* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 14 آبان 1393 تعداد بازديد: 1950 
ام کلثومي که عمر به اجبار با او ازدواج کرد دختر حضرت زهرا(س) نبود
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 

بسم الله الرحمن الرحيم

برنامه حبل المتين

آيت‌الله دکتر حسيني قزويني

تاريخ   1390/10/04

 

مجري:

سلام عرض مي‌کنم  خدمت بينندگان عزيز. جناب استاد! در اين چند روز گويا به هر صورت جناب آقاي حيدري تصميم گرفته‌اند  انشاء‌الله  با برنامه  ما همکاري بکنند و همان مناظره‌اي  که قول داده بودند را با حضرتعالي داشته باشند. اميدواريم که اين اتفاق بيفتد و براي مردم مسلمان انشاء‌الله  قابل استفاده باشد.

 حاج آقا اجازه بفرماييد قبل از اينکه وارد بحث بشويم کليپي که دوستان ما آماده کرده‌اند را ببينيم سپس چند تا سوال بپرسيم.

کليپ:

گوينده:

بسم الله الرحمن الرحيم.

و أوفوا بالعهد ان العهد کان مسئولا.

و به عهد و پيمان خود وفا کنيد که در مورد آن از شما بازخواست خواهد شد.

همانطور که مستحضريد بيش از يک سال از ادعاي مناظره توسط آقاي عبدالله حيدري و قبول شرائط مناظره از جانب آيت‌الله حسيني  قزويني و ايشان مي گذرد ولي متأسفانه هنوز جناب آقاي حيدري از پشت ويرانه‌هاي سقيفه بيرون نيامده‌اند. اما ظاهرا پس از اين مدت طولاني بالاخره با تفحص بسيار دليل موجهي براي عدم مناظره با آيت‌الله حسيني قزويني پيدا نموده‌اند!

آقاي حيدري:

به هر حال الان بنده ادعاي مناظره فعلا نکرده‌ام، يک بار ادعاي مناظره در 2 سال گذشته کردم با آقاي قزويني اما بعدها که من بحثهاي ايشان را دنبال کردم و يادداشت کردم به حدي دروغ در صحبتهاي ايشان من ملاحظه کردم که واقعا خجالت کشيدم، و الله قسم خجالت کشيدم که من با کسي صحبت کنم که اين همه دروغ مي‌گويد، همين ديشب گفت که اصلا مسئله ازدواج ام‌کلثوم با عمر چنين چيزي اصلا اتفاق نيفتاده است. اصلا به هيچ عنوان، اگر کسي ثابت کند ما جايزه مي‌دهيم . اينها  را من يادداشت کردم.

کسي که واقعا اين همه دروغ مي‌گويد يک آيت‌الله، يک روحاني، يک شخصيتي که شهرت جهاني دارد اين همه وقتي دروغ مي‌گويد من چطور با يک چنين کسي بروم بنشينم و صحبت کنم!

 

آقاي هاشمي:

يعني واقعا منکر شدند! من نمي‌دانم در اين دنيا گاها انسان به گوش و چشم و همه چيز خودش شک مي‌کند ، يعني گفتند که اصلا چنين چيزي وجود نداشته؟

آقاي حيدري:

ديشب من حرف ايشان را يادداشت کردم گفتند اصلا چنين چيزي اتفاق نيفتاده، اميدوارم اگر دوستان ما اين صحبت جلسه ديشب ايشان را ضبط کرده باشند حتما اين قسمت را، اين کليپ را لطف کنند پيدا کنند، ايشان گفت اصلا چنين چيزي اتفاق نيفتاده است و اگر کسي آن را ثابت کند ما جايزه مي‌دهيم . فقط گفتند 2 تا مورد 2 تا روايت اصول کافي و روايت خواستگاري است که اين هم روايت کافي ج 4 به قول ايشان يا ج 5 اگر اين هم درست باشد که به ضرر آقايان است، با اين منطق، ما چطور حرف کسي که با اين صراحت و اينگونه علني و آشکارا دروغ مي‌گويد را باور کنيم؟ چطور واقعا باور کنيم کسي بنشيند و حرف دين بزند.

گوينده:

ادعاي آقاي عبد الله حيدري را ديديم و شنيديم حال سخنان استاد قزويني را در برنامه  مورد اشاره آقاي حيدري به اتفاق مي‌بينيم.

 برنامه  قضاوت با شما:

بيننده:

در کتاب کافي ج 5 ص 346، نوشته است عمر داماد حضرت امام علي بودند آيا اين روايت صحيح مي‌باشد يا ضعيف و يا وجود ندارد؟ لطف کنيد نشان بدهيد از کتاب اگر وقت داريد.

مجري:

بسيار خوب اگر دوستان ما در اتاق فرمان پيدا کرده‌اند حديث را به ما خواهند داد.

استاد حسيني قزويني:

روايت هم صحيح است، ولي در آنجا نيامده است که اين دختر حضرت زهرا بوده، ببينيد هر دو روايت صحيح است برادر عزيز ولي ما گفتيم اگر کسي يک روايت صحيح پيدا کند در کتابهاي شيعه که بگويد اين ام‌کلثوم دختر حضرت زهرا بوده به او جايزه مي‌دهيم.  هر قدر هم معين بکند جايزه مي‌دهيم . ما و دوستانمان گشتيم و  رسما اعلام مي‌کنيم  در هيچ روايتي از کتابهاي شيعه نداريم که ام‌کلثوم دختر حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها بوده، و ما هم نقل کرديم از جناب آقاي نووي و ديگران که اين دختري که در خانه حضرت امير بوده به نام ام کلثوم دختر ابوبکر بوده بعد از مرگ ابوبکر آمد در خانه علي بزرگ شد. مثل محمدبن‌ابي‌بکر.

 

گوينده:

البته جالب است که براي اولين بار در شبکه وهابي کلمه پس از لو رفتن يک دروغ برنامه‌هاي عادي اين شبکه قطع و آقاي حيدري دوباره به صحنه مي‌آيد اما اين بار با اعتراف به دروغ اول.

 آقاي حيدري:

ما يک تسويه حسابي با شما بينندگان عزيز هم کرده باشيم و با کساني که از ما نقل قول کرده‌اند. ما معصوم نيستيم و بنده علتش اين است که وقتي که از بيرون آمدم و ناگهان شبکه را باز کردم ديدم که در شبکه ولايت ايشان صحبت مي‌کند  بنده اين مطلب را از ايشان در برنامه  پريشب ايشان اشتباهي فهميدم، ايشان منکر ازدواج نشده است در آن کليپ اما منکر اين شده است که حضرت ام‌کلثوم دختر فاطمه‌ زهرا باشد، يعني علي‌بن‌ابيطالب از همسر گراميشان حضرت زهرا به ادعاي ايشان صاحب دختري نبوده‌اند که اسمش ام‌کلثوم باشد که حضرت عمر با او ازدواج کرده باشد.

گوينده:

ملاحظه فرموديد که جناب آقاي حيدري براي اين که دروغ گذشته خود را بپوشانند و توجيه نمايند مجبور شدند دروغ ديگري بگويند و تهمت ديگري را به آيت‌الله دکتر حسيني قزويني بزنند.

آقاي حيدري:

خدمت شما بينندگان عزيز عرض خواهم کرد و همينجا نقد ثابت مي‌کنم  که ايشان در دروغگويي دست بسيار بالايي دارند. ايشان يک ماهر و يک هنرمند به تمام معنا است، در دروغگويي ايشان بسيار ماهرانه دروغ مي‌گويند  من از کتب انساب الان شروع مي‌کنم  علاوه بر کتب انساب ما از کتب روايي اربعه شيعه 11 تا روايت درباره ازدواج حضرت عمر فاروق با حضرت ام‌کلثوم دختر فاطمه‌ زهرا وجود دارد.

گوينده:

همانطور که ملاحظه فرموديد جناب آقاي حيدري پس از اهانت و تهمتهاي فراوان به آيت‌الله حسيني قزويني ادعا مي‌کنند که در کتب اربعه شيعه 11 روايت در رابطه با ازدواج خليفه دوم با حضرت ام‌کلثوم دختر گرامي حضرت فاطمه سلام‌الله‌عليها وجود دارد. که اميدواريم ايشان بتوانند اين ادعاي خود را ثابت نموده و جايزه ويژه‌اي از آيت‌الله دکتر حسيني قزويني دريافت نمايند. اما متأسفانه دوباره پس از فاصله‌اي کوتاه جناب آقاي حيدري از گفته  قبلي خود عدول کرده و براي فرار از ارائه روايات يازده‌گانه مورد ادعاي ايشان از کتب اربعه شيعه اينبار مجددا دروغ دوم خود را با کمال ادب و احترام به عنوان موضوع مناظره با آيت‌الله قزويني مطرح مي‌نمايند.

آقاي حيدري:

من به خاطر اينکه ثابت بشود ايشان يک دروغگو ي مکار و بسيار ماهر است، -عذر مي‌خواهم من تا به حال به اين لحن صحبت نکرده‌ام- من مي‌خواهم بگويم ايشان يک دروغگوي مکار و ماهر است و فکر مي‌کند که شايد مردم متوجه نشوند که ايشان چه مي‌گويد. من از همينجا از اين برنامه خدمت ايشان، ايشان را به مناظره دعوت مي‌کنم  در همين موضوع، در اين موضوع که آيا علي‌بن‌ابيطالب و فاطمه‌ زهرا دختري به نام ام‌کلثوم داشته‌اند يا نداشته‌اند؟ من در همين موضوع با ايشان مناظره مي‌کنم .

من نمي‌توانم با ايشان مناظره رو در رو کنم . حقيقتش مي‌ترسم. اما از همين طريق شبکه بنده الان اعلام مي‌کنم.

گوينده:

هر چند آزموده را آزمودن خطا است اما خرسنديم که جناب استاد حيدري پس از يک سال و اندي مجددا ادعاي مناظره با آيت‌الله دکتر حسيني قزويني را مطرح نموده‌اند لذا شبکه جهاني ولايت و در رأس آن آيت‌الله دکتر حسيني قزويني جهت هر گونه مناظره و همچنين مناظره در موضوع اصلي مورد ادعا آمادگي خود را اعلام مي نمايند. و همانطور که مستحضر هستيد موضوع اصلي مورد ادعا آوردن حتي يک حديث صحيح از کتب معتبر شيعه که اثبات نمايد اين ام‌کلثوم که خليفه دوم از امير‌المومنين  حضرت علي عليه السلام خواستگاري و سپس با او ازدواج نموده است همان حضرت ام‌کلثوم فرزند گرامي حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌عليها بوده‌اند.

استاد حسيني قزويني:

هر دو روايت صحيح است روايت اول مي‌گويد عمر آمد از حضرت علي نسبت به ام‌کلثوم خواستگاري کرد، ولي آيا اين ام‌کلثوم دختر حضرت زهرا است؟ ما گفته‌ايم اگر يک روايت صحيح پيدا کنند در کتابهاي شيعه که بگويند اين ام‌کلثوم دختر حضرت زهرا بوده ما جايزه مي‌دهيم  به ايشان، هر قدر هم معين کنند جايزه مي‌دهيم .

گوينده:

اميدواريم که حداقل اين بار جناب آقاي عبد الله حيدري بر روي ادعاي مناظره خود مردانه ايستاده و زمينه را براي مناظره‌اي  عادلانه، مؤدبانه و به دور از هرگونه گرايش سياسي فراهم نموده و قضاوت را به شما شيعيان گرامي و عزيزان اهل سنت واگذار نماييم.

تلفن گويا:

با تشکر از تماس با شبکه  جهاني کلمه، پرسش هاي تاريخي و شرعي، شماره 1، پيشنهادات و انتقادات شماره 2، همکاري با شبکه شماره 3، ارتباط با مديريت شماره 4، تماس با اپراتور شماره 0،

آقاي هاشمي:

الو.

آقاي کياني:

سلام عليکم.

آقاي هاشمي:

سلام عليکم و رحمت الله.

آقاي کياني:

جناب آقاي هاشمي؟

آقاي هاشمي:

بله بفرماييد.

آقاي کياني:

حال شما خوب است انشاء‌الله ،

آقاي هاشمي:

ممنون بفرماييد.

آقاي کياني:

جناب آقاي هاشمي کياني هستم، از شبکه جهاني ولايت مزاحمتان مي‌شوم . خوب هستيد؟

 آقاي هاشمي:

ممنون بفرماييد.

آقاي کياني:

زنده باشيد، آقاي هاشمي! ديروز جناب استاد حيدري در برنامه‌اي که شما داشتيد لطف کردند و فرمودند آماده هستند در موضوعي که مطرح شده است مناظره‌اي  را با حضرت آيت‌الله قزويني داشته باشند. مزاحم وقت حضرتعالي شدم که وعده بگذاريم و نوع مناظره را تعيين بکنيم تا انشاء‌الله  اين مسئله خيلي زود اتفاق بيفتد. اول نظر حضرتعالي را من بشنوم آيا اين مناظره قرار است اتفاق بيفتد يا خير؟

آقاي هاشمي:

حتما من انشاء‌الله  به شما خبر خواهم داد، شما اگر زحمت مي‌شود چون شماره شما در گوشي نيفتاده است. شماره بدهيد من الان در استوديو هستم تا دقايقي ديگر برنامه زنده‌مان شروع مي‌شود اگر لطف کنيد ايميل يا شماره تماسي از شما داشته‌باشيم. انشاء‌الله  من به شما خبر خواهم داد.

آقاي کياني:

بزرگواريد. سلامت باشيد. شماره‌اي که من الان عرض مي‌کنم  يادداشت مي‌فرماييد؟

آقاي هاشمي:

بفرماييد.

آقاي کياني:

خواهش مي‌کنم . 0098 ايران که هيچ، 25177.

آقاي هاشمي:

اين شماره همراهتان است؟

آقاي کياني:

اين شماره‌اي است که در شبکه مستقيما به دفتر بنده وصل مي‌شود. اگر شماره همراهم  را مي‌خواهيد من خدمتتان تقديم مي‌کنم .

آقاي هاشمي:

بله، 0098 من اول بخوانم شماره‌اي که داديد. ببينم درست يادداشت کرده ام. 009825177.

آقاي کياني:

بله.

آقاي هاشمي:

خودتان شماره را جواب مي‌دهيد؟

آقاي کياني:

بله خودم جواب مي‌دهم  . فقط من مي‌توانم شماره آقاي حيدري را هم از حضرتعالي بگيرم که با ايشان هم تماسي داشته باشيم.

آقاي هاشمي:

من از خودشان اجازه مي‌گيرم  حتما، اجازه دادند حتما در اختيارتان قرار خواهيم داد.

آقاي کياني:

تمنا مي‌کنم . متشکرم از شما پس من منتظر تماس جنابعالي هستم.

آقاي هاشمي:

انشاء‌الله  با شما تماس خواهيم گرفت.

آقاي کياني:

امروز من منتظر باشم؟

آقاي هاشمي:

و الله الان من سر برنامه  زنده هستم، از برنامه زنده بيايم بيرون توانستم با ايشان و دوستان صحبت کنم حتما با شما تماس خواهم گرفت، امروز تماس مي‌گيريم.

آقاي کياني:

چون امشب ما برنامه زنده داريم. برنامه  حبل المتين است اگر امکان‌پذير باشد ما همين امشب حاضر هستيم که در خدمت استاد حيدري باشيم. اگر امکان نداشته باشد براي سه‌شنبه که برنامه  قضاوت با شما را داريم آمادگي را اعلام مي‌کنيم .

آقاي هاشمي:

بله. شما اجازه بدهيد 24 ساعتي که بالاخره با خود استاد حيدري من هماهنگ بکنم چگونگي اين مناظره و از ايشان بپرسم. حتما انشاء‌الله  به اطلاع شما خواهم رسيد.

آقاي کياني:

خواهش مي‌کنم . از لحاظ امکانات فني هم به هر صورتي که دوستان بخواهند ما مي‌توانيم اين مناظره را برگزار بکنيم. چه استوديو به استوديو بخواهد برگزار بشود و چه به صورت تلفني، و به هر صورتي که نظر حضرتعالي و جناب آقاي حيدري باشد ما امکاناتش را فراهم مي‌کنيم .

آقاي هاشمي:

حتما مزاحمتان خواهم شد.

آقاي کياني:

متشکرم از شما. شما را به خدا مي سپارم. خدانگهدار،

مجري:

خيلي ممنون هستيم از همکاران عزيز که اين کليپ را آماده کردند. انصافا خيلي زيبا بود، مخصوصا آقاي کياني که اين زحمت را کشيده اند. به هر صورت اميدواريم تا 24 ساعت آينده حاج آقا اينها  تکليف ما را روشن کنند. ببينيم واقعا مناظره مي کنند يا نه؟ و از اين 11 حديثي که از کتب اربعه آماده کرده‌اند و مي‌خواهند بگويند لا اقل يک حديث را بگويند و جايزه از شما بگيرند.

حاج آقا من چند تا سوال دارم اينجا ، اولا واقعا متأسف هستم از اين که جناب آقاي حيدري انقدر ديگر گستاخانه بي‌ادبي کردند و واقعا خودم ناراحت شدم، به هر صورت شما روحاني هستيد، ما هم روحاني هستيم، از ادبيات و الفاظ صحيحي بايد استفاده بکينم اصلا عبارت دروغگوي مکار و ماهر دور از شأن و ادب است و واقعا نمي‌دانيم وسيله دروغگويي ايشان جزئي از کتابهاي اهل‌سنت باز مي‌کند ، صحيح مسلم را باز مي‌کند ، صحيح بخاري را باز مي‌کند ، آيا شعبده باز است ايشان؟ پس اين آيت‌الله ما شعبده باز است. کتاب وسيله  شعبده بازي‌اش هم همين کتب اهل سنت است ديگر صحاح سته، صحيح مسلم و بخاري؟ و اينکه اينطور جسارت مي شود، نمي‌دانم مکار، دورغ گوي ماهر و اينها ، واقعا من خجالت کشيدم.

 

 

استاد حسيني قزويني:

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. و به نستعين و هو خير ناصر و معين الحمد لله و الصلاة علي رسول الله و علي رسول الله آله آل الله لا سيما علي مولانا علي بقية الله. و لعن الدائم علي اعدائهم اعداء الله الي يوم لقاء الله. و فوذ امري الي الله ان الله بصير بالعباد. حسبنا الله و نعم الوکيل نعم المولا و نعم النصير. يا ابا صالح المهدي ادرکنا. يا وجيه عند الله إشفع لنا عند الله.

من از عزيزان تدوين و اتاق فرمان تشکر مي‌کنم  که اين کليپ را به اين زيبايي و خيلي مستدل و مستند و منظم تهيه کرده‌اند و پخش کرده‌اند. مرتبه  دوم از جناب آقاي حيدري هم ما تشکر مي‌کنيم  و نه يک تشکر بلکه دو تا تشکر داريم از ايشان، يکي اينکه بعد از يک سال و نيم خلاصه عاقبت به اين نتيجه رسيده‌اند که مي‌توانند با يک دروغگو  کنار هم بنشينند و مناظره کنند. البته ايشان در بخشي مي‌گويد من خيلي از آقاي قزويني مي‌ترسم حاضر نيستم با ايشان مناظره رو در رو داشته باشم. حالا ما نمي‌دانيم چه است. حالا انشاء‌الله در اين رابطه من بعدها صحبت خواهم کرد، ولي همين که ايشان به اين نتيجه رسيده‌اند که با ما مي‌توانند مناظره کنند ما از ايشان سپاسگزاريم و سپاس دوم اينکه ايشان آمده‌اند با آن عبارتهاي شديد و غليظ که من يادداشت کرده ام 2 مرتبه و 3 مرتبه يادداشت کرده‌ام و اينکه ايشان اصلا منکر اين ازدواج بوده و بعد آمده‌اند گفته‌‌اند که من اشتباه کرده‌ام.

و اينکه ايشان آمده‌اند به شکل ديگري عبارت ما را تصحيف کرده‌اند تدليس کرده‌اند جاي تعجب است. جمله من کاملا واضح و روشن است و من فارسي حرف زدم. گفته‌‌اند اين ام کلثومي که با عمر ازدواج کرده است روايات صحيح از کتب شيعه ايشان به ما بدهند که واقعا اين ام‌کلثوم دختر حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها بوده، اينها  را ما نمي‌دانيم اگر ايشان فارسي خوب متوجه نمي‌شوند دوباره مي‌خواهند بيايند بگويند من هم اشتباه نقل کرده‌ام، به هر لغتي به ايشان عربي بگوييم، ترکي بگوييم، لري بگوييم، گيلکي بگوييم، انگليسي، فرانسوي، آلماني، هر جمله‌اي و زباني ايشان معين کنند ما در خدمت ايشان هستيم که اين عبارتمان را ما بيان کنيم. اين ام کلثومي که شما مدعي هستيد که با خليفه دوم ازدواج کرده آيا اين ام‌کلثوم دختر حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها بوده يا نه؟ ما گفته‌ايم يک روايت صحيح براي ما از کتب شيعه اعلام کنند. ايشان رفت يک سري کتابهايي از اهل سنت آن شب رديف کرد.

مجري:

حاج آقا! آيا اصلا اين مطلب را قبول داريم که حضرت زهرا دختري به نام ام‌کلثوم داشته‌اند؟

استاد حسيني قزويني:

بنده خودم معتقد هستم که حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها ام‌کلثوم داشته ولي بعضي از علما چه شيعه و چه سني بر اين عقيده هستند که حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها دختري به نام ام‌کلثوم نداشته‌‌است.

مجري:

يعني ام‌کلثوم همان حضرت زينب بوده؟

استاد حسيني قزويني:

بله . الان من فقط اين را به عنوان يک نقل قول عرض مي‌کنم. از علماي شيعه جناب رضي الدين حلي از علماي قرن 8 هجري است، ايشان وقتي اولاد حضرت زهرا را مي‌شمارد مي‌گويد اولاد حضرت زهرا حسن بود، حسين بود،

زينب الکبري المکنّاة بام‌کلثوم من فاطمة بنت رسول الله.

زينب کبري که کنيه‌اش ام‌کلثوم بوده.

آقايان مي‌توانند کتاب العدد القويه ص 242 را مراجعه کنند و از متأخرين حضرت آيت‌الله العظمي مرعشي نجفي ايشان در کتاب شرح احقاق الحق ج 30 ص 172، مصرّ هست که حضرت زهرا دختري به نام ام‌کلثوم نداشته، جناب آقاي باقر شريف قريشي از محققين به نام شيعه است و ساکن نجف است. ايشان کتابي دارد به نام حيات سيده النساء فاطمه، در ص 219، ايشان در آنجا هم مدعي است که حضرت زهرا دختري به نام ام‌کلثوم نداشته است. از علماي اهل سنت آقاي صالحي شامي متوفي 942 هجري که از استوانه‌هاي علمي اهل سنت است در کتاب سبل الهدي و الرشاد ج 11 ص 242، مي‌گويد فرزندان حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها حسن بود، حسين بود، محسن که بعضي محَسن هم آورده‌اند و زينب کبري، ايشان اسمي از ام‌کلثوم نمي‌آورد.

و همچنين آقاي سيوطي ايشان هم در کتابي که دارد حاشيه غليوبي بر جلال الدين سيوطي بر محلاي منهاج الطالبين ج 3 ص 236، آنجا هم ايشان مي‌گويد فاطمه‌ زهرا فقط حسن و حسين و زينب را داشته است اسمي از ام‌کلثوم نيست. جناب آقاي شيخ محمد خضري از دانشمندان اهل سنت است کتابي دارد به نام نور اليقين في سيرة سيد المرسلين ج 1 ص 111، ايشان در آنجا مي‌گويد حضرت زهرا دختري به نام ام‌کلثوم نداشته است. اينها  مواردي است که بزرگان شيعه و سني قائل هستند. سال گذشته اگر اين آقايان برنامه‌هاي بنده را ديده باشند من نقل کرده‌ام و گفته‌ام  نظر من خلاف اين است، و من معتقد هستم که حضرت زهرا سلام الله دختري به نام ام‌کلثوم داشته است اين مطلب را بارها گفته‌ايم و بر آن اصرار داشته‌ايم با اينکه دوستانمان جناب آقاي يزداني و ابوالقاسمي در برنامه‌اي که داشتند ايشان ادله متعددي آوردند که حضرت زهرا دختري به نام ام‌کلثوم نداشته، آقاي ابوالقاسمي هم 8 دليل آورد.

رواياتي که در کتب شيعه آمده است که حضرت زهرا دختري به نام ام‌کلثوم داشته گفته‌‌اند اين رواياتش  ضعيف است و راويان مجهول دارد ولي هيچ کدام از ادله اين دو دوستمان ، ما را قانع نکرد البته ما در اينجا  عقيده‌مان را تحميل نمي‌کنيم  و لو به بهترين و عزيزترين شاگردانمان. اينها  را ما آزاد مي‌گذاريم که با روح اجتهاد و فقاهت بزرگ بشوند و اين دو بزرگوار نظر‌شان بر اين است و ادله‌اي هم دارند. و روي سايت هم گذاشته‌ايم ادله‌شان را. آنچه که مهم است و  بدان اشاره کرده‌ايم اين است که خود آقاي نووي از استوانه‌هاي علمي و شخصيتهاي بر جسته اهل سنت در کتاب تهذيب الاسماء و اللغات در شماره ي 1239، مي‌گويد عايشه 2 تا خواهر داشت موقعي که (يکي از آنها) از دنيا مي‌رفت  به عايشه گفت که آن بچه‌اي که در رحم مادرت است، خواهر تو ست، -و در حقيقت يک غيبگويي هم اينجا  داشته‌اند!-  اين بچه به دنيا آمد، اين تعبير آقاي نووي است اسمش را گذاشتند ام کلثوم، مي‌گويد:

و ام‌کلثوم هذه تزوجها عمر‌بن‌الخطاب  رضي‌الله‌عنه .

اين ام‌کلثوم هست که عمر‌بن‌الخطاب با او ازدواج کرده است.

اين ديگر حرف ما نيست حرف آقاي نووي از علماي بزرگ اهل سنت است. ايشان وقتي به اين شکل مطرح مي‌کند ديگر ما مشکلي نداريم خود نووي هم از علماي قرن 7 هجري است، يعني متوفي 676 هجري همان سالي که مرحوم محقق حلي استاد علامه از دنيا رفته است. اين مسائل را اين آقايان خودشان آورده‌اند که اين ام‌کلثوم دختر ابو‌بکر  بوده نه دختر علي‌بن‌ابيطالب، مگر اين که اين آقايان بيايند بگويند عمر 2 تا زن داشته به نام ام کلثوم، يکي ام‌کلثوم دختر ابو‌بکر  و ديگري ام‌کلثوم دختر امير‌المومنين  سلام‌الله‌عليه، حالا ما به اينها کار نداريم، اين را ما بارها گفته‌ايم يکي از اين دوستان هم در يکي از جلسات گفت اين را از کجا شما مي گوييد؟ ما هم اين کتاب را برديم روي آنتن.

مجري:

البته ايشان (اقاي حيدري) گفت:  از کتب شيعه دليل مي آوريم، 11 دليل هم مي‌آوريم.

استاد حسيني قزويني:

بله! واقعا من نمي‌دانم اين آقا به چه دليلي اينطور مي‌گويد. حالا ايشان مدعي است در همين کليپي هم که پخش شد گفت من 11 تا روايت از کتب اربعه شيعه مي‌آورم که اين ام‌کلثومي که با عمر ازدواج کرده است اين ام‌کلثوم دختر حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها بوده است. و نکته جالبي در صحبت ايشان است که اگر دوستان ما کليپ شماره ي 171 را پخش کنند آن را خواهم گفت.

کليپ:

آقاي حيدري:

11 تا روايت در کتب اربعه در باره ازدواج حضرت عمر فاروق با حضرت ام‌کلثوم دختر فاطمه‌ زهرا وجود دارد.

در باره 3 کتاب ديگر يعني استبصار، تهذيب، اصول کافي رواياتي وجود دارد که اين ازدواج را ثابت مي‌کند .

عن هشام بن سالم عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال لما خطب إليه قال له أميرالمومنين إنها صبيه قال فلقي العباس فقال له ما لي أبي بأس؟ قال و ما ذاک قال خطب إلي ابن أخيک.

وقتي که عمر‌بن‌الخطاب رضي‌الله‌عنه درخواست ازدواج با حضرت ام‌کلثوم دختر علي‌بن‌ابيطالب و فاطمه‌ زهرا نمودند علي‌بن‌ابيطالب در ابتدا فرمودند که دختر من کوچک است، اين طبيعي است معمولا اينطور نيست که هر کس آمد خواستگاري بکند بلا‌فاصله بگويد که بفرما، هر پدر و مادري و هر خانواده‌اي يک ترتيبي يک مشاوره‌اي با همديگر دارند. بنابراين حضرت عمر به حضرت عباس فرمود که من مشکلي دارم؟ چه شده است که من خواستگاري کرده‌ام آن هم به برادرت،

خطبت إلي إبن أخيک فردني.

من از فرزند برادرت علي‌بن‌ابيطالب دخترش را خواستگاري کرده‌ام ايشان فعلا به من جواب منفي داده است. علت چيست؟ به هر حال حضرت عباس در اين وسط پا در مياني کرده‌اند و اين ازدواج صورت گرفته است.

استاد حسيني قزويني:

ايشان به ما مي‌گويد: دروغگوي مکار! حال ببينيم دروغگوي مکار کيست؟ اگر دوستان مانيتور من را به آنتن بدهند ممنون مي‌شوم . اين ديگر روايتي است که اين آقا آن را خواند.

من هشام بن سالم.

البته تلفظ صحيح هِشام است و هُشام که ايشان تلفظ مي‌کند، غلط است. حالا زياد مهم نيست.

زرارة عن أبي عبد الله

را هم مي‌خواند:

زرارة بن أبي عبد الله!

واقعا الحق و الانصاف جا خوردم من در اين 30 و 35 سال راوي به نام زراره بن‌ابي‌عبدالله نديده‌ام! و اصلا وجود ندارد!

زرارة عن أبي عبد الله

ايشان مي‌آيد روايت را مي‌خواند. امام صادق فرمود که،

لما خطب إليه.

يعني عمر از ام‌کلثوم خواستگاري کرد امير‌المومنين  فرمود:

إنها صبية.

اين بچه کوچک است.

فلقي العباس فقال له ما لي أبي بأس.

من چه هستم؟ عيب دارم؟

بعد جالب اين است که ايشان مي‌گويد: خواستگاري صورت مي‌گيرد با هم مشورت مي‌کنند. از کجاي اين روايت اين مشورت را آورد؟ حضرت امير اگر مي‌خواست اين را قبول کند مي‌گفت آقاي عمر حالا فردا بياييد يا پس فردا بياييد ما يک مشورتي بکنيم. آيا اين دروغ و افترا به امير‌المومنين نيست؟ افترا به خانواده امير‌المومنين نيست؟ بعد جالب اين است بلافاصله مي‌آيد و مي‌گويد:

خطبت إلي ابن أخيک فردني.

به من جواب نفي داده.

از آن طرف اين آقا مي‌گويد که حضرت علي مي‌خواست با اهل بيت و زن و بچه‌اش مشورت کند. از اين طرف خود ايشان مي‌گويد:

فردني

جواب نهي داده است.

نکته سوم، ايشان چرا ادامه روايت را نخواندند؟ آيا اين خيانت و تدليس و تزوير هست يا نه؟ ادامه روايت را هم مي‌خواندند که عمر به عباس گفت:

أما و الله لأعورن زمزم و لا أدع لکم مکرمة إلا هدمتها و لأقيمن عليه شاهدين بأنه سرق و لأقطعن يمينه.

به خدا سوگند زمزم را ويران مي‌کنم . هيچ فضيلتي براي شما بني هاشم باقي نمي‌گذارم. تمام فضائلتان را نابود مي‌کنم . من دو شاهد درست مي‌کنم  بيايند شهادت بدهند که علي دزدي کرده! من دست علي را به جرم دزدي کردن قطع مي‌کنم!

مجري:

خواندن اين روايت که خيلي بد شد! عدالت خليفه دوم هم زير سوال رفت.

استاد حسيني قزويني:

همه چيزش رفت زير سوال! به قول آقاي هاشمي مي‌گويد که با اين صحبتي که از فلاني نقل کرديد ما چشم و گوش و به همه چيزمان شک مي‌کنيم . حالا اينجا  ديگر همه چيز زير سوال مي‌رود. يعني واقعا ما سوال مي‌کنيم  از اين بزرگواران آيا واقعا يک خليفه که بايد حافظ ناموس مردم باشد اگر کسي بخواهد ظلم کند بايد جلوي او را بگيرد نه اينکه خودش پيشتاز ظلم باشد. امير‌المومنين که مي‌گويد بچه‌ام کوچک است.

إنها صبية

گفتيم که اين دختر 7 يا 9 سال بيشتر نداشته و وقت شوهر دادنش نبوده است. وقتي پدرش مي‌گويد که من رد کردم و خودش هم مي‌گويد:

فردني

رد کرد و نهي کرد جواب نفي به من داد.

فأتاه العباس فأخبره.

عباس آمد به علي گفت عمر چنين حرفي زده است.

باز ببينيد علي‌بن‌ابيطالب با توجه به تهديد عمر‌بن‌الخطاب ترتيب اثر نداد. بر همان حرف خودش مصرّ است.

و سأله أن يجعل الأمر إليه فجعله إليه.

عباس گفت که علي امر ازدواج را به من واگذار کن و آن حضرت امر ازدواج را به عباس واگذار کرد.

اولا در اينجا نداريم اين ازدواج صورت گرفت.

فجعله إليه.

خيلي از بزرگان شيعه مي‌گويند  اصلا اين ازدواج صورت نگرفته به دليل اينکه اگر ازدواج صورت مي‌گرفت در روايت مي‌آمد:

فجعله إليه فزوجه

ولي چنين نيامده است.

مجري:

کجا نوشته است که دختر حضرت زهرا است؟

استاد حسيني قزويني:

در کجاي اين روايت است؟ از اين 11 روايتي که ايشان مي‌گويد در کتب اربعه است که ام‌کلثوم دختر حضرت زهرا بوده، ايشان مي‌گويد من 11 تا روايت دارم، 2 تا روايت را ايشان مي‌خواند. اين روايت اول و روايت دوم را،

فقال إن ذلک فرج غصبناه.

آقاي حيدري! کلمه فرج يعني ناموسي بوده که از ما غصب شد، آن تعبير و ترجمه‌اي که شما مي‌کنيد يک مقداري برويد دقت کنيد حداقل درايه‌الحديث و فهم الحديثتان را ببريد بالا، پس بنابراين، ايشان مي‌گويد من 11 تا روايت در کتب اربعه دارم ولي فقط 2 روايت را مي‌خواند آن هم به اين شکل دست و پا بريده! حالا من از آقاي هاشمي سوال مي‌کنم که مي‌گويد فلاني صدر روايات ما را مي‌خواند و ذيلش را نمي‌خواند و سر و صدا ايجاد کرده‌اند که ما دروغگو  هستيم. حالا بفرماييد مردم قضاوت کنند ما هيچ چيز نمي‌گوييم اينها دروغگو  و مکار هستند، ماهر هستند، خود دوستان بيننده شيعه و سني ببينند ما روايت را آورده‌ايم روي آنتن آقايان ديدند، کافي ج 5 ص 346، در اين چاپ جديدي که دار الکتب العلميه آخوندي چاپ کرده است، البته 3 يا 4 تا چاپ شده است ولي الان آن که مشهور است و در نرم افزار مکتبه اهل بيت هم آمده همين است.

اين روايت نه ازدواج را ثابت کرد و نه اينکه اين ام‌کلثوم دختر حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها بوده است را.

مجري:

سوال ديگر اين بود که آقاي هاشمي گفتند.

استاد حسيني قزويني:

آن سوال شما را بعدا جواب مي‌دهم  . اين سوال شما طلب بينندگان عزيز که ايشان مي‌گويد فلاني پرخاشگر شده است و تازگيها به ما توهين مي‌کند! اين را من بعدا در خدمت بينندگان عزيز توضيح مي‌دهم انشاء‌الله .

مجري:

سوال بعدي اينکه چند روز قبل از آقاي هاشمي سوالي کرده بودند يعني حرفي زدند نقل قول از حضرتعالي که حاج آقا گفته‌‌اند  که عمر با جن ازدواج کرده است يعني دختري که گذاشته‌اند يک تمسکي شده است در اين قضيه و يک نفر را آورده‌اند به صورت جن و به صورت دختر حضرت علي عليه السلام و دختر را داده‌اند و رفته با عمر ازدواج کرده است! اين را توضيح بدهيد.

استاد حسيني قزويني:

 ايشان که ديگر ماشاءالله کليپهاي ما را دارند. اين را هم من يک توضيحي بدهم خدمت دوستان. اين کليپي که ايشان چند مرتبه از بنده پخش کرده است کليپي است که سخنراني من در دانشگاه فردوسي مشهد بوده، در آمفي تئاتر دانشکده فني مهندسي که بزرگترين آمفي تئاتر دانشگاه فردوسي مشهد است. و جمعيت هم انشاء‌الله  نشان مي‌دهيم  مملو از دانشجويان و اساتيد همه حضور داشتند و اگر آقاي هاشمي به من مي‌گفت که من 5 ميليون مي‌گيرم و اين کليپ شما را پخش کنم من مي‌دادم به او، يعني انقدر ارزش دارد که اين را مي‌گويند :

يخربون بيوتهم بأيديهم.

که چنين عبارتي از کافي نقل بشود.

مجري:

سبب خير شدند ديگر.

استاد حسيني قزويني:

ديگر حالا ما نمي‌گوييم عدو شود سبب خير، اينها مي‌گويند پرخاشگر شده است. دوست شده است سبب خير و واقعا اين کليپ به نظر من يکي از بهترين خدمتها را کرد، که هزاران بيننده اينها عبارت کافي را ببينند که عمر آمده با تهديد آن هم چه تهديدي، مي‌گويد اگر دختر ندهي مي روم شاهد دروغين درست مي‌کنم ، اين واقعا مصيبت است، فاجعه است، بايد بگوييم.

إنا لله و إنا إليه راجعون.

يک حاکم اسلامي آن هم يک حاکم 57 ساله بخواهد با يک دختر 7 ساله يا 9 ساله ازدواج بکند، اين هم به اين تعبير،

لأقيمن عليه شاهدين و لأقطعن يمينه.

واقعا آدم متحيّر مي‌شود!

مجري:

زمزم را خراب مي‌کنند.

استاد حسيني قزويني:

بله. ايشان همين چند شب قبل بود، بله ايشان گفته است که بله با جني ازدواج کرده است، جناب آقاي هاشمي ! تمام سخنرانيهاي من روي سايت وليعصر است هم بصورت صوتي و هم به صورت متني، اگر چنين چيزي از بنده شما پيدا کرديد که من يکجا گفته‌‌ام  که حضرت امير آمده بود براي خواستگاري دخترش يک اجنه‌اي را وادار کردند با عمر ازدواج کند. من حاضر هستم يک ماه هزينه شبکه  شما را بپردازم. هر قدر باشد. هم هزينه هات‌بردتان را مي‌پردازم 27 هزار يورو، و هم هزينه گالکسيتان را مي‌پردازم، هم اگر چيز ديگري هست پيدا کنيد. به عکس من اين را در برنامه‌هايي که در مدرسه فيضيه داشتم پاسخ به جديدترين شبهات وهابيت اين عبارت را نقل کردم از کتاب الخرائج و الجرايح قطب الدين راوندي، ج 2 ص 825 ، و توصيه کردم به طلبه‌ها که اين روايت ضعيف است، جعلي است اين را به هيچ وجه نقل نکنيد، نقل اينطور روايات آبرو و حيثيت شيعه را از بين مي‌برد. وقتي ما دليل محکم و قطعي داريم چرا چنين عبارتي را دليل بياوريم؟ آقاي شيخ حسن در بعضي از شبکه‌ها  در يک جلسه‌اي چنين عبارتي گفته بود اين آقايان مسخره کردند، و من گفتم اين مسخره کردن نمي‌خواهد خود آقايان اهل سنت هم مشابه اين را دارند. آقايان به کتاب

نزهة المجالس و منتخب النفائس

ج 2 ص 262، نوشته آقاي عبد الرحمن صفوري مراجعه کنند. ايشان در آنجا در رابطه با قضيه زليخا و آسيه مي‌گويد از آنجايي که خداي عالم زليخا را براي حضرت يوسف سلام‌الله‌عليه کانديد کرده بود مي‌خواست او را به حال باکره و دست نخورده حفظ کند، هر وقت عزيز مصر مي‌خواست با زليخا نزديکي کند خداي عالم يک جنّ را به صورت زليخا در مي‌آورد عزيز مصر با او نزديکي مي کرد!نسبت به آسيه هم مي‌گويد آسيه از آنجايي که از زوجات پيغمبر است و بنا است در بهشت همسر حضرت موسي باشد هر وقت فرعون مي‌خواست با آسيه نزديکي کند خدا يک جني را به صورت آسيه در مي‌آورد و عزيز مصر با آن جنّ نزديکي مي‌کرد! گفتم اگر آقايان ايراد بگيرند به اين قضيه ما هم جوابمان اين است اگر اين را فرض بگيريم، اين آقايان نمي‌توانند ايراد بگيرند.

اين روايت اصلا مرسل است، اين روايت اصلا به هيچ وجه صحيح نيست و اصلا ما گفتيم اين روايت با آبروي شيعه نمي‌سازد، هر کجا من نقل کردم به طلبه‌ها توصيه کردم اين عبارت را جايي نقل نکنيد. چون در حقيقت با دست خودتان براي خودتان مشکل درست مي‌کنيد، و اينطور قضايا امروز در جامعه قابل پذيرش نيست.

مجري:

سوال ديگر اينکه اين آقايان در شبکه‌هايشان مي‌گويند در رابطه با ازدواج اجباري ام‌کلثوم با عمر است که آيا اين ازدواج دليل بر روابط حسنه است؟ اين را هم لطفا توضيح بدهيد که ازدواج اجباري بوده يا نه؟ يک مطالب ديگر هم اگر يادتان باشد مي‌فرموديد درباره آن کار اجباري که عمر کرده بود درباره يک خانم، اگر صلاح مي‌دانيد  آن را هم توضيح بدهيد.

استاد حسيني قزويني:

بله! همين روايتي که نقل کرديم از کافي ج 5 ص 346، اين ديگر کاملا نشان مي‌دهد که اين قضيه واقعا اجباري بوده و در آن هيچ شک و شبهه‌اي نيست، و قضاياي اجباري آقايان در کتابهايشان الي‌ماشاءالله اين مسائل را آورده‌اند که خود جناب خليفه دوم  در مسائل ازدواج اجباري برنامه‌هايي داشتند. اين را ديگر ما نمي‌گوييم آقاي ابن سعد در طبقات ، سيوطي در جامع‌الاحاديث و متقي هندي در کنزالعمال اين روايت را نقل مي‌کند که عاتکه دختر زيد همسر عبدالله‌بن‌ابي‌بکر بوده، وقتي که عبدالله از دنيا رفت ايشان شرط کرد که بعد از او به هيچ وجه ازدواج نکند، خلاصه هر کس مي‌رفت خواستگاريش، او با توجه به آن شرط و تعهدي که کرده بود، رد مي‌کرد. پدرش پيش عمر آمد و شکايت کرد. عمر گفت:

اذکرني لها فذکره لها فأبت عمر أيضا. فقال عمر زوجنيها.

بگو من خواستگار تو هستم من حاضر هستم با تو ازدواج کنم. گفت که عمر خليفه است امير‌المومنين است مي‌خواهد با شما ازدواج کند. گفت من با خود عمر هم ازدواج نمي‌کنم. عمر گفت: اين دختر را به عقد من در بياور شما چه کار داريد که اين دختر شما راضي هست يا نيست!

اولا اگر دختر راضي نباشد آيا پدر مي‌تواند يک دختري که باکره نيست و عاقله هم هست را به عقد کسي درآورد؟ ما نمي‌دانيم از ديدگاه آقايان درست است يا نه؟

 فزوجه إياها فأتاها عمر. فدخل عليها فعارکها

اين آقاي زيد دخترش عاتکه را به عقد عمر درآورد. جناب عمر آمد. رفت پيش او در حجله، وقتي ديد اين دختر تمکين نمي‌کند. با او زد و خورد کرد

در حجله‌گاه زد و خورد شروع شد.

حتي غلبها علي نفسها فنکحها. فلما فرغ قال أف أف أف.

تا اينکه عمر بعد از زد و خورد به خانم عاتکه غلبه کرد. با او نزديکي کرد. وقتي از اتاق آمد بيرون، گفت تف تف تف بر چنين زني!

حالا چه اتفاقاتي آنجا افتاده بود ما نمي‌دانيم. همچنين اين قضيه را آقاي سيوطي در جامع‌الاحاديث ج 19 ص 29 آورده است که:

فأتاها عمر فدخل عليها فعارکها حتي غلبها علي نفسها فنکحها.

زد و خورد کرد تا اينکه پيروز شد.

 آقاي متقي هندي هم در کنز العمال ج 13 ص 273 اين روايت را نقل کرده است. اگر در کتب شيعه آمده که اين ازدواج به زور صورت گرفته مشابه اين در کتابهاي شما اهل سنت هم آمده است. البته قضاياي ازدواج با زور آقايان زياد دارند، در اخبار النساء دارد آقاي ابن جوزي ص 65، که حجاج بن يوسف ثقفي دختر عبدالله جعفر را خواستگاري کرد و مانع شد، گفت يا دختر به من بده يا با اين شمشير گردنت را مي‌زنم! همينطور در بلاغات النساء آقاي ابن ابي‌طيفور ص 110، همين قضايا است.

اما اينکه مي‌فرماييد آيا اين ازدواج دليل بر روابط حسنه است يا نه؟ شما ببينيد حضرت رسول اکرم با ام حبيبه سال 6 هجري ازدواج کرده در آن سال پدر ام‌حبيبه، ابوسفيان به عنوان کافر حربي در برابر پيغمبر بوده، آيا اين ازدواج پيغمبر با ام‌حبيبه دليل بر روابط حسنه پيغمبر اکرم با ابوسفيان يا با خانواده ام‌حبيبه است؟

 آقاي ابوالعاص بن ربيع داماد پيغمبر ، شوهر زينب دختر پيغمبر است و خود ابوالعاص در جنگ بدر شمشير به روي پيغمبر کشيده و جزء اسراي بدر است حتي بعد از اين که اسير شد دوباره قضاياي مفصلي دارد، آزاد هم شد باز ايشان مسلمان نشد. اين قضايا کاملا واضح و روشن است.

 در قرآن آمده است که حضرت لوط به قومش مي‌گويد:

يا قوم هؤلاء بناتي هنّ أطهر لکم.

اين دختران من براي شما کفار هست.

صفيه دختر حيي بن اخطب که به عنوان يک سرکرده يهوديها بود همان روزي که پدرش به دست پيغمبر و به دستور پيغمبر کشته مي‌شود، با صفيه ازدواج مي‌کند . اينها نمي‌تواند روابط حسنه باشد. لذا به نظر من اين آقايان اين مشکلاتشان را به جاي اين همه توهين بيايند خوب بررسي کنند که آيا واقعا اين مسائل چه تحليلي دارد؟

ما به اين آقاياني که مي‌گويند بين امير‌المومنين  و خليفه اول يا خليفه  دوم روابط حسنه بوده، وزيرش بوده، مشاورش بوده، پشت سرش نماز مي‌خوانده، اين روايت صحيح مسلم را معرفي مي‌کنيم در نرم‌افزار مکتبه اهلبيت ج 5 ص 152 و در چاپ يک جلدي حديث شماره 4468 است. ولي در اين صحيح مسلمي که در نرم‌افزار الجامع الکبير است  ج 3 ص 1378، است من از اين آقايان کارشناس سوالي دارم که شايد به صورت کليپ و سوال هفته هم دربيايد. مي‌گويد در بعد از قضيه رحلت نبي مکرم ابو‌بکر  گفت:

قال رسول الله ما نورث ما ترکناه صدقة.

پيغمبر فرموده که ما چيزي به ارث نمي‌گذاريم هر چه به ارث بگذاريم همه صدقه است.

اين را چه کسي مي‌گويد؟ عمر‌بن‌الخطاب ، خطاب به علي عليه السلام و عباس

قال ابو‌بکر  انا وليّ رسول الله فجئتما تطلب ميراثک من ابن أخيک و يطلب هذا ميراث امرأته من أبيها.

بعد از اينکه پيغمبر از دنيا رفت ابو‌بکر  گفت من خليفه پيغمبر هستم. وليّ منصوب پيغمبر هستم.

و اين روايت را خواند:

فرأيتماه کاذبا آثما غادرا خائنا.

راي تو اي علي نسبت به ابو‌بکر  اين بود. که ابو‌بکر  دروغگو  است، گناهکار است، غادر است، حيله‌گر است و خائن است.

حالا ما عباس را معصوم نمي‌دانيم و اگر مي‌خواهيد ابتداي روايت را مطرح کنيد در حقيقت روابط نادرست بين عباس و علي عليه السلام را تثبيت مي‌کند. جناب آقاي عبدالله حيدري که مي‌گويد فلاني دروغگوي مکار و ماهر است دقت کند که اين روايت موضع امير‌المومنين  نسبت به خليفه اول را بيان مي‌کند. بعد عمر مي‌گويد:

و الله يعلم إنه لصادق بار راشد تابع للحق.

خدا مي‌داند که ابو‌بکر اينطور نيست که شما مي‌گوييد. صادق است ، خوب است و تابع حق است.

نظر عمر نسبت به ابو‌بکر  اين بوده و نظر علي هم نسبت به ابو‌بکر  اين است. بعد مي‌گويد:

ثم توفي ابو‌بکر  و أنا وليّ رسول الله و وليّ أبي‌بکر.

وقتي که ابو‌بکر  از دنيا رفت گفت من هم جانشين پيغمبر هستم و هم امروز جانشين ابو‌بکر  هستم.

فرأيتماني کاذبا آثما غادرا خائنا.

رأي تو اي علي و راي تو اي عباس اين است که من گنهکار هستم، دروغگو  هستم، حيله‌گر هستم و خائن هم هستم.

و الله يعلم إني لصادق بار راشد تابع للحق.

خدا مي‌داند که من اينطور نيستم.

جالب اين است که در چند جا همين روايت را بخاري مي‌آورد به جاي،

کاذبا آثما غادرا خائنا

کلمه

کذا و کذا

مي‌گذارد! که الان فرصت تحليلش نيست.

مجري:

حاج آقا يک سوال را شما پاسخ نداديد و آن اينکه گفتند اخيرا جناب آقاي حسيني پرخاشگر شده‌اند.

استاد حسيني قزويني:

ما نمي‌دانيم! من چند مورد خود آقاي هاشمي، قبلا هم پخش کرديم که ايشان گفت آقاي حسيني خيلي آدم مؤدبي است . البته من مي‌گويم ما نسبت به اهل‌سنت نه پرخاشگري و نه اهانت و نه جسارت داريم و اين فحاشيهايي که اين آقايان مي‌کنند يا آن آقايان و خانمهايي که اجير کرده‌اند رکيکترين عبارتها را مي‌گويند، بنده اگر چنانچه يک مورد در اين شبکه از خودم خواستم دفاع کنم آقايان اعتراض کنند که فلاني شما از خودتان دفاع کردي، من به هيچ وجهي نسبت به اين فحشها، اهانتها، دفاع نمي‌کنم . من اينها  را به حساب حضرت امير مي‌نويسم و بارها هم گفته‌ام  حتي اينها زنگ مي‌زنند و تهديد مي‌کنند، فحش مي‌دهند، به خانه ما زنگ مي‌زنند بعضي وقتها عبارتهاي رکيک مي‌گويند. هميشه هم به خانواده‌ام و هم به دوستانم گفته‌ام  ما از حضرت امير سلام‌الله‌عليه، نه از عدالتش نه از تقوا و نه از نمازش چيزي که بتوانيم واقعا شبيه حضرت امير باشيم نداريم حداقل در فحش خوردن يک شباهتي به حضرت امير داشته باشيم. حتي من يکي از وصيتهايم اين است که تعدادي از اين فحشهايي که براي من فرستاده‌اند را موقع دفن کردنم داخل کفن من بگذارند که فرداي قيامت بگويم يا علي من فقط به خاطر دفاع از تو اين همه فحشها شنيده‌ام و يقين دارم که اينجا  هيچ اخلاصي هم نمي‌خواهد.

اما آن روزي که ما نزديک 7 ماه يا 8 ماه برنامه‌مان را خودمان اجرا مي‌کرديم، کاري هم با شما (شبکه هاي وهابي) نداشتيم، و حتي نسبت به ابن تيميه، محمد‌بن‌عبد‌الوهاب و ديگران اصلا ما جسارتي هم نداشتيم ولي وقتي اينها  آمدند به مقدس‌ترين مقدسات جسارت کردند، نسبت به حضرت ولي عصر رکيکترين عبارتها را گفتند، کسي که انسانيتي ندارد مي‌گويد همه چيز بالا است و امام زمان اينها در چاه است و نجاست...  بعد اين آقاي حيدري مي آيد شروع مي‌کند  حرفهاي وقيح و زشت او را تأييد کردن، حالا اگر يک آدم احمقي مي‌آيد حرف مي‌زند ما گلايه نداريم ولي ايشان وقتي مي‌آيد تأييد مي‌کند ، اينها  بيايند يک روايت، يک نقل قول از شيعه بگويند که نستجير بالله امام زمان در چاه است.

با اين جسارتها ما ساکت نمي‌نشينيم. اين آقايان دروغ مي‌گويند ، افترا مي‌بندند، تهمت مي‌زنند، بر مبناي تهمت هم شروع مي‌کنند به هتاکي کردن و مورد تاخت و تاز قرار دادن عقائد شيعه. مثل همين آقاي حيدري مي‌گويد قزويني گفته است که اين ازدواج صورت نگرفته است. دوباره گفتند نه حضرت زهرا چنين دختري نداشته، بر مبناي يک افترا و تهمت شرط مناظره هم قرار داده است!

البته من اين را اعلام مي‌کنم  اينجا  به اين بزرگوار که ما موضوع را به عهده ايشان واگذار مي‌کنيم . ايشان بيايد پاي مناظره، اصلا اسمش را مناظره هم نمي‌گذاريم. مي‌گوييم آقا گفتگوي دوستانه، حالا مي‌خواهند اين آقا تشريف ببرند در امارات، دبي آنجا استوديوي شبکه کلمه، اگر مشکل پولي هم باشد ما حاضريم هزينه پرواز رفت و برگشت اين آقا به امارات را هم بدهيم. اگر مي‌خواهند به صورت مستقيم استوديو به استوديو باشد خط برگشتي به ما بدهند و ما هم خط برگشتي به آقايان مي‌دهيم  با تقريبا 3 دهم ثانيه تأخير ما حاضر به انجام مناظره‌ايم. يا اگر آقايان مشکل خط برگشتي دارند از طريق اينترنت ما برايشان يک اينکودري که واقعا پيشرفته‌ترين اينکودرها است مي‌فرستيم با هزينه خودمان، بگذارند آنجا ما هم يک اينکودري اينجا  مي‌گذاريم با همديگر از طريق اينترنت با تقريبا 4 يا 5 ثانيه تأخير ما حاضريم اين مناظره را انجام بدهيم.

يا اينکه اين آقا همانطور که با اين شبکه تلفني صحبت مي‌کند  از مدينه بيايد روي خط ما 10 دقيقه مثل همان مناظره‌اي  که با آقاي مرادزهي و يا ملازاده داشتيم. 10 دقيقه ايشان صحبت کند و 10 دقيقه هم بنده صحبت مي‌کنم . حالا مجري ما جناب آقاي محسني باشد يا جناب آقاي کياني باشد حق دخالت در موضوع به هيچ وجهي ندارد. فقط موظف است مجري وقت را معين کند و در پايان وقت هم بيايد بگويد آقا وقت شما تمام است. مثل آن شبکه المستقله يا مثل همين آقاي هاشمي يا در شبکه وصال عربي نيست که مجري خودش را نخود هر آش مي‌کند و وقتي مي‌بيند طرف شيعه دارد مسائل را روشن مي‌کند  و آبرو و حيثيت اينها  را مي‌برد فوري وسط حرفش مي‌پرند و حرفش را قطع مي‌کنند.

اگر يک نفر از موضوع خارج شد تذکر مي‌دهد . حالا اگر آن طرف به تذکر  مجري گوش داد يا گوش نداد او کاري ندارد . قضاوت را هم به عهده بينندگان مي‌گذاريم. اين جواب سوال حضرتعالي است وقتي اين آقايان آمدند نسبت به حضرت ولي‌عصر اهانت کردند، نسبت به حضرت زهرا گفتند که حضرت زهرا و حضرت علي با هم خواهر و برادر رضاعي بودند و ... -که توهين به خود نبي مکرم است- يا نسبت به امام حسين نسبت ساده‌لوحي دادند که ساده‌لوحي يعني احمق،  ببينيد اينها به اين وحشيگري عبارتها را مطرح کرده‌اند. يا از يزيد آنطور دفاع کردند، در برابر اين قداستهاي ما که مورد هجمه قرار مي‌دهند اينها  انتظار نداشته باشند ما بياييم بگوييم  حضرت آيت‌الله مولوي، بزرگوار، آقاي فلان، نخير ! اينگونه نيست.

خود قرآن اهل کتاب را به وحدت دعوت مي‌کند، نسبت به اهل کتاب مي‌گويد:

قل يا أهل الکتاب تعالوا إلي کلمة سواء بيننا و بينکم ألا نعبد إلا الله و لا نشرک به شيئا.

بياييد با هم يک کلمه مساوي که بين ما و بين شما است قرار بدهيم.

ولي همين خدايي که اين عبارت را در سوره  آل عمران آيه 63 دارد وقتي به سران فتنه از اهل کتاب مي‌رسد لحن کلامش عوض شده و تندترين عبارتها را نسبت به سران اهل کتاب که توطئه مي‌کنند بيان مي‌فرمايد:

مثل الذين حمّلوا التورات ثم لم يحملوها کمثل الحمار.

آن دسته از سران يهود که دارند توطئه‌گري مي‌کنند آنهايي که دارند اذهان مردم را مشوش مي‌کنند و کار خلاف مي‌کنند داستان اينها  همانند داستان الاغ است.

يعني آمده علماي يهود و سران يهود آنهايي که در رأس فتنه هستند را تشبيه به الاغ مي‌کند . يا در سوره  اعراف آيه ي 176، نسبت به قضيه بلعم باعورا مي‌گويد:

ولو شئنا لرفعناه بها ولكنه أخلد إلى الأرض واتبع هواه فمثله كمثل الكلب إن تحمل عليه يلهث أو تتركه يلهث ذلك مثل القوم الذين كذبوا بآياتنا فاقصص القصص لعلهم يتفكرون.

اين آقايي که راس فتنه است و فتنه‌گري مي‌کند  همانند يک سگي است. اگر بخواهيد به او کار داشته باشيد گاز مي‌گيرد و اگر هم کاري به او نداشته باشيد باز گاز مي‌گيرد.

قرآن که مي‌گويد:

قولوا للناس حسنا.

با مردم به نيکويي سخن بگوييد.

وقتي به سران فتنه مي‌رسد تعبيرش عوض مي‌شود ما هم نسبت به عموم اهل سنت حتي نسبت به خود وهابيها، آنهايي که واقعا پيرو هستند و فتنه‌گر نيستند کمال احترام را داريم. ولي آنهايي که در رأس فتنه هستند و فتنه‌گري مي‌کنند اذهان را مشوش مي‌کنند، شبهه مطرح مي‌کنند، همان لحن قرآن را داريم. يا امير‌المومنين سلام‌الله‌عليه در خطبه ي 207 که نسبت به معاويه مي‌گويد:

 إني أکره لکم ان تکونوا سبّابين.

در خطبه 19 ببينيد به سران فتنه تعبيرش چيست ؟ وقتي حضرت امير بالاي منبر خطبه مي‌خواند و اشعث بن قيس شروع مي‌کند  به حضرت امير اعتراض کردن، مي‌گويد:

ما يدريك ما عليّ من ما لي

تو چه مي فهمي چه به خير من است و چه به ضرر من است؟

عليک لعنة الله و لعنة اللاعنين.

جمعيت نشسته در مسجد و مملو از جمعيت است علي بالاي منبر خطاب به اشعث مي‌گويد لعنت خدا بر تو باد لعنت، لعنت‌کنندگان بر تو باد،

حائک بن حائک، منافق بن بن کافر.

اي فرزند متکبر، متکبر فرزند متکبر، منافق فرزند کافر.

و بعد پرونده‌اش را  رو مي‌کند:

و الله لقد أسرک الکفر مرة و الإسلام.

ببينيد اين روش آقا امير‌المومنين سلام‌الله‌عليه است که وقتي مي‌آيد آن عبارت را نسبت به معاويه مي‌گويد ولي نسبت به اينکه رأس فتنه است و فتنه‌گري مي‌کند  تعبير امير‌المومنين  عوض مي‌شود. شما قداست شيعه را مورد تاخت و تاز قرار ندهيد، عقائد خودتان را بگوييد. شما کاري نداشته باشيد که در فلان صفحه بحار الانوار فلان مطلب آمده است . شروع مي‌کنيد نسبت به علي اصغر سلام‌الله‌عليه کليپ مي‌سازيد و توهين مي‌کنيد. احساسات و عواطف شيعه را جريحه‌دار مي‌کنيد. اگر منتظر هستيد که ما به شما به به و چه چه بگوييم! نه اين اشتباه است. چنين انتظاري از ما نداشته باشيد. اگر چنانچه مقدسات شيعه را مورد تاخت و تاز قرار داديد يقينا هم لحن ما پرخاشگري خواهد بود نسبت به شما، و هم اينکه مقدسات شما را مورد تاخت و تاز قرار خواهيم داد. ولي ما حساب وهابيت را از حساب اهل‌سنت کاملا جدا مي‌کنيم . و ما بارها هم گفته‌ايم اگر چنانچه در اين 8 سالي که من در ماهواره‌هاي مختلف فارسي و عربي بوده‌ام يک مورد بياورند که من نسبت به اهل سنت جسارتي و يا اهانتي کرده باشم بنده حاضرم بپذيرم و رسما پوزش بطلبم و عذرخواهي کنم. يک مورد بياوريد. يا همين آقا که مي‌گويد دروغگوي ماهر است بيايد بزرگواري کند چند تا از اين دروغهاي ما را بياورد.

ما گفتيم هر کس اين رواياتي که ما مي‌گوييم ثابت کند که اين روايات دروغ بوده، براي هر موردش حاضر هستيم 50 هزار تومان جايزه بدهيم. من در خدمت شما هستم.

 

 

 

تماس بينندگان

مجري:

متشکر هستيم. حاج آقا پشت خطي‌هايمان خيلي زيادند. سلام عرض مي‌کنم  خدمت آقاي توکلي از تهران،

بيننده:

با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد.

مجري:

عليکم السلام.

اللهم صل علي محمد و آل محمد.

بيننده:

من 3 تا سوال از استاد بزرگوار داشتم، يکي کميل بن زياد نخعي چرا در واقعه کربلا حضور نداشت؟ دوم اينکه ابراهيم پسر مالک اشتر چرا در کربلا حضور نداشت؟ بعد از شهادت مختار چه سرنوشتي داشت؟ سوم اينکه در سايت حضرت استاد من يک برنامه ديدم به نام برنامه  الرجال، آيا اين برنامه به صورت فارسي است؟ من هم نرم‌افزار شامله را دارم و هم نرم‌افزار اهلبيت را ولي به زبان عربي زياد مسلّط نيستم. براي همين مي‌خواستم بدانم الرجال براي نقد و بررسي رجال احاديث آيا اين برنامه به درد من مي‌خورد يا نه؟

مجري:

انشاءالله توضيح مي دهيم. متشکريم  . سلام عليکم جناب آقاي رضايي از بهبهان از برادران اهل‌سنت، سلام عرض مي‌کنم  خدمت شما،

بيننده:

با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت آقاي محسني و آقاي آيت‌الله قزويني . در واقعه کربلا چرا عبدالله‌بن‌عباس و عبدالله‌بن‌جعفر شوهر حضرت زينب و محمد بن حنفيه حضور نداشتند؟ ايشان هم هاشميون بودند و هاشميون از ايشان انتظار داشتند چرا حضور نداشتند؟ و سوال دوم من اين است که، چرا حضرت علي پايتخت خلافت را از مدينه به کوفه برد؟ خدا نگهدار.

مجري:

خدا نگهدار، متشکريم ، جناب آقاي امير از ايتاليا سلام عرض مي‌کنم .

بيننده:

سلام عليکم. ببخشيد يک سوال داشتم راجع به آيه ي 33 سوره احزاب، که معروف است به آيه تطهير، اهل تشيع مي‌گويند  که منظور از يک قسمت اين آيه همان پنج تن است، يعني پيامبر و حضرت علي و حضرت فاطمه و حضرت امام حسن و امام حسين، ولي من داشتم با يکي از دوستان اهل‌سنت صحبت مي‌کردم ايشان گفت که چون قسمت اول آيه درباره همسران پيغمبر است، پس آن اهل‌بيت هم علاوه بر آن 5 تن شامل همسران پيامبر هم مي‌شود و يا حتي خطاب آيه فقط همسران پيغمبر است. مي‌خواستم بدانم در منابع تشيع خطابش چيست؟ و در منابع اهل تسنن آيا چيزي هست که مشخصا بگويد همسران پيغمبر است يا مشخصا بگويد 5 تني است که ما خودمان هم عقيده داريم يا نه؟

مجري:

خيلي ممنون هستيم. آقاي حسين نژاد سلام عرض مي‌کنم  از پيرانشهر، از برادران اهل‌تسنن

بيننده:

خدمت شما عرض سلام و ادب و ارادت دارم.

لطف کنيد از امانتداري براي ما توضيح بدهيد. بعد از آن آيا حضرت علي امانتدار خوبي بودند يا نه؟ اگر امانتدار خوبي بودند چرا دختر ابو‌بکر  ام‌کلثوم را به قول خود ايشان دادند به يک نفري که دشمنشان بود؟ يا محمدبن‌ابو‌بکر  در خانه حضرت علي چکار مي‌کرد؟ خود حضرت علي به قول شما دشمن ابو‌بکر  بود؟ اينها  را مگر بزرگ نکرده است حضرت علي؟

مجري:

ايشان مادرشان اسماء بودند.

بيننده:

من نمي‌گويم مادرشان اسماء بوده، حاج آقا گفتند ام‌کلثوم دختر ابو‌بکر  بودند در خانه حضرت علي بودند و حضرت علي اصل امانتداري را رعايت کرده‌اند؟ البته من نعوذ بالله چنين تهمتي به حضرت علي نمي‌زنم چون خاک پايش هم هستم تا روز قيامت، اما مي‌خواهم اين را بگويم اصل امانتداري اين است که يک امام معصوم يک دختري که پيش آن امانت است به يک نفري بدهد که خودش اصلا قبولش ندارد؟

مجري:

حتي اگر با زور بيايد و بخواهند بگيرند؟

بيننده:

اينها  بچه‌گانه است.

مجري:

احاديث ما بچه‌گانه مي‌شود ولي احاديث شما بچه‌گانه نيست!

بيننده:

به خدا اينطور نيست.

مجري:

آقاي حيدري خودشان اين حديث را خواندند.

بيننده:

ببينيد حديث هم بالاخره بايد مشخص باشد چه حديثي را مي‌خوانيد.

مجري:

پس بالاخره حديث را بايد ببينيم بايد بخوانيم تصحيح کنيم و درست کنيم.

بيننده:

بله مسلّما اين است، اين 2 تا بچه در خانه حضرت علي چکار مي‌کردند؟ که دشمن بودند به قول شما! اما من اعتقاد ندارم به چنين چيزي، نه اين که منکر باشم، بالاخره الان در نظام حکومت ايران خيلي با هم مشکل دارند و مشکلاتشان عقيدتي نيست اما بالاخره اختلاف سليقه است.

مجري:

به هر صورت اگر دختر ابو‌بکر  باشد، عمر و ابو‌بکر  که با همديگر اختلافي نداشتند. چه اشکالي داشته؟

بيننده:

نه، خانه حضرت علي بودند و حضرت علي امانتداري را رعايت نکرده‌اند.

 مجري:

ابوبکر که دشمن عمر که نبوده است.

بيننده:

نه آخر در زماني که ابو‌بکر  در قيد حيات نبودند و خانه حضرت علي بودند حضرت علي داده به عمر.

مجري:

دختر دوستش را داده به دوستش، هيچ اشکالي ندارد.

بيننده:

امانتداري يک چيز ديگر است. به همين سادگي شما داريد به حضرت علي توهين مي‌کنيد.

مجري:

يعني چه؟ آقا جان مگر عمر با ابو‌بکر  دوست نبودند؟ مگر جانشينش نبود؟ در همين صحيح مسلم مگر نمي‌گويد خودش من ولي ابو‌بکر  شدم؟

بيننده:

بعد از ابو‌بکر  اين اتفاق افتاده است.

مجري:

مگر ابو‌بکر  امانت داده است که اين را به عمر نده؟

بيننده:

نه، مسئله اين نيست، شما که مثلا مي گوييد.

مجري:

خيلي ممنون هستيم جناب آقاي حسين نژاد، متشکريم  و جواب سوالتان را مطرح مي‌کنيم .

استاد حسيني قزويني:

البته ما اين را خودمان هم چيزي نگفتيم که نظرمان اين است، ببينيد جناب آقاي حسين نژاد عزيز من به هيچ وجهي خودم نگفتم نظر شخص من اين است، محبت کنيد عبارتهايي که ما داريم نقل مي‌کنيم  از منابع اهل‌سنت، از آقاي نووي نقل کرديم که ايشان مي‌گويد اين دختري که عمر با او ازدواج کرد ام‌کلثوم دختر ابو‌بکر بوده، اگر با اين مسئله مشکل داريد با آقاي نووي مشکلتان را حل کنيد. ما نظرمان غير از اينها است.

مجري:

 سلام عرض مي‌کنم  سرکار خانم يوسفي از اهواز،

بيننده:

سلام خسته نباشيد. عذر مي‌خواهم اولي الامر در آيه

أطيعوا الله و أطيعوا الرسول

براي شيعيان مشخص است که چه کساني هستند. ولي اين شبکه‌هاي اهل‌سنت و يا همان وهابي‌ها را نگاه مي‌کنم  جواب اين را من براي اهل‌سنت ندارم من نمي‌دانم اينها نظرشان در رابطه با اولي‌الامر چه است؟ فقط اين را شنيده‌ام که مي‌گويند فرمانده که اصلا بعيد مي‌دانم که خداوند به برادرها و خواهرها بگويد در قرآن که من را اطاعت کنيد و فرمانده‌ها، چون معني نمي‌دهد يعني بعيد مي‌دانم.

مجري:

اهل سنت مي‌گويند فرمانده‌ها را اطاعت کنيد؟

بيننده:

اين را من در يکي از اين شبکه‌ها گفت. ولي خود اهل سنت،

مجري:

هر فرمانده‌اي حتي اگر صدام هم باشد اشکال ندارد؟

البته آقاي هاشمي هم در خود شبکه گفتند که حتي يزيد هم از اولي‌الامر است.

بيننده:

يکي از دوستانم سني است در حقيقت من مي‌خواهم جواب براي او بياورم. اول جناب ابو‌بکر بوده و عمر و بعد عثمان و بعد حضرت علي و غيره، حالا خدا لعنت مي‌کند  آن معاويه و يزيد را، و خلفايي که بودند، حالا بعد از آن مثلا خداوند براي ما چه آورده است. حالا خداوند به ما که ظلم نکرده است. آمده براي اجداد ما مشخص کرده تا مثلا خليفه آخري حالا هر که بوده يک تعدادي خلفا بوده‌اند، بعدش چه؟ مثلا خليفه عربستان را اطاعت کنيم؟ يا بحرين؟ يا غير آنها؟ از کدام بايد اطاعت بکنيم؟ آيا به نظر شما خدا به ما ظلم نکرده؟ چون آن زمان حالا جناب ابو‌بکر  و عمر خوب بودند الان چه؟

مجري:

متشکريم ، انشاء‌الله ، جواب شما را هم مي‌دهيم . آقاي محمود از عراق، از برادران اهل سنت، سلام جناب آقاي محمود.

بيننده:

سلام عليکم، آقاي قزويني برادر عزيز! اينطور نمي‌شود  بايد يکي از جماعت سنت بياوريد بنشينيد صحبت کنيد. من مسلط هستم به زبان عربي.

استاد حسيني قزويني:

شما عربي بفرماييد ما ترجمه مي‌کنيم . آقاي آقا محمود شما يک مقدار مشکل زبان فارسي داريد اگر عربي صحبت کنيد ما ترجمه مي‌کنيم  براي بينندگان.

مجري:

متشکريم . حاج آقا فرصت نداريم. ما هم دوست داريم واقعا تفرقه نباشد، ما هم دوست داريم آقايان بيايند بنشينند کنار ما و حرفهايمان را بزنيم. ولي واقعا اگر حرفهاي همديگر را به صورت منطقي بشنويم و به دور از توهين و بي‌ادبي و تزوير و بدون متهم کردن خيلي بيشتر و راحتتر مي‌توانيم به حقائق برسيم. ما هم همين نظر را داريم. ما هم نظر شما را قبول داريم، ولي متأسفانه چه کنيم که بعضي از دوستان قائل به اين مسائل نيستند.

استاد حسيني قزويني:

البته شبکه  المستقله را پيش کشيد. برادر عزيزم جناب آقا محمود بزرگوار در شبکه  المستقله به تعبير يکي از اعاظم بحث اولا مناظره شيعه و سني نبود. شيعه را در برابر سني قرار ندادند. بحث شيعه و وهابيها بوده، يک مورد آقايان نيامدند يک عالم سني از الازهر يا از عراق يا از ايران بياورند با علماي شيعه به مناظره دعوت کنند. هميشه رفته‌اند وهابيها را آورده‌اند. البته تمام هزينه‌هاي شبکه المستقله را عربستان سعودي مي‌دهد  و آنها هم منتظر هستند هر مسئله‌اي را آنها ديکته کنند آقاي دکتر هاشمي هم اجرا کند. نکته دوم از همان تقريبا 8 سال قبل مناظرات شروع شد آقاي هاشمي مجري نبود آنجا در حقيقت خودش کارشناس بود و اضافه کارشناسي که هر کجا دلش مي‌خواست حرف شيعه را قطع مي‌کرد. وهابي مي‌خواهد صحبت کند 10 دقيقه يا 15 دقيقه، اصلا يک به به و چه چهي مي‌گفت، مثل آقاي هاشم زهي شبکه کلمه، ولي آن وقتي که شيعه مي‌خواست صحبت کند بلافاصله وسط حرفش مي‌دويد، قطع مي‌کرد و اجازه نمي‌داد.

بنده خودم آنجا رفته‌ام آقايان ديده‌اند شب سوم 2 ساعت و نيم مناظره شد 20 دقيقه به من وقت دادند. در 2 ساعت و نيم، و هر چه خواستم حرف بزنم بلافاصله حرف من را قطع کرد، گفتم من نيستم. گفتم من پشيمانم از اين که در شبکه شما حضور پيدا کردم. بعد هم آقاي هاشمي من نامه‌اش را نشان دادم اينجا ، براي من نامه نوشت و نامه‌اش نزد من موجود است، گفت ما آمادگي داريم شما بياييد لندن 20 روز الي 1 ماه شبکه المستقله را در اختيار شما قرار بدهيم يا بياييد نقد عقائد محمد‌بن‌عبد‌الوهاب يا شيعه را معرفي کنيد و به شرط اين که نيم ساعت آخر مخاطبين ما تماس بگيرند شما به سوالاتشان جواب بدهيد. من با بسياري از بزرگان و مراجع مشورت کردم گفتند به هيچ وجه صلاح نيست چون هاشمي اجازه نمي‌دهد  شما حرف بزنيد.

بله اگر غير از هاشمي يک فرد و يک آدم منصفي باشد بيايد آنجا وقت را منصفانه و عادلانه تقسيم کند خيلي خوب است يعني فرصت طلائي است. شما ديديد در همين شبکه‌هاي وهابي وصال عربي و غيره وقتي شيعه‌ها مي‌آيند آن آقايي که آنجا است فرصت نمي‌دهد  که شيعه حرف بزند. اصلا مأموريت دارد که حرف شيعه را قطع کند و يک جمله‌اي که مي‌خواهد استدلال کند و مي‌خواهد به نتيجه برسد فوري يک حرف ديگري را مطرح مي‌کند . آن را مي‌خواهد به نتيجه برساند حرف ديگري مي‌زند، تا به حال آقايان در شبکه  شيعه نيامده‌اند براي مناظره، ما الان نزديک 2 سال و اندي داريم بحث مي‌کنيم  ولي نيامده‌اند . آقايان ديده‌اند ما 2 تا مناظره در شبکه  سلام برگزار کرديم بيايند مقايسه کنند اين مناظره را با مناظره‌هايي که در شبکه  المستقله بوده.

ببينيد آيا مجري کوچکترين دخالتي در موضوع کرد؟ يک مرتبه آمد حرف مثلا ملا زاده يا جناب آقاي مرادزهي را قطع کند؟ حداقل انتظاري که از مناظره است اين است که مجري دخالت در موضوع نکند، حرف هيچ کدام از طرفين را هم قطع نکند. من در خدمت حضرتعالي هستم.

مجري:

حاج آقا چند تا سوال داريم و فرصتمان تقريبا 14 دقيقه است. آقاي توکلي از تهران سوال کردند کميل بن زياد چرا در کربلا نبودند؟

استاد حسيني قزويني:

البته در آن زمان رسانه‌اي نبوده و قضايا به اين شکل که همه با خبر باشند و بيايند نبود، آقا امام حسين سلام‌الله‌عليه که از مدينه حرکت کردند، برادر عزيزمان آقاي رضايي هم همين سوال را داشتند، مثلا عبدالله‌بن‌جعفر نيامد، عبدالله‌جعفر تصور نمي‌کرد که امام حسين کشته خواهد شد ولي 3 تا از فرزندانش را از زينب کبري در رکاب حضرت امام حسين سلام‌الله‌عليه فرستاد آن جا و 2 تا از فرزندانشان را فرستاد در رکاب امام حسين، به شهادت رسيدند، عون و جعفر، و همچنين محمد حنفيه مريض بودند اصلا زمينگير بودند توانايي مسافرت نداشتند. در رابطه با ابراهيم بن مالک و غيره اينها  جزء دوستداران اهلبيت عليهم‌السلام بودند آن زمان ايشان زندان بود و مختار هم آن زمان در زندان بوده، اينکه سرنوشت ابراهيم بن مالک چه شد؟ -البته ما انتظار داشتيم در اين سريال مختارنامه قضايا را مطرح کنند حالا نمي‌دانم اين قضايا در اين مختارنامه به چه دليلي بود به نمايش گذاشته نشد- ولي آنچه که ما از تاريخ خبر داريم اين است که همين آقاي ابراهيم‌بن‌مالک با مصعب برادر عبدالله‌زبير دست به دست هم دادند و مختار را به شهادت رساندند.

انشاء‌الله يک روزي قول داديم بحث خواهيم کرد که اينکه آقايان مي‌گويند: مختار ادعاي نبوت کرده و دروغگو بوده تمام اينها  افترا است، افترا کار آقايان است، ما در سايتمان هم ثابت کرديم که مختار جزء صحابه بوده، اين آقايان وقتي که يک صحابه مثل ابو‌طفيل چون مي‌‌آيد به عنوان شيعه حضرت امير مطرح است شروع مي کنند هتاکي و اهانت کردن، همچنين نسبت به ابوذر. ذهبي نسبت به عمار مي‌گويد که عمار پير شده بود خرفت شده بود. ولي اگر کسي تعبير خرفت شدن را درباره صحابه مورد نظر آقايان بگويد آقايان چکار مي‌کنند؟ هفت آسمان را بر سرش ويران مي‌کنند!

مجري:

حاج آقا گفتند در رجال چگونه مي‌توانيم؟

استاد حسيني قزويني:

نرم افزار کشف‌الرجال که ما داريم در حقيقت محصول هزاران ساعت تلاش ما بوده و حدود 7 يا 6 سال قبل در نمايشگاه بين‌المللي نرم افزار به عنوان نرم‌افزار نمونه کشوري شناخته شد و خود وزارت ارشاد يک هدايايي براي آن نرم‌افزارها مي‌دادند که براي موسسه ما هم دادند ما در اين نرم‌افزار کشف الرجال تمام آن فنون رجالي را که يک محقق مثلا با 10 ساعت يا 15 ساعت تحقيق مي‌تواند انجام بدهد هم قسمت طبقات را آنجا حل کرديم و هم ترجمه را، ترجمه افراد را آنجا خيلي ساده آورديم. متن70 کتاب از کتب رجالي شيعه و سني را در آنجا گذاشته‌ايم. ولي ما هنوز به خاطر بعضي از مسائل نتوانسته‌ايم ورژن بعدي آن را ارائه بدهيم.

کشف الرجال عربي است. اين برادرمان مي‌گويد من مکتبه شامله و الجامع الکبير را دارم اينها همه عربي است اگر از آنها مي‌توانند استفاده کنند از کشف الرجال ما هم مي‌توانند استفاده کنند.

 مجري:

چرا حضرت امير عليه السلام پايتخت حکومتشان را از مدينه به کوفه آوردند؟

استاد حسيني قزويني:

در رابطه با قضيه جنگ جمل در حقيقت کوفه شده بود محل توطئه، و ابوموسي اشعري هم رأس فتنه و توطئه‌گران بود، و لذا امير‌المومنين  بعد از جنگ جمل که برگشتند صلاح ديدند که اين مرکز که يک مرکز ثقلي براي حکومت اسلامي است و شايد افرادي توطئه کنند و افرادي را تحريک کنند عليه حکومت مرکزي و مدينه ، براي همين امير‌المومنين  کوفه را به عنوان مرکز ثقل و پايتخت و مقرّ حکومت قرار دادند.

مجري:

آقاي امير از ايتاليا در مورد آيه تطهير سوال کردند که شيعيان مي‌گويند  که اين درباره 5 تن بوده ولي اهل‌سنت مي‌گويند چون سياق آيه در مورد زنان پيغمبر است به زنان مربوط مي‌شود.

استاد حسيني قزويني:

بله اين را بطور مفصّل قبلا هم توضيح داده‌ايم که در صحيح مسلم آمده است البته صحيح مسلم که ايشان آدرس داده بود از نرم افزار الجامع الکبير بوده، ولي در نرم افزار مکتبه اهل‌بيت ج 7 ص 130، حديث 6555، آنجا از قول عايشه نقل مي‌کند که عايشه مي‌گويد پيغمبر اکرم آن عبايي که داشتند پهن کردند، امير‌المومنين  آمد و امير‌المومنين  را زير عبا قرار داد و بعد حسين عليه‌السلام و حسن عليه‌السلام و بعد فاطمه‌ زهرا آمد، اين 4 بزرگوار را زير عبا قرار داد و فرمود:

إنما يريد الله ليذهب عنکم الرجس أهل البيت و يطهرّکم تطيهرا.

آقايان به ما بگويند آيا در يک روايت ولو ضعيف پيامبر اکرم عايشه را هم زير عبا برده است يا ام حبيبه را زير عبا برده است يا حفصه را زير عبا برده؟ از طرفي در خود صحيح مسلم ج 7 ص 123 ح 6122، از زيد‌بن‌ارقم صحابه خود پيغمبر است از او سوال کردند.

من أهل بيته؟ نساءه؟

چه کسي است اهل بيت پيغمبر؟ زنان پيغمبر هم اهل بيت هستند؟

قال: لا

نخير اهلبيت پيغمبر نيستند.

قسم به خدا يک زني با يک مرد يک عمري زندگي مي‌کند  و بعد طلاق مي‌دهد  مي‌رود خانه‌اش، اين ديگر خيلي واضح و روشن است. زيد بن ارقم صحابه پيغمبر است. اينها  مي‌گويند  زيد بن ارقم غلط کرده است ! اشتباه کرده است! اول گفتندچنين چيزي نگفته است آن آقايان گفتند دروغ مي‌گوييد شما، نقل دروغ مي‌کنيد و به مسلم افترا مي‌بنديد، بعد از اين مشخص شد که در صحيح مسلم است اينطور گفته‌‌اند . يا در رابطه با قضيه ام سلمه به پيغمبر مي‌گويدکه

يا رسول الله ألست من أهل البيت و قال إنک علي خير أنت من أزواج النبي.

ام سلمه گفت يا رسول الله من هم از اهل بيت هستم؟ گفت نه تو آدم خوبي هستي.

أنت من أزواج نبي.

تو از زنان پيغمبر هستي.

مراجعه بفرماييد تفسير ابن کثير را ببينيد ج 3 ص 493، تفسير طبري ج 22 ص 11، تفسير آلوسي ج 22 ص 14، و دهها مصادر ديگر در خود معجم‌اوسط طبراني پيغمبر مي‌گويد:

نزلت هذه الآيه في خمسة

اين آيه در حق 5 نفر نازل شده است.

فيه و في علي و فاطمه و الحسن و الحسين.

آقا شما يک روايت بياورد که عايشه گفته باشد من جزء مشمول آيه  تطهير هستم. يک روايت براي ما بياوريد. شما که 2210 آورده‌ايد، به قول يکي از آقايان اهل سنت مي‌گفت عايشه‌اي که تمام فضائل خودش را کوچه و بازار در ملأ و غير ملأ مطرح مي‌کرده ما يک روايت ضعيف هم نداريم که عايشه گفته است من جزء آيه تطهير هستم. ولي به عکس از آن طرف ما مي‌بينيم آقا امام حسن سلام‌الله‌عليه ادعا کرده است که من جزء آيه تطهير هستم. آقايان مراجعه کنند معجم اوسط طبراني ج 2 ص 337 ، امام سجاد خيلي جالب است، فردا اولين روز ورود اهل بيت عصمت و طهارت به شام هست. ابن کثير دمشقي سلفي، در ج 3 ص 494، نقل مي‌کند: وقتي که مردم شام شماتت مي‌کردند آقا امام سجاد فرمود شما آيا آيه 33 سوره احزاب را نخوانده‌ايد که قرآن مي‌گويد:

إنما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل‌البيت؟

قال نعم. و لأنتم هم. قال نعم.

خوانده‌ايم. آيا شما جزء اهل‌بيت هستيد؟ امام سجاد فرمود بله من جزء اهل بيت هستم.

و همچنين خود آقاي آلوسي که ديگر شما قبول داريد آلوسي را، صراحتا در تفسيرش ج 22 ص 17 مي‌گويد:

إن النساء المطهرات غير داخلات في أهل البيت الذين هم أحد الثقلين.

زنان پيغمبر داخل در اهل بيتي که يکي از ثقلين هستند نيستند.

اين ديگر شهادت آقاي آلوسي است. شما بهتر مي‌فهميد يا آلوسي؟ آقاي طحاوي در مشکل الآثار ج 1 ص 230، به صراحت مي‌گويد اين آيه 33 سوره احزاب در حق علي، فاطمه، حسن و حسين،

دون ما سواهم.

در حق غير از اينها  وارد نشده.

و دهها قضاياي ديگر که آقايان آورده‌اند و الان فرصت بيان آنها نيست.

مجري:

 بله خيلي ممنون حاج آقا، آقاي حسين نژاد هم از پيرانشهر که سوالاتي داشتند که آن جا جواب شان را داديم و خانم يوسفي هم که سوالشان از اولي‌الامر بود که بحثهايش هم مفصل بود و اگر بخواهيم وارد بشويم طول مي‌کشد.

استاد حسيني قزويني:

نسبت به اولي الامر که آقايان اهل سنت مي‌گويند ما کاري نداريم. يکي از محققين ما حدود 3 ماه يا 4 ماه در رابطه با آيه اولي‌الامر از ديدگاه اهل‌سنت تحقيقي انجام دادند من ديدم اشکالاتي داشت و قرار شد اشکالات برطرف بشود و در سايت گذاشته شود ولي در رابطه با اين آيه 59 سوره نساء،

يا أيها الذين آمنوا أطيعوا الله و أطيعو الرسول و اولي‌الامر منکم.

از پيامبر اکرم سوال کردند که اولي‌الامر چه کساني هستند؟

حضرت فرمود:

علي امير المومنين و الأئمة من أولاده عليهم‌السلام.

آقايان مي‌توانند مراجعه کنند شواهد التنزيل آقاي حصکاني که مي‌گويد من روايات صحيح را در اين کتاب آورده‌ام ج 1 ص 148، فرائد السمتين آقاي جويني استاد ذهبي، ج 1 ص 304، تفسير فخر رازي ج 3 ص 357، چاپ مصر ، اين آقايان آورده‌اند که مراد از اولي‌الامر امير‌المومنين  و اولاد امير‌المومنين بوده است.

 


آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  عليرضا     -   تاريخ:  03 دي 93 - 17:52:08
ممنون خيلي خوب بود




   

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما