‌‌دانم اين آقايان بدعت را از کجا درآورده‌اند ؟! همينطوري مثل محمد بن عبد الوهاب چشمش به هر چه مي‌افتاد مي‌گفت اين بدعت است چپ بدعت است! راست بدعت است! گويا تنها چيزي که بدعت نبوده وجود آقاي محمد بن عبد الوهاب بوده! اين قضايا کاملا واضح و روشن است که پيغمبر اکرم دستور مي‌دهد براي پوشيدن لباس سياه و معمولا هم در کتابهاي لغت آن مطالب و رواياتي مي‌آيد که در جامعه فرهنگ شده باشد و تمام قنطره‌هاي علم رجال و حديث را گذرانده باشد. در رابطه با سوال اخير حضرتعالي نسبت به رحلت يا شهادت نبي مکرم من آنچه که در ذهنم است روايتي از حسّان بن ثابت انصاري شاعر مشهور عصر نبي مکرم صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است که وقتي آن حضرت از دنيا رفتند، آمد اين شعر را در کنار قبر نبي مکرم صلي‌الله‌عليه‌وآله سرود:

يا أفضل الناس إني کنت في نهرأصبحت منه کمثل المفرد الصادي

اي رسول گرامي! اي بهترين خلق خدا! من در يک دنياي وسيع در يک رودخانه و درياي وسيعي بودم الان در فقدان تو همانند يک انسان تنها و تشنه نشسته‌ام.

و امسي نساوک عطلن البيوت فأما     يضربن خلف قفا ستر بأوتاد

اي پيغمبر خدا زنان تو خانه‌ها را به حال خود رها کرده‌اند و ميخي به ديوار نمي‌‌زنند.

اشاره به اينکه ديگر هيچ حرکتي ندارند، غذايي نمي‌‌پزند و کاري نمي‌‌کنند. پخت و پز و غيره در خانه‌هاي زنها نيست.

مثل الرواهب يلبسن المسوح و قد  أيقن بالبوس بعد النعمه البادي

همانند راهبه‌ها لباس مسوح مي‌پوشند اينها همانند زنان راهبه و کشيشها جامه‌هاي تيره و کبود مي‌پوشند.

آقايان مراجعه کنند کتابهاي لغت

المسوح

به معناي لباس تيره و کبود است. کتابي اخيرا چاپ شده است به نام ديوان حسان بن ثابت با شرح و مقدمه آقاي عبدالله محنا، در صفحه 67، نقل کرده است. آقاي ابن سعد متوفي 230 در کتاب الطبقات الکبري چاپ بيروت سال 1376 هجري و 1957 ميلادي، همين قضيه را مفصل در ج2 ص321 نقل مي‌کند. اين مسئله کاملا واضح و روشن است که در عزا و سوگ نبي گرامي طبق عبارتي که حسان بن ثابت دارد زنها لباس تيره پوشيده بودند. ديگر از اين واضحتر؟! از اين روشنتر؟! اگر بدعت است! پس بدعت از زمان پيغمبر به دستور پيغمبر است و اگر بدعت نيست ، شما چرا مي‌گوييد بدعت است ؟ خود ابن تيميه مي‌گويد:

کل شي لک حلال، کل شي لک مباح.

در همه جا است مگر اين که يقين کنيد اين حرام است يا مکروه است، شما يک روايتي بفرماييد از پيغمبر آمده که اگر کسي در عزاي عزيزش لباس سياه بپوشد حرام است، اين را بفرماييد به ما، حالا آن رواياتي که از منابع شيعه آورده‌اند مفصّل جواب خواهم داد.

مجري:

خيلي ممنون، يک مقدار بحث را ببريم جلوتر در زمان حضرت امير عليه‌السلام و امام حسن عليه‌السلام قضيه چطور بوده؟ آيا آنجا هم اصلا بحث سياه‌پوشي داشته‌ايم يا نه؟

استاد حسيني قزويني:

اين آقايان بايد به ما جواب بدهند. من عبارتي را از سير اعلام النبلا نقل مي‌کنم توپ را مي‌اندازيم در زمين اين آقايان، سير اعلام النبلاء ج 3 ص 267، آنجا از آقاي ابو رزين نقل مي‌کند:

بعد از شهادت امير المومنين سلام‌الله‌عليه که همان روزي که حضرت را دفن کردند حضرت امام مجتبي در مسجد سخنراني کرد

خطبنا الحسن بن علي و عليه ثياب سود و عمامه سوداء.

امام مجتبي در عزاي پدرشان لباس سياه پوشيده بود و عمامه سياه هم بر سر کرده بود. اين را هم از بحار و ديگر کتابهاي شيعه نمي‌گوييم بلکه از سير اعلام النبلاء ذهبي ج 3 ‌ص 267 نقل مي‌کنيم. جالب اين است که ابن کثير دمشقي سلفي که مورد تأييد آقايان هم هست در کتاب البدايه و النهايه که از کتابهاي زيباي اهل سنت است ج8 ص47 -بر مبناي نرم افزار مکتبه اهل بيت- در رابطه با شهادت امام مجتبي مي‌گويند آقا امام مجتبي را چندين بار زهر دادند و حضرت از اين زهرها خلاصي پيدا کرد، تا آخرين مرتبه‌اي که به امام مجتبي آن هم به دستور معاويه سم دادند اين سم به قدري قوي بود که کبد آقا امام مجتبي را پاره پاره کرد

لما مات أقام نساء بني‌هاشم عليه النوح شهرا.

بعد از شهادت امام مجتبي زنان بني هاشم يک ماه عزاداري کردند نوحه سرائي کردند.

بعد ايشان از عايشه نقل مي‌کند:

قالت حد نساء بني‌هاشم على الحسن بن علي سنة

زنان بني‌هاشم در عزاي آقا امام مجتبي سلام الله عليه يک سال لباس سياه پوشيدند.

همين قضيه را آقاي حاکم نيشابوري در مستدرک ج3 ص173 و آقاي ابن عساکر در تاريخ مدينه دمشق ج13 ص295 نقل مي‌کند. اما کلمه

حداد

که عرض کرديم لباس سياه است. از بزرگان شيعه آقاي طريحي در مجمع البحرين ج1 ص473 مي‌گويد:

حدت المرأه علي زوجها

يعني يک زني در عزاي همسرش حد کرد.

حداد يعني چه؟ يعني

لبس ثياب الحزن.

لباس عزا پوشيد.

در لسان العرب ج3 ص143 نيز همين تعبير را دارد. در تاج العروس ج 4 ص 413، مي‌گويد فلاني که حداد کرد در زوجش يا در فرزندش، معنايش چيست؟

إذا حزنت عليه و لبست ثياب الحزن.

لباس حزن پوشيد.

همين تعبير را در حاشيه مجمع الزوائد هيثمي ج3 ص17 به اين شکل مطرح کردند. پس در عزاي امام مجتبي يک سال زنان بني‌هاشم حداد داشتند يعني لباس عزا به تن کرده بودند. لباس عزا هم همه مي‌دانند در تمام اقوام و ملل و اديان نماد عزا، لباس سياه است. کسي در عزا لباس قرمز و سبز و آبي و بنفش نمي‌‌پوشد.

مجري:

خيلي ممنون.  در زمان حضرت سيدالشهدا عليه‌السلام قضيه چطور بوده است؟

استاد حسيني قزويني:

در آنجا روايات صحيح داريم در منابع شيعه که مرحوم برقي رضوان‌الله‌تعالي‌عليه متوفي 278 يا 279 هجري است، معاصر با امام هادي و امام عسگري بوده، کتابي دارد به نام المحاسن در صفحه 420 حديث 195 نقل مي‌کند. مرحوم شيخ حر عاملي هم در وسائل الشيعه ج 3 ص 238 حديث 3508،  اين روايت را مي‌آورد روايت از نظر سندي هم کاملا معتبر است. از آقا امام سجاد سلام‌الله‌عليه نقل مي‌شود:

لما قتل الحسين بن علي لبسن نساء بني‌هاشم السواد و المسوح و کن لا يشتکين من حر و لا برد و کان علي بن الحسين يعمل لهن الطعام للمأتم.

وقتي که امام حسين شهيد شد زنان بني‌هاشم لباس سياه و عزا پوشيدند. لباس سياه پوشيده بودند زمستان و تابستان اين لباس تنشان بود، نه در برابر گرما احساس ناراحتي مي‌کردند و نه در برابر سرما. آقا امام سجاد هم براي آنها غذاي مخصوص عزاداري تهيه مي‌کردند.

اين هم کاملا درست است. اگر شيعه مي‌آيد در عزاي امام حسين مي‌خواهد لباس عزا بپوشد اين سيره و دستور ائمه عليهم‌السلام است و احتياجي به فضولي ديگران ندارد.

مجري:

خيلي ممنون براي ما روشن کرديد ممنون هستيم. به هر صورت مشخص شد که قضيه سياه پوشي چيست و بوق و کرناي آقايان وهابي هم قضاوتش با شما عزيزان.

جناب استاد: مباحث را فرموديد ولي حالا مي‌خواهم بحث را طور ديگري هم مطرح بکنم. آقايان يک ذره زحمت کشيده‌اند، رفته‌اند مطالعه کرده‌اند و يک سري احاديث را براي ما از کتب شيعه در آورده‌اند که مبني بر حرمت پوشيدن لباس سياه است و اينکه هر کسي که لباس سياه بپوشد اهل آتش جهنم است. لطف کنيد درباره اين احاديث براي ما توضيح بفرماييد.

استاد حسيني قزويني:

عزيزان در سند اين حديث ملاحظه مي‌فرمايند ابو علي الأشعري همان احمد بن ادريس از مشايخ کليني و ثقه است.

عن بعض أصحابه

اينجا روايت مرسل مي شود، قطع شد.

محمد بن سنان، مرحوم آيت الله العظمي خوئي در ترجمه‌شان از ابن غضائري و شيخ و ديگران تضعيفش را نقل کرده است. همچنين نسبت به حذيفه بن منصور؛ او کسي است که از ولات بني‌اميه بوده در زمان مهدي عباسي، هادي عباسي، ابو جعفر، منصور دوانقي، وزير اينها بوده است، پس سندا کاملا مخدوش است. اين از ديدگاه شيعه به هيچ وجه قابل استناد نيست. همين آقاي حذيفه بن منصور مي‌گويد

 

کنت عند أبي‌عبدالله بالحيره فأتاه رسول أبي جعفر الخليفة يدعوه

 

من در حيره خدمت امام صادق بودم فرستاده ابي جعفر منصور دوانقي آمد و گفت: ابو جعفر منصور مي‌گويد شما بياييد پيش ما،

فدعا بممطر.

امروزيها مي‌گويند باراني، يا پالتويي که 2 تا لايه دارد هم آستر دارد و هم رو دارد. يک پالتويي را برداشت.

أحد وجهيه أسود و الآخر أبيض فلبسه ثم قال أبوعبدالله أما إني ألبسه و أنا أعلم أنه لباس أهل النار.

يک طرفش سفيد بود و يک طرف ديگر سياه بود. من اين لباس را مي‌پوشم و مي‌دانم که اين لباس، لباس اهل آتش جهنم است.

اينجا کاملا مشخص است منصور دوانقي فرستاده، لباس سياه، نماد دودمان بني‌العباس بوده، مانند کلاههاي شاپو و پهلوي که نماد دودمان رضا خان بود. هر نظامي براي خودش يک نماد خاصي داشت، نماد دودمان بني‌العباس هم عبارت بود از لباس سياه.

از آن طرف هم گفته است:

عن بعض أصحابه

کاملا مرسل است. محمد بن سنان که خود نجاشي دارد

رجل ضعيف جدا لا يعوّل عليه.

جدّا مردي ضعيف است و قابل اعتماد نيست.

از اين جهت کاملا واضح و روشن است که ديگر نيازي به گفتن نيست.

 روايت بعدي را که اين آقايان آورده‌‌اند.

و بإسناده عن حذيفة بن منصور

در اينجا هم روايت را مرحوم شيخ صدوق رضوان‌الله‌تعالي‌عليه به اسنادش از حذيفه نقل مي‌کند. اسناد شيخ صدوق هم به حذيفه مشخص نيست و لذا از نظر اعتبار قضيه کاملا اشکال دارد و به هيچ وجهي قابل استناد نيست. و همچنين در وسائل‌الشيعه از مرحوم شيخ صدوق رضوان‌الله‌تعالي‌عليه نقل شده که:

فعل ذلک کله تقية لأنه کان متهما عند الأعداء بأنه لا يري لبس السواد

امام صادق که لباس سياه پوشيد به خاطر رعايت تقيه بوده زيرا در نزد دشمنان که دودمان بني‌العباس باشند متهمش کرده بودند که لباس اينها را نمي‌‌پوشد و لباس سياه هم لباس ويژه بني‌العباس بوده

و امام صادق سلام‌الله‌عليه هم با تمام توانشان تلاش مي‌کردند که خودشان و شيعيان خودشان را حفظ بکنند. اين ديگر کاملا واضح و روشن است. شما اگر روايت را مي‌خوانيد ذيل روايت را هم بخوانيد که بزرگان ما در اين زمينه چه گفته‌اند. همه که مثل اجداد شما آزاد نبودند هر کاري بکنند هر برنامه‌اي داشته باشند و کسي متعرض نشود. آقا امام صادق سلام‌الله‌عليه و دوستدارانشان در شدت فشار و تقيه بودند اگر اينها تقيه را رعايت نمي‌‌کردند با مشکل مواجه مي‌شدند. همين تعبير را هم مرحوم شيخ صدوق در کتاب علل الشرائع ج 2 ص 347 نقل مي‌کند.

شما ببينيد اين آقايان يک روايت را روي مانيتور مي‌آورند و مي‌گويند اي مردم ببينيد در کتابهاي شيعه اين آمده است. ولي در اينکه آيا سند چه است و براي چه امام پوشيده است و اينکه فرستاده منصور دوانقي آنجاست دقتي ندارند. کتاب تاريخ الخلفاي سيوطي در ص286، صراحت دارد بر اينکه لباس سياه نماد دودمان بني‌العباس بوده و دستور داده بودند همه لباس سياه بپوشند هر کس لباس سياه نمي‌‌پوشيد متهمش مي‌کردند که ضد حکومت است. در تاريخ طبري ج 6 ص 248 آمده است:

اخذ أبو‌جعفر الناس بالسواد

ابو جعفر منصور دوانقي به مردم دستور داده بود که لباس سياه بپوشند.

و حتي در ذيلش هم دارد که علي بن جعد مي‌گويد من ديدم مردم کوفه را در دوران بني‌العباس،

أخذوا بلبس ثياب السود.

حتي فروشنده‌ها هم در مغازه‌هايشان لباس سياه مي‌پوشيدند.

و جالب اين است که مرحوم علامه مجلسي در بحار الانوار ج28، ص291 نقل مي‌کند که جبرئيل نازل شد بر نبي مکرم صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و حال آنکه قباي سياه پوشيده بود و يک خنجر و شمشيري هم از خودش آويزان کرده بود، پيغمبر فرمود:

يا جبرئيل ما هذا ؟ فقال : زي ولد عمك العباس يا محمد ، ويل لولدك من ولد عمك العباس

اين چه قيافه‌اي است که امروز با اين قيافه آمدي؟ جبرئيل عرض کرد: اين لباس فرزندان عمويت عباس است. واي بر فرزندانت از جناياتي که فرزندان عباس در حق آنها مرتکب مي شوند.

يعني فرزندان عباس وقتي به حکومت مي‌رسند لباسشان اين است.

فخرج نبي الي العباس فقال يا عمً ويل لولدي من ولدک. فقال يا رسول الله أفأجب نفسي قال جفّ القلم بما فيه.

 

آقا رسول اکرم صلي‌الله‌عليه‌وآله نزد عباس آمدند و فرمودند: واي بر فرزندان من که چه مصيبتهايي بر فرزندان من از سوي فرزندان تو خواهد رسيد. عرض کرد: آيا من بيايم خودم را طوري کنم که نسلم بريده بشود؟

فرمود نه! تقدير الهي بر اين بوده است. حضرت صادق لباس سياه نمي‌‌پوشد و مي‌گويد اين لباس دشمنان ما است. لباس اهل آتش است يعني اشاره دارد که لباس بني‌العباس لباس آتش جهنم است، لباس دشمنان دين است. اگرحضرت صادق هم مي‌پوشد بخاطر تقيه مي‌پوشد. اين مسئله کاملا واضح و روشن است.

مجري:

حضرت استاد! يک سري روايت را در مورد نماز هم جمع کرده‌اند و گفته‌اند که در لباس سياه نماز نخوانيد چون اين لباس، لباس جهنم است. چه پاسخي براي اين داريد؟

استاد حسيني قزويني:

در رابطه با اين هم رواياتي آورده‌اند در منابع شيعه در علل الشرائع ج 2 ص 342  اين روايت آمده که کسي از امام صادق سلام‌الله‌عليه سوال کرد که آيا من مي‌توانم در عرقچين سياه نماز بخوانم؟ حضرت فرموده:

لا تصل فيها فإنها لباس أهل النار.

در سند روايت شيخ صدوق مي‌گويد:

أبي رحمه الله قال:

مرحوم شيخ صدوق از پدرشان ابن بابويه نقل مي‌کند

 حدثنا محمد بن يحيي العطار

ابو جعفر عطار قمي است از بزرگان شيعه و استاد کليني هم است.

عن محمد بن أحمد، محمد بن يحيي بن عمران أشعري.، عن سهل بن زياد

سهل بن زياد کسي است که نجاشي مي‌گويد ضعيف است، شيخ طوسي تضعيف کرده است، آقاي ابن غضائري تضعيف کرده است و مذهب فاسد دارد، آيت الله العظمي‌خوئي هم در معجم رجالشان صريحا مي‌گويند ما به روايات سهل بن زياد عمل نمي‌‌کنيم. محمد بن سليمان مجهول است.

عن رجل

عزيزان دقت کنند.

عن رجل

از يک مردي

باز هم روايت شد مرسل، اضافه بر اينکه سند هم ضعيف است روايت مرسل است اين روايت به هيچ وجه صلاحيت براي استناد ندارد. حداقل اين آقايان اين اندازه بايد درک و شعور و معرفت داشته باشند که وقتي در روايت آمده:

لا تصل فيها فإنها لباس أهل النار

يک نگاهي بکنيد اين ديگر احتياجي به علم رجال هم ندارد. يک کسي اگر الفباي علم حديث بلد باشد اصلا لازم نيست بداند که سهل بن زياد ضعيف است، محمد بن سليمان چه موردي دارد! همين که مي‌گويد:

عن رجل عن أبي عبد الله

مشخص است که روايت مرسل شد. ما نمي‌‌دانيم اين رجل ثقه است يا ضعيف است. نتيجه هم تابع اخسً مقدمات است. يعني رجل مي‌شود ضعيف و لذا به روايت نمي‌‌شود عمل کرد. و همچنين همين عبارت در کافي آمده است

علي بن محمد، عن سهل بن زياد، عن محسن بن أحمد، عمن ذکره

عمن ذکره

از کسي که براي او گفته است. که بوده؟ معلوم نيست. اين روايت هم مرسل است و به روايات مرسل نه شيعه عمل مي‌کند و نه سني. البته آنها در مرسلات صحابه حرفهاي بي‌اساسي دارند که در مباني جرح و تعديل مردود است.

مجري:

جناب استاد! يکي از مباحث ديگري که دارند مطرح مي‌کنند اين است که مي‌گويند لباس سياه لباس فرعون است. در اين مورد هم توضيح بفرماييد.

استاد حسيني قزويني:

من خيلي سريع از طريق مانيتور جواب بدهم. خيلي روشن و واضح است که اين روايتي که آقايان نقل مي‌کنند. اين روايتي است که مرحوم شيخ صدوق در علل الشرايع، ج 2 ص 146 نقل مي‌کند:

و بهذا الاسناد

که در روايت قبلي هم آمده، پدرشان از

محمد بن يحيي، عن أحمد بن عمران اشعري، عن محمد بن عيسي

که محمد بن عيسي بن عبيد يقطيني است که مرحوم شيخ صدوق او را ثقه نمي‌‌دانند. قاسم بن يحيي ضعيف است، از جدش حسن بن راشد نقل مي‌کند که او هم کاملا ضعيف است چون از دوستداران بني‌اميه بوده است، از ابو بصير نقل مي‌کند که امام صادق از اميرالمومنين

فيما علم أصحابه لا تلبسوا السواد فإنه لباس فرعون.

لباس سياه نپوشيد براي اينکه لباس سياه لباس فرعون است.

آقا مي‌گويد در کتاب

من لا يحضر

هم آمده است! بله آمده است حداقل اگر شما اين اندازه شعور رجالي داشته باشيد شيخ صدوق مي‌گويد

و قال أميرالمؤمنين

شيخ صدوق متوفي 381، آقا اميرالمومنين سال 40 شهيد شده است، يعني 341 سال بين شيخ صدوق تا اميرالمومنين فاصله است. من نمي‌‌دانم که اين آقايان آن عقل و شعورشان را چه کرده‌اند؟ و همچنين در روايت بعدي هم ببينيد

محمد بن يعقوب عن عدة من أصحابنا

تا اينجا ما مشکل نداريم

عن أحمد بن محمد. رفعه عن أبي عبد الله.

باز هم روايت مرفوعه شد، احمد بن محمد بن يحيي طبقه هفتم راويان، از امام صادق که در طبقه چهارم است، نقل مي‌کند. حداقل 2 راوي، حداکثر 3 راوي بين احمد بن محمد تا امام صادق سلام‌الله‌عليه حذف شده است. اين روايات اين شکلي را آقايان دارند همينطوري فلًه‌اي نقل مي‌کنند در کتابهايشان. همين روايت در کافي هم آمده است. آقايان مراجعه مي‌فرمايند احمد بن ابي‌عبدالله که احمد بن ابي عبدالله برقي است

عن بعض أصحابه

باز هم مرسل است.

رفعه

مرفوعه شد. احمد بن محمد بن خالد برقي متوفي 279 از بعضي اصحابش نقل کرده و او يک دفعه روايت را از نبي مکرم نقل مي‌کند.

مجري:

حاج آقا مرفوعه را هم توضيح بدهيد که ما با اهل سنت در مفهومش تفاوت داريم.

استاد حسيني قزويني:

حديث مرفوع يک اصطلاح است که از ديدگاه اهل سنت يعني حديث منسوب به پيغمبر مثلا،

عائشة رفعه عن رسول‌الله

ولي حديث مرفوع از ديدگاه شيعه آن حديثي را مي‌گويند که يک يا چند راوي حذف شده باشد و سند بريده شده باشد از يک راوي به مصدر، البته اين رواياتي که ما داريم ضعيف است ولي بزرگان ما مي‌گويند حداقل دلالت بر کراهت است. اصلا لباس سياه در نماز ارتباطي با لباس سياه در عزاداري ندارد. لباس عزاداري يک دنيايي براي خودش دارد فرضا اگر روايت هم باشد حداکثر نقل بر کراهت مي‌کند بيش از اين نيست. شما مراجعه بفرماييد کتاب جواهر که از کتابهاي مشهور و مفصل فقهي شيعه است. ج8 ص230، مرحوم صاحب جواهر تمام روايات را آورده و نظرش را داده‌ است در همان روايت امام صادق

فإني ألبسه و أعلم أنه لباس أهل النار.

جواب داده است. و لذا من به اين آقايان توصيه مي‌کنم که اينطور آبروريزي نکنند. اگر چه ديگر آبرويي برايشان نمانده است. شبکه ولايت آبرويي برايشان نگذاشته است. بيش از اين خودشان را رسوا و مفتضح نکنند.

 

 

 

 

 

تماس بينندگان

مجري:

سر کار خانم اسلامي، سلام و عرض ادب دارم.

بيننده:

سلام عرض مي‌کنم. در ابتدا مي‌خواستم تشکر کنم از حاج آقاي قزويني که همه شبهاتي را که براي شيعيان بوجود مي‌آيد برايشان با سند و مدرک رفع مي‌کنند. صحبت من در مورد برنامه چند شب پيش آن شبکه وهابي است که يکي از کارشناسهايشان خطبه 176 نهج البلاغه را مي‌خواندند و به همه هم توصيه مي‌کردند که خطبه را بخوانيد ولي همه خطبه‌هاي نهج البلاغه را نه! چون درست نيست و سند ندارد. من اين را مي‌خواستم عرض کنم که خطبه‌هاي نهج البلاغه درست است ولي اين آقايان از خواندن خيلي از خطبه‌ها احساس خطر مي‌کنند چون خودشان بارها در صحبتهايشان گفته‌اند اگر خلافت حق حضرت علي بود چرا سکوت کرد؟ و در مورد دفاع از حقش چيزي نگفت؟ اگر همه نهج البلاغه را بخوانند مي‌بينند که در خطبه‌هاي زيادي حضرت از ابو بکر و عمر و عثمان و غصب خلافت شکوه کرده‌اند. مطالب زيادي در نهج البلاغه بر خلاف ميل آقايان است. در نهج البلاغه مکرّر به فتنه‌هاي بني‌اميه اشاره فرموده‌اند و در خطبه‌ها اهل بيت پيامبر را توصيف کردند در چندين خطبه خبر از ظهور حضرت مهدي داده‌اند. ويژگيهاي 12 امام را بيان کرده‌اند، همچنين در خطبه 173 نهج البلاغه که در مورد شکايت از قريش و ناکثين هست در قسمتي از اين خطبه فرموده‌اند که

و آنها طلحه و زبير و يارانشان بر من خروج کردند و همسر رسول خدا عايشه را به همراه خود مي‌کشيدند چنان کنيزي که به بازار برده فروشان مي‌برند، به بصره روي آوردند در حالي که همسران خود را پشت پرده نگه داشتند و اما پرده نشين حرم پيامبر را در برابر ديدگان خود و ديگران قرار دادند.

خواندن اين خطبه‌ها براي آن آقايان و امثال آن آقايان خوشايند نيست و بايد هم از خواندن خطبه‌هاي نهج البلاغه احساس خطر بکنند.

مطلب ديگر در مورد شخصي است که به اين شبکه زنگ مي‌زند و شاعر شده است و شعرهاي بي‌قافيه و رديف مي‌خواند! ما نشنيده بوديم که کسي شعر بگويد و خودش نتواند آن را بخواند! اين را بايد 2 ساعت قبل به او برسانند تا 2 يا 3 مرتبه از رويش بخواند که اينقدر توپوق نزند! اينها هر چند به دروغ مي‌آيند مي‌گويند ما شيعه بوديم و سني شديم ولي اگر راست هم که بگويند براي ما شيعيان افتخار بزرگي است که هستند که چنين کساني که حزب باد هستند راهشان را جدا کنند و شيعه را از وجود چنين کساني پاک کنند. ممنون هستم از اين وقتي که به من داديد.

مجري:

 جناب آقاي حسيني از آلمان از برادران اهل سنت که هميشه هم خدمتشان هستيم. سلام عرض مي‌کنيم.

بيننده:

 بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله رب العالمين. و سلام علي سيدنا محمد مصطفي و علي آله و اصحابه أجمعين و علينا و علي عباد الله صالحين.

البته در رابطه با مسئله سياه پوشي و در مسئله حد و سلب در کتابهاي لغت است که در واقع بيشتر براي زنها است. آيا خود پيغمبر يا مردان لباس سياه مي‌پوشيدند؟ يا به عزا مي‌نشستند؟ اين يک مسئله. البته من بحث امروزم در رابطه با مسائل ديگري است که انشاءالله اگر وقت شد عرض مي‌کنم. شما در چند هفته پيش حديثي را از حضرت رسول نقل فرموديد، که فرموده:

إذا رأيتم معاوية علي منبري قاقتلوه.

سير اعلام النبلاء، ج3، ص149

در استناد اين حديث معاويه مهدور الدم است. چرا حضرت علي راجع به معاويه اعلام جهاد نکردند؟ بعد از صلح امام حسن که ايشان بايد بعد از خود کسي را جانشين خودش نکند و بلکه به مهاجرين و انصار واگذار بشود چرا در سال 56 اينطور شد؟ بعد از آن که معاويه به زور شمشير گفت من از شما بيعت با يزيد را خواهم گرفت، چرا امام حسين، عبدالله‌بن‌زبير، عبدالله‌بن‌عمر که اينها هر 3 در مدينه بودند و خيلي طرفدار داشتند چرا مجتمعا عليه معاويه اعلام نکردند که ايشان نقض عهد کرده و قابل اطاعت نيست و عليه يزيد عليه اللعنه اعلام جهاد نکردند ؟ السلام عليکم و رحمت‌الله‌وبرکاته.

استاد حسيني قزويني:

گفتند چرا اميرالمومنين اعلام جهاد نکردند؟ 18 ماه اميرالمومنين با معاويه با آن سابقه ننگين و سياهش جنگيدند و در نامه 16 نهج البلاغه مي‌گويد معاويه و يارانش که در فتح مکه اسلام آوردند مسلمان نبودند و بلکه کافر بودند سرپوشي براي اسلامشان گذاشتند. امير‌المومنين دهها خطبه و نامه در نهج البلاغه درباره خباثت معاويه دارد يا تعابير ديگري که از ديگر صحابه است. حالا در رابطه با

إذا رأيتم معاوية علي منبري فاقتلوه.

اين بحثي است که مربوط به جناب آقاي يزداني بود ايشان فردا شب تشريف مي‌آورند و جوابشان را از ايشان بگيرند.

بيننده:

سلام و صلوات بر محمد‌وآل‌محمد. و سلام و درود بر شما مجري توانا و حضرت آيت الله قزويني عزيز.

بنده مي‌خواستم خدمتتان عرض کنم انشاءالله که اين شبکه وهابي بتواند جواب من را بدهد. اين شبکه حرمله چندين مرتبه است که دارد اعلام مي‌کند که آقاي قزويني يک پايش آمريکا است و يک پايش قم است. من در شبکه اعلام مي‌کنم که قربان شما بروم که وسط کار قرار داريد. و يک مطلب ديگر که مطرح مي‌کنند‌ مي‌گويند که هر کس مي‌رود آمريکا لختش مي‌کنند و واکاويش مي‌کنند اين آقاي کلهر مي‌خواهم ببينم چند بار رفته است آمريکا لختش کرده‌اند؟ و يک سوال خيلي مهمي مي‌خواهم بکنم اگر آقاي قزويني اجازه بدهند اين سوال را مطرح کنم.

مي خواهم ببينم اولوالامر اينها که آقاي ملک عبدالله است وقتي به آمريکا رفت و با رئيس جمهور آمريکا مشروبات الکلي خورد، آيا اول لختش کردند بعد شراب به او دادند و يا اول شراب به او دادند و بعد لختش کردند؟!

اينها ديگر بي‌حيايي را به آخر رسانده‌اند. اين شبکه شما بحمدلله چنان به پوزه اينها زده است چنان دهن اينها را خورد کرده است که اصلا از مسائل مذهبي خارج شده‌اند و رو  به مسائل سياسي آورده‌اند و صبح و شب دارند فحش مي‌دهند.

مجري:

بله متأسفانه همينطور است که شما مي‌فرماييد.

بيننده:

سومين مطلب در مورد اين شبکه وصال است اين بنده خدا صبح تا شب اعلام مي‌کند که من دکتر هستم و من مي‌خواهم با آيت الله قزويني مناظره کنم. من سوال از ايشان دارم اين مدرک دکتري را در تلويزيون نشان بدهند که ما ببينيم اصلا شما دکتر هستيد يا نيستيد؟ اگر دکتر هستيد که هيچ بحثي نيست اگر هم نيستيد که اصلا ما کاري با شما نداريم ولي خواسته‌اي که از آقاي قزويني دارم اين است که آقاي قزويني عزيز اين شاگردهايي که نو پا هستند و جديد آمده‌اند و شاگردانِ شاگردانِ شاگردان شما هستند معرفي کنيد که بروند مناظره‌اي با اين بکنند که دق کرد! يک موقع سکته نکند و از بين نرود! حالا اين سوالهاي من را مطرح کنيد که اين آقايان جواب بدهند.

مجري:

سلام خدمت جناب آقا سعيد از خراسان از برادران اهل سنت

بيننده:

سلام و با عرض تسليت به مناسبت ايام سوگواري سيد شهدا.

مجري:

سلام عليکم. ممنون هستيم ما هم عرض تسليت داريم خدمت شما و همه برادران اهل سنت.

بيننده:

خدمت شما مجري گرامي و استاد بزرگوار جناب آقاي قزويني، از استاد گرانقدر کمال تشکر را دارم ولي اين سوالاتي که جنابعالي در بحثها و توضيحها پاسخ داده شد، يک مقدار سوالات هم به ذهن ما ناخداگاه خطور مي‌کند. ما در يک جامعه‌اي زندگي مي‌کنيم که شيعه و سني با هم همسايه هستند دوست هستند، سرکار مي‌روند. حتي در عروسي‌ها و عزاداريهاي همديگر هستيم. سوالم اين است که ما در مراسم عزاداري برادران تشيع را مي‌بينيم که زنجير مي‌زنند ، طبل و شيپور مي‌زنند که ريتم و موسيقي خاصي دارد حال موسيقيها را ما کارشناسش نيستيم که در مورد آن صحبتي بکنيم که ما موسيقي عزا داريم و موسيقي غير عزا، ولي مي‌خواهم بگويم که بزرگان ما به ما ياد داده‌اند اگر کسي از دنيا رحلت کرد براي آن عزا بگيريم تا 3 روز . چون در جامعه‌اي نشسته‌ايم که مثلا هفته مي‌گيرند و چهلم مي‌گيرند ما هم اهل‌سنت هستيم 40 هم مي‌گيرند و هفته هم مي‌گيرند ولي اين معنايش اين است که مثلا به ما آن طوري که ياد داده‌اند کسي که از دنيا رحلت کرد برايش خيرات و احسان انجام بدهيد مثلا برايشان بعد از رحلت ايشان کارهاي ثواب دار انجام بدهيد.

حال چرا در اول محرم تا روز ده محرم نشسته‌اند عزاداري مي‌کنند. امام حسين 10 روز بعد از محرم به شهادت مي‌رسند اين 10 روز مرثيه خواني يک جوري با احاديثي که به ما ياد داده‌اند تناقض دارد دوست دارم حاج آقا اين را براي ما توضيح بدهد

من کار ندارم به وهابيت و بهاييت و اينها. ولي از حاج آقا يک خواهشي دارم سعي کنيد وقتي که شما صحبت مي‌کنيد به مقدسات اهل سنت اهانت نکنيد شما يکي به ميخ مي‌زنيد يکي به نعل، مثلا خلفا خط قرمز اهل‌سنت است. حالا من کار ندارم با يزيد و امثال يزيد ولي دوست دارم وقتي که حاج آقا توضيح مي‌دهند ما بيننده هستيم درست است شبکه، شبکه  ولايت است ولي بيننده اهل سنت هم زياد دارد چون در کشور خودمان است.

مجري:

ما که به خلفا جسارت نکرديم.

بيننده:

نه گاها بوده حاج آقاي محسني، تشکر مي‌کنم و مي‌خواهم در مورد اين زنجير زني و ريتم جواب بدهيد. در مورد قمه زني گفتند ولي در مورد زنجير و غيره مي‌خواهم براي ما توضيح بدهند.

مجري:

جناب آقاي هادي از اردبيل سلام عرض مي‌کنم.

بيننده:

سلام عليکم محضر مبارک استاد بزرگوار افتخار عالم تشيع جناب آقاي دکتر قزويني و مجري محترم جناب آقاي محسني.

استاد بزرگوار امروز مسئله‌اي که اذهان عمومي را به خود مشغول کرده است چه اهل سنت و چه شيعه بر اين باور هستند که جهت رفع شبهات فيما بين بهترين راه حل همان مناظره و گفتگوي رو در رو است. بنده خود شخصا با چند تن از کارشناسان شبکه کلمه تماس گرفتم جهت مناظره با حضرتعالي و سائر کارشناسان شبکه ولايت، از جمله آقاي خدمتي قبل از رفتن به مکه مکرمه قول مساعد داده بود که جهت مناظره آمادگي خودش را اعلام بکند. متأسفانه تا کنون موفق تماس با ايشان نشده‌ام. ولي ديروز با آقاي سجودي تماس گرفتم در خصوص مناظره و گفتگو صحبت کردم و ايشان ظاهرا آماده مناظره و گفتگو باشند و اين است که صداي ايشان و تصوير ايشان از شبکه ولايت پخش شود. اميدوارم که اين با مديريت شبکه ولايت فراهم شود و مردم هم اين حقائق را ببينند.

اما آقاي ملازاده اخيرا در شبکه خود اعلام کرده است که آماده مناظره و گفتگو است. در اين خصوص بنده شخصا با چند تن از علماي اهل سنت منطقه که خودم با اينها صحبت کردم در خصوص کارکنان شبکه کلمه و کارشناسان شبکه کلمه نظر علماي اهل سنت مبني بر اين است که آقاي ملازاده و حيدري به هيچ عنوان نماينده اهل سنت نيستند نه تنها نماينده اهل سنت نيستند که هيچ بلکه ما آنها را مسلمان هم نمي‌‌دانيم. مسلماني که در تلاش براي تبرئه يزيد ملعون است اين را ما مسلمان نمي‌‌دانيم.

مجري:

جناب آقا هادي ما در برنامه قضاوت با شما اصلا آنجا گذاشته‌ايم که آنها بيايند روي خط ما هم مي‌خواهيم با آنها مناظره کنيم. 2 ساعت 3 ساعت صحبت کنند ولي حتي آنجا هم راضي نيستند بيايند.

حاج آقا! اگر اجازه بفرماييد بحث خانم اسلامي بود که حالا سوالاتي را مطرح کردند که گفتند اين خطبه 176 از نهج البلاغه را آقايان وهابيها مطرح مي‌کنند و به قول حضرتعالي اين همه مطالب در نهج‌البلاغه است اينها را رها مي‌کنند و مي‌آيند يک مطلبي را پيدا مي‌کنند که شايد يک مقداري به سودشان باشد و در بوق و کرنا مي‌کنند. اين را لطف کنيد توضيح بدهيد.

استاد حسيني قزويني:

بله همان طوري که خواهرمان اشاره کردند اين کاملا مشخص و واضح است که اين آقايان دنبال اين مسائل و حقائق نيستند. خطبه شقشقيه را ما مطرح مي‌کنيم اينها مي‌گويند اين خطبه ساخته و پرداخته مرحوم سيد رضي است! خطبه 53 را نقل مي‌کنيم مي‌گوييم اميرالمومنين سلام‌الله‌عليه مي‌گويد:

إن هذا الدين کان أسيرا في أيدي الأشرار.

اين دين در دست اشرار اسير بوده.

خطبه 151 را نقل مي‌کنيم که صراحت دارد افرادي بعد از پيغمبر اکرم به دوران جاهليت برگشته‌اند و مرتد شده‌اند.

علي سنة من آل فرعون.

نهج البلاغه ، خطبه 150

قبول نمي‌کنند. پس آقايان بيايند بگويند از نهج‌البلاغه فقط يک يا دو تا خطبه را قبول دارند که گفته است:

 لله بلاد فلان.

نهج البلاغه، خطبه 223

مي‌گويند اينجا از عمر تعريف کرده است. حالا در کجاي اين عبارت از عمر تعريف کرده است ما نفهميديم! در رابطه با خطبه 176 هم که خطبه‌اي طولاني و مفصل است آنجا اميرالمومنين سلام‌الله‌عليه خيلي از عقائد توحيدي و غيره را آورده است. حالا من نمي‌‌دانم اين آقايان مي‌گويند خطبه 176 را بخوانيد کدام فرازش بوده؟ هر فرازش که منظورشان بوده بگويند تا ما همان را مستقلا جواب بدهيم.

جناب حسيني که از آلمان زنگ زدند سوال کردند که لباس سياه براي زنان بوده، شما که اصلا لباس سياه را بدعت مي‌دانيد چه براي زنان و چه براي مردان، از آن طرف وقتي براي زنان ثابت شد پيغمبر هم نفرمود مردان نپوشند. الغاء خصوصيت مي‌شود.

 حکم الامثال فيما يجوز و فيما لايجوز سيّان.

بحث ديگر که امير‌المومنين اعلام جهاد نکرده را جواب داديم، با معاويه و غيره عهد و پيماني که امام حسن بست امام حسن مي‌خواست ديني که معاويه به خودش گرفته است اين چهره ديني معاويه را از بين ببرد آن ماهيت واقعي معاويه را به مردم نشان بدهد که اين جز دشمني با خدا و پيغمبر و اهلبيت پيغمبر برنامه‌اي ندارد.

مجري:

آقاي امير از اصفهان يک سري مطالبي گفتند که دکتراي آقاي ملازاده را مي‌خواستند.

استاد حسيني قزويني:

ما تقريبا 5 يا 6 سال قبل در شبکه سلام با ايشان بنا بود مناظره داشته باشيم، شبکه سلام زنگ زدند که آقا ما اينجا مي‌خواهيم از حضرتعالي به عنوان مجتهد و دکتر تعبير کنيم ما دوست داريم شما هم مدرک اجتهادتان و دکترايتان را براي ما فکس کنيد. من تمام مدارک علمي را فکس کردم. به ملازاده گفتند شما مدرکت را براي ما بفرست فلاني فرستاده است. ايشان گفته بود من مگر مي‌خواهم استخدام بشوم در شبکه سلام بفرستم؟ اين را ما بارها گفته‌ايم اگر واقعا دکتر است نشان بدهد ما که تمام مدارک علمي‌مان را در سايتمان گذاشته‌ايم که آقايان آنجا ببينند. حالا اينها عددي نيست بنده خودم نه به آيت الله و نه به دکترا و نه به غيره‌‌اش، اعتنا ندارم. من حتي خيلي وقتها در حوزه يا دانشگاه جلسه يا همايشهايي دارم مي‌گويم نه آيت‌الله بگوييد نه چيز ديگر فقط بگوييد استاد قزويني به همين اندازه من راضي هستم و به هيچ وجهي هم ما شبکه را مقدمه‌اي براي بعضي از کارها قرار نداده‌ايم.

 با اينکه بنده خودم سال 68 گواهي اجتهاد از مراجع گرفتم بارها در اين شبکه اعلام کرده‌ام باز هم دارم مي‌گويم و خواهم گفت بنده مقلد هيچ کدام از مراجع عظام تقليد نيستم خودم حاشيه بر عروه دارم ولي دست همه مراجع را مي‌بوسم و بر اين بوسه‌ام افتخار مي‌کنم. اين را ما بارها گفته‌ايم.

 کسي که مجتهد باشد تقليد برايش حرام است. بنده از همان سال 68 و 69 حاشيه بر عروه را نوشته‌ام براي عمل خودم، نسبت به قضيه مناظره‌اي که جناب آقاي آقا هادي هم مطرح کردند حالا اگر آقاي خدمتي فقط به آقا هادي اردبيلي قول داده‌اند آقاي حيدري رسما در سايتها اعلام کرده‌اند که من آماده مناظره هستم ولي بعدا گفت نه آقا اعلام کرده بوديم بعدا به ما گفته‌اند که خلاصه صلاح نيست!

بايد بگوييم اين آقايان ابتدا از مامي جان اجازه بگيرند و بعد بيايند اعلام بکنند! ما حرفي نداريم اسمش را مي‌خواهند مناظره بگذارند، گفتگوي دوستانه بگذارند! آقايان معتقد هستند ما مشرک ، بدعتگذار و کافر هستيم! بيايند در يک شبکه رو در رو با هم بنشينيم ثابت کنند و ما را از شرک نجات بدهند! چه کسي دوست ندارد از شرک و از آتش جهنم نجات پيدا کند؟! اينکه نمي‌‌شود شما آن طرف دنيا ما اين طرف دنيا برداريم شما حرف بزنيد ما هم حرف بزنيم. ما گفته‌ايم آمادگي داريم اگر چنانچه واقعا کارشناسهاي آقايان در استوديوي خودشان بنشينند ما حاضر هستيم و اين امکانات را داريم که از همين استوديوي قم استوديوي آنها را هم پشتيباني کنيم. نصف تلويزيون مخصوص استوديوي آقايان باشد و نصفش هم مخصوص استوديوي ما باشد.

حالا چون نه رفتن ما به آنجا مقدور است و نه آمدن آن آقايان به اينجا مقدور است. من کاملا نسبت به جناب آقاي خدمتي و هم جناب آقاي سجودي و هم ديگر افرادي که خيلي زبان فحاش ندارند اعلام مي‌کنيم ما آمادگي داريم. حتي آنهايي که در شبکه نور يا ظلمت هم بودند گفته‌اند يکي يا دو تا از افرادي که آنجا دهن درنده‌اي دارند و فحاشي مي‌کنند، ما آنها را اصلا آدم حساب نمي‌‌کنيم تا بخواهيم با آنها مناظره بکنيم. يک فردي که از اول تا آخر شروع مي‌کند به فحاشي و اهانت و جسارت و غيره، ما امثال ملا زاده و آقاي دراني را اصلا اينها را عددي حساب نمي‌‌کنيم.

بعد در رابطه با آقاي ملازاده ايشان خود آقايان اهل سنت ايشان را از اتباع بني‌اميه و ناصبي مي‌دانند در شبکه المستقله يک مناظره و گفتگويي داشت آقاي ملازاده با يکي از شخصيتهاي برجسته عربستان سعودي، حسن بن فرحان مالکي، من نمي‌‌دانم اتاق فرمان اگر در آرشيو داشته باشند بتوانند يک يا دو دقيقه اين را پخش کنند. خود آقاي حسن بن فرحان مالکي يک سني است و شيعه هم نيست گفت ملازاده از اتباع بني‌اميه و ناصبي است. احمق است و شعور ندارد حتي وضع عربستان سعودي را به هم زده و تفرقه ايجاد کرده است، و جالب اين است که گفت ايشان قيافه زشت و قبيحي دارد، چون قلبش قبيح و زشت است خدا قيافه‌اش را هم زشت قرار داده است تا خلاصه مردم بدانند اين قيافه وقيح و زشت ايشان نشانگر آن سيرت وقيح ايشان است.

خيلي جالب است. وقتي که يک نويسنده مشهور عربستان سعودي مي‌گويد که تو احمق هستي، ما ديگر حرفي نمي‌‌زنيم.

ما هم از اين ديوانه‌ها داريم به قول معروف ديوانه چو ديوانه ببيند خوشش آيد. برود با آن آقاياني که از شيعه‌ها هستند و فحاشي مي‌کنند مناظره کند.

مجري:

آقا سعيد از اهل‌سنت هم از ايشان ممنون هستيم. گفتند اگر عزاداري امام حسين است، و امام حسين دهم محرم شهيد شدند، چرا از اول شروع مي‌کنيد به عزاداري؟

استاد حسيني قزويني:

ببينيد عزيز من ما اين روايات را در اول محرم آورده‌ايم آقا امام رضا سلام‌الله‌عليه فرموده‌اند وقتي ماه محرم مي‌رسيد پدرم امام کاظم عزادار بودند و لبشان به تبسم و خنده گشوده نمي‌‌شد و گريه مي‌کردند تا روز دهم گريه‌شان به اوج مي‌رسيد. اين ماه را ما ماه عزا مي‌دانيم. نه فقط روز عاشورا را، بلکه اين ماه را ماه عزا مي‌دانيم اين هم به تبعيت از امامان معصوممان است. اما اينکه شما فرموديد قضيه زنجير و طبل و شيپور و غيره، در اين موارد، نظر آقايان مراجع بايد لحاظ بشود آقايان مراجع نسبت به زنجيرزني و سينه‌زني مي‌گويند اينها از نمادهاي عزاداري است و روايتي هم در نهي از اينها از پيغمبر و ائمه نيامده‌است و اصاله الاباحه شاملش مي‌شود و از شعائر اسلامي هم شمرده مي‌شود.

اصالة الاباحه

در تمام امور هست

إلا ما خرج بالدليل

يعني مثلا الان نوشابه‌‌هايي مانند کانادا و پپسي در بازار است. روايتي هم نداريم پيغمبر هم نفرموده است پپسي حرام است يا حلال است! کانادا حلال است يا حرام است! يا مثلا سيگار حلال است يا حرام است! آقايان فقها از شيعه و سني حتي خود ابن تيميه مي‌گويد اصاله الاباحه در همه جا حاکم است مگر آنجا که حرمت يا وجوب ثابت بشود.

 مجري:

بعضي جاها که مي‌نويسند نشان پپسي نشان از يک استعماري است اين را مراجع حرمت مي‌دهند که مثلا چون تقويت است.

استاد حسيني قزويني:

بله قضيه تنباکو که در استعمار انگليس بود مرحوم آقاي شيرازي آمد فتوا به حرمت داد، يک مسائل ديگري است . مثلا الان مردم ماکاراني مي‌خورند زمان پيغمبر و ائمه نبوده، آيا اين ماکاراني حلال است يا حرام؟ اصاله الاباحه در همه جا است. در رابطه با زنجيرزني و نسبت به سينه‌زني و غيره آقايان حتي خودشان هم سينه مي‌زنند. شما ببينيد مراجع با دستشان سينه مي‌زنند اين در حقيقت يک نوعي اظهار درد و ناله و اعلام عزاداري و سوگواري است. در رابطه با طبل و شيپور و موسيقي ، خيلي از بزرگان اينها را حلال نمي‌‌دانند و جايز نمي‌‌دانند و بعضي مي‌گويند آن دسته از طبل و شيپور يا موسيقي که مخصوص شادي نباشد در آنجا طرب و رقص ايجاد نشود اشکالي ندارد. در اينجا هر فردي مي‌تواند از دفتر مرجع خودش سوال کند که استعمال طبل و شيپور و موسيقي –نه هر موسيقي- بلکه  موسيقي‌هايي که مثلا در ارتش است آقايان غالبا اشکال نمي‌‌دانند چون آنها يک سري برنامه‌هاي مخصوصي است که آن حالت طَرَب را ندارد.

در رابطه با عزاداري که شما فرموديد ما 3 روز عزا مي‌گيريم، شما قطعا روايتي داريد و به روايتهايتان هم عمل مي‌کنيد ما هم در اين زمينه رواياتي داريم که بني‌هاشم در عزاي امام حسين يک سال عزا گرفتند و لباس سياه پوشيدند. در مورد خيرات و احسان ما هم قبول داريم نسبت به مرده‌ها بايد خيرات و احسان داد. فقط وهابي ها قبول ندارند. اين وهابي‌هايي که هر روز مثل قارچ مي‌رويند يک فتواي کفر و ضد قرآن صادر مي‌کنند. مثلا نماز خواندن به نيت مرده حرام است! قرآن خواندن که ثوابش براي مرده باشد، حرام و بدعت است! احسان کردن به نيت مرده بدعت است! ما حساب اهل‌سنت را با حساب وهابيت جدا مي‌دانيم.

اين عزيزمان گفتند نسبت به مقدسات اهل سنت، اهانت شده، برادر بزرگوار! ما گفته‌ايم کسي به مقدسات اهل سنت اهانت بکند اين را ترک مي‌کنيم و گناه بزرگ مي‌دانيم ولي اين شبکه‌هاي وهابي به حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها توهين مي‌کنند، به اميرالمومنين جسارت مي‌کنند، به امام حسين وقيح‌ترين عبارت را نثار مي‌کنند، از يزيد دفاع مي‌کنند. همانطوري که مراجع ما نسبت به اين 2 شبکه فدک و اهل بيت اعلام برائت کردند و محکوم کردند، علماي شما هم بيايند اين شبکه‌هاي وهابي را محکوم کنند. اصلا ما به هيچ وجهي درباره اينها حرف نمي‌‌زنيم. ولي وقتي که اينها مي‌آيند ما مطالبي از کتب اهل سنت مطرح مي‌کنيم. اگر چنانچه مثلا مطلبي را ما از صحيح بخاري، صحيح مسلم نسبت به خليفه اول و دوم و يا عايشه نقل مي‌کنيم اگر چنانچه اين را اهانت مي‌دانيد به مقدسات اهل سنت! پس شما بياييد اعلام کنيد اين صحيح بخاري و صحيح مسلم رواياتي در اهانت به اهل سنت دارد.

اگر ما از خودمان آمده‌ايم مطلبي گفته‌ايم و از کتابهاي شيعه چيزي گفته‌ايم از ما گلايه بفرماييد ولي اگر ما مطالبي داريم نقل مي‌کنيم از کتابهاي خودتان نقل مي‌کنيم. اگر اهانت است بزرگان شما اين اهانت را روا داشته‌اند. اگر جسارت به خط قرمز اهل سنت است آقاي بخاري و مسلم و نسائي و ابوداود و امثال اينها داشته‌اند.

مجري:

جناب آقا محسن از فرانسه پشت خط هستند سلام و عرض ادب دارم خدمت اين دوست عزيز.

بيننده:

خدمت شما و خدمت جناب آقاي قزويني هم سلام مي‌کنم و دست مبارک ايشان را هم از راه دور مي‌بوسيم. عرضم به حضورتان حاج آقا که خدا توفيق داد يکي از دوستان اهل سنت که وهابي هم بودند در منزل بنده که در همين کشور فرانسه بوديم يکي دو ماه پيش به مذهب حق شيعه  اثنا عشري مشرف شدند.

 مطلب دوم هم آقاي برقعي در اين کانالهاي وهابي دارد رشد علمي مي‌کند مثلا آيت الله بوده الان شده آيت الله العظمي! گفتند ايشان مرجع بود! و به نقلي رشد مي‌کنند ايشان و بعد مي‌گويند سر نماز کشته شده است! حالا يک سوال دارم نمي‌‌دانم صحبت ما پخش بشود آنجا، مثلا يک حاج خانمي يا ننه بلقيسي يا مثلا مش قربوني سر نماز بميرد در يک کانال مثل بي بي سي يا سي ان ان پخش مي کنند که جمهوري اسلامي ترور کرد. آقا برداريد اين را تاريخش را به ما بگوييد که چه تاريخي بوده که ما ببينيم چطور سر نماز ترور شده است. اين يک مطلب، ولي در ارتباط با توسل به ائمه در اينترنت آقاي علي جمعه و ديگران در سايتهاي اينترنتي‌شان آن را تأييد کرده‌اند . اگر امکان دارد اينها را دانلود کنيد بگذاريد مردم ببينند که علماي اهل‌سنت اصلا مي‌گويند توسل کنيد و شرک هم نيست. به ائمه مي‌توانيد توسل کنيد به پيامبر مي‌شود توسل کرد به صحابه مي‌توانيد توسل کنيد. اين صحبتي است که آنجا خودشان داشته‌اند.

مطلب بعدي هم که مي‌خواستم بپرسم که برايم تعجب است اينکه آقايان وهابي مي‌گويند هر کاري ما بکنيم وارد بهشت مي‌شويم چه ديني داريم ما؟ آدم بکشيم ثواب داريم، نکشيم ثواب داريم، بنشينيم ثواب داريم، بايستيم ثواب داريم، پس خدا چرا دين را فرستاد؟ مي‌گفت آقا همان چيزي که مثلا مسيحيها اعتقاد دارند! شما به حضرت عيسي اعتقاد داشته باشي وارد بهشت مي‌شوي! آخرين مطلبم در ارتباط با اين است که اينها گفتند که چرا حضرت امير اسمش در قرآن نيست. امروز الحمد الله يک نفر با شبکه اينها تماس گرفت و گفت چرا خدا اسم عايشه را در سوره نور نياورده است؟ آقاي خدمتي گفتند که نود و نه‌و نيم درصد در روايات آمده است.

مجري:

جناب آقاي محمد عمر از زاهدان از برادران اهل تسنن سلام و عرض ادب دارم.

بيننده:

سلام عرض مي‌کنم. مذهب شيعه چند فرقه هستند براي ما توضيح بدهيد که اختلافاتشان هم در چه موضوعي است؟ بعد بنا به ادعاي روحانيون برادران شيعه که نامگزاري جبرئيل توسط حضرت علي رضي‌الله‌عنه بوده، بعد اينکه يک سوال پيش مي‌آيد جبرئيل در زمان حضرت آدم هم بوده پس حضرت علي آن موقع کجا بوده؟

 استاد حسيني قزويني:

 مي‌توانيد مدرک اين مطلب را بفرماييد؟

بيننده:

روي کليپ ديدم البته، يک روحاني داشت حرف مي‌زد، کليپ که مدرک نمي‌‌خواهد واضح و روشن داريم خودمان مي‌شنويم.

سوال سوم از جناب آقاي قزويني مي‌خواهم بپرسم از کي تا به حال فحش شده است عبادت؟ شيعه فحش مي‌دهد و لعن مي‌فرستند.

مجري:

از آقاي ملا زاده نمي‌‌پرسيد اين سوال را؟

بيننده:

ما از ملا زاده فحشي نشنيده‌ايم تا به حال!

مجري:

عجب است! اين ديگر واقعا خيلي جالب بود! اين از آن سوال ها بود آقاي محمد.

بيننده:

تا به حال ديده‌ايد که فحش به صحابه بدهد؟ به کدام صحابه فحش داده؟

استاد حسيني قزويني:

آقاي محمد عمر عزيز! ايشان که دارد به حضرت وليعصر ارواحنافداه تعابير وقيح و زشتي مثل ديکتاتور و اينکه از هيتلر بدتر است، بکار مي‌برد و نسبت به مراجع مي‌گويد اينها درنده و چرنده هستند، اينها فحش نيست؟

مجري:

من فکر مي‌کنم شما برنامه آقاي ملازاده را نديده‌ايد.

بيننده:

من نگاه مي‌کنم ملا زاده را، آقايان شبکه کلمه سوال طرح کردند که يک آيه از قرآن بياوريد درباره وجود امام زمان، يک روايت بياوريد بر امامت حضرت امام‌علي، ما جوابي هم نشنيده‌ايم. شما بياييد جواب بدهيد جلوي عام مردم، تمام عام مردم بشنوند.

مجري:

ما بارها جواب داده‌ايم آقاي محمد عمر، خيلي ممنون هستيم.

بيننده:

سلام عرض مي‌کنم. بنده سوالي داشتم از محضر حضرت استاد. آقاي هاشمي صراحتا مي‌گويد در کتابهاي معتبر شيعه آمده است که موسس و پايه‌گذار امامت مذهب شيعه عبد الله بن سبأ يهودي بوده! من با برنامه استاد ساجدي تماس گرفتم من را ارجاع دادند به کتاب «اهل بيت از خودش دفاع مي‌کند» و با توجه به اطلاعاتي که خود بنده جلد اول صفحه ي 324 رجال کشي دارم اولا اين مطلب سند ندارد ثانيا روايت کرده است بعضي از اهل علم آورده‌اند. يعني از قول خودشان مطلبي نياورده‌اند. ثالثا آورده شده است مشهور کرد، شهرت جهاني داد، يعني امامت وجود داشته ولي مشهور نبوده، يعني ننوشته است که پايه‌گذاري کرده است. رابعا آخر همين صفحه آورده شده است مخالفين شيعه گفتند اصل شيعه از يهود گرفته شده است از زبان مخالفين مي‌گويد.

و سوال ديگر اينکه آقا سعيد که در مورد عزاداري و زنجيرزني و طبل اشکال مي‌کند، اگر ما بخواهيم ضرب نفس و ضرب سماع را به چشم نگاه کنيم اگر يک فرمانده‌اي دستور شيپور جنگ را بدهد به جاي سرازير شدن به نبرد بايد بلند بشوند برقصند!

استاد حسيني قزويني:

همانطوري که خانم صفايي هم اشاره کردند من خودم هم داشتم برنامه را که اتفاقي مشغول کار بودم و حوصله ديدنش را واقعا نداشتم اينها به قدري کارهايشان وقيح است که اصلا آدم بدش مي‌آيد قيافه‌هايشان را ببيند و حرفهايشان را گوش بدهد. ولي آقاي هاشمي گفت در يکي از کتابهاي معتبر شيعه يعني رجال کشي آمده که عبدالله سبأ بنيانگذار مذهب شيعه بوده!

دوستان مانيتور من را به آنتن بدهند:

اين کتاب رجال کشي است. بينندگان عزيز ببينند رجال کشي ج 1 ص 324، - که البته اصل کتاب رجال کشي از بين رفته است و مرحوم شيخ طوسي آن را تلخيص کرده به نام کتاب اختيار معرفه رجال الکشي-

إختيار معرفة رجال الکشي.

و ذکر بعض أهل العلم

يعني عبارت خود «کشي» هم نيست. بعضي از اهل علم گفته‌اند که عبدالله‌بن‌سبأ يهودي بوده و مسلمان شد و علي را دوست داشت و با اينکه يهودي بود در يوشع بن نون وصي حضرت موسي غلو مي‌کرد. و بعد از وفات نبي مکرم در رابطه با علي بن ابي طالب چنين حرفي زد.

و کان أول من شهر بالقول بفرض امامة علي.

اول کسي که مشهور کرد گفتار وجوب امامت علي را ايشان بوده.

يعني بعضي از اهل علم گفته‌اند عبارت کشي نيست. عبارت اهل علم است و اضافه بنيانگذار هم نيست يعني امامت امام علي قبلا بوده است، ايشان امامت امام علي را نه، بلکه وجوب امامت آن حضرت را اعلام کرده است.

و أظهر البراءة.

و در آخرش هم دارد.

قال من خالف الشيعة

مخالفين شيعه گفته‌اند.

اصل التشيع و الرفض مأخوذ من اليهودية.

اين آقا که مي‌آيد نخوانده و مطالعه نکرده مي‌گويد کتاب رجال کشي از کتابهاي معتبر شيعه است. اولا چه کسي گفته است که از کتابهاي معتبر شيعه است؟ در رجال کشي هم روايات ضعيف است و هم روايات صحيح است. هم روايات مسند است و هم روايات مرفوع ، روايات متصل است، روايات منقطع است. رواياتي که معتبر است قبول مي‌کنيم رواياتي که ضعيف ، مرفوع، منقطع يا موقوف است کنار مي‌گذاريم . اينجا هم که روايت داريم سند ندارد و افزون بر اين مي‌گويد مخالفين شيعه چنين غلطي کرده‌اند.

قال من خالف الشيعة أصل الشعية مأخوذ من اليهودية.

اين عبارت را آقا حذف مي‌کند اصلا اشاره هم نمي‌‌کند. مشخص است خواهرم يک مذهبي که پايه و اساسش بر دروغ، افترا، تهمت، اهانت، باشد و ترور و کشتن مخالف از بهترين عبادات باشد بهتر از اين و بيشتر از اين هم از اينها انتظار نمي‌‌رود. برادرمان جناب آقاي محمد عمر از زاهدان، برادر عزيزم در شيعه زيديه، اسماعيليه و شيعه اماميه داريم. ما فعلا مدافع شيعه اماميه هستيم و معتقد هستيم که هر دو مذهب چه زيديه و چه اسماعيليه امر برايشان مشتبه شده است و آنها را ما باطل مي‌دانيم.

نامگذاري اسم جبرئيل توسط حضرت امير دروغ است، حالا اگر يک آخوندي آمد چنين حرفي زد و يک مداحي چنين حرفي زد، ملاک نيست. ما بارها گفته‌ايم گفتار مراجع نشانگر عقيده يک مذهب است. اگر مراجع ما گفته‌اند اسمگذاري جبرئيل توسط حضرت امير بوده، ما يا مي‌پذيريم يا اگر هم خواستيم نقد بکنيم مي‌گوييم دليل ما اين است. ايشان که مي‌فرمايند فحش و لعن شده است عبادت اينطور نيست که فحش و لعن عبادت شده باشد. فحش عبادت نيست ولي لعن در قرآن ما يک آيه در سب داريم، آيه ي 108 سوره ي انعام

 و لا تسبّوا الذين يدعون من دون الله  فيسبّوا الله عدوا بغير علم.

ولي در قرآن ما 38 يا 37 آيه درباره لعن داريم. لعنت خداي عالم بر شيطان، لعنت خدا نسبت به يهود و نصارا، لعن ظالمين

ألا لعنت الله علي الظالمين.

سوره اعراف، آيه 44 و سوره هود، آيه 18

يا نسبت به کاذبين که مي‌گويد

 و‌الخامسة أن لعنة الله عليه إن کان من الکاذبين.

سوره نور، آيه 7

اين لعن در حقيقت طلب دعا من الله است. مي‌گوييم خدايا فلاني را از رحمتت دور کن. اين در حقيقت خواستي از خداي عالم است. بله لعن عبادت است در آن شکي نيست. اگر لعن عبادت نيست پس اين 38 آيه در قرآن براي چيست؟ و همانطوري که ما مي‌گوييم خدايا به فلاني رحمت بفرست يا مي‌گوييم فلاني را از رحمتت دور کن. اين منطق قرآن است. ولي از آن طرف هم داريم اگر کسي فردي را لعن کند و آن فرد شايستگي لعن نداشته باشد خداي عالم لعن را به لعنت کننده مي‌فرستد يعني اگر فردي مثلا آقاي زيد را لعن کرده، آقاي زيد آدم خوبي است و صحابه پيغمبر است، جليل القدر است در بهشت است، خداي عالم اين لعنت را به خود همان فرد لعن کننده مي‌فرستد.

مجري:

آقاي محسن سوالاتي داشتند و بحثهاي خيلي خوبي مطرح کردند که آقاي علي جمعه و ديگران در مباحثشان توسل را قبول دارند چرا اين را در سايت نمي‌‌گذاريد که بقيه هم بفهمند.

استاد حسيني قزويني:

البته بعضي از اين مطالب را برادر عزيزمان جناب آقاي يزداني و آقاي ابوالقاسمي در بحث کلمه طيبه آورده‌اند و بعض ديگر را هم انشاءالله خواهند آورد و ما هم در پاسخ قفاري در جلد 3 و همچنين پاسخ آقاي غامدي در جلد 2 مفصل بحث توسل را آورده‌ايم. شايد نزديک 40 مورد از علماي اهل سنت که معتقد به توسل بودند تمامي اينها را ما ليست کرديم و با بررسي سندي آورده‌ايم. حالا انشاءالله اگر خودمان بحث توسل را شروع کرديم حداقل 10 يا 12 جلسه بحث توسل را خيلي عميق و علمي بحث خواهيم کرد.

مجري:

آقاي برقعي رشد علمي مي‌کنند. با اينکه از دنيا رفته‌اند! از حجت‌الاسلام مي‌رود تا به مرجع تقليد مي‌رسد!

استاد حسيني قزويني:

جالب اين است که خانم صفايي زنگ زده بود به آقاي سجودي مي‌گفت اين بحثهايي که شما کرده‌ايد که در کتاب کشي آمده است، ايشان جواب داد بله در کتاب «اهل بيت از خود دفاع مي‌کنند» آمده است، اين آقايان چون دليلي ندارند حرفي براي زدن ندارند شروع کرده‌اند شخصيت سازي کردن! ما نسبت به بعضي از بحثها که اين آقايان داشتند و شخصيتهاي دروغي داشتند که  فلان آقا حجت‌الاسلام بوده و حوزه علميه درس خوانده است، در دانشگاه شهيد بهشتي بوده، خواهرش عروس آيت‌الله‌العظمي مکارم شيرازي بوده! اينها را ما مطرح کرديم و دروغشان را بر ملا کرديم. اگر راست مي‌گويند اين بحثهاي گذشته ما را يکي يکي جواب بدهند بعد ما نسبت به برقعي که از او چه ساخته‌اند، از قلمداران چه ساخته‌اند، که در همان کتابش دهها خلاف قرآن و خلاف سنت است، بحث مي‌کنيم. آنها عددي نيستند که ما بخواهيم برايشان بحث کنيم.

آقاي برقعي با اجل خودش مرد و طبق وصيت خودش او را در امامزاده شعيب در روستاي کن، اطراف تهران دفن کردند. حالا دروغ اين آقايان يکي‌دوتا که نيست. مي‌گويند به شتر گفتند گردنت کج است گفت کجاي من راست است؟! آقايان ديگر با اين وضعي که دارند ما به هر کجا دست مي‌گذاريم آقا کج است، دروغ است، افترا است، فلان دکتر چنين و چنان بوده، دکتري که وقتي نظام مي‌گويد اين آقا جاسوس اسرائيل و جاسوس آمريکا بوده و به جرم عمل لواط اعدام شده است، از او شهيد درست کردند! ملا محمد عمر سربازي به مرگ خودش با سکته مرد مي‌گويند آقا اين شهيد شده است! آقاي توحيدي تصادف کرده است مرده است اين شد شهيد! يک دفعه اعلام کنيد در ايران هر آخوند سني از دنيا برود شهيد است!

من مات علي حب عمر مات شهيدا!

يکدفعه ما راحت کنيد ديگر! اينطور قضاياي شهيد سازي و افراد گمنام و دروغ سازي و امثال اينها لازم نيست.

مجري:

 اينها کار ديگري ندارند ديگر اجازه بدهيد چنين کاري بکنند حاج آقا! چرا اينقدر سخت مي‌گيريد؟!

استاد حسيني قزويني:

ما حرفي نداريم آقايان بيايند اساسي بگويند هر کس از علماي اهل سنت در ايران از دنيا رفت حالا با تصادف باشد، در خانه‌اش بميرد، سکته کند، همه اينها شهيد هستند!  يکجا شيعه‌ها در قتل اين دخيل بودند! مي‌گويند علماي ما در زندان هستند بله در هر کشوري يک قوانيني است عزيز من! چطور شما از علماي اهل سنت در زندان ايران مي‌گوييد؟ ولي اين علماي شيعه که در زندانهاي سعودي دارند شکنجه مي‌شوند از آنها حرفي نمي‌‌زنيد؟ اگر در ايران 15 تا يا 16 تا آخوند سني زندان است 2 برابر يا 3 برابرش هم آخوند شيعه زندان است، هر کسي خلاف قانون انجا م بدهد طبق قانون با او برخورد مي‌کنند. اين همه نزديک 2 هزار امام جمعه و نزديک 18 هزار روحاني که الان حقوق بگير نظام هستند. چرا در مورد اينها مطلبي نمي‌گوييد؟ يا آن آقايي که مي‌آيد وقيحانه شروع مي‌کند به بالاترين مقام کشور زشتترين عبارت را نثار مي‌کند اين را شما با کمال وقاحت و بي‌حيايي در شبکه مي‌آييد مطرح مي‌کنيد انتظار داريد نظام متعرض اين علقه مضغه‌ها و اين افراد لجن نشود؟

 

آيا در کدام يک از حکومتهاي دنيا اگر کسي به بالاترين مقام آن کشور اهانت کند وقيحترين عبارت را بگويد به راحتي از آن مي‌گذرند؟ وقتي شما قانون شکني مي‌کنيد بايد تقاصش را هم پس بدهيد. بحث ما نه سياسي است و نه دفاع از يک نظام است. ولي ما مي‌گوييم قانون در هر کجاي دنيا محترم است. حضرت آيت الله العظمي سيستاني مي‌گويد در کشور کفر هم که هستيد شما به قانون آن کشور بايد احترام بگذاريد. شما فرض کنيد رفته‌ايد فرانسه، رفته‌ايد لندن آيا مي‌توانيد چراغ قرمز را رد کنيد؟ مي‌شود توقف ممنوع بايستيد؟ اگر توقف ممنوع ايستاديد افسر لندن آمد شما را جريمه کرد، آيا داد‌ و بيداد مي‌کنيد؟ مي‌گويند چشمت کور، دنده‌ات نرم! مي‌خواستي در محل توقف ممنوع پارک نکني تا جريمه‌ات نکنند.

 


دکتر سيد محمد حسيني قزويني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما