* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 13 فروردين 1391 تعداد بازديد: 635 
راه و بي راه - استدلال علماي حنبلي به آيات قرآن براي جواز توسل
 پخش صوت  پخش صوت
   دان لود   دان لود 
 استدلال علماي حنبلي به آيات قرآن براي جواز توسل

فهرست مطالب

ـ ابن قدامه مقدسي

ـ ابن مفلح حنبلي

ـ سيوطي رحيباني

ـ ابن جوزي حنبلي

ـ سامري حنبلي

ـ بهوتي

 

 

به نام خداوند بخشنده مهربان

برنامه راه و بيراه

تاريخ : 1393/07/14

مجري :

اميدوارم در هر جاي اين دنيا که هستيد ، در اين ايام شادي و سرور ، پيروز و موفق باشيد و تحت توجهات حضرت بقيه الله الاعظم (عجل الله تعالي فرجه الشريف ) باشيد . شما شاهد برنامه راه و بيراه هستيد . برنامه اي که هدف اصلي آن ، رسوا کردن وهابيت و نشان دادن اختلافات اين فرقه ضاله با ساير مسلمانان است . طبق معمول هفته هاي گذشته در خدمت استاد عزيز و گرامي ، استاد يزداني هستيم .

اگر برنامه هاي ما را دنبال کرده باشيد ، مي دانيد که استاد يزداني چند هفته اي است که به صورت خاص به بحث توسل و استغاثه پرداخته اند و مطالب بسيار مفيدي را ارائه مي دهند . در ابتداي اين بخش که در خصوص توسل بود ، سه جلسه را به استناد علما و مفسرين اهل سنت به آيات قرآن در جواز توسل و استغاثه ، پرداختند . بعد از آن يک جلسه خاص را در اين زمينه به استدلال علماي احناف به آيات قرآن کريم در جواز توسل توضيح دارند .

بنده از استاد يزداني خواهش مي کنم که خلاصه اي از مطالب مطرح شده در هفته هاي گذشته را بيان فرماييد و بعد از آن به مباحث جديد مي پردازيم .

استاد يزداني :

همان طور که شما فرموديد ، ما در هفته هاي گذشته ، موضوع برنامه استدلال علماي اهل سنت به آيات قرآن کريم براي جواز توسل بود . در سه جلسه نظرات علماي شافعي را بيان کرديم و حدود 15 نفر از اين علما را مثل ابن کثير ، سيوطي ، ماوردي و ... را معرفي کرديم که اين علما به آيات قرآن کريم براي جواز توسل به پيامبر بزرگوار اسلام (صلي الله عليه و آله) بعد از حياتشان ، استدلال کرده اند . در هفته گذشته هم علماي احناف را نام برديم که از جمله آن ها ابو البقاء حنفي ، شرنبلالي ، شيخ نظام الدين برهانبوري ، محمد عمر سربازي ، نسفي و موصلي حنفي بود . اين ها عده اي از علماي حنفي بودند که به آيه 64 سوره نساء براي جواز توسل به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) بعد از وفات آن حضرت ، استدلال کرده بودند .

مطالبي که مطرح شد ، انصافا اتمام حجت است براي کساني که خود را حنفي مي دانند ؛ زيرا اين علما همه از بزرگان احناف هستند که براي اثبات جواز توسل به پيامبر (صلي الله عليه و آله) به آيات قرآن کريم ، استدلال کرده اند .

اما موضوع برنامه امشب ، علماي حنابله است و کساني مثل وهابي ها که خود را حنبلي مي دانند و زماني که علماي اهل سنت به آن ها اشکال گرفته اند که شما پيرو چه مذهبي هستيد يا اين که بي دين هستيد ، گفته اند که ما پيرو احمد بن حنبل و حنبلي هستيم . بنده امشب از بزرگان حنبلي نام مي برم که به آيات قرآن براي جواز توسل به پيامبر (صلي الله عليه و آله) ، استدلال کرده اند .

استدلال علماي حنبلي به آيات قرآن کريم براي اثبات جواز توسل به پيامبر (ص)

1 . ابن قدامه مقدسي

بزرگ ترين عالم حنبلي ، ابن قدامه مقدسي است و کتاب المغني ايشان ، بهترين کتاب فقهي حنابله به حساب مي آيد و استاد ما ، آيت الله قزويني بارها فرموده اند که در مکه مکرمه و در مسجد الاحرام دار الافتاهايي وجود دارد ، بر اساس اين کتاب ، فتوا مي دهند . بنده هم دقيقا از اين کتاب ، اين مطلب را اثبات مي کنم .

کتاب المغني ، تأليف موفق الدين ابي محمد عبد الله بن احمد بن محمد بن قدامه المقدسي الجماعيلي الدمشقي الصالحي الحنبلي ، متوفاي 620 هـ ، با تحقيق دکتر عبد الله بن عبد الحسن ترکي و دکتر عبد الفتاح محمد الحلو ، جلد 5 ، چاپ دار عالم الکتب رياض ، صفحه 465 :

ويستحب زيارة قبر النبي ( صلي الله عليه و آله ) ....

ويروي عن العتبي قال : کنت جالسا عند قبر النبي (صلي الله عليه و آله) فجاء اعرابي ، فقال : السلام عليک يا رسول الله سمعت الله يقول : «ولو انهم إذ ظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما » وقد جئتک مستغفرا لذنبي ، مستشفعا بک إلي ربي ، ثم انشأ يقول :

يا خير من دفنت بالقاع اعظمه فطاب من طيبهن القاع والاکم

... لما روي عن فاطمه (عليها السلام) بنت رسول الله (صلي الله عليه و آله) أن رسول الله (صلي الله عليه و آله) علّمها أن تقول ذلک ، إذا دخلت المسجد ثم تأتي القبر فتولي ظهرک القبلة وتستقبل وسطه وتقول : السلام عليک ايها النبي ورحمة الله و برکاته ....

اللهم إنک قلت وقولک الحق : «ولو انهم إذ ظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما » وقد اتيتک مستغفرا من ذنوبي ، مستشفعا بک إلي ربي ، فاسئلک يا رب أن توجب لي المغفرة ، کما اوجبتها لمن اتاه في حياته ، اللهم اجعله اول الشافعين وانجح السائلين ...

زيارت قبر پيامبر (صلي الله عليه و آله) مستحب است .

سپس چند دليل را بيان مي کند که از جمله آن دلائل

 حکايتي است که از عتبي روايت شده که کنار قبر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) نشسته بودم که اعرابي آمد و گفت : السلام عليک يا رسول الله شنيدم که خداوند مي گفت : « اگر به خودتان ظلم کرديد ، نزد رسول خدا (صلي الله عليه و آله) بيايند و طلب استغفار از خداوند کنند و رسول خدا ( صلي الله عليه و آله) هم طلب استغفار کند براي آن ها ، در اين صورت خداوند توبه آن ها را مي پذيرد .»

من نزد شما آمدم در حالي که از گناهانم استغفار مي کنم و شما را نزد خداوند شفيع قرار مي دهم . سپس شعري را خواند . اعرابي برگشت و رفت . پيامبر (صلي الله عليه و آله) به خواب عتبي آمد و به او فرمودند : که به اعرابي بشارت بده که خداوند توبه او را پذيرفت .

دليل دوم مستحب بودن زيارت قبر رسول خدا(صلي الله عليه و آله) روايتي است که از صديقه شهيده فاطمه زهرا (عليها السلام) نقل شده که رسول خدا (صلي الله عليه و آله) به ايشان ياد دادند ؛ زماني که وارد مسجد من شدي ، سراغ قبر بيا و پشت به قبله و رو به قبر بايست و بگو : سلام بر تو اي رسول خدا ، رحمت و برکت خداوند بر شما باد و مطالب ديگري که بيان شده ...

خدايا خودت فرمودي و سخن تو حق است : « ولو انهم إذ ظلموا ....» من نزد پيامبرت آمدم تا از گناهانم طلب استغفارکنم و ايشان را نزد تو شفيع قرار دهم . خدايا گناهانم را ببخش ؛ همان طوري که اگر کسي در حيات پيامبر (صلي الله عليه و آله) نزد ايشان مي آمد و از آن حضرت مي خواست که برايش طلب استغفار کند ، گناهانش را مي بخشيدي ، الان که بعد از وفات پيامبرت هم هست ، گناهانم را ببخش ...

ابن قدامه مقدسي جماعيلي دمشقي صالحي حنبلي ، موفق الدين ابي محمد عبد الله بن محمد بن احمد ، المغني ، با تحقيق دکتر عبد الله بن عبد الحسن ترکي و دکتر عبد الفتاح محمد الحلو ، چاپ دار عالم الکتب رياض ، ج 5 ، ص 465

ابن قدامه به اين روايت استدلال کرده که پيامبر (صلي الله عليه و آله) به حضرت زهرا (سلام الله عليها ) ياد مي دهد که بعد از من سراغ قبرم بيا و اين آيه قرآن را بخوان و مرا شفيع قرار بده تا گناهان مردم بخشيده شود . پس رسول خدا (صلي الله عليه و آله) حيات و ممات ندارند ؛ زيرا به اين آيه استدلال کرده و مي گويد : آيه هم شامل حيات و هم شامل ممات حضرت مي شود .

آقايون وهابي ! آقاي ابن قدامه مقدسي که بزرگ ترين فقيه تاريخ حنابله است اين سخن را مي گويد ، شما چه مي گوييد ؟ شمايي که هنوز معناي حديث متواتر و مرفوع را نمي دانيد ، توسل را زير سؤال مي بريد ؟ در اين کتاب عالم بزرگ شما آقاي مقدسي ، به اين روايت ، آن هم به چه روايتي!! استدلال مي کند. من اين روايت حضرت زهرا (سلام الله عليها ) را در کتاب هاي فقهي ساير مذاهب نديدم و ايشان هست که اين روايت را نقل مي کند .

شرح حال ابن قدامه مقدسي

در کتاب سير اعلام النبلاء ، تأليف شمس الدين محمد بن احمد بن عثمان ذهبي ، متوفاي 748 هـ ، جلد 22 ، با تحقيق دکتر بشار عواد معروف و دکتر محيي هلال سرحان ، چاپ مؤسسه الرساله ، صفحه 165 :

ابن قدامة : الشيخ الامام القدوة العلامة المجتهد شيخ الاسلام ...

ابن قدامه ، بزرگ قوم ، رهبر و پيشواي حنابله ، علامه و مجتهد و شيخ الاسلام در زمان خود بوده است ...

البته وهابي ها بايد مشرک ، کافر و مهدور الدم را هم اضافه کنند ، چاره اي غير از اين ندارند . زماني که در باره شيعه مي گويند به خاطر توسل مشرک و کافر است ، بايد در مورد ابن قدامه همين را بگويند . در صفحه بعد ادامه مي دهد :

... وله عشر سنين وهو حفظ القرآن ...

... وکان عالم اهل الشام في زمانه ... وقال عمر بن الحاجب : هو الامام الائمة ، ومفتي الامة خصه الله بالفضل الوافر ، والخاطر الماطر ، والعلم الکامل .... وما اظن الزمان يمسح بمثله متواضع ، حسن الاعتقاد ، ذو اتاة وحلم ووقار ، مجلسه معمور بالفقها والمحدثين وکان کثير العبادة ، دائم التجهد ، لم نر مثله ولم يرمثل نفسه ...

قال الضياء : کان رحمه الله إماما في التفسير ، وفي الحديث ومشکلاته ، اماما في الفقه ، بل اوحد زمانه فيه ، اماما في علم الخلاف ، اوحد في الفرائض ، اماما في اصول الفقه ، اماما في النحو والحساب والانجم السيارة والمنازل .

در ده سالگي حافظ قرآن بود ... عالم اهل شام در زمان خودش بوده ... عمر بن حاجب مي گويد : او امام امامان و مفتي الامه (آقاي نووي هم مفتي الامه شافعي ها بود ) و بزرگ ترين فقه بود ... و گمان نمي کنم که روزگار ديگر کسي مثل او را بياورد . ( هيچ مادر مثل ابن قدامه مقدسي را به دنيا نخواهد آورد ) متواضع بود و اعتقاد درستي داشت و مشرک نبود . (وهابي ها مي گويند مشرک است ) ... نه من مثل او را ديدم و نه خودش مثل خود را مي بيند .

در علم تفسير ، علم حديث و علم رجال و علم فقه امام زمان خودش بوده و در علم مقارن ، در اصول دين و اصول فقه و نحو و ستاره شناسي هم امام زمان خودش بوده است .

ذهبي ، شمس الدين محمد بن احمد بن عثمان ، سير اعلام النبلاء ، متوفاي 748هـ ، با تحقيق دکتر بشار عواد معروف و دکتر محيي هلال سرحان ، چاپ مؤسسه الرساله بيروت ، ج 22 ، ص 165 به بعد

چنين شخصيتي با اين ويژگي ها ، براي جواز توسل به پيامبر (صلي الله عليه و آله) و استحباب زيارت ايشان به روايتي استدلال مي کند که در آن روايت آيه اي از قرآن کريم است که رسول خدا (صلي الله عليه و آله) به صديقه طاهره ، فاطمه زهرا (عليها السلام) ياد داده زماني که به زيارت من آمدي ، اين مطالب را بگو : خدايا نزد پيامبرت آمدم و از ايشان در خواست مي کنم که براي من طلب استغفار کند و من هم از تو طلب استغفار مي کنم تا گناهانم را ببخشي .

اگر اين دو يعني طلب استغفار رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و طلب استغفار ما از خداوند ، در کنار هم نباشند ، خداوند گناهان ما را نمي بخشد .

2. ابن مفلح حنبلي

کتاب المبدع شرح المقنع ، تأليف ابي اسحاق برهان الدين ابراهيم بن محمد بن عبد الله بن محمد بن مفلح حنبلي ، متوفاي 884 هـ ، الجزء الثالث ، چاپ دار الکتب العلميه بيروت ، صفحه 236 :

وإذا فرغ من الحج ، استحب له زيارة قبر النبي (صلي الله عليه و آله) لما روي ابن عمر أن النبي (صلي الله عليه و آله) قال : من زار قبري وجبت     له شفاعتي ....

وروي عن العتبي قال : کنت جالسا عند قبر النبي (صلي الله عليه و آله) فجاء اعرابي ، فقال : السلام عليک يا رسول الله ، سمعت الله يقول : « ولو انهم إذ ظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما » ( نساء / 64 ) وقد جئتک مستغفرا من ذنبي ، مستشفعا بک إلي ربي .

بعد از اين که حج تمام شد ، مستحب است بر حاجي که به زيارت قبر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) برويد ؛ به خاطر روايتي که ابن عمر از آن حضرت نقل کرده که فرمودند : کسي که مرا زيارت کند ، شفاعت او بر من در روز قيامت واجب مي شود ... وبه دليل حکايت عتبي که روايت مي کند : نزد قبر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) نشسته بودم که اعرابي آمد و گفت : سلام اي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) شنيدم که خداوند مي فرمايد : «ولو انهم إذ ظلموا انفسهم .... » من نزد پيامبرت آمدم در حالي که از گناهم استغفار مي کنم ...

ابن مفلح حنبلي ، ابي اسحاق برهان الدين ابراهيم بن محمد بن عبد الله بن محمد ، المبدع في شرح المقنع ، متوفاي 884 هـ ، چاپ دار الکتب العلميه بيروت ، ج 3 ، ص 236

همان مطالبي که ابن قدامه مقدسي و بقيه علماي اهل سنت بيان کرده بود و ما هم نشان داديم . ايشان هم از بزرگان حنابله است که به آيه قرآن کريم براي جواز توسل به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) استدلال کرده است .

شرح حال ابن مفلح حنبلي

در کتاب شذرات الذهب في اخبار من ذهب ، تأليف ابن عماد شهاب الدين ابي الفلاح عبد الحي بن احمد بن محمد العکري الحنبلي الدمشقي ، چاپ دار ابن کثير بيروت ، جلد 9 ، با تحقيق عبد القادر الارنؤوط و محمود الارنؤوط (با تحقيق اين دو وهابي کتاب چاپ شده است) ، صفحه 507 :

فيها توفي اقضي القضاة برهان الدين ابو اسحاق ابراهيم بن محمد بن عبد الله بن محمد بن مفلح حنبلي الشيخ الامام البحر الهمام العلامة القدوة الرحلة الحافظ المجتهد الامة ، شيخ الاسلام ، سيد العلماء والحکام ، ذو الدين والمتين والورع واليقين ، شيخ العصر وبرکته .

ابن مفلح در سال 884 هـ از دنيا رفت ، کسي که قاضي القضات بود . برهان الدين ابو اسحاق ابراهيم بن محمد بن عبدالله بن محمد بن مفلح حنبلي ، شيخ و امام بوده و دريايي است که هرگز آلوده نشده ، علامه ، رهبر و مجتهد الامه بوده و شيخ الاسلام و آقاي همه علما و حکام ، اهل دين و ديانت و استاد و برکت در زمان خودش بوده است .

العکري الحنبلي الدمشقي ، ابن عماد شهاب الدين ابي الفلاح عبد الحي بن احمد بن محمد ، چاپ دار ابن کثير بيروت ، با تحقيق عبد القادر الارنؤوط و محمود الارنؤوط ، ج 9 ، ص 507

ايشان براي اثبات جواز توسل به آيات قرآن کريم ، استدلال نموده و نه تنها توسل را شرک نمي‌داند؛ بلکه مستحب هم دانسته است .

مجري :

اين علما نه از شوافع و نه از احناف بودند ؛ بلکه از حنابله بودند که بخواهند بگويند ما از لحاظ مذهبي تفاوت داريم . به آيه قرآن استدلال کرده براي اثبات جواز توسل به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و اين اتمام حجت است براي کساني که به دنبال حقيقت و به دنبال پيروي از بزرگان خود هستند . توجه کنند که آيا اين قرآني که در حال حاضر است با قرآني که در زمان اين علما بوده ، تفاوت داشته .

کليپي را از آقاي جفري از علماي سر شناس اهل سنت در خصوص توسل و بحث هايي که وهابي ها بر عليه احمد بن حنبل مطرح مي کنند .

کليپ شيخ جفري ، از علماي اهل سنت :

اين مذهب احمد بن حنبل است ، مي گوييد او مشرک بوده است ؟ پناه بر خدا ، او امام اهل سنت است . خدا از او راضي با شد . اشکالي در مطرح کردن اين قضيه (توسل ) وجود دارد . توسل به مرده و زنده جايز است ؛ بلکه مستحب است ؛ بلکه ثابت است و ما معتقد هستيم زنده و مرده بدون اذن خداوند هيچ کاري را نمي تواند انجام دهد . چرا توسل مي کنيم ؟ به خاطر احترام به الله باري تعالي که توسل را بر زبان پيامبرش جايز دانسته است .

مجري :

اين نظر علماي اهل سنت است ؛ ولي وهابي ها نه تنها نمي گويند که ما توسل را قبول نداريم ؛ بلکه مي گويند به علت اين که ديگران توسل مي کنند ، کافر و مشرک هستند و بايد کشته شوند . در دايره تکفير آن ها هم اهل سنت است و هم شيعيان .

استاد يزداني :

3. سيوطي رحيباني

ايشان هم از بزرگان اهل سنت و بزرگان حنابله است که ياد مي دهد کساني که به زيارت رسول خدا ( صلي الله عليه و آله) مي روند ، چه مطالبي را بيان کنند.

در کتاب مطالب اولي النهي في شرح غايه المنتهي (يک از کتاب هاي مهم حنابله در فقه است)، تأليف شيخ مصطفي سيوطي رحيباني، جلد 2، صفحه 440:

وسن زيارة قبر النبي صلي الله عليه و آله وقبري صاحبيه ابي بکر وعمر ...

اللهم صل علي محمد وآل محمد کما صليت علي ابراهيم وآل ابراهيم انک حميد مجيد وبارک علي محمد وعلي آل محمد کما بارکت علي ابراهيم وآل ابراهيم انک حميد مجيد . اللهم إنک قلت وقولک الحق : «ولو انهم إذ ظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما » وقد اتيتک مستغفرا من ذنوبي مستشفعا بک الي ربي فاسئلک يا رب أن توجب لي المغفرة کما اوجبتها لمن اتاه في حياته ....

زيارت قبر نبي مکرم اسلام (صلي الله عليه و آله) و قبر دو همراه ايشان ابوبکر و عمر سنت است.... و در صفحه بعد به آيه قرآن کريم استدلال کرده و مي گويد زماني که به زيارت آن حضرت رفتند ، چه مطالبي را بيان کنند .

در اين جا ديگر روايت عتبي را هم نمي خواند ، خودش مي گويد :

زماني که به زيارت قبر رسول خدا ( صلي الله عليه و آله) رفتيد ، اين آيه را بخوانيد و بعد از آن خطاب به پيامبر بزرگوار اسلام (صلي الله عليه و آله) بگوييد : اي رسول خدا من آمده ام تا از گناهان خود استغفار کنم و شما را نزد خداوند شفيع قرار دهم . خدايا از تو مي خواهم که من را ببخشي همان طوري که در زمان حيات پيامبرت هر کسي مي آمد و اين آيه را مي خواند و از ايشان طلب شفاعت مي کرد و تو او را مي بخشيدي ، من را هم که بعد از وفات حضرت آمده ام ، ببخش و مورد مغفرت خود قرار بده .

سيوطي رحيباني ، شيخ مصطفي ، مطالب اولي النهي في شرح غايه المنتهي ، ج 2 ، ص 440 و 441

اين استدلال يک عالم حنبلي مذهب است به اين آيه قرآن کريم براي جواز توسل به پيامبر بزرگوار اسلام (صلي الله عليه و آله) .

شرح حال آقاي سيوطي رحيباني

در کتاب الاعلام قاموس التراجم ، تأليف خير الدين زرکلي وهابي ، چاپ دار العلم الملايين بيروت ، جلد 7 ، صفحه 234 :

مصطفي السيوطي : (متوفاي 1243 هـ ) : مصطفي بن سعد بن عبده السيوطي شهرة ، الرحيباني مولدا ثم الدمشقي ، فرضي ، کان مفتي الحنابلة بدمشق ولد في قرية الرحيبه وتفقه واشتهر وولي فتوي الحنابلة ....

ايشان در سال 1243 هـ وفات کرده در روستاي رحيبه به دنيا آمده ، مفتي حنابله در دمشق بوده ، فقه خوانده و مشهور شده و منصب فتوا را بر عهده داشته است و مفتي عام حنابله در آن زمان بوده .

زرکلي ، خير الدين ، الاعلام قاموس التراجم ، چاپ دار العلم الملايين بيروت ، ج 7 ، ص 234

اما از ديدگاه وهابي ها ايشان يک اشکال کوچک دارد و آن اين است که ايشان مشرک بودند و بايد کشته مي شدند .

4. ابن جوزي حنبلي

ايشان از علماي بسيار مشهور و معروف اهل سنت است . در کتاب المنتظم في تاريخ الملوک والامم ، تأليف ابي الفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد بن الجوزي ، متوفاي 597 هـ ، با تحقيق محمد عبد القادر عطا و مصطفي عبد القادر عطا ، چاپ دار الکتب العلميه بيروت ، صفحه 26 :

قال ابو الحسن بن عبد سلام : اجتمعت في المدينة فقبل يدي فأعظمت ذلک ، فقال لي : قد کنت تفعل هذا بي فاحببت أن أکافئت وجاور المدينة، فلما مرض مرض الموت حمل إلي المسجد رسول الله (صلي الله عليه و آله ) فوقف بالحضرة وبکي وقال : يا رسول الله ، قال الله عزو جل : «ولو انهم إذ ظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما » وقد جئت معترفا بذنوبي وجرائمي ارجو شفاعتک وبکي ...

.... زماني که اين شخص بيمار شد ، بيماري که منجر به مرگش شد . ايشان را به سمت مسجد رسول خدا (صلي الله عليه و آله) حمل کردند ، مقابل آن حضرت ايستاد و گريه کرد و گفت : يا رسول الله ! خداوند در قرآنش به ما دستور داده که « اگر گناهي انجام داديم ، نزد شما بياييم و شما هم براي ما طلب استغفار کني ، ما هم طلب استغفارکنيم تا خداوند گناه ما را ببخشد . » نزد شما آمدم در حالي که معترف به گناهان و جرائمم مي کنم و از شما اميد شفاعت دارم .

ابن جوزي ، ابي الفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد ، المنتتظم في تاريخ الملوک والامم ، متوفاي 597 هـ ، با تحقيق محمد عبد القادر عطا و مصطفي عبد القادر عطا ، چاپ دار الکتب العلميه بيروت ، ص 26

اين داستان را ابن جوزي حنبلي نقل کرده و استدلال خود را به آيه قرآن بيان کرده و هيچ مطلبي را بر خلاف آن نمي گويد که شرک و کفر است ؛ اما وهابي ها همه اين ها را شرک و کفر مي داند .

شرح حال ابن جوزي حنبلي

در کتاب سير اعلام النبلاء ، تأليف شمس الدين محمد بن احمد بن عثمان ذهبي ، متوفاي 748 هـ ، چاپ مؤسسه الرساله ، ج 21 ، با تحقيق دکتر بشار عواد معروف و دکتر محيي هلال سرحان ، صفحه 365 :

ابوالفرج ابن الجوزي : الشيخ الامام العلامة ، الحافظ المفسر ، شيخ الاسلام ، مفخر العراق ، جمال الدين ابو الفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد بن علي ... ابن الفقيه القاسم بن محمد ابن خليفه رسول الله (صلي الله عليه و آله) ابي بکر صديق ...

ابو الفرج ابن الجوزي : بزرگ زمان ، امام ، علامه ، حافظ ( يک صد هزار حديث حفظ بوده ) مفسر ، شيخ الاسلام و افتخار مردم عراق هم بوده ( اما متأسفانه از ديدگاه وهابي ها مشرک و کافر بوده ) ...

ذهبي ، شمس الدين محمد بن احمد بن عثمان ، سير اعلام النبلاء ، متوفاي 748 هـ ، چاپ مؤسسه الرساله ، با تحقيق دکتر بشار عواد معروف و دکتر محيي هلال سرحان ، ج 21 ، ص 365

ايشان با اين مقام علمي ، به آيه قرآن براي اثبات جواز توسل ، استدلال کرده است . البته ما از خود آقاي ابن جوزي داريم که در زمان بيماري به قبور صالحين متوسل مي شود و شفا مي گيرد ، که در آينده آن را در مباحث بعدي نشان خواهيم داد .

مجري :

جالب است که ايشان مفسر قرآن هم هست . ظاهرا تفسير قرآن را وهابي ها بهتر از ايشان مي دانند يا بايد بپذيريم که وهابي ها يک قرآن ديگري دارند و قرآني که آن ها دارند با قرآني که نزد بزرگان و علماي آن ها هست ، فرق مي کند . يا اين که بگوييم اين ها کلا مي خواهند با علماء اسلام و قرآن کريم ، مخالفت کنند .

از علماي اهل سنتي که به توسل آقاي ابن جوزي استناد و استدلال کرده اند و گفته اند وهابي هايي که خود را حنبلي مذهب مي دانند ، حنبلي نيستند ؛ بلکه ما علماي بزرگي مثل ابن جوزي را که توسل را جايز مي دانند ، حنبلي هستند .

ديدگاه صادق الجيل ، از علماي اهل سنت در باره توسل:

خداوند متعال توسل به انبياء و اولياء در حال حيات و بعد از وفاتشان را براي ياري ما قرار داده است . توسل : طلب به دست آوردن منفعتي يا دفع کردن ضرري است از خداوند متعال به وسيله ذکر کردن اسم پيامبر يا ولي از اولياء به خاطر بزرگواري کسي که به آن توسل شده است ، خواستن و طلب از جانب خداوند است ؛ چون اولياء و انبياء منفعت و ضرري را خلق نمي کنند ؛ ولي ما از خداوند مي خواهيم به وسيله اين اولياء و انبياء و منزلتشان به اميد برآورده شدن خواسته هاي ما و مي گوييم خدايا ما تو را مي خوانيم به حق پيامبرت يا به حرمت پيامبر که حاجت ما را بدهي و گرفتاري ما را حل کني و توسل به انبياء و اولياء جايز است .

در حال حاضر بودنشان يا غائب بودنشان و خواندنشان جايز است در غيبت و در حضورشان . همان گونه که ادله شرعي بر اين جواز دلالت دارد . علماء قائل به جواز هستند مخصوصا علماي حنبلي که ابو الفرج عبد الرحمن ابن جوزي (متوفاي 597 هـ ) از آن علماء است . در کتابش التبصره ، جلد 1 ، صفحه 118 ، چاپ دار الکتب العلميه مي گويد :

خدايا ما متوسل مي شويم به منزلت ابراهيم و رتبه و مقام حضرت محمد (صلي الله عليه و آله) و به اطاعت هر مخلصي در نزد تو که گناهان و خطاهاي ما را ببخشي يا ارحم الراحمين .

در اين کلام ردي است بر کساني که توسل را نفي مي کنند ، کساني که به دروغ خود را به مذهب احمد بن حنبل منتسب مي کنند .

مجري :

آقاي ابن جوزي به عنوان عالم حنبل مذهب ، قائل به توسل هستند و خودشان هم توسل کرده اند و داستاني را که در خصوص استدلال به آيه قرآن کريم بوده را نقل کردند .

ما سخن علماي حنبلي مذهب را قبول کنيم يا وهابي هايي را که حتي تعابيري را که در مورد يکديگر به کار مي برند ، تعابير سخيفي مثل بي عقل و دزد ... است .

استاد يزداني :

5 . سامري حنبلي

در کتاب المستوعب ، تأليف نصير الدين محمد بن عبد الله سامري حنبلي ، متوفاي 616 هـ ، با تحقيق عبد الملک بن عبد الله بن دهيش (يک فرد وهابي ) در مکه مکرمه ، جلد اول ، صفحه 524 :

باب زيارة قبر الرسول (صلي الله عليه و آله) :

السلام عليک يا رسول الله ، السلام عليک ايها النبي ورحمة الله وبرکاته ، اللهم صل علي محمد وآل محمد .... اللهم إنک قلت في کتابک لنبيک عليه السلام : « ولو انهم إذ ظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما » وإني اتيتک تائبا مستغفرا ، فاسئلک أن توجب لي المغفرة کما اوجبتها لمن أتاه في حياته ... اللهم اجعل محمدا (صلي الله عليه و آله) اول الشافعين وانجح السائلين واکرم الاولين والآخرين ....

زماني که وارد مدينه شدي ، مستحب است که غسل کني .... مقابل قبر و پشت به قبله ، منبر در سمت چپ و بگو : سلام بر تو اي رسول خدا ، سلام بر تو اي پيامبر و رحمت و برکت خداوند بر شما ....

 خدايا تو در کتابت به پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمودي : گر به خودتان ظلم کرديد ( گناه کرديد) و نزد شما آمدند و از خداوند طلب استغفار کردي و پيامبر (صلي الله عليه و آله) هم براي آن ها طلب استغفار کرد ،خداوند گناه او را مي بخشد . »

اي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) من نزد شما آمدم در حالي که توبه و استغفار مي کنم ، خدايا از تو مي خواهم که مرا ببخشي ، همان طوري که اگر در زمان حيات آن حضرت مي آمد ، او را مي بخشيدي .

سامري حنبلي ، نصير الدين محمد بن عبد الله . المستوعب ، متوفاي 616 هـ ، با تحقيق عبد الملک بن عبد الله بن دهيش ،ج 1 ، ص 524

نص صريح قرآن است که آقاي سامري به اين آيه استدلال کرده براي جواز توسل به پيامبر (صلي الله عليه و آله) بعد از وفات آن حضرت .

شرح حال سامري حنبلي

در کتاب سير اعلام النبلاء ، تأليف شمس الدين محمد بن احمد بن عثمان ذهبي ، متوفاي 748 هـ ، چاپ مؤسسه الرسالة ، جلد 22 ، با تحقيق دکتر بشار عواد معروف و دکتر محيي هلال سرحان ، صفحه 144 :

السامري : شيخ الحنابلة قاضي سامراء ابو عبد الله بن محمد بن عبد الله بن محمد بن ادريس بن سنينة سامري صاحب « المستوعب » .من کبار الفقها ...

ايشان بزرگ حنابله در زمان خودش و قاضي شهر سامراء بوده . ابو عبد الله بن محمد بن عبد الله بن محمد بن ادريس بن سنيينه سامري از بزرگترين فقها است .....

ذهبي ، شمس الدين محمد بن احمد بن عثمان ، سير اعلام النبلاء ، با تحقيق دکتر بشار عواد معروف و دکتر محيي هلال سرحان ، چاپ مؤسسه الرساله ، ج 22 ، ص 144

در کتاب تاريخ الاسلام ووفيات المشاهير و الاعلام ، تأليف شمس الدين محمد بن احمد بن عثمان ذهبي ، با تحقيق دکتر عمر عبد السلام تدمري ، چاپ دار الکتاب العربي ، جلد 44 ، صفحه 316 به بعد :

محمد بن عبد الله بن محمد بن ادريس . ابو عبدالله بن سنينه السامري ... وکان فقيها بارعا ،مصنفا

محمد بن عبد الله بن محمد بن ادريس ، ابو عبد الله بن سنييه سامري ... ايشان فقيه بوده و در فقه تخصص داشته و مصنف هم بوده است .

 6. بهوتي حنبلي

در کتاب القناع عن متن الاقناع ، تأليف منصور بن يونس بن ادريس بهوتي ، با تحقيق محمد امين ضناوي ، چاپ عالم الکتب ، جلد 2 ، صفحه 318 :

قال ابن نصر الله : لازم استحباب زيارة قبره (صلي الله عليه و آله) استحباب شدّ الرحال إليها لأن زيارته للحاج بعد حجه لاتمکن بدون شدّ الرحال . فهذا کالتصريح باستحباب شدّ الرحال لزيارته (صلي الله عليه و آله) ...

ثم يصلي تحية المسجد لعموم الاوامر . ثم يأتي القبر الشريف ....

... اللهم إنک قلت وقولک الحق : «ولو انهم إذ ظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما » وقد اتيتک مستغفرا من ذنوبي مستشفعا بک إلي ربک . فأسئلک يا رب أن توجب لي المغفرة ، کما اوجبتها لمن اتاه في حياته ...

فائدة : يروي عن العتبي قال : کنت جالسا عند قبر النبي (صلي الله عليه و آله) فجاء اعرابي فقال : السلام عليک يا رسول الله سمعت الله يقول : « ولو انهم إذ ظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما » وقد جئتک مستغفرا من ذنوبي مستشفعا بک إلي ربي ....

ابن نصر الله گفت : اگر بگوييم زيارت قبر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مستحب است بايد شد رحال (که وهابي ها آن را حرام مي دانند ) هم مستحب است . براي اين که زيارت پيامبر (صلي الله عليه و آله) براي حاجي بعد از حجش بدون سفر کردن امکان ندارد ( حتي اگر پرواز هم کند ، باز هم سفر کرده و اين از ديدگاه وهابي ها حرام است ) و اين تصريح به استحباب شدّ الرحال براي زيارت پيامبر (صلي الله عليه و آله) است ....

سپس نماز تحيت مسجد بخوان و سراغ قبر شريف حضرت بيايد و مقابل قبر و پشت به قبله بايستد . زيارت نامه پيامبر بزرگوار اسلام (صلي الله عليه و آله) را بخوان و اين مطالب را بگو : تو اين سخن را گفتي و سخن تو حق است : ولو انهم .... » من نزد شما ( اي رسول خدا (ص) ) آمدم در حالي که از گناهان خود استغفار مي کنم و شما را شفيع خود نزد خداوند قرار مي دهم . خدايا از تو مي خواهم که توبه مرا بپذيري همان گونه که در زمان حيات رسول خدا (صلي الله عليه و آله) کسي نزد ايشان مي رفت ، تو گناه او را مي بخشيدي .

يک فايده اي هم در اين جا وجود دارد که آن روايتي است که عتبي آن را نقل کرده .....

داستان توسل به پيامبر (صلي الله عليه و آله ) را نقل مي کند .

بهوتي ، منصور بن يونس بن ادريس، القناع عن متن الاقناع، با تحقيق محمد امين ضناوي ، چاپ عالم الکتب ، ج2 ، ص 318

اين مطلب سخن خود نويسنده است ، استدلال به روايتي نيست . توضيح مي دهد زماني که نزد قبر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) رفتي اين مطالب را بگوييد .

شرح حال بهوتي حنبلي

در کتاب خلاصه الاثر في اعيان القرن الحادي عشر ، تأليف محبي ، جلد 4 ، صفحه 426 :

البهوتي : منصور بن يونس بن صلاح الدين بن حسن بن احمد بن علي بن ادريس البهوتي الحنبلي شيخ الحنابله بمصر وخاتمة علمائهم بها الذائع الصيت البالغ الشهرة کان عالما عاملا ورعا متبحرا في العلوم الدينيه صارفا اوقاته تحرير المسائل الفقهية ورحل الناس إليه من الآفاق لاجل أخذ مذهب الامام احمد ...

منصور بن يونس بن صلاح الدين بن حسن بن احمد بن علي بن ادريس بهوتي حنبلي ، بزرگ حنابله و خاتم علما مصر است که شهرت او همه عالم را گرفته بود . عالمي اهل عمل ، اهل تقوا ، متخصص در علوم بود و وقت و عمر خود را در نوشتن مسائل فقهي صرف کردند . مردم از همه جاي دنيا براي ياد گرفتن مذهب احمد بن حنبل ، به سوي ايشان مسافرت مي کردند ...

محبي ، خلاصه الاثر في اعيان القرن الحادي عشر ، ج 4 ، ص 426

چنين شخصيتي با اين مقام علمي توسل را اثبات کرده و از ديدگاه وهابيت واجب القتل هستند و بايد کشته شوند .

مجري :

 استاد يزداني ! وهابي ها که خود را حنبلي مي دانند ، با اين متون چه مي کنند ؟

استاد يزداني :

حقيقتا بنده نمي دانم ، واقعا بايد از اين ها سؤال کرد . ما اگر هر کدام از علماي حنبلي را که قبل از ابن تيميه بودند ، بررسي کنيم ، کسي را پيدا نمي کنيم که توسل را قبول نداشته باشند . ان شاء الله در جلسه آينده ما علماي مالکي را بررسي مي کنيم که همين مطالب و همين استدلالات را دارند .

وهابي چيزي براي گفتن ندارند ، يا بايد بگويند اين ها مشرک و کافر بوده اند يا اين که بگويند سند اين مطالب ضعيف است که باز هم نمي توانند ؛ چون سند کتاب هاي خودشان است .

پس يا بايد توسل به پيامبر (صلي الله عليه و آله) بعد از وفاتشان را بپذيرند يا اين که بگويند اين علما مشرک و کافرند که در آن صورت چيزي برايشان باقي نمي مانند که خود را به حنابله نسبت دهند .

همان طور که هفته گذشته گفتيم زنجيره وهابيت توسط ابن تيميه با رسول خدا (صلي الله عليه و آله) قطع مي شود و اين ها نمي توانند دين خود را از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) بگيرند ؛ زيرا هر کدام از علماي اهل سنت تا قبل از ابن تيميه را که نگاه کنيم ، مي بينيم که همه آن علما توسل را قبول داشته وبه آن عمل کرده اند . بعد از ابن تيميه هم ابن قيم است که بعد از آن تا قبل از محمد بن عبد الوهاب ، منکرين توسل تمام مي شوند و با آمدن محمد بن عبد الوهاب دوباره اين زنجيره پاره مي شود و اين ها نمي توانند که اسلام خود را ثابت کنند ؛ زيرا اگر بگويند ما مسلمان هستيم ، بايد ثابت کنند که اين علما که در طول تاريخ بوده اند ، منکر توسل بوده اند و چون نمي توانند ثابت کنند ، بايد از اسلام خود دست بردارند .

مجري :

به نظر بنده اين مطالب براي حنبلي مذهبي که به دنبال حقيقت است ، کفايت مي کند . تبرک و توسل ، مطالبي هستند که باعث مهدور الدم شدن مسلمانان توسط وهابيت شده است و اين نکته هم فراموش نشود که خود امام احمد بن حنبل هم تبرک را جايز مي دانسته است .

آقاي صادق الجيل با استناد به کتب اهل سنت ، سخناني در اين باره دارد که به صورت کليپي آماده کرده ايم .

صادق الجيل ، از علماي اهل سنت ، خود پيامبر (ص) دستور به تبرک مي‌داد:

بدانيد که صحابه به آثار پيامبر (صلي الله عليه و آله) تبرک مي جستند ، چه در زمان حيات و چه بعد از حيات حضرت و مسلمانان تا اين زمان بر همان سيره باقي هستند و جايز بودن اين کار از افعال پيامبر (صلي الله عليه و آله) دانسته مي شود . زماني که در حجه الوداع حلق کرد ، موهاي سر خود را در بين اصحابش توزيع کرد ؛ براي اين که متبرک شوند .

پس پيامبر (صلي الله عليه و آله) امت خودش را به تبرک به آثارش رهنمود کرد . بعضي از صحابه يک تار مو و ديگري دو تار مو از موهاي حضرت را برداشت و تبرک کرد ، چه در زمان حيات ايشان و چه بعد از حيات ، تا جايي که صحابه موهاي ايشان را در آب مي گذاشتند و آب را به مريض براي تبرک و به خاطر باقيمانده اثر پيامبر (صلي الله عليه و آله) به او مي خوراند ند .

براي همين نظر متقدمين ومتأخرين اهل سنت اين است که تبرک جايز است و آن چه اين قول را ثابت مي کند ، قضيه اي است که ذهبي متوفاي 748 هـ در کتاب اعلام النبلاء ، ج 11 ، ص 212 ، چاپ مؤسسه الرساله ، نقل کرده است که عبد الله پسر احمد بن حنبل مي گويد : پدرم را ديدم که تار موي پيامبر (صلي الله عليه و آله) را بر مي دارد و بر دهانش مي گذارد و مي بوسد و روي چشمش قرار مي دهد و آن را در آب قرار مي دهد و آب را براي شفا مي نوشد و پدرم ، احمد بن حنبل را ديدم که ظرف پيامبر (صلي الله عليه و آله) را برداشت و در چاه آب شست ؛ سپس با آن کاسه آب نوشيد و ديدم که آب زمزم را براي شفا مي نوشد و دست و صورت خود را با آن مي شست .

ذهبي مي گويد : کجاست کسي که منکر اين قضيه از احمد بن حنبل شود و حال اين که عبد الله پسر احمد سؤال کرد ، در مورد کسي که به منبر پيامبر (صلي الله عليه و آله) دست مي زند و حجره ايشان را لمس مي کند .

احمد بن حنبل جواب داد : اين کار اشکالي ندارد . خداوند ما وشما را از نظر خوارج و اهل بدعت محافظت کند .

اين کلام ذهبي بود ، پس قول کساني که منکر تبرک به آثار پيامبر (صلي الله عليه و آله) مي شوند ، هيچ ارزشي ندارد.

مجري :

الحمد لله رب العالمين که اهل سنت چنين علمايي دارند که هم بر متون کتاب ها و هم بر علم رجال مسلط هستند .

کليپي آماده شده در مورد سخنان آقاي علي جمعه ، مفتي الازهر مصر است که روايت پيش بيني امير المؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) در مورد داعش را مي خوانند و تحليل مي کنند که از اين روايت ، علم غيب حضرت هم ثابت مي شود . ما هم براي اين عباراتي که بيان مي کنند ، تصاويري را قرار داده ايم تا کاملا اين نشانه ها ، طبق روايتي که اهل سنت دارند و آقاي علي جمعه به عنوان مفتي الازهر مطرح کرده ، مي تواند بر گروهک تروريستي داعش تطبيق داشته باشد .

شيخ علي جمعه : پيش بيني امير المؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) از داعش :

نعيم بن حماد ، استاد بخاري در کتاب فتن ، روايتي را از آقا علي بن ابيطالب (عليه السلام) آورده است ، علي بن ابيطالب (عليه السلام) که دروازه شهر علم است ( پيامبر (ص) فرمودند ) من شهر علم هستم و علي (عليه السلام) دورازه اين شهر است . علي بن ابيطالب (عليه السلام) شخصيتي است که عمر بن خطاب در مورد او گفته است که هر مشکل علمي را علي (عليه السلام) را حل مي کند . علي بن ابيطالب (عليه السلام) اساس اهل بيت بزرگوار هستند .

پدر اهل بيت ، همسر بانو فاطمه (عليها السلام) ، پدر حسنين ، حسن و حسين (عليهم السلام) . نعيم بن حماد از علي بن ابيطالب (عليه السلام) روايتي را از کتاب فتن ذکر کرده است که فرمودند : گروهي مي آيند که قلب هايشان مثل تکه هاي آهن است و احساس و عاطفه اي ندارند و انگار عقلشان را از دست داده اند . قلب هايشان مثل آهن است به کسي رحم نمي کنند . دينشان فقط کشتار است ، براي چه مي کشند ؟

پرچم هاي آن ها سياه است ، پرچم آن ها را سياه مي بينيد . اين ها اصحاب دولت هستند ( خدا از تو راضي باشد آقاي ما علي جان ) . اين کلمه « دولت » صد سال است که ذکر نشده است . دولت اسلامي اين ها ، اصحاب دولت هستند . سپس اقوامي مي آيند که ضعيف هستند (کلام را مطلق گذاشت ، ضعيف هستند يعني چه ؟ ضعف از ناحيه ايمان هستند )

موهاي بلندي دارند مانند موهاي زنان ( به علامت نگاه کن و خودت مقايسه کن ) نام هاي آنان با کنيه است مثل ابو فلان و الو علان و ابو ترتان و نسبت ها و فاميلي آن ها شهر ها ست مثل مصري و بغدادي و شامي و ليبي .

سپس بين خود اين گروه ها اختلاف مي شود در يک سال اين گروه ها همديگر را کشتند . بيشتر از ده هزار کشته دادند در همين سال گذشته . همديگر را کشتند ؛ سپس خداوند حق را به کساني که بخواهد مي دهد .

مجري :

استاد يزداني ! در خصوص اين کليپ توضيحاتي را بيان کنيد .

استاد يزداني :

کليپ واضح و روشن بود . آقاي علي جمعه ، مفتي مصر ، به روايتي استدلال مي کند که اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) از داعش پيش بيني کرده و ايشان تطبيق مي کند ؛ اما ما و اساتيد مهدويت باره گفته ايم که اين مسائل و اتفاقات را تطبيق نمي کنيم . اميد داريم که همين ها از نشانه هاي واقعي باشند و همان روايات براي مهدويت و ظهور حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه ) تطبيق کند ؛ اما اين عالم سني مذهب تطبيق مي کند و مقصود خود را بيان مي کند که همين داعشي هايي که قطر و عربستان آن را ساخته اند و الان بر عليه آن ها صحبت مي کنند ، همان خوارج هستند که در آخر الزمان ظهور کرده اند .

مجري :

حتما همه مي دانند که دست هايي پشت پرده است تا بين مسلمانان اختلاف افکني کنند و گروه هاي تکفيري ـ تروريستي را به وجود آورند . لانه زنبور ، مجموعه هاي کوتاهي است که اين دست هاي پشت پرده را نشان مي دهند .

کليپ 5 ( لانه زنبور 11 ) :

راوي فيلم :

زماني که پرورش دهندگان داعش يکديگر را متهم مي کنند . با شدت گرفتن انتقادهاي بين المللي از سياست هاي دوگانه آمريکا در قبال تروريست ها ، اين بار جو بايدن ، معاون اوباما به ميدان آمده و گفته : متحدان منطقه اي آمريکا از جمله ترکيه ، عربستان و امارات ، مقصر اصلي در به وجود آوردن داعش هستند .

جو بايدن :

متحدان ما در منطقه ، بزرگ ترين مسئله ما در سوريه بودند ، ترک ها دوستان فوق العاده اي بودند و زمان زيادي را با او گذراندم . سعودي ها و اماراتي ها و بقيه آن ها چه کار کردند ؟ آن ها مصمم به کنار زدن اسد و در اصل يک جنگ نيابتي شيعي ـ سني بودند . صدها ميليون دلار و ده ها و صد ها هزار تن تسليحات را براي هر کسي که با اسد مي جنگد ، روانه کردند . بدون در نظر گرفتن اين که افرادي که در حال دريافت اين کمک ها بودند ، النصره ، القاعده و عوامل افراط گراي جهادي بودند که از ديگر بخش هاي جهان آمده اند .

تماس بينندگان

بيننده : آقاي بهادري از کرج ـ شيعه

بنده سؤالي از استاد يزداني دارم . بعد از وفات پيامبر بزرگوار اسلام (صلي الله عليه و آله) به دستور ابوبکر احاديث را آتش زدند و حتي در زمان خليفه دوم دستور دادند که کسي حق نقل حديث از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را ندارد و هر کسي از صحابه که حديث نقل مي کردند را به شدت مجازات مي کردند . سؤال بنده اين است که چرا بعد از قرن دوم يعني حدود صد يا دويست سال بعد از پيامبر (صلي الله عليه و آله) صحابه شروع به نقل احاديث کردند . چرا ما از اين صحابه اي که همراه آن حضرت بودند ، کتابي وجود ندارد و بعد از دويست سال اين احاديث نقل شد .

بيننده : آقاي دارابي از نهاوند ـ شيعه

وهابي ها مي گويند که توسل به مردگان امکان ندارد و آن ها صداي ما را نمي شنوند ؛ زيرا ارتباط آن ها با ما تا قيامت قطع شده است . بنده سؤالي از وهابي ها دارم که خداوند در قرآن خود مي فرمايد : کساني که در راه خدا کشته اند را مرده ندانيد ؛ بلکه آن ها زنده اند و در نزد پرودگارشان روزي مي خورند . ( آل عمران /169 ) شما در رابطه با اين آيه چه جوابي داريد ؟

بزرگان اهل سنت مثل آلوسي در مورد حيات انبياء مي نويسند : حيات انبياء ، حياتي برزخي است و برتر از حيات شهدا است . خداوند متعال در باره آن ها فرموده است : که آن ها زنده اند و نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند ؛ پس اين امر ، مطلبي ثابت شده است با استناد به روايات نقل شده در کتب اهل سنت که آقاي آلوسي آن را در کتاب آيات البينات في عدم السمع الاموات ، جلد 1 ، صفحه 39 نقل کرده است . پاسخ شما در اين باره چيست ؟

مطلب دوم اين که در مورد آيه 64 سوره نساء چه پاسخي دارند ؟ اگر مي گويند : در باره زمان حيات رسول خدا (صلي الله عليه و آله) است ، بعد از وفات آن حضرت با اين آيه چه مي کنند ؟ اگر بگويند آيه مربوط به زمان حيات است که آيات خداوند را تعطيل کرده اند و بايد چنين آياتي را از قرآن حذف کنيم.

پيامبر بزرگوار اسلام (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد : اگر بر مزار کسي سلام کنيد ، او صداي شما را مي شنود و پاسخ مي دهد که اين مطلب در کتاب اهل القبور ، ابن رجب حنبلي ، در صفحه 142 بيان شده است ؛ يعني اين وهابي ها بهتر از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مي فهميدند که چنين کلامي را گفته اند ؟ بنده مي خواهم پاسخ وهابي ها را در باره اين دو آيه بدانم .

بيننده : طاها از بندر عباس ـ اهل سنت

سؤالي از استاد يزداني داشتم مبني بر اين که جايگاه پيامبر (صلي الله عليه و آله) بالاتر است يا قرآن ؟ آيا کسي بعد از دفن شبانه فاطمه زهرا (عليها السلام) کسي به امير المؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) اعتراض کرده که درست است شما همسر حضرت زهرا (عليها السلام ) بودي ؛ ولي ايشان دختر پيامبر ما هم هست . چرا شبانه ايشان را دفن کرديد و چرا قبر ايشان معلوم نيست ؟ اگر در اين باره دليل و سندي بياورند ، بسيار تشکر مي کنم .

استاد يزداني :

منظور شما از جايگاه پيامبر (صلي الله عليه و آله) ، جايگاه شخص پيامبر است يا جايگاه سخن ايشان ؟

بيننده :

ما در اين منطقه عالمي داريم که مي گويد : دين اسلام کامل شده و نيازي به کسي ندارد که آن را تفسير کند و پيامبر (صلي الله عليه و آله) هم مانند ما يک انسان عادي است و فقط يک نامه رسان بوده فرقي نمي کند که هر کسي بعد از پيامبر (صلي الله عليه و آله) بيايد ؛ چون دين کامل شده است .

بيننده : امير از بندر عباس ـ اهل سنت

بنده از يکي از شبکه هاي خارج از کشور شنيدم که در کتاب اصول کافي روايت است مبني بر اين که پيامبر بزرگوار اسلام (صلي الله عليه و آله) به امير المؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) فرمودند : گنبد و بارگاه ها را تخريب کنيد .

از استاد يزداني خواهش مي کنم که در اين باره توضيحاتي را بيان کنيد .

استاد يزداني :

در مورد سؤال اول که پرسيده بودند که چرا در صدر اسلام کتابي از صحابه و تابعين و اتباع آن ها نيست ؟ اين مطلب در همان روايت پاسخ داده شده ، روايتي که علماي اهل سنت آن را در کتاب هاي خود بيان کرده اند . بنده فقط روايت را مي خوانم و هيچ قضاوتي در اين مورد نمي کنم .

آقاي خطيب بغدادي ، يکي از علماي بزرگ اهل سنت ، در کتاب تقييد العلم ، جلد اول ، ص 53 :

أن عمر بن الخطاب أراد أن يکتب السنة ثم بدا له أن يکتبها ثم کتب في الامصار من کان عنده منها شيء فليمحه ولفظ لحديث سعيد

خليفه دوم مي خواست سنت پيامبر (صلي الله عليه و آله) را بنويسد ، سپس براي او بدا حاصل شد که ننويسد . نامه اي نوشت در سراسر کشور اسلامي که هر کس حديثي از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) نزد اوست ، از بين ببرد .

طبيعي است زماني که چنين داستاني اتفاقت افتاده ، مردم نخواهند که بنويسند و سنت پيامبر (صلي الله عليه و آله) متروک شود .

خطيب بغدادي ، تقييد العلم ، ج 1 ، ص 53

همين مطلب را آقاي ذهبي در کتاب سير اعلام النبلا، ج 5 ، ص 59 نقل کرده :

قال زيد بن يحيي حدثنا عبدالله بن العلاء قال سألت القاسم أن يملي علي احاديث فمنعني وقال إن الاحاديث کثرت علي عهد عمر فناشد الناس أن يأتوه بها فلما أتوه بها امر يتحريقها ثم قال مئتاه کما مئتاة اهل الکتاب .

عبد الله بن علاء مي گويد : از قاسم بن محمد بن ابي بکر خواستم که احاديث را املاء کند که او گفت اين کار را نکن ؛ زيرا احاديث در زمان عمر زياد شد ، مردم را قسم داد که همه احاديث را جمع کند و بعد از جمع کردن ، دستور داد که همه را آتش بزنند .

ذهبي ، سير اعلام النبلاء ، ج 5 ، ص 59

اين اتفاقات باعث شد که صحابه و تابعين کتابي نداشته باشند . بعد از آن ها اتباع تابعين شروع به نوشتن کتاب کردند ؛ اما از اهل بيت اين گونه نبوده ، امام امير المؤمنين (عليه السلام) کتابي داشته اند به نام الجامعه که در آن تمام سخنان پيامبر (صلي الله عليه و آله) توسط ايشان املاء شده و اميرالمؤمنين (عليه السلام) آن ها را نوشته اند و   اين کتاب در اختيار اهل بيت (عليهم السلام) بوده و نمي توانستند عمومي کنند و اگر به صورت عموم بود ، آن را هم مي سوزاندند . از ائمه (عليهم السلام) روايات زيادي است که به کتاب الجامعه امير المؤمنين (عليه السلام) استناد مي کردند . از ائمه ديگر هم کتاب باقي مانده ؛ اما در اختيار ما نيست و نزد امام زمان ( عجل الله تعالي فرجه ) است که ان شاء الله با ظهور ايشان ، در اختيار عموم قرار خواهد گرفت .

در مورد سؤال دوم که جايگاه رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) بالاتر است يا جايگاه قرآن کريم ؟

اگر منظور شخص پيامبر (صلي الله عليه و آله) باشد که ايشان اشرف مخلوقات است و قطعا جايگاه ايشان از قرآن کريم که کلام خداوند است ، بالاتر است . مقام ائمه معصومين (عليهم السلام) هم از قرآن کريم بالاتر است و ما شکي در آن نداريم . آن ها قرآن ناطق هستند و تمام قرآن را در سينه خود دارند و قطعا مقام اين ها از قرآن بالاتر است و شکي در اين مطلب نيست .

زماني که ما به بحث پيامبر وهابيت رسيديم ، نشان خواهيم داد که مي گويند : عصاي ما از پيامبر (صلي الله عليه و آله) بالاتر است ؛ زيرا من از عصاي خود استفاده مي کنم ؛ اما پيامبر (صلي الله عليه و آله) از بين رفته است . ما در آينده مدارک اين ها را نشان خواهيم داد .

اما در مورد سؤالي که گفته بودند در کتاب شريف کافي روايتي است مبني بر تخريب گنبد و بارگاه ها ، که احتمالا قصد شبهه افکني داشتند . بنده روايت را نشان مي دهم ، اصول کافي ، ج 6 ، ص 528 :

علي بن ابراهيم عن ابيه عن النوفلي عن السکوني عن ابي عبد الله ( عليه السلام) قال قال اميرالمؤمنين (عليه السلام) بعثني رسول الله (صلي الله عليه و آله) إلي المدينه فقال لاتدع صورة إلا محوتها ولاقبرا إلا سويته ولا کلبا إلا قتلته .

اولا بحث سندي که نوفلي و سکوني از اهل سنت هستند ؛ هر چند که هر دو موثق هستند و روايات آن ها را مي پذيريم ؛ اما شيعه نيستند و روايت از نظر ما صحيح نيست .

دوما در کجاي روايت است که گنبد و بارگاه را تخريب کنيد . ولاقبرا الا سويته : اين اعتقاد شيعه است که روي قبر بايد صاف باشد نه اين که مثل کوهان شتر بلند باشد . اما بعضي از مذاهب اعتقاد دارند که بايد روي قبر مثل کوهان شتر بلند باشد و در گذشته هم اين گونه بوده ؛ اما از ديدگاه ما بايد روي قبر صاف باشد و اين روايت همين مطلب را ثابت مي کند .

« ولا کلبا إلا قتلته » به چه معناست ؟ چه دشمني در بين است ، اين مطلب قابل قبول نيست .

مشکل اساسي اين است که چه زماني پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) اين دستور را به امير المؤمنين (عليه السلام) داده است ؟ اميرالمؤمنين (عليه السلام) که قبل از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) وارد مدينه نشده است . اگر منظور مدينه النبي است که امير المؤمنين (عليه السلام) بعد از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) وارد شد و هيچ زماني اتفاق نيافتاده که رسول خدا (صلي الله عليه و آله) به اميرالمؤمنين (عليه السلام) دستور داده باشند که اين کار ها را انجام دهند . اگر دستور داده باشند که در زمان خلافتشان اين کارها را انجام دهند که مشکل بيشتر مي شود . چرا رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در زمان خود چنين کارهايي را انجام نداده اند ؟

اين روايات به هيچ وجهي وهابيت را به مقصودشان نمي رساند ، ضمن اين که در سايت مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه ) در قسمت پاسخ ها ، کلمه قبر را جستجو کنند ، مقاله شماره 6 با عنوان : آيا روايت اهل سنت از اميرالمؤمنان عليه السلام در وجوب خراب کردن سنگ قبرها ، صحت دارد ؟ البته ما روايات اهل سنت را سندي ، بررسي کرده ايم ؛ اما بحث دلالي به اين روايت مربوط مي شود .

مجري :

از همه شما بينندگان عزيز و ارجمند به خاطر همراهي شما ، تشکر مي کنيم .

 

اللهم عجل لوليک الفرج

 يا علي مدد

 خدايار و نگهدارتان



حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد يزداني

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما